تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر نور: سوره أحزاب

تفسیر نور:
سوره أحزاب آیه 1
‏متن آیه : ‏
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیماً حَکِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای پیغمبر ! بترس از ( عذاب و خشم ) خدا ، و از کافران و منافقان اطاعت مکن . بی‌گمان خداوند آگاه ( از هر چیزی ، و ) دارای حکمت ( در افعال و اقوال خود ) است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِتَّقِ اللهَ » : مراد مداومت بر تقوا و ترس از خدا است . « لا تُطِعْ » : مراد پذیرش سخنان کافران و منافقان ، و قبول پیشنهادهای سازشکارانه‌ای است که از طرف ایشان مطرح می‌گردد .‏

سوره أحزاب آیه 2
‏متن آیه : ‏
وَاتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏از چیزی پیروی کن که از سوی پروردگارت به تو وحی می‌شود . بی‌گمان خداوند از کارهائی که انجام می‌دهید بس آگاه است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِتَّبِعْ » : پیروی کن .‏

سوره أحزاب آیه 3
‏متن آیه : ‏
‏ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بر خدا توکّل کن ( و کارهای خود را بدو بسپار ) . همین بس که خداحافظ ( و مدافع انسان ) باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَکیلاً » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 173 ، نساء / 81 ) .‏

سوره أحزاب آیه 4
‏متن آیه : ‏
مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءکُمْ أَبْنَاءکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند دو دل را در درون کسی قرار نداده است ( همان گونه که کسی دو پدر و یا مادر ندارد ) . خداوند هرگز همسرانتان را با اظهار « ظِهار » مادران شما نمی‌سازد ، و فرزندخواندگانتان را فرزندان حقیقی شما نمی‌نماید . این سخنی است که شما به زبان می‌گوئید ( چرا که رابطه پدری و فرزندی یک رابطه طبیعی است و با الفاظ و قراردادها و شعارها هرگز حاصل نمی‌شود ) . خداوند حق می‌گوید و به راه راست راهنمائی می‌کند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَلْبَیْنِ » : دو دل . « مَا جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ . . . » : مراد این است که همان گونه که خداوند برای کسی دو پدر ، و یا دو مادر قرار نداده است ، به کسی هم دو دل نداده است . « جَوْف‌ » : درون . داخل . « تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ » : بدانان می‌گوئید که پشت شما همچون پشت مادرم است . این کار را « ظِهار » می‌گویند . در جاهلیّت با گفتن ( أَنتِ عَلَیَّ کَظَهْرِ أُمّی ) ، همسر برای ابد برای مرد حرام ، و با این گفته همسر به منزله مادر او پنداشته می‌شد و آن را طلاق بدون رجعت بشمار می‌آوردند . حکم ظِهار در اسلام در سوره مجادله ، آیات 2 - 4 خواهد آمد . « أَدْعِیَآءَ » : جمع دَعِیّ ، فرزندخوانده‌ها .‏

سوره أحزاب آیه 5
‏متن آیه : ‏
‏ ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیکُمْ وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان را به نام پدرانشان بخوانید که این کار در پیش خدا عادلانه‌تر بشمار است . اگر هم پدران ایشان را نشناختید ، آنان برادران دینی و یاران شما هستند . هر گاه در این مورد اشتباه کردید ( و مثلاً بر اثر عادت گذشته ، یا سبق لسان ، به لغزش افتادید و به خطا رفتید ) گناهی بر شما نیست . ولی آنچه را که دلتان می‌خواهد ( یعنی از روی عمد و اختیار می‌گوئید ، گناه است و کیفر دارد ) . به هر حال ، پیوسته خدا آمرزگار و مهربان بوده و هست ( و قلم عفو بر اشتباهات و لغزشها می‌کشد و شما را می‌بخشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُدْعُوهُمْ » : صدایشان بزنید . ایشان را بخوانید و بنامید . « أَقْسَطُ » : دادگرانه‌تر . استعمال اسم تفضیل عادلانه‌تر بدان معنی نیست که اگر آنان را به نام پدرخوانده‌ها صدا بزنند عادلانه است و به نام پدران واقعی عادلانه‌تر ، بلکه مقایسه عادلانه و ناعادلانه ، یا به عبارت دیگر خوب و بد است . وقتی که می‌گوئیم : انسان اگر خود را به کام اژدها نیندازد بهتر است . مفهوم سخن این نیست که اگر خود را به کام اژدها بیندازد بِهْ و خوب است . « مَوَالی‌ » : جمع مَوْلی ، یاران . « جُنَاحٌ » : گناه و مجازات . « تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ » : مراد چیزی است که قصد آن کرده باشید و عمداً آن را گفته باشید .‏

سوره أحزاب آیه 6
‏متن آیه : ‏
‏ النَّبِیُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُوْلُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُهَاجِرِینَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِیَائِکُم مَّعْرُوفاً کَانَ ذَلِکَ فِی الْکِتَابِ مَسْطُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پیغمبر از خود مؤمنان نسبت بدانان اولویّت بیشتری دارد ( و اراده و خواست او در مسائل فردی و اجتماعی مؤمنان ، مقدم بر اراده و خواست ایشان است ) و همسران پیغمبر ، مادران مؤمنان محسوبند ( و باید احترام مادری آنان را از نظر به دور نداشت ، و یکایک ایشان را بزرگ و ارجمند شمرد ) ، و خویشاوندان نسبت به همدیگر ( از نظر ارث بردن بعضی از بعضی ) از مؤمنان و مهاجران ، در کتاب یزدان ( قرآن ) از اولویّت بیشتری برخوردارند ، ( و پیمان مؤاخات و برادری موجب ارث نمی‌باشد ) ، مگر این که بخواهید در حق دوستان خود کار نیکی انجام دهید ( و از طریق وصیّت ، مقداری برای آنان به ارث بگذارید و بدیشان خوبی کنید ، که این عمل مانعی ندارد ) . این ( حکم توارث خویشاوندان ) در کتاب ( قرآن ) مکتوب و مقرّر است ( و تغییر و تبدیلی نمی‌شناسد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلنَّبِیُّ أَوْلی . . . » : مراد این است که پیغمبر اسلام در جان و مال امّت محمّدی ، حق تصرّف بیشتری از خود تصرّف مؤمنان در جان و مال خود دارد ، و پیغمبر همیشه باید عزیزتر از جان و مال مؤمن در نزد مؤمن باشد ، و فرمان و فرموده او مقدم بر اراده و خواست خود انسان ( نگا : نساء / 65 ) . « أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ » : همسران پیغمبر مادران امت محمّدی هستند ، و لذا مؤمنان باید برابر فرمان آسمانی حرمت مقام مادری ایشان را رعایت کنند و یکایک مادران آسمانی را گرامی‌دارند ( نگا : احزاب‌ / 53 ) . « أُولُوا الأرْحَامِ ، بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعضٍ . . . » : این قسمت از آیه ، بیانگر این واقعیّت است که مؤاخات و برادری موجود میان مهاجرین و انصار مدینه در صدر اسلام ، و مؤاخات و برادری منعقد در هر زمانی ، موجب ارث بردن نمی‌باشد . « کِتَابِ اللهِ » : مراد لوح محفوظ یا قضا و قدر الهی است و یا مراد قرآن کلام آفریدگار است که قوانین ارث در آن مقرّر است ( نگا : بقره‌ / 233 ، نساء / 11 و 12 و 19 و 176 ) . « إِلاّ أَن تَفْعَلُوا . . . » : اشاره بدین نکته است که اگر انسان در حق دوستان نیکی کرد و از 13 دارائی به جای مانده ، قسمتی را برابر وصیّت ، به آنان دهد ، بلامانع است . « الْکِتَابِ » : مثل بالا . « مَسْطُوراً » : مکتوب . نوشته شده .‏

سوره أحزاب آیه 7
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثَاقَهُمْ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقاً غَلِیظاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( یادآور شو ) هنگامی را که از پیغمبران پیمان گرفتیم و همچنین از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم . ( آری ) ! از آنان پیمان محکم و استواری گرفتیم ( که در ادای مسؤولیّت تبلیغ رسالت ، و دعوت مردم به خداشناسی و یکتاپرستی کوتاهی نکنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِیثَاقاً غَلِیظاً » : پیمان سخت و عهد استوار ( نگا : نساء / 21 ) .‏

سوره أحزاب آیه 8
‏متن آیه : ‏
‏ لِیَسْأَلَ الصَّادِقِینَ عَن صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْکَافِرِینَ عَذَاباً أَلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف این است که خداوند از راستکاری و راستگوئی افراد راستکار و راستگو پرسش کند ( و پاداش نیک آنان را بدهد ) ، و خداوند عذاب دردناکی برای کافران آماده ساخته است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لِیَسْأَلَ » : تا سؤال کند . مراد این است که پیغمبران باید پیام خدا را به مردم ابلاغ کنند ، و علماء نیز تا آنجا که در توان دارند باید در تبیین آئین الهی بکوشند و از کتمان بپرهیزند تا با در دست داشتن حجّت ، خدا از مردم بازخواست فرماید . « الصَّادِقِینَ » : راستکاران و راستگویان . مراد انبیاء خدا است ( نگا : مائده‌ / 109 ) یا مراد مؤمنین است که در مقابل کافرین قرار گرفته‌اند ( نگا : احزاب‌ / 23 ، حجرات‌ / 15 ، حشر / 8 ) .‏

