تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ آل عمران

سورۀ آل عمران

مدنی است؛ ترتیب آن 3؛ شمار آیات آن 200

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓ ١.

«الف، لام، میم» حق‌تعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است. شکی نیست که این حروف دارای معانی و اهداف بزرگی است.

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ ٢.

خداوند عزوجل تنها و مستحق الوهیت است و به هیچ وجه مجاز نیست تا کسی عبادت خود را به سوی غیر او بگرداند. او یکتا و یگانه‌ای است که هیچ شریکی نه در ربوبیت خود و نه در الوهیت و اسم‌ها و صفات خود ندارد. او زنده و باقی و دائمی است و بعد از فنای تمام آفریده‌های خود نیز چنین است. زندگی او شبیه زندگی مخلوقات نیست. او همیشه به تدبیر امور آفریده‌ها و هستی می‌پردازد.

﴿نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٣.

خداوند عزوجل بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را به حق و توأم با دلائل قاطع و روشن نازل کرد. قرآن کتاب‌هایی را که بر پیامبران پیش از تو نازل شده تصدیق می‌کند. اوتعالی تورات را بر موسی علیه السلام و انجیل را بر عیسی علیه السلام به منظور بیان حق بر بنی اسرائیل نازل فرموده است.

﴿مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٤.

خداوند عزوجل کتاب‌های آسمانی را به منظور بیان حق و باطل و هدایت و گمراهی نازل فرموده است. آنانی که آیات این کتاب‌ها را انکار می‌کنند و به پروردگار خویش کافر و با پیامبرانش می‌جنگند، دچار عذابی دائم در آتش دوزخ خواهند شد؛ زیرا حق‌تعالی کسی را که با او دشمنی کند محو و عصیان کنندگان امرش را سرکوب می‌نماید، چون حق‌تعالی دارای عذتی بی‌پایان است و هیچ‌کس نمی‌تواند مانند او انتقام بگیرد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٥.

و خداوند عزوجل بر همۀ امور پوشیده و نهان که از سوی مردم در زمین صورت می‌گیرد آگاه است خواه این امور بسیار پوشیده انجام شود و یا اندک. و علم او بر تمام اموری که از سوی ملائکه و دیگران در آسمان‌ها صورت می‌گیرد احاطه دارد زیرا همۀ پدیده‌ها تحت ملک و قدرت او قرار دارند.

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦.

و از جمله آثار علم، حکمت و قدرت خداوند عزوجل شکل بندی شما در رحم‌های مادران‌تان است در حالی که از لحاظ رنگ، نوعیت و شکل با هم تفاوت داشته و مطابق ارادۀ خدا عزوجل هستید. پس زمانی که حق‌تعالی چنین قدرتی در تدبیر و آفرینش داشته باشد، هیچ معبودی جز او نیست، او نیرومندی است که سایر موجودات مقهور اویند و هیچ‌کس نمی‌تواند بر او غلبه یابد یا او را مقهور خود سازد. او حکیمی است که با لطف خود به تدبیر امور می‌پردازد و مطابق با حکمت خود قضاوت می‌نماید.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧.

او خدای یگانه‌ای است که قرآن را بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل فرمود که در آن آیات واضح و صریحی وجود دارد و در آن هیچ‌گونه غموض و التباسی نیست و برای فهم و درک کاملاً واضح و آشکار می‌باشد و برای کسی که آن را بخواند معلوم است، آیاتی مانند احکام شرعی، فضایل اخلاقی و آداب که اساس و بیشتر قرآن را تشکیل می‌دهد.

و در قرآن نشانه‌های دیگری نیز هست که واضح نمی‌باشد بلکه نیاز به تفسیر و تأمل وحتی احیاناً توقف دارد مانند حروف مقطعاتی که در ابتدای برخی از سوره‌هاست. در برابر چنین حالتی برخی که در قلب‌های‌شان شک و هوی است، همواره به دنبال آیات غیر واضح می‌روند تا به شبهات دامن زنند و امور باطل خود را تأیید کنند و از این طریق در قلب‌ها بذر بکارند و در بین مردم ایجاد اختلاف و تفسیری را ارائه کنند که با باطل‌شان موافق باشد و این پندار را ایجاد کنند که قرآن مؤید نظر آن‌هاست. مانند نصرانیان که براساس این قول خدا أ: ﴿وَرُوحٞ مِّنۡهُ می‌گویند عیسی مسیح علیه السلام از خدا عزوجل بیرون شده پس او فرزند خداست (خدا از اینکه فرزندی داشته باشد والاتر است) و این آیۀ محکم و صریح را که: ﴿إِنۡ هُوَ إِلَّا عَبۡدٌ أَنۡعَمۡنَا عَلَیۡهِ او جز بنده‌ای که بر او نعمت دادیم نیست» ترک کردند. اینگونه هر صاحب بدعتی دلائل احتمالیی را می‌گیرد که موافق با هوی و مؤید باطلش است. حق‌تعالی یگانه کسی است که معنی آیات متشابه را می‌داند زیرا دانش این آیات را مانند دانش برخی پدیده‌های دیگر مثل روح و امثال آن، مخصوص خود ساخته و اندیشمندانی که در حقایق غوّاصی کرده‌اند دانش این آیات را به خدا عزوجل واگذار می‌نمایند و به عجز و ناتوانی خود از معرفت این آیات اعتراف می‌کنند ولی به تمام این آیات ایمان و باور کامل داشته، می‌دانند این آیات بی‌معنی نیست بلکه دارای معانی و حقایقی هست.

این اندیشمندان بر این باوراند که همۀ آیات محکم و متشابه، کلام خدا عزوجل و غیر مخلوق است که از اوتعالی شروع و به سوی او باز می‌گردد به این ترتیب آن‌ها به محکم عمل می‌کنند و به متشابه ایمان دارند. کسی که نصیحت را بپذیرد و موعظه در او مؤثر واقع گردد، صاحب عقل و فطرت سلیم است و حقایق را درک می‌کند و چون دارای قلب پاک است از این‌روی معانی به او نفع می‌رساند و مقصود را درک و به حرف حق می‌رسد.

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨.

بندگان مؤمن خدا عزوجل از پروردگار خویش می‌طلبند و می‌گویند: خدای ما! خالق و رازق ما! قلب‌های ما را از حقّ منصرف نگردان، حقّی که توسط پیامبر خود به ما معرفی کردی و ما را به سوی آن رهنمودی و حلاوت آن را چشانیدی! و بر ما فضل خود را نازل کن تا حق را لازم گیریم و بر صدق، ثبات داشته باشیم؛ زیرا کسی که تو هدایتش کردی و از باطل منصرف نمودی در حقیقت بر او رحم کردی؛ زیرا فضل تو حدّ و کرم تو غیر قابل شمارش است و هیچ بازدارنده‌ای برای عطای تو نیست و این توئی که همواره برای کسی که طلب کند یا نکند می‌بخشی!

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩.

این بندگان مؤمن دعا می‌کنند و می‌گویند: خدای ما خالق و رازق ما! تو به زودی خلایق را در روز رستاخیز جمع می‌نمائی تا همه به سوی تو باز آیند، این روز حتماً آمدنی است و در وقوع آن هیچ شکی وجود ندارد و تو هیچگاه در حالی که بر وقوع این روز وعده دادی بر خلاف وعدۀ خود عمل نمی‌نمائی از این‌روی تحقق این وعده و ملاقات باتو حتمی صورت می‌گیرد و سخن تو نافذ و جاری خواهد بود.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ ١٠.

برای تکذیب کنندگان پیامبران، آنانی که به خدا عزوجل شریک می‌آورند هرگز اموالی که جمع می‌کنند نفعی نخواهد داشت و نه فرزندان‌شان نمی‌توانند عذاب و غضب حق‌تعالی را از آنان دفع کنند. چنین کسانی نظر به بدی عملکرد خویش هیزم دوزخ خواهند بود، چقدر مصیر بدی است جایگاه اینان؟!

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١١.

مَثَل قومی که تو را تکذیب کرده‌اند مانند مَثَل و حالت قوم فرعون و سایر امت‌های کافر گذشته است که همۀ آن‌ها بر انکار آنچه نازل کردیم و در مبارزه با پیامبران با هم یکجا شدند، در حالی که آیات و نشانه‌ها و دلائل ما واضح و آشکار است؛ با تمام این‌ها این گروه تکذیب گر حق را ردّ کردند از این‌روی حق‌تعالی آنان را آنگونه که یک نیرومند با قدرت می‌گیرد گرفت و دچار عذاب کرد و در انهدام آن‌ها روش‌های گوناگونی از قبیل: غرق، باد، صاعقه، خسف، مسخ و از این قبیل را بکار برد؛ زیرا گرفت اوتعالی قوی و عذابش دردناک است.

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٢.

ای محمد ج! به کفار مکه بگو به زودی در دنیا شکست می‌خورید و در آخرت عذاب می‌شوید؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل کافر شده پیامبرش را نیز تکذیب کرده‌اند. از این‌روی ذلّت، خواری و عار بر آن‌ها در این دنیاست و در آخرت نیز عذاب و کیفر سخت در انتظار آن‌ها خواهد بود و چه بد قرار گاهی است آن عذاب، چون در این کیفر فرش زیر پای‌شان آتش دوزخ و لباس‌شان «قطران» (مادۀ شیمیائی چسپناک، بدبوی و قابل اشتعال) و آب نوشیدنی‌شان داغ و سوزان است.

﴿قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ١٣.

شما ای جماعت کافران! آیا از آنچه در روز «بدر» اتفاق افتاد عبرت نگرفتید؟ روزی که در آن اهل ایمان و بت‌پرستان رو در روی هم قرار گرفتند در حالی که مؤمنان خدای رحمان را یاری می‌رسانیدند و مشرکان در کنار شیطان می‌جنگیدند. در این نبرد، کفار مسلمانان را با چشم سر نه در خواب، دو برابر تعدادی که بودند می‌دیدند. در آن جنگ حق‌تعالی بندۀ خود را عزّت بخشید و لشکرش را یاری رسانید و مشرکان را شکست داد؛ در آن جنگ مؤمنان پیروز شدند و حق‌تعالی خشم آنان را که نسبت به مشرکان داشتند با شکست مشرکان فرو نشاند و کفار قریش دچار قتل، اسارت و شکست شدند. این معرکه موعظه‌ها و پندهای خود را دارد و بزرگ‌ترین دلیل بر یاری اوتعالی نسبت به دوستانش اگرچه اندک باشند و شکست کفار اگرچه بسیار باشند می‌باشد، ولی از این آیه و نشانه، جز کسی که دارای قلبی روشن و ادراکی سلیم باشد پند و عبرت نمی‌گیرد.

﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ ١٤.

دنیا در نظر خلایق با ملذّات، شهوات و فریبنده‌هایی که دارد به منظور ابتلا و آزمایش مزیّن شده است و آن‌ها به دنیا عشق ورزیده‌اند. ملذّاتی مانند فتنۀ زن‌ها که بزرگ‌ترین فتنه است زیرا فریبندگی‌های آنان بیشمار است؛ محبت فرزندان زیرا فرزند پارۀ جگر انسان و مایۀ فرح و خورسندی وی است؛ مال‌های ذخیره شده و گرانب‌ها مانند طلا و نقره زیرا دارای ارزش بالایی است. همچنان در نظر مردم محبت اسب‌های آموزش دیده و خوش شکل و خوش رنگ مزیّن شده چون ارزش بلند و منحصر به فردی دارند و محبت شتر، گاو و گوسفند؛ زیرا منظری جالب دارند و عذای اشتها آور و مرکبی نرم نیز به شمار می‌روند.

همچنان انسان‌ها انواع حبوب، میوجات، سبزه‌زارها و درختان را دوست دارند چون هرکدام دارای طعم و مزه‌ای خاص و منظری زیبا و فوائد بیشماری است، ولی همۀ این‌ها بهره و متاعی زوال پذیر و زینتی گذارست؛ زیرا نعمت‌های دنیا همه فانی و انسان مسافری است که بقا و قرار ندارد. در دنیا نه وفاست نه حسن جوار؛ دنیا همانند توری است که همواره فرومایه را می‌توان با آن شکار کرد و قرارگاه کدورت‌ها و چرک‌هاست؛ روزهایی است معدود و فرصت‌هایی است محدود، ولی نعمت ماندگار و رستگاری بزرگ، نزد خدای لایزال در سرایی است که هر که در آن داخل شود امنیت خواهد داشت، هیچگاه لباسش با مصیبت و مشکل‌تر نمی‌شود و نه جوانیش را فنایی است و نه از بیماری، عدم و پیری خبری هست. پس فریب فتنۀ دنیا را نخورید و دلبستن به شهوات شما را از رستگاری بزرگ محروم نکند.

سوگند به خدا عزوجل که زیان کرد هر کسی سرای فانی را بر باقی و کم بها را بر پّر بها ترجیح داد.

﴿۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ١٥.

ای محمد ج! برای آن‌ها بگو آیا شما را در جریان آنچه از شهوات دنیا و لذائذ زودگذر آن بهتر و نیکوتر است قرار دهم؟ سوگند به خدا عزوجل که بهتر از آن باغ‌های غنا و بوستان‌های پهناور و جوی‌های جاری و نعمت‌های ماندگار و خوشحالی و خورسندی و قصرها و منازل و زن‌های پاکی که از هر پلیدی و نجاست پاک‌اند و در نهایت حسن و جمال و عفت و کمال بسر می‌برند می‌باشد، همۀ این‌ها توأم با رضا، امنیت، سلامتی و مغفرت از تمام گناهان گذشته خواهد بود. تمام این منزلگاه‌های نیکو از آن کسی است که تقوای مولای خود را رعایت کند و از پروردگار خویش بترسد.

این‌ها از سرای فانی، بدبختی، دنیای غم و اندوه و مصیبت‌ها و مکرها بهتر است، با این حال با نعمت بهشت رستگار نمی‌شود مگر کسی که با پروردگار خود در ظاهر و باطن صداقت داشته باشد؛ زیرا حق‌تعالی بر بندگان خود بیناست و آنچه را مخفی و یا آشکار می‌دارند می‌داند و هر کسی را براساس آنچه انجام داده جزا می‌دهد و محاسبه می‌نماید.

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦.

و از جمله صفات این رستگاران این است که خدای خود را می‌خوانند و می‌گویند پروردگارا! ما به تو ایمان آورده، کتابت را تصدیق نموده و از پیامبرت پیروی کرده‌ایم، پس از همۀ لغزش‌های ما درگذر و خطاه‌های ما را عفو کن و ما از تو نجات از آتش دوزخ را که قرارگاه اشرار و سرای زیانمندان است می‌طلبیم.

این مؤمنان به حقّی که خدا عزوجل بر آنان دارد اعتراف کردند و در پی آن از اوتعالی بخشش گناهان خود را خواسته و تقاضای دفع کیفر از خویشتن را نمودند.

﴿ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ ١٧.

این مؤمنان کسانی‌اند که بر طاعت خدای‌تعالی در شدّت و آسانی و در برابر مصیبت‌ها، ضررها، بلاها و در جهاد فی سبیل الله صبر می‌کنند و در نیت، گفتار و کردار خود صادقند و همواره با امتثال امر و دوری از نواهی از حق‌تعالی اطاعت می‌کنند و از گناهان خویش در سحرگاهان استغفار می‌کنند، زمانی که مردمان همه در خواب بسر می‌برند، آنگاه که زمان صفای نفس و اشراق آن و موعد نزول خدای کریم و منان به آسمان دنیا در حصۀ سوم شب است.

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٨.

خداوند عزوجل خود بر خویشتن شهادت داد که خدایی جز او نیست و هیچ کسی غیر از او مستحق عبادت و پرستش نمی‌باشد. او یگانه و یکتاست و بر این شهادت خود دلیل و برهان نیز ارائه نموده که از جملۀ آن آفرینش کائنات و سایر مخلوقات است. ملائکۀ مقرب الهی نیز بر وحدانیت خدای یگانه و بی‌نیاز که نزائیده و نه کسی از او زاده شده و بر او هیچ سیال و مانندی نیست شهادت دادند.

علما و اندیشمندان نیز نظر به برتری علمیی که دارند بر این امر شهادت قرار داده شده‌اند، این مسأله بهترین دلیل برتری علم نافع است. و خداوند یگانۀ یکتا کسی است که عدالت را در اشخاص و آفاق و در اجل‌ها و روزی‌ها برقرار می‌دارد، از این‌روی تمام قضا و قدرش عدالت و تمام احکامش مفصل و همۀ عطیه‌اش فضل است. پس معبود بر حقی جز او نیست و نه کسی که مستحق الوهیت باشد، زیرا او پروردگار، خالق، رازق و مالک همه چیز است و بسیار بزرگتر از آنست که برای او مثال، مانند و یا ضدی باشد و در آنچه انجام داده حکیم است چون او همه را به گونۀ محکم و استوار و آنگونه که باید باشد آفریده و از روی احسان ایجاد نموده و از چون او همه را به گونۀ محکم و استوار و آنگونه که باید باشد آفریده و از روی احسان ایجاد نموده و از روی امتنان نعمت داده و با عزّت و غلبۀ خود غیر خود را مقهور خویش ساخته است.

﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩.

دین صحیح و قابل پذیرش در پیشگاه خدا عزوجل دین اسلام است، دینی که پیامبر رحمت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را آورده و بر این اساس سایر ادیان مردود و باطل است. کسی که غیر از اسلام دین دیگری را پیروی کند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و حق‌تعالی سعی و تلش چنین کسی را نمی‌پذیرد و از عملکردش راضی نیست.

یهودیان و نصرانیان در رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف نکردند مگر بعد از اینکه دانستند مقصود از بشارتی که در کتاب‌های‌شان آمده همانا اوست. آن‌ها از روی عناد و استکبار این رسالت را انکار نموده و بنابر سر کشی و حسادت از دین او روی گردانیدند و هر که آیات خدا عزوجل و پیامبرش را تکذیب کند عذاب در انتظار اوست؛ زیرا حساب خلایق اگرچه بی‌حساب و بی‌شمار هم باشد بازهم نمی‌تواند حق‌تعالی را از محاسبه عاجز سازد و اوتعالی همه را در وقتی کوتاه محاسبه می‌نماید و محاسبۀ همۀ آن‌ها در پیشگاه خدا عزوجل مانند محاسبۀ یک شخص است.

﴿فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٢٠.

ای محمد ج! اگر این کفار با عرضۀ هواهای باطل و سخنان بی‌ارزش خود با تو مجادله کردند به آن‌ها خبر بده که تو دین خود را بنابر بینش و بصیرتی از جانب خدا عزوجل برگزیده‌ای و امید ثواب و پاداش او را داری و تو و پیروانت در بار حقی که با شماست بر یقین کامل و بر راه راست قرار دارید. و تو از یهودیان و نصرانیان و مشرکان بعد از این بیان سوال کن که آیا دین اسلام را قبول می‌کنید و می‌دانید که این دین حق و از جانب خداست؟ اگر از تو پیروی کردند و تو را تصدیق نمودند یقیناً راه درست را انتخاب کرده و برای آنان رستگاری بزرگ است و اگر ابا آورده و تکذیب کردند و دست به عناد زدند در چنین حالی تو رسالت خود را رسانیده‌ای و امانتی را که بر عهدۀ تو بوده ادا کردی پس بر کفر و تکذیب آن‌ها اهمیت نده و غمگین مباش که مصیر آن‌ها به سوی پروردگار بندگان است و منتظر اهل کفر و عناد می‌باشد و تمام اعمال آن‌ها را می‌داند و به حساب همه می‌رسد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٢١.

یهودیانی که آیات و نشانه‌های پیامبران خویش را تکذیب نموده و پیامبران و پیروان دعوتگرشان را کشتند برای آن‌ها به عنوان جزای عملکردهای‌شان در دوزخ عذابی است دردناک. این عذاب تمام کسانی را نیز دربر می‌گیرد که به شریعت استهزا نمودند و یا مانع انتشار آن شدند و یا پیروانش را با کشتن و حبس کردند مورد آزار و اذیت قرار دادند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٢.

این کفار بدکار تمام اعمال نیکوئی را که انجام با اعمال بد خویش باطل کردند، از این‌روی برای آن‌ها هیچ سعادتی در دنیا و هیچ نجاتی در آخرت نیست، بلکه زندگی‌شان کلاً تباهی و عار به شمار می‌رود و آخرت‌شان نیز توأم با لعنت و آتش دوزخ است و در آخرت برای آن‌ها یاری دهندیی نیست که عذاب را از آنان دفع کند؛ زیرا حق‌تعالی بر امر خود غلبه دارد و هیچ مانعی برای قضا و قدرش نمی‌باشد.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣.

آیا از این تعامل یهودیان تعجب نمی‌نمائی که از تورات بسیار می‌آموزند و تمام احکامش را می‌فهمند ولی زمانی که به آن‌ها هنگام منازعه گفته شود که بیائید حکم خدا عزوجل را از تورات بگیریم بعد از شنیدن حُکم، گروهی از آن‌ها روی می‌گردانند از روی عناد، تمرد و سر کشی و طفیان به دنبال غیر تورات می‌روند.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤.

سبب اعراض آن‌ها از شریعت خدا عزوجل این است که آن‌ها ادعا می‌کنند فرزندان اوتعالی و دوستانش‌اند و دوست هیچگاه دوست خود را عذاب نمی‌نماید و اگر عذاب هم بکند این عذاب برای مدتی کوتاه و مطابق با روزهایی است که گوساله را پرستیدند، این گمان آن‌ها دروغ، دَجَل، بی‌اساس و بی‌بنیاد است و هر که به خدا عزوجل کافر شود هر کسی که باشد حق‌تعالی او را در آتش دوزخ جاودان می‌سازد، با این حال آن‌ها ادعا می‌کنند که پروردگار به یعقوب علیه السلام وعدۀ عدم تعذیب فرزندانش را داده است، این ادعای آن‌ها مجرد دروغ و افتراست.

﴿فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٢٥.

هنگامی که آن‌ها را برای حساب و کتاب و عذاب در روزی که حتماً واقع می‌شود جمع کنیم، این‌ها چه خواهند کرد؟ روزی که هر ذاتی در برابر آنچه از خوب و بد انجام داده بدون ظلم و ستم محاسبه می‌شود.

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٦.

ای آنکه در ید بلاکیف تو مقالید تمام امور و تصرّف در هستی قرار دارد و برای اوست تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین قرار دارند، تو و تنها توئی که پادشاهی را برای کسی از بندگانت که بخواهی می‌بخشی و از کسی که بخواهی پادشاهی را می‌سَتانی و آنکه را بخواهی عزّت می‌دهی و آنکه را بخواهی ذلّت می‌دهی! زیرا این تو و تنها توئی که توان نفع و ضرر را داری و هیچ چیزی تو را عاجز ساخته نمی‌تواند و بر تو هیچ امری بزرگ و هیچ مطلبی سخت و دشوار نیست چون قدرت تو جاری و حکم تو نافذ و سلطنت تو قاهر است و تو از هرگونه همتا و اضداد پاک و مبرائی!

﴿تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٢٧.

و تو تنها تو ای حکیم! کسی هستی که شب را در روز بعد از پایان و انتهای نورش و روز را در شب بعد از زوال ظلمتش داخل می‌کنی و با مشیت خود در این از آن می‌افزائی. شب روز را به سرعت می‌پوشاند پس ناگهان تاریکی را می‌یابی که آهسته آهسته رخت برمی‌بندد و بساط خویش را از جهان برمی‌چیند. و روز شب را می‌پوشاند پس ناگهان روشنائی را می‌یابی که اندک اندک فراگیر می‌شود. تمام این تغییر و تحول طی یک سازو کار عجیب و حکمت و قدرتی نافذ صورت می‌گیرد. و این توئی که نبات سبز را از دانۀ خشک و خرمای ساقه بلند را از هستۀ جامد می‌رویانی و تخم مرده را از مرغ زنده بیرون می‌کنی. کدام قدرت بزرگتر و کدام صنعت عجیب‌تر و کدام عمل دقیق‌تر و محکم‌تر از این است؟! در عظمت خدای غالب و بخشنده هر فکر و اندیشه‌ای سرگردان شد و بلکه هر نشانه‌ای که در هستی وجود دارد در واقع سطری از کتاب عظمت خدا عزوجل و حرفی در کتاب وجود است که به الوهیت و ربوبیت پادشاه و معبود بر حق شهادت می‌دهد و تنها او به کسی از بندگانش که بخواهد بخشش بدون حد و در نهایت سخاوت وجود و کرم می‌دهد.

﴿لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨.

ای مؤمنان! هیچگاه کافران را به جای خدا عزوجل ولی و دوست نگیرید و همچنان به جای مؤمنان به عنوان دوست، برادر، یار و یاور که اگر با دشمنان خدا دوستی و با دوستانش دشمنی کنید شما بندگان حقیقی خدا و دوستانش نیستید و ادعای ایمان از سوی شما دروغ و بهتان است. ولی اگر از ناحیۀ آن‌ها ضرر حتمیی احساس کردید در چنین حالتی برای شما مجاز است تا در برابر آن‌ها از سخن نرم و نیکو البته ضمن حفظ دوستی خدا عزوجل کار بگیرید و این عمل از سوی شما نوعی تظاهر و خوش رفتاری زبانی است. و از خشم حق‌تعالی بترسید که او شما را بر حذر داشته و از همۀ آنچه موجب عقاب و عذاب اوست نهی فرموده است و به زودی به سوی او باز می‌گردید تا هریکی را مطابق اعمالش جزا دهد و براساس آن برای نیکوکاران جزای نیک و برای بدکاران عذاب آتش است.

﴿قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٩.

و به امّت خود خبر بده که هر کسی در نیّت خود چیزی را پنهان دارد و یا عملی را آشکار سازد حق‌تعالی همه را می‌داند و از او هیچ چیزی پوشیده و پنهان نیست و اگر دانش و علم او چنین باشد که هست پس چرا نباید گرامی و بزرگ داشته شود.

او از همه به تعظیم و خوف سزاوارتر است و در کنار اینکه تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملک اوست دانش او بر همه چیز احاطه دارد و همه را آمار گیری و کفالت کرده است. او کسی است که زمان و مکان و انسان را آفریده و بر هرچیز قادر و تواناست و انجام هیچ کاری او را عاجز ساخته نمی‌تواند و هیچ غلبه گری نمی‌تواند بر او غلبه کند و حصول هیچ مطلوبی از او فوت نمی‌شود. او از داشتن هرگونه شبیه و مانند بزرگتر است و معبود به حقی جز او نیست.

﴿یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠.

و در روز قیامت عمل هر عمل کننده‌ای جزا داده می‌شود. برای اهل خیر ثواب بهشت است و برای اهل شر عذاب و آتشی است شعله‌ور. آنچه را انجام دادی مقابل خود می‌یابی و ثواب عملکرد نیک پاداش جزیل از سوی پروردگار جلیل است و جزای فعل بد خسارت و آتش است.

در آن وقت بدکاران آرزو می‌کند که ای کاش بین آن‌ها و عمل‌شان به اندازۀ آسمان و زمین فاصله می‌بود، ولی هیهات!! به خدا عزوجل سوگند چنین شخصی بدون شک در سختی قرار دارد و برای او هیچ‌گونه رهائیی نیست. و حق‌تعالی به شما از باب انذار و رفع عذر خبر داده تا هر ذاتی از فرومایگی دور شود و به صلاح و تقوا دست یازد.

و از جملۀ رأفت و مهربانی خدا بر بندگانش یکی هم این است که آن‌ها را از روز آخرت بر حذر داشته، چون اوتعالی به مخلوقاتش لطیف است و به آن‌ها اموری را خبر داده که مایۀ خورسندی‌شان است و از اموری باز داشته که به آن‌ها زیان دارد. و از جملۀ رأفت او یکی هم مهلت دادن و قبول توبه و اقامه حجّت و برهان می‌باشد.

﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١.

ای آنکه ادعای محبت خدا عزوجل را داری! باید بر این محبت خود دلیلی از پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اقتدا به ایشان بیاوری. کسی که به هدایت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رهنمود شود یقیناً او را دوست دارد و هر که او را دوست داشته باشد خدا عزوجل را دوست دارد و کسی که حق‌تعالی را دوست داشته باشد مستوجب حصول رضای او می‌شود، ادعای بدون دلیل و برهان یک ادعای صرف و گفتار بدون عمل مجرد افتراست. و هر که از این پیامبر امّی و ناخوان پیروی کند مولایش او را دوست دارد و او را برمی‌گزیند و از خطاها و بدی‌هایش دَرمی‌گذرد؛ زیرا خداوند عزوجل دارای مغفرت فراوان است و با طاعاتی کم بسیاری از معاصی را می‌زداید. او دارای رحمتی بزرگ است که شدّت مهر و محبت او نسبت به بندگانش از مهر و محبت مارد به فرزندش بیشتر می‌باشد، روی این اساس بر بندگان لازم است تا تمامی این فضائل را با امتثال امر اوتعالی و رهیابی و اقتدا به کتاب منزل از آسمان پاسخ گویند.

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٢.

ای محمد ج! برای مردم بگو اگر شما ارادۀ رستگاری و سعادت و پیروزی دارید پس از خدا عزوجل و پیامبرش بترسید و به قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از طریق اجرای اوامر و اجتناب از نواهی عمل کنید و اگر تکذیب و اعراض کردید در اینصورت شما از جملۀ کفّار خواهید بود و حق‌تعالی بر کفّار خشم می‌گیرد و بدکاران را دوست ندارد زیرا آن‌ها دشمنان خدا عزوجل و پیامبر اویند.

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٣.

حق‌تعالی آدم علیه السلام را به نبوّت و پیامبری برگزید و نوح علیه السلام را که اولین رسول و ابراهیم علیه السلام که پدر پیامبران است و آل عمران را که خاندان طاعت و صلاح بودند. خداوند عزوجل این‌ها را از میان تمام مردم برگزید و با گزینش خود ویژگی بخشید. این‌ها حقیقتاً به حقوق ولایت و دوستی خدا عزوجل عمل نموده و شکر هدایتش را برجای آوردند.

﴿ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٣٤.

همۀ این‌ها از یک نسل اند و همواره آیندگان‌شان در خیر و صلاح میراث می‌برند و در فضائل با هم شبیه‌اند. آن‌ها خاندان نیکی و تقوا و در کرم و خوبی از یک دسته‌اند و حق‌تعالی بهتر می‌داند چه کسی را برمی‌گزیند زیرا او تمام اصوات، حرکات و امور نهان و نیت‌ها را می‌داند. روی این اساس انتخاب و گزینش اوتعالی از روی علم، دانش و حکمت است.

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٥.

و ای محمد ج! برای مردم داستان عجیبی را یادآوری کن، هنگامی که همسر عمران آن ولیّ و صدّیق گفت: من نذر کردم تا حمل خویش را بعد از ولادتش مخصوص خدمت در بیت المقدس قرار دهم و از تو ای خدای بزرگ می‌طلبم تا این نذر مرا بپذیری زیرا تو می‌دانی که من این عمل را برای رضای تو انجام داده‌ام و در آن هیچ‌گونه ریا و خود نمائیی نیست چون تو بر تمام آنچه در نهان انسان‌ها قرار دارد آگاهی و هر آوازی را می‌شنوی و می‌دانی چه کسی در عمل خود اخلاص دارد و چه کسی ندارد تا او را کیفر دهی.

﴿فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٣٦.

پس زمانی که حمل خود را گذاشت فرزندش را دختر یافت از این‌روی بسیار متأثر شد و عذر خواست زیرا در آن روزگاران عادت چنین بود که مردان را برای نذر اختصاص می‌دادند و از دختران در تنظیم امور منازل استفاده می‌نمودند و چون حق‌تعالی بر همه چیز آگاه است، بناءً لازم نیست به او گفته شود که نوزاد دختر است.

سپس همسر عمران در نهایت حسرت گفت: هیچگاه زن در توان و نیرو و تحمل خویش مانند مرد نیست؛ زیرا زن ضعیف و صلاحیت مادری دارد در حالی که مرد برای کار و تلاش است.

سپس خبر داد که نام نوزاد خویش را مریم گذاشته است. مریم در زبان آن‌ها به معنی فرمانبردار و عابد می‌باشد. این نام را بر نوزاد از روی نیک فالی گذاشتند. همسر عمران همچنان گفت: و من از تو ای پروردگار می‌طلبم تا او و ذریه‌اش را از شر وسوسه‌های شیطان و فتنه‌هایش نگهداری؛ زیرا هر کسی را تو نگهداری در امان خواهد بود و هر که را از وسوسه‌های شیطان حفظ کنی در انجام امور خیر و ایمان موفق می‌شود.

﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ ٣٧.

حق تعالی عزوجل این نذر را از مادرش پذیرفت و آن را مبارک گردانید، حفظ کرد، هدایت نمود و جایگاه محترمانه‌ای به او بخشید و تمام امورش را نیکو ساخت و او را برگزید و پیامبر خویش حضرت زکریا را مسئول تربیتش قرار داد. ایشان متعهد اصلاح تمام امور مریم مطابق با مصلحت وی شد و به گونه‌ای بسیار نیکو تحت رعایت و سرپرستی خود قرار داد، از این‌روی مریم زنی عابد و مطیع پروردگار بار آمد و برای خود معبدی برای ذکر و عبادت قرار داد. مریم هرگاه به غذا نیاز پیدا می‌کرد پروردگار بدون اینکه مریم دچار زحمت شود و از روی کرامت به او این طعام را آماده می‌فرمود. زکریا علیه السلام از وجود این طعام در شگفت شد و پرسید که ای مریم این طعام برای تو از کجا آمده است؟ مریم پاسخ داد: این غذا روزیی از جانب خدای کریم و منّان است و اوتعالی برای کسی که بخواهد بی‌حدّ نعمت می‌دهد که خداوند عزوجل دارای فضل وجودی عظیم است.

﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨.

و چون زکریا این کرامت و نشانۀ صلاح را در مریم ملاحظه نمود و دید که حق‌تعالی به گونۀ غیر معمول و بدون سعی و تلاش از جانب مریم به او غذا آماده می‌کند این حالت او را به طمَع اولاد انداخت، این بود که از خداوند متعال زاری کنان خواست تا به او از همسر عقیمش در حالی که خود از نیز پیری کهن سال بود فرزندی عطا کند؛ زیرا می‌دانست هیچ پدیده‌ای در هستی در برابر قدرت خداوند عزوجل محال و سخت نیست.

﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٣٩.

حق‌تعالی دعای ذکریا را قبول فرمود از این‌روی ملائکۀ رحمت او را در حالتی ندا کردند که در مسجد خویش و در محراب مصروف نماز بود و او را به نوزادی گرامی و کودکی بردبار بشارت دادند که نبوت عیسی علیه السلام را تصدیق می‌کرد، پیامبری که از سوی خالق متعال با واژۀ «کن» و بدون پدر به وجود آمد. این نوزاد مبارک به زودی و بعد از اینکه بزرگ شود بر مردم زمان خود با علم، حکمت و نبوّت سیادت پیدا خواهد کرد. او مردی پرهیزگار و با عفتی بود که از خدا عزوجل می‌ترسید، او خویشتن را از شهوات و از نزدیک شدن به زنان باز می‌داشت زیرا مصروف عبادت، سیادت بر مردم و مشغولیت در امور خیر و انجام اعمال صالح بود. او پیامبری بود که به سویش وحی می‌شد و از هرگونه خطا و گناه معصوم بود و حکیمانه عمل می‌کرد.

﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ ٤٠.

گفت ای پروردگار من! چگونه دارای نوزادی خواهم بود در حالی که عمری دراز بر من گذشته و استخوان‌هایم پوسیده و پیری بر من هجوم آورده است و همسر من نیز عقیم و نازای می‌باشد؟! حق‌تعالی به او خبر داد که آنچه را اراده کند انجام می‌دهد و هیچ کاری در پیشگاه او دشوار و محال نیست؛ زیرا قدرت و توان خدا عزوجل کامل و حکمتش جاری و نافذ است و حتی از سنگ نیز آب بیرون می‌آورد.

﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٤١.

زکریا علیه السلام گفت پروردگارا! برایم نشانه‌ای قرار بده تا از آن بفهمم که همسرم حامله شده است. خداوند عزوجل به او خبر داد که این نشانه ناتوانی‌ات از صحبت به مدّت سه روز است که البته این ناتوانی بر اثر بیماری و گنگی نیست بلکه تو ای زکریا نمی‌توانی از آنچه در نهان داری مگر به اشاره تعبیر کنی ولی می‌توانی خدایت را یاد کنی، پس ذکر خدای را در اول روز بعد از طلوع خورشید و در آخر آن قبل از غروب بگوی تا از این طریق به اظهار شکر بپردازی و به نعمت پروردگار بر خود اعتراف کنی و در ضمن به عبودیت خود ادامه دهی!

﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٢.

و یاد آور هنگامی را که ملائکه به مریم گفتند: همانا پروردگار و مولایت تو را از میان تمام زن‌ها بر گزید و تو را با گرامی داشتن و استقامت دوست گرفت و از انجام هر عمل بدی پاک کرد و از افترای یهودیان بر تو که دروغی بزرگ گفتند منزه ساخت و جایگاهت را محفوظ داشت و تو واقعاً شایستۀ انتخاب و برگزیده شدنی!.

﴿یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ ٤٣.

پس بر عبودیت مولای خود ای مریم و بر ذکر و شکرش ادامه بده که از طریق عبادت انسان به سیادت، زیادت و سعادت می‌رسد و بر ادای نماز با نماز گزاران مداومت و همیشگی کن که نماز مایۀ روشنائی چشم و سرور روح و ستون دین است. و با عبادت می‌توانی به مقامات بلند و بخشش‌های نیکو و درجات والا برسی!

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٤٤.

این اطلاعاتی که از امور غیبی به تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ارائه کرده‌ایم اگر خدا عزوجل ارائه نمی‌کرد تو هرگز آن‌ها را نمی‌دانستی؛ زیرا هیچ راهی برای دسترسی به آن‌ها جز از طریق وحی نیست، اطلاعاتی مانند داستان همسر عمران و دخترش مریم پاک و زکریا فرزندش یحیی و تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم در آن روزی که با هم به منظور کفالت مریم قرعه زدند و هنگامی که دربارۀ آن اختلاف نمودند در میان آن‌ها نبودی! این‌ها همه دلیل بر صدق تو و بر این است که تو پیامبری از جانب خدا می‌باشی!

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ٤٥.

و یاد آور هنگامی را که فرشته‌ای نزد مریم علیها السلام آمد تا او را به فرزندی بشارت دهد که از او بدون ازدواج زاده شود و براساس آن هم او و هم فرزندش نشانه‌ای بر قدرت خدای لطیف و با خبر باشند؛ زیرا اصل بر این است که فرزند از پدر و مادر زاده شود مگر آدم علیه السلام و عیسی علیه السلام که آدم از خاک آفریده شد و عیسی با کلمۀ «کن» که از جانب خدا عزوجل گفته شد به وجود آمد.

حق‌تعالی تو را ای مریم به عیسی علیه السلام بشارت داد و او را نام گذاشت و بر گزید و گرامی داشت و به سوی خویش بلند بُرد و او را امام مردم در زمین قرار داد و دارای مقام و منزلتی گرامی ساخت و در آخرت نیز در نشیمنگاه صدق و در مقامی بزرگ توأم با احترام و تقدیر مقرب درگاه خود خواهد ساخت.

﴿وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٤٦.

و از معجزات آفرینش عیسی علیه السلام یکی هم این است که او در گهواره هنگامی که راه رفتن بلد نبود، به گونه‌ای سخن گفت که گویا در زمان رشد و کمال خویش قرار داشت، از این‌روی کلام او کلام اطفال و کودکان نه، بلکه سخن بزرگان بود. او از جملۀ نیکوکارانی است که در آغوش لطف و عنایت حق‌تعالی قرار داشت و با حفظ و عنایت خدا عزوجل از گناه معصوم بود.

﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٧.

مریم از اینکه برایش فرزندی باشد در حالی که ازدواج نکرده و هیچ مردی به او نزدیکی ننموده در تعجب واقع شد. فرشته خطاب به او گفت: حق‌تعالی بر هرکاری قادر و تواناست و هیچ عملی او را عاجز نمی‌تواند. امر او غالب شد و مشیتش نافذ و قدرتش عمومی و هرگاه خداوند عزوجل ارادۀ ایجاد پدیده‌ای را بکند به او می‌گوید باش! پس او می‌باشد.

﴿وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٤٨.

و خداوند عزوجل به عیسی علیه السلام نوشتن را بدون معلم آموخت و به او علم نافع و فقه در دین را آموزش داد و دانش کتاب موسی علیه السلام تورات را نیز به او داد. کتاب وی انجیل است و در آن آمده که نوشتن با دست امتیاز، وفقه در دین شرف و پیروی وحی رستگاری و نجات است.

﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٤٩.

و خداوند عزوجل عیسی علیه السلام را گرامی می‌دارد و او را به سوی بنی‌اسرائیل می‌فرستد و او به آن‌ها خبر می‌دهد که با خود دلیل و گواهی قاطع و روشن بر صحّت نبوّت و ثبوت پیامبری خویش دارد.

از جملۀ این نشانه‌ها یکی این است که او کور مادر زاد را به اذن خدا عزوجل بینا می‌سازد و به اذن خدا عزوجل بیمار «برص» را شفا می‌دهد و به او پوستی زیبا می‌بخشد و به اذن خدا عزوجل روح مرده را باز می‌گرداند و او را زنده می‌نماید و به آن‌ها از امور غیبی مانند انواع عذایی که در خانه‌های‌شان قرار دارد و آن‌ها ذخیره ساختند و پنهان داشتند خبر می‌دهد در حالی که در گذشته هرگز خانه‌های آنان را ندیده است ولی خداوند عزوجل به او چنین اموری را خبر داده است.

این‌ها همه نشانه‌ها و دلائل قاطع بر صدق پیامبری اوست، اگر آن‌ها اراده تصدیق و پیروی‌اش را دارند اینک صبح برای هر بیننده‌ای دمید و نشانه‌ها برای هر سوالگری برپای شد.

﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٥٠.

و من بعد از موسی علیه السلام آمده‌ام در حالی که پیامبری او را تصدیق می‌کنم و حق‌تعالی رسالتم را مایۀ رحمت برای شما قرار داده؛ زیرا تا حد زیادی در آن اعتدال و رخصت وجود دارد از جمله اینکه برای شما بعضی از آنچه در شریعت موسی علیه السلام حرام بوده حلال شده است.

بر صداقت و راستی آنچه شما را به سوی آن فرا می‌خوانم نزد من معجزه‌ای ظاهر و دلیلی ثابت وجود دارد، پس از خدا عزوجل بترسید و از من پیروی کنید و به من باور داشته باشید.

در این دعوت، هردو رکن عبادت یعنی اطاعت از خدا عزوجل و متابعت از پیامبران یا همان اخلاص و متابعت وجود دارد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٥١.

مستحق الوهیت و عبودیت تنها خدای یکتا و یگانه است، او که من و شما را آفریده است. من نه خدا می‌باشم و نه فرزند او و نه سوم سه؛ پس تنها خدا عزوجل را عبادت کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید. همانا من بنده‌ای از بندگان اویم که مرا به پیامبری گرامی داشته. این حقیقتی واضح و آشکار و راه راست به سوی نعمت ماندگار و رستگاری بزرگ می‌باشد.

﴿۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢.

و چون عیسی علیه السلام تکذیب یهودیان و مکر و حیلۀ‌شان را و اینکه ارادۀ کشتن او را داشتند ملاحظه نمود در حالی که چنین عاملی با پیامبران گذشته نیز صورت گرفته بود، خطاب به مؤمنانی که او را تصدیق نموده بودند گفت: چه کسی من را حمایت می‌کند تا دین خدا عزوجل را تبلیغ کنم و چه کسی از من در برابر دشمنان خدا عزوجل دفاع می‌کند؟ برگزیدگان پیروانش گفتند ما تو را نصرت و یاری می‌دهیم و ما شهادت دادیم که خدایی جز خدای یگانه نیست و به او هیچ چیزی را شریک نیاوردیم و ما تو را بر صداقت و انقیاد خویش در پیشگاه خدا عزوجل گواه می‌گیریم.

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣.

سپس آن‌ها دعا نموده گفتند ای پروردگار ما! همانا ما انجیلی را که بر عیسی علیه السلام نازل نموده‌ای تصدیق کرده و از آن پیروی نمودیم، پس ما را از جمله صادقان روز قیامت بنویس! کسانی که بر سایر امت‌ها شهادت می‌دهند.

این آیه دلالت بر آن دارد که بزرگ‌ترین امری که در پیشگاه خدا عزوجل به آن توسل جسته می‌شود، ایمان به خدا عزوجل و پیامبرانش است و اینکه صدق در دنیا مایۀ نجات در آخرت می‌باشد.

﴿وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٥٤.

و برای عیسی علیه السلام دسیسه‌ای چیدند و برای کشتنش برنامه‌ای ریختند، حق‌تعالی دسیسۀ آن‌ها را با شکست مواجه کرد به این صورت که دیگری شیبه عیسی علیه السلام در نظر آنان آمد و آنان گمان کردند عیسی است و او را کشتند. اما عیسی علیه السلام را پس حق‌تعالی سالم نگهداشت و او را به آسمان بالا برد و به این ترتیب خدای بزرگ امور را بر آنان پوشیده ساخت و اسرارشان را برملا کرد و خال و ذلیل‌شان نمود؛ زیرا حق‌تعالی از آنان در مکر قوی‌تر است و جانب او غالب و دارای قدرتی بزرگ و فوق العاده می‌باشد و او به نفع دوستان و به ضرر دشمنان خود مکر می‌کند.

﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٥٥. ‌تر

خداوند عزوجل به عیسی علیه السلام خبر داد که در آینده او را مانند سایر بندگان خود می‌میراند و به سوی خود به گونۀ عذتمند و گرامی بالا می‌برد و از مکر و حیلۀ بدکاران حمایت می‌نماید و از همۀ پلیدی‌های اشرار که ارادۀ کشتنش را کردند پاک و آنان را خوار و ذلیل می‌سازد. حق‌تعالی به او این خبر را از این‌روی داد که تا به حسن تدبیر و عاقبت نیکو مطمئن باشد.

بالا بردن عیسی علیه السلام روحاً و جسماً بود، به این ترتیب نصرانیانی که ادعا می‌کنند عیسی علیه السلام کشته شده دروغ می‌گویند؟ کسی نیست از این‌ها سوال کند چگونه از یک سو او را خدا می‌گوید و از سوی دیگر ادعای کشته شدنش را دارند؟ اگر خدا می‌بود که کشته و به صلیب کشیده نمی‌شد. با این بیان خدای بزرگ آنان را تکذیب کرد و خدا عزوجل راست گفت و آنان دروغ گفتند و خوار و ذلیل شدند.

همچنان خداوند عزوجل به او خبر داد که اوتعالی پیروانش را بلند مرتبه و تا روز قیامت آن‌ها را غالب و پیروز می‌سازد. این‌ها کسانی‌اند که رسالت او را تصدیق کردند و تا پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیرویش نمودند و کسانی از امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم که به عیسی علیه السلام ایمان آوردند؛ نه یهودیانی که تکذیبش کردند و نه نصرانیانی که خدایش گفتند.

