تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سُورَةُ طه

سُورَةُ طه

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿طه ١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ ٢ إِلَّا تَذۡکِرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰ ٣ تَنزِیلٗا مِّمَّنۡ خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ وَٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلۡعُلَى ٤ ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ ٦ وَإِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى ٧ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ ٨ وَهَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ مُوسَىٰٓ ٩ إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡکُثُوٓاْ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّیٓ ءَاتِیکُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى ١٠ فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِیَ یَٰمُوسَىٰٓ ١١ إِنِّیٓ أَنَا۠ رَبُّکَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى ١٢

به نام الله بخشندۀ مهربان

طه (طا. ها). ﴿۱(ای پیامبر! ما) قرآن را برتو نازل نکردیم که به مشقت افتی. ﴿۲مگر (آن) یاد آوری برای کسی است که (از الله) می‌ترسد. ﴿۳(این قرآن) فرو فرستاده شده از سوی کسی‌که زمین و آسمان‌ها‌ی بلند را آفریده است. ﴿۴(الله) رحمان (است که) بر عرش قرار گرفت. ﴿۵از آنِ اوست آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین، و آنچه میان آن دو است، و آنچه زیر خاک (پنهان) است. ﴿۶و اگر سخن آشکارا بگویی (یا آن را پنهان داری) بی‌گمان او (راز) نهان و نهان‌تر را می‌داند. ﴿۷(او) الله است، که هیچ معبودی جز او نیست؛ نام‌های نیکو از آنِ اوست. ﴿۸و (ای پیامبر!) آیا خبر موسی به تو رسیده است؟ ﴿۹هنگامی‌که آتشی را (از دور) دید، پس به خانواده‌ا‌ی خود گفت: «(لحظه‌ای) درنگ کنید، همانا من آتشی را دیده‌ام شاید شعله‌ای از آن برای شما بیاورم، یا بر آن آتش راهنمایی بیابم». ﴿۱۰پس چون نزد آن (آتش) آمد، نِدا داده شد که: «ای موسی! ﴿۱۱همانا من پروردگار تو هستم، پس کفش‌هایت را بیرون کن، که تو در وادی مقدس طوی هستی. ﴿۱۲

﴿ وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُکَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا یُوحَىٰٓ ١٣ إِنَّنِیٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِی وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ ١٤ إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِیَةٌ أَکَادُ أُخۡفِیهَا لِتُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ ١٥ فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنۡهَا مَن لَّا یُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ ١٦ وَمَا تِلۡکَ بِیَمِینِکَ یَٰمُوسَىٰ ١٧ قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیۡهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَ‍َٔارِبُ أُخۡرَىٰ ١٨ قَالَ أَلۡقِهَا یَٰمُوسَىٰ ١٩ فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٞ تَسۡعَىٰ ٢٠ قَالَ خُذۡهَا وَلَا تَخَفۡۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا ٱلۡأُولَىٰ ٢١ وَٱضۡمُمۡ یَدَکَ إِلَىٰ جَنَاحِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٍ ءَایَةً أُخۡرَىٰ ٢٢ لِنُرِیَکَ مِنۡ ءَایَٰتِنَا ٱلۡکُبۡرَى ٢٣ ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ٢٤ قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِی صَدۡرِی ٢٥ وَیَسِّرۡ لِیٓ أَمۡرِی ٢٦ وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِی ٢٧ یَفۡقَهُواْ قَوۡلِی ٢٨ وَٱجۡعَل لِّی وَزِیرٗا مِّنۡ أَهۡلِی ٢٩ هَٰرُونَ أَخِی ٣٠ ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِی ٣١ وَأَشۡرِکۡهُ فِیٓ أَمۡرِی ٣٢ کَیۡ نُسَبِّحَکَ کَثِیرٗا ٣٣ وَنَذۡکُرَکَ کَثِیرًا ٣٤ إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرٗا ٣٥ قَالَ قَدۡ أُوتِیتَ سُؤۡلَکَ یَٰمُوسَىٰ ٣٦ وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَیۡکَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ ٣٧

و من تو را (به پیامبری) بر گزیدم، پس به آنچه (بر تو) وحی می‌شود، گوش فرا ده. ﴿۱۳یقیناً من «الله» هستم، هیچ معبودی (به حق) جز من نیست، پس مرا پرستش کن، و نماز را برای یاد من بر پا دار. ﴿۱۴قطعاً قیامت خواهد آمد، می‌خواهم (وقت) آن را پنهان دارم، تا هر کس در برابر سعی (و اعمالی) که می‌کند جزا داده شود. ﴿۱۵پس مبادا کسی‌که به آن ایمان ندارد، و از هوس‌های خود پیروی می‌کند، تو را از آن باز دارد، که هلاک خواهی شد. ﴿۱۶و ای موسی! آن چیست به (دست) راستت؟» ﴿۱۷گفت: «این عصای من است، بر آن تکیه می‌کنم، و با آن برای گوسفندانم (برگ درختان) فرو می‌ریزم، و مرا با آن کارهای دیگری (نیز) است (که برآورده می‌کنم). ﴿۱۸فرمود: «ای موسی! آن را بیفکن» ﴿۱۹پس (موسی) آن (عصا) را افکند، که ناگهان ماری شد که (به هر سو) می‌دوید. ﴿۲۰فرمود: «آن را بگیر و نترس، به زودی آن را به صورت اولش باز می‌گردانیم. ﴿۲۱و دستت را در بغل خود داخل کن، تا سفید (و) بی عیب بیرون آید، (این نیز) معجزه‌ا‌ی دیگری است. ﴿۲۲تا آیات (و نشانه‌های) بزرگ خود را به تو نشان دهیم. ﴿۲۳(اینک) به سوی فرعون برو، بی‌گمان او سرکشی کرده است». ﴿۲۴(موسی) گفت: «پروردگارا! سینه‌ام را برایم بگشا. ﴿۲۵و کارم را برایم آسان گردان. ﴿۲۶و گره از زبانم باز کن. ﴿۲۷تا سخنانم را بفهمند. ﴿۲۸و برای من (یاور و) وزیری از خاندانم قرار ده. ﴿۲۹برادرم هارون را. ﴿۳۰به (وسیله‌ای) او پشت مرا محکم کن، ﴿۳۱و او را در کار (رسالت) من شریک ساز، ﴿۳۲تا تو را بسیار تسبیح گوییم، ﴿۳۳و بسیار تو را یاد کنیم، ﴿۳۴بی‌شک تو به (حال) ما خوب بینایی». ﴿۳۵فرمود: «ای موسی! هر چه خواستی به تو داده شد. ﴿۳۶و به تحقیق ما بار دیگر (نیز) بر تو منت نهاده‌ایم (و نعمت بخشیده‌ایم) ﴿۳۷

﴿ إِذۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّکَ مَا یُوحَىٰٓ ٣٨ أَنِ ٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ فَلۡیُلۡقِهِ ٱلۡیَمُّ بِٱلسَّاحِلِ یَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّی وَعَدُوّٞ لَّهُۥۚ وَأَلۡقَیۡتُ عَلَیۡکَ مَحَبَّةٗ مِّنِّی وَلِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَیۡنِیٓ ٣٩ إِذۡ تَمۡشِیٓ أُخۡتُکَ فَتَقُولُ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ مَن یَکۡفُلُهُۥۖ فَرَجَعۡنَٰکَ إِلَىٰٓ أُمِّکَ کَیۡ تَقَرَّ عَیۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَۚ وَقَتَلۡتَ نَفۡسٗا فَنَجَّیۡنَٰکَ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَفَتَنَّٰکَ فُتُونٗاۚ فَلَبِثۡتَ سِنِینَ فِیٓ أَهۡلِ مَدۡیَنَ ثُمَّ جِئۡتَ عَلَىٰ قَدَرٖ یَٰمُوسَىٰ ٤٠ وَٱصۡطَنَعۡتُکَ لِنَفۡسِی ٤١ ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَأَخُوکَ بِ‍َٔایَٰتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکۡرِی ٤٢ ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ ٤٤ قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفۡرُطَ عَلَیۡنَآ أَوۡ أَن یَطۡغَىٰ ٤٥ قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِی مَعَکُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦ فَأۡتِیَاهُ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَلَا تُعَذِّبۡهُمۡۖ قَدۡ جِئۡنَٰکَ بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکَۖ وَٱلسَّلَٰمُ عَلَىٰ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلۡهُدَىٰٓ ٤٧ إِنَّا قَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ٤٨ قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یَٰمُوسَىٰ ٤٩ قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ ٥٠ قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ ٥١

آن هنگام که به مادرت الهام کردیم، آنچه راکه باید الهام می‌شد، ﴿۳۸که: «او را در صندوقی بگذار، آنگاه آن (صندوق) را به دریا بینداز، تا دریا او را به ساحل افکند، (و) دشمن من و دشمن او، او را برگیرد». و من محبتی از سوی خود بر تو افکندم و تا در برابر دیدگان من پرورش یابی. ﴿۳۹آنگاه که خواهرت می‌رفت و می‌گفت: «آیا کسی را به شما نشان دهم که سرپرستی‌اش را به عهده گیرد؟!» پس تو را به مادرت باز گرداندیم، تا چشمش (به دیدار تو) روشن شود، و اندوهگین نگردد، و (بعدها) تو یک نفر (قبطی) را کُشتی، پس (ما) تو را از اندوه (و گرفتاری) نجات دادیم، و بار‌ها (چنانکه باید) تو را آزمودیم. پس (از آن) سال‌ها در میان مردم مدین ماندی، سپس ای موسی! بر (طبق) تقدیر (الهی به اینجا) آمدی. ﴿۴۰و تو را برای خودم خاص ساختم (و پرورش دادم). ﴿۴۱(اینک) تو و برادرت با آیات من برو، و در یاد من سستی نکنید. ﴿۴۲به سوی فرعون بروید، بی‌گمان او سرکشی کرده است. ﴿۴۳پس به نرمی با او سخن بگویید، شاید که او پند گیرد یا (از پروردگارش) بترسد، ﴿۴۴(موسی و هارون) گفتند: «پروردگارا! به راستی ما می‌ترسیم که بر ما پیش‌دستی نماید (و قبل از بیان حق ما را آزار دهد) یا طغیان کند» ﴿۴۵فرمود: «نترسید! بی‌شک من با شما هستم، می‌شنوم و می‌بینم. ﴿۴۶پس به نزد او بروید و بگویید: ما فرستادگان پروردگارت هستیم، بنی اسرائیل را با ما بفرست، و آن‌ها را آزار و شکنجه نکن، به راستی که ما نشانه‌هاى روشنى از سوی پروردگارت برای تو آورده‌ایم، و سلام بر آن کسی‌که از هدایت پیروی کند. ﴿۴۷همانا به ما وحی شده که محققاً عذاب (الهی) بر کسی است که (آیات و معجزات را) تکذیب کند، و (از ایمان) روی بگرداند». ﴿۴۸(فرعون) گفت: «ای موسی! پروردگار شما کیست؟» ﴿۴۹(موسی) گفت: «پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس (آن‌ها را) هدایت کرده است» ﴿۵۰(فرعون) گفت: «پس حال (و سرنوشت) نسل‌های گذشته چه می‌شود؟» ﴿۵۱

