تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ نجم

سورۀ نجم

مکی است؛ ترتیب آن 53؛ شمار آیات آن 62

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلنَّجۡمِ إِذَا هَوَىٰ ١.

خداوند عزوجل به ستارۀ پروین آنگاه که از جایگاهش فرود آید و جدا شود، ‌یا بعد از طلوعش غروب نماید سوگند یاد نموده است.

﴿مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمۡ وَمَا غَوَىٰ ٢.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هدایت انحراف نکرده و به غیر آن میل ننموده است. او بر حق و همراه حقّ، دارای استقامت کامل و بر راه مستقیم استوار است.

﴿وَمَا یَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ ٣.

او از نزد خویش و بر مبنای خواسته‌اش سخن نمی‌گوید، بلکه کلامش وحیی از جانب خداوند عزوجل است.

﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡیٞ یُوحَىٰ ٤.

قرآن و سنّت جز وحیی از جانب حق‌تعالی نیست. آن را بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورده و سخن کسی از انسان‌ها نمی‌باشد.

﴿عَلَّمَهُۥ شَدِیدُ ٱلۡقُوَىٰ ٥.

جبرئیل علیه السلام که فرشتۀ بسیار نیرومندی است و دارای غلبه و قدرت است آن را برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آموزش داده است.

﴿ذُو مِرَّةٖ فَٱسۡتَوَىٰ ٦.

او دارای منظر نیکو و چهرۀ زیباست و به صورتی که حق‌تعالی وی را آفریده برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشکار شد.

﴿وَهُوَ بِٱلۡأُفُقِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٧.

وی در هنگام طلوع خورشید، در کنارۀ بلند آسمان بالا رفت و برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آشکار شد و پدید آمد.

﴿ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّىٰ ٨.

بعد از آن جبرئیل علیه السلام به آنحضرت صلی الله علیه و آله و سلم نزدیک شد و سپس بیشتر به آنحضرت نزدیکی جست.

﴿فَکَانَ قَابَ قَوۡسَیۡنِ أَوۡ أَدۡنَىٰ ٩.

در آن هنگام جبرئیل علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اندازۀ مسافۀ دو قوس فاصله داشت یا از آن هم نزدیکتر بود.

﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَىٰ عَبۡدِهِۦ مَآ أَوۡحَىٰ ١٠.

آنگاه الله تعالی آنچه را از قرآن کریم می‌خواست، از طریق جبرئیل علیه السلام به سوی بنده و پیامبرش وحی فرستاد.

در این آیه ذکر فعل «اوحی» به وحیی که بر آن حضرت نازل شده تعظیم صورت گرفته است.

﴿مَا کَذَبَ ٱلۡفُؤَادُ مَا رَأَىٰٓ ١١.

دل پیامبر الهی محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم به آنچه چشم‌های‌شان دید و مشاهد کرد دروغ نمی‌گوید.

﴿أَفَتُمَٰرُونَهُۥ عَلَىٰ مَا یَرَىٰ ١٢.

آیا با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مجادله می‌کنید و خبری را که از مشاهدۀ آیات الهی و چشمدید خویش آورده رد می‌نمایید؟

﴿وَلَقَدۡ رَءَاهُ نَزۡلَةً أُخۡرَىٰ ١٣.

و مسلّماً پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جبرئیل علیه السلام را بار دوم نیز به شکل اصلی او در نزدیک سدرة المنتهی، یعنی درخت سدر که در آسمان هفتم است مشاهده کردند.

﴿عِندَ سِدۡرَةِ ٱلۡمُنتَهَىٰ ١٤.

در نزدیک سدرة المنتهی، یعنی در نهایی‌ترین جایی که از زمین به سوی آسمان بالا می‌رود و از بالای زمین به سویش فرود می‌آید.

﴿عِندَهَا جَنَّةُ ٱلۡمَأۡوَىٰٓ ١٥.

در نزدیک سدرة المنتهی جنة المأوی قرار دارد؛ جایی که ابرار نیکو‌کار در آن مأوا می‌گزینند.

﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ ١٦.

آنگاه که به فرمان خداوند عزوجل چیز بزرگی بر سدره بالا رفت که آن را هیچ کسی توصیف کرده نمی‌تواند و عظمتش را جز خداوند یگانه کسی نمی‌شناسد.

﴿مَا زَاغَ ٱلۡبَصَرُ وَمَا طَغَىٰ ١٧.

چشم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از محل نگاهش میل نکرد و نیز از جایی که در آن می‌نگریست تجاوز ننمود، بلکه نگاه چشمش جریان داشت و دلش ثابت بود.

