ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 19؛ شمار آیات آن 98
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿کٓهیعٓصٓ ١﴾.
کاف، ها، یا، عین، صاد؛ از حروف مقطعه است که حقتعالی به مرادش از آنها داناتر میباشد، با علم به این امر که حروف مقطعه مقاصد زیبا و رازهای والایی دارند.
﴿ذِکۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّکَ عَبۡدَهُۥ زَکَرِیَّآ ٢﴾.
این یاد رحمت خداوند عزوجل بر بنده و پیامبرش زکریا است که در این سوره از وی خبر خواهد داد؛ چرا که داستان وی عبرتها، اندرزها، حکمتها، فواید و آموزههای بسیاری به همراه دارد.
﴿إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِیّٗا ٣﴾.
آنگاه که زکریا پروردگارش را آهسته ندا کرد؛ زیرا اینگونه مناجات حاکی از کمال اخلاص و امیدواری تمام به اجابت است.
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّی وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَیۡبٗا وَلَمۡ أَکُنۢ بِدُعَآئِکَ رَبِّ شَقِیّٗا ٤﴾.
زکریا گفت: پروردگارا! سن و سالم بالا رفته، استخوانم سست گشته و موی سرم سپید گردیده است و ای پروردگارم! سابقه ندارد که اجابت دعا را از من بازداری بلکه هرگاه که تو را خواندهام، همیشه و هر وقت خواستهام را اجابت کردهای.
﴿وَإِنِّی خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِیَ مِن وَرَآءِی وَکَانَتِ ٱمۡرَأَتِی عَاقِرٗا فَهَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ وَلِیّٗا ٥﴾.
در حقیقت من از آن بیم دارم که وقتی بمیرم، نزدیکان و بستگانم در پرداختن به امر دعوت و برداشتن امانت رسالت، بعد از من کوتاهی ورزند و زنم هم نازاست، پس به من فرزندی ببخش که جانشین نیکی برایم بوده و رسالت را بعد از من بر دوش کشد؛ زیرا قدرتت جاری و نافذ است.
﴿یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنۡ ءَالِ یَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِیّٗا ٦﴾.
تا آن فرزند، نبوتم و نبوت خاندان یعقوب را به ارث برد و از تو میخواهم که آن فرزند را شایسته گردانی؛ تا نزد تو و نزد خلقت پسندیده و با آبرو باشد.
﴿یَٰزَکَرِیَّآ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَٰمٍ ٱسۡمُهُۥ یَحۡیَىٰ لَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ مِن قَبۡلُ سَمِیّٗا ٧﴾.
پس خدای عزوجل به وی وحی فرستاد که: ای زکریا! خداوند عزوجل تو را مژده میدهد که دعایت را اجابت کرده و برایت فرزندی بخشیده است که نامش یحیی است تا این نام تفاؤلی بر حیاتش باشد و حقتعالی قبلا برایش همنامی قرار نداده و تا آنگاه پسری به این نام، نامگذاری نشده است.
﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَکَانَتِ ٱمۡرَأَتِی عَاقِرٗا وَقَدۡ بَلَغۡتُ مِنَ ٱلۡکِبَرِ عِتِیّٗا ٨﴾.
زکریا از اجابت درخواستش متعجب شد و گفت: پروردگارا! آیا برایم فرزندی زاده خواهد شد حال آنکه همسرم نازا است و فرزند به دنیا نمیآورد و من خود نیز پیر مردی هستم کهنسال که فردی مانند من بارور ساخته نمیتواند؟
﴿قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٞ وَقَدۡ خَلَقۡتُکَ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ تَکُ شَیۡٔٗا ٩﴾.
خداوند عزوجل فرمود: به راستی این کار چنین تعجب انگیز است ولی ای زکریا! بر پروردگارت ایجاد آنچه بخواهد سهل و ساده است؛ چه به اسباب باشد و چه بدون اسباب، همانگونه که تو را قبلا از عدم آفرید پس پروردگارت را چیزی عاجز نمیگرداند.
﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَ لَیَالٖ سَوِیّٗا ١٠﴾.
زکریا برای آنکه به وعدۀ خدا عزوجل مطمئن شود درخواست کرد و گفت: پروردگارا! نشانهای میخواهم تا بدان حقیقت آنچه را که فرشتگان به من مژده دادهاند بشناسم. حقتعالی به وی وحی کرد: نشانه این است که تو در عین حالی که سالم هستی اما نمیتوانی مدّت سه شبانه روز با مردم سخن بگویی.
﴿فَخَرَجَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ أَن سَبِّحُواْ بُکۡرَةٗ وَعَشِیّٗا ١١﴾.
پس زکریا از جای عبادت خود یعنی همانجایی که مژدۀ تولد پسر به وی رسید بود، بر مردم ظاهر شد و به ایشان اشاره کرد که خدای متعال را صبح و شام از سر شکرگزاری و عبودیت تسبیح گویند.
﴿یَٰیَحۡیَىٰ خُذِ ٱلۡکِتَٰبَ بِقُوَّةٖۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡحُکۡمَ صَبِیّٗا ١٢﴾.
ای یحیی! با همت و عزم و با جد و جهد به تورات روی آور؛ از راه حفظ، فهم، عمل و دعوت به آنچه که در آن است. و خداوند عزوجل به یحیی با وصف خردسالیاش حکمت و فهم علمی عطا کرده بود.
﴿وَحَنَانٗا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَوٰةٗۖ وَکَانَ تَقِیّٗا ١٣﴾.
و نیز خداوند عزوجل از جانب خود به یحیی رحمت و محبت و پاکی از گناهان را بخشیده بود و او از پروردگارش پروا میداشت، به اوامرش عمل میکرد و از نواهیاش پرهیز نمود.
﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَیۡهِ وَلَمۡ یَکُن جَبَّارًا عَصِیّٗا ١٤﴾.
