تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ اعراف

سورۀ اعراف

مکی است؛ ترتیب آن 7؛ شمار آیات آن 206

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓصٓ ١.

«الف، لام، صاد» خدای‌تعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است، این امر توأم با این اعتقاد که این حروف دارای معانی بزرگ و مقاصد نیکوئی است.

﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢.

قرآن کریم کتابی است که از سوی خداوند عزوجل بر تو نازل شده پس در تبلیغ آن به مردم دچار دلتنگی نشو ولو در این راه شکنجه و تکذیب شوی که خدای‌تعالی تو را حفظ می‌کند. با این کتاب گناهکاران ترسانیده می‌شوند و به اطاعت کنندگان بشارت داده می‌شود و مؤمنان از آن پند می‌گیرند پس تهدید آن متوجه کسانی است که نافرمانی می‌کنند و وعدۀ او برای پرهیزگاران است روی این اساس یک دعوتگر را هیچگاه اذیت دیگران از دعوتش بازنمی‌دارد.

﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣.

ای مؤمنان از آنچه خداوند عزوجل به سوی شما نازل نموده پیروی کنید، کتابی که در آن نجات و موفقیت دنیا و آخرت است. و از سنّت مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز پیروی کنید که این سنّت نیز وحی خدا بر پیامبرش است و از این برحذر باشید که غیر قرآن را پیروی کنید و انصاری را از میان طاغوت‌ها و شیاطین و مددگاران‌شان برگزینید.

شما به گونه‌ای هستید که این وحی را مگر اندک به یاد نمی‌آورید و غالباً در فراموشی و غفلت بسر می‌برید در حالی که واجب و لازم بر شما این است که همواره بر ذکر و عبرت گرفتن که مذهب و روش نیکوکاران است دوام دهید.

﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ ٤.

و چه بسیارند قریه‌هایی که ما آن‌ها را به سبب اعراض از ایمان هلاک کردیم و چون اراده نمودیم تا هلاک‌شان کنیم آن‌ها را در شب در حالی گرفتیم که غرق در خواب بودند و یا در نیمه‌های روز که بازهم در کمال غفلت خواب شده بودند و عذاب به صورت ناگهانی به سراغ آن‌ها آمد بدون اینکه آمادگی داشته باشند تا خود را محاسبه و یا توبه کنند.

﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ ٥.

هنگامی که عذاب بر آن‌ها نازل شد چاره‌ای نداشتند جز اینکه فریاد برآورند و استغاثه کنند و بگویند: اعتراف می‌نمائیم که ما به خدا عزوجل شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌ایم و این است جزای ما. سوگند به خدا عزوجل که این حسرت و ندامت بیش از حد، در آن‌ها هنگامی صورت می‌گیرد که هیچ نفعی به حال آن‌ها در پیشگاه خداوند عزوجل ندارد.

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦.

سوگند به خدا عزوجل که ما از امت‌ها در روز قیامت سوال خواهیم کرد که پاسخ آن‌ها به دعوت پیامبران چه بوده است و سوگند به خدا عزوجل که از پیامبران نیز سوال خواهیم کرد که پاسخ اقوام‌شان به آن‌ها چه بوده است و آیا رسالت را به آن‌ها رسانیده‌اند یا خیر؟ در حالی که خدای‌تعالی این امر را می‌داند ولی به این منظور این سوالات صورت می‌گیرد تا دانش هر کسی ثابت شود و چقدر هولناک است این مشهد و چه مقام وحشتناکی است این.

﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ ٧.

سوگند به خدا عزوجل که پیامبران را در جریان پاسخ اقوام‌شان قرار می‌دهیم، زیرا بر خدا عزوجل هیچ امری پوشیده نیست و هیچ‌کس از دایرۀ علم و دانش او غائب نمی‌باشد بلکه علم شامل نزد اوست و او بر همۀ امور نهان و آشکار آگاه است.

﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨.

و به زودی همۀ اعمال مردم چه خوب باشد یا بد بدون هرگونه ظلم و کاستیی وزن خواهد شد و هر کسی که حسانتش بر بدی‌هایش غالب آید محققاً رستگار شده و از «صراط» عبور کرده است بنابراین تفضیل بر اعمال صالحه بزرگ‌ترین توشه است.

﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩.

و هر کس پلۀ حسناتش کاسته شود و بدی‌هایش افزون گردد محققاً این‌ها کسانی‌اند که سعی و تلاش‌شان تباه شده و عمل‌شان برباد گردیده است و مسیر آن‌ها به سبب ظلمی که بر خویشتن از طریق شرک انجام داده‌اند و یا با گناه بسیاری که در حالت توحید و یکتاپرستی انجام داده‌اند به سوی دوزخ است.

﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ١٠.

ای مردم! ما بر شما زمین را به عنوان فرش و قدمگاه قرار دادیم و در آن برای شما طعام سهل و آسان، شراب گوارا، مرکب راحت، منظر زیبا توأم با صحت بدن و استقرار در وطن در کمال امن و آسایش قرار دادیم؛ ولی شکر شما بسیار اندک بوده و اکثر شما نعمت خدای جلیل را منکر می‌شوید.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ ١١.

و محققاً که ما پدرتان آدم علیه السلام را از گل آفریده و سپس او را در شکل انسان صورت دادیم و ملائکه را فرمودیم تا بر او نظر به علم و دانشی که دارد سجده کنند پس آن‌ها به نشانۀ طاعت و احترام بر آدم سجده کردند نه به عنوان عبادت ولی از این میان ابلیس از سجده ابا آورد چون در نهاد خود کبر و غرور داشت از این‌روی از رحمت الهی طرد شد.

﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ١٢.

خداوند عزوجل به ابلیس لعین گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را بر ترک سجده بر آدم علیه السلام وا داشت در حالی که من تو را امر کردم و اطاعت از امر خدای‌تعالی واجب است. آن طرد شده ملعون گفت: من از آدم بهترم و اصل من از اصل او بهتر است زیرا عنصر آتش از عنصر گِل بهتر است.

﴿قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ ١٣.

گفت از بهشت ذلیل و خوار پائین شو که برای تو مجاز نیست در سرای کرامت من تکبر ورزی و از طاعت من سر باز زنی چون مستحق تکریم کسی جز آنکه امر را با تسلیم شدن پاسخ دهد نیست.

﴿قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤.

ابلیس گفت: پروردگارا من را مهلت بده و روحم را تا روز بر انگیخته شدن از قبرها قبض نکن. این تقاضای بقای او نشانۀ از دیاد بدبختی اوست تا گناهش بیشتر و جرمش افزون گردد.

﴿قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ١٥.

خداوند عزوجل به او گفت تو از جملۀ مهلت داده شدگانی، تا به این ترتیب سنّت ابتلا تمام شود و کشاکش بین خیر و شر و حق و باطل برپای گردد.

﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١٦.

ابلیس گفت: به سبب اغوائی که در حق من روا داشتی سوگند یاد می‌کنم که سر هر راهی که به سوی تو منتهی شود قرار گیرم و آن‌ها را از هدایت بازدارم و به سوی سرکشی رهنمایی کنم.

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧.

سوگند یاد می‌کنم که بر بندگان تو از هر جهتی از جهات چهارگانه داخل شوم و از خلال تمام مرام‌های‌شان اعم از شبهات، شهوات، خشم، غفلت و از این قبیل و حتماً بسیاری از آن‌ها را از شکر تو بازخواهم داشت و آنان را بر کفر و انکار نعمت وا خواهم داشت.

﴿قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٨.

حق‌تعالی خطاب به ابلیس گفت: از بهشت در کمال ذلّت و خواری و مذمت و طرد شده بیرون شو! سوگند یاد می‌کنم هر کسی از تو اطاعت کند و از من نافرمانی، او را از رضوان خود محروم و به آتش خویش وارد خواهم کرد و به او ذلّت و بدنامی خواهم چشانید.

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩.

و بعد از اخراج ابلیس به آدم علیه السلام گفتیم تو و همسرت حوّا در بهشت بمانید و از انواع و اقسام نعمت‌ها از قبیل انواع خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها در کمال خنکی چشم و شادمانی قلب بهره برید و وای بر شما اگر از این درخت بخورید که خوردن از این درخت بر شما حرام است و اگر خوردید یقیناً بر خویشتن ظلم نموده و از پروردگار نافرمانی نمودید.

﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠.

شیطان برای آدم و حوا خوردن درخت منهیه را نیکو جلوه داد و این معصیت را در نظر آن‌ها مزیّن کرد تا به سبب آن عورت پوشیدۀشان را برهنه سازد چون آن‌ها هنگامی که از درخت خوردند نظر به بدی مخالفت و عقوبت گناه لباس‌شان بیرون افتاد. همچنان شیطان معلون آنان را چنین فریب داد که سبب تحریم درخت این است که تا شما تبدیل به دو مَلَک مقرب نشوید و تا برای همیشه در بهشت جاودان نباشید و نمیرید. این فریب و مکر شیطان بود که آن دو تصدیق کردند و آن مصیبت بزرگ بر سر آن‌ها فرود آمد.

﴿وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١.

و شیطان برای آدم و همسرش سوگند یاد نمود که او برای آن‌ها نصیحت‌گری امین است که بر منفعت آن‌ها حریص می‌باشد، در حالی که دروغ گفته و افترا نموده بلکه او دشمنی واضح و آشکار است.

﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢.

شیطان با مکر و حیله آن دو را به سوی خوردن درخت کشانید و چون از درخت خوردند عورت‌های‌شان ظاهر گشت، بنابراین تلاش نمودند عورت‌های‌شان را با برگ‌های درختان بهشت بپوشند. چه لغزش بزرگی بود که به دنبال آن حسرت بزرگ آمد و چه خطایی بود که پشیمانی به دنبال داشت!! امر خدا عزوجل مقدر و قضایش نافذ است، اوتعالی آدم و حوا را ندا کرد و فرمود: آیا شما را از خوردن این درخت نهی نکردم؟ من به عنوان پروردگار، شما را آفریده و به مصالح‌تان داناترم و به شما خبر دادم که شیطان دشمنی واضح و آشکار برای شماست و در نصائح خویش که نسبت به شما انجام می‌دهد از دغل و فریب‌کار می‌گیرد. نهی و تحذیر گذشت ولی در آنچه تقدیر شده حیله‌ای نیست.

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣.

آدم و حوا بعد از ارتکاب این اشتباه گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن از طریق خوردن درخت ظلم کردیم و از نهی تو مخالفت و از شیطان اطاعت نمودیم، پس گناه ما را ببخش و اگر ما را با رحمت خود درنیابی حتماً هلاک خواهیم شد. این عملکرد آدم و حوا می‌توان سنتی نیکو برای تمام گنهکاران باشد و هر که توبه کند خدای‌تعالی می‌بخشد و اگر توبه در پیشگاه خداوند عزوجل محبوب‌ترین عمل نمی‌برد، او عزیزترین مردم نزد خود را به آن مبتلا نمی‌کرد.

﴿قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٢٤.

خدای‌تعالی به آدم علیه السلام و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آئید، دشمنی در بین شما نظر به حکمتی که خدای‌تعالی اراده نموده مستمر خواهد بود، پس قرارگاه و مسکن شما در زمین و متاع شما از طعام و شراب و لباس در آن است که تا هنگام وفات شما ادامه خواهد داشت چون اجل‌ها معلوم و ارزاق تقسیم شده است.

﴿قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ ٢٥.

زندگی و مرگ شما در زمین است و در داخل زمین قبرهای شماست و از این قبرها به منظور حساب بیرون آورده خواهید شد، از این‌رو زمین مادر شما به حساب می‌آید که هم شما را در نهاد خود حمل می‌کند و هم می‌زاید و هم محل معاش شماست.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦.

ای بنی آدم! همانا برای پوشش عورت‌ها و اجسام‌تان لباس‌هایی را از پنبه، پشم و کُرک و پَرهایی را به منظور زینت و زیبائی آماده کردیم در حالی که لباس ایمان و عمل صالح از همۀ این لباس‌ها بهتر است؛ زیرا با دوام‌تر است. هردو نوع این لباس‌ها نشانه‌هایی بر قدرت خدای‌تعالی و نعمت بسیار و منت وافر و لطف زیاد اوست به امید اینکه فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید و شکرش را برجای آورده و عبادتش کنید و به او کفر نورزید.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧.

ای بنی آدم! از این برحذر باشید که شیطان شما را فریب دهد آنگونه که آدم و حوا را قبل از این فریب داده و از بهشت بیرون‌شان نمود. دشمنی بین شما و او همچنان مستمر خواهد بود و او کسی است که موجب خلع لباس شما و ظهور عورت‌تان گردید، این در حالی است که شیطان و اعوانش شما را می‌بینند و شما آن‌ها را نمی‌بینید پس خود را بپوشید و حفظ کنید و نام خدای را یاد کنید و ما چنین قضاوت کردیم که شیطان‌ها مددگاران و کمک کنندگان کافران‌اند که آن‌ها را جز به شر امر نمی‌نمایند.

﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٢٨.

و هرگاه این مشرکان کار بدی مانند طواف دور خانۀ کعبه به صورت عریان و یا تقدیم نذر به پیشگاه بت‌ها و از این قبیل انجام دهند بر عملکرد خویش به دو چیز احتجاج می‌کنند: اول اینکه پدران‌شان چنین کرده‌اند. دوم اینکه خدای‌تعالی آن‌ها را به انجام چنین کاری امر کرده است.

آیه از ذکر تقلید پدران خودداری نمود چون این سخن آن‌ها درست بود ولی بر دروغی که بر خدا بربستند اعتراض صورت گرفت، چون خدای‌تعالی هرگز آن‌ها را به چنین کار بدی امر نکرده است. در این آیه خداوند متعال بیان می‌دارد که اوتعالی هرگز به چنین اعمال بدی امر نمی‌کند، پس شما چگونه به خدای‌تعالی اموری را نسبت می‌دهید که نگفته و امر نکرده است و شما صحت این قول خود را با دلیل نقلی و یا توجیه قابل قبولی نمی‌دانید.

این آیه دربارۀ طواف آن‌ها دور خانۀ کعبه به صورت عریان نازل شده است.

﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩.

برای آن‌ها ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای من به فحشا امر نکرده بلکه به عدالت و حق امر کرده است و هرگاه در نماز می‌ایستید باید که توجه شما به سوی خدا باشد و در عبادت خود اخلاص داشته باشید. چنان‌چه او شما را از عدم آفرید همانگونه که شما را بعد از پوسیدن‌تان زنده می‌کند تا بر اعمالی که انجام داده‌اید محاسبه کند.

﴿فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٠.

و شما دو گروه هستید: یکی گروهی که خداوند عزوجل آن‌ها را در طاعت و عبادت خود و در متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توفیق داده و گروه دیگر که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب بدشان گمراه نموده است، چون آن‌ها شیاطین را دوست و انصار برای خود به غیر از خدا عزوجل گرفته‌اند و از آن‌ها در معصیت اطاعت کردند و امور را بر آن‌ها چنان خلط کردند که آن‌ها گمان کردند بر حقیقت‌اند و دیگران در گمراهی آشکار.

﴿۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١.

ای بنی آدم! هنگام عبادت به خصوص نماز و طواف، خود را با لباس بپوشانید و همواره غذا و نوشیدنی حلال و پاکیزه را بدون تجاوز از حدود و توأم با شکر نعمت دهنده بخورید و بیاشامید که خداوند متعال هیچ کسی را که از حدودش تجاوز کند دوست ندارد، پس قصد نیکو و رعایت عدالت اساس هرکار است.

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣٢.

