مکی است؛ ترتیب آن 17؛ شمار آیات آن 111
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ١﴾.
خدای سبحان خویشتن را به پاکی ستوده، شأن و جایگاه خویش را به بزرگی وصف نموده و ذاتش را که کمال مطلق است، معبود یگانه و بیهمتاست، دارای نامهای نیکو و صفات عالی و خجسته است تقدیس مینماید و میفرماید: منزه است خدایی که بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم را در پاسی از شب به جسم و روح شریفش در بیداری نه در خواب، از مسجد الحرام مکه به مسجد الاقصی در بیت المقدس یعنی به همانجایی برد که پیرامونش را از برکات زمین چون میوهها و محصولات غذایی و غیره پر ساخته است و در آنجا که منازل بسیاری از انبیا علیهم السلامقرار دارد، آری! او را شبانگاهی به آنجا برد تا عجایب قدرت، برهانهای عظمت و ادلۀ وحدانیت خویش را به او بنمایاند. بیگمان او شنوای سخنان و هر امر شنیدنیی است، به اعمال و احوال بیناست، هیچ امر پنهانی از وی نهان نمانده و هیچ غایبی از گستردۀ علمش مخفی نیست.
﴿وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا ٢﴾.
و آنگونه که حقتعالی پیامبرش را با سیر شبانگاهی «إسراء» فضیلت داد، با فرود آوردن تورات بر موسی علیه السلام نیز منت گذاشت و در آن برای بنی اسرائیل بیانی کافی و راهنمایی کامل قرار داد که آنها را از شرک نهی کرده و به سوی یگانگی خداوند عزوجل در عبادت و توکل و طرد همتایان و اضداد فرا میخواند.
﴿ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا ٣﴾.
ای نسل و تبار کسانی که خداوند عزوجل ایشان را همراه با نوح از طوفان نجات داد و در کشتی بر نشاند! پروردگارتان را خالصانه بپرستید و به وی چیزی را شریک نیاورید و وی را بر نعمتهایش شکر گزارید آنگونه که نوح علیه السلام برای پروردگارش شکرگزار بود؛ زیرا او حقتعالی را بسیار پرستش کرده وی را با قلب و زبان و اعضا همیشه سپاس میگذاشت و روشن است که شکر از بلندترین منازل عبودیت میباشد.
﴿وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَیۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤﴾.
و خداوند عزوجل در تورات نازل شده بر موسی علیه السلام به یهودیان خبر داد که در مقدراتشان چنین ثبت شده است: به زودی دوبار در بیت المقدس فساد خواهید کرد و با کشتن انبیا، خونریزی، ستم و تجاوز به سرکشی بزرگی بر خواهید خاست.
﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِۚ وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا ٥﴾.
پس آنگاه که یهود نخستین فساد را افروختند، خداوند عزوجل بر ایشان لشکری جرار وقوی پنجه را که به تعداد و تجهیزات بسیار مجهز اند مسلط خواهد ساخت که آنان را با قتل و طرد و تعقیب و اسارت، به سختی تارومار میکنند، این لشکر خانه و کاشانۀ یهودیان را لگدکوب کرده آنها را درهم میکوبد و شکستی سخت و ویرانیی سنگین بر آنان وارد میسازد. این وعده این است محکم و مؤکَد که لا بد به علت عصیان یهود تحقق پیدا خواهد کرد.
﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا ٦﴾.
اما پس از چندی خداوند عزوجل دور پیروزی را به سوی یهودیان چرخانده و ایشان را به سبب نیکوکاری، توبه و بازگشتشان به سوی پروردگارشان، بر دشمن پیروز میسازد، اموال و فرزندانشان را بسیار ساخته، به نیرویشان فزونی میبخشد و در شمارشان برکت ارزانی میدارد.
﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَاۚ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِیَسُُٔواْ وُجُوهَکُمۡ وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا ٧﴾.
ای بنی اسرائیل! اگر با پروردگارتان به طاعتش و با خلق به حسن معامله، رویۀ نیکی در پیش گیرید و از خدا عزوجل در گفتار و عمل پروا دارید، بیگمان پاداش این امر به خودتان برمیگردد و در واقع به خود نیکی کردهاید، زیرا حقتعالی از شما و اعمالتان بینیاز است اما اگر با معاصی و کژرویها، بد عمل کردید، بدانید که کیفر و گرفتاری آن نیز به خودتان برمیگردد. بناءً ای یهودیان! اگر برای بار دوم فساد افروختید، خداوند عزوجل بر شما چنان دشمنی را مسلط میسازد که در شمار بسیار و در کوبندگی و نیرومندی، سخت زورآور است. پس متیقن باشید که این دشمن شما را آنچنان پایمال گشتار و خواری و خفت خواهد ساخت و آنسان به خاک مذلت خواهد نشاند که در منتهای پستی و فقر و ننگ و ذلّت قرار میگیرید. آن دشمنانتان به زودی بیت المقدس را نیز خواهند گشود و آن را همچون بار نخست مجددا ویران خواهند ساخت و همچنان هر آبادی دیگری را به طور کامل نابود خواهند نمود و در نتیجه سرزمینتان را به ویرانهای مبدل خواهند کرد.
﴿عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا ٨﴾.
ای بنی اسرائیل! و اگر بازهم به سوی پروردگار خود برگشته او از فساد و ستمی که کردهاید پشیمان شدید و بدی را با نیکی جایگزین ساختید شاید بازهم پروردگارتان بر شما رحم کند، اما چنانچه به گناه و ستم بر مردم و فساد افروزی در زمین برگشتید بدانید که قطعا خداوند عزوجل نیز به کیفررسانی و خوارسازیتان بر خواهد گشت. به علاوه خداوند عزوجل در آخرت دوزخ را زندان همیشگی کفار گردانیده است که هرگز از آن بیرون نمیروند.
آیۀ کریمه بر هشدار دادن مردم از ارتکاب گناه و بیان عواقب آن در دنیا و آخرت که چیزی جز ذلّت و خواری و عذاب دوزخ نیست، دلالت دارد.
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا ٩﴾.
قطعا این قرآن نازل شده بر رسول خدا أ، برای مؤمنان و رهپویان راهش آیینه سعادت و فلاح و کامیابی و نجات است، بناءً اهل ایمان را به سوی هر خیر و صلاحی رهبری نموده و از هر زشتی و منکری بازمیدارد. این قرآن مژده بخش مؤمنان شایسته کار است به اینکه حقتعالی در جنات النعیم برایشان پاداشی عظیم را آماده ساخته است. از این رو قرآن در عرصۀ عقاید، عبادات، اخلاق، و رفتارها به پایدارترین راهها راهنمایی میکند که با فطرت قویم و عقل سلیم سازگار است. به همین چهت هیچ خیر و ارزشی را نمییابید جز اینکه قرآن در دعوت به آن پیشگام بوده است و هیچ شری را نمییابید جز اینکه قرآن از آن برحذر ساخته است.
﴿وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٠﴾.
و کسانی که رستاخیز پس از مرگ و روز قیامت را تکذیب میکنند خداوند عزوجل بر ایشان به سزای تکذیبشان عذاب پردردی را در آتش جهنم آماده کرده است.
﴿وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا ١١﴾.
و انسان از خشم و خروش و شتاب و مدهوشیای که دارد بعضی وقتها به زیان خود یا به زیان فرزند یا مالش دعای بد میکند، همانسان که به خیر دعا مینماید لیکن حقتعالی از روی مهربانیای که دارد هنگامی که او دعای بد میکند، به اجابتش شتاب نمیورزد بلکه تنها وقتی دعایش را اجابت میکند که به خیر دعا نماید، و این بیشک لطف و رحمتی است بس بزرگ برای انسان. و انسان طبیعتا موجودی است شتابکار، از این رو عواقب امور را نمیسنجد، و در برابر شهوت و خشم، ناپایدار و کمتر شکیباست.
﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا ١٢﴾.
و خداوند عزوجل شب و روز را دو برهان روشن بر یگانگی و قدرت خویش قرار داده است، مهتاب را که نشانۀ شب است تیرهگون و خورشید را که نشانۀ روز است درخشان و روشنگر ساخته است تا انسان در روز راههای کسب و کار، ایاب و ذهاب و ادارۀ منافعش را ببیند و در شب به آغوش خواب بازگشته بیاساید و کار و تلاشش به ساحلی آرام لنگر اندازد، و تا حقتعالی از پیدرپی آمدن شب و روز، بندگان را بر شمار سالها و حساب روزها و ماهها راه نماید، و خداوند عزوجل همه چیز را به طور شافی و کافی بیان کرده و روشنگرانه توضیح داده است.
﴿وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣﴾.
و خداوند عزوجل هر بندهای را به عملش وابسته میسازد، چه عملش خیر باشد و چه شر. بناءً نه او را بر کار دیگران جزا میدهد و نه دیگران را بر کار وی و روز حساب، کتاب اعمال را که دربر گیرندۀ خوبیها و بدیهای اوست پیش نگاهش گشاده میسازد تا خود کارنامهاش را بخواند.
﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا ١٤﴾.
و به بنده گفته میشود: نامۀ خوبیها و بدیهایت را که در دنیا انجام دادهای بخوان، پس اگر بیسواد و ناخوان هم باشد آن را میخواند و انسان خود به اطلاع و حسابرسی خوبیها و بدیهایش بسنده است تا بداند که خداوند عزوجل دادگر است و به کسی ستم نمیکند.
﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا ١٥﴾.
هر کس به راه راست پایبند بوده و از حق پیروی کند، پس مزد و محصول کارش به خودش محدود و منحصر است و هر کس بیراهه رفته و پیرو گمراهی شده باشد پس گناهش نیز فقط بر دوش خود اوست. بناءً هیچ انسان بدکاری بار گناه بدکار دیگری را برنمیدارد و هرگز کسی به گناه دیگری عذاب نمیشود مگر آنکه عامل گمراهسازی وی باشد. و خدای متعال هیچ انسانی را عذاب نمیکند مگر آنگاه که با فرستادن پیامبران و فرود آوردن کتابها، حجّت را برایش روشن و مسیر را برایش معین کرده باشد.
﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا ١٦﴾.
و چون خداوند عزوجل بخواهد تا شهری را به سبب گناهان مردمش نابود سازد، توانگران و سردمدارانشان را به طاعت فرمان میدهد، پس چون حقتعالی را عصیان کردند مردم در این کار به آنان اقتدا میورزند، در نتیجه مجازات الهی بر همگی نازل شده و مردم آن شهر همه به طور جمعی از بیخ و بن برکنده شده و تماما نابود ساخته میشوند.
﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِنۢ بَعۡدِ نُوحٖۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ١٧﴾.
و خداوند عزوجل امتهای پیشینی را که بعد از نوح علیه السلام آمده بودند و کافر و تکذیب پیشه بودند به وسیلۀ عذاب، نابود ساخت. آری! علم خداوند عزوجل به کارهای خیر و شر بندگان کافی و بسنده است از این رو هر کس را بیهیچ ستم و حق تَلَفیی در برابر عملکردش جزا میدهد.
﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا ١٨﴾.
هر کس از مردم که با عملش دنیای فانی ناپایدار و بهره و آرایش آن را میخواهد و برای آخرت کار نمیکند، خداوند عزوجل به وی از دنیا آنچه را که مقدر ساخته است میبخشد از آنکه دنیا نزد الله عزوجل خوار و بیمقدار است، سپس جای بازگشت وی در روز حساب جهنم است که به سبب گناهان خود در آن ملامت شده، خوار و رانده از رحمت پروردگارش داخل میشود، زیرا او از فرمان سرپیچیده، فانی را بر باقی مقدم ساخته و برای ملاقات الله عزوجل رهتوشهای را آماده نکرده است.
﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا ١٩﴾.
و هر کس از مردم با عمل شایستۀ خود پاداش الهی را در سرای بقا خواستار بوده و در پرتو نور کتاب و سنت، به ثواب الهی چشم دوخته باشد پس خداوند عزوجل به طور قطع عملش را پذیرفته و وی را در برابر آن پاداش میدهد و از وی در بهشتهای پرناز و نعمت به گرمی پذیرایی به عمل آمده، جایگاهش در آنجا نیکو و مقدمش گرامی داشته میشود.
﴿کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا ٢٠﴾.
هردو دسته – چه آنانکه برای دنیای نا پایدار فانی کار میکنند و چه آنها که برای آخرت باقی – هریک را خداوند عزوجل از عطای خویش مدد میبخشد از این رو بندگان صالحش را روزیی حلال و پاکیزه که ایشان را بر طاعت یاری نماید ارزانی میدارد و بدکاران شرور را نیز از متاع دنیا میبخشد که مانند چهارپایان سر در آخور داشته باشد. بنابراین بخشش خداوند عزوجل از دنیا برای کسی، دلیل بر صلاح یا فسادش نیست؛ زیرا او به مؤمن و کافر هردو روزی داده و عطایش را از کسی بازنمیدارد.
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا ٢١﴾.
به دیدۀ تدبر و تأمل بنگر که چگونه خداوند عزوجل بعضی از بندگان را بر بعضی دیگر در عطای دنیا برتری داده، برخی را توانگر و برخی را فقیر میگرداند و قطعا درجات برتری در آخرت بزرگتر و بیشتر است، بناءً مؤمنان در آنجا سر انجامی نیکوتر، منزلی گرامیتر و پاداشی عظیمتر دارند و باز خود مؤمنان نیز میان همدیگر در پاداش درجاتی متفاوت داشته و بعضی بر بعضی دیگر برتری دارند.
﴿لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا ٢٢﴾.
ای انسان! با خدای رحمان شریکی از بتان و معبودان قرار نده که دستاوردت از آن جز خواری و پشیمانی و مذمت و رسوایی چیز دیگری نیست.
﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا ٢٣﴾.
و خداوند عزوجل بر بندگان مقرر کرده که او را در عبودیت و الوهیت به یگانگی بخوانند و چیزی را به وی شریک نیاورند و اینکه به پدر و مادر خود – به ویژه در هنگام پیری و سالخوردگی آنها – از هیچ احسان و خدمتی که در توان دارند دریغ نکنند، نه از نیکی به آنها ملول و خسته شوند و نه خدمت به آنها را سنگین بشمارند و البته پدر و مادر نباید از فرزند جز سخن خوش و زیبا چیز دیگری بشوند تا بدانجا که حتی فرزند نباید به آنها، «اوف» که کمترین مرتبۀ سخن بد است، بگوید و جایز نیست که آنها را با کدام عمل یا سخن زشت و پرخاشگرانهای ملاقات کند بلکه تا میتواند باید إکرام و احترام، لطف و نرمی، مهر و محبت، عاطفه و عشق نثار آنها نماید.
﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢٤﴾.
و ای انسان! برای پدر و مادرت فرمانبردار، متواضع و فروتن باش، بر ضعف آنها دل بسوزان و بکوش تا شور شادی را به اندرون جانشان سرازیر کنی و از سر مهر و دلدادگی و با روحیۀ ایثار و عشق، بال مهرورزی را بر آنان بگستران و به پاداش آنچه که برایت در خردسالیات تقدیم کردهاند، از خدای عزوجل همیشه در حالت زندگی و مرگ برای آنها رحمت واسعه درخواست کن، آخر آنها بودند که به خاطر تو خستگیها کشیده و برای آنکه تو راحت باشی، بیدار خوابیها و بیقراریها را تحمل کردند.
﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمۡۚ إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّٰبِینَ غَفُورٗا ٢٥﴾.
تنها خدا عزوجل است که به آنچه در دلها و نهانهاست دانا میباشد، اوست که بر پنهانیها آگاه است، نیتها را میداند و ارادهها را میخواند، پس ای بندگان! اگر قصد شما کسب رضای الله عزوجل و حصول قرب وی باشد و عمل را برای وی خالص ساخته باشید بدانید که یقینا او گناهان کسانی را که به عفوش امیدوارند، رضایش را میجویند و طالب عنایات مخصوص او هستند، میآمرزد؛ زیرا او بر کسانی که از ایشان انابت و محبت نسبت به خودش، پیامبر و کتابش میبیند، بخشنده است و حتی از گناهانی که از وی سر میزند و هیچ بشری از آن به سلامت نیست، نیز درمیگذرد.
﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا ٢٦﴾.
و حقوق نزدیکان را که شامل صلۀ رحم، نیکی، احسان، احترام و شکیبایی بر آزارهاست به آنان بده و به مسکین نیز آنچه را بدان نیازمند است و خدا عزوجل به تو از آن بخشیده است، ببخش و کسی را که در راه مانده و سفر وی را از خانواده و مالش جدا ساخته است، دستگیری کن و در انفاق مالت خالصانه رضای خدا عزوجل را جویا باش و آن را در غیر حقوقش ضایع نکن، در بخشش اسراف ننما بلکه در انفاق و غیر آن، راه میانه و معتدل را در پیش بگیر.
﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِۖ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ کَفُورٗا ٢٧﴾.
بیگمان کسانی که اموال خویش را در گناه، زیاده روی از حق تجاوز از عدل صرف میکنند، در عصیان و تجاوز و طغیان به شیطان شباهت دارند و از طبیعت شیطان است که نعمت پروردگار رحمان را ناسپاسی کرده و احسان را فراموش میکند.
﴿وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا ٢٨﴾.
و اگر کسی از تو درخواست کمک میکند ولی توبه علت آنکه چیزی نزد خود نداشته و منتظر روزی ای از جانب الله عزوجل هستی، از وی روی برمیگردانی، پس برای آن شخص تقاضا کننده، سخنی خوش و نرم و مهربانانه بگو، مانند اینکه برایش دعا کنی تا خدا حاجتش را برآورد و کار زندگی را بروی آسان سازد، یا که وی را به آینده وعده دهی و بگویی: اگر خدای متعال روزیی رساند، تو را به یاد دارم و از تو دریغ نخواهم کرد.
﴿وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩﴾.
و دستت را از بخشش و دهش بر نبند تا در مالت بخل بورزی و در بذل و بخشش اسراف و زیاده روی هم نکن؛ زیرا به بخل، مردم تو را به باد سرزنش میگیرند و با اسراف، حسرتزده بر جای خود میمانی و سپس بر از دست رفتن مال افسوس میخوری.
﴿إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٣٠﴾.
بیگمان خداوند عزوجل از روی علم و حکمتی که دارد بر بعضی از بندگانش روزی را گشاده ساخته و بر بعضی دیگر آن را تنگ میگرداند، پس او آنگونه که میخواهد و به روی مصلحتی که میداند، امور بندگان را میگرداند از آنرو که بر پنهانیهای بندگانش داناست و هیچ امر نهانی از احوال بندگانش بر او مخفی نیست.
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُمۡ خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِیَّاکُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ کَانَ خِطۡٔٗا کَبِیرٗا ٣١﴾.
وقتی متیقن شدید که تنها خداوند عزوجل روزی دهنده است، پس فرزندانتان را از بیم فقر مکشید؛ زیرا روزی آنها بر عهدۀ شما نیست، بلکه تنها و تنها بر عهدۀ خدا عزوجل است و بس، اوست که فرزندان، پدران، پدر بزرگان و نوادگان را روزی میدهد. پس بدانید که کشتن فرزندان جرمی است بزرگ و گناهی است خطیر. در مقدم ساختن روزی فرزندان بر روزی پدران، تأکیدی بر نهی از قتل فرزندان نهفته است؛ زیرا خدا عزوجل خود عهدهدار امورشان گردیده است پس شما را چه کار با ایشان؟!
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢﴾.
و به زنا و انگیزههای آن نزدیک نشوید که در لجن آن فرو میافتید و از اسباب و مقدمات آن مانند: نگاه حرام، خلوت با زن بیگانه، پایین آوردن تُن صدا و گفتگو به شیوۀ تحریک آمیز، نیز بپرهیزید؛ زیرا زنا بسیار زشت است، این عمل فحشا بسیار بد شیوه و بد راهی است؛ زیرا فحشا به قدری شومی معصیت را به فضای زندگی شما سرازیر میسازد که هم جامعه و هم نهاد فرد را ملوث و آلوده میگرداند.
ملاحظه میکنیم که در این آیۀ کریمه تعبیر: ﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓ﴾ «به زنا نزدیک نشوید» به جای ولا تفعلوا – زنا را انجام ندهید به کار گرفته شد تا انسان را بر دوری از هر سبب و وسیلهای که به زنا میانجامد، برانگیزد.
﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا ٣٣﴾.
و نفس معصوم و بیگناهی را که خداوند عزوجل کشتنش را حرام ساخته است جز به حکم شرع مکشید، البته از مصادیق حکم شرع: کشتن به قصاص، کشتن زناکار متأهل و کشتن مرتد است و هر کس بدون حق شرعی – یعنی به ستم – کشته شود در حقیقت خداوند عزوجل برای سرپرست وی – از وارثانش یا دولت – این حق را داده است که خون مقتول را به قصاص یا دیه مطالبه نماید، اما ولی یا سرپرست مقتول نباید در قصاص از حد معین تجاوز نماید؛ زیرا خداوند عزوجل با سرپرست مقتول است و او را علیه قاتل تا بدانجا که بتواند حق خود را به قصاص یا دیت یا عفو بازگیرد، یاری و پشتیبانی میکند نه در تجاوز و زیاده روی.
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسُۡٔولٗا ٣٤﴾.
و برای شما جایز نیست که به مال یتیم جز به بهترین وجه نزدیک شوید بناءً دخالت و کارگردانی شما در مال یتیم باید به شیوهای باشد که بهترین منافع را برای مال وی تأمین کند و این البته با قرار دادن مال وی در چرخۀ بازدهآور و مولد اقتصادی و در یک روند سودآور و رشد دهنده است نه با تلف کردن و به مخاطره افکندن. تا آنگاه که یتیم خود به سن رشد برسد و مالش به خودش تسلیم گردد. و بر شماست تا به هر عهد و پیمانی که برگردن گرفتهاید وفا کنید؛ زیرا خداوند عزوجل به زودی بنده را از هر عهد و پیمانی مورد پرستش قرار میدهد و چنانچه غدر و خیانت ورزیده بود، عذابش میکند.
﴿وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ إِذَا کِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا ٣٥﴾.
و چون یکی از شما پیمانه میکرد باید پیمانه را تمام دهد و هنگامی که برای مردم وزن میکردید، با ترازوی عدل وزن کنید بیگمان در تمام دادن پیمانه و وزن خیری است در دنیا، که عبارت از برکت و رشد و نماء است و نیک فرجامیی است در آخرت، با اجر و پاداش الله أ.
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦﴾.
و چیزی را که بدان علم و یقین نداری دنبال نکن بلکه در کارهای خود اهل تحقیق و بررسی باش، مبادا دنبال شایعات و حدس و گمانها راه بیفتی، زیر انسان بر گوش و چشم و عقل و قلب همه نزد خدا عزوجل مورد محاسبه قرار خواهد گرفت، پس اگر این ابزارها را در راه خیر به کار انداخته بود، حقتعالی به وی پاداش میدهد و اگر آنها را در راه شر گماشت، وی را مجازات و مؤاخذه میکند.
﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا ٣٧﴾.
و ای انسان! بر روی زمین به نخوت و تکبر راه مرو زیرا تو مخلوقی ضعیف هستی که نه توان آن داری تا با گام برداشتنت بر روی آن، زمین را بشگافی و هرگز هم نمیتوانی در بلندی به کوهها برسی؛ زیرا تو نسبت به کوهها بسیار کوتاه، ضعیف و ناچیز هستی.
﴿کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا ٣٨﴾.
همۀ اوامر و نواهیی که در آیات پیشین ذکر شد، خداوند عزوجل جنبۀهای بد آنها را خوش نمیدارد و برای بندگانش نمیپسندد، به همین جهت آنها را حرام گردانیده است.
﴿ذَٰلِکَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومٗا مَّدۡحُورًا ٣٩﴾.
ای پیامبر! این احکام سودمند، اخلاق ارزشی برتر، آداب نیک و گهر بار و نهی از هرکار زشت و ناهنجار که خداوند عزوجل برایت بیان کرده و بر تو نازل نموده است، همه از اموری است که انسان را پاکیزه و مهذب میسازد، و با خدای یگانه معبود دیگری قرار مده و غیر وی را با وی شریک مگردان وگرنه در آتش جهنم به چنان حالی افکنده خواهی شد که هم نفست تو را سرزنش میکند و هم مردم تو را به باد ملامت میگیرند، در عین آنکه از رحمت خداوند عزوجل نیز طرد شده و از هر خیری محروم میشوی، خلق تو را مذهب و خالق تو را معذب میسازد.
﴿أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ وَٱتَّخَذَ مِنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنَٰثًاۚ إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا ٤٠﴾.
ای کافران! آیا خدای یگانۀ قهار شما را به بخشیدن فرزندان ذکور اختصاص داده و خود از فرشتگان برای خویش دخترانی برگرفته است؟ بیگمان این سخن شما بینهایت زشت، بیشرمانه و وقیحانه است؛ چرا که به خدای سبحان چیزی را که سزاوار جنابش نیست نسبت دادهاید.
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا نُفُورٗا ٤١﴾.
و به راستی خداوند عزوجل در قرآن حقایق را به روشنی تمام بیان نموده، احکام، داستانها و مَثَلها را واضح به تصویر کشیده است تا مردم از آنها بهره گرفته و از پندها و عبرتهای آن استفاده نمایند، اما این بیان، اهل ستم و طغیان را جز دوری از طاعت خدای رحمان و فروروی بیشتر در پیروی از شیطان نمیافزاید.
﴿قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا ٤٢﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: اگر با خدای یگانه خدایانی دیگر بود یقیناً آن خدایان به سوی مغلوب ساختن خدای صاحب عرش عظیم، راهی میجستند و قطعاً میکوشیدند تا با وی به نبرد پرداخته و بر بعضی از گسترۀ مُلکش مسلط شوند و لیکن او یگانه و یکتاست و در ربوبیت و الوهیت خود هیچ شریک و همتایی ندارد.
﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤٣﴾.
خداوند عزوجل از سخنان کفار و آنچه به وی نسبت میدهند پاک و منزه است زیرا او یگانۀ قهار است، او در ذات، قدرت، قهر و غلبه، بر خلقش والا و با اعتلا میباشد، چنان اعتلای بزرگی که سزاوار جلال و عظمتش هست.
﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا ٤٤﴾.
آسمانهای هفتگانه، زمین و هر آفریدهای که در آنهاست و همۀ موجودات، پروردگارشان را بدانچه شایستۀ آن است تقدیس و تنزیه کرده، بر او سپاس و ثنا و ستایش میگویند و تمجیدش میکنند بنابراین ستایش همه او راست، ملک تماماً از آن اوست و ثنا و سپاس در اول و آخر همه اوراست لیکن ای مردم! شما تسبیح مخلوقات را نمیفهمید؛ زیرا هر کس به زبان و شیوۀ خود تسبیح میگوید. و خداوند عزوجل بردبار است نافرمانانش را به شتاب مجازات نمیکند بلکه به آنان مهلت میدهد، او به کسانی که به سوی وی رجعت کنند، آمرزش بخواهند و توبه کنند بسیار آمرزگار است.
﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا ٤٥﴾.
و ای پیامبر! چون قرآن بخوانی و کفار آن را بشنوند، خداوند عزوجل به مثابۀ کیفری از جانب خویش – میان تو و میان آنان پردۀ پوشانندهای قرار میدهد که عقلهایشان را از فهم میپوشاند، از آنکه به آخرت کفر ورزیدهاند. پس آنها صدا را میشوند اما بعضی را درنمییابند. از اینرو بنده به میزان گناهی که دارد، از فهم و تأمل تعهدآور در امر دین، محروم ساخته میشود.
﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا ٤٦﴾.
و خداوند عزوجل بر دلهای کفار پوششهایی قرار داده است تا معانی قرآن را نفهمند، و در گوشهایشان سنگینیی قرار داده است تا آن را نشنوند. و ای پیامبر! چون در قرآن پروردگارت را با اسما و صفاتش یاد کرده و آنها را دعوتگرانه به سوی توحید و نفی شرک فراخوانی، در حالی پشت میکنند که منکر سخنانت بوده و از روی عناد و استکبار، از پیامت نفرت دارند تا به حق گردن نگذارند.
﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا ٤٧﴾.
خدا عزوجل بهتر میداند که کفار به چه منظور گوش فرا میدارند، ای پیامبر! آنان در حالی به سوی تو گوش فرامیدارند که نیات و اهدافشان بد و نامیمون است از این رو گوش فرا دادنشان به منظور پذیرش حق و بهرهبردن از آن نیست. و خداوند عزوجل نجواگوییشان را در میانشان میداند، آنگاه که بعضی به بعضی دیگر از روی دروغ و بهتان میگویند: در حقیقت به این مردی که از وی پیروی میکنید، سحر و جادویی رسیده است که عقلش را پاک از بین برده است، که این البته دروغ و بهتانی از سویشان بیش نیست.
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا ٤٨﴾.
به این درغشان تعجبکنان تأمل کن که گفتند: محمد صلی الله علیه و آله و سلم ساحر، یا شاعر، یا کاهن، یا دیوانه است. اما اشتباه کردند، دروغ گفتند: از راه صواب منحرف شدند و به حق توفیق نیافتند.
﴿وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا ٤٩﴾.
کافران در حال انکار رستاخیز و حشر گفتند: چگونه بعد از مرگ به آفرینشی جدید بر انگیخته میشویم در حالی که به استخوانهای پوسیدهای تبدیل شدهایم و اجساد ما کاملا متلاشی شده است؟! بناءً هیچ انتظاری در اینکه دوباره زنده شویم وجود ندارد.
﴿۞قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا ٥٠﴾.
ای پیامبر! از روی مبارزه طلبی و درماندهسازی به آنان بگو: اگر میتوانید در صلابت و سختی و دشواری تغییر و تحول سنگ گردید یا آهن، اما متیقن باشید که خداوند عزوجل آنگونه که شما را در آغاز آفرید، مجددا بازخواهد گردانید و همانسان که شما را از عدم آفرید، بعد از مرگ نیز زندهتان خواهد ساخت، و این کار بر خدای سبحان بسی سهل و ساده است.
﴿أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖۚ فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَۖ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا ٥١﴾.
یا اگر توانستید به آفریدهای بزرگتر از این آفرینش خود تبدیل شوید، به چنان آفریدهای که در تصور عقلیتان بسی دور و ناباورانه است، اما بازهم یقین داشته باشید که خداوند عزوجل آنگونه که شما را میمیراند مجددا زنده خواهد گردانید و آنسان که شما را آفرید، مجددا برخواهد انگیخت و چون بر آنها در حجّت آوردن بر اینکه خداوند عزوجل برباز آفرینیشان بعد از مرگ تواناست، غلبه کنی پس انکار گرانه سخنت را رد کرده و میگویند: بعد از آنکه مردیم چه کسی مارا باز میگرداند؟! پس چنین پاسخشان بگو: همان کسی که نخستین بار شما را آفرید، همو مجددا شما را به زندگی برمیگرداند؛ آنگاه تو را مسخره خواهند کرد و سرهای خود را از روی انکار و تعجب تکان داده و خواهند گفت: آن رستاخیز کی خواهد بود؟ به آنان بگو: رستاخیز به طور قطع آمدنی است، وقوعش نزدیک است و هیچ شکی در آمدنش وجود ندارد؛ زیرا هر امر آیندهای نزدیک است.
﴿یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِۦ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا ٥٢﴾.
روزی که خداوند عزوجل شما را در حالی که مرده و در گورهایتان هستید فرا میخواند پس ندارا اجابت گفته و به فرمان خدای عزوجل گردن نهاده، اطاعتش میکنید و سپاس و ستایش در همه حال او راست. و از بسیاری وحشت روز قیامت و بلندای آخرت چنین میپندارید که در دنیا جز عمر کوتاهی زندگی نکردهاید.
﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا ٥٣﴾.
و ای پیامبر! به بندگان با تقوایم بگو: وقتی با دیگران سخن میگویند یا در میان خود گفتگو میکنند باید سخنان پاک، نیکو و نرم را برگزیده و از بدزبانی و کار برد کلمات خشم برانگیز و روح خراش دوری گزینند، زیرا شیطان بر افکندن دشمنی و بغض و کینه در میان مؤمنان حریص است، پیداست که سخنان بد این دشمنی را برمیانگیزد و خود عوارض و پیامدهای بد دیگری چون سوء ظن، قطع رابطه و انتقامجویی را در پی دارد. و شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است، نه صلاح و استقامتش را میخواهد و نه برادری و محبتش با برادران مؤمنش را.
﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡۖ إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡۚ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا ٥٤﴾.
پروردگار شما به آنچه در نهاد شما میگذرد و به همۀ احوال شما داناتر است، پس اگر بخواهد بر شما رحم میکند بدینگونه که شما را بر ایمان راه نماید و اگر بخواهد شما را گمراه ساخته و در نتیجه عذابتان میکند. و ای محمد ج! ما تو را بر آنان نگهبان نفرستادهایم بلکه جز بلاغ چیز دیگری بر عهدۀ تو نیست.
﴿وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِیِّۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖۖ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ٥٥﴾.
و ای پیامبر! پروردگارت به هرچه در آسمانها و زمین است داناست، نه امری پنهانی بر او نهان میماند و نه غایبی از او ناپیداست. در حقیقت او بعضی از پیامبرانش را در منزلت و مقام بر بعضی دیگر برتری داده است از این جهت که بعضی را به نزول کتابی بر وی، یا کثرت علم و دانش و حکمت، یا کثرت پیروان و معجزات اختصاص داده است. و او بر داود با فرودآوردن کتاب زبور – که آن را در هرحال و هر وقت مناسب میخواند – تفضل کرد.
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا ٥٦﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: در حقیقت این بتان و معبودانی که آنها را در وقت گرفتاری و نیاز خویش میخوانید، نه بلایی را از شما بر طرف میکنند، نه آن را از شما به دیگران برمیگردانند و نه توان آن دارند تا بلا را از حالی به حال دیگری متحول سازند و کسی که زیان را دفع نموده، بلا را برمیگرداند، نعمتها را جلب نموده و رفاه و خوش روزگاری میآورد همانا پروردگار زمین و آسمان است.
این آیه عام است در مورد همۀ معبودانی که به جای الله عزوجل خوانده میشوند، اعم از زنده و مرده، غائب و حاضر، صالح و فاسد، بت و بتواره، ستاره و ماه، ساحر و کاهن و غیره. بنابراین جز الله عزوجل هیچکس و هیچ مرجعی نه نفعی تواند رساند و نه زیانی.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧﴾.
کسانی را که آنان برای دفع زیان میخوانند – اعم از پیامبران، فرشتگان، اشخاص صالح و پیروان راه – ایشان خود در طاعت پروردگار مسابقه داده و در عبادت و کسب قربش باهم رقابت میکنند، ایشان خود انتظار عفو و رضوانش را داشته و از کیفر و انتقامش میترسند. به راستی که عذاب خدا عزوجل در خور پرهیز است و باید از وقوع آن همیشه در خوف و هراس و در حال پرهیز قرار داشت، پس مؤمن هرگز نباید از نزول آن ایمن باشد بلکه باید به وسیلۀ طاعت از غضب الله عزوجل به سوی رضوانش گریزان باشد.
﴿وَإِن مِّن قَرۡیَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِکُوهَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِیدٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٥٨﴾.
و هیچ شهری که مردمانش به حقتعالی کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب کردهاند نیست جز اینکه او به زودی قبل از روز قیامت آنها را با هلاک و ویرانی عذاب خواهد کرد، یا آنان را به بلا و زیان، تنگ حالی و تفرقه و انواع نکبتها و گرفتاریهای دیگر عذاب میکند این فیصلهای است که حقتعالی آن را پرداخته و به طور قطع گذرانده است، وقوع آن را حتمی گردانیده و از آن فارغ شده است، و این فیصله در لوح محفوظ نوشته و ثبت شده است.
﴿وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرۡسِلَ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا ٱلۡأَوَّلُونَۚ وَءَاتَیۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبۡصِرَةٗ فَظَلَمُواْ بِهَاۚ وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا ٥٩﴾.
و ما را از فرستادن معجزاتی که کفار از پیامبران خواستند چیزی جز این امر بازنداشت که امتهای پیشین این معجزات را به دروغ گرفتند و در نتیجه خداوند عزوجل هلاکشان ساخت، و خداوند عزوجل به ثمود – قوم صالح علیه السلام ماده شتر را که معجزهای آشکار و واضح بود، داد اما آن را تکذیب کردند پس خداوند عزوجل ویرانشان ساخت و حقتعالی پیامبران را با معجزات و نشانههای روشنی که بر دست ایشان آشکار شد نیز برای آن نفرستاد که بندگان را بترساند تا شاید به سوی راه رشد بازگشته و از کفر و فساد بپرهیزند.
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِۚ وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا ٦٠﴾.
و ای پیامبر! روزی را یاد کن که خداوند عزوجل به سویت وحی فرستاد که: به راستی پروردگارت از هر نظر و از آن جمله در علم و قدرت بر مردم احاطه دارد و آن رؤیایی را که خداوند عزوجل به تو در شب اسراء و معراج از عجایب مخلوقاتش در عالم بیداری نه در خواب نمایاند، جز امتحانی برای مردم نبود، تا تصدیقگران را از تکذیب پیشگان متمایز سازد، و نیز خداوند عزوجل درخت زقوم لعنت شدۀ ذکر شده در قرآن را جز امتحانی برای مردم نگردانید و خدای یگانۀ قهار کافران را با انواع معجزات و عذابهای گونهگون بیم میدهد، اما با این وجود این بیم دهی جز بر طغیان بیشتر و فروروی عمیقتر آنها در کفر چیز دیگری بر آنان نمیافزاید.
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا ٦١﴾.
و روزی را به یادآور که خداوند عزوجل به فرشتگان دستور داد تا از روی احترام و تقدیر، برای آدم سجده کنند پس فرمان را به جا آورده و همه سجده کردند، جز ابلیس که عصیان و تمرد ورزیده از سجده سر باز زد و مستکبرانه گفت: چگونه برای آدم سجده کنم در حالی که او آفریدۀ ضعیفی است از گِل؟
﴿قَالَ أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا ٦٢﴾.
همچنان شیطان از باب تکبر و عصیان علیه امر خدا عزوجل به سجده در برابر آدم گفت: به من خبر ده، این آفریده از گِل که او را بر من فضیلت دادهای چرا؟ پس اگر تا روز قیامت بر عمرم بیفزایی، یقینا با فسادگری و گمراهسازی بر فرزندانش مسلط خواهم شد تا بدانجا که ایشان را از راه تو بازخواهم داشت، به جز کسانی که ایمان و عمل خویش را به زبور اخلاص آراستهاند که مرا بر ایشان راهی نیست و ایشان هم اندکاند.
﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا ٦٣﴾.
پس خدای سبحان در مقام تهدید ابلیس لعین و پیروانش تا روز قیامت، گفت: برو و هر آنچه میتوانی بکن اما بدان که هر کس از فرزندان آدم از تو اطاعت کرد، قطعاً عذاب تو و عذاب آنها بزرگ است و در آتش جهنم ذخیره شده، انتظار شما را میکشد.
﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤﴾.
