مکی است؛ ترتیب آن 14؛ شمار آیات آن 52
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓرۚ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ ١﴾.
الف، لام، راء؛ از حروف مقطعه است که خدای عزوجل خود به مرادش از آنها داناتر میباشد. اما در آنها به اعجاز و هماوردطلبی قرآن اشاره شده است.
این قرآن کتابی است که حقتعالی آن را بر پیامبرش فرود آورد تا کسانی از دوستان اجابت گویش را که بخواهد به توفیق، الهام و تثبیتی از سوی خویش، از تاریکیهای کفر و جهل و گمراهی به سوی نور ایمان و هدایت بیرون برد؛ با این توفیق و تأیید است که او ایشان را به راه راستی که به سوی آن فرا خوانده است راهنمون میشود؛ همان خداوندی که بر کارش غالب، بر خلقش قاهر، در ملکش شکستناپذیر و ستوده است. همو که بر دشمنانش قاهر است و آنان را به خاک مذلت کشانده است.
﴿ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِیدٍ ٢﴾.
تنها خداوند عزوجل است که هرچه در آسمانها و در زمین است در آفرینش، روزیرسانی، کارگردانی و مدیریت از آن اوست. پس همانگونه که در آفرینشگری شریکی ندارد، همچنان در پرستش نیز نباید چیزی را به او شریک آورد، بلکه باید تنها و تنها او را به یگانگی پرستید. بناءً در روز هنگامۀ بزرگ، یقیناً ویرانی، نابودی، خشم و بدفرجامی در دل عذاب دردناک و نیز رسوایی ماندگار دوزخ برکسانی است که منکر آیاتش گردیده و رسالتهایش را تکذیب نمودهاند.
﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ ٣﴾.
همین کافراناند که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح داده و مقدم میسازند، به آن عشق ورزیده و سخت در راه آن میتپند، به آرایشها و پیرایشهای آن فریفته شده و حساب و جزایی را که پیش رو دارند کاملاً فراموش میکنند. همینانند که با ایذا و تهدید، در میان مردم و دین خدای عزوجل مانع ایجاد کرده و بر آنند تا راه حق نیز مطابق هوا و هوسهایشان، کج و معوج و پیچیده و تودرتو باشد. بیگمان این گروه، از حق بسی دور افتاده و در عمق پرتگاه بیخردی و گمراهی به سر میبرند؛ از آنرو که ضلالت را بر هدایت ترجیح دادهاند.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡۖ فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٤﴾.
خداوند عزوجل پیش از محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیز هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستاده است تا امتها پیامهای پیامبران را به درستی بفهمند و تا شریعتشان روشن، آسان و ساده باشد. البته پس از آن حجّت بر آنان اقامه شد، خداوند عزوجل هر کس را بخواهد از هدایت برمیگرداند و هر کس را هم بخواهد، به سوی حق راه مینماید. و اوست عزتمندی که فرمانش غالب، قدر و عظمتش والا و قهرش آشکار است، اوست که در آفرینشگری، نوآوری، تصویرگری، صنع، شریعت و حاکمیتش، حکیم و فرزانه میباشد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَکَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَذَکِّرۡهُم بِأَیَّىٰمِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ ٥﴾.
به یقین خداوند عزوجل موسی را با نشانههای روشن و معجزات درخشانی چون عصا و ید بیضا به سوی بنی اسرائیل فرستاد و به وی دستور داد تا مردم را به راه حق دعوت کرده و از این طریق ایشان را از تاریکیهای کفر به سوی نور ایمان بیرون برد، و نعمتهای خداوند عزوجل برایشان را به یاد آورد؛ در آن روز که از جنگ فرعون نجاتشان داد، به ایشان گزانگبین و بلدرچین ارزانی داشت، از دل صخره سنگی خارا برایشان آبی گوارا بیرون جوشانید و غیر این از نعمتهای دیگر. همچنان باید روزگاران سختی و بدبختی را نیز به یادشان آورد؛ مانند روزی که حقتعالی برخی از آنان را مسخ کرد و بعضی دیگر را به سختی گرفتار عذاب نمود. بیگمان در این یادآوریها، اندرزهایی است رسا و عبرتهایی است بزرگ برای کسانی که بر مصیبت و بلا صابر و شکیبا، و بر شادی و رفاه شاکر و سپاسگزار اند، زیرا کسانی که از همچو اوصافی برخوردار باشند، بیشک همانان عابدان راستین حق تعالیاند که مراتب عبودیت را – که همانا پیمودن پلکانهای صبر و شکر است – صعود کردهاند و در نتیجه شایستۀ ولایت گردیده، از حکمت بهرهمند و به ساحل کامیابی و رستگاری رسیدهاند.
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ أَنجَىٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ٦﴾.
ای پیامبر! اخبار موسی علیه السلام را به خاطر بیاورد، روزی که به قومش بنی اسرائیل گفت: ای قوم من! نعمتهای حقتعالی را با شکر و سپاسش به یاد آورید روزی که شما را از چنگال فرعون و سپاهیانش رهانید، همانان که سختترین عذابها مانند قتل، بردهسازی و ستمهای گوناگون را بر شما میچشاندند؛ پسرانتان را از بیم آنکه در بزرگسالی مایۀ دردسرشان شوند، میکشتند و دخترانتان را برای خدمتگزاری زنده باقی میگذاشتند. به یقین در ابتلا به سختی و آسانی و نجات و گرفتاری آزمونی برای شماست تا حقتعالی صبر و شکرتان را در عینیت معلوم بدارد.
﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ ٧﴾.
موسی به قومش گفت: در حقیقت خداوند عزوجل نوشته، فیصله کرده و این حکم را گذرانده است که: باید وی را در برابر نعمتهایش – با فرمانپذیری – سپاس بگذارید که در این صورت یقیناً از فضل گسترده، کرم عام و همه شمولش بر شما خواهد افزود، چرا که هیچ چیز دیگر بسان شکر جالب نعمت و استمراربخش آن نیست. اما اگر نعمتهای الله عزوجل را انکار کرده، طاعتش را ترک نمودید و به نافرمانیهایش آغشته شدید، یقیناً بدانید که شما را در برابر عملکرد زشتتان به سختی عذاب خواهد کرد.
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ٨﴾.
همچنان موسی به آنان گفت: اما بر فرض اگر شما و تمام کسانی که در زمین به سر میبرند به خدای متعال کفر بورزید، بدانید که هرگز به وی زیانی نمیرسانید، زیرا او نیازی به طاعت کسی ندارد. و اگر تمام خلق همه بر قلب بدکارترین شخص روی زمین باشند، این نیز از پهنای ملکش چیزی نمیکاهد، زیرا حقتعالی از همگان بینیاز است، از آنکه یگانۀ صمد است و اوست که سزاوار حمد و ثنا میباشد، او در زمین و آسمان ستوده است، به کسانی که از وی روی میگردانند محتاج نیست و کسانی را که به وی رو میکنند میستاید و کارشان را قدر میشناسد.
﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا یَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُۚ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَیۡدِیَهُمۡ فِیٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَقَالُوٓاْ إِنَّا کَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ ٩﴾.
ای امّت محمد! آیا خبر امتهایی که پیش از شما بودند: قوم نوح، قوم هود، قوم صالح و کسانی که بعد از آنان آمدند و جز خدا عزوجل هیچکس شمار و کثرتشان را نمیداند، به شما نرسیده است؟ پیامبران ما با ادلۀ روشن و برهانهای قاطع که گویای صدقشان بود نزد آن اقوام رفتند اما آنها از روی خشم و کینه و تمرد از پذیرش حق، دستان خود را به دهانهای خویش گزیده و کافرانشان به پیامبران خود گفتند: ما به آنچه از پیام یگانگی خدا عزوجل و ایمان به وی آوردید منکریم! ما در راستگویی شما شک داریم! ما آنچه را شما به سوی آن فرا میخوانید به باد استهزا و تمسخر گرفته و در صحت نبوتتان مردّدیم! دلهای را از تردید و غیظ نسبت به شما انباشته است!
﴿۞قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِی ٱللَّهِ شَکّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یَدۡعُوکُمۡ لِیَغۡفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرَکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ١٠﴾.
اما پیامبران پندار تکذیب کنندگان را رد کرده و گفتند: مگر دربارۀ یگانگی و خداوندی حقتعالی – آفرینندۀ آسمانها و زمین – تردیدی وجود دارد حال آنکه او آفرینش را بدون نمونۀ پیشینی ابداع کرده است؟ آخر او شما را به این مرام به سوی یگانگی خود و اطاعت از پیامبرانش میخواند تا گناهانتان را بر شما بیامرزد و شما را تا میعادی که برایتان مقدر شده است در زندگی دنیایتان به نیکویی برخوردار سازد و از این رو شما را در دنیا مجازات نکرده بلکه با آیین اسلام، از نعمت صلح، سلامت، امنیت و ایمان بهرهمندتان گرداند. اما کافران به پیامبرانشان گفتند: شما نیز بشری مانند ما هستید، صفات شما مانند صفات ما است پس شما را بر ما چنان امتیازی که شایستۀ رسالتتان گرداند، وجود ندارد از این رو چرا بیهیچ سببی خود را بر ما برتر دانسته و میخواهید تا ما را از پرستش بتان و همتایانی که پدران و اجداد ما آنها را میخواندند بازدارید؟ پس بر درستی دعوت و صحت رسالت خود دلیلی آشکار و حجتی روشن بیاورید.
﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا کَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِیَکُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١﴾.
پیامبرانشان در پاسخ این سخنشان که: شما نیز بشری مانند ما هستید، گفتند: آری! ما نیز آنسان که شما گفتید بشری مانند شما هستیم، ولی خداوند عزوجل از روی کرم و فضلش، ما را با رسالت برتری داده و با نبوت امتیاز بخشیده است و اما در مورد برهانها و معجزاتی که در خواست کردهاید، باید این نکته را به شما روشن سازیم که ما بندگانی مأمور بیش نیستیم. از این رو نمیتوانیم جز به اجازه و ارادۀ خداوند عزوجل هیچ چیزی بیاوریم. البته مؤمنان فقط بر خدا عزوجل تکیه میکنند. پس او یقیناً ایشان را بر دشمنانشان یاری داده و در تمام امور از ایشان پشتیبانی میکند.
﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ ١٢﴾.
و چرا بر خداوند عزوجل توکل نکرده و کار خویش را بدو نسپاریم حال آنکه تنها اوست که چشمان ما را به سوی حق بازکرده، ما را به راه هدایت رهبری نموده و طریق نجات را به ما نشان داده است؟ و البته ما بر آزارهای گفتاری و رفتاریی که شما مشرکان – با بد زبانی و بدکرداری – به ما میرسانید شکیبایی خواهیم کرد. آری! مؤمنان متوکل تنها بر خدا عزوجل تکیه میکنند، در نتیجه با بر خورداری از عنایت و حمایت الله عزوجل نیرومند، در پناه دین وی مقتدر و عزتمند، و با تائید وی موفق و پیروز میشوند.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّکُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۖ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِکَنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٣﴾.
کافران بر آزار رسانی و بدرفتاری با انبیا پای فشرده ایشان را به رگبار تهدید و تشر گرفتند و گفتند: یا شما را از سرزمینهای خویش بیرون میکنیم یا باید به دین ما برگشته و دین خویش را فرو گذارید! لذا خداوند عزوجل به پیامبرانش وحی کرد که: به زودی کافران را هلاک ساخته و اشرار با عذاب ویرانگر محو و نابود خواهد کرد.
﴿وَلَنُسۡکِنَنَّکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ١٤﴾.
و پس از نابودسازی دشمنانمان به دوستان خویش در روی زمین قدرت و امکانات خواهیم بخشید و ایشان را در آن سرزمینها اسکان خواهیم داد. بناءً سرانجام ستوده، عاقبت خوش و پیروزی نهایی از آن کسانی است که از خداوند عزوجل پروا داشته و به هدایتش تمسک جویند، از قرار گرفتن در پیشگاه حقتعالی در محشر به هنگام حساب بترسند و از هشدارهایش در مورد عذاب بیمناک باشند؛ در نتیجه به عمل صالح روی آورند. بنابراین عزّت و مجد و توفیق همه در طاعت خدای عزوجل است.
﴿وَٱسۡتَفۡتَحُواْ وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ ١٥﴾.
و پیامبران به بارگاه پروردگار خویش التجا کرده و از وی خواستند تا با پیروز ساختن دوستانش بر دشمنانش، میان آنها و کفار به طور فیصله کن داوری نماید. پس حقتعالی درخواستشان را اجابت کرد و با تأیید و نصرت خویش دشمنانشان را سرکوب کرده و هر متکبری را که پذیرای حق نیست و برای آن سر فرود نمیآورد، در برابر دلیل و برهان ستیزهجو و منکر توحید و رسالت است خوار و ذلیل ساخت. بنابراین هر کسی که با زور گویی، فخر فروشی و برتری طلبی بر دیگران، در نفس خود جبار و گردنکش است، از حق و راستی روی برمیتابد، به ناروا جدال میورزد و به دروغ دفاع میکند، عاقبت ناکام و نابود است.
﴿مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَیُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِیدٖ ١٦﴾.
از پیش روی این انسان زورگوی لجباز، آتش جهنم است که گرمای سوزانش دل و جان و مغز استخوانش را میسوزاند، نوشابۀ وی در آن، زرداب چرکین و خونی است که از اجساد فجار در دوزخ بیرون میآید.
﴿یَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُۥ وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖۖ وَمِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِیظٞ ١٧﴾.
کافر میکوشد تا آن رزداب چرکین را در دوزخ جرعه جرعه بنوشد، اما نمیتواند آن را فروبرد از آنکه سخت بدبو، بسیار تلخ و جوشان است. و عذاب به انواع و اشکال گونهگون، بر هر عضوی از اعضای بدنش و همراه با هر رگ و پی و بافت و سلول سلولش به سوی وی میآید، آرزو دارد که بمیرد تا آسوده شود ولی نمیمیرد و نه هم به حیاتی سعادتمندانه و پسندیده زنده میماند؛ بلکه اوست و آن عذاب دردناک ابدی که پیوسته در دوزخ گریبانگیرش میباشد.
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّیحُ فِی یَوۡمٍ عَاصِفٖۖ لَّا یَقۡدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَىٰ شَیۡءٖۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِیدُ ١٨﴾.
وصف اعمال به ظاهر آراستهای مانند صدقه، صلۀ رحِم و نیکوکاری که کافران در زندگی دنیوی خویش انجام میدهند همچون وصف خاکستری است که بادی تند در روزی طوفانی بر آن بوزد و در نتیجه آن را چنان پراکنده ساخته و گردی برهوا سازد که اثری از آن باقی نگذارد. پس همچنین است اعمال نیک کافران که تندباد کفر و ریاکاری آن را از بین برده و از این رو برای آن نزد حقتعالی هیچ منفعتی باقی نمیماند. بناءً شرک و کفر از بین برندۀ اعمال نیکاند چنانکه باد از بین برندۀ خاکستر میباشد، به راستی که اعمالشان از ایمان و اخلاص تهی است از این رو هر تلاشی که برقاعدۀ تقوی و طاعت حقتعالی استوار نباشد، در واقع گمراهیی است دور از صراط مستقیم، پس عمل بیبهره از اخلاص، همانند جسم بدون جان است.
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ ١٩﴾.
ای انسان! آیا ندانستهای که فقط خدای یگانه است که آسمانها و زمین را در صنعی بدیع – که دلیل روشن حکمت تامه و قدرت کاملهاش میباشد – از عدم آفریده است و آنها را نه به بازی و عبث بلکه به حق آفریده تا بر عظمت و یگانگیاش راه برند و در نتیجه تنها او بیهیچ شریکی مورد پرستش قرار گیرد؟ ای مردم! اگر خدا عزوجل بخواهد شما را از بین برده و خلق جدیدی غیر از شما را پدید میآورد که از شما برایش فرمانبرتر و عابد پیشهتر باشند، پس آفرینش و فنای شما بر اوتعالی سهول و ساده است.
﴿وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ ٢٠﴾.
میراندن شما و جایگزین ساختن دیگران به جایتان بر حقتعالی امری دشوار نیست، بلکه بسیار آسان است، زیرا قدرتش نافذ و فرمانش غالب میباشد.
﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعٗا فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖۚ قَالُواْ لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَیۡنَٰکُمۡۖ سَوَآءٌ عَلَیۡنَآ أَجَزِعۡنَآ أَمۡ صَبَرۡنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٖ ٢١﴾.
و مردم همگی در روز هنگامۀ بزرگ از قبرهایشان برای ملاقات پروردگارشان بیرون میآیند تا میانشان داوری نموده و جزایشان دهد، در این بین پیروان به سردمداران میگویند: ما در دنیا تحت سرپرستی شما بودیم و به فرمان شما گردن مینهادیم پس آیا امروز همانسان که در دنیا به ما وعده کردهاید، با دفع عذاب از ما بهرهای به ما میرسانید؟ سردمداران میگویند: اگر خداوند عزوجل ما را به هدایت توفیق بخشیده بود یقینا شما را به راه راست رهبری میکردیم لیکن او ما را به حق توفیق نبخشید پس از این جهت خود گمراه شده و سپس شما را گمراه ساختیم بناءً امروز شکیبایی به ما و شما سودی نمیرساند؛ زیرا عذاب از طاقت و توان خارج است، و نه هم ناشکیبی و بیقراری به حال ما و شما سودمند است، چرا که حاصلی از آن متصور نیست در نتیجه از عذاب خدا عزوجل نه گریز گاهی وجود دارد و نه پناهگاهی، بلکه عذابی است پیوسته و کیفری است سخت و سنگین که در آن هیچ تخفیفی نیست.
﴿وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِیۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٢٢﴾.
بعد از آنکه از حساب و کتاب فارغ شده، گروهی به سوی بهشت و گروهی دیگر به سوی دوزخ روان شدند در این هنگام شیطان میگوید: ای پیراوان من! در حقیقت خدا عزوجل در دنیا به شما وعده داد وعدهای راست بر اینکه به زودی شما را برخواهد انگیخت و مورد حسابرسی قرار خواهد داد، و من نیز به شما وعده دادم اما وعدهای دروغ که گفتم: نه رستاخیزی درکار است و نه حساب و کتابی، اکنون وعدۀ خدا عزوجل محقق شد و وعدۀ من دروغین برآمد و از رونق افتاد لیکن این امر روشن است که من چنان نیروی قهریهای نداشتم که پیروانم را به زور بر راه باطل وادارم و نه هم بر آنچه شما را به سویش فرا میخواندم دلیل و حجّت آشکاری داشتم، بلکه تنها کاری که من کردم به کفر و گمراهی فراتان خواندم و شما هم مرا اجابت کردید بناءً بر من سرزنشی نیست، پس مرا ملامت نکنید و خود را سرزنش نمایید؛ زیرا شما از کسی پیروی کردید که نه بر دعوتش نیرویی دارد و نه برهانی لذا اشتباه از خود شما بود، بدانید که من امروز هرگز به فریاد شما رسیده نتوانسته و شما را از چنگ مجازات رها ساخته نمیتوانم چنانکه شما نیز نمیتوانید مرا از خشم خدای جبار یا از عذاب سوزان نار، رهایی بخشید، من از شرک شما که غیر خدای عزوجل را با وی همراه ساختید، بیزاری میجویم و همچنان از اینکه مرا با خدای سبحان شریک قرار دادید اعلام برائت میکنم، والا و برتر است خدای سبحان از شایبۀ شرک، در حقیقت ستمکارانی که عبادتشان را برای غیر مستحق آن صرف کرده، حق را رها نموده و باطل را برگزیدهاند، در آتش جهنم عذابی سخت، همیشگی و پردرد دارند.