یحیی با نیکی به پدر و مادر دلسوزی به ایشان از آنها فرمانبردار بود؛ او نه بر خلق گردنکش بود و نه خالق را نافرمان بلکه با مردم متواضع و برای پروردگارش مطیع و فرمان پذیر بود.
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَیۡهِ یَوۡمَ وُلِدَ وَیَوۡمَ یَمُوتُ وَیَوۡمَ یُبۡعَثُ حَیّٗا ١٥﴾.
و سلامی از جانب الله عزوجل و امانی از جانب رحمان بر یحیی باد در روزی که مادرش او را به دنیا آورد، در آن روز که از دنیا میرود و در روزی که از قبرش در آخرت زنده برانگیخته میشود.
﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَرۡیَمَ إِذِ ٱنتَبَذَتۡ مِنۡ أَهۡلِهَا مَکَانٗا شَرۡقِیّٗا ١٦﴾.
ای پیامبر! و در قرآن داستان مریم را یاد کن؛ روزی که از خانوادهاش به سمت مشرق دوری گزید و در آن اقامت گزید.
﴿فَٱتَّخَذَتۡ مِن دُونِهِمۡ حِجَابٗا فَأَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرٗا سَوِیّٗا ١٧﴾.
مریم پردهای برافراشت تا وی را از دیدگان کسانش و از مردم در حجاب قرار دهد، پس خداوند عزوجل جبرئیل را به سویش فرستاد و او در چهرۀ انسانی کامل اندام و خوش ترکیب نزد مریم آمد.
﴿قَالَتۡ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیّٗا ١٨﴾.
چون مریم جبرئیل را دید گفت: اگر خداترس و پرهیزگار هستی، من از تو به خدای رحمان پناه میبرم که به من بدی یا آزاری برسانی. بناءً ایمانداری و تقوایت باید مانع آزار رسانیات به من گردد.
﴿قَالَ إِنَّمَآ أَنَا۠ رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَٰمٗا زَکِیّٗا ١٩﴾.
جبرئیل به وی گفت: من فرستادهای از سوی الله عزوجل هستم، مرا نزدت فرستاده است تا برایت پسری پاک از لغزشها و پاکیزه از گناه ببخشم.
﴿قَالَتۡ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞ وَلَمۡ أَکُ بَغِیّٗا ٢٠﴾.
مریم به جبرئیل گفت: چگونه پسری به دنیا خواهم آورد حال آنکه هیچ انسانی با نکاح حلال به من نزدیگی نکرده است و همچنان مرتکب فعل حرامی هم نشدهام و جز این نیست که فرزند از تلاقی مرد و زن به دنیا میآید؟
﴿قَالَ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٞۖ وَلِنَجۡعَلَهُۥٓ ءَایَةٗ لِّلنَّاسِ وَرَحۡمَةٗ مِّنَّاۚ وَکَانَ أَمۡرٗا مَّقۡضِیّٗا ٢١﴾.
جبرئیل به وی گفت: موضوع همچنان است که تو یاد کردی؛ آری! هیچ انسانی به تو نزدیکی نکرده است و فعل حرامی هم انجام ندادهای، زیرا حقتعالی تو را از این فعل بد مصون داشته است ولی بدان که به وجود آوردن پسری بدون پدر بر خدای سبحان سهل و آسان است، زیرا قدرتش نافذ میباشد؛ تا این پسر نشانهای بر قدرت وی و رحمتی از سوی وی بر مادرش و بر امتش باشد. قطعاً خداوند عزوجل این امر را نوشته و مقدّر ساخته است پس نه حکمش را بر گردانندهای است و نه قضا و فیصلهاش را بازدارندهای.
﴿۞فَحَمَلَتۡهُ فَٱنتَبَذَتۡ بِهِۦ مَکَانٗا قَصِیّٗا ٢٢﴾.
بعد از آنکه جبرئیل در چاک گریبان مریم دمید و دَم وی به رحِمش رسید، مریم آبستن شد و به جایی دور از چشم مردم رفت.
﴿فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ إِلَىٰ جِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ قَالَتۡ یَٰلَیۡتَنِی مِتُّ قَبۡلَ هَٰذَا وَکُنتُ نَسۡیٗا مَّنسِیّٗا ٢٣﴾.
سپس درد زایمان مریم را به سوی تنۀ درخت خرمایی کشانید و او از بیم اتهام مردم گفت: ای کاش پیش از امروز مرده بودم و به عرصۀ وجود نیامده بودم، کاش شناخته شده نبوده و به یاد آورده نمیشدم و کسی نمیدانست که من کیستم.
﴿فَنَادَىٰهَا مِن تَحۡتِهَآ أَلَّا تَحۡزَنِی قَدۡ جَعَلَ رَبُّکِ تَحۡتَکِ سَرِیّٗا ٢٤﴾.
پس عیسی پسرش وی را از زیر پایش ندا داد که: غم مدار؛ زیرا این فرمان و فیصلۀ خداوند عزوجل است و او در زیر پایت جوی آب شیرینی پدید آورده است.
﴿وَهُزِّیٓ إِلَیۡکِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ تُسَٰقِطۡ عَلَیۡکِ رُطَبٗا جَنِیّٗا ٢٥﴾.
و تنۀ درخت خرما را با دستت بتکان، برتو از بالای آن خرمای تازۀ گوارا، در دم چیده و رسیده میریزد.
این آیه بر به کارگیری اسباب در طلب رزق دلالت دارد.
﴿فَکُلِی وَٱشۡرَبِی وَقَرِّی عَیۡنٗاۖ فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ ٱلۡبَشَرِ أَحَدٗا فَقُولِیٓ إِنِّی نَذَرۡتُ لِلرَّحۡمَٰنِ صَوۡمٗا فَلَنۡ أُکَلِّمَ ٱلۡیَوۡمَ إِنسِیّٗا ٢٦﴾.
