تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ سبأ

سورۀ سبأ

مکی است؛ ترتیب آن 34؛ شمار آیات 54

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ١.

ستایش نیکو، شکران پسندیده و بزرگی بی‌نهایت مخصوص خداوندی است که نام‌هایش مقدّس است. پروردگاری که پادشاهی و تدبیر امور موجودات آسمان و زمین را به دست دارد، پس ستایش کامل و بزرگی بی‌نهایت در روز قیامت نیز مخصوص اوست. او در گفتار و کردارش با حکمت و به امر و آفرینش خود آگاه است.

﴿یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۚ وَهُوَ ٱلرَّحِیمُ ٱلۡغَفُورُ ٢.

خداوند عزوجل به احوال مخلوقاتی چون آب و خزندگان که در زمین داخل می‌شوند و به احوال موجوداتی مانند آب، معدنیات و نباتات که از آن بیرون می‌شوند داناست. به آنچه از آسمان فرود می‌آید – مانند فرشتگان، کتاب‌ها، و باران‌ها – و به چیزهایی که به آسمان‌ها بالا می‌رود – مانند فرشتگان و اعمال بندگان آگاه است. او به مخلوقاتش مهربان است، با گنه‌کاران در مجازات شتاب نمی‌کند و به گناهان کسی که به سویش باز گردد و عفوش را خواستار شود بسیار آمرزنده است.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَأۡتِینَا ٱلسَّاعَةُۖ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتَأۡتِیَنَّکُمۡ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِۖ لَا یَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَآ أَصۡغَرُ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡبَرُ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٣.

کافران که به روز حساب تکذیب می‌کردند گفتند: قیامت هرگز بر پا نمی‌شود. ای پیامبر! برای‌شان بگو: اندیشۀ شما حقّانیت ندارد و به پروردگارم سوگند یاد می‌کنم که قیامت بر شما آمدنی است. هیچ کسی زمان قیام آن را نمی‌داند؛ جز خداوندی که حتی وزن موری ناچیز، یا موجودی کوچک‌تر یا مخلوقی بزرگ‌تر از آن در آسمان و زمین از علمش غایب نمی‌ماند و همه در لوح محفوظ به گونۀ واضح و آشکار نوشته شده است.

﴿لِّیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٤.

تا خداوند عزوجل مؤمنان نیکوکار را به نیکوترین مزد پاداش دهد؛ بر علاوه آمرزش گناهان، نیل به بخشش و بهره‌مندی جاودانی از نعمت‌ها در باغ‌های را نصیب‌شان می‌کند.

﴿وَٱلَّذِینَ سَعَوۡ فِیٓ ءَایَٰتِنَا مُعَٰجِزِینَ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٞ مِّن رِّجۡزٍ أَلِیمٞ ٥.

کسانی که در محاربه با خدا و رسولش سعی می‌کنند، در بازداشتن از راه خدا می‌کوشند، با تلاش بر صدّ دوستان خدا برنامه‌ریزی می‌نمایند و قصد ستیزه با حق‌تعالی و غلبه بر شریعتش را دارند، چنین اشخاصی به دشوارترین عذاب و هولناک‌ترین مجازات در روز قیامت گرفتار می‌شوند.

﴿وَیَرَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ ٱلۡحَقَّ وَیَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ ٦.

دانشمندانی که به خداوند عزوجل و اوامرش شناخت درست دارند و یقین دارند که قرآن فرود آمده از جانب الله عزوجل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حقّ است و در آن شک و تردیدی وجود ندارد. ایشان می‌دانند که این کتاب به طریق نجات رهنمایی می‌کند، به مسیر سعادت دلالت می‌نماید و به راه پروردگار عزیز هدایت می‌فرماید؛ پروردگاری که هر که با وی روز آزمایی کند خوارش می‌سازد و هر که با وی مقابله نماید شکستش می‌دهد. خدایی که دشمنانش را قهر می‌نماید و دوستانش را عزّت می‌بخشد. او که در برابر گفتار نیکو، کردار بخشش گرانه و شریعت زیبایش مستوجب ثنا و ستایش است.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هَلۡ نَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ یُنَبِّئُکُمۡ إِذَا مُزِّقۡتُمۡ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمۡ لَفِی خَلۡقٖ جَدِیدٍ ٧.

کافران به منظور استهزا و تمسخر به پیامبر ج، برای همدیگر خویش گفتند: آیا شما را به مردی دلالت نکنیم که خبر می‌دهد و می‌گوید: آنگاه که بمیرید و زمین بدن‌های شما را بخورد، باز دوباره به زندگی تازه‌ای برمی‌گردید و از قبرهای خود برانگیخته می‌شوید؟ این سخن را در حالی ارائه داشتند که از قیامت انکار داشتند و وقوعش را دور می‌شمردند.

﴿أَفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِۦ جِنَّةُۢۗ بَلِ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ فِی ٱلۡعَذَابِ وَٱلضَّلَٰلِ ٱلۡبَعِیدِ ٨.

مشرکان ادّعا کردند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر خداوند عزوجل دروغ بربسته و ادعا کرده که او تعالی وی را فرستاده است. از این رو به گمان آنان ادعایش امری دور از حقیقت است، بلکه او دیوانه‌ای است که نمی‌داند چه می‌گوید. حقیقت این است که کافران در سخن خویش دروغ گفته‌اند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب پروردگارش فرستاده شده است. اینان با چنین حرفی به زنده‌شدن بعد از مرگ تکذیب می‌کنند، از آخرت انکار می‌ورزند، از راهیابی به دوراند و به راه هدایت و صواب توفیق نمی‌یابند. در نتیجه به عذاب دایمی و جاودانی در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد.