﴿ قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّی فِی کِتَٰبٖۖ لَّا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنسَى ٥٢ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَسَلَکَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّن نَّبَاتٖ شَتَّىٰ ٥٣ کُلُواْ وَٱرۡعَوۡاْ أَنۡعَٰمَکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلنُّهَىٰ ٥٤ ۞مِنۡهَا خَلَقۡنَٰکُمۡ وَفِیهَا نُعِیدُکُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُکُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ ٥٥ وَلَقَدۡ أَرَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَىٰ ٥٦ قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِکَ یَٰمُوسَىٰ ٥٧ فَلَنَأۡتِیَنَّکَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَلَآ أَنتَ مَکَانٗا سُوٗى ٥٨ قَالَ مَوۡعِدُکُمۡ یَوۡمُ ٱلزِّینَةِ وَأَن یُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى ٥٩ فَتَوَلَّىٰ فِرۡعَوۡنُ فَجَمَعَ کَیۡدَهُۥ ثُمَّ أَتَىٰ ٦٠ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَیۡلَکُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا فَیُسۡحِتَکُم بِعَذَابٖۖ وَقَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ ٦١ فَتَنَٰزَعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَىٰ ٦٢ قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ یُرِیدَانِ أَن یُخۡرِجَاکُم مِّنۡ أَرۡضِکُم بِسِحۡرِهِمَا وَیَذۡهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ ٦٣ فَأَجۡمِعُواْ کَیۡدَکُمۡ ثُمَّ ٱئۡتُواْ صَفّٗاۚ وَقَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡیَوۡمَ مَنِ ٱسۡتَعۡلَىٰ ٦٤

(موسی) گفت: «علم آن نزد پروردگارم در کتابی (ثبت) است، پروردگارم نه اشتباه می‌کند و نه فراموش می‌کند. ﴿۵۲(همان) کسی‌که زمین را برای شما گهواره (و محل آسایش) قرار داد، و برای شما در آن راه‌هایی ایجاد نمود، و از آسمان آبی فرو فرستاد پس با آن، انواع گوناگون گیاه را (از زمین) بیرون آوردیم. ﴿۵۳بخورید، و (نیز) چهار پایان‌تان را بچرانید، بی‌گمان در این (امور) نشانه‌های برای خردمندان است. ﴿۵۴(ما) شما را از آن (= زمین) آفریدیم، و در آن باز می‌گردانیم، و بار دیگرشما را از آن بیرون می‌آوریم. ﴿۵۵و به راستی (ما) همه‌ا‌ی آیات خود را به او نشان دادیم، پس (او همه را) تکذیب کرد و سر باز زد. ﴿۵۶گفت: «ای موسی! آیا به نزد ما آمده‌ای که با سحر خود، ما را از سرزمین مان بیرون کنی؟! ﴿۵۷پس یقیناً ما هم سحری مانند آن برای تو می‌آوریم، پس (هم اکنون) در مکانی هموار (و مقبول همه) موعدی میان ما و خودت قرار بده که نه ما و نه تو از آن تخلف نکنیم، ﴿۵۸(موسی) گفت: «موعد شما روز (عید) زینت است و آن که (همه‌ا‌ی) مردم چاشتگاه گرد آورده شوند» ﴿۵۹آنگاه فرعون باز گشت، پس (همه‌ا‌ی) مکر و حیله خود را جمع کرد، سپس آمد. ﴿۶۰موسی به آن‌ها گفت: «وای بر شما! برالله دروغ نبندید، که شما را با عذابی نابود می‌سازد، و یقیناً کسی‌که (بر الله) افترا بندد، ناکام (و نا امید) می‌شود» ﴿۶۱پس آن‌ها در کار‌شان میان خود اختلاف کردند، و راز‌شان را پنهان داشتند. ﴿۶۲گفتند: «مسلماً این دو (نفر) جادوگرند، می‌خواهند شما را با جادو‌شان از سرزمین تان بیرون کنند، و آیین (و راه و رسم) برتر شما را از بین ببرند. ﴿۶۳پس (همه‌ای) حیله (و تدبیر) خود را گرد آورید (و به کار بندید) سپس در یک صف (برای مبازه) بیایید، و به راستی امروز کسی رستگار خواهد شد که چیره (و غالب) گردد. ﴿۶۴

﴿ قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ ٦٥ قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِیُّهُمۡ یُخَیَّلُ إِلَیۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ ٦٦ فَأَوۡجَسَ فِی نَفۡسِهِۦ خِیفَةٗ مُّوسَىٰ ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ ٦٩ فَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سُجَّدٗا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَمُوسَىٰ ٧٠ قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّهُۥ لَکَبِیرُکُمُ ٱلَّذِی عَلَّمَکُمُ ٱلسِّحۡرَۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمۡ فِی جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَلَتَعۡلَمُنَّ أَیُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَأَبۡقَىٰ ٧١ قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَکَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلَّذِی فَطَرَنَاۖ فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍۖ إِنَّمَا تَقۡضِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَآ ٧٢ إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغۡفِرَ لَنَا خَطَٰیَٰنَا وَمَآ أَکۡرَهۡتَنَا عَلَیۡهِ مِنَ ٱلسِّحۡرِۗ وَٱللَّهُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ ٧٣ إِنَّهُۥ مَن یَأۡتِ رَبَّهُۥ مُجۡرِمٗا فَإِنَّ لَهُۥ جَهَنَّمَ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحۡیَىٰ ٧٤ وَمَن یَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ مَن تَزَکَّىٰ ٧٦

(ساحران) گفتند: «ای موسی! یا این است که (اول) تو (عصا را) بیفکنی یا آنکه ما کسانی باشیم که اول بیفکنیم؟!» ﴿۶۵(موسی) گفت: «بلکه، (شما) بیفکنید» پس ناگهان ریسمان‌هایشان و عصا‌هایشان از (اثر) سحر‌شان چنان به نظرش رسید که حرکت می‌کند (و می‌دوند) ﴿۶۶پس موسی در دل خود ترسی احساس کرد که (مبادا در ایمان مردم خللی ایجاد شود). ﴿۶۷گفتیم: «نترس! مسلماً تو (غالب و) برتری، ﴿۶۸و آنچه را که در دست راست خود داری بیفکن، تا (تمام) آنچه را که ساخته‌اند، ببلعد، بی‌شک آنچه ساخته‌اند، تنها مکر ساحر است، و ساحر هر جا رود رستگار (و موفق) نخواهد شد». ﴿۶۹(پس موسی عصای خود را افکند، ناگهان به مار بزرگی تبدیل شد و همه‌ا‌ی آن‌ها را که ساخته بودند بلعید) آنگاه ساحران (همگی) به سجده افتادند، گفتند: «(ما) به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم». ﴿۷۰(فرعون) گفت: «آیا پیش از آن که به شما اجازه دهم به او ایمان آوردید؟! بی‌تردید او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است، پس یقیناً دستان‌تان و پا‌های‌تان را بر خلاف یکدیگر قطع می‌کنم، و شما را بر تنه‌های نخل به دار می‌آویزم، و بی‌شک خواهید دانست که عذاب (و شکنجه) کدام‌یک از ما سخت‌تر است و پایدار‌تر است!». ﴿۷۱گفتند: «سوگند به آن که ما را آفریده است، هرگز تو را بر این دلایل روشنی که برای ما آمده، ترجیح نمی‌دهیم، پس به هر حکمی که می‌خواهی حکم کن، تو تنها می‌توانی در این زندگی دنیا حکم کنی. ﴿۷۲همانا ما به پروردگارمان ایمان آورده‌ایم تا گناهان مان و آنچه را از سحر که ما را به آن وادار کردی، برای‌مان ببخشاید، و الله بهتر و پایدارتر است». ﴿۷۳بی‌گمان کسی‌که گناه‌کار به نزد پروردگارش حاضر شود، پس آتش جهنم برای اوست، در آن جا نه می‌میرد، و نه زنده می‌ماند. ﴿۷۴و کسی‌که مؤمن نزد او آید، در حالی‌که کارهای شایسته انجام داده باشد، پس اینان برایشان درجات بلند است. ﴿۷۵باغ‌های جاویدان (بهشتی) که نهر‌ها زیر (درختان) آن جاری است، همیشه در آن خواهند بود، و این است پاداش کسی‌که خود را (از شرک و گناهان) پاک نموده است. ﴿۷۶

﴿ وَلَقَدۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِی فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِیقٗا فِی ٱلۡبَحۡرِ یَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَکٗا وَلَا تَخۡشَىٰ ٧٧ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِیَهُم مِّنَ ٱلۡیَمِّ مَا غَشِیَهُمۡ ٧٨ وَأَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ ٧٩ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ قَدۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ عَدُوِّکُمۡ وَوَٰعَدۡنَٰکُمۡ جَانِبَ ٱلطُّورِ ٱلۡأَیۡمَنَ وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰ ٨٠ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَلَا تَطۡغَوۡاْ فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیۡکُمۡ غَضَبِیۖ وَمَن یَحۡلِلۡ عَلَیۡهِ غَضَبِی فَقَدۡ هَوَىٰ ٨١ وَإِنِّی لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢ ۞وَمَآ أَعۡجَلَکَ عَن قَوۡمِکَ یَٰمُوسَىٰ ٨٣ قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِی وَعَجِلۡتُ إِلَیۡکَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ ٨٤ قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَکَ مِنۢ بَعۡدِکَ وَأَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِیُّ ٨٥ فَرَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَمۡ یَعِدۡکُمۡ رَبُّکُمۡ وَعۡدًا حَسَنًاۚ أَفَطَالَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡعَهۡدُ أَمۡ أَرَدتُّمۡ أَن یَحِلَّ عَلَیۡکُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُم مَّوۡعِدِی ٨٦ قَالُواْ مَآ أَخۡلَفۡنَا مَوۡعِدَکَ بِمَلۡکِنَا وَلَٰکِنَّا حُمِّلۡنَآ أَوۡزَارٗا مِّن زِینَةِ ٱلۡقَوۡمِ فَقَذَفۡنَٰهَا فَکَذَٰلِکَ أَلۡقَى ٱلسَّامِرِیُّ ٨٧

