تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ آل عمران

سورۀ آل عمران

مدنی است؛ ترتیب آن 3؛ شمار آیات آن 200

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓ ١.

«الف، لام، میم» حق‌تعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است. شکی نیست که این حروف دارای معانی و اهداف بزرگی است.

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ ٢.

خداوند عزوجل تنها و مستحق الوهیت است و به هیچ وجه مجاز نیست تا کسی عبادت خود را به سوی غیر او بگرداند. او یکتا و یگانه‌ای است که هیچ شریکی نه در ربوبیت خود و نه در الوهیت و اسم‌ها و صفات خود ندارد. او زنده و باقی و دائمی است و بعد از فنای تمام آفریده‌های خود نیز چنین است. زندگی او شبیه زندگی مخلوقات نیست. او همیشه به تدبیر امور آفریده‌ها و هستی می‌پردازد.

﴿نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٣.

خداوند عزوجل بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را به حق و توأم با دلائل قاطع و روشن نازل کرد. قرآن کتاب‌هایی را که بر پیامبران پیش از تو نازل شده تصدیق می‌کند. اوتعالی تورات را بر موسی علیه السلام و انجیل را بر عیسی علیه السلام به منظور بیان حق بر بنی اسرائیل نازل فرموده است.

﴿مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٤.

خداوند عزوجل کتاب‌های آسمانی را به منظور بیان حق و باطل و هدایت و گمراهی نازل فرموده است. آنانی که آیات این کتاب‌ها را انکار می‌کنند و به پروردگار خویش کافر و با پیامبرانش می‌جنگند، دچار عذابی دائم در آتش دوزخ خواهند شد؛ زیرا حق‌تعالی کسی را که با او دشمنی کند محو و عصیان کنندگان امرش را سرکوب می‌نماید، چون حق‌تعالی دارای عذتی بی‌پایان است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانند او انتقام بگیرد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٥.

و خداوند عزوجل بر همۀ امور پوشیده و نهان که از سوی مردم در زمین صورت می‌گیرد آگاه است خواه این امور بسیار پوشیده انجام شود و یا اندک. و علم او بر تمام اموری که از سوی ملائکه و دیگران در آسمان‌ها صورت می‌گیرد احاطه دارد زیرا همۀ پدیده‌ها تحت ملک و قدرت او قرار دارند.

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦.

و از جمله آثار علم، حکمت و قدرت خداوند عزوجل شکل بندی شما در رحم‌های مادران‌تان است در حالی که از لحاظ رنگ، نوعیت و شکل با هم تفاوت داشته و مطابق ارادۀ خدا عزوجل هستید. پس زمانی که حق‌تعالی چنین قدرتی در تدبیر و آفرینش داشته باشد، هیچ معبودی جز او نیست، او نیرومندی است که سایر موجودات مقهور اویند و هیچ‌کس نمی‌تواند بر او غلبه یابد یا او را مقهور خود سازد. او حکیمی است که با لطف خود به تدبیر امور می‌پردازد و مطابق با حکمت خود قضاوت می‌نماید.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧.

او خدای یگانه‌ای است که قرآن را بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود که در آن آیات واضح و صریحی وجود دارد و در آن هیچ‌گونه غموض و التباسی نیست و برای فهم و درک کاملاً واضح و آشکار می‌باشد و برای کسی که آن را بخواند معلوم است، آیاتی مانند احکام شرعی، فضایل اخلاقی و آداب که اساس و بیشتر قرآن را تشکیل می‌دهد.

و در قرآن نشانه‌های دیگری نیز هست که واضح نمی‌باشد بلکه نیاز به تفسیر و تأمل وحتی احیاناً توقف دارد مانند حروف مقطعاتی که در ابتدای برخی از سوره‌هاست. در برابر چنین حالتی برخی که در قلب‌های‌شان شک و هوی است، همواره به دنبال آیات غیر واضح می‌روند تا به شبهات دامن زنند و امور باطل خود را تأیید کنند و از این طریق در قلب‌ها بذر بکارند و در بین مردم ایجاد اختلاف و تفسیری را ارائه کنند که با باطل‌شان موافق باشد و این پندار را ایجاد کنند که قرآن مؤید نظر آن‌هاست. مانند نصرانیان که براساس این قول خدا أ: ﴿وَرُوحٞ مِّنۡهُ می‌گویند عیسی مسیح علیه السلام از خدا عزوجل بیرون شده پس او فرزند خداست (خدا از اینکه فرزندی داشته باشد والاتر است) و این آیۀ محکم و صریح را که: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ او جز بنده‌ای که بر او نعمت دادیم نیست» ترک کردند. اینگونه هر صاحب بدعتی دلائل احتمالیی را می‌گیرد که موافق با هوی و مؤید باطلش است. حق‌تعالی یگانه کسی است که معنی آیات متشابه را می‌داند زیرا دانش این آیات را مانند دانش برخی پدیده‌های دیگر مثل روح و امثال آن، مخصوص خود ساخته و اندیشمندانی که در حقایق غوّاصی کرده‌اند دانش این آیات را به خدا عزوجل واگذار می‌نمایند و به عجز و ناتوانی خود از معرفت این آیات اعتراف می‌کنند ولی به تمام این آیات ایمان و باور کامل داشته، می‌دانند این آیات بی‌معنی نیست بلکه دارای معانی و حقایقی هست.

این اندیشمندان بر این باوراند که همۀ آیات محکم و متشابه، کلام خدا عزوجل و غیر مخلوق است که از اوتعالی شروع و به سوی او باز می‌گردد به این ترتیب آن‌ها به محکم عمل می‌کنند و به متشابه ایمان دارند. کسی که نصیحت را بپذیرد و موعظه در او مؤثر واقع گردد، صاحب عقل و فطرت سلیم است و حقایق را درک می‌کند و چون دارای قلب پاک است از این‌روی معانی به او نفع می‌رساند و مقصود را درک و به حرف حق می‌رسد.

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨.

بندگان مؤمن خدا عزوجل از پروردگار خویش می‌طلبند و می‌گویند: خدای ما! خالق و رازق ما! قلب‌های ما را از حقّ منصرف نگردان، حقّی که توسط پیامبر خود به ما معرفی کردی و ما را به سوی آن رهنمودی و حلاوت آن را چشانیدی! و بر ما فضل خود را نازل کن تا حق را لازم گیریم و بر صدق، ثبات داشته باشیم؛ زیرا کسی که تو هدایتش کردی و از باطل منصرف نمودی در حقیقت بر او رحم کردی؛ زیرا فضل تو حدّ و کرم تو غیر قابل شمارش است و هیچ بازدارنده‌ای برای عطای تو نیست و این توئی که همواره برای کسی که طلب کند یا نکند می‌بخشی!

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩.

این بندگان مؤمن دعا می‌کنند و می‌گویند: خدای ما خالق و رازق ما! تو به زودی خلایق را در روز رستاخیز جمع می‌نمائی تا همه به سوی تو باز آیند، این روز حتماً آمدنی است و در وقوع آن هیچ شکی وجود ندارد و تو هیچگاه در حالی که بر وقوع این روز وعده دادی بر خلاف وعدۀ خود عمل نمی‌نمائی از این‌روی تحقق این وعده و ملاقات باتو حتمی صورت می‌گیرد و سخن تو نافذ و جاری خواهد بود.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ ١٠.

برای تکذیب کنندگان پیامبران، آنانی که به خدا عزوجل شریک می‌آورند هرگز اموالی که جمع می‌کنند نفعی نخواهد داشت و نه فرزندان‌شان نمی‌توانند عذاب و غضب حق‌تعالی را از آنان دفع کنند. چنین کسانی نظر به بدی عملکرد خویش هیزم دوزخ خواهند بود، چقدر مصیر بدی است جایگاه اینان؟!

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١١.

مَثَل قومی که تو را تکذیب کرده‌اند مانند مَثَل و حالت قوم فرعون و سایر امت‌های کافر گذشته است که همۀ آن‌ها بر انکار آنچه نازل کردیم و در مبارزه با پیامبران با هم یکجا شدند، در حالی که آیات و نشانه‌ها و دلائل ما واضح و آشکار است؛ با تمام این‌ها این گروه تکذیب گر حق را ردّ کردند از این‌روی حق‌تعالی آنان را آنگونه که یک نیرومند با قدرت می‌گیرد گرفت و دچار عذاب کرد و در انهدام آن‌ها روش‌های گوناگونی از قبیل: غرق، باد، صاعقه، خسف، مسخ و از این قبیل را بکار برد؛ زیرا گرفت اوتعالی قوی و عذابش دردناک است.

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٢.

ای محمد ج! به کفار مکه بگو به زودی در دنیا شکست می‌خورید و در آخرت عذاب می‌شوید؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل کافر شده پیامبرش را نیز تکذیب کرده‌اند. از این‌روی ذلّت، خواری و عار بر آن‌ها در این دنیاست و در آخرت نیز عذاب و کیفر سخت در انتظار آن‌ها خواهد بود و چه بد قرار گاهی است آن عذاب، چون در این کیفر فرش زیر پای‌شان آتش دوزخ و لباس‌شان «قطران» (مادۀ شیمیائی چسپناک، بدبوی و قابل اشتعال) و آب نوشیدنی‌شان داغ و سوزان است.

﴿قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ١٣.

شما ای جماعت کافران! آیا از آنچه در روز «بدر» اتفاق افتاد عبرت نگرفتید؟ روزی که در آن اهل ایمان و بت‌پرستان رو در روی هم قرار گرفتند در حالی که مؤمنان خدای رحمان را یاری می‌رسانیدند و مشرکان در کنار شیطان می‌جنگیدند. در این نبرد، کفار مسلمانان را با چشم سر نه در خواب، دو برابر تعدادی که بودند می‌دیدند. در آن جنگ حق‌تعالی بندۀ خود را عزّت بخشید و لشکرش را یاری رسانید و مشرکان را شکست داد؛ در آن جنگ مؤمنان پیروز شدند و حق‌تعالی خشم آنان را که نسبت به مشرکان داشتند با شکست مشرکان فرو نشاند و کفار قریش دچار قتل، اسارت و شکست شدند. این معرکه موعظه‌ها و پندهای خود را دارد و بزرگ‌ترین دلیل بر یاری اوتعالی نسبت به دوستانش اگرچه اندک باشند و شکست کفار اگرچه بسیار باشند می‌باشد، ولی از این آیه و نشانه، جز کسی که دارای قلبی روشن و ادراکی سلیم باشد پند و عبرت نمی‌گیرد.

﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ ١٤.

دنیا در نظر خلایق با ملذّات، شهوات و فریبنده‌هایی که دارد به منظور ابتلا و آزمایش مزیّن شده است و آن‌ها به دنیا عشق ورزیده‌اند. ملذّاتی مانند فتنۀ زن‌ها که بزرگ‌ترین فتنه است زیرا فریبندگی‌های آنان بیشمار است؛ محبت فرزندان زیرا فرزند پارۀ جگر انسان و مایۀ فرح و خورسندی وی است؛ مال‌های ذخیره شده و گرانب‌ها مانند طلا و نقره زیرا دارای ارزش بالایی است. همچنان در نظر مردم محبت اسب‌های آموزش دیده و خوش شکل و خوش رنگ مزیّن شده چون ارزش بلند و منحصر به فردی دارند و محبت شتر، گاو و گوسفند؛ زیرا منظری جالب دارند و عذای اشتها آور و مرکبی نرم نیز به شمار می‌روند.

همچنان انسان‌ها انواع حبوب، میوجات، سبزه‌زارها و درختان را دوست دارند چون هرکدام دارای طعم و مزه‌ای خاص و منظری زیبا و فوائد بیشماری است، ولی همۀ این‌ها بهره و متاعی زوال پذیر و زینتی گذارست؛ زیرا نعمت‌های دنیا همه فانی و انسان مسافری است که بقا و قرار ندارد. در دنیا نه وفاست نه حسن جوار؛ دنیا همانند توری است که همواره فرومایه را می‌توان با آن شکار کرد و قرارگاه کدورت‌ها و چرک‌هاست؛ روزهایی است معدود و فرصت‌هایی است محدود، ولی نعمت ماندگار و رستگاری بزرگ، نزد خدای لایزال در سرایی است که هر که در آن داخل شود امنیت خواهد داشت، هیچگاه لباسش با مصیبت و مشکل‌تر نمی‌شود و نه جوانیش را فنایی است و نه از بیماری، عدم و پیری خبری هست. پس فریب فتنۀ دنیا را نخورید و دلبستن به شهوات شما را از رستگاری بزرگ محروم نکند.

سوگند به خدا عزوجل که زیان کرد هر کسی سرای فانی را بر باقی و کم بها را بر پّر بها ترجیح داد.

﴿۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ١٥.

ای محمد ج! برای آن‌ها بگو آیا شما را در جریان آنچه از شهوات دنیا و لذائذ زودگذر آن بهتر و نیکوتر است قرار دهم؟ سوگند به خدا عزوجل که بهتر از آن باغ‌های غنا و بوستان‌های پهناور و جوی‌های جاری و نعمت‌های ماندگار و خوشحالی و خورسندی و قصرها و منازل و زن‌های پاکی که از هر پلیدی و نجاست پاک‌اند و در نهایت حسن و جمال و عفت و کمال بسر می‌برند می‌باشد، همۀ این‌ها توأم با رضا، امنیت، سلامتی و مغفرت از تمام گناهان گذشته خواهد بود. تمام این منزلگاه‌های نیکو از آن کسی است که تقوای مولای خود را رعایت کند و از پروردگار خویش بترسد.

این‌ها از سرای فانی، بدبختی، دنیای غم و اندوه و مصیبت‌ها و مکرها بهتر است، با این حال با نعمت بهشت رستگار نمی‌شود مگر کسی که با پروردگار خود در ظاهر و باطن صداقت داشته باشد؛ زیرا حق‌تعالی بر بندگان خود بیناست و آنچه را مخفی و یا آشکار می‌دارند می‌داند و هر کسی را براساس آنچه انجام داده جزا می‌دهد و محاسبه می‌نماید.

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦.

و از جمله صفات این رستگاران این است که خدای خود را می‌خوانند و می‌گویند پروردگارا! ما به تو ایمان آورده، کتابت را تصدیق نموده و از پیامبرت پیروی کرده‌ایم، پس از همۀ لغزش‌های ما درگذر و خطاه‌های ما را عفو کن و ما از تو نجات از آتش دوزخ را که قرارگاه اشرار و سرای زیانمندان است می‌طلبیم.

این مؤمنان به حقّی که خدا عزوجل بر آنان دارد اعتراف کردند و در پی آن از اوتعالی بخشش گناهان خود را خواسته و تقاضای دفع کیفر از خویشتن را نمودند.

﴿ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ ١٧.

این مؤمنان کسانی‌اند که بر طاعت خدای‌تعالی در شدّت و آسانی و در برابر مصیبت‌ها، ضررها، بلاها و در جهاد فی سبیل الله صبر می‌کنند و در نیت، گفتار و کردار خود صادقند و همواره با امتثال امر و دوری از نواهی از حق‌تعالی اطاعت می‌کنند و از گناهان خویش در سحرگاهان استغفار می‌کنند، زمانی که مردمان همه در خواب بسر می‌برند، آنگاه که زمان صفای نفس و اشراق آن و موعد نزول خدای کریم و منان به آسمان دنیا در حصۀ سوم شب است.

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٨.

خداوند عزوجل خود بر خویشتن شهادت داد که خدایی جز او نیست و هیچ کسی غیر از او مستحق عبادت و پرستش نمی‌باشد. او یگانه و یکتاست و بر این شهادت خود دلیل و برهان نیز ارائه نموده که از جملۀ آن آفرینش کائنات و سایر مخلوقات است. ملائکۀ مقرب الهی نیز بر وحدانیت خدای یگانه و بی‌نیاز که نزائیده و نه کسی از او زاده شده و بر او هیچ سیال و مانندی نیست شهادت دادند.

علما و اندیشمندان نیز نظر به برتری علمیی که دارند بر این امر شهادت قرار داده شده‌اند، این مسأله بهترین دلیل برتری علم نافع است. و خداوند یگانۀ یکتا کسی است که عدالت را در اشخاص و آفاق و در اجل‌ها و روزی‌ها برقرار می‌دارد، از این‌روی تمام قضا و قدرش عدالت و تمام احکامش مفصل و همۀ عطیه‌اش فضل است. پس معبود بر حقی جز او نیست و نه کسی که مستحق الوهیت باشد، زیرا او پروردگار، خالق، رازق و مالک همه چیز است و بسیار بزرگتر از آنست که برای او مثال، مانند و یا ضدی باشد و در آنچه انجام داده حکیم است چون او همه را به گونۀ محکم و استوار و آنگونه که باید باشد آفریده و از روی احسان ایجاد نموده و از چون او همه را به گونۀ محکم و استوار و آنگونه که باید باشد آفریده و از روی احسان ایجاد نموده و از روی امتنان نعمت داده و با عزّت و غلبۀ خود غیر خود را مقهور خویش ساخته است.

﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩.

دین صحیح و قابل پذیرش در پیشگاه خدا عزوجل دین اسلام است، دینی که پیامبر رحمت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را آورده و بر این اساس سایر ادیان مردود و باطل است. کسی که غیر از اسلام دین دیگری را پیروی کند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و حق‌تعالی سعی و تلش چنین کسی را نمی‌پذیرد و از عملکردش راضی نیست.

یهودیان و نصرانیان در رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف نکردند مگر بعد از اینکه دانستند مقصود از بشارتی که در کتاب‌های‌شان آمده همانا اوست. آن‌ها از روی عناد و استکبار این رسالت را انکار نموده و بنابر سر کشی و حسادت از دین او روی گردانیدند و هر که آیات خدا عزوجل و پیامبرش را تکذیب کند عذاب در انتظار اوست؛ زیرا حساب خلایق اگرچه بی‌حساب و بی‌شمار هم باشد بازهم نمی‌تواند حق‌تعالی را از محاسبه عاجز سازد و اوتعالی همه را در وقتی کوتاه محاسبه می‌نماید و محاسبۀ همۀ آن‌ها در پیشگاه خدا عزوجل مانند محاسبۀ یک شخص است.

﴿فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٢٠.

ای محمد ج! اگر این کفار با عرضۀ هواهای باطل و سخنان بی‌ارزش خود با تو مجادله کردند به آن‌ها خبر بده که تو دین خود را بنابر بینش و بصیرتی از جانب خدا عزوجل برگزیده‌ای و امید ثواب و پاداش او را داری و تو و پیروانت در بار حقی که با شماست بر یقین کامل و بر راه راست قرار دارید. و تو از یهودیان و نصرانیان و مشرکان بعد از این بیان سوال کن که آیا دین اسلام را قبول می‌کنید و می‌دانید که این دین حق و از جانب خداست؟ اگر از تو پیروی کردند و تو را تصدیق نمودند یقیناً راه درست را انتخاب کرده و برای آنان رستگاری بزرگ است و اگر ابا آورده و تکذیب کردند و دست به عناد زدند در چنین حالی تو رسالت خود را رسانیده‌ای و امانتی را که بر عهدۀ تو بوده ادا کردی پس بر کفر و تکذیب آن‌ها اهمیت نده و غمگین مباش که مصیر آن‌ها به سوی پروردگار بندگان است و منتظر اهل کفر و عناد می‌باشد و تمام اعمال آن‌ها را می‌داند و به حساب همه می‌رسد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٢١.

یهودیانی که آیات و نشانه‌های پیامبران خویش را تکذیب نموده و پیامبران و پیروان دعوتگرشان را کشتند برای آن‌ها به عنوان جزای عملکردهای‌شان در دوزخ عذابی است دردناک. این عذاب تمام کسانی را نیز دربر می‌گیرد که به شریعت استهزا نمودند و یا مانع انتشار آن شدند و یا پیروانش را با کشتن و حبس کردند مورد آزار و اذیت قرار دادند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٢.

این کفار بدکار تمام اعمال نیکوئی را که انجام با اعمال بد خویش باطل کردند، از این‌روی برای آن‌ها هیچ سعادتی در دنیا و هیچ نجاتی در آخرت نیست، بلکه زندگی‌شان کلاً تباهی و عار به شمار می‌رود و آخرت‌شان نیز توأم با لعنت و آتش دوزخ است و در آخرت برای آن‌ها یاری دهندیی نیست که عذاب را از آنان دفع کند؛ زیرا حق‌تعالی بر امر خود غلبه دارد و هیچ مانعی برای قضا و قدرش نمی‌باشد.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣.

آیا از این تعامل یهودیان تعجب نمی‌نمائی که از تورات بسیار می‌آموزند و تمام احکامش را می‌فهمند ولی زمانی که به آن‌ها هنگام منازعه گفته شود که بیائید حکم خدا عزوجل را از تورات بگیریم بعد از شنیدن حُکم، گروهی از آن‌ها روی می‌گردانند از روی عناد، تمرد و سر کشی و طفیان به دنبال غیر تورات می‌روند.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤.

سبب اعراض آن‌ها از شریعت خدا عزوجل این است که آن‌ها ادعا می‌کنند فرزندان اوتعالی و دوستانش‌اند و دوست هیچگاه دوست خود را عذاب نمی‌نماید و اگر عذاب هم بکند این عذاب برای مدتی کوتاه و مطابق با روزهایی است که گوساله را پرستیدند، این گمان آن‌ها دروغ، دَجَل، بی‌اساس و بی‌بنیاد است و هر که به خدا عزوجل کافر شود هر کسی که باشد حق‌تعالی او را در آتش دوزخ جاودان می‌سازد، با این حال آن‌ها ادعا می‌کنند که پروردگار به یعقوب علیه السلام وعدۀ عدم تعذیب فرزندانش را داده است، این ادعای آن‌ها مجرد دروغ و افتراست.

﴿فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٢٥.

هنگامی که آن‌ها را برای حساب و کتاب و عذاب در روزی که حتماً واقع می‌شود جمع کنیم، این‌ها چه خواهند کرد؟ روزی که هر ذاتی در برابر آنچه از خوب و بد انجام داده بدون ظلم و ستم محاسبه می‌شود.

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٦.

ای آنکه در ید بلاکیف تو مقالید تمام امور و تصرّف در هستی قرار دارد و برای اوست تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین قرار دارند، تو و تنها توئی که پادشاهی را برای کسی از بندگانت که بخواهی می‌بخشی و از کسی که بخواهی پادشاهی را می‌سَتانی و آنکه را بخواهی عزّت می‌دهی و آنکه را بخواهی ذلّت می‌دهی! زیرا این تو و تنها توئی که توان نفع و ضرر را داری و هیچ چیزی تو را عاجز ساخته نمی‌تواند و بر تو هیچ امری بزرگ و هیچ مطلبی سخت و دشوار نیست چون قدرت تو جاری و حکم تو نافذ و سلطنت تو قاهر است و تو از هرگونه همتا و اضداد پاک و مبرائی!

﴿تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٢٧.

و تو تنها تو ای حکیم! کسی هستی که شب را در روز بعد از پایان و انتهای نورش و روز را در شب بعد از زوال ظلمتش داخل می‌کنی و با مشیت خود در این از آن می‌افزائی. شب روز را به سرعت می‌پوشاند پس ناگهان تاریکی را می‌یابی که آهسته آهسته رخت برمی‌بندد و بساط خویش را از جهان برمی‌چیند. و روز شب را می‌پوشاند پس ناگهان روشنائی را می‌یابی که اندک اندک فراگیر می‌شود. تمام این تغییر و تحول طی یک سازو کار عجیب و حکمت و قدرتی نافذ صورت می‌گیرد. و این توئی که نبات سبز را از دانۀ خشک و خرمای ساقه بلند را از هستۀ جامد می‌رویانی و تخم مرده را از مرغ زنده بیرون می‌کنی. کدام قدرت بزرگتر و کدام صنعت عجیب‌تر و کدام عمل دقیق‌تر و محکم‌تر از این است؟! در عظمت خدای غالب و بخشنده هر فکر و اندیشه‌ای سرگردان شد و بلکه هر نشانه‌ای که در هستی وجود دارد در واقع سطری از کتاب عظمت خدا عزوجل و حرفی در کتاب وجود است که به الوهیت و ربوبیت پادشاه و معبود بر حق شهادت می‌دهد و تنها او به کسی از بندگانش که بخواهد بخشش بدون حد و در نهایت سخاوت وجود و کرم می‌دهد.

