مکی است؛ ترتیب آن 43؛ شمار آیات آن 89
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿حمٓ ١﴾.
حا. میم؛ از حروف مقطعات است و خداوند متعال به معانی این حروف و به مراد خویش در نزول آنها داناتر میباشد.
﴿وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢﴾.
الله تعالی به کتابش قرآن کریم که دارای لفظ و معنای واضح است و به ارادۀ خداوند متعال دلالت آشکار دارد سوگند یاد کرده است.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٣﴾.
به راستی خداوند عزوجل قرآن کریم را به زبان عربی نازل کرده تا مردم آن را بفهمند، در آیاتش تدبّر کنند و معانیش را بدانند.
﴿وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ٤﴾.
بدون شک قرآن کریم در لوح محفوظ نوشته شده است، کتابی است که در قدر و منزلت خود بلند مرتبه، در لفظ و معنایش مُحکم و عاری از اختلاف و تناقض است.
﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ ٥﴾.
آیا به خاطر اینکه از هدایت اعراض کردید و با کفر و گناهان از حدود الهی تجاوز کردید شما را در گمراهی و سرکشی رها کنیم، به سوی شما قرآن را نازل ننماییم و پیامبری را نفرستیم؟ چنین نخواهد بود، بلکه از اقامۀ حجّت ناگزیریم.
﴿وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ ٦﴾.
خداوند عزوجل در قرنهای گذشته پیامبران زیادی را فرستاد تا حجّت را بر آنان اقامه نماید؛ یعنی ای پیامبر! یقیناً پیش از او پیامبرانی آمدهاند.
﴿وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٧﴾.
ای پیامبر! هیچیک از انبیا از جانب خداوند عزوجل به نزد کافران پیشین نیامد، مگر اینکه به او تمسخر و استهزا میکردند؛ همچنان که قومت با تو چنین برخورد کردند.
﴿فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨﴾.
در نتیجه خداوند متعال تکذیب کنندگان پیشین را که از نگاه نیرو و قوّت خویش از قوم تو ای پیامبر قویتر بودند هلاک نمود و جزای امّتهای نخستین جاری و نافذ شد؛ زیرا آنان کافر شدند و تکذیب نمودن.
این آیه کافران این امّت را تهدید میکند که آنچه امتهای پیشین رسیده است به شما هم رسیدنی است.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٩﴾.
ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟ پاسخ میدهند که آفریگار آنها خداوند بزرگ است که در پادشاهی خویش غالب، به مخلوقاتش دانا و به احوال هر چیزی آگاه است. بنابراین به ربوبیت خداوند عزوجل ایمان دارند، امّا به الوهیت وی شرک میورزند.
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠﴾.
ای مردم! خداوند یگانه ذاتی است که زمین را برایتان مانند فرشی هموار داشته، چون گهوارهای نموده و برابر ساخته تا بر روی آن زندگی کنید. در روی زمین برای شما راههایی را ایجاد نموده تا به منظور کسب معیشت و طلب روزی، راه رفتن در آنها آسان باشد و به وسیلۀ این راهها به مقاصد دین و دنیا، چون علم تجارت و جهانگردی و امور دیگر آشنا و هدایت شوید.
﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١١﴾.
الله تعالی خداوندی است که از آسمان باران را فرو میآورد و در آن حساب و حکمتی را مقدّر داشته است؛ یعنی نه آن طوفانی میسازد که غرق کند و نه ناچیز مینماید که نیازهای زندگی را بر طرف کرده نتواند. به وسیلۀ باران، زمین خشک را سر سبز مینماید و انواع میوهها و سبزیجات را بیرو نمیآورد که شما و چهارپایان شما از آنها استفاده مینمایید. همچنان که پروردگار بزرگ زمین مرده را زنده میسازد به همانگونه مردهها را زنده مینماید و از قبرهایشان برای حساب بیرون میآیند.
﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢﴾.
و خداوند متعال ذاتی است که انواع انسانها، حیوانات و نباتات را به وجود آورده است و کشتیها و چهار پایانی چون شتر، اسب، قاطر و خرها را آماده ساخته تا در خشکی و دریا به منظور مصالح زندگی خود بر آنها سوار شوید.
﴿لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣﴾.
تا بر این کشتیها و چهار پایان تسلّط یابید و سوار شوید و بعد از آن فضل و احسان خداوند عزوجل را که این مخلوقات و مصنوعات را برایتان رام ساخته به یاد آورید و بگویید: به پاکی یاد میکنم پروردگاری را که اینها را برای ما رام ساخته و اگر اوتعالی اینها را برای ما مسخّر نمیساخت، توان تسخیر آنها را نداشتیم.
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤﴾.
و همچنان بگویید: ما به سوی پروردگارمان برای حساب اعمال خویش در روز قیامت باز میگردیم.
﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ ١٥﴾.
کافران از مخلوقات خداوند عزوجل بخشی را برای اوتعالی مقرّر میدارند و به طور بهتان و ناحق میگویند: فرشتگان دختران خداوند هستند؛ در حالی که اوتعالی از هر چیز بینیاز است. طبیعت انسان این است که از احسان و نعمتهای پروردگار انکار میکند؛ طوری که مشقّتها را برمیشمارد و نعمتها را فراموش مینماید.
﴿أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ ١٦﴾.
ای کافران! آیا ادّعا مینمایید که خداوند عزوجل از مخلوقاتش دخترانی را برای خود بر گزیده؛ در حالی که او خداوند یگانهای است که چیزی را نزاده، از کسی زاده هم نشده و هیچ کسی همتای او نیست؟ شما از نسبت دختران به خویشتن ناراضی میباشید و میپندارید که الله عزوجل شما را به داشتن پسران مخصوص ساخته و کرامت بخشیده است؟ این دروغ و افترایی از جانب شماست.
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ ١٧﴾.
آنگاه که از ولادت دختری به یکی از کافران خبر داده شود از ناخوشایندی خبر ولادتش چهرۀ وی تغییر مییابد و سیاه میشود، اندوهناک و غمزده میگردد. پس چگونه چیزی را که به خود نمیپسندید به خداوند نسبت میدهید، حقتعالی از چنین نسبتی بسیار بلندتر است.
﴿أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ ١٨﴾.
چگونه دختران را به الله تعالی نسبت میدهید، در حالی که دختران خود را میآرایند، با زیورات به زیبایی خویش میکوشند و توان ندارند در وقت جدل و خصومت استدلال کنند و حجّتشان را آشکار سازند.
﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسَۡٔلُونَ ١٩﴾.
کافران فرشتگان را که بندگان خداوند عزوجل هستند مؤنث مقرّر داشته و گفتند: ایشان دختران خداوند هستند، اوتعالی بلندتر از این است آیا کافران در هنگام آفرینش فرشتگان حضور داشتند و از روی علم گواهی میدهند و حکم مینمایند که ایشان از جنس مؤنّثاند؟! به زودی و بطور قطع الله عزوجل گواهی دروغ و گنهگارانۀ کافران را مینویسد و آنان را دربارهاش مورد بازپرس قرار میدهد.
﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٢٠﴾.
کافران گفتند: اگر خداوند اراده میداشت که ما جز او چیز دیگری را عبادت نکنیم این کار را میکرد و مقدّر میساخت. این دلیل و حجّت باطلی است که ارائه داشتند؛ زیرا آنان به علم غیب آگاه نیستند و به قضا و قدر الهی شناخت و معرفتی ندارند. حقتعالی با نازل کردن کتابها و فرستادن پیامبران بر مردم اقامۀ حجّت نموده و برای کافران استدلال عقلی درست و روایت صحیحی که سخن آنان را تأیید نماید وجود ندارد، بلکه این سخن را از روی وهم و گمان و به دروغ میگویند.
﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ ٢١﴾.
آیا خداوند عزوجل بر کافران کتابی را پیش از قرآن نازل کرده است که به وسیلۀ آن بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم استدلال نمایند و به ادّعای خویش گواهی داشته باشند؟ الله کتابی را بر آنان نازل نکرده و در نزد خود دلیل و دانشی ندارند، بلکه به دروغ ادّعا میکنند و براساس وهم و گمان سخن میگویند.
﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢﴾.
بلکه کافران گفتند: ما پدران خویش را بر دین و مذهب سابق در یافتیم. اکنون با پیش گرفتن تقلید به همان روش روانیم، با آنان مخالفت نمیورزیم و از دینشان پیروی مینماییم.
﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ ٢٣﴾.
ای پیامبر! به همینگونه خداوند عزوجل پیامبری را پیش از تو در هیچ قریهای نفرستاد که آنان را از عذاب الهی بترساند و به سوی طاعت و عدم مخالفت امرش فراخواند، مگر سرکردگان اسراف کار و ثروتمندان متکبّر میگفتند: ما پدران خویش را بر دین سابق و مذهب ثابتی در یافتیم. اکنون به دین و مذهب آنان تمسّک میجوییم و آن را رها نمیکنیم. این همان تقلید کور کورانۀ ناپسند است.
﴿۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٢٤﴾.
پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم و سایر پیامبران علیهم السلامبرای اقوام خویش که به ردّ شریعتشان میپرداختند و به دین پدران خود تمسّک میجستند گفتند: آیا به دین باطل پدران خود تمسّک میجویید، اگرچه آنچه ما آوردهایم از دین باطل شما به هدایت و راه نجات بیشتر هدایت و دلالت کند؟ کافران سخن پیامبران را با عناد و تکبّر رد کردند و گفتند: ما به تکذیب آنچه شما از جانب خداوند آوردهاید میپردازیم و از آن انکار مینماییم؛ یعنی آنان در کفر ورزیدن از پدران خویش تقلید نمودند، دین حق را رد کردند و به تکذیب پیامبران پرداختند.
﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٢٥﴾.
خداوند عزوجل از این تکذیب کنندگان با خسف و مسخ، با نابود ساختن و غرق کردن و با سایر انواع عذاب انتقام گرفت، پس به انجام سرنوشت گروه منکر و تکذیب کننده تأمّل نما. آری! همه تکذیب کننندگان باید از گرفتاری به چنین عذابی بر حذر باشند؛ زیرا در عملکرد خود با آنان یکساناند.
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦﴾.
از آنگاه یاد کن که ابراهیم علیه السلام برای پدر گمراه و قوم کافرش گفت: من از خدایان باطل و وهمیّی که شما به عبادت آنها میپردازید بیزار هستم. این برائت بر هر مسلمانی واجب است و بدین معناست که از کافران و نحوۀ عبادتشان بیزای جسته به کفری که مرتکب میشوند راضی نباشد و با آنان دوستی برقرار نکند.
﴿إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ٢٧﴾.
من جز خداوند یگانهای که مرا آفرید و از عدم به وجود آورد چیز دیگری را پرستش نمیکنم، او خداوندی است که مرا به زودی به راه راست و دین معتدل هدایت خواهد کرد.
﴿وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٨﴾.
ابراهیم علیه السلام کلمۀ توحید (لا إله إلا الله) را برای کسانی که بعد از وی میآیند به ارث گذاتش و ماندگار ساخت تا مردم به سوی پروردگارشان باز گردند؛ یعنی مفهوم این کلمه را در اندیشۀ خود تحقّق بخشند، عبادت را برای خداوند عزوجل خالص سازند، با توبه و استغفار و ترک کفر و گناهان به اوتعالی رجوع نمایند. آری! این کلمه بزرگترین رابطهای است که هر مؤمن را با برادرش پیوند میدهد و جمع مینماید.
﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ ٢٩﴾.
بلکه خداوند عزوجل کافران این امّت و پدران آنان را با دوام حیات و نعمتها بهره مند ساخت و طور عاجل به هلاکت نرساند. آنان را به تأخیر انداخت تا هنگامی که پیامبر بزرگوارش محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را با کتاب و سنّت مبعوث نمود؛ برای اینکه هدایت را بیان دارد و آنان را به سوی اسلام فراخواند.
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٠﴾.
آنگاه که قرآن کریم به گونۀ وحیی از جانب خداوند عزوجل بر پیامبرش آمد کافران گفتند: این قرآن سحر است و وحی نمیباشد، ما از آن انکار داریم و بدان ایمان نمیآوریم.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ ٣١﴾.
کافران گفتند: اگر این قرآن، حقّ و از جانب خداوند عزوجل است، پس چرا آن را بر شخص بزرگ، صاحب جاه و ثروتمندی از اهل مکّه یا طایف نازل نمیکند. این سخن را بدان سبب گفتند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صاحب مال و دارایی نبودند و در نزد آن مردم تفاخر و برتری فقط به دنیا و ثروتمندی بود و بس.
﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٣٢﴾.
آیا کافران نبوّت را تقسیم مینمایند و وضع و تعیین آن را طبق ارادۀ خود میطلبند؛ در حالی که خداوند عزوجل داناتر است که رسالتش را در کجا و به چی کسی بسپارد؟ او پروردگاری است که هر کدام از بندگان خواسته باشد به رسالتش برمیگزیند. اوتعالی رزق و روزی را میان بندگانش تقسیم مینماید، او دنیا را به دوستان و دشمنانش عطا مینماید، اما برای رسالت کسی را مخصوص میسازد که این منزلت بزرگ و مرتبۀ بلند را سزاوار باشد، به همینگونه هدایت را به بندگان صالحی عطا مینماید که ایشان را دوست داشته باشد. خداوند عزوجل بعضی از مردم را بر بعضی دیگر در امور دین و دنیا رفعت میبخشد، بنابراین بندگان از هم متفاوتاند؛ چنانچه دانا و نادان، دارا و نادار، امیر و مأمور و تابع و متبوع میباشند. این بدان منظور است که بعضی بر بعضی دیگر درجات بالاتری داشته باشند تا برخی سبب معاش دیگری شوند و زندگی در میان مردم قوام یابد؛ زیرا اگر به یک روش میبودند در نظام حیات خلل وارد میگردید. رحمت خداوند بزرگ با اعطای هدایت، توفیق طاعت، علم نافع و عمل صالح، از مال و منال فانی دنیویی که مردم جمعآوری مینمایند بهتر است.
﴿وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ ٣٣﴾.
اگر باعث رجوع همه مردم به سوی کفر نمیشد، خداوند عزوجل سقف خانه و زینههای کافران را که بدان بالا میروند از نقره مقرّر میداشت؛ از آنرو که دنیا بیارزش و حقیر است. اما برای آنکه ناتوانان و نادانان با دیدن مظاهر و زیب و زینت خانههای کافران فریب نخورند و از آنان در کفر تقلید ننمایند، الله عزوجل برای کافران این امتیاز را مقرّر نساخت.
﴿وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ ٣٤﴾.
و نیز خداوند عزوجل دروازههای خانههای کافران را از نقره مقدّر مینمود و تختهایی را برای آنان آماده میداشت که برا آنها تکیه میزدند.
﴿وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ ٣٥﴾.
و نیز حقتعالی برای کافران طلای بیش ازحد میبخشید. این همه متاع زندگی دنیاست که فانی و زودگذر میباشد. اما نعمتهای آخرت بای دوستان پرهیزگار پروردگار که به طاعات عمل میکنند و از گناهان اجتناب مینمایند آماده و ذخیره شده است.
﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦﴾.
کسی که از یاد خداوند رحمن، یعنی از کتاب الهی و سنّت پیامبرش روگشتانده با این دو مرجع هدایت نشود و به آنها عمل نکند، خداوند عزوجل شیطانی را مقرّر میدارد که او را گمراه ساخته گناهان را برایش خوب جلوه میدهد و طاعات را زشت مینمایاند. این شیطان، شب و روز با او یکجا میباشد، همراه و رفیق اوست و جز به وسیلۀ یاد خداوند رحمن از آن نجات حاصل کرده نمیتواند.
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧﴾.
به یقین که شیطانها اعراض کنندگان از ذکر خداوند عزوجل را از راه هدایت باز میدارند، سرکشی و گناهان را برای آنان نیکو جلوه میدهند و طاعات را بد مینمایانند. در این حال پیروان شیطان میپندارند که در کار و روش خود با هدایت و بینشی همراهند، امّا در گمراهی و سرکشی به سر میبرند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ ٣٨﴾.
تا اینکه شخص روگردان از یاد الله عزوجل که شیطان همراهش در دنیا فریبش داده به سوی خداوند متعال باز گردد و مواقف حساب را مشاهده نماید، آنگاه میگوید: ای همنشین بد! کاش میان من و تو به اندازۀ میان مشرق و مغرب فاصله و دوری میبود. تو بد همنشینی بودی؛ زیرا باطل را برایم زینت بخشیدی، حق را زشت نمایاندی و مرا به بیراهه بردی.
﴿وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٩﴾.
ای کافران! امروز همراهی و اشتراک در عذاب با شیطانهای همنشینتان برای شما فایدهای ندارد؛ زیرا برای هریک از شما حصۀ کاملی از عذاب مقرّر است و عذاب با ملاحظۀ تعداد شما تقسیم نمیشود که بر شما تخفیف یابد.
﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٠﴾.
ای پیامبر! آیا میتوانی شخصی را که خداوند عزوجل از شنیدن حق ناشنوا ساخته بشنوانی، یا آن کس را که الله تعالی دلش را از راهیابی کورکرده رهنمایی کنی و یا کسی را که طور واضح در سرکشی و گمراهی واضح و آشکار به سر میبرد هدایت کنی؟ تو توان این کار را نداری، تنها و تنها کارت رساندن پیام الهی است و هدایت بر ذمّۀ تو نمیباشد.
﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١﴾.
ای پیامبر! اگر خداوند عزوجل تو را پیش از پیروزیات بر کافران بمیراند، به زودی با عذاب آخرت از آنان انتقام خواهد گرفت.
﴿أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢﴾.
اما اگر الله وعدهاش را برایت نشان داد طوری که تو را پیروز نمود و آنان را چون روز بدر خوار ساخت، بر این کار تواناست و هیچ کاری او را ناتوان ساخته نمیتواند. این امر واقع شد و خداوند عزوجل بندهاش را پیروزی عنایت کرد، لشکرش را غلبه بخشید و احزاب را خودش به یگانگی شکست داد.
﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٣﴾.
ای پیامبر! اکنون به آنچه خداوند عزوجل از کتاب و سنّت به سویت وحی فرستاده تمسّک نما، بدان عمل کن و به سویش فراخوان؛ زیرا تو بر مسیر هدایتی استوار روانی که دین اسلام است و حقتعالی جز آن را نمیپذیرد.
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ ٤٤﴾.
ای پیامبر! به یقین که قرآن برای تو و برای قومت که از قبیلۀ قریشاند مایۀ شرف و بزرگواری است؛ همچنان که این کتاب برای هر که از آن پیروی نماید و بدان عمل کند وسیلۀ عزّت، سربلندی و بزرگی است. به زودی و طور قطعی خداوند متعال از عمل به کتابی که بر شما نازل کرده و از شکرگزاری نعمتهایی که عطا نموده از شما سؤال خواهد کرد.
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ ٤٥﴾.
ای پیامبر! از پیروان پیامبران الهی در امّتهای پیشین بپرس: آیا آنان امّتهای خویش را به سوی عبادت غیر حقتعالی فراخواندهاند؟ چنین کاری را نکردهاند، بلکه همه پیامبران به سوی توحید الهی فرا میخواندند و با این پیام آمده بودند که جز خداوند یگانه که از شریک منزّه است معبود بر حقّی وجود ندارد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٦﴾.
خداوند متعال موسی علیه السلام با براهین قاطعی به سوی فرعون و سران قومش؛ همچنان که محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی قومشان فرستاده است. موسی علیه السلام به فرعون و قومش گفت: پروردگار جهانیان مرا فرستاده تا شما را فراخوانم که اوتعالی را به یگانگی و بدون شریک عبادت کنید و طاعت را برای او خالص سازید.
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ٤٧﴾.
اما آنگاه که موسی علیه السلام با براهین که به قدرت و یگانگیخداوند عزوجل و بر راستی و درستی دعوتش دلالت میکرد به سوی فرعون و قومش آمد، او و سران قومش به چیزی که موسی علیه السلام آورده بود میخندیدند و مسخره میکردند و به معجزهها و پندآموزیهایش استهزا مینمودند.
﴿وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤٨﴾.
خداوند بزرگ برای فرعون و قومش هیچ نشانه و برهانی را نشان نداد، مگر اینکه از برهان و آیۀ پیشتر بزرگتر بود و بیشتر بر راستی دعوت موسی علیه السلام دلالت مینمود. الله تعالی فرعون و قومش را به انواع مجازاتها مانند هجوم ملخ، کنه، مگلها، خون، طوفان و دیگر چیزها گرفتار ساخت تا شاید از کفر و گناهان به سوی توحید و طاعت باریتعالی باز گردند.
﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ ٤٩﴾.
در این هنگام فرعون و سران قومش برای موسی علیه السلام گفتند: ای جادو گران! (با این خطاب احترامش را قصد داشتند، چون سحر و جادو در نزد آنان صفت بزرگی بود و بد شمرده نمیشد) از پروردگارت که تو را مخصوص ساخته، اختیار کرده و برگزیده بخواه تا عذاب را از ما دور سازد؛ زیر ما به آنچه بدان فرستاده شدهای تصدیق داریم و به خداوند ایمان آوردیم.
﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ٥٠﴾.
اما آنگاه که موسی علیه السلام به پروردگارش دعاکرد که عذاب را از فرعون و قومش دور سازد و خداوند عزوجل عذاب را از آنان مرفوع ساخت، بدون درنگ و به زودی خیانت و نقض عهد کردند و به کفر و گمراهی رو آوردند.
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١﴾.
فرعون در جمع سران قومش با تکبّر، زور آوری و در حالی که به پادشاهی مصر تفاخر میکرد گفت: آیا پاداشهای مصر از من نیست و این جویها از زیر پایم نمیگذرد؟ آن لعین قصد داشت که هر که چنین باشد سزاوار عبادت است و از این رو برای قومش گفت: آیا در عظمت پادشاهی و قوّت و سلطهام، و به ناتوانی موسی و دست مایۀ اندکش نمیاندیشید؟
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ ٥٢﴾.