﴿أَفَلَمۡ یَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِن نَّشَأۡ نَخۡسِفۡ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ نُسۡقِطۡ عَلَیۡهِمۡ کِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖ ٩.

آیا کافران آفرینش و صُنع بدیع خداوند یگانۀ قهّار را در پیشاپیش و عقب خویش مشاهده نکرده‌اند و ندیدند که آسمان‌ها و زمین را چنان آفریده که عقل‌ها را به دهشت می‌اندازد و اندیشه‌ها را به حیرت وامی‌دارد؟ اگر خداوند بخواستی و اراده نمودی، زمین را برای کافران – مانند معامله با قارون – فرو می‌برد، یا قطعه‌ای از عذاب را بر ایشان فرود می‌آورد؛ مانند عذاب قوم شعیب علیه السلام که از آسمان آتشی را بر آنان فرود آورد و همه را سوختاند. به راستی که در آفرینش و صُنع بدیع الله عزوجل برهانی روشن و دلیل آشکاری است؛ البته برای بنده‌ای که با توبه به سوی پروردگارش باز گردد و با انابت به حضور او رجوع نماید؛ در حالی که عبادت را برای او خالص ساخته و او را در الوهیت یگانه بداند.

﴿۞وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضۡلٗاۖ یَٰجِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُۥ وَٱلطَّیۡرَۖ وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِیدَ ١٠.

الله عزوجل برای داود علیه السلام نبوّت، دانش، کتاب زبور و پادشاهی بزرگی را عطا نمود و کوه‌ها و پرندگان را دستور داد تا همراهش به تسبیح اوتعالی مصروف شوند. همچنان خداوند بزرگ آهن را برایش ملایم ساخت؛ طوری که در دستش مانند خمیر بود و می‌توانست آن را به هر شکلی در آورد.

﴿أَنِ ٱعۡمَلۡ سَٰبِغَٰتٖ وَقَدِّرۡ فِی ٱلسَّرۡدِۖ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١١.

حق‌تعالی به داود علیه السلام فرمان داد که پیراهن‌های جنگی فراخ و محکمی بسازد و میخ‌هایش را متناسب با شکاف‌های آن آماده نماید؛ یعنی حلقه‌هایش تنگ و میخ‌هایش ضعیف نباشد که صاحبش را نگهداری نکند و نیز حلقه‌ها را نسازد که شخص را گرانبار سازد. همچنان خداوند به داود علیه السلام و اهل بیتش دستور داد عبادت را برای اوتعالی خالص سازند و از او طور بایسته بترسند؛ زیرا او به اعمال پوشیده و آشکار آگاه است و هیچ امر پوشیده‌ای از او پنهان نمی‌باشد.

﴿وَلِسُلَیۡمَٰنَ ٱلرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهۡرٞ وَرَوَاحُهَا شَهۡرٞۖ وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَیۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ وَمِنَ ٱلۡجِنِّ مَن یَعۡمَلُ بَیۡنَ یَدَیۡهِ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَمَن یَزِغۡ مِنۡهُمۡ عَنۡ أَمۡرِنَا نُذِقۡهُ مِنۡ عَذَابِ ٱلسَّعِیرِ ١٢.

خداوند عزوجل باد را برای سلیمان علیه السلام مسخّر داشت؛ چنان‌که از اول روز تا نیمه‌اش مسافۀ یک ماه راه و از نیمۀ دوم روز تا هنگام شب، مسافۀ یک ماه راه دیگر را به میزان رفتار معروف مردم طی می‌کرد. همچنان پروردگار عزوجل مِسّ را در دست وی ذوب نمود، طوری که مانند آب سیلان می‌کرد و هرگونه که می‌خواست در آن تصرّف می‌نمود و از آن هرچه دوست داشت می‌ساخت. به همین‌گونه الله تعالی جنّیان را تحت تسخیر سلیمان علیه السلام در آورد، شماری از آنان در پیشگاهیش به اذن و ارادۀ اوتعالی رام و فرمانبردار کار می‌کردند و هر کدام که از امر خدا سرکشی می‌کرد و از امر سلیمان اطاعت نمی‌کرد، پروردگار سبحان او را به عذاب آتش برافروختۀ دوزخ وصل می‌گردانید.

﴿یَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا یَشَآءُ مِن مَّحَٰرِیبَ وَتَمَٰثِیلَ وَجِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُکۡرٗاۚ وَقَلِیلٞ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ ١٣.

چنّیان برای سلیمان علیه السلام چیزهایی را که اراده داشت، از قبیل مساجد نماز و تصویرهایی از مس و شیشه می‌ساختند، شکل‌های عجیبی را که دوست داشت تهیه می‌کردند، کاسه‌های فراخ و بزرگی مانند حوض‌های آب و دیگ‌های ثابتی را می‌ساختند که از فراخی و ضخامت خود تکان نمی‌خورد. خداوند متعال فرزندان داود علیه السلام را دستور داد تا با لازم گرفتن طاعات، عمل به اوامر و پرهیز از نواهی به شکر گزاری نعمت‌هایش بپردازند. اما اندکی مردم از حق‌تعالی در برابر نعمت‌های بزرگش شکرگزاری می‌نمایند و شمار بسیاری از آنان منکر نعمت‌ها اند و در شکرگزاری کوتاهی می‌کنند، با این هم داود علیه السلام از همان شکر گزاران اندک است.

