تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ مدّثر

سورۀ مدّثر

مکی است؛ ترتیب آن 74؛ شمار آیات آن 56

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١.

ای کسی که خویشتن را به جامه‌هایت پیچانده‌ای! خطاب این آیه متوجه به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشد، چون بعد از اینکه با ترسناکی از غار حراء بازگشتند، ایشان را با پوشاک‌ها پوشاندند.

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢.

از خوابگاهت برخیز، قوم خویش را به عذاب پروردگارت بیم ده و به سوی توحید فرا خوان. اگر با تو مخالفت ورزیدند و از امرت فرمان نبردند، آنان را از عذاب دشواری بترسان.

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ ٣.

پروردگارت را با یگانه‌شناختن و منزّه‌شمردن از همانندان و همتایان بزرگ دار، به ذکر و یادش دوام بده و او را به صفت‌های توصیف نما که خویشتن را بدان وصف کرده است.

﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ ٤.

جامه‌هایت را از پلیدی‌ها، دینت را از گناهان و مخالفت‌ها و توحید خود را از مظاهر شرک پاک نگه دار تا از هر گناه و عیبی پاکیزه شوی.

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ ٥.

انواع شرک چون عبادت بت‌ها، پرستش تمثال‌ها و معبودان باطلی که جز خداوند عزوجل عبادت می‌شوند همه را ترک نما و توحید خویش را برای پروردگار یگانۀ دیّان خالص بگردان.

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ ٦.

چیزی را به منظور اینکه بیشتر از آن برایت داده شود بخشش مکن و با عطای خود بر کسی منّت مگذار؛ به گونه‌ای که صاحبش را اذیت کنی و کثرت عطا و بخشش خود بر مردم را آشکار نمایی.

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ ٧.

بر ادای طاعات، پرهیز از معاصی و برداشت مصیبت‌ها برای رضای پروردگار صبر نما و پاداش خود را از خداوند یگانه طلب کن.

﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ ٨.

آنگاه که نفخۀ بعث و نشور در شاخ دمیده می‌شود و هنگامی که خطاب‌ها سخت و دشواری‌ها بزرگ می‌شود؛ زیرا امر سختی در پیش‌رو قرار دارد.

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ ٩.

این روز، روز بسیار دشوار و موقف خطرناکی است؛ زیرا هولناکی زیاد و دهشت سختی دارد و امور بزرگی در آن تحقّق می‌یابد.

﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ ١٠.

این روزی بر کافران بسیار دشوار است؛ از آن‌رو که خطر‌هایی را مشاهده می‌کنند. آری! در آن هنگام است که در حساب به مناقشه رو‌برو می‌شوند؛ عذاب را می‌چشند و مجازات می‌شوند.

﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا ١١.

مرا با کسی که او را از شکم مادرش تنها و فقیر و بدون دارایی و اولاد آفرید رها بگذار. مراد این آیه ولید بن مغیره است که به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تکذیب می‌کرد.

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا ١٢.

آنکه برایش مال زیاد و وافری بخشیدم و بعد از اینکه چیزی از مال نداشت با عطا‌های خویش توانگرش ساختم.

﴿وَبَنِینَ شُهُودٗا ١٣.

برایش فرزندانی بخشیدم که در مکّه به نزدش حضور دارند و برای آنان چنان ثروت بخشیدم که از سفر برای معیشت بی‌نیاز اند و از خدمتش غیابت ندارد.

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا ١٤.

راه‌های رزق و روزی را برایش آسان ساختیم و اسباب معیشت را سهل نمودیم، طوری که ثروتش زیاد شد و مرتبۀ بزرگی به دست آورد.

﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ ١٥.

بعد از این همه عطا و بخشش، باز مال و نعمت و خدمتگاران بیشتری را طلب می‌کند؛ یعنی حرص و طمع بسیار دارد و سیر نمی‌شود.

﴿کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا ١٦.

واقعیت چنان نیست که این کافر گنهکار می‌پندارد و بیشتر از این برایش عطا نمی‌کنم؛ زیرا او با حق عناد ورزیده، از وحی انکار نموده و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ پرداخته است.

﴿سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا ١٧.

به زودی او را به دشواری‌ها و مشقّت‌هایی چون عذاب و عقوبت و به سختی‌ها و دشواری‌هایی که راحتی در آن نیست گرفتار می‌سازیم.

﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ١٨.

او با خویشتن اندیشید و سخنی را مهیّا نمود که به وسیله‌اش بر قرآن طعنه زند؛ یعنی به کار‌های بد آمادگی دارد و برای انجام گناه در کمین نشسته است.

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ ١٩.

مطرود و هلاک باد و مغلوب و مقهور باد! چگونه طعنه به قرآن را در دلش آماده کرده؟ چه طور این اعمال بد را در ضمیرش نهان داشته و چه امری او را بر این کار باعث شده است؟

﴿ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ ٢٠.

باز ملعون و هلاک باد! چگونه این بی‌ادبی را آماده کرده و این طعن را از خود ساخته؟ چه امری او را بر این کار جرأت بخشیده است؟

﴿ثُمَّ نَظَرَ ٢١.

بعد از آن در تدبیر خود نظر انداخت و در اندیشه‌اش تفکّر کرد؛ یعنی رأیش را به جولان آورد تا طعنی را جستجو نماید و فکرش را به کار انداخت تا عیبی را طلب کند.

﴿ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ٢٢.

بعد از آنگاه که از دریافت عیبی ناتوان ماند، چهره‌اش را در هم کشید و زشت نمودار کرد؛‌ یعنی آنگاه که میدان حیله‌اش در آگاهی بر عیب‌ها تنگ آمد،‌ چهره‌اش به شکل بد و زشتی آشکار شد.

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ ٢٣.

سپس از راه صواب رو گشتاند و از حق تکبّر ورزید؛ یعنی به هدایت پُشت گشتاند، از شناخت پروردگار ابا آورد و چون هدایت بر او آمد تنفّرش را از آن اظهار داشت.

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ ٢٤.

دربارۀ قرآن گفت: این جادویی است که از پیشینیان آموزش گرفته می‌شود و از گذشتگان نقل یافته است؛ یعنی با تلقّی از دیگران به دست می‌آید و با آموزش حاصل می‌شود.

﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥.

قرآنی که ارائه می‌کند جز سخن مردم چیزی نیست؛ یعنی سخنی است که آن را پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از زبان مردم گرفته، دروغ و ناحق است و وحی نمی‌باشد.

﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ ٢٦.

به زودی او را در آتش خواهم انداخت تا به گرمی سوزانش وصل شود، در شعله‌اش بسوزد، در زبانه‌هایش گرفتار باشد و در سوزندگی‌اش بریان شود.

﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ ٢٧.

چه می‌دانی که این آتش چیست؟! آتشی است که از نگاه عذاب و دردش بالاتر از وصف و از نگاه دشواری و عقوبتش بالاتر از تصوّر و خیال است.

﴿لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ ٢٨.

گوشت و استخوان را باقی نمی‌گذارد، هیچ بشر و اثری را رها نمی‌کند،‌ بدن‌ها را می‌سوزاند و بدن‌ها را می‌گدازد.

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ ٢٩.

پوست وجود را تغییر می‌دهد و سیاه می‌سازد، جسم و گوشت را می‌سوزاند و بریان می‌نماید و انسان در آن به ذغال تبدیل می‌شود و سیاه می‌گردد.

﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ ٣٠.

نُه تن از فرشتگان زبانیه که بسیار سختگیر، زورمند و نیرومند هستند بر آن موظّف اند و اشراف دارند.

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ ٣١.

ما موظّفان آتش را جز فرشتگان سخت‌دل و زورآور مقرّر نساختیم و نیز این تعداد از فرشتگان را مقرّر نداشتیم مگر برای اینکه تکذیب‌کنندگان و منکران را امتحان نماییم، برای اینکه یهودیان و نصرانیان یقین نمایند که آیات قرآن با محتوای کتاب‌های آنان‌که از جانب خداوند رحمان فرود آمده موافقت دارد و در نتیجه ایمان در نزدشان بزرگ آید و نیکو جلوه کند. همچنان بدین وسیله تصدیق، رسوخ و تحقیق مؤمنان زیاد شود و در درستی آن یهودیان و نصرانیان که کتاب‌های پیشین بر آنان نازل شده و نیز کسانی که به خداوند عزوجل و رسولش ایمان آوردند شک نورزند و تا اهل کفر و نفاق، و شکّ و شقاق دربارۀ راز این عدد با تعجّب سخن زنند که خداوند بزرگ، با اختیار این شمار از فرشتگان چه امری را اراده داشته است؟ آری! حق‌تعالی با نزول این آیات کسانی را که ارادۀ گمراهی‌شان را داشته گمراه می‌سازد و هر که را هدایتش در ارادۀ اوست هدایت می‌نماید. بنابراین قرآن کریم هدایتی برای اهل ایمان و خساره‌ای برای اهل کفر و طغیان است و این تعداد از فرشتگان را جز خداوند یگانۀ یکتا کسی نمی‌داند و آتش دوزخ جز تذکّری برای اهل بصیرت، پندی برای اهل اعتبار و موعظه‌ای برای کسانی که از پروردگار یگانۀ قهّار بترسند نمی‌باشد.