﴿لَقَدۡ رَأَىٰ مِنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِ ٱلۡکُبۡرَىٰٓ ١٨.

به یقین که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج نشانه‌های بزرگی چون بهشت،‌ دوزخ و دیگر چیزها را دیدند که به قدرت و عظمت الله دلالت می‌کند.

﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱللَّٰتَ وَٱلۡعُزَّىٰ ١٩.

ای کافران! برایم از بتهایی مانند لات و عزّی که به عبادت آن‌ها میپردازید خبر دهید، آیا نفع و ضرری دارند؟ این پرسش به گونۀ توبیخ مطرح شده است.

﴿وَمَنَوٰةَ ٱلثَّالِثَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ ٢٠.

به همین‌گونه بُت منات که بعد از لات و عُزّی در جایگاه سوم قرار دارد،‌ آیا دارای نفع و ضرری است که غیر از خداوند عزوجل عبادت شود؟ این سخن، انکار بر کسانی است که به عبادت بتها میپردازند.

﴿أَلَکُمُ ٱلذَّکَرُ وَلَهُ ٱلۡأُنثَىٰ ٢١.

ای کافران! آیا فرزندان مذکّر را برای خویشتن مقرّر میدارید و نصیب خود میدانید و فرزندان مؤنّث را به زعم خود به خداوند پاک نسبت میدهید؟ در حالی که خود از آن راضی نیستید.

﴿تِلۡکَ إِذٗا قِسۡمَةٞ ضِیزَىٰٓ ٢٢.

این تقسیم که پسران برای شما و دختران برای خداوند عزوجل باشد تقسیم ستمگرانه و ظالمانه است.

﴿إِنۡ هِیَ إِلَّآ أَسۡمَآءٞ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَمَا تَهۡوَى ٱلۡأَنفُسُۖ وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّن رَّبِّهِمُ ٱلۡهُدَىٰٓ ٢٣.

این بتها و تمثالها جز نامهای بیحقیقت چیز دیگری نمی‌باشد؛ یعنی از اوصاف کمال، قدرت و عظمت چیزی در آن‌ها مشاهده نمی‌شوند، بلکه این‌ها مجرّد نامهاییاند که شما و پدرانتان به ظلم و ناحق بر مبنای هوای نفس و تزیین شیطان بر آن‌ها نهادید و خداوند بزرگ هیچ برهانی را نازل نکرده که مسلک و دعوای باطل شما را تصدیق کند. کافران چیزی جز گمانهای دروغین و خواهشهای نفس امّاره بالسّوء و منحرف از هدایت را پیروی نمی‌کنند. یقیناً از جانب خداوند عزوجل توسّط پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معصومش محمّد برای‌تان هدایتی آمد، اگر از آن پیروی کنید راهیاب میشوید.

﴿أَمۡ لِلۡإِنسَٰنِ مَا تَمَنَّىٰ ٢٤.

آیا آنچه را انسان از خواهشهای نفسانیاش تمنّا و آرزو می‌کند مانند شفاعت بت‌ها، تمثالها و سایر امور در اختیار و قدرت اوست؟ چنین نیست بلکه امر و فرمان، مخصوص الله است.

﴿فَلِلَّهِ ٱلۡأٓخِرَةُ وَٱلۡأُولَىٰ ٢٥.

امر دنیا و آخرت به خداوند عزوجل مربوط است. اوست که به هر‌چه بخواهد حکم می‌کند و فیصله می‌نماید، برای اهل حق پاداش و به کافران دروغگوی جزا می‌دهد.

﴿۞وَکَم مِّن مَّلَکٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ لَا تُغۡنِی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ًٔا إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ أَن یَأۡذَنَ ٱللَّهُ لِمَن یَشَآءُ وَیَرۡضَىٰٓ ٢٦.

شمار بسیاری از فرشتگان آسمان با مرتبۀ بلند و منزلت عالیی که دارند شفاعت‌شان برای هیچ کسی فایده نمی‌رساند، مگر آنگاه که خداوند عزوجل برای‌شان اجازۀ شفاعت را بدهد و از کسی که برایش شفاعت صورت می‌گیرد راضی باشد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ لَیُسَمُّونَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ تَسۡمِیَةَ ٱلۡأُنثَىٰ ٢٧.