علت اختلاف مردم در شأن حضرت عیسی علیه السلام اینست که تا حق پیروز گردد و باطل نابود شود و مؤمن صادق به ثواب و پاداش برسد و کافر تکذیب‌گر عذاب شود؛ زیرا خدای‌تعالی داوری عادل است که سخنش فیصله‌کن و قاطع و رحمتش فضل و احسان است.

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٥٦.

اما کسی که تو را تکذیب کرد و به آنچه بر تو نازل شده کافر شد و گمان نمود که تو خدایی و یا آن‌ها تو را به صلیب کشیده‌اند، این‌ها باید بدانند برای‌شان در دنیا ذلّت و خواری، کشته شدن، اسارت و آوارگی است و در روز آخرت عذابی دردناک، در روزی که هیچ یاری دهنده و شفاعتگری برای‌شان نیست. این‌ها کسانی‌اند که قایل به سه گانه پرستی و عقیدۀ باطل به صلیب کشیده شدن عیسی علیه السلام اند.

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٧.

و اما کسی که رسالت‌های آسمانی را تصدیق کند و به خدا عزوجل ایمان آورد و اعمال شایسته‌ای مانند نماز، زکات و از این قبیل انجام دهد پس حق‌تعالی ثواب اینان را محفوظ می‌دارد و اجر و پاداش‌شان را به صورت کامل و بدون هیچ کاستیی می‌دهد؛ زیرا اوتعالی کسی را که مرتکب ظلم شود دوست ندارد، چه رسد به اینکه خود او بر کسی ظلم نماید چون پروردگار، ظلم را بر خود حرام نموده از این‌روی در حسنات نیکوکاران هیچ کمیی و در گناه گناه‌کاران هیچ زیادتی ایجاد نمی‌نماید.

﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ ٥٨.

ای محمد! این داستان‌ها را بر تو ارائه می‌داریم در حالی که کاملاً راست و صدق و در کتابی مبارک است که بر تو وحی کردیم و مطابق حق نازل شده است، کتابی که مایۀ شرافت تو و قوم تو و حکمتی بی‌پایان است؛ چون آن را خدایی نازل نموده که سیادت او کامل و پادشاهیش عظیم است. او حکیمی است که آن را به دقّت مفصل نموده و به منظور هدایت نازل فرموده است.

﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٥٩.

همانا آفرینش عیسی علیه السلام همانند آفرینش آدم است، آدم علیه السلام بدون داشتن پدر و مادر آفریده شد، چنین آفرینشی در اعجاز خویش کامل‌تر است و قدرت حق‌تعالی را بهتر نشان می‌دهد، پس آفرینش عیسی علیه السلام از باب اولی چنین نتیجه‌ای را با خود خواهد داشت.

در این از اسلوب و روش «ارائۀ مثال و اقناع به گونۀ تدریج و حوالۀ امر مشکوک به امر معلوم» استفاده شده چون تمام صاحبان عقل و خرد اتفاق دارند که حضرت آدم علیه السلام از خاک آفریده شده و با قول خدا عزوجل «کن» شکل گرفته است.

با ملاحظۀ همۀ این امور آفرینش عیسی علیه السلام مایۀ تعجب و استغراب نیست.

﴿ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ٦٠.

سخن قاطع و فیصله‌کن در قضیۀ عیسی علیه السلام همین است که گفته آمد. این سخن کاملاً راست، روشن و حقیقتی واضح و آشکار است پس تو با شک کنندگان مباش، بلکه به آنچه گفتیم باور کن و به بیهوده گوئی‌های آن‌ها التفات نکن و به سخنان افترا آمیزشان باور نداشته باش!

﴿فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦١.

هر که با تو بعد از حقایقی که ارائه کردیم به مخالفت بر خیزد و مخاصمه نماید، تو با آن‌ها «مباهله» کن و آنان را امر نما تا دوست‌دارترین مردم خویش مانند فرزندان و زنان را جمع کنند سپس از آنان بخواه تا کسانی را که دربارۀ عیسی علیه السلام دروغ می‌گویند لعنت کنند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نصرانیان نجران را دعوت به مباهله کرد ولی آنان حاضر نشدند و به این ترتیب حق پیروز شد و دعوای دروغ و گناه آلود آن‌ها شکست خورد و برای هر که دروغ بگوید متناسب با دروغش نصیبی کم یا زیاد از لعنت خواهد بود.

﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦٢.

آنچه به شما دربارۀ عیسی علیه السلام خبر دادیم صحیح، ثابت و حقیقتی قاطع است. او بنده‌ای از بندگان خدا و پیامبری بر گزیده و گرامی است. مادرش مریم است و پدری ندارد. او با کلمۀ «کن» به وجود آمده نه از راه حرام، آنگونه که یهودیان ادعا می‌کنند، لعنت خدا بر چنین مدعیان دروغین باد.

او مطابق ادعای نصرانیان نیز فرزند خدا نمی‌باشد، غضب خدا عزوجل بر اینان باد. بلکه صحیح و ثابت آنگونه است که در قرآن کریم آمده؛ روی این اساس خدایی جز اوتعالی که مستحق عبادت باشد نیست، نه عیسی علیه السلام و نه دیگران و اوتعالی همسر و فرزندی ندارد بلکه یگانه و یکتا و از همه بی‌نیاز است، پروردگار نزائیده و نه هم کسی از او زاده شده و نه برای او همتا و مانندی هست. حق‌تعالی صاحب عذّت و کمال است که از جمله لوازم عزّت او تفردش به جمال و یگانگیش به کمال است. او ماسوای خود را مقهور خود نموده و کسانی را که با او دوستی کنند عزّت می‌دهد و دشمنانش را ذلیل می‌نماید. خدای‌تعالی حکیمی است یگانه و از جمله حکمت‌هایش ابداعی است که به خوبی و نیکوئی انجام داده طوری که از حسن این ابداع تمام عقل‌ها و خردها مات و مبهوت صنعت اوتعالی می‌شوند.

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٣.

اگر آن‌ها این حقیقت، حقیقت اخلاص توحید و ترک شرک و صدق وحیی که به سوی تو نازل شده را تکذیب کردند بدان که آن‌ها تبه کاران اند؛ زیرا کسی که دلیل و برهان را ترک نماید و به آن کفر ورزد، دارای قلب و تصوری فاسد است و حق‌تعالی حقیقت حال او را می‌داند و به زودی در برابر عملکردش به او کیفر می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو بیائید با هم روی یک سخن عادل و قاطع که ما و شما را یکجا بسازد اتفاق کنیم، این سخن این است که تنها خدا عزوجل را پرستش کنیم و به او هیچ چیزی را شریک نیاوریم و هیچ مخلوقی مخلوق دیگری را خدا نپندارد و هیچ عبادتی را بخاطر آن انجام ندهد خواه این مخلوق بُت باشد یا شیطان و یا صلیب. و نه مانند یهودیان و نصرانیان باشیم که عزیر علیه السلام و عیسی علیه السلام را پرستش کردند و نه اینکه علما و اندیشمندان و عبّاد خود را موقف خدائی بدهیم تا دست به تحلیل و تحریم بزنند. اگر آنان این دعوت را نپذیرفتند و جز به کفر و تکذیب راضی نشدند برای آن‌ها بگو ای یهود و نصارا! ما خدا عزوجل را به یگانگی می‌پرستیم و به او هیچ چیزی را شریک و انباز قرار نمی‌دهیم و به تمام آنچه غیر از خدا عزوجل پرستش شود کافریم. این حقیقت اسلامی است که به معنی تسلیم شدن و خضوع در برابر پروردگار عالمیان می‌باشد.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٥﴾.

ای یهودیان و نصرانیان! چگونه به دروغ و بهتان ادعا می‌کنید که ابراهیم علیه السلام یهودی یا نصرانی است در حالی که تاریخ گواه است او سال‌ها و بلکه قرن‌ها پیش از به وجود آمدن یهودیت و نصرانیت می‌زیسته است، شما نه وحی را گرفته‌اید و نه تاریخ را تصدیق کرده‌اید و نه عقل را حق داوری بخشیدید! تورات و انجیل بعد از ابراهیم علیه السلام بر موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام نازل شده است! چرا اینگونه دست به تحریف و تبدیل حقایق می‌زنید؟!

﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٦٦.

شما ای یهودیان و نصرانیان! در قضیه‌ای کاملاً واضح و آشکار یعنی قضیۀ عیسی علیه السلام جدل کرده‌اید! شما او را دریافته و با او زندگی نموده‌اید ولی دربارۀ ابراهیم علیه السلام در حالی مخاصمه نموده‌اید که او قرن‌ها پیش از شما می‌زیسته و شما اطلاعی از احوال او ندارید ولی با همۀ این‌ها ادعا می‌کنید که او یهودی یا نصرانی است. یک انسان چگونه دربارۀ مسأله‌ای ابراز نظر می‌کند که آن را نمی‌داند؟! ابراهیم علیه السلام که قبل از آمدن موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام دین حنیف و متعدل خود را آورده است و هیچ ارتباطی بین او و یهودیان و نصرانیان نیست. اما افسوس، کسی که دچار ذلّت و خواری شده کَی قانع می‌شود. علم و دانش فقط از آن خداست؛ زیرا او همه چیز را می‌داند اما شما مردمانی جاهل و کودنید.

﴿مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٦٧.

ابراهیم علیه السلام نه یهودی بود و نه نصرانی زیرا قبل از این‌ها می‌زیسته است ولی پیرو دین حنیف و مسلمان بود و از جملۀ مشرکان نبود، کسانی که می‌گفتند عزیر و عیسی فرزندان خدایند.

﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٨.

سزاوارترین مردم به پیروی از ابراهیم علیه السلام پیامبر گرامی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است نه یهود و نصارا و همچنان سزاوار کسی است که از ابراهیم علیه السلام و دین حنیف، معتدل و ملت یکتاپرست او پیروی کند چه از امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم باشد یا سایر امم تا به روز قیامت. بنابراین هر انسان حنیف، مسلمان، یکتاپرست و بیزار از شرک بر دین ابراهیم علیه السلام است، دینی که حق‌تعالی برای خود برگزیده و آن را دوست می‌دارد و ولی و سرپرست کسی است که به آن باور داشته باشد و آنکه حق‌تعالی متولی امور او شود او را مورد تأیید خود قرار داده و سرپرستی‌اش را به نیکوئی انجام می‌دهد و تمام امورش را اصلاح و خودش را خوشبت می‌سازد.

﴿وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٦٩.

گروهی از یهود و نصارا آرزو دارند تا شما از اسلام مرتد شده و راه هدایت را گم کنید، آن‌ها به منظور تحقق این آرزو دست به شبهه اندازی می‌زنند و فتنه انگیزی می‌کنند. این اعمال را نظر به حسادتی که نسبت به هدایت شما دارند و از روی سر کشی و گمراهی انجام می‌دهند، ولی هرگز به شما ضرر رسانیده نمی‌توانند؛ زیرا حق‌تعالی متولی امورتان است و به زودی حیله و ضرر آن‌ها را بر خودشان باز می‌گرداند و در پی آن عذاب‌شان را مضاعف می‌سازد. آن‌ها بدی عملکرد جاهلانۀ خود را نمی‌دانند و بر خطر آنچه انجام می‌دهند واقف نیستند.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ ٧٠.

ای یهود و نصارا! چرا محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قرآنی را که بر او نازل شده تکذیب می‌کنید در حالی که به یقین می‌دانید آنچه را او آورده حق و ثابت است؛ زیرا در کتاب‌های خودتان ذکر شده و پیامبرانتان بر بعثت او به شما بشارت داده‌اند و شما نشانه‌هایش را به گونۀ واضح و آشکار دریافتید ولی از روی عمد وقصد گمراه و کافر شدید.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٧١.

ای یهود و نصارا! چرا از روی مکر، فریب، پنهان‌کاری و تحریف کلام خدا عزوجل حق را با باطل خلط می‌کنید؟ و چرا صداقت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را که نزد شما حقیقتی ثابت است انکار می‌کنید و با این عمل، حق واضح را پنهان می‌نمائید؟ پس شما در بین پنهان‌کاری و پوشیده‌سازی شیطان قرار دارید در حالی که در صدق حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و صحت آنچه آورده یقین و باور کامل دارید.

﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٧٢.

برخی از اندیشمندان یهود برای عوام خویش گفتند: در اول روز قرآن و رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق کنید و در آخر روز از آن دین رجوع کنید چون هرگاه شما چنین تعاملی انجام دهید مردم دربارۀ اسلام دچار شک می‌شوند و از اسلام مرتد می‌گردند؛ زیرا به زودی خواهند گفت که چون یهودیان خلل و نقصی را در اسلام ملاحظه کردند از دین اسلام باز گشتند و به این ترتیب دین خویش را ترک می‌کنند این یک حیله و مکر و خباثتی بود که یهودیان بنابر شرارت و بدکارگی انجام می‌داده‌اند.

﴿وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٧٣.

برخی از یهودیان خطاب به برخی دیگر گفتند: جز به هیچ‌کس اطمینان و باور نداشته باشید. این سخن را از روی تعصب کورکورانه می‌گفتند. اما غیر یهودی در نظر آن‌ها متهم است و سخنش را نمی‌پذیرند. در اینجا حق‌تعالی خبر می‌دهد که هدایت براساس هوی و هوس و ارادۀ آن‌ها نیست بلکه هدایت در دین اسلام است، دینی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث و به پیامبری بر گزیده شده است.

یهودیان از این می‌ترسیدند که حق‌تعالی دیگران را به رسالت خویش کرامت بخشد از این‌روی از روی حسادت، سر کشی و از بیم اینکه مسلمانان در روز قیامت بر علیه آنان در صورتی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ابتداءً تصدیق و سپس تکذیب کنند حجّت نیاورند، حاضر به اعتراف به اسلام نشدند، از این‌روی این دسیسه را چیدند که اصلاً ایشان را تصدیق نکنند و از این طریق برای مسلمانان راهی بر خود باز نگذارند. حق‌تعالی محمد صلی الله علیه و آله و سلم را امر کرد تا به آن‌ها خبر دهد که پیامبری ملک و مخصوص آن‌ها نیست بلکه فضل خداست که به هر کس از بندگان خود بخواهد می‌دهد و اوتعالی به این امر که رسالت خود را در کجا قرار دهد داناتر است زیرا فضل و بخشش خدا عزوجل بسیار است و او می‌داند چه کسی مستحق نبوت و پیامبری و دوستی و اهل فضل و مستحق کرامت است.

﴿یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤.

و حق‌تعالی برای نبوّت و پیامبری کسی از بندگان خود را برمی‌گزیند که صلاحیت این وظیفه را مطابق با خواست او داشته باشد؛ زیرا بخشش او بی‌حد و حصر و بزرگ است و فضل او به حدی واسع است که خلایق قدر آن را نمی‌دانند. نبوّت و پیامبری اصلاً فضل الهی است که ارتباطی به نسب و حسب و مقام و سرمایه ندارد بلکه عنایت و توجه حق‌تعالی برای کسی است که او خواسته باشد.

﴿۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٥.

در میان یهودیان، هم امانت نگهدار وجود دارد و هم خائن. امین‌شان را اگر بر مال بسیار امین سازی تمام آن‌ها را به تو باز می‌گرداند؛ زیرا وجدانی بیدار و تقوای بسیار دارد و امانت نگهدار است. – ببینید قرآن کریم چقدر انصاف دارد و در قضاوت خود عدالت می‌نماید – در کنار این‌ها گروهی از یهودیان خائنانی‌اند که اگر آنان را بر مالی اندک هم امین سازی آن را باز نمی‌گردانند و دست به خیانت می‌زنند مگر اینکه مراقب او باشی و هرگز از او چشم بر نداری که در چنین حالتی از تو ترسد.

این آیه دلالت بر آن دارد که ما نباید در قضاوت‌های خویش عمومیت صورت دهیم بلکه لازم است به تفصیل قضایا نگاه کنیم تا به کسی ظلم نشود و هیچ خائنی را تأیید ننمائیم. سبب خیانت یهودیان نسبت به مسلمانان در این است که آن‌ها بر این باورند که برای یهودی مجاز است تا به غیر یهودی خیانت کند و برای «امّی‌ها» که منظورشان عرب است نزد آن‌ها هیچ‌گونه احترام و توقیری نیست و نه هم اموال‌شان نزد آن‌ها ارزش دارد، چنین پندارهای دروغینی آن‌ها را وا داشته تا اموال مردم را برای خود مباح و حلال بدانند. حق‌تعالی این پندار و گفتار آنان را تکذیب کرد و خبر داد که خود آن‌ها نیز می‌دانند که دروغ می‌گویند و افترا می‌کنند.

﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧٦.

قضیه آنگونه نیست که می‌پندارند کسی که در اموال دیگران خیانت کند بخشوده می‌شود، بلکه صحیح این است که هر آن کس تقوای خدا عزوجل را رعایت کند و به عهد و پیمان خویش وفا نموده و امانت دیگران را واپس بدهد چنین کاری تقوای خداست و حق‌تعالی پرهیزگاران را که از او می‌ترسند و مراقبتش می‌کنند دوست دارد.

این آیه بیان می‌دارد که آن‌ها در این پندارهای خود راه درست را نپیمودند. حق‌تعالی خبر داد که خائن مورد محاسبه قرار می‌گیرد و امانت نگهدار پاداش نیکو داده می‌شود و نزد خدا عزوجل گرامی است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٧.

این یهودیان و امثال آن‌ها کسانی‌اند که دین خود را در بدل بهای اندکی از متاع ناچیز دنیا و عرضۀ زودگذر آن فروختند. این‌ها در آخرت حق و حصه‌ای از مغفرت الهی و رضوان او ندارند. کیفرشان این است که در آخرت حق‌تعالی از آنان از روی خشم و غضب روی برمی‌تابد و با آن‌ها سخن نمی‌گوید و با نظر رحمت به سوی‌شان نمی‌نگرد و آن‌ها را از گناه و پلیدی‌های معصیت پاک نمی‌نماید و برای‌شان در روز قیامت در پیشگاه او به علت اعمال بد، فساد در گفتار، کردار، احوال و اموال، عذابی است دردناک. آن‌ها پیامبران را تکذیب کرده و به آنان کفر ورزیدند و در مال خیانت روا داشته پیمان شکنی کردند، ازاین‌روی کیفرشان در آخرت همان است که مستحق آن اند.

﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٨.

گروهی از یهودیان هنگام خواندن تورات زبان خویش را به منظور تغییر معنی و مفهوم کلام خدا عزوجل تحریف می‌نمایند تا به مردم طوری وانمود کنند که سخن تحریف شده کلام خدا در تورات است در حالی که در این عملکرد خود دروغ می‌گویند و بهتان می‌بندند. این‌ها با این عمل مرتکب دو خطا و گناه بزرگ شده‌اند: گناه تغییر و تبدیل کلام خدا عزوجل و گناه دروغ و افترا بر او تعالی. این‌ها می‌دانند که هم در گناه تغییر و هم در گناه افترا در هردو حال بر خدا عزوجل دروغ می‌گویند. آن‌ها با این کار خود صفات پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را تغییر داده و منکر آن صفات در تورات شدند و با حدود پروردگار بازی نموده، در کتاب الهی دست به تقدیم و تأخیر زدند. پس جزای آن‌ها این است که حق‌تعالی بر آنان خشم گرفت و عذابی دردناک منتظر آن‌ها و تمام کسانی از امّت اسلام و منتسبین فرقه‌های گمراه است که مرتکب جنایت تبدیل و تحریف معانی کلام خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شدند.

﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩.

مردم نمی‌توانند بعد از اینکه حق‌تعالی آنان را به حکمت، نبوّت و علم نافع مشرف ساخته، دیگران را به سوی عبادت خویشتن یا شرک به خدا دعوت کنند، چنین پدیده‌ای نمی‌تواند از فطرت‌ها و عقل‌های سالم سَر زند چنان‌چه در نقل و روایات صحیح نیز دربارۀ امکان این امر ذکری نیامده است، چنین چیزی اصلاً امکان ندارد. این امر دلالت بر افترای نصرانیان بر عیسی علیه السلام دارد زمانی که گمان کردند او مردم را به سوی عبادت خود فرا می‌خوانده است. همانا حق‌تعالی عیسی علیه السلام را به عنوان پیامبر و بنده‌ای از بندگان خود فرستاده تا مردم را به عبادت خدای یگانه دعوت کند. ایشان این رسالت را به خوبی انجام داد و در عبودیت و دعوت خود اخلاص داشت.

خداوند عزوجل هرگاه پیامبری بفرستد وی مردم را به عبادت خدای یگانه و اتمام عبودیت و اعتقاد به الوهیت کسی که او را فرستاده دعوت می‌کند. پیامبر مردم را امر می‌نماید تا ربانی و خدایی باشند و حکمتی را که خدای‌تعالی بر پیامبران خود نازل نموده بیاموزند و خویشتن را با کسب علم نافع و انجام عمل صالح تربیه کنند. کسی که علم را بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران نیز بیاموزاند و در راه چنین کاری صبر و استقامت داشته باشد، چنین کسی در ملأ اعلی یاد می‌گردد.

در ربانی گفتن کسی که علم می‌آموزد و عمل صالح انجام می‌دهد دو نکته مد نظر است: یکی شرافت دادن به وی و دیگری بیان این نکته که اصل علم از جانب خداست. این اصل در خصوص هر مسلمان و دعوتگری مصداق دارد چه رسد به پیامبرانی که آن‌ها در واقع کامل‌ترین خلق خدا عزوجل به شمار می‌روند؛ زیرا آن‌ها از مردم می‌خواهند تا عابد، حکیم و دانشمند باشد و خود آن‌ها نیز به خاطر انجام شکر نعمت علم و فقه در دین که به آن‌ها ارزانی شده به مردم کتاب و حکمت می‌آموزند.

﴿وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠.

برای هیچ پیامبری هر کسی که باشد مناسب نیست تا مردم را به عبادت ملائکه یا پیامبران دعوت کند و آن‌ها را مستحق حتی کوچک‌ترین عبادت بداند و یا در شأن آن‌ها قایل به یکی از صفات الوهیت گردد. یک پیامبر چگونه چنین کاری می‌کند در حالی که حق‌تعالی او را به منظور اصلاح مردم و رجعت آن‌ها به سوی پروردگارشان و بیرون نمودن آن‌ها از تاریکی‌های شرک به سوی روشنائی‌های ایمان فرستاده است؟ آیا امکان دارد پیامبری مردم را به سوی شرک بعد از آن دعوت کند که آن‌ها یکتاپرست شدند و به الوهیت خدا عزوجل قایل و عبادت خود را خاص به خاطر او انجام دادند؟ آیا از پیامبری که حق‌تعالی او را حامل پیام یکتا پرستی نموده درست خواهد بود که مردم را گمراه کند و آنان را از عبادت خدا عزوجل منصرف سازد؟ چنین ادعاهایی از سوی نصرانیان (خداوند آنان را هلاک کند) سرزده است؛ زیرا آنان گمان کردند که عیسی علیه السلام از آن‌ها خواسته تا او و مادرش را عبادت کنند. چنین ادعایی یک افترای بزرگ و دروغی شاخدار است، حق‌تعالی آنان را هلاک کند از یکتا پرستی به کجا سر گردانند؟!

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨١.

و یاد آورید ای یهودیان و نصرانیان روزی را که حق‌تعالی از پیامبران چون به آن‌ها کتاب‌های آسمانی و حکمت بخشید، عهد و پیمان گرفت که هرگاه خدای‌تعالی پیامبری بعد از آن‌ها بفرستد و آن‌ها حیات داشته باشند باید به آن پیامبر ایمان آورند و یاریش دهند.

در همین راستا اوتعالی هیچ پیامبری را مبعوث نفرمود مگر اینکه از وی تعهد گرفت که اگر زنده باشد و خداوند عزوجل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به پیامبری مبعوث نماید باید به او ایمان آورد و یاریش دهد. باریتعالی همچنان از این پیامبران این تعهد را نیز گرفت که آن‌ها باید چنین پیمانی را از امّت خود نیز بگیرند.

پروردگار خطاب به آنان گفت آیا به این عهد، اقرار و اعتراف و ایمان دارید و در خاطرتان هست؟ و آیا در راستای اجرای لوازم این اقرار و اعتراف کاری از پیش بردید؟ گفتند بلی ما اعتراف کردیم، این بود که خداوند عزوجل آنان را امر کرد تا بر این امر یکدیگر خویش را شاهد بگیرند و هرگاه چنین کنند خداوند متعالی نیز با آنان از جملۀ شاهدان خواهد بود.

خلاصۀ این پیمان این است که باید آن‌ها به پیامبر خاتم که تصدیق کنندۀ ما قبل خود است ایمان آورند.

﴿فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢.

هر که از شما ای یهودیان و نصرانیان این عهد و پیمان را بعد از آنکه در برابر آن تعهد نموده و یکدیگر خود را بر التزام آن شاهد گرفته نقض کند، چنین کسی از طاعت خدا عزوجل خارج و انسانی است دروغگو و خائن.

این عهد و پیمان واقعاً مقدس، عظیم و نوعی شرافت برای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است، چنان‌چه شهادتی از سوی خداوند متعال بر نبوّت و رسالت ایشان قبل از بعثت‌شان و اعلان جایگاه بلند حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نزد سایر امت‌هاست.

﴿أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٨٣.

آیا یهودیان و نصرانیان به جستجوی دین دیگری غیر از دین حق، دین اسلام اند؟ آیا ارادۀ منهجی غیر از آنچه را دارند که حق‌تعالی به پیامبران و بندگان صالح خود راضی است؟ چرا این‌ها از منهج و روش خدا عزوجل پیروی نمی‌کنند در حالی که اوتعالی بزرگ است و تمام آنانی که در آسمان‌ها و زمین قرار دارند اعم از ملائکه، انسان و جن در برابر عظمت او خاضع و فروتن بوده، به صورت رضا یا جبراً و قهراً تسلیم اویند. پس اوتعالی مرجع و مآل همۀ آن‌ها در روز رستاخیز بزرگ است و او آنان را براساس اعمال‌شان کیفر می‌دهد و محاسبه می‌نماید و خداوند عزوجل بر همۀ احوال آنان آگاه است و پروردگاری جز او نیست و ما نیز جز او کسی دیگر را عبادت نمی‌نمائیم.

﴿قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٨٤.

تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیروانت بگوئید ما به وحدانیت خدا، الوهیت و اسم‌ها و صفاتش اقرار و اعتراف داشته و به تمام آنچه بر پیامبران بر گزیدۀ اوتعالی نازل و در آیه ذکر شده از جمله به تورات موسی علیه السلام و انجیل عیسی علیه السلام ایمان داریم؛ زیرا این دو پیامبر، بزرگ‌ترین انبیای بنی‌اسرائیل و از جملۀ پیامبران اولی العزم‌اند. و ما ای مؤمنان به تمام پیامبران ایمان داریم نه مانند یهودیان که به موسی علیه السلام ایمان آورده و به عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم کافر شدند و نه مانند نصرانیان که به عیسی علیه السلام ایمان آورده و به موسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم کافر شدند، ما به همه ایمان آورده و هیچگاه به وجود تفاوت در بین آن‌ها قایل نیستیم؛ زیرا همه، پیامبران گرامی خدا عزوجل و راستگویانند.

چنین اقرار و اعترافی که ما به الوهیت، ربوبیت و عبودیت خدا عزوجل داریم دین صحیح و دین اسلام است که همۀ پیامبران به خاطر آن مبعوث شده‌اند، از این‌روی مسلمان حقیقی و اهل صواب و حق مائیم در حالی که دیگران دست به تحریف، تبدیل و تغییر کتاب‌های آسمانی زده و به برخی از پیامبران ایمان آوردند و به برخی دیگر کافر شدند تا جائی که برای بعضی مقام الوهیت قایل شده و برخی دیگر را کشتند در حالی که ما به همه ایمان آورده و تصدیق‌شان نمودیم و سپاس بر خدایی که پروردگار جهانیان است.

﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥.

و هر کسی دینی غیر از دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم که اسلام است بعد از بعثت ایشان بر گزیند، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود، نه طاعت و نه عبادتش زیرا با این دین تمام ادیان منسوخ شده است.

این آیه ردّ بر کسانی است که بر خدا عزوجل افترا کرده دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب و ادعا نموده که هرگاه یهودیان و نصرانیان بر دین خود باشند و به اسلام نگروند بر حق‌اند به این دلیل که آن‌ها از اموری پیروی می‌کنند که پیامبران‌شان به آن تمسک می‌جستند، چنین پنداری دروغی بزرگ است که این آیه آن را ردّ می‌نماید. ما شهادت می‌دهیم که حق‌تعالی بعد از بعثت پیامبر گرامی اسلام هیچ دینی جز اسلام را نمی‌پذیرد، نه یهودیت، نه نصرانیت و نه سایر ادیان را، اسلام دینی است که حق‌تعالی برای خود بر گزیده و راهی برابر و نمونه از سوی خداست.

﴿کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٦.

کسی که پیامبر خاتم را تکذیب کند چگونه بر هدایت و صواب خواهد بود، به خصوص بعد از اینکه بر حقانیت رسالت ایشان پی‌بَرد و گواهی دهد که آنچه او آورده حق و از جانب خداست و بعد از اینکه وصفش را در تورات و انجیل یافته است. چنین کسی چگونه هدایت می‌شود و بین او و خطا و اشتباه حائل واقع می‌گردد؟ کسی که چنین باشد سزاوار این است که حق‌تعالی او را گمراه کند و در روز قیامت از او هیچ عمل صالحی را نپذیرد زیرا این شخص ظالم و ستمگار است که دلائل را تحریف و حجّت را ردّ نموده است و خدای‌تعالی کسی را که مرتکب چنین ستم، سر کشی و طغیان شود هدایت نمی‌نماید. یهودیان و نصرانیان بعد از بعثت پیامبر گرامی اسلام و بعد از اینکه برای‌شان حقیقت با دلیل و برهان ظاهر گشت مرتکب این عمل شده و تمام دلائل و براهین را پشت‌پا زدند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ٨٧.

این‌هایی که مرتکب این عمل شده و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده‌اند، این‌ها کفار بدکاری‌اند که کیفرشان نزد خدا عزوجل لعنتی فراگیر و سوزنده است که با آن حق‌تعالی آنان را از رحمت خود طرد و دور می‌نماید و ملائکه و تمام مردم اعم از گمراه و رهیاب، صالح و بدکار بر آنان لعنت می‌فرستند؛ زیرا این‌ها کتمان شهادت نموده و عهد و پیمان را شکستند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جنگیدند و حجّت واضح و آشکار را ردّ نمودند.

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٨٨.

جزای چنین کسانی این است که همیشه و برای ابد در آتش دوزخ بسوزند بدون اینکه عذاب از آنان برداشته شود و یا کم گردد و برای آن‌ها هیچ شفاعت‌گر، مدافع و یاری دهنده‌ای نیست؛ زیرا آن‌ها عداوت و دشمنی با خدا عزوجل را به صورت علنی انجام دادند و قصداً شده و هدایتی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شدند را پُشت پا زدند.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٨٩.

ولی کسانی که از ارتکاب چنین اعمالی دست بر دارند و دوباره به خدای‌تعالی و حقیقت رجوع کنند و به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورند و با نوری که ایشان آورده‌اند رهیاب گردند و از سنّت و روش ایشان پیروی کنند، حق‌تعالی گناهان چنین کسانی را می‌بخشد و تمام عیوب‌شان را پنهان می‌دارد و از خطا و اشتباه‌شان درمی‌گذرد که اوتعالی بسیار بخشنده و دارای رحمت وسیع است و هیچ چیزی بر او بزرگ نیست.

در اینجا معلوم می‌گردد که دروازۀ توبه حتی بر روی کسانی که مرتکب چنین اعمال ناشایستی شده‌اند گشوده شده، چه رسد به کسانی که از آن‌ها در مرحلۀ نازل‌تری قرار داشته و فقط مرتکب برخی از گناهان کبیره یا صغیره شده‌اند. چنین تعاملی نشان می‌دهد که انسان باید امید زیادی به رحمت حق‌تعالی داشته باشد، خدایی که ارحم الراحمین است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ ٩٠.

یهودیانی که بعد از ایمان به موسی  علیه السلام ، به عیسی علیه السلام کافر و در کفر، طغیان و سرکشی به حدی افزودند که به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز کفر ورزیدند، این‌ها شرّ را در کنار شرّ خود و بَد را در کنار عملکرد بَد خود افزودند. این‌ها خائنانی‌اند که عهد خدا عزوجل را شکستند، از این‌روی حق‌تعالی توبۀشان را قبول نمی‌نماید؛ زیرا این‌ها هنگام فرا رسیدن مرگ توبه می‌کنند روی این اساس پروردگار گناهان‌شان را نمی‌بخشد و از سر تقصیرات‌شان در نمی‌گذرد، چون آن‌ها خودشان گمراه شد و دیگران را نیز گمراه کرده‌اند و از راه خدا عزوجل بازداشته و در کفر و گمراهی غرق و فساد زیادی مرتکب شده‌اند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٩١.

آنانی که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبران را تکذیب کرده‌اند و بر کفر خویش تا دم مرگ دوام داده و مسلمان نشدند، اینان اگر در روز قیامت به منظور نجات خویش از عذاب دوزخ معادل کرۀ زمین طلا فدیه دهند هرگز از آنان پذیرفته نمی‌شود و نمی‌تواند موجب نجات‌شان از آتش دوزخ گردد بلکه برای‌شان عذابی است دردناک که در آن برای همیشه باقی خواهند ماند. آن‌ها هیچ یاری دهنده‌ای که عذاب را از آنان دفع و یا دوستی که برای‌شان ثواب و پاداش جلب کند ندارند، آنان نظر به عملکرد بَد خویش در بدترین عذاب باقی خواهند ماند.

﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ ٩٢.

هیچگاه به سوی بهترین اعمال و احوال نمی‌رسید مگر زمانی که از بهترین اموال و دوست داشتنی‌ترین آن‌ها نزد خویش صدقه دهید و به این ترتیب آنچه را نزد خداست بر آنچه نزد خودتان است ترجیح داده و برای صدقه آنچه را انتخاب کنید که به خود برمی‌گزینید. در چنین حالتی به پاداش بزرگ و ثنای نیکو می‌رسید و اوتعالی بر نیت‌ها و امورنهان و پوشیده آگاه است و می‌داند چه کسی به خاطر خدا عزوجل صدقه می‌دهد و چه کسی بخاطر ریا و او هیچگاه عمل هیچ عمل کننده‌ای را ضایع نمی‌سازد.

﴿۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٩٣.

همۀ عذاها برای یهودیان حلال بود مگر گوشت شتر و شیر آنکه بر یعقوب علیه السلام حرام بود. و چون وی خود آن را بر خویشتن و دست به خونریزی زده و عهد و پیمان را شکستند و با خدا عزوجل و دوستانش جنگیدند.

در ادامه حق‌تعالی پیامبر خویش را امر کرد تا برای یهودیان بگوید: تورات را بیاورید و به من آن قسمت را نشان دهید که به دروغ اداعا می‌کنید حق‌تعالی گوشت شتر و شیر آن را بر ابراهیم علیه السلام حرام نموده است؛ چون من می‌دانم که شما دروغ گفته و بر خدا عزوجل افترا بر بستید. ولی چون آن‌ها نتوانستند به این خواست پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پاسخ مثبت بدهند از این‌روی شکست خورده و خوار و ذلیل شدند و هیچ‌یک از علما و دانشمندان آنان نتوانستند چنین مطلبی را از لابلای تورات بیرون آورند.

در آین آیه دلیلی برصدق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز نهفته است.

﴿فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩٤.

کسی که بعد از ظهور دلیل و برهان و قیام حجّت بر صداقت پیامبر ج، دروغ بربندد و بگوید که این تحریم در حق سایر پیامبران بوده نه به سبب عصیان یهودیان و پیمان شکنی‌شان، چنین کسی بر خدا عزوجل افترا نموده و در ادعای خود دروغگوست و هر که سخن را تحریف کند و معانی را تغییر دهد چنین کسی ستمگار بی‌انصافی است که به دلائل توجه ندارند. ظالم و ستمگار جز عذاب و کیفر چیز دیگری نیست.

﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٩٥.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو حق‌تعالی در آنچه نازل نموده راست گفته و شما در این ادعای خود که ابراهیم نصرانی یا یهودی بوده دروغ می‌گوئید؛ زیرا او نه آن‌چنان که یهودیان می‌گویند یهودی بوده و نه آن‌چنان که نصرانیان می‌گویند نصرانی، چنان‌چه مشرک نیز نبوده بلکه پیرو دین حنیف، مسلمان و یکتاپرست بوده است، این همان دینی است که حق‌تعالی بر آن راضی است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به سوی آن دعوت می‌فرماید.

﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ ٩٦.

اولین مسجدی که در دنیا بنا شده مسجد الحرام است که آن را ابراهیم خلیل علیه السلام بنا نموده است. این مسجد مبارک ودارای خیر فراوان و روزی زیاد است؛ زیرا از هرطرف به سوی آن میوه‌جات سرازیر می‌شود و دیگر اینکه در این شهر تجارت رونق خاصی دارد. همچنان رمز سعادت آخرت نیز در این شهر نهفته است چون عبادت‌های بیشماری از قبیل نماز، اعتکاف، حج و عمره و ذکر خدا عزوجل در آن برگذار می‌شود و در آن خوبی و سعادت دنیا و آخرت نیز هست. در حدیث صحیح آمده است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده‌اند: مسجد الحرام چهل سال قبل از بیت المقدس بنا شده است.

﴿فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩٧.

در این مسجد نشانه‌های واضح و آشکاری بر فضیلت، شرف و قداست آن وجود دارد، مانند کعبۀ مشرفه، حجر الاسود، صفا و مروه، زمزم و حِجر اسماعیل و امثال این‌ها که هرکدام نشانه‌های عظیم و بزرگی است و حق‌تعالی بر مردم واجب نموده تا در صورت استطاعت به حج خانۀ کعبه بپردازند، حج این خانۀ از جملۀ ارکان دین راست به شمار می‌رود و هر که حج را در حال قدرت و توانائی ترک کند باید بداند که خدای‌تعالی از عبادت بندگان و از اعراض گران بی‌نیاز است.

در اینجا خداوند عزوجل شدّت به خرج داده و از جریان ترک حج با واژۀ کفر تعبیر نموده که علت آن یا این است که ترک حج توأم با قدرت و توانائی منجر به کفر می‌شود و یا اینکه انکار این رکن کفر به شمار می‌رود. حق‌تعالی خانۀ کعبه را با این شرافت که اولین مسجد دنیاست و با نشانه‌های واضح و آشکاری که دارد مشرف ساخته و محل امنی برای کسانی قرار داده که داخل آن می‌شوند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨.

ای محمد ج! برای یهودیان و نصرانیان بگو چرا قرآن را تکذیب می‌نمائید و به رسالت و پیامبری‌ام کافر می‌شوید در حالی که دلائلی واضح، آشکار و قاطع مبنی بر صداقت من برپا شده و بر اوتعالی هیچ‌یک از اعمال شما از جمله تکذیب قرآن پوشیده نیست و خداوند عزوجل هم بر آنچه من را با آن فرستاده آگاه است و هم بر آنچه شما انجام می‌دهید و به زودی شما را به سبب اعمال بدتان در آن روزی که به سویش باز می‌گردید کیفر می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩.

ای یهودیان و نصرانیان چرا مردمان را هدایت و رهنمون شدن به سوی اسلام باز می‌دارید؟ و چرا در دین خدا عزوجل که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به خاطر آن فرستاده شک و شبهه اندازی می‌کنید و به دنبال آراء و نظریات احتمالی هستید و می‌خواهید مردم بعد از اینکه حق‌تعالی آنان را به سوی اجابت پیامبر خویش هدایت نموده منحرف باشند در حالی که خوب می‌دانید حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کاملاً صادق است و دین او حق می‌باشد و او از جانب خدای‌تعالی است. پروردگار هرگز این گناهتان را فرو نمی‌گذارد و فراموش نمی‌نماید. او به زودی شما را به علت این عملتان کیفر می‌دهد؛ زیرا شما بین گمراهی خود و گمراه ساختن دیگران جمع کرده‌اید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ ١٠٠.

ای آنانی که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و به هدایت او رهنمون شده‌اید! اگر گروهی از یهودیان و نصرانیان را پیروی کنید، آن‌ها با شبهات و امور فریبندۀ خود شما را از دین‌تان منصرف می‌کنند و بعد از اینکه حق‌تعالی بر شما با قبول ایمان منّت گذاشته شما را در کفر قرار می‌دهند در حالی که نمی‌دانید. بنابراین به سخن چنین کسانی گوش فرا ندهید و این سخنان را نپذیرید زیرا دشمنانتان نظر به حسادت و سر کشیی که دارند می‌خواهند از دینی که مایۀ کرامت و احترام شماست صرف نظر کنید.

﴿وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٠١.

و چگونه از اسلام مرتد می‌شوید در حالی که قرآن با آیات و معجزات خود بر شما تلاوت می‌شود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیز در میان شماست در حالی که صداقت و صحت دعوت او کاملاً واضح و آشکار شده پس التجای‌تان باید به سوی خدا عزوجل باشد که هر کسی به او التجا نماید و تمام امور خود را بسپرد و اعتماد داشته باشد حق‌تعالی او را کافی است و به سوی راه راست هدایت می‌نماید، راهی که در آن هیچ انحراف و کجیی نیست و او را در دنیا و آخرت خوشبخت می‌سازد.

این آیه دلالت بر این امر دارد که یک بنده به هر اندازه که در تقوا و پرهیزگاری مراتب بلندی را طی کند با آن هم در معرض ابتلا و فتنه قرار دارد و بر او لازم است همواره طاعت و عبادت بیشتر انجام دهد و اینکه هنگام مصیبت انسان باید با دعا به سوی حق‌تعالی التجا کند و اینکه هر کسی که خدا عزوجل را برای خود پناهگاه قرار دهد اوتعالی از همۀ شبهات حفظش می‌نماید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢.

ای مؤمنان! ای آنانی که به خدا عزوجل باور دارید و از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می‌نمائید! بر شما لازم است تا تقوی خدا عزوجل را با انجام مأمور و دوری از محظور رعایت نموده و اوتعالی را به گونه‌ای که شایسته است اطاعت و از معصیت او اجتناب کنید و همواره به یاد او بود و فراموشش ننمائید، شکرش را بر جای آورده و از کفران نعمت بپرهیزید و از این امر بر حذر باشید که بدون اسلام بمیرید؛ زیرا اسلام دینی صحیح است که خداوند عزوجل با آن راضی است و هر که تقوای الهی را رعات کند و نیّت خویش را صالح ساخته در اعمال خود اخلاص داشته باشد، حق‌تعالی او را بر اسلام ثابت قدم و استوار می‌سازد و او را مسلمان می‌میراند و شکی نیست که مسلمان مردن آروزی با ارزشی است که همواره دوستان خدا عزوجل و بندگان صادقش به خاطر آن تلاش می‌نمایند.

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣.

و به اسلام، قرآن و پیروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تمسک جوئید و مانند یهودیان و نصرانیان اختلاف نکنید و به یاد این نعمت پروردگار باشید که شما را از کفر به سوی ایمان، از ظلمت و تاریکی به سوی نور بیرون و به سوی راه راست هدایت کرد و قلب‌های شما را بعد از اینکه با یکدیگر بغض و کینه داشتید و یک دیگرتان را می‌کشتید بر خیر و خوبی جمع کرد و در بین آن‌ها الفت و صمیمیت ایجاد نمود و بر اثر همین نعمت شما مانند یک خانواده شدید و حتی به یک‌دیگر از برادر نَسَبی نیز نزدیک‌تر شده و بر علیه دشمنانتان یک دست و یکپارچه شدید و به این ترتیب پائین رتبۀتان به خاطر ذمۀ بلند مرتبۀتان تلاش می‌کند و برتر و گرامی‌تر شما در پیشگاه خدا عزوجل پرهیزگارترین‌تان شد در حالی که پیش از آن در هاله‌ای از خطر و سقوط و در دام فتنه‌ها، سرکشی‌ها و گمراهی‌ها قرار داشتید و حق‌تعالی شما را از جاهلیت بیرون نمود و برای شما دینی راست و برابر ارزانی داشت و به سوی راه راست هدایت‌تان کرد و شما را به پیروی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم موفق نمود.

حالت شما شباهت به حالت کسی دارد که در لبۀ پرتگاه ایستاده و در پائین آن آتشی فروزان شعله‌ور است و نزدیک است در آن سقوط کند، ولی خداوند عزوجل او را از کفر و سقوط نجات می‌دهد.

با ارائۀ این مثال‌ها حق‌تعالی می‌خواهد برای شما دلائل و براهین و نشانه‌های ارائه کند که مایۀ هدایت‌تان باشد.

این آیه دلالت بر آن نیز دارد که اطلاع حاصل کردن بر نصوص کتاب و سنّت موجب ازدیاد ایمان و یقین انسان می‌شود.

﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤.

بر شما لازم است تا گروهی از اندیشمندان و اهل فضل و احسان خویش را برای دعوت به سوی خدا تعالی اختصاص دهید تا ضمن پیشبرد امر دعوت، به مردم اموری را که مایۀ منفعت دینی و دنیائی‌شان است تعلیم دهند و آنان را به معروف که شریعت بر آن امر فرموده و نزد اهل خرد نیز از جملۀ فضائل، آداب، اخلاق و یا سلوک به شمار می‌رود امر کنند و از هر منکری که حق‌تعالی نهی فرموده و نزد اهل فطرت سالم و فضل بَد و زشت است نهی کنند. کسی که به منظور احتساب اجر و با روشی سالم و درست و با ملایمت و نرمی به سوی خدا عزوجل دعوت کند به بزرگ‌ترین خواست‌ها و مراتب عالی می‌رسد و رستگار می‌شود. پاداش چنین شخصی نجات در آخرت و رستگاری از طریق کسب رضای خدای متعال است.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١٠٥.

ای مؤمنان از این برحذر باشید که مانند یهودیان و نصرانیان در گفتار و کردار خویش دچار اختلاف و تفرقه شوید چون آن‌ها به این حالت در حالتی گرفتار شدند که به منظور هدایت آن‌ها پیامبران فرستاده شده و کتاب‌های آسمانی نازل گردید، اما آن‌ها با وجود این بصیرت گمراه شدند و قصداً سرکشی را بر گزیدند. کیفر چنین کسانی در پیشگاه خداوند عزوجل عذابی است دردناک که براساس آن در دوزخ جاودان باقی می‌مانند و خشم خدای جبَار گریبانگیر آن‌ها خواهد بود.

﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ١٠٦.

