تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ إسراء

سورۀ إسراء

مکی است؛ ترتیب آن 17؛ شمار آیات آن 111

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ١.

خدای سبحان خویشتن را به پاکی ستوده، شأن و جایگاه خویش را به بزرگی وصف نموده و ذاتش را که کمال مطلق است، معبود یگانه و بی‌همتاست، دارای نام‌های نیکو و صفات عالی و خجسته است تقدیس می‌نماید و می‌فرماید: منزه است خدایی که بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم را در پاسی از شب به جسم و روح شریفش در بیداری نه در خواب، از مسجد الحرام مکه به مسجد الاقصی در بیت المقدس یعنی به همانجایی برد که پیرامونش را از برکات زمین چون میوه‌ها و محصولات غذایی و غیره پر ساخته است و در آنجا که منازل بسیاری از انبیا علیهم السلامقرار دارد، آری! او را شبانگاهی به آنجا برد تا عجایب قدرت، برهان‌های عظمت و ادلۀ وحدانیت خویش را به او بنمایاند. بیگمان او شنوای سخنان و هر امر شنیدنیی است، به اعمال و احوال بیناست، هیچ امر پنهانی از وی نهان نمانده و هیچ غایبی از گستردۀ علمش مخفی نیست.

﴿وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا ٢.

و آنگونه که حق‌تعالی پیامبرش را با سیر شبانگاهی «إسراء» فضیلت داد، با فرود آوردن تورات بر موسی علیه السلام نیز منت گذاشت و در آن برای بنی اسرائیل بیانی کافی و راهنمایی کامل قرار داد که آن‌ها را از شرک نهی کرده و به سوی یگانگی خداوند عزوجل در عبادت و توکل و طرد همتایان و اضداد فرا می‌خواند.

﴿ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا ٣.

ای نسل و تبار کسانی که خداوند عزوجل ایشان را همراه با نوح از طوفان نجات داد و در کشتی بر نشاند! پروردگارتان را خالصانه بپرستید و به وی چیزی را شریک نیاورید و وی را بر نعمت‌هایش شکر گزارید آنگونه که نوح علیه السلام برای پروردگارش شکرگزار بود؛ زیرا او حق‌تعالی را بسیار پرستش کرده وی را با قلب و زبان و اعضا همیشه سپاس می‌گذاشت و روشن است که شکر از بلندترین منازل عبودیت می‌باشد.

﴿وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَیۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤.

و خداوند عزوجل در تورات نازل شده بر موسی علیه السلام به یهودیان خبر داد که در مقدراتشان چنین ثبت شده است: به زودی دوبار در بیت المقدس فساد خواهید کرد و با کشتن انبیا، خونریزی، ستم و تجاوز به سرکشی بزرگی بر خواهید خاست.

﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِۚ وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا ٥.

پس آنگاه که یهود نخستین فساد را افروختند، خداوند عزوجل بر ایشان لشکری جرار وقوی پنجه را که به تعداد و تجهیزات بسیار مجهز اند مسلط خواهد ساخت که آنان را با قتل و طرد و تعقیب و اسارت، به سختی تارومار می‌کنند، این لشکر خانه و کاشانۀ یهودیان را لگدکوب کرده آن‌ها را درهم می‌کوبد و شکستی سخت و ویرانیی سنگین بر آنان وارد می‌سازد. این وعده این است محکم و مؤکَد که لا بد به علت عصیان یهود تحقق پیدا خواهد کرد.

﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا ٦.

اما پس از چندی خداوند عزوجل دور پیروزی را به سوی یهودیان چرخانده و ایشان را به سبب نیکوکاری، توبه و بازگشت‌شان به سوی پروردگارشان، بر دشمن پیروز می‌سازد، اموال و فرزندان‌شان را بسیار ساخته، به نیرویشان فزونی می‌بخشد و در شمارشان برکت ارزانی می‌دارد.

﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَاۚ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِیَسُ‍ُٔواْ وُجُوهَکُمۡ وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا ٧.

ای بنی اسرائیل! اگر با پروردگارتان به طاعتش و با خلق به حسن معامله، رویۀ نیکی در پیش گیرید و از خدا عزوجل در گفتار و عمل پروا دارید، بیگمان پاداش این امر به خودتان برمی‌گردد و در واقع به خود نیکی کرده‌اید، زیرا حق‌تعالی از شما و اعمالتان بی‌نیاز است اما اگر با معاصی و کژروی‌ها، بد عمل کردید، بدانید که کیفر و گرفتاری آن نیز به خودتان برمی‌گردد. بناءً ای یهودیان! اگر برای بار دوم فساد افروختید، خداوند عزوجل بر شما چنان دشمنی را مسلط می‌سازد که در شمار بسیار و در کوبندگی و نیرومندی، سخت زورآور است. پس متیقن باشید که این دشمن شما را آنچنان پایمال گشتار و خواری و خفت خواهد ساخت و آنسان به خاک مذلت خواهد نشاند که در منت‌های پستی و فقر و ننگ و ذلّت قرار می‌گیرید. آن دشمنانتان به زودی بیت المقدس را نیز خواهند گشود و آن را همچون بار نخست مجددا ویران خواهند ساخت و همچنان هر آبادی دیگری را به طور کامل نابود خواهند نمود و در نتیجه سرزمین‌تان را به ویرانه‌ای مبدل خواهند کرد.

﴿عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا ٨.

ای بنی اسرائیل! و اگر بازهم به سوی پروردگار خود برگشته او از فساد و ستمی که کرده‌اید پشیمان شدید و بدی را با نیکی جایگزین ساختید شاید بازهم پروردگارتان بر شما رحم کند، اما چنان‌چه به گناه و ستم بر مردم و فساد افروزی در زمین برگشتید بدانید که قطعا خداوند عزوجل نیز به کیفررسانی و خوارسازی‌تان بر خواهد گشت. به علاوه خداوند عزوجل در آخرت دوزخ را زندان همیشگی کفار گردانیده است که هرگز از آن بیرون نمی‌روند.

آیۀ کریمه بر هشدار دادن مردم از ارتکاب گناه و بیان عواقب آن در دنیا و آخرت که چیزی جز ذلّت و خواری و عذاب دوزخ نیست، دلالت دارد.

﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا ٩.

قطعا این قرآن نازل شده بر رسول خدا أ، برای مؤمنان و رهپویان راهش آیینه سعادت و فلاح و کامیابی و نجات است، بناءً اهل ایمان را به سوی هر خیر و صلاحی رهبری نموده و از هر زشتی و منکری بازمی‌دارد. این قرآن مژده بخش مؤمنان شایسته کار است به اینکه حق‌تعالی در جنات النعیم برای‌شان پاداشی عظیم را آماده ساخته است. از این رو قرآن در عرصۀ عقاید، عبادات، اخلاق، و رفتارها به پایدارترین راه‌ها راهنمایی می‌کند که با فطرت قویم و عقل سلیم سازگار است. به همین چهت هیچ خیر و ارزشی را نمی‌یابید جز اینکه قرآن در دعوت به آن پیشگام بوده است و هیچ شری را نمی‌یابید جز اینکه قرآن از آن برحذر ساخته است.

﴿وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٠.

و کسانی که رستاخیز پس از مرگ و روز قیامت را تکذیب می‌کنند خداوند عزوجل بر ایشان به سزای تکذیب‌شان عذاب پردردی را در آتش جهنم آماده کرده است.

﴿وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا ١١.

و انسان از خشم و خروش و شتاب و مدهوشی‌ای که دارد بعضی وقت‌ها به زیان خود یا به زیان فرزند یا مالش دعای بد می‌کند، همانسان که به خیر دعا می‌نماید لیکن حق‌تعالی از روی مهربانی‌ای که دارد هنگامی که او دعای بد می‌کند، به اجابتش شتاب نمی‌ورزد بلکه تنها وقتی دعایش را اجابت می‌کند که به خیر دعا نماید، و این بی‌شک لطف و رحمتی است بس بزرگ برای انسان. و انسان طبیعتا موجودی است شتابکار، از این رو عواقب امور را نمی‌سنجد، و در برابر شهوت و خشم، ناپایدار و کمتر شکیباست.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا ١٢.

و خداوند عزوجل شب و روز را دو برهان روشن بر یگانگی و قدرت خویش قرار داده است، مهتاب را که نشانۀ شب است تیره‌گون و خورشید را که نشانۀ روز است درخشان و روشنگر ساخته است تا انسان در روز راه‌های کسب و کار، ایاب و ذهاب و ادارۀ منافعش را ببیند و در شب به آغوش خواب بازگشته بیاساید و کار و تلاشش به ساحلی آرام لنگر اندازد، و تا حق‌تعالی از پی‌درپی آمدن شب و روز، بندگان را بر شمار سال‌ها و حساب روزها و ماه‌ها راه نماید، و خداوند عزوجل همه چیز را به طور شافی و کافی بیان کرده و روشنگرانه توضیح داده است.

