تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ مجادله

سورۀ مجادله

مدنی است؛ ترتیب آن 58؛ شمار آیات آن 22

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ


﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِی تُجَٰدِلُکَ فِی زَوۡجِهَا وَتَشۡتَکِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ یَسۡمَعُ تَحَاوُرَکُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعُۢ بَصِیرٌ ١.

ای پیامبر! به یقین که خداوند عزوجل سخن (خوله بنت ثعلبه) را که دربارۀ شوهرش (اوس بن صامت) به تو مراجعه کرده بود شنید، آنگاه که شوهرش با سخن: تو بر من در حرمت نکاح مانند کمر مادرم هستی، از وی ظهار کرده بود و آن زن از پروردگارش می‌خواست مشکلش را مرفوع سازد. ای پیامبر! حق‌تعالی گفتگوی شما را میشنود، یقیناً او شنوا و بیناست و گفتگوی آن دو را از فوق هفت آسمان شنید.

﴿ٱلَّذِینَ یُظَٰهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّٰٓـِٔی وَلَدۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَیَقُولُونَ مُنکَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ ٢.

مسلمانانی که از همسران خویش ظهار می‌کنند؛ یعنی مرد برای همسرش می‌گوید: تو در حرمت بر من مانند کمر مادرم هستی، درست این است که همسران‌شان مادران آنان نمی‌باشند،‌ بلکه زنان‌شان هستند و مادران آنان زنانی اند که تولّدشان کرده‌اند. بنابراین ظهار‌کنندگان،‌ دروغ بزرگ و بهتان ناپسندی را بر زبان می‌آورند. با آن هم خداوند عزوجل از کسی که خطاکاری کند و سپس باز گردد عفو می‌کند و به کسی که حرامی را مرتکب شود و باز توبه نماید میآمرزد؛ از آن‌رو که آمرزشی فراگیر دارد.

﴿وَٱلَّذِینَ یُظَٰهِرُونَ مِن نِّسَآئِهِمۡ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُواْ فَتَحۡرِیرُ رَقَبَةٖ مِّن قَبۡلِ أَن یَتَمَآسَّاۚ ذَٰلِکُمۡ تُوعَظُونَ بِهِۦۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ٣.

کسانی که ظهار می‌کنند و همسران خود را به این طریق بر خویشتن حرام می‌سازد، باز از سخن‌شان برمی‌گردد و جماع با همسران خود را قصد دارند، لازم است کفّاره بدهند. کفّاره این است که یک برده یا کنیز مؤمنی را پیش از جماع با همسرش آزاد کنند و این حکم از جانب خداوند حکیم و خبیر برای کسی است که از همسرش ظهار کند. آری!‌ حق‌تعالی شما را با این بیان نصیحت و رهنمایی می‌کند و این کفّاره برای کسی است که ظهار از وی صدور یافته باشد. هیچ چیزی بر خداوند بزرگ پنهان نیست، هیچ امری از او غایب نمی‌ماند و همه را مطابق اعمال‌شان جزا می‌دهد.

﴿فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ شَهۡرَیۡنِ مُتَتَابِعَیۡنِ مِن قَبۡلِ أَن یَتَمَآسَّاۖ فَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ فَإِطۡعَامُ سِتِّینَ مِسۡکِینٗاۚ ذَٰلِکَ لِتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۗ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٤.

امّا چون پولی نداشت که با آن برده‌ای را آزاد کند، لازم است پیش از اینکه با همسرش جماع کند دو ماه پیا‌پی روزه بگیرد و چون از روزه‌گرفتن به عذر شرعی ناتوان بود شصت مسکین را طعام دهد؛ طوری که سیر شوند. بیان این احکام برای آن است که با انجام اوامر و اجتناب از نواهی الهی به او تعالی، و با متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت ایمان آوردید. این‌ها حدود خداوندی است که روا نیست از آن تجاوز شود. هر که از حدود الهی تجاوز کند مرتکب جرم بزرگی شده و کسی که از آن‌ها انکار ورزد به عذاب دردآور و جاودان آتش دوزخ گرفتار می‌شوند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۚ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٞ مُّهِینٞ ٥.

کسانی که با خداوند عزوجل و پیامبرش به جنگ میپردازند،‌ با شریعت الهی مخالفت می‌نمایند و از آیین الهی جلو‌گیری می‌کنند به شکست مواجه گردند و خوار ساخته می‌شوند؛ چنان‌چه مردمی که قبلاً با خداوند عزوجل و رسولش محاربه کردند خوار شدند. حق‌تعالی آیات مُحکم، حجّتهای واضح و دلایل آشکاری را نازل کرده که در آن صلاح بندگان و شهرها وجود دارد. امّا کسی که انکار ورزد و آیات الهی را رد نماید به عذاب خوار کننده‌ای در آتش دوزخ گرفتار می‌شوند.

﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ٦.

از آن وقت یاد کن که خداوند متعال امّت‌های نخستین و واپسین را برای روز قیامت جمع می‌آورند و ایشان را به اعمال خوب و بدی که انجام داده‌اند و خداوند عزوجل آن اعمال را در نامه‌های‌شان نوشته آگاهی می‌سازد. مردم از هولناکی بزرگ آن روز اعمالی را که انجام دادند فراموش کرده‌اند. امّا حق‌تعالی به هر‌چیز آگاه است، هیچ امری بر او پنهان نیست، رازها را می‌داند و به آنچه در ضمایر وجود دارد علماً احاطه دارد.

﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ مَا یَکُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَیۡنَ مَا کَانُواْۖ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٧.

آیا ندانستی که خداوند عزوجل به همه موجودات آسمان‌ها و زمین داناست. هیچ سه نفری از مردم به امر پنهانی راز نمی‌گویند مگر اینکه اوتعالی چهارم‌شان است، راز‌شان را می‌داند و چیزی را که گفته‌اند بر او پوشیده نیست. هیچ پنج نفری به سخنی نجوا نمی‌کنند مگر اینکه اوتعالی علماً ششم‌شان است و هیچ کدام از سخنان پوشیده و آشکار‌شان بر او پوشیده نیست. به همین‌گونه اگر تعداد‌شان کمتر یا زیادتر از این باشد، بازهم اوتعالی علماً با ایشان است؛ با وجود اینکه بر عرش استوا دارد و از مخلوقاتش جداست. حق‌تعالی همه مردم را در روز قیامت به اعمال خوب و بدی که انجام دادند خبر می‌دهد؛ زیرا او به هر چیز آگاه و به هر رازی داناست.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نُهُواْ عَنِ ٱلنَّجۡوَىٰ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَیَتَنَٰجَوۡنَ بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَمَعۡصِیَتِ ٱلرَّسُولِۖ وَإِذَا جَآءُوکَ حَیَّوۡکَ بِمَا لَمۡ یُحَیِّکَ بِهِ ٱللَّهُ وَیَقُولُونَ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ لَوۡلَا یُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُۚ حَسۡبُهُمۡ جَهَنَّمُ یَصۡلَوۡنَهَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٨.

ای پیامبر! آیا یهودیان را ندیدی که خداوند عزوجل آنان را از راز گفتن به سخنانی که نسبت به مسلمانان شک برانگیز و اشتباه‌آور است نهی کرد، اما آنان به انجام نهی الهی باز گشتند؛ یعنی به سخنان بد راز گفتند،‌ ستمگری کردند و از حد تجاوز نمودند؟ همچنان آنگاه که یهودیان به نزدت - ای پیامبر- می‌آیند به غیر روشی که خداوند عزوجل تحیه را مشروع ساخته با مقولۀ «السّام علیک»؛‌یعنی مرگ بر تو باد، بر تو تحیه تقدیم می‌دارند. بعد از آن می‌گویند: اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم رسول حق‌تعالی است، پس چرا خداوند عزوجل ما را با این سخن عذاب و مجازات نمی‌کند؟ خداوند سبحان خبر داد که عذاب آنان را به آتش دوزخ به تأخیر انداخته که بسیار سوزنده و بد‌جایگاهی است و قرارگاه بدی برای کافران است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَنَٰجَیۡتُمۡ فَلَا تَتَنَٰجَوۡاْ بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَمَعۡصِیَتِ ٱلرَّسُولِ وَتَنَٰجَوۡاْ بِٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٩.

ای مؤمنان! آنگاه که به طور راز و پوشیده سخن گفتید از سخنانی که خداوند عزوجل حرام ساخته بپرهیزید، برابر است که به ذات خود بد باشد یا سخنی باشد که ستم بر مردم و مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به همراه داشته باشد. به اموری سخن زنید که در آن خیر و صلاح و نفعی نهفته باشد. با متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انجام اوامر و اجتناب از نواهی از الله تعالی بترسید؛ چون بازگشت‌تان به سوی اوست و شما را مطابق اعمال‌تان جزا می‌دهید.

«برّ» عملی است که انجامش طاعت باشد و «تقوا» ترک معصیت است.

﴿إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَیۡسَ بِضَآرِّهِمۡ شَیۡ‍ًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٠.