﴿لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨.

ای مؤمنان! هیچگاه کافران را به جای خدا عزوجل ولی و دوست نگیرید و همچنان به جای مؤمنان به عنوان دوست، برادر، یار و یاور که اگر با دشمنان خدا دوستی و با دوستانش دشمنی کنید شما بندگان حقیقی خدا و دوستانش نیستید و ادعای ایمان از سوی شما دروغ و بهتان است. ولی اگر از ناحیۀ آن‌ها ضرر حتمیی احساس کردید در چنین حالتی برای شما مجاز است تا در برابر آن‌ها از سخن نرم و نیکو البته ضمن حفظ دوستی خدا عزوجل کار بگیرید و این عمل از سوی شما نوعی تظاهر و خوش رفتاری زبانی است. و از خشم حق‌تعالی بترسید که او شما را بر حذر داشته و از همۀ آنچه موجب عقاب و عذاب اوست نهی فرموده است و به زودی به سوی او باز می‌گردید تا هریکی را مطابق اعمالش جزا دهد و براساس آن برای نیکوکاران جزای نیک و برای بدکاران عذاب آتش است.

﴿قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٩.

و به امّت خود خبر بده که هر کسی در نیّت خود چیزی را پنهان دارد و یا عملی را آشکار سازد حق‌تعالی همه را می‌داند و از او هیچ چیزی پوشیده و پنهان نیست و اگر دانش و علم او چنین باشد که هست پس چرا نباید گرامی و بزرگ داشته شود.

او از همه به تعظیم و خوف سزاوارتر است و در کنار اینکه تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملک اوست دانش او بر همه چیز احاطه دارد و همه را آمار گیری و کفالت کرده است. او کسی است که زمان و مکان و انسان را آفریده و بر هرچیز قادر و تواناست و انجام هیچ کاری او را عاجز ساخته نمی‌تواند و هیچ غلبه گری نمی‌تواند بر او غلبه کند و حصول هیچ مطلوبی از او فوت نمی‌شود. او از داشتن هرگونه شبیه و مانند بزرگتر است و معبود به حقی جز او نیست.

﴿یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠.

و در روز قیامت عمل هر عمل کننده‌ای جزا داده می‌شود. برای اهل خیر ثواب بهشت است و برای اهل شر عذاب و آتشی است شعله‌ور. آنچه را انجام دادی مقابل خود می‌یابی و ثواب عملکرد نیک پاداش جزیل از سوی پروردگار جلیل است و جزای فعل بد خسارت و آتش است.

در آن وقت بدکاران آرزو می‌کند که ای کاش بین آن‌ها و عمل‌شان به اندازۀ آسمان و زمین فاصله می‌بود، ولی هیهات!! به خدا عزوجل سوگند چنین شخصی بدون شک در سختی قرار دارد و برای او هیچ‌گونه رهائیی نیست. و حق‌تعالی به شما از باب انذار و رفع عذر خبر داده تا هر ذاتی از فرومایگی دور شود و به صلاح و تقوا دست یازد.

و از جملۀ رأفت و مهربانی خدا بر بندگانش یکی هم این است که آن‌ها را از روز آخرت بر حذر داشته، چون اوتعالی به مخلوقاتش لطیف است و به آن‌ها اموری را خبر داده که مایۀ خورسندی‌شان است و از اموری باز داشته که به آن‌ها زیان دارد. و از جملۀ رأفت او یکی هم مهلت دادن و قبول توبه و اقامه حجّت و برهان می‌باشد.

﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١.

ای آنکه ادعای محبت خدا عزوجل را داری! باید بر این محبت خود دلیلی از پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اقتدا به ایشان بیاوری. کسی که به هدایت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رهنمود شود یقیناً او را دوست دارد و هر که او را دوست داشته باشد خدا عزوجل را دوست دارد و کسی که حق‌تعالی را دوست داشته باشد مستوجب حصول رضای او می‌شود، ادعای بدون دلیل و برهان یک ادعای صرف و گفتار بدون عمل مجرد افتراست. و هر که از این پیامبر امّی و ناخوان پیروی کند مولایش او را دوست دارد و او را برمی‌گزیند و از خطاها و بدی‌هایش دَرمی‌گذرد؛ زیرا خداوند عزوجل دارای مغفرت فراوان است و با طاعاتی کم بسیاری از معاصی را می‌زداید. او دارای رحمتی بزرگ است که شدّت مهر و محبت او نسبت به بندگانش از مهر و محبت مارد به فرزندش بیشتر می‌باشد، روی این اساس بر بندگان لازم است تا تمامی این فضائل را با امتثال امر اوتعالی و رهیابی و اقتدا به کتاب منزل از آسمان پاسخ گویند.

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٢.

ای محمد ج! برای مردم بگو اگر شما ارادۀ رستگاری و سعادت و پیروزی دارید پس از خدا عزوجل و پیامبرش بترسید و به قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طریق اجرای اوامر و اجتناب از نواهی عمل کنید و اگر تکذیب و اعراض کردید در اینصورت شما از جملۀ کفّار خواهید بود و حق‌تعالی بر کفّار خشم می‌گیرد و بدکاران را دوست ندارد زیرا آن‌ها دشمنان خدا عزوجل و پیامبر اویند.

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٣.

حق‌تعالی آدم علیه السلام را به نبوّت و پیامبری برگزید و نوح علیه السلام را که اولین رسول و ابراهیم علیه السلام که پدر پیامبران است و آل عمران را که خاندان طاعت و صلاح بودند. خداوند عزوجل این‌ها را از میان تمام مردم برگزید و با گزینش خود ویژگی بخشید. این‌ها حقیقتاً به حقوق ولایت و دوستی خدا عزوجل عمل نموده و شکر هدایتش را برجای آوردند.

﴿ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٣٤.

همۀ این‌ها از یک نسل اند و همواره آیندگان‌شان در خیر و صلاح میراث می‌برند و در فضائل با هم شبیه‌اند. آن‌ها خاندان نیکی و تقوا و در کرم و خوبی از یک دسته‌اند و حق‌تعالی بهتر می‌داند چه کسی را برمی‌گزیند زیرا او تمام اصوات، حرکات و امور نهان و نیت‌ها را می‌داند. روی این اساس انتخاب و گزینش اوتعالی از روی علم، دانش و حکمت است.

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٥.

و ای محمد ج! برای مردم داستان عجیبی را یادآوری کن، هنگامی که همسر عمران آن ولیّ و صدّیق گفت: من نذر کردم تا حمل خویش را بعد از ولادتش مخصوص خدمت در بیت المقدس قرار دهم و از تو ای خدای بزرگ می‌طلبم تا این نذر مرا بپذیری زیرا تو می‌دانی که من این عمل را برای رضای تو انجام داده‌ام و در آن هیچ‌گونه ریا و خود نمائیی نیست چون تو بر تمام آنچه در نهان انسان‌ها قرار دارد آگاهی و هر آوازی را می‌شنوی و می‌دانی چه کسی در عمل خود اخلاص دارد و چه کسی ندارد تا او را کیفر دهی.

﴿فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٣٦.

پس زمانی که حمل خود را گذاشت فرزندش را دختر یافت از این‌روی بسیار متأثر شد و عذر خواست زیرا در آن روزگاران عادت چنین بود که مردان را برای نذر اختصاص می‌دادند و از دختران در تنظیم امور منازل استفاده می‌نمودند و چون حق‌تعالی بر همه چیز آگاه است، بناءً لازم نیست به او گفته شود که نوزاد دختر است.

سپس همسر عمران در نهایت حسرت گفت: هیچگاه زن در توان و نیرو و تحمل خویش مانند مرد نیست؛ زیرا زن ضعیف و صلاحیت مادری دارد در حالی که مرد برای کار و تلاش است.

سپس خبر داد که نام نوزاد خویش را مریم گذاشته است. مریم در زبان آن‌ها به معنی فرمانبردار و عابد می‌باشد. این نام را بر نوزاد از روی نیک فالی گذاشتند. همسر عمران همچنان گفت: و من از تو ای پروردگار می‌طلبم تا او و ذریه‌اش را از شر وسوسه‌های شیطان و فتنه‌هایش نگهداری؛ زیرا هر کسی را تو نگهداری در امان خواهد بود و هر که را از وسوسه‌های شیطان حفظ کنی در انجام امور خیر و ایمان موفق می‌شود.

﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ ٣٧.

حق تعالی عزوجل این نذر را از مادرش پذیرفت و آن را مبارک گردانید، حفظ کرد، هدایت نمود و جایگاه محترمانه‌ای به او بخشید و تمام امورش را نیکو ساخت و او را برگزید و پیامبر خویش حضرت زکریا را مسئول تربیتش قرار داد. ایشان متعهد اصلاح تمام امور مریم مطابق با مصلحت وی شد و به گونه‌ای بسیار نیکو تحت رعایت و سرپرستی خود قرار داد، از این‌روی مریم زنی عابد و مطیع پروردگار بار آمد و برای خود معبدی برای ذکر و عبادت قرار داد. مریم هرگاه به غذا نیاز پیدا می‌کرد پروردگار بدون اینکه مریم دچار زحمت شود و از روی کرامت به او این طعام را آماده می‌فرمود. زکریا علیه السلام از وجود این طعام در شگفت شد و پرسید که ای مریم این طعام برای تو از کجا آمده است؟ مریم پاسخ داد: این غذا روزیی از جانب خدای کریم و منّان است و اوتعالی برای کسی که بخواهد بی‌حدّ نعمت می‌دهد که خداوند عزوجل دارای فضل وجودی عظیم است.

﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨.

و چون زکریا این کرامت و نشانۀ صلاح را در مریم ملاحظه نمود و دید که حق‌تعالی به گونۀ غیر معمول و بدون سعی و تلاش از جانب مریم به او غذا آماده می‌کند این حالت او را به طمَع اولاد انداخت، این بود که از خداوند متعال زاری کنان خواست تا به او از همسر عقیمش در حالی که خود از نیز پیری کهن سال بود فرزندی عطا کند؛ زیرا می‌دانست هیچ پدیده‌ای در هستی در برابر قدرت خداوند عزوجل محال و سخت نیست.

﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٣٩.

حق‌تعالی دعای ذکریا را قبول فرمود از این‌روی ملائکۀ رحمت او را در حالتی ندا کردند که در مسجد خویش و در محراب مصروف نماز بود و او را به نوزادی گرامی و کودکی بردبار بشارت دادند که نبوت عیسی علیه السلام را تصدیق می‌کرد، پیامبری که از سوی خالق متعال با واژۀ «کن» و بدون پدر به وجود آمد. این نوزاد مبارک به زودی و بعد از اینکه بزرگ شود بر مردم زمان خود با علم، حکمت و نبوّت سیادت پیدا خواهد کرد. او مردی پرهیزگار و با عفتی بود که از خدا عزوجل می‌ترسید، او خویشتن را از شهوات و از نزدیک شدن به زنان باز می‌داشت زیرا مصروف عبادت، سیادت بر مردم و مشغولیت در امور خیر و انجام اعمال صالح بود. او پیامبری بود که به سویش وحی می‌شد و از هرگونه خطا و گناه معصوم بود و حکیمانه عمل می‌کرد.

﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ ٤٠.

گفت ای پروردگار من! چگونه دارای نوزادی خواهم بود در حالی که عمری دراز بر من گذشته و استخوان‌هایم پوسیده و پیری بر من هجوم آورده است و همسر من نیز عقیم و نازای می‌باشد؟! حق‌تعالی به او خبر داد که آنچه را اراده کند انجام می‌دهد و هیچ کاری در پیشگاه او دشوار و محال نیست؛ زیرا قدرت و توان خدا عزوجل کامل و حکمتش جاری و نافذ است و حتی از سنگ نیز آب بیرون می‌آورد.

﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٤١.

زکریا علیه السلام گفت پروردگارا! برایم نشانه‌ای قرار بده تا از آن بفهمم که همسرم حامله شده است. خداوند عزوجل به او خبر داد که این نشانه ناتوانی‌ات از صحبت به مدّت سه روز است که البته این ناتوانی بر اثر بیماری و گنگی نیست بلکه تو ای زکریا نمی‌توانی از آنچه در نهان داری مگر به اشاره تعبیر کنی ولی می‌توانی خدایت را یاد کنی، پس ذکر خدای را در اول روز بعد از طلوع خورشید و در آخر آن قبل از غروب بگوی تا از این طریق به اظهار شکر بپردازی و به نعمت پروردگار بر خود اعتراف کنی و در ضمن به عبودیت خود ادامه دهی!

﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٢.

و یاد آور هنگامی را که ملائکه به مریم گفتند: همانا پروردگار و مولایت تو را از میان تمام زن‌ها بر گزید و تو را با گرامی داشتن و استقامت دوست گرفت و از انجام هر عمل بدی پاک کرد و از افترای یهودیان بر تو که دروغی بزرگ گفتند منزه ساخت و جایگاهت را محفوظ داشت و تو واقعاً شایستۀ انتخاب و برگزیده شدنی!.

﴿یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ ٤٣.

پس بر عبودیت مولای خود ای مریم و بر ذکر و شکرش ادامه بده که از طریق عبادت انسان به سیادت، زیادت و سعادت می‌رسد و بر ادای نماز با نماز گزاران مداومت و همیشگی کن که نماز مایۀ روشنائی چشم و سرور روح و ستون دین است. و با عبادت می‌توانی به مقامات بلند و بخشش‌های نیکو و درجات والا برسی!

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٤٤.

این اطلاعاتی که از امور غیبی به تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ارائه کرده‌ایم اگر خدا عزوجل ارائه نمی‌کرد تو هرگز آن‌ها را نمی‌دانستی؛ زیرا هیچ راهی برای دسترسی به آن‌ها جز از طریق وحی نیست، اطلاعاتی مانند داستان همسر عمران و دخترش مریم پاک و زکریا فرزندش یحیی و تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم در آن روزی که با هم به منظور کفالت مریم قرعه زدند و هنگامی که دربارۀ آن اختلاف نمودند در میان آن‌ها نبودی! این‌ها همه دلیل بر صدق تو و بر این است که تو پیامبری از جانب خدا می‌باشی!

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ٤٥.

و یاد آور هنگامی را که فرشته‌ای نزد مریم علیها السلام آمد تا او را به فرزندی بشارت دهد که از او بدون ازدواج زاده شود و براساس آن هم او و هم فرزندش نشانه‌ای بر قدرت خدای لطیف و با خبر باشند؛ زیرا اصل بر این است که فرزند از پدر و مادر زاده شود مگر آدم علیه السلام و عیسی علیه السلام که آدم از خاک آفریده شد و عیسی با کلمۀ «کن» که از جانب خدا عزوجل گفته شد به وجود آمد.

حق‌تعالی تو را ای مریم به عیسی علیه السلام بشارت داد و او را نام گذاشت و بر گزید و گرامی داشت و به سوی خویش بلند بُرد و او را امام مردم در زمین قرار داد و دارای مقام و منزلتی گرامی ساخت و در آخرت نیز در نشیمنگاه صدق و در مقامی بزرگ توأم با احترام و تقدیر مقرب درگاه خود خواهد ساخت.

﴿وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٤٦.

و از معجزات آفرینش عیسی علیه السلام یکی هم این است که او در گهواره هنگامی که راه رفتن بلد نبود، به گونه‌ای سخن گفت که گویا در زمان رشد و کمال خویش قرار داشت، از این‌روی کلام او کلام اطفال و کودکان نه، بلکه سخن بزرگان بود. او از جملۀ نیکوکارانی است که در آغوش لطف و عنایت حق‌تعالی قرار داشت و با حفظ و عنایت خدا عزوجل از گناه معصوم بود.

﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٧.

مریم از اینکه برایش فرزندی باشد در حالی که ازدواج نکرده و هیچ مردی به او نزدیکی ننموده در تعجب واقع شد. فرشته خطاب به او گفت: حق‌تعالی بر هرکاری قادر و تواناست و هیچ عملی او را عاجز نمی‌تواند. امر او غالب شد و مشیتش نافذ و قدرتش عمومی و هرگاه خداوند عزوجل ارادۀ ایجاد پدیده‌ای را بکند به او می‌گوید باش! پس او می‌باشد.

﴿وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٤٨.

و خداوند عزوجل به عیسی علیه السلام نوشتن را بدون معلم آموخت و به او علم نافع و فقه در دین را آموزش داد و دانش کتاب موسی علیه السلام تورات را نیز به او داد. کتاب وی انجیل است و در آن آمده که نوشتن با دست امتیاز، وفقه در دین شرف و پیروی وحی رستگاری و نجات است.

﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٤٩.

و خداوند عزوجل عیسی علیه السلام را گرامی می‌دارد و او را به سوی بنی‌اسرائیل می‌فرستد و او به آن‌ها خبر می‌دهد که با خود دلیل و گواهی قاطع و روشن بر صحّت نبوّت و ثبوت پیامبری خویش دارد.

از جملۀ این نشانه‌ها یکی این است که او کور مادر زاد را به اذن خدا عزوجل بینا می‌سازد و به اذن خدا عزوجل بیمار «برص» را شفا می‌دهد و به او پوستی زیبا می‌بخشد و به اذن خدا عزوجل روح مرده را باز می‌گرداند و او را زنده می‌نماید و به آن‌ها از امور غیبی مانند انواع عذایی که در خانه‌های‌شان قرار دارد و آن‌ها ذخیره ساختند و پنهان داشتند خبر می‌دهد در حالی که در گذشته هرگز خانه‌های آنان را ندیده است ولی خداوند عزوجل به او چنین اموری را خبر داده است.

این‌ها همه نشانه‌ها و دلائل قاطع بر صدق پیامبری اوست، اگر آن‌ها اراده تصدیق و پیروی‌اش را دارند اینک صبح برای هر بیننده‌ای دمید و نشانه‌ها برای هر سوالگری برپای شد.

﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٥٠.

و من بعد از موسی علیه السلام آمده‌ام در حالی که پیامبری او را تصدیق می‌کنم و حق‌تعالی رسالتم را مایۀ رحمت برای شما قرار داده؛ زیرا تا حد زیادی در آن اعتدال و رخصت وجود دارد از جمله اینکه برای شما بعضی از آنچه در شریعت موسی علیه السلام حرام بوده حلال شده است.

بر صداقت و راستی آنچه شما را به سوی آن فرا می‌خوانم نزد من معجزه‌ای ظاهر و دلیلی ثابت وجود دارد، پس از خدا عزوجل بترسید و از من پیروی کنید و به من باور داشته باشید.

در این دعوت، هردو رکن عبادت یعنی اطاعت از خدا عزوجل و متابعت از پیامبران یا همان اخلاص و متابعت وجود دارد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٥١.

مستحق الوهیت و عبودیت تنها خدای یکتا و یگانه است، او که من و شما را آفریده است. من نه خدا می‌باشم و نه فرزند او و نه سوم سه؛ پس تنها خدا عزوجل را عبادت کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید. همانا من بنده‌ای از بندگان اویم که مرا به پیامبری گرامی داشته. این حقیقتی واضح و آشکار و راه راست به سوی نعمت ماندگار و رستگاری بزرگ می‌باشد.

﴿۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢.

و چون عیسی علیه السلام تکذیب یهودیان و مکر و حیلۀ‌شان را و اینکه ارادۀ کشتن او را داشتند ملاحظه نمود در حالی که چنین عاملی با پیامبران گذشته نیز صورت گرفته بود، خطاب به مؤمنانی که او را تصدیق نموده بودند گفت: چه کسی من را حمایت می‌کند تا دین خدا عزوجل را تبلیغ کنم و چه کسی از من در برابر دشمنان خدا عزوجل دفاع می‌کند؟ برگزیدگان پیروانش گفتند ما تو را نصرت و یاری می‌دهیم و ما شهادت دادیم که خدایی جز خدای یگانه نیست و به او هیچ چیزی را شریک نیاوردیم و ما تو را بر صداقت و انقیاد خویش در پیشگاه خدا عزوجل گواه می‌گیریم.

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣.

سپس آن‌ها دعا نموده گفتند ای پروردگار ما! همانا ما انجیلی را که بر عیسی علیه السلام نازل نموده‌ای تصدیق کرده و از آن پیروی نمودیم، پس ما را از جمله صادقان روز قیامت بنویس! کسانی که بر سایر امت‌ها شهادت می‌دهند.

این آیه دلالت بر آن دارد که بزرگ‌ترین امری که در پیشگاه خدا عزوجل به آن توسل جسته می‌شود، ایمان به خدا عزوجل و پیامبرانش است و اینکه صدق در دنیا مایۀ نجات در آخرت می‌باشد.

﴿وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٥٤.

و برای عیسی علیه السلام دسیسه‌ای چیدند و برای کشتنش برنامه‌ای ریختند، حق‌تعالی دسیسۀ آن‌ها را با شکست مواجه کرد به این صورت که دیگری شیبه عیسی علیه السلام در نظر آنان آمد و آنان گمان کردند عیسی است و او را کشتند. اما عیسی علیه السلام را پس حق‌تعالی سالم نگهداشت و او را به آسمان بالا برد و به این ترتیب خدای بزرگ امور را بر آنان پوشیده ساخت و اسرارشان را برملا کرد و خال و ذلیل‌شان نمود؛ زیرا حق‌تعالی از آنان در مکر قوی‌تر است و جانب او غالب و دارای قدرتی بزرگ و فوق العاده می‌باشد و او به نفع دوستان و به ضرر دشمنان خود مکر می‌کند.

﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٥٥. ‌تر

خداوند عزوجل به عیسی علیه السلام خبر داد که در آینده او را مانند سایر بندگان خود می‌میراند و به سوی خود به گونۀ عذتمند و گرامی بالا می‌برد و از مکر و حیلۀ بدکاران حمایت می‌نماید و از همۀ پلیدی‌های اشرار که ارادۀ کشتنش را کردند پاک و آنان را خوار و ذلیل می‌سازد. حق‌تعالی به او این خبر را از این‌روی داد که تا به حسن تدبیر و عاقبت نیکو مطمئن باشد.

بالا بردن عیسی علیه السلام روحاً و جسماً بود، به این ترتیب نصرانیانی که ادعا می‌کنند عیسی علیه السلام کشته شده دروغ می‌گویند؟ کسی نیست از این‌ها سوال کند چگونه از یک سو او را خدا می‌گوید و از سوی دیگر ادعای کشته شدنش را دارند؟ اگر خدا می‌بود که کشته و به صلیب کشیده نمی‌شد. با این بیان خدای بزرگ آنان را تکذیب کرد و خدا عزوجل راست گفت و آنان دروغ گفتند و خوار و ذلیل شدند.

همچنان خداوند عزوجل به او خبر داد که اوتعالی پیروانش را بلند مرتبه و تا روز قیامت آن‌ها را غالب و پیروز می‌سازد. این‌ها کسانی‌اند که رسالت او را تصدیق کردند و تا پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیرویش نمودند و کسانی از امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم که به عیسی علیه السلام ایمان آوردند؛ نه یهودیانی که تکذیبش کردند و نه نصرانیانی که خدایش گفتند.

علت اختلاف مردم در شأن حضرت عیسی علیه السلام اینست که تا حق پیروز گردد و باطل نابود شود و مؤمن صادق به ثواب و پاداش برسد و کافر تکذیب‌گر عذاب شود؛ زیرا خدای‌تعالی داوری عادل است که سخنش فیصله‌کن و قاطع و رحمتش فضل و احسان است.

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٥٦.