و ای شیطان! از ایشان هر که را توانستی با آوای خود تحریک کن و هر که از جن و انس که بر آنها دست یافتی، بر عصیانشان برانگیز و هرقدر از پیروانت را – اعم از سواره و پیاده – که میتوانی گرد آور و در اموالشان – با کسب حرام – برای خود سهمی قرار ده و در اولادشان نیز – با زنا و گناه و بدکاری و فساد – شرکت کن و به پیروان و فرمانبردارانت وعدههای دروغین بده و آرزوهای باطل – از بهتان و شر و نیرنگ و فریب – در آنان القا کن، در واقع وعدههایت جز فریب چیز دیگری نیست.
﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا ٦٥﴾.
در حقیقت شیطان را بر بندگان مؤمن، صادق و با اخلاص خداوند عزوجل که از وی اطاعت و از پیامبرش پیروی کردهاند، سلطهای نیست و او نمیتواند ایشان را گمراه کند زیرا ایشان در حفظ و حمایت و تأیید و پشتیبانی وی به سر میبرندو پس مولایشان خدا عزوجل است که از کید و نیرنگ شیطان حفظشان میکند.
﴿رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٦٦﴾.
ای بندگان! این پروردگار شماست که بر شما منت گذاشته و کشتیها را در دریاها برای شما به حرکت درآورده است تا بر متن آنها تجارت و مسافرت کرده و به وسیلۀ آنها روزی طلب کنید و این از رحمت حقتعالی به شماست، زیرا او همواره به بندگانش مهربان است؛ آنچه را که به سودشان است برایشان جلب نموده و آنچه را که به زیانشان است از ایشان برمیگرداند.
﴿وَإِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فِی ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِیَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰکُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ کَفُورًا ٦٧﴾.
ای مردم! چون در دریا به شما سختیی برسد و در آستانۀ مرگ و غرق قرار گیرید، هر که از معبودان باطل را که به وی شریک میآورید فراموش کرده و فقط الله عزوجل را به یگانگی میخوانید، به بارگاه وی زاری و ناله میکنید تا به فریاد شما برسد و نجاتتان دهد، اما همینکه شما را از دریا سالم به خشکی بیرون آورد، از ایمان و یگانهپرستیاش روی گردانیده و مجددا به شرک و معاصی برمیگردید. و این مسلّما از جهل و غفلت انسان است و او همواره ناسپاس است.
﴿أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ وَکِیلًا ٦٨﴾.
آیا نزد شما اماننامهای از این امر وجود دارد که خداوند عزوجل زمین را از زیر پایتان بلرزاند و شما را در زمین فروبرد؟ یا آیا از این امر ایمینید که خداوند عزوجل بر شما طوفانی از سنگریزههای آسمان را بفرستد که پاره پارهتان گرداند؟ و سپس کسی را نمییابید که عذاب را از شما دفع کرده و کیفر را از شما برگرداند.
﴿أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا ٦٩﴾.
ای بندگان! یا مگر ایمن از آنید که خداوند عزوجل باردوم شما را به دریا بازگردانیده و تندبادی شکننده بر شما بفرستد که کشتیهایتان را درهم کوبد و از آنرو که به خدا کافر شدید، غرقتان گرداند، آنگاه بعد از هلاکتان برای خود در برابر الله عزوجل هیچ پیجویی را نیابد که او را دنبال کند یا از وی چیزی مطالبه نماید؟ از آن جهت که خداوند عزوجل در کیفرتان دادگر است و به شما چیزی ستم نکرده است.
﴿۞وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا ٧٠﴾.
و به راستی خداوند عزوجل فرزندان آدم را – با عقل، فرودآوردن کتابها، فرستادن پیامبران و علم و معرفت – برسایر آفریدگان گرامی داشت و هرچه را در کائنات است برایشان مسخر گردانید، مرکبها را در خشکی و کشتیها را در دریا رامشان گردانید تا ایشان را در سفرها و کار و بار زندگیشان از جایی به جایی انتقال دهند. و او از انواع خوردنیها، نوشیدنیها و پوشیدنیها به اشکال، گونهها و دستههای مختلف به ایشان روزی بخشید. زیرا انسان تا کفر نورزیده، اشرف مخلوقات است ولی وقتی کافر شد، در اسفل سافلین قرار دارد.
﴿یَوۡمَ نَدۡعُواْ کُلَّ أُنَاسِۢ بِإِمَٰمِهِمۡۖ فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا ٧١﴾.
روز قیامت را به یادآور؛ هنگامی که خداوند عزوجل پیشینیان و پسینیان را گردآورده و هر گروهی از مردم را با پیشوایشان که به وی در خیر و شر اقتدا میکردهاند فرا میخواند سپس کارنامۀ نیک صالحان را به دست راستشان میدهد و ایشان شاد و مسرور، آن را میخوانند و از مزد عملشان چیزی نمیکاهد – هر چند به مقدار نخکی باشد که در شکاف هستۀ خرما قرار دارد.
﴿وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلٗا ٧٢﴾.
و هر کس در دنیا از نگرش به برهانهای توحید و ادلۀ قدرت الله عزوجل کوردل بوده و در نتیجه به آنچه که محمد صلی الله علیه و آله و سلم آورده است کفر ورزد، پس او در روز قیامت از دیدن راه بهشت کورتر و از راه هدایت و رشد و رستگاری، گمراهتر است.
﴿وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُۥۖ وَإِذٗا لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا ٧٣﴾.
ای پیامبر! کفار کوشیدند تا تو را از قرآن نازل شده بر تو برگردانند تا بر خدای سبحان غیر آن را بر بندی و اگر خواستۀ آنان را به جا میکردی تو را – از آنکه به خواستۀ آنها همساز گشتهای – دوست و یاور خاص و خالص خویش میگرفتند.
﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡٔٗا قَلِیلًا ٧٤﴾.
و ای پیامبر! اگر خدا عزوجل تو را بر حق پایدار نمیساخت و تو را به حفظ و عصمتش از باطل نگه نمیداشت نزدیک بود که به سخنشان متمایل شده و به انگیزۀ رغبت در هدایتشان و حرص و اشتیاقت بر اجابتشان، از بعضی چیزها تنازل کنی و کوتاه بیایی.
﴿إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا ٧٥﴾.
ای پیامبر! اگر در آنچه کافران از تو خواستند با آنها هرچند اندک موافقهای میکردی، در آن صورت قطعاً خداوند عزوجل تو را دو برابر عذاب زندگی دنیا و دو برابر عذاب بعد از مرگ در آخرت میچشانید؛ بدان جهت که او مقامت را با نبوت بالابرده و قدر و قیمتت را با تمام معرفت و کمال علم برتر گردانیده است بنابراین هر کس منعم را نافرمانی کند، به میزان آن نعمتهایی که داشته است، به نکبتها و بلاها مبتلا خواهد شد. و ای پیامبر! بعد از آن کسی را نمییافتی که تو را از عذاب الهی بازداشته و کیفرش را از تو برگرداند.
﴿وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَاۖ وَإِذٗا لَّا یَلۡبَثُونَ خِلَٰفَکَ إِلَّا قَلِیلٗا ٧٦﴾.
و ای پیامبر! کافران کوشیدند تا با آزارهای بسیار تو را از مکه برکنند و اگر چنین میکردند یقینا بعد از تو جز مدتی اندک نمیماندند سپس خداوند عزوجل بر آنان مجازات بنیان کن یا مرگ و فنا را فرود میآورد.
﴿سُنَّةَ مَن قَدۡ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِن رُّسُلِنَاۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحۡوِیلًا ٧٧﴾.
این سنّت حقتعالی در مورد نابودسازی امتهایی است که پیامبران خویش را از میان خویش بیرون میکنند؛ و سنّت وی را هرگز تغییر و تبدیلی نیست چه این سنتی است پیوسته که همواره جاری بوده است و اختلاف زمان و مکان را در آن تأثیری نیست.
﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا ٧٨﴾.
نماز را – از وقت زوال آفتاب در نیمۀ روز تا تاریکی شب – به طور تام و کامل برپادار، که این معنی، مجموعۀ نمازهای ظهر، عصر و مغرب را دربر میگیرد. و نماز صبح را بر پاداشته، قرائت قرآن را در آن طولانی کن زیرا فرشتگان به برکت قرآن و شرافت این زمان مخصوص، همواره در قرائت نماز صبح حاضر میشوند.
﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا ٧٩﴾.
و بعد از خواب شب برخیز و پاسی از آن را در حالی که خوانندۀ کتاب خدا عزوجل هستی نماز بگذار، تا این کار افزونبخش حسناتت و بلند بردن درجاتت باشد، شاید – ای پیامبر – خداوند عزوجل تو را روز قیامت شفاعتگر مردم برانگیزد و با آغاز داوری میان مردم سختیهای عرصات محشر را بر آنان سبک گرداند، وانگه تو در مقامی قرار بگیری که اولین و آخرین تو را در آن بستایند، که این مقام، مقام شفاعت عظمی است.
﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا ٨٠﴾.
و پروردگارت را بخوان و بگو: پروردگارا! مرا در آنچه به خیر و صلاح من است، به مدخلی صِدق که همانا مدخل هدایت و رشد و توفیق است داخل کن و مرا از آنچه برایم در گفتار و کردار شر است، به مخرجی درست خارجساز و از جانب خود برایم حجتی پایدار ببخش که مرا بدان بر تمام مخالفانم پیروز گردانی؛ زیرا در هنگام جدال و اختلاف، دلیل استوار و درست از بزرگترین سلاحها علیه دشمنان به شمار میرود.
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا ٨١﴾.
و ای پیامبر! به کافران بگو: اسلام آمد و پرستش بتان از میان رفت، باطل قلابی و دروغین و برساختههای بیبنیاد شما نابود شد و حق بر آن پیروز گشت، زیرا حق همواره پایدار، غالب و پیروز است.
﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا ٨٢﴾.
و نازل میکند خدای رحمان رحیم از آیات قرآن کریم آنچه را که قلب هر بیماری را از بیماریهای شبهاتی چون کفر و شک و نفاق و از امراض شهوات و علاقه به زنا و انواع فحشا پاکیزه میسازد و آنچه را که اجسام را از امراض و آلام – با خواندن و دمیدن این کلام – شفا میبخشد و همچنان آنچه را که سبب حصول رحمت خدای منان است، مانند ایمان و حکمت و فهم متعهدانه در دین. ولی این قرآن بر کافران در هنگامی که تلاوت آن را میشنوند جز کفر و گمراهی نمیافزاید، از آنکه در تکذیب و انکار بسیار پیشرو اند، بنابراین قرآن برای مؤمنان، ایمان و برای کافران، سرکشی و طغیان میافزاید.
﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَُٔوسٗا ٨٣﴾.
و چون خداوند عزوجل بر انسان تگذیبگر آیات و ناسپاس نعمتهایش، نعمت ارزانی دارد او از فرمانش سرپیچیده و مرتکب نافرمانیهایش میشود اما وقتی بلایی مانند فقر، یا بیماری دامنگیرش شود از رحمت خدا عزوجل در نیل به توانگری و سلامت مأیوس میشود بناءً او به فضل الله عزوجل اعتماد نداشته و وعدهاش در فراهمآوری آسانی پس از سختی و گشایش پس از شدّت را باور نمیدارد.
﴿قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا ٨٤﴾.
ای پیامبر! به مردم بگو: هر کس از شما بر حسب آنچه که مناسب حال وی است و بر حسب آن اعمالی که برایش مقدر شده است، عمل میکند بناءً خداوند عزوجل عمل هر عمل کنندهای را میداند و به زودی هر کس را در قبال عملش جزا خواهد داد، پس اگر عملش خیر باشد جزای خیر و اگر شر باشد، جزای شر به وی خواهد چشایند، این آیه در برگیرندۀ تهدید و هشداری برای نافرمانان است.
﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا ٨٥﴾.
ای پیامبر! و کافران از روی عناد و لجاجت و از سر تعجیز و درهم شکستنت از تو در مورد حقیقت روح میپرسند، در پاسخشان بگو: به راستی اسرار و حقیقت روح از سنخ آن اموری است که خداوند عزوجل دانشش را به خویشتن اختصاص داده است بناءً جز خدا عزوجل دیگر هیچکس از این امر آگاه نیست و در کل به بشر نسبت به علم خدای متعال جز اندکی از دانش داده نشده است و همین اندک دانش است که باز در آن درجات و مراتب متفاوتی دارند.
﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا ٨٦﴾.
ای پیامبر! و اگر خدا عزوجل بخواهد تا قرآن را از قلبت محو کند این کار را میکند، زیرا او برهر چیزی تواناست، آنگاه کسی را نمییابی که یاریات داده و از این محوسازی و فراموشی تو را بازدارد، یا بعد از آنکه قرآن را فراموش کردی، آن را مجددا به حافظهات برگرداند.
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۚ إِنَّ فَضۡلَهُۥ کَانَ عَلَیۡکَ کَبِیرٗا ٨٧﴾.
لیکن ای پیامبر! خدای متعال برتو رحم کرده و کتابش را در سینهات محفوظ قرار داده است، بیگمان فضل او بر تو همراه بزرگ بوده است، زیرا تو را به نبوت برگزیده، با قرآن کریم گرامیات داشته، به مقام محمود مشرفت گردانیده، حوض کوثر را به تو بخشیده و غیر اینها از مراتب عالی و منازل برتر را به تو موهبت نموده است.
﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا ٨٨﴾.
بگو: اگر تمام انس و جن گردآیند و بکوشند تا با این قرآن معارضه نموده و نظیر آن در بلاغت و فصاحت را بیاورند، این کار را نمیتوانند کرد، و هرچند برخی از آنها پشتیبان برخی دیگر بوده و بر این هماوردخواهی همدست باشند قطعاً شکستخورده بازخواهند گشت.
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا ٨٩﴾.
و به راستی خدای سبحان در کتابش از هرگونه مَثَل و از انواع اندرزها و حکمتهای عبرتآموز آورده است تا مردم از آنها بهره گرفته و به هدایت قرآن راه یابند اما بیشتر مردم جز تکذیب حق، انکار راستی و پای فشردن بر باطل، گزینهای دیگر را پذیرا نبودند.
﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا ٩٠﴾.
و چون قرآن کفار را مسکوت ساخت و با بیان و بلاعتش بر آنها غلبه نمود رفتند تا از سر بهانهجویی معجزات دیگری را درخواست کنند از این رو گفتند: ای پیامبر! تو را باور نمیداریم و از پیامت پیروی نمیکنیم تا از ریگزار مکه برای ما چشمۀ جاری بیرون نیاوری که از آن بنوشیم!!
﴿أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِیرًا ٩١﴾.
یا به ما باغی از خودت را نشان بدهی که در آن انواعی از درختان با میوههای مختلف وجود داشته و از میانۀ آن جویبارهای لبریز از آب روان سازی.
﴿أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ قَبِیلًا ٩٢﴾.
یا چنانکه میپنداری آسمان را پاره پاره بر سر ما فرواندازی، یا خدا و فرشتگانش را حاضر سازی به طوری که ما ایشان را آشکارا با چشمهای خود پیش روی خویش ببینیم.
﴿أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٣﴾.
یا – ای پیامبر – تو مالک خانهای از طلا باشی، یا در نردبانی به آسمان بالا روی، و در بالا رفتنت نیز تو را تصدیق نخواهیم کرد تا به سوی ما همراه کتاب گشودهای از سوی الله عزوجل باز نگردی که در آن چنین نوشته شده باشد، تو محمد رسول خدا هستی! پس تعجب کنان از این انکار و عناد و استکبارشان به آنان بگو: پاک است پروردگار من، من جز بندهای از بندگان خدا عزوجل نیستم که مرا به ابلاغ رسالتی از جانب خود مأمور ساخته است، لذا من توان آوردن معجزات را ندارم، وظیفۀ من چیزی جز بیان تبلیغ و نیست.
﴿وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن یُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٤﴾.
و آنچه کفار را – پس از فرودآمدن قرآن و بیان روشن پروردگار رحمان برایشان – از ایمان به یگانۀ قهار و پیروی از پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم بازداشته است این سخنشان از سر کبر و عناد است که: چگونه خداوند عزوجل پیامبری را از جنس بشر برمیانگیزد و پیامبر را فرشتهای از فرشتگان نمیگرداند؟!
﴿قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا ٩٥﴾.
ای پیامبر! به آنان بگو: اگر مردم زمین فرشتگانی میبودند که با اطمینان بر روی آن راه میرفتند یقینا خداوند عزوجل فرشتگانی از جنس ایشان را به سویشان به پیامبری میفرستاد که به احوالشان داناتر باشد، و چون مردم زمین از نوع بشر هستند پس مناسب حال ایشان نیز این است که حقتعالی بشری مانندشان و از جنسشان را به سویشان بفرستد تا بتوانند با وی گفتگو نموده، سخنش را بفهمند، به رفتارش اقتدا نمایند و او را الگوی خویش قرار دهند.
﴿قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٩٦﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: خداوند عزوجل به عنوان گواه راستگوییام و درستی پیام رسالتم بسنده است چراکه او همواره به احوال بندگانش آگاه و به اعمالشان بیناست و به زودی ایشان را بر افعالشان جزا خواهد داد، اگر اعمالشان خیر بود جزای خیر و اگر شر بود جزای شر به آنان خواهد رساند.
﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُمۡ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِهِۦۖ وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا ٩٧﴾.
و هر کس که خدای عزوجل وی را به طاعتش و پیروی از پیامبرش هدایت کند، همو به حق و راستی راهیافته است و هر که بروی گمراهی را نوشته است، دیگر به سوی هدایت توفیقش نداده، خوارش میسازد و او را به خودش وا میگذارد و بعد از خدا عزوجل هرگز هیچکس وی را هدایتگر نیست. و خداوند عزوجل این گروه گمراه را در روزی که هیچ شکی در آمدنش نیست گرد آورده و آنها را بر چهرههایشان در حالی به محشر میآورد که نه میبینند، نه سخن میگویند و نه میشنوند، سرای ماندگارشان آتش جهنم است، در آن به طور ابد میمانند، هرگاه که آتش آن فرونشیند و شعلههای آن آرام گیرد، خداوند عزوجل آتشی پرفروز و پرشرار را بر آنان میافزاید.
﴿ذَٰلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا ٩٨﴾.
ای عذاب سخت برای کفار – دشمنان خدا عزوجل به سبب تکذیبشان به رسالت، بیرون شدنشان از دایرۀ طاعت الله عزوجل و این سخنشان است که در هنگام مخاطب قرار گرفتن به موضوع رستاخیز و حشر از سر استکبار و عناد گفتند: چگونه پس از آنکه استخوانهایی پوسیده و اجزایی پاشان و پراکنده شدیم و بدنهای ما را کرم و خاک خورد باز به آفرینشی نو بازسازی شده و بار دیگر به خلعت حیات برمیگردیم؟!
﴿۞أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۡ وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ فَأَبَى ٱلظَّٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا ٩٩﴾.
چگونه این گروه کفار از تفکر پیرامون قدرت حقتعالی روی برتافته و در این امر نیندیشیدند که خدای آفرینندۀ آسمانها و زمین و مخلوقات شگفتآسای مابین آنها که این پدیدهها را بدون هیچ نمونۀ پیشینی آفرید، همو بر آفرینش امثالشان بعد از فنایشان نیز توانا میباشد؟ و به راستی خدای متعال برای مرگ و عذاب این گروه کفار وقت معین و زمان معلومی را مقرر نموده که خواه ناخواه واقع میشود، اما با وجود نمایان بودن برهانها و روشنی ادله، کفار جز انکار و استبکار چیز دیگری را نپذیرفتند.
﴿قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا ١٠٠﴾.
ای پیامبر! به این گروه کفار بگو: اگر گنجینههای رحمت و عطای پروردگار که آن را هیچ نهایت و پایانی نیست هم به دست شما بود و شما اختیار هرگونه تصرف در آنها را میداشتید، بازهم به طور قطع از بیم آنکه فقیر شوید و همچنان از سر حرص و آز، بدان بخل ورزیده و از دیگران بازمیداشتید، آری! بخل و حرص و امساک اساسا از طبیعت انسان است مگر کسانی که خدای عزوجل به وسیلۀ ایمان ایشان را توفیق عطا نموده و سخاوت ارزانی دارد.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۖ فَسَۡٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا ١٠١﴾.
در حقیقت خداوند عزوجل به موسی علیه السلام نه معجزۀ آشکار و روشن که گواه راستی رسالت و صحت دعوتش بود عنایت کرد، این نه معجزه عبارت بودند از: عصا، یدبیضا، فرود آوردن قحطی، کاستن از محصولات و میوهها، طوفان، نزول ملخ، نزول شپش، نزول قورباغه و نزول خون. پس ای پیامبر! از موضع تأیید، در مورد این معجزات موسی علیه السلام از یهودیان بپرس، وانگه فرعون به موسی علیه السلام گفت: ای موسی! من جدّا تو را افسون شده میپندارم، تو با جادو نیرنگزده شدهای و عقلت تحت تأثیر کارهای ساحران مغلوب شده است بناءً تو نه پیامبر، بلکه جادوگر هستی.
﴿قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا ١٠٢﴾.
موسی علیه السلام سخن فرعون را با این بیانش رد کرد: تو قطعا میدانی که فقط خدای یکتا این معجزات را که راهنمای آشکار راستی و درستی نبوتم هست نازل کرده است تا برای کسانی که صاحب بینش و بصیرتی هستند برهانی آشکار بر وحدانیت، ربوبیت و الوهیت وی باشد و ای فرعون! من متیقن هستم که تو شکست خورده، نابودشده، نفرین شده، خوار و زبون و طرد شده هستی.
﴿فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا ١٠٣﴾.
فرعون همراه با قومش بر ترساندن موسی و همراهانش و اخراجش از مصر مصمم گشت، اما خدای عزوجل او و لشکریانش را در دریا غرق کرد و موسی علیه السلام و همراهانش را نجات داد، بدینگونه بود که حق پیروز و باطل سرنگون گردید.
﴿وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا ١٠٤﴾.
بعد از هلاک فرعون و لشکرش خدای سبحان به بنی اسرائیل وحی کرد که: به سرزمین شام ساکن شوید و از پاکیزگیها همراه با عمل به شایستگیها، بخورید پس چون میعاد قیامت فرا رسد، خداوند عزوجل شما را از قبرهایتان برای رستاخیز و حشر گرد میآورد تا هر شخص را بر وفق کارنامهاش جزایی تمام دهد.
﴿وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ وَبِٱلۡحَقِّ نَزَلَۗ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ١٠٥﴾.
خداوند عزوجل این کتاب را بر پیامبرش به حق فرود آورده است تا مردم را بدان راه نموده و آنچه را که به حالشان سودمند است به ایشان بیاموزد و از راههای شیطان و وسایل و ابزارهای گمراهی و زیان برحذرشان گرداند. بیگمان قرآن به راستی، عدالت و حفظ الله عزوجل از تغییر و تبدیل، نازل شده است و او پیامبرش را جز بشارتدهنده به بهشت برای مطیعان و بیمرسان از آتش برای نافرمانان، نفرستاده است.
﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا ١٠٦﴾.
و خداوند عزوجل این کتابش را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم به طور روشن، مفصل، استوار، جداسازندۀ میان حق و باطل و هدایت و گمراهی نازل کرده است تا آن را به آرامی و آهستگی بدون شتاب بر امّتش بخواند و البته این قرآن به تبع رویدادها و وقایع و مناسب با احوال مردم، بخش بخش و به تدریج نازل شده است.
﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ ١٠٧﴾.
ای پیامبر! به کافران بگو: چه به کتاب خدا عزوجل ایمان بیاورید و چه نیاورید بیگمان ایمان شما بر فضل و کمال و اتمام قرآن نمیافزاید، زیرا قرآن تمام و کامل گردانیده شده است و بدانید که تکذیب شما به قرآن، هرگز نقص، عیب و نارساییی را بدان نمیپیونداند چرا که قرآن از این امور پاک و منزه است، قطعاً علمای ربانی که کتابهای آسمانی پیشین مانند تورات و انجیل را شناختهاند وقتی قرآن بر ایشان خوانده شود، از آن تأثیر پذیرفته، با خوف و خشیت سجدهکنان به چهره درمیافتند تا تعظیم و تقدیس خویش را به پیشگاه حقتعالی به نمایش گذاشته باشند.
﴿وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا ١٠٨﴾.
آن دانشمندان ربانی در هنگام شنیدن کتاب خدا عزوجل میگویند: خدای سبحان را از آنچه دشمنانش وی را بدان وصف کردهاند، تقدیس و تنزیه میکنیم بیگمان وعدهاش به پاداش دهی مطیعان و کیفر رسانی نافرمانان انجام شدنی است.
﴿وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩ ١٠٩﴾.
آن گروه علمای ربانی هنگام شنیدن قرآن سجدهکنان بر روی درمیافتند، از شدّت تأثیرپذیری به استماع آیات الله عزوجل میگریند و شنیدن قرآن بر فروتنی، خشوع و نرمدلی آنها برای پروردگارشان میافزاید.
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا ١١٠﴾.
ای پیامبر! به کافرانی که نحوۀ خواندن پروردگارت را از سویت نادرست شمردند بگو: یا الله! یا رحمن! الله را بخوانید یا رحمان را، هرکدام را بخوانید فرقی نمیکند زیرا او پروردگار یگانهای است که نامهای نیکوی بسیاری دارد و بدانها خوانده میشود. و تلاوت را در نماز بسیار بلند مخوان که در آن صورت کفار صدایت را میشنوند، و آن را بسیار آهسته هم مخوان که در آن صورت نمازگزاران همراهت قرائتت را نمیشنوند بلکه در قرائت میان این و آن راهی میانه بجوی.
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا ١١١﴾.
و ای پیامبر! بگو: ستایش خدای راست، زیرا کمال مطلق، ثنای نیکو و تمام محامد و ستایشها از آن اوست، نه برایش فرزندی است و نه در ربوبیت و الوهیتش شریکی دارد زیرا نه او کسی را زاده، نه زاده شده است و نه هم از خلقش دوست و یاوری دارد که زیانی را از وی دفع و نصرتی را برایش جلب نماید. پس او نیرومند شکست ناپذیر و توانگر بینیاز است در حالی که خلق در پیشگاهش ذلیل، در برابر ربوبیت و جهانداریاش فروتن و در آستان فضلش فقیر و محتاج اند. و پروردگارت را – با انواع ثنا بر وی – بسی بزرگ دار و او را با ستایشهای گونهگون تقدیس کن و عبودیت را برایش خالص گردان.
سوره اسراء
سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ
پاک و منزّه است آن [پروردگاری] که بندهاش [محمد] را شبانگاه از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى ـ که پیرامونش را برکت دادهایم ـ سِیر داد تا برخی از نشانههاى [قدرت] خویش را به او بنمایانیم. بیتردید، او همان شنواى بیناست.
وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا
و ما به موسی کتاب [تورات] دادیم و آن را [مایۀ] هدایتِ بنیاسرائیل ساختیم [و فرمودیم] که: «کارگزاری جز من [برای خود] برنگزینید».
ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا
ای فرزندانِ کسانی که آنان را با نوح [در کشتی] سوار کردیم، به راستی او [= نوح] بندهای شکرگزار بود.
وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَیۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا کَبِیرٗا
و در کتاب [تورات] به بنیاسرائیل وحی کردیم که قطعاً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً سرکشی [و طغیانِ] بزرگی خواهید نمود.
فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِۚ وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا
پس هر گاه وعدۀ نخستین از آن دو [بار] فرارسید، گروهی از بندگانِ بسیار نیرومند [و پیکارجویِ] خود را بر شما برمیانگیزیم تا میان خانهها[یتان براى قتل و غارتِ شما] به جستجو درآیند؛ و این وعدهای انجامشدنی [و قطعی] بود.
ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا
آنگاه [پس از مدتی] شما را بر آنان مسلط میگردانیم و با اموال و فرزندان یاریتان میکنیم، و [تعداد] نفرات شما را بیشتر [از دشمن] میگردانیم.
إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَاۚ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِیَسُـُٔواْ وُجُوهَکُمۡ وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا
اگر [در گفتار و رفتار] نیکی کنید، به خود نیکی کردهاید؛ و اگر بدی کنید، [باز هم به] خود کردهاید. پس هنگامی که وعدۀ دیگر فرارسید، [دشمن آنچنان شما را خوار میسازد] که آثار غم و اندوه در چهرههایتان ظاهر میشود و همان گونه که بارِ نخست وارد شدند، [این بار نیز حمله میآورند] تا به مسجد[الاقصی] داخل شوند و تا بر هر چه دست یابند [آن را] یکسره نابود کنند.
عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا
[ای بنیاسرائیل، اگر توبه کنید] امید است که پروردگارتان بر شما رحمت آورد و اگر [به تباهی] بازگشتید، ما نیز [به عذابکردن شما] بازمىگردیم و دوزخ را زندان [ابدیِ] کافران کردهایم.
إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا
به راستی که این قرآن به استوارترین راه هدایت مىکند و به مؤمنانى که کارهاى شایسته مىکنند مژده مىدهد که پاداشى بزرگ برایشان [در پیش] است.
وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا
و براى کسانى که به آخرت ایمان نمىآورند، عذابى دردناک مهیّا کردهایم.
وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا
انسان [در هنگام خشم، از روی نادانی و شتاب، نفرین میکند و] بدى را مىطلبد، همان گونه که نیکی را درخواست میکند؛ و انسان همواره شتابزده است.
وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا
شب و روز را دو نشانه[ی قدرت و یگانگی خویش] قرار دادیم؛ و نشانۀ شب را محو [و تیره] کردیم و نشانۀ روز را روشنىبخش قرار دادیم تا از پروردگارتان روزى بجویید و شمار سالها و حساب [وقایع] را بدانید؛ و هر چیزى را به تفصیل بیان کردیم.
وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَـٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا
و [سرنوشتِ] رفتار هر انسانى را [تا لحظۀ حسابرسی] در گردنش بستهایم و روز قیامت نوشتهاى برایش بیرون میآوریم که آن را گشوده میبیند.
ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا
[به او میگوییم:] «نامهات را بخوان. کافی است که امروز خود حسابگرِ خویش باشی».
مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا
هر کس راه [راست] یافت، جز این نیست که به سود خویش راه یافته است و هر کس گمراه شد، یقیناً به زیان خود گمراه شده است؛ و هیچ گناهکاری، بارِ گناه دیگری را برنمیدارد؛ و ما هرگز [قومی را] مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه [میانشان] پیامبری مبعوث کرده باشیم [تا وظایفشان را بیان کند].
وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا
و هر گاه بخواهیم [مردم] شهری را نابود کنیم، [نخست] به ثروتمندانِ سرکشِ آنجا فرمان [اطاعت از الله و پیروی از پیامبران را] میدهیم، سپس وقتی در آنجا به فساد [و مخالفت] برخاستند، وعده[ی عذاب الهی بر] آنجا محقق میگردد؛ آنگاه آنجا را به شدت در هم میکوبیم [و ساکنانش را از بین میبریم].
وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِنۢ بَعۡدِ نُوحٖۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا
و چه بسیار نسلهایی را که پس از نوح [زندگی میکردند] هلاک کردیم و [همین] کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه [و نسبت به آنان] بیناست.
مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا
هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، هر چه بخواهیم [و] به هر که بخواهیم [بهرهای] از آن مىدهیم؛ آنگاه دوزخ را نصیبش میکنیم که در آنجا خوار و راندهشده [از رحمت الله،] وارد میگردد.
وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَـٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا
و هر کس [زندگی] آخرت را بخواهد و برای [رسیدن به] آن با جدیّت بکوشد و مؤمن باشد، اینان کسانی هستند که از تلاششان قدردانی خواهد شد.
کُلّٗا نُّمِدُّ هَـٰٓؤُلَآءِ وَهَـٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا
همه را ـ [خواه] این گروه [بدکار] و [یا] آن گروه [نیکوکار]ـ از بخشش [و نعمتهای دنیویِ] پروردگارت بهرهمند میسازیم و بخششِ پروردگارت [از کسی] منع نشده است.
ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا
بنگر که چگونه برخی از آنان را [از لحاظ مال و مقام] بر برخی دیگر برترى دادهایم؛ و قطعاً آخرت [در مقایسه با دنیا] از نظرِ درجات، بزرگتر و از لحاظ فضیلت، برتر است [پس مومن باید به آن اشتیاق ورزد].
لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا
[ای انسان، هرگز هیچ] معبود دیگری را با الله [شریک] قرار نده که نکوهیده و بییاور خواهی ماند.
۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا
و پروردگارت چنین فرمان داده است که: «جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر [تان] نیکی کنید. هر گاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها در کنارِ تو به سن پیری رسیدند، حتی کمترین اهانتی به ایشان نکن و بر سرشان فریاد نزن و به نیکی [و مهربانی] با آنان سخن بگو.
وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا
و از روی مهربانی، در برابرشان فروتن باش و بگو: «پروردگارا، همان گونه که [بر من رحمت آوردند و] مرا در کودکی پرورش دادند، [تو نیز] به آنان رحمت آور».
رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمۡۚ إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّـٰبِینَ غَفُورٗا
پروردگارِ شما، به آنچه در دلهایتان است آگاهتر است. اگر شایسته باشید، یقیناً او در حقِ توبهکاران آمرزنده است.
وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا
و حق خویشاوند را به او بده [= صلۀ رحِم به جای آور] و نیازمند و درراهمانده [را یاری کن] و ولخرجى و اسراف نکن.
إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِۖ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ کَفُورٗا
در حقیقت، اسرافکاران برادرانِ شیاطین هستند و شیطان نسبت به پروردگارش همواره ناسپاس بوده است.
وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا
و اگر به امید رحمت و [گشایش روزی] از جانب پروردگارت [به ناچار] از آنان روی میگردانی، سخنی نرم به آنان بگو.
وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا
و [هرگز] دست از انفاق نبند و [نیز] گشادهدستیِ بسیار نکن که ملامتشده و حسرتزده میگردی.
إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا
بیگمان، پروردگارت، [نعمت و] روزی را بر هر کس که بخواهد گسترده میدارد و یا تنگ میگرداند. بیتردید، او همواره به [احوالِ] بندگانش آگاه و بیناست.
وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُمۡ خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِیَّاکُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ کَانَ خِطۡـٔٗا کَبِیرٗا
و فرزندانتان را از بیم تنگدستى نکشید. ما به آنان و شما روزى مىبخشیم. یقیناً کشتنِ آنها همواره خطایى بزرگ است.
وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا
و نزدیک زنا نشوید. بیتردید، آن [کار،] بسیار زشت و راهی ناپسند است.
وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا
و کسى را که الله [کشتنش را] حرام کرده است جز بهحق نکشید؛ و هر کس به ستم کشته شود، به قیّمِ او قدرت [و حق قصاص] دادهایم؛ او نیز نباید در [کیفرِ] قتل زیادهروى کند. بیتردید، او [= ولیّ دَم] تحت حمایت [الله و شریعت او تعالی] قرار دارد.
وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسۡـُٔولٗا
و به مال یتیم ـ جز به شیوهای که نیکوتر استـ نزدیک نشوید تا آنگاه که به حدِ [رشد و] بلوغش برسد و به پیمان [خویش] وفا کنید؛ چرا که [از شما] دربارۀ پیمان پرسیده خواهد شد.
وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ إِذَا کِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا
و هنگامی که [در خرید و فروش، اجناس را] پیمانه میکنید، پیمانه را کامل [و تمام] بدهید و [آنها را] با ترازوی درست وزن کنید. این [کار] برای شما بهتر است و سرانجام نیکوتری دارد.
وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَـٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسۡـُٔولٗا
و از آنچه دانشی دربارۀ آن نداری پیروی نکن. بیتردید [در قیامت،] گوش و چشم و دل، از همۀ اینها بازخواست خواهد شد.
وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا
و در زمین با تکبر راه نرو. تو هرگز نمیتوانی [با راه رفتنِ غرورآمیزت] زمین را بشکافی و در بلندی [و گردنفرازی نیز] به کوهها نمیرسی.
کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا
همۀ این [کارها]، گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
ذَٰلِکَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومٗا مَّدۡحُورًا
این [سفارشها] از آن حکمت[هایی] است که از جانب پروردگارت به تو وحی شده است؛ و معبودِ دیگری با الله قرار نده که نکوهیده و راندهشده [از رحمت الله] به دوزخ خواهی افتاد.
أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ وَٱتَّخَذَ مِنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ إِنَٰثًاۚ إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا
آیا [شما مشرکان گمان میکنید که] پروردگارتان [داشتن] پسران را به شما اختصاص داده است و خود از [میانِ] فرشتگان، دخترانى برگرفته است؟ به راستی که سخنى بسیار بزرگ [و ناروا] مىگویید.
وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا نُفُورٗا
و بیتردید، ما در این قرآن [احکام و اندرزها را با شیوههای روشن و] گوناگون بیان کردیم تا [مردم] پند بگیرند؛ و[لى این سخنان،] جز دوری [از حق] بر آنان نمىافزاید.
قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا
[ای پیامبر،] بگو: «اگر [بر فرضِ محال،] چنان که [مشرکان] میگویند، با او [= الله] معبودانی [دیگر] بود، در این صورت، آنان [برای تقرّب و کسبِ خشنودی پروردگار] به سوی [اللهِ] صاحبعرش راهی میجستند».
سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّٗا کَبِیرٗا
او تعالی پاک و منزّه است و از آنچه آنان میگویند، بسی برتر است.
تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا
آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس در آنهاست او را به پاکی میستایند؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه او را به پاکی یاد میکند؛ ولی شما تسبیح آنان را درنمییابید. بیتردید، او همواره بردبار [و] آمرزنده است.
وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا
و [ای پیامبر،] هنگامی که قرآن میخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، پردهای پوشیده قرار میدهیم.
وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا
و پوششی بر دلهایشان قرار دادیم تا [پیام] آن را درنیابند و در گوشهایشان سنگینى [نهادیم تا حق را نشنوند]؛ و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگى یاد میکنى، با نفرت پشت مىکنند [و میگریزند].
نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّـٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا
و آنگاه که [کافران] به تو گوش میسپارند، ما بهتر مىدانیم که به چه [منظور و چگونه] گوش مىدهند و [نیز] آنگاه که نجوا مىکنند [ما از سخنانشان آگاهیم]؛ آنگاه که ستمکاران [مشرک به مردم] میگویند: «شما جز از مردى جادوشده پیروى نمىکنید».
ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا
بنگر که چگونه برایت مثالها زدند، پس گمراه شدند و در نتیجه، نمیتوانند راهی [به سوی حق] بیابند.
وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا
و [مشرکان] گفتند: «آیا هنگامی که استخوانهایی [پوسیده و] پراکنده شدیم، دوباره با آفرینشی جدید برانگیخته میشویم؟»
۞قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا
بگو: «[حتی اگر] سنگ باشید یا آهن
أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖۚ فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَۖ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا
یا [هر] آفریدهای که در خاطرتان بزرگ مینماید، [باز هم الله میتواند شما را زنده کند]. پس خواهند گفت: «چه کسی ما را بازمیگردانَد؟» بگو: «[همان پروردگاری] که نخستین بار شما را آفرید». آنگاه سرهایشان را [به نشانۀ ناباوری و تمسخر] در برابر تو تکان میدهند و مىگویند: «آن [حادثه] کى خواهد بود؟» بگو: «چه بسا نزدیک باشد.
یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِۦ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا
روزى که [الله] شما را [به صحرای محشر] فرامىخوانَد و شما با سپاس و ستایش اجابتش مىکنید و مىپندارید که جز اندکى [در دنیا] به سر نبردهاید».
وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا
و [ای پیامبر،] به بندگانم بگو با بهترین [الفاظ با یکدیگر] صحبت کنند [و از بددهانی بپرهیزند؛ چرا که] بیتردید، شیطان میان آنان دشمنی میافکنَد. به راستی که شیطان برای انسان، دشمنی آشکار است.
رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡۖ إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡۚ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا
[ای مردم،] پروردگارتان به [احوال] شما داناتر است؛ اگر بخواهد، بر شما رحمت میآورد یا اگر بخواهد، عذابتان میکند؛ و [ای پیامبر،] ما تو را [برای آنان، نگهبان و] کارگزار نفرستادهایم.
وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖۖ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا
پروردگارت به [هر چه و] هر کس در آسمانها و زمین است داناتر است؛ و به راستی [ما] برخی پیامبران را [با افزونیِ پیروان و اعطای کتاب،] بر برخی [دیگر] برتری بخشیدیم و به داوود زَبور دادیم.
قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «کسانى را که به جاى او [معبود و کارسازِ خویش] پنداشتهاید فرابخوانید؛ [خواهید دید که آنها] نه مىتوانند گزندی را از شما دور کنند و نه قادرند آن را [به سوی دیگری] بگردانند».
أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا
کسانی را که آنان [به یاری و دعا] میخوانند، خود [با عبادت و عمل صالح] وسیلهای [برای تقرّب] به پروردگارشان میجویند [و در رقابتند تا بدانند] کدامیک از آنان [به عبادت الله] نزدیکترند و به رحمتش امیدوارند و از عذابش میترسند؛ [چرا که] بیتردید، عذاب پروردگارت همواره شایستۀ پرهیز است.
وَإِن مِّن قَرۡیَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِکُوهَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِیدٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا
و هیچ شهرى نیست مگر اینکه [به سبب کفر و نافرمانى، مردمِ] آن را پیش از روز قیامت نابود میکنیم یا به عذابى سخت گرفتار مىسازیم. این [کیفر] در کتاب الهی [= لوح محفوظ] ثبت است.
وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرۡسِلَ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا ٱلۡأَوَّلُونَۚ وَءَاتَیۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبۡصِرَةٗ فَظَلَمُواْ بِهَاۚ وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا
[چیزى] ما را از فرستادن معجزات [درخواستى مشرکان] بازنداشت، مگر اینکه پیشینیان آن را دروغ پنداشتند؛ و ما به ثمود [قوم صالح] آن مادهشتر را به عنوان نشانهای روشن دادیم؛ اما به آن ستم کردند و ما نشانهها [و معجزات] را جز براى بیمدادن [مردم] نمىفرستیم.
وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِۚ وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا
و [به یاد آور] هنگامى که به تو گفتیم: «یقیناً پروردگارت بر مردم احاطه دارد [و در قبضه قدرت او هستند]»؛ و آن رؤیایى را که [در شب معراج] به تو نمایاندیم؛ و [همچنین] آن درختِ لعنتشده [زَقّوم] در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را بیم مىدهیم، ولى جز بر سرکشیِ بیشتر آنان نمىافزاید.
وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَـٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا
و [یاد کن از] هنگامی که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید»؛ پس [همگی] سجده کردند، جز ابلیس که [از روی تکبر سر باز زد و] گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که [او را] از گِل آفریدهای؟»
قَالَ أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا
[و] گفت: «به من خبر بده آیا این همان کسی است که او را بر من [برتری دادی و] گرامی داشتی؟ اگر تا روز قیامت به من مهلت دهی، فرزندانش را ـ جز عدۀ کمی ـ [مهار زده و] ریشهکن خواهم کرد».
قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا
[الله] فرمود: «برو که هر یک از آنان که از تو پیروی کند، یقیناً دوزخ پاداشتان خواهد بود که پاداشی کامل است.
وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا
و هر کس از آنان را توانستى به آواى خود برانگیز [و به سوی گناه بکشان] و با سواران و پیادگانت بر آنان بانگ بزن [تا آلودۀ گناه گردند] و در اموال و فرزندان، شریکشان شو و به آنان وعده[های واهی] بده؛ و[لى] شیطان به آنان وعده نمىدهد مگر به فریب.
إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا
[ای شیطان،] تو هرگز تسلطی بر بندگان من نخواهی داشت»؛ و [ای پیامبر،] همین بس که پروردگارت [کارگزار و] نگهبانِ آنان [= مؤمنان] باشد.
رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا
[ای مردم،] پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برایتان به حرکت درمیآورد تا از فضلش بهرهمند گردید. بیتردید، او همواره نسبت به شما مهربان است.
وَإِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فِی ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِیَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰکُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ کَفُورًا
و آنگاه که در دریا گزندی به شما میرسد، هر کس را [به حاجتخواهی] مىخوانید، ناپدید [و فراموش] مىگردد مگر [ذات پاکِ] او؛ اما وقتی شما را [از خطر مرگ] رهاند و به خشکی رساند، [از عبادت الله به یگانگی] رویگردان مىشوید؛ و انسان همواره ناسپاس است.
أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ وَکِیلًا
آیا [میپندارید] از اینکه [الله] شما را در کنارۀ خشکی [در زمین] فرو بَرد یا طوفان شن به سوی شما بفرستد [و سنگبارانتان کند] ایمن شدهاید؟ آنگاه برای خود هیچ [کارگزار و] نگهبانی نمییابید.
أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا
یا ایمن شدهاید از اینکه بار دیگر شما را به دریا بازگردانَد و تُندبادى کوبنده به سویتان بفرستد و به سزاى کفرتان شما را غرق کند؟ آنگاه در برابر ما هیچ بازپرسی برای خود نمییابید [که دلیل کارمان را جویا شود].
۞وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا
و به راستی، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا [بر وسایل سفر] سوار کردیم و از انواع [نعمتهای] پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را بر بسیاری از موجوداتی که آفریدهایم، برتری بسیار بخشیدیم.
یَوۡمَ نَدۡعُواْ کُلَّ أُنَاسِۭ بِإِمَٰمِهِمۡۖ فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَأُوْلَـٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا
[یاد کن از] روزی که هر گروهی را با پیشوایشان فرامیخوانیم؛ آنگاه کسانی که نامه[ی اعمال]شان به [دست] راستشان داده میشود، اینان نامۀ خود را [با شادمانی] میخوانند و [کوچکترین] ستمی[حتی] به اندازۀ رشتۀ میان هستۀ خرما نمیبینند.
وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلٗا
و[لی] کسی که در این [دنیا از دیدن حق] نابینا بوده است، در آخرت [نیز] نابینا و گمراهتر است.
وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُۥۖ وَإِذٗا لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا
[ای پیامبر،] نزدیک بود آنها تو را [با وسوسههای خود] از آنچه بر تو وحی کردهایم بفریبند تا [الفاظی] غیر از آن را [که وحی کردهایم] به دروغ به ما نسبت دهی و آنگاه تو را به دوستی بگیرند.
وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡـٔٗا قَلِیلًا
و اگر [ما] تو را ثابتقدم نمیکردیم، به راستی نزدیک بود اندکی به آنان متمایل شوی [و در آنچه که بر تو پیشنهاد دادهاند و بخاطر اشتیاق زیاد بر ایمان آوردنشان با آنها موافقت کنی].
إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا
در آن صورت، قطعاً چند برابر عذاب زندگی در دنیا و چند برابر عذاب مرگ در آخرت به تو میچشاندیم و آنگاه در برابر ما یاورى برای خویش نمىیافتى.
وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَاۖ وَإِذٗا لَّا یَلۡبَثُونَ خِلَٰفَکَ إِلَّا قَلِیلٗا
و نزدیک بود [که کافران با نیرنگ و دشمنی،] تو را از سرزمین [مکه] برکَنند تا از آنجا بیرونت کنند و [اگر چنین میکردند] در آن صورت، آنان [نیز] پس از تو جز [زمان] اندکى نمىماندند [و گرفتار عذاب میشدند].
سُنَّةَ مَن قَدۡ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِن رُّسُلِنَاۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحۡوِیلًا
این [شیوۀ برخورد با ملتهای ناسپاس،] سنتِ [ما دربارۀ] پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم؛ و [هرگز] در سنت ما [دگرگونی و] تغییری نمییابی.
أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا
نماز را از زوال خورشید [= هنگام ظهر] تا نهایت تاریکی شب [= نیمه شب] برپا دار و [به ویژه] نماز صبح را. به راستی که نماز صبح [و تلاوت قرآن در این وقت،] مورد مشاهده [و در حضورِ فرشتگانِ روز و شب] است.
وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا
و [ای پیامبر،] پاسی از شب را [از خواب] برخیز و نماز بگزار. قطعاً [این نماز شب،] برای افزونی مقام و مرتبۀ توست [تا درجاتت را برتری بخشد]. امید است پروردگارت تو را به مقامی در خور ستایشِ [همگان] برانگیزد! [= مقام شفاعت کبری را به تو عطا فرماید].
وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا
و بگو: «پروردگارا، مرا [در هر کارى] به درستی داخل نما و به درستی خارج ساز [چنان که موردِ رضای توست]؛ و از جانب خویش حجتی یاریکننده برای من [در برابر دشمنانم] قرار بده».
وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا
و بگو: «حق [= اسلام] آمد و باطل [= شرک] نابود شد. به راستی که باطل نابودشدنی است».
وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّـٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا
و از قرآن، آنچه درمان [شرک و کفر] و رحمتی برای مؤمنان است نازل میکنیم و [این کتاب،] بر ستمکاران [مشرک] جز زیان نمیافزاید.
وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنَـَٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَـُٔوسٗا
و چون به انسان نعمت [ثروت و سلامتی] میدهیم، روى مىگردانَد و [از شکرگزاری و عبادت] دورى مىکند و چون بدی [و گزندی] به او میرسد، [از رحمت الهی] ناامید مىگردد.
قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا
[ای پیامبر،] بگو: «هر کس طبق روش خویش [و متناسب با هدایت یا گمراهیاش] رفتار میکند؛ و پروردگارتان بهتر مىداند که چه کسی هدایتیافتهتر است».
وَیَسۡـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا
و [ای پیامبر، کافران] از تو دربارۀ روح میپرسند؛ بگو: «روح از [جمله امور غیبی و ناشی از] فرمانِ پروردگارِ من است و جز اندکی از دانش به شما ندادهاند».
وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا
و اگر مىخواستیم، قطعاً آنچه را به تو وحى کردهایم [از یادت] مىبردیم؛ آنگاه هیچ [کارگزار و] نگهبانی در برابر ما برای خود نمییافتی [که مانع فراموشیات گردد].
إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۚ إِنَّ فَضۡلَهُۥ کَانَ عَلَیۡکَ کَبِیرٗا
ولی [چنین نکردیم و این لطف، به خاطرِ] رحمتی از جانب پروردگارِ توست. بیتردید، همواره بخشش او بر تو بسیار است.
قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا
[ای پیامبر،] بگو: «اگر انس و جن [همگی] جمع شوند تا همانند این قرآن را بیاورند، [هرگز] همانندش را نخواهند آورد؛ هر چند آنان پشتیبان یکدیگر باشند».
وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا
و به راستى ما در این قرآن از هر گونه مثال [و اندرز و داستان] برای مردم آوردیم؛ ولى بیشتر مردم [از پذیرشِ آن] خودداری کردند [و] جز سرِ انکار نداشتند.
وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا
و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم، مگر اینکه از زمین [مکه] چشمههایی برایمان جاری کنی
أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِیرًا
یا باغی از نخل و انگور داشته باشی و میان [درختان] آن، جویها روان گردانی.
أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ قَبِیلًا
یا چنان که ادعا کردی، یا آسمان را پاره پاره بر [سر] ما بیفکنی یا الله و فرشتگان را در برابرمان حاضر کنی [تا به راستگوییات گواهی دهند]
أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا
یا خانهای [آراسته] از طلا داشته باشی یا در آسمان بالا روی؛ و [البته] هرگز بالا رفتنت را باور نمیکنیم مگر آنکه نوشتهای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم». بگو: «پروردگارم منزّه است. آیا من جز بشری فرستادهشده هستم؟»
وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن یُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا
و [چیزى] مانع ایمانآوردنِ مردم نشد ـ آنگاه که هدایت برایشان آمد ـ جز اینکه گفتند: «آیا الله یک انسان را به پیامبری برانگیخته است؟»
قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَـٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا
[ای پیامبر،] بگو: «اگر در زمین [به جای انسان،] فرشتگانی بودند که [همچون شما] با آرامش راه میرفتند، قطعاً از آسمان فرشتهای را [از جنس خودشان به عنوان] پیامبر بر آنان نازل میکردیم».
قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا
بگو: «کافی است که الله میان من و شما گواه باشد. بیتردید، او همواره [نسبت] به بندگانش آگاه [و] بیناست.
وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُمۡ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِهِۦۖ وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا
و هر کس که الله او را هدایت کند، هدایتیافته[ی واقعی] است و هر کس را که گمراه سازد، هرگز جز او [= الله] دوستانی برایشان نخواهی یافت؛ و آنان را در قیامت، نابینا و گنگ و ناشنوا محشور میگردانیم [در حالی که] بر صورتهایشان [کشیده میشوند]؛ جایگاهشان دوزخ است [که] هر گاه شعلهاش فرونشیند، شرارهای [تازه] بر آنان مىافزاییم.
ذَٰلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا
این جزای آنان است؛ چرا که آیات ما را انکار کردند و گفتند: «آیا هنگامی که استخوانهایی [پوسیده و] پراکنده شدیم، دوباره با آفرینشی جدید برانگیخته میشویم؟»
۞أَوَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۡ وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ فَأَبَى ٱلظَّـٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا
آیا ندانستند الله که آسمانها و زمین را آفریده است، میتواند همانند آنان را بیافریند و اَجَلی برایشان تعیین کرده است که هیچ تردیدی در آن نیست؟ و[لى] ستمکاران جز انکار [چیزى را] نپذیرفتند.
قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «اگر شما مالک گنجینههای [بخشش و] رحمتِ پروردگارم بودید، [باز هم] از بیم خرج کردن [و تنگدستی] از انفاق خوداری میکردید؛ و انسان همواره بخیل [و تنگنظر] است».
وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۭ بَیِّنَٰتٖۖ فَسۡـَٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا
و به راستی، ما نُه معجزۀ روشن [را به عنوان نشانههای پیامبری] به موسی دادیم؛ پس از بنیاسرائیل بپرس آنگاه که [موسی] نزدشان آمد و فرعون به او گفت: «ای موسی، یقیناً تو را افسونشده میپندارم».
قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَـٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا
[موسی] گفت: «تو قطعاً مىدانى که اینها [= معجزات] را [کسی] جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است. [این معجزات،] دلایلی روشن [دربارۀ قدرت و یگانگی الله و راستگوییِ پیامبرش هستند]؛ و اى فرعون، به راستى که تو را هلاکشده [و زیاندیده] مىپندارم».
فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا
[فرعون] خواست که آنان [= بنیاسرائیل] را از آن سرزمین [مصر] بیرون کند؛ و[لی ما] او و تمام کسانی را که همراهش بودند غرق کردیم.
وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا
و پس از [نابودیِ] او به بنیاسرائیل گفتیم: «در سرزمین [شام] ساکن شوید و هنگامی که وعدۀ آخرت فرارسید، همۀ شما را با هم [به صحرای محشر] میآوریم».
وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ وَبِٱلۡحَقِّ نَزَلَۗ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا
و این [قرآن] را بهحق نازل کردیم و بهحق [و بدون هیچ تحریف و تغییری] نازل شد؛ و [ای محمد،] تو را جز بشارتگر و بیمدهنده نفرستادیم.
وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا
و قرآنى [گرانقدر] را با بیان استوار [و به مرور زمان] نازل کردیم تا آن را با درنگ [و آهستگی] برای مردم بخوانى؛ و آن را به تدریج [و بر حسب رویدادهای مختلف] نازل کردیم.
قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ
[ای پیامبر، به کافران] بگو: «[چه] به آن ایمان بیاورید یا ایمان نیاورید [فرقی به حالتان ندارد]. بیتردید، کسانى که قبل از [نزول] آن، دانش [کتابهای آسمانیِ پیشین را] یافتهاند، چون [آیات قرآن] بر آنان خوانده شود، سجدهکنان بر [زمین] مىافتند».
وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا
و میگویند: «پروردگارمان پاک و منزّه است. یقیناً وعدۀ پروردگارمان انجامشدنی است».
وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩
و [آنگاه] گریهکنان بر [زمین] مىافتند و [تلاوتِ قرآن و تدبر در آیاتش] بر فروتنیشان میافزاید.
قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا
بگو: «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید؛ هر کدام را که بخوانید، نیکوترین نامها براى اوست». و [ای پیامبر،] نمازت را [آنچنان] به صدای بلند نخوان [که مشرکان بشنوند] و آن را [آنقدر نیز] آهسته نخوان [که حتی اصحابت نشوند]؛ و میان این [دو حالت،] راهى [میانه] بجوى.
وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا
و بگو: «ستایش مخصوص الله است که فرزندی [برای خویش] برنگزیده است و در فرمانروایی، هیچ شریکی ندارد و هرگز خوار و ناتوان نمیگردد که [نیاز به دوست و] کارساز داشته باشد» و او را بزرگ بدار؛ بزرگداشتی شایسته.
Al-Isrā’
مکی و ۱۱۱ آیه است.
آیهی ۱:
﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ١﴾[الإسراء: ۱]. «پاک و منزّه است آن (خدایی) که بندۀ خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد که در پیرامونش برکت نهادهایم، تا برخی از نشانههای خود را بدور بنمایانیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست».
خداوند متعال در این آیه پاکی و بزرگی ذات پاکش را بیان میدارد، خدایی که کارهای بسیار بزرگ را انجام میدهد و نعمتهای بزرگ از آن اوست. از جمله نعمتهای او یکی این است که ﴿أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا﴾در شبی، بنده و پیامبرش محمد را از مسجد الحرام که به طور مطلق بزرگترین و شریفترین مسجد است به مسجد الاقصی برد که یکی از سه مساجد فاضلی است که دارای فضیلت ویژه میباشند و جایگاه بسیاری از پیامبران میباشد.
پس خداوند در یک شب پیامبرش را تا مسافت دوری برد، و در همان شب او را به جایش برگرداند، و از نشانهها و آیات خود چیزهایی را به او نشان داد که هدایت و بصیرت و ثبات خرد او را بیشتر گردانید. و این بیانگر توجه و لطف خداوند نسبت به او بود، چرا که هۀ کارهایش را آسان نمود و نعمتهایی را به او ارزانی دارد که به وسیلۀ آن نعمتها مقامش از مقام تمامی گذشتگان و آیندگان برتر شد.
از ظاهر آیه چنین برمیآید که اسرا در اول شب بوده و از مسجد الحرام شروع شده است. اما در روایت صحیح ثابت شده که پیامبر از خانۀ امهانی به اسرا رفته است. فضیلت مجسد الحرام شامل تمامی منطقهی حرم میشود، پس همچنانکه پاداش عبادت در داخل مسجد مضاعف است، در سایر منطقهی حرم نیز پاداش مضاعف دارد.
نیز از ظاهر آیه بر میآید که پیامبر با روح و جسد به اسرا رفته است، وگرنه نشانهای بزرگ و فضیلتی عظیم به حساب نمیآمد.
احادیث فراوانی از پیامبر در مورد اسرا ثابت شده، که آنچه را در این سفر دیده بود به طور مشروح بیان مینماید. ایشان طبق این احادیث ابتدا به بیت المقدس برده شد، سپس از آنجا به آسمانها عروج کرد تا اینکه به بالای آسمانها رسید، و بهشت و جهنم و پیامبران را با مراتب مختلفی که دارند مشاهده نمود، و پنجاه نماز بر او فرض شد. سپس او به اشاره و پیشنهاد موسی چندین بار به پروردگارش مراجعه نمود تا اینکه نمازها در پنج فرض خلاسه شدند،ولی با پاداش همان پنجاه نماز. و در این شب پیامبر و امتش به افتخاراتی نایل آمدند که مقدار و اندازۀ آن را فقط خدا میداند.
خداوند در سه جا پیامبرش را به صفت بندگی متصف میسازد و از او به عنوان «عبد» نام میبرد: اول در مقام اسرا، دوم در مقام نازل کردن قرآن بر وی، سوم در مقام مبارزه مطلبی با کافران تا همانند این قرآن را بیاورند، چون او به خاطر بندگی پروردگارش به ا ین مقامهای بزرگ نایل شد.
﴿ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ﴾مسجد الاقصی، جایی است که اطرافش را مبارک گرداندهایم. یعنی با رویش درختان زیاد و جاری ساختن نهرها و پیدایش آبادانی، به آنجا برکت دادهایم. و از جمله برکت الهی برتر قرار دادن مسجد الاقصی بر دیگر مساجد به جز مسجد الحرام و مسجد النبی است و نیز از جملۀ برکتهایی که خداوند به مسجد الاقصی داده این است که در روایات از مسلمانان خواسته شده تا برای عبادت و نماز خواندن در مسجد الاقصی بهسوی آن درخت سفر بر بندد، و خداوند آن را به عنوان جایگاه بسیاری از پیامبران اختصاص داده است.
آیهی ۲-۸:
﴿وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا٢﴾[الإسراء: ۲]. «و به موسی کتاب دادیم و آنرا مایهی هدایت بنیاسرائیل گردانیدیم که جز من کارسازی نگیرید».
﴿ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا٣﴾[الإسراء: ۳]. «ای فرزندان کسانیکه آنها را با نوح سوار کشتی کردهایم، به راستی که او بندهای سپاسگذار بود».
﴿وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَیۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا کَبِیرٗا٤﴾[الإسراء: ۴]. «و در کتاب (= تورات) به بنیاسراییل اعلام کردیم که دوبار در سرزمین تباهی میورزید و با سرکشی بزرگی سر به طغیان بر خواهید داشت».
﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِۚ وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا٥﴾[الإسراء: ۵]. «پس چون وعدۀ نخستین آن دو فرا رسد، بندگان بس پیکارگر خود را بر شما انگیخته میدارم، پس خانهها را تفتیش میکنند، و این وعده، انجام پذیرفتنی است».
﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا٦﴾[الإسراء: ۶]. «سپس شما را بر آنان چیره گردانیدیم و با اموال و فرزندان یاریتان دادیم و تعداد نفراتتان را افزونتر گردانیدیم».
﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَاۚ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِیَسُُٔواْ وُجُوهَکُمۡ وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا٧﴾[الإسراء: ۷]. «اگر نیکی کنید برای خودتان نیکی میکنید، و اگر بدی کنید به خودتان بدی میکنید، پس چون وعدۀ دیگر فرا رسد (باز بندگانمان را میفرستیم) تا شما را بد حال سازند و وارد مسجد شوند چنان که بار نخست بدان داخل شدند و بر هر که هر چه دست یابند بکشند و درهم کوبند».
﴿عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا٨﴾[الإسراء: ۸]. «امید است پروردگارتان به شما رحم کند، و اگر برگردید ما هم بر میگردیم و جهنم را زندانی برای کافران ساختهایم».
در بسیاری جاها خداوند نبوت محمد صو نبوت موسی ÷و کتاب و شریعت او دو پیامبر را با هم مقایسه مینماید، چون کتابهای این دو پیامبر بهترین کتاب، و شریعت آنان کاملترین شریعت میباشند، و نبوت این دو پیامبر برترین نبوت است، و بیشترین مومنان پیروان این دو پیامبر میباشند. بنابر این در این جا فرمود:
﴿وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ﴾و به موسی کتاب تورات را دادیم، ﴿وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ﴾و آن را مآیهی هدایت بنیاسرائیل گردانیدیم که با استفاده از آن در تاریکیهای جهالت بهسوی آگاهی بر حق راه مییابند و هدایت میشوند ﴿أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا﴾و به آنان گفتیم که جز من کار سازی نگیرد. و به همین هدف کتاب را بهسوی آنها فرو فرستادیم تا تنها خدا را بپرستند، و بهسوی او باز گردند و تنها او را وکیل و کارساز و مدبر خویش در امر دین و دنیای خود قرار دهند، و به کسی دیگر غیر از او که نمیتواند کاری بکند و به آنها سودی برساند دست به دامان نشوند.
﴿ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍ﴾ای فرزندان کسانیکه ما بر آنها منت گذاردییم و همراه نوح آنان را سوار کشتی نمودهایم، ﴿إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا﴾به راستی که او (= نوح) بندهای سپاسگذار بود. در اینجا خداوند نوح را میستاید، چون او شکر خدا را به جای آورد و شکر گذاری متصف بود و خداوند فرزندان او را تشویق مینماید که در شکر گذاری از او پیروی کنند و وی را پیشوای خود قرار دهند، و نعمتهایی را که خداوند به آنان ارزانی نموده است، یاد کنند، چرا که آنها را باقی گذارد و خلیفهی زمین قرار داد، و دیگران را غرق نمود.
﴿وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ﴾و بنیاسرائیل را در کتابشان با خبر ساختیم و به آنان وعده نمودیم که دوباره در زمین تباهی و فساد ارتکاب گناهان، و ناسپاسی نعمتهای خدا، و سرکشی و برتریجویی و تکبر ورزیدن از آنها سر خواهد زد، و چون یک بار تباهی و سرکشی از آنان سر زد خداوند دشمنان را بر آنها مسلط گرداند و از آنان انتقام گرفت و خداوند با این عمل، آنها را ترساند و برحذر داشت تا شاید بر گردند و پند پذیرند. ﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا﴾و هنگامی که نخستین آن دوبار فساد فرا رسد و فساد کنند، ﴿بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ﴾بر حسب تقدیر و مبر مبنای قانون ما در جهان هستی و به علت مجازات فسادتان بندگانی قدرتمند را بر شما مسلط میکنیم. ﴿أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ﴾بندگانی بس پیکارگر را به که دارای شحجاعت و لشکر فراوان و اسلحه و سازو کار نظامی هستند بر شما مسلط و غالب میگردانیم، شما را میکشند و فرزندانتان را به اسارت میگیرند و اموالتان را غارت مینمایند.
﴿فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِ﴾آنها خانهها را تفتیش و هر جایی را جستجو مینمایند، و حرمت خانهها را هتک کرده و وارد مسجد الحرام میشوند و در آن فساد و تباهی میورزند. ﴿وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا﴾و این وعده انجام پذیرفتنی است و حتماً به وقوع میپیوندد، چون علتش در آنها وجود دارد. مفسرین در تعیین کسانی که مسلط میشوند اختلاف نمودهاند، اما همه در این اتفاق دارند که گروهی کافر و اهل عراق، یا شبه جزیرۀ عربستان یا جایی دیگر (از همین نواحی) هستند. و هنگامی که گناهان به کثرت در میان بنی اسرائیل رواج یافت و بسیاری از دستورات شریعت خود را ترک نمودن و در زمین فساد و سرکشی کردند خداوند کافران را بر آنها مسلط نمود.
﴿ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ﴾سپس شما را بر کسانی که بر شما مسلط شده بودند چیره گرداندیم و آنها را از سرزمین خود بیرون راندید. ﴿وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ﴾و با اموال و فرزندان یاریتان دادیم. یعنی روزیهایتان را زیاد نمودیم و تعدادتان را افزون گرداندیم و شما را از آنها قویتر و قدرتمندتر نمودیم. ﴿وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا﴾و تعداد نفراتتان شما را از آنها بیشتر نمودیم. و این به خاطر نیکوکاری و تسلیم شدن شما به درگاه خداوند و فروتنیتان بود. (﴿إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ﴾اگر نیکی کنید برای خودتان نیکی میکنید، چرا که فایدهاش ب خود شما بر میگردد، حتی در دنیا نیز همانطور که مشاهده نمودید بر اثر نیکوکاری بر دشمانتان پیروز شدید. ﴿وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَا﴾و اگر بدی کنید به خودتان بدی میکنید،و زیان آن به خودتان بر میگردد، همانطور که خداوند به شما نشان داد، آنگاه که بدی کردید و دشمنانتان را بر شما مسلط گرداند.
﴿فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ﴾و چون وعدۀ دیگر فرا رسد یعنی هنگامی که برای بار دوم فساد کنید، دشمنان را (دگربار) بر شما مسلط میکنیم، ﴿لِیَسُُٔواْ وُجُوهَکُمۡ﴾تا با پیروز شدن بر شما و به اسارت گرفتنتان حال شما را بگیرند، ﴿وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾و تا وارد مسجد الاقصی شوند چنانکه بار نخست بدان داخل شدند. ﴿وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا﴾و تا بر هر چه چیره گردند آن را یکسره نابود و تخریب کنند، ÷پچس خانهها و مساجد و کشتزارهایتان خراب و ویران نمایند.
﴿عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡ﴾امید است پروردگارتان به شما رحم کند و شما را بر آنها پیروز بگرداند. خداوند به آنها رحم کرد و حکومت و قدرت را به آنان داد. و آنها را تهدید نمود که اگر دست به ارتکاب گناه بزنید، ﴿وَإِنۡ عُدتُّمۡ﴾و به تباهکاری و فساد کردن باز گردید، (عُدْنَا)ما هم به مجازات و کیفر رساندن شما بر میگردیم و بنی اسرائیل به فساد و تباهکاری بازگشتند بنابراین، پیامبرش محمد صرا بر آنها مسلط نمود و خداوند به خاطر فساد کردن از آنها انتقام گرفت، و این سزای دنیاست. و عذابی که نزد خداوند برای آنهاست بزرگتر و سختتر است. بنابر این فرمود: ﴿وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا﴾و جهنم را زندانی برای کافران گرداندهایم که وارد آن میشوند و در آن برای همیشه باقی میمانند و هرگز از آن بیرون نمیشند واین هشداری است برای مسلمانان که از ارتکاب گناه بپرهیزند تا به آنچه بنی اسرائیل بدان گرفتار شدند دچار نشوند، زیرا سنّت و قانون خداوند یکی است و دگرگون نمیشود.
و هرکس در مسلط شدن و چیره گشتی کافران و ستمگران بر مسلمین تأمل کند، میداند که کافران و ستمگران به خاطر گناهانی که مسلمانان مرتکب شدهاند و بر آنان مسلط شده ان و این انتقام بدیهای است که مرتکب شدهاند و هرگاه به قران و سنت پیامبرش عمل نمایند خداوند به آنها در زمین قدرت میدهد و آنان را بر دشمنانشان پیروز میگرداند.
آیهی ۹-۱۰:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا٩﴾[الإسراء: ۹]. «همانا این قرآن به راهی هدایت میکند که آن استوارتر است، و به مؤمنانی که کارهای شایسته و پسندیده میکنند مژده میدهد که آنان پاداشی بزرگ دارند».
﴿وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٠﴾[الإسراء: ۱۰]. «(و نیز خبر میهد) کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند برایشان عذاب دردناکی آماده کردهایم».
خداوند متعال از شرافت و عظمت قرآن خبر میدهد که، ﴿یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ﴾آدمی را به استوارترین و برترین و مستقیمترین عقاید و اعمال و اخلاق هدایت میکند، پس هرکس به آنچه قرآن بهسوی آن فرا میخواند عمل نماید د ر همۀ کارها کاملترین و هدایت شدهترین و استوارترین مردمان خواهد بود. ﴿وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾و به مومنانی که کارهای شایسته و پسندیده از قبیل واجبات و مستحبات انجام میدهند مژده میدهد که، ﴿أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا﴾آنان پاداش بزرگی دارند، پاداشی که خداوند آنرا در بهشت برایشان تهیه نموده و حالت و کیفیت آن را کسی جز خداوند نمیداند. ﴿وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٠﴾و به مومنان مژده میدهد کسانی که به قیامت ایمان نمیآورند عذاب دردناکی خواهند داشت. پس قرآن مشتمل بر بشارت و بیم دادن است، و اسبابی که به وسیلۀ آن مژده به دست میاید در قرآن بیان شده و آن ایمان و عمل صالح است، و آنچه که به سبب آن انسان سزاوار بیم و تهدید میگردد کارهای منافی ایمان و عمل صالح میباشد.
آیهی ۱۱:
﴿وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا١١﴾[الإسراء: ۱۱]. «و انسان دعای شر میکند، همانگونه که دعای خیر میکند، و انسان شتابکار است».
و این به خاطر جهالت و نادانی انسان و شتابگری وی است که به هنگام خشم، علیه خود و فرزندان و مالش دعای بد میکند، همانگونه که برای کارهای خوب شتاب دست به دعا بر میدارد، اما خداوند به لطف خویش دعای خیر او را میپذیرد و دعای بد او را نمیپذیرد. ﴿وَلَوۡ یُعَجِّلُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ ٱلشَّرَّ ٱسۡتِعۡجَالَهُم بِٱلۡخَیۡرِ لَقُضِیَ إِلَیۡهِمۡ أَجَلُهُمۡ﴾[یونس: ۱۱]. «و اگر خداوند شر و بدی را زود بر انسان فرود میآورد آنگونه که انسانها برای آمدن خیر شتابزده هستند، وقت و مدتشان تمام میشد».
آیهی ۱۲:
﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا١٢﴾[الإسراء: ۱۲]. «و شب و روز را دو نشانه قرار دادهایم، و نشانۀ شب را ناپیدا ساختیم و نشانه روز را روشن گردانیدیم تا از فضل پروردگارتان بهرهمند گردید، و تا شمار سالها و حساب را بدانید، و ما هر چیزی را به تفصیل بیان نمودهایم».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِ﴾و شب و روز را دو نشانه قرار دادهایم، که بر کمال قدرت خدا گستردگی رحمت او دلالت نموده و دال بر این هستند که عبادت جز برای خدا شایستۀ کسی نیست.
﴿فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ﴾و نشانۀ شب را ناپیدا ساختیم. یعنی آن را تاریک نمودیم تا مردمان در شب بیاسایند و آرام بگیرند.
﴿وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ﴾و نشانه روز را روشن گردانیدیم، ﴿لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ﴾تا از فضل پروردگارتان بهرهمند گردید، و به زندگی و کارها وتجارتها و سفرهایتان بپردازید، ﴿وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَ﴾و در پرتو پیاپی آمدن شبها و روزها و منازل مختلفی که ماه میپیماید شمار سالها و حساب را بدانید، و منافع وامور زندگی خود را بر مبنای آن قرار دهید.
﴿وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا﴾و ما هر چیزی را به تفصیل بیان نمودهایم. یعنی آیات را به شیوههای مخلتف بیان کردهایم. تا هر حکمی مشخص شود، و حق از باطل روشن گردد. همانطور که خداوند متعال فرموده است. ﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖ﴾[الأنعام: ۳۸]. «ما در این کتاب در رابطه با بیان هیچ چیزی کوتاهی نکردهایم».
آیهی ۱۳-۱۴:
﴿وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا١٣﴾[الإسراء: ۱۳]. «و ما اعمال هر کسی را به گردنش آویختهایم و روز قیامت کتابی را برای وی بیرون میآوریم که آن را بازگشوده ببیند».
﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤﴾[الإسراء: ۱۴]. «(در آن روز به او گفته میشود): کارنامۀ خود را بخوان، کافی است که خود امروز حسابگر خویشتن باشی».
و دراین جا خداوند از کمال دادگری خویش خبر میدهد واینکه نامۀ اعمال هر کسی به گردنش آویخته میشوند. یعنی خیر و شری که انجام داده است خداوند آن را همراه او قرار میدهد، و از او به کسی دیگر سرایت نمیکند و اندازه به خاطر کار و عمل کسی دیگر مورد محاسبه قرار نمیگیرد، و کسی دیگر نیز به خاطر عمل او محاسبه نمیشود.
﴿وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا١٣﴾و روز قیامت کتابی را برای وی بیرون میآوریم که آن را باز گشوده میبیند و خیر و شر و اعمال کوچک و بزرگ او در آن وجود دارد، و به وی گفته میشود.﴿ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا١٤﴾کارنامۀ خود را بخوان، کافی است که خود امروز حسابگر خویشتن باشی. و این بزرگترین دادگری و انصاف است که به بنده گفته شود: خود حسابگر خویشتن باش تا آنچه را که سبب مجازات او میشود بداند.
آیهی ۱۵:
﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا١٥﴾[الإسراء: ۱۵]. «هر کس که راه یابد به سود خودش راه مییابد، و هرکس گمراه شود به زیان خودش گمراه میشود، و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، و ما عذاب نخواهیم داد مگر اینکه پیامبری را بفرستیم».
یعنی هدایت هر کسی به سود خودش میباشد و گمراهی هر کسی به زیان خودش است و هیچکس بار گناه کسی دیگر را به دوش نمیکشد، و به اندازۀ ذرهای از شر و بدی را نمیتواند از او دور نماید. و خداوند عادلترین عادلان است. هیچکس راعذاب نمیدهد تا وقتی که به وسیلۀ پیامیری بر او اقامۀ حجت شود، سپس آن حجت را نپذیرد و اما هرکس که از حجت پیروی نماید یا اینکه حجت بر او اقامه نشده باشد، خداوند متعال او را عذاب نمیدهد واز این آیه استدلال شده است کسانی که در برههای زیستهاند که پیامبری در آن مدت مبعوث نشده «اهل فتره»، و کودکان مشرکین که در کودکی کردهاند، خداوند آنان را عذاب نمیدهد، چرا که پیامبری بهسوی آنها فرستاده نشده است و خداوند از ظلم و ستم پاک و مبرا است.
آیهی ۱۶-۱۷:
﴿وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا١٦﴾[الإسراء: ۱۶]. «و چون بخواهیم (مردمان) شهری را هلاک کنیم خوشگذرانان و سرکشان آن شهر را وا میداریم تا در آن به فسق و فجور بپردازند، پس فرمان (عذاب) بر آن (شهر) محقق میشود و سخت آن (شهر) را نابود سازیم».
﴿وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِنۢ بَعۡدِ نُوحٖۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا١٧﴾[الإسراء: ۱۷]. «و چه نسلها را پس از نوح هلاک و نابود گرداندهایم، و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بدانها بیناست».
خداوند متعال خبر میدهد که هرگاه بخواهد شهری از شهرهای ستمگران را نابود و هلاک نماید و به وسیلۀ عذاب آن را ریشه کن کند سرنوشت خوشگذرانان و سرکشان آن جا را چنین رقم میزند که در آن به فسق و فجور بپردازند و سرکشی آنان شدت یابد، ﴿فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ﴾و فرمان و نوع عذاب بر آنها واجب قطعی گردد، فرمانی که رد شدنی نیست. ﴿فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا﴾و سخت آن را نابود میسازیم. و در هم میکوبیم.
