مکی است؛ ترتیب آن 23؛ شمار آیات آن 118
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١﴾.
به راستی مؤمنان به خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم رستگار شدند؛ همانان که بدانچه حقتعالی مشروع ساخته است عمل کرده و از آنچه نهی نموده، پرهز کردهاند.
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢﴾.
همانان که نماز را آنگونه که مشروع شده است به کاملترین وجه در حالی ادا میکنند که دلهایشان در آن خاشع و اندامهایشان از شیرینی مناجات، آرام است.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣﴾.
و آنانکه همۀ گفتارها و رفتارهایی را که در دنیا و آخرت سودی دربر ندارد، فرو میگذارند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤﴾.
و آنانکه زکات اموالشان را پرداخته و به وسیله بخشیدن آن به مستحقانش، روان و اخلاق خود را پاک میسازند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥﴾.
و آنانکه پاکدامن بوده و اندامهای جنسی خود را از فحشا و منکرات که خداوند عزوجل آنها را حرام کرده است، نگه میدارند.
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٦﴾.
مگر بر زنان و کنیزانشان؛ زیرا آنها برایشان حلالاند و در بهره گیری جنسی از آنان گناه و حَرَجی نیست.
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧﴾.
بناءً هر کس خواسته باشد تا از غیر همسر یا کنیز خویش بهره گیرد، او از تجاوز گران حدود الهی است که خویشتن را در معرض خشم خدای قهّار قرار داده است.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٨﴾.
و کسانی که امانتها را ادا کرده، به عهدها و قرار دادها وفا میکنند؛ نه خیانت میورزند، نه پیمان شکسته و نه غدر مینمایند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩﴾.
و آنانکه نماز را به کاملترین وجه – آنگونه که مشروع شده – در همان شکل و هیأت و اوقات مخصوصش ادا میکنند و آن را ضایع نمیگردانند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ ١٠﴾.
این گروه ساکن بهشتهای پرناز و نعمتاند که در آن جاوید ابدی میمانند.
﴿ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١﴾.
سکونتشان در بالاترین درجات بهشت و برترین و مرکزیترین منازل آن (فردوس) است؛ در نعمتهای پایداری که نه زوال میپذیرد و نه دگرگون میشود.
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِینٖ ١٢﴾.
و به یقین خداوند عزوجل آدم را آفرید و او را از گِلی که از خاک زمین بر گرفته بود، مصوّر ساخت.
﴿ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ ١٣﴾.
سپس نسلش را از منی مرد و زن به صورت تناسل قرار داد در نتیجه زاد و ولد کردند و بسیار شدند.
﴿ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَکَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ ١٤﴾.
سپس حقتعالی نطفه را علقهای گردانید که همان خون قرمز رنگ است، آنگاه پس از چهل روز از علقه مضغه را ساخت که پارهای از گوشت به اندازۀ یک لقمۀ کوچک است، سپس مضغه را استخوانهایی گردانید، آنگاه بر استخوانها گوشت پوشایند، سپس جنین را در آفرینشی دیگر پدید آورد چرا که در آن روح دمید؛ آفرین باد بر خدایی که بهترین آفرینندگان است و هرچه را آفریده، به نیکویی تمام آفریده است.
﴿ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ ١٥﴾.
سپس شما ای مردم! بعد از بقای خود در زندگانی دنیا و به پایان رسیدن اجلهایتان، خواه ناخواه مردنی هستید.
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ ١٦﴾.
آنگاه پس از مردن و باقی ماندنتان در قبرهایتان، برای حساب در عرصات قیامت بر انگیخته میشوید.
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ ١٧﴾.
و به راستی خداوند عزوجل هفت آسمان را بعضی بر بالای بعضی دیگر آفرید و او از آفرینش خلق غافل نبوده است، بلکه آنها را به شما آورده و بر اعمالشان آگاه بوده است؛ هیچ امر نهانی از امور آنها بر وی پنهان نیست.
﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ ١٨﴾.
و خداوند عزوجل به اندازۀ نیاز آفرینش، از آسمان آبی پربرکت فرود آورده است و برای آن در چاهها و چشمهها قرار گاههایی قرار داده است و او مسلّما بر از بین بردن این آب تواناست؛ بدینسان که آن را در زمین فرو برده یا تلخ و نمکین و غیر قابل استفادهاش گرداند یا آن را از جایگاهش به انتها برساند.
﴿فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ لَّکُمۡ فِیهَا فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ١٩﴾.
سپس حقتعالی با آب باغستانهای خرما و انگور را آفرید که در آنها انواع و گونههای بسیار و متنوع میوهها به اشکال و گروههای مختلفی پدید آورد که از آنها میخورید.
﴿وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ ٢٠﴾.
خداوند عزوجل درخت زیتون را آفرید و آن را پیرامون کوه طور سینا رویانید که از آن روغن برگرفته شده و آن روغن به عنوان نان خورش مورد استفاده قرار میگیرد و هم بر بدن مالیده میشود.
﴿وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٢١﴾.
ای بندگان! و برای شما در آفرینش شتر و گاو و گوسفند نشانهای است که باید در آن اندیشیده و در آنچه خداوند عزوجل از شیر شکم آنها به شما مینوشاند تأمل کنید. به علاوه شما را در آنها منافعی است بسیار و از جمله: استفاده از پشم و پوست و کرک و موی آنها، سوارشدن بر آنها، حمل بارهای سنگین بر آنها و خوردن از گوشت آنها.
﴿وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ ٢٢﴾.
و بر شتر و کشتی در خشکه و دریا سوار میشوید و کالاهایتان را حمل میکنید.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٢٣﴾.
به یقین خداوند عزوجل نوح علیه السلام را با پیام پرستش خویش به یگانگی و نفی شرک به سوی قومش فرستاد؛ نوح این رسالت را ادا کرد و آنان را از عذاب خدا بیم و هشدار داد.
﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٤﴾.
پس اشراف قومش وی را تکذیب کرده و به عامۀ مردم گفتند: در حقیقت نوح نیز انسان آفریدهای مانند شماست و بر شما هیچ فضیلتی ندارد، بلکه میخواهد با این دعوت بر شما برتری جوید تا در میانتان جاه و شرفی کسب کند و اگر خدا میخواست به سوی شما پیامبری بفرستد قطعا وی را از فرشتگان قرار میداد، بیگمان نوح چیز غریب و جدیدی آورده است که مانند آن را در امّتهای گذشتۀ پیشین نشنیدهایم.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ ٢٥﴾.
نوح جز مردی که به وی تماسی از جن رسیده نیست پس منتظر بمانید تا از جنون خود به هوش آمده و دعوت خویش را فرو گذارد یا به مرگ طبیعی خود بمیرد و از وی آسوده خاطر شوید.
﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٢٦﴾.
نوح علیه السلام به بارگاه پروردگارش دعا کرد که که وی را بر قومش نصرت دهد، چرا که آنها رسالتش را انکار و دعوتش را دروغ انگاشتند و وی از اجابت گوییشان مأیوس شده است.
﴿فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٢٧﴾.
پس خداوند عزوجل به نوح وحی کرد که به دستور و یاری و نگهبانیام، کشتی بزرگی بسازم و چون عذاب بر امتت فرود آمد و آب از تنور آتش فوران کرد، در کشتی از هر نوح از انواع زنده جانها یک نر و یک ماده بر آن حمل کن تا اصل نسلها باقی بماند. همچنین مؤمنان خانوادهات را در آن حمل کن؛ اما دربارۀ کافران بدکار شفاعت نکن زیرا عذاب بر آنان لازم و قطعی شده است و بناء خداوند عزوجل آنها را با غرق نابود میکند.
﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٨﴾.
و چون تو با مؤمنان همراهت فراز کشتی رفته و از غرق نجات یافتید پس بگو: ستایش خدایی را که ما را از آزار و فرجام کار قوم کافر نجات داد.
﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ ٢٩﴾.
و بگو: پروردگارا! برایم فرودی مبارک و ایمن میسر ساز، زیرا تو بهترین فرود آورندگانی. آری! خدای عزوجل است که برای بندگانش بهترین منازل را برمیگزیند.
هرگاه بنده در هنگام فرود آمدن در جایی، این آیه را بخواند کاری بس نیکو است.
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ ٣٠﴾.
بیگمان در یاری دهی خدا برای دوستانش و نابودسازی دشمنانش، برهانهایی است آشکار بر راستی و درستی دعوت پیامبران و قدرت خدای سبحان. و خداوند عزوجل با فرستادن پیامبران بندگان را امتحان میکند پس هر کس ایمان آورد، پاداشش میدهد و هر کس کفر ورزد، مجازاتش میکند.
﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٣١﴾.
سپس خداوند عزوجل بعد از هلاک قوم نوح، قوم دیگری را پدید آورد که عبارت از قوم عاد بودند.
﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣٢﴾.
حقتعالی هود علیه السلام را به سوی قومش عاد فرستاد. هود به آنان گفت: خدا عزوجل را به یگانگی بپرستید، طاعت را برای وی خالص گردانید و به وی چیزی را شریک نیاورید، آیا از عذاب و کیفرش هیچ ترس و پروایی نمیدارید؟
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ ٣٣﴾.
اشراف قوم هود که به حقتعالی کفر ورزیده، منکر رستاخیز گردیده بودند حال آنکه او به آنان مال و جاه عطا کرده بود گفتند: این مرد که شما را به سوی توحید فرا میخواند، جز انسانی مانند شما نیست که غذا میخورد و آب مینوشد؛ پس او چه ویژگی و امتیازی بر شما دارد؟
﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٣٤﴾.
و اگر انسانی مانند خود را تصدیق کنید بیگمان با یگانه پرستی الله عزوجل و ترک خدایان خود، در گمراهی و جهلی آشکار قرار خواهید داشت.
﴿أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ ٣٥﴾.
چگونه میتواند سخن هود در این مورد صحیح باشد که شما بعد از فنا و تبدیل اجسامتان در قبرها به خاک و استخوانهای پوسیده، باز از نوبه زندگی برمیگردید؟ بیگمان این امری است بعید!
﴿۞هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ٣٦﴾.
وه چه دور است باز گشت دادنتان به زندگی بعد از مرگ؛ آنسان که هود به شما وعده داده است! بیشک این امری است محال.
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٣٧﴾.
قضیۀ حیات جز همین یک زندگی دنیا نیست؛ پدران ما میمیرند و پسران ما زنده میشوند و ما هرگز از نو برانگیخته نمیشویم.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا وَمَا نَحۡنُ لَهُۥ بِمُؤۡمِنِینَ ٣٨﴾.
هود جز انسانی که بر خدا عزوجل دروغ بسته است نیست و ما ابداً سخنانش را تصدیق نمیکنیم. که حقتعالی هود علیه السلام را از این پندار باطلشان مصون داشته است.
﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٣٩﴾.
هود علیه قومش عاد دعا کرد و گفت: پروردگارا! با نابود ساختنشان مرا بر آنان یاری ده و من و همراهانم را نجات بخش؛ زیرا پیامبرت را تکذیب کردهاند و به تو کفر ورزیدهاند.
﴿قَالَ عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ ٤٠﴾.
خداوند عزوجل در پاسخ هود فرمود: اندک زمانی صبر کن و به زودی عذاب بر قومت نازل خواهد شد و آنان بر کفر خود پشیمان خواهند شد.
﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗۚ فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١﴾.
و بعد از اندک زمانی فریاد مرگبار آنان را به حق فرو گرفت در نتیجه خداوند عزوجل تمامی آنان را نابود کرد و از بیخ برکند و در فرجام بسان خس و خاشاک روی سیل که بر سطح آب پدیدار میشود گردیدند. پس هلاک و دوری از رحمت حق بر گروه دروغ انگاران باد که با کفر به خداوند عزوجل بر خویشتن ستم کردند.
﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِینَ ٤٢﴾.
سپس خداوند عزوجل بعد از قوم هود علیه السلام اقوام دیگری را آفرید؛ همچون قوم لوط، شعیب، ایوب و یونس علیهم السلامرا.
﴿مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسۡتَٔۡخِرُونَ ٤٣﴾.
هیچ قومی از این اقوام دروغ انگار نه از میعاد معینی که خداوند عزوجل برای هلاکشان مقرر کرده است پیشی میگیرند و نه از آن میعاد باز پس میمانند.
﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٤٤﴾.
سپس خداوند عزوجل پیامبران را پیاپی فرستاد هر بار که پیامبری قومش را به سوی توحید فرا میخواند، او را تکذیب کردند در نتیجه خداوند عزوجل امتهای سرکش را یکی از پیدیگری به هلاک و عذاب دنبال کرد و جز اخبار و تاریخشان چیز دیگری باقی نماند و آنان را برای نسلهای بعدی افسانههای مجالس شبانۀشان گردانید. پس هلاک و دوری از رحمت خدا عزوجل باد بر کفر ورزان به خدا عزوجل و دروغ انگاران پیامبرانش.
﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٤٥﴾.
سپس خداوند عزوجل موسی و برادرش هارون را با نشانههای نه گانۀ خود فرستاد. این نشانهها که عبارت بود از: عصا، ید بیضا، نزول ملخ، شپش، قورباغه، خون، طوفان، قحطی و کاستی میوهها؛ برهان روشنی بر حقانیت راه خدا بود که روانها را تسخیره میکرد؛ در نتیجه دلهای مؤمنان برای آن گرویده و تکذیبگران بدان نابود و بیخ کن میشدند.
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ ٤٦﴾.
خداوند عزوجل موسی و هارون را به سوی فرعون و قومش در مصر فرستاد، اما آنان در برابر حق استکبار ورزیده، صدق و راستی را تکذیب کردند، به بندگان ستم نموده و در بلاد فساد افروختند.
﴿فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ ٤٧﴾.
فرعون و قومش گفتند: چگونه دو مرد را که در بشریت همانند ما هستند تصدیق کنیم با علم به اینکه قوم موسی و هارون – یعنی بنیاسرائیل – نزد ما بنده و نوکر و خدمتکار اند؟
﴿فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ ٤٨﴾.
به این ترتیب فرعون و قومش موسی و هارون را تکذیب کردند در نتیجه خداوند عزوجل آنان را با غرق نمودن در دریا ویران و تباه گردانید.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ ٤٩﴾.
و به یقین خداوند عزوجل موسی را با کتاب تورات گرامی داشت؛ در آن برای کسانی که بدان راه جویند، هدایت و بیانی است.
﴿وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَایَةٗ وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ ٥٠﴾.
و خداوند عزوجل عیسی پسر مریم و مادرش را دلیل روشن و برهان آشکاری بر قدرت خود گردانید؛ زیرا عیسی را بدون پدر آفرید و برای او و مادرش جایگاهی عالی از زمین را قرار داد که نرم و آمادۀ سکونت و استقرار بود، بر بستر خاکی پاکیزه و آبی جالی و گوارا.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١﴾.
ای پیامبران! از روزی پاکیزه و حلال خداوند عزوجل بخورید، از پلیدی و حرام اجتناب کنید، اعمال شایستۀ مشروع را انجام دهید و بدعتها و معصیت را فرو گذارید، زیرا مسلما خداوند عزوجل عمل هر عمل کنندهای را میداند و چیزی بر وی پنهان نیست. البته پیامبران – علیهم السلام– و بعد از ایشان پیروانشان تا روز قیامت مخاطب این دستوراند.
﴿وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ ٥٢﴾.
ای پیامبران! در حقیقت آیین شما آیین اسلام است که خداوند عزوجل آن را مشروع گردانیده و پسندیده است، پروردگار شما – تعالی و تقدس – یگانه است پس با عمل به طاعت و ترک معصیتش از او پروا کنید.
﴿فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٥٣﴾.
اما طایفهها در دین اختلاف کرده و به گروهها و احزاب مختلف تقسیم شدند، ادیان دیگری غیر آنچه را که حقتعالی مشروع ساخته بود اختراع نمودند، هرگروه و دستهای به مذهب خود دل خوش کرده و بر آن بود که او خود حق و دیگران بر باطلاند و برگرایشهای متعصبانۀ مذهبی خود بود که بنیاد دوستیها و دشمنیها را برافراشتند.
این آیه هشدارگر اختلاف در دین و افتراق و تضاد در کیش و آیین است.
﴿فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ ٥٤﴾.
پس ای پیامبر! آنان را در گمراهی و دوریشان از هدایت واگذار تا خداوند عزوجل بر آنها عذاب را نازل کند.
﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ ٥٥﴾.
آیا کافران میپندارند که مال و پسرانی که یگانۀ قهار به آنان عطا کرده فقط برای آن است که نزد وی جایگاه و منزلتی دارند و او دوستشان دارد؟
﴿نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ ٥٦﴾.
نه! هرگز چنان نیست بلکه خداوند عزوجل این بهرههای شتابان گذار را از روی آزمایش و استدراج به آنان داده است اما آنها این مکر پنهان پروردگار سبحان را نمیفهمند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧﴾.
بیگمان مؤمنانی که از خدا عزوجل میترسند و او را حاضر و ناظر میدادند، از خشمش پروا داشته و از عذابش حذر دارند؛
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ٥٨﴾.
و کسانی که به آیات نازل شدۀ خدا عزوجل در کتابش و به آیات آفاقی و انفسی جلوهگر در پهنۀ هستیاش یقین دارند؛
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ ٥٩﴾.
و کسانی که طاعت را برای الله عزوجل خالص گردانیده و کسی را با وی در عبادت شریک نیاوردهاند و از ریا شهرت طلبی و نمایاندن اعمال خود در نگاه دیگران پرهیز نمودهاند؛
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠﴾.
و کسانی که کارهای شایسته انجام داده و در امور خیر میشتابند با این حال از آن ترسانند که این عمال از ایشان پذیرفته نشود یا کارهای خیرشان بر آنان برگردانده شوند بناء به رحمت خدا عزوجل تکیه دارند نه بر اعمال خویش و از بیمناکند که اعمالشان در روزی که حقتعالی را ملاقات میکنند نجاتبخششان واقع نشود؛
﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١﴾.
این گروه ابرار انجام دهندۀ کارهای شایسته که اوصافشان بیان شد، عادت و شیوۀشان شتاب ورزی به سوی هر امر خیر و سبقت جویی به سوی هرکار نیکی است.
﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٦٢﴾.
و خداوند عزوجل هیچ انسانی را فراتر از توانش تکلیف نمیدهد، بلکه بر وی از عمل همان قدر واجب میگرداند که توان پرداختن به آن را دارا باشد. کارهای بندگان همه نزد خدای سبحان در کتابی که به حق سخن میگویند، ثبت است و او به آنان هیچ ستم نمیکند.
﴿بَلۡ قُلُوبُهُمۡ فِی غَمۡرَةٖ مِّنۡ هَٰذَا وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ ٦٣﴾.
ولی دلهای فاجران از این قرآن عظیم در پرده و نابینایی است و آنان را افزون بر شرکشان کارهای زشت دیگری است. پس حقتعالی بر عمرشان میافزاید تا از این بارهای گناه بیشتر بردارند و در نتیجه به خشم یگانۀ قهار گرفتار آیند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ إِذَا هُمۡ یَجَۡٔرُونَ ٦٤﴾.
تا آنکه چون خداوند عزوجل خوشگذرانان اسرافکار را به گناهانشان گرفتار ساخت به ناگاه آنان از شدّت عذاب فریاد برداشته به ناله و زار درمیآیند.
﴿لَا تَجَۡٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ٦٥﴾.
پس به آن گروه اشرار گفته میشود: از خشم پادشاه جبار فریاد سر ندهید که نه هرگز عذاب را از خود دفع توانید کرد و نه هرگز دیگران آن را از شما دفع میکنند. پس نه از خود نیرویی دارید و نه از غیر خود یار و یاوری.
﴿قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ ٦٦﴾.
در حقیقت آیات قرآن بر شما در دنیا خوانده میشد تا بدان تصدیق کرده و به چلچراغ هدایت راه یابید اما شما از شنیدن آن روی گردانیده، از عمل بدان ابا آورده و حتی دیگران را نیز از شنیدن آن باز میداشتید.
﴿مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ ٦٧﴾.
و شما بودید که بربندگان تکبر ورزیده، روز معاد را انکار کرده و بر بقیۀ اعراب با مسجدالحرام افتخار میکردید و مدعی آن بودید که به خاطر مسجدالحرام از همۀ مردم بهترید؛ با وجود آنکه شب هنگام پیرامون خانۀ کعبه سخنان زشت و فحش بر زبان میآورید.
﴿أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٦٨﴾.
چرا در آیات قرآن تدبر نکردند تا بدانند که این آیات از نزد الله عزوجل است؟ یا مگر چیزی که آنان را از ایمان به خدا عزوجل باز داشته این است که از نزد الله عزوجل برایشان پیامی آمده است که مانند آن برای پدران نخستینشان نیامده بود پس از این جهت منکر گردیدهاند؟
﴿أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ ٦٩﴾.
یا آنچه که بر تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وادارشان داشته این است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نزدشان ناشناخته است و لذا آنان به نام، نسب، راستگویی و امانتداریاش آشنایی ندارند؟ در حالی که این ادعا نادرست است.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢۚ بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٠﴾.
یا این پندار آنان را برکفر واداشته که گفتند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مجنون است؟ سوگند به خدا که دروغ گفتند حقتعالی از این امر مصونش داشته است – او برایشان هدایت و حکمت و رشد و رستگاری را آورده است؛ لیکن بیشترشان از روی حسد و عناد، از حق نفرت دارند.
﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ ٧١﴾.
و اگر خداوند عزوجل وحی را بر وفق هواهای کفار نازل میکرد، یقینا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست تباه میشد؛ از آنرو که آنان اهل باطل و تقلب و دروغاند. هرگز! بلکه خداوند عزوجل قرآن را شرف و عزتی برای این امّت نازل کرده است ولی کافران از این شرف رویگردانند.
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ٧٢﴾.
ای پیامبر! آیا این امر کافران را از ایمان برگردانیده است که تو بر اجرای رسالت خود از اموالشان مزدی مطالبه میکنی و آنها از پرداخت این اجرت بخل ورزیدهاند؟ حال آنکه تو این کار را نکردهای؛ زیرا گنجینۀهای عطا و ارزاق فقط نزد الله عزوجل است و او بهترین روزی دهندگان میباشد؛ تمام کسانی را که از وی روزی درخواست کنند یا درخواست نکنند روزی میدهد، دهش وی بدون مطالبۀ عوض است و دهشش را پایانی نیست.
﴿وَإِنَّکَ لَتَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٧٣﴾.
ای پیامبر! و تو امتت را بر دینی استوار و راه و روشی پایدار و مستقیم راهنمایی میکنی که همانا اسلام بزرگ است.
﴿وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ ٧٤﴾.
و در حقیقت دروغ انگاران روز که برای آن کار نمیکنند، از راه هدایت به بیراهه متمایل شده و از راه رشد منحرف گردیدهاند.
﴿۞وَلَوۡ رَحِمۡنَٰهُمۡ وَکَشَفۡنَا مَا بِهِم مِّن ضُرّٖ لَّلَجُّواْ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ٧٥﴾.
و اگر خداوند عزوجل بر کافران رحم کند و بناءً بعد از قحطی و خشکسالی به آنان خیر و فراوانی و سالهای بارانی ارزانی بدارد، یقینا باز بر عناد و فساد خویش استمرار ورزیده و اکورمال کورمال در کژراهۀ گمراهی گام میگذارند و از جهالت در تیرگی حیرت و طغیان سرگردان باقی میمانند.
﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ٧٦﴾.
و به رساتی خداوند عزوجل انواع مجازاتها و اشکال گرفتاریها و نکبتها را بر آنان فرود آورد اما آنها برای پروردگار خود فروتن نشده، از گناه باز نیامدند و توبهکار نشدند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٧﴾.
تا وقتی که چون خداوند عزوجل بردشمنانش در آخرت دروازۀ عذاب دردناک و کیفر پایدار و ابدی را گشود آنها از رحمت وی نومید شده و به حیرتی در افتادند که نمیدانند راه خروج از آن چیست؛ در نتیجه کارشان بر آنان پریش و زار شده است.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ٧٨﴾.
و تنها خداوند عزوجل است که برای شما نیروی شنوایی را آفرید تا صداها را بدان بشنوید، بینایی را آفرید تا دیدنیها را با آن مشاهده کنید و دلها و عقلها را آفرید تا بدان دانستیها را بفهمید، اما با وجود این نعمتهای پیاپی و احسانهای متواتر شکر و سپاس شما اندک و عبادت و نیایشتان ناچیز است!!
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٩﴾.
و تنها خداست که بشر را برروی زمین آفرید و تمام خلق برای حساب فقط به سوی او باز میگردند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٨٠﴾.
و تنها اوست که از عدم ایجاد کرد، بعد از حیات میمیراند، بعد از مرگ برمیانگیزد و پشت سرهم آمدن شب با تاریکیهایش و روز با روشنگریهایش همراه با اختلاف در اوقات تنها از اوست، پس آیا در عظمت و قدرت بیمثال الله عزوجل نمیاندیشید؟!
﴿بَلۡ قَالُواْ مِثۡلَ مَا قَالَ ٱلۡأَوَّلُونَ ٨١﴾.
ولی دشمنان خدا عزوجل پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب و کتابش را انکار کردند و همان پاسخی را ارئه دادند که کفار پیش از آنان ارائه میدادند.
﴿قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ٨٢﴾.
کافران منکرانه گفتند: آیا معقول است که وقتی مردیم و در گور شدیم، اجساد ما در زمین پاشان و پراکنده شد و استخوانهای ما پوسیده باز از نو به زندگی برگردیم؟! این امر ابداً عقلانی نیست.
﴿لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨٣﴾.
ای محمد! این سخن بر پدران ما نیز تکرار شده، آنگونه که تو نیز آن را به ما میگویی اما راستی و درستی آن بر ما آشکار نشده است؛ این سخن جز خرافات امتهای پیشین نیست.
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤﴾.
ای پیامبر! به آنان بگو: اگر میدانید کیست که زمین را آفریده و مالکیت زمین و هر که در آن است از آن اوست؟ کیست که روزی دهندۀ همگان و تدبیر گرهمگی است؟
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٨٥﴾.
پس به راستی گواهی خواهند داد که آفریننده و مالک زمین و هرچه در آن است تنها خدای یگانه است. ای پیامبر! به آنان بگو: پس آیا این امر دلیلی بر آن نیست که خدا عزوجل برزنده ساختن بعد از میراندن نیز تواناست؟
﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ ٨٦﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: کیست که آفریننده، مالک، مدبر و متصرف آسمانهای هفت گانه و عرش عظیم که بزرگترین و بالاترین مخلوقات است؛ میباشد؟
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧﴾.
گواهی خواهند داد که تنها خدای یگانه است. پس به آنان بگو: در این صورت آیا اگر غیر وی را به پرستش گرفتید از عذابش نمیترسید؟ شگفتا! نه با وجود بسیار نعمتهایش به وی امید میبندید و نه با وصف نیرومندی قدرت و غلبهاش از وی پروا دارید؟!
﴿قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨﴾.
ای پیامبر! به آنان بگو: مالک، تدبیر ساز و گردانندۀ همه چیز کیست؟ گنجینهها و کلیدهای امور به دست کیست؟ چه کسی است که پناهجوی به خود را پناه میدهد در حالی که هیچکس نمیتواند آن کس را که خدا عزوجل به وی ارادۀ آسیبی داشته باشد پناه دهد؟ اگر به این کار دانشی دارید بگویید؟ نه! بلکه شما به قدرت حقتعالی پی نبردید؛ هم از این رو فرمانش را عصیان و نعمتش را کفران نمودید.
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩﴾.
پس کافران گواهی خواهند داد که آن همه ملک و توانایی فقط از آن خدای یگانه است؛ وانگه از آنان بپرس: چگونه خردهایتان سلب شده و نیروی تفکرتان از بین رفته است که از توحید الله عزوجل و ایمان به پیامبر و کتاب روز آخرت برگردانیده شدید؟ گویی به شما سحری رسیده است؟!
﴿بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٩٠﴾.
بلکه خداوند عزوجل آورندۀ حق نازل شده بربنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و آنها در شرکشان به خدا و انکار روز جزا دروغگویند.
﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ٩١﴾.
خدای یگانه است که فرزندی ندارد، نه کسی را زاده است و نه از کسی زاده شده و نه وی را همتایی است، الهی دیگر غیر او نیست، شریکی ندارد، پروردگاری جز او وجود ندارد زیرا اگر در عرصۀ هستی بیشتر از یک خدا وجود میداشت، یقینا هر خدایی آنچه را آفریده بود به تنهایی از آن خود میساخت و در آن صورت یقینا در میانشان کشمکش و تضادی پرپهنا روی میداد؛ آنگونه که در میان سلاطین زمین روی میدهد وانگه نظام کائنات حتما مختل میشد و احوال جهان به هم میریخت. پس مقدس و منزه است حقتعالی از فرزند و شریک که دشمنانش به وی نسبت میدهند.
﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٩٢﴾.
و خداوند عزوجل آنچه را از دیدهها پنهان است و آنچه را دیدهها میبیند، میداند، هیچ امر پنهانی بر وی نهان نیست، بناءً از داشتن شریک منزه است؛ معبودی جز او وجود ندارد.
﴿قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ٩٣﴾.
ای پیامبر! بگو: پروردگارا! چنانچه عقاب و عذابی را که به کافران وعده داده و از آن هشدارشان دادهای، به من نشان دادی و من در میانشان موجود بودم؛
﴿رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٩٤﴾.
پس پروردگارا! در آن صورت مرا با کافران هلاک مکن و مرا از عذاب و خشمت به سلامت دار؛ مرا در مجازات با اشرار یکجا نساز، بلکه از کسانی قرارم ده که از ایشان راضی گردیدهای؛ مرا همراه ابرار قرار ده.
﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ ٩٥﴾.
ای پیامبر! و به راستی خداوند عزوجل بر این امر تواناست که آنچه را از عذاب دنیا به کافران وعده داده است بر تو بنمایاند.
﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ٩٦﴾.
ای پیامبر! بدی از سوی مردم را با بدیی از نزد خود مقابله نکن، بلکه شکیبایی و بردباری و گذشت در پیش گرفته و بدی را با نیکی پاسخ گوی تا به رحمت دانای غیب دست یابی؛ به علاوه این روش، سبب کفاره شدن گناه و رویکرد دلها به سویت میشود بدان که تنها خداوند عزوجل است که به توصیفهای فساد آلود و کینه توزانۀ کفار داناست و به زودی آنان را در قبال آن کیفر خواهد داد.
﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ ٩٧﴾.
ای پیامبر! و بگو: پروردگارا! از وسوسهها و اغواهای شیاطین و از دعوتهای انگیزندۀ آنها به سوی گناه، فحشا و منکر به تو پناه میبرم.
﴿وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨﴾.
پروردگارا! و از اینکه شیاطین در چیزی از کارها و امورم حاضر شده و آن امر را بر من تباه سازند، به تو پناه میبرم.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩﴾.
تا چون کافران در آستانۀ مرگ قرار گیرد و هول و وحشتی را که پیش رو دارد ببیند میگوید: پروردگارا! مرا به دنیا باز گردان.
﴿لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٠٠﴾.
شاید توبه کنم و آنچه را از ایمان و صلاح از دست دادهام مجددا جبران نمایم! پس به وی گفته میشود: این امکان به تو داده نمیشود زیرا فرصت از دست رفته است، جز این نیست که این آرزوی باطل صرفا سخنی است که آن را به زبان میآورد و این سخن هیچ سودی برایش دربر ندارد؛ زیرا میان او و میان بازگشت به دنیا یک برزخ زمانی حایل است که در آن برزخ عذاب میشود و آن عبارت از عذاب قبر است، پس او هرگز و ابداً تا روز حساب به دنیا باز نخواهد گشت.
﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ ١٠١﴾.
پس چون قیامت برپا شود و فرشته در صور بدمد و مردم از قبرهایشان بیرون شوند دیگر نه موقعیتهای برتر اجتماعی – چون مال و ثروت و جاه که در دنیا داشتهاند – به دردشان میخورد و نه پیوندهای نسبی و خویشاوندیها و فخر ورزیدن به آنها؛ چرا که موقف محشر، جایگاه نمایش نیکیها و بدیها و ثوابها و گناهان است نه محل طرح ادعاهای بیپشتوانه و باطل. در این موقف هیچکس از حال دیگری نمیپرسد؛ زیرا هر کس برای خود چنان وضع پردغدغه و پر از گرفتاریی دارد که او را از پرداختن به دیگران بینیاز میسازد.
﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٢﴾.
پس کسانی که ثوابهایشان از اعمال شایسته بسیار باشد و این ثوابها روز حساب در کفۀ میزان بر گناهان سنگینی نماید، بیگمان او به نعمتهای ابدی و جاودانه نایل و رستگار شده است.
﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ١٠٣﴾.
اما کسانی که به علت بسیاری گناهان کفۀ حسناتشان سبک باشد و این امر موجبات خشم پروردگار سبحان را فراهم آورد بیگمان به زیان ابدی در دوزخ گرفتار خواهند شد.
﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ ١٠٤﴾.
آتش از شدّت سوزش و شرارتی که دارد چهرۀ کافران را میسوزاند در حالی که چهرههایشان اخمو و ترش، گونههایشان تیره و سیاه، لبهایشان در هم فرو رفته و بریان دندانهایشان نمایان است.
﴿أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ١٠٥﴾.
روز قیامت به کافران گفته میشود: آیا آیات کتاب خداوند عزوجل در دنیا به شما خوانده نمیشد و همواره آن را مورد تکذیب قرار نمیدادید؟
﴿قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ ١٠٦﴾.
و چون علیه آنها حجّت اقامه شد و به این یقین رسیدند که هلاک میشوند میگویند: پروردگارا! گناهان و نافرمانیهای ما که از سویت بر ما مقدر شده بود بر ما غلبه کرد و ما از هدایت و رشد در انحراف بودیم.
﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ ١٠٧﴾.
پروردگارا! ما را از دوزخ نجات ده تا به دنیا باز گردیم و هدایت شویم وانگه اگر بازهم به گمراهی بر گشتیم این بار دیگر ستم کردهایم و عذاب بر ما واجب شده است.
﴿قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ١٠٨﴾.
پس خدای سبحان سرزنش کنان به آنان میگوید: ذلیل و حقارت زده در آتش باقی بمانید و با من سخن نگویید! در آن هنگام است که از رحمت ارحم الراحمین نومید میشوند.
﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩﴾.
در حقیقت گروهی از بندگان مؤمن خدا بودند که از پروردگارشان میخواستند تا خطاهایشان را بپوشاند، گناهانشان را بیامرزد و به رحمت خویش بر آنان مهر ورزد و او بهترین مهربانان است.
﴿فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ ١١٠﴾.
اما شما بودید که تمسخر و استهزا به مؤمنان شغل همیشگی و اولویت پیوستۀتان بود تا بدانجا که یاد و پرستش الله عزوجل را فراموش کرده و بر کفر باقی ماندید و مسخره کنان و ریشخند زنان به آنان میخندیدید.
﴿إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ١١١﴾.
بیگمان خداوند عزوجل این گروه از بندگان مؤمن خود را به بهشتهای پرناز و نعمت پاداش داده است؛ از آنرو که بر انجام طاعت و پرهیز از معصیت شکیبایی ورزیدند.
﴿قَٰلَ کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ ١١٢﴾.
و از کفار فجار در دوزخ پرسیده میشود: چه بسیار مدتها که به شمار سالها در زندگی دنیا ماندید؟ ولی با این وجود در گناهان زیاده روی کردید.
﴿قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ ١١٣﴾.
پس در حالی که از شدّت هول و هراس در دهشتی عظیم به سر میبرند پاسخ میدهند: در دنیا فقط یک روز یا بخشی از یک روز زیستهایم؛ از حسابگرانی که ماهها و روزها را برمیشمارند بپرس زیرا آنها از ما داناتراند.
﴿قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١١٤﴾.
پروردگار متعال میفرماید: در دنیا جز زمان اندکی نماندید، زیرا عمر دنیا نسبت به آخرت کوتاه است، اما اگر نزد شما علم سودمندی بود که به راه صواب رهنمونتان میشد، بر انجام طاعت و ترک معصیت صبر میکردید در آن صورت یقینا به رضوان و حنان دست مییافتید.
﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ ١١٥﴾.
ای بندگان! آیا پنداشتید که خداوند عزوجل شما را بیهوده و بیهدف آفریده است؟ به طوری که نه امری در کار است و نه نهی، نه ثواب و نه عقابی و به سوی خدا باز نمیگردید تا هرعمل کنندهای را در برابر عملش جزا دهد؟
﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ ١١٦﴾.
پس منزه و مقدس است خدای سبحان از اینکه خلق را برای بیهودگی و سرگرمی بیافریند. بناءً آفرینش خلق جز به حق و راستی نیست؛ در ورای آفرینش حکمتی بزرگ وجود دارد که همانا پرستش خدای متعال است، هموکه معبود و پروردگاری جز وی نیست و همو که پروردگار عرش گرامی است.
﴿وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١١٧﴾.
و هر که با خداوند عزوجل اله دیگری غیر از وی را بخواند که او را برشایستهگی آن اله به عبودیت همراه الله عزوجل هیچ دلیلی نیست، پس جزایش در برابر این کار زشتن عذابی سخت و سنگین از جانب پروردگارش میباشد. بیگمان کافر در روز قیامت نه نجات مییابد و نه رستگار میشود.
﴿وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١١٨﴾.
و پروردگارت را بخوان و بگو: پروردگارا! گناهان را بیامبرز، از خطاها درگذر و ای ذوالجلال و الإکرام! بر حال زار ما رحم کن زیرا تو بهترین بخشندگان و برترین مهربانانی؛ توبه را میپذیری و از گنهکار درمیگذری.
سوره مؤمنون
قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
به راستی که مؤمنان رستگار شدند؛
ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ
همان کسانی که در نمازشان فروتن هستند؛
وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ
و آنان که از [گفتار و رفتار] بیهوده رویگردانند؛
وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ
و آنان که زکات میپردازند؛
وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ
و آنان که شرمگاهشان را حفظ میکنند؛
إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ
مگر در مورد همسران یا کنیزانشان که [در بهرهگیری جنسی از آنها] نکوهشی بر آنان نیست.
فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ
اما کسانی که فراتر از این بخواهند، آنان کسانی هستند که از حد درگذشتهاند.
وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ
و [در زمرۀ مؤمنانند] کسانی که امانتها و عهد خود را رعایت میکنند،
وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ
و کسانی که بر [ادای] نمازهایشان مراقبت میکنند.
أُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ
اینانند که وارثان هستند.
ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
[همان] کسانی که بهشت برین را به ارث میبرند [و] در آن جاودانند.
وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِینٖ
و در حقیقت، انسان را از چکیدهای از گِل آفریدیم.
ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ
سپس او را [به شکل] نطفهای در قرارگاهی استوار [= رحِم] نهادیم.
ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَکَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ
سپس نطفه را [به شکل] خونِ بسته ساختیم و آنگاه خونِ بسته را [به صورت] پارهگوشتی ساختیم؛ سپس پارهگوشت را [به شکل] استخوان درآوردیم و آنگاه بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن [جنین] را آفرینشی دیگر بخشیدیم. [پربرکت و] بزرگوار است الله که نیکوترین آفریننده است.
ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ
سپس شما [پس از طی مراحل زندگی] قطعاً خواهید مُرد.
ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ
آنگاه بیتردید، در روز قیامت برانگیخته میشوید.
وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ
و به یقین، ما بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم و [هرگز] از آفرینش غافل نبودهایم.
وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّـٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۭ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ
و از آسمان به اندازهای معیّن [برای نیاز مخلوقات] آبی فرستادیم و آن را در زمین جای دادیم؛ و قطعاً برای از بین بردنش [نیز] کاملاً تواناییم.
فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّـٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ لَّکُمۡ فِیهَا فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ
سپس توسط آن [آب] باغهایی از درختان خرما و انگور برایتان پدید آوردیم که در آن [باغها،] میوههای بسیاری برای شماست و از آن [محصولات] میخورید.
وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ
و درختى [آفریدیم] که از طور سینا برمىآید و روغن [زیتون] مىدهد و خورشى براى خورندگان است.
وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ
و بیتردید، در [وجود] چهارپایان عبرتى [از قدرت الله] برایتان است: از آنچه در شکم آنهاست به شما [شیر] مىنوشانیم و در [وجود] آنها سودهای بسیاری برایتان وجود دارد و از [گوشت] آنها مىخورید.
وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ
[در خشکى] بر آنها و [در آب] بر کشتیها سوار میشوید.
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ
و بیتردید، ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ [به آنان] گفت: «ای قوم من، الله را عبادت کنید [که] جز او معبودی [بهحق] ندارید. آیا پروا نمیکنید؟»
فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَـٰٓئِکَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ
اما اشراف و بزرگان قومش که کفر ورزیده بودند گفتند: «این [مرد کسی] نیست مگر بشری همچون شما [که] میخواهد بر شما برتری جوید. اگر الله میخواست [رسولی بفرستد]، فرشتگانی [به سویتان] نازل میکرد. ما این [سخن] را [که نوح میگوید] در میان نیاکان خود نشنیدهایم.
إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ
او مرد دیوانهای بیش نیست؛ پس تا مدتی منتظر باشید [که یا دروغش آشکار گردد و دست از دعوتش بردارد یا مرگش فرارسد]».
قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ
[نوح] گفت: «پروردگارا، مرا در برابر تکذیب آنان یاری کن».
فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ
به او وحی کردیدم: «کشتی را تحت نظرِ ما و به وحی ما بساز و هنگامی که فرمان [عذاب] ما فرارسید و [به نشانۀ رسیدنِ طوفان، آب از] تنور جوشید، از هر نوع [حیوان،] یک جفت [نر و ماده] در کشتی سوار کن و خانوادهات را [نیز همراه خود ببر] مگر کسانی که پیشتر وعده[ی هلاکت] بر آنان مقرر شده است و دربارۀ [نجاتِ] کسانی که ستم کردهاند با من سخن نگو؛ [چرا که] آنان حتماً غرق خواهند شد.
فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
هنگامی که تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید بگو: "سپاس مخصوص الله است که ما را از [چنگ] گروه ستمکار نجات داد"».
وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ
و [نیز] بگو: «پروردگارا، ما را در منزلگاهی پربرکت فرود آور که تو بهترین فرودآورندهای».
إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ
بیتردید در این [ماجرا] نشانههایی [از قدرت الله در نجات مؤمنان و عذاب کافران] است و یقیناً ما آزمایشگر [ایمان و کفرِ مردم] بودهایم؛
ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ
آنگاه گروه دیگری را پس از آنان پدید آوردیم؛
فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ
و پیامبری از خودشان در [میان] آنان فرستادیم [تا بگوید]: «الله را عبادت کنید [که] جز او معبودی [بهحق] ندارید. آیا پروا نمیکنید؟»
وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ
گروهی از اشراف و بزرگان قومش که کفر ورزیده بودند و دیدار آخرت را دروغ میانگاشتند و در زندگی دنیا نعمت و آسایش به آنان داده بودیم، گفتند: «این [مرد کسی] نیست مگر بشری همچون شما؛ از آنچه [شما] میخورید [او نیز] میخورد و از آنچه که شما مینوشید [او نیز] مینوشد [پس مزیّتی ندارد که پیامبر باشد].
وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ
و اگر از بشری همچون خود اطاعت کنید، در آن صورت، یقیناً زیانکارید.
أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ
آیا او به شما وعده میدهد که وقتی مردید و خاک و استخوان شدید، [در قیامت از گور] بیرون آورده میشوید؟
۞هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ
آنچه به شما وعده میدهد، چه دور است، چه دور!
إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ
[زندگانی] جز همین زندگی دنیای ما نیست؛ و [گروهى] مىمیریم و [و گروهى به جاى آنها] زنده مىشویم و هرگز [پس از مرگ] برانگیخته نخواهیم شد.
إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا وَمَا نَحۡنُ لَهُۥ بِمُؤۡمِنِینَ
او [کسی] نیست مگر مردی که بر الله دروغ میبندد و ما به او ایمان نمیآوریم».
قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ
[پیامبرشان] گفت: «پروردگارا، مرا در برابر تکذیب آنان یاری کن».
قَالَ عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ
[الله] فرمود: «پس از اندک زمانی، [از کار خود] سخت پشیمان میشوند».
فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗۚ فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
پس بانگی [مرگبار] آنان را بهحق فروگرفت و آنان را [همچون] خس و خاشاک [روی سیل] نمودیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت الله] دور باد!
ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِینَ
سپس بعد از آنان نسلهایی دیگر پدید آوردیم.
مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسۡتَـٔۡخِرُونَ
هیچ امتی نه از اجل [معینِ] خود پیشی میگیرد و نه تأخیر میکند.
ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ
سپس پیامبران خود را پیاپی فرستادیم. هر گاه پیامبری برای [هدایت] امتی میآمد، او را دروغگو میانگاشتند؛ [ما نیز] آنان را یکی پس از دیگری هلاک کردیم و آنان را داستانها[ی عبرتآموزی برای آیندگان] قرار دادیم. پس نابود باد قومی که ایمان نمیآورند!
ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بِـَٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ
سپس موسی و برادرش هارون را با آیات [نُهگانۀ] خویش و دلایل آشکار فرستادیم
إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ
به سوی فرعون و اشراف [قوم] او؛ و[لی] آنان گردنکشی کردند و گروهی برتریخواه بودند.
فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ
و گفتند: «آیا به دو انسان مانند خود ایمان بیاوریم، حال آنکه قومشان بردگان ما هستند؟»
فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ
پس آن دو را دروغگو انگاشتند [و] سرانجام هلاک شدند.
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ
و بیتردید، به موسی کتاب [تورات] دادیم؛ باشد که [بنیاسرائیل] هدایت شوند.
وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَایَةٗ وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ
و پسر مریم و مادرش را نشانهای [از قدرت الهی] قرار دادیم و آنان را در مکان بلند و همواری که دارای امنیت و آبی [زلال و] جاری بود جای دادیم.
یَـٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ
ای پیامبران، از [غذاهای] پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. یقیناً من از آنچه انجام میدهید آگاهم.
وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ
و در حقیقت، این دین شما، دینی واحد [به نام اسلام] است و من پروردگارتان هستم؛ پس از من پروا کنید.
فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۭ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ
اما [پیروانشان اختلاف کردند و] در امر [دین]شان میان خود پراکنده و گروهگروه شدند [و] هر گروهی به آنچه نزدشان است دلخوشند [چرا که خود را بر حق و دیگران را بر باطل میدانند].
فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ
[ای پیامبر،] آنان را تا وقتی [که عذاب فرامیرسد] در جهل و نادانیشان رها کن.
أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ
آیا گمان میکنند اموال و فرزندانی که به آنان میدهیم [به این هدف است که،]
نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ
شتابان نیکیها را به آنان برسانیم؟ [نه، هرگز چنین نیست؛] بلکه آنان نمیفهمند [که این وسیله امتحانشان است].
إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ
کسانی که از بیم پروردگارشان ترسانند
وَٱلَّذِینَ هُم بِـَٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ
و کسانی که به آیات پروردگارشان ایمان میآورند
وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ
و کسانی که به پروردگارشان شرک نمیورزند
وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ
و کسانی که در انجام کارهای خیر میکوشند و از اینکه به سوی پروردگار خویش بازمیگردند دلهایشان هراسان است [از اینکه مبادا کارهای نیکشان قبول نشود].
أُوْلَـٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ
اینان در نیکیها شتاب میکنند و در انجام آن [از یکدیگر] پیشی میگیرند.
وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ
و [ما] به هیچ کس جز به اندازۀ توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که [دربارۀ اعمال بندگان] بهحق سخن میگوید و به آنان ستم نمیشود.
بَلۡ قُلُوبُهُمۡ فِی غَمۡرَةٖ مِّنۡ هَٰذَا وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ
[نه،] بلکه دلهایشان از این [کتاب] در غفلت است و آنان جز این [گناه کفر،] کارهایی [دیگر نیز] انجام مىدهند.
حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ إِذَا هُمۡ یَجۡـَٔرُونَ
تا هنگامی که ثروتمندانشان را به عذاب گرفتار کنیم، ناگهان فریادِ زاری سر میدهند.
لَا تَجۡـَٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ
[به آنان گفته میشود:] «امروز ناله و زاری نکنید [که] هرگز از سوی ما یاری نخواهید شد.
قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ
بیتردید، آیات من پیوسته بر شما خوانده میشد؛ ولی [از حق] روی میگرداندید.
مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ
در حالی که در برابرش تکبر میکردید [و در مجالس شبانۀ خود] به بدگویی میپرداختید.
أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ
آیا آنان در این گفتار [= قرآن] نیندیشیدهاند یا [مگر] چیزی برایشان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟
أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ
یا پیامبرشان را [به خوبی] نشناختهاند و [از این روست که] او را انکار میکنند؟
أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢۚ بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ
یا میگویند او جنون دارد؟ [نه، چنین نیست؛] بلکه [او دینِ] حق را برایشان آورده است؛ [ولی] بیشتر آنان [از روی حسادت و تعصبی که به باطل خویش دارند] حق را نمیپسندند [و از آن به خشم میآیند].
وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ
اگر الله از هوسهای آنان پیروی کند [و امورِ هستی به میلِ کافران اداره شود]، آسمانها و زمین و هر کس [و هر چه] در آنهاست تباه میگردد؛ بلکه پندشان [= قرآن] را برای آنان آوردهایم [که مایۀ عزت و شرفشان است]؛ ولی آنان از پندشان رویگردانند.
أَمۡ تَسۡـَٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّـٰزِقِینَ
[ای پیامبر،] آیا تو از آنان [برای تبلیغ دین] پاداشی میطلبی؟ و حال آنکه پاداش پروردگارت [بسی] بهتر است و او بهترین روزیدهنده است.
وَإِنَّکَ لَتَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ
و بیتردید، تو آنان را به راهی راست دعوت میکنی.
وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ
کسانی که به آخرت ایمان ندارند قطعاً از این راه [راست،] منحرف شدهاند.
۞وَلَوۡ رَحِمۡنَٰهُمۡ وَکَشَفۡنَا مَا بِهِم مِّن ضُرّٖ لَّلَجُّواْ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ
اگر به آنان رحم کنیم و بلا و رنجی را که [از قحطی و گرسنگی] دیدهاند از آنان برطرف سازیم، بر سرکشی [و گمراهیِ] خویش پافشاری میکنند [و همچنان] به بیراهه میروند.
وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ
در حقیقت، [ما] آنان را به عذاب [و بلا] گرفتار ساختیم [تا بیدار شوند]؛ اما در برابر پروردگارشان فروتنی ننمودند و [به درگاهش تضرع و] زاری نکردند.
حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ
[آنان پیوسته چنین هستند] تا آنگاه که دری از عذابِ سخت بر آنان میگشاییم [و چنان گرفتار شوند] که [از همه جا] مأیوس گردند.
وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفۡـِٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ
[ای منکرانِ قیامت،] الله ذاتی است که گوش و چشم و دل برایتان پدید آورد. چه اندک سپاس میگزارید!
وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ
و او تعالی است که شما را در زمین [آفرید و] پراکنده کرد و [روز قیامت] به سوی او جمع میشوید.
وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
و اوست که زنده میکند و میمیراند و گردشِ شب و روز از [تدبیرِ] اوست. آیا نمیاندیشید؟
بَلۡ قَالُواْ مِثۡلَ مَا قَالَ ٱلۡأَوَّلُونَ
[چنین نکردند؛] بلکه آنان نیز همان [سخنانی را] گفتند که پیشینیان مىگفتند.
قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ
گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟
لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ
بیتردید، این وعده را پیش از این نیز به ما و نیاکانمان دادهاند. این [سخن، چیزی] نیست مگر [دروغها و] افسانههای [خیالی] پیشینیان».
قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
[ای پیامبر، به منکرانِ معاد] بگو: «اگر میدانید، [بگویید] زمین و هر کس در آن است از آنِ کیست؟»
سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ
خواهند گفت: «[همه] از آنِ الله است». بگو: «پس آیا پند نمیگیرید؟»
قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ
بگو: «پروردگارِ هفت آسمان و پروردگار عرش بزرگ کیست؟»
سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ
خواهند گفت: «[همه] از آنِ الله است». بگو: «پس آیا [از الله] پروا نمیکنید؟»
قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
بگو: «اگر میدانید، [بگویید] فرمانرواییِ همه چیز به دست کیست؟ و [کیست که] پناه میدهد و کسی در برابر [عذابِ] او پناهداده نمیشود؟
سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ
خواهند گفت: «[فرمانرواییِ همه چیز،] از آنِ الله است». بگو: «پس چگونه افسون میشوید [و نمیاندیشید]؟»
بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ
[چنین نیست که کافران گمان میکنند] بلکه ما حق را برایشان آوردیم و یقیناً آنان دروغگو هستند.
مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۭ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ
الله هرگز فرزندی برنگزیده است و هیچ معبودی با او نیست. [اگر چنین بود،] آنگاه هر معبودی آنچه را آفریده بود [با خود] میبُرد و مسلماً برخی بر برخی دیگر برتری میجستند [و نظامِ هستی تباه میگشت]. الله از آنچه [مشرکان] توصیف میکنند، منزّه است.
عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ
او دانای نهان و آشکار است و از چیزهایی که با [وی] شریک میسازند برتر است.
قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ
بگو: «پروردگارا، اگر آن [عذابی] را که به آنان وعده داده میشود به من نشان میدهی [که شاهدش باشم]،
رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّـٰلِمِینَ
مرا در این [عذابها، در کنارِ این] گروه ستمکار قرار نده».
وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ
و قطعاً ما تواناییم که آنچه را به آنان وعده میدهیم، به تو نشان دهیم.
ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ
[ای پیامبر،] بدی را به شیوهای که بهتر است، دفع کن [و ببخش و شکیبا باش]. ما به آنچه [مشرکان دربارۀ تو] توصیف میکنند، داناتریم.
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ
و بگو: «پروردگارا، من از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم.
وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ
و پروردگارا، از اینکه آنها نزد من حاضر شوند [نیز] به تو پناه میبرم».
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ
[کافران پیوسته بر عقیدۀ باطلشان هستند] تا هنگامی که مرگ یکی از آنان فرارسد [آنگاه در حالی که] نزد پروردگار [خود ناله و زاری میکند، به فرشتگان] میگوید: «مرا [به دنیا] بازگردانید.
لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ
شاید در آنچه [کوتاهی نموده و] ترک کردهام، کار شایستهای انجام دهم». هرگز چنین نیست. بیتردید، این فقط سخنی است که او به زبان میگوید [و هرگز رفتارش تغییر نمیکند]؛ و تا روزی که برانگیخته شوند، پشت سرشان برزخی است.
فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ
روزی که در صور دمیده میشود، هیچ یک از [افتخارات خانوادگی و] پیوندهای خویشاوندی میانشان [برقرار] نخواهد بود و [از وحشتِ عذاب] از [حال] یکدیگر نمیپرسند.
فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ
و هر کس کفه میزان [اعمال] وی سنگین باشد، آنان رستگارانند.
وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ
و هر کس کفه میزان [اعمال] وی سبک باشد، آنانند که به خویش زیان زدهاند [و] در دوزخ جاودانند.
تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ
آتش چهرههایشان را میسوزانَد و در آنجا عبوس و زشتمنظرند.
أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ
[به آنان گفته میشود:] «مگر نه این بود که آیاتم بر شما خوانده مىشد و آنها را دروغ میانگاشتید؟»
قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ
[در پاسخ] میگویند: «پروردگارا، بدبختی بر ما چیره شد و گروهی گمراه بودیم.
رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ
پروردگارا، ما را از این [دوزخ] بیرون آور. اگر [به کفر و نافرمانی] بازگشتیم، قطعاً ستمکاریم».
قَالَ ٱخۡسَـُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ
[الله] میفرماید: «در آن [آتش] گم شوید و با من سخن نگویید.
إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّـٰحِمِینَ
گروهی از بندگانم میگفتند: "پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس ما را ببخشای و بر ما رحم کن [که] بیتردید، تو بهترین بخشایندهای"؛
فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ
ولی شما آنان را مسخره میکردید تا جایی که [سرگرمشدن به تمسخرِ آنان] ذکر [و عبادتِ] مرا از یادتان برد و همچنان به آنان میخندیدید.
إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ
امروز من آنان را از آن رو که شکیبایى کردند پاداش مىدهم. آرى، ایشانند که رستگارانند».
قَٰلَ کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ
[الله به دوزخیان] میفرماید: «چند سال در زمین به سر بردید؟»
قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسۡـَٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ
میگویند: «یک روز، یا بخشی از یک روز را به سر بردیم. از حسابگران [که حساب روز و سال را نگه میدارند] بپرس».
قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ
[الله] میفرماید: «[آری،] اگر میدانستید، جز اندکی [در دنیا] به سر نبردید».
أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ
آیا پنداشتهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟
فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ
بلندمرتبه [و بزرگ] است الله [که] فرمانروای حق است. هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست [و] پروردگارِ عرشِ گرانقدر است.
وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ
و هرکس معبود دیگری با الله بخواند، یقیناً هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نخواهد داشت؛ و حسابِ او با پروردگارش خواهد بود. بیتردید، کافران رستگار نمیشوند.
وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّـٰحِمِینَ
و [ای پیامبر،] بگو: «پروردگارا، [گناهانم را] ببخشای و رحم کن و تو بهترین بخشندهای».
Al-Mu’minūn
مکی و ۱۱۸ آیه است.
آیهی ۱-۱۱:
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١﴾[المؤمنون: ۱]. «مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند».
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢﴾[المؤمنون: ۲]. «کسانیکه در نمازشان فروتن و خاشع هستند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣﴾[المؤمنون: ۳]. «و کسانی که از کردار بیهوده و گفتار یاوه و پوچ روی گردانند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤﴾[المؤمنون: ۴]. «و کسانیکه زکات را پرداخت میکنند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥﴾[المؤمنون: ۵]. «و آنانکه شرمگاههایشان را پاک نگاه میدارند».
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ٦﴾[المؤمنون: ۶]. «مگر در مورد همسران یا کنیزان خود، که در این صورت سزاوار نکوهش نیستند».
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ٧﴾[المؤمنون: ۷]. «پس هر کس فراتر از این را بجوید، اینان همان تجاوز کارانند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨﴾[المؤمنون: ۸]. «و کسانی که امانتها و پیمانهایشان را رعایت میکنند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ٩﴾[المؤمنون: ۹]. «و کسانیکه به نمازهایشان پایبنداند».
﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠﴾[المؤمنون: ۱۰]. «آنان همان وارثان هستند».
﴿ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ١١﴾[المؤمنون: ۱۱]«کسانیکه بهشت برین را به دست میآورند، و آنان در آن جاودانهاند».
خداوند با یاد کردن بندگان مؤمن خود و بیان موفقیت و رستگاری آنها، و اینکه چگونه به آن میرسند، یاد آنها را گرامی میدارد، و آنانرا ستایش مینماید، و در ضمن مردم را تشویق و تحریک میکند تا خود را به صفتهای آنان متصف کنند، پس بنده باید وضعیت خود و دیگران را با این آیات بسنجد، که از این طریق ضعف و قوت ایمان خود و دیگران را میداند.