بلکه من از موسی که قدرت و منزلتی ندارد و از شرف و بزرگواریی بر خوردار نیست بهتر هستم؛ چنانچه او در امور معیشت و به دست آوردن روزی گرفتار محنت است و وقتی سخن میزند به علت بندش زبان، شنونده سخنش را نمیفهمد. ملاحظه میشود که فروعون به امور ظاهری دنیا مانند قدرت، شوکت و فصاحت زبان مباهات نمود و فراموش کرد که نبوّت، علم نافع و عمل صالح موسی علیه السلام از آنچه خودش میگوید بهتر و سودمندتر است.
﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ ٥٣﴾.
اگر موسی راستگوی است که خداوند او را فرستاده، چرا دستبندهای طلایی برایش داده نمیشود تا از فقر و نیازمندی نجات یابد؟ و چرا پیوسته و پیدرپی فرشتگان به نزدش نمیآیند تا یاریاش کنند و به صداقتش گواهی دهند؟
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٤﴾.
فرعون قوم خود را با سخنانش سبک سر ساخت، عقلهایشان را ربود و آنان را به بیراهه برد. در نتیجه قوم او به گمراهیاش موافقت نمودند و به دعوت موسی علیه السلام کافر شدند. به یقین که قوم فرعون به علّت بدکارگی خویش از طاعت و عبادت خداوند عزوجل بیرون شدند و دعوت فرعون گمراه کننده را پذیرفتند.
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥٥﴾.
وقتی فرعون و قومش با کفر و تکذیب موسی علیه السلام الله تعالی را به بخشم آوردند، با شدیدترین جزایی از آنان انتقام گرفت و به عذاب عاجلی گرفتارشان نمود؛ بدینگونه که همگی را در دریا غرق کرد و پادشاهی را از آنان گرفت.
﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ ٥٦﴾.
خداوند عزوجل فرعون و قوم او را بعد از غرق نمودن پیشرو و پیشقدم کسانی ساخت که در قرنهای آینده مانند عملکرد آنان انجام دهند؛ یعنی همچنان جزایی برایشان داده میشود. به همینگونه آنان را عبرت و پندی برای همه دورههای آینده تا قیام قیامت ساخت.
﴿۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ ٥٧﴾.
آنگاه که کافران عیسی بن مریم را در مجادله با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مَثَل آوردند، با این استدلال که نصاری عیسی علیه السلام را عبادت میکردند، با آن شادمان شدند و حُجّتی برای خویش پنداشتند. از این رو بلند آوازی کردند و فریاد کشیدند؛ زیرا وقتی خداوند عزوجل این فرمودهاش را نازل نمود: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ ٩٨﴾ [الأنبیاء: 98]. «شما و آنچه غیر خدا میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود و همگی در آن وارد میشود». کافران گفتند: پس عیسی علیه السلام نیز با خدایان ما در آتش دوزخ خواهد بود؛ زیرا نصاری او را مانند عبادت ما برای بتها پرستش مینمودند. امّا الله عزوجل برای ردّ آنان این آیه را نازل فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ ١٠١﴾ [الأنبیاء: 101]. «کسانی که از قبل، وعدۀ نیک از سوی ما به آنها داده شده از آن دور نگاه داشته میشوند». بنابراین آنچه عذاب میشود، خدایان باطل و عبادت کنندگان آنهاست؛ نه عیسی علیه السلام که به عبادت نصرانیان برایش راضی نبوده است.
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ ٥٨﴾.
کافران گفتند: آیا خدایانی که ما عبادت میکنیم از عیسی علیه السلام که قومش او را عبادت میکردند بهتر است؟ آنگاه که عیسی علیه السلام در آتش عذاب شود ما هم راضی هستیم که مانند او در آتش عذاب شویم، امّا این سخنشان جدالی بینتیجه و کلامی فاسد و باطل است.
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٥٩﴾.
عیسی بن مریم علیه السلام جز بندهای از بندگان خدا نبود که الله تعالی با نبوّت و رسالت بر او فضل و احسان نمود و او را آیت و پندی برای بنی اسرائیل مقرّر داشت؛ چنانکه با آن به قدرت و عظمت حقتعالی استدلال میجستند.
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ ٦٠﴾.
اگر خداوند عزوجل اراده کند به جای مردم، فرشتگان را در روی زمین جایگزین و مقرّر میسازد تا در آن زندگی نمایند، به اعمارش، بپردازند و در این امر خلیفۀ یک دیگر باشند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١﴾.
به راستی که نزول عیسی علیه السلام در آخرالزمان دلیلی به نزدیکی قیامت است. پس در برپایی قیامت شک نورزید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در اموری که شما را بدان فرا میخواند و به شما خبر میدهد پیروی نمایید. این همان طریق میانه و راه مستقیمی است که روندهاش را به رضای الهی و بهشتش وصل میسازد.
﴿وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٢﴾.
شیطان، شما را با زینت دهی گمراهی و باطل از راه هدایت باز ندارد؛ زیرا او دشمن آشکار شماست که دشمنیی عیان دارد. او بدیها را برایتان زیبا جلوه میدهد و خوبیها را در نظر شما زشت مینمایاند.
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٦٣﴾.
و آنگاه که عیسی علیه السلام با براهین آشکار و قوی به سوی بنیاسرائیل آمد، برای آنان گفت: من پیام الهی را برایتان آوردم تا بعضی امور دین را که در آن اختلاف ورزیدهاید برای شما واضح نمایم. پس با انجام طاعات و پرهیز از گناهان، از خداوند عزوجل بترسید و در اموری که برایتان بیان داشتیم و شما رابه سویش فرا خواندم از من پیروی کنید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦٤﴾.
خداوند یگانه پروردگار من و شماست و او آفریدگار و روزی دهندۀ همگی میباشد. عبادت را برای او خالص سازید، او را به یگانگی بشناسید و به او چیزی را شریک نیاورید. آنچه شما رابه سویش فرا میخوانم و بدان نصیحت مینمایم، واقعاً راه معتدلی است که روندهاش را به خیر دنیا و آخرت میرساند.
﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ ٦٥﴾.
اما آنان گروهها و مذاهب متعدّدی را تشکیل داده در شأن عیسی علیه السلام اختلاف ورزیدند. برخی عقیده دارند که او بنده و فرستادۀ خداوند عزوجل است و این عقیدۀ درست میباشد، گروهی میپندارند که او فرزند خداست، خداوند از چنین نسبتی بلندتر است. لعنت و خشم پروردگار و عذابش بر کسی باد که اوتعالی را به اموری وصف میکند که خویشتن را بدان توصیف ننموده است و عذاب درد آورش برای کسانی باد که از راه مستقیم مخالفت ورزیدهاند.
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٦٦﴾.
آن گروههای که در بندگی و رسالت عیسی علیه السلام مخالفت میورزند چه انتظار میکشند، جز اینکه قیامت به گونۀ ناگهانی و بدون آنکه آمادگی داشته باشند بر آنان فرا رسد؛ در حالی که وقت برپاشدن آن را نمیدانند.
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧﴾.
رفیقان و دوستانی که با انجام معاصی خداوند عزوجل با هم یکجا بودند، از یک دیگر خود در روزی قیامت بیزاری میجویند، اما اگر بر طاعت خداوند متعال دوستی و محبت ورزیده باشند، دوستی و محبّتشان ماندگار است و در دنیا و آخرت برایشان فایده میرساند.
﴿یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٦٨﴾.
برای گروه پرهیزگاران نیکوکار که به خاطر رضای الله عزوجل با هم دوستی دارند گفته میشود: از عذابم نترسید و به خاطر چیزهایی که از زندگی دنیا از دستتان رفته اندوهگین مباشید؛ یعنی که از آینده خوفی ندارند و بر گذشتهها اندوه و تأسفی متوجهشان نمیباشد.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ ٦٩﴾.
این گروه پرهیزگار کسانیاند که به کتاب خداوند عزوجل و سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایمان دارند، به حکم الله تعالی منقاد اند و با قلب و اعضای وجود خویش به شریعتش تسلیم میباشند.
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠﴾.
در روز قیامت برایشان گفته میشود: با شادمانی و سرور، همراه با همسران، فرزندان و دوستان خویش به بهشت درآیید؛ در حالی که با خورسندی و راحت خاطر از همه نعمتها بر خوردار میشوید.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٧١﴾.
برای این گروه از مؤمنان در باغهای پر از نعمت بهشت، ظرفهایی از طلا دَور داده میشود که در آنها لذیذترین، گواراترین و نیکوترین طعامها و جود دارد، همچنان برایشان جامهای طلایی را دَور میدهند که در آن شیرینترین و خوشمزّهترین نوشیدنی مهیّا شده است. همه چیزهایی که نفس بدان اشتها میکند، چشمها لذّت میبرد و روانها راحت مییابد در بهشت موجود و میسّر است. این در حالی است که اهل بهشت در آنجا اقامت همیشگی و بقای ماندگار دارند.
﴿وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢﴾.
این بهشتی است که خداوند عزوجل آن را به سبب انجام طاعات و اعمال نیکی که پیش فرستاده بودید برایتان به ارث داده و شما را در آن سکنی گزین ساخته است؛ یعنی که الله تعالی بهشت را با رحمت و احسان خویش جزای اعمالتان قرار داده و اگر رحمتش نمیبود هیچ کسی با عملش به بهشت داخل نمیشد.
﴿لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٣﴾.
ای نیکوکاران! برایتان در باغهای بهشت میوههایی از انواع مختلف و صنفهای گوناگون وجود دارد که به اندارۀ اشتهایتان از آنها استفاده میبرید.
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ٧٤﴾.
به یقین که کافران بدکار در عذاب دوزخ همیشه میباشند؛ زیرا آنان از خداوند جبّار نافرمانی کردند و با پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم مخالفت ورزیدند.
﴿لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٥﴾.
عذاب الهی از مجرمان تخفیف نمییابد و آنان در آتش دوزخ از رحمت خداوند یگانۀ قهّار ناامید اند؛ یعنی آروزی نجات ندارند و راهی برای دریافت رحمت برای آنان موجود نیست.
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٧٦﴾.
خداوند منّان بر این گروه بدکار با عذاب کردن آنان ستم روا نداشته است، بلکه خود آنان با اختیار کفر به پروردگار بر خویشتن ستم روا داشتهاند.
﴿وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ ٧٧﴾.
بدکاران کافر بعد از اینکه خداوند جبّار آنان را در آتش دوزخ داخل میسازد، برای مالک یعنی وظیفه دار دوزخ میگویند: ای مالک! از پروردگارت بخواه که ما را بمیراند تا از عذاب راحت یابیم، مالک دوزخ خواستۀ آنان را رد کرده میگوید: شما در عذاب باقی میمانید و از آن بیرون نمیشوید، بر شما تخفیف نمییابد و مورد رحمت قرار نمیگیرید.
﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٨﴾.
به یقین که خداوند عزوجل پیامبرش را با حقّانیت به سوی شما فرستاد و هدایت را برای شما بیان داشت، امّا بیشتر شما ابا آوردید، حق را بد شمردید و به ردّ آن پرداختید.
﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩﴾.
بلکه کافران کید و تدبیری را مستحکم ساختند و در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حقّی که به تبلیغ آن مبعوث شده بود به کار بردند. اما خداوند عزوجل استحکام بخش تدبیرهاست و عذابی را که به انتظار کافران است برنامه ریزی مینماید.
﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ ٨٠﴾.
آیا کافران گمان میکنند که خداوند عزوجل امور پنهانی ضمایر و سخنانی را که با همدیگر به گونۀ راز مطرح میکنند نمیشنود؟ چنین نمیباشد؛ زیرا حقتعالی میشنود و میداند، به همه امور آگاه است و هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نمیباشد، بلکه فرشتگان بزرگوار که فرستادگان الله تعالی هستند، سخنان و اعمال آنان را مینویسند تا از جانب حقتعالی در روز قیامت مورد محاسبه قرار گیرند.
﴿قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ ٨١﴾.
ای محمّد! برای کافران که به دروغ و ناحق فرشتگان را دختران خداوند میدانند بگو: الله تعالی فرزندی ندارد؛ زیرا او چیزی را نزاده و از کسی زاده هم نشده است و همتایی برایش وجود ندارد. من نخستین فرد عبادت کنندۀ اوتعالی هستم که از ادعای دروغین مشرکان انکار دارم. آری! حقتعالی از داشتن همسر و فرزند و از گزینش شریک و مددگار بلندتراست.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٨٢﴾.
خداوند عزوجل منزّه، مقدّس و بلند مرتبه است. او پروردگار، آفریدگار، تدیبرکنندۀ آسمانها و زمین و پروردگار عرش عظیم است. از داشتن همسر، فرزند، شریک و دیگر اوصاف باطلی که کافران او را بدان توصیف میکنند منزّه و نامهای مقدّس دارد.
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٨٣﴾.
ای پیامبر! گروه کافران را بگذار در باطل فرو روند و در بیهودگیهای دنیا مصرف باشند تا آنگاه که با روز حساب روبرو شوند، روزی که خداوند عزوجل سختترین عذاب را برای آنان وعده داده است. یا آنان را بگذار تا عقوبت، خواری و شکستی را که خداوند متعال در این دنیا برای آنان وعد کرده دریابند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٨٤﴾.
خداوند یگانه معبود بر حقّی است که جز او خدایی نیست و در آسمان و زمین جز او پروردگاری وجود ندارد. او بر عرش خویش به گونهای سزاوار جلال اوست استوا دارد، در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش با حکمت است، به امور پنهان و آشکار و به کارهای مخفی و علنی بندگان داناست.
﴿وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٥﴾.
برکات خداوند بسیار و خیر او عام است، عظمت بزرگوارانه و نامهای مقدّس دارد. پادشاهی و مالکیت آسمانها و زمین و همه موجودات میان آنها تنها برای اوست. او به یگانگی خویش تدبیر کننده و صاحب تصرّف آفرینش و روزی دهنده است، وقت وقوع قیامت را تنها او میداند و همه مخلوقات به سوی او باز میگردند؛ یعنی از آنان حساب میگیرد و به عملکردشان جزا میدهد؛ چنانکه برای عمل نیک پاداش شایسته و برای عمل زشت جزای دشوار مقرّر میدارد.
﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨٦﴾.
اما خدایان باطلی که به منظور شفاعت عبادت کنندگان مورد پرستش قرار میگیرند مالک چیزی نیستند، بلکه کسانی میتوانند شفاعت کنند که توحید را برای الله تعالی خالص ساخته و از پیامبرش پیروی نموده باشند؛ در حالی که به حقیقت آنچه بدان گواهی و اقرار میدهند دانا باشند.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٨٧﴾.
ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که چه کسی شما را آفریده است؟ میگویند: خداوند عزوجل ما را آفریده است. پس چگونه غیر حقتعالی را عبادت میکنند؛ حال آنکه او آفریدگار آنان است؟ چگونه به او دیگران را شریک میآورند؛ در حالی که تنها اوتعالی آنان را به وجود آورده است؟!
﴿وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٨٨﴾.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با شکایت از کافران، در دعای خویش به پروردگارش میگوید: پروردگارم! این گروه از کافران مرا تکذیب کردند، به رسالتم ایمان نیاوردند و دعوت مرا رد نمودند.
﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٨٩﴾.
ای پیامبر! گذشت را در پیش گیر، از آزار و اذیت آنان صرف نظر نما و با سلام و ترک انتقام با آنان روبرو شو. این روش ابرار نیکوکار با نادانان بیخرد است؛ زیرا ابرار نیکوکار با کافران به بدی مقابله نمیکنند و مانند آنان کارهای جاهلانه را انجام نمیدهند. در نهایت کافران خواهند دانست که روز قیامت چگونه عذابی در انتظارشان است.
سوره زخرف
حمٓ
حم [حا. میم].
وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ
سوگند به کتاب روشنگر.
إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ
ما آن را قرآنى به زبان عربی قرار دادیم، باشد که خردورزى کنید.
وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ
این کتاب، که بلندمرتبه و حکمتآموز است، در لوح محفوظ نزد ما ثبت شده است [و دستخوش تغییر نخواهد شد].
أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ
آیا به صِرف اینکه شما [مشرکان،] گروهی اسرافکارید [و پیام الهی را انکار مىکنید، نزول] قرآن را از شما بازداریم؟
وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ
چه بسیار پیامبرانى که در میان پیشینیان فرستادیم.
وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ
و[لی] هر پیامبری به سوی آنان میآمد، مسخرهاش میکردند.
فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ
ما افرادی نیرومندتر از مشرکان مکه را هلاک کردهایم؛ و داستان [عبرتانگیز] پیشینیان گذشت.
وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ
[ای پیامبر] اگر از مشرکان بپرسی: «آسمانها و زمین را چه کسی آفریده است؟»، قطعاً میگویند: «[الله] شکستناپذیر دانا».
ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ
همان [پروردگاری] که زمین را محل آسایش شما قرار داد و راههایی در آن برایتان پدید آورد تا راه یابید.
وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ
و همان ذاتی که باران را از آسمان به مقدار معینى فرستاد؛ آنگاه سرزمین خزانزده و خشک را به وسیلۀ آن حیات بخشیدیم؛ شما نیز همین گونه [از گورها] بیرون آورده مىشوید.
وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ
پروردگاری که تمام مخلوقات را آفرید و از کشتیها و چهارپایان، وسیلۀ سوارى برایتان پدید آورد؛
لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ
تا بر پشت آنها قرار گیرید و آنگاه که بر آنها قرار گرفتید، نعمت پروردگارتان را یاد کنید و بگویید: «پاک و منزه است ذاتی که این [وسیله] را در خدمت ما گماشت و[گرنه] ما خود توان این کار را نداشتیم؛
وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ
و ما به پیشگاهِ پروردگارمان بازمیگردیم».
وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ
مشرکان از میان بندگان الله، سهمى [از فرزند] برایش قرار دادند. به راستى که انسان آشکارا ناسپاس است.
أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ
آیا [میپندارید] الله از میان آفریدگانش، دختران را انتخاب کرده و پسران را به شما اختصاص داده است؟
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ
اما هر گاه به یکى از آنان، همان چیزی را بشارت دهند که براى [الله] رحمان قائل هستند [= تولد دختر]، در حالى که خشم خود را فرومىخورد، چهرهاش [از اندوه] تیره مىگردد.
أَوَمَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ
آیا کسی را که در زیور [و راحتی] پرورش مییابد و در [هنگام] جدال [قادر به] تبیین مقصودش نیست [به الله نسبت میدهید؟]
وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسۡـَٔلُونَ
[مشرکان]، فرشتگان را که بندگانِ [الله] رحمانند، مؤنث پنداشتند. آیا به هنگام آفرینش آنان حضور داشتند؟ سخنانشان ثبت میگردد و [در روز قیامت،] بازخواست خواهند شد.
وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ
[آنان برای توجیهِ شرکِ خود] میگویند: «اگر [الله] رحمان میخواست، ما فرشتگان را عبادت نمیکردیم». آنان در مورد این [سخن] بىاطلاعند [و] جز سخن دروغ نمىگویند.
أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ
آیا پیش از قرآن کتابى به آنان دادهایم که به آن استدلال کنند؟
بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ
بلکه میگویند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ
پیش از تو نیز هر [پیامبرِ] هشداردهندهای را به هر شهری فرستادیم، ثروتمندانِ سرکشِ آن شهر میگفتند: «نیاکانمان نیز همین آیین را داشتند و ما [نیز] راه آنان را دنبال میکنیم».
۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ
[پیامبرشان] میگفت: «اگر آیینى هدایتبخشتر از آنچه نیاکانتان داشتند آورده باشم [باز هم از آنان پیروی میکنید]؟» آنان [در پاسخ] میگفتند: «[آری،] پیامى را که مأمور [ابلاغ] آن شدهاید، انکار مىکنیم».
فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ
ما نیز از آنان انتقام گرفتیم؛ پس بنگر که سرانجامِ تکذیبکنندگان چگونه بود.
وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ
[یاد کن] هنگامی را که ابراهیم به پدر و قومش گفت: «از آنچه شما عبادت میکنید، بیزارم؛
إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ
مگر از ذاتی که مرا آفریده است که او هدایتم خواهد کرد».
وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ
ابراهیم، یکتاپرستى را در میانِ نسلهای پس از خود، سخنى ماندگار قرار داد؛ باشد که [به پیشگاه الهی] بازگردند.
بَلۡ مَتَّعۡتُ هَـٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ
بلکه اینان [که در مکه آلوده به شرک هستند] و پدرانشان را [از نعمتهای دنیا] برخوردار کردم تا آنکه حق [= قرآن] و پیامبری روشنگر به سراغشان آمد؛
وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ
و آنگاه که حق [= قرآن] به سویشان آمد، گفتند: «این جادوست و آن را انکار مىکنیم»؛
وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردى بزرگ از دو شهرِ [مکه و طائف] نازل نشده است؟»
أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ
آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مىکنند؟ ماییم که روزی [و معیشت] آنان را در زندگى دنیا میانشان تقسیم کردهایم و آنان را نسبت به هم، به درجاتى برتری بخشیدهایم تا از خدماتِ [متقابلِ] یکدیگر استفاده کنند؛ و رحمت پروردگارت از اموالى که جمع مىکنند بهتر است.
وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ
اگر [نگرانى از آن] نبود که همۀ مردم [در دنیاطلبى و انکار الله] یک گروه شوند، سقف خانۀ کسانى را که به الله رحمان ایمان ندارند، از نقره قرار مىدادیم و نیز پلههایى [از نقره در آن مینهادیم] که بتوانند از [طبقاتِ] آن [خانه] بالا روند؛
وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکِـُٔونَ
و برای خانههایشان درهایی [از طلا] میگذاشتیم و تختهایی [قرار میدادیم] که بر آن تکیه زنند؛
وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ
و تجمل [و زینتهای] فراوان [برایشان فراهم میکردیم] و تمام اینها بهرۀ [ناچیز] زندگی دنیاست؛ و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است.
وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ
هر کس از یاد [الله] رحمان دل بگرداند، شیطانى بر او مىگماریم تا [یار و] همنشینش باشد [و همواره او را فریب دهد].
وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ
شیاطین، این گروه را از راه [الله] بازمیدارند؛ و[لی] آنان گمان میکنند که هدایتیافتهاند.
حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ
تا آنگاه که [در قیامت] نزد ما بیاید، [به شیطانِ همنشینش] میگوید: ای کاش میان من و تو، فاصلهاى به دورى شرق و غرب بود! چه همنشین بدی بودى!».
وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ
[الله میفرماید:] «امروز [پشیمانى] سودى به حالتان نخواهد داشت؛ زیرا ستم کردهاید و همگی در عذاب شریکید».
أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ
[ای پیامبر،] آیا میتوانی [پیام خود را] به گوش ناشنوایان برسانى یا نابینایان و گمراهانِ آشکار را [به راه راست] هدایت کنى؟
فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ
پس اگر تو را [پیش از عذاب آنان از دنیا] ببریم، [در هر حال،] از آنان انتقام خواهیم گرفت.
أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ
یا عذابى را که به آنان وعده دادهایم، [در دوران زندگیات] به تو نشان خواهیم داد؛ زیرا ما بر آنان اقتدار [کامل] داریم.
فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ
به آنچه بر تو وحی میشود تمسّک بجوی که بیگمان، بر راه راست قرار داری.
وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسۡـَٔلُونَ
تردیدی نیست که قرآن برای تو و قومت مایۀ اندرز [و سربلندی] است و [روز قیامت، دربارۀ ایمان و عمل به آن] بازخواست خواهید شد.
وَسۡـَٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ
از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس که آیا غیر از [الله] رحمان، معبودانی برای عبادت قرار دادهایم [مسلّماً چنین نیست].
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
ما موسى را با معجزات خویش به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم و به آنان گفت: «من فرستادۀ پروردگار جهانیانم»؛
فَلَمَّا جَآءَهُم بِـَٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ
و هنگامی که آیات [و معجزات] ما را به آنان ارائه کرد، همگی به آنها خندیدند.
وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ
هر معجزهاى به آنان ارائه دادیم، یکى از دیگرى بزرگتر بود و [چون همه را تکذیب کردند،] آنان را به عذاب گرفتار کردیم؛ باشد که [از کفر] بازگردند.
وَقَالُواْ یَـٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ
[پس هنگامی که گوشهای از عذاب الهی را چشیدند،] گفتند: «اى جادوگر! از پروردگارت ـ بنا به عهدى که با تو دارد ـ بخواه [تا عذاب را از ما دور کند] که ما [دیگر] راهیافتهایم».
فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ
اما هنگامی که عذاب را از آنان برداشتیم، پیمان شکستند [و بر کفر اصرار ورزیدند].
وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
فرعون در میان قوم خود ندا سر داد و گفت: «اى قوم من، آیا فرمانروایىِ مصر در اختیار من نیست و این نهرها از دامنۀ قصرِ من جریان ندارد؟ آیا [قدرت و عظمتم را] نمىبینید؟
أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ
من از این مردِ بىمقدار که [حتی] نمىتواند به روشنى سخن بگوید، شایستهترم.
فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ
چرا [به نشانۀ سروَرى،] دستبندهاى زرین [از آسمان] بر او افکنده نشده است [تا ثابت شود که پیامبر است]؟ یا چرا فرشتگان همراه او نیامدهاند؟»
فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ
او [= فرعون] قوم خود را به [بیخردی و] سبُکسَرى کشاند و همگی مُطیع او شدند. حقا که آنان [نسبت به اوامر الهی] نافرمان بودند.
فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ
پس چون ما را به خشم آوردند، از آنان انتقام گرفتیم و همگی را [در دریا] غرق کردیم.
فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ
آنگاه آنان را در شمارِ پیشگامان [کفر و نافرمانی] و عبرتی [برای آیندگان] قرار دادیم.
۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ
و هنگامی که [داستانِ تولد] پسر مریم مطرح شد، قومِ تو [که گمان کردند میتوانند مانند نصاری چند معبود داشته باشند] به ناگاه، شادی و هیاهو به راه انداختند.
وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ
و گفتند: «معبودان ما بهترند یا او [= عیسی]؟» آنان این سخن را تنها براى جدال با تو عنوان کردند؛ به راستی که گروهى ستیزهجو هستند.
إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ
عیسى فقط بندهاى است که نعمت [رسالت] بر او ارزانى داشتیم و او را نمونهای [از قدرت الهی] براى بنیاسرائیل قرار دادیم.
وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَـٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ
اگر مىخواستیم، [همۀ شما انسانها را نابود میکردیم و] به جای شما، فرشتگانى پدید مىآوردیم که در زمین جانشین [شما] شوند.
وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ
قطعاً [نزول] او [= عیسی] نشانه [نزدیکی وقوع] قیامت است؛ پس هرگز در مورد قیامت شک نکنید و پیرو من باشید که راه راست [به سوی بهشت،] همین است.
وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ
[آگاه باشید تا] شیطان شما را [از راه الله] بازندارد؛ چرا که او دشمن آشکار شماست.
وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ
و چون عیسى [معجزات و] نشانههاى روشن به آنان ارائه کرد، گفت: «من حکمت برایتان آوردهام تا [به آن راه یابید] و برخى از موارد اختلافتان را روشن کنم؛ پس از الله پروا کنید و مطیع [دستورهای] من باشید.
إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ
الله پروردگار من و شماست؛ پس او را عبادت کنید که راهِ راست همین است».
فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ
آنگاه گروههای [مختلف] بنیاسرائیل میان خود [دربارۀ عیسی] دچار اختلاف شدند؛ پس وای بر ستمکاران از عذاب روز دردناک!
هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ
آیا جز این انتظار دارند که قیامت ـ در حالی که غافلند ـ ناگهان بر آنان فرا رسد؟
ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۭ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ
دوستان [دنیایى،] در آن روز، دشمن یکدیگرند؛ مگر پرهیزگاران.
یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ
[الله به آنان میفرماید:] «ای بندگانِ [پرهیزکارِ] من، امروز ترس و اندوهى نخواهید داشت.
ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِـَٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ
همان بندگانى که به آیات ما ایمان آوردند و تسلیم [فرمانِ ما] بودند.
ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ
شما و دیگر مؤمنانی که همچون شما هستند، به بهشت درآیید تا [از نعمتهای جاودانش بهرهمند گردید و] شادمان شوید.
یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ
ظرفها و جامهای زرین را پیرامونشان مىگردانند؛ و هر چه دلها بخواهد و دیدهها از آن لذت بَرَد، در آنجا موجود است؛ و شما در بهشت جاودانهاید.
وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
این همان بهشتى است که در برابر اعمالتان به شما دادهاند.
لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ
میوههاى فراوانی آنجا در اختیار دارید که از آنها مىخورید.
إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ
بیتردید، مجرمان در عذاب دوزخ جاودانند.
لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ
[در حالى که عذاب] از آنان کاسته نمیشود و در یأس و نومیدی فرورفتهاند.
وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّـٰلِمِینَ
ما به آنان ستم نکردیم؛ بلکه آنها خود به خویشتن ستم میکردند.
وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّـٰکِثُونَ
[دوزخیان، نگهبان آتش را صدا میزنند و] فریاد برمیآرند: «اى مالک [کاش] پروردگارت کار ما را یکسره کند [و ما را بمیراند]». او میگوید: «نه، شما [در این عذاب] ماندگارید».
لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ
به راستی ما حق را برای شما آوردیم؛ ولی بیشتر شما از آن کراهت داشتید.
أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ
بلکه آنان عزمِ [خود را برای توطئه علیه تو] جزم کردند؛ ما نیز ارادۀ محکمی [بر ناکام گذاشتنِ آنان] داریم.
أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ
آیا مىپندارند که ما سخنان سِرّى و نجوایشان را نمىشنویم؟ آرى، فرشتگان ما در کنارشان [هستند و همه چیز را] ثبت مىکنند.
قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ
[ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «اگر [به فرض محال، الله] رحمان فرزندى داشت، من نخستین عبادتکننده [او] بودم».
سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ
[معبود یگانهای که] پروردگار آسمانها و زمین و عرش است، از توصیفِ [جاهلانه] آنان منزه است.
فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ
پس [ای پیامبر،] آنان را [به حال خود] بگذار تا یاوهگویی کنند و به بازى سرگرم باشند تا سرانجام، با روز موعود [= قیامت] مواجه شوند [و سزای اعمالشان را ببینند].
وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ
او تعالی است که در آسمان و زمین معبود است؛ و او حکیم داناست.
وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ
پربرکت و بزرگوار است ذاتی که فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آنِ اوست؛ و آگاهى از [لحظۀ برپایىِ] رستاخیز تنها در اختیار اوست و [همگی] به پیشگاه او بازگردانده مىشوید.
وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ
کسانی که [مشرکان] به جاى الله [به نیایش] مىخوانند، قادر به شفاعت نیستند؛ مگر افرادى که به [کلمۀ توحید و] حق گواهى مىدهند.
وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ
و اگر از مشرکان بپرسی چه کسی آنان را آفریده است، مسلّماً میگویند: «الله»؛ پس چگونه [از عبادت الله] بازگردانیده میشوند
وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَـٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ
[شکایت و] سخن پیامبر [این بود:] «پروردگارا، اینان قومی هستند که ایمان نمیآورند».
فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ
[ای پیامبر،] از [آزار و اذیت] آنان درگذر و [برای رهایی از شرّشان] بگو: «سلام بر شما»؛ به زودى خواهند دانست [که عذابشان چگونه است].
Az-Zukhruf
مکی و ۸۹ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿حمٓ١﴾[الزخرف: ۱]. «حا، میم».
﴿وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ٢﴾[الزخرف: ۲]. «سوگند به قرآن (روشن و) روشنگر».
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٣﴾[الزخرف: ۳]. «به یقین ما این (کتاب) را قرآنی عربی گرداندهایم تا شما خرد ورزید».
﴿وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ٤﴾[الزخرف: ۴]. «و بیگمان آن در لوح محفوظ به پیش ماست و همانا (آن) والا و حکمتآمیز است».
﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ٥﴾[الزخرف: ۵]. «آیا ما این قرآن را از شما باز گیریم بدان خاطر که شما گروهی اسرافگر هستید».
در اینجا خداوند به قرآن سوگند خورده است، پس به کتاب روشنگر و روشن، سوگند یاد کرده و به طور مطلق بیان نموده و متعلق را بیان نکرده است که چه چیزی را روشن مینماید، تا بر این دلالت نماید که قرآن تمامی امور دنیوی و دینی و اخروی که بندگان به آن نیاز دارند روشن مینماید.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا﴾این چیزی است که بر آن سوگند یاد شده و آن این است که قرآن با شیواترین و روشن ترین زبانها آمده است و این از روشنی و وضوح آن است. و حکت آن را بیان کرد و فرمود: ﴿لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ﴾تا شما کلمات و معانی آن را درک کنید و بفهمید، چون کلمات و مفاهیم آن آسان و نزدیک به ذهن است. ﴿وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا﴾و همانا این کتاب در ملأ اعلی در بالاترین جایگاه، و نزد ما دارای برترین مقام است. ﴿لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ﴾مقام و شرافت و جایگا آن والاست و مشتمل بر اوامر و نواهی و اخبارِ حکمت آمیز است. پس هیچ حکم و فرمانی در آن وجود ندارد که مخالف با حکمت و عدالت و میزان باشد.
سپس خداوند متعال خبر داد که حکمت و فضل او اقتضاء مینماید بندگانش را بیهوده رها نکند، به گونهای که پیامبری برای آنها نفرستد و کتابی بر آنان نازل نکند گرچه متجاوز و ستمگر باشند، پس فرمود: ﴿أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا﴾آیا از شما روی گردان شویم و نازل کردن پند قرآن را بر شما ترک کنیم به خاطر آن که شما روی گردان هستید و فرمان نمیبرید؟ بلکه ما کتاب را برای شما نازل میکنیم و در آن همه چیز را برایتان روشن میگردانیم. پس اگر به آن ایمان آوردید و هدایت شدید این از توفیق یافتن شماست، و اگر ایمان نیاوردید و هدایت نشدید حجّت بر شما اقامه شده و تکلیفتان روشن گردیده است.
آیهی ۸-۶:
﴿وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ٦﴾[الزخرف: ۶]. «و چه بسیار پیامبران را درمیان پیشینیان فرستادهایم».
﴿وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٧﴾[الزخرف: ۷]. «و هیچ پیامبری به نزد آنان نمیآمد مگر آنکه او را به ریشخند میگرفتند».
﴿فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ٨﴾[الزخرف: ۸]. «پس ما کسانی را هلاک کردیم که نیرومندتر از اینها هم بودند و قدرت بیشتری هم داشتند. و نمونههایی از داستان پیشینیان گذشته است».
خداوند متعال میفرماید که این سنّت و شیوه ما در میان مردم است که آنها را بدون پیامبر و کتاب، بیهوده رها نمیکنیم. ﴿وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ٦﴾و چه بسیار پیامبران را در میان پیشنیان فرستادهایم که آنها را به پرستش خدای یگانه که شریکی ندارد فرمان میدادند، اما امّتها همواره آنان را تکذیب میکردند. ﴿وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٧﴾و هیچ پیامبری به نزد آنان نمیآمد مگر آنکه او را به ریشخند و مسخره میگرفتند و آنچه را که آورده بود انکار میکردند و با خود بزرگ بینی حق را نمیپذیرفتند.
﴿فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا﴾و ما کسانی را هلاک کردیم که از اینها قدرت بیشتری داشتند و کارهای مهم تری میکردند و نشانهها و آثار بیشتری در زمین داشتند. ﴿وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾و حکایات و نمونههای زندگیشان گذشته است، و برخی از آنها را برایتان بیان کردهایم که مایهی عبرت هستند و (شما را) از تکذیب برحذر میدارند.
آیهی ۱۴-۹:
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ٩﴾[الزخرف: ۹]. «و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است به یقین خواهند گفت: خداوند با عزّت و آگاه آنها را آفریده است».
﴿ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠﴾[الزخرف: ۱۰]. «کسیکه زمین را برایتان بستری ساخت و برایتان در آن راهها قرار داد تا این که رهنمون شوید».
﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ١١﴾[الزخرف: ۱۱]. «و خدایی که از آسمان آبی به اندازه فرو فرستاد و آنگاه با آن زمین مرده را زندگی بخشیدیم. همینگونه (از قبرها) بیرون آورده میشوید».
﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ١٢﴾[الزخرف: ۱۲]. «و همان خدایی که همۀ جفتها را آفریده است و برایتان از کشتیها و چهارپایان چیزی پدید آورده که (بر آنها) سوار میشوید».
﴿لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ١٣﴾[الزخرف: ۱۳]. «تا بر پشت آنها قرار گیرید، و چون بر آن جای گرفتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید، و بگویید: پاک و منزّه است خدایی که این را به زیر فرمان ما درآورد بر آن توانا نبودیم».
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ١٤﴾[الزخرف: ۱۴]. «و بیگمان ما بهسوی پروردگارمان باز میگردیم».
خداوند متعال از مشرکان خبر میدهد که ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ٩﴾اگر از آنها بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است، میگویند: خداوندِ یگانه که شریکی ندارد آنها را آفریده است، توانمند است و همه مخلوقات تسلیم قدرت او هستند، خداوندی که به آشکار و پنهان کارها و ابتدا و انتهای آنها داناست. پس وقتی آنها به این اقرار میکنند چگونه برای خداوند فرزند و همسر و شریک قایل میشوند؟! و چگونه کسی را شریک او قرار میدهند که نمیآفریند و روزی نمیدهد و نمیمیراند و زنده نمیگرداند؟!.
سپس دلایلی را بیان کرد که بر کمال نعمت و توانمندیاش دلالت میکند و آن اینکه برای بندگانش زمین را آفرید و آن را محل آرامش و استقرار آنان قرار داد به گونهای که هرچه بخواهند در آن مییابند. ﴿وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا﴾و در آن راههایی به وجود آورد. یعنی بین کوههای متصل به هم منافذی قرار داد که از آن راهها و منافذ به آبادیهای آن سوی راه مییابید. ﴿لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ﴾تا در طی مسیرها راهیاب گردید و گم نشوید، و تا شاید شما با عبرت گرفتن از این، هدایت شوید.
﴿وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ﴾و خدایی که از آسمان آبی به اندازه لازم فرو فرستاد، نه زیاد و نه کم. و نیز این آب به اندازه نیاز میباشد و چنان کم نیست که فایدهای نداشته باشد و چنان زیاد نیست که به بندگان و شهرها آسیب و زیان برساند. بلکه به وسیله آن به کمک بندگان شتافت و آبادیها را از سختیها نجات بخشید. بنابراین فرمود: ﴿فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗا﴾پس به وسیله آن آب زمین مرده را زنده میگردانیم. ﴿کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ﴾و همانگونه که زمین پژمرده و خشک را به وسیله آب زنده میگردانیم شما را پس از آن که دوران برزختان کامل گردد زنده مینماید تا سرای اعمالتان را بدهد.
﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا﴾و خدایی که همه گونهها را آفرید، از آنچه زمین میرویاند و از خوشحال، و از آنچه که نمیدانند از قبیل شب و روز و سرما و گرما و نر و ماده و غیره. ﴿وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِ﴾و برایتان از کشتیهای بادبانی و بخاری، و از چهارپایان مرکبهایی پدید آورد تا بر پشت آنها قرار بگیرید، ﴿ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ﴾و چون بر آن جای گرفتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید، به نحوی که اعتراف نمایید که این نعمت متعلق به خداست که آن را برایتان فراهم و مسخّر نموده است، و او را بر آن ستایش کنید. بنابراین فرمود: ﴿وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ﴾و بگویید پاک و منزه است خدایی که این را به زیر فرمان درآورده و بر آن توانا نبودیم. یعنی اگر خداوند این کشتیها و چهارپایان را تحت فرمان ما قرار نمیداد ما نمیتوانستیم آنها را مسخّر کنیم. امّا خداوند از روی لطف و کرم خویش اینها را برای ما مسخّر کرد و اسباب آن را فراهم نمود. منظور این است که پروردگاری که چنین است و این نعمتها را به بندگان بخشیده است همو سزاوار پرستش و بندگی میباشد و سزاوار است که برای او نماز بخوانید و سجده ببرید.
﴿وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ١٤﴾یعنی بعد از این زندگی بهسوی پروردگارمان باز میگردیم تا هریک را طبق انچه انجام داده است محاسبه و محاکمه کند. و در اینجا اعلام میشود که فرد سوار و مسافر، باید مسافرت بزرگ را به خاطر بیاورد، مسافرتی که در آن بهسوی خداوند باز میگردد. پس کارهایش را در طی سفر با این ملاحظه انجام دهد، و کاری نکند که با این ملاحظه متضاد باشد، و باید سفر او برای امری جایز انجام شود.
آیهی ۲۵-۱۵:
﴿وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ١٥﴾[الزخرف: ۱۵]. «و از میان بندگان او (خدا) برخی از بندگانش را پارهای (چون فرزند و شریک) برای او قرار دادند بیگمان انسان ناسپاسِ آشکار است».
﴿أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ١٦﴾[الزخرف: ۱۶]. «آیا از آنچه میآفریند (برای خود) دختران را برگرفت و شما را با پسران برگزیده است».
﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ١٧﴾[الزخرف: ۱۷]. «و هرگاه یکی از آنانرا به همان چیزی مژده دهند که برای (خداوند) رحمان مثل زده است چهرهاش سیاه میشود و سرشار از غم میگردد».
﴿أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ١٨﴾[الزخرف: ۱۸]. «آیا کسی را که در لابلای زینت و زیور پرورش مییابد و به هنگام کشمکش و مجادله نمیتواند مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند (به خدا نسبت میدهند)».
﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسَۡٔلُونَ١٩﴾[الزخرف: ۱۹]. «و فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند دختر انگاشتند. آیا به هنگام آفریدن آنان حاضر بودند؟ گواهی آنان نوشته میشود و بازخواست میگردند».
﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ٢٠﴾[الزخرف: ۲۰]. «و میگویند: اگر خداوند مهربان میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم، آنان کمترین اطلاع و کوچکترین خبری از این ندارند، آنان (چیزی) جز دروغ نمیگویند».
﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ٢١﴾[الزخرف: ۲۱]. «آیا پیش از آن (قرآن) کتابی به آنان دادهایم و آنان بدان چنگ زدهاند»؟!.
﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ٢٢﴾[الزخرف: ۲۲]. «بلکه گفتند: بیگمان ما پدران خود را بر آیینی یافتهایم و ما بر رد و نشان آنها راه یافتهایم».
﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ٢٣﴾[الزخرف: ۲۳]. «همینگونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیمدهندهای نفرستادهایم مگر آنکه متنعّمان آنجا گفتند: بیگمان ما پدرانمان را بر آیینی یافتهایم، و بیگمان به دنبال آنان میرویم».
﴿قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ٢٤﴾[الزخرف: ۲۴]. «(پیامبرشان به آنها) گفت: آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید (باز از آن آیین موروثی پیروی میکنید؟!) گفتند: ما به آنچه که بدان رسالت یافتهاید باور نداریم».
﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ٢٥﴾[الزخرف: ۲۵]. «و ما از ایشان انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود»؟.
خداوند از زشتی سخن مشرکان خبر میدهد که برای خداوند فرزندی مقّرر داشتند درحالیکه او یکتای یگانه و بینیاز است و او خدایی است که همسر و فرزند و همتایی ندارد. و ادّعای فرزند برای خداوند از چند جهت باطل و پوچ است:
۱- مردم همه بندگان خدایند و عبودیت با متولّد شدن و داشتن فرزند منافات دارد.
۲- فرزند بخشی از پدر میباشد درحالیکه خداوند از خلق و بندگانش جداست و در صفاتش با آنها متفاوت است، حال آنکه فرزند بخشی از پدر است. پس محال است که خداوند فرزندی داشته باشد.
۳- آنها گمان میبرند که فرشتگان دختران خدا هستند، و مشخص است که دختران از پسران مقام کمتری دارند، پس چگونه فرزندان خداوند دختر هستند، و آنانرا با فرزندان پسر برگزیده و برتری داده است؟! چون در این صورت آنان از خداوند بهتر و برتر خواهند بود. خداوند پاک و بسی برتر است از آنچه میگویند.