ملتهای زیادی بعد از قوم نوح زیستهاند مانند قوم عاد و ثمود و لوط و دیگر کسانی که آنگاه سرکشی آنان شدت یافت و ناسپاسی و کفرشان فزونی گرفت خداوند به وسیلهی عذاب بزرگ خود آنان را مجازات نمود و نابود گرداند. ﴿وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا﴾و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بدانها بیناست. پس بندگان بیم این را ندارند که خداوند بر آنها ستم کند و یا اینکه آنها را به خاطر کاری که نکردهاند مجازات نماید.
آیهی ۱۸-۲۱:
﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا١٨﴾[الإسراء: ۱۸]. هرکس که (دنیای) زودگذر را بخواهد، در آن هرچه را بخواهیم زود به او میدهیم، سپس جهنم را برایش مقرر میداریم که در آن (آتش به صورت) خوار و رانده شده درمیآید.
﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا١٩﴾[الإسراء: ۱۹]. و هر کس که آخرت را بخواهد و برای آن تلاش سزاوار انجام دهد در حالی که مومن است. این چنین کسانی کوشش و تلاششان مورد سپاس و تقدیر قرار میگیرد.
﴿کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا٢٠﴾[الإسراء: ۲۰]. «و (پیاپی) به هر یک از اینان و آنان از بخشش پروردگارت میدهیم، و بخشایش پروردگارت (از هیچ کس) منع نگشته است».
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا٢١﴾[الإسراء: ۲۱]. «بنگر که چگونه برخی را بر برخی دیگر برتری دادهایم، و بیگمان درجات آخرت به مراتب افزونتر و بزرگتر است».
خداوند متعال خبر میدهد که ﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ﴾هرکس دنیای زودگذر را بخواهد، برای آن تلاش نماید و آغاز و پایان خلقت را به فراموشی بسپارد، از بهرهها و کالاهای دنیا آنچه را که خداوند میخواهد از آنچه که در «لوح محفوظ» برایش مقدور نموده است هر چه زودتر به او میدهد، اما کالای دنیا فایدهای برای آدمی ندارد و ماندگار نیست.
﴿جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا﴾سپس در جهان آخرت جهنم را برای او مقرر میدارد و بهرۀ او میسازد، و در حالی که رسوا و رانده شده و از جانب خداو مخلوقش مورد نکوهش است و از رحمت الهی دور است به آن در میآید و خداوند او را رسوا میسازد و عذاب میدهد. ﴿وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا﴾و هرکس آخرت را بخواهد و برای آن تلاش شایسته انجام دهد، تلاشی که کتابهای آسمانی و احادیث نبوی به آن فرا خواندهاند، و به اندازۀ توانش برای رسیدن به آن عمل نماید، ﴿وَهُوَ مُؤۡمِنٞ﴾درحالیکه به خدا و فرشتگان، و کتابها و پیامبران و روز قیامت ایمان داشته باشد، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا﴾این چنین کسانی تلاششان بیاجر نمیماند. یعنی تلاش آنها مورد قبول واقع میگردد، و رشد داده میشود، و برایشان ذخیره میگردد، و پاداش و ثواب آنها در نزد پروردگارشان خاهد بود. با این وجود آنان بهرۀ خویش را از دنیا هم از دست نمیدهند و خداوند (بهرۀ دنیوی را نیز) به هر یک از آنان میدهد، چون دنیا (نیز) بخشش و احسان خداوند است.
﴿وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا﴾و بخشایش پروردگارت هرگز از کسی منع نگشته است، بلکه تمام خلق از سر فضل واحسان خداوند از آن بهرهمند میشوند. ﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ﴾بنگر که چگونه در دنیا برخی از مردم را بر برخی دیگر به وسیلۀ فراوانی و کمی روزی و دارایی تنگدستی و علم و جهل و عقل و بیخردی و دیگر چیزهایی که خداوند به وسیلۀ آن برخی از بندگانش را بر برخی دیگر برتری داده است، برتری دادهایم، ﴿وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا﴾و آخرت دارای بزرگتر و برتری است و نعمتها و لذایذ دنیا به هیچ صورت با نعمتهای آخرت قابل مقایسه نیستند و کسانی که در کاخهای بلند و لذتهای متنوع و شادیها و خوبیهای فراوان قرار دارند، با کسانی که در آتش سوزان جهنم میغلتد و عذاب دردناکی دارند و خداوند از آنها خشنود نیست خیلی تفاوت دارند، بیتفاوتی که هیچکس نمیتواند آنرا محاسبه نماید.
آیه ۲۲:
﴿لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا٢٢﴾[الإسراء: ۲۲]. «با خداوند معبود دیگری قرار مده تا نکوهش شده (و) بییاور بنشینی».
این چنین معتقد مباش که یکی از مخلوقها سزاور چیزی از عبادت است و هیچ کدام از مخلوقات را با خداوند شریک مگردان، زیرا چنین چیزی سبب مذمت و رسوایی میگردد و خداوند و فرشتگان و پیامبرانش از شرک نهی کردهاند و عمل شرکت به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است و برای شرک نمهای زشت و صفتهای زشتی قرار دادهاند، و فردی که دست به شرک میزند زشتترین مخلوق میبا شد، و به اندازهای که رابطهاش را با خداوند قطع نموده است در امر دین و دنیای خود رسوا میگردد. پس هرکس که دست به دامان غیر خدا شود او بییاور است و به همان چیزی سپرده میشود که دست به دامان آن شده است. و هیچ مخلوقی نمیتواند دیگران را سودی ببخشد مگر اینکه خداوند بخواهد. و هرکس معبودی دیگر با خداوند شریک بگرداند مورد نکوهش قرار میگیرد و خوار و رسوا میشود و هرکس خداوند را یکی بداند و دین و عبادت را تنها برای او انجام دهد و فقط به وی روی آورد، چنین فردی مورد ستایش است و در همۀ حالات یاری میشود.
آیهی ۲۳-۲۴:
﴿وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا٢٣﴾[الإسراء: ۲۳]. «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آنها یا هر دوی ایشان در نزد تو به سن پیری رسیدند، به آنان «أف» مگو، و بر سر ایشان فریاد مزن و محترمانه با آن دو سخن بگو».
﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا٢٤﴾[الإسراء: ۲۴]. «و از روی مهربانی بال فروتنی را برای آنان بگستران و بگو: پروردگارا! به آنان رحم کن همانگونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نمودند».
وقتی که خداوند از شرک نهی کرد به توحید و یکتاپرستی نیز دستور داد و فرمود: ﴿وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ﴾و پروردگارت در قالب فرمان دینی و شرعی حکم نمود که کسی از اهل زمین و آسمانها را، خواه زنده باشند یا مرده نپرستید، ﴿إِلَّآ إِیَّاهُ﴾مگر او یعنی تنها را و را بپرستید، چون یگانه و یکتا و بینیاز است و دارای تمام صفتهای کمال میباشد، و از هر صفتی، بزرگترین و برترین آنرا داراست، به صورتی که هیچ کدام از مخلوقاتش در آن صفت با او مشابهتی ندارند. اوست که نعمتهای ظاهری و باطنی را داده و همۀ آفتها را دور مینماید. آفریننده و روزی دهنده است و تنها اوست که به تدبیر تمام امور میپردازد. پس او همۀ این کارها را تنها انجام میدهد و کسی دیگر با او مشارکتی ندارد.
سپس خداوند بعد از بیان حق خویش، به بیان حق پدر ومادر پرداخت و فرمود: ﴿وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًا﴾و با انواع نیکیها به پدر و مادر نیکی کنید و گفتار و کردارتان با آنها نیکو باشد. چون پدر و مادر سبب به وجود آمدن آدمی هستند، و نسبت به فرزند محبت فراوان دارند، که این امور ایفای حق آنها را واجب میکند، و اینکه با آنها به نیکی رفتار شود.
﴿إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا﴾و هر گاه پدر ومادر به سن پیری رسیدند، که انرژی و قدرت انسان در این سن ضعیف میشود و نیازمند مهربانی و نیکی میشوند، ﴿فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ﴾حتی اف به آنان مگو، و کلمۀ «اف» پایینترین مراتب اذیت و آزار است. یعنی کوچکترین آزاری به آنها نرسانید. ﴿وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا﴾و بر سر ایشان فریاد مزن و به خشونت با آنها سخن مگوی، ﴿وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا﴾و با سخنان محترمانه با آن و سخن بگو و در سخن گفتن با آنها کلماتی را بر زبان بیاور که آن کلمات را دوست میدارند. و مودبانه و با مهربانی با پدر و مادر سخن بگوی، و سخنان نرم بگوی که دل آنان را شاد کند و به آنان آرامش بخشد. و این با توجه به حالتها و عادتها وزمانها فرق مینماید.
﴿وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ﴾و از روی مهربانی، بال فروتنی برای آنان بگستران. یعنی با چشمداشت ثواب و پاداش آخرت، در برابر آنها فروتن باش، نه به خاطر ترس از آنها یا به خاطر امید داشتن به ثروت و دارایی آنان، و دیگر اهدافی که انسان به خاطر آن پاداش آخرت را از دست میدهد ﴿وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا﴾و در مقابل ایکه تو را در کودکی تربیت نموده و بزرگ کردهاند، آنها را مرده یا زنده دعا کن تا مورد مرحمت خدا قرار بگیرد.
از این آیه چنین فهمیده میشود که هر اندازه پدر و مادر در امر تربیت فرزندان بیشتر بکوشند حقشان بیشتر است. و همچنین غیر از پدر ومادر نیز که انسان را به صورت شایسته در امور دین یا دنیا تربیت نمایند بر آدمی حق دارند.
آیهی ۲۵:
﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمۡۚ إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّٰبِینَ غَفُورٗا٢٥﴾[الإسراء: ۲۵]. «پروردگارتان به آنچه در دلهایتان است آگاه است. اگر نیکوکار باشید، بدانید که او در حق توبه کاران همیشه بخشنده است».
پروردگارتان به خوبی و بدیی که آن را در دل پنهان میدارید آگاه است و او به چسمها و مالیتان نمینگرد، بلکه به اعمال و دلهایتان و خیر و شری که در آن است نگاه میکند. ﴿إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ﴾اگر افراد شایسته و بایستهای باشید، به این صورت که اراده و اهداف شما بر محور خشنودی خداوند دور بزند و به آنچه که شما را به او نزدیک مینماید علاقهمند باشید و اهداف غیر خدایی در دلهایتان نباشد، ﴿فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّٰبِینَ غَفُورٗا﴾او برای کسانی که در همۀ اوقات بهسوی او باز میگردند آمرزنده است.
پس هرکس که خداوند از قلبش اطلاع یافت و دانست که در آن چیزی جز اثابت و بازگشت بهسوی خدا و محبت او و محبت آنچه که وی را به خدا نزدیک مینماید وجود ندارد، چنین کسی گرچه در بعضی اوقات به اقتضای سرشت اسنان گناهانی از او سر بزند اما خداوند او را میآمرزد و اشتباهات گذرا و عارضی وی را میبخشاید.
آیه ۲۶-۳۰:
﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا٢٦﴾[الإسراء: ۲۶]. «و حق خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپردازد و به هیچ وجه اسراف مکن».
﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِۖ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ کَفُورٗا٢٧﴾[الإسراء: ۲۷]. «بیگمان تبذیرکنندگان برادران شیاطین هستند، و شیطان پروردگارش را ناسپاس بود».
﴿وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا٢٨﴾[الإسراء: ۲۸]. «و اگر از آنان به خاطر طلب رحمت پروردگارت که بدان امید داری، رویگردان میشوی، پس با آنان سخنی نرم بگوی».
﴿وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا٢٩﴾[الإسراء: ۲۹]. «و دست خود را بر گردنت بسته مدار و به تمامی آنرا گشاده مساز که آنگاه ملامتزده (و) درمانده بنشینی».
﴿إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا٣٠﴾[الإسراء: ۳۰]. «بیگمان پروردگارت روزی را برای هرکس که بخواهد فراخ و گسترده مینماید و روزی هرکس را که بخواهد کم و تنگ میگرداند، چرا که خدا به بندگانش آگاه و بیناست».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ﴾و به خویشاوند حقش را بده، یعنی نیکی و احسان واجب و سنت را در حق او انجام بده، و این حق با تفاوت حالات خویشاوندان و نیاز و عدم نیاز آنان فرق مینماید. ﴿وَٱلۡمِسۡکِینَ﴾و حق بینوا اعم از زکات و غیره به او بده تا بیتوانییاش برطرف شود. ﴿وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ﴾و حق فرد در راه مانده را بپرداز. ﴿وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا﴾و تبذیرمکن. یعنی به همۀ نیازمندان طوری بدهد که خودش ضرر نکند، و از اندازۀ مناسب بیشتر نباشد، زیرا چنین کاری تبذیر و باد دستی است که خداوند از آن نهی کرده و فرموده است.
﴿إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِ﴾بیگمان باد دستان برادران شیطان جز به خصلتهای زشت دعوت نمیدهد، پس انسان را به بخل دعوت میکند، و هرگاه انسان از او سرپیچی نماید او را به اسراف و باد دستی و ولخرجی فرا میخواند. و خداوند متعال به منصافهترین و میانه روانهترین کارها دعوت میکند و انسان را به خاطر آن میستاید. همانطور که در مورد بندگان رحمن فرموده است: ﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا٦٧﴾[الفرقان: ۶۷]. «و کسانیکه وقتی انفاق نمایند اسراف نمیکنند و بخل نیز نمیورزند و میان این دو حالت پایدار هستند».
و در اینجا فرمود: ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ﴾و دست خود را بر گردنت بسته مدار و این کنآیه از شدت بخل است. ﴿وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ﴾و به تمامی آن را گشاده مساز، که آنگاه در آنچه که شایسته نیست، و افزون از اندازۀ لازم انفاق میکنی. ﴿فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا﴾و آنگاه ملامت زده و درمانده خواهی بود. یعنی به خاطر کاری که کردهای ملامت شده، و دست خالی میمانی، نه مالی در دست داری و نه به خاطر از دست دادن مال مورد ستایش قرار میگیری.
دستوری که در اینجا در رابطه با انفاق به خویشاوندان داده شده در صورتی است که انسان توانایی ان را داشته باشد، اما اگر مالی نداشت یا خرج خودش سنگین و مشکل بود خداوند متعال دستور دادهاست که در آن صورت خویشاوندان و غیره را به صورت زیبایی پاسخ بدهد. پس فرمود:
﴿وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا﴾و اگر از بخشیدن و دادن به آنها روی بگردانی و آن را برای وقتی دیگر و به امید اینکه خداوند به تو توانایی بخشش را بدهد، به تأخیر بیاندازی، ﴿فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا﴾به نرمی و مهربانی با آنان سخنی بگوی. و به آنان وعده بده که در فرصت مناسب و چنانچه امکان کمک فراهم شود آنان را کمک خواهی کرد، و از اینکه در حال حاضر نمیتوانی کمکشان بنمایی از آنان عذر خواهی کن تا با آسایش خاطر از پیش تو بروند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿قَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞ وَمَغۡفِرَةٌ خَیۡرٞ مِّن صَدَقَةٖ یَتۡبَعُهَآ أَذٗى﴾[البقرة: ۲۶۳]. «سخن نیکو و بخشش، از صدقهای که به دنبال آن منت گذاردن فرد مورد اذیت قرار میگیرد بهتر است»، و این نیز از لطف خداوند نسبت به بندگان میباشد که به آنها دستور داده است تا منتظر رحمت و رزق و روزی وی باشند، زیرا انتظار چنین چیزی عبادت است و همچنین وعده دادن به بینوایان و خویشاوندان مبنی بر این که به آنها صدقه خواهد داد، عبادت است، چون اراده کردن انجام کار نیک نیز نیکی به حساب میآید. بنابر این شایسته است که انسان آنچه از کار خیر که در توانایی اوست انجام دهد، و آنچه را که نمیتواند انجام دهد نیت انجام دادنش را داشته باشد تا به او پاداش برسد، چه بسا خداوند به خاطر انتظار و امید وی آن کار را برایش آسان بگرداند.
سپس خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ﴾بیگمان پروردگارت روزی را برای هرکس که بخواهد فراخ و گسترده مینماید و روزی هرکس را که بخواهد کم و تنگ میگرداند، و این عین حکمت الهی است. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا﴾چرا که خدا به بندگانش آگاه و بیناست. پس آنچه که به صلاح بندگان است به آنها میدهد و به لطف و احسان خود به تدبیر امور آنها میپردازد.
آیهی ۳۱:
﴿وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُمۡ خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِیَّاکُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ کَانَ خِطۡٔٗا کَبِیرٗا٣١﴾[الإسراء: ۳۱]. «و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید، ما به آنان و (به) شما روزی میدهیم، به راستی که کشتن آنان گناه بزرگی است».
و این بیانگر رحمت الهی نسبت به بندگان میباشد، چرا کهاو از پدر و مادر نسبت به بنده مهربانتر است، پس پدر و مادر را از کشتن فرزندانشان به خاطر ترس فقر و تنگدستی نهی نموده، و روزی همه را بر عهده گرفته، و خبر داده که کشتن فرزندان گناه بزرگی است یعنی از بزرگترین گناهان کبیره میباشد، چون کسی که به خود جرأت میدهد و کودکان بیگناه را به قتل میرساند هیچ مهر و شفقتی در دل ندارد.
آیهی ۳۲:
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا٣٢﴾[الإسراء: ۳۲]. «و به زنا نزدیک نشوید، که زنا گناه بسیار زشت، و بد راهی است».
نهی از نزدیک شدن به زنا از نیه از انجام زنا بلیغتر است، چون این نهی شامل نهی از تمام مقدمات و انگیزههای زناست. زیرا «هرکس در کنار و اطراف مزرعه و محل قرق شده بچرخد، به زودی در آن میافتد»، به ویژه این که در بسیاری از نفسها انگیزۀ بسیار قوی برای انجام این کار وجود دارد. و خداوند زنا را چنین توصیف نموده است: ﴿کَانَ فَٰحِشَةٗ﴾زنا گناه بسیار زشتی است که از دیدگاه عقل و شریعت و سرشت زشت خوانده میشود، چون زنا شکستن حرمت حق خدا و حق زن و حق خانواده و همسر و از هم پاشیدن کانون خانواده و اختلاط نسبت و نژادها و دیگر مفاسد را در بر دارد. ﴿وَسَآءَ سَبِیلٗا﴾و راه کسی که بر ارتکاب این گناه بزرگ جرأت نموده است بسیار راه بدی میباشد.
آیه ی۳۳:
﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا٣٣﴾[الإسراء: ۳۳]. «و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را حرام کرده است مگر به حق، و هرکس که از روی ستم کشته شود برای صاحب خون او قدرتی مقرر داشتهایم، ولی او نباید در کشتن زیاده روی نماید، بیگمان او یاری شونده است».
﴿وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ﴾و کسی را نکشید. و این شامل هر نفسی است که خداوند کشتن آن را حرام نموده است، خاه کوچک باشد یا بزرگ، زن باشد یا مرد، برده باشد یا آزاد، مسلمان باشد یا کافری که پیمان دارد، ﴿إِلَّا بِٱلۡحَقِّ﴾مگر در برابر حقی، م انند کشتن نفس در برابر نفس، و کشتن کسی که ازدواج کرده اما مرتکب زنا شده است، و یا مانند کشتن کسی که مرتد گشته و به آیین کفر در آمده است. و یا مانند کشتن انسان تجاوزگر در حالت انجام دادن تجاوزش، به شرطی که به جز قتل وی هیچ راه دیگری برای دفع تجاوز او وجود نداشته باشد. ﴿وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا﴾و هرکس مظلومانه و به ناحق کشته شود برای صاحب خونش که نزدیکترین وارثان و فامیلهایش میباشد حجت و دلیل آشکاری برای قصاص نمودن قاتل قرار دادهایم. نیز تسلطی تقدیری مبنی بر کشتن قاتل به او دادهایم. و این قصاص زمانی است که شرایط آن فراهم شود، مانند قاتلی که از روز قصد و تجاوز کسی را بکشد، و وجود کفائت در میان قاتل و مقتول.
﴿فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِ﴾و ولی نبایددر کشتن زایده روی و از حد تجاوز نماید، مانند اینکه گوش و بینی قاتل را ببرد یا او را با چیزی به قتل برساند که وی مقتول را با آن وسیله نکشته است، و یا اینکه کسی دیگر غیر از قاتل را بکشد. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا﴾بیگمان او یاری شونده است.
و این آیه بیانگر آن است که حق کشتن از آن ولی است. بنابر این از قاتل قصاص گرفته نمیشود مگر به اجازۀ ولی خون، و اگر صاحب خداوند ولی مقتول را برای قصاص گرفتن از قاتل و کسی که او را کمک کرده است یاری مینماید تا قاتل را بکشد.
آیهی ۳۴:
﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسُۡٔولٗا٣٤﴾[الإسراء: ۳۴]. «و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به شیوهای که نیکوتر است، تا اینکه (یتیم) به (دوران) رشدش برسد، و به عهد و پیمان خود وفا کنید، چرا که از پیمان سؤال خواهد شد».
این لطف و رحمت خدا نسبت به یتیمی است که پدرش را از دست داده، و کوچک است و هنوز مصلحت خودش را تشخیص نمیدهد. خداوند به اولیای یتیم دستور داده است تا او و مالش را حفاظت نمایند، و به اصلاح آن بپردازند. و با نیت بد به مال یتیم نزدیک نشوند، و در آن تصرف نکنند. ﴿إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ﴾مگر به شیوهای که آن بهتر است، مانند اینکه با مال یتیم تجارت نمایند و آن را در معرض خطر قرار ندهند و بکوشند تا مالش رشد کند و زیاد شود، و این حالت باید ادامه یابد تا اینکه ﴿یَبۡلُغَ أَشُدَّهُ﴾یتیم به سن بلوغ و دوران عقل و رشد برسد، وچون او سن رشد خود رسید دیگر کسی سرپرست او نیست و خودش سرپرست خود میباشد ومالش به او برگردانده میشود.
همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ﴾[النساء: ۶]. «پس اگر احساس کردید که آنها به سن رشد رسیدهاند مالهایشان را به آنان بدهید»، ﴿وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِ﴾و به عهد و پیمانی که با خدا و مردم بستهاید وفاد کنید. ﴿إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسُۡٔولٗا﴾به درستی که شما از وفای به پیمان پرسیده میشوید. پس اگر به آن وفا کنید پاداش بزرگی دارید و اگر به پیمان خود وفا نکنید گناه بزرگی بر شماست.
آیهی ۳۵:
﴿وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ إِذَا کِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا٣٥﴾[الإسراء: ۳۵]. «و هنگامی که پیمانه میکنید آن را به تمام و کمال پیمانه کنید و با ترازوی درست وزن نمایید که این کار سرانجام نیکوتر و بهتری دارد».
در اینجا به دادگری و به تمام و کمال دادن پیمانهها و وزنها دستور داده شده است، و اینکه بدون کم و کاست پیمانهها و وزنها باید داده شوند. و از هر نوع تقلب در قیمت یا کالا یا معامله نهی شده و به خیر خواهی و صداقت در آن دستور داده شده است. ﴿ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا﴾این کار بهتر است و سرانجام نیکوتری دارد، و از این راه، بنده از عقوبت خدا در امان میماند و این کار باعث برکت میشود.
آیهی ۳۶:
﴿وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا٣٦﴾[الإسراء: ۳۶]. «و از پی چیزی مرو که به آن آگاهی نداری، بیگمان گوش و چشم و دل هر یک مورد سوال واقع خواهند شد».
و از آنچه که به آن آگاهی نداری پیروی مکن، بلکه در همۀ گفتار و کردارت تحقیق کن، و گمان مبر که هر چه از روی ناآگاهی بگویی یا انجام دهی اشکالی بدان وارد نیست، ﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا﴾همانان گوش و چشم و دل هر یک اینها مورد بازخواست واقع خواهند شد. پس بندهای در رابطه با آنچه گفته و انجام داده است باید پاسخگو باشد، و از وی پرسیده میشود که اعضا و جوارحی را که خداوند برای عبادت آفریده در چه راهی به کار گرفته است، باید پاسخی برای این پرسش الهی آماده نماید، و این جواب جز با بکارگیری اعضا و جوارح در پرستش خداوند نمیپسندد مقبول نخواهد شد.
آیهی ۳۷-۳۹:
﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا٣٧﴾[الإسراء: ۳۷]. «و خرامان در زمین راه مرو، چرا که تو نمیتوانی زمین را بشکافی و به بلندای کوهها برسی».
﴿کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا٣٨﴾[الإسراء: ۳۸]. «همۀ اینها، بدیهایش نزد پروردگارت ناپسند است».
﴿ذَٰلِکَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومٗا مَّدۡحُورًا٣٩﴾[الإسراء: ۳۹]. «این (سفارشات) از امور حکمت آمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و با خداوند معبودی دیگر قرار مده که سرزنش شده و مطرود به جهنم افکنده خواهی شد».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًا﴾و در روی زمین متکبرانه و مغرورانه راه مرو، و در برابر حق خود را بزرگ مپندار و با دیدۀ تحقیر به مردم منگر. ﴿إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا﴾چرا که تو با این کارت نمیتوانی زمین را بشکافی، و نمیتوانی از نظر عظمت و والایی به بلندای کوهها برسی، بلکه با اینکار نزد خدا خوار و بیارزش میشوی، و ینز مورد نفرت مردم قرار میگیرد، و نزد آنان خوار و بیارزش خواهی شد. و با تکبر ورزیدن، در حقیقت بدترین روش اخلاقی و زشتترین خوی را به خود میگیری و بدون اینکه بتوانی به برخی از اهداف خود دست یابی. ﴿کُلُّ ذَٰلِکَ﴾همۀ امور مذکوری که خداوند در آیات گذشته از آنها نهی نمود از قبیل: ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾و با خداوند معبودی دیگر قرار مده، و نهی از نافرمانی پدر و مادر، و آنچه که بعد از آن بیان شد، همۀ این کارها ﴿کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا﴾و به زیان کسانی است که آن را انجام میدهند و خداوند این کارها را نمیپسندد.
﴿ذَٰلِکَ﴾احکام بزرگی که بیان نمودیم و آنرا توضیح دادیم، ﴿مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِ﴾از امور حکمتآمیزی است که پروردگارت به تو وحی نموده است، زیرا حکمت یعنی فرمان دادن به کارهای خوب و اخلاق شایسته، و نهی نمودن از زشتیهای اخلاقی و کارهای بد، و کارهایی که در این آیات ذکر شدند سرشار از حکمت عالی و فضایلی هستند که پروردگار جهانیان آن را به سرور پیامبران در شرفتترین کتاب خود وحی نموده است تا بهترین امت را بدان دستور دهد، پس اینها حکمت هستند و هرکس که حکمت بدو داده شود خیر فراوانی بدو داده شده است.
سپس با نهی کردن از پرستش غیر خداوند آیه را به پایان رساند. همانطور که این امور را با همین مطلب آغاز کرده بود، پس فرمود: ﴿وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ﴾و با خداوند معبودی دیگر قرار مده که در جهنم افکنده میشوی و برای همیشه در آن باقی میمانی، زیار هرکس برای خداوند شریک بگیرد، خداوند بهشت را بر او حرام نموده،و جایگاهش آتش جهنم است. ﴿مَلُومٗا مَّدۡحُورًا﴾یعنی چنانچه چیزی را شریک خدا سازی مورد سرزنش قرار گرفته و لعنت و نفرین و نکوهش خدا و فرشتگان و تمام مردم برتوست و به جهنم افکنده میشوی.
آیهی ۴۰:
﴿أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ وَٱتَّخَذَ مِنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنَٰثًاۚ إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا٤٠﴾[الإسراء: ۴۰]. «آیا پروردگارتان شما را به داشتن پسران اختصاص داده و خود از فرشتگان دخترانی را برگرفته است؟ واقعاً شما سخن بسیار بزرگی بیان میدارید».
این، انکار و اعتراض شدیدی است بر کسی که گمان میبرد برخی از آفریدههای خداوند دختران او هستند. بنابر این فرمود: ﴿أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ﴾آیا بهرۀ کامل را به شما داده و پسران را ویژه شما قرار داده است، و برای خودش از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟ چون آنها گمان میبردند که فرشتگان دختران خداوند هستند.
﴿إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا﴾واقعاً شما سخن بسیار بزرگی میگویید که بزرگترین جسارت در حق خداوند است، چرا که شما فرزند را به او نسبت دادید، که داشتن فرزند متضمن نیازمندی خدا به فرزند و بینیاز بودن برخی مخلوقات از اوست، و شما به آن بهرهای که از دیدگاهتان ناقصتر و بیارزشتر است که دختران میباشند برای خداوند حکم نمودید، و در همان حال ادعا کردید که خداوند پسرها را به شما اختصاص داده است. پس خداوند بسی برتر و والاتر است از آنچه ستمگران میگویند.
آیهی ۴۴-۴۱:
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا نُفُورٗا٤١﴾[الإسراء: ۴۱]. «و به راستی در این قرآن (حق را به روشهای) گوناگون بیان کردیم تا پند بگیرند (ولی) جز بر نفرت و گریزشان نمیافزاید».
﴿قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا٤٢﴾[الإسراء: ۴۲]. «بگو: اگر با او ـ چنان که میگویند ـ خدایانی بودند، آنگاه هر یک بهسوی صاحب عرش راهی میجستند».
﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّٗا کَبِیرٗا٤٣﴾[الإسراء: ۴۳]. «خداوند از آنچه آنان میگویند (بسیار منزّه و) خیلی والاتر و بالاتر است».
﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا٤٤﴾[الإسراء: ۴۴]. «آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند او را به پاکی یاد میکنند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه حمد وثنای وی میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید، بیگمان او بردبار و آمرزنده است».
خداوند متعال خبر میدهد که در قرآن به طرق و فنون مختلف حق را بیان داشته است. یعنی به صورت گوناگون احکام را بیان نموده و آنرا روشن کرده، و دلایل و حجتهای زیادی بر آنچه که مردم را بهسوی آن فراخوانده، آورده، و موعظه و پند ارائه داده است و تا آنچه را که به سود آنهاست بپذیرند. و همان راه را در پیش بگیرند و آنچه را که به زیانشان است بشناسند، و آن را ترک گویند. اما بیشتر مردم از آیات خدا گریزانند، چرا که از حق نفرت دارند و باطلی را که بر آن قرار دارند دوست میدارند. به همین جهت برای آن تعصبشان میدهند، و جز گریز از آیات الهی راهی دیگر را انتخاب ننمودید، و به آیات الهی گوش ندادند و به آن توجه نکردند.
و بزرگترین موضوعی که به شیوههای مختلف بیان شده و برای اثبات ان دلیل آورده شده است توحید است که اصل و اساس همۀ اصول میباشد. و خداوند به یکتاپرستی و توحید دستور داده و از ضد آن نهی نموده است، و دلایل عقلی و نقلی زیادی را بر این مطلب اقامه کرده است، طوری که اگر کسی به برخی از این دلایل گوش فرا بدهد کوچکترین شک و تردیدی در قلب او برای پذیرش توحید باقی نمیماند.
و از جمله دلایل توحید، این دلیل عقلی است که آن را در اینجا بیان نموده است: ﴿قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ﴾به مشرکان که همراه با خداوند معبودی دیگر قرار میدهند، بگو: اگر بر حسب گمان و دروغ آنها مبعودانی با خداوند بودند، ﴿إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا﴾آنگاه راهی بهسوی خدا به وسیلۀ پرستش او و بازگشت بهسوی او و تقرب جستن به او میجستند، پس چگونه بندهای که به شدت نیازمند عبادت پروردگارش میباشد معبودی دیگر با خداوند قرار میدهد؟ آیا این جز بزرگترین ستم و بیخردی چیزی دیگر است؟!!.
بر اساس این معنا این آیه، مانند فرمودۀ الهی است که میفرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ﴾[الإسراء: ۵۷]. یامبران و صالحان و فرشتگانی که ایشان به فریاد میخوانند، برای نزدیک شدن به خدا با یکدیگر رقابت مینمایند و آنچه از کارهای شایسته که انسان را به خدا نزدیک میکند و توانایی انجام آن را دارند، انجام میدهند. و مانند اینکه فرموده است: ﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ وَمَا یَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَقُولُ ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِی هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِیلَ١٧ قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ مَا کَانَ یَنۢبَغِی لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِکَ مِنۡ أَوۡلِیَآءَ﴾[الفرقان: ۱۷-۱۸]. «و روزی که آنها و آنچه را که به جای خدا میپرستیدند گرد میآورد و میگوید: «آیا شما این بندگانم را گمراه کردید یا خود راه را گم کردند؟» میگویند: خداوندا تو پاکی! هیچ احدی را نسزد که ما را به غیر از تو پرستش کند، چرا که ما بندگان تو هستیم و نیازمندان بهسوی (لطف و کرم) تو».
و احتمال دارد که معنی این آیه اینگونه باشد: ﴿قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا٤٢﴾بگو: اگر با او آن چنان که میگویند خدایانی بود در این صورت حتماً درصدد بر میآمدند که بر خداوند صاحب عرش چیره شوند و راهی برای شکست دادن خداوند میجستند و در پی غلبه بر پروردگار متعال میشدند، پس یا بر او چیره میشدند یا نه، و چنانچه غالب میشدند، ربوبیت و الوهیت از آن کسی میشد که پیروز میگردید. اما آنها میدانند و اقرار میکنند معبودانشان که به جای خدا میخوانند، شکست خورده و مغلوباند و هیچ اختیاری ندارند، پس با این وجود چرا آنها را به خدایی گرفتهاند؟
و این مانند فرمودۀ خداوند است که میفرماید: ﴿مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۢ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ﴾[المؤمنون: ۹۱]. «خداوند هیچ فرزندی را برنگرفته است و خدایی با او وجود ندارد، زیرا اگر چنین بود هر خدایی آنچه را که آفریده است، میبرد و برخی از خدایان بر برخی دیگر چیره میشدند».
﴿سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ﴾پاک و منزه است خداوند، ﴿عَمَّا یَقُولُونَ﴾از شرک و قرار دادن همتایایی برای او، ﴿عُلُوّٗا کَبِیرٗا﴾و بسیار بالا و برتر است، پس جایگاه او بلند است و کبریایی او با شکوه است و نمیتوان خدایانی را همتای او قرار داده، و هرکس چنین بگوید به گمراهی آشکار مبتلا گشته و ستم بزرگی مرتکب شده است.
به راستی که مخلوقات بزرگ در برابر عظمت او بس حقیراند و در برابر شکوه و بزرگیاش اسمانهای هفت گانه و آنچه در آنهاست و زمینهای هفت گانه و آنچه در آنهاست بس کوچک و ناچیزند! ﴿وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِ﴾[الزمر: ۶۷]. «و تمام زمین در روز قیامت در قبضۀ اوست و آسمانها به دست راست او در هم پیجیده میشوند، و جهان بالا و پایین برای بقا هستی خود نیازمند اوست». و این نیاز هیچ زمانی از آنها برطرف نمیشود و همیشه نیازمند خدا هستند و این نیازمندی، همه جانبه است چرا کهدر آفرینش و رزق و روزی و تدبیر نیازمند او هستند، پس ناچارند او را بپرستند و دوست بدارند به هنگام ناملایمات به او پناه ببرند.
﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِ﴾آسمانهای هفتگانه و زمین و تمام جانداران و درختان و گیاهان و جمادات و مردگانی که در این میان قرار دارند همگی با زبان «حال» و «قال» خداوند را به پاکی یاد میکنند. ﴿وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡ﴾اما شما تسبیح آنها را نمیفهمید. یعنی شما نحوۀ تسبیح دیگر مخلوقاتی که همزبانتان نیستند را نمیدانید، بلکه خداوند که آگاه به پنهانیهاست و به همه چیز احاطه دارد شیوۀ تسبیح آنان را میداند. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا﴾بیگمان او بردبار آمرزنده است، کسانی را که در مورد او سخن باطلی میگویند که نزدیک است از زشتی آن آسمانها تکه و پاره گردند و کوهها از بیخ برکنده شوندف در این دنیا و با شتاب به عذاب گرفتار نمیکند، بلکه به آنان مهلت داده و به آنها نعمت ارزانی داشته و به آنان روزی و سلامتی عنایت فرموده و آنان را به درگاهش فراخوانده است تا از این گناه بزرگ توبه نمایند، تاپاداش بزرگ و فراوان به آنان بدهد و گناهانشان را بیامرزد. پس اگر شیکبایی و آمرزش او نبود آسمانها بر زمین میافتادند و خداوند هیچ جنبدهای را روی زمین باقی نمیگذاشت.
آیهی ۴۸-۴۵:
﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا٤٥﴾[الإسراء: ۴۵]. «و هنگامی که قرآن را میخوانی میان تو و آنان که به قیامت ایمان نمیآورند پردهای پوشیده قرار میدهیم».
﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا٤٦﴾[الإسراء: ۴۶]. «و بر دلهایشان پوششهایی قرار میدهیم تا آن (= قرآن) را نفهمند و در گوشهای آنان سنگینی ایجاد میکنیم و هنگامیکه پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی با نفرت پشت کرده و برمیگردند».
﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٤٧﴾[الإسراء: ۴۷]. «ما بهتر میدانیم که آنان به چه منظوری به سخنان تو گوش فرا میدهند، هنگامی که پای سخنانت مینشینند و هنگامی که با هم درِ گوشی صحبت میکنند، آن زمان که ستمکاران میگویند: جز از مرد جادو زدهای پیروی نمیکنید».
﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا٤٨﴾[الإسراء: ۴۸]. «بنگر چگونه برای تو مثلها میزنند، پس گمراه شدند و نمیتوانند راهی پیدا کنند».
خداوند متعال از کیفر کسانی خبر میدهد که حق را تکذیب نموده و آن را رد کرده و از روی بر میتابند، و این که میان آنها و ایمان آوردنشان مانع ایجاد میکند، پس فرمود: ﴿وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ﴾و هنگامیکه قرآن را میخوانی که در آن موعظه و پند و هدایت و ایمان و خیر و دانش فراوان موجود است ﴿جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا﴾میان تو و آنان که به قیامت ایمان نمیآورند پردهای پوشیده قرار میدهیم. به گونهای که آنها را از فهمیدن حقیقت قرآن باز میدارد و آنانرا از درک حقایق، و از تسلیم شدن در برابر خیری که آنان را به سویش فرا میخواند باز میدارد.
﴿وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً﴾و بر دلهای آنان پرده و پوششهایی قرار میدهیم که بر اثر آن قرآن را نمیفهمند، بلکه فقط آن را میشنوند، و حجت بر آنها اقامه میشود. ﴿وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗا﴾و در گوشهایشان سنگینی ایجاد میکنیم. یعنی آنها را کر میکنیم تا آن را نشنوند، ﴿وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُ﴾و هگامی که پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد کنی و به یگانگی او دعوت دهی و آنان را از شرکت ورزیدن به وی باز داری، ﴿وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا٤٦﴾از بس که توحید را نمیپسندند و باطلی را بر آن هستند دوست دارند، با نفرت پشت کرده و میگریزند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَحۡدَهُ ٱشۡمَأَزَّتۡ قُلُوبُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِۖ وَإِذَا ذُکِرَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ٤٥﴾[الزمر: ۴۵]. «و هرگاه تنها خداوند یاد شود، آنان که به آخرت ایمان ندارند ناراحت و متنفر میشوند، و هنگامی که خدایان پنداری ایشان نام برده شوند شاد میگردند».