و به راستی (ما) به موسی وحی کردیم که: «شبانه بندگان مرا (از مصر بیرون) ببر، سپس برای آن‌ها در دریا راهی خشک بگشا، که نه از تعقیب (دشمنان) خواهی ترسید، و نه (از غرق شدن در دریا) هراسی داری. ﴿۷۷پس فرعون با لشکریانش آنان را دنبال کردند، آنگاه دریا چنانکه باید آنان را (بطور کامل در میان امواج خود) فرو پوشانید. ﴿۷۸و فرعون قوم خود را گمراه نمود، و هدایت نکرد. ﴿۷۹ای بنی اسرائیل! به راستی (ما) شما را از (دست) دشمنان‌تان نجات دادیم، و در طرف راست (کوه) طور با شما وعده گذاردیم، (تا تورات را بر شما نازل کنیم) و بر شما «منّ» (= ترنجبین) و «سلوی» (= بلدرچین) نازل کردیم. ﴿۸۰از پاکیزه‌ها آنچه به شما روزی داده‌ایم؛ بخورید، و در آن سرکشی نکنید، که خشم من بر شما وارد می‌شود، و کسی‌که خشم من بر او وارد شود، قطعاً نابود شده است. ﴿۸۱و همانا من آمرزنده‌ام برای کسی‌که توبه کرد و ایمان آورد، و کار شایسته انجام داد، سپس هدایت یافت. ﴿۸۲ای موسی! چه چیز سبب شد که از قوم خود پیشی گیری؟ ﴿۸۳(موسی) گفت: «پروردگارا! آنان به دنبال من هستند، و من به سوی تو شتاب کردم، تا (از من) خشنود شوی». ﴿۸۴فرمود: «بی‌گمان ما قوم تو را بعد از تو، آزمودیم، و سامری آن‌ها را گمراه کرد». ﴿۸۵پس موسی خشمگین (و) اندوهناک به سوی قومش بازگشت، (و) گفت: «ای قوم من! مگر پروردگارتان وعده‌ی نیکو به شما نداده بود؟ آیا مدت (جدایی من از شما) به درازا کشید، یا خواستید خشمی از (سوی) پروردگارتان بر شما نازل شود، که وعده‌ی مرا خلاف کردید؟». ﴿۸۶گفتند: «(ما) به اختیار خود وعده‌ی تو را خلاف نکردیم، لیکن بارهای سنگینی از زینت (و زیورهای) قوم (فرعون) که با خود داشتیم، آن را (در آتش) افکندیم» پس بدین‌سان سامری نیز (آنچه داشت) افکند.﴿۸۷

﴿ فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُکُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِیَ ٨٨ أَفَلَا یَرَوۡنَ أَلَّا یَرۡجِعُ إِلَیۡهِمۡ قَوۡلٗا وَلَا یَمۡلِکُ لَهُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا ٨٩ وَلَقَدۡ قَالَ لَهُمۡ هَٰرُونُ مِن قَبۡلُ یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوٓاْ أَمۡرِی ٩٠ قَالُواْ لَن نَّبۡرَحَ عَلَیۡهِ عَٰکِفِینَ حَتَّىٰ یَرۡجِعَ إِلَیۡنَا مُوسَىٰ ٩١ قَالَ یَٰهَٰرُونُ مَا مَنَعَکَ إِذۡ رَأَیۡتَهُمۡ ضَلُّوٓاْ ٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَیۡتَ أَمۡرِی ٩٣ قَالَ یَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡیَتِی وَلَا بِرَأۡسِیٓۖ إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَیۡنَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَلَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِی ٩٤ قَالَ فَمَا خَطۡبُکَ یَٰسَٰمِرِیُّ ٩٥ قَالَ بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ یَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتۡ لِی نَفۡسِی ٩٦ قَالَ فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَکَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَۖ وَإِنَّ لَکَ مَوۡعِدٗا لَّن تُخۡلَفَهُۥۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ إِلَٰهِکَ ٱلَّذِی ظَلۡتَ عَلَیۡهِ عَاکِفٗاۖ لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِی ٱلۡیَمِّ نَسۡفًا ٩٧ إِنَّمَآ إِلَٰهُکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَسِعَ کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمٗا ٩٨

آنگاه برای آن‌ها مجسمه‌ی گوساله‌ای که صدای (چون صدای گوساله) داشت، پدید آورد، پس (سامری و پیروانش به مردم) گفتند: «این معبود شما، و معبود موسی است، که آن را فراموش کرده است». ﴿۸۸آیا نمی‌بینند که (این گوساله) هیچ پاسخی به آن‌ها نمی‌دهد، و مالک هیچ سود و زیانی برای آن‌ها نیست؟ ﴿۸۹و بی‌شک هارون پیش از این به آن‌ها گفته بود: «ای قوم من! یقیناً شما به (وسیله‌ی) این (گوساله) آزمون شده‌اید، و بی‌گمان پروردگار شما (الله) رحمان است، پس از من پیروی نمائید و فرمانم را اطاعت کنید». ﴿۹۰(آن‌ها) گفتند: «(ما) پیوسته پیرامون آن (برای پرستش) می‌نشینیم (و آن را عبادت می‌کنیم)، تا موسی به سوی ما باز گردد». ﴿۹۱(چون موسی آمد) گفت: «ای هارون! چه چیزی تو را باز داشت، هنگامی‌که آن‌ها را دیدی گمراه شده‌اند، ﴿۹۲از من پیروی نکردی؟ آیا فرمان مرا عصیان (و سرپیچی) کردی؟!». ﴿۹۳(هارون) گفت: «ای پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر، و نه (موی) سرم را، همانا من ترسیدم که بگویی میان بنی اسرائیل تفرقه‌انداختی، و سخن (و سفارش) مرا به کار نبستی». ﴿۹۴(موسی رو به سامری کرد و) گفت: «ای سامری! (این) کار تو چیست؟ (چرا چنین کرده‌ای؟)». ﴿۹۵گفت: «من چیزی را دیدم که آن‌ها ندیدند، پس مشتی (خاک) از رد پای (اسب) رسول (= جبرئیل) را گرفتم، آنگاه آن را (بر پیکر) افکندم، و این چنین (هوای) نفسم (این کار را) برایم آراسته جلوه داد». ﴿۹۶(موسی) گفت: «پس برو، بی‌شک بهره‌ی تو در زندگی دنیا این است که بگویی: «(به من) دست نزنید (و نزدیک نشوید)» و همانا وعده‌ای (از عذاب) داری، که هرگز تخلف نخواهد شد، و (اکنون) به معبودت بنگر که پیوسته عبادتش می‌کردی (و آن را رها نمی‌کردی) آن را خواهیم سوزاند، سپس (خاکستر و ذرات) آن را در دریا پراکنده می‌سازیم. ﴿۹۷معبود شما تنها الله است که جز او هیچ معبودی نیست؛ و علم او همه چیز را فرا گرفته است». ﴿۹۸

﴿ کَذَٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ مَا قَدۡ سَبَقَۚ وَقَدۡ ءَاتَیۡنَٰکَ مِن لَّدُنَّا ذِکۡرٗا ٩٩ مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ یَحۡمِلُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وِزۡرًا ١٠٠ خَٰلِدِینَ فِیهِۖ وَسَآءَ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ حِمۡلٗا ١٠١ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِۚ وَنَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا ١٠٢ یَتَخَٰفَتُونَ بَیۡنَهُمۡ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا عَشۡرٗا ١٠٣ نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَ إِذۡ یَقُولُ أَمۡثَلُهُمۡ طَرِیقَةً إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا یَوۡمٗا ١٠٤ وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ یَنسِفُهَا رَبِّی نَسۡفٗا ١٠٥ فَیَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا ١٠٦ لَّا تَرَىٰ فِیهَا عِوَجٗا وَلَآ أَمۡتٗا ١٠٧ یَوۡمَئِذٖ یَتَّبِعُونَ ٱلدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُۥۖ وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا ١٠٨ یَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِیَ لَهُۥ قَوۡلٗا ١٠٩ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا یُحِیطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا ١١٠ ۞وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَیِّ ٱلۡقَیُّومِۖ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا ١١١ وَمَن یَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا یَخَافُ ظُلۡمٗا وَلَا هَضۡمٗا ١١٢ وَکَذَٰلِکَ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا وَصَرَّفۡنَا فِیهِ مِنَ ٱلۡوَعِیدِ لَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ أَوۡ یُحۡدِثُ لَهُمۡ ذِکۡرٗا ١١٣

(ای پیامبر!) این گونه از خبرهای آنچه گذشته است بر تو باز گو می‌کنیم، و به راستی (ما) از جانب خود به تو ذکر (= قرآن) داده‌ایم. ﴿۹۹کسی‌که از آن (قرآن) روی گردان شود، پس بی‌گمان او روز قیامت بار سنگینی (از گناه) بر دوش خواهد کشید. ﴿۱۰۰که در آن (رنج) جاودانه خواهند ماند، و برای آن‌ها روز قیامت بد باری است. ﴿۱۰۱(همان) روزی‌که در «صور» دمیده شود، و مجرمان را کبود (چشم) در آن روز گرد آوریم. ﴿۱۰۲آن‌ها در میان خود آهسته سخن می‌گویند، (و به یکدیگر می‌گویند:) «(شما) فقط ده روز (در دنیا) درنگ کرده‌اید». ﴿۱۰۳ما به آنچه می‌گویند؛ داناتریم، چون نیکو روش‌ترین آن‌ها بگوید: «(شما) تنها یک روز درنگ کرده‌اید». ﴿۱۰۴و (ای پیامبر!) از تو درباره‌ی کوه‌ها می‌پرسند، پس بگو: «پروردگارم آن‌ها را سخت متلاشی (و پراکنده) خواهد کرد، ﴿۱۰۵پس آن‌ها را (زمینی) صاف و هموار می‌گرداند، ﴿۱۰۶که در آن هیچ پستی و بلندی را نبینی». ﴿۱۰۷(در) آن روز، (همگی) دعوت کننده را پیروی کنند، هیچ راه سرپیچی (و مخالفت) نیست، و همه‌ی صداها در برابر (الله) رحمان خاشع می‌شود، پس جز صدای آهسته (چیزی) نمی‌شنوی. ﴿۱۰۸آن روز شفاعت (هیچ کس) سود نمی‌بخشد، جز کسی‌که (الله) رحمان به او اجازه داده، و گفتار او را پسندیده است. ﴿۱۰۹آنچه را پیش رو دارند، و آنچه را پشت سرشان است می‌داند، و آن‌ها به علم او احاطه ندارند. ﴿۱۱۰و (همه‌ی) چهره‌ها در برابر (الله) زنده‌ی پاینده فروتن می‌شود، و آن که (بار) ستم بر دوش دارد، ناکام (و مأیوس) می‌گردد. ﴿۱۱۱و کسی‌که کارهای شایسته انجام دهد در حالی‌که او مؤمن باشد، پس نه از ستمی می‌ترسد و نه از کم و کاستی، (در حقش می‌هراسد). ﴿۱۱۲و این گونه آن را قرآنی عربی نازل کردیم، و وعید (و هشدارهای) گوناگون را در آن بیان داشتیم، شاید آن‌ها تقوا پیشه کنند، یا این کتاب برای آن‌ها پندی پدید آورد.﴿۱۱۳