﴿وَأُدۡخِلَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡۖ تَحِیَّتُهُمۡ فِیهَا سَلَٰمٌ ٢٣﴾.
و خدای متعال میان بندگان داوری کرده نیکان را به سرای قرار که از زیر کاخها و درختان آن نهرها روان است وارد میسازد، در آنجا تا آنگاه که شب و روز تداوم داشته باشد به طور ابد ماندگار اند، فرشتگانی نیکو سرشت بر آنها درود میگویند، همراه با خشنودی پروردگار غالب آمرزگار، پس ایشان در امن و امان، در روح و ریحان، در زیر چمنهای پر از تاکستان و باغستان و نخلستان، همراه با رضای رحمان و شادی دلها و راحت ابدان، جاویدان به سر میبرند.
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٢٤﴾.
آیا ندیده و ندانستی که خداوند عزوجل کلمۀ طیبۀ توحید (لا إله إلا الله) را چگونه وصف کرده است؟ او آن را به درختی بزرگ و پاکیزه که درخت نخل است، ریشهاش در زمینی پاک استوار، و شاخهاش بلند و پر فروغ سر در آسمان دارد، همانند ساخته است؛ زیرا کلمۀ توحید نیز در دلهای مؤمنان پایدار است و ثمر خویش را که عبارت از طاعات و انواع گونهگون عبادات است، همانند خوشههای عسلی، لذیذ و دردسترس خرما هر وقت و هرلحظه تقدیم میکند، همراه با صفای همیشه سبز و همیشه بهار، بسیاری منافع، قامت رسا و زیبا و کمال و استواری و صلابت آن.
﴿تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ ٢٥﴾.
این درخت خرما، میوۀ رسیده و گوارای خود را هردم به اذن پروردگارش تقدیم میکند، پس همچنان است درخت ایمان در دلهای مؤمنان که از میوۀ طاعات و برکات، فضایل، اخلاق و ارزشهای زیبا آنچه را که صلاح خود انسان و انسانهای دیگر در آن است هدیه میکند، در نتیجه برای صاحب آن پاداشی بزرگ و ثنا و سپاسی خجسته که خداوند عزوجل بدان داناست حاصل میشود. و حقتعالی مَثَلها را برای تفهیم مردم بیان میکند تا حقایق و مسائل برایشان روشن شود و در معانی مثلها اندیشیده، پند و عبرت بگیرند.
﴿وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٖ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ ٢٦﴾.
و خداوند عزوجل برای کلمۀ سیاه و رسوای کفر، درخت حنظل ناپاک را مَثَلزده است که مزۀ آن تلخ بوده، از خیر و منفعت خالی است، در عین حال ریشۀ آن نیز به سطح زمین نزدیک است بناءً نه اساس استوار و پایداری دارد و نه شاخههای بلند و آسمان آسا. پس همچنین است کافر که نه دارای اصول و اساسات ثابتی است، نه خیر قابل انتظاری از وی متصور است و نه نفع در دسترسی، نه از او عمل شایستهای به آسمان بلند برده میشود و نه دعایی از او اجابت میگردد.
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ ٢٧﴾.
خداوند عزوجل مؤمنان را بر کلمۀ حق و گواهی راستین یعنی: کلمۀ طیّبۀ (لا إله إلا الله محمد رسول الله) پایدار میسازد، در همه حال: در زندگی دنیا، در هنگام سکرات مرگ، در وقت پرسش دو فرشته در قبر و در هنگام ایستادن به پیشگاه کبریائی وی در روز حشر. اما اوتعالی کافران بدکردار را بر گفتن آن توفیق نبخشیده، گزینۀ صواب را بر آنان الهام نمیکند و آنها را به پاسخ درست راه نمینماید و او هرچه بخواهد با خلقش میکند، اعم از هدایت مؤمنان و بیراه گذاشتن کافران. او از آنچه میکند مورد پرسش قرار نمیگیرد در حالی که آنان از کردار خویش مورد پرسش قرار میگیرند.
﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ کُفۡرٗا وَأَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ ٢٨﴾.
ای مسلمان آگاه و هوشیار! آیا به کفار مکه ننگریستی که به جای ایمان به خداوند عزوجل و شکر و سپاسش در برابر نعمت امنیت، نعمت عظمای رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و وجود حرم مکی در میان خویش، کفر را برگزیدند، این نقمت را ستانده و آن همه نعمت را ناسپاسی کردند و در روز بدر پیروان خویش را به سوی سرای هلاک و رسوایی که آتش جهنم است رهبری نمودند؟
﴿جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ ٢٩﴾.
آن سرای هلاکت آتش جهنم است که آنها سختیها و مرارتهای سوزانش را با همۀ وجود خویش لمس کرده و عذاب آن را میچشند و چه بد قرارگاهی است برای کافران و مستکبران.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِۦۗ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِیرَکُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ ٣٠﴾.
و کفار جز خدای سبحان خدایانی را به پرستش گرفتند تا بندگان را از راه هدایت دور سازند، پس ای پیامبر! به آنان بگو: در این دنیای حقیر فانی کوتاه مدت، برخواردار شوید زیرا این دنیا بسیار زود دستخوش تحول و زوال میگردد و سپس شما به زودی در حصاری از هول و هراسها، زنجیرها و عذابهای سخت به سوی آتش جهنم رهسپار میشوید.
﴿قُل لِّعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا بَیۡعٞ فِیهِ وَلَا خِلَٰلٌ ٣١﴾.
ای پیامبر! به بندگان مؤمن حقتعالی که وعدۀ پروردگارشان را تصدیق کردهاند بگو: نماز را به کاملترین وجه ممکن ادا کنند و پارهای از آنچه را که او به ایشان بخشیده است به طور نهان و آشکار – آنسان که مصلحت ایجاب میکند – در راههای خیر صدقه دهند، پیش از آنکه روز عرضه شدن بر خدای ذوالجلال فرا رسد؛ زیرا در آن روز نه فدیه و باز خریدی وجود دارد و نه صدقهای، نه مالی است که پرداخته شود و نه دوستی است که شفاعت کند.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّکُمۡۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ لِتَجۡرِیَ فِی ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ ٣٢﴾.
تنها خداوند عزوجل است که آسمانها و زمین را از عدم ایجاد کرد و باران را از ابر فرود آورد و به وسیلۀ آن از همۀ گونههای نباتی، گیاهان و درختان خرم را زنده و شاداب گردانید، که از آنها خوراک مردم اعم از دانهها، میوهها و سبزیجات تأمین میشود و کشتیها را مسخر گردانید که در بستر دریاها در تب و تاب و رفت و آمد اند تا منافع انسانها در عرضۀ سفر، سیاحت، تجارت و جهاد را برآورند. و رودها را برای منافع مردم مسخر ساخت تا آب نوشیدنی، شستشو و آب کشاورزی را تأمین کرده و زندگی آنان و حیواناتشان را سروسامان بخشند، پس این همۀ جُود و بخشش از دریای بیکران فضل و کرم اوست.
﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَیۡنِۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ ٣٣﴾.
و خداوند عزوجل خورشید و ماه را مسخّر گردانید که در مدار فلکی خود در رفت و آمدند. این دو پدیدۀ هستی تأمین کنندۀ منافع بسیار برای انسانها میباشند، چون نور و روشنگری، شناخت حساب سال و ماه و تقویم، به پختگی رساندن میوهها و ... غیره. و شب را رام گردانید تا انسان، بعد از خستگی و کوفتگی یک روز کاری فارغ از مشغلههای روزانه در آن بیاساید و در خوابی خوش و راحتبخش تجدید نیرو کند. و روز را برای کار و معیشت و سازندگی و صنعت مسخر ساخت، بناءً شب و روز بستر انجام طاعات، ظرف زمانی رویش عبادات و مزرعۀ سبز اعمال نیک و ارزشهای پاک اند.
﴿وَءَاتَىٰکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ کَفَّارٞ ٣٤﴾.
و خداوند همان ذاتی است که هرچه خواستید به شما عطا کرد، از مال و عیال و صحت و عافیت و امنیت و آسایش، و اگر نعمتهایش را بشمارید آنها را به شمار آورده نمیتوانید، از بس که گونهگون و بسیار اند. بیگمان انسان با ارتکاب گناه و نافرمانی، برخود بسی ستمکار است، نعمتهای پروردگار سبحان را بسی انکارگر و اندک سپاسگزار است. او از پروردگار ذوالجلال بسیار درخواست میکند؛ اما چون به مطلوبش دست یافت، واجبات و مسئولیتهای خویش را فراموش مینماید.
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ ٣٥﴾.
و روزی را یاد کنید که ابراهیم علیه السلام بعد از سکنی دادن اسماعیل و مادرش در مکه، به بارگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: پروردگارا! از تو میخواهم که مکه را شهری امن گردانی که هر کس در آن فرود میآید احساس امنیت کرده و از ترس و هراس ایمن باشد، و من و فرزندانم را از پرستش بتان محفوظ دار. بناءً با امنیت، زندگی گوارا میگردد و با ایمان، دنیا و آخرت پاکیزه و به سامان میشود.
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٦﴾.
پروردگارا! در حقیقت بتان مردم را از پرستش و نیایشت دور ساخته و آنان را در پرتگاه شریک آوردن همتایان و اضداد برایت افکندهاند. از این رو هر که در توحید الله عزوجل و خالص ساختن عبادت برایش، به سنّت و راه و روشم تمسک جوید بیگمان او بر دین و آیین من است و هر که در غیر شرک با من مخالفت ورزد، بیتردید خداوند عزوجل بر گنهکارانی که به سوی پروردگار خویش بازگردند بسی آمرزگار و بر کسانی که بخواهد از ایشان درگذرد، بسیار مهربان است و حتی اگر گناه انسان تا آخرین چشم انداز وی به سوی آسمان نیز برسد، حقتعالی در هنگام محو کردن به بزرگی آن نمینگرد بلکه آن را میبخشاید.
﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ ٣٧﴾.
پروردگارا! من برای به جا آوردن فرمانت بعضی از فرزندانم را در وادی مکه به جوار خانۀ محترم تو سکونت دادم، در درهای بیکشت و زرع و بیآب و آبادانی، پروردگارا! تا نماز را به کاملترین صورت برپا دارند. پس تز تو میخواهم تا دلهای بعضی از بندگانت را به سوی آنان گرایش دهی که به شوق و محبت به سویشان آیند و به ایشان از انواع میوهها و از برکات زمین ارزانی داری تا شکرگزار نعمتت بوده و به وسیلۀ نعمت بر انجام طاعتت باری جویند. پس خدای متعالی دعای ابراهیم علیه السلام را اجابت کرد و خواستهاش را محقق گردانید.
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٣٨﴾.
پروردگارا! بیگمان تو هرچه را از نیتها، باورها، رازها و اعتقادات که نهان میداریم و هرچه را از رفتارها و گفتارها که آشکار میسازیم، میدانی و هیچ چیز در عرصۀ کائنات – در زمین و آسمانها – از ساحۀ علمت پنهان نیست، بناءً غیب نزد تو آشکار و راز، پیش تو علنی است و علمت به همه چیز احاطه دارد.
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٩﴾.
سپس ابراهیم علیه السلام در مقام شکرگزاری از پروردگارش در برابر نعمتهایش گفت: سپاس خداوندی را که به من با وجود سالخوردگیام دو پسر پرهیزگار و درستکار – اسماعیل و اسحاق – را عطا کرد هنگامی که از وی خواستم تا به من از صالحان ببخشد، به راستی که پروردگارم برای کسی که وی را بخواند، شنوای دعاست چنانکه من از او خواستم و به من بخشید، از او جستم و مرا گرامی داشت. آیۀ کریمه درس آموز: فضیلت دعا، خواستن فرزندانی پاک از پروردگار و سپاسگزاری وی در برابر نعمتهاست.
﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ ٤٠﴾.
پروردگارا! مرا بر پایداری و پیوستگی بر ادای نماز به کاملترین صورت یاری ده و فرزندان و نسل و تبارم را نیز ببخش تا به نماز در اوقات معین آن همراه با رعایت آداب و احکامش، پایبند باشند.
پروردگارا! دعایم را اجابت فرما و درخواستم را محقق ساز. ابراهیم علیه السلام نماز را به ویژه از آن جهت یاد کرد که نماز ستون دین است.
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾.
پروردگارا! کوتاهیهایی را که از من سرزده است و بندگان در هرجایگاهی که قرار داشته باشند از آنها بری نتواند بود، بر من بیامرز و بر پدر و مادرم نیز بیامرز. این دعا پیش از آن بود که بر ابراهیم علیه السلام دشمنی پدرش با خدا عزوجل روشن شود. پروردگارا! بر تمام کسانی که به تو ایمان آوردهاند گناهانشان را – در روزی که مردم را برای حساب گرد میآوری – بیامرز.
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا یَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَۚ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ ٤٢﴾.
ای پیامبر! مپندار که خداوند عزوجل از کارهای ظالمان – یعنی همانان که همراه با کفر و تکذیب به نبرد علیه او، سد نمودن راهش و آزار رسانی به پیامبرش میپردازند – غافل میشود، نه هرگز! بلکه کیفرشان را برای روزی سخت و هولناک که چشمهایشان از بسیاری هول و هراس در آن خیره میماند به تأخیر میاندازد. آیۀ کریمه در عین اینکه از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیروانش دلجویی نموده و به ایشان آرامش میبخشد، سنّت حقتعالی در مورد ستمگران را که چیزی جز نابودی و ویرانی نیست – هرچند که در عمرشان امتداد داده شود – نیز روشن میسازد.
﴿مُهۡطِعِینَ مُقۡنِعِی رُءُوسِهِمۡ لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ ٤٣﴾.
روز قیامت ستمگران به منظور اجابت دعوتگر حق، شتابان از قبرهایشان بیرون میآیند در حالی که از وحشت آن روز سرهای خود را بالا داشته و چیزی را نمیبینند، دلهایشان تهی است و در آن چیزی از ثبات و یقین وجود ندارد، از بس که وحشتزده و بیقرار اند.
﴿وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ یَوۡمَ یَأۡتِیهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَکَ وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَۗ أَوَ لَمۡ تَکُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٖ ٤٤﴾.
ای پیامبر! امّت را از عذاب روز قیامت بیم ده؟ از آن روز که کافران ستمکار برنفسهای خود میگویند: پروردگارا! ما را اندکی مهلت ده تا توبه کرده و از پیامبرت پیروی کنیم! پس خدای متعال آنها را بر کفر و تکذیبشان توبیخ کرده و میفرماید: مگر شما نبودید که در زندگی دنیایتان سوگند میخوردید که نمیمیرید و از دنیای خویش جدا نمیشوید؟ آری! آنها منکر رستاخیز پس از مرگ بودند.
﴿وَسَکَنتُمۡ فِی مَسَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَتَبَیَّنَ لَکُمۡ کَیۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ وَضَرَبۡنَا لَکُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ ٤٥﴾.
و ای ستمکاران! شما در سراهای ستمگران پیش از خود – همچون قوم هود و صالح – سکونت گزیدید و در حالی که خبر آنچه خداوند عزوجل با آنها – از فرودآوردن عذاب مرگبار – انجام داد نیز به شما رسید و افزون بر آن خداوند عزوجل به شما مثلهای روشنی نیز زد اما هیچ درس عبرت نگرفته بلکه روی برتافتید و تکذیب پیشه کردید.
﴿وَقَدۡ مَکَرُواْ مَکۡرَهُمۡ وَعِندَ ٱللَّهِ مَکۡرُهُمۡ وَإِن کَانَ مَکۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ ٤٦﴾.
و به یقین کافران تمام انواع نیرنگ و توطئه – همچون قتل، حبس و طرد – را علیه پیامبر برگزیدۀ حق سازمان دادند غافل از آنکه خداوند عزوجل بر این نیرنگشان احاطه دارد و آن را با نیرنگ نیرومند خود باطل و بیاثر ساخته است هر چند مکرشان در حد و حجمی باشد که کوهها از آن در شرف کندهشدن از جایگاههای خود باشند، آری! کید و مکر خدا عزوجل بزرگتر است، به همین جهت اوتعالی بر آنان غالب شد و به او چیزی زیان نزدند بلکه زیانشان به خودشان بازگشت.
﴿فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ ٤٧﴾.
پس ای پیامبر! مپندار که خدا عزوجل آنچه را به پیامبرانش از نصرت و اقتدار و نابودسازی انکارگران دروغ انگار وعده داده است، خلاف میکند، چنین ابدا اتفاق نخواهد افتاد؛ زیرا خداوند عزوجل شکست ناپذیر است و هیچ چیز در پیشگاهش ممتنع نیست، غالب است و دشمنان را مقهور خویش میسازد، حاکم و فرمانرواست و همهگان مغلوب فرمان ویاند. او یقیناً از دشمنانش به سختترین وجه انتقام میگیرد، زیرا آستان عزتش دست نیافتنی و بارگاه شکوهش بینهایت است.
﴿یَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَیۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ ٤٨﴾.
این انتقام از خیل ستمگران جنایتکار، در روز قیامت انجام خواهد گرفت. در روزی که خداوند عزوجل این زمین را به زمین دیگر سپید و پاکیزهای که همانند نقرۀ مصفاست تبدیل میکند، زمینی که در آن خونی ریخته نشده و ستمی بر روی آن انجام نگرفته است. و خداوند عزوجل آسمانها را نیز به آسمانهای دیگری تبدیل میکند و بشر را از قبرهایشان بیرون میآورد تا در عرصات حساب آشکارا برای ملاقات خدای قهار. که در عظمتش یکتا، در ذات، اسما، صفات و افعالش یگانه است صف ببندند، در برابر آن ذاتی که غیر خویش را مقهور و منکوب گردانیده و گردنکشان و ستیزهجویانی را که با او سر به تعدی برداشتهاند مغلوب ساخته است، همو که آزارجویان راهش را ذلیل و حقیر گردانیده و عزّت مطلق و یکتایی تام و تمام از آن اوست.
﴿وَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ ٤٩﴾.
و روز قیامت کفر پیشگان مجرم را میبینی که به زنجیرها بسته شدهاند و دستها و پاهایشان به غل و قلاده محکم در قید است بناءً آنها گرفتار زنجیر و داغ، خواری و خفت و نفرین و نفرتاند.
﴿سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ ٥٠﴾.
جامههای عادی از تنشان برکنده شده و تن پوشهایشان قطران (قیر) است که سخت سوزان، بسیار گرم و بسیار اشتعال زاست، آتش جهنم چهرههایشان بریان و تکه تکه میکند.
﴿لِیَجۡزِیَ ٱللَّهُ کُلَّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٥١﴾.
این جزا از سوی حقتعالی بر دشمنانش دادگرانه است و در آن هیچ ستمی نیست، زیرا این همان کیفر گناهان و جرایمی است که مرتکب آن شدهاند، پس خداوند عزوجل هر عمل کنندهای را بدانچه از نیک و بد کرده است جزا میدهد و او ذاتی است که جمعی کثیر را در وقتی کوتاه محاسبه مینماید؛ زیرا او باریکبین و آگاه است.
﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٥٢﴾.
ای پیامبر! این قرآنی که خداوند عزوجل بر تو نازل کرده، اعلام و ابلاغی برای بشر و بیم دهندهای برای مردم است، در آن بشارتی است برای مؤمنان و بیم و هشداری است برای کافران، باشد که پندگیرند و تا کسانی که قرآن به ایشان رسیده است بدین یقین برسند که: جز اوی یگانه هیچ اله و معبود دیگری نیست و او شریکی ندارد پس سرانجام به این نتیجه دست یابند که وی را به یگانگی بیهیچ شریکی پرستش کنند و تا کسانی که عقل سلیم، فطرتهای استوار و روانهای بیدار دارند در آن اندیشمندانه فرو روند، زیرا قرآن بزرگترین اندرز در دنیا برای بیداردلان است.