برای مردم بگو چه کسی زینت و جمالی را که خدای ذوالجلال مباح نموده از لباس و جواهر حرام کرده است و چه کسی پاکیزه‌های خوردنی و نوشیدنی را حرام نموده است؟ همانا سزاوارترین مردم به چنین نعمت‌هایی اعم از پوشیدنی، نوشیدنی و خوردنی مؤمنان‌اند و کفار نیز از آن بهره می‌برند. پس تمام این‌ها کمکی برای مؤمن و متاعی برای کافر در دنیاست ولی در آخرت همۀ این‌ها مخصوص مؤمنان خواهد بود.

و مانند چنین بیانی که در مسایل زینت، خورد و نوش و از این قبیل ارائه کردیم، احکام را به شما بیان می‌کنیم و تعالیم اسلام را آموزش می‌دهیم تا یک مسلمان در همۀ امور خود بر بصیرت و بینش باشد.

و چون زن‌ها در جاهلیت به صورت عریان طواف می‌کرد از این‌روی آیۀ: ﴿خُذُواْ زِینَتَکُمۡنازل شد.

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣.

برای مردم بگو خدای‌تعالی پاکیزگی‌ها را حرام ننموده بلکه گناهان بد را حرام کرده است، گناهانی که بندگان به صورت مخفی یا آشکار انجام می‌دهند و تمام گناهان کبیره و صغیره و تجاوز از حدود در همه چیز و شریک آوردن به خدا عزوجل بدون حجّت و دلیل و بر مبنای زور و بهتان را و اینکه به خداوند عزوجل اقوالی نسبت داده شود که نگفته و احکامی که به آن امر نکرده است مانند دروغ در تحلیل و تحریم زیرا دین کامل و شریعت تمام و حجّت برپاست و بدعت در دین حرام است.

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤.

برای هر انسان، هر نسل، هر امّت و هر دولتی عمری محدد و وقتی معلوم است و هرگاه این عمر کامل شود انسان می‌میرد و آن نسل منقرض و آن امّت فانی و آن دولت سقوط می‌کند. این حکمتی بالغ و قدرتی نافذ و قضایی است الزامی که آن‌ها هیچگاه از آن به تأخیر می‌شوند و نه به جلو می‌افتند.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٥.

ای بنی آدم! هرگاه پیامبران خدا به سوی شما بیایند و دین خدا عزوجل را به شما بیان کنند پس از آن‌ها پیروی کنید و به هدایت‌شان هدایت شوید و هر کس از منهیات آن‌ها دوری گزیند و به اوامرشان عمل کند نباید از تمام امور هولناکی که پیش روی‌شان قرار دارد و نه هم از اعمالی که در گذشته انجام داده و نه از اموالی که داشته در تشویش و نگرانی قرار داشته باشد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٣٦.

و هر کسی آیات خدا عزوجل را تکذیب کند، آیاتی که اوتعالی در کتابی که بر پیامبر خود نازل نموده قرار داده است و بنابر تکبر و برتری جوئی و سرکشی از قبول آن سر باز زند، کیفر آن‌ها آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خواهند بود چون تکذیب‌گری رد دین و مانع شدن از آن است و استکبار روی‌گردانی است و کیفر تمام اینگونه اعمال آتش دوزخ است.

﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ٣٧.

در دنیا هیچ‌کس ظالم‌تر از کسی که بر خدا افترا می‌کند نیست به این‌صورت که از جانب خود دست به تحلیل و تحریم بزند و آن را به شریعت نسبت دهد یا فرزند و همسر به خدا عزوجل قایل شود و یا شریک آورد و یا قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا کلاً رسالت و پیامبری را انکار کند.

خداوند عزوجل همۀ آن‌ها را دارای اندازۀ معینی از قوت و عمر کرد که هرگاه به پایان رسد و ملائکه به منظور نزع روحشان فرا رسند و برای آن‌ها بگویند کجاست شرکایی که شما به غیر از خدا عبادت می‌کردید آیا می‌توانند این شرکا به شما نفعی برسانند؟ آن‌ها خواهند گفت: آن‌ها ما را خوار و ذلیل کردند و ما نمی‌دانیم کجایند و از نصرت و یاری آن‌ها ناامید شدیم و اکنون اعتراف داریم که ما بر گمراهی شرک ورزیدیم ولی بعد از تمام شدن فرصت و وقوع خسران و زیان.

﴿قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ ٣٨.

خدای‌تعالی خطاب به کفار فرمود: همراه امت‌های پیش از خویش که کفر ورزیدند چه انسان باشند یا جن داخل دوزخ شوید. و هرگاه گروهی از کفار داخل آتش شوند به لعن امتی خواهند پرداخت که پیش از آن‌ها داخل دوزخ شده‌اند، زیرا این‌ها زمانی که از آن‌ها پیروی کردند گمراه شدند و آنانی که قبلاً داخل دوزخ شده‌اند بعدی‌ها را لعن می‌کنند و چون همه در دوزخ جمع شدند آخری‌ها در اشاره به اولی‌ها می‌گویند ای پروردگار ما این‌ها بودند که ما را از راه راست تو گمراه کرده و مانع هدایت ما شدند پس از تو می‌طلبیم تا به آن‌ها دوچند عذاب دهی یا بیشتر. خدای‌تعالی به آن‌ها خبر می‌دهد که برای هریک از آن‌ها عذاب دوچند است، عذاب پیروان چون تقلید کورکورانه کردند و عذاب رهبران چون دست به گمراه‌گری زدند، ولی بعضی از آن‌ها اندازۀ این مضاعف شدن عذاب را نمی‌دانند.

﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٣٩.

پیشوایان خطاب به پیروان خود خواهند گفت: شما بر ما هیچ فضیلت و برتریی ندارید تا به سبب آن عذاب شما کم گردد، شما خود گمراه شده‌اید همانگونه که ما گمراه شده‌ایم پس این عذاب به سبب کسب خودتان است و اگر شما عقل و خرد می‌داشتید که با آن فکر می‌کردید از ما در گمراهی پیروی نمی‌کردید پس عذاب را بچشید.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤٠.

آنانی که قرآن کریم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام احکام، اصول و فروعی که دارند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر تبلیغ آن فرستاده شده‌اند را تکذیب کردند و تکبر نموده و آن‌ها را نپذیرفتند، دروازه‌های آسمان بر روی‌شان آنگاه که ارواح‌شان قبض شود باز نمی‌گردد و هیچ عمل خوبی و دعایی به سوی آن‌ها بالا نخواهد رفت، چون سعی و تلاش‌شان بد بوده و از نهادی خبیث برخوردار بودند و دخول آن‌ها به بهشت محال خواهد بود، چنان‌چه داخل شدن شتر با آن ضخامتی که دارد در سوراخ تنگ سوزن محال است. این عذاب کیفر مجرمانی است که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش را تکذیب کردند.

﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١.

برای کفار فرش‌هایی از آتش در زیر پای‌شان و پرده‌هایی از آن بالای سرشان خواهد بود و اینگونه آتش از هر جهت بر آن‌ها احاطه خواهد داشت. با چنین عذابی حق‌تعالی تمام کسانی را کیفر می‌دهد که بر خویشتن یا بر دیگران ظلم کنند، ظلم بر خویشتن از طریق کفر و ظلم بر دیگران از طریق گمراه ساختن دیگران و تجاوز بر آن‌ها. منظور از گروه اخیر مشرکان‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٤٢.

اما مؤمنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و سعی و تلاش خود را مخصوص خدا ساختند و عبادت پروردگارشان را به اندازۀ توان از طریق امتثال اوامر و اجتناب نواهی به نیکوئی انجام دادند، برای چنین اشخاصی بهشت‌هایی است که برای ابد در آن قرار دارند چون ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند.

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣.

ما دل‌های مؤمنان را در بهشت پاک و مصفّی ساخته و تمام حسادت‌ها و کنیه‌هایی را که در دنیا داشته‌اند بیرون می‌افگنیم تا قلب‌های‌شان پاک گردد و نفس‌های‌شان با صفا شود و هر نوع کدورتی که به دل تعلق داشته باشد از بین برود.

و از جمله نعمت‌ها یکی هم این است که از زیر پای آن‌ها جوی‌ها در حالی جاری است که در منزلتی امن و در شادمانی چشم و دل بسر می‌برند. در آن هنگام است که شکر خدایی را که هدایت‌شان نموده و در انجام عمل و ایمان توفیق‌شان داده تا به این منازل بلند برسند برجای می‌آورند و اگر فضل خدا عزوجل نمی‌بود آن‌ها هرگز با خویشتن هدایت نمی‌شدند لیکن این خداست که توفیق می‌دهد و او کسی است که آن‌ها را با فرستادن پیامبران و نازل نمودن کتاب‌های آسمانی هدایت و رهنمایی نمود و آن‌ها اعتراف دارند که پیامبران حق را آورده‌اند از این‌روی از آن‌ها پیروی می‌نمایند.

و از جملۀ نعمت‌های بیشتر یکی هم این است که ملائکه آن‌ها را به سوی امن و ایمان ندا نموده و به آن‌ها گفتند: در این بهشت‌ها به سبب ایمان و عمل صالحی که انجام داده‌اید جاودانه خواهید بود، پس به رحمت خدای مهربان‌ترین مهربانان داخل بهشت شوید و با عمل عمل‌کنندگان در منازل آن فرود آئید.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤.

بعد از اینکه بهشتیان وارد بهشت و دوزخیان وارد دوزخ شوند مؤمنان خطاب به کافران می‌گویند ما آنچه را خدای‌تعالی به ما بر زبان پیامبران خویش وعده نموده و بیان داشته بود که مار به نعمت ماندگار و کرامت بزرگ خواهد رسانید دریافتیم، آیا شما نیز آنچه خدای‌تعالی شما را بر عذاب و ذلّت تهدید نموده بود دریافتید؟ می‌گویند بلی حقیقتاً دریافتیم. و آنگاه که هریک از دو گروه اهل نعمت به نعمت و اهل نقمت به نقمت اعتراف کنند منادیی در بین آن دو گروه ندا می‌دهد که لعنت خدا عزوجل در حق هر ستمگاری که به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده تحقق یافته است. این ندا به منظور ازدیاد حسرت و عام شدن ندامت و پشیمانی بیشتر اهل دوزخ صورت می‌گیرد.

﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ ٤٥.

آنانی که سر راه مردم قرار می‌گیرند و آن‌ها را از دروازه‌های هدایت بازمی‌گردانند و تلاش می‌کنند راه آن‌ها کج و غیر از راه مستقیم باشد، یا می‌پندارند راه هدایت خطا و اشتباه است و این امر بر آن‌ها پوشیده شده که خودشان بر هدایت و غیرشان بر گمراهی‌اند و در عین حال به روز برانگیخته شدن بعد از مرگ و حشر و نشر کفر می‌ورزند، آن‌ها منکر کتاب و تکذیب کنندۀ پیامبران و به خدا عزوجل کافر اند.

﴿وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ ٤٦.

بین بهشتیان و دوزخیان مانعی است که بر آن دیواری قرار دارد و در بالای دیوار انسان‌هایی هستند که خوبی‌ها و بدی‌های‌شان برابر شده و آن‌ها اهل بهشت را از اهل دوزخ بازمی‌شناسند، چون در سیمای اهل بهشت نور، روشنائی و نعمت است و در سیمای اهل دوزخ عذاب و نکال و سیاهی است. این انسان‌ها بهشت را ندا می‌کنند که سلام و احترام بر شما و گوارای‌تان باد این نعمت‌ها در حالی که خو این‌ها نیز طمع دارند تا وارد بهشت شوند به خصوص زمانی که نعمت اهل بهشت را می‌بینند در فضل پروردگار خویش طمع بیشتر می‌نمایند.

﴿۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧.

و آنگاه که دیدگان اهل اعراف به صوب اهل دوزخ دوخته شود و عذاب و ذلّت و خواری ماندگارشان را ملاحظه کنند به استغاثۀ پروردگار خود می‌پردازند و از اوتعالی می‌خواهند تا آن‌ها را در زمرۀ ظالمان و ستمگرانی که با شرک بر خویشتن ظلم نموده‌اند قرار ندهد بلکه آن‌ها را نجات دهد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٨.

اصحاب اعراف خطاب به مردانی از اهل دوزخ که آن‌ها را با نشانه‌های واضح‌شان باز شناختند در حالی که در دنیا نیز آن‌ها را می‌شناختند می‌گویند: اموالی را که شما جمع کرده بودید کجا شد؟ نه این اموال و نه اتحادی که در مبارزه با پیامبران علیهم السلامتشکیل نموده بودید، و نه اعراض شما از دین خدا و استکباری که در دنیا کردید نفعی به شما نبخشید.

﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩.

اهل اعراف برای کفار در دوزخ گفتند: به سوی این مستضعفانی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده‌اند ببینید که چگونه وارد بهشت شده‌اند. اکنون بگوئید که ایمان و قسم‌تان که در دنیا یاد می‌نمودید که رحمت خدا هرگز به آن‌ها نمی‌رسد و فضل خدا عزوجل آن‌ها را درنمی‌یابد کجا شد؟ حالا به سوی این‌ها بنگرید در حالی که به آن‌ها گفته شده عجله کنید وارد بهشت شوید در حالی که از آنچه در انتظار شماست هرگز بیم ندارید و از آنچه در دنیا از دست داده‌اید هرگز دچار غم و اندوه نخواهید شد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠.

اهل دوزخ از اهل بهشت خواستند تا آن‌ها را نیز در برخی از نعمت‌های خویش مانند آب سرد و طعام پاکیزه و سایه‌ها شریک سازند. اهل بهشت در پاسخ خطاب به آن‌ها گفتند خدای‌تعالی شما را از چنین چیزی منع کرده و به سبب کفرتان این نعمت‌ها را بر شما حرام نموده است و شما هیچ حقی در آب و طعام و سایه و نعمت ندارید حق شما عذاب و لعنت است.

﴿ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٥١.

این کافران مستحق آتش دوزخ کسانی‌اند که دین خویش را به باد تمسخر و استهزا و فریبکاری با مؤمنان گرفته و به دنیا و زینت و زیور آن مغرور شدند، پس در این روز ما آن‌ها را در عذاب ترک می‌کنیم همانگونه که آن‌ها راه درست را ترک کردند و به سبب کفری که به آیات الهی انجام داده و انکار و تکذیبی که نسبت به پیامبر خدا کرده‌اند به عذاب ماندگار در دوزخ می‌رسند.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢.

ما به این کفار کتابی آوردیم و نازل کردیم که در آن هر خیر، صداقت و حقی هست چنان‌چه دلیلی واضح و برهانی صادق و حجتی قاطع نیز می‌باشد. این کتاب مردم را به سوی هر فضیلت رهنمون می‌شود و از هر پستی بازمی‌دارد، و آن‌ها را به سوی هدایت رهنمایی و از هر فرومایگی برحذر می‌دارد. این کتاب رحمتی است هدایتگر و نعمتی است بازدارنده و برای کسی که از آن پیروی کند مایۀ عصمت است و مؤمنان را نجات می‌دهد و کسانی را که به او عمل می‌کنند به رستگاری می‌رساند.

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٥٣.

آیا این کافران تکذیبگر چیزی جز این امراند که به آن‌ها عذابی که امرشان به آن منتهی می‌شود بیاید؟ روزی که عذاب شدید و دردناک بر آن‌ها فرود آید در آن وقت برای آن‌ها صدق پیامبران و کذب خود آن‌ها واضح می‌گردد. آن‌ها در کمال ندامت و پشیمانی و حسرت می‌گویند همانا پیامبران زند ما براساس حقیقت آمده‌اند، آیا اینجا کسی هست که ما را از این عذاب نجات دهد تا به دنیا بازگردیم و کتاب را تصدیق و از پیامبر پیروی کنیم و عمل خوب و صالح انجام دهیم و از معاصی و گناهان دوری گزینیم؟ ما در عمل خویش دچار غباوت شده و در خویشتن زیان کرده و زندگی خود را ضایع نمودیم پس وای بر ما.

