تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سوره یس

سوره یس

Ayah: 1

یسٓ

یس [= یا. سین]

 

Ayah: 2

وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ

سوگند به قرآن حکیم!

 

Ayah: 3

إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

[که] قطعاً تو از پیامبران [ما] هستی

 

Ayah: 4

عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

[و] بر راه راست [اسلام قرار داری]

 

Ayah: 5

تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ

[این قرآن] فروفرستادۀ [پروردگار] شکست‌ناپذیر مهربان است

 

Ayah: 6

لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ

تا مردمی را [دربارۀ عذاب قیامت] بیم دهى که پدرانشان هشدار نیافته‌اند و [به این سبب] آنها نیز غافلند.

 

Ayah: 7

لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ

یقیناً فرمان [عذاب الهی] بر بیشتر آنان تحقق یافته است؛ پس [لجاجت می‌کنند و] ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 8

إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ

[مثال گمراهیِ‌ کافران، چنان است که گویی] ما زنجیرهایی بر گردن‌هایشان نهاده‌ایم که تا زیر چانه‌هایشان [پیچیده شده] است، چنان که سرهایشان بالا مانده است [و از انجام هر خیری عاجزند و راه هدایت را نمی‌یابند].

 

Ayah: 9

وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ

و از پیش رویشان دیواری و از پشت سر‌شان نیز دیواری نهاده‌ایم و چشمانشان را با پرده‌ای پوشانده‌ایم؛ از این روست که [حقیقت را] نمی‌بینند.

 

Ayah: 10

وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ

[ای پیامبر،] برایشان یکسان است که آنان را بیم دهی یا بیم ندهی؛ [در هر حال،] ایمان نمی‌آورند.

 

Ayah: 11

إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ

جز این نیست که تو به کسى بیم می‌دهى [و این کار برای کسی سود دارد] که پیرو قرآن باشد و در نهان از [پروردگار] رحمان بترسد؛ پس او را [که چنین است] به آمرزش و پاداشى ارجمند بشارت بده.

 

Ayah: 12

إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ

یقیناً ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم و آنچه [از اعمال خیر و شر] را که از پیش فرستاده‌اند و آثار [به جای‌مانده از] آنان را می‌نویسیم؛ و همه چیز را در کتابی روشن [= لوح محفوظ] به شمار آورده‌ایم.

 


Ayah: 13

وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ

[ای پیامبر، ماجرای] مردم آن شهر را برایشان مثال بزن، آنگاه که پیامبران نزدشان رفتند.

 

Ayah: 14

إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ

وقتی دو نفر از پیامبران را به سویشان فرستادیم؛ اما [مردم] آنان را تکذیب کردند؛ سپس آن دو را با فرستادن پیامبر سوم، [تأیید و] تقویت کردیم. آنان [به اهالی شهر] می‌گفتند: «ما رسولان [الهی] به سوی شما هستیم».

 

Ayah: 15

قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ

[اهالی شهر در پاسخ] گفتند: «شما جز بشری همانند ما نیستید و [پروردگار] رحمان، چیزی [از وحی] نازل نکرده است. شما جز دروغ نمی‌گویید».

 

Ayah: 16

قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ

[پیامبران] گفتند: «پروردگارمان می‌داند که قطعاً به سوی شما فرستاده شده‌ایم.

 

Ayah: 17

وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ

و ما وظیفه‌ای جز رساندن آشکار [وحی] نداریم».

 

Ayah: 18

قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ

[مردم] گفتند: «ما شما را به شگون بد گرفته‌ایم. اگر [از تبلیغ] دست برندارید، حتماً سنگسارتان مى‌کنیم و بی‌تردید، عذابی دردناک از [جانب] ما به شما خواهد رسید».

 

Ayah: 19

قَالُواْ طَـٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ

[پیامبران] گفتند: «شومیِ شما با خودتان [و ناشی از کفر و گناه] است. آیا اگر پندتان دهند [آن را شوم می‌پندارید؟] بلکه [حقیقت این است که شما در ارتکاب گناه،] مردمی اسرافکارید».

 

Ayah: 20

وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ

و مردی از دور‌ترین نقطۀ شهر شتابان آمد [و] گفت: «ای قوم من، از این پیامبران پیروی کنید.

 

Ayah: 21

ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡـَٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ

پیرو کسانی باشید که از شما پاداشی نمی‌خواهند و خود هدایت‌یافته‌اند.

 

Ayah: 22

وَمَالِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ

و چرا معبودی را عبادت نکنم که مرا آفریده است و [شما نیز] به سویش بازگردانده می‌شوید؟

 

Ayah: 23

ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡـٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ

آیا به جاى او معبودانى برگزینم که اگر [پروردگار] رحمان بخواهد گزندی به من برساند، نه شفاعتشان برایم سودی دارد و نه مى‌توانند مرا [از عذاب الهی] نجات دهند؟

 

Ayah: 24

إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ

در آن صورت، یقیناً در گمراهی آشکاری خواهم بود.

 

Ayah: 25

إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ

من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام [و از مرگ هراسی ندارم؛] پس سخنانم را بشنوید.

 

Ayah: 26

قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ

[پس از اینکه آن مرد به دست قومش به شهادت رسید،] به وی گفته شد: «وارد بهشت شو». او گفت: «ای کاش قوم من می‌دانستند

 

Ayah: 27

بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ

که پروردگارم مرا آمرزیده و گرامی داشته است».

 


Ayah: 28

۞وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ

پس از [شهادت] او، هیچ سپاهى از آسمان بر قومش نفرستادیم و [پیش از این نیز] فروفرستنده نبودیم.

 

Ayah: 29

إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ

[کیفرشان] جز یک بانگ مرگبار نبود؛ به‌ناگاه همگی [مرده و] خاموش گشتند.

 

Ayah: 30

یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ

ای افسوس بر این بندگان! هیچ پیامبری به سویشان نیامد، مگر آنکه او را مسخره می‌کردند.

 

Ayah: 31

أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ

آیا ندیده‌اند [و نمى‌دانند] که قبل از آنان چه بسیار نسل‌ها را هلاک کرده‌ایم که دیگر نزد اینها [به دنیا] بازنمى‌گردند؟

 

Ayah: 32

وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ

و [روز قیامت] هیچ کس نیست، مگر آنکه همگی [برای حسابرسی و جزادهی] نزد ما احضار می‌شوند.

 

Ayah: 33

وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ

برای آنان [که قیامت را باور ندارند،] زمین خشک نشانه‌ای [عبرت‌آموز] است: ما آن [زمین] را زنده کردیم و از [خاک] آن دانه‌هایی ‌رویاندیم که [مخلوقات الهی] از آن می‌خورند.

 

Ayah: 34

وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّـٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ

و در آن [زمین] باغ‌هایی از نخل و انگور پدید ‌آوردیم و چشمه‌ها در آن جاری ساختیم.

 

Ayah: 35

لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ

تا [مردم] از میوه‌اش بخورند در حالی که این [محصولات، حاصل تلاش آنها نیست و آنها] را با دستان خود به عمل نیاورده‌اند [بلکه به رحمتی از جانب الله از آنها برخوردار شده‌اند]. پس آیا شکر به جای نمی‌آورند؟

 

Ayah: 36

سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ

پاک و منزه است آن [پروردگاری] که همۀ گونه‌ها را آفریده است؛ از آنچه زمین می‌رویانَد [= گیاهان و درختان] و از خودشان [=انسان‌ها] و از آنچه نمی‌دانند.

 

Ayah: 37

وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ

و شب نشانه‌ای [دیگر از قدرت الهی] برایشان است [که] روز را از آن برکنار مى‌کنیم و ناگهان [همه] در تاریکى فرومى‌روند.

 

Ayah: 38

وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ

و خورشید [نیز پیوسته] به سوی قرار‌گاهش در حرکت است. این تقدیرِ [پروردگارِ] شکست‌ناپذیرِ داناست.

 

Ayah: 39

وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ

و براى ماه [نیز] منزلگاه‌هایی مقرر نموده‌ایم تا [سرانجام از قرص کامل به هلال و] به شکل شاخۀ خشک خرما بازگردد.

 

Ayah: 40

لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ

نه خورشید را سزاوار است که [در سیر خود] به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد؛ و هر یک از [کُرات و سیارات] در مداری شناورند.

 


Ayah: 41

وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ

نشانه‌اى [دیگر از قدرت پروردگار] برای آنان، این است که پدرانشان را در کشتی انباشته [از سرنشین و بار] حمل کردیم.

 

Ayah: 42

وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ

همچنین، چیزی همانند آن [کشتى] برایشان آفریده‌ایم که بر آن سوار شوند.

 

Ayah: 43

وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ

اگر بخواهیم، غرقشان می‌کنیم؛ در این صورت، نه فریادرسی دارند و نه [از تقدیر الهی] رهایی می‌یابند؛

 

Ayah: 44

إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ

مگر اینکه رحمتی از جانب ما [بینند] و بهره‌مندی [از نعمت‌های دنیا] تا زمانی [معیّن شامل حالشان شود].

 

Ayah: 45

وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

و چون به آنان [= مشرکان] گفته می‌شود: «از آنچه [عذاب‌ و سختی دنیا و آخرت] پیش رو و پشت سر دارید، پروا کنید؛ باشد که مورد رحمت قرار گیرید»، [هیچ اعتنا نمی‌کنند].

 

Ayah: 46

وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ

هیچ یک از نشانه‌های [قدرت و بزرگی] پروردگارشان‌ بر آنان عرضه نمی‌گردد، مگر اینکه از آن روی می‌گردانند.

 

Ayah: 47

وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ

و چون به آنان گفته می‌شود: «از آنچه الله روزی‌تان کرده است انفاق کنید»، کسانی که کفر ورزیده‌اند به کسانی که ایمان آورده‌اند می‌گویند: «آیا به کسی غذا بدهیم که اگر الله می‌خواست، [خود] به او غذا می‌داد؟ شما جز در گمراهی آشکار نیستید».

 

Ayah: 48

وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

و [با تمسخر به مؤمنان] می‌گویند: «اگر راستگویید، این وعده [قیامت] کی خواهد بود؟»

 

Ayah: 49

مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ

[این منکران قیامت] جز در انتظار یک بانگ مرگبار نیستند که ناگهان، در حالی که سرگرم جدال [در امور دنیا] هستند، آنان را فراگیرد.

 

Ayah: 50

فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ

[در آن هنگام] نه می‌توانند [به کسی] وصیت کنند و نه به سوی خانوادۀ خود بازگردند.

 

Ayah: 51

وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ

و [هنگامی که برای دومین بار] در صور دمیده شود و ناگهان از قبرهایشان [بیرون می‌آیند و] به سوی پروردگارشان می‌شتابند.

 

Ayah: 52

قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ

[و با ناباوری] می‌گویند: «وای بر ما! چه کسی ما را از قبرهایمان برانگیخت؟» [به آنان گفته می‌شود:] «این همان [روزی] است که [پروردگار] رحمان وعده داده بود؛ و پیامبران [در این باره] راست می‌گفتند.

 

Ayah: 53

إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ

[برانگیختن مردگان از گور،] جز یک بانگ هولناک [= دومین دمیدنِ صور] نیست و ناگهان همه را نزد ما حاضر می‌کنند.

 

Ayah: 54

فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡـٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ

[بدانید که] امروز، به هیچ کس ستمی نمی‌شود و جز در برابرِ آنچه [در دنیا] ‌کرده‌اید، جزا نمی‌بینید.

 


Ayah: 55

إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ

بی‌تردید، اهل بهشت امروز با شادمانی سرگرم [نعمت‌های الهی] هستند.

 

Ayah: 56

هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِـُٔونَ

آنان و همسرانشان در سایه‌ها[ی گستردۀ بهشتی] بر تخت‌ها تکیه زده‌اند.

 

Ayah: 57

لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ

در آنجا [هر گونه] میوه و هر چه بخواهند برایشان [فراهم] است.

 

Ayah: 58

سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ

[برتر از این نعمت‌ها] سلامی است که سخن پروردگار مهربان است.

 

Ayah: 59

وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ

[آنگاه به مشرکان خطاب می‌شود:] «ای گناهکاران، امروز [از مؤمنان] جدا شوید.

 

Ayah: 60

۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ

ای فرزندان آدم، آیا با شما پیمان نبستم [و فرمان ندادم] که شیطان را عبادت نکنید [که] قطعاً او دشمن آشکارِ شماست؟

 

Ayah: 61

وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ

و اینکه [تنها] مرا عبادت کنید [که] راه راست همین است؟

 

Ayah: 62

وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ

و بی‌تردید، شیطان بسیاری از شما را گمراه ساخت. آیا اندیشه نمی‌کردید؟

 

Ayah: 63

هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ

این [همان] دوزخی است که به شما وعده داده می‌شد.

 

Ayah: 64

ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ

امروز به سزای آنکه کفر می‌ورزیدید به آن [آتش] وارد شوید».

 

Ayah: 65

ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ

امروز بر دهان‌هایشان مُهر می‌نهیم و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند و پا‌هایشان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند.

 

Ayah: 66

وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ

و اگر بخواهیم، بى‌تردید چشمانشان را محو مى‌کنیم، آنگاه [با چشم بسته‌] به سوی [پل] صراط [از یکدیگر] پیشی مى‌گیرند [تا به بهشت راه یابند]؛ اما مگر کجا را مى‌بینند؟

 

Ayah: 67

وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ

و اگر بخواهیم، [ظاهرشان را تغییر می‌دهیم و چنان] آنان را در جای خود مسخ [و زمینگیر] می‌کنیم که نه بتوانند پیش بروند و نه به عقب بازگردند.

 

Ayah: 68

وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ

و ما به هر کس که عمر طولانی بدهیم، در آفرینش دگرگونش می‌کنیم [و او را به ناتوانی ذهنی و بدنیِ دوران کودکی برمی‌گردانیم]. پس آیا [دربارۀ قدرت پروردگار] نمی‌اندیشند؟

 

Ayah: 69

وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ

و ما به او [= محمد] شعر نیاموخته‌ایم و [شاعری،] شایستۀ او نیست. این [که آموخته‌ایم، چیزی] نیست مگر اندرز و قرآنی روشن.

 

Ayah: 70

لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ

تا هر کس را که زنده[‌دل] باشد، بیم دهد و فرمان [عذاب الهی] بر کافران محقَّق گردد.

 


Ayah: 71

أَوَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ

آیا ندیده‌اند که ما از آنچه دست‌هایمان ساخته است، چهارپایانی برایشان آفریده‌ایم که مالک آنها هستند؟

 

Ayah: 72

وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ

و آنها را برایشان رام کردیم تا بر برخی سوار ‌شوند و از [گوشت] برخی تغدیه کنند.

 

Ayah: 73

وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ

و از آن [حیوانات،] بهره‌های دیگر و نوشیدنی‌هایی [= شیر] دارند. پس آیا شکر به جای نمی‌آورند؟

 

Ayah: 74

وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ

[با این همه نعمت، مشرکان] به جای الله معبودانی برگزیده‌اند؛ به این امید که [از سوی آنها] یاری شوند.

 

Ayah: 75

لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ

آن [معبودهای باطل] قادر به یاری‌شان نیستند و این [مشرکان نیز در قیامت] لشکری برای آنها [= معبودهای باطل] خواهند بود که [همگی به آتش دوزخ] فراخوانده می‌شوند.

 

Ayah: 76

فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ

[ای پیامبر،] سخن آنان تو را غمگین نسازد. بی‌تردید، ما آنچه را پنهان می‌کنند و آنچه را آشکار می‌سازند، [به خوبی] می‌دانیم.

 

Ayah: 77

أَوَلَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ

آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفه‌ای آفریده‌ایم؛ [آنگاه مراحل رشد را طی کرد و] سپس دشمنی آشکار شد؟

 

Ayah: 78

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ

و برای ما مثالی زد و آفرینش خویش را فراموش کرد [و] گفت: «چه کسی این استخوان‌ها را [دوباره] زنده می‌کند در حالی که پوسیده است؟»

 

Ayah: 79

قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ

بگو: «همان ذاتی زنده‌اش می‌کند که نخستین بار آن را پدید آورد و او به هر آفرینشی دانا‌ست.

 

Ayah: 80

ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ

همان ذاتی که از درخت سبز، آتشی برایتان پدید آورد و شما [در صورت نیاز،] خود از آن [درخت] آتش می‌افروزید».

 

Ayah: 81

أَوَلَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّـٰقُ ٱلۡعَلِیمُ

آیا ذاتی که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، نمی‌تواند همانند اینها را [پس از مرگشان دوباره] بیافریند؟ آری [می‌تواند] و او آفرینندۀ داناست.

 

Ayah: 82

إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡـًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ

فرمان او چون چیزی را اراده کند تنها این است که به آن می‌گوید: «موجود شو»؛ پس [بی‌درنگ] موجود می‌شود.

 

Ayah: 83

فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ

پس پاک و منزه است پروردگاری که [حاکمیت و] اختیارِ همه چیز به دست اوست و [همگی] به سوی او بازگردانده می‌شوید.

 


 


Yā-Sīn

 

سورة یس

سورة یس - سورة 36 - عدد آیاتها 83

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. یس

  2. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ

  3. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ

  4. عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ

  5. تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ

  6. لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ

  7. لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ

  8. إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ

  9. وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ

  10. وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ

  11. إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ

  12. إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ

  13. وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ

  14. إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ

  15. قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَن مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ

  16. قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ

  17. وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ

  18. قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ

  19. قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

  20. وَجَاءَ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ

  21. اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ

  22. وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

  23. أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا وَلاَ یُنقِذُونِ

  24. إِنِّی إِذًا لَّفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ

  25. إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ

  26. قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ

  27. بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ

  28. وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ

  29. إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ

  30. یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُون

  31. أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ

  32. وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ

  33. وَآیَةٌ لَّهُمُ الأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ

  34. وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ

  35. لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلا یَشْکُرُونَ

  36. سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لا یَعْلَمُونَ

  37. وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ

  38. وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

  39. وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

  40. لا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

  41. وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ

  42. وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ

  43. وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِیخَ لَهُمْ وَلا هُمْ یُنقَذُونَ

  44. إِلاَّ رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِینٍ

  45. وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

  46. وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ

  47. وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاء اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ فِی ضَلالٍ مُّبِینٍ

  48. وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ

  49. مَا یَنظُرُونَ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ

  50. فَلا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ

  51. وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ

  52. قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ

  53. إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ

  54. فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَلا تُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ

  55. إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ

  56. هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلالٍ عَلَى الأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ

  57. لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ

  58. سَلامٌ قَوْلا مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ

  59. وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ

  60. أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ

  61. وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ

  62. وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلًّا کَثِیرًا أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ

  63. هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ

  64. اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ

  65. الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ

  66. وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ

  67. وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیًّا وَلا یَرْجِعُونَ

  68. وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلا یَعْقِلُونَ

  69. وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ

  70. لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیًّا وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ

  71. أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ

  72. وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ

  73. وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلا یَشْکُرُونَ

  74. وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ

  75. لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ

  76. فَلا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ

  77. أَوَلَمْ یَرَ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ

  78. وَضَرَبَ لَنَا مَثَلا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ

  79. قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ

  80. الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ

  81. أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ

  82. إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

  83. فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ





سورة یس

 

به نام الله بخشندة مهربان

 