﴿وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣.

و خداوند عزوجل هر بنده‌ای را به عملش وابسته می‌سازد، چه عملش خیر باشد و چه شر. بناءً نه او را بر کار دیگران جزا می‌دهد و نه دیگران را بر کار وی و روز حساب، کتاب اعمال را که دربر گیرندۀ خوبی‌ها و بدی‌های اوست پیش نگاهش گشاده می‌سازد تا خود کارنامه‌اش را بخواند.

﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا ١٤.

و به بنده گفته می‌شود: نامۀ خوبی‌ها و بدی‌هایت را که در دنیا انجام داده‌ای بخوان، پس اگر بی‌سواد و ناخوان هم باشد آن را می‌خواند و انسان خود به اطلاع و حسابرسی خوبی‌ها و بدی‌هایش بسنده است تا بداند که خداوند عزوجل دادگر است و به کسی ستم نمی‌کند.

﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا ١٥.

هر کس به راه راست پایبند بوده و از حق پیروی کند، پس مزد و محصول کارش به خودش محدود و منحصر است و هر کس بیراهه رفته و پیرو گمراهی شده باشد پس گناهش نیز فقط بر دوش خود اوست. بناءً هیچ انسان بدکاری بار گناه بدکار دیگری را برنمی‌دارد و هرگز کسی به گناه دیگری عذاب نمی‌شود مگر آنکه عامل گمراه‌سازی وی باشد. و خدای متعال هیچ انسانی را عذاب نمی‌کند مگر آنگاه که با فرستادن پیامبران و فرود آوردن کتاب‌ها، حجّت را برایش روشن و مسیر را برایش معین کرده باشد.

﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا ١٦.

و چون خداوند عزوجل بخواهد تا شهری را به سبب گناهان مردمش نابود سازد، توانگران و سردمدارانشان را به طاعت فرمان می‌دهد، پس چون حق‌تعالی را عصیان کردند مردم در این کار به آنان اقتدا می‌ورزند، در نتیجه مجازات الهی بر همگی نازل شده و مردم آن شهر همه به طور جمعی از بیخ و بن برکنده شده و تماما نابود ساخته می‌شوند.

﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِنۢ بَعۡدِ نُوحٖۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ١٧.

و خداوند عزوجل امت‌های پیشینی را که بعد از نوح علیه السلام آمده بودند و کافر و تکذیب پیشه بودند به وسیلۀ عذاب، نابود ساخت. آری! علم خداوند عزوجل به کارهای خیر و شر بندگان کافی و بسنده است از این رو هر کس را بی‌هیچ ستم و حق تَلَفیی در برابر عملکردش جزا می‌دهد.

﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا ١٨.

هر کس از مردم که با عملش دنیای فانی ناپایدار و بهره و آرایش آن را می‌خواهد و برای آخرت کار نمی‌کند، خداوند عزوجل به وی از دنیا آنچه را که مقدر ساخته است می‌بخشد از آنکه دنیا نزد الله عزوجل خوار و بی‌مقدار است، سپس جای بازگشت وی در روز حساب جهنم است که به سبب گناهان خود در آن ملامت شده، خوار و رانده از رحمت پروردگارش داخل می‌شود، زیرا او از فرمان سرپیچیده، فانی را بر باقی مقدم ساخته و برای ملاقات الله عزوجل ره‌توشه‌ای را آماده نکرده است.

﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا ١٩.

و هر کس از مردم با عمل شایستۀ خود پاداش الهی را در سرای بقا خواستار بوده و در پرتو نور کتاب و سنت، به ثواب الهی چشم دوخته باشد پس خداوند عزوجل به طور قطع عملش را پذیرفته و وی را در برابر آن پاداش می‌دهد و از وی در بهشت‌های پرناز و نعمت به گرمی پذیرایی به عمل آمده، جایگاهش در آنجا نیکو و مقدمش گرامی داشته می‌شود.

﴿کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا ٢٠.

هردو دسته – چه آنان‌که برای دنیای نا پایدار فانی کار می‌کنند و چه آن‌ها که برای آخرت باقی – هریک را خداوند عزوجل از عطای خویش مدد می‌بخشد از این رو بندگان صالحش را روزیی حلال و پاکیزه که ایشان را بر طاعت یاری نماید ارزانی می‌دارد و بدکاران شرور را نیز از متاع دنیا می‌بخشد که مانند چهارپایان سر در آخور داشته باشد. بنابراین بخشش خداوند عزوجل از دنیا برای کسی، دلیل بر صلاح یا فسادش نیست؛ زیرا او به مؤمن و کافر هردو روزی داده و عطایش را از کسی بازنمی‌دارد.

﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا ٢١.

به دیدۀ تدبر و تأمل بنگر که چگونه خداوند عزوجل بعضی از بندگان را بر بعضی دیگر در عطای دنیا برتری داده، برخی را توانگر و برخی را فقیر می‌گرداند و قطعا درجات برتری در آخرت بزرگتر و بیشتر است، بناءً مؤمنان در آنجا سر انجامی نیکوتر، منزلی گرامی‌تر و پاداشی عظیم‌تر دارند و باز خود مؤمنان نیز میان همدیگر در پاداش درجاتی متفاوت داشته و بعضی بر بعضی دیگر برتری دارند.

﴿لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا ٢٢.

ای انسان! با خدای رحمان شریکی از بتان و معبودان قرار نده که دستاوردت از آن جز خواری و پشیمانی و مذمت و رسوایی چیز دیگری نیست.

﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا ٢٣.

و خداوند عزوجل بر بندگان مقرر کرده که او را در عبودیت و الوهیت به یگانگی بخوانند و چیزی را به وی شریک نیاورند و اینکه به پدر و مادر خود – به ویژه در هنگام پیری و سالخوردگی آن‌ها – از هیچ احسان و خدمتی که در توان دارند دریغ نکنند، نه از نیکی به آن‌ها ملول و خسته شوند و نه خدمت به آن‌ها را سنگین بشمارند و البته پدر و مادر نباید از فرزند جز سخن خوش و زیبا چیز دیگری بشوند تا بدانجا که حتی فرزند نباید به آن‌ها، «اوف» که کمترین مرتبۀ سخن بد است، بگوید و جایز نیست که آن‌ها را با کدام عمل یا سخن زشت و پرخاشگرانه‌ای ملاقات کند بلکه تا می‌تواند باید إکرام و احترام، لطف و نرمی، مهر و محبت، عاطفه و عشق نثار آن‌ها نماید.

﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢٤.

و ای انسان! برای پدر و مادرت فرمانبردار، متواضع و فروتن باش، بر ضعف آن‌ها دل بسوزان و بکوش تا شور شادی را به اندرون جانشان سرازیر کنی و از سر مهر و دلدادگی و با روحیۀ ایثار و عشق، بال مهرورزی را بر آنان بگستران و به پاداش آنچه که برایت در خردسالی‌ات تقدیم کرده‌اند، از خدای  عزوجل  همیشه در حالت زندگی و مرگ برای آن‌ها رحمت واسعه درخواست کن، آخر آن‌ها بودند که به خاطر تو خستگی‌ها کشیده و برای آنکه تو راحت باشی، بیدار خوابی‌ها و بیقراری‌ها را تحمل کردند.

﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمۡۚ إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّٰبِینَ غَفُورٗا ٢٥.

تنها خدا عزوجل است که به آنچه در دل‌ها و نهان‌هاست دانا می‌باشد، اوست که بر پنهانی‌ها آگاه است، نیت‌ها را می‌داند و اراده‌ها را می‌خواند، پس ای بندگان! اگر قصد شما کسب رضای الله عزوجل و حصول قرب وی باشد و عمل را برای وی خالص ساخته باشید بدانید که یقینا او گناهان کسانی را که به عفوش امیدوارند، رضایش را می‌جویند و طالب عنایات مخصوص او هستند، می‌آمرزد؛ زیرا او بر کسانی که از ایشان انابت و محبت نسبت به خودش، پیامبر و کتابش می‌بیند، بخشنده است و حتی از گناهانی که از وی سر می‌زند و هیچ بشری از آن به سلامت نیست، نیز درمی‌گذرد.

﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا ٢٦.