اما کسی که تو را تکذیب کرد و به آنچه بر تو نازل شده کافر شد و گمان نمود که تو خدایی و یا آن‌ها تو را به صلیب کشیده‌اند، این‌ها باید بدانند برای‌شان در دنیا ذلّت و خواری، کشته شدن، اسارت و آوارگی است و در روز آخرت عذابی دردناک، در روزی که هیچ یاری دهنده و شفاعتگری برای‌شان نیست. این‌ها کسانی‌اند که قایل به سه گانه پرستی و عقیدۀ باطل به صلیب کشیده شدن عیسی علیه السلام اند.

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٧.

و اما کسی که رسالت‌های آسمانی را تصدیق کند و به خدا عزوجل ایمان آورد و اعمال شایسته‌ای مانند نماز، زکات و از این قبیل انجام دهد پس حق‌تعالی ثواب اینان را محفوظ می‌دارد و اجر و پاداش‌شان را به صورت کامل و بدون هیچ کاستیی می‌دهد؛ زیرا اوتعالی کسی را که مرتکب ظلم شود دوست ندارد، چه رسد به اینکه خود او بر کسی ظلم نماید چون پروردگار، ظلم را بر خود حرام نموده از این‌روی در حسنات نیکوکاران هیچ کمیی و در گناه گناه‌کاران هیچ زیادتی ایجاد نمی‌نماید.

﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ ٥٨.

ای محمد! این داستان‌ها را بر تو ارائه می‌داریم در حالی که کاملاً راست و صدق و در کتابی مبارک است که بر تو وحی کردیم و مطابق حق نازل شده است، کتابی که مایۀ شرافت تو و قوم تو و حکمتی بی‌پایان است؛ چون آن را خدایی نازل نموده که سیادت او کامل و پادشاهیش عظیم است. او حکیمی است که آن را به دقّت مفصل نموده و به منظور هدایت نازل فرموده است.

﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٥٩.

همانا آفرینش عیسی علیه السلام همانند آفرینش آدم است، آدم علیه السلام بدون داشتن پدر و مادر آفریده شد، چنین آفرینشی در اعجاز خویش کامل‌تر است و قدرت حق‌تعالی را بهتر نشان می‌دهد، پس آفرینش عیسی علیه السلام از باب اولی چنین نتیجه‌ای را با خود خواهد داشت.

در این از اسلوب و روش «ارائۀ مثال و اقناع به گونۀ تدریج و حوالۀ امر مشکوک به امر معلوم» استفاده شده چون تمام صاحبان عقل و خرد اتفاق دارند که حضرت آدم علیه السلام از خاک آفریده شده و با قول خدا عزوجل «کن» شکل گرفته است.

با ملاحظۀ همۀ این امور آفرینش عیسی علیه السلام مایۀ تعجب و استغراب نیست.

﴿ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ٦٠.

سخن قاطع و فیصله‌کن در قضیۀ عیسی علیه السلام همین است که گفته آمد. این سخن کاملاً راست، روشن و حقیقتی واضح و آشکار است پس تو با شک کنندگان مباش، بلکه به آنچه گفتیم باور کن و به بیهوده گوئی‌های آن‌ها التفات نکن و به سخنان افترا آمیزشان باور نداشته باش!

﴿فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦١.

هر که با تو بعد از حقایقی که ارائه کردیم به مخالفت بر خیزد و مخاصمه نماید، تو با آن‌ها «مباهله» کن و آنان را امر نما تا دوست‌دارترین مردم خویش مانند فرزندان و زنان را جمع کنند سپس از آنان بخواه تا کسانی را که دربارۀ عیسی علیه السلام دروغ می‌گویند لعنت کنند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نصرانیان نجران را دعوت به مباهله کرد ولی آنان حاضر نشدند و به این ترتیب حق پیروز شد و دعوای دروغ و گناه آلود آن‌ها شکست خورد و برای هر که دروغ بگوید متناسب با دروغش نصیبی کم یا زیاد از لعنت خواهد بود.

﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦٢.

آنچه به شما دربارۀ عیسی علیه السلام خبر دادیم صحیح، ثابت و حقیقتی قاطع است. او بنده‌ای از بندگان خدا و پیامبری بر گزیده و گرامی است. مادرش مریم است و پدری ندارد. او با کلمۀ «کن» به وجود آمده نه از راه حرام، آنگونه که یهودیان ادعا می‌کنند، لعنت خدا بر چنین مدعیان دروغین باد.

او مطابق ادعای نصرانیان نیز فرزند خدا نمی‌باشد، غضب خدا عزوجل بر اینان باد. بلکه صحیح و ثابت آنگونه است که در قرآن کریم آمده؛ روی این اساس خدایی جز اوتعالی که مستحق عبادت باشد نیست، نه عیسی علیه السلام و نه دیگران و اوتعالی همسر و فرزندی ندارد بلکه یگانه و یکتا و از همه بی‌نیاز است، پروردگار نزائیده و نه هم کسی از او زاده شده و نه برای او همتا و مانندی هست. حق‌تعالی صاحب عذّت و کمال است که از جمله لوازم عزّت او تفردش به جمال و یگانگیش به کمال است. او ماسوای خود را مقهور خود نموده و کسانی را که با او دوستی کنند عزّت می‌دهد و دشمنانش را ذلیل می‌نماید. خدای‌تعالی حکیمی است یگانه و از جمله حکمت‌هایش ابداعی است که به خوبی و نیکوئی انجام داده طوری که از حسن این ابداع تمام عقل‌ها و خردها مات و مبهوت صنعت اوتعالی می‌شوند.

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٣.

اگر آن‌ها این حقیقت، حقیقت اخلاص توحید و ترک شرک و صدق وحیی که به سوی تو نازل شده را تکذیب کردند بدان که آن‌ها تبه کاران اند؛ زیرا کسی که دلیل و برهان را ترک نماید و به آن کفر ورزد، دارای قلب و تصوری فاسد است و حق‌تعالی حقیقت حال او را می‌داند و به زودی در برابر عملکردش به او کیفر می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو بیائید با هم روی یک سخن عادل و قاطع که ما و شما را یکجا بسازد اتفاق کنیم، این سخن این است که تنها خدا عزوجل را پرستش کنیم و به او هیچ چیزی را شریک نیاوریم و هیچ مخلوقی مخلوق دیگری را خدا نپندارد و هیچ عبادتی را بخاطر آن انجام ندهد خواه این مخلوق بُت باشد یا شیطان و یا صلیب. و نه مانند یهودیان و نصرانیان باشیم که عزیر علیه السلام و عیسی علیه السلام را پرستش کردند و نه اینکه علما و اندیشمندان و عبّاد خود را موقف خدائی بدهیم تا دست به تحلیل و تحریم بزنند. اگر آنان این دعوت را نپذیرفتند و جز به کفر و تکذیب راضی نشدند برای آن‌ها بگو ای یهود و نصارا! ما خدا عزوجل را به یگانگی می‌پرستیم و به او هیچ چیزی را شریک و انباز قرار نمی‌دهیم و به تمام آنچه غیر از خدا عزوجل پرستش شود کافریم. این حقیقت اسلامی است که به معنی تسلیم شدن و خضوع در برابر پروردگار عالمیان می‌باشد.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٥﴾.

ای یهودیان و نصرانیان! چگونه به دروغ و بهتان ادعا می‌کنید که ابراهیم علیه السلام یهودی یا نصرانی است در حالی که تاریخ گواه است او سال‌ها و بلکه قرن‌ها پیش از به وجود آمدن یهودیت و نصرانیت می‌زیسته است، شما نه وحی را گرفته‌اید و نه تاریخ را تصدیق کرده‌اید و نه عقل را حق داوری بخشیدید! تورات و انجیل بعد از ابراهیم علیه السلام بر موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام نازل شده است! چرا اینگونه دست به تحریف و تبدیل حقایق می‌زنید؟!

﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٦٦.

شما ای یهودیان و نصرانیان! در قضیه‌ای کاملاً واضح و آشکار یعنی قضیۀ عیسی علیه السلام جدل کرده‌اید! شما او را دریافته و با او زندگی نموده‌اید ولی دربارۀ ابراهیم علیه السلام در حالی مخاصمه نموده‌اید که او قرن‌ها پیش از شما می‌زیسته و شما اطلاعی از احوال او ندارید ولی با همۀ این‌ها ادعا می‌کنید که او یهودی یا نصرانی است. یک انسان چگونه دربارۀ مسأله‌ای ابراز نظر می‌کند که آن را نمی‌داند؟! ابراهیم علیه السلام که قبل از آمدن موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام دین حنیف و متعدل خود را آورده است و هیچ ارتباطی بین او و یهودیان و نصرانیان نیست. اما افسوس، کسی که دچار ذلّت و خواری شده کَی قانع می‌شود. علم و دانش فقط از آن خداست؛ زیرا او همه چیز را می‌داند اما شما مردمانی جاهل و کودنید.

﴿مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٦٧.

ابراهیم علیه السلام نه یهودی بود و نه نصرانی زیرا قبل از این‌ها می‌زیسته است ولی پیرو دین حنیف و مسلمان بود و از جملۀ مشرکان نبود، کسانی که می‌گفتند عزیر و عیسی فرزندان خدایند.

﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٨.

سزاوارترین مردم به پیروی از ابراهیم علیه السلام پیامبر گرامی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است نه یهود و نصارا و همچنان سزاوار کسی است که از ابراهیم علیه السلام و دین حنیف، معتدل و ملت یکتاپرست او پیروی کند چه از امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشد یا سایر امم تا به روز قیامت. بنابراین هر انسان حنیف، مسلمان، یکتاپرست و بیزار از شرک بر دین ابراهیم علیه السلام است، دینی که حق‌تعالی برای خود برگزیده و آن را دوست می‌دارد و ولی و سرپرست کسی است که به آن باور داشته باشد و آنکه حق‌تعالی متولی امور او شود او را مورد تأیید خود قرار داده و سرپرستی‌اش را به نیکوئی انجام می‌دهد و تمام امورش را اصلاح و خودش را خوشبت می‌سازد.

﴿وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٦٩.

گروهی از یهود و نصارا آرزو دارند تا شما از اسلام مرتد شده و راه هدایت را گم کنید، آن‌ها به منظور تحقق این آرزو دست به شبهه اندازی می‌زنند و فتنه انگیزی می‌کنند. این اعمال را نظر به حسادتی که نسبت به هدایت شما دارند و از روی سر کشی و گمراهی انجام می‌دهند، ولی هرگز به شما ضرر رسانیده نمی‌توانند؛ زیرا حق‌تعالی متولی امورتان است و به زودی حیله و ضرر آن‌ها را بر خودشان باز می‌گرداند و در پی آن عذاب‌شان را مضاعف می‌سازد. آن‌ها بدی عملکرد جاهلانۀ خود را نمی‌دانند و بر خطر آنچه انجام می‌دهند واقف نیستند.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ ٧٠.

ای یهود و نصارا! چرا محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قرآنی را که بر او نازل شده تکذیب می‌کنید در حالی که به یقین می‌دانید آنچه را او آورده حق و ثابت است؛ زیرا در کتاب‌های خودتان ذکر شده و پیامبرانتان بر بعثت او به شما بشارت داده‌اند و شما نشانه‌هایش را به گونۀ واضح و آشکار دریافتید ولی از روی عمد وقصد گمراه و کافر شدید.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٧١.

ای یهود و نصارا! چرا از روی مکر، فریب، پنهان‌کاری و تحریف کلام خدا عزوجل حق را با باطل خلط می‌کنید؟ و چرا صداقت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را که نزد شما حقیقتی ثابت است انکار می‌کنید و با این عمل، حق واضح را پنهان می‌نمائید؟ پس شما در بین پنهان‌کاری و پوشیده‌سازی شیطان قرار دارید در حالی که در صدق حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و صحت آنچه آورده یقین و باور کامل دارید.

﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٧٢.

برخی از اندیشمندان یهود برای عوام خویش گفتند: در اول روز قرآن و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق کنید و در آخر روز از آن دین رجوع کنید چون هرگاه شما چنین تعاملی انجام دهید مردم دربارۀ اسلام دچار شک می‌شوند و از اسلام مرتد می‌گردند؛ زیرا به زودی خواهند گفت که چون یهودیان خلل و نقصی را در اسلام ملاحظه کردند از دین اسلام باز گشتند و به این ترتیب دین خویش را ترک می‌کنند این یک حیله و مکر و خباثتی بود که یهودیان بنابر شرارت و بدکارگی انجام می‌داده‌اند.

﴿وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٧٣.

برخی از یهودیان خطاب به برخی دیگر گفتند: جز به هیچ‌کس اطمینان و باور نداشته باشید. این سخن را از روی تعصب کورکورانه می‌گفتند. اما غیر یهودی در نظر آن‌ها متهم است و سخنش را نمی‌پذیرند. در اینجا حق‌تعالی خبر می‌دهد که هدایت براساس هوی و هوس و ارادۀ آن‌ها نیست بلکه هدایت در دین اسلام است، دینی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث و به پیامبری بر گزیده شده است.

یهودیان از این می‌ترسیدند که حق‌تعالی دیگران را به رسالت خویش کرامت بخشد از این‌روی از روی حسادت، سر کشی و از بیم اینکه مسلمانان در روز قیامت بر علیه آنان در صورتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ابتداءً تصدیق و سپس تکذیب کنند حجّت نیاورند، حاضر به اعتراف به اسلام نشدند، از این‌روی این دسیسه را چیدند که اصلاً ایشان را تصدیق نکنند و از این طریق برای مسلمانان راهی بر خود باز نگذارند. حق‌تعالی محمد صلی الله علیه و آله و سلم را امر کرد تا به آن‌ها خبر دهد که پیامبری ملک و مخصوص آن‌ها نیست بلکه فضل خداست که به هر کس از بندگان خود بخواهد می‌دهد و اوتعالی به این امر که رسالت خود را در کجا قرار دهد داناتر است زیرا فضل و بخشش خدا عزوجل بسیار است و او می‌داند چه کسی مستحق نبوت و پیامبری و دوستی و اهل فضل و مستحق کرامت است.

﴿یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤.

و حق‌تعالی برای نبوّت و پیامبری کسی از بندگان خود را برمی‌گزیند که صلاحیت این وظیفه را مطابق با خواست او داشته باشد؛ زیرا بخشش او بی‌حد و حصر و بزرگ است و فضل او به حدی واسع است که خلایق قدر آن را نمی‌دانند. نبوّت و پیامبری اصلاً فضل الهی است که ارتباطی به نسب و حسب و مقام و سرمایه ندارد بلکه عنایت و توجه حق‌تعالی برای کسی است که او خواسته باشد.

﴿۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٥.

در میان یهودیان، هم امانت نگهدار وجود دارد و هم خائن. امین‌شان را اگر بر مال بسیار امین سازی تمام آن‌ها را به تو باز می‌گرداند؛ زیرا وجدانی بیدار و تقوای بسیار دارد و امانت نگهدار است. – ببینید قرآن کریم چقدر انصاف دارد و در قضاوت خود عدالت می‌نماید – در کنار این‌ها گروهی از یهودیان خائنانی‌اند که اگر آنان را بر مالی اندک هم امین سازی آن را باز نمی‌گردانند و دست به خیانت می‌زنند مگر اینکه مراقب او باشی و هرگز از او چشم بر نداری که در چنین حالتی از تو ترسد.

این آیه دلالت بر آن دارد که ما نباید در قضاوت‌های خویش عمومیت صورت دهیم بلکه لازم است به تفصیل قضایا نگاه کنیم تا به کسی ظلم نشود و هیچ خائنی را تأیید ننمائیم. سبب خیانت یهودیان نسبت به مسلمانان در این است که آن‌ها بر این باورند که برای یهودی مجاز است تا به غیر یهودی خیانت کند و برای «امّی‌ها» که منظورشان عرب است نزد آن‌ها هیچ‌گونه احترام و توقیری نیست و نه هم اموال‌شان نزد آن‌ها ارزش دارد، چنین پندارهای دروغینی آن‌ها را وا داشته تا اموال مردم را برای خود مباح و حلال بدانند. حق‌تعالی این پندار و گفتار آنان را تکذیب کرد و خبر داد که خود آن‌ها نیز می‌دانند که دروغ می‌گویند و افترا می‌کنند.

﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧٦.

قضیه آنگونه نیست که می‌پندارند کسی که در اموال دیگران خیانت کند بخشوده می‌شود، بلکه صحیح این است که هر آن کس تقوای خدا عزوجل را رعایت کند و به عهد و پیمان خویش وفا نموده و امانت دیگران را واپس بدهد چنین کاری تقوای خداست و حق‌تعالی پرهیزگاران را که از او می‌ترسند و مراقبتش می‌کنند دوست دارد.

این آیه بیان می‌دارد که آن‌ها در این پندارهای خود راه درست را نپیمودند. حق‌تعالی خبر داد که خائن مورد محاسبه قرار می‌گیرد و امانت نگهدار پاداش نیکو داده می‌شود و نزد خدا عزوجل گرامی است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٧.

این یهودیان و امثال آن‌ها کسانی‌اند که دین خود را در بدل بهای اندکی از متاع ناچیز دنیا و عرضۀ زودگذر آن فروختند. این‌ها در آخرت حق و حصه‌ای از مغفرت الهی و رضوان او ندارند. کیفرشان این است که در آخرت حق‌تعالی از آنان از روی خشم و غضب روی برمی‌تابد و با آن‌ها سخن نمی‌گوید و با نظر رحمت به سوی‌شان نمی‌نگرد و آن‌ها را از گناه و پلیدی‌های معصیت پاک نمی‌نماید و برای‌شان در روز قیامت در پیشگاه او به علت اعمال بد، فساد در گفتار، کردار، احوال و اموال، عذابی است دردناک. آن‌ها پیامبران را تکذیب کرده و به آنان کفر ورزیدند و در مال خیانت روا داشته پیمان شکنی کردند، ازاین‌روی کیفرشان در آخرت همان است که مستحق آن اند.

﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٨.

گروهی از یهودیان هنگام خواندن تورات زبان خویش را به منظور تغییر معنی و مفهوم کلام خدا عزوجل تحریف می‌نمایند تا به مردم طوری وانمود کنند که سخن تحریف شده کلام خدا در تورات است در حالی که در این عملکرد خود دروغ می‌گویند و بهتان می‌بندند. این‌ها با این عمل مرتکب دو خطا و گناه بزرگ شده‌اند: گناه تغییر و تبدیل کلام خدا عزوجل و گناه دروغ و افترا بر او تعالی. این‌ها می‌دانند که هم در گناه تغییر و هم در گناه افترا در هردو حال بر خدا عزوجل دروغ می‌گویند. آن‌ها با این کار خود صفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را تغییر داده و منکر آن صفات در تورات شدند و با حدود پروردگار بازی نموده، در کتاب الهی دست به تقدیم و تأخیر زدند. پس جزای آن‌ها این است که حق‌تعالی بر آنان خشم گرفت و عذابی دردناک منتظر آن‌ها و تمام کسانی از امّت اسلام و منتسبین فرقه‌های گمراه است که مرتکب جنایت تبدیل و تحریف معانی کلام خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند.

﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩.

مردم نمی‌توانند بعد از اینکه حق‌تعالی آنان را به حکمت، نبوّت و علم نافع مشرف ساخته، دیگران را به سوی عبادت خویشتن یا شرک به خدا دعوت کنند، چنین پدیده‌ای نمی‌تواند از فطرت‌ها و عقل‌های سالم سَر زند چنان‌چه در نقل و روایات صحیح نیز دربارۀ امکان این امر ذکری نیامده است، چنین چیزی اصلاً امکان ندارد. این امر دلالت بر افترای نصرانیان بر عیسی علیه السلام دارد زمانی که گمان کردند او مردم را به سوی عبادت خود فرا می‌خوانده است. همانا حق‌تعالی عیسی علیه السلام را به عنوان پیامبر و بنده‌ای از بندگان خود فرستاده تا مردم را به عبادت خدای یگانه دعوت کند. ایشان این رسالت را به خوبی انجام داد و در عبودیت و دعوت خود اخلاص داشت.

خداوند عزوجل هرگاه پیامبری بفرستد وی مردم را به عبادت خدای یگانه و اتمام عبودیت و اعتقاد به الوهیت کسی که او را فرستاده دعوت می‌کند. پیامبر مردم را امر می‌نماید تا ربانی و خدایی باشند و حکمتی را که خدای‌تعالی بر پیامبران خود نازل نموده بیاموزند و خویشتن را با کسب علم نافع و انجام عمل صالح تربیه کنند. کسی که علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران نیز بیاموزاند و در راه چنین کاری صبر و استقامت داشته باشد، چنین کسی در ملأ اعلی یاد می‌گردد.

در ربانی گفتن کسی که علم می‌آموزد و عمل صالح انجام می‌دهد دو نکته مد نظر است: یکی شرافت دادن به وی و دیگری بیان این نکته که اصل علم از جانب خداست. این اصل در خصوص هر مسلمان و دعوتگری مصداق دارد چه رسد به پیامبرانی که آن‌ها در واقع کامل‌ترین خلق خدا عزوجل به شمار می‌روند؛ زیرا آن‌ها از مردم می‌خواهند تا عابد، حکیم و دانشمند باشد و خود آن‌ها نیز به خاطر انجام شکر نعمت علم و فقه در دین که به آن‌ها ارزانی شده به مردم کتاب و حکمت می‌آموزند.

﴿وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠.

برای هیچ پیامبری هر کسی که باشد مناسب نیست تا مردم را به عبادت ملائکه یا پیامبران دعوت کند و آن‌ها را مستحق حتی کوچک‌ترین عبادت بداند و یا در شأن آن‌ها قایل به یکی از صفات الوهیت گردد. یک پیامبر چگونه چنین کاری می‌کند در حالی که حق‌تعالی او را به منظور اصلاح مردم و رجعت آن‌ها به سوی پروردگارشان و بیرون نمودن آن‌ها از تاریکی‌های شرک به سوی روشنائی‌های ایمان فرستاده است؟ آیا امکان دارد پیامبری مردم را به سوی شرک بعد از آن دعوت کند که آن‌ها یکتاپرست شدند و به الوهیت خدا عزوجل قایل و عبادت خود را خاص به خاطر او انجام دادند؟ آیا از پیامبری که حق‌تعالی او را حامل پیام یکتا پرستی نموده درست خواهد بود که مردم را گمراه کند و آنان را از عبادت خدا عزوجل منصرف سازد؟ چنین ادعاهایی از سوی نصرانیان (خداوند آنان را هلاک کند) سرزده است؛ زیرا آنان گمان کردند که عیسی علیه السلام از آن‌ها خواسته تا او و مادرش را عبادت کنند. چنین ادعایی یک افترای بزرگ و دروغی شاخدار است، حق‌تعالی آنان را هلاک کند از یکتا پرستی به کجا سر گردانند؟!

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨١.

و یاد آورید ای یهودیان و نصرانیان روزی را که حق‌تعالی از پیامبران چون به آن‌ها کتاب‌های آسمانی و حکمت بخشید، عهد و پیمان گرفت که هرگاه خدای‌تعالی پیامبری بعد از آن‌ها بفرستد و آن‌ها حیات داشته باشند باید به آن پیامبر ایمان آورند و یاریش دهند.

در همین راستا اوتعالی هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر اینکه از وی تعهد گرفت که اگر زنده باشد و خداوند عزوجل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به پیامبری مبعوث نماید باید به او ایمان آورد و یاریش دهد. باریتعالی همچنان از این پیامبران این تعهد را نیز گرفت که آن‌ها باید چنین پیمانی را از امّت خود نیز بگیرند.

پروردگار خطاب به آنان گفت آیا به این عهد، اقرار و اعتراف و ایمان دارید و در خاطرتان هست؟ و آیا در راستای اجرای لوازم این اقرار و اعتراف کاری از پیش بردید؟ گفتند بلی ما اعتراف کردیم، این بود که خداوند عزوجل آنان را امر کرد تا بر این امر یکدیگر خویش را شاهد بگیرند و هرگاه چنین کنند خداوند متعالی نیز با آنان از جملۀ شاهدان خواهد بود.

