تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ نبأ

سورۀ نبأ

مکی است؛ ترتیب آن 78؛ شمار آیات آن 40

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ ١.

مشرکان یکدیگر خویش را از چه چیزی پرسان می‌کنند؟ استفهام برای کمال بزرگ شمردن این امر آمده است و چون به اثر پیدایش رسالت ربّانی در عالم، به مشرکان از خود رفتگی دست داده بود، در این امر اختلاف ورزیدند.

﴿عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ ٢.

آنان از خبر بزرگی از همدیگر سؤال می‌کنند که از اثرش بر دل‌ها هیبت، بر نفس‌ها ترس و بر عقل‌ها دهشت سیطره می‌افکند. این خبر عبادت از رسالت پیامبر مژده دهنده، نزول کتاب بزرگ و روشنگر و خبر زنده‌شدن بعد از مرگ است. آری! نزاع طولانی و خلاف بسیاری در این باره داشتند؛ هرچند در حقّانیتش شبهه‌ای نیست، خبر راستی است که دروغ در آن راه ندارد و امر یقینی است که شکّی در آن موجود نیست.

﴿ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ ٣.

دربارۀ این روز گفتگوها و شبهات بسیاری میان کسانی که تصدیق و اقرار داشتند با آنان‌که تکذیب و انکار می‌کردند پدید آمد؛ زیرا برای آنان خبری عجیب و امری غریب بود.

﴿کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٤.

سوگند به پروردگار که به زودی راستی این خبر و درستی این امر را می‌دانند و زشتی عملکرد و افعال خویش را درک خواهند کرد؛ آنگاه که اهل قبر‌ها برانگیخته شوند، آنچه در سینه‌ها پنهان است پدید آید، حجاب‌ها دور رود و امور پوشیده آشکار شود.

﴿ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٥.

آری! به خداوند عزوجل سوگند که حقّانیت اموری چون بعث و نشوز، بهشت و دوزخ، وجود صراط، میزان اعمال و سایر خبر‌های پوشیده‌ای که حق‌تعالی و پیامبرش بدان خبر داده‌اند بعد از مرگ برای آنان آشکار خواهد شد.

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا ٦.

رسالت و خبر‌های غیبی آن درست است، چون خبر دهندۀ آن کسی است که زمین را با استحکام آفریده، آن را گهواره‌ای ساخته، هموار داشته و برای مصالح آبادانی، زراعت، سکنی‌گزینی و طلب معیشت آماده نموده است. آری! زمین مادر مهربانی است که رزق و روزی معلوم و مقسومی در آن به ودیعت نهاده شده است.

﴿وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا ٧.

کوه‌ها را طوری مقرّر داشتیم که مانند میخ‌هایی زمین را نگه می‌دارند، چنان‌که مایل نمی‌شود و به جنبش نمی‌آید. آری! اوتعالی کوه‌ها را با اندازه‌گیری مستحکمی بر روی زمین توزیع نموده، و در میان و چارگوشه‌اش با درستی و حسن تدبیر مستقر ساخته است. پاک است خداوندی که صاحب لطف و باخبر است.

﴿وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا ٨.

شما را دو صنف مرد و زن آفریدیم تا توالد و تناسل صورت گیرد و بقای نوع و استمرار حیات تحقّق یابد؛ زیرا اگر فقط یک صنف می‌بود، نوع انسان منقرض می‌شد و فنا و نابود می‌گردید. از همین رو حق‌تعالی از انسان، حیوان، پرنده‌گان و هر مخلوق دیگر جنس مذکّر و مؤنّث را پدید آورد.

﴿وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا ٩.

خواب شما را راحت بدن‌ها و تعطیل مصروفیت‌های‌تان قرار دادیم، برای اینکه وجودتان با لذّت از خواب راحت یابد و نشاط دوباره برای کار و فعالیت به دست آورد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا ١٠.

شب را مانند پوشاکی قرار دادیم که شما را زیر پوشش قرار می‌دهد؛ بدان گونه که چون فرا می‌رسد به مساکن‌تان برمی‌گردید و از تحرّک و مصروفیت‌های حیات آرامش می‌یابید.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا ١١.

روز را سبب تحصیل روزی و کسب معاش، زمانی برای کار و کوشش و آبادانی و تولید مقرّر داشتیم تا زندگی و عمر‌ها ادامه یابد.

﴿وَبَنَیۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا ١٢.

آسمان‌های هفتگانه را با بنای محکم و استوار، سقفی بلند و صنعتی با استحکام در بالای سر شما بنا نمودیم؛ چنان‌که در بنای آن‌ها کوتاهی و عیبی وجود ندارد.

﴿وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا ١٣.

خورشید را مانند چراغ روشنی در آسمان مقرّر داشتیم؛ بدان گونه که بر مبنای حساب حرکت می‌کند، با‌ حکمت روشنی می‌دهد و با تقدیر ما طلوع می‌نماید، نه در سیر و حرکتش خللی وجود دارد و نه در طلوع و غروبش ناهماهنگی مشاهده می‌شود.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا ١٤.

آنگاه که هنگام نزول باران فرا می‌رسد، آبی مبارک، پاکیزه، فراوان و بسیار ریزانی را از ابر‌ها فرود می‌آوریم که در آن حیات، رشد و نموی موجودات و خیر بسیاری نهفته است.

﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا ١٥.

تا به وسیلۀ آب دانه‌هایی را بیرون آوریم که انسان و حیوان از آن می‌خورند؛ دانه‌هایی مانند گندم، جو، جواری و دیگر چیز‌ها که خوردنی‌های نافع و روزی‌های مبارکی را به دست می‌دهند. همچنان سبزیجات، علوفه‌ها و درختستان‌هایی را با آب رویاندیم که چارپایان از آن می‌خورند، منظرۀ خوشایند دارند و باعث زیبایی زمین می‌شوند.

﴿وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا ١٦.

با این آب مبارک، باغ‌های پُر درخت و بوستان‌های فراخی را پدید آوردیم که شاخه‌های به هم پیچیده و شاخچه‌های نرم و ملایم دارند و منظر نیکو و زیبایی با شکوهی را پدید می‌آورند.

﴿إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا ١٧.

به راستی که روز قیامت روزی است که خداوند عزوجل میان مردم فیصله می‌کند، وقت مشخّص و مدّت معیّنی دارد که در نزد خداوند عزوجل معلوم است و حق‌تعالی وعده‌اش را خلاف نمی‌کند.

﴿یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا ١٨.

روزی که اسرافیل در صور که شاخ بزرگی است برای بار دوم می‌دمد و از اثرش جماعت‌های بسیاری از قبر‌ها به سوی موقف بیرون می‌آیند.

﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا ١٩.

آنگاه آسمان شق می‌شود و شکاف می‌گردد، در نتیجه برای نزول فرشتگان و از بین رفتن برج‌ها، افلاک و ستاره‌گان دروازه‌های بسیاری در آن گشوده می‌شود.

﴿وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا ٢٠.

کوه‌ها با تکانی شدید از جای‌شان بر‌کنده و پاره پاره می‌شوند و مانند غبار و گردی در هوا پراگنده می‌گردند.

﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا ٢١.

به راستی دوزخ جایگاهی است که موظّفان آتش آن در کمین کافران نشسته‌اند؛ یعنی آمدن کافران را انتظار می‌کشند تا دشوار‌ترین جزا را بر آنان فرود آورند.

﴿لِّلطَّٰغِینَ مَ‍َٔابٗا ٢٢.

آتش دوزخ جای بازگشت سر‌کشان است که با خواری و ذلّت به سویش رو می‌آورند. آری! در آنجا عذاب می‌شوند و مورد اهانت قرار می‌گیرند.