﴿کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ ٣٢.

واقعیت موافق پندار تکذیب‌گرایانۀ آنان نیست. به ماه که نشانۀ بر صُنع نیکو و استحکام بدیع آفرینش است سوگند یاد می‌کنم.

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ ٣٣.

و به شب آنگاه که با تاریکی‌اش رخت سفر بربندد و با سیاهی‌اش پشت گرداند سوگند یاد می‌کنم؛ آنکه با چادر و جامۀ سیاه رنگش جهان را تحت پوشش قرار داده است.

﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ ٣٤.

و به بامداد سوگند یاد می‌کنم آنگاه که روشن شود، با نورش بدرخشد و با طلعت زیبا، اشراق پر فروغ و چهرۀ نورانی‌اش طلوع نماید.

﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ ٣٥.

هر آینه آتش دوزخ یکی از بلا‌های بزرگ است؛ از بلا‌های بزرگی که یادش پشت‌ها را می‌کشند و از هولناکی آن دل‌ها تنگ می‌شود.

﴿نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ ٣٦.

آتش دوزخ وسیلۀ ترسی برای بندگان است تا برای روز معاد آمادگی بگیرند. آری! یاد‌آوری دوزخ بیمی است که دل هر مستکبر زور‌آوری را تکان می‌دهد.

﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ ٣٧.

برای کسی که مایۀ ترس است که با انجام طاعات تقرّب جوید یا از عمل به محرّمات امتناع ورزد. بنابراین تصدیق کننده با صلاحش به پیش می‌رود و تکذیب‌کننده با فسادش به تأخیر می‌افتد.

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ ٣٨.

هر شخصی در بند اعمال خود قرار دارد و در گرو کار‌هایی است که انجام داده است؛ یعنی تا حقوق را ادا نکند رها نمی‌شود و تا از واجبات و سایر مکلّفیت‌ها حساب ندهد خلاصی ندارد.

﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ ٣٩.

مگر مؤمنانی که اصحاب یمین اند، گردن‌های‌شان را با پیروی از کتاب و سنّت خلاص نمودند و به انجام اسباب نیکو رهایی بخشیدند.

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ ٤٠.

با بهترین حال، نیکوترین جایگاه و راحت دل در بهشت‌های پر از نعمت فرود آمدند و برای زیادت اُنس و سرور از یکدیگر سوال می‌کنند.

﴿عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤١.

مؤمنان در بهشت از کافران اهل دوزخ سؤال می‌کنند و این برای آن است که چون اهل بهشت با سلامتی خویش اهل دوزخ را در عذاب ببینند، آرزومندی‌شان به بهشت زیاد شود؛ زیرا که هر چیز با ضدّ خود بهتر باز شناخته می‌شود.

﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ ٤٢.

با انجام چه عملی به آتش دوزخ داخل شدید؟!! این سؤال به منظور زیادت دردناکی بد‌کاران صورت می‌گیرد؛ زیرا آنگاه که از شخص گرفتار در عذاب سبب عذابش را بپرسند دردش مزید می‌شود.

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ ٤٣.

مجرمان برای مؤمنان می‌گویند: بدان سبب به آتش دوزخ داخل شدیم که در دنیا از جملۀ نماز‌گزاران نبودیم.

﴿وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ ٤٤.

به فقیران صدقه نمی‌کردیم و به مسکینان چیزی نمی‌دادیم. آری! آنان با ترک نماز از ادای زکات هم امتناع می‌ورزیدند؛ از دو فریضه‌ای که خداوند عزوجل پیامبرش را مأمور داشت با مردم تا اقامۀ آن‌ها جنگ نماید.

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ ٤٥.

ما در دنیا به هر سخن گناهی و در بازۀ هر کاری حرامی چون باطل و ناحق، دروغ و بدکارگی، و سرکشی و گمراهی سخن می‌زدیم.

﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤٦.

ما از روز قیامت و روز جزا و حساب انکار می‌ورزیدیم و می‌پنداشتیم که واقع نمی‌شود و هر سخنی دربارۀ وقوعش دروغ است.

﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ ٤٧.

تا اینکه مرگ با سختی‌هایش در حالی فرا رسید که ما در گمراهی‌ها قرار داشتیم، به بعث و نشور انکار می‌کردیم و ناگهان به چنگال کمر‌شکنش گرفتار آمدیم.

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ ٤٨.

اکنون شفاعت پیامبران، فرشتگان و صالحان عذاب را از اینان بازنمی‌دارد؛ زیرا حق‌تعالی برای کسی اجازه نداده که برای آنان شفاعت نماید و اوتعالی از این بد‌کاران راضی نیست.

﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ ٤٩.

این کافران بد‌کار را چه رسیده که از نصیحت‌آموزی به قرآن منصرف شدند و از اندیشه در احکام فرقانش رو گشتاندند.

﴿کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ ٥٠.

گویا آنان در فرار از شنیدن قرآن کریم خر‌های وحشی هستند؛ زیرا با وجود فرار و اعراض از حق، حیوانیت، نافهمی، بی‌خردی و ناکار‌آمدی عقل را در خود جمع کردند.

﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ ٥١.

مانند خر‌های وحشیی که از نزد شیر زور‌آور و بی‌رحمی بگریزند و فرار نمایند؛ یعنی به جانب پیش روی خود به سرعت فرار کنند. اینان هم وقتی رسالت آن‌حضرت صلی الله علیه و آله و سلم را شنیدند از قبولش نفرت خود را اعلام داشتند.

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ ٥٢.

بلکه هر‌یک از مشرکان طعمگار است که قرآنی منشور از آسمان بر او نازل شود؛ همچنان که بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرود آمده است. چگونه این کار ممکن خواهد بود، در حالی که رسالت و وحی، گزینش و اختیار الهی است و بر مبنای خواهش و آرزو نمی‌باشد.

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ ٥٣.

واقعیت مطابق پندارهای آن‌ها نیست، بلکه بدان سبب کافر شدند که از عذاب آخرت نترسیدند و به زنده‌شدن بعد از مرگ ایمان ندارند و این امر آنان را به کفر و بد‌کارگی وا داشته است.

﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ ٥٤.

حقیقت این است که قرآن کریم موعظۀ بزرگ، حجّتی کامل و پند و یاد‌آوریی برای کسانی است که دل‌های‌شان با نصایح بزرگ و وصیت‌های ارزشمندی بیدار می‌شود.

﴿فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ٥٥.

اکنون هر که توان انتفاع را دارد از آن فایده‌مند شود و هر که دوست دارد از نصایحش درس‌آموز شود؛ یعنی اختیار هدایت طور تحمیلی نیست هر که خواهد هدایت را برگزیند و هر که می‌خواهد در گمراهی فرو رود.

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ ٥٦.

جز به مشیّت خداوند مهربان از مواعظ قرآن کریم فایده نمی‌برند و بدون اینکه اراده کند با هدایتش راهیاب نمی‌شوند. بنابراین تنها اوتعالی سزاوار است که از وی بترسند و اطاعت کنند و تنها او برای کسانی که اطاعت کنند اهل آمرزش است. از این‌رو سزاوار است که یگانۀ شناخته شود و پرستش شود. همچنان حقّ یکتا‌پرست بر اوتعالی این است که او را عذاب نکند، بلکه نعمتش دهد و سعادتمندش گرداند.


سوره مدثر

سوره مدثر

Ayah: 1

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ

ای جامه‌برسرکشیده،

 

Ayah: 2

قُمۡ فَأَنذِرۡ

برخیز و بیم ده،

 

Ayah: 3

وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ

و پروردگارت را بزرگ شمار،

 

Ayah: 4

وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ

و جامه‌ات را پاکیزه بدار،

 

Ayah: 5

وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ

و از پلیدی [عبادت معبودان باطل] دوری کن.

