مکی است؛ ترتیب آن 37؛ شمار آیات آن 182
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا ١﴾.
خداوند بزرگ به فرشتگانی که در عبادت پروردگارشان برابر و پیوسته صف کشیدهاند سوگند یاد میکند.
﴿فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا ٢﴾.
و نیز به فرشتگانی که ابرها را به اذن و ارادۀ پروردگار از شهری به شهر دیگر میرانند و سوق میدهند سوگند یاد کرده است.
﴿فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا ٣﴾.
همچنان حقتعالی به فرشتگانی که کتاب بزرگوار و ذکر ارزشمندش را تلاوت میکند سوگند یاد کرده است.
﴿إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ ٤﴾.
ای بندگان! هر آینه خدای شما آفریدگار یگانهای است که پروردگاری جز او نیست و شریکی ندارد، پس او را به یگانگی بشناسید و عبادت را برای او خالص سازید.
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ ٥﴾.
او خداوندی است که فقط وی آفریدگار آسمانها و زمین، آفریدگار موجودات زمین و آسمان، آفریدگار مواضع طلوع خورشید و آفریدگار ماه و ستارگان ثابت و سیّار است.
﴿إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ ٦﴾.
به یقین که خداوند عزوجل آسمان دنیا را با ستارگان ثابت و سیّار زیبا ساخته و زینت بخشیده است.
﴿وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ ٧﴾.
حقتعالی ستارگان را مقرّر داشته که آسمان را از استراق سمع هر شیطان متمرّد و سرکشی محفوظ دارند.
﴿لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ ٨﴾.
خداوند عزوجل شیطانها را از شنیدن سخن ملأ اعلی منع کرده تا وحیی که به پیامبرانش فرو فرستاده محفوظ باشد؛ بدینگونه که شیطانها با شهابهای سوزنده از گوشته گوشۀ آسمان زده و رانده میشوند تا نشود که چیزی از وحی الهی را به دست آورند و در آن دخل و تصرّف کنند.
﴿دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ ٩﴾.
شیطانها از اینکه وحی را بشنوند، طرد و رانده میشوند و عذاب درد آور، همیشگی و سختی برایشان در آتش دوزخ آماده است؛
﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ ١٠﴾.
مگر شیطانی که کلمهای از وحی را به سرعت دزدی کند و آن را به دیگری خبر دهد. باز نفر دوم به سوم خبر دهد و همچنین به دیگران انتقال یابد. گاهی پیش از اینکه خبر را به دیگری برساند، شهاب او را میسوزاند، اما برخی اوقات پیش از اینکه او را شهاب بسوزاند خبر را انتقال میدهد و به تدریج این امر را به کاهنان میرسانند و کاهنان با آن صدها دروغ را علاوه مینمایند.
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ ١١﴾.
ای پیامبر! اکنون از منکران زندهشدن بعد از مرگ بپرس که آیا آفرینش آنان مهمتر و قویتر است، یا آفرینش آسمانها، زمین و سایر مخلوقات؟ به راستی که خداوند عزوجل پدر آنان آدم علیه السلام را از گِل نرم و ملایمی آفریده که اجزای آن به هم میچسپد.
﴿بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ ١٢﴾.
ای پیامبر! بلکه تو از انکار آنان به زنده شدن بعد از مرگ تعجّب نمودی، حال آنکه استهزای آنان به تو و رسالتت از این هم تعجّب آورتر است.
﴿وَإِذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ ١٣﴾.
و آنگاه که کافران به وحی الهی نصیحت میشوند، از آن فایده نمیگیرند و در معناهای آن نمیاندیشند؛ زیرا در غفلت به سر میبرند و از حق رو گرداناند.
﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَةٗ یَسۡتَسۡخِرُونَ ١٤﴾.
و چون کافران برهان و معجزهای را ببینند که به راستگویی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دلالت کند، بدان استهزا مینمایند و مسخرهاش میکنند.
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ ١٥﴾.
و کافران میگویند: ای محمد! آنچه را آوردهای چیزی جز جادوی آشکار نمیباشد و جادوبودنش بر کسی پنهان نیست.
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ١٦﴾.
کافران میگویند: آیا آنگاه که بمیریم، جسدهای ما خاک شود، استخوانهای ما بپوسد و پارچه پارچه شود، دوباره زنده میگردیم و از قبرهای خویش برانگیخته میشویم؟
﴿أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ ١٧﴾.
و حتی پدران پیشین ما بعد از اینکه بمردند سر از نو زنده میشوند؟ این امر دور از واقعیت خواهد بود!
﴿قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ ١٨﴾.
ای پیامبر! برای آنان بگو: آری! خداوندی که شما را بار نخست آفرید، در حالی که شما خوار و ناچیز و حقیر بودید، به زودی دوباره شما را برمیانگیزد و زنده مینماید.
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ ١٩﴾.
زنده ساختن دوبارۀ شما تنها با یک بار دمیدن انجام میشود، آنگاه از قبرهای خویش بیرون میشوید و هولناکی روز قیامت را انتظار میکشید.
﴿وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ ٢٠﴾.
و کافران در آن هنگام میگویند: ای وای بر ما، هلاکت و زیان بر ما باد! این همان روز حساب است که در دنیا به ما وعده داده شد، اما به آن تکذیب کرد.
﴿هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ ٢١﴾.
بعد از آن برای آنان گفته میشود: این همان روزی است که میان خلایق حکم و فیصلۀ الهی صادر میشود و روزی است که شما در دنیا بدان تکذیب کرده و از آن انکار مینمودید.
﴿۞ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٢٢﴾.
ای فرشتگان! کافران را با شریکان باطل و خدایان ساختگیی که به عبادتشان میپرداختند جمع آورید.
﴿مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ ٢٣﴾.
ای فرشتگان! کافران را با شریکان باطل و خدایان ساختگی آنان به شدّت و با توبیخ به سوی آتش سوق دهید.
﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ ٢٤﴾.
و ای فرشتگان! کافران را با خدایان باطل آنان پیش از وارد شدن به بهشت، فرمان ایست دهید؛ زیرا خداوند عزوجل با توبیخ و تهدید از اعمالی که در دنیا انجام دادند و از سخنانی که گفتند از آنان سؤال میکند.
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ ٢٥﴾.
در حین گرفتاری به عذاب برای آنان گفته میشود: شما را چه شده که در این روز دشوار، یکدیگر را یاری نمیکنید؟
﴿بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ ٢٦﴾.
آری! کافران در روز قیامت به امر خداوند عزوجل تسلیماند، به حکمش منقاداند و مالک رساندن نفع و ضرری برای خویشتن نیستند.
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٢٧﴾.
بعضی از کافران به برخی دیگر در روز قیامت رو میآورند، همدیگر را ملامت میسازند و با یکدیگر به مخاصمه میپردازند.
﴿قَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ ٢٨﴾.
ناتوانان برای سرکردگان میگویند: شما – به زعم خویش – خیر و حقّانیت را به ما میآوردید و ما گمان کردیم که شما به ما خیررسان هستید. در نتیجه سرکشی و گمراهی را به ما نیکو معرفی داشتید و ما را به هدایت بدبین ساختید.
﴿قَالُواْ بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ ٢٩﴾.
سرکردگان کفر برای ناتوانان میگویند: مسأله طوری که شما میگویید نیست، بلکه شما خودتان پذیرندۀ گمراهی و منتفّر از ایمان بودید.
﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢۖ بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ ٣٠﴾.
ما بر شما سلطه و حجّتی نداشتیم که شما را از هدایت بازداریم، بلکه شما خودتان از حد تجاوز کردید و با قبول کفر بر خویشتن اسراف ورزیدید.
﴿فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ ٣١﴾.
در نتیجه همگی را عذاب خداوند عزوجل فرا گرفت و همه ما و شما به سبب اعمال کافر و تکذیبی که قبلاً انجام دادهایم از آن میچشیم.
﴿فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ ٣٢﴾.
و سبب گمراهی و کفرتان به خداوند شدیم. از آنرو که پیش از شما گمراه بودیم، شما هم با پذیرش کفر از ما پیروی کردید و همه ما زیانمند شدیم.
﴿فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٣﴾.
در آن روز ناتوانان و سرکردگان در عذاب شریکاند و به هر گروهی بخشی از جزا داده میشود؛ همچنان که در کفر و گمراهی در دنیا شریک و سهیم بودند.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ ٣٤﴾.
سنّت الهی دربارۀ کافران و بدکاران این است که کارهای بدشان را جزا میدهد و از آنان انتقام میگیرد.
﴿إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ یَسۡتَکۡبِرُونَ ٣٥﴾.
آری! وقتی کافران به سوی کلمۀ لا إله إلا الله و به سوی پذیرش و تحقیق معنی این کلمه و عمل به مقتضایش فرا خوانده میشدند نافرمانی میکردند، ستیزه مینمودند و از آن ابا میآوردند.
﴿وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ ٣٦﴾.
وقتی کافران به سوی توحید فرا خوانده میشوند، میگویند: چگونه عبادت بتها و خدایان خویش را به خاطر سخن مرد شاعر دیوانهای ترک کنیم؟ آنان با این سخن خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اراده داشتند – خداوند عزوجل وی را از مدلول سخن آنان نگه دارد – ببین که چگونه در سخن خود متردّد اند و با ارائۀ یک وصف ثابت نمیماند.
﴿بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣٧﴾.
بلکه به راستی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرستادۀ معصومی است که قرآن و ایمان را برای شما به ارمغان آورده است. او نه شاعر است نه دیوانه؛ نه جادوگر است نه کاهن؛ بلکه شریعتی را آورده که با شرایع پیامبران پیشین موافقت دارد.
﴿إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ ٣٨﴾.
ای کافران! به یقین که شما به سبب کفر، تکذیب و ستیزهجویی خود با خدا و رسولش طور قطعی از عذاب دردآور و هول انگیز دوزخ خواهید چشید.
﴿وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٩﴾.
عذابی را که اکنون میچشید، به سبب اعمال بدی است که در دنیا انجام دادهاید و خداوند عزوجل بر شما هیچ ظلم تکرده است.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٤٠﴾.
اما بندگان راستکار خداوند عزوجل که در عبادتشان اخلاصمند اند، از عذاب الهی نجات یافتهاند و در نعمتها جاودانه به سر میبرند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ ٤١﴾.
برای این گروه راستکار و اخلاصمند، روزی معیّنی در بهشتهای پر از نعمت آماده شده چنانکه قطع نمیشود؛ زیرا از جانب خداوند عزوجل است.
﴿فَوَٰکِهُ وَهُم مُّکۡرَمُونَ ٤٢﴾.
اینک رزقی معین و معلوم، خوردنیهای متنوّع و میوههای متعدّدی آماده است و ایشان در جایگاهی با کرامت و آسایش، و در شادمانی و سرور به سر میبرند.
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٤٣﴾.
این گروه که ابرارند، در بهشتهای پر از نعمت جاودان و دایمی، در نشستگاهی با کرامت و به جوار خداوند رحمان و رحیم همیشه جایگزین میباشند.
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ ٤٤﴾.
ایشان به منظور اُنس و اُلفت با یک دیگر و زیادت لذّتیابی از نعمتها، بر تختهای بهشت روبروی یک دیگر قرار میگیرند.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ ٤٥﴾.
برای گروه ابرار در مجالس انس و خوشنودی، جامهایی از شراب طهور که از جویهای بهشت است دَور داده میشود. این نعمت ماندگار نه تمام میشود و نه قطع میگردد.
﴿بَیۡضَآءَ لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ ٤٦﴾.
این شراب مانند شراب دنیا نیست، بلکه رنگش سفید است و در نوشیدن آن لذّت فراوانی وجود دارد.
﴿لَا فِیهَا غَوۡلٞ وَلَا هُمۡ عَنۡهَا یُنزَفُونَ ٤٧﴾.
دیگر این شراب، عقل را مانند شراب دنیا نمیرباید؛ یعنی حافظه را مختل نمیسازد و جسم را آزار نمیدهد.
﴿وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ ٤٨﴾.
در نزد گروه ابرار در باغهای پر نعمت بهشت زنهای زیباروی، پاک دامن، فراخ چشم و پسندیدهای هستند که جز به سوی همسرانشان به دیگری چشم نمیدوزند.
﴿کَأَنَّهُنَّ بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ ٤٩﴾.
گویا که زنهای بهشت مانند تخم سفید پرندهای هستند که نه دست خورده و نه چشمی بدان افتاده است.
﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٥٠﴾.
آنگاه که ابرار در بهشتاند، به یک دیگر رو میآورند و از روزهای گذشتۀشان در دنیا میپرسند که چگونه خداوند عزوجل ایشان را از عذاب نجات داد و با بهرۀ بزرگی کرامت بخشید. این امر از کمال اُنس و اُلفت با یک دیگرشان است.
﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ ٥١﴾.
یکی از جمع گروه ابرار نیکوکار که در بهشت قرار دارد میگوید: به راستی من در دنیا رفیق همنشینی داشتم؛
﴿یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ ٥٢﴾.
رفیقی که از روز قیامت و زندهشدن بعد از مرگ انکار میکرد و به من میگفت: آیا تو به این سخن تصدیق میداری؟
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ ٥٣﴾.
چگونه ممکن است، بعد از مردن و پس از اینکه جسمهای ما خاک شود، پارچه پارچه و متلاشی گردد، برای محاسبۀ اعمال خویش زنده شویم؟
﴿قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ٥٤﴾.
آن شخص مؤمن برای یاران بهشتیاش میگوید: آیا میخواهید جای بازگشت رفیق دنیوی مرا ببینید؟
﴿فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ ٥٥﴾.
آنگاه نظر میاندازد و رفیق کافرش را در میان دوزخ میبیند که به گرمی آن گرفتار آمده و میسوزد.
﴿قَالَ تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ ٥٦﴾.
او برای رفیق کافرش میگوید: سوگند به خدا که نزدیک بود با زینت دهی باطل، مرا گمراه سازی و با خود به آتش دوزخ داخل نمایی.
﴿وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ ٥٧﴾.
اگر خداوند عزوجل با هدایت و ایمان به من رحمت و احسان نمیکرد، اکنون از کسانی میبودم که آنان را در روز قیامت برای عذاب حاضر آورده است.
﴿أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ ٥٨﴾.
آیا حقیقت دارد که ما در بهشت برای همیشه ماندگار هستیم و در آن نمیمیریم، بلکه همیشه به ما نعمت داده میشود؛
﴿إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ ٥٩﴾.
جز مرگ نخستینی که در زندگی دنیا چشیدیم، دیگر ما را مرگ فرا نمیگیرد و به عذاب گرفتار نمیشویم و این واقعاً سعادت بزرگی است.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٠﴾.
به راستی نعمتهایی که به ما ارزانی شده است کرامت بزرگ، کامیابی ارزشمند و سعادت دایمی است.
﴿لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ ٦١﴾.
برای به دست آوردن چنین کامیابی بزرگ، بهرۀ ارزشمند و نعمت جاودانی در جوار پروردگار بخشایشگر، باید عمل کنندگان در زندگی دنیا به انجام عبادات بپردازند و کوشش نمایند تا این مراتب بلند را حاصل کنند.
﴿أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ ٦٢﴾.
آیا این نعمتها، بهرهمندی، کرامت و نجات بهتر است یا درخت زقّوم که تلخ مزّه و بد منظر است، منشأ پلید دارد و طعام کافران در آتش دوزخ است؟
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ ٦٣﴾.
خداوند عزوجل درخت زقّوم را فتنهای برای کافران مقرّر داشته است؛ زیرا آنان در دنیا با انکار از یکدیگر میپرسیدند: چگونه محمد صلی الله علیه و آله و سلم خبر میدهد که در آتش درختی است؛ در حالی که آتش درخت را میسوزاند؟
﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ ٦٤﴾.
زقّوم، درختی است که خداوند عزوجل آن را در قعر دوزخ میرویاند؛ زیرا پروردگار سبحان قدرت دارد دو چیز ضدّ یک دیگر، یعنی سر سبزی و آتش را باهم جمع گرداند.
﴿طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ ٦٥﴾.
میوۀ درخت زقّوم در آتش دوزخ، بدمنظر و زشت است و مانند سر شیطان میباشد. وقتی شکل میوه چنین باشد، مزّه و طعمش چه قدر بد خواهد بود.
﴿فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ ٦٦﴾.
همانا کافران در آتش دوزخ از این درخت ملعونه و پلید میخورند و شکمهای خویش را از آن پر مینمایند و این مجازاتی برای آنان است.
﴿ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ ٦٧﴾.
بعد از اینکه کافران از زقّوم میخورند از نوشیدنی پلید، تلخ و داغی مینوشند؛ یعنی در اینجا از طعام زقّوم، آب نوشیدنی حمیم و هوای مسمومی استفاده مینمایند.
﴿ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ ٦٨﴾.
بعد از گرفتاری به این عذاب، به سوی آتش دوزخ باز گشتانده میشوند؛ آتشی که از آن دیگر نجاتی ندارند.
﴿إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ ٦٩﴾.
کافران پدران گمراه خویش را در مسیر شرک یافتند و از آنان در گمراهی تقلید نمودند.
﴿فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ ٧٠﴾.
اکنون از راه و روش پدران خود بدون حجّت و دلیل پیروی مینمایند؛ همچنان که شأن هر جاهل مقلّد در باب پیروی گمراهان به همینگونه است.
﴿وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٧١﴾.
پیش از کافران مکّه که قوم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند، بیشتر اهل قرنهای گذشته نیز گمراه شدند.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ ٧٢﴾.
و یقیناً خداوند عزوجل در آن قرنها پیامبرانی را فرستاده بود تا آنان را از آتش دوزخ و خشم خداوند جبّار بترسانند، اما به تکذیبشان پرداختند.
﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ ٧٣﴾.
بنگر و بیندیش که انجام سرنوشت کافران این قرنها چه شد و آنگاه که کافر شدند و تکذیب نمودند چگونه به هلاکت رسیدند و ضرب المثلی برای جهانیان شدند.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٧٤﴾.
اما آن بندگانی که در عبادت اخلاص ورزیدند و تنها از خداوند پاک اطاعت نمودند، حقتعالی ایشان را به فضل و رحمتش مخصوص ساخت و به بهشتش کرامت بخشید.
﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ ٧٥﴾.
همانان نوح علیه السلام در حالت سختی و دشواری به پروردگارش دعا کرد و از اوتعالی خواست تا او را در برابر قومش یاری کند. آری! خداوند بهترین پذیرندۀ دعاست؛ زیرا او بهترین دوست و نیکوترین یاری کنندهای است.
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٦﴾.
خداوند عزوجل هم نوح علیه السلام و هم کسانی را که از اهلش مؤمن بودند، همه را از اذیت کافران و از هلاکت و تباهی نجات داد و در نتیجه به فوز و فلاح دنیا و آخرت نایل آمدند.
﴿وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ ٧٧﴾.
الله عزوجل به نوح علیه السلام احسان کرد و کرامت بخشید. به اینگونه که بعد از هلاکت قومش، تنها ذرّیهاش را در روی زمین باقی گذاشت.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ٧٨﴾.
پروردگار سبحان برای نوح علیه السلام در دنیا ذکر خیر و ستایش نیکویی را ماندگار ساخت؛ چنانچه بهترین و تیکوکارترین مردم او را میستایند.
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧٩﴾.
از جانب خداوند رحمن و پروردگار دیّان، امن و سلامتی برای نوح علیه السلام میسّر است و از اینکه توسط آیندگان به بدی یاد شود محفوظ است؛ بلکه همه جهانیان او را به خوبی ستایش مینمایند.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٠﴾.
همچنان که خداوند عزوجل برای نوح علیه السلام کرامت بخشید، به همه کسانی که در طاعت مولای خویش اخلاص ورزند و در عبادت پروردگارشان راستکار باشند کرامت میبخشد.
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨١﴾.
به راستی که نوح علیه السلام از بندگان راستکار و اخلاصمند خداوند بزرگ بود.
﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ ٨٢﴾.
بعد از آن خداوند بزرگ کسانی را که از قوم نوح علیه السلام کافر شدند به هلاکت رساند و نابودشان ساخت.
﴿۞وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِیمَ ٨٣﴾.
همانا ابراهیم خلیل علیه السلام از یاری کنندگان و هواداران نوح علیه السلام بود و طریقه، روش و آیین او را در پیش گرفت.
﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ ٨٤﴾.
آنگاه که ابراهیم علیه السلام با دلی پاک از هر اعتقاد باطل و اخلاق بد حاضر شد؛ طوری که در خاطرش جز یاد خدا و طاعت و محبتش نبود.
﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ ٨٥﴾.
آنگاه که ابراهیم علیه السلام با انکار و عیب جویی برای پدر و قومش گفت: چه مفهومی دارد که شما این بتها را عبادت میکنید در حالی که به شما نفع ضرری رسانده نمیتوانند؟!
﴿أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ ٨٦﴾.
آیا شما خدایان ساختگی و موهومی را عبادت میکنید و از عبادت پروردگاری که جز او معبود بر حقّی وجود ندارد و تنها او مستحقّ عبادت است رو میگردانید؟
﴿فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٧﴾.
پس وقتی به خداوند پروردگار جهانیان کافر میشوید و جز او دیگر چیزها را پرستش میکنید، گمان میکنید که با شما چه خواهد کرد؟
﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ ٨٨﴾.
ابراهیم علیه السلام با تأمّل به ستارهها نظر انداخت؛ مانند کسی که ارادۀ عذر جویی را داشته باشد. او میخواست از بیرون رفتن با قومش در مراسم عید آنان عذر آورد.
﴿فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ ٨٩﴾.
آنگاه ابراهیم علیه السلام برای قومش گفت: من بیمار هستم و این عذری بود که در آن تعریضی وجود دارد.
﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ ٩٠﴾.
آنان ابراهیم علیه السلام را به عقب خویش باقی گذاشتند و همه باهم به مراسم عید خود رفتند.
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ فَقَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ ٩١﴾.
آنگاه ابراهیم علیه السلام با شتاب همراه تبرش به سوی بتهای قومش رفت و به گونۀ استهزا برای آنها گفت: چرا از این طعامها که مشرکان برای شما گذاشتهاند نمیخورید؟!
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ ٩٢﴾.
به شما چه رسیده که سخن نمیگویید و چرا پرسش مرا پاسخ نمیدهید اگر توان سخن گفتن دارید؟
﴿فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ ٩٣﴾.
ابراهیم علیه السلام به طرف بتها آمد و آنها را با دست راستش میزد و میشکست، تا برای کافران ثابت سازد که این بتها نفع و ضرری نمیرسانند و حتی از خود هم دفاع کرده نمیتوانند.
﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ ٩٤﴾.
قوم ابراهیم علیه السلام شتابان و خشمناک به سویش آمدند؛ در حالی که عملکرد ابراهیم علیه السلام آنان را به هول انداخته بود.
﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ ٩٥﴾.
ابراهیم علیه السلام با شجاعت و ثبات از آنان پرسید: چگونه بتهایی را عبادت میکنید که خود شما آنها را به دستهای خویش ساختهاید و چگونه چیز خودساخته میتواند معبود باشد؟
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦﴾.
شما عبادت خداوند عزوجل را ترک مینمایید؛ در حالی که شما و عملکرد دستهای شما را او آفریده است.
﴿قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ ٩٧﴾.
آنگاه که ابراهیم علیه السلام آنان را با دلیل مغلوبش ساخت به نیروی خویش رو آوردند و گفتند: برای او بنایی بسازید، سپس آن را پر از هیزم کرده آتش برافروزید و ابراهیم را در آن اندازید.
﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ ٩٨﴾.
قوم ابراهیم علیه السلام تدبیری را به کار بردند تا وی را به هلاکت رسانند، اما خداوند عزوجل آنان را خوار و زیانمند ساخت، چنانچه آنان را با حجّت مغلوب نمود و تدبیر و حیلۀ آنان را بینتیجه و بیاثر کرد.
﴿وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ ٩٩﴾.
ابراهیم علیه السلام گفت: من به سوی خداوند عزوجل هجرت میکنم؛ یعنی از وطن کافران به وطنی که به عبادت و طاعت اوتعالی پرداخته بتوانم هجرت مینمایم. سپس گفت: به یقین که پروردگارم مرا در امر دین و دنیای من به بهترین راه هدایت خواهد کرد.
این آیه به مشروعیت هجرت از دار کفر به سوی دار اسلام دلالت دارد؛ البته آنگاه که شخص مؤمن توان انجام عبادت الله عزوجل را نداشته باشد.
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٠٠﴾.
بعد از آن ابراهیم علیه السلام به حضور پروردگارش دعا کرد که برایش فرزند صالحی عطا کند تا علم و دعوت را از وی به ارث برد.
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ ١٠١﴾.
خداوند عزوجل دعای ابراهیم علیه السلام را پذیرفت و اسماعیل علیه السلام را برایش عطا کرد؛ فرزندی که در خوردسالی هوشیار و در همه امورش با برکت بود.
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ قَالَ یَٰبُنَیَّ إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٠٢﴾.
آنگاه که اسماعیل علیه السلام جوان شد و به سنّ رشد رسید، پدرش برای او گفت: از جانب خداوند عزوجل به خواب دیدم و مرا به ذبح تو مأمور ساخته است، رأی تو در این باره چیست؟ (در حالی که خواب پیامبران حق است) اسماعیل علیه السلام با تسلیم و رضا به امر پروردگار و با خوشنودی از پدرش پاسخ داد: به امر الهی در زمینۀ سربریدنم اقدام کن و قطعاً مرا در برابر حکم خدا، اطاعت از فرمانش و طلب ثواب از بارگاه وی صابر خواهی یافت.
﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ ١٠٣﴾.
چون ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام هردو به امر خداوند بزرگ منقاد شدند و ابراهیم علیه السلام فرزند خود اسماعیل علیه السلام را بر جبینش بر زمین خواباند تا ذبح کند؛
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ ١٠٤﴾.
خداوند متعال ابراهیم علیه السلام را در آن حالت هولناک و بزرگ مخاطب قرار داد و ندایش کرد:
﴿قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٠٥﴾.
ای ابراهیم! به راستی که آنچه را خداوند عزوجل به تو در خواب فرمان داده بود انجام دادی. حقتعالی همچنان که در برابر تصدیق و اطاعت امرش به تو پاداش داد، به همه کسانی که دستورش را به نیکویی بپذیرند و از وی اطاعت کنند پاداش عطا میکند؛ یعنی که ایشان را از سختیها نجات میدهد و از بلاها سلامتی میبخشد.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ ١٠٦﴾.
به یقین که فرمان الهی بر ابراهیم علیه السلام به ذبح فرزندش، بلای عظیم و امتحان بزرگی است؛ چنانکه جز صاحبان عزم به انجام چنین کاری استقامت نمیکنند.
﴿وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ ١٠٧﴾.
خداوند عزوجل به عوض اسماعیل علیه السلام گوسفند قوچ بزرگی را فدیه داد تا ابراهیم علیه السلام آن را به جای فرزندش ذبح کند و در نتیجه این امر از جملۀ سنّتهای مؤکّد در عید قربان شد.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١٠٨﴾.
خداوند عزوجل برای ابراهیم علیه السلام در قرنهای بعد از وی، یاد نیکو و ستایش پسندیدهای را ماندگار ساخت.
