تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سُورَةُ صٓ

سُورَةُ صٓ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿صٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ ١ بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی عِزَّةٖ وَشِقَاقٖ ٢ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ فَنَادَواْ وَّلَاتَ حِینَ مَنَاصٖ ٣ وَعَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡۖ وَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا سَٰحِرٞ کَذَّابٌ ٤ أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عُجَابٞ ٥ وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ أَنِ ٱمۡشُواْ وَٱصۡبِرُواْ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٞ یُرَادُ ٦ مَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِی ٱلۡمِلَّةِ ٱلۡأٓخِرَةِ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا ٱخۡتِلَٰقٌ ٧ أَءُنزِلَ عَلَیۡهِ ٱلذِّکۡرُ مِنۢ بَیۡنِنَاۚ بَلۡ هُمۡ فِی شَکّٖ مِّن ذِکۡرِیۚ بَل لَّمَّا یَذُوقُواْ عَذَابِ ٨ أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَحۡمَةِ رَبِّکَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡوَهَّابِ ٩ أَمۡ لَهُم مُّلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۖ فَلۡیَرۡتَقُواْ فِی ٱلۡأَسۡبَٰبِ ١٠ جُندٞ مَّا هُنَالِکَ مَهۡزُومٞ مِّنَ ٱلۡأَحۡزَابِ ١١ کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَعَادٞ وَفِرۡعَوۡنُ ذُو ٱلۡأَوۡتَادِ ١٢ وَثَمُودُ وَقَوۡمُ لُوطٖ وَأَصۡحَٰبُ لۡ‍َٔیۡکَةِۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلۡأَحۡزَابُ ١٣ إِن کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ١٤ وَمَا یَنظُرُ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ مَّا لَهَا مِن فَوَاقٖ ١٥ وَقَالُواْ رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ١٦

به نام الله بخشندۀ مهربان

ص (صاد) سوگند به قرآنی که دارای پند و اندرز است. ﴿۱بلکه، کسانی‌که کافر شدند در سرکشی و اختلافند. ﴿۲چه بسیار نسل‌های را که پیش از آن‌ها هلاک کردیم، پس (هنگام نزول عذاب) فریاد می‌زدند، اما (آن زمان) وقت نجات نبود. ﴿۳و آن‌ها به شگفت آمدند که (پیامبر) هشدار دهندۀ از میان (خود) ‌شان به سوی‌شان آمده است، و کافران گفتند: «این جادوگری بسیار دروغگو است، ﴿۴آیا (همۀ) معبودان را یک معبود قرار داده است؟ بی‌گمان این چیزی عجیبی است». ﴿۵و بزرگان (و اشراف) شان، به راه افتادند و گفتند: «بروید و بر (پرستش) معبودان‌تان پایدار باشید، بی‌گمان این (دعوت) چیزی است خواسته شده (که شما را گمراه کنند). ﴿۶ما (هرگز) این (چنین سخنی) در آیین واپسین نشنیده‌ایم، این جز دروغ (چیزی) نیست. ﴿۷آیا از میان (همۀ) ما قرآن بر او نازل شده است؟!» (در حقیقت چنین نیست که آن‌ها می‌گویند) بلکه آن‌ها در (وحی و) قرآن من تردید دارند، بلکه هنوز عذاب را نچشیده‌اند. ﴿۸یا آنکه گنجینه‌های رحمت پروردگار پیروزمند بخشنده‌ات نزد آن‌هاست؟ ﴿۹یا فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دوست از آنِ آن‌هاست؟! پس (اگر چنین است) با ریسمان (و هر وسیلۀ دیگر به آسمان) بالا روند. ﴿۱۰(این‌ها) لشکری شکست خوردۀ از احزاب هستند. ﴿۱۱پیش از آن‌ها قوم نوح و عاد و فرعون صاحب میخ‌ها (و سپاه، نیز پیامبران ما را) تکذیب کردند. ﴿۱۲و (نیز) ثمود، و قوم لوط، و اصحاب ایکه (= قوم شعیب) این‌ها احزاب (و گروه‌های) بودند (که پیامبران را تکذیب کردند). ﴿۱۳هر یک (از این‌ها) بودند که پیامبران را تکذیب کردند، پس عقوبت (من) تحقق یافت. ﴿۱۴و این‌ها جز بانگی سهمناک را انتظار نمی‌کشند، که هیچ مهلت بازگشتی ندارد. ﴿۱۵و (آن‌ها) گفتند: «پروردگارا! بهرۀ ما را (از عذاب) پیش از فرا رسیدن روز حساب به ما بده». ﴿۱۶

﴿ ٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱذۡکُرۡ عَبۡدَنَا دَاوُۥدَ ذَا ٱلۡأَیۡدِۖ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ١٧ إِنَّا سَخَّرۡنَا ٱلۡجِبَالَ مَعَهُۥ یُسَبِّحۡنَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِشۡرَاقِ ١٨ وَٱلطَّیۡرَ مَحۡشُورَةٗۖ کُلّٞ لَّهُۥٓ أَوَّابٞ ١٩ وَشَدَدۡنَا مُلۡکَهُۥ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡحِکۡمَةَ وَفَصۡلَ ٱلۡخِطَابِ ٢٠ ۞وَهَلۡ أَتَىٰکَ نَبَؤُاْ ٱلۡخَصۡمِ إِذۡ تَسَوَّرُواْ ٱلۡمِحۡرَابَ ٢١ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَىٰ دَاوُۥدَ فَفَزِعَ مِنۡهُمۡۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ خَصۡمَانِ بَغَىٰ بَعۡضُنَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فَٱحۡکُم بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَلَا تُشۡطِطۡ وَٱهۡدِنَآ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلصِّرَٰطِ ٢٢ إِنَّ هَٰذَآ أَخِی لَهُۥ تِسۡعٞ وَتِسۡعُونَ نَعۡجَةٗ وَلِیَ نَعۡجَةٞ وَٰحِدَةٞ فَقَالَ أَکۡفِلۡنِیهَا وَعَزَّنِی فِی ٱلۡخِطَابِ ٢٣ قَالَ لَقَدۡ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعۡجَتِکَ إِلَىٰ نِعَاجِهِۦۖ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَیَبۡغِی بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِیلٞ مَّا هُمۡۗ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاکِعٗاۤ وَأَنَابَ۩ ٢٤ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِکَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٢٥ یَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰکَ خَلِیفَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡکُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا نَسُواْ یَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ ٢٦

