تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ فتح

سورۀ فتح

مدنی است؛ ترتیب آن 48؛ شمار آیات آن 29

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ


﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا ١.

ای پیامبر! به راستی که خداوند عزوجل پیروزی آشکار و بزرگی را برایت عطا نمود؛ پیروزی که به وسیلۀ آن تو را بر دشمنانت نصرت داد، در روی زمین قدرتمند ساخت، عزّت و غلبه بخشید و قدر و منزلت تو را بالا برد.

مراد از این پیروزی صلح حدیبیه است؛ زیرا که راه را برای فتح مکه و پیروزی‌های بعد از آن به وجود آورد و سبب شد تا مردم دسته‌دسته به دین اسلام داخل شوند.

﴿لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٢.

ای پیامبر! خداوند عزوجل این پیروزی بزرگ را برایت عطا فرمود تا سبب آمرزش گناهان گذشته و آینده‌ات باشد. بدین‌گونه که شمار زیادی مسلمان شدند، جهاد و به عبادت حق‌تعالی پرداختند و از اثر آن برای تو نیز پاداش و آمرزش به دست آمد؛ زیرا تو آنان را به سوی خیر و ایمان دلالت نمودی و حق‌تعالی به اندازۀ مزدهای پیروانت برای تو هم پاداش بخشید. همچنان تو در برابر مشقّت اذیت کافران و جهاد و دعوت، صبر و استقامت ورزیدی که این عمل کفّارۀ همه گناهانت گردید. الله با این پیروزی نعمتش را بر تو کامل ساخت؛ بدین‌گونه که نصرتش را برایت ارزانی داشت، دینت را غلبه بخشید، دشمنانت را سرکوب کرد و تو را برای رفتن در راه مستقیم که به رضای الهی و بهشتش وصل می‌گرداند توفیق بخشید.

﴿وَیَنصُرَکَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِیزًا ٣.

خداوند عزوجل با این فتح و پیروزی برایت و عزّت بخشید،‌ چنان‌که نزدیکان هیبت و شکوه تو را احساس می‌کنند، دشمنان از تو می‌هراسند و این امر اعلای دین خدا را برایت ممکن ساخت.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِیمَٰنٗا مَّعَ إِیمَٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ٤.

الله عزوجل خداوندی است که آرامش را در دل‌های مؤمنان فرود‌آورد تا از اثر آن به یاری وی اعتماد کنند و به وعده‌اش دل بندند، در محنت‌ها ثابت بمانند و در مواقف ابتلا صداقت پیشه شوند و یقین در دین و رسوخ در تصدیق به پروردگار و پیامبرش را در دل زیاده سازند. لشکریان آسمان‌ها و زمین تحت فرمان پروردگار هستند و اوتعالی از دوستانش هر که را بخواهد نصرت می‌بخشد، از دشمنانش هر که را بخواهد خوار می‌سازد و در این امر به یاری کسی از مردم نیازی نیست. امّا جهاد در برابر کافران را فرض کرده تا مؤمنان را امتحان کند، شهیدانی را بر‌گزیند و دل‌های پرهیزگاران را در هنگام روبرو شدن با دشمنان بیازماید. خداوند عزوجل به مصلحت بندگان داناست و به اموری که در دنیا و آخرت مقدّر کرده با‌حکمت است.

﴿لِّیُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ ٱللَّهِ فَوۡزًا عَظِیمٗا ٥.

برای اینکه خداوند عزوجل مردان و زنان با ایمان را در باغ‌هایی در بهشت داخل سازد که از زیر منازل،‌ کاخ‌ها و درخت‌های آن جوی‌ها جاری است. ایشان در بهشت همیشه و جاودان ماندگار‌اند، نه می‌میرند و نه از آن بیرون می‌شوند. حق‌تعالی خطاهای‌شان را مورد عفو قرار می‌دهد و عذاب‌شان نمی‌کند. این پاداش الهی نجاتی از هر دشواری و دستیابی به هر امر دوست داشتنی است.

﴿وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ ٱلظَّآنِّینَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرٗا ٦.

همچنان تا اینکه خداوند عزوجل مردان و زنان منافق و مشرک را عذاب نماید؛ آنان را که حق‌تعالی بد‌گمان بودند و پنداشتند که دوستانش را بر دشمنانش پیروزی نمی‌بخشد و فوز و فلاحی را که برای‌شان وعده کرده عملی نمی‌کند. در نتیجه خواری و هلاکت، با ذلّت و بیچارگی بر آنان مسلّط می‌شوند، حق‌تعالی بر آنان خشم می‌نماید و از رحمت و بهشت خویش دور‌شان می‌سازد، آتش بر‌افروخته‌ای را برای آنان مهیّا کرده که در آن می‌سوزند و همیشه می‌باشند.

﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ٧.

لشکریان آسمان‌ها و زمین تحت فرمان خداوند عزوجل قرار دارند و به وسیلۀ‌شان هر‌کدام از بندگانش را که اراده کند یاری می‌بخشد. الله تعالی در انتقام و سلطۀ خویش غالب و در آفرینش و صُنع، و تدبیر و شریعتش با‌حکمت است.

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ٨.

ای پیامبر! یقیناً پروردگار منّان تو را با تبلیغ شریعتش گواهی بر این امّت فرستاده تا حجّت را بر ایشان اقامه نمایی، دلایل را بیان داری، مطیعان را به بهشت مژده دهی و عصیانگران را از آتش دوزخ برحذر داری.

﴿لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٩.

بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب الله عزوجل برای آن است که بندگان نیکوکار به رسالتش ایمان آورند، خداوند بزرگ را با نصرت دینش در روی زمین یاری کنند،‌ با عمل به طاعات و ترک معصیتش تعظیم نمایند و او را در بامدادان و هنگام عصر به پاکی یاد کنند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا ١٠.

ای پیامبر! به راستی مؤمنانی که با تو در حدیبیه برای جنگ با کافران بیعت کردند، گویا با خداوند عزوجل بیعت نمودند و با اوتعالی بر یاری دین و دریافت خوشنودی و رحمتش پیمان بستند. دست الله تعالی بالای دست‌های‌شان است؛ یعنی او با علم، نصرت و رعایت خویش با ایشان است و سخنان‌شان را می‌شنود، اعمال‌شان را می‌بیند و به رازهای دل‌های‌شان آکاه است. کسی که به مواد بیعتش چون راستی، استقامت و جهاد در راه خدا صداقت و وفاداری کند، پروردگار منّان برای او پاداش بزرگی را عطا می‌نماید که بهره‌مندی به بهشت و نجات از دوزخ از آن جمله است.

در این آیه اثبات درستی برای خداوند عزوجل به گونه‌ای که سزاوار جلال اوست بیان شده است.

﴿سَیَقُولُ لَکَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ شَغَلَتۡنَآ أَمۡوَٰلُنَا وَأَهۡلُونَا فَٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَاۚ یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔا إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ ضَرًّا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ نَفۡعَۢاۚ بَلۡ کَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرَۢا١١.

ای پیامبر! اگر از متخلّفان جهاد سبب تخلّف را جویا شوی برایت می‌گویند: مال‌ها و خانواده‌های‌مان یعنی زنان و کودکان ما را مصروف ساخت و از خداوند عزوجل بخواه ما را مورد عفو خویش قرار دهد. این سخن را فقط به زبان‌های خود می‌گویند و واقعیت دل‌های آنان چنین نیست؛ یعنی بر خلاف راز‌دل‌های خود سخن می‌گویند. ای پیامبر! برای آنان بگو: هیچ‌کس توان ندارد خیر و خوبیی را که الله عزوجل برایش مقدّر کرده از خود بگرداند، یا شرّ و ناخوشایندیی را که بر او مقدّر کرده باشد از خود دفع نماید. واقعیت مطابق پندار شما نیست که خداوند عزوجل به رازهای دل‌های شما آگاه نباشد، بلکه او به چیزهای پنهان و آشکار داناست، هیچ امر پوشیده‌ای از او مخفی نمی‌باشد و قطعاً شما را به اعمالی که انجام دادید مورد محاسبه قرار می‌دهد.

﴿بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗا وَزُیِّنَ ذَٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَکُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا ١٢.

عذر شما درست نیست که مال‌ها و خانواده‌های‌تان شما را از بیرون‌شدن در جهاد همراه با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بازداشته باشد، بلکه در واقع شما پنداشتید که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و همراهان مؤمنش هر‌گز به خانوادهای‌شان بر‌نمی‌گردد و به زودی هلاک خواهند شد. شیطان این گمان را در دل‌های‌تان نیکو جلوه داد، بدان باور کردید و بدترین گمان را به خداوند نمودید که گویا اوتعالی پیامبرش را یاری نمی‌کند، شریعتش را بلند نمی‌برد و دینش را عزّت نمی‌بخشد. شما قوم زیانکار و سست‌عنصری هستید که خیر و شایستگی در شما وجود ندارد و امیدی به بهبودی و صلاح شما نیست.

﴿وَمَن لَّمۡ یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَعِیرٗا ١٣.

کسی که به خدا و رسولش ایمان نیاورد و به شریعت حق‌تعالی عمل نکند کافر است و خداوند عزوجل برای کافران عذاب دوزخ را بعد از گرفتاری به خواری، ننگ و ذلّت دنیوی آماده نموده است.

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٤.

پادشاهی و تدبیر آسمان‌ها و زمین به دست الله عزوجل است، هر‌کدام از بندگانش را که اراده نماید به فضل و احسانش مورد بخشش قرار می‌دهد و هر‌کدام را که بخواهد بر مبنای عدل و جزایش عذاب می‌کند. خداوند برای کسانی که توبه نمایند بسیار بخشنده و آمرزنده است و برای کسانی که به سویش باز گردند رحمت فراگیر دارد.

﴿سَیَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡکُمۡۖ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَٰلِکُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَیَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٥.

ای پیامبر!‌ کسانی که از بیرون‌شدن با تو تخلّف ورزیدند، آنگاه که با همراهان مؤمنت به سوی غنایم خیبر که الله عزوجل برای‌تان وعده کرده بیرون شوی می‌گویند: ما را نیز بگذارید تا با شما به سوی خیبر برویم و از غنایم بهره‌مند شویم. آنان اراده دارند که وعدۀ پروردگار سبحان برای‌تان و نیز عدم خروج خویش با شما را که قبلاً مقدّر شده تغییر دهند. ای پیامبر! برای آنان بگو: هر‌گز شما نباید با ما برای به دست آوردن غنایم خیبر بیرون شوید؛ زیرا حق‌تعالی برای ما قبل از بازگشت به مدینه خبر داده که غنایم خیبر تنها برای کسانی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حدیبیه حضور داشته‌اند و برای غایبان از حدیبیه نیست. امّا به زودی متخلّفان برایت می‌گویند: واقعیت چنان‌که شما می‌گویید نیست که خداوند عزوجل بدان حکم کرده باشد، بلکه ما را از بیرون‌شدن با خویش شما باز می‌دارید؛ چون با ما حسد می‌ورزید و نمی‌خواهید که از غنایم خیبر بهره‌مند شویم. آنان در این سخن خود دروغ می‌گویند؛ زیرا به احکام و دین الهی دانا نیستند و به چیزهایی که برای آنان حلال یا حرام می‌شوند،‌ جز امور اندک و آشکاری که می‌شنوند دیگر فهمی ندارند.

﴿قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِیعُواْ یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٦.

ای پیامبر! برای صحرانشینانی که از بیرون‌شدن به جهاد از همراهی‌ات تخلّف ورزیدند بگو: به زودی به سوی جنگ با قومی که دارای نیرو و امکانات فراوانی هستند فراخوانده می‌شوید، آنگاه یا با آنان جنگ خواهید کرد یا به اسلام در‌می‌آیند. اگر از خداوند عزوجل اطاعت کنید و همراه پیامبرش به جنگ شرکت ورزید، برای شما برابرش پاداش عظیم بهشت را عطا می‌کند و اما اگر رو گردانید و نافرمانی کنید، همچنان که از بیرون‌شدن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی مکه تخلّف ورزیدید، شما را به عذاب سخت و دردآوری گرفتار می‌نماید.

﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبۡهُ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٧.

بر شخص نابینا، لنگ و بیمار آنگاه که از جهاد در راه الله عزوجل تخلّف ورزند گناهی نیست؛ زیرا ایشان به خاطر این آفت‌ها معذور اند. کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند، حق‌تعالی او را به بهشت‌هایی داخل می‌کند که از زیر خانه‌ها، کاخ‌ها و درخت‌های آن جوی‌ها جاری است. امّا هر که از طاعت خدا و رسولش رو گرداند و جهاد در راه پروردگار را ترک نماید او را به عذاب دردآور و دشواری گرفتار می‌سازد.

﴿۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗا ١٨.

ای پیامبر! یقیناً خداوند سبحان از مؤمنانی که در بیعت الرضوان در زیر درخت با تو بیعت نمودند راضی و خوشنود گشت و به اخلاص، صداقت و ایمان دل‌های‌شان آگاه شد؛ از این‌رو آرامش ایمان را بر دل‌های‌شان فرود‌آورد و ایشان را ثابت‌قدم ساخت، یقین و استقامت دینی‌شان را بیشتر کرد و به عوض آنچه در صلح حدیبیه از دست‌شان رفته بود، فتح و پیروزی در خیبر را که به صلح حدیبیه نزدیک بود برای‌شان بخشید.

﴿وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا ١٩.

همچنان غنیمت‌های بسیار از مال‌های یهودیان خیبر را در عوض برای ایشان عطا نمود. خداوند در انتقام از کسانی که با وی دشمنی می‌ورزند با عزّت است، دوستانش را عزیز می‌سازد و در آفرینش و صُنع، و تدبیر و شریعتش با‌حکمت است.

﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٢٠.

ای مؤمنان! حق‌تعالی برای‌تان غنیمت‌های زیادی را وعده نمود که در زمان معیّن و مقدّرش آن را به دست خواهید آورد، از جمله در قدم نخست غنیمت‌های خیبر را برای‌تان بخشید، همچنان شما را از اذیت و آزار مردم محفوظ داشت؛ چنان‌که آمادگی‌ها و تدابیر جنگی که کافران در برابرتان ساخته بودند به شما ضرری نرساند و خانواده و اموال شما را در مدینه از شرّ دشمنان اسلام حفظ کرد. این همه برای آن است که پیروزی شما و شکست دشمنان، با کامیابی و غنیمتی که برای‌تان بخشید، نشانه‌ای باشد که به یاری، تصرّف و حسن رعایت اوتعالی دلالت کند و در نتیجه شما را به مسیر هدایت و راه مستقیم در گفتار، کردار و احوال توفیق بخشد.

﴿وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا ٢١.

همچنان خداوند عزوجل غنیمتی دیگری را برای‌تان مهیّا کرد که شما توان بدست‌آوردن آن را نداشتید و او به یگانگی خویش آن را برای شما مقدّر نمود و آسان ساخت؛ چون در حکم و تصرّف او بود. الله تعالی آنچه را در بهشت برای‌تان وعده کرده قطعاً عملی می‌کند؛ زیرا او بر هر چیزی تواناست، و هیچ امری او را ناتوان ساخته نمی‌تواند و هیچ کاری بر او دشوار نیست.

﴿وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ٢٢.

اگر کافران در مکه با شما می‌جنگیدند خداوند بزرگ آنان را شکست می‌داد و شما را بر آنان پیروز می‌ساخت، از میدان جنگ می‌گریختند و به شما پشت می‌گشتاندند. آنگاه جز حق‌تعالی کسی را نمی‌یافتند که امورشان را به دست‌گیرد و به شؤون حیات آنان رسیدگی کند، و یاوری نمی‌داشتند که عذاب را از آنان دفع نماید؛ یعنی شکست خورده و زیانمند می‌بودند.

﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا ٢٣.

این روش خداوندی است که آن را در امّت‌های پیشین اِعمال داشته است؛ یعنی دوستانش را پیروزی بخشیده و دشمنانش را شکست داده و هر‌گز در روش حق‌تعالی تغییری نمی‌یابی، بلکه همیشه ثابت، دوامدار و اجرا‌شدنی است.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی کَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَکَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَکُمۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا ٢٤.

الله عزوجل خداوندی است که دست‌های کافران را از آزار شما بازداشت و نیز بعد از اینکه شما را بر آنان غلبه و قدرت بخشید و در زیر سلطه و سیطرۀ شما قرار داشتند دست‌های شما را از اینکه در داخل مکّه به آنان اذیتی برسانید باز‌داشت. خداوند عزوجل به احوال و اعمال بندگانش آگاه است و هیچ چیزی بر او پنهان نیست.

