مدنی است؛ ترتیب آن 9؛ شمار آیات آن 129
﴿بَرَآءَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١﴾.
خداوند عزوجل و پیامبرش از مشرکان اعلان برائت میکنند و عهد آنان را که با مسلمانان داشتند ساقط مینمایند؛ چون آنها پیمان خویش را با پروردگار نقض کردند.
﴿فَسِیحُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَرۡبَعَةَ أَشۡهُرٖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُخۡزِی ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢﴾.
پس در هرجائی از زمین که میخواهید به مدّت چهار ماه سیر و سفر کنید. (این مدّت از آغاز اعلان برائت در دهم ذی الحجه سال نهم هجرت شروع میشود) و یقین داشته باشید که شما مشرکان هرگز با فرار از خدایتعالی و عذاب او رهائی حاصل نخواهید کرد و اینکه خدایتعالی کافران را در این دنیا با خواری و عار ذلیل میسازد و در آخرت با عذاب دوزخ.
﴿وَأَذَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ وَرَسُولُهُۥۚ فَإِن تُبۡتُمۡ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٣﴾.
و از سوی خدا عزوجل و پیامبرش اعلان بر برائتی واضح، آشکار و عامی خطاب به همۀ مردم از تمام پیمانهای مشرکان در روز اتمام اعمال حج (یوم نحر) میباشد. و اگر کفار با داخل شدن در اسلام و ترک پرستش بتها توبه کنند این امر برایشان، هم در دنیا و هم در آخرت از تداوم بر شرک بهتر است، اما اگر از ایمان و طاعت خدای رحمان روی گردانند یقین داشته باشید که در قبضۀ خدایتعالی قرار دارید و هرگز از عذاب او فرار کرده نمیتوانید.
و تو ای محمد ج! به کفار خبر بده که در سرای دوزخ بر عملکرد گناه آلود خود دچار عذابی دردناک خواهند شد.
﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ثُمَّ لَمۡ یَنقُصُوکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَمۡ یُظَٰهِرُواْ عَلَیۡکُمۡ أَحَدٗا فَأَتِمُّوٓاْ إِلَیۡهِمۡ عَهۡدَهُمۡ إِلَىٰ مُدَّتِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٤﴾.
از مدّت تعیین شده برای مشرکان که تا چند ماه است کسانی مستثنی میشوند که با آنها پیمان بستید و آنها هیچ شرطی از شروط پیمان را نقض نکردند و دشمنان را بر علیه شما یاری نرسانیدند. بنابراین، شما باید مدّت معینه را تکمیل نمائید؛ زیرا خدایتعالی کسی را که از طریق وفای به عهد و لازم گرفتن قراردادها و نقض نکردن آن تقوای او را رعایت کند دوست میدارد.
﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ فَٱقۡتُلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ حَیۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ وَخُذُوهُمۡ وَٱحۡصُرُوهُمۡ وَٱقۡعُدُواْ لَهُمۡ کُلَّ مَرۡصَدٖۚ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥﴾.
هرگاه چهار ماه مهلت داده شده به پایان رسد پس با کفار در هر جائی که با آنها روبرو شدید چه در سرزمین حل باشد یا حرم بجنگید و آنها را اسیر بگیرید و نگذارید مگر با اجازه در دیار اسلام تحرک داشته باشند و باید که در این تحرکات بر آنها سخت بگیرید و مترصد آنها بوده همواره تعقیبشان کنید تا آنها را دستگیر نمائید و اگر از کفر توبه نموده اسلام آوردند و نمازهای فرض را برپای داشته زکات واجب را ادا نمودند، در چنین حالی آنها را به حال خودشان بگذارید و اذیت نکنید که اسلام خونهایشان را حفظ نموده و به آنها حریت تنقل داده است و اوتعالی برای کسی که توبه کند بخشنده و برای کسی که رجوع نماید مهربان است و با اسلام تمام گناهان گذشته انسان را محو مینماید.
﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٱسۡتَجَارَکَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ یَسۡمَعَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡلَمُونَ ٦﴾.
و اگر یکی از مشرکان از تو طالب امان شد به او امان بده تا آن قسمت از قرآن را که به دسترس داری به او بشنوانی و او آن را بفهمد، سپس او را به جایی که امن است برسان؛ زیرا کفار به خیر و منفعت خود نمیفهمند و آنها ادراک نیکو و توان تمیز را ندارند تا آنها را بر قبول اسلام وا دارد.
اینجا لطف خدای رحمان را به بتپرستان در هنگام طلب امان ببین!
﴿کَیۡفَ یَکُونُ لِلۡمُشۡرِکِینَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَکُمۡ فَٱسۡتَقِیمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧﴾.
هرگز برای مشرکانی که دست به غدر و خیانت میزنند عهدی در پیشگاه خدا عزوجل و پیامبرش نیست؛ زیرا آنها عهد و پیمان را نقض کردند، ولی آنهایی که در روز حدیبیه و در نزدیک مسجدالحرام با آنها پیمان بستید به عهدی که با شما بستند وفادار باشید البته تا وقتی که خود آنها به این عهد وفادار اند و آن را نقض نمیکنند، زیرا خدایتعالی کسی را که با وفای به عهد و اجرای قرار دادها تقوایش را رعایت کند دوست میدارد.
﴿کَیۡفَ وَإِن یَظۡهَرُواْ عَلَیۡکُمۡ لَا یَرۡقُبُواْ فِیکُمۡ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ یُرۡضُونَکُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَتَأۡبَىٰ قُلُوبُهُمۡ وَأَکۡثَرُهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨﴾.
چگونه به تعهداتی که با مشرکان بستید پایدار باقی میمانید در حالی که آنها هرگاه بر شما قدرت و غلبه یابند هرگز در حق شما نه پیمانی را رعایت میکنند و نه نزدیکی و تعهدی و از هیچ آزار و اذیتی نسبت به شما خودداری نمیکنند. آنها رضایت شما را با سخنانی شیرین جلب میکنند در حالی که قلبهای آنها از شدّت حقد و کینه و خشم مانند نیزه است و بسیاری از آنها از دایرۀ حق خارج اند و عهد ندارند و در پیمانها میورزند.
﴿ٱشۡتَرَوۡاْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلٗا فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِهِۦٓۚ إِنَّهُمۡ سَآءَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٩﴾.
آنها در بدل آیات قرآن عوضی حقیر و بیارزش از متاع زائل دنیا گرفتند و در این راستا مردم را از داخل شدن به اسلام باز داشتند، چقدر عمل اینها بد است و جرمشان بزرگ.
﴿لَا یَرۡقُبُونَ فِی مُؤۡمِنٍ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُعۡتَدُونَ ١٠﴾.
آنها در حق مؤمنان هیچ سوگند، قرابت و پیمانی را رعایت نمیکنند و از حدود خدا عزوجل با خیانت و نقض عهد و پیمان شکنی تجاوز مینمایند.
﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ١١﴾.
و اگر آنها از کفر توبه نموده اسلام بیاورند و با شما نماز بگذارند و زکات اموال خویش را بپردازند در چنین حالی آنها با شما در اسلام برادر اند و از تمام حقوقی که شما دارید آنها نیز بر خوردار خواهند بود و تمام التزامات شما بر آنها نیز میباشد و خدایتعالی آیات و نشانههای خود را برای کسی بیان مینماید که نزد او فهمی نسبت به حقایق و درک مراع شرع وجود دارد.
﴿وَإِن نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُم مِّنۢ بَعۡدِ عَهۡدِهِمۡ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمۡ فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡکُفۡرِ إِنَّهُمۡ لَآ أَیۡمَٰنَ لَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَنتَهُونَ ١٢﴾.
اگر مشرکان پیمانها و معاهدات را بعد از اینکه با شما سر آنها توافق کردند بشکنند و به عیبجوئی از اسلام بپردازند و قرآن و پیامبر را دشنام گویند پس با زعما و رهبرانشان بجنگید که آنها نه عهدی دارند و نه پیمانی شاید که این جنگ شما آنها را از کفر و جنگ با مؤمنان باز دارد بنابراین بر آنها راهی نیست جز اینکه توبه کنند و یا آمادۀ جنگ باشند.
﴿أَلَا تُقَٰتِلُونَ قَوۡمٗا نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُمۡ وَهَمُّواْ بِإِخۡرَاجِ ٱلرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٍۚ أَتَخۡشَوۡنَهُمۡۚ فَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَوۡهُ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣﴾.
شما را چه شده که با این کفار نمیجنگید، کفاری که پیمانهای خویش را که با شما داشتند نقض نموده و تصمیم اخراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مکه را گرفتند و همینها بودند که آغازگر جنگ بوده و از همان روزهای اول طلوع رسالت اسلام شروع به آزار و اذیتتان کردند.
ای مسلمانان! آیا از مشرکان میترسید؟ سزاوار این است که از خدا عزوجل بترسید؛ زیرا همه چیز به دست اوست آنهم اگر به وعده و وعیدش و به کتاب و پیامبرش باور دارید پس ترستان تنها از او باید باشد.
﴿قَٰتِلُوهُمۡ یُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ بِأَیۡدِیکُمۡ وَیُخۡزِهِمۡ وَیَنصُرۡکُمۡ عَلَیۡهِمۡ وَیَشۡفِ صُدُورَ قَوۡمٖ مُّؤۡمِنِینَ ١٤﴾.
ای مؤمنان با کفار بجنگید، خدایتعالی آنها را با دستان شما عذاب مینماید و با اسارت و شکست آنها را خوار و ذلیل نموده و به شما نصرت و پیروزی ارزانی میدارد و با این پیروزی دلهای شما را از غم و اندوهی که به شما از ناحیۀ آزار و اذیتهای مشرکان و مکر آنها رسیده شفا میدهد، شما اسباب را فراهم کنید و عاقبت نیکو بر خداست.
﴿وَیُذۡهِبۡ غَیۡظَ قُلُوبِهِمۡۗ وَیَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١٥﴾.
و خداوند عزوجل با کشتن کفار تمام غیظ و خشمی که مسلمانان در دلهای خود نسبت به کفار دارند را از بین میبرد و هر که از این جنگاوران به سوی خدا عزوجل باز گردد، اوتعالی دارای فضلی واسع بر بندگان خود است، او توبهاش را براساس صداقتی که نسبت به توبه دارد میپذیرد و او در اینکه فضل خود را برای کسی که خواسته قرار داده حکمت دارد و این حکمت او در هدایت کسی که اراده نموده و در گمراهی کسی که ارادۀ گمراهیاش را نموده نیز وجود دارد.
﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تُتۡرَکُواْ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَلَمۡ یَتَّخِذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَا رَسُولِهِۦ وَلَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَلِیجَةٗۚ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٦﴾.
ای مؤمنان گمان نکنید که خدایتعالی شما را بدون امتحان میگذارد تا هنگامی که علم او در شما ظاهر شود و به این ترتیب واضح گردد چه کسی در جهاد خود اخلاص دارد و غیر خدا عزوجل و رسولش را به عنوان ولی و دوست خود بر نگزینید که اوتعالی بر تمام اعمال چه ظاهر باشد یا پنهان آگاهی دارد و همه را آمار میگیرد و در روزی که به ملاقاتش میروید جزای هر عمل شما را به گونۀ کامل میدهد.
﴿مَا کَانَ لِلۡمُشۡرِکِینَ أَن یَعۡمُرُواْ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ شَٰهِدِینَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِم بِٱلۡکُفۡرِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ وَفِی ٱلنَّارِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ١٧﴾.
از شأن مشرکان این نیست که خانههای خدا عزوجل را تعمیر کنند به خصوص در حالتی که کفر خویش را اظهار میدارند و به خاطر همین کفر میجنگند و خدایتعالی به زودی اعمال آنها را باطل میکند و تمام آنچه را کسب نمودهاند از بین میبرد و مصیر آنها در آتش دوزخ و به صورت دائم و همیشگی و در عذابی مداوم است.
﴿إِنَّمَا یَعۡمُرُ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَقَامَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَى ٱلزَّکَوٰةَ وَلَمۡ یَخۡشَ إِلَّا ٱللَّهَۖ فَعَسَىٰٓ أُوْلَٰٓئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ ١٨﴾.
اعتنای به مساجد با تعمیر آن از طریق ساختمانسازی و عبادت، جز از کسانی سر نمیزند که به پروردگار خود ایمان آورده و از پیامبرش اطاعت نمودهاند و نمازهای پنجگانه را برپای داشتند و زکاتهای فرض را پرداختند و جز از پروردگار از هیچکس دیگر نهراسیدند و در اطاعت مولای خود به ملامت هیچ ملامتگری اعتنا ننمودند. چنین کسانی امید میرود که به سوی آنچه موجب رضای خدا عزوجل از طریق تعمیر مساجد و انجام اعمال خوب است هدایت شوند.
﴿۞أَجَعَلۡتُمۡ سِقَایَةَ ٱلۡحَآجِّ وَعِمَارَةَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ کَمَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَجَٰهَدَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ لَا یَسۡتَوُۥنَ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩﴾.
ای مشرکان آیا دادن آب به حجاج و بنای مسجد الحرام را مساوی با ایمان به روز آخرت و جهاد در راه خدا عزوجل قرار داید در حالی که اینها اصلاً در اجر و ثواب باهم مساوی نیستند؛ زیرا این عمل از کافری سَر زده که تمام اعمالش برباد رفته و آن دیگر از مؤمنی که خدایتعالی از سعی و تلاش او راضی است. روی این اساس هیچ فضلی برای هیچ عملی که در آن ایمان نباشد وجود ندارد و خدایتعالی کافر را به انجام اعمال خوب توفیق نمیدهد و بدکار را به راه رشد رهنمون نمینماید.
﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ أَعۡظَمُ دَرَجَةً عِندَ ٱللَّهِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَآئِزُونَ ٢٠﴾.
مؤمنان به خدا و مهاجران و مجاهدان در راه خدا عزوجل با جان و مال، داری منزلت و رتبهای بلندتر در پیشگاه خداوند عزوجل اند و آنها کسانیاند که به تمام خواستهای خود خواهند رسید چنانچه هر امر مرغوبی را که در آن فضل و رضوان و سکونت در بهشت است را نیز حاصل خواهند کرد.
﴿یُبَشِّرُهُمۡ رَبُّهُم بِرَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَرِضۡوَٰنٖ وَجَنَّٰتٖ لَّهُمۡ فِیهَا نَعِیمٞ مُّقِیمٌ ٢١﴾.
پروردگارشان آنها را به رحمتی از جانب خود بشارت میدهد که موجب محو گناهان است و رضوانی را جلب میکند که کامل و تمام است و هرگز بعد از حصول آن خشم و غضبی نیست، این نعمت از جملۀ بزرگترین نعمتها به شمار میرود سپس خدایتعالی آنها را وارد بهشت و نعمت همیشگی و روشنی چشم مینماید.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ٢٢﴾.
این مؤمنان همیشه در بهشتهای نعمت جاودان خواهند بود و هرگز در آن زوالی نخواهند داشت و از نعمت خویش انتقال نخواهند یافت و نزد خدایتعالی برای اهل طاعتش ثوابی بزرگ و فضلی عمومی در بهشتهای نعمت است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَابَآءَکُمۡ وَإِخۡوَٰنَکُمۡ أَوۡلِیَآءَ إِنِ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡکُفۡرَ عَلَى ٱلۡإِیمَٰنِۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٣﴾.
ای مؤمنان! اگر پدران و برادرانتان کفر را به عنوان دین بر ایمان برگزیدند آنها را دوست و انصار نگیرید و متولیان خود نسازید. کسی که آنها را به غیر از خدا عزوجل ولی و دوست بگیرد، یقیناً در عصیان خود از حد تجاوز نموده و بر نفس خویش با دشمنی خدای رحمان ظلم و ستم روا داشته است.
﴿قُلۡ إِن کَانَ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ وَإِخۡوَٰنُکُمۡ وَأَزۡوَٰجُکُمۡ وَعَشِیرَتُکُمۡ وَأَمۡوَٰلٌ ٱقۡتَرَفۡتُمُوهَا وَتِجَٰرَةٞ تَخۡشَوۡنَ کَسَادَهَا وَمَسَٰکِنُ تَرۡضَوۡنَهَآ أَحَبَّ إِلَیۡکُم مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَجِهَادٖ فِی سَبِیلِهِۦ فَتَرَبَّصُواْ حَتَّىٰ یَأۡتِیَ ٱللَّهُ بِأَمۡرِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٤﴾.
ای پیامبر! برای کسی که دنیا را بر آخرت ترجیح داده بگو: اگر پدران، برادران، همسران، عشیره و قبیله، اموالی که به دست آوردهاید، تجارتی که بیم دارید از رواج بیفتد و خانههای خوب مسکونی نزد شما از طاعت خدا عزوجل و هجرت در راه او و جهاد به منظور اعلای کلمهاش دوست داشتنیتر است، پس بر انتخاب غلط خود منتظر عقوبت خدای جبار باشید، شمائی که فرومایۀ ارزان را بر گرانبهای نفیس برتری دادید.
منظور از ثمن مذکور تمام امور اشتها بر انگیز دنیائی و محبوب دلهاست که اگر بر مراد خدایتعالی مقدم شود چنین چیزی عین خسارت، نقص و هلاکت است و خداوند عزوجل کسی را که از دائرۀ طاعتش بیرون شود توفیق نمیدهد و آنکه را که از عبادتش روی گردانیده رهنمایی نمینماید.
﴿لَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٖ وَیَوۡمَ حُنَیۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡکُمۡ کَثۡرَتُکُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنکُمۡ شَیۡٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّیۡتُم مُّدۡبِرِینَ ٢٥﴾.
شما را ای مسلمانان خدایتعالی در غزوات بیشماری بر مشرکان یاری داد در حالی که تعداد شما اندک و ضعیف بودید و دشمنانتان نیرومند و بسیار بودند، ولی در برابر آنها خدایتعالی با شما بود. و یاد آورید روزی را که خداوند عزوجل شما را در معرکۀ «حُنین» یاری داد، هنگامی که از بسیاری لشکر خود در شگفت بودید و با خود گفتید که ما هرگز از ناحیۀ کمی افراد مغلوب نمیشویم، ولی وقتی آزمون تلاش و مجاهدت فرا رسید شکست خوردید و فرار نمودید و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با گروه اندکی از یارانش تنها گذاشتید تا خدایتعالی به شما نشان دهد که پیروزی از جانب اوست نه از ناحیۀ کثرت عدد و قوت سلاح.
﴿ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا وَعَذَّبَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٦﴾.
سپس خدایتعالی آرامش را بر پیامبر گرامی خویش و بر پیروان مؤمنش نازل نمود و قلبها آرامش یافت و همه به معرکه بازگشتند و در برابر دشمن استقامت نمودند و اوتعالی ملائکه را به منظور جنگ در کنار آنها و همچنان پیروزی را نازل فرمود و به این ترتیب موفقیت حاصل شد و اهل کفر دچار قتل و اسارت شدند. وقوع این حالت بر آنها کیفر محاربهای بود که با خدا عزوجل و پیامبرش صورت دادند و عذابی به خاطر اعمال بدشان است.
﴿ثُمَّ یَتُوبُ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ عَلَىٰ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٢٧﴾.
و بعد از تحقق شکست کفار در جنگ، خدایتعالی بر کسانی از بندگان خود که بخواهد با قبول توبه منت مینهد البته اگر اسلام بیاورند و به سوی او رجوع کنند چون بخشش الهی تمام گناهان گذشته را محو مینماید و بندگان را تحت پوشش رحمت قرار میدهد، زیرا او مهربان و بخشنده است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٢٨﴾.
ای مؤمنان! همانا مشرکان در ذات خود نجس و در صفات خود خبیثاند و باورهایشان به علت کفر و ظلم بد است. اجسام آنها از اینروی نجس است که از جنابت غسل نمینمایند و وضوء نمیگیرند، بنابراین برای آنها مجاز نیست بعد از سال نهم هجری که ابوبکر س برائت از مشرکان را اعلان نمود وارد حرم مکی شوند.
پس ای مؤمنان به کفار اجازۀ دخول به حرم را ندهید و اگر از این بیم داشتید که با این کار در تجارت خود زیاتمند شوید خدایتعالی اگر ارادۀ نماید حتماً از فضل و عطای شامل خود به شما عوض میدهد.
این وعده تحقق یافت و مسلمانان بعد از غزوات و جنگها و فتوحات به غنامندی رسیدند و اوتعالی به مصالح بندگان خود داناتر است و مصالح و مفاسد آنها را میداند و او در تدبیر امور حکمت دارد از اینروی بهترین را با علم خود برمیگزیند و با حکمت خود آنچه نفع بیشتری دارد را حکم و مقدر مینماید.
﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٢٩﴾.
ای مؤمنان با کفار یهودی و نصرانی که به خدا و روز قیامت ایمان نمیآورند بجنگید، زیرا آنها به عبودیت خدای یگانه اقرار ندراند و به زنده شدن بعد از مرگ اعتراف نمینمایند و حرامی را که خدایتعالی حرام نموده مانند زنا، سود، شراب، خود مرده و از این قبیل را حرام نمیدانند و به اسلام به عنوان دین باور نمینمایند و این دین را داور و حکم قرار نمیدهند. پس باید با آنها تازمانی جنگ صورت گیرد که جزیه را بر خود لازم گیرند و با پرداخت جزیه در برابر حکومت اسلامی خاضع و فروتن باشند. آنها جزیه را باید به دست خود بدهند و مقهور قوت دولت اسلامی و ذلیل باشند.
﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ عُزَیۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِکَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ یُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٣٠﴾.
یهودیان از روی دروغ و باطل گفتند «عزیر» فرزند خداست و نصرانیان نیز بنابر باطل و دروغ گفتند عیسی فرزند خداست. چنین اقوالی ادعاهای بدون دلیل و برهان است. این سخن آنها شبیه این ادعای مشرکان است که «لات» «عزی» و «منات» دختر اند و ملائکه نیز دختران خدایند. خداوند عزوجل آنها را لعنت کند و هلاک و ذلیل نماید چگونه حق را با جود این همه دلائل و شواهد موجود بر وحدانیت خدایتعالی و اینکه او نزائیده و از کسی زاده نشده تغییر میدهند.
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٣١﴾.
یهودیان علما و نصرانیان عبّاد خود را به غیر از خدا معبود قرار دادند. اینها برای آنها حرام را حلال میکردند و حلال را حرام. نصرانیان عیسی بن مریم را به غیر از خدا، خدای معبود قرار دادند در حالی که او آنها را به اینکار امر ننموده بود، بلکه امرشان کرد تا خدای را به یگانگی و بدون شرک پرستش کنند. خدایتعالی از شرک آنها آنگاه که به خدا عزوجل نسبت پسر دادند و با او خدایان دیگری قرار دادند پاک و منزه است، اوتعالی یکتا و بینیازی است که نزائیده و نه زاده شده و نه هم برای او هیچکس کفو و سیال نیست.
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَیَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٣٢﴾.
یهودیان و نصرانیان و همچنان مشرکان قصد دارند با گفتار باطل و افتراهای دروغین خود در اسلام و پیامبرش طعن وارد کنند؛ زیرا آنها میپندارند با این کار میتوانند هدایت قرآن و ایمان را از مردم باز دارند، ولی خدایتعالی خود متولی حفظ این دین شده و اوتعالی به زودی آن را یاری میرساند و بلند میگرداند و پیامبرش را بر رغم انف کفار تأیید مینماید. این در حالی است که برای کفار ذلّت و فرومایگی است.
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ ٣٣﴾.
این تنها خدایتعالی است که پیامبر خود را با دین اسلام فرستاد. این دین مشتمل بر علم نافع و عمل صالحی است که انسان را به سوی هر هدایتی راهنمایی مینماید و از هر فرومایگی برحذر میدارد تا آن را بر تمام ادیان دیگر بلند گرداند و بر سایر ملتها هیمنه دهد و این دین بر آنها با حجّت و برهان و عدالت و احسان غالب باشد.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣٤﴾.
ای مؤمنان! بسیار از علمای یهود و عباد نصارا اموال مردم را بنابر باطل و با انواع و اقسام حیلهها، دجل، مخفی کاریها، رشوت و... به عنوان ثمن احکام باطل میگیرند و اتباع خود را از داخل شدن به اسلام باز میدارند.
و آنانی را که طلا و نقره را ذخیره میسازند و زکات آن را ادا نمینمایند و از آن صدقه نمیدهند، بشارت به عذابی بده که تاب و توانش را هیچکس ندارد، این عذاب بسیار دردناک است و به علت اعمال بدشان به آنها میرسد.
﴿یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ ٣٥﴾.
روزی که بر طلا و نقره در دوزخ آتش دمیده میشود و با آن پیشانیهایشان که در برابر گدایان اخم کرده و همچنان پلهوهایشان که هنگام طلب گدایان، اعراض نموده و پشتهایشان که از روی تکبر و بخل به نیازمندان پشت کرده است بسوزد و برای آنها گفته شود این عاقبت ذخیرهسازی اموالتان است، این عذاب را توأم با حسرت، داد و فریاد و همراه زنجیرها و عذاب بچشید، زیرا شما حق آن را باز داشتید.
﴿إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثۡنَا عَشَرَ شَهۡرٗا فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ یَوۡمَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ مِنۡهَآ أَرۡبَعَةٌ حُرُمٞۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمۡۚ وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّةٗ کَمَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ کَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٣٦﴾.
تعداد ماههای سال در علم و تقدیر خدایتعالی دوازده ماه مشخص و محدد است و بر آن نه افزون میگردد و نه کم میشود. از این میان چهار ماه با عظمت است که در آن هرگونه جنگ و خونریزی ممنوع میباشد. این ماهها عبارت اند از: ذوالقعده، ذوالحجه، محرم و رجب. این تقسیم ماهها از سوی خداوند عزوجل شریعت برابر و منهج استوار است پس از این برحذر باشید که در این ماهها بر خویشتن با جنگ یا انتهاک حرمتهای خدا با ارتکاب گناهان ظلم و ستم کنید. و بر شماست تا با مشرکان به صورت همگانی بجنگید همانگونه که آنها با شما به صورت همگانی میجنگند و یقین داشته باشد که خدایتعالی اگر اخلاص را رعایت کنید و حدودش را نگه دارید با شماست، چون او کسی را که از او اطاعت کند و تقوایش را رعایت نماید یاری میرساند.
این آیه دلالت بر اباحت با مشرکان در تمام ماههای سال و حتی ماههای حرام دارد اگر آنها در این ماهها با مسلمانان بجنگند.
﴿إِنَّمَا ٱلنَّسِیٓءُ زِیَادَةٞ فِی ٱلۡکُفۡرِۖ یُضَلُّ بِهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُحِلُّونَهُۥ عَامٗا وَیُحَرِّمُونَهُۥ عَامٗا لِّیُوَاطُِٔواْ عِدَّةَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ فَیُحِلُّواْ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُۚ زُیِّنَ لَهُمۡ سُوٓءُ أَعۡمَٰلِهِمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٧﴾.