﴿فَلَمَّا قَضَیۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡکُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٱلۡغَیۡبَ مَا لَبِثُواْ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِینِ ١٤.

خداوند عزوجل به رحلت سلیمان علیه السلام حکم کرد و چون وقت آن نزدیک شد و مدّت عمرش تمام شد، در حالی فوت نمود که ایستاده بود و بر عصایش تکیه داشت. اما جنّیان ندانستند که او فوت کرده و در پیش رویش به کار ادامه می‌دادند تا اینکه کِرم چوب خواری آمد و عصایش را خورد و در نتیجه سلیمان علیه السلام افتاد. در این هنگام جنّیان یقین کردند که غیب را نمی‌دانند؛ زیرا اگر غیب را می‌دانستند در این شُغل دشوار ذلّت‌بار و کار مربوط به سلیمان علیه السلام ادامه نمی‌دادند. آنان گمان می‌کردند که سلیمان علیه السلام زنده است و به سوی آنان نظر می‌کند، ولی او فوت کرده بود.

این آیه به ردّ اندیشۀ کسانی دلالت می‌کند که ادعا می‌کنند جنّیان غیب را می‌دانند؛ حال آنکه غیب را جز الله عزوجل کسی نمی‌داند.

﴿لَقَدۡ کَانَ لِسَبَإٖ فِی مَسۡکَنِهِمۡ ءَایَةٞۖ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٖ وَشِمَالٖۖ کُلُواْ مِن رِّزۡقِ رَبِّکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لَهُۥۚ بَلۡدَةٞ طَیِّبَةٞ وَرَبٌّ غَفُورٞ ١٥.

به یقین که برای قبیلۀ سبأ در موقعیت یمن برهان عظیمی است که بر قدرت و عظمت خداوند پاک دلالت می‌کند. این برهان و دلیل عبارت از دو باغ بود که در راست و چپ وادی قرار داشت، یا هر خانه از خانه‌های‌شان با دو باغ احاطه شده بود. پروردگار به آنان دستور داده بود که از روزی‌اش بخورند، به نعمت‌هایش شکرگزار باشند و با این نعمت‌ها به طاعت پروردگار یاری بجویند؛ زیرا سرزمین آنان خاکی حاصلخیز، آبی گوارا و هوای نیکو دارد و پروردگارشان آمرزندۀ گناهان و پوشندۀ عیب‌های‌شان است.

﴿فَأَعۡرَضُواْ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ سَیۡلَ ٱلۡعَرِمِ وَبَدَّلۡنَٰهُم بِجَنَّتَیۡهِمۡ جَنَّتَیۡنِ ذَوَاتَیۡ أُکُلٍ خَمۡطٖ وَأَثۡلٖ وَشَیۡءٖ مِّن سِدۡرٖ قَلِیلٖ ١٦.

اهل سبأ از طاعت پروردگار سبحان، پیروی از پیامبران و شکر گزاری نعمت‌های الهی رو گشتاندند، خداوند متعال سیلاب نیرومند و هلاکت‌باری را بر ایشان فرستاد؛ چنان‌که ذخیرۀ آب را خراب و قریه‌ها را تباه نمود، درختستان‌ها را از بیخ برکند و چارپایان آنان را غرق نمود. اوتعالی به جای این دو باغ سبز و باغچه‌های ثروتبخش آنان، دو باغ دیگر را پدید آورد که کمتر از باغ‌های نخستین بود. درختان این دو با میوۀ تلخ و مزۀ ناخوشایند داشت؛ از جمله درخت شورگز بود که میوه‌ای نمی‌دهد و اندکی هم درخت سدر بود که خال بسیار دارد.

﴿ذَٰلِکَ جَزَیۡنَٰهُم بِمَا کَفَرُواْۖ وَهَلۡ نُجَٰزِیٓ إِلَّا ٱلۡکَفُورَ ١٧.

تبدیل حال بهتر به حال بدتر، به سبب رو گشتاندن آنان از طاعت الهی، عدم شکران نعمت‌ها و کفر ورزیدن آن مردم بود؛ زیرا خداوند عزوجل عذاب و مجازات نمی‌کند، مگر کسی را که به نعمت‌هایش کفران کند و از حق رو گرداند که این جزای فعل بد اوست.

﴿وَجَعَلۡنَا بَیۡنَهُمۡ وَبَیۡنَ ٱلۡقُرَى ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَا قُرٗى ظَٰهِرَةٗ وَقَدَّرۡنَا فِیهَا ٱلسَّیۡرَۖ سِیرُواْ فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا ءَامِنِینَ ١٨.

خداوند متعال میان اهل سبأ که در یمن بودند و قریه‌های شام که برکت‌شان داده بود، شهرهای به هم پیوسته‌ای را پدید آورد و مسافرت در این قریه‌ها را به منازلی اندازه شده مقرّر ساخت؛ طوری که در سفر به آن مواضع مشقّتی نبود. آنگاه به آنان امر کرد در هر لحظه از روز و شب که می‌خواهند با امن و نعمت به آن قریه‌ها مسافرت کنند. بر علاوه آنان را از گرسنگی طعام داد، از تشنگی سیراب نمود و از ترس در امان داشت.