این گروه جماعتی قریب به هشتاد نفر از کافران بودند که حیله و تدبیری را بر ضدّی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سنجیده بودند، امّا یاران آنحضرت از این تدبیر جلو‌گیری کردند و بعد از آن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آنان را مورد عفو قرار دادند.

﴿هُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُۥۚ وَلَوۡلَا رِجَالٞ مُّؤۡمِنُونَ وَنِسَآءٞ مُّؤۡمِنَٰتٞ لَّمۡ تَعۡلَمُوهُمۡ أَن تَطَ‍ُٔوهُمۡ فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۚ لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا ٢٥.

این گروهی از کافران کسانی‌اند که با انکار از یگانگی الله عزوجل به اوتعالی کافر شدند و پیامبر را تکذیب نمودند، شما را در روز حدیبیه از رسیدن به مسجد الحرام باز داشتند و هدیه‌ها را نگذاشتند به جایگاه ذبحش برسد. اگر در میان آنان، مردان مؤمن ناتوان و زنان مؤمنی که ایمان‌شان را پنهان نگه می‌داشتند نمی‌بودند و شما بین ایشان فرق می‌کردید و با کشتن‌شان گناه، مشقّت و غرامتی لازم نمی‌شد، حق‌تعالی شما را بر کافران مسلّط می‌ساخت. امّا حق‌تعالی این کار را انجام نداد تا هر که را اراده دارد مشمول رحمتش سازد و بعد از گمراهی هدایتش کند. اگر مؤمنان از کافران مکّه بازشناخته می‌شدند، خداوند عزوجل آنان را به دست مؤمنان یا به هلاکتی از جانبش عذاب می‌نمود اما آنان با مؤمنان یکجا بودند.

﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَلۡزَمَهُمۡ کَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَکَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٢٦.

در آن هنگام غرور و تکبّر جاهلیت کافران را باعث شد که به حق‌تعالی تواضح نکنند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی ننمایند، بلکه عناد و ستیزه‌جویی آنان را به کفر و تکذیب وا‌داشت و از اینکه پیمان نامۀ صلح حدیبیه «بسم الله الرحمن الرحیم» را بنویسند امتناع ورزیدند. امّا خداوند عزوجل ثبات، یقین و آرامش را بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یاران‌شان فرود‌آورد و در نتیجه بر دین حق و کلمۀ لا إله إلا الله که بنیاد هر پرهیزگاری است ثابت ماندند، به آن تمسک ورزیدند و به ادای حقوق آن پرداختند. آری ! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان به این کلمه از کافران بهتر و سزاوارتر بودند. حق‌تعالی به هر چیزی داناست، به هر امر کوچک و بزرگی آگاه می‌باشد و هیچ چیز پوشیده‌ای از او مخفی نیست.

﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا ٢٧.

واقعاً خداوند منّان واقعه‌ای را که پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم در خواب دیده بود راست ساخت؛ یعنی خوابش حق بود و الله تعالی برای آن حضرت در خواب بینانده بود که خود و یارانش به مسجد الحرام با امن و آرامش و بدون ترس از کافران داخل می‌شوند، طوری که بعضی سرهای خویش را می‌تراشند و بعضی موی‌های‌شان را کوتاه می‌نمایند. خداوند عزوجل به مصلحت تأخیر فتح مکه از آن سال و فتحش در سال‌های بعد آگاه بود و او چیز‌های را می‌داند که بندگان نمی‌دانند؛ زیرا وی به امور پنهان و آشکار داناست. آری! الله تعالی پیش از فتح مکّه فتح خیبر را مساعد ساخت و صلح حدیبیه مقدّمه‌ای برای این فتح آشکار بود.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا ٢٨.

ای پیامبر! الله عزوجل خداوندی است که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با بیان شفابخش، هدایت واضح، برهان ‌روشن و دین اسلام فرستاد تا آیینش را بر سایر ادیان بلندی بخشد و تا با گواهی خویش تو و پیروانت را کفایت کند؛ یعنی گواهی دهد که رسالت تو راست است؛ زیرا او تو را یاری می‌کند، دینت را غالب می‌سازد و دشمنانت را مغلوب می‌نماید.

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا ٢٩.

محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول خداست و یاران و پیروانش با مقیدۀ نیرومند خویش بر کافران سختگیر و با دیانت خود عزّتمند می‌باشند، حال آنکه با همدیگر بسیار رحیم و مهربان هستند. ایشان را می‌بینی که با رکوع و سجده به پیشگاه پروردگار به ادای نماز در اوقاتش به گونۀ مشروع حفاظت می‌نمایند و این فریضۀ الهی را به کامل‌ترین وجه ادا می‌کنند، در حالی که با طلب فضل و احسان پروردگار، به کرم و رحمتش امیدوار‌اند و اعمال خود را برای او خالص می‌سازد. ترسناکی و فروتنی نشانۀ عبادت‌شان است که از اثر سجده و طاعت برای حق‌تعالی در چهره‌های‌شان هویدا می‌باشد و این صفت‌شان در تورات است. اما صفت‌شان در انجیل همچو کشتی است که جوانه‌اش را از خاک بیرون آورد، شاخه‌هایش انبوه شود، ساقه‌اش با نیرومندی استحکام یابد، بر وجودش قوام گیرد و در نهایت با رنگ سبز و منظر نیکو، و با شکل و قامت زیبا و وجود ارزشمند خویش کشتمندان را به تعجّب وا دارد. این همه برای آن است که خداوند عزوجل به وسیلۀ کثرت تعداد، قوت ایمان، زیبایی منظر و جمعیت مسلمانان در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کافران را به خشم‌آورد. خداوند منّان برای مؤمنان نیکوکار عفو گناهان، پاداش بزرگ و بهشت‌های پر از نعمتی را در جوار پروردگار کریم وعده کرده که همیشه در آن ماندگار خواهند بود. این وعدۀ خداوند عزوجل تحقق می‌پذیرد و سزاوارترین افراد به دریافت آن صحابۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشند، بعد از آن کسانی که تا روز قیامت در روش‌شان روان‌اند و از ایشان پیروی می‌کنند.

محتوای این آیۀ مبارکه دلالت دارد که جز کافران کسی با صحابه بغض نمی‌ورزد؛ زیرا حق‌تعالی با صحابه دشمنان‌شان را به خشم می‌آورند.


سوره فتح

سوره فتح

Ayah: 1

إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا

[ای پیامبر،] به راستی که ما پیروزىِ آشکارى را [در صلح حدیبیه] برایت مقدر کردیم

 

Ayah: 2

لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا

تا الله گناهِ گذشته و آینده‌ات را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام گردانَد و تو را به راه راست هدایت نماید؛

 

Ayah: 3

وَیَنصُرَکَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِیزًا

و الله به پیروزیِ شکست‌ناپذیری یاری‌ات کند.

 

Ayah: 4

هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِیمَٰنٗا مَّعَ إِیمَٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا

اوست که بر دل‌های مؤمنان آرامش [و ثبات] نازل کرد تا بر ایمانشان بیفزایند؛ و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است؛ و الله دانای حکیم است.

 

Ayah: 5

لِّیُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّـَٔاتِهِمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ ٱللَّهِ فَوۡزًا عَظِیمٗا

[آری، چنین کرد] تا مردان و زنان مؤمن را به باغ‌هایی [بهشتی] وارد کند که جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است؛ جاودانه در آنجا خواهند بود؛ و گناهانشان را بزداید [و بیامرزد]؛ و این نزد الله کامیابى بزرگى [برای مومنان] است؛

 

Ayah: 6

وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ ٱلظَّآنِّینَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرٗا

و [نیز به این هدف که] منافقان و مشرکان را ـ اعم از زن و مرد ـ که نسبت به الله بدگمانند مجازات کند؛ ناگواری [و عذاب الهی] بر آنان باد! الله بر آنان خشم گرفته و آنان را از رحمت خویش دور کرده و دوزخ را برایشان آماده نموده است؛ و [به راستی که دورخ] چه بد جایگاهی است!

 

Ayah: 7

وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا

سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است؛ و الله شکست‌ناپذیرِ حکیم است.

 

Ayah: 8

إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا

[ای پیامبر،] ما تو را گواه و مژده‌دهنده و هشدار‌دهنده فرستادیم

 

Ayah: 9

لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا

تا [شما مردم] به الله و پیامبرش ایمان بیاورید و [دین] او را یاری کنید و او را بزرگ دارید و بامداد و شامگاه، الله را تسبیح گویید.

 


Ayah: 10

إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا

بی‌تردید، کسانى که با تو بیعت مى‌کنند، در حقیقت، با الله بیعت مى‌کنند؛ دست الله بالای دست‌های آنان است. هر کس [پس از بیعت] پیمان‌شکنى کند، به زیان خویش پیمان شکسته است؛ و هر کس به پیمانش [مبنی بر یاری دین الله و پیامبرش] وفا کند، به زودى [الله] پاداش بزرگی به او خواهد داد.

 

Ayah: 11

سَیَقُولُ لَکَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ شَغَلَتۡنَآ أَمۡوَٰلُنَا وَأَهۡلُونَا فَٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَاۚ یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡـًٔا إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ ضَرًّا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ نَفۡعَۢاۚ بَلۡ کَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرَۢا

بادیه‌نشینان متخلف [که از شرکت در سفر مکه و صلح حدیبیه خودداری کرده‌اند، براى توجیهِ کارِ خود] خواهند گفت: «[محافظت] اموال و خانواده‌مان ما را گرفتار کرد؛ برایمان آمرزش بخواه». آنان چیزى که در دل‌هایشان نیست بر زبان مى‌آورند. بگو: «اگر الله اراده کند که به شما زیان یا سودی برسد، کیست که در مقابل [خواستِ] الله از شما دفاع کند؟ آرى، الله از آنچه مى‌کنید آگاه است».

 

Ayah: 12

بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗا وَزُیِّنَ ذَٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَکُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا

[عذرتان این نبود؛] بلکه گمان می‌کردید که پیامبر و مؤمنان [همراهش، از این سفرِ خطرناک] هرگز نزد خانوادۀ خویش بازنخواهند گشت؛ و این [توهم] در دل‌هایتان آراسته شد و گمانِ بد بردید [که الله دین و پیامبرش را یاری نخواهد کرد؛ پس به خطا رفتید] و هلاک شدید.

 

Ayah: 13

وَمَن لَّمۡ یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَعِیرٗا

هر کس به الله و پیامبرش ایمان نیاورد، [بداند که] ما آتشی سوزان برای کافران آماده کرده‌ایم.

 

Ayah: 14

وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا

فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است؛ هر کس را که بخواهد می‌آمرزد و هر کس را که بخواهد عذاب می‌کند؛ و الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 15

سَیَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡکُمۡۖ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَٰلِکُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَیَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗا

[ای مؤمنان،] هنگامى که عازم [خیبر و] گرفتن غنیمت مى‌شوید، متخلفان [از سفر مکه] خواهند گفت: «اجازه دهید ما [نیز] به دنبال شما بیاییم». آنان مى‌خواهند کلام الهی را تغییر دهند. [ای پیامبر،] به آنان بگو: «شما هرگز به دنبال ما نخواهید آمد [زیرا این غنیمت‌ها مخصوص کسانی است که در حدیبیه حضور داشتند و دربارۀ این حُکم،] الله قبلاً چنین فرموده است»؛ آنگاه خواهند گفت: «[نه،] بلکه شما نسبت به ما حسد مى‌ورزید». [هرگز چنین نیست؛] بلکه جز عدۀ کمى [از آنان، اوامر الهی را] درنمى‌یابند.

 


Ayah: 16

قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِیعُواْ یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا

[ای پیامبر،] به بادیه‌نشینان متخلف بگو: «به زودى به مقابله با گروهى جنگاور فراخوانده خواهید شد که آنان را از پای درآورید، مگر اینکه تسلیم شوند؛ اگر اطاعت کنید، الله پاداش نیکویى به شما خواهد داد؛ و اگر همچون گذشته سرپیچی نمایید، شما را با عذابى دردناک مجازات خواهد کرد».

 

Ayah: 17

لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبۡهُ عَذَابًا أَلِیمٗا

بر نابینا و لَنگ و بیمار گناهى نیست [که در جنگ شرکت نکنند]؛ و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت کند، [الله] او را به باغ‌هایی [از بهشت] وارد می‌کند که جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است؛ و هر کس را که سرپیچی کند، به عذابى دردناک مجازات خواهد کرد.

 

Ayah: 18

۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗا

الله از مؤمنانى که در کنار آن درخت [در حدیبیه] با تو بیعت کردند، راضی شد و دانست که در دلشان چه مى‌گذرد؛ از این روى آرامش [و ثبات] بر آنان فروفرستاد و به پیروزى نزدیک [در خیبر] پاداششان داد؛

 

Ayah: 19

وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا

و [همچنین] غنیمت‌های فراوانی که [از خیبر] به دست می‌آورند؛ و الله همواره شکست‌ناپذیر [و] حکیم است.

 

Ayah: 20

وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا

الله غنیمت‌های فراوانى را به شما وعده داد که [در فتوحات اسلامی آینده] به آنها دست خواهید یافت؛ این [پیروزى و غنیمت‌های خیبر] را براى شما زودتر فراهم ساخت و دست [تعدی و تجاوز] دشمن [= یهودیان] را از شما کوتاه نمود تا نشانه‌اى [از لطف الهی] برای مومنان باشد و شما را به راهى راست هدایت کند؛

 

Ayah: 21

وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا

و [همچنین غنیمت‌های] دیگرى [در انتظار شماست] که هنوز به آنها دست نیافته‌اید [و] الله بر آنها احاطه دارد [و از آنها آگاه است]. به راستی که الله بر هر کارى تواناست.

 

Ayah: 22

وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا

اگر کافران به جنگ شما بیایند، [از توکل و صلابت شما] پشت کرده و مى‌گریزند؛ سپس هیچ کارساز و یاورى نخواهند یافت.

 

Ayah: 23

سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا

این سنت الهی است که پیشتر نیز جاری بوده است؛ و هرگز در سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت‌.

 


Ayah: 24

وَهُوَ ٱلَّذِی کَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَکَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَکُمۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا

اوست که در دل مکه [= در حدیبیه] دست آنان را از شما کوتاه نمود [و مانع از آن شد که شما را به جنگ وادارند]، و پس از پیروزساختنِ شما بر آنان، دست‌های شما را از آنان [بازداشت که آنان را بعد از اسارت، نکشید و آزادشان کنید]؛ و الله همواره به آنچه مى‌کنید بیناست.

 

Ayah: 25

هُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُۥۚ وَلَوۡلَا رِجَالٞ مُّؤۡمِنُونَ وَنِسَآءٞ مُّؤۡمِنَٰتٞ لَّمۡ تَعۡلَمُوهُمۡ أَن تَطَـُٔوهُمۡ فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۚ لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا

آنان کسانى بودند که کافر شدند و شما را از [ورود به] مسجدالحرام بازداشتند و نیز نگذاشتند قربانی‌هایی که با خود داشتید به قربانگاهش برسد؛ و اگر مردان و زنان مؤمنی [بین مردم مکه] نبودند که [در صورت بروز درگیری، ممکن بود] آنان را ندانسته پایمال کنید و ناخواسته مرتکب گناه شوید، [فرمان حمله به مکه می‌دادیم؛ ولى الله چنین کرد] تا [از اهل مکه] هر کس را که بخواهد، مشمول رحمت خویش قرار دهد؛ و اگر [مؤمنان و کافران در مکه] از یکدیگر جدا بودند، کافرانشان را با عذابى دردناک مجازات مى‌کردیم.

 

Ayah: 26

إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَلۡزَمَهُمۡ کَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَکَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا

[به یاد آور] آنگاه که کافران [مکه در حدیبیه] قلباً دستخوش تعصب، [آن هم] تعصب جاهلیت شده بودند، الله آرامش [خاطرى از جانب] خویش بر پیامبرش و بر مؤمنان فروفرستاد و آنان را به اصل [و اساس توحید و] پرهیزگاری [= لا اله الا الله] پایبند ساخت؛ چرا که [نسبت به مشرکان،] به آن سزاوارتر و شایسته‌تر بودند؛ و الله به هر چیزى داناست.