۴- آنچه آنها به خدا نسبت دادهاند پایینترین نوع فرزند است و خود آن را دوست ندارند: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ١٧﴾و هرگاه یکی از آنان را به همان چیزی مژده دهند که برای خداوند مهربان مقّرر میدارند از بسی که از آن نفرت دارد، چهرهاش سیاه میشود و مملو از خشم و اندوه میگردد. پس چگونه چیزی را به خداوند نسبت میدهند که خودشان آن را نمیپسندند؟
۵- زنان ناقص هستند و در گفتار و منطق توانایی ندارند، بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ﴾آیا کسی که در میان زیور و زینت پرورش مییابد، و چون زیباییاش ناقص است با یک چیز خارجی خود را میآراید؟ ﴿وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ﴾و به هنگام مجادله و گفتگو که فرد باید سخنش را آشکار نماید، او نمیتواند حجّت و دلیل خود را بیان کند و آنچه را در دل دارد به شیوایی بیان نماید. پس چگونه آنها را به خداوند نسبت میدهند؟
۶- آنها ﴿وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًا﴾فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند، دختر به شمار آوردند پس در حق فرشتگان که بندگان مقّرب خدا هستند جسارت کرده و آنها را از مقام بندگی فراتر بوده و در پارهای از خصوصیتهای خداوند شریک خدا قرار دادهاند. سپس آنها را از مقام مرد بودن به مقام زن بودن پایین کشیدند! پس پاک است خداوندی که تناقض گفتار کسی را که بر او دروغ بسته و با پیامبرانش مخالفت ورزیده آشکار نموده است.
۷- خداوند سخن آنها را رد نمود و فرمود آنان به هنگام آفرینش فرشتگان حضور نداشتند، پس چگونه در مورد چیزی سخن میگویند که برای هرکسی مشخصّ است که آنها از آن آگاهی ندارند؟! ولی حتما در رابطه با این گواهی که میدهند مورد سوال قرار خواهند گرفت و آنچه که میگویند نوشته میشود و به خاطر آن مورد مجازات قرار میگیرند.
فرموده خداوند متعال را که میفرماید: ﴿وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُم﴾ـ اگر خداوند مهربان میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم ـ آنها دلیل پرستش فرشتگان را خواستهی خداوند قرار دارند، و این دلیلی است که همواره مشرکین ارائه میدادند، در حالی که از نظر عقل و شرع دلیلی باطل و پوچ است، امّا از نظر عقل، انسان عاقل قضا و قدر را بهانه نمیکند، و اگر در برخی از حالات خویش این راه را در پیش بگیرد برای همیشه بر آن پافشاری نمیکند. وامّا از نظر شرع، خداوند متعال بهانه کردن تقدیر را باطل قرار دادهاست، و این موضوع را فقط از زبان مشرکین بیان کرده و اینکه آنها تقدیر را بهانهی کارهایشان کردهاند، همان مشرکانی که پیامبران خدا را تکذیب کردهاند. به درستی که خداوند حجّت را بر بندگانش اقامه کرده است، بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ﴾آنان کمترین اطلاع و کوچکترین خبری از این ندارند و سخنانشان بر پایهی حدس و گمان است. یعنی حدسی میزنند که بر آن دلیلی ندارند.
سپس فرمود: ﴿أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ٢١﴾آیا پیش از قرآن به آنان کتابی دادهایم که به آن جنگ زده باشند و این کتاب آنها را به درستی کارهایشان و راستی گفتههایشان خبر دهد؟ چنین نیست، خداوند محمّدصرا به عنوان بیم دهنده و هشداردهنده بهسوی آنها فرستاده است و بیمدهندهای غیر از محمّد برای آنها نیامده است. پس نه دلیل عقلی دارند و نه دلیل نقلی، و هرگاه هیچ یک از این دو نباشد گفتههایشان چیزی جز یاوه و باطل نیست.
بلکه آنان یک شبهه دارند که از واهی ترین شبهات است و آن این آنها از پدران و نیاکان گمراهشان تقلید میکنند. کافران همواره پیام پیامبران را به دلیل تقلید از پدران و نیاکان خود رد کرده و نمیپذیرند. بنابراین، در اینجا فرمود: ﴿بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ﴾بلکه گفتند: ما پدران خود را بر دین و آیینی یافتهایم، ﴿وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ﴾و قطعا ما در پی آنان میرویم. یعنی از آنچه که محمدصآورده است پیروی نمیکنیم.
﴿وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ﴾و همچنین در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیم دهندهای نفرستادهایم مگر اینکه ثروتمندان و سران آنجا که نعمتهای دنیا آنها را مغرور و سرکش کرده بود و با خود بزرگ بینی حق را نپذیرفتند، گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾ما پدران و نیاکان خود را بر دینی یافتهایم و ما به دنبال آن میرویم. یعنی اینها نخستین افراد نیستند که چنین میگویند، بلکه پیش از اینها نیز کسانی چنین میگفتهاند. و منظور مشرکان گمراه از اینکه از پدرانشان تقلید میکنند پیروی از حق و هدایت نیست، بلکه تعصّب محض است و میخواهند بدین وسیله باطلی را که دارند یاری دهند.
بنابراین، هر پیامبری که با این شبهه باطل با او مخالف میکردند، در جواب میگفت: ﴿أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡ﴾آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید به خاطر هدایت از من پیروی میکنید؟ ﴿قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ﴾گفتند: ما به آنچه شما به آن رسالت یافتهاید باور نداریم. پس مشخّص است که منظورشان پیروی از حق و هدایت نبود، بلکه هدفشان پیروی از باطل و هوای نفس بود.
و به سبب آن که حق را تکذیب کردند و با این شبهه باطل آن را نپذیرفتند. ﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ﴾از آنان انتقام گرفتیم، ﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ﴾پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟ پس باید اینها از این که تکذیب خود ادامه دهند بپرهیزند، چون گرفتار عذابی خواهند شد که آنها بدان گرفتار شدند.
آیهی ۳۲-۲۶:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ٢٦﴾[الزخرف: ۲۶]. «و به یادآر آنگاه که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید بیزارم».
﴿إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ٢٧﴾[الزخرف: ۲۷]. «بهجز آن معبودی که مرا آفریده است و او مرا رهنمود خواهد کرد».
﴿وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٢٨﴾[الزخرف: ۲۸]. «و (خداوند) آنرا سخنی ماندگار درمیان فرزندانش قرار داد تا آنان بازگردند».
﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ٢٩﴾[الزخرف: ۲۹]. «بلکه من اینان و پدرانشان را بهرهمند ساختم تا حق و پیغمبر روشنگری به نزدشان آمد».
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ٣٠﴾[الزخرف: ۳۰]. «و هنگامیکه حق به نزد آنان آمد، گفتند: این جادو است و قطعاً ما بدان باور نداریم».
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ٣١﴾[الزخرف: ۳۱]. «و گفتند: چرا این قرآن بر مردی بزرگ از (مردم) دو شهر فرو فرستاده نشد»؟.
﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ٣٢﴾[الزخرف: ۳۲]. «آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنانرا در زندگی دنیا بین آنان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی دیگر برتریهایی دادهایم تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از آنچه جمعآوری میکنند بهتر است».
خداوند متعال از آئین ابراهیم÷که اهل کتاب و مشرکان، خود را به آن نسبت میدهند و هریک ادعا میکند که بر راه و شیوه اوست، خبر میدهد، پس خداوند از دین ابراهیم که آن را برای فرزندانش باقی گذاشته خبر داده و میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِ﴾و هنگامیکه ابراهیم به پدر خود و قومش که بهجای خدا معبودهایی را برگرفته بودند و آنها را پرستش میکردند، گفت: ﴿إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ﴾بیگمان من از آنچه شما عبادت میکنید متنفرّم و با کسانیکه آنها را عبادت میکنند، دشمن میباشم. ﴿إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی﴾به جز خدایی که مرا آفریده است، که او را دوست میدارم و امیدوارم مرا راهنمایی کند تا حق را بشناسم و بدان عمل کنم. پس همان طور که مرا آفریده، و آنگونه که شایسته جسم و دنیای من است سامانم دادهاست، ﴿فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ﴾(نیز) مرا به آنچه که شایسته دین و آخرت میباشد راهنمایی خواهد کرد.
﴿وَجَعَلَهَا﴾و این خصلت پسندیده را که اساس خصلتهاست و آن یکتاپرستی و بیزاری جستن از پرستش غیر خدا میباشد، ﴿کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِ﴾درمیان فرزندانش سخنی ماندگار قرار داد، ﴿لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ﴾تا شاید بهسوی آن بازگردند. چون این سخن از گفتههای معروف و مشهور او ست و او فرزندش را به این توصیه کرده است و برخی از فرزندانش همانند اسحاق و یعقوب همین توصیه را به یکدیگر کردهاند، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَن یَرۡغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبۡرَٰهِۧمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفۡسَهُ﴾[البقرة: ۱۳۰]. «و چه کسی از آئین ابراهیم روی گردانی میکند مگر آن کس که بیخرد باشد»؟!. پس همواره این سخن در میان فرزندان ابراهیم÷موجود بوده است تا این که خوشگذرانی و سرکشی درمیان آنها پدید آمد.
خداوند متعال فرمود: ﴿بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ﴾بلکه من اینان و پدرانشان را از انواع شهوات و لذّتها بهرهمند ساختم تا جایی که این شهوتها هدف نهایی آنها گردید و همواره محبّت آن در دلهایشان پرورش یافت تا اینکه این شهوتها در وجود آنان تبدیل به صفتها و حالاتی همیشگی و عمیق و باورهای ریشهدار گردید. ﴿حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ﴾تا اینکه حق که هیچشک و تردیدی در آن نیست و پیامبری نزدشان آمد که رسالت آن واضح و دلایل نبوّتش به سبب اخلاق و معجزاتش، و به سبب آنچه که آورده بود و پیامبران گذشته را تصدیق میکرد بسیار روشن بود.
﴿وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ﴾و هنگامیکه حق به نزد آنان آمد، حقّی که هرکس کمترین عقل و دینی داشته باشد، باید آن را بپذیرد و از آن پیروی نماید، ﴿قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ﴾گفتند: این جادو است و ما بدان باور نداریم. و این بزرگترین مخالفت است. و آنها فقط به رویگردانی از حق و انکار آن بسنده نکردند بلکه طعنه بسیار زشتی به آن زدند و آنرا جادو برشمردند، جادویی که جز پلیدترین انسان و دروغگوترین فرد آن را انجام نمیدهد.
چیزی که آنها را بر این امر واداشت سرکشی آنها بود، زیرا به سبب نعمتهایی که خداوند آنان و پدرانشان را از آن بهرهمند ساخته بود سرکش و مغرور شده بودند.
﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ٣١﴾و آنها با عقلهای فاسد خود به خداوند پیشنهاد کردند که چرا این قرآن بر مردی بزرگ از مردم دو شهر فرو فرستاده نشده است؟ یعنی چرا بر مردی از مردان مکه یا طایف که نزد آنها بزرگوار بودند، همانند ولید بن مغیره و امثال او نازل نشد؟
خداوند با رد پیشنهاد آنان فرمود: ﴿أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَ﴾آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟ یعنی آیا آنها کلیددار و خزانه دار رحمت پروردگارت هستند و تدبیر رحمت الهی به دست آنهاست؟ پس آن گاه نبّوت و رسالت را به هرکس که بخواهند میدهند، و هرکس را که بخواهند از آن محروم میکنند؟ ﴿نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ﴾ما معیشت آنانرا در زندگی دنیا بین آنان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی دیگر در زندگی دنیا برتری دادهایم درحالیکه رحمت پروردگارت از ثروت و دنیایی که آنان جمعآوری میکنند بهتر است. پس وقتی معیشت بندگان و روزی دنیوی در دست خداوند است و اوست که آن را میان بندگانش تقسیم میکند سپس رزق و روزی را برای هرکس که بخواهد فراوان مینماید و برای هرکس که بخواهد کم و تنگ میدارد و طبق حکمت خویش چنین مینماید. پس رحمت دینی خداوند که بالاترین آن نبّوت و رسالت است به طریق اولی باید در دست خداوند باشد و او بهتر میداند که رسالت خود را کجا قرار دهد. پس معلوم شد که پیشنهاد آنها بیارزش و پوچ است و تدبیر همه کارهای دینی و دنیوی فقط در دست خداست. با این استدلال خداوند آنها را قانع مینماید که پیشنهاد نامعقولی ارائه میدهند و چیزی در دست آنها نیست و این سخن نشانهی ستمگری و نپذیرفتن حق است که آنها میگویند: ﴿لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ﴾چرا این قرآن بر یکی از مردان بزرگ دو شهر نازل نشد؟ اگر آنها حقیقت مردان را شناختند و صفاتی را که موجب ارتقای مقام آدمی میشود و مقام او را نزد خدا و بندگانش بزرگ مینماید، میدانستند، یقین حاصل میکردند که محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلب صبرترین و بزرگترین مردان است و عقل و دانش و رای و همّت و قاطعّیت او و اخلاق و مهربانی و دلسوزیاش از همه بهتر و بیشتر است، و او از همه هدایت یافتهتر و پرهیزگارتر میباشد و محور و مرکز دایره کمالات است و او دارای بالاترین صفات مردانگی است و بهطور مطلق او بالاترین مرد جهان است. این را دشمنان و دوستان محمّدصهمه میدانند مگر کسی که گمراه گشته و با خود بزرگ بینی روی برتافته است. پس چگونه مشرکان کسی را بر او برتر قرار میدهند که به اندازه ذرّهای از کمال محمّد به مشام او نرسیده است؟! اوج حماثت و جنایت مشرکان آن است که معبودی را پرستش میکنند و آن را به فریاد میخوانند و به آن نزدیکی میجویند که بتی از سنگ یا چوب است و سود و زیانی نمیرساند، و نمیبخشد و محروم نمیکند و این خود باری است بر دوش صاحبش و نیازمند آن است کسی کارهایش را انجام دهد. آیا این کار جز کار دیوانگان و بیخردان چیزی دیگر است؟! پس چگونه چنین کسی بزرگ شمرده میشود؟ و چگونه بر خاتم پیامبران و سید و سرور فرزندان آدم محمّدصبرتری داده میشود؟! ولی کافران عقل ندارند و نمیفهمند.
در این آیه خداوند به حکمت خویش در برتری دادن برخی از بندگان بر برخی دیگر در زندگی دنیا اشاره نموده و میفرماید: ﴿لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗا﴾تا اینکه برخی، برخی دیگر را به خدمت گیرند و در کارها و حرفهها و صنعتها از آنها استفاده کنند. پس اگر همهی مردم در توانگری و ثروت برابر بودند و نیازی به یکدیگر نداشتند بسیاری از منافع و مصالح آنها از دست میرفت و این دلیلی است بر این که نعمت دینی خداوند از نعمت دنیوی او بهتر است. همان طور که خداوند در آیهای دیگر فرموده است: ﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِکَ فَلۡیَفۡرَحُواْ هُوَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ٥٨﴾[یونس: ۵۸]. «بگو: به فضل و رحمت خدا باید شادمان باشند، آن از آنچه جمعآوری میکنند بهتر است».
آیهی ۳۵-۳۳:
﴿وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ٣٣﴾[الزخرف: ۳۳]. «اگر (این احتمال) نبود که مردم (در گمراهی) همه یک امّت شوند ما برای کسانیکه به خداوند مهربان کفر میورزند خانههایی با سقفهایی از نقره فراهم میآوردیم و برای آنان نردبانهایی از نقره قرار میدادیم که از آنها بالا روند».
﴿وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ٣٤﴾[الزخرف: ۳۴]. «و برای خانههایشان درهایی (از نقره قرار میدادیم) و تختهایی نقرهای که بر آنها تکیه زنند (ترتیب میدادیم)».
﴿وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ٣٥﴾[الزخرف: ۳۵]. «و تجمّل فروان (برایشان قرار میدادیم)، امّا همهی اینها بهرهمندی زندگانی دنیاست و آخرت نزد پروردگارت از آن پیرهیزگاران است».
خداوند متعال خبر میدهد که دنیا نزد او ارزشی ندارد و اگر لطف و رحمت او ـ که چیزی را بر آن مقدم نمیدارد ـ نسبت به بندگانش نبود دنیا و نعمتهای فراوانی برای کافران فراهم میآورد. ﴿لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ﴾«تا جاییکه برایشان خانههایی با سقفهایی از نقره فراهم میآورد و برایشان نردبانهایی سیمین قرار میداد که از آنها به پشت بامهایشان بالا بروند». ﴿وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ٣٤﴾«و برای خانههایشان درهایی از نقره، و تختهایی نقرهای قرار میدادیم که بر آنها تکیه زنند». ﴿وَزُخۡرُفٗا﴾و تجمّل و زینت فراوان برایشان قرار میدادیم. یعنی دنیا را با انواع لذتها و زیباییها برایشان میآراست و آنچه میخواستند به آنها عطا میکرد. امّا آنچه او را از این کار بازداشته است رحمت و لطف او نسبت به بندگانش است که مبادا شتابان به علّت محبّت دنیا بهسوی کفر و کثرت گناهان بروند. پس دلیلی است بر آن که خداوند بندگان را بهطور کلّی یا به طور ویژه از برخی چیزها محروم میکند و این به خاطر منافع و مصالحِ خودشان است. و دنیا نزد خداوند به اندازه بال پشهای ارزش ندارد و همهی آنچه بیان شد کالای زندگی دنیاست که ناگوار و فانی است و آخرت نزد خداوند متعال برای کسانی بهتر است که با اطاعت از دستوراتش و پرهیز از آنچه او نهی کرده است پروا میدارند. چون نعمت آخرت از هر جهت کامل است و در بهشت همهی آنچه که دلها میخواهند و چشمها از دیدن آن لذّت میبرند فراهم است و آنها در آن جاودانه خواهند بود.پس چقدر این دو جهان با هم فرق میکنند.
آیهی ۳۹-۳۶:
﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ٣٦﴾[الزخرف: ۳۶]. «و هرکس که از یاد خداوند مهربان غافل و رویگردان شود برایش شیطانی برمیگماریم و آن (شیطان) همنشین او میگردد».
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ٣٧﴾[الزخرف: ۳۷]. «و همانا آنان (شیاطین) اینان (انسانها) را از راه باز میدارند و گمان میبرند که ایشان هدایت یافتگانند».
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ٣٨﴾[الزخرف: ۳۸]. «تا آنگاه که (چنین کسی) به پیش ما میآید، میگوید: ای کاش بین من و تو به اندازۀ شرق و غرب فاصله بود! چه همنشین بدی است»!.
﴿وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٩﴾[الزخرف: ۳۹]. «و در این روز شریک بودن شما و همنشینانتان در عذاب به حال شما سودی نمیبخشد چرا که شما ستم کردهاید».
خداوند متعال از کیفر سخت خود به کسی که از یاد او روی گردانی کرده است خبر داده و میفرماید: ﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ﴾و هرکس از یاد خداوند که قرآن عظیم است رویگردان شود و مردم را از آن باز دارد، ـ درحالیکه قرآن بزرگترین رحمتی است که خداوند با آن بر بندگانش رحم نموده است. پس هرکس آن را بپذیرد بهترین بخشش را دریافته و به بالاترین خواسته دست یازیده است. و هرکس از آن روی بگرداند و آنرا رد کند ـ ناکام گردیده و چنان زیانبار شده که بعد از آن هرگز روی سعادت و خوشبختی را نخواهد دید، و خداوند برای او شیطانی سرکش برمی گمارد که همواره همنشین او میشود و او را همراهی میکند و به او وعده میدهد و او را به سوی گناهان میکشاند.
﴿وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ﴾و شیاطین آنها را از راه راست و دین درست باز میدارند، ﴿وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ﴾و آنان به سبب این که شیطان، باطل را برایشان آراسته و زیبا جلوه داده است و به خاطر اینکه از حق رویگرداندهاند گمان میبرند که راه یافتهاند. اگر گفته شود: آیا چنین کسی که گمان برده او هدایت یافته است حال آنکه در حقیقت هدایت یافته نمیباشد معذور نیست؟ گفته میشود: چنین افرادی و امثال او که منع جهالت آنان رویگردانی از قرآن خداوند است از آنجا که میتوانستهاند در پرتو آن راهیاب گردند معذور نیستند. آنها به هدایت تمایلی نشان ندادند با این که توانایی رسیدن به آنرا داشتند و به باطل علاقمند شدند پس گناه، گناهِ خودشان است. و این است حالت کسی که از ذکر خدا در دنیا اعراض کرده و همنشین و همراهش او را گمراه نموده و حقایق را در نظر وی وارونه کرده است.
و امّا وضعیت او به هنگامیکه در روز قیامت نزد پروردگارش میآید بسیار وضعّیت بدی است، چرا که پشیمانی و اندوه و حسرت از سیمایش هویدا است و او از همنشین خود بیزاری میجوید. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ٣٨﴾تا آنگاه که چنین کسی به پیش ما میآید، میگوید: ای کاش بین من و تو به اندازه شرق و غرب فاصله بود، چه همنشین بدی بودی! همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا٢٧ یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨ لَّقَدۡ أَضَلَّنِی عَنِ ٱلذِّکۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِیۗ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا٢٩﴾[الفرقان: ۲۷-۲۹]. «و روزیکه ستمگر دستهایش را گاز میگیرد و میگوید: ای کاش با پیامبر راهی بر میگرفتم! ای وای بر من کاش فلانی را به دوستی بر نمیگرفتم! همانا مرا از پند گمراه ساخت بعد از آن که پند به نزد من آمد و شیطان انسان را بیار خوار میگرداند».
﴿وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٩﴾و شریک بودن شما و همنشینها و دوستانتان در عذاب به شما سودی نمیبخشد و شما به این خاطر در عذاب شریک هستید چون در ستمگری شریک بودهاید. و همچنین روحیه دلجویی دادن به یکدیگر به هنگام معصیت به شما سودی نمیرساند. چون هنگامیکه در دنیا مصیبت و بلایی بیاید و مجازات شدگان در آن مشترک باشند برایشان کمی آسان میگردد و برخی با دیدن برخی دیگر تسلّی مییابند. امّا مصیبت آخرت همه کیفرها و عذابها را در بر دارد و کوچکترین آسایش و تسلّی در آن نیست. بار خدایا! از تو سلامتی را میخواهیم و از تو میطلبیم که ما را در پناه رحمت خویش قرار دهی.
آیهی ۴۵-۴۰:
﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٤٠﴾[الزخرف: ۴۰]. «آیا تو میتوانی به کران بشنوانی؟ و یا اینکه کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند رهنمود گردانی»؟.
﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ٤١﴾[الزخرف: ۴۱]. «پس هرگاه تو را (از این دنیا) ببریم از آنان انتقام خواهیم گرفت».