در آن هنگام تمام باورهایی که نسبت به بت‌ها و منفعت‌جوئی از آن‌ها داشتند از بین می‌رود و باطل‌شان متلاشی و دروغ و بهتان‌شان محو می‌شود.

﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٥٤.

آن کس که شما را با نعمت خویش پرورش داد و عذاب را از شما دور نمود و متولی امورتان شد و به تصریف آن پرداخت، خدای یکتا و یگانه است. پس تنها او مستحق عبادت است و تنها او خدای بر حق است. او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در عظمت خاصی ایجاد کرد در حالی که این کار در مدّت شش روز انجام شد.

بعد از آن خدای‌تعالی بر عرش آنگونه که لایق شأن اوست علو و استقرار یافت و اوتعالی کسی است که شب را به عنوان پرده بر روز قرار داد و شب را به گونه‌ای ساخت که طالب روز است و به دنبالش در حرکتی معتاد و سرعتی مستمر بدون کدام سستی یا تأخیر و انقطاع قرار دارد. خورشید و ماه و ستارگان نیز رام شدۀ امر خدا و قدرت اویند، پس خدای خالق کسی است که خلق نموده، ایجاد کرده و شکل داده است و تصرف در این‌ها مربوط به اوست.

و از جمله اوامر خدا یکی هم سخن او قرآن است که مخلوق نمی‌باشد. پاک و منزه است کسی که دارای چنین صنعتی است و بزرگ است آنکه چنین امری دارد و مقدس است کسی که ابداعش چنین است. فضل او وسعت یافت و شامل هر مخلوقی شد و قدرت او هر پدیده‌ای را مقهور خود ساخت و جبروت او بزرگ شد پس او در کمال خود یگانه و در ملکوت خود منزه و در جلال و جمال خود یگانه است و خدایی جز او نیست.

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥.

هرگاه پروردگار خویش را دعا می‌کنید این دعا باید توأم با خشوع، فروتنی و خاکساری در نهان و خفا و به دور از هرگونه سر و صدا، ریا و خودنمائی باشد، زیرا مخفی ساختن دعا دلیلی بر اخلاص، ایمان و تجرد است و مایۀ تمرکز قلب و آرامش روان بوده و از دایرۀ حسادت حاسدان و از مزاحمت به دور است و هرگز در دعای خویش از حد، با بالا کردن صدا یا دعا به آنچه مجاز نیست مانند گناهان و قطع صلۀ رحم و از این قبیل تجاوز نکنید.

﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦.

و در زمین با کفر فساد نکنید به خصوص بعد از اینکه خداوند عزوجل آن را با ایمان اصلاح نموده، ایمانی که پیامبران آن را آورده و کتاب‌های آسمانی به خاطر آن نازل شده است و خدای را به گونه‌ای بخوانید که شما از عذاب او می‌ترسید و در ثواب او طمع دارید پس رحمت، عفو و کرم او به کسانی نزدیک است که عمل نیکوتر انجام دهند و نیّت خود را خالص بگردانند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و در رهنمایی‌های قرآن هدایت شوند. از این‌رو بر بنده لازم است تا همواره در بین خوف و رجا باشد، هم در شدّت و هم در رخا و اینکه عبادت و دعا را مخصوص پروردگار خود بگرداند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٥٧.

و او کسی است که بادهای حامل خیر از قبیل باران پی‌درپی، روزی سهل و آسان و آب زلال را می‌فرستد و چون با این بادها ابرها با آب سنگین شوند خدای‌تعالی ابرها را به سوی زمین‌های خشک و قحطی‌زده می‌فرستد و آب را بر آن می‌باراند و به اذن الهی و مشیت او با این آب انواع و اقسام درختان و گل‌های شگفت‌انگیز بیرون می‌شوند و همانگونه که خداوند عزوجل با این آب انواع سبزه‌ها و میوجات را بیرون می‌کند به همان‌سان مردگان را از قبرها به منظور حشر و نشر بیرون می‌کند. این مثال برای آن است تا شما با مشاهدۀ این منظر به یاد قدرت خدا عزوجل در زنده‌کردن بعد از مرگ بیفتید و این دو منظر را با نظر، عبرت، تدبر و بینش مقایسه کنید.

پس خداوند عزوجل حکیم در قدرت خویش بزرگ و در تقدیر و امر خویش تواناست.

﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ ٥٨.

جایی که دارای خاک خوب و قابل کشت و نما باشد به اذن الهی کِشت خود را نیکو، کامل و زیبا می‌دهد، ولی زمینی که دارای خاک بد و فاسد باشد مانند زمین شوره‌زار و نمکین، سبزۀ او به سختی و مشقت بیرون می‌شود و نه زیبائی دارد و نه شادابی و نمائی.

این مثل حالت قلب‌های مؤمن را بیان می‌کند که هدایت خدا عزوجل را پذیرفته و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نموده و از حکمت و ذکر بهره و نفع برده است و حالت کسانی که از هدایت روی‌گردانیدند و رسالت و پیامبری را نپذیرفته و به نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شده ایمان نیاوردند.

خدای‌تعالی برای قومی که ارادۀ استفاده و انتفاع را دارند حجت‌ها و دلائل را بیان می‌کند و مثل می‌زند و داستان ارائه می‌نماید شاید که آن‌ها خدای را بر نعمت‌هایش شکر کنند و از او بترسند و به او امید داشته باشند.

﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩.

ما نوح علیه السلام را که اولین پیامبر است به سوی قومش با توحید و یکتاپرستی فرستادیم او آن‌ها را به سوی عبادت خدا و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به خدا دعوت کرد، زیرا برای آن‌ها خدایی جز خدای یگانه نیست چنان‌چه آن‌ها خالقی جز اوتعالی ندارند، پس کسی که می‌آفریند بر اینکه عبادت شود اولی است و آنکه روزی می‌دهد و تدبیر و تصرف می‌نماید اولی است که به یکتائی خوانده شود. سپس آن‌ها را از عذاب قیامت و ذلّت آن روز اگر ایمان نیاورند و توحید را رعایت نکنند برحذر داشت و این است نصیحت در دعوت.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠.

اشراف قوم و رؤسای امتش گفتند ای نوح! ما تو را در خطا و اشتباهی واضح و در انحراف از حق می‌بینیم. این سخن را به علت سفاهت و گمراهیی که مرتکب شدند گفتند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١.

نوح علیه السلام پاسخ آن‌ها را داد و گفت: ای قوم! من بر هدایتم و نزد من رسالتی از سوی پروردگارم است و خدای‌تعالی من را برگزیده تا شما را هشدار دهم و نصیحت کنم و بعد از اینکه خدای‌تعالی من را به عبادت و طاعت خود توفیق داده گمراه نمی‌باشم. او پروردگار عالمیان است که ما را به نعمت خود تربیه نموده و آفریده و روزی داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢.

وظیفۀ من این است که به شما تبلیغ و نصیحت کنم و آیات و نشانه‌های الهی را بیان نمایم و شما را به سوی راه راست رهنمایی کنم و از شرک و عبادت طاغوت برحذر دارم و نزد من برخی از علم غیب مربوط به آخرت و اطلاعات آینده و غیبیات است که خداوند عزوجل به من آموخته است و شما آن را نمی‌دانید؛ زیرا خدای‌تعالی من را به آن ویژگی بخشیده است.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣.

آیا این امر را دور پنداشتید که از جانب خدا عزوجل به شما وحی و نشانه‌هایی نازل شود که شما را به راه برابر رهنمایی کند؟ این‌ها بر بشری از میان خود شما نازل شده تا شما را از عذاب شدید و دردناک در صورت هدایت ناشدن بیم دهد و به امید اینکه از وحی پیروی کنید و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نمواهی او رعایت کنید و هرگاه چنین کنید خداوند عزوجل شما را مشمول رحمت عمومی و خصوصی خود می‌سازد و از شما راضی می‌شود و گناهان‌تان را مغفرت می‌نماید.

﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤.

ولی آن‌ها به آیات خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش نوح را تکذیب کردند، پس خداوند عزوجل او و مؤمنان همراه او را با کشتی نجات داد ولی بر کافران قوم او طوفان فرستاد چون آن‌ها آیات خدای رحمان را تکذیب نموده و از خدای دیّان نافرمانی کردند در حالی که بینش و بصیرت آن‌ها کور شده بود و دریچه‌های قلب‌های‌شان مسدود شد و فطرت آن‌ها از حق و سماع نصیحت منحرف گردید.

﴿۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٦٥.

و خدای‌تعالی به سوی قوم «عاد» پیامبر خویش «هود» را که از میان خودشان بود فرستاد. وی گفتۀ مشهور پیامبران را تکرار نموده گفت: ای قوم من! خدای را به یگانگی یاد کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید که خدایی جز او نیست و هیچ‌کس جز او مستحق عبادت نمی‌باشد. آیا شما از ملاقات با او نمی‌هراسید و امید ثوابش را نداشته و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب نمی‌نمائید؟ آیا خالقی غیر از خدا عزوجل هست؟ پس چه کسی جز او مستحق عبادت است؟

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦٦.

اشراف و زعمای قومش، انانی که آیات خدا عزوجل و رسالتش را تکذیب کردند در پاسخ او گفتند: ای هود! ما تو را سردرگم و در حماقت و سفاهت می‌نگریم، این‌ها مربوط به عقل توست. اما در نقل، ما گمان می‌کنیم که تو دروغ می‌گوئی و افترا می‌نمائی بنابراین، تو نه عقل ثابت و وجیهی داری و نه نقل متینی. این سخن‌شان افترایی بیش نبود. خداوند هلاک‌شان کند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٧.

هود بر آن‌ها پاسخ داد گفت: ای قوم من! عقل من صحیح و ذهنم ثابت است و خدای‌تعالی من را با پیامبری به سوی شما فرستاده و به این ترتیب من بین عقل و نقل جمع نمودم و در من هرگز سرگردانی، حماقت و کم خردی نیست که خدای‌تعالی به من رُشد را الهام نموده و در ادای طاعت و اجتناب از معصیت توفیق داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ ٦٨.

وظیفۀ من این است که به شما حکمتی را که خدای‌تعالی بر من وحی نموده تبلیغ نمایم و شما را به سوی خوبی دنیا و آخرت رهنمایی کنم، من نصیحتگری مخلصم که در نصیحت خود اخلاص دارد و در آنچه به شما نقل می‌کنم امینم، پس با شما نه فریبکاری نموده و نه خیانت کردم و دروغ گفتم.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٦٩.

آیا این امر را بعید می‌شمارید که بر شما وحیی از جانب خدای‌تان که شما را با نعمت خود پرورش داده و آفریده و امورتان را تدبیر نموده نازل شده است، در حالی که این وحی را توسط بشری از خود شما فرستاده تا شما را از لحظه‌ای که به ملاقات خدا عزوجل می‌روید بترساند و از عذاب و خشم او برحذر دارد؟ و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را بعد از هلاکت قوم نوح علیه السلام و بعد از تکذیب‌شان جانشین قرار داد و اوتعالی اجسام شما را قوی و نیرومند ساخت و در زیبائی اجسام و اشکال شما و در طول اجسام و بشاش بودن آن و در متاع و بهرۀ نیکو برای شما افزود. پس نعمت‌های خدا عزوجل را یاد آورید و شکرش را بر جای آورید. شکر خدا عزوجل زمانی بر جای آورده می‌شود که او را به یکتائی یاد کنید و عبادتش نموده و از پیامبرش پیروی کنید که اگر چنین کنید در دنیا و آخرت رستگار خواهید شد و به پیروزی خواهید رسید و از زیان نجات خواهید یافت.

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٧٠.

کفار قومش گفتند: ای هود! تو نزد ما با سختی آمده‌ای که خودت آن را از نزد خود ساخته و پرداخته‌ای تا ما یک خدا را عبادت کنیم و تمام آنچه را پدران ما پرستش کردند کنار بگذاریم در حالی که آن‌ها از ما عاقل‌تر، رهیاب‌تر و داناتر بودند و همچنان تمام تقالید و عنعنات آبا و اجداد خود را کنار بگذاریم.

اگر راست می‌گوئی ما تو را به مبارزه می‌طلبیم پس آنچه ما را بر آن تهدید می‌نمائی بیاور و در نزول عذابی که گمان می‌کنی برما فرو خواهد آمد عجله کن. آن‌ها همۀ این‌ها را از روی تکذیب، عناد، تمرد و سرکشی گفتند.

﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٧١.

گفت: محققاً که بر شما عذابی شدید از جانب خدا عزوجل و خشمی محو کننده و تباهگر نازل شده که رضوانی در پی آن نیست. آیا شما با من در خدایانی مجادله می‌کنید که صرفاً اسم‌های بدون مسمی هستند و هیچ نفع و ضرری ندارند و نه هم زنده می‌کنند و می‌میرانند؟ کجاست عقل‌های شما؟ کجاست بصیرت‌های شما؟ کجاست حجتی که شما از جانب خدا مبنی بر این کار دارید که این خدایان باید پرستش شوند؟ لیکن منتظر نزول عذاب شدید خدا عزوجل بر خویشتن باشید که به سبب اعمال‌تان به شما می‌رسد من نیز منتظر آنچه پروردگارم مبنی بر تعذیب شما در صورت عدم ایمان و عدم هدایت به من وعده نموده هستم.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٧٢.

خدای‌تعالی عذاب خود را بر کفار نازل کرد و هود و مؤمنان همراهش را با رحمت و لطف خود نجات داد و کفار را نیست و نابود نمود، به گونه‌ای که هیچ‌یک از آن‌ها باقی نماند. آن‌ها به خدا و پیامبرانش و به روز آخرت ایمان نداشتند بلکه کافر، تکذیبگر و منکر آیا الهی بودند.

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٣.

و خداوند عزوجل به سوی قوم «ثمود» پیامبر گرامی خویش صالح علیه السلام را فرستاد. او قوم خود را نصیحت نموده و به سوی خدای‌تعالی و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به او دعوت نمود و به آن‌ها خبر داد که خدا و پروردگاری جز او نیست. او همچنان خطاب به قوم خود گفت: محققاً به شما حجتی واضح از جانب پروردگار شما آمده که عبارت از ناقه‌ای است که خداوند آن را آفریده و از سنگ بیرون کرده است تا علامه و نشانه‌‌ای بر صدق من و اینکه پیامبرم باشد. او ادامه داده گفت: این ناقه را به حال خودش بگذارید و هرگز به او بدی نرسانید و بگذارید تا از روزی خدا عزوجل در زمین خدا عزوجل بخورد و اگر گزندی ابه او برسانید خداوند عزوجل شما را به عذابی دردناک می‌گیرد. (چون ناقه را پَی کردند) این عذاب بر آن‌ها واقع شد.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٧٤.

و یاد آورید ای قوم من فضل خدای را بر خویشتن که شما را در زمین جانشینان قوم عاد قرار دارد و آن‌ها را برای شما مایۀ پند و عبرت شدند و او شما را در منزلگاه‌های وسیع و فراخ در روی زمین جای داد طوری که در سرزمین‌های هموار خانه‌های وسیع و قصرهای زیبا بنا می‌کنید و در کوه‌ها نیز از طریق کندن کاری و سنگ‌تراشی خانه‌هایی برای خود می‌سازید که شما را در سردی گرم و در گرمی سایبان است. پس این نعمت‌های بزرگ ودست‌های دهنده را یاد آورید و در زمین فساد بسیار نکنید؛ زیرا هر که چنین کند یقیناً که زیان نموده است.

از جملۀ بزرگ‌ترین فسادها شریک آوردن به پروردگار عالمیان است.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٧٥.