﴿فَقَالُواْ رَبَّنَا بَٰعِدۡ بَیۡنَ أَسۡفَارِنَا وَظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَ وَمَزَّقۡنَٰهُمۡ کُلَّ مُمَزَّقٍۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ ١٩.

اما آنان از حد گذشتند، سرکشی و بغوت کردند، نعمت‌ها را بی‌ارزش شمردند، از فراوانی زندگی و راحت و امنیت سیر شدند و با تکبّر و عناد گفتند: پروردگارا! میان ما و قریه‌های ما مسافه‌های دوری را مقرّر دار تا نیازمندان از اهل آن فایده نیابند و فقیران بهره‌مند نشوند. آنان با شرک، کفران نعمت و اعتدا در دعا بر خود ظلم کردند. خداوند عزوجل هم آنان را هلاک نمود و تباه ساخت، سرسبزی و آبادانی آنان را به بادیه و بیابان تبدیل کرد، جمع آنان را به هم زد و در مواضع متعدّد پراکندۀشان ساخت. یقیناً در آنچه به اهل سبأ واقع شد پند آموزی بزرگی است؛ برای کسی که بر تقدیرات ناخوشایند خداوند بزرگ صبر نماید، در ادای طاعات و اجتناب از گناهان استقامت ورزد پروردگارش را با ادای طاعات و انجام اوامرش همیشه شکرگزار باشد.

﴿وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَیۡهِمۡ إِبۡلِیسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢٠.

به راستی که شیطان با ظنّی عاری از یقین گمان کرده بود که قطعاً همه افرادبشر را اغوا می‌نماید و مردم در گمراهی از وی پیروی می‌کنند. اکنون این مردم گمانش را مصداق بخشیدند، از او پیروی کردند و با نافرمانی خداوند عزوجل بدو اقتدا کردند؛ مگر گروهی که به خدا و رسولش ایمان آوردند؛ زیرا ایشان عبادت خویش را به پروردگار خالص ساختند و او را به یگانگی شناختند.

﴿وَمَا کَانَ لَهُۥ عَلَیۡهِم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن یُؤۡمِنُ بِٱلۡأٓخِرَةِ مِمَّنۡ هُوَ مِنۡهَا فِی شَکّٖۗ وَرَبُّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ ٢١﴾.

شیطان وسیله‌ای نداشت که کافران را به جبر زیر فرمانش آورد و به کفر ناچار سازد، اما خداوند عزوجل مقدّر ساخت که مردم را به وسیله‌اش به فتنه اندازد و با زیب و زینتش مورد امتحان قرار دهد تا راستگویان از دروغگویان و مؤمنان از منافقان آشکار شوند و اگر در اینجا ابتلا و امتحانی نمی‌بود، نیکوکاران از بدکاران بازشناخته نمی‌شدند. پروردگارت بر هر چیزی نگهبان است؛ یعنی که به همه امور آگاهی دارد، همه کارها را می‌شمارد و مطابق آن جزا و پاداش می‌دهد. برای اعمال نیکو پاداش نیکو و برای اعمال بد جزای مقرّر می‌دارد.

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَمۡلِکُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِیهِمَا مِن شِرۡکٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِیرٖ ٢٢.

ای پیامبر! برای کافران بگو: برای برآورده شدن نیازهای خود کسانی را بخوانید که گمان می‌کنید در آفرینش و عبادت شریک خدا هستند و برخی عبادت‌ها را برای آن‌ها تقدیم می‌نمایید. اما پذیرش و اجابت خواستۀتان را در نزدشان نمی‌یابید؛ زیرا آن‌ها از انجام کدام کاری ناتوان‌اند؛ حتی به اندازۀ وزن یک مور کوچکی مالک چیزی در آسمان‌ها و زمین نیستند و هیچ حصه و نصیبی ندارند. پس تنها خداوند عزوجل مالک و تدبیر کنندۀ جهان است. اوتعالی در هنگام آفرینش آسمان‌ها و زمین به کسی از مشرکان و به خدایان نام نهاد و باطل آنان استعانت نجسته است، بلکه او در آفرینش و روزی دادن یگانه است؛ از این رو تنها او سزاوار عبادت است، باید یگانه دانسته شود و از الوهیتش انکار صورت نگیرد.

﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ حَتَّىٰٓ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمۡۖ قَالُواْ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ ٢٣.

شفاعت شفاعتگران در نزد خداوند عزوجل فایده‌ای ندارد، مگر آنگاه که برای شفاعت کننده اجازۀ شفاعت دهد و از کسی که برایش شفاعت می‌شود راضی باشد. آنگاه که الله عزوجل به وحی سخن می‌گوید و اهل آسمان‌ها کلام او را می‌شنوند، از عظمت او می‌هراسند و از هیبتش می‌ترسند؛ به اندازه‌ای که از شدّت ترس چیزی مانند بیهوشی ایشان را فرا می‌گیرد. وقتی ترس‌شان دور می‌شود بعضی برای برخی دیگر می‌گویند: پروردگارتان چه گفت؟ فرشتگان پاسخ می‌دهندد: سخن حقّی را گفت و او در ذات، منزلت و قهرش متعالی و بلند مرتبه و از هر چیزی بزرگ‌تر است؛ چنان‌که عظمت و بزرگواری مخصوص اوست.