یس (یا. سین) ﴿1﴾ سوگند به قرآن حکیم ﴿2﴾ که تو قطعاً از پیامبران (ما) هستی. ﴿3﴾ بر راه راست (قرار داری). ﴿4﴾ (این قرآن) فرو فرستادة (الله) پیروزمند مهربان (است). ﴿5﴾ تا گروهی را هشدار دهی که نیاکان‌شان هشدار نیافته‌اند، پس آنان غافلند. ﴿6﴾ به راستی فرمان (الهی) بر بیشتر آنان تحقق یافته است، پس آنان ایمان نمی‌آورند. ﴿7﴾ بی‌گمان ما در گردن‌های آنان غل‌هایی قرار دادیم پس آن (غل‌ها) تا چانه‌ها است، لذا سر‌‌های‌شان را بالا نگاه داشته است. ﴿8﴾ و پیش روی آنان سدی (= دیواری) و از پشت سر‌شان (نیز) سدی قراردادیم، آنگاه (دیدگان) آنان را پوشاندیم، لذا آنان نمی‌بینند. ﴿9﴾ و (ای پیامبر) بر آنان یکسان است، چه آن‌ها را هشدار دهی و یا هشدار‌شان ندهی، ایمان نمی‌آورند. ﴿10﴾ (ای پیامبر) تو تنها کسی را هشدار می‌دهی که از (این) پند پیروی کند، و در نهان از (الله) رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشی گرامی بشارت ده. ﴿11﴾ یقیناً ماییم که مردگان را زنده می‌کنیم، و آنچه را (از اعمال نیک و بد) که از پیش فرستاده‌اند، و آثار (و گام‌های) شان را می‌نویسیم، و همه چیز را در کتاب روشنگر (لوح محفوظ) شمار کرده‌ایم. ﴿12﴾ و (ای پیامبر) برای آن‌ها مثال (و داستان) مردم آن قریه (انطاکیه) را بزن، چون رسولان (ما) بدان جا آمدند. ﴿13﴾ آنگاه که دو نفر (از رسولان) را به سوی آن‌ها فرستادیم، پس آنان را تکذیب کردند، سپس با (فرستادن) سومی (آن دو را) تقویت کردیم، پس گفتند: «همانا ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم». ﴿14﴾ (آن‌ها  در پاسخ) گفتند: شما جز بشری همانند ما نیستید، و (الله) رحمان چیزی را نازل نکرده است، شما فقط دروغ می‌گویید. ﴿15﴾ (پیامبران) گفتند: «پروردگار ما می‌داند که ما قطعاً به سوی شما فرستاده شده‌ایم. ﴿16﴾ و بر (عهدة) ما جز رساندن (پیام) آشکار نیست». ﴿17﴾ (آن‌ها) گفتند: «بی‌گمان ما شما را به فال بد گرفته‌ایم، اگر دست بر ندارید البته سنگسارتان خواهیم کرد، و ازسوی ما عذاب (و شکنجة) درد‌ناکی به شما خواهد رسید». ﴿18﴾ (پیامبران) گفتند: «شومی (و فال بد) تان با خود شماست، اگر به شما پند داده شود (چنین می‌گویید، و به فال بد می‌گیرید؟!) بلکه (حقیقت این است که) شما مردمی اسراف‌کار هستید». ﴿19﴾ و مرد (مؤمنی) از دور‌ترین نقطة شهر شتابان آمد، (و خطاب به مردم) گفت: «ای قوم من! پیامبران (الله) را پیروی کنید. ﴿20﴾ کسانی را پیروی کنید که از شما مزدی طلب نمی‌کنند، و خود‌شان هدایت یافته‌اند. ﴿21﴾ و چه شده است مرا که پرستش نکنم کسی را که مرا آفریده است، (همه) به سوی او باز گردانده می‌شوید؟ ﴿22﴾ آیا غیر از او معبود‌هایی را بر گزینم که اگر (الله) رحمان بخواهد به من زیانی برساند، شفاعت آن‌ها چیزی را از من دفع نمی‌کند (و کمترین فایدة برایم ندارد) و مرا نجات نخواهند داد؟! ﴿23﴾ (اگر چنین کنم) یقیناً آنگاه من در گمراهی آشکاری خواهم بود. ﴿24﴾ من به پروردگارتان ایمان آورده‌ام، پس (سخنان) مرا بشنوید. ﴿25﴾ (پس او را شهید کردند) به او گفته شد: «وارد بهشت شو» گفت: ای کاش قوم من می‌دانستند ([1])، ﴿26﴾ که پروردگارم مرا آمرزیده و از گرامی شدگان قرار داده است! ﴿27﴾و بعد از او بر قومش هیچ لشکری از آسمان فرو نفرستادیم و ما فرو فرستنده نبودیم. ﴿28﴾ (بلکه کیفر آن‌ها) جز یک بانگ مرگبار نبود، پس ناگاه همه خاموش (=هلاک) شدند. ﴿29﴾ ای افسوس بر (این) بندگان، هیچ پیامبری به سوی آن‌ها نمی‌آمد مگر اینکه او را استهزاء می‌کردند! ﴿30﴾ آیا ندیدند که پیش از آن‌ها چه بسیار نسل‌ها را نابود کردیم، که آن‌ها هرگز به سوی ایشان باز نمی‌گردند؟! ﴿31﴾ و همة آن‌ها (برای حساب) نزد ما جمع و احضار می‌شوند. ﴿32﴾ و زمین مرده برایشان  نشانه (و عبرتی) است که ما آن را زنده گردانیدیم، و دانة (غذایی) که از آن می‌خورند، بیرون آوردیم. ﴿33﴾ و در آن باغ‌هایی  از نخل‌ها و انگور‌‌ها قرار دادیم، و در آن چشمه‌های جاری ساختیم. ﴿34﴾ تا از میوة آن بخورند در حالی‌که دست آنان (در تولید آن‌ها) هیچ دخالتی نداشته است ([2])، آیا سپاس نمی‌گویند. ﴿35﴾ منزه است کسی‌که همة جفت‌ها را آفرید، از آنچه زمین می‌رویاند، و از (جنس) خودشان، و از آنچه  نمی‌دانند. ﴿36﴾ و شب (نیز) برای آن‌ها نشانه (و عبرتی) است ما روز را از آن بر می‌کشیم، پس آنگاه همه در تاریکی فرو می‌روند. ﴿37﴾ و خورشید (نیز که) پیوسته به سوی قرار‌‌گاهش([3]) در حرکت است، این تقدیر (الله) پیروزمند داناست. ﴿38﴾ و برای ماه منزلگاه‌های مقدر کرده‌ایم، تا چون شاخة (خشک و) کهنة خرما باز گردد. ﴿39﴾ نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد، و هر یک در مدار خود شناورند. ﴿40﴾نشانة (دیگر) برای آنان این است که فرزندان‌شان را بر کشتی پر بار سوار کردیم. ﴿41﴾ و (مرکب‌های دیگری) همانند آن برای آن‌ها آفریدیم، که سوار می‌شوند. ﴿42﴾ و اگر بخواهیم آن‌ها را غرق می‌کنیم، پس آن‌ها را هیچ فریاد رسی نباشد، و نه آن‌ها رهایی یابند. ﴿43﴾ مگر اینکه رحمتی از سوی ما (شامل حال آن‌ها شود) و تا زمان معینی (از دنیا) بهره بگیرند. ﴿44﴾ و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: «از آنچه پیش روی شماست، و از آنچه پشت سر شماست، بترسید، شاید مورد رحمت قرار گیرید» (اعراض می‌کنند). ﴿45﴾ و هیچ آیة از آیات پروردگار‌‌‌شان برای آن‌ها نیاید مگر آنکه از آن روی بگردانند. ﴿46﴾ و هنگامی‌که به آن‌ها گفته شود: از آنچه الله به شما روزی داده، انفاق کنید، کسانی‌که کافر شدند، به کسانی‌که ایمان آوردند می‌گویند: آیا ما کسی را طعام بدهیم که اگر الله می‌خواست، (خود) به او طعام می‌داد و شما جز در گمراهی آشکار نیستید. ﴿47﴾ و می‌گویند: «اگر راست می‌گویید، این وعده (عذاب) کی خواهد بود؟!» ﴿48﴾ آن‌ها جز انتظار یک بانگ مرگبار نمی‌کشند، که آن‌ها را فرو گیرد در حالی‌که سرگرم جدال   (و دشمنی) هستند. ﴿49﴾ پس (در آن وقت) نمی‌توانند وصیتی کنند، و نه به سوی خانوادة خود باز گردند. ﴿50﴾ و (چون بار دیگر) در صور دمیده شود، پس ناگهان آن‌ها از قبرها (بیرون آیند) شتابان به سوی پروردگارشان می‌روند. ﴿51﴾ گویند: «وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌مان  بر انگیخت؟!» (به آن‌ها گفته شود:) این همان است که (الله) رحمان وعده داده بود، و پیامبران (الله) راست گفتند. ﴿52﴾ (آن) جز یک بانگ مرگبار نخواهد بود، پس ناگهان همه نزد ما جمع و احضار می‌شوند. ﴿53﴾ پس امروز به هیچ کس ذرة ستم نخواهند شد، و جز به آنچه عمل می‌کردید، جزا داده نمی‌شوید. ﴿54﴾  بی گمان اهل بهشت امروز در کاری (لذت بخش) مشغولند (و) شادمان هستند. ﴿55﴾ آن‌ها و همسران‌شان در سایه‌هایی (گستردة بهشتی) بر تخت‌ها تکیه زده‌اند. ﴿56﴾ برای آن‌ها در آن (= بهشت، انواع) میوه است، و هر چه که بخواهند برایشان  (فراهم) است. ﴿57﴾ (به آن‌ها گفته می‌شود) سلام (بر شما باد) این سخنی است از جانب پروردگار مهربان. ﴿58﴾ ای گنهکاران امروز (از نیکان) جدا شوید. ﴿59﴾ ای فرزندان آدم! آیا با شما پیمان نبستم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکار است؟! ﴿60﴾ و اینکه مرا بپرستید، این راه مستقیم است. ﴿61﴾ و به راستی او گروه زیادی از شما را گمراه ساخت آیا اندیشه نکردید؟! ﴿62﴾ این (همان) جهنمی است که به شما وعده داده می‌شد. ﴿63﴾ امروز به سزای کفری که ورزیده‌اید به آن در آیید. ﴿64﴾ امروز بر دهآن‌ها یشان مُهر می‌نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌گویند، و پا‌هایشان به آنچه می‌کردند گواهی می‌دهند. ﴿65﴾ و اگر بخواهیم چشمان‌شان را محو (و نابود) می‌کنیم، پس شتابان قصد راه می‌کنند، اما چگونه می‌توانند ببینند؟! ﴿66﴾ و اگر بخواهیم آن‌ها را در جایگاه‌شان مسخ (و میخ کوب) می‌کنیم، پس نتوانند که به پیش قدم بردارند، و نه به عقب باز گردند. ﴿67﴾ و هر کس را طول عمر دهیم، در آفرینش دگرگونش کنیم، (و به حالت ناتوانی کودکی بر می‌گردانیم) آیا اندیشه نمی‌کنند؟! ﴿68﴾ ما (هرگز) شعر به او (= رسول) نیاموخته‌ایم و شایستة او نیست، این (کتاب چیزی) جز اندرز، و قرآنی روشنگر نیست. ﴿69﴾ تا هر کس را که زنده (دل) باشد، بیم دهد و سخن حق بر کافران ثابت شود. ﴿70﴾   آیا ندیدند که ما برای آن‌ها از آنچه ساختة دست‌های ماست، چهار پایانی را آفریده‌ایم، پس آنان مالک آن هستند. ﴿71﴾ و آن‌ها را برایشان  رام کردیم، پس بر بعضی سوار  می‌شوند، و از (گوشت) بعضی می‌خورند. ﴿72﴾ و برای آن‌ها بهره‌های دیگر، و نوشیدنی‌ها در آن (حیوانات) است، آیا سپاس نمی‌گویند؟! ﴿73﴾ و آن‌ها غیر از الله معبودانی (برای خود) بر گزیدند، (به این امید) شاید که یاری شوند. ﴿74﴾ آن‌ها قادر به یاری ایشان نیستند، و آنان (= مشرکان) برای این‌ها  (= معبودان) لشکری احضار شده (و آماده) هستند. ﴿75﴾ پس (ای پیامبر) سخن آنان تو را غمگین نسازد، بی‌گمان ما آنچه را که پنهان می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌کنند، می‌دانیم. ﴿76﴾ آیا انسان ندیده است که ما او را از نطفة آفریده‌ایم، پس او ستیزه جویی آشکار شده است. ﴿77﴾ و برای ما مَثَلی زد، و آفرینش خود را فراموش کرد، گفت: «چه کسی (این) استخوان‌ها را (دوباره) زنده می‌کند در حالی‌که پوسیده است؟!»([4]). ﴿78﴾ بگو: «(همان) کسی آن را زنده می‌کند که نخستین بار آن را پدید آورد، و او به هر آفرینشی دانا‌ست، ﴿79﴾ (همان) کسی‌که از درخت سبز برای شما آتش پدید آورد، پس آنگاه شما از آن (آتش) می‌افروزید». ﴿80﴾ آیا کسی‌که آسمان‌ها و زمین را آفریده است، نمی‌تواند همانند آن‌ها (= انسان‌ها) را بیافریند؟! آری (می‌تواند) و او آفرینندة دانا‌‌ست. ﴿81﴾ جز این نیست که فرمان او، چون چیزی را اراده کند، (این است) که به آن می‌گوید: «موجود شو» پس (بی درنگ) موجود می‌شود. ﴿82﴾ پس منزه است، کسی‌که پادشاهی همه چیز در دست اوست، و (همه) به سوی او باز گردانده می‌شوید. ﴿83﴾



([1])- نجات تنها در فرمانبرداری از الله و رسولش می‌باشد، و راه هدایت و راهی که به بهشت منتهی می‌شود نیز همین است.

ابو موسی اشعری رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مثال من و آنچه که الله مرا بدان فرستاده است، مانند مردی است که نزد قومی می‌آید و می‌گوید: من با چشمان خودم، سپاه دشمن را دیدم، و به شما اعلام خطر می‌کنم، بشتابید، بشتابید، پس گروهی از آنها از او اطاعت کردند، پس شبانه بدون عجله حرکت کردند، و سر انجام نجات یافتند، اما گروهی دیگر او را تکذیب کردند، بنابراین سپاه دشمن ناگهانی به آنها حمله کرد، و انها را نابود ساخت». (صحیح بخاری 6482 و مسلم 2283).

([2])- و یا: «از دست آورد خود (و آنچه که با دست خود ساخته اند) بخورند».

([3])- ابوذر رضی الله عنه می‌گوید: هنگام غروب آفتاب همراه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد بودم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از من پرسید: «ای ابوذر! آیا می‌دانی این آفتاب کجا غروب می‌کند؟!» عرض کردم: الله و رسولش داناتر اند.

فرمود: «این خورشید می‌رود تا اینکه در زیر عرش سجده  می‌کند، و این مقصود از آیه ﴿ وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ﴾ است». (صحیح بخاری 4802).

     و روایت دیگر آمده: ابوذر رضی الله عنه می‌گوید: دربارة آیه ﴿وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا  ﴾ از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کردم؟ فرمود: «مستقر (و قرارگاهش) زیر عرش است». (صحیح بخاری4803)

[4]- گویند: عاص بن و ائل سهمی ـ و در روایتی أبی بن خلف ـ نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد در حالی استخوانی در دست داشت، سپس آن را ریزه ریزه کرد، و گفت: آیا الله این استخوان را بعد از اینکه پوسیده و ریزه ریزه شده دوباره زنده می‌کند؟

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «آری و تو را می‌میراند، سپس تو را زنده می‌گرداند، آنگا تو را به جهنم و ارد می‌کند». بعد این آیات نازل شد. (تفسیر طبری و ابن کثیر).

سوره یس

سُورَةُ یسٓ

بسم الله الرحمن الرحیم

﴿ یسٓ ١ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡحَکِیمِ ٢ إِنَّکَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٤ تَنزِیلَ ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ ٥ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أُنذِرَ ءَابَآؤُهُمۡ فَهُمۡ غَٰفِلُونَ ٦ لَقَدۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَىٰٓ أَکۡثَرِهِمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٧ إِنَّا جَعَلۡنَا فِیٓ أَعۡنَٰقِهِمۡ أَغۡلَٰلٗا فَهِیَ إِلَى ٱلۡأَذۡقَانِ فَهُم مُّقۡمَحُونَ ٨ وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَیۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ٩ وَسَوَآءٌ عَلَیۡهِمۡ ءَأَنذَرۡتَهُمۡ أَمۡ لَمۡ تُنذِرۡهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ ٱتَّبَعَ ٱلذِّکۡرَ وَخَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِۖ فَبَشِّرۡهُ بِمَغۡفِرَةٖ وَأَجۡرٖ کَرِیمٍ ١١ إِنَّا نَحۡنُ نُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَنَکۡتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَءَاثَٰرَهُمۡۚ وَکُلَّ شَیۡءٍ أَحۡصَیۡنَٰهُ فِیٓ إِمَامٖ مُّبِینٖ ١٢

به نام خداوند بخشندۀ مهربان

یس. ﴿1قسم به قرآن با حکمت. ﴿2هرآیینه تو از پیغامبرانى. ﴿3بر راه راستى. ﴿4مراد دارم فروفرستادنِ غالب مهربان. ﴿5تا بترسانى قومى را که ترسانیده نشده‏اند پدران ایشان، پس ایشان غافلانند [958]. ﴿6هرآیینه ثابت شد وعدۀ عذاب بر اکثر ایشان، پس اکثر ایشان ایمان نمى‏آرند. ﴿7هرآیینه ما ساختیم در گردن ایشان طوقها، پس آن طوقها تا زنخ باشند، پس ایشان سر بالا کردگانند. ﴿8و ساختیم پیش روى ایشان دیوارى و پسِ پشت ایشان دیوارى، باز پوشیدیم ایشان را، پس ایشان هیچ نبینند [959]. ﴿9و برابرست بر ایشان که بیم کنى ایشان را یا بیم نکنى ایشان را، ایمان نیاورند. ﴿10جز این نیست که می‌ترسانى کسى را که پیروىِ پند کند و ترسد از خدا غایبانه، پس بشارت ده او را به آمرزش و مزدگرامى. ﴿11هرآیینه ما زنده می‌گردانیم مردگان را و مى‏نویسیم آنچه پیش فرستادند [960]و مى‏نویسیم نقش اقدام ایشان را و هر چیزی را احاطه کردیم در کتاب ظاهر [961]. ﴿12

﴿ وَٱضۡرِبۡ لَهُم مَّثَلًا أَصۡحَٰبَ ٱلۡقَرۡیَةِ إِذۡ جَآءَهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ١٣ إِذۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱثۡنَیۡنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزۡنَا بِثَالِثٖ فَقَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَیۡکُم مُّرۡسَلُونَ ١٤ قَالُواْ مَآ أَنتُمۡ إِلَّا بَشَرٞ مِّثۡلُنَا وَمَآ أَنزَلَ ٱلرَّحۡمَٰنُ مِن شَیۡءٍ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَکۡذِبُونَ ١٥ قَالُواْ رَبُّنَا یَعۡلَمُ إِنَّآ إِلَیۡکُمۡ لَمُرۡسَلُونَ ١٦ وَمَا عَلَیۡنَآ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ١٧ قَالُوٓاْ إِنَّا تَطَیَّرۡنَا بِکُمۡۖ لَئِن لَّمۡ تَنتَهُواْ لَنَرۡجُمَنَّکُمۡ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨ قَالُواْ طَٰٓئِرُکُم مَّعَکُمۡ أَئِن ذُکِّرۡتُمۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ١٩ وَجَآءَ مِنۡ أَقۡصَا ٱلۡمَدِینَةِ رَجُلٞ یَسۡعَىٰ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُواْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٢٠ ٱتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسۡ‍َٔلُکُمۡ أَجۡرٗا وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٢١ وَمَا لِیَ لَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٢٢ ءَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةً إِن یُرِدۡنِ ٱلرَّحۡمَٰنُ بِضُرّٖ لَّا تُغۡنِ عَنِّی شَفَٰعَتُهُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یُنقِذُونِ ٢٣ إِنِّیٓ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٢٤ إِنِّیٓ ءَامَنتُ بِرَبِّکُمۡ فَٱسۡمَعُونِ ٢٥ قِیلَ ٱدۡخُلِ ٱلۡجَنَّةَۖ قَالَ یَٰلَیۡتَ قَوۡمِی یَعۡلَمُونَ ٢٦ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٧۞

و بیان کن براى ایشان، داستانى قصّه اهل دیه، چون آمد به آن دیه پیغامبران. ﴿13آنگاه که فرستادیم به سوى ایشان دو کس را، پس به دروغ نسبت کردند ایشان را، پس قوّت دادیم به سوّمى. پس به هر سه کس گفتند: هرآیینه به سوى شما فرستادگانیم. ﴿14اهل ده گفتند: نیستید شما مگر آدمى مانند ما و نه فروفرستاده است خدا هیچ چیز، نیستید شما مگر دروغگو. ﴿15گفتند: پروردگار ما می‌داند که هرآیینه ما به سوى شما فرستادگانیم. ﴿16و نیست بر ما مگر پیغام رسانیدن ظاهر. ﴿17گفتند: هرآیینه ما شگون بد گرفتیم به شما، اگر باز نمایند سنگسار کنیم شما را و البته برسد به شما از جانب ما عقوبت درد دهنده. ﴿18گفتند: شگون بد شما همراه شما است. آیا اگر پند داده شود شما را بر شگون بد حمل کنید؟ بلکه شما گروهى از حد گذشته‏اید. ﴿19و آمد از دورترین محل‌هاى آن شهر مردى شتابان. گفت: اى قوم من! پیروى کنید پیغامبران را. ﴿20پیروى کنید کسى را که نمى‏طلبد از شما هیچ مزدى و ایشان راه یافتگانند. ﴿21و چیست مرا که عبادت نکنم معبودى را که بیافرید مرا و به سوى وى بازگردانیده خواهید شد؟. ﴿22آیا بجز وى خدایان گیرم که اگر بخواهد خداى تعالى در حقّ من زیانى، دفع نکند از من شفاعت ایشان، چیزی را و ایشان خلاص نکنند مرا؟. ﴿23هرآیینه من آنگاه در گمراهى ظاهر باشم. ﴿24هرآیینه من ایمان آوردم به پروردگار شما، پس بشنوید از من [962]. ﴿25گفته شد او را: درآى به بهشت. گفت: اى کاش! قوم من بدانند. ﴿26که به چه چیز بیامرزید مرا پروردگار من و ساخت مرا از نواختگان. ﴿27

﴿ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ قَوۡمِهِۦ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِن جُندٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ٢٨ إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ خَٰمِدُونَ ٢٩ یَٰحَسۡرَةً عَلَى ٱلۡعِبَادِۚ مَا یَأۡتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٣٠ أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا قَبۡلَهُم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ أَنَّهُمۡ إِلَیۡهِمۡ لَا یَرۡجِعُونَ ٣١ وَإِن کُلّٞ لَّمَّا جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٣٢ وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلۡأَرۡضُ ٱلۡمَیۡتَةُ أَحۡیَیۡنَٰهَا وَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهَا حَبّٗا فَمِنۡهُ یَأۡکُلُونَ ٣٣ وَجَعَلۡنَا فِیهَا جَنَّٰتٖ مِّن نَّخِیلٖ وَأَعۡنَٰبٖ وَفَجَّرۡنَا فِیهَا مِنَ ٱلۡعُیُونِ ٣٤ لِیَأۡکُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦ وَمَا عَمِلَتۡهُ أَیۡدِیهِمۡۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٣٥ سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦ وَءَایَةٞ لَّهُمُ ٱلَّیۡلُ نَسۡلَخُ مِنۡهُ ٱلنَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظۡلِمُونَ ٣٧ وَٱلشَّمۡسُ تَجۡرِی لِمُسۡتَقَرّٖ لَّهَاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٣٨ وَٱلۡقَمَرَ قَدَّرۡنَٰهُ مَنَازِلَ حَتَّىٰ عَادَ کَٱلۡعُرۡجُونِ ٱلۡقَدِیمِ ٣٩ لَا ٱلشَّمۡسُ یَنۢبَغِی لَهَآ أَن تُدۡرِکَ ٱلۡقَمَرَ وَلَا ٱلَّیۡلُ سَابِقُ ٱلنَّهَارِۚ وَکُلّٞ فِی فَلَکٖ یَسۡبَحُونَ ٤٠

و فرود نیاوردیم بر قوم او بعد ازو هیچ لشکرى از آسمان و نیستیم ما فرود آرندۀ لشکر. ﴿28نبود عقوبت ایشان مگر یک فریاد تند، پس ناگهان ایشان چون آتش فرو مرده شدند. ﴿29اى واى بر بندگان! نمى‏آید بدیشان هیچ فرستاده‌ای مگر به او تمسخر می‌کردند. ﴿30آیا ندیدند چقدر هلاک ساختیم پیش از ایشان طبقات مردمان را؟ آیا ندیدند که آن جماعت به سوى ایشان باز نمى‏آیند؟. ﴿31و نیست هر طبقه مگر جمع آوردۀ نزدیک ما حاضر کرده شده. ﴿32و نشانه‌ای هست براى ایشان زمین مرده، زنده گردانیدیم آن را و برآوردیم از آن دانه، پس از آن دانه می‌خورند. ﴿33و آفریدیم در زمین بوستان‌ها از درختان خرما و درختان انگور و روان ساختیم در آن بوستان چشمه‌ها. ﴿34تا بخورند از میوۀ آنچه مذکوره شد و نساخته است میوه را دست ایشان. آیا پس شکر نمی‌کنند؟. ﴿35پاک است آن که آفرید اجناس را تمام آن، از آنچه می‌رویاندش زمین و از جنس آدمیان و از آنچه ایشان نمی‌دانند. ﴿36و نشانه‌ای هست ایشان را شب. مانند پوست مى‏کشیم از وى روز را، پس ناگهان ایشان در تاریکى آیندگان باشند. ﴿37و آفتاب می‌رود به راهى که قرارگاه وى است. این است اندازۀ خداى غالب دانا. ﴿38و ماه، مقرر کردیم براى او منزل‌ها تا آنکه باز گردد به شکل شاخ کهنه. ﴿39نه آفتاب مى‏سزدش که دریابد ماه را و نه شب سبقت کننده است به روز [963]و هر یکى از آفتاب و ماه و ستاره‏ها در آسمانى سیر می‌کنند. ﴿40

﴿ وَءَایَةٞ لَّهُمۡ أَنَّا حَمَلۡنَا ذُرِّیَّتَهُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ ٤١ وَخَلَقۡنَا لَهُم مِّن مِّثۡلِهِۦ مَا یَرۡکَبُونَ ٤٢ وَإِن نَّشَأۡ نُغۡرِقۡهُمۡ فَلَا صَرِیخَ لَهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنقَذُونَ ٤٣ إِلَّا رَحۡمَةٗ مِّنَّا وَمَتَٰعًا إِلَىٰ حِینٖ ٤٤ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّقُواْ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیکُمۡ وَمَا خَلۡفَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٤٥ وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤٦ وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنُطۡعِمُ مَن لَّوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ أَطۡعَمَهُۥٓ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٤٧ وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٨ مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ ٤٩ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ ٥٠ وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ ٥١ قَالُواْ یَٰوَیۡلَنَا مَنۢ بَعَثَنَا مِن مَّرۡقَدِنَاۜۗ هَٰذَا مَا وَعَدَ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَصَدَقَ ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٥٢ إِن کَانَتۡ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَإِذَا هُمۡ جَمِیعٞ لَّدَیۡنَا مُحۡضَرُونَ ٥٣ فَٱلۡیَوۡمَ لَا تُظۡلَمُ نَفۡسٞ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا تُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٥٤

و نشانه‌ای هست ایشان را که ما برداشتیم قومى بنى آدم را در کشتى پر کرده شده. ﴿41و آفریدیم براى ایشان مانند کشتى آنچه سوار می‌شوند بر آن [964]. ﴿42و اگر خواهیم غرق کنیم ایشان را، پس هیچ فریادرس نباشد براى ایشان و نه ایشان رها کرده شوند. ﴿43لیکن رحمت کردیم از جانب خود و بهره‏مند ساختیم تا مدّتى. ﴿44و چون گفته شود به ایشان که بترسید از عقوبتى که پیش دو دست شما باشد و عقوبتى که پس پشت شما باشد، بود که بر شما رحم کرده شود. ﴿45و نمى‏آید بدیشان هیچ نشانه‌ای از نشانه‌هاى پروردگار ایشان، الاّ از آن روگردان باشند. ﴿46و چون گفته شود به ایشان که: خرج کنید از آنچه رزق داده است شما را خداى تعالى، گویند این کافران به مسلمانان: آیا طعام دهیم کسى را که اگر خداى تعالى می‌خواست طعام دادى او را؟ نیستید شما مگر در گمراهى ظاهر. ﴿47و می‌گویند کافران: کى باشد این وعده اگر راستگویید؟. ﴿48انتظار نمى‏کشند مگر یک نعرۀ تند راکه بگیرد ایشان را و ایشان خصومت کنان باشند. ﴿49پس نتوانند وصیت کردن و نه به اهل خود بازگردند. ﴿50و دمیده شود در صور. پس ناگهان ایشان از قبرها به سوى پروردگار خویش بشتابند. ﴿51گویند: اى واى بر ما! که برخیزانید ما را از خوابگاه ما؟ آرى! این همان است که وعده داده بود خداى تعالى و راست گفتند پیغامبران. ﴿52نباشد این واقعه مگر نعرۀ تندى، پس ناگهان ایشان جمع آورده نزدیک ما حاضر کرده شده باشند. ﴿53پس امروز ستم کرده نخواهد شد بر هیچ‌کس، هیچ ستمى و جزا داده نخواهید شد الاّ به حسب آنچه می‌کردید. ﴿54