﴿لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا ٢٣.

زمانه‌هایی را بدون انقطاع و به طور دوامدار در آتش دوزخ باقی می‌مانند و به عذاب سختی گرفتار اند که نه سستی می‌پذیرد و نه تخفیف می‌یابد.

﴿لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا ٢٤.

در آنجا نه سردیی را می‌یابند که گرمی را از آنان دور سازد و نه آشامیدنیی را که تشنگی را مرفوع سازد، پوست‌های‌شان می‌سوزد و به تشنگی گرفتار اند.

﴿إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا ٢٥.

امّا به عوض سردی و نوشیدنی، آب داغ جوشانی برای آنان داده می‌شود که روده‌ها را قطع می‌کند و چرک آزار دهنده‌ای را می‌نوشند که از بدن‌های دوزخیان روان گشته است.

﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا ٢٦.

این جزایی است که با کارها و اعمال آنان برابری دارد؛ یعنی مستحقّ این جزا هستند و سزاوار چنین بلایی می‌باشند.

﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا ٢٧.

بدان سبب که این کافران به روز حساب تکذیب می‌کردند، در انتظار قیامت نبودند،‌ بدان ایمان نداشتند و زنده‌شدن بعد از مرگ را توقّع نمی‌بردند.

﴿وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا ٢٨.

از آیات الهی که بر پیامبرش نازل شده انکار کردند، به وحیی که حق‌تعالی بر آن حضرت فرستاده تکذیب نمودند، به ردّ آن پرداختند و از آن‌ رو گشتاندند، در نتیجه اینگونه عذابی جزای آنان مقرّر داشته شد.

﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا ٢٩.

همه اعمال و کار‌کرد‌ها را در کتاب کار‌های نیک و کتاب کار‌های بد ثبت نمودیم و نوشتیم. بنابراین همه اعمال محفوظ و مضبوط است؛ بدون اینکه زیادت و نقصانی در آن راه یابد.

﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا ٣٠.

جزای تکذیب و کفر خویش به پروردگار را بچشید، دیگر چیزی جز زیادت عذاب و سختی‌های مجازات را نخواهید یافت، نه بر شما مهربانی صورت می‌گیرد و نه از آتش بیرون می‌شوید.

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا ٣١.

به راستی که رستگاری آخرت، نجات از آتش دوزخ و بهره‌مندی به بهشت برای پرهیزگاران آماده است. این همه به سبب انجام اوامر و اجتناب از نواهی در نزد پروردگار برای‌شان مهیّا شده است.

﴿حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا ٣٢.

باغستان‌هایی برای‌شان مهیّاست که دارای درختان انبوه و تاک‌های انگوری است؛ همچنان که شاخه‌های فرود آمده و نزدیک دارد. ذکر انگور از میان سایر میوه‌ها به خاطر منافع بسیار و مزّۀ نیکوی آن است.

﴿وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا ٣٣.

برایشان همسرانی زیبا و دوشیزه از حوران بهشتی آماده شده که در حسن خویش بی‌همتا و از هر عیبی پاک اند، اخلاق نیکو دارند و با حرمت و حشمت اند.

﴿وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا ٣٤.

جامه‌های لبریز از شرابی برای‌شان مهیّاست که نشه‌آور نیست، ایجاد درد سر نمی‌کند، صاحبش را دچار هذیان نمی‌نماید، و عقلش را نمی‌رباید؛ با وجودی که نهایت لذّت‌بخش و سرور آور است.

﴿لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا ٣٥.

سخنان بی‌فایده و کلام باطلی را در بهشت نمی‌شنوند،‌ بلکه همه تقدیم سلام و حسن کلام با خوبی و مجالس انس است و عزّت و حلاوت منطق وجود دارد.

﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا ٣٦.

این پاداش نیکو در برابر اعمالی که انجام داده‌اند از جانب پروردگار برای‌شان آماده شده و نعیم مقیم را در برابر التزام راه مستقیم به دست آوردند. الله تعالی بر ایشان عطا و بخشش کرده و ایشان را در نیکو‌ترین جای و بهترین مقام استقرار بخشیده است.

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا ٣٧.

کسی که این نعمت‌ها را برای‌شان ارزانی و کرامت کرده پروردگار آسمان‌ها و زمین است که خلایق را پرورش داده است. او رحمت فراگیر دارد که همه مخلوقات را شامل می‌شود و به خاطر عظمت و شکوهی که دارد کسی بدون اجازه‌اش با وی سخن زده نمی‌تواند.

﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨.

در آن روز جبرئیل علیه السلام برای تعظیم و توقیر خداوند عزوجل با سایر فرشتگان برمی‌خیزند و صف زده‌اند. هیچ کسی به منظور شفاعت سخن زده نمی‌تواند؛ مگر آنگاه که اوتعالی برایش اجازه دهد و از کسی که برایش شفاعت می‌شود راضی باشد.

﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا ٣٩.

روز قیامت روزی است که وعده بدان راست، وقوعش حقّ و وقتش ثابت است. پس هر که می‌خواهد عمل صالحی را در پیش گیرد که در نزد پروردگار برایش نفعی برساند و او را از عذاب و مجازات دشوار پروردگار نجات بخشد.

﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠.

به راستی که ما شما را از وقوع عذاب نزدیکی ترساندیم؛ از عذاب روزی که انسان عملکرد نیک و بدش را مشاهده می‌کند. در آن هنگام کافر به علّت بازگشت بدی که دارد آرزو می‌برد که کاش خاک می‌بود تا مورد محاسبه و عذاب قرار نمی‌گرفت و مسلّماً کسی که آرزوی مرگ نماید، به بلا و محنت بزرگی گرفتار آمده است.


سوره نبأ

سوره نبأ

Ayah: 1

عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ

[کافران] دربارۀ چه چیزی از یکدیگر سؤال می‌کنند؟

 

Ayah: 2

عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ

از خبری بزرگ.

 

Ayah: 3

ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ

همان [خبری] که در مورد آن با هم اختلاف دارند.

 

Ayah: 4

کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ

چنین نیست [که آنها می‌اندیشند]؛ به زودی خواهند دانست.

 

Ayah: 5

ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ

باز هم چنین نیست؛ به زودی خواهند دانست.

 

Ayah: 6

أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا

آیا زمین را بستری [برای آسایش شما] قرار ندادیم؟

 

Ayah: 7

وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا

و کوه‌ها را میخ‌ها[ی آن قرار ندادیم؟]

 

Ayah: 8

وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا

و شما را جفت [= نر و ماده] آفریدیم.

 

Ayah: 9

وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا

و خواب شما را [مایۀ] آرامشتان قرار دادیم.

 

Ayah: 10

وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا

و شب را پوششی [برایتان] قرار دادیم.

 

Ayah: 11

وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا

و روز را [وسیلۀ] زندگی و [امرارِ معاش] قرار دادیم،

 

Ayah: 12

وَبَنَیۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا

و بر فراز شما هفت [آسمان] محکم بنا کردیم،

 

Ayah: 13

وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا

و [خورشید را] چراغی درخشان [و روشنایی‌بخش] آفریدیم،

 

Ayah: 14

وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا

و از ابر‌های باران‌زا، آبی فراوان فرو‌فرستادیم

 

Ayah: 15

لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا

تا دانه و گیاه بسیار با آن برویانیم.

 

Ayah: 16

وَجَنَّـٰتٍ أَلۡفَافًا

و باغ‌هایی پردرخت [با آن پرورش دهیم].

