تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ ناس

 سوره‌ ناس

مکی‌ است‌ و دارای‌ (6) آیه‌ است‌.

وجه‌ تسمیه: این‌ سوره‌ بدان‌ جهت «ناس‌» نام‌ گرفت‌ که‌ هم‌ با فرموده‌ حق‌ تعالی: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ [الناس: 1]   آغاز شده‌ و هم‌ کلمه «ناس‌» در آن‌ پنج‌ بار تکرار گردیده‌ است‌. این‌ سوره‌ که‌ با سوره‌ ما قبل‌ خود باهم‌ نازل‌ شده ‌است‌، در نزد اکثر علما مکی‌ و به‌قولی: مدنی‌ است‌ ـ چنان‌که‌ گذشت‌. و این‌ آخرین‌ سوره ‌قرآن‌ کریم‌ از نظر ترتیب‌ در مصحف‌ شریف‌ است‌ و ترتیب‌ قرآن‌ با سوره «فاتحه‌» که‌ شامل‌ سپاس‌ و ثنای‌ حق‌ تعالی‌ و یاری‌ جستن‌ از اوست‌ آغاز و با معوذتین‌ که ‌موضوع‌ آن‌ها نیز یاری‌ جستن‌ و پناه‌ بردن‌ به‌ حق‌ تعالی‌ است‌، ختم‌ می‌شود.

﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١

«بگو: پناه‌ می‌برم‌ به‌ پروردگار مردم» یعنی: به‌ آفریدگار و سامان‌دهنده‌ امور و به‌ صلاح‌ آورنده‌ احوال‌ آنان‌. بیضاوی‌ می‌گوید: «از آن‌ جا که‌ در سوره‌ قبل‌ پناه بردن‌ به‌ خداوند عزوجل  از مضار بدنی‌ بود و این‌ مضرات‌ در انسان‌ و غیر او عام‌ است‌ لذا در این‌ سوره‌، پناه‌ بردن‌ به‌ او از مضاری‌ است‌ که‌ بر نفوس‌ بشری‌ عارض‌ می‌شود و به‌ بشر مخصوص‌ می‌باشد.

﴿مَلِکِ ٱلنَّاسِ٢

و پناه‌ می‌برم‌ به «ملک‌ مردم» یعنی: به‌ ذاتی‌ که‌ دارای‌ ملک‌ کامل‌، فرمانروایی‌ای‌ تام‌ و سلطه‌ای‌ بی‌رقیب‌ و لایتناهی‌ است‌.

﴿إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣

و پناه‌ می‌برم‌ به «اله‌ مردم» یعنی: به‌ معبود مردم‌ و از آنجا که‌ ملک‌ (فرمانروا) گاهی‌ معبود است‌ و گاهی‌ هم‌ نیست‌ بنابراین‌، حق‌ تعالی‌ در این‌ آیه‌ روشن‌ کرد که ‌الوهیت‌ و عبودیت‌ مخصوص‌ وی‌ است‌ و احدی‌ با وی‌ در آن‌ مشارکت‌ ندارد.

﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ٤

پناه‌ می‌برم‌ به‌ آنچه‌ ذکر شد؛ «از شر وسوسه‌گر» که‌ شیطان‌ «خناس» است‌. خناس: یعنی‌ بسیار بازپسرونده‌ زیرا هنگامی‌ که‌ خداوند عزوجل  به‌ یاد آورده‌ شود، شیطان‌ بازپس‌ می‌رود و خود را در هم‌ کشیده‌ و پنهان‌ می‌شود اما چون‌ ذکر خداوند عزوجل  در میان‌ نبود، شیطان‌ بر دل‌ انسان‌ هجوم‌ آورده‌ و وسوسه‌ خود را می‌گستراند.

﴿ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ٥

«آن‌ کس‌ که‌ در سینه‌های‌ مردم‌ وسوسه‌ می‌افگند» وسوسه‌ شیطان‌، فراخواندن‌ انسان‌ به‌ فرمانبردن‌ از خود با القای‌ سخنی‌ است‌ پنهانی‌ که‌ به‌ قلب‌ انسان‌ می‌رسد بی‌آن‌که‌ از آن‌ صدایی‌ شنیده‌ شود.

سپس‌ خدای‌ سبحان‌ به‌ بیان‌ این‌ امر می‌پردازد که‌ وسوسه‌افگنان‌ بر دو نوعاند؛ جنی‌ و انسی‌ پس‌ می‌فرماید:

﴿مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ٦

«چه‌ از جن‌ و چه‌ از انس» شیطان‌ جن‌ ـ چنان‌که‌ گذشت‌ ـ در سینه‌ها و دل‌های مردم‌ وسوسه‌ می‌افگند اما وسوسه‌ افگنی‌ شیطان‌ انسی‌ در دل‌های مردم‌ بدین‌گونه ‌است‌ که‌ خود را برای‌ انسان‌ در چهره‌ و لباس‌ نصیحت‌گر مشفقی‌ نشان‌ می‌دهد پس‌، از سخنان‌ وی‌ که‌ در هیأت‌ خیرخواهی‌ و نصیحت‌ بیان‌ می‌شود، در دل‌ انسان ‌همان‌ چیزی‌ می‌افتد که‌ شیطان‌ جنی‌ با وسوسه‌ خود در دل‌ وی‌ می‌افگند. به‌قولی: ابلیس‌ چنان‌که‌ در دل‌های انسیان‌ وسوسه‌ می‌افگند، در دل‌های جنیان‌ نیز وسوسه‌ می‌افگند.