سوره ابراهیم
الٓرۚ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ
الر [= الف. لام. را]. این [قرآن] کتابی است که بر تو نازل کردیم تا مردم را به فرمان پروردگارشان، از تاریکیها[ی شرک و جهل] به روشنایی [ایمان و دانش] بیرون آوری؛ به راه [پروردگارِ] شکستناپذیرِ ستوده.
ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِیدٍ
[همان] الله که آنچه در آسمانها و زمین است از آنِ اوست؛ و وای بر کافران از عذاب سخت!
ٱلَّذِینَ یَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجًاۚ أُوْلَـٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلِۭ بَعِیدٖ
کسانی که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند و [مردم را] از راه الله بازمیدارند و آن راه را منحرف [و سازگار با هوای نفسشان] میخواهند، اینان در گمراهی دور و درازی هستند.
وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡۖ فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ
ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش نفرستادیم تا [بتواند پیام الهی را] برایشان بیان کند. الله هر کس را که بخواهد [به عدالتِ خویش] گمراه میسازد و [به فضل خویش] هر کس را که بخواهد هدایت میکند و او شکستناپذیرِ حکیم است.
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بِـَٔایَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَکَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَذَکِّرۡهُم بِأَیَّىٰمِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ
و به راستی، ما موسی را با نشانههای روشنِ خود فرستادیم [و به او دستور دادیم] که: «قومت را از تاریکیها[ی کفر] به روشنایی [توحید] بیرون آور و روزهای الله را به آنان یادآوری کن. بیتردید، در این [یادآوری]، برای هر شکیبای شکرگزار، نشانههایی [از یگانگی و بزرگیِ الله] است.
وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ أَنجَىٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ
و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که موسی به قومش گفت: «نعمت الله را بر خود به یاد آورید، آنگاه که شما را از [چنگال] فرعونیان نجات داد، [همان کسانی] که بدترین [و خفتبارترین] عذاب را بر سرتان میآوردند: پسرانتان را میکشتند و زنانتان را [برای کنیزی] زنده میگذاشتند؛ و در این [امر]، آزمایشی بزرگ از جانب پروردگارتان برای شما بود [تا شکیباییتان را بیازماید]».
وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ
و [یاد کنید از] هنگامی که پروردگارتان اعلام کرد: «اگر شکر گزارید، یقیناً [نعمتم را] بر شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید، یقیناً عذاب من سخت است».
وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ
و موسی به [آنان] گفت: «اگر شما و همۀ مردم روی زمین کافر شوید، [هیچ زیانی به الله نمیرسد؛ چرا که] بیتردید، الله بینیازِ ستوده است».
أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا یَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُۚ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَیۡدِیَهُمۡ فِیٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَقَالُوٓاْ إِنَّا کَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ
[ای کافران،] آیا خبر [هلاکتِ] کسانی که پیش از شما بودند، ـ [مانند] قوم نوح و عاد و ثمود ـ و [نیز] کسانی که بعد از آنان بودند [و] جز الله کسى از آنان خبر ندارد، به شما نرسیده است؟ پیامبرانشان با دلایل [و معجزات] روشن به سویشان آمدند؛ ولى آنان [به نشانۀ مخالفت] دستهای خود را بر دهانهایشان نهادند و [انگشت به دندان گزیدند و] گفتند: «ما آنچه را که شما برای [ابلاغِ] آن فرستاده شدهاید انکار میکنیم و دربارۀ آنچه ما را به سویش مىخوانید، سخت در تردید هستیم».
۞قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِی ٱللَّهِ شَکّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یَدۡعُوکُمۡ لِیَغۡفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرَکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ
پیامبرانشان گفتند: «آیا در [یگانگیِ] الله ـ آفرینندۀ آسمانها و زمین ـ تردیدی هست؟ او شما را [به ایمان] فرامیخوانَد تا گناهانتان را ببخشاید و تا مدتی معیّن به شما مهلت دهد». آنان گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید [و] میخواهید ما را از آنچه که پدرانمان عبادت میکردند بازدارید. پس دلیلی آشکار [در مورد راستگوییتان] برایمان بیاورید».
قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا کَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِیَکُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ
پیامبرانشان به آنان گفتند: «[آری،] ما جز انسانهایی مانند شما نیستیم؛ ولی الله بر هر یک از بندگانش که بخواهد [با نعمتِ نبوت] منت مینهد؛ و سزاوار نیست که ما جز به اجازۀ الله دلیلی برای شما بیاوریم؛ پس مؤمنان باید بر الله توکل کنند.
وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ
و چرا بر الله توکل نکنیم، و حال آنکه او ما را به راههای [سعادت]مان هدایت نمود؟ و ما بر آزارى که شما [در راه رسالت] به ما میرسانید، قطعاً شکیبایی میکنیم؛ و توکلکنندگان باید فقط بر الله توکل کنند».
وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّکُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۖ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِکَنَّ ٱلظَّـٰلِمِینَ
و کسانی که کفر ورزیدند به پیامبرانشان گفتند: «یا شما را از سرزمینمان بیرون میکنیم یا به آیین ما بازگردید». پروردگارشان به آنان وحی کرد که: «یقیناً ستمکاران را نابود میکنیم.
وَلَنُسۡکِنَنَّکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ
و قطعاً شما را پس از آنان در زمین جای خواهیم داد. این [عذاب و پاداش] برای کسی است که از ایستادن [به هنگام حسابرسی] در پیشگاهِ من بترسد و از تهدیدم بهراسد».
وَٱسۡتَفۡتَحُواْ وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ
و [پیامبران از الله] درخواست پیروزی [بر کافران را] کردند و [سرانجام] هر گردنکشِ ستیزهجویی، ناکام [و نابود] شد.
مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَیُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِیدٖ
[همان کسی که] دوزخ پیش روى اوست و آبى از چرک خونآلود [دوزخیان] به وی مینوشانند.
یَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُۥ وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖۖ وَمِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِیظٞ
[آبی] که آن را جرعهجرعه میآشامد و [از فرطِ تعفن و تلخی،] فروبردنش آسان و گوارا نیست و مرگ از هر طرف به سویش رو میآورَد ولی نمیمیرد و عذابی سخت [و سهمگین] پیش رویِ اوست.
مَّثَلُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّیحُ فِی یَوۡمٍ عَاصِفٖۖ لَّا یَقۡدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَىٰ شَیۡءٖۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِیدُ
مَثل کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیدهاند، [این است که] اعمالشان همچون خاکستری است که در روز طوفانی باد شدیدی بر آن میوزد [و] از آنچه کردهاند، چیزی در دست ندارند. این، همان گمراهیِ دور و دراز است.
أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ
[ای انسان،] آیا ندیدی که الله آسمانها و زمین را بهحق آفریده است؟ اگر بخواهد، شما را [از میان] میبَرد و خلق جدیدی [به جای شما پدید] میآورد.
وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ
و این [کار] بر الله دشوار نیست.
وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعٗا فَقَالَ ٱلضُّعَفَـٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖۚ قَالُواْ لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَیۡنَٰکُمۡۖ سَوَآءٌ عَلَیۡنَآ أَجَزِعۡنَآ أَمۡ صَبَرۡنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٖ
و [روز قیامت] همگی در پیشگاه الله حاضر [و آشکار] میشوند؛ [در این هنگام] ستمدیدگان به کسانی که گردنکشی میکردند میگویند: «ما [در دنیا] پیرو شما بودیم؛ آیا [امروز] مىتوانید چیزى از عذاب الله را از ما بازدارید؟» آنان میگویند: «اگر الله ما را [در دنیا به سوی رستگاری] راهنمایی کرده بود، ما نیز راه را به شما نشان میدادیم. چه بیتابی کنیم چه شکیبایی نماییم، برایمان یکسان است؛ [هیچ] گریزگاهی نداریم».
وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِیۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّـٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ
و چون کار [داورى] انجام شد، شیطان مىگوید: «بیتردید، الله به شما وعده داد؛ وعدهای راست و درست؛ و من به شما وعده [دروغین] دادم و با شما خُلفِ وعده کردم؛ و من هیچ تسلطى بر شما نداشتم جز اینکه شما را دعوت دادم و شما [نیز دعوت] مرا اجابت کردید؛ پس مرا سرزنش نکنید و خودتان را سرزنش کنید. [امروز] نه من فریادرسِ شما هستم و نه شما فریادرسِ من هستید. من بیزارم از اینکه پیش از این مرا [با الله] شریک میگرفتید. ستمکاران [مشرک] عذابى پردرد خواهند داشت.
وَأُدۡخِلَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡۖ تَحِیَّتُهُمۡ فِیهَا سَلَٰمٌ
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، به باغهای [بهشتی] درآورده میشوند که جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است؛ به فرمان پروردگارشان در آن جاودانند و درودشان در آنجا «سلام» است.
أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ
[ای پیامبر،] آیا ندیدی که الله چگونه مَثل زده است؟ کلمۀ پاک [لا اله الا الله] همچون درخت [نخل تنومند و] پاکی است که ریشهاش [در اعماق زمین] استوار است و شاخهاش بر آسمان [سر برآورده] است.
تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۭ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ
میوهاش را هر لحظه به فرمان پروردگارش مىدهد؛ و الله برای [هدایت مردم] مَثلها مىزند؛ باشد که پند گیرند.
وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٖ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ
و مَثل کلمۀ پلید [شرک]، همچون درخت پلیدی است که از زمین برکنده شده [و هیچ] قرار و ثباتی ندارد.
یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّـٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ
الله کسانى را که ایمان آوردهاند در زندگى دنیا و در آخرت، با سخن استوار [توحید] ثابت مىگردانَد و ستمگران [مشرک] را گمراه مىکند؛ و الله هر کاری بخواهد انجام میدهد.
۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ کُفۡرٗا وَأَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ
آیا ندیدی آن کسانی [از قریش] را که [سپاس] نعمتِ الله [= حرم امن و وجود پیامبر] را به [ناسپاسی و] کفر تبدیل کردند و قومشان را به سرای هلاکت درآوردند؟
جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ
[آن سراى هلاکت،] دوزخ است [که] در آن وارد مىشوند و چه بد جایگاهی است!
وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِۦۗ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِیرَکُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ
[مشرکان] همتایانی برای الله قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه کنند. بگو: «[چند روزی از نعمتهای دنیا] بهره گیرید؛ که یقیناً بازگشتتان به سوی آتش [دوزخ] است».
قُل لِّعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا بَیۡعٞ فِیهِ وَلَا خِلَٰلٌ
[ای پیامبر،] به بندگان من که ایمان آوردهاند بگو نماز را برپا دارند و از آنچه روزیشان کردهایم پنهانی و آشکارا انفاق کنند؛ پیش از آنکه روزی فرارسد که در آن نه خرید و فروشی هست و نه دوستیای.
ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّکُمۡۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ لِتَجۡرِیَ فِی ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ
الله است که آسمانها و زمین را آفرید و آبی از آسمان فروفرستاد و با آن، [انواع] میوهها را برای روزیِ شما پدید آورد؛ و کشتیها را به خدمتتان گماشت تا به فرمانش در دریا در حرکت باشند و جویبارها را [نیز] در خدمت شما نهاد؛
وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَیۡنِۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ
و خورشید و ماه را که پیوسته [در مدارِ خود] در حرکتند و [همچنین] شب و روز را به خدمتتان گماشت.
وَءَاتَىٰکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ کَفَّارٞ
و از هر آنچه از او خواستید به شما بخشید؛ و اگر نعمت الله را بشمارید، [چنان فراوان است که] نمیتوانید آن را شمارش کنید. به راستی که انسان، [در حق خویش،] ستمکار [و نسبت به الله،] ناسپاس است.
وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ
و [یاد کن از] ابراهیم هنگامی که گفت: «پروردگارا، این شهر [= مکه] را امن بگردان و من و فرزندانم را از عبادت بُتها دور بدار.
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ
پروردگارا، به راستی که آنها [=معبودها] بسیاری از مردم را [با تصور شفاعت] گمراه ساختهاند؛ پس هر کس [در عبادت الله به یگانگی] از من پیروی کند، یقیناً از من است و هر کس از من نافرمانی کند، بیتردید، تو آمرزندۀ مهربانی.
رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفۡـِٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ
پروردگارا، من [یکی] از فرزندانم را در تنگهای بىآب و کِشت، نزد خانۀ محترم [و شکوهمندِ] تو جای دادم. پروردگارا، [چنین کردم] تا نماز را برپا دارند؛ پس دلهای برخى از مردم را چنان کن که به سوی آنان [و این سرزمین] متمایل گردد و از محصولات [مورد نیازشان] به آنان روزى ببخش؛ باشد که سپاس گزارند.
رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ
پروردگارا، تو آنچه را که پنهان میکنیم و آشکار میسازیم، [همه را] میدانی؛ و چیزی در زمین و آسمان از الله پوشیده نیست.
ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ
ستایش از آن الله است که در کهنسالی، اسماعیل و اسحاق را به من عطا فرمود. بیتردید، پروردگارم شنوندۀ دعاست.
رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ
پروردگارا، مرا برپادارندۀ نماز قرار بده و از فرزندانم [نیز چنین کن]. پروردگارا، دعایم را بپذیر.
رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ
پروردگارا، من و پدر و مادرم و [همۀ] مؤمنان را در روزی که حساب برپا میشود بیامرز».
وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا یَعۡمَلُ ٱلظَّـٰلِمُونَۚ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ
و [ای پیامبر، هرگز] مپندار که الله از آنچه ستمکاران میکنند غافل است؛ [نه، بلکه کیفر] آنان را برای روزی به تأخیر میافکنَد که چشمها در آن [از وحشت] خیره میشوند،.
مُهۡطِعِینَ مُقۡنِعِی رُءُوسِهِمۡ لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفۡـِٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ
در حالى که [به سوى منادى محشر] شتابانند و سرها را بالا گرفتهاند [و با بیقراری به آسمان مینگرند] و چشم بر هم نمىزنند و دلهایشان [از وحشت] تهى گشته است.
وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ یَوۡمَ یَأۡتِیهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَکَ وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَۗ أَوَلَمۡ تَکُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٖ
و [ای پیامبر،] مردم را از روزى بترسان که عذاب الهى به سراغشان مىآید؛ و کسانی که [با کفر و شرک به خویش] ستم کردهاند مىگویند: «پروردگارا، اندکی به ما مهلت بده تا [به دنیا بازگردیم و] دعوتت را پاسخ گوییم و از پیامبران پیروى کنیم. [به آنان گفته میشود: «مگر شما نبودید که پیشتر سوگند مىخوردید شما را فنایى نیست؟»
وَسَکَنتُمۡ فِی مَسَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَتَبَیَّنَ لَکُمۡ کَیۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ وَضَرَبۡنَا لَکُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ
و [مگر نه این است که] در خانههای کسانی که [با شرک و ناسپاسی] به خویشتن ستم کرده بودند [= قوم هود و صالح] ساکن شدید و برایتان روشن شد که [چون کفر ورزیدند] با آنان چگونه رفتار کردیم و [از سرگذشت پشینیان] برایتان مَثَلها زدیم [ولی باز هم پند نگرفتید].
وَقَدۡ مَکَرُواْ مَکۡرَهُمۡ وَعِندَ ٱللَّهِ مَکۡرُهُمۡ وَإِن کَانَ مَکۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ
و آنان نهایت نیرنگ خود را [برای مخالفت با پیامبر و کشتنِ او] به کار بردند، و مکرشان نزد الله [آشکار] است؛ هر چند نیرنگشان [در حدی نیست که] به سبب آن کوهها از جایش کنده شود.
فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ
پس هرگز مپندار که الله وعدۀ خویش را [دربارۀ پیروزی حق] با پیامبرانش خلاف مىکند. بیتردید، الله شکستناپذیرِ انتقامگیرنده است.
یَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَیۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ
در آن روز، [این] زمین، به زمینی دیگر و آسمانها [به آسمانهای دیگر] تبدیل میشوند و [مردم] در مقابل الله یگانۀ پیروزمند ظاهر میگردند.
وَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ
و در آن روز گناهکاران را مىبینى که در زنجیرها بسته شدهاند.
سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ
لباسهایشان از قیرِ گداخته است و آتش صورتهایشان را مىپوشانَد.
لِیَجۡزِیَ ٱللَّهُ کُلَّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ
تا الله هر کس را به [سزای] آنچه کرده است کیفر دهد. به راستی که الله در حسابرسی سریع است.
هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ
این [قرآن] پیامی رسا براى مردم است [تا به وسیلۀ آن هدایت شوند] و با آن هشدار یابند و بدانند که او تعالی معبودى یکتاست؛ و تا خردمندان پند گیرند.
Ibrāhīm
مکی و ۵۲ آیه است.
آیهی۳-۱:
﴿الٓرۚ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ١﴾[إبراهیم: ۱]. «الف. لام. راء. این کتابی است که آن را بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها بهسوی نور بیرون بیاوری، بهسوی راه خداوندِ پیروزمند ستوده».
﴿ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِیدٍ٢﴾[إبراهیم: ۲]. «خدایی که آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و وای بر کافران از عذاب سخت!».
﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ٣﴾[إبراهیم: ۳]. «کسانیکه زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند و مردم را از راه خدا باز میدارند و راه خدا را نادرست و کج نشان میدهند، ایشان در گمراهی دور (دراز)ی هستند».
خداوند متعال خبر میدهد که او کتابی بر پیامبرش محمد صفرو فرستاده است تا مردم را از تاریکیهای جهالت و کفر و اخلاق زشت و انواع گیاهان بهسوی نور دانش و ایمان و اخلاق نیکو بیرون آورد. ﴿بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ﴾به حکم پروردگارشان. یعنی آنچه را که خداوند دوست دارد جز با اراده و یاری او نمیتوانند به دست بیاورند. و این تحریک و تشویق بندگان است بر کمک گرفتن ازپروردگارشان. پس نوری را که این کتاب آنها را بهسوی آن راهنمایی مینماید تفسیر نموده و میفرماید: ﴿إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ﴾بهسوی راه (خداوند) پیروزمند ستوده. یعنی بهسوی راهی که انسان را به خدا و بهشت الهی میرساند و مشتمل بر علم و آگاهی از حق و عمل کردن به آن است.
ذکر کردن ﴿ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ﴾بعد از بیان راهی که انسان را به خدا میرساند به خاطر دو چیز است، یکی اشاره باشد به اینکه هرکس آن راه را در پیش گیرد. به واسطۀ قدرت الهی قوی و نیرومند میگردد، گرچه جز خداوند هیچ باوری نداشته باشد، و در همۀ کارهایش خوب و ستودنی است و سرانجام نیکو خواهد داشت.
دیگر اینکه راه خدا بزرگترین دلیل است و اینکه خداوند صفتهای کمال و جلال را دارد، و کسی که این راه را برای بندگانش نیرومند و ستوده میباشد و از خداوند و معبودی است که با انواع عبادتها که هر کدام منزلی از منازل صراط مستقیم هستند مورد پرستش قرار میگیرد. و هم چنانکه مالک آسمانها و زمین است، اوست که میآفریند و روزی میدهد و امور زمین و آسمان را تدبیر مینماید، به همان شیوه مالک بندگان است و آنان را به انجام احکام دینی فرمان میدهد، چون آنها ملک او هستند و شایستهی او نیست که بندگانش را بدون هدف رها نماید.