 

Ayah: 17

إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا

بی‌گمان، روز داورى [میان مخلوقات]، وعده‌گاه [ما با شما] است.

 

Ayah: 18

یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا

روزی ‌که در «صور» دمیده می‌شود و شما گروه‌گروه [به محشر] می‌آیید؛

 

Ayah: 19

وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا

و آسمان گشوده می‌شود و به صورت درهای متعدد درمی‌آید؛

 

Ayah: 20

وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا

و کوه‌ها به حرکت درمی‌آید و به صورت سرابی می‌شود؛

 

Ayah: 21

إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا

و بی‌گمان، جهنم کمینگاهی است

 

Ayah: 22

لِّلطَّـٰغِینَ مَـَٔابٗا

[و] محل بازگشتی برای طغیانگران.

 

Ayah: 23

لَّـٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا

مدت زمانی بی‌پایان در آنجا می‌مانند.

 

Ayah: 24

لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا

در آنجا نه [چیز] خنکی می‌چشند و نه آشامیدنی [گوارایی خواهند داشت].

 

Ayah: 25

إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا

جز آبی سوزان و [مایعی که] چرک و خون [جهنمیان است].

 

Ayah: 26

جَزَآءٗ وِفَاقًا

[این] کیفری است مناسب و درخور [گناهانشان]؛

 

Ayah: 27

إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا

همانا آنان از حساب [و کتاب روز قیامت] نمی‌ترسیدند

 

Ayah: 28

وَکَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا

و آیات ما را به شدت تکذیب کردند؛

 

Ayah: 29

وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا

و ما همه چیز را [در لوح محفوظ] شمارش و ثبت کرده‌ایم.

 

Ayah: 30

فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا

پس [کیفرِ اعمال خود را] بچشید که [چیزی] جز عذاب بر شما نمی‌افزاییم.

 


Ayah: 31

إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا

بی‌گمان، برای پرهیزگاران کامیابی [بزرگی] است.

 

Ayah: 32

حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا

باغ‌های [میوه] و تاکستان‌ها.

 

Ayah: 33

وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا

و حوریانی نوجوان و هم‌سن و سال.

 

Ayah: 34

وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا

و جام‌هایی لبریز و پیاپی [از شراب پاکیزۀ بهشت].

 

Ayah: 35

لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّـٰبٗا

در آنجا نه سخن بیهوده‌ای می‌شنوند و نه دروغی.

 

Ayah: 36

جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا

[این] پاداش، از جانب پروردگار توست، و عطایی از روی حساب

 

Ayah: 37

رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا

[همان] پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آنهاست؛ [همان الله] رحمان [که] هیچ‌ کس [در آن روز] یارای سخن گفتن با او را ندارد.

 

Ayah: 38

یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا

روزی ‌که روح [= جبرئیل] و فرشتگان به صف می‌ایستند، [و] هیچ‌ کس سخن نمی‌گوید، جز کسی ‌که [الله] رحمان به او اجازه داده باشد و [او] سخن درست [و صواب] گوید.

 

Ayah: 39

ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَـَٔابًا

آن [روز]، روزِ حق است [و بدون تردید واقع می‌شود]؛ پس هر کس که بخواهد، [می‌تواند] راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید.

 

Ayah: 40

إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا

به راستی، ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم: روزی ‌که انسان آنچه را از قبل با دست‌های خود فرستاده است می‌بیند، و کافر می‌گوید: «ای کاش من خاک بودم [و برای حساب برانگیخته نمی‌شدم»]!

 


 


An-Naba’

 

سورة النبأ

سورة النبأ - سورة 78 - عدد آیاتها 40

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ

  2. عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ

  3. الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ

  4. کَلاَّ سَیَعْلَمُونَ

  5. ثُمَّ کَلاَّ سَیَعْلَمُونَ

  6. أَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ مِهَادًا

  7. وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا

  8. وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا

  9. وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا

  10. وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا

  11. وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا

  12. وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا

  13. وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا

  14. وَأَنزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاء ثَجَّاجًا

  15. لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا

  16. وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا

  17. إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا

  18. یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا

  19. وَفُتِحَتِ السَّمَاء فَکَانَتْ أَبْوَابًا

  20. وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا

  21. إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا

  22. لِلطَّاغِینَ مَآبًا

  23. لابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا

  24. لّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا

  25. إِلاَّ حَمِیمًا وَغَسَّاقًا

  26. جَزَاء وِفَاقًا

  27. إِنَّهُمْ کَانُوا لا یَرْجُونَ حِسَابًا

  28. وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا

  29. وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا

  30. فَذُوقُوا فَلَن نَّزِیدَکُمْ إِلاَّ عَذَابًا

  31. إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا

  32. حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا

  33. وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا

  34. وَکَأْسًا دِهَاقًا

  35. لّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلا کِذَّابًا

  36. جَزَاء مِّن رَّبِّکَ عَطَاء حِسَابًا

  37. رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا

  38. یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلائِکَةُ صَفًّا لّا یَتَکَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا

  39. ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَن شَاء اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا

  40. إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا



سورة نبأ

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

 (کافران) از چه چیز از یکدیگر سؤال می‌کنند؟ ﴿1﴾ از خبری بزرگ. ﴿2﴾ همان (خبری) که آن‌ها در آن اختلاف دارند. ﴿3﴾ چنین نیست (که آن‌ها می‌اندیشند)، بزودی خواهند دانست. ﴿4﴾ باز هم چنین نیست، بزودی خواهند دانست. ﴿5﴾ آیا زمین را بستری (برای آسایش شما) قرار ندادیم؟! ﴿6﴾ و کوه‌ها را میخ‌های (آن قرار ندادیم؟!). ﴿7﴾ و شما را جفت (نر و ماده) آفریدیم. ﴿8﴾ و خواب شما را (مایۀ) آرامش تان قرار دادیم. ﴿9﴾ و شب را پوششی (برای شما) قرار دادیم. ﴿10﴾ و روز را (وسیلة) برای زندگی و معاش قرار دادیم. ﴿11﴾ و بر فراز شما هفت (آسمان) محکم بنا کردیم. ﴿12﴾ و (خورشید را) چراغی درخشان آفریدیم. ﴿13﴾ و از ابر‌های باران زا آبی فراوان فرو‌‌ فرستادیم ﴿14﴾ تا بدان دانه و گیاه بسیار برویانیم. ﴿15﴾ و باغ‌هایی  پر درخت (با آن آب پرورش دهیم). ﴿16﴾ بی‌گمان روز داوری (و جدای) میعاد (همگان) است. ﴿17﴾ روزی‌که در «صور» دمیده می‌شود، سپس شما گروه گروه (به محشر) می‌آیید. ﴿18﴾ و آسمان گشوده می‌شود، پس دروازه، دروازه می‌گردد. ﴿19﴾ و کوه‌ها روان کرده شود، پس (چون) سراب گردند. ﴿20﴾ و بی‌گمان جهنم کمین‌گاهی است. ﴿21﴾ بازگشت‌گاه برای سرکشان است. ﴿22﴾ مدت زمانی دراز در آنجا بمانند. ﴿23﴾ و در آنجا نه (چیز) خنکی می‌چشند و نه آشامیدنی (گوارایی خواهند داشت). ﴿24﴾ جز آبی سوزان، و (مایعی که) چرک و خون (است). ﴿25﴾ (این) کیفری است مناسب و در خور (اعمال‌شان) ﴿26﴾ زیرا که آن‌ها هیج امیدی به (روز) حساب نداشتند. ﴿27﴾ و آیات ما را بشدّت تکذیب کردند. ﴿28﴾ و ما همه چیز را (در کتاب لوح محفوظ) بشمارش نوشتیم. ﴿29﴾ پس (کیفر اعمال خود را) بچشید، که چیزی جز عذاب بر شما نمی‌افزاییم! ﴿30﴾بی‌گمان برای پرهیزگاران کامیابی است. ﴿31﴾ با غ‌های (میوه) و تاکستان‌ها. ﴿32﴾ و حوریانی جوان و هم سن و سال. ﴿33﴾ و جام‌هایی لبریز و پیاپی (از شراب پاکیزة بهشت). ﴿34﴾ در آنجا نه سخن بیهودة می‌شنوند و نه دروغی. ﴿35﴾ (این) پاداش از جانب پروردگار توست و عطایی از روی حساب ﴿36﴾ (همان) پروردگار آسمان‌ها و زمین، و آنچه در میان آن‌هاست، (همان الله) رحمان هیچ‌کس (درآن روز) یارای سخن گفتن با اوندارد. ﴿37﴾ روزی‌که روح (= جبرییل) و فرشتگان به صف ایستند، هیچ‌کس سخن نگویید، جز کسی‌که الله رحمان به او اجازه داده باشد، و (او) سخن درست (و صواب) گوید. ﴿38﴾ آن روز حق است، پس هر کس که بخواهد بازگشت‌گاهی به سوی پروردگارش بر گزنید. ﴿39﴾ به راستی ما شما را از عذابی نزدیک بیم دادیم، روزی‌که انسان آنچه را از قبل با دست‌های خود فرستاده است می‌بیند، و کافر می‌گوید: «ای کاش من خاک بود». (و برای حساب بر انگیخته نمی‌شد). ﴿40﴾