و یاد آورید روزی را که روی‌های مؤمنان به خدا عزوجل و پیامبر سفید شده و آثار فرح و خوشی و درخشندگی در چهره‌های آنان هویدا می‌گردد و اوتعالی روی‌های کسانی را که به او کافر شده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده‌اند سیاه می‌نماید و بر آن‌ها آثار تأسف، اضطراب، پشیمانی، ذلّت و خواری نمایان می‌گردد و خدای‌تعالی در آن سرای به توبیخ کفار می‌پردازد و برای آنان گفته می‌شود؛ چرا بعد از این همۀ نشانه‌های واضح و آشکار کفر را برگزیدید و مرتد شدید؟ حالا عذاب شدید و دردناک را به عنوان کیفر عملکردها و جنایات بزرگ خویش بچشید؛ زیرا شما حق‌تعالی را بعد از ظهور بیان نافرمانی نمودید پس ذلت، خواری و زیان را بچشید.

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٠٧.

اما آن دسته از اهل عبادت که به سعادت و رستگاری دست یافتند برای آنان هیچ ترس و اندوهی نیست. آن‌ها در رحمت دائمی خدا عزوجل قرار دارند، رحمتی که هرگز پایانی ندارد. آن‌ها در بهشت، گرامی خواهند بود و در خوشی و سرور و نور و در جایگاه صدق و راستی که لهو و لعبی ندارد نزد پادشاه مقتدر می‌باشند در حالی که برای جوانی‌شان پایانی نیست و لباس‌های‌شان تَر نمی‌شود و هیچگاه دچار پیری، عدم و بیماری نمی‌شوند.

﴿تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٠٨.

کتاب محمد صلی الله علیه و آله و سلم به حقیقت نازل شده و صداقت و راستی را با خود آورده تا حق‌تعالی هر کسی از بندگان خود را که بخواهد به راه راست هدایت کند و برای آن‌ها حق و باطل را بیان نماید تا از حق پیروی و از باطل اجتناب نمایند. خدای‌تعالی حجّت را تمام نموده و عذر را از مردم برداشته تا هیچ گمراهی بدون برهان و دلیل نباشد و حق‌تعالی پیامبر خود را فرستاده و کتاب خویش را به منظور بیان دلیل و برهان به مردم نازل نموده زیرا حق‌تعالی نمی‌خواهد به مردم ظلم روا بدارد؛ چون اگر کسی بدون گناه عذاب شود این امر ستمی است آشکار و حق‌تعالی از ارتکاب هرگونه ظلم پاک و منزه است و اوتعالی بر بندگان خود ستمگار نیست.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ١٠٩.

هر آنچه در هستی است اعم از ملائکه، انسان، جن و تمام جنبندگانی که بر روی زمین قرار دارند ملک خدای یکتای یگانه‌اند و هیچ‌کس با او در این ملک منازعه‌ای ندارد. اوتعالی در مخلوق خویش آنگونه که بخواهد تصرف می‌نماید و هیچ خالق، رازق و معبود به حقی جز او نیست. از نشانه‌های عدالت خدا عزوجل این است که او شریعت را بیان نموده و راه را واضح و روشن ساخته و تمام امور به سوی اوتعالی باز می‌گردد و نقطۀ پایان همۀ امور و تمام مردم و خلایق به سوی اوست و پروردگار روز جزا را بر پا می‌دارد تا نیکوکار را پاداش و بدکار را کیفر دهد.

﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١١٠.

شما ای امّت محمد ج! بهترین امت‌ها در پیشگاه خدای‌تعالی هستید. هیچ امتی از شما بهتر و با فضیلت‌تر نیست؛ زیرا شما بعد از ایمان خویش امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایید. بنابراین بر سایر امت‌ها شاهد و امتی هستید که حجّت را بر تمام جهانیان بر پای داشتید، شما امّت دعوت به سوی خدا اید. و اما اگر اهل کتاب به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان می‌آوردند این ایمان موجب سعادت آن‌ها در دنیا و آخرت می‌شد و حق‌تعالی آنان را از خشم و عذاب دردناک خویش نجات می‌داد ولی تعداد اندکی از آن‌ها مانند عبدالله بن سلام و نجاشی به چنین مرتبه‌ای رسیدند و بسیاری کوری را بر هدایت ترجیح داده و از طاعت خدا عزوجل بیرون شدند و با دوستان او جنگیدند و علیه شریعت او دست به بغاوت و سرکشی زدند.

﴿لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١١١.

هیچیک از دشمنانتان چه از یهودیان و دیگران توان ضرر رسانی به مؤمنان را ندارند زیرا حق‌تعالی اهل ایمان را حمایت می‌کند و متولی امورشان است، مگر ضرری اندک مانند آزار زبانی، تهدید، دشنام و امثال این‌ها که حق‌تعالی این ضررها را موجب از بین رفتن گناهان مؤمنان قرار می‌دهد ولی اگر جنگی دَر گرفت و مبارزه‌ای شد در چنین حالی پروردگار دوستان خویش از اهل ایمان را یاری می‌رساند و عاقبت‌شان را نیکو می‌گرداند و در مقابل، ترس و وحشت را در دل‌های کفّار می‌اندازد و آنان را شکست می‌دهد طوری که از صحنۀ جنگ فرار می‌کنند چون برای آن‌ها در پیشگاه خداوند عزوجل هیچ یاری دهنده و هیچ عزتی در دنیا و نجاتی در آخرت نیست.

﴿ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ١١٢.

حق‌تعالی بر این یهودیان ذلّت و خواری، حقارت و خسیسی را همچون سکه‌ای ضرب کرده است از این‌روی هرجایی که باشند شکست خورده و مغلوب خواهند بود ولو گاه گاهی بر مؤمنان پیروز شوند و هیچ امکان ندارد از این ذلّت و خواری رهایی یابند، مگر توسط پیمانی که با دیگران می‌بندد که در چنین حالتی تا زمان استواری این پیمان در امان خواهند بود.

این یهودیان به علت پیمان شکنی، پیامبر کشی و تکذیب پیامبران و تحریف کتاب آسمانی و تبدیل متون آن، به سوی غضب و خشم الهی باز گشتند، از این‌روی اوتعالی آنان را دچار فقر ذاتی، ذلّت و سستی عزم نموده و هرگاه با یک انسان یهودی مواجه شویم او را چنان می‌یابیم که در درون خود ذلیل است و همواره سرمایه را می‌پرستد و به جمع آن می‌پردازد و پیوسته به دنبال دنیاست؛ زیرا این یهودیان آیات الهی را تکذیب نموده و پیامبران را کشتند و بسیار عصیان و سرکشی نمودند، آنان با شیطان دوستی نموده و با خدای رحمان جنگیدند.

﴿۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ ١١٣.

اهل کتاب اعم از یهود و نصارا بر یک طریقه و روش نیستند، در میان آن‌ها مؤمنانی‌اند که به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و بر اجرای اوامر الهی استقامت کردند و کتاب اوتعالی را در شب و در حالت قیام تلاوت نمودند و عبادت خدای را به کثرت انجام داده و از مولای خود ترسیدند.

﴿یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٤.

اینان کسانی‌اند که به خداوند عزوجل ایمانی صادق دارند از این‌روی خدای را به یگانگی می‌پرستند و تنها او را مستحق الوهیت و عبودیت می‌دانند چنان‌چه به روز آخرت و تمام اموری که در آن واقع می‌شود نیز ایمان داشته باور کامل دارند که این روز فرا رسیدنی است. اینان کسانی‌اند که به انجام امور خیر، هدایت و استواری بر راه راست امر و از همۀ امور بد، فرومایه و گمراه‌گر نهی می‌نمایند و به این ترتیب هم در ذات خویش انسان‌های صالحی‌اند و هم دیگران را اصلاح می‌کنند و در انجام اعمال صالح و عبادات نفلی و اخلاق شایسته و گفتار نیک و تواضع و سخاوت و یاری رسانیدن به مظلومان و کمک به فقرا و مهربانی به بتیم‌ها و نیکی به پدر و مادر و صلۀ رحم و از این قبیل از یکدیگر پیشی می‌جویند. اینان در واقع کسانی‌اند که با کسب رضای الهی به رستگاری رسیده و خود را از قهر و خشم خدا عزوجل نجات داده‌اند و در جوار خدای مهربان دارای نصیبی وافر اند که تمام امورشان را در پیشگاه حق‌تعالی صالح و نیکو می‌سازد.

﴿وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ١١٥.

این نیکوکاران برگزیده باید مطمئن باشند که حق‌تعالی هرگز سعی و تلاش آنان را در راستای انجام اعمال صالح و کارهای نیک ضایع نمی‌سازد بلکه تمام این اعمال نزد پروردگار ذخیره و آمارگیری شده و اینان در برابر این اعمال پاداش بزرگی را کمائی خواهند کرد و نیکوترین پاداش را در یافت خواهند داشت و خدای بزرگ می‌داند چه کسی در نیّت خود صادق و از ریا دوری گزیده است؛ زیرا مدار قبولی تمام اعمال رعایت تقوای الهی در انجام اعمال صالح و ترک گناهان است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١٦.

برای هیچ کافری اموالی که جمع نموده و یا فرزندانی که تربیه کرده نفعی ندارد ولو این شخص کافر از جملۀ سرمایه داران فرزندان زیادی نیز باشد و اگر این کافر گمان کند که سرمایه و فرزندان می‌توانند عذاب را از او دفع کنند و یا او را به ثواب برسانند چنین پنداری کاملاً خطا و اشتباه است؛ زیرا در آن روز آنچه انسان نفع می‌رساند ایمان و عمل صالح است. کسانی که چنین پنداری دارند گروهی از اهل کتاب و مشرکان‌اند که حق‌تعالی آنان را تکذیب نمود و بیان داشت که هیچ‌یک از این امور نفعی به حال آنان ندارد و هرگز از این طریق به رستگاری نمی‌رسند و از ذلّت و خواری نجات پیدا نخواهند کرد؛ زیرا چنین کسانی به علت اعمال بدی که انجام داده و موجبات خشم پروردگار را فراهم کرده‌اند در آتش دوزخ جاودان خواهند بود.

﴿مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١١٧.

مَثَل اینان در مصرف اموالی که در راه کسب شهرت، تظاهر و برتری جوئی بر مردم به مصرف می‌رسانند، مانند قومی است که کِشتی را کاشتند و در راه آن زحمت فراوان کشیدند تا اینکه حاصل آن رُشد کرد و به مرحله ثمر رسید پس ناگاه حق‌تعالی بر آنان طوفان سهمگین فرستاد که با خود سردی هلاک کننده‌ای داشت و این طوفان تمام حاصلات آنان را نابود کرد. اینان نیز اعمال زیادی را انجام دادند و سرمایه‌های زیادی را به مصرف رسانیدند ولی در تمام این اعمال چون غیر خدا عزوجل را مد نظر داشته و با او دیگری را شریک می‌آوردند این بود که حق‌تعالی تمام اعمال و تلاش‌های‌شان را باطل نمود.

در این قضیه پروردگار بر آنان ظلم و ستم روا نداشت بلکه خود آنان با کفر و شرک به مولای خویش و جنگ با دوستان خدا خویشتن را مستوجب چنین کیفری ساختند؛ زیرا پروردگار عالم بر هیچ کسی ظلم روا نمی‌دارد بلکه این خود انسان‌ها هستند که بر خویش ستم روا می‌دارند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ ١١٨.

ای مؤمنان! منافقان را از طریق دوستی و مودت و همچنان نزدیکی و وجاهت آنقدر به خود نزدیک نکنید که همواره مانند لباس به شما چشپیده و همراه باشند. این منافقان هیچگاه دست از تباهی گری، ایذا خرج می‌دهند. آنان در آرزوی ایجاد مشقت برای شما و شکست و آزارتان‌اند و از سوی آن‌ها افعال بسیار بدی به ظهور رسیده که از سخنان، استهزا، اشاره و سخن چینی‌های‌شان هویداست. شما چگونه به این منافقان اعتماد می‌کنید در حالی که نشانه‌های این اعمال برای شما واضح و آشکار شده است و شما عیناً این دلائل را در لغزش‌های زبانی آن‌ها ملاحظه می‌کنید چه رسد به یک عالم حقد، کینه، بغض و حسادتی که نسبت به شما و دینتان در دل‌های خویش دارند و می‌خواهند شرّ و مصیبت به شما برسد. ما تمام این امور را برای شما بیان نمودیم تا از مکر و حیلۀ این منافقان بر حذر باشید؛ چون این‌ها از کفاری که در ظاهر و باطن کافراند خطرناکتراند. و اگر شما دارای عقلی تفکرگرا و قلبی بینا هستید از دوستی و موالات با این منافقان و اعماد بر آن‌ها خودداری کنید و هیچگاه از آنان به عنوان مشاور بهره نگرید و از کار گماری آنان در مناصب مختلف نیز بر حذر باشید و در بارۀشان اظهار محبت و اعتماد نکنید که چنین کاری بر شما حرام است؛ زیرا منافقان دشمنان خدایند و حق‌تعالی هیچگاه موالات و دوستی با دشمنان خود را مجاز نمی‌داند.

﴿هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١١٩.

ای مؤمنان! شما را چه شده که در محبت و دوستی دشمنان خدا عزوجل دچار خطا و اشتباه می‌شوید در حالی که آن‌ها شما را دوست ندارند و به شریعت خدا عزوجل کافر شدند. هرگاه نزد شما بیایند اظهار ایمان، تصدیق و متابعت می‌نمایند ولی هرگاه با یکدیگر در خلوت قرار گیرند خشم، غضب فراوان، حیله، مکر و کینه بر علیه شما و دین شما روا می‌دارند و آرزوی از بین رفتن نعمت‌های شما را می‌نمایند و در راستای ذلیل ساختن‌تان دسیسه چینی می‌کنند.

حق تعالی آنچه را دل‌ها و نهان‌های آن‌ها پنهان می‌دارند می‌داند و به زودی در بدل این اعمال به آن‌ها کیفر می‌دهد. این آیه دلالت بر آن دارد که کافر به هر اندازه که نسبت به مسلمان اظهار موالات و دوستی نماید مؤمن نباید به او اعتماد کند و او را برای خود دوست و مشاور بگیرد. مؤمن باید دوستان خدا عزوجل را برای خود دوست بگیرد کسانی که پیامبر را تصدیق نموده و از قرآن پیروی کرده‌اند.

﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ١٢٠.

این دشمنان به گونه‌ا‌ی‌اند که هرگاه به شما خوبی و خیر مانند پیروزی، عزت، آسایش، فراخی روزی، باران، توفیق و صحت برسد موجب ناراحتی و اضطراب آن‌ها شده و خشم‌شان را برمی‌انگیزد زیرا آن‌ها دشمنانی حسود اند، ولی هرگاه به شما مصیبتی از قبیل بیماری، فقر و شکست برسد این امر موجب شادمانی آنان می‌گردد و اگر شما در دشمنی با آن‌ها استقامت کنید و از تصدیق آن‌ها خود دارای کنید، هیچگاه حیله و مکرشان به شما ضرری نمی‌رساند؛ زیرا پروردگار کید و مکر آن‌ها را باطل می‌سازد و اوتعالی بر کسی که قصد غلبه را داشته باشد غالب است و بر همۀ آنچه از مکر و حیله پنهان می‌دارند آگاه است و به زودی پرده از روی اسرار آن‌ها بیرون می‌افکند.

﴿وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٢١.

و یاد آور ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم معرکۀ بزرگ اُحد را، زمانی که به قصد سنگر بندی، با مؤمنان به منظور جهاد در راه خدا عزوجل از خانه‌ات بیرون شدی و آن‌ها را وارد میدان جنگ و مبارزه با کفار نمودی. حق‌تعالی به همۀ آنچه شما می‌گوئید و انجام می‌دهید آگاه است و بر او هیچ امری پوشیده نیست. او راستگو را از دروغگو، مؤمن را از کافر و مخلص را از منافق باز می‌شناسد.

﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٢٢.

و ای محمد ج! یاد آور زمانی را که «بنو سلمه» و «بنو حارثه» که از انصاریان بودند می‌خواستند با عبدالله بن ابی بن سلول ذلیل شوند و جهاد در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را ترک کنند ولی حق‌تعالی متولی امور آنان شد و پراکندگی‌های آنان را جمع کرد و از ارتکاب گناه حفظ و قدم‌های‌شان را استوار ساخت و دوباره آنان را به سوی خیر باز گردانید. هر کسی که می‌خواهد به پیروزی برسد و خیر را کمائی کند باید در تمام سختی‌ها بر خدا عزوجل اعتماد و توکل کند که اوتعالی بهترین مولی، یاری رسان و کمک کننده است و آنچه بنی‌سلمه و بنی‌حارثه به آن دچار شده‌اند در واقع وسوسه‌های نفسانی و شیطانی است که آنان را دچار بیم، شکست و فرار از میدان جنگ کرد ولی حق‌تعالی آنان را ثابت و استوار ساخت.

﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٢٣.

و یاد آورید ای مؤمنان غزوۀ بدر را و اینکه حق‌تعالی در آن معرکه شما را یاری رسانید در حالی که از لحاظ عِدّه و عُدّه در مضیقه قرار داشتید. در آن معرکه کفار در حدود یک‌هزار و شما سه‌صد و پانزده تن بودید این بود که خدای‌تعالی بر شما ملائکه و آرامش را نازل کرد و قدم‌های‌تان را ثابت و استوار ساخت و شما را بر دشمنانتان پیروز گردانید و موفقیت و پیروزی را با شما قرار داد. پس از خدا عزوجل از طریق پیروی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و هدایت شدن به کتاب وی بترسید تا شما با این تقوا شکر نعمت او را ادا کرده باشید.

﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ ١٢٤.

و یاد آورید زمانی را که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یاران خود در بَدر فرمود: آیا این کافی نیست که حق‌تعالی شما را به سه هزار فرشته که از آسمان نازل می‌شوند یاری رساند؟ این یک مدد بزرگ از جانب خدایی است که کریم است.

﴿بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ ١٢٥.

بلی! این سه هزارتن در صورتی که از خدا بترسید و در نبرد ثابت قدم و استوار باشید و مشقت‌های جهاد را تحمل کنید برای شما کافی است و اگر دشمنان به سراغتان آمدند و شما از خود صبر و استقامت تبارز دادید حق‌تعالی شما را با پنج هزار ملائکه آموزش دیده که در هرگونه نبردی تمرین کرده‌اند مدد می‌رساند. این ملائکه از خود نشانه‌ها و علاماتی دارند که می‌توان آنان را از دیگران تشخیص داد و هر که شکر خدای را برجای آورد حتماً بر او می‌افزاید.

﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ١٢٦.

و حق‌تعالی انزال ملائکه را از آسمان مگر مایۀ بشارت برای‌تان قرار نداد و تا بر ایمان ثابت قدم و استوار باشید و تا شما را بر دشمنانتان یاری رساند و تا در وعدۀ خدا عزوجل اعتماد کنید. با این حال پیروزی نه بر شما موقوف است و نه بر ملائکه زیرا پیروزی از جانب خدای یگانه است. خدایی که غالب و با حکمت است و چون عزیز است دیگران را مقهور خود نموده و چون حکیم است در قضا و قدر خود حکمت‌هایی قرار داده است. پس عزت، هیبت، قدرت، حکمت، حسن انتخاب و تدبیر نیکو همه از آن اوست.

﴿لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ ١٢٧.

تا گروهی از کافران را هلاک و یا اسیر سازد یا ستونی از ستون‌های کفر را متزلزل کند چنان‌چه چنین هم شد و حق‌تعالی در بدر گروهی از کفار قریش را هلاک کرد و گروهی را مسلمانان به اسارت گرفتند و باقی مانده در کمال ناامیدی و شکست باز گشتند در حالی که ذلت، عار و سستی دنیا با آن‌ها بود و در آخرت نیز دچار عذاب دردناک خواهند شد و به این ترتیب عزّت و پیروزی و تسلط از آن محمد صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش گردید، این از الطاف الهی به مؤمنان و از جملۀ حسن تدبیر و حکمت بالفۀ اوتعالی است.

﴿لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨.

و زمانی که روی مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زخمی شد و دندان‌شان شهید گشت، علیه کفار قریش دست به دعا و نفرین زد، این بود که حق‌تعالی این آیه را نازل فرمود.

مفهوم آیه اینگونه است: مسألۀ این کفار و آنچه بر آنان صورت می‌گیرد ارتباطی به تو ندارد زیرا همۀ امور به خدا عزوجل راجع می‌شود و تو نه می‌توانی آنان را هدایت کنی و نه عذاب نمائی و نه هم بر آنان پیروز شوی! چنان‌چه نمی‌توانی قناعت آنان را راجع به دین خود به دست آوری! باز گشت همۀ این امور به سوی خداست اگر اوتعالی بخواهد آنان را به ایمان موفق می‌نماید و اگر بخواهد بر حالت بت‌پرستی باقی می‌گذارد، او کسی را که اراده کند عذاب می‌نماید و از آنکه بخواهد توبه می‌پذیرد، حکمت مطلق از آن اوتعالی است طوری که اگر توبۀشان را با اسلام بپذیرد یقیناً این امر فضل و احسانی از سوی اوست و اگر آنان را به سبب کفرشان عذاب کند آن‌ها مستحق چنین عذابی هستند و خدای‌تعالی هرگز بر بندگان خود ظلم و ستم روا نمی‌دارد.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٢٩.

همۀ آنچه در آسمان و زمین قرار دارد ملک خدا أ، آفریده و بندۀ اوست و اوتعالی هرچه اراده کند انجام می‌دهد و بر هرچه بخواهد حکم می‌کند. هیچ مانعی به امر و قضایش نیست و برای او حکمت مطلقه و قدرت نافذ است. برای هر کسی که بخواهد می‌بخشد و بر او رحم می‌نماید و هر که را بخواهد عذاب می‌نماید و اوتعالی برای کسی بخشاینده است که به سوی او روی آورد و رجوع کند. او مهربانی است که از گناهان کبیره توبه کنندگان دَرمی‌گذرد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٣٠.

ای مؤمنان! ای آنانی که کتاب خدا عزوجل را تصدیق نموده و از پیامبر او پیروی نمودید از خوردن سود بر حذر باشید، زیرا سود از جملۀ بزرگ‌ترین محرمات و گناهان به شمار می‌رود پس در این زمینه سهل انگاری نکنید و این طور نباشد که اموال مردم را به فراوانی بخورید و گمان برید که اندک است؛ زیرا طمع و حرض انسان را در خوردن سود به جایی می‌رساند که بدون واهمه بر اموال مردم و سرنوشت آن‌ها تسلط پیدا می‌کند.

هدف از این آیه بیان این مطلب است که جهاد و طاعت خدا عزوجل جز از طریق حلال ارزشی ندارد و هر که دست به سوی خواری بزند دعایش قبول نمی‌شود چنان‌چه در حدیث شریف آمده است: «پس چگونه برای چنین کسی دعایش اجابت شود». در ادامه، آیه می‌فرماید: و بر شماست تا تقوای خدا عزوجل را از طریق انجام اوامر و اجتناب از نواهی او رعایت کنید، نواهیی مثل ربا و سود؛ زیرا در چنین تقوایی پیروزی، صلاح، نجات و رستگاری بزرگ و نعمت بی‌منتهاست، در طاعت خدا عزوجل انسان می‌تواند به خوشبختی دنیا و نعمت آخرت برسد. این آیه قبل از آیۀ تحریم ربا که در سورۀ بقره آمده نازل شده است.

﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ ١٣١.

و ای مؤمنان! از اعمالی که شما را به سوی عذاب دوزخ می‌کشاند مانند سود که معمولاً انسان‌های کافر و بدکار آن را انجام می‌دهند و مانند سهل انگاری در اموال مردم دوری گزینید؛ زیرا خداوند عزوجل آتش دوزخ را برای کافران و کسانی آماده نموده که مانع راه خدا عزوجل می‌شوند. و ای بسا که گناهان کبیره هرگاه بسیار شود انسان را به سوی کفر می‌کشاند و گاهی مرتکب گناه کبیره با آتشی عذاب می‌شود که حق‌تعالی برای کفار آماده نموده ولی مانند آنان در آتش جاودان نخواهد بود.

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢.

و از خدا عزوجل و پیامبرش در آنچه شما را به آن امر و یا از آن نهی می‌کند اطاعت کنید تا به رحمت اوتعالی و رضای او و در پی آن به خوشبختی و رستگاری برسید.

﴿۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ ١٣٣.

ای مؤمنان مبادرت کنید و ای پرهیزگاران بشتابید به سوی آنچه موجب مغفرت پروردگارتان و داخل شدن شما به بهشت می‌شود، بهشتی که پهنای آن به اندازۀ آسمان‌ها و زمین است، به سوی آنچه مایۀ حصول رضای الهی و به دست آوردن نعمتی می‌شود که خدای‌تعالی برای دوستان خود آماده نموده است. چنین منزلتی از طریق انجام طاعات و ترک محرمات حاصل می‌شود؛ زیرا کسی که عمل صالح انجام دهد و روزی حلال بخورد و سخن نیکو بگوید و امر خواهد بود که حق‌تعالی از بدی‌هایش بگذرد و حسناتش را بزرگ شمارد و درجاتش را در بهشت بالا ببرد.

﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤.

و از جمله صفات این دوستان خدا عزوجل یکی هم این است که آن‌ها در حال فراخی و شدت، سختی و آسانی، فقر و غنامندی در راه اوتعالی صدقه می‌دهند. اینان چون اموری را که موجب رضای خدای‌تعالی است دوست دارند فقر، شدّت و سختی آنان را از نفقه دادن و بذل مال مانع نمی‌شود چنان‌چه آز و طمع در حالت سهولت و فراخی نیز آنان را به امساک و بخل نمی‌کشاند بلکه اینان بر نفس‌های خود چیره می‌شوند و در راه خدا عزوجل نفقه می‌دهند.

از صفات دیگر اینان یکی هم این است که هنگام غضب و خشم، حلم را بر خویشتن غالب می‌سازند و واردات نفس خود از قبیل انتقام را جاری نمی‌سازند بلکه بر آن پیروز می‌شوند و زمام خشم خویش را به دست می‌گیرند.

و از جمله صفات دیگرشان یکی هم این است که در برابر ظلم گذشت می‌کنند و از کسانی که به آن‌ها بدی می‌نمایند درمی‌گذرند. آنان به آرزوی به دست آوردن عفو می‌کنند و از خوف خدای دیّان از کیفر دادن به مردم خودداری می‌نمایند. تمام این امور احسان است و خدای‌تعالی نیکوکاران را دوست دارد و او کسی است که نیکی می‌کند و در ان ازدیاد می‌بخشد و از بدکاران درمی‌گذرد و برای کسی که از او خطایی سرزده احسان می‌نماید و در احسان خود می‌افزاید و به مردم نفع می‌رساند. در روایات آمده است که: «حق‌تعالی من را امر نموده تا کسی را که از من قطع نموده وصل کنم و به کسی که من را محروم نموده بدهم و از کسانی که به من ظلم کرده‌اند عفو کنم».

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٣٥.

و از جمله صفات این پرهیزگاران یکی هم این است که هرگاه مرتکب گناه کبیره شوند و از طریق تجاوز بر دیگران بر خویشتن ظلم نمایند، به خدای خویش رجوع می‌کنند و به یاد عذاب او و آنچه برای گنه‌کاران تهیه نموده می‌افتند و از خطا و اشتباه خود مغفرت می‌خواهند و بر کردۀ خویش نادم شده بر آن تأسف می‌کنند و می‌دانند جز خدای یگانه و یکتا کسی دیگر گناه را نمی‌بخشد و از خطا و اشتباه دَر نمی‌گذرد و در کنار تمام این‌ها بر گناه خویش نیز دوام و استمرار نمی‌بخشند و مکرراً مرتکب جرم و جنایت نمی‌شوند بلکه به حدی در اضطراب و افسردگی فرو می‌روند و اظهار پشیمانی و ندامت می‌کنند که به قبح و زشتی گناه پی برده و می‌دانند که بر آن‌ها لازم است تا توبه کنند چون می‌دانند حق‌تعالی تمام گناهان را می‌بخشد، چنین دانشی آنان را وا می‌دارد تا توبه و استغفار کنند و از خدای عزیز و غفاری طالب عفو شوند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ١٣٦.

پاداش این بر گزیدگان پرهیزگار در پیشگاه خداوندشان این است که اوتعالی گناه آنان را می‌بخشد و از سر تقصیرات‌شان درمی‌گذرد و توبۀشان را قبول می‌نماید و علوه بر این‌ها پاداش جاودانگی در بهشت و رستگاری بزرگ و نعمت ماندگار را نیز به آنان ارزانی می‌دارد، بهشت‌هایی که حق‌تعالی برای چنین کسانی آماده نموده عبارت از باغ‌ها و بوستان‌های غنامندی و سرسبزی است که در آن نعمت‌هایی است که نه چشم آن‌ها را دیده و نه گوش شنیده و نه بر قلب انسانی خطور نموده است و از جمله زیبائی‌های این بهشت‌های یکی هم این است که از زیر آن جوی‌ها جاری است و دارای میوه‌ها، درختان و عذاهای رنگارنگ است که عظمت آن‌ها را فقط خدای بزرگ می‌داند و چقدر نیکوست این بهشت که به عنوان ثواب و جائزۀ نیکوکاران ارزانی می‌شود.

﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١٣٧.

ای کافران! پیش از شما حوادث، وقایع و کیفرهایی نازل شده است، حق‌تعالی این کیفرها را بر کافران و کسانی نازل نموده که پیامبرانش را تکذیب کردند پس در زمین به سیر و سیاحت بپردازید و به آثار و نشانه‌های باقیمانده از خانه‌ها و قریه‌های‌شان بنگرید که چگونه تباهی و ویرانی به سراغ آن‌ها رفته و اهل آن چگونه دچار ذلّت و خواری شده‌اند تا شما با ملاحظۀ این آثار پند و عبرت بگیرید؛ زیرا این مناظر عبرتی برای تمام کسانی است که پند می‌گیرند و هر کس خواسته باشد پند و عبرتی بگیرد می‌تواند به این آثار بنگرد.

﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ١٣٨.

کیفرهایی که بر امت‌های گذشته نازل شده بیانی واضح برای مؤمنانی است که از این پندها و اندرزها بهره می‌برند و در آن هدایتی برای پرهیزگاران است که آن‌ها را بر راه درست رهنمون می‌سازد و از خطا و اشتباه محافظت می‌نماید و طوری تربیت می‌کند که پیوسته متوجه خود و مصیر خویش باشند، چنان‌چه این وقایع موعظه و زجر برای تمام کسانی است که دارای وجدانی بیدار و قلبی زنده بوده و از خَرد و عقلی هشیار بر خوردارند. خوشبخت کسی است که از غیر خود پند بگیرد؛ زیرا در مصیبت‌های قومی فوائدی برای قومی دیگر است.

﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣٩.

ای مؤمنان! دچار ضعف، ناتوانی و شکست روحی نشوید و در همت‌های خویش سستی راه ندهید و در آنچه به شما در راه خدا عزوجل از قبیل اذیت، آوارگی، کشته شدن و شکست می‌رسد غمگین نشوید که شما بلندتر، پیروز و رستگارید، خدای‌تعالی مولا و سرپرست و قرآن کتاب و محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبر و بهشت جایگاه شماست؛ در حالی که کافران مولایی ندارند، منهج و روش‌شان سرکشی، گمراهی را و آتش مرجع‌شان است و شما ای مؤمنان در این دنیا خوشبخت و دارای سعادیت؛ زیرا قلب‌های شما مملو از هدایت است و کشته‌گانتان همه شهید و برای مردگانتان پاداش جزیلی است که به هیچ وجه بین شما و کفّار برابری ایجاد نمی‌کند چون شما نیکو کارانید که به خدای یگانه و قهّار راضی شدید، در حالی که آنان شرارت پیشه‌گان بدکاری‌اند که عاقبت بدی دارند و برای آن‌ها عذابی دردناک از سوی خدای غالب و جبّار است.

﴿إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٠.

ای مؤمنان! اگر به شما در راه خدا عزوجل اذیتی می‌رسد و کشته یا مجروح می‌شوید، کفار نیز دچار چنین حالتی می‌شوند، این سنّت و روش خداست. روزگار داد و سد دارد گاهی پیروزی است و زمانی دیگر شکست، گاهی سرور و خوشالی است و زمانی دیگر غم و اندو، خدای‌تعالی روزها و شب‌ها را در بین امت‌ها و ملت‌ها دگرگون می‌کند، بر این اساس روزگاری امتی را می‌بینی که پیروز و غالب است و زمانی دیگر شکست خورده، ذلیل و مغلوب و برای خدای بزرگ در همۀ این اعمال حکمت‌هایی است از جمله اینکه او می‌خواهد قلب‌ها را با این مصیبت‌ها و مشکلات و جنگ‌ها بیازماید تا مؤمن را از کافر و صادق را از کاذب جدا کند و از جمله اینکه اوتعالی می‌خواهد از میان امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم گروهی را به عنوان شهید برای خود دوست بگیرد ورنه پروردگار به تمام امور حتی قبل از وقوع آن‌ها عالم و آگاه است ولی این علم به کسانی ظاهر می‌شود که قضا و قدر الهی بر او صورت می‌گیرد، پس کسی که از یاری دادن خدا عزوجل روی گرداند و پیامبرانش را تکذیب کند چنین شخصی ظالم و ستمگار است و حق‌تعالی ستمگران را دوست ندارد؛ زیرا خدای‌تعالی ظلم را حتی بر خود نیز حرام نموده چه رسد به دیگران، پروردگار همواره ستمگران را مذمت نموده و به جزای دردناک تهدید کرده است.

﴿وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤١.

و حق‌تعالی از این مشکلات و مصیبت‌ها اراده تا مؤمنان را از گناه، عیب‌ها و اشتباهات به علت سختی، غم و اندوهی که می‌بینند و در راه خدا عزوجل کشته، زخمی، آواره و یا اسیر می‌شوند پاک کند و کافران و دشمنان بدکار خود را محو و نابود نماید و توسط دوستان خود بکُشد تا حق و حقیقت بر بنیادی متین مستقر گردد و همواره در موقعیتی قرار گیرد که نیرومند باشد و دیگران از او بترسند و صادق از کاذب و مؤمن از کافر مشخص شود.

﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٢.

سپس حق‌تعالی این پندار برخی را ردّ نمود که گمان کردند کمائی کردن بهشت بدون جهاد، کوشش، قربانی، ابتلا و سختی ممکن است. خداوند عزوجل خبر داد که حتماً باید آزمونی باشد و علم او دربارۀ کسی که در راه خدا عزوجل صادقانه جهاد کرده و جان و مال خود را سخاوتمندانه در راه اعلای کلمۀ خدا عزوجل به مصرف رسانیده و در این راه قیام نموده و صبر پیشه ساخته و در برابر باطل مقاومت کرده است به ظهور برسد چون حق‌تعالی بر همه چیز حتی قبل از وقوع آن، عالم و آگاه است. چنین کسانی بنابر رحمت حق‌تعالی مستحق بهشت‌اند و به فوز و رستگای بنابر اعمال خوبی که انجام داده‌اند می‌رسند.

﴿وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ١٤٣.

و شما پیش از وقوع معرکه ارادۀ مواجهه با کفار را داشتید تا از این طریق به شهادت در راه خدا نایل آئید، حالا با چشم سر این مواجهه را مشاهده کردید و دیدید که چگونه برادرانتان کشته می‌شوند و خودتان نیز در خطر هلاکت و کشته شدن قرار گرفتید، چگونه قبلاً این مواجهه را آرزو می‌کردید ولی حالا که تحقق پذیرفته این کار بر شما گران و سنگین تمام می‌شود.

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤.

محمد صلی الله علیه و آله و سلم مگر پیامبری مانند سایر پیامبران نیست. محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدایی برای پرستش و پروردگاری یکتا نمی‌باشد. او نیز مانند سایر مردم می‌میرد. اگر او را دیدید که مرده یا شهید شده شما از اسلام باز می‌گردید و به خدای پادشاه دانا کافر می‌شوید؟! هر کسی از شما که از دین خود مرتد شود جز بر خویشتن ضرری نمی‌رساند؛ زیرا مسیر و عاقبت او به سوی عذاب و کیفری دردناک است. حق‌تعالی از طاعت فرمانبردار نفعی نمی‌برد چنان‌چه از گناه گناه‌کار دچار ضرر و زیان نمی‌شود ولی کسی که از خدای خود اطاعت کند و از پیامبر پیروی و در راه اوتعالی دست به جهاد و مبارزه بزند پروردگار تلاش او را سپاس خواهد گفت زیرا او به شکر گذاران ثواب می‌دهد و از کسی که او را یاد کند یاد می‌نماید و کافران را کیفر می‌دهد.

﴿وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٥.

هیچ امکان ندارد شخصی قبل از فرا رسیدن اجلش بمیرد یا این اجل از وقت معین به تأخیر افتد. اجل معین شده و زمان آن مشخص است. آنکه از جهاد خود به دنبال شهرت، ستایش دیگران و غنیمت باشد به چنین اموری می‌رسد ولی در آخرت هیچ نصیبی از ثواب و پاداش و اجر ندارد و آنکه از جهاد خود رضای خدا عزوجل و اعلای کلمۀ او را مد نظر داشته باشد پاداش چنین کسی به فراوانی داده خواهد شد و سعی و کوشش وی در این راه بی‌سپاس نخواهد ماند. گناهان چنین شخصی بخشیده می‌شود و برایش نعمت بهشت و روشنی چشم در جاودانگی ابدی خواهد بود و حق‌تعالی هیچگاه سعی و تلاش نیکوکاران و استقامت کنندگان را ضایع نمی‌سازد.

﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦.

چقدر بسیاراند پیامبرانی که با آنان گروه بسیاری از اتباع‌شان و جمعی از اندیشمندان دست به جهاد و مبارزه زدند و در این راه هیچگاه به آنان سستی، ناتوانی و شکست دست نداد و نه هم به آنان ذلّت و خواری رسید و نه در برابر کفار فروتنی کردند بلکه تمام کار آن‌ها ایستادگی و مقاومت و قربانی دادن بود تا اینکه به پیروزی رسیدند و حق‌تعالی کسی را که صبر کند دوست می‌دارد و به آنکه شکرش را برجای آورد ثواب و پاداش می‌دهد نزد او صبر کنندگان مرحوم و بی‌صبران محروم خواهند بود.

﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧.

اینان هرگاه وارد معرکه‌ای می‌شدند از خدای‌تعالی می‌خواستند تاگناهان و بدی‌هایی را که انجام داده‌اند ببخشاید و از اوتعالی می‌خواستند تا آنان را در میدان نبرد ثابت قدم و استوار بدارد و بر کفار پیروز گرداند، کفاری که بت‌ها را می‌پرستند.

این آیه دلالت بر فضل دعا هنگام جهاد و مبارزه دارد و اینکه گناهان موجب شکست می‌گردد و هر که می‌خواهد بر کفار پیروز شود باید توبه و استغفار کند.

﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨.

حق‌تعالی آنان را با پیروزی دنیا نعمت آخرت گرامی داشت، بنابراین به آن‌ها عزتی عاجل و رستگاری آجل است و خداوند عزوجل نیکوکارانی را که بین اخلاص و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جمع کرده‌اند دوست دارد آنانی که طاعت خدای را با کامل‌ترین وجه آن ادا کرده و از معصیت او بنابر خوفی که داشتند اجتناب نمودند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ١٤٩.

ای مؤمنان! اگر از این کفار پیروی کنید حتماً گمراه می‌شوید؛ زیرا آنان باطل را برای شما مزیّن می‌سازند و از حق شما را باز می‌دارند و ارادۀ خیر و خوبی ندارند و اگر شما در سرکشی از آنان پیروی کنید به سوی زیان دنیا و آخرت گام بر خواهید داشت و در چنین حالتی نه عزّتی برای شماست و نه نصرت و پیروزی دنیا و نه رستگاری و پاداش آخرت.

﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ ١٥٠.

کافران دوستانتان نیستند بلکه خدای یگانه ولی شماست و او کسی است که شما را یاری می‌دهد و قدم‌های‌تان را ثابت و استوار می‌سازد پس از او اطاعت کنید و از پیامبرش پیروی و به وعده و تهدیدش ایمان آورید.

﴿سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥١.

به زودی در قلب‌های کفّار ترس، نا آرامی و اضطراب خواهیم افگند؛ زیرا آنان بدون هیچ دلیل و برهانی به خدای خویش شرک آورده‌اند در حالی که پروردگارشان آن‌ها را به چنین کاری امر نکرده است، آن‌ها از امر خدای‌تعالی سرپیچی نموده و مرتکب گناهان شده و به کتابش کافر شدند و پیامبرش را تکذیب نمودند پس برای آنان در دنیا ذلّت، خواری و عار و در آخرت عذاب شعله‌ور که بسیار بدجاست خواهد بود.

﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥٢.

و حق‌تعالی برای شما وعدۀ خویش را مبنی بر پیروز شدن بر کفار تحقق بخشید و به این ترتیب غلبه از آن شما شد و این شما بودید که آن‌ها را با شمشیرهای خویش می‌چیدید و به قتل می‌رساندید ولی زمانی که در اُحد از طریق ارادۀ غنیمت دچار سستی شدید خلل، بزدلی و ناتوانی در میان لشکر شما بروز کرد و بعد از اینکه تا سرحد پیروزی فاصله‌ی چندانی نداشتید شکست خوردید، حق‌تعالی اراده کرد تا قلب‌های‌تان را بیازماید و آن‌ها را پاک کند و تا این شکست مایۀ پند و عبرت شما باشد.

سپس شما را از کفار دور کرد و عفوتان نمود و کسانی را که فرار نمودند و شکست خوردند بخشید، حق‌تعالی دارای فضلی واسع است و سزاوارترین بندگان به فضل الهی بندگان مؤمنش‌اند که او به آن‌ها نزدیک است و خطاهای‌شان را می‌بخشد و علت‌های‌شان را از بین می‌برد.

﴿۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٥٣.

و یاد آورید ای مؤمنان! هنگامی را که در روز اُحد فرار کرده و به کوه پناه بردید و بالا رفتید و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را از شدّت ترس و وحشتی که داشتید تنها گذاشتید در حالی که ایشان از شما می‌خواستند تا ثابت قدم و استوار بمانید و به شما فرمود به سوی من بشتابید ای بندگان خدا، من پیامبر اویم. این بود که حق‌تعالی شما را با اندوه کیفر داد؛ زیرا اندوه را در دل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل کردید و از امر ایشان سرپیچی نمودید و تا اینکه با از دست دادن غنیمت تأسف نخورید.

و چون دچار شکست شدید و این شکست، غم و اندوه را در دل شما ایجاد کرد این غم و اندوه موجب کفران گناهان است و بدی‌های انسان را می‌زداید و اوتعالی بر تمام اعمال و احوال شما آگاه است و صدای شما را می‌شنود، او صادق را از کاذب و مؤمن را از کافر باز می‌شناسد.

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٥٤.

سپس حق‌تعالی بعد از این اندوه شدید و بعد از دلهره، تفرقه و اضطراب، آرامش و اطمینان را در قلب‌های شما نازل کرد تا جائی که برخی از شما از شدّت آرامش و اطمینان به خواب از چشم‌های‌شان به علت ترس و وحشت دور شده بود و می‌گفتند با ما در جنگیدن با کفار مشوره نشد و اگر چنین می‌کردند هرگز در این موقف تنگ و این وحشت شدید قرار نمی‌گرفتیم.

آنان اینکار را به منظور ایجاد شک در پیامبر و دین خدا عزوجل انجام می‌دادند و نهاد خویش کفر، نفاق و نفرت را نسبت به خدا أ، پیامبر و مؤمنان پنهان می‌داشتند و در ظاهر امر مجامله می‌کردند، این بود که حق‌تعالی بر آنان چنین ردّ کرد که اگر آن‌ها در خانه‌های خویش هم می‌بودند پروردگار کسانی را می‌فرستاد تا مرگ را به آنان بچشاند و عمرش را پایان بخشد و به این ترتیب قضای الهی تحقق یابد و در هرجایی که مقدر شده بود کشته شود، روی این اساس نه خانه‌ای است که او را از مرگ باز دارد و نه قلعه‌ای که حمایتش کند.

با چنین وقایع و حوادثی حق‌تعالی ایمان مؤمن و کافر را می‌آزماید و قلب مؤمن را از بیماری‌های شک پاک می‌نماید و منافقان را رسوا می‌سازد و آنچه دربارۀ اسلام از قبیل بد بردن و خشم نسبت به دوستان خدا عزوجل دارند ظاهر و آشکار می‌نماید؛ زیرا اوتعالی تمام آنچه در نهاد انسان‌ها قرار دارد را می‌داند و بر او هیچ امری پوشیده و مستور نیست و هیچ سرّی پنهان نمی‌باشد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٥٥.

ای مؤمنان! آن دسته از شما که در روز اُحد از میدان جنگ فرار کردند شیطان آن‌ها را در استراج قرار داد و ترس و وحشت را در دل‌های‌شان به سبب مخالفت از امر پیامبر انداخت، ولی چون خداوند عزوجل بر ایمان آن‌ها علم داشت از سر تقصیرات‌شان گذشت و گناهان‌شان را عفو نمود؛ زیرا اوتعالی برای کسی که استغفار کند بخشنده است و چون حلیم می‌باشد در کیفردهی بندگان خود عجله نمی‌نماید بلکه به آن‌ها مهلت می‌دهد تا توبه کنند. مؤمنان در خطای خود با چنین سرنوشتی مواجه‌اند در حالی که منافقان به علت اعتقاد بَد، هم در برابر گناهان کبیره مؤاخذه می‌شوند و هم در برابر گناهان صفیره.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١٥٦.

ای مؤمنان! از این برحذر باشید که خود را به اهل کفر، نفاق و شک تشبیه کنید، آنانی که دربارۀ یاران و نزدیکان خود هنگامی که به تجارت یا جنگ می‌روند می‌گویند اگر با ما در خانه‌ها می‌بودند کشته نمی‌شدند، تا این مسأله مایۀ اندوه قلب و حسرت دل‌شان باشد؛ زیرا چنین پنداری اصلاً صحیح نیست. حق‌تعالی مقادیر همه چیز را مقدر نموده و موعد مرگ هر کسی را مشخص کرده است در این موعد نه تأخیری است و نه تقدیمی؛ چون خداوند عزوجل زنده می‌کند و می‌میراند و همه چیز به قضا و قدر او و تا مدتی مشخص و معین است ولی حق‌تعالی اراده کرده تا بر آن‌ها حسرت و اضطراب را داخل کند و این حسرت و اضطراب منجر به آن شده تا در قضا و قدر الهی دچار شک و تردید شوند و اوتعالی به آنچه آن‌ها پنهان می‌دارند آگاه است و او نیت‌های آنان را افشا می‌سازد.

﴿وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ١٥٧.

و ای مؤمنان! اگر در راه خدا عزوجل و اعلای کلمۀ او کشته شوید یا در بستر در حالی بمیرید که نیّت این کار در دل شماست، حق‌تعالی گناهان‌تان را می‌بخشد و ثواب بی‌پایان به شما می‌دهد و در درجات شما علو و رفعت ایجاد می‌کند. چنین فرجامی رستگاری بزرگ و نعمتی ماندگار است که منتظر شماست و از آنچه کافران جمع می‌کنند و می‌اندوزند بهتر است؛ زیرا شما ستایش نیک، عزّت و پیروزی دنیا را به دست می‌آورید و در آخرت به نعمت ماندگار می‌رسید.