 

Ayah: 6

وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ

به این هدف بذل و بخشش مکن که افزون‌طلبی کنی؛

 

Ayah: 7

وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ

و برای [رضایت] پروردگارت شکیبا باش.

 

Ayah: 8

فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ

هنگامی‌ که در «صور» دمیده شود.

 

Ayah: 9

فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ

آن روز، روزِ سخت [و دشواری] است.

 

Ayah: 10

عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ

بر کافران آسان نیست.

 

Ayah: 11

ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا

[ای پیامبر،] مرا با کسی ‌که او را تنها [و بدون اموال و اولاد] آفریده‌ام واگذار؛

 

Ayah: 12

وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا

[همان کسی که] مال فراوانی برایش قرار دادم،

 

Ayah: 13

وَبَنِینَ شُهُودٗا

و فرزندانی که همیشه [در خدمت او و] با او هستند.

 

Ayah: 14

وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا

و همۀ وسایل [و امکانات] زندگی را در اختیارش قرار دادم.

 

Ayah: 15

ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ

باز [هم] طمع دارد که [بر آن] بیفزایم.

 

Ayah: 16

کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا

هرگز، [چنین نخواهد شد.] بی‌گمان، او نسبت به آیات ما دشمنی دارد،

 

Ayah: 17

سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا

و به زودی او را به مشقّت و سختی می‌اندازم؛

 

Ayah: 18

إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ

زیرا او [برای مبارزه با قرآن] اندیشید و محاسبه کرد.

 


Ayah: 19

فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ

پس مرگ بر او باد! چگونه اندازه [و محاسبه] کرد؟

 

Ayah: 20

ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ

باز [هم] مرگ بر او باد! چگونه اندازه [و محاسبه] کرد؟

 

Ayah: 21

ثُمَّ نَظَرَ

سپس نظر افکند؛

 

Ayah: 22

ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ

آنگاه چهره در هم کشید و روی ترش کرد،

 

Ayah: 23

ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ

سپس [به حق] پشت نمود و تکبر ورزید؛

 

Ayah: 24

فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ

آنگاه گفت: «این [قرآن،] چیزی جز جادویی که [از جادوگران پیشین] نقل شده، نیست؛

 

Ayah: 25

إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ

و این [چیزی] جز گفتار بشر نیست».

 

Ayah: 26

سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ

به زودی او را به دوزخ درخواهم آورد.

 

Ayah: 27

وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ

و تو چه ‌دانی که دوزخ چگونه است؟

 

Ayah: 28

لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ

[آتش سوزانی است که] نه [چیزی را] باقی می‌گذارد و نه [چیزی را] رها می‌کند.

 

Ayah: 29

لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ

پوست را [دگرگون کرده و] می‌سوزانَد.

 

Ayah: 30

عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ

بر آن [آتش،] نوزده [فرشته] گمارده شده است.

 

Ayah: 31

وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَـٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ

ما مأموران دوزخ را فقط از فرشتگان قرار دادیم، و شمار آنها را تنها برای آزمایش کافران معیّن کرده‌ایم تا اهل کتاب یقین کنند و کسانی ‌که ایمان آورده‌اند بر ایمان خود بیفزایند و اهل کتاب و مؤمنان، گرفتار شک و تردید نشوند؛ و تا کسانی‌ که در دل‌هایشان مرض [نفاق] است و [نیز] کافران بگویند: «هدف الله از این مَثل [و توصیف] چیست؟» این‌گونه، الله هر ‌کس را بخواهد، گمراه می‌سازد و هر کس را بخواهد، هدایت می‌کند؛ و [شمارِ] لشکریان پروردگارت را [کسی] جز [خود] او تعالی نمی‌داند؛ و این جز پند و اندرزی برای انسان‌ها نیست.

 

Ayah: 32

کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ

آری؛ سوگند به ماه [که هرگز اینچنین نیست که آنان تصور می‌کنند].

 

Ayah: 33

وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ

و [سوگند به] شب، هنگامی ‌که پشت کند.

 

Ayah: 34

وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ

و به صبح، هنگامی ‌که روشن شود.

 

Ayah: 35

إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ

که آن [آتش دوزخ،] یکی از [عذاب‌های] بزرگ [و هولناک] است.

 

Ayah: 36

نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ

برای انسان، بیم‌دهنده است.

 

Ayah: 37

لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ

برای کسی از شما که بخواهد [با انجام کارهای نیکو] پیش افتد، یا [با ارتکاب گناه] عقب بماند.

 

Ayah: 38

کُلُّ نَفۡسِۭ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ

هر کس در گروِ اعمال خویش است؛

 

Ayah: 39

إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ

مگر اصحاب یمین [= مؤمنان]

 

Ayah: 40

فِی جَنَّـٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ

که در باغ‌های [بهشت] هستند و می‌پرسند

 

Ayah: 41

عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ

از گناهکاران:

 

Ayah: 42

مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ

چه چیز شما را به دوزخ درآورد؟

 

Ayah: 43

قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ

[دوزخیان] می‌گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم

 

Ayah: 44

وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ

و بینوا[یان] را اطعام نمی‌کردیم

 

Ayah: 45

وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ

و پیوسته همراه یاوه‌گویان [و اهل باطل] هم‌صدا می‌شدیم.

 

Ayah: 46

وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ

و همواره روزِ جزا را تکذیب می‌کردیم،

 

Ayah: 47

حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ

تا زمانی که مرگ به سراغمان آمد».

 


Ayah: 48

فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّـٰفِعِینَ

پس شفاعتِ شفاعت‌کنندگان سودی به آنها نمی‌بخشد.

 

Ayah: 49

فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ

آنها را چه شده است که از پند [و تذکر] روی گردانند؟

 

Ayah: 50

کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ

گویى که گورخرانى رمیده‌اند

 

Ayah: 51

فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۭ

که از [مقابل] شیر گریخته‌اند.

 

Ayah: 52

بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ

بلکه هر کدام از آنها [توقع دارد و] می‌خواهد که [به او] نامه‌های گشاده [و جداگانه از سوی الله] داده شود.

 

Ayah: 53

کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ

هرگز چنین نیست [که آنان می‌پندارند]! بلکه آنها از [عذاب] آخرت نمی‌ترسند.

 

Ayah: 54

کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ

نه، چنین نیست که آنها مى‌گویند؛ آن [قرآن] یک تذکر و یادآورى است.

 

Ayah: 55

فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ

پس هر ‌کس که بخواهد، [می‌تواند] از آن پند گیرد.

 

Ayah: 56

وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ

و یاد نمی‌کنند [و پند نمی‌گیرند] مگر اینکه الله بخواهد. اوست که سزاوار پروا کردن و آمرزیدن است.

 


 


Al-Muddaththir

 

تفسیر سوره‌ی مدثر


مکی و ۵۶ آیه است.

آیه‌ی ۷-۱:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ١[المدثر: ۱]. «ای جامه به خود پیچیده»!.

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢[المدثر: ۲]. «برخیز و هشدار ده».

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣[المدثر: ۳]. «و پروردگارت را به بزرگی یاد کن».

﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤[المدثر: ۴]. «و لباس‌هایت را پاکیزه بدار».

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥[المدثر: ۵]. «و پلیدی را دور ساز».

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦[المدثر: ۶]. «و بذل و بخشش مکن تا افزون طلبی کنی».

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧[المدثر: ۷]. «و برای پروردگارت شکیبایی کن».

پیش‌تر گذشت که مدّثر و مزّمّل یک معنی دارند و خداوند پیامبرش را به تلاش برای انجام عبادت‌های الهی فرمان داده است، عبادت‌هایی که مربوط به خود انسان می‌شود و عبادت‌هایی که به دیگران ارتباط پیدا می‌کند. پس قبلا به عبادت‌های با فضیلت و بزرگواری فرمان داد که مربوط به خود انسان می‌شود، نیز او را به شکیبایی ورزیدن در برابر اذیت و آزار قومش دستور داد. و در اینجا خداوند پیامبر را به آشکار کردن دعوت و بیم دادن به صورت علنی فرمان میدهد و می‌فرماید:

﴿قُمۡ فَأَنذِرۡ٢با جّدّیت و نشاط برخیز و مردم را با گفتار و کردار، و با بیان حقیقت آنچه که آنان را از آن برحذر می‌داری، بترسان تا آنچه که بر آن هستند رها کنند و مقصود تحقق یابد.