همانا جابجا کردن حرمت یک ماه به ماهی دیگر زیادتی در کفر است که از سوی مشرکان صورت میگیرد، چراکه آنها احکام خدا را تغییر میدهند و شریعتش را تبدیل مینمایند. با این تأخیر کفار در سرکشی و گمراهی خویش از ناحیۀ کسانی که در این زمینه به آنها دست به تشریع زدهاند افزودند. اینها جا به جائی ماههای حرام را یکی به جای دیگر در سالی حلال میسازند و در سالی دیگر حرام تا به این ترتیب ماههای تبدیل شده به جای ماههای چهارگانۀ حرام قرار گیرد و براساس هوا و هوس خود چهار ماه دیگر را بر گزینند و آنها را به جای ماهها حرام دهند و جنگ و انتقام جوئی را که خدایتعالی حرام نموده، چون شیطان بر آنها مزین کرده است مباح بدانند. و خدایتعالی هیچ کافر را به سوی آنچه صلاح اوست رهنمایی نمیکند و او را در راستای منفعتش توفیق نمیدهد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَا لَکُمۡ إِذَا قِیلَ لَکُمُ ٱنفِرُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِیتُم بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ ٣٨﴾.
ای مؤمنان شما را چه شده که هنگام نفیر عام به سوی جهاد که به خاطر اعلای کلمۀ الله صورت میگیرد خود را کنار میکشید و دوست دارید در دیار خویش باقی بمانید و در اوطان خویش درنگ کنید، آیا شهوات دنیا را بر آخرت ترجیح دادهاید؟ آخر بهره جوئی از شهوات دنیا در مقایسه با نعمت آخرت جز وقتی اندک را برنمیگیرد این به علاوۀ اینکه دنیا حقیر و بیارزش است و توشهاش اندک و عمرش کوتاه میباشد.
﴿إِلَّا تَنفِرُواْ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا وَیَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَیۡٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٣٩﴾.
اگر به سوی جهاد در راه خدا عزوجل بیرون نشوید او شما را با ذلّت و شکست و آفات و مصیبتها مجازات میکند و به جای شما بندگانی صالح و مجاهد میآورد که او را متولی خود بدانند و یاری دهند و اگر شما پشت گردانید در این امر هیچ ضرری بر خدایتعالی نیست، چون او از همۀ بینیاز و دارای قدرتی بزرگ است که در همه چیز نافذ و ساری است از جمله تبدیل نمودن بندگان گنهکار و آوردن اهل طاعت و جهاد به جای آنها.
﴿إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدۡ نَصَرَهُ ٱللَّهُ إِذۡ أَخۡرَجَهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ ٱثۡنَیۡنِ إِذۡ هُمَا فِی ٱلۡغَارِ إِذۡ یَقُولُ لِصَٰحِبِهِۦ لَا تَحۡزَنۡ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَنَاۖ فَأَنزَلَ ٱللَّهُ سَکِینَتَهُۥ عَلَیۡهِ وَأَیَّدَهُۥ بِجُنُودٖ لَّمۡ تَرَوۡهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلسُّفۡلَىٰۗ وَکَلِمَةُ ٱللَّهِ هِیَ ٱلۡعُلۡیَاۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ٤٠﴾.
اگر شما پیامبر خدا را یاری نرسانید، تنها خدایتعالی او را یاری میرساند و تأیید میکند و عزّت میدهد، درست همانگونه که او را در روزی یاری داد که کفار از مکه اخراجش کردند، آنگاه که او یکی از دو تن، پیامبر و ابوبکر در غار بودند، روزی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به رفیق خود ابوبکر گفت: غمگین مباش که خدا عزوجل با ماست و صبر کن و مطمئن باش. این است توکل بر خدا عزوجل اینجا بود که اوتعالی بر قلب محمد صلی الله علیه و آله و سلم آرامش را نازل کرد و چشمان کفار را کور نمود و او را با لشکری نیکوکار از ملائکه نصرت داد که با چشم قابل دید نبودند و به این ترتیب خدایتعالی دعوت کفار را ذلیل و مغلوب نمود و کلمۀ توحید و رسالت خود را بلند و پیروز گردانید که خدایتعالی نیرومندی است که مغلوب نمیشود، او جباری است که مقهور نمیگردد و در صنع و شریعت خود حکمت دارد.
﴿ٱنفِرُواْ خِفَافٗا وَثِقَالٗا وَجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٤١﴾.
ای مؤمنان! به سوی جهاد در راه خدا عزوجل به صورت پیاده و سواره، فعالانه و غیر فعالانه بیرون شوید و اموال خود را به مصرف برسانید و جانهای خود را در راه اعلای کلمۀ پروردگار خود تقدیم کنید که در این عمل اجر و پاداشی بزرگ و نعمتی ماندگار است و از تمام لذتهای دنیای فانی و نعمتهای زودگذر و بیارزش آن بهتر است.
﴿لَوۡ کَانَ عَرَضٗا قَرِیبٗا وَسَفَرٗا قَاصِدٗا لَّٱتَّبَعُوکَ وَلَٰکِنۢ بَعُدَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلشُّقَّةُۚ وَسَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَوِ ٱسۡتَطَعۡنَا لَخَرَجۡنَا مَعَکُمۡ یُهۡلِکُونَ أَنفُسَهُمۡ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٤٢﴾.
اگر مطلب تو ای محمد متاع دنیائی میبود و حصول آن کاری سهل و بدون مشقت و سفر به سوی آن نیز آسان و متوسط میبود، تو این متخلفان را میدیدی که همه با تو بیرون میشدند. ولی چون این سفر نظر به گرمی هوا سخت بود، از اینروی بقا را بر جهاد ترجیح دادند و چون به مدینه بازگردی خواهی دید که این متخلفان به سوی تو میآیند و سوگند یاد میکنند که اگر شرائط به ما اجازه میداد حتماً با تو به سوی جهاد بیرون میشدیم. آنها با این سوگند دروغین خود خویشتن را در معرض عذاب شدید قرار میدهند و خدایتعالی میداند که آنها در سوگندهای دروغین و عذرهای باطل خویش دروغ میگویند.
﴿عَفَا ٱللَّهُ عَنکَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکَ ٱلَّذِینَ صَدَقُواْ وَتَعۡلَمَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٤٣﴾.
ای پیامبر! خداوند از تو درگذشت و تو را مؤاخذه نکرد، چرا به آنها در ترک جهاد و باقی ماندن در مدینه و بیرون نشدن به سوی تبوک اجازه دادی در حالی که باید انتظار میکشیدی اهل عذر از اهل نفاق و فرار مشخص شوند و امر راستگویان و دروغگویان نیز معلوم گردد، حال آنکه در قبول عذرهای آنها عجله نمودی!
﴿لَا یَسۡتَٔۡذِنُکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ أَن یُجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ٤٤﴾.
اهل ایمان به خدا عزوجل و روز آخرت از تو در ترک جهاد اجازه نمیطلبند، بلکه در امثال امر خدای ذوالجلال و به منظور بذل جان و مال و جهاد سرعت به خرج میدهند و خدایتعالی میداند چه کسی تقوای او را رعایت مینماید و از رضوان او پیروی میکند، او میداند چه کسی در نیّت خود صادق و در عمل خود نیکوکار است.
﴿إِنَّمَا یَسۡتَٔۡذِنُکَ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَٱرۡتَابَتۡ قُلُوبُهُمۡ فَهُمۡ فِی رَیۡبِهِمۡ یَتَرَدَّدُونَ ٤٥﴾.
کسانی از تو در ترک جهاد اجازه میطلبند که به خدا عزوجل و روز آخرت ایمان ندارند و در وعدۀ الهی و تهدید او شک دارند و آنها در این شک خود نیز آرام نیستند، بلکه بین کفر و اسلام حیران و سرگردانند.
﴿۞وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰکِن کَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِیلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِینَ ٤٦﴾.
و اگر آنها صادقانه بیرون شدن با تو را به منظور اعلای کلمۀ خدا عزوجل دوست میداشتند حتماً آماده میشدند و تمام اموری را که برای یک مجاهد در سفر لازم است برای خود مهیا میکردند، ولی خدایتعالی بیرون شدن آنها را با تو دوست ندارد؛ چون آنها نفاق دارند از اینروی آنها را با بیرون نشدن کیفر داد و دچار بزدلی، تنبلی و ناکامی و شکست کرد و برای آنها گفت در خانههای خویش در کمال ذلّت و خواری بمانید و با اهل عذر از معلولان، فقرا، اطفال و زنان در خانههای خود بنشینید.
﴿لَوۡ خَرَجُواْ فِیکُم مَّا زَادُوکُمۡ إِلَّا خَبَالٗا وَلَأَوۡضَعُواْ خِلَٰلَکُمۡ یَبۡغُونَکُمُ ٱلۡفِتۡنَةَ وَفِیکُمۡ سَمَّٰعُونَ لَهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧﴾.
اگر این منافقان با شما به جهاد بیرون شوند این بیرون شدن آنها برای شما جز ضرر، شر، فساد و شکست ارمغانی دیگر نخواهد داشت، زیرا آنها اهل توهین و ذلّت اند و در سخن چینی در بین شما سرعت به خرج میدهند و صفهای شما را میشکنند و در بین قلبهایتان با اختلاف و ایجاد دشمنی مخالفت ایجاد مینمایند و شما را از کفار میترسانند این در حالی است که در بین شما ای مؤمنان انسانهای ضعیفی نیز هستند که به سخنان این منافقان متأثر میشوند و قریب گفتار آنها را خورند و خدایتعالی به احوال ستمگران آگاهی دارد و بر او هیچ امری از امور آنها پوشیده نیست و به زودی آنها را براساس اعمالشان جزا میدهد.
﴿لَقَدِ ٱبۡتَغَوُاْ ٱلۡفِتۡنَةَ مِن قَبۡلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ ٱلۡأُمُورَ حَتَّىٰ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَظَهَرَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَهُمۡ کَٰرِهُونَ ٤٨﴾.
منافقان فتنهانگیزی نموده و در این راستا پیش از غزوۀ تبوک تلاش کردند تا مؤمنان را از کفار بترسانند آنها را متزلزل نموده و دست به فساد و تباهی بزنند و اختلاف ایجاد کنند چنانچه در حق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز دست به دسیسه و مکر زدند و اموری را ظاهر کردند که در نهاد آنها نبود و در انجام مکر و حیله تلاش نموده و در راستای اجرای این مکرها در حق مسلمانان تبادل افکار و آراء نمودند تا اینکه خداوند عزوجل دین و پیامبر خود را نصرت داد و کلمهاش را بلند نمود و لشکرش را تأیید کرد در حالی که منافقان از این پیروزی نفرت داشتند و از این ناحیه که دین اسلام بلندی و برتری حاصل کرد در خشم شدند.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ ٱئۡذَن لِّی وَلَا تَفۡتِنِّیٓۚ أَلَا فِی ٱلۡفِتۡنَةِ سَقَطُواْۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةُۢ بِٱلۡکَٰفِرِینَ ٤٩﴾.
و از منافقان کسانیاند که به تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم میگویند از من به خاطر تخلف از اشتراک در جهاد درگذر، زیرا اگر تو این اذن را به من ندهی من گناهکار خواهم بود. قولی نیز وجود دارد که آنها گفتند ما میترسیم که اگر با تو به جهاد بیرون شویم با مشاهدۀ زنهای روم در فتنه بیفتیم در حالی که آنها با تخلف از جهاد و نافرمانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ارائۀ معاذیر دروغین، به گونهای که درک نکردند در فتنهای بزرگتر افتادند. آتش دوزخ بر کافران از هر جهت احاطه دارد و برای آنها هیچ مجالی برای فرار وجود ندارد.
﴿إِن تُصِبۡکَ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡۖ وَإِن تُصِبۡکَ مُصِیبَةٞ یَقُولُواْ قَدۡ أَخَذۡنَآ أَمۡرَنَا مِن قَبۡلُ وَیَتَوَلَّواْ وَّهُمۡ فَرِحُونَ ٥٠﴾.
ای پیامبر اگر به تو امر نیکوئی مانند پیروزی و یا غنیمت برسد منافقان اندوهگین میشوند و اگر به تو مصیبت، اندوه، نکبت و شکست برسد منافقان میگویند ما خویشتن را نگاه داشته و در امور خویش از قاطعیت و تدبیر کار گرفتیم از اینروی از آن مصیبتی که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید نجات یافتیم و در این راستا از شکست شما خورسند میشوند و از آنچه به مؤمنان رسیده در نهایت سرور باز میگردند.
﴿قُل لَّن یُصِیبَنَآ إِلَّا مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَنَا هُوَ مَوۡلَىٰنَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٥١﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو هرگز به ما مصیبتی جز به قضا و قدر الهی نمیرسد و اوتعالی در سختیها و آسانیها متولی امور ماست، چون برای هر شدّت و سختیی صبری است و برای هر رخا و آسایشی شکری و مؤمنان همواره تمام امور خود را چه سخت باشد یا آسان به خدا عزوجل میسپارند.
﴿قُلۡ هَلۡ تَرَبَّصُونَ بِنَآ إِلَّآ إِحۡدَى ٱلۡحُسۡنَیَیۡنِۖ وَنَحۡنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمۡ أَن یُصِیبَکُمُ ٱللَّهُ بِعَذَابٖ مِّنۡ عِندِهِۦٓ أَوۡ بِأَیۡدِینَاۖ فَتَرَبَّصُوٓاْ إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ٥٢﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای منافقان بگو شما در حق ما چه انتظاری دارید که با ما جز یکی از دو عاقبت نیکو برسد؟ یکی پیروزی و عزّت در دنیا و دیگری شهادت و پاداش بزرگ آخرت. ولی ما در حق شما منتظریم تا اوتعالی بر شما عذابی کوبنده از آسمان بفرستد یا ما شما را با دستان خود بکشیم و اسیر نمائیم، شما منتظر چیزی که قرار است به ما برسد باشید و ما منتظر آنچه قرار است به شما برسد هستیم.