﴿أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ٤٢﴾[الزخرف: ۴۲]. «یا آنچه را که به آنان وعده دادهایم به تو نشان خواهیم داد، زیرا ما بر آنان مسلّط و تواناییم».
﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ٤٣﴾[الزخرف: ۴۳]. «پس به آنچه به تو وحی شده است محکم چنگ بزن چرا که قطعاً تو بر راه راست قرار داری».
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ٤٤﴾[الزخرف: ۴۴]. «و همانا قرآن برای تو و قومت پندی است و از شما پرسیده خواهد شد».
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «و از پیامبران پیشین ما بپرس آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که پرستش شوند».
خداوند متعال، پیامبرش را دلجویی میدهد که از عدم اجابت تکذیب کنندگان ناراحت نشود و بداند که خیری در اینها نیست، و از آنچنان شایستگی و لیاقتی برخوردار نیستند که سبب هدایتشان شود، و میفرماید: ﴿أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ٤٠﴾آیا میتوانی کسانی را که نمیشنوند بشنوانی؟ و یا این که کسانی را که نمیبینند راهنمایی کنی؟ و یا این که کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند و خود به گمراهی خویش واقف و به آن راضی هستند رهنمود گردانی؟! پس همانطور که ناشنوا صداها را نمیشنود و کور نمیبیند و کسی که در گمراهی آشکاری است هدایت نمیشود اینها نیز سرشت و عقلهایشان به سبب رویگردانی از قرآن فاسد گشته است و باورهای فاسد و صفتهای پلیدی در خودشان به وجود آوردهاند که آنها را از هدایت باز میدارد و باعث میشود تا هلاکتشان بیشتر گردد.
اینان جز عذاب و کیفر چیزی برایشان باقی نمانده است، پس یا در دنیا عذاب میشوند یا در آخرت. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ٤١﴾و پس هرگاه تو را از این دنیا ببریم قبل از اینکه عذابِ آنها را به تو نشان دهیم بدان که از آنان انتقام خواهیم گرفت. ﴿أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ﴾یا عذابی را که به آنان وعده دادهایم به تو نشان خواهیم داد. ﴿فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ﴾زیرا ما بر آنان مسلّط و تواناییم. امّا زود یا دیر فرا رسیدن عذاب به حکمت خدا بستگی دارد. پس این است حالت تو و حالت تکذیب کنندگان.
﴿فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَ﴾پس با انجام آنچه که به تو وحی شده است و با متصّف کردن خود به آنچه وحی به اتّصافِ آن وتلاش برای عملی کردن آن در خود و دیگران به وی چنگ بزن، ﴿إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ﴾بیگمان تو بر راه راست قرار داری، راهی که انسان را به خدا و بهشت میرساند و این چیزی است که بر تو لازم میگرداند بیشتر به وحی چنگ بزنی و در پرتو آن راهیاب گردی. زیرا میدانی که آن حق و عدل و راستی است و کارهایت را بر پایه محکمی بنا نهادهاند درحالیکه دیگران امورشان را براساس شک و اوهام و ستم و ظلم بنا کردهاند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَ﴾و این قرآن افتخار و فضیلت بزرگی است برای شما و نعمت بسیار گرانقدری میباشد و شما را به آنچه که خیر دنیا و آخرت در آن نهفته است پند میدهد و شما را بر آن تشویق میکند و بدی و شر را برایتان یادآوری میکند و شما را از آن برحذر میدارد. ﴿وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ﴾و از آن پرسیده خواهید شد که آیا آن را برپا داشته و دستورات آن را انجام دادهاید که آن گاه مقامتان بالا میرود و بهرهمند میشوید؟ یا اینکه به آن عمل نکردهاید؟ پس حجّتی علیه شما خواهد بود و نشان ناسپاسیتان در برابر این نعمت خواهد بود.
﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «از پیامبرانی که پیش از تو فر ستادهایم بپرس که آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که پرستش شوند»؟. تا برای شمرکان دلیلی باشد که با این کارشان گویا از یکی از پیامبارن پیروی میکنند. تو اگر از آنها بپرسی و از اوضاع و احوال آنها خبر بگیری، هیچکس از آنها را نخواهی یافت که به برگرفتن معبودی دیگر با خدا دعوت داده باشد، و خواهی دید که همهی پیامبران از اوّل تا آخر به پرستش خداوند یکتا و بیشریک دعوت کردهاند. خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی کُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولًا أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾[النحل: ۳۶]. «و درمیان هر امّتی پیامبری فرستادیم با این پیام که خدا را پرستش کند و از طاغوت بپرهیزید». و هر پیامبری را که خداوند مبعوث کرده به قوم خود گفته است: خدا را پرستش کنید، شما معبود به حقّی جز او ندارید. پس این بیانگر آن است که مشرکان در شرک خود هیچ دلیلی و مدرگی ندارند، نه دلیلی که از عقل درست سرچشمه گرفته باشد و نه دلیلی که از پیامبران نقل شده باشد.
وقتی خداوند متعال فرمود: ﴿وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ٤٥﴾[الزخرف: ۴۵]. «از پیامبرانی که پیش از تو فر ستادهایم بپرس که آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که عبادت شوند». حالت موسی و دعوت او را بیان کرد که یکی از مشهورترین دعوتهای پیامبران میباشد و خداوند در کتاب خود بسیار از آن سخن گفته و حالت او را با فرعون بیان نموده است:
آیهی ۵۶-۴۶:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٦﴾[الزخرف: ۴۶]. «و همانا ما موسی را همراه با نشانههای خود بهسوی فرعون و اشراف (قوم) او فرستاد (و موسی) گفت: به درستی که من فرستادۀ پروردگار جهانیانم».
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ٤٧﴾[الزخرف: ۴۷]. «وقتیکه با نشانههای ما (بهسوی) آنان آمد آنگاه آنان به آنها میخندیدند».
﴿وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٤٨﴾[الزخرف: ۴۸]. «و هیچ معجزهای به ایشان نمینمودیم مگر اینکه یکی از دیگری برتر و مهمتر بود و آنانرا به عذاب فرو گرفتیم تا شاید برگردند».
﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ٤٩﴾[الزخرف: ۴۹]. «و گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری دادهاست به فریاد بخوان، بیگمان ما راهیافتهایم».
﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ٥٠﴾[الزخرف: ۵۰]. «پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم آنگاه آنان عهدشکنی کردند».
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٥١﴾[الزخرف: ۵۱]. «و فرعون درمیان قوم خود ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر و این جویباران که از زیر (کاخهای) من روان است از آن من نیست؟ آیا نمیبینید».
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ٥٢﴾[الزخرف: ۵۲]. «نه، بلکه من بهترم از این شخص که خوار است و نمیتواند به روشنی سخن بگوید».
﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ٥٣﴾[الزخرف: ۵۳]. «(اگر راست میگوید که پیغمبر خداست) پس چرا دستبندهای زرّین به او داده نشده است یا چرا فرشتگان (برای یاری او) همراهش نیامدهاند».
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٥٤﴾[الزخرف: ۵۴]. «پس (فرعون) قومش را سبکسر و بیخرد کرد آنگاه از او اطاعت کردند. بیگمان آنان قومی فاسق بودند».
﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ٥٥﴾[الزخرف: ۵۵]. «پس هنگامیکه ما را بر سر خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم و آنانرا همگی غرق کردیم».
﴿فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ٥٦﴾[الزخرف: ۵۶]. «سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایۀ عبرتی قرار دادیم».
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ﴾و بهراستی که ما موسی را همراه با نشانهها و معجزات خود که قاطعانه بر صحت آنچه وی آورده بود، دلالت میکرد فرستادیم، معجزاتی همانند عصا، مار، فرستادن ملخها، و شپشها و بقیه نشانهها. ﴿إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾بهسوی فرعون و اشراف دربار او. موسی گفت: من فرستاده پروردگار جهانیانم پس آنها را به اعتراف و اقرار به پروردگارشان فرا خواند و از پرستش غیر خدا نهی کرد.
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ٤٧﴾وقتی که با نشانههای ما به نزد آنان آمد ناگهان همگی بدانها خندیدند. یعنی نشانهها را رد کردند و نپذیرفتند و از روی ستمگری و برتریجویی آنها را به یاد تمسخر و استهزا گرفتند. عدم پذیرش آنها به خاطر کوتاهی در معجزات و نشانهها و واضح نبودن آنها نبود. بنابراین فرمود: ﴿وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَا﴾و هیچ معجزه و نشانهای به آنها نشان نمیدادیم مگر این که یکی از دیگری بزرگتر بود. ﴿وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ﴾و آنانرا گرفتار عذابهایی چون ملخ، شپش، قورباغه و خون که نشانههایی روشن بودند، کردیم. ﴿لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ﴾تا شاید به اسلام برگردند و تسلیم آن شوند و شرک و شّر آنها از بین برود.
﴿وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ﴾وقتی عذاب برآنها نازل شد، گفتند: ای جادوگر! منظورشان موسی÷بود و این یا از روی تمسخر بود و یا این که این نوع خطاب نزد آنها مدح و ستایش شمرده میشد.پس پیش او زاری و فروتنی کردند و او را به صورتی مورد خطاب قرار دادند که به کسانی را که گمان میبردند علما و دانشمندان هستند و جادوگرند مورد خطاب قرار میدادند. پس گفتند: ﴿ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ﴾پروردگارت را با آن چه به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری داده بخوان تا عذاب را از ما دور نماید. ﴿إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ﴾اگر خداوند عذاب را از ما دور کند بدون شک هدایت خواهیم شد.
﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ٥٠﴾پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم آنگاه آنان عهدشکنی کردند. یعنی به آنچه گفتند وفا ننمودند، بلکه عهدشکنی کرده و به کفر ورزی ادامه دادند.همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ١٣٣ وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ١٣٤ فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ١٣٥﴾[الأعراف: ۱۳۳-۱۳۵]. «پس طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون را بر آنها فرستادیم که نشانههای روشنی بودند امّا آنان استکبار ورزیدند و قومی جنایت پیشه بودند. و وقتی عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری دادهاست بخوان که اگر عذاب را از ما دور نمودی به تو ایمان میآوریم و بنی اسراییل را با تو میفرستیم. وقتی عذاب را تا مدّتی که به آن میرسیدند از آنها دور نمودیم آنان هرچه زودتر عهدشکنی کردند».
﴿وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ﴾و فرعون درحالیکه پادشاهیاش او را فریب داده بود و مال و لشکریانش او را سرکش کرده بودند، در میان قومش ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر از آن من نیست؟ آیا من مالک آن نیستم که در آن تصّرف میکنم؟ ﴿وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓ﴾و این رودها که از رود نیل جدا شدهاند از میان کاخها و باغهای من میگذرند، ﴿أَفَلَا تُبۡصِرُونَ﴾آیا شما این فرمانروایی گسترده و پهناور را نمیبینید؟ و این از جهالت عمیق او بود که به چیزی افتخار میکرد که خارج از ذات او بود و به صفتهای پسندیده و کارهای درست افتخار نمیکرد.
﴿أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ﴾خداوند فرعون را خوار بگرداند! منظور او از خوار، موسی بن عمران کلیم خدا بود، کسی که نزد خداوند با ارزش و محترم بود. پس فرعون گفت: من محترم و با عزت هستم و او خوار و ذلیل است. پس کدام یک از ما بهتر میباشد؟ ﴿وَلَا یَکَادُ یُبِینُ﴾و گفت: با وجود این او نمیتواند مراد خویش را روشن بیان کند چون او زبان گویایی ندارد. امّا موسی آنچه در دل داشت بیان کرد گرچه سخن گفتن برای او سنگین بود. و صد البته که این عیبی به حساب نمیآید. سپس فرعون گفت: ﴿فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ﴾چرا موسی با زیورآلات و دستبندهایی از طلا آراسته نشده است؟ ﴿أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ﴾و چرا فرشتگان برای یاری او نیامدهاند تا او را در امر دعوتش کمک کنند و گفتهی او را تایید نمایند؟
﴿فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُ﴾فرعون با ایجاد شبهات بیمعنی و پوچ که هیچ حقیقتی نداشت و فقط انسانهای کم عقل گول آنرا میخوردند و دلیلی بر حق یا باطل نبود قوم خویش را سبک سر و بیخرد انگاشت، آنگاه از او اطاعت کردند. پس اینکه فرعون دارای فرمانروایی مصر است و جویبارها از زیر کاخهایش روان است، چگونه میتواند دلیلی بر حقانیت او باشد؟! و بر چه اساسی موسی به دلیل این که پیروانش کم هستند و زبانش لکنت دارد و دستبندهای طلایی ندارد بر باطل است؟ اما فرعون با درباریان و اطرافیانی سروکار داشت که عقل نداشتند پس فرعون هرچه میگفت آنها از آن پیروی میکردند، خواه حق بود یا باطل. ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ﴾بیگمان آنان قومی فاسق بودند، پس به سبب فسقشان فرعون بر آنها گماشته شد و شرک و شر را برایشان زیبا جلوه داد. ﴿فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا﴾پس وقتی با کارهایشان ما را خشمگین کردند، ﴿ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ٥٥ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ٥٦﴾از آنان انتقام گرفتیم و همگی آنانرا غرق نمودیم سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایه عبرتی قرار دادیم تا عبرتگیرندگان از آنها عبرت بگیرند و پند پذیران از حالات آنها پند بگیرند.
آیهی ۶۵-۵۷:
﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ٥٧﴾[الزخرف: ۵۷]. «و هنگامیکه فرزند مریم به عنوان مثال ذکر شد آنگاه قوم تو از آن بانگ (به ریشخند) برداشتند».
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ٥٨﴾[الزخرف: ۵۸]. «و گفتند: آیا معبودهای ما بهترند یا او؟ (آن مثال را) برای تو جز از روی جدال نزدند، بلکه آنان گروهی ستیزهجویند».
﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ٥٩﴾[الزخرف: ۵۹]. «عیسی جز بندهای نیست که بر او انعام کردهایم و او را نمونه و الگویی برای بنیاسرائیل گردانیدهایم».
﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ٦٠﴾[الزخرف: ۶۰]. «و اگر میخواستیم بهجای شما فرشتگان قرار میدادیم که در زمین جانشین شوند».
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦١﴾[الزخرف: ۶۱]. «و به یقین (عیسی) نشانهای برای قیامت است پس هرگز دربارۀ آن (قیامت) شک مکنید و از من پیروی نمایید که راه راست این است».
﴿وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٦٢﴾[الزخرف: ۶۲]. «و شیطان هرگز شما را باز ندارد، بیگمان او برای شما دشمنی آشکار است».
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ٦٣﴾[الزخرف: ۶۳]. «و هنگامیکه عیسی با معجزات آشکار آمد، گفت: بدون شک برایتان حکمت آورده و آمدهام تا برخی از امور را برایتان روشن گردانم که در آنها اختلاف میورزید، پس، از خدا بترسید و از من پیروی کنید».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦٤﴾[الزخرف: ۶۴]. «بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بندگی کنید، این است راه راست».
﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ٦٥﴾[الزخرف: ۶۵]. «آنگاه گروها بین خود اختلاف ورزیدند، پس وای به حال ستمکاران از عذاب روز دردناک»!.
خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا﴾وقتیکه از پرستش پسر مریم نهی شد و عبادت او به منزلهی عبادت بتها و انبازها قرار داده شد، ﴿إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ﴾آنگاه قومت که تو را تکذیب میکردند به خاطر این مثل فریاد برآوردند و سرو صدا راه انداختند و در مجادله و دشمنی با تو لجاجت ورزیدند و گمان بردند که آنها در دلیل و حجّت خود موفّق و کامیاب شدهاند.
﴿وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَ﴾و گفتند: معبودهای ما بهترند یا عیسی؟ چرا که از پرستش همه نهی شده بود، و تمامی کسانی که آنها را میپرستیدند مورد تهدید واقع شدند. و این آیه نیز نازل شده است: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «بدون شک شما و آنچه پرستش میکنید هیزم جهّنم هستید و وارد آن میشوید». شبههی باطل آنها این بود که میگفتند: تو ای محمّد! و ما هم همه قبول داریم که عیسی از بندگان مقّرب خدا میباشد، بندگانی که سرانجامی نیکو دارند، پس چرا تو، هم از عبادت معبودهای ما نهی میکنی و هم از پرستش عیسی باز میداری؟ پس اگر حجّت تو باطل نبود تناقضی در آن وجود نداشت. تو میگویی: : ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «شما و آنچه بهجای خدا پرستش میکنید هیزم جهنّم هستید و وارد آن خواهید شد». آنها گمان میبردند که این جمله هم عیسی را شامل میشود و هم بتها را. پس این تناقض میشمردند، و تناقض نشانه بطلان است.
این شبههای بود که بدان دل خوش کرده بودند و مردم را باز میداشتند و به خاطر آن سروصدا راه انداختند. اما این شبهه به حمدالله از ضعیفترین و باطلترین شبهات است. خداوند هم از پرستش بتها نهی کرده و هم از پرستش عیسی، زیرا عبادت حق خداوند تعالی است و هیچ احدی از مخلوقات سزاوار آن نیست، نه فرشتگان مقرّب و نه پیامبران و نه افراد دیگری. پس این که خداوند این مطلب را بیان نموده چه شبههای میتواند در آن وجود نداشته باشد؟
و اینکه به عیسی÷برتری داده شده است و او نزد پروردگارش مقرب میباشد نشانگر این نیست که سزاوار پرستش میباشد، بلکه عیسی همانگونه است که خداوند فرموده است: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ﴾عیسی بندهای بیش نیست که ما نعمت نبّوت و حکمت و دانش و عمل را به او ارزانی داشتیم. ﴿وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ﴾و او را برای بنی اسرائیل مایه عبرتی قرار دادیم که با نگاه کردن به او به قدرت خداوند پسی میبردند، زیرا خداوند او را بدون پدر آفریده بود. و اما اینکه خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمۡ لَهَا وَٰرِدُونَ٩٨﴾[الأنبیاء: ۹۸]. «شما و آنچه بهجای خدا پرستش میکنید هیزم جهّنم هستید و شما به آن وارد خواهید شد». پاسخ آن به سه صورت است:
۱- در فرمودهی الهی که میفرماید: ﴿إِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾[الأنبیاء: ۹۸]. کلمهی «ما» اسم غیر ذوی العقول است و عیسی در این داخل نمیگردد.
۲- در اینجا مشرکین که در مکّه و اطراف آن بودند مورد خطاب قرار گرفتهاند و آنها بتها را پرستش میکردند ولی مسیح را پرستش نمیکردند.
۳- خداوند بعد از این آیه فرموده است: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ سَبَقَتۡ لَهُم مِّنَّا ٱلۡحُسۡنَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ عَنۡهَا مُبۡعَدُونَ١٠١﴾[الأنبیاء: ۱۰۱]. «بیگمان کسانی که از پیش از جانب ما نیکویی برایشان مقرّر گشته است از جهنّم دور کرده میشوند». پس تردیدی نیست که عیسی و دیگر پیامبران و اولیاء در این آیه داخل هستند. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ٦٠﴾و اگر ما میخواستیم، بهجای شما فرشتگانی قرار میدادیم که در زمین جانشین شما شوند تا برایشان پیامبرانی از جنس خودشان بفرستیم.
امّا شما ای انسانها! توانایی آن را ندارید که پیامبرانی از جنس فرشتگان برایتان فرستاده شود. پس، از رحمت و لطف خداوند نسبت به شما این است که پیامبرانی از جنس خودتان برایتان فرستاده شده است که میتوانید از آنها فرا بگیرید.
﴿وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ﴾و همانا عیسی÷دلیل و نشانهای بر قیامت است و نشانگر آن میباشد کسی که توانایی داشته است عیسی را بدون پدر به دنیا بیاورد همو میتواند مردگان را از قبرهایشان برانگیزد. و یا معنی آیه این است که عیسی÷در آخرالزمان از آسمان به دنیا خواهد آمد و نزول او یکی از علامتهای قیامت است. ﴿فَلَا تَمۡتَرُنَّ﴾پس، از آمدن قیامت هرگز شک نکنید که شک کردن درباره قیامت کفر است. ﴿وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ﴾و با امتثال آنچه که به شما دستور داده ام و دوری کردن از آنچه شما را از آن نهی کردهام از من پیروی کنید. این است راه راست که انسان را به خداوندﻷمیرساند.
﴿وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ﴾و شیطان شما را از آنچه خداوند شما را به آن فرمان داده است باز ندارد، ﴿إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ﴾همانا شیطان دشمن آشکار شماست و برای گمراه کردنتان حریص و آزمند است و در این راستا نهایت کوشش خود را مبذول میدارد.
﴿وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾و هنگامی که عیسی با معجزات آشکاری آمد که بر راست بودن نبّوت او و صحّت آنچه برایشان کرده بود دلالت میکرد، از قبیل زنده کردن مردگان و بینا کردن کورهای مادرزاد و شفا بخشیدن به کسانی که مبتلا به بیماری پوستی بودند، و دیگر نشانهها، ﴿قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِ﴾عیسی به بنی اسرائیل گفت: من برایتان حکمت و نبّوت و علم را آورده ام تا برخی از امور را برایتان روشن گردانم که در آنها اختلاف میورزید. یعنی تا پاسخ آن و صورت درست مسئله را برایتان بیان کنم و به وسیله آن اختلاف و اشتباه از شما دور شود. پس او÷برای تکمیل نمودن شریعت موسی و استوار ساختن تورات آمده بود. و برخی تسهیلات ارائه داد که باعث میشد تا آنها از او اطاعت کنند و چیزهایی را که برایشان آورده است بپذیرند. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ﴾پس، خدای یگانه را پرستش نموده و از فرمان او اطاعت کنید و از آنچه نهی کرده است پرهیز نمایید و به من ایمان آورید و مرا تصدیق نمایید و از من اطاعت کنید.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦٤﴾بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بندگی کنید، این است راه راست. پس در این آیه به توحید ربوّبیت اقرار شده و اینکه خداوند همهی آفریدههایش را با انواع نعمتهای ظاهری و باطنی خود پرورش دادهاست. نیز به توحید عبودیت و عبادت برای خداوند یگانه که شریکی ندارد فرمان داده شده است. وعیسی÷خبر دادهاست که او بندهای از بندگان خداست و آنطور نیست که نصاری در مورد او میگویند مبنی بر اینکه او فرزند خداست یا سومین سه تاست. و در اینجا خبر داده شده آنچه ذکر شده است راه راست میباشد و انسان را به خدا و به بهشت میرساند.