هر آینه کافرانی که به روز قیامت تصدیق ندارند و برای آمدگی به آن روز عملی انجام نمی‌دهند، فرشتگان را به نامهای اناث مینامند؛ زیرا اعتقاد دارند که فرشتگان در جنس خود مؤنث‌اند و دختران خداوند هستند. این سخن از نادانی و بی‌خردی آنان نشأت کرده است.

﴿وَمَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّۖ وَإِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡ‍ٔٗا ٢٨.

کافران برای ادّعای خود که می‌گویند: فرشتگان از جنس اناث‌اند دانش و دلیلی ندارند، بلکه از گمان دروغینی پیروی می‌کنند که انسان را به هدایتی دلالت نمی‌کند، به دانشی نمی‌رساند و نمی‌تواند قایم مقام حق باشد.

﴿فَأَعۡرِضۡ عَن مَّن تَوَلَّىٰ عَن ذِکۡرِنَا وَلَمۡ یُرِدۡ إِلَّا ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا ٢٩.

بنابراین از کسانی که با ترک ایمان از هدایت الهی، یعنی قرآن کریم رو گشتاندند و از آن پیروی نکردند اعراض کن؛ از آنان‌که جز زندگی دنیای فانی مراد و مقصدی ندارند.

﴿ذَٰلِکَ مَبۡلَغُهُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ٣٠.

دوستی و مصروفیت به دنیا مقصود اصلی و مطلوب نهایی کافران است؛ از آن‌رو که همّت‌ها و شخصیت‌های آنان سقوط کرده و به انحطاط گراییده است. هر آینه خداوند عزوجل به کسانی که از هدایت انحراف کرده‌اند و نیز به کسانی که با راهیابی استقامت را لازم گرفتند و از حق پیروی داشته‌اند داناتر است.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١.

همه موجودات آسمان‌ها و زمین مملوک خداوند عزوجل هستند؛ یعنی اوتعالی تدبیر‌کننده و متصرّف آن‌هاست. اوست که بد‌‌کاران را در برابر اعمال بد جزا می‌دهد و برای نیکو‌کاران در قبال اعمال نیک‌شان بهشت‌های پر از نعمت را ارزانی می‌کند؛

﴿ٱلَّذِینَ یَجۡتَنِبُونَ کَبَٰٓئِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡفَوَٰحِشَ إِلَّا ٱللَّمَمَۚ إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ هُوَ أَعۡلَمُ بِکُمۡ إِذۡ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَإِذۡ أَنتُمۡ أَجِنَّةٞ فِی بُطُونِ أُمَّهَٰتِکُمۡۖ فَلَا تُزَکُّوٓاْ أَنفُسَکُمۡۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَنِ ٱتَّقَىٰٓ ٣٢.

برای آن نیکو کارانی که از گناهان کبیره، معصیت‌ها و فواحش پرهیز می‌کنند، مگر از (لَمَم)؛ یعنی از گناهان صغیره‌ای که مرتکبش بر آن اصرار ندارد، یا گناهی که آن را انسان به ندرت انجام می‌دهد.

بنابراین آنگاه که بنده واجبات را انجام دهد و از محرّمات بپرهیزد خداوند عزوجل بر او می‌آمرزد، عفوش می‌کند و گناهانش را می‌پوشاند؛ زیرا حق‌تعالی گذشت بسیار و آمرزش فراگیر دارد. او به طبیعت بندگان در هنگامی که پدر‌شان را از خاک آفرید و آنگاه که به گونۀ چنین در شکم مادران‌شان اند داناتر است. این امر بر ناتوانی انسان، مظنّۀ صدور گناه و پیدایش تقصیرات از او دلالت می‌کند. بنابراین ای مردم! خویشتن را با توصیف به تقوا، استقامت و خوبی‌ها تزکیه ننمایید. الله تعالی به حال پرهیزگاران حقیقی دانا و به امور پوشیده و آشکار بندگان آگاه است؛ از این‌رو ترک تزگیۀ نفس، لزوم انکسار و استغفار به پیشگاه خداوند عزیز و جبّار واجب است.

﴿أَفَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی تَوَلَّىٰ ٣٣.

ای پیامبر! آیا کسی را که از ایمان پشت گشتاند و از طاعت خداوند رحمن اعراض نمود دیده‌ای که چه اندازه نادانی و غفلت بسیار او را فراگرفته است.

﴿وَأَعۡطَىٰ قَلِیلٗا وَأَکۡدَىٰٓ ٣٤.

به او ببین که چگونه بعد از مصرف اندکی مال عطای خویش را قطع نمود، امساک ورزید و خود را از احسان باز داشت؛ از آن‌رو که بخلش افزون است.