﴿ إِنَّ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ ٱلۡیَوۡمَ فِی شُغُلٖ فَٰکِهُونَ ٥٥ هُمۡ وَأَزۡوَٰجُهُمۡ فِی ظِلَٰلٍ عَلَى ٱلۡأَرَآئِکِ مُتَّکِ‍ُٔونَ ٥٦ لَهُمۡ فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ٥٧ سَلَٰمٞ قَوۡلٗا مِّن رَّبّٖ رَّحِیمٖ ٥٨ وَٱمۡتَٰزُواْ ٱلۡیَوۡمَ أَیُّهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٩ ۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٦٠ وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٦١ وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ ٦٢ هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٦٣ ٱصۡلَوۡهَا ٱلۡیَوۡمَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٦٤ ٱلۡیَوۡمَ نَخۡتِمُ عَلَىٰٓ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَتُکَلِّمُنَآ أَیۡدِیهِمۡ وَتَشۡهَدُ أَرۡجُلُهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٦٥ وَلَوۡ نَشَآءُ لَطَمَسۡنَا عَلَىٰٓ أَعۡیُنِهِمۡ فَٱسۡتَبَقُواْ ٱلصِّرَٰطَ فَأَنَّىٰ یُبۡصِرُونَ ٦٦ وَلَوۡ نَشَآءُ لَمَسَخۡنَٰهُمۡ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمۡ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مُضِیّٗا وَلَا یَرۡجِعُونَ ٦٧ وَمَن نُّعَمِّرۡهُ نُنَکِّسۡهُ فِی ٱلۡخَلۡقِۚ أَفَلَا یَعۡقِلُونَ ٦٨ وَمَا عَلَّمۡنَٰهُ ٱلشِّعۡرَ وَمَا یَنۢبَغِی لَهُۥٓۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ وَقُرۡءَانٞ مُّبِینٞ ٦٩ لِّیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّٗا وَیَحِقَّ ٱلۡقَوۡلُ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧٠

هرآیینه اهل بهشت امروز در کارى هستند شادانند. ﴿55ایشان و زنان ایشان در سایه‏ها بر تخت‌ها نشینند. ﴿56ایشان راست در بهشت میوه و ایشان راست، آنچه طلب کنند. ﴿57گفته شود: سلام باد از جانب پروردگار مهربان. ﴿58و بگوییم جدا شوید امروز اى گناهکاران!. ﴿59آیا حکم نفرستاده بودم به سوى شما اى اولاد آدم، که مپرستید شیطان را، هرآیینه وى شما را دشمن آشکارا است؟!. ﴿60و آن که بپرستید مرا این است راه راست. ﴿61و هرآیینه گمراه ساخت شیطان از قوم شما خلق بسیار را. آیا نمى‏دانستید؟. ﴿62این آن دوزخ است که وعده داده مى‏شد شما را. ﴿63درآیید به آن امروز به سبب کافر بودن خود. ﴿64امروز مُهر نهیم بر دهان ایشان و سخن گوید ما با دست‌هاى ایشان و گواهى دهد پاهاى ایشان به آنچه می‌کردند. ﴿65و اگر خواهیم نابود کنیم چشم ایشان، پس سبقت کنند به سوى راه، پس از کجا ببینند. ﴿66و اگر خواهیم مسخ کنیم ایشان را بر جاى ایشان، پس نتواند گذشتن از آنجا و باز نگردند. ﴿67و هر که را عمر دراز مى‏دهیم، نگونسار می‌کنیمش در آفرینش. آیا در نمى‏یابند؟. ﴿68و نیاموختیم این پیغامبر را شعر و لایق نیست او را، نیست این مگر پند و قرآن آشکار. ﴿69تا بترساند هر که زنده باشد [965]و ثابت شود حجت بر کافران. ﴿70

﴿ أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا خَلَقۡنَا لَهُم مِّمَّا عَمِلَتۡ أَیۡدِینَآ أَنۡعَٰمٗا فَهُمۡ لَهَا مَٰلِکُونَ ٧١ وَذَلَّلۡنَٰهَا لَهُمۡ فَمِنۡهَا رَکُوبُهُمۡ وَمِنۡهَا یَأۡکُلُونَ ٧٢ وَلَهُمۡ فِیهَا مَنَٰفِعُ وَمَشَارِبُۚ أَفَلَا یَشۡکُرُونَ ٧٣ وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ ءَالِهَةٗ لَّعَلَّهُمۡ یُنصَرُونَ ٧٤ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَهُمۡ وَهُمۡ لَهُمۡ جُندٞ مُّحۡضَرُونَ ٧٥ فَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّا نَعۡلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعۡلِنُونَ ٧٦ أَوَ لَمۡ یَرَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَنَّا خَلَقۡنَٰهُ مِن نُّطۡفَةٖ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٞ مُّبِینٞ ٧٧ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ ٧٨ قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ ٧٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ ٨٠ أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ ٨١ إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢ فَسُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیۡءٖ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٨٣

آیا ندیدند که ما آفریدیم براى ایشان از آنچه ساخته است دست ما چهارپایان را، پس ایشان آن را مالکانند؟. ﴿71و رام ساختیم چهارپایان را براى ایشان، پس بعض از آن سوارى ایشان‏ است و بعض از آن مى‏خورند. ﴿72و ایشان راست در چهارپایان منفعت‌ها و آشامیدن‌ها. آیا شکر نمی‌گذارند؟. ﴿73و گرفتند سواى خدا معبودان را تا بود که ایشان یارى داده شوند. ﴿74نتوانند یارى کردن ایشان و این بتان براى ایشان لشکرى حاضر کرده شده‏اند. ﴿75پس اندوهگین نکند تو را سخن ایشان، هرآیینه ما می‌دانیم آنچه پنهان مى‏کنند و آنچه آشکار مى‏نمایند. ﴿76آیا ندیده است آدمى که ما آفریدیم او را از نطفه پس ناگهان او خصومت کنندۀ آشکارا شد؟. ﴿77و پدید آورد براى ما داستانى و فراموش کرد آفرینش خود را. گفت: که زنده کند استخوان‌ها در حالتى که آن کهنه شده باشند؟. ﴿78بگو: زنده کندش آن که آفرید او را اول بار و او به هر قسم آفرینش داناست. ﴿79آن که پیداکرد برای شما از درخت سبز آتش را، پس ناگهان شما از آن درخت آتش مى‏افروزید. ﴿80آیا نیست آن که آفرید آسمان‌ها و زمین را، توانا بر آنکه آفریند مانند ایشان؟ بلى! و هم اوست آفرینندۀ دانا. ﴿81جز این نیست که فرمان خدا چون بخواهد آفریدن چیزى، این است که گویدش شو! پس مى‏شود. ﴿82پس پاک است آن که به دست اوست پادشاهى هر چیز و به سوى او بازگردانیده شوید. ﴿83

[958] یعنی در بنی اسماعیل هیچ پیغمبری مبعوث نشده بود. [959] مترجم گوید: این هر دو آیت تمثیل و تصویر است یأس ایشان را از شناختن حق. [960] یعنی اعمال خیر و شر. [961] یعنی لوحِ محفوظ. [962] مترجم گوید: اهل دیه آن را شهید ساختند، والله اعلم. [963] یعنی پیش از انقضای روز نمی‌آید. [964] یعنی شتر و کرگدن. [965] یعنی صاحب فهم باشد.

تفسیر نور: سوره یس

تفسیر نور:
سوره یس آیه 1
‏متن آیه : ‏
یس

‏ترجمه : ‏
‏یا ، سین .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یس‌ » : از حروف مقطّعه است ( نگا : بقره‌ / 1 ) .‏

سوره یس آیه 2
‏متن آیه : ‏
‏ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏سوگند به قرآن حکیم !‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْحَکِیمِ » : دارای حکمت و دانش سودمند .‏

سوره یس آیه 3
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏قطعاً تو از زمره فرستادگان ( یزدان ) هستی .‏

‏توضیحات : ‏
‏. . . .‏

سوره یس آیه 4
‏متن آیه : ‏
‏ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و بر راه راست ( خداشناسی ) قرار داری ( که دین اسلام است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ » : ( نگا : فاتحه‌ / 6 ) . « عَلی صِراطٍ مُّسْتَقِیمٍ » : خبر دوم ( إِنَّ ) است .‏

سوره یس آیه 5
‏متن آیه : ‏
‏ تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این قرآن را ) فرو فرستاده است خداوند چیره و مهربان .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَنزِیلَ » : فرو فرستادن . در اینجا به معنی فرو فرستاده بوده و مفعول مطلق است . برای مبالغه ، قرآن وصف به مصدر شده است ( نگا : سجده‌ / 2 ) .‏

سوره یس آیه 6
‏متن آیه : ‏
‏ لِتُنذِرَ قَوْماً مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( آن را برای تو فرو فرستاده است ) تا قومی را بیم دهی که پدران و نیاکان ( نزدیک ) ایشان ( توسّط پیغمبران ) بیم داده نشده‌اند ، و به همین علّت است که غافل و بی‌خبر ( از قانون آسمانی ، نسبت به خدا و خود و مردمان ) هستند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَوْماً » : مراد کفّار مکّه در آغاز نبوّت پیغمبر اسلام است . « مَآ أُنذِرَ » : بیم داده نشده است ( نگا : سجده‌ / 3 ) . « ءَابَآؤُهُمْ » : مراد پدران و نیاکان قریب قریش همعصر پیغمبر است ، والاّ پدران و نیاکان بعید ایشان توسّط انبیاء ، از جمله ابراهیم و اسماعیل بیم داده شده است ( نگا : فاطر / 24 و 25 ) .‏

سوره یس آیه 7
‏متن آیه : ‏
لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ایشان مستحقّ عذاب گشته‌اند و ) سخن ( خدا مبنی بر پر کردن جهنّم از چنین افرادی ) درباره بیشتر آنان به حقیقت پیوسته است ، و آنان دیگر ایمان نمی‌آورند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ . . . » : ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، سجده‌ / 13 ) . « الْقَوْلُ » : مراد فرموده خدا : لأَمْلأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکَ وَ مِمَّن تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ، در ( ص‌ / 85 ، و نظیر آن در حجر / 43 ، اعراف‌ / 18 ، هود / 119 ، سجده‌ / 13 ) می‌باشد .‏

سوره یس آیه 8
‏متن آیه : ‏
إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِیَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به گردنهایشان غلّهائی می‌اندازیم که تا چانه‌هایشان می‌رسد و سرهای ایشان ( بر اثر آن ) رو به بالا نگاه داشته می‌شود ( و نه می‌توانند به زیر پاهای خود بنگرند ، و نه می‌توانند سرهایشان را بدین سو و آن سو حرکت دهند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَغْلالاً » : ( نگا : اعراف‌ / 157 ، رعد / 5 ، سبأ / 33 ) . « الأذْقَانِ » : جمع ذَقَن ، چانه‌ها . زنخها ( نگا : اسراء / 107 و 109 ) . « مُقْمَحُونَ » : سر در هوا ماندگان . کسانی که سرهایشان رو به بالا شق و رق مانده باشد .‏

سوره یس آیه 9
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ یُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما در پیش روی آنان سدّی ، و در پشت سر ایشان سدّی قرار داده‌ایم ( و لذا به کسانی می‌مانند که در میان دو سدّ ، گیر کرده باشند ، و پیش رو و پشت سر خود را مشاهده نکنند ) و بدین وسیله جلو چشمان ایشان را گرفته‌ایم و دیگر نمی‌بینند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بَیْنَ أَیْدِیهِمْ » : جلو ایشان . « مَا خَلْفَهُمْ » : پشت سر آنان . « سَدّاً . . . » : خداوند کسانی را که به آینده ننگرند و مستقبل را فراموش سازند ، و به گذشته ننگرند و احوال ملّتهای پیشین را پیش چشم ندارند ، به افرادی تشبیه فرموده است که میان دو سدّ عظیم گیر کرده باشند و روبرو و پشت سر خود را نبینند ، و همگون و همسان کوران ، راه پیشروی و راه پَسروی خود را پیدا نکنند . « فَأَغْشَیْنَاهُمْ » : بر چشمانشان پرده‌ای کشیده‌ایم ( نگا : بقره‌ / 7 ) .‏

سوره یس آیه 10
‏متن آیه : ‏
‏ وَسَوَاء عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏چه آنان را بترسانی و چه ایشان را نترسانی ، برایشان یکسان است ایمان نمی‌آورند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَوَآءٌ عَلَیْهِمْ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 6 ) .‏

سوره یس آیه 11
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تو تنها کسی را می‌ترسانی ( و با بیم دادنت بدو سود می‌رسانی ) که از قرآن پیروی کند ، و پنهانی از ( خداوند ) مهربان هراس داشته باشد . چنین کسی را به گذشت و پاداش ارزشمندی مژده بده .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنَّمَا تُنذِرُ مَنْ . . . » : تو تنها کسی را بیم خواهی داد . مراد این است که تنها کسی از بیم دادن تو سود می‌برد و از آن استفاده می‌کند که . « بِالْغَیْبِ » : در نهان . در خلوت ( نگا : فاطر / 18 ) .‏

سوره یس آیه 12
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَى وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما خودمان مردگان را زنده می‌گردانیم ، و چیزهائی را که ( در دنیا ) پیشاپیش فرستاده‌اند و ( کارهائی را که کرده‌اند ، و همچنین ) چیزهائی را که ( در آن ) برجای نهاده‌اند ( و کارهائی را که نکرده‌اند ، ثبت و ضبط می‌کنیم و ) می‌نویسیم . و ما همه چیز را در کتاب آشکار ( لوح محفوظ ) سرشماری می‌نمائیم و می‌نگاریم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا قَدَّمُوا » : اعمال خوب و بدی که در دنیا انجام داده‌اند و پیشاپیش به آخرت فرستاده‌اند . « ءَاثَارَهُمْ » : چیزهائی را که باقی گذارده‌اند و بر جای نهاده‌اند ، اعم از آثار خیری همچون مسجد و مدرسه و بیمارستان و دیگر موقوفات ، و آثار بدی همچون غصب املاک و بنای میخانه‌ها و کتابهای گمراه کننده و طرحهای استعمارگرانه و پروژه‌های خانمانسوز و ستمگرانه . یا عبادات و کارهای نیکی که می‌بایست بکنند ، ولی نکرده‌اند ، و معاصی و کارهای بدی که می‌بایست نکنند ، ولی کرده‌اند . « أَحْصَیْنَاهُ » : سرشماری کرده‌ایم . ضبط و ثبت نموده‌ایم . « إِمَامٍ مُّبِینٍ » : کتاب آشکار . کتاب روشنگر . مراد لوح محفوظ است که کتاب جامع و عمومی است و همه اعمال و همه حوادث و همه موجودات این جهان در آن ثبت و ضبط می‌گردد ، و به منزله کتاب اصلی یا دفتر کلّ برای نامه اعمال شخصی بندگان ( نگا : اسراء / 14 ، کهف‌ / 49 ، حاقّه‌ / 19 و 25 ) و نامه اعمال عمومی ملّتها ( نگا : جاثیه‌ / 28 ) است .‏

سوره یس آیه 13
‏متن آیه : ‏
‏ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای پیغمبر ! از آنجا که داستان قریشیان همچون داستان ساکنان انطاکیه در روزگاران گذشته است ) برای ایشان سرگذشت ساکنان شهر ( انطاکیه ) را مثال بزن ، بدان گاه که فرستادگان ( خدا ) به سوی آنان آمدند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْقَرْیَةِ » : شهر ( نگا : بقره‌ / 58 و 259 ، نساء / 75 ، انعام‌ / 123 ) . مراد از آن ، انطاکیه یکی از شهرهای ترکیه فعلی است که سابقاً از شهرهای معروف روم بوده است . « أَصْحَابَ » : بدل از ( مَثَلاً ) است .‏

سوره یس آیه 14
‏متن آیه : ‏
‏ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَیْکُم مُّرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏وقتی ( از اوقات ) دو نفر ( از فرستادگان خود ) را به سوی ایشان روانه کردیم و آنان آن دو را تکذیب کردند . سپس آنان را ( با ارسال فرد ) سومی تقویت نمودیم . آنان ( سه نفری بدیشان ) گفتند : ما فرستادگانی هستیم که به سوی شما روانه شده‌ایم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَعَزَّزْنَا » : تقویت کردیم . تأیید کردیم .‏

سوره یس آیه 15
‏متن آیه : ‏
‏ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَکْذِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( در پاسخ ایشان ، بدانان ) گفتند : شما انسانهائی همچون ما بیش نیستید ، و خداوند مهربان چیزی را ( از وحی آسمانی برای کسی ) فرو نفرستاده است ، و شما جز دروغ نمی‌گوئید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنْ أَنتُمْ إِلاّ . . . » : ( نگا : ابراهیم‌ / 10 ) .‏

سوره یس آیه 16
‏متن آیه : ‏
‏ قَالُوا رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : به خدا ! پروردگارتان می‌داند که ما به سوی شما فرستاده شده‌ایم . ( مهمّ نیست شما بپذیرید یا نپذیرید . ما که به وظیفه خود عمل کرده‌ایم . چرا که . . . ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« رَبُّنَا یَعْلَمُ إِنَّا . . . » : عربها گاهی جمله ( رَبُّنا یَعْلَمُ ) را به عنوان قَسَم به کار می‌برند ، این است که بعد از ماده « علم‌ » همزه « إِنّا » که باید مفتوح باشد ، در اینجا چون مراد قَسَم است ، مکسور خوانده شده است ( نگا : تفسیر روح‌المعانی ، و المصحف المیسّر ) .‏

سوره یس آیه 17
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا عَلَیْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بر ما جز تبلیغ روشن و روشنگر نمی‌باشد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْبَلاغُ الْمُبِینُ » : ( نگا : مائده‌ / 92 و 110 ، نحل‌ / 35 و 82 ) .‏

سوره یس آیه 18
‏متن آیه : ‏
‏ قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : ما شما را به فال بد گرفته‌ایم . ( وجود شما شوم است و مایه بدبختی شهر و دیار ما است . سوگند می‌خوریم که از این سخنان ) اگر دست برندارید ، قطعاً شما را سنگسار خواهیم کرد و شکنجه دردناکی از ما خواهید دید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَطَیَّرْنَا بِکُمْ » : شما را به فال بد گرفته‌ایم . وجود شما را شوم می‌دانیم ( نگا : نمل‌ / 47 ، اعراف‌ / 131 ) . « لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا » : اگر پایان ندهید . اگر دست نکشید ( نگا : بقره‌ / 192 و 193 و 275 ، مریم‌ / 46 ) .‏

سوره یس آیه 19
‏متن آیه : ‏
‏ قَالُوا طَائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏گفتند : شومی خودتان ( که ناشی از کفرتان است ) با خودتان همراه است ( و اگر درست بیندیشید ، به این حقیقت واقف خواهید شد که تیره‌روزی شما ناشی از افکار منحطّ و اعمال زشت و عقیده پلشتی است که دارید ، نه این که به سبب دعوت ما به خداپرستی و انجام نیکیها و ترک بدیها باشد ) آیا اگر یادآور گردید ( به خدا و اوامر و نواهی او و چیزهائی که سعادت شما در آنها است ، باید ما دعوت‌کنندگان را شکنجه دهید و بکشید ؟ ! ) اصلاً شما گروهی هستید که ( در سرکشی و کفر از حدّ درمی‌گذرید ، و در معاصی و زشتکاریها ) اسرافکار و متجاوزید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« طَآئِرُکُمْ » : شوم و نحوست شما . بدبختی و تیره‌روزیتان ( نگا : نمل‌ / 47 ، اعراف‌ / 131 ) . « أَئِن ذُکِّرْتُمْ » : آیا اگر پند داده شدید و خدا و نیکیها و بدیها را به شما گوشزد کردند ؟ جواب شرط محذوف است و تقدیر چنین است : أَئِن ذُکِّرْتُمْ ، تَلَقَّیْتُمُ التَّذْکِیرَ وَ الإِنذَارَ بِالْکُفْرِ وَ الإِنکَارِ ؟ « مُسْرِفُونَ » : اسراف پیشگان ، متجاوزین از حدّ در طغیان و کفر و معاصی .‏

سوره یس آیه 20
‏متن آیه : ‏
وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مردی از دورترین نقطه شهر با شتاب بیامد ، گفت : ای قوم من ! از فرستادگان ( خدا ) پیروی کنید ( که سعادت هر دو جهان شما در آن است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَقْصی‌ » : دورترین نقطه . « الْمَدِینَةِ » : شهر . مراد همان ( الْقَرْیَةِ ) در آیه سیزده است که انطاکیه است . « رَجُلٌ » : مردی که مؤمن بود و ایمان خود را پنهان می‌کرد ، و در این لحظه حسّاس به یاری پیغمبران شتافت . گویا نام او ( حبیب نجّار ) بوده است . « یَسْعی‌ » : جمله وصفیه و صفت ( رَجُلٌ ) است .‏

سوره یس آیه 21
‏متن آیه : ‏
‏ اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پیروی کنید از کسانی که پاداشی ( در برابر تبلیغ خود ) از شما نمی‌خواهند و آنان ( از کردار و گفتارشان پیدا است که ) افرادی راهیاب و هدایت یافته‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَسْأَلُُکُمْ . . . هُمْ . . . . » : مفرد آمدن فعل ( لا یَسْأَلُ ) و ذکر ضمیر جمع ( هُمْ ) در آیه ، با توجّه به لفظ و معنی موصول ( مَنْ ) است .‏

سوره یس آیه 22
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده است و به سوی او برگردانده می‌شوید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا لِیَ . . . » : چرا من نباید ؟ مرا نسزد و نرسد که . این آیه تا آخر آیه 25 سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا ( نگا : المختصر فی تفسیر القرآن ) و یا این که ساکنان شهر است و آنچه را برای خود می‌پسندد ، برای ایشان هم می‌پسندد . « فَطَرَنِی‌ » : مرا آفریده است ( نگا : هود / 51 ، انعام‌ / 79 ) .‏

سوره یس آیه 23
‏متن آیه : ‏
‏ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً وَلاَ یُنقِذُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا غیر از خدا ، معبودهائی را برگزینم ( و پرستش نمایم ) که اگر خداوند مهربان بخواهد زیانی به من برساند ، میانجیگری ایشان کمترین سودی برای من ندارد و مرا ( از زیان وارده ) نجات نمی‌دهند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَأَتَّخِذُ . . . » : ( نگا : انعام‌ / 14 ، فرقان‌ / 28 ) . « إِن یُرِدْنِ بِضُرٍّ » : اگر بخواهد به من زیانی برساند . « لا تُغْنی عَنّی . . . » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 10 ، توبه‌ / 25 ) . « لا یُنقِذُونِی‌ » : مرا نجات نمی‌دهند و رها نمی‌سازند .‏

سوره یس آیه 24
‏متن آیه : ‏
‏ إِنِّی إِذاً لَّفِی ضَلاَلٍ مُّبِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هر گاه چنین کاری را بکنم و انبازهائی را پرستش نمایم ) در این صورت من در گمراهی آشکاری خواهم بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏. . .‏

سوره یس آیه 25
‏متن آیه : ‏
إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏من به پروردگار شما ایمان آورده‌ام ، پس بشنوید ، ( و بدانید که من دعوت این فرستادگان خدا را پذیرفته‌ام . شما نیز دعوت ایشان را پذیرا شوید که سعادتتان در پذیرش فرموده‌ها و رهنمودهای آنان است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَاسْمَعُونِ‌ » : پس از من بشنوید . اگر مخاطب فرستادگان خدا باشد ، مراد این است که فردای قیامت شاهد ایمان آوردن وی باشند . و اگر مخاطب سائر مردم باشد ، مراد این است که بشنوند و گواه جرأت او باشند ، و یا این که سخن وی را بپذیرند و همچون او از پیغمبران پیروی کنند که به سود ایشان است .‏