﴿وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ٣و با یکتاپرستی، خداوند را بزرگ بدار و قصد هدفت از بیم دادن، جلب رضایت خدا باشد و این که مردم او را تعظیم نمایند و وی را پرستش کنند. ﴿وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ٤و لباس‌هایت را پاکیزه بدار. احتمال دارد که منظور از لباس‌ها همه اعمال پیامبر باشد و پاک کردن آن یعنی خالص گرداندن آن و انجام دادن اعمال به کامل‌ترین صورت و پاک کردن از آنچه اعمال را باطل و فاسد و ناقص می‌گرداند از قبیل شرک و ریا و نفاق و خودپسندی و تکبر و غفلت و دیگر چیزهایی که باید بنده در عبادت‌هایش از آن پرهیز نماید.

و پاک کردن لباس‌ها از نجاست در این داخل است چون پاکیزه داشتن لباس خصوصا در نماز، جزو کمالِ پاکیزه داشتن اعمال است. بسیاری از علما گفته اند: دور ساختن نجاست از لباس شرطی از شرایط درست بودن نماز است. و احتمال دارد که منظور از لباس‌ها، لباس‌های معروف باشد و او باید لباس‌هایش را از همه نجاست‌ها و در همه اوقات به خصوص به هنگام ایستادن برای نماز پاک بگرداند. پیامبرصبه پاک کردن ظاهر، امر شده است زیرا پاکی ظاهر جزو کمال پاکی باطن است.

﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥احتمال دارد که منظور از «رجز» بت‌ها باشند که به همراه خدا مورد پرستش قرار می‌گرفتند. پس خداوند پیامبر را به ترک و دوری جستن از بت‌ها و از اقوال و اعمالی که به آنها نسبت داده شده است فرمان داد. و احتمال دارد که منظور از «رجز» همه کارها و گفته‌های بد باشد. و خداوند پیامبر را به ترک کردن همه گناهان کوچک و بزرگ و پنهان و آشکار امر نموده است. پس شرک و گناهانِ پائین‌تر از آن در این داخل هستند.

﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦و به خاطر نعمت‌های دینی و دنیوی که به مردم می‌دهی بر آن‌ها منّت مگذار تا به سبب این منت گذاردن افزون خواهی نمایی و خود را از آن‌ها برتر بدانی. بلکه تا جایی که برایت ممکن است با مردم نیکی کن و نیکی خود را فراموش کن و پاداش خود را از خداوند بخواه و کسی را که با او نیکی و احسان کرده‌ای با کسی که با وی احسان نکرده‌ای برابر بدان.

گفته شده که معنی آیه چنین است: با این هدف چیزی به کسی مده که او بیش‌تر از آن را به تو بدهد و نیکی تو را جبران نماید. و این ویژه‌ی پیامبرصخواهد بود.

﴿وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ٧و به امید پاداش الهی شکیبایی کن و هدف تو از بردباری، رضایت خدا باشد. پس پیامبرصاز فرمان پروردگارش اطاعت نمود آن‌را بلافاصله اجرا کرد و مردم را بیم داد و همه مطالب الهی را برای مردم با آیات روشنگر توضیح داد. و خداوند را تعظیم نمود و مردم را به تعظیم خدا و پاک کردن اعمال ظاهری و باطنی از هر بدی و ترک کردن همه‌ی آنچه که به جز خدا پرستش می‌شود و دوری کردن از بت‌ها و شر و اهل آن دعوت داد.

و پیامبر بعد از فضل و منت خدا بر مردم فضل و منت دارد. بدون این که از آن‌ها مزد و تشکری خواسته باشد. و به کامل‌ترین صورت برای پروردگارش شکیبایی ورزید پس بر عبادت خداوند شکیبایی ورزید و خودش را از نافرمانی‌ها و گناهان برحذر داشت و در برابر بلاهای دردناکی که خداوند مقدر نموده بود شکیبایی ورزید تا این که از پیامبران اولوالعزم برتر گردید. درود و سلام خدا بر همه پیامبران باد.

آیه‌ی ۱۰-۸:

﴿فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ٨[المدثر: ۸]. «پس هنگامی‌که در صور دمیده شود».

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩[المدثر: ۹]. «آن روز، روز سختی خواهد بود».

﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠[المدثر: ۱۰]. «بر کافران آسان نیست».

پس هرگاه برای برخاستن از گورها و گرد آمدن مردم برای رستاخیز و حشر در صور دمیده شود.

﴿فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ٩آن روز به خاطر کثرت وحشت‌ها و سختی‌هایش روز سختی خواهد بود. ﴿عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ١٠بر کافران آسان نیست چون آن‌ها از خیری ناامید گشته‌اند و به هلاکت و نابودی خود یقین کرده‌اند. مفهوم آن این است که آن روز برای مومنان آسان است همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ[القمر: ۸]. «کافران می‌گویند: این روزی سخت است».

آیه‌ی ۳۱-۱۱:

﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١[المدثر: ۱۱]. «مرا واگذار با آن کسی‌که او را تک و تنها آفریده‌ام».

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢[المدثر: ۱۲]. «و برایش مالی فراوان قرار داده‌ام».

﴿وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣[المدثر: ۱۳]. «و فرزندانی به او داده‌ام که همه حاضرند».

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤[المدثر: ۱۴]. «و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساخته‌ام».

﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥[المدثر: ۱۵]. «باز طمع می‌ورزد که افزون سازم».

﴿کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا١٦[المدثر: ۱۶]. «هرگز (چنین نخواهد بود) چرا که با آیات ما دشمن و ستیزه‌جو است».

﴿سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا١٧[المدثر: ۱۷]. «به‌زودی او را به بالا رفتن از گردنۀ (مشکلات) وامی‌دارم».

﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ١٨[المدثر: ۱۸]. «او بیندیشید و سنجید».

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩[المدثر: ۱۹]. «مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠[المدثر: ۲۰]. «باز مرگ بر او باد چگونه سنجید»!.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١[المدثر: ۲۱]. «سپس نگریست».

﴿ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢[المدثر: ۲۲]. «آن‌گاه رو ترش کرد و پیشانی درهم کشید».

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣[المدثر: ۲۳]. «سپس پشت کرد و کبر ورزید».

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤[المدثر: ۲۴]. «آن‌گاه گفت: این چیزی جز جادوی منقول (از پیشینیان) نیست».

﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥[المدثر: ۲۵]. «این جز سخن انسان نیست».

﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦[المدثر: ۲۶]. «او را به دوزخ درخواهم آورد».

﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧[المدثر: ۲۷]. «و تو چه می‌دانی که دوزخ چگونه است»؟!.

﴿لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨[المدثر: ۲۸]. «نه باقی می‌گذراد و نه رها می‌کند».

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩[المدثر: ۲۹]. «سوزانندۀ انسان‌هاست».

﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠[المدثر: ۳۰]. «بر آن نوزده (کس) گمارده شده‌اند».

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ٣١[المدثر: ۳۱]. «و مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم و شمار آنان‌را نیز جز مایۀ آزمایش کافران قرار نداده‌ایم تا اهل کتاب یقین حاصل کنند و تا ایمان مؤمنان بیشتر شود و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا بیماردلان و کافران بگویند: خداوند از این مثل چه خواسته است؟ خداوند بدینسان هرکس را که بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند و لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند و این جز اندرزی برای بشر نیست».

این آیات دربارۀ ولید بن مغیره که با حق مخالف بود و به مبارزه با خدا و پیامبرش برخاسته بود نازل شده‌اند. خداوند او را چنان مذمت کرده که کسی را آنگونه مذمت نکرده است. و این سزای همه‌ی کسانی است که با حق مخالفت می‌ورزند چنین کسانی در دنیا خوار و رسوا می‌گردند و عذاب آخرت خوارکننده و رسواکننده‌تر است.

پس فرمود: ﴿ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا١١مرا واگذار با کسی‌که او را تک و تنها بدون آن که مال و خانواده و قبیله‌ای داشته باشد آفریدم و او را همچنان پرورش داده و از نعمت‌هایم برخوردار کردم.

﴿وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا١٢ وَبَنِینَ شُهُودٗا١٣و به او مال فراوانی داده ام و پسرانی به او عطا کرده ام که همیشه پیش او حاضر هستند و از آن‌ها استفاده می‌کند و نیازهای خود را به وسیله آنان برطرف می‌نماید و از آن‌ها کمک می‌گیرد.

﴿وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا١٤و دنیا و اسباب آن را به او داده‌ام که به راحتی به خواسته‌هایش می‌رسد و هرچه بخواهد و دوست دارد به دست می‌آورد. ﴿ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ١٥باز با این همه نعمت‌ها و امکاناتی که به او داده‌ام طمع می‌ورزد که به نعمت‌های آخرت دست یازد همان‌طور که نعمت‌های دنیا را به دست آورده است.