پس از آن که دلیل و برهان را بیان کرد، به سرنوشت کسانی پرداخت که از او فرمان نمیبرند، و فرمود: ﴿وَوَیۡلٞ لِّلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِیدٍ﴾و وای بر کافران از عذاب سختی که پیش رو دارند! که اندازۀ آن قابل سنجش و شدت آن قابل توصیف نیست.
سپس آنان را اینگونه توصیف نمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ﴾کسانی هستند که زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند، بنابر این به زندگانی دنیا دل بسته و به آن راضی شده و انس گرفته و از جهان و سرای آخرت غافل ماندهاند. ﴿وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ﴾و مردم را از راه خدا که برای بندگانش قرار داده و در کتابهایش و بر زبان پیامبرانش آن را بیان کرده است. بارز میدارند، پس ایشان به مخالفت و مبارزه با پروردگارشان برخواستهاند، ﴿وَیَبۡغُونَهَا﴾و میخواهند راه خدا را نادرست و کج بنمایانند و میکوشند آنرا زشت و ناپسند نشان دهند تا مردم را از آن گریزان و متنفر گردانند، اما خداوند جز اینکه نور خویش را کامل کند چیزی دیگر را نمیپذیرد هر چند برای کافران ناخشنود باشد.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ﴾کسانی که صفتشان بیان شد، ﴿فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ﴾در گمراهی دور و درازی هستند، چون خود گمراه شده و دیگران را نیز گمراه نموده و با خدا و پیامبرش مخالفت کردهاند. پس چه گمراهی بزرگتر و ژرفتر از این وجود دارد؟ ولی مومنان بر عکس اینها به خدا و آیات او ایمان میآورند و آخرت را بر زندگی دنیا ترجیح میدهند و مردم را به اندازۀ توان خود به راه خدا دعوت میکنند و آن را زیبا ارائه داده و مستحکم و مستقیم مینمایانند.
آیهی ۴:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡۖ فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٤﴾[إبراهیم: ۴]. «و هیچ پیامبری را نفرستادهایم مگر به زبان قوم خودش، تا (حقایق را به روشنی) برای آنان بیان کند، سپس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه میسازد و هرکس را که بخواهد هدایت میکند و او پیروزمند فرزانه است».
و این لطف خداوند نسبت به بندگانش است که هیچ پیامبری را نفرستاده است، ﴿إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡ﴾مگر اینکه به زبان قوم خودش سخن گفته است تا آنچه را که پیامبرش آورده است بیاموزند، زیرا اگر پیامبر به غیر از زبان آنان سخن میگفت میبایست زبانی را که پیامبر بدان سخن میگفت یاد بگیرند، و آنگاه سخنان او را میفهمیدند. پس وقتی پیامبر آنچه را که مردم بدان دستور داده شدهاند و یا از آن نهی شدهاند بیان کند، حجت و دلیل خدا بر آنان اقامه میشود.
﴿فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ﴾سپس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه میسازد، و هرکس را بخواهد هدایت میکند، همان کسانی که رحمت خویش را به آنان اختصاص دادهاست.
﴿وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾و او نیرومند و فرزانه است. از جمله نیرومندی و قدرت او ا ین است که تنها او هدایت مینماید و گمراه میسازد، و دلها را به هر سو که بخواهد میگرداند. و از جمله حکمت الهی این است که هدایت نمودن و گمراه ساختن را در جایگاه مناسب آن قرار میدهد. یعنی هرکس که شایستگی هدایت یافتن را داشته باشد هدایت میکند و هرکس که شایستگی هدایت را نداشته باشد گمراه میسازد.
از این آیۀ کریمه استنباط میشود که آموزش و یادگیری علوم عربی که سبب روشن شدن مفهوم سخن خدا و پیامبر میشود امری مطلوب و مورد پسند خداوند میباشد، زیرا آنچه خداوند بر پیامبرش نازل نموده است. جز به وسیله این علوم درک نمیشود، مگر در شرایطی که مردم به این علم نیاز نداشته باشند و این وقتی است که عربی را تمرین کرده و از دوران کودکی با فراگیری این زبان آشنا شوند، و تبدیل به ملکه آنها گشته و به آن خوی بگیرند، پس در این هنگام نیازی نیست که برای یادگیری آن وقت و زمانی را صرف کنند و آنها صلاحیت خواهند داشت تا کلام خدا و پیامبرش را مستقیماً بفهمند، آن طور که اصحاب شآن را فهم کردند.
آیههای ۶-۵:
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَکَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَذَکِّرۡهُم بِأَیَّىٰمِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ٥﴾[إبراهیم: ۵]. «و همانا موسی را با نشانههای خود فرستادیم (و به او گفتیم): که قوم خویش را از تاریکیها بهسوی نور بیرون آور و آنان را به نعمتها و مصیبتهای خدا در روزهای الهی پند ده. بیگمان در این برای هر شکیبایی سپاسگزاری عبرتها است».
﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ أَنجَىٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ٦﴾[إبراهیم: ۶]. «و آنگاه که موسی به قومش گفت: نعمت خدا را بر خویشتن به یاد آورید آن زمان که شما را از فرعونیان نجات داد که بدترین عذاب را به شما میرساندند، و پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده نگاه میداشتند، و در این امر آزمایش بزرگی از جانب پروردگارتان بود».
خداوند متعال خبر میدهد که موسی را با معجزه و نشانههای بزرگش فرستاد که بر راست بودن و صحت آنچه او آورده بود دلالت مینمود، و او را به انجام دادن چیزی مامور کرد که پیامبرش محمد صو سایر پیامبران را بدان فرمان داده بود : ﴿أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَکَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ﴾که قوم خویش را از تاریکیها بهسوی نور بیرون آور. یعنی از تاریکیهای جهالت و کفر و فروغ آن بهسوی نور علم و ایمان و توابع آن. ﴿وَذَکِّرۡهُم بِأَیَّىٰمِ ٱللَّهِ﴾و نعمت و احسانی که خداوند نسبت به آنان ارزانی داشته و روزهای سختی که بر کافران سپری شده است را به آنان یادآوری کن تا سپاسگزاری نعمتهایش باشند و از عذاب او بپرهیزند. ﴿إِنَّ فِی ذَٰلِکَ﴾بیگمان در این روزهای الهی که بر بندگان سپری شده است، ﴿لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ﴾برای هر شکیبای سپاسگزاری نشانههاست. یعنی کسانی که در سختیها و تنگندستی و ناخوشی شکیبایی میورزند و در دوران برخورداری از خوشی و نعمت شکرگزارند.
همانا از طریق روزهای (خوشی و نا خوشی که) خدا (بر آنان آورده بود) بر کمال قدرت و احسان فراگیر و کمال عدالت و حکمت خدا استدلال میشود، بنابر این موسی دستور پروردگارش را اطاعت نمود و نعمتهایی را که خداوند به آنان داده بود به آنان گوشزد کرده و گفت: ﴿ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ﴾با دل و زبانتان نعمتهای خدا را بر خویشتن یاد کنید. ﴿إِذۡ أَنجَىٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ﴾آنگاه که شما را از فرعونیان نجات داد که بدترین و سختترین عذاب را به شما میرساندند، و آن را اینگونه تفسیر نمود: ﴿وَیُذَبِّحُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡ﴾و پسرانتان را سر میبریدند و دخترانتان را زنده نگاه داشته و آنها را نمیکشتند. ﴿وَفِی ذَٰلِکُم﴾و در این (امر که عبارت است از) نجات دادن شما از عذاب، ﴿بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ﴾نعمت بزرگی است از جانب پروردگارتان یا به عبارت دیگر این عذابی که شما از جانب فرعون و گروهش بدان مبتلا شدید آزمایش بزرگی از جانب خداوند بود تا روشن سازد که آیا پند میپذیرید یا نه؟
آیهی ۷:
﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ٧﴾[إبراهیم: ۷]. «و آنگاه که پروردگارتان اعلام داشت که اگر سپاسگزاری کنید (نعمت و برکات) شما را افزون کنم و اگر کفر بورزید بیگمان عذاب من بسیار سخت است».
موسی با تحریک و تشویق نمودن آنان بر سپاسگزاری نعمتهای خداوند، به آنان فرمود: ﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ﴾و به یاد آورید آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد و وعده داد که، ﴿لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ﴾اگر سپاسگزاری کنید و شکر نعمتهایم را به جای آورید، نعمت خود را بر شما افزون میکنم و شما را از نعمتهای خویش بیشتر بهرهمند میسازم، ﴿وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ﴾و اگر کفر بورزید بیگمان عذاب من بسیار سخت است. و از جملۀ عذاب الهی این است که نعمتی را که به آنها بخشیده است از دست آنان بگیرد. و شکر نعمت یعنی اینکه آدمی قلباً به نعمتهای خدا اعتراف کند و خدا را به خاطر آن ستایش نماید و آنها را در راه خشنودی خداوند متعال صرف کند و کفر نعمت بر عکس این است.
آیهی ۸:
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ٨﴾[إبراهیم: ۸]. «و موسی گفت: اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی میکنند همگی کفر بورزید، (بدانید) که خداوند بینیاز و ستوده است».
﴿وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا﴾و (به یاد آورید آنگاه که) موسی گفت: اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین به سر میبرند همگی کفر بورزید، هرگز نمیتوانید کمترین زیانی را به خدا برسانید. ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾زیرا خداوند بینیاز و ستوده است. پس انجام طاعت و عبادت بر پادشاهی او نمیافزاید و نافرمانی و عصیان چیزی از سلطنت وی نمیکاهد. و او کاملاً بینیاز است و در ذات و اسما و صفات و کا رهایش ستوده است و تمام صفتهای خوب و کمال را داراست و تمام نامهای نیک و کارهای زیبا از آن اوست.
آیهی ۹:
﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا یَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُۚ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَرَدُّوٓاْ أَیۡدِیَهُمۡ فِیٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَقَالُوٓاْ إِنَّا کَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ٩﴾[إبراهیم: ۹]. «آیا خبر کسانیکه پیش از شما بودند (مانند) قوم نوح، عاد، ثمود، و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند (و) به جز خدا کسی از آنان خبر ندارد، به شما نرسیده است؟ پیامبرانشان با معجزات (فراوان) به نزد آنان آمدند آنگاه دستانشان را در دهانهایشان نهادند و گفتند: ما به آنچه شما بدان مأموریت یافتهاید باور نداریم و از آنچه ما را بدان فرا میخوانید سخت در شک هستیم».
خداوند متعال بندگانش را بیم میدهد، و به بیان عذابهایی میپردازد که بر امتهای تکذیب کننده وارد کرده است، آنگاه که پیامبرانشان به نزد آنها آمدند اما آنان را تکذیب کردند و خداوند در همین دنیا آنها را به عذابی که مردم آن را دیده و شنیدهاند گرفتار نمود، پس فرمود: ﴿أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ نَبَؤُاْ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ﴾آیا خبر کسانی که پیش از شما بودند مانند قوم نوح، عاد، ثمود که خداوند داستانشان را در کتباش بیان نموده و آن را شرح داده است به شما نرسیده است؟ ﴿وَٱلَّذِینَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لَا یَعۡلَمُهُمۡ إِلَّا ٱللَّهُ﴾و کسان دیگری که پس از ایشان آمدند و چون زیاد بودند سرگذشت آنان از میان رفته است و کسی جز خدا آنرا نمیداند. پس ایشان همه ﴿جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾پیامبرانشان با دلایلی روشن که بر راستی آنچه آورده بودند دلالت مینمود که به نزدشان آمدند و خداوند هیچ پیامبری را نرستاده مگر اینکه به او نشانهها و معجزاتی دادهاست که انسانها با مشاهدۀ چنان معجزاتی ایمان میآورند. پس هنگامی که پیامبرانش با معجزات و دلایل روشن به نزدشان آمدند فرمان نبردند بلکه با خود بزرگ بینی آن را رد نمودند. ﴿فَرَدُّوٓاْ أَیۡدِیَهُمۡ فِیٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ﴾و دستانشان را در دهانهایشان نهادند یعنی به آنچه که پیامبران آورده بودند ایمان نیاوردند و لب به سخنی نگشودند که بر ایمانشان دلالت نماید. همچنانکه خداوند فرموده است: ﴿یَجۡعَلُونَ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِم مِّنَ ٱلصَّوَٰعِقِ حَذَرَ ٱلۡمَوۡتِ﴾[البقرة: ۱۹]. «انگشتان خود را از نهیبت آذرخش و بیم مرگ در گوشهایشان فرو میبرند».
﴿وَقَالُوٓاْ﴾و به صراحت به پیامبران گفتند : ﴿إِنَّا کَفَرۡنَا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ وَإِنَّا لَفِی شَکّٖ مِّمَّا تَدۡعُونَنَآ إِلَیۡهِ مُرِیبٖ﴾بدون شک ما به آنچه بدان فرستاده شدهاید باور نداریم و از آنچه که ما را به آن فرا میخوانید سخت در شک هستیم. اما آنها در این سخن دروغ میگفتند و بر خود ستم کردند. .
آیهی ۱۰:
﴿قَالَتۡ رُسُلُهُمۡ أَفِی ٱللَّهِ شَکّٞ فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یَدۡعُوکُمۡ لِیَغۡفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرَکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ قَالُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ١٠﴾[إبراهیم: ۱۰]. «پیامبرانشان گفتند: آیا دربارۀ خداوند آفرینندۀ آسمانها و زمین شک و تردیدی وجود دارد؟! او شما را فرا میخواند تا گناهانتان را ببخشاید و تا مدتی معین شما را مهلت دهد. گفتند: شما جز انسانهایی همچون ما نیستید، میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند باز دارید، پس برای ما دلیلی آشکار بیاورید».
بنابراین پیامبرانشان به آنان گفتند: ﴿أَفِی ٱللَّهِ شَکّٞ﴾آیا در وجود خداوند شک و تردیدی هست؟! یعنی وجود خداوند آشکارترین و روشنترین موضوع است، پس هرکس در وجود خداند که آفرینندۀ آسمانها و زمین است شک کند، ﴿فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾خداوندی که هستی هر چیزی متکی به هستی اوست، چنین کسی به هیچ امر معروفی یقین ندارد و حتی امور محسوس را نیز انکار میکند. بنابر این پیامبران با آنان بر اساس سخن کسی سخن گفتهاند که در وجود خدا تردیدی نداشته و در آن شک نمیکند. ﴿لِیَغۡفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرَکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى﴾تا شما را به خاطر پذیرش دعوتش با برخوردار نمودنتان از پاداش دنیا و آخرت مورد عنایت قرار دهد. پس خداوند شما را فرا نمیخواند تا به خاطر عبادت شما سودی به وی برسد، بلکه سود و نفع آن به خود شما باز میگردد. ولی آنها پاسخ پیامبرانشان را همچون بیخردان دادند، ﴿قَالُوٓاْ﴾و گفتند: ﴿إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا﴾شما هم انسانهایی مانند ما هستید پس چگونه افتخار نبوت و پیامبری را دارید؟ ﴿تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا﴾میخواهید ما را از آنچه پدرانمان میپرستیدند باز دارید. پس چگونه نظرات و خط مشی آنانرا به خاطر نظر شما رها کنیم؟ و چگونه از شما فرمان ببریم در حالی که شما انسانهایی همچون ما هستید. ﴿فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ﴾پس برای ما دلیلی آشکار بیاورید. منظورشان دلیل و حجتی بود که آنها خودشان پیشنهاد میکردند، وگرنه قبلاً بیان شد که پیامبرانشان با معجزهها و دلایلی روشن نزد آنان آمدند.
آیهی ۱۱:
﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَمَا کَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِیَکُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١١﴾[إبراهیم: ۱۱]. «پیامبرانشان به آنان گفتند: ما جز بشری مثل شما نیستیم، ولی خدا بر هر یک از بندگانش که بخواهد منت مینهد، و ما را نسزد که جز به اذن خدا برای شما حجتی بیاوریم، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند».
﴿قَالَتۡ لَهُمۡ رُسُلُهُمۡ﴾پیامبرانشان در جواب پیشنهاد و اعتراض آنان گفتند : ﴿إِن نَّحۡنُ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ﴾درست است که مانند شما انسان هستیم، ﴿وَلَٰکِنَّ﴾اما انسان بودن ما نباید سبب شود حقی را که آوردهایم نپذیرید زیرا ﴿ٱللَّهَ یَمُنُّ عَلَىٰ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِ﴾خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت مینهد، خداوند با وحی و رسالت خویش بر ما منت نهاده است و این فضل واحسان اوست و هیچکس نمیتواند فضل الهی را محدود نماید و او را از این کار منع کند.
و به آنچه آوردهایم بنگرید، اگر حق بود آن را بپذیریم و اگر غیر از این بود که نپذیرند. و انسان بودن ما را دلیلی برای رد کردن آنچه آوردهایم قرار ندهید. و در خصوص اینکه میگویند: ﴿فَأۡتُونَا بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ﴾برای ما دلیلی آشکار بیاورید، باید بگوییم که این کار در دست ما نیست و ما اختیاری نداریم. ﴿وَمَا کَانَ لَنَآ أَن نَّأۡتِیَکُم بِسُلۡطَٰنٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾و برای ما ممکن نیست که دلیلی برایتان بیاوریم مگر به اجازۀ خدا پس اوست که اگر بخواهد آن را برایتان میآورد، و اگر نخواهد آن را نمیآورد، و او جز به مقتضای حکمت و رحمتش عمل نمیکند.
﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾و مؤمنان باید به خدا توکل کنند و بس، پس در جلب منافع و دفع آسیب و زیان باید به او تکیه نمایند، خداوند کافی است و قدرت و احسان فراگیر دارد، پس مومنان بر خدا توکل میکنند و گشایش امور خود را از وی میطلبند. و توکل مومنان به مقدار ایمانی است که از آن برخوردارند.
آیهی ۱۲:
﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا سُبُلَنَاۚ وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ١٢﴾[إبراهیم: ۱۲]. «و چرا بر خداوند توکل نکنیم، حال آنکه او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟! و قطعاً بر آزاری که به ما میرسانید شکیبایی مینماییم، و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل کنند».
پس توکل واجب، و از لوازم ایمان و از عبادتهای بزرگی است که خداوند آن را دوست دارد، چون سایر عبادتها به آن وابستهاند. ﴿وَمَا لَنَآ أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنَا﴾و چه چیزی ما را باز میدارد که بر خدا توکل کنیم، حال آنکه او ما بر راه حق و هدایت هستیم؟ و هرکس که بر راه حق و هدایت باشد این امر موجب توکل وی میشود، نیز اطلاع داشتن از اینکه «خداوند عهده دار یاری رساندن و رزق دادن به شخص هدایت یافته میباشد». موجب میگردد که آدمی توکل داشته باشد. بر خلاف کسی که بر حق هدایت نباشد، چس خداوند ضامن هدایت او نیست. چرا که حال او با حال کسی که متوکل است، تناقض دارد.
پیامبران در این سخن به معجزهی بزرگی اشاره مینمیاند و قوم خود را متوجه آن میسازند و آن این است که اغلب اقوام دارای قدرت و نیرو هستند، پس پیامبران آنها را به مبارزه میطلبند که ما بر خدا توکل نموده و خداوند توطئه و مکر شما را از ما دور مینماید. و یقین داریم که از ما حمایت میکند و خداوند پیامبران را از شر اقوامشان نجات داد هر چند که اقوامشان نهایت کوشش خود را کردند تا پیامبران را از بین ببرند و نور حق را خاموش کنند. همانند سخن نوح که به قومش گفت: [یونس: ۷۱]. ﴿یَٰقَوۡمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکُم مَّقَامِی وَتَذۡکِیرِی بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡتُ فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَکُمۡ وَشُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُنۡ أَمۡرُکُمۡ عَلَیۡکُمۡ غُمَّةٗ ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ﴾[یونس: ۷۱]. «ای قوم من اگر ماندن من و اندرز دادن من به آیات خداف بر شما گران آمده است، (پس بدانید که) بر خداوند توکل نمودهام. بنابر این در کارتان با شریکانتان همدست شوید و در کارتان تردید نداشته باشید، سپس هر اندازه برایتان امکان دارد در رساندن عقوبت و بدی به من دریغ نکنید و یک ساعت از روز نیز به من مهلت ندهید».