﴿قُلۡ أَنفِقُواْ طَوۡعًا أَوۡ کَرۡهٗا لَّن یُتَقَبَّلَ مِنکُمۡ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٥٣﴾.
ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای منافقان بگو در هر حالتی صدقه بدهید چه از روی رضایت باشد یا اجبار، خدایتعالی هرگز صدقات شما را قبول درگاه خود نمیسازد چون شما از طاعت او خارج شده و از جماعت مسلمانان خود را کنار کشیدید بنابراین شما در برابر اوامر خدا سرکشی نمودهاید.
﴿وَمَا مَنَعَهُمۡ أَن تُقۡبَلَ مِنۡهُمۡ نَفَقَٰتُهُمۡ إِلَّآ أَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا یَأۡتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمۡ کُسَالَىٰ وَلَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ کَٰرِهُونَ ٥٤﴾.
علت عدم قبول صدقات آنها کفرشان به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. صدقۀ کافر مردود و نمازش توأم با کسالت و اکراه و ریا و سنگینی است و عمل کسی که ریا کند قبول نمیشود. نکتۀ دیگر اینکه آنها جز به اکراه و بدون رغبت صدقه نمیدهند، چون نفاق بر قلبهای آنها تراکم کرده است.
﴿فَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ٥٥﴾.
تو در اموال و اولاد این منافقان تعجب نکن که خدایتعالی اراده دارد تا این اموال و اولاد را سبب بدبختی و حزن آنها در دنیا بگرداند چون قلبهای آنها از ایمان، رضایت و شکر تُهی گشته و به سرمایهها و فرزندانشان بسته شده است. همینها در آخرت نیز موجب عذاب شدن آنها در آتش دوزخ خواهد بود، چون زکات این اموال و سایر حقوق واجب آنها را رها کردند. دیگر اینکه مرگ آنها در حالی خواهد آمد که از مرگ نفرت دارند. از اینروی ارواح آنها به مشقت بیرون میشود و در این راستا به شدّت درد خواهند کشید، چراکه آنها به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کفر ورزیدند.
﴿وَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنَّهُمۡ لَمِنکُمۡ وَمَا هُم مِّنکُمۡ وَلَٰکِنَّهُمۡ قَوۡمٞ یَفۡرَقُونَ ٥٦﴾.
منافقان سوگند یاد میکنند که در جنگ و یاری رسانیدن، با مؤمنان اند در حالی که دروغ میگویند. آنها نسبت به شما با زبان خویش اظهار مودت و دوستی میکنند در حالی که قلبهای آنها پُر از دشمنی و عداوت نسبت به شماست، علت اینکه آنها اسلام را اظهار داشتند و کفر را پنهان این است که از شما به شدّت هراس دارند روی این اساس با نفاق، خود را از شما حفظ و وقایه مینمایند.
﴿لَوۡ یَجِدُونَ مَلۡجًَٔا أَوۡ مَغَٰرَٰتٍ أَوۡ مُدَّخَلٗا لَّوَلَّوۡاْ إِلَیۡهِ وَهُمۡ یَجۡمَحُونَ ٥٧﴾.
اگر منافقان دژهای محکم و یا غارهایی بیابند که بتوانند خود را در آن پنهان دارند و یا پناهگاههایی در زیر زمین، از شدّت خوف و ترسی که دارند به سوی این پناهگاه لرزان و در نهایت اضطراب خواهند شتافت تا خود را در آن پنهان کنند.
﴿وَمِنۡهُم مَّن یَلۡمِزُکَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ فَإِنۡ أُعۡطُواْ مِنۡهَا رَضُواْ وَإِن لَّمۡ یُعۡطَوۡاْ مِنۡهَآ إِذَا هُمۡ یَسۡخَطُونَ ٥٨﴾.
بعضی از منافقان در تقسیمی که نسبت به غنائم انجام میدهی عیبجوئی میکنند و تو را متهم به جانبداری و عدم رعایت عدالت مینمایند و اگر به آنها مطابق میل و رغبت آنها بدهی از تو راضی میشوند و به ستایشت میپردازند و اگر به آنها آنچه را توقع دارند ندهی خشمگین میشوند و دست به عیبجوئی میزنند و در عدالت تو طعن وارد مینمایند. چنین صفاتی از آن بندگان دنیاست که در غنائم طمع دارند و در غرامتها جزع و فزع مینمایند.
﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ رَضُواْ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ سَیُؤۡتِینَا ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَرَسُولُهُۥٓ إِنَّآ إِلَى ٱللَّهِ رَٰغِبُونَ ٥٩﴾.
و اگر منافقان به آنچه خدایتعالی به آنها توسط پیامبر خود داده قناعت کنند و بگویند: خدای عزوجل برای ما کافی است و او هرگز ما را ضایع نمیسازد و متولی امور ماست و به ما روزی زیاد و وسیع میدهد؛ زیرا فضل او نا محدود و عطایش ردّ نمیشود و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز در آینده به ما زیادتر و بیشتر خواهد داد. ما در فضل خدا عزوجل طمع داریم و در طاعتش رغبت، اگر آنها چنین سخنانی بر زبان بیاورند و گمان نیکو داشته باشند حتماً برای آنها بهتر است.
﴿۞إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٦٠﴾.
زکات فرض به هشت گروه داده میشود: فقرایی که چیزی ندارند؛ مساکینی که محروم اند؛ کسانی که در راستای جمع آوری زکات کاری میکنند؛ به کافرانی که قرار است قلبهایشان به سوی اسلام جلب شود؛ به منظور آزاد سازی بردگان، در راستای کمک به کسانی که از ادای دین خود عاجزند؛ مجاهدان؛ به نیکوئی عمل نموده و عدالت را رعایت کرده است.
﴿وَمِنۡهُمُ ٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلنَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٞۚ قُلۡ أُذُنُ خَیۡرٖ لَّکُمۡ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَیُؤۡمِنُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡۚ وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ رَسُولَ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٦١﴾.
برخی از منافقان بر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم خُرده میگیرند و مدعی میشوند که ایشان به هر سخنی گوش فرا میدهند و هر خبری را تصدیق مینمایند و گوشهایش آمادۀ دریافت سخنان مردم است و آنچه را میشنوند میپذیرند، خدایتعالی این اتهام آنها را اینگونه رد مینماید که ایشان جز سخن خیر و حق چیز دیگری نمیشنوند و سخنان راست را میپذیرند نه دروغ را و به خدا عزوجل و کتابش باور دارند، و به مؤمنان در اطلاعاتی که به آنها راجع به گفتار کافران و منافقان ارائه میکنند راست میگویند. او رحمتی برای پیروانش است و سبب نجات آنها و مقتدای آنها به سوی هدایت است و هر که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با گفتار یا عملکردی اذیت کند برای او عذابی است دردناک و دائمی در آتش دوزخ.
﴿یَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَکُمۡ لِیُرۡضُوکُمۡ وَٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَحَقُّ أَن یُرۡضُوهُ إِن کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٦٢﴾.
ای مؤمنان! منافقان به شما سوگند یاد میکنند آنچه از آنها نقل شده را نگفتهاند، این سخنشان به منظور جلب رضایت مؤمنان است در حالی که خدا عزوجل و پیامبرش بر این امر سزاوارتر اند تا رضایتشان به دست آورده شود، اگر اینها واقعاً آنگونه که میگویند مؤمن اند. خدایتعالی کسی است که نفع و ضرر آنها به دست اوست و پیامبر گرامیاش مبلغی از جانب خداست و مردم را به سوی راه اوتعالی و به سوی همۀ خوبیها رهنمائی مینماید.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّهُۥ مَن یُحَادِدِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَأَنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدٗا فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡخِزۡیُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٣﴾.
آیا این منافقان نمیدانند کسی که با خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم دشمنی کند مرجع او به سوی آتش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود؟ قرار گرفتن در این آتش ذلّت و خواری بزرگ و همیشگی است.
﴿یَحۡذَرُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیۡهِمۡ سُورَةٞ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِی قُلُوبِهِمۡۚ قُلِ ٱسۡتَهۡزِءُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ مُخۡرِجٞ مَّا تَحۡذَرُونَ ٦٤﴾.
منافقان از آن میترسند که بر پیامبر خدا سورهای نازل شود که آنان را رسوا ساخته، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان را در جریان محتویات قلبهایشان قرار دهد.
ای محمد ج! از روی تهدید به آنها بگو، بر روش خویش آنگونه که میخواهید باقی بمانید و استهزا کنید که خدایتعالی آشکار کننده و کاشف تمام اموری است که پنهان میدارید.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا کُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَایَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ کُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥﴾.
ای پیامبر! اگر منافقان دربارۀ استهزایشان به قرآن، به خود و به اسلام در غزوۀ تبوک سوال کنی، ضمن اینکه عذر میآورند میگویند: ما فقط به منظور وقت گذرانی و تفریح چنین میگفتیم تا راه بر ما کوتاه گردد. برای آنها بگو آیا به خدای بزرگ و کتاب حکیم و رسول گرامیاش استهزا میکنید؟ آیا غیر از این، سخن دیگری نیافتید؟!
﴿لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ کَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡۚ إِن نَّعۡفُ عَن طَآئِفَةٖ مِّنکُمۡ نُعَذِّبۡ طَآئِفَةَۢ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ مُجۡرِمِینَ ٦٦﴾.
ای منافقان! از این استهزاهای خود عذرخواهی نکنید که تمام این عذرها باطل و تمام اعمالتان موجب گناه و سخنتان کاملاً دروغ است، شما با استهزای خود کافر شُدید. و اگر خدایتعالی توبۀ گروهی از شما را که به سوی اسلام بازگشتند و بر عملکرد خود نادم و پشیمان شدهاند قبول کند، در مقابل، حتماً کسانی را که بر کفر اصرار ورزیده و نفاق را پنهان داشتند و توبه نکردند را عذاب خواهد نمود.
﴿ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ بَعۡضُهُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمُنکَرِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَقۡبِضُونَ أَیۡدِیَهُمۡۚ نَسُواْ ٱللَّهَ فَنَسِیَهُمۡۚ إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٦٧﴾.
مردان و زنان منافق همه اعضای یک حزباند و بر کفر به خدای رحمان و جنگ با اهل ایمان اتفاق دارند. آنها به سوی هر منکری دعوت و به سوی هرکار بَدی توصیه و از انجام هر معروفی نهی مینمایند و از هر امر رشدی برحذر میدارند و در بخششهای خود بخالت میورزند و مانع مصارف خویش در راههای خیر میگردند. اینها ایمان را ترک کردند از اینروی خدای رحمان آنها را در مسألۀ توبه و مغفرت به حال خودشان رها کرد، زیرا که منافقان از دائرۀ طاعت خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم خارجاند.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ هِیَ حَسۡبُهُمۡۚ وَلَعَنَهُمُ ٱللَّهُۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِیمٞ ٦٨﴾.
خدایتعالی به مردان و زنان منافق وعده داد که مصیر و مرجع آنها به سوی آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خالد و جاودان اند، این آتش و همچنان حرمان آنها از بهشت و طرد کردنشان از رحمت الهی به عنوان و کیفر کافی است و برای آنها عذابی است ثابت و هولناک که هرگز نه کم میشود و نه متوقف میگردد.
﴿کَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ کَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنکُمۡ قُوَّةٗ وَأَکۡثَرَ أَمۡوَٰلٗا وَأَوۡلَٰدٗا فَٱسۡتَمۡتَعُواْ بِخَلَٰقِهِمۡ فَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِخَلَٰقِکُمۡ کَمَا ٱسۡتَمۡتَعَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُم بِخَلَٰقِهِمۡ وَخُضۡتُمۡ کَٱلَّذِی خَاضُوٓاْۚ أُوْلَٰٓئِکَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٦٩﴾.
دقیقاً این منافقان مانند انسانهای کافری که پیش از آنها گذشتهاند عمل نمودند با این تفاوت که کفار گذشته از این منافقان قویتر و دارای اموال و اولاد بیشتری بودند و از شهوات دنیا و لذتهای آن حد اکثر بهره را بردند و شما نیز از این شهوات و بهرههای دنیوی و خواستهای پست مانند گذشتگان بهره بُردید و در باطل، گناهان و مخالفتها مانندی که آنها در باطل فرو رفتند و گناه کردند و دست به مخالفت زدند شما نیز فرو رفتید و به این ترتیب شما و آنها در لهو و لعب و تنعم و تلذذ توأم با مخالفت امر خدایتعالی و مانع شدن از راه او بسیار عمل کردید و هر کسی که چنین اعمالی انجام دهد در واقع عملش باطل شده و تمام تلاشش در دنیا و آخرت برباد رفته و مصیر او به سوی هلاکت است. این بود که خدایتعالی ثروت آنها را تبدیل به فقر و عزتشان را تبدیل به ذلّت و نعمتشان را به عذاب مبدل کرد.
﴿أَلَمۡ یَأۡتِهِمۡ نَبَأُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَوۡمِ نُوحٖ وَعَادٖ وَثَمُودَ وَقَوۡمِ إِبۡرَٰهِیمَ وَأَصۡحَٰبِ مَدۡیَنَ وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتِۚ أَتَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ فَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٧٠﴾.