﴿۞قُلۡ مَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُلِ ٱللَّهُۖ وَإِنَّآ أَوۡ إِیَّاکُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٢٤.

ای پیامبر! از کافران بپرس که چه کسی با فرود آوردن باران از آسمان‌ها، و با میوه‌ها، کشت‌ها، گنج‌ها و دیگر داشته‌های زمین برای شما روزی می‌دهد؟ آنان اعتراف خواهند کرد که تنها خداوند عزوجل روزی دهنده است. اما اگر بازهم انکار کردند برای‌شان بگو: فقط الله پاک روزی دهنده است؛ نه دیگری و از دو گروه ما و شما یکی راهیاب و دیگری به حقّ، یا یکی گمراه و دیگری منحرف است.

﴿قُل لَّا تُسۡ‍َٔلُونَ عَمَّآ أَجۡرَمۡنَا وَلَا نُسۡ‍َٔلُ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٥.

ای پیامبر! برای کافران بگو: شما از خطا کاری‌های ما مورد باز پرس قرار نمی‌گیرید و ما از اعمال شما سؤال نمی‌شویم؛ زیرا ما از شما و شرک شما به سوی خداوند عزوجل برائت می‌جوییم.

﴿قُلۡ یَجۡمَعُ بَیۡنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفۡتَحُ بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَهُوَ ٱلۡفَتَّاحُ ٱلۡعَلِیمُ ٢٦.

برای کافران بگو: خداوند متعال ما و شما را در روز حساب جمع می‌کند، بعد از آن در اموری که اختلاف ورزیدیم فیصله می‌نماید. او گشایشگر امور است که در میان مردم به عدل و قاطعیت حکم می‌کند. آری! حکمش از عدل صدور می‌یابد؛ زیرا اعمال مخلوقات را می‌داند و هیچ چیز پوشیده‌ای از او نهان نمی‌ماند.

﴿قُلۡ أَرُونِیَ ٱلَّذِینَ أَلۡحَقۡتُم بِهِۦ شُرَکَآءَۖ کَلَّاۚ بَلۡ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٧.

ای پیامبر! برای کافران بگو: با برهانی واضح برایم بگویید، آیا معبودانی را که شما در عبادت شریک خداوند عزوجل ساخته‌اید چیزی را آفریده می‌توانند؟ نه خیر، شما در دعوای خود دروغگوی هستید، تنها آفرینندۀ روزی دهنده سزاوار عبادت است و برای کسی جز او عبادت مناسب نمی‌نماید. او ذات عزیزی است که از دشمنانش انتقام می‌گیرد و به دوستانش عزّت می‌بخشد، در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش با حکمت است.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا کَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٢٨.

ای پیامبر! خداوند عزوجل ترا بدین منظور به رسالت مبعوث کرده که پیام آورش به سوی همه جامعۀ بشری باشی؛ یعنی کسانی را که ایمان آوردند به پاداش بزرگی بشارت دهی و کافران را به عذاب درد آوری بیم دهی. دعوت تو برای جنّیان و انسان‌ها عمومیت دارد، اما بیشتر مردم به حقّانیتی که تو بدان فرستاده شده‌ای دانا نیستند و به رسالت تو تصدیق نمی‌کنند؛ از این رو از هدایت رو گردان‌اند.

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٢٩.

کافران با استبعاد و انکار از قیامت می‌گویند: اگر شما راست می‌گویید که قیامت خواهی نخواهی آمدنی است، پس وقت برپایی این وعده چه هنگامی است و روزی که در آن بین مخلوقات حکم نهایی صورت می‌گیرد چه وقت است؟

﴿قُل لَّکُم مِّیعَادُ یَوۡمٖ لَّا تَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ عَنۡهُ سَاعَةٗ وَلَا تَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٠.

ای پیامبر! برای کافران بگو: برای شما وقت محدود و معّینی مقرّر داشته شده که روز قیامت و حسابدهی است و خواهی نخواهی آمدنی است. نه از آن وعده یک لحظه به تأخیر انداخته می‌شوید تا توبه نمایید و نه هم یک لحظه پیشتر واقع می‌شود تا قبل از موعدش عذاب شوید، بلکه موعد آن معلوم و تغییر ناپذیر است. پس از آن روز بترسید و با طاعت خداوند عزوجل از آن حذر داشته باشید.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ بِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَلَا بِٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ مَوۡقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ یَرۡجِعُ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ ٱلۡقَوۡلَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ لَوۡلَآ أَنتُمۡ لَکُنَّا مُؤۡمِنِینَ ٣١.

کافران گفتند: ما به قرآن و کتاب‌های پیش از آن چون تورات، انجیل و زبور تصدیق نمی‌کنیم. آنان با این سخن تمام پیامبران را تکذیب کردند و از تمام کتاب‌ها انکار نمودند ای پیامبر! اگر ببینی آنگاه که کافران در نزد خداوند عزوجل برای محاسبه و مجازات محبوس‌اند، بعضی با بعضی دیگر سخن می‌زنند و همدیگر را ملامت می‌کنند امر هولناک و محضر ترس آوری را مشاهده می‌نمایی. در آن هنگام رعایا و ناتوانان مستضعف برای سر کردگان و بزرگان مستکبری که آنان را به سوی گمراهی کشاندند می‌گویند: اگر شما ما را از راه حق اغوا نمی‌کردید ما به الله عزوجل ایمان می‌آرودیم و پیامبرش را تصدیق می‌نمودیم.