﴿نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِ﴾ما آنها را از بهرهمند شدن از قرآن به هنگام شنیدن آن باز میداریم، چرا که میدانیم اهداف بدی دارند و میخواهند دستاویزی برای طعنه زدن، و عیبجویی از قرآن به دست آورند. و گوش فرا دادن آنها به خاطر این نیست که رهنمون شوند و حق را بپذیرند، بلکه آنها تصمیم گرفتهاند که از قرآن پیروی نکنند. و هرکس که چنین باشد گوش فرادادنش به قرآن سودی به او نمیبخشد. بنابر این فرمود: ﴿إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ﴾هنگامی که پای سخنانت مینشینند و هنگامی که با هم در گوشی صحبت میکنند، ﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٤٧﴾آن زمان که ستمکاران با هم در گوشی صحبت میکنند و میگویند : «جز از مرد جادوزدهای پیروی نمیکنید». پس وقتی چنین ستمگرانه با خود در گوشی صحبت مینمایند و ادعا میکنند که پیامبر جادوزده است قطعاً آنان تصمیم دارند که به سخنانش بها ندهند، چرا که از دیدگاه آنان پیامبر یاوهگو است و خودش نمیداند که چه میگوید.
خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ﴾با تعجب بنگر که چه مثلهایی برای تو میزنند، که از حقیقت بسی دور است، ﴿فَضَلُّواْ﴾آنها در زدن این مثلها به بیراهه رفتهاند، یا زدن این مثلها سبب گمراهی آنان شده است. چون آنها کار خود را بر اساس این مثلهای فاسد و پوچ قرار دادهاند، و مسلم است هر چیزی را که بر امری فاسد استوار باشد نیز از اساس فاسد و تباه میباشد ﴿فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا﴾پس نمیتوانند راهی (به سوی حق و هدایت) پیدا کنند. یعنی به هیچسویی راهیاب نمیشوند، بلکه به گمراهی محض و ستم خالص گرفتار میآیند.
آیهی ۵۲-۴۹:
﴿وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا٤٩﴾[الإسراء: ۴۹]. «و گفتند: آیا هنگامی که ما (تبدیل به) استخوانها و تکههای خشکیده شدیم، آیا دیگر بار به آفرینش نوینی برانگیخته خواهیم شد».
﴿قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا٥٠﴾[الإسراء: ۵۰]. «بگو: سنگ یا آهن باشید».
﴿أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖۚ فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَۖ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا٥١﴾[الإسراء: ۵۱]. «یا اینکه آفریدۀ دیگری باشید که در نظرتان بزرگ مینماید، خواهند گفت: چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: (همان) خدایی که نخستین بار شما را آفرید. پس سرهایشان را به سویت تکان داده و میگوید: آن کی خواهد بود؟ بگو: شاید که نزدیک باشد».
﴿یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِۦ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا٥٢﴾[الإسراء: ۵۲]. «روزی که شما را فرا میخواند، پس در حالیکه او را ستایش میکنید، پاسخش میدهید، و گمان میبرید که جز مدت اندکی ماندگار نبودهاید».
خداوند از سخن آنانی که منکر رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ هستند، و آن را تکذیب میکنند، خبر میدهد که میگویند: ﴿أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا﴾آیا هنگامی که ما تبدیل به استخوانها و تکههای خشکیده شدیم، ﴿أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا﴾آیا دوباره آفرینش تازهای خواهیم یافت و برانگیخته خواهیم شد؟ یعنی چنین نمیشود. و این کار به گمان آنها غیر ممکن بود. پس آنان به شدت گرفتار جهالت و نادانی شده و پیامبر خدا را تکذیب کرده و آیات الهی را انکار نموده و قدرت آفرینندۀ آسمانها و زمین را با قدرت ضعیف و ناتوان خود مقایسه نمودند. و هنگامیکه دیدند آنها توانایی چنین کاری را ندارند قدرت خدا را نیز چنین انگاشتند.
پاک است خداوندی که خلقی از آفریدههایش را که خود را خردمند و اهل عقل میپندارد و نمونهای برای ندانستن آشکارترین و روشنترین چیز (= قیامت) و آنچه دلایلش از همه چیز واضحتر و بالاتر است قرار داده است، تا به بندگانش نشان دهند که دو راه بیشتر وجود ندارد، یا اینکه توفیق و مدد خدا یاور انسان باشد، و یا اینکه هلاک و گمراه شود. ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨﴾[آل عمران: ۸]. «پرورگارا پس از اینکه ما را هدایت نمودی دلهای ما را منحرف مگردان و از جانب خویش رحمتی به ما ببخشای، بیگمان فقط تو بخشندهای».
بنابراین خداوند به پیامبرش صدستور داد تا به کسانی که زنده شدن پس از مرگ را انکار میکنند و یا آن را بعید میدانند، بگوید:
﴿قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا٥٠ أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡ﴾بگو: «سنگ یا آهن باشید یاغیر از این دو، چیز دیگری باشید که در نظرتان از اینها سختتر و بزرگتر است» تا ـ به گمان خود ـ از اینکه قدرت الهی شما را دریابد و ارادۀ خداوند در مورد شما اجرا شود، در امان بمانید. شما هر طور که باشید و به هر کیفیتی دربیابید نمیتوانید خدا را ناتوان کنید، نه در زندگی دنیا و نه پس از مرگ نمیتوانید چارهای بیاندیشید، پس تدبیر و تصرف را برای کسی بگذارید که بر هرچیز و هر کاری تواناست و هر چیزی را احاطه نموده است، ﴿فَسَیَقُولُونَ﴾وقتی که دلایلی بر زنده شدن پس از مرگ برای آنها اقدامه شود، میگویند: ﴿مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ﴾چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: خدایی که نخستین بار شما را آفرید، آنگاه که چیزی نبودید، پس همان کس شما را دوباره خواهد آفرید. ﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُ﴾[الأنبیاء: ۱۰۴]. «همانطور که نخستین بار جان آفریدیم دوباره آن را باز میآفرینیم».
﴿فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ﴾پس سرهایتان را به علامت تعجب و انکار و نپذیرفتن سخنانت تکان میدهند، ﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَ﴾و میگویند: وقت زنده شدن پس از مرگ که تو آن را نزدیک میپنداری کی هست؟ در حقیقت این نشانۀ بیخردی آنهاست، چرا که قدرت خداوند را باور نکرده و میگویند: چنین چیزی امکان ندارد، و آنها اصل زنده شدن را پس از مرگ را قبول ندارند. ﴿قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا﴾بگو: شاید نزدیک باشد و در تعیین زمان آن فایدهای نیست، بلکه آنچه فایده دارد و مدار موفقیت است پذیرش زنده شدن پس از مرگ و تایید و اثبات آن است و هر آنچه که میآید نزدیک است.
﴿یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ﴾روزی که خداوند شما را برای رستاخیز و حشر فرا میخواند، و در صور دمیده میشود، ﴿فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِ﴾و شما با حمد و سپاس پاسخ میگویید، یعنی تسلیم فرمان او میشوید و از فرمانش سرپیچی نمیکنید. ﴿بِحَمۡدِهِۦ﴾یعنی خداوند بر کلیۀ کارهایش مورد ستایش قرار میگیرد، و روز محشر که انسانها را گرد میآورد، آنها را سزا و جزا میدهد و بر این کار هم ستایش میشود.
﴿وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا﴾و از بس که رستاخیز به سرعت خواهد آمد و نعمتهایی که در آن قرار داشتهاید سریع پایان مییابند، چنان احساس میکنید که گویا اصلاً در چنین ناز و نعمتی نبوده اید. پس این همان روزی است که شما را بر آن داشت بگویید: ﴿مَتَىٰ هُوَ﴾آن کی خواهد بود؟ و در هنگام تحقق آن روز به شدت پشیمان میشوند، و به آنها گفته میشود: ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ﴾[المطففین: ۱۷]. «این همان روزی است که شما آن را تکذیب میکردید».
آیهی ۵۵-۵۳:
﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا٥٣﴾[الإسراء: ۵۳]. «و به بندگانم بگو: سخنی را بگویند که بهتر است. بیگمان شیطان در میان ایشان فساد و تباهی راه میاندازد، به راستی که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است».
﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡۖ إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡۚ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا٥٤﴾[الإسراء: ۵۴]. «پروردگارتان از حال شما آگاهتر است، اگر (خدا) بخواهد شما را مشمول رحمت خود قرار میهد، و اگر (خدا) بخواهد شما را عذاب میدهد، و تو را نگهبان بر آنان نفرستادهایم».
﴿وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِیِّۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖۖ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا٥٥﴾[الإسراء: ۵۵]. «و پروردگارت به حال هر آنچه که در آسمانها و زمین است آگاهتر است، ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم و به داود زبور را بخشیدیم».
و این مبین لطف خداوند به بندگانش است که آنها را به زیباترین اخلاق و اعمال و گفتارهایی که باعث خوشبختی دنیا و آخرت آنان است دستور میدهد. پس فرمود: ﴿وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ﴾و به بندگانم بگو: سخنی را بگویند که آن بهتر است و این دستور به هر سخنی است که انسان را به خدا نزدیک مینماید، از قبیل خواندن قرآن، ذکر، آموزش علم، امر به معروف و نهی از منکر و گفتار نیک و مهربانی با مردم بر حسب جایگاه انسانها. پس به همۀ این موارددستور داده شده است.
و اینکه هرگاه دو کار خوب وجود داشت، چنانچه آدمی نتواند هر دو کار خوب را انجام دهد، آن را برگزیند که خوبتر است.
و گفتار زیبا و نیک باعث توسعه و ترویج اخلاق زیبا و عمل صالح میشود، زیرا هرکس بتواند زبانش را کنترل نماید او میتواند تمام کارهایش را کنترل نماید.
﴿إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡ﴾بیگمان شیطان در میان ایشان فساد و تباهی راه میاندازد، ینی چیزهایی را در میان بندگان اشاعه میدهد که دین و دنیایشان را به فساد و تباهی بکشد. و علاج این مشکل در این است که بندگان در تلفظ به سخنان نازیبا و ناشایستی که شیطان آنها را به سویش فرا میخواند، از وی پیروی نکنند.
نیز باید با یکدیگر به نرمی و خوبی رفتار کنند تا شر شیطانی که میان آنها فساد و تباهی به راه میاندازد از بین برود، و ناکام شود، زیرا شیطان دشمن واقعی آنهاست، و باید با او مبارزه کنند، چون آنها فرا میخواند [فاطر: ۶]. ﴿لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ﴾[فاطر: ۶]. تا از اهل جهنم شوند و چنانچه شیطان میان آنها اختلاف و فساد به وجود آورد و برای ایجاد دشمنی میان آنها تلاش نماید باید قاطعانه برای مبارزه ومخالفت با دشمن خود بکوشند، و نفسهای سرکش خود را که شیطان از راه آن وارد میشود اطاعت مینمایند و کارشان سامان مییابد و هدایت میشوند.
﴿رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡ﴾پروردگارتان از خودتان به حال شما آگاهتر است، بنابر این جز آنچه که خیر است برایتان نمیخواهند، و جز به آنچه که به مصلحت و فایدۀ شما است دستور نمیدهد، و چه بسا شما چیزی را میخواهید درحالیکه خیری در آن نیست.
﴿إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡ﴾اگر بخواهد شما را مشمول رحمت خود قرار میهد، و هرکس را که بخواهد توفیق میدهد که اسباب برخورداری از رحمت الهی را بدست آورد، و هرکس را که بخواهد خوار میگرداند و او را از فراهم نمودن اسباب رحمت الهی باز میدارد، و سزاوار عذاب میگردد. ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا﴾و تو را نگهبان بر آنان نفرستادهایم که به تدبیر امورشان بپردازی و آنها را مجازات کنی، بلکه نگهبان و مراقب، خداوند است، و تو مبلغ، و راهنمای بهسوی راه راست هستی.
﴿وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾خداوند به حال تمام خلایقی که در آسمانها و زمین هستند آگاهتر است، پس به هر یک از آنان آنچه را که سزاوارش است و حکمت الهی آن را اقتضا میکند میبخشد و بخری را بر برخی دیگر برتری میدهد، همانطور که برخی از پیامبران را در فضایل و ویژگیهایی از قبیل اوصاف پسندیده و اخلاق و کارهای شایسته و پیروی زیاد از خداوند، نازل شدن کتابهایی که شامل احکام شرعی و عقاید پسندیدهاند، بر برخی از آنان برتری دادهاست، و همۀ امور از منتهای الهی بر آنهاست. هر چند که همه در اینکه از جانب خداوند بر آنها وحی میشود، مشترکاند، همانطور که زبور را بر داود نازل کرد.
پس مادامی که خداوند متعال برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم و به برخی از آنان کتاب دادهاست. پس پرا کسانیکه محمد صرا تکذیب میکنند، آنچه را که خداوند بر او نازل نموده و نبوت و کتابی را که به وسیلۀ آن خداوند وی را برتری داده است انکار میکنند؟!.
آیهی ۵۷-۵۶:
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا٥٦﴾[الإسراء: ۵۶]. «بگو: کسانی را که به جز خدا میپندارید، فراخوانید. پس نه میتوانند بلایی را از شما برطرف کنند و نه (می توانند آن را) دگرگون سازند».
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا٥٧﴾[الإسراء: ۵۷]. «پیامبران و صالحانی که آنان به فریاد میخوانند، برای تقرب جستن به پروردگارشان، آنچه از کارهای شایسته که انسان را به خدا نزدیک میکند، انجام میدهند و به رحمت خدا امیدوارند و از عذاب او میترسند، بیگمان باید از عذاب پروردگارت برحذر بود».
خداوند متعال میفرماید: ﴿قُلِ﴾ای پیامبر! به مشرکانی که جز خدا همتایایی را برای وی گرفتهاند و آنها را میپرستند همانطور که خدا را پرستش میکنند، و همانطور که خدا را میخوانند آنها را نیز میخوانند، بگو: اگر آنچه باور دارید درست است و راست میگویید: ﴿ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِ﴾کسانی را که به جز خدا معبود میپندارید، فرابخوانید. و بنگرید آیا سودی به شما میرسانند، یا میتانید زیانی را از شما دور نمایند؟ ﴿فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ﴾اما خواهید دید که نه توانایی دفع زبانی از قبیل بیماری یا فقر یا سختی امثال آن را از شما دارند، ﴿وَلَا تَحۡوِیلًا﴾و نه میتوانند آن را دگرگون سازند و از شخصی به شخصی دیگر منتقل نمایند، و نه توانایی کاستن از شدت اندوه و درد را دارند.
پس وقتی که معبودان شما چنین هستند، چرا به جای خدا آنها را میخوانید؟ آنها نمیتوانند کاری بکنند و فایدهای به شما برسانند، پس چنین چیزهایی را به خدایی گرفتن، نشانۀ بیعقلی و بیخردی است.
و جای بسی تعجب است که آدمی چنین تفکری پوچ و سخیف را از پدران گمراه خود به ارث ببرد و آنرا درست و مفید بپندارد، و اخلاص در عبادت را برای خداوند یگانه و یکتا که همۀ نعمتهای ظاهری و باطنی را به ما داده است، بیخردی و امری شگفتانگیز انگارد، همانطور که مشرکان گفتند: ﴿أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عُجَابٞ٥﴾[ص: ۵]. «آیا همۀ معبودان را یک معبود قرار داده است؟ بیگمان این چیز عجیبی است».
سپس خداوند خبر داد کسانی را که به جای خدا عبادت میکنند، به کاری مشغولاند و از آنها بیخبراند، زیرا برای نزدیک شدن به خدا وسیله میچویند و به او نیازمند هستند پس فرمود: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ﴾پیامبران و صالحان و فرشتگانی که ایشان به فریاد میخوانند، ﴿یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ﴾برای نزدیک شدن به خدا با یکدیگر رقابت مینمایند و آنچه از کارهای شایسته که انسان را به خدا نزدیک میکند، و توانایی انجام آن را میدهند، ﴿وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ﴾و به رحمت خدا امیدوارند و از عذاب او میترسند، بنابر این از چیزی که (آدمی را) به عذاب میرساند پرهیز مینمایند. ﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا﴾بیگمان باید خویشتن را از عذاب پروردگارت دور بر حذر داشت، و از موجبات عذاب وی پرهیز کرد. و این امور سه گانه، ترس و امید و محبت که خداوند مقربان درگاهش را بدان متصف نمود اساس و بنیان هر خیری هستند و هرکس این سه ویژگی را به طور کامل داشته باشد فواید و برکات فراوانی نصیب او میشود. و هرگاه دل از این سه چیز خالی شد خوبیها از آن درخت بر بسته و بدیها آنرا احاطه مینماید. و علامت محبت چیزی است که خداوند ذکر نموده است: به وی نزدیک میکند، بکوشد، و تلاش نامید در همۀ اعمال و کارهایش اخلاص داشته باشد، و ازاین طریق به خدا تقرب جوید، و در مسیر بندگی، با دیگر بندگان به رقابت بپردازد. پس هرکس ادعا کند که راه محبت خداوند چیزی غیر از این است، دروغ میگوید.
آیهی ۵۸:
﴿وَإِن مِّن قَرۡیَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِکُوهَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِیدٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا٥٨﴾[الإسراء: ۵۸]. «و هیچ شهری نیست (که ساکنانش ستمکار باشند) مگر اینکه ما پیش از روز قیامت نابودش میگردانیم، یا آن را به عذاب سختی گرفتار مینماییم. این در کتاب نگاشته شده است».
یعنی هیچ شهری از شهرهایی که پیامبران را تکذیب کردهاند وجود ندارد مگر اینکه حتماً باید گرفتار نابودی یا عذاب سختی شود، و این چیزی است که خداوند در لوح محفوظ ثبت نموده، و حکمی قطعی است و باید انجام شود. پس تکذیب کنندگان باید هر چه زودتر بهسوی خدا باز گردند و پیامبرانش را تصدیق نمایند قبل ازاینکه فرمان عذاب، آنها را فرا بگیرد.
آیهی ۶۰-۵۹:
﴿وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرۡسِلَ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا ٱلۡأَوَّلُونَۚ وَءَاتَیۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبۡصِرَةٗ فَظَلَمُواْ بِهَاۚ وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا٥٩﴾[الإسراء: ۵۹]. «و (چیزی) ما را از فرستادن معجزات بازنداشت مگر اینکه گذشتگان آن را تکذیب کردند، و به ثمود ماده شتر دادیم که نشانهای روشن بود، پس به آن ستم روا داشتند و ما معجزات را جز برای بیم دادن نمیفرستیم».
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِۚ وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا٦٠﴾[الإسراء: ۶۰]. «و به یاد آر آنگاه که به تو گفتیم: بیگمان پروردگارت به مردم احاطۀ کامل دارد. و رؤیا و خوابی را که به تو نشان دادیم، و درخت نفرین شده در قرآن را جز (مایۀ) آزمایش برای مردم قرار ندادیم، ما ایشان را بیم میدهیم، ولی جز سرکشی وعصیان فراوان چیزی بر آنان نمیافزاید».
خداوند متعال از رحمت گستردۀ خوش خبر میدهد، و این که معجزاتی را که تکذیب کننگان پیشنهاد میکردند نفرستاده است، و میفرماید چیزی او را از فرستادن آن معجزات درخواستی بازنداشت مگر اینکه خداوند نمیپسندد آنها آنرا تکذیب کنند، زیرا وقتی معجزات را تکذیب کنند بلافاصله آنها را شکنجه میدهد و بدون درنگ، عذاب، آنان را فرا خواهد گرفت. همانطور که خداوند با پشتیبانی که معجزات را تکذیب کردند چنین رفتار نمود.
یکی از معجزات بزرگی که خداوند فرستاد، معجزهای بود که برای قوم ثمود فرستاد و آن ماده شتری بزرگ و شگفتانگیزی بود که تمام قبیلۀ ثمود روزی که آن شتر برای نوشیدن آب به چشمهی آنان میرفت، آنان به خاطر ارج نهادن به آن به سرچشمه نمیرفتند و از آن آب نمیآوردند. ولی با این وجود آن را تکذیب کردند، و در نتیجه به عذابی که خداوند در کتابش برای ما تعریف نموده است گرفتار شدند.
و اینها هم چنانچه معجزات بزرگی نیز به نزدشان میامد، ایمان نمیآورند، زیرا دلیل ایمان نیاوردشان این نبود که آنچه پیامبر آورده است پوشیده و پنهان، و حق و باطل بودنش بر آنان مشتبه میباشد، بلکه پیامبر با دلایل زیادی پیش آنها آمده که بر صحت آنچه آورده است دلالت مینماید، دلایلی که موجب هدایت کسی است که خواهان هدایت باشد. طبعاً معجزات و نشانههای دیگر نیز مانند همین نشانهها و دلایل هستند که آنها حتماً با آن همان رفتاری را در پیش خواهند گرفت که با دیگر دلایل در پیش گرفتند، پس دراین حالت فرو نفرستادن معجزات برایشان بهتر و مفیدتر است.
﴿وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا﴾و هدف از فرستادن معجزات این نیست که انگیزه و سبب ایمان آوردن باشد، زیرا ایمان بدون مشاهدۀ نشانه و معجزه محقق نمیشود، بلکه هدف از فرستادن نشانهها و معجزات (دراین مورد مخصوص) ترساندن و بیم دادن است، تا آنها از آنچه که بر آن هستند باز آیند.
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ﴾و به یاد آر آنگاه که به تو گفتیم: پروردگارت با آگاهی و قدرت خویش مردم را از هر جهت در احاطه دارد. آنها پناهی ندارند که به آن پناه ببرند و این برای کسی که عقل دارد کافی است تا از آنچه که خداوند نمیپسندد، باز آید ﴿وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ﴾بیشتر مفسرین بر این باورند که منظور شب اسرا است. یعنی ما دیدای را که در شب معراج برای تو میسر و ممکن کردیم، و (نیز) درخت نفرین شده (زقّوم) که در ته دوزخ میروید و در قرآن ذکر شده است، را جز وسیلۀ آزمایش مردم قرار ندادهایم.
این دو چیز مایۀ فتنۀ مردم قرار گرفتند تا جیای که کافران بر کفر خود پافشاری کردند و شر آنان بیشتر شد، و برخی از افرادی که ایمانشان ضعیف بود از ایمان خود برگشتند، زیرا اموری که پیامبر آنها را خبر داده بود مبنی بر این که در یک شب از مسجد الاقصی بهسوی آسمانها رفته است، حسب ظاهر و با توجه به امکانات مادی غیر ممکن بود. و نیز پیامبر از وجود درختی خبر داده بود که در اعماق جهنم میروید، این نیز از چیزهای خلاف عادت بود و باعث شد تا آنها پیامبر را تکذیب کنند. پس چطور بود اگر آیات و امور خارق العادۀ بزرگ را مشاهده میکردند؟ آیا [در چنین شرایطی] نیاوردن معجزات بهتر نیست؟ البته که بهتر است، زیرا آوردن معجزات بزرگ سبب میشود که شر و بدی آنان بشتر شود. بنابر این خداوند بر آنها رحم نمود و معجزات بزرگ را برای آنها نیاورد.
و از اینجا میتوان دریافت که عدم تصریح به چیزهای بزرگ در قرآن و سنت که در زمانهای اخیر پدیدار شده است، بسی بهتر است، زیرا ممکن بود که مردم آن زمان چنین چیزهایی را نپذیرند، و این باعث میشد تا دلهای برخی از مومنان دچار تردید شود و نیز مانعی میشد تا کسانی که اسلام نیاوردهاند آنها را از ورود به اسلام باز دارد و از اسلام گریزان شوند. خداوند کلمات عام و فراگیری را بیان نموده که تمام آنچه را که رخ میدهد دربر میگیرد.
﴿وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا﴾و ما آنها را با نشانهها و معجزات بیم میهیم ولی این ترساندن و بیم دادن جز سرکشی عصیان فراوان چیزی بر آنان نمیافزاید. و این بیانگر آن است که آنان بینهایت به شر منصف بودند و آن را دوست میداشتند، و بینهایت از حق متنفر بودند و به آن پایبند نبودند.
آیهی ۶۵-۶۱:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا٦١﴾[الإسراء: ۶۱]. «و به یادآور وقتی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده برید آنگاه همه سجده بردند مگر ابلیس، گفت: آیا برای کسی سجده کنم که او را از گل آفریدهای؟!».
﴿قَالَ أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا٦٢﴾[الإسراء: ۶۲]. «(شیطان) گفت: به من بگو: آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح داده و گرامی داشتهای؟ (این جای بسی تعجب است!) اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی همگی فرزندان او را ـ جز اندکی ـ نابود میگردانم».
﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا٦٣﴾[الإسراء: ۶۳]. «(خدا) فرمود: برو، هرکس از آنان از تو پیروی کند، سزای همۀ شما جهنم است که سزایی فراوان (و تمام) است».
﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا٦٤﴾[الإسراء: ۶۴]. «و هرکس از آنان را که میتوانی با آوای خویش تحریک کن و لشکر سواره و پیاده را بر سرشتان بتازان و در اموال و فرزندان با آنان شریک شو و آنان را وعده بده، و وعدۀ شیطان به مردم جز نیرنگ و قریب نیست».
﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا٦٥﴾[الإسراء: ۶۵]. «بیگمان تو را بر بندگانم سلطهای نیست و همین کافی است که پروردگارت حافظ و حمایتگر است».
خداوند متعال بندگانش را به دشمنی شدید شیطان و تلاش او برای گمراه کردنشان آگاه ساخته و میفرماید: وقتی که خداوند آدم را آفرید شیطان از سر تکبر و عناد از سجده کردن برای او امتناع ورزید و با تکبر گفت: ﴿ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا﴾آیا برای کسی سجده کنم که او را از گل آفریدهای؟ و شیطان گمان میبرد که به دلیل اینکه او از آتش آفریده شده است از آدم بهتر است. و پیشتر بطلان این قیاس از چند جهت بیان شد.
پس وقتی برای شیطان روشن شد که خداوند آدم را بر او برتری داده است، خطاب به خداوند گفت: ﴿أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا﴾به من بگو: آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح داده و گراهی داشته ای؟ جای تعجب است اگر مرا تا روز قیامت زنده بداری فرزندان او را آنان را نابود میکنم و گمراهشان خواهم کرد. مگر تعداد اندکی از آنان. شیطان پلید دانست که حتماً از میان فرزندان او کسانی خواهند بود که با وی دشمنی میورزند و از فرمانش سرپیچی میکنند.
خداوند هب شیطان فرمود: ﴿ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ﴾برو، هرکس از آنان از تو پیروی کند، و تو را بر پروردگار و کار ساز حقیقیاش ترجیح دهد، ﴿فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا﴾بیگمان سزای همۀ شما جهنم است که برایتان آماده شده است و سزای اعمالتان را در آن به طور کامل خواهید دید.
سپس خداند شیطان را دستور داد (این دستور یک دستور تقدیری است نه شرعی) تا برای گمراه کردن بندگان هر چه میتواند انجام بدهد، و فرمود ﴿وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ﴾و هرکس از آنانرا که میتوانی با ندای خود از راه بدر کن و بترسان و خوار بگردان. و در این هر دعوت دهندهای بهسوی گناه داخل است. ﴿وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ﴾و لشکر سواره و پیاده را بر سرشان بشوران و بتازان. و در این راه هر پیاده و سواری که بهسوی معصیت و نافرمانی خدا (در حرکت است) داخل میباشد، و کسی که برای انجام گناه، پیاده در حرکت است یا سوار است و پیش میرود، از لشکر یا پیاده یا سوارۀ شیطان است. و منظور این است که خداوند بندگان را با این دشمن آشکار مورد آزمایش قرار میدهد، و دشمنی که با سخنان و کارهایش آنان را به نافرمانی خدا فرا میخواند.
﴿وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ﴾و در اموال و فرزندان با آنان شریک شو و این شامل هر گناهی است که متعلق به فرزندان و اموالشان میشود، از قبیل ندادن زکات و کفاره و عدم پرداخت حقوق واجب و عدم تربیت فرزندان بر کار خیر، و ترک شر، و گرفتن مال دیگران به ناحق، یا قراردادن و خرج کردن آن در جایی که حق آن نیست، یا ثروت اندوزی از راههای نامشروع و شغلهای نادرست. همۀ موارد مذکور در این باب داخلاند.
بسیاری از مفسران گفتهاند: اگر هنگام خوردن غذا و آب و هنگام آمیزش با همسر اسم خدا برده نشود شیطان در اموال و فرزندان آدمی مشارکت میجوید. هر گا ه در این کارها اسم خدا را نبرد شیطان با و شریک میشود و همانطور که در حدیث آمده است.
﴿وَعِدۡهُمۡ﴾و به آنان وعده بده، وعدههایی که به ظاهر آراسته و فریبندهاند، اما حقیقتی ندارند. بنابر این فرمود: ﴿وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا﴾و شیطان به آنان جز فریب وعده نمیدهد. یعنی و عدههای باطل و نابود شدنی به آنان میدهد، مانند اینکه گناهان و عقاید فاسد را برایشان زیبا جلوه میدهد و به آنان و عده میدهد که اگر این کارها را بکنند پاداش خواهند داشت، چون آنها گمان میبرند که بر حق هستند.
و خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱلشَّیۡطَٰنُ یَعِدُکُمُ ٱلۡفَقۡرَ وَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗا﴾[البقرة: ۲۶۸]. «شیطان شما را به فقر و تنگدستی تهدید میکند، و شما را به زشتیها فرمان میدهد و خداوند به شما وعدۀ آمرزش از جانب خود و وعدۀ فضل و بخشش میدهد».
و چون خداوند از آنچه شیطان میخواهد با بندگان انجام دهدف خبر داد، چیزی را که به وسیلۀ آن میتوان از فتنۀ شیطان در امان بود و آن همان بندگی خدا و ایمان آوردن و توکل بر اوست، بیان نمود فرمود: ﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞ﴾بیگمان تو هیچ تسلطی بر بندگانم نداری، بلکه چنانچه عبودت و بندگی او را انجام دهند خداوند هر شری را از آنها دور مینماید، و آنان را ازشیطان رانده شده در امان میدارد، و پشتیبان آنان خواهد بود. ﴿وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا﴾و کافی است که پروردگارت حافظ و پشتیبان (آنان) است، او کسی را حفاظت و پشتیبانی مینماید که بر وی توکل کند و آنچه را که خداوند او را به انجام آن دستور دادهاست، انجام دهد.
آیهی ۶۹-۶۶:
﴿رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا٦٦﴾[الإسراء: ۶۶]. «پروردگارتان آن (خدایی) است که کشتیها را در دریا برایتان روان میکند تا از فضل او بجویید، بیگمان او (نسبت) به شما مهربان است».
﴿وَإِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فِی ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِیَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰکُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ کَفُورًا٦٧﴾[الإسراء: ۶۷]. «و هنگامی که در دریا سختیها به شما رسد، جز خدا همۀ کسانی که به فریاد میخوانید از نظرتان ناپدید میگردند، اما وقتی که (خدا) شما را برهاند و به خشکی برساند روی میگردانید. و انسان (یک موجود بسیار) ناسپاس است».
﴿أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ وَکِیلًا٦٨﴾[الإسراء: ۶۸]. «آیا ایمن شدهاید از اینکه شما را در گوشهای از خشکی در زمین فرو ببرد، یا طوفانی بر شما بفرستد که شما را سنگباران کند؟ آنگاه برای خود کارسازی نمییابید».
﴿أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا٦٩﴾[الإسراء: ۶۹]. «آیا ایمن شدهاید از اینکه شما را به دریا بازگرداند، آنگاه تند بادی بر شما بفرستد، سپس به سبب آنکه کفر ورزیدهاید شما را غرق نماید؟! آنگاه در این خصوص (و) در برابر ما (برای خود) بازخواست کنندهای نیابید».
خداوند نعمت خود را بر بندگانش یادآور میشود که کشتیها را برایشان مسخر کرده، و به آنها الهام نموده که چگونه کشتی بسازند، و دریای خروشان و پر تلاطم را برایشان مسخر نموده که کشتیها در آن حرکت مینمایند، تا بندگان با سوار شدن بر آن و حمل کالاهای تجاری خود بر آن، و حمل کالاهای تجارتی خود بر آن، بهرهمند شوند، و این رحمت و مهربانی خداونددر حق بندگانش است، و او همواره نسبت به بندگان مهربان بوده و هرچه به سودشان است به آنها میدهد.
و از جمله رحمتهای الهی دال بر این که تنها او معبود حقیقی است نه آنچه غیر از او معبود خوانده میشوند، این است که هرگاه سختی و ناراحتی در دریا به آنها برسد و گرفتار طوفانها و امواج شوند و از نابودی و هلاک شدن بترسند، مردهها و زندههایی را که در حالت آسایش و راحتی به فریاد میخواندند از نظرشان ناپدید میگردد، و انگار هیچ زمانی آنها را به کمک و فریاد نخواندهاند. چون میدانند که آنها ضعیفاند و توانایی دور ساختن هیچ مشکل و سختی را ندارند. و اینجاست که آفرینندۀ آسمانها و زمین را که همه مخلوقات در سختیها از او یاری میجویند به فریاد میخوانند، و خالصانه به درگاه اقدسش به نیایش و دعا میپردزاند، و در محضرش خاشع و فروتن میشوند.
اما وقتی سختی را از آنها دور نماید و آنان را از غرق شدن نجات دهد، و به خشکی برسان، خدا را پیشتر به فریاد خوانده بودند، فراموش میکنند و با او کسی را که شریک میسازند که هیچ فایدهای را نمیرساند، و هیچ ضرری را دفع نمیکند، و کسی را محروم نمیگرداند. بنابر این از یگانه پرستی و اخلاص در عبادت و دعا برای پروردگارشان اعراض نموده و روی برمیتابند.
و این بر اثر جهالت انسان و ناسپاسی اوست، زیرا انسان شکر نعمتها را نمیگذارد. مگر کسی که خداوند او را هدایت نموده و به وی عقل سلیم عطا کرده، او را به راه راست رهنمود کرده است. پس چنین فردی میداند کسی که سختی ا را دور مینماید و آدمی را از وحشتها و امور هولناک نجات میدهد خداست که سزاوار آن است تنها پرستش شود، و در سختی و آسایش و در فراخنا و تنگناف هر عبادتی فقط برای او انجام شود.
اما هرکس که خوار شود و سرنوشت خود را به عقل ناتوان خو بسپارد، در هنگام سختی و شداید جز به مصلحت و منفعت و نجات خود نمیاندیشد، بنابر این وقتی که نجات یافت و مشقت و سختی از او دور شد به سبب جهالت و نادانی گمان میبرد که خداوند نتوانسته او را مجازات نماید. و عقوبت دنیوی شرک به ذهن او خطور نمیکند، گذشته از اینکه به عواقب وخیم آن در قیامت بیاندیشد.
بنابراین خداوند آنها را متذکر شد و فرمود: ﴿أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا﴾آیا ایمن شدهاید از اینکه شما را در کنارهای از خشکی در زمین فرو ببرد، یا طوفانی بر شما بفرستد که شما را سنگباران کند؟ یعنی خداوند بر هر چیز و هر کاری تواناست، اگر بخواهد عذابی از بالای سرتان فرود میآورد و شما را سنگباران خواهد کرد و آن عذابی است که آنها را هلاک و نابود میسازد. بنابر این گمان نکنید که نابودی و هلاک شدن جز در دریا در جایی دیگر صورت نمیگیرد.
و اگر چنین گمان برید، پس ایمن نیستید از اینکه ﴿أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ﴾شما را به دریا بازگرداند، آنگاه تند باد در هم شکنندهای بر شما بفرستد، ﴿فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا﴾و به سبب آنکه کفر ورزیدهاید شما را غرق نماید؟ و کسی را نیابید که در برابر این کار، ما را تعقیب و مورد پیگرد قرار دهد، زیرا خداوند به اندازۀ ذرهای بر شما ستم نکرده است.
آیهی ۷۰:
﴿وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا٧٠﴾[الإسراء: ۷۰]. «و به راستی فرزندان آدم را گرامی داشته، و آنان را در خشکی و دریا حمل کرده، و از پاکیزهها به آنان روزی عطا نموده و بر بسیاری از آفریدگان خویش کاملاً برتریشان دادهایم».
و این بیانگر کرم و احسان الهی بر بندگان است که نمیتوان مقدار وا ندازهی آن حساب کرد. چرا که خداوند بندگانش را به صورتهای گوناگون مورد تکریم قرار داده، پس آنان را با علم و عقل و فرستادن پیامبران و کتابها گرامی داشته، و از آنان اولیا و برگزیدگانی قرار داده، و نعمتهای ظاهری و باطنی را به آنها بخشیده است. ﴿وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ﴾و آنها را در خشکی بر مرکبهایی از قبیل شتر و قاطر و الاغ و ماشینهای سواری حمل نمودهایم، ﴿وَٱلۡبَحۡرِ﴾و در دریا با کشتیها آنها را حمل نمودهایم، ﴿وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ﴾و خوردنیها و نوشیدنیها و پوشاک و همسران پاکیزهای را روزیشان نمودهایم، و هیچ چیز پاکیزهای نیست که به آن نیاز داشته باشند مگر اینکه خداوند به آنها ارزانی نموده، و آنان را بدان گرامی داشته، و تهیۀ آن را برایشان آسان کرده است.
﴿وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا﴾و بر بسیاری از آفریدگان خویش کاملاً برتریشان دادهایم. یعنی با فضیلتهایی که به آنان اختصاص داده آنها را برتری داده است، به گونهای که دیگر مخلوقات آن خصوصیتها را ندارند. پس آیا سپاس کسی را که نعمتها را به سویشان سرازی نموده و رنجها را از آنان دور نموه به جای میآورند؟ آنها را از خالق و عطاء کنندۀ نعمتها مشغول دارد، و با مشغول شدن به نعمتها و خوشیها از عبادت پروردگارشان غافل شوند، و از نعمتها در مسیر نافرمانی خدا است،اده نمایند.
آیهی ۷۲-۷۱:
﴿یَوۡمَ نَدۡعُواْ کُلَّ أُنَاسِۢ بِإِمَٰمِهِمۡۖ فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا٧١﴾[الإسراء: ۷۱]. «روزی (فرا خواهد رسید) که هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم، آنگاه هرکس نامۀ اعمالش به دست راستش داده شود، آنان نامۀ اعمالشان را میخوانند و کمترین ستمی نمیبینند».
﴿وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلٗا٧٢﴾[الإسراء: ۷۲]. «و هرکس در این (دنیا) کور باشد، او در آخرت (نیز) کور و گمراهتر است».
