تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ بینه

سوره‌ بینه

مدنی‌ است‌ و دارای‌ (8) آیه‌ است‌

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌ بدان‌ جهت «بینه‌» نامیده‌ شد که‌ با این‌ فرموده‌ حق‌ تعالی: ﴿لَمۡ یَکُنِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّىٰ تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ١ [البینة: 1] افتتاح‌ شده‌ است‌. در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ انس‌ بن‌ مالک‌ رضی الله عنه  آمده ‌است‌ که‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  به‌ ابی ‌بن‌ کعب رضی الله عنه  فرمودند: «خداوند عزوجل  به‌ من‌ دستور داده‌است‌که‌ سوره‌ ﴿لَمۡ یَکُنِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ را بر تو بخوانم‌. ابی‌ گفت: خداوند عزوجل  از من‌ نام‌ برده ‌است‌؟ فرمودند: آری‌! پس‌ (از شوق) گریست‌».

﴿لَمۡ یَکُنِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّىٰ تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ١

«کافران‌ از اهل‌ کتاب» یعنی: از یهود و نصاری‌ «و مشرکان» یعنی: مشرکان ‌عرب‌ پرستشگر بتان‌ و غیر آن‌ها از مشرکان‌ «جدا شونده» و دست‌بردار از کفر خویش‌ «نبودند تا وقتی‌ که‌ بر آنان‌ بینه‌ بیاید» بینه: هر چیزی‌ است‌ که‌ حق‌ را روشن‌ و هویدا گرداند و مراد از آن‌ در اینجا قرآن‌، یا محمد صلی الله علیه و آله و سلم  است‌. یعنی: کفار از هر رنگ‌ و قماشی‌ که‌ باشند، هرگز از کفر و شرک‌ و اختلاف‌ خود در دین‌ دست‌بردار نیستند تا آن‌که‌ به‌سویشان‌ حجتی‌ بفرستیم‌ که‌ در امر عقاید و ادیان‌شان‌ حق‌ را از باطل‌ متمایز گرداند و گمراهی‌شان‌ را برایشان‌ روشن‌ و مبرهن‌ سازد همان ‌گمراهی‌ای‌ که‌ به‌سبب‌ وجود فاصله‌ زیاد زمانی‌ آنان‌ با عهد انبیا  علیهم السلام  و به‌ سبب ‌تحریف‌ کتب‌ آسمانی‌ای‌ که‌ در اختیارشان‌ است‌، به‌ آن‌ درافتاده‌اند. این‌ بینه‌ وحجت‌ آشکار همانا حضرت‌ محمد صلی الله علیه و آله و سلم  و نیز کتابی‌ است‌ که‌ او به‌ عنوان‌ معجزه‌ روشن‌ با خود آورده ‌است‌، کتابی‌ که‌ گمراهی‌ و نادانی‌شان‌ را برآنان‌ آشکار گردانیده‌ و به‌سوی‌ ایمان‌ فرای‌شان‌ خوانده ‌است‌. خلاصه‌ این‌که: حال‌ اهل‌ کتاب‌ ومشرکان‌، مقتضی‌ فرستادن‌ پیامبر و فرود آوردن‌ کتاب‌ بود، از این‌ جهت‌ ما پیامبر خاتم  صلی الله علیه و آله و سلم را فرستادیم‌ و قرآن‌ را فرود آوردیم‌.

﴿رَسُولٞ مِّنَ ٱللَّهِ یَتۡلُواْ صُحُفٗا مُّطَهَّرَةٗ٢

آن‌گاه‌ در تفسیر بینه‌ می‌فرماید: «فرستاده‌ای‌ است‌ از جانب‌ خداوند که‌ صحیفه‌های ‌پاک‌ را تلاوت‌ می‌کند» یعنی: محمد صلی الله علیه و آله و سلم  به‌عنوان‌ فرستاده‌ خداوند عزوجل ، آنچه‌ را که‌ در صحیفه‌های‌ قرآن‌ است‌، از حافظه‌ ذهنی‌ و قلبی‌ خود و نه‌ از روی‌ کتاب‌ بر آنان ‌می‌خواند و این‌ صحیفه‌ها از دروغ‌ و شبهه‌ و کفر پاک‌ بوده‌ و دربرگیرنده‌ حق‌ صریحی‌ است‌ که‌ هر چه‌ را از امور دین‌ بر اهل‌ کتاب‌ و مشرکان‌ مشتبه‌ می‌شود، برایشان‌ روشن‌ می‌کند پس‌ نه‌ در این‌ صحیفه‌ها تحریفی‌ است‌ و نه‌ ابهام‌، غموض‌ و التباسی‌ بلکه‌ این‌ صحیفه‌ها حقا کلام‌ خداوند عزوجل  است‌.