و حقوق نزدیکان را که شامل صلۀ رحم، نیکی، احسان، احترام و شکیبایی بر آزارهاست به آنان بده و به مسکین نیز آنچه را بدان نیازمند است و خدا عزوجل به تو از آن بخشیده است، ببخش و کسی را که در راه مانده و سفر وی را از خانواده و مالش جدا ساخته است، دستگیری کن و در انفاق مالت خالصانه رضای خدا عزوجل را جویا باش و آن را در غیر حقوقش ضایع نکن، در بخشش اسراف ننما بلکه در انفاق و غیر آن، راه میانه و معتدل را در پیش بگیر.

﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِۖ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ کَفُورٗا ٢٧.

بیگمان کسانی که اموال خویش را در گناه، زیاده روی از حق تجاوز از عدل صرف می‌کنند، در عصیان و تجاوز و طغیان به شیطان شباهت دارند و از طبیعت شیطان است که نعمت پروردگار رحمان را ناسپاسی کرده و احسان را فراموش می‌کند.

﴿وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا ٢٨.

و اگر کسی از تو درخواست کمک می‌کند ولی توبه علت آنکه چیزی نزد خود نداشته و منتظر روزی ای از جانب الله عزوجل هستی، از وی روی برمی‌گردانی، پس برای آن شخص تقاضا کننده، سخنی خوش و نرم و مهربانانه بگو، مانند اینکه برایش دعا کنی تا خدا حاجتش را برآورد و کار زندگی را بروی آسان سازد، یا که وی را به آینده وعده دهی و بگویی: اگر خدای متعال روزیی رساند، تو را به یاد دارم و از تو دریغ نخواهم کرد.

﴿وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩.

و دستت را از بخشش و دهش بر نبند تا در مالت بخل بورزی و در بذل و بخشش اسراف و زیاده روی هم نکن؛ زیرا به بخل، مردم تو را به باد سرزنش می‌گیرند و با اسراف، حسرت‌زده بر جای خود می‌مانی و سپس بر از دست رفتن مال افسوس می‌خوری.

﴿إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٣٠.

بیگمان خداوند عزوجل از روی علم و حکمتی که دارد بر بعضی از بندگانش روزی را گشاده ساخته و بر بعضی دیگر آن را تنگ می‌گرداند، پس او آنگونه که می‌خواهد و به روی مصلحتی که می‌داند، امور بندگان را می‌گرداند از آن‌رو که بر پنهانی‌های بندگانش داناست و هیچ امر نهانی از احوال بندگانش بر او مخفی نیست.

﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُمۡ خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِیَّاکُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ کَانَ خِطۡ‍ٔٗا کَبِیرٗا ٣١.

وقتی متیقن شدید که تنها خداوند عزوجل روزی دهنده است، پس فرزندان‌تان را از بیم فقر مکشید؛ زیرا روزی آن‌ها بر عهدۀ شما نیست، بلکه تنها و تنها بر عهدۀ خدا عزوجل است و بس، اوست که فرزندان، پدران، پدر بزرگان و نوادگان را روزی می‌دهد. پس بدانید که کشتن فرزندان جرمی است بزرگ و گناهی است خطیر. در مقدم ساختن روزی فرزندان بر روزی پدران، تأکیدی بر نهی از قتل فرزندان نهفته است؛ زیرا خدا عزوجل خود عهده‌دار امورشان گردیده است پس شما را چه کار با ایشان؟!

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢.

و به زنا و انگیزه‌های آن نزدیک نشوید که در لجن آن فرو می‌افتید و از اسباب و مقدمات آن مانند: نگاه حرام، خلوت با زن بیگانه، پایین آوردن تُن صدا و گفتگو به شیوۀ تحریک آمیز، نیز بپرهیزید؛ زیرا زنا بسیار زشت است، این عمل فحشا بسیار بد شیوه و بد راهی است؛ زیرا فحشا به قدری شومی معصیت را به فضای زندگی شما سرازیر می‌سازد که هم جامعه و هم نهاد فرد را ملوث و آلوده می‌گرداند.

ملاحظه می‌کنیم که در این آیۀ کریمه تعبیر: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓ «به زنا نزدیک نشوید» به جای ولا تفعلوا – زنا را انجام ندهید به کار گرفته شد تا انسان را بر دوری از هر سبب و وسیله‌ای که به زنا می‌انجامد، برانگیزد.

﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا ٣٣.

و نفس معصوم و بیگناهی را که خداوند عزوجل کشتنش را حرام ساخته است جز به حکم شرع مکشید، البته از مصادیق حکم شرع: کشتن به قصاص، کشتن زناکار متأهل و کشتن مرتد است و هر کس بدون حق شرعی – یعنی به ستم – کشته شود در حقیقت خداوند عزوجل برای سرپرست وی – از وارثانش یا دولت – این حق را داده است که خون مقتول را به قصاص یا دیه مطالبه نماید، اما ولی یا سرپرست مقتول نباید در قصاص از حد معین تجاوز نماید؛ زیرا خداوند عزوجل با سرپرست مقتول است و او را علیه قاتل تا بدانجا که بتواند حق خود را به قصاص یا دیت یا عفو بازگیرد، یاری و پشتیبانی می‌کند نه در تجاوز و زیاده روی.

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٤.

و برای شما جایز نیست که به مال یتیم جز به بهترین وجه نزدیک شوید بناءً دخالت و کارگردانی شما در مال یتیم باید به شیوه‌ای باشد که بهترین منافع را برای مال وی تأمین کند و این البته با قرار دادن مال وی در چرخۀ بازده‌آور و مولد اقتصادی و در یک روند سودآور و رشد دهنده است نه با تلف کردن و به مخاطره افکندن. تا آنگاه که یتیم خود به سن رشد برسد و مالش به خودش تسلیم گردد. و بر شماست تا به هر عهد و پیمانی که برگردن گرفته‌اید وفا کنید؛ زیرا خداوند عزوجل به زودی بنده را از هر عهد و پیمانی مورد پرستش قرار می‌دهد و چنان‌چه غدر و خیانت ورزیده بود، عذابش می‌کند.

﴿وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ إِذَا کِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا ٣٥.

و چون یکی از شما پیمانه می‌کرد باید پیمانه را تمام دهد و هنگامی که برای مردم وزن می‌کردید، با ترازوی عدل وزن کنید بیگمان در تمام دادن پیمانه و وزن خیری است در دنیا، که عبارت از برکت و رشد و نماء است و نیک فرجامیی است در آخرت، با اجر و پاداش الله أ.

﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡ‍ُٔولٗا ٣٦.

و چیزی را که بدان علم و یقین نداری دنبال نکن بلکه در کارهای خود اهل تحقیق و بررسی باش، مبادا دنبال شایعات و حدس و گمان‌ها راه بیفتی، زیر انسان بر گوش و چشم و عقل و قلب همه نزد خدا عزوجل مورد محاسبه قرار خواهد گرفت، پس اگر این ابزارها را در راه خیر به کار انداخته بود، حق‌تعالی به وی پاداش می‌دهد و اگر آن‌ها را در راه شر گماشت، وی را مجازات و مؤاخذه می‌کند.

﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا ٣٧.

و ای انسان! بر روی زمین به نخوت و تکبر راه مرو زیرا تو مخلوقی ضعیف هستی که نه توان آن داری تا با گام برداشتنت بر روی آن، زمین را بشگافی و هرگز هم نمی‌توانی در بلندی به کوه‌ها برسی؛ زیرا تو نسبت به کوه‌ها بسیار کوتاه، ضعیف و ناچیز هستی.

﴿کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا ٣٨.

همۀ اوامر و نواهیی که در آیات پیشین ذکر شد، خداوند عزوجل جنبۀهای بد آن‌ها را خوش نمی‌دارد و برای بندگانش نمی‌پسندد، به همین جهت آن‌ها را حرام گردانیده است.

﴿ذَٰلِکَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومٗا مَّدۡحُورًا ٣٩.

ای پیامبر! این احکام سودمند، اخلاق ارزشی برتر، آداب نیک و گهر بار و نهی از هرکار زشت و ناهنجار که خداوند عزوجل برایت بیان کرده و بر تو نازل نموده است، همه از اموری است که انسان را پاکیزه و مهذب می‌سازد، و با خدای یگانه معبود دیگری قرار مده و غیر وی را با وی شریک مگردان وگرنه در آتش جهنم به چنان حالی افکنده خواهی شد که هم نفست تو را سرزنش می‌کند و هم مردم تو را به باد ملامت می‌گیرند، در عین آنکه از رحمت خداوند عزوجل نیز طرد شده و از هر خیری محروم می‌شوی، خلق تو را مذهب و خالق تو را معذب می‌سازد.

﴿أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ وَٱتَّخَذَ مِنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنَٰثًاۚ إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا ٤٠.