آیا به این منافقان خبر کفار گذشته نرسیده است؟ خبر قوم نوح که در طوفان غرق شدند و عاد که با باد سرکش هلاک شدند و ثمود که آواز مهیب هلاکشان ساخت و قوم ابراهیم علیه السلام که نعمتها از آنان سلب شد و به جای آن عذاب قرار گرفت و اصحاب مدین آنانی که دچار عذاب روز سایه شدند و قریههای قوم لوط علیه السلام که زیر و روی شدند و بر آنها سنگ بارید؟ پیامبران این اقوام توأم با معجزات و ارائۀ دلائل قاطع مبنی بر وحدانیت خدایتعالی آمدند، اما از سوی این اقوام تکذیب شدند و این خداوند عزوجل نبود که آنها را از روی ظلم و ستم عذاب کرد، بلکه خود آنها بودند که بر خویشتن با کفر، سرکشی، گناه و تکذیب پیامبران ظلم کردند و مستحق عذاب و زیان شدند.
﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَیُطِیعُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ سَیَرۡحَمُهُمُ ٱللَّهُۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٧١﴾.
مردهای مؤمن و زنهای مؤمن اعضای یک حزباند. اینها با یکدیگر در انجام کارهای خوب و در راستای تقوا همکاری مینمایند و یکدیگر خویش را دوست دارند و یاری میرسانند. اینها همواره به انجام هر امر معروف و مشروعی از اعمال صالح و گفتار نیکو و حالات خوب امر میکنند و از هر منکری اعم از عمل بد، گفتار زشت و حالات نادرست نهی مینمایند و نماز را بر کاملترین وجه آن ادا میکنند و زکات واجب را به مستحقین آن میدهند و از خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با انجام اوامر و اجتناب از نواهی اطاعت میکنند. اینهایی که دارای چنین صفاتیاند به زودی خدایتعالی آنها را با تحقق وعدۀ خود مبنی بر ثواب و پاداش رحم میکند و هرگونه عذاب را از آنها بازمیدارد و نجاتشان میدهد و به این ترتیب هر آنچه را طلب کردهاند برای آنها محقق میسازد و آنها را از هر ترس و هراسی در امان میسازد و از حکمت اوتعالی ثواب دادن نیکوکار و کیفر دادن بدکار است.
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَمَسَٰکِنَ طَیِّبَةٗ فِی جَنَّٰتِ عَدۡنٖۚ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ أَکۡبَرُۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٧٢﴾.
خداوند عزوجل به زنها و مردهای مؤمن وعده نموده تا آنها را وارد بهشتهایی سازد که از زیر درختان آن جویها جاری است. این نعمت برای همیشه ماندگار و جاوید و نعمتی مستمر در قصرهای آباد، نیکو و منازل جذاب و زیبا در بهشت خُلد است که توأم با اقامت دائم بدون انقطاع، بدون کدورت و اخراج خواهد بود و علاوه بر اینها برای آنها رضوانی بزرگتر از هر نعمتی، از جانب خداست، زیرا او جنای سعادت و نعمت، و امنیت از خشم پروردگار در کسب رضوان الهی است و این پیروزیی میباشد که هیچ پیروزی دیگری با آن برابری کرده نمیتواند، جایی که در آن راحت نفس و روشنی چشم و سرور خاطر و بهرۀ جسم توأم با مقام نیکو و قرارگاه خوب است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ جَٰهِدِ ٱلۡکُفَّارَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱغۡلُظۡ عَلَیۡهِمۡۚ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٧٣﴾.
ای پیامبر با کافران و منافقان با مال و جان و زبان خویش جهاد کن و بر آنها با عمل و قول خود سخت بگیر تا حق از آزار و اذیت آنها در امان بماند. مرجع آنها به سوی دوزخ است و چه بد قرار گاهی است دوزخ. اینها نظر به عملکرد بد خویش برای همیشه در دوزخ جاودان خواهند بود.
﴿یَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ مَا قَالُواْ وَلَقَدۡ قَالُواْ کَلِمَةَ ٱلۡکُفۡرِ وَکَفَرُواْ بَعۡدَ إِسۡلَٰمِهِمۡ وَهَمُّواْ بِمَا لَمۡ یَنَالُواْۚ وَمَا نَقَمُوٓاْ إِلَّآ أَنۡ أَغۡنَىٰهُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ مِن فَضۡلِهِۦۚ فَإِن یَتُوبُواْ یَکُ خَیۡرٗا لَّهُمۡۖ وَإِن یَتَوَلَّوۡاْ یُعَذِّبۡهُمُ ٱللَّهُ عَذَابًا أَلِیمٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَا لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ٧٤﴾.
منافقان سوگند یاد میکنند خبرهایی که راجع به سبّ و طعنشان نسبت به دین به تو رسیده را نگفتهاند، آنها در این ادعای خود دروغ میگویند. این منافقان سخن کفر را بر زبان آورده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را دشنام دادند و در دینش طعن زدند و به این ترتیب از اسلام بیرون شده و نتوانستند کاری را که بر آن مبنی بر قتل پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هنگام بازگشت از تبوک عزم کردند انجام دهند.
آنها از کاری بد بردند که خدایتعالی بر آنها از قبیل منت و شکر بر نعمتها واجب نموده است، چنانچه پروردگار متعال آنها را از فقر بیرون نمود و ثروت داد و بر آنها بعد از احتیاجی و بدبختی با دادن غنائم فضل کرد و اگر منافقان با ایمان و طاعت خدای رحمان توبه کنند برایشان هم در دنیا خوبی است و هم در آخرت، ولی اگر از توبه و ایمان روی گردانند خدایتعالی آنها را در دنیا با قتل و اسارت توسط مؤمنان و در آخرت با جاوید بودن در دمزخ عذاب خواهد کرد و برای آنها هیچ دوستداری نیست تا حفظشان کند و به آنها منفعت برساند و هیچ یاری دهندهای نیست تا عذاب را از آنها دفع کند.
﴿۞وَمِنۡهُم مَّنۡ عَٰهَدَ ٱللَّهَ لَئِنۡ ءَاتَىٰنَا مِن فَضۡلِهِۦ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٧٥﴾.
و از منافقان کسانیاند که با خدا عزوجل تعهد کردند که اگر خدایتعالی به ما از فضل خود روزی دهد ما حتماً صدقۀ واجب و سایر حقوق مالی را ادا خواهیم کرد و بر آنچه خداوند عزوجل از قبیل انجام طاعات و دوری از گناهان امر نموده، راست و برابر خواهیم شد.
﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُم مِّن فَضۡلِهِۦ بَخِلُواْ بِهِۦ وَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٧٦﴾.
و چون خدایتعالی بر آنها با دادن روزی فضل کرد و آنها را بعد از فقر بینیاز ساخت، دست به بخالت زدند چون نفاق در دلهای آنها جای گرفته و به طاعت خداوند عزوجل و پیروی پیامبرش پُشت کردند و به این ترتیب از حق و علم نافع و عمل صالح اعراض نمودند.
﴿فَأَعۡقَبَهُمۡ نِفَاقٗا فِی قُلُوبِهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ یَلۡقَوۡنَهُۥ بِمَآ أَخۡلَفُواْ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکۡذِبُونَ ٧٧﴾.
این بخل منجر به رسوخ نفاق در قلبهای آنها تا هنگام مرگ شد، چون پیمان خویش را با خدا عزوجل شکستند و دست به وعده خلافی زده و با اظهار غیر از آنچه در نهادشان بود دروغ گفتند و سوگند دروغ یاد نمودند و دست به مکر و حیله زدند.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ سِرَّهُمۡ وَنَجۡوَىٰهُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ٧٨﴾.
آیا این منافقان نمیدانند که خدایتعالی بر آنچه در دلهای خود از قبیل کفر و دشمنی پنهان میدارند آگاه است و اوتعالی اقوال آنها را که در نهان و در بین خود راجع به دشنام دین و طعن پیامبر امّی میگویند داناست و بر خدا عزوجل هیچ سرّی پوشیده نیست.
﴿ٱلَّذِینَ یَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِینَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فِی ٱلصَّدَقَٰتِ وَٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ إِلَّا جُهۡدَهُمۡ فَیَسۡخَرُونَ مِنۡهُمۡ سَخِرَ ٱللَّهُ مِنۡهُمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٩﴾.
این منافقان کسانیاند که دست به عیبجوئی مؤمنانی میزنند که از تَه دل صدقه میدهند. به این صورت که اگر مقدار اندکی تصدّق کنند، میگویند این مقدار اندک در تجهیز لشکری بزرگ چه نفعی دارد؟! و اگر بسیار صدقه دهند میگویند اینکار را از روی ریا انجام میدهند و به این ترتیب نه صاحب اندک را معذور میدانند و نه ممنون کسی هستند که تصدّق بسیار کرده است.
این منافقان از کسانی که مقدار اندکی صدقه میدهند عیبجوئی میکنند و در نهایت تمسخر و استهزا میگویند، خدایتعالی از این مقدار اندک و فرومایه بینیاز است، خدایتعالی به آنها تمسخر میکند درست همانگونه که آنها به بندگان صالح او تمسخر و استهزا مینمایند. سخریۀ خدا عزوجل در حق آنها به گونهای است که سزاوار اوست و برای این منافقان در آخرت عذابی دردناک در آتش دوزخ است.
﴿ٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ أَوۡ لَا تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ إِن تَسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ سَبۡعِینَ مَرَّةٗ فَلَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَهُمۡۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٨٠﴾.
ای پیامبر! در حق این منافقان خواه استغفار کنید یا نکنید آنها اهل و شایستۀ مغفرت نیستند و اگر برای آنها هفتاد مرتبه و بیشتر از آن هم استغفار کنی حقتعالی هرگز آنها را نمیبخشد؛ چون کافراند و کفر از جملۀ اموری است که مانع مغفرت گناهانشان میشود و خدایتعالی سرکشان را، آنانی که از طاعت او خارج شدهاند را به راه رشد توفیق نمیدهد.
﴿فَرِحَ ٱلۡمُخَلَّفُونَ بِمَقۡعَدِهِمۡ خِلَٰفَ رَسُولِ ٱللَّهِ وَکَرِهُوٓاْ أَن یُجَٰهِدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَقَالُواْ لَا تَنفِرُواْ فِی ٱلۡحَرِّۗ قُلۡ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرّٗاۚ لَّوۡ کَانُواْ یَفۡقَهُونَ ٨١﴾.
آن دسته از منافقان که از غزوۀ تبوک تخلف ورزیدند به علت رهائی از مشقت سفر و نرفتن به جهاد خورسند گردیدند. این منافقان همچنان بذل مال و جان را در راه خدا عزوجل بَد شمردند و برخی به برخی دیگر گفتند هنگام شدّت گرمی به جهاد بیرون نشوید.
ای پیامبر! برای آنها آتش دوزخ سوزندهتر از گرمیی است که شما از آن میترسید. شما بیرون شدن را به خاطر نجات از حرارت و گرمی ترک کردید در حالی که عاقبت این کار، حرارت دوزخ است که وارد آن میشوید و اگر منافقان حقایق این امور و نصوص شرعی و اسرار احکام را بفهمند دست به فساد نمیزنند و از جهاد و معصیت خدای متعالی تخلف نمیورزند.
﴿فَلۡیَضۡحَکُواْ قَلِیلٗا وَلۡیَبۡکُواْ کَثِیرٗا جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٨٢﴾.
بگذار تا در دنیا بخندند، چقدر بقای آنها در آن کوتاه است؟! اینها به علت اسرافی که در استهزای به دین و در کنار خدا عزوجل کردند و به مؤمنان تمسخر زیاد نمودند در آخرت گریۀ بسیار خواهند نمود. این موعود جزا و کیفر گناهانی است که مرتکب شدهاند.
﴿فَإِن رَّجَعَکَ ٱللَّهُ إِلَىٰ طَآئِفَةٖ مِّنۡهُمۡ فَٱسۡتَٔۡذَنُوکَ لِلۡخُرُوجِ فَقُل لَّن تَخۡرُجُواْ مَعِیَ أَبَدٗا وَلَن تُقَٰتِلُواْ مَعِیَ عَدُوًّاۖ إِنَّکُمۡ رَضِیتُم بِٱلۡقُعُودِ أَوَّلَ مَرَّةٖ فَٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡخَٰلِفِینَ ٨٣﴾.
و اگر خدایتعالی تو را سالم از غزوۀ تبوک بازگردانید و گروهی از منافقان نزد تو آمدند و خواستند در کنار تو جهاد کنند، به آنها بگو هرگز به شما اجازه نمیدهم در کنار من با هیچ دشمنی بجنگید، چون شما از خدا عزوجل نافرمانی نموده و به مخالفت اوامر من پرداختید. روی این اساس لازم است تا از شما بر حذر بوده و در تعامل با شما احتیاط کنیم. پس در مدینه در نهایت ذلّت و حقارت و در کنار متخلفان دیگر از قبیل ناتوانان و زنان بمانید.
﴿وَلَا تُصَلِّ عَلَىٰٓ أَحَدٖ مِّنۡهُم مَّاتَ أَبَدٗا وَلَا تَقُمۡ عَلَىٰ قَبۡرِهِۦٓۖ إِنَّهُمۡ کَفَرُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَمَاتُواْ وَهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨٤﴾.
و تو ای پیامبر! بر جنازۀ هیچیک از این منافقان نماز نگذار و بر قبرش به منظور دعا نایست که آنها به خدا عزوجل و پیامبرش کفر ورزیده و از طاعت اوتعالی بیرون شدند و در برابر دینش تمرد کردند پس آنها دشمنان اسلام اند.
﴿وَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَأَوۡلَٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ٨٥﴾.
و آنچه را خدایتعالی به آنها از قبیل اموال و اولاد داده را نیکو نشمار که خداوند عزوجل اراده دارد تا این پدیدهها را مایۀ مشکلات و مشقتهای آنان بگرداند، چون این منافقان بر این اموال حرص و در آن اضطراب دارند و رضایت از قلبهای آنها بیرون شده است. ارواح اینها از بدنهایشان به سختی و مشقت توأم با کفرشان که به سبب آن در دوزخ جاودان شدند بیرون خواهد شد بنابراین زندگی آنها کلاً بدبختی و مرگشان مشقت است.