سوره یس آیه 26
‏متن آیه : ‏
‏ قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( مردمان بر او شوریدند و شهیدش کردند . از سوی خدا ) بدو گفته شد : وارد بهشت شو . ( وقتی که آن همه نعمت و کرامت دید ) گفت : ای کاش ! قوم من می‌دانستند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قِیلَ » : این سخن ، از طرف فرشتگان یا مستقیماً از سوی خدای جهان است . « أُدْخُلِ الْجَنَّةً » : بیشتر آیات قرآن بیانگر این واقعیّت است ، شهادت و مرگ مؤمن همان است و داخل شدن به بهشت همان . انگار فاصله‌ای میان بدرود زندگی دنیوی و دخول به بهشت اخروی نیست ( نگا : آل‌عمران‌ / 169 ، واقعه‌ / 89 ) .‏

سوره یس آیه 27
‏متن آیه : ‏
‏ بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُکْرَمِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( ای کاش ! می‌دانستند ) که پروردگارم مرا آمرزیده است و از زمره گرامیانم قلمداد فرموده است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« بِمَا غَفَرَ لِی‌ » : به چه سبب و در برابر چه کاری مرا بخشیده است‌ ؟ مراد تحقیر عمل خود و تعظیم مغفرت خدا است . چه غفرانی نصیبم کرده است . مراد اظهار تعجّب از الطاف بی‌حدّ پروردگاری است . بدانچه خدا مرا بخشیده است . خلاصه « مَا » می‌تواند موصوله و استفهامیّه و مصدریّه باشد .‏

سوره یس آیه 28
‏متن آیه : ‏
وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما بعد از ( قتل ) او ، اصلاً لشکری از آسمان فرو نفرستادیم ، و حکمت ما اقتضاء نمی‌کرد که ( برای نابودی ایشان ) سپاهی از فرشتگان روانه سازیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا کُنَّا مُنزِلِینَ » : ما فرو نفرستادیم . مراد این است که حکمت ما اقتضاء نمی‌کرد ، یا ایشان در خور این نبودند که فرشتگانی برای نابودیشان نازل کنیم .‏

سوره یس آیه 29
‏متن آیه : ‏
‏ إِن کَانَتْ إِلاَّ صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تنها یک صدا بود و بس که ( موج انفجارش کار ایشان را بساخت و ) ناگهان جملگی خاموش شدند ( و بر جای سرد گشتند و مردند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« صَیْحَةً » : صدای شدید . فریاد توفنده . خبر ( کَانَتْ ) است و اسم آن محذوف ( نگا : هود / 67 ) . « فَإِذَا . . . » : واژه ( إِذا ) بر سرعت حصول مابعد خود به دنبال حصول ماقبل خود دلالت دارد . « خَامِدُونَ » : خاموش شدگان . مراد مردگان است .‏

سوره یس آیه 30
‏متن آیه : ‏
‏ یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون ‏

‏ترجمه : ‏
‏فسوسا و اسفا بندگان را ! هیچ پیغمبری به سوی ایشان نمی‌آید مگر این که او را مسخره می‌کنند و به باد استهزاء می‌گیرند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَا حَسْرَةً » : دردا و فسوسا ! این عبارت بیانگر تعجّب از کار بندگان است . آن بندگان تیره‌روزی که نه تنها گوش هوش به ندای پیغمبران و رهبران آسمانی نمی‌دهند ، بلکه ایشان را به تمسخر می‌گیرند .‏

سوره یس آیه 31
‏متن آیه : ‏
‏ أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمی‌دانند که در روزگاران پیش از ایشان چه ملّتهای فراوانی را ( به گناهانشان گرفته‌ایم و ) نابودشان نموده‌ایم ، که هرگز به سویشان باز نمی‌گردند ( و دیگر به دنیا گام نمی‌گذارند ؟ ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَمْ یَرَوْا » : آیا ندیده‌اند ؟ مراد از دیدن در اینجا دانستن است ( نگا : انعام‌ / 6 ، اعراف‌ / 148 ) . « الْقُرُونِ » : ملّتها و نژادها ( نگا : انعام‌ / 6 ، یونس‌ / 13 ، اسراء / 17 ) .‏

سوره یس آیه 32
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏همه آنان ( بدون استثناء در روز قیامت ) نزد ما گرد می‌آیند و حاضر می‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِنْ » : حرف نفی است . « لَمَّا » : به معنی إِلاّ است . « جَمِیعٌ » : فعیل به معنی مفعول یعنی مجموع است . « جَمِیعٌ . . . . مُحْضَرُونَ » : خبر اوّل و دوّم ( کُلٌّ ) است . یا این که ( مُحْضَرُونَ ) صفت ( جَمیْعٌ ) است .‏

سوره یس آیه 33
‏متن آیه : ‏
‏ وَآیَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نشانه‌ای ( از قدرت خدا بر رستاخیز ) برای آنان ، زمین مرده است که آن را حیات بخشیده‌ایم و از آن دانه‌هائی را بیرون آورده‌ایم که ایشان از آن تغذیه می‌کنند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلأرْضُ الْمَیْتَةُ » : مراد زمین خشک کره زمین ، پیش از پیدایش حیات ، و اشاره به معمّای فوق‌العاده مرموز و پیچیده و شگفت‌انگیز شروع حیات است که کسی به درستی نمی‌داند تحت تأثیر چه عواملی در روز نخست موجودات بیجان تبدیل به سلولهای زنده شده است . یا این که اشاره به زمینهای خشک کنونی و مسأله حیات در جهان گیاهان و حیوانات و زنده شدن زمینهای مرده است که از یک سو دلیل روشنی است بر این که علم و دانش عظیمی در آفرینش این جهان به کار رفته است ، و از سوی دیگر نشانه آشکاری از رستاخیز است .‏

سوره یس آیه 34
‏متن آیه : ‏
‏ وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و در زمین باغهای خرما و انگور ( و سایر درختان و گیاهان دیگر ) پدیدار کردیم ، و چشمه‌سارانی از آن بیرون آوردیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْعُیُونِ » : چشمه‌ها .‏

سوره یس آیه 35
‏متن آیه : ‏
‏ لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تا از میوه‌های آن درختان که ( به صورتِ غذای آماده و بسته‌بندی شده بر شاخسارها ظاهر می‌شوند و ) دست انسانها در ساختن آنها کمترین دخالتی نداشته است ، تناول کنند . آیا انسانها ( در برابر این همه خوراکیهای لذیذ و بی‌نیاز از پخت و پز ) سپاسگزاری نخواهند کرد ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« ثَمَرِهِ » : مرجع ضمیر ( ه ) می‌تواند ( الله ) باشد . یعنی تا از ساختار خداوندی بخورند . یا مرجع آن شی‌ء مجهول یا مذکور بوده که باغها است . برخی هم مرجع ضمیر را ( نخیل ) دانسته‌اند که مذکّر است ، و بدان اکتفا شده است چون بر اثر عطف ( اعناب ) را نیز شامل می‌شود . « وَ مَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ » : این جمله می‌تواند حالیّه و ( ما ) نافیه باشد که معنی چنین خواهد بود : در حالی که دست آنان در آن کمترین دخالتی نداشته است . و یا این که واو حرف عطف و ( ما ) موصوله باشد که معنی چنین خواهد شد : و چیزی که خود می‌سازند . یعنی در آیه ، هم اشاره به میوه‌هائی است که بدون تغییر مورد استفاده انسانها قرار می‌گیرد ، و هم اشاره به میوه‌هائی است که با انجام عملی روی آنها چون پخت و پز و کنسرو به غذاهای مختلف تبدیل می‌گردند .‏

سوره یس آیه 36
‏متن آیه : ‏
‏ سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏تسبیح و تقدیس خداوندی را سزا است که همه نرها و ماده‌ها را آفریده است ، اعم از آنچه از زمین می‌روید ، و از خود آنان ، و از چیزهائی که ایشان نمی‌دانند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سُبْحَانَ الَّذِی‌ » : ( نگا : اسراء / 1 ) . « الأزْوَاجَ » : زوجها . یعنی جنس نر و ماده . این آیه بیانگر زوجیّت در گیاهان و انسانها و همه موجودات دیگر است ( نگا : رعد / 3 ، ذاریات‌ / 49 ، طه‌ / 53 ) .‏

سوره یس آیه 37
‏متن آیه : ‏
‏ وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و نشانه‌ای ( دالّ بر قدرت ما ) شب است . ما روز را از آن برمی‌گیریم ، ناگهان تاریکی آنان را فرا می‌گیرد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَسْلَخُ » : بیرون می‌کشیم . برمی‌گیریم . سلخ در اصل به معنی کندن پوست حیوان است . در اینجا انگار روشنائی روز را از پیکر سیاه شب می‌کنند ، و ظلمت موجود در جو زمین ، هویدا می‌گردد . « مُظْلِمُونَ » : به تاریکی افتادگان . ظلمت زدگان .‏

سوره یس آیه 38
‏متن آیه : ‏
وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نشانه دیگری بر قدرت خدا ، این است که ) خورشید به سوی قرارگاه خود در حرکت است . این ، محاسبه و اندازه‌گیری و تعیین خدای بس چیره و توانا و آگاه و دانا است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الشَّمْسُ تَجْرِی‌ » : خورشید در حرکت است . مراد حرکت خورشید با مجموعه منظومه شمسی در وسط کهکشان ما به سوی یک سمت معیّن و ستاره دوردستی به نام « وِگا » است با سرعت 700 کیلومتر در ثانیه . البتّه خورشید حرکت وضعی به دور خود نیز دارد ( نگا : تفسیر نمونه و تفسیر المنتخب ، ذیل آیه ، کتاب نجوم به زبان ساده ، جلد دوم ، صفحه 174 ، تألیف مایردگانی ، ترجمه محمّد رضا خواجه‌پور ) . « لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » : به سوی قرارگاه خود . تا زمان استقرار نهائی خود که قیامت است . اگر مراد از جریان خورشید ، گردش آن برگرد محور خود باشد ، حرف ( لام ) به معنی ( فی ) بوده و معنی چنین می‌شود : در محلّ و مدار خود . « تَقْدِیرُ » : معیّن کردن . مقدّر نمودن . محاسبه و اندازه‌گیری ( نگا : انعام‌ / 96 ، فرقان‌ / 2 ) .‏

سوره یس آیه 39
‏متن آیه : ‏
‏ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برای ماه نیز منزلگاههائی تعیین کرده‌ایم که ( پس از طی کردن آنها ) به صورت ته مانده کهنه ( خوشه خرما بر درخت ) در می‌آید ( قوسی شکل و زرد رنگ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَنَازِلَ » : ماه در فاصله گردش به دور زمین ، و گردش زمین به دور خورشید ، از کنار مجموعه‌هائی از ستارگان می‌گذرد که منزلگاههای ماه نامیده می‌شود . « عَادَ » : درمی‌آید . این فعل به معنی ( صَارَ ) است ، برمی‌گردد . « الْعُرْجُونِ » : پایه خوشه خرما که پس از چیدن خوشه بر درخت می‌ماند و زرد رنگ و قوسی شکل است . « عَادَ کَالْعُرْجُونِ . . . » : به شکل عرجون در می‌آید . دوباره همچون عرجون برمی‌گردد . مراد هلال آخر ماه است که در جانب مشرِق نزدیک صبحگاهان ظاهر می‌شود ، خمیده و پژمرده و زردرنگ و نوکهای آن رو به پائین . هلال در ربع اوّل و ربع آخر ماه به همین شکل است .‏

سوره یس آیه 40
‏متن آیه : ‏
‏ لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏نه خورشید را سزد ( در مدار خود سریعتر شود و ) به ( مدار ) ماه رسد ، و نه شب را سزد که بر روز پیشی گیرد ( و مانع پیدایش آن شود ) . هر یک در مداری شناورند ( و مسیر خود را بدون کمترین تغییر ادامه می‌دهند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَنبَغِی لَهَا » : آن را سزد . سزاوار آن است . « أَن تُدْرِکَ » : برسد . ملحق شود . « یَسْبَحُونَ » : شناورند . مراد حرکت آرام خورشید و ماه بر حسب ظاهر و مطابق حسّ بینائی ما ، و یا حرکت هر یک در فلک مربوط است که متوازی یکدیگرند .‏

سوره یس آیه 41
‏متن آیه : ‏
‏ وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( نشانه دیگری بر قدرت ما ، این که برابر وزن مخصوص اجسام و خواصّ ویژه آب ) ما آدمیزادگان را در کشتی مملوّ ( از ایشان و کالاهایشان ) حمل می‌کنیم . ( کشتیهائی که حرکت آنها در دل اقیانوسها ، بی‌شباهت به حرکت کواکب در گستره آسمانها نیست ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْفُلْکِ » : ( نگا : ابراهیم‌ / 32 ، نحل‌ / 14 ، اسراء / 66 ) . « الْمَشْحُونِ » : ( نگا : شعراء / 119 ) .‏

سوره یس آیه 42
‏متن آیه : ‏
وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و برای ایشان همسان کشتی چیزهائی را آفریده‌ایم که بر آنها سوار می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« خَلَقْنَا » : تعبیر از انواع مرکبها بدین واژه ، بدان خاطر است که خالق موادّ خام و وسائل اوّلیّه آنها خدا است . « مَا » : این واژه مفهوم وسیعی را ترسیم می‌کند که شامل هر نوع وسیله سواری زمینی و هوائی و دریائی است .‏

سوره یس آیه 43
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر بخواهیم آنان را غرق خواهیم کرد ، به گونه‌ای که هیچ فریادرسی نداشته باشند ، و اصلاً نجات داده نشوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« صَرِیخَ » : فریادرس . فریاد خواه . در این صورت مصدر به معنی اسم فاعل یعنی صارِخ است . صدا و فریاد . در این صورت معنی « فَلا صَرِیخَ لَهُمْ » : چنین است : اصلاً صدا و فریادی نخواهند داشت تا کمک و یاری طلب کنند . یعنی فوراً غرق و در حال می‌میرند .‏

سوره یس آیه 44
‏متن آیه : ‏
‏ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر این که رحمت ما باشد ( و نسیم لطف ما وزیدن گیرد ) و تازمانی ( که اجل ایشان در می‌رسد ، آنان را از زندگی ) بهره‌مند سازیم .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِلاّ رَحْمَةً . . . » : لکن رحمت ما ایشان را درمی‌یابد و تا وقت اجل مقدّر آنان را از زندگی بهره‌مند می‌سازیم ( نگا : تفسیر المنتخب ) . واژه ( رَحْمَة ) مفعول له ، یا منصوب به نزع خافض است و تقدیر چنین است : بِرَحْمَةٍ .‏

سوره یس آیه 45
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هنگامی که بدانان گفته شود : بپرهیزید از عذاب و مجازات دنیوی که پیش رو دارید ، و از عذاب و مجازات اخروی که در پشت سر دارید ، تا به شما رحم شود ، ( اعتناء نمی‌کنند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ » : آنچه در پیش رو دارید . مراد کیفر و مجازات دنیوی است . « مَا خَلْفَکُمْ » : آنچه در پشت سر دارید . مراد عذاب و عقاب اخروی است . « إِذَا قِیلَ لَهُمْ . . . » : جمله شرطیّه است و جزاء آن محذوف است که از آیه بعد استفاده می‌شود ، و تقدیر چنین است : إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا . . . أَعْرَضُوا . . .‏

سوره یس آیه 46
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هیچ آیه‌ای از آیات پروردگارشان برای آنان نمی‌آید ، مگر این که از آن روی گردان می‌شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ءَایَاتِ » : آیه‌های کتابهای آسمانی و تعلیمات پیغمبران . دلائل و براهین توحید خدا و صدق پیامبران . « مُعْرِضِینَ » : روی‌گردانان .‏

سوره یس آیه 47
‏متن آیه : ‏
‏ وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و هنگامی که به آنان گفته شود : از چیزهائی که خدا به شما داده است ، انفاق و احسان کنید ، کافران به مؤمنان می‌گویند : آیا به کسی خوراک بدهیم که اگر خدا می‌خواست خوراک بدو می‌داد ( و فقیرش نمی‌کرد ؟ مگر مشیّت الهی چنین نخواسته است‌ ؟ ما با مشیّت الهی مخالفت نمی‌ورزیم ) شما در گمراهی آشکار و روشنی هستید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَآءُ اللهُ أَطْعَمَهُ » : کافران از راه تمسخر به مؤمنان می‌گفتند : اگر رازق خداوند است ، پس چرا از ما می‌خواهید که به فقیران خوراک دهیم‌ ؟ و اگر خدا خواسته است که آنان محروم بمانند ، پس چرا ما کسانی را از دارائی خود بهره‌مند سازیم که خداوند ایشان را محروم ساخته است‌ ؟ این منطق جاهلانه ، علاوه از تمسخر مؤمنان ، به آن می‌ماند که افرادی بگویند : چه ضرورتی دارد که ما درس بخوانیم ، و یا به دیگری درس بدهیم‌ ؟ اگر خدا می‌خواست همه را عالم و باسواد می‌کرد .‏

سوره یس آیه 48
‏متن آیه : ‏
‏ وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و خواهند گفت : اگر راست می‌گوئید ( که رستاخیز و قیامتی در میان است ) این وعده کی تحقّق می‌یابد ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَتی هذَا لْوَعْدُ ؟ » : این وعده کی خواهد بود ؟ ! تاریخی برای رستاخیز تعیین نمی‌کنند ؟ چرا هم اینک فرا نمی‌رسد ؟‏

سوره یس آیه 49
‏متن آیه : ‏
‏ مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( پاسخ استهزاء ایشان ، این است که آنان ، چندان ) انتظار نمی‌کشند مگر صدائی را که ( ناگهان طنین‌انداز می‌گردد و موج آن ) ایشان را در بر می‌گیرد ( و نابودشان می‌گرداند ) در حالی که با یکدیگر ( به معامله و کار و بار روزمرّه زندگی ، سرگرم و ) درگیرند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَا یَنظُرُونَ » : انتظار ندارند . توقّع ندارند . ماده « نظر » بدون « إِلی‌ » بیشتر به معنی انتظار و توجّه و توقّع و تدبّر است ( نگا : بقره‌ / 210 ، انعام‌ / 158 ، اعراف‌ / 53 ، نحل‌ / 33 ، فاطر / 43 ) . « یَخِصِّمُونَ » : به نزاع و جدال مشغول ، و سرگرم گیر و دارند . اصل آن یختصمون و از باب افتعال است .‏

سوره یس آیه 50
‏متن آیه : ‏
‏ فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این حادثه به قدری سریع و برق‌آسا و غافلگیرانه است که ) حتّی توانائی وصیّت نمودن و سفارش کردن نخواهند داشت ، و حتّی فرصت مراجعت به سوی خانواده و فرزندانشان را پیدا نخواهند کرد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« تَوْصِیَةً » : سفارش . نکره آمدن آن ، بیانگر این واقعیّت است که حتّی فرصت یک سفارش یا کمترین وصیّتی در میان نخواهد بود .‏

سوره یس آیه 51
‏متن آیه : ‏
‏ وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( برای بار دوم ) در صور دمیده می‌شود و به ناگاه همه آنان از گورها بیرون آمده و به سوی ( دادگاه حساب و کتاب ) پروردگارشان شتابان رهسپار می‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نُفِخَ » : دمیده شد . مراد نفخه ثانی است که دیگر باره صور برای زنده‌شدن مردگان زده می‌شود . « الأجْدَاثِ » : جمع جَدَث ، قبر . گور . ( نگا : قمر / 7 ، معارج‌ / 43 ) . « یَنسِلُونَ » : می‌شتابند ( نگا : انبیاء / 96 ) .‏

سوره یس آیه 52
‏متن آیه : ‏
قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏خواهند گفت : ای وای بر ما ! چه کسی ما را از خوابمان ( بیدار کرد و ) برانگیخت‌ ؟ ! این همان چیزی است که خداوند مهربان وعده داده بود ، و فرستادگان ( خدا در سخنها و پیامهای خود ) راست گفته بودند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« یَا وَیْلَنَا » : ای وای بر ما ! واویلا به حال ما ! ( نگا : انبیاء / 14 و 46 و 97 ) . « بَعَثَنَا » : ما را دوباره زنده کرد . ما را برانگیخت . « مَرْقَدِ » : مصدر میمی و به معنی خواب است ، و یا این که اسم مکان و به معنی خوابگاه است . عقاب و عذاب قبر ، در برابر کیفر و مجازات قیامت ، خوابه گونه‌ای بیش نمی‌باشد . « مَن بَعَثَنَا » : این سؤال بدان خاطر است که کافران با دیدن آن همه هول و هراس و دهشت و وحشت ، اختلاط عقول و اختلال حواسّ پیدا می‌کنند و ناخودآگاه چنین سؤالی بر زبانشان جاری می‌گردد . همان گونه که در دنیا معمول است که انسان به هنگام انجام کار بدی و یا رویاروی شدن با کیفر آن می‌گوید : وای چه کار کردم‌ ؟ ! چنین کاری را من کردم‌ ؟ آیا این بلا را من بر سر خود آوردم‌ ؟ « هذَا مَا . . . » : این بخش ، پاسخ کافران به سؤال خودشان است . برخی هم آن را پاسخ آفریدگار ، یا فرشتگان ، و یا مؤمنان به کافران می‌دانند .‏

سوره یس آیه 53
‏متن آیه : ‏
‏ إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏صدای واحدی بیش نخواهد بود ( که ایشان را دعوت به خروج از گورها می‌کند ) و ناگهان ایشان در پیشگاهمان ( برای دادگاهی ) گرد آورده می‌شوند و حاضر می‌گردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِن کَانَتْ إِلاّ صَیْحَةً . . . » : ( نگا : یس‌ / 29 ) . مراد نفخه ثانی است . « جَمِیعٌ » : جمع آمده . گرد آورده شده . فعیل به معنی مفعول ، یعنی مجموع است . خبر اوّل ( هُمْ ) و واژه ( مُحْضَرُونَ ) خبر دوم یا صفت بشمار است ( نگا : یس‌ / 32 ) .‏

سوره یس آیه 54
‏متن آیه : ‏
‏ فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏در چنین روزی به هیچ کس کمترین ستمی نمی‌گردد ، و به شما جز پاداش و پادافره کارهائی که در دنیا می‌کرده‌اید داده نمی‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شَیْئاً » : چیزی از ظلم . مفعول مطلق است . چیزی از چیزها . مفعول به است ( نگا : یونس‌ / 44 ، مریم‌ / 60 ) .‏

سوره یس آیه 55
‏متن آیه : ‏
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بهشتیان در چنین روزی ، سخت سرگرم خوشی ، و شادانند ( و بی‌خبر از غم و اندوه دیگران ، و خندان از نعمتهای یزدانند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« شُغُلٍ » : سرگرمی عظیم . هر چیز که انسان را به خود مشغول سازد و بی‌خبر از دیگران کند و موجب فراموشی غم و اندوه شود . تنکیر آن برای تعظیم است . « فِی شُغُلٍ » : سرگرم سُرور و شادمانی ، و بهره‌مند از نعمتهای الهی هستند . « فَاکِهُونَ » ، جمع فَاکِهٌ ، خوشحال و خندان . بهره‌مند از نعمت و سرگرم لذّت . سرگرم شوخی و مزاح .‏

سوره یس آیه 56
‏متن آیه : ‏
‏ هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان و همسرانشان در زیر سایه‌های پر و فراخ ، بر تختها تکیه زده‌اند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ظِلال‌ » : جمع ظِلّ ، سایه . تنکیر آن برای تعظیم است . « الأرَآئِکِ » : جمع اَریکة ، تخت . اورنگ ( نگا : کهف‌ / 31 ، انسان‌ / 13 ، مطفّفین‌ / 23 و 35 ) . « مُتَّکِئُونَ » : تکیه‌کنندگان . لم‌دهندگان ( نگا : کهف‌ / 31 ، زخرف‌ / 34 ) .‏

سوره یس آیه 57
‏متن آیه : ‏
‏ لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برای آنان در بهشت ، میوه‌های لذّت‌بخش و فراوانی است . و هر چه بخواهند در اختیار ایشان خواهد بود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« فَاکِهَةٌ » : میوه . مراد انواع میوه‌ها است . تنکیر آن برای تفخیم است که بیانگر مرغوبیّت و کثرت میوه‌ها است . « یَدَّعُونَ » : طلب می‌کنند . درخواست می‌نمایند . دلشان بخواهد .‏