﴿کَلَّآهرگز آنگونه که او طمع می‌ورزد نخواهد بود بلکه برخلاف مقصود او اتفاق خواهد افتاد. ﴿إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗاچون او با آیات ما دشمن است. او آیات ما را شناخت سپس آن را انکار کرد و او را به حق فراخواند اما او اطاعت نکرد. او تنها به این بسنده نکرد که از آیات ما روی گردانی نماید بلکه به ستیز با آیات برخاست و برای ابطال آن کوشید. بنابراین، درباره او فرمود: ﴿إِنَّهُۥ فَکَّرَاو با خودش فکر کرد، ﴿وَقَدَّرَو آنچه را که در آن فکر کرده بود سنجید تا سخن بگوید که به وسیله آن قرآن را باطل نماید.

﴿فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ١٩ ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ٢٠مرگ بر او باد چگونه سنجید و نقشه کشید! باز مرگ بر او باد چگونه سنجید! چون او پا به جایی گذاشت که او و امثالش به آن نخواهند رسید و این کار در شأن او نیست.

﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ٢٢سپس در آنچه می‌گفت اندیشه کرد و آنگاه روترش نمود و چهره در هم کشید و ظاهر او نفرتش را از حق نشان می‌داد.

﴿ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ٢٣پپس روی گرداند و در نتیجه‌ی تلاش فکری و عملی و قولی‌اش تکبر ورزید.

﴿فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ٢٥پس گفت: این قرآن کلام خدا نیست بلکه سخن انسان می‌باشد. نیز کلام انسان‌های برگزیده و خوب نیست بلکه کلام انسان‌های بد و بزهکار است از قبیل دروغگویان و جادوگران. پس هلاک باد! او چقدر از راه راست دور و چقدر سزاوار هلاکت و شقاوت می‌باشد.

چگونه در ذهن می‌آید و چگونه در خاطر انسان می‌گنجد که بزرگترین و برترین کلام که کلام پروردگار بزرگ است با سخن انسان‌های نیازمند و ناقص مشابه باشد؟! و چگونه این دروغگوی حق ستیز به خود جرأت داد که کلام خداوند متعال را چنین توصیف نماید؟!.

پس چنین کسی حقش جز عذاب سخت نیست. بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ٢٦ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ٢٧ لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ٢٨او را به دوزخ درخواهم آورد، و تو چه می‌دانی که آتش دوزخ چگونه است؟! هیچ میزانی از سختی و شدت را باقی نمی‌گذارد مگر اینکه آن را اعمال می‌کند. (یعنی در اوج شدت و سختی است) و هیچ جایی از کسی که عذاب داده می‌شود باقی نمی‌گذارد مگر اینکه به آن می‌رسد.

﴿لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ٢٩انسان‌ها را می‌سوزاند و از شدت گرما و سرمایش آن‌ها را پریشان و رنجور می‌نماید. ﴿عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ٣٠نوزده تن از فرشتگان که تندخو و سخت گیرند به عنوان نگهبان دوزخ گماشته شده‌اند. این فرشتگان از فرمان خدا سرپیچی نمی‌کنند و هر آنچه بدان امر شوند انجام می‌دهند.

﴿وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗو ماموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم چون فرشتگان نیرومند و سخت گیر هستند. ﴿وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْاحتمال دارد منظور این باشد که شمار و تعداد فرشتگان را جز برای عذاب و کیفر کافران در آخرت و بیشتر شکنجه دادن آن‌ها قرار نداده‌ایم. و به عذاب فتنه هم گفته می‌شود همان طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣[الذاریات: ۱۳]. «روزی که با آتش عذاب داده می‌شوند».

و احتمال دارد منظور این باشد که ما شما را از تعداد ماموران دوزخ خبر ندادیم مگر برای آن که معلوم داریم که چه کسی تصدیق می‌نماید و چه کسی تکذیب می‌کند. و آنچه را که بعد از این ذکر نمود بر همین مفهوم دلالت می‌کند: ﴿لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗاتا اهل کتاب یقین کنند و به ایمان مؤمنان افزوده شود. چون اهل کتاب وقتی ببینند که آنچه قرآن می‌گوید با آنچه که در کتاب‌های آن‌هاست مطابقت دارد بیشتر به حقانیت قرآن یقین می‌کنند، و هر وقت خداوند آیه‌ای نازل کند و مومنان به آن ایمان بیاورند و آن را تصدیق نمایند ایمانشان بیشتر می‌گردد.

﴿وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَو تا شک و تردید از اهل کتاب و مومنان دور شود و این‌ها اهدافی بزرگ هستند که خردمندان به آن توجه می‌نمایند و آن اهداف تلاش برای کسب یقین و اضافه شدن ایمان در هر وقت و درباره هر مسئله‌ای از مسایل دین و دفع شک و اوهامی است که در مقابل حق پیش می‌آید، پس خداوند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده است سببی برای به دست آمدن این اهداف بزرگ قرار داده‌است و باعث می‌شود تا راستگویان از دروغگویان مشخص گردند بنابراین فرمود ﴿وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاو تا کسانی که در دل‌هایشان بیماری شک و شبهه و نفاق است و نیز کافران بگویند: خداوند با این مثل چه خواسته است؟ و آن‌ها این را به صورت شک و کفر ورزیدن به آیات خدا می‌گویند.

و این امر مایه هدایت کسی است که خداوند او را هدایت نماید. همچنانکه باعث گمراه شدن کسی است که خداوند او را گمراه کند. بنابراین فرمود: ﴿کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُبدینسان خداوند هرکس را که بخواهد گمراه می‌نماید و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند.

پس خدا هرکس را هدایت نماید آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده در حق او رحمتی قرار می‌دهد و آن را باعث زیاد شدن دین و ایمانش می‌گرداند. و هرکس را گمراه کند آنچه را که بر پیامبرش نازل فرموده سببی برای افزون شدن بدبختی و حیرت و ستم کردنش در حق خودش می‌گرداند. پس لازم است هر آنچه که خداوند پیامبرش را از آن خبر داده است پذیرفته شود.

﴿وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَو لشکرهای پروردگارت از قبیل فرشتگان و غیره را کسی جز او نمی‌داند. پس وقتی شما لشکرهای او را نمی‌دانید و خداوند دانا و آگاه شما را از آن خبر داده‌است باید خبر او را تصدیق نمایید و هیچ شک و تردیدی به خود راه ندهید.

﴿وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِو منظور از این موعظه و اندرز، بازی و سرگرمی نیست، بلکه هدف از آن این است که انسان‌ها به وسیله‌ی این قرآن آنچه را که به سودشان است به خاطر آورند و بپذیرند و انجام دهنده چیزهایی را که به زیانشان است رها کنند.

آیه‌ی ۵۶-۳۲:

﴿کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ٣٢[المدثر: ۳۲]. «اینچنین نیست (که ایشان می‌پندارند) سوگند به ماه».

﴿وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ٣٣[المدثر: ۳۳]. «و سوگند به شب بدانگاه که پشت کند».

﴿وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ٣٤[المدثر: ۳۴]. «و به صبح چون روشن شود».

﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥[المدثر: ۳۵]. «که آن (دوزخ) یکی از (بلاهای) بزرگت است».

﴿نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ٣٦[المدثر: ۳۶]. «برای انسان‌ها بیم‌دهنده است».

﴿لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ٣٧[المدثر: ۳۷]. «برای کسی از شما که بخواهد گام پیش نهد یا پس ماند».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨[المدثر: ۳۸]. «هرکس در گرو عملکرد خویش است».

﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩[المدثر: ۳۹]. «مگر سمت راستی‌ها».

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠[المدثر: ۴۰]. «در باغ‌های (بهشتی) خواهند بود. از همدیگر می‌پرسند».

﴿عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١[المدثر: ۴۱]. «از بزهکاران».

﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢[المدثر: ۴۲]. «چه چیز شما را به دوزخ درآورد»؟.

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣[المدثر: ۴۳]. «می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم».

﴿وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤[المدثر: ۴۴]. «و به بینوا خوراک نمی‌دادیم».

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥[المدثر: ۴۵]. «و ما پیوسته با باطل‌گرایان فرو می‌رفتیم».

﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦[المدثر: ۴۶]. «و روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم».

﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧[المدثر: ۴۷]. «تا این که مرگ به سراغمان آمد».