رؤسای جبار و منحرف از ایمان خطاب به مؤمنان قوم صالح علیه السلام گفتند: آیا شهادت می‌دهید که صالح را خدای‌تعالی به سوی ما به عنوان پیامبر فرستاده است؟ این سوال آن‌ها بر سبیل تمسخر و استهزا بود. مستضعفان در پاسخ گفتند: بلی! ما به رسالت صالح علیه السلام باور کردیم و اینکه او نبیی از انبیای الهی است و ما همواره از اوامر خدا عزوجل پیروی می‌کنیم و از نواهی‌اش اجتناب متابعت پیامبرش رامی‌نمائیم.

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٧٦.

رؤسای جباری که بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرکشی کردند گفتند یقیناً که ما به آنچه شما ای ضعفا از رسالت سالح ایمان آورده‌اید کافریم و از آن روی گردانیدیم.

﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧٧.

این جباران ناقه را پی کردند. حق‌تعالی قتل ناقه را به همۀ آن‌ها نسبت داد، چون همه به این قتل راضی بوده یا بالفعل و یا با سکوت و رضا در قتل آن شرکت نمودند و در برابر اوامر الهی جبارانه عمل نموده و بر پیامبرش تکبر ورزیدند و به دینش استهزا نموده صالح را به مبارزه طلبیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو راست می‌گوئی کجاست این عذابی که تو به ما وعید می‌دهی؟ کجاست کیفری که ما را با آن تهدید می‌کنی؟ اگر تو را واقعاً راست می‌گوئی پس در نزول عذاب برما عجله کن!

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٧٨.

خداوند عزوجل زلزلۀ شدیدی بر آن‌ها فرستاد که نابود و هلاک‌شان ساخت و ارواح‌شان را گرفت و همۀ مردند و تبدیل به جثه‌هایی بی‌حرکت که زندگی ندارد.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٧٩.

صالح از آن‌ها روی گردانید و از دیارشان بعد از اینکه ناقه را پی کردند بیرون شد و گفت: محققاً که به شما نصیحت کردم و شما را در جریان رسالت الهی قرار داده به معروف امر و از منکر نهی کردم و شریعت خدای را به شما بیان نمودم ولی شما با نصیحت نصیحتگر هدایت نمی‌شوید و به رأی و نظری عاقلانه رهیاب نمی‌گردید! شما از پذیرش نصیحت من ابا ورزیده و از ارشاد من را ترک کردید پس عذاب بر شما تحقق یافت.

﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠.

و لوط علیه السلام را نیز به سوی قومش فرستادیم. او آن‌ها را نصیحت کرد و از عمل بد لواط نهی نمود و به آن‌ها خبر داد که این آن‌ها هستند که برای اولین بار مرتکب این عمل زشت شدند و امت‌های گذشته هرگز به چنین عملی مبادرت نکردند و این آن‌ها هستند که چنین بدعتی را گذاردند.

﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ٨١.

و به آن‌ها خبر داد که آن‌ها این عمل خود را که با مردها مقاربت می‌کنند به مجرد شهوت انجام می‌دهند نه بر مقتضای عقل، شرع و فطرت در حالی که زن‌هایی را ترک می‌نمایند که به حکم شرع، عقل و فطرت محل شهوت‌اند؛ پس آن‌ها از حدود خدا عزوجل تجاوز نموده و در عصیان غرق و از طاعت بیرون‌اند.

﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٨٢.

و چون لوط علیه السلام آن‌ها را بر عملکرد زشت‌شان توبیخ نمود گفتند: لوط و مؤمنان همراهش را از قریۀ خویش بیرون کنید (نام قریه سدوم بود) که آن‌ها مردمی پاک، نزیه و شرافتمنداند. این سخن آن‌ها بنابر تمسخر، استهزا و عناد بود.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٨٣.

ما لوط علیه السلام و اهلش را از عذاب شدید و عقاب الیم که به قومش رسید نجات دادیم و همسرش را چون عصیانگر و بر شوهر خود متمرد بود در زمرۀ هلاک شدگان باقی گذاشتیم.

﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٨٤.

خدای‌تعالی بر آن‌ها از سنگ‌های داغ، پی‌درپی و سخت بارید و این بارش سنگ آن‌ها را متلاشی ساخت و هلاک کرد پس تو تفکر کن که عاقبت کسانی که معاصی و گناه انجام می‌دهند و امور فحشا را کوچک می‌شمارند چگونه است.

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨٥.

و خداوند عزوجل به سوی مدین پیامبر خویش شعیب علیه السلام را فرستاد. او نیز از میان خود آن‌ها بود. شعیب قوم خود را به سوی عبادت خدای یگانه و توحید و ترک شرک فرا خواند و آن‌ها را امر کرد تا هنگام خرید و فروش و داد و ستد، وزن و پیمانه را کامل کنند چون آن‌ها از وزن و پیمانه می‌کاستند. او آن‌ها را از اینکه از حقوق مردم هنگام داد و ستد و معامله بکاهند نهی کرد و از فساد در روی زمین با ارتکاب گناهان، ظلم و ستم بازداشت به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی با انزال کتاب‌های آسمانی و فرستادن پیامبران آن را اصلاح کرده است. شعیب علیه السلام به آن‌ها بیان داشت که این منهج درست و مذهب رهیاب شده‌ای که آن‌ها را به سوی آن دعوت نموده به خاطر اصلاح‌شان در دنیا و رستگاری‌شان در آخرت است البته در صورتی که به او باور داشته باشند و از رسالتش پیروی کنند.

﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨٦.

و راه‌زنانی نباشید که برسر هر راهی می‌ایستند و کسانی را که به سوی شعیب به منظور ایمان می‌آیند بازمی‌دارند و مردم را اگر خدای ذوالجلال را به یگانگی یاد کنند تهدید به کیفر می‌نمایند و اراده دارند تا راه راست با اعمال بد، دروغ‌ها و افتراهای‌شان تبدیل به راهی کج و منحرف شود.

و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را با توالد و تناسل بعد از اینکه اندک بودید زیاد کرد و بعد از ناتوانی به شما توانائی و بعد از فقر غنامندی بخشید و از امت‌های پیش از خود پند و عبرت بگیرید که چگونه خداوند متعال آن‌ها را به سبب کفر، شرک، و اعمال بدشان محو، نابود و متلاشی ساخت.

﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٨٧.

و اگر گروهی از شما به من ایمان می‌آورند و گروهی دیگر تکذیب می‌کنند بر ما لازم است تا در مقابل صبر کنیم و همه متنظر باشیم. تصدیق کنندگان متنظر پیروزی و فیصلۀ خدا عزوجل در بین ما و کافران باشند و تکذیب کنندگان منتظر عذاب دردناک، که خدای‌تعالی به زودی در بین ما حکم می‌کند و او بهترین حکم کنندگان است و حکم او حق، عدل و قاطع است و او در حکم خود هیچگاه ظلم و ستمی روا نمی‌دارد و از حق کسی نمی‌کاهد.

﴿۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ ٨٨.

رهبران مدین آنانی که پیامبر را تکذیب نموده در برابر حق از عناد کار گرفتند، گفتند: ای شعیب! رسالت خود را ترک کن ورنه حتماً تو و مؤمنان همراه تو را بیرون خواهیم کرد یا باید به ملت ما بازگردی و ملتی را که به سویش می‌خوانید کنار بگذارید. شعیب گفت: آیا چنین می‌کنید ولو ما ملت شما را دوست نداشته باشیم و یا نخواسته باشیم از دیار خود بیرون شویم؟

﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ ٨٩.

یقیناً ما بر خدا عزوجل دروغ بربستیم و ادعای زور و بهتان کردیم اگر به سوی گناه شرک و گمراهی بزرگی که شما بر آن قرار دارید بازگردیم، به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را از این زور، بهتان و شرک به خدای رحمان رهائی بخشیده است. چگونه ما بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را به رسالت و پیامبری گرامی داشته دوباره به سوی گمراهی بازگردیم؟! امکان ندارد ما فرومایگی را بر هدایت و سرکشی را بر رشد برگزینیم، آن‌هم بعد از اینکه خداوند عزوجل ما را به راه راست و برابر موفق ساخته است. مگر اینکه خداوند عزوجل چیزی را بخواهد که در چنین حالی او حاکم آن چیزی است که اراده می‌نماید و بر آنچه بخواهد حکم می‌کند، خدایی جز او نیست و او برهر چیزی اطلاع دارد و به دقایق امور و کلیات آن آگاهی دارد و بر هر نهان و آشکاری احاطه دارد، پس تمام اعتماد ما بر اوست و ما تمام امور خود را به او سپردیم که او برای ما کافی و بهترین وکیل است.

ای پروردگار! در بین ما و قوم تکذیب‌گر و گمراه ما داوری کن و ما را بر ایمان به خود و در تصدیق به پیامبر ثابت بدار و آن‌ها را بر کفر و تکذیب‌شان کیفر ده که تو بهترین کسی هستی که حکم می‌کند و عادل‌ترین فیصله‌کن می‌باشی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٩٠.

اشراف کفار خطاب به پیروان خود گفتند اگر شما از شعیب در آنچه شما را از تکمیل پیمانه و وزن فرا می‌خواند پیروی کنید حتماً در تجارت خود زیان خواهید کرد و اگر از او در ایمان به خدا عزوجل پیروی کنید هلاک خواهید شد. آن‌ها این سخنان را براساس جهل، نادانی، دروغ و گمان می‌گفتند.

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩١.

خدای‌تعالی بر آن‌ها زلزلۀ شدیدی را به سبب کفرشان فرستاد و آن‌ها در پی آن مردگان افتاده بر روی در خانه‌های خود شدند.

﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٢.

آنانی که نافرمانی شعیب را کردند و آنچه را آورده بود رد نمودند بعد از اینکه خداوند عزوجل آن‌ها را هلاک کرد به گونه‌ای شدند که گویا هرگز زندگی نکرده و از نعمتی برخوردار نشدند پس آن‌ها واقعاً هلاک شده و تمام ممتلکات خود را از دست دادند و در آخرت نیز از جملۀ عذاب شوندگان خواهند بود.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٩٣.

شعیب از آن‌ها روی گردانید و گفت: من شما را از عذاب بیم داده و از عقاب ترسانیدم و رسالت را به شما رسانیده‌ام و در نصیحت شما سعی و تلاش کردم اکنون بر شما هرگز غمگین نخواهم بود و از آنچه به شما رسیده تأسف نخواهم خورد که شما به خاطر کفر خویش مستحق کیفر هستید و اوتعالی هرگز به بندگان خود ظلم نمی‌کند.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ ٩٤.

ما هیچ پیامبری را در هیچ شهری از شهرها نفرستادیم مگر اینکه اهل آن شهر را به فقر، مصیبت، بیماری و بلیات مبتلا نمودیم تا آن‌ها توبه کنند و به سوی خدای خود رجوع و در برابر او فروتن شده و ایمان آورند.

﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩٥.

سپس به آن‌ها غنای بعد از فقر، صحت بعد از بیماری و توان بعد از ناتوانی بخشیدیم تا اینکه تعدادشان بیشمار گشت. اما آن‌ها کفر ورزیدند و شکر نکردند، انکار کردند و ایمان نیاورده گفتند: این سنّت زندگی و عادت زمانه است، روزی برای تو و روزی بر علیه توست. آن‌ها پند نگرفته و از این غافل شدند که این ابتلاءات به خیر و شر، و شدّت و رخا از جانب خداست. چون مرتکب چنین کاری شدند آن‌ها را ناگهان به عذاب گرفتیم بدون اینکه قبلاً به آن‌ها هشدار داده باشیم. آن‌ها اصلاً آمدن عذاب را احساس نکردند تا اینکه ناگهان گرفت الهی به سراغ آن‌ها رفت و همه را درحالت غفلت‌شان نابود کرد.

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٦.

و اگر اهل قریه‌ها به خدا عزوجل و پیامبران و کتاب‌هایش ایمان آورند و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نواهی رعایت کنند حتماً خداوند عزوجل بر آن‌ها با نازل کردن باران پی‌درپی و مبارک، دروازه‌های رزق را خواهد گشود و از زمین برای آن‌ها انواع و اقسام نباتات را با میوه‌های گوناگون خواهد رویانید، ولی آن‌ها پیامبران را تکذیب نموده و از پروردگار خویش نافرمانی نمودند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب گناهان‌شان کیفر داد و به سبب کفرشان عذاب نمود. پس طاعات سبب نزول خیرات و مخالفت از اوامر الهی سبب عقوبات است.

﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧

آیا نزد اهل قریه‌ها امنیتی از این هست که به آن‌ها عذاب خدا عزوجل در حالتی که در شب خوابند فرا نرسد در حالی که به پروردگار خویش کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌اند؟

﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ ٩٨.

آیا نزد آن‌ها امنیتی از این هست که عذاب به سراغ آن‌ها در حالی نیاید که آن‌ها چاشتگاه در غفلت لهو و لعب خویش به سر می‌برند و غرق دنیای خویش‌اند؟

﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩.

آیا آن‌ها از استدراج خدا عزوجل برای خویش از دریچه‌ای که حساب نکنند و تدبیر هلاکت‌شان به گونه‌ای که ندانند در امان اند؟ هیچ‌کس در نفس خویش زیان کند و رشد خود را از دست دهد و عمل خود را گم و سعی خویش را باطل کند از گرفت خدای‌تعالی به گونۀ ناگهانی در امان نیست.

﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ١٠٠.

آیا برای کسانی که بعد از اقوام هلاک شده آمده و جانشین آن‌ها شدند واضح و آشکار نشده که خدای‌تعالی توان این را دارد که آن‌ها را مانند گذشتگان به سبب گناهان‌شان هلاک کند. اگر آن‌ها بر اعراض خویش مداومت بخشند قلب‌های‌شان را قفل خواهیم نمود و در پی آن آن‌ها پند نمی‌گیرند، درک نمی‌کنند و نمی‌فهمند و به گونه‌ای که بپذیرند نمی‌شنوند.

﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠١.

این قریه‌ها را هلاک کردیم و شما را در جریان چگونگی این نابودی که به سبب گناهان‌شان صورت گرفت قرار دادیم تا گرفتن عبرت از آن‌ها تحقق پیدا کند. و ما پیامبران را با معجزات واضح و آشکار و دلائل قاطع فرستادیم. به حال آن‌ها مناسب این بود که بعد از آمدن معجزات ایمان بیاورند در حالی که قبل از این به تمام پیامبری‌های را تکذیب نمودند و آنگونه که خداوند عزوجل بر دل‌های کفار گذشته مُهر نهاد به همان‌سان بر دل‌های کفاری که در آینده می‌آیند مُهر خواهد نهاد. این سنّت و روشی است که همواره دوام دارد و کیفری است عادلانه؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل و رسالت‌هایش کفر ورزیدند.

﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ ١٠٢.

و ما نزد بسیاری از مردم وفای به عهد، ایمان به وعده، شکر در برابر نعمت و عملی به وصیت نیافتیم، بلکه اکثر آن‌ها را خارج از طاعت خدا عزوجل و کافر به اوتعالی و تکذیب کنندۀ پیامبری یافتیم. بنابراین مؤمن اندک و پرهیزگار نادر است.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٠٣.

سپس بعد از نوح، هود، صالح، لوط و شعیب، موسی علیهم السلامرا با معجزات واضح و آشکار مانند عصا، و ید بیضا به سوی فرعون سرکش و اشراف قومش فرستادیم ولی آن‌ها معجزات را انکار نموده و نشانه‌ها را تکذیب کردند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند، پس تو بنگر که عاقبت آن‌ها چگونه است؟ در دنیا غرق خواهند شد و در آخرت خواهند سوخت.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠٤.

موسی علیه السلام خطاب به فرعون گفت: مرا خداوند عزوجل فرستاده و من از جانب خود نیامده‌ام. او پروردگار عالمیان است نه تو ای بندۀ فقیر. به این ترتیب جلال و کمال را موسی به پروردگار و رسالت را به خود و گمراهی را به فرعون ثابت نمود.

﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٠٥.

من بر خدای خود افترا نمی‌کنم و بر پروردگار خود دروغ نمی‌گویم بلکه سخن حق را می‌آورم و به صدق و راستی خبر می‌دهم. نزد من معجزۀ واضح و آشکاری مانند ید و عصا نیز هست. این معجزات از جانب خدایی است که شما را آفریده و روزی داده نه از جانب من. پس تو ای فرعون بنی اسرائیل را بگذار تا از مصر بیرون شوند و آن‌ها را از بردگی و زیر سلطۀ استبداد خود رها کن.

﴿قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١٠٦.

فرعون خطاب به موسی علیه السلام گفت: اگر با تو معجزه‌ای از جانب پروردگار توست برای ما آشکار کن تا آن را ببینیم آن‌هم اگر راست می‌گوئی که تو پیامبری از جانب پروردگار خود می‌باشی!

﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ ١٠٧.

موسی علیه السلام عصایش را از دست خود انداخت، خدای‌تعالی آن عصا را تبدیل به ماری بزرگ، هشیار و ترسناک نمود در حالی که زندگی و خلقتش کاملاً واضح و هویدا بود.

﴿وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ ١٠٨.

و موسی علیه السلام دست خود را از چاک گریبان خود بیرون کرد، پس ناگهان این دست به حدّی سفید و درخشنده بود که نور از آن می‌درخشید. این نور از اثر پیسی و کدام بیماری نه بلکه برای کسی که آن را مشاهده می‌کرد واضح و آشکار بود و بر هیچ کسی پوشیده نبود.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ ١٠٩.

رهبران قوم فرعون گفتند: همانا موسی جادوگری است که در سحر خویش مهارت دارد و به فُوت و فن آن کاملاً آشناست.

﴿یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠.

موسی می‌خواهد شما را با جادوی خود از سرزمین مصر بیرون کند و خودش جانشین شما شود. فرعون گفت: ای بزرگان مرا به چه چیزی توصیه می‌کنید؟

﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ ١١١.

اشرافیان گفتند موسی و برادرش را مهلت بده و در کیفر دهی آنان عجله نکن و به هر شهری از شهرهای مصر کسانی را بفرست تا مردم را به سوی تو جمع کنند و شاهد این اجتماع بزرگ باشند.

﴿یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ١١٢.

همچنان برای تو هر جادو ماهر در فنون سحر و دانای اسرار آن را احضار کنند.

﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٣.

جادوگران خطاب به فرعون گفتند: آیا اگر موسی را شکست دهیم و جادویش را باطل کنیم به ما پاداشی می‌دهی؟

﴿قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ١١٤.

فرعون برای جادوگران گفت: بلی شما هم پاداش خواهید داشت و هم از مقربین من خواهید بود، یعنی هم مال خواهید داشت و هم مقام و منزلت.

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ ١١٥.

جادوگران خطاب به موسی علیه السلام گفتند: آیا تو اول عصایت را می‌افکنی یا ما آنچه را داریم بیندازیم.

﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ ١١٦.

موسی علیه السلام گفت شما بیندازید. آن‌ها طناب‌ها و عصاهای خویش را انداختند و از طریق پنهان کاری، مکر و حیله دیدگان حاضران را تغییر دادند و در دل‌ها رعب و وحشت شدیدی ایجاد نمودند و در نظر مردم جادویی وحشتناک ایجاد کردند که مایۀ دهشت و شگفت حاضران شد.

﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ ١١٧.

موسی علیه السلام را امر کردیم تا عصایش را بیندازد و او انداخت پس ناگهان این عصا طناب‌ها و عصاهای آن‌ها را که با آن مردم را فریب داده و از طریق آن‌ها در دیدگان حاضرین تزویر نموده بودند بلعید.

﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١١٨.

حقیقتی که با موسی علیه السلام بود پیروز شد و باطل جادوگران فرعون ظاهر گردید.

﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ ١١٩.

جادوگران فرعون در محضر مردم شکست خوردند و مغلوب و ذلیل شدند.

﴿وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ ١٢٠.

جادوگران در برابر خدا سجده‌کنان بر زمین افتادند و خداوند عزوجل پیامبر امین خویش را نصرت و یاری داد و کید و مکر فرعون لعین را باطل نمود. آن‌ها از این‌روی سجده کردند که حالت سجده بهترین حالت بنده با خالقش است.

﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٢١.

جادوگران گفتند: ما به خدای یگانه که شریکی جز او نیست ایمان آوردیم و او کسی است که جهان را آفریده نه تو ای فرعون و کسی که ایجادگر باشد به اینکه پرستش شود سزاوارتر است.

﴿رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢.

او خدایی است که موسی و هارون را آفریده پس سجده برای خداست نه آن دو.

﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ١٢٣.

فرعون برای جادوگران گفت: چگونه موسی علیه السلام را تصدیق می‌کنید در حالی که من به شما اجازۀ چنین کاری را نداده‌ام؟ این یک حیله و نیرنگ از جانب شماست تا مردم را از مصر بیرون کنید. به زودی خواهید دانست شما را دچار چه عذاب و کیفر دردناکی می‌سازم.

این عادت طاغوتیان است که هرگاه از ارائۀ حجّت و برهان عاجز شوند دست به تهدید می‌زنند.

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤.

به زودی و به نشانۀ کریه ساختن و به منظور کیفر دهی به شما، دست راست و پای چپ‌تان را قطع خواهم کرد و سپس هریکی را بر تنۀ درختان خرما آویزان خواهم نمود تا در این حالت بمیرید و عبرتی برای بعد از خویش واقع شوید.

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥.

جادوگران گفتند: به زودی ما و تو نزد پادشاه پادشاهان در روز رستاخیز بزرگ جمع خواهیم شد تا هریکی را مطابق عملش کیفر دهد.

﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦.

تو بر ما عیبی نگرفتی جز اینکه ما خدای را به یگانگی یاد نموده و موسی علیه السلام و معجزاتش را تصدیق نمودیم. پروردگارا! بر ما جام صبر بسیاری را بریزان تا بتوانیم در برابر تعذیب این طاغوت سرکش صبر کنیم که از طریق ایمان و صبر انسان به پیروزی می‌رسد و از تو ای خدا می‌خواهیم تا ما را بر دین خود تا فرا رسیدن مرگ ثابت و استوار بداری و در فتنه و انحراف نیندازی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ ١٢٧.

رؤسای کفار خطاب به فرعون گفتند: آیا موسی و مؤمنان همراهش را زنده می‌گذاری تا مردم را از عبادت تو بازدارند و باورهای‌شان را تغییر دهند و تو و آنچه را می‌پرستی رها کند؟ فرعون گفت: به زودی فرزندان پسرشان را ذبح خواهیم کرد و دختران‌شان را به منظور خدمت زنده نگه خواهیم داشت در حالی که ما بر آن‌ها مسلط خواهیم بود و آن‌ها نمی‌توانند ما را از کاری عاجز بسازند.

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ١٢٨.

موسی علیه السلام زمانی که تهدید را شنید خطاب به قوم خود گفت: از خدا عزوجل استعانت بجوئید و در راه ثبات بر دینش و در برابر آزار و اذیت دشمن از صبر کار بگیرید که زمین از آن فرعون نیست، بلکه از آن خدای یگانه است و او بندگان نیکوکار خود را در جهت سکنی گزینی در زمین قدرت می‌دهد. زمین برای کسی که از آزار و اذیت هجرت کند فراخ است و خاتمۀ نیکو و پایان ستوده همیشه از آن دوستان صادق خدا عزوجل و حزب اوست که رستگارانند و گردش بد روزگار بر دشمنان کافرش می‌باشد.

﴿قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٢٩.

بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: ما قبل و بعد از رسالت تو از سوی فرعون و لشکریانش اذیت شدیم و عذاب بر ما زیاد شد و تمام حیله‌ها بر ما محدود گردید. موسی علیه السلام خطاب به آن‌ها گفت: امیدوارم خدای‌تعالی دشمن‌تان فرعون و مددگارانش را نابود کند و شما را در زمین قدرت دهد تا شما را بیازماید و ببیند چه کسی هنگام مصیبت صبر می‌کند و در رخا و آسایش شکر می‌نماید؛ زیرا عبودیت خدا عزوجل هم در حالت شدّت است و هم در حالت آسانی.

﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٣٠.

خداوند عزوجل آل فرعون را با خشک‌سالی، کمبود باران، کمبود میوه‌ها و حبوبات از طریق آفت‌زدگی و تلف غله‌جات عذاب کرد تا آن‌ها از پروردگار خود بترسند و از گناهان خویش توبه کنند که کیفرها در واقع شلاق‌هایی است که زندگان آن را درک می‌کنند، اما کسانی که قلب‌های‌شان مرده است، پس هیچگاه زخم برای مرده مایۀ درد و رنج نیست.

﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣١.

پس هرگاه که به آن‌ها میوجات و نباتات و نعمت‌ها و غله‌جات برسد می‌گویند: ما مستحق چنین چیزی بودیم و از طریق سعی و تلاش خود این‌ها را به دست آوردیم، ولی هرگاه به آن‌ها مصیبت برسد، به موسی علیه السلام و مؤمنان همراهش بدشگونی می‌زنند در حالی که بدی اقبال‌شان بر آن‌ها نوشته و مقدر شده؛ زیرا این خدای‌تعالی است که خیر و شر را برای آن‌ها مقدر فرموده است، ولی اکثر آن‌ها نمی‌دانند که همۀ پدیده‌ها از نعمت گرفته تا نقمت به قضای و قدری محکم صورت گرفته است.

﴿وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٣٢.

اتباع فرعون به موسی علیه السلام گفتند: به هر اندازه که معجزه بیاوری تا ما را از دین ما باز داری و در ملت ما فریمان دهی بازهم ما بر آنچه در آن قرار داریم ثابت و استوار خواهیم بود و تو را تصدیق نخواهیم کرد. زمانی که اهل باطل در باطل خویش چنین ثابت و استوار باشند پس اهل حق بر اینکار اولی‌تر اند.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ١٣٣.

پس ما بر قوم فرعون باران بنیان بر انداز، تباهگر و تلف ساز و ملخ را فرستادیم که تمام کشتزارها و میوه‌های آن‌ها را نیست و نابود کرد، همچنانی که در اجسام‌شان شپش را قرار دادیم که اجسام‌شان را اذیت می‌کرد و قورباغه که در لابلای خانه‌های‌شان مایۀ آزارشان شده بود و خونی که آب را بر آنان فاسد کرد و زندگی را بر آنان دشوار نمود.

همۀ این کیفرها به وضوح دلالت بر قدرت خدای‌تعالی و سلطنت عظیم او می‌نماید ولی آن‌ها از جبروت کار گرفته و تکبر کردند و توبه و رجوع ننمودند؛ زیرا گرایش به جرم و جنایت در آن‌ها جای گرفته و خباثت صفتی لازم و همراه‌شان شده بود.

﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٣٤.

و چون خدای‌تعالی قوم فرعون را به عذاب گرفتار کرد گفتند ای موسی! خدایت را با اختصاصی که در نبوت به تو داده دعا کن تا عذاب را از ما دفع کند و ما تعهد می‌کنیم که اگر چنین شود تو را تصدیق می‌نمائیم و از تو پیروی می‌کنیم و بنی اسرائیل را از اقامت جبری در مصر رها می‌نمائیم و می‌گذاریم هرجایی که می‌خواهی آنان را با خود ببری.

این‌ها وعده‌هایی است که از سوی سرکشان هنگام سختی‌ها بروز می‌کند.

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ١٣٥.

و چون خداوند عزوجل برای مدتی و تا هنگام فرا رسیدن موعد غرق شدن‌شان عذاب را برداشت، بازهم آن‌ها دست به خیانت در عهد و پیمان زده و قرار داد خود را شکستند و دوباره به سوی تکذیب و ممانعت از راه حق روی آوردند.

﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٣٦.

و چون پیمان‌شکنی نموده و به مخالفت امر پرداختند از آن‌ها گرفتیم و در دریا غرق‌شان کردیم؛ زیرا آن‌ها آیات و نشانه‌ها را تکذیب نموده و از قبول معجزات روی گردانیدند و از طاعت غافل شدند.

﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ ١٣٧.

و ما بنی اسرائیل را که مستضعف و مقهور بودند میراث بر مصر و شام ساختیم، شام که در آن با آب زیاد و میوه‌ها و درختان با کیفیت برکت نهادیم و وعدۀ خدا عزوجل به بنی اسرائیل در نجات‌شان و هلاک فرعون و لشکریانش و جانشینی در زمین تحقق یافت، چون آن‌ها در برابر مصیبت‌ها و مشکلات صبر کردند و خدای‌تعالی فرعون و قومش را و همچنان خانه‌ها و قصرها و مسکن‌های محکم و دژهای‌شان را نابود کرد. آن‌ها از داربست‌های انگور و درختان برای خود ساختمان می‌ساختند، پس خداوند عزوجل بناها و بوستان‌های غنی‌شان را از آنان گرفت.

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ١٣٨.

و برای آن‌ها عبور از کانال سوئز را به سلامتی آسان ساختیم و آن‌ها در مسیر خود به بت‌پرستان بر خورده خطاب به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی! ما می‌خواهیم مانند این‌ها خدایانی داشته باشیم. موسی علیه السلام به آن‌ها گفت: شما واقعاً در لزوم توحید الوهیت و ربوبیت خدا و شریک نیاوردن به او جاهل و نادانید

﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣٩.

عبادت این بت‌پرستان در زیان و عمل‌شان باطل و تلاش‌شان مردود است؛ زیرا عمل مشرک کلاً از بین می‌رود.

﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٤٠.

آیا برای شما خدایی غیر از خدا بطلبم تا شما عبادتش کنید؟ آیا کسی غیر از خدا مستحق طاعت و به یگانگی پرستش کردن است؟ او کسی است که شما را بر عالمیان زمان‌تان برتری داده پس این حق اوست که به تنهائی عبادت شود.

﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ١٤١.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی شما را از خشم فرعون و قومش بعد از اینکه به شما انواع و اقسام عذاب را چشانیدند نجات داد. آن‌ها مردان‌تان را ذبح می‌کردند و زنان‌تان را به منظور خدمت خویش زنده نگه می‌داشتند در حالی که در این نجات دادن و حمایت کردن از این همه ضرر و زیان، ابتلا و امتحانی برای شما بود تا او را در برابر نعمت‌هایش شکر کنید. و چون شما را از عذاب نجات داد همواره به یادش باشید.

﴿۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤٢.

و ما موسی علیه السلام را پیش از آنکه با او سخن بگوئیم سی شب موعد دادیم تا در این شب‌ها عبادت کند و بر این سی شب، ده شب دیگر افزودیم که به این ترتیب چهل شب شد. موسی علیه السلام برادرش هارون علیه السلام را وصیت کرد تا در مدتی که او جهت سخن با خدا عزوجل می‌رود، خلیفه‌اش در میان بنی اسرائیل باشد و به اقامۀ امور آن‌ها براساس عدالت، نرمی و اصلاح بپردازد و در انجام گناهان با آن‌ها همراهی ننموده و ارتکاب ظلم و ستم کمک‌شان نکند و یا در برابر منکرشان شکوت ننماید.

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣.