وقتی عیسی÷این مطلب را گفت، ﴿فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡ﴾گروههایی که براساس تکذیب، تحزّب کرده بودند با همدیگر اختلاف ورزیدند و هریک درباره عیسی همدیگر اختلاف ورزیدند و هریک درباره عیسی÷گفتار باطلی بر زبان آوردند و آنچه را که آورده بود ردّ کردند، مگر کسانی از مومنان که خداوند آنها را هدایت کرده بود، کسانی که به رسالت او شهادت دادند و همهی آنچه را که او آورده بود تصدیق نمودند و گفتند: او بنده خدا و پیامبر میباشد. ﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ﴾پس وای به حال کسانیکه ستم کردهاند از عذاب روز دردناک. یعنی چه قدر اندوهشان زیاد خواهد بود! و در آن روز گرفتار چه زیان بزرگی خواهند شد!.
آیهی ۷۳-۶۶:
﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ٦٦﴾[الزخرف: ۶۶]. «آیا منتظر این هستند که قیامت ناگهانی و درحالیکه از آن بیخبرند به سر وقتشان باید».
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ٦٧﴾[الزخرف: ۶۷]. «دوستان در آن روز دشمنان یکدیگر خواهند بود مگر پرهیزگاران».
﴿یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨﴾[الزخرف: ۶۸]. «ای بندگان من! امروز بر شما هیچ بیمی نیست و نه شما اندوهگین میشوید».
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ٦٩﴾[الزخرف: ۶۹]. «همان کسانیکه به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند».
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ٧٠﴾[الزخرف: ۷۰]. «شما و همنشینانتان به بهشت درآئید و در آنجا شادمان و محترم خواهید بود».
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٧١﴾[الزخرف: ۷۱]. «برایشان کاسهها و جامهای زرّین به گردش انداخته میشود و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد در بهشت وجود دارد و شما در آن جاودانه خواهید بود».
﴿وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٧٢﴾[الزخرف: ۷۲]. «و آن بهشتی است که به سبب کارهایی که میکردید به شما به ارث داده شده است».
﴿لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ٧٣﴾[الزخرف: ۷۳]. «در آن میوهی بسیار دارید که از آن میخورید».
خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ٦٦﴾آیا جز این است که تکذیب کنندگان منتظر هستند که ناگهان قیامت در حالی که از آن بیخبرند به سراغشان بیاید؟ پس هرگاه قیامت بیاید از حالات کسیکه آنرا تکذیب کرده و کسی که خبر قیامت را داده و مورد استهزا قرار گرفته است مپرس!.
﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ﴾در روز قیامت کسانی که براساس کفر و تکذیب معصیت در دنیا با همدیگر دوست بودهاند دشمن یکدیگر خواهند شد. و چون محبّت و دوستی آنها در دنیا برای غیرالله بوده است. پس در روز قیامت به دشمنی تبدیل میگردد. ﴿إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ﴾مگر کسانی که از شرک و گناهان پرهیز میکنند که محبّت چنین کسانی ادامه مییابد زیرا کسی که بهخاطر او همدیگر محبّت میورزیدند محبّتش جاودانه و همیشگی است.
سپس پاداش پرهیزگاران را بیان کرد و ذکر نمود که خداوند متعال در روز قیامت به آنها ندایی میدهد که دلهایشان از آن شاد میگردد و هر آفت و بدی از آنها دور میشود. پس خداوند میگوید: ﴿یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ٦٨﴾ای بندگانم! از آنچه در آینده به سراغ شما میآید ترسی نداشته باشید و درباره گذشته خود نیز اندوه مدارید. و چون امر ناخوشایند از هر جهت متنفی است آنچه که دوست داشتنی و مطلوب است (برایشان) ثابت و مقّرر میباشد.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا﴾همان کسانیکه به آیات خدا ایمان دارند، و این شامل تصدیق آیات و آنچه که تصدیق جز با آن کامل نمیگردد از قبیل دانستن مفهوم آیات و عمل نمودن به مقتضای آن میشود. ﴿وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ﴾و آنها در همهی احوال خود مطیع و فرمانبردار خداوند بودند پس آنها هم در ظاهر عمل میکردند و هم در باطن.
﴿ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ﴾شما و همه همنشینانتان از قبیل همسر و فرزند و دوست و غیره که عملشان همانند عمل شما نیکو بوده است، وارد بهشت شوید، بهشتی که سرای ماندگاری و پایداری است، ﴿تُحۡبَرُونَ﴾در آنجا شادمان و مکرّم خواهید بود و خوبیها و شادیها و لذّتهای به لطف پروردگار به شما میرسد که زبانها نمیتوانند حالت آنرا توصیف نمایند.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ﴾پسران جاویدانی که خدمت گزاران آنها هستند غذای آنها را در بهترین ظرفها که کاسههای طلایی هستند و نوشیدنیهایشان را در بهترین لیوانهای نقرهای بدون دسته که شفافتر از شیشه است پیش آنها میبرند. ﴿وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُ﴾و در بهشت هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد وجود دارد. این کلمه جامع است و شامل هر نعمت و شادی و سرور قلبی میشود. پس هر نوشیدنی و خوردنی و پوشیدنی و همسران زیبایی که دل بخواهد، نیز منظرههای زیبا که چشمها از دیدن آن لّذت میبرند، و درختان پرشکوفه و نعمتهای فراوان و ساختمانهای آراسته شده در بهشت فراهم است و برای اهل بهشت در کاملترین صورتها و برترینِ آن آماده است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: [یس: ۵۷]. ﴿لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ٥٧﴾[یس: ۵۷]. «آنان در آنجا میوه دارند و هرچه بخواهند برایشان فراهم است». ﴿وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ﴾و شما در بهشت جاودانه خواهید بود. و این کمال نعمت اهل بهشت است و آن جاودانگی همیشگی است که دوام نعمتهای بهشت و افزون شدن آن و پایان نیافتن آنرا در بردارد.
﴿وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ﴾و آن بهشتی که با کاملترین صفتها توصیف شد، ﴿ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ﴾بهشتی است که خداوند شما را به سبب کارهایتان وارث آن گردانده و به فضل خویش آن را پاداش اعمالتان قرار داده و آنچه از رحمت خویش که خواسته در آن قرار دادهاست.
﴿لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ﴾در آن جا میوههای فراوانی برایتان است. همانطور که در آیهای دیگر آمده است: ﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾[الرحمن: ۵۲]. «در آن از هر میوهای دوگونه است». ﴿مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ﴾آنچه از این میوههای لذیذ که دلتان میخواهد انتخاب میکنید و میخورید.
آیهی ۷۸-۷۴:
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ٧٤﴾[الزخرف: ۷۴]. «بیگمان کناهکاران جاودانه در عذاب دوزخ میمانند».
﴿لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ٧٥﴾[الزخرف: ۷۵]. «عذابشان از آنان کاسته نمیگردد و آنان در آن ناامید هستند».
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ٧٦﴾[الزخرف: ۷۶]. «و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود ستمکار بودند».
﴿وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ٧٧﴾[الزخرف: ۷۷]. «و فریاد میزنند: ای مالک! پروردگارت ما را بمیراند. میگوید: شما (در آن) ماندگارید».
﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ٧٨﴾[الزخرف: ۷۸]. «بدون شک ما حق را برای شما آوردیم ولی بیشترشان حق را نمیپسندید».
وقتی نعمتهای بهشت را بیان کرد به دنبال آن عذاب جهّنم را ذکر نمود و فرمود: ﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ﴾بیگمان کسانی که با کفر ورزیدن و تکذیب کردن مرتکب جرم و گناه شدهاند در عذاب جهنّم فرو میروند و عذاب از هرسو آنها را احاطه میکند. ﴿خَٰلِدُونَ﴾و در آن عذاب جاودانه خواهند بود و هرگز از آن بیرون نمیشوند.
﴿لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ﴾یک لحظه از عذاب آنان کاسته نمیشود، نه از آنها دور میشود و نه سبک میگردد. ﴿وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ﴾و آنها در آن از هرخیر و برکتی ناامیدند و امیدی به رهایی ندارند. آنها پروردگارشان را صدا میزنند و میگویند: ﴿رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡهَا فَإِنۡ عُدۡنَا فَإِنَّا ظَٰلِمُونَ١٠٧ قَالَ ٱخۡسَُٔواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ١٠٨﴾[المؤمنون: ۱۰۷-۱۰۸]. «پروردگارا! ما را از جهنم بیرون بیاور، اگر ما باز بهسوی کارهای بد بازگردیم بیگمان ستمکار هستیم». میفرماید: بتمرکید در آن و سخن نگویید. و این عذاب بزرگ به سبب کارهایی است که کرده و به علّت ستمی است که بر خود روا داشتهاند.
﴿وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ٧٦﴾و ما بر آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود ستمکار بودند. پس خداوند بر آنها ستم نکرد و بدون گناه و جرم آنانرا مجازات نکرده است.
﴿وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَ﴾و درحالیکه در جهنم هستند برای اینکه احتمالا به استراحتی دست یابند فریاد میزنند:ای مالک! پروردگارت ما را بمیرند تا راحت شویم، چرا که ما در اندوهی سخت و عذابی شدید قرار داریم و توانایی تحمّل آن را نداریم. ﴿قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ﴾مالک که نگهبان جهنم است، زمانی که از او میخواهند تا برایشان پیش خدا دعا کند تا آنها را بمیراند، میگوید: شما در جهّنم ماندگارید و هرگز از آن بیرون آورده نمیشوید. پس آنچه که میخواستند به آن دست نمییابند و مالک به ضد آنچه میخواهند آنان را پاسخ میدهد و غمی بر غمشان میافزاید. سپس آنها را به خاطر کارهایی که کردهاند نکوهش میکند و میگوید: ﴿لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ﴾ما حق را برای شما آوردیم که میبایست از آن پیروی میکردید، و اگر شما از آن پیروی مینمودید موفّق و خوشبخت میشدید، ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ﴾ولی بیشترشان حق را نپسندیدند، بنابراین، گرفتار شقاوت و بدبختی شدید که شقاوتی فراتر از آن نیست.
آیهی ۸۰-۷۹:
﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ٧٩﴾[الزخرف: ۷۹]. «بلکه آنان تصمیم محکمی گرفتند و ما نیز ارادۀ محکم و تغییر ناپذیری گرفتیم».
﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ٨٠﴾[الزخرف: ۸۰]. «آیا گمان میبرند که ما اسرار پنهانی و سخنان در گوششیِ آنانرا نمیشنویم؟! آری! (میشنویم) و فرشتگان ما در نزد آنان مینویسند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا﴾کسانی که حق را دروغ میانگاشتند و با آن مخالف بودند حیله و مکری ورزیدند و برای نابودی حق و کسیکه آنرا آورده به وسیلهی باطلی که آن را آراسته بودند تا مردم را گول زنند، توطئه کردند. ﴿فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ﴾ما نیز تصمیم گرفتیم و تدبیری نمودیم که برتر از تدبیر آنهاست و تدبیر آنانرا در هم میشکند و آن را ابطال مینماید و آن اسباب و دلایلی است که خداوند برای اثبات حق و ابطال باطل فراهم نمود. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَیَدۡمَغُهُ﴾[الأنبیاء: ۱۸]. «بلکه حق را بر باطل میزنیم پس آن را نابود میکند».
﴿أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُم﴾آیا به سبب جهالت و ستمگریشان گمان میبرند که ما اسرار پنهانی آنانرا که در دلشان نهفته است و بر زبان نیاوردهاند و سخنان آهستهی آنها را که در گوش میگویند، نمیشنویم؟! یعنی به این خاطر اقدام به ارتکاب گناهان مینمایند که گمان میبرند پیگرد و مجازاتی بر گناهان پنهانیشان نخواهد بود. سپس خداوند این گمان را رد نمود و فرمود: ﴿بَلَىٰ﴾آری! ما میشنویم و رازهای دلهایشان و سخنان در گوشیشان را میدانیم. ﴿وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ﴾و فرستادگان ما که فرشتگان گرامی هستند نزد آنان میباشند و هر آنچه میکنند مینویسند و ثبت و ضبط مینمایند تا این که آنها وارد قیامت میشوند آنگاه همهی آنچه را که کردهاند حاضر مییابند و پروردگارت بر هیچکس ستمی روا نمیدارد.
آیهی ۸۳-۸۱:
﴿قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ٨١﴾[الزخرف: ۸۱]. «بلکه اگر خداوند مهربان فرزندی داشته باشد پس من نخستین عبادت کنندگانم».
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ٨٢﴾[الزخرف: ۸۲]. «پروردگار آسمانها و زمین و عرش، از آنچه او را بدان وصف میکنند پاک و منزّه است».
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٨٣﴾[الزخرف: ۸۳]. «پس آنانرا به حال خود واگذار تا در باطل خویش غوطهور گردند و سرگرم بازی شوند تا روزی را که وعده داده میشوند ملاقات کنند».
ای پیامبر بزرگوار ! به کسانی که برای خداوند فرزندی قرار دادهاند درحالیکه او یکتای یگانه و بینیاز است و او خدایی است که همسر و فرزندی بر نگرفته است و همتایی ندارد بگو: ﴿إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ﴾اگر خداوند مهربان فرزندی داشت من نخستین کسی بودم که آن را پرستش مینمودم چون در آن صورت او بخشی از پدرش بود و من اولین کسی هستم که از دستورات خدا پیروی میکنم، ولی من اولین منکر این قضیه هستم و بیش از همه و با شدّت این را که خداوند فرزندی داشته باشد انکار و نفی میکنم. پس باطل بودن این امر مشخّص گردید. این دلیل بزرگی است و کسی آنرا ارائه میدهد که حالات پیامبران را دانسته است. وقتی که معلوم است که پیامبران کاملترین مخلوق میباشند و از همهی مردم بیشتر به خیر دست مییازند و اعمال خیر را بیش از دیگران به تمام و کمال انجام میدهند، و هر شرّی را قبل از همهی مردم ترک نموده و از آن دوری میجویند و منکرش میشوند پس اگر خداوند مهربان فرزندی داشت و این سخن راست بود محمّد بن عبدالله که برترین پیامبران است اولّین کسی میبود که آن فرزند را پرستش میکرد و مشرکان در این کار از او گوی سبقت را نمیربودند.
و احتمال دارد که معنی آیه این باشد که اگر خداوند فرزندی داشته باشد پس من نخستین کسی هستم که خداوند را پرستش میکنم، و از جمله عبادت و پرستش میکنم، و از جمله عبادت و پرستش من این است که آنچه را خداوند ثابت قرار داده اثبات میکنم و آنچه را که نفی کرده است نفی میکنم. پس این عبادت قولی و اعتقادی است و مستلزم آن است که اگر این حق باشد من اولین کسی خواهم بود که آن را باور میکردم. پس به این طریق باطل بودن ادعای مشرکین و فاسد بودن آن از نظر عقلی و نقلی معلوم و مشخص گردید.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ٨٢﴾خداوندگار آسمانها و زمین و عرش از داشتن شریک و همتا و مددکار و فرزند و دیگر چیزهایی که شریک ان به او نسبت میدهند پاک و منزّه است.
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ﴾پس آنانرا به حال خود واگذار تا در باطل خویش فرو روند و با آنچه که محال است خود را سرگرم کنند. پس دانشهای آنان زیان آور است و آن فرو رفتن و پرداختن به دانشهایی است که به وسیلهی آن با حق و با آنچه پیامبران آوردهاند مخالفت میورزند. و کارهایشان بازی و بیخردی است که آنان را تزکیه نمیکند و معارف و شناخت به بار نمیآورد. بنابراین، آنها را به روز قیامت که در پیش دارند تهدید کرد و فرمود: ﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٨٣﴾تا آن روزی را که بدیشان وعده داده میشود ملاقات کنند. پس در آن وقت خواهند دانست که چه به دست آوردهاند و به بدبختی همیشگی و عذاب پایداری که گرفتارش شدهاند پی خواهند برد.
آیهی ۸۹-۸۴:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٨٤﴾[الزخرف: ۸۴]. «و او خدایی است که در آسمان معبود است و در زمین (نیز) معبود میباشد و اوست فرزانۀ دانا».
﴿وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ٨٥﴾[الزخرف: ۸۵]. «و خجسته است خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه میان آن دو است از آن اوست و علم و آگاهی از قیامت با اوست و بهسوی او بازگردانده میشوید»
﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٨٦﴾[الزخرف: ۸۶]. «و کسانی را که به جای او پرستش میکنند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانیکه آگاهانه بر حق شهادت و گواهی داده باشند».
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ٨٧﴾[الزخرف: ۸۷]. «واگر از آنان بپرسی چه کسی آنانرا آفریده است؟ به یقین میگویند: خدا! پس چگونه منحرف میشوند»؟!.
﴿وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ٨٨﴾[الزخرف: ۸۸]. «و (خدا آگاه است) از گفتار محمدص که گفت: پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند».
﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ٨٩﴾[الزخرف: ۸۹]. «پس از آنان رویبگردان و بگو: سلام، بعدها خواهند دانست (که چه سرنوشتی دارند)» !.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞ﴾خداوند متعال خبر میدهد که معبود به حق در آسمانها و زمین تنها اوست پس همهی اهالی آسمانها و مومنان اهل زمین او را پرستش میکنند و وی را تعظیم مینمایند و در برابر شکوه و بزرگی او کرنش مینمایند و در برابر کمال او اظهار نیازمندی میکنند. ﴿تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ وَإِن مِّن شَیۡءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمۡدِه﴾[الإسراء: ۴۴]. «آسمانهای هفتگانه و زمین و کسانی که در آنها هستند او را به پاکی میستایند و هیچ چیزی نیست مگر این که او را به پاکی تسبیح میگویند». ﴿وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا﴾[الرعد: ۱۵]. «و آنچه در آسمانها و زمین است به دلخواه یا به اجبار برای خداوند سجده میکنند». پس او تعالی معبود به حق است و همهی خلائق با اختیار یا با اکره او را خدای خود قرار میدهند. مانند این که میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ﴾الوّهیت و محبّت او آسمانها و زمین را در برگرفته است، اما خودش بر بالای عرش میباشد و از آفریدههایش جداست و یگانه و بزرگوار میباشد. ﴿وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ﴾و او با حکمت است و هرچه را که آفریده محکم نموده و آنچه را به عنوان آئین و برنامه مشروع نموده استوار گردانده است. پس او هیچ چیزی را نیافریده مگر به خاطر حکمتی، و فرمان تقدیری و تشریعی و جزایی او سراسر رحمت و حکمت است. ﴿ٱلۡعَلِیمُ﴾و به همه چیز داناست. پنهان و پوشیدهتر از آنرا میداند و به اندازه ذرهای در آسمانها و زمین و نه کوچکتر و نه بزرگتر از آن، از او پنهان نمیماند.
﴿وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا﴾و بالا و بزرگوار است، و خیرش فراوان است و صفاتش گسترده و فرمانرواییاش بزرگ است خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه میان آندو است از آن اوست.
بنابراین، گستردگی فرمانرواییاش را بر آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و گستردگی علم خود را بیان کرد، و این که تنها او تعالی از غیبهای که هیچ یک از بندگانش و هیچ پیامبر و فرشته مقربی را از آن آگاه نکرده است آگاه میباشد. بنابراین فرمود: ﴿وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾و آگاهی از زمان فرا رسیدن قیامت با اوست. ظرف را مقدم کرد تا مفید حصر باشد. یعنی هیچکس جز او نمیداند که قیامت چه زمانی فرا میرسد.
و از کمال فرمانروایی او و گستردگی سلطهاش این است که او صاحب دنیا و آخرت است. بنابراین فرمود: ﴿وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ﴾و در آخرت بهسوی او بازگردانده میشوید، آنگاه با حکم دادگرانهاش میان شما داوری مینماید. و از کمال فرمانرواییاش این است که هیچ یک از آفریدههایش اختیاری ندارد و نمیتواند نزد او سفارش و شفاعت کند مگر با اجازه او.
﴿وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ﴾و هیچ کدام از پیامبران و فرشتگان دیگران که به جای خدا به نیایش خوانده میشوند اختیار شفاعت ندارند و شفاعت نمیکنند مگر با اجازهی خدا، و شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که خدا بپسندد. بنابراین فرمود: ﴿إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ﴾مگر کسیکه با زبانش حق را بگوید و با قلب به آن اقرار نماید و به آنچه گواهی میدهد آگاه باشد. و باید شهادت او به حق باشد و آن گواهی دادن به یگانگی خداوند است و گواهی دادن از قبیل اصول و فروع دین و حقائق و دستورات آن میباشد. پس شفاعتِ شفاعت کنندگان درباره اینها مفید خواهد بود و اینها نجات یافتگانِ از عذاب خدا هستند و اینها به پاداش الهی دست مییابند. سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُ﴾و اگر از مشرکان در مورد توحید و ربوبیت و دربارهی این که چه کسی آفریننده است بپرسی، خواهند گفت و اقرار خواهند کرد که آفریننده خداوند یگانه است و شریکی ندارد. ﴿فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ﴾پس چگونه از یکتاپرستی و خالص گرداندن طاعت و عبادت برای خدا منحرف میشوند؟ پس اعتراف آنها به توحید ربوبّیت آنان را ملزم مینماید تا به توحید الوّهیت (نیز) اقرار کنند و این بزرگترین دلیل بر بطلان شرک است.