سوره یس آیه 58
‏متن آیه : ‏
‏ سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ ‏

‏ترجمه : ‏
‏از سوی پروردگاری مهربان ، بدیشان درود و تهنیّت گفته می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« سَلامٌ » : درود ( نگا : اعراف‌ / 46 ، یونس‌ / 10 ، رعد / 24 ، ابراهیم‌ / 23 ) . بدل ( ما ) یا مبتدا و خبر آن محذوف است : سَلامٌ عَلَیْکُمْ . « قَوْلاً » : مفعول مطلق فعل محذوف است .‏

سوره یس آیه 59
‏متن آیه : ‏
‏ وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( این سرگذشت شوق‌انگیز و پرافتخار بهشتیان بود ، و امّا با خطابی تحقیرآمیز به گناهکاران گفته می‌شود : ) ای بزهکاران ! امروز ( از مؤمنان ) جدا و به دور شوید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِمْتَازُوا » : جدا گردید . به کنار روید .‏

سوره یس آیه 60
‏متن آیه : ‏
‏ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ای آدمیزادگان ! مگر من به شما سفارش ننمودم و امر نکردم که اهریمن را پرستش نکنید ، چرا که او دشمن آشکار شما است‌ ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ ؟ » : آیا با شما پیمان نبستم‌ ؟ آیا به شما توصیه نکردم‌ ؟ مراد فرمان دادن است ( نگا : طه‌ / 115 ) . چنین عهد و پیمان و توصیه و دستوری ، از طرق مختلف با انسان بسته شده و بدو فرمان داده شده است . یکم : توسّط پیغمبران ( نگا : بقره‌ / 168 ، اعراف‌ / 27 ، یونس‌ / 2 ، زخرف‌ / 62 ) . دوم : توسّط عقل . چرا که دلائل و براهین عقلی با زبان گویائی به انسانها می‌فهمانند که نباید جز خدا را پرستید و اطاعت کرد . سوم : از راه فطرت . چرا که انسان ذاتاً یکتاپرست بوده و فطرت سالم ، طاعت و عبادت را منحصر به ذات پاک پروردگار می‌داند . « لا تَعبُدُوا » : مراد از عبادت در اینجا ، اطاعت است . چرا که یکی از صورتهای عبادت اطاعت می‌باشد ( نگا : توبه‌ / 31 ، مؤمنون‌ / 47 ) .‏

سوره یس آیه 61
‏متن آیه : ‏
‏ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و ( آیا به شما دستور ندادم ) این که مرا بپرستید و بس که راه راست همین است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« وَ أَنِ اعْبُدُونِی . . . » : عطف بر ( لا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ) است و واژه ( أَنْ ) تفسیریّه است .‏

سوره یس آیه 62
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلّاً کَثِیراً أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اهریمن گروههای فراوانی از شما انسانها را گمراه کرده است . آیا ( تاریخ جبّاران گمراه پیشین را خواندید ، و آثار سرنوشت گول خوردگان ابلیس را دیدید و ) نیندیشیدید ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« جِبِلاًّ » : گروه . ملّت . ( نگا : شعراء / 184 ) .‏

سوره یس آیه 63
‏متن آیه : ‏
‏ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏این ( که در پیش رو دارید و بدان می‌نگرید ) همان دوزخی است که به شما وعده داده می‌شد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« هذِهِ جَهَنَّمُ . . . » : وقتی بدانان چنین خطابی می‌گردد که دادگاهی به پایان آمده و در کنار دوزخ گرد آورده شده‌اند .‏

سوره یس آیه 64
‏متن آیه : ‏
‏ اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به سبب کفری که می‌ورزیدید ، امروز به دوزخ وارد شوید و بدان بسوزید .‏

‏توضیحات : ‏
‏« إِصْلَوْهَا » : با دوزخ بسوزید و سوزش آن را بچشید . بدان وارد شوید ( نگا : المختصر فی تفسیر القرآن ، تفسیر نمونه ، تفسیر صفوة البیان ) .‏

سوره یس آیه 65
‏متن آیه : ‏
‏ الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏امروزه بر دهانهایشان مهر می‌نهیم ، و دستهایشان با ما سخن می‌گویند ، و پاهایشان بر ( کارهائی که انجام‌ می‌داده‌اند و ) چیزهائی که فرا چنگ می‌آورده‌اند ، گواهی می‌دهند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نَخْتِمُ . . . » : ( نگا : بقره‌ / 7 ، انعام‌ / 46 ) . « أَفْوَاهِهِمْ » : ( نگا : آل‌عمران‌ / 118 و 167 ) . « تَشْهَدُ » : گواهی اعضاء در قیامت مسلّم است ( نگا : فصّلت‌ / 20 و 21 ، نور / 24 ) .‏

سوره یس آیه 66
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏اگر ما بخواهیم ایشان را ( در دنیا مجازات کنیم ، می‌توانیم . از جمله ) کورشان می‌نمائیم ، به گونه‌ای که اگر آنان بخواهند در راه بر یکدیگر پیشی گیرند ، به هیچ وجه نتوانند راه را ببینند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَطَمَسْنَا » : محو می‌کردیم . از بین می‌بردیم ( نگا : نساء / 47 ، یونس‌ / 88 ، مرسلات‌ / 8 ) . در اینجا مراد کور کردن و از میان بردن بینائی دیدگان است . « فَاسْتَبِقُوا » : ( نگا : بقره‌ / 148 ، یوسف‌ / 17 و 25 ) . « فَأَنّی‌ » : چگونه‌ ؟ « فَأَنّی یُبْصِرُونَ ؟ » : چگونه می‌توانند ببینند ؟ یعنی به هیچ وجه نمی‌توانند مسیر خود را ببینند . « الصِّرَاطَ » : مفعول به ، یا منصوب به نزع خافض است .‏

سوره یس آیه 67
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و اگر ما بخواهیم ، ایشان را با وجود مکانت و منزلتشان ، در جای خود مسخ می‌نمائیم و ( آنان را به شکل انسان افلیج یا زمینگیر در می‌آوریم . ) به گونه‌ای که نه بتوانند به جلو حرکت کنند و نه به عقب برگردند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لَمَسَخْنَاهُمْ » : ایشان را مسخ می‌کردیم . مراد از مسخ ، دگرگون کردن و حال به حال نمودن است ، یعنی به صورتهای بسیار زشت و پست و ناتوان و ناجور درآوردن . در اینجا بیشتر مراد تغییر و تبدیل انسان زیبا و توانا ، به انسان نازیبا و درمانده و زار و نزار است . امّا مراد از مسخ می‌تواند تبدیل به حیوانات و مجسّمه‌های بی‌روح نیز باشد . « عَلی مَکَانَتِهِمْ » : بر جای خود . در محلّ توقّف خود . با وجود قوّت و قدرت و عظمت و منزلتی که ایشان دارند . ( نگا : اضواء البیان ، المنتخب ) . « مُضِیّاً » : رفتن . مصدر ثلاثی مجرّد ( مَضی ، یَمْضی ) است ( نگا : معجم الفاظ القرآن الکریم ) . با ضم و کسر میم آمده است ، همچون ( عُتِیّ و عِتِیّ ) ( نگا : روح‌المعانی ) .‏

سوره یس آیه 68
‏متن آیه : ‏
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏به هر کس که طول عمر بدهیم ، او را از لحاظ خلقت و آفرینش وارونه و واژگونه می‌کنیم . آیا متوجّه نیستند ( که سیر صعودی ، سیر نزولی به دنبال دارد ، و این جهان سرای فنا است نه سرای بقا ؟ ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« نُنَکِّسْهُ » : او را واژگونه و وارونه می‌کنیم . مراد عقبگرد قوای جسمانی و روحانی انسان است ، تا بدانجا که بازگشت کامل انسان به حالات طفولیّت انجام می‌پذیرد ، و حرکات و روحیّات کودکان در پیران پدیدار می‌گردد . به عبارت دیگر : پیران ، کودکان می‌شوند ( نگا : حجّ‌ / 5 ، روم‌ / 54 ) . « الْخَلْقِ » : خلقت . آفرینش . مراد وضع جسمی و روحی است .‏

سوره یس آیه 69
‏متن آیه : ‏
‏ وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُّبِینٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏ما به پیغمبر ( اسلام سرودن ) چکامه نیاموخته‌ایم و چامه‌سرائی او را نسزد . این ( کتاب هم که بر او نازل کرده‌ایم ) جز یادآوری ( عاقلان به قانون و فرمان یزدان جهان ) و کتاب خواندنی روشنگر ( حقائق برای مؤمنان ) نیست .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الشِّعْرَ » : چکامه . چامه . « مَا یَنبَغِی‌ » : نسزد . در خور نیست . لازم نیست . « إِنْ » : نیست . « هُوَ » : کتاب منزل قرآن . « ذِکْرٌ » : پند و اندرز . یاد و یادآوری . « قُرْءَانٌ » : قرآن . کتاب خواندنی . « مُبِینٌ » : روشن و واضح . روشنگر و بیانگر .‏

سوره یس آیه 70
‏متن آیه : ‏
لِیُنذِرَ مَن کَانَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْکَافِرِینَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏( هدف از فرو فرستادن آن ، این است که ) تا افراد زنده ( بیدار دل ) را با آن بیم دهد ، و بر کافران ( اتمام حجّت شود و ) فرمان عذاب مسلّم گردد .‏

‏توضیحات : ‏
‏« حَیّاً » : مراد زنده معنوی است که شخص عاقل و اندیشمند و بیدار دل است ( نگا : انعام‌ / 122 ، فاطر / 22 ) . « یَحِقَّ » : واجب شود . مسلّم گردد . « الْقَوْلُ » : فرمان عذاب . عذاب . « یَحِقَّ الْقَوْلُ » : ( نگا : اسراء / 16 ، قصص‌ / 63 ، یس‌ / 7 ) .‏

سوره یس آیه 71
‏متن آیه : ‏
‏ أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَیْدِینَا أَنْعَاماً فَهُمْ لَهَا مَالِکُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏مگر نمی‌بینند که برخی از آن چیزهائی که قدرت ما آفریده است ، چهارپایانی است که برای انسانها خلق کرده‌ایم و ایشان صاحب آنهایند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَوَلَمْ یَرَوْا » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، رعد / 41 ، نحل‌ / 48 و 79 ) .‏

سوره یس آیه 72
‏متن آیه : ‏
‏ وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَکُوبُهُمْ وَمِنْهَا یَأْکُلُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و چهارپایان را رام ایشان ساخته‌ایم . برخی از آنها را مرکب خود می‌سازند ، و از برخی دیگر تغذیه می‌کنند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« ذَلَّلْنَاهَا » : آنها را منقاد و رام کرده‌ایم . « رَکُوبُهُمْ » : رکوب به معنی مرکب ، یعنی وسیله سواری است . فَعول به معنی مفعول ، یعنی : رَکوب به معنی مَرکوب است و مانند : حَلوب به معنی محلوب .‏

سوره یس آیه 73
‏متن آیه : ‏
‏ وَلَهُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا یَشْکُرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏و از برخی از آنها استفاده‌هائی می‌کنند و ( از پشم و کرک و مو و پوست و استخوانشان فایده‌ها می‌برند ، و از شیر برخی ) از آنها نوشیدنیها و فرآورده‌های شیری به دست می‌آورند . آیا نباید شکرگزار ( این همه نعمت خدا ) باشند ؟‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَشَارِبُ » : جمع مَشْرَب به معنی مشروب‌ ؛ مانند مَأْکل به معنی مَأْکُول‌ ؛ نوشیدنیها . مراد شیرها است .‏

سوره یس آیه 74
‏متن آیه : ‏
‏ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آنان گذشته از خدا ، معبودهائی برای خود برگزیده‌اند ، بدین امید که ( از سوی ایشان ) یاری شوند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مِن دُونِ » : غیر از . بجز .‏

سوره یس آیه 75
‏متن آیه : ‏
‏ لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏معبودها ( ی دروغین ) نمی‌توانند پرستندگان خود را کمک کنند و یاری دهند ، و بلکه پرستندگان ، سپاههای آماده معبودها ( ی عاجز خود ) هستند ( و از آنها مواظبت می‌نمایند و از بلاها و گزندها به دور می‌دارند ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« لا یَسْتَطِیعُونَ » : معبودها نمی‌توانند ( نگا : اعراف‌ / 192 ، یونس‌ / 18 ) . « جُندٌ » : سپاه . لشکر . « مُحْضَرُونَ » : آماده .‏

سوره یس آیه 76
‏متن آیه : ‏
‏ فَلَا یَحْزُنکَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پس ( حالا که چنین است ) سخنان آنان تو را غمگین نکند ، ما می‌دانیم آنچه را که مخفی می‌دارند و آنچه را که آشکار می‌سازند .‏

‏توضیحات : ‏
‏« قَوْلُهُمْ » : مراد سخنان مبنی بر الحاد و انکار خدا ، و تکذیب و تقبیح پیغمبر است .‏

سوره یس آیه 77
‏متن آیه : ‏
‏ أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا انسان ( با چشم عقل و دیده بینش ننگریسته است و ) ندیده است که ما او را از نطفه ناچیزی آفریده‌ایم و هم اینک او پرخاشگری است که آشکارا به پرخاش برمی‌خیزد ؟ ! ( زهی بی‌خبری و خیره‌سری ! ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَوَلَمْ یَرَ ؟ » : ( نگا : انعام‌ / 6 ، رعد / 41 ، نحل‌ / 48 و 79 ) . « خَصِیمٌ مُبِینٌ » : ( نگا : نحل‌ / 4 ) .‏

سوره یس آیه 78
‏متن آیه : ‏
‏ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏برای ما مثالی می‌زند و آفرینش خود را ( از خاک ) فراموش می‌کند و می‌گوید : چه کسی می‌تواند این استخوانهائی را که پوسیده و فرسوده‌اند زنده گرداند ؟ !‏

‏توضیحات : ‏
‏« الْعِظَامَ » : جمع عَظْم ، استخوانها . « رَمِیمٌ » : پوسیده و فرسوده . « نَسِیَ خَلْقَهُ » : جمله کوتاهی است که پاسخ کاملی برای پرسش هر فرد بی‌خبری است که قدرت خدا را با قدرت مردم همسان بداند و درباره آفرینش خود از خاک نیندیشد .‏

سوره یس آیه 79
‏متن آیه : ‏
قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ‏

‏ترجمه : ‏
‏بگو : کسی آنها را زنده می‌گرداند که آنها را نخستین بار ( از نیستی به هستی آورده است و آنها را بدون الگو و مدل ) آفریده است ، و او بس آگاه از ( احوال و اوضاع و چگونگی و ویژگی ) همه آفریدگان است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَنشَأَهَا » : آنها را آفرید و پدیدار کرد ( نگا : انعام‌ / 98 ، عنکبوت‌ / 20 ) . « هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ » : خدا بسیار آگاه از اعمال و اقوال هر مخلوقی است . خدا هر نوع آفرینشی را بسیار خوب می‌داند ، و در بازآفرینی کسی در نمی‌ماند .‏

سوره یس آیه 80
‏متن آیه : ‏
‏ الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آن کسی که از درخت سبز ، برای شما آتش بیافریده است ، و شما با آن ، آتش روشن می‌کنید . ( او که قادر بر رستاخیز انرژیها است ، قادر بر برانگیختن مردگان و بازگرداندن به زندگی دوباره ایشان است ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« الشَّجَرِ الأخْضَرِ » : درخت سبز . این تعبیر بیانگر این واقعیّت است که تنها درختان سبز و زنده می‌توانند عمل کربن‌گیری و ذخیره‌کردن نور آفتاب را انجام دهند . « نَاراً » : مراد انرژی ذخیره شده آفتاب بر اثر فتوسنتز در چوبهای درختان است که بر اثر اصطکاک و مالش ، به صورت جرقّه الکتریسیته ظاهر می‌شود و باعث روشن شدن آتش می‌گردد ، یا با سوزاندن چوبها ، انرژی نهان در آنها آزاد می‌شود ، و نور و حرارت اندوخته و پنهان در ذرّات پیکره درختان ، دیگر بار به صورت روشنائی و گرما جلوه‌گر می‌آید ( نگا : تفسیر نمونه . تفسیر المنتخب ) . « تُوقِدُونَ » : آتش را برمی‌افروزید . از مصدر ایقاد ، به معنی افروختن آتش .‏

سوره یس آیه 81
‏متن آیه : ‏
‏ أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است ، قدرت ندارد ( انسانهای خاک شده را دوباره ) به گونه خودشان بیافریند ؟ آری ! ( می‌تواند چنین کند ) چرا که او آفریدگار بس آگاه و دانا است .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَن یَخْلُقَ مِثْلَهُمْ » : این که به گونه سابق و به شکل پیشین بسازد و بیافریند . « الْخَلاّق » : صیغه مبالغه خالق است . آفریدگار .‏

سوره یس آیه 82
‏متن آیه : ‏
‏ إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ‏

‏ترجمه : ‏
‏هر گاه خدا چیزی را بخواهد که بشود ، کار او تنها این است که خطاب بدان بگوید : بشو ! و آن هم می‌شود .‏

‏توضیحات : ‏
‏« أَمْرُهُ » : کارش . ( نگا : بقره‌ / 109 ، یوسف‌ / 21 ) . فرمانش ( نگا : نحل‌ / 40 ، انبیاء / 27 ، حجّ‌ / 65 ) .‏

سوره یس آیه 83
‏متن آیه : ‏
‏ فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‏

‏ترجمه : ‏
‏پاکا خداوندی که مالکیّت و حاکمیّت همه چیز در دست او است . و شما به سوی او برگردانده می‌شوید ( و به حساب و کتابتان رسیدگی می‌گردد ) .‏

‏توضیحات : ‏
‏« مَلَکُوتُ » : مالکیّت و حاکمیّت . کشور عظیم . قدرت تصرّف فراوان .‏

 

تفسیر سوره‌ی یس آیه‌ی 68-30

 

سوره‌ی یس آیه‌ی 68-30

 

یَحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون (30) أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ (31) وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ (32) وَآیَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ (33) وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ (34) لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ (35) سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ (36) وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ (37) وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (38) وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ (39) لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ (40)‏ وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ (41) وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ (42) وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ (43) إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ (44) وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (45) وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ (46) وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ (47) وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ (48) مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ (49) فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ (50) وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ (51) قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (52) إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ (53) فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ (54)‏ إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ (55) هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ (56) لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ (57) سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ (58) وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ (59) أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ (60) وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ (61) وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلّاً کَثِیراً أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ (62) هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ (63) اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ (64) الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (65) وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ (66) وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ (67) وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ (68)

 

بعد  از  آن‌که  در  درس  اول  سخن  از  مشرکانی  رفت‌که  با  تکذیب‌کـردن  و  دروغ  نامیدن  با  دعـوت  اسلام  رویاروی‌ گردیدند  و  به  مقابله  برخاستند،  و  مثالی  برایشان  آورده  شد  در  داستان  ساکنان  شهر  (‌انطاکیه‌)‌که  پیغمبران  را  تکذیب  کردند  و  دروغگو  نامیدند،  و  ذکر 

گردید  که  کار  و  بارشان  سرانجام  به  کجا  کشید:

فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ).  

ناگهان  جملگی  خاموش  شدند  (‌و  بر  جای  سرد  گشتند  و  مردند)‌.

در  این  درس  سخن  آغاز  می‌شود  از  همگانی  بودن  موقعیت  تکذیب‌کنندگان  در  میان  هر  ملتی  و  آئینی‌ که  باشند.  این  درس  تصویر  بشریت‌ گمراه  را  در  طول  قرون  و  اعصار  نشان  می‌دهد.  بندگان  را  فریاد  می‌دارد  و  بر  ایشان  آه  و  ناله  سر  می‌دهدکه  آهای  چه‌کار  می‌کنید  و  کجا  می‌روید!  ولی  آنان  از  جایگاه‌های  نابودی  و  بر  باد  فنا  رفتن  گذشتگان  عبرت  و  اندرز  نمی‌گیرند،  گذشتگانی  که  پیش  از  ایشان  رفته‌اند  و  برنمی‌گردند  مگر  در  روز  سزا  و  جزای  قیامت‌:

(وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ).

همه  آنان  (‌بدون  استثناء  در  روز  قیامت‌)  نزد  ما  گرد  می‌آیند  و  حاضر  می‌گردند.

آن‌گاه  روند  قرآنی  به  نشان  دادن  نشانه‌های  جـهانی  می‌پردازد،  نشانه‌هائی  که  مردمان  از  کنار  آنها  غافل  و  بی‏خبر  می‌گذرند  و  بدانها  پشت  می‌کنند.  این  نشانه‌ها  در درونهایشان  و  در  همه  چیز  پیرامونشان  و  در  تاریخ  کهنشان  پخش  و  پراکنده  است‌.  آنان  با  وجود  این  همه  نشانه‌ها  به  حق  و  حقیقت  پی  نمی‌برند  و  راه  نمی‏یابند،  و هنگامی‌که  بدانها  توجه  و  تذکر  داده  می‌شوند  پند  و  اندرز  نمی‌گیرند  و  یادآور  نمی‌شوند:

«  وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ »‌.

هیچ  آیه‌ای  از  آیات  پروردگارشان  نمی‌آید،  مگر  این  که  از  آن  رویگردان  می‌شوند.                               (‌یس‌/46)

 آنان  عذاب  را  با  شتاب  می‌خواهند  و  در  فرارسیدن  آن  عجله  می‌کنند،  چه  به  عذاب  و  عقاب  ایمان  ندارند:

(وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ).

 خواهند  گفت‌:  اگر  راست  میگوئید  (‌که  رستاخیز  و  قیامتی  در  میان  است‌)  این  وعده  کی  تحقق  می‌یابد؟‌!.            (‌یس‌/48) 

به  مناسبت  همین  شتاب  در  فرارسیدن  عذاب‌،  و  تکذیب  کردن  رستاخیز  و  قیامت‌،  روند  قرآنی  صحنه دور  و  درازی  از  صحنه‌های  قیامت  را  نمایش  می‌دهد  و  پیش  چشم  می‌دارد.  در  این  صحنه  طولانی‌،  آنان  سرنوشت  خود  را  می‏بینند،  سرنوشتی  که  در  فرارسیدن  آن  شتاب  دارند.  این  صحنه  آن‌گونه  به  نمایش  درمی‌آید که‌ گوئی  چشمها  آن  را  مشاهده  می‌کنند.

*

(یَحَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ)  .

فسوسا  و  دریغا  بندگان  را!  هیچ  پیغمبری  به  سوی  ایشان  نمی‌آید  مگر  این  که  او  را  مسخره  می‌کنند  و  به  باد  استهزاء  می‏گیرند.  مگر  نمی‌دانند  که  در  روزگاران  پیش  از  ایشان  چه  ملتهای  فراوانی  را  (‌به  گناهانشان  گرفته‌ایم  و)  نابودشان  نموده‌ایم‌،  که  هرگز  به  سویشان  باز  نمی‌گردند  (‌و  دیگر  به  دنیا  گام  نمی‌گذارند؟‌!)‌.  همه  آنان  (‌بدون  استثناء  در  روز  قیامت‌)  نزد  ما  گرد  می‌آیند  و  حاضر  می‌گردند.