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨[المدثر: ۴۸]. «پس شفاعت شفاعت‌کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد».

﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩[المدثر: ۴۹]. «پس آنان‌را چه شده است که از پند روی‌گردانند»؟!.

﴿کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ٥٠[المدثر: ۵۰]. «گویی که آنان درازگوشان رمنده‌ای هستند».

﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١[المدثر: ۵۱]. «که از شیری گریخته باشند».

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢[المدثر: ۵۲]. «بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود».

﴿کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ٥٣[المدثر: ۵۳]. «چنین نیست بلکه از آخرت پروایی ندارند».

﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤[المدثر: ۵۴]. «حاشا، حق این است که آن (سوره‌) پندی است».

﴿فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ٥٥[المدثر: ۵۵]. «پس هرکس بخواهد آن‌را یاد کند».

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ٥٦[المدثر: ۵۶]. «و یاد نمی‌کنند مگر این که خدا بخواهد. اوست سزاوار پروا و اوست سزاوار آمرزش».

﴿کَلَّآواژه «کلا»در اینجا یا به معنی حق و قطعا است و یا به معنی «إلا»استفتاحی می‌باشد. خداوند به ماه، و به شب بدانگاه که پشت می‌کند و می‌رود، و به روز بدانگاه که روشن می‌شوند سوگند خورده است. چون این چیزها مشتمل بر آیات بزرگ خدا هستند و بر کمال قدرت خداوند و حکمت و گستردگی فرمانروایی‌اش و فراگیر بودن رحمت و احاطه‌ی علم و آگاهی‌اش دلالت می‌نمایند.

و آنچه خداوند برایش سوگند خورده این است که می‌فرماید: ﴿إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ٣٥آتش جهنم یکی از چیزهای بزرگ و مهم است. پس شما را به آن خبر دادیم و از آن آگاه شدید، پس هرکسی از شما می‌خواهد گام به پیش بگذارد و کارهایی انجام دهد که او را به خدا و خشنودی و بهشتش نزدیک می‌گرداند یا از آنچه که برای آن آفریده شده و خدا آن را دوست می‌دارد و می‌پسندد عقب بکشد و مرتکب گناه شود و خودش را به جهنم نزدیک گرداند. همان‌طور که خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَقُلِ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَن شَآءَ فَلۡیُؤۡمِن وَمَن شَآءَ فَلۡیَکۡفُرۡ...[الکهف: ۲۹]. «و بگو: حق از سوی پروردگارتان است، پس هرکس می‌خواهد ایمان بیاورد و هرکس می‌خواهد کفر بورزد».

﴿کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ٣٨هرکس در گرو کارهای بدی است که کرده است. پس در مقابل آن گروگان گرفته می‌شود و آن کارها طوق گردنش خواهند بود و باعث گرفتار شدنش به عذب می‌گردند. ﴿إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ٣٩مگر کسانی‌که کارنامه اعمالشان به دست راست داده می‌شود و از سعادتمندان هستند. این‌ها گروگان گرفته نمی‌شوند بلکه آزاد و شاد خواهند بود.

﴿فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ٤٠ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ٤١در باغ‌هایی بهشتی خواهند بود که همه خواسته‌هایشان در آن فراهم است و در آسایش کامل هستند. آنان رو به همدیگر می‌نمایند و از یکدیگر درباره گناهکاران می‌پرسند که حالتشان چگونه شد، آیا آنچه را که خدا به آن‌ها وعده داده بود یافتند؟ و برخی به برخی دیگر می‌گویند: «آیا از آن‌ها خبر دارید؟». آنگاه آنان را در وسط دوزخ می‌بینند که عذاب داده می‌شوند. پس به آنان می‌گویند: ﴿مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ٤٢چه چیزی شما را وارد دوزخ گردانیده است؟ و به چه گناهی شما مستحق دوزخ شده‌اید؟

﴿قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ٤٣ وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ٤٤می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم و به بینوا خوراک نمی‌دادیم پس آن‌ها نه عبادت خدا را انجام داده‌اند و نه به مردم نیازمند کمک کرده‌اند.

﴿وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ٤٥و به وسیله باطل به مجادله با حق می‌پرداختیم. ﴿وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ٤٦و ما روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم.

و این آثار فرو رفتن در باطل است که وقتی کسی در باطل فرو رود که روز قیامت است اعراض می‌نماید، قیامتی که محل جزای اعمال است و جایی است که پادشاهی خدا و حکم دادگرانه‌ی او برای سایر مردم آشکار می‌گردد. پس این راه باطل را ادامه دادیم ﴿حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ٤٧تا این که مرگ به سراغمان آمد. و هنگامی‌که بر کفر مردند درِ همه آرزوها به رویشان بسته شد، و هیچ راه چاره‌ای برایشان نماند.

﴿فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ٤٨پس دیگر شفاعت و میانجی‌گری شفاعت کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد، چون شفاعت کنندگان فقط برای کسی شفاعت می‌نمایند که خداوند بپسندد. اما خداوند اعمال این‌ها را نمی‌پسندد. پس از اینکه خداوند سرنوشت مخالفان را بیان کرد، مشرکانی را که در قید حیات هستند مورد سرزنش و ملامت قرار داد و فرمود: ﴿فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ٤٩پس آنان‌را چه شده است که از پند روی گردان و غافل هستند.

﴿کَأَنَّهُمۡآن‌ها چنان از اندرز گریزان و متنفر هستند انگار ﴿حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞخرهای وحشی هستند که رم کرده‌اند. وقتی رم کنند تندتر می‌دوند. ﴿فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ٥١گورخرانی که از دست شکارچی و یا از پیش شیری و امثال آن گریخته باشند. این بزرگترین گریز از حق است.آن‌ها با وجود چنین گریز و رویگردانی ادعاهای بزرگی می‌کنند.

﴿بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ٥٢بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود، صحیفه‌هایی که از آسمان بر او نازل شود و ادعا می‌کند که تا چنین کاری انجام نشود از حق پیروی نخواهد کرد. حال آن که دروغ می‌گویند و اگر هر نشانه‌ای برای این‌ها بیاید ایمان نمی‌آورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند، چون نشانه‌های روشنگری که حق را روشن و واضح می‌گرداند نزد آن‌ها آمده است پس اگر خیری در این‌ها بود ایمان می‌آوردند.

بنابراین فرمود: ﴿کَلَّاآنچه را که می‌خواهند به آن‌ها نمی‌دهیم و آن‌ها هدفشان فقط این است که بگویند خدا نمی‌تواند.

﴿بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَبلکه اصلا آنان از آخرت نمی‌ترسند و اگر از آن می‌ترسیدند چنین کارهایی از آنان سر نمی‌زد. ﴿کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ٥٤آنگونه نیست، به درستی که آن یادآوری است. ضمیر در «إِنَّهُ»پس هرکس می‌خواهد آن را یاد کند، چون این راه را برای او روشن گردانیده و دلیل را پیش روی او گذارده است.

﴿وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُو پند نمی‌پذیرند مگر این که خدا بخواهد چون مشیت و خواست خداوند نافذ و فراگیر است و کوچکترین اتفاقی بیرون از خواست خداوند صورت نمی‌پذیرد. در اینجا اعتقاد و نظریات قدریه رد شده است، آن‌هایی که معتقدند کارهای بندگان تحت مشیت و خواست خداوند انجام نمی‌گیرد.

هم‌چنین ردی است بر جبریه که گمان می‌برند بنده هیچ اراده و خواستی ندارد و در حقیقت کاری انجام نمی‌دهد بلکه او بر انجام دادن کارش مجبور است. پس خداوند ثابت کرد که بنده دارای خواست و اراده‌ی حقیقی و فعلی است اما خواست او تابع مشیت و خواست خداوند می‌باشد.

﴿هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِخداوند سزاوار است که از خشم او پرهیز شود و مورد پرستش قرار گیرد چون او معبود به حقّی است که عبادت جز برای او شایسته‌ی کسی نیست، و سزاوار است که کسی را بیامرزد که از او می‌ترسد و دنبال رضایت اوست.