﴿وَإِذَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٌ أَنۡ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَجَٰهِدُواْ مَعَ رَسُولِهِ ٱسۡتَٔۡذَنَکَ أُوْلُواْ ٱلطَّوۡلِ مِنۡهُمۡ وَقَالُواْ ذَرۡنَا نَکُن مَّعَ ٱلۡقَٰعِدِینَ ٨٦﴾.
و اگر خدایتعالی بر پیامبر خود سورهای از قرآن نازل کند که آنها را به سوی ایمان به خدا عزوجل و جهاد در راه او فرا بخواند ثروتمندان و اهل وسعت روزی آنها را خواهی دید که از پیامبر در تخلف از جهاد اجازه میطلبند و میگویند ما را در کنار ناتوانان از اهل عذر مانند ضعفا و زنها بگذار. این خواست آنها ازینروست که در دلهایشان جبن و احساس شکست فراوانی نهفته است.
﴿رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَفۡقَهُونَ ٨٧﴾.
منافقان راضی شدند تا با زنهایی باشند که به جهاد نرفتند و در خانه باقی ماندند و با این کار صفات مردانگی از قبیل شجاعت، ثبات و همّت بلند از آنها سلب شد و خدایتعالی با کفر بر قلبهایشان مهُر نهاد طوری که حق به دلهایشان نمیرسد و آنها نمیدانند که در جهاد چه خوبیهایی وجود دارد. اینها نفع و ضرر خود را درک نمیکنند.
﴿لَٰکِنِ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ جَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡخَیۡرَٰتُۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨٨﴾.
ولی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیروان مؤمنش جان و مال خویش را در راه خدا عزوجل و اعلای کلمهاش به مصرف رسانیدند. برای اینها خوبیهای دنیا و آخرت از قبیل نصرت، عزّت، کسب حلال از طریق به دست آوردن غنائم، شهادت و بخشش گناهان است و آنها با رضوان الهی رستگار خواهند بود و در بهشت سکونت خواهند کرد، چون اینها پیروزی را دریافتند و از هر خطری نجات یافتند.
﴿أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٨٩﴾.
خدایتعالی برای مؤمنان مجاهد در راه خویش، بهشتهایی را آماده نموده که از زیر درختان آن جویها جاری است، آنها در نعمت مستمر جاودان خواهند بود و این است رستگاری بزرگ و سعادتی که بعد از آن هیچ سعادتی نیست. این امر رسیدن و دست یافتن بر شریفترین مطالب و بلندترین درجات است.
﴿وَجَآءَ ٱلۡمُعَذِّرُونَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ لِیُؤۡذَنَ لَهُمۡ وَقَعَدَ ٱلَّذِینَ کَذَبُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ سَیُصِیبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٩٠﴾.
بادیه نشینان عرب عذرهای معقولی در تخلف از غزوۀ تبوک نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آوردهاند اما منافقانشان بدون عذر تخلف ورزیدند و به این ترتیب در آنچه به خدا عزوجل وعده کرده بودند دروغ گفتند و به مخالفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداخته و از ایشان پیروی نکردند، چون به ایمان باور ندارند.
به زودی خدایتعالی بادیه نشینانی که در عذرهای خویش دروغ گفتند را و همچنان آنانی را که بدون عذر تخلف ورزیدند دچار عذابی دردناک در آتش دوزخ خواهد کرد.
﴿لَّیۡسَ عَلَى ٱلضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرۡضَىٰ وَلَا عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِینَ مِن سَبِیلٖۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩١﴾.
بر آن دسته از متخلفان که عذر معقول داشتند مانند: پیرمردان، زنان، کودکان، ناتوانان، بیماران، معلولان، کوران و فقرایی که فقرشان آنها را از اشتراک در جهاد هیچ گناهی نیست به شرط آنکه عبادت خود را خالص برای خدا عزوجل بگردانند و از پیامبرش پیروی نموده و از نفاق سالم بمانند.
برای اینها هیچ ملامتی و سرزنشی نیست چون خداوند عزوجل آنها را مشمول مغفرت خود مینماید و عذرهایشان را میپذیرد و از سر تقصیراتشان دَرمیگذرد و بر آنها رحم مینماید و آنها را به آنچه توان ندارند مکلف نمیسازد.
﴿وَلَا عَلَى ٱلَّذِینَ إِذَا مَآ أَتَوۡکَ لِتَحۡمِلَهُمۡ قُلۡتَ لَآ أَجِدُ مَآ أَحۡمِلُکُمۡ عَلَیۡهِ تَوَلَّواْ وَّأَعۡیُنُهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ حَزَنًا أَلَّا یَجِدُواْ مَا یُنفِقُونَ ٩٢﴾.
همچنان گناه و مؤاخذهای بر آن دسته از مسلمانان نیست که ای پیامبر نزد تو آمده و طالب مَرکَب شدند تا به جهاد بروند ولی تو نظر به عدم وجود مرکب از آنها عذر خواستی ولی آنها چون نمیتوانستند در جهاد شرکت کنند از نزد تو گریه کنان دور شدند، زیرا چیزی برای انفاق در راه اشتراک در جهاد نیافتند و فقرشان مانع اشتراک آنها در جهاد شد، اینها معذور و در عین حال مشکورند؛ زیرا در حد توان خود تلاش کردند و نیّت صادق داشته و بر اشتراک نکردند در جهاد حزین و غمگین شدند.
﴿۞إِنَّمَا ٱلسَّبِیلُ عَلَى ٱلَّذِینَ یَسۡتَٔۡذِنُونَکَ وَهُمۡ أَغۡنِیَآءُۚ رَضُواْ بِأَن یَکُونُواْ مَعَ ٱلۡخَوَالِفِ وَطَبَعَ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٩٣﴾.
همانا گناه، مؤاخذه و کیفر بر مردمی است که از تو طالب تخلف از جهاد میشوند در حالی که توان مالی این کار را دارند. اینها از نهایت ذلتی که دارند راضی شدند تا با معلولان و زنها باشند و به این ترتیب اینها نه مردانگی دارند و نه شجاعت و نه توان هجوم؛ از اینروی خدایتعالی بر قلبهای آنها مُهر نهاد طوری که حق را نمیبینند و نمیدانند چه چیزی به نفع یا ضررشان است.
روی این اساس جهاد و فضائل بزرگش را ترک کردند. چنین عملی از کسانی سَر میزند که جهل و نادانی، او را تحت پوشش خود قرار داده و از علم نافع محروم کرده است.
﴿یَعۡتَذِرُونَ إِلَیۡکُمۡ إِذَا رَجَعۡتُمۡ إِلَیۡهِمۡۚ قُل لَّا تَعۡتَذِرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ لَکُمۡ قَدۡ نَبَّأَنَا ٱللَّهُ مِنۡ أَخۡبَارِکُمۡۚ وَسَیَرَى ٱللَّهُ عَمَلَکُمۡ وَرَسُولُهُۥ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٩٤﴾.
منافقان در هنگام بازگشت شما به مدینه از تبوک به زودی نزد شما آمده و برایتان در مورد تخلفشان از آن غزوه عذر میآورند، حال آنکه در عذرهایی که پیشکش میکنند دروغگویند. ای پیامبر! به آنان بگو: عذر نیاورید؛ زیرا دروغگو هستید. هرگز هیچ عذری را از شما نخواهیم پذیرفت؛ از آنرو که خدای متعالی حالتان را به وسیلۀ وحی برما برملا گردانیده و رسواییهای درونتان و نفاقی را که پنهانش میدارید بر ما نمایان ساخته است. البته به زودی علم خداوند عزوجل دربارۀ شما به طور عینی آشکار خواهد شد که: آیا توبه کرده و کارتان را به صلاح و سامان میآورید یا که بر نفاق خویش باقی میمانید؟ پیامبر ما صلی الله علیه و آله و سلم نیز در روزهای آینده عملتان را خواهد دید. سپس در آخرت به سوی دانای نهان و آشکار باز گردانیده میشوید؛ همان ذاتی که آنچه را از دیدهها نهان یا آشکار است میداند و هیچ امر پنهان در آسمانها و زمین بر وی مخفی نیست بناءً شما را از آنچه انجام میدادید خبر میدهد و بر آنچه کردهاید جزا میرساند.
﴿سَیَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ لَکُمۡ إِذَا ٱنقَلَبۡتُمۡ إِلَیۡهِمۡ لِتُعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمۡۖ إِنَّهُمۡ رِجۡسٞۖ وَمَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٥﴾.
وقتی از تبوک به مدینه باز گردید این گروه منافق برایتان به نام خدا سوگند خواهند خورد تا از آنان در گذشته به باد سرزنششان نگیرید و عذرهایشان را در تخلف از جهاد بپذیرید. پس آنان را به نفاقشان واگذارید؛ نه از سر عفو و گذشت بلکه از روی تحقیر. و ترکشان کنید؛ زیرا آنان پلیدند، کارهایشان پلید و احوالشان بس منفور است و به علّت اعمال کینه توزانه و نفرت انگیز، قرارگاه همیشگی و ابدیشان آتش جهنم میباشد.
﴿یَحۡلِفُونَ لَکُمۡ لِتَرۡضَوۡاْ عَنۡهُمۡۖ فَإِن تَرۡضَوۡاْ عَنۡهُمۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یَرۡضَىٰ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٩٦﴾.
همچنین منافقان بدین منظور که از آنان خشنود گردید به شما سوگندهای دروغین و گناه آلود میخورند. پس اگر از آنان خشنود هم بشوید و معذورشان بشناسید بدانید که قطعاً خداوند عزوجل از آنان خشنود نخواهد شد و بر آنان خشمگین است؛ زیرا آنان از دایرۀ اطاعتش بیرون رفته و بر شریعتش تمرد ورزیدهاند. بنابراین ممکن است گاهی فریب ظاهر حالشان را بخورید اما خداوند عزوجل نفاقی را که پنهان داشتهاند میداند و از گروه فاسقان خشنود نخواهد شد.
﴿ٱلۡأَعۡرَابُ أَشَدُّ کُفۡرٗا وَنِفَاقٗا وَأَجۡدَرُ أَلَّا یَعۡلَمُواْ حُدُودَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٩٧﴾.
بادیه نشینان عرب در کفر و نفاق از دیگران سرسختتراند؛ از آن روی که جاهلاند و از دانش دور. آنان اخلاقی خشن، دلهایی سخت و طبیعتی خشک و درشت دارند. همچنان آنها به ندانستن احکام شرعی، آداب و هنجارهای اجتماعی نیز سزاوارتر میباشند؛ زیرا از اماکن آموزش و از ملاقات با وارثان انبیا دوراند. خداوند عزوجل بر احوالشان داناست و از روی دانایی این اوصاف را برایشان بیان کرده است. خداوند عزوجل در هر آنچه که مقدر و مشروع ساخته و فیصله نموده، صاحب حکمت است.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مَن یَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ مَغۡرَمٗا وَیَتَرَبَّصُ بِکُمُ ٱلدَّوَآئِرَۚ عَلَیۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٩٨﴾.
برخی از آن بادیه نشینان کسانیاند که آنچه را در راه خدا عزوجل انفاق کردهاند، خسارت و تاوانی برای خود میپندارند؛ به علت نفاقی که دارند و بدان سبب که در صدقۀ خود جویای پاداش الهی نیستند بلکه این کار را از روی ریا و شهرت طلبی انجام دادهاند. همچنان آنها برای شما پیش آمدهای بدی – مانند مصیبتها و شکستها – را انتظار میبرند از آنکه نسبت به شما بغض دارند. ولی بدانند که پیش آمدهای بد و مصیبت بار همچون تلخکامی و تیره روزی، فرجام نامیمون، خشم خدای ذوالجلال توأم با خواری و خفت و اضمحلال، دامنگیر خودشان خواهد شد. و خداوند عزوجل شنوای چیزی است که گفتهاند، داناست به آنچه کردهاند؛ پس به زودی آنان را در قبال سخنان بد و اعمال زشتشان مورد محاسبه قرار خواهد داد.
﴿وَمِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَٰتٍ عِندَ ٱللَّهِ وَصَلَوَٰتِ ٱلرَّسُولِۚ أَلَآ إِنَّهَا قُرۡبَةٞ لَّهُمۡۚ سَیُدۡخِلُهُمُ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩٩﴾.
برخی دیگر از بادیه نشینان کسانیاند که به خدا أ، پیامبرش و روز بازپسین ایمانی راستین دارند و طاعات و عبادات دیگر را مایۀ تقرب نزد خدا عزوجل دانسته و از وی جویای اجر و پاداش هستند. همچنان بر آنند تا از راه انفاق، آمرزش خواهی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دعای رحمت و رضوانش را برای خود حاصل کنند. بدانید که هم صدقۀشان و هم دعای پیامبر در حقشان نزد خدا عزوجل سودمند و پذیرفته است از آنرو که اهل اخلاصاند. بنابراین پاداششان بهشتهای پر از نعمت است که به رحمت ارحمالرّاحمین وارد آن میشوند؛ زیرا خداوند عزوجل بر توبهکاران گناهانشان را میآمرزد، بر انابت جویان رحم میکند و از کسانی که بد کرده و سپس پشیمان شده و باز گشتهاند درمیگذرد.
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٠٠﴾.
خداوند عزوجل طاعات نخستین پیشگامان به سوی ایمان به خدا أ، هجرت در راهش و به سوی جهاد و صدقه را پذیرفته و از آنان خشنود شده است. اینان مهاجران، انصار و کسانیاند که از ایشان در عمل صالح به درستی پیروی کردهاند و ایشان نیز بدان چه حقتعالی از فضلش بر آنها ارزانی داشته و از خیر و نیکی برایشان سرازیر ساخته است، از وی خشنودند. و برایشان در آخرت باغهایی آماده کرده که از زیر درختان آنها نهرها روان است. همیشۀ ابد در آن جاودان و نعمتیاب اند؛ این همان کامیابی بزرگ و رستگاری سترگی است که هیچ کامیابی و رستگاریی با آن همطراز و همتا نمیباشد.