و چون موسی علیه السلام به میعادگاه آمد و خداوند عزوجل بدون واسطه با او سخن گفت، طمع موسی علیه السلام در فضل الهی بیشتر شد و از خداوند عزوجل خواست تا خود را به وی نشان دهد. خدای‌تعالی خبر داد که او هرگز نمی‌تواند او را ببیند، زیرا حق‌تعالی در دنیا دیده نمی‌شود؛ بلکه در آخرت آن‌هم فقط مؤمنان او را می‌بینند ولی موسی علیه السلام را امر کرد تا به سوی کوه بنگرد طوری که اگر کوه در جای خود باقی ماند او نیز می‌تواند پروردگار خود را ببیند ولی اگر کوه به خاطر تجلی خدا عزوجل از هم فرو پاشید و متلاشی شد، از باب اولی موسی علیه السلام نمی‌تواند پروردگار را نظر به عظمتی که دارد ببیند. پس چون خداوند عزوجل به کوه تجلی کرد، کوه از جایش برکند و متلاشی شد. موسی علیه السلام چون این صحنه هولناک را دید بی‌هوش افتاد و زمانی که به هوش آمد گفت: پروردگارا تو پاک و منزهی از اینکه در دنیا دیده شوی و من اولین کس از میان قوم خود هستم که به این امر باور دارم که تو ای خدا عزوجل پروردگار عالمیان و خدای اولین و آخرینی.

﴿قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤.

خداوند عزوجل گفت: ای موسی! من تو را بر سائر مردم با رسالت و پیامبری برگزیدم و با سخن خویش گرامی‌ات داشتم پس تو این نعمت‌ها را توأم با شکر بپذیر و غیر از این‌ها طالب امور دیگری که طلب آن نیکو نیست مباش، اموری مانند رؤیت خدا، که تو نعمت‌های بزرگ و دست‌های سخاوتمند داری.

﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٤٥.

و ما برای موسی علیه السلام در تورات همه چیز اعم از ترغیب، ترهیب و احکام را نوشتیم پس تو ای موسی علیه السلام این احکام را با جدیت و تصمیم قاطع و تلاش و کوشش محکم بگیر و بنی اسرائیل را وصیت کن تا بهترین‌ها را از تورات بر گزینند، به عنوان مثال عفو را به جای انتقام و فروبردن خشم را به جای خشونت و مهلت دادن به کسی که در تنگنا قرار گرفته در عوض تعجیل در مؤاخذۀ او. به زودی من محل کشمکش ستمگران و دیار کفار را ظاهر خواهم ساخت تا شما از آنچه می‌نگرید عبرت بگیرید.

﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٤٦.

من حتماً فهم و درک آیات و فقه نصوص وحی را از هر متکبر، در حجاب و پرده قرار خواهم داد، بگونه‌ای که هر آیه و نشانه‌ای را مشاهده کنند و هر دلیلی بر عظمت و قدرت و حکمت خدای‌تعالی بنگرند تصدیق نخواهند کرد، و هرگاه راه رشد و هدایت را ببینند از آن روی می‌گردانند و آن را برای خود به عنوان راه برنمی‌گزینند و در مقابل، هرگاه راه سرکشی و گمراه‌گری را ملاحظه کنند آن را برای خود راه می‌گیرند، این‌ها همه روی این علت است که از آن‌ها فهم حقایق نظر به تکذیب آیات و اعراض از معجزات و غفلت، در حجاب قرار داده شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٤٧.

و آنانی که آیاتی را که پیامبران بر آن فرستاده شده‌اند و روز آخرت را تکذیب کنند، خداوند عزوجل تمام حسنات آن‌ها را، مانند احترام به مهمان و یاری مظلوم و نیکی به والدین و از این قبیل، باطل می‌نماید و آن‌ها هیچگاه جزیر گناهی که کرده‌اند کیفر نمی‌بینند.

﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ ١٤٨.

و چون موسی علیه السلام به منظور مناجات عازم طور شد، بنی اسرائیل از زیورات، تندیسی به شکل گوساله ساختند که دارای صدا بود و هرگاه در آن دمیده می‌شد آواز سر می‌داد. این یک جماد گنگ بود که با آن‌ها سخن نمی‌گفت و توان ارشاد و رهنمایی آن‌ها را نداشت. آن‌ها آن را برای خود به عنوان خدا عزوجل برگزیدند و به این ترتیب با شرک، بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتند.

﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩.

و چون آن بت را پرستیدند و قدم به راه خطا برداشتند پشیمان شده و یقین کردند که در عمل خود دچار خطا و اشتباه شده‌اند، از این‌روی رجوع و توبه نموده گفتند: اگر خدای‌تعالی از سر تقصیرات ما در نگذرد و ما را در آنچه مرتکب شدیم نبخشد و گناهان ما را محو ننماید، حتماً از هلاک شوندگان خواهیم بود. بدی عملکرد ما موجب عذاب بزرگ از جانب پروردگار ماست.

﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥٠.

و چون موسی علیه السلام از مناجات پروردگار خود فارغ شد، به سوی قومش غضبناک بازگشت، در حالی که بر گوساله‌پرستی آن‌ها حزین و غمگین بود خطاب به آن‌ها گفت: چقدر بد است این عملکرد شما که در غیاب من گوساله‌پرست شدید؟ آیا در امر پروردگار خود و میعادش که مرا براساس آن چهل روز میعاد گذاشت پیشی گرفتید و منتظر عودت من باقی نماندید و چون نیامدم غیر خدا را عبادت کردید؟ او همچنان موی سر برادرش هارون را گرفت و به شدّت کشید و او را از اینکه در برابر این عملکرد بنی اسرائیل از نرمی کار گرفته بود مورد سرزنش قرار داد. هارون خطاب به برادر گفت: ای برادر ناتنی! در حق من نرمی کن و از حلم کار بگیر که بنی اسرائیل من را تنها و ضعیف یافتند و حتی خواستند به قتل برسانند، بناء تو آن‌ها را با توهین به من خوشحال نساز که من هرگز با آن‌ها در گوساله‌پرستی اشتراک نکردم و از این عملکرد آن‌ها راضی نیز نشدم و حتی بر آن‌ها این کار را رد نموده و من از آن کاملاً بیزارم.

﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١.

موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! کاری را که در حق برادر خود انجام دادم بر من ببخش و برادرم را از کوتاهیی که انجام داده مغفرت کن و ما را تحت پوشش رحمت واسع و حلم بسیار خود قرار بده که تو مهربان‌ترین مهربانانی و گرامی‌ترین کسی هستی که از دیگران درمی‌گذرد و رحمت تو تمام زمین و آسمان را پُر نموده است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ ١٥٢.

آنانی که گوساله را پرستش کرده‌اند خداوند عزوجل در آخرت بر آن‌ها غضب و عذاب دردناک خود را سرازیر خواهد کرد، چنان‌چه در دنیا نیز ذلت، خواری و فرومایگی را به آنان خواهد رسانید.

مانند این کیفر تمام تکذیب‌گرانی مجازات خواهند شد که بر خدا از طریق عبادت غیر از او و یا شرک و یا توصیف او به آنچه مجاز نیست دست به تکذیب زده‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٥٣.

و هر کس مرتکب گناهان شود و در پی آن توبه کند، خدای‌تعالی توبه‌اش را می‌پذیرد به شرط آنکه این توبه توأم با ایمان صادقانه به خدا عزوجل پیامبران و کتاب‌هایش باشد. خداوند عزوجل بعد از این توبه گناهان‌شان را می‌بخشد و همه را مشمول رحمت واسع خود قرار می‌دهد؛ زیرا او بسیار بخشنده و مهربان است.

﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ ١٥٤.

و چون از موسی علیه السلام غضب دور گشت الواح کتاب‌هایی را که در هنگامی خشم دور افگنده بود دوباره برداشت. الواحی که شامل ارشادات، موعظه‌ها، احکام تفصیلی، بشارت و رحمت واسع برای کسانی بود که از پروردگار و مولا و خدای خویش می‌ترسند.

﴿وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥.

و موسی علیه السلام از میان قوم خود هفتاد تن را برگزید تا هنگام مناجات با پروردگار با او باشند و از نزدیک صداقتش را مشاهده کنند و در جریان حالش قرار گیرند. آن‌ها چون با او آمدند خواهان مشاهدۀ خدا عزوجل به صورت عیان و آشکار شدند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را دچار زلزله و صاعقه نمود. موسی علیه السلام در کمال تأسف و حسرت گفت: پروردگارا! ای کاش اراده می‌فرمودی و ما را قبل از این موعد هلاک می‌کردی، اکنون در بازگشت جواب بنی اسرائیل را چه بدهم در حالی که هر هفتاد تن هلاک شده‌اند و تو ای پروردگار! ما را به سبب آنچه نادانان سرگردان ما انجام می‌دهند عذاب نکن! این یک ابتلا و آزمایش از سوی توست، این توئی که آنکه را اراده کنی هلاک و هر که را بخواهی هدایت می‌نمائی، تمام امور به دست توست، تو منزلی امور ما می‌باشی و نفع و ضرر از جانب توست، پس گناهان ما را ببخش و با رحمت واسع خود ناتوانی ما را رحم کن که تو بهترین کسی هستی که گناهان را می‌بخشی و این بخشش به خاطر این نیست که برایت نفعی دارد؛ بلکه گرامیداشت و فضلی از جانب تو می‌باشد.

﴿۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦.

و برای ما ای پروردگار خیر بسیار را اعم از سلامتی، ثروت، عزّت و عمل صالح مقدر کن و در آخرت نیز برای ما بهشت، رحمت و مغفرت گناهان را قرار بده! ما به سوی تو در حالی بازگشتیم که توبه می‌نمائیم و بر عملکرد خود سخت پشیمانیم.

خدای‌تعالی خطاب به موسی علیه السلام گفت: این عذابی که با آن بنی اسرائیل را عذاب نموده و آنان را گرفتار زلزله کرده‌ام با آن تمام گناهکارانی را که بخواهم مجازات می‌کنم و رحمت من شامل همۀ امور مکلفان و دیگران می‌شود.

این همان رحمت واسعی است که بر غضب اوتعالی پیشی گرفته و او مهربانترین مهربانان است. خدای‌تعالی آن را برای کسانی که تقوایش را از طریق اجرای فرامین و اجتناب از نواهی رعایت کنند و از شرک و گناهان کبیره دوری گزینند مقدر می‌نماید، آنانی که زکات فرضی اموال خود را ادا می‌نمایند و با آن خویشتن را از پلیدی‌های حسی و ارواح خود را از گناهان پاک می‌کنند، آنانی که آیات الهی را تصدیق نموده و پیام آوران الهی را تکذیب نمی‌نمایند.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧.

این‌ها کسانی‌اند که به پیامبر معصومی که خدای‌تعالی او را شرف رسالت بخشیده و با نبوت و پیامبری گرامی داشته و با عصمت تأییدش کرده است اقتدا می‌کنند. این پیامبر، امی و ناخوان است و توان خواندن و نوشتن را ندارد تا از این طریق اعجاز وی کامل‌تر شود.

احوال این پیامبر نزد یهودیان در تورات و نزد نصرانیان در انجیل نوشته شده و او پیروان خود را به انجام تمام خوبی‌هایی دعوت می‌کند که بر آن فطرت سالم و عقل صریح و نقل صحیح دلالت می‌نماید و آن‌ها را از هر منکر و کار بدی که طبیعت بد برد و شرائع حرام کند برحذر می‌دارد و نهی می‌کند و برای آن‌ها انواع خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و لباس‌های خوب را و همچنان هر حلال لذت بخشی که نجس، مضر و بد نیست حلال می‌نماید و هر زشت و نجس را خواه در مأکولات باشد یا مشروبات و پوشیدنی‌ها که طبیعت سالم از آن بد می‌برد حرام می‌نماید.

او همچنان از پیروان خود تمام اوامر سخت و شدیدی که موجب در تنگنا قرار گرفتن آن‌ها می‌شود و تمام احکامی را که سبب مشقت شخص می‌شود و در شرائع معمول بوده برمی‌دارد. پس آنانی که تصدیقش کنند و از ایشان پیروی نموده و به آنچه فرستاده شده ایمان آورند و یاریش دهند و به او توقیر و احترام داشته در کنارش جهاد کنند و به هدایتی که بر آن از قرآن و سنّت مبعوث شده هدایت شوند، این‌ها کسانی هستند که در دنیا و آخرت رستگار شده و به هدایت و استقامت و بهشت و رضوان الهی به سعادت رسیدند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨.

ای پیامبر! برای همۀ مردمان بگو: همانا خداوند عزوجل ما را به سوی ثقلین یعنی جن و انس و به سوی تمام بشر فرستاده پس مخاطب من در این دعوت تمام انسان‌هاست و خدایی که من را فرستاده تنها او مستحق عبادت است؛ زیرا پادشاه آسمان‌ها و زمین و متصرف و مدبر آن‌ها اوست و ملکیت او کامل می‌باشد و تنها او مستحق الوهیت است.

خدای‌تعالی کسی است که از عدم ایجاد می‌کند و خلایق را می‌آفریند و سپس آن‌ها را فنا می‌نماید. او پروردگاری است که دارای صفات ربوبیت می‌باشد، پس حق او این است که عبادت و پرستش شود و بر شما لازم است تا آنچه را خدا نازل نموده و پیامبرش را بر آن فرستاده، پیامبری که خدای‌تعالی او را با نبوت گرامی داشته تصدیق کنید، خدایی که او را امی که توان خواندن و نوشتن ندارد قرار داده تا معجزه به گونه‌ای تمام‌تر کامل باشد.

این پیامبر به تمام کلمات شرعیی که خدا عزوجل نازل نموده باور دارد، بنابراین بر شما لازم است تا او را تصدیق کنید و به امتثال اوامرش بپردازند و به او اقتدا نموده و از سنّت مطهرش پیروی کنید که رستگاری دنیا و آخرت در این است، این همان رستگاری بزرگی است که شما را به رضوان الهی و رحمت و بهشتش رهنمون می‌گردد.

﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٥٩.

و گروهی بزرگ از امّت موسی علیه السلام هستند که به سوی خیر رهنمون می‌شوند و به معروف امر و از منکر نهی می‌کنند و بر حق همواره استواراند و بر مبنای آن سخن می‌گویند و حکم و عمل می‌کنند پس اجر آن‌ها بر خداست.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١٦٠.

و خدای‌تعالی بنی اسرائیل را به دوازده پُشت تقسیم کرد. منظور از «سبط» که در آیه آمده نوادۀ پسری یا دختری است و از لحاظ معنی به مفهوم قبیله نزدیک است. خداوند عزوجل آن‌ها را به این اقسام تقسیم نمود و به سوی موسی علیه السلام هنگامی که قومش از او طالب آب شدند وحی کرد و امر فرموده تا با عصای خود بر سنگ بکوبد. چون موسی علیه السلام با نام خدا عزوجل چنین کرد، از سنگ دوازده چشمه به تعداد پشت‌های مذکر انفجار کرد تا هر پشت چشمۀ مخصوص خود را بشناسد و از آن آب برگیرد و به این ترتیب ازدحام و خصومت کم گردد و تا این گروه‌ها از هم متمایز شوند.

آن‌ها از این آب سرد نوشیدند و خدای‌تعالی به آن‌ها سایۀ فرح بخشی را از طریق سایه گستردن ابر ارزانی داشت و از گرمی نجات داد و برای آن‌ها طعامی از «انگبین» که عبارت از حلواست و «سلوی» که نوعی پرندۀ چاق است آماده فرمود و امرشان کرد تا از روزی خدای حلال و پاکیزۀ خدای‌تعالی بخورند و شکرش را برجای آورند و کفران نعمت نکنند ولی آن‌ها نعمت خدای را رد نموده، احسان و معروفش را انکار و از امرش نافرمانی نمودند. خدای‌تعالی فرود: آن‌ها با این گناهان بر ما ظلم و ستم نکردند؛ زیرا برای خدای‌تعالی معصیت هیچ گنهکاری ضرری ندارد، ولی آن‌ها بر خویشتن ظلم نمودند، پس به زودی خدای‌تعالی بر آن‌ها عذاب خویش را نازل خواهد کرد.

﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٦١.