﴿وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ ١٥٨.

و مردگانتان چه در بستر بمیرند یا در میدان جنگ مصیرشان به سوی خدای‌تعالی است. انسان باید نیّت خود را خاص برای رضای خدا عزوجل بگرداند و در عمل خود صادق و مراقب اموری باشد که بین او و خدایش است، پس مادامی که مرجع و بازگشت همه به سوی اوست پس انسان باید به دنبال کسب رضای او باشد و از خشم و غضبش بر حذر باشد و از پیامبرش اطاعت کند.

﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ ١٥٩.

پس به سبب مهر و عطوفتی که حق‌تعالی در قلب تو قرار داده با مسلمانان رفتار نیک و نرم داری طوری که از خطاها و اشتباهات‌شان دَرمی‌گذری و نقائص‌شان را می‌پوشانی در حالی که آنان به مخالفت امر تو پرداخته و با تو در میدان جنگ ثابت قدم و استوار نماندند. چنین اخلاقی رحمتی از سوی خداست که به تو داده و اگر تو ای پیامبر دارای سخن تند و در تعامل خویش شدّت عمل می‌داشتی همه از کنار تو پراکنده و از یاریت دور می‌شدند ولی چون دارای اخلاق نیکو هستی، حق‌تعالی قلب‌ها را دو و بَر تو جمع کرد.

پس بر تو لازم است از تقصیرات مؤمنان در مخالف امر خود در گذری و از خدای خود نیز بخواه تا گناهان و اشتباهات آنان را ببخشد که او بخشنده و مهربان است.

با یاران خود دربارۀ هرگاه تصمیم و رأی تو روی امری صورت گرفت تصمیم خود را قاطع بساز و بر پروردگار خود توکل نما که تنها بر او باید اعتماد شود و اوتعالی کسی که امور خود را به او بسپارد دوست دارد. چنین کسی در انتخاب خود شایسته عمل کرده است.

﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٦٠.

اگر خدای‌تعالی برای شما پیروزی را مقدر کرده باشد هرگز هیچ کافری بر شما پیروز نمی‌شود و هیچ دشمنی شما را شکست داده نمی‌تواند ولی اگر بر شما شکست را نوشته باشد در این صورت هیچ کسی نمی‌تواند شما را یاری رساند پس پیروزی را از خداوند عزوجل با توکل و اعتماد بر او و رضایت به دینش بخواهید در چنین حالتی او شما را در دنیایتان یاری می‌رساند و در آخرت ثواب و پاداش به دست خواهید آورد؛ زیرا کسی که مالک تمام امور دنیا و آخرت است خدای یگانه و یکتا می‌باشد.

﴿وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦١.

برای هیچ پیامبری مناسب و سزاوار نیست که چیزی از غنائم را پنهان یا برای خود نگهدارد. چنان‌چه منافقان بر چنین گمانی بودند و زمانی که در روز بَدر برخی از اموال غنیمت مفقود گردید آن‌ها گفتند شاید پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن‌ها را برای خود گرفته باشد، پناه بر خدا عزوجل اگر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین کرده باشد، او انسانی معصوم و پاک است و از ارتکاب این گناه بریء می‌باشد؛ زیرا پنهان‌کاری در غنائم با امانت دارای منافات دارد و نوعی خیانت به شمار می‌رود. چگونه یک پیامبر در مال و متاع زودگذر دنیا خیانت می‌کند در حالی که حق‌تعالی او را بر رسالت آسمانی و دعوت ربانی امین دانسته است.

سپس خدای‌تعالی خبر داد که هر کس خیانت کند در روز قیامت با جرمی که مرتکب شده آورده می‌شود و حق‌تعالی او را در برابر همۀ خلایق رسوا می‌سازد و بعد از آن کیفرش را مطابق حسابش در روزی می‌دهد که خدای تبارک و تعالی به حساب هر شخصی در برابر هر عملی که انجام داده می‌رسد، خواه عمل او خوب باشد یا بد و اوتعالی عادلی است که هرگز ظلم و ستم روا نمی‌دارد و هیچگاه در گناه گناه‌کاران اموری را که انجام نداده‌اند نمی‌افزاید و در پاداش نیکوکاران بخالت روانمی‌دارد بلکه در آن روز میزان او که خدای رحمان است براساس عدالت بر پای خواهد شد.

﴿أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦٢.

آیا کسی که در راه رضای خدا عزوجل که از آن راضی است گام برداشته مانند ایمان به خدا أ، پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجرای اوامر و اجتناب از نواهی اوتعالی مانند کسی است که به سبب کفر، نفاق و الحاد خویش به سوی زیان، لعنت و خشم گام بر داشته است؟! برای چنین کسی در دنیا ذلّت، خواری و عار است و در آخرت جایگاه او آتش دوزخ خواهد بود و چه بد مصیر و قرارگاه است دوزخ.

﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ١٦٣.

مردم در پیشگاه خداوند عزوجل در درجات متفاوتی قرار دارند. برای مؤمنان درجاتی از طریق کمائی کردن بهشت، نعمت و همراهی پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان است و برای کافران و منافقان و کسانی که از دین خدا عزوجل روی می‌گردانند درکات و فرمایگی‌هاست و حق‌تعالی به عمل هر عمل کننده‌ای بیناست و اوتعالی در آخرت هر انسانی را براساس اعمالش در درجۀ مناسبی قرار می‌دهد طوری که نه بر آن می‌افزاید و نه از آن کم می‌نماید. گذاشتن هر انسان در منزلۀ مناسب آن کاری است که براساس عدالت، علم و حکمت صورت می‌گیرد، بنابراین انسان چاره‌ای ندارد جز اینکه عمل کند و در عمل خود اخلاص داشته باشد و انسان نباید از اینکه بر او در آخرت ظلمی صورت گیرد بیم و نگرانی داشته باشد.

﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ١٦٤.

به یقین که حق‌تعالی بر مسلمانان با بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که از جنس و قبیلۀ خودشان است فضل و احسان نمود تا مسلمانان به ایشان اقتدا کنند و ایشان برای آن‌ها الگو باشد و بر آن‌ها آیات الهی را تلاوت نموده، احکام شرعی را بیان کند و آن‌ها را بر داشتن بهترین آداب رهنمایی نماید، چنان‌چه قلب‌های‌شان را نیز از هرگونه پلیدی، شک و شبهه پاک کند و به آن‌ها قرآن و سنّت را آموزش دهد بعد از اینکه همۀ آن‌ها در تاریکی‌ها قرار داشته و غرق نافرمانی بودند و برای آن‌ها نوری که با آن هدایت شوند، امامی که به او اقتدا و شریعتی که با آن دادخواهی کنند نبود بلکه همۀ آن‌ها در سرکشی بزرگ و گمراهی آشکار قرار داشتند.

﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٦٥.

یا زمانی که بر شما شکست اُحد واقع شد، آنگاه که گفتید چگونه شکست می‌خوریم در حالی که به پیروزی وعده داده شدیم و ما بر حقیم و چگونه مشرکان بر ما غلبه پیدا می‌کنند در حالی که آن‌ها بر باطل‌اند؟! ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آن‌ها بگو سبب این شکست در خود شماست؛ زیرا شما از اوامر من هنگامی که به شما گفتم بر روی کوه «رماة/ تیراندازان» ثابت قدم و استوار باشید ولی شما نافرمانی کردید این بود که شکست نصیب شما شد پس آن لحظه را به یاد داشته باشید.

در معرکۀ بدر این شما بودید که آنان را شکست دادید اگر در جنگ اُحد هفتاد تن از شما کشته شدند در معرکۀ بدر هفتاد تن از آنان را کشتید و هفتاد تن دیگر را اسیر گرفتید و به این ترتیب شما دو برابر به آنان آسیب رساندید.

هرکاری به قدرت خداست اوتعالی بر همۀ چیز قادر و تواناست زیرا او توانایی است که هیچ امری بر او دشوار نمی‌باشد، او حکیمی است که هیچ کجی و انحرافی در امرش نیست و بربندگان خود بیناست.

﴿وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٦٦.

آنچه به شما در اُحد به سبب نافرمانی از امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید براساس تقدیر خدای‌تعالی بود. هر چیزی مطابق با قضا و قدر و براساس حکمتی است که اوتعالی اراده فرموده است تا از این طریق علم او در میان مؤمنان به ظهور برسد و هم صادق از درغوگو، مؤمن از منافق ظاهر شود و بین جهاد مجاهد و انحراف منحرف تفاوت ایجاد گردد و هرپدیده‌ای براساس حقیقت خود بیان شود و مجرد ادعای بدون دلیل باطل گردد.

﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ ١٦٧.

و تا علم و دانش خدای‌تعالی در خصوص منافقان مرتد آشکار شود و موقف این گروه واضح گردد، کسانی که پیامبر آنان را به سوی جهاد در راه خدا عزوجل در اُحد و یا دفاع از مدینه فرا خواند با این انگیزه که اگر نمی‌خواهند به خاطر دین جهاد کنند پس به خاطر دنیای خویش باید جهاد کنند. آنان بر خدا عزوجل دروغ گفته و گفتند اگر یقین می‌داشتیم که نبردی صورت می‌گیرد حتماً با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ می‌رفتیم در حالی که دروغ می‌گفتند و می‌دانستند که جنگ حتماً واقع می‌شود. آن‌ها به کفر ایمان نزدیکتر بودند و ایمان از آن‌ها بیزار است؛ زیرا مؤمن هیچگاه از اوامر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم سرپیچی نمی‌نماید و هیچگاه به عنوان عاملی در جهت ایجاد تفرقه در بین مؤمنان واقع نمی‌شود و از اشتراک در جهاد خود را بازنمی‌دارد و با دشمنان خدا عزوجل دوستی نمی‌کند. این‌ها بر زبان خود سخنانی را جاری می‌سازند که مخالف باورهای قلبی‌شان است، از این‌روی ظاهر آن‌ها بر خلاف باطن و آشکارشان بر خلاف نهان‌شان است. آن‌ها ظاهراً نرم و سخن نیکو بر زبان می‌رانند و خباثت و مکر و حیله را نسبت به اسلام و مسلمانان در نهاد خویش پنهان می‌دارند ولی حق‌تعالی امور آن‌ها را آشکار و نهان‌شان را برملا می‌سازد و بر اوتعالی هیچ امری پوشیده نیست و از او هیچ غائبی پنهان نمی‌باشد.

﴿ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٦٨.

این منافقان به دوستان خود از میان مسلمانان و منافقان توصیه می‌کنند تا از اشتراک در جنگ خودداری کنند و دربارۀ کسی که در راه خدا عزوجل به عنوان مجاهد جان خود را به خاطر نصرت دین خدا عزوجل می‌فروشد می‌گویند اگر این شخص به جهاد نمی‌رفت کشته نمی‌شد و اگر به رأی و نظر ما عمل می‌کرد جان او به هدر نمی‌رفت، آن‌ها این سخنان را در حالتی بر زبان جاری می‌سازند که گویا خویشتن را از مرگ و فنا حفظ می‌کنند. حق‌تعالی این سخن بد و زشت آنان را ردّ می‌نماید و می‌فرماید اگر شما راست می‌گوئید که خویشتن را با عدم اشتراک در جنگ از مرگ حفظ کردید بیائید مرگ را نیز از خود در حالی دفع کنید که در خانه‌های‌تان قرار دارید ولی شما این کار را انجام داده نمی‌توانید و به زودی مرگ به سراغ شما می‌آید ولو در برج‌های مستحکم نیز قرار داشته باشید! آیا می‌توانید مرگ را از کسی دفع کنید یا از موعد مقرره‌اش به تأخیر اندازید؟! در حالی که شما نمی‌توانید چنین کاری را با خود انجام دهید.

﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ ١٦٩.

هیچکس نباید دربارۀ کسی که در راه اعلای کلمۀ خدا عزوجل کشته می‌شود گمان کند که او مرده است، خیر چنین نیست او دارای زندگانی ویژه‌ای در عالم برزخ است و در جوار پروردگار خویش از نعمت‌های بهشت و جوی‌های جاری و مجلسی صادق نزد پادشاه مقتدر بهره می‌برد و در سرور و فرح خاصی قرار دارد و از میوه‌های بهشت و انواع غذاها و نوشیدنی‌های آن روزی می‌خورد، چون جان خود را در راه خدا عزوجل فدا نموده است.

﴿فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ١٧٠.

این شهدا به خاطر فروختن جان خویش در راه خدا عزوجل و به دست آوردن شهادت و کرامت بهشت، با زندگی در مقامی بلند و امن و در رستگاری بزرگ خوشحال‌اند و دربارۀ برادران مؤمن خویش که هنوز در دنیا زندگی می‌کنند خورسنداند و آرزو دارند آنان نیز از طریق شهادت به مقام و منزلتی برسند که آنان رسیدند و در پاداش بزرگ‌شان شریک گردند.

بر این شهدا هیچ ترس و خوفی نیست از این‌روی آنان از امور هولناک قیامت نمی‌هراسند؛ زیرا حق‌تعالی آنان را در امنیت قرار داده و بر قلب‌های‌شان آرامش نازل کرده است و به آنان بشارت امنیت دائم و خورسندی داده از این‌روی از عاقبت بدی‌هایی که انجام داده‌اند غمگین نیستند؛ بلکه حق‌تعالی گناهان آنان را مَحو نموده و بخشیده است زیرا آن‌ها در راه خدا عزوجل قربانی داده‌اند.

﴿۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٧١.

این شهدا از آنچه خدای‌تعالی به آن‌ها داده و از نعمتی که مایۀ گوارائی و شادمانی چشم و سرور دل‌ها و بشاش بودن روی‌ها و سعت روزی و اقامت دائم توأم با جوانی و صحت است و از اینکه به سوی حق‌تعالی نظر می‌کنند خوشحال‌اند. پس فضل فضل اوست و نعمت نعمت او زیرا خداوند عمل هیچ عمل کننده و تلاش هیچ کننده‌ای را ضایع نمی‌سازد به شرط آنکه در ایمان خود صادق و در عمل خود اخلاص داشته باشد و حتی خداوند برای چنین کسانی نعمت‌هایی را ذخیره می‌سازد که بسیار از عمل‌شان بزرگتر و مهمتر است و عاقبت آنان را نیکو و ستوده می‌سازد.

﴿ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ ١٧٢.

برای مجاهدان در راه خدا عزوجل که در معرکۀ اُحد شرکت کردند پاداش دائم است. مردگان‌شان شهید‌اند و در بهشت و نعمت قرار دارند و زندگان‌شان با عزّت زندگی می‌نمایند و منتظر نصرت خدا عزوجل و ثواب اویند، آنانی که به ندای خدا و پیامبرش پاسخ مثبت دادند به خصوص بعد از اینکه به آن‌ها انواع و اقسام جراحت‌ها، بلیات و سختی‌ها رسیده و بعد از اینکه دچار شکست شدند.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم زمانی آنان را به نبرد مشرکان فرا خواند که به ایشان خبر رسید کفار در منطقۀ «حمراء الاسد» جمع شده‌اند، از همان لحظه مسلمانان بسیج شده و به این ترتیب بهترین پاسخ را به ندای جهاد دادند.

در مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و در خروج از جمع مسلمانان از خدا عزوجل بترسید که برای اینان در پیشگاه خدای بزرگ پاداشی بزرگ است که از جملۀ این پاداش می‌توان به از بین رفتن بدی‌ها و ازدیاد حسنات‌شان اشاره کرد، چنان‌چه در بهشت نیز درجات بلندی را کمائی خواهند نمود و در امنیت و اقامت نیکو و در نعمتی ماندگار و ابدی و در جوار خدایی که مهربان‌ترین مهربانان است قرار خواهند داشت.

﴿ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣.

بعضی از شبهه اندازانی که با کفّار موالات داشتند به منظور ایجاد ترس و رعب، خطاب به مؤمنان صادق و مجاهد در راه خدا عزوجل گفتند همانا قریشیان تمام دسته‌جات خود را به خاطر جنگ با شما آمده نموده‌اند و به سوی شما سواره و پیاده حرکت کرده، می‌خواهند بر شما هجوم آورند پس هشیار و متوجه باشید! این سخنان در مؤمنان جز افزایش ایمان، صدق و ثبات نتیجۀ دیگری درپَی نداشت، از این‌روی آن‌ها در بهترین وجه پای داری نموده و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جهاد رفتند و به سوی خدای بزرگ التجا نموده گفتند برای ما خدا عزوجل کافی است که او بهترین وکیل است، او ما را از همۀ دشمنان کافی است و اوتعالی ما را از هر مهاجمی حمایت خواهد کرد؛ زیرا ما لشکر او و با او هستیم و چون خدا عزوجل با ما و یاری دهنده و مؤید ماست، هرگز مغلوب و ذلیل نخواهیم شد.

﴿فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ ١٧٤.

و بعد از اینکه این سخن بزرگ را گفتند و بر خدا عزوجل توکل کردند، بازگشت‌شان به سوی سلامتی، خوبی، اجر و پاداش شد و به آن‌ها هیچ اذیت، بدی و مصیبتی نرسید و با هیچ دشمنی روبرو نشدند؛ زیرا آن‌ها پاسخ ندای حق‌تعالی را به خوبی دادند و خدای‌تعالی عاقبت هر اجابت‌گر نیکو را به خیر و گردش روزگار را بر علیه دشمنان‌شان می‌گرداند. این‌ها از آنچه خدا عزوجل آنان را امر نموده بود پیروی کردند؛ زیرا رضایت حق‌تعالی در پیروی پیامبر است و اوتعالی بر کسی که از هدایت و پیامبرش پیروی کند با پیروزی دنیا و رستگاری آخرت منت می‌نهد، طوری که اگر زندگی کند با عزّت زندگی می‌کند و اگر بمیرد مرحوم خواهد مُرد و در بهشت و نعمت گرامی می‌باشد.

﴿إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧٥.

و ای مؤمنان! تمام این ارعاب و تخویف از سوی شیطان است که همواره تلاش می‌نماید دوستان خدا عزوجل را بترساند. او اتباع و اعوان خود را می‌فرستد تا در دل‌های مؤمنان ایجاد رعب و وحشت کنند، پس شما ای مؤمنان استقامت کنید و به خدای بزرگ اعتماد داشته و بر او توکل نمائید و تمام امور خود را به اوتعالی بسپارید و هرگز از دوستان شیطان و اتباعش نترسید و فقط از خدای یکتای یگانه، او که غالب و قوی است و هیچ‌کس نمی‌تواند بر او غلبه یابد بترسید! خدایی که نفع و ضرر، زندگی و مرگ از سوی اوست. زیرا مؤمن صادق جز از خدای خویش، دیگر از هیچ‌کس نمی‌هراسد، او می‌داند مردم هیچ نفع و ضرری اگر خدا نخواسته باشد رسانیده نمی‌توانند و هرگز توان زنده نمودن و مرده کردن را ندارند، آن‌ها نمی‌توانند در صورتی که خدا نخواهد با کس وصلتی پیدا کنند و یا مقاطعه کنند، مردم هرگز نمی‌توانند چیزی به کسی بدهند و یا از کسی باز دارند مگر اینکه خدای‌تعالی بخواهد.

﴿وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٧٦.

و ای پیامبر ج! از کفر این‌ها و از اینکه در گمراهی نعمّق دارند و بر سرکشی دوام و استمرار می‌بخشند در اندوه نباش زیرا آن‌ها جز بر خویشتن به هیچ‌کس دیگری آسیب نمی‌رسانند. آن‌ها هرگز نمی‌توانند به خدای‌تعالی ضرری برسانند؛ چون خداوند عزوجل از همۀ بندگان خود بی‌نیازاند. هیچگاه طاعت فرمانبرداران به او نفعی نمی‌رساند و گناه گناه‌کاران ضرری. حق‌تعالی در آن روز که کفر را بر آنان مقدر کرد چنین مقرر داشت که برای آن‌ها در آخرت ثواب و پاداشی از قبیل بهشت و نعمت ماندگار نباشد و در دنیا نیز به عزّت و پیروزی نرسند. حق‌تعالی در حق آنان چنین کرد تا آن‌ها را نیست و نابود کند و مؤمنان را توسط آن‌ها محترم و گرامی دارد. حق‌تعالی برای آنان عذابی دردناک در آخرت به عنوان کیفر اعمال بدشان ذخیره ساخته است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٧٧.

این منافقان، آنانی که ایمان را فروخته، در عوض کفر را گرفتند، ضرر عملکردشان فقط بر خود آنان است. همچنان نتیجه و عواقب حیله‌ها و دسیسه‌های‌شان فقط بر خود آنان می‌رسد و حق‌تعالی هیچگاه از پُشت کردن و کفر و نفاق کسی زیان نمی‌بیند؛ زیرا عزّت مطلق از آن اوست، او بی‌نیاز مطلق است. این منافقان فقط به خود زیان می‌رسانند و به زودی حق‌تعالی آنان را به خاطر اعمال بد و تصرفات زشت‌شان کیفر می‌دهد.

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٧٨.

کفّار از مهلتی که به آن‌ها در دنیا می‌دهیم و در نزول کیفر بر آن‌ها عجله نمی‌نمائیم، گمان نکنند که چنین تعاملی به خاطر فضلی است که آن‌ها دارند و یا به این علت نیست که ما برای آن‌ها ثواب و پاداش ذخیره ساختیم، بلکه هدف از تأخیر کیفر و مهلت دادن به آن‌ها این است که تا مدتی درازتر باقی بمانند و گناهان بیشتری بر گناهان‌شان اضافه شود و در اخیر به سوی ما بازگردند تا در حق آنان شدیدترین کیفر و بدترین عذاب را در آتش دوزخ نازل کنیم.

﴿مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ١٧٩.

اینگونه نیست که حق‌تعالی مؤمنان مخلص را از میان شما به حال خودشان بگذارد بلکه اوتعالی می‌خواهد از طریق ابتلاءات و آزمایش‌های خود، مؤمن صادق را از منافق دروغگو با وحیی که بر پیامبر نازل می‌کند و با اطلاعاتی که به وی دربارۀ شما می‌دهد جدا سازد.

خداوند عزوجل هیچگاه بندگان خود را از اسراری که می‌داند مطلع نمی‌سازد ولی انواع و اقسام ابتلاءات و آزمایش‌ها را مقدر می‌کند تا تفاوت منافق و مؤمن واضح می‌گردد، زیرا اگر امتحان و آزمایش نمی‌بود پرهیزگاران از بدکاران مشخص نمی‌شدند و اگر همین آزمایش‌ها نباشد مؤمنان از احوال منافقان اطلاع حاصل نمی‌کنند.

خدای‌تعالی هیچگاه غیب را به تمام بندگان خود آشکار نمی‌سازد بلکه او از میان آن‌ها پیامبرانی برمی‌گزیند و آنان را بر برخی از امور غیب و اسرار قضا و قَدر خویش باخبر می‌سازد تا آن‌ها به نوبۀ خود شمه‌ای از این اطلاعات را در اختیار اقوام خود قرار دهند.

بنابراین بر شما لازم نیست تا امور غیبی را به هدف کشف اسرار قدرت مطالعه کنید بلکه شما باید به خدای‌تعالی ایمان آورده و از پیامبرش اطاعت کنید و به اوامر پروردگار خود تسلیم باشید و در راه او جهاد کنید، هرگاه ایمان آورید و از اوامر الهی اطاعت نموده و از نواهیش اجتناب کنید و آنچه را خدای دوست دارد به گونۀ شایسته انجام دهید در چنین حالتی حق‌تعالی برای شما پاداشی بزرگ و اجری عظیم در جوار خود و اولیای خویش ذخیره می‌سازد.

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١٨٠.

ثروتمندان بخیل آنانی که از اموال خود در راه خدا عزوجل و امور خیریه انفاق نمی‌کنند، گمان نبرند که این امساک و مصرف نکردن به آن‌ها نفع می‌رساند و آنان را از انواع و اقسام مصیبت‌ها و و بلیات نگه می‌دارد، خیر چنین نیست این امساک در آخرت برای آنان مایۀ عذاب و کیفر است و برکت را نیز از سرمایه‌های‌شان می‌بَرد و قلب‌های‌شان را سخت می‌سازد. حق‌تعالی به زودی این اموال را در روز آخرت تبدیل به طوقی از عذاب می‌کند که آتش دوزخ را به همراه دارد و در گردن‌های این‌ها آویزان می‌نماید.

این عذاب به علت بخل و امساک آن‌هاست ورنه همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد از آن خدای یگانۀ یکتاست و اوتعالی هیچ نیازی به انفاق و صدقات ندارد، او پروردگار آسمان‌ها، زمین و مالک تمام پدیده‌هایی است که در این دو قرار دارد. او میراث بَر هر ثروتمند و فقیر است، زیرا پروردگار، زمین و تمام آنچه بر روی آنست را به ارث می‌برد، او به زودی آنان را در برابر این اموال محاسبه می‌نماید؛ زیرا پروردگار عالم در جریان تمام آنچه آن‌ها انجام داده‌اند قرار دارد.

﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ١٨١.

حق‌تعالی این سخن بد و زشت یهودیان (خداوند هلاک‌شان کند) را شنید که گفتند: خدا عزوجل فقیر است چون از ما می‌خواهد تا به خاطر او نفقه و صدقه دهیم و اگر او ثروت می‌داشت حتماً از اموال ما بی‌نیاز می‌بود و از ما نمی‌خواست تا صدقه و نفقه بدهیم.

در اینجا خداوند عزوجل خبر می‌دهد که او این سخن زشت آنان را ثبت می‌نماید تا بر مبنای آن، آن‌ها را مورد محاسبه و باز خواست قرار دهد چنان‌چه آن‌ها را به خاطر گناهان گذشتۀشان را می‌سوزاند، اجسامی که بر بخل تربیت شده است. این آتش تمام وجود آنان را که از مال خبیث رُشد کرده پاره پاره می‌سازد. و برای اوست تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد و اوتعالی از هر کسی بی‌نیاز است ولی می‌خواهد بنده‌اش با انفاق مال خویش به فقیر، نیازمند و مسکین، بر خود صدقه دهد.

﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ ١٨٢.

عذابی که به یهودیان بدکار و امثال آن‌ها می‌رسد به سبب عملکرد بدشان است که در دنیا انجام داده‌اند، اعمالی مانند تکذیب، پیمان شکنی، کشتن پیامبران، بخل، خوردن مال حرام، دروغگوئی، رشوت ستانی، تزویر در کتاب مقدس و تحریف کلام خدا و تبدیل معانی آن؛ زیرا خدای‌تعالی هیچگاه بر کسی ظلم نمی‌کند و ضرورتی به کیفر کسی که سزاوارش نیست ندارد چون همه بندگان اویند، از این‌روی پرهیزگارشان پاداش دریافت می‌دارد و بدکاران‌شان عذاب و توهین می‌شود، تمام این‌ها بنابر حکمتی است که خدای‌تعالی اراده فرموده تا جزای هر شخصی مطابق عملکردش باشد.

﴿ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٨٣.

این یهودیان بر خدا عزوجل دروغ بر بسته گفتند: ما هرگز به هیچ پیامبری ایمان نمی‌آوریم مگر اینکه برای ما نشانه‌ای واضح و آشکار بیاورد، این نشانه اینگونه باید باشد که به ما یا گوسفندی بیاورد، یا شتر یا گاوی و سپس آتشی از آسمان فرود آید و این قربانی را بسوزاند.

حق‌تعالی چنین پاسخ آنان را داد که این سخن دروغ و افتراست، او هیچگاه تعهدی در این زمینه به آن‌ها نداده و توصیه‌ای نیز نکرده و مطلبی در کتابی از کتاب‌های آسمانی خود ذکر نفرموده است. پس ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آنان بگو: پیش از من پیامبرانی با نشانه‌های واضح و آشکار و معجزات آمد و تمام آنچه را در آن زمان مطالبه کردید آوردند ولی با تمام این‌ها شما آنان را تکذیب نموده، برخی را کشتید و به آنچه بر آن‌ها نازل شده کفر ورزیدید. چرا شما چنین اعمالی را در حق پیامبران خود مرتکب شدید و از سایر پیامبران نشانه‌های واضح و آشکار می‌خواهید؟ پس شما واقعاً مردمانی افترا کننده بر خدا عزوجل و تکذیب‌گر دین و خارج از طاعتش هستید.

﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ ١٨٤.

ای محمد ج! اگر این‌ها رسالت و پیامبری تو را ردّ کرده و از دین تو روی گردانیدند و تکذیبت کردند، باید این نکته را بدانی که پیش از تو نیز پیامبرانی با آیات و نشانه‌های واضح و معجزات و کتاب‌های آسمانی آمده‌اند و با خود هدایت واضح و آشکار و حکمت‌های روشن و اندرزهای مؤثر را آورده‌اند ولی آن‌ها این پیامبران را تکذیب نموده با آنان جنگیدند و آنان را کشتند، پس تو در این مسیر جدید و تازه نیستی و اولین کسی نمی‌باشی که تکذیب شده است، ازینروی صبر کن و برای خود پاداش در نظر بگیر.

﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ١٨٥.

هر ذاتی بدون شک حتماً جام مرگ را می‌نوشد، از این قاعده هیچ‌کس مستثنی نیست. این آیه حامل وعده برای مؤمنان است که به زودی خدای‌تعالی بعد از وفات آن‌ها به آنان ثواب و پاداش می‌دهد چنان‌چه تهدیدی نیز برای بدکاران تکذیب‌گر است که حق‌تعالی به زودی آنان را بعد از مرگ‌شان کیفر می‌دهد. و شما ای مردم به زودی جزای بد دریافت خواهید داشت. پس این دنیا سرای پاداش اطاعت کنندگان و کیفر گنه‌کاران نیست، سرای پاداش آن سراست، آنجایی که حق‌تعالی پاداش هر نفسی را در برابر عملکردش می‌دهد؛ زیرا این دنیا کوتاه و بی‌ارزش است و نمی‌تواند مدتی مناسب برای پاداش مؤمن یا کیفر کافر باشد. آخرت باقی و بهتر است و زندگی واقعی و حقیقی در آن سراست چون کسی که از آتش دوزخ دور شود در واقع به رستگاری بزرگ و رضوان الهی رسیده است.

رستگاری آنگونه که بعضی از جهّال ادعای می‌کنند و می‌پندارند در به دست آوردن مناصب بلند، اموال فراوان و جمع آوری هیزم دنیای فانی و داشتن فرزندان و خانه‌های بسیار و شهرت و منزلت نیست، سرای دنیا رؤیاهای خوابیده و خیالاتی زود گذر و امنیتی در حال فروپاشی و ثانیه‌های شماره شده است.

﴿۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨٦.

حتماً در اموال خود با مصیبت‌ها، حوادث، بلیات و همچنان با صدقۀ واجب و آفات آسمانی و زمینی همچون سرقت، تلف شدن و سوختن و امثال آن مورد ابتلا و آزمایش قرار می‌گیرید تا دانسته شود چه کسی به منظور احتساب اجر صبر می‌کند. همچنانی که در جان‌های خویش با اذیت، انواع ابتلاءات، مشقت‌ها، زلزله‌ها و از این قبیل نیز مورد ابتلا قرار می‌گیرید تا کسانی که بر حق ثابت قدم و استوار می‌مانند ثابت باشند و آنانی که از دلیل و برهان منحرف می‌شوند محرف شوند و تا مؤمنان را متمایز و نفاق منافقان و کفر کفّار را ظاهر و آشکار کند. تمام این‌ها براساس حکمت و روشی ثابت صورت می‌گیرد و به زودی از یهودیان و نصرانیان و از مشرکان عرب خواهید شنید که دست به استهزا و سخریه و تکذیب و عناد و انحراف می‌زنند و از انتشار دین‌تان جلوگیری نموده با آن می‌جنگند و مردم را برعلیه آن تحریک می‌کنند و بر ضد شما دست به حزب گرائی می‌زنند. در این گیرودار اگر شما بر دین خود و بر ادای اوامر الهی و اجتناب از نواهی او صبر کنید و تقوای خدا را رعایت کنید این امر شما را یاری می‌دهد تا به صلاح نفس خود بپردازید و تمام امور خود را راست و برابر ساخته و به سبب این صبر همت لازم را که موجب طاعات و اجتناب از گناهان می‌شود را به دست آورید، در چنین حالی است که به اذن الهی بر تمام دشمنان خود پیروز می‌شوید.

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ ١٨٧.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی پیمان مستحکم و استواری از یهودیان و نصرانیان مبنی بر این امر گرفت که آنان برای مردم کتاب‌هایی که به سوی آن‌ها نازل شده مانند تورات و انجیل و احکام الهی را توضیح دهند، احکامی مانند امر به معروف، نهی از منکر، حلال و حرام و سایر احکام را از طریق تعلیم، فتوا، قضا و.. بیان کنند و هیچگاه چیزی از این امور را منکر نشوند و آن را مخفی نسازند؛ ولی آن‌ها این پیمان را نقض کرده و پشت سَر انداختند، درست مانند کسانی که از احکام الهی روی می‌گردانند و به این احکام تمسخر و استهزا می‌نمایند.

آن‌ها همچنان در مقابل این پیمان شکنی خود بهای بی‌ارزش و حقیری از متاع زودگذر دنیا را بر گزیدند وچقدر بد است این بدل که در عوض رفعت علمی، امامت در دین، ستودگی در پیشگاه خداوند عزوجل و خلق، جایگاه باقی، یاد نیکو و جاودانگی در بهشت به دست آوردند.

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨٨.

آنانی که بر عملکرد خویش خوشحال‌اند و در برابر آنچه انجام نداده‌اند دوست دارند از سوی مردم مورد ستایش قرار گیرند گمان مبر که آنان از عذاب الهی و گرفت او دوراند؛ مانند یهودیان، زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ مسأله‌ای از آنچه در کتاب‌شان بود سوال فرمود جواب درست را پنهان داشته و مطلب دیگری را ارائه نمودند و هنگام بیرون شدن طوری وانمود کردند که گویا اطلاعات درست را ارائه نموده و حتی دوست داشتند با وجود دروغی که گفتند مورد ستایش قرار گیرند. آن‌ها از اینکه حق را کتمان نموده بودند نهایت خورسند بودند روی این اساس به سوی زیانی بزرگ از جانب خدای‌تعالی باز گشتند.

شاید و ای بسا که در مفهوم این آیه کسانی داخل می‌شوند که از ستایش مردم و طلب مقام و منزلت نزد آن‌ها خوشحال می‌شوند و همواره تلاش می‌نمایند تا نزد آن‌ها مقام و منزلت عالی به دست آورند اینجاست که حق‌تعالی سعی و تلاش آن‌ها را چون ارادۀ خدا عزوجل را ندارند باطل می‌سازد.

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ١٨٩.

و تصرف در تمام امور از آن خدای بزرگ است؛ زیرا همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد ملک اوست. او در آسمان‌ها و زمین به گونه‌ای که بخواهد تصرف می‌نماید، تصرف در نحوۀ آفرینش، روزی دادن تدبیر کردن، زنده نمودن، میراندن، مجازات و محاسبه کردن. بر انسان‌ها واجب و لازم تا در اعمال خویش تنها او را تصرف عاجز ساخته نمی‌تواند و هیچ ردّ کننده‌ای برای قضا و قدر او نیست. خدایی که دارای چنین اوصافی است مستحق این است که از او ترسیده شود و تقوایش رعایت گردد و به خاطر او انسان در همۀ سعی و تلاش‌های خود اخلاص داشته باشد و هیچگاه ستایش و پاداشی را از کسی دیگر انتظار نداشته باشد.

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠.

همانا در آفرینش آسمان‌های بلند و این سقف محفوظ و نشانه‌هایی که در آن از قبیل خورشید، ماه، ستارگان و کهکشان‌ها قرار دارد و همچنان در ارتفاع این بنای بزرگ و نظم نیکو و جمالی که دارد و در زمین و اینکه گسترده و برابر شده و در آن کوه‌های سر به فلک کشیده و دریاهای وسیع و اقیانوس‌های بزرگ و رودخانه‌ها وجود دارد و در آفرینش شب زمانی که با بساط تاریک خویش دنیا را می‌پوشاند و در نشانه‌های شب مانند ماه، ستارگان و همچنان در روز که آفتاب با درخشش و صفای خود در آن می‌تابد، در همۀ این‌ها نشانه‌ها و دلائلی است برای کسی که در آفرینش خدا عزوجل و صنعت عجیب اوتعالی تفکر می‌کند. با این حال از این نشانه‌ها پند نمی‌گیرد مگر کسی که دارای عقلی متفکر و بینشی زنده و وجدانی بیدار باشد، اما کسی که دارای قلبی مرده و میان تهی است و بینش وی نیز کور می‌باشد هرگز از این نشانه‌ها پند نمی‌گیرد؛ زیرا چنین شخصی نه عقل دارد و نه خرد و بینش و حتی او مانند چهارپایی است که نمی‌توان از او طمع تفکر و نظر در صنعت خدا عزوجل و نشانه‌هایش را داشت.

﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١.

اهل تفکر در آفرینش حق‌تعالی کسانی‌اند که خدا عزوجل را یاد می‌کنند و بر ذکر او در قلب‌ها و با زبان‌ها و جوارح خویش تداوم می‌بخشند. اینان کسانی‌اند که خدای را در حالت ایستاده و هنگامی که مشغول تأمین مصالح خویش‌اند و همچنان در بازارها، راه‌ها و هنگامی که در مجالس، مساجد، درس‌ها و مناسبات خصوصی و عمومی خود هستند یاد می‌کنند و از بس که نسبت به خدا عزوجل محبت دارند حتی پیش از خواب و افتاده به پهلو و بعد از تحمل سختی‌های کار نیز به یاد او می‌باشند و هیچ بازدارنده‌ای آن‌ها را از ذکر و یاد خدا عزوجل بازنمی‌دارد.

این‌ها کسانی‌اند که همواره در نشانه‌های آفرینش خدای بزرگ تفکر و تدبر می‌نمایند، نشانه‌هایی که در آسمان‌ها و زمین گسترده است. این‌ها به سوی هر نشانه به عنوان دلیلی از دلائل قدرت الهی می‌نگرند و از هر مخلوقی طوری برداشت می‌کنند که گویا خطی در کتاب معجزه‌ای است که بر وجود خدا أ، قدرت، حکمت و صنعت عجیب او دلالت دارد. آن‌ها در چنین حالی و زمانی که در این نشانه‌ها دقت می‌کنند در حالی که سراپا وجودشان مملو از خوف و ترس است می‌گویند پروردگارا! ما گواهی می‌دهیم این‌ها را تو عبث و بی‌هوده نیافریدی بلکه همه را بنابر حکمت و براساس قدرت ایجاد نموده و شکل بندی آن‌ها را بر روی مقصدی انجام داده‌ای! پروردگار را از هرگونه شبیه و مثال و اضداد پاک و منزهی! پروردگارا تو بزرگ و والائی! پس از تو می‌خواهیم ما را بر انجام اعمال صالح که براساس آن بتوانیم اوامر تو را برجای آورده و از نواهی‌ات اجتناب کنیم موفق گردان تا انجام این اعمال ما را به سوی نجات از عذاب آخرت رهنمون شود و از غضب و خشم تو و از بدی کیفرت نجاتمان دهد.

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢.

این‌ها پروردگار، خالق، رازق، زنده کننده و میرانندۀ خویش را می‌خوانند و شکایت می‌کنند که ای بار الها! کسی را تو وارد آتش خود کنی محققاً که خوار و ذلیلش کردی و سعی و تلاشش را باطل نمودی!

و به این ترتیب آن‌ها از دچار شدن به چنین حالتی به خدا عزوجل پناه می‌برند و از او امید دارند تا آن‌ها را از آتش نجات دهد، زیرا کسی که وارد آتش دوزخ شود مستوجب خشم و غضب خدای جبار می‌شود و برای او هیچ یاری دهنده‌ای که یاریش دهد و عذاب را از او دفع کند نیست چنان‌چه برایش دوستی که نفع را جلب کند نمی‌باشد و هر که به خدا عزوجل شریک آورد ظالم و ستمگار است و هر که ظالم و ستمگار باشد بدون شک مستحق کیفر خواهد بود.

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣.

و ای پروردگار، خالق و رازق ما! ما شنیدیم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم به قرآن ندا می‌کرد و به سوی دین، یکتا پرستی و انجام طاعت تو فرا می‌خواند، ما ندای او را پاسخ داده و کلامش را شنیدیم و به او اقتدا و از هدایت و راهش پیروی نمودیم پس از تو ای خدا عزوجل می‌خواهیم عیب‌های ما را پنهان داری و گناهان ما را ببخشائی و بدی‌ها و جرائم ما را و تمام آنچه را که انجام داده‌ایم کفاره کنی و از تو ای خدا عزوجل می‌خواهیم خاتمه و پایان کار ما را به خیر بگردانی و ما را بر حق ثابت و استوار بداری تا هنگامی که ما را با دوستان خود بمیرانی در حالی که از ما راضی هستی و ما را بر ملت اسلام میراندی.

﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤.

و از تو ای پروردگار می‌خواهیم تا آنچه را به ما بر زبان پیامبران خویش مبنی بر اعطای ثواب بزرگ، بخشایش گناهان، همجواری با خود در بهشت و رستگاری نظر به سوی «وجه کریم» خود ارزانی داری و ما را رسوا، خوار و ذلیل در روزی که اولین‌ها و آخرین‌ها را جمع می‌نمائی نفرمائی که ای پروردگار ما تو وعده خلافی نمی‌کنی و هیچ‌کس از تو راستگوتر و نیکو سخن‌تر نیست؛ پس ما منتظر وعدۀ تو و آنچه در کتاب خود و بر زبان پیامبر ذکر نموده‌ای هستیم.

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ ١٩٥.

این بود که حق‌تعالی دعای‌شان را قبول فرمود و آرزوهای‌شان را برآورده ساخت و به آن‌ها خبر داد که اوتعالی هرگز سعی و تلاش و ثواب کسی که کار خوبی انجام می‌دهد را ضایع نمی‌سازد بلکه این سعی و تلاش و اجر و پاداش بزرگ را برای آنان ذخیره می‌نماید و به آن‌ها نعمت ماندگار ارزانی می‌دارد، خواه چنین کسی مرد باشد یا زن؛ زیرا زن‌ها نیم پیکرۀ مردان‌اند و با آنان در طاعت الهی اعم از ایمان، هجرت، دعوت و جهاد همراه و همگامند بنابراین در گوهر آفرینش زن‌ها و مردان یکسان از آدم و حوا به وجود آمده‌اند و همۀ آن‌ها به دعوت رسالت و پیامبری مشرف شده‌اند.

پس آن دسته از مردان و زنان که از دیار خویش بیرون شده، خانه و کاشانه، اموال، اهل و همچنان محل نشو و نمای کودکی و جوانی خود را ترک گفتند و به خاطر حفظ ناموس و دین خویش دچار آزار، اذیت، اسارت، آوارگی، شهادت و زخم بر داشتن شده و با دشمنان خدا جنگیدند و در معارک و در برابر مصیبت‌ها پایداری و استقامت کردند، حق‌تعالی سوگند خورده است تا بدی‌های اینان را و همچنان گناهان‌شان را ببخشد و محو کند و سپس آن‌ها را وارد بهشت‌هایی کند که در آن جوی‌ها جاری است.

اینان در بهشت در جایگاه صدق نزد پادشان مقتدر قرار دارند، این پادشاه به آنان نعمت ماندگار می‌دهد و آنان را در خانۀ خود که با دستان بلاکیف خود بنا نموده مسکن می‌دهد. این پاداش جائزه‌ای به آنان به خاطر اعمال نیک‌شان است و خدای‌تعالی همواره بهترین پاداش و هدیه و بخشش را می‌دهد؛ زیرا هیچ عطایی شبیه عطیۀ او نیست و هیچ بخششی نمی‌تواند با بخشش او برابری کند.

﴿لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١٩٦.

هیچگاه حال کفار و جابجائی آن‌ها در مناصب، اموال، نعمت‌ها، لذت‌های عاجل، شهوت‌های زود گذر و ارزوهای فریبنده تو را نفریبد. این دنیایی است که نباید به آن فریب خورد و اعتماد کرد. بهرۀ کافر از آن مانند بهرۀ چهار پا و زندگی او مانند زندگی حیوانات است و جز این نیست.

﴿مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٩٧.

همۀ آنچه بر کفار می‌گذرد بهره‌ای حقیر و زود گذر است که خیلی زود به پایان می‌رسد و هیچگاه در مقایسه با ثواب الهی قابل مقایسه نیست و ارزشی ندارد. این کفار شهوات خود را با عجله بر آورده می‌سازند و این زندگی بر آنان خیلی زود سپری می‌شود و سپس جایگاه‌شان در روز آخرت آتش دوزخ است که آن را با اعمال بد خود آماده نموده و با عملکردهای زشت و قبیح خویش فرش کردند. آنان وارد آتش دوزخ می‌شوند تا نتیجۀ تلاش زشت و اعمال خبیث خود را که در آنجا منتظرشان است دریابند.

﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ ١٩٨.

اما آنانی که از خدای خویش ترسیدند و کارهایی را انجام داده‌اند که او دوست دارد و از کارهایی که موجب خشم اوست اجتناب نمودند برای اینان نعمت ماندگار و مقامی خوب و امنیتی کامل در جوار پروردگارشان است، در باغ‌ها و بوستان‌های انبوه و خوش‌بو و قصرها و خانه‌ها و جوی‌های زیبا که در آن خالد و جاودان‌اند و هرگز از منتقل شدن به مکانی دیگر و از پیری نمی‌ترسند و هیچگاه به آنان بیماری، مشقت و سختی نمی‌رسد. تمام این نعمت‌ها از سوی خدای متعالی به عنوان جائزه برای آن‌ها فراهم شده؛ زیرا زمانی که حق‌تعالی به آنان توفیق اعمال خوب را داد در پاسخ این اعمال برای آن‌ها بهترین جائزه و بخشش را از نزد خویش آماده نمود و آنچه در پیشگاه اوتعالی است خیلی بهتر از چیزهایی است که کفار در این دنیا برای خود به عنوان فائده و بهره و درهم و دینار و افتخار به خانه‌ها و قصرها جمع می‌کنند در حالی که همۀ این‌ها مایۀ غرور و فریبندگی است.

﴿وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩٩.

و از میان یهود و نصارا گروهی به خدای بزرگ و به آنچه بر پیامبران‌شان و بر آنچه بر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده به طور یکسان ایمان آوردند و به این ترتیب بین ایمان به پیامبران خویش و پیامبر عربی و امّی جمع کردند و در این حال از پروردگار خویش می‌هراسند و به تحقق وعدۀ اوتعالی یقین و باور کامل دارند و به شریعت او عمل می‌نمایند و هیچگاه به منظور به دست آوردن جیفۀ ناچیز دنیا و بهرۀ بی‌بهایی زندگی و یا مناصب آن تبدیل و تغییری در دین خدا عزوجل رونما نمی‌سازند، بلکه همواره بر دین خویش ثابت قدم و استواراند و در طاعت پروردگار صادق و از پیامبران خویش پیروی می‌کنند. حق‌تعالی هیچگاه اجر و پاداش اینان را نه ضایع می‌سازد و نه کم می‌کند بلکه برای‌شان پاداشی بزرگ در پیشگاه پروردگارشان است و اوتعالی در آن روز بزرگ، روز قیامت به آنان رحم می‌کند که او حسابگری سریع است و انبوهی را در لحاظاتی چند مورد محاسبه قرار می‌دهد.