پایان تفسیر سوره‌ی مدثر

سورة المدثر

سورة المدثر - سورة 74 - عدد آیاتها 56

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ

  2. قُمْ فَأَنذِرْ

  3. وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ

  4. وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ

  5. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ

  6. وَلا تَمْنُن تَسْتَکْثِرُ

  7. وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ

  8. فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ

  9. فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ

  10. عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ

  11. ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا

  12. وَجَعَلْتُ لَهُ مَالا مَّمْدُودًا

  13. وَبَنِینَ شُهُودًا

  14. وَمَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِیدًا

  15. ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ

  16. کَلاَّ إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا

  17. سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا

  18. إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ

  19. فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ

  20. ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ

  21. ثُمَّ نَظَرَ

  22. ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ

  23. ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ

  24. فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ یُؤْثَرُ

  25. إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ

  26. سَأُصْلِیهِ سَقَرَ

  27. وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ

  28. لا تُبْقِی وَلا تَذَرُ

  29. لَوَّاحَةٌ لِّلْبَشَرِ

  30. عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ

  31. وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلاَّ مَلائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاء وَیَهْدِی مَن یَشَاء وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُوَ وَمَا هِیَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْبَشَرِ

  32. کَلاَّ وَالْقَمَرِ

  33. وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ

  34. وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ

  35. إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ

  36. نَذِیرًا لِّلْبَشَرِ

  37. لِمَن شَاء مِنکُمْ أَن یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ

  38. کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ

  39. إِلاَّ أَصْحَابَ الْیَمِینِ

  40. فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ

  41. عَنِ الْمُجْرِمِینَ

  42. مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ

  43. قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ

  44. وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ

  45. وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ

  46. وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ

  47. حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ

  48. فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ

  49. فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ

  50. کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ

  51. فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ

  52. بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن یُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً

  53. کَلاَّ بَل لا یَخَافُونَ الآخِرَةَ

  54. کَلاَّ إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ

  55. فَمَن شَاء ذَکَرَهُ

  56. وَمَا یَذْکُرُونَ إِلاَّ أَن یَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ



سورة مدثر

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

ای جامه بر سر کشیده! ﴿1﴾ برخیز و بیم ده. ﴿2﴾ و پروردگارت را بزرگ شمار. ﴿3﴾ و لباس‌هایت را پاکیزه دار. ﴿4﴾ و از پلیدی دوری کن. ﴿5﴾ و نباید برای افزون‌خواهی چیزی را بدهی. ﴿6﴾ و برای (خوشنودی) پروردگارت شکیبا باش. ﴿7﴾ پس هنگامی‌که در «صور» دمیده شود. ﴿8﴾ آن روز، روز سخت (و دشواری) است. ﴿9﴾ بر کافران آسان نیست. ﴿10﴾ (ای پیامبر!) مرا با کسی‌که او را تنها آفریده‌ام واگذار. ﴿11﴾ و (همان که) مال فراونی برایش قرار دادم. ﴿12﴾ و فرزندانی که همیشه (در خدمت او و) با او هستند. ﴿13﴾ و همه وسایل (و امکانات) زندگی را در اختیارش قرار دادم. ﴿14﴾ باز (هم) طمع دارد که (برآن) بیفزایم. ﴿15﴾ هرگز، (چنین نخواهد شد) بی‌گمان او نسبت به آیات ما دشمنی (و عناد) دارد. ﴿16﴾ و به زودی او را به مشقت و سختی می‌اندازم. ﴿17﴾   زیرا که او (برای مبارزه با قرآن) اندیشید، و اندازه (و محاسبه) کرد. ﴿18﴾ پس مرگ بر او باد! چگونه اندازه (و محاسبه) کرد؟! ﴿19﴾ باز (هم)، مرگ بر او باد! چگونه اندازه (و محاسبه) کرد؟! ﴿20﴾ سپس نگاهی افکند. ﴿21﴾ آنگاه چهره درهم کشید و روی ترش کرد. ﴿22﴾ سپس (به حق) پشت نمود و تکبر ورزید. ﴿23﴾ آنگاه گفت: «این (قرآن) چیزی جز جادویی که (از دیگران) آموخته شده، نیست. ﴿24﴾ و این (چیزی) جز گفتار بشر نیست». ﴿25﴾ به زودی او را به سقر (جهنم) درخواهم آورد. ﴿26﴾ و تو چه دانی «سقر» چیست؟! ﴿27﴾ (آتش سوزانی که) نه (چیزی را) باقی می‌گذارد و نه (چیزی را) رها می‌کند. ﴿28﴾ پوست را (دگرگون کرده و) می‌سوزاند. ﴿29﴾ برآن (آتش) نوزده (فرشته) گمارده شده است. ﴿30﴾ و ما مأموران دوزخ را جز فرشتگان قرار ندادیم، و شمار آن‌ها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم، تا اهل کتاب یقین کنند، و کسانی‌که ایمان آورده‌اند بر ایمان خود بیفزایند، و اهل کتاب و مؤمنان، گرفتار شک و تردید نشوند، و تا کسانی‌که در دل‌های شان  مرض است و (نیز) کافران بگویند: «الله از این مثل (و توصیف) چه خواسته است؟» بدینگونه الله هرکس را بخواهد گمراه می‌سازد، و هرکس را بخواهد هدایت می‌کند، و (شمار) لشکریان پروردگارت را جز او (کسی) نمی‌داند، و این جز پند و اندرزی برای انسان‌ها  نیست. ﴿31﴾ آری، (هرگز این‌چنین نیست که آن‌ها تصور می‌کنند) سوگند به ماه. ﴿32﴾ و به شب هنگامی‌که پشت کند. ﴿33﴾ و به صبح هنگامی‌که روشن شود. ﴿34﴾ که آن (آتش دوزخ) یکی از (چیزهای) بزرگ (و هولناک) است. ﴿35﴾ (ترساننده و) هشداردهنده برای انسان‌هاست. ﴿36﴾ برای کسی از شما که بخواهد (در راه راست) پیش افتد، یا (از آن) عقب بماند. ﴿37﴾ هرکس در گرو اعمال خویش است. ﴿38﴾ مگر «اصحاب یمین». ﴿39﴾ که در باغ‌های (بهشت) هستند، و می‌پرسند ﴿40﴾ از گناهکاران. ﴿41﴾ چه چیز شما را به «سقر» (دوزخ) درآورد؟ ﴿42﴾ گویند: «ما از نمازگزاران نبودیم. ﴿43﴾ و بی‌نوا  (یان) را طعام نمی‌دادیم. ﴿44﴾ و پیوسته همراه یاوه‌گویان (و اهل باطل) هم‌صدا می‌شدیم. ﴿45﴾ و همواره روز جزا را تکذیب می‌کردیم. ﴿46﴾ تا زمانی که مرگ به سراغ‌مان آمد. ﴿47﴾

پس شفاعت شفاعت‌کنندگان به آن‌ها سودی نمی‌بخشد. ﴿48﴾ پس آن‌ها را چه شده است که از پند (و تذکر) روی گردانند؟! ﴿49﴾ گویی که آن‌ها (گور) خران رم کرده‌اند. ﴿50﴾ که از شیر گریخته‌اند. ﴿51﴾ بلکه هرکدام از آن‌ها (توقع دارد و) می‌خواهد که (به او) نامة گشاده (و جداگانه از سوی الله) داده شود. ﴿52﴾ هرگز چنین نیست (که آنان می‌پندارند) بلکه آن‌ها از (عذاب) آخرت نمی‌ترسند. ﴿53﴾ نه، حقاً که این (قرآن) پند (و یادآوری) است. ﴿54﴾ پس هرکس که بخواهد آن را یاد کند (پند گیرد). ﴿55﴾ و یاد نمی‌کنند (و پند نمی‌گیرند) مگر این‌که الله بخواهد، او اهل تقوا و اهل آمرزش است. ﴿56﴾

سُورَةُ المُدَّثِّرِ

 