پس خداوند فرمود: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١﴾مؤمنان که به خداوند ایمان آوردهاند و پیامبران را تصدیق نمودهاند، رستگار و موفق شده و همۀ آنچه را که یک انسان سعادتنمد به دنبال آن است، به دست آوردهاند. یکی از صفتهای کمال آنان این است که ﴿فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ﴾. در نمازشان فروتن هستند. خشوع و فروتنی در نماز یعنی حضور قلب در برابر خداوند، و به خاطر آوردن نزدیکی او، که از این طریق دل مؤمن و جانش آرام میگیرد، و سکونت مییابد، و کمتر به این سو و آن سو توجه مینماید، و مؤدبانه در پیشگاه پروردگارش میایستد، و همۀ آنچه را که میگوید انجام میدهد، و به خاطر میآورد، و از اول نمازش تا آخر آن بدان توجه دارد، و با این کار وسوسهها و افکار بیارزش را از خود دور میگرداند، و این روح نماز، است و مقصود و هدف از نماز همین است. و این چیزی است که برای بنده نوشته میشود. پس نمازی که خشوع و فروتنی و حضور قلب در آن نباشد چنانچه قابل قبول باشد و صاحبش بر آن پاداش یابد، پاداش آن به اندازهای است که قلب از آن تعقل کند و بفهمد.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣﴾و کسانی که از گفتن سخن بیفایده و بیهوده روی میگردانند چون به آن علاقه ندارند، و میخواهند نفس خود را از آن پاک بدارند، و هر گاه بر گفتار و کردار بیهودهای گذر کنند با کرامت و به بهترین وجه از کنار آن میگذرند. و وقتی آنها از گفتار بیهوده روی گردان هستند از حرام نیز به طریق اولی روی میگردانند، و هر گاه انسان بتواند زبانش را کنترل کند قطعاً میتواند کارش را نیز کنترل نماید، و اختیارش در دست خودش خواهد بود، چنانکه پیغمبر صبه معاذ بن جبل آنگاه که او را به چند چیز توصیه نمود، فرمود: آیا تو را به ملاک همۀ اینها خبر دهم؟ گفتم: «آری، ای پیامبر خدا!» پس پیامبر زبان خودش را گرفت و فرمود: «این زبانت را کنترل کن». پس یکی از صفات پسندیدۀ مؤمنان این است که زبان خود را از گفتههای بیهوده و سخنهای حرام کنترل نمایند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ٤﴾و کسانی که زکات همۀ اموالشان را میپردازند و با پرداخت زکات، خودشان را از آلودگیهای اخلاقی و کارهای زشت که نفس با ترک گفتن و پرهیز کردن از آن پاکیزه میگردد پاکیززه مینمایند. پس آنان عبادت پروردگار را به خوبی و نیکی و با فروتنی در نماز انجام میدهند و با پرداخت زکات با بندگان خدا نیکی میکنند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥﴾و کسانیکه شرمگاههایشان را از ارتکاب زنا پاک میدارند. و از کمال حفاظت شرمگاه این است که انسان از آنچه آدمی را به زنا فرا میخواند مانند نگاه کردن و دست زدن و غیره پرهیز نماید. پس آنها شرمگاههایشان را حفظ مینمایند. ﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ٦﴾مگر از همسران یا کنیزان خود، که با آنان همبستر شده و نزدیکی میکنند، و در این رهگذر سزاوار ملامت و نکوهشی نیستند، چون خداوند همسران و کنیزان را برایشان حلال نموده است.
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ﴾پس هرکس غیر از همسر و کنیز را برای اشباغ غریزۀ جنسی خود بجوید ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ﴾چنین افرادی از آنچه خداوند حلال نموده است تجاوز کرده و بهسوی حرام رفته، و بر ارتکاب محارم الهی جرأت نمودهاند. این آیه بر حرمت «متعه» دلالت مینماید، چون زنی که با ازدواج موقت همسر قرار میگیرد، همسر حقیقی نیست که هدف نگاه داشتن و زندگی کردن با وی باشد، و کنیز هم نمیباشد، و حرام بودن ازدواج با زنی که به قصد حلال کردن وی برای شوهر قبلیاش انجام میگیرد، به همین خاطر است. و ﴿أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ﴾بر این دلالت مینماید که شرط حلال بودن کنیز این است که شش دانگ کنیز در ملکیت او باشد. پس اگر نیمی یا بعضی از کنیز در ملکیت او بود برایش حلال نیست، چون در ملکیت او قرار ندارد، بلکه این کنیز در ملکیت او و کسی دیگر قرار دارد. پس همانطور که جایز نیست یک زن آزاد دو تا شوهر داشته باشد، نیز جایز نیست با یک کنیز دو آقا و ارباب رابطۀ زناشویی مشترک داشته باشند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨﴾و کسانی که امانتها و پیمانهایشان را رعایت میکنند. یعنی آن را حفاظت میکنند و به آن پایبند هستند، و برای اجرای آن میکوشند. این شامل همۀ امانتها است، امانتهایی که حق خداوند هستند، و امانتهایی که حق بندگان خدا میباشند. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَیۡنَ أَن یَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُ﴾[الأحزاب: ۷۲]. «بدون شک ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه نمودیم، پس ابا ورزیدند و از آن هراسیدند، و انسان آن را به دوش گرفت».
پس همۀ چیزهایی که خداوند بر بندهاش واجب نموده امانت است و باید کاملاً آنها را انجام دهد و حفظ نماید. همچنین امانتهایی که انسانها بر دوش یکدیگر میگذارند، مانند مالهایی که به امانت داده میشود، و رازهایی که بطور امانت با کسی در میان نهاده میشود، و امثال آن. پس بنده باید هر دو امانت را ادا نماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا ﴾[النساء: ۵۸]. «همانا خداوند به شما فرمان میهد که امانتها را به اهل آن بسپارید». همچنین شامل عهد و پیمانی است که به بندگان با یکدیگر میبندند و بنده باید به آن وفادار باشد، که عهدشکنی حرام است.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ٩﴾و کسانی که همواره و همیشه نمازهایشان را در اوقات معین و با شرایط و ارکان آن انجام میدهند. پس خداوند آنها را ستایش نمود که در نماز فروتنی مینمایند و بر آن مواظبت میکنند، و اصولا نماز بدون این دو حالت نماز محسوب نمیشود. پس کسی که همیشه نماز میخواند اما بدون فروتنی و حضور قلب، یا اینکه نمار را با فروتنی و خشوع میخواند اما بدون محافظت و مواظبت بر آن، چنین کسانی قابل نکوهش و سرزنش میباشند، و کارشان ناقص است.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ﴾کسانیکه دارای این صفتها هستند، ﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ١٠ ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ﴾وارثاناند که بهشت برین، و فردوس را که بالاترین و بهترین جای بهشت است به دست میآورند، چون آنها دارای بالاترین صفات نیک و خیر بودهاند. و بیا منظور از فردوس همۀ بهشت است، تا عموم مؤمنان با درجات و مراتب مختلفشان هر یک به اندازۀ خودش در آن داخل شوند. ﴿هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ﴾آنان در آن جاودانهاند، از آن رنجیده و خسته نمیشوند، و دلشان نمیخواهد که به جای دیگر برده شوند، چون بهشت کاملترین و برترین نعمتهای را در بر دارد، و هیچ چیزی در آن نیست که صفا و زیبایی آن را مکدر نماید.
آیهی ۱۲-۱۶:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِینٖ١٢﴾[المؤمنون: ۱۲]. «و بهراستی که انسان را از گلی برداشته شده از تمام زمین آفریدهایم».
﴿ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ١٣﴾[المؤمنون: ۱۳]. «سپس او را به صورت نطفهای در قرارگاه استوار قرار دادیم».
﴿ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَکَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ١٤﴾[المؤمنون: ۱۴]. «سپس نطفه را به خونی بسته تبدیل کردیم، و آنگاه خون بسته را به شکل قطعه گوشتی به اندازهی آنچه که جویده میشود در آوردیم، و از این تکه گوشت جویده شده استخوانهایی ساختیم، و بعد بر استخوانها گوشت پوشانیدیم، و از آن پس او را (به) آفرینش دیگری آفریدیم، پس بزرگ است خداوند بهترین آفرینندگان».
﴿ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ١٥﴾[المؤمنون: ۱۵]. «بعد از آن قطعاً شما خواهید مُرد».
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ١٦﴾[المؤمنون: ۱۶]. «سپس شما در روز قیامت حتماً برانگیخته خواهید شد».
خداوند در این آیات مراحل آفرینش انسان را از ابتدای خلقتش تا جایی که سرنوشتش به آن منتهی میگردد بیان مینماید، پس ابتدا از خلقت پدر بشریت آدم ÷سخن گفت و اینکه او را از ﴾یعنی از گلی آفرید که از تمام زمین برداشته شده است. بنابر این فرزندانش همانند زمین برخی پاکیزه و خوب، و برخی بد هستند، و برخی نرم و برخی سخت میباشند، و برخی در میان این دو قرار دارند. ﴿ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ﴾سپس انسان را به صورت نطفه قرار دادیم، نطفهای که از میان سینۀ زن و کمر مرد بیرون میآید. سپس ﴿فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ﴾در قرارگاهی استوار و محکم که رحم مادر است قرار گیرد که از فاسد شدن مصون میماند.
﴿ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ﴾سپس نطفهای را که قبلاً در رحم قرار داده بودیم بعد از گذشت چهل روز به شکل خون بستهای در آوردیم. ﴿فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ﴾سپس خون بسته را بعد از گذشت چهل روز به صورت قطعه گوشتی کوچک به اندازهی آنچه که جویده میشود در آوردیم. ﴿فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا﴾سپس مضغه را تبدیل به استخوان سختی نمودهایم و به میزان نیاز بدن گوشت را در لابلای آن قرار دادیم. «فَکسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًـا» سپس گوشت را پوششی برای استخوانها قرار دادیم، و این در چهل روز سوم انجام میشود. ﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَ﴾و از آن پس او را به آفرینش دیگری آفریدیم که روح در آن دمیده میشود، پس آن موجود جامد و بیجان تبدیل به موجود زنده میگردد.
﴿فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ﴾پس والا و دارای خیر فراوان است خداوند، که بهترین آفریننده میباشد. ﴿ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِینٖ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِینٖ٨ ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٩﴾[السجدة: ۷-۹]. «خدایی که هر چیزی را نیکو آفریده، و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس نسل او را از چکید، آبی پست مقرر نمود، آنگاه او را از اندامی درست برخوردار کرد، و از روح خود در وی دمید، و برای شما گوش و چشمان و دلها قرار داد، چه اندک سپاس میگذارید!».
پس همۀ آفرینش او زیباست، و انسان بهترین و زیباترین آفریدههای اوست، بلکه به طور مطلق از همۀ مخلوقات بهتر است، چنان که خداوند متعال فرموده است: [التین: ۴]. ﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمٖ٤﴾[التین: ۴]. «بهراستی که انسان را در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریدهایم».
﴿ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ١٥﴾بعد از آفرینش و دمیده شدن روح در بدن شما، در مرحلهای دیگر خواهید مرد.
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ١٦﴾سپس شما در روز قیامت برانگیخته شده و طبق اعمال بد و نیکتان سزا و جزا خواهید شد خداوند متعال میفرماید: ﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن یُتۡرَکَ سُدًى٣٦ أَلَمۡ یَکُ نُطۡفَةٗ مِّن مَّنِیّٖ یُمۡنَىٰ٣٧ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةٗ فَخَلَقَ فَسَوَّىٰ٣٨ فَجَعَلَ مِنۡهُ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣٩ أَلَیۡسَ ذَٰلِکَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰ٤٠﴾[القیامة: ۳۶-۴۰]. «آیا انسان چنین میپندارد که رها میشود؟ آیا او قبلاً نطفهای نبود که در رحم ریخته میشود؟ سپس به خون بستهای تبدیل شد، سپس خداوند بعد از آن او را آفریده و مرتب نمود، و از آن دو نر و ماده را قرار داد. آیا این (آفریننده و خالق) توانایی ندارد که مردهها را زنده گرداند».
آیهی ۱۷-۲۰:
﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ١٧﴾[المؤمنون: ۱۷]. «و به راستی بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم، و ما هرگز از آفرینش غافل نبودهایم».
﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ١٨﴾[المؤمنون: ۱۸]. «و از آسمان آبی را به اندازه فرو فرستادیم، و آنرا در زمین ماندگار نمودیم، و بیگمان ما بر از میان بردنش تواناییم».
﴿فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ لَّکُمۡ فِیهَا فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ١٩﴾[المؤمنون: ۱۹]. «ما به وسیلۀ این آب نخلستانها و تاکستانها را برای شما پدید آوردیم، و شما در آنجا میوههای بسیاری دارید، و از آن میخورید».
﴿وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ٢٠﴾[المؤمنون: ۲۰]. «و همچنین با آن درختی پدیدار کردیم که در کوه طور سینا میروید (و) روغن و نان خورشی برای خورندگان بر میآورد».
وقتی خداوند آفرینش انسان را بیان کرد، جایگاه وی و فراوانی نعمتهایی را که به او ارزانی داشته است بیان داشت و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ﴾و بر فرازتان هفت آسمان قرار دادیم. هفت آسمان که هر یک برفراز دیگری است، و آسمان با ستارگان و خورشید و ماه آراسته شده، و منافع و مصالح زیادی برای بندگان در آن نهفته است. ﴿وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ﴾و ما از آفرینش غافل نبودهایم، پس همانطور که همۀ پدیدهها را آفریدهایم، علم و آگاهی ما نیز همۀ آنچه ر که آفریدهایم احاطه نموده است. پس ما از هیچ مخلوقی غافل نیستیم و آنرا فراموش نخواهمی کرد، و مخلوقی را نمیآفرینیم که آن را ضایع کرده و به فراموشی بسپاریم. و از آسمان غافل نیستیم که بر زمین بیافتند و ذرهای را در تاریکیها و میان امواج دریاها و در گوشههای فلاتها فراموش نمیکنیم. و هیچ جنبدهای نیست مگر اینکه روزی او به عهدۀ خدا میباشد، و محل زیست و محل دفن آن را میداند.
در بسیاری از جاها خداوند از آفرینش و آگاهی و علم خویش یکجا سخن گفته است. مانند اینکه میفرماید: ﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ١٤﴾[الملک: ۱۴]. «آیا کسی که آفریده است، نمیداند، حال آنکه او باریک بین و آگاه است؟!».
﴿بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ﴾[یس: ۸۱]. «آری! و او آفرینندۀ آگاه است»، چون آفرینش مخلوقات از بزرگترین دلایل عقلی است که بر علم و آگاهی آفریننده و فرزانگی او دلالت مینماید.
﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ﴾و از آسمان آبی را به اندازه فرو فرستادیم که روزی شما و چهارپایانتان در آن است. آن را به اندازه فرو میفرستد که شما را کفایت کند، پس آن را چنان کم نازل نمیکند که ساکنان زمین تلف شوند، و بر اثر کبمود آن درختان و گیاهان پژمرده گردند، بلکه به مقدار نیاز آن را فرو میفرستد. سپس آن را بند میآرد، زیرا اگر همیشه ببارد زیانآور خواهد بود.
﴿فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾و آن را در زمین ماندگار نمودیم. یعنی آب را بر زمین فرو فرستادیم، پس آب در آن جای گرفت و ماندگار شد، و به قدرت خداوند گیاهان همگون از زمین بیرون میآیند. و نیز آن را در بطن زمین آمادۀ شرب و بهرهبرداری میکند، آب چنان به قعر زمین فرو نمیرود که قابل دسترسی نبوده و رسیدن به آن ممکن نباشد. ﴿وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ﴾و بیگمان ما بر از میان بردنش تواناییم، به این صورت که آن را از آسمان فرو نفرستیم، یا آن را فرو بفرستیم اما آب به عمق زمین فرو رود، به گونهای که دسترسی به آن ممکن نباشد، یا هدف از آن محقق نشود. و در اینجا خداوند بندگانش را آگاه نمود و تذکر میدهد که سپاس او را ر نعمتش به جای آورند و فقدان آب را تصور کنند که در آن حالت چه زیانی متوجه انسانها میشود! مانند اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ٣٠﴾[الملک: ۳۰]. «بگو: به من خبر دهید، اگر آبتان فرو نشیند چه کسی برایتان آبی روان میآورد؟».
﴿فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ﴾و به وسیلۀ این آب باغهایی از انگور و خرما آفریدهایم و پدید آوردهایم. خداوند متعال این دو نوع درخت را به طور ویژه بیان کرد، با اینکه به وسیلۀ آب درختانی دیگر نیز پدید میآیند، اما درخت خرما و انگور دارای فضیلت و منافعی هستند که از دیگر درختان بالاترند، بنابر این به صورت عام نیز فرمود: ﴿لَّکُمۡ فِیهَا﴾برای شما در این باغها، ﴿فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ﴾میوههای زیادی هست، و از آن میخورید، میوههایی از قبیل انجیر و لیمو و انار و سیب و غیره.
﴿وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ﴾و درختی که در کوه طور سینا میروید، و آن درخت زیتون است. و به صورت ویژه بیان شده است، چون در جای خاصی در سرزمین شام میروید، و منافعی دارد که برخی از آن در فرمودۀ الهی بیان شده است: ﴿تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ﴾دارای روغن است، که بیشتر برای روشن کردن چراغها از آن استفاده میشود، و نان خورشی برای خورندگان است و نیز منافعی دیگر دارد.
آیهی ۲۱-۲۲:
﴿وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ٢١﴾[المؤمنون: ۲۱]. «و به راستی برایتان در چهارپایان عبرتی است، از آنچه در شکم آنهاست به شما مینوشانیم، و در آنها برایتان منافعی فراوان است، و از آن میخورید».
﴿وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ٢٢﴾[المؤمنون: ۲۲]. «و بر آنها و بر کشتیها حمل میشوید».
یکی از نعمتهای خداوند بر شما این است که چهارپایانی از قبیل شتر و گاو و گوسفند را برایتان مسخر نموده است، و در آنان عبرتی است برای آنان که عبرت میآموزند، و منافعی است برای آنها که عبرت میآموزند، و منافعی است برای آنها که فایده میگیرند. ﴿نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا﴾از شکم آن چهارپایان شیر به شما خالص و گوارا برایتان بیرون میآوریم. ﴿وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ﴾و در آن برایتان منافع فراوان است، که از پشم و مو و کرک آن استفاده میکنید، و از پوست و موی آنها خانه میسازید که در حضر و سفر، نقل و انتقال آن راحت و سبک است. ﴿وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ﴾و از آن بهترین خوردنیها را از قبیل گوشت و چربی میخورید.
﴿وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ﴾و حیوانات خشکی به مثابۀ کشتی شما هستند، در اختیار شما قرار دارند و بارهای سنگین خود را توسط آنها از سرزمینی به سرزمین دیگر حمل نموده، و میرسانید، که اگر حیوانات نبودند جز با سختی و دشواری نمیتوانستید آن را بدانجا برسانید. و نیز در دریا کشتیها را قرار داده که شما و کالاهایتان را حمل مینماید.
پس خداوندی که این نعمتها را به شما بخشیده و انواع احسان و نیکی را در حق شما نمودۀ، و خیر فراوان را بهسوی شما سرازیر کرده است، سزاوار است تا کمال سپاس و شکرش به جای آورده شود و بهطور کامل مورد ستایش قرار گیرد. شایستۀ است که در پرستش او بکوشید و نعمتهایش را در راستای ارتکاب گناه و نافرمانی به کار نبرید.
آیهی ۲۳-۳۰:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ٢٣﴾[المؤمنون: ۲۳]. «و به راستی نوح را بهسوی قومش فرستادیم پس گفت:ای قوم من! خداوند را بپرستید، شما هیچ معبود حقیقی جز او ندارید. آیا (از عذاب خداوند و زوال نعمت او) نمیترسید؟!».
﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ٢٤﴾[المؤمنون: ۲۴]. «پس اشرافی از قومش که کافر بودند، گفتند: این مرد جز انسانی همچون شما نیست، میخواهد بر شما برتری یابد، اگر خداوند میخواست حتماً فرشتگانی میفرستاد، ما چنین چیزی را از پدران پیشین خود نشنیدهایم».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ٢٥﴾[المؤمنون: ۲۵]. «او جز شخصی نیست که در خود جنونی دارد، پس تا مدتی دربارۀ او صبر کنید».
﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ٢٦﴾[المؤمنون: ۲۶]. «(نوح) گفت: پروردگارا! چون مرا تکذیب میکنند یاریام کن».
﴿فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ٢٧﴾[المؤمنون: ۲۷]. «پس به او وحی کردیم که زیر نظر و فرمان ما کشتی را بساز، پس هرگاه فرمان ما صادر شد و آب از تنور بر جوشید، بلافاصله از همۀ حیوانات از هر نوعی جفتی (نر و ماده) را سوار کشتی کن و خانوادهات را نیز سوارکن، مگر کسی از آنان که وعدۀ (حق) از پیش بر او مقرر شده است، و دربارۀ کسانی که ستم ورزیدهاند با من سخن مگو، بیگمان آنان غرق شدنیاند».
﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٢٨﴾[المؤمنون: ۲۸]. «پس چون تو و همراهانت بر کشتی (سوار شدید) و استقرار یافتید، بگو: ستایش خداوندی را سزا است که ما را از گروه ستمکاران رهایی بخشید».
﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ٢٩﴾[المؤمنون: ۲۹]. «و بگو: پروردگارا! مرا در منزلی پرخیر و برکت فرود آور، و تو بهترین فرود آورندگانی».
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ٣٠﴾[المؤمنون: ۳۰]. «قطعاً در این نشانههایی است، و به طور مسلم (ما بندگان خود را) آزمایش مینماییم».
خداوند متعال از رسالت بنده و پیامبرش نوح ÷سخن به میان میآورد که اولین پیامبری است که خداوند بهسوی اهل زمین فرستاده است. پس خداوند او را بهسوی قومش فرستاد که بتهایی را پرستش میکردند، و آنها را به پرستش و عبادت خداوند یکتا دستور داد و فرمود: ﴿یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ﴾[الأعراف: ۵۹]. ای قوم من! عبادت را خالصانه برای خداوند انجام دهید، چون تنها عبادت خالص مورد قبول خداوند میباشد.
﴿مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُ﴾شما معبود به حقی جز او ندارید. در اینجا خداوند معبودهای دیگر را باطل قرار داده و الوهیت را برای خویش ثابت مینماید، زیرا او آفریننده و روزی دهنده است، خدایی که کمال مطلق از آن اوست و غیر از او هر کس که باشد بر سر خوان کریمانۀ او روزی میخورد. ﴿أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾آیا از پرستش بتها باز نمیآیید؟ بتهایی به شکل و سیمای مردمان صالح درست شده بودند و آنها به همراه خداوند آنان را عبادت میکردند، پس نوح آشکارا و پنهانی و شب و روز به دعوت دادن آنها پرداخت و دعوتش را تا نهصد و پنجاه سال ادامه داد، اما این کار جز به سرکشی و نفرت قوم او نمیافزود.
﴿فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ﴾اشراف و سران کافر قوم در قالب مخالفت با پیامبرشان نوح و بر حذر داشتن مردم از پیروی از او گفتند:این مرد جز انسانی همچون شما نیست، و هدفش از ادعای نبوت و پیامبری این است که بر شما برتری یابد و از او پیروی کنید، و گرنه او چه برتری بر شما دارد، حال آنکه از نوع شما و یک انسان است؟! و این مخالفت همواره در میان تکذیب کنندگان پیامبران وجود داشته است.
و خداوند بر زبان پیامبرانش جواب کاملی به این اعتراض داده است، آنجا که آنها به پیامبرانشان گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ١٠ قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾[إبراهیم: ۱۰-۱۱]. «شما جز انسانهایی همانند ما نیستید، و میخواهید ما را از آنچه که پدران و نیاکانمان پرستش میکردند باز دارید، پس اگر راست میگویید دلیل آشکاری برای ما بیاورید. پیامبرانشان گفتند: (درست است) ما جز انسانهایی مانند شما نیستیم، اما خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت میگذارد».
پس آنها خبر دادند که این رسالت و نبوت، فضل و منت خداوند است، و شما نمیتوانید دایرۀ فضل و منت خداوند است، و شما نمیتوانید دایرۀ فضل او را تنگ کنید و او را از رساندن فضلش به ما بازدارید. و در اینجا گفتند: ﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ﴾اگر خداوند میخواست فرشتهای را فرو میفرستاد و این نیز با مشیت خدا تعارض دارد و باطل است، چون خداوند اگر میخواست فرشتهای را فرو میفرستاد، اما خداوند فرزانه و مهربان است، و حکمت و رحمت او اقتضا مینماید که پیامبر از جنس و نوع انسانها باشد، و چون مردم توانایی گفتگو با فرشتگان را ندارند باید فرستادۀ خدا از جنس مردم باشد، زیرا در غیر این صورت کار بر ایشان مشتبه میشد.
و آنها میگفتند: ﴿مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ﴾ما در میان پدران و نیاکان خود نشنیدهایم که پیامبری فرستاده شود. آنها گفتند: نشنیدهایم که در میان پدران و پیشینیانمان پیامبری فرستاده شده باشد. و این جای تعجب ندارد، زیرا از گذشته آگاهی ندارند، پس آنها نباید بیخبری و جهالت خویش را دلیلی برای خود قرار بدهند. به فرض اینکه خداوند پیامبری را به میان گذشتگان آنان نفرستاده باشد، دو حالت متصور است: یا آنها بر هدایت بودهاند، که در این صورت نیازی به فرستادن پیامبر نبوده است، و یا گمراه بودهاند، پس در این صورت باید خداوند را ستایش نمایند که چنین نعمتی را به آنها اختصاص داده، نعمتی که به پدرنشان نرسیده است. و نباید عدم احسان به دیگران سبب شود تا به احسانی که خداوند به آنان ارزانی داشته است کفر ورزند.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ﴾او جز مردی نیست که به نوعی از دیوانگی و جنون مبتلا شده است ﴿فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ﴾حِینٍ پس چشم به راه و منتظرش باشید تا مرگش فرا رسد. شبهاتی را که ایراد کردند به منظور ابراز مخالفت با نبوت پیامبرانشان بود، که بر شدت کفر و کینه توزی آنها دلالت مینماید. نیز بیانگر آن است که آنها در نهایت جهالت و گمراهی قرار دارند و این شبهات به هیچ وجه صلاحیت و شایستگی آن را ندارند که با آنها مخالفت کرد، چرا که این شبهات متناقض و با یکدیگر مخالفند. پس آنها که میگویند: ﴿مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ﴾ثابت کردند که پیامبر عقل و اندیشهای دارد که از این طریق توطئه مینماید تا بر آنها برتری یابد، و ریاست کند، پس باید از او پرهیز کرد، تا کسی فریب او را نخورد. و این گفته با ادعای قبلی آنان که میگفتند: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ﴾او فقط مردی است که به نوعی از دیوانگی مبتلا میباشد، مطابقت ندارد، و این جز از فرد گمراه و وسوسهگری که قضیه بر او مشتبه گردیده و هدفش آن است که به هر طریقی حق را نپذیرد، و رسالت را انکار نماید، سر نمیزند، فردی که نمیداند چه میگوید، و خداوند هرکس را که با او و پیامبرانش دشمنی ورزد خوار میگرداند.
وقتی نوح دید که دعوت کردن وی آنها را سودی نمیبخشد، جز اینکه بر فرار و رویگردانی آنها میافزاید، ﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ٢٦﴾گفت: «پروردگارا! چون مرا تکذیب میکنند یاریام کن».
نوح از پروردگارش علیه آنها، و برای هلاکتشان و در راستای خشمگین شدن به خاطر خدا کمک خواست، چون آنها فرمان خداوند را پشت سر نهادند و پیامبرشان را تکذیب کردند. و نوح گفت: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا٢٦ إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا کَفَّارٗا٢٧﴾[نوح: ۲۶-۲۷]. «پروردگارا! بر روی زمین هیچ کس از کافران باقی مگذار زیرا اگر تو آنها را باقی بگذاری بندگانت را گمراه میسازند، و جز بدکار و ناسپاس به بار نخواهند آورد. خداوند متعال فرمود و لقد نائنا نوح فلنعم المحیبون و همانا نوح ما را صدا زد، و چه بسیار اجابت کنندۀ خوبی هستم!».
﴿فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ﴾و وقتی دعای او را پذیرفتیم، فراهم نمودن وسیلۀ نجات را قبل از فرا رسیدن زمان استفادۀ از آن به وی وحی نمودیم. ﴿أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا﴾که زیر نظر ما و با رهنمود و فرمانمان کشتی را بساز، و تو زیر نظر ما هستی، ما تو را میبینیم و صدایت را میشنویم. ﴿فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ﴾پس هرگاه فرمان ما مبنی بر فرستادن طوفانی که با آن عذاب داده میشوند در رسید و آب از تنور برجوشید. یعنی زمین پر از آب شد، و چشمههایی از آن جوشید، حتی محل آتشدانه که معمولاً از آب دور است پر از آب شد، ﴿فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ﴾(در چنین شرایطی) بلافاصله از حیوانات و از هر نوع نر و مادهای سوار کشتی کن تا نسل سایر حیواناتی که حکمت الهی اقتضا نموده در زمین باشند باقی بماند.
﴿وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ﴾و خانوادهات را سوار کن، مگر کسی از آنان که وعدۀ حق از پیش بر او مقرر شده است، مانند فرزند نوح. ﴿وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ﴾و در بارۀ کسانی که ستم ورزیدهاند با من سخن مگوی. یعنی از من مخواه که آنها را نجات دهم زیرا تقدیر و قضای الهی به طور قطع بر این رفته است که آنها غرق شوند.
﴿فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ﴾و هر گاه تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید و بر آن استقرار یافتید، و در میان امواج حرکت کردید، خداوند را به خاطر اینکه شما را نجات بخشیده و سلامتی داده است ستایش کنید. پس بگو: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾«ستایش خداوندی را سزاست که ما را از گروه ستمگران رهایی بخشید». در اینجا خداوندی به نوح و همراهانش آموخت که این جمله را به عنوان شکر و ستایش خداوند و به پاس اینکه آنها را از عمل و عذاب ستمکاران رهایی بخشید، بگویند.