«‌حسرة‌:  درد  و  افسوس  .  .  .  یک  دگرگونی  روانی  است  بر  حال  اسف‌انگیزی  که  انسان  نمی‌تواند  در  برابر  آن  به  هیچ  وجه  خویشتنداری  کند.  تنها  کاری  که  می‌تواند  بکند  این  است‌که  آه  بکشد  و  ناله  سر  دهد  و  دردمند  گردد.  یزدان  سبحان‌که  دریغا  و  فسوسا  بر  بندگان  سر  نمی‌دهد  و  آه  و  ناله  ندارد.  بلکه  خداوند  بزرگوار  مقرر  می‌فرماید  که  حال  و  وضع  این  بندگان  به  گونه‌ای‌که  سزاوار  است  غم  و  اندوه  خورندگان  بر  آن  دریغا  و  فسوسا  سر  دهند)  چون  همچون  بندگانی  حال  و  وضعی  دارندکه  مایه تاسف  است  و  آنان  را  به  شـر  و  بدی  ناگوار  و  به  مصیبت  و  بلای  نابهنجاری  می‌رساند  و  منتهی  می‌گرداند!  دریغا  و  فسوسا  بر  بندگانی‌که  فرصت  نجات  بـدانان  بخشیده  می‌شود،  ولی  از  آن  سود  نمی‌برند  و  بلکه  بدان  پشت  می‌کنند.  دردا  و  حسرتا  بر  ایشان  که  بر  سر  راهشان  جایگاه‌های  هلاک‌شدگان  و  نابودگشتگان  پیشین  است  و  در  این  باره  نمی‌اندیشند  و  درس  عبرت  نمی‌آموزند  و  بهره  نمی‌برند!  یـزدان  مهربان  درهای  رحمت  خود  را  برایشان  می‌گشاید  با  فرستادن  پیغمبران  به  سویشان  پیاپی  و  زمان  به  زمان‌،  ولیکن  آنان  با  درهای  رحمت  جفاپیشگی  و  با  خدا  بی‌ادبی  می‌کنند:

« مَا یَأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون »

  هیچ  پیغمبری  به  سوی  ایشان  نمی‌آید  مگر  این  که  او  را  مسخره  می‌کنند  و  به  باد  استهزاء  می‏گیرند.

« أَلَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَیْهِمْ لاَ یَرْجِعُونَ»  .

مگر  نمی‌دانند  که  در  روزگاران  پیش  از  ایشان  چه  ملتهای  فراوانی  را  (‌به  گناهانشان  گرفته‌ایم  و)  نابودشان  نموده‌ایـم‌،  که  هرگز  به  سویشان  بازنمی‌گردند  (‌و  دیگر  به  دنیا  گام  نمی‌گذ‌ارند؟‌!)‌.

در  هلاک  شدن  و  بر  باد  فنا  رفتن‌ گذشتگان  و  پیشینیانی  که  برنمی‌گردند،  و  در  طول  اعصار  و  قرون  سر  خود  گرفته‌اند  و  مرده‌اند،  پند  و  اندرز  بزرگی  برای  کسانی  است‌که  بیندیشند  و  با  چشم  خرد  بنگرند.  ولیکن  بندگان  بدبخت  و  بدبیار  نمی‌اندیشند  و  نمی‌نگرند،  و  به  همان  سرنوشتی  دچار  می‌آیند  کـه  گذشتگان  و  پیشینیان  داشته‌اند.  مگر  چه  حال  و  وضعی  مثل  این  حال  و  وضع  اسفناک  انسان  را  به  آه  و  ناله  سر  دادن  و  دریغا  و  فسوسا  گفتن  فرامی‌خواند؟‌»

حیوان  به  لرزه  درمی‌آید  وقتی‌که  جلو  خود  همجنس  خویش  را  نقش  بر  زمین  می‏بیند.  تلاش  می‌کند  تا  آنجا  که  می‌تواند  خویشتن  را  از  همچون  سرنوشتی  به  دور  دارد.  پس  انسان  را  چه  شده  است  که  جایگاه‌های  نقش  زمین  شدن  را  یکی  پس  از  دیگری  می‏بیند،  سپس  همان  خط  سیر  را  شتابان  می‌سپرد؟  غرور  ریسمان  فریب  را  برای  او  شل  می‌کند  و  وی  را  از  مشاهده  سرنوشت  طی  شده  غافل  و  فریفته  می‌نماید)  این  خط  سیر  دور  و  دراز  جایگاه‌های  نقش  زمین  شدنها  و  مهلکه‌ها  پیدا  و  هویدا  برای  دیدگان  است‌،  ولیکن  بندگان  انگار  کورند  و  نمی‏بینند!

وقتی‌که  نابودشدگان  و  رفتگان  به  پیش  جانشینان  آینده  خود  برنمی‌گردند،  جانشینان  ایشان  هم  بدانندکه  به  حال  خود  رها  نمی‌شوند  و  بعد  از  مدتی  به  حساب  وکتاب  خداگرفتار  می‌آیند  و  نمی‌توانند  از  آن  بگریزند.

(وَإِن کُلٌّ لَّمَّا جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ ).

همه آنان  (‌بدون  استثناء  در  روز  قیامت‌)  نزد  ما  گرد  می‌آیند  و  حاضر  می‌گردند.

*

« وَآیَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ أَحْیَیْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ یَأْکُلُونَ  وَجَعَلْنَا فِیهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِیهَا مِنْ الْعُیُونِ  لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ أَفَلَا یَشْکُرُونَ سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ »٠ 

نشانه‌ای  (‌از  قدرت  خدا  بر  رستاخیز)  برای  آنان‌،  زمین  مرده  است  که  آن  را  حیات  بخشیده‌ایم  و  از  آن  دانه‌هائی  را  بیرون  آورده‌ایم  که  ایشان  از  آن  تغذیه  می‌کنند.  و  در  زمین  باغ‌های  خرما  و  انگور  (‌و  سائر  درختان  و  گیاهان  دیگر)  پدیدار  کردیم‌،  و  چشمه‌سارانی  از  آن  بیرون  آوردیم‌،  تا  از  میوه‌های  آن  درختان  که  (‌بـه  صورت  غذای  آماده  و  بسته‌بندی  شده  بر  شاخسارها  ظاهر  می‌شوند  و)  دست  انسانها  در  ساختن  آنها  کم‌ترین  دخالتی  نداشته  است‌،  تناول  کنند.  آیا  انسانها  (‌در  برابر  این  همه  خوراکیهای  لذیـذ  و  بی‌نیاز  از  پخت  و  پز)  سپاسگزاری  نخواهند  کرد؟‌!  تسبیح  و  تقدیس  خداوندی  را  سزا  است  که  همه  نر  و  ماده‌ها  را  آفریده  است‌،  اعم  از  آنچه  از  زمین  می‌روید،  و  از  خود  آنان‌،  و  از  چیزهائی  که  ایشان  نمی‌دانند.

آنان  پیغمبران  را  تکذیب  می‌کنند  و  دروغگویشان  می‌نامند.  در  باره  جایگاه‌های  نابود  شدن  تکذیب‌کنندگان  نمی‌اندیشند.  معنی  و  مفهوم  این  را  درک  و  فهم  نـمی‌کنندکه  چرا  از  میان  می‌روند  و  برنمی‌گردند.  پیغمبران  ایشان  را  به  سوی  خدا  می‌خوانند  و  دعوت  می‌کنند.  هرآنچه  در  هستی  است  و  پـیرامون  آنان  است  با  ایشان  از  وجود  خدا  سخن  می‌گوید،  و  بر  خدا  دلالت  دارد،  و  گواه  وجود  او  است‌.  این  زمین  نزدیک  بدیشان  است‌.  آن  را  مرده  می‏بینند،  مرده‌ای  که  هیچ‌گونه  حیاتی  در  آن  نیست‌،  و  هیح  آبی  در  میان  نیست‌که  بدان  زندگی  ببخشد.  آن‌گاه  آن  زمین  را  می‌بینندکه  زنده  است  و  دانه  را  می‌رویاند،  و  از  باغهای  خرما  و  انگو‌ر  زینت  می‌گیرد،  و  چشمه‌سارها  در  آن  برمی‌جوشند،  هرکجا  جاری  شوند  حیات  را  به  جریان  می‌اندازند.

حیات  معجزه‌ای  است‌که  دست  انسانها  نمی‌تواند  آن  را  پدیدار  و  جاری‌گرداند.  بلکه  این  دست  خدا  است‌که  آن  را  پدید  می‌آورد  و  ساری  و  جاری  مـی‌نماید،  همان  دستی‌که  معجزه‌ها  را  پدیدار  و  نمودا‌ر  و  ساری  و  جاری  می‌سازد،  و  روح  حیات  در  موات  می‌دمد.  دیدن‌کشتزار  بالیده  و  نموکرده‌،  و  باغهای  پر  از  درختان‌ گشن  و  سبز  و  خرم‌،  و  میوه‌های  رسیده‌،  چشم  و  دل  را  بـرای  دیدن  دست  نوآفرین  و  معجزه‌گر  خدا  باز  می‌کند،  در  آن  هنگام  که  خاک  را  از  روی‌ گیاهکی‌ کنار  میزندکه  به  سوی  آزادی  و  نور  برمی‌دمد،  و  شاخه  را  سبز  و  خرم  می‌کند،  شاخه‌ای‌که  به  سوی  خورشید  و  نور  سر  مـی‌کشد،  و  شاخه  ترد  و  نرم  را  با  برگها  و  میوه‌ها  می‌آراید،  و  شکوفه  را  باز  می‌کند،  و  میوه  را  می‌رساند  و  آن  را  آماده چیدن  می‌گرداند:

لِیَأْکُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ).

تا  از  میوه‌های  آن  درختان  که  (‌به  صورت  غذای  آماده  و  بسته‌بندی  شده  بر  شاخـسـارها  ظاهر  می‌شوند  و)  دست  انسانها  در  ساختن  آنها  کم‌ترین  دخالتی  نداشته  است‌،  تناول  کنند.

دست  خدا  است‌که  مردمان  را  برکارکردن  تواناکرده  است‌،  همان‌گونه  که  کشتزارها  را  بر  حیات  و  نمو  قدرت  بخشیده  است‌)

(أَفَلَا یَشْکُرُونَ )‌.

آیا  انسانها  (‌در  برابر  این  همه  خوراکیهای  لذیذ  و  بی‌نیاز  از  پخت  و  پز)  سپاسگزاری  نخواهند  کرد؟‌.

روند  سخن  بعد  از  این  پسوده دل‌انگیز  و  مهربانانه  به  ترک  ایشان  می‌گوید  تا  به  تسـبیح  و  تـقدیس  خدائـی  بپردازد  که  گیاه‌ها  و  باغها  را  برایشان  رویانیده  است  و  پدیدار گردانیده  است‌،  و  کشت  و  زرع  را  زوجیت  بخشیده  است  و  به  صورت  نر  و  ماده  بسان  انسـانها  و  سائر  آفریده‌های  دیگر  دراورده  است‌،  آ‌فریده‌هائی  که  جز  خداکسی  از  آنها  اطلاع  و  آگاهی  ندارد:

سُبْحَانَ الَّذِی خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ ).

تسبیح  و  تقدیس  خداوندی  را  سزا  است  که  همه  نرها  و  ماده‌ها  را  آفریده  است‌،  اعم  از  آنچه  از  زمین  می‌روید،  و  از  خود  آنان‌،  و  از  چیزهائی  که  ایشان  نمی‌دانند.

این  تسبیح  و  تقدیـس  در  وقت  مناسب  و  در  جایگاه  فراخور  خود  در  می‌رسد،  و  همراه  با  خود  حقیقت  سترگی  از  حقانی  این  هستی  را  ترسیم  می‌کندکه  حقیقت  وحدت  آفریدگان‌،  و  وحدت  بنیاد  و  آفرینش  جهان  است  .  .  .  یزدان  سبحان  زندگان  را  به  صورت  نر  و  ماده  آفریده  است‌،  و  بلکه  مثل  انسانها گیاهان  را  نیز  زوجیت  بخشیده  است‌،  و  بلکه  گذ‌شته  از  انسانها  و  زنده‌ها  وگیاه‌ها  همه  چیز  دیگر  دارای  نر  و  ماده  است  و  مبتنی  بر  زوجیت  است‌:

«  وَمِمَّا لَا یَعْلَمُونَ »  .

و  از  چیزهائی  که  ایشان  نمی‌دانند.

این  وحدت‌،  اشاره  به  وحدت  دست  نوآفرین  زیـبانگار  دارد،  دستی  که  قانون  زوجیت  ساختار  را  در  همه  زنده‌ها  با  وجود  اختلاف  شکلها  و  حجمها  و  نوعها  وجنسها،  و  با  وجود  دگرگونی  ویژگیها  و  سیماها  و  نشانه‌ها،  پدید  می‌آورد،  زنده‌هائی‌که  تعداد  آنها  را  جز  خدا  نمی‌داند  .  .  .کسی  چه  می‌داند،  شاید  ا‌ین  قانون  زوجیت  ساختار،  در  همه  چیز  جهان  حتی  جمادات  باشد)  معلوم  گردیده  است  که  اتم  - ‌کوچک‌ترین  چیزی‌که  پیش  از  این  از  اجزاء  ماده  شناخته  شده  است  -  از  دو  جفت  مختلف  پرتوهای  الکتریسیته  فراهم  آمده  است‌،  الکتریسیته  منفی  و  مثبت  که  جذب  یکدیگر  می‌شوند  و  اتحاد  پیدا  می‌کنند!  حتی  هزاران  ستاره  دوگانه  مشاهده  گردیده  است  که  از  دو  ستاره  مرتبط  به  یکدیگر  تشکیل  شده  است  و  یکی  دیگری  را  برجای  و  استوار  می‌دارد،  و  در  مدار  واحدی  می‌گردند  و  انگار  با  نغمه  هماهنگی  همراه  و  همردیف  می‌شوند)

*

این  نشانه  شناخت  خدا  و  پی  بردن  به  قدرت  او  است‌که  در  زمین  مرده  حیات  برمی‌دمد  و  برمی‌جوشد  .  .  .  از  آن  پس  به  نشانه  دیگری  از  نشانه‌های  شناخت  خدا  و  پی  بردن  به  قدرت  او  می‌پردازد  که  آسمان  و  سیماها  و  نمادهای  متعلق  بدان  است‌،  سیماها  و  نمادهائی  که  بندگان  آشکارا  آنها  را  می‏بینند،  و  کاملا  متوجه  می‌شوندکه  دست  خدا  این  سیماها  و  نمادها  را  می‌چرخاند  و  آنها  را  با  خوارق  عادات  و  معجزات  همراه  می‌گرداند:

(وَآیَةٌ لَّهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ  وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ)  .

و  نشانه‌ای  (‌دال  بر  قدرت  ما)  شب  است‌.  ما  روز  را  از  آن  برمی‌گیریم‌،  ناگهان  تاریکی  آنان  را  فرا  می‏گیرد.  و  (‌نشانه  دیگری  بر  قدرت  خدا،  این  است  که‌)  خورشید  به  سوی  قرارگاه  خود  در  حرکت  است‌.  این‌،  محاسبه  و  اندازه‌گیری  و  تعیین  خدای  بس  چیره  و  توانا  و  آگاه  و  دانا  است‌.  برای  ماه  نیز  منزلگاه‌هائی  تعیین  کرده‌ایم  که  (‌پس  از  طی  کردن  آنها)  به  صورت  ته‌مانده  کهنه  (‌خوشه خرما  بر  درخت‌)  درمی‌آید  (‌قوسی  شکل  و  زرد  رنگ‌)‌.  نه  خورشید  را  سزد  (‌در  مدار  خود  سریع‌تر  شود  و)  به  (‌مدار)  ماه  رسد،  و  نه  شب  را  سزد  که  بر  روز  پیشی  گیرد  (‌و  مانع  پیدایش  آن  شود)‌.  هـریک  در  مداری  شناورند  (‌و  مسیر  خود  را  بدون  کم‌ترین  تغییر  ادامه  می‌دهند)‌.

صحنه  فرارسیدن  شب  درمی‌رسد،  بدان  هنگام‌که  نور  از  دیدگان  نهان  می‌گردد،  و  تاری  فراگیر  و  همه  جاگستر  می‌شود  .  .  .  این  هم  صحنة  مکرری  است‌.  مردمان  آن  را  در  هر  جائی  در  مدت  بیست  و  چهار  ساعت  می‏بینند  -  مگر  در  جاهائی  که  روز  در  آنجاها  دراز  می‌گردد  همان‌گونه‌که  شب  در  آنجاها  به  طول  می‌انجامد،  و  هرروز  یا  هرشب  هفته‌ها  و  ماه‌ها  طول  می‌کشد.  چـنین  جاهائی  نزدیک  دو  قطب  شمال  و  جنوب  است  -  همچون  صحنه‌ای  که  گرچه  روزانه  مکـرر  است‌،  ولیکن  شگفت‌انگیز  است  و  انسان  را به  شگرف  وامی‌دارد  و  به  تامّل  و  تدبّر  فرامی‌خواند.

تعبیر  قرآن  درباره  این  پدیده  -  در  این  جایگاه  -  تعبیر  نادری  است‌.  این  تعبیر  قرآنی  روز  را  به  تصویر  می‌کشد  در  حالی‌که  آمیزه  شب  میشود.  آن‌گاه  روز  را  از  شب  بیرون  می‏کشند،  و  ناگهان  مردمان  به  تاریک  می‌افتند.  چه  بسا  ما  چیزی  از  راز  این  تعبیر  نادر  درک  و  فهم‌کنیم  وقتی‌کار  را  در  حقیقتی‌که  هست  تـورکنیم‌.  زمین  کروی  درگردش  خود  به  دور  خویش  در  برابر  خورشید  هر  نـقطه‌ای  از  آن  رو  به  خورشید  مـی‌افتد،  و  نور  خورشید  بر  هر  نقطه‌ای  از  زمین  می‌تابد.  این  نقطه‌ای‌که  روبروی  خورشید  قرارگرفته  است  روز  است  تا  وقتی  که  زمین  دور  می‌زند  و  این  نقطه  از  مقابل  خورشیدکنار  می‌رود.  در  این  وقت‌،  روز  از  این  نقطه  برچیده  می‌شود  و  تاری  آن  نقطه  را  فرامی‌گیرد،  و  در  خود  می‌پیچد.  به  همین  منوال  این  پدیده  یکایک  نقطه‌های  زمین  را  با  نظم  و  نظام  و  پشت  سرهم  فرو  می‌گیرد،  و  انگار  نور  روز  بیرون‌کشیده  می‌شود،  یا  نور  روز  پوست  است  از  تن  زمین  بیرون  آورده  می‌شود  و  تاریکی  جایگزین  روشنائی  می‌گردد  و  شب  بر  جای  روز  می‌نشیند.  این  تعبیر،  حقیقت  هستی  را  با  دقیق‌ترین  تصویر  پیش  چشم  می‌دارد.

(وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)‌.

و  (‌نشانه  دیگری  بر  قدرت  خدا،  این  است  که‌)  خورشید  به  سوی  قرارگاه  خود  در  حرکت  است‌.

خورشید  پیرامون  خود  دور  می‌زند.  گمان  می‌رفت  که  خورشید  در  جایگاه  خود  ثابت  است‌،  جایگاهی‌که  در  آنجا  پیرامون  خود  می‌گردد.  و  لیکن  به  تازگی  دانسته  شده  است‌که  خورشید  در  جایگاه  خود  ثابت  نیست‌.  بلکه  خورشید  در  حرکت  است‌،  و  واقعاً  به  پیش  می‌رود.  در  سمت  یگانه‌ای  از  فضای  هراس‌انگیز  جهانی  پیش  می‌تازد  با  سرعتی  که  ستاره‌شناسان  آن  را  حساب  کرده‌اند  و  دوازده  مایل  در  ثانیه  دانسته‌اند![1]

خداوند  بزرگوارکه  خداوندگار  آگاه  از  خورشید  و  حر‌کت  خورشید  و  سرنوشت  آن  است  مـی‌فرماید:  خورشید  به  سوی  قرارگاه  خود  حرکت  می‌کند.  این  قرارگاهی  که  خورشید  بدان  خواهد  رسید،  جز  خدای  سبحان  کسی  از  آن  آگاه  نیست‌،  و  همچنین  جز  یزدان  جهان  کسی  نمی‌داند  چه  وقت  بدانجا  خواهد  رسید  و  موعد  آن‌کی  خواهد  بود.

وقتی‌که  به  تصور  درآوریم‌که  حجم  خورشید  حدود  یک  میلیون  برابر  حجم  زمین  ما  است‌،  و  این  توده  هراس‌انگیز  حرکت  می‌کند  و  در  فضا  جریان  دارد  و  چیزی  تکیه‌گاه  آن  نیست‌،‌گوشه‌ای  از  صفت  قدرتی  را  درمی‌یابیم‌که  این  هستی  را  با  توان  و  دانش  اداره  می‌کند  و  می‌گرداند  و  می‌چرخاند:

ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).

این‌،  محاسبه  و  اندازه‌گیری  و  تعیین  خدای  بس  چیره  و  توانا  و  آگاه  و  دانا  است‌.

«  وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ »  .

برای  ماه  نیز  منزلگاه‌هائی  تعیین  کرده‌ایم  که  (‌پس  از  طی  کردن  آنها)  به  صورت  ته‌مانده  کهنه  (‌خوشه  خرما  بر  درخت‌)  درمی‌آید  (‌قوسی  شکل  و  زرد  رنگ‌)‌.

بندگان‌،  ماه  را  در  این  منزلگاه‌های  خود  می‏بینند.  آنان  مشاهده  می‌کنندکه  ماه  به  شکل  هلال  رویت  می‌گردد.  سپس  هرشب  بزرگ  و  بزرگتر  می‌شود،  تا  به  شکل  بدر  تمام  درمی‌آید  و  کره  کاملی  می‌گردد.  آن‌گاه  رو  به  کاستی  می‌گذارد  تا  وقتی‌که  دیگر  باره  به  شکل  هلال  درمی‌آید  و  قوسی  میشود  بسان  پایه  خوشه  خرماکه  پس  از  چیدن  خوشه  بر  درخت  می‌ماند  و زرد  رنگ  و  قوسی  شکل  است‌.  «‌عرجون‌»  به  خوشه‌ای‌گفته  می‌شود  که  میوه  نارس  خرما  در  آن  قرار  می‌گیرد.

کسی‌که  ماه  را  وراندازکند  و  هرشب  آن  را  زیر  نظر  بدارد،  متوجه  سایه  روشن  تعبیر  شگفت  قرآنی  می‌گردد:

(حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ)  .

تا  بدان  گاه  که  به  صورت  ته‌مانده  کهنه  (‌خوشه  خرما  بر  درخت‌)  درمی‌آید  (‌قوسی  شکل  و  زرد  رنگ‌)‌.

مخصوصاً  چنین  شبی  متوجه  سایه  روشن  واژه  (قدیم‌)  یعنی  کهنه‌،  می‌شود.  چه  ماه  در  شبهای  اول  به  شکل  هلال  است‌،  و  در  شبـهای  آخر  نیز  به  شکل  هلال  است  .  .  .  ولیکن  ماه  در  شبهای  اول  تازه  و  جوان  و  تمییز  بـه  نظر  می‌آید،  ولی  در  شبهای  آخر  می‌درخشد  بدان‌گونه‌که  انگار  غمها  و  اندوه‌ها  بدو  روی  کرده‌اند  و  سیلیها  خورده  است  و  لاغریها  و  پژمردگیها  دیده  است  و  زرد  رنگ  و  افسره  بسان  ته‌مانده  خوشه‌کهنه  بر  درخت  خرما  گردیده  است‌)  این  تصادفی  نیست  که  قرآن  مجید  چنین  تعبیر  الهام  بخش  شگفتی  از  ماه  داشته  باشد!

زیستن  با  ماه  شب  به  شب‌،  در  ذهن  و  شعورمان  احساسها  و  خاطره‌های  تازه  و  خوشایند  و  الهامگرانه  و  ژرفی  را  برمی‌انگزد.  دل  انسانی  که  یک  دور  کامل  با  ماه  بماند  و  با  آن  زیست‌کند،  از  تاثیرها  و  پاسخگوئیها  و  پذیرشها  و  همآوائیها  رهائی  نمی‌یابد،  و  چاره‌ای  جز  این  نخواهد  داشت  به  تسبیح  و  تقدیس  دست  زیبانگار  و  نوآفرینی  بپردازد  که  جمال  و  جلال  می‌آفریند،  وکرات  و  افلاک  را  با  نظم  و  نظام  خاص  می‌گرداند،  و  جهان  و  کیهان  را  روبراه  و  اداره  می‌کند.  چه  چنین  دلی  راز  همچون  منزلگاه‌ها  و  شکلـهای‌گوناگون  ماه  را  بداند  و  چه  چـیزی  از  آنها  را  نداند.  زیرا  نگریستن  خودش  به  تنهائی  برای  به  جنبش  درآوردن  دل‌،  و  به  جوش  و  خروش  انداختن  عقل  و  شعور،  و  برانگیختن  تدبر  و  تفکر،  کافی  و  بسنده  است‌.

هم  اینک  دقت  نظم  و  نظام  جهانی  را  بیان  می‌فرماید،  نظم  و  نظامی‌که  این  کرات  و  افلاک  هراس‌انگیز  فرمانروا  است‌،  و  پدیده‌ها  را  مترتب  بر  نظم  و  نظام  یگانه  و  دقیق  می‌شمارد:

(لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ).