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ ١٠٩﴾.
تحفۀ مبارک، سلامتی از همه آفات و امان از هر ترسناکی نثار ابراهیم علیه السلام باد که خلیل خداوند رحمان بود.
﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١١٠﴾.
همچنان که خداوند متعال ابراهیم علیه السلام را به خاطر حسن پذیرش فرمانش پاداش عطا کرد، به همه بندگانی که دستورش را به وجه نیکو بپذیرند پاداش نیکو عطا مینماید.
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١١١﴾.
به راستی که ابراهیم علیه السلام از بندگان راستکار و اخلاصمند خداوند عزوجل است؛ از بندگانی که به گونۀ شایسته از اوتعالی اطاعت کردند.
﴿وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٢﴾.
خداوند بزرگ، ابراهیم علیه السلام را به فرزندش اسحق مژده داد؛ به فرزندی که وی را در نهایت از پیامبران صالح مقرّر داشت. این مژده پاداشی برای ابراهیم علیه السلام بود که در برابر پایداری، انجام اوامر پروردگار و تسلیم به حکم مولایش به وی عطا شده بود.
﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ ١١٣﴾.
خداوند عزوجل برکت و شاستگی را بر ابراهیم و اسحق علیهما السلام فرود آورد و از ذرّیۀشان دو گروه را مقرّر داشت: گروهی نیکوکار که از پروردگارشان میترسند و گروهی دیگر که با شرک و گناهان بر خویشتن ستم روا میدارند.
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١١٤﴾.
به راستی که خداوند عزوجل بر موسی و هارون علیهما السلام با اعطای نبوت و رسالت، و با نصرت و تأییدش فضل و احسان کرد.
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ ١١٥﴾.
حقتعالی موسی و هارون علیهما السلام و قوم همراهشان را از شرّ بنیاسرائیل، یعنی از غرق شدن و از بردگیی که از طرف فرعون بر ایشان تحمیل میشد نجات داد.
﴿وَنَصَرۡنَٰهُمۡ فَکَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٦﴾.
پروردگار سبحان موسی و هارون علیهما السلام و قومشان را یاری کرد، چنانکه پیروزی و قدرت بر فرعون و قومش را به دست آوردند و دینشان تعالی حاصل کرد.
﴿وَءَاتَیۡنَٰهُمَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلۡمُسۡتَبِینَ ١١٧﴾.
الله عزوجل برای موسی و هارون علیهما السلام تورات را عطا کرد که عقاید و احکام به گونۀ واضح و آشکار در آن بیان شده بود.
﴿وَهَدَیۡنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١١٨﴾.
حقتعالی موسی و هارون علیهما السلام را به سوی راه راست رهنمایی کرد؛ آیینی که دین اسلام است و همه پیامبران به تبلیغش مبعوث شده بودند.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١١٩﴾.
خداوند بزرگ برای موسی و هارون علیهما السلام در قرنهای آینده برای همیشه ذکر خیر و ستایش نیکویی را ماندگار ساخت.
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٠﴾.
تحفۀ مبارک و پاکیزه، سلامتی از همه آفات، با رضا و کرامتی از جانب خداوند متعال نثار موسی و هارون علیهما السلام باد.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٢١﴾.
همچنان که خداوند عزوجل برای موسی و هارون علیهما السلام پاداش اعمال نیکویشان را عطا کرد، به همانگونه همه بندگانی را که در طاعتشان اخلاص داشته باشند پاداش میدهد.
﴿إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٢٢﴾.
به راستی که موسی و هارون علیهما السلام از بندگان صاحب یقین پروردگار و راسخ در ایمانشان بودند.
﴿وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٢٣﴾.
به یقین که حضرت الیاس علیه السلام از جملۀ پیامبران الهی است. او که خداوند عزوجل به وسیلۀ رسالت و نبوّت برایش شرف و کرامت بخشید.
﴿إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ ١٢٤﴾.
آنگاه که الیاس علیه السلام برای قومش که از بنیاسرائیل بودند گفت: با اخلاص عبادت، ترک شرک و یگانه شناختن خداوند عزوجل تقوای الهی را در پیش گیرید.
﴿أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ ١٢٥﴾.
چگونه بتی را عبادت میکنید که نفع و ضرری رسانده نمیتواند و عبادت خداوندی را کنار میگذارید که احسن الخالقین است، موجودات را از عدم آفریده و بعد از مردن زنده میگرداند، در آفرینش استحکام بخشیده و صنُع نیکو دارد؟
﴿ٱللَّهَ رَبَّکُمۡ وَرَبَّ ءَابَآئِکُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٢٦﴾.
الله عزوجل خداوندی است که تنها وی پروردگار، آفریدگار و روزی دهندۀ شماست، اوست که پدران پیشین شما را آفریده و روزی داده است. بنابراین جز او معبود بر حقّی وجود ندارد.
﴿فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ ١٢٧﴾.
در نتیجه قوم الیاس علیه السلام پیامبر خویش را تکذیب کردند و یقیناً خداوند عزوجل آنان را در روز قیامت جمع میکند و موافق اعمالی که انجام دادند جزا میدهد.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٢٨﴾.
مگر آن بندگانی را که در عبادت اخلاص ورزیدند و در طاعتش صداقت داشتند که خداوند عزوجل با فضل و کرمش چنین افرادی را قطعاً از عذاب نجات میدهد.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١٢٩﴾.
خداوند عزوجل برای الیاس علیه السلام در جوامعی که بعد از وی میآیند، ذکر خیر و ستایش پسندیدهای را باقی گذاشت.
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ ١٣٠﴾.
تحفۀ مبارک و امان از هر ترسناکی و غمگینی، از جانب خداوند متعال نثار الیاس علیه السلام باد.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣١﴾.
همچنان که خداوند عزوجل برای الیاس علیه السلام پاداش عطا کرد و کرامت بخشید، به همه بندگانی که در طاعتشان اخلاص داشته باشند و از اوتعالی بترسند پاداش و کرامت میبخشد.
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٣٢﴾.
به یقین که الیاس علیه السلام از آن بندگان خداوند عزوجل است که در ایمان خویش راستگوی و در دینشان اخلاصمندند و به پروردگار خود یقین دارند.
﴿وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٣٣﴾.
همانا لوط علیه السلام از پیامبران است. خداوند عزوجل او را به رسالتش برگزید و به نبوّتش کرامت بخشید.
﴿إِذۡ نَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ ١٣٤﴾.
خداوند عزوجل لوط علیه السلام و همه خانوادهاش را از عذاب سختش نجات داد و از مجازاتش سالم نگه داشت.
﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ ١٣٥﴾.
اما خداوند عزوجل با کسانی که عذاب شدند زن پیر و ناتوان لوط علیه السلام را هلاک ساخت؛ زیرا او در سرکشی و فساد با آن مردم شرکت داشت.
﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ ١٣٦﴾.
بعد از آن خداوند عزوجل تکذیب کنندگان قوم لوط را هلاک ساخت، نابودشان نمود و آنان را مایۀ عبرت جهانیان گردانید.
﴿وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ ١٣٧﴾.
ای کافران مکّه! واقعاً شما در سفرهای خود از دیار قوم لوط علیه السلام و از جایگاه آنان در صبحگاهان میگذرید.
﴿وَبِٱلَّیۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٣٨﴾.
همچنان از دیار آنان شب هنگام نیز میگذرید. پس چرا در آنچه بدان گرفتار شدند نمیاندیشید تا از عذاب خداوند عزوجل بترسید.
﴿وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٣٩﴾.
بدون شک یونس علیه السلام از جملۀ پیامبران الهی است که خداوند عزوجل او را به رسالتش برگزید و به نبوّتش کرامت بخشید.
﴿إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ١٤٠﴾.
آنگاه که یونس علیه السلام ، پیش از آنکه خداوند عزوجل به او اجازه دهد، از دیار قومش گریخت و سپس در کشتیی که پر از مسافران و اموال بود سوار شد.
﴿فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ ١٤١﴾.
کشتی به خطر غرق روبرو شد، اهل کشتی قرعه انداختند تا به منظور سبکساختن کشتی هر که قرعه به نامش آمد به دریا انداخته شود و قرعه به نام یونس علیه السلام بالا آمد.
﴿فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ ١٤٢﴾.
در نتیجه یونس علیه السلام از کشتی به دریا افگنده شد و او را ماهیی بلعید. یونس علیه السلام با گریختن پیش از اجازه، عملی را انجام داده بود که قابل ملامت بود.
﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ ١٤٣﴾.
اگر یونس علیه السلام قبلاً از اهل صلاح نمیبود، بسیار عبادت نمیکرد و نیز با تسبیحش به دوام ذکر در شکم ماهی ادامه نمیداد و نمیگفت: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»،
﴿لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤٤﴾.
در شکم ماهی تا زمانی که قیامت به وقوع پیوستی و مردم زنده میشدند ماندگار میشد.
﴿۞فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیمٞ ١٤٥﴾.
اما خداوند عزوجل او را از شکم ماهی بیرون آورد و در زمین صحرای بیآب و علفی که درخت و آبادی نداشت انداخت؛ در حالی که از هول آنچه بر او گذشته بود، بدنی ضعیف و وجود بیمار داشت.
﴿وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ ١٤٦﴾.
خداوند عزوجل برای یونس علیه السلام در حالی که در صحرا بود، درخت کدو را رویاند تا در سایهاش قرار گیرد و از میوهاش بخورد.
﴿وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ ١٤٧﴾.
بعد از آنکه خداوند عزوجل یونس علیه السلام را نجات داد به سوی صدهزار نفر از مردم قومش فرستاد؛ بلکه از این هم بیشتر بودند.
﴿فََٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ ١٤٨﴾.
قومش او را تصدیق کردند و متابعتش نمودند. در نتیجه خداوند عزوجل ایشان را تا آخر مدّت عمرهایشان از نعمتهایش بهره مند ساخت.
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ ١٤٩﴾.
ای پیامبر! از قومت بپرس: چگونه دختران را که از آنها بد میبرند به خداوند عزوجل و پسران را که دوست دارند به خود نسبت میدهند، این تحکّم باطل و بیعدالتی در حکم چیست؟
﴿أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ ١٥٠﴾.
ای پیامبر! از کافران بپرس: آیا در روزی که خداوند عزوجل فرشتگان را (به گمان آنان) دختر آفرید حضور داشتند و اکنون بر مبنای معرفتی گواهی میدهند؟
﴿أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ ١٥١﴾.
آگاه باش که پندار و ابراز نظر کافران بر اندیشۀ دروغین، افترای بزرگ و خیالهای ناپسندی استوار است.
﴿وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١٥٢﴾.
میگویند که خداوند عزوجل فرزندی دارد، امّا الله تعالی از این امر منزّه است. آنان دروغ میگویند و خداوند عزوجل نه زاده شده و نه کسی را زاده است.
﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ ١٥٣﴾.
به چه دلیلی خداوند عزوجل برایش دخترانی را بر گزیده نه پسرانی را و چرا به گمان آنان فرشتگان را دختران مقرّر داشته است؟! خداوند متعال از این برتر است.
﴿مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ ١٥٤﴾.
این حکم و گزینش نادرست شما بسیار بد است، زیرا دختران را که خود دوست ندارید به خداوند پاک نسبت دادهاید و پسران را که مورد پسندتان است به خویشتن نسبت میدهید.
﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ١٥٥﴾.
آیا نمیدانید که روا نیست برای خداوند عزوجل فرزندی باشد؛ زیرا او بینیاز است، کسی را نزاده، از کسی زاده نشده و برایش همتایی وجود ندارد.
﴿أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ ١٥٦﴾.
آیا برهان واضحی برای درستی ادّعای خویش به دست دارید که دختران را به خداوند عزوجل نسبت میدهید؟
﴿فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٥٧﴾.
اگر برهان واضحی در کتابی از جانب خداوند عزوجل دارید و راست میگویید پس مرا بدان آگاه سازید.
﴿وَجَعَلُواْ بَیۡنَهُۥ وَبَیۡنَ ٱلۡجِنَّةِ نَسَبٗاۚ وَلَقَدۡ عَلِمَتِ ٱلۡجِنَّةُ إِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ ١٥٨﴾.
کافران بین خداوند عزوجل و فرشتگان رابطۀ نسبی و خویشاوندی مقرّر داشتهاند، اما فرشتگان یقیتاً میدانند که خداوند متعال در روز قامت آنان را برای عذاب حاضر میآورد. و گفته شده که مراد از «اَلجِنَّة» گروه جنّ است، بنابراین معنی چنین است: یقیناً گروه جنّ میدانند که خداوند عزوجل حتماً کافران را در روز قیامت برای محاسبۀ اعمال زندهمیسازد.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ١٥٩﴾.
خداوند بزرگ از اوصافی که دشمنان کافرش او را بدان وصف میکنند منزّه و مقدّس است، بلکه اوتعالی تنها و تنها به اوصافی موصوف است که خویشتن را بدان وصف کرده یا پیامبرش او را بدان توصیف نموده است.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٦٠﴾.
اما بندگان اخلاصمند خداوند عزوجل از اوصافی که کافران مشرک اوتعالی را بدان وصف میکنند برائت میجویند.
﴿فَإِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ ١٦١﴾.
ای کافران! به راستی که شما با بتها و تماثلهایی که به عبادت و پرستش آنها مصروف هستید.
﴿مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ بِفَٰتِنِینَ ١٦٢﴾.
بدون اینکه خداوند عزوجل بخواهد توانایی ندارید که کسی را گمراه سازید؛
﴿إِلَّا مَنۡ هُوَ صَالِ ٱلۡجَحِیمِ ١٦٣﴾.
مگر کسی را که خداوند متعال او را از اهل دوزخ مقدّر کرده باشد و خودش از گمراهان پیرویکند.
﴿وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ ١٦٤﴾.
فرشتگان میگویند: هیچ فرشتهای موجود نیست مگر اینکه جایگاه ویژه و معلومی در آسمان دارد و برای هر کدام وظفهای است.
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ ١٦٥﴾.
و همانا ما فرشتگان در عبادت و طاعت پروردگار خویش با نظم و ترتیبی ویژه صف میزنیم.
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ ١٦٦﴾.
و ما گروه فرشتگان از اموری که سزاوار شأن خداوند عزوجل نیست، به تقدیس و تنزیه اوتعالی میپردازیم و وی را به اوصاف بزرگ ستایش مینماییم؛
﴿وَإِن کَانُواْ لَیَقُولُونَ ١٦٧﴾.
اگر چه کافران پیش از آنکه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به رسالت مبعوث شوند بدون علم و دانشی میگفتند:
﴿لَوۡ أَنَّ عِندَنَا ذِکۡرٗا مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٦٨﴾.
اگر مانند اهل قرنهای پیشین، برای ما کتابهایی میآمد و پیامبرانی برای هدایت ما مبعوث میشد؛
﴿لَکُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٦٩﴾.
ما به پروردگار خویش ایمان میآوردیم و در عبادت و طاعت مولای خویش اخلاص میورزیدیم؛
﴿فَکَفَرُواْ بِهِۦۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ١٧٠﴾.
اما وقتی آیات کتاب حکیم و پیامبری کریم آمد و آنان به راه راست هدایت نمود، به خدای بزرگ کافر شدند. در نهایت قطعاً خواهند دانست که در آتش دوزخ چه عذابی برای آنان آماده شده است.
﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٧١﴾.
به یقین که حکم خداوند عزوجل که وقوعش حتمی است و رد شدنی نیست، به نفع پیامبران الهی از پیش صدور یافته است؛
﴿إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ ١٧٢﴾.
بر اینکه سرانجام نیکو از آن ایشان است. توفیق الهی، کامیابی و رستگاری همراهشان است و خداوند عزوجل آنان را با حجّت و قوّت نیرومند میسازد.
﴿وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ١٧٣﴾.
و همانا فتح و پیروزی از نگاه غلبۀ معنوی و ظاهری در هر جایی که باشد، به ارادۀ خداوند عزوجل نصیب لشکریان الهی است؛ یعنی نصیب مجاهدانی است که در راه خدا و برای بلند بردن دینش جهاد میکنند؛ زیرا سرانجام نیکو برای پرهیزگاران است.
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ ١٧٤﴾.
ای پیامبر! اکنون از کسانی که کافر شدند و از انقیاد امر الهی ابا آوردند، صرف نظر کن تا مهلتی که خداوند بزرگ برای آنان داده بگذرد و هنگام عذاب و گرفتاری آنان فرا رسد.
﴿وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ ١٧٥﴾.
انتظار بکش و مراقب باش که به زودی خداوند عزوجل با آنان چه میکند. خود آنان نیز حتماً انجام اعمال و جزای کفر خویش را خواهند دید.
﴿أَفَبِعَذَابِنَا یَسۡتَعۡجِلُونَ ١٧٦﴾.
آیا در نزول عذاب خداوند عزوجل بر خویشتن عجله میکنند و عذابی را که خواهی نخواهی بر آنان فرود میآید و برمیشمارند؟
﴿فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ ١٧٧﴾.
اما آنگاه که عذاب خداوند عزوجل بر دشمنانش فرود آید، به صبحگاه بدی مواجه میشوند که بسیار نا پسند است.
﴿وَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ ١٧٨﴾.
ای پیامبر! از کافران صرف نظر کن تا مهلتی که برای آنان داده شده بگذرد و هنگام عذابشان فرا رسد.
﴿وَأَبۡصِرۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ ١٧٩﴾.
انتظار بکش و مراقب باش که خداوند بزرگ به زودی با آنان چه میکند، خود آنان نیز عاقبت کارها و نتیجۀ اعمال خویش را خواهند دید.
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ ١٨٠﴾.
خداوند با نامهایش پاک و منزّه است. او صاحب عزّت است و از هر وصف ناشایستهای که دشمنانش او را بدان وصف کنند بلندتر و پاکتر است.
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٨١﴾.
ستایش بزرگ خداوند سبحان، تحفۀ جاودانی و امان الهی نثار پیامبرانش باد که بزرگوار و بر گزیدهاند.
﴿وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٨٢﴾.
و حمد و سپاس از ابتدا تا انتها مخصوص پروردگار جهانیان است، تنها او مستحقّ ستایش و حمد است، از آنرو که صفات قایل مدح و کمال برای اوست و به دلیل اینکه نعمتهای بزرگ و بخشهای پسندیدهاش بسیار است و او شکر گزاری در دنیا و آخرت سزاوار است.
سوره صافات
وَٱلصَّـٰٓفَّـٰتِ صَفّٗا
سوگند به فرشتگان صفبهصف [که برای عبادت پروردگار ایستادهاند]
فَٱلزَّـٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا
و سوگند به فرشتگانی که ابرها را میرانند
فَٱلتَّـٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا
و سوگند به فرشتگانی که قرآن تلاوت میکنند
إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ
[که] بیتردید، معبود شما یکتاست.
رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ
[همان] پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست و پروردگار [خورشید در غروبگاهها و] طلوعگاهها.
إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ
به راستی که ما آسمان دنیا را با زیورِ ستارگان آراستیم
وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ
و [آن را] از [دسترس] هر شیطان سرکشی حفظ کردیم.
لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ
[آن شیاطین، هرگز] نمیتوانند [سخنان فرشتگان] عالم بالا را بشنوند و از هر سو [با شهابهای آتشین] تیرباران میشوند.
دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ
[از ورود آنان، به عالم فرشتگان جلوگیری میشود و همواره به] عقب رانده میشوند و عذابی جاودان [در پیش] دارند؛
إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ
مگر کسی [از شیاطین] که ناگهان چیزی [از گفتگوی فرشتگان را] برباید که [در این صورت،] شهابی درخشان او را دنبال میکند.
فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۭ
پس از آنان [= کافران] بپرس که آیا آفرینش [پیکرهای] آنان سختتر است یا آنچه که ما [از زمین و آسمانها و جهان بیکران] آفریدهایم؛ [در حالی که] ما آنها از گِلى [بیارزش و] چسبنده پدید آوردیم.
بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ
تو [از انکار آنان] در شگفتی و آنها [نیز سخنانت را دربارۀ قیامت] مسخره میکنند.
وَإِذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ
و چون پند داده شوند، نمیپذیرند.
وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَةٗ یَسۡتَسۡخِرُونَ
و چون نشانهای [در مورد راستگویی پیامبر] میبینند، [آن را] به تمسخر میگیرند
وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ
و میگویند: «این [قرآن، چیزی] نیست، مگر جادویی آشکار.
أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ
آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟
أَوَءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ
آیا پدران ما [نیز برانگیخته میشوند]؟»
قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ
بگو: «آری؛ شما در حالی که خوار هستید [زنده میشوید]».
فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ
[وقوع قیامت،] تنها با یک بانگ [سهمناک] است و ناگهان [همه از قبرها بیرون میآیند و در انتظار دستور پروردگار، وحشت قیامت را] نظاره میکنند.
وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ
و میگویند: «وای بر ما! این [همان] روز جزاست».
هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ
[گفته میشود: «آری،] این همان روز داوری است که آن را انکار میکردید».
۞ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ
[به فرشتگان گفته میشود:] «گرد آورید کسانی را که [با شرک به خویش] ستم کردهاند با [همفکران و] همانندهایشان و آنچه عبادت میکردند
مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ
به جاى الله؛ و آنان را به راه دوزخ هدایت کنید.
وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسۡـُٔولُونَ
و آنان را نگه دارید که قطعاً [پیش از رفتن به دوزخ] بازخواست خواهند شد».
مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ
[از دوزخیان میپرسند:] «چرا [مانند دنیا] از یکدیگر حمایت نمىکنید؟»
بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ
بلکه امروز [همگی] تسلیم [امرِ پروردگار] هستند.
وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ
و سرزنشکنان به یکدیگر رو میکنند
قَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ
[و به رهبران و بزرگان خود] میگویند: «شما [برای به کفر کشاندنِ ما، با ادعای دین راستین و] از موضع حق به سراغمان میآمدید».
قَالُواْ بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ
[رهبرانشان] میگویند: «[ما مقصر نیستیم؛] بلکه شما خود ایمان نداشتید؛
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۭۖ بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ
و ما هیچ تسلطى بر شما نداشتیم؛ بلکه شما خود گروهى سرکش بودید.
فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ
[اکنون] فرمان مجازاتِ پروردگارمان بر ما محقق شده و به راستی، ما [همگی عذاب دوزخ را] خواهیم چشید.
فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ
شما را گمراه نمودیم [چرا که] در حقیقت، خود نیز گمراه بودیم».
فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ
یقیناً آن روز [همۀ آنان] در عذاب شریکند.
إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ
بیتردید، ما با گناهکاران اینچنین [رفتار] میکنیم.
إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ یَسۡتَکۡبِرُونَ
آنان بودند که وقتی به آنان گفته مىشد: «معبودی [بهحق] جز الله نیست» سرکشی [و تکبر] میکردند.
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۭ
و میگفتند: «آیا ما معبودانمان را به خاطر [سخن] شاعری دیوانه رها کنیم؟»
بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
[چنین نیست] بلکه او حق [= توحید] را آورده و پیامبران [پیشین] را تصدیق کرده است.
إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ
شما [کافران] قطعاً عذاب دردناک [دوزخ] را میچشید.
وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ
و جز [در برابر] آنچه میکردید مجازات نمیشوید.
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ
[همه عذاب میبینند؛] مگر بندگان مخلص الله.
أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ
آنان [در پیشگاهِ پروردگار،] روزیِ مشخصی دارند:
فَوَٰکِهُ وَهُم مُّکۡرَمُونَ
[انواع] میوهها [را در اختیار خواهند داشت] و گرامی داشته میشوند.
فِی جَنَّـٰتِ ٱلنَّعِیمِ
در باغهای پرنعمت [بهشت]؛
عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ
در حالی که مقابل یکدیگر بر تختها [تکیه زدهاند]؛
یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۭ
جامی از شراب ناب [و زلال] پیرامونشان میگردانند؛
بَیۡضَآءَ لَذَّةٖ لِّلشَّـٰرِبِینَ
[شرابی روشن و] سپید که برای نوشندگانش لذتبخش است؛
لَا فِیهَا غَوۡلٞ وَلَا هُمۡ عَنۡهَا یُنزَفُونَ
[شرابی که خماری و] سردردى در نوشیدنش نیست و از آن مست نمیگردند.
وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ
و نزدشان زنانی زیباچشم است که تنها [به شوهران خود] نظر دارند [و تنها به آنها عشق میورزند].
کَأَنَّهُنَّ بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ
[زنانی که] گویی پردۀ سفید داخلی تخم [پرندگان] هستند که [از دسترس همگان] پنهان ماندهاند.
فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ
[بهشتیان دربارۀ رخدادهای دنیا صحبت میکنند و] برخی از آنان پرسشکنان رو به برخی دیگر میکنند.
قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ
یکی از آنان میگوید: «من [در دنیا] همنشینی داشتم.
یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ
[که پیوسته به من] میگفت: آیا تو واقعاً [به قیامت] باور داری؟
أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ
آیا هنگامی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا حقیقتاً [زنده میشویم و در قبال کارهایمان مورد محاسبه قرار میگیریم و] به ما کیفر میدهند؟!»
قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ
[سپس به دوستان بهشتیاش] میگوید: «آیا [شما نیز همراه من] سر میکشید [تا بدانیم او کجاست]؟»
فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ
آنگاه خود سر میکشد و او را در میان دوزخ مىبیند.
قَالَ تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ
به وی میگوید: «به الله سوگند که نزدیک بود مرا [با وسوسههای کفرآمیزت] نابود سازی.
وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ
اگر نعمتِ [هدایتِ] پروردگارم نبود، من نیز از حاضرشدگان [در دوزخ] بودم».
أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ
[آنگاه به بهشتیان میگوید:] «آیا ما مرگ دیگری نخواهیم داشت
إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ
جز مرگ نخستین، و عذاب نمیشویم؟
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ
به راستی که این همان کامیابی بزرگ است».
لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ
اهل عمل، باید براى چنین [پاداشی] بکوشند.
أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ
آیا این [نعمت بهشت، کریمانهتر و] براى پذیرایى بهتر است یا درختِ زَقّوم [در دوزخ]؟
إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّـٰلِمِینَ
بیتردید، ما آن درخت را مایۀ آزمایش ستمکاران [مشرک] قرار دادهایم [چرا که میگویند: «هیچ درختی در آتش نمیروید»].
إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ
در حقیقت، آن [مایۀ عذاب،] درختی است که از ژرفای دوزخ میروید.
طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ
میوهاش [چنان بدمنظر است که] گویى سرهاى شیاطین است.
فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالِـُٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ
آنان [= دوزخیان] از [میوههای تلخ] آن مىخورند و شکمها را از آنها انباشته مىکنند.
ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ
آنگاه بر روی این [غذای ناپاک، به جای نوشیدنی] آمیزهای از آب جوشان دارند.
ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ
سپس یقیناً بازگشتشان به دوزخ است.
إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ
آنان پدران خود را گمراه یافتند؛
فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ
و [همچنان] در پیِ آنان میشتافتند.
وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ
و قطعاً قبل از آنان نیز بیشتر پیشینیان گمراه شدند.
وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ
و بیتردید، ما هشداردهندگان [بسیاری] میان آنان فرستادیم.
فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ
پس بنگر که سرانجامِ هشداریافتگان چگونه بود.