﴿وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا﴾و بگو «پروردگار! مرا در جایگاه و منزلی خجسته فرود بیاور، ﴿وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ﴾و تو بهترین فرود آوردندگانی» یعنی دیگر هست و از خداوند بخواهید تا آن را به شما بدهد، و آن این است که منزل و جایگاه شما را خجسته و با برکت نماید. پس خداوند دعای نوح را پذیرفت: ﴿وَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِیِّۖ وَقِیلَ بُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾[هود: ۴۴]. «و کار تمام شد، هلاکت باد برای گروه ستمگران». ﴿قِیلَ یَٰنُوحُ ٱهۡبِطۡ بِسَلَٰمٖ مِّنَّا وَبَرَکَٰتٍ عَلَیۡکَ وَعَلَىٰٓ أُمَمٖ مِّمَّن مَّعَکَ﴾[هود: ۴۸]. «گفته شد: ای نوح! با سلامتی از جانب ما و برکتهایی که برتو و بر مردمانی که همراه نو هستند، فرود بیا».
﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ﴾بدون شک در این داستان نشانههایی است دال بر این که تنها خداوند معبود است، و نوح پیامبر راستگوی اوست، و قومش دروغ میگویند، و اینکه خداوند نسبت به بندگانش مهربان است و انسانها را در صلب و کمر پدرشان نوح و در کشتی نگاه داشت، آنگاه که تمام اهل زمین غرق شدند.
و کشتی نیز از آیات و نشانههای خداوند است: ﴿وَلَقَد تَّرَکۡنَٰهَآ ءَایَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ١٥﴾[القمر: ۱۵]. «و آن را به عنوان نشانهای به جای گذاشتیم، آیا پند پذیرندهای هست؟». بنابر این آیات را به صورت جمع ذکر نمود چون بر چندین نشانه و مطلب دلالت مینمایند. ﴿وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ﴾و به طور مسلم ما آزمایش مینماییم.
آیهی ۳۱-۴۱:
﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ٣١﴾[المؤمنون: ۳۱]. «آنگاه پس از آنان مردمانی دیگر پدید آوردیم».
﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ٣٢﴾[المؤمنون: ۳۲]. «و پیامبری از خودشان به (میان) آنان فرستادیم که فقط خداوند را بپرستید، زیرا جز او معبود به حقی ندارید. آیا نمیپرهیزید؟!».
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ٣٣﴾[المؤمنون: ۳۳]. «و اشرافیان قومش که کفر ورزیدند و فرا رسیدن قیامت را قبول نداشتند، و به آنان در زندگانی دنیا آسایش داده بودیم، گفتند: این جز انسانی همانند شما نیست، از آنچه میخورید، میخورد، و از آنچه مینوشید، مینوشد».
﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ٣٤﴾[المؤمنون: ۳۴]. «و اگر از انسانی مانند خود پیروی کنید آنگاه شما زیانکار خواهید بود».
﴿أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ٣٥﴾[المؤمنون: ۳۵]. «آیا به شما وعده میدهد که چون بمیرید و تبدیل به خاک و استخوان گردید شما (بار دیگر زنده میگردید، و) از گورها خارج گردانده میشوید؟!».
﴿هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ٣٦﴾[المؤمنون: ۳۶]. «آنچه به شما وعده داده میشود دورِ دور است».
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ٣٧﴾[المؤمنون: ۳۷]. «جز زندگانی این جهانِ ما (هیچ زندگی و حیاتی) وجود ندارد (گروهی از ما) زنده میشویم، و ما برانگیخته نخواهیم شد».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا وَمَا نَحۡنُ لَهُۥ بِمُؤۡمِنِینَ٣٨﴾[المؤمنون: ۳۸]. «و او جز مردی نیست که بر خدا دروغ بسته است و ما به او ایمان نمیآوریم».
﴿قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ٣٩﴾[المؤمنون: ۳۹]. «گفت: پروردگارا! یاریام کن به سبب اینکه مرا دروغگو انگاشتند».
﴿قَالَ عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ٤٠﴾[المؤمنون: ۴۰]. «فرمود: پس از اندک زمانی پشیمان میشوند».
﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗۚ فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٤١﴾[المؤمنون: ۴۱]. «ناگهان صدای بلند (و مرگبار، آنان را به سبب استقامتی که در برابر حق داشتند) فرا گرفت و آنان را (مانند) خاشاکی که بر آب افتاده است گردانیدیم، پس نفرین بر گروه ستمکاران».
وقتی خداوند از نوح و قومش و اینکه آنها را هلاک کرد سخن به میان آورد، فرمود: ﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ٣١﴾آنگاه پس از آنان مردمانی دیگر پدید آوردیم. ظاهراً این نسل «ثمود» همان قوم صالح ÷میباشند، چون این داستان مشابه و همانند داستان آنهاست. ﴿فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ﴾پس پیغمبری از خودشان که نسب و نژاد و صداقتش را میشناختند به میان آنها فرستادیم، چون وقتی که پیامبر از خودشان باشد زودتر فرمان میبرند و موجب گریز آنها نمیشود. و آن پیامبر ملت خویش را به آنچه که پیامبران ملتهای خود را بهسوی آن دعوت کردند دعوت داد، و چنین گفت: ﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ﴾خدا را بپرستید، زیرا جز او معبود به حقی ندارید. پس همۀ پیامبران بر این دعوت اتفاق نمودهاند و این اولین چیزی بوده است که امتهای خود را بهسوی آن دعوت کردهاند، اینکه فقط خدا را پرستش نمایید، و از عبادت غیر او نهی نموده و خبر دادهاند که پرسستش غر خدا باطل و پوچ است. بنابر این فرمود: ﴿أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾آیا از پروردگارتان نمیهراسید تا از پرستش این بتها پرهیز کنید!.
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾و سران و اشرافی که کفر ورزیده و سر ستیز داشتند و قیامت و جزا را قبول نداشتند، و آنها را در زندگانی دنیا ناز و نعمت داده بودیم، به منظور مخالفت با پیامبرشان و تکذیب وی و بر حذر داشتن مردم از او، گفتند: ﴿مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ﴾این پیامبر انسانی همچون شما میباشد، که ﴿یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ٣٣﴾از چیزهایی میخورد که شما میخورید و از همان چیزهایی مینوشد که شما مینوشید. پس چه برتری و فضیلتی بر شما دارد؟ رسول میبایست فرشتهی باشد که غذا نخورد و آب ننوشد.
﴿وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ٣٤﴾و اگر از پیامبر پیروی کنید و او را رئیس خود قرار دهید، حال آنکه او همانند شما انسان است، بیگمان عقلهایتان را از دست دادهاید، و از کارتان پشیمان خواهید شد. عجب است! زیرا در حقیقت زیامندی و پشیمانی بهرۀ کسانی است که از او پیروی نکرده و فرمانش نبردند. و نادانی و بیخردی بزرگ از کسی سرزده که از اطاعت انسانی که خداوند وی را برگزیده و او را با رسالت خود برتری داده امتناع ورزیده و به پرستش درخت و سنگ گرفتار شده است. این همانند گفتۀ ایشان است که گفتند: ﴿. . . أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ٢٤ أَءُلۡقِیَ ٱلذِّکۡرُ عَلَیۡهِ مِنۢ بَیۡنِنَا بَلۡ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٞ٢٥﴾[القمر: ۲۴-۲۵]. «آیا از انسانی از خودمان پیروی کنیم؟! همانا ما آنگاه در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود. آیا از میان همهی ما وحی بر او فرو فرستاده شده است؟ خیر، بلکه او دروغگویی خودپسند است». پس وقتی رسالت پیامبر را انکار کردند و نپذیرفتند، آنچه را که پیامبر میگفت مبنی بر اینکه پس از مرگ زنده میشوند و طبق اعمالشان مورد مجازات قرار میگیرند را نیز انکار کردند و نپذیرفتند، آنچه را که پیامبر میگفت مبنی بر اینکه پس از مرگ زنده میشوند و طبق اعمالشان مورد مجازات قرار میگیرند را نیز انکار نموده و نپذیرفتند. پس گفتند. ﴿أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ٣٥ هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ٣٦﴾آیا به شما وعده میدهد که چون بمیردو تبدیل به خاک و استخوان گردید شما بار دیگر زنده میشوید و از گورها بدر آورده شده و برانگیخته میگردید؟! زنده شدن پس از مرگ بعد از اینکه تکه تکه شده و تبدیل به خاک و استخوان گشتید بسیار بعید، و دور از عقل است. دایرۀ دید آنها بسیار کوتاه بود، و این امر را غیرممکن میدیدند، و قدرت آفریننده را با قدرت و توانایی خود مقایسه میکردند. و پاک و منزه است خداوند از اینکه توانایی خداوند را بر زنده کردن مردگان انکار کردند، خداوند را ناتوان میشمردند، و آفرینش نخستین خود را فراموش کرده و از یاد برده بودند، خداوندی که آنها را از نیستی به هستی آورده است، زندهکردن دوبارۀ آنها بعد از آن که خشکیدند و از بین رفتند، برای او آسانتر است. هر دو کار برای خداوند آسان است. پس آنها چرا آفرینش نخستین خود را انکار نمیکنند و امور محسوس را بزرگ و غیرممکن دانسته و میگویند: ما همواره موجود بودهایم. این را میگویند تا بهتر بتوانند رستاخیز را انکار نمایند، و در مورد وجود خداوند آفریننده به مجادله بپردازند.
و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد و آن این است که خداوند زمین را پس از پژمرده شدن و خشک شدنش سبز و خرم و زنده و شاداب میگرداند مردگان را نیز زنده مینماید و او بر هر کاری تواناست. و دلیلی دیگر نیز بر زنده شدن وجود دارد و آن پاسخی است که به منکران رستاخیز در این آیه فرموده است: ﴿بَلۡ عَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡ فَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا شَیۡءٌ عَجِیبٌ٢ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗاۖ ذَٰلِکَ رَجۡعُۢ بَعِیدٞ٣﴾[ق: ۲-۳]. «بلکه از اینکه بیم دهندهای از خود آنان به نزدشان آمد تعجب کردند. پس کافران گفتند: آیا وقتی مردیم و تبدیل به خاک شدیم دوباره زنده میشویم؟ این بازگشتی بعید است». ﴿قَدۡ عَلِمۡنَا مَا تَنقُصُ ٱلۡأَرۡضُ مِنۡهُمۡۖ وَعِندَنَا کِتَٰبٌ حَفِیظُۢ٤﴾[ق: ۴]. «پس خداوند در پاسخ آنها فرمود: وقتی آنها خشک شده و از بین رفتند آنچه را زمین از آنها میکاهد، میدانیم. و نزد ما کتابی است که همه چیز را ثبت و ضبط مینماید».
﴿إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا﴾زندگانی و حیاتی جز زندگانی این جهان وجود ندارد، برخی از مردم میمیرند، و برخی زندگی میکنند، ﴿وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ﴾و ما برانگیخته نخواهیم شد. او جز مردی نیست که دچار جنون و دیوانگی شده است، بنابر این سخنانی از قبیل یگانه بودن خداوند، و جهان آخرت و زندگی پس از مرگ را به زبان میآورد. ﴿فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ﴾[المؤمنون: ۲۵]. «پس تا مدتی عقوبت قتل و غیره را از او بردارید»، تا احترامی برای او باشد، و چون دیوانه است و به سبب آنچه که میگوید مؤاخذه نمیشود. یعنی - طبق ادعای باطل آنها- جای مجادلهای با او نیست و با در رابطه با صحت و سقم آنچه میگوید مجادله نکنید. آنها ادعا میکردند که سخنان او باطل و پوچ است،و فقط این مانده بود که آیا او را سزا بدهند یا نه؟ نبابراین به خیال خودشان عقلهایشان چنین اقتضا کرد که او را سزا ندهند، با اینکه مستحق سزا میباشد. آیا کفر و عنادی بالاتر از این هست؟!.
بنابراین وقتی که کفرشان شدت گرفت و بیم دادن در مورد آنها مفید واقع نشد، پیامبرشان آنان را نفرین نمود و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ﴾ای پروردگارم! به سبب آنکه مرا دروغگو انگاشتند آنان را نابود کن و خوارشان بگردان، و در همین دنیا یاریام کن. پس خداوند دعایش را اجابت کرد و فرمود: ﴿عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ٤٠ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ﴾بالحق به زودی پشیمان میشوند، پس به سبب استقامتی که در برابر حق داشتند ناگهان صدای بلند و مرگبار آنان را فرا گرفت، و این ستمی از جانب خدا بر آنان نبود، بلکه از روی عدالت به عذاب گرفتار شدند، و چون ستم کرده بودند صدای بلند و مرگبار آنها را فرا گرفت و همهرا نابود کرد. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗ﴾ما ایشان را همچون خس و خاشاکی نمودیم که روی سیلاب در گوشههای رودخانه پرت شده است. و در آیه دیگر میفرماید: ﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَکَانُواْ کَهَشِیمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ٣١﴾[القمر: ۳۱]. ما بر آنان فریاد (مرگباری) فرستادیم پس همانند گیاه خشکیدۀ (کومهها) ریز و خرد شدند. ﴿فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾پس همراه با عذاب، دوری از رحمت خدا و نفرین و نکوهش جهانیان بدرقۀ راه آنان است. ﴿فَمَا بَکَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَا کَانُواْ مُنظَرِینَ٢٩﴾پس آسمان و زمین بر آنان گریه نکردند و مهلت داده نشدند. این تعبیر، کنایه از آن است که نابودی آنها مورد توجه نبوده، هم چنانکه وجودشان نیز مورد عنایت و توجه نبوده است. استهزا و تمسخری است به آنان، چرا که آنها مانند کسی نبودند که فقدانش امر مهم و بزرگی شمرده شده و در بارهی او چنین گفته میشود: «آسمان و زمین بر فقدان او گریختند». و از همین قبیل است آنچه که روایت شده است: «به درستی که هر گاه مؤمن فوت کرد جایگاه نماز و محل عبادت و جایی که عملش بدانجا بلند گردانده میشود و جایی که روزیاش از آنجا نازل میشود، و رد پایش در زمین، برایش گریه میکنند». ﴿وَمَا کَانُواْ﴾[البقرة: ۱۶]. و هنگامی که زمان هلاکتشان فرا رسید، نبودند از ﴿ٱلۡمُنظَرِینَ﴾[الأعراف: ۱۵]. مهلت داده شدگان یعنی به آنان تا وقتی دیگر مهلت داده نشد، بلکه عذاب آنان را در همین دنیا فراهم ساخت. خلاصۀ مطلب اینکه وقتی آنها به عذاب گرفتار شدند اهل آسمان و زمین برایشان غمگین نشدند،چون ارزشی نداشتند و در حالی مردن که کافر بودند، و فرصت توبه کردن نداشتند و به آنها مهلت داده نشد تا کوتاهی خود را جبران نمایند، زیرا حقیر و بیارزش بودند.
آیهی ۴۲-۴۴:
﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِینَ٤٢﴾[المؤمنون: ۴۲]. «آنگاه بعد از ایشان نسلهایی دیگر پدید آوردیم».
﴿مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسۡتَٔۡخِرُونَ٤٣﴾[المؤمنون: ۴۳]. «هیچ امتی از اجلش پیشی نمیگیرد، و باز پس نمیماند».
﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ٤٤﴾[المؤمنون: ۴۴]. «سپس پیامبرانی خود را یکی پس از دیگری روانه کردیم، هر گاه پیامبری به نزد امتش میآمد، او را تکذیب میکردند، ما هم (ملتهای سرکش را نابود و) یکی را پس از دیگری روانۀ (دیار نیستی) کردیم، و آنان را افسانه ساختیم. آری! نفرین بر گروهی که ایمان نمیآورند».
بعد از تکذیب کنندگان مخالف نسلهایی دیگر پدید آوردیم. هر ملتی وقت و زمانی مشخص دارد که از آن پیش و پس نمیشود، و پشت سرهم بهسوی آنها پیامبرانی فرستادیم تا ایمان بیاورند و بهسوی خدا باز گردند.
پس کفرورزیدن و تکذیب کردن پیامبران هموار شیوۀ ملتهای مجرم و سرکش و کافر بوده است، هر گاه پیامبری به نزد امت خویش میآمد او را تکذیب میکردند و دروغگو مینامیدند، با اینکه هر پیامبری همراه با نشانهها و معجزاتی انسان باید ایمان بیاورد، بلکه دعوت پیامبر و شریعت و آیین او بر حقیقت آنچه آورده است دلالت مینماید.
﴿فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا﴾پس ما هم این ملتهای سرکش را نابود و یکی را به دنبال دیگری روانۀ دیار نیستی نمودیم، و هیچ چیزی از آنان باقی نماند، و خانههایشان خالی و ویران شد، ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَ﴾و ایشان را زبانزد مجالس و مایۀ عبرت دیگران نمودیم. و کسانی که پس از آنان آمدند در مورد آن سخن میگفتند. و پندی برای پرهیزگاران و درسی عبرتی برای تکذیب کنندگان گشتند، و با عذاب خدا رسوا شدند.
﴿فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ﴾پس نابود باد گروهی که ایمان نمیآورند. راستی اینها چقدر بدبخت و چقدر زیانکارند!! در اینجا سخن یکی از علما را به یاد میآورم که اکنون اسمش را به خاطر ندارم. ایشان میفرمودند: پس از موسی و نزول تورات خداون عذاب را از ملتها رفع نمود، یعنی عذابی که آنها را ریشه کن نماید مرتفع کرد، و جهاد با تکذیب کنندگان مخالفت را مشروع نمود. من نمیدانستم که این عالم سخن را از چه منبعی گرفته بود. اما وقتی در این آیهها و آیاتی که در سورۀ قصص هستند تأمل نمودم، دلیل سخن او را فهمیدم. در این آیات خداوند از امتهایی که پی در پی هلاک و نابود شدهاند سخن گفته، سپس خبر داده است که پس از آنها موسی را فرستاده و تورات را بر او نازل کرده است که موجب هدایت مردم میباشد. و اما اینکه فرعون را هلاک نموده اعتراضی بر این مطلب وارد نمیشود، زیرا فرعون را پیش از نزول تورات هلاک کرده است. و اما آیههایی که در سوره قصص هستند بسیار صریح میباشند، و وقتی که در لابلای آنها هلاک شدن و نابودی فرعون را بیان میکند، میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ ٱلۡأُولَىٰ بَصَآئِرَ لِلنَّاسِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ٤٣﴾[القصص: ۴۳]. «پس از آنکه امتهای پیشین را هلاک نمودیم کتاب را به موسی دادیم که موجب هدایت و رحمتی برای مردم بود، تا شاید پند پذیرند». پس این آیه به صراحت میگوید که خداوند بعد از هلاک کردن ملتهای متجاوز و سرکش به موسی کتاب داد، و خبر داد که تورات رهنمود و هدایت و رحمتی برای مردم است. و از همین مقوله است آنچه که خداوند در سورۀ یونس بیان مینماید: آنگاه بعد از نوح ﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ نَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡمُعۡتَدِینَ٧٤ ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ﴾[یونس: ۷۴-۷۵]. «پیامبرانی را بهسوی قومشان فرستادیم که با نشانههای روشن نزد آنان آمدند، اما آنها به آنچه که پیشتر تکذیب کرده بودند ایمان نیاوردند، اینگونه بر دلهای متجاوزان مهر میزنیم، آنگاه پس از آنها موسی و هارون را فرستادیم». والله أعلم.
آیهی ۴۵-۴۹:
﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٤٥﴾[المؤمنون: ۴۵]. «سپس موسی و برادرش هارون را همراه با نشانههای خود، و دلیلی آشکار فرستادیم».
﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ٤٦﴾[المؤمنون: ۴۶]. «بهسوی فرعون و اشراف (قوم) او، ولی آنان تکبر ورزیدند، و گروهی برتری جو بودند».
﴿فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ٤٧﴾[المؤمنون: ۴۷]. «پس گفتند: آیا به دو انسانی همچون خودمان ایمان آوریم، حال آنکه قوم آنها خدمتگذار ما هستند؟!».
﴿فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ٤٨﴾[المؤمنون: ۴۸]. «پس آن دو (موسی و هارون) را تکذیب کردند و در نتیجه هلاک و نابود شدند».
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ٤٩﴾[المؤمنون: ۴۹]. «و به موسی کتاب دادیم تا شاید راهیاب گردند».
سپس موسی بن عمران کلیم و برادرش هارون را - آنگاه که موسی از خداوند خواست هارون را در کارش شریک وینماید، و خداوند خواستۀ او را پذیرفت - همان با آیاتی که بر راستگویی آنان و صحت آنچه آورده بودند دلالت مینمود، و همراه با دلیلی آشکار فرستادیم، دلیلی قوی که به خاطر قوتش بر دلها چیره میشود و مؤمنان از آن فرمان میبرند، و حجت آشکار را بر مخالفان اقامه میکند. همچنانکه در جایی دیگر فرموده است: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ﴾[الإسراء: ۱۰۱]. «و به موسی نه نشانه آشکار دادیم». بنابر این سرکردۀ مخالفان، حق را شناخت اما مخالفت کرد، ﴿. . . فَسَۡٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا١٠١ قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا١٠٢﴾[الإسراء: ۱۰۱-۱۰۲]. «از بنیاسرائیل بپرسید آنگاه که موسی با نشانههای روشن به نزد آنان آمد، پس فرعون به او گفت:ای موسی! گمان میبرم تو را جادو کردهاند. موسی گفت: تو میدانی که این نشانهها را جز پروردگار آسمانها و زمین برای راهنمایی نازل نکرده است، و من تو را ای فرعون! هلاک شده میدانم». و خداوند متعال فرمود: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]. «و آنان نشانهها را از روی ستمگری و برتریجویی انکار کردند، حال آنکه به حقانیت آن یقین داشتند». و در اینجا فرمود: ﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ٤٥ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِ﴾سپس موسی و برادرش هارون را با نشانههای خودمان و (همراه با) دلیلی آشکار بهسوی فرعون و اشراف قومش از قبیل هامان و دیگر سران آنها فرستادیم. ﴿فَٱسۡتَکۡبَرُواْ﴾اما انان نیاوردند و از روی تکبر خدا را انکار کردند، و خود را از آنها برتر دانستند. ﴿وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ﴾و آنها قومی برتریجو و خود بزرگ بین بودند. یعنی برتریجویی و سلطهطلبی و تباهی و فساد در زمین تبدیل به صفت و نشانۀ آنها شده بود. بنابر این تکبر ورزیدند و از آنها بیش از این انتظار نمیرفت.
﴿فَقَالُوٓاْ﴾و از روی تکبر و سرکشی و بر حذر داشتن کم خردان و فریب دادن آنها گفتند: ﴿أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا﴾آیا به دو انسان همانند خودمان ایمان آوریم؟سخنی را گفتند که پیش از آنها دیگر نادانان آن را گفته بودند، پس دلهایشان در کفر همانند یکدیگر میباشد و گفته و کارهایشان همگون است. آنان رسالت الهی را که بر آن دو برادر ارزانی نموده بود انکار کردند ﴿وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ﴾در حالی که قوم آنان یعنی بنیاسراییل خدمتگزار ما هستند و با انجام کارهای سخت و طاقتفرسا زیر دست ما میباشند، چنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ١٤١﴾[الأعراف: ۱۴۱ و البقرة: ۴۹]. «و به یاد آورید آنگاه که شما را از فرعونیان نجات دادیم که بدترین عذاب را به شما میچشاندند، پسرانتان را سر میبریدند و زنهایتان را برای خدمت زنده میگذاشتند و در این آزمایش و عذابی بزرگ از جانب پروردگارتان بود». پس فرعونیان گفتند: چگونه ما پیرو میشده است؟! و چگونه اینها رئیس و رهبر ما باشند؟!.
و گفته قوم نوح مانند گفتۀ آنهاست: ﴿أَنُؤۡمِنُ لَکَ وَٱتَّبَعَکَ ٱلۡأَرۡذَلُونَ﴾[الشعراء: ۱۱۱]. «آیا به تو ایمان بیاورم در حالی که انسانهای حقیر و طبقۀ پایین از تو پیروی کردهاند؟!».﴿وَمَا نَرَىٰکَ ٱتَّبَعَکَ إِلَّا ٱلَّذِینَ هُمۡ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ ٱلرَّأۡیِ﴾[هود: ۲۷]. «و جز کسانی که آنها فرومایگان و بیخردان ما هستند کسی از تو پیروی نکرده است». معلوم است که چنین سخن پوچی دلیلی برای رد کردن حق نمیباشد، و چنین سختی عین لجاجت و مخالفت کور کورانه است.
بنابر این فرمود: ﴿فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ٤٨﴾[المؤمنون: ۴۸]. فرعونیان، موسی و هارون را تکذیب کردند، و در نتیجه در دریا غرق و نابود شدند، درحالیکه بنیاسرائیل (آنها را) نگاه میکردند.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى﴾بعد از اینکه خداوند فرعون را هلاک کرد و بنیاسرائیل را به همراه موسی نجات داد، و موسی توانست دستور خدا را در میان آنها اجرا نماید، و شعایر الهی را اظهار کند، خداوند به او وعده داد که تورات را در مدت چهل شب نازل نماید، پس موسی به میعادگاه پروردگارش رفت. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ﴾[الأعراف: ۱۴۵]. «و در الواح، در مورد هر چیزی پندی برای او نوشتیم و هر چیزی را به شیوههای گوناگون بیان داشتیم». بنابر این در اینجا فرمود: ﴿لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ﴾تا شاید راهیاب گردند. یعنی با شناخت جزئیات امر و نهی، و ثواب و عقاب هدایت شوند، و پروردگارشان را با نانها و صفتهایش بشناسند.
آیهی ۵۰:
﴿وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَایَةٗ وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ٥٠﴾[المؤمنون: ۵۰]. «و پسر مریم و مادرش را نشانهای گردانیدیم، و آن دو را در تپهای استوار و برخوردار از آب روان جای دادیم».
یعنی بر عیسی پسر مریم منت نهادیم و او و مادرش رانشانۀ شگفانگیز خداوند قرار دادیم، و چرا که مادرش وی را بدون پدر به دنیا آورد، و عیسی در گهواره سخن گفت و خداوند معجزات و نشانههایی را به دست او نمایان نمود. ﴿وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ﴾و آن دو را به هنگام وضع حمل- در تپهای استوار و برخوردار از آب روان جای دادیم. یعنی در پایین محلی که آنها در آن به سر میبردند آبی روان و جاری قرار داشت، زیرا خداوند متعال میفرماید قد جعل ربک تحتک سریا خداوند در پایین شما چشمهای قرار داده است. زیرا محل استقرار آنان مرتفع بود. ﴿وَهُزِّیٓ إِلَیۡکِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَیۡکِ رُطَبٗا جَنِیّٗا٢٥ فَکُلِی وَٱشۡرَبِی وَقَرِّی عَیۡنٗا﴾[مریم: ۲۵-۲۶]. «و تنۀ درخت خرما را بجنبان و تکان بده تا خرمای نورس و دست چین بر تو فرو بارد. پس (از این خرمای شیرین) بخور و (از آن آب گورا) بیاشام، و چشمت را روشن بدارو».
آیهی ۵۱-۵۶:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ٥١﴾[المؤمنون: ۵۱]. «ای پیامبران! از خوراکیهای پاکیزه و حلال بخورید، و کارهای شایسته بکنید، بیگمان من از آنچه انجام میدهید آگاهم».
﴿وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ٥٢﴾[المؤمنون: ۵۲]. «و همانا این است امت شما که امتی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس تنها از من بهراسید».
﴿فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ٥٣﴾[المؤمنون: ۵۳]. «(اما مردمان) کار و بار خود را به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به آنچه نزد آنها است شادمان هستند».
﴿فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ٥٤﴾[المؤمنون: ۵۴]. «پس بگذارتا مدت زمانی در غرقاب (جهالت و گمراهی) خود بسر ببرند».
﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ٥٥﴾[المؤمنون: ۵۵]. «آیا میپندارند با مال و فرزندانی که به آنان مدد میرسانیم».
﴿نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ٥٦﴾[المؤمنون: ۵۶]. «شتابان نیکیها و خوبیها را نصیبشان میکنیم؟ (چنین نیست) بلکه نمیدانند».
در اینجا خداوند پیامبرانش را فرمان میدهد. تا از پاکیزهها بخورند، و آن روزی پاکیزه و حلال میباشد. و آنها را دستور میدهد تا با انجام کارهای شایسته که قلب و جسم با انجام آن سامان مییابد و دنیا و آخرت آدمی نیکو میشود، شکر و سپاس خداوند را به جای آورند. و آنها را خبر میدهد که خداوند به آنچه انجام میدهند آگاه است، پس هر کاری که بکنند به درستی که خداوند آن را میداند و به طور کامل و به بهترین صورت پاداش مییابند.
و این دلالت مینماید که پیامبران همه بر حلال بودن خوراکیهای پاکیزه، و بر حرام بودن پلیدیها و خوردنیهای ناپاک اتفاق دارند، و آنها بر انجام هر عمل صالحی اتفاق دارند گرچه برخی از چیزهایی که به انجام آن امر شدهاند متفاوت است، و حکم شریعتها در مورد آن مختلف است، اما همه عمل صالح هستند ولی تفاوت شرایط زمانی، و مکانی، این اختلاف جزئی را پیش آورده است.
بنابراین کارهای شایستهای که در همۀ زمانها شایسته و صالحاند همۀ پیامبران و همۀ شریعتها بر آن متفق میباشند، مانند دستور به یگانه دانستن خداوند، و انجام عبادت فقط برای خداوند و محبت خدا و ترس از او، و امید داشتن به او، و نیکوکاری و راستگویی و وفای به عهد وبرقرار داشتن پیوند خویشاوندی، و نیکی کردن با پدر و مادر، و نیکی کردن با ضعیفان و بینوایان و یتیمان و مهربانی و نیکوکاری با مردم و امثال آن، بنابر این اهل علم و کتابهای گذشته و اهل عقل، از آنچه محمد به آن دستور میداد و از آنچه نهی میکرد بر نبوت و پیامبری او استدلال میکردند، چنانکه «هرقل» پادشاه روم و دیگران چنین کردند. پس رسول خدا به آنچه پیامبران گذشته به آن دستور دادند فرمان داد، و از آنچه پیامبران پیشین نهی کردند نهی نمود. و این دلالت مینماید که او پیامبر است. به خلاف کسیکه ادعای دروغین دارد، چنین کسی به بدی و شر دستور میدهد و از خوبی باز میدارد.