﴿وَمِمَّنۡ حَوۡلَکُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ مُنَٰفِقُونَۖ وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡمَدِینَةِ مَرَدُواْ عَلَى ٱلنِّفَاقِ لَا تَعۡلَمُهُمۡۖ نَحۡنُ نَعۡلَمُهُمۡۚ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَیۡنِ ثُمَّ یُرَدُّونَ إِلَىٰ عَذَابٍ عَظِیمٖ ١٠١﴾.
بعضی دیگر از بادیه نشینانی که پیرامون مدینه ساکن هستند منافقانند که اسلام را آشکار و کفر را پنهان میدارند. برخی از ساکنان مدینه هم مردمانی هستند که بر نفاق خو کرده و آن را خوشگوار یافتهاند، ولی آنها تا بدانجا در پنهانسازی نفاق میکوشند که کارشان بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز مخفی مانده است. لیکن خداوند عزوجل آنان را میشناسد و حالشان را بر پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم برملا ساخته و به زودی دو بار عذابشان میکند؛ یکی عذاب رسوایی دنیا با دریدن پردۀ اسرار و برهنه سازی حقیقت حال و کردارشان، و دیگری عذاب سکرات مرگ و سختیهای سهمگین قبر. سپس در آخرت به عذابی بزرگ و سخت دردناک در فرودین درکات دوزخ باز گردانیده میشوند.
﴿وَءَاخَرُونَ ٱعۡتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمۡ خَلَطُواْ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَءَاخَرَ سَیِّئًا عَسَى ٱللَّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ١٠٢﴾.
و دیگرانی از مسلمانان هستند که از بیرون شدن باتو در جهاد بیهیچ عذری تخلف کرده ولی به گناه خود اعتراف کردهاند. آنان عمل نیک را که عبارت از تمسک به شریعت است با عمل بد که تخلف از غزوۀ تبوک میباشد در آمیختهاند. سپس از آن واپس مانی پشیمان شده و از حقتعالی آمرزش خواستهاند. اینان میتوانند به آمرزش گناه خود از سوی الله عزوجل از آنرو امیدوار باشند که توبه کردهاند. و خداوند عزوجل بر کسی که توبه کند آمرزگار و بر باز آمدگان مهربان است؛ در را به روی ایشان باز و حجاب را از برابر پشت کنندگان به گناه برداشته است.
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٠٣﴾.
ای پیامبر! از اموال گروه توبهکار از تخلف در غزوۀ تبوک، صدقهای بگیر تا نفسهایشان را از گناه و بخل پاک گردانی و اموالشان را پاکیزه سازی؛ در نتیجه نفسهایشان به صلاح و سامان آمده و اموالشان نیز رشد نماید. و برایشان دعای مغفرت کن؛ زیرا دعایت بر آنان سبب نزول آرامش بر روانهایشان است. و خداوند عزوجل شنوای اعترافشان به تقصیر خویشتن و شنوای دعایت بر ایشان به عفو و مغفرت از بارگاه لطیف خبیر است. او به این امر که چه کسی در توبهاش نیتی راستین دارد و چه کسی ندارد داناست.
﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَأۡخُذُ ٱلصَّدَقَٰتِ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١٠٤﴾.
آیا این گروه توبهکار ندانستهاند که خداوند عزوجل بر باز آمدگان توبه میپذیرد و بر نادمان رحم نموده، لغزشهایشان را میآمرزد و صدقاتشان را میپذیرد؟ زیرا او برکسانی که گناه را ترک کرده، به طاعت روی آورند و از گناه پشیمان شوند بسیار آمرزگار و بر توبهکاران راستین مهربان است، بناءً ایشان را برگناهان گذشتۀشان مؤاخذه و مجازات نمیکند.
﴿وَقُلِ ٱعۡمَلُواْ فَسَیَرَى ٱللَّهُ عَمَلَکُمۡ وَرَسُولُهُۥ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۖ وَسَتُرَدُّونَ إِلَىٰ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٠٥﴾.
ای پیامبر! به توبهکاران بگو: کارهای خوب انجام دهید زیرا خداوند عزوجل عمل شما را چه خوب باشد و چه بد میبیند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و بندگان شایستۀ خدا عزوجل نیز عمل شما را خواهند دید و ایشان گواهان حقتعالی در زمینش هستند. و به زودی در روز قیامت به سوی دانای نهان و آشکار که تمام اعمال و سخنان پیدا و پنهان بر وی عیان است باز گردانیده خواهید شد و او شما را در آنجا از اعمالتان آگاه ساخته و در قبال آن به شما جزای مناسب خواهد داد؛ اگر اعمالتان خوب باشد جزای نیک و اگر بد باشد جزای بد دریافت خواهید کرد.
﴿وَءَاخَرُونَ مُرۡجَوۡنَ لِأَمۡرِ ٱللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمۡ وَإِمَّا یَتُوبُ عَلَیۡهِمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ١٠٦﴾.
و گروهی دیگر از متخلفان جهاد کسانیاند که کارشان به خدا عزوجل واگذاشته است؛ پس یا به سبب این تخلف عذابشان خواهد کرد یا هم توبۀشان را پذیرفته و ایشان را به رحمت خویش در خواهد پوشاند. و خداوند عزوجل به آنچه در دلهایشان است و به سرانجام و سرنوشت نهاییشان دانا و در حکم و فیصلۀ خود سنجیده کار است. گفتنی است که ایشان سه تن از متخلفان غزوۀ تبوک به نامهای (کعب ابن مالک، هلال بن أمیة و مرارة بن ربیع) بودند که از منافقان نبودند و حقتعالی فیصلۀ نهایی در موردشان را به تأخیر انداخت.
﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مَسۡجِدٗا ضِرَارٗا وَکُفۡرٗا وَتَفۡرِیقَۢا بَیۡنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَإِرۡصَادٗا لِّمَنۡ حَارَبَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ مِن قَبۡلُۚ وَلَیَحۡلِفُنَّ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّا ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١٠٧﴾.
و آن منافقانی که به منظور توطئه و نیرنگ علیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و با هدف تفرقه افکنی و ایجاد شگاف و اختلاف در صفوف مسلمین و به انتظار آمدن کسی که به نبرد با خدا و پیامبرش برخاسته است؛ در مدینه مسجدی بنا کردند. کسی که انتظارش را میکشیدند ابوعامر راهب بود که نزد قیصر روم رفت تا از وی در نبرد علیه مسلمینَ مدد بخواهد. آن منافقان بدکار بدکنشت به زودی سوگند خواهد خورد که از بنای آن مسجد جز ایجاد سهولت بر حضور ضعیفان و ناتوانان در جماعت هدف دیگری نداشتهاند؛ ضعیفانی که باران یا گرما ایشان را از پیمودن فاصلۀ دورتر از آن بازمیدارد. اما خداوند عزوجل گواهی میدهد که آنها دراین سوگندهای گناه آلود دروغگویند. از آیۀ کریمه چنین برمیآید که: ممکن است بعضی از راههای در ظاهر خیر، به وسایلی در خدمت شرّ و آزار رسانی علیه اسلام و مسلمین تبدیل شوند.
﴿لَا تَقُمۡ فِیهِ أَبَدٗاۚ لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ یَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِۚ فِیهِ رِجَالٞ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِینَ ١٠٨﴾.
ای پیامبر! ابداً در مسجد منافقان نماز نخوان؛ در حقیقت مسجد قبا و مسجد النّبی که از آغاز ورودت به مدینه بر بنیاد تقوی و رضای الله عزوجل بنا و تأسیس یافتهاند از مسجد ضرار سزاوارتر به آنند که در آنها نماز بگزاری. از آن گذشته در قبا مردانی از انصار وجود دارند که دوستدار طهارت حسّی و طهارت معنوی هردو میباشند؛ طهارت حسّی با وضو و مانند آن و طهارت معنوی با ایمان و توبه از آثار گناهان و خطاها. و خداوند عزوجل کسانی را که خواهان پاکی از نجاستها، بدکاریها و مخالفتها هستند دوست دارد؛ زیرا او پاک است و جز پاکان را نمیپذیرد.
﴿أَفَمَنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ تَقۡوَىٰ مِنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٍ خَیۡرٌ أَم مَّنۡ أَسَّسَ بُنۡیَٰنَهُۥ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٖ فَٱنۡهَارَ بِهِۦ فِی نَارِ جَهَنَّمَۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٩﴾.
آیا کسی که بنایش را براساس متینی از تقوی و طلب رضای الهی استوار کرده و هدفش از آن دریافت رضای الله عزوجل و عمل به طاعتش هست با کسی که بنای خود را بر لبۀ پرتگاهی مشرف به سقوط برپا داشته، برابر است؟ هرگز برابر نیست از آنرو که بنیاد کار دومی سست و نا استوار است و چون فرو افتد با صاحب خود در آتش جهنم فرو میافتد. این است حال صاحبان مسجد ضرار که آن را بر پایۀ نفاق و نیرنگ و به مثابۀ کمینگاهی برای پوشانیدن مکر و دسیسههای خود بنا کردهاند. و خداوند عزوجل کسانی را که با نفاق و نبرد علیه اسلام بر خویشتن ستم کردهاند توفیق رشد و صلاح ارزانی نمیدارد.
﴿لَا یَزَالُ بُنۡیَٰنُهُمُ ٱلَّذِی بَنَوۡاْ رِیبَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡ إِلَّآ أَن تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ١١٠﴾.
همواره ساختمان مسجد ضرار در دلهای منافقان سازندۀ آن مایۀ شک، حیرت و نفاق است. این حال و وضع پیوسته و برای همیشه گریبانگیرشان میباشد تا آنگاه که بمیرند، با غم و نگرانی و اندوه، دلهایشان را پاره پاره کند. و خداوند عزوجل بر احوال بندگانش داناست؛ صادق را از کاذب باز میشناسد. او در صنع و شرع و پاداش سنجیدهکار و صاحب حکمت است.
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱشۡتَرَىٰ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَنفُسَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُم بِأَنَّ لَهُمُ ٱلۡجَنَّةَۚ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیَقۡتُلُونَ وَیُقۡتَلُونَۖ وَعۡدًا عَلَیۡهِ حَقّٗا فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ وَٱلۡقُرۡءَانِۚ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ مِنَ ٱللَّهِۚ فَٱسۡتَبۡشِرُواْ بِبَیۡعِکُمُ ٱلَّذِی بَایَعۡتُم بِهِۦۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١١﴾.
در حقیقت خداوند عزوجل از مؤمنان جانها و مالهایشان را به این بها خریداری نموده است که بهشت برای آنان باشد؛ پس ایشان جانها و مالهای خود را فروخته و به بهای آن بهشت و نعمتهای آن را خریداری نمودهاند. از این روست که آنان در راه خدا عزوجل با دشمنانش و برای إعلای کلمهاش میجنگند؛ کافران را میکشند و با نیکان پاک رفتار به شهادت میرسند. ایشان مالهای خویش را نیز در راه خدا عزوجل هزینه و انفاق میکنند. خدای عزوجل در تورات، انجیل و قرآن به ایشان اکیداً وعدۀ بهشت داده است؛ وعدهاش لازم، ثابت و تثبیت شده است و هیچکس در وفا به وعد و برآوردن عهد از خدای یکتای یگانه وفادارتر نیست؛ همو که وعدهاش را خلاف نکرده و به تعهدش پشتپا نمیزند. پس ای مؤمنان! مژدهتان باد به این معاملهای که با پروردگارتان کردهاید! این همان کامیابی بزرگتر و پیروزی برتر است؛ زیرا در آن خریدار خداوند أ، فروشنده مؤمنان، کالا جانهای ایشان، بها بهشت و مجلس عقد، میدان جنگ و مبارزه است. و چون چک این قرار داد را جبریل بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورد، مؤمنان شادمانانه گفتند: معامله سودی سرشار به بار آورد. پس به خدا سوگند که نه آن را فسخ میکنیم و نه خواستار فسخ آن میشویم.
﴿ٱلتَّٰٓئِبُونَ ٱلۡعَٰبِدُونَ ٱلۡحَٰمِدُونَ ٱلسَّٰٓئِحُونَ ٱلرَّٰکِعُونَ ٱلسَّٰجِدُونَ ٱلۡأٓمِرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱلنَّاهُونَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١١٢﴾.
این گروه پاکان جهادگر که پروردگارشان به ایشان وعده بهشت داده است همان توبه کنندگان از گناهان پیدا و پنهاناند که طاعت و پرستش پروردگار خود را به زیور خلوص و اخلاص آراستهاند، در سختی و آسانی سپاسگزار خدایند، روزه دار یا در آفرینش الله عزوجل اندیشمنداند، همیشه بر ادای نمازها پایبنداند و نمازهای نافلۀ بسیاری میخوانند، بدانچه که مورد محبت خدای متعال و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم هست دستور میدهند و از آنچه که خدای عزوجل و پیامبرش نمیپسندند، باز میدارند. ایشان پاسداران مقررات خدا أ، پایداران در حفظ شریعت، پایبند به اوامر و احکام و ترک مهنیات وی اند. و ای پیامبر! مؤمنان را به پاداش اعمال شایستۀشان به باغهای پرناز و نعمت بشارت ده.
﴿مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن یَسۡتَغۡفِرُواْ لِلۡمُشۡرِکِینَ وَلَوۡ کَانُوٓاْ أُوْلِی قُرۡبَىٰ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١١٣﴾.