﴿أَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلۡغَیۡبِ فَهُوَ یَرَىٰٓ ٣٥.

آیا این شخص بخیل که از ایمان رو‌گردان است به علم غیب آگاهی دارد تا دلالت کند بر اینکه مال و ثروتش تمام می‌شوند و بدین سبب احسانش را منع می‌نماید؟ و آیا این امر را به چشمش مشاهده می‌کند؟ این اندیشه درست نیست؛ زیرا او به علم غیب آگاهی ندارد، بلکه بخلش او را از انفاق مال باز داشته و حرص بر دنیا به امساک وا‌داشته است.

﴿أَمۡ لَمۡ یُنَبَّأۡ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَىٰ ٣٦.

آیا از امور و احکامی که در کتاب تورات آمده و بر موسی علیه السلام فرود آمده برایش خبر داده نشده است؟

﴿وَإِبۡرَٰهِیمَ ٱلَّذِی وَفَّىٰٓ ٣٧.

آیا به امور و احکام صحیفه‌های ابراهیم علیه السلام که به انجام اوامر الهی پرداخت و مردم را به سوی آن فرا خواند، باخبر نیست؟

﴿أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰ ٣٨.

اینکه هیچ کسی به گناه دیگری مورد محاسبه قرار نمی‌گیرد و جرم دیگری را بر‌نمی‌دارد؛ یعنی هر کسی از عملکردنش مورد بازپرس قرار می‌گیرد؛ نه از کردار دیگری.

﴿وَأَن لَّیۡسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ٣٩.

و اینکه برای انسان ثوابی نوشته نمی‌شوند، مگر آنچه را انجام دهد یا سبب انجامش شود؛ مانند فرزند صالح، علم نافع، صدقۀ جاریه و دیگر امور خیر جاری.

﴿وَأَنَّ سَعۡیَهُۥ سَوۡفَ یُرَىٰ ٤٠.

و اینکه سعی و کوشش انسان به زودی در روز قیامت آشکار می‌شوند؛ یعنی خوبی‌ها از بدی‌ها متمایز می‌گردد، برای اعمال خیر پاداش نیکو و برای اعمال بد جزای دشوار مقرّر داشته می‌شوند.

﴿ثُمَّ یُجۡزَىٰهُ ٱلۡجَزَآءَ ٱلۡأَوۡفَىٰ ٤١.

بعد از آن خداوند عزوجل برای انسان در برابر همه اعمالی که انجام داده جزای کامل و وافی مقرّر می‌دارد.

﴿وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلۡمُنتَهَىٰ ٤٢.

و اینکه نهایت هر مخلوق، سرانجام هر عمل و بازگشت هر چیزی به سوی پروردگار بزرگ توست.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَضۡحَکَ وَأَبۡکَىٰ ٤٣.

و اینکه خداوند سبحان هر که از بندگانش را که بخواهد با سعادتمندی می‌خنداند و هر که را بخواهد با گرفتاری به غم و رنج به گریه می‌آورند؛ یعنی آن آفریدگار اسباب شادمانی و غمگین است.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَمَاتَ وَأَحۡیَا ٤٤.

و اینکه الله عزوجل بنده‌ای را که وقت مرگش فرا رسیده باشد با قبض روحش می‌میراند و هر که را اراده کند با دمیدن روح در وجودش در ابتدای آفرینش در شکم مادر، یا برای زندگی بعد از مرگ زنده می‌سازد.

بنابراین زنده‌ساختن و میراندن در اختیار اوست.

﴿وَأَنَّهُۥ خَلَقَ ٱلزَّوۡجَیۡنِ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰ ٤٥.

و اینکه خداوند منّان از همه زنده‌جان‌ها جفت نر و ماده را آفرید؛ برای اینکه نوع آن‌ها ماندگار باشد، حیات استمرار یابد و جهان آباد شود.

﴿مِن نُّطۡفَةٍ إِذَا تُمۡنَىٰ ٤٦.

جفت نر و ماده را از منی نوع مذکّر که در رحم مؤنث قرار می‌گیرد خلق می‌کند و به وجود می‌آورند.

﴿وَأَنَّ عَلَیۡهِ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُخۡرَىٰ ٤٧.

 و اینکه باز‌گشتاندن مخلوقات بعد از مرگ بر ذمّۀ خداوند عزوجل است؛ به گونه‌ای که آنان را زنده می‌کند و از قبر‌های‌شان بیرون می‌سازد و مراد از «النشأة الأخری» همین است.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ أَغۡنَىٰ وَأَقۡنَىٰ ٤٨.