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُوٓاْ أَنَحۡنُ صَدَدۡنَٰکُمۡ عَنِ ٱلۡهُدَىٰ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَکُمۖ بَلۡ کُنتُم مُّجۡرِمِینَ ٣٢.

اما چیزی سرکرده‌های زورمند برای ناتوانان می‌گویند: آیا ما شما را بعد از آمدن هدایت از ایمان باز داشتیم؟ ما چنین کاری را انجام ندادیم، بلکه شما خودتان مردم بد و بدکار بودید که گمراهی را به اختیار خود برگزیدید و ما شما را مجبور نکردیم.

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ بَلۡ مَکۡرُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ إِذۡ تَأۡمُرُونَنَآ أَن نَّکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَنَجۡعَلَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَغۡلَٰلَ فِیٓ أَعۡنَاقِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۖ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٣٣.

ناتوانان برای سرگرده‌گان زورمند می‌گویند: بلکه فریب شما و زینت بدی‌ها از طرف‌تان ما را دچار هلاکت کرد. شما باطل را برای ما شب و روز عرضه داشتید و ما را به کفر و شرک به خدا فرا می‌خواندید. هردو گروه در هنگام مشاهدۀ عذاب در پیش روی خود، پشیمانی، حسرت و زیانمندی خویش را پوشیده نگه می‌دارند. خداوند عزوجل زنجیرها را در گردن‌های کافران می‌اندازد و به خاطر کفر به خدا و بازداشتن از راه اوتعالی به چنین عذابی گرفتار می‌شوند.

این آیه به تحریم پیروی از دعوتگران و پیشوایان گمراه و سر کرده‌های اهل بدعت دلالت می‌کند.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٤.

الله عزوجل در هیچ قریه‌ای پیامبری را نفرستاد که به سوی ایمان به خدا و ترک شرک به اوتعالی فرا خواند، مگر اهل غرور و تکبّر که در آسایش و خود بینی غوطه‌ور بودند گفتند: ای پیامبران! ما به آنچه شما از نزد خداوند آورده‌اید منکریم و آن را نمی‌پذیریم.

﴿وَقَالُواْ نَحۡنُ أَکۡثَرُ أَمۡوَٰلٗا وَأَوۡلَٰدٗا وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ ٣٥.

اشخاص متکبّر و ثروتمند گفتند: ای مؤمنان! ما از شما مال و فرزندان بیشتر داریم. پس خداوند عزوجل از ما راضی است که ما را با این نعمت‌ها بر شما امتیاز بخشیده و به زودی از عذاب دنیوی و اخروی نجات می‌یابیم.

﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦.

ای پیامبر! برای این متکبّران ثروتمند بگو: خداوند عزوجل به هر که از بندگانش که خواسته باشد دنیا را عطا می‌کند و روزی‌اش را فراخ می‌سازد و به همین‌گونه بر هر که بخواهد روزی را تنگ می‌سازد. این کار از روی محبّت و خشم نیست و به هدایت و گمراهی ارتباطی ندارد، بلکه آن را از روی آزمایش و ابتلا انجام می‌دهد. پس شخص فراخ روزی گمان نکند که محبوب پروردگار است و تنگ روزی نپندارد که مورد خشم و غضب وی واقع شده است. بیشتر مردم به مراد الله عزوجل آگاه نیستند، به اسرار الهی در مخلوقاتش نمی‌دانند و به حکمت اوتعالی در اختیار و ابتلایش دانایی ندارد.

﴿وَمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُکُم بِٱلَّتِی تُقَرِّبُکُمۡ عِندَنَا زُلۡفَىٰٓ إِلَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ بِمَا عَمِلُواْ وَهُمۡ فِی ٱلۡغُرُفَٰتِ ءَامِنُونَ ٣٧.

مال‌ها و فرزندان‌تان در حدّی نیستند که صاحب خود را به خداوند عزوجل نزدیک سازند؛ یعنی منزلت و مقامش را بالا برند. امّا برای مؤمنان نیکوکار در برابر حسنات‌شان چند برابر پاداش داده می‌شود؛ یعنی هر حسنه از ده برابر تا هراندازه که خدا بخواهد پاداش دارد. مال‌ها و فرزندان هم گاهی در صورتی که صاحب آن‌ها در مقامله با الله عزوجل صداقت‌کار باشد سبب پاداش‌های مزید می‌شوند. آری! گروه مؤمنان در بالاترین منازل بهشت قرار دارند و در آنجا از عذاب، مردن، فناشدن و انواع غم و اندوه در امان می‌باشند.

﴿وَٱلَّذِینَ یَسۡعَوۡنَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا مُعَٰجِزِینَ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ ٣٨.

کسانی که برای بطلان دلایل پروردگار و ردّ براهینی که بر پیامبرانش نازل کرده می‌کوشند، با دوستان خدا به جنگ می‌پردازند، با الله عزوجل و رسولش ستیزه می‌کنند و با حق دشمنی می‌ورزند، این گروه در آتش دوزخ‌اند و «زبانیه» آنان را حاضر آورده بر روی‌شان به سوی دوزخ می‌کشاند.

﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُ لَهُۥۚ وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَهُوَ یُخۡلِفُهُۥۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ٣٩.