سخن‌زدن به گناه و تجاوز از وسوسه‌های شیطان و معصیت خداوند رحمان است تا غم و اندوه را برای اهل ایمان به بار آورد، امّا این امور جز به ارادۀ خداوند عزوجل به مؤمنان آزاری نمی‌رساند. مؤمنان باید تنها به پروردگار سبحان اعتماد کنند،‌ هر مسلمانی امورش را به اوتعالی بسپارد و او در تصرّف به امور کافی است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَکُمۡ تَفَسَّحُواْ فِی ٱلۡمَجَٰلِسِ فَٱفۡسَحُواْ یَفۡسَحِ ٱللَّهُ لَکُمۡۖ وَإِذَا قِیلَ ٱنشُزُواْ فَٱنشُزُواْ یَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١١.

ای مؤمنان! آنگاه که در مجالس به فراخ سازد جای برای دیگران امر شدید به این کار اقدام کنید و برای برادر مسلمان خویش جایی را فرخ سازید. خداوند عزوجل روزی و پاداش را بر شما مزید می‌گرداند و آنگاه که به کدام منظوری از شما خواسته شد که از مجلس بر‌خیزد اجابت کنید،‌ حق‌تعالی جایگاه مؤمنان را بر حسب ایمان‌شان بالا می‌برد و برای اهل علم، به خاطر فضیلت علم درجات زیادی از بزرگی و پاداش می‌بخشد. پروردگار بزرگ به هر چیز داناست و هیچ امر پوشیده‌ای از او پنهان نمی‌باشد، هیچ کاری را فراموش نمی‌کند و به زودی از اعمال همگان حساب می‌گیرد.

در این آیه ذکر علم بعد از آداب مجالس آمده است؛ زیرا اهل علم در آداب و اخلاق دانشمند‌تر‌اند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَٰجَیۡتُمُ ٱلرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَیۡنَ یَدَیۡ نَجۡوَىٰکُمۡ صَدَقَةٗۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ لَّکُمۡ وَأَطۡهَرُۚ فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ١٢.

ای کسانی که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردید! راز‌گفتن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اراده داشتید پیش از آن صدقه دهید. این امر در زیادت حسنات به خیر شماست و شما را با کفّارۀ خطاها از گناه پاک می‌سازد. امّا اگر توان ادای صدقه را نداشتید بر شما گناهی نیست؛ زیرا خداوند عزوجل از شما عفو نموده است، چون او آمرزش فراگیر دارد، به سبب آمرزش خود ملامت نمی‌کند و به سبب رحمتش مجازات نمی‌نماید.

﴿ءَأَشۡفَقۡتُمۡ أَن تُقَدِّمُواْ بَیۡنَ یَدَیۡ نَجۡوَىٰکُمۡ صَدَقَٰتٖۚ فَإِذۡ لَمۡ تَفۡعَلُواْ وَتَابَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٣.

آیا اگر قبل از راز‌گفتن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صدقه دهید از فقر و تنگدستی می‌ترسید؟ اگر صدقه نکردید -و حق‌تعالی در این امر با شما آسانگیری کرد- بر نماز‌های فرض مداومت کنید،‌ زکات فرض را ادا نمایید و در طاعت خداوند عزوجل و پیامبرش بکوشید. الله تعالی بر همه اعمال شما آگاه است و از شما به طور قطع حساب می‌گیرد،‌ پس او را مراقب خویش بدانید.

﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مَّا هُم مِّنکُمۡ وَلَا مِنۡهُمۡ وَیَحۡلِفُونَ عَلَى ٱلۡکَذِبِ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٤.

آیا از عملکرد منافقان در تعجّب نمی‌شوی که خداوند عزوجل و رسولش را رها کرده یهودیان را به دوستی می‌گیرند؟ این در حالی است که منافقان نه از مسلمانان اند و نه از یهودیان می‌باشند، امّا سوگند یاد می‌کنند که از جملۀ یهودیان اند. آنان دروغگوی اند و خود می‌دانند که در سخن و سوگند خویش دروغ می‌گویند.

﴿أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدًاۖ إِنَّهُمۡ سَآءَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٥.

خداوند عزوجل برای این گروه از منافقان عذاب درد‌آور و سختی در آتش دوزخ مهیّا کرده است؛ زیرا عمل بد و فعل زشتی را انجام داده‌اند بنابراین در پایین‌ترین طبقۀ دوزخ قرار دارند.

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُمۡ جُنَّةٗ فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٦.

منافقان با سوگند‌های خود خویشتن را از قتل نجات دادند؛ بدین‌گونه که در ظاهر حال سوگند خوردند که مؤمن اند، هرچند در نفس الامر کافر اند و دیگران را از اسلام باز داشتند. از همین است که عذاب خوار‌کننده‌ای در آتش دوزخ برای آنان آماده شده و در دنیا و آخرت زیانمند شدند.