از خرمای تازه بخور، از آب شیرین بنوش، خاطرت را به پسرت خوش و دیده به وی روشن دار؛ و اگر کسی از آدمیان را دیدی و از تو در این مورد پرسید، بگو: من برای طاعت حقتعالی روزۀ سکوت نذر کردهام از این رو با هیچ بشری مطلقا سخن نخواهم گفت: قابل ذکر است که سکوت در شریعت آنها عبادت بود نه در شریعت ما.
آیۀ کریمه بر کناره گیری و سکوت در هنگام بروز فتنهها دلالت دارد.
﴿فَأَتَتۡ بِهِۦ قَوۡمَهَا تَحۡمِلُهُۥۖ قَالُواْ یَٰمَرۡیَمُ لَقَدۡ جِئۡتِ شَیۡٔٗا فَرِیّٗا ٢٧﴾.
و بعد از آنکه مریم به جایی دور رفته بود، از آنجا پسرش عیسی را در آغوش گرفته و نزد قومش آمد و چون قومش او و پسرش را مشاهده کردند به وی گفتند: ای مریم! به راستی کار بس ناپسندی را مرتکب شدهای.
﴿یَٰٓأُخۡتَ هَٰرُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ ٱمۡرَأَ سَوۡءٖ وَمَا کَانَتۡ أُمُّکِ بَغِیّٗا ٢٨﴾.
ای خواهر مرد صالح هارون! پدرت شخص گنهکاری نبود که مرتکب فحشا شود و مادرت نیز بدکارهای نبود تا زنا نماید.
﴿فَأَشَارَتۡ إِلَیۡهِۖ قَالُواْ کَیۡفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی ٱلۡمَهۡدِ صَبِیّٗا ٢٩﴾.
مریم با آنها سخن نگفت و به پسرش عیسی که کودکی در گهواره بود اشاره کرد تا از وی بپرسند؛ آنها بر این حرکتش ایراد گرفته و گفتند: چسان با این کودک خرد سال و گهوارهای که نه سخن گفته میتواند و نه حرفهای ما را میفهمد، سخن بگوییم؟!
﴿قَالَ إِنِّی عَبۡدُ ٱللَّهِ ءَاتَىٰنِیَ ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلَنِی نَبِیّٗا ٣٠﴾.
عیسی در حالی که درون گهوارهاش شیر میخورد، لب به سخن گشود و در پاسخشان گفت: من بندۀ خدا عزوجل هستم؛ او چنین مقدر کرده است که انجیل را بر من نازل کند و مرا برای بنی اسرائیل پیامبری قرار دهد.
﴿وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیۡنَ مَا کُنتُ وَأَوۡصَٰنِی بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱلزَّکَوٰةِ مَا دُمۡتُ حَیّٗا ٣١﴾.
و خداوند عزوجل هرجا که باشم مرا با برکت گردانیده است؛ از این رو خیرم بسیار و منفعتم عام و همگانی است؛ من نافعترین مردم در علم و حلم و حکمت هستم، و تا زندهام پروردگارم مرا به بر پاداشت نماز و پایبندی به اوقات آن و به دادن زکات سفارش کرده است زیرا نماز پاکی روح و زکات پاکی مال است.
﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِی وَلَمۡ یَجۡعَلۡنِی جَبَّارٗا شَقِیّٗا ٣٢﴾.
و مرا برای مادرم مطیع و فرمانبردار، مشفق و مهربان قرار داده و انسانی زورگو، متکبر، درشتخو و نافرمان خود نگردانیده بلکه مرا انسانی شایسته و پرهیزگار قرار داده است.
﴿وَٱلسَّلَٰمُ عَلَیَّ یَوۡمَ وُلِدتُّ وَیَوۡمَ أَمُوتُ وَیَوۡمَ أُبۡعَثُ حَیّٗا ٣٣﴾.
و بر من از جانب الله عزوجل از هر بیمی امانی و از هر آفتی سلامتی است؛ آن روز که زاده شدم، آن روز که میمیرم و روز قیامت که زنده بر انگیخته میشوم.
﴿ذَٰلِکَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَۖ قَوۡلَ ٱلۡحَقِّ ٱلَّذِی فِیهِ یَمۡتَرُونَ ٣٤﴾.
این کس که خدا عزوجل از وی خبرداده، حقیقتا و یقینا همان عیسی پسر مریم است؛ این همان داستان درست و صحیح وی است نه آنگونه که یهود و نصاری اباطیل و افتراهایی را در مورد وی ادعا میکنند.
﴿مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٖۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٣٥﴾.
خدای متعال را نسزد و برایش صحیح و مناسب نیست که برای خود از خلقش فرزندی بر گیرد، او از این نسبت والا و منزه است، وقتی امری را مقدر و اراده کند، آن امر با کلمۀ «کُن – موجود شو» بیدرنگ موجود و محقق میشود؛ برای آنچه او بخواهد، هیچ برگردانندهای نیست.
﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٣٦﴾.
همچنین عیسی به بنیاسرائیل گفت: تنها خدا را به یگانگی بپرستید و چیزی را به وی شریک نیاورید، زیرا پروردگار من و شما فقط اوست، برای ما جز او پروردگاری نیست؛ این همان روش پایدار و راه راست است و غیر آن هرچه هست باطل و گمراهی است.
﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن مَّشۡهَدِ یَوۡمٍ عَظِیمٍ ٣٧﴾.
اما طوایف مختلف بنیاسرائیل در مورد عیسی به اختلاف پرداخته گفتند: عیسی پسر خداست، یا او سومین سه خداست، یا او خود، خداست!! همچنان یهود به دشمنی با وی پرداخته گفتند: او ساحر، یا پسر یوسف نجار است. پس در روز دهشتناک و بسیار خطیر قیامت هلاک و دمار بر تکذیبگران و کافران است.