و سخن هود ÷ که گفت: ﴿. . . إِنِّیٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَکِیدُونِی جَمِیعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥﴾[هود: ۵۴-۵۵]. «من خدا را گواه میگیرم و شما (هم) گواه باشید که من از آنچه انباز خدا میکنید بیزارم. پس همگی علیه من مکر ورزید ومرا مهلت ندهید».
﴿وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَیۡتُمُونَا﴾همچنان که دعوت و پند و موعظۀ شما ادامه خواهیم داد، و به اذیتی که از جانب شما به ما میرسد عادت خواهیم کرد و با آن خواهیم ساخت، تا خداوند ما را مورد عنایت خویش قرار دهد و شاید شما را نیز هدایت نماید و موعظۀ مستمر باعث هدایت شما شود. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُتَوَکِّلُونَ﴾و توکل کنندگان باید فقط بر خدا توکل نمیاند، زیرا توکل بر خداوند کلید هر خیر و نیکی است. و بدان که توکل پیامبران †در بالاترین حد و مرتبه قرار دارد، و آن توکل بر خدا در اقامۀ دین و یاری کردن آن و هدایت بندگان خدا دور کردن گمراهی از آنان است، و این کاملترین نمونهی توکل میباشد.
آیهی ۱۷-۱۳:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّکُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۖ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِکَنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ١٣﴾[إبراهیم: ۱۳]. «و کافران به پیامبرانشان گفتند: البته شما را از سرزمین خودمان بیرون میکنیم مگر اینکه به آیین ما باز آیید. پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمکاران را نابود میکنیم».
﴿وَلَنُسۡکِنَنَّکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ١٤﴾[إبراهیم: ۱۴]. «و پس از آنان شما را در این سرزمین ساکن خواهیم کرد. این از آن کسانی است که از جاه و جلال من بترسند و از تهدید من بهراسند».
﴿وَٱسۡتَفۡتَحُواْ وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ١٥﴾[إبراهیم: ۱۵]. «و کافران طلب پیروزی کردند و هر گردنکش باطل گرایی ناکام گشت».
﴿مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ وَیُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِیدٖ١٦﴾[إبراهیم: ۱۶]. «پشت سر او جهنم است و از خونابۀ دوزخیان به او نوشانده میشود».
﴿یَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُۥ وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖۖ وَمِن وَرَآئِهِۦ عَذَابٌ غَلِیظٞ١٧﴾[إبراهیم: ۱۷]. «آن را جرعه جرعه مینوشد و به هیچ وجه گوارایش نمییابد و مرگ از هرسو به سراغش میآید، حال آنکه نمیمیرد، و عذاب سختی فراروی اوست».
پس از آنکه خداوند متعال دعوت پیامبران و استمرار و خسته نشدن آنها را در امر دعوت متذکر شد، آخرین حالتی را که آنها در این مسیر با آن مواجه شدند بیان کرد و فرمود: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ﴾و کافران پیامبرانشان را تهدید کردند و گفتند:﴿لَنُخۡرِجَنَّکُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا﴾البته شما را از سرزمین خودمان بیرون میکنیم مگر اینکه به آیین ما باز آیید، و این نهایت انکار و عناد است، به گونهای که دیگر امیدی به هدایت آنان نیست، چون آنها تنها به اعراض و روی گردانی از هدایت اکتفا نکردند، بلکه پیامبران را تهدید نمودند که آنها را از سرزمینشان بیرون خواهند کرد. و کافران سرزمین را از آن خود میدانستند و گمان بردند که پیامبران در آن حقی ندارند، و این بزرگترین ستم است، زیرا خداوند بندگانش را در زمین مستقر نموده و آنها را دستور داده است تا او را پرستش نمایند، و زمین و آنچه را که در آن وجود دارد برای بندگانش مسخر نموده است تا با است،اده از امکانات موجود در آن به عبادت خدا بپردازند و از آن برای عبادت الهی کمک بگیرند.
پس هرکس از امکانات موجود در زمین برای عبادت خدا مکمک بگیرد برای او حلال است و مورد پیگیری قرار نخواهد گرفت و هرکس از امکانات زمین در راستای کفر و ارتکاب گناهان کمک بگیرد، امکانات زمین تنها از آن او نیست و است،اده از آن برای وی جایز نمیباشد. پس دانسته شد که دشمنان پیامبر در حقیقت بهرهای از زمین ندارند تا او را تهدید کنند که وی را از آن بیرون کنندو اگر به عرف مردم باز گردیم میبینیم که پیامبران †ساکنان سرزمین اقوامشان بوده و جزئی از آن مردمان به حساب آمدهاند، پس برای چه آنها را از حق صریح و روشن باز میدارند؟ آیا این جز ناجوانمردی و بیدینی کامل چیز دیگری میتواند باشد؟
بنابراین وقتی که علیه پیامبران چنین توطئهای کردند چیزی جز این باقی نماند که خداوند فرمانش را اجرا نماید و دوستانش را یاری کند، ﴿فَأَوۡحَىٰٓ إِلَیۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِکَنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾پس پروردگارشان به آنان وحی کرد که حتماً ستمگران را با انواع عذابها نابود میکنیم. ﴿وَلَنُسۡکِنَنَّکُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِکَ﴾و همانا شما را پس از آنان در این سرزمین ساکن خواهیم کرد. این سرانجام نیکو که خداوند بر پیامبران و پیروانشان قرار داد، ﴿لِمَنۡ خَافَ مَقَامِی﴾پاداش کس است که از جاه و جلال من بترسند و همواره خداوند را طوری عبادت کند که انگار او را میبیند، و او را مراقب رفتار و کردار خویش میداند، ﴿وَخَافَ وَعِیدِ﴾و از آنچه که گناهکاران بدان تهدید کردهام، بهراسد، و این هراسیدن باعث شود تا از آنچه که خدا میپسندد دست نگاه دارد و به انجام کارهایی که خداوند دوست دارد مبادرت ورزد.
﴿وَٱسۡتَفۡتَحُواْ﴾و کافران طلب پیروزی کردند، یعنی آنها بودند که در مورد فیصلۀ خداوند در میان دوستان و دشمنانش شتاب ورزیدند، پس آنچه را که خواستند به نزد آنها آمد. وگرنه، خداوند دانا و بردبار است و هرکس را که از او نافرمانی نماید زود عذاب نمیدهد. ﴿وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ﴾و هر گردنکش باطل گرایی ناکام گشت. یعنی هرکس که در مقابل خدا و حق و بندگان خدا گردنکشی کند و در زمین تکبر ورزد و با پیامبران در ستیز و مخالفت وارد شود، در دنیا و آخرت زیانمند خواهد شد.
﴿مِّن وَرَآئِهِۦ جَهَنَّمُ﴾و فراروی این گردنکش باطل گرای جهنم قرار دارد و حتماً وارد ان شده و عذاب سختتر را میچشد. ﴿وَیُسۡقَىٰ مِن مَّآءٖ صَدِیدٖ﴾و از خونابۀ که آبی زرد رنگ و بدبو و بسیار داغ است به او نوشانده میشود.
﴿یَتَجَرَّعُهُۥ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ﴾از فرط تشنگی آن را جرعه جرعه مینوشد و نمیتواند آن را فرو ببرد، زیرا وقتی آن آب به چهرهاش نزدیک میشود آن را کباب میکند و میسوزاند، و چون به شکمش برسد رودهها یش را تکه تکه مینماید، ﴿وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖ﴾و انواع عذاب سخت به سراغ او میآید و از بس که سخت و سهمگین میباشند او را تا سر حد مرگ میبرند.
اما خداوند چنین تقدیر نموده که آنها نمیمیرند همانطور که فرموده است: ﴿لَا یُقۡضَىٰ عَلَیۡهِمۡ فَیَمُوتُواْ وَلَا یُخَفَّفُ عَنۡهُم مِّنۡ عَذَابِهَاۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی کُلَّ کَفُورٖ٣٦ وَهُمۡ یَصۡطَرِخُونَ فِیهَا﴾[فاطر: ۳۶-۳۷]. «مرگ به سراغشان نمیآید، و عذاب آنان تخفیق نمییابد، و هر کافری را چنین عذاب میدهیم و آنان در جهنم فریاد سر میدهند». ﴿وَمِن وَرَآئِهِ﴾و فرا روی این گردنکش باطل گرای، ﴿عَذَابٌ غَلِیظٞ﴾عذاب سختی است. یعنی عذابی قوی و سخت که حالت و شدت آن را کسی جز خداوند نمیداند.
آیهی ۱۸:
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡۖ أَعۡمَٰلُهُمۡ کَرَمَادٍ ٱشۡتَدَّتۡ بِهِ ٱلرِّیحُ فِی یَوۡمٍ عَاصِفٖۖ لَّا یَقۡدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَىٰ شَیۡءٖۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِیدُ١٨﴾[إبراهیم: ۱۸]. «مثال آنانکه به پروردگارشان کفر ورزیدند کردارشان همچون خاکستری است که تند بادی در یک روز طوفانی بر آن وزیده باشد، به چیزی از آنچه در دنیا انجام دادهاند دست نمییابند. این گمراهی دور (ودرازی) است».
خداوند متعال از اعمالی که کفار برای خدا انجام داده ند خبر میدهد، و اینکه آن اعمال در بطلان و از بین رفتن همانند خاکستری است که ریزترین و سبکترین یچز است، هرگاه در روز طوفانی باد تندی بر آن بوزد آن را با خود میبرد و نا بود میشود. پس بدینگونه اعمال کافران را از بین میبرد. ﴿لَّا یَقۡدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَىٰ شَیۡءٖ﴾به چیزی از آنچه در دنیا انجام دادهاند دست نمییابند، و حتی اعمالی که در دنیا انجام دادهاند به اندازهی ذرهای دستگیر آنها نمیشود، چون بر اساس کفر و تکذیب انجام گرفته است. ﴿ذَٰلِکَ هُوَ ٱلضَّلَٰلُ ٱلۡبَعِیدُ﴾این است گمراهی دور و دراز، زیرا کوشش آنها باطل گشت و کارشان از بین رفت و نابود شد. با منظور کارهایی است که کافران علیه اهل حق انجام میدادند و کوشش میکردند حق را در نطفه خفه کنند، اما مکرشان به خود آنان برگشت و آنها هرگز نتوانستند به خدا و پیامبران و لشکر حق زیانی برسانند.
آیهی ۲۱-۱۹:
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ١٩﴾[إبراهیم: ۱۹]. «آیا نمیبینی که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، اگر بخواهد شما را از میان میبرد و آفرینش جدیدی را پدید میآورد؟!».
﴿وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ٢٠﴾[إبراهیم: ۲۰]. «و این کار برای خداوند مشکل نیست».
﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعٗا فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖۚ قَالُواْ لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَیۡنَٰکُمۡۖ سَوَآءٌ عَلَیۡنَآ أَجَزِعۡنَآ أَمۡ صَبَرۡنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٖ٢١﴾[إبراهیم: ۲۱]. «و همه در برابر خداوند حاضر میشوند، پس ضعیفان به کسانی که خود را بزرگ میپنداشتند میگویند: ما پیروان شما بودیم، پس آیا میتوانید چیزی از عذاب خداوند را از ما دفع کنید؟ میگویند: اگر خداوند ما ر اهدایت میکرد ما هم شما را هدایت مینمودیم، برای ما یکسان است چه بیتابی کنیم یا شکیبایی ورزیم هیچ پناهگاهی نداریم».
خداوند متعال بندگان را آگاه میسازد که ﴿أَنَّ ٱللَّهَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّ﴾آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا مردم او را عبادت نمایند و بشناسند و آنان را امر و نهی کند، و با استناد به آفرینش آسمان و زمین و آنچه در میان این دو وجود دارد بر صفات کمال خود استدلال نماید. نیز تا مردمان بدانند آن کسی که آسمانها و زمین را با این گستردگی و بزرگی آفریده است میتواند آنها را از نو بیافریند تا آنان را به خاطر نیکیها و بدیهایشان جزا و سزا بدهد، و از انجام چنین کاری ناتوان نیست. بنابر این فرمود: ﴿إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ﴾احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد: اگر خداوند بخواهد شما را از میان میبرد و قومی دیگر را پدید میآورد که بیشتر از خداوند فرمان میبرد و احتمال دارد منظور این باشد که اگر خداوند بخواهد نابودتان میکند سپس در روز رستاخیز شما را با آفرینش تازهای باز میگرداند، و آنچه از حالات قیامت که پس از این میآید این احتمال را تقویت مینماید.
﴿وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ﴾و این کار برای خداوند غیر ممکن نیست. بلکه چنین کاری برای او خیلی آسان است. ﴿مَّا خَلۡقُکُمۡ وَلَا بَعۡثُکُمۡ إِلَّا کَنَفۡسٖ وَٰحِدَةٍ﴾[لقمان: ۲۸]. «آفرینش و زنده کردن پس از مرگتان مانند آفرینش یک نفر است».﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِ﴾[الروم: ۲۷]. «و او ذاتی است که آفرینش را آغاز مینماید، سپس آن تکرار میکند و آفریدن دوباره برای او آسانتر است».
﴿وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعٗا﴾و همهی خلایق در برابر خداوند حاضر میگردند آنگاه که در صور دمیده میشود، پس مردم از قبرهایشان بیرون میآیند و در محضر پروردگار حاضر میگردند و در زمینی برابر و هموار و صاف میایستند که هیچ فراز و نشیبی در آن نیست، و پیش خدا حاضر میشوند و هیچکس نمیتواند از خدا پنهان شود، و چون حاضر شند به جر و بحث میپردازند و هریک از خود دفاع مینماید و میخواهد از سرنوشتی که برای او رقم خورده دفاع کند، ولی چگونه میتواند از آن سرنوشت محتوم رهایی یابد؟.
﴿فَقَالَ ٱلضُّعَفَٰٓؤُاْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ﴾و پیروان مقدلین به سانی که خود را بزرگ میپنداشتند و مردم از آنها پیروی میکردند و رهبران گمراهی و انحراف بودند، میگویند: ﴿إِنَّا کُنَّا لَکُمۡ تَبَعٗا﴾ما در دنیا پیروان شما بودیم، ما را به گمراهی دستور داده و آن را برای ما زیبا جلوه داده و ما را فریب دادید. ﴿فَهَلۡ أَنتُم مُّغۡنُونَ عَنَّا مِنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ﴾پس آیا میتوانید چیزی از عذاب خداوند را از ما دور کنید، گرچه به اندازۀ ذرهای باشد؟ ﴿قَالُواْ﴾کسانی که از آنها پیروی میشد و رئیس و پیشوا بودند، میگویند: ﴿أَغۡوَیۡنَٰهُمۡ کَمَا غَوَیۡنَا﴾[القصص: ۶۳]. «آنها را گول زدیم همانطور که خود فریب خوردیم» و ﴿لَوۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ لَهَدَیۡنَٰکُمۡ﴾اگر خداوند ما را هدایت میکرد ما هم شما را هدایت مینمودیم، پس هیچکس برای دیگری نمیتواند کاری بکند. ﴿سَوَآءٌ عَلَیۡنَآ أَجَزِعۡنَآ﴾برای ما یکسان است در مقابل عذاب چه بیتابی کنیم، ﴿أَمۡ صَبَرۡنَا﴾یا شکیبایی ورزیم. ﴿مَا لَنَا مِن مَّحِیصٖ﴾هیچ پناهگاهی نداریم که به آن پناه ببریم و از عذاب خدا بهسوی آن بگریزیم.
آیهی ۲۲:
﴿وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِیۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُۗ إِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٢٢﴾[إبراهیم: ۲۲]. «و هنگامیکه کار به پایان رسید (و کار از کار گذشت) شیطان میگوید: خداوند به شما وعدۀ راستین داد و من به شما وعده دادم و با شما خلاف وعده کردم. و من هیچ سلطهای بر شما نداشتم جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوتم را پذیرفتید. پس مرا سرزنش مکنید و خودتان را سرزنش نمایید، نه به من فریاد شما میرسم و نه شما به فریاد من میرسید، بیگمان به اینکه پیش از این شما مرا شریک خدا میدانستید کافرم. بیگمان ستمکاران عذاب دردناکی دارند».
﴿وَقَالَ ٱلشَّیۡطَٰنُ﴾و شیطان که به سبب هر شر و بدی است که در دنیا اتفاق اتاده یا میافتد، اهل جنم را خطاب میکند و از آن بیزاری میجوید، ﴿لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ﴾هنگامی که کار به پایان رسید و اهل بهشت وارد بهشت میشوند و اهل جهنم وارد جهنم میروند، میگویند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ﴾خداوند از طریق پیامبرانش به شما وعدۀ راستین داد اما شما از او پیروی نکردیدف و اگر از او اطاعت میکردید به کامیابی بزرگی دست مییافتید، ﴿وَوَعَدتُّکُمۡ﴾و من به شما وعدۀ خیر و نیکی دادم، ﴿فَأَخۡلَفۡتُکُمۡ﴾ولی با شما خلاف وعده نمودم. یعنی آرزوهای پوچ و باطلی که در دل شما ایجاد کردم به دست نیامد و هرگز تحقق نیافت.
﴿وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ﴾و من هیچ دلیلی نداشتم که سخنم را تایید نمایم، ﴿إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِی﴾جز اینکه شما را دعوت نمودم و شما هم دعوت مرا پذیرفتید. یعنی شما را بهسوی خودم فراخواندم و آن را برایتان زیبا جلوه دادم و شما از روی هوای نفس و پیروی از شهوتهایتان فراخوان مرا پذیرفتند. ﴿فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُم﴾پس مرا سرزنش مکنید بلکه خویشتن را سرزنش نمایید، زیرا سبب گمراهیتان و موجب عقاب و عذاب خودتان بودید. ﴿مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ﴾در این عذابی که شما در آن هستید من نمیتوانم به فریادتان برسم، ﴿وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ﴾در این عذابی که شما در آن هستید من نمیتوانم به فریادتان برسم.
﴿إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُ﴾از این مرا شریک خدا قرار میدادید تبری میجویم، چرا که من شریک خدا نیستم و اطاعت من واجب نیست.
﴿إِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ﴾بیگمان آنان که با پیروی از شیطان بر خویشتن ستم کردهاند عذاب دردناکی دارند، ودر آن جاودانه میمانند.
و این لطف خداوند نسبت به بندگانش است که آنها را از اطاعت شیطان برحذر داشته و آنها را از درهایی که شیطان از آن وارد انسان میشود آگاه ساخته است و اهدافی را که شیطان در فراخوانی انسان بهسوی خود دنبال میکند بیان نموده و خبر داده است که شیطان میخواهد انسان را وارد جهنم کند. و برای ما بیان نمود وقتی که شیطان و لشکریانش وارد جهنم میشوند شیطان اینگونه از آنها اظهار تنفر میکند و به شرک آنان کفر میورزد. ﴿وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثۡلُ خَبِیرٖ﴾[فاطر: ۱۴]. «و هیچکس تو را مانند خداوند آگاه خبر نمیدهد».