علما در بیان‌ علت‌ گماردن‌ شیطان‌ بر مردم‌ گفته‌اند: گماردن‌ شیطان‌ بر مردم‌ از سوی‌ خداوند عزوجل  برای‌ آن‌ است‌ که‌ مردم‌ با وی‌ مجاهده‌ کنند و در این‌ میدان ‌آزمایش‌ و امتحان‌ شوند. اما کسانی‌ که‌ حق‌ تعالی‌ ایشان‌ را در پناه‌ عصمت‌ خود قرار داده‌ است‌، از گزند شیاطین‌ در امانند. در حدیث‌ شریف‌ آمده‌است: «کسی‌ از شما نیست‌ مگر این‌که‌ همنشین‌ و همراه‌ او (از شیاطین) بر او گمارده‌ شده است‌.اصحاب‌ گفتند: حتی‌ شما نیز یا رسول‌ الله؟ فرمودند: آری‌! حتی‌ من‌؛ مگرحقیقت‌ این‌ است‌ که‌ خداوند متعال‌ مرا بر شیطان‌ همراهم‌ چیره‌ گردانیده ‌است‌ پس‌او به‌ من‌ تسلیم‌ شده‌ (یا مسلمان‌ گردیده) و لذا مرا جز به‌ خیر فرمان‌ نمی‌دهد». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ انس رضی الله عنه  آمده ‌است‌ که: رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  در مسجد معتکف‌ بودند پس‌ شبانگاه‌ صفیه‌ به‌ دیدار ایشان‌ آمد و رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  با وی‌ از مسجد بیرون‌ آمدند تا او را به‌ منزلش‌ برسانند. در این‌ اثنا دو مرد از انصار با ایشان‌ روبرو گردیدند و چون‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  را دیدند، گام‌های‌ خود را تند تند برداشتند که‌ سریع‌تر بگذرند. رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  خطاب‌ به‌ آنان‌ فرمودند: «درنگ ‌کنید؛ این‌ زن‌ که‌ با من‌ است‌ صفیه‌ دختر حیی‌ همسر من‌ می‌باشد». آن‌ دو گفتند: سبحان‌ الله، یا رسول‌الله! (مگر ما در حق‌ شما گمان‌ بدی‌ داشته‌ایم‌؟) رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «إن‌ الشیطان‌ یجری‌ من‌ ابن‌ آدم‌ مجری‌ الدم‌ و إنی‌ خشیت‌ أن ‌یقذف‌ فی‌ قلوبکما شیئا ـ أو قال‌ ـ شرا». «بی‌گمان‌ شیطان‌ در مجرای‌ خون‌ فرزند آدم ‌جاری‌ می‌شود و من‌ ترسیدم‌ که‌ در دل‌های شما چیزی‌ بیفگند ـ یا فرمودند ـ شری ‌بیفگند».

همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ انس ‌بن‌ مالک‌ رضی الله عنه  آمده ‌است‌ که ‌رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: «همانا شیطان‌ مهارش‌ را بر قلب‌ فرزند آدم‌ قرار می‌دهد پس‌ اگر او خدا را یاد کرد، واپس‌ می‌رود و اگر یاد خدا را فراموش‌ کرد، قلبش‌ را فرو می‌بلعد پس‌ این‌ است‌ همان‌ وسواس‌ خناس‌». همچنین‌ در حدیث‌ شریف‌ به‌ روایت‌ ابی ‌تمیمه‌ رضی الله عنه  آمده‌است‌ که‌ فرمود: «الاغ‌ رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  لغزید و من‌گفتم: نگونسار باد شیطان‌! رسول‌ خدا صلی الله علیه و آله و سلم  فرمودند: نگو که‌ شیطان‌ نگونسار باد! زیرا وقتی‌ تو چنین‌ بگویی‌، او خود را بزرگ‌ می‌بیند و می‌گوید: آن‌ را به‌ نیرویم ‌فروافگندم‌! اما اگر بگویی: باسم الله: به‌ نام‌ خدا! در این‌ صورت‌، شیطان ‌احساس‌ کوچکی‌ می‌کند و چنان‌ خرد و خوار می‌شود که‌ مانند مگسی‌ می‌گردد». ابن‌ عباس‌ رضی الله عنهما  می‌گوید: «هیچ‌ نوزادی‌ تولد نمی‌شود مگر این‌که‌ در قلبش‌ وسواس‌ است‌ پس‌ چون‌ خدا یاد شود، شیطان‌ بازپس‌ می‌رود و چون‌ از ذکر خدا غفلت‌ شد، او وسوسه‌ می‌افگند». پناه‌ می‌بریم‌ به‌ خداوند منان‌ از نیرنگ‌ و وسوسه‌ شیطان‌.