﴿أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَأَبۡصِرۡ یَوۡمَ یَأۡتُونَنَاۖ لَٰکِنِ ٱلظَّٰلِمُونَ ٱلۡیَوۡمَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٣٨﴾.
آن روز که کافران به سوی خدا برمیگردند، چه شنوایند خطرهای روز قیامت را و چه بینایند دهشتها و هول و هراسهای آن را؛ تا آنان را در برابر آنچه کردهاند محاسبه کند، ولی امروز کسانی که با کفر بر خود ستم کردهاند در دوری آشکاری از حق و در انحراف از هدایت قرار دارند.
﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَهُمۡ فِی غَفۡلَةٖ وَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٣٩﴾.
ای پیامبر! و مردم را از روز حسرت بیم ده؛ از آن روز که داوری انجام میشود و مردم مورد حساب قرار میگیرند در نتیجه سعادتمندان پاداش یافته و شقاوتمندان به کیفر میرسند حال آنکه کافران در این دنیا از آن روز و غفلت قرار دارند زیرا از حق روی گردانیده و پیرو باطل گشتهاند، نه ایمان صحیحی نزدشان وجود دارد و نه عمل صالحی.
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَرِثُ ٱلۡأَرۡضَ وَمَنۡ عَلَیۡهَا وَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ ٤٠﴾.
بیگمان فقط خداوند عزوجل است که زمین و هر که را بر آن است به میراث میبرد؛ بدین نحو که تمام موجودات را فنا کرده و تنها خودش باقی میماند زیرا او زندۀ پاینده است و نمیمیرد، بازگشت بندگان به سوی او و حسابشان بر اوست و به زودی آنان را در برابر افعالشان جزا میدهد؛ پس اگر افعالشان خیر باشد جزای خیر و اگر شر باشد جزای شر به آنها میرساند.
﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِبۡرَٰهِیمَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صِدِّیقٗا نَّبِیًّا ٤١﴾.
ای پیامبر! و در این قرآن خبر ابراهیم علیه السلام را برای مردم یاد کن زیرا او از بزرگترین اولیای صادق و مخلص خدا عزوجل بود که وی را به نبوت برگزید و به دوستی خویش گرامی داشت.
﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ یَٰٓأَبَتِ لِمَ تَعۡبُدُ مَا لَا یَسۡمَعُ وَلَا یُبۡصِرُ وَلَا یُغۡنِی عَنکَ شَیۡٔٗا ٤٢﴾.
آنگاه که ابراهیم به پدرش آزر گفت: پدرجان! چرا بتهای بیجان را که نه میشنوند، نه میبینند، نه از تو زیانی را دفع نموده و نه برایت نفعی میرسانند، میپرستی؟ بدان که تنها الله عزوجل است که جلب کنندۀ نفع و دفع کنندۀ زیان میباشد.
﴿یَٰٓأَبَتِ إِنِّی قَدۡ جَآءَنِی مِنَ ٱلۡعِلۡمِ مَا لَمۡ یَأۡتِکَ فَٱتَّبِعۡنِیٓ أَهۡدِکَ صِرَٰطٗا سَوِیّٗا ٤٣﴾.
پدر جان! در حقیقت خداوند عزوجل مرا به دانش سودمندی که برایم وحی نموده، گرامی داشته است پس نصیحتم را بپذیر و با من به مسیر هدایت بپیوند تا تو را به راهی راست که نه در آن کژی و نه گمراهی است راهنمون شوم.
﴿یَٰٓأَبَتِ لَا تَعۡبُدِ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ عَصِیّٗا ٤٤﴾.
پدر جان! با پرستش بتان و ترک عبادت رحمان، از شیطان پیروی نکن زیرا ابلیس دشمن خدا عزوجل است که از عبادتش استکبار ورزیده و از فرمانش سرپیچیده است.
﴿یَٰٓأَبَتِ إِنِّیٓ أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ فَتَکُونَ لِلشَّیۡطَٰنِ وَلِیّٗا ٤٥﴾.
پدر جان! من از آن میترسم که در حال کفر بمیری و در نتیجه خداوند تو را در آتش جاودان بدارد و در آنجا همدم شیطان باشی.
﴿قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنۡ ءَالِهَتِی یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهِ لَأَرۡجُمَنَّکَۖ وَٱهۡجُرۡنِی مَلِیّٗا ٤٦﴾.
پس آزر به پسرش ابراهیم گفت: ای ابراهیم! آیا میخواهی غیر خدایانم را مورد پرستش قرار دهی؟ اگر دشنام و نفرین بتانم را رها نکنی یقینا تو را سنگسار خواهم کرد تا بمیری. و از من جدا شو تا نه من تو را ببینم و نه تو مرا، نه با من سخن بگوی و نه با من روبهرو شو.
﴿قَالَ سَلَٰمٌ عَلَیۡکَۖ سَأَسۡتَغۡفِرُ لَکَ رَبِّیٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ بِی حَفِیّٗا ٤٧﴾.
ابراهیم علیه السلام به پدرش گفت: تو از جانب من در سلامت قرار داری و آزاری از من به تو نمیرسد زیرا پدر را باید به نیکی معامله کرد هرچند که کافر باشد، اما در معصیت نباید از او فرمان برد. سپس افزود: به زودی به بارگاه الله عزوجل دعا خواهم کرد که تو را به سوی ایمان هدایت کند و گناهانت را بیامرزد زیرا پروردگارم مرا به این امر که امیدواریام را به خودش ناکام نسازد، خو داده، همیشه مرا با اجابت دعایم گرامی داشته و همواره نسبت به من پر مهر بوده است.
﴿وَأَعۡتَزِلُکُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّی عَسَىٰٓ أَلَّآ أَکُونَ بِدُعَآءِ رَبِّی شَقِیّٗا ٤٨﴾.