و بدان که خداوند در این آیه بیان داشته است که شیطان سلطهای بر انسان ندارد. و در آیهای دیگر فرموده است: ﴿إِنَّمَا سُلۡطَٰنُهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَوَلَّوۡنَهُۥ وَٱلَّذِینَ هُم بِهِۦ مُشۡرِکُونَ١٠٠﴾[النحل: ۱۰۰]. «همانا سلطۀ شیطان بر کسانی است که او را دوست میدارند، و بر کسانی است که او را دوست میدارند، و بر کسانی است که برای خدا شریک میگیرند». سلطهای که خداود آن را نفی میکند سلطۀ حجت و دلیل است، پس شیطان برای توجیه آنچه که مردم را بهسوی آن دعوت میکند اصلاٌ دلیلی ندارد، بلکه شبهات و گناهان را برای انسان میآراید، به گونهای که بر ارتکاب گناه جرات مینمایند. اما جایی که میفرماید: شیطان بر دوستان خود و مشرکین سلطه دارد، شیطان بر دوستان خود و مشرکین سلطه دارد، منظور این است که دوستانش را فریب میدهد تا مرتکب گناه شوند و آنها را بهسوی گناهان میکشاند و آنها از راه دوستی با شیطان و پیوستن به حزب و گروهش، وی را بر خود مسلط مینمایند، بنابر این شیطان بر مومنان و کسانی که بر پروردگارشان توکل مینمایند تسلطی ندارد.
آیهی ۲۳:
﴿وَأُدۡخِلَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡۖ تَحِیَّتُهُمۡ فِیهَا سَلَٰمٌ٢٣﴾[إبراهیم: ۲۳]. «و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند به باغهایی در آورده میشوند که در زیر درختان آن جویبارها روان است، در آنجا به حکم پروردگارشان جاودانهاند، درودشان در آنجا سلام گفتن است».
هنگامی که سزا و عذاب ستمگران را بیان کرد، پاداش فرمانبرداران را نیز بیان نمود و فرمود: ﴿وَأُدۡخِلَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾و کسانیکه ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، یعنی در گفتار و عمل و عقیده دین اسلام راپیاده نمودند، ﴿جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ﴾به باغهایی در آورده میشوند که در زیر درختان آن جویبارها روان است، و در آن لذتها و شادیها یی است که هیچ چشمی مانند آن را ندیده و هیچگوشی مانند آنرا نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ﴾در آنجا به حکم پروردگارشان برای همیشه میمانند. یعنی آنها با اراده و نیروی خود به آنجا نرفتهاند بلکه به حول و قوه الهی به آن جا درآمدهاند. ﴿تَحِیَّتُهُمۡ فِیهَا سَلَٰمٌ﴾درودشان در آنجا سلام است. یعنی به همدیگر سلام گفته و درود و سخن خوب رد و بدل میکنند.
آیهی ۲۶-۲۴:
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ٢٤﴾[إبراهیم: ۲۴]. «آیا نمیدانی که خداوند چگونه مثال میزند: سخن خوب و زیبا به درخت پاک و زیبایی میماند که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است».
﴿تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ٢٥﴾[إبراهیم: ۲۵]. «حکم پروردگارش در هر زمانی میوۀ خود را میدهد، و خداوند این مثالها را برای مردم میزند تا پند پذیرند».
﴿وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٖ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ٢٦﴾[إبراهیم: ۲۶]. «و سخن پلید به درخت پلیدی میماند که از روی زمین کنده شده و آن را هیچ قراری نباشد».
خداوند متعال میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ﴾آیا ندانسته و ندیدهای که خداوند چگونه مثال میزند: سخن خوب را که عبارت است از «لا اله الا الله» و فروعات آن است، ﴿کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ﴾همچون درخت خوب خرما است، ﴿أَصۡلُهَا ثَابِتٞ﴾ریشهاش در زمین استوار است، ﴿وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ﴾و شاخهاش در آسمان و فضا پخش شده است. و این درخت همواره فواید زیادی برای مردم دارد. ﴿تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَا﴾در هر زمانی میوۀ خود را به حکم پروردگارش میدهد. پس درخت ایمان نیز این چنین ریشهاش در قلب مومن استوار است، آنرا میشناسد و به آن باور دارد. و شاخهی د رخت ایمان که سخن خوب و عمل صالح و اخلاق پسندیده و آداب نیکو است همواره در آسمان است، و کارها و گفتارهایی که درخت ایمان ببار میآورد و مومن و دیگران از آن بهرهمند میشوند و بهسوی خدا بالا میرود. ﴿وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ﴾و خداوند برای مردم مثالها میزند تا پند پذیرند و اوامر و نواهی او را به یاد میآورند، زیرا زدن مثال این فایده را دارد که مفاهیم معقول را به مثالهای محسوس نزدیک مینماید و معنایی را که خداوند اراده نموده است به بهترین وجه روشن و واضح میگرداند. و این از جمله رحمت الهی و حسن تعلیم اوست. پس کاملترین و فراگیرترین ستایش از آن خدا است. این است حالت کلمۀ توحید و ثبات آن در قلب مؤمن.
سپس خداوند ضد کلمۀ طیبه را که کلمۀ کفر و فرع آن است بیان نمود و فرمود: ﴿وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٖ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ﴾و سخن پلید به درخت ناپاکی میماند که طعم و مزهی بد دارد و آن درخت هندوانۀ ابوجهل و امثال آن است. ﴿ٱجۡتُثَّتۡ مِن فَوۡقِ ٱلۡأَرۡضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٖ﴾این درخت ناپاک ضمن اینکه میوهاش طعم و مزهای بد دارد از روی زمین بر کنده شده و آن را نیز قراری نباشد. یعنی ریشهای ندارد که آن را نگاه دارد، و میوۀ خوبی ندارد که ببار آورد، بلکه فقط میوهای بد میدهد. کفر و گناهان نیز متین و استوار نبوده و فایدهای برای قلب ندارند و فقط سخن و عمل به بار میآورند، و صاحبش را معذب میسازند. و کسی که درخت کفر و عصیان در قلبش ریشه روانیده است عمل شایستهاش بهسوی خدا بالا نمیرود، و به خود او نیز فایدهای نمیرساند و کسی از او بهرهمند نمیشود.
آیهی ۲۷:
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ٢٧﴾[إبراهیم: ۲۷]. «خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و آخرت به سبب سخن استوار، پایدار نموده و ستمگران را گمراه و سرگشته ساخته، و هرچه بخواهد انجام میدهد».
خداوند متعال خبر میدهد که او بندگان مومنش را که ایمان کامل قلبی دارند پایدار میدارد. ایمان قلبی مستلزم اعمال جوارح است و اعمال جوارح نتیجۀ ایمان قلبی میباشد، پس خداوند مومنان را در زندگانی دنیا به هنگام رویارویی با شبهات هدایت نموده و بهسوی یقین رهنمون ساخته و پایدار میدارد، و هنگام پیش رهنمون ساخته و پایدار میدارد، و هنگام پیش آمدن شهوات آنان را ارائهای قطعی و راستین برخوردار میسازد تا آنچه را که خدا دوست دارد بر آنچه که هوای نفس است مقدم دارند و آنها را به هنگام مرگ بر دین اسلام و خاتمۀ نیک پایدار میدارد و آنها را در قبر و به هنگام سوال دو رشته ثابت قدم میدارد تا درست پاسخ بگویند. آنگاه که در قبر به مرده گفته میشود: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ و پیامبرت کیست؟ خداوند آنها را بهسوی پاسخ درست هدایت مینماید تا بگوید: «الله» پرورگارمان است، و اسلام دین ماست، و محمد پیامبرمان میباشد. ﴿وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾و خداوند ستمگران را در دنیا و آخرت از راه راست منحرف میسازد و خداوند بر آنها ستم نکرده است بلکه خودشان بر خویشتن ستم کردهاند.
این آیه بر فتنه و عذاب و نعمت قبر دلالت مینماید. همانطور که احادیث زیادی در مورد قبر و چگونگی آن و نعمت و عذاب آن به تواتر از پیامبر صنقل شدهاند.
آیهی ۳۰-۲۸:
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ کُفۡرٗا وَأَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ٢٨﴾[إبراهیم: ۲۸]. «آیا ندیدهای کسانی که نعمت خداوند را به ناسپاسی تبدیل کردهاند (چگونه خویشتن) و قومشان را به سرای نابودی در آوردهاند؟!».
﴿جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَاۖ وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ٢٩﴾[إبراهیم: ۲۹]. «(آن سرای نابودی) جهنم است که وارد آن میشوند و بد جایگاهی است».
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِۦۗ قُلۡ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِیرَکُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ٣٠﴾[إبراهیم: ۳۰]. «و برای خداوند همتایانی قرار دادند تا (مردم را) از راه او گمراه کنند، بگو: بهره و لذت ببرید، بیگمان بازگشتتان بهسوی آتش جهنم است».
خداوند متعال در حالی که اوضاع و احوال و سرانجام کافران قریش را که پیامبرش را تکذیب کردهاند بیان میکند، میفرماید: ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ کُفۡرٗا﴾آیا ننگریستی به کسانی که نعمت خداوند را به ناسپاسی تبدیل کردند؟ (نعمت خدا فرستادن محمد بهسوی آنها بود، واو آنان را بهسوی خوبیهای دنیا و آخرت و رهایی یافتن از شر و بدیهای دنیا و آخرت دعوت میکرد، اما آنها این نعمت را با نپذیرفتن و کفر ورزیدن به آن و جلوگیری کردن از آن پاسخ دادند، ﴿وَ﴾و دیگران را نیز از پذیرفتن آن بازداشتند، تا اینکه ﴿أَحَلُّواْ قَوۡمَهُمۡ دَارَ ٱلۡبَوَارِ﴾قومشان را به سرای نابودی داخل کردند که سرای جهنم است، زیرا کافران قریش باعث گمراه شدن قومشان شدند. بنابراین، عامل نابودی قومشان شدند در حالی که گمان میرفت کافران به آنان سود برسانند از جمله کفار قریش که بیرون رفتن برای جنگ بدر را برای قوم خود زیبا جلوه دادند تا با خدا و پیامبرش بجگند، ولی سرانجام هلاک شدند و بسیاری از بزرگان و روسایشان در این قطعه کشته شدند.
﴿جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَا﴾آن سرای نابودی، جهنم است که وارد آن میشوند و در آن میسوزند. یعنی سوزش و گرمای جهنم آنان را از هر طرف احاطه مینماید، ﴿وَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ﴾و چه بد جایگاهی است.
﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا﴾برای خداوند شریکانی قرار دادند، ﴿لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِ﴾تا به وسیلۀ همتایانی که برای خدا قرار دادند، و مردم را بهسوی پرستش آنها فرا خواندند، بندگان را از راه خدا گمراه کنند، ﴿قُلۡ﴾با تهدید به آنها بگو: ﴿تَمَتَّعُواْ﴾مدت کمی از کفر و گمراهیتان بهرهمند شوید، ﴿فَإِنَّ مَصِیرَکُمۡ إِلَى ٱلنَّارِ﴾و این به شما فایدهای نخواهد رساند، زیرا بازگشت و سرانجام جایگاهتان جهنم است و بد سرنوشتی است!.
آیهی ۳۱:
﴿قُل لِّعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا بَیۡعٞ فِیهِ وَلَا خِلَٰلٌ٣١﴾[إبراهیم: ۳۱]. «به بندگان مؤمنم بگو: باید نماز را برپا دارند و از آنچه بدیشان دادهایم مقداری را در پنهان و آشکار ببخشند پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن معامله و دوستی نیست».
﴿قُل لِّعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ﴾بندگانم را به آنچه که به صلاحشان است فرمان بده تا فرصت را غنمیت بشمارند، قبل از آنکه انجام این کارها برایشان ممکن نباشد. پس به آنان بگو: ﴿یُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾اعمال ظاری و باطنی نماز را بر پا دارند. ﴿وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ﴾و از نعمتهایی که به آنان بخشیدهایم مقداری را چه کم باشد یا زیاد در پنهان و آشکار انفاق نمایند. و این شامل نفقۀ واجب مانند زکات، و مخارج کسی که نفقهاش بر انسان واجب است، و نیز نفقۀ مستحب مانند صدقات و غیره میباشد. ﴿مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا بَیۡعٞ فِیهِ وَلَا خِلَٰلٌ﴾پیش از آنکه روزی بیاید که در آن هیچ چیزی فایده نمیدهد، و راهی برای جبران آنچه که از دست رفته است وجود ندارد، و نمیتوان آنچه را که از دست رفته با خرید و فروش یا بخشش و دوستی به دست آورد، بلکه در آن روز هرکس به فکر خویش است، پس انسان قبل از حضور در روز دادرسی بزرگ باید اعمال خود را عرضه دارد و خویشتن را محاسبه کند.
آیهی ۳۴-۳۲:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ رِزۡقٗا لَّکُمۡۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ لِتَجۡرِیَ فِی ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِۦۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ٣٢﴾[إبراهیم: ۳۲]. «خداوند ذاتی است که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان آبی فرو فرستاد، و با آن میوههای را پایدار کرد، و روزی شما گرداند، و کشتی را برایتان رام ساخت تا به حکم او در دریا روان شود، و رودخانهها را برای شما مسخر نمود».
﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَیۡنِۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ٣٣﴾[إبراهیم: ۳۳]. «و خورشید و ماه را که پیوسته روانند برای شما رام گردانید و شب و روز را برایتان مسخر نمود».
﴿وَءَاتَىٰکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ کَفَّارٞ٣٤﴾[إبراهیم: ۳۴]. «و هر چه را از او خواستید به شما داد، و اگر نعمت خدا را برشمارید نمیتوانید آنرا به شمار درآورید، همانا انسان (موجود) ستمگرِ ناسپاسی است».
خداوند متعال خبر میدهد تنها اوست که ﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ﴾آسمانها و زمین را گستردگی و بزرگیشان را آفریده است. ﴿وَأَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ﴾و از آسمان آبی فرو فرستاد، و آن بارانی است که خداوند از ابرها قرو میفرستد. ﴿فَأَخۡرَجَ بِهِۦ مِنَ ٱلثَّمَرَٰتِ﴾و با آن میوههای مختلفی را پدیدار نموده است، ﴿رِزۡقٗا لَّکُمۡ﴾و آن را روزی شما و چهارپایانتان گردانیده است. ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡفُلۡکَ﴾و کشتی را برایتان رام ساخته است. ﴿لِتَجۡرِیَ فِی ٱلۡبَحۡرِ بِأَمۡرِهِ﴾تا به حکم او در دریا روان باشند، پس اوست که ساختن کشتیها را برایتان ممکن نموده و توانایی ساختن و نگهداری آن رادر میان امواج دریا به شما داده است تا به شما و کالاهایتان را به مقصدتان برسانند. ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلۡأَنۡهَٰرَ﴾و جویبارها را در اختیار شما قرار داده است تا کشتزارها و درختانتان را آبیاری نمایند و از آن بنوشید.
﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ دَآئِبَیۡنِ﴾و خورشیدو ماه را که پیوسته به چرخش خود ادامه میدهند و حرکتشان کند نمیشود در جهت تأمین منافع و مصالح شما انسانها از قبیل حساب زمان و اوقات و مصالح جسم خودتان و حیوانات و کشتزارها و میوههایتان برایتان رام نمود. ﴿وَسَخَّرَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ﴾و شب را برایتان مسخر نمود تا در آن آرام گیرید و استراحت نمایید. ﴿وَٱلنَّهَارَ﴾و روز را برایتان مسخر نمود تا از روشنایی آن است،اده نموده و در آن فضل الهی را بجویید.
﴿وَءَاتَىٰکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُ﴾و هر آنچه را که آرزوی داشتن نمودید و به آن نیاز داشتید از قبیل چهارپایان و وسایل و صنایع و غیره که با زبان «حال» یا زبان «قال» از خدا طلب نمودید، به شما داد. ﴿وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآ﴾و اگر نعمتهای خدا را برشمارید نمیتوانید آنرا به شمار درآورید،چه رسد به اینکه بتوانید سپاس آن را به جای آورید. ﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ کَفَّارٞ﴾همانا انسان موجود ستمگر ناسپاسی است. یعنی ستمگری طبیعت انسان است، و بر ارتکاب گناه جرأت مینماید و در به جای آوردن حقوق الهی کوتاهی میورزد و شکر نعمتهای الهی را نمیگذارد و به آن اعتراف نمیکندف مگر کسیکه خداوند او را هدایت نموده و شکر نعمتهایش را به جای آورد و حقوق پروردگارش را ادا کند.
در این آیات نعمتهای زیادی که خداوند به بندگانش عطا نموده به طور مجمل و مفصل بیان شده است، و خداوند با بیان آن، بندگان را به شکرگزاری و ذکر نعمتهایش فرا میخواند و بندگان را بر این کار تشویق و ترغیب میکند و آنها را وادار مینماید تا خداوند را در طول شب و روز فرا بخوانند. همانطور که در همۀ اوقات آنها را از نعمتهای الهی برخوردارند و نعمت خداوندی آنها را در مییابد.
آیهی ۳۵:
﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ رَبِّ ٱجۡعَلۡ هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ٣٥﴾[إبراهیم: ۳۵]. «و به یاد آور آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این شهر را محل امن و امانی بگردان و مرا و فرزندانم را از اینکه بتها را بپرستیم دور بدار».
و ابراهیم ÷را در این حالت زیبا به یادآور که گفت: پروردگارا! شهر مکه و حرم را محل امن و امانی بگردان. و خداوند دعای او را پذیرفت و این شهر را شریعت و آیین خویش حرم قرار داد و اسباب حرمت آن را فراهم آورد تا جایی که هیچ ستمگری قصد سوء آن نکرده مگر اینکه خداوند او را شکست داده و از بین برده است. همانطور که با اصحاب فیل و دیگران چنین نمود. پس از آنکه ابراهیم برای امن و امان بودن سرزمینش دعا نمود برای خود و فرزندانش نیز دعا کرد تا خداوند آنان را از ان بر خوردار نماید و فرمود : ﴿وَٱجۡنُبۡنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعۡبُدَ ٱلۡأَصۡنَامَ﴾و من و فرزندانم را از اینکه بت پرست باشیم دور بدار. سپس علت ترس خویشتن و فرزندانش را از مبتلا شدن به عبادت بتها بیان کرد و فرمود: دلیلش این است که بسیاری از مردم گمراه شده و به عبادت بتها مشغول شدهاند.
آیهی ۳۶:
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُۥ مِنِّیۖ وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣٦﴾[إبراهیم: ۳۶]. «پروردگارا! این بتها بسیاری از مردم را گمراه ساختهاند، پس هرکس از من پیروی کند او از من است، و هرکس از من نافرمانی کند بیگمان تو آمرزندۀ مهربانی».
﴿رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضۡلَلۡنَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِۖ﴾پروردگارا! بسیاری از مردم به وسیلۀ این بتها گمراه شدهاند، ﴿فَمَن تَبِعَنِی﴾پس هرکس از من پیروی کند و اهل توحید و اخلاص و عبادت خداوند پروردگار باشد، ﴿فَإِنَّهُۥ مِنِّی﴾همانا از من است، چون او کاملاً با من موافق میباشد، زیرا هرکس قومی را دوست بدارد و از آنان پیروی نماید از آنها خواهد بود. ﴿وَمَنۡ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ﴾و هرکس از من نافرمانی کند بیگمان تو آمرزندۀ مهربانی. و این از مهربانی ابراهیم خلیل است که برای گناهکاران دعای آمرزش و رحمت نموده و از خداوند خواست تا آنان را بیامرزد، و خداوند نسبت به بندگانش از او مهربانتر است، و هیچکس را عذاب نمیدهد، مگر آن کس که سرکشی نماید.