بنابراین، خداوند به پیامبران فرمود: ﴿وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ﴾ای پیامبر! جماعت ﴿فَٱتَّقُونِ﴾پس با بجا آوردن فرمانهای من و پرهیز از آنچه از آن نهی نمودهام از من بهراسید. و خداوند مؤمنان را به آنچه که پیامبران بدان دستور داده است دستور میدهد، چون مؤمنان به آنان اقتدا میکنند و به دنبال آنها حرکت مینمایند. پس فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ١٧٢﴾[البقرة: ۱۷۲]. «ای مومنان! از روزیهای پاکیزهای که به شما دادهایم، بخورید، و شکر خداوند را به جای آورید، اگر شما تنها او را میپرستید». پس بر همۀ کسانی که خود را به پیامبر منسوب مینمایند لازم است این فرمان را به جای آورند، و به آن عمل نمایند، اما ستمگران منکر جز سرکشی چیزی را نمیپذیرند. بنابر این فرمود: ﴿فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ٥٣﴾و کسانی که خود را به پیروی از پیامبر منسوب میکردند کار و بار دین خود را به پراکندگی کشاندند. و هر گروهی به راهی رفتند، و هر گروهی به دانش و دینی که داشتند شادمان شده و گمان بردند که آنها برحقاند، و دیگران بر باطل، حال اینکه کسی از آنها برحق است که بر راه پیامبران باشد. یعین روزی حلال بخورد و عمل صالح انجام دهد، و غیر از اینها بر باطلاند.
﴿فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ﴾پس آنانرا بگذار تا مدت زمانی در بحبوحۀ جهالت و ادعاهای باطلشان بمانند. ﴿حَتَّىٰ حِینٍ﴾تا زمانی که عذاب بر آنها فرود بیاید، زیرا پند و موعظه و ترساندن در مورد آنان مفید واقع نمیشود، و چگونه این چیزها در مورد کسی مفید واقع میشودکه گما میبرد بر حق است و در این خیال است که دیگران را نیز به آنچه خودش بر آن است فرا بخواند؟
﴿أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ﴾آیا گمان میبرند اموال و فرزندان فراوانی که به آنها دادهایم دلیلی بر آن است که آنان اهل خیر و سعادت و خوشبختی هستند، و خوبی دنیا و آخرت از آن آنهاست؟ آنها چنین فکر میکنند اما در حقیقت چنین نیست. ﴿بَل لَّا یَشۡعُرُونَ﴾بلکه نمیدانند که ما آنان را مهلت میدهیم و کمکشان میکنیم تا بیشتر گناه کنند و عذابشان در آخرت کامل و فراوان شود، و تا به آنچه داده شدهاند شادمان شوند و دیگران به آن رشک برند. ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ﴾[الأنعام: ۴۴]. «پس زمانی که به آنچه داده شدهاند شاد شدند ناگاه آنان را به عذاب گرفتار میکنیم».
آیهی ۵۷-۶۲:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧﴾[المؤمنون: ۵۷]. «بیگمان آنان که از خوف خدا هراسانند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ٥٨﴾[المؤمنون: ۵۸]. «و کسانیکه با آیات پروردگارشان ایمان میآورند».
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ٥٩﴾[المؤمنون: ۵۹]. «و کسانیکه آنان به پروردگارشان کفر نمیورزند».
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠﴾[المؤمنون: ۶۰]. «و کسانی که آنچه را باید (در راه خدا) بدهند، میدهند، در حالیکه دلهایشان ترسان و هراسان است از اینکه بهسوی پروردگارشان باز خواهند گشت».
﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ٦١﴾[المؤمنون: ۶۱]. «چنین کسانی برای انجام خوبیها میشتابند و در انجام آن پیشتازند».
﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ٦٢﴾[المؤمنون: ۶۲]. «و هیچ کس را مگر به اندازۀ توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید، و هیچ ظلم و ستمی بدیشان نمیشود».
وقتی خداوند از کسانی که سخن به میان آورد که هم گناه کرده و هم احساس ایمنی میکنند و گمان میبرند نعماتی که خداوند در دنیا به آنها ارزانی دادهاست دلیلی بر خوبی و برتری آنهاست، از کسانی یاد کرد که هم نیکوکاری مینمایند و هم از پروردگارشان میترسند. پس فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ٥٧﴾بیگمان آنان که از خوف خدا هراسانند. یعنی دلهایشان از ترس پروردگارشان هراسان بوده و میترسند که خداوند با آنها طبق عدالت خویش رفتار نماید، و آنگاه هیچ نیکی برایشان باقی نماند، و نسبت به خویش بدبین هستند که مبادا نتوانسته باشند حق خداوند را ادا نموده باشند. و میترسند که مبادا ایمانشان از بین برود، و چون پروردگارشان را میشناشند و میدانند که تا چه حد او سزاوار بزرگداشت میباشد از او میهراسند و خوف و ترس آنها باعث میشود تا از گناهان دست بردارند و در انجام واجبات کوتاهی نورزند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ٥٨﴾و کسانیکه به آیات پروردگارشان ایمان میآورند. یعنی هر گاه آیات خداوند بر آنها خوانده شود ایمانشان افزوده میشود. و نیز در آیات قرآنی میاندیشند و در آن تدبیر مینمایند، پس مفاهیم قرآن و شکوه و انجام آن برایشان روشن میگردد، و آنچه قرآن به آن فرا میخواند از قبیل شناخت خدا و ترس از او و امید داشتن به او برایشان معلوم میگردد، در نتیجه به درجاتی از ایمان میرسند که نمیتوانند به زبان آن را تعبیر نمایند. و نیز در آیات آفاق تدبر مینمایند و میاندیشند، چنانکه فرموده است: ﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠﴾[آل عمران: ۱۹۰]. «بیگمان در آفریشن آسمانها و زمین و در گردش شب و روز برای خردمندان نشانهها است».
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ٥٩﴾و کسانی که برای پروردگار خود انباز و شریک قرار نمیدهند. یعنی نه مرتکب شرک جلی و آشکار میشوند مانند به خدایی گرفتن غیر الله که آن را به فریاد بخوانند، و به آن امید داشته باشند، و نه مرتکب شرک خفی میشوند از قبیل ریا و امثال آن. آنها گفتهها و کارها و سایر حالاتشان را مخلصانه برای خدا انجام میدهند.
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ﴾و کسانی که (از طرف خود) عطا میکنند (و میبخشند) آنچه را که به دادن آن دستور داده شدهاند، و هر آنچه را که در توان دارند از قبیل نماز و زکات و حج و صدقه و غیره انجام میدهند.
﴿وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ﴾با وجود این دلهایشان ترسان و هراسان است، ﴿أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ﴾و از این که اعمالشان پیش خدا میرود و در پیشگاه او میایستند، میترسند که مبادا اعمالشان آنها را از عذاب خدا نجات ندهد، چون آنها پروردگارشان را میشناسند و میدانند او سزاوار انواع عبادتهاست.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ﴾چنین کسانی در انجام کارهای خوب با یکدیگر مسابقه میدهند و هدفشان این است کارهایی انجام دهند که آنان را به خدا نزدیک نماید. و به اموری مشغول میشوند که آنها را از عذاب خداوند نجات دهد، پس هرگاه چیز خوبی را بشنوند و یا فرصت انجام آن برایشان مهیا شود فرصت را غنیمت شمرده وشتابان آن را انجام میدهند. آنها به اولیا و برگزیدگان خدا که در اطرافشان هستند نگاه کرده و میبینند که در انجام هر کار خوبی میشتابند، و در نزدیک شدن به پروردگارشان با یکدیگر به رقابت میپردازند. اینان نیز با آنها به رقابت میپردازند. و از آنجا که هر مسابقه دهندهای گاهی به خاطر تلاش و آمادگیاش پیشی میگیرد، و گاهی به سبب کوتاهیاش باز میماند، خداوند متعال خبر داده است که اینها همواره از نوع سابقین و پیشتازان هستند.
﴿وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ﴾و آنهایی در انجام کارهای خوب پیشتازند، و به اوج خوبیها رسیدهاند. آنها گرچه با نسلهای مخلص نخستین مسابقه دادهاند. اما با وجود این خداوند آنها را خوشبخت و پیشتاز گردانده است. وقتی که پیشی گرفتن آنها بر یکدیگر در انجام کارهای خوب را بیان کرد، شاید کسی گمان برد که آنچه از آنها و از دیگران خواسته شده امری است که از توانایی ما انسانهای امروزه خارج و یا مشکل است. بنابر این خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَا﴾و هیچ کس را مگر به اندازۀ توانش مکلف نمیکنیم. یعنی به اندازهای که تواناییاش بیشتر از آن است، و رحمت و حکمت الهی چنین است که انسان را به چیزهایی مکلف نماید که توانایی و قدرتش آن را به طور کامل قرار گیرد، و چنین نمود تا راه رسیدن به او نزدیک، و همواره جاده و راه کسانی که راه او را در پیش میگیرند آباد و پر راهرو باشد.
﴿وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ﴾و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید، و آن کتاب نخستین یعنی «لوح المحفوظ» است که هر چیزی در آن ثبت و ضبط گردیده و هر آنچه صورت میپذیرد مطابق آنچه در آن نوشته شده است انجام میشود. ﴿وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ﴾و بر آنان هیچ ظلم و ستمی نمیشود. یعنی از نیکیهایشان کاسته نشده و به عقوبت و عذاب نافرمانیهایشان افزوده نمیگردد.
آیهی ۶۳-۶۷:
﴿بَلۡ قُلُوبُهُمۡ فِی غَمۡرَةٖ مِّنۡ هَٰذَا وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ٦٣﴾[المؤمنون: ۶۳]. «بلکه دلهایشان غافل از این (قرآن) است، و آنان غیر از این (کار زشت) کارهای زشت دیگری دارند که انجامش میدهند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ إِذَا هُمۡ یَجَۡٔرُونَ٦٤﴾[المؤمنون: ۶۴]. «(در این حالت) سران خوشگذران ایشان را به عذاب گرفتار میکنیم، پس ناگهان فریاد بر میآورند».
﴿لَا تَجَۡٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ٦٥﴾[المؤمنون: ۶۵]. «(بدیشان خواهیم گفت:) امروز فریاد و واویلا سر ندهید، شما از سوی ما یاری و کمک نمیشوید».
﴿قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ٦٦﴾[المؤمنون: ۶۶]. «(چرا که) آیات من بر شما خوانده میشد ولی شما به عقب بر میگشتید».
﴿مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ٦٧﴾[المؤمنون: ۶۷]. «در حالیکه ـ در برابر مردم به سبب خانهی کعبه ـ تکبر ورزیدید، شبها در جلسات و مراسم خود از قرآن بدگویی میکردید».
خداوند متعال خبر میدهد که تکذیب کنندگان در میان جهالت و ستمگری و غفلت و رویگردانی قرار دارند و این امر آنها را از رسیدن به این قرآن باز میدارد، پس آنان قرآن را راهنمایی خویش قرار نمیدهند، و با آن راهیاب نمیشوند، و چیزی از قرآن به دلهایشان نمیرسد: ﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا٤٥ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا٤٦﴾[الإسراء: ۴۵-۴۶]. «و هنگامی که قرآن خواندی میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند پردۀ پوشید شدهای قرار دادیم، و بر دلهایشان پرده افکندیم که مانع فهم و درک قرآن میباشد». و در گوشهایشان کری هست پس وقتی که دلهایشان در غفلت از قرآن قرار دارد، برحسب این حالت اعمال و کارهای کفرآمیز انجام داده و با شریعت مخالفت میکنند که سبب مجازات و سزایشان میگردد.
﴿وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ﴾[المؤمنون: ۶۳]. و آنها کارهایی غیر از این نیز دارند که انجامش میدهند. یعنی از اینکه خداوند آنها را به عذاب گرفتار مینماید تعجب نکنید، زیرا خداوند آنها را مهلت میدهد تا اعمالی که بر آنها مقرر شده است انجام دهند، پس هر گاه آن را به طور کامل انجام دهند، به بدترین حالت به خشم و عذاب خداوند گرفتار میشوند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ﴾کافران به کارهای زشت خود ادامه دادند تا اینکه نازپروردههایشان را و آنان که جز با خوشگذرانی و رفاه و آسایش عادت نکرده بودند و ناگواری و ناراحتی به آنان دست نداده بود به عذاب گرفتار نمودیم، و آنها عذاب را احساس کردند، ﴿إِذَا هُمۡ یَجَۡٔرُونَ﴾آنگاه ناگهان فریاد برآورده و واویلا سر داده و دردمند میشوند، چون چیزهایی به آنها رسیده که آرامش و راحتی آنها را به هم میزند.
و کمک میجویند پس به آنها گفته میشود: ﴿لَا تَجَۡٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ﴾امروز فریاد و واویلا سر ندهید، شما از سوی ما یاری و کمک نمیشوید. و چون از طرف خداوند یاری و کمک نگردند و به دادشان رسیده نشود، نمیتوانند خودشان را یاری نمایند و هیچ کس آنها را یاری نخواهند کرد.
گویا گفته میشود چه چیزی باعث شده تا آنها به این وضعیت گرفتار شوند؟ پس فرمود: ﴿قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ﴾به راستی که آیات من بر شما خوانده میشد تا به آن ایمان بیاورید، و آن را بپذیرید، اما شما چنین نکردید، بلکه ﴿فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ﴾شما به عقب باز میگشتید. چرا که آنها در صورت پیروی از قرآن پیش میرفتند، و با اعراض و رویگردانی از آن به عقب برگشته و به پایینترین درجه سقوط نمودند.
﴿مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ٦٧﴾مفسرین گفتهاند که معنی آیه چنین است: آنها به سبب خانۀ کعبه یا حرم بر مردم تکبر ورزیده و میگفتند: ما اهل حرم هستیم، پس ما از دیگران برتر و بهتر میباشیم، ﴿سَٰمِرٗا﴾یعنی به صورت گروهی و شبانه در اطراف کعبه افسانهسرایی میکردند. ﴿تَهۡجُرُونَ﴾و سخن بیهوده سر داده و میگفتند: قرآن زشت و نادرست است. شیوۀ تکذیب کنندگان دربارۀ قرآن این بود که از آن رویگردانی میکردند و یکدیگررا به اعراض و رویگردانی از آن توصیه مینمودند: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَغۡلِبُونَ٢٦﴾[فصلت: ۲۶]. «و آنان که کافر شده بودند گفتند: «به این قرآن گوش فرا ندهید، (و به هنگام تلاوت آن) سروصدا به راه اندازید، شاید پیروز شوید». و خداوند در مورد آنها فرموده است ﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ٥٩ وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ٦٠ وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ٦١﴾[النجم: ۵۹-۶۱]. «آیا از این گفتار قرآن تعجب میکنید، و میخندید، اما به حال خود گریه نمیکنید؟! و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر میبرید؟!». ﴿أَمۡ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُۥۚ بَل لَّا یُؤۡمِنُونَ٣٣﴾[الطور: ۳۳]. «آیا میگویند: قرآن را خودش به دروغ بر بسته است؟».
آیهی ۶۸-۷۱:
﴿أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ٦٨﴾[المؤمنون: ۶۸]. «آیا در این سخن نیاندیشیدهاند، یا چیزی برایشان آمده که برای نیاکان نخستینشان نیامده است؟».
﴿أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ٦٩﴾[المؤمنون: ۶۹]. «یا اینکه آنان پیامبرشان را نمیشناسند، از این رو او را انکار میکنند؟».
﴿أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢۚ بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ٧٠﴾[المؤمنون: ۷۰]. «یا میگویند: او دیوانه است؟ (چنین نیست) بلکه حق را برایشان آورده است. و بیشترشان خواهان حق نیستند».
﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ٧١﴾[المؤمنون: ۷۱]. «و اگر حق و حقیقت از خواستهای ایشان پیروی میکرد، آسمانها و زمین و هر آنچه که در زمین است تباه میشدند. بلکه پندشان را برایشان آوردهایم ولی آنان از پندشان روی میگردانند».
و چون همۀ این زشتیها را دارا بودند به عذاب گرفتار گردیدند، و چون گرفتار عذاب شدند یاری کنندهای نداشتند که آنها را یاری نماید و فریادرسی نداشتند که آنها را نجات دهد. پس به سبب این اعمال زشت مورد سرزنش قرار میگیرند: ﴿أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ﴾آیا در قرآن تفکر نمیکنند و نمیاندیشند؟! یعنی اگر آنها در قرآن بیندیشند حتماً ایمان میآورند، زیرا تفکر و اندیشه در قرآن آنها را از کفر باز خواهد داشت. مصیبتی که بدان گرفتار شدهاند به خاطر رویگردانی از قرآن است، و این دلالت مینماید که اندیشیدن در قرآن آدمی را به خیر و خوبی فرا میخواند و از هر شر و بدی مصون میدارد، و آنچه که آنان را از اندیشیدن در قرآن باز داشت این بود که دلهایشان بسته شده بود.
﴿أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾یا چیزی که آنها را از ایمان آوردن باز داشته این است که پیامبر و کتابی به نزد آنها آمده که برای پدران نخستین آنها نیامده است؟ پس به در پیش گرفتن راه نیاکان گمراهشان خشنود و راضی شده و با هر آنچه که با شیوه و راه نیاکانشان مخالفت کردند، بنابر این آنان و آن دسته از کفار که همانند آنان بودند، چیزی را گفتند که خداوند از آن خبر داده است: ﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ٢٣﴾[الزخرف: ۲۳]. «در هیچ آبادی و شهری، بیم دهندهای را نفرستادیم مگر اینکه خشوگذرانان آن گفتند: ما نیاکان خود را بر آیینی یافتهایم، و قطعاً ما دنبالهرو راه آنان میباشیم».
پس (رسولشان) آنها را پاسخ داد و ﴿قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡ﴾[الزخرف: ۲۴]. «گفت: آیا من برایتان چیزی نیاوردهام که از آنچه پدرانتان را بر آن یافتهاید بهتر و بیشتر موجب راهیابی است؟».
پس اگر هدف شما رسیدن به حق میباشد، از من پیروی کنید. کافران به حقیقت اعتراف کرده و ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ﴾[الزخرف: ۲۴]. «گفتند: ما به آنچه شما با آن فرستاده شدهاید کافر هستیم».
﴿أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ٦٩﴾یا اینکه پیامبرشان محمد صدر میانشان ناشناخته است و او را نمیشناسند، و این امر آنها را از پیروی کردن از حق باز داشته است؟
میگویند: ما او را نمیشناسیم، و راستگویی او را نمیدانیم، بگذارید ما حالت و وضعیت او را نگاه کنیم، و در مورد وی از کسی که به او آگاه است پرس و جو نماییم. یعنی چنین نیست، بلکه کوچک و بزرگشان پیامبر صرا به طور کامل میشناسند، و به تمام اخلاق و عادتهای زیبایی او واقف هستند، و راستگویی او را میدانند. حتی آنها قبل از بعثت او را امین مینامیدند، پس چرا وقتی با حق بزرگ و راستی و حقیقت آشکار به نزد آنها آمد وی را تصدیق نکردند؟!.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢ﴾یا میگویند او دیوانه است؟ در حالی که حرفهای دیوانه شنیده نمیشود و سخنش اعتباری ندارد، چون سخنان پوچی را میگوید. خداوند در رد این سخن آنان فرمود: ﴿بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ﴾چنین نیست که میانگارند، بلکه او حق، و یک امر ثابت و مسلم که سرشار از صداقت و عدل است و اختلاف و تناقضی در آن نیست، برای آنها آورده است. پس چگونه کسی که چنین چیزی را آورده است دیوانه میباشد؟ و آیا در مورد چنی کسی جز اینکه گفته شود او در بالاترین درجات کمال و علم و درایت و اخلاق خوب قرار دارد چیزی دیگری را میتوان گفت؟ نیز در این شیوهی گفتار به وسیلهی استعمال واژهی «بل» انتقال از آنچه که ذکر شد، صورت گرفته است. یعنی: حقیقی که آنان را از ایمان آوردن منع کرد این است که ﴿بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ﴾او حق را برایشان آورده است، ولی بیشترشان از حق بیزارند و آن را نمیخواهند.
و بزرگترین حقی را که برای آنان آورده است یگانهپرستی و انجام دادن عبادت خالص برای خدا، و پرهیز از پرستش غیر او میباشد؟ و علت بیزار بودن آنها از این امر، و تعجب کردنشان از آن معلوم است. پس پیامبر حق را آورد و آنها از اصل حق گریزان و بیزار بودند، و همین امر باعث شد تا آنها حق را دروغ انگاشته و تکذیب کنند، نه اینکه در حقانیت پیامبر شک و تردید داشته باشند، یا اینکه وی را تکذیب کنند. همچنانکه خداوند متعال فرموده است: ﴿فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ﴾[الأنعام: ۳۳]. «همانا آنان تو را تکذیب نمیکنند، بلکه در حقیقت ستمگران آیات خداوند را تکذیب مینمایند». اگر گفته شود که چرا حق با خواسته و امیال آنها موافق نبود تا ایمان بیاورند یا شتابان فرمان ببرند؟ خداوند متعال جواب میده که ﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ﴾و اگر حق از خواستههایشان پیروی نماید آسمانها و زمین به تباهی میروند. چون خواستههای آنان ناشی از اخلاق و کارهای ظالمانه و کافرانه و فسادآمیز است، پس اگر حق از خواستههایشان پیروی میکرد آسمان و زمین تباه میشد فاسد بود، چرا که ستمگری و جور حاکم میشد، و آسمانها و زمین جز به وسیلۀ حق و عدل پابرجا نمیمانند.
﴿بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ﴾بلکه این قرآن را به آنان دادهایم که هر نیکی و خیری را به آنها یادآور میشود و مایۀ فخر و عزت و شرافت آنها میباشد، تا آن را اجرا نمایند، آنگاه سرور و رهبر مردم قرار میگیرند. ﴿فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ﴾اما آنها به علت شقاوت و بدبختی و عدم توفیق از پندشان روی گردانند. ﴿نَسُواْ ٱللَّهَ فَنَسِیَهُمۡ﴾[التوبۀ: ۶۷]. «خداوند را فراموش کرده» و خداوند هم آنان را از یاد برد. ﴿نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡ﴾[الحشر: ۱۹]. «خداوند را فراموش کردند، پس خداوند آنان را از یاد خودشان برد». پس قرآن و کسی که آن را آورده است بزرگترین نعمتی هستند که خداوند بهسوی آنان روانه کرده است. اما انها با نپذیرفتن و رویگردانی از این نعمت استقبال کردند. پس آیا بعد از این، محرومیتی وجود دارد؟ و آیا سرانجام این کار جز زیان و ضرر چیز دیگری است؟.
آیهی ۷۲:
﴿أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ٧٢﴾[المؤمنون: ۷۲]. «آیا از آنان مزدی میطلبی؟پس پاداش پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است».
یا چون از آنها مزد میطلبی از تو پیروی نمیکنند؟ ﴿فَهُم مِّن مَّغۡرَمٖ مُّثۡقَلُونَ﴾[الطور: ۴۰]. و چون از آنها مزد و مالیات میگیری دادن این غرامت بر آنها سنگین آمده و پیروی کردن از تو برایشان سخت میباشد؟! در صورتی که چنین نیست؟ و تو از آنها مزد نمیخواهی، ﴿فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ﴾پس پاداش پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزیدهندگان است. همانطور که پیامبران میگفتند: ﴿وَیَٰقَوۡمِ لَآ أَسَۡٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مَالًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ﴾[هود: ۲۹]. «ای قوم! من از شما مزدی نمیطلبم، و مزد من جز بر خدا نیست». یعنی پیامبران مردم را به طمع و امید آنکه از طرف آنان چیزی به آنها برسد دعوت نمیکردند، بلکه از خود مردم نسبت به آنان دلسوزتر بودند، و فقط برای تامین منافع آنها میکوشیدند. خداوند از طرف امتها به آنان پاداش نیک بدهد، و به ما نیز توفیق دهد تا در همۀ حالالت از آنها پیروی کنیم.
آیهی ۷۳-۷۴:
﴿وَإِنَّکَ لَتَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٧٣﴾[المؤمنون: ۷۳]. «و بیگمان تو آنان را به راه راست هدایت مینمایی».
﴿وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ٧٤﴾[المؤمنون: ۷۴]. «و حقیقتاً کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند از راه راست منحرف گشتهاند».
خداوند در این آیات مبارک سببی را که باعث ایمان آوردن میشود بر شمرده و موانع ایمان را نیز بیان نموده، و باطل بودن موانعی که آدمی را از ایمان آوردن باز میدارند یک به یک ذکر کرده است. پس یکی از موانع ایمان آوردن آن بود که دلهایشان در جهالت و غفلت به سر میبرد؟ و آنها در قرآن تدبر و اندیشه نمیکردند، و اینکه آنها نیاکان خود را الگوی خویش قرار میدادند. و اینکه آنها میگفتند: پیامبرمان دیوانه است، چنانکه پیشتر، از این موارد سخن به میان آمد.
و از اموری که باعث میشد تا آنها ایمان بیاورند، میتوان به اندیشیدن و تدبر در قرآن و پذیرفتن نعمتهای خدا و شناخت پیامبر رحمت صو کمال صداقت و امانتداری او و اینکه از آنها مزدی نمیطلبد و برای منفعت و خوشبختی آنها میکوشد اشاره میشود این است که پیامبر آنها را بهسوی راه راست، راهی هموار و صاف فرا میخواند که آنها را به هدف میرساند، راهی راست و آسان که ادامۀ همان توحید پاک ابراهیمی و اعمال سهل و آسان است. پس ای پیامبر! دعوت دادن تو به راه راست، بر کسیکه حق را میطلبد ایجاب مینماید تا از تو پیروی کند، چون پیروی کردن از حق چیزی است که عقل و سرشت سالم به خوبی آن و سازگار بودنش با منافع و مصالح آدمی گواهی میدهند. پس اگر از نو پیروی نکنند به کجا میروند؟ آنه چیزی ندارند که آنان را از پیروی از تو بینیاز نماید. چون آنان ﴿عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ﴾از راه راست، و از راهی که انسان را به خدا و به بهشت میرساند منحرف هستند، و جز گمراهی و جهالت چیز دیگری ندارند. و این چنین هر کس که با حق مخالفت کند. قطعاً در همۀ کارهایش دچار انحراف و کژ روی میباشد. خداوند متعال فرموده است: اگر دعوت تو را نپذیرفتند پس بدان که آنان از خواستهها و هوسهایشان پیروی میکنند. و کیست گمراهتر از کسی که بدون رهنمودی از سوی خدا از هوس و خواستههایش پیروی نماید؟!.
آیهی ۷۵-۷۷:
﴿وَلَوۡ رَحِمۡنَٰهُمۡ وَکَشَفۡنَا مَا بِهِم مِّن ضُرّٖ لَّلَجُّواْ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ٧٥﴾[المؤمنون: ۷۵]. «و اگر بدیشان رحم میکردیم، و رنج و زحمتی را که بدان گرفتار آمدهاند برطرف میساختیم، در سرکشی خود کورکورانه دست و پا میزدند».
﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ٧٦﴾[المؤمنون: ۷۶]. «و آنان را به عذاب گرفتار ساختیم، پس برای پروردگارشان فروتنی و زاری نکردند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ٧٧﴾[المؤمنون: ۷۷]. «تا هنگامی که دری از عذاب شدید بهسوی آنان گشودیم، پس آنان بناگاه در آن درمانده و ناامید شوند».
در اینجا میخواهد شدت بدی و سرکشی آنها را بیان نماید، که دچار زیان و مصیبت و بلا میگردند و از خداوند میخواهند که بلا را از آنها دور نماید، و خداوند آنها را به این مصیبت گرفتار نمود تا ایمان بیاورند و بهسوی او باز گردند. اما وقتی که خداوند مصیبت را از آنها برطرف میسازد و کورکورانه در سرکشی و طغیان خود دست و پا میزنند. همانطور که خداوند حالت آنها را به هنگام سوار شدن بر کشتی بیان نمود، که آنها در دریا خالصانه او را فرا میخوانند، و آنچه را که با وی شریک میسازند فراموش مینمایند، اما وقتی آنها را نجات دهد و به خشکی برسند به شرک ورزیدن و دیگر گناهان میپردازند.
﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ﴾و آنان را به عذاب گرفتار نمودیم. مفسرین گفتهاند: منظور از عذاب، گرسنگی است که هفت سال بدان گرفتار شدند. خداوند آنها را به این مصیبت مبتلا نمود تا بهسوی او بازگردند، و در برابر او فروتنی نمایند، و تسلیم شوند. اما گرفتار شدنشان به عذاب در مورد آنان کارساز و مفید واقع نشد، و هیچ کس از آنان راه راست را در پیش نگرفت، ﴿فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ﴾پس آنان در برابر پروردگارشان سر تسلیم فرود نیاوردند، و کرنش نبردند و تضرع و زاری نکردند و خود را نیازمند او ندانستند، و انگار به عذابی گرفتار نشده بودند. و همچنان به سرکشی و کفر خود ادامه دادند. اما در آن سویشان عذابی دارند که از آنان دور کرده نمیشود. و خداوند در مورد آن فرموده است:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ﴾تا اینکه دری از عذاب سخت بر روی آنان گشودیم مانند کشته شدن در روز جنگ بدر و غیره ﴿إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ﴾و به ناگاه در آن درمانده شدند و از هر چیزی ناامید گشتند. و شر و بدی از هر سو آنها را فراگرفت. پس باید قبل از فرارسیدن عذاب سخت خداوند که برگردانده نمیشود، باز آیند. به خلاف عذاب معمولی که ممکن است از آنها برطرف شود، مانند سزا و عذابهای دنیوی که خداوند به وسیلۀ آن بندگانش را ادب مینماید.