خداوند از حالت مردم در روز قیامت خبر داده و میفرماید: هر گروه از مردم را در حالی فرا میخواند که پیشوا و راهنمایشان همراه آنهاست، و آنان پیامبران و جانشینان هستند، پس هر امتی در حالی چیش میروند که پیامبرشان، همان که آنها را در دنیا بهسوی خیر دعوت میکرد، حاضر میگردد. و اعمالشان بر کتابی که پیامبر مردم را بهسوی آن دعوت میکرد عرضه میشود تا معلوم گردد که کارها و اعمال آنان با کتاب وی موافق است یا نه؟ و بر این اساس به دو گروه تقسیم میشوند: ﴿فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِ﴾پس هرکس نامۀ اعمالش به دست راستش داده شود، چون از پیشوای خود که به راه را ست هدایت مینمود پیروی کرده و با پیروی از کتابهایش هدایت یافته اس نیکیهایش زیاد و بدیهایش کم میگردد ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ﴾و ایشان به سبب آنچه در نامۀ اعمال خود میبینند شاد میشوند و با شادی و سرور آنرا میخوانند. ﴿وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا﴾و به اندازۀ رشته نازکی که در شکاف هستۀ خرما قرار دارد ستم نمیبینند. یعنی به اندازه ذرهای ستم نمیبیند.
﴿وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ﴾و هرکس در این دنیا از دیدن حق کور باشد، و آن را نپذیرد و از آن پیروی نکند و راه گمراهی را در پیش گیرد، ﴿فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ﴾پس او در آخرت از حرکت در راه بهشت بازمانده و کور خواهد شد. همانطور که در دنیا آن را در پیش نگرفته است. ﴿وَأَضَلُّ سَبِیلٗا﴾و گمراهتر است، زیرا جزا از نوع عمل است و آدمی هرطور رفتار نماید به همان صورت سزا و جزا میبیند.
و این آیه دلیلی است بر ای که هر امتی به دین و کتابش فراخوانده میشود که آیا به آن عمل کرده است یا نه؟ و دلیلی است بر این که مردم بر اساس شریعت پیامبری که ب هپیروی از او امر نشدهاند مورد بازخواست قرار نمیگیرند، و خداوند هیچکس را عذاب نمیدهد مگر اینکه حجت بر او اقامه شود و او با حجت به مخالفت بر خیزد. و نیز در این آیه میفرماید: نامۀ اعمال اهل خیر و نیکوکاران به دست راستشان داده میشود و شادی بزرگی به آنها دست میدهد. و برعکس، بدکاران از بس که اندوهگین و ناراحتاند، نمیتوانند نامۀ اعمالشان را بخوانند.
آیهی ۷۷-۷۳:
﴿وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُۥۖ وَإِذٗا لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا٧٣﴾[الإسراء: ۷۳]. «و نزدیک بود که تورا از آنچه به سویت وحی کردهایم منصرف گردانند تا غیر آن را به دروغ به مان نسبت بدهی و آنگاه تو را به دوستی گیرند».
﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡٔٗا قَلِیلًا٧٤﴾[الإسراء: ۷۴]. «و اگر ما تو را استوار و پا برجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی».
﴿إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا٧٥﴾[الإسراء: ۷۵]. «آنگاه عذاب دنیا و عذاب آخرت را چندین برابر به تو میچشانیم و برای خود در برابر ما یاری نمییافتی».
﴿وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَاۖ وَإِذٗا لَّا یَلۡبَثُونَ خِلَٰفَکَ إِلَّا قَلِیلٗا٧٦﴾[الإسراء: ۷۶]. «و به راستی نزدیک بود که تو را از آن سرزمین بلغزانند تا تو را از آن بیرون کنند دراین صورت بعد از تو جز مدت کوتاهی نمیماندند».
﴿سُنَّةَ مَن قَدۡ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِن رُّسُلِنَاۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحۡوِیلًا٧٧﴾[الإسراء: ۷۷]. «این سنت خدا در مورد به هلاکت رساندن مردمانی است که پیامبرشان را از میانشان بیرون میکنند، و در روش و شیوۀ ما تغییر و تبدیلی نخواهی دید».
خداوند متعال منت خویش را بر پیامبرش محمد صبیان میدارد که او را از دشمنانی که برای ضربه زدن به وی و منصرف گرداندنش از هر راهی وارد شدند، حفاظت نمود. پس فرمود: ﴿وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُ﴾و دست به انجام کاری زدند که از عاقبت وخیم آن غافل بودند، آنان توطئه کردند تا یغر از آنچه بر تو نازل نمودهایم به خدا نسبت دهی، و آنگاه آنچه را ک میل و خواست آنهاست به میان آوری و آنچه را که خداوند بر تو نازل نموده است رها کنی. ﴿وَإِذٗا﴾و اگر آنچه را که دوست دارند، انجام دهی ﴿لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا﴾آنگاه تو را دوست خود قرار میدهند و از همۀ دوستانشان نزد آنها عزیزتر خواهی بود، چرا که خداوند خوبیهای اخلاقی و آداب نیکو را به تو عنایت نموده که باعث میشود دور و نزدیک و دوست و دشمن تو را دوست بدارند.
اما بدان که آنها با تو دشمنی نکرده و طرح دشمنی را با تو نریختهاند، مگر به خاطر حقی که آوردهای، و آنها با شخص خودت دشمنی ندارند، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ٣٣﴾[الأنعام: ۳۳]. «قطعاً ما میدانیم که آنچه آنها میگویند تو را اندوهگین میسازد، آنان تورا تکذیب نمیکنند، بلکه ستمگران آیات خدا را انکار مینمایند».
﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ﴾و با وجود این، اگر ما تو را بر حق استوار و پابرجا نمیداشتیم، ونعمت عدم اجابت فراخوانی آنها را بر تو نمیدادیم، ﴿لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡٔٗا قَلِیلًا﴾از بس که برای هدایت آنان راه حلهای فراونی ارائه میکردی، و از بس که دوست داشتنی آنها هدایت شوند، نزدیک بود به آنان گرایش پید کنی.
اما اگر بهسوی آنان گرایش یابی و خواستۀ آنها را بر آورده سازی، ﴿إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ﴾تو را به عذابی چند برابر، در دنیا و آخرت گرفتار میسازیم، و این به خاطر کمال نعمتی است که خداوند به تو داده، و نیز به خاطر کمال معرفتی است که شما از آن برخوردار میباشید.
﴿ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا﴾سپس برای خود در برابر ما یاری نمییافتی که تو را از عذاب خدا نجات دهد، اما خداوند تو را از اسباب شر مصون و در امان نگاه داشت، و تو را پابرجا و استوار نمود، و بر راه راست هدایت کرد، و به هیچ صورت بهسوی آنان گرایش نیافتی. و به هیچ صورت بهسوی آنان گرایش نیافتی. پس خداوند بزرگترین بخشش و نعمت خویش را به تمام و کمال به تو دادهاست.
﴿وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَا﴾و به راستی نزدیک بود تو را از آن سرزمین برکنند تا تو را از ان بیرون نمایند. یعنی به خاطر نفرتی که از جایگاه تو در میان خود داشتند نزدیک بود تو را از آن سرزمین بیرون کنند و از آن آوارهات نمایند و اگر چنین میکردند بعد از تو جز مدت کوتاهی باقی نمیماندند، و عذاب خدا آنها را فرا میگرفت. همانطور که سنت و شیوۀ الهی در میان همۀ ملتها اینگونه بوده و هرگز تغییر نمییابد. و هر امتی که پیامبرش را تکذیب نموده و او را از سرزمین خود بیرون کردهاند خداوند فوراً آنها را به عذاب گرفتار کرده است.
وقتی کفار مکه علیه پیامبر اسلام توطئه کردند و او را بیرون نمودند، مدت کوتاهی نگذشت که خداوند عذاب خویش را در جنگ بدر بر آنها نازل نمود و سردارانشان کشته شدند و قدرت آنان از هم پاشید.
این آیات مبین آنند که بنده به شدت به خداوند نیازمند است تا او را استوار و پابرجا بدارد، و باید همواره از خداوند بخواهد که او را بر ایمان استوار گرداند، و به هر راهی که انسان را پابر جایی میرساند متوسل شود، زیرا پیامبر صدرحالیکه کاملترین بنده بود، خداوند به او فرمود: ﴿وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡٔٗا قَلِیلًا٧٤﴾و اگر ما تو را پا برجا و استوار نمیداشتیم نزدیک بود اندکی بهسوی آنان گرایش پیدا کنی. پس دیگران چگونه خواهند بود؟!.
و خداوند در اینجا نعمت خویش را بر پیامبرش یادآور میشود، و اینکه او را از شر مصون داشته است. این دلالت مینماید که خداوند دوست بدارد بندگانش به هنگام وجود اسباب شر و بدی بیشتر نعمات او را به یادآورند و با این کار خود را از شر مصون دارند، و همواره بر ایمان پابرجاو استوار باشند.
نیز آیه به این مطلب اشاره مینماید که بر حسب بلندی مقام بنده و نعمتهایی که خداوند به وی ارزانی داشته است، گناهش بزرگتر و جرمش چندین برابر محسوب میگردد، آنگاه که کاری انجام دهد که به خاطر آن مورد نکوهش قرار گیرد، چون خداوند به پیامبرش تذکر دادهاست که اگر چنین کند ـ که او هرگز چنین نخواهد کرد ﴿لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا﴾آنگاه عذاب دنیا و عذاب آخرت را چندین برابر به تو میچشانیم و برای خود در برابر ما یاری نمییابی.
و نیز آیه میفرماید: هرگاه خداوند بخواهد ملتی را هلاک و نابود نماید، جرم آن چندین برابر میشود و سزاوار عذاب الهی شده و عذاب بر آن واقع میگردد. همانطور که سنت و شیوه الهی در میان امتهای پیشین نیز همین بوده است. و وقتی پیامبرشان را بیرون کردند آنها را به عذاب گرفتار نمود.
آیهی ۸۱-۷۸:
﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا٧٨﴾[الإسراء: ۷۸]. «به هنگام زوال آفتاب تا تاریکی شب نماز را برپای دار و نماز صبح را بخوان، بیگمان نماز صبح (توسط فرشتگان) بازدید میگردد».
﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا٧٩﴾[الإسراء: ۷۹]. «و در پاسی از شب برخیز و نماز تهجد بخوان، این یک فرضیۀ اضافی برای توست، باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند».
﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا٨٠﴾[الإسراء: ۸۰]. «و بگو: پروردگارا! مرا به طور پسندیده در (هر کاری) وارد کن و به نحو پسندیده (از آن) بیرون آور، و از جانب خود قدرتی به من عطا فرما که یار و مددکار(م) باشد».
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا٨١﴾[الإسراء: ۸۱]. «و بگو: حق آمد و باطل از میان رفت و نابود گشت، بیگمان باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است».
خداوند به پیامبرش محمد صدستور میدهد تا نماز را به صورت ظاهری و باطنی و به طور کامل و در اوقات آن بر پا بدارد، ﴿لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ﴾به هنگام زوال آفتاب بهسوی افق غربی که نماز ظهر و عصر را شامل میگردد. ﴿إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ﴾تا تاریکی شب نماز که نماز مغرب و عشا را دربر میگیرد. ﴿وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾و نماز صبح را (نیز) بخوان، نماز صبح قرآن نامیده شده است، چون قرائت در نماز صبح از دیگر نمازها طولانیتر است، نیز خواندن نماز صبح فضیلت بیشتری دارد، چرا که خداوند شاهد آن است و فرشتگان شب و روز در آن حضور دارند.
و در این آیه اوقات پنجگانۀ نمازهای فرض بیان شده، نیز بیان شده است نمازهایی که در این اوقات قرار دارند فرض میباشند، چون به انجام آن دستور داده شده است. نیز آیه به این مطلب اشاره مینماید که شرط صحت نماز فرا رسیدن زمان آن است و «فرا رسیدن زمان»، سبب وجوب نماز میباشد، زیرا خداوند دستور داده است که نماز در این اوقات بر پا شود، و در صورت عذر میتوان ظهر و عصر را جمع نمود، و نیز مغرب و عشا را جمع کرد، زیرا خداوند تمام ظهر و عصر را با هم ذکر کرده است، نیز وقت مغرب و عشا را با هم ذکر نموده است.
نیز آیه به فضیلت نماز صبح و فضیلت خواندن قرآن به صورت طولانی در آن اشاره نموده و اینکه قرائت قرآن رکن نماز است، چون هرگاه عبادت با بخشی از اجزای خود نامگذاری شود دلالت مینماید که آن بخش فرض است.
﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ﴾و به غیر از نماز مغرب و عشا در سایر اوقات شب نماز بخون تا نماز شب بر مقام تو بیافزاید، به خلاف دیگران که نماز شب کفارۀ گناهانشان است.
و احتمال دارد که معنیاش این باشد که نمازهای پنجگانه بر تو و بر مومنان فرض هستند، به خلاف نماز شب که فقط بر تو فرض میباشد، و چون تو پیش خداوند دارای ارزش والاتری هستی وظیفهات را از دیگران بیشتر نموده است تا پاداشت نیز بیشتر شود و از این طریق به مقام ستوده و پسندیده ای برسی. و آن مقامی است که پیشینیان و پسینیان، تو را بر آن مقام خواهند ستود و آن مقام شفاعت بزرگ است. آنگاه که مردم از آدم میخواهند تا برای آنان شفاعت کند، سپس از نوح، سپس ابراهیم، سپس از موسی، سپس از عیسی میخواهند تا برای آنها شفاعت کنند، اما همه عذر میآورند و خود را عقب میکشند، تا اینکه مردم از سرور آدمیزادگان میخواهند به نزد خداوند شفاعت نماید تا خداوند آنها را از وحشت و هراس روز محشر نجات دهد و بر آنان رحم نماید. آنگاه محمد صپیش پروردگارش شفاعت مینماید، و خداوند او را به عنوان شفیع پذیرفته، او او را در جایگاه و مقامی قرار میدهد که پیشینیان و پسینیان به او رشک میبرند، و با پذیرش شفاعت حضرت محمد صبر همۀ مردم منت خواهد نمود.
﴿وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ﴾یعنی تمام وارد شدنها و همۀ بیرون آمدنهای مرا در مسیر طاعت، و آنچه که میپسندی قرار بده، و آغاز کارها و ورود به آن و خروج از آن را همراه با اخلاص و مطابق دستور خود قرار بده. ﴿وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا﴾وحجتی آشکار و دلیلی قاطع بر همۀ آنچه که انجام میدهم و تمامی آنچه ترک میکنم به من عطا بفرما.
و این بالاترین حالتی استکه خداوند بنده را در آن قرار میدهد، به گونهای که همۀ حالات او تبدیل به خیر و خوبی میشود، و همۀ کارها و حالاتش وی را به پروردگارش نزدیک مینماید، و بر هر کار و حالتی دلیلی اشکار دارد. و این بیانگر آن است که آدمی در چنین ح التی به مقام علم مفید و عمل صالح نایل میآید.
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُ﴾و بگو: حق آمد و باطل از میان رفت و نابود گشت. حق همان چیزی است که خداوند به پیامبرش محمد صوحی نمود، و او را دستور داد تا اعلام کند که به راستی حق آمد و هیچ چیزی توان مقابلۀ با آن را ندارد و باطل متلاشی و نابود خواهد گشت. ﴿إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا﴾بیگمان باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است. و این صفت همیشگی باطل است، اما گاهی باطل دارای قدرت و پیشرفت میشود، و آن زمانی است که حق با آن مقابله نکند، اما به هنگام فرا رسیدن حق، باطل از هم میپاشد و نابود میشود و حرکتی نخواهد داشت، بنابر این باطل جز در زمانها و مکانهایی که خالی از دانش به آیات الهی و دلایل اوست، رواج پیدا نمیکند.
آیهی ۸۲:
﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا٨٢﴾[الإسراء: ۸۲]. «و از قرآن آنچه را که مایۀ بهبودی و رحمت مؤمنان است فرو میفرستیم، ولی بر ستمگران جز زیان و خسارت نمیافزاید».
قرآن مشتمل بر شفا و رحمت است، ولی برای هرکس مایۀ شفا و رحمت نیست، بلکه برای کسانی سبب شفا و ر حمت است که به آن ایمان دارند و آیاتش را تصدیق مینمایند، و به آن عمل میکنند. اما کسانیکه با عدم تصدیق قرآن و عمل نکردن به آن به خود ستم ورزیدهاند.
آیات قرآن جز زیان به آنها چیزی نمیافزاید. زیرا به وسیلۀ قرآن حجت بر آنان اقامه میشود و شفایی که قرآن در بر دراد این است که دلها را از شبهات و جهالت و آرای فاسد، و انحراف و اهداف زشت و پاکسازی میکند، زیرا قرآن مشتمل بر عمل یقینی است که هر شبهه و جهلی به وسیلۀ آن از میان میرود، و شامل موعظه و اندرز است و هرگونه شهوت پرستی را با فرمان الهی مخالف باشد از میان میبرد، و جسمها را نیز از دردها و بیماریهای مختلف شفا میبخشد.
قرآن رحمت است زیرا آدمی را به اتخاذ اسباب رحمت و سعادت دنیوی و اخروی تشویق مینماید. به طوری که هرگاه بنده آنها را انجام دهد به سعادت همیشگی وپاداش نیک در دنیا و آخرت دست مییابد.
آیهی ۸۳:
﴿وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَُٔوسٗا٨٣﴾[الإسراء: ۸۳]. «و چون به انسان نعمت عطا کنیم، روی گردان شده و خویشتن را کنار میکشد و تکبّر میورزد، و چون سختی به او برسد مایوس و ناامید میشود».
طبیعت و سرشت انسان چنین میباشد، مگر کسی که خداوند او را هدایت کرده باشد. زیرا انسان هنگامی که خداوند به او نعمت دهد شاد میشود، و به خود میبالد و تکبر میورزد، و از پروردگارش رویگردان میشود، و شکر او را به جای نمیآورد و او را یاد نمیکند. ﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَُٔوسٗا﴾و چون شر و بلا گریبانگیرش شود و تنگدستی و بیماری او را فرا بگیرد، از هر خیر و خوبی ناامید میشود و گمان میبرد حالتی که او در آن قرار دارد همیشگی است.
و اما کسی که خداوند او را هدایت نموده است هنگامی که پروردگار به او نعمت دهد در مقابل وی فروتنی مینماید، و شکر نعمتش را به جای میآورد. و هنگامی که سختی به او برسد ناله و زاری سر داده، و از خداوند عافیت وبهبودی میطلبد و امیدوار است که خداوند آنچه را که او را بدان گرفتار کرده است از وی دور نماید، و با این کار بلا و مصیبت بر وی آسان میگردد.
آیهی ۸۴:
﴿قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا٨٤﴾[الإسراء: ۸۴]. «بگو: هرکس به روش خودش کار میکند، و پروردگارتان بهتر میداند که چه کسی راهیانهتر است».
﴿قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ﴾یعنی هرکس متناسب با حالات و وضعیت خود کار میکند، پس اگر از برگزیدگان نیکوکار باشد جز عمل برای پروردگار جهانیان چیزی را انجام نمیدهد، و اگر از رسوا شده گان باشد جز برای مردم کاری را انجام نمیدهد و هیچ چیز مورد پسندش نخواهد بود. مگر آنچه که با اهداف و خواستههایش مطابق باشد. ﴿فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا﴾و پروردگارتان بهتر میداند که چه کسی راهش درستتر است، پس هرکس را صلاحیت و شایستگی هدایت داشته باشد، هدایت مینماید، و هرکس را که شایستگی هدایت نداشته باشد خوار میگرداند.
آیهی ۸۵:
﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا٨٥﴾[الإسراء: ۸۵]. «و از تو دربارۀ روح میپرسند، بگو: روح چیزی است که تنها پروردگار من از آن آگاه است، و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است».
این آیه به کسانی را که سوال میکنند و هدفشان لجاجت و به بن بست رساندن طرف است، از این کار باز میدارد، چرا که آنان مسایل مهم را نمیپرسند، بلکه از «روح» سوال میکنند که از امور پنهان است و هیچکس نمیتواند صفت و کیفیت آن را درست بیان کند، زیرا دانشی که بندگان از آن برخوردارند دارای کمبود و نقص میباشد بنابر این خداوند پیامبرش را فرمان داد که پاسخ آنها را اینگونه بدهد: ﴿قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی﴾بگو: روح از جملۀ مخلوقات پروردگارم میباشد که به آن دستور داده پدیده بیاید و آن پدید آمده است. پس، پرسش از آن فایدۀ زیادی ندارد، با اینکه شما چیزهایی زیادی غیر از آن را نمیدانید.
و این آیه دلیلی است بر اینکه هرگاه کسی از چنین مسایلی مورد سوال واقع شد از پاسخ دادن به آن رویگردان شود، و سوال کننده را به چیزی راهنمایی کند که به آن نیاز دارد و به سود اوست.
آیهی ۸۷-۸۶:
﴿وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا٨٦﴾[الإسراء: ۸۶]. «و اگر ما بخواهیم آنچه را که به تو وحی کردهایم از میان برمیداریم، آنگاه کسی را نخواهی یافت که در این رابطه علیه ما از تو دفاع کند».
﴿إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۚ إِنَّ فَضۡلَهُۥ کَانَ عَلَیۡکَ کَبِیرٗا٨٧﴾[الإسراء: ۸۷]. «مگر رحمتی از سوی پروردگارت (به دادت برسد) بیگمان فضل او در حق تو همواره بسیار است».
خداوند متعال خبر میدهد که قرآن و وحی که بر پیامبرش فرو فرستاده، رحمتی از جانب خدا بر او و بندگان خداست. و این بزرگترین نعمت الهی بر پیامبر است و فضل و کرم خداوند در حق پیامبر بزرگ است و نمیتوان اندازۀ آن را بیان کرد. پس خداوندی که این نعمت را از سر فضل خویش به تود دادهاست، میتواند آنرا از میان بردارد، آنگاه کسی را نمییابد که آن را برگرداند. و وکیلی را نیز نخواهی یافت که در این رابطه با خداوند سخن بگوید. پس باید به این نعمت شاد و خوشحال بود و تکذیب کنندگان، و مسخره کردن گمراهان نباید تو را اندوهگین کند، زیرا تو بزرگترین حجت را به آنها ارائه نمودی، اما آن را نپذیرفتند، و چون نزد خداوند ارزشی ندارند، خداوند آنان را خواب نموده است.
آیهی ۸۸:
﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا٨٨﴾[الإسراء: ۸۸]. «بگو: اگر انس و جن گرد آیند و متفق شوند بر اینکه مانند این قرآن را بیاورند هرگز نمیتوانند مانند آنرا بیاورند، هرچند برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند».
این دلیلی قاطع و حجتی آشکار بر صحت و راست بودن چیزی است که پیامبر صآورده است. زیرا خداوند همۀ انسانها و جنها را به مبارزه طلبیده و از آنها خواسته است که مانند این قرآن را بیاورند، و خبر داده است که آنها نمیتوانند مانند این قران را بیاورند، و اگر همه برای این کار همدیگر را کمک کنند بازتوانایی آوردن مانند قرآن را ندارند.
و همانطور که خداوند خبر داده پیش آمده است، زیرا انگیزۀ رد کردن قرآن به طور کامل در وجود دشمنان قرآن و تکذیب کنندگان وجود داشت، و آنها نیز اهل زبان و اهل فصاحت و شیوایی بیان بوده و هستند، پس اگر کوچکترین چاره و توانی برای این کار داشتند، انجام میدادند، پس آنها خواسته یا ناخواسته به حقانیت قرآن یقین داشته و از مخالفت و مبارزۀ با آن درماندهاند.
و چگونگی انسان که از خاک آفریده شده و از هرسو و نقص و کا ستی وی را احاطه کرده است، و هیچ علم و قدرت و اراده و مشیت و کلام کمالی جز از ناحیهی پروردگارش ندارد، میتواند با سخنان پروردگار زمین و آسمانها که بر تمام خفایا و نهانها مطلع است و کمال و ستایش مطلق و مجد و سرافرازی عظیم از آن او میباشد مبارزه کند؟ سخنانی که هرگز تمام نمیشوند، هر چند که تمام دریاها تبدیل به مرکب، و تمام درختان تبدیل هب قلم شوند و کلمات خدا را بنویسند! چرا که در این صورت هم مرکب تمام میگردد و قلمها نابود میشوند، ولی کلمات خدا هنوز به پایان نرسیدهاند.
پس همانطور که هیچ مخلوقی مانند خدا نیست، و در هیچ صفاتی همتایی ندارد، کلام او نیز جزو صفتهایش میباشد و هیچکس نمیتواند در کلامش با او برابری بکند.
پس هیچ چیزی در ذات و نام و صفات و کارهای خداوند مانند او نیست. هلاک باد کسی که کلام خالق را با کلام مخلوق اشتباه گرفته و گمان میبرد قرآن را محمد به دروغ به خدا نسبت میدهد و آن را از جانب خود آورده است!.
آیهی ۹۶-۸۹:
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا٨٩﴾[الإسراء: ۸۹]. «و به راستی که در این قرآن هر مثلی را برای مردم به شیوههای گوناگون بیان داشتهایم ولی بیشتر مردم جز انکار و ناسپاسی نپذیرند».
﴿وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا٩٠﴾[الإسراء: ۹۰]. «و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه از زمین چشمهای را برای ما روان سازی».
﴿أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِیرًا٩١﴾[الإسراء: ۹۱]. «یا اینکه باغی از درختان خرما و انگور داشته باشی و رودبارها و جویبارهای فراوان در آن روان کنی».
﴿أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ قَبِیلًا٩٢﴾[الإسراء: ۹۲]. «یا اینکه آسمان را چنان که ادعا میکنی تکه تکه بر ما فرود آری، و یا خدا و فرشتگان را رویاروی ما آوری».
﴿أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا٩٣﴾[الإسراء: ۹۳]. «یا اینکه خانهای از زر و زیور داشته باشی، و یا اینکه بهسوی آسمان بالا روی، و به بالا رفتنت از آسمان هم ایمان نمیآوریم مگر اینکه کتابی همراه خود برای ما بیاوری که آن را بخوانیم. بگو: پروردگارم پاک و منزه است! آیا من چیزی فراتر از بشری پیام آور هستم؟».
﴿وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن یُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا٩٤﴾[الإسراء: ۹۴]. «و مردم را بازنداشت از آنکه ایمان آورند آنگاه که هدایت بهسوی آنان آمد مگر آنکه گفتند: آیا خداوند انسانی را که به عنوان پیامبر فرستاده است؟!».
﴿قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا٩٥﴾[الإسراء: ۹۵]. «بگو: اگر در زمین فرشتگانی بودند که آرام و آسوده راه میرفتند، ما از آسمان فرشتهای را به عنوان پیامبر به سویشان میفرستادیم».
﴿قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا٩٦﴾[الإسراء: ۹۶]. «بگو: خداوند به عنوان گواه بین من و شما بس است، بیگمان او از حال بندگانش بسیار آگاه و بیناست».
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ﴾و به تاکید مواعظ و مثلها را در قرآن به شیوههای گوناگون بیان داشتهایم و مفاهیمی را که بندگان به آن نیاز دارند بارها بیان کردهایم تا آنها پند بپذیرند و باز آیند، اما جز تعداد اندکی از آنها که خداوند سعادت را برایشان رقم زده و با توفیق خود آنان را یاری کرده است، آن را نپذیرفتند. و بیشتر مرم جز ناسپاسی و کفران این نعمت، که از بزرگترین نعمتهاست نپذیرفتند، و از روی عناد و لجاجت معجزات و نشانههایی غیر از آیات قرآن را از جانب خود پیشنهاد نمودند.
پس آنها به پیامبر خدا که این قرآن را آورده و شامل هر دلیل و برهانی است، میگوید: ﴿لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا﴾وما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه از زمین چشمهای را برای ما روان سازی.
﴿أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ﴾یا اینکه باغی از درختان خرما و انگور داشته باشی تا به وسیلۀ آن از رفتن به بازارها و رفت آمد بینیاز باشی. ﴿أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا﴾یا اینکه آسمان را چنان که ادعا میکنی تکه تکه بر ما فرود آری، ﴿أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ قَبِیلًا﴾یا اینکه خدا و فرشتگان را رویاروی ما بیاوری که آنها را ببینیم و به آنچه آورهای گواهی بدهند. ﴿أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ﴾و یا اینکه خانهای زرنگار و منقوش به طلا داشته باشی، ﴿أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ﴾و یا به صورت طبیعی و محسوس به آسمان بالا بروی، ﴿وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُ﴾با این وجود، به بالا رفتنت ایمان نمیآوریم مگر اینکه همراه خود کتابی برای ما بیاوری که آن را بخوانیم.
و از آنجا که این گفتهها از سر لجاجت و به قصد ناتوان کردن پیامبر، و سخنانی بیخردانه و ستمگرانه، و متضمن نپذیرفتن حق و بیادبی در برابر خداوند بود، و با توجه به اینکه از این سخنها چنین بر میآید که پیامبر از جانب خویش معجزات را میآورد، خداوند به وی دستور داد تا خدا را پاک و منزه بدارد. پس فرمود، ﴿قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی﴾بگو: پاک است پروردگارم و بسی برتر و بالاتر است از آنچه که شما میگویید. و پاک است خداوند از اینکه رمانها و آیات او پیرو خواستههای فاسد و نظرهای گمراه شما باشد. ﴿هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا﴾آیا من جز فرستادهای از سوی خداوند برای هدایت مردمان هستم؟ من فقط فرستاد شدهام و چیز در دست من نیست.
و عاملی که باعث شد بیشتر مردم ایمان نیاورند این بود که پیامبرانی که بهسوی آنها فرستاده میشدند از خود آنها و انسان بودند و این رحمت الهی و لطف خداوندی در حق آنان بود که برای آنها انسانی از میان آنان فرستاده بود، زیرا اگر فرشتگان به میانشان میآمدند. نمیتوانستند چیزی از آنان فرا بگیرند.
﴿قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ﴾بگو: اگر بهجای انسان فرشتگانی مستقر بوند و همچون انسانها در آن راه میرفتند و در روی زمین سکونت و اقامت میگزیندند و انسانها نیز میتوانستند آنها را ببینند و از آنان بیاموزند. ﴿لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا﴾ما قطعاً از آسمان فرشتهای را به عنوان پیامبر به سویشان میفرستادیم تا بتوانند از او فرا بگیرند.
﴿قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا٩٦﴾بگو: کافی است که خدا میان من و شما گواه باشد، او به بندگانش بسیار آگاه و بیناست. و از جمله گواهی خداوند برای پیامبرش این است ک او را با معجزات تأیید کرد و آیات را بر او نازل نمود، و او را برکسانی که با وی دشمنی کرده و او را از خانه و کاشانهاش بیرون رانده بودند پیروز گردانید. و چنانچه چیزی خلاف واقعیت را به خدا نسبت دهد بیگمان از او به سختی انتقام میگرفت، سپس رگ دلش را پاره میکرد، زیرا خداوند آگاه و بیناست و هیچ چیزی از احوال بندگان بر او پوشیده نمیماند.
آیهی ۱۰۰-۹۷:
﴿وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُمۡ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِهِۦۖ وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا٩٧﴾[الإسراء: ۹۷]. «و هرکس که خداوند هدایتش کند، راهیافته اوست، و هرکس را گمراه سازد به غیر از او برای آنان یاور و دوستانی نیابی. و روز قیامت آنانرا کور و لال و کر به روی چهرهاشان درافتاده بر میانگیزیم. جایگاهشان دوزخ است، هرگاه که زبانۀ آتش فروکش کند بر زبانۀ آتششان میافزاییم».
﴿ذَٰلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا٩٨﴾[الإسراء: ۹۸]. «این است سزای آنان، بدان خاطر که به آیههای ما کفر ورزیده و گفتند: آیا زمانی که (ما تبدیل به) استخوانهایی گشته و از هم پاشیده شدیم، آفرینش تازهای پیدا کرده و برانگیخته میشویم؟!».
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۡ وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ فَأَبَى ٱلظَّٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا٩٩﴾[الإسراء: ۹۹]. «آیا نمینگرند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده است (همو) تواناست که مانند ایشان را بیافریند؟ و برای آنان میعادی مقرر کرده است که شکی در آن نیست، اما ستمگران جز کفر و انکار را پذیرا نمیباشند».
﴿قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا١٠٠﴾[الإسراء: ۱۰۰]. «بگو: اگر شما مالک گنجینههای بخشایش پروردگار بودید باز هم از ترس فقر، بخل میورزیدید، و انسان بسیار بخیل است».
خداوند متعال خبر میدهد که تنها او را هدایت مینماید و تنها اوست که گمراه مینماید، پس هرکس را که هدایت نماید او را توفیق میدهد و راه هدایت وی را آسان کرده و از گمراهی دور میدارد. پس در حقیقت این خداوند است که هدایت مینماید، و هرکس را که گمراه کند او را خوار میگرداند و به حال خودش رها میسازد. پس جز خدا هیچ هدایت کنندهای برای او نیست و یاور مددکاری ندارد که وی را از عذاب او نجات دهد، آنگاه که خداوند آنها را بر چهرهیشان، کور و کر و لال حشر نماید. پس آنها نمیبینند و حرف نمیزنند و کر هستند و نمیشوند. ﴿مَّأۡوَىٰهُمۡ﴾جایگاه آنان ﴿جَهَنَّمُ﴾جهنم است که سراسر اندوه و غم و عذاب است. ﴿کُلَّمَا خَبَتۡ﴾هرگاه که زبانه آتش فرو کش کند و بخواهد خاموش شود. ﴿زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا﴾به وسیلهی آنان بر زبانهی آتش میافزاییم و عذاب از آنها کاسته نمیشود، نه کارشان به پایان میرسد تا بمیرند و نه از عذابشان کاسته میگردد. و خداوند بر آنها ستم نکرده، بلکه آنان را به سبب کفر ورزیدن به آیات الهی و انکار رستخیز که پیامبران از آن خبر داده و کتابها از آن سخن گفتهاند، و به خاطر اینکه خداوند را ناتوان دانستند و قدرتش را انکار کردند، مجازات مینماید.
﴿وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا﴾آنان گفتند: زمانی که ما تبدیل به استخوانهایی گشتیم و از هم پاشیده شدیم، آفرینش تازهای پیدا میکنیم و برانگیخته میشویم؟. یعنی چنین چیزی که محقق نخواهد شد، چون از دیدگاه فاسد آنان تحقق چنین چیزی بعید است.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾تواناست که مانند ایشان را بیافریند؟ آری! او بر کار تواناست.
﴿وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ﴾و خداوند بر آنان میعادی مقرر کرده است که شکی در آن نیست، و اگر خدا میخواست، ناگهان آن را میآورد. و با اینکه خداوند دلایل و حجتهایی را برای رستاخیز و زنده شدن پس از مرگ به آنان ارائه اده است اما ﴿فَأَبَى ٱلظَّٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا﴾ستمگران از روی ستم و افترا جز کفر از در انکار در نمیآیند. ﴿قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ﴾بگو: اگر شما مالک گنجینههای نعمت پروردگارم که تمام شدنی نیست بودید ﴿إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِ﴾باز هم از ترس اینکه مبادا آنچه میبخشد تمام شود، بخل میورزیدید، با اینکه تمام شدن گنجینههای نعمت الهی محال است، اما انسان طبعاٌ موجود بخیلی است.
آیهی ۱۰۴-۱۰۱:
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۖ فَسَۡٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا١٠١﴾[الإسراء: ۱۰۱]. «و بهراستی موسی را نُه معجزۀ آشکار دادیم. پس، از بنیاسرائیل بپرس بدانگاه که موسی بهسویشان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده میبینم».
﴿قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا١٠٢﴾[الإسراء: ۱۰۲]. «(موسی به فرعون) گفت: تو که (خوب) میدانی این معجزههای روشنی بخش را جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است، و من تو را ای فرعون! نابود شدنی میپندارم».
﴿فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا١٠٣﴾[الإسراء: ۱۰۳]. «پس (فرعون) خواست که آنان را از سرزمین (مصر) بیرون براند، و ما او و کسانی را که با وی بودند همگی غرق نمودیم».
﴿وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا١٠٤﴾[الإسراء: ۱۰۴]. «و پس از او به بنیاسرائیل گفتیم: در آن سرزمین سکونت جویید، آنگاه چون وعدۀ آخرت فرا رسد همۀ شما را با همدیگر خواهیم آورد».
ای پیامبری که با معجزات و نشانههای(ی قرآن) مورد تایید قرار گرفته ای! تو اولین پیامبری نیستی که مردم وی را تکذیب کردهاند. بلکه پیش از تو موسی کلیم را بهسوی فرعون و قومش فرستادیم و به او ﴿تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ﴾نه معجزه روشن و آشکار دادیم که یکی از آن معجزات برای کسی که هدفش پیروی از حق باشد، کافی بود، مانند معجزۀ اژدها و عصا و طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون و دست درخشان، و شکافته شدن دریا. و اگر چیزی از اینها تردید دارید از بنیاسرائیل بپرس، ﴿إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ﴾وقتی که موسی به سویشان آمد و با وجود این همه مجعزات فرعون به او گفت: ﴿إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا﴾ای موسی ! من تو را جادو زده میبینم.
﴿قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾موسی به فرعون گفت: تو که خوب میدانی این معجزههای روشنی بخش را جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است، پس آنچه را که میگویی دور از حقیقت است، و به خاطر فریب دادن قومت و توهین به آنها چنین میگویی، ﴿وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا﴾و من تو را ای فرعون! نابود شدنی میپندارم، به عذاب گرفتار خواهی شد و هلاک میشوی و هلاکت و مذمت و نفرین بدرقۀ راه توست.
﴿فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا١٠٣﴾پس فرعون خواست که موسی و پیروانش را از سرزمین مصر بیرون نماید، و آوارهشان کند، پس او و همگی کسانی را که همراهش بودند غرق نمودیم، و بنیاسرائیل را وارث سرزمین و دیارشان کردیم.
بنابراین فرمود: ﴿وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا١٠٤﴾پس از آنکه فرعون را غرق کردیم به بنی اسرائیل گفتیم: در سرزمین مقدسی که به شما وعده داده شده است سکوت گزینید و هنگامیکه وعده آخرت فرا رسد همۀ شما را در پای حساب و کتاب حاضر میگردانیم تا به هرکس طبق عملش سزا و جزا بدهیم.
آیهی ۱۰۵:
﴿وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ وَبِٱلۡحَقِّ نَزَلَۗ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا١٠٥﴾[الإسراء: ۱۰۵]. «و آن (= قرآن) را به حق فرو فرستادیم و به حق فرود آمده است، و تو را جز نویدرسان و بیمدهنده نفرستادهایم».
ما قرآن را به حق نازل کردیم تا بندگان را امر و نهی نماید. و پاداش و سزایشان را بیان کند، ﴿وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ﴾و به راستی، و در حالی که از هر شیطان رانده شدهای محفوظ مانده، نازل شده است. ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا﴾و تو را جز نوید دهنده و ترساننده نفرستادهایم، تا هرکس را که از خداوند پیروی مینماید به پاداش دنیا و آخرت نوید دهی، و هرکس را که از خداوند سرپیچی میکند، از عذاب دنیا و آخرت بر حذر داری. و از این مطلب، بیان چیزی لازم میآید که به وسیلۀ آن مژده و بیم داده میشود.
آیهی ۱۰۹- ۱۰۶:
﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا١٠٦﴾[الإسراء: ۱۰۶]. «و قرآن را جزء جزء فرو فرستادیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی، و آنرا کم کم و بهره بهره فرستادهایم».
﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧﴾[الإسراء: ۱۰۷]. «بگو: به قرآن ایمان بیاورید، یا ایمان نیاورید (باکی نیست)، همانا کسانی که پیش از نازل شدن قرآن دانش و آگاهی بدیشان داده شده است هنگامیکه قرآن بر آنان خوانده میشود سجدهکنان بر چهره میافتند».
﴿وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا١٠٨﴾[الإسراء: ۱۰۸]. «و میگویند: پروردگارمان پاکی و منزه است! به راستی وعدۀ پروردگارمان انجام شدنی است».
﴿وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩﴾[الإسراء: ۱۰۹]. «و بر چهرهها فرو میافتند، و میگریند، و بر تواضع آنان میافزاید».
این قرآن را بخش بخش فرستادیم تا حق و باطل و هدایت و گمراهی را از یکدیگر جدا نماید، ﴿لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ﴾تا با درنگ آن را بر مردم بخوانی و در آن بیاندیشند و در معانی آن تأمل کنند و علوم و دانشهای آنرا استخراج نمایند.
﴿وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا﴾و آن را کم کم و به تدریج و در مدت بیست و سه سال نازل نمودیم. [الفرقان: ۳۳]. ﴿وَلَا یَأۡتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰکَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِیرًا٣٣﴾[الفرقان: ۳۳]. «و برای تو ای محمد صحجت و شبههای نمیآورند مگر اینکه جواب آنرا به حق برایت آورده و تفسیر بهتری (از آن) ارائه میدهیم». و هرگاه روشن شد که قرآن حق است و هیچ شک و تردیدی در آن نیست، پس ﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ﴾به کسانیکه قرآن را تکذیب نموده و از آن روی میگردانند، بگو: به قرآن ایمان بیاورید، یا ایمان نیاورید خداوند به شما نیازی نداردف و اگر ایمان نیاورید هیچ زیانی به خداوند نمیرسانید، بلکه زیان آن به خودتان بر میگردد، زیرا خداوند بندگانی دیگر غیر از شما را دارد که او را میپرستند، و آنها کسانی هستند که خداوند دانش مفید را به آنها داده است. ﴿إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ﴾هنگامیکه قرآن بر آنان خوانده شود سجده کنان بر چهره میافتند. یعنی بیش از حد از قرآن متأثر میشوند و در برابر خدا کرنش میکنند.
﴿وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ﴾و میگویند: پاک و منزه است پروردگارمان از چیزهایی که مشرکان به او نسبت میدهند، و از چیزهایی که شایستۀ شکوه او نیست. ﴿إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا﴾به راستی که وعدۀ پروردگارمان در خصوص تحقق روز رستاخیز و جزای اعمال، انجام شدنی است و خلاف آن نخواهد شد، و تردیدی در وقوع آنچه او وعده داده است وجود ندارد.
﴿وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩﴾و بر چهرههایشان به سجده میافتند، و میگویند، و قرآن بر تواضع آنان میافزاید. مانند کسانی از اهل کتاب که ایمان آوردند، همچون عبدالله بن سلام و دیگر کسانی که در زمان پیامبر یا بعد از او ایمان آوردند.
آیهی ۱۱۱-۱۱۰:
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا١١٠﴾[الإسراء: ۱۱۰]. «بگو: خداوند را بخوانید یا رحمن را بخوانید، خدا را به هر کدام از نامهایش بخوانید او دارای نامهای زیباست، و نمازت را (با صدای) بلند مخوان و آن را آهسته نیز مخوان، بلکه میان آن دو راهی پیشگیر».
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا١١١﴾[الإسراء: ۱۱۱]. «و بگو: ستایش خداوندی را سزاست که فرزندی بر نگرفته، و در فرمانروایی او را هیچ شریکی نیست، و یاوری از سرِ ناتوانی نداشته است، بنابر این او را چنان که سزاوار است به بزرگی یاد کن».
خداوند متعال به بندگانش میفرماید: ﴿ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ﴾خدا را بخوانید یا رحمن را، فرقی نمیکند. ﴿أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾خدا را به هر کدام از اسمای حسنی بخوانید مانعی ندارد. یعنی همۀ نامهای او نیکوست، بنابر این از فراخواندن به هیچ یک از نامهایش نهی نکرده است، و با هر اسمی از اسمهایش او را بخوانید هدف برآورده میشود و آنچه شایسته است این است که در هر خواستهای با اسمی خوانده شود که با آن خواسته مناسبت دارد.
﴿وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا﴾و در نماز، قرائت را بلند مخوان و آن را نیز آ]سته مخوان. چون اگر با صدای بلند خوانده شود، مشرکانی که آن را تکذیب مینمایند، وقتی آن را بشنوند به آن ناسزا میگویند، و کسی را که آنرا آورده است نیز دشمنامی میدهند، و اگر آهسته نیز خوانده شود کسیکه میخواند به آن گوش کند نمیتواند خوب گوش فرا دهد.
﴿وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا﴾بلکه راهی میان قرائت بلند و آهسته در پیش بگیر، واعتدال و میانه روی را رعایت کن.
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ﴾و بگو: ستایش خداوندی را سزاست که از هر لحاظ دارای کمال و مجد و ستایش است و از هر آفت و نقصی پاک است. ﴿ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ﴾خدایی که فرزندی بر نگرفته، و در فرمانروایی او را هیچ شریکی نیست، بلکه تمام پادشاهی و فرمانروایی از آن خداوند یکتا و قهار است، پس جهان بالا و پایین همه در اختیار اوست، و هیچکس دارای کوچکترین بهرهای از فرمانروایی نمیباشد.
﴿وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّ﴾و هیچکدام از آفریدههایش را به دوستی نمیگیرد تا او را کمک و یاری نماید. بلکه او بینیاز و پسندیده است. او خدایی است که به هیچ یک از مخلوقات نیاز ندارد، نه در زمین و نه در آسمان، ولی از سر احسان و منت مومنان را دوست میدارد و آنها را از تاریکیها بهسوی روشنایی بیرون میآورد:
﴿ٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾[البقرة: ۲۵۷].
﴿وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا﴾بنابراین، با بیان صفتهای بزرگش و ورد زبان دادن نامهای زیبایش و ستودن او به خاطر کارهای حکیمانهاش و تعظیم و پرستش وی و شریک قرار ندادن برای او اخلاص در عبادت، او را به بزرگی یاد کن.
پایان تفسیر سورهی إسراء
سوره الإسراء - سورة 17 - عدد آیاتها 111
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشندة مهربان
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ پاک و منزه است کسیکه بندهاش را شبی از مسجد الحرام به مسجد الأقصی - که گرداگردش را برکت دادهایم برد؛ تا برخی از آیات خود را به او بنمایانیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست. ﴿1﴾
وَآتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلاً و (ما) به موسی کتاب (تورات) دادیم، و آن را (مایهی) هدایت برای بنی اسرائیل گرداندیم، (و فرمودیم:) که جز من کارسازی بر مگزینید. ﴿2﴾
ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ کَانَ عَبْدًا شَکُورًا ای فرزندان کسانیکه با نوح (بر کشتی) سوار کردیم، به راستی او (= نوح) بندهای شکر گزار بود. ﴿3﴾
وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا و (ما) به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) وحی کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و برتری جویی (و طغیان) بزرگی خواهید نمود. ﴿4﴾
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً پس هنگامیکه وعدهی نخستین آن دو (بار) فرا رسد؛ گروهی از بندگان بسیار نیرومند (پیکار جوی) خود را بر شما برانگیزیم (تا شما را درهم کوبند و نابود کنند) پس (برای قتل و کشتار) درون خانهها را جستجو کنند، و این وعده شدنی (و قطعی) است. ﴿5﴾
ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا آنگاه شما را بر آنها چیره گردانیم، و شما را با اموال و فرزندان یاریتان کنیم، و (تعداد) نفرات شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم. ﴿6﴾
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کردهاید، و اگر بدی کنید، باز به خود کردهاید، پس هنگامیکه وعدهی دیگر فرا رسد، (چنان دشمنان بر شما مسلط هستند که) آثار غم و اندوه در چهرههایتان ظاهر میشود، و به مسجد (الأقصی) در آیند؛ همانگونه که در مرتبهی اول وارد شدند، و آنچه را زیر سلطهی خود یابند؛ یکسره نابود گردانند. ﴿7﴾
عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا امید است که پروردگارتان به شما رحم فرماید، و اگر برگردید، ماهم باز میگردیم، و جهنم را برای کافران زندان قرار دادهایم. ﴿8﴾
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَیُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا کَبِیرًا بیشک این قرآن، به راهی که آن استوارترین راههاست؛ هدایت میکند، و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. ﴿9﴾
وَأَنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا و اینکه برای کسانیکه به آخرت ایمان ندارند عذاب دردناکی را آماده کردهایم. ﴿10﴾
وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً و انسان بدیها را میطلبد، آن گونه که نیکیها را طلب میکند، و انسان همیشه عجول است. ﴿11﴾
وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنَا آیَةَ اللَّیْلِ وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّکُمْ وَلِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ وَکُلَّ شَیْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِیلاً و (ما) شب و روز را دو نشانه قرار دادیم، پس نشانه شب را محو کردیم، و نشانهی روز را روشنی بخش ساختیم، تا (در پرتو آن) از پروردگارتان فضل (و روزی) بجویید، و تا شمارش سالها و حساب را بدانید، و هرچیز را به تفصیل بیان کردهایم. ﴿12﴾
وَکُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنشُورًا و هر انسانی اعمال (خیر و شرش) را در گردنش آویختهایم، و روز قیامت کتابی برای او بیرون میآوریم که آن را سرگشوده میبینید (که همانا نامهی اعمالش است). ﴿13﴾
اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا (و به او میفرماییم:) کتابت را بخوان، کافی است که امروز خود حساب گر خویش باشی. ﴿14﴾
مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً کسیکه هدایت یابد برای خود هدایت یافته است، و کسیکه گمراه گردد، فقط به زیان خود گمراه شده است. و هیچ کس بار (گناه) دیگری را به دوش نمیکشد، و ما هرگز عذاب نخواهیم کرد؛ مگر آنکه پیامبری بفرستیم. ﴿15﴾
وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا و هنگامیکه بخواهیم دیاری را نابود کنیم، به مترفین (و سرکشان) آنجا فرمان (اطاعت) میدهیم، پس چون در آنجا به فسق (و فساد) بر خاستند، آنگاه وعدهی (عذاب) بر آنها محقق میگردد، پس آنها را به کلی نابود گردانیم. ﴿16﴾
وَکَمْ أَهْلَکْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَکَفَى بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا و چه بسیار نسلها را که بعد از نوح (زندگی میکردند) هلاک کردیم، و کافی است که پروردگارت (نسبت)به گناهان بندگانش دانای بیناست. ﴿17﴾
مَّن کَانَ یُرِیدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِیهَا مَا نَشَاء لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا هر کس که (دنیای) زود گذر را بخواهد، در آن (دنیا) برای هر که بخواهیم؛ همان اندازه که بخواهیم؛ زود خواهیم داد، سپس جهنم را برای او قرار خواهیم داد که نکوهیدهی مردود در (آتش سوزان) آن درآید. ﴿18﴾
وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْیَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیُهُم مَّشْکُورًا و کسیکه (سرای) آخرت را بخواهد، و برای آن سعی و تلاش خود را بکند، در حالیکه مؤمن باشد، پس اینان سعی (و تلاش) شان مشکور است (و پاداش داده خواهد شد). ﴿19﴾
کُلاًّ نُّمِدُّ هَؤُلاء وَهَؤُلاء مِنْ عَطَاء رَبِّکَ وَمَا کَانَ عَطَاء رَبِّکَ مَحْظُورًا هر یک از اینان و آنان (از هردو گروه) از عطای پروردگارت (بهره و) کمک میدهیم، و عطای پروردگارت هرگز (از کسی) باز داشته شده نیست (مؤمن و کافر همه از نعمتهای دنیوی بهرهمند میشوند) ﴿20﴾
انظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَکْبَرُ تَفْضِیلاً بنگر چگونه بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادهایم، و یقیناً درجات آخرت و برتریهایش از این هم بیشتر است. ﴿21﴾
لاَّ تَجْعَل مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولاً (هرگز) معبود دیگری را با الله (شریک) قرار مده، که آنگاه نکوهیدهی خوار (بی یار و یاور) خواهی نشست. ﴿22﴾
وَقَضَى رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا و پروردگارت (چنین) مقرر داشته است که: جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو، یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، (حتی) به آنها (کلمهی) افّ (= کمترین کلمه رنج آور) نگو، و بر (سر) آنها فریاد نزن، و با نیکی (و بزرگوارانه) با آنها سخن بگو. ﴿23﴾
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا و از روی مهربانی بال فروتنی (و خاکساری) برای آنها فرود آور، و بگو: «پروردگارا! به آنان رحمت آور، همانگونه که مرا در کودکی پرورش دادند». ﴿24﴾
رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صَالِحِینَ فَإِنَّهُ کَانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًا پروردگار شما به آنچه در دلهای تان است؛ آگاهتر است، اگر صالح باشید، بیگمان او برای توبه کنندگان آمرزنده است. ﴿25﴾
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاَ تُبَذِّرْ تَبْذِیرًا و حق خویشاوندان را بپرداز، و (همچنین حق) مسکین، و در راه مانده را (بپرداز) و هرگز اسراف (و تبذیر) نکن. ﴿26﴾
إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا به راستی که تبذیر کنندگان؛ برادران شیاطین هستند، و شیطان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است. ﴿27﴾
وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاء رَحْمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرْجُوهَا فَقُل لَّهُمْ قَوْلاً مَّیْسُورًا و اگر به انتظار رحمتی از پروردگارت که به آن امیدواری، از آنان (= مسکینان و در راه ماندگان) اعراض کنی، پس با گفتاری نرم با آنان سخن بگو. ﴿28﴾
وَلاَ تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِکَ وَلاَ تَبْسُطْهَا کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَّحْسُورًا و (هرگز) دستت را به گردن خوددت نبند، (و ترک انفاق منما) و بیش از حد آن را مگشا، آنگاه سرزنش شدهی درمانده بنشینی. ﴿29﴾
إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاء وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا یقیناً پروردگارت روزی را برای هرکس که بخواهد گشاده و (یا) تنگ میدارد، بیگمان او به بندگانش دانای بیناست. ﴿30﴾
وَلاَ تَقْتُلُواْ أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُم إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْءًا کَبِیرًا و فرزندانتان را از ترس تنگدستی نکشید، ما آنها و شما را روزی میدهیم، به راستی کشتن آنها گناه بزرگی است. ﴿31﴾
وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است! ﴿32﴾
وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کَانَ مَنْصُورًا و جانی که الله (خونش را) حرام شمرده، جز به حق نکشید، و کسیکه مظلوم کشته شود، برای و لیش (برای حق قصاص) قدرتی قرار دادهایم، پس در کشتن (و خونخواهی) اسراف نکند، بیگمان او مورد حمایت است. ﴿33﴾
وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْؤُولاً و به مال یتیم نزدیک نشوید، جز به روشی که آن بهتر است، تا آنکه به (حد بلوغ) و رشدش برسد، و به عهد (خویش) وفا کنید، بیگمان از عهد سؤال میشود. ﴿34﴾
وَأَوْفُوا الْکَیْلَ إِذَا کِلْتُمْ وَزِنُواْ بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلاً و هنگامیکه پیمانه میکنید، پیمانه را کامل (و تمام) دهید، و با ترازوی درست وزن کنید، این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. ﴿35﴾
وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً و از آنچه به آن علم نداری، پیروی نکن، بدون شک گوش و چشم و دل، هر یک از اینها از آن باز خواست خواهند شد. ﴿36﴾
وَلاَ تَمْشِ فِی الأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الأَرْضَ وَلَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولاً و در (روی) زمین با تکبر راه مرو، بیگمان تو نمیتوانی زمین را بشکافی، و (هرگز) در بلندی (و قامت) به کوهها نمیرسی. ﴿37﴾
کُلُّ ذَلِکَ کَانَ سَیِّئُهُ عِندَ رَبِّکَ مَکْرُوهًا همهی این کارهای (ذکر شده) بدی (و گناه) آن نزد پروردگارت ناپسند است. ﴿38﴾
ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ وَلاَ تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِی جَهَنَّمَ مَلُومًا مَّدْحُورًا این (احکام) از آن حکمتی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده، و هرگز معبودی را با الله قرار نده، که نکوهیدهی مطرود در جهنم افکنده میشوی. ﴿39﴾
أَفَأَصْفَاکُمْ رَبُّکُم بِالْبَنِینَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِنَاثًا إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِیمًا آیا پروردگارتان برای شما پسران برگزید، و (خودش) از فرشتگان دختران را برگزیده است؟! بیگمان شما سخن بزرگ (و زشتی) میگویید. ﴿40﴾
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ نُفُورًا و به راستی (ما) در این قرآن (سخنان) گوناگون آوردیم، تا متذکر شوند، ولی جز به رمیدنشان نمیافزاید. ﴿41﴾
قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْا إِلَى ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً (ای پیامبر!) بگو: «اگر آن چنان که آنها (= مشرکان) میگویند با او معبودانی بود، در این صورت، (معبودان) سعی میکردند راهی به سوی (الله) صاحب عرش پیدا کنند» ﴿42﴾
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا او منزه و پاک است، و از آنچه آنها میگویند بسا برتر است. ﴿43﴾
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا آسمانها ی هفتگانه و زمین و هرکس که در آنهاست همه تسبیح او میگویند، و هیچ چیز نیست؛ مگر آنکه به ستایش او تسبیح میگوید، و لیکن شما تسبیح آنها را در نمییابید، بیگمان او بردبار آمرزنده است. ﴿44﴾
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا و (ای پیامبر!) هنگامیکه قرآن بخوانی، میان تو و میان کسانیکه به آخرت ایمان نمیآورند، پردهای پوشیده قرار میدهیم. ﴿45﴾
وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا و بر دلهای شان پوششهایی قرار میدهیم تا آن را در نیابند، و در گوشهایشان سنگینی (می گذاریم که نشنوند). و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد کنی، آنها با نفرت پشت میکنند (و میگریزند). ﴿46﴾
نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ یَقُولُ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ رَجُلاً مَّسْحُورًا و چون به تو گوش فرا میدهند، ما داناتریم به چه (منظور) به آن (= قرآن) گوش فرا میدهند، و (نیز) هنگامیکه آنان نجوی میکنند، آنگاه که ستمگران میگویند: «شما جز از مردی که جادو شده پیروی نمیکنید». ﴿47﴾
انظُرْ کَیْفَ ضَرَبُواْ لَکَ الأَمْثَالَ فَضَلُّواْ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلاً بنگر چگونه برای تو مثلها زدند، پس گمراه شدند، لذا نمیتوانند راهی (به سوی حق) بیابند. ﴿48﴾
وَقَالُواْ أَئِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا و (کافران) گفتند: «آیا هنگامیکه ما استخوانهایی (پوسیده) و پراکندهای شدیم، آیا دگر بار با آفرینش تازهای بر انگیخته خواهیم شد؟!» ﴿49﴾
قُل کُونُواْ حِجَارَةً أَوْ حَدِیدًا بگو: «سنگ باشید یا آهن، ﴿50﴾
أَوْ خَلْقًا مِّمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَا قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُوسَهُمْ وَیَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَن یَکُونَ قَرِیبًا یا (هر) مخلوقی که درخاطرتان بزرگ مینماید، (باز هم الله قادر است شما را دوباره زنده کند). پس خواهند گفت: «چه کسی ما را باز میگرداند؟!» بگو: «(همان) کسیکه نخستین بار شما را آفرید». پس آنان سرهایشان را (از روی تردید) به تو میجنبانند و میگویند: «آن چه زمانی خواهد بود؟!» بگو: «شاید که نزدیک باشد، ﴿51﴾
یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً روزیکه (الله) شما را (از قبرهایتان) فرا میخواند، پس شما هم سپاس گویان (دعوت) او را اجابت میکنید، و میپندارید جز مدت کوتاهی (در دنیا) درنگ نکردهاید». ﴿52﴾
وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا و به بندگانم بگو: «(با یکدیگر) سخنی بگویند که آن بهترین باشد، بیگمان شیطان میان آنها فتنه (و فساد) میکند، به راستی که شیطان دشمن آشکاری برای انسان است». ﴿53﴾
رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِن یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِن یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلاً و پروردگار شما به (حال) شما داناتر است، اگر بخواهد بر شما رحمت میآورد، یا اگر بخواهد عذابتان میکند، و (ای پیامبر!) ما تو را بر آنها نگهبان نفرستادهایم. ﴿54﴾
وَرَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا پروردگار تو، به (حال هر) کسیکه در آسمانها و زمین است، داناتر است، و به راستی (ما) بعضی پیامبران را بر بعضی (دیگر) برتری دادیم، و به داود زبور عطا کردیم. ﴿55﴾
قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلاَ تَحْوِیلاً (ای پیامبر!) بگو: «کسانی را که به جای او (معبود خود) میپندارید؛ بخوانید، پس آنها نه میتوانند بلا (و مشکلی) را از شما دورسازند، و نه تغییر دهند. ﴿56﴾
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا کسانی را که (کافران) آنان را میخوانند، خودشان به سوی پروردگارشان وسیلهی (تقرب) میجویند، که کدام یک از آنها نزدیکترند، و به رحمت او امیدوارند و از عذابش میترسند، بیگمان عذاب پروردگارت همواره ترسناک است». ﴿57﴾
وَإِن مَّن قَرْیَةٍ إِلاَّ نَحْنُ مُهْلِکُوهَا قَبْلَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِیدًا کَانَ ذَلِک فِی الْکِتَابِ مَسْطُورًا و هیچ (آبادی و) قریهای (از قریههای یاغیان و مفسدان) نیست؛ مگر اینکه پیش از (فرا رسیدن) روز قیامت، ما آنان را هلاک خواهیم کرد، یا به عذاب شدیدی عذابشان میکنیم، این در کتاب (= لوح محفوظ) ثبت است. ﴿58﴾
وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآیَاتِ إِلاَّ أَن کَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَیْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآیَاتِ إِلاَّ تَخْوِیفًا و (هیچ چیز) ما را از فرستادن معجزات باز نداشت؛ جز اینکه پیشینیان آن را تکذیب کردند، و به (قوم) ثمود، ماده شتر که (معجزهای) روشنگر بود، دادیم، پس (آنها) به آن ستم کردند (و آن را کشتند). و ما معجزات را جز برای ترسانیدن نمیفرستیم. ﴿59﴾
وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ طُغْیَانًا کَبِیرًا (و ای پیامبر! به یاد آور) هنگامی را که به تو گفتیم: «بیشک پروردگارت به مردم احاطه (کامل) دارد، و رؤیایی را که (در شب اسراء و معراج عیاناً) به تو نشان دادیم و (همچنین) درخت ملعون را در قرآن، (چیزی) جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم، ما آنها را میترسانیم، پس (این ترسانیدن) جز سرکشی بزرگ، چیزی بر آنها نمیافزاید». ﴿60﴾
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا و (به یاد آور) چون به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید» پس (همگی) سجده کردند؛ جز ابلیس که گفت: «آیا برای کسی سجده کنم که (او را) از گِل آفریدهای؟!». ﴿61﴾
قَالَ أَرَأَیْتَکَ هَذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلِیلاً (سپس) گفت: «به من خبر بده، این کسی را که بر من برتری دادهای (به چه دلیل بوده است؟!) اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی، فرزندانش را؛ جز عدهی کمی (گمراه و) ریشه کن خواهم کرد». ﴿62﴾
قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُکُمْ جَزَاء مَّوْفُورًا (الله) فرمود: «برو، پس هر کس از آنان، از تو پیروی کند، بیتردید جهنم کیفر شماست، که کیفری کامل (و فراوان) است، ﴿63﴾
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا و هرکس از آنان را که میتوانی با صدایت بر انگیز، و با (یاری) سواران و پیادگانت بر آنها بتاز، و در اموال و فرزندان با آنها شرکت جوی، و به آنها وعده بده - و شیطان جز فریب به آنها وعده نمیدهد - ﴿64﴾
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَى بِرَبِّکَ وَکِیلاً بیگمان تو هرگز بر بندگان من سلطهای نخواهی داشت؛ و پروردگار تو برای نگهبانی آنها کافی است». ﴿65﴾
رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُواْ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا پروردگار شما کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت در میآورد، تا از فضلش بهرهمند شوید، بیگمان او نسبت به شما مهربان است. ﴿66﴾
وَإِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَن تَدْعُونَ إِلاَّ إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَکَانَ الإِنسَانُ کَفُورًا و هنگامیکه در دریا سختی به شما برسد، جز او همه کسانی را که میخوانید؛ فراموش میکنید، پس چون شما را به خشکی نجات دهد؛ روی میگردانید، و انسان بسیار ناسپاس است. ﴿67﴾
أَفَأَمِنتُمْ أَن یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَکُمْ وَکِیلاً آیا از آن که شما را به کنارهای از خشکی فرو برد؛ یا تند بادی از سنگریزه بر شما بفرستد؛ ایمن شدهاید؟! آنگاه برای خود هیچ نگهبان (و کارسازی) نیابید. ﴿68﴾
أَمْ أَمِنتُمْ أَن یُعِیدَکُمْ فِیهِ تَارَةً أُخْرَى فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قَاصِفاً مِّنَ الرِّیحِ فَیُغْرِقَکُم بِمَا کَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُواْ لَکُمْ عَلَیْنَا بِهِ تَبِیعًا آیا از آن که بار دیگر شما را به دریا باز گرداند؛ سپس تند باد کوبندهای بر شما بفرستد، آنگاه شما را به (کیفر) کفرتان غرق کند؛ ایمن شدهاید؟! سپس در برابر ما بازخواست کننده (و خونخواهی برای خود) نیابید. ﴿69﴾
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم، و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکبها) حمل کردیم، و از انواع (روزیهای) پاکیزه به آنها روزی دادیم، و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که آفریدهایم؛ چنانکه باید برتری بخشیدیم. ﴿70﴾
یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً (به یاد آورید) روزی را که هرگروهی را با پیشوایشان فرا خوانیم، پس کسیکه نامهی (اعمال) اش را به (دست) راستش داده شود، پس اینان نامه شان را (با شادمانی) میخوانند، و بهاندازهی رشتهی شکاف هستهی خرمایی ستم نمیبینند. ﴿71﴾
وَمَن کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلاً و (اما) کسیکه در این (دنیا از دیدن حق) نا بینا بوده است؛ پس او در آخرت (نیز) نابینا و گمراهتر است. ﴿72﴾
وَإِن کَادُواْ لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوکَ خَلِیلاً و (ای پیامبر!) نزدیک بود (مشرکان) تو را (با وسوسههای خود) از آنچه بر تو وحی کردهایم؛ منصرف کنند، تا غیر آن را به ما نسبت دهی، و آنگاه تو را دوست خود بگیرند. ﴿73﴾
وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلاً و اگر (ما) تو را ثابت قدم نمیکردیم؛ به راستی نزدیک بود اندکی به آنها تمایل کنی. ﴿74﴾
إِذَاً لَّأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا (اگر چنین میکردی) آنگاه دو چندان عذاب در زندگی دنیا و دو چندان عذاب (بعد از) مرگ به تو میچشاندیم، سپس در برابر ما برای خود یاوری نمییافتی. ﴿75﴾
وَإِن کَادُواْ لَیَسْتَفِزُّونَکَ مِنَ الأَرْضِ لِیُخْرِجُوکَ مِنْهَا وَإِذًا لاَّ یَلْبَثُونَ خِلافَکَ إِلاَّ قَلِیلاً و نزدیک بود (با مکر و توطئه) تو را از (سرزمین) (مکه) بلغزانند، تا ترا از آن بیرون کنند، (و اگر چنین میکردند) آنگاه پس از تو جز مدت کمی (باقی) نمیماندند. ﴿76﴾
سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِیلاً این (روش و) سنت (ما در بارهی) پیامبرانی است که پیش از تو فرستادیم، و (هرگز) برای سنت ما تغییر و دگرگونی نخواهی یافت. ﴿77﴾
أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُودًا نماز را از زوال آفتاب (هنگام ظهر) تا تاریکی شب بر پا دار، و (نیز) قرآن فجر (= نماز صبح) را؛ بیگمان هنگام قرآن (خواندن، در نماز) فجر (فرشتگان) حاضر آیند. ﴿78﴾
وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا و پاسی از شب را (از خواب) برخیز و با آن (= قرآن) نماز بخوان، که برای تو افزون (بر دیگران) است، امید است پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برانگیزد. ﴿79﴾
وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا و بگو: «پروردگارا! مرا به در آوردنی راست (به مدینه) در آور، و به بیرون آوردنی راست، مرا (از مکه) بیرون آور، و از سوی خود حجتی یاری کننده برایم قرار بده». ﴿80﴾
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد، بیگمان باطل نابود شدنی است». ﴿81﴾
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارًا و از قرآن آنچه را که شفا و رحمت برای مؤمنان است؛ نازل میکنیم، و ستمکاران را جز زیان نمیافزاید. ﴿82﴾
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ کَانَ یَؤُوسًا و هنگامیکه برانسان نعمت بخشیم، (از حق) روی بگرداند، و (متکبرانه) پهلویش را دورکند، و هنگامیکه (کمترین) بدی به او برسد، نا امید گردد. ﴿83﴾
قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلاً (ای پیامبر!) بگو: «هر کس به روش خود عمل میکند، پس پروردگارتان به کسیکه او هدایت یافتهتر است؛ داناتر است». ﴿84﴾
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً و (ای پیامبر!) از تو دربارهی روح سؤال میکنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است». ﴿85﴾
وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ بِهِ عَلَیْنَا وَکِیلاً و اگر بخواهیم آنچه را که به تو وحی کردهایم؛ (از سینهات) میبریم، آنگاه در برابر ما برای خود هیچ کار سازی (و مدد کنندهای) نخواهی یافت، ﴿86﴾
إِلاَّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ إِنَّ فَضْلَهُ کَانَ عَلَیْکَ کَبِیرًا لیکن (باقی ماندنش به سبب) رحمتی از جانب پروردگارت است؛ بدون شک فضل او بر تو بزرگ است. ﴿87﴾
قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا (ای پیامبر!) بگو: «اگر انس و جن (همگی) گرد آیند بر آن که همانند این قرآن را بیاورند، (هرگز) همانند آن را نخواهند آورد، هر چند برخی از آنان یاور برخی (دیگر) باشند». ﴿88﴾
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ کُفُورًا و به تحقیق (ما) در این قرآن، برای مردم هر مثلی را گوناگون بیان کردیم، پس بیشتر مردم جز ناسپاسی را قبول نکردند، ﴿89﴾
وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ یَنبُوعًا و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم؛ تااینکه از زمین چشمهای برای ما جاری کنی. ﴿90﴾
أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیرًا یا باغی از نخل و انگور داشته باشی، آنگاه نهرها در میان آن به خوبی جاری سازی. ﴿91﴾
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ قَبِیلاً یا آسمان را آنچنان که میپنداری پاره پاره بر (سر) ما فرود آوری، یا الله و فرشتگان را روبروی (ما) بیاوری، ﴿92﴾
أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِی السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إِلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً یا اینکه خآنها ی (پر نقش و نگار) از سیم و زر داشته باشی، یا در آسمان بالا روی، و هرگز به بالا رفتنت ایمان نمیآوریم؛ مگر آنکه کتابی بر ما نازل کنی، که آن را بخوانیم». بگو: «پروردگارم منزه است، آیا من جز بشری فرستاده شده هستم؟!». ﴿93﴾
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَّسُولاً و مردم را (هیچ چیز) باز نداشت، از آنکه ایمان آوردند هنگامیکه هدایت به سوی آنان آمد؛ مگر اینکه گفتند: «آیا الله بشری را (بعنوان) پیامبر فرستاده است؟!» ﴿94﴾
قُل لَّوْ کَانَ فِی الأَرْضِ مَلائِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَکًا رَّسُولاً (ای پیامبر!) بگو: «اگر در زمین فرشتگانی بودند که با آرامش (و مطمئن) راه میرفتند، مسلماً از آسمان فرشتهای را (بعنوان) پیامبر بر آنها نازل میکردیم» (اما چون شما انسان هستید پیامبرتان نیز از خودتان است) ﴿95﴾
قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا (ای پیامبر!) بگو: «همین کافی است که الله میان من و شما گواه باشد، بیگمان او (نسبت) به بندگانش دانای بیناست. ﴿96﴾
وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا و هرکسی را که الله هدایت کند، پس او هدایت یافتهی (واقعی) است، و هرکسی را که گمراه سازد؛ پس جز الله (سر پرستان و) دوستانی برای او نخواهی یافت، و روز قیامت آنان را بر چهرههایشان، نابینا و گنگ و کر محشور میکنیم، جایگاهشان جهنم است، هرگاه (آتش آن) فرو نشیند، بر آنان شعلهای (سوزان) میافزاییم. ﴿97﴾
ذَلِکَ جَزَاؤُهُم بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا وَقَالُواْ أَئِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا این کیفر آنهاست، به (خاطر) اینکه به آیات ما کافر شدند، و گفتند: «آیا هنگامیکه ما استخوانهایی (پوسیده) و پراکندهای شدیم، آیا دگر بار با آفرینش تازهای برانگیخته خواهیم شد؟!». ﴿98﴾
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَیْبَ فِیهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلاَّ کُفُورًا آیا نمیدانند، که الله که آسمانها و زمین را آفریده؛ قادر است که مانند آنها را بیافریند، و برای آنان سرآمدی مقررکرده که شکی در آن نیست، سپس ستمکاران جز ناسپاسی را قبول نکردند. ﴿99﴾
قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِکُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّی إِذًا لَّأَمْسَکْتُمْ خَشْیَةَ الإِنفَاقِ وَکَانَ الإِنسَانُ قَتُورًا (ای پیامبر!) بگو: «اگرشما مالک گنجینههای (بخشش و) رحمت پروردگار من بودید، آنگاه از ترس فقر (و تنگدستی) از انفاق خوداری میکردید، و انسان بسیار بخیل (و تنگ نظر) است». ﴿100﴾
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا مُوسَى مَسْحُورًا و به راستی (ما) به موسی نُه معجزهی روشن دادیم، پس (ای پیامبر) از بنی اسرائیل بپرس، آن زمان که (موسی) به سوی آنان آمد، فرعون به او گفت: «ای موسی گمان میکنم تو سحر شدهای». ﴿101﴾
قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا (موسی) گفت: «تو قطعاً میدانی که این (معجزها) را جز پروردگار آسمانها و زمین؛ برای روشنگری نفرستاده است، و من ای فرعون، یقیناً تو را هلاک شده میپندارم». ﴿102﴾
فَأَرَادَ أَن یَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِیعًا پس (فرعون) تصمیم گرفت که آنان (= بنی اسرائیل) را از آن سرزمین بیرون کند، پس (ما) او و همهی کسانی را که با او بودند؛ غرق کردیم. ﴿103﴾
وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ اسْکُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفًا و بعد از (هلاکت) او به بنی اسرائیل گفتیم: «در (این) سرزمین (شام) ساکن شوید، پس هنگامیکه وعدهی آخرت فرا رسد، همهی شما دستهجمعی خواهیم آورد». ﴿104﴾
وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا و (ما) این (قرآن) را به حق نازل کردیم، و به حق نازل شد، و تو را (ای پیامبر) جز بشارتدهنده و هشدار دهنده نفرستادیم. ﴿105﴾
وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُکْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِیلاً و قرآنی که (آیات و سورههایش را) جدا ساختیم، تا آن را با درنگ (و تأنّی) بر مردم بخوانی، و آن را تدریج (و کم کم) نازل کردیم. ﴿106﴾
قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا (ای پیامبر!) بگو: «(خواه) به آن ایمان آورید، یا ایمان نیاورید، بیگمان کسانیکه پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامیکه (آیات قرآن) بر آنها خوانده میشود، سجده کنان به رو در میافتند». ﴿107﴾
وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً و میگویند: «منزه است پروردگار ما، که یقیناً وعدههایش انجام شدنی است». ﴿108﴾
وَیَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا و (آنها) گریه کنان به رو در میافتند، و (تلاوت این قرآن) بر فروتنی شان میافزاید. ﴿109﴾
قُلِ ادْعُواْ اللَّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَیًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلاً بگو: «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید، هر کدام را بخوانید، پس (فرقی ندارد) برای او نامهای نیکوست، و نمازت را نه زیاد بلند بخوان، و نه آنرا خیلی آهسته بخوان، و میان آن دو؛ راهی (معتدل) برگزین. ﴿110﴾