سوره نبا

سُورَةُ النَّبَإِ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ ١ عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ ٢ ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ ٣ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٤ ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ ٥ أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا ٦ وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا ٧ وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا ٨ وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا ٩ وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا ١٠ وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا ١١ وَبَنَیۡنَا فَوۡقَکُمۡ سَبۡعٗا شِدَادٗا ١٢ وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا ١٣ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا ١٤ لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا ١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا ١٦ إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا ١٧ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا ١٨ وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا ١٩ وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا ٢٠ إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا ٢١ لِّلطَّٰغِینَ مَ‍َٔابٗا ٢٢ لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا ٢٣ لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا ٢٤ إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا ٢٥ جَزَآءٗ وِفَاقًا ٢٦ إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا ٢٧ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا ٢٨ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا ٢٩ فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا ٣٠

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

از چه چیز کافران با یکدیگر سؤال مى‏کنند؟. ﴿1[آرى سؤال مى‏کنند.] از خبرى بزرگ. ﴿2که ایشان در آن اختلاف دارند [1230]. ﴿3نى! ‏نى! خواهند دانست. ﴿4باز می‌گوییم: نى! ‏نى! خواهند دانست. ﴿5آیا نساخته‏ایم زمین را فرشى؟. ﴿6و نساخته‏ایم کوه‌ها را میخ‌ها؟. ﴿7و آفریدیم شما را نر و ماده. ﴿8و ساختیم خواب شما را راحتى. ﴿9و ساختیم شب را پرده. ﴿10و ساختیم روز را وقت طلب معیشت. ﴿11و بنا کردیم بالاى شما هفت آسمان محکم. ﴿12و آفریدیم چراغى درخشنده [1231]. ﴿13و فرود آوردیم از ابرها آب ریزان. ﴿14تا برآریم به سبب آن آب، دانه و گیاه را. ﴿15و بوستان‌هاى درهم پیچیده. ﴿16هرآیینه روز فیصل کردن هست، وقت معین. ﴿17روزی که دمیده شود در صور، پس بیایید گروه گروه شده. ﴿18و شکافته شود آسمان، پس باشد دروازه دروازه. ﴿19و روان گرده آید کوه‌ها را، پس باشند مانند سراب. ﴿20هرآیینه دوزخ است انتظار کننده. ﴿21سرکشان را هست مرجع ایشان را. ﴿22در آیند به دوزخ اقامت کنندگانند در آنجا مدتهاى دراز. ﴿23نچشند آنجا خنکى را و نه هیچ آشامیدنى را. ﴿24مگر آب گرم را و زرد آب را. ﴿25جزا داده شدند، جزاى موافق. ﴿26هرآیینه ایشان توقع نمى‏داشتند حساب را. ﴿27و تکذیب می‌کردند آیات ما را به دروغ داشتن. ﴿28و هر چیزی را ضبط کردیم به طریق نوشتن. ﴿29پس بچشید، پس زیاده نخواهیم داد شما را مگر عقوبت. ﴿30

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا ٣١ حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا ٣٢ وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا ٣٣ وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا ٣٤ لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا ٣٥ جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا ٣٦ رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا ٣٧ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا ٣٨ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا ٣٩ إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا ٤٠

هرآیینه متقیان را مطلب‏یابى باشد. ﴿31بوستان‌ها باشد و درختان انگور باشد. ﴿32و زنان دوشیزه هم عمر با یکدگر باشند. ﴿33و پیاله به شراب پر کرده باشد. ﴿34نشنوند آنجا سخن بیهوده را و نه دروغ شمردن را ﴿35جزا داده شد، عطا نموده شد، حساب کرده شد از جانب پروردگار تو. ﴿36پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه ما بین اینهاست، خداى بخشاینده، نتواند از هیبت وى سخن گفتن. ﴿37روزی که بایستد فرشتۀ روح نام و سایر فرشتگان نیز صف زده، سخن نگویند: حاضران محشر مگر کسی که دستورى داده باشد او را خدا و گفته باشد سخن درست [1232]. ﴿38این روز متحقق است، پس هر که خواهد بگیرد به سوى پروردگار خود مرجع. ﴿39هرآیینه ما ترسانیدیم شما را از عذاب نزدیک آینده، روزی که ببیند آدمى آنچه پیش فرستاده بود دو دست وى و بگوید کافر: اى کاش من خاک بودمى! . ﴿40

تفسیر سوره‌ نبأ

سوره‌ نبأ

مکی‌ است‌ و دارای‌ (40) آیه‌ است‌.

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌، «عم‌» و «نبأ» نامیده‌ می‌شود زیرا با این‌ فرموده‌ خدای‌ تبارک ‌و تعالی:﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ١ عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ٢ [النبأ: 1-2] که‌ مراد از آن‌ خبر روز رستاخیز است‌، افتتاح‌ شده‌ است‌.

﴿عَمَّ یَتَسَآءَلُونَ١

«درباره‌ چه‌ از یک‌دیگر می‌پرسند» کافران‌؟ مفسران‌ در بیان‌ سبب‌ نزول‌ گفته‌اند: چون‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  به‌ رسالت‌ مبعوث‌ شدند و به‌ مردم‌ مکه‌ از یگانگی‌ خداوند عزوجل  و از زنده‌ شدن‌ پس‌ از مرگ‌ خبر دادند و بر آنان‌ قرآن‌ تلاوت‌ کردند، کفار شروع‌ کردند به‌ سؤال‌ کردن‌ از یک‌دیگر و می‌گفتند: برای‌ محمد چه‌ اتفاقی‌ افتاده‌ است‌؟ او چه‌ چیزی‌ به‌همراه‌ آورده‌ است‌؟ پس‌ خداوند عزوجل  این‌ آیه‌ را نازل‌ فرمود. سپس‌ سؤالشان‌ را با این‌ فرموده‌ خویش‌ پاسخ‌ داد:

﴿عَنِ ٱلنَّبَإِ ٱلۡعَظِیمِ٢

«از آن‌ خبر بزرگ‌ سؤال‌ می‌کنند» آن‌ خبر بزرگ‌، همانا خبر نزول‌ قرآن ‌عظیم‌الشأن‌ می‌باشد زیرا قرآن‌ از توحید و تصدیق‌ پیامبر و وقوع‌ رستاخیز خبر می‌دهد. به‌قولی‌دیگر: مراد از آن‌ خبر بزرگ‌، خبر زنده‌ شدن‌ پس‌ از مرگ‌ است‌. ابن‌کثیر می‌گوید: «قول‌ قوی‌تر نیز همین‌ قول‌ است‌».