سوره أحزاب آیه 9
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحاً وَجُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! به یاد آورید نعمت خدای را در حق خودتان ، بدان گاه که لشکرها به سراغ شما آمدند ( تا کار اسلام را برای همیشه یکسره کنند . یعنی پیغمبر را بکشند و مسلمانان را در هم بکوبند و مدینه را غارت کنند ، و بالاخره چراغ اسلام را خاموش سازند ) . ولی ما تندباد ( سخت سردی ) را بر آنان گماشتیم و لشکرهائی ( از فرشتگان ) را به سویشان روانه کردیم که شما آنان را نمی‌دیدید . ( فرشتگان رعب و هراس را به دلهایشان انداختند و طوفان باد خیمه و خرگاه ایشان را بازیچه قرار داد و بدین وسیله آنان را در هم کوبیدیم ) . خداوند می‌دید کارهائی را که می‌کردید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِذْ جَآءَتْکُمْ جُنُودٌ . . . » : اشاره به جنگ احزاب است . جنگ احزاب ، نام مبارزه همه جانبه‌ای است که از ناحیه عموم دشمنان اسلام و گروههای مختلفی همچون یهودیان بنی نضیر و طایفه قریش ، و قبائل غطفان و بنی‌اسد و بنی سلیم در سال پنجم هجری به راه انداخته شده بود . « رِیحاً » : مراد طوفان باد سخت و سردی است که خیمه و خرگاه لشکریان کفر را به بازیچه گرفت . « جُنُودٌ لَّمْ تَرَوْنَهَا » : مراد فرشتگانی است که خوف و هراس را به دل سپاهیان دشمن انداختند . چه بسا مراد چیزهای دیگری هم باشد که جز خدا کسی از آنها آگاه نیست .‏

سوره أحزاب آیه 10
‏متن آیه : ‏
إِذْ جَاؤُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر بیاورید ) زمانی را که دشمنان از طرف بالا و پائین ( شهر ) شما ، به سوی شما آمدند ( و مدینه را محاصره کردند ) ، و زمانی را که چشمها ( از شدّت وحشت ) خیره شده بود ، و جانها به لب رسیده بود ، و گمانهای گوناگونی درباره ( وعده ) خدا داشتید ( قوی‌الایمان به وعده الهی مطمئن ، و ضعیف‌الایمان نامطمئن بود ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن فَوْقِکُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ » : کنایه از محاصره از هر سو است . « زَاغَتِ الأبْصَارُ » : مراد اختلال پیدا کردن چشمها از شدّت خوف و هراس است . « بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ » : دلها به گلوگاهها رسیده بود . در فارسی معادل این مفهوم چنین است : جانها به لبها رسیده بود . مراد اضطراب دلها است . « تَظُنُّونَ بِاللهِ الظُّنُونَ » : درباره وعده خدا گمانها می‌بردید . مراد این است که برخیها که قوی‌الایمان بودند به وعده خدا اطمینان کامل داشتند ، و برخیها که ضعیف‌الایمان بودند ، چندان امیدی به وعده پیروزی الهی نداشتند . در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر ( الظُّنُونَ ) قرار دارد .‏

سوره أحزاب آیه 11
‏متن آیه : ‏
‏ هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالاً شَدِیداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در این وقت مؤمنان ( در کوره داغ حوادث جنگ و مبارزه و هلاک و هراس ) آزمایش شدند و سخت به اضطراب افتادند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هُنالِکَ » : آنجا . در اینجا مراد « آن وقت‌ » است . « ابْتُلِیَ » : آزمایش شدند . کلام از باب تمثیل است و مراد این است که خداوند ایشان را بیازمود تا مخلص از منافق ، و ثابت قدم از متزلزل ، در این محاصره همه جانبه و تهدید به نابودی جدا و ممتاز شود . « زُلْزِلُوا . . . » : مضطرب و پریشان شدند و سخت تکان خوردند .‏

سوره أحزاب آیه 12
‏متن آیه : ‏
وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به یاد آورید ) زمانی را که منافقان و آنان که در دلهایشان بیماری ( نفاق ) بود می‌گفتند : خدا و پیغمبرش جز وعده‌های دروغین به ما نداده‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » : مراد همان منافقان است ، و عطف صفت بر موصوف است . « غُرُوراً » : گول زدن ، در اینجا مراد باطل و دروغ است .‏

سوره أحزاب آیه 13
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَاراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( به یاد آورید ) زمانی را که گروهی از آنان ( که منافق و ضعیف‌الایمان بودند ) گفتند : ای اهل یثرب ! اینجا ( کنار خندق ) جای ماندگاری شما نیست ( و ایستادگی در کارزار ، همگان را زیانبار می‌سازد ) ، لذا ( به منازل خود ) برگردید . دسته‌ای از ایشان هم از پیغمبر اجازه ( بازگشت به خانه‌های خود ) خواستند و گفتند : واقعاً خانه‌های ما بدون حفاظ و نااستوار است ( و باید برای نگهبانی از آنها برگردیم . ) در حالی که بدون حفاظ و نااستوار نبود و مرادشان جز فرار ( از جنگ ) نبود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَثْرِبَ » : نام شهر « مدینه‌ » در دوره جاهلیّت بود . « مُقَامَ » : جای اقامت . اقامت . مراد ماندن در دور و بر خندق برای دفاع از خود است . « عَوْرَةٍ » : شکاف و درز دیوار و جز آن . در اینجا مراد « ذَاتُ عَوْرَةٍ » : یعنی صاحب شکاف و محلّ رخنه است که دزدان و امثال ایشان می‌توانند از آنجا وارد منزل گردند . « إِنْ » : حرف نفی است .‏

سوره أحزاب آیه 14
‏متن آیه : ‏
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آنان آن اندازه سست اراده و ایمانند که نه آماده پیکار با دشمن و نه پذیرای شهادتند ) و اگر احزاب از جوانب مدینه وارد آن شوند ( و شهر را اشغال کنند ) و بدیشان پیشنهاد نمایند که از دین برگردید ( و بت‌پرستی و شرک را بپذیرید ) به سرعت می‌پذیرند و جز مدّت کمی برای انتخاب این پیشنهاد درنگ نخواهند کرد !‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِمْ » : مراد این است که اگر سپاهیان احزاب وارد شهر و منازل ایشان شوند . « أَقْطَارِهَا » : نواحی و جوانب شهر . « سُئِلُوا » : از ایشان درخواست گردد . کفّار بدانان پیشنهاد کنند . « الْفِتْنَةَ » : برگشت از دین ( نگا : بقره‌ / 193 ) . برخی گفته‌اند مراد جنگ علیه مسلمین است . یعنی منافقان و افراد ضعیف‌الایمان نه تنها دین اسلام را ترک می‌گویند ، بلکه حاضرند با اسلام و مسلمین وارد کارزار شوند . « مَا تَلَبَّثُوا » : درنگ نمی‌کنند . « بِهَا » : در پذیرش ردّه و برگشت از دین . یا در منازل و شهر . یعنی هر چه زودتر به کفر و شرک برمی‌گردند ، یا هر چه زودتر از خانه و کاشانه خود به در می‌آیند و همراه کفّار بی‌درنگ با مسلمانان می‌جنگند .‏

سوره أحزاب آیه 15
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان قبلاً با خدا عهد و پیمان بسته بودند که پشت به دشمن نکنند و نگریزند ( و در دفاع از اسلام و مسلمین بایستند ) . عهد و پیمان خدا پرسش دارد ( و از وفای بدان بازخواست می‌شود ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یُوَلُّونَ الأدْبَارَ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 111 ، انفال‌ / 15 ) . « مَسْؤُولاً » : پرسیده . مورد پرسش و باز خواست قرار گیرنده .‏

سوره أحزاب آیه 16
‏متن آیه : ‏
‏ قُل لَّن یَنفَعَکُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذاً لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید ، این فرار سودی به حال شما نخواهد داشت ، و اگر ( هم به فرض ) سودی داشته باشد ، خدا بیش از چند روزی ( از زندگی دنیا ) بهره‌مندتان نمی‌گرداند ، ( و روزگار زندگی هر چند طولانی هم باشد کم و ناچیز است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا تُمَتَّعُونَ » : به شما داده نخواهد شد و برخوردارتان نمی‌گردانند .‏

سوره أحزاب آیه 17
‏متن آیه : ‏
‏ قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : چه کسی می‌تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند ، اگر او مصیبت یا رحمتی را برای شما بخواهد ؟ آنان غیر از خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَعْصِمُکُمْ » : شما را حفظ می‌کند . در امانتان می‌دارد . « مِن دُونِ اللهِ » : بجز خدا .‏