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ
[همه گرفتار عذاب شدند] مگر بندگان مخلص الله.
وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ
نوح به درگاه ما دعا کرد و [ما] چه نیکو اجابتکننده بودیم!
وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ
و او و خانوادهاش را [به همراه مؤمنان] از بلای بزرگ [طوفان] نجات دادیم
وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ
و [پس از طوفان، فقط پیروان مؤمن و] خانوادۀ او را [در زمین] باقی گذاشتیم
وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
و در میان آیندگان [نام نیک] برایش به جا نهادیم.
سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ
سلام [و ستایش] جهانیان بر نوح باد.
إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ
آنگاه دیگران را [که در طوفان مانده بودند] غرق کردیم.
۞وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِیمَ
و قطعاً ابراهیم از پیروان او [= نوح] بود.
إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ
[یاد کن از] هنگامی که وی با دلی پاک [و خالی از شرک] به [درگاه] پروردگارش آمد.
إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ
آنگاه که به پدر و قومش گفت: «چه چیزی عبادت میکنید؟
أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ
آیا به جای الله، این معبودان دروغین را میخواهید؟
فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
گمانتان دربارۀ پروردگار جهانیان چیست؟»
فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ
سپس نگاهی به ستارگان افکند [و اندیشید].
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ
و گفت: «من بیمارم [و در جشن شرکت نمیکنم]».
فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ
پس [مردم] او را ترک کردند و رفتند.
فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ فَقَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ
آنگاه پنهانی نزد معبودهایشان رفت و [با تمسخر] گفت: «چیزی نمیخورید؟
مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ
شما را چه شده است که سخن نمیگویید؟»
فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ
سپس با دست راست خود ضربهای [محکم] بر آنها وارد آورد [و جز بُت بزرگ، همه را شکست].
فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ
قومش شتابان به سوی او آمدند.
قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ
[ابراهیم] گفت: «آیا چیزی را که خود میتراشید عبادت میکنید؟
وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ
و حال آنکه الله، [هم] شما و [هم] آنچه را انجام میدهید آفریده است».
قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ
[وقتی بُتپرستان از پاسخ درماندند،] گفتند: «بنایی [بلند] برایش بسازید و او را در آتش بیفکنید».
فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ
براى [نابودى] او نیرنگی خواستند و[لى] ما آنان را پست و [مغلوب] ساختیم [و آتش بر ابراهیم سرد و بیاثر شد].
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ
و گفت: «من به سوى [سرزمین دیگرى براى عبادتِ] پروردگارم میروم [و هجرت میکنم] و او مرا هدایت خواهد کرد.
رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
پروردگارا، [فرزندی] از شایستگان به من عطا کن».
فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ
ما [دعایش را مستجاب کردیم و] او را به تولد پسری بردبار بشارت دادیم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ قَالَ یَٰبُنَیَّ إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ یَـٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّـٰبِرِینَ
و چون [اسماعیل] به [سن نوجوانى و] حد تلاش [و همکارى] با او [= ابراهیم] رسید، به وی گفت: پسرم، در خواب [به من وحی میشود و] مىبینم که تو را ذبح مىکنم. نظرت در این باره چیست؟» [اسماعیل] گفت: «پدرجان، آنچه را به تو امر شده است انجام بده. ان شاء الله مرا [در برابر اجرای این فرمان،] شکیبا خواهی یافت».
فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ
هنگامی که هر دو تسلیم [فرمان پروردگار] شدند و [ابراهیم] او را به پیشانی [بر خاک] نهاد.
وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَـٰٓإِبۡرَٰهِیمُ
به او ندا دادیم که: «ای ابراهیم،
قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
یقیناً که خوابت را تحقق بخشیدی». ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَـٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ
بیتردید، این [خواب،] آزمایشی آشکار بود [و ابراهیم از آن سربلند بیرون آمد].
وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ
و [جان] او را در ازای قربانی بزرگی بازخریدیم
وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
و در میان آیندگان، [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ
سلام بر ابراهیم.
کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ
و او را به [تولد] اسحاق که پیامبری از شایستگان بود بشارت دادیم.
وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ
[ما] به او و اسحاق برکت دادیم؛ و [برخى] از افرادِ دودمانشان نیکوکار بودند و [برخى دیگر] آشکارا نسبت به خویشتن ستمکار بودند.
وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ
و به راستی، بر موسی و هارون منت نهادیم
وَنَجَّیۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ
و آن دو را همراه قومشان از اندوه بزرگ [= ستم فرعون و خطر غرق شدن در نیل] نجات دادیم
وَنَصَرۡنَٰهُمۡ فَکَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ
و یاریشان کردیم تا پیروز شدند
وَءَاتَیۡنَٰهُمَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلۡمُسۡتَبِینَ
و به آن دو، کتاب روشنگر [= تورات] دادیم
وَهَدَیۡنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ
و آن دو را به راه راست هدایت کردیم
وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
و در میان آیندگان [نام نیک] برایشان بر جای نهادیم.
سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ
سلام بر موسی و هارون.
إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
بیتردید، آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.
وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و قطعاً الیاس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ
[یاد کن از] هنگامی که او به قومش گفت: «آیا [از الله] پروا نمیکنید؟
أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ
آیا [نماد یا همان بتِ] «بَعل» را [به عبادت] میخوانید و بهترین آفریننده را رها میکنید؟
ٱللَّهَ رَبَّکُمۡ وَرَبَّ ءَابَآئِکُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ
الله [را ترک میکنید] که پروردگار شما و پروردگار پدرانتان است».
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ
اما او را دروغگو انگاشتند و مسلّماً [برای عذاب] احضار میشوند.
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ
مگر بندگان مخلص الله.
وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ
ما در میان آیندگان [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.
سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ
سلام بر الیاس.
إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ
به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش میدهیم.
إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
بیتردید، او از بندگان مؤمن ما بود.
وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و قطعاً لوط [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
إِذۡ نَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ
[یاد کن از] هنگامی که او و همۀ خانوادهاش را نجات دادیم.
إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ
مگر پیرزنی که از باقیماندگان [در عذاب] بود.
ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ
سپس دیگران را هلاک کردیم.
وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ
و شما [در سفر به سرزمین شام] صبحگاهان بر [ویرانههای شهرهای] آنان میگذرید.
وَبِٱلَّیۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ
آیا نمیاندیشید [و عبرت نمیگیرید]؟
وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و قطعاً یونس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.
إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ
[یاد کن از] هنگامی که [خشمگین از کفر قومش، بدون اجازۀ پروردگار] به کشتیِ انباشته [از مسافر و بار] گریخت.
فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ
[چون کشتی در حال غرق شدن بود، یونس با سرنشینان کشتی برای بیرون انداختنِ برخی افراد] قرعه انداخت و خود از باختگان شد [و او را به دریا انداختند].
فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ
سپس ماهی [بزرگی] او را بلعید؛ در حالى که [خود را به خاطر ترک وظیفه] سرزنش مىکرد.
فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ
اگر در زمرۀ تسبیحگویان [پروردگار] نبود،
لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ
یقیناً تا روزی که [مردم] برانگیخته میشوند، در شکم آن [ماهی] باقی میماند.
۞فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیمٞ
آنگاه او را در حالی که [ضعیف و] بیمار بود به سرزمینی خشک [و بیگیاه] افکندیم
وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ
و بوتۀ کدو بر [سرِ] او رویاندیم [تا از سایه و میوهاش بهره گیرد]؛
وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ
و [دوباره] او را به سوی صد هزار نفر یا بیشتر [به رسالت] فرستادیم.
فَـَٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ
آنان ایمان آوردند و ما نیز آنان را تا مدتی [از نعمتهای زندگی] بهرهمند ساختیم.
فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ
از آنان [= مشرکان] بپرس آیا دخترها برای پروردگارِ تو و پسرها برای آنهاست؟
أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ
آیا ما فرشتگان را دختر آفریدیم و آنان حضور داشتند؟
أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ
آگاه باش! آنان از [روی تهمت و] دروغگویی میگویند:
وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ
«الله فرزند دارد» و یقیناً دروغ میگویند.
أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ
آیا [الله] دختران را بر پسران ترجیح داده است؟
مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ
شما را چه شده است؟ چگونه حکم میکنید؟
أَفَلَا تَذَکَّرُونَ
آیا [نمیاندیشید و] پند نمیگیرید؟
أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ
آیا [بر ادعای باطل خویش] دلیل روشنی دارید؟
فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ
اگر راستگویید، کتابتان را بیاورید.
وَجَعَلُواْ بَیۡنَهُۥ وَبَیۡنَ ٱلۡجِنَّةِ نَسَبٗاۚ وَلَقَدۡ عَلِمَتِ ٱلۡجِنَّةُ إِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ
[مشرکان] بین او [= الله] و فرشتگان، خویشاوندى قائل شدهاند؛ در حالى که فرشتگان به یقین میدانند که [مشرکان روز قیامت، براى حسابرسی] احضار میشوند.
سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ
الله از آنچه [مشرکان] توصیف میکنند منزّه است.
إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ
[مردم در توصیف پروردگار، سخن گزاف مىگویند؛] مگر بندگان مخلص الله.
فَإِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ
شما [مشرکان] و آنچه عبادت میکنید
مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ بِفَٰتِنِینَ
[هرگز] گمراهگر [کسی از دین حق] نیستید؛
إِلَّا مَنۡ هُوَ صَالِ ٱلۡجَحِیمِ
مگر کسی که [به تقدیرِ الهی،] اهل دوزخ باشد.
وَمَامِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ
و [فرشتگان میگویند:] «هیچیک از ما نیست، مگر آنکه مقام مشخصی [در پیشگاه الهی] دارد.
وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ
ماییم که [برای عبادت و نیایش به درگاه پروردگار] به صف ایستادهایم
وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ
و بیتردید، ماییم که تسبیحگوی [او] هستیم».
وَإِن کَانُواْ لَیَقُولُونَ
و [کافران، پیش از بعثت] همواره میگفتند:
لَوۡ أَنَّ عِندَنَا ذِکۡرٗا مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ
«اگر کتابی از [کتابهای آسمانیِ] پیشینیان نزدمان بود،
لَکُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ
یقیناً از بندگان مخلصِ الله میشدیم».
فَکَفَرُواْ بِهِۦۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ
اما [هنگامی که پیامبر با قرآن به سویشان آمد، حقانیتِ] آن را انکار کردند؛ به زودی [نتیجۀ انکارشان را] خواهند دانست.
وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و قطعاً سخن ما دربارۀ بندگان فرستادهشدهمان از پیش صادر شده است [که]:
إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ
آنان قطعاً [از جانب ما] یاریشدهاند.
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ
و بیتردید، لشکر ما پیروزند.
فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ
پس [ای پیامبر،] تا مدتی از آنان [= مشرکان] روی بگردان.
وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ
و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.
أَفَبِعَذَابِنَا یَسۡتَعۡجِلُونَ
آیا عذاب ما را به شتاب خواستارند؟
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ
آنگاه که [عذاب الهی] بر خانههایشان فرود آید، چه بد است بامداد هشداریافتگان!
وَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ
و تا مدتی از آنان روی بگردان،
وَأَبۡصِرۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ
و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.
سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ
پروردگارت ـ پروردگار عزت و قدرت ـ از آنچه [مشرکان به دروغ] توصیف میکنند پاک و منزه است.
وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ
و سلام بر پیامبران
وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ
و سپاس [و ستایش] از آنِ الله ـ پروردگار جهانیان ـ است.
As-Sāffāt
مکی است و ۱۸۲ آیه میباشد.
آیهی ۱۱-۱:
﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا١﴾[الصافات: ۱]. «قسم به (فرشتگان) صف بسته».
﴿فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا٢﴾[الصافات: ۲]. «و قسم به آنان که سخت (ابرها را) میرانند».
﴿فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا٣﴾[الصافات: ۳]. «و قسم به آنانکه کتاب خدا را میخوانند».
﴿إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ٤﴾[الصافات: ۴]. «همانا معبود شما یکی است».
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ٥﴾[الصافات: ۵]. «پروردگار آسمانها و زمین و همهی چیزهایی است که درمیان آن دو قرار دارد، و پروردگار مشرقهاست».
﴿إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ٦﴾[الصافات: ۶]. «بیگمان ما نزدیکترین آسمان (به شما) را با زینت ستارگان آراستهایم».
﴿وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ٧﴾[الصافات: ۷]. «و آنرا از هر شیطان سرکشی به خوبی حفظ کردهایم».
﴿لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ٨﴾[الصافات: ۸]. «آنان نمیتوانند به (خبرهای) ملاء اعلی گوش دهند و از هرسو سنگباران میشوند».
﴿دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ٩﴾[الصافات: ۹]. «برای آنانکه رانده شوند و عذابی همیشگی دارند».
﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ١٠﴾[الصافات: ۱۰]. «مگر کسیکه یکباره (خبری) را برباید آنگاه شعلهای سوزاننده بهدنبالش افتد».
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ١١﴾[الصافات: ۱۱]. «پس، از ایشان بپرس که آیا آفرینش آنان دشوارتر است یا آفرینش چیزهایی که آفریدهایم؟ بدون شک ما آنانرا از گل چسپنده آفریدهایم».
در اینجا خداوند متعال برای اثبات وحدانیت خویش در صفات الوهیت و ربوبیت به فرشتگان بزرگواری قسم یاد میکند که در حالت عبادت هستند و کارهایی را به فرمان خدا انجام میدهند که به آنان محول شده است. پس فرمود: ﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا١﴾قسم به فرشتگانی که در خدمت پروردگارشان صف بستهاند.
﴿فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا٢﴾و قسم به آن دسته از فرشتگان که ابرها و غیره را به فرمان خدا میرانند. ﴿فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا٣﴾و قسم به فرشتگانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند.
پس، از آنجا که فرشتگان دارای چنین حالتی هستند که خداوند آن را بیان نمود، یعنی پروردگارشان را عبادت میکنند و در خدمت او هستند به اندازهی یک چشم بههم زدن از فرمان وی سرپیچی نمیکنند، خداوند به آنها قسم خورد، که او به تنهایی معبود به حق است: ﴿إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ٤﴾بیگمان معبودتان یکی است که در الوهیت شرکی ندارد. پس تنها و مخلصانه او را دوست بدارید و فقط از او بترسید و فقط به او امیدوار باشید وعبادت را تنها برای او انجام دهید.
﴿رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ٥﴾او این مخلوقات را آفریده و به آنها روزی میدهد و آنها را رام ساخته است، پس همانطور که در آفرینش اینها شریکی ندارد، در الوهیت نیز شریکی ندارد. در بسیاری مواقع خداوند توحید الوهیت را در کنار توحید ربوبیت ذکر مینماید، چون توحید ربوبیت بر توحید الوهیت دلالت میکند. و حتی مشرکانی نیز که در عبادت برای خدا شریک قرار داده بودند، به توحید ربوبیت اقرار کرده بودند، به همین جهت خداوند متعال با همان چیزی که بدان اقرار کرده بودند آنان را به چیزی ملزم نمود که انکارش میکردند.
خداوند مشرقها را به طور ویژه بیان کرد، چون بر مغربها دلالت میکند، و یا این که محل برآمدن و مشرقِ ستارگانی هستند که به بیان آنها خواهد پرداخت. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ٦ وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ٧ لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ﴾خداوند در مورد ستارگان دو فایده بیان کرده است، یکی این که ستارگان زینت بخش آسمان هستند، چون اگر ستارگان نبودند آسمان تاریک و بینور میشد. امّا خداوند آسمان را به وسیلهی ستارگان زینت دادهاست تا گوشههای آسمان روشن گردد و سیمای آن زیبا شود و در تاریکیهای دریا و خشکی مردم به وسیلهی ستارهها راهیاب شوند که منافعی دیگر از این رو برای مردم به دست میآید. دوم پاسداری آسمان و حفاظت آن از هر شیطان سرکشی است که به سبب سرکشیاش به ملاء اعلی میرود تا به خبرهای آنان گوش دهد. ملاء اعلی فرشتگان هستند. پس وقتی شیطانها به سخنان آنها گوش بدهند، ﴿وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ﴾از هر سو به وسیله شهابها سنگباران میشوند. و اینکار برای آن است تا آنها طرد گردند و از گوش دادن به سخنان فرشتگان رانده شوند. ﴿دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ٩﴾برای آنان عذاب همیشگی است که برایشان آماده شده است، چون از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردهاند. اگر خداوند استثنایی قایل نمیشد، این بیانگر آن بود که آنها به هیچ چیزی گوش نمیکنند، امّا فرمود: ﴿إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ﴾مگر آن دسته از شیاطین سرکش که سخنی را مخفیانه و دزدکی گوش کنند و بربایند، ﴿فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ﴾پس آن گاه شعلهای سوزاننده به دنبالش میافتد. گاهی قبل از آن که شیطان سخن را به نزد دوستانش برساند، شعلهی آتشین او را فرا میگیرد و خبر آسمانی به کسی نمیرسد. او گاهی موفق میشود قبل از آن که شعلهی آتشی به او برسد خبر را برساند. پس در چنین حالتی صد دروغ را با آن خبر راست در میآمیزند.
وقتی این مخلوقات بزرگ را بیان کرد فرمود: ﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ﴾از کسانی که منکر زنده شدن پس از مرگ هستند بپرس، ﴿أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا﴾آیا به وجود آوردن اینها پس ازمرگشان سختتر و دشوارتر است؟ ﴿أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآ﴾یا چیزهایی از این مخلوقات که آفریدهایم؟ پس باید آنها اقرار کنند که آفرینش آسمانها و زمین از آفریدن مردم بزرگتر است. پس در این وقت بر آنها لازم است که به زنده شدن پس از مرگ و رستاخیز اقرار کنند، بلکه اگر به خودشان بازگردند و در وجود خود فکر کنند خواهند دانست که آفرینش اولیه آنها از گلی چسبنده، بسی سختتر و دشوارتر است از پدید آوردن آنها پس از مرگشان. بنابراین فرمود ﴿إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ﴾ما آنها را از گل چسبندهای آفریده ایم. یعنی گل قوی و سخت. همچنانکه میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ مِّنۡ حَمَإٖ مَّسۡنُونٖ٢٦﴾[الحجر: ۲۶]. «و انسان را از گلی خشک مانند گل سفال آفریدهایم».
آیهی ۲۱-۱۲:
﴿بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ١٢﴾[الصافات: ۱۲]. «بلکه تو تعجب میکنی و ایشان مسخره مینمایند».
﴿وَإِذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ١٣﴾[الصافات: ۱۳]. «و چون پنده داده شوند نمیپذیرند».
﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَةٗ یَسۡتَسۡخِرُونَ١٤﴾[الصافات: ۱۴]. «و هرگاه نشانهای ببینند آنرا به مسخره میگیرند».
﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ١٥﴾[الصافات: ۱۵]. «و گفتنند: این جز جادویی آشکار نیست».
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ١٦﴾[الصافات: ۱۶]. «آیا وقتی بمیرم و (تبدیل به) خاک و استخوانهایی شویم برانگیخته خواهیم شد»؟.
﴿أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ١٧﴾[الصافات: ۱۷]. «آیا پدران گذشتۀ ما (نیز برانگیخته خواهند شد)»؟.
﴿قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ١٨﴾[الصافات: ۱۸]. «بگو: آری (همۀ شما زنده میشوید) درحالیکه شما زبون خواهید بود».
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ١٩﴾[الصافات: ۱۹]. «آنها یک صدای مرگبار است، پس ناگهان آنان مینگرند».
﴿وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ٢٠﴾[الصافات: ۲۰]. «و میگویند: وای بر ما این روز جزاست».
﴿هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ٢١﴾[الصافات: ۲۱]. «این روزِ داوری است که آنرا دروغ میانگاشتید».
﴿بَلۡ عَجِبۡتَ﴾امّا توای پیامبر! یا ای انسان! از تکذیب کسی که زنده شدن پس از مرگ را انکار میکند - بعد از آن که نشانههای بزرگ و دلایل درست را به آنها نشان دادم - تعجب میکنی، و این یک حقیقتا جای تعجب میباشد. چون زنده شدن پس از مرگ چیزی نیست که بتوان انکارش کرد. ﴿وَیَسۡخَرُونَ﴾و عجیبتر از انکارشان این است که آنها کسی را که خبر زنده شدن پس از مرگ را میدهد مسخره میکنند. آنها فقط به انکار بسنده نکردند، بلکه اضافه بر انکار سخن حق را به مسخره گرفتند.
﴿وَإِذَا ذُکِّرُواْ﴾و از جمله کارهای عجیب آنان یکی این است که آنها هرگاه پند داده شوند و به چیزی یادآور گرداند که آن را در فطرت و عقلهایشان میشناسند، ﴿لَا یَذۡکُرُونَ﴾آن را به یاد نمیآورند. اگر از روی جهالت و نادانی چنین میکنند این از روشنترین دلیل بر شدّت کودنی و حماقت آنها است، زیرا آنها چیزی را به یاد نمیآورند که در سرشت آنها قرار دارد و از نظر عقل مشخص و روشن است و اشکالی در آن نیست. و اگر از روی تجاهل چنین میکنند پس این عجیبتر است. و نیز این هم عجیب است که هرگاه دلایل بر آنها اقامه شود و به نشانههایی تذکر داده شوند که مردان بزرگ و خردمند آن را میپذیرند اینها آن چیزها را مورد تمسخر قرار داده و از آن تعجب میکنند.
واین هم عجیب است که وقتی سخن حق نزد آنها آمد به آن گفتند: ﴿إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ﴾این جز جادویی آشکار نیست. پس آنها برترین و بزرگترین چیز را که حق است در مقام و جایگاه حقیرترین و بیارزشترین چیز قرار دارند. و از جمله چیزهای عجیب یکی این است که آنها قدرت پروردگار آسمانها و زمین را با قدرت انسانی که از همه جهات ناقص است قیاس میکنند. آنها از روی انکار و بعید دانستن گفتند: ﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ١٦﴾آیا هنگامی که مُردیم و تبدیل به استخوان گشتیم، زنده گردانده میشویم؟ و آیا پدران و نیاکان گذشتهی ما هم زنده میگردند؟ از آنجا که این تمام دلیل و فکری بود که آنها داشتند خداوند به پیامبرش دستور داد تا به آنها پاسخی بدهد که بطور ضمنی مشتمل بر هشدار آنان نیز باشد. پس فرمود: ﴿قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ﴾بگو: بلی! نه تنها شما پس از مرده شدن زنده خواهید شد، بلکه پدران گذشتهتان هم زنده خواهند شد. ﴿وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ﴾و شما خوار و زبون خواهید بود و نمیتوانید امتناع ورزید و از قدرت الهی سرپیچی کنید.
﴿فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ﴾زنده شدن پس از مرگ تنها یک صدا است که اسرافیل در صور میدمد، ﴿فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ﴾که ناگهان آنان از قبرهایشان بر میخیزند و نگاه میکنند و همانند آفرینش آغازین با همهی اعضای خود بلند میشوند درحالیکه لخت هستند و ختنه نشدهاند. و در این حالت اظهار ندامت و پشیمانی میکنند و احساس خواری و زیانمندی مینمایند و فریاد و واویلا سر میدهند و آرزوی مرگ و نابود شدن را میکنند.
﴿وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ٢٠﴾و میگویند: این روز حساب است، روزی که آدمی بر اعمالشان جزا داده میشود. پس آنها به آنچه که در دنیا مسخرهاش میکردند اعتراف و اقرار مینمایند.
و به آنها میشود: ﴿هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ﴾این روز داوری است نسبت به حقوقی که میان بندگان و پروردگارشان وجود دارد، و حقوقی که میان خود بندگان و سایر مخلوقات وجود دارد.
آیهی ۲۶-۲۲:
﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٢٢﴾[الصافات: ۲۲]. «(ندا میآید) ستمکاران را همراه با همکیشانشان (و) به همراه آنچه میپرستیدهاند برانگیزید».
﴿مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ٢٣﴾[الصافات: ۲۳]. «غیر از خدا (هرچه را پرستش میکرده اند) آنگاه آنانرا به راه دوزخ رهنمون شوید».
﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ٢٤﴾[الصافات: ۲۴]. «و آنانرا نگاه دارید که باید پرس وجو شوند».
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ٢٥﴾[الصافات: ۲۵]. «شما را چه شده که به همدیگر یاری نمیرسانید».
﴿بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ٢٦﴾[الصافات: ۲۶]. «بلکه آنان امروز تسلیماند».
وقتی که در روز قیامت حاضر شوند و آنچه را تکذیب میکنند مشاهده نمایند و آنچه را که مسخره میکنند ببینند، آن گاه دستور داده میشود تا اینها را به جهنّم ببرند، جهنّمی که آن را دروغ میانگاشتند. پس گفته میشود: ﴿ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾کسانی را که با کفر ورزیدن و ارتکاب شرک و گناهان بر خود ستم کردهاند، ﴿وَأَزۡوَٰجَهُمۡ﴾و همکیشانشان را که اعمالشان از نوع اعمال آنهاست اهل هر نوع معصیتی با هم جمع میشوند، ﴿وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٢٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ﴾و بتها و همتایانی را که ستمکاران ادعا میکردند که گویا آنها شریک خدا هستند بهجای خدا پرستش میکردند، همه را جمع آوری کنید، ﴿فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ﴾آنگاه آنان را به راه جهنّم رهنمون شوید. یعنی با درشتی و سختی آنها را بهسوی جهنّم حرکت دهید.
و بعد از آن که مقرّر گردید که به جهّنم بروند، و میدانند که آنها اهل سرای هلاکت هستند، گفته میشود: ﴿وَقِفُوهُمۡ﴾قبل از این که آنان را به جهنّم برسانید آنها را نگاه دارید، ﴿إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ﴾زیرا بیگمان آنها از چیزی که در دنیا دروغش میپنداشتند باید مورد پرسش قرار گیرند تا دروغگویی و رسوایی آنها برای همهی مردم آشکار گردد.
پس به آنها گفته میشود: ﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ﴾امروز چه بر سر شما آمده است که یکدیگر را یاری نمیکنید، بعد از آن که در دنیا ادعا نمودید معبودهایتان عذاب را از شما دفع خواهند کرد و به فریادتان میرسند و برای شما در نزد خدا شفاعت خواهند کرد؟ آنها به این سوال پاسخ نمیدهند، چون ذلّت و خواری آنها را فرا گرفته است و در برابر عذاب جهنّم تسلیم شدهاند، و دچارترس و سرافکندگی و ناامیدی گشتهاند، پس سخن نمیگویند. بنابراین فرمود ﴿بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ٢٦﴾بلکه آنها در این روز کاملا مطیع و خوارند و هریک تسلیم است و یاوری ندارد.
آیهی ۳۹-۲۷:
﴿وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٢٧﴾[الصافات: ۲۷]. «و بعضی رو به بعضی مینمایند و همدیگر را بازخواست میکنند».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ٢٨﴾[الصافات: ۲۸]. «میگویند: شما از سرِ خیرخواهی بهسوی ما آمدید».
﴿قَالُواْ بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ٢٩﴾[الصافات: ۲۹]. «گویند: بلکه (کوتاهی از خودتان بود و) مؤمن نبودید».
﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢۖ بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ٣٠﴾[الصافات: ۳۰]. «و ما هیچگونه سلطه و قدرتی بر شما نداشتیم بلکه شما گروهی سرکش بودید».