 

Ayah: 27

لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا

الله رؤیاى رسولش را به درستی تحقق بخشید که به خواست الهی، در حالى که سرهایتان را تراشیده و [یا] موهایتان را کوتاه کرده‌اید، در ایمنی و بدون ترس [از دشمن]، به مسجدالحرام وارد خواهید شد. [الله] چیزهایى را مى‌دانست که شما نمى‌دانستید؛ و علاوه بر فتح مکه، پیروزى نزدیک [خیبر] را [نیز برایتان] مقرر نمود.

 

Ayah: 28

هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا

اوست که پیامبرش را با [کتابِ] هدایت و آیین حق فرستاد تا [حقانیت برتر] آن را بر همۀ ادیان آشکار گردانَد؛ و الله به عنوان گواه کافى است.

 


Ayah: 29

مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡـَٔهُۥ فَـَٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا

محمد رسول الله و [صحابۀ مؤمن و فداکارش، همان] کسانی که همواره با او هستند، در برابر کافران [ستیزه‌جو]، محکم و سختگیرند و با یکدیگر مهربان؛ آنان را در حال رکوع و سجده می‌بینی که پیوسته فضل و رضایت الله را مى‌جویند؛ نشان [ایمان و پرهیزگاری] آنان در چهره‌هایشان از اثر سجده و عبادت هویداست؛ این وصف آنان در تورات است؛ و توصیفشان در انجیل [نیز] همچون گیاهی‌ است که جوانه‌اش را برمی‌آورد و آن را نیرو می‌بخشد تا محکم گردد و بر ساقه‌هایش استوار بایستد؛ چنان که موجب شگفتى کشاورزان شود؛ در نتیجه، [الله] با [تقویت و پیشرفتِ] مؤمنان، کافران را به خشم می‌آورد. الله به مؤمنان نیکوکار [= صحابه و پیروانشان] وعدۀ آمرزش و پاداشى بزرگ داده است.

 


 


Al-Fat'h

 

تفسیر سوره‌ی فتح


مدنی و ۲۹ آیه است.

آیه‌ی ۳-۱:

﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١[الفتح: ۱]. «بدون شک ما برای تو فتح آشکاری فراهم ساخته‌ایم».

﴿لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا٢[الفتح: ۲]. «تا سرانجام خداوند همه‌ی گناهان گذشته و آینده‌ی تو را ببخشاید و نعمتش را بر تو تمام نماید و تو را به راه راست هدایت کند».

﴿وَیَنصُرَکَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِیزًا٣[الفتح: ۳]. «و خداوند به نصرتی پیروزمندانه تو را یاری دهد».

این فتح مذکور همان صلح حدیبیه است. آنگاه که مشرکین، پیامبرصرا که به قصد انجام عمره آمده بود از ورود به مّکه بازداشتند. داستانی طولانی است که سرانجام پیامبر با آن‌ها بر این امر صلح نمود که تا ده سال میان او و آن‌ها جنگی نباشد و پیامبر در سال آینده برای ادای عمره بیاید. نیز یکی از بندهای صلح نامه این بود که هرکس بخواهد به پیمان قریش داخل شود اجازه دارد و هرکس بخواهد به پیمان پیامبرصداخل شود اجازه دارد.

و به سبب این صلح که در میان مردم امنیت و آسایش ایجاد کرد، دایره و شعاع فراخوانی به‌سوی دین خدای گسترش پیدا کرد، و هر مومنی که در هر مکانی از آن منطقه قرار داشت می‌توانست به‌سوی خدا دعوت کند. نیز این صلح زمینه را فراهم کرد تا هرکس که می‌خواهد درباره‌ی حقیقت اسلام تحقیق کند، پس مردم در این دوره، گروه گروه وارد دین خدا شدند. از این رو خداوند این صلح را فتح و پیروی نامید و آن را به پیروزی و فتح آشکار توصیف کرد، چون هدف از گشودن و فتح شرهای مشرکین قوّت گرفتن دین خدا و پیروز شدن مسلمان‌هاست، که این هدف با آن فتح و ظفر تحقق پیدا کرد. و به دنبال این فتح خداوند چند چیز را پیش آورد، و فرمود: ﴿لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَتا سرانجام خداوند همه‌ی گناهان گذشته و آینده‌ی تو را ببخشاید و ـ الله اعلم ـ این بدان جهت است که به سبب فتح و گرویدن زیاد مردم به دین، عبادات، و طاعات زیادی انجام گرفته است.

و پیامبر شرایطی را در این صلح تحمّل کرد که جز پیامبران اولوالعزم کسی نمی‌تواند برآن شکیبایی ورزد، و این از بزرگترین فضیلت‌ها و کرامت‌های اوست که خداوند گناهان گذشته و آینده‌ی او را بخشید. ﴿وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَو تا با قوّت دادن به دین تو و یاری کردنت در مقابل دشمنانت و وسیع‌تر شدن دایره‌ی پیام و سخن تو نعمت خود را بر تو تمام نماید، ﴿وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗاو تا تو را به راه راست رهنمون شود که به وسیله‌ی آن به سعادت همیشگی و رستگاری جاودانی دست یابی.

﴿وَیَنصُرَکَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِیزًاو خداوند به پیروزی و نصرتی قوی تو را یاری دهد که اسلام در آن سست و ضعیف نمی‌گردد بلکه پیروزی کامل را به دست می‌آورد و کافران ریشه کن و خوار می‌گردند و کم می‌شوند و مومنان بیش‌تر می‌گردند و خودشان و مالهایشان رشد می‌نمایند.

سپس آثار و پیامدهای این فتح را برای مومنان بیان کرد و فرمود:

آیه‌ی ۶-۴:

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِیمَٰنٗا مَّعَ إِیمَٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا٤[الفتح: ۴]. «اوست خدایی که در دل مؤمنان آرامش نازل کرد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و لشکرهای آسمان و زمین از آن خداست و خداوند دانای فرزانه است».

﴿لِّیُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ ٱللَّهِ فَوۡزًا عَظِیمٗا٥[الفتح: ۵]. «تا مردان و زنان مؤمن را به باغ‌های بهشتی درآورد که در زیر (درختان و کاخ‌های) آن رودبارها روان است و جاودانه در آن خواهند بود، و اینکه گناهان و بدی‌هایشان را بزداید و این در نزد خدا پیروزی بزرگی است».

﴿وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ ٱلظَّآنِّینَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرٗا٦[الفتح: ۶]. «و تا اینکه مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرکی را عذاب کند که به خدا گمان بد می‌بردند، بدی‌ها و بلاها تنها ایشان را دربر می‌گیرد و خداوند بر آنان خشمگین است و آنان‌را لعنت می‌کند و دوزخ را برایشان آماده ساخته است که بد جایگاهی است».

خداوند متعال از منّت خویش بر مومنان خبر می‌دهد که با ایجاد آرامش برای مومنان بر آن‌ها منّت گذارد، و آن اعتماد به نفس و پایداری است به هنگام آزمایش‌های پریشان کننده و به هنگام حدوث امور مشکلی که قلب را مشوش و مضطرب می‌نماید و خردها را پریشان می‌کند و آنان را ضعیف می‌گرداند. پس، از جمله نعمت‌های خداوند بر بنده در این حالت این است که او را پایدار و استوار گرداند و به قلبش اطمینان و آرامش بدهد تا با دلی استوار و وجودی آرام با این سختی‌ها روبرو شود و برای انجام دستور خداوند در این حالت آماده باشد. پس با این ایمانش افزوده می‌شود. اصحاب شوقتی دیدند شرایطی که میان پیامبرصو مشرکان مقرّر گردیده به ظاهر چنان به نظر می‌آمد که از جایگاه مسلمین کاسته شده و مورد اهانت قرار گرفته‌اند و این امری است که هرکس نمی‌تواند بر آن صبر کند، ولی اصحاب بر آن صبر نمودند.

پس وقتی که خود را وادار به تحمّل آن نمودند، با این کار ایمانی بر ایمانشان افزوده شد، ﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِو لشکرهای آسمان و زمین از آن خداست. یعنی همه تحت فرمانروایی خدا و تحت تدبیر او هستند و او بر آن‌ها چیره است. پس مشرکان گمان نبرند که خداوند دین و پیامبرش را یاری نمی‌کند. بلکه خداوند متعال دانا و با حکمت است و حکمت او اقتضا می‌کند که روزها را میان مردم دست به دست بگرداند و پیروزی مسلمین را برای وقتی دیگر به تاخیر بیاندازد.

﴿لِّیُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡتا مردان و زنان مومن را به باغ‌های بهشتی درآورد که در زیر درختان و کاخ‌های آن رودبارها روان است و جاودانه در آن خواهندبود. و تا این که گناهان و بدی‌هایشان را بزداید. پس این بزرگ ترین چیزی است که برای مومنان حاصل می‌شود. یعنی با وارد شدن به باغ‌های بهشت هر امر مرغوب و مطلوبی برایشان به دست می‌آید و با زدودن بدی‌هایشان هر آن چه ناگوار است از آنان دور می‌گردد. ﴿وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ ٱللَّهِ فَوۡزًا عَظِیمٗاواین پاداش رستگاری و بزرگی است که در این فتح برای مومنان به دست آمد.

و خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب می‌دهد و چیزهایی به آن‌ها نشان می‌دهد که آن‌ها را ناراحت خواهد کرد، زیرا می‌خواستند مومنان خوار شوند و درباره‌ی خداوند گمان بد می‌بردند که او دینش را یاری نمی‌کند و کلمه‌ی خود را برتر نمی‌گرداند، و اهل باطل بر اهل حق چیره خواهند شد، امّا خداوند گمانشان را باطل گرداند و بلا و مصیبت را بر آن‌ها وارد ساخت. ﴿وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡبه خاطر دشمنی آن‌ها با خدا و پیامبرش خداوند بر آن‌ها خشمگین شده، ﴿وَلَعَنَهُمۡو آنان را از رحمت خویش دور نموده، ﴿وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرٗاو دوزخ را برایشان آماده کرده که بد جایگاهی است.

آیه‌ی ۷:

﴿وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا٧[الفتح: ۷]. «و لشکرهای آسمان و زمین از آن خداوند می‌باشد و خداوند پیروزمند فرزانه است».

مجدّداً تکرار نمود که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و لشکرهایی که در آسمان‌ها و زمین می‌باشند از آن خداوند هستند تا بندگان بدانند عزّت دهنده و خوار کننده تنها خداوند است و او لشکریانش را که به او منسوب‌اند یاری خواهد کرد. همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣[الصافات: ۱۷۳]. «و به راستی که لشکریان ما پیروز هستند». ﴿وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًاو خداوند نیرومند و بر هر چیزی چیره است. و همگام با عزت و قدرتی که دارد، در آفرینش و تدبیرش حکیم است و آفرینش و تدبیرش بر اساس چیزی است که حکمت و کاردانی‌اش آن را اقتضا می‌کند.

آیه‌ی ۹-۸:

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٨[الفتح: ۸]. «بدون شک ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بیم‌دهنده فرستادیم».

﴿لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا٩[الفتح: ۹]. «تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و او را یاری دهید و او را بزرگ دارید و بامدادن و شامگاهان خداوند را تسبیح گویید».

﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗاای پیامبر بزرگوار! ما تو را به عنوان گواه بر کارهای خوب و بدی که امّت تو انجام می‌دهند فرستاده‌ایم و تو را بر گفت‌ها و مسائل حق و باطل گواه قرار داده ایم و تو را فرستاده‌ایم تا به یگانگی و کمال خداوند از هر جهت گواهی بدهی. ﴿وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗاو تو را فرستاده‌ایم تا به کسی که از تو و از خدا پیروی می‌کند به پاداش دینی و دنیوی و اخروی مژده بدهی. و کسی را که از فرمان خدا سرپیچی می‌نماید به عذاب دنیا و آخرت هشدار دهی.

و کمال و مژده بیم داده می‌شود بیان شوند، پس پیامبر، خیر و شر و سعادت و شقاوت و حق و باطل را روشن کرد.

بنابراین، به دنبال این فرمود: ﴿لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِتا به سبب دعوت شدنِ شما از سوی پیامبر و تعلیم دادن چیزی که به سودتان است، ایمان بیاورید. او را فرستاده ایم تا به خدا و پیامبرش ایمان آورید که ایمان آوردن مستلزم این است از خدا و پیامبر در همه کارها اطاعت کنید. ﴿وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُو پیامبر را یاری نمایید و او را بزرگ بدارید و حقوق او را به جای آورید همان‌طور که او منّت بزرگی بر گردن شما دارد. ﴿وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًاو خداوند را در صبح و شام به پاکی یاد کنید.

پس خداوند در این آیه آن چه را که حق مشترک خدا و پیامبرش می‌باشد که ایمان آوردن به خدا و رسول است بیان کرد، سپس حق ویژه‌ی پیامبر را که یاری کردن وی و بزرگداشت اوست بیان نمود، و نیز حق ویژه‌ی خداوند را که تسبیح گفتتن او با نماز و دیگر کارهاست ذکر کرد.

آیه‌ی ۱۰:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا١٠[الفتح: ۱۰]. «بی‌گمان کسانیکه با تو بیعت می‌بندند جز این نیست که با خدا بیعت می‌بندند. دست خدا بالای دست آنان است، پس هرکس پیمان‌شکنی کند به زیان خود پیمان‌شکنی می‌کند و هرکس به آنچه که بر آن با خدا عهد بسته است وفا کند (خداوند) پاداش بسیار بزرگی به او می‌دهد».

یعنی که خداوند به آن اشاره کرده «بیعۀ الرضوان» است که در آن اصحاب شبا پیامبرصبیعت کردند و با او پیمان بستند که از جنگ فرار نکنند گرچه از آن‌ها جز تعداد اندکی باقی نماند، و گرچه در حالتی باشند که فرار نمودن در آن جایز باشد. پس خداوند متعال خبر داد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَبی‌گمان کسانی‌که با تو بیعت می‌کنند در حقیقت با خدا بیعت می‌کنند. و خداوند بر این مطلب بیش‌تر تاکید کرد و فرمود: ﴿یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡدست خدا بالای دست آنان است. یعنی گویا آنان با خداون بیعت کردند و با این بیعت دست در دست او گذاشتند و این‌ها همه برای تاکید بیش‌تر است و این که آن‌ها را به وفا نمودن وادار کند. بنابراین فرمود: ﴿فَمَن نَّکَثَپس هرکس پیمان شکنی کند و به عهدی که با خدا بسته است وفا ننماید، ﴿فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِپیمان شکنی او به زبان خودش است، چون سرانجام بدِ آن به خودش بر می‌گردد و کیفر آن به او خواهد رسید. ﴿وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَیۡهُو هرکس به عهدی که با خداوند بسته است وفا نماید و آن‌را به طور کامل انجام دهد، ﴿فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗاخداوند به او پاداش بزرگی می‌دهد و اندازه آن‌را جز خدایی که آن‌را بخشیده و داده‌است کسی نمی‌داند.

آیه‌ی ۱۳-۱۱:

﴿سَیَقُولُ لَکَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ شَغَلَتۡنَآ أَمۡوَٰلُنَا وَأَهۡلُونَا فَٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَاۚ یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔا إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ ضَرًّا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ نَفۡعَۢاۚ بَلۡ کَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرَۢا١١[الفتح: ۱۱]. «باز پس ماندگان عرب‌ها بادیه‌نشین به تو خواهند گفت: اموالمان و فرزندانمان ما را مشغول داشت، پس برای ما آمرزش بخواه، با زبانهایشان چیزی را می‌گویند که در دل‌هایشان نیست، بگو: چه کسی می‌تواند برایتان در برابر خدا ـ اگر در حق شما زیانی بخواهد و یا در حق شما نفعی را اراده کند ـ اختیاری دارد، بلکه خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است».

﴿بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗا وَزُیِّنَ ذَٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَکُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا١٢[الفتح: ۱۲]. ا «بلکه شما گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به‌سوی خانوادۀ خویش باز نخواهند گشت و این در دل‌هایتان آراسته شد و گمان بد بردید و مردمان تباه و بی‌فایده‌ای بودید».

﴿وَمَن لَّمۡ یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَعِیرٗا١٣[الفتح: ۱۳]. «و هرکس به خدا و پیامبرش ایمان نیاورد بداند که ما برای کافران آتش سوزانی آماده ساخته‌ایم».