ای پدر! و من به زودی از تو و قومت و بتان شما که جز خدا عزوجل میخوانید جدا میشوم و به دعوت و عبادتم برای پروردگارم استمرار میدهم در حالی که دینم را برای وی خالص گردانیدهام و مطمئن هستم که پروردگارم با رد درخواستم مرا بدبخت و ناامید نمیسازد.
﴿فَلَمَّا ٱعۡتَزَلَهُمۡ وَمَا یَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَۖ وَکُلّٗا جَعَلۡنَا نَبِیّٗا ٤٩﴾.
پس چون ابراهیم از پدرش، از قومش و بتانشان کناره گزید خداوند عزوجل اسحاق را به او بخشید و بعد از اسحاق فرزندش یعقوب را؛ و هردو را دو پیامبری بزرگوار گردانید.
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُم مِّن رَّحۡمَتِنَا وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ لِسَانَ صِدۡقٍ عَلِیّٗا ٥٠﴾.
و خداوند عزوجل به تمام آنها – ابراهیم و فرزندانش – فضل و رحمتی عظیم عنایت کرد؛ از نبوت، رسالت، حکمت، نام و آوازۀ نیک و ثنا و ذکر خیری ماندگار.
﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مُوسَىٰٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ مُخۡلَصٗا وَکَانَ رَسُولٗا نَّبِیّٗا ٥١﴾.
ای پیامبر! و در قرآن خبر موسی علیه السلام را یاد کن؛ زیرا او برای خدا عزوجل خالص شده بود و خدا عزوجل وی را به نبوت و رسالت برگزید و او نیز از پیامبران اولی العزم بود.
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ مِن جَانِبِ ٱلطُّورِ ٱلۡأَیۡمَنِ وَقَرَّبۡنَٰهُ نَجِیّٗا ٥٢﴾.
و خداوند عزوجل از جانب راست طور سینا او را ندا داد، او را با سخن گفتن با وی به خود نزدیک ساخت، به راز گویی خویش مشرف گردانیده و به رسالت خویش برگزید.
این آیه اثبات کنندۀ صفت کلام برای حقتعالی است؛ بر وجهی که به جلال و کمال سبحانیاش سزاوار میباشد.
﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥ مِن رَّحۡمَتِنَآ أَخَاهُ هَٰرُونَ نَبِیّٗا ٥٣﴾.
و حقتعالی از روی رحمت و فضلی از جانب خویش، برادرش هارون را به عنوان مؤید و نصرت بخش به وی بخشید و به علاوه هارون را پیامبر نیز گردانید تا هردو بر رساندن پیام حق با همدیگر یار و یاور باشند.
﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِسۡمَٰعِیلَۚ إِنَّهُۥ کَانَصَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَکَانَ رَسُولٗا نَّبِیّٗا ٥٤﴾.
ای پیامبر! و در این قرآن داستان اسماعیل علیه السلام را یاد کن زیرا او در وعدهاش صادق بود؛ چون وعده میکرد وفا مینمود؛ پس هرگز خلف وعده نکرد و او نیز فرستادهای از جانب الله عزوجل بود که وی را به نبوت مشرف گردانیده بود.
﴿وَکَانَ یَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِوَٱلزَّکَوٰةِ وَکَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِیّٗا ٥٥﴾.
اسماعیل علیه السلام خاندان خود را به برپاداشت نماز و پرداخت زکات دستور میداد و خداوند عزوجل از اسماعیل راضی بود؛ به خاطر عملکرد نیک و طاعت کامل و پیوستهاش.
﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِدۡرِیسَۚ إِنَّهُۥ کَانَ صِدِّیقٗا نَّبِیّٗا ٥٦﴾.
ای پیامبر! و در این قرآن داستان ادریس علیه السلام را یاد کن زیرا او در سخن و عمل بسیار راستکار و راستگو و به علاوه پیامبری بود که به وی وحی فرستاده میشد.
﴿وَرَفَعۡنَٰهُ مَکَانًا عَلِیًّا ٥٧﴾.
و خداوند عزوجل ذکر وی را در میان جهانیان بلند آوازه و منزلتش را در میان مقربان رفعت داد پس یادش بلند و مقام و منزلتش والاست.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّۧنَ مِن ذُرِّیَّةِ ءَادَمَ وَمِمَّنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٖ وَمِن ذُرِّیَّةِ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡرَٰٓءِیلَ وَمِمَّنۡ هَدَیۡنَا وَٱجۡتَبَیۡنَآۚ إِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُ ٱلرَّحۡمَٰنِ خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَبُکِیّٗا۩ ٥٨﴾.
آن گروه پیامبرانی که خداوند عزوجل از ایشان به پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم یاد کرده است، همانانی بودند که او با هدایت و نبوت و توفیقشان به انجام هر خیری، بر ایشان فضل و منت گذاشت؛ ایشان از نسل آدم و از نسل کسانی بودند که خداوند عزوجل با نوح ایشان را سوار کشتی ساخت و از نسل ابراهیم، از نسل یعقوب. ایشان از کسانی بودند که حقتعالی ایشان را به ایمان راه نمود و به رسالت برگزید؛ هرگاه آیات خدا عزوجل را میشنیدند که بر ایشان خوانده میشود، ترسان و گریان از خشیت الله عزوجل با تمام فروتنی و خضوع به سجده میافتادند؛ از آنکه در عبودیت بسی کامل و برای پروردگار خود بسی منقاد و فروتن بودند.
﴿۞فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِۖ فَسَوۡفَ یَلۡقَوۡنَ غَیًّا ٥٩﴾.
اما پس از آن گروه ابرار، جانشینان بدی برجای ماندند که نماز نمیخواندند، یا وقتهای نماز را تباه میساختند، یا در واجبات و ارکان نماز کوتاهی ورزیده در عوض به اموری فرو میرفتند که با شهوات حرام نفسهایشان سازگار باشد. پس آنها به زودی در آتش جهنم با بدبختی، ناکامی و ندامت روبهرو خواهند شد.
﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا یُظۡلَمُونَ شَیۡٔٗا ٦٠﴾.
لیکن کسانی که به سوی پروردگار خویش باز گشته از گناهان خود نادم شده و با این حال مؤمنان راستین عامل به شایستگیها باشند، پس خداوند عزوجل یقینا توبهشان را میپذیرد، گناهانشان را میزداید و چیزی از پاداش اعمال خود را نیز کاسته نمییابند بلکه پاداششان به کمال و تمام به ایشان پرداخته میشود.
﴿جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ عِبَادَهُۥ بِٱلۡغَیۡبِۚ إِنَّهُۥ کَانَ وَعۡدُهُۥ مَأۡتِیّٗا ٦١﴾.
این گروه ابرار، به بوستانهای خلد خوشگوار، در اقامتی همیشگی و پایدار وارد میشوند؛ این همان باغهای جاویدانی است که حقتعالی از غیب بندگان صالحش را بدانها وعده داده است. پس در حالی که آن باغها را قبلاً مشاهده نکردهاند اما بدان تصدیق نمودهاند. بیگمان وعدۀ الله عزوجل محقق است و هیچ برگردانندهای برای آن نیست.
﴿لَّا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوًا إِلَّا سَلَٰمٗاۖ وَلَهُمۡ رِزۡقُهُمۡ فِیهَا بُکۡرَةٗ وَعَشِیّٗا ٦٢﴾.
بهشتیان در بهشت سخن بیهودۀ بیخیر را نمیشنوند بلکه فقط درود و شادباشی را میشنوند که نوید بخش سلامتی از هرآفت و ایمنی از هر بیمی برای ایشان است. آنها در بهشت در آغاز و پایان روز هر وقت که غذا بخواهند، غذا داده میشوند همراه با مقامی خوش در عین سلامتی و امنیت.
﴿تِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِی نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن کَانَ تَقِیّٗا ٦٣﴾.
این بهشتی که خداوند عزوجل از آن یاد کرده است، آن را برای بندگان با تقوایش مهیا میسازد؛ البته ایشان همۀ کسانیاند که به اوامر خدا عزوجل عمل کرده و از نواهیاش پرهیز کردهاند.
﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمۡرِ رَبِّکَۖ لَهُۥ مَا بَیۡنَ أَیۡدِینَا وَمَا خَلۡفَنَا وَمَا بَیۡنَ ذَٰلِکَۚ وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّٗا ٦٤﴾.
جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میگوید: ما فرشتگان جز به فرمان خدا عزوجل از آسمان به زمین نازل نمیشویم، همۀ آنچه که پیش روی ما از کار آخرت قرار دارد، همۀ آنچه که پشت سر ما از کار دنیا گذشته است و آنچه هم که مابین دنیا و آخرت هست همه به حقتعالی اختصاص دارد؛ پس هر آنچه در زمان و مکان واقع شده، از آن اوست. و او هرگز فراموشکار نیست.
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا فَٱعۡبُدۡهُ وَٱصۡطَبِرۡ لِعِبَٰدَتِهِۦۚ هَلۡ تَعۡلَمُ لَهُۥ سَمِیّٗا ٦٥﴾.
تنها خدای یگانه پروردگار آسمانها و زمین است، او آفرینندۀ هر چیزی است که میان آن دو قرار دارد، او مالک همۀ اینهاست؛ از این رو پرستش را تنها برای وی خالص گردان و چیزی را با او شریک نیاور و برانجام طاعت و قیام به عبودیتش صابر و شکیبا باش؛ زیرا او را در اسماء، صفات و افعالش هیچ شبیه و مانندی نیست.
﴿وَیَقُولُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَءِذَا مَا مِتُّ لَسَوۡفَ أُخۡرَجُ حَیًّا ٦٦﴾.
انسان کافر تکذیب کنان به رستاخیز میگوید: چگونه بعد از آنکه مُردم و فنا شدم مجددا زنده میشوم؟ بیگمان این کار محال است.
﴿أَوَ لَا یَذۡکُرُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن قَبۡلُ وَلَمۡ یَکُ شَیۡٔٗا ٦٧﴾.
آیا این انسان کافر انکارگر تکذیب پیشه به یاد نیاورده است که خداوند عزوجل وی را از عدم آفرید حال آنکه قبلا موجود نبود؟ پس باز آفرینیاش بعد از مرگ بر خدای متعال سادهتر است و همۀ کارها بر وی سهل و ساده میباشد.
﴿فَوَرَبِّکَ لَنَحۡشُرَنَّهُمۡ وَٱلشَّیَٰطِینَ ثُمَّ لَنُحۡضِرَنَّهُمۡ حَوۡلَ جَهَنَّمَ جِثِیّٗا ٦٨﴾.
پس ای پیامبر! به پروردگارت سوگند که یقینا او تکذیبگران رستاخیز را با شیاطین گرد خواهد آورد، سپس در حالی که از شدّت ترس و وحشت به زانو در آمدهاند آنها را گرداگرد دوزخ حاضر خواهیم ساخت.
﴿ثُمَّ لَنَنزِعَنَّ مِن کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمۡ أَشَدُّ عَلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ عِتِیّٗا ٦٩﴾.
آنگاه قطعا از عذاب کسانی آغاز خواهد کرد که سرکشتر، متکبرتر، متمردتر و کفر پیشهتر بودهاند.
﴿ثُمَّ لَنَحۡنُ أَعۡلَمُ بِٱلَّذِینَ هُمۡ أَوۡلَىٰ بِهَا صِلِیّٗا ٧٠﴾.