بر پیامبر و کسانی که ایمان آوردهاند سزاوار نیست که از خدا عزوجل برای مشرکان طلب آمرزش کنند هرچند آن مشرکان خویشانشان باشند؛ زیرا خدای سبحان شرک آوردن به خود را نمیآمرزد. لذا بعد از آنکه برایشان روشن شد که آنان کافر و از اصحاب دوزخاند دیگر نباید برایشان آمرزش بخواهند. بنابراین هر کس بر شرک بمیرد، آمرزش خواهی برایش حرام است.
﴿وَمَا کَانَ ٱسۡتِغۡفَارُ إِبۡرَٰهِیمَ لِأَبِیهِ إِلَّا عَن مَّوۡعِدَةٖ وَعَدَهَآ إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُۥٓ أَنَّهُۥ عَدُوّٞ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنۡهُۚ إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَأَوَّٰهٌ حَلِیمٞ ١١٤﴾.
البته درخواست آمرزش از سوی ابراهیم علیه السلام برای پدر مشرکش جز به خاطر وعدهای که او به پدرش داده بود نبود؛ آنگاه که گفت: یقیناً برایت آمرزش خواهم خواست! اما هنگامی که برای وی روشن شد که پدرش مشرک و دشمن پروردگارش میباشد از وی بیزاری جست و آمرزش خواستن برای وی را فرو گذاشت به راستی ابراهیم علیه السلام به سوی پروردگارش بسیار رجوع کننده، بسیار فروتن، بسیار خاشع و بسیار توبهکار بود. او از اشتباهات دیگران بسیار درمیگذشت، بر آزارشان شکیبا بود و خشمش را بسیار فرو میخورد.
﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُضِلَّ قَوۡمَۢا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰهُمۡ حَتَّىٰ یُبَیِّنَ لَهُم مَّا یَتَّقُونَۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ١١٥﴾.
اقتضا و جریان حکم و عدالت الله عزوجل چنین نیست که گروهی را بعد از هدایتشان به اسلام بر گمراهی مؤاخذه کند مگر آنکه حق را از باطل و حلال را از حرام برایشان روشن ساخته و حجّت را بر آنان اقامه کرده باشد؛ و بعد از آنکه حلال و حرام را برایشان روشن ساخت، آن وقت فرمانبر را پاداش داده و نافرمان را مجازات میکند از آنرو که خداوند عزوجل به تمام احوال بندگانش – اعم از نیک و بد، صلاح و فساد، و شایستگان ثواب و عقاب – داناست.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۚ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ مِن وَلِیّٖ وَلَا نَصِیرٖ ١١٦﴾.
در حقیقت فرمانروایی آسمانها، زمین و مابین آنها از آن خداست؛ وی را در مالکیّت، آفرینش، اداره و کارگردانی آنها شریکی نیست. تنها اوست که زنده میکنند، روزی میدهد و میمیراند. ای مردم! برای شما جز خدا عزوجل هیچ یاوری هم نیست که شما را از حفظ، حمایت، نصرت و پشتیبانی خود بهره مند ساخته، منفعت را برایتان پیشکش نموده و زیان را از شما برگرداند؛ بلکه تنها الله عزوجل است که عهدهدار همۀ این امور میباشد.
﴿لَّقَد تَّابَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلنَّبِیِّ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ ٱلۡعُسۡرَةِ مِنۢ بَعۡدِ مَا کَادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٖ مِّنۡهُمۡ ثُمَّ تَابَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّهُۥ بِهِمۡ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ١١٧﴾.
همانا خداوند عزوجل توبۀ پیامبرش را پذیرفت و توبۀ مهاجران و انصار را نیز، بناءً از بدیهایشان در گذشت و گناهانشان را بخشید از آنرو که به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده، با او راست بودند و در وقت سختی، گرما و مشقت در غزوۀ تبوک بعد از آن شرکت کردند که چیزی نمانده بود دلهای بعضی از آنان با تخلف از جهاد منحرف شود؛ چرا که توشه اندک، راه دشوار و موقعیت ناهموار بود. سپس برایشان بخشید، از قصدشان در تخلف از جهاد درگذشت و دلهایشان را بر ایمان استوار ساخت. همانا خداوند عزوجل به کسانی که توبه کنند و به سویش باز گردند مهربان است و مجازاتشان نمیکند.
﴿وَعَلَى ٱلثَّلَٰثَةِ ٱلَّذِینَ خُلِّفُواْ حَتَّىٰٓ إِذَا ضَاقَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ وَضَاقَتۡ عَلَیۡهِمۡ أَنفُسُهُمۡ وَظَنُّوٓاْ أَن لَّا مَلۡجَأَ مِنَ ٱللَّهِ إِلَّآ إِلَیۡهِ ثُمَّ تَابَ عَلَیۡهِمۡ لِیَتُوبُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ ١١٨﴾.
همچنین خداوند عزوجل توبۀ آن سه تن کعب فرزند مالک، هلال فرزند امیّه و مراره فرزند ربیع) را که از غزوۀ تبوک تخلف کرده ولی منافق نیستند پذیرفت؛ بعد از آنکه زمین با همۀ فراخی و وسعتش بر آنان تنگ شد و از شدّت اندوه، نگرانی و غم از خود نیز به تنگ آمده و یقین کردند که از نزد خدا جز با توبه به سویش متصور نیست. در این موقعیت بود که خدای عزوجل بر ایشان منّت گذاشته توبۀشان را پذیرفت تا در جملۀ توبهکاران و همراه با انابتجویان باشند. بیتردید خداوند عزوجل بر توبهکاران بخشایشی وسیع داشته و رحمتش به منیبان بسیار است از این رو لغزش کسانی را که گام کج گذاشتهاند به شرط پشیمانیشان میبخشد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَکُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١١٩﴾.
ای مؤمنان! از خدا عزوجل پروا کنید و در تمام سخنان، اعمال و احوال خویش به راستی و درستی چنگ زنید و با راستان باشید.
﴿مَا کَانَ لِأَهۡلِ ٱلۡمَدِینَةِ وَمَنۡ حَوۡلَهُم مِّنَ ٱلۡأَعۡرَابِ أَن یَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ ٱللَّهِ وَلَا یَرۡغَبُواْ بِأَنفُسِهِمۡ عَن نَّفۡسِهِۦۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ لَا یُصِیبُهُمۡ ظَمَأٞ وَلَا نَصَبٞ وَلَا مَخۡمَصَةٞ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَطَُٔونَ مَوۡطِئٗا یَغِیظُ ٱلۡکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنۡ عَدُوّٖ نَّیۡلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلٞ صَٰلِحٌۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٢٠﴾.
ساکنان مدینه و بادیه نشینان پیرامونشان را نرسد که از جهاد همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تخلف کرده و جان خویش را عزیزتر از جان گرامی او بدانند. این نهی از تخلف و واپسمانی از جهاد بدان سبب است که هیچ تشنگی، رنج و گرسنگیی در راه برتری کلمۀ خدا عزوجل به ایشان نمیرسد، در هیچ جایی که کافران را به خشم آورد فرود نمیآیند و از هیچ دشمنی چیزی از جان و مال را با کشتن، اسیر گرفتن و کسب غنیمت به دست نمیآورند، مگر اینکه آن چیز در کارنامههای اعمال شایستۀ پذیرفتۀ ایشان ثبت میشود. بیتردید خداوند عزوجل نگهبان پاداش مخلصان راست کیش است؛ و ایشان کسانیاند که عمل خویش را منطبق با شریعت پروردگار خویش به زیور نیکی آراستهاند.
﴿وَلَا یُنفِقُونَ نَفَقَةٗ صَغِیرَةٗ وَلَا کَبِیرَةٗ وَلَا یَقۡطَعُونَ وَادِیًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمۡ لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢١﴾.
ایشان هیچ صدقۀ کوچک و بزرگی را انفاق نکرده و هیچ وادیی را در راه کسب رضا و اعلای کلمۀ الله عزوجل نمیپیمایند مگر اینکه خداوند عزوجل آن عمل را به حسابشان مینویسد تا ایشان را در سرای خلد برین و منزلگاه نعمتهای گزین در جوار رحمان رحیم، به پاداشی بهتر و بزرگتر از آنچه میکردند مزد عنایت فرماید.
﴿۞وَمَا کَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی ٱلدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ یَحۡذَرُونَ ١٢٢﴾.
بر مؤمنان واجب نیست که همگی به جهاد یا طلب دانش بیرون رفته و دیار خویش را خالی بگذارند بلکه باید از هر طایفهای گروهی بیرون رفته و دیگران باقی بمانند و این گروهی که بیرون رفتهاند، دانش سودمندی در دین فرا گیرند سپس چون باز گشتند، باقی ماندگان را در دین خدا عزوجل آموزش داده و ایشان را از نافرمانیها و سرپیچیها از دستور پروردگار متعال بیم دهند؛ باشد که آنها با عمل به کتاب پروردگار و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم پروردگار خویش را پروا دارند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ ٱلۡکُفَّارِ وَلۡیَجِدُواْ فِیکُمۡ غِلۡظَةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ ١٢٣﴾.
ای کسانی که ایمان آوردهاید در آغاز با کافران محاربی بجنگید که مجاور دیار شما هستند؛ زیرا خطر آنها شدیدتر است و بر آنان نیرومند و سرسخت باشید تا هیبت حق در دلهایشان جای گرفته و اسلام مورد احترام قرار گیرد و بدانید که خداوند عزوجل تقوا پیشگان را مورد نصرت و تأیید خویش قرار میدهد؛ ایشان کسانیاند که به آنچه حقتعالی دوست دارد عمل کرده و آنچه را ناپسند میدارد، فرو میگذارند.
﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ فَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ أَیُّکُمۡ زَادَتۡهُ هَٰذِهِۦٓ إِیمَٰنٗاۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَزَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَهُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ ١٢٤﴾.
ای پیامبر! و چون خداوند عزوجل سورهای از سورههای قرآن را بر تو نازل کند، از منافقان کسانی هستند که از روی استهزا به یاران خود میگویند: این سوره ایمان کدام یک از شما را به خدا و رسولش افزود؟ بدانند که آن سوره یقیناً مؤمنان راستین را ایمانی بر ایمانشان افزوده است و ایشان مسلماً از نزولش و از فواید بزرگ و فتوحات عظیم ایمانی و ارزشی که به همراه آورده است شادمانند و نزولش را به همدیگر نوید میدهند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَتۡهُمۡ رِجۡسًا إِلَىٰ رِجۡسِهِمۡ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کَٰفِرُونَ ١٢٥﴾.
اما نزول آن سوره منافقان را که در دلهایشان بیماری است شکّ و حیرت، نفاقی بر نفاقشان و پلیدیی بر پلیدیشان افزود و بر کفر خود استمرار داند تا با آن به گور رفتند. بنابراین قرآن بر هدایت رهیافتگان افزوده ولی گمراهان را جز نابینایی نمیافزاید.
﴿أَوَلَا یَرَوۡنَ أَنَّهُمۡ یُفۡتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٖ مَّرَّةً أَوۡ مَرَّتَیۡنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٢٦﴾.
آیا منافقان در این امر نمیاندیشند که خداوند عزوجل در هرسال، یک یا دوبار آنان را با جهاد همراه پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم میآزماید ولی با آن هم نه با اجابت دعوت خداوند عزوجل و ترک نفاق توبهکار شده، نه از برملا شدن کارخود میترسند و نه هم از عبرتها بهره میبرند؟!
﴿وَإِذَا مَآ أُنزِلَتۡ سُورَةٞ نَّظَرَ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ هَلۡ یَرَىٰکُم مِّنۡ أَحَدٖ ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ١٢٧﴾.
و چون خداوند عزوجل بر پیامبرش سورهای نازل کند که حال منافقان را برملا ساخته، پردۀ نفاقشان را بدرد و کارشان را رسوا سازد برخی از آنان از روی شک و دودلی و به منظور سنجش کار فرار از مجلس پیامبر ج، به سوی بعضی دیگر مینگرند و باهم میگویند: آیا اگر دزدکی از گوشهای بگریزید کسی از مؤمنان شما را میبیند؟ سپس از بیم وحی که رسوایشان سازد مخفیانه به منازل خویش میگریزند. خداوند عزوجل دلهایشان را از هدایت و رشد بر گرداند؛ زیرا آنها مردمیاند که آنچه را او بر پیامبرش نازل کرده است از روی فهم، تعقل، تدبر و قبول در نمییابند.
﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ ١٢٨﴾.
ای مردم! قطعاً برای شما پیامبر بزرگوار از جنس خودتان آمده است که به نسب و تبار شریفش، راستی و امانتداریاش آشنایی کامل دارید. بر او دشوار است آنچه شما را در رنج و سختی افگند. بر ایمان و نجات و سعادتتان حریص است. نسبت به مؤمنان دلسوز و در زدودن هر رنج و سختیی از آنان تلاش میکند. به ایشان مهرورز است؛ احسان و بخشش را از آنان دریغ نمیکند، بناءً او به دلشکستگان دلسوز است و به کسانی که گناهان دردمندشان ساخته است، مهرورز است. قرائت دیگر: ﴿أَنفُسِکُمۡ﴾ یعنی: پیامبر شریفترین شما است.
﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُلۡ حَسۡبِیَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُۖ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ ١٢٩﴾.
ای پیامبر! پس اگر از اجابت روی برتافتند بگو: خدا با ولایت و نصرتش مرا بسنده و کافی است؛ زیرا فقط او سزاوار الوهیّت و تنها او معبود بر حقّ است، بر او توکل کردم و اوست پروردگار عرش عظیم که بر آن استقرار یافته و کار عالم را تدبیر و اداره میکند. پس هرچه او بخواهد تحقق یافته و هرچه او نخواهد به حیطۀ هستی قدم نمیگزارد.