﴿ٱلَّذِی هُمۡ فِیهِ مُخۡتَلِفُونَ٣

«که‌ درباره‌ آن‌ باهم‌ اختلاف‌ دارند» یعنی: خبر بزرگی‌ که‌ در آن‌ اختلاف‌ دارند، در مورد قرآن‌ است‌؛ زیرا بعضی‌ از آنان‌ آن‌ را سحر می‌پندارند، بعضی‌ شعر، بعضی‌ تکهن‌ و غیب‌گویی‌ و بعضی‌ هم‌ می‌گویند که‌ قرآن‌ افسانه‌های‌ پیشینیان ‌است‌. یا در مورد قیامت‌ اختلاف‌ دارند زیرا کسانی‌ به‌ آن‌ ایمان‌ دارند و کسانی‌ آن‌را انکار می‌کنند، کسانی‌ در آن‌ شک‌ دارند و کسانی‌ یقین‌.

﴿کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٤

«نه‌ چنان‌ است» که‌ مشرکان‌ می‌پندارند «به‌ زودی‌ خواهند دانست» حقیقت‌ امر را. این‌ هشدار و زجر و توبیخ‌ سختی‌ برای‌ کفار است‌ که‌ مجددا برای‌ مبالغه‌ وتشدید در هشداردهی‌ و وعید با این‌ هشدار تکان‌دهنده‌ دنبال‌ می‌شود:

﴿ثُمَّ کَلَّا سَیَعۡلَمُونَ٥

«باز هم‌ نه‌ چنان‌ است‌، به‌زودی‌ خواهند دانست» یعنی: هرگز سزاوار نیست‌ که ‌درباره‌ قرآن‌، یا قیامت‌ اختلاف‌ کنند زیرا قرآن‌ و باورهای‌ این‌ دین‌ حق‌ است‌ لذا کسانی‌ که‌ بدان‌ کفر می‌ورزند، به‌زودی‌ فرجام‌ تکذیب‌شان‌ را خواهند دانست‌.

آن‌گاه‌ خداوند متعال‌ به‌ ذکر برخی‌ از مظاهر قدرت‌ عظیم‌ خود بر آفرینش ‌اشیای‌ عجیب‌ و پدیده‌های‌ شگرف‌ که‌ خود دلیل‌ قدرت‌ وی‌ بر امر معاد و غیر آن ‌است‌، پرداخته‌ و نه‌ پدیده‌ از آن‌ها را این‌گونه‌ برمی‌شمارد:

﴿أَلَمۡ نَجۡعَلِ ٱلۡأَرۡضَ مِهَٰدٗا٦

«آیا زمین‌ را مهادی‌ نگردانیدیم‌؟» مهاد: زیرانداز و فرش‌ است‌، همچون‌ گهواره‌ که‌ برای‌ کودک‌ گسترده‌ می‌شود تا بر آن‌ خوابانده‌ شود.

﴿وَٱلۡجِبَالَ أَوۡتَادٗا٧

«و» آیا «کوه‌ها را چون‌ میخ‌هایی‌ نگردانیدیم‌؟» یعنی: کوه‌ها را مانند میخهایی ‌برای‌ زمین‌ گردانیدیم‌ تا آرام‌ گیرد و نجنبد، همچنان‌که‌ خیمه‌ با میخ‌ محکم‌ ساخته ‌می‌شود.

این‌ آیه‌ بازتابگر معجزه‌ علمی‌ای‌ از معجزات‌ قرآن‌ است‌ زیرا دانشمندان‌ علم ‌جیولوجی‌ در عصر ما به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌اند که‌ هر کوهی‌ ریشه‌ میخ‌ مانندی‌ در عمق‌ زمین‌ دارد که‌ حجم‌ آن‌ در زیر زمین‌ برابر با ارتفاع‌ آن‌ بر روی‌ زمین ‌می‌باشد.

﴿وَخَلَقۡنَٰکُمۡ أَزۡوَٰجٗا٨

«و شما را جفت‌ها آفریدیم» یعنی: جفت‌های‌ نرینه‌ و مادینه‌ که‌ هر یک‌ از دیگری ‌بهره‌ می‌گیرید و در اثر این‌ بهره‌گیری‌ جنسی‌ شما، توالد و تناسل‌ پدید می‌آید.

﴿وَجَعَلۡنَا نَوۡمَکُمۡ سُبَاتٗا٩

«و خواب‌ شما را مایه‌ آرامش» و آسایش‌ ابدانتان «گردانیدیم» زیرا قوای‌ انسان ‌با خواب‌ تجدید گردیده‌ و عقل‌ و جسم‌ وی‌ هردو نشاط خود را بازمی‌یابند. سبات: این‌ است‌ که‌ انسان‌ در حالی‌که‌ روح‌ در بدنش‌ ساری‌ و جاری‌ است‌، از حرکت ‌بازماند و این‌ بازماندن‌ از حرکت‌ و تسلیم‌ شدن‌ اختیاری‌ یا جبری‌ به‌ برهه‌ای‌ از آرامش‌، ضرورتی‌ از ضرورتهای‌ هر موجوده‌ زنده‌، رازی‌ از رازهای‌ قدرت ‌آفریننده‌ و نعمتی‌ از نعمت‌های عظیم‌ اوست‌ که‌ هیچ‌ نیرویی‌ جز ذات‌ ذوالجلال ‌قادر به‌ بخشیدن‌ آن‌ نمی‌باشد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا١٠

«و شب‌ را لباسی‌ قرار دادیم» که‌ تاریکی‌ آن‌ شما را می‌پوشاند و این‌ پوشش ‌برای‌ انجام‌ منافع‌ شما و پنهان‌ کردن‌ چیزهایی‌ است‌ که‌ دوست‌ ندارید دیگران‌ در آن‌ ناظر احوال‌ شما باشند و تحقق ‌بخش‌ فوایدی‌ است‌ که‌ برآوردن‌ آن‌ها در روز میسر نیست‌ چنان‌که‌ لباس‌ انسان‌ را پوشانده‌ و او را از گرما و سرما حفظ می‌کند وعورتش‌ را از انظار پنهان‌ می‌دارد.

﴿وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشٗا١١

«و روز را وقت‌ تلاش‌ معاش‌ قراردادیم» تا در روشنی‌ آن‌ به‌ طلب‌ آنچه‌ که‌ سبب ‌برپایی‌ معیشتتان‌ می‌شود، تلاش‌ کنید و ارزاقی‌ را که‌ خدای‌  عزوجل ‌ قسمتتان ‌نموده‌ است‌، به‌ دست‌ آورید.

«و بر فرازتان‌ هفت‌ آسمان‌ استوار» که‌ در خلقت‌ و آفرینش‌ خود محکم‌ و نیرومند است «بنا کردیم» .