سوره أحزاب آیه 18
‏متن آیه : ‏
‏ قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنکُمْ وَالْقَائِلِینَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنَا وَلَا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند کسانی را به خوبی می‌شناسد که مردم را از جنگ باز می‌داشتند ، و کسانی را که به برادران خود می‌گفتند : به سوی ما بیائید و ( به ما بپیوندید و خود را از معرکه بیرون بکشید ) ، و جز مقدار کمی ( آن هم از روی اکراه یا ریا ) دست به جنگ نمی‌یازیدند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَدْ یَعْلَمُ » : خدا قطعاً می‌داند . « الْمُعَوِّقِینَ » : منصرف کنندگان . بازدارندگان . « هَلُمَّ » : بیائید ! این واژه برای مفرد و مثنّی و جمع به کار می‌رود ( نگا : انعام‌ / 150 ) . « الْبَأْسَ » : جنگ . شدّت جنگ ( نگا : بقره‌ / 177 ) . « لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ » : دست به جنگ نمی‌یازند .‏

سوره أحزاب آیه 19
‏متن آیه : ‏
‏ أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان نسبت به شما بخیلند ( و برای تهیّه ادوات و ابزار جنگی کمترین کمکی نمی‌کنند ) و هنگامی که لحظات بیم و هراس فرا می‌رسد ( و جنگجویان به سوی یکدیگر می‌روند و چکاچاک اسلحه همدیگر را می‌شنوند ، آن چنان ترسو هستند که ) می‌بینی به تو نگاه می‌کنند در حالی که چشمانشان بی‌اختیار در حدقه به گردش درآمده است همسان کسی که دچار سکرات موت بوده و می‌خواهد قالب تهی کند . امّا هنگامی که خوف و هراس نماند ( و جنگ به پایان رسید و زمان امن و امان فرا رسید ) زبانهای تند و تیز خود را بی‌ادبانه بر شما می‌گشایند ( و مقامات شجاعت و یاری خویشتن را می‌ستایند ، و پررویانه سهم هر چه بیشتر غنائم را ادّعاء می‌نمایند ! ) و برای گرفتن غنائم سخت حریص و آزمندند . آنان هرگز ایمان نیاورده‌اند ، و لذا خدا اعمال ایشان را باطل و بی‌مزد می‌کند و این کار برای خدا آسان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَشِحَّةً » : جمع شَحیح ، بخلاء . آزمندان . « أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ » : مراد این است که اهل ایثار و فداکاری از نظر جان و مال نبوده و برای تهیّه توشه و ادوات جنگی حاضر به همکاری نیستند . برخی از مفسّران فرموده‌اند : مراد این است که قبل از جنگ خویشتن را دوستان و دوستداران گرم شما نشان می‌دهند . « یُغْشی عَلَیْهِ » : بیهوش می‌گردد . « سَلَقُوکُمْ » : شما را با سخنان درشت و ناهمگون می‌آزارند . شما را زخم زبان می‌زنند و می‌رنجانند . « حِدَادٍ » : جمع حَدید ، تیز و تند . مراد تیز و بُرّان برای اذیّت و آزار دیگران است . « أَشِحَّةً عَلَی‌الْخَیْرِ » : آزمندان بر غنائم . بخل ورزندگان بر خیر و نعمت .‏

سوره أحزاب آیه 20
‏متن آیه : ‏
‏ یَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَإِن یَأْتِ الْأَحْزَابُ یَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِی الْأَعْرَابِ یَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِکُمْ وَلَوْ کَانُوا فِیکُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان ( از شدّت خوف و هراس هنوز ) گمان می‌کنند لشکریان احزاب نرفته‌اند ، و اگر احزاب بار دیگر برگردند ، ایشان دوست می‌دارند در میان اعراب بادیه‌نشین ، صحرانشین شوند ( تا اذیّت و آزاری بدیشان نرسد ، و بدین اکتفاء می‌کنند که از شما خبر بگیرند ) و اخبار شما را جویا شوند . اگر آنان ( قبلاً فرار نمی‌کردند و به مدینه برنمی‌گشتند و ) در میان شما می‌ماندند ، جز مقدار کم و ناچیزی نمی‌جنگیدند ( و آن هم برای ریا و خودنمائی ) و . . .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَادُونَ » : جمع بادی ، بادیه‌نشینان ، صحرانشینان ( نگا : حجّ‌ / 2 ) . « الأعْرَابِ » : ساکنان بادیه ( نگا : توبه‌ / 90 ) .‏

سوره أحزاب آیه 21
‏متن آیه : ‏
‏ لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏سرمشق و الگوی زیبائی در ( شیوه پندار و گفتار و کردار ) پیغمبر خدا برای شما است . برای کسانی که ( دارای سه ویژگی باشند : ) امید به خدا داشته ، و جویای قیامت باشند ، و خدای را بسیار یاد کنند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُسْوَةٌ » : قدوه و پیشوا . الگو و سرمشق . « یَرْجُو » : امیدوار باشد . بخواهد . الف زائدی در رسم‌الخطّ قرآنی در آخر دارد .‏

سوره أحزاب آیه 22
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَاناً وَتَسْلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که مؤمنان احزاب را دیدند ، گفتند : این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند . ( خدا و رسول او به ما وعده داده بودند که نخست سختیها و رنجها ، و به دنبال آن خوشیها و گنجها است ) و خدا و پیغمبرش راست فرموده‌اند . این سختیها جز بر ایمان ( به خدا ) و تسلیم ( قضا و قدر شدن ) ایشان نمی‌افزاید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هذا » : این محنت و گرفتاری ، و پیروزی و رهائی .‏

سوره أحزاب آیه 23
‏متن آیه : ‏
‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بوده‌اند در پیمانی که با او بسته‌اند . برخی پیمان خود را بسر برده‌اند ( و شربت شهادت سرکشیده‌اند ) و برخی نیز در انتظارند ( تا کی توفیق رفیق می‌گردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد ) . آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود نداده‌اند ( و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکرده‌اند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَضی نَحْبَهُ » : به نذر خود وفا کرد . مراد از نذر ، موت است . یعنی جان خود را فدا کرده است و شربت شهادت را نوشیده است .‏

سوره أحزاب آیه 24
‏متن آیه : ‏
‏ لِیَجْزِیَ اللَّهُ الصَّادِقِینَ بِصِدْقِهِمْ وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ إِن شَاء أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُوراً رَّحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هدف این است که خداوند صادقان را به خاطر صدقشان پاداش بدهد ، و منافقان را هر گاه بخواهد عذاب کند ، و یا ( اگر توبه کنند ) ببخشد و توبه ایشان را بپذیرد . چرا که خداوند آمرزگار و مهربان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِصِدْقِهِمْ » : به سبب صدق و راستیشان .‏

سوره أحزاب آیه 25
‏متن آیه : ‏
‏ وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُوا خَیْراً وَکَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَکَانَ اللَّهُ قَوِیّاً عَزِیزاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند کافران را با دلی لبریز از خشم و غم بازگرداند ، در حالی که به هیچ یک از نتائجی که در نظر داشتند نرسیده بودند . خداوند ( در این میدان ) مؤمنان را ( با طوفان باد و ارسال فرشتگان ) از جنگ بی‌نیاز ساخت ، و خداوند نیرومند و چیره است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَدَّ » : برگرداند . « بِغَیْظِهِمْ » : همراه با خشم و غم . یعنی غمگین و خشمگین برگشتند . « خَیْراً » : مراد پیروزی و غنیمت و هدفهای دیگری که داشتند می‌باشد .‏

سوره أحزاب آیه 26
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَنزَلَ الَّذِینَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن صَیَاصِیهِمْ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِیقاً تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند کسانی از اهل کتاب ( بنی‌قریظه ) را که احزاب را پشتیبانی کرده بودند از دژهایشان پائین کشید ، و به دلهایشان ترس و هراس انداخت ( و کارشان به جائی رسید که ) گروهی را کشتید و گروهی را اسیر کردید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ظَاهَرُوهُمْ » : ایشان را پشتیبانی کرده بودند . « صَیَاصِی‌ » : جمع صیصَة ، آنچه بدان پناهنده شوند . در اینجا مراد قلعه‌ها و دژهای محکم است . « تَأْسِرُونَ » : اسیر می‌کردید .‏

سوره أحزاب آیه 27
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَدِیَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و زمینها و خانه‌هایشان و دارائی آنان ، و همچنین زمینی را که هرگز بدان گام ننهاده بودید ، به چنگ شما انداخت . بی‌گمان خداوند بر هر چیزی توانا است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوهَا » : زمینی که بدان پای ننهاده بودید . مراد باغها و اراضی بنی‌قُرَیظه ، یا سرزمین خیبر است که به فاصله نه چندان زیادی در اختیار مسلمانان قرار گرفت .‏

سوره أحزاب آیه 28
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای پیغمبر ! به همسران خود بگو : اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می‌خواهید ، بیائید تا به شما هدیّه‌ای مناسب بدهم و شما را به طرز نیکوئی رها سازم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُمَتِّعْکُنَّ » : تا به شما مُتعه طلاق بدهم . مراد از مُتعه ، هدیّه‌ای است که با شأن زن متناسب باشد ( نگا : بقره‌ / 236 و 241 ) . « أُسَرِّحْکُنَّ » : شما را رها سازم . مراد طلاق است ( نگا : بقره‌ / 229 ) . « سَرَاحاً جَمِیلاً » : رها و آزاد کردنِ نیکوئی . مراد طلاقی است که زیان و ضرری و جنگ و دعوائی به همراه نداشته باشد .‏