نه  خورشید  را  سزد  (‌در  مدار  خود  سریع‌تر  شود  و)  به  (‌مدار)  ماه  رسد،  و  نه  شب  را  سزد  که  بر  روز  پیشی  گیرد  (‌و  مانع  پیدایش  آن  شود)‌.  هریک  در  مـداری  شناورند  (‌و  مسیر  خود  را  بدون  کم‌ترین  تغییر  ادامه  می‌دهند)‌.

هر  ستاره‌ای  یا  هر  سیاره‌ای  فلکی  یا  مداری  دارد  و  در  حرکت  خود  یا  درگردش  خود  از  آن  تخطی  و  تجاوز  نمی‌کند.  مسافتها  و  فاصله‌های  میان  ستارگان  و  سیارگان  مسافتها  و  فاصله‌های  زیاد  و  هراس‌انگیز  است‌.  چه  مسافت  و  فاصله  میان  زمین  ما  و  میان  خورشید  حدود  نود  و  سه  میلیون  مایل  برآورد  می‌گردد.  ماه  از  زمین  حدود  دویست  و  چهل  هزار  مایل  فاصله  دارد  .  .  .  این  مسافتها  و  فاصله‌ها  با  وجود  دوری‌،  چیز  قابل  ذکری  نیست  وقتی‌که  با  مسافت  و  فاصله  منظومه  شمسی  ما  با  نزدیک‌ترین  ستاره  از  ستارگان  آسمان  دیگر  سنجیده  می‌شود.  نزدیک‌ترین  ستاره  آسمان  دیگر  حدود  چهار  سال  نوری  برآورد  می‌گردد!  سرعت  نور  در  یک  ثانیه  صد  و  هشتاد  و  شش  هزار  مایل  برآورد  می‌شود!  یعنی  نزدیک‌ترین  ستاره  به  ما  حدود  صد  و  چهار  بیلیون  مایل  از  ما  دور  است‌)

یزدان  سبحان  آفریدگار  این  جهان  هراس‌انگیز  مقدر  و  مقرر  فرموده  است  همچون  مسافتها  و  فاصله‌هائی  در  میان  مدارات  ستارگان  و  سیارگان  باشد،  و  نقشه  و  طرح  جهان  را  بدین‌گونه  درآورده  است  و  ریخته  است  تا  جهان  را  در  پرتو  دانش  و  آگاهی  خود  از  برخوردن  و  درهم  شکستن  محفوظ  و  مصون  دارد،  تا  آن  وقت‌که  سررسید  زمان  معلوم  فرامیرسد.  چه  خورشید  نباید  به  ماه  برسد،  و  شب  نباید  بر  روز  پیشی‌گیرد،  و  در  راه  برای  آن  مزاحمت  تولیدکند.  زیراگردش  و  چرخشی‌که  شب  و  روز  را  پدید  می‌آورد،  هرگز  عیب  و  نقص  وکم  و  کاستی  پیدا  نمی‌کند،  و  لذا  هیچ  یک  از  آن  دو  بر  دیگری  سبقت  نمی‌گیرد  یا  در  حرکت  مزاحمت  تولید  نمی‌کند!

(وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ).

هریک  در  مداری  شناورند.

حرکت  این  افلاک  وکرات  در  فضای‌گسترده هولناک‌،  بسان  حرکت‌کشتیها  در  میان  امواج  آبهای  فراخ  دریاها  و  اقیانوسها  است‌.  امّا  این  افلاک  وکرات  با  وجود  بزرگی  و  سترگی  خود  بیش  از  نقطه‌هائی  نیستندکه  در  گستره  عظیم  و  هولناک  فضا  شناورند.

انسان  وقتی‌که  به  میلیونها  و  میلیونها  ستاره گردنده  و  سیاره  خنده  بیش  از  شمار  خیره  می‌شود  و  می‌اندیشد،  خودش  راکوچک  و  ناچیز  می‌بیند،  ستارگان  و  سیارگانی  که  درگستره  فضا  پراکنده‌اند،  و  در  اقیانوس  بیکران  آسمان  شناورند،  و  فضای  پیرامون  آنها  گسترده  و  فراخ  است‌،  و  حجمهای  ستبر  و  سترگ  آنها  سرگردان  در  آن  فضای  وسیع  وگشاد  است!!!

«وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا یَرْکَبُونَ  وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ »‌.

و  نشانه‌ای  (‌دیگر  بر  قـدرت  ما،  این  که  برابر  وزن  مخصوص  اجسام  و  خواص  ویژه  آب‌)  ما  آدمیزادگان  را  در  کشتی  مملو  (‌از  ایشان  و  کالاهایشان‌)  حمل  می‌کنیم‌.  (‌کشتیهائی  که  حرکت  آنها  در  دل  اقیانوسها،  بی‌شباهت  به  حرکت  کواکب  در  گستره  آسمانها  نیست‌)‌.  و  برای  ایشان  همسان‌کشتی  چیزهائی  را  آفریده‌ایم  که  بر  آنها  سوار  می‌شوند.  و  اگر  بخواهیم  آنان  را  غرق  خواهیم  کرد،  به  گونه‌ای  که  هیچ  فریادرسی  نداشته  باشند،  و  اصلا  نجات  داده  نشوند.  مگر  این  که  رحمت  ما  باشد  (‌و  نسیم  لطف  ما  وزیدن  گیرد)  و  تا  زمانی  (‌که  اجل  ایشان  درمی‌رسد،  آنان  را  از  زندگی‌)  بهره‌مند  سازیم‌.

 در  روند  سخن  مناسبت  لطیف  و  ظریفی  است  میان  ستارگان  و  سیارگانی  که  در  مدارها  شناورند،  و  میان  کشتیهای  پُری‌ که  در  آب  شناورند  و  نسل  و  نـژاد  آدمیزادگان  را  در  خود  برمی‌دارند!  مناسبتی  در  شکل‌،  و  مناسبتی  در  حرکت‌،  و  مناسبتی  در  تسخیر  این  و  آن  به  فرمان  یزدان‌،  و  مناسبتی  در  حفظ  هم  آسمانها  و  هم  زمین  است‌.

این  نشانه  را  بسان  آن  نشانه‌،  بندگان  می‏بینند  و  در  باره  آن  نمی‌اندیشند.  بلکه  این  نشانه  بدیشان  نزدیک‌تر  و  برایشان  ساده‌تر  است‌که  درباره‌اش  بیندیشند  و  به  تدبر  و  تفکرش  بنشینند،  اگر  دلهایشان  را  در  برابر  نشانه‌ها  باز  کنند.

چه  بسا کشتی  پر،  همان‌کشتی  نوح  است‌که  در  اینجا  از  آن  سخن  رفته  است‌،  نوح‌که  پدر  دوم  آدمیزادگان  است‌،  و  نژاد  انسانها  را  درکشتی  خود  برداشت.  بعدها  خداوند  کشتیهائی  بسان  این‌کشتی  را  برای  آدمیان  ترتیب  دادکه  بر  سطح  آبها  شناور  می‌گردیدند  و  سینه‌های  امواج  را  می‌شکافتند  و  به  پیش  می‌تاختند.  چه  سواران  کشتی  نوح  مراد  باشد  و  چه  سواران‌کشتیهای  دیگر،  قدرت  و  قوانین  خدا  است‌که  اینان  و  آنان  را  سوار  بـر کشتی  برداشته  است  و  بدینجا  و  آنجا  حرکت  داده  است‌،  قدرت  و قوانینی‌که  بر  جهان  هستی  فرمانروائی  می‌کند  و  آن  را  اداره  می‌گرداند،  وکشتیها  را  به  گونه‌ای درمی‌آورد  و  شرائط  آنها  را  مهیا  می‌سازدکه  بر  سطح  آبها  طبق  خواص  و ویژگیهائی‌که‌کشتیها  دارند،  و  برابر  خواص  و  ویژگیهائی  که  آب‌،  باد،  یا  بخار،  یا  انرژی‌ای‌ که  از  اتم  آزاد  می‌گردد،  و  یا  انرژیهای  دیگری  غیر  از  آن‌،  شناور  می‌گردند  .  .  .  همه  اینها  هم  به  فرمان  خدا  و  برابر  آفرینش  و  سنجش  و  ارزیابی  او  است‌.

(وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِیخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ یُنقَذُونَ إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ).

اگر  بخواهیم  آنان  را  غرق  خواهیم  کرد،  به  گونه‌ای  که  هیچ  فریادرسی  نداشته  باشند،  و  اصلاً  نجات  داده  نشوند.  مگر  این  که  رحمت  ما  باشد  (‌و  نسیم  لطف  ما  وزیدن  گیرد)  و  تا  زمانی  (‌که  اجل  ایشان  درمی‌رسد،  آنان  را  از  زندگی‌)  بهره‌مند  سازیم‌.

کشتی  در  میان  امواج  آبهای  فراوان  بسان  پر  پرنده‌ای  است‌که  بادها  آن  را  بردارند  و  بدین  سو  و  بدان  سو  پرت‌کنند،  وزن‌کشتی  هر  اندازه  هم  زیاد،  و  حجم‌کشتی  هر  اندازه  بزرگ،  و  ساختارکشتی  هر  اندازه  محکم  و  استوار  باشد.  اگر  رحمـت  خدا  کشتی  را  در نیابد  قطعاً  نابود  می‌شود  و  بر  باد  فنا  می‌رود  چه  در  لحظه‌ای  از  شب  باشد  و  چه  در  لحظه‌ای  از  روز. کسانی  که  سوار  کشتی  شده‌اند  و  بر  سطح  آبها  مسافرت  نموده‌اند،  چه  با  قایق  بادبانی،  و  چه  باکشتیهای  بزرگ  اقیانوس‌پیما،  می‌دانند  که  دریا  چه  اندازه  دارای  هول  و  هراس  است‌.  می‌دانندکه  محفوظ  ماندن  از  خطر ‌دریای  هراس‌انگیز  و  رهائی  از  خشم  تند  و  قدرتمند  آن‌،  چه  اندازه  ناچیز  و  چه  اندازه  اندک  است‌!  همچون‌کسانی  معنی  رحمت  خدا  را  احساس  می‌کنند،  و  می‌دانند  تنها  رحمت  خدا  پناه  و  پشتیبان  و  رهائی‌بخش  از  طوفانها  وگردبادها  و  امواج  در  میان  این  آفریده  هولناک  و  خوفناکی  است‌که  دست  رحمت  خدا  زمام  سرکش  آن  را  می‌گیرد،  و  هیچ  دستی  جز  آن  دست  در  زمین  یا  در  آسمان  نمی‌تواند  آن  را  بگیرد  و  نگاه  دارد.  این  امر  تا  بدان  هنگام  است‌که  موعد  مقرر  خدا  درمی‌رسد،  و  زمان  مقرر  آن  در  وقت  خود  سر  برمی‌زند،  برابر  چیزی‌که  خداوند  حکیم  و  خبیر  مقرر  و  مقدر  فرموده  است‌:

(وَمَتَاعاً إِلَى حِینٍ).

و  تا  زمانی  (‌که  اجل  ایشان  درمی‌رسد،  آنان  را  از  زندگی‌)  بهره‌مند  سازیم‌.

*

با  وجود  این  نشانه‌های  روشن  و  آشکار،  بندگان  در  غفلت  بسر  می‏برند،  و  چشمانشان  بازنمی‌گردد،  و  دلهایشان  بیدار  نمی‌شود،  و  از  تمسخرشان  و  تکذیبشان  دست  نـمی‌کشند  و  دوری  نمی‌کنند،  و  باز  هـم  در  فرارسیدن  عذاب  شتاب  می‌ورزند،  عذابی  که  پیغمبران  آنان  را  از  آن  بیم  می‌دهند  و  می‌ترسانند:

(وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ  وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ  وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَکُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ؟  )‌.  هنگامی  که  بدانان  گفته  شود:  بپرهیزید  از  عذاب  و  مجازات  دنیوی  که  پیش  رو  دارید،  و  از  عذاب  و  مجازات  اخروی  که  در  پشت  سر  دارید،  تا  به  شما  رحـم  شود،  (‌اعتنا  نـمی‌کنند)‌.  هیچ  آیه‌ای  از  آیـات  پـروردگارشان  برای  آنان  نمی‌آید،  مگر  این  کـه  از  آن  رویگردان  می‌شوند.  و  هنگامی  که  به  آنان  گفته  شـود:  از  چیزهائی  که  خدا  به  شما  داده  است‌،  انفاق  و  احسان  کنید.  کافران  به  مومنان  میگویند:  آیا  به  کسی  خوراک  بدهیم  که  اگر  خدا  می‌خواست  خوراک  بدو  می‌داد  (‌و  فقیرش  نمی‌کرد؟  مگر  مشیت  الهی  چنین  نخواسته  است‌؟  ما  بـا  مشیت  الهی  مخالفت  نمی‌ورزیم‌)  شما  در  گمراهی  آشکار  و  روشنی  هستید.  و  خواهند  گفت‌:  اگر  راست  میگوئید  (‌که  رستاخیز  و  قیامتی  در  میان  است‌)  این  وعده  کی  تحقق  می‌یابد؟‌!.

این  نشانه‌ها  به  تنهائی  در  دلهایشان  نگرش  و  اندیشه  و  بینش  و  پرهیزگاری  را  برنمی‌انگیزد.  در  حالی‌که  این  نشانه‌ها  به  تنهائی  بسنده  است‌که  در  دل  باز  لرزش  و  چندش  و  ترس  و  تکان  برانگیزد،  و  دل  را  آمیزه  جهان  هستی  سازد.  این‌کتاب  باز  و  گشوده‌ای  که  هر  صفحه‌ای  از  صـفحات  آن  به  عظمت  آفریدگاره  و  به  لطف  تدبیر  و  تقدیرش  اشاره  دارد،  این  افراد کوردل  آن  را  نمی‏بینند،  و  اگر  هم  آن  را  ببینند  در  باره‌اش  نمی‌اندیشند.  خداوند  -  به  سبب  رحمت  فراوان  -‌ آنـان  را  با  وجود  این  رها  نمی‌سازد  و  بدون  پیغمبرشان  نمی‌گذارد،  پیغمبری  که  ایشان  را  بترساند  و  برحذرشان  گرداند  و رهـنمودشان  سازد،  و  به  سوی  خداوندگار  این  هستی  و  آفریدگار  این  کیهان  و  جهان  دعوتشان  نماید،  و  در  دلهایشان  بینش  و  ترس  و  پرهیزگاری  برانگیزد،  و  ایشان  را  از  چیزهائی  حذر  داردکه  موجب  خشم  و  عذاب  خدا  مـی‌گردند.  این‌گونه  چیزها  هم‌که  مـوجب  خشم  و  عذاب  خدا  می‌گردند،  ایشان  را  احاطه‌کرده  است  و  در  برشان‌گرفته  است‌،  از  روبرویشان  و  از  پشت  سرشان  و  از  هر  سو  و  از  هر  جهت  دیگرشان‌.  اگر  بیدار  و  هوشیار  نشوند  در  هر  گامی  ازگامهایشان  به  خشم  خداگرفتار  می‌آیند  و  به  عذاب  خدا  در  می‌افتند.  نشانه‌های  قدرت  خداگذشته  از  نشانه‌های  جهانی‌،  ایشان  را  دربر  می‌گیرد  به  هرسوکه  رو  بکند.  ولی  با  وجود  این  آنان  درکوری  خود  ماندگار  می‌مانند  و  در  آن  غرق  می‌گردند  و  بدان  فرومی‌افتند: 

(وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَیْنَ أَیْدِیکُمْ وَمَا خَلْفَکُمْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ وَمَا تَأْتِیهِم مِّنْ آیَةٍ مِّنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ)‌.

هنگامی  که  بدانـان  گفته  شـود:  بپرهیزید  از  عذاب  و  مجازات  دنیوی  که  پیــش  رو  دارید،  و  از  عذاب  و  مجازات  اخروی  که  در  پشت  سر  دارید،  تا  به  شما  رحم  شود،  (‌اعتنا  نمی‌کنند)‌.  هیح  آیه‌ای  از  آیات  پروردگارشان  برای  آنان  نمی‌آید،  مگر  این  کـه  از  آن  رویگردان  می‌شوند. 

وقتی‌که  به  بخشش  چیزی  از  مالشان  برای  خوراک  دادن  به  فقیران  دعوت  می‌شوند،  مسخره‌کـنان  و  طـعنه‌زنان  می‌گویند:  

(أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ ؟) .

آیا  به  کسی  خوراک  بدهیم  که  اگر  خدا  می‌خواست  خوراک  بدو  می‌داد  (‌و  فقیرش  نمی‌کرد؟  مگر  مشیت  الهی  چنین  نخواسته  است‌؟  ما  با  مشیت  الهی  مخالفت  نمی‌ورزیم‌)‌.

آنان  سرکشی  می‌کردند  برکسانی‌که  ایشان  را  به سوی  نیکی‌کردن  و  خرج  کردن  دعوت  می‌نمودند.  می‌گفتند:

 « إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ »  .

شما  در  گمراهی  آشکار  و  روشنی  هستید.

اندیشیدن  ایشان  بدین  شیوه  ماشینی‌،  اشاره  دارد  به  عدم  درک  و  فهم  آنان  از  قوانین  و  سننی‌که  خدا  در  زندگی  بندگان  پدید  آورده  است‌.  خدا  روزی‌رسان  هـمگان  و  خوراک‌دهنده  ایشان  است  هرچیزی  از  رزقها  و  روزیهائی‌که  در  زمین  است  و  مردمان  آن  را  به  دست  می‌آورند،  از  جمله  آفریده‌های  خدا  است‌.  چه  مردمان  برای  خود  چیزی  از  آن  رزقها  و  روزیها  را  نیافریده‌اند،  و  آنان  بر  آفرینش  چیزی  به  هیچ  وجه  توانائی  ندارنـد.  ولیکن  خواست  خدا  در  آبادکردن  این  زمین  بر  این  بوده  است  و  بر  این  رفته  است‌که  مردمان  احتیاجها  و  نیازهائی  داشته  باشند  و  بدانها  نرسند  جز  باکارکردن  و  رنج  بردن،  شخم‌کردن  وکشت  نمودن  این  زمین‌،  دست  بردن  به  مواد  خام  و  هنرنمائی‌کردن  در  مواداولیه  زمین‌،  بردن  خیرات  و  برکات  زمین  از  جائی  به  جای  دیگر.  دست  بردن  و  بر  دست‌گرفتن  این  خیرات  و  زکات  و  دریافت  چیزهائی  در  مقابل  آنها،  از  قبیل‌کالاها  و  پولها  و  ارزشهاکه  با  اختلاف  زمان  و  مکان‌،  اختلاف  پیدا  می‌کنند.  این  امر  هم  مقتضی  است  که  نحوه  استفاده  مردمان  از  خیرات  و  برکات  جهان‌،  و  استعدادهای  ایشان  درگردآوری  و  فراچنگ  آوردن  نعمتها  مـطابق  نیازمندیهای  خلافت  کاملشان  در  این  زمین‌،  متفاوت  و  جوراجور  وگوناگون  شود.  این  خلافت  تنها  نیازمند  داده‌ها  و  آمادگیهائی  نیست  که  مربوط  به  گـردآوری  اموال  و  ارزاق  است  و  بس.  بلکه  به  داده‌ها  و  آمادگیهای  دیگری  نیازمند  است‌که  نیازهای  بنیادین  خلافت  جنس  بشری  را  در  زمین  پیاده  و  برآورده  می‌سازد،  هرچندکه  گردآوری  اموال  و  ارزاق  از  دست  انسانها  به  در  رفته  باشد  و  ایشان  را  به  فقر  و  فاقه  کشانده  باشد!

در  میان  این  امواج  بلند  و  فراخ  نیازمندیها  و  خواستهای  خلافت‌،  و  داده‌ها  و  آمادگیهای  لازم  برای  خـلافت‌،  و  چیزهائی‌که  بر  این  و  بر  آن  مترتب  می‌شود،  از  قبیل‌:  منافع  و  ارزاق‌،  وکشاکش  و  پیکار  برای  فراچنگ  آوردن  سهمها  و  بهره‌ها،  در  میان  یک  نسل‌،  بلکه  در  میان  نسلهای  فراوانی‌که  نزدیک  یا  دور،  و  یاگذشته  یا  حاضر  و  یا  آینده‌اند،  اموال  و  ارزاق  در  دست  بندگان  متفاوت  و  مختلف  خواهد  بود  .  .  .  برای  این‌کـه  این  تفاوت  و  اختلاف  به  تباهی  زندگی  و  جامعه  منتهی  نشود  و  سر  نکشد،  تفاوت  و  اختلافی‌که  در  اصل  از  حرکت  زندگی  برای  پیاده‌کردن  و  تحقق  بخشیدن  خلافت  انسان  در  زمین  ناشی  می‌گردد  و  سرچشمه  می‌گیرد،  اسلام  برابر  اصل  ضمانت  اجتماعی‌،  حالتهای  فردی  ضروری  را  چاره‌سازی  می‌سازد  با  صرف  نظرکردن  صاحبان  ثروت  از  مقداری  از  دارائیشان  و  بخشیدن  آن  به  فقراء  و  تنگدستان‌،  و  بدین  وسیله  برآورد  کردن  خوراکشان  و  برطرف  نمودن  نیازهایشان  .  .  .  با  همین  مقدار،  جانها  و  درونهای  بسیاری  از  اشخاص  نادار  و  اشخاص  دارا  یکسان  صلح  و  صفا  می‌گیرد  و  اصلاح  و  رو  به  راه  می‌گردد.  اسلام  این  مقدار  به  ظاهر  اندک  را  زکات  نامیده  است  و  زکات  قرار  داده  است‌.  در  زکات  پاکی  را  منظور  داشته  است‌،  و  زکات  را  عبادت  کرده  است‌،  و  با  زکات  فقیران  و  ثروتمندان  را  در  جامعه  برتر  خودکه  آن  را  بی‌مثال  و  نمونه  پدیدار  می‌گرداند،  میان  فقیران  و  ثروتمندان  انس  و  الفت  برقرار  می‌گرداند.

سخن  آن  اشخاصی‌که  حکمت  خدا  را  در  زندگی  نمی‌فهمند  و  درک  نمی‌کنند:

(أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ ؟) .

آیا  به  کسی  خوراک  بدهیم  که  اگر  خدا  می‌خواست  خوراک  بدو  می‌داد  (‌و  فقیرش  نمی‌کرد؟‌)‌.

و  سخنان  ایشان  در  برابرکسانی‌که  آنان  را  به  صدقه  دادن  و  بذل  و  بخشش‌کردن  فرامی‌خواندند:

(إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ).

شما  در  گمراهی  آشکار  و  روشنی  هستید.

این‌گونه  سخنان‌ گمراهی  آشکار  و  حقیقی  و  به  دور  افتادن  از  درک  و  فهم  سرشت  قوانین  و  سنن  خدا،  و  از  درک  و  فهم  حرکت  حیات‌،  و  از  سترگی  این  حرکت‌،  و  از  بزرگی  هدفی  است  که  به  خاطر  آن  عطاها  و  استعدادها  متنوع  و  مختلف  می‌گردند،  و  اموال  و  ارزاق  متفاوت  و  متفرق  می‌شوند.

اسلام  سیستم  و  نظامی  را  مقرر  می‌دارد  که  فرصتهای  عادلانه  را  برای  هرکسی  تضمین  می‌کند.  آن‌گاه  می‌گذارد  فعالیت  و  تلاش‌گوناگون  انسانی  لازم  برای  خلافت  در  زمین  راه  پاک  خود  را  بپیماید.  درکنار  آن‌،  آثار  بد  و  ناپسند  را  با  وسائل  پیشگیرانه  و  بازدارنده  خود  چاره‌جوئی  می‌کند.

هم  اینک  از  شک  و  تردیدشان  درباره  وعده خدا،  و  از  تمسخرشان  به  تهدید  و  بیم  او،  سخن  می‌رود:

(وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ).

و  خواهند  گفت‌:  اگر  راست  میگوئید  (‌که  رسـتاخیز  و  قیامتی  در  میان  است‌)  این  وعده  کی  تحقق  می‌یابد؟‌!.