ای کافران! آیا خدای یگانۀ قهار شما را به بخشیدن فرزندان ذکور اختصاص داده و خود از فرشتگان برای خویش دخترانی برگرفته است؟ بیگمان این سخن شما بی‌نهایت زشت، بی‌شرمانه و وقیحانه است؛ چرا که به خدای سبحان چیزی را که سزاوار جنابش نیست نسبت داده‌اید.

﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا نُفُورٗا ٤١.

و به راستی خداوند عزوجل در قرآن حقایق را به روشنی تمام بیان نموده، احکام، داستان‌ها و مَثَل‌ها را واضح به تصویر کشیده است تا مردم از آن‌ها بهره گرفته و از پندها و عبرت‌های آن استفاده نمایند، اما این بیان، اهل ستم و طغیان را جز دوری از طاعت خدای رحمان و فروروی بیشتر در پیروی از شیطان نمی‌افزاید.

﴿قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا ٤٢.

ای پیامبر! به کافران بگو: اگر با خدای یگانه خدایانی دیگر بود یقیناً آن خدایان به سوی مغلوب ساختن خدای صاحب عرش عظیم، راهی می‌جستند و قطعاً می‌کوشیدند تا با وی به نبرد پرداخته و بر بعضی از گسترۀ مُلکش مسلط شوند و لیکن او یگانه و یکتاست و در ربوبیت و الوهیت خود هیچ شریک و همتایی ندارد.

﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤٣.

خداوند عزوجل از سخنان کفار و آنچه به وی نسبت می‌دهند پاک و منزه است زیرا او یگانۀ قهار است، او در ذات، قدرت، قهر و غلبه، بر خلقش والا و با اعتلا می‌باشد، چنان اعتلای بزرگی که سزاوار جلال و عظمتش هست.

﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا ٤٤.

آسمان‌های هفت‌گانه، زمین و هر آفریده‌ای که در آن‌هاست و همۀ موجودات، پروردگارشان را بدانچه شایستۀ آن است تقدیس و تنزیه کرده، بر او سپاس و ثنا و ستایش می‌گویند و تمجیدش می‌کنند بنابراین ستایش همه او راست، ملک تماماً از آن اوست و ثنا و سپاس در اول و آخر همه اوراست لیکن ای مردم! شما تسبیح مخلوقات را نمی‌فهمید؛ زیرا هر کس به زبان و شیوۀ خود تسبیح می‌گوید. و خداوند عزوجل بردبار است نافرمانانش را به شتاب مجازات نمی‌کند بلکه به آنان مهلت می‌دهد، او به کسانی که به سوی وی رجعت کنند، آمرزش بخواهند و توبه کنند بسیار آمرزگار است.

﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا ٤٥.

و ای پیامبر! چون قرآن بخوانی و کفار آن را بشنوند، خداوند عزوجل به مثابۀ کیفری از جانب خویش – میان تو و میان آنان پردۀ پوشاننده‌ای قرار می‌دهد که عقل‌های‌شان را از فهم می‌پوشاند، از آنکه به آخرت کفر ورزیده‌اند. پس آن‌ها صدا را می‌شوند اما بعضی را درنمی‌یابند. از این‌رو بنده به میزان گناهی که دارد، از فهم و تأمل تعهدآور در امر دین، محروم ساخته می‌شود.

﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا ٤٦.

و خداوند عزوجل بر دل‌های کفار پوشش‌هایی قرار داده است تا معانی قرآن را نفهمند، و در گوش‌های‌شان سنگینیی قرار داده است تا آن را نشنوند. و ای پیامبر! چون در قرآن پروردگارت را با اسما و صفاتش یاد کرده و آن‌ها را دعوتگرانه به سوی توحید و نفی شرک فراخوانی، در حالی پشت می‌کنند که منکر سخنانت بوده و از روی عناد و استکبار، از پیامت نفرت دارند تا به حق گردن نگذارند.

﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا ٤٧.

خدا عزوجل بهتر می‌داند که کفار به چه منظور گوش فرا می‌دارند، ای پیامبر! آنان در حالی به سوی تو گوش فرامی‌دارند که نیات و اهداف‌شان بد و نامیمون است از این رو گوش فرا دادن‌شان به منظور پذیرش حق و بهره‌بردن از آن نیست. و خداوند عزوجل نجواگویی‌شان را در میانشان می‌داند، آنگاه که بعضی به بعضی دیگر از روی دروغ و بهتان می‌گویند: در حقیقت به این مردی که از وی پیروی می‌کنید، سحر و جادویی رسیده است که عقلش را پاک از بین برده است، که این البته دروغ و بهتانی از سوی‌شان بیش نیست.

﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا ٤٨.

به این درغشان تعجب‌کنان تأمل کن که گفتند: محمد صلی الله علیه و آله و سلم ساحر، یا شاعر، یا کاهن، یا دیوانه است. اما اشتباه کردند، دروغ گفتند: از راه صواب منحرف شدند و به حق توفیق نیافتند.

﴿وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا ٤٩.

کافران در حال انکار رستاخیز و حشر گفتند: چگونه بعد از مرگ به آفرینشی جدید بر انگیخته می‌شویم در حالی که به استخوان‌های پوسیده‌ای تبدیل شده‌ایم و اجساد ما کاملا متلاشی شده است؟! بناءً هیچ انتظاری در اینکه دوباره زنده شویم وجود ندارد.

﴿۞قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا ٥٠.

ای پیامبر! از روی مبارزه طلبی و درمانده‌سازی به آنان بگو: اگر می‌توانید در صلابت و سختی و دشواری تغییر و تحول سنگ گردید یا آهن، اما متیقن باشید که خداوند عزوجل آنگونه که شما را در آغاز آفرید، مجددا بازخواهد گردانید و همانسان که شما را از عدم آفرید، بعد از مرگ نیز زنده‌تان خواهد ساخت، و این کار بر خدای سبحان بسی سهل و ساده است.

﴿أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖۚ فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَۖ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا ٥١.

یا اگر توانستید به آفریده‌ای بزرگتر از این آفرینش خود تبدیل شوید، به چنان آفریده‌ای که در تصور عقلی‌تان بسی دور و ناباورانه است، اما بازهم یقین داشته باشید که خداوند عزوجل آنگونه که شما را می‌میراند مجددا زنده خواهد گردانید و آنسان که شما را آفرید، مجددا برخواهد انگیخت و چون بر آن‌ها در حجّت آوردن بر اینکه خداوند عزوجل برباز آفرینی‌شان بعد از مرگ تواناست، غلبه کنی پس انکار گرانه سخنت را رد کرده و می‌گویند: بعد از آنکه مردیم چه کسی مارا باز می‌گرداند؟! پس چنین پاسخشان بگو: همان کسی که نخستین بار شما را آفرید، همو مجددا شما را به زندگی برمی‌گرداند؛ آنگاه تو را مسخره خواهند کرد و سرهای خود را از روی انکار و تعجب تکان داده و خواهند گفت: آن رستاخیز کی خواهد بود؟ به آنان بگو: رستاخیز به طور قطع آمدنی است، وقوعش نزدیک است و هیچ شکی در آمدنش وجود ندارد؛ زیرا هر امر آینده‌ای نزدیک است.

﴿یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِۦ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا ٥٢.

روزی که خداوند عزوجل شما را در حالی که مرده و در گورهایتان هستید فرا می‌خواند پس ندارا اجابت گفته و به فرمان خدای  عزوجل  گردن نهاده، اطاعتش می‌کنید و سپاس و ستایش در همه حال او راست. و از بسیاری وحشت روز قیامت و بلندای آخرت چنین می‌پندارید که در دنیا جز عمر کوتاهی زندگی نکرده‌اید.

﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا ٥٣.

و ای پیامبر! به بندگان با تقوایم بگو: وقتی با دیگران سخن می‌گویند یا در میان خود گفتگو می‌کنند باید سخنان پاک، نیکو و نرم را برگزیده و از بدزبانی و کار برد کلمات خشم برانگیز و روح خراش دوری گزینند، زیرا شیطان بر افکندن دشمنی و بغض و کینه در میان مؤمنان حریص است، پیداست که سخنان بد این دشمنی را برمی‌انگیزد و خود عوارض و پیامدهای بد دیگری چون سوء ظن، قطع رابطه و انتقامجویی را در پی دارد. و شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است، نه صلاح و استقامتش را می‌خواهد و نه برادری و محبتش با برادران مؤمنش را.

﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡۖ إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡۚ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا ٥٤.