سوره أحزاب آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنکُنَّ أَجْراً عَظِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و امّا اگر شما خدا و پیغمبرش و سرای آخرت را می‌خواهید ( و به زندگی ساده از نظر مادی ، و احیاناً محرومیّتها قانع هستید ) خداوند برای نیکوکاران شما پاداش بزرگی را آماده ساخته است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن کُنتُنَّ . . . » : مخاطب زنان پیغمبر ، ولی محتوای آیات همگان را شامل می‌شود .‏

سوره أحزاب آیه 30
‏متن آیه : ‏
‏ یَا نِسَاء النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ وَکَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای همسران پیغمبر ! هر کدام از شما مرتکب گناه آشکاری شود ( از آنجا که مفاسد گناهان شما در محیط تأثیر سوئی دارد و به شخص پیغمبر هم لطمه می‌زند ) کیفر او دو برابر ( دیگران ) خواهد بود ، و این برای خدا آسان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ » : گناه آشکارا . « ضِعْفَیْنِ » : دو برابر . دو چندان .‏

سوره أحزاب آیه 31
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَن یَقْنُتْ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحاً نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقاً کَرِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هر کس از شما در برابر خدا و پیغمبرش خضوع و اطاعت کند و کار شایسته انجام دهد ، پاداش او را دو چندان خواهیم داد ، و برای او ( در قیامت ) رزق و نعمت ارزشمندی فراهم ساخته‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَقْنُتْ » : خشوع و خضوع کند . از ماده ( قنوت ) که به معنی اطاعت توأم با خضوع و ادب است . « رِزْقاً کَرِیماً » : روزی گرانقدر و ارزشمند . مراد بهشت است که کانون همه موهبتها و نعمتها است .‏

سوره أحزاب آیه 32
‏متن آیه : ‏
‏ یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاً مَّعْرُوفاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای همسران پیغمبر ! شما ( در فضل و شرف ) مثل هیچ یک از زنان ( عادی مردم ) نیستید . اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید ( به گونه هوس‌انگیز ) صدا را نرم و نازک نکنید ( و با اداء و اطواری بیان ننمائید ) که بیمار دلان چشم طمع به شما بدوزند . و بلکه به صورت شایسته و برازنده سخن بگوئید . ( بدان گونه که مورد رضای خدا و پیغمبر او است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنِ اتَّقَیْتُنَّ » : برخی این شرط را قید جمله ماقبل دانسته و گفته‌اند : شما مثل هیچ یک از زنان عادی مردم نیستید اگر پرهیزگار باشید . بعضی هم به ما بعد مربوط دانسته‌اند که معنی آن در بالا گذشت . « لا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ » : سخن را نازک نکنید و به گونه هوس‌انگیز و با ادا و اطوار صحبت منمائید و بلکه به طور معمولی و شایسته حرف بزنید .‏

سوره أحزاب آیه 33
‏متن آیه : ‏
‏ وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در خانه‌های خود بمانید ( و جز برای کارهائی که خدا بیرون رفتن برای انجام آنها را اجازه داده است ، از خانه‌ها بیرون نروید ) و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نکنید ( و اندام و وسائل زینت خود را در معرض تماشای دیگران قرار ندهید ) و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خدا و پیغمبرش اطاعت نمائید . خداوند قطعاً می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت ( پیغمبر ) دور کند و شما را کاملاً پاک سازد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَرْنَ » : قرار بگیرید . بمانید . اصل آن ( إقْرَرْنَ ) است و برای تخفیف راء اوّل را حذف و فتحه آن را به قاف منتقل کرده‌اند . مراد نهی از خروج زیاد بی‌هدف است . « لا تَبَرَّجْنَ » : ( نگا : نور / 60 ) . « الرِّجْسَ » : ( نگا : مائده‌ / 90 ، انعام‌ / 125 ) . « أَهْلَ الْبَیْتِ » : زنان خانواده پیغمبر . واژه ( أَهْلَ ) منصوب به اختصاص ، و یا این که منادا است . « عَنکُمْ . . . یُطَهِّرَکُمْ » : تبدیل ضمیرهای جمع مؤنّث به جمع مذکّر به خاطر لفظ ( أَهْلَ ) است ( نگا : هود / 73 ، طه‌ / 10 ، قصص‌ / 29 ) .‏

سوره أحزاب آیه 34
‏متن آیه : ‏
‏ وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَى فِی بُیُوتِکُنَّ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ وَالْحِکْمَةِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ لَطِیفاً خَبِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و آیات خدا و سخنان حکمت‌انگیز ( پیغمبر ) را که در منازل شما خوانده می‌شود ( بیاموزید و برای دیگران ) یاد کنید . بی‌گمان خداوند دقیق و آگاه است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُذْکُرْنَ » : یاد کنید و بیان دارید . « الْحِکْمَةِ » : مراد سنّت نبوی است . « لَطِیفاً » : آگاه از دقائق امور . صاحب لطف .‏

سوره أحزاب آیه 35
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردان مسلمان و زنان مسلمان ، مردان باایمان و زنان باایمان ، مردان فرمانبردار فرمان خدا و زنان فرمانبردار فرمان خدا ، مردان راستگو و زنان راستگو ، مردان شکیبا و زنان شکیبا ، مردان فروتن و زنان فروتن ، مردان بخشایشگر و زنان بخشایشگر ، مردان روزه‌دار و زنان روزه‌دار ، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن ، و مردانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند و زنانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند ، خداوند برای همه آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ » : مردان و زنان مسلمان و منقاد فرمان خدا . « الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ » : مردان و زنان مطیع اراده و معترف به الوهیّت خدا ( نگا : بقره‌ / 238 ، نساء / 34 ) . « الذَّاکِرِینَ . . . » : همیشه یاد کنندگان خدا با طاعت و دعا . این آیه بیانگر این واقعیّت است که اسلام از نظر جنبه‌های انسانی دنیوی و مقامات معنوی اخروی زن و مرد را در کنار هم قرار می‌دهد و برای هر دو پاداشی یکسان قائل است ( نگا : نحل‌ / 97 ) .‏

سوره أحزاب آیه 36
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً مُّبِیناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هیچ مرد و زن مؤمنی ، در کاری که خدا و پیغمبرش داوری کرده باشند ( و آن را مقرّر نموده باشند ) اختیاری از خود در آن ندارند ( و اراده ایشان باید تابع اراده خدا و رسول باشد ) . هر کس هم از دستور خدا و پیغمبرش سرپیچی کند ، گرفتار گمراهی کاملاً آشکاری می‌گردد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَضی‌ » : داوری کرد . حکم صادر کرد . سخن را به پایان برد . « الْخِیَرَةُ » : اختیار . حق انتخاب ( نگا : قصص‌ / 68 ) .‏

سوره أحزاب آیه 37
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( یادآور شو ) زمانی را که به کسی ( زیدبن‌حارثه نام ) که خداوند ( با هدایت دادن وی به اسلام ) بدو نعمت داده بود ، و تو نیز ( با تربیت کردن و آزاد نمودن وی ) بدو لطف کرده بودی ، می‌گفتی : همسرت ( زینب بنت جحش ) را نگاهدار و از خدا بترس . ( ای پیغمبر ! ) تو چیزی را در دل پنهان می‌داشتی که خداوند آن را آشکار می‌سازد ، و از مردم می‌ترسیدی ، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی . هنگامی که زید نیاز خود را بدو به پایان برد ( و بر اثر سنگدلی و ناسازگاری زینب ، مجبور به طلاق شد و وی را رها کرد ) ما او را به همسری تو درآوردیم . تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگان خود نباشد ، بدان گاه که نیاز خود را بدانان به پایان ببرند ( و طلاقشان دهند ) . فرمان خدا باید انجام بشود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الَّذِی . . . » : کسی که . مراد زید پسر حارثه است که پسرخوانده پیغمبر بود . « أَنْعَمَ اللهُ عَلَیْهِ » : مراد نعمت هدایت و توفیق شرفیابی به دین اسلام است . « أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ » : مراد نعمت آزاد کردن زید از بردگی و حسن تربیت او است . « مَا » : چیزی که . مراد پیام وحی است . یعنی خدا به پیغمبر خبر داده بود که زید پسر حارثه ، برده آزاد شده تو ، زینب دختر جحش ، عمّه‌زاده تو را طلاق خواهد داد ، و تو باید - بر خلاف میل خود و علیرغم سنّت جامعه جاهلیّت‌ - او را به همسری بپذیری . تا دو سنّت غلط جاهلی شکسته شود : یکم حرام بودن ازدواج با همسر مطلّقه پسرخوانده برابر عرف محیط ، دوم کسر شأن بودن ازدواج با همسر مطلّقه یک غلام و برده آزاد شده . « وَطَراً » : نیاز و حاجت . « قَضی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً » : زید از زینب کام دل گرفت و نیاز خود را برآورده کرد . کنایه از پایان گرفتن زندگی با زینب و طلاق دادن او است .‏