و ای پیامبر! روزی را یادآور که خطاب به بنی اسرائیل گفتیم داخل بیت المقدس شوید و از پاکیزه‌هایی که خدای‌تعالی بر شما حلال نموده بخورید و روزی‌اش را بپذیرید و از پروردگار خود مغفرت بخواهید و بگوئید ای پروردگار گناهان ما را از ما فرو گذار و در برابر او سجدۀ شکر ادا کنید که اگر چنین کنید خدای‌تعالی گناهان و خطاهای شما را می‌بخشد و عیب‌های‌تان را مستور می‌دارد و از بدی‌های‌تان درمی‌گذرد و اگر کسی از شما نیکوکار باشد خداوند عزوجل با این استغفار در درجاتش می‌افزاید و به او حسنات بیشتری را می‌نویسد.

﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٦٢.

ولیکن نظر به خباثت و طبیعت زشتی که داشتند کلمه‌ای را که خدای‌تعالی آن‌ها را امر کرده بود تا بگویند، تغییر داده و در عوض «حطه» «حنطه فی شعره / گندمی در موی» گفتند و در این تغییر خویش ظلم نموده و از حد تجاوز کردند. این بود که خدای‌تعالی بر آن‌ها عذابی را از آسمان و غضب نابود کننده و پلیدی بنیان برانداز به سبب گناهان‌شان و مخالفت از امر خدا عزوجل نازل کرد.

﴿وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٣.

و ای پیامبر! از ذریۀ این یهودیان دربارۀ آنچه بر قریۀ «ایلات» واقع ساحل دریای سرخ نازل شده سوال کن هنگامی که از حدود خدا عزوجل تجاوز کردند در حالی که اوتعالی آن‌ها را از شکار در روز شنبه نهی فرمود ولی آن‌ها در روز شنبه دست به شکار زدند. این در حالی بود که به عنوان ابتلای الهی ماهی‌ها در روز شنبه که آن‌ها از شکار در آن نهی شده بودند می‌آمدند و چون روز شنبه به پایان می‌رسید در سایر روزها ماهی‌ها جمع نمی‌شدند. این یک امتحان بزرگ در حق آن‌ها بود؛ چون از خدا عزوجل و اوامرش نافرمانی نموده و به مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداختند این بود که خداوند عزوجل این بلای بزرگ را بر آن‌ها نازل فرمود.

﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ١٦٤.

و گروهی که آنان را موعظه می‌کرد و از اصلاح آن‌ها ناامید شده بود خطاب به گروهی که هنوز آن‌ها را موعظه می‌نمود و به معروف امر و از منکر نهی می‌کرد گفتند: چرا این‌ها را نصیحت می‌کنید در حالی که خدای‌تعالی بر آن‌ها هلاکت را مقدر نموده است چون آن‌ها به مخالفت امر او پرداختند، پس مصلحتی در نصیحت آن‌ها و خیری در موعظۀ آن‌ها نیست، چون آن‌ها در معرض فنا، نابودی و عذاب شدید قرار دارند. گروه نصیحتگر گفتند: ما آن‌ها را نصیحت می‌کنیم تا نزد پروردگار خویش عذر داشته باشیم و با آن‌ها شریک نگردیم و ای بسا که خدای‌تعالی به موعظۀ ما آن‌ها را اصلاح می‌سازد، امید است خداوند عزوجل آن‌ها را به واسطۀ نصیحت ما هدایت کند.

این یکی از مقاصد و اهداف نصیحت است که واجب می‌باشد اگرچه نصیحتگر بر عدم انتفاع آنکه نصیحت می‌شود اطمینان داشته باشد.

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٥.

و چون سرکشان این قریه اعراض نموده و به مخالفت امر خدا عزوجل پرداختند و به موعظه‌های موعظه‌گران گوش فرا ندادند، خدای‌تعالی نصیحتگران‌شان را خواه آنانی که از نصیحت ناامید شده بودند یا آنانی که برکار خود دوام دادند نجات داد و سرکشان را هلاک و توسط عذابی دردناک و شدید نابود نمود چون آن‌ها به مخالفت امر خدای خود پرداخته و از طاعت اوتعالی خارج شده بودند.

﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَ ١٦٦.

و چون این‌ها دست به تکبر زده و از حد تجاوز کردند و از امر خدا عزوجل اعراض نموده مرتکب گناهان شدند، خدای‌تعالی آن‌ها را مسخ نمود و چهره‌های‌شان را به شکل بوزینگان و در نهایت ذلّت و حقارت در آورد و از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود. این کیفر کسانی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازند و نهیش را مرتکب شود.

﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٦٧.

و یادآور ای پیامبر هنگامی را که پروردگارت به گونۀ واضح و آشکار اعلان نمود که تا روز قیامت حتماً بر یهود کسانی را مسلط خواهد کرد که آن‌ها را خوار و ذلیل کند، چون آن‌ها با شریعت خدا عزوجل مخالفت نمودند و خدای‌تعالی به کسانی که از او نافرمانی می‌کنند، بسیار سریع کیفر می‌دهد و او بخشنده است و از گناهان کسانی که از او اطاعت کنند درمی‌گذرد و کسانی را که به او روی آورند رحم می‌نماید و توبۀ کسانی را که به او رجوع کنند می‌پذیرد.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٦٨.

و ما یهودیان را در زمین پراکنده ساختیم، پس سرزمینی نیست که خالی از یهودیان باشد. برخی از این‌ها برگزیدگانی هستند که بر شریعت استقامت ورزیده و به رسالت ایمان آوردند و برخی دیگر کفار بدکاری‌اند که از طاعت الهی خارج شدند.

همچنان خدای‌تعالی آن‌ها را به انواع و اقسام مصیبت‌ها و نعمت‌ها و ترس و امنیت و سختی و آسانی امتحان نمود تا آن‌ها به مراجعۀ نفس‌های خود بپردازند و به سوی پروردگار خود بازگردند و به سوی خالق خود توبه کنند.

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩.

پس بعد از این اقوام، ذریه وجانشینان بدی آمدند که علم و دانش تورات را به ارث برده ولی در احکام، رشوت گرفتند و درامد حرام خوردند و بر حرام تعامل نمودند و آیات و نشانه‌های الهی را مقابل بهره‌ای اندک و زودگذر از دنیا تحریف نموده و براساس آرزو‌های باطل خویش گفتند: خدای‌تعالی بر ما خواهد بخشید. و اینگونه هرگاه مال حرام دیگری نزد آن‌ها بیاید آن را نیز می‌خورند و باز بر خدا عزوجل آروزهای باطل خویش را مبنی بر مغفرت تکرار می‌نمایند در حالی که خدای‌تعالی از آن‌ها در تورات تعهد گرفته بود که جز صدق و راستی چیزی دیگر بر زبان نیاورند و جز براساس حقیقت حکم نکنند. آن‌ها تورات را خواندند و فهمیدند و دانستند و براساس علم، از خدا عزوجل نافرمانی کردند. بدانید که آخرت و نعمت‌هایش که دائمی، مستمر و جاودانه‌تر است از این دنیای زودگذر و متاع زائل و فانی بهتر است و آنانی که دین خویش را می‌فروشند و در بدل آن آیات و نشانه‌های اندکی را به خاطر دنیای خود می‌خرند، به زودی به اضمحلال و نابودی کشانیده خواهند شد.

﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٧٠.

اما آنانی که به اوامر کتاب‌های منزل از جانب خدا عزوجل التزام دارند و به آن عمل می‌کنند و بر نماز در اوقات آن دوام داده و بر اموری که نماز به سوی آن از اوامر و دوری از نواهی امر می‌کند محافظت می‌نمایند، این‌ها صالحان و مصلحان‌اند و خدای‌تعالی هیچگاه ثواب و پاداش مصلحان را ضایع نمی‌سازد و سعی و تلاش‌شان را باطل نمی‌نماید و به زودی اجر و پاداش‌شان را حفظ می‌نماید پس آن‌ها خودشان صالح و در حق دیگران مصلح‌اند.

﴿۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٧١.

و یادآور روزی که کوه را بر بالای سَر بنی اسرائیل بلند کردیم گویا که ابری سایه دار بود و آن‌ها را تهدید نمودیم که اگر به اوامر خدا التزام نداشته باشند و به عهد و پیمان وفادار نباشند و آنچه را از رسالت که نازل کردیم به جدیت و توأم با عزم و عمل نگیرند و آنچه در تورات است را یاد نیاورده و به آن عمل نکنند این کوه بر آن‌ها فرود خواهد آمد. تا این تهدید آن‌ها را بر تقوای الهی از طریق انجام اوامر و اجتناب نواهی وا دارد.

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢.

و آنگاه که خدای‌تعالی از اصلاب بنی آدم ذریۀشان را که در قرن‌های متوالی توالد و تناسل می‌کنند بیرون کرد و از آن‌ها در اثبات ربوبیت خود براساس آنچه در فطرت آن‌ها به ودیعه نهاده بود و اینکه او خالق و مالک آن‌هاست تعهد گرفت و آن‌ها گفتند بلی ما بر این امر اقرار و اعتراف داریم. این به خاطر آنکه خدای‌تعالی بندگان خود را بر فطرت دین حنیف و برابر قرار داده است، ولی این فطرت گاهی دستخوش تغییر و تحول می‌شود به خصوص هنگامی که بر آن عقاید فاسد چیره شود، خدای‌تعالی بر آن‌ها این حجّت و برهان را اقامه نمود تا به انکار روز قیامت نپردازند و گمان ننمایند که حجّت خدای بر آن‌ها اقامه نشده و آن‌ها علم ندارند و از آن غافل‌اند، امروز از آن‌ها حجّت منقطع شده و حجّت بالغه برای خدای یگانه و قهار برپاست.

﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣.

یا بگوئید آنانی که شرک ورزیدند پدران مایند و ما بعد از آن‌ها آمده و در مسیر آن‌ها گام برمی‌داریم و از آن‌ها پیروی نموده و به آن‌ها اقتدا کردیم و ما حق را از باطل و صواب را از خطا باز نمی‌شناسیم پس تو ای پروردگار چگونه ما را به سبب آنچه پدران ما انجام داده‌اند عذاب می‌نمائی، این آن‌ها بودند که شرک به تو را سنّت نهادند و ما نمی‌دانیم و نظری نداریم.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٧٤.

و آنگونه که پیمان گذشته را بیان کردیم آیات و نشانه‌های واضح و معجزات ظاهر و آشکار را بیان می‌کنیم تا اهل فطرت سالم و بینش مستقیم در آن تدبر کنند و تا از شرک توبه نموده مجدداً به سوی توحید بازگردند و به خدای یگانه ایمان آورند.

﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ ١٧٥﴾.

و بر آن‌ها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم داستان آن مرد را بگو که به او دانشی از انبیا را که اوتعالی در کتاب‌های خود نازل نموده دادیم. او از علمای بنی اسرائیل (بلعم باعورا) بود که عمل به آیات الهی را ترک کرد و از آن‌ها بیزاری جست این بود که شیطان بر او تسلط پیدا کرد و قرینش شد. او از شیطان پیروی می‌کرد و به او اقتدا می‌نمود و به این ترتیب از جملۀ رؤسای گمراهی و از پیشوایان سرکش و از جملۀ بزرگ‌ترین مفسدان شد.

﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧٦.

و اگر خدای‌تعالی ارادۀ رفعت و بلندی درجه را در حقش می‌نمود حتماً او را گرامی می‌داشت آنگونه که به علم خود عمل می‌کرد و از آیات پروردگار پیروی می‌نمود و به هدایتش هدایت می‌شد. ولی او از هوای نفس اماره به بدی پیروی کرد و دنیا را بر آخرت ترجیح داد و به آن دل بست و این متاع زائل و بی‌بها را بر نعمت ماندگار و همیشگی بهشت برتری داد. پس مثل و حالت او مانند مثل و حالت سگی است که اگر او را زجر نمائی زبان از کام برمی‌آورد و اگر رها کنی بازهم زبان از کام برمی‌آورد، پس او در هر حالی و برای همیشه در مشقت قرار دارد و به دنبال شهوات خود می‌دود. این مثل و حالت فرمایه و خسیس مثل و حالت قومی از یهودیان و نصرانیان و مشرکانی است که آیات خدا عزوجل را بعد از اینکه برای آن‌ها واضح شده که از جانب خداست تکذیب می‌کنند. پس بر تو لازم است تا مردم را به این مثال‌ها خبر دهی و بر آن‌ها این داستان‌ها را بر خوانی تا مایۀ عبرت و موعظه باشد شاید که آن‌ها تفکر و تدبر کنند.

﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٧٧.

چقدر این وصف و مثل بد است، مثل آنانی که آیات خدا را تکذیب نموده و رسالتش را انکار کردند و با پیامبرانش جنگیدند، این‌ها کسانی‌اند که با تکذیب رسالت بر خویشتن ظلم نموده و خود به علت کفر سبب نزول عذاب بر خویشتن شدند.

﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨.

کسی را که خدای‌تعالی او را به سوی خیر، ایمان و عمل صالح توفیق دهد رهیاب حقیقی است و هر که را خوار و ذلیل سازد و به راه برابر هدایت نکند چنین کسی حقیقتاً دچار خسارت و زیان کامل شده است.

﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩.

و محققاً که ما بسیاری از جنیات و انسان‌ها را برای آتش آفریدیم. برای این‌ها قلب‌هایی است که با آن حق را نمی‌فهمند و دلائل را درک نمی‌کنند و متون شرعی را نمی‌بینند. برای آن‌ها چشم‌هایی است که با آن قدرت، وحدانیت و موعظه را توأم با قبول نمی‌شنوند. در عملکرد این‌ها تدبر کنید!! این‌ها در بهره نبردن از حواس و اعضای خویش مانند چهارپایان و حتی بدتر از آن‌هایند؛ زیرا چهارپایان به اندازۀ توانی که خدای‌تعالی به آن‌ها داده نفع و ضرر خود را می‌دانند ولی این‌ها نمی‌توانند بین حق و باطل تمیز کنند و این‌ها از آیات خدای‌تعالی روی‌گردان و در لهو لعب قرار دارند.

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٨٠.

برای خدای‌تعالی نود و نُه نام نیکوست که آن‌ها و برخی دیگر را برای خود به عنوان نام برگزیده است. واجب و لازم این است که خداوند عزوجل با این نام‌ها خوانده و با او مناجات شود و این نام‌ها تحریف نشود. چنان‌چه هیچگاه نباید با نام‌هایی خوانده شود که خودش دلیلی بر آن نه در کتاب و نه در سنّت نازل ننموده است چون اسم‌های توقیفی است.

همچنان واجب و لازم است تا کسانی که از این اسم‌ها به سوی دیگری تمایل می‌کنند و یا در آن‌ها دست به الحاد و تحریف می‌زنند و یا خدای را به غیر نام‌های شرعی‌اش نام می‌نهند، عقاب و کیفرشان در پیشگاه خدا عزوجل این باشد که سزای وصف و افترای خود را دریابند.

﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٨١.

و از امت‌ها و مردمی که خدای‌تعالی خلق کرده گروه بسیاری بر خیر، هدایت و بینش درست قرار دارند و مردم را به سوی حق می‌خوانند و از باطل بازمی‌دارند و براساس عدالت حکم می‌نمایند و همواره در پرتو آن حرکت می‌کنند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٢.

و اما آنانی که آیات شرعی خدای‌تعالی را در کتاب خود تکذیب نموده و انکار کردند و به آن کفر ورزیدند، مصیر چنین کسانی به سوی خداست و به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را آهسته آهسته و از جهاتی که نمی‌دانند به سوی هلاکت و نابودی می‌کشاند و تدریجاً با نعمت‌هایی که بر آن شکر نکردند به سوی مهلکه‌ها و انتقام‌های پنهان در نعمت و مشقت‌های پوشیده در بخشش‌ها سوق می‌دهد که کید پروردگار متین و محکم است.

﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ ١٨٣.