پروردگار شما به آنچه در نهاد شما می‌گذرد و به همۀ احوال شما داناتر است، پس اگر بخواهد بر شما رحم می‌کند بدین‌گونه که شما را بر ایمان راه نماید و اگر بخواهد شما را گمراه ساخته و در نتیجه عذابتان می‌کند. و ای محمد ج! ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‌ایم بلکه جز بلاغ چیز دیگری بر عهدۀ تو نیست.

﴿وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖۖ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ٥٥.

و ای پیامبر! پروردگارت به هرچه در آسمان‌ها و زمین است داناست، نه امری پنهانی بر او نهان می‌ماند و نه غایبی از او ناپیداست. در حقیقت او بعضی از پیامبرانش را در منزلت و مقام بر بعضی دیگر برتری داده است از این جهت که بعضی را به نزول کتابی بر وی، یا کثرت علم و دانش و حکمت، یا کثرت پیروان و معجزات اختصاص داده است. و او بر داود با فرودآوردن کتاب زبور – که آن را در هرحال و هر وقت مناسب می‌خواند – تفضل کرد.

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا ٥٦.

ای پیامبر! به کافران بگو: در حقیقت این بتان و معبودانی که آن‌ها را در وقت گرفتاری و نیاز خویش می‌خوانید، نه بلایی را از شما بر طرف می‌کنند، نه آن را از شما به دیگران برمی‌گردانند و نه توان آن دارند تا بلا را از حالی به حال دیگری متحول سازند و کسی که زیان را دفع نموده، بلا را برمی‌گرداند، نعمت‌ها را جلب نموده و رفاه و خوش روزگاری می‌آورد همانا پروردگار زمین و آسمان است.

این آیه عام است در مورد همۀ معبودانی که به جای الله عزوجل خوانده می‌شوند، اعم از زنده و مرده، غائب و حاضر، صالح و فاسد، بت و بتواره، ستاره و ماه، ساحر و کاهن و غیره. بنابراین جز الله عزوجل هیچ‌کس و هیچ مرجعی نه نفعی تواند رساند و نه زیانی.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧.

کسانی را که آنان برای دفع زیان می‌خوانند – اعم از پیامبران، فرشتگان، اشخاص صالح و پیروان راه – ایشان خود در طاعت پروردگار مسابقه داده و در عبادت و کسب قربش باهم رقابت می‌کنند، ایشان خود انتظار عفو و رضوانش را داشته و از کیفر و انتقامش می‌ترسند. به راستی که عذاب خدا عزوجل در خور پرهیز است و باید از وقوع آن همیشه در خوف و هراس و در حال پرهیز قرار داشت، پس مؤمن هرگز نباید از نزول آن ایمن باشد بلکه باید به وسیلۀ طاعت از غضب الله عزوجل به سوی رضوانش گریزان باشد.

﴿وَإِن مِّن قَرۡیَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِکُوهَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِیدٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٥٨.

و هیچ شهری که مردمانش به حق‌تعالی کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب کرده‌اند نیست جز اینکه او به زودی قبل از روز قیامت آن‌ها را با هلاک و ویرانی عذاب خواهد کرد، یا آنان را به بلا و زیان، تنگ حالی و تفرقه و انواع نکبت‌ها و گرفتاری‌های دیگر عذاب می‌کند این فیصله‌ای است که حق‌تعالی آن را پرداخته و به طور قطع گذرانده است، وقوع آن را حتمی گردانیده و از آن فارغ شده است، و این فیصله در لوح محفوظ نوشته و ثبت شده است.

﴿وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرۡسِلَ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا ٱلۡأَوَّلُونَۚ وَءَاتَیۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبۡصِرَةٗ فَظَلَمُواْ بِهَاۚ وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا ٥٩.

و ما را از فرستادن معجزاتی که کفار از پیامبران خواستند چیزی جز این امر بازنداشت که امت‌های پیشین این معجزات را به دروغ گرفتند و در نتیجه خداوند عزوجل هلاکشان ساخت، و خداوند عزوجل به ثمود – قوم صالح علیه السلام ماده شتر را که معجزه‌ای آشکار و واضح بود، داد اما آن را تکذیب کردند پس خداوند عزوجل ویرانشان ساخت و حق‌تعالی پیامبران را با معجزات و نشانه‌های روشنی که بر دست ایشان آشکار شد نیز برای آن نفرستاد که بندگان را بترساند تا شاید به سوی راه رشد بازگشته و از کفر و فساد بپرهیزند.

﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِۚ وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا ٦٠.

و ای پیامبر! روزی را یاد کن که خداوند عزوجل به سویت وحی فرستاد که: به راستی پروردگارت از هر نظر و از آن جمله در علم و قدرت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که خداوند عزوجل به تو در شب اسراء و معراج از عجایب مخلوقاتش در عالم بیداری نه در خواب نمایاند، جز امتحانی برای مردم نبود، تا تصدیقگران را از تکذیب پیشگان متمایز سازد، و نیز خداوند عزوجل درخت زقوم لعنت شدۀ ذکر شده در قرآن را جز امتحانی برای مردم نگردانید و خدای یگانۀ قهار کافران را با انواع معجزات و عذاب‌های گونه‌گون بیم می‌دهد، اما با این وجود این بیم دهی جز بر طغیان بیشتر و فروروی عمیق‌تر آن‌ها در کفر چیز دیگری بر آنان نمی‌افزاید.

﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا ٦١.

و روزی را به یادآور که خداوند عزوجل به فرشتگان دستور داد تا از روی احترام و تقدیر، برای آدم سجده کنند پس فرمان را به جا آورده و همه سجده کردند، جز ابلیس که عصیان و تمرد ورزیده از سجده سر باز زد و مستکبرانه گفت: چگونه برای آدم سجده کنم در حالی که او آفریدۀ ضعیفی است از گِل؟

﴿قَالَ أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا ٦٢.

همچنان شیطان از باب تکبر و عصیان علیه امر خدا عزوجل به سجده در برابر آدم گفت: به من خبر ده، این آفریده از گِل که او را بر من فضیلت داده‌ای چرا؟ پس اگر تا روز قیامت بر عمرم بیفزایی، یقینا با فسادگری و گمراهسازی بر فرزندانش مسلط خواهم شد تا بدانجا که ایشان را از راه تو بازخواهم داشت، به جز کسانی که ایمان و عمل خویش را به زبور اخلاص آراسته‌اند که مرا بر ایشان راهی نیست و ایشان هم اندک‌اند.

﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا ٦٣.

پس خدای سبحان در مقام تهدید ابلیس لعین و پیروانش تا روز قیامت، گفت: برو و هر آنچه می‌توانی بکن اما بدان که هر کس از فرزندان آدم از تو اطاعت کرد، قطعاً عذاب تو و عذاب آن‌ها بزرگ است و در آتش جهنم ذخیره شده، انتظار شما را می‌کشد.

﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤.

و ای شیطان! از ایشان هر که را توانستی با آوای خود تحریک کن و هر که از جن و انس که بر آن‌ها دست یافتی، بر عصیانشان برانگیز و هرقدر از پیروانت را – اعم از سواره و پیاده – که می‌توانی گرد آور و در اموال‌شان – با کسب حرام – برای خود سهمی قرار ده و در اولادشان نیز – با زنا و گناه و بدکاری و فساد – شرکت کن و به پیروان و فرمانبردارانت وعده‌های دروغین بده و آرزوهای باطل – از بهتان و شر و نیرنگ و فریب – در آنان القا کن، در واقع وعده‌هایت جز فریب چیز دیگری نیست.

﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا ٦٥.

در حقیقت شیطان را بر بندگان مؤمن، صادق و با اخلاص خداوند عزوجل که از وی اطاعت و از پیامبرش پیروی کرده‌اند، سلطه‌ای نیست و او نمی‌تواند ایشان را گمراه کند زیرا ایشان در حفظ و حمایت و تأیید و پشتیبانی وی به سر می‌برندو پس مولایشان خدا عزوجل است که از کید و نیرنگ شیطان حفظشان می‌کند.

﴿رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٦٦.

ای بندگان! این پروردگار شماست که بر شما منت گذاشته و کشتی‌ها را در دریاها برای شما به حرکت درآورده است تا بر متن آن‌ها تجارت و مسافرت کرده و به وسیلۀ آن‌ها روزی طلب کنید و این از رحمت حق‌تعالی به شماست، زیرا او همواره به بندگانش مهربان است؛ آنچه را که به سودشان است برای‌شان جلب نموده و آنچه را که به زیانشان است از ایشان برمی‌گرداند.

﴿وَإِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فِی ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِیَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰکُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ کَفُورًا ٦٧.