سوره أحزاب آیه 38
‏متن آیه : ‏
‏ مَّا کَانَ عَلَى النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏هیچ گونه گناه و تقصیری بر پیغمبر نیست در انجام چیزی که خدا برای او واجب و لازم کرده باشد . این سنّت الهی ، در مورد پیغمبران ( ملّتهای ) پیشین نیز جاری بوده است ، و فرمان خدا همواره روی حساب و برنامه دقیقی است و باید به مرحله اجرا درآید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَرَجٍ » : گناه . تقصیر . « فِیمَا فَرَضَ اللهُ لَهُ » : در چیزی و کاری که خدا آن را برای او معیّن و واجب کرده است ( نگا : تحریم / 2 ) . « سُنَّةَ اللهِ » : طریقه و شیوه‌کار خدا . واژه ( سُنَّة ) مفعول مطلق و در اصل چنین بوده است : سَنَّ اللهُ ذلِکَ سُنَّةً . « الَّذِینَ » : مراد انبیاء خدا است ( نگا : اسراء / 77 ) . « قَدَراً مَّقْدُوراً » : این بخش اشاره به حتمی‌بودن فرمان الهی ، و چه بسا ناظر به رعایت حکمت و مصلحت در آن است . یعنی فرمان خدا هم از روی حساب است و هم بی‌چون و چرا باید اجرا شود . واژه ( قَدَر ) یا به معنی همان قضا و قدر است . یعنی کار خدا از قضا و قدر سرچشمه می‌گیرد . یا به معنی ذُوقَدَر و یا این که اندازه و مقدار معیّن است . توصیف ( قَدَراً ) به ( مَقْدُوراً ) برای تأکید است . مثل : ظِلٌّ ظَلِیلٌ . لَیْلٌ أَلْیَلُ .‏

سوره أحزاب آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پیغمبران پیشین ، یعنی آن ) کسانی که ( برنامه‌ها و ) رسالتهای خدا را ( به مردم ) می‌رساندند ، و از او می‌ترسیدند و از کسی جز خدا نمی‌ترسیدند ، و همین بس که خدا حسابگر ( زحمات و پاداش دهنده اعمال آنان ) باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الَّذِینَ » : مراد همان انبیاء خدا در آیه قبلی است . « حَسِیباً » : حسابگر . حسابرس . مراد محاسبه‌کننده اعمال و ناظر بر افعال است .‏

سوره أحزاب آیه 40
‏متن آیه : ‏
‏ مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏محمّد پدر ( نسبی ) هیچ یک از مردان شما ( نه زید و نه دیگری ) نبوده ( تا ازدواج با زینب برای او حرام باشد ) و بلکه فرستاده خدا و آخرین پیغمبران است ( و رابطه او با شما رابطه نبوّت و رهبری است ) . و خدا از همه چیز آگاه بوده و هست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ . . . » : این بخش ، بیانگر نتیجه ( مَا جَعَلَ أَدْعِیَآءَکُمْ أَبْنَآءَکُمْ . . . ) در آیه چهارم همین سوره است . « خَاتَمَ النَّبِییّنَ » : آخرین پیغمبران . واژه ( خاتَم ) اسم آلت است . یعنی ابزاری که بدان ختم و مهر می‌گردد . در اینجا مراد آخرین فرد پیغمبران است و این که آئین او آئین مردمان در طول زمان و سراسر جهان است ( نگا : اعراف‌ / 158 ، سبأ / 28 ، فرقان‌ / 1 ) .‏

سوره أحزاب آیه 41
‏متن آیه : ‏
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! بسیار خدای را یاد کنید ( و هرگز او را فراموش ننمائید ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أُذْکُرُوا اللهَ . . . » : مراد این است که بنده در همه حال به یاد خدا باشد ، و پرستش و ستایش یزدان صحنه‌های زندگی او را نورباران کند .‏

سوره أحزاب آیه 42
‏متن آیه : ‏
‏ وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بامدادان و شامگاهان ( و در همه وقت و آن ) به تسبیح و تقدیس او بپردازید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بُکْرَةً » : بامدادان . اوّل روز . « أَصِیلاً » : شامگاهان . آخر روز .‏

سوره أحزاب آیه 43
‏متن آیه : ‏
‏ هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏او کسی است که به شما عنایت و مرحمت می‌کند ، و فرشتگانش برای شما تقاضای بخشش و آمرزش می‌نمایند ، تا یزدان ( جهان در پرتو الطاف خود و دعای فرشتگان ) شما را از تاریکیهای ( کفر و ضلالت ) بیرون آورد و به نور ( ایمان و هدایت ) برساند . چرا که او پیوسته نسبت به مؤمنان مهربان بوده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یُصَلِّی‌ » : این فعل از ماده ( صَلاة ) است که به معنی توجّه و عنایت و مهربانی و عطوفت است . در اینجا مراد از ( صَلاة ) خدا رحمت ، و از ( صَلاة ) فرشتگان طلب مغفرت و مرحمت است ( نگا : غافر / 7 - 9 ) .‏

سوره أحزاب آیه 44
‏متن آیه : ‏
‏ تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْراً کَرِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏درودشان ( از جانب خدا ) در روزی که او را ملاقات و دیدار می‌کنند ، امن و امانتان باد است ، و خدا برای آنان پاداش گرانبها و ارزشمندی را فراهم ساخته است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَحِیَّتُهُمْ » : درود ایشان . می‌تواند مراد درود مؤمنان به یکدیگر ( نگا : یونس‌ / 10 ، ابراهیم‌ / 23 ) یا درود خدا بدیشان ( نگا : یس / 58 ) و یا درود فرشتگان به آنان باشد ( نگا : رعد / 23 و 24 ) . « یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ » : روزی که خدا را دیدار می‌کنند . مراد روز قیامت است ( نگا : کهف‌ / 110 ، توبه‌ / 77 ) . « کَرِیماً » : گرانبها . ارزشمند .‏

سوره أحزاب آیه 45
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای پیغمبر ! ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بیم‌دهنده فرستادیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شَاهِداً » : گواهی دهنده به حق . یعنی وجود مبارک پیغمبر ، با اوصاف و اخلاق زیبایش ، و ارائه برنامه‌های سازنده مکتوب در قرآن و منظور در افعال و اقوالش ، گواه بر حقّانیّت مکتب آسمانی اسلام است . گواه بر احوال و اعمال امت اسلامی است ، همان گونه که هر پیغمبری شاهد و گواه بر امت خویش است ، و جملگی پیغمبران چنین گواهی و شهادتی را در روز قیامت اداء خواهند فرمود ( نگا : نساء / 41 ) . « مُبَشِّراً » : مژده دهنده مؤمنان به بهشت و سعادت سرمدی . « نَذِیراً » : بیم دهنده کافران به دوزخ و عذاب ابدی .‏

سوره أحزاب آیه 46
‏متن آیه : ‏
‏ وَدَاعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و به عنوان دعوت کننده به سوی خدا طبق فرمان الله ، و به عنوان چراغ تابان .‏

‏توضیحات : ‏
‏« دَاعِیاً » : دعوت کننده . « بِإِذْنِهِ » : برابر فرمان خدا و طبق برنامه الله . با توفیق خدا و در پرتو راهگشائی او . « سِرَاجاً » : چراغ . « مُنِیراً » : نورانی . نوربخش . « سِرَاجاً مُنِیراً » : مراد از چراغ روشن ، خورشید تابان است ( نگا : نوح‌ / 16 ) . یعنی وجود خورشید گونه پیغمبر ، تاریکیهای جهل و شرک و کفر را از افق آسمان روح انسانها می‌زداید ، و راه منتهی به سعادت را برای همگان روشن می‌نماید .‏

سوره أحزاب آیه 47
‏متن آیه : ‏
‏ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلاً کَبِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) به مؤمنان مژده بده که ایشان از سوی خدا نعمت فراوانی ( و برتری عظیمی ، در دنیا و آخرت ) دارند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَضْلاً کَبِیراً » : خیر و نعمت فراوان . یعنی خداوند آن قدر از فضل خود به مؤمنان می‌بخشد که موازنه میان عمل و پاداش را به کلّی به هم می‌زند ( نگا : بقره‌ / 261 ، انعام‌ / 160 ، سجده‌ / 17 ) . برتری بزرگ بر سائر ملّتها .‏

سوره أحزاب آیه 48
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن ، و اعتنائی به اذیّت و آزارشان نداشته باش ، و بر خدا تکیه کن ، و همین بس که خدا حامی و مدافع باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا تُطِعْ . . . » : مخاطب پیغمبر و مراد پیروان او است . « دَعْ » : رها کن . مراد از رهائی در اینجا بی‌اعتنائی و ناچیز شمردن است . « وَکِیلاً » : ( نگا : نساء / 81 ) .‏

سوره أحزاب آیه 49
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَکَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمْ عَلَیْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحاً جَمِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! هنگامی که با زنان مؤمنه ازدواج کردید و پیش از همبستری با ایشان ، آنان را طلاق دادید ، برای شما عدّه‌ای بر آنان نیست تا حساب آن را نگاه دارید . ایشان را از هدیّه مناسبی بهره‌مند سازید و به گونه محترمانه و زیبائی آنان را آزاد و رها سازید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَکَحْتُمْ » : به ازدواج درآوردید . مراد از نکاح در اینجا ، عقد ازدواج است . « الْمُؤْمِنَاتِ » : زنان مؤمنه . این تعبیر زنان کتابیه را خارج نمی‌سازد و تنها بیانگر اغلبیّت است . « أَن تَمَسُّوهُنَّ » : مراد از مسّ ، جماع یعنی نزدیکی زناشوئی است . « تَعْتَدُّونَهَا » : از مصدر اعتداد ، به معنی حساب نگاه داشتن ، مراد این است که اگر طلاق قبل از دخول واقع شود ، نگاه داشتن عدّه لازم نیست . از این حکم ، زنِ شوهرمرده مستثنی است و باید چهار ماه و ده روز عدّه نگاه دارد ( نگا : تفسیر قاسمی ) . « فَمَتِّعُوهُنَّ » : مراد این است که اگر مهریّه‌ای تعیین شده ، نصف آن پرداخت می‌شود ( نگا : بقره‌ / 237 ) و اگر مهریّه‌ای معیّن نشده است ، حق متاع و هدیّه مناسب داده می‌شود ( نگا : بقره‌ / 236 ) . « سَرَاحاً جَمِیلاً » : ( نگا : احزاب‌ / 28 ) .‏