﴿وَجَعَلۡنَا سِرَاجٗا وَهَّاجٗا١٣

«و چراغی‌ درخشان‌ آفریدیم» مراد از آن: خورشید جهانتاب‌ است‌ که‌ خدای ‌ عزوجل ‌ در آن‌ هم‌ نور، هم‌ گرما و انرژی‌ آفریده‌ است‌ و کلمه «وهج‌»، جامع‌ هردو معنی‌، یعنی‌ نور و گرما می‌باشد.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلۡمُعۡصِرَٰتِ مَآءٗ ثَجَّاجٗا١٤

«و از ابرهای‌ متراکم‌ آبی‌ ریزان‌ فرود آوردیم» معصرات: ابرهایی‌ است‌ که‌ به‌ آب ‌در هم‌ فشرده‌ می‌شود اما هنوز نباریده ‌است‌. ثجاج: فروریزنده‌ به‌ کثرت‌ است‌. در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابن‌ عمر رضی الله عنهما  آمده است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «أفضل‌ الحج‌ العج‌ والثج». «بهترین‌ حج‌ بالا نمودن‌ صدا به‌ لبیک‌ گفتن‌ و ریختن‌ خون‌ حیوان‌ هدیه‌ است‌».

 

 

﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥

«تا به‌ سبب‌ آن‌ دانه‌ و گیاه‌ را برویانیم» یعنی: تا به‌سبب‌ آن‌ آب‌ ریزان‌ از ابرها، دانه‌هایی‌ را از زمین‌ بیرون‌ آوریم‌ که‌ قوت‌ و غذای‌ شماست‌؛ مانند گندم‌، جو و غیره‌. نبات: عبارت‌ از علوفه‌ چهارپایان‌ و سایر گیاهان‌ خوردنی‌ است‌.

﴿وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦

«و» نیز تا برویانیم‌ به‌ سبب‌ آن‌ آب‌ ریزان «باغ‌های‌ درهم‌ پیچیده‌ و انبوه ‌را» یعنی: باغهایی‌ را که‌ بعضی‌ به‌ بعضی‌دیگر درهم‌ پیچیده‌اند، از آن‌ رو که ‌شاخه‌های‌ آن‌ها به‌ هر سو دویده‌ است‌ و بسیار پرشاخ‌ و برگ‌ گردیده‌اند. شایان‌ ذکر است‌ که‌ دو آیه: ﴿لِّنُخۡرِجَ بِهِۦ حَبّٗا وَنَبَاتٗا١٥ وَجَنَّٰتٍ أَلۡفَافًا١٦ [النبأ: 15-16] شامل‌ هرسه نوع‌ رستنی‌ای ‌می‌شود که‌ از زمین‌ می‌روید که‌ عبارت‌اند از:

1-  رستنی‌ای‌ که‌ دارای‌ غلاف‌ و پوشش‌ است‌، مانند دانه‌های‌ غذایی‌.

2-  رستنی‌ای‌ که‌ غلاف‌ و پوشش‌ ندارد، مانند گیاهان‌ و علفها که‌ این‌ دو نوع ‌دارای‌ ساق‌ نیستند.

3-  رستنی‌ دارای‌ ساق‌ و تنه‌ که‌ عبارت‌ از درختانند و چون‌ بسیار انبوه‌ شوند، بوستان‌ (جنت) نامیده‌ می‌شوند، از آن‌ رو که‌ یک‌ محل‌ را می‌پوشانند.

پس‌ این‌ پدیده‌های‌ نه‌گآن‌های‌ که‌ برشمرده‌ شد، نظر به‌ حدوث‌ و امکان‌ و تجدد خود، بر وجود آفریننده‌ مختار دلالت‌ می‌کنند چنان‌که‌ استواری‌ و محکمی‌ آن‌ها برکمال‌ علم‌ و حکمت‌ ذاتی‌ حق‌ تعالی‌ دلالت‌ می‌نماید و چون‌ کمال‌ حق‌ تعالی‌ در این‌ اوصاف‌ ثابت‌ گردید، به‌طور قطع‌ امکان‌ حشر نیز ثابت‌ می‌شود. از این‌ها گذشته‌ در بیرون ‌آوردن‌ گیاهان‌ بعد از خشک ‌شدن‌ آن‌ها، بر امکان‌ بیرون ‌آوردن‌ مردگان‌ از گورها و برانگیخنشان‌ بعد از مرگ‌ دلیل‌ ظاهری‌ حسی‌ای‌ وجود دارد که‌ نزدیک‌ به‌ اذهان‌ است‌ و افزون‌ بر همه‌ اینها، هر یک‌ از چیزهای‌ نه‌گانه‌ یاد شده‌ نعمتی‌ است‌ عظیم‌ که‌ می‌باید با شکر و سپاس‌ استقبال‌ شود و شکر آن‌ با انجام‌ دادن‌ طاعات ‌است‌ پس‌ نباید با ارتکاب‌ معصیت‌ که‌ ناسپاسی‌ است‌، بدرقه‌ گردند.

﴿إِنَّ یَوۡمَ ٱلۡفَصۡلِ کَانَ مِیقَٰتٗا١٧

«بی‌گمان‌ روز فصل» یعنی: روز داوری‌ میان‌ اهل‌ کفر و ایمان‌، میان‌ نیکوکار و بدکار و میان‌ اهل‌ حق‌ و اهل‌ باطل‌؛ «هنگامی‌ معین‌ است» یعنی: آن‌ روز، مجمع ‌و میعادگاهی‌ معین‌ برای‌ پیشینیان‌ و پسینیان‌ است‌ که‌ در آن‌ به‌ ثواب‌ و عقابی‌ که ‌وعده‌ داده‌ شده‌اند، می‌رسند. این‌ روز «فصل‌» نامیده‌ شد زیرا خداوند عزوجل  در آن ‌میان‌ خلقش‌ فیصله‌ و داوری‌ می‌کند.

﴿یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَتَأۡتُونَ أَفۡوَاجٗا١٨

«روزی‌ که‌ در صور دمیده‌ شود» صور: بوقی‌ است‌ که‌ اسرافیل‌  علیه السلام  در آن‌ می‌دمد و از آن‌ صدای‌ مهیبی‌ بیرون‌ می‌آید «پس‌ فوج‌ فوج‌ بیایید» یعنی: شما گروه‌ گروه ‌و توده‌ توده‌، هر امتی‌ همراه‌ با پیامبرش‌ از قبرهایتان‌ به‌سوی‌ موقف‌ محشر و عرصه‌گاه‌ حساب‌ می‌آیید.

﴿وَفُتِحَتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ أَبۡوَٰبٗا١٩

«و آسمان‌ شگافته‌ شود» برای‌ فرود آمدن‌ فرشتگان «پس‌ شود دروازه، ‌دروازه» یعنی: آسمان‌ دارای‌ درهای‌ بسیاری‌ می‌گردد تا فرشتگان‌ از آن‌ دروازه‌ها فرود آیند.

﴿وَسُیِّرَتِ ٱلۡجِبَالُ فَکَانَتۡ سَرَابًا٢٠

«و کوه‌ها روان‌ ساخته‌ شوند و چون‌ سرابی‌ گردند» یعنی: کوه‌ها از جاهای‌ خود در هوا روان‌ ساخته‌ شده‌ و از مقر خود برکنده‌ شوند و چون‌ گردی‌ به‌ هوا پراکنده‌ شوند به‌ طوری‌ که‌ بیننده‌ می‌پندارد که‌ آن‌ کوهی‌ است‌ زیرا بر صورت‌ کوه‌ است ‌درحالی‌که‌ حقیقتا در آنجا کوهی‌ نیست‌ بلکه‌ محضا غباری‌ است‌ و بس‌.