ای مردم! چون در دریا به شما سختیی برسد و در آستانۀ مرگ و غرق قرار گیرید، هر که از معبودان باطل را که به وی شریک می‌آورید فراموش کرده و فقط الله عزوجل را به یگانگی می‌خوانید، به بارگاه وی زاری و ناله می‌کنید تا به فریاد شما برسد و نجات‌تان دهد، اما همینکه شما را از دریا سالم به خشکی بیرون آورد، از ایمان و یگانه‌پرستی‌اش روی گردانیده و مجددا به شرک و معاصی برمی‌گردید. و این مسلّما از جهل و غفلت انسان است و او همواره ناسپاس است.

﴿أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ وَکِیلًا ٦٨.

آیا نزد شما امان‌نامه‌ای از این امر وجود دارد که خداوند عزوجل زمین را از زیر پایتان بلرزاند و شما را در زمین فروبرد؟ یا آیا از این امر ایمینید که خداوند عزوجل بر شما طوفانی از سنگریزه‌های آسمان را بفرستد که پاره پاره‌تان گرداند؟ و سپس کسی را نمی‌یابید که عذاب را از شما دفع کرده و کیفر را از شما برگرداند.

﴿أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا ٦٩.

ای بندگان! یا مگر ایمن از آنید که خداوند عزوجل باردوم شما را به دریا بازگردانیده و تندبادی شکننده بر شما بفرستد که کشتی‌های‌تان را درهم کوبد و از آن‌رو که به خدا کافر شدید، غرق‌تان گرداند، آنگاه بعد از هلاکتان برای خود در برابر الله عزوجل هیچ پیجویی را نیابد که او را دنبال کند یا از وی چیزی مطالبه نماید؟ از آن جهت که خداوند عزوجل در کیفرتان دادگر است و به شما چیزی ستم نکرده است.

﴿۞وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا ٧٠.

و به راستی خداوند عزوجل فرزندان آدم را – با عقل، فرودآوردن کتاب‌ها، فرستادن پیامبران و علم و معرفت – برسایر آفریدگان گرامی داشت و هرچه را در کائنات است برای‌شان مسخر گردانید، مرکب‌ها را در خشکی و کشتی‌ها را در دریا رام‌شان گردانید تا ایشان را در سفرها و کار و بار زندگی‌شان از جایی به جایی انتقال دهند. و او از انواع خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها به اشکال، گونه‌ها و دسته‌های مختلف به ایشان روزی بخشید. زیرا انسان تا کفر نورزیده، اشرف مخلوقات است ولی وقتی کافر شد، در اسفل سافلین قرار دارد.

﴿یَوۡمَ نَدۡعُواْ کُلَّ أُنَاسِۢ بِإِمَٰمِهِمۡۖ فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا ٧١.

روز قیامت را به یادآور؛ هنگامی که خداوند عزوجل پیشینیان و پسینیان را گردآورده و هر گروهی از مردم را با پیشوایشان که به وی در خیر و شر اقتدا می‌کرده‌اند فرا می‌خواند سپس کارنامۀ نیک صالحان را به دست راست‌شان می‌دهد و ایشان شاد و مسرور، آن را می‌خوانند و از مزد عملشان چیزی نمی‌کاهد – هر چند به مقدار نخکی باشد که در شکاف هستۀ خرما قرار دارد.

﴿وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلٗا ٧٢.

و هر کس در دنیا از نگرش به برهان‌های توحید و ادلۀ قدرت الله عزوجل کوردل بوده و در نتیجه به آنچه که محمد صلی الله علیه و آله و سلم آورده است کفر ورزد، پس او در روز قیامت از دیدن راه بهشت کورتر و از راه هدایت و رشد و رستگاری، گمراه‌تر است.

﴿وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُۥۖ وَإِذٗا لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا ٧٣.

ای پیامبر! کفار کوشیدند تا تو را از قرآن نازل شده بر تو برگردانند تا بر خدای سبحان غیر آن را بر بندی و اگر خواستۀ آنان را به جا می‌کردی تو را – از آنکه به خواستۀ آن‌ها همساز گشته‌ای – دوست و یاور خاص و خالص خویش می‌گرفتند.

﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡ‍ٔٗا قَلِیلًا ٧٤.

و ای پیامبر! اگر خدا عزوجل تو را بر حق پایدار نمی‌ساخت و تو را به حفظ و عصمتش از باطل نگه نمی‌داشت نزدیک بود که به سخن‌شان متمایل شده و به انگیزۀ رغبت در هدایت‌شان و حرص و اشتیاقت بر اجابتشان، از بعضی چیزها تنازل کنی و کوتاه بیایی.

﴿إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا ٧٥.

ای پیامبر! اگر در آنچه کافران از تو خواستند با آن‌ها هرچند اندک موافقه‌ای می‌کردی، در آن صورت قطعاً خداوند عزوجل تو را دو برابر عذاب زندگی دنیا و دو برابر عذاب بعد از مرگ در آخرت می‌چشانید؛ بدان جهت که او مقامت را با نبوت بالابرده و قدر و قیمتت را با تمام معرفت و کمال علم برتر گردانیده است بنابراین هر کس منعم را نافرمانی کند، به میزان آن نعمت‌هایی که داشته است، به نکبت‌ها و بلاها مبتلا خواهد شد. و ای پیامبر! بعد از آن کسی را نمی‌یافتی که تو را از عذاب الهی بازداشته و کیفرش را از تو برگرداند.

﴿وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَاۖ وَإِذٗا لَّا یَلۡبَثُونَ خِلَٰفَکَ إِلَّا قَلِیلٗا ٧٦.

و ای پیامبر! کافران کوشیدند تا با آزارهای بسیار تو را از مکه برکنند و اگر چنین می‌کردند یقینا بعد از تو جز مدتی اندک نمی‌ماندند سپس خداوند عزوجل بر آنان مجازات بنیان کن یا مرگ و فنا را فرود می‌آورد.

﴿سُنَّةَ مَن قَدۡ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِن رُّسُلِنَاۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحۡوِیلًا ٧٧.

این سنّت حق‌تعالی در مورد نابودسازی امت‌هایی است که پیامبران خویش را از میان خویش بیرون می‌کنند؛ و سنّت وی را هرگز تغییر و تبدیلی نیست چه این سنتی است پیوسته که همواره جاری بوده است و اختلاف زمان و مکان را در آن تأثیری نیست.

﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا ٧٨.

نماز را – از وقت زوال آفتاب در نیمۀ روز تا تاریکی شب – به طور تام و کامل برپادار، که این معنی، مجموعۀ نمازهای ظهر، عصر و مغرب را دربر می‌گیرد. و نماز صبح را بر پاداشته، قرائت قرآن را در آن طولانی کن زیرا فرشتگان به برکت قرآن و شرافت این زمان مخصوص، همواره در قرائت نماز صبح حاضر می‌شوند.

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا ٧٩.

و بعد از خواب شب برخیز و پاسی از آن را در حالی که خوانندۀ کتاب خدا عزوجل هستی نماز بگذار، تا این کار افزونبخش حسناتت و بلند بردن درجاتت باشد، شاید – ای پیامبر – خداوند عزوجل تو را روز قیامت شفاعتگر مردم برانگیزد و با آغاز داوری میان مردم سختی‌های عرصات محشر را بر آنان سبک گرداند، وانگه تو در مقامی قرار بگیری که اولین و آخرین تو را در آن بستایند، که این مقام، مقام شفاعت عظمی است.

﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا ٨٠.

و پروردگارت را بخوان و بگو: پروردگارا! مرا در آنچه به خیر و صلاح من است، به مدخلی صِدق که همانا مدخل هدایت و رشد و توفیق است داخل کن و مرا از آنچه برایم در گفتار و کردار شر است، به مخرجی درست خارج‌ساز و از جانب خود برایم حجتی پایدار ببخش که مرا بدان بر تمام مخالفانم پیروز گردانی؛ زیرا در هنگام جدال و اختلاف، دلیل استوار و درست از بزرگ‌ترین سلاح‌ها علیه دشمنان به شمار می‌رود.

﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا ٨١.

و ای پیامبر! به کافران بگو: اسلام آمد و پرستش بتان از میان رفت، باطل قلابی و دروغین و برساخته‌های بی‌بنیاد شما نابود شد و حق بر آن پیروز گشت، زیرا حق همواره پایدار، غالب و پیروز است.

﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا ٨٢.