سوره أحزاب آیه 50
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَکَ أَزْوَاجَکَ اللَّاتِی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَیْکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَالَاتِکَ اللَّاتِی هَاجَرْنَ مَعَکَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِیُّ أَن یَسْتَنکِحَهَا خَالِصَةً لَّکَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَیْهِمْ فِی أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ لِکَیْلَا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای پیغمبر ! ما برای تو ( جهت توفیق در کار تبلیغ دعوت و چیزهای دیگر ) حلال کرده‌ایم همسرانت را که مهرشان را پرداخته‌ای ، و همچنین کنیزانی را که خدا در جنگ بهره تو ساخته است ، و عموزادگان ، و عمّه‌زادگان ، و دائی‌زادگان و خاله‌زادگانی که با تو مهاجرت کرده‌اند ، و زن باایمانی که خویشتن را به پیغمبر ببخشد و پیغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد ، که ( این یکی ) خاصّ تو است و برای سائر مؤمنان جایز نیست ( بدون مهریّه و از راه هبه ، زنی را به ازدواج خود درآورند ) . ما خودمان می‌دانیم برای مؤمنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه احکامی ( همچون نفقه و مهریّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن ) مقرّر می‌داریم . ( اشاره‌ای به علم خود ، یعنی سرچشمه احکام گذشته به خاطر آن است ) تا این که ( از احکامی که خاصّ تو است دلتنگ نبوده و ) رنجی گریبانگیر تو نشود . خداوند آمرزنده و مهربان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَحْلَلْنَا » : حلال کرده‌ایم . جائز نموده‌ایم . « أُجُورَهُنَّ » : مهریّه‌های ایشان ( نگا : نساء / 24 و 25 ، مائده‌ / 5 ، ممتحنه‌ / 10 ) . « أَفَآءَ اللهُ عَلَیْکَ » : غنیمت تو کرده و بهره جنگی تو ساخته است . « إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ » : اگر خود را هبه‌ی پیغمبر کرد و مهریّه‌ای را نخواست . « خَالِصَةً لَکَ » : ویژه تو است . واژه ( خَالِصَةً ) حال ( إِمْرَأَةً ) است ، و صفت مصدر محذوف است و تقدیر چنین است : هِبَةً خَالِصَةً . « لِکَیْلا » : تا این که . مقصود این است ، احکامی که اختصاص به تو دارد ، و احکامی که به سایر مؤمنان مربوط است ، از علم و حکمت صادر می‌شود و هیچ یک از این احکام و مقرّرات بی‌حساب نیست .‏

سوره أحزاب آیه 51
‏متن آیه : ‏
‏ تُرْجِی مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکَ ذَلِکَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلَا یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( به خاطر شرائط خاصّ زندگی ) می‌توانی موعد همخوابگی هر یک از زنان را به تأخیر اندازی ( و به وقت دیگری موکول کنی ) و هر کدام را بخواهی می‌توانی در کنار خود جای دهی ، و هرگاه یکی ازآنان را که کنار گذاشته‌ای خواستی او را نزد خود جای دهی ، گناهی بر تو نیست . این ( حکم تفویض اختیار ) بهترین وسیله‌ای است که باعث می‌گردد ایشان مسرور شوند و غمگین نشوند ، و جملگی آنان بدانچه بدیشان می‌دهی خوشنود گردند . ( چرا که می‌دانند این فرمان خدا است و تو در پرتو آن می‌توانی بهتر فکر خود را متوجّه مسؤولیّتهای بزرگ و سنگین رسالت و مصالح مهمّ امت اسلامی کنی ) ، و خدا می‌داند چه چیزهائی ( از عشق و نفرت ) در دلهای شما است ، و خدا بس آگاه ( از ظاهر و باطن شما بوده ، و در کیفر دادن شتاب ندارد ) و شکیبا است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تُرْجِی‌ » : به تأخیر می‌اندازی ، از مصدر ( إرجَاء ) و از ماده ( رجأ ) یا ( رجو ) ( نگا : اعراف‌ / 111 ، شعراء / 36 ) . « تُئْوِی‌ » : جا می‌دهی . از مصدر إیواء ، به معنی کسی را نزدیک خود جا و مأوی دادن . « إِبْتَغَیْتَ » : خواستی . « عَزَلْتَ » : به دور داشته‌ای . « أَدْنی‌ » : نزدیکتر ( نگا : بقره‌ / 282 ، مائده‌ / 108 ، روم‌ / 3 ) . « ذلِکَ » : این تفویض اختیار ، و تخییر ابتدائی و استمراری . « کُلُّهُنَّ » : همه آنان . تأکید ضمیر ( ن ) در ( یَرْضَیْنَ ) است .‏

سوره أحزاب آیه 52
‏متن آیه : ‏
‏ لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بعد از این ، دیگر زنی بر تو حلال نیست ، و نمی‌توانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی ( و مثلاً برخی از اینان را طلاق دهی و به جای وی همسران تازه‌ای را خواستگاری نمائی ) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد ، مگر کنیزان . خداوند ناظر و مراقب بر هر چیزی است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَ لا أَن تَبَدَّلَ . . . » : مراد طلاق دادن همسری و ازدواج با زن دیگری است . یعنی نباید نه بر همسران حاضر بیفزائی ، و نه به جای یکی از اینان با کس دیگری ازدواج نمائی . « رَقِیباً » : مراقب و مطّلع . حافظ و ناظر .‏

سوره أحزاب آیه 53
‏متن آیه : ‏
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! به خانه‌های پیغمبر بدون این که به شما اجازه داده شود داخل نشوید ( و سر زده به منازل مردم وارد نگردید ) ، وقتی داخل شوید که برای صرف غذا به شما اجازه داده شود ، آن هم مشروط به این که به موقع وارد شوید ؛ نه این که از مدّتی قبل بیائید و در انتظار پخت غذا بنشینید . ولی هنگامی که دعوت شدید وارد شوید و زمانی که غذارا خوردید پراکنده گردید ، و ( پس از صرف غذا هم ) به گفتگو ننشینید ( و در خانه مردم مجلس انس تشکیل ندهید ) . این کار شما ، پیغمبر را آزار می‌داد ، امّا او شرم می‌کرد ( چون میزبان بود آن را به شما تذکّر دهد ) ، ولی خدا از بیان حق شرم نمی‌کند ( و اباء ندارد ) . هنگامی که از زنان پیغمبر چیزی از وسائل منزل به امانت خواستید ، از پس پرده از ایشان بخواهید ، این کار برای پاکی دلهای شما و آنان بهتر است . شما حق ندارید پیغمبر خدا را آزار دهید ، و هرگز حق ندارید که بعد از مرگ او همسرانش را به همسری خویش درآورید . این کار در نزد خدا ( گناهی نابخشودنی و ) بزرگ است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یُؤْذَنَ » : در اینجا اذن علاوه از معنی اجازه ، متضمّن معنی دعوت نیز هست . « إِلی طَعَامٍ » : ( إِلی ) متعلّق به ( یُؤْذَنَ ) است ، و بیانگر این واقعیّت است که اگر اجازه هم باشد ، بدون دعوت نباید به منازل مردم رفت و طفیلیگری حرام است ( نگا : تفسیر قاسمی ) . « إِنیا‌ » : پخت و پز غذا . زمان آماده شدن غذا برای تناول نمودن . « غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ » : مراد این است که نباید زودتر از وقت خود به خانه مردم رفت و منتظر پختن غذا و چیدن سفره نشست و مزاحم میزبان شد . واژه ( غَیْرَ ) حال ضمیر ( و ) در ( تَدْخُلُوا ) است . واژه ( نَاظِرِین ) هم به معنی ( مُنتَظِرِینَ ) است . « لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ » : مراد این است که بعد از صرف غذا جا خوش نکنید و منزل میزبان را محلّ انس و نقّالی نسازید و مجلس را طول ندهید . « مَتَاعاً » : کالا و وسائل امانتی منزل ، از قبیل ظروف و بیل و کلنگ و جارو و غیره . « حِجَاب » : پرده . حائل و مانع ( نگا : اسراء 45 ، ص‌ / 32 ، شوری‌ / 51 ) . « مَا کَانَ لَکُمْ » : شما را نرسد . شما حق ندارید . این آیه هر چند درباره خانه پیغمبر است ، ولی روی سخن به مؤمنان است و آموزنده برخی از آداب معاشرت و مهمانی است .‏