ای پیامبر! برای متکبّران ثروتمند که به دنیا مغرور اند بگو: خداوند عزوجل روزی هر که از بندگانش را که بخواهد فراخ و روزیی هر که را که بخواهد تنگ می‌سازد. این کار براساس راز و حکمتی است که خودش بدان آگاه بوده و بر مبنای ارادۀ او انجام می‌یابد و به این طریق مخلوقاتش را آزمایش می‌نماید. مال و منافعی را که در راه خدا به مصرف می‌رسانید، اوتعالی به زودی عوضش را در دنیا با زیادت رزق و روزی و در آخرت با پاداش بزرگ اخروی برای‌تان عطا می‌نماید. آری! او بهترین روزی دهندگان است، بخشش او همگانی است؛ چنان‌چه برای نیکوکار و بدکار عطا می‌نماید و با اعطای نعمتش از بنده نفعی را توقّع ندارد. پس از خدای یگانۀ یکتا روزی بخواهید و اسباب مشروع را در کسب روزی به کار گیرید.

﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ یَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِیَّاکُمۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٤٠.

ای پیامبر! از روزی یادآور که خداوند عزوجل هم مشرکان و هم فرشتگانی را که مشرکان به عبادت‌شان می‌پرداختند جمع می‌آورد. بعد از آن به منظور توبیخ مشرکان برای فرشتگان می‌گوید: آیا شما به عبادت مشرکان برای خویش راضی بودید؟ این در حالی است که اوتعالی به حقیقت امر داناست.

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِمۖ بَلۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَکۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ ٤١.

فرشتگان پاسخ می‌دهند که پروردگارا! ترا از شرک مشرکان که در عبادت به تو شریک آوردند منزّه می‌دانیم؛ زیرا تو معبود و صاحب اختیار ما هستی، تنها از تو اطاعت داریم و عبادت را مخصوص تو می‌دانیم. واقعیت این است که این مشرکان به عبادت شیاطین پرداخته گفته‌های آنان را تصدیق می‌کردند و مطیع اوامر آنان بودند.

﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا یَمۡلِکُ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٖ نَّفۡعٗا وَلَا ضَرّٗا وَنَقُولُ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ٤٢.

معبودان توان ندارند تا در روز قیامت منفعتی را برای عبادت کنندگان جلب کنند و نمی‌توانند ضرری را از آنان دفع کنند. در آن روز خداوند برای کافران که با شرک و گناه بر خویشتن ستم کرده‌اند می‌گوید: جزای تکذیب خویش را که در دنیا مرتکب شده‌اید از عذاب دوزخ بچشید.

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا بَیِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا رَجُلٞ یُرِیدُ أَن یَصُدَّکُمۡ عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُکُمۡ وَقَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡکٞ مُّفۡتَرٗىۚ وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٤٣.

آنگاه که قران بر کافران خوانده می‌شود و آیات آن در نزدشان معلوم و واضح می‌گردد می‌گویند: یگانه مقصد محمّد این است که می‌خواهد ما را از عبادت بت‌ها و تمثال‌های ما که پدران ما به عبادت آن‌ها مصروف بودند باز دارد و می‌گفتند: قرآنی را که ای محمد آورده‌ای، جز دروغ و بهتان چیزی نیست. همچنان کافران گفتند: قرآن سحری آشکار و واضح است که در سحر بودنش کسی شک نمی‌کند.

﴿وَمَآ ءَاتَیۡنَٰهُم مِّن کُتُبٖ یَدۡرُسُونَهَاۖ وَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمۡ قَبۡلَکَ مِن نَّذِیرٖ ٤٤.

خداوند عزوجل پیش از آمدن قرآن کتاب‌هایی را بر کافران نازل نکرده تا هدایت داده باشد که آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورده سحر است؛ همچنان که پیش از بعثت آن حضرت پیامبری را به سوی آنان نفرستاده تا آنان را از عذاب الهی بترساند.

﴿وَکَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَمَا بَلَغُواْ مِعۡشَارَ مَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ فَکَذَّبُواْ رُسُلِیۖ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ ٤٥.

کسانی مانند قوم‌های عاد و ثمود، پیش از کافران مکه به آیات خدا و پیامبرانش تکذیب کردند و امکانات زندگی کافران مکه به یک‌دهم چیزهایی که پروردگار سبحان به آن اقوام از نیرومندی، دارایی، وسایل جنگی، نعمت‌های سرشار، نیروی جسمانی و دیگر امور داده بود نمی‌رسید. وقتی این امّت‌ها پیامبران خویش را تکذیب نمودند، خداوند بزرگ آنان را هلاک ساخت. ببین و بیندیش که حق‌تعالی با چه سختیی آنان را عذاب کرد و چه قدر با قدرتی نیرومند از آنان انتقام گرفت.

﴿۞قُلۡ إِنَّمَآ أَعِظُکُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثۡنَىٰ وَفُرَٰدَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُواْۚ مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ لَّکُم بَیۡنَ یَدَیۡ عَذَابٖ شَدِیدٖ ٤٦.

ای پیامبر! برای گروه کافران بگو: من شما را به یک طریق نصیحت می‌نمایم؛ اینکه برای پذیرش سخن دعوتگر خداوند عزوجل دو دو نفر و یک‌یک نفر بر خیزید، بعد از آن در وضعیت و حال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اینکه دیوانگی را به او نسبت می‌دهید تفکّر و اندیشه نمایید. ملاحظه خواهید کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط بیم دهنده‌ای است که اگر به خداوند کافر شوید و پیامبرش را تکذیب کنید، شما را از عذاب دوزخ می‌ترساند.