خلاصۀ این پیمان این است که باید آن‌ها به پیامبر خاتم که تصدیق کنندۀ ما قبل خود است ایمان آورند.

﴿فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢.

هر که از شما ای یهودیان و نصرانیان این عهد و پیمان را بعد از آنکه در برابر آن تعهد نموده و یکدیگر خود را بر التزام آن شاهد گرفته نقض کند، چنین کسی از طاعت خدا عزوجل خارج و انسانی است دروغگو و خائن.

این عهد و پیمان واقعاً مقدس، عظیم و نوعی شرافت برای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است، چنان‌چه شهادتی از سوی خداوند متعال بر نبوّت و رسالت ایشان قبل از بعثت‌شان و اعلان جایگاه بلند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزد سایر امت‌هاست.

﴿أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٨٣.

آیا یهودیان و نصرانیان به جستجوی دین دیگری غیر از دین حق، دین اسلام اند؟ آیا ارادۀ منهجی غیر از آنچه را دارند که حق‌تعالی به پیامبران و بندگان صالح خود راضی است؟ چرا این‌ها از منهج و روش خدا عزوجل پیروی نمی‌کنند در حالی که اوتعالی بزرگ است و تمام آنانی که در آسمان‌ها و زمین قرار دارند اعم از ملائکه، انسان و جن در برابر عظمت او خاضع و فروتن بوده، به صورت رضا یا جبراً و قهراً تسلیم اویند. پس اوتعالی مرجع و مآل همۀ آن‌ها در روز رستاخیز بزرگ است و او آنان را براساس اعمال‌شان کیفر می‌دهد و محاسبه می‌نماید و خداوند عزوجل بر همۀ احوال آنان آگاه است و پروردگاری جز او نیست و ما نیز جز او کسی دیگر را عبادت نمی‌نمائیم.

﴿قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٨٤.

تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیروانت بگوئید ما به وحدانیت خدا، الوهیت و اسم‌ها و صفاتش اقرار و اعتراف داشته و به تمام آنچه بر پیامبران بر گزیدۀ اوتعالی نازل و در آیه ذکر شده از جمله به تورات موسی علیه السلام و انجیل عیسی علیه السلام ایمان داریم؛ زیرا این دو پیامبر، بزرگ‌ترین انبیای بنی‌اسرائیل و از جملۀ پیامبران اولی العزم‌اند. و ما ای مؤمنان به تمام پیامبران ایمان داریم نه مانند یهودیان که به موسی علیه السلام ایمان آورده و به عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم کافر شدند و نه مانند نصرانیان که به عیسی علیه السلام ایمان آورده و به موسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم کافر شدند، ما به همه ایمان آورده و هیچگاه به وجود تفاوت در بین آن‌ها قایل نیستیم؛ زیرا همه، پیامبران گرامی خدا عزوجل و راستگویانند.

چنین اقرار و اعترافی که ما به الوهیت، ربوبیت و عبودیت خدا عزوجل داریم دین صحیح و دین اسلام است که همۀ پیامبران به خاطر آن مبعوث شده‌اند، از این‌روی مسلمان حقیقی و اهل صواب و حق مائیم در حالی که دیگران دست به تحریف، تبدیل و تغییر کتاب‌های آسمانی زده و به برخی از پیامبران ایمان آوردند و به برخی دیگر کافر شدند تا جائی که برای بعضی مقام الوهیت قایل شده و برخی دیگر را کشتند در حالی که ما به همه ایمان آورده و تصدیق‌شان نمودیم و سپاس بر خدایی که پروردگار جهانیان است.

﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥.

و هر کسی دینی غیر از دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم که اسلام است بعد از بعثت ایشان بر گزیند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود، نه طاعت و نه عبادتش زیرا با این دین تمام ادیان منسوخ شده است.

این آیه ردّ بر کسانی است که بر خدا عزوجل افترا کرده دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب و ادعا نموده که هرگاه یهودیان و نصرانیان بر دین خود باشند و به اسلام نگروند بر حق‌اند به این دلیل که آن‌ها از اموری پیروی می‌کنند که پیامبران‌شان به آن تمسک می‌جستند، چنین پنداری دروغی بزرگ است که این آیه آن را ردّ می‌نماید. ما شهادت می‌دهیم که حق‌تعالی بعد از بعثت پیامبر گرامی اسلام هیچ دینی جز اسلام را نمی‌پذیرد، نه یهودیت، نه نصرانیت و نه سایر ادیان را، اسلام دینی است که حق‌تعالی برای خود بر گزیده و راهی برابر و نمونه از سوی خداست.

﴿کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٦.

کسی که پیامبر خاتم را تکذیب کند چگونه بر هدایت و صواب خواهد بود، به خصوص بعد از اینکه بر حقانیت رسالت ایشان پی‌بَرد و گواهی دهد که آنچه او آورده حق و از جانب خداست و بعد از اینکه وصفش را در تورات و انجیل یافته است. چنین کسی چگونه هدایت می‌شود و بین او و خطا و اشتباه حائل واقع می‌گردد؟ کسی که چنین باشد سزاوار این است که حق‌تعالی او را گمراه کند و در روز قیامت از او هیچ عمل صالحی را نپذیرد زیرا این شخص ظالم و ستمگار است که دلائل را تحریف و حجّت را ردّ نموده است و خدای‌تعالی کسی را که مرتکب چنین ستم، سر کشی و طغیان شود هدایت نمی‌نماید. یهودیان و نصرانیان بعد از بعثت پیامبر گرامی اسلام و بعد از اینکه برای‌شان حقیقت با دلیل و برهان ظاهر گشت مرتکب این عمل شده و تمام دلائل و براهین را پشت‌پا زدند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ٨٧.

این‌هایی که مرتکب این عمل شده و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده‌اند، این‌ها کفار بدکاری‌اند که کیفرشان نزد خدا عزوجل لعنتی فراگیر و سوزنده است که با آن حق‌تعالی آنان را از رحمت خود طرد و دور می‌نماید و ملائکه و تمام مردم اعم از گمراه و رهیاب، صالح و بدکار بر آنان لعنت می‌فرستند؛ زیرا این‌ها کتمان شهادت نموده و عهد و پیمان را شکستند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جنگیدند و حجّت واضح و آشکار را ردّ نمودند.

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٨٨.

جزای چنین کسانی این است که همیشه و برای ابد در آتش دوزخ بسوزند بدون اینکه عذاب از آنان برداشته شود و یا کم گردد و برای آن‌ها هیچ شفاعت‌گر، مدافع و یاری دهنده‌ای نیست؛ زیرا آن‌ها عداوت و دشمنی با خدا عزوجل را به صورت علنی انجام دادند و قصداً شده و هدایتی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شدند را پُشت پا زدند.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٨٩.

ولی کسانی که از ارتکاب چنین اعمالی دست بر دارند و دوباره به خدای‌تعالی و حقیقت رجوع کنند و به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورند و با نوری که ایشان آورده‌اند رهیاب گردند و از سنّت و روش ایشان پیروی کنند، حق‌تعالی گناهان چنین کسانی را می‌بخشد و تمام عیوب‌شان را پنهان می‌دارد و از خطا و اشتباه‌شان درمی‌گذرد که اوتعالی بسیار بخشنده و دارای رحمت وسیع است و هیچ چیزی بر او بزرگ نیست.

در اینجا معلوم می‌گردد که دروازۀ توبه حتی بر روی کسانی که مرتکب چنین اعمال ناشایستی شده‌اند گشوده شده، چه رسد به کسانی که از آن‌ها در مرحلۀ نازل‌تری قرار داشته و فقط مرتکب برخی از گناهان کبیره یا صغیره شده‌اند. چنین تعاملی نشان می‌دهد که انسان باید امید زیادی به رحمت حق‌تعالی داشته باشد، خدایی که ارحم الراحمین است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ ٩٠.

یهودیانی که بعد از ایمان به موسی  علیه السلام ، به عیسی علیه السلام کافر و در کفر، طغیان و سرکشی به حدی افزودند که به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز کفر ورزیدند، این‌ها شرّ را در کنار شرّ خود و بَد را در کنار عملکرد بَد خود افزودند. این‌ها خائنانی‌اند که عهد خدا عزوجل را شکستند، از این‌روی حق‌تعالی توبۀشان را قبول نمی‌نماید؛ زیرا این‌ها هنگام فرا رسیدن مرگ توبه می‌کنند روی این اساس پروردگار گناهان‌شان را نمی‌بخشد و از سر تقصیرات‌شان در نمی‌گذرد، چون آن‌ها خودشان گمراه شد و دیگران را نیز گمراه کرده‌اند و از راه خدا عزوجل بازداشته و در کفر و گمراهی غرق و فساد زیادی مرتکب شده‌اند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٩١.

آنانی که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبران را تکذیب کرده‌اند و بر کفر خویش تا دم مرگ دوام داده و مسلمان نشدند، اینان اگر در روز قیامت به منظور نجات خویش از عذاب دوزخ معادل کرۀ زمین طلا فدیه دهند هرگز از آنان پذیرفته نمی‌شود و نمی‌تواند موجب نجات‌شان از آتش دوزخ گردد بلکه برای‌شان عذابی است دردناک که در آن برای همیشه باقی خواهند ماند. آن‌ها هیچ یاری دهنده‌ای که عذاب را از آنان دفع و یا دوستی که برای‌شان ثواب و پاداش جلب کند ندارند، آنان نظر به عملکرد بَد خویش در بدترین عذاب باقی خواهند ماند.

﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ ٩٢.

هیچگاه به سوی بهترین اعمال و احوال نمی‌رسید مگر زمانی که از بهترین اموال و دوست داشتنی‌ترین آن‌ها نزد خویش صدقه دهید و به این ترتیب آنچه را نزد خداست بر آنچه نزد خودتان است ترجیح داده و برای صدقه آنچه را انتخاب کنید که به خود برمی‌گزینید. در چنین حالتی به پاداش بزرگ و ثنای نیکو می‌رسید و اوتعالی بر نیت‌ها و امورنهان و پوشیده آگاه است و می‌داند چه کسی به خاطر خدا عزوجل صدقه می‌دهد و چه کسی بخاطر ریا و او هیچگاه عمل هیچ عمل کننده‌ای را ضایع نمی‌سازد.

﴿۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٩٣.

همۀ عذاها برای یهودیان حلال بود مگر گوشت شتر و شیر آنکه بر یعقوب علیه السلام حرام بود. و چون وی خود آن را بر خویشتن و دست به خونریزی زده و عهد و پیمان را شکستند و با خدا عزوجل و دوستانش جنگیدند.

در ادامه حق‌تعالی پیامبر خویش را امر کرد تا برای یهودیان بگوید: تورات را بیاورید و به من آن قسمت را نشان دهید که به دروغ اداعا می‌کنید حق‌تعالی گوشت شتر و شیر آن را بر ابراهیم علیه السلام حرام نموده است؛ چون من می‌دانم که شما دروغ گفته و بر خدا عزوجل افترا بر بستید. ولی چون آن‌ها نتوانستند به این خواست پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مثبت بدهند از این‌روی شکست خورده و خوار و ذلیل شدند و هیچ‌یک از علما و دانشمندان آنان نتوانستند چنین مطلبی را از لابلای تورات بیرون آورند.

در آین آیه دلیلی برصدق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز نهفته است.

﴿فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩٤.

کسی که بعد از ظهور دلیل و برهان و قیام حجّت بر صداقت پیامبر ج، دروغ بربندد و بگوید که این تحریم در حق سایر پیامبران بوده نه به سبب عصیان یهودیان و پیمان شکنی‌شان، چنین کسی بر خدا عزوجل افترا نموده و در ادعای خود دروغگوست و هر که سخن را تحریف کند و معانی را تغییر دهد چنین کسی ستمگار بی‌انصافی است که به دلائل توجه ندارند. ظالم و ستمگار جز عذاب و کیفر چیز دیگری نیست.

﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٩٥.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو حق‌تعالی در آنچه نازل نموده راست گفته و شما در این ادعای خود که ابراهیم نصرانی یا یهودی بوده دروغ می‌گوئید؛ زیرا او نه آن‌چنان که یهودیان می‌گویند یهودی بوده و نه آن‌چنان که نصرانیان می‌گویند نصرانی، چنان‌چه مشرک نیز نبوده بلکه پیرو دین حنیف، مسلمان و یکتاپرست بوده است، این همان دینی است که حق‌تعالی بر آن راضی است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی آن دعوت می‌فرماید.

﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ ٩٦.

اولین مسجدی که در دنیا بنا شده مسجد الحرام است که آن را ابراهیم خلیل علیه السلام بنا نموده است. این مسجد مبارک ودارای خیر فراوان و روزی زیاد است؛ زیرا از هرطرف به سوی آن میوه‌جات سرازیر می‌شود و دیگر اینکه در این شهر تجارت رونق خاصی دارد. همچنان رمز سعادت آخرت نیز در این شهر نهفته است چون عبادت‌های بیشماری از قبیل نماز، اعتکاف، حج و عمره و ذکر خدا عزوجل در آن برگذار می‌شود و در آن خوبی و سعادت دنیا و آخرت نیز هست. در حدیث صحیح آمده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: مسجد الحرام چهل سال قبل از بیت المقدس بنا شده است.

﴿فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩٧.

در این مسجد نشانه‌های واضح و آشکاری بر فضیلت، شرف و قداست آن وجود دارد، مانند کعبۀ مشرفه، حجر الاسود، صفا و مروه، زمزم و حِجر اسماعیل و امثال این‌ها که هرکدام نشانه‌های عظیم و بزرگی است و حق‌تعالی بر مردم واجب نموده تا در صورت استطاعت به حج خانۀ کعبه بپردازند، حج این خانۀ از جملۀ ارکان دین راست به شمار می‌رود و هر که حج را در حال قدرت و توانائی ترک کند باید بداند که خدای‌تعالی از عبادت بندگان و از اعراض گران بی‌نیاز است.

در اینجا خداوند عزوجل شدّت به خرج داده و از جریان ترک حج با واژۀ کفر تعبیر نموده که علت آن یا این است که ترک حج توأم با قدرت و توانائی منجر به کفر می‌شود و یا اینکه انکار این رکن کفر به شمار می‌رود. حق‌تعالی خانۀ کعبه را با این شرافت که اولین مسجد دنیاست و با نشانه‌های واضح و آشکاری که دارد مشرف ساخته و محل امنی برای کسانی قرار داده که داخل آن می‌شوند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو چرا قرآن را تکذیب می‌نمائید و به رسالت و پیامبری‌ام کافر می‌شوید در حالی که دلائلی واضح، آشکار و قاطع مبنی بر صداقت من برپا شده و بر اوتعالی هیچ‌یک از اعمال شما از جمله تکذیب قرآن پوشیده نیست و خداوند عزوجل هم بر آنچه من را با آن فرستاده آگاه است و هم بر آنچه شما انجام می‌دهید و به زودی شما را به سبب اعمال بدتان در آن روزی که به سویش باز می‌گردید کیفر می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩.

ای یهودیان و نصرانیان چرا مردمان را هدایت و رهنمون شدن به سوی اسلام باز می‌دارید؟ و چرا در دین خدا عزوجل که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به خاطر آن فرستاده شک و شبهه اندازی می‌کنید و به دنبال آراء و نظریات احتمالی هستید و می‌خواهید مردم بعد از اینکه حق‌تعالی آنان را به سوی اجابت پیامبر خویش هدایت نموده منحرف باشند در حالی که خوب می‌دانید حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کاملاً صادق است و دین او حق می‌باشد و او از جانب خدای‌تعالی است. پروردگار هرگز این گناهتان را فرو نمی‌گذارد و فراموش نمی‌نماید. او به زودی شما را به علت این عملتان کیفر می‌دهد؛ زیرا شما بین گمراهی خود و گمراه ساختن دیگران جمع کرده‌اید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ ١٠٠.

ای آنانی که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و به هدایت او رهنمون شده‌اید! اگر گروهی از یهودیان و نصرانیان را پیروی کنید، آن‌ها با شبهات و امور فریبندۀ خود شما را از دین‌تان منصرف می‌کنند و بعد از اینکه حق‌تعالی بر شما با قبول ایمان منّت گذاشته شما را در کفر قرار می‌دهند در حالی که نمی‌دانید. بنابراین به سخن چنین کسانی گوش فرا ندهید و این سخنان را نپذیرید زیرا دشمنانتان نظر به حسادت و سر کشیی که دارند می‌خواهند از دینی که مایۀ کرامت و احترام شماست صرف نظر کنید.

﴿وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٠١.

و چگونه از اسلام مرتد می‌شوید در حالی که قرآن با آیات و معجزات خود بر شما تلاوت می‌شود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز در میان شماست در حالی که صداقت و صحت دعوت او کاملاً واضح و آشکار شده پس التجای‌تان باید به سوی خدا عزوجل باشد که هر کسی به او التجا نماید و تمام امور خود را بسپرد و اعتماد داشته باشد حق‌تعالی او را کافی است و به سوی راه راست هدایت می‌نماید، راهی که در آن هیچ انحراف و کجیی نیست و او را در دنیا و آخرت خوشبخت می‌سازد.

این آیه دلالت بر این امر دارد که یک بنده به هر اندازه که در تقوا و پرهیزگاری مراتب بلندی را طی کند با آن هم در معرض ابتلا و فتنه قرار دارد و بر او لازم است همواره طاعت و عبادت بیشتر انجام دهد و اینکه هنگام مصیبت انسان باید با دعا به سوی حق‌تعالی التجا کند و اینکه هر کسی که خدا عزوجل را برای خود پناهگاه قرار دهد اوتعالی از همۀ شبهات حفظش می‌نماید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢.

ای مؤمنان! ای آنانی که به خدا عزوجل باور دارید و از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می‌نمائید! بر شما لازم است تا تقوی خدا عزوجل را با انجام مأمور و دوری از محظور رعایت نموده و اوتعالی را به گونه‌ای که شایسته است اطاعت و از معصیت او اجتناب کنید و همواره به یاد او بود و فراموشش ننمائید، شکرش را بر جای آورده و از کفران نعمت بپرهیزید و از این امر بر حذر باشید که بدون اسلام بمیرید؛ زیرا اسلام دینی صحیح است که خداوند عزوجل با آن راضی است و هر که تقوای الهی را رعات کند و نیّت خویش را صالح ساخته در اعمال خود اخلاص داشته باشد، حق‌تعالی او را بر اسلام ثابت قدم و استوار می‌سازد و او را مسلمان می‌میراند و شکی نیست که مسلمان مردن آروزی با ارزشی است که همواره دوستان خدا عزوجل و بندگان صادقش به خاطر آن تلاش می‌نمایند.

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣.

و به اسلام، قرآن و پیروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تمسک جوئید و مانند یهودیان و نصرانیان اختلاف نکنید و به یاد این نعمت پروردگار باشید که شما را از کفر به سوی ایمان، از ظلمت و تاریکی به سوی نور بیرون و به سوی راه راست هدایت کرد و قلب‌های شما را بعد از اینکه با یکدیگر بغض و کینه داشتید و یک دیگرتان را می‌کشتید بر خیر و خوبی جمع کرد و در بین آن‌ها الفت و صمیمیت ایجاد نمود و بر اثر همین نعمت شما مانند یک خانواده شدید و حتی به یک‌دیگر از برادر نَسَبی نیز نزدیک‌تر شده و بر علیه دشمنانتان یک دست و یکپارچه شدید و به این ترتیب پائین رتبۀتان به خاطر ذمۀ بلند مرتبۀتان تلاش می‌کند و برتر و گرامی‌تر شما در پیشگاه خدا عزوجل پرهیزگارترین‌تان شد در حالی که پیش از آن در هاله‌ای از خطر و سقوط و در دام فتنه‌ها، سرکشی‌ها و گمراهی‌ها قرار داشتید و حق‌تعالی شما را از جاهلیت بیرون نمود و برای شما دینی راست و برابر ارزانی داشت و به سوی راه راست هدایت‌تان کرد و شما را به پیروی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم موفق نمود.

حالت شما شباهت به حالت کسی دارد که در لبۀ پرتگاه ایستاده و در پائین آن آتشی فروزان شعله‌ور است و نزدیک است در آن سقوط کند، ولی خداوند عزوجل او را از کفر و سقوط نجات می‌دهد.

با ارائۀ این مثال‌ها حق‌تعالی می‌خواهد برای شما دلائل و براهین و نشانه‌های ارائه کند که مایۀ هدایت‌تان باشد.

این آیه دلالت بر آن نیز دارد که اطلاع حاصل کردن بر نصوص کتاب و سنّت موجب ازدیاد ایمان و یقین انسان می‌شود.

﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤.

بر شما لازم است تا گروهی از اندیشمندان و اهل فضل و احسان خویش را برای دعوت به سوی خدا تعالی اختصاص دهید تا ضمن پیشبرد امر دعوت، به مردم اموری را که مایۀ منفعت دینی و دنیائی‌شان است تعلیم دهند و آنان را به معروف که شریعت بر آن امر فرموده و نزد اهل خرد نیز از جملۀ فضائل، آداب، اخلاق و یا سلوک به شمار می‌رود امر کنند و از هر منکری که حق‌تعالی نهی فرموده و نزد اهل فطرت سالم و فضل بَد و زشت است نهی کنند. کسی که به منظور احتساب اجر و با روشی سالم و درست و با ملایمت و نرمی به سوی خدا عزوجل دعوت کند به بزرگ‌ترین خواست‌ها و مراتب عالی می‌رسد و رستگار می‌شود. پاداش چنین شخصی نجات در آخرت و رستگاری از طریق کسب رضای خدای متعال است.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١٠٥.

ای مؤمنان از این برحذر باشید که مانند یهودیان و نصرانیان در گفتار و کردار خویش دچار اختلاف و تفرقه شوید چون آن‌ها به این حالت در حالتی گرفتار شدند که به منظور هدایت آن‌ها پیامبران فرستاده شده و کتاب‌های آسمانی نازل گردید، اما آن‌ها با وجود این بصیرت گمراه شدند و قصداً سرکشی را بر گزیدند. کیفر چنین کسانی در پیشگاه خداوند عزوجل عذابی است دردناک که براساس آن در دوزخ جاودان باقی می‌مانند و خشم خدای جبَار گریبانگیر آن‌ها خواهد بود.

﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ١٠٦.

و یاد آورید روزی را که روی‌های مؤمنان به خدا عزوجل و پیامبر سفید شده و آثار فرح و خوشی و درخشندگی در چهره‌های آنان هویدا می‌گردد و اوتعالی روی‌های کسانی را که به او کافر شده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده‌اند سیاه می‌نماید و بر آن‌ها آثار تأسف، اضطراب، پشیمانی، ذلّت و خواری نمایان می‌گردد و خدای‌تعالی در آن سرای به توبیخ کفار می‌پردازد و برای آنان گفته می‌شود؛ چرا بعد از این همۀ نشانه‌های واضح و آشکار کفر را برگزیدید و مرتد شدید؟ حالا عذاب شدید و دردناک را به عنوان کیفر عملکردها و جنایات بزرگ خویش بچشید؛ زیرا شما حق‌تعالی را بعد از ظهور بیان نافرمانی نمودید پس ذلت، خواری و زیان را بچشید.

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٠٧.

اما آن دسته از اهل عبادت که به سعادت و رستگاری دست یافتند برای آنان هیچ ترس و اندوهی نیست. آن‌ها در رحمت دائمی خدا عزوجل قرار دارند، رحمتی که هرگز پایانی ندارد. آن‌ها در بهشت، گرامی خواهند بود و در خوشی و سرور و نور و در جایگاه صدق و راستی که لهو و لعبی ندارد نزد پادشاه مقتدر می‌باشند در حالی که برای جوانی‌شان پایانی نیست و لباس‌های‌شان تَر نمی‌شود و هیچگاه دچار پیری، عدم و بیماری نمی‌شوند.

﴿تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٠٨.