سوره أحزاب آیه 54
‏متن آیه : ‏
‏ إِن تُبْدُوا شَیْئاً أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر چیزی را آشکار کنید ، و یا آن را پنهان دارید ، خداوند از همه چیز آگاه است ( و با هر کسی متناسب با نیّت و عملکردش رفتار می‌کند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن تُبْدُوا . . . » : ( نگا : بقره‌ / 284 ) .‏

سوره أحزاب آیه 55
‏متن آیه : ‏
‏ لَّا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ وَاتَّقِینَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر آنان ( یعنی همسران پیغمبر ) گناهی نیست که با پدران ، فرزندان ، برادران ، فرزندان برادران ، فرزندان خواهران خود ، و زنان مسلمان ، و بردگان خود ( بدون حجاب تماس بگیرند ) . از خدا بترسید ، قطعاً خدا بر هر چیزی حاضر و ناظر است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ . . . » : گناهی بر زنان پیغمبر نیست که بدون حجاب با اشخاص مذکور صحبت کنند . « ءَابَآئِهِنَّ » : پدران نسبی یا رضاعی . « أَبْنَآئِهِنَّ » : فرزندان نسبی یا رضاعی . « أَبْنَآءِ إِخْوَانِهِنَّ » : فرزندان برادر . عموها را نیز شامل می‌شود . « أَبْنَآءِ أَخَوَاتِهِنَّ » : فرزندان خواهران . دائیها را هم شامل می‌گردد . « نِسَآئِهِنَّ وَ لا مَا مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ » : ( نگا : نور / 31 ) . « إِتَّقِینَ » : تقوا پیشه کنید . بترسید . بپرهیزید . « شَهِیداً » : عالم و مطّلع ( نگا : نساء / 33 و 79 و 166 ، یونس‌ / 29 ، رعد / 43 ، اسراء / 96 ، عنکبوت‌ / 52 ) . حاضر و ناظر ( نگا : نساء / 72 ) .‏

سوره أحزاب آیه 56
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند و فرشتگانش بر پیغمبر درود می‌فرستند ، ای مؤمنان ! شما هم بر او درود بفرستید و چنان که باید سلام بگوئید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یُصَلُّونَ » : درود خدا بر محمّد عبارت است از نزول رحمت . درود فرشتگان دعا و طلب آمرزش برای او است . « صَلُّوا عَلَیْهِ » : درود مؤمنان بر او ، صلوات فرستادن است . ( سَلِّمُوا تَسْلِیماً ) : سلام بگوئید سلام کردن ( نگا : نور / 27 و 61 ) علّت تأکید ( سَلِّمُوا ) با ( تَسْلِیماً ) این است که در بخش صلوات ، خدا و فرشتگان شرکت دارند و به منزله تأکید است و لذا تنها این قسمت به تأکید نیاز داشت . معنی دیگر ( سَلِّمُوا تَسْلِیماً ) تسلیم فرمان و منقاد اوامر پیغمبر گشتن است ( نگا : نساء / 65 ، احزاب‌ / 22 ) .‏

سوره أحزاب آیه 57
‏متن آیه : ‏
إِنَّ الَّذِینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُّهِیناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که خدا و پیغمبرش را ( با کفر و الحاد و سخنان ناروا ) آزار می‌رسانند ، خداوند آنان را در دنیا و آخرت نفرین می‌کند ( و از رحمت خود بی‌نصیب می‌گرداند ) و عذاب خوارکننده‌ای برای ایشان تهیّه می‌بیند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یُؤْذُونَ اللهَ » : مراد از آزار رساندن به خدا ، بر سر خشم آوردن خدا به سبب کفر و الحاد است . یا این که اذیّت و آزار رساندن به پیغمبر و مؤمنان مراد است و ذکر خدا برای نشان دادن اهمّیّت و تأکید مطلب است . « لَعَنَهُمْ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 88 و 159 ، نساء / 46 و 52 ) .‏

سوره أحزاب آیه 58
‏متن آیه : ‏
‏ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِیناً ‏

‏ترجمه : ‏
‏کسانی که مردان و زنان مؤمن را - بدون این که کاری کرده باشند و گناهی داشته باشند - آزار می‌رسانند ، مرتکب دروغ زشتی و گناه آشکاری شده‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا » : بدون این که کاری کرده باشند و یا این که گناهی مرتکب شده باشند . « بُهْتَان » : دروغ زشت و کردار و گفتار ناروا ( نگا : نساء / 112 و 156 ، نور / 16 ، ممتحنه‌ / 12 ) . « إِثْماً مُّبِیناً » : گناه آشکار و روشن .‏

سوره أحزاب آیه 59
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای پیغمبر ! به همسران و دختران خود و به زنان مؤمنان بگو که رداهای خود را جمع‌وجور بر خویش فرو افکنند . تا این که ( از زنان بی‌بندوبار و آلوده ) دست کم باز شناخته شوند و در نتیجه مورد اذیّت و آزار ( اوباش ) قرار نگیرند . خداوند ( پیوسته ) آمرزنده و مهربان بوده و هست ( و اگر تا کنون در رعایت کامل حجاب سست بوده‌اید و کوتاهی کرده‌اید ، توبه کنید و از این کار دوری کنید ، تا خدا با مهر خود شما را ببخشد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یُدْنِینَ » : نزدیک کنند . مراد جمع و جور کردن لباس و بر خود افکندن است . « جَلابِیب‌ » : جمع جِلْباب ، رداء ، مِقنعه و روسری بلند ، روپوش . مراد جامه‌ای است که حجاب اسلامی با آن رعایت گردد . حجاب اسلامی هم با لباسی مراعات می‌گردد که : 1 - عورت را بپوشاند 2 - به گونه‌ای چسب بدن نباشد که برجستگیهای بدن را نشان دهد 3 - زنان لباس مردان ، و مردان لباس زنان را نپوشند .‏

سوره أحزاب آیه 60
‏متن آیه : ‏
‏ لَئِن لَّمْ یَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر منافقان و بیمار دلان و کسانی که در مدینه ( شایعات بی‌اساس و اخبار دروغین پخش می‌کنند و ) باعث اضطراب ( مؤمنان و تزلزل دین ایشان ) می‌گردند ، از کار خود دست نکشند ، تو را بر ضدّ ایشان می‌شورانیم و بر آنان مسلّط می‌گردانیم ، آن گاه جز مدّت اندکی در جوار تو در شهر مدینه ، نمی‌مانند ( و بلکه در پرتو شوکت اسلام از آنجا رانده می‌شوند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَرَضٌ » : مراد هوسبازی و شهوترانی و فسق و فجور ( نگا : احزاب‌ / 32 ) یا نفاق ( نگا : بقره‌ / 10 ) و یا این که ضعف ایمان ( نگا : تفسیرهای : المراغی و قاسمی ) است . « الْمُرْجِفُونَ » : کسانی که خبرهای ناگوار و نادرست در میان مردم می‌پراکنند تا ایشان را دچار اضطراب و تزلزل افکار گردانند . پراکندگان خبرهای ناروا و وحشت‌انگیز . مراد یهودیان مدینه است . « لَنُغْرِیَنَّکَ » : تو را برمی‌شورانیم و تشویق و تحریک می‌نمائیم . مراد وعده سلطه و غلبه بر آنان است .‏

سوره أحزاب آیه 61
‏متن آیه : ‏
‏ مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن وقت ایشان ) نفرین شدگان و ( از رحمت خدا محروم و ) رانده شدگانند . هر کجا یافته شوند ، گرفته خواهند شد و پیاپی به قتل خواهند رسید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَلْعُونِینَ » : نفرین شدگان . رانده شدگان از رحمت خدا . حال ضمیر ( و ) در فعل ( لایُجَاوِرُونَکَ ) یا مفعول فعل محذوف ( أَذمّ ) است . « ثُقِفُوا » : یافته شوند ( نگا : آل‌عمران‌ / 112 ) . بر آنان دست یافته شود ( نگا : انفال‌ / 57 ، ممتحنه‌ / 2 ) . « قُتِّلُوا تَقْتِیلاً » : بدون هیچ گونه رحم و شفقتی زار زار کشته شوند . پیاپی کشته شوند . ذکر قتل در باب تفعیل ، برای مبالغه یا تکرار است .‏

سوره أحزاب آیه 62
‏متن آیه : ‏
‏ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏این سنّت الهی ، در مورد پیشینیان ( و گذشتگانی هم که با انبیاء خود چنین رفتار ناهنجاری داشته‌اند ) جاری بوده است و در سنّت خدا دگرگونی نخواهی دید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سُنَّةِ اللهِ » : ( نگا : اسراء / 77 ، کهف‌ / 55 ، احزاب‌ / 38 ) .‏

سوره أحزاب آیه 63
‏متن آیه : ‏
‏ یَسْأَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ اللَّهِ وَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! ) مردم از تو درباره فرا رسیدن قیامت می‌پرسند ، بگو : آگاهیِ از آن ، اختصاص به خدا دارد و بس . ( و کسی جز او از این موضوع مطّلع نیست ) . تو چه می‌دانی ، شاید هم فرا رسیدن قیامت نزدیک باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« السَّاعَةَ » : قیامت ( نگا : انعام‌ / 31 و 40 ، اعراف‌ / 187 ، یوسف‌ / 107 ) . « مَا یُدْرِیکَ » : تو چه می‌دانی‌ ؟ در اصل معنی آن چنین است : چه چیز و چه کسی تو را آگاهانیده است‌ ؟ ( یُدْری ) از مصدر ( إدْراء ) به معنی اعلام و باخبر کردن است . « یَسْأَلُونَکَ » : پرسش از طرف کفّار بوده است ( نگا : شوری‌ / 17 و 18 ) .‏