و چون حق‌تعالی بر نیت‌ها و اعمال آن‌ها آگاه است، از این‌رو چنین حکمی در خصوص آن‌ها کاملاً مطابق عدل و انصاف است، روی این اساس بر انسان لازم است تا در حکم خود بین رهیاب و گمراه تفاوت قایل شود، چون در اینجا دیدیم که حق‌تعالی بعضی از اهل کتاب را بنابر حکمت و عدالتی که دارد و خدایی جز او نیست استثنا کرده است و بر این مبنا این دسته از اهل کتاب در زمرۀ مؤمنان در آمده‌اند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٢٠٠.

ای مؤمنان! بر شماست تا در این امور صبر کنید: انجام طاعت و عبادات با ادای آن در بهترین وجه؛ دوری از گناهان؛ پیروی نکردن از شهوات؛ مخالفت نکردن از اوامر الهی؛ توبه از گناهان؛ در برابر قضا و قدر الهی که گاهی دردناک و تلخ است از طریق نیکو ساختن عبودیت و داد و فریاد نکردن؛ در جنگ و جهاد در برابر دشمنان و در میدان جهاد و علم؛ در ادای عبادات؛ در لازم گرفتن مساجد برای ادای نمازهای پنجگانه که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آن را بعد از اینکه یادی از وضو کردند، نوعی سنگربندی دانستند؛ در انتظار نماز بعد از نمازی که ادا شده؛ زیرا کسی که در این امور صبر کند با به دست آوردن پاداشی بزرگ و نعمت ماندگار رستگار می‌شود و حق‌تعالی به او شریف‌ترین جایزه‌ها و بخشش‌ها را ارزانی داشته و او را به عالی‌ترین مراتب ارتقا می‌دهد، چون این شخص در همۀ میادین، حق عبودیت خدای‌تعالی را ادا نموده است هم در موقف طاعت و هم در برابر معصیت و در میادین ابتلا و آزمایشات سخت و در تمام این‌ها از جملۀ بندگان مخلص و دوستان صادق الهی بوده است. از خدای بزرگ می‌خواهیم تا ما را نیز از زمرۀ چنین اشخاصی قرار دهد.


سوره آل عمران

سوره آل عمران

Ayah: 1

الٓمٓ

الم [= الف لام میم].

 

Ayah: 2

ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ

الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است.

 

Ayah: 3

نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ

این کتاب [= قرآن] را که تأییدکنندۀ کتاب‌های [آسمانی] پیشین است، به حق و راستی بر تو نازل کرد و تورات و انجیل را

 

Ayah: 4

مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ

پیش از آن برای هدایت مردم نازل کرد؛ و [نیز] فرقان را [که جداکنندۀ حق از باطل است] نازل نمود. کسانی‌ که به آیات الله کافر شدند، عذاب سختی [در پیش] دارند؛ و الله شکست‌ناپذیر [و] انتقام‌گیرنده است.

 

Ayah: 5

إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ

بی‌تردید، هیچ چیز ـ [نه] در زمین و نه در آسمان ‌ـ از الله پوشیده نمی‌مانَد.

 

Ayah: 6

هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

اوست که شما را هر گونه که بخواهد در رحِم‌ها شکل می‌دهد. هیچ معبودی [به‌حق] جز آن ذاتِ شکست‌ناپذیرِ حکیم نیست.

 

Ayah: 7

هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّـٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ

[ای پیامبر،] اوست که کتاب [= قرآن] را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم [صریح و روشن] است که آنها اساسِ کتابند و [بخشی] دیگر متشابهات است [که تأویل‌پذیرند]؛ اما کسانی ‌که در دل‌هایشان انحراف است، برای فتنه‌جویی [و گمراه کردن مردم] و به خاطرِ تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابهِ آن پیروی می‌کنند؛ حال آنکه تأویلش را [کسی] جز الله نمی‌داند؛ و راسخان در علم [= علمای دین] می‌گویند: «ما به همۀ آن [آیات ـ چه محکم و چه متشابه‌ـ] ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست»؛ و جز خردمندان کسی پند نمی‌گیرد.

 

Ayah: 8

رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ

آنان می‌گویند: «پروردگارا، بعد از آنکه ما را هدایت فرمودی، دل‌هایمان را [از راه حق] منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی به ما ارزانی دار [که] بی‌تردید، تو بسیار بخشنده‌ای.

 

Ayah: 9

رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ

پروردگارا، بی‌شک، تو مردم را برای روزی ‌که در [آمدنِ] آن تردیدی نیست جمع خواهی کرد. قطعاً الله در وعدۀ [خود] خلاف نمی‌کند».

 


Ayah: 10

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡـٔٗاۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ

در حقیقت، کسانی‌ که کفر ورزیدند، اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دور نخواهد کرد و آنان خود هیزم آتش [دوزخ] هستند.

 

Ayah: 11

کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِـَٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ

[شیوۀ این کافران] همچون شیوۀ خاندان ‌فرعون و [روشِ] کسانی است که پیش از آنها بودند: آیات ما را تکذیب کردند؛ پس الله آنان را به [سزای] گناهانشان عذاب کرد؛ و الله [نسبت به کافران] سخت‌کیفر است.

 

Ayah: 12

قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ

به کسانی که کفر ورزیدند بگو: «به زودی [از مؤمنان] شکست خواهید خورد و [سپس در قیامت] به سوی جهنم محشور می‌شوید؛ و چه بد جایگاهی است!».

 

Ayah: 13

قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ

قطعاً در [رویاروییِ] دو گروهی که [در بدر] با هم روبرو شدند، [عبرت و] نشانه‌ای برای شما بود؛ یک گروه در راه الله می‌جنگید و [گروهی] دیگر کافر بودند. [مؤمنان] با چشم خود، آنان [=کافران] را دوبرابر خود [و کمتر از تعداد واقعی‌شان] می‌دیدند؛ و الله هر کس را بخواهد با یاری خود تأیید می‌کند. به راستی در این [ماجرا] برای اهل بینش، عبرتی است.

 

Ayah: 14

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَـَٔابِ

دلبستگی به خواستنی‌های [مادی،] از [جمله] زنان و فرزندان و اموال هنگفت ـ از طلا و نقره و اسب‌های نشاندار و دام‌ها و کشتزار[ها]ـ برای مردم آراسته شده است. [امّا تمام] این[ها، لذت‌ها و] کالای [زودگذرِ] زندگی دنیاست و [حال آنکه] سرانجام نیک، نزد الله است.

 

Ayah: 15

۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ

[ای پیامبر، به آنان] بگو: «آیا [می‌خواهید] شما را از چیزی آگاه کنم که از این [دارایی‌ها و لذت‌های مادی] بهتر باشد؟» کسانی که تقوا پیشه کرده‌اند، نزد پروردگارشان باغ‌هایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است؛ جاودانه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه [و بی‌عیب دارند] و [همچنین از] خشنودی الله [برخوردارند]؛ و الله به [احوالِ] بندگان بیناست.

 


Ayah: 16

ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ

[این بهشتیان] کسانی‌ [هستند] که می‌گویند: «پروردگارا، به راستی که ما ایمان آورده‌ایم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار».

 

Ayah: 17

ٱلصَّـٰبِرِینَ وَٱلصَّـٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ

آنان [در برابر مشکلات و در راه اطاعت و ترک گناه] شکیبایی می‌ورزند و [در گفتار و رفتارشان] راستگو هستند و [در برابر اوامرِ الهی] فرمانبردارند و [برای خشنودی باری تعالی] انفاق می‌کنند و در سحرگاهان آمرزش می‌طلبند.

 

Ayah: 18

شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

الله، ‌که [در جهان هستی] برپادارندۀ عدل است، گواهی داده است که معبودی [به‌حق] جز او نیست و فرشتگان و علما [نیز بر یگانگی و عدالتِ الهی گواهی می‌دهند]. معبودی [به‌حق] جز او نیست [که] شکست‌ناپذیرِ حکیم است.

 

Ayah: 19

إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ

در حقیقت، دین [پسندیده] نزد الله همان اسلام است؛ و کسانى که کتاب [آسمانى‌] به آنان داده شده است، با یکدیگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنکه علم برایشان [حاصل‌] آمد [و حجت بر آنان تمام شد]. آن [اختلاف و تفرقه] هم به خاطر سرکشی و حسدى [بود] که میانشان وجود داشت؛ و هر‌ کس به آیات الله کفر بورزد، [بداند که] الله در حسابرسی سریع است.

 

Ayah: 20

فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّـۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ

[ای پیامبر،] اگر [دربارۀ اسلام و توحید] با تو مجادله کردند، بگو: «من در برابر الله [و اوامر و احکامش] تسلیم شده‌ام و پیروانم [نیز چنین هستند]»؛ و به اهل کتاب [= یهود و نصاری] و مشرکان بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‌اید؟» اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافته‌اند و اگر رویگردان شدند [و سرپیچی کردند، اندوه مدار؛ زیرا] تو وظیفه‌ای جز رساندن [وحی] نداری؛ و الله به [احوال] بندگان بیناست.

 

Ayah: 21

إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

به راستی، کسانی ‌که به آیات الله کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق [و فقط از روی ستم و دشمنی] می‌کشند و [نیز] کسانی را که به عدالت امر می‌کنند، به قتل می‌رسانند، آنان را به عذابی دردناک بشارت ده!

 

Ayah: 22

أُوْلَـٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ

آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است و [در آخرت] هیچ یاوری ندارند.

 


Ayah: 23

أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ

[ای پیامبر،] آیا داستان کسانى را که بهره‌اى از کتاب [تورات‌] یافته‌اند ندانسته‌اى که چون به [بازگشت به] سوى کتاب الله فراخوانده مى‌شوند تا میانشان حکم کند، گروهى از [علما و بزرگان] آنان [که حقیقت را خلاف میل و منفعت خود می‌بینند] به حال سرپیچی روى برمى‌تابند؟

 

Ayah: 24

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ

این [رویگردانی از حق،] به سبب آن است که [به خیال خام خود] گفتند: «آتش [دوزخ] جز چند روزی به ما نخواهد رسید»؛ و این [افتراها] و دروغ‌هایی که می‌بافتند آنان را در دینشان فریفته ساخت.

 

Ayah: 25

فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ

پس [حال پشیمانی‌شان] چگونه خواهد بود؟ [آری، در بدترین حال خواهد بود] آنگاه که آنان را برای روزی ‌که [هیچ] تردیدی در [وقوع] آن نیست گرد آوریم و به هر ‌کس [پاداش] آنچه که فراهم کرده است به تمام و کمال داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.

 

Ayah: 26

قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

[ای پیامبر،] بگو: «بار الها، ای فرمانروایِ هستی، هر ‌کس را بخواهی حکومت می‌بخشی و از هر ‌کس بخواهی حکومت را بازپس می‌گیری؛ و به هر ‌کس بخواهی عزت [و قدرت] می‌دهی و هر ‌کس را بخواهی خوار می‌داری. [پروردگارا،] خوبی به دست توست و بی‌گمان، تو بر هر چیزی توانایی.

 

Ayah: 27

تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ

شب را به روز در مى‌آورى و روز را به شب در مى‌آورى [و از طولِ یکی می‌کاهی و بر دیگری می‌افزایی] و [موجودِ] زنده را از [مادۀ] بی‌جان بیرون مى‌آورى [= رویشِ گیاه از دانه] و [مادۀ] بی‌جان را از [موجود] زنده خارج مى‌سازى [= بیرون آمدنِ تخم از پرندگان] و به هر ‌کس بخواهی، بی‌شمار روزی می‌دهی».

 

Ayah: 28

لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ

مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان، دوست خود بگیرند؛ و هر کس چنین کند، هیچ پیوندی با الله ندارد [و الله از او بیزار است]؛ مگر آنکه [ضعیف باشید و ناچار شوید با نرمی در گفتار و رفتار،] خویشتن را از [آزارِ] آنان در امان دارید [و به خاطر حفظ جانتان احتیاط کنید]؛ و الله شما را از [نافرمانی] خویش برحذر می‌دارد؛ و بازگشت [همه] به سوی الله است.

 

Ayah: 29

قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

[ای پیامبر، به مؤمنان] بگو: «اگر هر آنچه [از دوستی و محبتِ کافران که] در دل‌هایتان است، پنهان دارید یا آشکارش کنید، الله آن را می‌داند [و نیز] آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است می‌داند؛ و الله بر هر چیزی تواناست».

 


Ayah: 30

یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ

[روز قیامت،] روزی [است] که هر کس آنچه را از کار نیک [و بد] انجام داده است حاضر می‌بیند و آرزو می‌کند میان او و اعمال بدی که انجام داده است فاصلۀ زیادی باشد؛ و الله شما را از [نافرمانی و کیفر] خود بر حذر می‌دارد؛ و الله نسبت به بندگان [خود] دلسوز است.

 

Ayah: 31

قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

[ای پیامبر،] بگو: «اگر الله را دوست ‌دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ و الله آمرزندۀ مهربان است»

 

Ayah: 32

قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ

[ای پیامبر،] بگو: «از الله و پیامبر [او] اطاعت کنید»؛ پس اگر پشت کردند [و سرپیچی نمودند]، قطعاً الله کافران را دوست ندارد.

 

Ayah: 33

۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ

به راستی که الله، آدم و نوح و خاندان ‌ابراهیم و خاندان ‌عمران را بر جهانیان برگزید.

 

Ayah: 34

ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

فرزندانی که برخی از آنان، از [نسلِ] برخی دیگرند؛ [توحید، اعمال صالح، و اخلاق والا را از یکدیگر به میراث برده‌اند]؛ و الله شنوای داناست.

 

Ayah: 35

إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ

[ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی‌ که همسر عمران گفت: «پروردگارا، من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد [از همه چیز، در خدمت بیت‌المقدس و عبادت‌کننده تو] باشد؛ پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی».

 

Ayah: 36

فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ

پس هنگامی‌ که او را به دنیا آورد، گفت: «پروردگارا، من او را دختر زاده‌ام ـ ولی الله به آنچه او به دنیا آورده بود، داناتر بود ـ و پسر همانند دختر نیست، و من او را مریم نام نهادم و او و فرزندانش را از [شرِ] شیطانِ رانده‌شده، در پناه تو قرار مى‌دهم».

 

Ayah: 37

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ

آنگاه پروردگارش او [= مریم] را به نیکویی پذیرفت و [نهالِ وجودش را] به شیوۀ شایسته‌ای پرورش داد و سرپرستی‌اش را به زکریا سپرد. هر گاه زکریا وارد عبادتگاه [او] می‌شد، نزدش غذایی می‌یافت [پس با شگفتی] می‌گفت: «ای مریم، این [غذا] از کجا برایت آمده است؟» [مریم] می‌گفت: «این [غذا] از جانب الله است. بی‌گمان، الله به هر ‌کس بخواهد، بی‌شمار روزی می‌بخشد».

 


Ayah: 38

هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ

آنجا [بود که] زکریا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خویش فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن [که] بی‌تردید، تو شنوندۀ دعایی».

 

Ayah: 39

فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

پس در حالی ‌که او [= زکریا] ایستاده در عبادتگاه [خود] نماز می‌خواند، فرشتگان او را ندا دادند که: «الله تو را به [ولادتِ] یحیی بشارت می‌دهد [که] تصدیق‌کنندۀ کلمۀ الله [= عیسی] است و [در علم و عبادت، بر قوم خویش] سرور است و پارساست [= به شهوات توجهی ندارد] و پیامبری از شایستگان است».

 

Ayah: 40

قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ

[زکریا] گفت: «پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت، حال آنکه پیری به سراغم آمده و همسرم [نیز] نازاست؟» [الله] فرمود: «[امر آفرینش] چنین است [که] الله هر چه بخواهد، انجام مى‌دهد».

 

Ayah: 41

قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ

[زکریا] گفت: «پروردگارا، برایم نشانه‌ای قرار بده»؛ [الله] فرمود: «نشانه‌ات این است که سه [شبانه] روز، [بدون اینکه بیمار باشی] جز با اشاره، قادر به سخن گفتن با مردم نیستی [پس صبور باش] و پروردگارت را بسیار یاد کن و شامگاهان و صبحگاهان [او را] تسبیح گوی».

 

Ayah: 42

وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ

و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را [در عصرِ خودت،] بر زنان جهان برتری داده است.

 

Ayah: 43

یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّـٰکِعِینَ

ای مریم، [همواره] عبادتگرِ پروردگار خویش باش و [برای او] سجده بگزار و همراه رکوع‌کنندگان رکوع کن».

 

Ayah: 44

ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ

[ای پیامبر،] این [خبر،] از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم. و تو هنگامی که [علمای مذهبی یهود] قلم‌هایشان را [برای قرعه‌کشی به آب] می‌افکندند تا [تعیین کنند] کدام‌یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد، نزدشان نبودی؛ و [نیز] وقتی که [بر سر این موضوع] با یکدیگر کشمکش می‌کردند، کنارشان حضور نداشتی.

 

Ayah: 45

إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ

و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامی که فرشتگان گفتند: «ای مریم، الله تو را به کلمه‌ای از جانب خویش بشارت می‌دهد که نامش مسیح ـ عیسی پسر مریم ـ است؛ در حالی ‌که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان [درگاه الهی] است.

 


Ayah: 46

وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

او در گهواره [به اعجاز،] و در میانسالی [به وحی الهی‌] با مردم سخن می‌گوید و از شایستگان است».

 

Ayah: 47

قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ

[مریم] گفت: «پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت در حالی که [هیچ] بشری به من دست نزده است؟» [فرشته] گفت: «الله بدین‌سان هر چه را بخواهد می‌آفریند [و] هر گاه چیزی را اراده کند، فقط به آن می‌گوید: "باش" آنگاه آن [چیز بی‌درنگ] موجود می‌شود».

 

Ayah: 48

وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ

و [نیز بشارت داد که الله] به او نوشتن و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد.

 

Ayah: 49

وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِـَٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡـَٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ

و پیامبری به سوی بنی‌اسرائیل است که [به آنان می‌گوید:] «من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه‌ای آورده‌ام: من از گِل برایتان [چیزی] به شکل پرنده می‌سازم؛ آنگاه در آن می‌دَمم و به فرمان الله [آن گِلِ بی‌جان، تبدیل به] پرنده‌ای می‌شود؛ و [همچنین] به فرمان الله، کورِ مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبودی می‌بخشم و مردگان را زنده می‌کنم و از آنچه می‌خورید و در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید به شما خبر می‌دهم. مسلماً اگر ایمان داشته باشید، در این [معجزات] نشانه‌ای برای شماست [که نبوّتم را باور کنید].

 

Ayah: 50

وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِـَٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ

و [مى‌گوید: «آمده‌ام تا] تصدیق‌کنندۀ تورات باشم که پیش از من [نازل شده‌] است؛ و [فرستاده شده‌ام] تا برخی از چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، حلال کنم؛ و نشانه‌ای از طرف پروردگارتان برای شما آورده‌ام؛ پس از الله پروا نمایید و مرا اطاعت کنید.

 

Ayah: 51

إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ

به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست؛ پس او را عبادت کنید [که] راه راست این است».

 

Ayah: 52

۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ

سپس چون عیسی به کفر آنان پی برد گفت: «چه کسانی یاوران من [در راه دعوت] به سوی الله هستند؟» حواریون گفتند: «ما یاوران [دینِ] الله هستیم؛ به الله ایمان آورده‌ایم و [تو نیز ای عیسی،] گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم.

 


Ayah: 53

رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّـٰهِدِینَ

پروردگارا، به آنچه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم و از فرستادۀ [تو] پیروی نمودیم؛ پس ما را در زمرۀ گواهان [به حق و مؤمنان به پیامبرت] بنویس».

 

Ayah: 54

وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ

[پس از مدتی کافران بنی‌اسرائیل برای کشتن عیسی] مکر ورزیدند و الله [نیز در پاسخشان] تدبیر نمود و الله بهترینِ تدبیرکنندگان است.

 

Ayah: 55

إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ

[یاد کن از] هنگامی که الله [به عیسی] فرمود: «ای عیسی، من تو را [از زمین] برمی‌گیرم و به سوی خویش بالا می‌برم و تو را از [آلایش و تهمتِ] کسانی ‌که کفر ورزیدند، پاک می‌گردانم و تا روز رستاخیز، کسانی را که از تو پیروی کردند [و به محمد ایمان آوردند]، برتر از کسانی قرار می‌دهم که کفر ورزیدند. سپس بازگشتتان به سوی من است؛ آنگاه در [مورد] آنچه در آن اختلاف می‌کردید، میانتان داوری می‌کنم.

 

Ayah: 56

فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ

اما کسانی را ‌که کفر ورزیدند، در دنیا و آخرت به عذابی سخت مجازات می‌کنم و یاورانی نخواهند داشت.

 

Ayah: 57

وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِینَ

و اما کسانی‌ که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، [الله] پاداششان را به طور کامل به آنان خواهد داد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.

 

Ayah: 58

ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ

[ای پیامبر،] اینها که [از ماجرای عیسی] بر تو می‌خوانیم، از نشانه‌ها[ی روشن] است [که بر راستگوییِ تو] و [درستیِ این] اندرز حکمت‌آمیز [= قرآن] دلالت دارد.

 

Ayah: 59

إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ

در حقیقت، مَثَل عیسی نزد الله، همچون مَثل [خلقتِ] آدم است [که] او را از خاک آفرید سپس به او فرمود: «باش»؛ پس [بی‌درنگ] موجود شد.

 

Ayah: 60

ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ

[آنچه دربارۀ عیسی بیان کردیم،] حقیقتی از جانب پروردگار توست؛ پس هرگز از تردید‌کنندگان مباش.

 

Ayah: 61

فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ

پس [ای پیامبر،] هر کس [از نصرانی‌های نَجْران] پس از آن دانشى که دربارۀ او [= عیسی] برایت [حاصل‌] آمده است با تو بحث و جدل ‌کند، [به آنها] بگو: «بیایید [همگی را] فرابخوانیم: پسران ما و پسران شما و زنان ما و زنان شما و خود ما و شما [نیز حاضر شویم]؛ سپس به [درگاه الهی تضرّع و] دعا کنیم و لعنتِ الله را بر دروغگویان قرار دهیم».

 


Ayah: 62

إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ

این همان داستان حقیقی [مسیح] است، و هیچ معبودی [به‌حق] جز الله نیست و بی‌گمان، الله ذات شکست‌ناپذیر [و] حکیم است.

 

Ayah: 63

فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ

پس اگر [از سخن حق] روی گردانند، [بدان که] الله از [حال] مفسدان آگاه است.

 

Ayah: 64

قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۭ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡـٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ

[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما عادلانه است [و انحرافی از حق در آن نیست:] که جز الله را عبادت نکنیم و چیزی را [در قدرت و تدبیر] با او شریک نسازیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای الله، معبود نگیرند». اگر آنان [از این دعوت] روی گرداندند، پس [ای مؤمنان، به آنان] بگویید: «گواه باشید که ما تسلیم [اوامر الهی] هستیم».

 

Ayah: 65

یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ

ای اهل کتاب، چرا دربارۀ ابراهیم مجادله می‌کنید؛ در حالی که تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟ آیا نمی‌اندیشید؟

 

Ayah: 66

هَـٰٓأَنتُمۡ هَـٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ

هان! شما [اهل کتاب] کسانی هستید که دربارۀ آنچه نسبت به آن آگاهی و علم داشتید، بحث و ستیز می‌کردید؛ پس چرا [اینک] در مورد چیزی که به آن علم ندارید [و در کتاب‌هایتان نیامده است] بحث و ستیز می‌کنید؟ در حالی که الله [حقایق امور را] می‌داند و شما نمی‌دانید.

 

Ayah: 67

مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی؛ بلکه حق‌گرایی مسلمان بود و هرگز از زمرۀ مشرکان نبود.

 

Ayah: 68

إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

به راستی، سزاوارترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که از او پیروی کرده‌اند؛ و [از جمله] این پیامبر [شما محمد] و کسانی‌ که [مسلمانند و به او] ایمان آورده‌اند؛ و الله [یار و] کارسازِ مؤمنان است.

 

Ayah: 69

وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ

[ای مؤمنان،] گروهی از اهل کتاب آرزو می‌کردند کاش شما را گمراه می‌کردند؛ در حالی‌ که جز خودشان [کسی] را گمراه نمی‌کنند و[لی] نمی‌فهمند.

 

Ayah: 70

یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ

ای اهل کتاب، چرا به آیات الله کافر می‌شوید، در حالی که خود [به درستیِ آن] گواهی می‌دهید؟

 


Ayah: 71

یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ

ای اهل کتاب، چرا حق را به باطل می‌آمیزید و حقیقت [= پیامبریِ محمد] را پنهان می‌کنید در حالی که خود می‌دانید؟

 

Ayah: 72

وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ

گروهی از [علمای] اهل کتاب [به یکدیگر] گفتند: «در آغاز روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ایمان بیاورید و در پایان [روز] کافر شوید؛ شاید آنان [نیز تردید کنند و از اسلام] برگردند.

 

Ayah: 73

وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ

و [اینکه] ایمان نیاورید مگر به کسی‌ که از دین شما پیروی می‌کند». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «در حقیقت، هدایت [راستین]، هدایتِ الله است. [دوباره گفتند: «هرگز چیزی به مسلمانان نیاموزید و اجازه ندهید] به کسی نظیر آنچه به شما داده شده است، داده شود یا [دلیلی در اختیارشان نگذارید که بتوانند] در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث کنند». [ای پیامبر،] بگو: «بی‌تردید، فضل [و برتری] به دست الله است؛ آن را به هر ‌کس بخواهد می‌بخشد؛ و الله گشایشگرِ داناست.

 

Ayah: 74

یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ

رحمت خویش را به هر ‌کس بخواهد اختصاص می‌دهد؛ و الله دارای بخشش بزرگ [و بی‌اندازه] است».

 

Ayah: 75

۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّـۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ

از اهل کتاب کسی هست که اگر مال فراوانی به او امانت دهی، آن را به تو بازمی‌گرداند؛ و از [میان] آنان کسی هست که اگر او را بر دیناری امین بشماری، آن را به تو بازنمی‌گردانَد؛ مگر آنکه پیوسته بر [دریافتِ] آن ایستادگى کنى. این به سبب آن است که آنان می‌گویند: «در مورد [خوردن اموالِ] امّیها [= غیر یهود]، گناهی بر ما نیست»؛ و [بدین گونه، آنان] در حالی ‌که [حقیقت را] می‌دانند، بر الله دروغ می‌بندند.

 

Ayah: 76

بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ

آری، [این کار، گناه است؛ اما] هر ‌کس به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید، [بداند که] بی‌تردید، الله پرهیزگاران را دوست دارد.

 

Ayah: 77

إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَـٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

کسانی که پیمان الله [دربارۀ اجرای احکام] و سوگند‌های خود [دربارۀ پیروی از محمد] را به بهای ناچیزی می‌فروشند، یقیناً بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت و الله روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به آنان نمی‌نگرد و آنها را [از گناه] پاک نمی‌سازد و عذاب دردناکی [در پیش] دارند.

 


Ayah: 78

وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ

و گروهی از آنان [= یهود] هستند که زبان خود را به [هنگام تلاوت] کتاب [تورات] چنان می‌گردانند [و آن را تحریف می‌کنند] که گمان کنید [آنچه می‌خوانند واقعاً] از [مطالبِ آن] کتاب [آسمانی] است، در حالی که از آن کتاب نیست؛ و [باز به دروغ] می‌گویند: «آن [جملات] از جانب الله است»؛ در صورتی که از جانب الله نیست و بر الله دروغ می‌بندند، در حالی که خود [نیز حقیقت را] می‌دانند.

 

Ayah: 79

مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّـٰنِیِّـۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ

برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حُکم [= دانش و فهم] و پیامبری دهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه [سزاوار است که پیامبران به مردم بگویند:] «به خاطر آنکه کتاب [تورات] را آموزش می‌دادید و از آنجا که [عقاید و احکام آن را] فرا می‌گرفتید، [فقیهان و دانشمندان] الهی باشید».

 

Ayah: 80

وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّـۧنَ أَرۡبَابًاۚ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ

و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را [به جای الله،] صاحب‌اختیار [معبود] بگیرید. آیا [این شخص] شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان می‌دهد؟

 

Ayah: 81

وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّـۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّـٰهِدِینَ

و [ای پیامبر، یاد کن از] هنگامى که الله از پیامبران پیمان گرفت [و فرمود:] «هر گاه به شما کتاب و حکمتى دادم و آنگاه فرستاده‌اى [= محمد] به سویتان آمد که آنچه را با شماست تصدیق کرد، باید به او ایمان آورید و یاری‌اش کنید». [آنگاه] فرمود: «آیا اقرار کردید و پیمان محکم مرا در این باره پذیرفتید؟» [آنان] گفتند: «اقرار کردیم». [الله] فرمود: «پس [بر خود و امت‌هایتان] گواه باشید و من [نیز] با شما از گواهانم».

 

Ayah: 82

فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ

پس هر ‌کس بعد از این [پیمان، از عهد خویش] روی بگردانَد، آنانند که فاسقند».

 

Ayah: 83

أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ

آیا [کافران، آیینی] جز دین الله را می‌جویند؟ حال آنکه هر ‌کس [و هر چه] در آسمان‌ها و زمین است ـ خواه ناخواه ـ سر به فرمان او نهاده است و [همگی] به سوی او بازگردانده می‌شوند.

 


Ayah: 84

قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ

[ای پیامبر،] بگو: «به الله و آنچه بر ما نازل شده است ایمان آوردیم و [همچنین به] آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و [پیامبرانی که از] نوادگان [یعقوب بودند] نازل گردیده است و آنچه به موسی و عیسی و [دیگر] پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده است؛ میان هیچ‌یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم و تسلیمِ او هستیم».

 

Ayah: 85

وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ

هر ‌کس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.

 

Ayah: 86

کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ

چگونه الله قومی را هدایت می‌کند که بعد از ایمانشان و [پس از آنکه] گواهی دادند به اینکه پیامبر [اسلام] بر حق است و برایشان دلایل روشن آمد، کافر شدند؟ و قطعاً الله قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند.

 

Ayah: 87

أُوْلَـٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ

جَزایشان این است که لعنتِ الله و فرشتگان و مردم، همگی بر آنهاست.

 

Ayah: 88

خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ

در آن [لعنت،] جاودانه می‌مانند؛ نه عذاب از اینان کاسته می‌شود و نه مهلت [عذر و توبه] می‌یابند.

 

Ayah: 89

إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ

مگر کسانی‌ که پس از آن توبه کردند و [با درستکاری، رفتارشان را] اصلاح نمودند؛ که بی‌گمان، الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 90

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ

به راستی، کسانی که پس از ایمان خود کافر شدند و بر کفر [خویش] افزودند، هرگز توبۀ آنان پذیرفته نخواهد شد و آنان قطعاً گمراهند.

 

Ayah: 91

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّـٰصِرِینَ

کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر از دنیا رفتند، اگر زمین پر از طلا باشد و [بتوانند] آن را به عنوان فدیه [و کفّارۀ اعمال بدِ خویش] بپردازند، هرگز از هیچ‌یک از آنها پذیرفته نخواهد شد و مجازاتی دردناک [در پیش] دارند و یاورانی نخواهند داشت.

 


Ayah: 92

لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ

[ای مؤمنان،] هرگز به [منزلت و ثواب] نیکوکاری دست نمی‌یابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و بی‌تردید، الله به آنچه انفاق می‌کنید داناست.

 

Ayah: 93

۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَـٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَـٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

همۀ غذاها برای بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه یعقوب پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود. [ای پیامبر، به یهود] بگو: «اگر راست می‌گویید [و سخنم را باور ندارید]، تورات را بیاورید و آن را بخوانید».

 

Ayah: 94

فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّـٰلِمُونَ

پس هر ‌کس بعد از این، بر الله دروغ بندد، آنانند که ستمکارند.

 

Ayah: 95

قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ

[ای پیامبر،] بگو: «الله [در مورد یعقوب و هر چه نازل فرموده است] راست گفت؛ پس از آیین ابراهیم پیروی کنید که حق‌گرا بود و هرگز در زمرۀ مشرکان نبود».

 

Ayah: 96

إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ

در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است.

 

Ayah: 97

فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ

در آن [خانه،] نشانه‌های روشن، [از جمله] مقام ابراهیم است و [دیگر اینکه] هر ‌کس وارد آن [حرم] شود، در امان خواهد بود؛ و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است.

 

Ayah: 98

قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ

[ای پیامبر،] بگو: «ای اهل کتاب، چرا به آیات الله کفر می‌ورزید؟ حال آنکه الله بر آنچه می‌کنید، گواه است».

 

Ayah: 99

قُلۡ یَـٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ

بگو: «ای اهل کتاب، چرا کسی را که ایمان آورده ‌است از راهِ الله باز می‌دارید و آن را منحرف می‌خواهید؟ در حالی که شما [خود به درستیِ آن] گواهید؛ و الله از آنچه می‌کنید غافل نیست».

 

Ayah: 100

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را پس از ایمانتان به کفر بازمی‌گردانند.

 


Ayah: 101

وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ

و چگونه شما کافر مى‌شوید در حالی که آیات الله بر شما خوانده می‌شود و پیامبرش میان شماست؟ و هر ‌کس به [کتاب] الله [و سنت پیامبرش] تمسّک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده ‌است.

 

Ayah: 102

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله ـ‌آن گونه که شایستۀ پروا کردن از اوست‌ـ پروا کنید و جز در حال مسلمانی نمیرید.

 

Ayah: 103

وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ

و همگی به ریسمان الله [= دین الله] چنگ زنید و پراکنده نشوید؛ و نعمت [بزرگِ] الله را بر خود به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او میان دل‌هایتان الفت ایجاد کرد و به [لطف و برکتِ] نعمتش برادر [یکدیگر] شدید؛ در حالی‌که [پیش از آن، به خاطر کفرتان،] بر لبِ پرتگاه آتش قرار داشتید [که] الله شما را از آن نجات داد. الله اینچنین آیات خود را برایتان آشکار می‌سازد؛ باشد که هدایت یابید.

 

Ayah: 104

وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ

و [ای مؤمنان،] باید گروهی از شما باشند که [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به [کارهای] شایسته فرمان دهند و از [امور] ناپسند بازدارند؛ و آنانند که رستگارند.

 

Ayah: 105

وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ

و مانند کسانی نباشید که پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد، پراکنده شدند و اختلاف کردند. اینان عذابی سهمگین [در پیش] دارند.

 

Ayah: 106

یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ

روزی‌ که چهره‌هایی سپید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد؛ اما [به] کسانی که چهره‌هایشان سیاه شده است [گفته می‌شود:] «آیا بعد از ایمانتان کافر شدید؟ پس به سبب آنچه کفر می‌ورزیدید، عذاب را بچشید».

 

Ayah: 107

وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ

و اما کسانی که چهره‌هایشان سپید گشته است، در رحمتِ الله [در بهشتِ برین] جای می‌گیرند و در آن جاودانند.

 

Ayah: 108

تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ

[ای پیامبر،] اینها آیات الله است که آن را به‌حق بر تو می‌خوانیم؛ و الله [هیچ گاه] ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد.

 


Ayah: 109

وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ

و هر چه در آسمان‌ها و زمین است از آنِ الله است و [همۀ] کارها به سوی الله بازگردانده می‌شود.

 

Ayah: 110

کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ

[ای امت محمد،] شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید: به کار نیک فرمان می‌دهید و از کارِ ناپسند بازمی‌دارید و به الله ایمان دارید؛ و اگر اهل کتاب [نیز] ایمان می‌آوردند، قطعاً برایشان بهتر بود؛ برخی از آنان مؤمنند و[لی] بیشتر آنان [فاسق و] نافرمانند.

 

Ayah: 111

لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ

[فاسقان اهل کتاب] جز آزاری اندک [همچون طعنه و تمسخر] هرگز زیانی به شما نخواهند رساند و اگر با شما بجنگند، [شکست می‌خورند و] به شما پشت می‌کنند؛ آنگاه [نیز از سوی هیچ کس] یاری نمی‌شوند.

 

Ayah: 112

ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ

[یهود] هر کجا یافت شوند، [داغِ ننگ و] خواری بر آنان زده شده است؛ جز در پناه الله یا پناه مردم، [امنیت نمی‌یابند]؛ و آنان به خشمی از الله گرفتار شده‌اند و [داغِ] درماندگی [و بدبختی] بر آنان زده شده است. این به سبب آن بود که به آیات الله کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند؛ [و نیز] این [کیفر] به خاطر آن بود که نافرمانی کردند و از حدود [الهی] تجاوز می‌نمودند.

 

Ayah: 113

۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ

[ولی همۀ آنان] یکسان نیستند. گروهی از اهل کتاب هستند که درستکارند [و] در دل شب، در حالی که به نماز ایستاده‌اند، آیات الله را می‌خوانند،

 

Ayah: 114

یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّـٰلِحِینَ

[برخی از] آنان به الله و روز قیامت ایمان دارند و [مردم را] به نیکی امر می‌کنند و از بدی باز می‌دارند و در [انجام] کارهای نیک می‌شتابند و آنان از زمرۀ شایستگانند.

 

Ayah: 115

وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ

و هر کار نیکی که انجام دهند، هرگز دربارۀ آن ناسپاسی نخواهند دید [=نیکی‌هایشان نزد الله محفوظ است]؛ و الله به [حال] پرهیزگاران داناست.

 


Ayah: 116

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡـٔٗاۖ وَأُوْلَـٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ

بی‌گمان، کسانی که کفر ورزیدند، هرگز اموال و فرزندانشان چیزی از [عذاب] الله را از آنان دفع نخواهد کرد و آنان اهل آتشند [و] جاودانه در آن می‌مانند.

 

Ayah: 117

مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ

مَثَل آنچه [کافران] در این زندگی دنیا انفاق می‌کنند، همانند بادی است که سرمای سختی با خود دارد و به کشتزار قومی که بر خود ستم کرده‌اند می‌رسد و نابودش می‌سازد. الله به آنان ستم نکرده است، بلکه آنان خود بر خویشتن ستم کرده‌اند.

 

Ayah: 118

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از غیر خودتان [دوست و] همراز نگیرید. آنان از هیچ نابکاری [و شرّی] در حق شما کوتاهی نمی‌کنند [و] دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. در حقیقت، [نشانه‌های] دشمنی، از گفتارشان آشکار ‌است و آنچه در دل‌هایشان پنهان می‌دارند بزرگ‌تر است. اگر بیندیشید، قطعاً [خواهید دانست که] ما نشانه‌ها[ی پندآموز و راه سعادت دنیا و آخرت] را برایتان به روشنی بیان کرده‌ایم.

 

Ayah: 119

هَـٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ

هان! شما [ای مؤمنان،] کسانی هستید که آنان را دوست ‌دارید در حالی‌ که آنها شما را دوست ندارند و شما به همۀ کتاب[های آسمانی] ایمان دارید [ولی آنان به قرآن ایمان ندارند]؛ و چون با شما ملاقات می‌کنند می‌گویند: «ایمان آورده‌ایم» و چون تنها می‌شوند، از شدت خشم بر شما، سرانگشتان [خود] را به دندان می‌گزند. [ای پیامبر، به آنان] بگو: «به خشمِ خود بمیرید». بی‌گمان، الله از [راز] درون سینه‌ها آگاه است.

 

Ayah: 120

إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡـًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ

[ای مؤمنان،] اگر به شما نیکی [و خوشی] رسد، آنان را اندوهگین می‌سازد و اگر به شما بدی [و گزندی] رسد، به آن شادمان می‌شوند؛ و اگر [بر تقدیر الهی] صبر و پرهیزگاری نمایید، مکر و نیرنگشان هیچ زیانی به شما نمی‌رساند؛ [چرا که] بی‌تردید، الله به آنچه می‌کنند احاطه دارد.

 

Ayah: 121

وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

و [ای پیامبر، به یاد آور] زمانی که [در جنگ احد،] بامدادان از خانه و کاشانه‌ات بیرون آمدی [و] مؤمنان را برای جنگیدن در سنگرهای نظامی مستقر می‌کردی؛ و الله شنوای داناست.

 


Ayah: 122

إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ

و [به یاد آور] هنگامی که دو گروه از شما [= بنی‌سَلَمه و بنی‌حارثه] خواستند سستی ورزند [و همراه منافقان به مدینه بازگردند]؛ ولی الله یاور [و نگهدار] آنان بود؛ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.

 

Ayah: 123

وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ

و [ای مؤمنان،] بی‌گمان، الله شما را در [جنگ] بدر در حالی یاری کرد که [به سبب کمبود افراد و اسلحه] ناتوان بودید؛ پس از الله پروا کنید؛ باشد که شکر [نعمت‌هایش را] به جای آورید.

 

Ayah: 124

إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ

[ای پیامبر، به یاد آور] آنگاه که به مؤمنان می‌گفتی: «آیا برایتان کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که [از آسمان] فرود می‌آیند یاری کند؟»

 

Ayah: 125

بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَـٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ

آرى، اگر شکیبایى و پارسایى کنید و دشمنان در این [هیجان و] شتاب خویش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشتۀ نشاندار یارى خواهد کرد.

 

Ayah: 126

وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ

و الله آن [وعده یاری] را جز بشارتی برای [پیروزی] شما قرار نداد تا [به وسیله آن] دل‌هایتان به آن آرامش گیرد؛ و [گرنه] پیروزی جز از جانب الله شکست‌ناپذیرِ حکیم نیست.

 

Ayah: 127

لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ

[این پیروزی برای آن بوده]تا [الله] گروهی از کسانی ‌را که کفر ورزیدند، هلاک سازد یا خوار و مغلوبشان نماید تا مأیوس [و خوار به مکه] بازگردند.

 

Ayah: 128

لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ

[ای پیامبر،] هیچ چیزی از کار [بندگان] در دست تو نیست؛ یا [الله] توبۀ آنان [= مشرکان] را می‌پذیرد [و از گناهشان درمی‌گذرد] یا عذابشان می‌کند؛ زیرا آنان ستمکارند.

 

Ayah: 129

وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ

آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ الله است. او تعالی هر کس را که بخواهد [به رحمت] می‌آمرزد و هر کس را بخواهد [به عدالت] عذاب می‌کند؛ و الله آمرزندۀ مهربان است.

 

Ayah: 130

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ربا را [با سودِ] چندبرابر نخورید و از الله پروا کنید؛ باشد که رستگار شوید.

 

Ayah: 131

وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ

و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید.

 

Ayah: 132

وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ

و از الله و پیامبر اطاعت کنید؛ باشد که مورد رحمت [الله] قرار گیرید.

 


Ayah: 133

۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ

و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمان‌ها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده‌ است.

 

Ayah: 134

ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ

آن کسانی ‌که در [هنگام] توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرومی‌برند و از مردم درمی‌گذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.

 

Ayah: 135

وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ

و [همان] کسانی که چون مرتکب کار زشتی شدند یا بر خود ستم کردند، الله را یاد می‌کنند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند ـ و جز الله چه کسی گناهان را می‌آمرزد؟ـ و بر آنچه کرده‌اند پافشاری نمی‌کنند در حالی ‌که می‌دانند [گناهکارند و الله بخشاینده و توبه‌پذیر است].

 

Ayah: 136

أُوْلَـٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ

پاداش اینان، آمرزشی از [جانب] پروردگارشان است و باغ‌هایی که از زیر [درختان] آن جویبار‌ها جاری است؛ جاودانه در آن می‌مانند؛ و پاداش [نیکوکاران و] اهل عمل چه نیکوست!

 

Ayah: 137

قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ

[ای آسیب‌دیدگانِ اُحُد،] بی‌تردید، پیش از شما [نیز مؤمنانی بوده‌اند که رنج کشیدند و] سنت‌هایی گذشته است؛ پس در زمین بگردید و بنگرید که سرانجامِ تکذیب‌کنندگان [آیات الهی] چگونه بوده است.

 

Ayah: 138

هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ

این [قرآن،] بیانی آشکار برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است.

 

Ayah: 139

وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ

و [ای مؤمنان، از جهاد در راه الله] سست [و ضعیف] نشوید و اندوهگین نگردید؛ و [بدانید که] اگر ایمان داشته باشید، شما برترید.

 

Ayah: 140

إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّـٰلِمِینَ

اگر [در اُحد] به شما جراحت [و آسیبی] رسید، به دشمنان شما نیز [در جنگ بدر به همان شکل] آسیب رسید [پس مقاومت کنید]. ما این روزها[ى شکست و پیروزى‌] را میان مردم مى‌گردانیم تا الله، مؤمنان [واقعى‌] را معلوم کند و از میان شما [مؤمنان]، شهیدانی برگیرد؛ و الله ستمکاران را دوست ندارد.

 


Ayah: 141

وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ

و [ماجرای اُحُد وسیلۀ امتحان بود] تا الله کسانی را که ایمان آورده‌اند [از گناهانشان پاک کند] و خالص گرداند و کافران را نابود سازد.

 

Ayah: 142

أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّـٰبِرِینَ

[ای اصحاب محمد،] آیا پنداشته‌اید که [تنها با ادعای ایمان،] به بهشت می‌روید، حال آنکه الله هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟

 

Ayah: 143

وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ

و [ای مؤمنان،] به راستی که پیش از روبه‌روشدن با مرگ [در غزوۀ اُحُد]، آرزوی شهادت داشتید. سرانجام آن [معرکۀ جنگ‌] را دیدید و [اکنون پیش روی شماست و] به آن می‌نگرید.

 

Ayah: 144

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۚ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّـٰکِرِینَ

و محمد جز فرستاده‌ای نیست که پیش از او [نیز] رسولانی [بودند و] گذشتند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، به عقب بازمی‌گردید [و دین خود را رها می‌کنید]؟ و هر ‌کس [از عقیدۀ راستین خود] بازگردد، [بداند که‌] هرگز به الله زیانی نمی‌رساند و [به زودی] الله سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.

 

Ayah: 145

وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّـٰکِرِینَ

و هیچ کسی جز به فرمان الله نمی‌میرد [چرا که مرگ،] سرنوشتی است زماندار [و معین]؛ و هر ‌کس پاداش این دنیا را بخواهد، نصیبش می‌کنیم و هر ‌کس پاداش آخرت را بخواهد [نیز] نصیبش خواهیم کرد و [به زودی] سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.

 

Ayah: 146

وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّـٰبِرِینَ

و چه بسیار پیامبرانی که توده‌های انبوهی همراهشان نبرد کردند؛ آنان هیچگاه در برابر [سختی‌ها و] آنچه که در راه الله به ایشان رسید سستی نورزیدند و [در مقابل دشمن] درمانده نشدند؛ و الله شکیبایان را دوست دارد.

 

Ayah: 147

وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ

و سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا، گناهانمان را بیامرز و از زیاده‌رویِ ما در کارمان [درگذر] و گام‌هایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

 

Ayah: 148

فَـَٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ

پس الله، پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد.