سُورَةُ المُدَّثِّرِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُدَّثِّرُ ١ قُمۡ فَأَنذِرۡ ٢ وَرَبَّکَ فَکَبِّرۡ ٣ وَثِیَابَکَ فَطَهِّرۡ ٤ وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ ٥ وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ ٦ وَلِرَبِّکَ فَٱصۡبِرۡ ٧ فَإِذَا نُقِرَ فِی ٱلنَّاقُورِ ٨ فَذَٰلِکَ یَوۡمَئِذٖ یَوۡمٌ عَسِیرٌ ٩ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ غَیۡرُ یَسِیرٖ ١٠ ذَرۡنِی وَمَنۡ خَلَقۡتُ وَحِیدٗا ١١ وَجَعَلۡتُ لَهُۥ مَالٗا مَّمۡدُودٗا ١٢ وَبَنِینَ شُهُودٗا ١٣ وَمَهَّدتُّ لَهُۥ تَمۡهِیدٗا ١٤ ثُمَّ یَطۡمَعُ أَنۡ أَزِیدَ ١٥ کَلَّآۖ إِنَّهُۥ کَانَ لِأٓیَٰتِنَا عَنِیدٗا ١٦ سَأُرۡهِقُهُۥ صَعُودًا ١٧إِنَّهُۥ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ١٨ فَقُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ ١٩ ثُمَّ قُتِلَ کَیۡفَ قَدَّرَ ٢٠ ثُمَّ نَظَرَ ٢١ ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ٢٢ ثُمَّ أَدۡبَرَ وَٱسۡتَکۡبَرَ ٢٣ فَقَالَ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ یُؤۡثَرُ ٢٤ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا قَوۡلُ ٱلۡبَشَرِ ٢٥ سَأُصۡلِیهِ سَقَرَ ٢٦ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا سَقَرُ ٢٧ لَا تُبۡقِی وَلَا تَذَرُ ٢٨ لَوَّاحَةٞ لِّلۡبَشَرِ ٢٩ عَلَیۡهَا تِسۡعَةَ عَشَرَ ٣٠ وَمَا جَعَلۡنَآ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ إِلَّا مَلَٰٓئِکَةٗۖ وَمَا جَعَلۡنَا عِدَّتَهُمۡ إِلَّا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیَسۡتَیۡقِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَیَزۡدَادَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِیمَٰنٗا وَلَا یَرۡتَابَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَلِیَقُولَ ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡکَٰفِرُونَ مَاذَآ أَرَادَ ٱللَّهُ بِهَٰذَا مَثَلٗاۚ کَذَٰلِکَ یُضِلُّ ٱللَّهُ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُۚ وَمَا یَعۡلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَۚ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡبَشَرِ ٣١ کَلَّا وَٱلۡقَمَرِ ٣٢ وَٱلَّیۡلِ إِذۡ أَدۡبَرَ ٣٣ وَٱلصُّبۡحِ إِذَآ أَسۡفَرَ ٣٤ إِنَّهَا لَإِحۡدَى ٱلۡکُبَرِ ٣٥ نَذِیرٗا لِّلۡبَشَرِ ٣٦ لِمَن شَآءَ مِنکُمۡ أَن یَتَقَدَّمَ أَوۡ یَتَأَخَّرَ ٣٧ کُلُّ نَفۡسِۢ بِمَا کَسَبَتۡ رَهِینَةٌ ٣٨ إِلَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلۡیَمِینِ ٣٩ فِی جَنَّٰتٖ یَتَسَآءَلُونَ ٤٠ عَنِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤١ مَا سَلَکَکُمۡ فِی سَقَرَ ٤٢ قَالُواْ لَمۡ نَکُ مِنَ ٱلۡمُصَلِّینَ ٤٣ وَلَمۡ نَکُ نُطۡعِمُ ٱلۡمِسۡکِینَ ٤٤ وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ ٱلۡخَآئِضِینَ ٤٥ وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ ٤٦ حَتَّىٰٓ أَتَىٰنَا ٱلۡیَقِینُ ٤٧فَمَا تَنفَعُهُمۡ شَفَٰعَةُ ٱلشَّٰفِعِینَ ٤٨ فَمَا لَهُمۡ عَنِ ٱلتَّذۡکِرَةِ مُعۡرِضِینَ ٤٩ کَأَنَّهُمۡ حُمُرٞ مُّسۡتَنفِرَةٞ ٥٠ فَرَّتۡ مِن قَسۡوَرَةِۢ ٥١ بَلۡ یُرِیدُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُؤۡتَىٰ صُحُفٗا مُّنَشَّرَةٗ ٥٢ کَلَّاۖ بَل لَّا یَخَافُونَ ٱلۡأٓخِرَةَ ٥٣ کَلَّآ إِنَّهُۥ تَذۡکِرَةٞ ٥٤ فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ ٥٥ وَمَا یَذۡکُرُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ هُوَ أَهۡلُ ٱلتَّقۡوَىٰ وَأَهۡلُ ٱلۡمَغۡفِرَةِ ٥٦

 


سوره مدثر

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

جامه به خود پیچیده!. ﴿1 برخیز و هشدار ده. ﴿2 و پروردگارت را به بزرگی یاد کن. ﴿3 و لباس‌هایت را پاکیزه بدار. ﴿4 و پلیدی را دور ساز. ﴿5 و بذل و بخشش مکن تا افزون طلبی کنی. ﴿6 و برای پروردگارت شکیبایی کن. ﴿7 پس هنگامی‌که در صور دمیده شود. ﴿8 آن روز، روز سختی خواهد بود. ﴿9 بر کافران آسان نیست. ﴿10 مرا واگذار با آن کسی‌که او را تک و تنها آفریده‌ام. ﴿11 و برایش مالی فراوان قرار داده‌ام. ﴿12 و فرزندانی به او داده‌ام که همه حاضرند. ﴿13 و (وسائل زندگی را) از هر نظر برای او فراهم ساخته‌ام. ﴿14 باز طمع می‌ورزد که افزون سازم. ﴿15 هرگز (چنین نخواهد بود) چرا که با آیات ما دشمن و ستیزه‌جو است. ﴿16 به‌زودی او را به بالا رفتن از گردنة (مشکلات) وامی‌دارم. ﴿17او بیندیشید و سنجید. ﴿18 مرگ بر او باد چگونه سنجید!. ﴿19 باز مرگ بر او باد چگونه سنجید!. ﴿20 سپس نگریست. ﴿21 آن‌گاه رو ترش کرد و پیشانی درهم کشید. ﴿22 سپس پشت کرد و کبر ورزید. ﴿23 آن‌گاه گفت: این چیزی جز جادوی منقول (از پیشینیان) نیست. ﴿24 این جز سخن انسان نیست. ﴿25 او را به دوزخ درخواهم آورد. ﴿26 و تو چه می‌دانی که دوزخ چگونه است؟!. ﴿27 نه باقی می‌گذراد و نه رها می‌کند. ﴿28 سوزانندة انسان‌هاست. ﴿29 بر آن نوزده (کس) گمارده شده‌اند. ﴿30 و مأموران دوزخ را جز از میان فرشتگان برنگزیده‌ایم و شمار آنان‌را نیز جز مایة آزمایش کافران قرار نداده‌ایم تا اهل کتاب یقین حاصل کنند و تا ایمان مؤمنان بیشتر شود و تا اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا بیماردلان و کافران بگویند: خداوند از این مثل چه خواسته است؟ خداوند بدینسان هرکس را که بخواهد گمراه می‌سازد و هرکس را که بخواهد هدایت می‌کند و لشکرهای پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند و این جز اندرزی برای بشر نیست. ﴿31 اینچنین نیست (که ایشان می‌پندارند) سوگند به ماه. ﴿32 و سوگند به شب بدانگاه که پشت کند. ﴿33 و به صبح چون روشن شود. ﴿34 که آن (دوزخ) یکی از (بلاهای) بزرگت است. ﴿35 برای انسان‌ها بیم‌دهنده است. ﴿36 برای کسی از شما که بخواهد گام پیش نهد یا پس ماند. ﴿37 هرکس در گرو عملکرد خویش است. ﴿38 مگر سمت راستی‌ها. ﴿39 در باغ‌های (بهشتی) خواهند بود. از همدیگر می‌پرسند. ﴿40 از بزهکاران. ﴿41 چه چیز شما را به دوزخ درآورد؟. ﴿42 می‌گویند: از نمازگزاران نبودیم. ﴿43 و به بینوا خوراک نمی‌دادیم. ﴿44 و ما پیوسته با باطل‌گرایان فرو می‌رفتیم. ﴿45 و روز جزا را دروغ می‌انگاشتیم. ﴿46 تا این که مرگ به سراغمان آمد. ﴿47پس شفاعت شفاعت‌کنندگان سودی به آنان نمی‌بخشد. ﴿48 پس آنان‌را چه شده است که از پند روی‌گردانند؟!. ﴿49 گویی که آنان درازگوشان رمنده‌ای هستند. ﴿50 که از شیری گریخته باشند. ﴿51 بلکه هرکس از آن‌ها می‌خواهد که به او صحیفه‌هایی گشوده داده شود. ﴿52 چنین نیست بلکه از آخرت پروایی ندارند. ﴿53 حاشا، حق این است که آن (سوره‌) پندی است. ﴿54 پس هرکس بخواهد آن‌را یاد کند. ﴿55 و یاد نمی‌کنند مگر این که خدا بخواهد. اوست سزاوار پروا و اوست سزاوار آمرزش. ﴿56