سوره أحزاب آیه 64
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکَافِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏خداوند قطعاً کافران را نفرین و از رحمت خود محروم ساخته است و برای ایشان آتش سوزانی فراهم کرده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَعِیراً » : ( نگا : نساء / 10 و 55 ، فرقان‌ / 11 ) .‏

سوره أحزاب آیه 65
‏متن آیه : ‏
‏ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً لَّا یَجِدُونَ وَلِیّاً وَلَا نَصِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان جاودانه در آن خواهند ماند و سرپرست و یاوری نخواهند یافت ( تا از ایشان حمایت و دفاع کنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَلِیّاً » : ( نگا : بقره‌ / 107 ) .‏

سوره أحزاب آیه 66
‏متن آیه : ‏
‏ یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یَقُولُونَ یَا لَیْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏روزی ( را خاطر نشان ساز که در آن ) چهره‌های ایشان در آتش زیر و رو و دگرگون می‌گردد ( و فریادهای حسرت بارشان بلند می‌شود و ) می‌گویند : ای کاش ! ما از خدا و پیغمبر فرمان می‌بردیم ( تا چنین سرنوشت دردناکی نمی‌داشتیم ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تُقَلَّبُ » : زیر و رو می‌شود . یعنی گاه این سمت صورت و گاه آن سمت بر آتش نهاده می‌شود و همچون سیخ کباب غلط داده می‌شود . دگرگون و حال به حال می‌گردد . یعنی رنگهای مختلفی به خود می‌گیرد . گاه زرد و گاه سرخ و گاه کبود و گاه سیاه می‌گردد . ( پناه بر خدا ! ) . « الرَّسُولَ » : در رسم‌الخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد که الف اطلاق نامیده می‌شود .‏

سوره أحزاب آیه 67
‏متن آیه : ‏
‏ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا ‏

‏ترجمه : ‏
‏و می‌گویند : پروردگارا ! ما از سران و بزرگان خود پیروی کرده‌ایم و آنان ما را از راه به در برده‌اند و گمراه کرده‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَادَة » : جمع سیّد ، سران . رؤسا . مراد ملوک و امراء است . « کُبَرَآءَ » : جمع کَبیر ، بزرگان . مراد راهنمایان مکتبی و مذهبی است . « السَّبِیلَ » : راه . در رسم‌الخطّ قرآنی الف اطلاق در آخردارد .‏

سوره أحزاب آیه 68
‏متن آیه : ‏
‏ رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً ‏

‏ترجمه : ‏
‏پروردگارا ! آنان را دو چندان عذاب کن ، و ایشان را کاملاً از رحمت خود به دور دار ( و کمترین ترحّمی بدیشان منما ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ضِعْفَیْنِ » : دو چندان . چرا که گمراه بوده‌اند و گمراه کرده‌اند .‏

سوره أحزاب آیه 69
‏متن آیه : ‏
‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَکَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِیهاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! همانند کسانی نباشید که ( با گفتن سخنان ناروا ) موسی را آزار رساندند ( و رنجیده و آزرده کردند ) و خدا او را از آنچه می‌گفتند تبرئه کرد ، و او در پیشگاه خدا گرانقدر و صاحب منزلت بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَاذَوْا » : آزار رساندند و رنجاندند ، با سخنانی همچون دیوانه ( نگا : شعراء / 27 ) و دروغگو ( نگا : غافر / 24 ) و حقیر و ناچیز ( نگا : زخرف‌ / 52 ) . « وَجِیهاً » : صاحب جاه و منزلت ( نگا : آل‌عمران‌ / 45 ) .‏

سوره أحزاب آیه 70
‏متن آیه : ‏
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلاً سَدِیداً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای مؤمنان ! از خدا بترسید ( و خویشتن را با انجام خوبیها و دوری از بدیها از عذاب او در امان دارید ) و سخن حق و درست بگوئید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَدِیداً » : راست و درست ( نگا : نساء / 9 ) .‏

سوره أحزاب آیه 71
‏متن آیه : ‏
‏ یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمَالَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَمَن یُطِعْ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزاً عَظِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏در نتیجه خدا ( توفیق خیرتان می‌دهد و ) اعمالتان را بایسته می‌کند و گناهانتان را می‌بخشاید . اصلاً هر که از خدا و پیغمبرش فرمانبرداری کند ، قطعاً به پیروزی و کامیابی بزرگی دست می‌یابد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَوْزاً » : پیروزی و کامیابی . نجات و رستگاری . برای مصداقهای عظیم فوز ( نگا : نساء / 13 ، مائده‌ / 119 ، انعام‌ / 16 ، توبه‌ / 72 ، غافر / 9 ، دخان‌ / 57 ، جاثیه‌ / 30 ) .‏

سوره أحزاب آیه 72
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما امانت ( اختیار و اراده ) را بر آسمانها و زمین و کوهها ( و همه جهان خلقت ) عرضه داشتیم ( و انجام وظیفه اختیاری همراه با مسؤولیّت ، و انجام وظیفه اجباری بدون مسؤولیّت را بدیشان پیشنهاد کردیم . جملگی آنها اجبار را بر اختیار برتری دادند ) و از پذیرش امانت خودداری کردند و از آن ترسیدند ، و حال این که انسان ( این اعجوبه جهان ) زیر بار آن رفت ( و دارای موقعیّت بسیار ممتازی شد . امّا برخی از ) آنان ( پی به ارزش وجودی خود نمی‌برند و قدر این مقام رفیع را نمی‌دانند و ) واقعاً ستمگر و نادانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الأَمَانَةَ » : مراد از امانت ، اختیار و اراده است که مدار تکالیف شرعیّه و در نتیجه تعهّد و مسؤولیّت است . پذیرش این امانت ، بزرگترین افتخار و امتیاز انسان است ، و با رعایت آن خوشبخت و با ترک آن بدبخت خواهد بود . بیان این نکته ضروری است که همه موجودات عالم در برابر فرمان خدا خاضع و ساجدند و به صورت اجبار ، نه اختیار به انجام وظیفه مشغولند و مسیر واحدی را برابر قوانین طبیعی و تکوینی می‌پیمایند ، بجز انسان که با اراده و اختیار به انجام وظیفه می‌پردازد و اگر تکالیف شرعیّه را به جای آورد ، سیر صعودی و سرانجام سعادت سرمدی دارد ، و اگر غفلت نمود و طاعات و عبادات را رها کرد ، سیر نزولی و سرانجام شقاوت ابدی دارد . البتّه جنّیان نیز در حمل امانت برابر آیات قرآن همچون انسانند ( نگا : انعام‌ / 130 ، اعراف‌ / 179 ، ذاریات‌ / 56 ) . لذا در اینجا مراد از « انسان‌ » دو گروه انس و جنّ است . امّا چون آیه مورد نظر ، موضوع آن انسان است ، تنها از انسان سخن رفته است ( نگا : المصحف المیسّر ) . « أَبَیْنَ » : خودداری کردند . سر باز زدند . مراد اِباءِ عجز و قصور است‌ ؛ نه عصیان و فجور . یعنی خویشتن را مستعدّ این کار عظیم ندیدند و اظهار ناتوانی کردند ؛ نه این که سرکشی کنند و مخالفت ورزند . « ظَلُوماً » : ( نگا : ابراهیم‌ / 34 ) . « جَهُول‌ » : بسیار نادان . صیغه مبالغه جاهل است . « إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً » : این قید متوجّه ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ ) نیست ، بلکه مربوط به جمله محذوفی است و تقدیر چنین است : ( حَمَلَهَا الإِنسَانُ فَلَمْ یُحْسِنْ حَمْلَها ، وَ لَمْ یُؤَدِّهَا عَلی وَجْهِها ) . به عبارت دیگر ، این وصف درباره جنس انسان نیست و بلکه متوجّه برخی از انسانها بوده و مراد کسانی است که مقام بزرگ و ارزشهای والای انسانی را فراموش کنند و خود را اسیر و بنده این خاکدان نمایند . روی هم رفته این آیه بیانگر عظمت و سعادت و برتری انسانهای انسان ، بر سایر موجودات جهان ، و حقارت و شقاوت و فروتری انسانهای ناانسان ، از همه مخلوقات یزدان است .‏

سوره أحزاب آیه 73
‏متن آیه : ‏
‏ لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ‏

‏ترجمه : ‏
‏( خداوند این امانت را به انسانها داد ، تا ایشان را در بوته آزمایش قرار دهد ) و سرانجام خداوند مردان و زنان منافق ، و مردان و زنان مشرک را کیفر دهد ، و بر مردان و زنان مؤمن ببخشاید و ( بدیشان رحمت نماید ) . خداوند همواره بس بخشاینده و مهربان بوده و هست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لِیُعَذِّبَ . . . » : واژه ( لِ ) برای عاقبت و نتیجه ماقبل است . اگر لام عاقبت باشد ، معنی چنین است : سرانجام حمل این امانت این باشد که . اگر هم لام غایت باشد ، معنی چنین است : هدف از عرض امانت این بوده که .‏