خداوند اعراب بادیه‌نشینی را که در جهاد با پیامبرصهمراه نشدند و از او بازماندند مذّمت و نکوهش می‌کند، آن‌هایی که ایمانشان ضعیف بود و در دل‌هایشان بیماری وجود داشت و نسبت به خداوند گمان بد بردند. و بیان می‌کند که آن‌ها عذر خواهند آورد که اموال و خانواده‌هایشان آنان را از بیرون رفتن ِ در راه خدا باز داشت و به خود مشغول کرد. و آن‌ها از پیامبر خواستند که برایشان از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡآنان با زبان‌هایشان چیزی را می‌گویند که در دل‌هایشان نیست. چرا که درخواست آن‌ها از پیامبر برای این که از خداوند برایشان طلب آمرزش نماید بر پشیمان بودن آن‌ها و اقرارشان به گناه دلالت می‌نماید و مبین آن است که شرکت نکردن در جهاد موجب توبه و طلب آمرزش است. پس اگر آن چیزی که در دل‌هایشان است، نبود طلب آمرزش پیامبر برایشان مفید واقع می‌شد چون آن‌ها توبه کرده و بازگشته بودند ولی واقعیت امر و آنچه در دل‌های آنان است چیز دیگری بود، آن‌ها بدان خاطر در جهاد شرکت نکردند که درباره خداوند گمان بد می‌بردند.

آن‌ها گمان بردند که ﴿أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗاپیامبر و مومنان هرگز به‌سوی خانواده‌هایشان بر نخواهند گشت و کشته خواهند شد. و این گمان همچنان در دل‌هایشان قوّت گرفت و به آن مطمئن شدند تا اینکه در دل‌هایشان این پندار استوار گردید. و سبب آن دو چیز بود: یکی این که ﴿قَوۡمَۢا بُورٗامردمان نابود شده و تباهی بودند و خیری در آن‌ها وجود نداشت. پس اگر در آن خیری بود این گمان در دل‌هایشان به سبب دوم این بود که آنان ایمانشان به وعده‌ی خداوند و این که دینش را یاری خواهد کرد و کلمه‌اش را برتر قرار می‌دهد ضعیف بود، بنابراین فرمود: ﴿وَمَن لَّمۡ یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِو هرکس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورد، کافر و سزاوار عذاب است: ﴿فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَعِیرٗاپس بداند که ما برای کافران آتش سوزانی را آماده ساخته‌ایم.

آیه‌ی ۱۴:

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا١٤[الفتح: ۱۴]. «و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست هرکه را بخواهد می‌آمرزد و هرکه را بخواهد عذاب می‌دهد و خداوند آمرزنده مهربان است».

فرمانروایی آسمان‌ها و زمین تنها و فقط از آن اوست و هر آن چه از فرمان‌های تقدیری و تشریعی و جزایی که بخواهد در آن‌ها اجرا می‌نماید، بنابراین احکام جزایی را که به دنبال احکام تشریعی می‌آیند، بیان کرده و می‌فرماید: ﴿یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُهرکس را که بخواهد می‌آمرزد، و کسی مورد آمرزش او قرار می‌گیرد که دستوراتش را انجام دهد. ﴿وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُو هرکس را که بخواهد عذاب می‌دهد، و کسی مورد عذاب او قرار می‌گیرد که در انجام دادن فرمان الهی سستی ورزد. ﴿وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗاو خداوند آمرزنده و مهربان است. یعنی صفت همیشگی خدا که هرگز از او جدا نمی‌شود آمرزیدن و مهربانی است، پس او در همه‌ی اوقات گناهکاران را می‌آمرزد و از خطاکاران در می‌گذرد و توبه‌ی توبه کنندگان را می‌پذیرد و خیر فراوانش را شب و روز بر آفریدگانش سرازیر می‌کند.

آیه‌ی ۱۵:

﴿سَیَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡکُمۡۖ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَٰلِکُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَیَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗا١٥[الفتح: ۱۵]. «هنگامی‌که برای به‌دست آوردن غنیمت‌ها بیرون رفتید باز پس ماندگان خواهند گفت: ما را بگذارید که همراه شما شویم. می‌خواهند وعده‌ی خدا را دگرگون سازند. بگو: هرگز از پی ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است. پس خواهند گفت: بلکه شما نسبت به ما حسد می‌ورزید، حق این استکه جز اندکی درنمی‌یافتند».

وقتی باز پس ماندگان و کسانی را که در جنگ شرکت نکرده‌اند یادآور شد و آن‌ها را مذّمت کرد، بیان داشت که یکی از کیفرهای دنیوی آنان این است که پیامبرصو یارانش هرگاه برای به دست آوردن غنیمت‌هایی بروند که جنگی در آن نیست از آن‌ها می‌خواهند که همراهشان بیرون روند تا آنان را از غنیمت شریک سازند، و می‌گویند: ﴿ذَرُونَا نَتَّبِعۡکُمۡۖ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کَلَٰمَ ٱللَّهِبگذارید ما هم همراه شما شویم. با این کار می‌خ واهند وعده و سخن خداوند را دگرگون سازند که خداوند به کیفر و عذابشان حکم کرده و به‌طور تشریعی و تقدیری این غنیمت‌ها را به اصحاب مختص گردانده است. ﴿قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَٰلِکُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُبه آنان بگو: هرگز همراه ما نخواهید شد، پروردگارتان پیش از این چنین گفته است که شما به سبب جنایت‌هایی که بر خود کرده اید و این که جنگیدن در راه خدا را در مرحله‌ی اوّل ترک کرده اید از غنیمت‌ها محروم هستید. ﴿فَسَیَقُولُونَآنها که از همراه شدن و بیرون رفتن با مومنان منع شده‌اند در پاسخ این سخن خواهند گفت: ﴿بَلۡ تَحۡسُدُونَنَانه چنین نیست، بلکه شما نسبت به ما حسد می‌ورزید و نمی‌خواهید از غنیمت‌ها بهره‌مند شویم. و اگر می‌فهمیدند، می‌دانستند که محرومیتشان به سبب عصیانشان است، و گناهان هم کیفرهایی دنیوی و هم کیفرهایی دینی دارند. بنابراین فرمود: ﴿بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗابلکه آنان جز اندکی در نمی‌یافتند.

آیه‌ی ۱۷-۱۶:

﴿قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِیعُواْ یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٦[الفتح: ۱۶]. «به باز پس ماندگان بادیه‌نشین بگو: از شما دعوت خواهد شد که به‌سوی قومی جنگجو و پر قدرت بروید که با آنان می‌جنگید، یا اسلام می‌آورند. پس اگر فرمانبرداری کنید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی بگردانید چنانکه پیش از این روی گرداندید شما را به عذابی دردناک عذاب خواهد کرد».

﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبۡهُ عَذَابًا أَلِیمٗا١٧[الفتح: ۱۷]. «نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست و هرکس که از خدا و پیامبرش فرمان برد خداوند او را به باغ‌هایی وارد می‌سازد که از زیر (درختنان و کاخ‌های) آن رودبارها روان است و هرکس که روی بگرداند او را به عذاب دردناکی عذاب می‌دهد».

پس از آنکه خداوند متعال بیان کرد واپسماندگان بادیه نشین در جهاد شرکت نمی‌کنند، و عذرهایی می‌آورند، بدون آن که عذری داشته باشند، و از مسلمانان می‌خواهند که هرگاه جنگ و کارزاری نباشد آنان‌را همراه با خود ببرند، و فقط برای به دست آوردن غنیمت همراه آنان باشند، برای آنکه آنان را آزمایش نماید فرمود: ﴿قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖبه باز پس ماندگان بادیه نشین بگو از شما دعوت خواهد شد که به سوی قومی جنگجو و پرقدرت بروید. یعنی ائمه شما را به جنگیدن با قومی جنگجو دعوت می‌کنند. و این قوم فارس و روم و امثالشان بود. ﴿تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَبا آن‌ها پیکار می‌کنید یا این که مسلمان می‌شوند. یعنی نتیجه یکی از این دو چیز خواهد بود، و این است حقیقت جنگ و قتال علیه اقوامی که جنگجو و قدرتمند هستند، زیرا آنان در این حالت دادن جزیه را به مسلمین نخواهند پذیرفت بلکه یا مسلمان می‌شوند یا بر آیین خود باقی مانده وبر آن خواهند جنگید. و پس از آن که مسلمان‌ها با آنان بجنگند و آنان را ضعیف کنند و خوار گردند و قدرتشان از دست برود آن گاه یا مسلمان می‌شوند و یا جزیه خواهند پرداخت.

﴿فَإِن تُطِیعُواْپس اگر از کسی‌که شما را به جنگیدن با این اقوام پر قدرت و جنگجو فرا می‌خواند اطاعت کنید، ﴿یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاخداوند به شما پاداشی نیکو خواهد داد، و آن مزدی است که خداوند به دنبال جهاد در راه خدا عطا می‌کند. ﴿وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُو اگر روی بگردانید همچنان که پیش‌تر از جنگیدن با کسانی که پیامبر شما را به پیکار با آن‌ها فرا خواند روی گردانید، ﴿یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗابه شما عذابی دردناک خواهد داد. این آیه بر فضیلت خلفای راشدین که مسلمانان را به جهاد با اقوام جنگجو دعوت می‌کردند دلالت می‌نماید. و نیز دال بر آن است که اطاعت از آن‌ها در این باره واجب است.

سپس عذرهایی را بیان کرد که در صورت تحقّق آن آدمی از رفتن به جهاد معذور است. پس فرمود: ﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞبر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست. یعنی این‌ها اگر در جهاد شرکت نکنند بر آنان گناهی نیست. چون عذرهایی دارند که مانع از شرکت آن‌ها می‌شود. ﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُو هرکس با اطاعت از دستورات خدا و پیامبرش از آن‌ها فرمانبرداری نماید و از نهی آنان اجتناب کند، ﴿یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُخداوند او را وارد باغ‌هایی می‌کند که رودبارها از زیر آن روان است و در این باغ‌ها همه‌ی آن چه که دل بخواهد و چشم‌ها از دیدن آن لذّت می‌برند وجود دارد. ﴿وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبۡهُ عَذَابًا أَلِیمٗاو هرکس از طاعت و فرمانبرداری خدا و پیامبرش روی بگرداند خداوند او را به عذاب دردناکی گرفتار می‌سازد. پس تمام سعادت در اطاعت خداست و بدبختی واقعی و کامل در نافرمانی و مخالفت با خداست.

آیه‌ی ۲۱-۱۸:

﴿لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗا١٨[الفتح: ۱۸]. «به درستی که خداوند از مؤمنان راضی گردید هنگامیکه زیر آن درخت با تو بیعت می‌کردند، پس آنچه را که در دل‌هایشان بود دانست، در نتیجه بر آنان آرامش فرود آورد و وفتح نزدیکی را پاداششان کرد».

﴿وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٩[الفتح: ۱۹]. «و غنیمت‌‌های فراوانی که آن‌را به دست خواهند آورد، و خداوند پیروزمند فرزانه است».

﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا٢٠[الفتح: ۲۰]. «خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داده‌است که آن‌ها را به چنگ می‌آورید و یان (غنیمت) را هرچه زودتر به شما داد و دست تعدّی مردم را از شما باز داشت. تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست رهنمود کند».

﴿وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا٢١[الفتح: ۲۱]. «و غنیمت‌های دیگری (را نیز نصیب شما خواهد کرد) که هنوز بر آن دست نیافته‌اید، به راستی که خداوند بر آن احاطه دارد و خداوند بر هر چیزی تواناست».

خداوند متعال از فضل و رحمت خویش خبر می‌دهد و این که از مومنان بدان گاه که زیر آن درخت با پیامبر بیعت می‌کردند خشنود گردید، بیعتی که آنان‌را رو سفید نمود و با آن سعادت هر دو جهان را به دست آورند. این بیعت که به آن «بیعۀ الرضوان» [۲]و «بیعۀ اهل الشجره» نیز گفته می‌شود بدان خاطر صورت گرفت که وقتی پیامبرصدر روز حدیبیه با مشرکین سخن گفت که او برای جنگیدن با کسی نیامده، بلکه برای زیارت این خانه کعبه آمده است، عثمان بن عفانبرا برای این امر به مکّه فرستاد.پس از آن خبری غیر واقعی آمد که مشرکان عثمان را به قتل رسانده‌اند، در این هنگام پیامبرصمومنان را که همراه و تعدادشان به هزار و پانصد نفر می‌رسید جمع کرد و زیر درختی با او بیعت کردند که با مشرکان بجنگند و هرگز فرار نکنند. پس خداوند متعال خبر داد که او از مومنان در این حالت خشنود گردیده که یکی از بزرگ‌ترین عبادت‌ها و از بزرگ ترین چیزهایی بود که بوسیله‌ی آن انسان به خدا نزدیک می‌شود. ﴿فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡپس خداوند ایمانی را که در دل‌هایشان بود دانست، ﴿فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡدر نتیجه به سپاس ایمانی که در دل‌هایشان بود آرامش را بر آنان فرو فرستاد و بر هدایت آن‌ها افزود.

و خداوند از اضطراب و پریشانی‌ای که به خاطر شرایط تحمیل شده به پیامبر از سوی مشرکان در دل‌های خود داشتند آگاه بود، پس آرامشی بر دل‌هایشان فرود آورد که آن‌ها را پایدار و خاطرشان را جمع کرد. ﴿وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗاو فتح نزدیکی را پاداششان کرد که فتح خیبر بود و در آن به جز اهل حدیبیه مشارکت نداشتند. پس خیبر و غنیمت‌هایش به عنوان به آن‌ها داده شده و به پاس فرمانبرداری‌شان از خدا و گام برداشتن در راه خشنودی‌اش به آنان عطا گردید.

﴿وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٩و غنیمت‌های فراوانی که آن را به دست خواهند آورد. و خداوند عزیز و حکیم است یعنی دارای قوّت و عزّت کامل است و بر همه چیز چیره است.

پس اگر بخواهد، از کافران در هر جنگی که میان آن‌ها و مومنان اتفاق می‌افتد انتقام خواهند گرفت، امّا ا و با حکمت است و مومنان و کافران را به وسیله‌ی یکدیگر می‌آزماید و مومن را به وسیله‌ی کافران مورد آزمایش قرار می‌دهد.

﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَاخداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داده‌است که آنها را به چنگ می‌آورید. این شامل همه‌ی غنیمت‌هایی می‌شود که تا روز قیامت مسلمان‌ها به دست خواهند آورد. ﴿فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِو این غنیمت خیبر را زودتر برایتان فراهم ساخت. یعنی گمان نبرید که فقط همین یک غنیمت بهره‌ی شماست، بلکه غنیمت‌های زیادی است که پس از این به شما خواهد رسید. ﴿وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡو خداوند را ستایش کنید که دست تعّدی مردمانی را از شما بازداشت که توانایی جنگیدن با شما را داشتند که به آن علاقمند بودند. پس این نعمتی است که خداوند به شما بخشیده و تخفیفی است از جانب او که کارتان را سبک‌تر کرده است. ﴿وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَوتا این غنیمت نشانه‌ای برای مومنان باشد که از آن بر خبر راستین و وعده حق خداوند، و این که پاداشی است برای مومنان، استدلال کنند، و به یقین دریابند کسی‌که این غنیمت را مقدّر نموده و فراهم آورده غنیمت‌های دیگری را هم فراهم خواهد آورد.

﴿وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗاو با اسبابی که برایتان فراهم می‌نماید شما را به راه راست از قبیل کسب علم و ایمان و عمل صالح هدایت می‌نماید.

﴿وَأُخۡرَىٰهم چنین غنیمت‌هایی دیگری را به شما وعده داده‌است، ﴿لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَاکه به هنگام این خطاب توان دست یافتن به آن‌را ندارید. ﴿قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُخداوند با قدرتش بر آن احاطه دارد و بر آن تواناست و تحت تدبیر و فرمانروایی اوست. و آن غنیمت را به شما وعده داده‌است. پس قطعا آنچه او بدان وعده داده پیش خواهد آمد، زیرا خداوند کاملا تواناست. بنابراین فرمود: ﴿وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗاو خداوند بر هر چیزی تواناست.

آیه‌ی ۲۳-۲۲:

﴿وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا٢٢[الفتح: ۲۲].

«و اگر کافران با شما می‌جنگیدند به یقین پشت می‌کردند آنگاه کارساز و یاوری نمی‌یافتند».

﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا٢٣[الفتح: ۲۳]. «این سنّت الهی است که پیش از این گذشته است و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت».