﴿ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۗ وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا ١١٤ وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِیَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥ وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ أَبَىٰ ١١٦ فَقُلۡنَا یَٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوّٞ لَّکَ وَلِزَوۡجِکَ فَلَا یُخۡرِجَنَّکُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَىٰٓ ١١٧ إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعۡرَىٰ ١١٨ وَأَنَّکَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِیهَا وَلَا تَضۡحَىٰ ١١٩ فَوَسۡوَسَ إِلَیۡهِ ٱلشَّیۡطَٰنُ قَالَ یَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّکَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡکٖ لَّا یَبۡلَىٰ ١٢٠ فَأَکَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۚ وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢ قَالَ ٱهۡبِطَا مِنۡهَا جَمِیعَۢاۖ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ فَإِمَّا یَأۡتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدٗى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشۡقَىٰ ١٢٣ وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةٗ ضَنکٗا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِیٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ کُنتُ بَصِیرٗا ١٢٥

پس بلند مرتبه است الله که فرمانروای حق است، به (تلاوت) قرآن شتاب مکن؛ پیش از آن که وحی آن برتو تمام شود، و بگو: «پروردگارا! به علم من بیفزا». ﴿۱۱۴و به راستی پیش از این به آدم سفارش کردیم (و عهد بستیم) پس او فراموش کرد، و برای او عزمی (استوار) نیافتیم. ﴿۱۱۵و (به یاد آور) آنگاه که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس (همگی) سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد. ﴿۱۱۶پس گفتیم: «ای آدم! بی‌گمان این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسرت است، پس مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به رنج (و مشقت) افتی. ﴿۱۱۷همانا برای تو این است که در آن نه گرسنه می‌شوی و نه برهنه می‌مانی. ﴿۱۱۸و آن که تو در آن نه تشنه می‌شوی و نه گرما (و سوزش آفتاب) می‌یابی. ﴿۱۱۹پس شیطان او را به وسوسه انداخت، گفت: «ای آدم! آیا (می خواهی) تو را به درخت جاودانگی و فرمانروایی بی زوال راهنمایی کنم؟!». ﴿۱۲۰آنگاه (آدم و حوا) از آن (درخت) خوردند، (و لباس‌های بهشتی آن‌ها ریخت) پس عورت‌شان برایشان آشکار گشت، و شروع کردند که از برگ (درختان) بهشت بر خودشان می‌چسپاندند، و آدم پروردگارش را نافرمانی کرد، پس گمراه شد. ﴿۱۲۱سپس پروردگارش او را برگزید، پس توبه‌اش را پذیرفت، و (او را) هدایت کرد. ﴿۱۲۲فرمود: «(شما دو تن با ابلیس) همگی از آن (بهشت) فرود آیید، در حالی‌که دشمن یکدیگر خواهید بود، پس اگر از (سوی) من هدایتی برای شما بیاید، هر کس از هدایت من پیروی کند، پس نه گمراه می‌شود و نه به رنج افتد (و بدبخت شود). ﴿۱۲۳و کسی‌که از یاد من روی گردان شود، پس بی‌گمان زندگانی (سخت و) تنگی خواهد داشت، و روز قیامت او را نابینا بر انگیزیم. ﴿۱۲۴گوید: «پروردگارا! چرا مرا نا بینا برانگیختی؟ و حال آنکه من (در دنیا) بینا بودم!». ﴿۱۲۵

﴿ قَالَ کَذَٰلِکَ أَتَتۡکَ ءَایَٰتُنَا فَنَسِیتَهَاۖ وَکَذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمَ تُنسَىٰ ١٢٦ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَنۡ أَسۡرَفَ وَلَمۡ یُؤۡمِنۢ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِۦۚ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبۡقَىٰٓ ١٢٧ أَفَلَمۡ یَهۡدِ لَهُمۡ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ یَمۡشُونَ فِی مَسَٰکِنِهِمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلنُّهَىٰ ١٢٨ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَکَانَ لِزَامٗا وَأَجَلٞ مُّسَمّٗى ١٢٩ فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَاۖ وَمِنۡ ءَانَآیِٕ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡ وَأَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرۡضَىٰ ١٣٠ وَلَا تَمُدَّنَّ عَیۡنَیۡکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَرِزۡقُ رَبِّکَ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰ ١٣١ وَأۡمُرۡ أَهۡلَکَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَیۡهَاۖ لَا نَسۡ‍َٔلُکَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ ١٣٢ وَقَالُواْ لَوۡلَا یَأۡتِینَا بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّهِۦٓۚ أَوَ لَمۡ تَأۡتِهِم بَیِّنَةُ مَا فِی ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ ١٣٣ وَلَوۡ أَنَّآ أَهۡلَکۡنَٰهُم بِعَذَابٖ مِّن قَبۡلِهِۦ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَیۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَایَٰتِکَ مِن قَبۡلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخۡزَىٰ ١٣٤ قُلۡ کُلّٞ مُّتَرَبِّصٞ فَتَرَبَّصُواْۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ أَصۡحَٰبُ ٱلصِّرَٰطِ ٱلسَّوِیِّ وَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ١٣٥

فرمود: «همان گونه که آیات ما برای تو آمد پس آن‌ها را فراموش کردی؛ و این گونه امروز (تو در آتش) فراموش خواهی شد». ﴿۱۲۶و این گونه کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد؛ جزا می‌دهیم، و یقیناً عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است. ﴿۱۲۷آیا برای هدایت (و بیداری) آن‌ها کافی نیست که پیش از اینان چه بسیار از نسل‌ها را هلاک کردیم که در مساکن آن‌ها راه می‌روند؟! بی‌گمان در این (امر) نشانه‌های برای خردمندان است. ﴿۱۲۸و اگر فرمانی که پیش از این از پروردگارت مقرر شده (مبنی بر تأخیر عذاب) و وقت معین، نبود، مسلماً (عذاب الهی) بر آن‌ها محقق می‌شد. ﴿۱۲۹پس (ای پیامبر!) بر آنچه می‌گویند، صبر کن، و پیش از طلوع آفتاب و قبل از غروب آن به ستایش پروردگارت تسبیح گوی، و (نیز) در ساعاتی از شب و اطراف روز تسبیح گوی، باشد که خشنود شوی. ﴿۱۳۰و هرگز چشمان خود را به (سوی) آنچه (از نعمت‌ها و متاع دینوی) که گروه‌هایی از آنان را از آن بهره‌مند ساخته‌ایم، ندوز، این‌ها زینت‌ها (و شکوفه‌های) زندگی دنیا است، تا آنان را در آن بیازماییم، و روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است. ﴿۱۳۱و خانواده ات را به نماز فرمان بده، و (خود) بر (انجام) آن شکیبا باش، (ما) از تو روزی نمی‌خواهیم، (بلکه) ما به تو روزی می‌دهیم، و سرانجام نیک برای پرهیزگاران است. ﴿۱۳۲و (مشرکان) گفتند: «چرا معجزه‌ای از جانب پروردگارش برای ما نمی‌آورد؟!» بگو: «آیا دلایل روشنی که در کتاب‌های پیشین بوده برای آن‌ها نیامده است؟! ﴿۱۳۳اگر (ما) آن‌ها را پیش از آمدن او (= پیامبر) با عذابی هلاک می‌کردیم؛ قطعاً (روز قیامت) می‌گفتند: «پروردگارا! چرا پیامبری به سوی ما نفرستادی، تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم از آیات تو پیروی کنیم؟!». ﴿۱۳۴(ای پیامبر!) بگو: «همه منتظرند، شما (نیز) منتظر باشید، پس به زودی خواهید دانست که چه کسی اصحاب راه راست، و چه کسی هدایت یافته‌اند». ﴿۱۳۵

سُورَةُ طه

سُورَةُ طه

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ طه ١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ ٢ إِلَّا تَذۡکِرَةٗ لِّمَن یَخۡشَىٰ ٣ تَنزِیلٗا مِّمَّنۡ خَلَقَ ٱلۡأَرۡضَ وَٱلسَّمَٰوَٰتِ ٱلۡعُلَى ٤ ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَمَا تَحۡتَ ٱلثَّرَىٰ ٦ وَإِن تَجۡهَرۡ بِٱلۡقَوۡلِ فَإِنَّهُۥ یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ وَأَخۡفَى ٧ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ ٨ وَهَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ مُوسَىٰٓ ٩ إِذۡ رَءَا نَارٗا فَقَالَ لِأَهۡلِهِ ٱمۡکُثُوٓاْ إِنِّیٓ ءَانَسۡتُ نَارٗا لَّعَلِّیٓ ءَاتِیکُم مِّنۡهَا بِقَبَسٍ أَوۡ أَجِدُ عَلَى ٱلنَّارِ هُدٗى ١٠ فَلَمَّآ أَتَىٰهَا نُودِیَ یَٰمُوسَىٰٓ ١١ إِنِّیٓ أَنَا۠ رَبُّکَ فَٱخۡلَعۡ نَعۡلَیۡکَ إِنَّکَ بِٱلۡوَادِ ٱلۡمُقَدَّسِ طُوٗى ١٢

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

طه. ﴿1فرونفرستادیم بر تو قرآن را تا رنج کشى. ﴿2لیکن [فروفرستادیم براى] پند دادن، کسى راکه بترسد. ﴿3فروفرستادن از جانب کسی که آفریده است زمین را و آسمان‌های بلند را. ﴿4وى بسیار بخشاینده است، بر عرش قرار گرفت. ﴿5او راست آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین‏ است و آنچه در میان اینهاست و آنچه زیر خاک نمناک است. ﴿6و اگر آشکاراکنى سخن را، پس وى می‌داند سخن پنهان را و پنهان‌تر را [787]. ﴿7خدا، هیچ معبود نیست مگر وى. مراو راست نام‌هاى نیکو. ﴿8و آیا آمده است به تو خبر موسى؟. ﴿9چون دید آتشى، پس گفت اهل خود را درنگ کنید، هرآیینه من دیده‏ام آتشى، امید دارم که بیارم پیش شما از آن آتش شعله یا بیابم بر آن آتش راهنماى. ﴿10پس چون بیامد نزدیک آتش، آواز داده شد که: اى موسى! . ﴿11هرآیینه من پروردگار توام، پس از پا بیرون کن نعلین خود را، هرآیینه تو به میدان پاکى طوى نام. ﴿12