و اینکه فقط حق‌تعالی هر کدام از بندگانش را که بخواهد با اعطای مال و ثروت بی‌نیاز می‌سازد، به آنچه بخشیده راضی می‌نماید و قناعت می‌دهد.

﴿وَأَنَّهُۥ هُوَ رَبُّ ٱلشِّعۡرَىٰ ٤٩.

و اینکه الله پاک پروردگار «الشعری» است؛ یعنی پروردگار ستاره‌ای که بسیاری دور،‌ بلند و روشنگر است و کافران به عبادتش می‌پرداختند.

﴿وَأَنَّهُۥٓ أَهۡلَکَ عَادًا ٱلۡأُولَىٰ ٥٠.

و اینکه الله عزوجل قوم عاد را در نخست، آنگاه که تکذیب نمودند به هلاکت رساند، تباه کرد و نابود ساخت.

﴿وَثَمُودَاْ فَمَآ أَبۡقَىٰ ٥١.

و اینکه خداوند سبحان قبیلۀ ثمود، یعنی قوم صالح علیه السلام را هلاک ساخت و به عذاب سختی گرفتار نمود.

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ هُمۡ أَظۡلَمَ وَأَطۡغَىٰ ٥٢.

و پیش از این اقوام، قوم نوح علیه السلام را هلاک ساخت؛ آنان‌که از آیند‌گان عصیانگری بیشتر داشتند، گناهان بزرگتر انجام می‌دادند و بیشتر سرکشی می‌کردند.

﴿وَٱلۡمُؤۡتَفِکَةَ أَهۡوَىٰ ٥٣.

همچنان قریه‌های قوم لوط علیه السلام را خداوند قهّار نابود و تباه ساخت، اهل آن را به هلاکت رسانده و منطقۀ آنان را زیر و رو کرد.

﴿فَغَشَّىٰهَا مَا غَشَّىٰ ٥٤.

آنچه از سنگ‌ها بر آن قوم ریختنی بود و عذابی که مقدّر شده بود آنان را تحت پوشش قرار داد.

﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکَ تَتَمَارَىٰ ٥٥.

پس ای انسان! به کدام یک از نعمت‌های که خداوند عزوجل برایت ارزانی داشته شک می‌ورزید؟ در حالی که هر نعمت کوچک و بزرگی تنها از جانب الله تعالی و او در برابر نعمت‌هایش سزاوار ثنا و ستایش است.

﴿هَٰذَا نَذِیرٞ مِّنَ ٱلنُّذُرِ ٱلۡأُولَىٰٓ ٥٦.

محمد صلی الله علیه و آله و سلم مانند پیامبران پیش از خود، بیم‌دهنده‌ای است که از جانب خداوند عزوجل برای تبلیغ رسالتش آمده است. رسالتش امر تازه‌ای نیست، بلکه پیش از او نیز پیامبرانی آمده‌اند.

﴿أَزِفَتِ ٱلۡأٓزِفَةُ ٥٧.

قیامت نزدیک شده است، روز رستاخیز قریب آمده و به زودی هنگام وقوع آن فرا می‌رسد.

﴿لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ کَاشِفَةٌ ٥٨.

جز خداوند عزوجل هیچ‌کس آن را رد نمی‌کند، وقت آن را کسی نمی‌داند و هولناکیی آن را جز خداوند یگانۀ یکتا کسی دور ساخته نمی‌تواند.

﴿أَفَمِنۡ هَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ تَعۡجَبُونَ ٥٩.

ای کافران! آیا از قرآن تعجّب می‌کنید و در درستی آن شک دارید؟ در حالی که حقّ است و از جانب خداوند عزوجل آمده است؟

﴿وَتَضۡحَکُونَ وَلَا تَبۡکُونَ ٦٠.

ای کافران! شما به گونۀ استهزا و تمسخر به قرآن می‌خندید،‌ امّا از روی شوق به وعده‌اش و با ترس از وعیدش گریه نمی‌کنید؟

﴿وَأَنتُمۡ سَٰمِدُونَ ٦١.

و شما در دنیای خود مصروف هستید، از پند‌پذیری اعراض می‌نمایید و از موعظه‌های قرآن بی‌خبر می‌باشید؟

﴿فَٱسۡجُدُواْۤ لِلَّهِۤ وَٱعۡبُدُواْ۩ ٦٢.

برای خداوند بزرگ سجده نمایید، در طاعتش اخلاص ورزید، به فرمانش منقاد باشید و به پیشگاه عظمتش فروتنی داشته باشید.