 


Ayah: 149

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، اگر از کسانی ‌که کفر ورزیدند اطاعت کنید، شما را [به کفر] بازمی‌گردانند، آنگاه [در دنیا و آخرت] زیانکار می‌گردید.

 

Ayah: 150

بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّـٰصِرِینَ

[بر کافران تکیه نکنید] بلکه، الله [یار و] کارسازِ شماست و او بهترینِ یاریگران است.

 

Ayah: 151

سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّـٰلِمِینَ

به زودی در دل‌های کسانی که کفر ورزیدند بیم و هراس خواهیم افکند؛ به خاطر اینکه چیزی را شریک الله قرار داده‌اند که هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نازل نکرده ‌است؛ و جایگاهشان آتش است و جایگاه ستمکاران چه بد است!

 

Ayah: 152

وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

و آنگاه که در [آغاز جنگ احد،] به فرمان او، آنان [= کافران] را می‌کشتید، به راستی الله وعدۀ خود با شما را تحقق بخشید تا [اینکه در حفظ موقعیتِ خود] سست شدید و در کار [جنگ و جمع‌آوری غنیمت] با یکدیگر به نزاع پرداختید؛ و پس از آنکه [الله] آنچه را دوست می‌داشتید [= پیروزی] به شما نشان داد، [از دستور پیامبر] سرپیچی کردید؛ برخی از شما خواهان دنیا بودند و برخی خواهان آخرت. سپس [الله] برای آنکه شما را بیازماید، از [تعقیب] آنان منصرفتان کرد [و پیروزیتان به شکست انجامید] و [چون از گناه و کوتاهی خود در نافرمانی از رسول پشیمان شدید] از شما درگذشت؛ و الله نسبت به مؤمنان بخشش [بسیار] دارد.

 

Ayah: 153

۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ

و [ای مؤمنان، به یاد آورید] هنگامی که [از میدان جنگ] مى‌گریختید و [چنان ترسیده بودید که] به هیچ کس توجه نمی‌کردید و پیامبر [که در میدان جنگ مقاومت می‌کرد] از پشت سرتان شما را صدا می‌زد [که: «ای بندگان الله، به سوی من بشتابید»؛ ولی شما توجه نمی‌کردید]؛ پس [الله نیز] با اندوهی در پی اندوهی [دیگر] شما را مجازات کرد. این به سبب آن بود که بر آنچه از دست داده‌اید [= پیروزی و غنیمت] و آنچه بر سرتان آمده است [= شکست و ترس] اندوهگین نشوید و [بدانید که] الله به آنچه می‌کنید آگاه است.

 


Ayah: 154

ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ

سپس [الله] بعد از آن اندوه، آرامشی بر شما فروفرستاد [به گونه‌اى] که گروهى از شما را [به سبب اطمینان و آرامشی که در دل‌هایشان بود] خوابى سبک فراگرفت و گروهی دیگر [= منافقان] تنها در فکر جان خود بودند و دربارۀ الله گمان‌های ناروا [و باطلی] همچون گمان‌های [دوران] جاهلیت داشتند. آنان می‌گفتند: «آیا ما در این کار اختیاری داریم؟» [ای پیامبر، به آنان] بگو: «همۀ کارها [و شکست و پیروزی] به دست الله است». آنها چیزی را در دل‌هایشان پنهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌سازند [و] می‌گویند: «اگر در این کار اختیار داشتیم، در اینجا کشته نمی‌شدیم». بگو: «اگر شما در خانه‌های خود نیز بودید، کسانی ‌که کشته‌شدن بر آنان مقرر شده بود، قطعاً [با پاى خود] به سوى قتلگاه‌های خویش مى‌رفتند». و [این رویدادها] برای آن است که الله آنچه را در سینه‌هایتان [پنهان] ‌دارید [در عمل] بیازماید و آنچه را در دل‌هایتان است پاک گردانَد؛ و الله از [راز] درون سینه‌ها آگاه است.

 

Ayah: 155

إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ

[ای اصحاب پیامبر،] افرادی از شما که در روزِ برخورد دو گروه [مسلمانان و کافران در جنگ احد] فرار کردند، در حقیقت، شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار [و گناهانی] که مرتکب شده بودند دچار لغزش نمود و قطعاً الله از آنان درگذشت. بی‌گمان، الله آمرزندۀ بردبار است.

 

Ayah: 156

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ

ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، مانند افرادی نباشید که کفر ورزیدند و دربارۀ برادرانشان ـ هنگامی که [در پیِ کسبِ روزی] به سفر رفتند [و مُردند] یا در جنگ شرکت کردند [و کشته شدند]ـ گفتند: «اگر آنان نزد ما بودند، نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند». [این اعتقاد، در وجودشان نهاده شد] تا [این گونه،] الله [اندوه و] حسرتی در دل‌هایشان قرار دهد؛ و الله [است که] زنده می‌کند و می‌میراند؛ و الله به آنچه می‌کنید، بیناست.‌

 

Ayah: 157

وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ

و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، قطعاً آمرزش و رحمت الله بهتر است از [تمام] آنچه آنان [= دنیادوستان] جمع‌آوری می‌کنند.

 


Ayah: 158

وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ

و اگر بمیرید یا [در عرصۀ جهاد] کشته شوید، یقیناً به سوی الله محشور می‌شوید.

 

Ayah: 159

فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ

[ای پیامبر،] به [برکتِ] رحمت الهی است که تو با آنان [= اصحاب،] نرم‌خو [و مهربان] شدی؛ و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از اطرافت پراکنده می‌شدند؛ پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم [بر انجام کاری] گرفتی، بر الله توکل کن؛ [چرا که] بی‌تردید، الله توکل‌کنندگان را دوست ‌دارد.

 

Ayah: 160

إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ

اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و[لی] اگر شما را به خود واگذارد، کیست که پس از او یاری‌تان کند؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند.

 

Ayah: 161

وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ

و سزاوار نیست هیچ پیامبری [با گرفتن سهمی اضافی از غنایم، به اصحابش] خیانت کند؛ و هر کس خیانت کند، روز قیامت، با آنچه [در آن] خیانت کرده است می‌آید؛ سپس به هر ‌کس [جزای] آنچه [از نیک و بد] کرده است به طور کامل داده می‌شود و به آنان ستم نخواهد شد.

 

Ayah: 162

أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ

آیا کسی‌ که در پیِ رضایتِ الله است، همانند کسی است که دچار خشمی از جانب الله گشته و جایگاهش دوزخ است؟ و [دوزخ] چه بد جایگاهی است!

 

Ayah: 163

هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ

[هر یک از] اینان، درجاتی [متفاوت] نزد الله دارند و الله به آنچه می‌کنند بیناست.

 

Ayah: 164

لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ

به راستی، الله بر مؤمنان منت نهاد ‌که میان آنان پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او [= قرآن] را برایشان بخوانَد و [از گناه] پاکشان گردانَد و به آنان کتاب [= قرآن] و حکمت [= سنت] بیا‌موزد؛ و قطعاً پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

 

Ayah: 165

أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ

[ای مؤمنان،] آیا چون [در جنگ اُحُد] به شما مصیبتى رسید ـ [با آنکه در جنگ بدر] دو برابرش را [به دشمنان خود] رساندید ـ گفتید: «این [مصیبت‌] از کجا [به ما] رسید؟» [ای پیامبر،] بگو: «آن [شکست] از جانب خودتان [و نتیجۀ نافرمانی از دستور پیامبر] است». بی‌گمان، الله بر هر کاری تواناست.

 


Ayah: 166

وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

و روزی‌ که [در جنگ احد] دو گروه [مؤمنان و کافران] با هم برخورد کردند، آنچه به شما رسید، به فرمانِ الله بود [تا شما را بیازماید] و مؤمنان را معلوم نماید.

 

Ayah: 167

وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ

و کسانی‌ را که نفاق ورزیدند [نیز] معلوم نماید که [چون] به ایشان گفته شد: «بیایید در راه الله بجنگید یا [از خانواده و قبیله‌تان] دفاع کنید». گفتند: «اگر می‌دانستیم جنگی روی خواهد داد، حتماً از شما پیروی می‌کردیم». آنان در آن هنگام به کفر نزدیک‌تر بودند تا ایمان؛ به زبان خویش چیزی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست و الله به آنچه [در دل] پنهان می‌کنند، آگاه‌تر است.

 

Ayah: 168

ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

کسانی‌ که [خود در خانه] نشستند [از جهاد سر باز زدند] و دربارۀ برادران شان گفتند: «اگر آنها از ما پیروی می‌کردند، کشته نمی‌شدند». [ای پیامبر، به این منافقان] بگو: «اگر راست می‌گویید، پس مرگ را از خود دور سازید».

 

Ayah: 169

وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ

هرگز کسانی را که در راه الله کشته شده‌اند مُرده مپندار؛ بلکه زنده‌اند [و] نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.

 

Ayah: 170

فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ

آنان به آنچه الله از فضل خود برایشان داده ‌است شادمانند و براى [سرانجامِ نیک] کسانى که [راه] آنان را پى گرفته‌اند و [هنوز] به آنان نپیوسته‌اند شادى مى‌کنند؛ چرا که [هیچ یک از] اینان ترس و ‌اندوهى نخواهند داشت.

 

Ayah: 171

۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ

[همچنین] به نعمت و فضل الله شادمانند و اینکه [می‌بینند] الله پاداش مؤمنان را تباه نمی‌کند.

 

Ayah: 172

ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ

کسانی ‌که دعوت الله و پیامبر را ـ پس از آنکه [در غزوۀ احد] به آنان جراحت [و سختی بسیار] رسید ـ اجابت کردند [و برای تعقیب مشرکان به سوی «حَمراء الاسد» رفتند]، برای [آن عده از] اینان که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداش بزرگی [در پیش] است.

 

Ayah: 173

ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ

همان کسانی‌ که برخی [از مشرکان] به آنان گفتند: «مردم [مکه] برای [جنگ با] شما گِرد آمده‌اند؛ پس از آنها بترسید» و[لی این سخن] بر ایمانشان افزود و گفتند: «الله برای [محافظت از] ما بس است و [او] بهترین [مراقب و] کارساز است».

 


Ayah: 174

فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ

پس به نعمت و فضل الله [از حمراء الاسد به مدینه] بازگشتند در حالی که هیچ آسیبی به آنان نرسیده بود و همچنان در پیِ [کسبِ] رضایتِ الله بودند؛ و الله فضل و بخشش بزرگی دارد.

 

Ayah: 175

إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ

در حقیقت، این شیطان است که [شما را از هیبت پوشالیِ] دوستانش می‌ترساند؛ پس اگر ایمان دارید، از آنان [= مشرکان] نترسید و از من بترسید.

 

Ayah: 176

وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۚ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ

و [ای پیامبر،] کسانی‌ که در [یاری کردنِ] کفر می‌شتابند، تو را اندوهگین نسازند. یقیناً آنان هرگز زیانی به الله نمی‌رسانند. الله می‌خواهد که بهره‌ای برایشان در آخرت قرار ندهد و عذابی بزرگ [در پیش] دارند.

 

Ayah: 177

إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡـٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

به راستی، کسانی ‌که کفر را به [بهای] ایمان خریدند، هرگز به الله زیانی نمی‌رسانند و عذابی دردناک [در پیش] دارند.

 

Ayah: 178

وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ

و کسانی ‌که کافر شدند، مپندارند که چون [با زندگی طولانی] به آنان مهلت می‌دهیم به سودشان است. جز این نیست که به آنان مهلت می‌دهیم تا بر گناه [خود] بیفزایند و عذابی خفت‌بار [در پیش‌] دارند.

 

Ayah: 179

مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَـَٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ

[ای مؤمنان،] چنین نبود [و از حکمت الهی نیست] که الله، مؤمنان را بر این حال که شما هستید [واگذارد و مؤمن و منافق را در کنار یکدیگر] رها سازد [بلکه شما را با تکالیف و آزمایش‌های گوناگون می‌آزماید] تا پلید را از پاک متمایز کند؛ و چنین نبود که الله [برای مشخص‌نمودن مؤمنان از منافقان،] شما را از [اسرارِ] غیب آگاه کند؛ ولی الله از میان رسولانش هر کس را بخواهد برمی‌گزیند [و او را بر بخشی از غیب آگاه می‌کند]؛ پس به الله و رسولانش ایمان بیاورید؛ و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برایتان [در پیش] است.

 

Ayah: 180

وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ

و کسانی‌ که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده است بخل می‌ورزند، گمان نکنند که آن [بخل] برایشان خیر است؛ بلکه برایشان شر است. در روز قیامت، آنچه به آن بخل می‌ورزیدند، طوق گردنشان خواهد شد [و با آن عذاب می‌شوند]؛ و میراث آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است و الله به آنچه می‌کنید آگاه است.

 


Ayah: 181

لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ

بی‌تردید، الله سخن کسانی را شنید که گفتند: «الله فقیر است و [از ما قرض می‌خواهد و] ما بی‌نیازیم». [ما این] گفتارشان و [نیز] قتل ناحق پیامبران را خواهیم نوشت و [روز قیامت به [آنان] می‌گوییم: «عذاب سوزان [دوزخ] را بچشید».

 

Ayah: 182

ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ

[ای یهودیان،] این [مجازات،] به خاطر کردار پیشین شماست؛ و [گرنه] الله هرگز به بندگان [خود] ستمکار نیست.

 

Ayah: 183

ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ

[این یهودیان، همان] کسانی‌ هستند که گفتند: «الله به ما سفارش کرده که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم تا [پیامبری همراه خود] برایمان قربانی‌ای بیاورد که آتش [ناشی از صاعقه،] آن را [به نشانۀ پذیرش بسوزانَد و] ببلعد». [ای پیامبر، به آنان] بگو: «قطعاً پیش از من پیامبرانى بودند که دلایل آشکار را همراه آنچه گفتید برایتان آوردند. اگر راست مى‌گویید، پس چرا آنان را کشتید؟»

 

Ayah: 184

فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ

پس اگر [یهود و کافران] تو را تکذیب کردند، [غمگین مباش و بدان] پیامبرانی که پیش از تو بودند و معجزات و نوشته‌ها و کتاب‌های روشنگر آورده بودند [نیز] تکذیب شدند.

 

Ayah: 185

کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ

هر جانداری چشندۀ [طعم‌] مرگ است و یقیناً روز قیامت پاداش‌هایتان را به صورت کامل دریافت خواهید کرد؛ پس هر که را از آتش دور دارند و در بهشت درآورند، قطعاً رستگار شده ‌است؛ و زندگی دنیا چیزی جز مایۀ فریب نیست.

 

Ayah: 186

۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ

[ای مؤمنان،] بی‌تردید شما در [مورد بذلِ] اموال و جان‌هایتان آزمایش می‌شوید و [همچنین] از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب [آسمانی] داده شده است [= یهود و نصاری] و [نیز] از کسانی‌ که شرک ورزیدند سخنان آزاردهندۀ بسیاری خواهید شنید؛ و[لی] اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید، [شایسته‌تر است؛ زیرا] این [ایستادگى‌] حاکى از عزم استوار [شما] در کارهاست.

 


Ayah: 187

وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ

و [ای پیامبر، یاد کن] هنگامی که الله از کسانی‌ که کتاب [آسمانی] به آنان داده شده بود پیمان گرفت که: «حتماً [آموزه‌های هدایت‌بخش] آن را برای مردم بیان نمایید و [آنچه را که از نبوت محمد صلی الله علیه وسلم خبر می‌دهد] کتمانش نکنید»؛ و[لی] آن [عهد] را پشت سر خویش انداختند [به آن توجهی نکردند] و به بهای اندکی [همچون مال و مقام] فروختند. چه بد است آنچه می‌خرند!

 

Ayah: 188

لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ

کسانی که از اعمال [زشت] خود خشنود می‌گردند و دوست دارند در ازای کار [نیکی] که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند، گمان مبر که از عذاب [الهی] برکنارند؛ [بلکه] برای آنان عذاب دردناکی [در پیش] است.

 

Ayah: 189

وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ

فرمانرواییِ آسمان‌ها و زمین از آنِ الله است و الله بر هر چیزی تواناست.

 

Ayah: 190

إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ

به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانه‌های [آشکاری] برای خردمندان است.

 

Ayah: 191

ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ

[همان] کسانی‌ که الله را [در همۀ احوال‌] ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند [و می‌گویند:] «پروردگارا، اینها را بیهوده نیافریده‌ای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] نگاه دار.

 

Ayah: 192

رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّـٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ

پروردگارا، کسی را که تو به آتش [دوزخ] درآوری، یقیناً خوار و رسوایش کرده‌ای و ستمکاران [هیچ] یاوری ندارند.

 

Ayah: 193

رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَـَٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّـَٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ

پروردگارا، ما [ندای] دعوتگری [= پیامبرت محمد صلی الله علیه وسلم] را شنیدیم که به ایمان فرامی‌خوانَد که: "به پروردگار خود ایمان آورید"؛ پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را ببخش و بدی‌هایمان را بپوشان و ما را در زمرۀ نیکان بمیران.

 

Ayah: 194

رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ

پروردگارا، آنچه را که به وسیلۀ رسولانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مگردان. بی‌تردید، تو خلاف وعده نمی‌کنی».

 


Ayah: 195

فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّـَٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّـٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ

پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود:] «من [پاداش] عمل هیچ صاحبْ‌عملى از شما را ـ چه مرد و چه زن ـ که همنوعِ یکدیگرید تباه نمى‌کنم؛ پس کسانى که [از وطن خود] هجرت کرده‌اند و [یا] از خانه‌هاى خود رانده شده‌اند و در راه من آزار دیده‌اند و جنگیده‌اند و کشته شده‌اند، قطعاً بدی‌هایشان را از آنان مى‌زدایم و [به عنوان] پاداشى از جانب الله، آنان را در باغ‌هایی درمى‌آورم که از زیرِ [درختان‌] آن جویبارها جاری است؛ و الله است که پاداش نیکو نزد اوست.

 

Ayah: 196

لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ

[ای پیامبر،] رفت و آمدِ کافران [برای تجارت] در شهرها [و مال و مقام آنان] تو را نفریبد.

 

Ayah: 197

مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ

[این] بهره‌مندی ناچیزی است؛ سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است!

 

Ayah: 198

لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّـٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ

اما کسانی ‌که از پروردگارشان پروا کرده‌اند، [در بهشت] باغ‌هایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است [و] جاودانه در آن می‌مانند. [این] محلّ پذیرایی از جانب الله [برای آنان مهیّا شده] است و آنچه نزد الله است، برای نیکوکاران بهتر است.

 

Ayah: 199

وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِـَٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَـٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ

و کسانی از اهل کتاب هستند که به الله و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده است ایمان دارند؛ در برابر الله فروتن هستند و آیات الله را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. اینانند که پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است. به راستی که الله در حسابرسی سریع است.

 

Ayah: 200

یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ

ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [بر تکالیف دینی و رنج‌های دنیوی] شکیبایی ورزید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و مرزها[ی سرزمین اسلامی] را نگهبانى کنید و پرهیزگاری پیشه کنید؛ باشد که رستگار شوید.

 


 


Āl-‘Imrān

 

تفسیر سوره‌ی آل عمران


مدنی و ۲۰۰ آیه است.

آیه‌ی ۶-۱:

﴿الٓمٓ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ٢[آل عمران: ۱-۲]. «الف. لام. میم جز «الله» معبود بر حق دیگری نیست. زنده و پایدار و پابرجا است».

﴿نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ٣[آل عمران: ۳].«کتاب را بر تو به حق نازل کرد، تصدیق کنندۀ کتابهایی است که پیش از آن بوده‌اند».

﴿مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ٤[آل عمران: ۴].«و قبل از آن تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرو فرستاد، و فرقان را نازل کرد، بی‌گمان کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند آنان عذابی سخت در پیش دارند، و خداوند توانا و انتقام گیرنده است».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ٥[آل عمران: ۵].«بی‌گمان هیچ چیزی در آسمان و در زمین بر خداوند پنهان نمی‌ماند».

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٦[آل عمران: ۶].«اوست که شما را در رحم‌ها هر طور که بخواهد شکل می‌دهد، هیچ معبود به حقی جز او نیست، و او عزیز و حکیم است».

﴿الٓمٓ١از حروفی است که معنی آن را جز خداوند کسی نمی‌داند. خداوند متعال خبر می‌دهد که او ﴿ٱلۡحَیُّدارای حیات کامل است، ﴿ٱلۡقَیُّومُو قایم به ذات خویش است و در پایبندگی و ماندگاری نیازی به دیگران ندارد و احوال دینی و دنیوی و تقدیری آفریدگانش را سامان می‌بخشد. او بر پیامبرش محمد ص کتابی را که مشتمل بر حق است و شکی در آن نیست فرو فرستاده است. ﴿مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِکه کتاب‌های پیش از خود را تصدیق می‌کند. یعنی موید مطالبی است که کتاب‌های پیشین آمده و با آنها مطابق است. نیز موید پیامبرانی است که آن کتاب‌ها را آورده‌اند. و همچنین خداوند ﴿َأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَتورات و انجیل را نازل کرده است. ﴿مِن قَبۡلُپیش از این کتاب، ﴿هُدٗى لِّلنَّاسِو خداوند رسالت خویش را با بعثت حضرت محمد صو کتاب بزرگش که مردم بوسیله آن از گمراهی‌ها هدایت می‌شوند کامل گردانده و آن را به پایان رسانید. و خداوند بوسیله کتابش مردم را از نادانی‌ها نجات داد و حق را از باطل جدا ساخت، و سعادت را از بدبختی و راه راست را از جهنم جدا نمود. پس کسانی که به قرآن ایمان آوردند و هدایت شدند به خبر فراوانی دست یافتند، و در دنیا و آخرت سزاوار پاداش خداوند می‌باشند. ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِو کسانی که به آیات خداوند که آن را در کتابش و بر زبان پیامبرش بیان نموده است کفر ورزیدند، ﴿لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍبه عذاب سختی دچار خواهند شد، و خداوند تواناست و از کسی که از او فرمان نبرد انتقام می‌گیرد. و چیزی که پایندگی و ماندگاری خداوند متعال را کامل‌تر می‌گرداند این است که علم و دانش او تمامی هستی را احاطه کرده است.

﴿لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِهیچ چیزی در آسمان و زمین و حتی آنچه در شکم زنان باردار است بر او پوشیده نمی‌ماند.

پس اوست ﴿ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُکه شما را در شکم‌های مادرانتان آن‌گونه که بخواهد، در قالب مرد یا زن، کامل یا ناقص شکل می‌بخشد و شما در مراحل مختلف آفرینش و طبق حکمت شگفت‌انگیز خود از مرحله‌ای به مرحله‌ای دیگر منتقل می‌کند. پس هرکس با بندگانش چنین کند، و این‌گونه به احوال آنها نظر نماید و یک لحظه از آنها غافل نماند، از همان زمانیکه آنان را به وجود می‌آورد تا زمانی که آنان را می‌میراند، شریکی ندارد و یکتا و تنهاست. پس مشخص است که جز او کسی سزاوار عبادت نیست.

﴿لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُجز او معبود بر حقی نیست، توانا و با حکمت است و با قدرت خویش بر خلایث چیره است، و بالاتر از آن است که به نقصی متصف باشد و مذمت شود. ﴿ٱلۡحَکِیمُو در آفریدن آفریدگانش و در تشریع و قانون گذاری‌اش با حکمت است.

آیه‌ی ۸-٧:

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٧[آل عمران: ٧]. «او ذاتی است که کتاب را بر تو نازل کرد، و بخشی از آن آیات محکمی هستند که معانی آن واضح و روشن است و آنها اصل کتاب هستند. و بخشی از آن «متشابهات» هستند (که احتمال معانی دیگری هم دارند)، و اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف است برای فتنه‌انگیزی و تاویل نادرست آن، به دنبال متشابهات می‌روند، و تاویل آن را جز خدا کسی نمی‌داند، و راسخان در علم می‌گویند: به آن ایمان آورده‌ایم، همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی‌پذیرند».

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨[آل عمران: ۸].«پروردگار را پس از این‌که ما را هدایت کرده‌ای دل‌های ما را منحرف مگردان، و از جانب خود به ما رحمتی ببخش، بی‌گمان تو بخشایشگری».

خداوند متعال از عظمت و شکوه و کمال تصرف خویش خبر می‌دهد و این‌که او یگانه است، واین کتاب بزرگ را که در هدایت و بلاغت و اعجاز و اصلاح مردم نظیری نداشته و نخواهد داشت، نازل کرده است، کتابی که شامل آیات محکم است و معانی آن واضح و روشن بوده و یا چیزی مشتبه نمی‌شود. و بخشی از آن متشابه بوده و معانی مختلفی را در بر دارد و با نگاه صرف به این متشابهات نمی‌توان یکی از این دو معنی محتمل را تعیین نمود، مگر این‌که این آیات متشابه را بر آیات محکم عرضه نماییم و از آنها مدد بجوییم.

پس کسانی که در دل‌هایشان بیماری و انحراف و کژی است، به خاطر اهداف پلیدی که دارند از متشابهات پیروی می‌کنند و برای اثبات گفتارها و عقاید باطل و آرای نادرست خود، و به منظور فتنه‌انگیزی و تحریف کتاب خدا، و تاویل آن طبق مذاهب خود، به آن استدلال می‌کنند، در نتیجه هم گمراه می‌شوند، و هم دیگران را گمراه می‌کنند. و اما کسانی که دارای علم راسخ هستند و علم و یقین به دل‌هایشان رسیده، و درخت عمل و معارف آنان ببار نشسته است، می‌دانند که تمام قرآن از جانب خداست، و همه آن اعم از محکم و متشابه حق است، و تناقض و اختلافی در آن وجود ندارد.

پس چون می‌دانند معانی محکمات بی‌نهایت صریح و روشن است، متشابه را که جاهلان و کسانی که علم و معرفت ناقصی دارند و در آن دچار حیرت می‌شوند، بر آیه محکم بر می‌گردانند، پس معانی همه محکم و روشن گشته و می‌گویند: ﴿ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِما بدان ایمان آوردیم چون محکم و متشابه هر دو از جانب پروردگار ماست. و جز کسانی که دارای عقل درستی هستند، متذکر نمی‌شوند و به امور مفید و علوم نافع دست نمی‌یابند.

این بیان‌گر آن است که این کار از نشانه‌های خردمندان است، و دنبال کردن آیات متشابه از صفات کسانی است که افکارشان غلط و عقلهایشان پوپ و اهدافشان نادرست است.

﴿وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُاگر منظور از «تاویل» شناختن سرانجام کارها است باید بر ﴿إِلَّا ٱللَّهُوقف کرد، زیرا با این مفهوم تنها خداست که تاول را می‌داند. و اگر منظور از «تاویل» تفسیر و دانستن معنی سخن باشد، عطف کردن بهتر است، و این ستایشی برای راسخان در علم است، که آنها می‌دانند چگونه نصوص کتاب و سنت و محکم و متشابه را در جایش قرار دهند.

و چون در اینجا مردم به منحرف و مهتدی تقسیم می‌شوند، از خداوند خواستند که آنها را بر ایمان ثابت قدم بگرداند. پس گفتند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَاپروردگارا! دل‌های ما را از حق بسوی باطل منحرف مگردان، ﴿بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًبعد از این‌که ما را هدایت نمودی، و از رحمت خود به ما ببخش، رحمتی که با آن احوال ما را سر و سامان دهی، ﴿إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُو تو دارای بخشش زیادی هستی.

این آیه ما را رهنمود می‌کند که در مورد متشابهات چه راهی را در پیش بگیریم. و خداوند بیان کرده است که راسخان در علم از خداوند می‌خواهند که دل‌هایشان را منحرف نگرداند. و در آیاتی دیگر از اسبابی که بوسیله آن دل‌های اهل انحراف منحرف می‌شود خبر داده و بیان فرموده است که انحراف آنها به سبب کارهایی است که خود انجام می‌دهند: ﴿فَلَمَّا زَاغُوٓاْ أَزَاغَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُمۡ[الصف: ۵]. «وقتی منحرف شدند خداوند دل‌های آنان را منحرف کرد». ﴿ثُمَّ ٱنصَرَفُواْۚ صَرَفَ ٱللَّهُ قُلُوبَهُم[التوبة: ۱۲٧]. «سپس بازگشتند و روی برتافتند پس خداوند دل‌هایشان را برگرداند». ﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ[الأنعام: ۱۱۰]. «و دل‌ها و چشم‌هایشان را بر می‌گردانیم آن‌گونه که نخستین بار به آن ایمان نیاوردند». پس هرگاه بنده از پروردگارش روی برگرداند، و دشمنش را به دوستی بگیرد، و حق رامشاهده کند و از آن روی برتابد، و باطل را ببیند و آن را انتخاب کند، خداوند او را به آنچه برای خود برگزیده است واگذار می‌کند و دلش را به سزای انحرافش منحرف می‌نماید. و خداوند بر او ستم نکرده، بلکه او بر خودش ستم کرده است، پس او کسی را جز نفس امرکننده به بدی ملامت نکند.

آیه‌ی ٩:

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ٩[آل عمران: ٩].«پروردگارا! تو مردم را در روزی که هیچ شکی در آن نیست جمع خواهی کرد، بی‌گمان خداوند خلاف وعده نمی‌کند».

این است پایان بخش سخن راسخان در علم، و آن اعتراف به رستاخیز و سزا و جزا است و این‌که وعده خداوند حتما تحقق خواهد یافت. ایمان به آخرت باعث می‌شود تا انسان عمل شایسته انجام دهد، و خود را برای آن آماده کند، زیرا ایمان به زنده شدنِ پس از مرگ و اعتقاد به سزا و جزا، اساس اصلاح دل‌ها و زیر بنای «رغبت» علاقه‌مندی به کار خیر و «رهبت» ترس و پرهیز از کار بد می‌باشد، رغبت و رهبتی که زیر بنای همه‌ی کارهای نیک می‌باشند.

آیه‌ی ۱۱-۱۰:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ١٠[آل عمران: ۱۰].«بی‌گمان کسانی که کفر ورزیده‌اند، مال‌ها و فرزندان‌شان هرگز آنان را از عذاب خدا نجات نخواهد داد، و آنان افروزینه و سوخت آتش‌اند».

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١١[آل عمران: ۱۱].«مانند رفتار و کردار آل فرعون و کسانی که پیش از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند، پس خداوند آنها را به سبب گناهانشان گرفت، و خداوند سخت کیفر است».

خداوند از روز قیامت یاد کرد و بیان نمود تمام کسانی که به خدا کفر ورزیده، و پیامبران خدا را دروغگو نامیده‌اند حتما باید وارد جهنم شوند، و مال‌ها و فرزندان‌شان نمی‌تواند آنها را از عذاب خدا نجات دهد، و آنها در دنیا به سزا و عقوبتی گرفتار می‌شوند که فرعون و سایر امت‌هایی که آیات خدا را تکذیب کردند بدان گرفتار شدند: ﴿فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡو خداوند آنها را به عقوبت‌های دنیوی گرفتار کرد، و در آخرت نیز عقوبت‌های سختی در انتظار آنان است. ﴿وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِپس زنهار که سزای خدا را ساده انگارید، چرا که کفر و تکذیب در نظرتان آسان جلوه‌گر خواهد شد.

آیه‌ی ۱۳-۱۲:

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٢[آل عمران: ۱۲].«به کافران بگو: شما شکست خواهید خورد و به‌سوی جهنم حشر خواهید شد، و بد جایگاهی است».

﴿قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ١٣[آل عمران: ۱۳]. «قطعاً برای شما نشانی بود در رویارویی دو گروه، گروهی در راه خدا می‌جنگید، و گروهی دیگر کافر بودند، که مؤمنان را با چشم‌های خود دو برابر می‌دیدند، و خداوند با یاری خود هر کس را که بخواهد تایید می‌کند، همانا در آن عبرتی است برای صاحبان بینش».

این مژده‌ای است برای مومنان و تهدیدی است برای کافران، چرا که آنها باید در این دنیا شکست بخورند، و همان‌طور که خداوند خبر داد این امر به تحقق پیوست و کافران چنان شکستی خورده‌اند که نظیری ندارد.

و آنچه در بدر اتفاق افتاد نشانه‌ای از صداقت پیامبر و حقانیت او، و بطلان وانحراف راه دشمنانش بود. دو گروه با یکدیگر روبرو شدن گروه مومنان سیصد و اندی نفر بودند، و گروه کافران نزدیک به هزار نفر، و از آمادگی خوبی برخوردار بودند و ساز و کار جنگی را نیز د رحد وفور در اختیار داشتند. خداوند مومنان را با یاری خویش تایید و کمک نمود و آنها به یاری خدا کافران را شکست دادند، پس در این عبرتی برای صاحبان بینش است. و این جنگ بدر همان حقی بود که به رویارویی باطل رفت و آن را از بین برد، و اگر جنگ بدر یکی از مصادیق حق نبود، طبق اسباب و علل مادی قضیه برعکس می‌شد.

آیه‌ی ۱۵-۱۴:

﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ١٤[آل عمران: ۱۴].«برای مردم دوستی شهوت آراسته شده است از قبیل زنان و فرزندان و ثروت‌های هنگفت، از طلا و نقره و اسب‌های نشان‌دار، و چهارپایان و کشتزار، این کالای زندگی دنیاست، و سرانجام نیک در پیشگاه خداوند است».

﴿قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ١٥[آل عمران: ۱۵].«بگو: آیا شما را به بهتر از این آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، نزد پروردگارشان باغ‌هایی است که از زیر آن جوی‌ها روان است، آنان در آن جاودانه هستند، و همسرانی پاکیزه و خشنودی خداوند را دارند، و خداوند به بندگان بیناست».

خداوند در این دو آیه از حالتِ مردمی خبر می‌دهد که دنیا را در آخرت ترجیح می‌دهند و تفاوت بین دنیا و آخرت را بیان کرده است، پس خبر داده که این چیزها برای مردم زیبا جلوه کرده و به آن چشم دوخته و بدان دل بسته‌اند و دل را در گرو لذایذ آن گذاشته‌اند. هر گروه از مردم به یکی از این چیزها علاقمند است و آنرا بزرگ‌ترین هدف و اندیشه خود قرار داده‌است، هرچند که تمام این خواستنی‌ها کالایی اندک بوده و در مدت کوتاهی از بین می‌رود. خلاصه مطلب این‌که : ﴿مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ(همۀ این‌ها) کالای اندک دنیا هستند و سرانجام نیک نزد خداوند است.

سپس خداوند خبر داد کسانی که از وی می‌ترسند و بندگی او را انجام می‌دهند چیزهایی بهتری به آنان می‌رسد، و انواع خوبی‌ها، و نعماتِ جاودانی که هیچ چشمی نظیر آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به دل هیچ انسانی خطور نکرده است به آنان خواهد رسید، و خشنودی خداوند را که بزرگ‌ترین پاکیزه‌ای دارند که از هر آسیب و نقصی پاک هستند، اخلاق‌شان زیبا و اندام‌هایشان کامل است. زیرا نفی چیزی مستلزم ضد آن است، پس پاک قرار دادن آنها از آفات، مستلزم موصوف بودن‌شان به کمالات است. ﴿وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِپس هر کس را یاری میدهد تا به آنچه که برای آن آفریده شده است، برسد. بنابر این اهل سعادت را توفیق می‌دهد تا از این دنیای فانی برای دنیای جاودان توشه بر گیرند، و انجام اعمال صالح را برای آنان میسر می‌گرداند، تا از این دنیا به اندازه آنچه که آنان را بر عبادت و طاعت خدا یاری می‌کند، استفاده کنند.

اما اهل شقاوت و بدبختی را توفیق می‌دهد تا کارهایی را انجام دهند که شقاوت و بدبختی اخروی آنان را مسجل‌تر گرداند، و کاری خواهد کرد که به زندگی دنیا راضی شوند، و به آن اطمینان پیدا نمایند، و آن را جایگاه همیشگی خویش قرار دهند.

آیه‌ی ۱٧-۱۶:

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٦[آل عمران: ۱۶].«کسانی که می‌گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش دور بدار».

﴿ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ١٧[آل عمران: ۱٧].«(اینانند) صبر کنندگان و راستگویان و مداومان بر طاعت خداوند و انفاق کنندگان و آمرزش طلبان در سحرگاهان».

راسخان در علم و کسانی که اهل علم و ایمان هستند، با ایمان خودشان به پروردگارشان متوسل می‌شوند، تا گناهانشان را بیامرزد، و آنها را از عذاب جهنم نجات دهد. ایمان و عمل صالح وسیله‌ای است که خداوند دوست دارد بنده با استفاده از آن به پروردگارش متوسل شود، تا از نعمت‌‌‌هایش را از طریق دادن پاداش و دور کردن عذاب بر وی کامل بگرداند.

سپس خداوند آنان را به زیباترین صفات توصیف نمود، آنان را به «صبر» متصف گرداند، صبری که عبارت است از باز داشتن نفس بر آنچه که خداوند آن را دوست دارد، و در این کار رضایت و خشنودی او را طلب کند. پس آنان بر طاعت خداوند صبر می‌نمایند و بر عدم ارتکاب معاصی او صبر می‌کنند، و نیز بر تحمل تقدیرات دردناک خداوند صبر پیشه می‌نمایند. و آنان را به صفت «راستگویی» متصف نمود، که به معنی درست بودن ظاهر و باطن، و داشتن تصمیم راستین برای در پیش گرفتن راه راست است.

و آنها را به «قنوت» متصف کرد، که به معنی مداومت بر طاعت خدا، همراه با فروتنی و خشوع است. نیز آنان را به «صرف اموال در راه‌های خیر» توصیف نمود، چرا که مال‌هایشان را در راه خیر و به فقرا و نیازمندان انفاق می‌کنند. و آنان را به طلب مغفرت به ویژه در سحرگاه توصیف نمود، چرا که آنان نماز را تا وقت سحر طولانی نموده، سپس از خدا آمرزش می‌طلبند.

آیه‌ی ۱۸:

﴿شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١٨[آل عمران: ۱۸].«خداوند گواهی می‌دهد که هیچ معبود بر حقی جز او نیست، (و نیز گواهی می‌دهد که) او دادگری می‌کند، و فرشتگان و اهل علیم نیز گواهی می‌دهند که هیچ معبود بر حقی جز او نیست (و) او عزیز و حکیم است».

این بزرگ‌ترین گواهی است که خداوند بزرگ و ملائکه و اهل علم بر بزرگ‌ترین موضوع می‌دهند، و آن یگانگی خداوند و دادگری اوست، و این گواهی دادن، تمام شریعت و احکام جزایی را در بر می‌گیرد. زیرا اصل و اساس شریعت و دین، توحید خداوند در پرستش و عبودیت و اعتراف به یگانگی او در صفات، و عظمت و بزرگی، و عزت و قدرت و شکوه، و نیکی و مهربانی، و احسان و زیبایی اوست.

اقرار به این‌که او کمال مطلق است و هیچ یک از آفریدگان خدا نمی‌تواند چیزی را از آن در یابد، یا آن را احاطه کند، یا به آن برسد، و یا بتواند ستایش واقعی او را انجام دهد. و عبادت‌ها و معاملات و توابع آن، و امر و نهی الهی همه عدل و داد هستند، هیچ ستم و ظلمی در آن وجود ندارد، بلکه سرشار از حکمت و دقت است، و پاداشی که بر اعمال صالح و اعمال بد می‌دهد، همه انصاف و عدل است. ﴿قُلۡ أَیُّ شَیۡءٍ أَکۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُ[الأنعام: ۱٩]. «بگو: کدام چیز گواه بزرگتری است؟بگو: خدا». پس هیچ شکی در توحید خدا، و دین و جزای او نیست و این موضوع از بزرگ‌ترین حقایق و روشن‌ترین آن است، و خداوند دلایلی بر آن آورده است که انکارناپذیر است و امکان سرشماری آن وجود ندارد.

در این آیه به فضیلت علم و علما اشاره شده است، زیرا خداوند به طور ویژه از آنان سخن به میان آورده، و از دیگر مردم نام نبرده است،و گوای دادن علما را همراه با گواهی دادن خود و ملائکه ذکر کرده است، و گواهی دادن آنها را از بزرگ‌ترین دلایل توحید خداوند، دین و اثبات آخرت وسزا و جزای او قرار داده، و این‌که پذیرفتن این شهادت منصفانه و صادقانه بر مکلفین واجب است. در ضمن از علما به عنوان افراد عادل نام برده، و این‌که مردم پیرو، وآنها پیشوا و مقتدا هستند، و این فضیلت و شرافتی است که نمی‌توان آن را با چیز دیگری سنجید.

آیه‌ی ۱٩:

﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩[آل عمران: ۱٩].«همانا دین در پیشگاه خداوند اسلام است، و کسانی که کتاب را داده شده‌اند، اختلاف نکردند مگر پس از آگاهی یافتن، آن هم به سبب (خوی) سرکشی که میان آنان وجود داشت، و هرکه به آیات خدا کفر بورزد همانا خداوند زود شمار است».

خداوند متعال خبر می‌دهد ﴿إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُدینی که جز آن دینی دیگر اعتبار ندارد، و دینی جز ان پذیرفته نمی‌شود، دین اسلام است. ﴿ٱلۡإِسۡلَٰمُاسلام یعنی تسلیم شدن در برابر خدای یگانه، و این که انسان در ظاهر و باطن، در برابر آنچه خداوند بر زبان پیامبرانش مشروع نموده است، تسلیم شود: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥[آل عمران: ۸۵]. «و هر کس دینی غیر از اسلام طلب کند، از او پذیرفته نمی‌شود، و او در آخرت از زیانکاران است».

پس هرکس دینی غیر از اسلام بزگریند در حقیقت از خداوند فرمان نبرده است، چون راهی را که خداوند توسط پیامبرانش مشروع نموده، در پیش نگرفته است. سپس خداوند متعال خبر داده است که اهل کتاب این را می‌دانند. و آنها با یکدیگر اختلاف کردند، سپس از روی سرکشی و تمرّد، منحرف شدند، وگرنه آنها آگاهی و دانشی را که مقتضی عدم اختلاف و گرویدن به دین حقیقی بود، دارا بودند، سپس وقتی که حضرت محمد صپیش آنها آمد، او را به خوبی شناختند، اما حسادت، و سرکشی، و کفر ورزیدن به آیات خدا آنان را از پیروی کردن از حق بازداشت. ﴿وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِو هر کس به آیات خدا کفر ورزد، بداند که خداوند زود شمار است، یعنی منتظر باشند که قیامت خواهد آمد و خداوند آنان را به سبب آنچه می‌کردند، مجازات خواهد کرد.

آیه‌ی ۲۰:

﴿یَکَادُ ٱلۡبَرۡقُ یَخۡطَفُ أَبۡصَٰرَهُمۡۖ کُلَّمَآ أَضَآءَ لَهُم مَّشَوۡاْ فِیهِ وَإِذَآ أَظۡلَمَ عَلَیۡهِمۡ قَامُواْۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمۡعِهِمۡ وَأَبۡصَٰرِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٠[البقرة: ۲۰]. «پس اگر با تو به مجادله پرداختند، بگو: من و کسانی که از من پیروی می‌کنند خود را تسلیم خدا نموده‌ایم، و به کسانی که کتاب را داده شده‌اند و به بی‌سوادان (مشرکین عرب) بگو: آیا تسلیم شده‌اید؟ پس اگر تسلیم خدا شدند به‌راستی که هدایت یافته‌اند، و اگر سرپیچی کردند، پس فقط رساندن (پیام) بر تو است و خداوند به بندگان بیناست».

پس از آن‌که خداوند بیان فرمود که دین حقیقی نزد او اسلام است، و تصریح نمود که اهل کتاب با پیامبر صمجادله کردند، و حجت بر آنها اقامه شد، اما آنها با آن مخالفت کردند، به پیامبر دستور داد که آشکارا بگوید ظاهر و باطن خویش را تسلیم خدا نموده است، و کسانی نیز که از او پیروی کرده‌اند، چنین هستند. و به او دستور داد تا به همه مردم، اعم از اهل کتاب، و بی‌سوادان عرب، و غیره که کتابی نداشتند، بگوید: اگر شما تسلیم شدید و اسلام آورید پس آنگاه بر راه راست و هدایت و حق خواهید بود، و اگر روی برتافتید، پس حساب شما با خداست، و چیزی جز ابلاغ و رساندن پیام بر من نیست، و من پیام خدا را به شما رسانده و حجت را بر شما اقامه نموده‌ام.

آیه‌ی ۲۲-۲۱:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٢١[آل عمران: ۲۱].«همانا کسانی که به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق می‌کشند، و کسانی از مردم را که به دادگری فرمان می‌دهند، می‌کشند، آنان را به عذاب دردناکی مژده بده».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٢٢[آل عمران: ۲۲].«ایشان کسانی هستند که اعمال‌شان در دنیا و آخرت تباه شده است، و آنان را یاوری نیست».

کسانی که به آیات خدا کفر ورزیده و پیامبران را که بزرگ‌ترین حق را بر گردن مردم دارند و پیشوایان هدایت هستند و مردم را به دادگری فرمان می‌دهند، و همه ادیان و عقل‌ها بر این اتفاق نظر دارند، تکذیب نموده و بزرگ‌ترین جنایت را در حق آنان مرتکب می‌شوند ایشان ﴿حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِاعمال‌شان در دنیا و آخرت تباه شده و سزاوار عذابی دردناک هستند و یار و مددکاری نخواهند داشت که آنها را از عذاب خدا نجات دهد.

آیه‌ی ۲۵-۲۳:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣[آل عمران: ۲۳].«آیا کسانی را که بهر‌ه‌ای از کتاب داده شده‌اند، نمی‌بینی که به کتاب خدا فراخوانده می‌شوند تا میان آنها داوری کند، سپس گروهی از آنان سرپیچی می‌کنند و آنها روی گردانند؟».

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٢٤[آل عمران: ۲۴].«این بدان روی است که آنها گفتند: آتش به ما نمی‌رسد مگر چند روز اندکی، و افتراهایی که در دین‌شان به خدا می‌بستند آنان را فریب داد».

﴿فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ٢٥[آل عمران: ۲۵].«پس حال آنها چگونه خواهد بود وقتی که آنها را در روزی جمع کنیم که هیچ شکی در آن نیست، و به هر کس هر آنچه که کرده است به طور کامل داده شده و بر آنها ستم نمی‌شود».

آیا از آن‌هایی که ﴿أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِبهره‌ای از کتاب داده شده‌اند به شگفت نمی‌افتی؟! ﴿یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِکه (چون) به‌سوی کتاب خدا فرا خوانده شوند تا میان‌شان حکم کند کتابی که آنچه را خداوند بر پیامبرانش نازل کرده است، تصدیق می‌نماید، ﴿ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَسپس گروهی از آنان از پیروی کردن از حق سرپیچی می‌کنند، و روی بر می‌گردانند.