﴿فِیهَا کُتُبٞ قَیِّمَةٞ٣

«در آن‌ها نوشته‌های‌ استوار است» یعنی: در آن‌ صحیفه‌ها آیات‌ و احکامی ‌است‌ که‌ به‌ حق‌ و عدل‌ گویاست‌. قیمه: یعنی‌ درست‌، راست‌، محکم‌ و استوار که‌ در آن‌ها هیچ‌ کجی‌ و انحرافی‌ از حق‌ وجود ندارد بلکه‌ هر چه‌ که‌ در آن‌ها هست‌، صواب‌ و رهنمونی‌ و هدایت‌ و حکمت‌ است‌ چنان‌ که‌ خداوند عزوجل  فرموده ‌است: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَىٰ عَبۡدِهِ ٱلۡکِتَٰبَ وَلَمۡ یَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَاۜ١ قَیِّمٗا لِّیُنذِرَ [الکهف: 1-3]. «ستایش‌خدایی‌ را که‌ این‌ کتاب‌ را بر بنده‌ خود فروفرستاد و هیچ‌ گونه‌ کجی‌ در آن ‌قرار نداد، کتابی‌ است‌ راست‌ و درست‌ تا گناهکاران‌ را از جانب‌ خود به‌ عذابی ‌سخت‌ بیم‌ دهد...». لذا هرکس‌ از قرآن‌ پیروی‌ کند، قطعا بر صراط مستقیم‌ خداوند عزوجل  قرار دارد.

﴿وَمَا تَفَرَّقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ٤

«و اهل‌ کتاب‌ متفرق‌ نشدند مگر پس‌ از آن‌که‌ برهان‌ آشکار برایشان‌ آمد» یعنی: انگیزه‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ اهل‌ کتاب‌، پوشیده ‌ماندن‌ و ابهام‌ حقیقت‌ بر آنان‌ نبود بلکه‌ آن‌ها پس‌ از روشن‌ شدن‌ حق‌ و آشکار شدن‌ راه‌ صواب‌ ـ یعنی‌ بعد از بعثت‌ رسول ‌اکرم‌ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در کار دین‌ حق‌ تفرقه‌ و اختلاف‌ پیشه‌ کردند و برخی‌ به‌ آن‌ حضرت‌ صلی الله علیه و آله و سلم ایمان‌ آورده‌ و برخی‌ هم‌ به‌ ایشان‌ کفر ورزیدند در حالی‌ که‌ تکلیف‌ آن‌ها این‌ بود که‌ در پیروی‌ از دین‌ خدا عزوجل  و پیروی‌ از پیامبرش‌ ـ که‌ تصدیق‌ کننده‌ کتاب‌هایشان‌ نیز هست‌ ـ بر راه‌ و روش‌ واحدی‌ قرار داشته ‌باشند.

این‌ آیه‌ در عین‌ حال‌، تسلیت‌ و دلجویی‌ از رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  نیز هست‌، یعنی‌ ای ‌پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ! تفرقه‌ آنان‌ تو را غمگین‌ نکند زیرا منشاء این‌ تفرقه‌ کمبود و قصور حجت ‌و برهان‌ نیست‌ بلکه‌ منشأ آن‌ عناد است‌ که‌ عادتی‌ ریشه‌دار در میان‌ اهل‌ کتاب ‌می‌باشد. در حدیث‌ شریف‌ آمده‌است: «یهودیان‌ به‌ هفتاد و یک‌ فرقه‌ و نصاری‌ به ‌هفتاد و دو فرقه‌ متفرق‌ شدند و به‌زودی‌ امت‌ من‌ به‌ هفتادو سه‌ فرقه‌ متفرق‌ خواهند شد که‌ همه‌ آن‌ها در دوزخ‌اند مگر یک‌ فرقه‌. اصحاب‌ گفتند: این‌ یک‌ فرقه‌ چه ‌کسانی‌اند یا رسول‌الله؟ فرمودند: «همانان‌ که‌ بر (راه‌ و روشی‌ قرار دارند) که‌ من‌و اصحابم‌ بر آن‌ قرار داریم‌».