﴿ وَأَنَا ٱخۡتَرۡتُکَ فَٱسۡتَمِعۡ لِمَا یُوحَىٰٓ ١٣ إِنَّنِیٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠ فَٱعۡبُدۡنِی وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ ١٤ إِنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِیَةٌ أَکَادُ أُخۡفِیهَا لِتُجۡزَىٰ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا تَسۡعَىٰ ١٥ فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنۡهَا مَن لَّا یُؤۡمِنُ بِهَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ فَتَرۡدَىٰ ١٦ وَمَا تِلۡکَ بِیَمِینِکَ یَٰمُوسَىٰ ١٧ قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّؤُاْ عَلَیۡهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَ‍َٔارِبُ أُخۡرَىٰ ١٨ قَالَ أَلۡقِهَا یَٰمُوسَىٰ ١٩ فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٞ تَسۡعَىٰ ٢٠ قَالَ خُذۡهَا وَلَا تَخَفۡۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا ٱلۡأُولَىٰ ٢١ وَٱضۡمُمۡ یَدَکَ إِلَىٰ جَنَاحِکَ تَخۡرُجۡ بَیۡضَآءَ مِنۡ غَیۡرِ سُوٓءٍ ءَایَةً أُخۡرَىٰ ٢٢ لِنُرِیَکَ مِنۡ ءَایَٰتِنَا ٱلۡکُبۡرَى ٢٣ ٱذۡهَبۡ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ٢٤ قَالَ رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِی صَدۡرِی ٢٥ وَیَسِّرۡ لِیٓ أَمۡرِی ٢٦ وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِی ٢٧ یَفۡقَهُواْ قَوۡلِی ٢٨ وَٱجۡعَل لِّی وَزِیرٗا مِّنۡ أَهۡلِی ٢٩ هَٰرُونَ أَخِی ٣٠ ٱشۡدُدۡ بِهِۦٓ أَزۡرِی ٣١ وَأَشۡرِکۡهُ فِیٓ أَمۡرِی ٣٢ کَیۡ نُسَبِّحَکَ کَثِیرٗا ٣٣ وَنَذۡکُرَکَ کَثِیرًا ٣٤ إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرٗا ٣٥ قَالَ قَدۡ أُوتِیتَ سُؤۡلَکَ یَٰمُوسَىٰ ٣٦ وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَیۡکَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ ٣٧

و من برگزیدم تو را، پس گوش بنه به سوى آنچه وحى فرستاده می‌شود. ﴿13هرآیینه من خدایم، نیست هیچ معبود غیر من، پس عبادت من بکن و برپا کن نماز را براى یاد کردن من. ﴿14هرآیینه قیامت آمدنى است. می‌خواهم که پنهان دارم وقت آن را تا جزا داده شود هر شخصى به مقابلۀ آنچه می‌کند. ﴿15پس باید که باز ندارد تو را از باور داشتن، آن کسی که ایمان ندارد بر آن و پیروى کرده است خواهش نفس خود را، آنگاه هلاک شوى. ﴿16و چیست این به دست راست تو اى موسى؟!. ﴿17گفت: این عصاى من است. تکیه مى‏کنم بر آن و برگ مى‏ریزم به آن بر گوسفندان خود و مرا در این عصا کارهاى دیگر نیز هست. ﴿18گفت: بیفکن آن را اى موسى!. ﴿19پس بیفکندش، پس ناگهان وى مارى شد دوان. ﴿20گفت: بگیر این را و مترس. باز خواهیم گردانید او را بشکل نخستین او. ﴿21و به هم آر دست خود را به سوى بغل خود تا بیرون آید سفید شده از غیر عیبى، نشانه‌ای دیگر آمده. ﴿22می‌خواهیم که بنماییم تو را بعض نشانه‌هاى بزرگ خویش. ﴿23برو به سوى فرعون، هرآیینه وى از حد گذشته است. ﴿24گفت: اى پروردگار من! گشاده کن براى من سینۀ مرا. ﴿25و آسان کن براى من کار مرا ﴿26و بگشاى گره از زبان من. ﴿27تا فهم کنند سخن من. ﴿28و مقرر کن براى من وزیرى از کسان من. ﴿29هارون برادر مرا. ﴿30محکم کن به سبب او توانایى مرا. ﴿31و شریک کن او را در کار من. ﴿32تا تسبیح تو گوییم بسیارى ﴿33و یاد تو کنیم بسیارى. ﴿34هرآیینه تو هستى به احوال ما بینا. ﴿35گفت: هرآیینه داده شدى درخواست خودت اى موسى! . ﴿36هرآیینه نعمت فراوان دادیم بر تو یک بار دیگر. ﴿37

﴿إِذۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّکَ مَا یُوحَىٰٓ ٣٨ أَنِ ٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِیهِ فِی ٱلۡیَمِّ فَلۡیُلۡقِهِ ٱلۡیَمُّ بِٱلسَّاحِلِ یَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّی وَعَدُوّٞ لَّهُۥۚ وَأَلۡقَیۡتُ عَلَیۡکَ مَحَبَّةٗ مِّنِّی وَلِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَیۡنِیٓ ٣٩ إِذۡ تَمۡشِیٓ أُخۡتُکَ فَتَقُولُ هَلۡ أَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ مَن یَکۡفُلُهُۥۖ فَرَجَعۡنَٰکَ إِلَىٰٓ أُمِّکَ کَیۡ تَقَرَّ عَیۡنُهَا وَلَا تَحۡزَنَۚ وَقَتَلۡتَ نَفۡسٗا فَنَجَّیۡنَٰکَ مِنَ ٱلۡغَمِّ وَفَتَنَّٰکَ فُتُونٗاۚ فَلَبِثۡتَ سِنِینَ فِیٓ أَهۡلِ مَدۡیَنَ ثُمَّ جِئۡتَ عَلَىٰ قَدَرٖ یَٰمُوسَىٰ ٤٠ وَٱصۡطَنَعۡتُکَ لِنَفۡسِی ٤١ ٱذۡهَبۡ أَنتَ وَأَخُوکَ بِ‍َٔایَٰتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکۡرِی ٤٢ ٱذۡهَبَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ إِنَّهُۥ طَغَىٰ ٤٣ فَقُولَا لَهُۥ قَوۡلٗا لَّیِّنٗا لَّعَلَّهُۥ یَتَذَکَّرُ أَوۡ یَخۡشَىٰ ٤٤ قَالَا رَبَّنَآ إِنَّنَا نَخَافُ أَن یَفۡرُطَ عَلَیۡنَآ أَوۡ أَن یَطۡغَىٰ ٤٥ قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِی مَعَکُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ ٤٦ فَأۡتِیَاهُ فَقُولَآ إِنَّا رَسُولَا رَبِّکَ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَلَا تُعَذِّبۡهُمۡۖ قَدۡ جِئۡنَٰکَ بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکَۖ وَٱلسَّلَٰمُ عَلَىٰ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلۡهُدَىٰٓ ٤٧ إِنَّا قَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡنَآ أَنَّ ٱلۡعَذَابَ عَلَىٰ مَن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ٤٨ قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یَٰمُوسَىٰ ٤٩ قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ ٥٠ قَالَ فَمَا بَالُ ٱلۡقُرُونِ ٱلۡأُولَىٰ ٥١

چون الهام فرستادیم به سوى مادر تو، آنچه الهام کردنى بود. ﴿38که بیفکن این طفل را در صندوق، پس افکن صندوق را در دریا تا افکند او را دریا به کناره‌، بگیردش دشمن من و دشمن وى و بیفکندم بر روى تو قبول از جانب خویش و خواستم که پرورده شوى به حضور من. ﴿39چون می‌رفت خواهر تو، پس مى‏گفت: آیا دلالت کنم شما را بر کسی که نگاهبانى این طفل کند؟ پس باز آوردیم تو را به سوى مادرِ تو تا خنک شود چشم وى و اندوهگین نباشد و بکشتى شخصى را، پس خلاص ساختیم تو را از اندوه و در محنت افکندیم تو را به آزمودن، پس درنگ کردى سال‌هایى چند در اهل مدین، باز بر آمدى موافق تقدیر الهى اى موسى. ﴿40و ساختم تو را براى خویش. ﴿41برو تو و برادر تو با نشانه‌هاى من و سستى مکنید در یاد من. ﴿42بروید به سوى فرعون، هرآیینه وى از حد گذشته است. ﴿43پس بگویید با وى سخن نرم، بُوَد که پندپذیر شود یا بترسد. ﴿44گفتند: اى پروردگار ما! هرآیینه ما می‌ترسیم از آنکه تعدّى کند بر ما یا از حد گذرد. ﴿45گفت: مترسید هرآیینه من با شمایم، مى‏شنوم و مى‏بینم. ﴿46پس بروید پیش وى، پس بگویید هرآیینه ما فرستاده‏هاى پروردگار توییم، پس بفرست با ما بنى اسراییل را و عذاب مکن ایشان را، هرآیینه آوردیم پیش تو نشانه‌ای از جانب پروردگار تو و سلامتى کسى را باشد که پیروى هدایت کند. ﴿47هرآیینه وحى فرستاده شد به سوى ما که عذاب، کسى را باشد که دروغ شمرد و روگردان شود [788]. ﴿48فرعون گفت: پس کیست پروردگار شما اى موسى؟!. ﴿49گفت که: پروردگار ما آن است که داد هرچیزى را صورت خالص او، باز راه نمودش به طلب معاش خودش. ﴿50گفت: پس چیست حال قرن‌هاى نخستین؟. ﴿51