پروردگار متعال در مورد عذاب دنیوی فرموده است: ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِی ٱلنَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٤١﴾[الروم: ۴۱]. «به سبب آنچه مردم انجام دادهاند تباهی و فساد در خشکی و دریا پدیدار شده است، (چنین شده) تا خداوند سزای برخی از کارهایشان را به آنها بچشاند، شاید باز گردند».
آیهی ۷۸-۸۰:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٧٨﴾[المؤمنون: ۷۸]. «او خدایی است که برای شما گوش و چشمان و قلبها را آفریده است، اما اندکی سپاس میگذارید».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٧٩﴾[المؤمنون: ۷۹]. «و او خدایی است که شما را در زمین پدید آورد. و در پیشگاه او گردآوری میشوید».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٨٠﴾[المؤمنون: ۸۰]. «و او خدایی است که زنده میکند، و میمیراند، و رفت و آمد و شب و روز به فرمان اوست. آیا خرد نمیورزید؟».
خداوند متعال از لطف و احسان خویش بر بندگانش خبر میدهد، منت و احسانی که بندگان را به شکرگزاری و به جای آوردن سپاس خداوند و ادای حقوق الهی فرا میخواند. پس فرمود: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ﴾خداوند ذاتی است که برای شما گوش و شنوایی قرار داده است تا شنیدنیها را بشنوید و از دین و دنیای خود بهرهمند شوید. ﴿وَٱلۡأَبۡصَٰرَ﴾و به شما بینایی و چشم داد تا دیدنیها را ببینید و از آن در جهت منافعتان استفاده نمایید. ﴿وَٱلۡأَفِۡٔدَةَ﴾و عقلها را برایتان آفریده است تا به وسیله آن اشیا را درک نمایید. و با عقل است که از حیوانات تمایز پیدا میکنید. پس اگر شنوایی و بینایی و عقل نداشتید، و کرولال بودید آنگاه چه حالتی داشته و چه قدر از ضروریات و از کمالتان را از دست میدادید؟
آیا سپاس کسی را به جای نمیآورید که این نعمتها را به شما ارزانی کرده است؟ و سپاس او این است که وی را یگانه بدانید و از او فرمان ببرید، ﴿قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ﴾شکرگزاری شما اندک است، با اینکه نعمتهای خداوند فراوان و پیاپی بهسوی شما سرازیر میشود.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾و خداوند متعال ذاتی است که شما را در مناطق و اطراف زمین پراکنده کرده، و به شما توانایی استخراج منابع زمین را داده، و منافع و مصالح زمین را به حدی که زندگی و مسکن شما را تأمین کند در اختیارتان قرار داده است ﴿وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ﴾و بعد از مرگتان در پیشگاه او گرد آورده میشوید، و آنگاه شما راطبق عمل خوب و بدی که در زمین انجام دادهاید مجازات مینماید، و زمینی که در آن زندگی میکردید اخبار خودش را بازگو میکند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ﴾و تنها خداوند زنده میکند و میمیراند. یعنی کسی که در زندگی و مرگ تصرف مینماید فقط خداوند است. ﴿وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ﴾و رفت و آمد شب و روز به فرمان خداوند میباشد. پس اگر او بخواهد روز را همیشگی نماید، آیا خدای دیگری هست که شب را برای شما بیاورد که در آن آرام گیرید؟! و اگر خداوند بخواهد شب را همیشگی نماید، آیا خدای دیگری هست که روشنایی برای شما بیاورد؟ آیا نمیبینید؟! و از جمله رحمت خداوند این است که شب و روز را برای شما آفریده است تا در شب آرام گیرید،و در روز فضل خداوند را بجویید، باشد که سپاس بگذراید.
بنابراین در اینجا فرمود: ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾آیا خرد نمیورزید، تا خداوند را که این همه نعمت از قبیل نعمت شنوایی و بینایی و خرد را به شما داده و شما را در زمین پراکنده نموده، و زنده میگرداند و میمیراند، و تنها او شب و روز را میچرخاند، بشناسید؟ و این باعث میگردد تا عبادت را خالصانه وفقط برای او انجام بدهید، و پرستش و عبادت کسی دیگر که فایدهای را نمیرساند و زیانی را دفع نمیکند، و در چیزی تصرف نمیکند و از هر جهت ناتوان است رها کنید. و اگر شما ذرهای عقل داشتید چنین میکردید.
آیهی ۸۱-۸۳:
﴿بَلۡ قَالُواْ مِثۡلَ مَا قَالَ ٱلۡأَوَّلُونَ٨١﴾[المؤمنون: ۸۱]. «بلکه سخنانی همچون سخنان پیشینیان گفتند».
﴿قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ٨٢﴾[المؤمنون: ۸۲]. «گفتند: آیا چون بمیریم و به خاک و استخوانهایی تبدیل شویم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟!».
﴿لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٨٣﴾[المؤمنون: ۸۳]. «این وعده به ما، و در گذشته به نیاکان ما داده شده است، اما این، چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست».
تکذیب کنندگان، مسلک و شیوۀ پیشینیانی را که رستاخیز را انکار نموده و آن را بینهایت بعید تصور میکردند، و در پیش گرفتند و ﴿قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ٨٢﴾گفتند: آیا هنگامی که مردیم و تبدیل به خاک و استخوان شدیم آیا واقعاًبرانگیخته خواهیم شد؟! یعنی چنین چیزی ممکن و قابل تصور نیست، و به گمان آنها در عقل نمیگنجد. ﴿لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ﴾همواره ما وعده داده میشویم که رستاخیز خواهد آمد، و این وعده به پدران ما نیز داده شده است، ولی ما آن را ندیدهایم، و هنوز نیامده است. ﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾این چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست، برای سرگرمی بیان میگردد، و حقیقتی ندارد. آنها دروغ گفتند، چون خداوند نشانههای بزرگتر از زنده شدن پس از مرگ را به آنها نشان دادهاست، مانند اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿لَخَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَکۡبَرُ مِنۡ خَلۡقِ ٱلنَّاسِ﴾[غافر: ۵۷]. «بدون شک آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است». ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ٧٨﴾[یس: ۷۸]. «و مثالی برای ما زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: چه کسی استخوانهای فرسوده را زنده مینماید؟!». ﴿وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ هَامِدَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡ﴾[الحج: ۵]. «و زمین را خشکیده و بیجان میبینی، و چون آب را بر آن فرو فرستیم سرسبز و زنده میشود».
آیهی ۸۴-۸۹:
﴿قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٤﴾[المؤمنون: ۸۴]. «بگو: زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر میدانید؟».
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ٨٥﴾[المؤمنون: ۸۵]. «خواهند گفت: همه از آن خدایند. بگو: آیا پند نمیپذیرید و یادآور نمیشوید؟».
﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ٨٦﴾[المؤمنون: ۸۶]. «بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ است؟».
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ٨٧﴾[المؤمنون: ۸۷]. «خواهند گفت: از آن خداست. بگو:پس چرا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟».
﴿قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٨٨﴾[المؤمنون: ۸۸]. «بگو: چه کسی است که ملکوت هر چیزی در دست اوست؟ و او خداوندی است که پناه میدهد، و در برابر (عذاب) او (از کسی) نتوان پناه گرفت اگر شما میدانید؟».
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ٨٩﴾[المؤمنون: ۸۹]. «خواهند گفت: (همۀ اینها) از آن خداست. بگو: پس چگونه دستخوش افسون شدهاید؟».
با استدلال به توحید ربوبیتی که منکران به آن اقرار کردهاند با آنان به گفتگو بپرداز و برایشان روشنساز که براساس این اعتراف نباید توحید الوهیت و انجام عبادت برای خدا را انکار نمایند، و با استدلال به اینکه آنها قبول دارند که تمامی پدیدههای کوچک و بزرگ را خدا آفریده است به آنان بگو که نباید زنده شدن پس از مرگ را انکار نمایند، چرا که این امر، بسیار آسان است، پس به کسانی که زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز را تکذیب میکنند، و چیزهای دیگری را با خدا برابر میدانند، بگو: ﴿لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ﴾زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست؟ یعنی چه کسی زمین و کسانی را که روی آن هستند از قبیل حیوانات و نباتات و جمادات و دریاها و رودبارها و کوهها را آفریده است، و مالک و مدبر این چیزها کیست؟ پس وقتی که از آنان در این باره بپرسید، باید بگویند: فقط خداوند اینها را آفریده و همه از آن او هستند. و آنگاه که به این اقرار کردند به آنان بگو ﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ﴾آیا پند نمیپذیرید؟ یعنی آیا به آنچه که خداوند شما را به آن پند داده است بر نمیگردید؟ چرا که حقیقت امر برایتان مشخص است، و در سرشت و فطرت شما قرار دارد. ولی گاهی اوقات اعراض و رویگردانی شما آن را پنهان مینماید.
حقیقت این است که وقتی شما به اندیشه و حافظۀ خود برگردید خواهید دانست که تنها باید مالک این چیزها را معبود دانست، و معبود بودن چیزهایی که مملوک هستند باطلترین امر است. سپس به امری بزرگتر روی آورد و فرمود ﴿قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ﴾بگو: چه کسی صاحب و پروردگار ستارهها و سایهها و چراغهای فروزان آسمان است؟ ﴿وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ﴾و پروردگارش عرشی بزرگ که بزرگترین و گستردهترین مخلوق است، چه کسی است؟ پس چه کسی آن را آفریده و انواع تدابیر را در آن به کار برده است؟
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِ﴾خواهند گفت: از آن خداست. یعنی اقرار خواهند کرد که پروردگار همۀ اینها خداست. و چون به این اقرار نمایند، به آنان بگو: ﴿أَفَلَا تَتَّقُونَ﴾پس چرا از پرستش مخلوقات و آفریدههای ناتوان پرهیز نمیکنید، و از پروردگار بزرگ نمیهراسید، پروردگاری که قدرتش کامل و فرمانرواییاش برزگ است. و در فرموده ﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ﴾و ﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ﴾[النحل: ۱۷]. لطافت گفتاری خاصی وجود دارد، چرا که خداوند با بکارگیری کلماتی که بیانگر تشویق و تحریک بوده دلها را جذب نموده و آنان را اندرز گفته است. سپس به اقرار بزرگترشان پرداخت و فرمود: ﴿قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ﴾[المؤمنون: ۸۸]. بگو: کیست که ملکوت هر چیزی است، و عالم بالا و پایین و آنچه را میبینیم و آنچه را نمیبینیم همه در دست اوست؟ ﴿مَلَکُوتُ﴾صیغۀ مبالغۀ و به معنی سلطنت و فرمانروایی است.
﴿وَهُوَ یُجِیرُ﴾و او بندگانش را از هر شری پناه میدهد، و ناگواریها را از آنان دور مینماید، و از آنچه که به آنها زیان میرساند آنان را محافظت میکند. ﴿وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ﴾و هیچ کس نمیتواند شری را که خداوند مقدر نموده است دور کند، بلکه هیچکس نزد خدا جز با اجازهاش شفاعت و سفارش نمیکند.
﴿سَیَقُولُونَ لِلَّهِ﴾اقرار خواهند کرد که خداوند مالک و صاحب هر چیزی است، و او پناه دهنده میباشد، و کسی را در برابر او نمیتوان پناه داد. ﴿قُلۡ﴾وقتی به آن اقرار نمودند به طور لزوم به آنان بگو: ﴿فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ﴾پس چگونه گول میخورید؟ یعنی پس عقلهایتان کجا میرود، و کسانی را پرستش میکنید که میدانید آنان پادشاهی و اختیاری نداشته و بهرهای از فرماندهی و پادشاهی را ندارند، و آنها از هر جهت ناتوان میباشند، و شما اخلاص و بندگی مالک بزرگ و توانای مدبر را ترک کردهاید، پس خود و اندیشهای که شما را به این راهنمایی نموده است، خردی فریب و افسون شده است، و بدون تردید شیطان عقلهایتان را با زیبا جلوه دادن و واژگون کردن حقایق افسون کرده است. پس عقلهای آنان مسحور شده است، چنانکه جادوگران چشمهای مردم را جادو مینمایند.
آیهی ۹۰-۹۲:
﴿بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ٩٠﴾[المؤمنون: ۹۰]. «بلکه برای ایشان حق را آوردهایم، و قطعاً آنان دروغگو هستند».
﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ٩١﴾[المؤمنون: ۹۱]. «خداوند هیچ فرزندی را برنگرفته و هیچ معبودی با او نبوده است، اگر چنین میبود، هر معبودی آفریدههای خود را با خود میبرد، و برخی بر دیگری برتری میجستند، خدا از آنچه که آنان توصیف میکنند مبراست».
﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٩٢﴾[المؤمنون: ۹۲]. «(خداوند یگانه) آگاه به پنهان و آشکار است، (و) از آنچه (با او) شریک میپندارد برتر است».
خداوند متعال میفرماید: بلکه ما برای این تکذیب کنندگان حق را آرودهایم که اخبار راستین و امر و نهی عادلانه را در بر دارد. پس چرا آنها به آن اعتراف نمیکنند، در حالی که سزاوارتر است از حق پیروی نمایند. آنها نزد خود چیزی جز دروغ و ستم ندارند که به جای حق قرار دهند. بنابر این فرمود: ﴿وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ﴾و آنان دروغگو هستند.
﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍ﴾خداوند هیچ فرزندی را برنگرفته و هیچ معبودی با او نبوده است، و اینکه میگویند: «خداوند دارای فرزندی است و خدایی دیگر با او هست»، دروغ است که غیرواقعی بودن آن با شهادت خداوند و پیامبرانش و با عقل درست و سالم اثبات میشود. بنابر این خداوند بر ناممکن بودن وجود خدایی دیگر دلیلی عقلی بیان کرد و فرمود: ﴿إِذٗا﴾اگر همراه خداوند - آنگونه که آنها میگویند - دیگرخدایانی بودند، ﴿لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ﴾هر خدایی به آفریدگان خود میپرداخت، و از دیگران جدا میشد، و برای بازداشتن و شکست دادن خدایان دیگر میکوشید.
﴿وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ﴾عَلَى بَعْضٍو برخی از خدایان بر برخی دیگر چیزه میشدند، و آن که چیره و غالب میگشت خداوند میشد. بنابر این چنانچه خدایان متعددی وجود داشتند وجود جهان ممکن نبود، و چنین نظم شگفتانگیزی که عقلها را حیران کرده است در جهان حاکم نمیگشت. و نظم سرسامآوری که بر چرخش خورشید و ماه و ستارگان ثابت و متحرک حاکم است، این را اثبات مینماید. این دریای آکنده از ستارهها و سیارهها از زمانی که آفریده شدهاند براساس یک نظام در حرکت میباشند، و همه در اختیار قدرت الهی میباشند، و با حکمت خاص خدا در راستای تأمین منافع آفریدهها حرکت کرده، و هیچ خلل و تضادی در آن نمیبینی، و هرگز کوچکترین تضاد و کنتاکتی در آنها نخواهی دید. پس آیا میتوان تصور کردکه چنین نظم متقنی از صنع و تقدیر دو خدا باشد؟ ﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ﴾منزه است خداوند از آنچه میگویند. جهان آفرینش با زبان حال و شگفتانگیز به ما میفهماند که مدبر آن یک خداست، که نامها و صفاتش کاملاند، و همۀ مخلوقات نیازمند ربوبیت و الوهیت او هستند. پس هم چنانکه بدون ربوبیت خداوند، مخلوقات وجود و دوامی ندارند، استوار ماندن و سامان یافتن اوضاع آنها نیز جز در پرتو پرستش او و مخصوص گرداندن عبادت برای او امکانپذیر نیست. بنابر این بزرگی صفاتش و یکی از مصادیق بارز آن را که عم فراگیر اوست، یادآور شد و فرمود: ﴿عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ﴾دانندۀ چیزهایی پنهانی است که از دید ما و علم ما پنهان میباشند، از قبیل چیزهایی که وجودشان قطعی است، اعم از واجبا و ممکنات و محالات ﴿وَٱلشَّهَٰدَةِ﴾و دانندۀ چیزهایی پیدا و آشکاری است که ما مشاهده میکنیم. ﴿فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾پس خداوند از آنچه آنان برایش شریک قرار میدهند بسی برتر و بالاتر است، شریکی که هیچ علم و آگاهی ندارد جز آنچه خداوند به آن آموخته است.
آیهی ۹۳-۹۵:
﴿قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ٩٣﴾[المؤمنون: ۹۳]. «بگو: پروردگارا! اگر از آنچه که بدان وعده داده میشوند به من بنمایی».
﴿رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٩٤﴾[المؤمنون: ۹۴]. «پروردگارا! مرا از زمرۀ کافران ستمگر مگردان».
﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ٩٥﴾[المؤمنون: ۹۵]. «و به راستی ما بر آن تواناییم که آنچه را به آنان وعده میدهیم به تو بنمایانم».
وقتی خداوند دلایل بزرگش را بر تکذیب کنندگان اقامه کرد، و آنان به آن توجهی ننموده و در برابر آن منقاد نشدند، آمدن عذاب بر آنها قطعی گردید، و به فرود آمدن عذاب وعده داده شدند. و خداوند پیامبرش را راهنمایی کرد که بگوید: ﴿رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ﴾پروردگارا! هر گاه آنان را به عذاب خودت گرفتار کردی، و مرا بر آن شاهد گرفتی، ﴿رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٩٤﴾پروردگارا! مرا از گناهانی که آنها را بدان مبتلا نموده و موجب عذاب میشود، مصون بدار، و بر من رحم بفرما. نیز از عذابی که بر آنان فرود میآید مرا در پرتو رحمت خویش بدار، چون وقتی که عقوبتی فراگیر فرود آید گناهکاران و بیگناهان را فرا میگیرد.
خداوند برای نزدیک جلوه دادن عذاب آنان فرمود: ﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ٩٥﴾و به راستی ما بر آن تواناییم که آنچه را بدان وعده میدهیم به تو بنمایانیم. و اگر آن را به تاخیر انداختهایم به خاطر حکمتی است، و گرنه، ما بر فرود عذاب بر سر آنان قدرت و توانایی کامل داریم.
آیهی ۹۶-۹۸:
﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ٩٦﴾[المؤمنون: ۹۶]. «بدی را به روشی که آن بهتر است دفع کن، ما از چیزهایی که میگویند آگاهتر هستیم».
﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧﴾[المؤمنون: ۹۷]. «و بگو: پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم».
﴿وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨﴾[المؤمنون: ۹۸]. «و خویشتن را در پناه تو میدارم، پروردگارا! از آنکه شیطانها نزد من حاضر شوند».
این از محامد اخلاقی است که خداوند پیامبرش را به آن فرمان داده است، ﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَ﴾یعنی هرگاه دشمنانت با گفتار یا کردار بد با تو برخورد کردند، با آنها بدی مکن، گرچه میتوان در مقابل کسی که بدی میکند به اندازۀ بدی او بدی کرد، اما تو در مقابل بدی آنها با آنان نیکی کن، زیرا این نشانۀ برتری تو بر بدی کننده میباشد. و از منافع و خوبیهای این کار یکی این است که در آیندۀ نسبت به تو کمتر بدی میکند. و نیکی کردن در مقابل بدی سبب میشود تا فرد خطاکار به حق باز گردد، و چه در بسا پشیمان شده و متأسف گشته و توبه نماید.
و عفو کننده به صفت نیکوکاری متصف میگردد،و با این کار بر دشمن خود و بر شیطان چیره میگردد، و از جانب خداوند مستحق پاداش میشود. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِ﴾[الشورى: ۴۰]. «و هرکس عفو کند و اصلاح نماید، اجرش بر خداست». و میفرماید: ﴿ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ٣٤ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ٣٥﴾[فصلت: ۳۴-۳۵]. «با روشی که بهتر است دفع کن، پس آنگاه کسی که میان تو و او دشمنی بود چنان میشود که گویا دوستی صمیمی است، و کسی این را در نمییابد. (و توفیق دست یافتن به این صفت زیبا را نمییابد) مگر کسی که بردباری کرده است، و آن را در نمییابد مگر کسی که بهرهای بزرگ داشته باشد». . فرمود: ﴿نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ﴾ما به گفته آنها که کفر تکذیب است، آگاهتر هستیم، و علم ما آن را احاطه نموده است، اما بردباری مینماییم و آنها را مهلت میدهیم و با اینکه ما را تکذیب کرده و نپذیرفتهاند صبر میکنیم. پس ای محمد صشایسته است در برابر آنچه میگویند بردباری نمایی، و با آنها نیکی کنی و این وظیفۀ بنده در مقابل انسانی است که بدی میکند. اما شیطانهایی که کارشان بدی کردن است احسان و نیکی کردن با آنها فایدهای ندارد، و شیطان همواره گروهش را فرا میخواند تا از اهل دوزخ سوزان باشند.
پس وظیفه انسان در مقابله کردن با شیطان این است که به همان چیزی که خداوند پیامبرش را به آن راهنمایی نموده است تأسی کند. پس فرمود: ﴿وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨﴾و بگو: پروردگارا! به تو پناه میبرم، یعنی به «حول» و «قوهی» تو چنگ میزنم و از قدرت و توانایی خودم بیزارم میجویم و از شری که به سبب وسوسه و دست زدن شیطانها به من میرسد و به آن دچار میگردم. و به تو پناه میبرم از شری که به سبب حضور وسوسههای شیطانها به وجود میآید. و این پناهبردن از اصل شر میباشد، و پناهبردن به خدا از همۀ وسوسههای شیطان در این داخل است. پس وقتی که خداوند بندهاش را از این شر در پناه خویش قرار داد و دعایش را پذیرفت، از هر شر و بدی سالم میماند، و بر انجام هر کار خوبی توفیق مییابد.
آیهی ۹۹-۱۰۰:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ٩٩﴾[المؤمنون: ۹۹]. «تا آنگاه که مرگ بهسوی یکی از آنان آید، میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید».
﴿لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٠٠﴾[المؤمنون: ۱۰۰]. «تا اینکه کار شایسته بکنم و فرصتهایی را که از دست دادهام جبران نمایم، هرگز! بیگمان آن سخنی است که او آن را میگوید، و در برابر آنان حایلی است تا روزی که برانگیخته میشوند».
خداوند از حالت فرد ستمکار و مجرمی که مرگش فرا رسیده، خبر میدهد، که او را در این موقع پشیمان میشود. وقتی که سرانجام وجایگاهش را ببیند و اعمال زشتش را مشاهده نماید بازگشتش به دنیا را میطلبد، نه بدان خاطر که از لذتهای آن بهرهمند شود، و از شهوتهای آن استفاده کند، بلکه به گفتهی خود برای اینکه: ﴿لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُ﴾کاری شایسته بکنم، و فرصتهایی را که از دست دادهام و در آنجا دستورات الهی کوتاهی ورزیدهام، جبران نماییم. ﴿کَلَّآ﴾نه، هرگز او بازگشتی ندارد، و فرصت و مهلت مجددی به او داده نخواهد شد. و خداوند به طور قطع چنین حکم نموده که آنها به دنیا باز نمیگردند.
﴿إِنَّهَا﴾بدون شک سخن او. که در آن بازگشتن به دنیا را آرزو مینماید، ﴿کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَا﴾فقط سخنی است که وی بر زبان میآورد، و جز حسرت و پشیمانی به گویندهاش فایدهای نمیبخشد. و نیز او در این سخن راست نمیگوید، زیرا اگر به دنیا باز گردانده شود دوباره کارهایی را انجام میدهد که از آن نهی شده است.
﴿وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ﴾فرارویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته میشوند. برزخ یعنی آنچه میان دو چیز حایل و مانع میگردد. و در اینجا برزخ یعنی حایل میان دنیا و آخرت و در چنین برزخی فرمانبرداران از نعمتها برخوردار شده و گناهکاران عذاب داده میشوند، از ابتدای مردن و قرار گرفتنشان در قبرهایشان تا روز قیامت عذاب داده میشوند. یعنی باید خود را برای زندگی برزخ آماده کرده و ساز و کار آن را مهیا نماید.
آیهی ۱۱۰-۱۱۴:
﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ١٠١﴾[المؤمنون: ۱۰۱]. «آنگاه چون در صور دمیده شود هیچگونه خویشاوند و نسبتی در میان آنان نمیماند و در آن روز از همدیگر نمیپرسند».
﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٢﴾[المؤمنون: ۱۰۲]. «پس کسانیکه کفۀ کارهای نیکشان سنگین باشد، اینان قطعاًرستگارانند».
﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ١٠٣﴾[المؤمنون: ۱۰۳]. «و کسانی که کفّۀ کارهای نیکشان سبک باشد، اینان خویشتن را زیانمند نمودهاند، و در جهنم جاودانه خواهند ماند».
﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ١٠٤﴾[المؤمنون: ۱۰۴]. «شعلههای آتش چهرههایشان را فرا میگیرد، و آنان در آنجا (بر اثر شدت حرارت) رخ در هم کشیده و لب چروکیدهاند».
﴿أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ١٠٥﴾[المؤمنون: ۱۰۵]. «مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد، ولی شما آنها را دروغ میانگاشتید؟».
﴿قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ١٠٦﴾[المؤمنون: ۱۰۶]. «میگویند: پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و گروهی گمراه بودیم».
﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧﴾[المؤمنون: ۱۰۷]. «پروردگارا! ما را از آنجا بیرونآور، پس اگر به (کفر بازگشتیم) آنگاه به حقیقت ستمکار خواهیم بود».
﴿قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ١٠٨﴾[المؤمنون: ۱۰۸]. «(خداوند بدیشان) میفرماید: بتمرکید و با من سخن نگویید».
﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ١٠٩﴾[المؤمنون: ۱۰۹]. «همانا گروهی از بندگان من میگفتند: پروردگارا! ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز و به ما رحم فرما، و تو بهترین رحم کنندگان هستی».
﴿فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ١١٠﴾[المؤمنون: ۱۱۰]. «آنگاه آنان را به ریشخند گرفتید تا آنجا (که سرگرم شدید) و به تمسخر گرفتن ایشان، ذکر و عبادت مرا از یادتان برد، و شما به آنان میخندیدید».
﴿إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ١١١﴾[المؤمنون: ۱۱۱]. «همانا من امروز در برابر بردباریشان به آنان (چنین) پاداش دادم و آنان رستگارانند».
﴿قَٰلَ کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ١١٢﴾[المؤمنون: ۱۱۲]. «(خداوند بدیشان میفرماید:) چند سال در روی زمین ماندگار بودید؟».
﴿قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ١١٣﴾[المؤمنون: ۱۱۳]. «میگویند: یک روز یا بخشی از یک روز ماندگار بودیم، از فرشتگان شمارشگر بپرس».
﴿قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ١١٤﴾[المؤمنون: ۱۱۴]. «(خداوند) میفرماید: جز مدتی اندک درنگ نکردید، کاش شما میدانستید».
خداوند متعال از اضطرابهای روز قیامت خبر داده و میفرماید: وقتی که برای زنده شدن پس از مرگ در صور دمیده میشود، همه مردم در آن روز که از پیش تعیین شده است گرد میآیند، و چنان وحشتی به آنان دست میدهد که آنان خویشاوندان بسیار نزدیک خود را فراموش مینمایند. و دیگر علایق و پیوندها رابه طریق اولی فراموش میکنند. و در آن روز کسی از حال کسی نمیپرسد، چون هر کس به خودش مشغول است، و نمیداند که آیا نجات مییابد، نجاتی که هیچ بدبختی و شقاوتی بعد از آن وجود ندارد؟ یا به شقاوت و بدبختی گرفتار میشود که سعادتی بعد از آن نیست؟ خداوند متعال میفرماید: ﴿یَوۡمَ یَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِیهِ٣٤ وَأُمِّهِۦ وَأَبِیهِ٣٥ وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِیهِ٣٦ لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ یَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ یُغۡنِیهِ٣٧﴾[عبس: ۳۴-۳۷]. «آن روز انسان از برادرش میگریزد، و از مادر و پدر و از همسر وفرزندانش (نیز) میگریزد، هر کس از آنان در آن روز کار و بار و گرفتاریای دارد که برایش کافی است، و هر کس گرفتار حال خودش میباشد». و در قیامت مواضع و جایگاههایی است که اندوه آدمی در آن شدت میگیرد، و هول و هراس بسیار سنگین و شدیدی را بر انسان مستولی میگرداند. مانند ترازویی که اعمال بنده با آن وزن میشود، و آنچه به نفع اوست و آنچه به زیان اوست عادلانه با آن سنجیده میشود، و خوبیها و بدیهایش هر چند که به اندازه ذرهای باشد با آن ترازو مشخص میگردد. ﴿فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُ﴾و هر کس کفۀ ترازوی نیکیاش سنگین باشد به این صورت که نیکیهایش از بدیهایش سنگینتر باشد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾اینان قطعاً رستگارانند، چون از آتش جهنم نجات یافته و سزاوار بهشت گردیده و به ستایش زیبا دست یازیدهاند. ﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُ﴾و هر کس که اعمال و اقوال نیک دنیویاش کم باشد، به این صورت که بدیهایش سنگینتر از نیکیهایش بوده و گناهانش او را احاطه کرده باشند، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ﴾اینان خویشتن را زیانمند نموده و دچار زیان کامل گردیدهاند. و تحمل آثار هر زیانی نسبت به این زیان آسان است، اما تبعات این زیان بسیار دشوار و سخت میباشد، و به هر کس که برسد جبران نمیشود، و هر چه را از دست آدمی بگیرد نمیتوان آن را جبران کرد، زیانی همیشگی و بدبختی همیشگی است، چرا که خودش را باخته و از دست داده است. او که میتوانست به سعادت همیشگی دست یابد، اما خویشتن را از این نعمت پایدار و همیشگی، و زندگی در کنار پروردگار بزرگوار محروم کرده است.