﴿فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ٣١﴾[الصافات: ۳۱]. «و وعدهی پروردگارمان بر ما لازم آمد، بیگمان ما چشندۀ (طعم عذاب) خواهیم بود».
﴿فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ٣٢﴾[الصافات: ۳۲]. «ما خودمان گمراه بودیم و شما را هم گمراه کردیم».
﴿فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٣﴾[الصافات: ۳۳]. «پس به راستی آنروز (همۀ) آنان در عذاب شریک خواهد بود».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ٣٤﴾[الصافات: ۳۴]. «بیگمان ما با گناهکاران چنین میکنیم».
﴿إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ یَسۡتَکۡبِرُونَ٣٥﴾[الصافات: ۳۵]. «آنان چنان بودند که چون به آنان گفته میشد: معبود راستینی جز خداوند (یگانه) نیست، استکبار میورزیدند».
﴿وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ٣٦﴾[الصافات: ۳۶]. «و میگفتند: آیا معبودهای خویش را بهخاطر (سخن) شاعری دیوانه ترک گوییم»؟
﴿بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٣٧﴾[الصافات: ۳۷]. «بلکه حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است».
﴿إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ٣٨﴾[الصافات: ۳۸]. «شما قطعاً عذاب دردناک را خواهید چشید».
﴿وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٣٩﴾[الصافات: ۳۹]. «و جز در برابر کارهایی که میکردید سزا داده نمیشوید».
وقتی آنها و همراهان و معبودهایشان جمع شده و به سوی جهنّم پیش برده شدند، نگاه داشته میشوند و مورد سوال واقع میگردند و پاسخ نمیدهند، بلکه رو به همدیگر مینمایند و یکدیگر را مقصر میدانند.پس پیروان به سران میگویند: ﴿إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ﴾شما با قدرت و زور نزد ما آمدید و ما را گمراه کردید، اگر شما نبودید ما ایمان میآوردیم.
﴿قَالُواْ﴾آنها میگویند: ﴿بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ﴾بلکه شما همواره مشرک بودید، و ایمان نیاوردید همان طور که ما مشرک بودیم. پس چه چیزی شما را بر ما برتری داد؟ و چه چیزی ایجاب میکند که شما ما را سرزنش کنید؟ ﴿وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢ﴾و ما هیچ قدرت و سلطهای بر شما نداشتیم تا شما را مجبور به کفر ورزیدن کنیم، ﴿بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ﴾بلکه خودتان گروهی بودید که از حق تجاوز کردید.
﴿فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ٣١﴾پس بر ما و بر شما و بر همه گفتهی پروردگارمان لازم آمد مبنی بر اینکه باید عذاب را بچشیم. یعنی تقدیر الهی بر ما و شما محقّق گشت و ما و شما عذاب را خواهیم چشید و در کیفر مشترک خواهیم بود. ﴿فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ٣٢﴾بنابراین، شما را به راهی که خود بر آن بودیم فرا خواندیم، و راه ما گمراهی بود، و شما هم پذیرفتید. پس ما را سرزنش نکنید بلکه خودتان را ملامت نمایید.
خداوند متعال میفرماید: ﴿فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ٣٣﴾به راستی آنها در روز قیامت در عذاب شریک خواهند بود گرچه عذاب آنها برحسب جرمشان متفاوت است. همان طور که در دنیا در کفر ورزیدن اشتراک داشتند. در آخرت و در سزای آن نیز مشترک خواهند بود. بنابراین فرمود: ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ٣٤﴾ما با گناهکاران چنین میکنیم.
سپس بیان کرد که گناه ورزی آنان به اوج رسیده و از حد گذشته است. پس فرمود: ﴿إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ﴾آنانچنان بودند که وقتی به آنها گفته میشد جز خدا معبود به حقّی نیست، و به یگانهپرستی جز خدا معبود به حقّی نیست، و به یگانه پرستی و معبود قرار ندادن غیرخداوند فرمان داده شدند، ﴿یَسۡتَکۡبِرُونَ﴾از روی خود بزرگ بینی از آن سرباز زدند و از کسانی که پیام توحید را آورده بودند، از روی تکبّر روی برتافتند.
و در مخالف با آن میگفتند: ﴿أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ﴾آیا معبودهای خویش را که همواره ما و پدرانمان آنها را پرستش میکردیم به خاطر گفتهی شاعری دیوانه ترک گوییم؟ منظورشان از شاعری دیوانه محمّدصبود. پس آنها به روی گردانی از او و تکذیب کردنش بسنده نکردند، بلکه ظالمانهترین حکم را در حق او نمودند، و او را شاعری دیوانه قرار دادند، درحالیکه میدانستند او شعر را نمیداند و حالت شعر و شعر را نمیشناسد، و او از همهی خلق خدا غافلتر است و رای و فکر بزرگتری دارد.
بنابراین، خداوند متعال با رد گفتهی آنها فرمود: ﴿بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ﴾بلکه محمّدصبه حق آمده، و شریعت و کتابی را که آورده است حق میباشد، ﴿وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ﴾و آمدن وی پیامبران را تصدیق نمود. پس اگر او نمیآمد پیامبران راستگو نبودند. بنابراین او نشانه و معجزهای است برای هر پیامبری که قبل از او بوده است، چون پیامبران آمدن او را خبر و مژده دادهاند، و خداوند از آنها عهد و پیمان گرفت که اگر محمّد به میانشان آمد، به او ایمان بیاورند و وی را یاری کنند. و پیامبران این وعده را از امّتهای خود گرفته بودند. پس وقتیکه محمّدصآمد پیامبران ِ پیش ز خود را تصدیق نمود، و دروغگویی مخالفان پیامبران روشن گردید. بنابراین، اگر پیامبر نمیآمد و راستگویی سایر پیامبران زیر سوال میرفت. و نیز او پیامبران گذشته را تصدیق نمود زیرا چیزهایی را آورد که پیامبران آورده بودند، و به چیزهایی دعوت داد که آنها به آن دعوت کرده بودند، و به آنها ایمان آورد و صحّت رسالت و پیامبری و شریعت آنها را تایید نمود.
از آنجا که حرف قبلی آنان که گفتند: «بدون شک ما عذاب را خواهیم چشید» از سوی آنان صادر شده بود احتمال صدق و خطا را داشت. خداوند متعال از جانب خود سختی را مطرح کرد که جز صدق و یقین هیچ احتمال دیگری از آن نمیرود، به همین جهت فرمود: ﴿إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ٣٨﴾شما قطعا عذاب دردناک را خواهید چشید. ﴿وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ٣٩﴾و چشاندن عذاب دردناک به شما جز در بر ابر کارهایی که میکردید نیست. پس ما بر شما ستم نکردهایم، بلکه در مورد شما به عدالت رفتار نمودهایم. و از آنجا که این خطاب عام است و منظور از آن مشرکین است، خداوند مومنان را استثنا کرد:
آیهی ۴۹-۴۰:
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٤٠﴾[الصافات: ۴۰]. «بهجز بندگان مخلص خدا».
﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ٤١﴾[الصافات: ۴۱]. «اینان روزیِ معیّن دارند».
﴿فَوَٰکِهُ وَهُم مُّکۡرَمُونَ٤٢﴾[الصافات: ۴۲]. «(انواع) میوهها و اینان گرامیاند».
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٤٣﴾[الصافات: ۴۳]. «در باغهای پرناز و نعمت بهشت بهسر میبرند».
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ٤٤﴾[الصافات: ۴۴]. «بر تختهایی روبروی یکدیگر (نشستهاند)».
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ٤٥﴾[الصافات: ۴۵]. «بر آنان جامی از شراب ناب گردانده شود».
﴿بَیۡضَآءَ لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ٤٦﴾[الصافات: ۴۶]. «سفید رنگ و لذّت بخش است برای نوشندگان».
﴿لَا فِیهَا غَوۡلٞ وَلَا هُمۡ عَنۡهَا یُنزَفُونَ٤٧﴾[الصافات: ۴۷]. «نه سر درد و نه مستی و زوال عقل در آن نیست».
﴿وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ٤٨﴾[الصافات: ۴۸]. «و در نزدشان زنان دیده فروهشتۀ فراخ چشم خواهند بود».
﴿کَأَنَّهُنَّ بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ٤٩﴾[الصافات: ۴۹]. «(از شدّت سفیدی) گویا آنان تخمهای (شتر مرغ) هستند که (در زیر پروبال آن) پنهان شدهاند».
خداوند متعال میفرماید: ﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٤٠﴾مگر بندگان مخلص خدا که آنها عذاب دردناک را نمیچشند، چون آنها اعمال را خالصانه برای خدا انجام دادهاند، در نتیجه خداوند هم آنچه را به رحمت خویش اختصاص داده و لطف خود را بر آنها ارزانی داشته است. ﴿أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ٤١﴾اینان روزی معین دارند. یعنی روزیشان نامعلوم نیست بلکه روزی بزرگی است که مقدار آنرا کسی نمیداند. روزی آنان را با این جمله تفسیر کرد و فرمود: ﴿فَوَٰکِهُ﴾از انواع میوهها که مردم از خوردن آن لذّت میبرند و رنگ و طعم آن لذّت بخش است برخوردارند. ﴿وَهُم مُّکۡرَمُونَ﴾و ایشان گرامیاند و حقیر و خوار نیستند، بلکه گرامی داشته میشوند و اکرام میگرداند. آنها یکدیگر را گرامی میدارند و فرشتگان آنها را گرامی داشته و از هر دری بر آنها وار میشوند و آنها را به رسیدن بهترین پاداش تبریک میگویند. و خداوند بزرگوار آنها را گرامی داشته و انواع خوبیها و نعمتهای معنوی و مادّی را به آنها دادهاست.
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ٤٣﴾یعنی باغهایی که پرناز و نعمتاند و مایه شادمانیاند، چون در این باغها چیزهایی هست که هیچ چشمی (تاکنون آنها را) ندیده و هیچ گوشی (اخبار آنرا) نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و این باغها از همه آنچه که در نعمتهای آن خلل ایجاد کند و از همه ناگواریها سالم میباشند.
و از جمله نشانههای بزرگداشت آنها نزد پروردگارشان و این که آنها یکدیگر را گرامی میدارند این است که آنها ﴿عَلَىٰ سُرُرٖ﴾بر تختهایی نشستهاند. و آن محلهایی مرتفع و بلند برای نشستن است که با انواع پردهها و پوششهای فاخر و زیبا آراسته شده است و اهل بهشت با راحتی و آرامش و شادی بر آنها تکیه میزنند و روبه روی هم مینشینند و از این که گردهم جمع شدهاند لذّت میبرند. و روبه رو قرار گرفتن آنها بر این دلالت دارد که دلهایشان نیز ﴿مُّتَقَٰبِلِینَ﴾روبه رویهم است و نسبت به یکدیگر ادب را رعایت میکنند. بنابراین به یکدیگر پشت نمیکنند و از همدیگر روی برنمی تابند. بلکه این روبه رویهم قرار گرفتن بر کمال شادی و ادب دلالت دارد.
﴿یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ٤٥﴾و نوجوانانی که برای خدمت آنها آمادهاند و با نوشیدنیهای لذیذ در جامهای زیبا که برگرفته شده از شراب نابِ مُهر شده است، در میان آنها به گردش در میآیند.
و این شراب با شرابهای دنیا از هر جهت فرق میکند، رنگ آن ﴿بَیۡضَآءَ﴾سفید است که از بهترین رنگهاست، و طعم آن ﴿لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ﴾لذیذ است که نوشنده، وقتی آنرا مینوشد و بعد از آن نیز از آن لذّت میبرد.
و این شراب از بیهوشی و زوال عقل و تلف شدن اموال صاحبش و سردرد و هرنوع ناگواری دور است. بعد از آنکه خداوند متعال طعام و شراب و مجالس آنها را بیان کرد - هرچند که تمام نعمتها و تفاصیل آنها در ﴿جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ﴾داخلاند، باغهایی که پر از ناز و نعمت و شادمانیاند، اما به تفصیل آنها را ذکر نمود تا نفسها بدان مشتاق گردند - همسرانشان را ذکر نمود و فرمود: ﴿وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ٤٨﴾و اهل بهشت در کنار خود حورهای زیبایی دارند که بیعیب و نقص هستند و چشمانی درشت و خمارآلود دارند، ﴿قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ﴾یعنی اینکه آنها فقط به شوهرانشان نگاه میکنند و به دیگران نگاه نمیکنند، چون پاکدامن هستند و به دیگران چشم نمیدوزند، و بدان جهت که همسرانشان زیبا و کامل میباشند، به گونهای که آنان در بهشت هیچکسی را جز همسرانشان نمیخواهند و فقط به آنان علاقه دارند. و یا این که منظور این است که شوهرش به او چشم دوخته، و این بیانگر آن است که زن بهشتی زیبا و کامل است و زیباییاش باعث شده تا شوهرش نگاهش فقط به او باشد. و منحصر بودن نگاه نیز بر این دلالت دارد که محبّت آنها منحصر به یکدیگر است. و هر دو معنی محتمل درست میباشند.
و همهی اینها بر زیبایی مردان و زنان بهشت دلالت میکند، و بیانگر آن است که آنها یکدیگر را دوست دارند و هیچ کس آرزو نمیکند که به جای همسرش کسی دیگر را داشته باشد. و نیز به شدّت پاکدامنی همهی آنها دلالت مینماید. و نیز نشانگر آن است که آنها در آنجا به همدیگر حسد و کینه نمیورزند، چون سببی برای حسد و کینه وجود ندارد. ﴿عِینٞ﴾به معنی زیبا چشم و سیاه چشم است.
﴿کَأَنَّهُنَّ﴾حوریان بهشتی انگار، ﴿بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ﴾تخمهای پوشیده شدهای هستند، و این به خاطر زیبایی و صفای آنهاست. و به خاطر آن است که رنگهایشان زیباترین و درخشنده ترین رنگهاست و هیچ تیرگی و بدی در آن نیست.
آیهی ۶۱-۵۰:
﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٥٠﴾[الصافات: ۵۰]. «پس بعضی رو به بعضی دیگر میکنند و از یکدیگر میپرسند».
﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ٥١﴾[الصافات: ۵۱]. «یکی از آنان میگوید: همانا من همنشینی داشتم».
﴿یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ٥٢﴾[الصافات: ۵۲]. «که میگفت: آیا تو از باورکنندگان هستی»؟
﴿أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ٥٣﴾[الصافات: ۵۳]. «آبا چون بمیریم و به خاک و استخوانهایی تبدیل شویم آیا سزا و جزا میبینیم»؟
﴿قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ٥٤﴾[الصافات: ۵۴]. «گفت: آیا شما میتوانید نگاهی به (دوزخ) بیاندازید».
﴿فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ٥٥﴾[الصافات: ۵۵]. «پس خودش درنگریست و او را در وسط دوزخ دید».
﴿قَالَ تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ٥٦﴾[الصافات: ۵۶]. «گفت: سوگند به خدا نزدیک بود که مرا هلاک کنی».
﴿وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ٥٧﴾[الصافات: ۵۷]. «و اگر نعمت پروردگارم نبود من هم از احضارشدگان (در دوزخ) بودم».
﴿أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ٥٨﴾[الصافات: ۵۸]. «آیا ما دیگر نمیمیریم»؟!
﴿إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ٥٩﴾[الصافات: ۵۹]. «مگر مرگ نخستینی که داشتیم و ما عذاب نخواهیم دید».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٦٠﴾[الصافات: ۶۰]. «بیگمان این است همان کامیابی بزرگ»؟!.
﴿لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ٦١﴾[الصافات: ۶۱]. «برای چنین (نعمتی) کارکنان باید کار کند».
وقتی خداوند متعال بهرهمند شدن آنها را از نعمتها و شادمانی کامل و خوردنیها و نوشیدنیها و همسران زیبا و مجالس نیکو بیان کرد، نیز گفتگوی آنان را به همدیگر در رابطه با چیزهای گذشته توصیف نمود و فرمود: آنان همچنان مشغول گفتگو و پرسیدن از یکدیگر هستند تا این که گفتگویشان به اینجا میکشد که یکی از آنها میگوید: ﴿إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ﴾من یک همنشین داشتم که در دنیا همنشین من بود و او زنده شدن پس از مرگ را انکار میکرد و مرا به خاطر این که به زنده شدن پس از مرگ باور داشتم سرزنش مینمود: ﴿یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ٥٢ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ٥٣﴾و میگفت: آیا تو از زمره کسانی هستی که قیامت را باور میکنند؟ آیا زمانی که مُردیم و تبدیل به خاک و استخوان شدیم به خاطر اعمالتان به ما سزا و جزا داده میشود؟ یعنی چگونه وقتی از هم پاشیده شویم و به خاک و استخوان تبدیل گردیم دوباره زنده خواهیم شد و محاسبه میشویم و به خاطر اعمالتان سزا و جزا میبینیم؟! و آیا این امر غریب و بعید را تصدیق میکنی؟! یعنی آن فرد بهشتی به برادرانش میگوید: این داستان من است و این حکایت من و همنشینم بود. و من همچنان مومن باقی ماندم و تصدیق کردم و او هم چنان تکذیب میکرد و زنده شدن پس از مرگ را انکار مینمود تا اینکه مُردیم و باز دوباره زنده شدیم. و من به این ناز و نعمت رسیدم که میبینید، نعمتهایی که پیامبران، ما را از آن خبر داده بودند، و او بدون شک به عذاب گرفتار شده است.
﴿قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ٥٤﴾آن بهشتی به دوستانش میگوید: آیا به دوزخ نگاه نمیکنید تا به آن همنشین من که در دنیا در کنار هم بودیم نگاه کنیم، تا شادی ما بیشتر گردد و این را با چشم خود مشاهده نماییم؟ و از ظاهر احوال بهشتیان و شاد شدن آنها به دیدار یک دیگر و موافقت آنها با همدیگر چنین برمیآید که آنها خواستهی او را اجابت کرده و به دنبال او راه افتاده تا از همنشین اواطلاع یابند. ﴿فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ﴾و او نگاه میکند و همنشین خود را ﴿فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ﴾در وسط عذاب میبیند، در حالی که عذاب او را از هر طرف احاطه کرده است.
پس به خاطر حالتی که دارد خدا را سپاس میگوید، زیرا او را از مکر آن فرد نجات داده است. پس آن فرد را سرزنش کرده و میگوید: ﴿تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ﴾سوگند به خدا نزدیک بود که مرا با شبهاتی که به من القاء میکردی هلاک گردانی.
﴿وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ٥٧﴾و اگر نعمت پروردگارم نبودکه مرا بر اسلام ثابت قدم و استوار گردانید من هم به همراه تو از احضارشدگان در عذاب بودم. ﴿أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ٥٨ إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ٥٩﴾و مومن با ابراز شادی از نعمتهای خداوند که به اهل بهشت داده، و این که در بهشت جاودانه میمانند و از عذاب در امان هستند، میگوید: آیا ما نمیمیریم؟! مگر مرگ نخستین که داشتیم و ما عذاب نخواهیم دید؟! استفهام برای اثبات و تاکید است. یعنی پس آیا ادعا میکنی که ما نمیمیریم به جز مرگ نخستین، و پس از آن هیچ زنده شدن و عذابی در کار نیست.
﴿فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ٥٠﴾[الصافات: ۵۰]. «و بعضی رو به بعضی دیگر میکنند و از یکدیگر میپرسند. در اینجا معمول حذف شده است». و مقام، مقام لذّت و شادمانی است و بر این دلالت مینماید که آنها در مورد همه آن چیزهایی از هم دیگر سوال میکنند که از گفتگو کردن درباره آن لذّت میبرند. و یکدیگر را در مورد مسائلی جویا میشوند که در آن اختلاف داشتند. و مشخّص است که لذّت بردن اهل علم از پرس و جو درباره مسایلی علمی بالاتر از لذّتی است که به سبب یادآوری مسایل دنیا به آنان دست میدهد. پس آنها از این نوع لذّت، بهره کاملی دارند، وحقایقی از علم در بهشت برایشان روشن میگردد که نمیتوان آنرا بیان کرد.
وقتی نعمتهای بهشت را بیان کرد و با این اوصاف زیبا آنها را توصف نمود، بهشت را ستود و عاملان را تشویق کرد که برای رسیدن به آن کار و تلاش نمایند و فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٦٠﴾این واقعا پیروزی بزرگی است، زیرا آنها به هر خوبی دست یافتهاند و هر آنچه که دلشان میخواهد به دست آوردهاند، و هر امر مکروه و نامطلوبی از آنها دور گشته است. پس چرا که این آخرین مقاصد است که خشنودی پروردگار آسمانها و زمین آنان را فرا گرفته است. و از نزدیکی پروردگار شاد گشته و با شناخت او بهرهمند شده و از دیدن او خوشحال گردیده و از سخن گفتن با او شادمان شدهاند!.
﴿لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ٦١﴾برای رسیدن به چنین چیزی کارکنان باید کار کنند، پس بهشت شایستهترین و سزاوارترین چیزی است که ارزشمندترین لحظهها در آن تصرف شده است، و بهترین چیزی است که عارفان هوشیار برای بدست آوردن آن آستین بالا زدهاند. و حسرت و افسوس فراوان برای انسان محتاط و عاقبت اندیشی است که وقتی بر او سپری شود که در آن وقت به کاری نپردازد که وی را به این سرا نزدیک گرداند، پس چگونه خواهد بود اگر با پای خود به سوی هلاکت گام بردارد؟!.
آیهی ۷۴-۶۲:
﴿أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ٦٢﴾[الصافات: ۶۲]. «آیا برای پذیرایی این بهتر است یا درخت زقّوم»؟!.
﴿إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ٦٣﴾[الصافات: ۶۳]. «بدون شمک ما آنرا مایۀ رنج و زحمت ستمکاران قرار دادهایم».
﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ٦٤﴾[الصافات: ۶۴]. «آن درختی است که از ته دوزخ برمیآید».
﴿طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ٦٥﴾[الصافات: ۶۵]. «شکوفه و میوۀ آن انگار سرهای شیاطین است».
﴿فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٦٦﴾[الصافات: ۶۶]. «آنان از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پر میکنند».
﴿ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ٦٧﴾[الصافات: ۶۷]. «سپس بر آن داغ و آلودهای را مینوشند».
﴿ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ٦٨﴾[الصافات: ۶۸]. «آنگاه بازگشتشان بهسوی دوزخ است».
﴿إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ٦٩﴾[الصافات: ۶۹]. «بیگمان آنان پدرانشان را در گمراهی یافتهاند».
﴿فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ٧٠﴾[الصافات: ۷۰]. «پس آنان به دنبال پدرانشان شتابان رانده میشوند».
﴿وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٧١﴾[الصافات: ۷۱]. «و به راستی پیش از آنان بیشتر پیشینیان گمراه بودهاند».
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ٧٢﴾[الصافات: ۷۲]. «و همانا ما درمیانشان بیمدهندگانی روانه کردیم».
﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ٧٣﴾[الصافات: ۷۳]. «پس بنگر که سرانجام بیم دادهشدگان چه شده است».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٧٤﴾[الصافات: ۷۴]. «مگر بندگان پاکیزه و پاکدلِ خدا».
﴿أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا﴾آیا نعمتهایی که بیان نمودیم برای بهشتیان بهتر است یا انواع عذابی که در جهنّم میباشد؟ پس، از این دو غذا کدامیک بهتر است، خوراکی که در بهشت است؟ یا خوراک اهل جهنم؟ و خوراک اهل جهنّم ﴿نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ٦٢ إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ٦٣﴾درخت زقّوم است که آن را مایه عذاب و شکنجه کسانی قرار دادهایم که با کفر ورزیدن و ارتکاب گناهان بر خود ستم کردهاند.
﴿إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ٦٤﴾زقّوم درختی است که در وسط جهنّم میروید. پس محل برآمدن و محل روئیدن را دارد. و بد بودن محل کاشته شدن آن مبین بد و زشت بودن نهالی است که در آنجا کاشته شده است. بنابراین، خداوند ما را با بیان جایی که در آن میروید از بد بودن آن آگاه نموده است. نیز با بیان حالت میوه آن زشتی آن را به ما گوشزد مینماید.
﴿طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ٦٥﴾شکوفه و میوه آن انگار کلّههای شیطان است، و بینهایت بد مزه است و شکمهای مجرمین را قطعه قطعه میکند، چارهای از آن ندارند و نمیتوانند به جای آن چیزی دیگر را انتخاب کنند. بنابراین فرمود: ﴿فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ٦٦﴾آنان از آن میخورند و شکمهایشان را پُر میکنند. پس این خوراک اهل دوزخ است و چه بد خوراکی است خوراک آنها!.
سپس نوشیدنی دوزخیان را بیان میکند و میفرماید: ﴿ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا﴾سپس آنان بعد از خوردن این خوراک، ﴿لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ﴾آب بسیار داغی را مینوشند. همانگونه که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِن یَسۡتَغِیثُواْ یُغَاثُواْ بِمَآءٖ کَٱلۡمُهۡلِ یَشۡوِی ٱلۡوُجُوهَۚ بِئۡسَ ٱلشَّرَابُ وَسَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾[الکهف: ۲۹]. «واگر طلب کمک کنند با آب داغی که چهرهها را کباب میکند به فریادشان رسیده میشود. بدنوشیدنی و بد جایگاهی است». و همانطور که فرموده است: ﴿وَسُقُواْ مَآءً حَمِیمٗا فَقَطَّعَ أَمۡعَآءَهُمۡ﴾[محمد: ۱۵]. «و آب داغی نوشانیده میشوند، پس رودههایشان را تکه تکه میکند».
﴿ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ٦٨﴾سپس سرانجام و جایگاهشان به سوی دوزخ است و به سوی آن بر میگردند تا عذاب سخت آن و گرمای بزرگش را بچشند که هیچ بدبختی بالاتر از این برایشان نیست. انگار گفته میشود: چه چیزی آنها را به دوزخ و این جایگاه رسانده است؟ پس میفرماید: ﴿إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ٦٩ فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ٧٠﴾آنان پدرانشان را گمراه یافتند و به دنبال پدرانشان شتابان رانده میشوند. یعنی شتابان به سوی گمراهی میروند. پس آنها به دعوت پیامبران توجّه ننموده و به آنچه کتابها آنان را از آن برحذر داشته بودند مبالات نکردند و نیز به گفتههای نصیحت کنندگان التفات نکردند، بلکه با آنها مخالفت کرده و گفتند: ﴿إِنَّا وَجَدۡنَآ ءَابَآءَنَا عَلَىٰٓ أُمَّةٖ وَإِنَّا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم مُّقۡتَدُونَ﴾[الزخرف: ۲۳]. «ما پدران خود را بر ملت و آیینی یافتهایم و ما به آثار آنان اقتدا میکنیم».
﴿وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٧١﴾و به راستی پیش از این مخاطبان بیشتر گذشتگان گمراه بودند و تعداد اندکی از آنها ایمان آورده و هدایت یافته بودند. ﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ٧٢﴾و ما درمیانشان بیم دهندگانی فرستادیم که آنها را از گمراهی و سرکشیشان بیم داده و برحذر میداشتند. ﴿فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ٧٣﴾پس بنگر که سرانجام بیم داده شدگان چه شده است؟ سرانجام آنها هلاکت و خواری و رسوایی بوده است. پس اینا باید بپرهیزند از اینکه گمراهیشان را ادامه دهند و گرفتار عذابی شوند که آنها بدان گرفتار آمدند.