در اینجا خداوند به بندگان مومن خود مژده می‌دهد که آن‌ها بر کافران پیروز خواهد کرد واگر کافران با آن‌ها روبرو می‌شدند و با آنان می‌جنگیدند، ﴿لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗابه یقین پشت می‌کردند، آنگاه کارسازی نمی‌یافتند که کارشان را درست کند. ﴿وَلَا نَصِیرٗاو یاوری نمی‌یافتند که آن‌ها را در جنگیدن با شما یاری نماید، بلکه کافران خوار و مغلوب می‌گشتند. و این سنّت الهی درمیان امّت‌های گذشته است که لشکریان خدا پیروزند ﴿وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗاو برای سنّت خدا تبدیلی نخواهی یافت.

آیه‌ی ۲۵-۲۴:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی کَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَکَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَکُمۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا٢٤[الفتح: ۲۴]. «او همان خدایی است که در درون مکّه دست کافران را از شما و دست شما را از ایشان کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست».

﴿هُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُۥۚ وَلَوۡلَا رِجَالٞ مُّؤۡمِنُونَ وَنِسَآءٞ مُّؤۡمِنَٰتٞ لَّمۡ تَعۡلَمُوهُمۡ أَن تَطَ‍ُٔوهُمۡ فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۚ لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا٢٥[الفتح: ۲۵].«اینان همانهایی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانی‌هایی که با خود داشتند به جایگاهش برسد، و اگر مردان و زنانی مؤمن (و مستضعف مکه) نبودند که آنان‌را نمی‌شناسید (و ممکن بود) پایمالشان کنید آن‌گاه نادانسته دربارۀ آنان رنجی به شما می‌رسید (خداوند هرگز مانع این جنگ نمی‌شد) تا خداوند هرکه را بخواهد غرق رحمت خویش سازد. اگر (کافر و مؤمن) از هم جدا بودند قطعاً کافران را به عذاب دردناکی گرفتار می‌کردیم».

خداوند با بیان منّت خویش بر بندگانش و اینکه آن‌ها را از شر کافران و جنگیدن با آن‌ها در امان قرار داد، می‌فرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی کَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَکَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَکُمۡ عَلَیۡهِمۡاو همان خدایی است که در درون مکّه دست اهل مکّه را از شما و دست شما را از آنان کوتاه کرد، بعد از آن که شما را بر آنان پیروز گردانید. یعنی بعد از آن که شما بر آن‌ها بدون پیمان و قراردادی در اختیار شما قرار گرفتند و حدود هشتاد نفر بودند که به‌سوی مسلین آمده بودند تا به صورت ناگهانی بر آنان حمله ور شوند. پس دیدند که مسلمان‌ها هوشیار و بیدارند و آن‌ها را دستگیر کردند امّا آن‌ها را نکشتند، بلکه رهایشان نمودند و خدا به مومنان رحم نمود که آن مشرکان را نکشتند.

﴿وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًاو خداوند به آنچه می‌کنید بیناست، پس هر عمل کننده‌ای را طبق عملش سزا و جزا می‌دهد و شما مومنان را با تدبیر نیکویش تحت تدبیر خود قرار می‌دهد.

سپس خداوند متعال اموری را بیان کرد که مومنان را بر جنگیدن با مشرکان تشویق می‌نماید و آن امور عبارتند از: کفر ورزیدن آن‌ها به خدا و پیامبرش و جلوگیری کردن آن‌ها از ورود پیامبر و همراهانش به مسجدالحرام، درحالیکه پیامبر و مومنان برای ادای عمره و بزرگداشت کعبه آمده بودند. و نیز آن‌ها کسانی هستند که ﴿وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُنگذاشتند قربانی‌هایی که با خود نگاه داشته بودید به قربانگاه و محل قربانی اشان در مکه برسند، جایی که قربانی‌های عمره ذبح می‌شوند. پس قربانی‌ها به محل قربانی جلوگیری کردند، و همه‌ی این امور سبب می‌شود تا با آن‌ها پیکار کنید. امّا مانعی هست که از جنگیدن با آن‌ها منع می‌کند و آن وجود مردان و زنان مومنی است در میان مشرکین و آن‌ها در یک محله مشخص زندگی نمی‌کنند که به آن‌ها آزاری نرسد. پس اگر این زنان و مردان نبودند که مسلمان‌ها آن‌ها را نمی‌شناختند، و از بیم اینکه مبادا آن‌ها پایمال شوند، ﴿فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖو آنگاه نادانسته رنج و زیانی به شما می‌رسید. یعنی در صورت جنگیدن آن‌ها مورد اذّیت و آزار قرار می‌گرفتید و این امر ناپسندی بود که شما بر آن متاسف و دچار اذیت می‌شدید. و فایده‌ی اخروی هم داشت و آن اینکه ﴿لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُتا هرکه را بخواهد غرق رحمت خویش سازد. پس با د ادن ایمان به آنان بعد از کفر، و هدایت کردنشان پس از گمراهی، بر آن‌ها منّت می‌گذارد. پس بدین خاطر شما را از جنگیدن با آن‌ها بازداشت. ﴿لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًاو اگر مومنان از آن‌ها دور گشته و از آنان جدا می‌شدند به کافران عذاب دردناک می‌دادیم به این صورت که جنگیدن با آن‌ها را برایتان روا می‌داشتیم و به شما اجازه‌ی پیکار با آنان را می‌دادیم و شما را بر آنان پیروز می‌گرداندیم.

آیه‌ی ۲۶:

﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَلۡزَمَهُمۡ کَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَکَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا٢٦[الفتح: ۲۶]. «آن‌گاه که کافران تعصّب و نخوّت جاهلیّت را در دل‌هایشان جای دادند آن‌گاه خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و (نیز) بر مؤمنان نازل کرد و آنان‌را به کلمۀ تقوا ملزم ساخت و آنان به آن سزاوارتر و اهل آن بودند و خداوند به همه چیز داناست».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِآنگاه که کافران تعصّب و نخوّت جاهلیت را در دل‌هایشان جای دادند و از نوشتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای عهدنامه ممانعت به عمل آوردند و از ورود پیامبر خداصو مومنان در آن سال به مکّه جلوگیری کردند و به آن‌ها اجازه‌ی ورود ندادند تا مردم نگویند: «پیامبر و مومنان بر قریش چیره شدند و به زور وارد مکّه گردیدند». و این نزعه‌های جاهلیت همواره در دل‌هایشان بود و باعث شد تا آن‌ها مرتکب بسیاری از گناهان شوند. ﴿فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَو آنگاه خدا آرامش خود را بر پیامبرش و نیز بر مومنان نازل کرد، و خشم آن‌ها را وادار نکرد تا با مشرکان همان برخوردی را بکنند که با مسلمانان کردند، بلکه آن‌ها به خاطر حکم خدا شکیبایی ورزیدند و به شرایطی پایبند ماندند که در آن حرمات الهی مورد تعظیم قرار می‌گرفت، و به آنچه مردم می‌گفتند و به سرزنش سرزنش کنندگان اعتنایی نکردند.

﴿وَأَلۡزَمَهُمۡ کَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰو آن‌ها را به اجرای کلمه‌ی تقوی که «لا اله الا الله» و لوازمات آن است ملزم نمود و آنان هم بدان ملتزم شدند، ﴿وَکَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاو آنان از دیگران به آن سزاوارتر و اهل آن بودند و خداوند از آن جا که از خیری که در دل‌هایشان وجود داشت آگاه بود آن‌ها را سزاوار آن قرار داد. بنابراین فرمود: ﴿وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗاو خداوند بر هر چیزی داناست.

آیه‌ی ۲۸-۲۷:

﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا٢٧[الفتح: ۲۷]. «بی‌گمان خداوند خواب پیغمبر خود را راست و درست (به او) نشان داد که اگر خدا بخواهد ایمن و درحالیکه موی سرتان را تراشیده و کوتاه کرده‌اید بدون ترس وارد مسجد الحرام خواهید شد. ولی خداوند چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید. پس، پیش از این فتحی نزدیک را مقرّر داشت».

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا٢٨[الفتح: ۲۸]. «اوست خدایی که پیامبرش را همراه با هدایت و دین حق فرستاد تا آن‌را بر همه‌ی ادیان چیره گرداند و کافی است که خداوند گواه باشد».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّخداوند خواب را راست و درست به پیغمبر خود نشان داد. پیامبر در مدینه خوابی دیده بود که آن‌را به اطلاع یارانش رساند. او چنین خواب دیده بود که آن‌ها وارد مکّه خواهند شد و کعبه را طواف می‌کنند. پس وقتی آنچه در حدیبیه پیش آمد و آن‌ها بدون این‌که وارد مکّه شوند برگشتند در این مورد زیاد حرف زدند، حتّی به پیامبرصگفتند: مگر تو به ما خبر ندادی که وارد کعبه خواهیم شد و آن را طواف خواهیم کرد؟ فرمود: «آیا به شما خبر دادم که در همین سال وارد خواهید شد؟ گفتند: «نه» فرمود: «پس شما وارد آن خواهید شد و آن را طواف خواهید کرد». خداوند متعال در اینجا فرمود: ﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖبه درستی که خدا خواب پیامبر را محقّق خواهد گرداند، یعنی حتما باید واقع شود و صداقت و راستی آن محقق گردد و اینکه وقوع آن به تاخیر بیافتد تضادی با اصل مساله ندارد. ﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَو به خواست خدا همه‌ی شما در امن و امان و در حالی که موی سرتان را تراشیده و کوتاه کرده اید وارد مسجدالحرام خواهید شد. یعنی در این حالت که مقتضی تعظیم بیت الحرام است و در حالی که مناسک را ادا کرده‌اید و با تراشیدن موی سر یا کوتاه کردنش آن را تکمیل نموده اید، و در حالت امن و امان وارد مسجد الحرام خواهید شد. ﴿فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًاپس خداوند از منافع و مصلحت‌هایی آگاه است که شما آن را نمی‌دانید. بنابراین، پیش از وارد شدن به مکّه فتح نزدیکی را مقّرر داشت. و از آن‌جا که این واقعه باعث تشویق دل‌های برخی از مومنان گشته بود و حکمت آن را از آن‌ها پوشیده داشته بود خداوند حکمت و منفعت آن را بیان کرد. و این‌گونه همه احکام شرعی خدا سراسر هدایت و رحمت هستند.

سپس از یک حکم کلّی و عام خبر داد و فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰخداوند ذاتی است که پیغمبر خود را با هدایت و دانش مفید که انسان را از گمراهی دور می‌دارد و راه‌های خیر و شر را بیان می‌نماید، فرستاد، ﴿وَدِینِ ٱلۡحَقِّهمچنین او را با دینی فرستاد که ویژگی آن حق است، و حق عبارت است از عدل و احسان و رحمت، و دین حق عبارت است از هر عمل شایسته‌ای که دل‌ها را تزکیه نماید و نَفس‌ها را پاک گرداند و اخلاق را پرورش دهد و قدر و منزلت را رفعت بخشد. ﴿لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِتا او را به وسیله‌ی دین و رسالتش و به وسیله‌ی حجّت و برهان قاطع، بر همه ادیان پیروز بگرداند و آن‌ها را با متوّسل شدن به زور و شمشیر به تسلیم شدن و اطاعت کردن وادار کند.

آیه‌ی ۲۹:

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا٢٩[الفتح: ۲۹]. «محمّد فرستاده‌ی خداست، و کسانی‌که با او هستند بر کافران سخت‌گیر و درمیان خود مهربانند. آنان‌را در حال رکوع و سجده می‌بینی که همواره فضل و خشنودی خدای را می‌جویند. نشانه‌ی ایشان بر اثر سجده در چهره‌هایشان نمایان است. این وصف آنان در تورات است، و امّا توصیفشان در انجیل چنین است که همانند کشتزاری هستند که جوانه‌هایش را بیرون زده و آن‌ها را نیرو داده و سخت نموده، پس بر ساقه‌های خویش راست ایستاده باشد، به گونه‌ای که کشاورزان را شگفت‌زده می‌سازد تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند آمرزش و پاداششی بزرگ وعده داده‌است».

﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُخداوند متعال از پیامبرش محمّدصو کسانی که با او بودند از مهاجران و انصار خبر می‌دهد که آن‌ها دارای کامل‌ترین صفت‌ها و بزرگ‌ترین حالات می‌باشند. و خبر می‌دهد که ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِآنان بر کافران سخت‌گیر هستند. یعنی در پیروز شدن بر آن‌ها نهایت کوشش خود را مبذول می‌دارند و کافران از آن‌ها چیزی جز تندی و سختی نمی‌بینند. بنابراین دشمنانشان در برابر آنان خوار گردیدند و شکست خوردند و مسلمین بر آن‌ها چیره شدند.

﴿رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡبا هم‌دیگر مهربانند و همدیگر را دوست می‌دارند، همانند یک جسم و تن، و هر آنچه را برای خود می‌پسندید و دوست می‌داشتند برای برادرشان هم دوست می‌داشتند. این رفتار آن‌ها با مردم بود. و امّا رفتارشان با خالق و خداوند چنین بود: ﴿تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗاآن‌ها را در حال رکوع و سجده می‌بینی. یعنی زیاد نماز می‌خوانند که بزرگ‌ترین ارکان نماز رکوع و سجده است. ﴿یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاو آنچه که در ورای این عبادت می‌جویند فضل و خشنودی خداست. یعنی مقصودشان رسیدن به رضایت پروردگار ودست یافتن به پاداش اوست. ﴿سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِاز بس که عبادت انجام می‌دهند و به خوبی عبادت می‌کنند، در چهره‌هایشان اثر گذاشته و چهره‌هایشان نورانی گشته است. چون با نماز درونشان روشن گشته و برونشان نیز شکوه و زیبایی یافته است. ﴿ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِاین وصف که خداوند آن‌ها را بدان توصیف نموده در تورات ذکر شده است. ﴿وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِو توصیفشان در انجیل چیزی دیگر است و آن این است که آن‌ها در تکامل و تعاونشان، ﴿کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُهمانند کشتزاری هستند که جوانه‌اش را برآورده آنگاه آن را تنومند ساخته است. یعنی جوانههایش را برآورده و آن گاه جوانه‌ها در پابرجا ماندن با او همکاری می‌کنند.

﴿فَٱسۡتَغۡلَظَپس این کشتزار قوی و نیرومند می‌شود ﴿فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِو بر ساقه‌هایشان راست ایستد، ﴿یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَو به سبب تکامل و زیبایی و باروری فراوانش کشاورزان را شگفت زده می‌سازد. همچنین اصحاب شهمانند کشتزار هستند و همان‌گونه به مردم سود می‌رسانند و مردم همان‌طور که به کشتزار نیاز دارند به آن‌ها نیز نیازمندند.

پس قوّت و ساقه‌هایشان می‌باشد. و چون فرد کوچک‌تر و کسی‌که بعدا مسلمان می‌شود به بزرگ‌تر و کسی‌که پیش‌تر اسلام آورده در می‌آمیزد و یک دیگر را در برپاداشتن دین خدا و دعوت کردن به سوی آن یاری می‌نمایند، همچون کشتزاری هستند که جوانه‌اش را بر می‌آورد و آن گاه جوانه‌ها بارور می‌شود و آن کشتزار قوی می‌گردد. بنابراین فرمود: ﴿لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَتا به وسیله‌ی آنان کافران را خشمگین کند. زیرا کافران وقتی اجتماع آن‌ها را می‌بینند و سرسختی‌شان را بر دشمنان دینشان مشاهده می‌کنند، و وقتی با آن‌ها در میدان‌های نبرد و کارزار روبرو می‌شوند به خشم می‌آیند. ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِخداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده‌است. پس اصحاب شکسانی بودند که هم ایمان آورده و هم عمل صالح انجام داده بودند. از این رو خداوند آن‌ها را مورد آمرزش، قرار داد که از لوازم آمرزش مصون ماندن از بدی‌های دنیا و آخرت است، و به آنان پاداش بزرگی در دنیا و آخرت عطا کرد.

داستان حدیبیه

این داستان حدیبیه را به طور مفّصل و آن‌گونه که امام ابن قیم /در کتاب «الهدی النبوی» بیان نموده بازگو می‌کنیم، زیرا پرداختن به این داستان به صورت مشروح بر فهم این سوره کمک می‌نماید، ابن قیم از مفاهیم و اسرار این داستان سخن به میان می‌آورد. او می‌گوید: «نافع گفت: ذی القعده‌ی سال ششم هجری پیامبر حرکت کرد. این صحیح است و این گفته زهری و قتاده و موسی بن عقبه و محمّد بن اسحاق و دیگران (نیز) است.