آیهی ۳۷:
﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ٣٧﴾[إبراهیم: ۳۷]. «پروردگارا! من (یکی از) فرزندانم را در درّهای بیکشت و زرع (و) در کنار خانۀ تو که آن ر احرام ساختهای سکونت دادهام، پروردگارا تا اینکه نماز را برپا دارند، پس چنان کن که دلهای گروهی از مردم متوجه آنان گردد و از میوهها به آنان روزی ده شاید که سپاسگزار باشند».
﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ عِندَ بَیۡتِکَ ٱلۡمُحَرَّمِ﴾پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درهای بیکشت و زرع (و) در کنار خانۀ تو که آنرا حرام ساختهای سکونت دادهام، چرا که ابراهیم هاجر و فرزندش اسماعیل را از شام به مکه آورد، آنگاه که اسماعیل کودکی شیرخواره بود و هیچکس در مکه سکونت نمیگزید و احدی در آنجا نبود. وقتی ابراهیم آنها را در مکه تنها گذاشت با زاری و توکل به درگاه خدا چنین گفت: ﴿رَّبَّنَآ إِنِّیٓ أَسۡکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی﴾پروردگارا یکی از فرزندانم را که عبارت است از اسماعیل ـ نه همۀ آنها را، چون اسحاق و دیگر فرزندانش در شام بودند ـ در مکه اسکان دادهام، ﴿بِوَادٍ غَیۡرِ ذِی زَرۡعٍ﴾در درهای بیکشت و زرع ساکن کردهام، زیرا مکه سرزمینی که قابلیت کشاروزی را نداشت. ﴿رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ﴾خداوندا! آنها را موحود و یکتا پرست و نماز گزار بگردان، زیرا بر پا داشتن نماز یکی از بهترین عبادتهای دینی است، پس هرکس آن را بر پا دارد دینش را بر پا داشته است. ﴿فَٱجۡعَلۡ أَفِۡٔدَةٗ مِّنَ ٱلنَّاسِ تَهۡوِیٓ إِلَیۡهِمۡ﴾پس دلهای برخی از مردم را چنان کن که آنها را دوست بدارند وجایی را که آنها ساکن هستند دوست بدارند. خداوند دعای ابراهیم را پذیرفت و از نسل اسماعیل، محمد صرا پدید آورد که فرزندان اسماعیل را به دین اسلام و آیین پدرشان ابراهیم دعوت کرد و آنها دعوت وی را پذیرفتند و بر پا دارندۀ نماز گردیدند.
و خداند حج خانۀ کعبه را که ابراهیم، فرزندش را در محل آن سکونت داده بود فرض گردایند. و سر عجیبی در آن است که دلها را بهسوی خود جذب مینماید، مردم به حج میروند اما هیچگاه از آن سیر نمیشوند بلکه هر اندازه بنده بیشتر به آنجا برود اشتیاق و علاقهاش افزونتر میگردد، و بیش از پیش مشتاق و شیفتۀ آن میشود و سبب این امر آن است که خداوند این خانه را به خود نسبت داده است. ﴿وَٱرۡزُقۡهُم مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَشۡکُرُونَ﴾و از میوهها به آنان روزی ده شاید که سپاسگزار باشند. و خداوند دعای او را پذیرفت و انواع میوه جات به آنجا برده میشود و در تمامی فصول میوههای فراوانی در مکهی مکرمه یافت میشود، و روزی و خوراکی از هر طرف بهسوی آن سرازیر است.
آیهی ۳۸:
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُۗ وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ٣٨﴾[إبراهیم: ۳۸]. «پروردگارا! بیگمان تو آگاهی از آنچه پنهان میداریم و از آنچه آشکار میسازیم و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمیماند».
﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ تَعۡلَمُ مَا نُخۡفِی وَمَا نُعۡلِنُ﴾خدایا! تو نسبت به ما از ما داناتری. پس از تدبیر و تربیت تو برای خود آن را میخواهیم که به مقتضای علم و رحمتت کارهای پیدا و پنهانمان را برایمان آسان بگردانی. ﴿وَمَا یَخۡفَىٰ عَلَى ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ﴾و هیچ چیز در زمین و آسمان بر خدا پوشیده نمیماند. و از آن جمله است این دعا که قصد ابراهیم خلیل ÷از آن جز خیر و شکر فراوان برای خداوند پروردگار جهانیان نبود.
آیهی ۳۹:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ٣٩﴾[إبراهیم: ۳۹]. «ستایش خداوندی را که در سن پیری اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، بیگمان پروردگارم شنوای دعا است».
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى ٱلۡکِبَرِ إِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ﴾ستایش خداوندی را که با وجود پیری و سن زیاد اسماعیل و اسحاق را به من بخشید، این بزرگترین نعمت است، زیرا در حال پیری که ابراهیم فرزندی نداشت و خداوند به او فرزندی عطا کرد. نعمت بزرگتر این بود که فرزندان او صالح وپیامبر بودند. ﴿إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ﴾بیگمان اجابت پروردگارم از کسی که او را میخواند نزدیک است. من او را فرا خواندم و امید مرا برآورد ساخت. سپس ابراهیم برای خود و فرزندانش دعا نمود و فرمود:
آیهی ۴۱-۴۰:
﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ٤٠﴾[إبراهیم: ۴۰]. «پروردگارا! مرا و فرزندانم را نمازگزار قرار بده. پروردگارا! و دعا ونیایش مرا بپذیر».
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ٤١﴾[إبراهیم: ۴۱]. «پروردگارا! مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز در آن روزی که حساب بر پا میگردد».
خداوند دعای او را در همۀ این موارد پذیرفت، بجز دعای ابراهیم در حق پدرش که پذیرفته نشد، و دعای ابراهیم برای پدرش به خاطر وعدهای بود که به و داده بود، اما وقتی برای ابراهیم روشن شد که پدرش دشمن خداست از او بیزاری جست.
آیهی ۴۳-۴۲:
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا یَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَۚ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ٤٢﴾[إبراهیم: ۴۲]. «و خداوند را از آنچه که ستمکاران میکنند بیخبر مپندار. جز این نیست که (کیفر) آنانرا برای روزی که چشمان در آن خیره میشوند به تاخیر میاندازد».
﴿مُهۡطِعِینَ مُقۡنِعِی رُءُوسِهِمۡ لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ٤٣﴾[إبراهیم: ۴۳]. «شتابانند و در حالیکه سر برافراشتهاند و چشم بر هم نمیزنند و محل دلهایشان تهی است (به سوی ندا دهنده میروند)».
این تهدید شدیدی است برای ستمگران، و دلجویی و تسلیتی است برای ستم دیدگان، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا﴾گمان مبر خداوند از کارهایی که ستمکاران میکنند بیخبر است. خداوند آنها را مهلت داده و روزی فراوانی را بهسوی آنان سرازیر نموده است و در شهرها آرام و مطمئن به تفریح و گردش میپردازند. این دلیلی بر خوب بودن حالت آنها نیست، زیرا خداوند به ستمگران مهلت میدهد تا بیشتر گناه انجام دهند، اما وقتی که آنها را گرفت دیگر رهایشان نمیکنند: ﴿وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲]. «و این چنین است عذاب پروردگارت آنگاه که اهل آبادیها در حالی که ستمگر بودند به عذاب خود گرفتار نمود، بیگمان مجازات او دردناک و سخت است». و ظلم در اینجا شامل ظلم بنده در حق پروردگار، و نیز ظلم او در حق بندگان خدا میشود. ﴿إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمۡ لِیَوۡمٖ تَشۡخَصُ فِیهِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾(کیفر) آنانرا برای روزی که چشمان در آن خیره میشوند به تاخیر میاندازد. روزی که چشمان از حرکت باز مانده و از هراس و وحشت آن روز پلکها بر هم نهاده نمیشوند.
﴿مُهۡطِعِینَ﴾یک راست بهسوی ندا دهندۀ محشر میشتابند و به منظور اجابت ندا دهنده آنگاه که آنان را برای حضور دربارگاه خداوند فرا میخواند، میشتابند و نمیتوانند از حضور در آنجا امتناع ورزند، و پناهگاهی ندارند. ﴿مُقۡنِعِی﴾سرهایشان را بالا گرفته و دستانشان زیر زنخدانشان بسته است، بنابراین، سرهایشان بالا است، ﴿لَا یَرۡتَدُّ إِلَیۡهِمۡ طَرۡفُهُمۡۖ وَأَفِۡٔدَتُهُمۡ هَوَآءٞ﴾و چشمانشان فرو بسته نمیشود و محل دلهایشان تهی است و دلهایشان به حلقوم رسیده و آکنده از غم و ناراحتی و پریشانی است.
آیهی ۴۵-۴۴:
﴿وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ یَوۡمَ یَأۡتِیهِمُ ٱلۡعَذَابُ فَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ نُّجِبۡ دَعۡوَتَکَ وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَۗ أَوَ لَمۡ تَکُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٖ٤٤﴾[إبراهیم: ۴۴]. «و مردم را از روزی بترسان که عذاب به سراغشان میآید آنگاه که ستمکاران میگویند: «پروردگارا! ما را تا مدتی مهلت بده تا دعوتت را بپذیریم و از پیامبران پیروی کنیم. (به آنان گفته میشود): مگر پیش از این سوگند نخوردید که شما را زوالی نیست و از بین نمیروید؟».
﴿وَسَکَنتُمۡ فِی مَسَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَتَبَیَّنَ لَکُمۡ کَیۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ وَضَرَبۡنَا لَکُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ٤٥﴾[إبراهیم: ۴۵]. «و در منازل کسانیکه برخودشان ستم کردند سکونت گزیدید، و برایتان روشن شد که با آنها چگونه رفتار کردیم، و مثالها برایتان زدیم».
خداوند متعال به پیامبرش محمد صمیفرماید: ﴿وَأَنذِرِ ٱلنَّاسَ یَوۡمَ یَأۡتِیهِمُ ٱلۡعَذَابُ﴾و مردم را از روزی بترسان که عذاب به سراغشان میآید. یعنی آن حالات را برایشان بیان کن و آنان را از اعمالی که موجب عذاب سخت و هولناک میشود بر حذر دار. ﴿فَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾آنگاه کسانی که با ارتکاب کفر و تکذیب و انواع گناه برخود ستم کردهاند پشیمان شده و از خداوند میخواهند تا آنانرا به دنیا باز گرداند، در حالی که چنین چیزی مقدور نیست. آنان میگویند ﴿رَبَّنَآ أَخِّرۡنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ﴾پروردگارا! ما را به دنیا برگردان به درستی که ما (حقیقت و صداقت گفتار شما را) مشاهده کردیم. ﴿نُّجِبۡ دَعۡوَتَکَ﴾تا دعوتت را بپذیریم، چون خداوند به بهشت و خانۀ امن دعوت میکند، ﴿وَنَتَّبِعِ ٱلرُّسُلَ﴾و از پیامبران پیروی کنیم. و اینها همه به خاطر آرزوی رهایی از عذاب دردناک است، وگرنه آنها در وعدهای که میدهند دروغ میگویند. [الأنعام: ۲۸]. ﴿وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ﴾[الأنعام: ۲۸]. «و اگر چنانچه به دنیا باز گردانده شوند به آنچه از آن نهی شدهاند باز میگردند». بنابر این مورد سرزنش قرار میگیرند و به آنها گفته میشوند: ﴿أَوَ لَمۡ تَکُونُوٓاْ أَقۡسَمۡتُم مِّن قَبۡلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٖ﴾مگر پیش از این سوگند یاد نکرده بودید که شما را زوالی نیست و به جهان آخرت برده نمیشوید؟ اما اکنون برایتان روشن شده که سوگندتان بیهوده و شکسته شده است و دروغ گفتهاید.
﴿وَسَکَنتُمۡ فِی مَسَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَتَبَیَّنَ لَکُمۡ کَیۡفَ فَعَلۡنَا بِهِمۡ﴾و در منازل و سرزمین کسانی که برخودشان ستم کردند سکونت گزیدید، و برایتان روشن شد که با آنان چگونه آنها را به انواع عذاب گرفتار ساختیم، آنگاه که آیات روشن الهی را تکذیب کردند. ﴿وَضَرَبۡنَا لَکُمُ ٱلۡأَمۡثَالَ﴾و مثالهای واضح را که کوچکترین شک و تردیدی در دل باقی نمیگذارد، برایتان زدیم. این معجزات و نشانهها در مورد آنان مفید واقع نشد بلکه همچنان بر باطل خود ماندند تا اینکه به روزی رسیدند که در آن هیچ عذری پذیرفتنی نیست.
آیهی ۴۶:
﴿وَقَدۡ مَکَرُواْ مَکۡرَهُمۡ وَعِندَ ٱللَّهِ مَکۡرُهُمۡ وَإِن کَانَ مَکۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ٤٦﴾[إبراهیم: ۴۶]. «و بیگمان آنان دسیسه و مکرشان را به کار بردند، و مکرشان با خدا است، هر چند مکرشان چنان شدید بود که کوهها به سبب آن از جای برکنده میشد».
﴿وَقَدۡ مَکَرُواْ مَکۡرَهُمۡ﴾و کسانی که پیامبران را تکذیب کردند مکر و نیرنگ نمودند، مکری که بر عملی کردن آن توانایی داشتند. ﴿وَعِندَ ٱللَّهِ مَکۡرُهُمۡ﴾و آگاهی و قدرت خداوند مکر و نیرنگ آنان را احاطه نموده و نیرنگ و مکرشان را به خودشان باز گرداند: ﴿وَلَا یَحِیقُ ٱلۡمَکۡرُ ٱلسَّیِّئُ إِلَّا بِأَهۡلِهِ﴾[فاطر: ۴۳]. «و مکر بد جز دامان صاحبشان را نمیگیرد». ﴿وَإِن کَانَ مَکۡرُهُمۡ لِتَزُولَ مِنۡهُ ٱلۡجِبَالُ﴾هر چند مکر و نیرنگ کافران که پیامبران را تکذیب میکردند چنان بزرگ بود که به سبب آن کوههای محکم از جای برکنده میشد. یعنی ﴿وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا کُبَّارٗا٢٢﴾[نوح: ۲۲]. «مکر و نیرنگ بسیار بزرگی نمودند»، که میزان بزرگی آن قابل برآورده نیست. اما خداوند نیرنگشان را به خودشان باز گرداند. و این شامل هر مخالفی است که با پیامبران مخالف ورزد و برای یاری کردن باطل و یا ابطال حق مکر و نیرنگ نماید. خلاصۀ مطلب اینکه مکرشان چیزی را از آنان دور نساخت و فایدهای به آنان نرسانید و با مکر خود کوچکترین زیانی را به خداوند نرساندند، بلکه به خودشان زیان وارد نمودند.
آیهی ۴۸-۴۷:
﴿فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ٤٧﴾[إبراهیم: ۴۷]. «پس گمان مبر که خداوند وعدهای را که به پیامبرانش داده است خلاف میکند، بیگمان خداوند چیره و انتقام گیرنده است».
﴿یَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَیۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُۖ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ٤٨﴾[إبراهیم: ۴۸]. «در آن روزی که زمین و زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل شده و بندگان برای محاسبهی خداوند یگانۀ قهار از قبرهایشان خارج میشوند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿فَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ مُخۡلِفَ وَعۡدِهِۦ رُسُلَهُ﴾پس گمان مبر که خداوند وعدهای را که به پیامبرانش داده است مبنی بر اینکه آنها و پیروانشان را نجات میدهد و آنها را خوشبخت مینماید و دشمنانشان را در دنیا خوار میگرداند و در آخرت عذاب میدهد، خلاف میکند، بلکه حتماً این چیز به وقوع خواهد پیوست، زیرا خداوند صادق این وعده را داده، و این وعده بر زبان راستگوترین مخلوقاتش یعنی پیامبران اعلام شده است و این عالیترین و درستترین خبر است، به ویژه که با حکمت الهی و قوانین خداوند و عقلهای درست مطابق است. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٖ﴾بدون شک هیچ چیز خداوند را ن اتوان نمیکند، زیرا او چیره و انتقامگیرنده است.
و خداوند هرگاه بخواهد از کسی انتقام بگیرد بدون شک هیچکس نمیتواند از دست او در رود و یا او را ناتوان نماید، و آن در روز قیامت است، ﴿یَوۡمَ تُبَدَّلُ ٱلۡأَرۡضُ غَیۡرَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ﴾روزی که زمین و زمین دیگری و آسمانها به آسمانهای دیگری تبدیل میشوند، و دگرگونی در صفات و حا لت زمین و آسمان پدید میآید نه اینکه خود زمین و آسمانها و ماهیت آنها به چیزی دیگری تبدیل شود،زیرا در روز قیامت زمین همواره و صاف گشته و همانند چرم دباغ شده پهن میشود و کوهها و بلندیهایی که روی آن قرار دارد برداشته شده و زمین تبدیل به بیابان مسطح میگردد و هیچ فراز و نشیبی در آن وجود نخواهد داشت. و آسمان از شدت فجایع آن روز همانند مس ذوب میشوند، سپس خداوند با دست راست خویش آن را در هم میپیچد. ﴿وَبَرَزُواْ﴾و مردم از قبرهایشان بر میخیزند و بهسوی رستاخیز و حشر میروند، و در محلی جمع میشوند که هیچ چیز از آنها بر خداوند پنهان نمیماند.
﴿لِلَّهِ ٱلۡوَٰحِدِ ٱلۡقَهَّارِ﴾و مردم جهت محاسبهی خداوند یگانۀ قهار از قبرهایشان خارج میشوند، و خداوندی که در عظمت و اسما و صفات و کارهایش یگانه و بیهمتا است و بر همۀ آفریدههای جهان چیره است و همه تحت تصرف و تدبیر او هستند. پس هیچ موجود زندهای جز به اجازۀ او حرکت نمیکند.
آیهی ۵۱-۴۹:
﴿وَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ یَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ٤٩﴾[إبراهیم: ۴۹]. «و گناهکاران را در آن روز میبینی که با هم در زنجیرهها بسته شدهاند».
﴿سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٖ وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ٥٠﴾[إبراهیم: ۵۰]. «و لباسهایشان از «قطران» است و آتش چهرههایشان را میپوشاند».
﴿لِیَجۡزِیَ ٱللَّهُ کُلَّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ٥١﴾[إبراهیم: ۵۱]. «تا خداوند هرکس را مطابق آنچه که انجام داده است کیفر میدهد، بیگمان خداوند حسابرس سریعی است».
﴿وَتَرَى ٱلۡمُجۡرِمِینَ﴾و کسانی را که جنایت کردن از ویژگی آنان بوده و زیاد گناه میکردند و در آن روز میبینی، ﴿یَوۡمَئِذٖ مُّقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ﴾که با هم در غل و زنجیرهها بسته شدهاند. یعنی اهل هر معصیتی با زنجیرهای آتشین با هم بسته شده و در بدترین و خوارترین حالت بهسوی عذاب برده میشوند. ﴿سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٖ﴾لباسهایشان از «قطران» است و این به خاطر شدت اشتعال و گرمی و بدبویی آن است. ﴿وَتَغۡشَىٰ وُجُوهَهُمُ ٱلنَّارُ﴾و چهرههایشان را که بهترین عضو بدنشان است آتش فرو میپوشاند و آن را احاطه مینماید و از هر طرف آن را میسوزاند و دیگر جاها را به طریق اولی میسوزاند، پس خداوند بر آنان ستم نمیکند، بلکه این عذاب، کیفر و سزای اعمالی است که مرتکب شدهاند. بنابراین، خداوند متعال میفرماید: ﴿لِیَجۡزِیَ ٱللَّهُ کُلَّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ﴾تا خداوند هرکس را مطابق آنچه از خیر و شر انجام داده است با عدل و انصاف سزا و پاداش بدهد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ﴾بیگمان خداوند حسابرس سریعی است. همچنان که میفرماید: ﴿ٱقۡتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمۡ وَهُمۡ فِی غَفۡلَةٖ مُّعۡرِضُونَ١﴾[الأنبیاء: ۱]. «محاسبۀ مردمان نزدیک است و در حالی که آنان غافل و روی گردان میباشند». و احتمال دارد که معنی آیه چنین باشد: خداوند در محاسبۀ بندگانش سریع و تند است و در یک لحظه آنان را مورد محاسبه قرار میدهد، چنانکه در یک لحظه تدابیر زیادی را در مورد بندگانش اتخاذ میکند و انجام هیچ کاری او را از انجام کاری دیگر باز نمیدارد. و برای خداوند هیچ چیزی مشکل و سخت نیست.