بر آنچه می‌گویند، صبر کن، و بندۀ ما داود صاحب (نیرو و) قوت را یاد آور، بی‌گمان او بسیار رجوع کننده بود. ﴿۱۷همانا ما کوه‌ها را با او مسخر (و رام) کردیم، که شامگاهان و صبحگاهان (با او) تسبیح می‌گفتند. ﴿۱۸و پرندگان را (نیز، مسخر او کردیم) که گرد می‌آمدند، همۀ (این‌ها) فرمانبردار (و باز گشت کننده به سوی) او بودند. ﴿۱۹و فرمانروایی او را استوار ومحکم کردیم، و به او حکمت و سخنان فصیح (فیصله کننده) عطا کردیم. ﴿۲۰و آیا خبر شاکیان هنگامی‌که از (دیوار) عبادتگاه (داود) بالا رفتند، به تو رسیده است؟! ﴿۲۱چون بر داود وارد شدند، پس (او) از آن‌ها وحشت کرد، (آن‌ها) گفتند: «نترس، دو نفر شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است. پس بین ما به حق داوری کن، و ستم نکن، و ما را به راه راست راهنمایی کن. ﴿۲۲بی‌گمان این برادر من است، او نود و نه میش دارد، و من یک میش دارم. پس (او) می‌گوید: آن (یک میش) را به من وا گذار، و در سخن بر من غلبه کرده است». ﴿۲۳(داوود) گفت: به راستی او با در خواست یک میش تو که آن را به میش‌هایش بیفزاید بر تو ستم کرده است، و البته بسیاری از شریکان به یکدیگر ستم می‌کنند، مگر کسانی‌که ایمان آورده‌اند و کار‌های شایسته انجام داده‌اند، و اینان (نیز) اندک هستند. و داوود دانست که ما او را آزموده‌ایم، پس از پروردگارش آمرزش خواست، (و فرو تنانه) به (رکوع =) سجده افتاد [۱۲۳]و (به سوی الله) رجوع کرد. ﴿۲۴پس ما او را بخشیدیم، و بی‌گمان برای او نزد ما (قرب و) مقامی و الا و بازگشت نیکوست. ﴿۲۵ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن، و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه می‌کند، بی‌گمان کسانی‌که از راه الله گمراه می‌شوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند. ﴿۲۶

﴿ وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا بَٰطِلٗاۚ ذَٰلِکَ ظَنُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ ٢٧ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ کَٱلۡمُفۡسِدِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلۡمُتَّقِینَ کَٱلۡفُجَّارِ ٢٨ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩ وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَیۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ٣٠ إِذۡ عُرِضَ عَلَیۡهِ بِٱلۡعَشِیِّ ٱلصَّٰفِنَٰتُ ٱلۡجِیَادُ ٣١ فَقَالَ إِنِّیٓ أَحۡبَبۡتُ حُبَّ ٱلۡخَیۡرِ عَن ذِکۡرِ رَبِّی حَتَّىٰ تَوَارَتۡ بِٱلۡحِجَابِ ٣٢ رُدُّوهَا عَلَیَّۖ فَطَفِقَ مَسۡحَۢا بِٱلسُّوقِ وَٱلۡأَعۡنَاقِ ٣٣ وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَیۡمَٰنَ وَأَلۡقَیۡنَا عَلَىٰ کُرۡسِیِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ ٣٤ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٣٥ فَسَخَّرۡنَا لَهُ ٱلرِّیحَ تَجۡرِی بِأَمۡرِهِۦ رُخَآءً حَیۡثُ أَصَابَ ٣٦ وَٱلشَّیَٰطِینَ کُلَّ بَنَّآءٖ وَغَوَّاصٖ ٣٧ وَءَاخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ ٣٨ هَٰذَا عَطَآؤُنَا فَٱمۡنُنۡ أَوۡ أَمۡسِکۡ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٣٩ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٤٠ وَٱذۡکُرۡ عَبۡدَنَآ أَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِنُصۡبٖ وَعَذَابٍ ٤١ ٱرۡکُضۡ بِرِجۡلِکَۖ هَٰذَا مُغۡتَسَلُۢ بَارِدٞ وَشَرَابٞ ٤٢

(ما) آسمان و زمین و آنچه میان آن‌هاست بیهوده نیافریده‌ایم، این گمان کسانی است که کافر شدند، پس وای بر کسانی‌که کافر شدند از آتش (دوزخ!). ﴿۲۷آیا کسانی‌که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام داده‌اند، مانند مفسدان در زمین قرار می‌دهیم؟! آیا پرهیزگاران را مانند بدکاران قرار می‌دهیم؟ ﴿۲۸کتابی است پر برکت، که آن را بر تو نازل کردیم، تا در آیاتش تدبّر کنند، و خردمندان پند گیرند. ﴿۲۹و (ما) سلیمان را به داوود عطا کردیم، چه بندۀ خوبی! بی‌گمان او بسیار رجوع کننده بود. ﴿۳۰(به یاد بیاور) چون عصرگاهان اسبان چابک تیزرو بر او عرضه شد، ﴿۳۱پس گفت: «من این اسبان را به خاطر (فرمان) پروردگارم دوست دارم» (و پیوسته به آن‌ها نگاه می‌کرد) تا از دیدگانش پنهان شدند [۱۲۴]. ﴿۳۲گفت: «آن اسبان را نزد من باز گردانید». سپس به ساق‌ها و گردن‌های (آن‌ها) دست کشید (و نوازش کرد) [۱۲۵]. ﴿۳۳و به راستی (ما) سلیمان را آزمودیم، و بر تخت او جسدی افکندیم، سپس (او) رو (به درگاه الله) آورد (و توبه کرد). ﴿۳۴گفت: «پروردگارا! مرا ببخش، و به من فرمانروایی عطا فرما که پس از من کسی را سزاوار نباشد، بی‌گمان تو بخشایندۀ» [۱۲۶]. ﴿۳۵پس (ما) باد را برای او مسخر کردیم، تا به فرمانش به نرمی حرکت کند، هر کجا می‌خواست، برود. ﴿۳۶و (نیز) دیوان را، هر بنا و غواصی (از آن‌ها را برای او مسخر کردیم). ﴿۳۷و (گروه) دیگری (از دیوان) را (که همه) در غل و زنجیر بودند (برایش مسخر کردیم). ﴿۳۸این عطای ماست، پس (به هر کس می‌خواهی) ببخش، و یا نگه دار، حسابی بر تو نیست. ﴿۳۹و بی‌گمان برای او (= سلیمان) نزد ما (قرب و) مقامی والا، و بازگشت نیکوست. ﴿۴۰و به یاد بیاور، بندۀ ما ایوب را، هنگامی‌که پروردگارش را ندا داد که: همانا شیطان به من رنج و عذاب رسانده است. ﴿۴۱(به او فرمان دادیم:) پای خود را بر زمین بکوب، (چشمۀ می‌جوشد) این (چشمه آبی) خنک برای شستشو و آشامیدنی است. ﴿۴۲