و هشام بن عروه به روایت از پدرش می‌گوید: پیامبرصدر ماه رمضان حرکت کرد و در ماه شوال صلح حدیبیه تحقّق پذیرفت. امّا این درست نیست بلک غزوه‌ی فتح در رمضان انجام شده است.

در صحیحین به روایت از انس آمده است که: پیامبر چهار عمره به جای آورده است که همه در ماه ذی القعهده بوده‌اند. و او عمره‌ی حدیبیه را از زمره‌ی این چهار عمره بر شمرده و می‌گوید: در حدیبیه هزار و پانصد نفر همراه پیامبر بودند. و در صحیحین به روایت جابر نیز چنین آمده است. و نیز از او در صحیحین روایت است که هزار و چهارصد نفر بودند و همچنین در صحیحین در روایت عبدالله بن أبی أوفی آمده که می‌گوید: ما هزار و سیصد نفر بودیم.

قتاده می‌گوید: به سعید بن مسبّب گفتم: گروهی که در بیعت رضوان حضور داشتند چند نفر بودند؟ گفت: هزار و پانصد نفر بودند. من گفتم: جابر بن عبدالله می‌گوید که آن‌ها هزار و چهارصد نفر بودند، سعید بن مسّبب گفت: خداوند بر او رحم نماید او دچار توّهم و اشتباه شده است، او خودش به من گفت که هزار و پانصد نفر بودند. از جابر دو روایتِ صحیح نقل شده است و نیز در روایتی صحیح از او نقل شده است که آنه در سال حدیبیه هفتصد شتر قربانی کردند که هر شتر برای هفت نفر قربانی می‌شد. پس به او گفته شد: شما چند نفر بودید؟ گفت: سوار و پیاده هزار و چهارصد نفر بودیم. این بیشت‌تر به دل می‌نشیند. و این گفته براء بن عازب و معقل بن یسار و سلمه بن أکوع صحیح ترین روایتی است که از آن‌ها نقل شده است. و همچنین نظر و گفته‌ی مسیت بن حزن همین است.

شعبه به روایت از قتاده و او به نقل از سعید بن مسیب و او از پدرش روایت می‌کند که ما در زیردرخت هزار و چهارصد نفر همراه پیامبر بودیم.

و کسی‌که بگوید: آن‌ها هفتصد نفر بودند دچار اشتباه آشکاری شده است. و از این جا استنباط کرده است که آن‌ها هفتصد شتر قربانی کرده‌اند، و هر شتر برای هفت یا ده نفر قربانی می‌شد. امّا این بر آنچه او می‌گوید دلالت نمی‌کند چون تصریح شده که در این غزوه یک شتر برای هفت نفر قربانی شده است، پس اگر برای همه هفتاد شتر قربانی شده آن‌ها چهارصد و نو نفر بوده‌اند.

و در همین حدیث و در آخر آن می‌گوید هزار وچهارصد نفر بودند. بالاخره داستان از این قرار است که آن‌ها وقتی به دزدی الحلیفه رسیدند پیامبرصقلاده را در گردن قربانی انداخت و آن را علامت گذاری نمود، و برای عمره احرام بست، و پیشاپیش یکی از افراد قبیه‌ی خزاعه را به عنوان جاسوس فرستاد تا اطلاعاتی از قریش بیاورد و ا و را از احوال آنان آگاه کند. آن‌ها به راه خود ادامه دادند تا این که به نزدیکی عُسفان رسیدند، در این جا جاسوس پیامبرصبه نزد ایشان آمد و گفت: طائفه کعبه بن لوی را در حالی پشت سرگذاشته‌ام که احابیش [۳]را برای مقابله‌ی با تو جمع کرده و گروه‌هایی را برای رویارویی با تو گرد آورده‌اند، و آنان با تو خواهند جنگید و تو را از ورود به کعبه بازخواهند داشت».

پیامبرصبا اصحابش مشورت کرد و فرمود: «آیا موافق هستید که به زنان و کودکان این جماعت که به یاری آنان رفته‌اند حمله ور شویم و آنان را به اسارت خود درآوردیم تا اگر بر سر جای خود نشستند شکست خورده و اندوهگین باشند و اگر فرار کردند خدا گردن آنان را قطع کند؟! یا آن که می‌خواهید آهنگ خانه خدا کنیم و هرکس از ورود ما به آن جلوگیری کرد با او کارزا کنیم؟ ابوبکر گفت: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند، امّا ما به قصد انجام عمره آمده‌ایم و برای جنگ با کسی نیامده ایم ولی هرکس میان ما و خانه خدا حائل گردد با او کارزار خواهیم کرد، آن گاه پیامبرصفرمود: پس راه بیفتید. همه به راه افتادند. تا اینکه به یکی از راه‌ها رسیدند و پیامبرصفرمود: خالد بن ولید به همراه لشکری از قریش در غمیم است پس به سمت راست حرکت کنید». پس خالد متّوجه آن‌ها نشد تا این ناگهان گرد و غبار لشکر را مشاهده کرد و او در این هنگام شتابان به‌سوی قریش شتافت تا به آنان هشدار دهد. پیامبرصهم چنان به مسیر خود ادامه دهد. پیامبرصهمچنان به مسیر خود ادامه داد تا اینکه به ثنیه و گردنه‌ای رسید که از آن‌جا بر آن‌ها فرود می‌آد. در این جا شترش به زمین خوابید و مردم گفتند: «حلّ حلّ» امّا شتر از جای برنخاست. مردم گفتند: «قصواء» بدون هیچ علتی به زمین افتاده است. پیامبر فرمود: «قصواء بدون علت بر زمین نیفتاده است. و چنین عادتی هم ندارد بلکه همان چیزی که فیل ابرهه را از رفتن بازداشت این شتر را نیز بازداشته است». سپس فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست اوست هر شیوه‌ای را که به من پیشنهاد کنند و در آن حرکت حریم الهی را رعایت کرده باشند از آنان خواهم پذیرفت». آنگاه شترش را از جای حرکت داد و شتر از جای بلند شد و پیامبر راه را تغییر داد تا این که به انتهای حدیبیه رسیدند و در کنار چشمه کم آبی فرود آمدند که مردم به زحمت از آن آب بر می‌داشتند. دیری نپائید که مردم همه‌ی آب آن را کشیدند و خشک شد و از تشنگی به پیامبر خداصشکایت بردند. پیامبر تیری از ترکش خود بیرون آورد و به آنان دستور داد که آن تیر را در چشمه قرار دهند، قسم به خدا پیوسته از آن چشمه آب می‌جوشید تا این همه سیراب شدند و از آب بی‌نیاز گردیدند. قریش از این که پیامبرصبر آن‌ها وارد شده بود پریشان شدند، و پیامبرصبر آن شد تا مردی را به نزد آن‌ها بفرستد. سپس عمر بن خطابسرا فرا خواند تا او را به‌سوی آنان بفرستد. عمر گفت: «ای پیامبر خدا؟ من در مکّه از طایفه‌ی بنی‌کعبه کسی را ندارم که اگر مورد اذّیت و آزار قرار گرفتم به خاطر من ناراحت شود و خشمگین شود».

پس عثمان بن عفان را بفرست که قبیله‌اش از او حمایت می‌کنند و خواسته‌ی شما را ابلاغ می‌کند. پیامبرصعثمان بن عفّان را فرا خواند و او را به‌سوی قریش فرستاد و به او فرمود: «به قریش خبر بده که ما برای جنگ نیامده‌ایم، بلکه ما برای ادای عمره آمده‌ایم و آن‌ها را به اسلام دعوت کن». و همچنان به عثمان دستور داد که به نزد مردان و زنان مومنی برود که در مکبه هستند و آن‌ها را به پیروزی و فتح مژده دهد، و به آن‌ها خبر دهد که خداوند دین خود را در مکه چیره خواهد کرد و دیگر در آنجا ایمان مخفیانه نگاه داشته نمی‌شود.

عثمان به راه افتاد تا این که در «بلدح» گذرش بر قریش افتاد، آن‌ها گفتند: «کجا می‌روی»؟ گفت: «پیامبر خداصمرا فرستاده است تا شما را به خدا و به اسلام دعوت کنم و شما را خبر دهم که ما برای جنگیدن نیامده‌ایم، بلکه ما برای ادای عمره آمده‌ایم». گفتند: «آنچه گفتی شنیدیم حال به دنبال کارت برو»! ابان بن سعید به‌سوی او آمد و به او خوش آمد گفت و اسبش را زین کرد و عثمان را سوار بر اسبش نمود و او را پناه داد و پشت سر خود سوار کرد تا به مکّه رسید. مسلمان‌ها پیش از آنکه عثمان از مکه بازگردد، گفتند: «عثمان قبل از ما به کعبه راه یافت و آن‌را طواف کرد». پیامبرصفرمود:

«گمان نمی‌برم او کعبه را طواف کند درحالیکه ما از رسیدن به آنجا باز داشته شده‌ایم». گفتند: «چه چزی او را از طواف کعبه باز می‌دارد درحالیکه او به آن راه یافت است»؟ پیامبر فرمود: «گمان من درباره‌ی او این است که کعبه را طواف نکند مگر این که همراه او باشیم و با هم طواف کنیم». مسلمان‌ها با مشرکان درباره‌ی قضیه صلح در آمیختند، پس مردی درباره‌ی قضیه صلح در آمیختند، پس مردی به‌سوی مردی دیگر از آن گروه تیر انداخت و جنگی در گرفت و آن‌ها به‌سوی یکدیگر تیر و سنگ پرتاب کردند و هردو گروه فریاد برآوردند و تعدادی از یکدیگر را به گروگان گرفتند. به پیامبرصخبر رسید که عثمان کشته شده است، آنگاه پیامبر اصحاب را به بیعت فرا خواند.مسلمان‌ها به‌سوی پیامبرصدرحالیکه او زیر درخت بود شوریدند و با او بیعت کردند که فرار نکنند. پیامبرصدست خودش را بلند کرد و فرمود: این دست عثمان است». وقتی بیعت تمام شد عثمان برگشت. مسلمانها گفتند: «به طواف کردن گرد کعبه راضی شدی ای ابا عبدالله»؟ عثمان گفت: «بدگمانی درباره‌ی من پنداشته‌اید، سوگند به آنکه جانم در دست اوست اگر یک سال در مکه می‌ماندم و پیامبر خدا در حدیبیه مقیم بود کعبه را طواف نمی‌کردم تا این‌که پیامبر آن‌را طواف نماید.

قریش از من خواستند تا کعبه را طواف کنم امّا من نپذیرفتم. آنگاه مسلمان‌ها گفتند: «پیامبر را برای بیعت مردم گرفت و همه‌ی مسلمان‌ها با او بیعت کردند. مسلمان‌ها همه با پیامبر بیعت کردند جز «جد بن قیس». معقل بن یسار شاخه‌های درخت را نگاه داشته بود و آنها را بلند می‌کرد تا به پیامبر نخورند، و اولّین کسیکه با او بیعت کرد ابوسنان اسدی بود، و سلمه بن اکوع سه بار با او بیعت کرد، به همراه اوّلین گروه از مردم، و با وسطی‌ها، و با آخرین افراد نیز همراه شد و بیعت کرد.

در این هنگام که مسلمانان مشغول بیعت با پیامبر بودند بدیل بن ورقاء خزاعی به همراه گروهی از افراد قبیله خزاعه آمد. درمیان اهل تهامه مردمان خزاعه همراه محرم اسرار پیامبر بودند. بدیل گفت: «من از نزد طایفه‌ی کعب بن لوی و عامر بن لوی می‌آیم، آن‌ها در نزدیکی آب‌های حدیبیه فرود آمده‌اند و حتی زنان و کودکان خود را به همراه آورده‌اند و آنان با تو خواهند جنگید و تو را از ورود به مکبه باز خواهند داشت».

پیامبرصفرمود: «ما برای جنگیدن با کسی نیامده‌ایم، بلکه ما برای ادای عمره آمده‌ایم، و قریش نیز از جنگ به ستوه آمده و زیان‌های بسیاری از آن دیده‌اند و اگر بخواهند، من با آنان سازش خواهم کرد در قبال اینکه آنان نیز مرا با مردم واگذارند. و اگر بخواهند به راهی که مردم رفته‌اند بروند، چنین کنند، وگرنه معلوم می‌شود که استراحت و تجدید قوا کرده‌اند، و اگر اصرار به جنگ دارند سوگند به آنکه جانم در دست اوست در راه این دعوت با آنان خواهم جنگید تا جان از تنم درآید یا اینکه خداوند کار خودش را پیش ببرد. بدیل گفت: «آنچه را می‌گویی برای آنان باز خواهم گفت».

بدیل به راه افتاد تا این که پیش قریش آمد. گفت: «من از جانب این مرد به نزد شما آمده‌ام و چیزهایی می‌گفت اگر بخواهید سخنانش را برای شما باز می‌گویم». نابخردانشان گفتند: «ما نیازی نداریم که از سخنان او چیزی برای ما بگویی»، امّا خردمندانشان گفتند: «آنچه راکه شنیده‌ای بازگوی». گفت: «چنین و چنان گفت» عروه‌ی بن مسعود ثقفی گفت: «برنامه‌ی خوبی به شما پیشنهاد کرده است، پس آن را بپذیرید و بگذارید من نزد او بروم». گفتند: «پیش او برو» عروه نزد بدیل گفته بود به او گفت. در این هنگام عروه به پیامبر گفت:« ای محمّد! فرض کن اگر قومت را ریشه‌کن ساختی، پس آیا شنیده‌ای که پیش از تو احدی از عرب خویشاوندانش را ریشه‌کن کرده باشد؟ و اگر چیز دیگری می‌خواهی قسم به خدا من مشتی از اراذل و اوباش را می‌بینم که اطرافت را گرفته‌اند و شایسته است که فرار کنند و تو را تنها بگذارند».

ابوبکر گفت: «أُمصُص بَظَرَ اللَّاتِ» زبان...«لات» را بمک»، آیا ما از کنار او می‌گریزیم، او را رها می‌کنیم؟ عروه گفت: «این کیست»؟ گفتند: «ابوبکر» گفت: «سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر احسانی نبود که پیش از این بر من روا داشته‌ای و من هنوز از جبران آن برنیامده‌ام، پاسخ تو را می‌دادم»!! و همچنان با پیامبر سخن می‌گفت و هرگاه با او سخن می‌گفت با دستش ریش پیامبر را می‌گرفت. مغیره بن شعبه درحالیکه کلاه آهنین بر سر داشت و شمشیر به دست داشت بر بالای سر پیامبر ایستاده بود.

پس هر وقت که عروه می‌خواست ریش پیامبر را بگیرد با دسته‌ی شمشیر روی دستش را می‌زد و می‌گفت: «دست خود را از ریش پیامبر دور بدار»، عروه سرش را بلند کرد و گفت: «این کیست»؟ گفت: «مغیره بن شعبه هستم». عروه گفت: «ای بی‌وفا! مگر من نبودم برای رفع آن نرنگ بازی تو آن همه کوشش کردم»؟! مغیره در دوران جاهلیت با گروهی همراه شده بود و تعدادی را کشته و اموالشان را ربوده بود، سپس آمد و مسلمان شد. پیامبر فرمود: «اسلام تو را می‌پذیرم امّا با آن اموال کاری ندارم».

سپس عروه مدّتی اصحاب پیامبر خداصرا زیر نظر گرفت، پیامبر هرگاه آب دهن می‌انداخت اصحاب آن‌را نمی‌گذاشتند که به زمین بیافتد بلکه با دست‌هایشان آن‌را می‌گرفتند و چهره و بدن خود می‌مالیدند. و هرگاه دستوری به آن‌ها می‌داد شتابان آن‌را انجام می‌دادند، و هرگاه وضو می‌گرفت برای برگرفتن قطرات آب وضوی او نزدیک بود سر و دست خود را بشکنند، و هرگاه پیامبر حرف می‌زد صداهایشان را پایین می‌آوردند و به خاطر بزرگداشت او تیز به وی نگاه نمی‌کردند و به او خیره نمی‌شدند.