﴿إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتۡ مِرۡصَادٗا٢١

«بی‌گمان‌ جهنم‌ کمینگاهی‌ است» یعنی: جهنم‌ در حکم‌ و قضای‌ الهی ‌کمینگاهی‌ است‌ که‌ نگهبانان‌ آن‌ در کمین‌ کفار نشسته‌اند تا آن‌ها را در آن‌ عذاب ‌کنند. یا دوزخ‌ خود کمین‌کننده‌ است‌ و در انتظار کفاری‌ است‌ که‌ به‌سوی‌ آن‌ می‌آیند چنان‌که‌ کمین‌کننده‌ در انتظار شکار خویش‌ می‌باشد تا به‌سوی‌ آن‌ آید.

﴿لِّلطَّٰغِینَ مَ‍َٔابٗا٢٢

«که‌ برای‌ سرکشان‌ بازگشتگاهی‌ است» و کسانی‌ که‌ با مخالفت‌ اوامر پروردگار، طغیان‌ و سرکشی‌ اختیار کرده‌اند، به‌سوی‌ آن‌ رجوع‌ کرده‌ و در آن‌ فرود می‌آیند.

﴿لَّٰبِثِینَ فِیهَآ أَحۡقَابٗا٢٣

«که‌ روزگاری‌ دراز در آن‌ درنگ‌ می‌کنند» یعنی: سرک‌شان‌ تا آن‌گاه‌ که‌ روزگاران ‌باقی‌ است‌ در دوزخ‌ درنگ‌ می‌کنند. حقب: برهه‌ای‌ دراز و دیرپا از زمان‌ است‌ که‌ چون‌ بگذرد، برهه‌ای‌دیگر به‌ دنبال‌ آن‌ می‌آید، سپس‌ برهه‌ای‌ دیگر و همین‌گونه ‌قطعات‌ به‌هم ‌پیوسته‌ زمان‌ تا ابد به‌ هم‌ می‌پیوندند. شایان‌ ذکر است‌ که‌ «حقب‌» و«حقبه‌» در سخن‌ به‌ کار گرفته‌ نمی‌شود مگر این‌که‌ گوینده‌ پیاپی‌ آمدن‌ زمآن‌ها را مد نظر داشته‌ باشد.

﴿لَّا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرۡدٗا وَلَا شَرَابًا٢٤

«در آنجا نه‌ خنکی‌ای‌ می‌چشند و نه‌ شربتی» یعنی: سرک‌شان‌ در جهنم‌، یا در آن ‌روزگاران‌ دراز هیچ‌ خنکی‌ای‌ را که‌ با آن‌ از گرمای‌ سوزان‌ جهنم‌ لختی‌ بیاسایند نمی‌چشند و نه‌ نوشیدنی‌ای‌ را که‌ به‌ آنان‌ در رفع‌ تشنگی‌شان‌ نفعی‌ برساند. برد: بر خواب‌ نیز اطلاق‌ می‌شود.

﴿إِلَّا حَمِیمٗا وَغَسَّاقٗا٢٥

«جز آب‌ جوشان» حمیم: آب‌ جوش‌ است «و چرکابه‌ای» که‌ زردآب‌ و چرک ‌و خونابه‌ دوزخیان‌ می‌باشد.

﴿جَزَآءٗ وِفَاقًا٢٦

«جزایی‌ است‌ مناسب» یعنی: این‌ عذاب‌شان‌ موافق‌ و مناسب‌ با اعمال‌ و گناهانشان‌ می‌باشد؛ پس‌ گناهی‌ بزرگتر از شرک‌ و عذابی‌ بزرگتر از آتش‌ دوزخ ‌وجود ندارد و چنان‌که‌ اعمال‌شان‌ بد است‌، خداوند عزوجل  به‌ آنان‌ جزایی‌ موافق‌ با آن ‌می‌چشاند.

﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ حِسَابٗا٢٧

«آنان‌ بودند که‌ حساب ‌و کتابی‌ را توقع‌ نمی‌داشتند» یعنی: نه‌ آنان‌ به‌ ثوابی‌ طمع ‌داشتند و نه‌ از حسابی‌ بیمناک‌ بودند زیرا به‌ رستاخیز ایمان‌ نداشتند.

﴿وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا کِذَّابٗا٢٨

«و آیات‌ ما را سخت‌ تکذیب‌ می‌کردند» یعنی: آن‌ها آیات‌ قرآنی‌ و حجت‌ها و دلایلی‌ را که‌ خداوند متعال‌ به‌ وسیله‌ پیامبران  علیهم السلام  بر خلقش‌ فرود آورده‌ بود، سخت‌ تکذیب‌ می‌کردند.

﴿وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ کِتَٰبٗا٢٩

«و هر چیزی‌ را به‌ صورت‌ کتابی‌ ضبط کرده‌ایم» یعنی: هر چیز را در لوح‌ محفوظ نوشته‌ و به ‌شمار آورده‌ایم‌ تا فرشتگان‌ آن‌ را بشناسند. یا مراد اعمال‌ بندگان‌ است‌که‌ فرشتگان‌ نگهبان‌ آن‌ها را نوشته‌اند.

 

﴿فَذُوقُواْ فَلَن نَّزِیدَکُمۡ إِلَّا عَذَابًا٣٠

«پس‌ بچشید که‌ جز عذاب‌ هرگز بر شما نمی‌افزاییم» یعنی: این‌ سخن‌ به‌ اهل ‌دوزخ‌ گفته‌ می‌شود؛ به‌سبب‌ کفر و تکذیب‌شان‌ به‌ آیات‌ الهی‌ و افعال‌ زشت‌ و ناصوابشان‌ پس‌ آنان‌ به‌طور همیشه‌ در روند روزافزونی‌ از عذاب‌ الهی‌ قرار دارند. عبدالله بن‌ عمرو رضی الله عنه  می‌گوید: «بر اهل‌ دوزخ‌ آیه‌ای‌ سخت‌تر از این‌ آیه‌ نازل ‌نشده ‌است‌».

﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ مَفَازًا٣١

«مسلما پرهیزگاران‌ را رستگاری‌ای‌ است» مفاز: رستگاری‌ و دستیافتن‌ به‌ مطلوب‌ و نجات‌ از آتش‌ دوزخ‌، یا تفرجگاهی‌ است‌. ابن‌کثیر معنی‌ دوم‌ را ترجیح ‌داده‌ است‌ زیرا خداوند عزوجل  بعد از آن‌ می‌فرماید:

﴿حَدَآئِقَ وَأَعۡنَٰبٗا٣٢

«بوستان‌هایی‌ است» مثمر و مشجر «و درختان‌ انگوری‌ است» عطف‌ انگور بر بوستآن‌ها از قبیل‌ عطف‌ خاص‌ بر عام‌ است‌، امری‌ که‌ خود بر بزرگی‌ شأن‌ آن ‌درختان‌ دلالت‌ می‌کند.

﴿وَکَوَاعِبَ أَتۡرَابٗا٣٣

«و دوشیزگان‌ نارپستان» یعنی: برای‌ بهشتیان‌ دوشیزگانی‌ است‌ که‌ پستآن‌هایشان ‌برجسته‌ و برآمده ‌است‌ و فروافتاده‌ نیست‌، که‌ این‌ دوشیزگان «همسال» یعنی: در سن ‌و سال‌ خود برابرند.

﴿وَکَأۡسٗا دِهَاقٗا٣٤

«و» برای‌ پرهیزگاران‌ «جام‌های‌ سرشار» پر از شراب‌ است‌.