﴿ وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٤٣ وَخُذۡ بِیَدِکَ ضِغۡثٗا فَٱضۡرِب بِّهِۦ وَلَا تَحۡنَثۡۗ إِنَّا وَجَدۡنَٰهُ صَابِرٗاۚ نِّعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٞ ٤٤ وَٱذۡکُرۡ عِبَٰدَنَآ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ أُوْلِی ٱلۡأَیۡدِی وَٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٥ إِنَّآ أَخۡلَصۡنَٰهُم بِخَالِصَةٖ ذِکۡرَى ٱلدَّارِ ٤٦ وَإِنَّهُمۡ عِندَنَا لَمِنَ ٱلۡمُصۡطَفَیۡنَ ٱلۡأَخۡیَارِ ٤٧ وَٱذۡکُرۡ إِسۡمَٰعِیلَ وَٱلۡیَسَعَ وَذَا ٱلۡکِفۡلِۖ وَکُلّٞ مِّنَ ٱلۡأَخۡیَارِ ٤٨ هَٰذَا ذِکۡرٞۚ وَإِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ لَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٤٩ جَنَّٰتِ عَدۡنٖ مُّفَتَّحَةٗ لَّهُمُ ٱلۡأَبۡوَٰبُ ٥٠ مُتَّکِ‍ِٔینَ فِیهَا یَدۡعُونَ فِیهَا بِفَٰکِهَةٖ کَثِیرَةٖ وَشَرَابٖ ٥١ ۞وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ أَتۡرَابٌ ٥٢ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ٥٣ إِنَّ هَٰذَا لَرِزۡقُنَا مَا لَهُۥ مِن نَّفَادٍ ٥٤ هَٰذَاۚ وَإِنَّ لِلطَّٰغِینَ لَشَرَّ مَ‍َٔابٖ ٥٥ جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَا فَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ٥٦ هَٰذَا فَلۡیَذُوقُوهُ حَمِیمٞ وَغَسَّاقٞ ٥٧ وَءَاخَرُ مِن شَکۡلِهِۦٓ أَزۡوَٰجٌ ٥٨ هَٰذَا فَوۡجٞ مُّقۡتَحِمٞ مَّعَکُمۡ لَا مَرۡحَبَۢا بِهِمۡۚ إِنَّهُمۡ صَالُواْ ٱلنَّارِ ٥٩ قَالُواْ بَلۡ أَنتُمۡ لَا مَرۡحَبَۢا بِکُمۡۖ أَنتُمۡ قَدَّمۡتُمُوهُ لَنَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ ٦٠ قَالُواْ رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدۡهُ عَذَابٗا ضِعۡفٗا فِی ٱلنَّارِ ٦١

و خانواده‌اش و همانند آنان همراه‌شان را به او بخشیدیم، که رحمتی از سوی ما و اندرزی برای خردمندان باشد. ﴿۴۳و (به او فرمان دادیم که) دستۀ از شاخه‌های (باریک) را برگیر، پس با آن (همسرت را) بزن، و سوگند خود را مشکن [۱۲۷]، بی‌گمان ما او را شکیبا یافتیم، چه بندۀ خوبی، که بسیار رجوع کننده بود. ﴿۴۴و (ای پیامبر) به یاد آور، بندگان ما، ابراهیم، و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دست‌های (توانمند) و چشم‌های (بینا). ﴿۴۵ما آن‌ها را با خصلت ویژۀ، که آن یاد سرای آخرت بود، خالص گرداندیم، ﴿۴۶و یقیناً آن‌ها نزد ما از بر گزیدگان نیکان بودند. ﴿۴۷و به یاد آور، اسماعیل، و الیسع و ذوالکفل را که همگی از نیکان بودند. ﴿۴۸این (قرآن) پندی است، و بی‌گمان برای پرهیزگاران منزلگاهی نیکوست. ﴿۴۹باغ‌های جاویدان (بهشتی) که در‌هایش برای آنان باز است. ﴿۵۰در آنجا تکیه زده‌اند، و در آن میوۀ فراوان و نوشیدنی را می‌طلبند. ﴿۵۱و نزد آنان (همسرانی) فرو هشته چشم همسال (که تنها به شوهران خود نظر دارند) است. ﴿۵۲این است چیزهایی‌که برای روز حساب به شما وعده داده می‌شود. ﴿۵۳بی‌گمان این روزی ماست که آن را هیچ پایانی نیست. ﴿۵۴این (پاداش پرهیزگاران) است، و بی‌گمان برای سرکشان بدترین بازگشتگاه است. ﴿۵۵جهنم، که در آن وارد می‌شوند، پس چه بد آرامگاهی است. ﴿۵۶این (عذاب) آب جوشان و چرک و خونابه است، که باید آن را بچشند. ﴿۵۷و (کیفر‌های) دیگر همانند آن به انواع گوناگون (دارند) ﴿۵۸(به سرداران آن‌ها گفته می‌شود:) این گروهی است که با شما (به جهنم) وارد می‌شوند، (آن‌ها می‌گویند:) خوش آمد (و گشایش) بر آن‌ها مباد. بی‌گمان آن‌ها داخل شدگان به آتش هستند. ﴿۵۹(پیروان) گویند: «بلکه، شما را خوش آمد مباد، که این (عذاب) را پیشاپیش شما برای ما فراهم کرده‌اید، پس چه بد قرارگاهی است». ﴿۶۰(سپس) گویند: پروردگارا! هر کس که این (عذاب) را پیشاپیش برای ما فراهم کرده است، پس عذابی دو چنان در آتش بر او بیفزار». ﴿۶۱

﴿ وَقَالُواْ مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالٗا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ ٱلۡأَشۡرَارِ ٦٢ أَتَّخَذۡنَٰهُمۡ سِخۡرِیًّا أَمۡ زَاغَتۡ عَنۡهُمُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ ٦٣ إِنَّ ذَٰلِکَ لَحَقّٞ تَخَاصُمُ أَهۡلِ ٱلنَّارِ ٦٤ قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مُنذِرٞۖ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٦٥ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٦٦ قُلۡ هُوَ نَبَؤٌاْ عَظِیمٌ ٦٧ أَنتُمۡ عَنۡهُ مُعۡرِضُونَ ٦٨ مَا کَانَ لِیَ مِنۡ عِلۡمِۢ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٦٩ إِن یُوحَىٰٓ إِلَیَّ إِلَّآ أَنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٧٠ إِذۡ قَالَ رَبُّکَ لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنِّی خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِینٖ ٧١ فَإِذَا سَوَّیۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِینَ ٧٢ فَسَجَدَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ کُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِیسَ ٱسۡتَکۡبَرَ وَکَانَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٤ قَالَ یَٰٓإِبۡلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِیَدَیَّۖ أَسۡتَکۡبَرۡتَ أَمۡ کُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِینَ ٧٥ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ٧٦ قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٞ ٧٧ وَإِنَّ عَلَیۡکَ لَعۡنَتِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٧٨ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ٧٩ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ٨٠ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ ٨١ قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٨٢ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٨٣