آیهی ۵۲:
﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِۦ وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٥٢﴾[إبراهیم: ۵۲]. «این (قرآن) ابلاغی است برای مردمان تا بدان بیم یابند و بدانند که فقط او معبود یگانه است و تا خردمندان پند و اندرز گیرند».
پس از آنکه خداوند متعال به طور مبسوط در رابطه با این قرآن سخن گفت در مدح و ستایش آن فرمود: ﴿هَٰذَا بَلَٰغٞ لِّلنَّاسِ﴾این قرآن ابلاغی است برای مردم و میتوانند از آن برای رسیدن به بالاترین مقام و بهترین ارزشها توشه برگیرند، زیرا اصول و فروع همۀ دانشهایی که بندگان بدان نیاز دارند در آن موجود است. ﴿وَلِیُنذَرُواْ بِهِ﴾و تا بدان بیم یابند، چون آدمی در قرآن از ارتکاب اعمال شر بر حذر داشته شده و عذابی کرده است. ﴿وَلِیَعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ﴾و تا بدانند که فقط او (خداوند) معبود یگانه است. و در آن قرآن دلایل و حجتهای فراوانی بر الوهیت و یگانگی خداوند به صورتهای گوناگون بیان شده است، تا جایی که این قضیه بسیار قطعی و روشن است. ﴿وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ﴾و تا خردمندان و کسانیکه دارای عقلهای کامل هستند پند و اندرز گیرند، و آنچه را که به سودشان میباشد انجام دهند و از آنچه که به زیانشان است دوری نمایند و هرگاه چنین کنند اهل عقل و خرد و بینش میشوند، زیرا به سبب پیروی از قرآن، معارف و اندیشههایشان رشد نموده و افکارشان روشن میگردد. و قرآن آدمی را به والاترین اخلاق و بهترین اعمال فرا میخواند و در این راستا از قویترین و روشنترین دلایل است،اده میکند و هر گاه بنده در این مسیر بکوشد همواره راه ترقی و صعود را خواهد پیمود. «والحمد الله رب العالمین».
پایان تفسیر سورهی ابراهیم
سورة إبراهیم - سورة 14 - عدد آیاتها 52
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام الله بخشندة مهربان
الر کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ الر (الف. لام. را) این (قرآن) کتابی است که برتو (ای پیامبر) نازل کردیم، تا مردم را به فرمان پروردگارشان از تاریکها (ی شرک و جهالت) به سوی روشنایی (ایمان و دانش) در آوری، به سوی راه (الله) پیروزمند ستوده. ﴿1﴾
اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَوَیْلٌ لِّلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ (همان) الله که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست، و وای بر کافران از عذاب سخت. ﴿2﴾
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُوْلَئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ (همانا) کسانیکه زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند، و (مردم را) از راه الله باز میدارند، و کجی (و انحراف) آن راه را میخواهند، اینان در گمراهی دوری هستند. ﴿3﴾
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاء وَیَهْدِی مَن یَشَاء وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ما هیچ پیامبری را، مگر به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها بیان کند، پس الله هر کس را بخواهد گمراه میسازد و هر کس را بخواهد هدایت میکند، و او پیروزمند حکیم است. ﴿4﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ و به راستی ما موسی را با نشانههای خود فرستادیم، (و به او دستور دادیم) که: قومت را از تاریکیها به روشنای بیرون آر، و ایام الله (= روزهای پیروزی حق بر باطل) را به یادشان آور، بیگمان در این (امر) برای هر صبر کنندهی شکر گزاری نشانههای است. ﴿5﴾
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَاکُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءکُمْ وَفِی ذَلِکُم بَلاء مِّن رَّبِّکُمْ عَظِیمٌ و (ای پیامبر! به یاد آور) هنگامیکه موسی به قومش گفت: «نعمت الله را بر خود بیاد آورید، چون شما را از (چنگال) فرعونیان نجات داد، که به بدترین عذابها شما را عذاب میکردند، پسرانتان را سر میبریدند، و زنانتان را (برای خدمتکاری) زنده میگذاشتند، و در این (امر) از جانب پروردگارتان برای شما آزمایش بزرگ بود». ﴿6﴾
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ و (و به یاد آورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که: «اگر شکر گزاری کنید، یقیناً (نعمت خود را) به شما افزون میدهم، و اگر کفران کنید، بیگمان عذاب من سخت است». ﴿7﴾
وَقَالَ مُوسَى إِن تَکْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِی الأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ و موسی به (آنها) گفت: «اگر شما و همهی مردم روی زمین کافر شوید، پس (به الله هیچ زیانی نمیرسد) بیگمان الله بینیاز ستوده است». ﴿8﴾
أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ یَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ آیا خبر کسانیکه پیش از شما بودند، (مانند) قوم نوح و عاد و ثمود، به شما نرسیده است؟! و (خبر) کسانیکه پس از ایشان بودند، که جز الله آنان را نمیشناسد؟! پیامبران شان با دلایل (و معجزات) روشن به سوی آنها آمدند، پس آنها دستانشان در دهانهای شان گرفتند، و گفتند: «ما به آنچه شما فرستاده شدهاید، کافریم، و ما نسبت به آنچه ما را به سوی آن فرا میخوانید، سخت در شک و تردید هستیم». ﴿9﴾
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ پیامبران شان گفتند: «آیا در (و جود) الله آفرینده آسمانها و زمین شک است؟ (او) شما را فرا میخواند تا گناهانتان را برایتان بیامرزد، و شما را تا مدت معینی مهلت دهد». (آنها) گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید، میخواهید ما را از آنچه که نیاکانمان میپرستیدند باز دارید، پس معجزه (و دلیل) آشکاری برای ما بیاورید». ﴿10﴾
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَن یَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَن نَّأْتِیَکُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ پیامبران شان گفتند: «ما جز بشری همانند شما نیستیم، و لیکن الله بر هر کس از بندگانش که بخواهد منّت میگذارد (و به پیامبری بر میگزیند) و ما (هرگز) نمیتوانیم (و حق نداریم) که معجزهای جز به فرمان الله برایتان بیاوریم. و مؤمنان باید بر الله توکل کنند. ﴿11﴾
وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ و ما را چه شده است که بر الله توکل نکنیم، در حالیکه ما را به راههای (سعادت بخش) مان هدایت فرموده است؟! و مسلماً ما بر آزارهای که به ما میرسانید صبر خواهیم کرد، (و رسالت خود را خواهیم رساند) و توکلکنندگان باید تنها بر الله توکل کنند». ﴿12﴾
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُم مِّنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ و کسانیکه کافر شدند به پیامبران شان گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، یا اینکه به آیین ما باز گردید». پس پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: «یقیناً ستمگران را نابود خواهیم کرد، ﴿13﴾
وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الأَرْضَ مِن بَعْدِهِمْ ذَلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ و شما را بعد از آنها در زمین سکونت خواهیم داد، این (وعده) برای کسی است که از و قوف در پیشگاه من بترسد، و از وعید (عذاب) من بیمناک باشد». ﴿14﴾
وَاسْتَفْتَحُواْ وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ و (پیامبران از خدا) طلب فتح و پیروزی (بر کفار) کردند، و (سرانجام) هر گردنکش و ستیزه جوی ناکام (و نابود) شد. ﴿15﴾
مِّن وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِن مَّاء صَدِیدٍ پشت سرش جهنم است، و از آب چرک و خون (بد بو) نوشانده شود. ﴿16﴾
یَتَجَرَّعُهُ وَلاَ یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِن کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِن وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ که جرعه جرعه آن را مینوشد، و نمیتواند آن را (به آسانی) فرو برد (و گوارایش نیست) و مرگ از هر سو به سراغ او میآید، در حالیکه او نخواهد مرد، و عذاب سختی در پیش رو دارد. ﴿17﴾
مَّثَلُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لاَّ یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُواْ عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِیدُ و صف کسانیکه به پروردگارشان کافر شدند، اعمالشان همچون خاکستر است که تند بادی در یک روز طوفانی سخت برآن وزیده باشد، توان نگه داشتن آنچه را که به دست آوردهاند؛ ندارند، و این همان گمراهی دور (و دراز) است. ﴿18﴾
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ (ای انسان) آیا ندیدی که الله آسمانها و زمین را به حق آفریده است؟! اگر بخواهد شما را میبرد و خلق جدیدی (به جای شما پدید) میآورد. ﴿19﴾
وَمَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ و این (کار) بر الله دشوار نیست. ﴿20﴾
وَبَرَزُواْ لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاء عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ و (در روز قیامت) همگی در پیشگاه الله حاضر (و آشکار) شوند، پس (در این هنگام) ضعیفان به مستکبران میگویند: «همانا ما پیرو شما بودیم، پس آیا میتوانید چیزی از عذاب الله را از ما دفع کنید؟». (آنها) گویند: «اگر الله ما را هدایت کرده بود، ما (نیز) شما را هدایت میکردیم، چه بیتابی کنیم و چه صبر نماییم، برای ما یکسان است، (هیچ) گریز گاهی برای ما نیست». ﴿21﴾
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ و چون (داوری و) کار تمام شود، شیطان گوید: «بیگمان الله به شما وعدهی حق (و راستین) داد، و من به شما وعده دادم، آنگاه خلاف وعده کردم، من بر شما هیچ تسلطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم، و شما (دعوت) مرا پذیرفتید، پس مرا سرزنش نکنید، و (بلکه) خویش را سرزنش کنید، نه من فریاد رس شما هستم، و نه شما فریاد رس من، همانا من از اینکه مرا پیش از این شریک (الله) ساختید، بیزارم» بیگمان برای ستمکاران عذاب دردناکی است. ﴿22﴾
وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلامٌ و کسانیکه ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند به باغهای (بهشتی) در آورده میشوند، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، به فرمان پروردگارشان جاودانه در آن میمانند، و تحیت آنها در آن سلام است. ﴿23﴾
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء آیا ندیدی که الله چگونه مثل زده است؟ کلمهی طیبه (= توحید، و گفتار پاکیزه) همچون درخت طیبه و پاکی است که ریشهی آن (در زمین) ثابت، و شاخهاش در آسمان است. ﴿24﴾
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ هر زمان (و فصلی) میوهی خود را به فرمان پروردگارش میدهد، و الله برای (هدایت) مردم مثلها میزند، باشد که متذکر شوند (و پند گیرند). ﴿25﴾
وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ و مثل کلمهی خبیثه (= شرک، و گفتار پلید) همچون درخت پلید (و ناپاکی) است که از زمین برکنده شده، (و هیچ) قرار و ثباتی ندارد. ﴿26﴾
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاء الله کسانی را که ایمان آوردند، با گفتار ثابت (کلمه توحید) در زندگی دنیا و (هم) آخرت پایدار (و ثابت قدم) میدارد، و ستمکاران را گمراه میسازد، و الله هر چه بخواهد؛ انجام میدهد. ﴿27﴾
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّواْ قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ آیا ندیدی آن کسانی را که (شکر) نعمت الله را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نابودی کشاندند؟! ﴿28﴾
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ که (همان) جهنم است، (که آنها) به آن در آیند، و بد قرار گاهی است. ﴿29﴾
وَجَعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادًا لِّیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُواْ فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ (آنها) برای الله همتایانی قرار دادند تا (مردم را) از راه او گمراه کنند، بگو: «(چند روزی) بهره گیرید، پس یقیناً باز گشتتان به سوی آتش (دوزخ) است». ﴿30﴾
قُل لِّعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُواْ یُقِیمُواْ الصَّلاةَ وَیُنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَّ بَیْعٌ فِیهِ وَلاَ خِلالٌ به بندگان من که ایمان آوردهاند؛ بگو: نماز را بر پا دارند، و از آنچه به آنها روزی دادهایم، پنهان و آشکار انفاق کنند، پیش از آن که روزی فرار رسد که در آن نه خرید و فروش است و نه دوستی. ﴿31﴾
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الأَنْهَارَ الله (همان) کسی است که آسمانها و زمین را آفرید، و از آسمان، آبی (گوارا) نازل کرد، پس با آن (آب) میوهها(ی گوناگون) برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد، و کشتی (ها) را برای شما مسخر گرداند، تا به فرمان او در دریا روان باشد، و نهرها (نیز) برای شما مسخر گرداند، ﴿32﴾
وَسَخَّر لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنَ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ و خورشید و ماه را که پیوسته در گردش اند برای شما مسخر ساخت، و شب و روز را (نیز) برای شما مسخر گرداند. ﴿33﴾
وَآتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ و از هر چه از او خواستید به شما ارزانی داشت، و اگر (بخواهید) نعمت (های) الله را بشمارید، نمیتوانید آن را بشمارید، بیشک انسان ستمگری ناسپاس است. ﴿34﴾
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ و (به یاد آورید) چون ابراهیم گفت: «پروردگارا! این شهر (مکه) را مکان امن قرار بده، و مرا و فرزندانم را از آنکه بتها را پرستش کنیم دور بدار. ﴿35﴾
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ پروردگارا! بیگمان آنها (= بتها) بسیاری از مردم را گمراه ساختند، پس کسیکه از من پیروی کند، بدون شک او از من است، و کسیکه از من نافرمانی کند، بیگمان تو آمرزندهی مهربانی. ﴿36﴾
رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُواْ الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ پروردگارا! من (برخی) از فرزندانم را در وادی (خشک) و بی آب و بی گیاه، نزد خانه گرامی تو ساکن ساختم. پروردگارا! تا نماز را بر پا دارند، پس تو دلهای (گروهی) از مردم را به آنها مایل بگردان و از میوهها به آنها روزی ده، باشد که آنان سپاس گزارند. ﴿37﴾
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِن شَیْءٍ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء پروردگارا! تو میدانی آنچه را که ما پنهان میکنیم و آنچه را که آشکار میسازیم، و چیزی نه در زمین و نه در آسمان بر الله پوشیده نمیماند. ﴿38﴾
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاء ستایش از آن الله است که در (سن) پیری، اسماعیل و اسحاق به من عطا فرمود، مسلماً پروردگار من شنوندهی دعاست. ﴿39﴾
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء پروردگارا! مرا بر پا دارندهی نماز قرار بده، و از فرزندانم (چنین فرما)، پروردگارا! و دعای مرا بپذیر! ﴿40﴾
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ پروردگارا! مرا و پدر و مادر مرا، و مؤمنان را (در) روزیکه حساب بر پا میشود بیامرز». ﴿41﴾
وَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الأَبْصَارُ و گمان مبر که الله، از آنچه ستمکاران میکنند غافل است، (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزیکه چشمها در آن خیره میشوند، به تأخیر میافکند. ﴿42﴾
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُؤُوسِهِمْ لاَ یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء شتابان سرها رو به بالا گرفته و چشم برهم نمیزنند، و دلهای شان (فرو ریخته و) خالی است. ﴿43﴾
وَأَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٍ و (ای پیامبر!) مردم را از روزیکه عذاب به سراغشان میآید؛ بترسان، آنگاه آنان که ستم کردهاند، گویند: «پروردگارا! ما را تا یک مدت نزدیک (و کمی) مهلت بده، (تا) دعوت تو را اجابت کنیم، و پیامبران را پیروی نماییم». (به آنان گفته میشود:) آیا شما نبودید که پیش از این سوگند یاد میکردید که هیچ (فنا و) زوال برایتان نیست. ﴿44﴾
وَسَکَنتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الأَمْثَالَ و در مسکن کسانیکه به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید، و برای شما روشن شد که با آنها چگونه رفتار کردیم، و برای شما مثلها (از سر گذشت پشینیان) زدیم. ﴿45﴾
وَقَدْ مَکَرُواْ مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ و به راستی آنها (نهایت) مکر خود را بکار بردند، و (همهی) مکرشان نزد الله (آشکار) است، و هر چند که با مکرشان کوهها از جا کنده شود. ﴿46﴾
فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ پس گمان مبر که الله (وعدهای را که) به پیامبرانش (داده)، خلف وعده کند، بیگمان الله پیروزمند انتقام گیر است. ﴿47﴾
یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ روزیکه (این) زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به گونهای دیگر) مبدل میشود، و آنها (همگی) به پیشگاه الله یکتای قهار ظاهر و (آشکار) میشوند. ﴿48﴾
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الأَصْفَادِ و در آن روز مجرمان را (دست و پا) به هم بسته در غلها میبینی. ﴿49﴾
سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمْ النَّارُ جامهایشان از قطران است و چهرههایشان را آتش (جهنم) میپوشاند. ﴿50﴾
لِیَجْزِی اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ تا الله هر کس را به (سزای) آنچه کرده است؛ کیفر دهد، همانا الله سریع الحساب (= زود شمار) است. ﴿51﴾
هَذَا بَلاغٌ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِ وَلِیَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ این (قرآن) پیامی برای مردم است، و تا بدان هشدار یابند، و تا بدانند که او معبودی یکتاست، و تا خردمندان پندگیرند. ﴿52﴾
سورة ابراهیم
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الٓرۚ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ لِتُخۡرِجَ ٱلنَّاسَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِ رَبِّهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ ١ ٱللَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَوَیۡلٞ لِّلۡکَٰفِرِینَ مِنۡ عَذَابٖ شَدِیدٍ ٢ ٱلَّذِینَ یَسۡتَحِبُّونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا عَلَى ٱلۡأٓخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلِۢ بَعِیدٖ ٣ وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوۡمِهِۦ لِیُبَیِّنَ لَهُمۡۖ فَیُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٤ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ بَِٔایَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَکَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَذَکِّرۡهُم بِأَیَّىٰمِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ ٥
\
سوره ابراهیم
به نام خداوند بخشندة مهربان
الف. لام. راء. این کتابی است که آن را بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها بهسوی نور بیرون بیاوری، بهسوی راه خداوندِ پیروزمند ستوده. ﴿1﴾ خدایی که آنچه در آسمانها و زمین است از آن اوست، و وای بر کافران از عذاب سخت!. ﴿2﴾ کسانیکه زندگی دنیا را بر زندگی آخرت ترجیح میدهند و مردم را از راه خدا باز میدارند و راه خدا را نادرست و کج نشان میدهند، ایشان در گمراهی دور (دراز)ی هستند. ﴿3﴾ و هیچ پیامبری را نفرستادهایم مگر به زبان قوم خودش، تا (حقایق را به روشنی) برای آنان بیان کند، سپس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه میسازد و هرکس را که بخواهد هدایت میکند و او پیروزمند فرزانه است. ﴿4﴾ و همانا موسی را با نشانههای خود فرستادیم (و به او گفتیم): که قوم خویش را از تاریکیها بهسوی نور بیرون آور و آنان را به نعمتها و مصیبتهای خدا در روزهای الهی پند ده. بیگمان در این برای هر شکیبایی سپاسگزاری عبرتها است. ﴿5﴾