﴿ قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّی فِی کِتَٰبٖۖ لَّا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنسَى ٥٢ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَسَلَکَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّن نَّبَاتٖ شَتَّىٰ ٥٣ کُلُواْ وَٱرۡعَوۡاْ أَنۡعَٰمَکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلنُّهَىٰ ٥٤ ۞مِنۡهَا خَلَقۡنَٰکُمۡ وَفِیهَا نُعِیدُکُمۡ وَمِنۡهَا نُخۡرِجُکُمۡ تَارَةً أُخۡرَىٰ ٥٥ وَلَقَدۡ أَرَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَىٰ ٥٦ قَالَ أَجِئۡتَنَا لِتُخۡرِجَنَا مِنۡ أَرۡضِنَا بِسِحۡرِکَ یَٰمُوسَىٰ ٥٧ فَلَنَأۡتِیَنَّکَ بِسِحۡرٖ مِّثۡلِهِۦ فَٱجۡعَلۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکَ مَوۡعِدٗا لَّا نُخۡلِفُهُۥ نَحۡنُ وَلَآ أَنتَ مَکَانٗا سُوٗى ٥٨ قَالَ مَوۡعِدُکُمۡ یَوۡمُ ٱلزِّینَةِ وَأَن یُحۡشَرَ ٱلنَّاسُ ضُحٗى ٥٩ فَتَوَلَّىٰ فِرۡعَوۡنُ فَجَمَعَ کَیۡدَهُۥ ثُمَّ أَتَىٰ ٦٠ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰ وَیۡلَکُمۡ لَا تَفۡتَرُواْ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا فَیُسۡحِتَکُم بِعَذَابٖۖ وَقَدۡ خَابَ مَنِ ٱفۡتَرَىٰ ٦١ فَتَنَٰزَعُوٓاْ أَمۡرَهُم بَیۡنَهُمۡ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّجۡوَىٰ ٦٢ قَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَٰنِ لَسَٰحِرَٰنِ یُرِیدَانِ أَن یُخۡرِجَاکُم مِّنۡ أَرۡضِکُم بِسِحۡرِهِمَا وَیَذۡهَبَا بِطَرِیقَتِکُمُ ٱلۡمُثۡلَىٰ ٦٣ فَأَجۡمِعُواْ کَیۡدَکُمۡ ثُمَّ ٱئۡتُواْ صَفّٗاۚ وَقَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡیَوۡمَ مَنِ ٱسۡتَعۡلَىٰ ٦٤

گفت: علم آن نزدیک پروردگار من است در کتابى که غلط نکند پروردگار من و نه فراموش سازد. ﴿52او آن است که ساخت براى شما زمین را فرشى و روان کرد براى شما در آنجا راهها و فروفرستاد از آسمان آب را. پس بیرون آوردیم به آن آب انواع مختلف از نبات. ﴿53گفتیم: بخورید و بچرانید چهارپایان خود را. هرآیینه در این مقدّمه نشانه‌هاست خداوندانِ خردها را. ﴿54از زمین آفریدیم شما را و در زمین بازدرآریم شما را و از زمین بیرون کشیم شما را بار دیگر. ﴿55و هرآیینه بنمودیم فرعون را نشانه‌هاى خویش تمام آن، پس دروغ بشمرد و قبول نکرد. ﴿56گفت: آیا آمده‌ای تا بیرون کنى ما را از زمین ما بجادوى خود اى موسى؟!. ﴿57پس هرآیینه بیاریم پیش تو جادویی مانند آن، پس معین کن میان ما و میان خود وعده گاهی که خلاف نکنیم آن را ما و نه تو، به جایى میانۀ شهر. ﴿58گفت: وعده‏گاه شما روز آرایش است و آنکه جمع کرده شوند مردمان وقت چاش. ﴿59پس به خانه بازگشت فرعون. پس جمع کرد مکر خود را، باز بیامد. ﴿60گفت موسى ساحران را: واى بر شما! افترا مکنید بر خدا دروغ را، آنگاه هلاک سازد شما را به عذاب و هرآیینه به مطلب نرسید هر که افترا کرد. ﴿61پس گفتگو کردند ساحران به مشورت خود در میان خویش و پنهان گفتند راز را. ﴿62گفتند: البته این دو شخص ساحرانند. می‌خواهند که بیرون کنند شما را از زمین شما به سحر خود و می‌خواهند که دور کنند دین شایستۀ شما را. ﴿63پس به هم آرید اسباب سحر خود را، باز بیایید صف کشیده و هرآیینه رستگار شد امروز هر که غالب آمد. ﴿64

﴿ قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ ٦٥ قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِیُّهُمۡ یُخَیَّلُ إِلَیۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ ٦٦ فَأَوۡجَسَ فِی نَفۡسِهِۦ خِیفَةٗ مُّوسَىٰ ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ ٦٩ فَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سُجَّدٗا قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ هَٰرُونَ وَمُوسَىٰ ٧٠ قَالَ ءَامَنتُمۡ لَهُۥ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّهُۥ لَکَبِیرُکُمُ ٱلَّذِی عَلَّمَکُمُ ٱلسِّحۡرَۖ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمۡ فِی جُذُوعِ ٱلنَّخۡلِ وَلَتَعۡلَمُنَّ أَیُّنَآ أَشَدُّ عَذَابٗا وَأَبۡقَىٰ ٧١ قَالُواْ لَن نُّؤۡثِرَکَ عَلَىٰ مَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلَّذِی فَطَرَنَاۖ فَٱقۡضِ مَآ أَنتَ قَاضٍۖ إِنَّمَا تَقۡضِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَآ ٧٢ إِنَّآ ءَامَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغۡفِرَ لَنَا خَطَٰیَٰنَا وَمَآ أَکۡرَهۡتَنَا عَلَیۡهِ مِنَ ٱلسِّحۡرِۗ وَٱللَّهُ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰٓ ٧٣ إِنَّهُۥ مَن یَأۡتِ رَبَّهُۥ مُجۡرِمٗا فَإِنَّ لَهُۥ جَهَنَّمَ لَا یَمُوتُ فِیهَا وَلَا یَحۡیَىٰ ٧٤ وَمَن یَأۡتِهِۦ مُؤۡمِنٗا قَدۡ عَمِلَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلدَّرَجَٰتُ ٱلۡعُلَىٰ ٧٥ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ مَن تَزَکَّىٰ ٧٦

گفتند: اى موسى! یا این است که تو افکنى (یعنى عصا را) یا باشیم ما اوّل کسی که افکند. ﴿65گفت: بلکه شما افکنید، پس ناگهان رسن‌هاى ایشان و عصاهاى ایشان نمودار شد پیش موسى به سبب سحر ایشان که می‌دود. ﴿66پس یافت در ضمیر خود موسى ترسى را. ﴿67گفتیم: مترس! هرآیینه تویى غالب. ﴿68و بیفکن آنچه در دست راست تو است تا فرد برو چیزی را که ساخته‏اند، هرآیینه آنچه ساخته‏اند جادوى جادو کننده است و رستگار نمی‌شود ساحر هرجاکه رود. [القصّه همچنین شد] . ﴿69پس انداخته شدند ساحران سجده‏کنان، گفتند: ایمان آوردیم به پروردگار هارون و موسى. ﴿70گفت فرعون: آیا باور داشتید او را پیش از آنکه دستورى دهم شما را؟! هرآیینه وى بزرگوار شماست که آموخته است شما را سحر، هرآیینه بِبُرم دست‌هاى شما و پاهاى شما را یکى از جانب راست و دیگر از جانب چپ و بر دار کشَم شما را بر تنه‏هاى خرما و البته خواهید دانست که کدام یک از ما سخت‏تر است عذاب او و پاینده‏تر است. ﴿71گفتند: ترجیح ندهیم تو را بر آنچه آمده است پیش ما از دلائل واضح و ترجیح ندهیم تو را بر خدایى که آفرید ما را، پس حکم کن هرچه تو حکم کننده باشى. جز این نیست که حکم کنى در این زندگانى دنیا. ﴿72هرآیینه ما ایمان آوردیم به پروردگار خویش، تا بیامرزد براى ما گناهان ما را و آنچه جبر کردى ما را بر آن که سحر کنیم و خدا بهتر است و پاینده‏تر است. ﴿73هرآیینه هر که بیاید پیش پروردگار خویش گناهکار شده، پس او راست دوزخ، نه میرد آنجا و نه زنده ماند. ﴿74و آنکه بیاید پیش او مسلمان شده و عمل‌هاى شایسته کرده، پس این جماعت ایشان راست درجه‌هاى بلند. ﴿75بوستان‌هاى همیشه ماندن، می‌‌رود زیر آن جوی‌ها، جاویدان آنجا. و این است جزاى هر که پاک شده است. ﴿76

﴿ وَلَقَدۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَسۡرِ بِعِبَادِی فَٱضۡرِبۡ لَهُمۡ طَرِیقٗا فِی ٱلۡبَحۡرِ یَبَسٗا لَّا تَخَٰفُ دَرَکٗا وَلَا تَخۡشَىٰ ٧٧ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ بِجُنُودِهِۦ فَغَشِیَهُم مِّنَ ٱلۡیَمِّ مَا غَشِیَهُمۡ ٧٨ وَأَضَلَّ فِرۡعَوۡنُ قَوۡمَهُۥ وَمَا هَدَىٰ ٧٩ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ قَدۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ عَدُوِّکُمۡ وَوَٰعَدۡنَٰکُمۡ جَانِبَ ٱلطُّورِ ٱلۡأَیۡمَنَ وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰ ٨٠ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَلَا تَطۡغَوۡاْ فِیهِ فَیَحِلَّ عَلَیۡکُمۡ غَضَبِیۖ وَمَن یَحۡلِلۡ عَلَیۡهِ غَضَبِی فَقَدۡ هَوَىٰ ٨١ وَإِنِّی لَغَفَّارٞ لِّمَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا ثُمَّ ٱهۡتَدَىٰ ٨٢ ۞وَمَآ أَعۡجَلَکَ عَن قَوۡمِکَ یَٰمُوسَىٰ ٨٣ قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِی وَعَجِلۡتُ إِلَیۡکَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ ٨٤ قَالَ فَإِنَّا قَدۡ فَتَنَّا قَوۡمَکَ مِنۢ بَعۡدِکَ وَأَضَلَّهُمُ ٱلسَّامِرِیُّ ٨٥ فَرَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَمۡ یَعِدۡکُمۡ رَبُّکُمۡ وَعۡدًا حَسَنًاۚ أَفَطَالَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡعَهۡدُ أَمۡ أَرَدتُّمۡ أَن یَحِلَّ عَلَیۡکُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُم مَّوۡعِدِی ٨٦ قَالُواْ مَآ أَخۡلَفۡنَا مَوۡعِدَکَ بِمَلۡکِنَا وَلَٰکِنَّا حُمِّلۡنَآ أَوۡزَارٗا مِّن زِینَةِ ٱلۡقَوۡمِ فَقَذَفۡنَٰهَا فَکَذَٰلِکَ أَلۡقَى ٱلسَّامِرِیُّ ٨٧