و نازل می‌کند خدای رحمان رحیم از آیات قرآن کریم آنچه را که قلب هر بیماری را از بیماری‌های شبهاتی چون کفر و شک و نفاق و از امراض شهوات و علاقه به زنا و انواع فحشا پاکیزه می‌سازد و آنچه را که اجسام را از امراض و آلام – با خواندن و دمیدن این کلام – شفا می‌بخشد و همچنان آنچه را که سبب حصول رحمت خدای منان است، مانند ایمان و حکمت و فهم متعهدانه در دین. ولی این قرآن بر کافران در هنگامی که تلاوت آن را می‌شنوند جز کفر و گمراهی نمی‌افزاید، از آنکه در تکذیب و انکار بسیار پیشرو اند، بنابراین قرآن برای مؤمنان، ایمان و برای کافران، سرکشی و طغیان می‌افزاید.

﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنَ‍َٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَ‍ُٔوسٗا ٨٣.

و چون خداوند عزوجل بر انسان تگذیبگر آیات و ناسپاس نعمت‌هایش، نعمت ارزانی دارد او از فرمانش سرپیچیده و مرتکب نافرمانی‌هایش می‌شود اما وقتی بلایی مانند فقر، یا بیماری دامنگیرش شود از رحمت خدا عزوجل در نیل به توانگری و سلامت مأیوس می‌شود بناءً او به فضل الله عزوجل اعتماد نداشته و وعده‌اش در فراهم‌آوری آسانی پس از سختی و گشایش پس از شدّت را باور نمی‌دارد.

﴿قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا ٨٤.

 ای پیامبر! به مردم بگو: هر کس از شما بر حسب آنچه که مناسب حال وی است و بر حسب آن اعمالی که برایش مقدر شده است، عمل می‌کند بناءً خداوند عزوجل عمل هر عمل کننده‌ای را می‌داند و به زودی هر کس را در قبال عملش جزا خواهد داد، پس اگر عملش خیر باشد جزای خیر و اگر شر باشد، جزای شر به وی خواهد چشایند، این آیه در برگیرندۀ تهدید و هشداری برای نافرمانان است.

﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا ٨٥.

ای پیامبر! و کافران از روی عناد و لجاجت و از سر تعجیز و درهم شکستنت از تو در مورد حقیقت روح می‌پرسند، در پاسخشان بگو: به راستی اسرار و حقیقت روح از سنخ آن اموری است که خداوند عزوجل دانشش را به خویشتن اختصاص داده است بناءً جز خدا عزوجل دیگر هیچ‌کس از این امر آگاه نیست و در کل به بشر نسبت به علم خدای متعال جز اندکی از دانش داده نشده است و همین اندک دانش است که باز در آن درجات و مراتب متفاوتی دارند.

﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا ٨٦.

ای پیامبر! و اگر خدا عزوجل بخواهد تا قرآن را از قلبت محو کند این کار را می‌کند، زیرا او برهر چیزی تواناست، آنگاه کسی را نمی‌یابی که یاری‌ات داده و از این محوسازی و فراموشی تو را بازدارد، یا بعد از آنکه قرآن را فراموش کردی، آن را مجددا به حافظه‌ات برگرداند.

﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۚ إِنَّ فَضۡلَهُۥ کَانَ عَلَیۡکَ کَبِیرٗا ٨٧.

لیکن ای پیامبر! خدای متعال برتو رحم کرده و کتابش را در سینه‌ات محفوظ قرار داده است، بیگمان فضل او بر تو همراه بزرگ بوده است، زیرا تو را به نبوت برگزیده، با قرآن کریم گرامی‌ات داشته، به مقام محمود مشرفت گردانیده، حوض کوثر را به تو بخشیده و غیر این‌ها از مراتب عالی و منازل برتر را به تو موهبت نموده است.

﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا ٨٨.

بگو: اگر تمام انس و جن گردآیند و بکوشند تا با این قرآن معارضه نموده و نظیر آن در بلاغت و فصاحت را بیاورند، این کار را نمی‌توانند کرد، و هرچند برخی از آن‌ها پشتیبان برخی دیگر بوده و بر این هماوردخواهی همدست باشند قطعاً شکست‌خورده بازخواهند گشت.

﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا ٨٩.

و به راستی خدای سبحان در کتابش از هرگونه مَثَل و از انواع اندرزها و حکمت‌های عبرت‌آموز آورده است تا مردم از آن‌ها بهره گرفته و به هدایت قرآن راه یابند اما بیشتر مردم جز تکذیب حق، انکار راستی و پای فشردن بر باطل، گزینه‌ای دیگر را پذیرا نبودند.

﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا ٩٠.

و چون قرآن کفار را مسکوت ساخت و با بیان و بلاعتش بر آن‌ها غلبه نمود رفتند تا از سر بهانه‌جویی معجزات دیگری را درخواست کنند از این رو گفتند: ای پیامبر! تو را باور نمی‌داریم و از پیامت پیروی نمی‌کنیم تا از ریگزار مکه برای ما چشمۀ جاری بیرون نیاوری که از آن بنوشیم!!

﴿أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِیرًا ٩١.

یا به ما باغی از خودت را نشان بدهی که در آن انواعی از درختان با میوه‌های مختلف وجود داشته و از میانۀ آن جویبارهای لبریز از آب روان سازی.

﴿أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ قَبِیلًا ٩٢.

یا چنان‌که می‌پنداری آسمان را پاره پاره بر سر ما فرواندازی، یا خدا و فرشتگانش را حاضر سازی به طوری که ما ایشان را آشکارا با چشم‌های خود پیش روی خویش ببینیم.

﴿أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٣.

یا – ای پیامبر – تو مالک خانه‌ای از طلا باشی، یا در نردبانی به آسمان بالا روی، و در بالا رفتنت نیز تو را تصدیق نخواهیم کرد تا به سوی ما همراه کتاب گشوده‌ای از سوی الله عزوجل باز نگردی که در آن چنین نوشته شده باشد، تو محمد رسول خدا هستی! پس تعجب کنان از این انکار و عناد و استکبارشان به آنان بگو: پاک است پروردگار من، من جز بنده‌ای از بندگان خدا عزوجل نیستم که مرا به ابلاغ رسالتی از جانب خود مأمور ساخته است، لذا من توان آوردن معجزات را ندارم، وظیفۀ من چیزی جز بیان تبلیغ و نیست.

﴿وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن یُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٤.

و آنچه کفار را – پس از فرودآمدن قرآن و بیان روشن پروردگار رحمان برای‌شان – از ایمان به یگانۀ قهار و پیروی از پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم بازداشته است این سخن‌شان از سر کبر و عناد است که: چگونه خداوند عزوجل پیامبری را از جنس بشر برمی‌انگیزد و پیامبر را فرشته‌ای از فرشتگان نمی‌گرداند؟!

﴿قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا ٩٥.

ای پیامبر! به آنان بگو: اگر مردم زمین فرشتگانی می‌بودند که با اطمینان بر روی آن راه می‌رفتند یقینا خداوند عزوجل فرشتگانی از جنس ایشان را به سویشان به پیامبری می‌فرستاد که به احوال‌شان داناتر باشد، و چون مردم زمین از نوع بشر هستند پس مناسب حال ایشان نیز این است که حق‌تعالی بشری مانندشان و از جنسشان را به سویشان بفرستد تا بتوانند با وی گفتگو نموده، سخنش را بفهمند، به رفتارش اقتدا نمایند و او را الگوی خویش قرار دهند.

﴿قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٩٦.

ای پیامبر! به کافران بگو: خداوند عزوجل به عنوان گواه راستگویی‌ام و درستی پیام رسالتم بسنده است چراکه او همواره به احوال بندگانش آگاه و به اعمال‌شان بیناست و به زودی ایشان را بر افعالشان جزا خواهد داد، اگر اعمال‌شان خیر بود جزای خیر و اگر شر بود جزای شر به آنان خواهد رساند.

﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُمۡ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِهِۦۖ وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا ٩٧.

و هر کس که خدای  عزوجل  وی را به طاعتش و پیروی از پیامبرش هدایت کند، همو به حق و راستی راهیافته است و هر که بروی گمراهی را نوشته است، دیگر به سوی هدایت توفیقش نداده، خوارش می‌سازد و او را به خودش وا می‌گذارد و بعد از خدا عزوجل هرگز هیچ‌کس وی را هدایتگر نیست. و خداوند عزوجل این گروه گمراه را در روزی که هیچ شکی در آمدنش نیست گرد آورده و آن‌ها را بر چهره‌های‌شان در حالی به محشر می‌آورد که نه می‌بینند، نه سخن می‌گویند و نه می‌شنوند، سرای ماندگارشان آتش جهنم است، در آن به طور ابد می‌مانند، هرگاه که آتش آن فرونشیند و شعله‌های آن آرام گیرد، خداوند عزوجل آتشی پرفروز و پرشرار را بر آنان می‌افزاید.

﴿ذَٰلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا ٩٨.