و از آنجا که بیم داده شدگان همه گمراه نبودند، بلکه افرادی از آنها ایمان آورده و دین و عبادت را خالصانه برای خدا انجام دادند، خداوند آنها را از هلاک شدن استثنا کرد و فرمود: ﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ٧٤﴾به جز بندگانی که خداوند آنها را پاکیزه و خالصه گرداند و به خاطر اخلاصشان آنها را مشمول رحمت خویش قرار داد، پس سرانجام چنین کسانی نیکو گردیده است.
آیهی ۸۲-۷۵:
﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ٧٥﴾[الصافات: ۷۵]. «و به راستی نوح ما را به فریاد خواند و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم».
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ٧٦﴾[الصافات: ۷۶]. «و ما او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم».
﴿وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ٧٧﴾[الصافات: ۷۷]. «و تنها ذریّۀ او را باقی گذاشتیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ٧٨﴾[الصافات: ۷۸]. «و برای او درمیان ملتهای بعد نام نیک برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٩﴾[الصافات: ۷۹]. «(و آن) درود بر نوح، درمیان جهانیان (است)».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ٨٠﴾[الصافات: ۸۰]. «ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨١﴾[الصافات: ۸۱]. «به یقین او از بندگان با ایمان ما بود».
﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٨٢﴾[الصافات: ۸۲]. «سپس دیگران را غرق کردیم».
سپس نمونهای از عواقب ملّتهای تکذیب کننده را بیان میکند و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ﴾تا ﴿ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ٨٢﴾خداوند متعال از بنده و پیامبرش نوح که اوّلین پیامبر است خبر میدهد. او مدّت طولانی قومش را به سوی خدا دعوت داد اما دعوت کردنش چیزی جز گریز به آنها نیافزود. پس در این هنگام نوح پروردگارش را به فریاد خواند و گفت: ﴿رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا﴾[نوح: ۲۶]. «پروردگارا! هیچکس از کافران را روی زمین زنده باقی مگذار». و گفت: ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِی عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِینَ﴾[العنکبوت: ۳۰]. «پروردگارا! مرا بر قوم تبهکار یاری کن». خداوند دعای او را پذیرفت. و خداوند خویشتن را ستایش نمود و فرمود: ﴿فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ﴾و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم. و بهترین اجابت کننده برای دعای دعا کنندگان و شنیدن آه و زاری آنها هستیم. خداوند دعای نوح را پذیرفت و مطابق آنچه که او خواسته بود پدید آمد. پس خداوند او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات داد و همه کافران را غرق کرد و ذرّیه و نسل نوح را باقی گذاشت. پس همه مردم از ذرّیه نوح÷هستند، و خداوند نام نیکی از او در میان ملتهای بعد بر جای گذاشت، چون او عبادت خداوند را به نیکویی انجام داد و با بندگان خدا به نیکی رفتار کرد. و این سنّت الهی در مورد نیکوکاران است که برحسب نیکوکاریشان نام نیک از آنها برجا میگذارد. و این گفته الهی که میفرماید: ﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨١﴾او از بندگان با ایمان ما بود، بر این دلالت مینماید که ایمان بالاترین مقام بندگان است، و ایمان شامل همه شرایع و اصول و فروع دین میشود، چون خداوند بندگان برگزیدهاش را به همین صفّت ستوده است.
آیهی ۱۱۱-۸۳:
﴿وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِیمَ٨٣﴾[الصافات: ۸۳]. «و همانا ابراهیم از پیروان او بود».
﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ٨٤﴾[الصافات: ۸۴]. «آنگاه که با دلی سالم رو به پروردگارش آورد».
﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ٨٥﴾[الصافات: ۸۵]. «زمانیکه به پدر و قوم خود گفت: چه چیزی را میپرستید»؟!
﴿أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ٨٦﴾[الصافات: ۸۶]. «آیا غیر از خدا خواستار معبودهای سراپا دروغ هستید»؟.
﴿فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٨٧﴾[الصافات: ۸۷]. «پس گمانتان (نسبت) به پروردگار جهانیان چیست».
﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ٨٨﴾[الصافات: ۸۸]. «سپس نگاهی به ستارگان انداخت».
﴿فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ٨٩﴾[الصافات: ۸۹]. «پس گفت: همانا من بیمارم».
﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ٩٠﴾[الصافات: ۹۰]. «پس آنان بدو پشت کردند (و) رفتند».
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ فَقَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٩١﴾[الصافات: ۹۱]. «آنگاه شتابان و نهان بهسوی معبودهایشان رفت و گفت: آیا نمیخورید».
﴿مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ٩٢﴾[الصافات: ۹۲]. «شما را چه شده است که حرف نمیزنید».
﴿فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ٩٣﴾[الصافات: ۹۳]. «پس با دست راست بر سر اینها زد».
﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ٩٤﴾[الصافات: ۹۴]. «پس مردم شتابان بهسوی او آمدند».
﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ٩٥﴾[الصافات: ۹۵]. «(ابراهیم) گفت: آیا چیزهایی را میپرستید که خودتان میتراشید؟».
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦﴾[الصافات: ۹۶]. «حال آنکه خداوند شما و آنچه را که انجام میدهید آفریده است».
﴿قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ٩٧﴾[الصافات: ۹۷]. «گفتند: برای او چهار دیوار بزرگی بسازید و او را در آتش بیاندازید».
﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ٩٨﴾[الصافات: ۹۸]. «آنگاه در حق او نیرنگ وورزیدند ولی ما آنانرا پست و فروتر قرار دادیم».
﴿وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ٩٩﴾[الصافات: ۹۹]. «و ابراهیم گفت: همانا من بهسوی پروردگارم میروم، او مرا رهنمود میکند».
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠٠﴾[الصافات: ۱۰۰]. «پروردگارا! به من (فرزندی) از درستکاران عطا کن».
﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ١٠١﴾[الصافات: ۱۰۱]. «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم».
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ قَالَ یَٰبُنَیَّ إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٠٢﴾[الصافات: ۱۰۲]. «وقتیکه (فرزندش) به سنّی رسید که (میتوانست با او به تلاش ایستد، گفت: فرزندم! من در خواب دیدهام که من (دارم) سر تو را میبرم، پس بنگر که نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! آنچه را فرمان مییابی انجام بده ـ اگر خدا بخواهد مرا ـ از شکیبایان خواهی یافت».
﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ١٠٣﴾[الصافات: ۱۰۳]. «هنگامیکه (پدر و پسر) هردو گردن نهادند و (ابراهیم) فرزندش را به طرف روی، بر زمین خواباند».
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ١٠٤﴾[الصافات: ۱۰۴]. «و او را نداد دادیم که ای ابراهیم».
﴿قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٠٥﴾[الصافات: ۱۰۵]. «به درستیکه خواب (خود) را راست گرداندی بیگمان ما اینگونه به نیکوکاران جزا میدهیم».
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦﴾[الصافات: ۱۰۶]. «بیگمان این آزمونی آشکار است».
﴿وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ١٠٧﴾[الصافات: ۱۰۷]. «و ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را بلاگردان او گرداندیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٠٨﴾[الصافات: ۱۰۸]. «و برای او درمیان ملّتهای بعد (از وی) نام نیک برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ١٠٩﴾[الصافات: ۱۰۹]. «سلام بر ابراهیم».
﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١١٠﴾[الصافات: ۱۱۰]. «ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١١١﴾[الصافات: ۱۱۱]. «بیگمان او از بندگان با ایمان ما بود».
از زمره پیروان نوح÷وکسی که در نبوّت و رسالت و دعوت کردن مردم بهسوی خدا و پذیرفته شدن دعا بر شیوه و راه او بود ابراهیم خلیل÷است. ﴿إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ٨٤﴾وقتی که با دلی سالم و خالی از شرک و شبهه و شهواتی که مانع از شناخت حق و عمل کردن به آن میشوند به پروردگارش رویآورد. و هرگاه دل بنده سالم باشد، از هر بدی و شرّی سالم میماند و هر خیر و خوبی را به دست میآورد.
و از جمله سالم بودن دلش این بود که از فریب دادن مردم و کینه ورزیدن نسبت به آنها و دیگر زشتیها سالم و پاک بود. بنابراین مردم را در مورد خدا نصیحت کرد و از پدر و قومش آغاز نمود: ﴿إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ٨٥﴾آنگاه که به پدرش و قومش گفت: چه چیزی را میپرستید؟ این استفهامِ انکار است و حجّت را بر آنها اقامه میکند.
﴿أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ٨٦﴾آیا به جای خدا معبودهای دروغینی را میپرستید که در حقیقت معبود نیستند و شایسته پرستش نمیباشند؟ پس گمان میبرید پروردگارتان با شما چه کار کند حال آن که غیر از او را پرستش کردهاید؟ در اینجا آنها را تهدید میکند که اگر بر شرک ورزی خود باقی بمانند دچار کیفر خواهند شد.
﴿فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٨٧﴾درباره پروردگارتان چه گمان میبرید و چه نقص و کمبودی را در او سراغ دارید که برای او همتایان و شریکانی قرار دادهاید؟!.
او÷خواست بتهایشان را بشکند و به آنان ضربهای بزند. پس زمان که آنها غافل و بیخبر بودند فرصت را غنیمت شمرد، آنگاه که آنها برای یکی از جشنهایشان بیرون رفتند، پس ابراهیم÷همراه آنها بیرون رفت. ﴿فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ٨٨ فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ٨٩﴾سپس نگاهی به ستارگان انداخت و گفت: من بیمارم. در حدیث صحیح آمده است که: «ابراهیم÷جز سه دروغ، دروغی بر زبان نیاورده است: یکی اینکه گفت: همانا من بیمار هستم. و دیگر اینکه گفت: ﴿بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا﴾[الأنبیاء: ۶۳]. «بلکه بزرگشان این کار را کرده است». و اینکه در مورد همسرش گفت: این خواهرم است».
منظور این است که او از آنها بازماند تا بتواند معبودهایشان را بشکند. بنابراین، ﴿فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ٩٠﴾آنها رفتند و ابراهیم فرصت اینکار را یافت. ﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ﴾پس به صورت پنهانی و شتابان بهسوی معبودهایشان رفت، ﴿فَقَالَ﴾و با تمسخر گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ٩١ مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ٩٢﴾آیا نمیخورید؟ شما را چه شده که سخن نمیگویید؟! یعنی چگونه این بتها شایستگی آن را دارند که پرستش شوند در حالی که ناقصتر از حیواناتی هستند که غذا میخورند و حرف میزنند؟ اینها جمادات وچیزهای بیجانی هستند که غذا نمیخورند و حرف نمیزنند.
﴿فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ٩٣﴾پس با تمام قدرت خود بر آنها ضربههای سخت و پیاپی فرود آورد تا این که آنها را تکّه تکّه کرد. به چز بت بزرگشان تا شاید بهسوی آن برگردند. ﴿فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ٩٤﴾و با شتاب آمدند و دویدند و خواستند او را کیفر دهند. بعد از آن که جستجو کردند، گفتند: ﴿مَن فَعَلَ هَٰذَا بَِٔالِهَتِنَآ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ﴾[الأنبیاء: ۵۹]. «چه کسی با خدایان ما چنین کرده است؟ هرکس این کار را کرده بیگمان از ستمکاران است». و به آنها گفته شد: ﴿سَمِعۡنَا فَتٗى یَذۡکُرُهُمۡ یُقَالُ لَهُۥٓ إِبۡرَٰهِیمُ٦٠﴾[الأنبیاء: ۶۰]. «جوانی را شنیدیم که معبودها را به زشتی یاد میکرد و به او ابراهیم گفته میشود». او میگفت: ﴿وَتَٱللَّهِ لَأَکِیدَنَّ أَصۡنَٰمَکُم بَعۡدَ أَن تُوَلُّواْ مُدۡبِرِینَ٥٧﴾[الأنبیاء: ۵۷]. «سوگند به خدا که بتهایتان را مورد حمله قرار خواهم داد، بعد از آن که پشت کرده و رفتید». پس آنها ابراهیم را سرزنش و ملامت کردند. و ابراهیم گفت: ﴿قَالَ بَلۡ فَعَلَهُۥ کَبِیرُهُمۡ هَٰذَا فَسَۡٔلُوهُمۡ إِن کَانُواْ یَنطِقُونَ٦٣ فَرَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ فَقَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ أَنتُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٦٤ ثُمَّ نُکِسُواْ عَلَىٰ رُءُوسِهِمۡ لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَا هَٰٓؤُلَآءِ یَنطِقُونَ٦٥ قَالَ أَفَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَا یَضُرُّکُمۡ٦٦﴾[الأنبیاء: ۶۳-۶۶]. «بلکه این بزرگشان، این کار را با آنها کرده است. پس آنها را بپرسید اگر سخن میگویند. آنها به خودشان بازگشته و گفتند: همانا شما ستمگریدسپس سرافکنده شدند و گفتند: بیشک تو میدانی که اینها سخن نمیگویند. ابراهیم گفت: آیا به جای خدا چیزهایی را میپرستید که به شما سود و زیانی نمیبخشد»؟!
﴿قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ٩٥﴾دراینجا ابراهیم گفت: آیا چیزهایی را میپرستید که با دستهای خودتان میتراشید و آن را درست میکنید؟ پس چگونه آنها را پرستش میکنید حال آنکه شما خودتان آنها را درست کردهاید؟! و چگونه یگانهپرستی و اخلاص برای خدا را رها میکنید؟!.
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ٩٦ قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا﴾حال آنکه خداوند شما و آنچه را انجام میدهید آفریده است. گفتند: برای او ساختمانی بلند بسازید و در آن آتش بیافروزید. ﴿فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ﴾سپس به کیفر این کارش که بتها را شکسته او را در آتش بیاندازید.
﴿فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا﴾آنها نقشه کشیدند تا ابراهیم را به بدترین وضعیت بکشند و نابود کنند. ﴿فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ﴾ولی ما آنانرا مغلوب و ذلیل نمودیم، و خداوند نقشه و نیرنگ آنها را به خودشان بازگرداند وآتش را برای ابراهیم سرد و سالم نمود.
وقتی با ابراهیم چنین کردند و او بر آنها حجت اقامه نمود، و معذور قرار گرفت، ﴿وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی﴾گفت: من بهسوی پروردگارت هجرت میکنم و قصدِ سرزمین مبارک شام را دارم و بهسوی آن رهسپار میشوم، ﴿سَیَهۡدِینِ﴾و خداوند مرا به آنچه خیر دین و دنیای من در آن است راهنمایی خواهد کرد. و در آیه دیگر آمده که گفت: ﴿وَأَعۡتَزِلُکُمۡ وَمَا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَأَدۡعُواْ رَبِّی عَسَىٰٓ أَلَّآ أَکُونَ بِدُعَآءِ رَبِّی شَقِیّٗا٤٨﴾[مریم: ۴۸]. «و از شما و از آنچه که بهجای خدا میپرستید کنارهگیری میکنم، و پروردگارم را به فریاد میخوانم، امید است که در قرآن پروردگارم شقی و بدبخت نباشم».
﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠٠﴾پروردگارا! به من فرزندی عطا کن که از صالحان و درستکاران باشد. این زمانی بود که ابراهیم از قومش ناامید گشت و در آنها هیچ خبری ندید، در این هنگام از پروردگارش خواست که به او فرزند صالحی بدهد که خداوند به وسیله آن فرزند هم در زندگی و هم پس از مرگش به او فایده بدهد.
پس خداوند دعای او را پذیرفت و فرمود: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ١٠١﴾او را به پسری بردبار مژده دادیم. و این پسر بدون شک اسماعیل است چون بعد از او مژده تولّد اسحاق به او داده شده است. و خداوند در مورد مژده دادن به توّلد اسحاق میفرماید: ﴿فَبَشَّرۡنَٰهَا بِإِسۡحَٰقَ وَمِن وَرَآءِ إِسۡحَٰقَ یَعۡقُوبَ﴾[هود: ۷۱]. «سپس او همسر ابراهیم را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم». پس دلالت مینماید که اسحاق غیر از اسماعیل ذبیح است و خداوند اسماعیل÷را به بردباری توصیف کرده، و بردباری متضمن صبر و شکیبایی و خوش اخلاقی و داشتن سعه صدر و گذشت از کسی است که در حق وی مرتکب بدی شده است.
﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ﴾وقتی فرزندش به سنی رسید که میتوانست همپای او راه برود، و به سنی رسید که در این سن، اغلب پدر و مادر بیش از هر زمانی فرزندشان را دوست دارند، چون سختی پرورش آن به اتمام رسیده و زمان بهره برداری و فایده بردن از فرزند فرا رسیده است، ابراهیم÷به فرزندش گفت: ﴿إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ﴾همانا من در خواب دیدهام که خداوند مرا به ذبح کردن تو دستور میدهد، و خواب پیامبران وحی است. ﴿فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰ﴾پس بنگر نظرت چیست، و دستور خداوند باید اجرا شود. ﴿قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ﴾اسماعیل با صبر و شکیبایی و با چشمداشت ثواب و درحالیکه خشنودی پروردگارش را میجست، و نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود، گفت: کاری که به تو دستور داده میشود انجام بده، به خواست خدا مرا از شکیبایان خواهی یافت. او به پدرش خبر داد که خود را مقرون به خواست خدا گرداند، چون هیچ چیزی بدون خواست خدا انجام نمیشود.
﴿فَلَمَّآ أَسۡلَمَا﴾وقتیکه ابراهیم و اسماعیل هر دو تسلیم شدند و ابراهیم قاطعانه تصمیم گرفت که فرزندش و جگرگوشهاش را به خاطر اطاعت از فرمان خدا و به خاطر ترس از کیفر او ذبح کند و فرزند خود را وادار به شکیبایی کرد، طوری که فدا کردن جانش در مسیر اطاعت از فرمان پروردگارش و خشنودی پدرش برایش آسان شده بود، ﴿وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ﴾و ابراهیم، اسماعیل را به طرف روی به زمین انداخت تا او را به پهلو بخواباند و ذبحش کند و او بر چهره افتاد تا به هنگام سر بریدن، ابراهیم به چهرهاش نگاه نکند.
﴿وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآ﴾و در این حالت پریشانی و وضعیت هولناک، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! کاری را که به انجام آن دستور داده شده بودی انجام دادی، و خود را برای آن آماده ساختی، و همه کارها را کردی و فقط باقی مانده بود که با کارد حلقش را پاره کنی. ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ﴾ما کسانی را که عبادتمان را به نیکویی انجام میدهند و خشنودی ما را بر شهوات و امیال خودشان مقدم میدارند اینگونه جزا میدهیم.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦﴾بیگمان چیزی که ابراهیم÷را بدان آزمودیم آزمونی آشکار بود که به وسیله آن صفای ابراهیم و کمال محبت او نسبت به پروردگارش و محبت پروردگارش نسبت به او آشکار گردید. خداوند وقتی اسماعیل÷را به ابراهیم÷عطا کرد ابراهیم به شدّت او را دوست داشت. ابراهیم، خلیل خدا بود و خلیل بودن بالاترین انواع محبت است و مقامی است که مشارکت را نمیپذیرد، و اقتضا مینماید که همهی اجزای قلب متعلق و وابسته به محبوب باشند. پس وقتی بخشی از بخشهای قلبش وابسته به فرزندش گردید خداوند خواست که محبّت او را خالص گرداند. و خلیل بودن او را آزمایش کند. بنابراین به او فرمان داد که کسی را ذبح کند که محبّت او با محبّت پروردگارش رقابت میکرد و مزاحمت ایجاد مینمود. وقتی ابراهیم محبّت خدا را مقدّم داشت و آن را برخواسته و میل خود ترجیح داد و تصمیم قطعی بر ذبح فرزندش گرفت و مزاحمت و رقابتی که در رابطه با محبت خداوند در قلبش پدید آمده بود از بین رفت، دراین وقت ذبح کردن اسماعیل فایدهای نداشت، بنابراین فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ١٠٦ وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ١٠٧﴾این آزمایشی است که مبین صداقت ابراهیم است.
و به جای اسماعیل گوسفند بزرگی آورده شد، و ابراهیم آنرا ذبح کرد. پس آن گوسفند از این جهت بزرگ و ارزشمند بود که بلاگردان و فدیه اسماعیل بود. و از این جهت نیز مهم و بزرگ بود که قربانی تا روز قیامت سنت گردید.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٠٨﴾و برای او درمیان پسینیان نام نیکی باقی گذاردیم، همانطور که در میان پسینیان نیز نام نیکی داشت. پس در آینده نیز ابراهیم÷محبوب خواهد بود و مورد بزرگداشت و ستایش قرار میگیرد. ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ١٠٩﴾درود بر ابراهیم. همچنان که خداوند متعال میفرماید: [النمل: ۵۹]. ﴿قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ وَسَلَٰمٌ عَلَىٰ عِبَادِهِ ٱلَّذِینَ ٱصۡطَفَىٰٓ﴾[النمل: ۵۹]. «بگو: ستایش خدای را سزاست و درود بر بندگان برگزیدهاش باد».
﴿کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١١٠﴾ما کسان را که عبادت خداوند را به نیکویی انجام میدهند و با خلق خدا به نیکویی رفتار مینمایند اینگونه جزا میدهیم، سختیها را از آنان دور میکنیم و سرانجام نیک را از آن آنها میگردانیم و نام نیکشان را باقی میگذاریم.
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١١١﴾بیگمان او از بندگان با ایمان ما بود و به آنچه که خداوند دستور داده بود که به آن ایمان بیاورد، ایمان داشت. او از بندگانی بود که ایمان، آنان را به مقام یقین رسانده بود. همانطور که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَکَذَٰلِکَ نُرِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ٧٥﴾[الأنعام: ۷۵]. «و اینگونه به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را نشان میدهیم تا از یقین کنندگان باشد».
آیهی ۱۱۳-۱۱۲:
﴿وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٢﴾[الصافات: ۱۱۲]. «و او را به (تولّد) اسحاق که پیامبر و از زمرۀ شایستگان بود مژده دادیم».
﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ١١٣﴾[الصافات: ۱۱۳]. «و بر او و اسحاق برکت نازل نمودیم، و از دودمان این دو افرادی نیکوکار به وجود آمدند و برخی اشکارا بر خود ستم کردند».
﴿وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٢﴾این مژده دوّم، مژده به تولّد اسحاق است که بعد از او یعقوب است. پس ابراهیم را به تداوم یافتن ذریه اسحاق مژده داد. نیز او را به این مژده داد که اسحاق پیامبر و از زمره صالحان است. پس این مژدههای متعددی است.
﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَ﴾و برکت را بر آنها نازل نمودیم. برکت به معنی رشد و فزونی یافتن دانش و عمل، و زیاد شدن نسل و فرزندانشان است. و خداوند از دودمان آنها سه ملّت بزرگ پخش و منتشر کرد. ملّت عرب از دودمان و نسل اسماعیل، و ملّت بنی اسرائیل و ملّت روم از فرزندان و نسل اسحاق هستند. ﴿وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ﴾و برخی از ذریه آنها نیکوکاراند، و افرادی نیز ناصالح هستند. و برخی عادل و برخی ستمکارند که ستمگریشان به سبب کفر و شرک ورزیدنِ آشکار است. و احتمالا این فرموده برای دفع ایهام باشد، زیرا هنگامیکه خداوند متعال فرمود: ﴿وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَ﴾این فرموده مقتضی آن است که برکت شامل ذرّیه و نسل ابراهیم و اسحاق نیز باشد، و یکی از مظاهر کمال برکت این است که نسل و فرزندان، همگی نیکوکار باشند، بنابراین، خداوند متعال خبر داد که برخی از آنان نیکوکار و برخی دیگر ستمکار بودند. « واللّه اعلم».
آیهی ۱۲۲-۱۱۴:
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١١٤﴾[الصافات: ۱۱۴]. «و بهراستی بر موسی و هارون منّت نهادیم».
﴿وَنَجَّیۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ١١٥﴾[الصافات: ۱۱۵]. «و هردوی آنان و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم».
﴿وَنَصَرۡنَٰهُمۡ فَکَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ١١٦﴾[الصافات: ۱۱۶]. «و آنانرا یاری کردیم پس آنان بودند که پیروز شدند».
﴿وَءَاتَیۡنَٰهُمَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلۡمُسۡتَبِینَ١١٧﴾[الصافات: ۱۱۷]. «و آن دو کتاب روشنگر دادیم».
﴿وَهَدَیۡنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ١١٨﴾[الصافات: ۱۱۸]. «و آن دو را به راه راست رهنمود کردیم».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١١٩﴾[الصافات: ۱۱۹]. «و نام نیک آن دو را در(میان) اقوام بعدی باقی گذاردیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٠﴾[الصافات: ۱۲۰]. «سلام بر موسی و هارون».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٢١﴾[الصافات: ۱۲۱]. «بیگمان ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٢﴾[الصافات: ۱۲۲]. «بیگمان آن دو از بندگان مؤمن ما بودند».
خداوند متعال منّت و احسان خویش بر دو بنده و پیامبرش موسی و هارون که فرزندان عمران بودند بیان میدارد. بر آنها منّت نهاد و به آنها پیامبری و نبوّت داد و آنان را امر نمود تا به سوی خداوند متعال دعوت کنند. و آنها قومشان را از دشمنشان فرعون نجات داد و آنها را بر فرعون پیروز گردانید تا این که خدا فرعون را غرق کرد در حالی که آنها نگاه میکردند. و کتاب روشنگر را بر آنها نازل فرمود و آن تورات بود که احکام و مواعظ و توضیح هرچیزی در آن است. و خداوند آنها را به راه راست رهنمون کرد و برایشان دینی تشریع نمود که دارای احکام و آیینهای درستی بود و انسان را به خدا میرسانید. و خداوند بر آنها منّت نهاد و به آنها توفیق داد تا راه آن را در پیش گیرند. ﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١١٩ سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٠﴾و برای آن دو در میان ملّتهای بعدی نام نیک و درود فرستادن را برجای نهادیم، و در میان ملّتهای گذشته به طریق اولی این کار را کردهایم. ﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٢١ إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٢﴾ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم، بیگمان آن دو از بندگان مومن ما بودند.
آیهی ۱۳۲-۱۲۳:
﴿وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٢٣﴾[الصافات: ۱۲۳]. «و همانا الیاس از پیامبران بود».
﴿إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ١٢٤﴾[الصافات: ۱۲۴]. «هنگامیکه به قومش گفت: آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید»؟.
﴿أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ١٢٥﴾[الصافات: ۱۲۵]. «آیا بت بعل را به فریاد میخوانید و بهترینِ آفرینندگان را رها میکنید»؟.
﴿ٱللَّهَ رَبَّکُمۡ وَرَبَّ ءَابَآئِکُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ١٢٦﴾[الصافات: ۱۲۶]. «خدا را، که پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست».
﴿فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ١٢٧﴾[الصافات: ۱۲۷]. «پس او را تکذیب کردند و بیشک آنان احضار خواهند شد».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٢٨﴾[الصافات: ۱۲۸]. «مگر بندگان مخلص خدا».
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٢٩﴾[الصافات: ۱۲۹]. «و برای او درمیان ملّتهای بعدی نام نیکی برجای نهادیم».
﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ١٣٠﴾[الصافات: ۱۳۰]. «سلام بر الیاس».
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣١﴾[الصافات: ۱۳۱]. «ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم».