انگار سوال شده که چه چیزی باعث روی گردانی آنان شده است؟ در حالی که آنها به پیروی کردناز حق سزاوارتر بودند، و حقیقت آنچه را محمد صآورده بود بهتر می‌دانستند؟ سپس خداوند برای این کار آنها دو علت بیان نمود:

احساس امنیت کردن، و گواهی و دروغین آنها برای خود مبنی بر نجات یافتن، و این‌که آتش جز چند روزی به آنها نمی‌رسد. آنها آن چند روز را برحسب هوی و هوس فاسد خود معین کرده بودند، گویا تدبیر جهان و فرمانروایی هستی در دست آنهاست، زیرا می‌گفتند: ﴿لَن یَدۡخُلَ ٱلۡجَنَّةَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوۡ نَصَٰرَىٰ[البقرة: ۱۱۱]. «هرگز به بهشت نمی‌رود مگر کسی که یهودی یا نصرانی باشد». و معلوم است که این‌ها آرزوهایی است که از نظر شرع و عقل باطل‌اند.

و علت دوم این است که آنها وقتی آیات خدا را تکذیب کردند، و بر خدا افترا بستند، شیطان زشتی کارشان را برای آنها زیبا جلوه داد، و فریب خوردند، و شیطان چنان به آنها نمایاند که کارشان حق است، و این سزای روی گردانی آنان از حق است. پس در روز قیامت حالت آنها چگونه خواهد بود آنگاه که خداوند آنها را جمع می‌کند و مطابق با اعمالی که انجام داده‌اند آنان را سزا و جزای کامل می‌دهد، و عدالت الهی در مورد بندگان به اجرا در می‌آید؟! زیرا به سبب اعمال زشتی که انجام داده‌اند به عذابی سخت گرفتار می‌شوند، و از خیر و پاداشی عظیم محروم می‌مانند. ﴿وَمَا رَبُّکَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ[فصلت: ۴۶]. «و پروردگارت بر بندگان ستم نمی‌کند».

آیه‌ی ۲٧-۲۶:

﴿قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٦[آل عمران: ۲۶]. «بگو: بار خدایا! تو صاحب فرمانروایی و ثروت و دارایی هستی، حکومت و دارایی را به هرکس که بخواهی، می‌بخشی، و حکومت و دارایی را از هرکس که بخواهی باز پس می‌گیری، و هرکس را که بخواهی عزت و قدرت می‌دهی، و هرکس را که بخواهی خوار می‌گردانی، خوبی به دست تو است و بی‌گمان تو بر هر چیز توانا هستی».

﴿تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ٢٧[آل عمران: ۲٧].«شب را در روز وارد می‌کنی، و روز را در شب داخل می‌گردانی، و زنده را از مرده بیرون می‌آوری، و مرده را از زنده بیرون می‌آوری، و هرکس را که به بخوای بدون حساب روزی می‌دهی».

خداوند در اساس به پیامبرش دستور می‌دهد و به تبع ایشان به دیگران نیز فرمان می‌دهد که اعلام کند پروردگارش در تدبیر جهان بالا و پایین یگانه است، و او سزاوار فرمانروایی مطلق و تصرف تام است، و او هرکس را که بخواهد به پادشاهی می‌رساند. و از هرکس که بخواهد عزت می‌دهد و هرکس را که بخواهد خوار می‌گرداند. پس این طور نیست که جریان امور طبق آرزوها و خواست‌های اهل کتاب و دیگران پیش برود، بلکه دستور و فرمان و تدبیر امور از آن خداست، و کسی نیست که بتواند در تدبیر هستی با او مخالفت کند، و یا در تقدیر الهی، خدا را یاری دهد.

و همانطور که او روزها را بین مردم می‌گرداند، یک روز به سود گروهی است، و روزی دیگر به زیا گروهی، زمان و دوران را نیز می‌چرخاند و در آن تصرف می‌کند. ﴿بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُخیر و خوبی همه از جانب تو است، و نیکی‌ها و خوبی‌ها را جز خداوند کسی نمی‌آورد و اما شر و بدی نه در صفت و نه در اسم، و نه در فعل به خدا نسبت داده نمی‌شود، بلکه این امر در دایره قضا و قدر الهی جای می‌گیرد.

پس خوبی و بدی همه در قضا و قدر داخل است، و در پادشاهی او جز آنچه که خود خواسته است چیزی رخ نمی‌دهد. اما بدی و شر به او نسبت داده نمی‌شود. بنابر این گفته نمی‌شود: «بیدک الخیر و الشر» خیر و شر به دست تو است، بلکه گفته می‌شود: ﴿بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُهمانطور که خدا و پیامبرش گفته‌اند. اما این‌که بعضی از مفسرین گفته‌اند: همچنین شر نیز به دست خداست، این خیال و وهم محض است، چرا که آنها گمان برده‌اند چنانچه گفته شود فقط خیر در دست اوست، با قضا و تقدیر فراگیر الهی مخالف است، از این روی چنین گفته‌اند. اما جوابش همان چیزی است که به طور مشروح بیان داشتیم.

﴿تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِشب را به روز و روز را به شب در می‌آوری، این را به جای آن و آن را به جای این قرار می‌دهی، بر شب می‌افزایی و از روز کم می‌کنی، تا با این کارها منافع بندگان تامین شود. و زنده را از مرده پدید می‌آورد، همان‌طور که کشتزارها و درختان گوناگون را از بذر آن می‌رویاند، و مومن را از کافر پدید می‌آورد و مرده را از زنده بیرون می‌کند، همانطور که دانه‌ها و هسته‌ها و کشتزارها را از درختان بیرون می‌آورد، و تخم مرغ بی‌جان را از مرغ زنده بیرون می‌آورد. پس او ذاتی است که چیزهای متضاد را از یکدیگر بیرون می‌آورد. در حالی که همه عناصر تسلیم او هستند. ﴿وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖخداوند در آیه‌ای دیگر، اسبابی را که بوسیله آن روزی وی به انسان می‌رسد، بیان کرده و فرموده است: ﴿وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُ...[الطلاق: ۲-۳]. «و هر کس از خدا بترسد، خداوند برای او راهی می‌گشاید و از جایی او را روزی می‌دهد که گمانش را نمی‌برد». ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ[الطلاق: ۳]. «و هر کس که بر خدا توکل کند خداوند او را کافی است». پس بر بندگان لازم است که روزی را مگر از خدا طلب نکنند، و برای بدست آوردن روزی، در پی اسبابی باشند که خداوند آنرا آسان و جایز قرار داده‌است.

آیه‌ی ۲۸:

﴿لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ٢٨[آل عمران: ۲۸].«نباید مؤمنان کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند، و هرکس چنین کند، در هیچ چیز (بهره‌ای) از (رحمت) خدا ندارد، مگر این‌که به نوعی از آنها تقیه کنید، و خداوند شما را از خود بر حذر می‌دارد، و بازگشت به‌سوی اوست».

در اینجا خداوند مومان را بر حذر داشته است که مومنان را رها نکنند و به جای آنها، کافران را به دوستی نگیرند، زیرا مومنان، دوستان یکدیگرند و خداوند هم سرپرست و ولّی آنان است. ﴿وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَو هرکس کافران را به دوستی بگیرد، ﴿فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍاو از خداوند مبّرا است و خداوند نیز از او مبَّرا می‌باشد. همانطور که فرموده است: ﴿وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡ[المائدة: ۵۱]. «و هرکس از شما که کافران را به دوستی بگیرد، او از آنهاست». ﴿إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗمگر این‌که در اظهار دشمنی با کافران، از جان خود ترسید، پس در این حالت برای شما جایز است که با آنها به طور مسالمت آمیز رفتار کنید، و با آنها بسازید، و نباید از ته دل آنان را دوست داشته باشید و کمکشان کنید.

﴿وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُو از او بترسید وترس از خداوند را بر ترس از بندگان مقدم بدارید، زیرا کارهای بندگان در دست اوست، و او پیشانی آنها را گرفته و همه به‌سوی او باز می‌گردند، پس به کسی که ترس حقوق الهی را مقدم داشته و به او امیدوار بوده باشد، پاداش فراوان می‌دهد، و کافران و کسانی را که آنها را به دوستی گرفته‌اند، با عذاب هلاکت بار مجازات می‌نماید.

آیه‌ی ۳۰-۲٩:

﴿قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٩[آل عمران: ۲٩].«بگو: اگر آنچه را در دل‌هایتان است پنهان کنید، یا آن را آشکار کنید خداوند آن را می‌داند و آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند بر هر چیزی تواناست».

﴿یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ٣٠[آل عمران: ۳۰].«روزی که هر کس هر آنچه از خوبی و بدی انجام داده‌است، حاضر می‌یابد، (و) آرزو می‌کند: ای کاش! میان او و آنچه از بدی انجام داده است فاصله‌ای دور بود، و خداوند شما را از (کیفر) خود می‌ترساند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است».

خداوند متعال خبر می‌دهد که علم او آنچه را که در سینه‌هاست احاطه نموده است، خواه بندگان آن را پنهان کنند و خواه آن را آشکار نمایند. و همان‌طور که علم او هر آن چیزی را که در آسمان‌ها و زمین می‌باشد در بر گرفته است، پس هیچ‌کس بر او پنهان نمی‌ماند. علم او همه چیز را احاطه کرده است و او بزرگ، و بر هر چیزی تواناست، و هیچ موجودی نمی‌تواند از خواست او سرباز زند.

به دنبال آن‌که خداوند عظمت خویش و گستردگی اوصافش را برای مردم بیان فرمود تا برای آنان انگیزه‌ای باشد که در هر حال او را مراقب خویش بدانند، انگیزه‌ای دیگر برای مراقب دانستن خداوند و ترس از او را بیان کرد، و آن این است که همه آنها به‌سوی او باز می‌گردند، و در آن وقت کارهای خوب و بد خود را حاضر می‌بینند، پس در این هنگام به خوبی‌هایی که برای خود پیش فرستاده‌اند رشک می‌برند. بدکاران وقتی آنچه که اعمال خود را حاضر می‌بینند حسرت می‌خورند، و دوست دارند که بین آنها و کارهای بدشان فاصله دوری بود.

بنابراین وقتی بنده دانست که به‌سوی پروردگارش بر می‌گردد و پس از این زندگی پر رنج و مشقت باید پروردگارش را ملاقات نماید، و دسترنج و تلاش خود را ببیند، این امر باعث می‌شود تا مواظب باشد، و از کارهایی که باعث رسوایی و عذابش می‌گردد، بپرهیزد، و با انجام کارهای شایسته که خوشبختی و پاداش را به دنبال دارند، آمادگی پیدا کند. بنابر این خداوند متعال فرمود: ﴿وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُو خداوند با نشان دادن اوصاف و عظمت خویش، و کمال دادگری و شدت عذابش، شما را از کیفر خود برحذر می‌دارد. و با وجود این‌که عذاب سختی دارد، او مهربان است. از جمله مهربانی و رحمت او این است که بندگان را از سرکشی و فساد برحذر داشته است، آنجا که خداوند متعال وقتی عقوبت‌ها را بیان می‌کند، می‌فرماید: ﴿ذَٰلِکَ یُخَوِّفُ ٱللَّهُ بِهِۦ عِبَادَهُۥۚ یَٰعِبَادِ فَٱتَّقُونِ[الزمر: ۱۶]. «خداوند با آن بندگانش را می‌ترساند، ای بندگانم! از من بهراسید».

پس مهربانی و رحمت خدا برای بندگان سبب شده است راه‌هایی را که بوسیله آن خوبی‌ها را در می‌یابند، برای آنان آسان و هموار گردد. و مهربانی و رحمت او نسبت به آنها باعث می‌شود راه‌هایی را که به کارهای زشت منتهی می‌شوند در پیش نگیرند.

از خداوند خواستاریم که احسان و نیکی خود را بر ما تمام کند و ما را بر پیمودن راه مستقیم یاری دهد، و از پیمودن راه‌هایی که آدمی را به دوزخ می‌کشاند، مصون دارد.

آیه‌ی ۳۱:

﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٣١[آل عمران: ۳۱].«بگو: اگر شما خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خداوند بخشندۀ مهربان است».

این آیه معیاری است برای بازشناسی کسی که واقعا خدا را دوست دارد از کسی که فقط ادعای دوست داشتن خدا را دارد.

پس علامت محبت خدا، پیروی کردن از محمد صاست، چرا که خداوند پیروی از او و از آنچه که مردم را به سویش فرا می‌خواند، راهی به‌سوی محبت و خشنودی خویش قرار داده‌است. پس محبت و خشنودی و پاداش خدا جز در پرتو تصدیق کتاب و سنت، و فرمان بردن از دستورات کتاب و سنت و پرهیز از آن چ هین دو مصدر تشریع از آن نهی کرده‌اند به دست نمی‌آید.

پس هرکس که چنین کند خداوند او را دوست دارد، و به او پاداش می‌دهد، و گناهانش را می‌آمرزد، و عیب‌‌‌هایش را می‌پوشاند. در اینجا شاید این سوال به ذهن برسد که حقیقت اتبّاع و پیروی از پیامبر چگونه است؟ پس خداوند این سوال را چنین جواب می‌دهد:

آیه‌ی ۳۲:

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ٣٢[آل عمران: ۳۲]. «بگو : از خدا و رسولش فرمان ببرید پس اگر رویگردان شدند، بدانند که او، کافران را دوست ندارد».

﴿قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَبگو: با فرمان بردن از دستور خدا و پرهیز از منهیات، و تصدیق اخبار (اخباری که از ناحیه‌ی خدا و رسولش رسیده است) از خدا و پیامبرش پیروی کنید.﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْپس اگر روی برتافتند، این عمل، کفر است. و خداوند ﴿لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَکافران را دوست ندارد.

آیه‌ی ۳٧-۳۳:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ٣٣[آل عمران: ۳۳].«بی‌گمان خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داده‌است».

﴿ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٣٤[آل عمران: ۳۴].«فرزندانی هستند که برخی از برخی دیگرند، و خداوند شنوا و داناست».

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣٥[آل عمران: ۳۵].«به یاد آور هنگامی را که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم خالصانه نذر تو کرده‌ام، از من بپذیر، همانا تو شنوای دانایی».

﴿فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ٣٦[آل عمران: ۳۶].«پس وقتی آن را به دنیا آورد گفت: پروردگارا! من دختر به دنیا آورده‌ام – و خداوند به آنچه او به دنیا آورده بوده، آگاه‌تر بود – و پسر مانند دختر نیست، و من آن را مریم نام نهادم، و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده در پناه تو می‌دارم».

﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ٣٧[آل عمران: ۳٧].«پس خداوند آن را به نیکویی پذیرفت، و او را به خوبی پرورش داد، و زکریا را سرپرستش قرار داد، هرگاه در عبادتگاه بر او وارد می‌شد، نزد او خوراکی را می‌یافت. گفت: ای مریم! این خوراک از کجا برای تو می‌آید؟! مریم گفت: آن از جانب خدا می‌آید، بی‌گمان خداوند هرکس را که بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد».

خداوند بندگان برگزیده‌ای دارد که آنها را انتخاب نموده و فضیلت‌های فراوان و ویژگی‌های والا و علوم مفید و اعمال مفید و اعمال شایسته و خصوصیات گوناگونی را به آنان ارزانی داشته است. به همین جهت خداوند از این خاندان‌ها و مردان بزرگواری که صفات کمال را به دست آورده‌اند، نام برد و بیان کرد که فضیلت و خوبی در فرزندان آنها نیز جریان داشته و مردان و زنان آنها را نیز شامل می‌شود، و این بزرگ‌ترین احسان و برترین سخاوت و بخشش اوست. ﴿وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌو خداوند شنوا و داناست، می‌داند چه کسی سزاوار برتری است، پس هرجا که حکمت خداوند اقتضا کند بخشش و فضل خویش را می‌گذارد.

پس از آن‌که از بزرگی و عظمت این خاندان‌ها سخن به میان آمد، خداوند داستان مریم و پسرش عیسی ÷را بیان کرد و این‌که آنها حلقه‌ای از این زنجیره هستند، و اوضاع و احوال آنها را از ابتدا تا آخر تشریح نمود و بیان کرد که همسر عمران در حالی‌که میخواست با تضرع و زاری و با انجام دادن عباداتی که آن را دوست داشت، و باعث بزرگداشت خانۀ خدا می‌شد، به بارگاه پروردگارش تقرب جوید، گفت: ﴿إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗاهمانا نذر کرده‌ام تا آنچه را که در شکم داردم خادم عبادتگاه (تو) که مالامال از عبادت کنندگان است قرار دهم. ﴿فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓپس این عمل را از من بپذیر. یعنی این عمل را بر اسان ایمان و اخلاص قرار بده، تا از آن خیر و پادش ببار آید. ﴿إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُهمانا تو شنوندۀ دانایی. ﴿فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰدر این سخن نوعی زاری و فروتنی و شکستگی به چمش می‌خورد، چون نذر او بر این اساس بود که فرزندش پسر باشد، فرزندی که قدرت دارد و می‌تواند به خانۀ خدا خدمت نماید، اما دختر نمی‌تواند این اعمال را انجام دهد، لکن خداوند قلب او را تسکین داد و نذرش را پذیرفت، و این دختر از بسیاری از پسران کامل‌تر شد، بلکه او از بیشتر مردان کامل‌تر گردید و اهداف و مقاصدی از او بدست آمد که از بسیاری از مردها برنمی‌آید.

﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗاو او بر تربیت دینی و اخلاق والایی پرورش یافت و حالات او کامل گردید، و گفتار و کردارش درست شد، و به اوج رشد و ترقی رسید. و خداوند زکریا را سرپرست وی قرار داد. و این از احسان خدا بر بندۀ اوست که فردی از انسان‌های کامل و شایسته را برای تربیت وی بگمارد. سپس خداوند متعال مریم و زکریا را اکرام نمود: چرا که برای مریم غذایی بدون رنج و خستگی فراهم کرد، و این کرامتی بود که خداوند بوسیله آن او را اکرام نمود. ﴿کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَهرگاه زکریا در عبادتگاه پیش او می‌آمد. این اشاره به نماز خواندن زیاد و همیشگی مریم در عبادتگاه است. ﴿وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗانزد او غذایی گوارا و آماده می‌یافت، ﴿قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍگفت: ای مریم! این غذا از کجا برایت می‌آید؟ گفت: آن از جانب خدا می‌آید، همانا خداوند هرکس را که بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد.

آیه ۴۱-۳۸:

﴿هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ٣٨[آل عمران: ۳۸].«آن گاه زکریا پروردگارش را به فریاد خواند (و) گفت: پروردگارا! از جانب خود به من فرزندی نیکو ببخش همانا تو شنوندۀ دعا هستی».

﴿فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٣٩[آل عمران: ۳٩].«در حالی‌که او در عبادتگاه به نماز ایستاده بود، فرشتگان او را ندا دادند که خداوند ترا به یحیی مژده می‌دهد، که تصدیق‌کنندۀ کلمه خدا (عیسی) است، و سرور و پیشوا، و بر کنار از گناهان، و پیامبری از صالحان است».

﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ٤٠[آل عمران: ۴۰].«گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود در حالی که پیری مرا فرا گرفته است، و همسرم نازاست؟. گفت: این چنین خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد».

﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ٤١[آل عمران: ۴۱].«گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای قرار بده، فرمود: نشانه‌ات این است که سه روز با مردم سخن نگویی مگر با اشاره، و پروردگارت را زیاد یاد کن، و در شامگاهان و صبحگاهان او را تسبیح کن».

وقتی زکریا این حالت را دید و مهربانی و لطف خدا را نسبت به مردم مشاهده کردف از خداوند خواست تا او را فرزندی بدهد. این در حالی بود که او از داشتن فرزند ناامید شده بود. پس گفت: «پروردگارا! از جانب خود فرزندی نیکو به من ببخش همانا تو شنوندۀ دانایی». و در حالی که او در عبادتگاه به نماز ایستاده بود فرشتگان او را ندا دادند که خداوند تو را به یحیی مژده می‌دهد، که تصدیق‌کنندۀ کلمۀ خدا (عیسی) است.

پس بشارت به آمدنِ این پیامبر بزرگوار (یحیی)، متضمن بشارت به آمدن عیسی پسر مریم است، وی را تصدیق می‌کند و بر پیامبری او گواهی می‌دهد. پس این کلمه‌ی مبارک از جانب خدا است، و خداوند آن را به عیسی اختصاص داده‌است، چرا که این کلمه از جمله کلماتی است که خداوند بوسیلۀ آن مخلوقات را پدید آورده است. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٥٩[آل عمران: ۵٩]. «همانا مثال عیسی نزد خدا مانند آدم است، که او را از خاک آفرید، سپس به وی گفت: به وجود بیا، و او بوجود آمد».

﴿وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗاپیامبری که مژدۀ آمدنش داده شده، ﴿بِیَحۡیَىٰاست که پیشوا، و از پیامبران بزرگوار است. «حَصُور» یعنی کسی که فرزندی به دنیا نمی‌آورد و میل جنسی ندارد. و گفته شده است که حصور به معنی کسی است که از گناهان و شهوت‌های زیان‌آور محفوظ است، و این معنی شایسته‌تر است. ﴿وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَو پیامبری از تبار صالحان است، کسانی که در صلاح و درستکاری به آخرین مقام رسیده‌اند.

﴿قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞ«گفت: پروردگارا! با وجود این دو مانع، یعنی پیری و نازایی همسرم، از چه راهی من صاحب بچه می‌شوم؟!». ﴿قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُفرمود: این چنین خداوند هر چه بخواهد، انجام می‌دهد. پس هر چند که حکمت الهی اقتضا نموده است که کارها با فراهم ‌شدن اسباب‌شان انجام شوند، اما گاهی این قانون را می‌شکند، زیرا او آنچه می‌خواهد انجام می‌دهد، و اسباب در برابر قدرت او تسلیم هستند، و خواست و ارادۀ او اسباب را خنثی می‌گرداند. پس هیچ سببی از قدرت او نافرمانی نمی‌کند، هرچند آن سبب بسیار هم مؤثر باشد.

﴿قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗگفت: «پروردگارا! مرا نشانه‌ای بده». تا باعث شادی و خوشحالی من گردد، هرچند که به آنچه مرا از آن خبر داده‌‌ای یقین دارم، اما این امر باعث می‌شود که روح و روان شادمان گردد و قلب به مقدمات رحمت و لطف خدا اطمینان حاصل گرداند. ﴿قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاو در این مدت ﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِدر اول روز و آخر آن پروردگارت را به پاکی یاد کن. او از سخن گفتن در این مدت منع شد، و این با متولد شدن فرزند از پیرمردی سالخورده و زنی عقیم مناسبت داشت. و این‌که او نمی‌توانست با انسان‌ها سخن بگوید، و زبانش همواره با ذکر خدا و تسبیح او مشغول بود، نیز دلیلی دیگر است بر قدرت و حکمت لایتناهی خداوند. پس شاد و خوشحال گشت و شکر خدا را به جای آورد و صبحگاهان و شامگاهان، فراوان خداوند را یاد می‌کرد.

این فرزند به برکت مریم دختر عمران به دنیا آمد، زیرا رزق و غذای گوارایی که خداوند بدون حساب به مریم ارزانی داشته بود، زکریا را به یاد فرزند انداخت و او را به تضرع و درخواست از خدا واداشت. خداوند بخشنده سبب و مسبب است، اما چیزهای پسندیده و دوست‌داشتنی را توسط دوستان خود به مرحلۀ اجرا در می‌آورد تا مقام آنها را بالا ببرد و پاداش فراوانی را به آنها عطا نماید.

آیه‌ی: ۴۴-۴۲:

﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٤٢[آل عمران: ۴۲].«و یادآور هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! همانا خداوند ترا برگزیده، و پاکیزه‌ات گردانیده و ترا بر زنان جهان برتری داده‌است».

﴿یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ٤٣[آل عمران: ۴۳]. «ای مریم! همواره با فروتنی به عبادت پروردگارت مشغول شو و سجده ببر و با رکوع‌کنندگان رکوع کن».

﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ٤٤[آل عمران: ۴۴].«این از جمله اخبار غیبی است که بر تو وحی می‌کنیم، و تو پیش آنها نبودی آنگاه که قلم‌هایشان را می‌‌انداختند، تا (معلوم گردد) که کدام یک سرپرستی مریم را به عهده می‌گیرد. و تو هنگامی که کشمکش داشتند پیش آنان نبودی».

سپس خداوند مجدداً از مریم سخن به میان آورد. و بیان نمود که او در عبادت و کمال به مقام رفیعی رسیده بود. پس خداوند فرمود: ﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِو آنگاه که فرشتگان به مریم گفتند: همانا خداوند ترا برگزیده، و اوصاف شایسته و اخلاق زیبایی به تو بخشیده است. ﴿وَطَهَّرَکِو تو را از اخلاق فروایه و زشت، پاک گردانیده است، ﴿وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَو تو را بر زنان جهان برتری داده‌است. بنابر این پیامبر صفرمود : «کَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ کَثِیرٌ وَلَمْ یَکْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ غَیْرُ مَرْیَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَآسِیَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ کَفَضْلِ الثَّرِیدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ». «از میان مردان، افراد زیادی به حد کمال رسیدند، و از میان زنان جز مریم دختر عمران، و‌ آسیه دختر مزاحم، و خدیجه دختر خویلد کسی به کمال نرسید. و فضیلت و برتری عایشه بر زنان مانند برتری آبگوشت بر سایر غذاهاست».

پس فرشتگان او را صدا زدند و گفتند: «خداوند چنین فرمان داده‌است»، تا به نعمت‌های الهی شاد شود، و شکر خدا را به جا آورد، و تکالیف الهی را انجام دهد، و به خدمت او مشغول شود. بنابراین، گفتند: ﴿یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِای مریم! عبادت فراوان انجام بده، و در برابر او فروتن و متواضع باش و بر این کار همواره پابرجا باش. ﴿وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَو با نمازگزاران نماز بخوان. پس همۀ آنچه را به آن دستور داده شده بود، انجام داد، و در این زمینه فردی برجسته گردید و به اوج کمال و رشد رسید.

و این داستان و دیگر داستان‌هایی که در قرآن ذکر شده‌اند بزرگ‌ترین دلیل بر صحت رسالت محمد ع هستند، چرا که آنها را به طور مفصل و واقعی و بدون هیچ کم و کاستی بیان کرده است و این بیان‌گر آن است که این قرآن از جانب خداوند عزیز و حکیم است، و محمد این داستان‌ها را از مردم نیاموخته است. خداوند می‌فرماید : ﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ«پس آنگاه که مادرش او را به دنیا آورد، با همدیگر اختلاف کردند که کدام یک از آنها سرپرستی مردم را به عهده بگیرد، چون مریم دختر پیشوا و سرور آنها بود، و همه نسبت به وی نیت خیر داشتند، و در پی آن بودند که با ارائه خدماتی برای وی، پاداش الهی را کسب کنند تا سرانجام اختلاف و کشمکش آنها به جایی رسید که برای سرپرستی مریم قرعه‌کشی کردند، و بدین منظور قلم‌هایشان را انداختند، و از آن جا که رحمت الهی شامل حال زکریا و مریم گشت، قرعه بنام زکریا افتاد».

پس تو ای پیامبر! در آن حالت حضور نداشتی تا آن حالت را بدانی، و برای مردم تعریف کنی، بلکه خداوند تو را به آن آگاه ساخته است، و این بزرگ‌ترین هدف از آوردن داستان‌هاست که از آن درس و عبرت آموخته شود، و دلیلی بر توحید خدا و صحّت رسالت، و زنده ‌شدن پس از مرگ و دیگر اصول ایمان و اعتقاد می‌باشند.

آیه‌ی: ۵۲-۴۵:

﴿إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ٤٥[آل عمران: ۴۵].«آنگاه که فرشتگان به مریم گفتند: خداوند ترا به کلمۀ خود که نامش عیسی پسر مریم است مژده می‌دهد، او در این دنیا و در آخرت بلند مرتبه و از مقربان است».

﴿وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ٤٦[آل عمران: ۴۶].«و با مردم در گهواره و در سن کهولت سخن می‌گوید، و از زمرۀ صالحان است».

﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٤٧[آل عمران: ۴٧].«گفت: پروردگارا! چگونه صاحب فرزند می‌شوم در حالی‌که انسانی با من نزدیکی نکرده است؟! گفت: این چنین خداوند آنچه را بخواهد می‌آفریند، و هنگامی‌که ارادۀ چیزی نماید به آن می‌گوید: پدید آی، پس پدید می‌آید».

﴿وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ٤٨[آل عمران: ۴۸].«و کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به او می‌آموزد».

﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ٤٩[آل عمران: ۴٩].«و (او را به عنوان) پیامبری به‌سوی بنی‌اسرائیل (می‌فرستد، و به آنان می‌گوید:) همانا من با نشانه‌ای از جانب پروردگارتان پیش شما آمده‌ام، و من برایتان از گل پرنده‌ای می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌شود، و کور مادرزاد و فرد مبتلا به بیماری پیسی را شفا می‌دهم، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم، و شما را به آنچه می‌خورید و آنچه در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید آگاه می‌سازم، همانا در این (معجزات) نشانه‌‌ایست برای شما اگر مؤمن هستید».

﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ٥٠[آل عمران: ۵۰].«و (می‌گوید: آمده‌ام تا) تصدیق‌کنندۀ تورات باشم که پیش از من نازل شده است، و تا پاره‌ای از چیزهایی که بر شما حرام شده است، حلال کنم، و نشانه‌ای از جانب پروردگارتان را برایتان آورده‌ام، پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید».

﴿إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٥١[آل عمران: ۵۱].«بی‌گمان خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست».

﴿فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٥٢[آل عمران: ۵۲].«وقتی عیسی از ایشان احساس کفر کرد، گفت: کیست که یاور من به‌سوی خدا باشد؟ حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم، به خدا ایمان آورده‌آیم و گواه باش که ما مسلمانیم».

عیسی در دنیا و آخرت دارای مقام و مرتبه‌ای بلند است، و نزد خدا نیز از مقربان است، کسانی که از همۀ خلایق به خدا نزدیکترند و مقام‌شان بالاتر است، و این مژده‌ای است که مانند آن وجود ندارد.

مکمل این مژده این است که عیسی ÷﴿وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِدر گهواره با مردم سخن می‌گوید، پس سخن گفتن او نشانه‌ای از نشانه‌های خدا و رحمتی است از جانب او بر مادرش و بر عموم مرد. و همچنین در سخن کهولت با آنها سخن می‌گوید: ﴿وَکَهۡلٗا«کهل» یعنی مردی که عمرش در بین (۳۰) و (۵۰) سالگی قرار دارد. و این سخن گفتن، سخن دعوت و ارشاد، و مبین نبوت وی است. پس سخن گفتن در گهواره نشانه و برهانی است بر راستگویی و نبوت او، و برائتی است برای مادرش از گمانهایی که به ذهن مردم خطور می‌کرد. سخن گفتنش در کهولت نفع و استفادۀ بزرگی را برای مردم در بر داشت، و این‌که او واسطه است بین آنها و پروردگارشان در ابلاغ وحی پروردگار، و تبلیغ شریعت و دین خدا.

و او ﴿وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَاز صالحان است، کسانی که خداوند دل‌هایشان را با معرفت و محبت خویش، و زبان‌هایشان را با ستایش و ذکر خود، و اعضای‌شان را با طاعت و خدمت اصلاح نموده است.

﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞگفت: پروردگارا، چگونه فرزندی خواهم داشت در حالی‌که هیچ بشری مرا لمس نکرده است؟! این بسیار بعید به نظر می‌آید. ﴿قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُگفت: این‌گونه خداوند هر چه بخواهد، می‌آفریند تا بندگانش بدانند که او بر هر کاری تواناست و بدانند که چیزی نمی‌تواند مانع خواست و ارادۀ او گردد.

﴿إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُهر گاه چیزی را اراده بکند، به آن می‌گوید: به وجود بیا، پس به وجود می‌آید. ﴿وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَو کتاب‌های گذشته و داوری بین مردم را به او می‌آموزد، و پیامبری را به او می‌بخشد.

﴿وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَو (او را به عنوان) پیامبر به‌سوی بنی‌اسرائیل [روانه] می‌‌گرداند، و او را با نشانه‌های روشن و دلایل قطعی تأیید می‌نماید. و گفت: ﴿أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡهمانا نشانه‌هایی آورده‌ام که دلالت می‌نمایند من پیامبر بر حق خدا هستم. ﴿أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَو من از گل برایتان پرنده‌ای می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌شود، و کور مادرزاد را که بینایی ندارد شفا می‌دهم. ﴿وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَو بیماری پیسی را شفا می‌دهم و مردگان را به اذن خدا زنده می‌گردانم، و شما را از آنچه که می‌خورید و از آنچه که ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم. همانا در این [معجزات] نشانه‌ایست برای شما اگر مؤمن هستید.

﴿وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِپس خداوند او را به وسیلۀ دلایل و نشانه‌های غیرمعمول که آوردن آن جز برای پیامبران ممکن نیست، و نیز با رسالت و دعوتی که آورد، تورات و پیامبران گذشته را تأیید نمود، و این بزرگ‌ترین دلیل بر صداقت وی می‌باشد. زیرا اگر او از دروغگویان بود، با آنچه پیامبران آورده بودند مخالفت می‌کرد، و در اصول و فروع با آنها مخالفت می‌ورزید. پس معلوم شد که او پیامبر خداست، و‌آنچه آورده است حق است و شکی در آن نیست. ﴿وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡو آمده‌ام تا دشواری‌ها و رنج‌هایی را که بر شماست از شما برگیرم. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ٥٠ إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُاین چیزی است که همۀ پیامبران مردم را به‌سوی آن فرا می‌خوانند و آن پرستش خدای یگانه و اطاعت از پیامبران است. این است راه راست، راهی که هر کس آنرا در پیش بگیرد به بهشت نایل می‌شود. پس در این هنگام گروه‌های بنی‌اسرائیل در مورد عیسی اختلاف کردند، بعضی به او ایمان آورده و از او پیروی کردند، و بعضی به او کفر ورزیده و او را تکذیب کردند، و مادرش را مانند یهودیان به روسپیگری و عمل منافی عفت متهم نمودند.

﴿فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَپس وقتی که عیسی از آنها احساس کفر کرد، و دید که همه بر ردکردن دعوتش اتفاق کرده‌اند، بنی‌اسرائیل را به همکاری خویش فرا خواند و گفت: ﴿قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَکیست که یاور من به‌سوی خدا گردد؟ یاران گفتند: ﴿نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَما یاوران خدا هستیم، به او ایمان آورده‌‌ایم، و گواه باش که ما تسلیم (او) می‌باشیم.

این احسان خدا بر آنها و بر عیسی بود که به حواریون الهام کرد تا به وی ایمان آورند، و تسلیم فرمانش شوند، و پیامبرش را یاری کنند.

آیه‌ی: ۵۸-۵۳:

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ٥٣[آل عمران: ۵۳].«پروردگارا! به آنچه فرو فرستاده‌ای ایمان آوردیم، و از این پیامبر پیروی کردیم، پس ما را با گواهی‌دهندگان بنویس».

﴿وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ٥٤[آل عمران: ۵۴].«و (برای کشتن عیسی) مکر و چاره کردند و خداوند (نیز) مکر و چاره کرد، و خداوند بهترین مکرکنندگان است».

﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ٥٥[آل عمران: ۵۵].«و به یاد آور هنگامی را که خداوند فرمود: ای عیسی! من تو را می‌میرانم، و به‌سوی خود بالا می‌برم، و تو را از دست کسانی که کفر ورزیده‌اند نجات می‌دهم، و کسانی را که از تو پیروی کردند بر کسانی که کفر ورزیدند تا روز قیامت برتر قرار می‌دهم، سپس بازگشت شما به‌سوی من است، پس در آنچه اختلاف می‌کردید داوری می‌کنم».

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٥٦[آل عمران: ۵۶].«اما کسانی که کفر ورزیدند، آنان را در دنیا و آخرت کیفر سختی می‌دهم، و یاورانی ندارند».

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ٥٧[آل عمران: ۵٧].«و اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، پاداش‌شان را به طور کامل به آنان می‌دهد و خداوند ستمکاران را دوست ندارد».

﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ٥٨[آل عمران: ۵۸].«این (قرآن را که) از نشانه‌ها‌ی (خدا و سرشار از) پند و حکمت است، بر تو می‌خوانیم».

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَو این به معنی پایبندی کامل به ایمان و به همۀ آنچه خدا نازل کرده است، و به اطاعت از پیامبرش می‌باشد. ﴿فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَپس ما را با کسانی قرار بده که به یگانگی و رسالت پیامبر، و حقّانیت و راستی دینت گواهی می‌دهند. اما عیسی از آنها احساس کفر نمود، و آنان اکثریت بنی‌اسرائیل بودند، پس آنها ﴿وَمَکَرُواْبرای عیسی مکر و چاره کردند، ﴿وَمَکَرَ ٱللَّهُو خداوند (هم) در برابر مکر و توطئه‌هایشان برای آنها مکر و چاره کرد، ﴿وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَو خداوند بهترین مکرکنندگان است. زیرا بنی‌اسرائیل بر کشتن و به دار آویختن عیسی اتفاق کردند، اما عیسی بر آنان مشتبه گردید.

و آنها کسی را که با عیسی مشتبه یافته بودند دستگیر کردند. و خداوند به عیسی گفت: ﴿إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْپس خداوند او را به‌سوی خود بالا برد، و (او را) از (شرّ) کسانی که کفر ورزیده بودند نجات داد، و آنها کسی را کشتند و به دار آویختند که گمان می‌کردند عیسی است، و مرتکب گناه بزرگی شدند.

و عیسی پسر مریم در آخر زمان به زمین فرود خواهد آمد و حکم و دادگری را با خود خواهد آورد، خوک را می‌کشد، و صلیب را می‌شکند و از آنچه محمد صآورده است، پیروی می‌نماید، آنگاه دروغگویان می‌دانند که آنها فریب خورده‌اند.﴿وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِمنظور از کسانی که از او پیروی کرده‌اند گروهی است که به وی ایمان آوردند، و خداوند آنها را بر کسانی که از دینش منحرف شده بودند پیروز گرداند. و امت محمد ص، پیروان حقیقی عیسی خواهند بود و خداوند آنها را یاری خواهد کرد، و بر همۀ کافران پیروز خواهد گردانید، و آنها را با دینی که محمد صآورده است چیره و پیروز می‌گرداند: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ[النور: ۵۵]. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وعده داده است که آنها را در زمین جانشین قرار خواهد داد».

اما خداوند دادگر است، و حکمت او چنین اقتضا می‌نماید که هر کس به دین وی چنگ زند و آن را یاری کند، به او پیروزی آشکاری می‌بخشد، و هر کس که امر و نهی خدا را ترک کند، و شریعت او را کنار نهد، و بر ارتکاب گناه و سرپیچی از اوامر جرأت پیدات کند، او را مجازات نموده و دشمنان را بر او مسلط می‌گرداند. ﴿وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ«و خداوند چیره و با حکمت است».

﴿ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَسپس بازگشت شما به‌سوی من است، پس در میان شما در آنچه اختلاف می‌کردید داوری می‌کنم.

سپس خداوند کاری را که در رابطه با آنها انجام می‌دهد، بیان کرده و می‌فرماید: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْو این سزای کلی برای تمام پیروان ادیان گذشته است که دارای این صفات باشند. و خداوند، سرور و خاتم پیامبران را مبعوث نمود و رسالت او همۀ رسالت‌ها را منسوخ کرد، و دین او تمامی ادیان را باطل نمود. پس هر کس به غیر از این دین چنگ زند او از هلاک‌شوندگان خواهد بود.

﴿ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ٥٨این قرآن بزرگ که اخبار مردمان نخستین و‌آخرین، و پیامبران و انبیا در آن است، یکی از نشانه‌های روشن خداست، و هر آنچه را بندگان به آن نیاز دارند، بیان می‌کند، و حکیم و محکم است، و اخبارش صادق و راست هستند و بهترین احکام را دربردارد.

آیه‌ی ۶۱-۵٩:

﴿إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ٥٩[آل عمران: ۵٩].«همانا مثل عیسی نزد خدا مانند مثال «آدم» است که او را از خاک آفرید، سپس به او گفت: پدید آی، پس پدید آمد».

﴿ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ٦٠[آل عمران: ۶۰].«حق از جانب پروردگارت است، پس از شک کنندگان مباش».

﴿فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ٦١[آل عمران: ۶۱].«پس هر کس در این (زمینه) پس از علم و دانشی که در این مورد به تو رسیده است، با تو مجادله کرد، بگو: بیایید فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان را فرا بخوانیم، و ما خود را آماده می‌کنیم و شما هم خود را آماده کنید، پس دستِ دعا و زاری به‌سوی خدا دراز می‌کنیم و نفرین خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم».

سپس داستان و خبر راستین عیسی و مریم را بیان کرد، و تصریح نمود او بنده ایست که خدا بر وی تفضیل نموده، و هرکس گمان برد چیزی از خدایی در او وجود دارد، به راستی که بر خدا دروغ بسته و همه پیامبران و عیسی ÷را تکذیب کرده است. پس کسانی که عیسی را معبود قرار داده‌اند دچار شبهه باطلی شده‌اند، و اگر این شبهه، صحیح بود، آدم از عیسی سزاوارتر بود، زیرا آدم بدون پدر و مادر آفریده شد، و با این وجود همه انسان‌ها اتفاق دارند که او بنده‌ای از بندگان خدا است. پس ادعای خدا بودن عیسی چون که بدون پدر آفریده شده است باطل‌ترین و پوچ‌ترین ادعاست.

و این حق است و شکی در آن نیست، زیرا عیسی در مورد خودش گفته است: ﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡ[المائدة: ۱۱٧].

«جز آنچه مرا به آن فرمان داده بودی چیزی به آنها نگفتم، خدا را بپرستید که پروردگار من و شماست».

گروهی از نصارای نجران نزد پیامبر صآمدند و پس از آن‌که پیامبر صدلایل قاطعی مبنی بر این که عیسی بنده خدا و پیامبرش است، ارائه کرد آنها همچنان برگمان و عقیده باطل خود سرسختانه پافشاری می‌کردند، چرا که گمان می‌بردند او معبود است.

کار آنها و پیامبر به جایی کشید که خداوند پیامبر را دستور داد تا با آنان مباهله کند، زیرا حق برای آنان روشن گردید، اما عناد و تعصب، آنها را از پذیرفتن حق بازداشت. پس پیامبر صآنان را به مباهله دعوت کرد و گفت: من و خانواده‌ام و فرزندانم حاضر می‌شویم، و شما هم همراه با خانواده و فرزندانتان حاضر شوید، سپس دعا می‌کنیم که خداوند نفرین و لعنت و عذابش را بر دروغگویان فرو فرستد. نصارا با یکدیگر مشورت کردند که آیا دعوت او را بپذیریم یا نه، بالاخره اتفاق کردند که خواسته او را اجابت نکنند، چون آنها می‌دانستند که او پیامبر بر حق خداست، و اگر با وی مباهله کنند خودشان و فرزندان وخانواده‌هایشان هلاک می‌شوند، بنابر این با پیامبر صلح کردند و به او جزیه پرداختند و از او خواستند تا آنها را به حالت خودشان رها کند، و کاری با آنها نداشته باشد.

پیامبر خواستۀ آنها را پذیرفت و آنان را در تنگنا قرار داد، زیرا هدف که روشن شدن حق بود حاصل شد و عناد و مخالفت آنها روشن گردید، چرا که از مباهله امتناع کردند. و این دلیلی است بر این‌که آنها ستمکار بودند.

آیه‌ی ۶۳-۶۲:

﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٦٢[آل عمران: ۶۲].«این داستنان واقعی است، و هیچ معبود بر حقی جز خدا نیست، و همانا خداوند چیزه و با حکمت است».

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ٦٣[آل عمران: ۶۳].«و اگر روی گردانداند، پس همانا خداوند از (حال) تبهکاران آگاه است».

بنابراین چنانچه حق برای‌شان روشن گردید اما از آن روی گردانی نمودند، و از گمراهی‌شان برنگشتند، بدان که آنان فساد کار هستند، و خداوند از حال‌شان با خبر است. بهمین جهت خداوند فرمود: ﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّ، به راستی که این داستان واقعی است و هیچ شکی در آن نیست، ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُو همانان خداوند توناست و بر هر چیزی غالب است و تمام هستی در برابر قدرت و عظمت وی سر تسلیم فرود آورده است، و با حکمت است و هر چیزی را در جای خودش قرار می‌دهد.

آیه‌ی ۶۴:

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٦٤[آل عمران: ۶۴]. «بگو: ای اهل کتاب! بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است! (و آن عبارت است از این) که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نکنیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا به خدایی نپذیرد، پس اگر روی برگرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمان هستیم».

پیامبر صدر نامه‌‌هایش به پادشاهان ِ اهل کتاب این آیه را می‌نوشت، و گاهی آن را در رکعت اول نماز سنت صبح می‌خواند: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ[البقرة:۱۳۶]. و در رکعت دوم سنت نماز صبح نیز آن را می‌خواند، چون این آیه مشتمل بر دعوت به‌سوی دینی است که پیامبران بر آن اتفاق دارند، و توحید الوهیت و پرستش خدای یگانه را در بردارد، خدایی که شریکی ندارد و انسان‌ها و دیگر آفریدگان از ویژگی‌های ربوبیت و صفات الوهیت برخوردار نمی‌باشند. پس اگر اهل کتاب و دیگران این را پذیرفتند به راستی که هدایت یافته‌اند.

﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَو اگر روی برتابند، بگو: گواه باشید که ما منقاد (خدا) هستیم. مانند: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ١[الکافرون: ۱].

آیه‌ی ۶۸-۶۵:

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ٦٥[آل عمران: ۶۵].«ای اهل کتاب! چرا در مورد ابراهیم مجادله می‌کنید حال آن‌که تورات و انجیل نازل نشده مگر بعد از او، آیا نمی‌فهمید؟!».

﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٦٦[آل عمران: ۶۶].«هان! شما دربارۀ آنچه که بدان علم و آگاهی داشتید به مجادله پرداختید، پس چرا در مورد آنچه که بدان علم ندارید مجادله می‌کنید؟ حال آن‌که خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید».

﴿مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٦٧[آل عمران: ۶٧]. «ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او بر حق، و تسلیم فرمان خدا بود و از مشرکان نبود».

﴿إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٨[آل عمران: ۶۸].«همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کردند، و (نیز) این پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده‌اند، و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است».

همۀ ادیان اعم از یهود و نصارا و مشرکین و همچنین مسلمان‌ها ادعا می‌کردند که بر آیین ابراهیم هستند. خداوند خبر داد که سزاوارترین و نزدیک‌ترین مردم به ابراهیم، محمد صو پیروانش، و پیروان ابراهیم خلیل هستند که پیش از محمد و یارانش زیسته‌اند. اما ابراهیم از یهود و نصارا و مشرکین و دوستی آنان بیزار و مبرا است، چون دین ابراهیم دین یکتاپرستی است، و سرشار از عفو و گذشت و سهولت، که براساس آن باید به همه پیامبران و همه کتاب‌ها ایمان داشت، و این از ویژگی مسلمین است.