و گویند: «ما را چه شده است، مردمانی را که ما آن‌ها را اشرار می‌شمردیم، (در جهنم) نمی‌بینیم؟! ﴿۶۲آیا آن‌ها را به مسخره گرفتیم یا (اینکه) از نظر‌ها دور مانده‌اند؟!» ﴿۶۳بی‌گمان این مخاصمه (و گفتگوی) دوزخیان حق (و واقعیت) است. ﴿۶۴(ای پیامبر) بگو: به درستی که من تنها یک هشدار دهنده‌ام، و هیچ معبودی (به حق) جز الله یکتای قهّار نیست. ﴿۶۵پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، (آن) پیروزمند آمرزنده». ﴿۶۶(ای پیامبر) بگو: «این خبری بزرگ است، ﴿۶۷که شما از آن روی می‌گردانید! ﴿۶۸مـن از سـاکـنان عــالــم بالا (= فرشتگان) چون (دربارۀ آفرینش آدم) با یکدیگر جدال می‌کردند، خبری ندارم [۱۲۸]. ﴿۶۹به من وحی نمی‌شود مگر این‌که من هشدار دهندۀ آشکار هستم». ﴿۷۰(و به یاد آور) هنگامی‌که پروردگارت به فرشتگان گفت: بی‌تردید من بشری را از گِل می‌آفرینم، ﴿۷۱پس هنگامی‌که درستش کردم، و از روح خود در آن دمیدم، برای او سجده‌کنان بیفتید». ﴿۷۲پس فرشتگان همگی یکپارچه سجده کردند. ﴿۷۳جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود. ﴿۷۴(الله) فرمود: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد، از آنکه برای آنچه من با دو دست خود آفریده ام، سجده کنی؟ آیا تکبر ورزیدی یا از بلند پایگان هستی؟!» ﴿۷۵گفت: «من از او بهترم، مرا از آتش آفریده‌ای، و او را از گِل آفریده‌ای». ﴿۷۶فرمود: «پس از اینجا بیرون شو، که تو رانده شده‌ای. ﴿۷۷و همانا لعنت من تا روز قیامت بر تو خواهد بود». ﴿۷۸(ابلیس) گفت: «پروردگارا! پس مرا تا روزی‌که (دوباره) برانگیخته می‌شوند، مهلت ده». ﴿۷۹(الله) فرمود: «همانا تو از مهلت یافتگانی، ﴿۸۰تا آن روز زمان معین». ﴿۸۱(ابلیس) گفت: «پس به عزتت سوگند، که همۀ آن‌ها را گمراه خواهم کرد، ﴿۸۲مگر بندگان مخلص تو را، از میان آن‌ها». ﴿۸۳

[۱۲۳] عبدالله بن عباس می‌گوید: رسول اللهجدر سوره «ص» سجده کردند، و فرمودند: «داوود ÷برای توبه سجده کرد، و ما برای شکر سجده می‌کنیم». (سنن نسائی ۲/۱۵۹) [۱۲۴] یا: تا اینکه آفتاب در پرده پنهان شد و غروب کرد. (به تفسیر ابن کثیر و طبری رجوع کنید). [۱۲۵] برخی مفسرین نوشته اند: مشغول دیدن اسبان شد، و نماز عصرش فوت گردید، آنگاه آنها را ذبح کرد و کشت. (تفسیر ابن کثیر) [۱۲۶] در حدیث آمده: رسول اللهجفرمود: «در هنگام نماز عفریتی از جنیان، شعلۀ از آتش را آورد، که چهره‌ام را بسوزاند، (و نمازم را قطع کند) پس او را گرفتم، و خواستم که به ستون‌های مسجد ببندم؛ تا او را ببینید (و کودکان مدینه با او بازی کنند) و لی دعای برادرم سلیمان ÷را بیاد آوردم ﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓپس او را رها کردم». (صحیح بخاری ۴۸۰۸ و صحیح مسلم ۵۴۱ و ۵۴۲ تفسیر ابن کثیر). [۱۲۷] مفسرین می‌گویند: همسر حضرت ایوب ÷در ایام بیماری همیشه او را خدمت می‌کرد، یکبار در خدمت کوتاهی نمود، حضرت ایوب ÷خشمگین شد، و سوگند یاد کرد، چون شفا یابد او را صد تازیانه بزند، الله او را امر فرمود؛ که جاروی از خوشه‌های خرما که صد شاخه داشته باشد؛ بگیرد، و او را بزند. (تفسیر طبری و ابن کثیر). [۱۲۸] به سوره‌ی بقره آیه ۳۰ رجوع کنید. ﴿ قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ ٨٤ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٨٥ قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَکَلِّفِینَ ٨٦ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ ٨٧ وَلَتَعۡلَمُنَّ نَبَأَهُۥ بَعۡدَ حِینِۢ ٨٨

(الله) فرمود: «پس (این سخن) حق است، و حق را می‌گویم، ﴿۸۴یقیناً جهنم را از تو و از آنان که از تو پیروی کنند، پر خواهم کرد». ﴿۸۵(ای پیامبر) بگو: «من بر (رساندن) این (دین) هیچ مزدی از شما در خواست نمی‌کنم، و من از متکلفان نیستم». ﴿۸۶این (قرآن) جز پند برای جهانیان نیست. ﴿۸۷و قطعاً خبر (صدق) آن را بعد از مدتی خواهید دانست. ﴿۸۸