﴿إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٣٢﴾[الصافات: ۱۳۲]. «بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود».
خداوند بنده و پیامبرش الیاس÷را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت کردن بهسوی خدا ستایش میکند. و او قومش را به پرهیزگاری و عبادت خدای یگانه فرمان داد و آنها را از پرستش بتی که داشتند و نامش بعل بود، نهی کرد و از اینکه آنها عبادت خداوند را ترک کرده بودند، خداوندی که مردم را آفریده و به بهترین شیوه آنها را صورتگری کرده است و خوب آنها را پرورش داده و تربیت نموده و نعمتهای ظاهری و باطنی را به آنان ارزانی داشته است، آنان را سرزنش کرده و گفت: چگونه عبادت کسی را ترک کردهاید که اینگونه است و به پرستش بتی روی آوردهاید که فایده و ضرری نمیدهد و چیزی نمیآفریند و روزی نمیرساند و نمیخورد و سخن نمیگوید؟ و آیا عبادت چنین چیزی جز بزرگترین گمراهی و بیخردی چیزی دیگر میتواند باشد؟!.
﴿فَکَذَّبُوهُ﴾آنان الیاس را در چیزهایی که به سوی آن دعوت میکرد تکذیب کردند، و از او اطاعت ننمودند. خداوند آنها را تهدید کرد و فرمود: ﴿فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ﴾قطعا آنان روز قیامت در عذاب گردآورده خواهند شد. و برایشان کیفری دنیوی که بدان گرفتار شده باشند ذکر نکرده است.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٢٨﴾مگر کسانی که خداوند آنها را برگزیده و نعمت پیروی کردن از پیامبرشان را به آنها بخشیده است، پس این افراد در عذاب گردآورده نمیشوند، بلکه خداوند به اینها پاداش فراوانی خواهد داد.
﴿وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ١٢٩﴾و برای الیاس در میان ملّتهای بعدی نام نیکی باقی گذاردیم. ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ١٣٠﴾از جانب خدا و بندگانش بر او درود باد.
﴿إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣١ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٣٢﴾خداوند الیاس را مورد ستایش قرار داده، همانطور که دیگر برادران پیامبرش را ستوده است. صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین.
آیهی ۱۳۸-۱۳۳:
﴿وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٣٣﴾[الصافات: ۱۳۳]. «و بیگمان لوط از پیامبران بود».
﴿إِذۡ نَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ١٣٤﴾[الصافات: ۱۳۴]. «زمانیکه او و خانوادهاش، همگی را نجات دادیم».
﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ١٣٥﴾[الصافات: ۱۳۵]. «مگر پیرزنی که از باقی ماندگان بود».
﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ١٣٦﴾[الصافات: ۱۳۶]. «سپس دیگران را نابود کردیم».
﴿وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ١٣٧﴾[الصافات: ۱۳۷]. «و شما بامدادن از سرزمین ایشان عبور میکنید».
﴿وَبِٱلَّیۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ١٣٨﴾[الصافات: ۱۳۸]. «و به هنگام شب (نیز) پس آیا خرد نمیورزید»؟!.
در اینجا خداوند بنده و پیامبرش لوط را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت کردن قومش به سوی خدا ونهی کردن آنها از شرک و از کار زشت، میستاید. پس وقتی قوم لوط از شرک و کار زشت باز نیامدند خداوند لوط و خانوادهاش، همگی را نجات داد و آنها شب هنگام از آنجا حرکت کردند و از عذاب نجات یافتند. ﴿إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ١٣٥﴾مگر پیرزنی که درمیان عذاب داده شدگان باقی ماند و آن پیرزن همسر لوط بود که به دین لوط نگرویده بود. ﴿ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ١٣٦﴾سپس دیگران را با زیرو رو کردن شهرشان نابود کردیم. ﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا جَعَلۡنَا عَٰلِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهَا حِجَارَةٗ مِّن سِجِّیلٖ مَّنضُودٖ٨٢﴾[هود: ۸۲]. «و آن شهر را زیر و رو کردیم و بر آنها سنگهایی از گل پخته باراندیم تا اینکه از بین رفتند و نابود گشتند».
﴿وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ١٣٧ وَبِٱلَّیۡلِ﴾و شما به هنگام صبح از سرزمین قوم لوط عبور میکنید و به هنگام شب نیز از آنجا میگذرید. یعنی در این وقتها زیاد از آنجا عبور میکنید، پس در هلاک شدن آنها شک و تردیدی نیست. ﴿أَفَلَا تَعۡقِلُونَ﴾آیا در نشانهها وعبرتها نمیانشید و از آنچه که باعث هلاکت و نابودی میشود باز نمیآیید؟!.
آیهی ۱۴۸-۱۳۹:
﴿وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٣٩﴾[الصافات: ۱۳۹]. «و بیگمان یونس از پیامبران بود».
﴿إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ١٤٠﴾[الصافات: ۱۴۰]. «آنگاه که بهسوی کشتی گرانبار گریخت».
﴿فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ١٤١﴾[الصافات: ۱۴۱]. «آنگاه در قرعهکشی شرکت کرد و از بازندگان شد».
﴿فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ١٤٢﴾[الصافات: ۱۴۲]. «آنگاه ماهی او را فرو بلعید، درحالیکه او سزاوار نکوهش بود».
﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ١٤٣﴾[الصافات: ۱۴۳]. «پس اگر او قبلاً از نیایشگران نبود».
﴿لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤٤﴾[الصافات: ۱۴۴]. «به یقین در شکمش تا روزی که (مردم) برانگیخته میشوند باقی میماند».
﴿۞فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیمٞ١٤٥﴾[الصافات: ۱۴۵]. «سپس درحالیکه بیمار بود او را به سرزمین خشک (و خالی از گیاه) انداختیم».
﴿وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ١٤٦﴾[الصافات: ۱۴۶]. «و در کنارش درختی از (نوع) کدو رویاندیم».
﴿وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ١٤٧﴾[الصافات: ۱۴۷]. «و او را بهسوی جمعیت یکصد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم».
﴿فََٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ١٤٨﴾[الصافات: ۱۴۸]. «پس ایمان آوردند آنگاه تا مدتی معین آنانرا بهرهمند ساختیم».
خداوند بنده و پیامبرش یونس بن متی را ستایش میکند همانطور که دیگر پیامبران را به خاطر نبوّت و رسالت و دعوت دادن بهسوی خدا ستایش کرد.
خداوند متعال بیان میدارد که یونس را در دنیا کیفر داد و او را به خاطر ایمان و کارهای شایستهاش از کیفر نجات داد. پس فرمود: ﴿إِذۡ أَبَقَ﴾آنگاه که از نزد پروردگارش در حالی که خشمگین بود گریخت، به گمان اینکه خداوند او را نمیگیرد و او را در شکم ماهی زندانی نمیکند. خداوند بیان نکرده است که یونس چرا خشمگین شد، و گناهی را که یونس مرتکب شده چه بود، چون دانستن آن برای ما فایدهای ندارد. آنچه برای ما فایده دارد این است که برای ما گفته شده او مرتکب گناه گردید و خداوند او را با وجود این که از پیامبران بزرگوار بود کیفر نمود، سپس او را نجات داد و سرزنش را از او دور کرد چیزی را برای او فراهم آورد که سبب صلاح و رستگاریاش بود. ﴿إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ﴾وقتی یونس به کشتی پر از مسافر و کالا پناه برد، سوار کشتی شد درحالیکه کشتی پر بود، کشتی سنگین گردید و نیاز شد تا بعضی از مسافران را به دریا بیاندازند و آنها در این کار برای هیچکس برتری قایل نبودند.
بنابراین، قرعهکشی کردند و قرعه به نام هرکس میافتاد به دریا انداخته میشد. و این عدالتِ اهل کشتی بود، و خداوند هرگاه کاری را بخواهد بکند اسبابش را فراهم مینماید. وقتی اهل کشتی قرعه کشی کردند، قرعه به نام یونس درآمد، ﴿فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ﴾پس او از بازندگان گردید، و در دریا انداخته شد. ﴿فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ١٤٢﴾پس ماهی او را فرو بلعید درحالیکه او سزاوار ملامت بود. کاری کرده بود که مستحق نکوهش گردیده بود و آن اینکه پروردگارش را به خشم آورده بود. ﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ١٤٣﴾و اگر در گذشته با کثرت عبادت پروردگارش و بیان تسبیح و ستایش او از نیایشگران نبود و در شکم ماهی نیایش نمیکرد، و نمیگفت: «لا إلَهَ إلَّا أنتَ سُبحَانَکَ إنَّی کُنتُ مِنَ الظاَّلِمین» «هیچ معبود به حقی جز تو نیست، پاک و منزّهی، بیگمان من از ستمگران بودهام».
﴿لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤٤﴾تا روز قیامت در شکم ماهی باقی میماند. یعنی شکم ماهی قبرش میشد، اما به سبب این که پروردگارش را ستایش میگفت و پاکیاش را بیان میکرد و به سبب این که خدا را عبادت و پرستش مینمود، خداوند متعال او را نجات داد. و اینگونه خداوند، مومنان را به هنگامیکه گرفتار سختیها میشوند نجات میدهد.
﴿فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ﴾پس او را در سرزمینی خشک و خالی از درخت و گیاه انداختیم. یعنی ماهی او را از شکم خود در سرزمینی خشک و خالی که هیچکس در آن نبود انداخت، و شاید در آن سرزمین هیچ درخت و سایهای وجود نداشته است، ﴿وَهُوَ سَقِیمٞ﴾و او به سبب زندانی شدن در شکم ماهی مریض شده بود، و همچون جوجهای شده بود که از تخم مرغ بیرون آورده میشود.
﴿وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ١٤٦﴾و بر بالای او درختی از کدو رویاندیم که با سایهی خود بر او سایه میانداخت، چون سایه درخت کدو سرد است و مگس بر آن نمینشیند و این از لطف و مهربانی خداوند نسبت به او بود.
سپس خداوند در حق او لطفی دیگر نمود و منّتی بزرگتر بر او نهاد و آن این که او را به سوی ﴿مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ﴾صد هزار نفر از مردم یا بیشتر فرستاد. یعنی اگر از صد هزار بیشتر نبودند کمتر هم نبودند. پس یونس آنها را به سوی خداوند دعوت کرد.
﴿فََٔامَنُواْ﴾آنان همه ایمان آوردند و ایمان آوردنشان در ترازوی اعمال یونس ثبت گردید، زیرا او آنها را دعوت داده بود. ﴿فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ﴾پس آنها را تا مدّت زمان معینی بهرهمند ساختیم و خداوند عذاب را از آنها دور کرد، این در حالی بود که اسباب آن فراهم شده بود. خداوند متعال میفرماید: [یونس: ۹۸]. ﴿فَلَوۡلَا کَانَتۡ قَرۡیَةٌ ءَامَنَتۡ فَنَفَعَهَآ إِیمَٰنُهَآ إِلَّا قَوۡمَ یُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ کَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ٩٨﴾[یونس: ۹۸]. «ایمان آوردن هیچ گروهی به هنگام فراهم شدن اسباب عذاب به آنها فایده نبخشید جز قوم یونس که وقتی ایمان آوردند عذاب خوارکننده را در زندگانی دنیا از آنها دور کردیم و تا مدت زمان معینی آنان را بهرهمند ساختیم».
آیهی ۱۵۷-۱۴۹:
﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ١٤٩﴾[الصافات: ۱۴۹]. «پس، از آنان بپرس که آیا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن خودشان»؟.
﴿أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ١٥٠﴾[الصافات: ۱۵۰]. «یا فرشتگان را ماده آفریدیم و آنان حاضر بودند».
﴿أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ١٥١﴾[الصافات: ۱۵۱]. «هان! آنان از روی دروغها و تهمتهای بههم بافتۀ خود میگویند».
﴿وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١٥٢﴾[الصافات: ۱۵۲]. «خداوند فرزند زاده است! و قطعاً ایشان دروغگویند».
﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ١٥٣﴾[الصافات: ۱۵۳]. «(آیا خدا) دختران را بر پسران ترجیح دادهاست».
﴿مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ١٥٤﴾[الصافات: ۱۵۴]. «شما را چه شده، چگونه حکم میکنید».
﴿أَفَلَا تَذَکَّرُونَ١٥٥﴾[الصافات: ۱۵۵]. «آیا یادآور نمیگردید».
﴿أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ١٥٦﴾[الصافات: ۱۵۶]. «آیا دلیلی آشکار دارید».
﴿فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٥٧﴾[الصافات: ۱۵۷]. «اگر راست میگویید کتاب خود را بیاورید».
خداوند متعال به پیامبرش محمّدصمیفرماید: ﴿فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ﴾از کسانیکه چیزهایی دیگر را شریک خداوند قرار میدهند بپرس، کسانی که از فرشتگان را عبادت کرده و گمان بردهاند که آنها دختران خدا هستند، پس آنها هم شرک ورزیده و هم خداوند را به چیزی توصیف کردهاند که شایسته و سزاوار شکوه و بزرگی او نیست. از این مشرکان بپرس: ﴿أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ﴾آیا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن خودشان؟ یعنی این از چندین جهت تقسیمی نادرست و ستمگرانه است. اول: از آن جهت که آنها برای خدا فرزند قایل شدهاند. دوم: از آن جهت که از میان فرزندان همان گروه را که ضعیفتر و حقیرتر است به خدا نسبت دادهاند و آن دختران هستند، دخترانی که مشرکان آنان را برای خود نمیپسندند. همانطور که خداوند متعال در آیهای دیگر فرموده است: ﴿وَیَجۡعَلُونَ لِلَّهِ ٱلۡبَنَٰتِ سُبۡحَٰنَهُۥ وَلَهُم مَّا یَشۡتَهُونَ٥٧﴾[النحل: ۵۷]. «و آنها برای خداوند دختران مقرّر میدارند، - پاک است خداوند - و برای خود آنچه را که دوست دارند قرار میدهند». سوم: نیز از آن جهت که فرشتگان را دختران خدا قرار دادهاند.
خداوند متعال در بیان دروغ گفتن آنها میفرماید: ﴿أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ١٥٠﴾آیا ما فرشتگان را ماده آفریدیم و بر آفرینش آنها حاضر بودند؟ یعنی چنین نیست، آنها در هنگام آفرینش فرشتگان حضوری نداشتهاند. بنابراین، آنها این سخن را بدون علم و آگاهی میگویند، بلکه این تهمتی است که به خدا میزنند. پس خداوند متعال فرمود: ﴿أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ١٥١ وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١٥٢﴾بدانکه آنها از روی دروغ آشکار خود میگویند خداوند فرزند زاده است، و قطعاً ایشان در این سخن خود دروغ آشکار میگویند و هیچ شکی در آن نیست.
﴿أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ١٥٣ مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ١٥٤ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ١٥٥﴾آیا (خدا) دختران را بر پسران ترجیح دادهاست؟ شما را چه شده که اینگونه داوری کرده و به این صورت ستمگرانه حکم میکنید؟ آیا اندیشه نمیکنید و این گفته ستمگرانه را تشخیص نمیدهید؟ زیرا شما اگر بیاندیشید این سخن را نمیگفتید.
﴿أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ١٥٦﴾آیا دلیلی آشکار از کتاب یا از پیامبر بر صحّت سخن خود دارید. هیچ یک از اینها وجود ندارد. بنابراین فرمود: ﴿فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٥٧﴾اگر راست میگویید کتاب خود را بیاورید، چون هرکس سخنی بگوید و دلیلی شرعی بر آن اقامه نکند قطعا دروغگو است، یا قصد دروغ میگوید، یا بدون علم و آگاهی درباره خداوند سخن میگوید.
آیهی ۱۶۰-۱۵۸:
﴿وَجَعَلُواْ بَیۡنَهُۥ وَبَیۡنَ ٱلۡجِنَّةِ نَسَبٗاۚ وَلَقَدۡ عَلِمَتِ ٱلۡجِنَّةُ إِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ١٥٨﴾[الصافات: ۱۵۸]. «و آن (کافران) بین او و جنیان (رابطۀ) خویشاوندی مقرّر کردهاند حال آنکه جنّیان میدانند که احضار خواهند شد».
﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ١٥٩﴾[الصافات: ۱۵۹]. «خدا از آنچه (او را بدان) وصف میکنند پاک است».
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٠﴾[الصافات: ۱۶۰]. «مگر بندگان مخلص خدا».
مشرکان که برای خدا شریک مقرّر میکنند بین خدا و جنّیها نسبت خویشاوندی مقرّر کردند و ادعا نمودند که فرشتگان دختران خدا هستند و مادرانشان سران جنها هستند. در حالی که جنها میدانند آنها به پیشگاه خداوند احضار خواهند شد تا آنها را مجازات کند، پس جنها بندگانی خوار هستند و اگر با خداوند نسبت خویشاوندی داشتند چنین نبودند.
﴿سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ١٥٩﴾خداوند، فرمانروایی بزرگ و کامل و بردبار، پاک است از هر صفتی که کفر و شرک ورزیدن آنان موجب نسبت دادن آن به ذات او میشود.
﴿إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٠﴾خداوند خودش را از آنچه که بندگان مخلص او را بدان توصیف میکنند منزه ندانسته است، چون بندگان مخلص، خداوند را جز به چیزهایی که شایسته شکوه اوست توصیف نکرده و با این کار مخلص گردیدهاند.
آیهی ۱۶۳-۱۶۱:
﴿فَإِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ١٦١﴾[الصافات: ۱۶۱]. «پس شما و آنچه میپرستید».
﴿مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ بِفَٰتِنِینَ١٦٢﴾[الصافات: ۱۶۲]. «هرگز نمیتوانید کسی را با فتنه و فساد از خداپرستی منحرف سازید».
﴿إِلَّا مَنۡ هُوَ صَالِ ٱلۡجَحِیمِ١٦٣﴾[الصافات: ۱۶۳]. «مگر کسی که مایل باشد به آتش جهنّم بسوزد».
شما ای مشرکان! و چیزهایی که شریک خدا کردهاید و به همراه خدا پرستش میکنید! نمیتوانید کسی را دچار فتنه سازید و گمراه کنید، مگر کسی را که خداوند مقرّر نموده که او از اهل جهنّم باشد، و تقدیر و قضای الهی در مورد او نافذ گشته است. منظور از این بیان ناتوانی آنها و معبودانشان است، و این که آنها نمیتوانند کسی را گمراه سازند. نیز منظور بیان قدرت و توانایی خداوند متعال است. یعنی به گمراه کردن بندگان مخلص خدا و گروه و رستگار الهی چشم طعم ندوزید و امیدوار نباشید (چرا که این کار از شما بر نمیآید).
آیهی ۱۶۶- ۱۶۴:
﴿وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ١٦٤﴾[الصافات: ۱۶۴]. «و کسی از ما نیست مگر آنکه جایگاه مشخصی دارد».
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ١٦٥﴾[الصافات: ۱۶۵]. «و همانا ما به صف ایستادگانیم».
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ١٦٦﴾[الصافات: ۱۶۶]. «و بیگمان ما نیایش کنندگانیم».
در اینجا برائت و پاکی فرشتگان از آنچه مشرکان درباره آنها گفته بودند بیان شده است. و این که آنها بندگان خدا هستند و به اندازه یک چشم به هم زدن نافرمانی خدا را نمیکنند، و هریک از آنها مقام و کار مشخّصی دارد که خداوند او را به آن فرمان دادهاست، و او از آن فراتر نمیرود، و آنها هیچ اختیاری از خود ندارند.
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ١٦٥﴾و ما در اطاعت خدا و خدمت به او به صف ایستادهایم، ﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ١٦٦﴾و ما جملگی به تسبیح و منزّه دانستن خداوند از همه آنچه که شایسته کبریای او نیست، مشغولیم. پس با این اوصافی که دارند، چگونه شایستهاند که شریکان خدا باشند؟! پاک است خداوند و بسی برتر و منزّه است از آنچه مشرکان میگویند.
آیهی ۱۸۲-۱۶۷:
﴿وَإِن کَانُواْ لَیَقُولُونَ١٦٧﴾[الصافات: ۱۶۷]. «و هرچند مشرکان میگفتند».
﴿لَوۡ أَنَّ عِندَنَا ذِکۡرٗا مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ١٦٨﴾[الصافات: ۱۶۸]. «اگر پندی از پیشینیان در نزد ما بود».
﴿لَکُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ١٦٩﴾[الصافات: ۱۶۹]. «به یقین از بندگان مخلص خدا میشدیم».
﴿فَکَفَرُواْ بِهِۦۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ١٧٠﴾[الصافات: ۱۷۰]. «پس بداون کفر ورزیدند و فرجام کار خود را خواهند دانست».
﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٧١﴾[الصافات: ۱۷۱]. «و بهراستی وعدۀ ما دربارۀ بندگان فرستادۀ ما از پیش ثبت و ضبظ گشته است».
﴿إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢﴾[الصافات: ۱۷۲]. «و آن این که ایشان قطعاً یاری میگردند».
﴿وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣﴾[الصافات: ۱۷۳]. «و بیگمان سپاهیان ما همان پیروزمندانند».
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ١٧٤﴾[الصافات: ۱۷۴]. «پس، از آنان تا مدّتی روی بگردان».
﴿وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٥﴾[الصافات: ۱۷۵]. «و بنگر، و آنان خودشان هم خواهند دید».
﴿أَفَبِعَذَابِنَا یَسۡتَعۡجِلُونَ١٧٦﴾[الصافات: ۱۷۶] «آیا عذاب ما را به شتاب میخواهند».
﴿فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ١٧٧﴾[الصافات: ۱۷۷]. «پس چون به ساختِ آنان فرود آید، بیم داده شدگان چه بامداد بدی خواهند داشت»!.
﴿وَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ١٧٨﴾[الصافات: ۱۷۸]. «و تا مدّتی از آنان روی بگردان».
﴿وَأَبۡصِرۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٩﴾[الصافات: ۱۷۹]. «و بنگر و آنان خودشان هم خواهند دید».
﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ١٨٠﴾[الصافات: ۱۸۰]. «پاک و منزّه است پروردگارت، پروردگار شکوهمند، از توصیفهایی که کافران میکنند».
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٨١﴾[الصافات: ۱۸۱]. «و درود بر پیامبران».
﴿وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٨٢﴾[الصافات: ۱۸۲]. «و ستایش خدای را سزات که پروردگار جهانیان است».
خداوند متعال خبر میدهد که مشرکان آرزو میکنند و میگویند: اگر پند و کتابی همانند آنچه برای گذشتگان آمده برای ما نیز میآمد، عبادت را خالصانه برای خدا انجام میدادیم، بلکه مخلصان حقیقی میشدیم. امّا آنها در این سخن دروغ میگویند، چراکه بهترین کتاب به نزد آنها آمد و آنها بدان کفر ورزیدند. پس معلوم است که آنها در برابر حق تمرّد و سرکشی را پیشه میکنند. ﴿فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ﴾پس وقتیکه عذاب بر آنها فرود آمد خواهند دانست که به چه عذابی گرفتار شدهاند. و گمان نبرند که در دنیا پیروزند، بلکه سخن و فرمان ما که برگشت ناپذیر است و هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت ورزد قبلا بر این رفته است که پیامبران و لشکر رستگار خدا بر دیگران پیروز شوند و از جانب خدا یاری گردند.
و در پرتو این نصرت و پیروی میتوانند دین خود را برپا دارند. و این مژده برای کسی است که از لشکریان خدا باشد. به این صورت که حالات او درست باشد و با کسانی بجنگد که به جنگیدن با آنها دستور داده شده است، و مژده بزرگی به آنان داده شده است که قطعا پیروز خواهند شد.
سپس خداوند پیامبرش را فرمان داد تا از کسانی روی بگرداند که مخالفت ورزیدند و حق را نپذیرفتند، و بیان نمودکه چیزی جز انتظار کشیدن برای عذابی که بر آنها فرو خواهد آمد باقی نمانده است. بنابراین فرمود: ﴿وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ١٧٥﴾نگاهشان کن و آنان بالاخره خواهند دانست که چه کسی را عذاب فرو خواهد گرفت. و شکی نیست که به زودی عذاب آنانرا فرا خواهند گرفت. ﴿فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ﴾پس وقتی عذاب بر آنها و از نزدیک آنها فرود بیاید، ﴿فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ﴾بیم داده شدگان چه بامداد بدی خواهند داشت! چون بامداد شر و کیفر و نابود شدن است. سپس خداوند مجددا تکرار نمود که از آنها روی بگرداند، و آنان را به آمدن عذاب تهدید کرد.
وقتی در این سوره بسیاری از گفتههای زشت کافران که خداوند را بدانها توصیف میکردند بیان نمود، خود را از آن چیزها منزه قرار داد و فرمود: ﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ﴾پاک و منزّه، و بسی برتر و بالاتر است پروردگارت، ﴿رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ﴾خداوندگار عزّت و قدرت. یعنی خداوندی با قدرت است، پس بر هر چیزی غالب است و از هر زشتی که آنها او را بدان توصیف میکنند پاک و برتر میباشد.
﴿وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٨١﴾و سلام بر پیامبران، چون آنها از گناهان و آفتها سالم بودهاند و توصیفهایشان درباره آفریننده آسمانها و زمین از گناه و شرک سالم بوده است. ﴿وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٨٢﴾الف و لام برای استغراق است. پس همه انواع حمد و ستایش بر صفتهای کامل و بزرگ و کارهایی که خداوند به وسیله آن جهانیان را پرورش داده و نعمتها را بر آنان سرازیر کرده و رنجها و سختیها را از آنان دور نموده است و جهانیان را در حرکت و سکونشان تدبیر نموده است برای خداست. پس خداوند متعال از نقص و عیب پاک است و به خاطر اینکه دارای هر کمالی میباشد مورد ستایش قرار میگیرد و محبوب جهانیان است. و پیامبرانش سالم هستند بر آنها درود باد و هرکس از آنها در این مورد پیروی نماید در دنیا و آخرت به سلامت خواهد بود و هلاکت و نابودی در دنیا و آخرت بهره دشمنان خدا است.