و هرآیینه وحى فرستادیم به سوى موسى که وقت شب ببر بندگان مرا، پس بساز براى ایشان راهى خشک در دریا، مترس از دریافتن دشمنى و وسواس نکنى از غرق. ﴿77پس تعاقب ایشان کرد فرعون با لشکرهاى خویش، پس پوشانید ایشان را از دریا آنچه پوشانید ایشان را. ﴿78و گمراه کرد فرعون قوم خود را و راه ننمود. ﴿79گفتیم: اى بنى اسراییل! هرآینه نجات دادیم شما را از دشمنان شما و وعده دادیم شما را [789]به جانب راست طور و فروفرستادیم بر شما «منّ» و «سلوى». ﴿80گفتیم بخورید از لذایذ آنچه روزى دادیم شما را و از حدّ مگذرید در باب آن روزى، آنگاه ثابت شود بر شما خشم من و هر که ثابت شود بر وى خشم من، البته هلاک شد. ﴿81و هرآیینه من آمرزنده‏ام کسى راکه توبه کرد و ایمان آورد و کار شایسته کرد، باز راه راست یافت. ﴿82و چه [790]چیز به شتاب آورد تو را غافل مانده از قوم خود، اى موسى؟!. ﴿83گفت: قوم من، ایشانند بر پىِ من و شتافتم به سوى تو، اى پروردگار من! تا خوشنود شوى. ﴿84گفت خدا: هرآیینه ما در بلا افکندیم قوم تو را پس از تو و گمراه ساخت ایشان را سامرى. ﴿85پس بازگشت موسى به سوى قوم خود خشم گرفته، اندوه خورده، گفت: اى قوم من! آیا وعده نداده بود شما را پروردگار شما وعدۀ نیک؟ آیا دراز شد بر شما مدّت [791]یا خواستید که واجب شود بر شما خشمى از پروردگار شما؟ پس خلاف کردید وعدۀ مرا. ﴿86گفتند: خلاف نکردیم وعدۀ تو را به اختیار خویش و لیکن ما را تکلیف کردند تا برداشتیم بارها از پیرایۀ قوم [قبط]، پس افکندیم آن را [792]و همچنین افکند سامرى. ﴿87

﴿فَأَخۡرَجَ لَهُمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٞ فَقَالُواْ هَٰذَآ إِلَٰهُکُمۡ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ فَنَسِیَ ٨٨ أَفَلَا یَرَوۡنَ أَلَّا یَرۡجِعُ إِلَیۡهِمۡ قَوۡلٗا وَلَا یَمۡلِکُ لَهُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا ٨٩ وَلَقَدۡ قَالَ لَهُمۡ هَٰرُونُ مِن قَبۡلُ یَٰقَوۡمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِۦۖ وَإِنَّ رَبَّکُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَٱتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوٓاْ أَمۡرِی ٩٠ قَالُواْ لَن نَّبۡرَحَ عَلَیۡهِ عَٰکِفِینَ حَتَّىٰ یَرۡجِعَ إِلَیۡنَا مُوسَىٰ ٩١ قَالَ یَٰهَٰرُونُ مَا مَنَعَکَ إِذۡ رَأَیۡتَهُمۡ ضَلُّوٓاْ ٩٢ أَلَّا تَتَّبِعَنِۖ أَفَعَصَیۡتَ أَمۡرِی ٩٣ قَالَ یَبۡنَؤُمَّ لَا تَأۡخُذۡ بِلِحۡیَتِی وَلَا بِرَأۡسِیٓۖ إِنِّی خَشِیتُ أَن تَقُولَ فَرَّقۡتَ بَیۡنَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَلَمۡ تَرۡقُبۡ قَوۡلِی ٩٤ قَالَ فَمَا خَطۡبُکَ یَٰسَٰمِرِیُّ ٩٥ قَالَ بَصُرۡتُ بِمَا لَمۡ یَبۡصُرُواْ بِهِۦ فَقَبَضۡتُ قَبۡضَةٗ مِّنۡ أَثَرِ ٱلرَّسُولِ فَنَبَذۡتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتۡ لِی نَفۡسِی ٩٦ قَالَ فَٱذۡهَبۡ فَإِنَّ لَکَ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَۖ وَإِنَّ لَکَ مَوۡعِدٗا لَّن تُخۡلَفَهُۥۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ إِلَٰهِکَ ٱلَّذِی ظَلۡتَ عَلَیۡهِ عَاکِفٗاۖ لَّنُحَرِّقَنَّهُۥ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُۥ فِی ٱلۡیَمِّ نَسۡفًا ٩٧ إِنَّمَآ إِلَٰهُکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَسِعَ کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمٗا ٩٨

از بیرون آورد براى ایشان گوساله را، برآورد کالبدى که او را آواز گاو بود. پس گفتند اتباع سامرى: این‏ است پروردگار شما و پروردگار موسى، پس فراموش کرده است موسى. ﴿88آیا نمی‌دیدند این گمراهان که باز نمی‌گرداند به سوى ایشان سخنى را و نمی‌تواند براى ایشان هیچ زیانى و نه سودى؟. ﴿89و هرآیینه گفت ایشان را هارون پیش از این: اى قوم من! جز این نیست که مبتلا شده‏اید به این گوساله و هرآیینه پروردگار شما خدا است، پس پیروىِ من کنید و انقیاد حکم من نمایید. ﴿90گفتند: همیشه مجاور خواهیم بود برین گوساله تا وقتى که باز آید به ما موسى. ﴿91[موسى آمده] گفت: اى هارون، چه چیز بازداشت تو را چون دیدى ایشان را که گمراه شدند. ﴿92از آنکه پیروىِ من کنى [793]، آیا خلاف حکم من کردى؟. ﴿93گفت: اى پسر مادر من! مگیر ریش مرا و نه موى سر مرا. هرآیینه من ترسیدم از آنکه گویى جدایى افکندى در میانِ فرزندان یعقوب و نگاه نداشتى سخن مرا. ﴿94گفت موسى: پس چیست حالِ تو اى سامرى؟. ﴿95گفت: بینا شدم به آنچه سایر مردم بینا نشدند به آن، پس گرفتم مشتى خاک از نقش پاىِ فرستاده (یعنى جبرییل) پس افکندم آن را [794]و به همین صفت بیاراست پیش من. ﴿96گفت: پس برو، هرآیینه تو را در زندگانى سزا این است که گویى دست رسانیدن ممکن نیست [795]و هرآیینه تو را وعدۀ دیگر است که خلاف کرده نشود در حق تو و ببین سوی معبود خود که مجاور شده بودى بر آن، البته بسوزانیم آن را، پس پراکنده سازیم آن را در دریا، پراکنده ساختنگفت: پس برو، هرآیینه تو را در زندگانى سزا این است که گویى دست رسانیدن ممکن نیست و هرآیینه تو را وعدۀ دیگر است که خلاف کرده نشود در حق تو و ببین سوی معبود خود که مجاور شده بودى بر آن، البته بسوزانیم آن را، پس پراکنده سازیم آن را در دریا، پراکنده ساختن. ﴿97جز این نیست که معبود شما «الله» است. آنکه نیست هیچ معبودى به حق بجز او، فرار رسیده است هر چیز را از روى دانش. ﴿98

﴿ کَذَٰلِکَ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ مَا قَدۡ سَبَقَۚ وَقَدۡ ءَاتَیۡنَٰکَ مِن لَّدُنَّا ذِکۡرٗا ٩٩ مَّنۡ أَعۡرَضَ عَنۡهُ فَإِنَّهُۥ یَحۡمِلُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وِزۡرًا ١٠٠ خَٰلِدِینَ فِیهِۖ وَسَآءَ لَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ حِمۡلٗا ١٠١ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِۚ وَنَحۡشُرُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ زُرۡقٗا ١٠٢ یَتَخَٰفَتُونَ بَیۡنَهُمۡ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا عَشۡرٗا ١٠٣ نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَقُولُونَ إِذۡ یَقُولُ أَمۡثَلُهُمۡ طَرِیقَةً إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا یَوۡمٗا ١٠٤ وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡجِبَالِ فَقُلۡ یَنسِفُهَا رَبِّی نَسۡفٗا ١٠٥ فَیَذَرُهَا قَاعٗا صَفۡصَفٗا ١٠٦ لَّا تَرَىٰ فِیهَا عِوَجٗا وَلَآ أَمۡتٗا ١٠٧ یَوۡمَئِذٖ یَتَّبِعُونَ ٱلدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُۥۖ وَخَشَعَتِ ٱلۡأَصۡوَاتُ لِلرَّحۡمَٰنِ فَلَا تَسۡمَعُ إِلَّا هَمۡسٗا ١٠٨ یَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِیَ لَهُۥ قَوۡلٗا ١٠٩ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡ وَلَا یُحِیطُونَ بِهِۦ عِلۡمٗا ١١٠ ۞وَعَنَتِ ٱلۡوُجُوهُ لِلۡحَیِّ ٱلۡقَیُّومِۖ وَقَدۡ خَابَ مَنۡ حَمَلَ ظُلۡمٗا ١١١ وَمَن یَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا یَخَافُ ظُلۡمٗا وَلَا هَضۡمٗا ١١٢ وَکَذَٰلِکَ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا عَرَبِیّٗا وَصَرَّفۡنَا فِیهِ مِنَ ٱلۡوَعِیدِ لَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ أَوۡ یُحۡدِثُ لَهُمۡ ذِکۡرٗا ١١٣

[یا محمد] اینچنین قصه می‌خوانیم بر تو از اخبار آنچه گذشته است و هرآیینه داده‏ایم تو را از نزدیک خویش پندى. ﴿99هر که روى بگرداند از آن، پس وى بردارد روز قیامت بارى را [796]. ﴿100جاویدان در آن بار کشیدن. و وى بد بارى است ایشان را روز قیامت بار کشیدن. ﴿101روزی که دمیده شود در صور و برانگیزیم گناهکاران را آن روز کبود چشم گشته. ﴿102پنهان حرفْ زنند. در میان خویش که درنگ نکردند (یعنى در دنیا) مگر ده شبانه‌روز. ﴿103ما داناتریم به حقیقت آنچه می‌گویند چون بگوید بهترین ایشان در روش: درنگ نکرده‏اید مگر یک روز. ﴿104و مى‏پرسند تو را از کوه‌ها، بگو: پراکنده کند آن را پروردگار من، پراکنده کردن. ﴿105پس بگذارد زمین را میدانى هموار. ﴿106نبینى در آنجا هیچ کجى و نه هیچ بلندى. ﴿107آن روز از پى آواز کننده روند، [797]هیچ کجى نباشد آن اتباع را و پست شوند آوازها براى خدا، پس نشنوى مگر آواز نرم. ﴿108آن روز نفع ندهد شفاعت مگر براى کسی که دستورى داده است خدا او را و پسند کرده است او را از روى گفتار [798]. ﴿109می‌داند آنچه پیش روى آدمیان است و آنچه پسِ پشت ایشان است و آدمیان در نگیرند خدا را از روى دانش. ﴿110و نیایش کنند روی‌هاى مردمان براى زندۀ خبر گیرنده و هرآیینه به مطلب نرسید هر که برداشت ستم را. ﴿111و هر که بجا آرد کارهاى شایسته را و او مؤمن باشد، پس وى نترسد از ستمى و نه از نقصانى. ﴿112و و همچنین فروفرستادیم کتاب را قرآن عربى و گوناگون بیان کردیم اندر آن ترسانیدن را تا بُوَد که پرهیزگار شوند یا پیدا کند در حق ایشان پند را. ﴿113