سوره ص

سُورَةُ صٓ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ صٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ذِی ٱلذِّکۡرِ ١ بَلِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی عِزَّةٖ وَشِقَاقٖ ٢ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ فَنَادَواْ وَّلَاتَ حِینَ مَنَاصٖ ٣ وَعَجِبُوٓاْ أَن جَآءَهُم مُّنذِرٞ مِّنۡهُمۡۖ وَقَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا سَٰحِرٞ کَذَّابٌ ٤ أَجَعَلَ ٱلۡأٓلِهَةَ إِلَٰهٗا وَٰحِدًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عُجَابٞ ٥ وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ أَنِ ٱمۡشُواْ وَٱصۡبِرُواْ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٞ یُرَادُ ٦ مَا سَمِعۡنَا بِهَٰذَا فِی ٱلۡمِلَّةِ ٱلۡأٓخِرَةِ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا ٱخۡتِلَٰقٌ ٧ أَءُنزِلَ عَلَیۡهِ ٱلذِّکۡرُ مِنۢ بَیۡنِنَاۚ بَلۡ هُمۡ فِی شَکّٖ مِّن ذِکۡرِیۚ بَل لَّمَّا یَذُوقُواْ عَذَابِ ٨ أَمۡ عِندَهُمۡ خَزَآئِنُ رَحۡمَةِ رَبِّکَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡوَهَّابِ ٩ أَمۡ لَهُم مُّلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۖ فَلۡیَرۡتَقُواْ فِی ٱلۡأَسۡبَٰبِ ١٠ جُندٞ مَّا هُنَالِکَ مَهۡزُومٞ مِّنَ ٱلۡأَحۡزَابِ ١١ کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ وَعَادٞ وَفِرۡعَوۡنُ ذُو ٱلۡأَوۡتَادِ ١٢ وَثَمُودُ وَقَوۡمُ لُوطٖ وَأَصۡحَٰبُ لۡ‍َٔیۡکَةِۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلۡأَحۡزَابُ ١٣ إِن کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ١٤ وَمَا یَنظُرُ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ مَّا لَهَا مِن فَوَاقٖ ١٥ وَقَالُواْ رَبَّنَا عَجِّل لَّنَا قِطَّنَا قَبۡلَ یَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ١٦

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

ص، قسم به قرآن، خداوند پند، [که آنچه به آن دعوت مى‏کنى راست‏ است]. ﴿1بلکه کافران در سرکشى و مخالفت‏اند. ﴿2بسیار هلاک کردیم پیش از ایشان قرن‌ها را، پس فریاد برآوردند و نبود آن وقت خلاص. ﴿3و تعجب کردند از آنکه بیامد به ایشان بیم کننده‌ای از قوم ایشان و گفتند این کافران: این شخص جادوگر دروغگویی است. ﴿4آیا گردانید خدایان متعدد را یک خدا؟ هرآیینه این چیزی است عجیب. ﴿5و برفتند اشراف از ایشان [با یکدیگر گویان] که: بروید و شکیبایى کنید بر عبادت خدایان خود، هرآیینه این دین تو فتنه‏ است که اراده کرده شده است. ﴿6نشنیدیم این قول را در دین پسین [979]، نیست این مگر افترا. ﴿7آیا فروآورده شد بر این شخص قرآن از میان ما؟ بلکه این کافران در شک‌اند از پند من، بلکه هنوز نچشیده‏اند عذاب مرا. ﴿8آیا نزدیک ایشان است از خزانه‌هاى رحمت پروردگار تو غالب بخشاینده؟. ﴿9آیا ایشان راست پادشاهى آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان اینهاست؟ پس باید که بالا روند آویخته به ریسمان‌ها [980]. ﴿10لشکرى هست اینجا، به هم آمده شکست داده شده از جمله گروه‌ها [981]. ﴿11دروغ داشتند پیش از ایشان قوم نوح و عاد و فرعون، خداوندِ میخ‌ها [982]. ﴿12و ثمود و قوم لوط و ساکنان «ایکه» [تکذیب کردند] این جماعت‌ها. ﴿13نیست هیچ‌کس از ایشان مگر دروغى داشت پیغامبران را، پس به وجود آمد عقوبت من. ﴿14و انتظار نمى‏برند کفّار این عصر مگر یک نعرۀ تند را (یعنى نفخۀ قیامت) که نباشد آن را هیچ توقف. ﴿15و گفتند [به طریق استهزاء]: اى پروردگار ما! شتاب ده ما را سرنوشت ما از عقوبت پیش از روز حساب. ﴿16

﴿ ٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱذۡکُرۡ عَبۡدَنَا دَاوُۥدَ ذَا ٱلۡأَیۡدِۖ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ١٧ إِنَّا سَخَّرۡنَا ٱلۡجِبَالَ مَعَهُۥ یُسَبِّحۡنَ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِشۡرَاقِ ١٨ وَٱلطَّیۡرَ مَحۡشُورَةٗۖ کُلّٞ لَّهُۥٓ أَوَّابٞ ١٩ وَشَدَدۡنَا مُلۡکَهُۥ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡحِکۡمَةَ وَفَصۡلَ ٱلۡخِطَابِ ٢٠ ۞وَهَلۡ أَتَىٰکَ نَبَؤُاْ ٱلۡخَصۡمِ إِذۡ تَسَوَّرُواْ ٱلۡمِحۡرَابَ ٢١ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَىٰ دَاوُۥدَ فَفَزِعَ مِنۡهُمۡۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ خَصۡمَانِ بَغَىٰ بَعۡضُنَا عَلَىٰ بَعۡضٖ فَٱحۡکُم بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَلَا تُشۡطِطۡ وَٱهۡدِنَآ إِلَىٰ سَوَآءِ ٱلصِّرَٰطِ ٢٢ إِنَّ هَٰذَآ أَخِی لَهُۥ تِسۡعٞ وَتِسۡعُونَ نَعۡجَةٗ وَلِیَ نَعۡجَةٞ وَٰحِدَةٞ فَقَالَ أَکۡفِلۡنِیهَا وَعَزَّنِی فِی ٱلۡخِطَابِ ٢٣ قَالَ لَقَدۡ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعۡجَتِکَ إِلَىٰ نِعَاجِهِۦۖ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡخُلَطَآءِ لَیَبۡغِی بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٍ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَقَلِیلٞ مَّا هُمۡۗ وَظَنَّ دَاوُۥدُ أَنَّمَا فَتَنَّٰهُ فَٱسۡتَغۡفَرَ رَبَّهُۥ وَخَرَّۤ رَاکِعٗاۤ وَأَنَابَ۩ ٢٤ فَغَفَرۡنَا لَهُۥ ذَٰلِکَۖ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٢٥ یَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰکَ خَلِیفَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡکُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا نَسُواْ یَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ ٢٦