سپس‌ خداوند عزوجل  اهل‌ کتاب‌ را به‌ سبب‌ انحراف‌شان‌ از هدف‌ اساسی‌ دین‌ که ‌همانا خالص‌ ساختن‌ عبادت‌ برای‌ اوست‌، سرزنش‌ نموده‌ و می‌فرماید:

﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ وَیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُواْ ٱلزَّکَوٰةَۚ وَذَٰلِکَ دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ٥

«و فرمان‌ نیافته‌ بودند» با این‌ دین‌ و این‌ قرآن «جز این‌که‌ خدا را بپرستند در حالی‌که‌ دین‌ را برای‌ او خالص‌ گردانیده‌ و حنفاء باشند» یعنی: قرآن‌ را بدین‌ منظور نازل‌ کردیم‌ تا آنان‌ به‌ عبادت‌ و پرستش‌ ما گردن‌ نهند، عبادت‌شان‌ برای‌ ما از هر شرک‌ وشائبه‌ای‌ خالص‌ باشد، با ما چیزی‌ را شریک‌ نیاورده‌ و خویشتن‌ را در دین‌ و عبادت‌ برای‌ ما خالص‌ گردانند و از همه‌ ادیان‌ بریده‌ و فقط به‌ دین‌ اسلام‌ مایل ‌باشند. و این‌ است‌ معنی‌ حنیف‌.

این‌ آیه‌ دلالت‌ می‌کند بر مذهب‌ اهل‌ سنت‌ که‌ گفته‌اند: عبادت‌ برای‌ آن‌ واجب ‌نگردیده‌ که‌ به‌ بهشت‌، یا دوری‌ از عذاب‌ دوزخ‌ می‌انجامد بلکه‌ عبادت‌ برای‌ این ‌واجب‌ گردیده‌ که‌ ما بنده‌ هستیم‌ و او پروردگار پس‌ اگر حتی‌ ثواب‌ و عقابی‌ نیز در کار نباشد و حق‌ تعالی‌ ما را بی‌ هیچ‌ پاداشی‌ به‌ عبادت‌ خود فرمان‌ دهد، عبادت ‌وی‌ به‌ محض‌ عبودیت‌ بر ما واجب‌ است‌. چنان‌که‌ این‌ آیه‌ به‌ این‌ حقیقت‌ نیز اشاره‌ دارد که‌ هرکس‌ خدای‌  عزوجل ‌ را برای‌ ثواب‌ و عقاب‌ پرستش‌ کند، معبود وی ‌درحقیقت‌ همان‌ ثواب‌ و عقاب‌ است‌ و حق‌ در این‌ میان‌ واسطه‌ای‌ بیش‌ نیست‌. اخلاص: آن‌ است‌ که‌ عمل‌ خالصانه‌ و فقط به‌ انگیزه‌ رضای‌ حق‌ تعالی‌ انجام‌ شود و هیچ‌ انگیزه‌ دیگری‌ جز رضای‌ پروردگار، در انجام ‌دادن‌ آن‌ عمل‌ وجود نداشته ‌باشد. مخلص: کسی‌ است‌ که‌ کار نیک‌ را به‌خاطر نیک ‌بودن‌ آن‌ خالصانه ‌برای‌ پروردگار متعال‌ انجام‌ می‌دهد و در کار وی‌ نه‌ ریایی‌ است‌، نه‌ شهرت‌طلبی‌ ونه‌ غرض‌ دیگری‌.

این‌ آیه‌ دلیل‌ بر این‌ امر نیز هست‌ که‌ ایمان‌ عبارت‌ از مجموعه‌ قول‌، اعتقاد و عمل‌ می‌باشد، همان‌طوری‌ که‌ از تتمه‌ آیه‌ برمی‌آید: «و» فرمان‌ نیافته‌ بودند با این‌ دین‌ و قرآن‌ «جز این‌که‌ نماز برپا دارند و زکات‌ بپردازند» یعنی: فرمان‌ یافته‌ بودندکه‌ نمازها را بر وجهی‌ اقامه‌ کنند که‌ خداوند عزوجل  از آن‌ها خواسته ‌است‌؛ در اوقات ‌آن‌ها و با رعایت‌ آداب‌ و ارکان‌ آن‌ها و نیز فرمان‌ یافته‌ بودند که‌ زکات‌ را در موقع‌ آن‌ بپردازند. حاصل‌ معنی‌ این‌که: آراسته ‌شدن‌ به‌ اخلاص‌ در عبادت‌، مقتضی ‌وحدت‌ و اتفاق‌ در دین‌ است‌، نه‌ شقاق‌ و افتراق‌ در آن‌ زیرا محمد صلی الله علیه و آله و سلم  نیز دین‌ حقی‌ را آورده ‌است‌ که‌ پیامبران‌ پیشین‌ به‌ آن‌ مأمور بوده‌اند پس‌ چرا اهل‌ کتاب‌ راه ‌شقاق‌ و اختلاف‌ در پیش‌ گرفته‌اند؟ «و این‌ است‌ دین‌ قیم» یعنی: این‌ دین‌ که ‌پیام‌آور اخلاص‌ در عبادت برای‌ خداوند عزوجل ، ترک‌ همه‌ معبودات‌ باطل‌ غیر از وی‌، ادای‌ نمازها در اوقات‌ آن‌ و پرداخت‌ زکات‌ برای‌ بندگان‌ نیازمند خدا عزوجل  است‌، تنها دین‌ استوار و پایدار الهی‌ می‌باشد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِیَّةِ٦