کتاب محمد صلی الله علیه و آله و سلم به حقیقت نازل شده و صداقت و راستی را با خود آورده تا حق‌تعالی هر کسی از بندگان خود را که بخواهد به راه راست هدایت کند و برای آن‌ها حق و باطل را بیان نماید تا از حق پیروی و از باطل اجتناب نمایند. خدای‌تعالی حجّت را تمام نموده و عذر را از مردم برداشته تا هیچ گمراهی بدون برهان و دلیل نباشد و حق‌تعالی پیامبر خود را فرستاده و کتاب خویش را به منظور بیان دلیل و برهان به مردم نازل نموده زیرا حق‌تعالی نمی‌خواهد به مردم ظلم روا بدارد؛ چون اگر کسی بدون گناه عذاب شود این امر ستمی است آشکار و حق‌تعالی از ارتکاب هرگونه ظلم پاک و منزه است و اوتعالی بر بندگان خود ستمگار نیست.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ١٠٩.

هر آنچه در هستی است اعم از ملائکه، انسان، جن و تمام جنبندگانی که بر روی زمین قرار دارند ملک خدای یکتای یگانه‌اند و هیچ‌کس با او در این ملک منازعه‌ای ندارد. اوتعالی در مخلوق خویش آنگونه که بخواهد تصرف می‌نماید و هیچ خالق، رازق و معبود به حقی جز او نیست. از نشانه‌های عدالت خدا عزوجل این است که او شریعت را بیان نموده و راه را واضح و روشن ساخته و تمام امور به سوی اوتعالی باز می‌گردد و نقطۀ پایان همۀ امور و تمام مردم و خلایق به سوی اوست و پروردگار روز جزا را بر پا می‌دارد تا نیکوکار را پاداش و بدکار را کیفر دهد.

﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١١٠.

شما ای امّت محمد ج! بهترین امت‌ها در پیشگاه خدای‌تعالی هستید. هیچ امتی از شما بهتر و با فضیلت‌تر نیست؛ زیرا شما بعد از ایمان خویش امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایید. بنابراین بر سایر امت‌ها شاهد و امتی هستید که حجّت را بر تمام جهانیان بر پای داشتید، شما امّت دعوت به سوی خدا اید. و اما اگر اهل کتاب به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان می‌آوردند این ایمان موجب سعادت آن‌ها در دنیا و آخرت می‌شد و حق‌تعالی آنان را از خشم و عذاب دردناک خویش نجات می‌داد ولی تعداد اندکی از آن‌ها مانند عبدالله بن سلام و نجاشی به چنین مرتبه‌ای رسیدند و بسیاری کوری را بر هدایت ترجیح داده و از طاعت خدا عزوجل بیرون شدند و با دوستان او جنگیدند و علیه شریعت او دست به بغاوت و سرکشی زدند.

﴿لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١١١.

هیچیک از دشمنانتان چه از یهودیان و دیگران توان ضرر رسانی به مؤمنان را ندارند زیرا حق‌تعالی اهل ایمان را حمایت می‌کند و متولی امورشان است، مگر ضرری اندک مانند آزار زبانی، تهدید، دشنام و امثال این‌ها که حق‌تعالی این ضررها را موجب از بین رفتن گناهان مؤمنان قرار می‌دهد ولی اگر جنگی دَر گرفت و مبارزه‌ای شد در چنین حالی پروردگار دوستان خویش از اهل ایمان را یاری می‌رساند و عاقبت‌شان را نیکو می‌گرداند و در مقابل، ترس و وحشت را در دل‌های کفّار می‌اندازد و آنان را شکست می‌دهد طوری که از صحنۀ جنگ فرار می‌کنند چون برای آن‌ها در پیشگاه خداوند عزوجل هیچ یاری دهنده و هیچ عزتی در دنیا و نجاتی در آخرت نیست.

﴿ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ١١٢.

حق‌تعالی بر این یهودیان ذلّت و خواری، حقارت و خسیسی را همچون سکه‌ای ضرب کرده است از این‌روی هرجایی که باشند شکست خورده و مغلوب خواهند بود ولو گاه گاهی بر مؤمنان پیروز شوند و هیچ امکان ندارد از این ذلّت و خواری رهایی یابند، مگر توسط پیمانی که با دیگران می‌بندد که در چنین حالتی تا زمان استواری این پیمان در امان خواهند بود.

این یهودیان به علت پیمان شکنی، پیامبر کشی و تکذیب پیامبران و تحریف کتاب آسمانی و تبدیل متون آن، به سوی غضب و خشم الهی باز گشتند، از این‌روی اوتعالی آنان را دچار فقر ذاتی، ذلّت و سستی عزم نموده و هرگاه با یک انسان یهودی مواجه شویم او را چنان می‌یابیم که در درون خود ذلیل است و همواره سرمایه را می‌پرستد و به جمع آن می‌پردازد و پیوسته به دنبال دنیاست؛ زیرا این یهودیان آیات الهی را تکذیب نموده و پیامبران را کشتند و بسیار عصیان و سرکشی نمودند، آنان با شیطان دوستی نموده و با خدای رحمان جنگیدند.

﴿۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ ١١٣.

اهل کتاب اعم از یهود و نصارا بر یک طریقه و روش نیستند، در میان آن‌ها مؤمنانی‌اند که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و بر اجرای اوامر الهی استقامت کردند و کتاب اوتعالی را در شب و در حالت قیام تلاوت نمودند و عبادت خدای را به کثرت انجام داده و از مولای خود ترسیدند.

﴿یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٤.

اینان کسانی‌اند که به خداوند عزوجل ایمانی صادق دارند از این‌روی خدای را به یگانگی می‌پرستند و تنها او را مستحق الوهیت و عبودیت می‌دانند چنان‌چه به روز آخرت و تمام اموری که در آن واقع می‌شود نیز ایمان داشته باور کامل دارند که این روز فرا رسیدنی است. اینان کسانی‌اند که به انجام امور خیر، هدایت و استواری بر راه راست امر و از همۀ امور بد، فرومایه و گمراه‌گر نهی می‌نمایند و به این ترتیب هم در ذات خویش انسان‌های صالحی‌اند و هم دیگران را اصلاح می‌کنند و در انجام اعمال صالح و عبادات نفلی و اخلاق شایسته و گفتار نیک و تواضع و سخاوت و یاری رسانیدن به مظلومان و کمک به فقرا و مهربانی به بتیم‌ها و نیکی به پدر و مادر و صلۀ رحم و از این قبیل از یکدیگر پیشی می‌جویند. اینان در واقع کسانی‌اند که با کسب رضای الهی به رستگاری رسیده و خود را از قهر و خشم خدا عزوجل نجات داده‌اند و در جوار خدای مهربان دارای نصیبی وافر اند که تمام امورشان را در پیشگاه حق‌تعالی صالح و نیکو می‌سازد.

﴿وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ١١٥.

این نیکوکاران برگزیده باید مطمئن باشند که حق‌تعالی هرگز سعی و تلاش آنان را در راستای انجام اعمال صالح و کارهای نیک ضایع نمی‌سازد بلکه تمام این اعمال نزد پروردگار ذخیره و آمارگیری شده و اینان در برابر این اعمال پاداش بزرگی را کمائی خواهند کرد و نیکوترین پاداش را در یافت خواهند داشت و خدای بزرگ می‌داند چه کسی در نیّت خود صادق و از ریا دوری گزیده است؛ زیرا مدار قبولی تمام اعمال رعایت تقوای الهی در انجام اعمال صالح و ترک گناهان است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١٦.

برای هیچ کافری اموالی که جمع نموده و یا فرزندانی که تربیه کرده نفعی ندارد ولو این شخص کافر از جملۀ سرمایه داران فرزندان زیادی نیز باشد و اگر این کافر گمان کند که سرمایه و فرزندان می‌توانند عذاب را از او دفع کنند و یا او را به ثواب برسانند چنین پنداری کاملاً خطا و اشتباه است؛ زیرا در آن روز آنچه انسان نفع می‌رساند ایمان و عمل صالح است. کسانی که چنین پنداری دارند گروهی از اهل کتاب و مشرکان‌اند که حق‌تعالی آنان را تکذیب نمود و بیان داشت که هیچ‌یک از این امور نفعی به حال آنان ندارد و هرگز از این طریق به رستگاری نمی‌رسند و از ذلّت و خواری نجات پیدا نخواهند کرد؛ زیرا چنین کسانی به علت اعمال بدی که انجام داده و موجبات خشم پروردگار را فراهم کرده‌اند در آتش دوزخ جاودان خواهند بود.

﴿مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١١٧.

مَثَل اینان در مصرف اموالی که در راه کسب شهرت، تظاهر و برتری جوئی بر مردم به مصرف می‌رسانند، مانند قومی است که کِشتی را کاشتند و در راه آن زحمت فراوان کشیدند تا اینکه حاصل آن رُشد کرد و به مرحله ثمر رسید پس ناگاه حق‌تعالی بر آنان طوفان سهمگین فرستاد که با خود سردی هلاک کننده‌ای داشت و این طوفان تمام حاصلات آنان را نابود کرد. اینان نیز اعمال زیادی را انجام دادند و سرمایه‌های زیادی را به مصرف رسانیدند ولی در تمام این اعمال چون غیر خدا عزوجل را مد نظر داشته و با او دیگری را شریک می‌آوردند این بود که حق‌تعالی تمام اعمال و تلاش‌های‌شان را باطل نمود.

در این قضیه پروردگار بر آنان ظلم و ستم روا نداشت بلکه خود آنان با کفر و شرک به مولای خویش و جنگ با دوستان خدا خویشتن را مستوجب چنین کیفری ساختند؛ زیرا پروردگار عالم بر هیچ کسی ظلم روا نمی‌دارد بلکه این خود انسان‌ها هستند که بر خویش ستم روا می‌دارند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ ١١٨.

ای مؤمنان! منافقان را از طریق دوستی و مودت و همچنان نزدیکی و وجاهت آنقدر به خود نزدیک نکنید که همواره مانند لباس به شما چشپیده و همراه باشند. این منافقان هیچگاه دست از تباهی گری، ایذا خرج می‌دهند. آنان در آرزوی ایجاد مشقت برای شما و شکست و آزارتان‌اند و از سوی آن‌ها افعال بسیار بدی به ظهور رسیده که از سخنان، استهزا، اشاره و سخن چینی‌های‌شان هویداست. شما چگونه به این منافقان اعتماد می‌کنید در حالی که نشانه‌های این اعمال برای شما واضح و آشکار شده است و شما عیناً این دلائل را در لغزش‌های زبانی آن‌ها ملاحظه می‌کنید چه رسد به یک عالم حقد، کینه، بغض و حسادتی که نسبت به شما و دینتان در دل‌های خویش دارند و می‌خواهند شرّ و مصیبت به شما برسد. ما تمام این امور را برای شما بیان نمودیم تا از مکر و حیلۀ این منافقان بر حذر باشید؛ چون این‌ها از کفاری که در ظاهر و باطن کافراند خطرناکتراند. و اگر شما دارای عقلی تفکرگرا و قلبی بینا هستید از دوستی و موالات با این منافقان و اعماد بر آن‌ها خودداری کنید و هیچگاه از آنان به عنوان مشاور بهره نگرید و از کار گماری آنان در مناصب مختلف نیز بر حذر باشید و در بارۀشان اظهار محبت و اعتماد نکنید که چنین کاری بر شما حرام است؛ زیرا منافقان دشمنان خدایند و حق‌تعالی هیچگاه موالات و دوستی با دشمنان خود را مجاز نمی‌داند.

﴿هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١١٩.

ای مؤمنان! شما را چه شده که در محبت و دوستی دشمنان خدا عزوجل دچار خطا و اشتباه می‌شوید در حالی که آن‌ها شما را دوست ندارند و به شریعت خدا عزوجل کافر شدند. هرگاه نزد شما بیایند اظهار ایمان، تصدیق و متابعت می‌نمایند ولی هرگاه با یکدیگر در خلوت قرار گیرند خشم، غضب فراوان، حیله، مکر و کینه بر علیه شما و دین شما روا می‌دارند و آرزوی از بین رفتن نعمت‌های شما را می‌نمایند و در راستای ذلیل ساختن‌تان دسیسه چینی می‌کنند.

حق تعالی آنچه را دل‌ها و نهان‌های آن‌ها پنهان می‌دارند می‌داند و به زودی در بدل این اعمال به آن‌ها کیفر می‌دهد. این آیه دلالت بر آن دارد که کافر به هر اندازه که نسبت به مسلمان اظهار موالات و دوستی نماید مؤمن نباید به او اعتماد کند و او را برای خود دوست و مشاور بگیرد. مؤمن باید دوستان خدا عزوجل را برای خود دوست بگیرد کسانی که پیامبر را تصدیق نموده و از قرآن پیروی کرده‌اند.

﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ١٢٠.

این دشمنان به گونه‌ا‌ی‌اند که هرگاه به شما خوبی و خیر مانند پیروزی، عزت، آسایش، فراخی روزی، باران، توفیق و صحت برسد موجب ناراحتی و اضطراب آن‌ها شده و خشم‌شان را برمی‌انگیزد زیرا آن‌ها دشمنانی حسود اند، ولی هرگاه به شما مصیبتی از قبیل بیماری، فقر و شکست برسد این امر موجب شادمانی آنان می‌گردد و اگر شما در دشمنی با آن‌ها استقامت کنید و از تصدیق آن‌ها خود دارای کنید، هیچگاه حیله و مکرشان به شما ضرری نمی‌رساند؛ زیرا پروردگار کید و مکر آن‌ها را باطل می‌سازد و اوتعالی بر کسی که قصد غلبه را داشته باشد غالب است و بر همۀ آنچه از مکر و حیله پنهان می‌دارند آگاه است و به زودی پرده از روی اسرار آن‌ها بیرون می‌افکند.

﴿وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٢١.

و یاد آور ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم معرکۀ بزرگ اُحد را، زمانی که به قصد سنگر بندی، با مؤمنان به منظور جهاد در راه خدا عزوجل از خانه‌ات بیرون شدی و آن‌ها را وارد میدان جنگ و مبارزه با کفار نمودی. حق‌تعالی به همۀ آنچه شما می‌گوئید و انجام می‌دهید آگاه است و بر او هیچ امری پوشیده نیست. او راستگو را از دروغگو، مؤمن را از کافر و مخلص را از منافق باز می‌شناسد.

﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٢٢.

و ای محمد ج! یاد آور زمانی را که «بنو سلمه» و «بنو حارثه» که از انصاریان بودند می‌خواستند با عبدالله بن ابی بن سلول ذلیل شوند و جهاد در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ترک کنند ولی حق‌تعالی متولی امور آنان شد و پراکندگی‌های آنان را جمع کرد و از ارتکاب گناه حفظ و قدم‌های‌شان را استوار ساخت و دوباره آنان را به سوی خیر باز گردانید. هر کسی که می‌خواهد به پیروزی برسد و خیر را کمائی کند باید در تمام سختی‌ها بر خدا عزوجل اعتماد و توکل کند که اوتعالی بهترین مولی، یاری رسان و کمک کننده است و آنچه بنی‌سلمه و بنی‌حارثه به آن دچار شده‌اند در واقع وسوسه‌های نفسانی و شیطانی است که آنان را دچار بیم، شکست و فرار از میدان جنگ کرد ولی حق‌تعالی آنان را ثابت و استوار ساخت.

﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٢٣.

و یاد آورید ای مؤمنان غزوۀ بدر را و اینکه حق‌تعالی در آن معرکه شما را یاری رسانید در حالی که از لحاظ عِدّه و عُدّه در مضیقه قرار داشتید. در آن معرکه کفار در حدود یک‌هزار و شما سه‌صد و پانزده تن بودید این بود که خدای‌تعالی بر شما ملائکه و آرامش را نازل کرد و قدم‌های‌تان را ثابت و استوار ساخت و شما را بر دشمنانتان پیروز گردانید و موفقیت و پیروزی را با شما قرار داد. پس از خدا عزوجل از طریق پیروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و هدایت شدن به کتاب وی بترسید تا شما با این تقوا شکر نعمت او را ادا کرده باشید.

﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ ١٢٤.

و یاد آورید زمانی را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یاران خود در بَدر فرمود: آیا این کافی نیست که حق‌تعالی شما را به سه هزار فرشته که از آسمان نازل می‌شوند یاری رساند؟ این یک مدد بزرگ از جانب خدایی است که کریم است.

﴿بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ ١٢٥.

بلی! این سه هزارتن در صورتی که از خدا بترسید و در نبرد ثابت قدم و استوار باشید و مشقت‌های جهاد را تحمل کنید برای شما کافی است و اگر دشمنان به سراغتان آمدند و شما از خود صبر و استقامت تبارز دادید حق‌تعالی شما را با پنج هزار ملائکه آموزش دیده که در هرگونه نبردی تمرین کرده‌اند مدد می‌رساند. این ملائکه از خود نشانه‌ها و علاماتی دارند که می‌توان آنان را از دیگران تشخیص داد و هر که شکر خدای را برجای آورد حتماً بر او می‌افزاید.

﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ١٢٦.

و حق‌تعالی انزال ملائکه را از آسمان مگر مایۀ بشارت برای‌تان قرار نداد و تا بر ایمان ثابت قدم و استوار باشید و تا شما را بر دشمنانتان یاری رساند و تا در وعدۀ خدا عزوجل اعتماد کنید. با این حال پیروزی نه بر شما موقوف است و نه بر ملائکه زیرا پیروزی از جانب خدای یگانه است. خدایی که غالب و با حکمت است و چون عزیز است دیگران را مقهور خود نموده و چون حکیم است در قضا و قدر خود حکمت‌هایی قرار داده است. پس عزت، هیبت، قدرت، حکمت، حسن انتخاب و تدبیر نیکو همه از آن اوست.

﴿لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ ١٢٧.

تا گروهی از کافران را هلاک و یا اسیر سازد یا ستونی از ستون‌های کفر را متزلزل کند چنان‌چه چنین هم شد و حق‌تعالی در بدر گروهی از کفار قریش را هلاک کرد و گروهی را مسلمانان به اسارت گرفتند و باقی مانده در کمال ناامیدی و شکست باز گشتند در حالی که ذلت، عار و سستی دنیا با آن‌ها بود و در آخرت نیز دچار عذاب دردناک خواهند شد و به این ترتیب عزّت و پیروزی و تسلط از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش گردید، این از الطاف الهی به مؤمنان و از جملۀ حسن تدبیر و حکمت بالفۀ اوتعالی است.

﴿لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨.

و زمانی که روی مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زخمی شد و دندان‌شان شهید گشت، علیه کفار قریش دست به دعا و نفرین زد، این بود که حق‌تعالی این آیه را نازل فرمود.

مفهوم آیه اینگونه است: مسألۀ این کفار و آنچه بر آنان صورت می‌گیرد ارتباطی به تو ندارد زیرا همۀ امور به خدا عزوجل راجع می‌شود و تو نه می‌توانی آنان را هدایت کنی و نه عذاب نمائی و نه هم بر آنان پیروز شوی! چنان‌چه نمی‌توانی قناعت آنان را راجع به دین خود به دست آوری! باز گشت همۀ این امور به سوی خداست اگر اوتعالی بخواهد آنان را به ایمان موفق می‌نماید و اگر بخواهد بر حالت بت‌پرستی باقی می‌گذارد، او کسی را که اراده کند عذاب می‌نماید و از آنکه بخواهد توبه می‌پذیرد، حکمت مطلق از آن اوتعالی است طوری که اگر توبۀشان را با اسلام بپذیرد یقیناً این امر فضل و احسانی از سوی اوست و اگر آنان را به سبب کفرشان عذاب کند آن‌ها مستحق چنین عذابی هستند و خدای‌تعالی هرگز بر بندگان خود ظلم و ستم روا نمی‌دارد.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٢٩.

همۀ آنچه در آسمان و زمین قرار دارد ملک خدا أ، آفریده و بندۀ اوست و اوتعالی هرچه اراده کند انجام می‌دهد و بر هرچه بخواهد حکم می‌کند. هیچ مانعی به امر و قضایش نیست و برای او حکمت مطلقه و قدرت نافذ است. برای هر کسی که بخواهد می‌بخشد و بر او رحم می‌نماید و هر که را بخواهد عذاب می‌نماید و اوتعالی برای کسی بخشاینده است که به سوی او روی آورد و رجوع کند. او مهربانی است که از گناهان کبیره توبه کنندگان دَرمی‌گذرد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٣٠.

ای مؤمنان! ای آنانی که کتاب خدا عزوجل را تصدیق نموده و از پیامبر او پیروی نمودید از خوردن سود بر حذر باشید، زیرا سود از جملۀ بزرگ‌ترین محرمات و گناهان به شمار می‌رود پس در این زمینه سهل انگاری نکنید و این طور نباشد که اموال مردم را به فراوانی بخورید و گمان برید که اندک است؛ زیرا طمع و حرض انسان را در خوردن سود به جایی می‌رساند که بدون واهمه بر اموال مردم و سرنوشت آن‌ها تسلط پیدا می‌کند.

هدف از این آیه بیان این مطلب است که جهاد و طاعت خدا عزوجل جز از طریق حلال ارزشی ندارد و هر که دست به سوی خواری بزند دعایش قبول نمی‌شود چنان‌چه در حدیث شریف آمده است: «پس چگونه برای چنین کسی دعایش اجابت شود». در ادامه، آیه می‌فرماید: و بر شماست تا تقوای خدا عزوجل را از طریق انجام اوامر و اجتناب از نواهی او رعایت کنید، نواهیی مثل ربا و سود؛ زیرا در چنین تقوایی پیروزی، صلاح، نجات و رستگاری بزرگ و نعمت بی‌منتهاست، در طاعت خدا عزوجل انسان می‌تواند به خوشبختی دنیا و نعمت آخرت برسد. این آیه قبل از آیۀ تحریم ربا که در سورۀ بقره آمده نازل شده است.

﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ ١٣١.

و ای مؤمنان! از اعمالی که شما را به سوی عذاب دوزخ می‌کشاند مانند سود که معمولاً انسان‌های کافر و بدکار آن را انجام می‌دهند و مانند سهل انگاری در اموال مردم دوری گزینید؛ زیرا خداوند عزوجل آتش دوزخ را برای کافران و کسانی آماده نموده که مانع راه خدا عزوجل می‌شوند. و ای بسا که گناهان کبیره هرگاه بسیار شود انسان را به سوی کفر می‌کشاند و گاهی مرتکب گناه کبیره با آتشی عذاب می‌شود که حق‌تعالی برای کفار آماده نموده ولی مانند آنان در آتش جاودان نخواهد بود.

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢.

و از خدا عزوجل و پیامبرش در آنچه شما را به آن امر و یا از آن نهی می‌کند اطاعت کنید تا به رحمت اوتعالی و رضای او و در پی آن به خوشبختی و رستگاری برسید.

﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ ١٣٣.

ای مؤمنان مبادرت کنید و ای پرهیزگاران بشتابید به سوی آنچه موجب مغفرت پروردگارتان و داخل شدن شما به بهشت می‌شود، بهشتی که پهنای آن به اندازۀ آسمان‌ها و زمین است، به سوی آنچه مایۀ حصول رضای الهی و به دست آوردن نعمتی می‌شود که خدای‌تعالی برای دوستان خود آماده نموده است. چنین منزلتی از طریق انجام طاعات و ترک محرمات حاصل می‌شود؛ زیرا کسی که عمل صالح انجام دهد و روزی حلال بخورد و سخن نیکو بگوید و امر خواهد بود که حق‌تعالی از بدی‌هایش بگذرد و حسناتش را بزرگ شمارد و درجاتش را در بهشت بالا ببرد.

﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤.

و از جمله صفات این دوستان خدا عزوجل یکی هم این است که آن‌ها در حال فراخی و شدت، سختی و آسانی، فقر و غنامندی در راه اوتعالی صدقه می‌دهند. اینان چون اموری را که موجب رضای خدای‌تعالی است دوست دارند فقر، شدّت و سختی آنان را از نفقه دادن و بذل مال مانع نمی‌شود چنان‌چه آز و طمع در حالت سهولت و فراخی نیز آنان را به امساک و بخل نمی‌کشاند بلکه اینان بر نفس‌های خود چیره می‌شوند و در راه خدا عزوجل نفقه می‌دهند.