صبر کن بر آنچه می‌گویند و یاد کن بندۀ ما، داود خداوندِ قوّت را. هرآیینه او رجوع کننده بود [983]. ﴿17هرآیینه رام ساختیم همراه او کوه‌ها را، تسبیح می‌گفتند به وقت شام و صباح. ﴿18و رام ساختیم مرغان را به هم آورده، هر یکى براى او فرمانبردار بود. ﴿19و محکم کردیم پادشاهى او را و دادیمش حکمت و سخن واضح. ﴿20آیا آمده است پیش تو خبر گروه خصومت کننده با یکدیگر، چون از دیوار جسته داخل شدند به مسجد؟. ﴿21 [984]چون درآمدند بر داود، پس بترسید از ایشان. گفتند: مترس! ما دو خصومت کننده‏ایم، ستم کرده است بعض ما بر بعض، پس حکم کن میان ما به راستى و جور مکن و دلالت کن ما را بر راه راست. ﴿22این برادر من‏ است. به دست اوست نودونه میش و پیش من یک میش است. پس گفت این شخص: به من بسپار این یک میش را و درشتى کرد با من در سخن گفتن. ﴿23گفت داود: هرآیینه ستم کرد بر تو به خواستن میش تو تا بهم آرد به میش‌های خود و هرآیینه بسیارى از شریکان ستم مى‏کنند بعض ایشان بر بعضى، مگر آنان‌که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند و اندک‏اند ایشان. و شناخت داود که ما آزمودیم او را پس طلب آمرزش کرد از پروردگار خود و بیفتاد سجده‏کنان و بازگشت به خدا. ﴿24پس بیامرزیدیم او را آن ذلّت او و هرآیینه او را نزدیک ما قربت است و نیکو بازگشت است. ﴿25[گفتیم]: اى داود! هرآیینه ساختیم تو را پادشاه در زمین، پس حکم کن میانِ مردمان به راستى و پیروى مکن خواهش نفس را که آن گمراه کند تو را از راه خدا. هرآیینه آنان‌که گمراه می‌شوند از راه خدا، ایشان راست عذاب سخت به سبب آنکه فراموش کردند روز حساب را. ﴿26

﴿ وَمَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَآءَ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا بَٰطِلٗاۚ ذَٰلِکَ ظَنُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ ٢٧ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ کَٱلۡمُفۡسِدِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلۡمُتَّقِینَ کَٱلۡفُجَّارِ ٢٨ کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَیۡکَ مُبَٰرَکٞ لِّیَدَّبَّرُوٓاْ ءَایَٰتِهِۦ وَلِیَتَذَکَّرَ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٢٩ وَوَهَبۡنَا لِدَاوُۥدَ سُلَیۡمَٰنَۚ نِعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٌ ٣٠ إِذۡ عُرِضَ عَلَیۡهِ بِٱلۡعَشِیِّ ٱلصَّٰفِنَٰتُ ٱلۡجِیَادُ ٣١ فَقَالَ إِنِّیٓ أَحۡبَبۡتُ حُبَّ ٱلۡخَیۡرِ عَن ذِکۡرِ رَبِّی حَتَّىٰ تَوَارَتۡ بِٱلۡحِجَابِ ٣٢ رُدُّوهَا عَلَیَّۖ فَطَفِقَ مَسۡحَۢا بِٱلسُّوقِ وَٱلۡأَعۡنَاقِ ٣٣ وَلَقَدۡ فَتَنَّا سُلَیۡمَٰنَ وَأَلۡقَیۡنَا عَلَىٰ کُرۡسِیِّهِۦ جَسَدٗا ثُمَّ أَنَابَ ٣٤ قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَهَبۡ لِی مُلۡکٗا لَّا یَنۢبَغِی لِأَحَدٖ مِّنۢ بَعۡدِیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٣٥ فَسَخَّرۡنَا لَهُ ٱلرِّیحَ تَجۡرِی بِأَمۡرِهِۦ رُخَآءً حَیۡثُ أَصَابَ ٣٦ وَٱلشَّیَٰطِینَ کُلَّ بَنَّآءٖ وَغَوَّاصٖ ٣٧ وَءَاخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی ٱلۡأَصۡفَادِ ٣٨ هَٰذَا عَطَآؤُنَا فَٱمۡنُنۡ أَوۡ أَمۡسِکۡ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٣٩ وَإِنَّ لَهُۥ عِندَنَا لَزُلۡفَىٰ وَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٤٠ وَٱذۡکُرۡ عَبۡدَنَآ أَیُّوبَ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَسَّنِیَ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِنُصۡبٖ وَعَذَابٍ ٤١ ٱرۡکُضۡ بِرِجۡلِکَۖ هَٰذَا مُغۡتَسَلُۢ بَارِدٞ وَشَرَابٞ ٤٢

و نیافریدیم آسمان و زمین را و آنچه در میان اینهاست بیهوده. این گمانِ کافران است. پس واى کافران را از عقوبت آتش!. ﴿27آیا مى‏سازیم آنان را که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کردند مانند فسادکنندگان در زمین؟ آیا مى‏سازیم پرهیزگاران را مانند بدکاران؟. ﴿28[این قرآن] کتابی است با برکت که فرود آوردیم او را به سوى تو تا مردمان تأمّل کنند در آیات او و تا پند گیرند خداوندان خرد. ﴿29و عطا کردیم داود را فرزندى سلیمان نام. نیکوبنده بود سلیمان، هرآیینه او رجوع کننده بود به خدا. ﴿30[یاد کن] چون نموده شد او را وقت پگاه، اسپان تیزرو. ﴿31پس گفت: هرآیینه دوست داشتم این اسپان را [از قبیل رغبت به مال اعراض کنان از ذکر پروردگار خود] تا آنکه پنهان شد آفتاب در پرده [985]. ﴿32بازگردانید این اسپان را بر من. پس شروع کرد دست رسانیدن به ساق‌ها و گردن‌ها [986]. ﴿33و هرآیینه آزمودیم سلیمان را و انداختیم بر تخت او کالبدى، باز رجوع کرد به خدا [987]. ﴿34گفت: اى پروردگار من! بیامرز مرا و عطا کن مرا آن پادشاهى که راست نیاید هیچ‌کس را غیر از من. هرآیینه تویى بخشاینده. ﴿35پس مسخر گردانیدیم باد را می‌رفت به فرمان او به آهستگى روان شده هرجاکه خواسته باشد. ﴿36و مسخر گردانیدیم دیوان را، هر عمارت بنا کننده را و هر فرود رونده را به دریا. ﴿37و مسخر گردانیدیم دیوان دیگر را دست و پا به هم بسته در زنجیرها. ﴿38[گفتیم]: این است بخشش ما، پس عطا کن یا نگاهدار به غیر آنکه با تو حساب کرده شود. ﴿39و هرآیینه او را نزدیک ما قربت است و نیکو بازگشت است. ﴿40و یاد کن بنده ما ایوب را، چون ندا کرد به پروردگار خود که دست رسانیده است مرا شیطان به رنجورى و درد. ﴿41[گفتیم]: بزن زمین را به پاى خود، ناگهان آن چشمه باشد که مهیا براى غسل سرد بود و آشامیدنى باشد. ﴿42