﴿لَّن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔاۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٧.

دارایی و فرزندان در روز قیامت هرگز از منافقان دفاع کرده نمی‌تواند و آنان را از عذاب بازنمی‌دارد، بلکه در آتش دوزخ و در جایگاه بدی ماندگار هستند و به عذاب، خواری و ذلّت گرفتار می‌باشند.

﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیَحۡلِفُونَ لَهُۥ کَمَا یَحۡلِفُونَ لَکُمۡ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ عَلَىٰ شَیۡءٍۚ أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ ١٨.

آنگاه که خداوند عزوجل در روز قیامت منافقان را از قبر‌ها زنده می‌سازد، همچنان که در دنیا برای‌تان سوگند می‌خورند، اکنون هم سوگند یاد می‌کنند که مؤمن هستند و باور دارند که این قرار و سوگند برای آنان فایده دارد. امّا این اندیشۀ آنان گمانی بیش نیست، به خداوند منّان افترا می‌کنند و در ایمان خویش در نزد پروردگار مهربان درزغ گفته‌اند.

﴿ٱسۡتَحۡوَذَ عَلَیۡهِمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَأَنسَىٰهُمۡ ذِکۡرَ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱلشَّیۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٩.

شیطان بر آنان غلبه کرده به طوری که طاعت خداوند رحمان را ترک کرده‌اند و از ایمان و قرآن اعراض نموده‌اند. بنابراین از پیروان شیطان گردیدند و هر که از شیطان اطاعت نماید زیانمند شده، به لعنت و عذاب و به مجازات و خشم الهی رو‌برو خواهد شد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ ٢٠.

کسانی که خداوند عزوجل و پیامبرش را نافرمانی کردند و با دین الهی به جنگ پرداختند،‌ در دنیا با اهل ذلّت و خواری و با بد اعمالان و اشرار همراه‌اند و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار می‌شوند.

﴿کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ ٢١.

خداوند عزوجل مقدّر کرده و حکم نموده است که پیروزی از آن او و رسولش می‌باشد؛ زیرا اوتعالی نیرومند است، چنان‌که هیچ چیزی او را ناتوان کرده نمی‌تواند،‌ کسی با او توان مقابله را ندارد و بر او پیروز نمی‌شود. او ذات عزیزی است که همه تحت قهر او هستند و هر که با او بجنگد خوارش می‌سازد.

﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ یُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ کَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَیُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٢٢.

قومی را سراغ نخواهی داشت که به خداوند عزوجل ایمان داشته باشند، و او را به شایستگی عبادت کنند،‌ به لقایش در روز قیامت باورمند باشند و محبت خویش را برای اوتعالی خالص ساخته باشند،‌ امّا با آنهم با کسانی که با خداوند عزوجل و رسولش می‌ستیزند دوستی بر قرار سازند. نباید با کافران که با الله عزوجل و رسولش می‌ستیزند دوستی و محبت داشته باشند، اگر‌‌چه پدران، فرزندان،‌ برادران و خویشاوندان‌شان باشند،‌ زیرا پیوند دینی از پیوند خویشاندانی ارزشمندتر است و دوستی و موالات باید به خاطر خدا و رسولش باشد، نه بر مبنای روابط نسبی و خویشاوندی. کسانی که دوستی و دشمنی‌شان به خاطر خداوند عزوجل است حق‌تعالی ایمان را در دل‌های‌شان رقم زده و در ضمیر‌شان محکم و راسخ ساخته است،‌ آنان را به نصرت خویش نیرو بخشیده،‌ با رعایت خویش حمایت نموده،‌ به ولایتش مخصوص ساخته و به بهشت‌های پر از نعمت در نیکو‌ترین جایگاه و زیبا‌ترین قرار‌گاه داخل می‌سازد؛ در بهشت‌هایی که جوی‌های بسیار، درختان نیکو و میوه‌های پاکیزه دارد و در آنجا همیشه ماندگار‌اند. خداوند عزوجل از ایشان خوشنود است، ‌در درازنای زمان بر ایشان خشم نمی‌کند و ایشان هم از حق‌تعالی خوشنود‌اند؛ زیرا پاداش نیکو و جایگاه باکرامتی را با بزرگ‌ترین مزد و بهترین نعمت‌ها دریافته‌اند. این مؤمنان سر‌افراز و کامگار،‌ بندگان مُخلص و حزب کامیاب الله عزوجل هستند؛ کسانی که کامیابی بزرگ و جایگاه راستینی را در بهشت جاودان در نزد پادشاه با اقتدار و منّان به دست آورده‌اند.