پس از آن خداوند عزوجل به کسانی که به ورود جهنم و برداشت عذاب آتش و تحمل سختیهای سخت آن سزاوارتر میباشند، داناتر است.
﴿وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتۡمٗا مَّقۡضِیّٗا ٧١﴾.
و هیچکس از مردم نیست مگر اینکه با گذر بر صراطی که بر متن جهنم نصب شده است، وارد آتش میشود؛ آنها بر حسب اعمال خویش در سرعت گذر از صراط متفاوتاند، اما این ورود امری است اجتناب ناپذیر که هیچ گریز و گزیری از آن وجود ندارد و این همواره بر پروردگارت حکمی قطعی است.
﴿ثُمَّ نُنَجِّی ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِینَ فِیهَا جِثِیّٗا ٧٢﴾.
آنگاه خداوند عزوجل کسانی را که با عمل به شریعتش از وی پروا کردهاند، نجات میدهد و کسانی را که با کفر بر خویشتن ستم کردهاند در حالی به آتش جهنم رها میکند که به زانو درافتادهاند.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا بَیِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَیُّ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ خَیۡرٞ مَّقَامٗا وَأَحۡسَنُ نَدِیّٗا ٧٣﴾.
چون آیات روشن و واضح قرآن بر آنان خوانده شود کافران به مؤمنان میگویند: کدام یک از ما دو گروه جایگاهش بهتر و محلش آراستهتر است؟
﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هُمۡ أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا وَرِءۡیٗا ٧٤﴾.
پیش از کفار مکه چه بسیار امتهای پیشین بودهاند که از اینان اثاثی زیباتر و ظاهری فریباتر داشتند، اما خداوند عزوجل با عذاب نابودشان ساخت.
﴿قُلۡ مَن کَانَ فِی ٱلضَّلَٰلَةِ فَلۡیَمۡدُدۡ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَدًّاۚ حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ إِمَّا ٱلۡعَذَابَ وَإِمَّا ٱلسَّاعَةَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ هُوَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضۡعَفُ جُندٗا ٧٥﴾.
ای پیامبر! بگو: هر کس از هدایت رویگردان باشد پس خداوند عزوجل وی را در گمراهیاش مهلت میدهد تا آنکه چون هشدار خداوند عزوجل در مورد کافران – یعنی هلاک عاجل دنیا یا قیام قیامت – را محقق ببینند، در آن هنگام خواهند دانست که چه کسی در مقام و منزلت بدتر و در سپاه و یاور و پشتیبان، ناتوانتر و بیپشتوانهتر است.
﴿وَیَزِیدُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ٱهۡتَدَوۡاْ هُدٗىۗ وَٱلۡبَٰقِیَٰتُ ٱلصَّٰلِحَٰتُ خَیۡرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابٗا وَخَیۡرٞ مَّرَدًّا ٧٦﴾.
و خداوند عزوجل ایمانی بر ایمان کسانی که به وی ایمان آورده و عمل شایسته کردهاند میافزاید؛ به سبب طاعتشان و کامل بودن پیرویشان از پیامبرش ج، و یقینا عملهای شایستۀ مشروع نزد خدا عزوجل از نظر اجر و پاداش آخرت، بهتر و بزرگتر و خوش فرجام تراست؛ پس بنده آنگاه که در روز فقر بدانها سخت محتاج است، آنها را مییابد.
﴿أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی کَفَرَ بَِٔایَٰتِنَا وَقَالَ لَأُوتَیَنَّ مَالٗا وَوَلَدًا ٧٧﴾.
ای پیامبر! آیا از حال آن شخص کافر – عاص بن وائل – و امثال وی تعجب نکردی؛ همان کسی که آیات الله عزوجل را تکذیب کرد، به دینش کفر ورزید و باز سوگند خورد که قطعا در آخرت به وی اموال و فرزندانی داده خواهد شد؟
﴿أَطَّلَعَ ٱلۡغَیۡبَ أَمِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا ٧٨﴾.
آیا او بر علم غیب آگاهی یافته تا آن ادعا را برای خود انشا نماید، یا که نزد خدا عزوجل بر حصول و تحقق این امور، عهد و پیمانی دارد که از وی گرفته است؟ حقیقت این است که نه علمی از غیب دارد و نه هم عهد و پیمانی گرفته است.
﴿کَلَّاۚ سَنَکۡتُبُ مَا یَقُولُ وَنَمُدُّ لَهُۥ مِنَ ٱلۡعَذَابِ مَدّٗا ٧٩﴾.
موضوع چنان نیست که او پنداشته است؛ بناءً نه علمی از غیب دارد و نه عهد و پیمانی بلکه او دروغ پردازی بیش نیست و به زودی خداوند عزوجل آنچه را به هم بافته و افترا بسته است مینویسد و از انواع عذاب و اشکال گرفتاری و نکبت بر او میافزاید؛ آنسان که او از تکذیب و کفر افزود.
﴿وَنَرِثُهُۥ مَا یَقُولُ وَیَأۡتِینَا فَرۡدٗا ٨٠﴾.
با مرگش تمام ملکیتش را نیز سلب خواهیم کرد و او را تک و تنها بدون مال و فرزند و پشتیبان و تکیهگاه خواهیم گذاشت.
﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لِّیَکُونُواْ لَهُمۡ عِزّٗا ٨١﴾.
کافران بتانی گرفته و آنها را به جای خدا میپرستند، نزد آنها جویای عزتاند؛ حال آنکه عزّت تنها از آن خدا عزوجل است.
﴿کَلَّاۚ سَیَکۡفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمۡ وَیَکُونُونَ عَلَیۡهِمۡ ضِدًّا ٨٢﴾.
کافران با پرستش خدایانی جز الله عزوجل ابدا به عزّت دست نخواهند یافت، بلکه به زودی خدایان پنداریشان در روز قیامت عبادتشان را انکار خواهند کرد و نزد خدا عزوجل خصمشان خواهند بود و آنها را در گفتههایشان تکذیب خواهند کرد.