﴿ وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ أَهۡلَهُۥ وَمِثۡلَهُم مَّعَهُمۡ رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَذِکۡرَىٰ لِأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٤٣ وَخُذۡ بِیَدِکَ ضِغۡثٗا فَٱضۡرِب بِّهِۦ وَلَا تَحۡنَثۡۗ إِنَّا وَجَدۡنَٰهُ صَابِرٗاۚ نِّعۡمَ ٱلۡعَبۡدُ إِنَّهُۥٓ أَوَّابٞ ٤٤ وَٱذۡکُرۡ عِبَٰدَنَآ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ أُوْلِی ٱلۡأَیۡدِی وَٱلۡأَبۡصَٰرِ ٤٥ إِنَّآ أَخۡلَصۡنَٰهُم بِخَالِصَةٖ ذِکۡرَى ٱلدَّارِ ٤٦ وَإِنَّهُمۡ عِندَنَا لَمِنَ ٱلۡمُصۡطَفَیۡنَ ٱلۡأَخۡیَارِ ٤٧ وَٱذۡکُرۡ إِسۡمَٰعِیلَ وَٱلۡیَسَعَ وَذَا ٱلۡکِفۡلِۖ وَکُلّٞ مِّنَ ٱلۡأَخۡیَارِ ٤٨ هَٰذَا ذِکۡرٞۚ وَإِنَّ لِلۡمُتَّقِینَ لَحُسۡنَ مَ‍َٔابٖ ٤٩ جَنَّٰتِ عَدۡنٖ مُّفَتَّحَةٗ لَّهُمُ ٱلۡأَبۡوَٰبُ ٥٠ مُتَّکِ‍ِٔینَ فِیهَا یَدۡعُونَ فِیهَا بِفَٰکِهَةٖ کَثِیرَةٖ وَشَرَابٖ ٥١ ۞وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ أَتۡرَابٌ ٥٢ هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوۡمِ ٱلۡحِسَابِ ٥٣ إِنَّ هَٰذَا لَرِزۡقُنَا مَا لَهُۥ مِن نَّفَادٍ ٥٤ هَٰذَاۚ وَإِنَّ لِلطَّٰغِینَ لَشَرَّ مَ‍َٔابٖ ٥٥ جَهَنَّمَ یَصۡلَوۡنَهَا فَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ٥٦ هَٰذَا فَلۡیَذُوقُوهُ حَمِیمٞ وَغَسَّاقٞ ٥٧ وَءَاخَرُ مِن شَکۡلِهِۦٓ أَزۡوَٰجٌ ٥٨ هَٰذَا فَوۡجٞ مُّقۡتَحِمٞ مَّعَکُمۡ لَا مَرۡحَبَۢا بِهِمۡۚ إِنَّهُمۡ صَالُواْ ٱلنَّارِ ٥٩ قَالُواْ بَلۡ أَنتُمۡ لَا مَرۡحَبَۢا بِکُمۡۖ أَنتُمۡ قَدَّمۡتُمُوهُ لَنَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡقَرَارُ ٦٠ قَالُواْ رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَٰذَا فَزِدۡهُ عَذَابٗا ضِعۡفٗا فِی ٱلنَّارِ ٦١

و عطا کردیم او را اهل خانۀ او و مانند ایشان همراه ایشان بخشایشى از نزدیک خود و پندى خداوندانِ خرد را. ﴿43و [گفتیم]: بگیر به دست خود دستۀ شاخ‌ها، پس بزن به آن [988]و خلاف سوگند مکن، هرآیینه ما او را یافتیم شکیبا. نیک بنده بود ایوب، هرآیینه او رجوع کننده به خدا بود [989]. ﴿44و یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحق و یعقوب را، خداوند دست‌ها و چشم‌ها [990]. ﴿45هرآیینه ما یک رو ساختیم ایشان را براى خصلتى پاک که یاد کردن آخرت است. ﴿46و هرآیینه ایشان نزدیک ما از برگزیدگان نیکان بودند. ﴿47و یاد کن اسمعیل و الیسع و ذا الکفل را و هر یکى از نیکان بود. ﴿48این [قرآن] پندى هست و هرآیینه پرهیزگاران را نیکى بازگشت است. ﴿49بوستان‌هاى دایم است، گشاده کرده براى ایشان دروازه‏ها. ﴿50تکیه‏کنان در آنجا، مى‏طلبند آنجا میوۀ بسیار را و شراب را. ﴿51و نزدیک ایشان باشند زنان فرود آرندۀ چشم، هم عمر با یکدیگر. ﴿52این است آنچه وعده داده مى‏شود شما را برای روز حساب. ﴿53هرآیینه این رزق ما است، نباشد آن را هیچ زوال ﴿54این [است جزا] و هرآیینه از حد گذشتگان را بد بازگشتنى باشد. ﴿55که دوزخ است، درآیند آنجا پس بد آرامگاه است این. ﴿56این عذاب آب گرم است و زرداب است، پس باید که بچشید آن را. ﴿57و عذابى دیگرست مانند این انواع مختلف. ﴿58این [991]قومى است درآینده به آتش همراه شم. [متبوعان گویند]: زمین گشاده مباد بر ایشان! هرآیینه ایشان در آیندگان آتش‏اند. ﴿59[تابعان] گویند: بلکه شما! زمین گشاده مباد بر شما! رسم قدیم ساختید کفر را براى ما. پس بد قرارگاهى است [دوزخ] . ﴿60گویند: اى پروردگار ما! هر که آیین قدیم ساخته باشد براى ما کفر را، پس زیاده کن در حق او عقوبت دوباره در آتش. ﴿61