از صفات دیگر اینان یکی هم این است که هنگام غضب و خشم، حلم را بر خویشتن غالب می‌سازند و واردات نفس خود از قبیل انتقام را جاری نمی‌سازند بلکه بر آن پیروز می‌شوند و زمام خشم خویش را به دست می‌گیرند.

و از جمله صفات دیگرشان یکی هم این است که در برابر ظلم گذشت می‌کنند و از کسانی که به آن‌ها بدی می‌نمایند درمی‌گذرند. آنان به آرزوی به دست آوردن عفو می‌کنند و از خوف خدای دیّان از کیفر دادن به مردم خودداری می‌نمایند. تمام این امور احسان است و خدای‌تعالی نیکوکاران را دوست دارد و او کسی است که نیکی می‌کند و در ان ازدیاد می‌بخشد و از بدکاران درمی‌گذرد و برای کسی که از او خطایی سرزده احسان می‌نماید و در احسان خود می‌افزاید و به مردم نفع می‌رساند. در روایات آمده است که: «حق‌تعالی من را امر نموده تا کسی را که از من قطع نموده وصل کنم و به کسی که من را محروم نموده بدهم و از کسانی که به من ظلم کرده‌اند عفو کنم».

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٣٥.

و از جمله صفات این پرهیزگاران یکی هم این است که هرگاه مرتکب گناه کبیره شوند و از طریق تجاوز بر دیگران بر خویشتن ظلم نمایند، به خدای خویش رجوع می‌کنند و به یاد عذاب او و آنچه برای گنه‌کاران تهیه نموده می‌افتند و از خطا و اشتباه خود مغفرت می‌خواهند و بر کردۀ خویش نادم شده بر آن تأسف می‌کنند و می‌دانند جز خدای یگانه و یکتا کسی دیگر گناه را نمی‌بخشد و از خطا و اشتباه دَر نمی‌گذرد و در کنار تمام این‌ها بر گناه خویش نیز دوام و استمرار نمی‌بخشند و مکرراً مرتکب جرم و جنایت نمی‌شوند بلکه به حدی در اضطراب و افسردگی فرو می‌روند و اظهار پشیمانی و ندامت می‌کنند که به قبح و زشتی گناه پی برده و می‌دانند که بر آن‌ها لازم است تا توبه کنند چون می‌دانند حق‌تعالی تمام گناهان را می‌بخشد، چنین دانشی آنان را وا می‌دارد تا توبه و استغفار کنند و از خدای عزیز و غفاری طالب عفو شوند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ١٣٦.

پاداش این بر گزیدگان پرهیزگار در پیشگاه خداوندشان این است که اوتعالی گناه آنان را می‌بخشد و از سر تقصیرات‌شان درمی‌گذرد و توبۀشان را قبول می‌نماید و علوه بر این‌ها پاداش جاودانگی در بهشت و رستگاری بزرگ و نعمت ماندگار را نیز به آنان ارزانی می‌دارد، بهشت‌هایی که حق‌تعالی برای چنین کسانی آماده نموده عبارت از باغ‌ها و بوستان‌های غنامندی و سرسبزی است که در آن نعمت‌هایی است که نه چشم آن‌ها را دیده و نه گوش شنیده و نه بر قلب انسانی خطور نموده است و از جمله زیبائی‌های این بهشت‌های یکی هم این است که از زیر آن جوی‌ها جاری است و دارای میوه‌ها، درختان و عذاهای رنگارنگ است که عظمت آن‌ها را فقط خدای بزرگ می‌داند و چقدر نیکوست این بهشت که به عنوان ثواب و جائزۀ نیکوکاران ارزانی می‌شود.

﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١٣٧.

ای کافران! پیش از شما حوادث، وقایع و کیفرهایی نازل شده است، حق‌تعالی این کیفرها را بر کافران و کسانی نازل نموده که پیامبرانش را تکذیب کردند پس در زمین به سیر و سیاحت بپردازید و به آثار و نشانه‌های باقیمانده از خانه‌ها و قریه‌های‌شان بنگرید که چگونه تباهی و ویرانی به سراغ آن‌ها رفته و اهل آن چگونه دچار ذلّت و خواری شده‌اند تا شما با ملاحظۀ این آثار پند و عبرت بگیرید؛ زیرا این مناظر عبرتی برای تمام کسانی است که پند می‌گیرند و هر کس خواسته باشد پند و عبرتی بگیرد می‌تواند به این آثار بنگرد.

﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ١٣٨.

کیفرهایی که بر امت‌های گذشته نازل شده بیانی واضح برای مؤمنانی است که از این پندها و اندرزها بهره می‌برند و در آن هدایتی برای پرهیزگاران است که آن‌ها را بر راه درست رهنمون می‌سازد و از خطا و اشتباه محافظت می‌نماید و طوری تربیت می‌کند که پیوسته متوجه خود و مصیر خویش باشند، چنان‌چه این وقایع موعظه و زجر برای تمام کسانی است که دارای وجدانی بیدار و قلبی زنده بوده و از خَرد و عقلی هشیار بر خوردارند. خوشبخت کسی است که از غیر خود پند بگیرد؛ زیرا در مصیبت‌های قومی فوائدی برای قومی دیگر است.

﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣٩.

ای مؤمنان! دچار ضعف، ناتوانی و شکست روحی نشوید و در همت‌های خویش سستی راه ندهید و در آنچه به شما در راه خدا عزوجل از قبیل اذیت، آوارگی، کشته شدن و شکست می‌رسد غمگین نشوید که شما بلندتر، پیروز و رستگارید، خدای‌تعالی مولا و سرپرست و قرآن کتاب و محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و بهشت جایگاه شماست؛ در حالی که کافران مولایی ندارند، منهج و روش‌شان سرکشی، گمراهی را و آتش مرجع‌شان است و شما ای مؤمنان در این دنیا خوشبخت و دارای سعادیت؛ زیرا قلب‌های شما مملو از هدایت است و کشته‌گانتان همه شهید و برای مردگانتان پاداش جزیلی است که به هیچ وجه بین شما و کفّار برابری ایجاد نمی‌کند چون شما نیکو کارانید که به خدای یگانه و قهّار راضی شدید، در حالی که آنان شرارت پیشه‌گان بدکاری‌اند که عاقبت بدی دارند و برای آن‌ها عذابی دردناک از سوی خدای غالب و جبّار است.

﴿إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٠.

ای مؤمنان! اگر به شما در راه خدا عزوجل اذیتی می‌رسد و کشته یا مجروح می‌شوید، کفار نیز دچار چنین حالتی می‌شوند، این سنّت و روش خداست. روزگار داد و سد دارد گاهی پیروزی است و زمانی دیگر شکست، گاهی سرور و خوشالی است و زمانی دیگر غم و اندو، خدای‌تعالی روزها و شب‌ها را در بین امت‌ها و ملت‌ها دگرگون می‌کند، بر این اساس روزگاری امتی را می‌بینی که پیروز و غالب است و زمانی دیگر شکست خورده، ذلیل و مغلوب و برای خدای بزرگ در همۀ این اعمال حکمت‌هایی است از جمله اینکه او می‌خواهد قلب‌ها را با این مصیبت‌ها و مشکلات و جنگ‌ها بیازماید تا مؤمن را از کافر و صادق را از کاذب جدا کند و از جمله اینکه اوتعالی می‌خواهد از میان امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گروهی را به عنوان شهید برای خود دوست بگیرد ورنه پروردگار به تمام امور حتی قبل از وقوع آن‌ها عالم و آگاه است ولی این علم به کسانی ظاهر می‌شود که قضا و قدر الهی بر او صورت می‌گیرد، پس کسی که از یاری دادن خدا عزوجل روی گرداند و پیامبرانش را تکذیب کند چنین شخصی ظالم و ستمگار است و حق‌تعالی ستمگران را دوست ندارد؛ زیرا خدای‌تعالی ظلم را حتی بر خود نیز حرام نموده چه رسد به دیگران، پروردگار همواره ستمگران را مذمت نموده و به جزای دردناک تهدید کرده است.

﴿وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤١.

و حق‌تعالی از این مشکلات و مصیبت‌ها اراده تا مؤمنان را از گناه، عیب‌ها و اشتباهات به علت سختی، غم و اندوهی که می‌بینند و در راه خدا عزوجل کشته، زخمی، آواره و یا اسیر می‌شوند پاک کند و کافران و دشمنان بدکار خود را محو و نابود نماید و توسط دوستان خود بکُشد تا حق و حقیقت بر بنیادی متین مستقر گردد و همواره در موقعیتی قرار گیرد که نیرومند باشد و دیگران از او بترسند و صادق از کاذب و مؤمن از کافر مشخص شود.

﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٢.

سپس حق‌تعالی این پندار برخی را ردّ نمود که گمان کردند کمائی کردن بهشت بدون جهاد، کوشش، قربانی، ابتلا و سختی ممکن است. خداوند عزوجل خبر داد که حتماً باید آزمونی باشد و علم او دربارۀ کسی که در راه خدا عزوجل صادقانه جهاد کرده و جان و مال خود را سخاوتمندانه در راه اعلای کلمۀ خدا عزوجل به مصرف رسانیده و در این راه قیام نموده و صبر پیشه ساخته و در برابر باطل مقاومت کرده است به ظهور برسد چون حق‌تعالی بر همه چیز حتی قبل از وقوع آن، عالم و آگاه است. چنین کسانی بنابر رحمت حق‌تعالی مستحق بهشت‌اند و به فوز و رستگای بنابر اعمال خوبی که انجام داده‌اند می‌رسند.

﴿وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ١٤٣.

و شما پیش از وقوع معرکه ارادۀ مواجهه با کفار را داشتید تا از این طریق به شهادت در راه خدا نایل آئید، حالا با چشم سر این مواجهه را مشاهده کردید و دیدید که چگونه برادرانتان کشته می‌شوند و خودتان نیز در خطر هلاکت و کشته شدن قرار گرفتید، چگونه قبلاً این مواجهه را آرزو می‌کردید ولی حالا که تحقق پذیرفته این کار بر شما گران و سنگین تمام می‌شود.

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤.

محمد صلی الله علیه و آله و سلم مگر پیامبری مانند سایر پیامبران نیست. محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدایی برای پرستش و پروردگاری یکتا نمی‌باشد. او نیز مانند سایر مردم می‌میرد. اگر او را دیدید که مرده یا شهید شده شما از اسلام باز می‌گردید و به خدای پادشاه دانا کافر می‌شوید؟! هر کسی از شما که از دین خود مرتد شود جز بر خویشتن ضرری نمی‌رساند؛ زیرا مسیر و عاقبت او به سوی عذاب و کیفری دردناک است. حق‌تعالی از طاعت فرمانبردار نفعی نمی‌برد چنان‌چه از گناه گناه‌کار دچار ضرر و زیان نمی‌شود ولی کسی که از خدای خود اطاعت کند و از پیامبر پیروی و در راه اوتعالی دست به جهاد و مبارزه بزند پروردگار تلاش او را سپاس خواهد گفت زیرا او به شکر گذاران ثواب می‌دهد و از کسی که او را یاد کند یاد می‌نماید و کافران را کیفر می‌دهد.

﴿وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٥.

هیچ امکان ندارد شخصی قبل از فرا رسیدن اجلش بمیرد یا این اجل از وقت معین به تأخیر افتد. اجل معین شده و زمان آن مشخص است. آنکه از جهاد خود به دنبال شهرت، ستایش دیگران و غنیمت باشد به چنین اموری می‌رسد ولی در آخرت هیچ نصیبی از ثواب و پاداش و اجر ندارد و آنکه از جهاد خود رضای خدا عزوجل و اعلای کلمۀ او را مد نظر داشته باشد پاداش چنین کسی به فراوانی داده خواهد شد و سعی و کوشش وی در این راه بی‌سپاس نخواهد ماند. گناهان چنین شخصی بخشیده می‌شود و برایش نعمت بهشت و روشنی چشم در جاودانگی ابدی خواهد بود و حق‌تعالی هیچگاه سعی و تلاش نیکوکاران و استقامت کنندگان را ضایع نمی‌سازد.

﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦.

چقدر بسیاراند پیامبرانی که با آنان گروه بسیاری از اتباع‌شان و جمعی از اندیشمندان دست به جهاد و مبارزه زدند و در این راه هیچگاه به آنان سستی، ناتوانی و شکست دست نداد و نه هم به آنان ذلّت و خواری رسید و نه در برابر کفار فروتنی کردند بلکه تمام کار آن‌ها ایستادگی و مقاومت و قربانی دادن بود تا اینکه به پیروزی رسیدند و حق‌تعالی کسی را که صبر کند دوست می‌دارد و به آنکه شکرش را برجای آورد ثواب و پاداش می‌دهد نزد او صبر کنندگان مرحوم و بی‌صبران محروم خواهند بود.

﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧.

اینان هرگاه وارد معرکه‌ای می‌شدند از خدای‌تعالی می‌خواستند تاگناهان و بدی‌هایی را که انجام داده‌اند ببخشاید و از اوتعالی می‌خواستند تا آنان را در میدان نبرد ثابت قدم و استوار بدارد و بر کفار پیروز گرداند، کفاری که بت‌ها را می‌پرستند.

این آیه دلالت بر فضل دعا هنگام جهاد و مبارزه دارد و اینکه گناهان موجب شکست می‌گردد و هر که می‌خواهد بر کفار پیروز شود باید توبه و استغفار کند.

﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨.

حق‌تعالی آنان را با پیروزی دنیا نعمت آخرت گرامی داشت، بنابراین به آن‌ها عزتی عاجل و رستگاری آجل است و خداوند عزوجل نیکوکارانی را که بین اخلاص و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جمع کرده‌اند دوست دارد آنانی که طاعت خدای را با کامل‌ترین وجه آن ادا کرده و از معصیت او بنابر خوفی که داشتند اجتناب نمودند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ١٤٩.

ای مؤمنان! اگر از این کفار پیروی کنید حتماً گمراه می‌شوید؛ زیرا آنان باطل را برای شما مزیّن می‌سازند و از حق شما را باز می‌دارند و ارادۀ خیر و خوبی ندارند و اگر شما در سرکشی از آنان پیروی کنید به سوی زیان دنیا و آخرت گام بر خواهید داشت و در چنین حالتی نه عزّتی برای شماست و نه نصرت و پیروزی دنیا و نه رستگاری و پاداش آخرت.

﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ ١٥٠.

کافران دوستانتان نیستند بلکه خدای یگانه ولی شماست و او کسی است که شما را یاری می‌دهد و قدم‌های‌تان را ثابت و استوار می‌سازد پس از او اطاعت کنید و از پیامبرش پیروی و به وعده و تهدیدش ایمان آورید.

﴿سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥١.

به زودی در قلب‌های کفّار ترس، نا آرامی و اضطراب خواهیم افگند؛ زیرا آنان بدون هیچ دلیل و برهانی به خدای خویش شرک آورده‌اند در حالی که پروردگارشان آن‌ها را به چنین کاری امر نکرده است، آن‌ها از امر خدای‌تعالی سرپیچی نموده و مرتکب گناهان شده و به کتابش کافر شدند و پیامبرش را تکذیب نمودند پس برای آنان در دنیا ذلّت، خواری و عار و در آخرت عذاب شعله‌ور که بسیار بدجاست خواهد بود.

﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥٢.

و حق‌تعالی برای شما وعدۀ خویش را مبنی بر پیروز شدن بر کفار تحقق بخشید و به این ترتیب غلبه از آن شما شد و این شما بودید که آن‌ها را با شمشیرهای خویش می‌چیدید و به قتل می‌رساندید ولی زمانی که در اُحد از طریق ارادۀ غنیمت دچار سستی شدید خلل، بزدلی و ناتوانی در میان لشکر شما بروز کرد و بعد از اینکه تا سرحد پیروزی فاصله‌ی چندانی نداشتید شکست خوردید، حق‌تعالی اراده کرد تا قلب‌های‌تان را بیازماید و آن‌ها را پاک کند و تا این شکست مایۀ پند و عبرت شما باشد.

سپس شما را از کفار دور کرد و عفوتان نمود و کسانی را که فرار نمودند و شکست خوردند بخشید، حق‌تعالی دارای فضلی واسع است و سزاوارترین بندگان به فضل الهی بندگان مؤمنش‌اند که او به آن‌ها نزدیک است و خطاهای‌شان را می‌بخشد و علت‌های‌شان را از بین می‌برد.

﴿۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٥٣.

و یاد آورید ای مؤمنان! هنگامی را که در روز اُحد فرار کرده و به کوه پناه بردید و بالا رفتید و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را از شدّت ترس و وحشتی که داشتید تنها گذاشتید در حالی که ایشان از شما می‌خواستند تا ثابت قدم و استوار بمانید و به شما فرمود به سوی من بشتابید ای بندگان خدا، من پیامبر اویم. این بود که حق‌تعالی شما را با اندوه کیفر داد؛ زیرا اندوه را در دل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل کردید و از امر ایشان سرپیچی نمودید و تا اینکه با از دست دادن غنیمت تأسف نخورید.

و چون دچار شکست شدید و این شکست، غم و اندوه را در دل شما ایجاد کرد این غم و اندوه موجب کفران گناهان است و بدی‌های انسان را می‌زداید و اوتعالی بر تمام اعمال و احوال شما آگاه است و صدای شما را می‌شنود، او صادق را از کاذب و مؤمن را از کافر باز می‌شناسد.

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٥٤.

سپس حق‌تعالی بعد از این اندوه شدید و بعد از دلهره، تفرقه و اضطراب، آرامش و اطمینان را در قلب‌های شما نازل کرد تا جائی که برخی از شما از شدّت آرامش و اطمینان به خواب از چشم‌های‌شان به علت ترس و وحشت دور شده بود و می‌گفتند با ما در جنگیدن با کفار مشوره نشد و اگر چنین می‌کردند هرگز در این موقف تنگ و این وحشت شدید قرار نمی‌گرفتیم.

آنان اینکار را به منظور ایجاد شک در پیامبر و دین خدا عزوجل انجام می‌دادند و نهاد خویش کفر، نفاق و نفرت را نسبت به خدا أ، پیامبر و مؤمنان پنهان می‌داشتند و در ظاهر امر مجامله می‌کردند، این بود که حق‌تعالی بر آنان چنین ردّ کرد که اگر آن‌ها در خانه‌های خویش هم می‌بودند پروردگار کسانی را می‌فرستاد تا مرگ را به آنان بچشاند و عمرش را پایان بخشد و به این ترتیب قضای الهی تحقق یابد و در هرجایی که مقدر شده بود کشته شود، روی این اساس نه خانه‌ای است که او را از مرگ باز دارد و نه قلعه‌ای که حمایتش کند.

با چنین وقایع و حوادثی حق‌تعالی ایمان مؤمن و کافر را می‌آزماید و قلب مؤمن را از بیماری‌های شک پاک می‌نماید و منافقان را رسوا می‌سازد و آنچه دربارۀ اسلام از قبیل بد بردن و خشم نسبت به دوستان خدا عزوجل دارند ظاهر و آشکار می‌نماید؛ زیرا اوتعالی تمام آنچه در نهاد انسان‌ها قرار دارد را می‌داند و بر او هیچ امری پوشیده و مستور نیست و هیچ سرّی پنهان نمی‌باشد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٥٥.

ای مؤمنان! آن دسته از شما که در روز اُحد از میدان جنگ فرار کردند شیطان آن‌ها را در استراج قرار داد و ترس و وحشت را در دل‌های‌شان به سبب مخالفت از امر پیامبر انداخت، ولی چون خداوند عزوجل بر ایمان آن‌ها علم داشت از سر تقصیرات‌شان گذشت و گناهان‌شان را عفو نمود؛ زیرا اوتعالی برای کسی که استغفار کند بخشنده است و چون حلیم می‌باشد در کیفردهی بندگان خود عجله نمی‌نماید بلکه به آن‌ها مهلت می‌دهد تا توبه کنند. مؤمنان در خطای خود با چنین سرنوشتی مواجه‌اند در حالی که منافقان به علت اعتقاد بَد، هم در برابر گناهان کبیره مؤاخذه می‌شوند و هم در برابر گناهان صفیره.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١٥٦.

ای مؤمنان! از این برحذر باشید که خود را به اهل کفر، نفاق و شک تشبیه کنید، آنانی که دربارۀ یاران و نزدیکان خود هنگامی که به تجارت یا جنگ می‌روند می‌گویند اگر با ما در خانه‌ها می‌بودند کشته نمی‌شدند، تا این مسأله مایۀ اندوه قلب و حسرت دل‌شان باشد؛ زیرا چنین پنداری اصلاً صحیح نیست. حق‌تعالی مقادیر همه چیز را مقدر نموده و موعد مرگ هر کسی را مشخص کرده است در این موعد نه تأخیری است و نه تقدیمی؛ چون خداوند عزوجل زنده می‌کند و می‌میراند و همه چیز به قضا و قدر او و تا مدتی مشخص و معین است ولی حق‌تعالی اراده کرده تا بر آن‌ها حسرت و اضطراب را داخل کند و این حسرت و اضطراب منجر به آن شده تا در قضا و قدر الهی دچار شک و تردید شوند و اوتعالی به آنچه آن‌ها پنهان می‌دارند آگاه است و او نیت‌های آنان را افشا می‌سازد.

﴿وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ١٥٧.

و ای مؤمنان! اگر در راه خدا عزوجل و اعلای کلمۀ او کشته شوید یا در بستر در حالی بمیرید که نیّت این کار در دل شماست، حق‌تعالی گناهان‌تان را می‌بخشد و ثواب بی‌پایان به شما می‌دهد و در درجات شما علو و رفعت ایجاد می‌کند. چنین فرجامی رستگاری بزرگ و نعمتی ماندگار است که منتظر شماست و از آنچه کافران جمع می‌کنند و می‌اندوزند بهتر است؛ زیرا شما ستایش نیک، عزّت و پیروزی دنیا را به دست می‌آورید و در آخرت به نعمت ماندگار می‌رسید.

﴿وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ ١٥٨.

و مردگانتان چه در بستر بمیرند یا در میدان جنگ مصیرشان به سوی خدای‌تعالی است. انسان باید نیّت خود را خاص برای رضای خدا عزوجل بگرداند و در عمل خود صادق و مراقب اموری باشد که بین او و خدایش است، پس مادامی که مرجع و بازگشت همه به سوی اوست پس انسان باید به دنبال کسب رضای او باشد و از خشم و غضبش بر حذر باشد و از پیامبرش اطاعت کند.

﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ ١٥٩.

پس به سبب مهر و عطوفتی که حق‌تعالی در قلب تو قرار داده با مسلمانان رفتار نیک و نرم داری طوری که از خطاها و اشتباهات‌شان دَرمی‌گذری و نقائص‌شان را می‌پوشانی در حالی که آنان به مخالفت امر تو پرداخته و با تو در میدان جنگ ثابت قدم و استوار نماندند. چنین اخلاقی رحمتی از سوی خداست که به تو داده و اگر تو ای پیامبر دارای سخن تند و در تعامل خویش شدّت عمل می‌داشتی همه از کنار تو پراکنده و از یاریت دور می‌شدند ولی چون دارای اخلاق نیکو هستی، حق‌تعالی قلب‌ها را دو و بَر تو جمع کرد.

پس بر تو لازم است از تقصیرات مؤمنان در مخالف امر خود در گذری و از خدای خود نیز بخواه تا گناهان و اشتباهات آنان را ببخشد که او بخشنده و مهربان است.

با یاران خود دربارۀ هرگاه تصمیم و رأی تو روی امری صورت گرفت تصمیم خود را قاطع بساز و بر پروردگار خود توکل نما که تنها بر او باید اعتماد شود و اوتعالی کسی که امور خود را به او بسپارد دوست دارد. چنین کسی در انتخاب خود شایسته عمل کرده است.

﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٦٠.

اگر خدای‌تعالی برای شما پیروزی را مقدر کرده باشد هرگز هیچ کافری بر شما پیروز نمی‌شود و هیچ دشمنی شما را شکست داده نمی‌تواند ولی اگر بر شما شکست را نوشته باشد در این صورت هیچ کسی نمی‌تواند شما را یاری رساند پس پیروزی را از خداوند عزوجل با توکل و اعتماد بر او و رضایت به دینش بخواهید در چنین حالتی او شما را در دنیایتان یاری می‌رساند و در آخرت ثواب و پاداش به دست خواهید آورد؛ زیرا کسی که مالک تمام امور دنیا و آخرت است خدای یگانه و یکتا می‌باشد.

﴿وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦١.

برای هیچ پیامبری مناسب و سزاوار نیست که چیزی از غنائم را پنهان یا برای خود نگهدارد. چنان‌چه منافقان بر چنین گمانی بودند و زمانی که در روز بَدر برخی از اموال غنیمت مفقود گردید آن‌ها گفتند شاید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن‌ها را برای خود گرفته باشد، پناه بر خدا عزوجل اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین کرده باشد، او انسانی معصوم و پاک است و از ارتکاب این گناه بریء می‌باشد؛ زیرا پنهان‌کاری در غنائم با امانت دارای منافات دارد و نوعی خیانت به شمار می‌رود. چگونه یک پیامبر در مال و متاع زودگذر دنیا خیانت می‌کند در حالی که حق‌تعالی او را بر رسالت آسمانی و دعوت ربانی امین دانسته است.

سپس خدای‌تعالی خبر داد که هر کس خیانت کند در روز قیامت با جرمی که مرتکب شده آورده می‌شود و حق‌تعالی او را در برابر همۀ خلایق رسوا می‌سازد و بعد از آن کیفرش را مطابق حسابش در روزی می‌دهد که خدای تبارک و تعالی به حساب هر شخصی در برابر هر عملی که انجام داده می‌رسد، خواه عمل او خوب باشد یا بد و اوتعالی عادلی است که هرگز ظلم و ستم روا نمی‌دارد و هیچگاه در گناه گناه‌کاران اموری را که انجام نداده‌اند نمی‌افزاید و در پاداش نیکوکاران بخالت روانمی‌دارد بلکه در آن روز میزان او که خدای رحمان است براساس عدالت بر پای خواهد شد.

﴿أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦٢.

آیا کسی که در راه رضای خدا عزوجل که از آن راضی است گام برداشته مانند ایمان به خدا أ، پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجرای اوامر و اجتناب از نواهی اوتعالی مانند کسی است که به سبب کفر، نفاق و الحاد خویش به سوی زیان، لعنت و خشم گام بر داشته است؟! برای چنین کسی در دنیا ذلّت، خواری و عار است و در آخرت جایگاه او آتش دوزخ خواهد بود و چه بد مصیر و قرارگاه است دوزخ.

﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ١٦٣.

مردم در پیشگاه خداوند عزوجل در درجات متفاوتی قرار دارند. برای مؤمنان درجاتی از طریق کمائی کردن بهشت، نعمت و همراهی پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان است و برای کافران و منافقان و کسانی که از دین خدا عزوجل روی می‌گردانند درکات و فرمایگی‌هاست و حق‌تعالی به عمل هر عمل کننده‌ای بیناست و اوتعالی در آخرت هر انسانی را براساس اعمالش در درجۀ مناسبی قرار می‌دهد طوری که نه بر آن می‌افزاید و نه از آن کم می‌نماید. گذاشتن هر انسان در منزلۀ مناسب آن کاری است که براساس عدالت، علم و حکمت صورت می‌گیرد، بنابراین انسان چاره‌ای ندارد جز اینکه عمل کند و در عمل خود اخلاص داشته باشد و انسان نباید از اینکه بر او در آخرت ظلمی صورت گیرد بیم و نگرانی داشته باشد.

﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ١٦٤.

به یقین که حق‌تعالی بر مسلمانان با بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که از جنس و قبیلۀ خودشان است فضل و احسان نمود تا مسلمانان به ایشان اقتدا کنند و ایشان برای آن‌ها الگو باشد و بر آن‌ها آیات الهی را تلاوت نموده، احکام شرعی را بیان کند و آن‌ها را بر داشتن بهترین آداب رهنمایی نماید، چنان‌چه قلب‌های‌شان را نیز از هرگونه پلیدی، شک و شبهه پاک کند و به آن‌ها قرآن و سنّت را آموزش دهد بعد از اینکه همۀ آن‌ها در تاریکی‌ها قرار داشته و غرق نافرمانی بودند و برای آن‌ها نوری که با آن هدایت شوند، امامی که به او اقتدا و شریعتی که با آن دادخواهی کنند نبود بلکه همۀ آن‌ها در سرکشی بزرگ و گمراهی آشکار قرار داشتند.

﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٦٥.

یا زمانی که بر شما شکست اُحد واقع شد، آنگاه که گفتید چگونه شکست می‌خوریم در حالی که به پیروزی وعده داده شدیم و ما بر حقیم و چگونه مشرکان بر ما غلبه پیدا می‌کنند در حالی که آن‌ها بر باطل‌اند؟! ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آن‌ها بگو سبب این شکست در خود شماست؛ زیرا شما از اوامر من هنگامی که به شما گفتم بر روی کوه «رماة/ تیراندازان» ثابت قدم و استوار باشید ولی شما نافرمانی کردید این بود که شکست نصیب شما شد پس آن لحظه را به یاد داشته باشید.

در معرکۀ بدر این شما بودید که آنان را شکست دادید اگر در جنگ اُحد هفتاد تن از شما کشته شدند در معرکۀ بدر هفتاد تن از آنان را کشتید و هفتاد تن دیگر را اسیر گرفتید و به این ترتیب شما دو برابر به آنان آسیب رساندید.

هرکاری به قدرت خداست اوتعالی بر همۀ چیز قادر و تواناست زیرا او توانایی است که هیچ امری بر او دشوار نمی‌باشد، او حکیمی است که هیچ کجی و انحرافی در امرش نیست و بربندگان خود بیناست.

﴿وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٦٦.

آنچه به شما در اُحد به سبب نافرمانی از امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید براساس تقدیر خدای‌تعالی بود. هر چیزی مطابق با قضا و قدر و براساس حکمتی است که اوتعالی اراده فرموده است تا از این طریق علم او در میان مؤمنان به ظهور برسد و هم صادق از درغوگو، مؤمن از منافق ظاهر شود و بین جهاد مجاهد و انحراف منحرف تفاوت ایجاد گردد و هرپدیده‌ای براساس حقیقت خود بیان شود و مجرد ادعای بدون دلیل باطل گردد.

﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ ١٦٧.

و تا علم و دانش خدای‌تعالی در خصوص منافقان مرتد آشکار شود و موقف این گروه واضح گردد، کسانی که پیامبر آنان را به سوی جهاد در راه خدا عزوجل در اُحد و یا دفاع از مدینه فرا خواند با این انگیزه که اگر نمی‌خواهند به خاطر دین جهاد کنند پس به خاطر دنیای خویش باید جهاد کنند. آنان بر خدا عزوجل دروغ گفته و گفتند اگر یقین می‌داشتیم که نبردی صورت می‌گیرد حتماً با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ می‌رفتیم در حالی که دروغ می‌گفتند و می‌دانستند که جنگ حتماً واقع می‌شود. آن‌ها به کفر ایمان نزدیکتر بودند و ایمان از آن‌ها بیزار است؛ زیرا مؤمن هیچگاه از اوامر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سرپیچی نمی‌نماید و هیچگاه به عنوان عاملی در جهت ایجاد تفرقه در بین مؤمنان واقع نمی‌شود و از اشتراک در جهاد خود را بازنمی‌دارد و با دشمنان خدا عزوجل دوستی نمی‌کند. این‌ها بر زبان خود سخنانی را جاری می‌سازند که مخالف باورهای قلبی‌شان است، از این‌روی ظاهر آن‌ها بر خلاف باطن و آشکارشان بر خلاف نهان‌شان است. آن‌ها ظاهراً نرم و سخن نیکو بر زبان می‌رانند و خباثت و مکر و حیله را نسبت به اسلام و مسلمانان در نهاد خویش پنهان می‌دارند ولی حق‌تعالی امور آن‌ها را آشکار و نهان‌شان را برملا می‌سازد و بر اوتعالی هیچ امری پوشیده نیست و از او هیچ غائبی پنهان نمی‌باشد.

﴿ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٦٨.

این منافقان به دوستان خود از میان مسلمانان و منافقان توصیه می‌کنند تا از اشتراک در جنگ خودداری کنند و دربارۀ کسی که در راه خدا عزوجل به عنوان مجاهد جان خود را به خاطر نصرت دین خدا عزوجل می‌فروشد می‌گویند اگر این شخص به جهاد نمی‌رفت کشته نمی‌شد و اگر به رأی و نظر ما عمل می‌کرد جان او به هدر نمی‌رفت، آن‌ها این سخنان را در حالتی بر زبان جاری می‌سازند که گویا خویشتن را از مرگ و فنا حفظ می‌کنند. حق‌تعالی این سخن بد و زشت آنان را ردّ می‌نماید و می‌فرماید اگر شما راست می‌گوئید که خویشتن را با عدم اشتراک در جنگ از مرگ حفظ کردید بیائید مرگ را نیز از خود در حالی دفع کنید که در خانه‌های‌تان قرار دارید ولی شما این کار را انجام داده نمی‌توانید و به زودی مرگ به سراغ شما می‌آید ولو در برج‌های مستحکم نیز قرار داشته باشید! آیا می‌توانید مرگ را از کسی دفع کنید یا از موعد مقرره‌اش به تأخیر اندازید؟! در حالی که شما نمی‌توانید چنین کاری را با خود انجام دهید.

﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ ١٦٩.

هیچکس نباید دربارۀ کسی که در راه اعلای کلمۀ خدا عزوجل کشته می‌شود گمان کند که او مرده است، خیر چنین نیست او دارای زندگانی ویژه‌ای در عالم برزخ است و در جوار پروردگار خویش از نعمت‌های بهشت و جوی‌های جاری و مجلسی صادق نزد پادشاه مقتدر بهره می‌برد و در سرور و فرح خاصی قرار دارد و از میوه‌های بهشت و انواع غذاها و نوشیدنی‌های آن روزی می‌خورد، چون جان خود را در راه خدا عزوجل فدا نموده است.

﴿فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ١٧٠.

این شهدا به خاطر فروختن جان خویش در راه خدا عزوجل و به دست آوردن شهادت و کرامت بهشت، با زندگی در مقامی بلند و امن و در رستگاری بزرگ خوشحال‌اند و دربارۀ برادران مؤمن خویش که هنوز در دنیا زندگی می‌کنند خورسنداند و آرزو دارند آنان نیز از طریق شهادت به مقام و منزلتی برسند که آنان رسیدند و در پاداش بزرگ‌شان شریک گردند.

بر این شهدا هیچ ترس و خوفی نیست از این‌روی آنان از امور هولناک قیامت نمی‌هراسند؛ زیرا حق‌تعالی آنان را در امنیت قرار داده و بر قلب‌های‌شان آرامش نازل کرده است و به آنان بشارت امنیت دائم و خورسندی داده از این‌روی از عاقبت بدی‌هایی که انجام داده‌اند غمگین نیستند؛ بلکه حق‌تعالی گناهان آنان را مَحو نموده و بخشیده است زیرا آن‌ها در راه خدا عزوجل قربانی داده‌اند.

﴿۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٧١.

این شهدا از آنچه خدای‌تعالی به آن‌ها داده و از نعمتی که مایۀ گوارائی و شادمانی چشم و سرور دل‌ها و بشاش بودن روی‌ها و سعت روزی و اقامت دائم توأم با جوانی و صحت است و از اینکه به سوی حق‌تعالی نظر می‌کنند خوشحال‌اند. پس فضل فضل اوست و نعمت نعمت او زیرا خداوند عمل هیچ عمل کننده و تلاش هیچ کننده‌ای را ضایع نمی‌سازد به شرط آنکه در ایمان خود صادق و در عمل خود اخلاص داشته باشد و حتی خداوند برای چنین کسانی نعمت‌هایی را ذخیره می‌سازد که بسیار از عمل‌شان بزرگتر و مهمتر است و عاقبت آنان را نیکو و ستوده می‌سازد.

﴿ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ ١٧٢.

برای مجاهدان در راه خدا عزوجل که در معرکۀ اُحد شرکت کردند پاداش دائم است. مردگان‌شان شهید‌اند و در بهشت و نعمت قرار دارند و زندگان‌شان با عزّت زندگی می‌نمایند و منتظر نصرت خدا عزوجل و ثواب اویند، آنانی که به ندای خدا و پیامبرش پاسخ مثبت دادند به خصوص بعد از اینکه به آن‌ها انواع و اقسام جراحت‌ها، بلیات و سختی‌ها رسیده و بعد از اینکه دچار شکست شدند.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زمانی آنان را به نبرد مشرکان فرا خواند که به ایشان خبر رسید کفار در منطقۀ «حمراء الاسد» جمع شده‌اند، از همان لحظه مسلمانان بسیج شده و به این ترتیب بهترین پاسخ را به ندای جهاد دادند.

در مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و در خروج از جمع مسلمانان از خدا عزوجل بترسید که برای اینان در پیشگاه خدای بزرگ پاداشی بزرگ است که از جملۀ این پاداش می‌توان به از بین رفتن بدی‌ها و ازدیاد حسنات‌شان اشاره کرد، چنان‌چه در بهشت نیز درجات بلندی را کمائی خواهند نمود و در امنیت و اقامت نیکو و در نعمتی ماندگار و ابدی و در جوار خدایی که مهربان‌ترین مهربانان است قرار خواهند داشت.

﴿ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣.

بعضی از شبهه اندازانی که با کفّار موالات داشتند به منظور ایجاد ترس و رعب، خطاب به مؤمنان صادق و مجاهد در راه خدا عزوجل گفتند همانا قریشیان تمام دسته‌جات خود را به خاطر جنگ با شما آمده نموده‌اند و به سوی شما سواره و پیاده حرکت کرده، می‌خواهند بر شما هجوم آورند پس هشیار و متوجه باشید! این سخنان در مؤمنان جز افزایش ایمان، صدق و ثبات نتیجۀ دیگری درپَی نداشت، از این‌روی آن‌ها در بهترین وجه پای داری نموده و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جهاد رفتند و به سوی خدای بزرگ التجا نموده گفتند برای ما خدا عزوجل کافی است که او بهترین وکیل است، او ما را از همۀ دشمنان کافی است و اوتعالی ما را از هر مهاجمی حمایت خواهد کرد؛ زیرا ما لشکر او و با او هستیم و چون خدا عزوجل با ما و یاری دهنده و مؤید ماست، هرگز مغلوب و ذلیل نخواهیم شد.

﴿فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ ١٧٤.

و بعد از اینکه این سخن بزرگ را گفتند و بر خدا عزوجل توکل کردند، بازگشت‌شان به سوی سلامتی، خوبی، اجر و پاداش شد و به آن‌ها هیچ اذیت، بدی و مصیبتی نرسید و با هیچ دشمنی روبرو نشدند؛ زیرا آن‌ها پاسخ ندای حق‌تعالی را به خوبی دادند و خدای‌تعالی عاقبت هر اجابت‌گر نیکو را به خیر و گردش روزگار را بر علیه دشمنان‌شان می‌گرداند. این‌ها از آنچه خدا عزوجل آنان را امر نموده بود پیروی کردند؛ زیرا رضایت حق‌تعالی در پیروی پیامبر است و اوتعالی بر کسی که از هدایت و پیامبرش پیروی کند با پیروزی دنیا و رستگاری آخرت منت می‌نهد، طوری که اگر زندگی کند با عزّت زندگی می‌کند و اگر بمیرد مرحوم خواهد مُرد و در بهشت و نعمت گرامی می‌باشد.

﴿إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧٥.

و ای مؤمنان! تمام این ارعاب و تخویف از سوی شیطان است که همواره تلاش می‌نماید دوستان خدا عزوجل را بترساند. او اتباع و اعوان خود را می‌فرستد تا در دل‌های مؤمنان ایجاد رعب و وحشت کنند، پس شما ای مؤمنان استقامت کنید و به خدای بزرگ اعتماد داشته و بر او توکل نمائید و تمام امور خود را به اوتعالی بسپارید و هرگز از دوستان شیطان و اتباعش نترسید و فقط از خدای یکتای یگانه، او که غالب و قوی است و هیچ‌کس نمی‌تواند بر او غلبه یابد بترسید! خدایی که نفع و ضرر، زندگی و مرگ از سوی اوست. زیرا مؤمن صادق جز از خدای خویش، دیگر از هیچ‌کس نمی‌هراسد، او می‌داند مردم هیچ نفع و ضرری اگر خدا نخواسته باشد رسانیده نمی‌توانند و هرگز توان زنده نمودن و مرده کردن را ندارند، آن‌ها نمی‌توانند در صورتی که خدا نخواهد با کس وصلتی پیدا کنند و یا مقاطعه کنند، مردم هرگز نمی‌توانند چیزی به کسی بدهند و یا از کسی باز دارند مگر اینکه خدای‌تعالی بخواهد.

﴿وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٧٦.

و ای پیامبر ج! از کفر این‌ها و از اینکه در گمراهی نعمّق دارند و بر سرکشی دوام و استمرار می‌بخشند در اندوه نباش زیرا آن‌ها جز بر خویشتن به هیچ‌کس دیگری آسیب نمی‌رسانند. آن‌ها هرگز نمی‌توانند به خدای‌تعالی ضرری برسانند؛ چون خداوند عزوجل از همۀ بندگان خود بی‌نیازاند. هیچگاه طاعت فرمانبرداران به او نفعی نمی‌رساند و گناه گناه‌کاران ضرری. حق‌تعالی در آن روز که کفر را بر آنان مقدر کرد چنین مقرر داشت که برای آن‌ها در آخرت ثواب و پاداشی از قبیل بهشت و نعمت ماندگار نباشد و در دنیا نیز به عزّت و پیروزی نرسند. حق‌تعالی در حق آنان چنین کرد تا آن‌ها را نیست و نابود کند و مؤمنان را توسط آن‌ها محترم و گرامی دارد. حق‌تعالی برای آنان عذابی دردناک در آخرت به عنوان کیفر اعمال بدشان ذخیره ساخته است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٧٧.

این منافقان، آنانی که ایمان را فروخته، در عوض کفر را گرفتند، ضرر عملکردشان فقط بر خود آنان است. همچنان نتیجه و عواقب حیله‌ها و دسیسه‌های‌شان فقط بر خود آنان می‌رسد و حق‌تعالی هیچگاه از پُشت کردن و کفر و نفاق کسی زیان نمی‌بیند؛ زیرا عزّت مطلق از آن اوست، او بی‌نیاز مطلق است. این منافقان فقط به خود زیان می‌رسانند و به زودی حق‌تعالی آنان را به خاطر اعمال بد و تصرفات زشت‌شان کیفر می‌دهد.

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٧٨.

کفّار از مهلتی که به آن‌ها در دنیا می‌دهیم و در نزول کیفر بر آن‌ها عجله نمی‌نمائیم، گمان نکنند که چنین تعاملی به خاطر فضلی است که آن‌ها دارند و یا به این علت نیست که ما برای آن‌ها ثواب و پاداش ذخیره ساختیم، بلکه هدف از تأخیر کیفر و مهلت دادن به آن‌ها این است که تا مدتی درازتر باقی بمانند و گناهان بیشتری بر گناهان‌شان اضافه شود و در اخیر به سوی ما بازگردند تا در حق آنان شدیدترین کیفر و بدترین عذاب را در آتش دوزخ نازل کنیم.

﴿مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ١٧٩.

اینگونه نیست که حق‌تعالی مؤمنان مخلص را از میان شما به حال خودشان بگذارد بلکه اوتعالی می‌خواهد از طریق ابتلاءات و آزمایش‌های خود، مؤمن صادق را از منافق دروغگو با وحیی که بر پیامبر نازل می‌کند و با اطلاعاتی که به وی دربارۀ شما می‌دهد جدا سازد.

خداوند عزوجل هیچگاه بندگان خود را از اسراری که می‌داند مطلع نمی‌سازد ولی انواع و اقسام ابتلاءات و آزمایش‌ها را مقدر می‌کند تا تفاوت منافق و مؤمن واضح می‌گردد، زیرا اگر امتحان و آزمایش نمی‌بود پرهیزگاران از بدکاران مشخص نمی‌شدند و اگر همین آزمایش‌ها نباشد مؤمنان از احوال منافقان اطلاع حاصل نمی‌کنند.

خدای‌تعالی هیچگاه غیب را به تمام بندگان خود آشکار نمی‌سازد بلکه او از میان آن‌ها پیامبرانی برمی‌گزیند و آنان را بر برخی از امور غیب و اسرار قضا و قَدر خویش باخبر می‌سازد تا آن‌ها به نوبۀ خود شمه‌ای از این اطلاعات را در اختیار اقوام خود قرار دهند.

بنابراین بر شما لازم نیست تا امور غیبی را به هدف کشف اسرار قدرت مطالعه کنید بلکه شما باید به خدای‌تعالی ایمان آورده و از پیامبرش اطاعت کنید و به اوامر پروردگار خود تسلیم باشید و در راه او جهاد کنید، هرگاه ایمان آورید و از اوامر الهی اطاعت نموده و از نواهیش اجتناب کنید و آنچه را خدای دوست دارد به گونۀ شایسته انجام دهید در چنین حالتی حق‌تعالی برای شما پاداشی بزرگ و اجری عظیم در جوار خود و اولیای خویش ذخیره می‌سازد.

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١٨٠.

ثروتمندان بخیل آنانی که از اموال خود در راه خدا عزوجل و امور خیریه انفاق نمی‌کنند، گمان نبرند که این امساک و مصرف نکردن به آن‌ها نفع می‌رساند و آنان را از انواع و اقسام مصیبت‌ها و و بلیات نگه می‌دارد، خیر چنین نیست این امساک در آخرت برای آنان مایۀ عذاب و کیفر است و برکت را نیز از سرمایه‌های‌شان می‌بَرد و قلب‌های‌شان را سخت می‌سازد. حق‌تعالی به زودی این اموال را در روز آخرت تبدیل به طوقی از عذاب می‌کند که آتش دوزخ را به همراه دارد و در گردن‌های این‌ها آویزان می‌نماید.

این عذاب به علت بخل و امساک آن‌هاست ورنه همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد از آن خدای یگانۀ یکتاست و اوتعالی هیچ نیازی به انفاق و صدقات ندارد، او پروردگار آسمان‌ها، زمین و مالک تمام پدیده‌هایی است که در این دو قرار دارد. او میراث بَر هر ثروتمند و فقیر است، زیرا پروردگار، زمین و تمام آنچه بر روی آنست را به ارث می‌برد، او به زودی آنان را در برابر این اموال محاسبه می‌نماید؛ زیرا پروردگار عالم در جریان تمام آنچه آن‌ها انجام داده‌اند قرار دارد.

﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ١٨١.

حق‌تعالی این سخن بد و زشت یهودیان (خداوند هلاک‌شان کند) را شنید که گفتند: خدا عزوجل فقیر است چون از ما می‌خواهد تا به خاطر او نفقه و صدقه دهیم و اگر او ثروت می‌داشت حتماً از اموال ما بی‌نیاز می‌بود و از ما نمی‌خواست تا صدقه و نفقه بدهیم.

در اینجا خداوند عزوجل خبر می‌دهد که او این سخن زشت آنان را ثبت می‌نماید تا بر مبنای آن، آن‌ها را مورد محاسبه و باز خواست قرار دهد چنان‌چه آن‌ها را به خاطر گناهان گذشتۀشان را می‌سوزاند، اجسامی که بر بخل تربیت شده است. این آتش تمام وجود آنان را که از مال خبیث رُشد کرده پاره پاره می‌سازد. و برای اوست تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد و اوتعالی از هر کسی بی‌نیاز است ولی می‌خواهد بنده‌اش با انفاق مال خویش به فقیر، نیازمند و مسکین، بر خود صدقه دهد.

﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ ١٨٢.

عذابی که به یهودیان بدکار و امثال آن‌ها می‌رسد به سبب عملکرد بدشان است که در دنیا انجام داده‌اند، اعمالی مانند تکذیب، پیمان شکنی، کشتن پیامبران، بخل، خوردن مال حرام، دروغگوئی، رشوت ستانی، تزویر در کتاب مقدس و تحریف کلام خدا و تبدیل معانی آن؛ زیرا خدای‌تعالی هیچگاه بر کسی ظلم نمی‌کند و ضرورتی به کیفر کسی که سزاوارش نیست ندارد چون همه بندگان اویند، از این‌روی پرهیزگارشان پاداش دریافت می‌دارد و بدکاران‌شان عذاب و توهین می‌شود، تمام این‌ها بنابر حکمتی است که خدای‌تعالی اراده فرموده تا جزای هر شخصی مطابق عملکردش باشد.

﴿ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٨٣.

این یهودیان بر خدا عزوجل دروغ بر بسته گفتند: ما هرگز به هیچ پیامبری ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه برای ما نشانه‌ای واضح و آشکار بیاورد، این نشانه اینگونه باید باشد که به ما یا گوسفندی بیاورد، یا شتر یا گاوی و سپس آتشی از آسمان فرود آید و این قربانی را بسوزاند.

حق‌تعالی چنین پاسخ آنان را داد که این سخن دروغ و افتراست، او هیچگاه تعهدی در این زمینه به آن‌ها نداده و توصیه‌ای نیز نکرده و مطلبی در کتابی از کتاب‌های آسمانی خود ذکر نفرموده است. پس ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آنان بگو: پیش از من پیامبرانی با نشانه‌های واضح و آشکار و معجزات آمد و تمام آنچه را در آن زمان مطالبه کردید آوردند ولی با تمام این‌ها شما آنان را تکذیب نموده، برخی را کشتید و به آنچه بر آن‌ها نازل شده کفر ورزیدید. چرا شما چنین اعمالی را در حق پیامبران خود مرتکب شدید و از سایر پیامبران نشانه‌های واضح و آشکار می‌خواهید؟ پس شما واقعاً مردمانی افترا کننده بر خدا عزوجل و تکذیب‌گر دین و خارج از طاعتش هستید.

﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ ١٨٤.

ای محمد ج! اگر این‌ها رسالت و پیامبری تو را ردّ کرده و از دین تو روی گردانیدند و تکذیبت کردند، باید این نکته را بدانی که پیش از تو نیز پیامبرانی با آیات و نشانه‌های واضح و معجزات و کتاب‌های آسمانی آمده‌اند و با خود هدایت واضح و آشکار و حکمت‌های روشن و اندرزهای مؤثر را آورده‌اند ولی آن‌ها این پیامبران را تکذیب نموده با آنان جنگیدند و آنان را کشتند، پس تو در این مسیر جدید و تازه نیستی و اولین کسی نمی‌باشی که تکذیب شده است، ازینروی صبر کن و برای خود پاداش در نظر بگیر.

﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ١٨٥.

هر ذاتی بدون شک حتماً جام مرگ را می‌نوشد، از این قاعده هیچ‌کس مستثنی نیست. این آیه حامل وعده برای مؤمنان است که به زودی خدای‌تعالی بعد از وفات آن‌ها به آنان ثواب و پاداش می‌دهد چنان‌چه تهدیدی نیز برای بدکاران تکذیب‌گر است که حق‌تعالی به زودی آنان را بعد از مرگ‌شان کیفر می‌دهد. و شما ای مردم به زودی جزای بد دریافت خواهید داشت. پس این دنیا سرای پاداش اطاعت کنندگان و کیفر گنه‌کاران نیست، سرای پاداش آن سراست، آنجایی که حق‌تعالی پاداش هر نفسی را در برابر عملکردش می‌دهد؛ زیرا این دنیا کوتاه و بی‌ارزش است و نمی‌تواند مدتی مناسب برای پاداش مؤمن یا کیفر کافر باشد. آخرت باقی و بهتر است و زندگی واقعی و حقیقی در آن سراست چون کسی که از آتش دوزخ دور شود در واقع به رستگاری بزرگ و رضوان الهی رسیده است.

رستگاری آنگونه که بعضی از جهّال ادعای می‌کنند و می‌پندارند در به دست آوردن مناصب بلند، اموال فراوان و جمع آوری هیزم دنیای فانی و داشتن فرزندان و خانه‌های بسیار و شهرت و منزلت نیست، سرای دنیا رؤیاهای خوابیده و خیالاتی زود گذر و امنیتی در حال فروپاشی و ثانیه‌های شماره شده است.

﴿۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨٦.

حتماً در اموال خود با مصیبت‌ها، حوادث، بلیات و همچنان با صدقۀ واجب و آفات آسمانی و زمینی همچون سرقت، تلف شدن و سوختن و امثال آن مورد ابتلا و آزمایش قرار می‌گیرید تا دانسته شود چه کسی به منظور احتساب اجر صبر می‌کند. همچنانی که در جان‌های خویش با اذیت، انواع ابتلاءات، مشقت‌ها، زلزله‌ها و از این قبیل نیز مورد ابتلا قرار می‌گیرید تا کسانی که بر حق ثابت قدم و استوار می‌مانند ثابت باشند و آنانی که از دلیل و برهان منحرف می‌شوند محرف شوند و تا مؤمنان را متمایز و نفاق منافقان و کفر کفّار را ظاهر و آشکار کند. تمام این‌ها براساس حکمت و روشی ثابت صورت می‌گیرد و به زودی از یهودیان و نصرانیان و از مشرکان عرب خواهید شنید که دست به استهزا و سخریه و تکذیب و عناد و انحراف می‌زنند و از انتشار دین‌تان جلوگیری نموده با آن می‌جنگند و مردم را برعلیه آن تحریک می‌کنند و بر ضد شما دست به حزب گرائی می‌زنند. در این گیرودار اگر شما بر دین خود و بر ادای اوامر الهی و اجتناب از نواهی او صبر کنید و تقوای خدا را رعایت کنید این امر شما را یاری می‌دهد تا به صلاح نفس خود بپردازید و تمام امور خود را راست و برابر ساخته و به سبب این صبر همت لازم را که موجب طاعات و اجتناب از گناهان می‌شود را به دست آورید، در چنین حالی است که به اذن الهی بر تمام دشمنان خود پیروز می‌شوید.

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ ١٨٧.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی پیمان مستحکم و استواری از یهودیان و نصرانیان مبنی بر این امر گرفت که آنان برای مردم کتاب‌هایی که به سوی آن‌ها نازل شده مانند تورات و انجیل و احکام الهی را توضیح دهند، احکامی مانند امر به معروف، نهی از منکر، حلال و حرام و سایر احکام را از طریق تعلیم، فتوا، قضا و.. بیان کنند و هیچگاه چیزی از این امور را منکر نشوند و آن را مخفی نسازند؛ ولی آن‌ها این پیمان را نقض کرده و پشت سَر انداختند، درست مانند کسانی که از احکام الهی روی می‌گردانند و به این احکام تمسخر و استهزا می‌نمایند.

آن‌ها همچنان در مقابل این پیمان شکنی خود بهای بی‌ارزش و حقیری از متاع زودگذر دنیا را بر گزیدند وچقدر بد است این بدل که در عوض رفعت علمی، امامت در دین، ستودگی در پیشگاه خداوند عزوجل و خلق، جایگاه باقی، یاد نیکو و جاودانگی در بهشت به دست آوردند.

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨٨.

آنانی که بر عملکرد خویش خوشحال‌اند و در برابر آنچه انجام نداده‌اند دوست دارند از سوی مردم مورد ستایش قرار گیرند گمان مبر که آنان از عذاب الهی و گرفت او دوراند؛ مانند یهودیان، زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ مسأله‌ای از آنچه در کتاب‌شان بود سوال فرمود جواب درست را پنهان داشته و مطلب دیگری را ارائه نمودند و هنگام بیرون شدن طوری وانمود کردند که گویا اطلاعات درست را ارائه نموده و حتی دوست داشتند با وجود دروغی که گفتند مورد ستایش قرار گیرند. آن‌ها از اینکه حق را کتمان نموده بودند نهایت خورسند بودند روی این اساس به سوی زیانی بزرگ از جانب خدای‌تعالی باز گشتند.

شاید و ای بسا که در مفهوم این آیه کسانی داخل می‌شوند که از ستایش مردم و طلب مقام و منزلت نزد آن‌ها خوشحال می‌شوند و همواره تلاش می‌نمایند تا نزد آن‌ها مقام و منزلت عالی به دست آورند اینجاست که حق‌تعالی سعی و تلاش آن‌ها را چون ارادۀ خدا عزوجل را ندارند باطل می‌سازد.

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ١٨٩.

و تصرف در تمام امور از آن خدای بزرگ است؛ زیرا همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد ملک اوست. او در آسمان‌ها و زمین به گونه‌ای که بخواهد تصرف می‌نماید، تصرف در نحوۀ آفرینش، روزی دادن تدبیر کردن، زنده نمودن، میراندن، مجازات و محاسبه کردن. بر انسان‌ها واجب و لازم تا در اعمال خویش تنها او را تصرف عاجز ساخته نمی‌تواند و هیچ ردّ کننده‌ای برای قضا و قدر او نیست. خدایی که دارای چنین اوصافی است مستحق این است که از او ترسیده شود و تقوایش رعایت گردد و به خاطر او انسان در همۀ سعی و تلاش‌های خود اخلاص داشته باشد و هیچگاه ستایش و پاداشی را از کسی دیگر انتظار نداشته باشد.

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠.

همانا در آفرینش آسمان‌های بلند و این سقف محفوظ و نشانه‌هایی که در آن از قبیل خورشید، ماه، ستارگان و کهکشان‌ها قرار دارد و همچنان در ارتفاع این بنای بزرگ و نظم نیکو و جمالی که دارد و در زمین و اینکه گسترده و برابر شده و در آن کوه‌های سر به فلک کشیده و دریاهای وسیع و اقیانوس‌های بزرگ و رودخانه‌ها وجود دارد و در آفرینش شب زمانی که با بساط تاریک خویش دنیا را می‌پوشاند و در نشانه‌های شب مانند ماه، ستارگان و همچنان در روز که آفتاب با درخشش و صفای خود در آن می‌تابد، در همۀ این‌ها نشانه‌ها و دلائلی است برای کسی که در آفرینش خدا عزوجل و صنعت عجیب اوتعالی تفکر می‌کند. با این حال از این نشانه‌ها پند نمی‌گیرد مگر کسی که دارای عقلی متفکر و بینشی زنده و وجدانی بیدار باشد، اما کسی که دارای قلبی مرده و میان تهی است و بینش وی نیز کور می‌باشد هرگز از این نشانه‌ها پند نمی‌گیرد؛ زیرا چنین شخصی نه عقل دارد و نه خرد و بینش و حتی او مانند چهارپایی است که نمی‌توان از او طمع تفکر و نظر در صنعت خدا عزوجل و نشانه‌هایش را داشت.

﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١.

اهل تفکر در آفرینش حق‌تعالی کسانی‌اند که خدا عزوجل را یاد می‌کنند و بر ذکر او در قلب‌ها و با زبان‌ها و جوارح خویش تداوم می‌بخشند. اینان کسانی‌اند که خدای را در حالت ایستاده و هنگامی که مشغول تأمین مصالح خویش‌اند و همچنان در بازارها، راه‌ها و هنگامی که در مجالس، مساجد، درس‌ها و مناسبات خصوصی و عمومی خود هستند یاد می‌کنند و از بس که نسبت به خدا عزوجل محبت دارند حتی پیش از خواب و افتاده به پهلو و بعد از تحمل سختی‌های کار نیز به یاد او می‌باشند و هیچ بازدارنده‌ای آن‌ها را از ذکر و یاد خدا عزوجل بازنمی‌دارد.

این‌ها کسانی‌اند که همواره در نشانه‌های آفرینش خدای بزرگ تفکر و تدبر می‌نمایند، نشانه‌هایی که در آسمان‌ها و زمین گسترده است. این‌ها به سوی هر نشانه به عنوان دلیلی از دلائل قدرت الهی می‌نگرند و از هر مخلوقی طوری برداشت می‌کنند که گویا خطی در کتاب معجزه‌ای است که بر وجود خدا أ، قدرت، حکمت و صنعت عجیب او دلالت دارد. آن‌ها در چنین حالی و زمانی که در این نشانه‌ها دقت می‌کنند در حالی که سراپا وجودشان مملو از خوف و ترس است می‌گویند پروردگارا! ما گواهی می‌دهیم این‌ها را تو عبث و بی‌هوده نیافریدی بلکه همه را بنابر حکمت و براساس قدرت ایجاد نموده و شکل بندی آن‌ها را بر روی مقصدی انجام داده‌ای! پروردگار را از هرگونه شبیه و مثال و اضداد پاک و منزهی! پروردگارا تو بزرگ و والائی! پس از تو می‌خواهیم ما را بر انجام اعمال صالح که براساس آن بتوانیم اوامر تو را برجای آورده و از نواهی‌ات اجتناب کنیم موفق گردان تا انجام این اعمال ما را به سوی نجات از عذاب آخرت رهنمون شود و از غضب و خشم تو و از بدی کیفرت نجاتمان دهد.

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢.

این‌ها پروردگار، خالق، رازق، زنده کننده و میرانندۀ خویش را می‌خوانند و شکایت می‌کنند که ای بار الها! کسی را تو وارد آتش خود کنی محققاً که خوار و ذلیلش کردی و سعی و تلاشش را باطل نمودی!

و به این ترتیب آن‌ها از دچار شدن به چنین حالتی به خدا عزوجل پناه می‌برند و از او امید دارند تا آن‌ها را از آتش نجات دهد، زیرا کسی که وارد آتش دوزخ شود مستوجب خشم و غضب خدای جبار می‌شود و برای او هیچ یاری دهنده‌ای که یاریش دهد و عذاب را از او دفع کند نیست چنان‌چه برایش دوستی که نفع را جلب کند نمی‌باشد و هر که به خدا عزوجل شریک آورد ظالم و ستمگار است و هر که ظالم و ستمگار باشد بدون شک مستحق کیفر خواهد بود.

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣.

و ای پروردگار، خالق و رازق ما! ما شنیدیم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم به قرآن ندا می‌کرد و به سوی دین، یکتا پرستی و انجام طاعت تو فرا می‌خواند، ما ندای او را پاسخ داده و کلامش را شنیدیم و به او اقتدا و از هدایت و راهش پیروی نمودیم پس از تو ای خدا عزوجل می‌خواهیم عیب‌های ما را پنهان داری و گناهان ما را ببخشائی و بدی‌ها و جرائم ما را و تمام آنچه را که انجام داده‌ایم کفاره کنی و از تو ای خدا عزوجل می‌خواهیم خاتمه و پایان کار ما را به خیر بگردانی و ما را بر حق ثابت و استوار بداری تا هنگامی که ما را با دوستان خود بمیرانی در حالی که از ما راضی هستی و ما را بر ملت اسلام میراندی.

﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤.

و از تو ای پروردگار می‌خواهیم تا آنچه را به ما بر زبان پیامبران خویش مبنی بر اعطای ثواب بزرگ، بخشایش گناهان، همجواری با خود در بهشت و رستگاری نظر به سوی «وجه کریم» خود ارزانی داری و ما را رسوا، خوار و ذلیل در روزی که اولین‌ها و آخرین‌ها را جمع می‌نمائی نفرمائی که ای پروردگار ما تو وعده خلافی نمی‌کنی و هیچ‌کس از تو راستگوتر و نیکو سخن‌تر نیست؛ پس ما منتظر وعدۀ تو و آنچه در کتاب خود و بر زبان پیامبر ذکر نموده‌ای هستیم.

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ ١٩٥.

این بود که حق‌تعالی دعای‌شان را قبول فرمود و آرزوهای‌شان را برآورده ساخت و به آن‌ها خبر داد که اوتعالی هرگز سعی و تلاش و ثواب کسی که کار خوبی انجام می‌دهد را ضایع نمی‌سازد بلکه این سعی و تلاش و اجر و پاداش بزرگ را برای آنان ذخیره می‌نماید و به آن‌ها نعمت ماندگار ارزانی می‌دارد، خواه چنین کسی مرد باشد یا زن؛ زیرا زن‌ها نیم پیکرۀ مردان‌اند و با آنان در طاعت الهی اعم از ایمان، هجرت، دعوت و جهاد همراه و همگامند بنابراین در گوهر آفرینش زن‌ها و مردان یکسان از آدم و حوا به وجود آمده‌اند و همۀ آن‌ها به دعوت رسالت و پیامبری مشرف شده‌اند.

پس آن دسته از مردان و زنان که از دیار خویش بیرون شده، خانه و کاشانه، اموال، اهل و همچنان محل نشو و نمای کودکی و جوانی خود را ترک گفتند و به خاطر حفظ ناموس و دین خویش دچار آزار، اذیت، اسارت، آوارگی، شهادت و زخم بر داشتن شده و با دشمنان خدا جنگیدند و در معارک و در برابر مصیبت‌ها پایداری و استقامت کردند، حق‌تعالی سوگند خورده است تا بدی‌های اینان را و همچنان گناهان‌شان را ببخشد و محو کند و سپس آن‌ها را وارد بهشت‌هایی کند که در آن جوی‌ها جاری است.

اینان در بهشت در جایگاه صدق نزد پادشان مقتدر قرار دارند، این پادشاه به آنان نعمت ماندگار می‌دهد و آنان را در خانۀ خود که با دستان بلاکیف خود بنا نموده مسکن می‌دهد. این پاداش جائزه‌ای به آنان به خاطر اعمال نیک‌شان است و خدای‌تعالی همواره بهترین پاداش و هدیه و بخشش را می‌دهد؛ زیرا هیچ عطایی شبیه عطیۀ او نیست و هیچ بخششی نمی‌تواند با بخشش او برابری کند.

﴿لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١٩٦.

هیچگاه حال کفار و جابجائی آن‌ها در مناصب، اموال، نعمت‌ها، لذت‌های عاجل، شهوت‌های زود گذر و ارزوهای فریبنده تو را نفریبد. این دنیایی است که نباید به آن فریب خورد و اعتماد کرد. بهرۀ کافر از آن مانند بهرۀ چهار پا و زندگی او مانند زندگی حیوانات است و جز این نیست.

﴿مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٩٧.

همۀ آنچه بر کفار می‌گذرد بهره‌ای حقیر و زود گذر است که خیلی زود به پایان می‌رسد و هیچگاه در مقایسه با ثواب الهی قابل مقایسه نیست و ارزشی ندارد. این کفار شهوات خود را با عجله بر آورده می‌سازند و این زندگی بر آنان خیلی زود سپری می‌شود و سپس جایگاه‌شان در روز آخرت آتش دوزخ است که آن را با اعمال بد خود آماده نموده و با عملکردهای زشت و قبیح خویش فرش کردند. آنان وارد آتش دوزخ می‌شوند تا نتیجۀ تلاش زشت و اعمال خبیث خود را که در آنجا منتظرشان است دریابند.

﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ ١٩٨.

اما آنانی که از خدای خویش ترسیدند و کارهایی را انجام داده‌اند که او دوست دارد و از کارهایی که موجب خشم اوست اجتناب نمودند برای اینان نعمت ماندگار و مقامی خوب و امنیتی کامل در جوار پروردگارشان است، در باغ‌ها و بوستان‌های انبوه و خوش‌بو و قصرها و خانه‌ها و جوی‌های زیبا که در آن خالد و جاودان‌اند و هرگز از منتقل شدن به مکانی دیگر و از پیری نمی‌ترسند و هیچگاه به آنان بیماری، مشقت و سختی نمی‌رسد. تمام این نعمت‌ها از سوی خدای متعالی به عنوان جائزه برای آن‌ها فراهم شده؛ زیرا زمانی که حق‌تعالی به آنان توفیق اعمال خوب را داد در پاسخ این اعمال برای آن‌ها بهترین جائزه و بخشش را از نزد خویش آماده نمود و آنچه در پیشگاه اوتعالی است خیلی بهتر از چیزهایی است که کفار در این دنیا برای خود به عنوان فائده و بهره و درهم و دینار و افتخار به خانه‌ها و قصرها جمع می‌کنند در حالی که همۀ این‌ها مایۀ غرور و فریبندگی است.

﴿وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩٩.

و از میان یهود و نصارا گروهی به خدای بزرگ و به آنچه بر پیامبران‌شان و بر آنچه بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده به طور یکسان ایمان آوردند و به این ترتیب بین ایمان به پیامبران خویش و پیامبر عربی و امّی جمع کردند و در این حال از پروردگار خویش می‌هراسند و به تحقق وعدۀ اوتعالی یقین و باور کامل دارند و به شریعت او عمل می‌نمایند و هیچگاه به منظور به دست آوردن جیفۀ ناچیز دنیا و بهرۀ بی‌بهایی زندگی و یا مناصب آن تبدیل و تغییری در دین خدا عزوجل رونما نمی‌سازند، بلکه همواره بر دین خویش ثابت قدم و استواراند و در طاعت پروردگار صادق و از پیامبران خویش پیروی می‌کنند. حق‌تعالی هیچگاه اجر و پاداش اینان را نه ضایع می‌سازد و نه کم می‌کند بلکه برای‌شان پاداشی بزرگ در پیشگاه پروردگارشان است و اوتعالی در آن روز بزرگ، روز قیامت به آنان رحم می‌کند که او حسابگری سریع است و انبوهی را در لحاظاتی چند مورد محاسبه قرار می‌دهد.

و چون حق‌تعالی بر نیت‌ها و اعمال آن‌ها آگاه است، از این‌رو چنین حکمی در خصوص آن‌ها کاملاً مطابق عدل و انصاف است، روی این اساس بر انسان لازم است تا در حکم خود بین رهیاب و گمراه تفاوت قایل شود، چون در اینجا دیدیم که حق‌تعالی بعضی از اهل کتاب را بنابر حکمت و عدالتی که دارد و خدایی جز او نیست استثنا کرده است و بر این مبنا این دسته از اهل کتاب در زمرۀ مؤمنان در آمده‌اند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٢٠٠.

ای مؤمنان! بر شماست تا در این امور صبر کنید: انجام طاعت و عبادات با ادای آن در بهترین وجه؛ دوری از گناهان؛ پیروی نکردن از شهوات؛ مخالفت نکردن از اوامر الهی؛ توبه از گناهان؛ در برابر قضا و قدر الهی که گاهی دردناک و تلخ است از طریق نیکو ساختن عبودیت و داد و فریاد نکردن؛ در جنگ و جهاد در برابر دشمنان و در میدان جهاد و علم؛ در ادای عبادات؛ در لازم گرفتن مساجد برای ادای نمازهای پنجگانه که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آن را بعد از اینکه یادی از وضو کردند، نوعی سنگربندی دانستند؛ در انتظار نماز بعد از نمازی که ادا شده؛ زیرا کسی که در این امور صبر کند با به دست آوردن پاداشی بزرگ و نعمت ماندگار رستگار می‌شود و حق‌تعالی به او شریف‌ترین جایزه‌ها و بخشش‌ها را ارزانی داشته و او را به عالی‌ترین مراتب ارتقا می‌دهد، چون این شخص در همۀ میادین، حق عبودیت خدای‌تعالی را ادا نموده است هم در موقف طاعت و هم در برابر معصیت و در میادین ابتلا و آزمایشات سخت و در تمام این‌ها از جملۀ بندگان مخلص و دوستان صادق الهی بوده است. از خدای بزرگ می‌خواهیم تا ما را نیز از زمرۀ چنین اشخاصی قرار دهد.