پایان تفسیر سورهی صافات
سورة الصافات - سورة 37 - عدد آیاتها 182
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا
فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا
إِنَّ إِلَهَکُمْ لَوَاحِدٌ
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ
وَحِفْظًا مِّن کُلِّ شَیْطَانٍ مَّارِدٍ
لا یَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٍ
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ
إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِینٍ لّازِبٍ
بَلْ عَجِبْتَ وَیَسْخَرُونَ
وَإِذَا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ
وَإِذَا رَأَوْا آیَةً یَسْتَسْخِرُونَ
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ
أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
أَوَآبَاؤُنَا الأَوَّلُونَ
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ
فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ یَنظُرُونَ
وَقَالُوا یَا وَیْلَنَا هَذَا یَوْمُ الدِّینِ
هَذَا یَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِی کُنتُمْ بِهِ تُکَذِّبُونَ
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ
مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ
مَا لَکُمْ لا تَنَاصَرُونَ
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ
قَالُوا بَل لَّمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ بَلْ کُنتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ
إِنَّکُمْ لَذَائِقُوا الْعَذَابِ الأَلِیمِ
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ
إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
أُوْلَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ
فَوَاکِهُ وَهُم مُّکْرَمُونَ
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ
عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِینَ
یُطَافُ عَلَیْهِم بِکَأْسٍ مِن مَّعِینٍ
بَیْضَاء لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ
لا فِیهَا غَوْلٌ وَلا هُمْ عَنْهَا یُنزَفُونَ
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَّکْنُونٌ
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ
قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ
یَقُولُ أَإِنَّکَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِینَ
أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَدِینُونَ
قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاء الْجَحِیمِ
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدتَّ لَتُرْدِینِ
وَلَوْلا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ
إِلاَّ مَوْتَتَنَا الأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلْ الْعَامِلُونَ
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُّزُلا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُؤُوسُ الشَّیَاطِینِ
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِیمٍ
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لإِلَى الْجَحِیمِ
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الأَوَّلِینَ
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ
فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِینَ
إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمْ الْبَاقِینَ
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الآخِرِینَ
سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الآخَرِینَ
وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ
فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ الْعَالَمِینَ
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلا تَأْکُلُونَ
مَا لَکُمْ لا تَنطِقُونَ
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الأَسْفَلِینَ
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِینِ
وَنَادَیْنَاهُ أَنْ یَا إِبْرَاهِیمُ
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلاء الْمُبِینُ
وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الآخِرِینَ
سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ
کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ
وَبَارَکْنَا عَلَیْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِینٌ
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
وَنَجَّیْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ
وَنَصَرْنَاهُمْ فَکَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ
وَآتَیْنَاهُمَا الْکِتَابَ الْمُسْتَبِینَ
وَهَدَیْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِمَا فِی الآخِرِینَ
سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
وَإِنَّ إِلْیَاسَ لَمِنْ الْمُرْسَلِینَ
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلا تَتَّقُونَ
أَتَدْعُونَ بَعْلا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِینَ
اللَّهَ رَبَّکُمْ وَرَبَّ آبَائِکُمُ الأَوَّلِینَ
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الآخِرِینَ
سَلامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ
وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِینَ
إِذْ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ
إِلاَّ عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ
ثُمَّ دَمَّرْنَا الآخَرِینَ
وَإِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِم مُّصْبِحِینَ
وَبِاللَّیْلِ أَفَلا تَعْقِلُونَ
وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ
فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنْ الْمُدْحَضِینَ
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ
فَلَوْلا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِینَ
لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِیمٌ
وَأَنبَتْنَا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِّن یَقْطِینٍ
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّکَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
أَلا إِنَّهُم مِّنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِینَ
مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ
أَفَلا تَذَکَّرُونَ
أَمْ لَکُمْ سُلْطَانٌ مُّبِینٌ
فَأْتُوا بِکِتَابِکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ
إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
فَإِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ
مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ بِفَاتِنِینَ
إِلاَّ مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِیمِ
وَمَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
وَإِنْ کَانُوا لَیَقُولُونَ
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِکْرًا مِّنْ الأَوَّلِینَ
لَکُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ
فَکَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ
أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاء صَبَاحُ الْمُنذَرِینَ
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ
سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ
وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
سورة صافات
به نام الله بخشندة مهربان
سوگند به (فرشتگان) صف کشیده([1]). ﴿1﴾ پس سوگند به (فرشتگان) باز دارنده، ﴿2﴾ و به تلاوت کنندگان ذکر (= قرآن)، ﴿3﴾ که همانا معبود شما یکی است. ﴿4﴾ پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، و پروردگار مشرقها. ﴿5﴾ بیگمان ما آسمان دنیا (= پایین) را به زیور ستارگان بیاراستیم. ﴿6﴾ و از هر شیطان سر کشی حفظ کردیم. ﴿7﴾ (تا) به (سخنان) عالم بالا گوش فرا ندهند، و از هر سو (بوسیلة شهاب) زده (و رانده) میشوند. ﴿8﴾ (آنها به سختی) عقب رانده میشوند، و برای آنها عذاب دایمی است. ﴿9﴾ مگر کسیکه ناگهان چیزی را برباید، پس شهابی درخشان او را دنبال میکند. ﴿10﴾ پس (ای پیامبر) از آنها بپرس که آیا آفرینش آنها سختتر است، یا (آفرینش) آنچه ما آفریدهایم، ما آنها را از گل چسپندة آفریدیم. ﴿11﴾ بلکه تو (از انکار آنها) در شگفت شدی، و آنها مسخره میکنند. ﴿12﴾ و هنگامیکه پند داده شوند، پند نمیپذیرند. ﴿13﴾ و هنگامیکه معجزة ببینند (آنرا) مسخره میکنند. ﴿14﴾ و میگویند: «این جز جادویی آشکار نیست، ﴿15﴾ آیا هنگامیکه مردیم و به خاک و استخوانهای (پوسیده، مبدل) شدیم، (دوباره) بر انگیخته خواهیم شد؟! ﴿16﴾ آیا نیاکان نخستین ما (نیز بر انگیخته میشوند؟!)» ﴿17﴾ بگو: «آری، و شما خوار و زبون (زنده) میشوید». ﴿18﴾ پس آن تنها یک بانگ (سهمناک) است، ناگهان آنها (از قبرها بیرون میآیند و) مینگرند. ﴿19﴾ و گویند: «وای بر ما این (همان) روز جزا است!» ﴿20﴾ (آری) این (همان) روز داوری است، که شما آن را تکذیب میکردید. ﴿21﴾ (به فرشتگان فرمان داده میشود) گرد آورید کسانی را که ستم کردند، و (همپایگان و) همراهانشان و آنچه را میپرستیدند. ﴿22﴾ به جای الله، پس (همة) آنها را به راه دوزخ هدایت کنید. ﴿23﴾ و آنها را نگاه دارید که یقینا باز خواست خواهند شد.﴿24﴾شما را چه شده است که یکدیگر را یاری نمیدهید؟! ﴿25﴾ بلکه آنها امروز (همه) تسلیم (و فرمانبردار) هستند. ﴿26﴾ آنها سوال کنان رو به یکدیگر کنند، ﴿27﴾ (به سردمداران) گویند: «به راستی که شما (برای گمراه کردن ما) از (راه) خیر خواهی به نزد ما میآمدید». ﴿28﴾ (سردمداران در پاسخ) گویند: «بلکه، شما خودتان مؤمن نبودید (تقصیر ما چیست؟!) ﴿29﴾ و ما هیچگونه تسلطی بر شما نداشتیم، بلکه شما خود گروهی سر کش بودید. ﴿30﴾ پس فرمان پروردگارمان بر ما ثابت شد، البته ما چشندة (عذاب) خواهیم بود. ﴿31﴾ پس شما را گمراه کردیم، بیگمان ما (نیز) خود گمراه بودیم». ﴿32﴾ پس مسلماً در آن روز همة آنها (= پیروان و سردمداران) در عذاب شریک خواهند بود. ﴿33﴾ بیشک ما با مجرمان این گونه رفتار میکنیم! ﴿34﴾ آنها (در دنیا چنان) بودند که چون به آنها گفته میشد: «معبودی (به حق) جز الله نیست» سر کشی (و تکبر) میکردند. ﴿35﴾ و میگفتند: «آیا ما معبودانمان را به خاطر (سخن) شاعری دیوانه رها کنیم؟!» ﴿36﴾ (چنین نیست) بلکه (پیامبر الله) حق را آورد، و پیامبران (پیشین) را تصدیق کرد. ﴿37﴾ مسلماً شما عذاب دردناک را خواهید چشید. ﴿38﴾ و جز به آنچه میکردید، کیفر داده نمیشوید. ﴿39﴾ مگر بندگان مخلص الله، ﴿40﴾ (که) آنها رزق و روزی معین دارند. ﴿41﴾ (انواع) میوهها، و آنان گرامی داشتگانند. ﴿42﴾ در باغهایی پر نعمت (بهشت)، ﴿43﴾ بر تختها رو به روی یکدیگر (نشستهاند). ﴿44﴾ گرداگردشان جامی از (شراب) روان میگردانند. ﴿45﴾ (شرابی) سفید (و) لذتبخش برای نوشندگان است. ﴿46﴾ نه در آن تبهکاری (و فساد) است، و نه آنها از آن (شراب) مست شوند. ﴿47﴾ و نزدشان (همسرانی) سیه چشم، دیده فرو هشته (که تنها به شوهران خود نظر دارند) خواهند بود. ﴿48﴾ گویی آنها بیضههای (شتر مرغ) در پرده پوشیدهاند. ﴿49﴾ پس آنها سوالکنان رو به یکدیگر کنند. ﴿50﴾ یکی از آنها گوید: «به راستی من (در دنیا) همنشینی داشتم. ﴿51﴾ که (پیوسته) میگفت: آیا (واقعاً) تو از باورکنندگان (بعث و قیامت) هستی؟! ﴿52﴾ آیا وقتیکه مردیم و خاک و استخوانهای (پوسیده) شدیم، (زنده میشویم و) کیفرمان میدهند؟!» ﴿53﴾ (او به دوستان بهشتیاش) گوید: «آیا شما میتوانید (به دوزخیان) بنگرید (و از او خبری بگیرید)؟!» ﴿54﴾ پس (چشم برگرداند و) نگریست، ناگاه او را در میان دوزخ دید. ﴿55﴾ گوید: به الله سوگند، نزدیک بود که مرا به هلاکت افکنی. ﴿56﴾ و اگر نعمت پروردگارم نبود، من (نیز) از احضار شدگان (دوزخ) بودم. ﴿57﴾ (سپس به دوستان بهشتی خود گوید:) آیا ما (هرگز) نمیمیریم (و در بهشت جاودان هستیم) ﴿58﴾ جز همان مرگ نخستین خود، (دیگر مرگی به سراغمان نخواهد آمد) و ما (هرگز) عذاب نخواهیم شد؟! ﴿59﴾ بیگمان این همان کامیابی بزرگ است! ﴿60﴾ (آری) عمل کنندگان باید برای چنین (پاداشی) عمل کنند. ﴿61﴾ آیا برای پذیرایی این (نعمتهای بهشتی) بهتر است یا درخت زقوم؟ ﴿62﴾ همانا ما آن را ابتلای برای ستمکاران قرار دادیم. ﴿63﴾ به راستی آن درختی است که از قعر جهنم میروید. ﴿64﴾ شکوفهاش همانند سرهای شیاطین است. ﴿65﴾ پس حتما آنها (= جهنمیان) از آن میخورند، و شکمها را از آن پر میکنند. ﴿66﴾ آنگاه بر روی آن (خوراک) آمیزة از آب گرم (سوزان) دارند. ﴿67﴾ سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است. ﴿68﴾ بیگمان آنها نیاکان خود را گمراه یافتند. ﴿69﴾ پس اینها در دنبال آنان شتابان میروند. ﴿70﴾ و به راستی پیش از آنها بیشتر پیشینیان گمراه شدند. ﴿71﴾ و به تحقیق ما هشدار دهندگانی در میان آنها فرستادیم. ﴿72﴾ پس بنگر عاقبت هشدار یافتگان چگونه بود! ﴿73﴾ مگر بندگان مخلص الله. ﴿74﴾ و یقیناً نوح ما را نِدا داد، پس (ما) چه خوب اجابت کنندة هستیم. ﴿75﴾ و او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم. ﴿76﴾و تنها فرزندانش را باقی گذاشتیم ([2]). ﴿77﴾ و برای او در میان امتهای بعد (نام نیک) بر جای نهادیم. ﴿78﴾ در میان جهانیان سلام بر نوح باد. ﴿79﴾ بیگمان ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. ﴿80﴾ یقیناً او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿81﴾ آنگاه دیگران (= تکذیب کنندگان) را غرق کردیم. ﴿82﴾ و همانا ابراهیم از پیروان او بود. ﴿83﴾ چون با قلب سلیم (خالی از شرک و شک و شهوت) به پیشگاه پروردگارش آمد. ﴿84﴾ چون به پدر و قومش گفت: «چه چیزی را میپرستید؟! ﴿85﴾ آیا به جای الله، معبودهای دروغین میخواهید؟! ﴿86﴾ پس شما نسبت به پروردگار جهانیان چه گمان میبرید؟!» ﴿87﴾ پس (ابراهیم) یک نگاه به ستارگان نگریست. ﴿88﴾ آنگاه گفت: «من بیمارم (و با شما به جشن نمیآیم)» ﴿89﴾ پس آنها پشتکنان از او دور شدند (و رفتند). ﴿90﴾ آنگاه پنهانی نزد معبودانشان رفت و گفت: «آیا (چیزی) نمیخورید؟ ﴿91﴾ شما را چه شده است که سخن نمیگویید». ﴿92﴾ پس به سوی آنان روی آورد (و) ضربة محکم (با دست راست) بر آنها زد (و بجز بُت بزرگ همه بتها را درهم شکست). ﴿93﴾ پس آنها (= قومش) شتابان به سوی او روی آوردند. ﴿94﴾ (ابراهیم) گفت: «آیا چیزی را میپرستید که خود تراشیدهاید؟! ﴿95﴾ در حالیکه الله شما را و آنچه را که انجام میدهید (و میسازید) آفریده است؟!» ﴿96﴾ (بت پرستان) گفتند: «بنای (بلندی) برایش بسازید، و او را در (خرمن) آتش بیفکنید». ﴿97﴾ پس آنها در حق او نیرنگ و مکر ورزیدند و ما آنها را (مغلوب و) پست ساختیم. (و آتش به فرمان الله سرد شد). ﴿98﴾ و (ابراهیم) گفت: «من به سوی پروردگارم میروم، (او) مرا هدایت خواهد کرد. ﴿99﴾ پروردگارا! به من (فرزندی) از صالحان عطا فرما». ﴿100﴾ ما او را به (تولد) پسری بردبار([3]) بشارت دادیم. ﴿101﴾ پس هنگامیکه (فرزندش) با او به (سن) سعی و کوشش رسید گفت: «ای فرزندم! من در خواب([4]) دیدم که تو را قربانی میکنم، ببین، تو چه نظر داری؟!» گفت: «پدرم، به آنچه مأمور شدة، عمل کن، اگر الله بخواهد، مرا از صابران خواهی یافت». ﴿102﴾ پس چون هردو تسلیم شدند، و (ابراهیم) او را به پیشانی (بر زمین) افکند. ﴿103﴾ و او را ندا دادیم: «ای ابراهیم! ﴿104﴾ یقیناً خواب (خویش) را تحقق بخشیدی». بدون شک ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. ﴿105﴾ مسلماً این (خواب) آزمایشی آشکار بود. ﴿106﴾ و او را به ذبح بزرگی([5]) فدا دادیم. ﴿107﴾ و برای او در (میان) امتهای بعد (نام نیک) بر جای نهادیم. ﴿108﴾ سلام بر ابراهیم. ﴿109﴾ این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. ﴿110﴾ بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿111﴾ و او را به (تولد) اسحاق پیامبری از شایستگان بشارت دادیم. ﴿112﴾ و (ما) بر او و اسحاق برکت دادیم، و از دودمان آن دو، (افرادی) نیکوکار بودند، و (افرادی) آشکار بر خود ستم کردند. ﴿113﴾ و به راستی (ما) بر موسی و هارون منت نهادیم. ﴿114﴾ و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم. ﴿115﴾ و یاریشان کردیم، پس آنان پیروز شدند. ﴿116﴾ و به آن دو کتاب روشنگر دادیم. ﴿117﴾ و آن دو را به راه راست هدایت کردیم. ﴿118﴾ و برای آنان در (میان) امتهای بعد (نام نیک) باقی گذاشتیم. ﴿119﴾ سلام بر موسی و هارون! ﴿120﴾ بیگمان ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. ﴿121﴾ یقیناً آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. ﴿122﴾ و بیگمان الیاس از رسولان (ما) بود. ﴿123﴾ چون به قومش گفت: «آیا پرهیزگاری نمیکنید؟! ﴿124﴾ آیا (بت) «بعل» را میخوانید، و بهترین آفرینندگان را رها میکنید؟! ﴿125﴾ الله که پروردگار شما و پروردگار نیاکان نخستین شماست». ﴿126﴾پس (آنها) او را تکذیب کردند، و یقیناً (همة) آنان (به جهنم) احضار خواهند شد. ﴿127﴾ مگر بندگان مخلص الله. ﴿128﴾ و برای او در (میان) امتهای بعد (نام نیک) باقی گذاشتیم. ﴿129﴾ سلام بر «ال یاسین» (= الیاس). ﴿130﴾ ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. ﴿131﴾ بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿132﴾ و یقیناً لوط از رسولان (ما) بود. ﴿133﴾ هنگامیکه او و خانوادهاش را همگی نجات دادیم. ﴿134﴾ مگر پیر زنی که از باقی ماندگان بود. ﴿135﴾ سپس دیگران را هلاک کردیم. ﴿136﴾ و شما (پیوسته) صبحگاهان بر (ویرانههای شهرهای) آنها میگذرید. ﴿137﴾ و (همچنین) شامگاهان آیا نمیاندیشید؟! ﴿138﴾ و یقیناً یونس از رسولان (ما) بود ([6]). ﴿139﴾ هنگامی به کشتی پر (از مسافر و بار) گریخت. ﴿140﴾ پس (اهل کشتی) قرعه زدند، پس (قرعه بنام او افتاد و) مغلوب شد. ﴿141﴾ آنگاه ماهی (عظیمی) او را بلعید، در حالیکه او سزاوار نکوهش بود. ﴿142﴾ پس اگر او از تسبیحگویان نبود ([7]). ﴿143﴾ یقیناً تا روزیکه (مردم) بر انگیخته میشوند، در شکمش باقی میماند. ﴿144﴾ پس او را به سرزمین خشک (و خالی از گیاه) افکندیم، در حالیکه او بیمار بود، ﴿145﴾ و درخت کدویی بر (فراز) او رویاندیم (تا زیر سایة آن آرام بگیرد). ﴿146﴾ و او را بسوی یکصد هزار نفر (از قومش) یا بیشتر فرستادیم. ﴿147﴾ پس (آنها) ایمان آوردند، بنا براین تا مدتی آنان را (از نعمتهای زندگی) بهرهمند ساختیم. ﴿148﴾ پس (ای پیامبر) از آنان (= مشرکان) بپرس: آیا دختران از آنِ پروردگارت است، و پسران از آنِ آنهاست؟ ﴿149﴾ آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها حاضر بودند؟ ﴿150﴾ آگاه باش! بیگمان آنها از (روی تهمت و) دروغگوییشان است که میگویند: ﴿151﴾ «الله (فرزندی) زاده است» و یقیناً آنها دروغگو هستند. ﴿152﴾ آیا (الله) دختران را بر پسران ترجیح داد؟ ﴿153﴾شما را چه شده است؟ چگونه حکم میکنید؟! ﴿154﴾ آیا نمیاندیشید؟! ﴿155﴾ یا شما (بر ادعای خود) دلیل روشنی دارید؟! ﴿156﴾ پس اگر راستگویید، کتابتان را بیاورید. ﴿157﴾ و آنها (= مشرکان) میان او (= الله) و جنیان (نسب و) خویشاوندی قرار دادند، در حالیکه جنیان به خوبی میدانند که آنان احضار خواهند شد. ﴿158﴾ الله منزه است از آنچه توصیف میکنند. ﴿159﴾ مگر بندگان مخلص الله. ﴿160﴾ پس شما (مشرکان) و آنچه میپرستید. ﴿161﴾ (هرگز) نمیتوانید بر (پرستش) آن (بتها کسی را) گمراه کنید. ﴿162﴾ مگر کسیکه راهی (آتش) جهنم باشد. ﴿163﴾ (فرشتگان گفتند:) «و هیچکس از ما نیست، مگر آن که جایگاه (و مقام) معلومی دارد. ﴿164﴾ و همانا ما (برای اطاعت فرمان الله) به صف ایستادهایم. ﴿165﴾ و بیگمان ما تسبیح گویان (او) هستیم». ﴿166﴾ و (کافران) پیوسته میگفتند: ﴿167﴾ «اگر نزد ما کتابی از (کتابهای) پیشینیان می بود. ﴿168﴾ مسلماً ما از بندگان مخلص الله میشدیم». ﴿169﴾ پس (هنگامیکه پیامبر برای آنها قرآن آورد) آنها به آن (قرآن) کافر شدند، و به زودی خواهند دانست. ﴿170﴾ و به راستی وعدة ما برای بندگان فرستادة ما از پیش صادر شده است. ﴿171﴾ که هر آینه آنها یاری شدگانند. ﴿172﴾ و بیگمان لشکر ما پیروزند. ﴿173﴾ پس (ای پیامبر) تا مدتی از آنها (= مشرکان) روی بگردان. ﴿174﴾ و آنها را ببین، پس (آنها نیز، نتیجة کردار خود را) به زودی خواهند دید. ﴿175﴾ آیا آنها برای (دیدن) عذاب ما شتاب دارند؟! ﴿176﴾ پس چون (عذاب) بر آستانة خانههایشان فرود آید، هشداریافتگان چه صبحگاه بدی خواهند داشت. ﴿177﴾ و تا مدتی از آنها روی بگردان. ﴿178﴾ و (آنها را) ببین، پس (آنها نیز) به زودی خواهند دید. ﴿179﴾ پاک و منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه (مشرکان) توصیف میکنند. ﴿180﴾ و سلام، بر رسولان. ﴿181﴾ و سپاس و ستایشِ مخصوص الله است که پروردگار جهانیان است. ﴿182﴾
[1]- جابر بن سمره میگوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به ما فرمود: «آیا مانند صف بستن فرشتگان نزد پروردگارشان، صف نمیبندید؟!» عرض کردیم: فرشتگان چگونه صف میبندند؟ فرمود: « صفهای جلو را تکمیل میکنند، و در صف فشرده و کنار هم میایستند». (صحیح مسلم430) و حذیفهt از رسولاللهr روایت میکند که فرمود: «به سه چیز بر سایر مردمان برتری داده شدهایم: اول: صفهای ما (در نماز) مانند صفهای فرشتگان است. دوم: تمام زمین برای ما مسجد (و جایگاه نماز) قرار داده شد. سوم: و خاک آن برای ما پاک کننده (جهت تیمم) قرار داده شده، در صورتی که آب نیابیم». (صحیح مسلم522)
([2])- تمام انسانها از نسل سه فرزند نوح علیه السلام بنام: سام، و حام و یافث هستند، (به تفسیر ابن کثیر رجوع کنید)، و در این زمینه حدیثی نیز در سنن ترمذی 3230، 3231 و مسند احمد 5/109 روایت شده که اسنادش ضعیف است.
([3])- آن پسر، حضرت اسماعیل علیه السلام بود که به اتفاق مسلمانان و اهل کتاب از حضرت اسحاق علیه السلام بزرگتر بود. (تفسیر ابن کثیر).
([4])- خواب پیامبران علیهم السلام وحی است.
([5])- عبدالله بن عباسب میگوید: قوچی بود که چهل سال در بهشت چریده = = بود.(تفسیر طبری و ابن کثیر)
([6])- عبدالله بن عباس از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روایت میکند که فرمود: «برای هیچ بندة شایسته نیست که بگوید: من از یونس بن متی بهترم». (صحیح بخاری 3413 و صحیح مسلم 2376)
([7])- چنانکه در سورة انبیاء آیه 87 آمده: ﴿فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ﴾.