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم یَکُن لَّهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَلَمْ یَکُن لَّهُ وَلِیٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَکَبِّرْهُ تَکْبِیرًا و بگو: «ستایش برای الله است که فرزندی (برای خود) بر نگزیده و او را در فرمانروای هیچ شریکی نیست، و بخاطر ناتوانی (و ذلت حامی و) سرپرستی برای او نیست، و او را به شایستگی بزرگ بشمار». ﴿111﴾
سورة اِسراء
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ ١ وَءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَلَّا تَتَّخِذُواْ مِن دُونِی وَکِیلٗا ٢ ذُرِّیَّةَ مَنۡ حَمَلۡنَا مَعَ نُوحٍۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَبۡدٗا شَکُورٗا ٣ وَقَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ لَتُفۡسِدُنَّ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَّتَیۡنِ وَلَتَعۡلُنَّ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا بَعَثۡنَا عَلَیۡکُمۡ عِبَادٗا لَّنَآ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ فَجَاسُواْ خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِۚ وَکَانَ وَعۡدٗا مَّفۡعُولٗا ٥ ثُمَّ رَدَدۡنَا لَکُمُ ٱلۡکَرَّةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَمۡدَدۡنَٰکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ أَکۡثَرَ نَفِیرًا ٦ إِنۡ أَحۡسَنتُمۡ أَحۡسَنتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡۖ وَإِنۡ أَسَأۡتُمۡ فَلَهَاۚ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ لِیَسُُٔواْ وُجُوهَکُمۡ وَلِیَدۡخُلُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوۡاْ تَتۡبِیرًا ٧
سوره إسراء
به نام خداوند بخشندة مهربان
پاک و منزّه است آن (خدایی) که بندۀ خود را در شبی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد که در پیرامونش برکت نهادهایم، تا برخی از نشانههای خود را بدور بنمایانیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست. ﴿1﴾ و به موسی کتاب دادیم و آنرا مایهی هدایت بنیاسرائیل گردانیدیم که جز من کارسازی نگیرید. ﴿2﴾ ای فرزندان کسانیکه آنها را با نوح سوار کشتی کردهایم، به راستی که او بندهای سپاسگذار بود. ﴿3﴾ و در کتاب (= تورات) به بنیاسراییل اعلام کردیم که دوبار در سرزمین تباهی میورزید و با سرکشی بزرگی سر به طغیان بر خواهید داشت. ﴿4﴾ پس چون وعدة نخستین آن دو فرا رسد، بندگان بس پیکارگر خود را بر شما انگیخته میدارم، پس خانهها را تفتیش میکنند، و این وعده، انجام پذیرفتنی است. ﴿5﴾ سپس شما را بر آنان چیره گردانیدیم و با اموال و فرزندان یاریتان دادیم و تعداد نفراتتان را افزونتر گردانیدیم. ﴿6﴾ اگر نیکی کنید برای خودتان نیکی میکنید، و اگر بدی کنید به خودتان بدی میکنید، پس چون وعدۀ دیگر فرا رسد (باز بندگانمان را میفرستیم) تا شما را بد حال سازند و وارد مسجد شوند چنان که بار نخست بدان داخل شدند و بر هر که هر چه دست یابند بکشند و درهم کوبند. ﴿7﴾
عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یَرۡحَمَکُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡکَٰفِرِینَ حَصِیرًا ٨ إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا ٩ وَأَنَّ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٠ وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا ١١ وَجَعَلۡنَا ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ءَایَتَیۡنِۖ فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ وَجَعَلۡنَآ ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ لِّتَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡ وَلِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ وَکُلَّ شَیۡءٖ فَصَّلۡنَٰهُ تَفۡصِیلٗا ١٢ وَکُلَّ إِنسَٰنٍ أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُۥ فِی عُنُقِهِۦۖ وَنُخۡرِجُ لَهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ کِتَٰبٗا یَلۡقَىٰهُ مَنشُورًا ١٣ ٱقۡرَأۡ کِتَٰبَکَ کَفَىٰ بِنَفۡسِکَ ٱلۡیَوۡمَ عَلَیۡکَ حَسِیبٗا ١٤ مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا ١٥ وَإِذَآ أَرَدۡنَآ أَن نُّهۡلِکَ قَرۡیَةً أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیۡهَا ٱلۡقَوۡلُ فَدَمَّرۡنَٰهَا تَدۡمِیرٗا ١٦ وَکَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِنَ ٱلۡقُرُونِ مِنۢ بَعۡدِ نُوحٖۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ١٧
امید است پروردگارتان به شما رحم کند، و اگر برگردید ما هم بر میگردیم و جهنم را زندانی برای کافران ساختهایم. ﴿8﴾ همانا این قرآن به راهی هدایت میکند که آن استوارتر است، و به مؤمنانی که کارهای شایسته و پسندیده میکنند مژده میدهد که آنان پاداشی بزرگ دارند. ﴿9﴾ (و نیز خبر میهد) کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند برایشان عذاب دردناکی آماده کردهایم. ﴿10﴾ و انسان دعای شر میکند، همانگونه که دعای خیر میکند، و انسان شتابکار است. ﴿11﴾ و شب و روز را دو نشانه قرار دادهایم، و نشانۀ شب را ناپیدا ساختیم و نشانه روز را روشن گردانیدیم تا از فضل پروردگارتان بهرهمند گردید، و تا شمار سالها و حساب را بدانید، و ما هر چیزی را به تفصیل بیان نمودهایم. ﴿12﴾ و ما اعمال هر کسی را به گردنش آویختهایم و روز قیامت کتابی را برای وی بیرون میآوریم که آن را بازگشوده ببیند. ﴿13﴾ (در آن روز به او گفته میشود): کارنامۀ خود را بخوان، کافی است که خود امروز حسابگر خویشتن باشی. ﴿14﴾ هرکس که راه یابد به سود خودش راه مییابد، و هرکس گمراه شود به زیان خودش گمراه میشود، و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، و ما عذاب نخواهیم داد مگر اینکه پیامبری را بفرستیم. ﴿15﴾ و چون بخواهیم (مردمان) شهری را هلاک کنیم خوشگذرانان و سرکشان آن شهر را وا میداریم تا در آن به فسق و فجور بپردازند، پس فرمان (عذاب) بر آن (شهر) محقق میشود و سخت آن (شهر) را نابود سازیم. ﴿16﴾ و چه نسلها را پس از نوح هلاک و نابود گرداندهایم، و کافی است که پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بدانها بیناست. ﴿17﴾
مَّن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡعَاجِلَةَ عَجَّلۡنَا لَهُۥ فِیهَا مَا نَشَآءُ لِمَن نُّرِیدُ ثُمَّ جَعَلۡنَا لَهُۥ جَهَنَّمَ یَصۡلَىٰهَا مَذۡمُومٗا مَّدۡحُورٗا ١٨ وَمَنۡ أَرَادَ ٱلۡأٓخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعۡیَهَا وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ کَانَ سَعۡیُهُم مَّشۡکُورٗا ١٩ کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا ٢٠ ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا ٢١ لَّا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَقۡعُدَ مَذۡمُومٗا مَّخۡذُولٗا ٢٢ ۞وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِیَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنًاۚ إِمَّا یَبۡلُغَنَّ عِندَکَ ٱلۡکِبَرَ أَحَدُهُمَآ أَوۡ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَآ أُفّٖ وَلَا تَنۡهَرۡهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوۡلٗا کَرِیمٗا ٢٣ وَٱخۡفِضۡ لَهُمَا جَنَاحَ ٱلذُّلِّ مِنَ ٱلرَّحۡمَةِ وَقُل رَّبِّ ٱرۡحَمۡهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرٗا ٢٤ رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَا فِی نُفُوسِکُمۡۚ إِن تَکُونُواْ صَٰلِحِینَ فَإِنَّهُۥ کَانَ لِلۡأَوَّٰبِینَ غَفُورٗا ٢٥ وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِ وَلَا تُبَذِّرۡ تَبۡذِیرًا ٢٦ إِنَّ ٱلۡمُبَذِّرِینَ کَانُوٓاْ إِخۡوَٰنَ ٱلشَّیَٰطِینِۖ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِرَبِّهِۦ کَفُورٗا ٢٧
هرکس که (دنیای) زودگذر را بخواهد، در آن هرچه را بخواهیم زود به او میدهیم، سپس جهنم را برایش مقرر میداریم که در آن (آتش به صورت) خوار و رانده شده درمیآید. ﴿18﴾ و هرکس که آخرت را بخواهد و برای آن تلاش سزاوار انجام دهد در حالی که مومن است. این چنین کسانی کوشش و تلاششان مورد سپاس و تقدیر قرار میگیرد. ﴿19﴾ و (پیاپی) به هر یک از اینان و آنان از بخشش پروردگارت میدهیم، و بخشایش پروردگارت (از هیچ کس) منع نگشته است. ﴿20﴾ بنگر که چگونه برخی را بر برخی دیگر برتری دادهایم، و بیگمان درجات آخرت به مراتب افزونتر و بزرگتر است. ﴿21﴾ با خداوند معبود دیگری قرار مده تا نکوهش شده (و) بییاور بنشینی. ﴿22﴾ و پروردگارت فرمان داده است که جز او را مپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. اگر یکی از آنها یا هر دوی ایشان در نزد تو به سن پیری رسیدند، به آنان «أف» مگو، و بر سر ایشان فریاد مزن و محترمانه با آن دو سخن بگو. ﴿23﴾ و از روی مهربانی بال فروتنی را برای آنان بگستران و بگو: پروردگارا! به آنان رحم کن همانگونه که آنان در کوچکی مرا تربیت و بزرگ نمودند. ﴿24﴾ پروردگارتان به آنچه در دلهایتان است آگاه است. اگر نیکوکار باشید، بدانید که او در حق توبه کاران همیشه بخشنده است. ﴿25﴾ و حق خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپردازد و به هیچ وجه اسراف مکن. ﴿26﴾ بیگمان تبذیرکنندگان برادران شیاطین هستند، و شیطان پروردگارش را ناسپاس بود. ﴿27﴾
وَإِمَّا تُعۡرِضَنَّ عَنۡهُمُ ٱبۡتِغَآءَ رَحۡمَةٖ مِّن رَّبِّکَ تَرۡجُوهَا فَقُل لَّهُمۡ قَوۡلٗا مَّیۡسُورٗا ٢٨ وَلَا تَجۡعَلۡ یَدَکَ مَغۡلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِکَ وَلَا تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ فَتَقۡعُدَ مَلُومٗا مَّحۡسُورًا ٢٩ إِنَّ رَبَّکَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٣٠ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُمۡ خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖۖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُهُمۡ وَإِیَّاکُمۡۚ إِنَّ قَتۡلَهُمۡ کَانَ خِطۡٔٗا کَبِیرٗا ٣١ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلزِّنَىٰٓۖ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَسَآءَ سَبِیلٗا ٣٢ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۗ وَمَن قُتِلَ مَظۡلُومٗا فَقَدۡ جَعَلۡنَا لِوَلِیِّهِۦ سُلۡطَٰنٗا فَلَا یُسۡرِف فِّی ٱلۡقَتۡلِۖ إِنَّهُۥ کَانَ مَنصُورٗا ٣٣ وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسُۡٔولٗا ٣٤ وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ إِذَا کِلۡتُمۡ وَزِنُواْ بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا ٣٥ وَلَا تَقۡفُ مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٌۚ إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا ٣٦ وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّکَ لَن تَخۡرِقَ ٱلۡأَرۡضَ وَلَن تَبۡلُغَ ٱلۡجِبَالَ طُولٗا ٣٧ کُلُّ ذَٰلِکَ کَانَ سَیِّئُهُۥ عِندَ رَبِّکَ مَکۡرُوهٗا ٣٨
و اگر از آنان به خاطر طلب رحمت پروردگارت که بدان امید داری، رویگردان میشوی، پس با آنان سخنی نرم بگوی. ﴿28﴾ و دست خود را بر گردنت بسته مدار و به تمامی آنرا گشاده مساز که آنگاه ملامتزده (و) درمانده بنشینی. ﴿29﴾ بیگمان پروردگارت روزی را برای هرکس که بخواهد فراخ و گسترده مینماید و روزیِ هرکس را که بخواهد کم و تنگ میگرداند، چرا که خدا به بندگانش آگاه و بیناست. ﴿30﴾ و فرزندانتان را از ترس فقر و تنگدستی نکشید، ما به آنان و (به) شما روزی میدهیم، به راستی که کشتن آنان گناه بزرگی است. ﴿31﴾ و به زنا نزدیک نشوید، که زنا گناه بسیار زشت، و بد راهی است. ﴿32﴾ و کسی را نکشید که خداوند کشتن او را حرام کرده است مگر به حق، و هرکس که از روی ستم کشته شود برای صاحب خون او قدرتی مقرر داشتهایم، ولی او نباید در کشتن زیاده روی نماید، بیگمان او یاری شونده است. ﴿33﴾ و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به شیوهای که نیکوتر است، تا اینکه (یتیم) به (دوران) رشدش برسد، و به عهد و پیمان خود وفا کنید، چرا که از پیمان سؤال خواهد شد. ﴿34﴾ و هنگامی که پیمانه میکنید آن را به تمام و کمال پیمانه کنید و با ترازوی درست وزن نمایید که این کار سرانجام نیکوتر و بهتری دارد. ﴿35﴾ و از پی چیزی مرو که به آن آگاهی نداری، بیگمان گوش و چشم و دل هر یک مورد سوال واقع خواهند شد. ﴿36﴾ و خرامان در زمین راه مرو، چرا که تو نمیتوانی زمین را بشکافی و به بلندای کوهها برسی. ﴿37﴾ همۀ اینها، بدیهایش نزد پروردگارت ناپسند است. ﴿38﴾
ذَٰلِکَ مِمَّآ أَوۡحَىٰٓ إِلَیۡکَ رَبُّکَ مِنَ ٱلۡحِکۡمَةِۗ وَلَا تَجۡعَلۡ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتُلۡقَىٰ فِی جَهَنَّمَ مَلُومٗا مَّدۡحُورًا ٣٩ أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم بِٱلۡبَنِینَ وَٱتَّخَذَ مِنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنَٰثًاۚ إِنَّکُمۡ لَتَقُولُونَ قَوۡلًا عَظِیمٗا ٤٠ وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا نُفُورٗا ٤١ قُل لَّوۡ کَانَ مَعَهُۥٓ ءَالِهَةٞ کَمَا یَقُولُونَ إِذٗا لَّٱبۡتَغَوۡاْ إِلَىٰ ذِی ٱلۡعَرۡشِ سَبِیلٗا ٤٢ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوّٗا کَبِیرٗا ٤٣ تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِهِۦ وَلَٰکِن لَّا تَفۡقَهُونَ تَسۡبِیحَهُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حَلِیمًا غَفُورٗا ٤٤ وَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ جَعَلۡنَا بَیۡنَکَ وَبَیۡنَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا ٤٥ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِذَا ذَکَرۡتَ رَبَّکَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِ وَحۡدَهُۥ وَلَّوۡاْ عَلَىٰٓ أَدۡبَٰرِهِمۡ نُفُورٗا ٤٦ نَّحۡنُ أَعۡلَمُ بِمَا یَسۡتَمِعُونَ بِهِۦٓ إِذۡ یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَ وَإِذۡ هُمۡ نَجۡوَىٰٓ إِذۡ یَقُولُ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا ٤٧ ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَالَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا ٤٨ وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدٗا ٤٩
این (سفارشات) از امور حکمت آمیزی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و با خداوند معبودی دیگر قرار مده که سرزنش شده و مطرود به جهنم افکنده خواهی شد. ﴿39﴾ آیا پروردگارتان شما را به داشتن پسران اختصاص داده و خود از فرشتگان دخترانی را برگرفته است؟ واقعاً شما سخن بسیار بزرگی بیان میدارید. ﴿40﴾ و به راستی در این قرآن (حق را به روشهای) گوناگون بیان کردیم تا پند بگیرند (ولی) جز بر نفرت و گریزشان نمیافزاید. ﴿41﴾ بگو: اگر با او ـ چنان که میگویند ـ خدایانی بودند، آنگاه هر یک بهسوی صاحب عرش راهی میجستند. ﴿42﴾ خداوند از آنچه آنان میگویند (بسیار منزّه و) خیلی والاتر و بالاتر است. ﴿43﴾ آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند او را به پاکی یاد میکنند و هیچ موجودی نیست مگر اینکه حمد وثنای وی میگوید ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید، بیگمان او بردبار و آمرزنده است. ﴿44﴾ و هنگامی که قرآن را میخوانی میان تو و آنان که به قیامت ایمان نمیآورند پردهای پوشیده قرار میدهیم. ﴿45﴾ و بر دلهایشان پوششهایی قرار میدهیم تا آن (= قرآن) را نفهمند و در گوشهای آنان سنگینی ایجاد میکنیم و هنگامیکه پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد میکنی با نفرت پشت کرده و برمیگردند. ﴿46﴾ ما بهتر میدانیم که آنان به چه منظوری به سخنان تو گوش فرا میدهند، هنگامی که پای سخنانت مینشینند و هنگامی که با هم درِ گوشی صحبت میکنند، آن زمان که ستمکاران میگویند: جز از مرد جادو زدهای پیروی نمیکنید. ﴿47﴾ بنگر چگونه برای تو مثلها میزنند، پس گمراه شدند و نمیتوانند راهی پیدا کنند. ﴿48﴾ و گفتند: آیا هنگامی که ما (تبدیل به) استخوانها و تکههای خشکیده شدیم، آیا دیگر بار به آفرینش نوینی برانگیخته خواهیم شد. ﴿49﴾
۞قُلۡ کُونُواْ حِجَارَةً أَوۡ حَدِیدًا ٥٠ أَوۡ خَلۡقٗا مِّمَّا یَکۡبُرُ فِی صُدُورِکُمۡۚ فَسَیَقُولُونَ مَن یُعِیدُنَاۖ قُلِ ٱلَّذِی فَطَرَکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖۚ فَسَیُنۡغِضُونَ إِلَیۡکَ رُءُوسَهُمۡ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هُوَۖ قُلۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَرِیبٗا ٥١ یَوۡمَ یَدۡعُوکُمۡ فَتَسۡتَجِیبُونَ بِحَمۡدِهِۦ وَتَظُنُّونَ إِن لَّبِثۡتُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا ٥٢ وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ ٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ کَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٗا مُّبِینٗا ٥٣ رَّبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِکُمۡۖ إِن یَشَأۡ یَرۡحَمۡکُمۡ أَوۡ إِن یَشَأۡ یُعَذِّبۡکُمۡۚ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا ٥٤ وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِمَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ فَضَّلۡنَا بَعۡضَ ٱلنَّبِیِّۧنَ عَلَىٰ بَعۡضٖۖ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ٥٥ قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِهِۦ فَلَا یَمۡلِکُونَ کَشۡفَ ٱلضُّرِّ عَنکُمۡ وَلَا تَحۡوِیلًا ٥٦ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ یَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِیلَةَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَیَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧ وَإِن مِّن قَرۡیَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِکُوهَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِیدٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٥٨
بگو: سنگ یا آهن باشید. ﴿50﴾ یا اینکه آفریدۀ دیگری باشید که در نظرتان بزرگ مینماید، خواهند گفت: چه کسی ما را باز میگرداند؟ بگو: (همان) خدایی که نخستین بار شما را آفرید. پس سرهایشان را به سویت تکان داده و میگوید: آن کی خواهد بود؟ بگو: شاید که نزدیک باشد. ﴿51﴾ روزی که شما را فرا میخواند، پس درحالیکه او را ستایش میکنید، پاسخش میدهید، و گمان میبرید که جز مدت اندکی ماندگار نبودهاید. ﴿52﴾ و به بندگانم بگو: سخنی را بگویند که بهتر است. بیگمان شیطان در میان ایشان فساد و تباهی راه میاندازد، به راستی که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. ﴿53﴾ پروردگارتان از حال شما آگاهتر است، اگر (خدا) بخواهد شما را مشمول رحمت خود قرار میهد، و اگر (خدا) بخواهد شما را عذاب میدهد، و تو را نگهبان بر آنان نفرستادهایم. ﴿54﴾ و پروردگارت به حال هر آنچه که در آسمانها و زمین است آگاهتر است، ما برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم و به داود زبور را بخشیدیم. ﴿55﴾ بگو: کسانی را که به جز خدا میپندارید، فراخوانید. پس نه میتوانند بلایی را از شما برطرف کنند و نه (می توانند آن را) دگرگون سازند. ﴿56﴾ پیامبران و صالحانی که آنان به فریاد میخوانند، برای تقرب جستن به پروردگارشان، آنچه از کارهای شایسته که انسان را به خدا نزدیک میکند، انجام میدهند و به رحمت خدا امیدوارند و از عذاب او میترسند، بیگمان باید از عذاب پروردگارت برحذر بود. ﴿57﴾ هیچ شهری نیست (که ساکنانش ستمکار باشند) مگر اینکه ما پیش از روز قیامت نابودش میگردانیم، یا آن را به عذاب سختی گرفتار مینماییم. این در کتاب نگاشته شده است. ﴿58﴾
وَمَا مَنَعَنَآ أَن نُّرۡسِلَ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّآ أَن کَذَّبَ بِهَا ٱلۡأَوَّلُونَۚ وَءَاتَیۡنَا ثَمُودَ ٱلنَّاقَةَ مُبۡصِرَةٗ فَظَلَمُواْ بِهَاۚ وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا ٥٩ وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ وَمَا جَعَلۡنَا ٱلرُّءۡیَا ٱلَّتِیٓ أَرَیۡنَٰکَ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلنَّاسِ وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ فِی ٱلۡقُرۡءَانِۚ وَنُخَوِّفُهُمۡ فَمَا یَزِیدُهُمۡ إِلَّا طُغۡیَٰنٗا کَبِیرٗا ٦٠ وَإِذۡ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ قَالَ ءَأَسۡجُدُ لِمَنۡ خَلَقۡتَ طِینٗا ٦١ قَالَ أَرَءَیۡتَکَ هَٰذَا ٱلَّذِی کَرَّمۡتَ عَلَیَّ لَئِنۡ أَخَّرۡتَنِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَأَحۡتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُۥٓ إِلَّا قَلِیلٗا ٦٢ قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا ٦٣ وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤ إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا ٦٥ رَّبُّکُمُ ٱلَّذِی یُزۡجِی لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ فِی ٱلۡبَحۡرِ لِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٦٦
و (چیزی) ما را از فرستادن معجزات بازنداشت مگر اینکه گذشتگان آن را تکذیب کردند، و به ثمود ماده شتر دادیم که نشانهای روشن بود، پس به آن ستم روا داشتند و ما معجزات را جز برای بیم دادن نمیفرستیم. ﴿59﴾ و به یاد آر آنگاه که به تو گفتیم: بیگمان پروردگارت به مردم احاطۀ کامل دارد. و رؤیا و خوابی را که به تو نشان دادیم، و درخت نفرین شده در قرآن را جز (مایۀ) آزمایش برای مردم قرار ندادیم، ما ایشان را بیم میدهیم، ولی جز سرکشی وعصیان فراوان چیزی بر آنان نمیافزاید. ﴿60﴾ و به یادآور وقتی که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده برید آنگاه همه سجده بردند مگر ابلیس، گفت: آیا برای کسی سجده کنم که او را از گل آفریدهای؟!. ﴿61﴾ (شیطان) گفت: به من بگو: آیا این همان کسی است که او را بر من ترجیح داده و گرامی داشتهای؟ (این جای بسی تعجب است!) اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی همگی فرزندان او را ـ جز اندکی ـ نابود میگردانم. ﴿62﴾ (خدا) فرمود: برو، هرکس از آنان از تو پیروی کند، سزای همۀ شما جهنم است که سزایی فراوان (و تمام) است. ﴿63﴾ و هرکس از آنان را که میتوانی با آوای خویش تحریک کن و لشکر سواره و پیاده را بر سرشتان بتازان و در اموال و فرزندان با آنان شریک شو و آنان را وعده بده، و وعدۀ شیطان به مردم جز نیرنگ و قریب نیست. ﴿64﴾ بیگمان تو را بر بندگانم سلطهای نیست و همین کافی است که پروردگارت حافظ و حمایتگر است. ﴿65﴾ پروردگارتان آن (خدایی) است که کشتیها را در دریا برایتان روان میکند تا از فضل او بجویید، بیگمان او (نسبت) به شما مهربان است. ﴿66﴾
وَإِذَا مَسَّکُمُ ٱلضُّرُّ فِی ٱلۡبَحۡرِ ضَلَّ مَن تَدۡعُونَ إِلَّآ إِیَّاهُۖ فَلَمَّا نَجَّىٰکُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ أَعۡرَضۡتُمۡۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ کَفُورًا ٦٧ أَفَأَمِنتُمۡ أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ جَانِبَ ٱلۡبَرِّ أَوۡ یُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ حَاصِبٗا ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ وَکِیلًا ٦٨ أَمۡ أَمِنتُمۡ أَن یُعِیدَکُمۡ فِیهِ تَارَةً أُخۡرَىٰ فَیُرۡسِلَ عَلَیۡکُمۡ قَاصِفٗا مِّنَ ٱلرِّیحِ فَیُغۡرِقَکُم بِمَا کَفَرۡتُمۡ ثُمَّ لَا تَجِدُواْ لَکُمۡ عَلَیۡنَا بِهِۦ تَبِیعٗا ٦٩ ۞وَلَقَدۡ کَرَّمۡنَا بَنِیٓ ءَادَمَ وَحَمَلۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَفَضَّلۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ کَثِیرٖ مِّمَّنۡ خَلَقۡنَا تَفۡضِیلٗا ٧٠ یَوۡمَ نَدۡعُواْ کُلَّ أُنَاسِۢ بِإِمَٰمِهِمۡۖ فَمَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَقۡرَءُونَ کِتَٰبَهُمۡ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلٗا ٧١ وَمَن کَانَ فِی هَٰذِهِۦٓ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلٗا ٧٢ وَإِن کَادُواْ لَیَفۡتِنُونَکَ عَنِ ٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا غَیۡرَهُۥۖ وَإِذٗا لَّٱتَّخَذُوکَ خَلِیلٗا ٧٣ وَلَوۡلَآ أَن ثَبَّتۡنَٰکَ لَقَدۡ کِدتَّ تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ شَیۡٔٗا قَلِیلًا ٧٤ إِذٗا لَّأَذَقۡنَٰکَ ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ وَضِعۡفَ ٱلۡمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیۡنَا نَصِیرٗا ٧٥
و هنگامی که در دریا سختیها به شما رسد، جز خدا همۀ کسانی که به فریاد میخوانید از نظرتان ناپدید میگردند، اما وقتی که (خدا) شما را برهاند و به خشکی برساند روی میگردانید. و انسان (یک موجود بسیار) ناسپاس است. ﴿67﴾ آیا ایمن شدهاید از اینکه شما را در گوشهای از خشکی در زمین فرو ببرد، یا طوفانی بر شما بفرستد که شما را سنگباران کند؟ آنگاه برای خود کارسازی نمییابید. ﴿68﴾ آیا ایمن شدهاید از اینکه شما را به دریا بازگرداند، آنگاه تند بادی بر شما بفرستد، سپس به سبب آنکه کفر ورزیدهاید شما را غرق نماید؟! آنگاه در این خصوص (و) در برابر ما (برای خود) بازخواست کنندهای نیابید. ﴿69﴾ و به راستی فرزندان آدم را گرامی داشته، و آنان را در خشکی و دریا حمل کرده، و از پاکیزهها به آنان روزی عطا نموده و بر بسیاری از آفریدگان خویش کاملاً برتریشان دادهایم. ﴿70﴾ روزی (فرا خواهد رسید) که هر گروهی را با پیشوایشان فرا میخوانیم، آنگاه هرکس نامۀ اعمالش به دست راستش داده شود، آنان نامۀ اعمالشان را میخوانند و کمترین ستمی نمیبینند. ﴿71﴾ و هرکس در این (دنیا) کور باشد، او در آخرت (نیز) کور و گمراهتر است. ﴿72﴾ و نزدیک بود که تورا از آنچه به سویت وحی کردهایم منصرف گردانند تا غیر آن را به دروغ به مان نسبت بدهی و آنگاه تو را به دوستی گیرند. ﴿73﴾ و اگر ما تو را استوار و پا برجا نمیداشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی. ﴿74﴾ آنگاه عذاب دنیا و عذاب آخرت را چندین برابر به تو میچشانیم و برای خود در برابر ما یاری نمییافتی. ﴿75﴾
وَإِن کَادُواْ لَیَسۡتَفِزُّونَکَ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ لِیُخۡرِجُوکَ مِنۡهَاۖ وَإِذٗا لَّا یَلۡبَثُونَ خِلَٰفَکَ إِلَّا قَلِیلٗا ٧٦ سُنَّةَ مَن قَدۡ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِن رُّسُلِنَاۖ وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحۡوِیلًا ٧٧ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا ٧٨ وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا ٧٩ وَقُل رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا ٨٠ وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ کَانَ زَهُوقٗا ٨١ وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا ٨٢ وَإِذَآ أَنۡعَمۡنَا عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ أَعۡرَضَ وَنََٔا بِجَانِبِهِۦ وَإِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ کَانَ یَُٔوسٗا ٨٣ قُلۡ کُلّٞ یَعۡمَلُ عَلَىٰ شَاکِلَتِهِۦ فَرَبُّکُمۡ أَعۡلَمُ بِمَنۡ هُوَ أَهۡدَىٰ سَبِیلٗا ٨٤ وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلرُّوحِۖ قُلِ ٱلرُّوحُ مِنۡ أَمۡرِ رَبِّی وَمَآ أُوتِیتُم مِّنَ ٱلۡعِلۡمِ إِلَّا قَلِیلٗا ٨٥ وَلَئِن شِئۡنَا لَنَذۡهَبَنَّ بِٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ بِهِۦ عَلَیۡنَا وَکِیلًا ٨٦
و به راستی نزدیک بود که تو را از آن سرزمین بلغزانند تا تو را از آن بیرون کنند دراین صورت بعد از تو جز مدت کوتاهی نمیماندند. ﴿76﴾ این سنت خدا در مورد به هلاکت رساندن مردمانی است که پیامبرشان را از میانشان بیرون میکنند، و در روش و شیوۀ ما تغییر و تبدیلی نخواهی دید. ﴿77﴾ به هنگام زوال آفتاب تا تاریکی شب نماز را برپای دار و نماز صبح را بخوان، بیگمان نماز صبح (توسط فرشتگان) بازدید میگردد. ﴿78﴾ و در پاسی از شب برخیز و نماز تهجد بخوان، این یک فرضیۀ اضافی برای توست، باشد که پروردگارت تو را به مقامی پسندیده برساند. ﴿79﴾ و بگو: پروردگارا! مرا به طور پسندیده در (هر کاری) وارد کن و به نحو پسندیده (از آن) بیرون آور، و از جانب خود قدرتی به من عطا فرما که یار و مددکار(م) باشد. ﴿80﴾ و بگو: حق آمد و باطل از میان رفت و نابود گشت، بیگمان باطل همیشه از میان رفتنی و نابود شدنی است. ﴿81﴾ و از قرآن آنچه را که مایۀ بهبودی و رحمت مؤمنان است فرو میفرستیم، ولی بر ستمگران جز زیان و خسارت نمیافزاید. ﴿82﴾ و چون به انسان نعمت عطا کنیم، روی گردان شده و خویشتن را کنار میکشد و تکبّر میورزد، و چون سختی به او برسد مایوس و ناامید میشود. ﴿83﴾ بگو: هرکس به روش خودش کار میکند، و پروردگارتان بهتر میداند که چه کسی راهیانهتر است. ﴿84﴾ و از تو دربارۀ روح میپرسند، بگو: روح چیزی است که تنها پروردگار من از آن آگاه است، و از دانش جز اندکی به شما داده نشده است. ﴿85﴾ و اگر ما بخواهیم آنچه را که به تو وحی کردهایم از میان برمیداریم، آنگاه کسی را نخواهی یافت که در این رابطه علیه ما از تو دفاع کند. ﴿86﴾
إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّن رَّبِّکَۚ إِنَّ فَضۡلَهُۥ کَانَ عَلَیۡکَ کَبِیرٗا ٨٧ قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا ٨٨ وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا ٨٩ وَقَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکَ حَتَّىٰ تَفۡجُرَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَرۡضِ یَنۢبُوعًا ٩٠ أَوۡ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٞ مِّن نَّخِیلٖ وَعِنَبٖ فَتُفَجِّرَ ٱلۡأَنۡهَٰرَ خِلَٰلَهَا تَفۡجِیرًا ٩١ أَوۡ تُسۡقِطَ ٱلسَّمَآءَ کَمَا زَعَمۡتَ عَلَیۡنَا کِسَفًا أَوۡ تَأۡتِیَ بِٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ قَبِیلًا ٩٢ أَوۡ یَکُونَ لَکَ بَیۡتٞ مِّن زُخۡرُفٍ أَوۡ تَرۡقَىٰ فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَن نُّؤۡمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّىٰ تُنَزِّلَ عَلَیۡنَا کِتَٰبٗا نَّقۡرَؤُهُۥۗ قُلۡ سُبۡحَانَ رَبِّی هَلۡ کُنتُ إِلَّا بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٣ وَمَا مَنَعَ ٱلنَّاسَ أَن یُؤۡمِنُوٓاْ إِذۡ جَآءَهُمُ ٱلۡهُدَىٰٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَبَعَثَ ٱللَّهُ بَشَرٗا رَّسُولٗا ٩٤ قُل لَّوۡ کَانَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَلَٰٓئِکَةٞ یَمۡشُونَ مُطۡمَئِنِّینَ لَنَزَّلۡنَا عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَلَکٗا رَّسُولٗا ٩٥ قُلۡ کَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرَۢا بَصِیرٗا ٩٦
مگر رحمتی از سوی پروردگارت (به دادت برسد) بیگمان فضل او در حق تو همواره بسیار است. ﴿87﴾ بگو: اگر انس و جن گرد آیند و متفق شوند بر اینکه مانند این قرآن را بیاورند هرگز نمیتوانند مانند آنرا بیاورند، هرچند برخی از ایشان پشتیبان و مددکار برخی دیگر شوند. ﴿88﴾ و بهراستی که در این قرآن هر مثلی را برای مردم به شیوههای گوناگون بیان داشتهایم ولی بیشتر مردم جز انکار و ناسپاسی نپذیرند. ﴿89﴾ و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه از زمین چشمهای را برای ما روان سازی. ﴿90﴾ یا اینکه باغی از درختان خرما و انگور داشته باشی و رودبارها و جویبارهای فراوان در آن روان کنی. ﴿91﴾ یا اینکه آسمان را چنان که ادعا میکنی تکه تکه بر ما فرود آری، و یا خدا و فرشتگان را رویاروی ما آوری. ﴿92﴾ یا اینکه خانهای از زر و زیور داشته باشی، و یا اینکه بهسوی آسمان بالا روی، و به بالا رفتنت از آسمان هم ایمان نمیآوریم مگر اینکه کتابی همراه خود برای ما بیاوری که آن را بخوانیم. بگو: پروردگارم پاک و منزه است! آیا من چیزی فراتر از بشری پیام آور هستم؟. ﴿93﴾ و مردم را بازنداشت از آنکه ایمان آورند آنگاه که هدایت بهسوی آنان آمد مگر آنکه گفتند: آیا خداوند انسانی را که به عنوان پیامبر فرستاده است؟!. ﴿94﴾ بگو: اگر در زمین فرشتگانی بودند که آرام و آسوده راه میرفتند، ما از آسمان فرشتهای را به عنوان پیامبر به سویشان میفرستادیم. ﴿95﴾ بگو: خداوند به عنوان گواه بین من و شما بس است، بیگمان او از حال بندگانش بسیار آگاه و بیناست. ﴿96﴾
وَمَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَلَن تَجِدَ لَهُمۡ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِهِۦۖ وَنَحۡشُرُهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ عُمۡیٗا وَبُکۡمٗا وَصُمّٗاۖ مَّأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ کُلَّمَا خَبَتۡ زِدۡنَٰهُمۡ سَعِیرٗا ٩٧ ذَٰلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَقَالُوٓاْ أَءِذَا کُنَّا عِظَٰمٗا وَرُفَٰتًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ خَلۡقٗا جَدِیدًا ٩٨ ۞أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۡ وَجَعَلَ لَهُمۡ أَجَلٗا لَّا رَیۡبَ فِیهِ فَأَبَى ٱلظَّٰلِمُونَ إِلَّا کُفُورٗا ٩٩ قُل لَّوۡ أَنتُمۡ تَمۡلِکُونَ خَزَآئِنَ رَحۡمَةِ رَبِّیٓ إِذٗا لَّأَمۡسَکۡتُمۡ خَشۡیَةَ ٱلۡإِنفَاقِۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ قَتُورٗا ١٠٠ وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ تِسۡعَ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۖ فَسَۡٔلۡ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِذۡ جَآءَهُمۡ فَقَالَ لَهُۥ فِرۡعَوۡنُ إِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰمُوسَىٰ مَسۡحُورٗا ١٠١ قَالَ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّی لَأَظُنُّکَ یَٰفِرۡعَوۡنُ مَثۡبُورٗا ١٠٢ فَأَرَادَ أَن یَسۡتَفِزَّهُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ فَأَغۡرَقۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ جَمِیعٗا ١٠٣ وَقُلۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ لِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱسۡکُنُواْ ٱلۡأَرۡضَ فَإِذَا جَآءَ وَعۡدُ ٱلۡأٓخِرَةِ جِئۡنَا بِکُمۡ لَفِیفٗا ١٠٤
و هرکس که خداوند هدایتش کند، راهیافته اوست، و هرکس را گمراه سازد به غیر از او برای آنان یاور و دوستانی نیابی. و روز قیامت آنانرا کور و لال و کر به روی چهرهاشان درافتاده بر میانگیزیم. جایگاهشان دوزخ است، هرگاه که زبانۀ آتش فروکش کند بر زبانۀ آتششان میافزاییم. ﴿97﴾ این است سزای آنان، بدان خاطر که به آیههای ما کفر ورزیده و گفتند: آیا زمانی که (ما تبدیل به) استخوانهایی گشته و از هم پاشیده شدیم، آفرینش تازهای پیدا کرده و برانگیخته میشویم؟!. ﴿98﴾ آیا نمینگرند خدایی که آسمانها و زمین را آفریده است (همو) تواناست که مانند ایشان را بیافریند؟ و برای آنان میعادی مقرر کرده است که شکی در آن نیست، اما ستمگران جز کفر و انکار را پذیرا نمیباشند. ﴿99﴾ بگو: اگر شما مالک گنجینههای بخشایش پروردگار بودید باز هم از ترس فقر، بخل میورزیدید، و انسان بسیار بخیل است. ﴿100﴾ و بهراستی موسی را نُه معجزة آشکار دادیم. پس، از بنیاسرائیل بپرس بدانگاه که موسی به سویشان آمد و فرعون به او گفت: ای موسی! من تو را جادوزده میبینم. ﴿101﴾ (موسی به فرعون) گفت: تو که (خوب) میدانی این معجزههای روشنی بخش را جز پروردگار آسمانها و زمین نفرستاده است، و من تو را ای فرعون! نابود شدنی میپندارم. ﴿102﴾ پس (فرعون) خواست که آنان را از سرزمین (مصر) بیرون براند، و ما او و کسانی را که با وی بودند همگی غرق نمودیم. ﴿103﴾ و پس از او به بنیاسرائیل گفتیم: در آن سرزمین سکونت جویید، آنگاه چون وعدۀ آخرت فرا رسد همۀ شما را با همدیگر خواهیم آورد. ﴿104﴾
وَبِٱلۡحَقِّ أَنزَلۡنَٰهُ وَبِٱلۡحَقِّ نَزَلَۗ وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ١٠٥ وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا ١٠٦ قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ ١٠٧ وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا ١٠٨ وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩ ١٠٩ قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا ١١٠ وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا ١١١
و آن (= قرآن) را به حق فرو فرستادیم و به حق فرود آمده است، و تو را جز نویدرسان و بیمدهنده نفرستادهایم. ﴿105﴾ و قرآن را جزء جزء فرو فرستادیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی، و آنرا کم کم و بهره بهره فرستادهایم. ﴿106﴾ بگو: به قرآن ایمان بیاورید، یا ایمان نیاورید (باکی نیست)، همانا کسانی که پیش از نازل شدن قرآن دانش و آگاهی بدیشان داده شده است هنگامیکه قرآن بر آنان خوانده میشود سجدهکنان بر چهره میافتند. ﴿107﴾ و میگویند: پروردگارمان پاکی و منزه است! به راستی وعدۀ پروردگارمان انجام شدنی است. ﴿108﴾ و بر چهرهها فرو میافتند، و میگریند، و بر تواضع آنان میافزاید. ﴿109﴾ بگو: خداوند را بخوانید یا رحمن را بخوانید، خدا را به هر کدام از نامهایش بخوانید او دارای نامهای زیباست، و نمازت را (با صدای) بلند مخوان و آن را آهسته نیز مخوان، بلکه میان آن دو راهی پیشگیر. ﴿110﴾ و بگو: ستایش خداوندی را سزاست که فرزندی بر نگرفته، و در فرمانروایی او را هیچ شریکی نیست، و یاوری از سرِ ناتوانی نداشته است، بنابراین او را چنان که سزاوار است به بزرگی یاد کن. ﴿111﴾