آنان را بدین سبب دو نفر و یک نفر فرا خوانده تا این امر باعث صفای ذهن و دوری از وسوسۀ مردم باشد.

﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُکُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَکُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٞ ٤٧.

ای پیامبر! برای کافران بگو: آنچه به عنوان مزد تبلیغ رسالت و دعوتم از شما خواسته‌ام از خود شما باشد و من از شما چیزی نمی‌خوام و مزد من در بدل تبلیغ رسالت و دعوت فقط بر خداست. او به عمل من و عمل شما آگاه است، هیچ چیز پنهانی از او پوشیده نیست و به زودی از اعمال همه حساب خواهد گرفت؛ یعنی برای عمل خیر پاداش نیکو و برای عمل شرّ جزای سخت خواهد داد.

﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ٤٨.

ای پیامبر! برای منکران ایمان که تو را تکذیب می‌کنند بگو: پروردگارم با دلایل ثابتی باطل را هدف گرفته محو نابود می‌سازد. خداوند عزوجل به امور غایب از چشم‌ها داناست و هیچ راز پوشیده‌ای از او مخفی و نهان نمی‌ماند.

﴿قُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَمَا یُبۡدِئُ ٱلۡبَٰطِلُ وَمَا یُعِیدُ ٤٩.

ای پیامبر! برای کافران بگو: حق و هدایت ربّانی از جانب الله عزوجل آمد و باطل شکست خورد، کفر مضمحل شد و هوادارانش منهزم شدند. دیگر یاری کننده‌ای برای باطل نماند که دوباره آن را پدید آورد و به پشتیبانی و یاری‌اش بپردازد.

﴿قُلۡ إِن ضَلَلۡتُ فَإِنَّمَآ أَضِلُّ عَلَىٰ نَفۡسِیۖ وَإِنِ ٱهۡتَدَیۡتُ فَبِمَا یُوحِیٓ إِلَیَّ رَبِّیٓۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٞ قَرِیبٞ ٥٠.

ای پیامبر! بگو اگر من از راه هدایت منحرف شوم گناه و زیان انحرافم را خودم برمی‌دارم، امّا اگر به راه مستقیم استوار باشم به سبب هدایاتی است که خداوند عزوجل از کتاب و سنّت بر من نازل کرده است. به راستی که پروردگارم همه گفته‌ها و دعاها را می‌شنود و به نجواگران و نداکنندگان نزدیک است.

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ فَزِعُواْ فَلَا فَوۡتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ ٥١.

ای پیامبر! اگر ببینی که ترس شدیدی در هنگام دیدن عذاب بر کافران مستولی شده، امر هول‌انگیزی را مشاهده خواهی کرد. آنگاه از عذاب نجات نیافته راه گریزی برای‌شان وجود ندارد و از جای نزدیکی گرفته می‌شوند تا به سوی دوزخ برده شوند.

﴿وَقَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦ وَأَنَّىٰ لَهُمُ ٱلتَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٥٢.

آنگاه که کافران عذاب دوزخ را مشاهده کنند می‌گویند: ما به خدا ایمان آوردیم و به پیامبرش تصدیق نمودیم. چگونه در این وقت توان ایمان آوردن را خواهند داشت، در حالی که وقت آن گذشته و جای آن نیست؟ اکنون میان ایمان و این مردم حایلی ایجاد شده است؛ زیرا وقت و موضع آن زندگی دنیا بوده و در آخرت اعتباری ندارد.

﴿وَقَدۡ کَفَرُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۖ وَیَقۡذِفُونَ بِٱلۡغَیۡبِ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٥٣.

کافران به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبل از این تکذیب کردند و به خداوند عزوجل کافر شدند. آنان گمان‌های آمیخته با خطا را از جایگاه دور از حقّانیت پرتاب می‌کردند، دلیل برای اثبات گمان آنان موجود نبود و برهانی برای ادعای باطل خویش نداشتند. در حالی که حق وقتی کسب جایگه می‌کند که دلیل و حجّتی از جانب خداوند عزوجل داشته باشد؛ همچنان که تیرانداز وقتی از هدف دور باشد، تیر را بر مبنای گمان پرتاب کرده و در نتیجه به هدف اصابت نمی‌نماید.

﴿وَحِیلَ بَیۡنَهُمۡ وَبَیۡنَ مَا یَشۡتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشۡیَاعِهِم مِّن قَبۡلُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ فِی شَکّٖ مُّرِیبِۢ ٥٤.

در آن وقت میان کافران و اموری چون ایمان به خداوند واحد و قهّار، توبه و استغفار و بازگشت به سوی دنیا حایل و حجابی ایجاد می‌شود؛ همچنان که الله عزوجل با همانندان آنان از اهل قرن‌های پیشین چنین معامله نمود. آری! آنان در زندگی دنیا به ایمان به خدا و رسول، زنده‌شدن بعد از مرگ و حساب اعمال شک می‌ورزیدند. این شک و تردید، ناآرامی و بی‌اعتمادی را در دل آنان ایجاد نمود و در نتیجه به کفر و تکذیب رو آوردند.