﴿ وَقَالُواْ مَا لَنَا لَا نَرَىٰ رِجَالٗا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ ٱلۡأَشۡرَارِ ٦٢ أَتَّخَذۡنَٰهُمۡ سِخۡرِیًّا أَمۡ زَاغَتۡ عَنۡهُمُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ ٦٣ إِنَّ ذَٰلِکَ لَحَقّٞ تَخَاصُمُ أَهۡلِ ٱلنَّارِ ٦٤ قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ مُنذِرٞۖ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٦٥ رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡغَفَّٰرُ ٦٦ قُلۡ هُوَ نَبَؤٌاْ عَظِیمٌ ٦٧ أَنتُمۡ عَنۡهُ مُعۡرِضُونَ ٦٨ مَا کَانَ لِیَ مِنۡ عِلۡمِۢ بِٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰٓ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٦٩ إِن یُوحَىٰٓ إِلَیَّ إِلَّآ أَنَّمَآ أَنَا۠ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٧٠ إِذۡ قَالَ رَبُّکَ لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ إِنِّی خَٰلِقُۢ بَشَرٗا مِّن طِینٖ ٧١ فَإِذَا سَوَّیۡتُهُۥ وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُواْ لَهُۥ سَٰجِدِینَ ٧٢ فَسَجَدَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ کُلُّهُمۡ أَجۡمَعُونَ ٧٣ إِلَّآ إِبۡلِیسَ ٱسۡتَکۡبَرَ وَکَانَ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٤ قَالَ یَٰٓإِبۡلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسۡجُدَ لِمَا خَلَقۡتُ بِیَدَیَّۖ أَسۡتَکۡبَرۡتَ أَمۡ کُنتَ مِنَ ٱلۡعَالِینَ ٧٥ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ٧٦ قَالَ فَٱخۡرُجۡ مِنۡهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٞ ٧٧ وَإِنَّ عَلَیۡکَ لَعۡنَتِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلدِّینِ ٧٨ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ٧٩ قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ٨٠ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡوَقۡتِ ٱلۡمَعۡلُومِ ٨١ قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٨٢ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٨٣ قَالَ فَٱلۡحَقُّ وَٱلۡحَقَّ أَقُولُ ٨٤ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَمِمَّن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٨٥ قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُتَکَلِّفِینَ ٨٦ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ ٨٧ وَلَتَعۡلَمُنَّ نَبَأَهُۥ بَعۡدَ حِینِۢ ٨٨

و گفتند اهل دوزخ: چیست ما را که نمى‏بینیم مردانى را که مى‏شمردیم ایشان را از بدان؟ [992]. ﴿62آیا مسخره مى‏گرفتیم ایشان را آیا برگشته است از ایشان دیده‌ها؟. ﴿63هرآیینه این راست است [مراد از آن] خصومت کردن اهل دوزخ است با یکدیگر. ﴿64بگو: جز این نیست که من ترساننده‏ام و نیست هیچ معبود، مگر خدا یگانۀ با قوّت. ﴿65پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان اینها است. غالب آمرزگار. ﴿66بگو: این خبرى بزرگ است. ﴿67شما از وى روى گرداننده‏اید. ﴿68نیست مرا هیچ دانش به حال این جماعت بلند قدر از فرشتگان، چون با یکدیگر جواب سؤال می‌کنند. ﴿69وحى فرستاده نمى‏شود به سوى من، مگر آنکه من ترسانندۀ آشکارم. ﴿70[و یاد کن] چون گفت پروردگار تو به فرشتگان: هرآیینه من آفریننده‏ام آدمى را از گِل. ﴿71پس چون راست کنم او را و بدمم در وى روح خود را، پس درافتید او را سجده‏کنان. ﴿72پس سجده کردند فرشتگان تمام ایشان، همه یکجا. ﴿73مگر شیطان، سرکشى کرد و شد از کافران. ﴿74گفت [خدا]: اى شیطان! چه چیز بازداشت تو را آنکه سجده کنى چیزی را که آفریدمش به دست خود؟ آیا تکبّر کردى یا به حقیقت هستى از بلندقدران؟. ﴿75گفت: من بهترم از وى. آفریدى مرا از آتش و آفریدى او را از گِل. ﴿76گفت: بیرون شو از بهشت، هرآیینه تو رانده شده‌ای. ﴿77و هرآیینه بر تو لعنت من باد تا روز جزا. ﴿78گفت: اى پروردگار من! پس مهلت ده مرا تا آن روز که برانگیخته شوند مردمان. ﴿79گفت: هرآیینه تو از مهلت دادگانى. ﴿80تا روز آن وقت معین. ﴿81گفت [شیطان]: پس قسم به عزّت تو! که البته گمراه کنم ایشان را، همه یکجا. ﴿82مگر بندگان خالص کرده تو از ایشان. ﴿83فرمود: پس سخن راست‏ است این و سخن راست می‌گویم. ﴿84البته پر کنم دوزخ را از تو و از آنان‌که پیروىِ تو کنند از ایشان، همه یکجا. ﴿85بگو: سؤال نمى‏کنم بر تبلیغ قرآن هیچ مزد را و نیستم از تکلّف کنندگان [993]. ﴿86نیست قرآن مگر پندى عالم‌ها را. ﴿87و البته خواهید دانست صدق آن را بعدِ زمانى. ﴿88

[979] یعنی قرآن آخر که ما آن را دریافتیم، والله اعلم. [980] یعنی به ریسمان آویخته هم نمی‌توانند که به آسمان روند، فیکف پادشاهی، والله اعلم. [981] یعنی از جنس گروه‌ها که با انبیا مخالفت کردند. [982] یعنی بچه‌ها را به میخ تعذیب می‌کرد. [983] یعنی به سوی خدا. [984] مترجم گوید که: داود، علیه السلام، نودونه زن داشت، مع هذا زن دیگر که که در خطبۀ شخصی یا در نکاح او بود، در خواست کرد. خدای تعالی فرشتگان را به جهت تنبیه داود به شکل خصوم متمثل ساخت. اشارت به این قصه است درین آیات، والله اعلم. [985] یعنی نماز عصر فوت شد. [986] یعنی ذبح کرده ساق آنها را بریده از جهت غیرت بر ذکر خدای تعالی، والله اعلم. [987] مترجم گوید: سلیمان÷ از امرای خود منغص شد و به خاطر آورد که امشب با صد زن صحبت دارم و هر زنی پسری زاید و هریکی شهسواری باشد، جهاد کننده، مرا احتیاج متعلق امرا نیفتد. فرشته گفت: انشاءالله بگو. سلیمان سهو کرد، پس هیچ زن حامله نشد. الاّ یکی طفل ناقص الخلقت[ی] زاد و آن طفل را بر تخت سلیمان انداختند. سلیمان÷ متنبه شد و رجوع به رب العزت کرد، والله اعلم. [988] یعنی زن خود را. [989] یعنی ایوب، علیه السلام، سوگند خورده بود که زن خود را صد ضربه بزند، خدای تعالی بر وی سهل ساخت. [990] یعنی علم وعمل هر دو به کمال داشتند، والله اعلم. [991] چون تابعان خواهند که بدزخ درآیند، متبوعان را گفته شود. [992] یعنی فقرای مسلمین.