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا ١ فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا ٢ فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا ٣ إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ ٤ رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ ٥ إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ ٦ وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ ٧ جَانِبٖ ٨ دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ ٩ إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ ١٠ فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَهُمۡ أَشَدُّ خَلۡقًا أَم مَّنۡ خَلَقۡنَآۚ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّن طِینٖ لَّازِبِۢ ١١ بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ ١٢ وَإِذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ ١٣ وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَةٗ یَسۡتَسۡخِرُونَ ١٤ وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٌ ١٥ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ١٦ أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ ١٧ قُلۡ نَعَمۡ وَأَنتُمۡ دَٰخِرُونَ ١٨ فَإِنَّمَا هِیَ زَجۡرَةٞ وَٰحِدَةٞ فَإِذَا هُمۡ یَنظُرُونَ ١٩ وَقَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا هَٰذَا یَوۡمُ ٱلدِّینِ ٢٠ هَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ ٢١ ۞ٱحۡشُرُواْ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَأَزۡوَٰجَهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٢٢ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَٱهۡدُوهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡجَحِیمِ ٢٣ وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ ٢٤
سوره صافات
به نام خداوند بخشندة مهربان
قسم به (فرشتگان) صف بسته. ﴿1﴾ و قسم به آنان که سخت (ابرها را) میرانند. ﴿2﴾ و قسم به آنانکه کتاب خدا را میخوانند. ﴿3﴾ همانا معبود شما یکی است. ﴿4﴾ پروردگار آسمانها و زمین و همهی چیزهایی است که درمیان آن دو قرار دارد، و پروردگار مشرقهاست. ﴿5﴾ بیگمان ما نزدیکترین آسمان (به شما) را با زینت ستارگان آراستهایم. ﴿6﴾ و آنرا از هر شیطان سرکشی به خوبی حفظ کردهایم. ﴿7﴾ آنان نمیتوانند به (خبرهای) ملاء اعلی گوش دهند و از هرسو سنگباران میشوند. ﴿8﴾ برای آنانکه رانده شوند و عذابی همیشگی دارند. ﴿9﴾ مگر کسیکه یکباره (خبری) را برباید آنگاه شعلهای سوزاننده بهدنبالش افتد. ﴿10﴾ پس، از ایشان بپرس که آیا آفرینش آنان دشوارتر است یا آفرینش چیزهایی که آفریدهایم؟ بدون شک ما آنانرا از گل چسپنده آفریدهایم. ﴿11﴾ بلکه تو تعجب میکنی و ایشان مسخره مینمایند. ﴿12﴾ و چون پنده داده شوند نمیپذیرند. ﴿13﴾ و هرگاه نشانهای ببینند آنرا به مسخره میگیرند. ﴿14﴾ و گفتنند: این جز جادویی آشکار نیست. ﴿15﴾ آیا وقتی بمیرم و (تبدیل به) خاک و استخوانهایی شویم برانگیخته خواهیم شد؟. ﴿16﴾ آیا پدران گذشتة ما (نیز برانگیخته خواهند شد؟). ﴿17﴾ بگو: آری (همة شما زنده میشوید) درحالیکه شما زبون خواهید بود. ﴿18﴾ آنها یک صدای مرگبار است، پس ناگهان آنان مینگرند. ﴿19﴾ و میگویند: وای بر ما این روز جزاست. ﴿20﴾ این روزِ داوری است که آنرا دروغ میانگاشتید. ﴿21﴾ (ندا میآید) ستمکاران را همراه با همکیشانشان (و) به همراه آنچه میپرستیدهاند برانگیزید. ﴿22﴾ غیر از خدا (هرچه را پرستش میکرده اند) آنگاه آنانرا به راه دوزخ رهنمون شوید. ﴿23﴾ و آنانرا نگاه دارید که باید پرس وجو شوند. ﴿24﴾
لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ مَا لَکُمۡ لَا تَنَاصَرُونَ ٢٥ بَلۡ هُمُ ٱلۡیَوۡمَ مُسۡتَسۡلِمُونَ ٢٦ وَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٢٧ قَالُوٓاْ إِنَّکُمۡ کُنتُمۡ تَأۡتُونَنَا عَنِ ٱلۡیَمِینِ ٢٨ قَالُواْ بَل لَّمۡ تَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ ٢٩ وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢۖ بَلۡ کُنتُمۡ قَوۡمٗا طَٰغِینَ ٣٠ فَحَقَّ عَلَیۡنَا قَوۡلُ رَبِّنَآۖ إِنَّا لَذَآئِقُونَ ٣١ فَأَغۡوَیۡنَٰکُمۡ إِنَّا کُنَّا غَٰوِینَ ٣٢ فَإِنَّهُمۡ یَوۡمَئِذٖ فِی ٱلۡعَذَابِ مُشۡتَرِکُونَ ٣٣ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَفۡعَلُ بِٱلۡمُجۡرِمِینَ ٣٤ إِنَّهُمۡ کَانُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَهُمۡ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ یَسۡتَکۡبِرُونَ ٣٥ وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُوٓاْ ءَالِهَتِنَا لِشَاعِرٖ مَّجۡنُونِۢ ٣٦ بَلۡ جَآءَ بِٱلۡحَقِّ وَصَدَّقَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣٧ إِنَّکُمۡ لَذَآئِقُواْ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَلِیمِ ٣٨ وَمَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٣٩ إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٤٠ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ رِزۡقٞ مَّعۡلُومٞ ٤١ فَوَٰکِهُ وَهُم مُّکۡرَمُونَ ٤٢ فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٤٣ عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِینَ ٤٤ یُطَافُ عَلَیۡهِم بِکَأۡسٖ مِّن مَّعِینِۢ ٤٥ بَیۡضَآءَ لَذَّةٖ لِّلشَّٰرِبِینَ ٤٦ لَا فِیهَا غَوۡلٞ وَلَا هُمۡ عَنۡهَا یُنزَفُونَ ٤٧ وَعِندَهُمۡ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ عِینٞ ٤٨ کَأَنَّهُنَّ بَیۡضٞ مَّکۡنُونٞ ٤٩ فَأَقۡبَلَ بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ یَتَسَآءَلُونَ ٥٠ قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٞ ٥١
شما را چه شده که به همدیگر یاری نمیرسانید؟. ﴿25﴾ بلکه آنان امروز تسلیماند. ﴿26﴾ و بعضی رو به بعضی مینمایند و همدیگر را بازخواست میکنند. ﴿27﴾ میگویند: شما از سرِ خیرخواهی بهسوی ما آمدید. ﴿28﴾ گویند: بلکه (کوتاهی از خودتان بود و) مؤمن نبودید. ﴿29﴾ و ما هیچگونه سلطه و قدرتی بر شما نداشتیم بلکه شما گروهی سرکش بودید. ﴿30﴾ و وعدهی پروردگارمان بر ما لازم آمد، بیگمان ما چشندة (طعم عذاب) خواهیم بود. ﴿31﴾ ما خودمان گمراه بودیم و شما را هم گمراه کردیم. ﴿32﴾ پس به راستی آنروز (همة) آنان در عذاب شریک خواهد بود. ﴿33﴾ بیگمان ما با گناهکاران چنین میکنیم. ﴿34﴾ آنان چنان بودند که چون به آنان گفته میشد: معبود راستینی جز خداوند (یگانه) نیست، استکبار میورزیدند. ﴿35﴾ و میگفتند: آیا معبودهای خویش را بهخاطر (سخن) شاعری دیوانه ترک گوییم؟. ﴿36﴾ بلکه حق را آورده و پیامبران را تصدیق کرده است. ﴿37﴾ شما قطعاً عذاب دردناک را خواهید چشید. ﴿38﴾ و جز در برابر کارهایی که میکردید سزا داده نمیشوید. ﴿39﴾ بهجز بندگان مخلص خدا. ﴿40﴾ اینان روزیِ معیّن دارند. ﴿41﴾ (انواع) میوهها و اینان گرامیاند. ﴿42﴾ در باغهای پرناز و نعمت بهشت بهسر میبرند. ﴿43﴾ بر تختهایی روبروی یکدیگر (نشستهاند). ﴿44﴾ بر آنان جامی از شراب ناب گردانده شود. ﴿45﴾ سفید رنگ و لذّت بخش است برای نوشندگان. ﴿46﴾ نه سر درد و نه مستی و زوال عقل در آن نیست. ﴿47﴾ و در نزدشان زنان دیده فروهشتة فراخ چشم خواهند بود. ﴿48﴾ (از شدّت سفیدی) گویا آنان تخمهای (شتر مرغ) هستند که (در زیر پروبال آن) پنهان شدهاند. ﴿49﴾ پس بعضی رو به بعضی دیگر میکنند و از یکدیگر میپرسند. ﴿50﴾ یکی از آنان میگوید: همانا من همنشینی داشتم. ﴿51﴾
یَقُولُ أَءِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُصَدِّقِینَ ٥٢ أَءِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَدِینُونَ ٥٣ قَالَ هَلۡ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ ٥٤ فَٱطَّلَعَ فَرَءَاهُ فِی سَوَآءِ ٱلۡجَحِیمِ ٥٥ قَالَ تَٱللَّهِ إِن کِدتَّ لَتُرۡدِینِ ٥٦ وَلَوۡلَا نِعۡمَةُ رَبِّی لَکُنتُ مِنَ ٱلۡمُحۡضَرِینَ ٥٧ أَفَمَا نَحۡنُ بِمَیِّتِینَ ٥٨ إِلَّا مَوۡتَتَنَا ٱلۡأُولَىٰ وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ ٥٩ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٠ لِمِثۡلِ هَٰذَا فَلۡیَعۡمَلِ ٱلۡعَٰمِلُونَ ٦١ أَذَٰلِکَ خَیۡرٞ نُّزُلًا أَمۡ شَجَرَةُ ٱلزَّقُّومِ ٦٢ إِنَّا جَعَلۡنَٰهَا فِتۡنَةٗ لِّلظَّٰلِمِینَ ٦٣ إِنَّهَا شَجَرَةٞ تَخۡرُجُ فِیٓ أَصۡلِ ٱلۡجَحِیمِ ٦٤ طَلۡعُهَا کَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّیَٰطِینِ ٦٥ فَإِنَّهُمۡ لَأٓکِلُونَ مِنۡهَا فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ ٦٦ ثُمَّ إِنَّ لَهُمۡ عَلَیۡهَا لَشَوۡبٗا مِّنۡ حَمِیمٖ ٦٧ ثُمَّ إِنَّ مَرۡجِعَهُمۡ لَإِلَى ٱلۡجَحِیمِ ٦٨ إِنَّهُمۡ أَلۡفَوۡاْ ءَابَآءَهُمۡ ضَآلِّینَ ٦٩ فَهُمۡ عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِمۡ یُهۡرَعُونَ ٧٠ وَلَقَدۡ ضَلَّ قَبۡلَهُمۡ أَکۡثَرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٧١ وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا فِیهِم مُّنذِرِینَ ٧٢ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ ٧٣ إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٧٤ وَلَقَدۡ نَادَىٰنَا نُوحٞ فَلَنِعۡمَ ٱلۡمُجِیبُونَ ٧٥ وَنَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥ مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٦
که میگفت: آیا تو از باورکنندگان هستی؟. ﴿52﴾ آبا چون بمیریم و به خاک و استخوانهایی تبدیل شویم آیا سزا و جزا میبینیم؟. ﴿53﴾ گفت: آیا شما میتوانید نگاهی به (دوزخ) بیاندازید؟. ﴿54﴾ پس خودش درنگریست و او را در وسط دوزخ دید. ﴿55﴾ گفت: سوگند به خدا نزدیک بود که مرا هلاک کنی. ﴿56﴾ و اگر نعمت پروردگارم نبود من هم از احضارشدگان (در دوزخ) بودم. ﴿57﴾ آیا ما دیگر نمیمیریم؟!. ﴿58﴾ مگر مرگ نخستینی که داشتیم و ما عذاب نخواهیم دید؟!. ﴿59﴾ بیگمان این است همان کامیابی بزرگ. ﴿60﴾ برای چنین (نعمتی) کارکنان باید کار کند. ﴿61﴾ آیا برای پذیرایی این بهتر است یا درخت زقّوم؟!. ﴿62﴾ بدون شمک ما آنرا مایة رنج و زحمت ستمکاران قرار دادهایم. ﴿63﴾ آن درختی است که از ته دوزخ برمیآید. ﴿64﴾ شکوفه و میوة آن انگار سرهای شیاطین است. ﴿65﴾ آنان از آن میخورند و شکمهایشان را از آن پر میکنند. ﴿66﴾ سپس بر آن داغ و آلودهای را مینوشند. ﴿67﴾ آنگاه بازگشتشان بهسوی دوزخ است. ﴿68﴾ بیگمان آنان پدرانشان را در گمراهی یافتهاند. ﴿69﴾ پس آنان به دنبال پدرانشان شتابان رانده میشوند. ﴿70﴾ و به راستی پیش از آنان بیشتر پیشینیان گمراه بودهاند. ﴿71﴾ و همانا ما درمیانشان بیمدهندگانی روانه کردیم. ﴿72﴾ پس بنگر که سرانجام بیم دادهشدگان چه شده است؟. ﴿73﴾ مگر بندگان پاکیزه و پاکدلِ خدا. ﴿74﴾ و به راستی نوح ما را به فریاد خواند و ما بهترین پاسخ دهندگان بودیم. ﴿75﴾ و ما او و خانواده و پیروانش را از اندوه بزرگ نجات دادیم. ﴿76﴾
وَجَعَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُۥ هُمُ ٱلۡبَاقِینَ ٧٧ وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ٧٨ سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧٩ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٠ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨١ ثُمَّ أَغۡرَقۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ ٨٢ ۞وَإِنَّ مِن شِیعَتِهِۦ لَإِبۡرَٰهِیمَ ٨٣ إِذۡ جَآءَ رَبَّهُۥ بِقَلۡبٖ سَلِیمٍ ٨٤ إِذۡ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوۡمِهِۦ مَاذَا تَعۡبُدُونَ ٨٥ أَئِفۡکًا ءَالِهَةٗ دُونَ ٱللَّهِ تُرِیدُونَ ٨٦ فَمَا ظَنُّکُم بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٧ فَنَظَرَ نَظۡرَةٗ فِی ٱلنُّجُومِ ٨٨ فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٞ ٨٩ فَتَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ مُدۡبِرِینَ ٩٠ فَرَاغَ إِلَىٰٓ ءَالِهَتِهِمۡ فَقَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ ٩١ مَا لَکُمۡ لَا تَنطِقُونَ ٩٢ فَرَاغَ عَلَیۡهِمۡ ضَرۡبَۢا بِٱلۡیَمِینِ ٩٣ فَأَقۡبَلُوٓاْ إِلَیۡهِ یَزِفُّونَ ٩٤ قَالَ أَتَعۡبُدُونَ مَا تَنۡحِتُونَ ٩٥ وَٱللَّهُ خَلَقَکُمۡ وَمَا تَعۡمَلُونَ ٩٦ قَالُواْ ٱبۡنُواْ لَهُۥ بُنۡیَٰنٗا فَأَلۡقُوهُ فِی ٱلۡجَحِیمِ ٩٧ فَأَرَادُواْ بِهِۦ کَیۡدٗا فَجَعَلۡنَٰهُمُ ٱلۡأَسۡفَلِینَ ٩٨ وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیَهۡدِینِ ٩٩ رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١٠٠ فَبَشَّرۡنَٰهُ بِغُلَٰمٍ حَلِیمٖ ١٠١ فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ ٱلسَّعۡیَ قَالَ یَٰبُنَیَّ إِنِّیٓ أَرَىٰ فِی ٱلۡمَنَامِ أَنِّیٓ أَذۡبَحُکَ فَٱنظُرۡ مَاذَا تَرَىٰۚ قَالَ یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ سَتَجِدُنِیٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ مِنَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٠٢
و تنها ذریّة او را باقی گذاشتیم. ﴿77﴾ و برای او درمیان ملتهای بعد نام نیک برجای نهادیم. ﴿78﴾ (و آن) درود بر نوح، درمیان جهانیان (است). ﴿79﴾ ما اینگونه به نیکوکاران پاداش میدهیم. ﴿80﴾ به یقین او از بندگان با ایمان ما بود. ﴿81﴾ سپس دیگران را غرق کردیم. ﴿82﴾ و همانا ابراهیم از پیروان او بود. ﴿83﴾ آنگاه که با دلی سالم رو به پروردگارش آورد. ﴿84﴾ زمانیکه به پدر و قوم خود گفت: چه چیزی را میپرستید؟. ﴿85﴾ آیا غیر از خدا خواستار معبودهای سراپا دروغ هستید؟. ﴿86﴾ پس گمانتان (نسبت) به پروردگار جهانیان چیست؟. ﴿87﴾ سپس نگاهی به ستارگان انداخت. ﴿88﴾ پس گفت: همانا من بیمارم. ﴿89﴾ پس آنان بدو پشت کردند (و) رفتند. ﴿90﴾ آنگاه شتابان و نهان بهسوی معبودهایشان رفت و گفت: آیا نمیخورید؟. ﴿91﴾ شما را چه شده است که حرف نمیزنید. ﴿92﴾ پس با دست راست بر سر اینها زد. ﴿93﴾ پس مردم شتابان بهسوی او آمدند. ﴿94﴾ (ابراهیم) گفت: آیا چیزهایی را میپرستید که خودتان میتراشید؟. ﴿95﴾ حال آنکه خداوند شما و آنچه را که انجام میدهید آفریده است. ﴿96﴾ گفتند: برای او چهار دیوار بزرگی بسازید و او را در آتش بیاندازید. ﴿97﴾ آنگاه در حق او نیرنگ وورزیدند ولی ما آنانرا پست و فروتر قرار دادیم. ﴿98﴾ و ابراهیم گفت: همانا من بهسوی پروردگارم میروم، او مرا رهنمود میکند. ﴿99﴾ پروردگارا! به من (فرزندی) از درستکاران عطا کن. ﴿100﴾ «پس او را به پسری بردبار مژده دادیم. ﴿101﴾ وقتیکه (فرزندش) به سنّی رسید که (میتوانست با او به تلاش ایستد، گفت: فرزندم! من در خواب دیدهام که من (دارم) سر تو را میبرم، پس بنگر که نظرت چیست؟ گفت: ای پدر! آنچه را فرمان مییابی انجام بده ـ اگر خدا بخواهد مرا ـ از شکیبایان خواهی یافت. ﴿102﴾
فَلَمَّآ أَسۡلَمَا وَتَلَّهُۥ لِلۡجَبِینِ ١٠٣ وَنَٰدَیۡنَٰهُ أَن یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ ١٠٤ قَدۡ صَدَّقۡتَ ٱلرُّءۡیَآۚ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٠٥ إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡبَلَٰٓؤُاْ ٱلۡمُبِینُ ١٠٦ وَفَدَیۡنَٰهُ بِذِبۡحٍ عَظِیمٖ ١٠٧ وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١٠٨ سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ ١٠٩ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١١٠ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١١١ وَبَشَّرۡنَٰهُ بِإِسۡحَٰقَ نَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٢ وَبَٰرَکۡنَا عَلَیۡهِ وَعَلَىٰٓ إِسۡحَٰقَۚ وَمِن ذُرِّیَّتِهِمَا مُحۡسِنٞ وَظَالِمٞ لِّنَفۡسِهِۦ مُبِینٞ ١١٣ وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١١٤ وَنَجَّیۡنَٰهُمَا وَقَوۡمَهُمَا مِنَ ٱلۡکَرۡبِ ٱلۡعَظِیمِ ١١٥ وَنَصَرۡنَٰهُمۡ فَکَانُواْ هُمُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٦ وَءَاتَیۡنَٰهُمَا ٱلۡکِتَٰبَ ٱلۡمُسۡتَبِینَ ١١٧ وَهَدَیۡنَٰهُمَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١١٨ وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِمَا فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١١٩ سَلَٰمٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٠ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٢١ إِنَّهُمَا مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٢٢ وَإِنَّ إِلۡیَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٢٣ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَلَا تَتَّقُونَ ١٢٤ أَتَدۡعُونَ بَعۡلٗا وَتَذَرُونَ أَحۡسَنَ ٱلۡخَٰلِقِینَ ١٢٥ ٱللَّهَ رَبَّکُمۡ وَرَبَّ ءَابَآئِکُمُ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٢٦
هنگامیکه (پدر و پسر) هردو گردن نهادند و (ابراهیم) فرزندش را به طرف روی، بر زمین خواباند. ﴿103﴾ و او را نداد دادیم که ای ابراهیم!. ﴿104﴾ به درستیکه خواب (خود) را راست گرداندی بیگمان ما اینگونه به نیکوکاران جزا میدهیم. ﴿105﴾ بیگمان این آزمونی آشکار است. ﴿106﴾ و ما قربانی بزرگ و ارزشمندی را بلاگردان او گرداندیم. ﴿107﴾ و برای او درمیان ملّتهای بعد (از وی) نام نیک برجای نهادیم. ﴿108﴾ «سلام بر ابراهیم. ﴿109﴾ ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم. ﴿110﴾ بیگمان او از بندگان با ایمان ما بود. ﴿111﴾ و او را به (تولّد) اسحاق که پیامبر و از زمرة شایستگان بود مژده دادیم. ﴿112﴾ و بر او و اسحاق برکت نازل نمودیم، و از دودمان این دو افرادی نیکوکار به وجود آمدند و برخی اشکارا بر خود ستم کردند. ﴿113﴾ و بهراستی بر موسی و هارون منّت نهادیم. ﴿114﴾ و هردوی آنان و قومشان را از اندوه بزرگ نجات دادیم. ﴿115﴾ و آنانرا یاری کردیم پس آنان بودند که پیروز شدند. ﴿116﴾ و آن دو کتاب روشنگر دادیم. ﴿117﴾ و آن دو را به راه راست رهنمود کردیم. ﴿118﴾ و نام نیک آن دو را در(میان) اقوام بعدی باقی گذاردیم. ﴿119﴾ سلام بر موسی و هارون. ﴿120﴾ بیگمان ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم. ﴿121﴾ بیگمان آن دو از بندگان مؤمن ما بودند. ﴿122﴾ و همانا الیاس از پیامبران بود. ﴿123﴾ هنگامیکه به قومش گفت: آیا پرهیزگاری پیشه نمیکنید؟. ﴿124﴾ آیا بت بعل را به فریاد میخوانید و بهترینِ آفرینندگان را رها میکنید؟. ﴿125﴾ خدا را، که پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست. ﴿126﴾
فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ ١٢٧ إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٢٨ وَتَرَکۡنَا عَلَیۡهِ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ ١٢٩ سَلَٰمٌ عَلَىٰٓ إِلۡ یَاسِینَ ١٣٠ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣١ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٣٢ وَإِنَّ لُوطٗا لَّمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٣٣ إِذۡ نَجَّیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ أَجۡمَعِینَ ١٣٤ إِلَّا عَجُوزٗا فِی ٱلۡغَٰبِرِینَ ١٣٥ ثُمَّ دَمَّرۡنَا ٱلۡأٓخَرِینَ ١٣٦ وَإِنَّکُمۡ لَتَمُرُّونَ عَلَیۡهِم مُّصۡبِحِینَ ١٣٧ وَبِٱلَّیۡلِۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٣٨ وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٣٩ إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ١٤٠ فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ ١٤١ فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ ١٤٢ فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ ١٤٣ لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤٤ ۞فَنَبَذۡنَٰهُ بِٱلۡعَرَآءِ وَهُوَ سَقِیمٞ ١٤٥ وَأَنۢبَتۡنَا عَلَیۡهِ شَجَرَةٗ مِّن یَقۡطِینٖ ١٤٦ وَأَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ مِاْئَةِ أَلۡفٍ أَوۡ یَزِیدُونَ ١٤٧ فََٔامَنُواْ فَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ ١٤٨ فَٱسۡتَفۡتِهِمۡ أَلِرَبِّکَ ٱلۡبَنَاتُ وَلَهُمُ ٱلۡبَنُونَ ١٤٩ أَمۡ خَلَقۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ إِنَٰثٗا وَهُمۡ شَٰهِدُونَ ١٥٠ أَلَآ إِنَّهُم مِّنۡ إِفۡکِهِمۡ لَیَقُولُونَ ١٥١ وَلَدَ ٱللَّهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ١٥٢ أَصۡطَفَى ٱلۡبَنَاتِ عَلَى ٱلۡبَنِینَ ١٥٣
پس او را تکذیب کردند و بیشک آنان احضار خواهند شد. ﴿127﴾ مگر بندگان مخلص خدا. ﴿128﴾ و برای او درمیان ملّتهای بعدی نام نیکی برجای نهادیم. ﴿129﴾ سلام بر الیاس. ﴿130﴾ ما نیکوکاران را اینگونه جزا میدهیم. ﴿131﴾ بیگمان او از بندگان مؤمن ما بود. ﴿132﴾ و بیگمان لوط از پیامبران بود. ﴿133﴾ زمانیکه او و خانوادهاش، همگی را نجات دادیم. ﴿134﴾ مگر پیرزنی که از باقی ماندگان بود. ﴿135﴾ سپس دیگران را نابود کردیم. ﴿136﴾ و شما بامدادن از سرزمین ایشان عبور میکنید. ﴿137﴾ و به هنگام شب (نیز) پس آیا خرد نمیورزید؟!. ﴿138﴾ و بیگمان یونس از پیامبران بود. ﴿139﴾ آنگاه که بهسوی کشتی گرانبار گریخت. ﴿140﴾ آنگاه در قرعهکشی شرکت کرد و از بازندگان شد. ﴿141﴾ آنگاه ماهی او را فرو بلعید، درحالیکه او سزاوار نکوهش بود. ﴿142﴾ پس اگر او قبلاً از نیایشگران نبود. ﴿143﴾ به یقین در شکمش تا روزی که (مردم) برانگیخته میشوند باقی میماند. ﴿144﴾ سپس درحالیکه بیمار بود او را به سرزمین خشک (و خالی از گیاه) انداختیم. ﴿145﴾ و در کنارش درختی از (نوع) کدو رویاندیم. ﴿146﴾ و او را بهسوی جمعیت یکصد هزار نفری یا بیشتر فرستادیم. ﴿147﴾ پس ایمان آوردند آنگاه تا مدتی معین آنانرا بهرهمند ساختیم. ﴿148﴾ پس، از آنان بپرس که آیا دختران از آن پروردگار تو باشند و پسران از آن خودشان؟. ﴿149﴾ یا فرشتگان را ماده آفریدیم و آنان حاضر بودند؟. ﴿150﴾ هان! آنان از روی دروغها و تهمتهای بههم بافتة خود میگویند. ﴿151﴾ خداوند فرزند زاده است! و قطعاً ایشان دروغگویند. ﴿152﴾ (آیا خدا) دختران را بر پسران ترجیح دادهاست؟. ﴿153﴾
مَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ ١٥٤ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ١٥٥ أَمۡ لَکُمۡ سُلۡطَٰنٞ مُّبِینٞ ١٥٦ فَأۡتُواْ بِکِتَٰبِکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٥٧ وَجَعَلُواْ بَیۡنَهُۥ وَبَیۡنَ ٱلۡجِنَّةِ نَسَبٗاۚ وَلَقَدۡ عَلِمَتِ ٱلۡجِنَّةُ إِنَّهُمۡ لَمُحۡضَرُونَ ١٥٨ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ١٥٩ إِلَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٦٠ فَإِنَّکُمۡ وَمَا تَعۡبُدُونَ ١٦١ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ بِفَٰتِنِینَ ١٦٢ إِلَّا مَنۡ هُوَ صَالِ ٱلۡجَحِیمِ ١٦٣ وَمَا مِنَّآ إِلَّا لَهُۥ مَقَامٞ مَّعۡلُومٞ ١٦٤ وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ ١٦٥ وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ ١٦٦ وَإِن کَانُواْ لَیَقُولُونَ ١٦٧ لَوۡ أَنَّ عِندَنَا ذِکۡرٗا مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٦٨ لَکُنَّا عِبَادَ ٱللَّهِ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ١٦٩ فَکَفَرُواْ بِهِۦۖ فَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ ١٧٠ وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٧١ إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ ١٧٢ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ١٧٣ فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ ١٧٤ وَأَبۡصِرۡهُمۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ ١٧٥ أَفَبِعَذَابِنَا یَسۡتَعۡجِلُونَ ١٧٦ فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمۡ فَسَآءَ صَبَاحُ ٱلۡمُنذَرِینَ ١٧٧ وَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ حِینٖ ١٧٨ وَأَبۡصِرۡ فَسَوۡفَ یُبۡصِرُونَ ١٧٩ سُبۡحَٰنَ رَبِّکَ رَبِّ ٱلۡعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ ١٨٠ وَسَلَٰمٌ عَلَى ٱلۡمُرۡسَلِینَ ١٨١ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٨٢
شما را چه شده، چگونه حکم میکنید؟. ﴿154﴾ آیا یادآور نمیگردید؟. ﴿155﴾ آیا دلیلی آشکار دارید. ﴿156﴾ اگر راست میگویید کتاب خود را بیاورید. ﴿157﴾ و آن (کافران) بین او و جنیان (رابطة) خویشاوندی مقرّر کردهاند حال آنکه جنّیان میدانند که احضار خواهند شد. ﴿158﴾ خدا از آنچه (او را بدان) وصف میکنند پاک است. ﴿159﴾ مگر بندگان مخلص خدا. ﴿160﴾ پس شما و آنچه میپرستید. ﴿161﴾ هرگز نمیتوانید کسی را با فتنه و فساد از خداپرستی منحرف سازید. ﴿162﴾ مگر کسی که مایل باشد به آتش جهنّم بسوزد. ﴿163﴾ و کسی از ما نیست مگر آنکه جایگاه مشخصی دارد. ﴿164﴾ و همانا ما به صف ایستادگانیم. ﴿165﴾ و بیگمان ما نیایش کنندگانیم. ﴿166﴾ و هرچند مشرکان میگفتند. ﴿167﴾ اگر پندی از پیشینیان در نزد ما بود. ﴿168﴾ به یقین از بندگان مخلص خدا میشدیم. ﴿169﴾ پس بداون کفر ورزیدند و فرجام کار خود را خواهند دانست. ﴿170﴾ و بهراستی وعدة ما دربارة بندگان فرستادة ما از پیش ثبت و ضبظ گشته است. ﴿171﴾ و آن این که ایشان قطعاً یاری میگردند. ﴿172﴾ و بیگمان سپاهیان ما همان پیروزمندانند. ﴿173﴾ پس، از آنان تا مدّتی روی بگردان. ﴿174﴾ و بنگر، و آنان خودشان هم خواهند دید. ﴿175﴾ آیا عذاب ما را به شتاب میخواهند؟. ﴿176﴾ پس چون به ساختِ آنان فرود آید، بیم داده شدگان چه بامداد بدی خواهند داشت!. ﴿177﴾ و تا مدّتی از آنان روی بگردان. ﴿178﴾ و بنگر و آنان خودشان هم خواهند دید. ﴿179﴾ پاک و منزّه است پروردگارت، پروردگار شکوهمند، از توصیفهایی که کافران میکنند. ﴿180﴾ و درود بر پیامبران. ﴿181﴾ و ستایش خدای را سزات که پروردگار جهانیان است. ﴿182﴾