﴿فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ﴾و در جهنم جاودانه خواهند ماند و هرگز از آن بیرون نمیآیند. این هشدار همانطور که گفتیم در مورد کسی است که بدیهایش نیکیهای او را احاطه کرده است، و جز کافر کسی چنین نخواهد بود. بنابر این از کافر به مانند کسیکه نیکی و بدی دارد حساب گرفته نمیشود، زیرا کافران نیکی ندارند، اما اعمال و کارهایشان شمرده شده و آنها میایستند و به آن اعتراف مینمایند، و رسوا میگردند. و اما کسی که ایمان در وجودش بوده ولی بدیهایش بزرگ و زیاد است، در جهنم برای همیشه نمیماند، چنانکه قرآن و سنت بر این دلالت مینمایند.
سپس خداوند متعال سرنوشت بدی را که کافران بدان دچار میگردند بیان کرد و فرمود: ﴿تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ﴾آتش چهرههای آنان را از هر طرف فرا میگیرد، تا اینکه به همه اعضای آنان میرسد و شعلههای آتش از چهرههایشان بلند میشود. ﴿وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ﴾و آنان در آنجا ترشرو و عبوس هستند، و لبهایشان از شدت حرارت و سختی آنچه که در آن به سر میبرند چروکیده است.
و به صورت سرزنش و نکوهش به آنان گفته میشود ﴿أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ﴾مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد؟ بهسوی آن فرا خوانده میشدید تا به آن ایمان بیاورید و آیات من بر شما عرضه میشد تا در آن بنگرید. ﴿فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ﴾اما شما از روی ستمگری و عناد آنها را دروغ میانگاشتید، حال آنکه آنها آیات و نشانههایی روشن بودند که حق را از باطل معلوم میکردند و اهل حق و اهل باطل را مشخص مینمودند.
پس در این هنگام به ستم خویش اقرار میکنند اما اقرار کردن دیگر فایدهای ندارد. بنابر این میگویند: ﴿رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا﴾پروردگارا! شقاوت و بدبختی برآمده از ستم، و رویگردانی از حق و روی آوردن به آنچه زیان میرساند و ترک کردن آنچه فایده میدهد، بر ما چیره شده بود. ﴿وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ﴾و ما گروهی گمراه بودیم و میدانستیم که ستمگریم. یعنی ما در دنیا کار انسانهای سرگشته و گمراه و بیخرد را انجام میدادیم. چنانکه در آیههای دیگر سخن آنها حکایت شده است. آنگاه که میگویند: ﴿لَوۡ کُنَّا نَسۡمَعُ أَوۡ نَعۡقِلُ مَا کُنَّا فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ﴾[الملک: ۱۰]. «اگر گوش (شنوا) و خرد داشتیم از یاران آتش سوزان نبودیم».
﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧﴾پروردگارا! مرا از آتش دوزخ بیرون بیاور و اگر به کفر و گناهان برگشتیم همانا ستمکار خواهیم بود. حال آنکه آنها در وعده و قولی که میدهند دروغگویند، زیرا چنان که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ﴾[الأنعام: ۲۸]. «و اگر بازگردانده شوند، دوباره کارهایی انجام میدهند که از آن نهی شدهاند». و خداوند حجتی برای آنها باقی نگذاشته، بلکه عذرهای آنان را قطع نموده و در دنیا آنها را به اندازهای فرصت داده است که پند پذیرند و از گناهانشان باز آیند.
پس خداوند در پاسخ آنها میفرماید: ﴿ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ﴾این سخن- پناه بر خدا- بزرگترین سخنی است که مجرمان در باب ناامید شدن و سرزنش و ذلت و مأیوس شدن از هر خیری و مبتلا شدن به هر شری، میشنوند و این سخن بیانگر خشم پروردگار مهربان است و برای آنان شکنجهای سختتر از عذاب جهنم است.
سپس آن حالتشان را که آنان را به عذاب واصل گرداند و از رحمت خدا محروم کرد بیان نمود و فرمود: ﴿إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ١٠٩﴾همانا گروهی از بندگان من میگفتند: «پروردگارا! ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز و به ما رحم فرما و تو بهترین رحمکنندگان هستی».
پس آنان هم ایمان آورده و هم اعمال صالح انجام داده و هم از پروردگارشان طلب آمرزش و رحمت نمودند و به ربوبیت الهی و احسان خداوند بر آنها مبنی بر ایمان آوردن و خبر دادن از گستردگی رحمت و احسان فراگیر وی متوسل شدند. و این بر فروتنی و کرنش آنها برای پروردگارشان و هراس و امید آنها دلالت مینماید.
پس اینها سروران و اشراف مردم بودند و شما ای کافران فرومایه و کم خرد! ﴿فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا﴾آنها را به باد تمسخر گرفته و آنها را تحقیر کردید و چنان به تمسخر ایشان مشغول شدید که ﴿حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ﴾مشغول شدن به آنها و به ریشخند گرفتنشان ذکر و عبادت مرا از یادتان برد. و چیزی که موجب فراموش شدن آنان شد مشغول شدنشان به مسخره کردن مؤمنان بود و این فراموش نمودن آنان را به استهزا و ریشخند وا میدارد. پس هر یک از این دو حالت (فراموش کردن یاد خدا و به تمسخر گرفتن مؤمنان) دیگری را تقویت مینماید و آیا جسارتی بالاتر از این وجود دارد؟!.
﴿إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ﴾من امروز به خاطر صبر و استقامتی که بر طاعت من و در برابر اذیت و آزار شما نشان دادند، به آنان پاداش دادم، ﴿أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ﴾و آنان بردباری کردند تا اینکه به اینجا رسیدند و به نعمت پایدار و نجات از جهنم دست یافتند. در آیهای دیگر فرموده است: ﴿فَٱلۡیَوۡمَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنَ ٱلۡکُفَّارِ یَضۡحَکُونَ٣٤﴾[المطففین: ۳۴]. «امروز مؤمنان به کافران میخندند».
﴿قَٰلَ﴾و از آنجا که آنها بیخرد هستند و در این مدت کوتاه مرتکب هر گناه و شری شدهاند که آنها را به خشم و عذاب خدا گرفتار نموده و کارهای خوبی را که مؤمنان انجام دادهاند و آنها را به سعادت همیشگی و خشنودی پروردگارشان رسانده است، انجام ندادهاند، خداوند به صورت سرزنش به آنها میفرماید: ﴿کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ﴾چقدر در دنیا ماندهاید؟
﴿قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ١١٣﴾میگویند: یک روز یا بخشی از یک روز ماندگار بودهایم. پس از فرشتگان شمارشگر بپرس. این سخنشان مبتنی بر آن است که آنها مدت ماندگاری خود را در دنیا بسیار اندک میدانند، اما مقدار آن مشخص نیست. بنابر این میگویند: ﴿فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ﴾از شمارشگران بپرس. اما آنان آنقدر مشغول هستند و در عذابی به سر میبرند که تعداد و شمار سالهایی را که در دنیا زیستهاند نمیدانند. پس خداوند به آنها میفرماید: ﴿قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا﴾جز مدت کمی ماندگار نبودهاید، خواه عدد و شمار آنرا تعیین نمایید یا تعیین نکنید. ﴿لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ﴾کاش (این را در دنیا) میدانستید.
آیه ۱۱۵-۱۱۶:
﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ١١٥﴾[المؤمنون: ۱۱۵]. «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و بهسوی ما برگردانده نمیشوید؟».
﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ١١٦﴾[المؤمنون: ۱۱۶]. «خداوندی که فرمانروای راستین است و هیچ معبود به حقی جز او نیست و صاحب عرش عظیم میباشد، بسی برتر از آن است (که جهان را بیهوده بیافریند)».
﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا﴾ای مردم! آیا گمان بردهاید ما شما را بیهوده و بیهدف آفریدهایم، میخورید و میآشامید و تفریح میکنید و از لذتهای دنیا بهرهمند میشوید و ما شما را به حال خودتان رها مبکنیم؟ و به شما امر و نهی نمیکنیم و در برابر بدیها شما را سزا نمِدهیم؟ بنابر این فرمود: ﴿وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ﴾و پنداشتهاید که برای حساب و کتاب بهسوی ما بازگردانده نمیشوید؟. بنابر این چیزی را به خاطر بسپارید، (و آن اینکه)، ﴿فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ﴾خداوند بسی برتر و بالاتر از این گمان باطل میباشد و چنین گمان زشتی، حکمت و فرزانگی او را معیوب میکند. ﴿ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ﴾خداوندی که فرمانروای راستین است و هیچ معبود به حقی جز او نیست و او صاحب عرش عظیم است. پس وقتی که او فرمانروای راستین همۀ آفریدههاست، و وعده و وعید او راست و حق است، خداوند معبود حقیقی اوست، چون دارای کمال مطلق و صاحب عرش عظیم و پروردگار و صاحب دیگر پدیدهها میباشد. پس چنین خداوندی امکان ندارد شما را بیهوده آفریده باشد.
آیه ۱۱۷- ۱۱۸:
﴿وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ١١٧﴾[المؤمنون: ۱۱۷]. «و هر کس جز خدا معبود دیگری را فرا بخواند که هیچ دلیلی بر حقانیت آن ندارد. حساب او با خداست. بیگمان کافران رستگار نمیشوند».
﴿وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ١١٨﴾[المؤمنون: ۱۱۸]. «و بگو: پروردگارا! (مرا) بیامرز و ببخشای و تو بهترین مهربانانی».
و هر کس همراه با خدا معبودان دیگری را به فریاد بخواند، بدون اینکه دلیلی برای صحت کارش داشته باشد که او را به آنچه انجام میدهد راهنمایی کند، - و این قید یک قید لازم و غیر قابل اجتناب است، زیرا هر کس چیزی غیر از خدا را به نیایش بخواند حتماً دلیلی بر صحت این کار ندارد- بلکه دلایلی بر باطل بودن آنچه او انجام میدهد دلالت نماید، اما از روی ستمگری و عناد از آن دلایل روی گرداند، چنین کسی به نزد پروردگارش خواهد رفت و خداوند او را به سبب اعمالش مجازات خواهد کرد، و هیچ بهرهای از رستگاری به او نمیرسد، چون او کافر است. ﴿إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ﴾همانا کافران رستگار نمیشوند، پس کفرشان آنها را از رستگاری دور نموده و بازداشته است.
﴿وَقُل﴾و مخلصانه پروردگارت را بخوان و بگو: ﴿خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ﴾پروردگارا! مرا بیامرز و از امورات ناگوار و ناپسند برهان و بر ما رحم بفرما، و با رحمت خویش ما را به هر چیز خوبی برسان و تو بهترین مهربانانی. پس خداوند از هر کس نسبت به بندهاش از مادر مهربانتر میباشد و از خود بنده برای وی مهربانتر است.
پایان تفسیر سورهی مؤمنون
سورة المؤمنون - سورة 23 - عدد آیاتها 118
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشندة مهربان
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ به راستی مؤمنان رستگار شدند. ﴿1﴾
الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خَاشِعُونَ همان کسانیکه در نمازشان خاشع (و فروتن) هستند. ﴿2﴾
وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ و کسانیکه از لغو (و کارهای بیهوده) روی گردانند. ﴿3﴾
وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ و کسانیکه زکات را انجام میدهند. ﴿4﴾
وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ و آنها که شرمگاهشان را حفظ میکنند. ﴿5﴾
إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ جز بر همسرانشان یا (بر) کنیزانشان، پس بیگمان اینان (در بهرهگیری از آنان) ملامت نمیشوند. ﴿6﴾
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ پس کسیکه فراتر از این بخواهد، آنانند که تجاوز گرند. ﴿7﴾
وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ و کسانیکه امانتهایشان و عهد خود را رعایت میکنند. ﴿8﴾
وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ و کسانیکه برنمازهای شان مواظبت مینمایند. ﴿9﴾
أُوْلَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ (آری) اینانند که وارثند. ﴿10﴾
الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ کسانیکه (بهشت) فردوس را ارث میبرند، و جاودانه در آن خواهند ماند. ﴿11﴾
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن سُلالَةٍ مِّن طِینٍ و به راستی انسان را از چکیدهای از گِل آفریدیم. ﴿12﴾
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ سپس او را از نطفهای در قرار گاهی استوار (= رحم) قرار دادیم. ﴿13﴾
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ سپس نطفه را (به صورت) علقه (= خون بسته) گرداندیم، آنگاه علقه را (به صورت) مضغه (= پاره گوشتی) در آوردیم، آنگاه مضغه را (به صورت) استخوانهایی گردانیدیم، پس بر استخوانها گوشت پوشاندیم، سپس آن را آفرینشی دیگر بخشیدیم، پس (پر برکت و) بزرگوار است، الله که بهترین آفرینندگان است. ﴿14﴾
ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ لَمَیِّتُونَ سپس مسلماً شما بعد از این خواهید مرد. ﴿15﴾
ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ آنگاه یقیناً شما روز قیامت بر انگیخته میشوید. ﴿16﴾
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ و به راستی بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم، و (ما هرگز) از آفرینش (خود) غافل نبودهایم. ﴿17﴾
وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ و از آسمان آبی بهاندازهی معین نازل کردیم، پس آن را در زمین جای دادیم، و بیگمان ما بر از بین بردن آن کاملاً قادر هستیم. ﴿18﴾
فَأَنشَأْنَا لَکُم بِهِ جَنَّاتٍ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ لَّکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ پس بوسیلهی آن باغهایی از درختان خرما و انگور برای شما پدید آوردیم، شما را در آن (باغها) میوههای بسیار است، و از آن میخورید. ﴿19﴾
وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَیْنَاءَ تَنبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِّلْآکِلِینَ و (نیز) درختی را که از طور سینا بیرون میآید (= درخت زیتون) که از آن روغن و (نان) خورش برای خورندگان فراهم میشود. ﴿20﴾
وَإِنَّ لَکُمْ فِی الأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُّسْقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ کَثِیرَةٌ وَمِنْهَا تَأْکُلُونَ و بیگمان برای شما در چهارپایان عبرتی است، از آنچه درونشان است (= از شیر آنها) شما را سیراب میکنیم؛ و برای شما در آنها منافع فراوان است، و از (گوشت) آنها میخورید. ﴿21﴾
وَعَلَیْهَا وَعَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ و بر آنها و بر کشتیها سوار میشوید. ﴿22﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ و به راستی (ما) نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس (او به آنها) گفت: «ای قوم من! الله را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست، آیا پرهیز نمیکنید؟! ﴿23﴾
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلائِکَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الأَوَّلِینَ پس اشراف قومش، (آن) کسانیکه کافر بودند؛ گفتند: «این (مرد) جز بشری همچون شما نیست، که میخواهد بر شما برتری جوید، اگر الله میخواست، همانا فرشتگانی را نازل میکرد، ما (هرگز) چنین چیزی را در (میان) نیاکان خود نشنیدهایم. ﴿24﴾
إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ او مرد دیوانهای بیش نیست، پس تا مدتی در بارهی او صبر کنید، ﴿25﴾
قَالَ رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ (نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنها یاری کن» ﴿26﴾
فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ پس به او وحی کردیدم که: «به دیدگان ما و به وحی ما کشتی را بساز، پس هنگامیکه فرمان ما فرا رسد، و آب از تنور بجوشد، آنگاه از هرنوع (حیوان) یک جفت (نر و ماده) در کشتی سوار کن و (نیز) خانواده خود را (سوار کن) جز کسی از آنان را که وعدهی (هلاک) از پیش بر او مقرر شده است. و در (بارهی) کسانیکه ستم کردند، با من سخن مگو، که آنان غرق شدنی هستند». ﴿27﴾
فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ هنگامیکه تو و همراهانت بر کشتی سوار شدید؛ بگو: «ستایش برای الله است که ما را از قوم ستمگر نجات داد». ﴿28﴾
وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِی مُنزَلا مُّبَارَکًا وَأَنتَ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ و (نیز) بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهی پر برکت فرود آور، و تو بهترین فرود آورندگانی». ﴿29﴾
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ وَإِن کُنَّا لَمُبْتَلِینَ بیگمان در این (ماجرا) نشانههایی است، و (ما) به راستی آزمایش میکنیم. ﴿30﴾
ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِینَ سپس قوم دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم. ﴿31﴾
فَأَرْسَلْنَا فِیهِمْ رَسُولا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ پس از خودشان پیامبری در (میان) آنان فرستادیم که: «الله را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست، آیا پرهیز نمیکنید؟!» ﴿32﴾
وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقَاء الآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ و گروهی از اشراف قومش که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب میکردند، و در زندگی دنیا به آنها نعمت و آسایش داده بودیم، گفتند: «این (مرد) بشری همچون شما است، از آنچه که (شما) میخورید، میخورد، و از آنچه که شما مینوشید، مینوشد. ﴿33﴾
وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ و اگر از بشری همچون خود اطاعت کردید، یقیناً شما زیانکار خواهید شد. ﴿34﴾
أَیَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَکُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّکُم مُّخْرَجُونَ آیا (او) به شما وعده میدهد: که همانا شما چون مردید و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدید، (بار دیگر از گور) بیرون آورده میشوید؟! ﴿35﴾
هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ هیهات، هیهات (= دور است، دور است) آنچه به شما وعده داده میشود. ﴿36﴾
إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ جز زندگی دنیوی ما چیزی نیست، میمیریم و زنده میشویم، و هرگز برانگیخته نخواهیم شد. ﴿37﴾
إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ او جز مردی نیست که بر الله دروغ بسته است، و ما به او ایمان نمیآوریم». ﴿38﴾
قَالَ رَبِّ انصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ (پیامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنها یاری کن». ﴿39﴾
قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ (الله) فرمود: «به زودی (از کار خود) پشیمان خواهند شد» ﴿40﴾
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ پس صیحه (= بانگ مرگبار) آنها را به حق فرو گرفت، آنگاه آنها را (همچون) خاشاکی (بر سیلاب) قرار دادیم، پس قوم ستمکار (از رحمت الله) دور (و نابود) باد. ﴿41﴾
ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِینَ سپس اقوام دیگری را بعد از آنها پدید آوردیم. ﴿42﴾
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ هیچ امتی از اجل خود پیشی نمیگیرد، و نه تأخیر میکند. ﴿43﴾
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا کُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لّا یُؤْمِنُونَ سپس پیامبران خود را پی در پی فرستادیم، هر زمان پیامبری برای (هدایت) امتی میآمد، او را تکذیب میکردند، پس (ما نیز) آنها (= امتهای کافر) را یکی پس از دیگری هلاک کردیم، و آنها را افسانههایی (برای آیندگان) قرار دادیم. پس دور باد قومی که ایمان نمیآورند. ﴿44﴾
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود، و دلایل آشکار فرستادیم، ﴿45﴾
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا عَالِینَ به سوی فرعون و اشراف (قوم) او، پس آنها تکبر کردند، و مردمی (سرکش و) برتری جوی بودند. ﴿46﴾
فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ پس گفتند: «آیا (ما) به دو انسان مانند خود ایمان بیاوریم، در حالیکه قوم آنها بردگان (و زیر دستان) ما هستند؟!» ﴿47﴾
فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ پس (آنها) آن دو (پیامبر) را تکذیب کردند، سرانجام (همگی) از هلاک شدگان گشتند. ﴿48﴾
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ و به راستی به موسی کتاب (تورات) دادیم، باشد که آنان (= بنی اسرائیل) هدایت شوند. ﴿49﴾
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ آیَةً وَآوَیْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ و پسر مریم و مادرش را آیتی قرار دادیم، و آنها را در مکانی بلند و هموار که دارای امنیت و آب جاری بود، جای دادیم. ﴿50﴾
یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ای پیامبران! از (غذاهای) پاکیزه بخورید، و کار شایسته انجام دهید، بیشک من به آنچه انجام میدهید؛ آگاهم. ﴿51﴾
وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ و بیگمان این امت شما، امت واحدی است، و من پروردگار شما هستم، پس از من بترسید. ﴿52﴾
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ زُبُرًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ پس آنها در میان خود در کار (دین) شان فرقه فرقه و پراکنده شدند، و هرگروه به آنچه نزد خود دارند؛ خوشحالند. ﴿53﴾
فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِینٍ پس (ای پیامبر!) آنها را تا مدتی در جهل و غفلتشان بگذار. ﴿54﴾
أَیَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِینَ آیا گمان میکنند که آن مال و فرزندان که با آنها آنان را یاری میدهیم. ﴿55﴾
نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ بَل لّا یَشْعُرُونَ برای این است که شتابان خیرات (و نیکیها) به آنها برسانیم؟! (چنین نیست) بلکه آنها (حقیقت را) در نمی یابند. ﴿56﴾
إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَةِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ بیگمان کسانیکه از خوف پروردگارشان بیمناکند. ﴿57﴾
وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ و کسانیکه به آیات پروردگارشان ایمان میآورند. ﴿58﴾
وَالَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمْ لا یُشْرِکُونَ و کسانیکه به پروردگارشان شرک نمیآورند. ﴿59﴾
وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوا وَّقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ و کسانیکه (در راه الله) آنچه را باید بدهند، میدهند، و (با این حال) دلهای شان بیمناک است، که بیگمان آنان به سوی پروردگارشان باز میگردند. ﴿60﴾
أُوْلَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ (آری) اینانند که در نیکیها شتاب میکنند، و در انجام آن (از دیگران) پیشی میگیرند. ﴿61﴾
وَلا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لا یُظْلَمُونَ (ما) هیچ کس را جز بهاندازة توانش تکلیف نمیکنیم، و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید، و به آنها هیچ ستمی نمیشود. ﴿62﴾
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ مِّنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِن دُونِ ذَلِکَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ بلکه دلهای آنها از این (کتاب) در غفلت است، و آنها جز این؛ اعمال (زشت) دیگری (نیز) دارند که پیوسته آن را انجام میدهند. ﴿63﴾
حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ تا زمانیکه متنعمان آنها را به عذاب گرفتار کنیم، در این هنگام آنها ناله و فریاد سر میدهند. ﴿64﴾
لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُم مِّنَّا لا تُنصَرُونَ (به آنها گفته میشود:) امروز فریاد نکنید، یقیناً شما از سوی ما یاری نخواهید شد. ﴿65﴾
قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنکِصُونَ به راستی آیات من پیوسته بر شما خوانده میشد، پس شما (از حق اعراض میکردید و) به عقب باز میگشتید. ﴿66﴾
مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ در حالیکه در برابر آن تکبر میکردید، (و در مجالس) شبانة (خود) به بدگویی میپرداختید (و افسانه سرایی میکردید) ﴿67﴾
أَفَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُم مَّا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الأَوَّلِینَ آیا (آنها) در این گفتار نیندیشیدند، یا (اینکه) چیزی برای آنان آمده که برای نیاکان نخستین شان نیامده است؟! ﴿68﴾
أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ یا (اینکه) پیامبرشان را نشناختهاند، پس او را انکار میکنند؟! ﴿69﴾
أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ یا میگویند او جنون دارد؟ (چنین نیست) بلکه (او) حق را برای آنها آورده است، و بیشترشان از حق کراهت دارند. ﴿70﴾
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و هرکه در آنهاست، تباه شوند، بلکه (ما) برای آنها پند و اندرزشان آوردهایم، پس آنها از پندشان روی گردانند. ﴿71﴾
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ یا (اینکه) تو از آنها مزدی طلب میکنی؟ پس پاداش پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است. ﴿72﴾
وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ و یقیناً تو آنها را به راه راست دعوت میکنی. ﴿73﴾
وَإِنَّ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ و بیگمان کسانیکه به آخرت ایمان ندارند از (این) راه (راست) منحرف هستند. ﴿74﴾
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَکَشَفْنَا مَا بِهِم مِّن ضُرٍّ لَّلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ و اگر به آنها رحم کنیم و بلا و رنجی را که بدان گرفتارند، از آنها برطرف سازیم، در طغیان خود لجاجت (و پافشاری) میکنند (و) سرگردان میمانند. ﴿75﴾
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ و به راستی (ما) آنها را به عذاب (و بلا) گرفتار ساختیم، (تا بیدار شوند) پس برای پروردگارشان فروتنی ننمودند، و (به درگاهش تضرع و) زاری نکردند. ﴿76﴾
حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ تا زمانیکه دری از عذاب سخت به روی آنها گشودیم، آنگاه آنها در آن بکلی نا امید گردند. ﴿77﴾
وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ قَلِیلا مَّا تَشْکُرُونَ و او کسی است که برای شما گوش و چشم و دل پدید آورد، چه اندک سپاس میگزارید. ﴿78﴾
وَهُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الأَرْضِ وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ و او کسی است که شما را در زمین (آفرید و) پراکنده نمود، و به سوی او گرد آورده میشوید. ﴿79﴾
وَهُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ وَلَهُ اخْتِلافُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلا تَعْقِلُونَ و او کسی است که زنده میکند و میمیراند، و رفت و آمد شب و روز از آن اوست، آیا نمیاندیشید؟! ﴿80﴾
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الأَوَّلُونَ (چنین نکردند) بلکه آنها (نیز) مثل آنچه پیشینیان گفته بودند، گفتند. ﴿81﴾
قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ گفتند: «آیا هنگامیکه مردیم و خاک و استخوانهای (پوسیده) شدیم، آیا (دوباره) برانگیخته میشویم، ﴿82﴾
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الأَوَّلِینَ به راستی این وعده به ما و نیاکان ما از قبل داده شده، این (چیزی) جز افسانههای پیشینیان نیست». ﴿83﴾
قُل لِّمَنِ الأَرْضُ وَمَن فِیهَا إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ (ای پیامبر!) بگو: «اگر میدانید، زمین و هرکه در آن است از آنِ کیست؟!». ﴿84﴾
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَذَکَّرُونَ به زودی خواهند گفت: «(همه) از آن الله است» بگو: «آیا پند نمیگیرید؟!». ﴿85﴾
قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ بگو: «چه کسی پروردگار آسمانها ی هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟!» ﴿86﴾
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ خواهند گفت: «(همه) از آنِ الله است» بگو: «آیا (از الله) نمیترسید؟!». ﴿87﴾
قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلا یُجَارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ بگو: «اگر میدانید، چه کسی فرمانروایی همهی موجودات در دست دارد، و او پناه میدهد، و کسی در برابر او پناه داده نمیشود؟! ﴿88﴾
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ خواهند گفت: «ازآن الله است» بگو: «پس چگونه جادو میشوید؟!» ﴿89﴾
بَلْ أَتَیْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (چنین نیست) بلکه حق را برای آنها آوردیم، و بیگمان آنان دروغگو هستند. ﴿90﴾
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ الله هرگز فرزندی بر نگزیده است، و هیچ معبود (دیگری) با او نیست، (اگر چنین بود) آنگاه هر معبودی آنچه را که آفریده بود؛ میبرد، و مسلماً بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند، الله منزه (و پاک) است از آنچه آنها توصیف میکنند. ﴿91﴾
عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ دانای نهان و آشکار است، پس برتر است از آنچه شریک او میسازند. ﴿92﴾
قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ (ای پیامبر!) بگو: «پروردگارا! اگر آنچه را که به آنها وعده داده میشود، به من نشان دهی. ﴿93﴾
رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ پروردگارا! پس مرا در (زمرهی) قوم ستمگران قرار مده». ﴿94﴾
وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ و یقیناً ما تواناییم که آنچه را به آنها وعده میدهیم؛ به تو نشان دهیم. ﴿95﴾
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ بدی را به روشی که آن بهتر است، دفع کن، ما به آنچه توصیف میکنند؛ داناتریم. ﴿96﴾
وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ و بگو: «پروردگارا! من از وسوسههای شیطان به تو پناه میبرم، ﴿97﴾
وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ و پروردگارا! از اینکه آنان نزد من حاضر شوند، به تو پناه میبرم». ﴿98﴾
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (کافران پیوسته به راه و روش خود ادامه میدهند) تا زمانیکه مرگ یکی از آنها فرا رسد، گوید: «پروردگارا! مرا (به دنیا) باز گردان، ﴿99﴾
لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ باشد که در آنچه (در دنیا) ترک (و کوتاهی) کردهام، کار شایستة انجام دهم». هرگز چنین نیست، بیگمان این سخنی است که او به زبان میگوید، (و به فرض محال اگر باز گردد، به کارهای گذشتهاش ادامه میدهد) و پشت سر آنها برزخی است تا روزیکه برانگیخته شوند. ﴿100﴾
فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلا أَنسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلا یَتَسَاءَلُونَ پس هنگامیکه در صور دمیده شود، در آن روز هیچ گونه پیوندهای خویشاوندی در میان آنها نخواهد بود، و از (حال) یکدیگر نپرسند. ﴿101﴾
فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ و کسانیکه (کفة) ترازوی (اعمال) شان سنگین شود، پس آنانند که رستگار هستند. ﴿102﴾
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ و کسانیکه (کفة) ترازوی (اعمال) شان سبک باشد، پس آنها کسانی هستند که (وجود خود را از دست داده و) به خود زیان رساندهاند و در جهنم جاودانه خواهند ماند. ﴿103﴾
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ (شعلههای) آتش چهرههایشان را میسوزاند، و آنها درآن ترشرو (و عبوس) هستند. ﴿104﴾
أَلَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ (به آنها گفته میشود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد، پس شما آنها را تکذیب میکردید؟! ﴿105﴾
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَالِّینَ (در پاسخ) گویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قومی گمراه بودیم. ﴿106﴾
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ پروردگارا! ما را از این (جهنم) بیرون کن، پس اگر (به کفر و نافرمانی) باز گردیم، قطعاً ستمکار خواهیم بود». ﴿107﴾
قَالَ اخْسَؤُوا فِیهَا وَلا تُکَلِّمُونِ (الله) میفرماید: «در آن گم شوید و با من سخن مگویید. ﴿108﴾
إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ بیگمان گروهی از بندگانم میگفتند: پروردگارا! (ما) ایمان آوردیم، پس ما را ببخش و بر ما رحم کن، و تو بهترین رحم کنندگانی. ﴿109﴾
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنسَوْکُمْ ذِکْرِی وَکُنتُم مِّنْهُمْ تَضْحَکُونَ پس شما آنها را به مسخره گرفتید؛ تا یاد مرا فراموشتان کردند، و شما به آنها میخندیدید! ﴿110﴾
إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ همانا من امروز آنها را بخاطر صبریکه کردهاند پاداش دادم، قطعاً آنها کامیاب هستند». ﴿111﴾
قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ (الله) میفرماید: «(شما) چند سال در زمین درنگ کردید؟!». ﴿112﴾
قَالُوا لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلْ الْعَادِّینَ گویند: «یک روز، یا قسمتی از یک روز درنگ کردهایم، پس از حسابگران بپرس». ﴿113﴾
قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلا لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ میفرماید: «(آری) اگر میدانستید، شما جز مقدار اندکی (در دنیا) درنگ نکردید، ﴿114﴾
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْجَعُونَ آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و همانا شما به سوی ما باز گردانده نمیشوید؟! ﴿115﴾
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ پس بلند مرتبه (و برتر) است الله که فرمانروای حق است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پروردگار عرش کریم است. ﴿116﴾
وَمَن یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ و هر کس که با الله معبود دیگری را بخواند، مسلماً هیچ دلیلی بر (حقانیت) آن نخواهد داشت، جز این نیست که حسابش نزد پروردگارش خواهد بود، یقیناً کافران رستگار نمیشوند. ﴿117﴾
وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ و (ای پیامبر) بگو: «پروردگارا! ببخش و رحم کن! و تو بهترین رحم کنندگانی». ﴿118﴾
سورة مؤمنون
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ ٢ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ ٣ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِلزَّکَوٰةِ فَٰعِلُونَ ٤ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٧ وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٨ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡوَٰرِثُونَ ١٠ ٱلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡفِرۡدَوۡسَ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١ وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن طِینٖ ١٢ ثُمَّ جَعَلۡنَٰهُ نُطۡفَةٗ فِی قَرَارٖ مَّکِینٖ ١٣ ثُمَّ خَلَقۡنَا ٱلنُّطۡفَةَ عَلَقَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡعَلَقَةَ مُضۡغَةٗ فَخَلَقۡنَا ٱلۡمُضۡغَةَ عِظَٰمٗا فَکَسَوۡنَا ٱلۡعِظَٰمَ لَحۡمٗا ثُمَّ أَنشَأۡنَٰهُ خَلۡقًا ءَاخَرَۚ فَتَبَارَکَ ٱللَّهُ أَحۡسَنُ ٱلۡخَٰلِقِینَ ١٤ ثُمَّ إِنَّکُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ لَمَیِّتُونَ ١٥ ثُمَّ إِنَّکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ تُبۡعَثُونَ ١٦ وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعَ طَرَآئِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ ٱلۡخَلۡقِ غَٰفِلِینَ ١٧
سوره مؤمنون
به نام خداوند بخشندة مهربان
مسلّماً مؤمنان پیروز و رستگارند. ﴿1﴾ کسانیکه در نمازشان فروتن و خاشع هستند. ﴿2﴾ و کسانی که از کردار بیهوده و گفتار یاوه و پوچ روی گردانند. ﴿3﴾ و کسانیکه زکات را پرداخت میکنند. ﴿4﴾ و آنانکه شرمگاههایشان را پاک نگاه میدارند. ﴿5﴾ مگر در مورد همسران یا کنیزان خود، که در این صورت سزاوار نکوهش نیستند. ﴿6﴾ پس هر کس فراتر از این را بجوید، اینان همان تجاوز کارانند. ﴿7﴾ و کسانی که امانتها و پیمانهایشان را رعایت میکنند. ﴿8﴾ و کسانیکه به نمازهایشان پایبنداند. ﴿9﴾ آنان همان وارثان هستند. ﴿10﴾ کسانیکه بهشت برین را به دست میآورند، و آنان در آن جاودانهاند. ﴿11﴾ و بهراستی که انسان را از گلی برداشته شده از تمام زمین آفریدهایم. ﴿12﴾ سپس او را به صورت نطفهای در قرارگاه استوار قرار دادیم. ﴿13﴾ سپس نطفه را به خونی بسته تبدیل کردیم، و آنگاه خون بسته را به شکل قطعه گوشتی به اندازهی آنچه که جویده میشود در آوردیم، و از این تکه گوشت جویده شده استخوانهایی ساختیم، و بعد بر استخوانها گوشت پوشانیدیم، و از آن پس او را (به) آفرینش دیگری آفریدیم، پس بزرگ است خداوند بهترین آفرینندگان. ﴿14﴾ بعد از آن قطعاً شما خواهید مُرد. ﴿15﴾ سپس شما در روز قیامت حتماً برانگیخته خواهید شد. ﴿16﴾ و به راستی بر فرازتان هفت آسمان آفریدیم، و ما هرگز از آفرینش غافل نبودهایم. ﴿17﴾
وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَسۡکَنَّٰهُ فِی ٱلۡأَرۡضِۖ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابِۢ بِهِۦ لَقَٰدِرُونَ ١٨ فَأَنشَأۡنَا لَکُم بِهِۦ جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ لَّکُمۡ فِیهَا فَوَٰکِهُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ١٩ وَشَجَرَةٗ تَخۡرُجُ مِن طُورِ سَیۡنَآءَ تَنۢبُتُ بِٱلدُّهۡنِ وَصِبۡغٖ لِّلۡأٓکِلِینَ ٢٠ وَإِنَّ لَکُمۡ فِی ٱلۡأَنۡعَٰمِ لَعِبۡرَةٗۖ نُّسۡقِیکُم مِّمَّا فِی بُطُونِهَا وَلَکُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ کَثِیرَةٞ وَمِنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٢١ وَعَلَیۡهَا وَعَلَى ٱلۡفُلۡکِ تُحۡمَلُونَ ٢٢ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٢٣ فَقَالَ ٱلۡمَلَؤُاْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ عَلَیۡکُمۡ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَٰٓئِکَةٗ مَّا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِیٓ ءَابَآئِنَا ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٤ إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلُۢ بِهِۦ جِنَّةٞ فَتَرَبَّصُواْ بِهِۦ حَتَّىٰ حِینٖ ٢٥ قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٢٦ فَأَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡهِ أَنِ ٱصۡنَعِ ٱلۡفُلۡکَ بِأَعۡیُنِنَا وَوَحۡیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمۡرُنَا وَفَارَ ٱلتَّنُّورُ فَٱسۡلُکۡ فِیهَا مِن کُلّٖ زَوۡجَیۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَأَهۡلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیۡهِ ٱلۡقَوۡلُ مِنۡهُمۡۖ وَلَا تُخَٰطِبۡنِی فِی ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِنَّهُم مُّغۡرَقُونَ ٢٧
و از آسمان آبی را به اندازه فرو فرستادیم، و آنرا در زمین ماندگار نمودیم، و بیگمان ما بر از میان بردنش تواناییم. ﴿18﴾ ما به وسیلة این آب نخلستانها و تاکستانها را برای شما پدید آوردیم، و شما در آنجا میوههای بسیاری دارید، و از آن میخورید. ﴿19﴾ و همچنین با آن درختی پدیدار کردیم که در کوه طور سینا میروید (و) روغن و نان خورشی برای خورندگان بر میآورد. ﴿20﴾ و به راستی برایتان در چهارپایان عبرتی است، از آنچه در شکم آنهاست به شما مینوشانیم، و در آنها برایتان منافعی فراوان است، و از آن میخورید. ﴿21﴾ و بر آنها و بر کشتیها حمل میشوید. ﴿22﴾ و به راستی نوح را بهسوی قومش فرستادیم پس گفت:ای قوم من! خداوند را بپرستید، شما هیچ معبود حقیقی جز او ندارید. آیا (از عذاب خداوند و زوال نعمت او) نمیترسید؟!. ﴿23﴾ پس اشرافی از قومش که کافر بودند، گفتند: این مرد جز انسانی همچون شما نیست، میخواهد بر شما برتری یابد، اگر خداوند میخواست حتماً فرشتگانی میفرستاد، ما چنین چیزی را از پدران پیشین خود نشنیدهایم. ﴿24﴾ او جز شخصی نیست که در خود جنونی دارد، پس تا مدتی دربارة او صبر کنید. ﴿25﴾ (نوح) گفت: پروردگارا! چون مرا تکذیب میکنند یاریام کن. ﴿26﴾ پس به او وحی کردیم که زیر نظر و فرمان ما کشتی را بساز، پس هرگاه فرمان ما صادر شد و آب از تنور بر جوشید، بلافاصله از همة حیوانات از هر نوعی جفتی (نر و ماده) را سوار کشتی کن و خانوادهات را نیز سوارکن، مگر کسی از آنان که وعدة (حق) از پیش بر او مقرر شده است، و دربارة کسانی که ستم ورزیدهاند با من سخن مگو، بیگمان آنان غرق شدنیاند. ﴿27﴾
فَإِذَا ٱسۡتَوَیۡتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَى ٱلۡفُلۡکِ فَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی نَجَّىٰنَا مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٨ وَقُل رَّبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ ٢٩ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ وَإِن کُنَّا لَمُبۡتَلِینَ ٣٠ ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٣١ فَأَرۡسَلۡنَا فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡهُمۡ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣٢ وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ وَأَتۡرَفۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مَا هَٰذَآ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یَأۡکُلُ مِمَّا تَأۡکُلُونَ مِنۡهُ وَیَشۡرَبُ مِمَّا تَشۡرَبُونَ ٣٣ وَلَئِنۡ أَطَعۡتُم بَشَرٗا مِّثۡلَکُمۡ إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٣٤ أَیَعِدُکُمۡ أَنَّکُمۡ إِذَا مِتُّمۡ وَکُنتُمۡ تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَنَّکُم مُّخۡرَجُونَ ٣٥ ۞هَیۡهَاتَ هَیۡهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ٣٦ إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا نَمُوتُ وَنَحۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٣٧ إِنۡ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا وَمَا نَحۡنُ لَهُۥ بِمُؤۡمِنِینَ ٣٨ قَالَ رَبِّ ٱنصُرۡنِی بِمَا کَذَّبُونِ ٣٩ قَالَ عَمَّا قَلِیلٖ لَّیُصۡبِحُنَّ نَٰدِمِینَ ٤٠ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّیۡحَةُ بِٱلۡحَقِّ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ غُثَآءٗۚ فَبُعۡدٗا لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١ ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِینَ ٤٢
پس چون تو و همراهانت بر کشتی (سوار شدید) و استقرار یافتید، بگو: ستایش خداوندی را سزا است که ما را از گروه ستمکاران رهایی بخشید. ﴿28﴾ و بگو: پروردگارا! مرا در منزلی پرخیر و برکت فرود آور، و تو بهترین فرود آورندگانی. ﴿29﴾ قطعاً در این نشانههایی است، و به طور مسلم (ما بندگان خود را) آزمایش مینماییم. ﴿30﴾ آنگاه پس از آنان مردمانی دیگر پدید آوردیم. ﴿31﴾ و پیامبری از خودشان به (میان) آنان فرستادیم که فقط خداوند را بپرستید، زیرا جز او معبود به حقی ندارید. آیا نمیپرهیزید؟!. ﴿32﴾ و اشرافیان قومش که کفر ورزیدند و فرا رسیدن قیامت را قبول نداشتند، و به آنان در زندگانی دنیا آسایش داده بودیم، گفتند: این جز انسانی همانند شما نیست، از آنچه میخورید، میخورد، و از آنچه مینوشید، مینوشد. ﴿33﴾ و اگر از انسانی مانند خود پیروی کنید آنگاه شما زیانکار خواهید بود. ﴿34﴾ آیا به شما وعده میدهد که چون بمیرید و تبدیل به خاک و استخوان گردید شما (بار دیگر زنده میگردید، و) از گورها خارج گردانده میشوید؟!. ﴿35﴾ آنچه به شما وعده داده میشود دورِ دور است. ﴿36﴾ جز زندگانی این جهانِ ما (هیچ زندگی و حیاتی) وجود ندارد (گروهی از ما) زنده میشویم، و ما برانگیخته نخواهیم شد. ﴿37﴾ و او جز مردی نیست که بر خدا دروغ بسته است و ما به او ایمان نمیآوریم. ﴿38﴾ گفت: پروردگارا! یاریام کن به سبب اینکه مرا دروغگو انگاشتند. ﴿39﴾ فرمود: پس از اندک زمانی پشیمان میشوند. ﴿40﴾ ناگهان صدای بلند (و مرگبار، آنان را به سبب استقامتی که در برابر حق داشتند) فرا گرفت و آنان را (مانند) خاشاکی که بر آب افتاده است گردانیدیم، پس نفرین بر گروه ستمکاران. ﴿41﴾ آنگاه بعد از ایشان نسلهایی دیگر پدید آوردیم. ﴿42﴾
مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسۡتَٔۡخِرُونَ ٤٣ ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا تَتۡرَاۖ کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّةٗ رَّسُولُهَا کَذَّبُوهُۖ فَأَتۡبَعۡنَا بَعۡضَهُم بَعۡضٗا وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَۚ فَبُعۡدٗا لِّقَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٤٤ ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بَِٔایَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٍ ٤٥ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمًا عَالِینَ ٤٦ فَقَالُوٓاْ أَنُؤۡمِنُ لِبَشَرَیۡنِ مِثۡلِنَا وَقَوۡمُهُمَا لَنَا عَٰبِدُونَ ٤٧ فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡلَکِینَ ٤٨ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ ٤٩ وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَایَةٗ وَءَاوَیۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِینٖ ٥٠ یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١ وَإِنَّ هَٰذِهِۦٓ أُمَّتُکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَأَنَا۠ رَبُّکُمۡ فَٱتَّقُونِ ٥٢ فَتَقَطَّعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ زُبُرٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٥٣ فَذَرۡهُمۡ فِی غَمۡرَتِهِمۡ حَتَّىٰ حِینٍ ٥٤ أَیَحۡسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِۦ مِن مَّالٖ وَبَنِینَ ٥٥ نُسَارِعُ لَهُمۡ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ بَل لَّا یَشۡعُرُونَ ٥٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ خَشۡیَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧ وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا یُشۡرِکُونَ ٥٩
هیچ امتی از اجلش پیشی نمیگیرد، و باز پس نمیماند. ﴿43﴾ سپس پیامبرانی خود را یکی پس از دیگری روانه کردیم، هر گاه پیامبری به نزد امتش میآمد، او را تکذیب میکردند، ما هم (ملتهای سرکش را نابود و) یکی را پس از دیگری روانة (دیار نیستی) کردیم، و آنان را افسانه ساختیم. آری! نفرین بر گروهی که ایمان نمیآورند. ﴿44﴾ سپس موسی و برادرش هارون را همراه با نشانههای خود، و دلیلی آشکار فرستادیم. ﴿45﴾ بهسوی فرعون و اشراف (قوم) او، ولی آنان تکبر ورزیدند، و گروهی برتری جو بودند. ﴿46﴾ پس گفتند: آیا به دو انسانی همچون خودمان ایمان آوریم، حال آنکه قوم آنها خدمتگذار ما هستند؟!. ﴿47﴾ پس آن دو (موسی و هارون) را تکذیب کردند و در نتیجه هلاک و نابود شدند. ﴿48﴾ و به موسی کتاب دادیم تا شاید راهیاب گردند. ﴿49﴾ و پسر مریم و مادرش را نشانهای گردانیدیم، و آن دو را در تپهای استوار و برخوردار از آب روان جای دادیم. ﴿50﴾ ای پیامبران! از خوراکیهای پاکیزه و حلال بخورید، و کارهای شایسته بکنید، بیگمان من از آنچه انجام میدهید آگاهم. ﴿51﴾ و همانا این است امت شما که امتی یگانه است، و من پروردگار شما هستم، پس تنها از من بهراسید. ﴿52﴾ (اما مردمان) کار و بار خود را به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به آنچه نزد آنها است شادمان هستند. ﴿53﴾ پس بگذارتا مدت زمانی در غرقاب (جهالت و گمراهی) خود بسر ببرند. ﴿54﴾ آیا میپندارند با مال و فرزندانی که به آنان مدد میرسانیم،. ﴿55﴾ شتابان نیکیها و خوبیها را نصیبشان میکنیم؟ (چنین نیست) بلکه نمیدانند. ﴿56﴾ بیگمان آنان که از خوف خدا هراسانند. ﴿57﴾ و کسانیکه با آیات پروردگارشان ایمان میآورند. ﴿58﴾ و کسانیکه آنان به پروردگارشان کفر نمیورزند. ﴿59﴾
وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١ وَلَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ وَلَدَیۡنَا کِتَٰبٞ یَنطِقُ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٦٢ بَلۡ قُلُوبُهُمۡ فِی غَمۡرَةٖ مِّنۡ هَٰذَا وَلَهُمۡ أَعۡمَٰلٞ مِّن دُونِ ذَٰلِکَ هُمۡ لَهَا عَٰمِلُونَ ٦٣ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذۡنَا مُتۡرَفِیهِم بِٱلۡعَذَابِ إِذَا هُمۡ یَجَۡٔرُونَ ٦٤ لَا تَجَۡٔرُواْ ٱلۡیَوۡمَۖ إِنَّکُم مِّنَّا لَا تُنصَرُونَ ٦٥ قَدۡ کَانَتۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ تَنکِصُونَ ٦٦ مُسۡتَکۡبِرِینَ بِهِۦ سَٰمِرٗا تَهۡجُرُونَ ٦٧ أَفَلَمۡ یَدَّبَّرُواْ ٱلۡقَوۡلَ أَمۡ جَآءَهُم مَّا لَمۡ یَأۡتِ ءَابَآءَهُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٦٨ أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ ٦٩ أَمۡ یَقُولُونَ بِهِۦ جِنَّةُۢۚ بَلۡ جَآءَهُم بِٱلۡحَقِّ وَأَکۡثَرُهُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٠ وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِذِکۡرِهِمۡ فَهُمۡ عَن ذِکۡرِهِم مُّعۡرِضُونَ ٧١ أَمۡ تَسَۡٔلُهُمۡ خَرۡجٗا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیۡرٞۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ٧٢ وَإِنَّکَ لَتَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٧٣ وَإِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ عَنِ ٱلصِّرَٰطِ لَنَٰکِبُونَ ٧٤
و کسانی که آنچه را باید (در راه خدا) بدهند، میدهند، درحالیکه دلهایشان ترسان و هراسان است از اینکه بهسوی پروردگارشان باز خواهند گشت. ﴿60﴾ چنین کسانی برای انجام خوبیها میشتابند و در انجام آن پیشتازند. ﴿61﴾ و هیچکس را مگر به اندازة توانش تکلیف نمیکنیم و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید، و هیچ ظلم و ستمی بدیشان نمیشود. ﴿62﴾ بلکه دلهایشان غافل از این (قرآن) است، و آنان غیر از این (کار زشت) کارهای زشت دیگری دارند که انجامش میدهند. ﴿63﴾ (در این حالت) سران خوشگذران ایشان را به عذاب گرفتار میکنیم، پس ناگهان فریاد بر میآورند. ﴿64﴾ (بدیشان خواهیم گفت:) امروز فریاد و واویلا سر ندهید، شما از سوی ما یاری و کمک نمیشوید. ﴿65﴾ (چرا که) آیات من بر شما خوانده میشد ولی شما به عقب بر میگشتید. ﴿66﴾ درحالیکه ـ در برابر مردم به سبب خانهی کعبه ـ تکبر ورزیدید، شبها در جلسات و مراسم خود از قرآن بدگویی میکردید. ﴿67﴾ آیا در این سخن نیاندیشیدهاند، یا چیزی برایشان آمده که برای نیاکان نخستینشان نیامده است؟. ﴿68﴾ یا اینکه آنان پیامبرشان را نمیشناسند، از این رو او را انکار میکنند؟. ﴿69﴾ یا میگویند: او دیوانه است؟ (چنین نیست) بلکه حق را برایشان آورده است. و بیشترشان خواهان حق نیستند. ﴿70﴾ و اگر حق و حقیقت از خواستهای ایشان پیروی میکرد، آسمانها و زمین و هر آنچه که در زمین است تباه میشدند. بلکه پندشان را برایشان آوردهایم ولی آنان از پندشان روی میگردانند. ﴿71﴾ آیا از آنان مزدی میطلبی؟پس پاداش پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است. ﴿72﴾ و بیگمان تو آنان را به راه راست هدایت مینمایی. ﴿73﴾ و حقیقتاً کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند از راه راست منحرف گشتهاند. ﴿74﴾
۞وَلَوۡ رَحِمۡنَٰهُمۡ وَکَشَفۡنَا مَا بِهِم مِّن ضُرّٖ لَّلَجُّواْ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ٧٥ وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ٧٦ حَتَّىٰٓ إِذَا فَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَابٗا ذَا عَذَابٖ شَدِیدٍ إِذَا هُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٧ وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ٧٨ وَهُوَ ٱلَّذِی ذَرَأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٩ وَهُوَ ٱلَّذِی یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَلَهُ ٱخۡتِلَٰفُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٨٠ بَلۡ قَالُواْ مِثۡلَ مَا قَالَ ٱلۡأَوَّلُونَ ٨١ قَالُوٓاْ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ٨٢ لَقَدۡ وُعِدۡنَا نَحۡنُ وَءَابَآؤُنَا هَٰذَا مِن قَبۡلُ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨٣ قُل لِّمَنِ ٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٤ سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٨٥ قُلۡ مَن رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلسَّبۡعِ وَرَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ ٨٦ سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٨٧ قُلۡ مَنۢ بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیۡهِ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨٨ سَیَقُولُونَ لِلَّهِۚ قُلۡ فَأَنَّىٰ تُسۡحَرُونَ ٨٩
و اگر بدیشان رحم میکردیم، و رنج و زحمتی را که بدان گرفتار آمدهاند برطرف میساختیم، در سرکشی خود کورکورانه دست و پا میزدند. ﴿75﴾ و آنان را به عذاب گرفتار ساختیم، پس برای پروردگارشان فروتنی و زاری نکردند. ﴿76﴾ تا هنگامی که دری از عذاب شدید بهسوی آنان گشودیم، پس آنان بناگاه در آن درمانده و ناامید شوند. ﴿77﴾ او خدایی است که برای شما گوش و چشمان و قلبها را آفریده است، اما اندکی سپاس میگذارید. ﴿78﴾ و او خدایی است که شما را در زمین پدید آورد. و در پیشگاه او گردآوری میشوید. ﴿79﴾ و او خدایی است که زنده میکند، و میمیراند، و رفت و آمد و شب و روز به فرمان اوست. آیا خرد نمیورزید؟. ﴿80﴾ بلکه سخنانی همچون سخنان پیشینیان گفتند. ﴿81﴾ گفتند: آیا چون بمیریم و به خاک و استخوانهایی تبدیل شویم، آیا برانگیخته خواهیم شد؟!. ﴿82﴾ این وعده به ما، و در گذشته به نیاکان ما داده شده است، اما این، چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست. ﴿83﴾ بگو: زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر میدانید؟. ﴿84﴾ خواهند گفت: همه از آن خدایند. بگو: آیا پند نمیپذیرید و یادآور نمیشوید؟. ﴿85﴾ بگو: چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ است؟. ﴿86﴾ خواهند گفت: از آن خداست. بگو:پس چرا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟. ﴿87﴾ بگو: چه کسی است که ملکوت هر چیزی در دست اوست؟ و او خداوندی است که پناه میدهد، و در برابر (عذاب) او (از کسی) نتوان پناه گرفت اگر شما میدانید؟. ﴿88﴾ خواهند گفت: (همة اینها) از آن خداست. بگو: پس چگونه دستخوش افسون شدهاید؟. ﴿89﴾
بَلۡ أَتَیۡنَٰهُم بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٩٠ مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ٩١ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٩٢ قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ ٩٣ رَبِّ فَلَا تَجۡعَلۡنِی فِی ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٩٤ وَإِنَّا عَلَىٰٓ أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمۡ لَقَٰدِرُونَ ٩٥ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ ٱلسَّیِّئَةَۚ نَحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَصِفُونَ ٩٦ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ ٩٨ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ رَبِّ ٱرۡجِعُونِ ٩٩ لَعَلِّیٓ أَعۡمَلُ صَٰلِحٗا فِیمَا تَرَکۡتُۚ کَلَّآۚ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَآئِلُهَاۖ وَمِن وَرَآئِهِم بَرۡزَخٌ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٠٠ فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ ١٠١ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٢ وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فِی جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ١٠٣ تَلۡفَحُ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ وَهُمۡ فِیهَا کَٰلِحُونَ ١٠٤
بلکه برای ایشان حق را آوردهایم، و قطعاً آنان دروغگو هستند. ﴿90﴾ خداوند هیچ فرزندی را برنگرفته و هیچ معبودی با او نبوده است، اگر چنین میبود، هر معبودی آفریدههای خود را با خود میبرد، و برخی بر دیگری برتری میجستند، خدا از آنچه که آنان توصیف میکنند مبراست. ﴿91﴾ (خداوند یگانه) آگاه به پنهان و آشکار است، (و) از آنچه (با او) شریک میپندارد برتر است. ﴿92﴾ بگو: پروردگارا! اگر از آنچه که بدان وعده داده میشوند به من بنمایی. ﴿93﴾ پروردگارا! مرا از زمرة کافران ستمگر مگردان. ﴿94﴾ و به راستی ما بر آن تواناییم که آنچه را به آنان وعده میدهیم به تو بنمایانم. ﴿95﴾ بدی را به روشی که آن بهتر است دفع کن، ما از چیزهایی که میگویند آگاهتر هستیم. ﴿96﴾ و بگو: پروردگارا! از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم. ﴿97﴾ و خویشتن را در پناه تو میدارم، پروردگارا! از آنکه شیطانها نزد من حاضر شوند. ﴿98﴾ تا آنگاه که مرگ بهسوی یکی از آنان آید، میگوید: پروردگارا! مرا باز گردانید. ﴿99﴾ تا اینکه کار شایسته بکنم و فرصتهایی را که از دست دادهام جبران نمایم، هرگز! بیگمان آن سخنی است که او آن را میگوید، و در برابر آنان حایلی است تا روزی که برانگیخته میشوند. ﴿100﴾ آنگاه چون در صور دمیده شود هیچگونه خویشاوند و نسبتی در میان آنان نمیماند و در آن روز از همدیگر نمیپرسند. ﴿101﴾ پس کسانیکه کفة کارهای نیکشان سنگین باشد، اینان قطعاًرستگارانند. ﴿102﴾ و کسانی که کفّة کارهای نیکشان سبک باشد، اینان خویشتن را زیانمند نمودهاند، و در جهنم جاودانه خواهند ماند. ﴿103﴾ شعلههای آتش چهرههایشان را فرا میگیرد، و آنان در آنجا (بر اثر شدت حرارت) رخ در هم کشیده و لب چروکیدهاند. ﴿104﴾
أَلَمۡ تَکُنۡ ءَایَٰتِی تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ١٠٥ قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتۡ عَلَیۡنَا شِقۡوَتُنَا وَکُنَّا قَوۡمٗا ضَآلِّینَ ١٠٦ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ ١٠٧ قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ ١٠٨ إِنَّهُۥ کَانَ فَرِیقٞ مِّنۡ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٠٩ فَٱتَّخَذۡتُمُوهُمۡ سِخۡرِیًّا حَتَّىٰٓ أَنسَوۡکُمۡ ذِکۡرِی وَکُنتُم مِّنۡهُمۡ تَضۡحَکُونَ ١١٠ إِنِّی جَزَیۡتُهُمُ ٱلۡیَوۡمَ بِمَا صَبَرُوٓاْ أَنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ١١١ قَٰلَ کَمۡ لَبِثۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ عَدَدَ سِنِینَ ١١٢ قَالُواْ لَبِثۡنَا یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖ فَسَۡٔلِ ٱلۡعَآدِّینَ ١١٣ قَٰلَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗاۖ لَّوۡ أَنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ١١٤ أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ ١١٥ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ ١١٦ وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ١١٧ وَقُل رَّبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١١٨
مگر آیات من بر شما خوانده نمیشد، ولی شما آنها را دروغ میانگاشتید؟. ﴿105﴾ میگویند: پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و گروهی گمراه بودیم. ﴿106﴾ پروردگارا! ما را از آنجا بیرونآور، پس اگر به (کفر بازگشتیم) آنگاه به حقیقت ستمکار خواهیم بود. ﴿107﴾ (خداوند بدیشان) میفرماید: بتمرکید و با من سخن نگویید. ﴿108﴾ همانا گروهی از بندگان من میگفتند: پروردگارا! ایمان آوردهایم، پس ما را بیامرز و به ما رحم فرما، و تو بهترین رحم کنندگان هستی. ﴿109﴾ آنگاه آنان را به ریشخند گرفتید تا آنجا (که سرگرم شدید) و به تمسخر گرفتن ایشان، ذکر و عبادت مرا از یادتان برد، و شما به آنان میخندیدید. ﴿110﴾ همانا من امروز در برابر بردباریشان به آنان (چنین) پاداش دادم و آنان رستگارانند. ﴿111﴾ (خداوند بدیشان میفرماید:) چند سال در روی زمین ماندگار بودید؟. ﴿112﴾ میگویند: یک روز یا بخشی از یک روز ماندگار بودیم، از فرشتگان شمارشگر بپرس. ﴿113﴾ (خداوند) میفرماید: جز مدتی اندک درنگ نکردید، کاش شما میدانستید. ﴿114﴾ آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و بهسوی ما برگردانده نمیشوید؟. ﴿115﴾ خداوندی که فرمانروای راستین است و هیچ معبود به حقی جز او نیست و صاحب عرش عظیم میباشد، بسی برتر از آن است (که جهان را بیهوده بیافریند). ﴿116﴾ و هر کس جز خدا معبود دیگری را فرا بخواند که هیچ دلیلی بر حقانیت آن ندارد. حساب او با خداست. بیگمان کافران رستگار نمیشوند. ﴿117﴾ و بگو: پروردگارا! (مرا) بیامرز و ببخشای و تو بهترین مهربانانی. ﴿118﴾