پس عروه به نزد همراهانش بازگشت و گفت: ای قوم من! به خدا من نزد پادشاهان رفته‌ام، نزد کسری و قیصر و نجاشی. سوگند به خدا! پادشاهی را ندیده‌ام که یارانش او را چنان تعظیم کنند که اصحاب محمّد، او را بزرگ و گرامی می‌دارند! سوگند به خدا! اگر آب دهان می‌انداخت در کف دست یکی از آن‌ها قرار می‌گرفت و آن را بر چهره و بدنش می‌مالید، و هرگاه فرمانی به آن‌ها می‌داد بی‌درنگ و شتابان دستور او را اجرا می‌کردند، و هرگاه وضو می‌گرفت برای برگرفتن قطرات آب وضوی او سر و دست می‌شکستند، و هرگاه حرف می‌زد صداهایشان را پایین می‌آوردند، و به خاطر بزرگداشت او به وی خیره نمی‌شدند. او به شما شیوه و راه درستی را پیشنهاد کرده است پس آن‌را بپذیرید.

آنگاه مردی از بنی‌کنانه گفت: «بگذاری من پیش او بروم» گفتد: برو وقتی به پیامبرصنزدیک شد پیامبر فرمود: «این فلانی است و او از قومی است که شتران قربانی را گرامی می‌دارند! پس حیوانات قربانی را به‌سوی او گسیل دارید»!.

اصحاب چنین کردند و لبیک گویان به استقبال او رفتند، گفت: «سبحان الله سزاوار نیست این‌ها از آمدن به کعبه بازداشته شوند». پس آن مرد به نزد یارانش برگشت و گفت: «شتران را دیدم که قلاده در گردنشان بود و برای قربانی شدن نشانه گذاری شده بودند و من معتقدم که نباید این‌ها از آمدن به کعبه بازداشته شوند».

مکرز بن حفص بلند شد و گفت: «بگذارید من پیش او بروم». گفتند: برو وقتی به آن‌ها نزدیک شد پیامبر فرمود: «این مکرز بن حفص است او مردی فاسق می‌باشد». پس با پیامبر مشغول گفتگو شد. در همین هنگام که او حرف می‌زد ناگهان سهیل بن عمرو آمد، سپس پیامبرصفرمود: کارتان آسان شد». سهیل گفت: «بیا عهدنامه‌ای بنویسیم»، پیامبر نویسنده را فراخواند و فرمود: بنویس: «بسم الله الرحمن الرحیم» سهیل گفت: «سوگند به خدا! رحمان را نمی‌دانیم که چیست، بلکه بنویس: «باسمک اللهم» همان‌طور که قبلا می‌نوشتی. مسلمان‌ها گفتند: «سوگند به خدا جز بسم الله الرحمن الرحیم چیزی دیگر نمی‌نویسیم».

آنگاه پیامبرصفرمود: «بنویس: باسمک اللهم» سپس فرمود: «بنویس این چیزی است که محمّد رسول الله بر آن حکم کرده است». سهیل گفت: سوگند به خدا اگر می‌دانستیم که تو پیامبر خدا هستی تو را از آمدن به خانه خدا باز نمی‌داشتیم و با تو نمی‌جنگیدیم، بلکه بنویس: محمد بن عبدالله. پیامبرصفرمود: «من فرستاده و پیامبر خدا هستم، گرچه شما مرا تکذیب کنید، پس بنویس: محمد بن عبدالله، در قبال این که بگذارید خانه خدا را طواف کنیم». سهیل گفت: «نه، چون نمی‌خواهیم عرب بگویند که ما تحت فشار و زور به شما اجازه ورود دادیم. بلک بنویس: در سال آینده می‌توانید به عمره بیایید». و چنین نوشته شد.

سهیل گفت: «اگر افرادی از ما به نزد تو آمدند، گرچه به دین هم گرویده باشند باید آن‌ها را به ما بازگردانی». مسلمان‌ها گفتند: «سبحان الله! چگونه فردی که مسلمان شد و به نزد ما آمده است دوباره به مشرکان پس داده می‌شود»؟.

در این حال ابوجندل بن سهیل کشان کشان با زنجیرهایی که بر پاهایش قرار داشت آمد. او به همین صورت از پایین مکه آمده بود تا این که خودش را به میان مسلمان‌ها انداخت. سهیل گفت: «این نخستین فردی است که طبق آنچه عهد نمودیم او را از تو می‌خواهم». پیامبر فرمود: «ما هنوز صلح نامه را ننوشته‌ایم و تمام نکرده‌ایم».

سهیل گفت: «پس اگر چنین است سوگند به خدا که هرگز بر چیزی با تو صلح نخواهم کرد». پیامبر فرمود: «او را به شخص من ببخش». گفت: «او را به شما می‌بخشم». پیامبرصفرمود: «چرا، چنین کن»؟! گفت: «نه چنین نمی‌کنم» مکرز گفت: «او را به تو بخشیدم».

ابوجندل گفت: «ای گروه مسلمانان! آیا به نزد مشرکان برگردانده می‌شوم درحالیکه مسلمان شده و نزد شما آمده‌ام، آیا نمی‌بینید چه رنجی کشیده‌ام»؟ و او در راه خدا به شدّت عذاب داده شده بود. عمربن خطابسمی‌گوید: سوگند به خدا از روزی که اسلام آورده‌ام جز همین روز شک و تردیدی به دلم راه نیافته بود. پس پیش پیامبر آمدم و گفتم: «ای پیامبر خدا! مگر تو پیامبر خدا نیستی؟ فرمود:« بله» گفتم:آیا ما بر حق نیستیم و دشمن ما بر باطل نیست؟ فرمود: «بله» گفتم: پس چرا باید در کار دینمان به خواری تن در دهیم و به عقب بازگردیم درحالیکه هنوز خداوند میان ما و دشمنانشان حکم نکرده است؟ فرمود: «من پیامبر خدا هستم و او مرا یاری می‌کند، و من از فرمان او سرپیچی نمی‌کنم».

گفتم: مگر نگفتی که به کعبه خواهیم آمد و آن‌را طواف خواهیم کرد؟ فرمود: «بله، ولی آیا به شما گفتم که در همین سال آن‌را طواف خواهید کرد»؟ گفتم: نه، فرمود: «پس تو وارد آن خواهی شد و آن‌را طواف خواهی کرد».

عمر می‌گوید: سپس نزد ابوبکر آمدم و آنچه را به پیامبر گفتم برای او باز گفتم. و ابوبکر همان پاسخی را به من داد که پیامبر به من داده بود واضافه بر آن گفت: «به دامان پیامبر چنگ بزن تا وقتی که مرگ به سراغت می‌آید، سوگند به خدا! که او برحق است». عمر گفت: «برای جبران این کارم کارهایی زیادی انجام دادم».

وقتی نوشتن صلح نامه تمام شد پیامبرصفرمود: «بلند شوید و شتران را سر ببرید، سپس موهای سرتان را بتراشید». سوگند به خدا هیچ‌کسی از مسلمان‌ها بلند نشد تا این که پیامبر سه بار چنین گفت: وقتی هیچ یک از آن‌ها بلند نشد پیامبر برخاست و نزد ام سلمه رفت و آنچه از مردم دیده بود برای او بیان کرد. ام سلمه گفت: «ای پیامبر خدا! آیا تو این کار را دوست داری»؟ فرمود، آری گفت: «پس بیرون برو و با هیچ‌کس یک کلمه حرف نزن تا اینکه شترت را سر می‌بری و موی سرت را می‌تراشی». پیامبر بلند شد و با هیچ‌کس سخنی نگفت. تا اینکه شترش را ذبح کرد و کسی را صدا زد که موی سر او را بتراشد، و موی سر خود را تراشید.

مردم وقتی این را مشاهده کردند بلند شدند و قربانی‌ها را سربریدن و شروع کردند به تراشیدن موهای سر یکدیگر تا اینکه نزدیک بود از شدّت ناراحتی، یک دیگر را بکشند. سپس زنان مومنی آمدند و خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَکُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ ...بِعِصَمِ ٱلۡکَوَافِرِ[الممتحنة: ۱۰]. پس در این روز عمر دو تا زن که در دوران شرک همسر او بودند طلاق داد، پس یکی با معاویه ازدواج کرد و دیگری با صفوان بن امیه. آنگاه پیامبر به مدینه بازگشت و به هنگام بازگشت، خداوند این آیه را نازل فرمود ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١[الفتح: ۱]. تا آخر. عمر گفت: «آیا این فتح و پیروزی است ای پیامبر خدا» فرمود: « بله» اصحاب گفتند: «تو را مبارک باد ای پیامبر خدا! بهره‌ی ما چیست» سپس خداوند نازل فرمود: ﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ[الفتح: ۴].

پایان تفسیر سوره‌ی فتح

[۲] به آن «بیعت رضوان» گفته می‌شود، زیرا خداوند در این پیمان از مؤمنان راضی و خشنود گردید. [۳] احابیش قومی عرب نژاد بودند از تیره‌های بنی‌کنانه و دیگر طوایف، و آنچنانکه از لفظ احابیش متبادر است، اهل حبشه نبودند. « م».

سورة الفتح

سورة الفتح - سورة 48 - عدد آیاتها 29

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا

  2. لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا

  3. وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا

  4. هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

  5. لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَکَانَ ذَلِکَ عِندَ اللَّهِ فَوْزًا عَظِیمًا

  6. وَیُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِیرًا

  7. وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا

  8. إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا

  9. لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلا

  10. إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا

  11. سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا

  12. بَلْ ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَنقَلِبَ الرَّسُولُ وَالْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَدًا وَزُیِّنَ ذَلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَظَنَنتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنتُمْ قَوْمًا بُورًا

  13. وَمَن لَّمْ یُؤْمِن بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَعِیرًا

  14. وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا

  15. سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِیلا

  16. قُل لِّلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِن تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا وَإِن تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُم مِّن قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَابًا أَلِیمًا

  17. لَیْسَ عَلَى الأَعْمَى حَرَجٌ وَلا عَلَى الأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِیمًا

  18. لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا

  19. وَمَغَانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَهَا وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا

  20. وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَذِهِ وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ وَلِتَکُونَ آیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا

  21. وَأُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرًا

  22. وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الأَدْبَارَ ثُمَّ لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلا نَصِیرًا

  23. سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلا

  24. وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَکَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا

  25. هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفًا أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاء مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَؤُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاء لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا

  26. إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا

  27. لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا

  28. هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا

  29. مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا


سورة فتح

 

به نام الله بخشندة مهربان

به راستی ما برای تو (فتح و) پیروزی([1]) آشکاری مقرر کرده‌ایم([2]). ﴿1﴾ تا الله گناه گذشته و آیندۀ تو را بیامرزد([3])، و نعمتش را بر تو تمام کند، و به راه راست هدایتت نماید. ﴿2﴾ و الله به پیروزی شکست ناپذیری تو را یاری کند. ﴿3﴾ او کسی است که در دل‌های  مؤمنان آرامش نازل کرد، تا ایمانی بر ایمان‌شان بیفزایند، و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن الله است، و الله دانای حکیم است. ﴿4﴾ تا (سرانجام) مردان و زنان مؤمن را به باغ‌هایی  (از بهشت) وارد کند، که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آنجا خواهند بود، و تا گناهان‌شان را از آن‌ها بزداید (و ببخشد) و این نزد الله کامیابی بزرگی است. ﴿5﴾ و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به الله گمان بد می‌برند، عذاب کند، حوادث ناگوار و بد بر آنان باد، و الله بر آن‌ها خشم گرفته، و آن‌ها را لعنت کرده، و جهنم را برای آن‌ها آماده ساخته است، و چه بد جایگاهی است. ﴿6﴾ و سپاهیان آسمان‌ها و زمین از آن الله است، و الله پیروزمند حکیم است. ﴿7﴾ (ای پیامبر) به راستی ما تو را گواه و مژده‌دهنده و بیم‌دهنده فرستادیم. ﴿8﴾ تا (شما ای مردم) به الله و پیامبرش ایمان بیاورید و (دین) اورا یاری کنید، و او را بزرگ دارید، و بامداد و شامگاه او را تسبیح گویید. ﴿9﴾بی‌گمان کسانی‌که با تو بیعت می‌کنند([4])، جز این نیست که با الله بیعت می‌کنند، دست الله بالای دست آن‌هاست، پس هرکس که پیمان شکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است، و هرکس به آنچه که بر آن با الله عهد بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. ﴿10﴾ به زودی باز ماندگان از اعراب (بادیه‌نشین، عذر آورده و) به تو (ای پیامبر) می‌گویند: «(نگهداری) اموال و زن و فرزندان‌مان ما را به خود مشغول داشت، (و نتوانستیم در سفر حدیبیه همراه شما باشیم) پس برای ما طلب آمرزش کن» آن‌ها با زبان‌های خود چیزی می‌گویند که در دل‌های  آن‌ها نیست، بگو: «چه کسی می‌تواند در برابر الله از شما دفاع کند، اگر در حق شما زیانی بخواهد و یا در حق شما نفی بخواهد؟! بلکه الله به آنچه انجام می‌دهید آگاه است». ﴿11﴾ بلکه شما گمان بردید که پیامبر (الله) و مؤمنان هرگز به سوی خانوادۀ خویش باز نخواهند گشت، و این (گمان) در دل‌های  شما زینت یافته بود، و گمان بد بردید، و قومی هلاک شده (و نابود) گشتید. ﴿12﴾ و هرکس که به الله و پیامبرش ایمان نیاورد، پس (بداند که) ما برای کافران آتش سوزان (جهنم) را آماده کرده‌ایم. ﴿13﴾ فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است، هر که را بخواهد می‌آمرزد، و هر که را بخواهد عذاب می‌کند، و الله آمرزندۀ مهربان است. ﴿14﴾ هنگامی‌که به سوی غنایم([5]) (خیبر) حرکت نمودید تا آن‌ها را برگیرید، بازماندگان (حدیبیه) خواهند گفت: «بگذارید ما (نیز) در پی شما بیاییم». آن‌ها می‌خواهند کلام الله را تغییر دهند، (ای پیامبر) بگو: «هرگز از پی ما نیایید، این چنین الله از پیش فرموده است». پس آن‌ها خواهند گفت: «(نه) بلکه، شما به ما حسادت می‌ورزید». بلکه (حقیقیت این است که) جز اندکی در نمی‌یابند. ﴿15﴾