﴿لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا کِذَّٰبٗا٣٥

«در آنجا نه‌ لغوی‌ می‌شنوند و نه‌ دروغی» یعنی: پرهیزگاران‌ نه‌ در بهشت‌ سخن ‌لغوی‌ را می‌شنوند و نه‌ هم‌ به‌ یک‌دیگر دروغ‌ می‌گویند، برخلاف‌ آنچه‌ که‌ در مجالس‌ شراب‌نوشی‌ دنیا روی‌ می‌دهد زیرا بهشت‌ سرای‌ سلامتی‌ است‌ پس‌ هرآنچه‌ که‌ در آن‌ وجود دارد، از نقص‌ و عیب‌ مبراست‌. لغو: سخنان‌ باطل‌ و بیهوده‌ است‌.

﴿جَزَآءٗ مِّن رَّبِّکَ عَطَآءً حِسَابٗا٣٦

«پاداشی‌ است‌ از سوی‌ پروردگارت» یعنی: پروردگار متعال‌ بهشتیان‌ را بدانچه ‌ذکر شد، در برابر ایمان‌ و اعمال‌ شایسته‌ ایشان‌ پاداش‌ می‌دهد «بخششی» است‌ به ‌ایشان‌ «حساب‌ کرده ‌شده» یعنی: به‌ اندازه‌ای‌ است‌ که‌ در حکم‌ و وعده‌ پروردگار سبحان‌ مستحق‌ و سزاوار آن‌ هستند زیرا حق‌ تعالی‌ برای‌ هر نیکی‌ از ده‌ تا هفتصد ثواب‌ وعده‌ داده‌ است‌ و نیز برای‌ گروهی‌ پاداشی‌ مقرر کرده ‌است‌ که‌ نهایت‌ واندازه‌ای‌ ندارد. یا «حسابا» به‌ این‌ معنی‌ است‌ که‌ این‌ پاداش‌ ایشان‌ را بسنده‌ و کافی‌ است‌ چنان‌که‌ اعراب‌ می‌گویند: «اعطانی فأحسبنی». «به‌ من‌ آن‌ قدر زیاد بخشید که‌ گفتم‌ دیگر بس‌ است‌». و از آن‌ است: «حسبی ‌الله: خداوند عزوجل  مرا بس‌ است‌».

﴿رَّبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلرَّحۡمَٰنِۖ لَا یَمۡلِکُونَ مِنۡهُ خِطَابٗا٣٧

آری‌! آنچه‌ ذکر شد، پاداشی‌ است‌ از سوی‌ پروردگارت‌؛ همان‌ که‌ «پروردگار آسمآن‌ها و زمین» است‌ «و آنچه‌ که‌ ما بین‌ آن‌هاست‌، الله رحمان‌ که‌ از جانب‌ او اجازه‌ سخن ‌گفتن‌ ندارند» یعنی: توان‌ آن‌ را ندارند که‌ از وی‌ سؤال‌ کنند مگر در امری‌ که ‌برایشان‌ اجازه‌ داده‌ است‌ و اختیار شفاعت ‌کردن‌ را نیز ندارند، جز به‌ اجازه‌ و دستور وی‌.

﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلرُّوحُ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ صَفّٗاۖ لَّا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَقَالَ صَوَابٗا٣٨

«روزی‌ که‌ روح‌ و فرشتگان‌ به‌ صف‌ ایستند» مراد از روح‌ در اینجا فرشته‌ای‌ از فرشتگان‌ است‌. ابن‌ عباس‌ رضی الله عنه  می‌گوید: «روح‌ فرشته‌ای‌ است‌ عظیم‌ که‌ در آفرینش‌ خود از بزرگ‌ترین‌ فرشتگان‌ می‌باشد». ابن ‌مسعود رضی الله عنه  می‌گوید: «روح ‌فرشته‌ای‌ است‌ بزرگ‌تر از آسمان‌ها و زمین‌». نسفی‌ می‌گوید: «قول‌ جمهور این ‌است‌ که‌ روح: جبرئیل‌ علیه السلام  است‌». به ‌قولی: «روح‌ لشکری‌ از لشکریان‌ خدای‌  عزوجل ‌ است‌ که‌ فرشته‌ نیستند». به‌قولی ‌دیگر: «آنان‌ ارواح‌ بنی‌آدم‌اند که‌ در صفی‌ می‌ایستند و فرشتگان‌ در صفی ‌دیگر و این‌ امر در میان‌ دو دمیدن‌ اسرافیل علیه السلام  ـ قبل‌ از آن‌که‌ ارواح‌ به‌ اجسام‌ برگردانده‌ شوند ـ روی‌ می‌دهد». «سخن ‌نگویند» حاضران‌ محشر «مگر کسی‌ که‌ رحمان‌ به‌ او اجازه‌ داده ‌باشد» در امر شفاعت‌. یا سخنی‌ نگویند مگر در مورد کسی‌ که‌ خدای‌ رحمان‌ برای‌ او اجازه‌ سخن‌گفتن‌ داده‌ است «و» آن‌ شخص‌ از جمله‌ کسانی‌ باشد که‌ «گفته ‌باشد» در دنیا «سخن‌ صواب» یعنی: به‌ توحید گواهی‌ داده‌ باشد. یا اجازه‌ سخن‌ گفتن‌ داده ‌نمی‌شود مگر برای‌ کسی‌ که‌ در امر شفاعت‌ سخنی‌ صواب‌ و درست‌ بگوید. بیضاوی‌ می‌گوید: «هرگاه‌ این‌ گروه‌ که‌ از بهترین‌ خلایق‌ و نزدیکترین‌ آن‌ها به‌خدای‌ سبحان‌ هستند، اجازه‌ سخن‌گفتن‌ را نداشته ‌باشند پس‌ غیر ایشان‌ چگونه ‌اجازه‌ آن‌ را خواهند داشت‌؟».

﴿ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ مَ‍َٔابًا٣٩

«این» روز ایستادن‌شان‌ بر وصفی‌ که‌ ذکر شد، همانا «روز حق‌ است» یعنی: روزی‌ رخدادنی‌ و متحقق‌ است‌ که‌ حتما واقع‌ می‌شود «پس‌ هرکه‌ خواهد راه ‌بازگشتی‌ به‌سوی‌ پروردگار خود بگیرد» با انجام‌ اعمال‌ شایسته‌ و در پیش‌ گرفتن ‌برنامه‌ای‌ که‌ او را به‌ سر منزل‌ قرب‌ و رضای‌ حق‌ تعالی‌ می‌رساند.

﴿إِنَّآ أَنذَرۡنَٰکُمۡ عَذَابٗا قَرِیبٗا یَوۡمَ یَنظُرُ ٱلۡمَرۡءُ مَا قَدَّمَتۡ یَدَاهُ وَیَقُولُ ٱلۡکَافِرُ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ تُرَٰبَۢا٤٠

«هر آینه‌ ما شما را از عذاب‌ نزدیکی‌ هشدار دادیم‌، روزی‌ که‌ آدمی‌ آنچه‌ را دو دست ‌وی‌ پیش‌ فرستاده‌ بود» از خیر یا شر «بنگرد و کافر گوید: ای‌ کاش‌ من‌ خاک‌ بودم» ازآن‌ رو که‌ کافر انواع‌ عذابی‌ را که‌ خدای‌ سبحان‌ برایش‌ آماده‌ کرده ‌است‌، مشاهده‌ می‌کند. ابن‌کثیر نقل‌ می‌کند که: خداوند عزوجل  چهارپایان‌ را برای‌ انتقام ‌گرفتن‌ از همدیگر گرد می‌آورد و بعد از آن‌که‌ از یک‌ دیگر انتقام‌ کشی‌ می‌کنند به‌ خاک ‌تبدیل‌ می‌شوند، در آن‌ وقت‌ است‌ که‌ کافر حالی‌ همانند حال‌ آن‌ها را آرزو می‌کند.