﴿وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ٨٨﴾این عطف است بر ﴿وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾و آگاهی از قیامت با اوست و نیز از گفتار پیامبرصآگاه است که تکذیب قومش را به نزد پروردگارش شکایت میکند و غمگین میشود و به خاطر ایمان نیاوردن آنها حسرت میخورد. پس خدا از این حالت آگاه است و بر کیفر دادن آنها تواناست. امّا خداوند متعال بردبار است و به بندگان مهلت و فرصت میدهد تا شاید برگردند و توبه نمایند، بنابراین فرمود: ﴿فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞ﴾پس، از آنان روی بگردان و در برابر آزارهایی که با زبان و با کارهایشان به تو میرسانند از آنان درگذر و آنچه از تو به آنها میرسد باید تنها سلام باشد که خردمندان و صاحبان بینش به وسیلهی آن با جاهلان روبرو میشوند، و پاسخ میدهند، زیرا خداوند در مورد بندگان صالحش فرموده است: ﴿وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا﴾[الفرقان: ۶۳]. «و هرگاه جاهلان به اقتضای جهالت خود آنانرا مورد خطاب قرار دهند، میگویند: سلام بر شما باد». پیامبرصاز فرمان پروردگارش اطاعت کرد و در مقابل اذیت و آزاری که قومش به او میرساندند راه گذشت و بخشش را درپیش گرفت و در مقابل آنها جز نیکویی و سخن زیبا چیزی دیگر انجام نداد. پس درود و سلام خدا بر کسی باد که خداوند او را با اخلاق بزرگ آراست، اخلاقی که او به سبب آن بر اهل آسمانها و زمین برتری یافت و به وسیله آن از ستارگان مقامش فراتر رفت. ﴿فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ﴾پس آنها زشتی گناهان و سرانجام جرمشان را بعدها خواهند دانست.
پایان تفسیر سورهی زخرف
سورة الزخرف - سورة 43 - عدد آیاتها 89
بسم الله الرحمن الرحیم
حم
وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ
أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَن کُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِینَ
وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِیٍّ فِی الأَوَّلِینَ
وَمَا یَأْتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون
فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأَوَّلِینَ
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
وَالَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّیْتًا کَذَلِکَ تُخْرَجُونَ
وَالَّذِی خَلَقَ الأَزْوَاجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْفُلْکِ وَالأَنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ
وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ
وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الإِنسَانَ لَکَفُورٌ مُّبِینٌ
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاکُم بِالْبَنِینَ
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ
أَوَمَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ
وَجَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَیُسْأَلُونَ
وَقَالُوا لَوْ شَاء الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُم مَّا لَهُم بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ
أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِکُونَ
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ
وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَیْهِ آبَاءَکُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِی بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ
إِلاَّ الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ
وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلاء وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِینٌ
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ کَافِرُونَ
وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ
وَلَوْلا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ
وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِؤُونَ
وَزُخْرُفًا وَإِن کُلُّ ذَلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ
وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ
وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ
وَلَن یَنفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ
أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ
أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِم مُّقْتَدِرُونَ
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ
وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَّکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ
فَلَمَّا جَاءَهُم بِآیَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا یَضْحَکُونَ
وَمَا نُرِیهِم مِّنْ آیَةٍ إِلاَّ هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
وَقَالُوا یَا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ
فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلا تُبْصِرُونَ
أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِّنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَلا یَکَادُ یُبِینُ
فَلَوْلا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ
فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلا لِلْآخِرِینَ
وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلا إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ
وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَیْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلاَّ جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ
إِنْ هُوَ إِلاَّ عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَیْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلا لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ
وَلَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَا مِنکُم مَّلائِکَةً فِی الأَرْضِ یَخْلُفُونَ
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
وَلا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطَانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ
وَلَمَّا جَاءَ عِیسَى بِالْبَیِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُکُم بِالْحِکْمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ
فَاخْتَلَفَ الأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ یَوْمٍ أَلِیمٍ
هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ
الأَخِلاَّء یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ
یَا عِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَلا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ
الَّذِینَ آمَنُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا مُسْلِمِینَ
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ
یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَکْوَابٍ وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْیُنُ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
وَتِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
لَکُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْهَا تَأْکُلُونَ
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ
لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِن کَانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ
وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ
لَقَدْ جِئْنَاکُم بِالْحَقِّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ
أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ
قُلْ إِن کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ
فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ
وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاء إِلَهٌ وَفِی الأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَعِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
وَلا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ
وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ
وَقِیلِهِ یَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلاء قَوْمٌ لّا یُؤْمِنُونَ
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
سورة زخرف
به نام الله بخشندة مهربان
حم (حا. میم). ﴿1﴾ سوگند به کتاب روشنگر. ﴿2﴾ بیگمان ما این (کتاب) را قرآنی عربی قرار دادیم، شاید که شما (آن را) در یابید. ﴿3﴾ و به راستی که آن در ام الکتاب (لوح محفوظ) نزد ما بلند مرتبه (و) حکمت آمیز است. ﴿4﴾ آیا بدان سبب که شما (مشرکان) گروهی اسرافکارید، اعراض کنان این پند (قرآن) را از شما بگیریم؟!. ﴿5﴾ و چه بسیار پیامبرانی که (برای هدایت) به میان پیشینیان فردستادیم. ﴿6﴾ و هیچ پیامبری به سوی آنان نیامد، مگر اینکه او را مسخره (و استهزاء) میکردند. ﴿7﴾ پس ما (کافرانی) نیرومندتر از اینها (= کفار قریش) را هلاک کردیم، و داستان پیشینیان گذشت. ﴿8﴾ (ای پیامبر) اگر از آنها (= مشرکان) بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» یقیناً میگویند: «(الله) پیروزمند دانا آنها را آفریده است». ﴿9﴾ (همان) کسیکه زمین را برای شما گهواره (و محل آسایش) قرار داد، و برای شما در آن راههایی قرار داد، باشد که هدایت شوید. ﴿10﴾و (آن) کسیکه از آسمان آبی بهاندازة (معین) فرو فرستاد، پس با آن (آب) سرزمین مرده را زنده کردیم شما (نیز) اینگونه (پس از مرگ، از گورها) بیرون آورده میشوید. ﴿11﴾ و (آن) کسیکه همة اصناف را (جفت) آفرید، و برای شما از کشتی و چهار پایان مرکبهایی قرار داد که (بر آنها) سوار شوید. ﴿12﴾ تا بر پشتشان (درست) قرار گیرید، آنگاه چون بر آنها قرار گرفتید (و سوار شدید) نعمت پروردگارتان را یاد کنید، و بگویید: «پاک و منزه است کسیکه این را برایمان مسخر گرداند، و (گرنه) ما توانایی آن را نداشتیم، ﴿13﴾ و ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم». ﴿14﴾ و آنها برای او (الله) از میان بندگانش جزئی (= فرزندی) قرار دادند، بیگمان انسان نا سپاس آشکاری است. ﴿15﴾ آیا از (میان) آنچه میآفریند دختران را (برای خود) انتخاب کرده است، و پسران را برای شما بر گزیده است؟! ﴿16﴾ و چون یکی از آنها را به (تولد) همان چیزیکه برای (الله) رحمان نسبت داده، مژده دهند، (از شدت ناراحتی) چهرهاش سیاه گردد، و او خشمگین شود. ﴿17﴾ آیا کسی را که در زیور (و زینت) پرورده میشود، و او در (هنگام) جدال (قادر به) آشکار (و تبین مقصودش) نیست (به الله نسبت میدهید؟!). ﴿18﴾ و آنها فرشتگان را که بندگان (الله) رحمان هستند، مونث پنداشتند، آیا به هنگام آفرینش آنها (آنجا) حاضر بودهاند؟ به زودی گواهی آنان نوشته خواهد شد، و (ازآن) باز خواست میشوند. ﴿19﴾ و گفتند: «اگر (الله) رحمان میخواست، ما آنها را پرستش نمیکردیم» آنان به این (امر) هیچ گونه علمی ندارند، آنان جز دروغ (چیزی) نمیگویند. ﴿20﴾ آیا پیش از این (قرآن) کتابی به آنان دادهایم پس آنان به آن تمسک میجویند؟! ﴿21﴾ بلکه میگویند: «بیگمان ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم، و ما (نیز) از پی آنها (میرویم و) هدایت یافتهایم». ﴿22﴾و اینگونه در هیچ (شهر و) قریة پیش از تو هشدار دهندة نفرستادیم، مگر اینکه متنعمانش گفتند: «ما نیاکان خود را بر آیینی یافتیم، و بیگمان ما به (اعمال و) آثار آنها اقتداء میکنیم». ﴿23﴾ (پیامبرشان) گفت: «آیا اگر برای شما چیزی هدایتکنندهتر از آنچه که نیاکانتان را بر آن یافتید، آورده باشم؟! (بازهم به آنها اقتداء میکنید؟!) گفتند: «(آری،) ما به آنچه که شما به آن فرستاده شدهاید، کافریم». ﴿24﴾ بنا براین از آنها انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود! ﴿25﴾ و (به یاد آور) را هنگامیکه ابراهیم به پدرش و قومش گفت: «بیگمان من از آنچه میپرستید، بیزارم، ﴿26﴾ مگر آن کسیکه مرا آفریده، و او به زودی هدایتم خواهد کرد». ﴿27﴾ و (ابراهیم) این کلمۀ (توحید) را (کلمۀ پاینده) در نسلهای بعد از خود قرار داد، باشد که (به سوی الله) باز گردند. ﴿28﴾ بلکه، آنان و پدرانشان را (از زندگی) بهرهمند ساختیم، تا حق و فرستادۀ آشکار برایشان آمد. ﴿29﴾ و هنگام که حق برایشان آمد، گفتند: «این سحراست، و ما (نسبت) به آن کافریم». ﴿30﴾ و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ، از (مردم) این دو شهر (مکه و طایف) نازل نشده است؟!». ﴿31﴾ آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم میکنند؟! ما روزی (و معیشت) آنها را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردیم، و بعضی را بر بعضی (درجات و) برتری دادیم، تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند، و رحمت پروردگارت از (تمام) آنچه گرد میآورند، بهتراست. ﴿32﴾ اگر (چنین) نبود که همة مردم یک امت میشدند، یقیناً ما برای خانههای کسانیکه به (الله) رحمان کافر میشدند، سقفهای از نقره قرار میدادیم، و (نیز) نردبانهایی که از آن بالا روند. ﴿33﴾وبرای خانههایشان درها و تختهایی (نقرة، قرار میدادیم) که بر آن تکیه زنند. ﴿34﴾ و تجمل (و زینتهای) فراوان (برایشان قرار میدادیم) و تمام اینها بهرۀ (نا چیز) زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت برای پرهیزگاران است. ﴿35﴾ و هرکس از یاد (الله) رحمان غافل (و روی گردان) شود، برای او شیطانی بر میگماریم، پس همواره آن (شیطان) قرین (و همنشین) او باشد. ﴿36﴾ و آنها (= شیاطین) اینها (=انسانها) را از راه (الله) باز میدارند، و گمان میکنند که آنان هدایت یافتهاند. ﴿37﴾ تا زمانی که (در روز قیامت) نزد ما آید، (به همنشین خود) میگوید: «ای کاش میان من و تو مسافت شرق و غرب فاصله بود، پس تو چه بد همنشینی بودی». ﴿38﴾ (الله میفرماید:) «چون ستم کردید، امروز (این گفتهها) هرگز سودتان ندهد، چرا که (همة) شما در عذاب شریک هستید». ﴿39﴾ (ای پیامبر) آیا تو میتوانی به کران (سخنی) بشنوانی، یا کوران، و آنهایی را که در گمراهی آشکار هستند، هدایت کنی؟! ﴿40﴾ پس اگر تو را (از این دنیا) ببریم، بیگمان ما از آنها انتقام خواهیم گرفت. ﴿41﴾ یا آنچه را که به آنها وعده دادهایم، به تو نشان میدهیم، پس یقیناً ما بر آنها توانا هستیم. ﴿42﴾ پس به چیزی که به تو وحی شده است تمسک بجوی، که بیشک تو بر راه راست هستی. ﴿43﴾ و بیگمان این (قرآن) برای تو و قومت پند (و سربلندی) است، و به زودی باز خواست خواهید شد. ﴿44﴾ و از پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم بپرس: آیا غیر از (الله) رحمان، معبودانی برای پرستش قرار دادیم؟! ﴿45﴾ و به راستی ما موسی را با نشانههای خود به سوی فرعون و درباریان او فرستادیم، پس گفت: «بیگمان من فرستادۀ پروردگار جهانیان هستم». ﴿46﴾ پس چون با نشانههای ما (به سوی) آنها آمد، ناگاه (همه) از آن خندیدند. ﴿47﴾ وما هیچ نشانه (و معجزة) به آنها نشان نمیدادیم، مگر اینکه از دیگری بزرگتر (و مهمتر) بود، و آنها را به عذاب گرفتار کردیم، باشد که (توبه کنند و) باز گردند. ﴿48﴾ و (به موسی) گفتند: «ای جادوگر! پروردگارت را با عهدی که با تو کرده، برای ما بخوان، بیگمان ما هدایت خواهیم یافت». ﴿49﴾ پس چون عذاب را از آنها برطرف ساختیم، آنگاه آنها عهد شکنی کردند. ﴿50﴾ و فرعون در (میان) قوم خود ندا داد، گفت: «ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر، و این نهرها که زیر (کاخ) من روان است، از آنِ من نیست؟! آیا نمیبینید؟! ﴿51﴾ بلکه من بهترم، از این مردی که خوار است، و نمیتواند درست سخن بگوید. ﴿52﴾ پس چرا بر او دستنبدهای طلا فرو فرستاده نشده، یا (چرا) فرشتگان صف کشیده همراه او نیامدهاند، (تا او را یاری کنند)؟!». ﴿53﴾ پس (فرعون) قوم خود را (بیخرد و) سبک شمرد، پس آنها از او اطاعت کردند، بیگمان آنها گروهی فاسق بودند. ﴿54﴾ پس چون ما را به خشم آوردند از آنها انتقام گرفتیم، و همگیشان را (در دریا) غرق کردیم. ﴿55﴾ آنگاه آنها را در شمار گذشتگان و عبرتی (برای آیندگان) قرار دادیم. ﴿56﴾ و چون (در بارة آفرینش) فرزند مریم مَثَلی زده شد، ناگهان قوم تو از آن (شادی کنان) داد و فریاد زدند. ﴿57﴾ و گفتند: «آیا معبودان ما بهترند یا او؟». آنها آن (مثل) را جز برای جدال (و لجاجت) با تو نزدند، بلکه آنها گروهی ستیزه جویند ([1]). ﴿58﴾ او (=عیسی) جز بندة نبود که ما بر او نعمت بخشیدیم، و او را (مایة) عبرت برای بنی اسرائیل گرداندیم. ﴿59﴾ و اگر میخواستیم به جای شما فرشتگانی قرار میدادیم که در (روی) زمین جانشین (شما) باشند. ﴿60﴾ وبیگمان او (= عیسی) نشانة برای قیامت است ([2])، پس هرگز در آن (= قیامت) شک نکنید، و از من پیروی کنید، (که) این راه راست است. ﴿61﴾ و شیطان شما را (از راه حق) باز ندارد، بیگمان او برای شما دشمنی آشکار است. ﴿62﴾ و چون عیسی با دلایل (و معجزات) روشن آمد، گفت: «من برای شما حکمت آورده ام، و (آمده ام) تا چیزهایی را که درآن اختلاف دارید، برایتان روشن کنم، پس از الله بترسید، و از من اطاعت کنید. ﴿63﴾ بیگمان الله پروردگار من، و پروردگار شما ست، پس اورا بپرستید، (که) این راه راست است». ﴿64﴾ آنگاه گروهای (مختلف، بنی اسرائیل) میان خود (در بارۀ عیسی) اختلاف کردند، پس وای بر کسانیکه ستم کردند، از عذاب روز دردناک! ﴿65﴾ آیا (چیزی) جز قیامت را انتظار میکشند، که ناگهان و در حالیکه بیخبرند به سراغشان بیاید. ﴿66﴾ دوستان درآن روز (قیامت) دشمن یکدیگرند، جز پرهیزگاران. ﴿67﴾ ای بندگان من! امروز نه ترسی بر شما است، و نه شما اندوهگین میشوید. ﴿68﴾ (همان) کسانیکه به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند. ﴿69﴾ شما و همسرانتان با شادمانی (و اکرام) به بهشت وارد شوید. ﴿70﴾ بر (گرداگرد) آنها سینیهایی زرین (غذا) و (نیز) جامهای (طلایی، شراب) میگردانند، و در آن (بهشت) آنچه دلها تمنا میکند، و چشمها از آن لذّت میبرد، وجود دارد، و شما در آن همیشه خواهید بود. ﴿71﴾ و (این) همان بهشتی است، که به (پاداش) آنچه که انجام میدادید، آن را به ارث بردهاید. ﴿72﴾ در آن (بهشت) برای شما میوۀ فراوانی است، که از آن میخورید. ﴿73﴾بیگمان مجرمان در عذاب جهنم جاودانند. ﴿74﴾ (عذاب) از آنها کاهش نمییابد، و آنها در آن (از همه چیز) نا امید هستند. ﴿75﴾ و (ما) به آنها ستم نکردیم، لیکن آنان خود ستمکار بودند. ﴿76﴾ و (آنها) فریاد میزنند: «ای مالک، (بخواه) که پروردگارت کار ما را یکسره کند (و بمیراند)». (او) گوید: «بیگمان شما (در این جا) ماندنی هستید». ﴿77﴾ به راستی ما حق را برای شما آوردیم، و لیکن بیشترتان از حق کراهت داشتید. ﴿78﴾ آیا آنها (= مشرکان مکه) تصمیم قاطع بر کاری گرفتند، پس ما (نیز) تصمیم (و اردۀ) قاطع (در بارۀ آنها) داریم. ﴿79﴾ آیا آنها میپندارند که ما راز گویی و (سخنان) در گوشی آنان را نمیشنویم؟! آری، (می شنویم) و فرستادگان ما (از فرشتگان) نزد آنها (هستند) و مینویسند. ﴿80﴾ (ای پیامبر، به مشرکان) بگو: «اگر (به فرض محال) برای (الله) رحمان فرزندی بود، پس من نخستین پرستندگانش بودم». ﴿81﴾ پاک و منزه است پروردگار آسمانها و زمین، پروردگار عرش، از آنچه آنها توصیف میکنند. ﴿82﴾ پس (ای پیامبر) آنها را (به حال خود) رها کن، تا (در باطل) غوطه بخورند، و به بازی سرگرم باشند، تا روزی را که به آنها وعده شده است، ملاقات کنند (و سزای اعمال خود را ببینند). ﴿83﴾ و او کسی است که در آسمان معبود است، و در زمین (نیز) معبود است، و او حکیم داناست. ﴿84﴾ و پر برکت و بزرگوار است کسیکه فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه در میان آن دواست، از آنِ اوست. و علم (برپا شدن) قیامت نزد اوست، و (همه) به سوی او باز گردانده میشوید. ﴿85﴾ و کسانی را که به جای او میخوانند، اختیار شفاعت ندارند، مگر کسانیکه به حق گواهی دادند، و آنان (به خوبی) میدانند. ﴿86﴾ و اگر از آنها (= مشرکان) بپرسی، چه کسی آنها را آفریده است، قطعاً میگویند: «الله» پس چگونه (از حق) منحرف میشوند؟! ﴿87﴾ و (شکایت و) گفتار او (= پیامبر) (این بود:) «پروردگارا! بیگمان اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند». ﴿88﴾ پس (ای پیامبر) از آنها در گذر، و بگو: «سلام (بر شما)». پس به زودی خواهند دانست ([3]). ﴿89﴾
([1])- این آیه اشاره به آیه 98 سورۀ انبیاء دارد که میفرماید: ((شما و آنچه غیر از الله میپرستید، هیزم جهنم خواهید بود)). مشرکان مسخرهکنان گفتند: عیسی نیز پرستش شده پس او هم وارد جهنم میشود ... .
(به تفسیر طبری و ابن کثیر رجوع کنید).
([2])- نزول حضرت عیسی علیه السلام از نشانههای قیامت است، و روایات نزول حضرت عیسی علیه السلام از آسمان، متواتر میباشد. به کتاب «نشانههای قیامت در پرتو روایات صحیح» رجوع فرمائید.
([3])- این آیات پیش از فرض شدن جهاد نازل شده است. (تفسیر طبری و ابن کثیر).