 وعده خدا  به  خاطر  شتاب  مردمان  جلو  نمی‌افتد،  و  به  سبب  درخواست  آنان  مبنی  بر  به  تاخیر  انداختن  آن‌،  به  تاخیر  انداخته  نمی‌شود.  چه  هر  چیزی  در  پیشگاه  خدا  دارای  اندازه  مشخص  و  دارای  وقت  معین  است‌.  هر  کاری  درگرو  زمان  مقرر  خود  است‌.کارها  در  وقت  خود  انجام  می‌پذیرند  مطابق  حکمت  ازلی  خدا،  حکمتی‌که  هر  چیزی  را  در  جای  خود،  و  هر  حادثه‌ای  را  در  وقت  خود  پدیدار  می‌گرداند،  و  در  اداره این  جهان  و  راه  بردن  آنچه  و  هرکه  در  آن  است  مطابق  نظم  و  نظام  مقدر  و  مقرری‌که  درکتاب  آشکار  لوح  محفوظ  است  به  پیش  می‌رود. 

پاسخ  این  درخواست  زشت  ایشان‌،  در  صحنه‌ای  از  صحنه‌های  قیامت  می‌آید.  در  این  صحنه  می‌بینندکه  چه  می‌شود  و  چگو‌نه  می‌شود،  نه  این‌که  چه  وقت  روی  می‌دهد  و  چه  زمانی  می‌شود.

*

(مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ  فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ

 وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ  قَالُوا یَا وَیْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ  إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ) .

 (‌پاسخ  استهزاء  ایشان‌،  این  است  که  آنان‌،  چندان‌)  انتظار  نمی‌کشند  مگر  صدائی  را  که  (‌ناگهان  طنین‌انداز  می‏گردد  و  موج  آن‌)  ایشان  را  دربر  می‏گیرد  (‌و  نابودشان  می‌گرداند)  در  حالی  که  با  یکدیگر  (‌به  معامله  و  کار  و  بار  روزمره  زندگی،  سرگرم  و)  درگیرند.  (‌این  حادثه  به  قدری  سریع  و  برق‌آسا  و  غافلگیرانه  است  که‌)  حتی  توانائی  وصیت  نمودن  و  سفارش  کردن  پیدا  نخواهند  کرد.  (‌برای  بار  دوم‌)  در  صور  دمیده  می‌شود  و  بناگاه  همه  آنان  از  گورها  بیرون  آمده  و  به  سوی  (‌دادگاه  حـساب  و  کتاب‌)  پروردگارشان  شتابان  رهسپار  می‌گردند.  خواهند  گفت‌:  ای  وای  بر  ما!  چه  کسی  ما  را  از  خوابمان  (‌بیدار  کرد  و)  برانگیخت‌؟‌!  این  همان  چیزی  است  که  خداوند  مهربان  وعده  داده  بود،  و  فرستادگان  (‌خدا  در  سخنها  و  پیامهای  خـود)  راست  گفته  بودند.  صدای  واحدی  بیش  نخواهد  بود  (‌که  ایشان  را  دعوت  به  خروج  از  گورها  می‌کند)  و  ناگهان  ایشان  در  پپشـگاهمان  (‌برای  دادگاهی‌)  گرد  آورده  می‌شوند  و  حاضر  می‌گردند.

تکذیب‌کنندگان  می‌پرسند:

«  مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ »  .

اگر  راست  میگوئید  (‌که  رستاخیز  و  قیامتی  در  میان  است‌)  این  وعده  کی  تحقق  می‌یابد؟‌!.

پاسخ  آن‌،  صحنه  ناگهانی  و  تند  و  سریعی  است  .  .  .  صدائی  است‌که  هر  زنده‌ای  را  می‌میراند  و  نابود  می‌گرداند،  و  با  همچون  صدائی‌،  زندگی  و  زندگانی  پایان  می‌پذیرد:

(مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ یَخِصِّمُونَ  فَلَا یَسْتَطِیعُونَ تَوْصِیَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ یَرْجِعُونَ).

(‌پاسخ  استهزاء  ایشان‌،  این  است  که  آنان‌،  چندان‌)  انتظار  نمی‌کشند  مگر  صدائی  را  که  (‌ناگهان  طنین‌انداز  می‏گردد  و  موج  آن‌)  ایشان  را  دربر  می‏گیرد  (‌و  نابودشان  می‌گرداند)  در  حالی  که  با  یکدیگر  (‌به  معامله  و  کار  و  بار  روزمره  زندگی،  سرگرم  و)  درگیرند.  (‌این  حادثه  به  قدری  سریع  و  برق‌آسا  و  غافلگیرانه  است  که‌)  حتی  توانائی  وصیت  نمودن  و  سفارش  کردن  پیدا  نخواهند  کرد  و  حتی  فرصت  مراجعت  به  سوی  خانواده  و  فرزندانشان  را  پیدا  نخواهند  کرد.

این  صدای  طنین‌انداز  ایشان  را  ناگهانی  فرا  می‌گیرد،  در  حالی‌که  آنان  به  جدال  و  ستیز  و  دشمنانگی  خود  در  پیکار  زندگی  سرگرم  هستند،  و  اصـلاً  انتظار  همچون  صدائی  را  نمی‌کشند  و  برای  آن  حسابی  باز  نمی‌کنند.  ناگهانی  زندگی  ایشان  به  پایان  می‌آید  و  درجا  نابود  می‌شوند.  هرکسی  همچون  حالی  را  دارد  و  به  همان  مرگ  ناگهانی  گرفتار  می‌آید.  این  است  که  کسی  نمی‌تواند  به‌کس  دیگری  توصیه  و  سفارشی  بکند.  نمی‌تواند  به  سوی  اهل  و  عیال  خود  برگردد  و  بدیشان  یک‌کلمه  بگو‌ید  .  .  .  اهل  و  عیال  اوکجایند؟  آنان  نیز  مثل  او  در  جای  خود  ناگهانی  مرده‌اند  و  به  ترک  دنیا  گفته‌اند)

بعدها  در  صور  دمیده  می‌شود،  ناگهانی  از  گورها  برمی‌خیزند  و  به  جنب  و  جوش  می‌افتند،  و  سریع  و  شتابان  رهسپار  می‌شوند.  در  حالی‌که  به  وحشت  و  دهشت  و  ترس  و  هراس  بزرگی  افتاده‌اند،  از  همدیگر  می‌پرسند:

(مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا ؟)‌.

چه  کسی  ما  را  از  خوابمان  (‌بیدار  کرد  و)  برانگیخت‌؟‌!.

  سپس  اندکی  از  وحشت  و  دهشت  و  ترس  و  هراسشان  کاسته  می‌شود،  و  می‌فهمند  و  می‌دانندکه‌:

(هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ)   .

 این  همان  چیزی  است  که  خداوند  مهربان  وعده  داده  بود؛  و  فرستادگان  (‌خدا  در  سخنها  و  پـیامهای  خود)  راست  گفته  بودند!.

بعد  از  آن  صدای  واپسین  طنین‌انداز  می‌گردد،  یک  صدای  بلند  .  .  .  ناگهانی  این  مردمان  پراکنده  هراسناکی  که  بیهوش  و  شتابان‌گام  می‌زنند  و  راه  می‌روند،  به  خود  می‌آیند  و  به  خویشتن  برمی‌گردند  و  در  پیشگاه  خدا  حاضر  و  آماده  می‌شوند:

فَإِذَا هُمْ جَمِیعٌ لَّدَیْنَا مُحْضَرُونَ)‌.

ناگهان  ایشان  در  پیشگاهمان  (‌برای  دادگاهی‌)  گرد  آورده  می‌شوند  و  حاضر  میگردند.

صفها  تشکیل  و  سر  و  سامان  می‌گیرد.  سان  همگان  در  مدت  زمان  چشم  به  هم  زدنی‌،  و  بدان  اندازه‌که  پژواک  درکوهسار  بپیچد،  آماده  می‌گردد،  و  جملگی  شق  و  رق  می‌ایستند.  ناگهانی  فرمان  الهـی  در  فضای  جایگاه‌،  همخوان  با  سرشت  حساب  وکتاب  و  سزا  و  جزا،  به  همگان  اعلام  و  اعلان  می‌شود.

(فَالْیَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ).

در  چنین  روزی  به  هیچ  کس  کم‌ترین  ستمی  نمی‏گردد،  و  به  شما  چز  پاداش  و  پادافره کارهائی  که  در  دنیا  می‌کرده‌اید  داده  نمی‌شود.

در  این  شتاب  ناگهانی  و  تندی‌که  آن  صحنه‌های  سه‌گانه  صورت  می‌پذیرد،  هماهنگی  است  در  پاسخ  بدان  کسانی  که  در  باره  روز  وعده  آشکار،  شک  و  تردید  داشته‌اند!  سپس  روند  قرآنی  جایگاه  حساب  وکتاب  با  مومنان  را  درهم  می‌پیچد  و  چیزی  از  آن  نمی‌گوید،  و  شتابان  یک  راست  به  بیان  چیزی  می‌پردازد  که  مومنان  بدان  رسیده‌اند  و  آن  چنان  نعمتهائی  را  فراچنگ  آورده‌اند:

«إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْیَوْمَ فِی شُغُلٍ فَاکِهُونَ  هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِی ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِکِ مُتَّکِؤُونَ  لَهُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ وَلَهُم مَّا یَدَّعُونَ سَلَامٌ قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ ». 

بهشتیان  در  چنین  روزی‌،  سخت  سرگرم  خوشی‌،  و  شادانند  (‌و بی‌خبر  از  غم  و  اندوه  دیگران،  و  خندان  از  نعمتهای  یزدانند)‌.  آنان  و  همسرانشان  در  زیر  سایه‌های  پر  و  فراخ‌،  بر  تختها  تکیه  زده‌اند.  برای  آنان  در  بهشت‌،  میوه‌های  لذت‌بخش  و  فراوانی  است‌.  و  هرچه  بخواهند  در  اختیار  ایشان  خواهد  بود.  از  سوی  پروردگاری  مهربان‌،  بدیشان  درود  و  تهنیت  گفته  می‌شود.

مومنان  در  میان  نعمتهای  بهشت  غوطه‌ور  و  سرگرم  هستند.  لذت  می‏برند  و  خوش  می‌گذرانند.  آنان  در  زیر  سایه‌های  خوشایند  بسر  می‏برند  و  از  نسیم  عطرآگین  و 

خوش‏بوی  آنجا  بهره  می‏برند  .  .  .  آنان  و  همسرانشان  آسوده  خاطر  و  غوطه‌ور  در  نعمتها  بر  تختها  می‌لمند  و  تکیه  می‌زنند.  در  آنجا  میوه‌ها  دارند،  و  هرچه  بخواهند  و  آرزو کنند  برایشان  آماده  است‌.  آنان  شاهان  و  امیرانند  و  هرچه  طلب  و  ادعاء‌کنند  برایشان  آماده  و  آورده  می‌شود.  آنان  افزون  بر لذتهای  شـایستگی  و  بزرگداشت،  برخودارند  از:

«‌سلام  »‌. 

درود.

این  سلام  و  درود  را  از  سوی  پروردگار  بزرگوارشان  دریافت  می‌دارند:

«  قَوْلاً مِن رَّبٍّ رَّحِیمٍ »  . 

از  سوی  پروردگار  مهربان  (‌بدیشان‌)  گفته  می‌شود.  ولی  روند  قرآنی  موقعیت  حساب  وکتاب  دیگران  را  درهم  نمی‌پیچد.  بلکه  موقعیت  ایشان  را  نشان  می‌دهد،  و  سرکوب  و  تنبیه  آنان‌را  برجسته  و  آشکار می‌نمایاند: 

(وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ

 وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنکُمْ جِبِلّاً کَثِیراً أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ )  .

ای  بزهکاران  امروز  (‌از  مومنان‌)  جدا  و  بدور  شوید  .  .  .  ای  آدمیزادگان!  مگر  من  به  شما  سفارش  ننمودم  و  امر  نکردم  که  اهریمن  را  پرستش  نکنید،  چرا  که  او  دشمن  آشکار  شما  است‌؟  و  (‌آیا  به  شما  دستور  ندادم‌)  این  که  مرا  بپرستید  و  بس  که  راه  راست  همین  است‌.  اهریمن  گروههای  فراوانی  از  شما  انسانها  را  گمراه  کرده  است‌.  آیا  (‌تاریخ  جباران  گمراه  پیشین  را  خوانـدید،  و  آثـار  سـرنوشت  گول  خوردگان  ابلیس  را  دیدید  و)  نیندیشیدید؟  این  (‌کــه  در  پیش  رو  دارید  و  بدان  می‌نگرید)  همان  دوزخی  است  که  به  شما  وعده  داده  می‌شد.  به  سبب  کفری  که  می‌ورزیدید،  امروز  به  دوزخ  وارد  شوید  و  بدان  بسوزید.

آنان  تحقیر  می‌شوند  و  خواری  می‌بینند:

 (  وَامْتَازُوا الْیَوْمَ أَیُّهَا الْمُجْرِمُونَ)  .

ای  بزهکاران  امروز  (‌از  مومنان‌)  جدا  و  بدور  شوید.  گوشه‌گیری‌کنید  وکنار  بکشید،  و  این‌گونه  از  مومنان  دور  شوید  و  فاصله  گیرید!

 (أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ).

ای  آدمیزادگان!  مگر  من  به  شما  سفارش  ننمودم  و  امر  نکردم  که  اهریمن  را  پرستش  نکنید،  چرا  که  او  دشمن  آشکار  شما  است‌؟‌.

اینجاکه  این‌گونه  فریاد  زده  می‌شوند:

«  یا  بنی  آدم  »  .

  ای  آدمیزادگان‌!.

در  این  فریاد  زدنشان  سرکوبی  و  توسری  و  توبیخی  است‌که  هست‌.  اهریمن  پدرشان  را  از  بهشت  بیرون  کرده  است‌،  آنگاه  اینان  اهریمن  را  می‌پرستند،  در  حالی  که  اهریمن  دشمن  آشکار  ایشان  است‌!

(وَأَنْ اعْبُدُونِی)  .

و  این  که  مرا  بپرستید  و  بس‌.

هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ)  .

راه  راست  همین  است‌.

این  راه  به  من  منتهی  می‏گردد  و  به  خشنودی  من  واصل  می‌شود.

امّا  شما  از  دشمن  خودتان  برحذر  نشدید  و  دوری  نگرفتید،  دشمنی‌که  نسلهای  زیادی  از  شمـا  را  گمراه  کرده  است‌.

(أَفَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ ؟  )  .

آیا  نیندیشیدید  و  نفهمیدید؟‌.

روند  قرآنی  در  پایان  این  جایگاه  سخت  و  دشوار  و  خوارکننده‌،  جزای  دردناک  را  اعلام  و  اعلان  می‌دارد،  به  صورت  ریشخند  و  تنبیه‌:

هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ)‌.

این  (‌که  در  پیش  رو  دارید  و  بـدان  مـی‌نگرید)  همان  دوزخی  است  که  به  شما  وعده  داده  می‌شد.  بـه  سبب  کفری  که  می‌ورزیدید،  امروز  به  دوزخ  وارد  شوید  و  بدان  بسوزید. 

صحنه  درکنار  این  جایگاه  آزاردهنده  باز  نمی‌ایستد  و  بساط  خود  را  در  هم  نمی‌پیچد.  بلکه  به  نشان  دادن  ادامه  می‌دهد  و  ناگهان  پرده  تازه  شگفتی  پدیدار  می‌آید:

 (الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ)  .

 امروز  بر  دهانهایشان  مهر  می‌نهیم‌،  و  دستـهایشان  با  ما  سخن  می‌گویند،  و  پاهایشان  بر  (‌کارهائی  که  انجام  می‌داده‌اند  و)  چیزهائی  که  فراچنگ  می‌آورده‌اند،  گواهی  می‌دهند.

بدین  شکل  برخی  بعضی  را  خوار  می‌دارند،  و  اندامهایشان  بر  آنان  گواهی  می‌دهند،  و  شخصیت  ایشان  از  هم  می‌پاشد  و  تکه  تکه  و  جدا  جدا  می‌شود،  و  یکی  دیگری  را  تکذیب  می‌کند  و  دروغگو  میخـواند.  هر  اندامی  از  اندامها  جداگانه  به  پیشگاه  پروردگارش  برمی‌گردد،  و  تسلیم  آفریدگارش  می‌شود)!

*

بدین  روال  و  بدین  منوال  صحنه  به  پایان  رسید،  در  حالی  که  زبانهایشان  بسته  است  و  دستهایشان  سخن  می‌گوید،  و  پاهایشان  گواهی  می‌دهد،  برعکس  چیزی‌که  عادت  معمولی  و  روال  عادی  ایشان  بر  آن  بوده  است‌،  و  برعکس  چیزی‌که  انتظارش  می‌کشیدند  و  چشم  به  راهش  بودند.  اگر  خدا  می‌خواست‌کاری  جز  این  کار  را  در  حق  ایشان  انجام  می‌داد  و  روا  می‌دید،  و  برسرشان  بلائی  می‌آوردکه  خود  می‌خواست  .  .  .  در  اینجا  روند  قرآنی  دو  نوع  از  همچون  بلائی  را ذکر  می‌کند،  بلائی‌که  اگر  خدا  می‌خواست  هرکسی  را  بدان‌گرفتار  می‌کردکه  خود  می‌خواست‌:                   .

(وَلَوْ نَشَاء لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى یُبْصِرُونَ وَلَوْ نَشَاء لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیّاً وَلَا یَرْجِعُونَ)‌.

اگر  ما  بخواهیم  ایشان  را  (‌در  دنیا  مجازات  کنیم‌،  می‌توانیـم‌.  از  جمله‌)  کورشان  می‌نمائیم‌،  به  گونه‌ای  که  اگر  آنان  بخواهند  در  راه  بر  یکدیگر  پیشی  گیرند،  به  هیج  وجه  نتوانند  راه  را  ببینند.  و  اگر  ما  بخواهیم‌،  ایشان  را  با  وجود  مکانت  و  منزلتشان‌،  در  جای  خود  مسخ  می‌نمائیم  و  (‌آنان را  به  شکل  انسان  افلیج  یا  زمینگیر  درمی‌آوریم‌.)  به  گونه‌ای  که  نه  بتوانند  به  جلوحرکت  کنند  ونه  به  عقب  برگردند.

این  دو  صحنه‌،  صحنه‌هائی  هستندکه  در  آنهاگذشته  از  بلا  و  مصیبت‌،  تـمسخر  و  استهزاء  است‌،  تمسخر  تکذیب‌کنندگان  و  استهزاء  استهزء‌کنندگان‌،  آن  کسانی  که  می‌گفتند:

«  مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ؟».

اگر  راست  میگوئید  (‌که  رستاخیز  و  قیامتی  در  میان  است‌)  این  وعده  کی  تحقق  می‌یابد؟‌!.

آنان  در  صحنه  اول  کور  و  نابینا  هستند.  ایشان  با  وجود  این  کوری  و  نابینائی  در  راه  می‌خواهند  بر  یکدیگر  پیشی‌گیرند،  و  در  عبورکردن  برای  یکدیگر  مزاحمت  تولید  می‌کنند  و  فشار  وارد  می‌آورند.  بسان  کوران  و  نابینایان  دست  و  پا  می‌زنند،  هنگامی‌که  با  یکدیگر  به  مسابقه  می‌پردازند  و  می‌خواهند  بر  یکدیگر  پیشی  گیرند)  زمانی  بر  یکدیگر  پیشی  می‌گیرند  و  به  مسابقه  می‌نشینند  بسان  کوران  و  نابینایان  فرو  می‌افتند  و 

سکندری  می‌خورند.

«  فَأَنَّى یُبْصِرُونَ » .

به  هیچ  وجه  نمی‌توانند  راه  را  ببینند.

آنان  در  صحنه  دوم  ناگهانی  در  جای  خود  خشکیده‌اند.  و  تبدیل  به  مجسمه‌هائی  گردیده‌اندکه  نه  راه  می‌روند  و  نه  برمی‌گردند،  به  دنبال  این‌که  لحظه‌ای  قبل ‌کورها  و  نابینایانی  بودند  و  به  مسابقه  در  رفتن  مـی‌پرداختند  و  تکان  و  جنبشی  داشتند)

آنان  در  هر  دو  صحنه  همانند  عروسکها  و  اسباب‌بازیها  به  نظر  می‌آیند،  و  وضع  و  حالی  را  دارندکه  موجب  تمسخر  و  استهزاء  قرار  می‌گیرند.  در  صورتی‌که  چندی  پیش  بیم  و  تهدید  خدا  را  سبک  میانگاشتند  و  آن  را  به  تمسخر  و  استهزاء  می‌گرفتند!

*

همه این  چیزها  در  هنگامه  موعدی  است‌که  شتابان  آن  را  درخواست  می‌کردند  و  هم  اینک  فرا  رسیده  است  ...  اگر  مردمان  در  زمین  رها  می‌گردیدند  و  به  حال  خود     و  واگذاشته  می‌شدند،  و  طول  عمر  می‌داشتند  و  اجل  مقرر      «  تا  مدت  زمانی  بدیشان  مهلت  می‌داد  و  یقه  ایشان  را  در  وقت  معین  خود  نمی‌گرفت‌،  آنان  به  شر  و  بلائی  دچار      می‌آمدندکه  شتابان  مرگ  را  خواستن  از  ایشان  ،  پسندیده  و  زیبا  می‌نمود  .  .  .  چه  آنان  پیر  و  فرتوت( می‌گشتند  و  اندک  انـدک  مشوش  و  پریشان  حال  و  روزگار  می‌شدند  و  ذهن  و  شعور  و  اندیشه  و  خردشان   سر  در  نشیب  می‌نهاد:             .                       .  (وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ ؟  )‌.  

به  هرکس  که  طول  عمر  بدهیم‌،  او  را  از  لحاظ  خلقت  و  آفرینش  وارونه  و  واژگونه  می‌کنیم‌.  آیا  متوجه  نیستند ،  (‌که  سیر  صعودی‌،  سیر  نـزولی  به  دنبال  دارد،  و  این ،  جهان  سرای  فنا  است  نه  سرای  بقا؟‌)‌.

پیری  سر  در  نشیب  نهادن  به  سوی ‌کودکی  است‌،  آن  کودکی‌ که  شیرینی ‌کودکانه  و  پاکی  محبوبانه  آن  را  به  همراه  ندارد)  پیر  پیوسته  سر  در  نشیب  می‌نهد  و  به  سوی  کودکی  خود  برمی‌گردد.  آنچه  راکه  یادگرفته  است  و  دانسته  است  فراموش  می‌کند)  اعصاب  او  خسته  و  خسته‌تر  مـی‌گردد!  اندیشه‌اش  سستی  و  ضعف  می‌پذیرد!  تحمّل  او  کم  وکم‌تر  می‌شود)  تا  بدانجاکه  به  کودکی  خویش  برمی‏گردد.  ولیکن  کودک‌،  تازه  زبان  گرفتن  وگنگ  و  نامفهوم‌گفتن  او  دوست  داشتنی  است‌.  هرکار  ابلهانه‌ای‌که  بکند  از  آن  دلها  شاد  می‌گردد  و  لبها  می‌خندد  و  چهره‌ها  می‌گشاید  و  شادی  می‌نماید.  ولی  پیر،  زشت  وگندیده  است‌.  اشتباه  او  بخشیده  نمی‌شود  و  از  او  صرف  نظر  نمی‌گردد،  مگر  این‌که  در  حق  او  مهربانی  و  دلسوزی  بکنند  و  از  سر  ترحم  از  او  درگذرند.  پیر  مسخره  می‌گردد  هـر  وقت  نشانه‌های  کودکی  بر  او  پدیدار  و  از  وی  صادرگردد،  و  نادانی  و  ابلهی‌کند  بدان  هنگام‌که  سالها  پشت  او  را  کمانی  و  خمیده  کرده  است‌» این  فرجام  بسان  آن  فرجام  چشم  به  راه  تکذیب‌کنندگان  است‌،  آن  کسانی‌که  خدا  ایشان  را  با  اعطاء  ایمان‌گرانبها  و  والا،  مکرم  و  معزز  نمی‌دارد.

*


 

[1]   خورشید  با  مجموعه  منظومه  شمسی  در  وسط  کهکشان  ما  به  سوی  یک  سمت  معین  و  ستاره  دوردستی  به  نام  «‌وگا»  با  سرعت    700کیلومتر  در  ثانیه  حرکت  می‌کند.  (‌مترجم‌)