و خدای‌تعالی آن‌ها را به خاطر تدبیری بزرگ، پنهان، محکم و قوی مهلت می‌دهد و عذاب را از آن‌ها به تأخیر می‌اندازد که اوتعالی در هلاک دشمنان خود وسائلی دارد که عقل در آن دچار حیرت و ذهن در شگفت می‌شود و خیال به آن راه ندارد. از این‌روی کید او قوی و محکم طوری که بشر در برابر آن هیچ توانی ندارد.

﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ ١٨٤.

آیا غفلت نموده و در حال پیامبر ما تکفر نکردند؟ پیامبری که او را متهم به جنون نمودند در حالی که او هرگز دچار جنون نبود. او نیست مگر بیم دهنده‌ای که شریعت خدا عزوجل را برای آن‌ها بیان می‌کند و آن‌ها را از عذاب خدا و کیفر او برحذر می‌دارد.

﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ ١٨٥.

چرا این‌ها در اجرام آسمان‌ها و زمین و این بنای بزرگ، زیبا و ضخیم تفکر و نظر نمی‌کنند و در تمام آنچه خدای‌تعالی از آیات و نشانه‌های واضح بر قدرت خود نازل نموده است در حالی که امکان دارد اجل آن‌ها نزدیک و پایان کار آن‌ها در شُرُف وقوع باشد؟ چرا این‌ها به مراجعه خویشتن نمی‌پردازند؟ اگر آن‌ها به این کتاب بزرگ، معجزه و جاودان ایمان نمی‌آورند پس به چه سخنی بعد از آن ایمان می‌آورند و چه سخنی را امکان دارد تصدیق کنند و از آن اثر پذیرند.

﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١٨٦.

کسی را که خداوند عزوجل توفیق هدایت ندهد هیچ توفیق دهنده و مرشدی برای او نیست. چنین کسی خوار و هلاک شده است و خدای‌تعالی دشمنان خود را در گمراهی و حیرت‌شان سرگردان می‌گزارد، در چنین حالی هیچ هدایتگری برای آن‌ها نیست که هدایت‌شان کند و هیچ نصیحت و موعظه‌ای نیست که به حال آن‌ها نفعی داشته باشد.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٧.

کفار از تو ای محمد سوال می‌کنند که قیامت چه وقت واقع می‌شود و موعد انتهای جهان چه وقت است؟ برای آن‌ها بگو علم قیامت از جملۀ اسراری است که جز خدای‌تعالی هیچ‌کس بر آن آگاهی ندارد. او هیچ‌کس را نه ملائکۀ مقرب و نه پیامبران را در جریان آن قرار نداده است و بر آن هیچ‌کس جز خدای‌تعالی اطلاع ندارد و او قیامت را مگر هنگام فرا رسیدن آن برملا نمی‌سازد.

قیامت در آسمان‌ها و زمین عظیم و بزرگ است و از جملۀ برزگترین نشانه‌ها و شگفت‌انگیزترین امور است و جز به صورت ناگهان فرا نمی‌رسد و هیچ‌کس نمی‌داند قیامت چه وقت فرا می‌رسد. این کفار از تو در این خصوص سوال می‌کنند گویا که تو دربارۀ امور قیامت کار می‌کنی و از آن سوال می‌نمائی و اخبارش را می‌دانی و بر علاماتش احاطه داری!! به آن‌ها خبر بده که علم آن نزد خدای‌تعالی است و جز او کسی دیگر آن را نمی‌داند ولی این جهال نمی‌دانند که تنها خداوند عزوجل می‌داند و آن‌ها در شک خویش متردد اند طوری که برخی منکر و برخی مشکوک‌اند.

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨.

به آن‌ها ای محمد خبر بده که تو نمی‌توانی برای خویشتن نفعی را که خداوند عزوجل اراده ننموده جلب کنی چنان‌چه نمی‌توانی ضرری را که اوتعالی اراده کرده دفع کن. حق‌تعالی مقدر کنندۀ هر نفع و ضرر است و خیر و شر به دست اوست، او کسی است که تمام امور را مقدر کرده و اگر تو امور غیب را می‌دانستی حتماً در جلب خوبی و خیر برای خویشتن، زیاد عمل می‌نمودی و بر هر امر منفعت‌آمیزی حریص بودی و از هر فرصت استفاده می‌کردی؛ زیرا تو بر مناسبت‌های امور اطلاع می‌داشتی. اگر تو غیب را می‌دانستی هرگز به تو ضرری نمی‌رسید که و همواره در حصانت قرار می‌داشتی و از ضرر برحذر بوده و دوری می‌گزیدی. ولی تو غیب را نمی‌دانی وظیفه‌ات تنها این است که سرکشان را از آتش برحذر داری و به اطاعت کنندگان بشارت بهشت را بدهی. با این حال کسانی از هشدارها و بشارت‌های تو بهره می‌برند که به تو باور دارند و از تو پیروی می‌کنند و به آنچه آورده‌ای ایمان دارند.

﴿۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٨٩.

و خدای‌تعالی کسی است که آدم علیه السلام را آفرید و از آدم علیه السلام حوا را تا با او انس بگیرد و آرامش یابد و چون آدم علیه السلام با حوا در آمیخت وی با حملی سبک باردار شد پس رفت و آمد در حالی که این حمل در داخل شکمش بود و چون حمل بزرگ شد آدم و حوا دعا نموده با خدای خویش تعهد کردند که اگر اوتعالی به آن‌ها فرزندی سالم از هرگونه نقص عنایت کند شکر او را بر این نعمت برجای آورند.

﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٩٠.

و چون خداوند عزوجل این فرزند صالح و سالم را به آن‌ها عطا نمود او را در پی وسوسۀ شیطان عبدالحارث نام گذاشتند در حالی که عبودیت تنها برای خداست و صرف هیچ عبادتی به سوی غیر خدا مجاز نیست. خداوند از این پاک و منزه است که برایش شریکی باشد و یا دارای فرزند و ضد و سیال.

﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١.

چگونه مردم با خدا خدایان دیگری از بت‌ها را شریک می‌سازند در حالی که این شرکا نه چیزی را خلق می‌کنند و نه به هیچ‌کس روزی می‌دهند. آفریدگار خدای یکتاست و او سزاوار این است که عبادت شود.

آفرینش بزرگ‌ترین نشانه از نشانه‌های اوست از این‌روی هنگام ذکر الوهیت و شرک بسیار ذکر شده است.

﴿وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢.

و این بت‌ها مالک هیچ یاریی برای کسانی که آن‌ها را پرستش می‌کنند نیستند چنان‌چه نمی‌توانند از عبادت کنندگان خود ضرری را دفع و یا به آن‌ها نفعی را جلب کنند. آن‌ها توان نفع رسانی به خود را هنگام نزول عذاب ندارند. کسی که مالک چنین نصرت و یاریی است و آنکه مالک نفع و ضرر است خدای یگانه می‌باشد.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣.

و اگر شما از این بت‌ها طالب هدایت شوید آن‌ها خود را هدایت کرده نمی‌توانند چه رسد به شما. آن‌ها چون جماد اند، نه می‌شنوند و نه می‌فهمند، خواه انسان آن‌ها را مخاطب نماید یا سکوت کند این بت‌ها آنچه به آن‌ها گفته می‌شود را نمی‌دانند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤.

این بت‌هایی که مردم عبادت می‌کنند مخلوق اند درست همانگونه که خود مردم مخلوق اند و همه در برابر قدرت خدای‌تعالی خاضع و مملوک اویند و اگر شما در نفع و ضرر آن‌ها شک دارید از آن‌ها بخواهید تا به شما نفع برسانند یا ضرری را از شما دفع کنند آن‌هم اگر راست می‌گوئید که آن‌ها مالک چنین اموری اند و می‌توانند زنده کنند یا تأثیری دارند. به زودی خواهید دید که آن‌ها نه مالک نفع اند و نه مالک ضرر. کسی که دعا را اجابت می‌کند و ضرر و مشقت را دفع و نعمت‌ها را جلب و رخا و آسایش به ارمغان می‌آورد پروردگار زمین و آسمان است.

﴿أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥.

آیا این بت‌هایی که به غیر از خدا عبادت نموده و در برابر آن سجده کرده‌اید آیا حیات دارند؟ آیا اعضا دارند؟ آیا وسایلی دارند که از آن‌ها در انجام امور خود استفاده کنند؟ آیا پا دارند تا به منظور برآورده ساختن نیازهای خود راه بروند؟ آیا این بت‌ها دستانی دارند تا با آن کار کنند و چیزی بستانند یا بگیرند؟ آیا چشم دارند تا با آن ببینند و چیزی را مشاهده کنند؟ آیا گوش دارند تا با آن بشنوند و نفع برند؟ بگو بت‌هایی را که شریک قرار داده‌اید بخواهید و از آن‌ها کمک بگیرید و اگر می‌خواهید و می‌توانید در حق من توطئه و دسیسه بچینید و با بجنگید و هرگز به من فرصت و مهلت ندهید و در ضرر رسانی به من تأخیر نکنید.

چنین سوال‌ها و مطالباتی در نهایت تحدی و مبارزه طلبی و اعتماد و توکل بر خدا قرار دارند؛ زیرا آن‌ها و بت‌های‌شان مالک هیچ نفع و ضرری نیستند؛ بلکه آن‌ها گمراه‌تر و ذلیل‌تر از این‌اند که بتوانند به مخالفان خود ضرر برسانند، چون آن‌ها در برابر پادشاه پادشاهان قرار دارند، خدایی که جز او خدایی نیست.

﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦.

 متولی امور و یاری دهنده‌ام خدای یگانه است خدایی که کتاب را نازل نموده تا هشداری به تمام جهانیان باشد و اوتعالی امور صالحان است، کسانی که شأن و اعمال‌شان اصلاح شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٧.

 این بت‌هایی که به غیر از خدا می‌خوانید برای شما نه نفعی جلب می‌کنند و نه ضرری را از شما دفع می‌نمایند. این‌ها حتی نمی‌تواند خویشتن را یاری رسانند چه رسد به شما. این‌ها جماداتی‌اند خاموش و بی‌حرکت.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ١٩٨.

و اگر از این بت‌ها بخواهید تا هدایت شوند و شما آن‌ها را با سخنان خود مخاطب قرار دهید آن‌ها نمی‌شنود، چون سنگ‌هایی‌اند جامد، تو هنگامی که به سوی آن‌ها بنگری این‌ها به گونه‌ای شکل داده شده‌اند که گویا تو را می‌بینند در حالی که چنین نیست.

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩.

ای محمد از اخلاق مردم آنچه سهل و آسانست را برگیر و آنچه را بدون کدام سختی و مشقت کمائی کرده‌اند بپذیر بدون اینکه از آن‌ها زیاده طلبی کنی، بلکه آنچه یکی از آن‌ها به تو می‌آورد را بپذیر و آن‌ها را مکلف به امور مختلف و پراکنده نکن در حالی که از آن‌ها بیشتر از حد توان‌شان مطالبه نمائی. بر توست تا آن‌ها را به انجام هر امر نیکو و خوبی که از لحاظ عقل و شرع پسندیده است خواه از اقوال و گفتار باشد یا اعمال امر کنی که چنین با فطرت سالم و عقل صحیح موافق و از سُف‌ها، نادانان و احمقان دور است. پس با مطابق با جهل، سفاهت و نادانی‌شان تعامل نکن که تو بر هدایت مستقیمی.

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠.

هرگاه شیطان در تو به چیزی از فساد و امر به بدی وسوسه کرد، پس تو از خدا یاری بجوی و به سوی او التجا کن و از پروردگارت بخواه تا از تو مکر و وسوسۀ آن را بردارد که خدای‌تعالی دعا را می‌شنود و بر احوال و اعمال مردم آگاه می‌باشد و کافی است که او حسابگر است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١.

اهل تقوا، آنانی که تقوای پروردگار خود را رعایت می‌کنند و از عقاب او می‌ترسند و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب می‌کنند هرگاه به آن‌ها وسوسه یا تکانی از سوی شیطان برسد به یاد پروردگار خود و آنچه به دشمنانش آماده نموده می‌افتند و از غفلت خویش بیدار می‌شوند و قامت خمیدۀ خود را راست می‌کند و از گناه خویش استغفار می‌طلبند. اینجاست که آن‌ها خطا و اشتباه خود را درمی‌یابند و راه برابر را می‌بینند و به رشد و عقل خویش باز می‌گردند.

﴿وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ ٢٠٢.

برادران شیاطین از میان کفار و مشرکان به آن‌ها در گمراهی کمک می‌کنند یا به عبارت دیگر شیطان‌ها به کفار در شرک و فساد در روی زمین مدد می‌رسانند در حالی که آن‌ها از فسادگری و دعوت آن‌ها به سوی باطل و فرو رفتن در گمراهی دست برنمی‌دارند و در آن کوتاهی نمی‌کنند؛ بلکه همیشه غرق در اعمال زشت و بد خویش‌اند و همواره حرمت‌های خدا عزوجل را می‌شکنند.

﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٠٣.

و اگر تو ای پیامبر به این مشرکان معجزه‌ای از آنچه طلب کرده‌اند یا آیه‌ای از آیات قرآن نیاوری آن‌ها می‌گویند چرا از جانب خود اختراع نمی‌نمائی؟ به آن‌ها پاسخ بده که تو پیامبری فرستاده شده از جانب خدا عزوجل و بنده‌ای هستی مأمور و نمی‌توانی آیات را از جانب خود بیاوری و یا معجزات را اختراع کنی. به عنوان نشانه همین قرآن کافی است زیرا قلب‌های تاریک را روشن می‌کند و در آن براهین صادق و دلائل واضح و نوری کامل و تمام وجود دارد که بین حق و باطل و صدق و کذب تمایز قایل می‌شود و در آن هدایتی است که خدای‌تعالی با آن هر که را از بندگان خود بخواهد هدایت می‌کند و رحمتی برای کسانی است که از او پیروی می‌نمایند و به آن باور دارند و به امتثال اوامرش می‌پردازند.

﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٢٠٤.

و هرگاه کتاب خدا عزوجل در نماز و غیر نماز بر شما تلاوت شود آن را توأم با تدبر و تفکر بشنوید و به منظور فهم و تفکر بیشتر سکوت کنید و تمام مشغله‌ها را هنگام شنیدن تلاوت آن کنار بگذارید تا به رحمت خدا عزوجل برسید و رضوان اوتعالی را به دست آورید و اوامر او را اجرا نموده و به کرمش برسید و آنچه نزد اوست را کمائی کنید؛ زیرا این کتاب راهی به سوی هر هدایت و رشدی به سوی هر فلاح و رستگاری است.

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥.

و بر توست تا در ذکر خدا مداومت کنی و در این امر با دعا، ذکر و تضرع استمرار بخشی و در ذکر خدای‌تعالی از حد وسط کار بگیر طوری که نه صدایت را بلند کنی و سبب مزاحمت به خود و دیگران واقع شدی و نه آنگونه که نه خود بشنوی و نه انسان‌های اطراف تو و بر توست تا ذکر خدای را در هر روز صبح و شام بگوئی و از کسانی که از ذکر خدا عزوجل اعراض می‌کنند نباش، آنانی که از عبادت اوتعالی در لهو بسر می‌برند و از آیات و نشانه‌هایش باز می‌دارند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦.

و بر شماست ای مؤمنان تا به ملائکه خود را شبیه سازید که در برابر خدا و اوامرش خاضع و فروتن اند و اوتعالی را در هر وقتی یاد می‌کنند طوری که نه خسته می‌شوند و نه افترا می‌نمایند در حالی که خضوع آن‌ها تمام و خشوع‌شان کامل است و رجوع آن‌ها به سوی خداوند عزوجل از طریق عبادت می‌باشد، پس شما نیز در طاعت و عبادت و سجدۀ خویش مانند آن‌ها باشید تا به رضوان پروردگار خود دست یابید و به رحمت مولای خویش رستگار شوید.