﴿ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۗ وَلَا تَعۡجَلۡ بِٱلۡقُرۡءَانِ مِن قَبۡلِ أَن یُقۡضَىٰٓ إِلَیۡکَ وَحۡیُهُۥۖ وَقُل رَّبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا ١١٤ وَلَقَدۡ عَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ ءَادَمَ مِن قَبۡلُ فَنَسِیَ وَلَمۡ نَجِدۡ لَهُۥ عَزۡمٗا ١١٥ وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ أَبَىٰ ١١٦ فَقُلۡنَا یَٰٓـَٔادَمُ إِنَّ هَٰذَا عَدُوّٞ لَّکَ وَلِزَوۡجِکَ فَلَا یُخۡرِجَنَّکُمَا مِنَ ٱلۡجَنَّةِ فَتَشۡقَىٰٓ ١١٧ إِنَّ لَکَ أَلَّا تَجُوعَ فِیهَا وَلَا تَعۡرَىٰ ١١٨ وَأَنَّکَ لَا تَظۡمَؤُاْ فِیهَا وَلَا تَضۡحَىٰ ١١٩ فَوَسۡوَسَ إِلَیۡهِ ٱلشَّیۡطَٰنُ قَالَ یَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّکَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡکٖ لَّا یَبۡلَىٰ ١٢٠ فَأَکَلَا مِنۡهَا فَبَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۚ وَعَصَىٰٓ ءَادَمُ رَبَّهُۥ فَغَوَىٰ ١٢١ ثُمَّ ٱجۡتَبَٰهُ رَبُّهُۥ فَتَابَ عَلَیۡهِ وَهَدَىٰ ١٢٢ قَالَ ٱهۡبِطَا مِنۡهَا جَمِیعَۢاۖ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ فَإِمَّا یَأۡتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدٗى فَمَنِ ٱتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشۡقَىٰ ١٢٣ وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةٗ ضَنکٗا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَعۡمَىٰ ١٢٤ قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرۡتَنِیٓ أَعۡمَىٰ وَقَدۡ کُنتُ بَصِیرٗا ١٢٥

پس بلند قدرست خدا پادشاه ثابت و شتابى مکن بخواندن قرآن پیش از آنکه انجام رسانیده شود به سوى تو وحى او را و بگو: اى پروردگار من! بیفزا مرا دانشى. ﴿114و هرآیینه حکم فرستادیم به سوى آدم پیش از این، پس فراموش کرد و نیافتیم او را قصد محکم. ﴿115و یاد کن چون گفتیم فرشتگان را که سجده کنید به سوى آدم،÷، پس سجده کردند، مگر ابلیس، قبول نکرد. ﴿116پس گفتیم: اى آدم! هرآیینه این دشمن است تو را وزنِ تو را پس باید که بیرون نکند شما را از بهشت که آنگاه رنج کشى. ﴿117هرآیینه تو راهست در بهشت اینکه گرسنه نشوى و برهنه نباشى. ﴿118و آنکه تو تشنه نشوى آنجا و گرمى آفتاب نیابى. ﴿119پس وسوسه انداخت به سوى آدم شیطان، گفت: اى آدم! آیا دلالت کنم تو را بر درخت همیشه بودن و برپادشاهى‌ای که کهنه نگردد؟. ﴿120پس خوردند از آن درخت، پس ظاهر شد ایشان را شرمگاه ایشان و درایستادند که مى‏چسپانیدند بر خویش از برگ درختان بهشت و نافرمانى کرد آدم پروردگار خود را، پس گم کرد راه را. ﴿121باز برگزیدش پروردگار او، پس به رحمت‌بازگشت بر وى و راه نمود. ﴿122گفت: فروروید شما هر دو از این بهشت، بعضِ اولاد شما بعض دیگر را دشمن باشند، پس اگر بیاید به شما از جانب من هدایتى، پس هر که پیروىِ هدایت من کند گمراه نشود و رنج نکشد. ﴿123هر که روگردان شود از یاد کردن من، پس او را بود زندگانى تنگ و نابینا برانگیزیم او را روز قیامت. ﴿124گوید: اى پروردگار من! چرا نابینا برانگیختى مرا؟ و هرآیینه پیش از این بینا بودم. ﴿125

﴿ قَالَ کَذَٰلِکَ أَتَتۡکَ ءَایَٰتُنَا فَنَسِیتَهَاۖ وَکَذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمَ تُنسَىٰ ١٢٦ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَنۡ أَسۡرَفَ وَلَمۡ یُؤۡمِنۢ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِۦۚ وَلَعَذَابُ ٱلۡأٓخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبۡقَىٰٓ ١٢٧ أَفَلَمۡ یَهۡدِ لَهُمۡ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ یَمۡشُونَ فِی مَسَٰکِنِهِمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلنُّهَىٰ ١٢٨ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَکَانَ لِزَامٗا وَأَجَلٞ مُّسَمّٗى ١٢٩ فَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ قَبۡلَ طُلُوعِ ٱلشَّمۡسِ وَقَبۡلَ غُرُوبِهَاۖ وَمِنۡ ءَانَآیِٕ ٱلَّیۡلِ فَسَبِّحۡ وَأَطۡرَافَ ٱلنَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرۡضَىٰ ١٣٠ وَلَا تَمُدَّنَّ عَیۡنَیۡکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَرِزۡقُ رَبِّکَ خَیۡرٞ وَأَبۡقَىٰ ١٣١ وَأۡمُرۡ أَهۡلَکَ بِٱلصَّلَوٰةِ وَٱصۡطَبِرۡ عَلَیۡهَاۖ لَا نَسۡ‍َٔلُکَ رِزۡقٗاۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکَۗ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلتَّقۡوَىٰ ١٣٢ وَقَالُواْ لَوۡلَا یَأۡتِینَا بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّهِۦٓۚ أَوَ لَمۡ تَأۡتِهِم بَیِّنَةُ مَا فِی ٱلصُّحُفِ ٱلۡأُولَىٰ ١٣٣ وَلَوۡ أَنَّآ أَهۡلَکۡنَٰهُم بِعَذَابٖ مِّن قَبۡلِهِۦ لَقَالُواْ رَبَّنَا لَوۡلَآ أَرۡسَلۡتَ إِلَیۡنَا رَسُولٗا فَنَتَّبِعَ ءَایَٰتِکَ مِن قَبۡلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخۡزَىٰ ١٣٤ قُلۡ کُلّٞ مُّتَرَبِّصٞ فَتَرَبَّصُواْۖ فَسَتَعۡلَمُونَ مَنۡ أَصۡحَٰبُ ٱلصِّرَٰطِ ٱلسَّوِیِّ وَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ ١٣٥

گفت: همچنین آمد به تو نشانه‌هاى ما، پس تغافل کردى از آن و همچنین امروز تغافل کرده شود در حقّ تو. ﴿126و همچنین سزا می‌دهیم آن راکه از حد گذشت و ایمان نیاورد به آیات پروردگار خویش و هرآیینه عذابِ آخرت، سخت‏تر و پاینده‏تر است. ﴿127آیا راه ننمود ایشان را آنکه بسیار هلاک کردیم پیش از ایشان از طبقات مردمان را که می‌روند در منازل آن هلاک شدگان؟ هرآیینه در این مقدمه نشانه‌ها است خداوندانِ خرد را. ﴿128و اگر نبودى سخنى که سابقاً صادر شد از پروردگار تو و نبودى وقتى معین، هرآیینه عذاب لازم شدى. ﴿129پس صبر کن بر آنچه می‌گویند و تسبیح‏گو با حمد پروردگار خویش پیش از برآمدنِ آفتاب و پیش از فروشدن آن و بعض از ساعت‌هاى شب و اطراف روز تسبیح گو، بُوَد که خوشنود شوى. ﴿130و باز مگشاى دو چشم خود را به سوى آنچه بهره‏مند ساخته‏ایم به آن جماعت‌ها را از ایشان از قسم آرایش زندگانى دنیا تا مبتلا کنیم ایشان را در آن و روزى پروردگار تو بهتر است و پاینده‏تر است. ﴿131و بفرما کسانِ خود را به نماز و شکیبایى کن بر اداى آن. نمى‏طلبیم از تو روزى دادن. ما روزى دهیم تو را و عاقبت خیر، اهل تقوى راست. ﴿132و گفتند کافران: چرا نمى‏آرد پیش ما نشانه‌ای از جانب پروردگار خویش؟ آیا نیامده است به ایشان نشانه‌ای واضح از جنس آنچه در کتابهاى پیشین است؟ [799]. ﴿133و اگر ما هلاک می‌کردیم ایشان را به عقوبتى پیش از فرستادنِ پیغمبرى، گفتندى: اى پروردگار ما! چرا نفرستادى به سوى ما پیغامبرى تا پیروىِ آیات تو می‌کردیم، پیش از آنکه خوار شویم و رسوا گردیم. ﴿134بگو: هر یک منتظر است، پس شما نیز منتظر باشید، خواهید دانست کیانند اهل راهِ راست و که راه یافت. ﴿135

[786] یعنی با یکدیگر دوست باشند. [787] یعنی جهر را به طریق اولی می‌داند. [788] القصه این پیغام رسانیدند. [789] یعنی به دادن تورات. [790] مترجم گوید: چون موسی با هفتاد کس از قوم خود به جانب طور متوجه شد، حضرت موسی از همه سبقت کرد خطاب رسید، والله اعلم. [791] یعنی مدت مفارقت من. [792] یعنی در آتش. [793] یعنی به قتال اهلِ ضلال. [794] یعنی در کالبدی که از زر ساخته بود به شکل گوساله. [795] یعی اگر باکسی همنشین شدی، هر دو را تب می‌گرفت. [796] یعنی گناهی‌را. [797] یعنی انقیاد اسرافیل کنند. [798] یعنی مسلمان باشد. [799] یعنی قرآن مشتمل است بر قصص و غیر آن موافق کتب سابقه.