(ای پیامبر،) به باز ماندگان از اعراب (بادیه نیشن) بگو: «به زودی فراخوانده می‌شوید به سوی قومی سخت جنگجو (و نیرومند) که با آن‌ها نبرد کنید، یا اسلام بیاورند، پس اگر اطاعت کنید، الله پاداش نیکی به شما می‌دهد، و اگر سرپیچی کنید همان گونه که پیش از این سرپیچی کردید، شما را به عذابی دردناک عذاب می‌دهد». ﴿16﴾ بر نابینا گناهی نیست، و بر لنگ (نیز) گناهی نیست، و بر بیمار (هم) گناهی نیست، (اگر این‌ها  در جهاد شرکت نکنند). و هرکس از الله و رسولش اطاعت نماید، او را در باغ‌هایی  (از بهشت) وارد می‌سازد که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، و هر کس که سرپیچی کند به عذابی دردناک او را عذاب می‌کند. ﴿17﴾ به راستی الله از مؤمنان - هنگامی‌که زیر درخت با تو بیعت کردند- خشنود شد([6])، پس آنچه که در درون دل‌های شان  بود دانست، لذا آرامش را بر آن‌ها نازل کرد و پیروزی (و فتحی) نزدیک را به آن‌ها پاداش داد. ﴿18﴾ و (همچنین) غنیمت‌های فراوانی که آن را به دست می‌آوردند، و الله پیروزمند حکیم است. ﴿19﴾ الله غنیمت‌های فراوانی به شما وعده داده است که آن‌ها را به دست می‌آورید، پس این (غنیمت خیبر) را برای شما زودتر فراهم ساخت، و دست (تعدّی) مردم (مخالف و دشمن) را از شما باز داشت، و تا (عبرت و) نشانه‌ای برای مؤمنان باشد، و شما را به راه راست هدایت کند. ﴿20﴾ و (نیز غنیمت‌های) دیگری که هنوز به آن‌ها دست نیافته‌اید، به تحقیق الله به آن احاطه دارد، و الله بر همه چیز تواناست. ﴿21﴾ و اگر کسانی‌که کافر شدند، با شما می‌جنگیدند، یقیناَ پشت می‌کردند (و از میدان فرار می‌کردند) آنگاه یار و یاوری نمی‌یافتند. ﴿22﴾ (این) سنت الله است، که پیش از این (نیز) گذشته است، و برای سنت الله هرگز دگرگونی نخواهی یافت. ﴿23﴾     و او کسی است که دست آن‌ها را از شما، و دست شما را از آن‌ها در درون مکه بعد از آنکه شما را بر آن‌ها پیروز گرداند، (باز داشت و) کوتاه کرد. و الله به آنچه انجام می‌دهید بیناست. ﴿24﴾ آن‌ها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند، و از رسیدن قربانی به قربانگاهش (بازداشتند)، و اگر مردان و زنان مومن (مستضعف در مکه) نبودند، که شما آن‌ها را نمی‌شناسید، (و بیم آن نبود) که آن‌ها را پایمال (و هلاک) کنید، پس ندانسته (از کشتن) آن‌ها به شما گناه (و ننگ و رنج) می‌رسید، (الله هرگز از این جنگ جلوگیری نمی‌کرد) تا الله هرکس را بخواهد در رحمت خود وارد کند، اگر (مؤمنان و کافران در مکه) از یکدیگر جدا بودند، مسلماً کافران‌شان را به عذابی دردناک عذاب می‌کردیم. ﴿25﴾ آنگاه که کسانی‌که کافر شدند در دل‌های  خود حمیت (= تعصب و نخوت) ـ همان حمیت جاهلیت ـ نهادند ([7])، پس الله آرامش خود را بر رسولش و بر مؤمنان نازل فرمود، و آن‌ها را به کلمۀ تقوا ملزم ساخت، و آن‌ها از هر کس سزاوار تر و اهل آن بودند، و الله به همه چیز داناست. ﴿26﴾ به راستی الله رؤیای رسولش را به حق تحقق بخشید، قطعاً اگر الله بخواهد همه شما در نهایت امنیت (و) در حالی‌که سرهای خود را تراشیده و (یا) کوتاه کرده‌اید، و از هیچ کس ترس ندارید وارد مسجد الحرام خواهید شد، پس (الله) چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید، و پیش از آن، فتح (و پیروزی) نزدیکی (برای شما) مقرر نمود. ﴿27﴾ او کسی است که رسولش را به هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ ادیان پیروز گرداند و کافی است که الله گواه باشد. ﴿28﴾  محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسول الله است، و کسانی‌که با او هستند، بر کافران سخت گیر (و شدید) و در میان خود مهربانند، آن‌ها را در حال رکوع و سجده می‌بینی که از الله فضل و خشنودی می‌طلبند، نشانۀ (درستکاری) آن‌ها در چهره‌هایشان از اثر سجده (نمایان) است. این توصیف آن‌ها در تورات است، و توصیف آن‌ها در انجیل همانند زراعتی که جوانه بزند، سپس آن را تقویت کرد، تا محکم گردیده، و بر پای خودایستاده است، و کشاورزان را به شگفتی وامی‌دارد، تا از (دیدن) آن‌ها کافران را به خشم آورد، الله به کسانی از آن‌ها که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند وعدۀ آمرزش و پاداش عظیمی داده‌است([8])29.



([1])- مراد از این فتح و پیروزی صلح حدیبیه است. (تفسیر ابن کثیر).

([2])- در حدیث آمده است که رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «امشب بر من سورة نازل شده است که نزد من از آنچه که خورشید برآن تابیده محبوب‌تر است» آنگاه این آیات ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا ﴾ را تلاوت نمودند.  (صحیح بخاری 4177).

([3])- با این و جود رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آنقدر عبادت می‌کردند، که پا‌های مبارک‌شان ورم می‌کرد، مغیره بن شعبه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شب‌ها آن قدر به نماز می‌ایستاد که پاهای مبارک‌شان ورم کرد، چون به ایشان گفته شد: الله گناه گذشته و آیندۀ شما را بخشیده است پس چرا خودت را به زحمت می‌اندازی؟ فرمودند: «آیا بندة شکر گذار نباشم؟». صحیح بخاری (1130، 4836) و صحیح مسلم (2819).

([4])- مراد از این بیعت، بیت رضوان است که در روز حدیبیه زیر درختی انجام گرفت. (تفسیر ابن کثیر)

جابر بن عبد الله می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در روز حدیبیه خطاب به ما فرمود: «شما بهترین مردم روی زمین هستید» و تعداد ما درآن روز یک هزار چهار صد نفر بود. (صحیح بخاری 4155).

([5])- مراد از این غنایم، غنایم خیبر بود که بین آن و صلح حدیبیه سه ماه بود، زیرا که صلح حدیبیه در ذی القعده سال ششم هجری انجام گرفت و خیبر در محرم سال هفتم هجری فتح گردید، و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کسانی را با خود به خیبر بردند که در حدیبیه شرکت داشتند. (تفسیر طبری).

([6])- جابر رضی الله عنه از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت می‌کند که فرمود: «هیچ یک از کسانی که زیر درخت با من بیعت کرده‌اند، وارد دوزخ نمی‌شوند». (مسند احمد 3/350 و صحیح مسلم 2496 و ابو داود 4653)

([7])- این آیه اشاره به صلح حدیبیه دارد، تعصب و نخوت جاهلی آنان این بود، که نبوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تسلیم نکردند، و به نوشتن بسم الله الرحمن الرحیم اقرار ننمودند، و مانع رفتن مسلمانان به خانه الله شدند. (به صحیح بخاری 2731 ـ 2732 و تفسیر ابن کثیر رجوع کنید).

([8])- رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرماید: «به یاران من نا سزا نگویید، قسم به ذاتی که جانم در دست او ست، اگر یکی از شما بمانند کوه احد، طلا (در راه الله) انفاق نماید، به اندازه یک مد آنان یا حتی نیم مد آنان نمی‌رسد». (صحیح مسلم 2540).


سُورَةُ الفَتۡحِ

 

سُورَةُ الفَتۡحِ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا ١ لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٢ وَیَنصُرَکَ ٱللَّهُ نَصۡرًا عَزِیزًا ٣ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِیمَٰنٗا مَّعَ إِیمَٰنِهِمۡۗ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ٤ لِّیُدۡخِلَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَیُکَفِّرَ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عِندَ ٱللَّهِ فَوۡزًا عَظِیمٗا ٥ وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ ٱلظَّآنِّینَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۖ وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَلَعَنَهُمۡ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرٗا ٦ وَلِلَّهِ جُنُودُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ٧ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ٨ لِّتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُۚ وَتُسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَٰهَدَ عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا ١٠  إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَی سَیَقُولُ لَکَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ شَغَلَتۡنَآ أَمۡوَٰلُنَا وَأَهۡلُونَا فَٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَاۚ یَقُولُونَ بِأَلۡسِنَتِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ لَکُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔا إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ ضَرًّا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ نَفۡعَۢاۚ بَلۡ کَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرَۢا ١١ بَلۡ ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَنقَلِبَ ٱلرَّسُولُ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِلَىٰٓ أَهۡلِیهِمۡ أَبَدٗا وَزُیِّنَ ذَٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمۡ وَظَنَنتُمۡ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِ وَکُنتُمۡ قَوۡمَۢا بُورٗا ١٢ وَمَن لَّمۡ یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ سَعِیرٗا ١٣ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٤ سَیَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡکُمۡۖ یُرِیدُونَ أَن یُبَدِّلُواْ کَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا کَذَٰلِکُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَیَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ کَانُواْ لَا یَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٥ قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِیعُواْ یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٦ لَّیۡسَ عَلَى ٱلۡأَعۡمَىٰ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡأَعۡرَجِ حَرَجٞ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرِیضِ حَرَجٞۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبۡهُ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٧ ۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَنزَلَ ٱلسَّکِینَةَ عَلَیۡهِمۡ وَأَثَٰبَهُمۡ فَتۡحٗا قَرِیبٗا ١٨ وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا ١٩ وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٢٠ وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا ٢١ وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ٢٢ سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا ٢٣ وَهُوَ ٱلَّذِی کَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ عَنۡهُم بِبَطۡنِ مَکَّةَ مِنۢ بَعۡدِ أَنۡ أَظۡفَرَکُمۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا ٢٤ هُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُۥۚ وَلَوۡلَا رِجَالٞ مُّؤۡمِنُونَ وَنِسَآءٞ مُّؤۡمِنَٰتٞ لَّمۡ تَعۡلَمُوهُمۡ أَن تَطَ‍ُٔوهُمۡ فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۚ لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا ٢٥  إِذۡ جَعَلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَلۡزَمَهُمۡ کَلِمَةَ ٱلتَّقۡوَىٰ وَکَانُوٓاْ أَحَقَّ بِهَا وَأَهۡلَهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٢٦ لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا ٢٧ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا ٢٨ مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطۡ‍َٔهُۥ فَ‍َٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا ٢٩

 

 

 

 

 

 

 

 

سوره فتح

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

 

بدون شک ما برای تو فتح آشکاری فراهم ساخته‌ایم. ﴿1 تا سرانجام خداوند همه‌ی گناهان گذشته و آینده‌ی تو را ببخشاید و نعمتش را بر تو تمام نماید و تو را به راه راست هدایت کند. ﴿2 و خداوند به نصرتی پیروزمندانه تو را یاری دهد. ﴿3 اوست خدایی که در دل مؤمنان آرامش نازل کرد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و لشکرهای آسمان و زمین از آن خداست و خداوند دانای فرزانه است. ﴿4 تا مردان و زنان مؤمن را به باغ‌های بهشتی درآورد که در زیر (درختان و کاخ‌های) آن رودبارها روان است و جاودانه در آن خواهند بود، و اینکه گناهان و بدی‌هایشان را بزداید و این در نزد خدا پیروزی بزرگی است. ﴿5 و تا اینکه مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرکی را عذاب کند که به خدا گمان بد می‌بردند، بدی‌ها و بلاها تنها ایشان را دربر می‌گیرد و خداوند بر آنان خشمگین است و آنان‌را لعنت می‌کند و دوزخ را برایشان آماده ساخته است که بد جایگاهی است. ﴿6 و لشکرهای آسمان و زمین از آن خداوند می‌باشد و خداوند پیروزمند فرزانه است. ﴿7  بدون شک ما تو را به عنوان گواه و مژده‌رسان و بیم‌دهنده فرستادیم. ﴿8 تا به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و او را یاری دهید و او را بزرگ دارید و بامدادن و شامگاهان خداوند را تسبیح گویید. ﴿9﴾ بی‌گمان کسانیکه با تو بیعت می‌بندند جز این نیست که با خدا بیعت می‌بندند. دست خدا بالای دست آنان است، پس هرکس پیمان‌شکنی کند به زیان خود پیمان‌شکنی می‌کند و هرکس به آنچه که بر آن با خدا عهد بسته است وفا کند (خداوند) پاداش بسیار بزرگی به او می‌دهد. ﴿10 باز پس ماندگان عرب‌ها بادیه‌نشین به تو خواهند گفت: اموالمان و فرزندانمان ما را مشغول داشت، پس برای ما آمرزش بخواه، با زبانهایشان چیزی را می‌گویند که در دل‌هایشان نیست، بگو: چه کسی می‌تواند برایتان در برابر خدا ـ اگر در حق شما زیانی بخواهد و یا در حق شما نفعی را اراده کند ـ اختیاری دارد، بلکه خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. ﴿11 بلکه شما گمان بردید که پیامبر و مؤمنان هرگز به‌سوی خانوادة خویش باز نخواهند گشت و این در دل‌هایتان آراسته شد و گمان بد بردید و مردمان تباه و بی‌فایده‌ای بودید. ﴿12 و هرکس به خدا و پیامبرش ایمان نیاورد بداند که ما برای کافران آتش سوزانی آماده ساخته‌ایم. ﴿13 و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست هرکه را بخواهد می‌آمرزد و هرکه را بخواهد عذاب می‌دهد و خداوند آمرزنده مهربان است. ﴿14 هنگامی‌که برای به‌دست آوردن غنیمت‌ها بیرون رفتید باز پس ماندگان خواهند گفت: ما را بگذارید که همراه شما شویم. می‌خواهند وعده‌ی خدا را دگرگون سازند. بگو: هرگز از پی ما نخواهید آمد، خداوند از پیش چنین فرموده است. پس خواهند گفت: بلکه شما نسبت به ما حسد می‌ورزید، حق این استکه جز اندکی درنمی‌یافتند. ﴿15﴾به باز پس ماندگان بادیه‌نشین بگو: از شما دعوت خواهد شد که به‌سوی قومی جنگجو و پر قدرت بروید که با آنان می‌جنگید، یا اسلام می‌آورند. پس اگر فرمانبرداری کنید خداوند پاداشی نیکو به شما خواهد داد و اگر روی بگردانید چنانکه پیش از این روی گرداندید شما را به عذابی دردناک عذاب خواهد کرد. ﴿16  نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست و هرکس که از خدا و پیامبرش فرمان برد خداوند او را به باغ‌هایی وارد می‌سازد که از زیر (درختنان و کاخ‌های) آن رودبارها روان است و هرکس که روی بگرداند او را به عذاب دردناکی عذاب می‌دهد. ﴿17 به درستی که خداوند از مؤمنان راضی گردید هنگامیکه زیر آن درخت با تو بیعت می‌کردند، پس آنچه را که در دل‌هایشان بود دانست، در نتیجه بر آنان آرامش فرود آورد و وفتح نزدیکی را پاداششان کرد. ﴿18 و غنیمت‌های فراوانی که آن‌را به دست خواهند آورد، و خداوند پیروزمند فرزانه است. ﴿19 خداوند غنیمت‌های فراوانی را به شما وعده داده‌است که آن‌ها را به چنگ می‌آورید و یان (غنیمت) را هرچه زودتر به شما داد و دست تعدّی مردم را از شما باز داشت. تا نشانه‌ای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست رهنمود کند. ﴿20 و غنیمت‌های دیگری (را نیز نصیب شما خواهد کرد) که هنوز بر آن دست نیافته‌اید، به راستی که خداوند بر آن احاطه دارد و خداوند بر هر چیزی تواناست. ﴿21 و اگر کافران با شما می‌جنگیدند به یقین پشت می‌کردند آنگاه کارساز و یاوری نمی‌یافتند. ﴿22 این سنّت الهی است که پیش از این گذشته است و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت. ﴿23﴾او همان خدایی است که در درون مکّه دست کافران را از شما و دست شما را از ایشان کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست. ﴿24 اینان همانهایی هستند که کفر ورزیدند و شما را از مسجد الحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانی‌هایی که با خود داشتند به جایگاهش برسد، و اگر مردان و زنانی مؤمن (و مستضعف مکه) نبودند که آنان‌را نمی‌شناسید (و ممکن بود) پایمالشان کنید آن‌گاه نادانسته دربارة آنان رنجی به شما می‌رسید (خداوند هرگز مانع این جنگ نمی‌شد) تا خداوند هرکه را بخواهد غرق رحمت خویش سازد. اگر (کافر و مؤمن) از هم جدا بودند قطعاً کافران را به عذاب دردناکی گرفتار می‌کردیم. ﴿25 آن‌گاه که کافران تعصّب و نخوّت جاهلیّت را در دل‌هایشان جای دادند آن‌گاه خداوند آرامش خود را بر پیامبرش و (نیز) بر مؤمنان نازل کرد و آنان‌را به کلمة تقوا ملزم ساخت و آنان به آن سزاوارتر و اهل آن بودند و خداوند به همه چیز داناست. ﴿26 بی‌گمان خداوند خواب پیغمبر خود را راست و درست (به او) نشان داد که اگر خدا بخواهد ایمن و درحالیکه موی سرتان را تراشیده و کوتاه کرده‌اید بدون ترس وارد مسجد الحرام خواهید شد. ولی خداوند چیزهایی را می‌دانست که شما نمی‌دانستید. پس، پیش از این فتحی نزدیک را مقرّر داشت. ﴿27 اوست خدایی که پیامبرش را همراه با هدایت و دین حق فرستاد تا آن‌را بر همه‌ی ادیان چیره گرداند و کافی است که خداوند گواه باشد. ﴿28محمّد فرستاده‌ی خداست، و کسانی‌که با او هستند بر کافران سخت‌گیر و درمیان خود مهربانند. آنان‌را در حال رکوع و سجده می‌بینی که همواره فضل و خشنودی خدای را می‌جویند. نشانه‌ی ایشان بر اثر سجده در چهره‌هایشان نمایان است. این وصف آنان در تورات است، و امّا توصیفشان در انجیل چنین است که همانند کشتزاری هستند که جوانه‌هایش را بیرون زده و آن‌ها را نیرو داده و سخت نموده، پس بر ساقه‌های خویش راست ایستاده باشد، به گونه‌ای که کشاورزان را شگفت‌زده می‌سازد تا کافران را به سبب آنان خشمگین کند. خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند آمرزش و پاداششی بزرگ وعده داده‌است. ﴿29