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّآ أَرۡسَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا ٨٣﴾.
ای پیامبر! آیا ندیدی که خداوند عزوجل شیاطین را بر کفار مسلط ساخته است که آنها را به گناهان انگیزه داده و به سوی نافرمانیها میرانند.
﴿فَلَا تَعۡجَلۡ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمۡ عَدّٗا ٨٤﴾.
ای پیامبر! به درخواست عذاب از جانب الله عزوجل برای کفار شتاب نکن، زیرا بدون شک خداوند عزوجل عمرها و عملهایشان را بدون کوتاهی به شمار میآورد بناء همه چیز به میعادی معین و حساب و اندازهای مقرّر است.
﴿یَوۡمَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُتَّقِینَ إِلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ وَفۡدٗا ٨٥﴾.
روزی که خدا عزوجل پرهیزگاران را در گروه هایی با إکرام، إعزاز و انعام به سوی رحمت واسعۀ خود گرد میآورد.
﴿وَنَسُوقُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرۡدٗا ٨٦﴾.
اما کافران را پیاده و در حال تشنگی به وسیلۀ فرشتگان به شدّت تمام به سوی جهنم میراند.
﴿لَّا یَمۡلِکُونَ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَنِ ٱتَّخَذَ عِندَ ٱلرَّحۡمَٰنِ عَهۡدٗا ٨٧﴾.
کافران برای کسی شفاعت نتوانند کرد، زیرا برایشان نزد خدا عزوجل هیچ عهد و پیمانی – از ایمان به وی و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم – وجود ندارد.
﴿وَقَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَلَدٗا ٨٨﴾.
و کافران به دروغ پنداشتهاند که خداوند عزوجل از بندگانش فرزندی گرفته است. حقتعالی از این پندار دروغین والا و منزه است؛ زیرا او یگانۀ یکتاست؛ کسی را نزاده و زاده هم نشده است.
﴿لَّقَدۡ جِئۡتُمۡ شَیًۡٔا إِدّٗا ٨٩﴾.
یقینا کافران با این سخنانشان منکّر بینهایت زشت و چیزی در منتهای وقاحت را آوردند.
﴿تَکَادُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ یَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ وَتَنشَقُّ ٱلۡأَرۡضُ وَتَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا ٩٠﴾.
نزدیک است که آسمانها از شناعت این سخن بشگافند، زمین چاک خورد و کوهها به شدّت فرو افتند و در هم پاشند؛ از روی خشم و به خاطر بزرگداشت حقتعالی و تنزیهش از این بهتان.
﴿أَن دَعَوۡاْ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٗا ٩١﴾.
از آنکه به دروغ و بهتان به خدای سبحان نسبت فرزند دادند. او از این افترا پاک و والاست؛ به اعتلایی بس بزرگ.
﴿وَمَا یَنۢبَغِی لِلرَّحۡمَٰنِ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًا ٩٢﴾.
سزاوار عظمت و جلال خداوند عزوجل نیست که فرزندی داشته باشد؛ زیرا او از هر کس بینیاز است، نه کسی را زاده و نه زاده شده است.
﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا ٩٣﴾.
همۀ کسانی که در آسمانها و زمین به سر میبرند – اعم از فرشتگان، انس و جن – به زودی بندهوار، فروتن و با عجز و انکسار به سوی او باز میگردند در حالی که از او بیمناک و به عبودیت محض برایش به یگانگی، معترفند.
﴿لَّقَدۡ أَحۡصَىٰهُمۡ وَعَدَّهُمۡ عَدّٗا ٩٤﴾.
حقتعالی تمام خلق را به حساب آورده و شمارشان را به دقت دانسته است پس احدی از نزدش غایب نشده و کسی از وی گریخته نمیتواند.
﴿وَکُلُّهُمۡ ءَاتِیهِ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فَرۡدًا ٩٥﴾.
و هریک از انسانها در روز قیامت به سوی حقتعالی تک و تنها خواهد آمد در حالی که نه مالی با وی است، نه فرزندی و نه قدرت و سلطهای.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَیَجۡعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وُدّٗا ٩٦﴾.
در حقیقت کسانی که به خدا عزوجل ایمان آورده از پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کرده و اعمال شایستۀ مشروعی را انجام دادهاند، به زودی خداوند عزوجل به رحمتش برایشان در دلهای بندگانش محبت و مودتی قرار خواهد داد که از آن جمله است: انداختن ثنا و ستایش آنها بر سر زبانها، بلند آوازه ساختنشان به نام نیک و مورد قبول قرار گرفتنشان در میان مردم.
﴿فَإِنَّمَا یَسَّرۡنَٰهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ ٱلۡمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِۦ قَوۡمٗا لُّدّٗا ٩٧﴾.
ای پیامبر! جز این نیست که خداوند عزوجل قرآن را به زبانت – که عربی است – آسان گردانیده تا شایستگان تقواپیشه را به جنت و رضوان الهی بشارت داده و کافرانی را که سخت به ناروا و در گمراهی آشکار جدار میکنند، از آتش جهنم بیمدهی.
﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّن قَرۡنٍ هَلۡ تُحِسُّ مِنۡهُم مِّنۡ أَحَدٍ أَوۡ تَسۡمَعُ لَهُمۡ رِکۡزَۢا ٩٨﴾.
و خداوند عزوجل چه بسیار از امتهای پیشین را نابود ساخته است که هم اکنون نه کسی از آنان را مشاهده میکنی و نه صدایی از آنها میشنوی. البته به زودی بر کافران این امّت نیز نابودی واقع خواهد شد چنانکه بر پیشینیان واقع شد؛ این سنتی است گذرانده شده که آن را هیچ تغییر و تبدیلی نیست.