ای عذاب سخت برای کفار – دشمنان خدا عزوجل به سبب تکذیبشان به رسالت، بیرون شدنشان از دایرۀ طاعت الله عزوجل و این سخنشان است که در هنگام مخاطب قرار گرفتن به موضوع رستاخیز و حشر از سر استکبار و عناد گفتند: چگونه پس از آنکه استخوان‌هایی پوسیده و اجزایی پاشان و پراکنده شدیم و بدن‌های ما را کرم و خاک خورد باز به آفرینشی نو بازسازی شده و بار دیگر به خلعت حیات برمی‌گردیم؟!

﴿۞أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۡ وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ فَأَبَى ٱلظَّٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا ٩٩.

چگونه این گروه کفار از تفکر پیرامون قدرت حق‌تعالی روی برتافته و در این امر نیندیشیدند که خدای آفرینندۀ آسمان‌ها و زمین و مخلوقات شگفت‌آسای مابین آن‌ها که این پدیده‌ها را بدون هیچ نمونۀ پیشینی آفرید، همو بر آفرینش امثالشان بعد از فنایشان نیز توانا می‌باشد؟ و به راستی خدای متعال برای مرگ و عذاب این گروه کفار وقت معین و زمان معلومی را مقرر نموده که خواه ناخواه واقع می‌شود، اما با وجود نمایان بودن برهان‌ها و روشنی ادله، کفار جز انکار و استبکار چیز دیگری را نپذیرفتند.

﴿قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا ١٠٠.

ای پیامبر! به این گروه کفار بگو: اگر گنجینه‌های رحمت و عطای پروردگار که آن را هیچ نهایت و پایانی نیست هم به دست شما بود و شما اختیار هرگونه تصرف در آن‌ها را می‌داشتید، بازهم به طور قطع از بیم آنکه فقیر شوید و همچنان از سر حرص و آز، بدان بخل ورزیده و از دیگران بازمی‌داشتید، آری! بخل و حرص و امساک اساسا از طبیعت انسان است مگر کسانی که خدای  عزوجل  به وسیلۀ ایمان ایشان را توفیق عطا نموده و سخاوت ارزانی دارد.

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۖ فَسۡ‍َٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا ١٠١.

در حقیقت خداوند عزوجل به موسی علیه السلام نه معجزۀ آشکار و روشن که گواه راستی رسالت و صحت دعوتش بود عنایت کرد، این نه معجزه عبارت بودند از: عصا، یدبیضا، فرود آوردن قحطی، کاستن از محصولات و میوه‌ها، طوفان، نزول ملخ، نزول شپش، نزول قورباغه و نزول خون. پس ای پیامبر! از موضع تأیید، در مورد این معجزات موسی علیه السلام از یهودیان بپرس، وانگه فرعون به موسی علیه السلام گفت: ای موسی! من جدّا تو را افسون شده می‌پندارم، تو با جادو نیرنگ‌زده شده‌ای و عقلت تحت تأثیر کارهای ساحران مغلوب شده است بناءً تو نه پیامبر، بلکه جادوگر هستی.

﴿قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا ١٠٢.

موسی علیه السلام سخن فرعون را با این بیانش رد کرد: تو قطعا می‌دانی که فقط خدای یکتا این معجزات را که راهنمای آشکار راستی و درستی نبوتم هست نازل کرده است تا برای کسانی که صاحب بینش و بصیرتی هستند برهانی آشکار بر وحدانیت، ربوبیت و الوهیت وی باشد و ای فرعون! من متیقن هستم که تو شکست خورده، نابودشده، نفرین شده، خوار و زبون و طرد شده هستی.

﴿فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا ١٠٣.

فرعون همراه با قومش بر ترساندن موسی و همراهانش و اخراجش از مصر مصمم گشت، اما خدای  عزوجل  او و لشکریانش را در دریا غرق کرد و موسی علیه السلام و همراهانش را نجات داد، بدین‌گونه بود که حق پیروز و باطل سرنگون گردید.

﴿وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا ١٠٤.

بعد از هلاک فرعون و لشکرش خدای سبحان به بنی اسرائیل وحی کرد که: به سرزمین شام ساکن شوید و از پاکیزگی‌ها همراه با عمل به شایستگی‌ها، بخورید پس چون میعاد قیامت فرا رسد، خداوند عزوجل شما را از قبرهایتان برای رستاخیز و حشر گرد می‌آورد تا هر شخص را بر وفق کارنامه‌اش جزایی تمام دهد.

﴿وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ وَبِٱلۡحَقِّ نَزَلَۗ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ١٠٥.

خداوند عزوجل این کتاب را بر پیامبرش به حق فرود آورده است تا مردم را بدان راه نموده و آنچه را که به حال‌شان سودمند است به ایشان بیاموزد و از راه‌های شیطان و وسایل و ابزارهای گمراهی و زیان برحذرشان گرداند. بیگمان قرآن به راستی، عدالت و حفظ الله عزوجل از تغییر و تبدیل، نازل شده است و او پیامبرش را جز بشارت‌دهنده به بهشت برای مطیعان و بیم‌رسان از آتش برای نافرمانان، نفرستاده است.

﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا ١٠٦.

و خداوند عزوجل این کتابش را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم به طور روشن، مفصل، استوار، جداسازندۀ میان حق و باطل و هدایت و گمراهی نازل کرده است تا آن را به آرامی و آهستگی بدون شتاب بر امّتش بخواند و البته این قرآن به تبع رویدادها و وقایع و مناسب با احوال مردم، بخش بخش و به تدریج نازل شده است.

﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ ١٠٧.

ای پیامبر! به کافران بگو: چه به کتاب خدا عزوجل ایمان بیاورید و چه نیاورید بیگمان ایمان شما بر فضل و کمال و اتمام قرآن نمی‌افزاید، زیرا قرآن تمام و کامل گردانیده شده است و بدانید که تکذیب شما به قرآن، هرگز نقص، عیب و نارساییی را بدان نمی‌پیونداند چرا که قرآن از این امور پاک و منزه است، قطعاً علمای ربانی که کتاب‌های آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل را شناخته‌اند وقتی قرآن بر ایشان خوانده شود، از آن تأثیر پذیرفته، با خوف و خشیت سجده‌کنان به چهره درمی‌افتند تا تعظیم و تقدیس خویش را به پیشگاه حق‌تعالی به نمایش گذاشته باشند.

﴿وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا ١٠٨.

آن دانشمندان ربانی در هنگام شنیدن کتاب خدا عزوجل می‌گویند: خدای سبحان را از آنچه دشمنانش وی را بدان وصف کرده‌اند، تقدیس و تنزیه می‌کنیم بیگمان وعده‌اش به پاداش دهی مطیعان و کیفر رسانی نافرمانان انجام شدنی است.

﴿وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩ ١٠٩.

آن گروه علمای ربانی هنگام شنیدن قرآن سجده‌کنان بر روی درمی‌افتند، از شدّت تأثیرپذیری به استماع آیات الله عزوجل می‌گریند و شنیدن قرآن بر فروتنی، خشوع و نرمدلی آن‌ها برای پروردگارشان می‌افزاید.

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا ١١٠.

ای پیامبر! به کافرانی که نحوۀ خواندن پروردگارت را از سویت نادرست شمردند بگو: یا الله! یا رحمن! الله را بخوانید یا رحمان را، هرکدام را بخوانید فرقی نمی‌کند زیرا او پروردگار یگانه‌ای است که نام‌های نیکوی بسیاری دارد و بدان‌ها خوانده می‌شود. و تلاوت را در نماز بسیار بلند مخوان که در آن صورت کفار صدایت را می‌شنوند، و آن را بسیار آهسته هم مخوان که در آن صورت نمازگزاران همراهت قرائتت را نمی‌شنوند بلکه در قرائت میان این و آن راهی میانه بجوی.

﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا ١١١.

و ای پیامبر! بگو: ستایش خدای راست، زیرا کمال مطلق، ثنای نیکو و تمام محامد و ستایش‌ها از آن اوست، نه برایش فرزندی است و نه در ربوبیت و الوهیتش شریکی دارد زیرا نه او کسی را زاده، نه زاده شده است و نه هم از خلقش دوست و یاوری دارد که زیانی را از وی دفع و نصرتی را برایش جلب نماید. پس او نیرومند شکست ناپذیر و توانگر بی‌نیاز است در حالی که خلق در پیشگاهش ذلیل، در برابر ربوبیت و جهانداری‌اش فروتن و در آستان فضلش فقیر و محتاج اند. و پروردگارت را – با انواع ثنا بر وی – بسی بزرگ ‌دار و او را با ستایش‌های گونه‌گون تقدیس کن و عبودیت را برایش خالص گردان.