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
حمٓ ١ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُبِینِ ٢ إِنَّا جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِیّٗا لَّعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ٣ وَإِنَّهُۥ فِیٓ أُمِّ ٱلۡکِتَٰبِ لَدَیۡنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ٤ أَفَنَضۡرِبُ عَنکُمُ ٱلذِّکۡرَ صَفۡحًا أَن کُنتُمۡ قَوۡمٗا مُّسۡرِفِینَ ٥ وَکَمۡ أَرۡسَلۡنَا مِن نَّبِیّٖ فِی ٱلۡأَوَّلِینَ ٦ وَمَا یَأۡتِیهِم مِّن نَّبِیٍّ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٧ فَأَهۡلَکۡنَآ أَشَدَّ مِنۡهُم بَطۡشٗا وَمَضَىٰ مَثَلُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٨ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡعَلِیمُ ٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مَهۡدٗا وَجَعَلَ لَکُمۡ فِیهَا سُبُلٗا لَّعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠
سوره زخرف
به نام خداوند بخشندة مهربان
حا، میم. ﴿1﴾ سوگند به قرآن (روشن و) روشنگر. ﴿2﴾ به یقین ما این (کتاب) را قرآنی عربی گرداندهایم تا شما خرد ورزید. ﴿3﴾ و بیگمان آن در لوح محفوظ به پیش ماست و همانا (آن) والا و حکمتآمیز است. ﴿4﴾ آیا ما این قرآن را از شما باز گیریم بدان خاطر که شما گروهی اسرافگر هستید؟. ﴿5﴾ و چه بسیار پیامبران را درمیان پیشینیان فرستادهایم. ﴿6﴾ و هیچ پیامبری به نزد آنان نمیآمد مگر آنکه او را به ریشخند میگرفتند. ﴿7﴾ پس ما کسانی را هلاک کردیم که نیرومندتر از اینها هم بودند و قدرت بیشتری هم داشتند. و نمونههایی از داستان پیشینیان گذشته است. ﴿8﴾ و اگر از آنان بپرسی که چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است به یقین خواهند گفت: خداوند با عزّت و آگاه آنها را آفریده است. ﴿9﴾ کسیکه زمین را برایتان بستری ساخت و برایتان در آن راهها قرار داد تا این که رهنمون شوید. ﴿10﴾
وَٱلَّذِی نَزَّلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءَۢ بِقَدَرٖ فَأَنشَرۡنَا بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗاۚ کَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١١ وَٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلۡفُلۡکِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ مَا تَرۡکَبُونَ ١٢ لِتَسۡتَوُۥاْ عَلَىٰ ظُهُورِهِۦ ثُمَّ تَذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ رَبِّکُمۡ إِذَا ٱسۡتَوَیۡتُمۡ عَلَیۡهِ وَتَقُولُواْ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَٰذَا وَمَا کُنَّا لَهُۥ مُقۡرِنِینَ ١٣ وَإِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ١٤ وَجَعَلُواْ لَهُۥ مِنۡ عِبَادِهِۦ جُزۡءًاۚ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَکَفُورٞ مُّبِینٌ ١٥ أَمِ ٱتَّخَذَ مِمَّا یَخۡلُقُ بَنَاتٖ وَأَصۡفَىٰکُم بِٱلۡبَنِینَ ١٦ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحۡمَٰنِ مَثَلٗا ظَلَّ وَجۡهُهُۥ مُسۡوَدّٗا وَهُوَ کَظِیمٌ ١٧ أَوَ مَن یُنَشَّؤُاْ فِی ٱلۡحِلۡیَةِ وَهُوَ فِی ٱلۡخِصَامِ غَیۡرُ مُبِینٖ ١٨ وَجَعَلُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ ٱلَّذِینَ هُمۡ عِبَٰدُ ٱلرَّحۡمَٰنِ إِنَٰثًاۚ أَشَهِدُواْ خَلۡقَهُمۡۚ سَتُکۡتَبُ شَهَٰدَتُهُمۡ وَیُسَۡٔلُونَ ١٩ وَقَالُواْ لَوۡ شَآءَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مَا عَبَدۡنَٰهُمۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٢٠ أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا مِّن قَبۡلِهِۦ فَهُم بِهِۦ مُسۡتَمۡسِکُونَ ٢١ بَلۡ قَالُوٓاْ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّهۡتَدُونَ ٢٢
و خدایی که از آسمان آبی به اندازه فرو فرستاد و آنگاه با آن زمین مرده را زندگی بخشیدیم. همینگونه (از قبرها) بیرون آورده میشوید. ﴿11﴾ و همان خدایی که همة جفتها را آفریده است و برایتان از کشتیها و چهارپایان چیزی پدید آورده که (بر آنها) سوار میشوید. ﴿12﴾ تا بر پشت آنها قرار گیرید، و چون بر آن جای گرفتید نعمت پروردگارتان را یاد کنید، و بگویید: پاک و منزّه است خدایی که این را به زیر فرمان ما درآورد بر آن توانا نبودیم. ﴿13﴾ و بیگمان ما بهسوی پروردگارمان باز میگردیم. ﴿14﴾ و از میان بندگان او (=خدا) برخی از بندگانش را پارهای (چون فرزند و شریک) برای او قرار دادند بیگمان انسان ناسپاسِ آشکار است. ﴿15﴾ آیا از آنچه میآفریند (برای خود) دختران را برگرفت و شما را با پسران برگزیده است. ﴿16﴾ و هرگاه یکی از آنانرا به همان چیزی مژده دهند که برای (خداوند) رحمان مثل زده است چهرهاش سیاه میشود و سرشار از غم میگردد. ﴿17﴾ آیا کسی را که در لابلای زینت و زیور پرورش مییابد و به هنگام کشمکش و مجادله نمیتواند مقصود خود را خوب و آشکار بیان و اثبات کند (به خدا نسبت میدهند؟). ﴿18﴾ و فرشتگان را که بندگان خدای مهربانند دختر انگاشتند. آیا به هنگام آفریدن آنان حاضر بودند؟ گواهی آنان نوشته میشود و بازخواست میگردند. ﴿19﴾ و میگویند: اگر خداوند مهربان میخواست ما فرشتگان را پرستش نمیکردیم، آنان کمترین اطلاع و کوچکترین خبری از این ندارند، آنان (چیزی) جز دروغ نمیگویند. ﴿20﴾ آیا پیش از آن (قرآن) کتابی به آنان دادهایم و آنان بدان چنگ زدهاند؟!. ﴿21﴾ بلکه گفتند: بیگمان ما پدران خود را بر آیینی یافتهایم و ما بر رد و نشان آنها راه یافتهایم. ﴿22﴾
وَکَذَٰلِکَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ ٢٣ ۞قَٰلَ أَوَلَوۡ جِئۡتُکُم بِأَهۡدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمۡ عَلَیۡهِ ءَابَآءَکُمۡۖ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٢٤ فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٢٥ وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦٓ إِنَّنِی بَرَآءٞ مِّمَّا تَعۡبُدُونَ ٢٦ إِلَّا ٱلَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُۥ سَیَهۡدِینِ ٢٧ وَجَعَلَهَا کَلِمَةَۢ بَاقِیَةٗ فِی عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٨ بَلۡ مَتَّعۡتُ هَٰٓؤُلَآءِ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ وَرَسُولٞ مُّبِینٞ ٢٩ وَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ وَإِنَّا بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٠ وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ ٣١ أَهُمۡ یَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّکَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَیۡنَهُم مَّعِیشَتَهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِیّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّکَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٣٢ وَلَوۡلَآ أَن یَکُونَ ٱلنَّاسُ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ لَّجَعَلۡنَا لِمَن یَکۡفُرُ بِٱلرَّحۡمَٰنِ لِبُیُوتِهِمۡ سُقُفٗا مِّن فِضَّةٖ وَمَعَارِجَ عَلَیۡهَا یَظۡهَرُونَ ٣٣
همینگونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو بیمدهندهای نفرستادهایم مگر آنکه متنعّمان آنجا گفتند: بیگمان ما پدرانمان را بر آیینی یافتهایم، و بیگمان به دنبال آنان میرویم. ﴿23﴾ (پیامبرشان به آنها) گفت: آیا اگر من آیینی را هم برای شما آورده باشم که هدایت بخشتر از آیینی باشد که پدرانتان را بر آن یافتهاید (باز از آن آیین موروثی پیروی میکنید؟!) گفتند: ما به آنچه که بدان رسالت یافتهاید باور نداریم. ﴿24﴾ و ما از ایشان انتقام گرفتیم، پس بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود؟. ﴿25﴾ و به یادآر آنگاه که ابراهیم به پدر و قومش گفت: من از آنچه میپرستید بیزارم. ﴿26﴾ بهجز آن معبودی که مرا آفریده است و او مرا رهنمود خواهد کرد. ﴿27﴾ و (خداوند) آنرا سخنی ماندگار درمیان فرزندانش قرار داد تا آنان بازگردند. ﴿28﴾ بلکه من اینان و پدرانشان را بهرهمند ساختم تا حق و پیغمبر روشنگری به نزدشان آمد. ﴿29﴾ و هنگامیکه حق به نزد آنان آمد، گفتند: این جادو است و قطعاً ما بدان باور نداریم. ﴿30﴾ و گفتند: چرا این قرآن بر مردی بزرگ از (مردم) دو شهر فرو فرستاده نشد؟. ﴿31﴾ آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند؟ ما معیشت آنانرا در زندگی دنیا بین آنان تقسیم کردهایم و برخی را بر برخی دیگر برتریهایی دادهایم تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به خدمت گیرند و رحمت پروردگارت از آنچه جمعآوری میکنند بهتر است. ﴿32﴾ اگر (این احتمال) نبود که مردم (در گمراهی) همه یک امّت شوند ما برای کسانیکه به خداوند مهربان کفر میورزند خانههایی با سقفهایی از نقره فراهم میآوردیم و برای آنان نردبانهایی از نقره قرار میدادیم که از آنها بالا روند. ﴿33﴾
وَلِبُیُوتِهِمۡ أَبۡوَٰبٗا وَسُرُرًا عَلَیۡهَا یَتَّکُِٔونَ ٣٤ وَزُخۡرُفٗاۚ وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَٱلۡأٓخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُتَّقِینَ ٣٥ وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦ وَإِنَّهُمۡ لَیَصُدُّونَهُمۡ عَنِ ٱلسَّبِیلِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٧ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَنَا قَالَ یَٰلَیۡتَ بَیۡنِی وَبَیۡنَکَ بُعۡدَ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرِینُ ٣٨ وَلَن یَنفَعَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ إِذ ظَّلَمۡتُمۡ أَنَّکُمۡ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٩ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ أَوۡ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَمَن کَانَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٠ فَإِمَّا نَذۡهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنۡهُم مُّنتَقِمُونَ ٤١ أَوۡ نُرِیَنَّکَ ٱلَّذِی وَعَدۡنَٰهُمۡ فَإِنَّا عَلَیۡهِم مُّقۡتَدِرُونَ ٤٢ فَٱسۡتَمۡسِکۡ بِٱلَّذِیٓ أُوحِیَ إِلَیۡکَۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤٣ وَإِنَّهُۥ لَذِکۡرٞ لَّکَ وَلِقَوۡمِکَۖ وَسَوۡفَ تُسَۡٔلُونَ ٤٤ وَسَۡٔلۡ مَنۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ مِن رُّسُلِنَآ أَجَعَلۡنَا مِن دُونِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ءَالِهَةٗ یُعۡبَدُونَ ٤٥ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٦ فَلَمَّا جَآءَهُم بَِٔایَٰتِنَآ إِذَا هُم مِّنۡهَا یَضۡحَکُونَ ٤٧
و برای خانههایشان درهایی (از نقره قرار میدادیم) و تختهایی نقرهای که بر آنها تکیه زنند (ترتیب میدادیم). ﴿34﴾ و تجمّل فروان (برایشان قرار میدادیم)، امّا همهی اینها بهرهمندی زندگانی دنیاست و آخرت نزد پروردگارت از آن پیرهیزگاران است. ﴿35﴾ و هرکس که از یاد خداوند مهربان غافل و رویگردان شود برایش شیطانی برمیگماریم و آن (شیطان) همنشین او میگردد. ﴿36﴾ و همانا آنان (=شیاطین) اینان (=انسانها) را از راه باز میدارند و گمان میبرند که ایشان هدایت یافتگانند. ﴿37﴾ تا آنگاه که (چنین کسی) به پیش ما میآید، میگوید: ای کاش بین من و تو به اندازة شرق و غرب فاصله بود! چه همنشین بدی است!. ﴿38﴾ و در این روز شریک بودن شما و همنشینانتان در عذاب به حال شما سودی نمیبخشد چرا که شما ستم کردهاید. ﴿39﴾ آیا تو میتوانی به کران بشنوانی؟ و یا اینکه کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند رهنمود گردانی؟. ﴿40﴾ پس هرگاه تو را (از این دنیا) ببریم از آنان انتقام خواهیم گرفت. ﴿41﴾ یا آنچه را که به آنان وعده دادهایم به تو نشان خواهیم داد، زیرا ما بر آنان مسلّط و تواناییم. ﴿42﴾ پس به آنچه به تو وحی شده است محکم چنگ بزن چرا که قطعاً تو بر راه راست قرار داری. ﴿43﴾ و همانا قرآن برای تو و قومت پندی است و از شما پرسیده خواهد شد. ﴿44﴾ و از پیامبران پیشین ما بپرس آیا به جز خداوند مهربان معبودهایی قرار دادهایم که پرستش شوند؟. ﴿45﴾ و همانا ما موسی را همراه با نشانههای خود بهسوی فرعون و اشراف (قوم) او فرستاد (و موسی) گفت: به درستی که من فرستادة پروردگار جهانیانم. ﴿46﴾ وقتیکه با نشانههای ما (بهسوی) آنان آمد آنگاه آنان به آنها میخندیدند. ﴿47﴾
وَمَا نُرِیهِم مِّنۡ ءَایَةٍ إِلَّا هِیَ أَکۡبَرُ مِنۡ أُخۡتِهَاۖ وَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤٨ وَقَالُواْ یَٰٓأَیُّهَ ٱلسَّاحِرُ ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهۡتَدُونَ ٤٩ فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابَ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ٥٠ وَنَادَىٰ فِرۡعَوۡنُ فِی قَوۡمِهِۦ قَالَ یَٰقَوۡمِ أَلَیۡسَ لِی مُلۡکُ مِصۡرَ وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٥١ أَمۡ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡ هَٰذَا ٱلَّذِی هُوَ مَهِینٞ وَلَا یَکَادُ یُبِینُ ٥٢ فَلَوۡلَآ أُلۡقِیَ عَلَیۡهِ أَسۡوِرَةٞ مِّن ذَهَبٍ أَوۡ جَآءَ مَعَهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ مُقۡتَرِنِینَ ٥٣ فَٱسۡتَخَفَّ قَوۡمَهُۥ فَأَطَاعُوهُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٤ فَلَمَّآ ءَاسَفُونَا ٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٥٥ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ سَلَفٗا وَمَثَلٗا لِّلۡأٓخِرِینَ ٥٦ ۞وَلَمَّا ضُرِبَ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ مَثَلًا إِذَا قَوۡمُکَ مِنۡهُ یَصِدُّونَ ٥٧ وَقَالُوٓاْ ءَأَٰلِهَتُنَا خَیۡرٌ أَمۡ هُوَۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلَۢاۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٌ خَصِمُونَ ٥٨ إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ وَجَعَلۡنَٰهُ مَثَلٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٥٩ وَلَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَا مِنکُم مَّلَٰٓئِکَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَخۡلُفُونَ ٦٠
و هیچ معجزهای به ایشان نمینمودیم مگر اینکه یکی از دیگری برتر و مهمتر بود و آنانرا به عذاب فرو گرفتیم تا شاید برگردند. ﴿48﴾ و گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را با آنچه که به تو اختصاص داده و تو را با آن برتری دادهاست به فریاد بخوان، بیگمان ما راهیافتهایم. ﴿49﴾ پس وقتی عذاب را از ایشان دور ساختیم آنگاه آنان عهدشکنی کردند. ﴿50﴾ و فرعون درمیان قوم خود ندا در داد و گفت: ای قوم من! آیا فرمانروایی مصر و این جویباران که از زیر (کاخهای) من روان است از آن من نیست؟ آیا نمیبینید؟. ﴿51﴾ نه، بلکه من بهترم از این شخص که خوار است و نمیتواند به روشنی سخن بگوید. ﴿52﴾ (اگر راست میگوید که پیغمبر خداست) پس چرا دستبندهای زرّین به او داده نشده است یا چرا فرشتگان (برای یاری او) همراهش نیامدهاند؟. ﴿53﴾ پس (فرعون) قومش را سبکسر و بیخرد کرد آنگاه از او اطاعت کردند. بیگمان آنان قومی فاسق بودند. ﴿54﴾ پس هنگامیکه ما را بر سر خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم و آنانرا همگی غرق کردیم. ﴿55﴾ سپس آنانرا برای آیندگان پیشینه و مایة عبرتی قرار دادیم. ﴿56﴾ و هنگامیکه فرزند مریم به عنوان مثال ذکر شد آنگاه قوم تو از آن بانگ (به ریشخند) برداشتند. ﴿57﴾ و گفتند: آیا معبودهای ما بهترند یا او؟ (آن مثال را) برای تو جز از روی جدال نزدند، بلکه آنان گروهی ستیزهجویند. ﴿58﴾ عیسی جز بندهای نیست که بر او انعام کردهایم و او را نمونه و الگویی برای بنیاسرائیل گردانیدهایم. ﴿59﴾ و اگر میخواستیم بهجای شما فرشتگان قرار میدادیم که در زمین جانشین شوند. ﴿60﴾
وَإِنَّهُۥ لَعِلۡمٞ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمۡتَرُنَّ بِهَا وَٱتَّبِعُونِۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١ وَلَا یَصُدَّنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٢ وَلَمَّا جَآءَ عِیسَىٰ بِٱلۡبَیِّنَٰتِ قَالَ قَدۡ جِئۡتُکُم بِٱلۡحِکۡمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی تَخۡتَلِفُونَ فِیهِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٦٣ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦٤ فَٱخۡتَلَفَ ٱلۡأَحۡزَابُ مِنۢ بَیۡنِهِمۡۖ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمٍ أَلِیمٍ ٦٥ هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا ٱلسَّاعَةَ أَن تَأۡتِیَهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٦٦ ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ ٦٧ یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٦٨ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ مُسۡلِمِینَ ٦٩ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ أَنتُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ تُحۡبَرُونَ ٧٠ یُطَافُ عَلَیۡهِم بِصِحَافٖ مِّن ذَهَبٖ وَأَکۡوَابٖۖ وَفِیهَا مَا تَشۡتَهِیهِ ٱلۡأَنفُسُ وَتَلَذُّ ٱلۡأَعۡیُنُۖ وَأَنتُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٧١ وَتِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِیٓ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٧٢ لَکُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ کَثِیرَةٞ مِّنۡهَا تَأۡکُلُونَ ٧٣
و به یقین (عیسی) نشانهای برای قیامت است پس هرگز دربارة آن (قیامت) شک مکنید و از من پیروی نمایید که راه راست این است. ﴿61﴾ و شیطان هرگز شما را باز ندارد، بیگمان او برای شما دشمنی آشکار است. ﴿62﴾ و هنگامیکه عیسی با معجزات آشکار آمد، گفت: بدون شک برایتان حکمت آورده و آمدهام تا برخی از امور را برایتان روشن گردانم که در آنها اختلاف میورزید، پس، از خدا بترسید و از من پیروی کنید. ﴿63﴾ بیگمان خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بندگی کنید، این است راه راست. ﴿64﴾ آنگاه گروها بین خود اختلاف ورزیدند، پس وای به حال ستمکاران از عذاب روز دردناک!. ﴿65﴾ آیا منتظر این هستند که قیامت ناگهانی و درحالیکه از آن بیخبرند به سر وقتشان باید. ﴿66﴾ دوستان در آن روز دشمنان یکدیگر خواهند بود مگر پرهیزگاران. ﴿67﴾ ای بندگان من! امروز بر شما هیچ بیمی نیست و نه شما اندوهگین میشوید. ﴿68﴾ همان کسانیکه به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان بودند. ﴿69﴾ شما و همنشینانتان به بهشت درآئید و در آنجا شادمان و محترم خواهید بود. ﴿70﴾ برایشان کاسهها و جامهای زرّین به گردش انداخته میشود و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد در بهشت وجود دارد و شما در آن جاودانه خواهید بود. ﴿71﴾ و آن بهشتی است که به سبب کارهایی که میکردید به شما به ارث داده شده است. ﴿72﴾ در آن میوهی بسیار دارید که از آن میخورید. ﴿73﴾
إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَٰلِدُونَ ٧٤ لَا یُفَتَّرُ عَنۡهُمۡ وَهُمۡ فِیهِ مُبۡلِسُونَ ٧٥ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن کَانُواْ هُمُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٧٦ وَنَادَوۡاْ یَٰمَٰلِکُ لِیَقۡضِ عَلَیۡنَا رَبُّکَۖ قَالَ إِنَّکُم مَّٰکِثُونَ ٧٧ لَقَدۡ جِئۡنَٰکُم بِٱلۡحَقِّ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَکُمۡ لِلۡحَقِّ کَٰرِهُونَ ٧٨ أَمۡ أَبۡرَمُوٓاْ أَمۡرٗا فَإِنَّا مُبۡرِمُونَ ٧٩ أَمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّا لَا نَسۡمَعُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۚ بَلَىٰ وَرُسُلُنَا لَدَیۡهِمۡ یَکۡتُبُونَ ٨٠ قُلۡ إِن کَانَ لِلرَّحۡمَٰنِ وَلَدٞ فَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡعَٰبِدِینَ ٨١ سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ ٨٢ فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٨٣ وَهُوَ ٱلَّذِی فِی ٱلسَّمَآءِ إِلَٰهٞ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَٰهٞۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٨٤ وَتَبَارَکَ ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَعِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٥ وَلَا یَمۡلِکُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٨٦ وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَهُمۡ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٨٧ وَقِیلِهِۦ یَٰرَبِّ إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ قَوۡمٞ لَّا یُؤۡمِنُونَ ٨٨ فَٱصۡفَحۡ عَنۡهُمۡ وَقُلۡ سَلَٰمٞۚ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ٨٩
بیگمان کناهکاران جاودانه در عذاب دوزخ میمانند. ﴿74﴾ عذابشان از آنان کاسته نمیگردد و آنان در آن ناامید هستند. ﴿75﴾ و ما به آنان ستم نکردیم بلکه آنان خود ستمکار بودند. ﴿76﴾ و فریاد میزنند: ای مالک! پروردگارت ما را بمیراند. میگوید: شما (در آن) ماندگارید. ﴿77﴾ بدون شک ما حق را برای شما آوردیم ولی بیشترشان حق را نمیپسندید. ﴿78﴾ بلکه آنان تصمیم محکمی گرفتند و ما نیز ارادة محکم و تغییر ناپذیری گرفتیم. ﴿79﴾ آیا گمان میبرند که ما اسرار پنهانی و سخنان در گوششیِ آنانرا نمیشنویم؟! آری! (میشنویم) و فرشتگان ما در نزد آنان مینویسند. ﴿80﴾ بلکه اگر خداوند مهربان فرزندی داشته باشد پس من نخستین عبادت کنندگانم. ﴿81﴾ پروردگار آسمانها و زمین و عرش، از آنچه او را بدان وصف میکنند پاک و منزّه است. ﴿82﴾ پس آنانرا به حال خود واگذار تا در باطل خویش غوطهور گردند و سرگرم بازی شوند تا روزی را که وعده داده میشوند ملاقات کنند. ﴿83﴾ و او خدایی است که در آسمان معبود است و در زمین (نیز) معبود میباشد و اوست فرزانة دانا. ﴿84﴾ و خجسته است خدایی که فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه میان آن دو است از آن اوست و علم و آگاهی از قیامت با اوست و بهسوی او بازگردانده میشوید. ﴿85﴾ و کسانی را که به جای او پرستش میکنند اختیار شفاعت ندارند مگر کسانیکه آگاهانه بر حق شهادت و گواهی داده باشند. ﴿86﴾ واگر از آنان بپرسی چه کسی آنانرا آفریده است؟ به یقین میگویند: خدا! پس چگونه منحرف میشوند؟!. ﴿87﴾ و (خدا آگاه است) از گفتار محمدص که گفت: پروردگارا! اینها قومی هستند که ایمان نمیآورند. ﴿88﴾ پس از آنان رویبگردان و بگو: سلام، بعدها خواهند دانست (که چه سرنوشتی دارند!). ﴿89﴾