«بی‌گمان‌ کسانی‌ که‌ کافر شده‌اند از اهل‌ کتاب» بعد از بعثت‌ حضرت‌ محمد صلی الله علیه و آله و سلم  «و نیز مشرکان‌، در آتش‌ جهنم‌اند» و سرانجام‌ به‌ آن‌ می‌پیوندند «در آن‌ جاودان ‌می‌مانند» نه‌ از آن‌ بیرون‌ آمده‌ می‌توانند و نه‌ در آن‌ می‌میرند «اینانند که‌ بدترین ‌خلق‌اند» یعنی: اینان‌ بدترین‌ آفریدگان‌ خداوند عزوجل  هستند زیرا از روی‌ حسد و سرکشی‌ حق‌ را فروگذاشته‌اند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ خَیۡرُ ٱلۡبَرِیَّةِ٧

«بی‌گمان‌ کسانی‌که‌ ایمان‌ آورده‌ و کارهای‌ شایسته‌ کرده‌اند، آن‌ گروه‌ ایشانند که ‌بهترین‌ آفریدگانند» در حال‌ و آینده‌، در امروز دنیا و فردای‌ آخرت‌.

﴿جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَشِیَ رَبَّهُۥ٨

«پاداش‌شان‌ نزد پروردگارشان» در مقابل‌ آن‌ ایمان‌ و عمل‌ صالح‌؛ «بهشت‌های ‌عدن‌ است‌ که‌ جویباران‌ از فرودست‌ آن‌ها» یعنی: از فرودست‌ درختان‌ و غرفه‌های ‌آن‌ها «جاری‌ است‌ در آن‌ همیشه‌ جاویدانند» نه‌ از بهشت‌ بیرون‌ می‌آیند، نه‌ از آن ‌کوچانده‌ می‌شوند و نه‌ در آن‌ می‌میرند بلکه‌ همیشه‌ در ناز و نعمت‌ بی‌پایان‌ آن‌ قرار دارند و به‌طور مستمر تا بی‌انتها غرق‌ لذت‌های‌ آن‌ هستند «خدا از ایشان‌ خشنود شد و ایشان‌ نیز از او خشنودند» خشنودی‌ حق‌ تعالی‌ از مؤمنان‌ شایسته‌کار بدان‌ جهت است‌ که‌ ایشان‌ فرمان‌ او را اطاعت‌ کرده‌ و شرایع‌ و احکامش‌ را پذیرفته‌اند و خشنودی‌ آنان‌ از حق‌ تعالی‌ بدان‌ جهت‌ است‌ که‌ به‌ جایگاهی‌ از نعمت‌های دلخواه ‌خود رسیده‌اند که‌ نظیر آن‌ها را هیچ‌ چشمی‌ ندیده‌، هیچ‌ گوشی‌ نشنیده‌ و بر قلب ‌هیچ‌ بشری‌ خطور نکرده ‌است‌ «این‌ پاداش‌ از آن‌ کسی‌ است‌ که‌ از پروردگارش‌ بترسد» یعنی: این‌ پاداش‌ و خشنودی‌ از آن‌ کسانی‌ است‌ که‌ در دنیا خداترس‌ بوده‌ و به‌سبب‌ این‌ ترس‌ و خشیت‌، در برابر نافرمانی‌های‌ او بازایستاده‌ و از آن‌ها دست ‌برداشته‌اند. گفتنی‌ است‌؛ جمله‌ اخیر بر این‌ حقیقت‌ دلالت‌ دارد که‌ ترس‌ از خدا عزوجل  قله‌ دینداری‌ است‌ و در میان‌ آن‌ و در میان‌ ایمان‌ و عمل‌ صالح‌، پیوند محکم‌ و گسست ‌ناپذیری‌ وجود دارد و این‌ دو امر باهم‌ متلازم‌اند.