یهود و نصارا ادعا می‌کردند که آنها بر آیین ابراهیم هستند، در حالی‌که یهودیت و نصرانیتی که بر آن هستند بعد از ابراهیم خلیل بوجود آمد، پس چگونه در این مسئله مجادله می‌کنند، مسئله‌ای که دروغ و افترای آنها به وضوح در آن مشاهده می‌شود؟ فرض کن آنها در چیزی که بدان علم داشتند مجادله کردند، پس چگونه در این حالت مجادله می‌نمایند، زیرا در این جا قبل از این‌که به باطل بودن و پوچ بودن سخن‌شان توجه شود، فاسد بودن ادعایشان اثبات می‌گردد.

و این آیه دلیلی است بر این‌که برای انسان جایز نیست درباره چیزی که نمی‌داند سخن بگوید یا در مورد آن مجادله کند.

﴿وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَپس هر اندازه ایمان آدمی قوی باشد، خداوند با لطف خویش او را سرپرستی می‌نماید، و او را بر انجام کار خوب توفیق می‌دهد، و از سختی دور می‌نماید.

آیه‌ی ٧۴-۶٩:

﴿وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ٦٩[آل عمران: ۶٩].«گروهی از اهل کتاب دوست داشتند که شما را گمراه کنند، و گمراه نمی‌سازند مگر خودشان را، و نمی‌فهمند».

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ٧٠[آل عمران: ٧۰].«ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید در حالی که شما (علایم و نشانه‌های نبوّت و رسالت محمد را در کتب خود) می‌بینید».

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٧١[آل عمران: ٧۱].«ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل در می‌آمیزید؟ و حق را پنهان می‌دارید؟ حال آن‌که شما می‌دانید».

﴿وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ٧٢[آل عمران: ٧۲].«و گروهی از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مومنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در آخر روز به آن کافر شوید تا شاید از دین خود برگردند».

﴿وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ٧٣[آل عمران: ٧۳].«و (گفتند:) جز به کسی که از دین شما پیروی کند ایمان نیاورید، بگو: هدایت، هدایت خداست، این‌که به کسی داده شود مثل آنچه که به شما داده شده است، یا (این‌که کسی بتواند) با شما در نزد پروردگارتان به مجادله بپردازد، بگو: فضل و بخشش در دست خداست، و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد می‌دهد، و خداوند گشایش‌گر داناست».

﴿یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ٧٤[آل عمران: ٧۴].«و خداوند رحمت خویش را به هر کس که بخواهد اختصاص می‌دهد و خداوند دارای فضل بزرگ است».

این از جمله احسان و نیکی‌های خداوند نسبت به این امت است که آنها را از مکر و توطئه اهل کتاب آگاه نموده و به آنها خبر داده است که اهل کتاب بنا بر علاقه شدید آنها به گمراه کردن مومنان کارهای زشتِ گوناگونی انجام می‌دهند.

پس گروهی از اهل کتاب گفتند: ﴿ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِبه آنچه بر مومنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان روز از دین‌شان برگردید، زیرا وقتی آنها ببینند که شما از دین‌شان برگشته اید، در حالی‌که آنها معتقدند که شما علم و دانش دارید، در دین خود شک می‌کنند، و با خود می‌گویند اگر آنها در دین چیزی ناپسند و مخالف با کتاب‌های گذشته نمی‌دیدند، از آن بر نمی‌گشتند.

این مکر و نقشه آنهاست، و خداوند هر کس را که بخواهد هدایت می‌کند، و بخشش به دست اوست، و آن را به هرکس که بخواهد اختصاص می‌دهد. پس ای امت اسلام! خداوند چیزهایی را به شما اختصاص داده که به دیگران اختصاص نداده است.

این حیله گران ندانستند که دین خدا حق است، و هرگاه حقیقت آن در دل‌ها جای بگیرد جز ایمان و یقین چیزی را نمی‌افزاید، و شبهه پراکنی و ایجاد تردید، سبب می‌شود که فرد متدین به دینش بیشتر تمسّک جوید و ستایش خدا را به جای آورد. ﴿أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡچیزی که آنها را به انجام این کارهای زشت وادار کرد، حسد و سرکشی و ترس از محکوم شدن بود، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَدَّ کَثِیرٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یَرُدُّونَکُم مِّنۢ بَعۡدِ إِیمَٰنِکُمۡ کُفَّارًا حَسَدٗا مِّنۡ عِندِ أَنفُسِهِم مِّنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ ٱلۡحَقُّ[البقرة: ۱۰٩]. «بسیاری از اهل کتاب پس از آن‌که حق برای‌شان آشکار شد از روی حسدی که در وجودشان بود، آرزو کردند که شما را بعد از ایمانتان کافر گردانند».

آیه‌ی ٧٧-٧۵:

﴿وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٧٥[آل عمران: ٧۵].«و در میان اهل کتاب کسانی هستند که اگر به طور امانت مال فراوانی به آنها بسپاری، آن را به تو برمی‌گردانند، و هستند کسانی که اگر دیناری به طور امانت به آنها بسپاری آن را به تو باز پس نمی‌دهند، مگر این‌که همواره بالای سر او ایستاده باشی، این بدان جهت است که آنها گفتند: ما در برابر امیین و بی‌سوادان مسئول نیستیم، و بر خدا دروغ نسبت می‌دهند، حال آن‌که آنان می‌دانند».

﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٧٦[آل عمران: ٧۶].«آری! هر کس به پیمانش وفا کند، و پرهیزگار باشد، همانا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ٧٧[آل عمران: ٧٧].«بدون شک کسانی که پیمان خدا و سوگندهایشان را به بهای اندکی می‌فروشند، ایشان بهره‌ای در آخرت ندارند، و خداوند با آنها سخن نمی‌گوید، و روز قیامت به آنها نمی‌نگرد، و آنها را پاک نمی‌گرداند، و برای آنان عذابی دردناک است».

خداوند از اهل کتاب خبر می‌دهد که گروهی از آنان امانتدار هستند، و اگر مبلغ هنگفتی را به طور امانت به آنها بسپاری آن را به تو بر می‌گردانند، و گروهی از آنها خائن هستند، و در کمترین چیزی که به طور امانت به آنها بدهی خیانت می‌کنند، و آنها با وجود این خیانت زشت، عذر و بهانه‌های پوچ می‌آورند، و می‌گویند: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ سَبِیلٞاگر به «امیین» (بی‌سوادان) خیانت کنیم و مال‌هایشان را مباح بدانیم بر ما گناهی نیست، چون آنها حرمتی ندارند. خداوند متعال می‌گوید: ﴿وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَو آنها به شدت گناهکار خواهند بود. پس دو کار زشت را مرتکب شده‌اند، یکی خیانت و تحقیر اعراب، و دیگری دروغ بستن به خدا، در حالی که آنها زشتی و قبح کار خود را می‌دانند، پس اینان مانند کسانی نیستند که از روی نادانی و گمراهی چنین می‌کنند.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿بَلَىٰآن طور نیست که آنها می‌گویند، بلکه ﴿مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰهرکس به حقوق الهی و آفریدگانش وفا کند، این فرد پرهیزگار است، و خداوند او را دوست می‌دارد. یعنی هر کس برخلاف این عمل کند، و به پیمانی که بین او و مردم است وفا ننماید، و پرهیزگار نباشد، خداوند او را کیفر میدهد و او را بر این کار به شدت مجازات می‌کند. کسانی که دنیا را به بهای دین می‌خرند، و کالای اندک دنیا را انتخاب می‌کنند و با قسم‌های دروغین و عهدشکنی، دنیا را به دست می‌آورند، ﴿لَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞخداوند با ایشان سخن نمی‌گوید، و روز قیامت به آنها نمی‌نگرد، و آنها را پاک نمی‌سازد، و برای آنان عذابی دردناک است.

یعنی خش خدا، و کیفر الهی بر آنان واجب و مقرر گشته، و آنها از پاداش الهی محروم شده، و از تزکیه الهی بی‌نصیب می‌مانند، و در روز قیامت در حالی که مرتکب جنایت و گناهان بزرگ شده‌اند، در پیشگاه خدا حاضر می‌شوند.

آیه‌ی ٧۸:

﴿وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ٧٨[آل عمران: ٧۸]. «و دسته‌ای از آنها به هنگام خواندن کتاب زبان‌هایشان را کج می‌کنند، تا شما آن را از کتاب به حساب آورید، و آن از کتاب نیست، و می‌گویند: آن از جانب خداست، حال آن‌که از جانب خدا نیامده است، و بر خدا دروغ می‌بندند».

گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را تحریف می‌کنند، ﴿یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِو این تحریف لفظی و تحریف معنوی را شامل می‌شود. سپس آنها گمان می‌برند که این تحریف زشت بخشی از کتاب است، و آنها دروغ می‌گویند، و به صراحت به خدا دروغ نسبت می‌دهند، و آنها به سرنوشت و به سرانجام بد خود واقفند.

آیه‌ی ۸۰-٧٩:

﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩[آل عمران: ٧٩].«برای هیچ انسانی سزاوار نیست که خداوند به او کتاب و حکم و پیامبری دهد، سپس به مردم بگوید: به جای خدا، بندگان من باشید، بلکه (باید بگوید:) به سبب آنچه می‌آموزید و می‌خوانید بندگان خدا باشید».

﴿وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم بِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ٨٠[آل عمران: ۸۰].«و شما را فرمان نمی‌دهد که فرشتگان و پیامبرانی را به خدایی بگیرید، آیا شما را به کفر دستور می‌دهد پس از این‌که شما مسلمان هستید؟!».

قطعا امکان ندارد، و محال است انسانی که خداوند وحی و کتاب و نبوت را به وی داده و حکم شرعی را به او بخشیده است، و مردم را به پرستش خدا فرا خواند، و به پرستش پیامبران و فرشتگان و قرار دادن آنها به جای خود دستور دهد، چون این کفر است، زیرا او با اسلام مبعوث شده است که از هر جهت با کفر منافی است، پس چگونه او به ضد آن دستور می‌دهد؟ این غیر ممکن است، زیرا حالتی که او بر آن قرار دارد، و فضیلت‌ها و ویژگی‌هایی که خداوند به او ارزانی داشته است، مقتضی عبودت و بندگی و فروتنی کامل برای خدای یگانه و قهار می‌باشد.

و این پاسخی است به گروه نصرانی‌های اعزامی از نجران، چرا که فریب خوردگی و تکبر آنان به جایی رسید که گفتند: ای محمد! آیا ما را دستور می‌دهی تا تو را عبادت کنیم؟ این در حالی بود که خداوند آنها را دستور داده بود که خدا را بپرستند، و از او پیروی کنند. پس خداوند باری تعالی آنچه را که بر زبان آوردند منتفی کرد و فرمود: پوچ بودن سخن آنها و امثال آنان در این مورد آشکار است.

آیه‌ی ۸۲-۸۱:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ٨١[آل عمران: ۸۱].«و به یاد آور، هنگامی را که خدا از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمتی به شما دادم، سپس پیامبری پیش شما آمد که تصدیق کنندۀ کتابی است که با خود دارید، باید به او ایمان بیاورید، و او را یاری کنید، فرمود: آیا اقرار دارید، و پیمان مرا بر آن پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و من (هم) با شما از گواهان هستم».

﴿فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٨٢[آل عمران: ۸۲].«پس هرکس بعد از آن روی برتابد، پس ایشان فاسقانند».

در این جا خداوند خبر می‌دهد که به سبب کتاب و حکمتی که به پیامبران ارزانی نموده است کتاب و حکمت که مقتضی آن بود که به نحو احسن و به طور کامل و تمام حق خدا را به جای آورند، از آنان پیمان گرفته است اگر پیامبری نزد آنها آمد و تصدیق‌کننده چیزی بود که آنها با خود دارند، از قبیل توحید، حق، دادگری، و اصولی که ادیان بر آن اتفاق دارند، باید به او ایمان بیاورند و وی را یاری دهند.

پس آن بر این امر اقرار و اعتراف نمودند، و خداوند آنها را گواه قرار داد، و بر آنها گواه شد. و کسانی را که با این پیمان مخالفت ورزند، شدیدا مورد تهدید قرار داد.

و این یک امر فراگیر بین پیامبران است، چرا که راه همه یکی است، و همه بر آن اتفاق دارند، و بر آن پیمان بسته‌اند. و به طور کلی از هریک از آنان پیمان گرفته شده تا به محمد صایمان بیاورند، و او را یاری کنند. و هرکس ادعا کند که از پیروان آنهاست، بداند که دین محمد صدین آنهاست، و خداوند از آنان پیمان گرفته است که به دین وی ایمان بیاورند و آنان نیز به صحت آن اقرار و اعتراف کرده‌اند.

پس کسی که گمان برد پیرو یکی از آن پیامبران است، سپس از بیرون کردن از محمد روی برگرداند، او فاسق و از طاعت الهی بیرون رفته است، و پیامبری را که او گمان می‌برد پیروش می‌باشد، تکذیب کرده، و با راه او مخالفت ورزیده است.

واین اقامه حجت بر آن دسته از اهل کتاب و صاحبان ادیان سماوی است که به محمد صایمان نیاورده‌اند، زیرا آنها نمی‌توانند به پیامبرانی که گمان می‌برند پیروشان هستند، ایمان داشته باشند، مگر این‌که به پیشوا و خاتم پیامبران صایمان بیاورند.

آیه‌ی ۸۵-۸۳:

﴿أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ٨٣[آل عمران: ۸۳].«آیا غیر از دین خدا را می‌جویند؟ در حالی که آنچه در آسمان‌ها و زمین است از روی اختیار یا اجبار تسلیم اوست، و به‌سوی او بازگردانید می‌شوند».

﴿قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ٨٤[آل عمران: ۸۴]. «بگو: به خدا و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان نازل شده است، و به آنچه موسی و عیسی و پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده‌اند، ایمان آوردیم، بین هیچ یک از آنان فرق نمی‌گذاریم، و ما تسلیم و منقاد خدا هستیم».

﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥[آل عمران: ۸۵].«و هر کس دینی غیز از اسلام را بجوید، از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است».

در سورۀ بقره گذشت که این اصول، اصول ایمانی هستند و خداوند امت اسلام را به رعایت و عمل به آن دستور داده‌است، و همه کتاب‌ها و پیامبران بر آن اتفاق نموده‌اند، و هدف اساسی بعثت تمام پیامبران بوده است، و این که فرایضی بوده‌اند که به هر احدی روی آورده است. و اسلام حقیقی همین است، و هر کس غیر از آن بجوید عملش مردود است و دینی ندارد که بدان تکیه و اعتماد شود. پس کسی که نسبت به اسلام بی‌علاقه گردد کجا می‌رود ؟ یا دانشمندان و دیرنشینان و صلیب را می‌پرستد؟ یا وجود پروردگار جهانیان را انکار می‌کند؟ یا به ادیان باطلی که ساخته و پرداخته شیطان هستند، روی می‌آورد؟ و همه این‌ها در آخرت از زیانکاران هستند.

آیه‌ی ۸٩-۸۶:

﴿کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٦[آل عمران: ۸۶].«چگونه خداوند قومی را هدایت می‌نماید که پس از ایمان‌شان کفر ورزیدند، و گواهی دادند که پیامبر بر حق است و نشانه‌های روشن پیش آنها آمده است؟ و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ٨٧[آل عمران: ۸٧].«سزای ایشان این است که نفرین خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنهاست».

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ٨٨[آل عمران: ۸۸].«در آن جاودانه هستند، عذاب از آنها کاسته نمی‌شود و بدی‌شان مهلت داده نشده، و به آنان نگاه کرده نمی‌شود».

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ٨٩[آل عمران: ۸٩].«به جز کسانی که پس از آن توبه کردند، و اصلاح نمودند، پس همانا خداوند آمرزگارِ مهربان است».

کاملاً بعید است خداوند قومی را هدایت کند که ایمان آورند و گواهی دادند پیامبر بر حق است، سپس مرتد شدن و به عقب بازگشتند و پیمان خود را شکستند، چون آنها حق را شناختند، اما آنرا دور انداختند. و هرکس که این‌گونه باشد، خداوند به پاس عمل زشت‌اش قلبش را واژگون و دگرگون می‌نماید، زیرا او حق را شناخته و آن را ترک گفته، و باطل را شناخته و آن را انتخاب کرده است، پس خداوند او را رها می‌کند و خداوند کسی یا چیزی را ولّی و سرپرست او قرار می‌دهد که او آن را ولّی و سرپرست خود قرار داده بود.

﴿عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَنفرین خدا و فرشتگان و تمام مردم بر این‌هاست و در نفرین و عذاب جاودانه هستند.

﴿لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَوقتی که فرمان خدا سررسد، به آنان مهلت داده نمی‌شود، چون خداوند آنها را به اندازه‌ای عمر داده است که هرکس بخواهد می‌تواند از آن پند بگیرد، و بیم دهنده نیز پیش آنها آمده است.

سپس خداوند متعال کسانی را که از کفر و گناه‌شان توبه کرده و عیب‌های خود را اصلاح نموده‌اند، از این وعید و تهدید استثنا کرد. پس خداوند گناهان گذشته آنان را می‌بخشد و از کردار پیشین آنها چشم پوشی می‌کند.

آیه‌ی ٩۱-٩۰:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ٩٠[آل عمران: ٩۰].«بی‌شک کسانی که پس از ایمان‌شان کفر ورزیدند، سپس بر کفر افزودند، هرگز توبۀ آنان پذیرفته نمی‌شود و ایشان گمراهانند».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ٩١[آل عمران: ٩۱].«بی‌شک کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر مردند، اگر زمین را پر از طلا کنند و آن را به عنوان فدیه بپردازد، از هیچ یک از آنان پذیرفته نمی‌شود، برای ایشان عذابی دردناک است و یاوری ندارند».

اما کسی که کفر بورزد، برکفرش اصرار نماید، و به آن بیافزاید، و بر کفرش بمیرد، از راه هدایت منحرف شده، و راه شقاوت و بدبختی را در پیش گرفته، و به سبب این کار سزاوار عذاب دردناک است، و کسی نیست که وی را یاری کند، و از عذاب خدا نجات دهد، و اگر زمین را پر از طلا کند و آن را فدیه بدهد، به وی سودی نمی‌بخشد. پناه می‌بریم به خدا از کفر و از فروع آن!.

آیه‌ی ٩۲:

﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٩٢[آل عمران: ٩۲].«هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر آن‌که از آنچه دوست دارید، ببخشید، و هر چیزی را ببخشید خداوند به آن داناست».

هرگز به نیکی نمی‌رسید، «بّر» یا نیکی نامی است که هر خیر و عمل خوبی را در بر می‌گیرد، و آن راهی است که آدمی را به بهشت می‌رساند، و راه رسیدن به بهشت را در پیش نمی‌گیرد مگر این‌که از آنچه دوست دارید و از بهترین و پاکیزه‌ترین مال‌هایتان در راه خدا انفاق کنید، زیرا بخشیدن مالی که انسان آن را دوست دارد یکی از بزرگ‌ترین دلایلِ سخاوتمندی و بخشایش‌گری و داشتن مکارم اخلاق و مهربانی و نرمی طبع است. و یکی از بهترین دلایلِ دوست داشتن خدا و ترجیح دادن دوستی وی بر دوستی مال و ثروت است که سرشت انسان به شدت به آن وابسته است. پس هرکس محبت خدا را ترجیح دهد به قله کمال رسیده است. و همچنین هرکس از پاکیزه‌ها انفاق کند، و با بندگان خدا نیکوکاری نماید، خداوند با او نیکی می‌نماید و او را بر انجام دادن کارها و برخورداری از اخلاق و فضایلی موفّق می‌گرداند که بدون این حالت به دست نمی‌آید.

همچنین کسی که نفقه را این‌گونه بدهد دیگر اعمال صالح و شایسته را به طریق اولی انجام می‌دهد و به طریق اولی از اخلاق حسنه برخوردار خواهد شد. و بخشیدن از چیزهای خوب، کامل‌ترین حالت انفاق است. پس هر اندازه بنده در راه خدا ببخشد، کم یا زیاد، خوب یا نامرغوب، آن را می‌داند، و هر انفاق‌کننده‌ای را برحسب عملش پاداش می‌دهد، و در دنیا جای آن مال را پر می‌کند و در آخرت او را در بهشت جای می‌دهد.

آیه‌ی ٩۵-٩۳:

﴿کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٩٣[آل عمران: ٩۳].«همۀ غذاها برای بنی‌اسراییل حلال بود، به جز آنچه اسراییل (یعقوب) پیش از نازل شدن تورات بر خودش حرام کرده بود. بگو: تورات را بیاورید و آن را بخوانید اگر راست می‌گویید».

﴿فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٩٤[آل عمران: ٩۴]. «پس کسانی که پس از آن به خدا دروغ نسبت دهند ایشان ستمکارانند».

﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٩٥[آل عمران: ٩۵].«بگو: خدا راست گفته است، پس، از آیین ابراهیم که یکتاپرست بود و به حق گرایش داشت و از مشرکین نبود، پیروی کنید».

از جمله ایراداتی که یهودیان نسبت به رسالت عیسی و محمد صمطرح می‌کردند این بود که گمان می‌بردند نسخ، چیز باطلی است، و ممکن نیست پیامبری دستوری بیاورد که با دستور پیامبر قبلی مخالف باشد. خداوند آنها را از طریق مطرح کردن موضوعی که خود به آن آگاهی داشتند تکذیب کرد، زیرا آنها اعتراف می‌کردند که همه غذاها قبل از نازل شدن تورات برای بنی اسرییل حلال بود به جز چیزهای اندکی که یعقوب ÷به خاطر بیماری‌اش بر خود حرام کرده بود.

و انگهی در تورات امور حرام شده‌ی بسیاری وجود دارد که نسخ شده‌اند، امور حرام شده‌ای که در گذشته حلال بوده‌اند. پس اگر ین مطلب را انکار می‌کنند به آنها بگو: ﴿فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَاگر گمان می‌برید نسخی وجود ندارد و حرام کردن و حلال کردنی در میان نیست، پس تورات را بیاورید و بخوانید اگر راست می‌گویید. و این قوی‌ترین دلیل است، و آن عبارت است از این که چیزی به عنوان دلیل برای کسی آورده شود که خود بدان معترف است و آن را انکار نمی‌کند. پس چنانچه آن انسان حق را گردن نهاد و تسلیم آن شد حرفی نیست، و اگر از تسلیم شدن در برابر آن امتناع ورزد، پس از آن‌که حق برایش روشن شد نقدی از آن به عمل نیاورد، دروغ و افترا و ستم و بطلان راهی که بر آن قرار دارد روشن می‌شود. و یهودیان چنین بودند.

﴿قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُبگو: «خداوند در همه آنچه که گفته است، راست فرموده، و سخن چه کسی از سخن خداوند راست‌تر است؟!» خداوند در این آیات دلایلی بر صحت و درستی رسالت محمد صو دعوت او، و باطل بودن ادعای منحرفان و کسانی از اهل کتاب که پیامبر خدا را تکذیب کردند، و دعوتش را رد نمودند ارائه کرده است. پس خداوند در این مورد راست گفته است، و بندگانش را با ارائه دلایل و حجت‌هایی که کوه‌ها در برابر آن از هم می‌پاشند و متفکران در برابر آن سرخم می‌کنند، قانع کرده است.

پس هیچ راهی نمانده است جز این‌که همه مردم از آیین ابراهیم که آیین توحید و یگانه دانستن خداست تبعیت کنند و تمام فرستادگان الهی و همه کتابهایی را خدا نازل کرده است تصدیق نمایند، و از ادیان باطل و منحرف روی بگردانند، زیرا ابراهیم از هر آن چیزی که با توحید مخال بود، روی‌گردان بود، و از شرک و مشرکین بیزاری می‌جست.

آیه‌ی ٩٧-٩۶:

﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ٩٦[آل عمران: ٩۶].«همانا نخستین خانه‌ای که برای مردم بنیانگذاری شده خانه‌ایست که در مکه قرار دارد، با برکت و مایۀ هدایت جهانیان است».

﴿فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧[آل عمران: ٩٧].«در آن نشانه‌های روشنی است، (و از آن جمه است) مقام ابراهیم، و هرکس داخل آن شود در امان است و خداوند حج خانۀ کعبه را بر کسانی از مردم که توانایی رفتن به آنجا را دارند واجب گردانیده است، و هرکس کفر بورزد، پس خداوند از جهانیان بی‌نیاز است».

پروردگار متعال از عظمت خانه‌اش خبر داده و می‌فرماید: کعبه نخستین خانه ایست که خداوند جهت عبادت و ذکر خود در زمین بنا نهاده، و در آن انواع برکت‌ها و هدایت‌ها قرار داده‌است، خانه‌ای که منافع و مصالح گوناگونی برای جهانیان در بردارد، و در آن بخشش فراوان الهی و نشانه‌های روشنی است، و یادآور مقام ابراهیم خلیل و اعمالی است که او در حج مقام ابراهیم خلیل و اعمالی است که او در حج انجام داده‌است. خانه کعبه همچنین یادآور خاطرات سرور و رهبر پیامبران محمد صاست. این خانه، حرمِ امن الهی است که هر کس وارد آن شود خداوند برایش مقدر می‌گرداند که در امنیت و آسایش باشد، و از نظر شرع و دین نیز مومن به حساب آید.

و چون خانه کعبه از فضایل و برکات فراوانی برخوردار است که بطور خلاصه ذکر گردید، خداوند حج، و زیارت آن را بر کسانی که توانایی رفتن به آن جا را دارند واجب گردانیده است. توانایی آن است که آدمی برای رسیدن به آن دیار وسیله سواری مناسبی داشته باشد، و بتواند توشه راه را تهیه نماید. بنابر این جملۀ: ﴿مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاهمه وسایل سواری جدید و آنچه در آینده پدید خواهد آمد را در بر می‌گیرد.و این از معجزات قرآن است که احکامِ آن برای هر زمان و مکانی تناسب دارد، و مسلما بدون احکام قرآن رسیدن به نیکی و درستی کامل ممکن نیست، پس هرکس به این فریضه ارجند حج یقین پیدا کرد و آنرا انجام داد، از مومنان هدایت یافته است، و هر کس به آن کفر بورزد، و حج خانه خدا را انجام ندهد، از دین خارج می‌باشد. وهر کس کفر بورزد همانا خداوند از جهانیان بی‌نیاز است.

آیه‌ی ۱۰۱-٩۸:

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ٩٨[آل عمران: ٩۸].«بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید با آن‌که خدا بر آنچه می‌کنید گواه است».

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ٩٩[آل عمران: ٩٩].«بگو: ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آورده است از راه خدا باز می‌دارید؟ (و) می‌خواهیدآن (راه) را کج نشان دهید، و شما گواه هستید، و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ١٠٠[آل عمران: ۱۰۰].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از گروهی از اهل کتاب پیروی کنید شما را پس از ایمانتان (به حال) کفر بر می‌گردانند».

﴿وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ١٠١[آل عمران: ۱۰۱].«و چگونه به خدا کفر می‌ورزید در حالی‌که آیات خدا بر شما خوانده می‌شود، و پیامبرش درمیانتان است، و هرکس به دین خدا چنگ بزند به راتسی که به راه راست هدایت شده است».

در آیات گذشته خداوند متعال بر اهل کتاب دلایل اقامه کرد، هرچند که آنها پیامبرصرا مانند فرزندان‌شان می‌شناختند، و در این آیات مخالفان را به سبب کفر ورزیدنشان به آیات خدا و بازداشتن مردم از راه وی، سرزنش و توبیخ نموده است، چون توده اهل کتاب پیرو علمایشان هستند، و خداوند حالات آنها را می‌داند و آنان را بر این عمل مجازات خواهند نمود.

پس از آن‌که خداوند متعال دلایل را بر اهل کتاب اقامه کرد، و آنها را به سبب کفر و سرسختی‌شان توبیخ و سرزنش نمود، بندگان مومن را بر حذر داشت که فریب آنان را نخورند، و برای آنها بیان نمود که این دسته از اهل کتاب به شدت در پی آنند که به شما زیان برسانند، و شما را پس از ایمان آوردنتان به‌سوی کفر بگردانند.

اما شما ای گروه مومنان! الحمد لله خداوندا پس از آن‌که نعمت دین را به شمار ارزانی نمود و نشانه‌ها و محاسن و مناقب و فضائل آن را مشاهده کردید، پیامبری را در میانتان مبعوث کرد که شما رابه تمام آنچه به نفعتان است راهنمایی کرد، و در سایه رحمت خدا به ریسمان الهی که همان دینش است چنگ زدید. پس اکنون بعد از برخورداری از این همه عنایت خدا محال است کافران بتوانند شما را از دین‌تان برگردانند، زیرا دینی که بر این اصول و پایه‌های ثابت و استوار و انوار درخ‌شان بنا نهاده شده است دل‌ها به‌سوی آن پر می‌کشند و از آن دل نمی‌کنند و بندگان را به بهترین اهداف و آرمان‌ها می‌رساند. ﴿وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِو هر کس بر خداوند توکل کند و به او پناه ببرد، ﴿فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖهمانا به راه راست هدایت یافته است. در این آیه انسان‌ها تشویق شده‌اند که به دین خدا جنگ بزنند، و این‌که دین خدا تنها راهی است که آدمی را به امنیت و آسایش و هدایت می‌رساند.

آیه‌ی ۱۰۵-۱۰۲:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢[آل عمران: ۱۰۲].«ای کسانی که ایمان آیمان آورده‌اید! از خدا آن‌گونه که حق پروا کردن از اوست، بترسید، و نمیرید مگر آن‌که مسلمان باشید».

﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٠٣[آل عمران: ۱۰۳].«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که شما دشمن (همدیگر) بودید پس خدا میان دل‌هایتان انس و الفت ایجاد کرد، و به نعمت خدا برادر گشتید، و بر لبۀ گودالی از آتش بودید، پس خداوند شما را از آن نجات داد، این‌گونه خداوند آیات خود را برایتان بیان می‌کند تا هدایت شوید».

﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤[آل عمران: ۱۰۴].«و باید از شما گروهی باشند که (مردم را) به خیر فرا بخوانند و به کار خوب فرمان دهند و از کار بد باز دارند و ایشان رستگارانند».

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ١٠٥[آل عمران: ۱۰۵].«و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از این‌که نشانه‌های روشن پیش آنها آمد، و برای ایشان عذابی بزرگ است».

خداوند در این آیات بندگان مومنش را برانگیخته است تا شکر نعمت‌های او را به جای آورند، و به طور شایسته از او بترسند، و از وی اطاعت کنند و نافرمانی‌اش را ترک کرده و مخلصانه عمل کنند و دین خود را بر پای دارند و به ریسمانی که خداوند به‌سوی آنها فروهشته است چنگ بزنند، و خداوند این ریسمان را رابط بین خود و بندگانش قرار داده و آن ریسمان دین و کتاب خداست.

همچنین پروردگار أدر این آیات مسلمانان را تشویق می‌کند که بر دین او اجتماع کنند و از تفرق و پراکندگی بپرهیزند و تا آخرین لحظات زندگی این روند را ادامه دهند. سپس آنان را یادآور می‌شود که قبل از مسلمان شدن دشمنان سرسخت یکدیگر بودند و در تشتّت و چند دستگی بسر می‌برند، اما خداوند به برکت اسلام آنها را در کنار هم جمع نمود و بین آنان انس و الف ایجاد کرد، به گونه‌ای که تبدیل به برادران صمیمی یکدیگر شده‌اند. این در حالی بود که قبلا بر لبه پرتگاه و دهانه آتشی بزرگ قرار داشتند، اما خداوند آنان را نجات داد و راه سعادت و خوشبختی راهنمون شد. ﴿کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَاین چنین خداوند آیات خود را برای شما تبیین می‌کند تا شاید راه بیاید، به گونه‌ای که شکر نعمات وی را به جای آورید و به ریسمان وی چنگ زنید. سپس پروردگار مومنان را دستور می‌دهد که این حالات را به حد کمال برسانند، و به آنان دستور داده است که قوی‌ترین اسباب و بهترین ملزومات را فراهم کنند که به وسیله بتوانند دین خدا را برپا دارند، به نحوی که گروهی از آنان حتما باید این کفایت و شایستگی را در خویش بوجود بیاورند. ﴿یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِخیر و نیکی همانا دین و اصول و فروع آن و احکام مربوط به آن است. ﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِو امر به معروف کنند، و معروف هر آن چیزی است که خوبی آن از نظر شرع و عقل شناخته شده است، ﴿وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِو از منکر بازدارند، و آن همان است که زشتی آن از نظر شرح و عقل دانسته شده است، ﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَو ایشانند که به تمام خواسته‌های خود دست یافته و از هر امر ناگواری نجات می‌یابند. و اهل علم و تعلیم و متصدیان وعظ و تبلیغ، و مسئولینی که مردم را به خواندن نماز و پرداختن زکات، و انجام قوانین دین واداشته و آنها را از منکرات باز می‌دارند مشمول این حکم می‌گرداند. پس هرکسی مردم را به صورت عام و یا خاص به کار خیر فرا بخواند و کسی یا عده‌ای را نصیحت کند مشمول حکم این آیه کریمه می‌باشد.

سپس خداوند آنها را از در پیش گرفتن راه تفرقه و تشتت بر حذر داشت، راه کسانی که دین و نشانه‌های روشن پیش آنها آمد، که می‌بایست آن را گردن نهند و متحد شوند، اما متفرق شوند، و اختلاف کردند، و به گروه‌های مختلفی تقسیم شدند، و این کار از روی نادانی نبود، بلکه عده‌ای از روی آگاهی و تعمّد بر عده‌ای دیگر تجاوز کردند. بنابر این فرمود: ﴿وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞو برای آنان عذاب بزرگی است.

آیه‌ی ۱۰٧-۱۰۶:

﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ١٠٦[آل عمران: ۱۰۶].«روزی که چهره‌هایی سفید می‌گردند و چهره‌هایی سیاه می‌شوند، پس آن کسانی که چهره‌هایشان سیاه گردیده است (به آنها گفته می‌شود) آیا پس از ایمانتان کفر ورزیدید؟ پس بچشید عذاب را به سبب آن‌که کفر می‌ورزیدید».

﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ١٠٧[آل عمران: ۱۰٧].«و اما کسانی که چهره‌هایشان سفید گردیده است در رحمتی از جانب خدا قرار دارند و آنان برای همیشه در آن می‌مانند».

سپس به زمان فرا رسیدن این عذاب بزرگ اشاره کرده و می‌فرماید: ﴿یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞخداوند از تفاوت درجه سعادت و شقاوت مردم در روز قیامت خبر داده و می‌فرماید چهره سعادتمندان سفید می‌گردد، آنانی که به خدا ایمان آورده و پیامبرانش را تصدیق کردند و از فرمان خدا اطاعت نموده و از آنچه پروردگار نهی کرده بود پرهیز می‌کنند. و خداوند متعال آنها را به بهشت وارد می‌کند و انواع نعمت‌ها را بر آنان سرازیر می‌گرداند و برای همیشه در آن خواهند بود.

و چهره اهل شقاوت سیاه می‌گردد، همان کسانی که پیامبرش را تکذیب کردند و از فرمان او سرپیچی نمودند، و در دین خود به چندین گروه تقسیم شدند. آنان مورد سرزنش قرار گرفته و به آنها گرفته می‌شود: ﴿أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡآیا کفر را برایمان ترجیح دادید؟! ﴿فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَپس بچشید عذاب را به سبب کفر ورزیدنتان.

آیه‌ی ۱۰۸:

﴿تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ١٠٨[آل عمران: ۱۰۸].«این آیات خداست، که مشتمل بر حق و حقیقت‌اند، و آن را بر تو می‌خوانیم و خداوند هیچ ظلم و ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد».

خداوند سبحان خویشتن را بر آن می‌ستاید که آیاتش را برای پیامبر تبیین کرده و بوسیله آن حق را از باطل جدا می‌نماید، و دوستان خدا را دشمنان او مشخص می‌گرداند، و برای دوستان خود پاداش نیک آماده نموده و برای دشمنانش عذابی شدید تدارک دیده است، که این مقتضای فضل و دادگری و حکمت خداست. او به بندگانش ستم نکرده و از ثواب اعمال‌شان نکاسته است، و کسی را بدون گناه و یا به خاطر گناه کسی دیگر عذاب نمی‌دهد.

آیه‌ی ۱۰٩:

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ١٠٩[آل عمران: ۱۰٩].«و آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آن خداست و کارها به‌سوی خدا بازگردانده می‌شوند».

وقتی خداوند بیان کرد که فرمان و قانون گذاری از آن اوست، نیز بیان فرمود که فرمانروایی کامل و تصرف و پادشاهی از آن اوست، بنابر این فرمود: ﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ١٠٩پس نیکوکاران را در مقابل نیکی‌شان پاداش می‌دهد و بدکاران را به سبب نافرمانی‌شان مجازات می‌کند. خداوند احکام سه گانه‌اش را در بسیاری جاهان با هم مطرح می‌کند تا برای بندگانش بیان کند که او فرمانروایی مطلق است، پس احکام تقدیری و شرعی و احکام جزائی از آن اوست، و دیگر آفریدگان مغلوب و محکوم‌اند و قدرت و توانایی و اختیاری ندارند. پس او در دنیا و آخرت میان بندگانش حکم و داوری می‌نماید.

آیه‌ی ۱۱۱-۱۱۰:

﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠[آل عمران: ۱۱۰].«شما بهترین امتی هستید که برای (سود) مردم آفریده شده‌اید، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند بر ایشان بهتر بود، تعداد کمی از آنها با ایمان هستید و بیشترشان فاسق‌اند».

﴿لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ١١١[آل عمران: ۱۱۱].«جز آزار (اندک) هرگز نمی‌توانند زیانی به شما برسانند، و اگر با شما پیکار کنند به شما پشت می‌کنند، سپس یاری نمی‌شوند».

این بیان اسباب برتری امت اسلام است، چرا که امت اسلام با این اسباب از دیگر امت‌ها متمایز بوده و از سایر امت‌ها بالاترند، و آنها از نظر خیرخواهی و دعوت مردم به‌سوی خیر و نیکی و تعلیم و راهنمایی، و امر به معروف و نهی از منکر بهترین مردمانند و برای رسیدن دیگران به حد کمال و تحقق منافع آنان بسیار تلاش می‌کنند، و به خدا ایمان دارند و مسئولیتی را که این عقیده و باور بر آنان واجب می‌گرداند به نحو احسن انجام می‌دهند. و اگر اهل کتاب مانند شما ایمان می‌آورند هدایت می‌شدند و برای آنها بهتر خواهد بود، اما جز تعداد اندکی از اهل کتاب ایمان نیاورده و بیشتر آنان فاسقند چرا که از اطاعت خدا و پیامبرش بیرون رفته و با مومنان مبارزه می‌کنند، و تمام توان خود را برای زیان رساندن به مومنان بکار می‌گیرند، اما آنها نمی‌توانند به مومنانی زیانی برسانند جز این‌که مقداری آنها را با زبان اذیت کنند.

و اگر با مومنان بجنگند، به آنها پشت کرده و فرار می‌کنند، سپس یاری نمی‌شوند و پیروز نمی‌گردند. و آنچه که خدا از آن خبر داده بود پیش آمد و آنها وقتی با مسلمین جنگیدند به آنها پشت کرده و گریختند و خداوند مسلمین را بر آنها پیروز گردانید.

آیه‌ی ۱۱۲:

﴿ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ١١٢[آل عمران: ۱۱۲].«آنان هر کجا یافت شوند، مهر ذلت بر آنها زده شده است، مگر با پیمان خدا و پیمان مردم، و سزاوار خشم الهی گشته‌اند، و مهر فقر و بینوایی بر آنها زده شده است، چون آنها به آیات خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، این بدان سبب است که آنها سرپیچی نمودند و تجاوز می‌کردند».

در اینجا خداوند از حالت یهودیان خبر می‌دهد که مهر ذلت بر آنان زده شده است، وهر کجا که باشند هراس دارند و می‌ترسند و هیچ چیزی امنیت آنها را تامین نمی‌کند مگر این‌که به پیمان‌ها و معاهداتی که با دیگران منعقد می‌کنند پایبند باشند و در برابر احکام اسلام سر خم کنند، و جزیه بپردازند.

﴿وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِیعنی امنیت آنها تامین نمی‌شود مگر وقتی که تحت سرپرستی و نظارت دیگران باشند، همان‌طور که در گذشته‌های دور و نزدیک حال‌شان این‌گونه بوده است. و آنان در این سال‌های اخیر که توانسته‌اند به طور موقت حکومتی را در فلسطین ایجاد کنند در سایه‌ی کمک قدرت‌های بزرگ و تمهیداتی بوده که آنها برای‌شان فراهم کرده‌اند، چرا که آنها بودند راه را برای یهودیان هموار کردند. ﴿وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِو خداوند بر آنها خشم گرفته و آنان را با ذلت و بینوایی و بدبختی مجازات نموده است، و سبب آن این است که آنها به آیات کفر ورزیدند، و پیامبران را به ناحق کشتند. یعنی آنها پیامبران را از روی جهل و نادانی نمی‌کشتند، بلکه از روی سرکشی و عناد به قتل آنان مبادرت می‌ورزیدند. ﴿بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَاین سزای شدید و گوناگونی که دامان آنان‌را می‌گیرد به خاطر سرکشی و تجاوزشان می‌باشد به خاطر سرکشی و تجاوزشان می‌باشد، پس خداوند به آنها ستم نکرده و آنها را بدون گناه مجازات ننموده است بلکه آنچه خداوند بر سر آنها آورده به خاطر سرکشی و دشمنانگی و کفر و تکذیب پیامبران و جنایت‌های فجیع‌شان بوده است.

آیه‌ی ۱۱۵-۱۱۳:

﴿لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ١١٣[آل عمران: ۱۱۳].«آنان همه یکسان نیستند، از اهل کتاب گروهی پابرجا هستند و در بخش‌هایی از شب به نماز ایستاده و آیات خدا را می‌خوانند».

﴿یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١١٤[آل عمران: ۱۱۴].«به خدا و روز آخرت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و به انجام کارهای خوب می‌شتابند و ایشان از شایستگانند».

﴿وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ١١٥[آل عمران: ۱۱۵]. «هر کار خیری که انجام می‌دهند به هدر نمی‌رود، و خداوند به پرهیزگاران داناست».

پس از آن‌که خداوند متعال از منحرفین اهل کتاب سخن به میان آورد، حالت آن دسته از آنان را که بر راه راست استوار مانده‌اند بیان کرد و فرمود: گروهی از آنان بر اصول و فروع دین پابرجا هستند: ﴿یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِبه خدا و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف می‌کنند، و معروف همه خوبی‌ها را در بر می‌گیرد. و از منکر باز می‌دارند، و منکر همه بدی‌ها را شامل می‌شود. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ١٥٩[الأعراف: ۱۵٩]. «و گروهی از قوم موسی به حق راهنمایی می‌کنند و به حق داوری می‌نمایند». ﴿وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِشتاب کردن برای انجام کارهای خوب یک رتبه بالاتر از انجام دادن آن است، یعنی به اضافه این‌که کار خوب انجام می‌دهند، برای انجام آن می‌شتابند. پس آنها به انجام کار خوب، و شتاب در انجام آن، و کامل کردن آن با ادا نمودن واجبات و مستحباتش، توصیف شده ا ند.

سپس خداوند متعال بیان کرد که هرآنچه از کار خوب انجام داده‌اند، هرجا باشد، کم باشد یا زیاد خداوند آن را می‌پذیرد، به شرطی که ناشی از ایمان و اخلاص باشد، ﴿فَلَن یُکۡفَرُوهُو کارهای شایسته‌ای که مخلصانه انجام داده‌اند، رد نشده و به هدر نمی‌رود. ﴿وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَو خداوند به پرهیزگاران داناست. پرهیزگاران کسانی‌اند که کارهای خوب انجام داده و آنچه را که خداوند حرام کرده است به منظور نیل به رضا و پاداش الهی ترک می‌کنند.

آیه‌ی ۱۱٧-۱۱۶:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ١١٦[آل عمران: ۱۱۶].«همانا کسانی که کفر ورزیده‌اند مال و فرزندان‌شان، آنان را از عذاب خدا نجات نمی‌دهد و ایشان یاران آتش‌اند و در آن جاودانه هستند».

﴿مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ١١٧[آل عمران: ۱۱٧]. «مثال آنچه کافران در زندگی این دنیا بخشش می‌کنند مانند بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم کرده‌اند اصابت کند و آن را نابود سازد، و خداوند بر آنها ستم نکرده است ولی ایشان بر خود ستم می‌کنند».

خداوند متعال بیان کرد که کافران و کسانی که به آیات وی کفر ورزیدند و پیامبرانش را تکذیب کردند، هیچ نجات دهنده‌ای آنها را از عذاب خدا نجات نمی‌دهد، و هیچ چیزی به آنان سودی نمی‌بخشد، و هیچ شفاعت‌کننده‌ای در نزد خدا برای آنها شفاعت نمی‌کند، و فرزندان و مال‌هایشان که برای مقابله با سختی‌ها تهیه و آماده کرده بودند به آنان سودی نمی‌رساند، و بخشش‌هایی که در دنیا برای یاری کردن باطل صرف می‌کردند، نابود خواهد شد. و مثال بخشش‌های آنها ﴿کَمَثَلِ رِیحٖمانند کشتزاری است که باد سختی به آن اصابت کرده باشد، ﴿فِیهَا صِرٌّبادی که در آن سرمای شدید یا آتش سوزان است و آن کشتزار را نابود می‌سازد، و این به سبب ستم آنهاست. پس خداوند بر آنها ستم نکرده و آنها را بدون گناه مجازات ننموده است، بلکه خود بر خویشتن ستم کردند. و این مانند فرموده الهی است که می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ یُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ یُحۡشَرُونَ٣٦[الأنفال: ۳۶]. «بی‌گمان کسانی که کفر ورزیدند مال‌هایشان را خرج می‌کنند تا مردم را از راه خدا بازدارند، آنها مال‌هایشان را خرج می‌کنند سپس مایه حسرت‌شان می‌گردد، و سپس شکست می‌خورند».

آیه‌ی ۱۱٩-۱۱۸:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ١١٨[آل عمران: ۱۱۸].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار برنگیرید، (آنان) از رساندن هر‌گونه زیان و بدی به شما کوتاهی نمی‌ورزند، دوست دارند که شما گرفتار رنج و مشقت شوید، دشمنانگی از دهان آنان آشکار است و آنچه در دل پنهان دارند بزرگ‌تر است، به‌راستی که آیات را برای شما بیان نمودیم اگر بیاندیشید».

﴿هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١١٩[آل عمران: ۱۱٩].«هان! این شمائید که آنها را دوست می‌دارید، و آنها شما را دوست ندارند، و شما به تمام کتاب‌ها ایمان دارید، و هرگاه با شما روبرو شوند، می‌گویند: ایمان آورده‌ایم، و چون به خلوت نشینند از شدت خشم بر شما، انگشتان خود را به دندان می‌گزند، بگو: با خشمی که دارید، بمیرید، همانا خداوند به آنچه در درون سینه‌هاست داناست».

خداوند در اینجا بندگانش را از این‌که کافران را به دوستی بگیرند و آنها را محرم را از دوست ویژه خود قرار دهند، به گونه‌ای که اسرار خود را با آنان در میان بگذارند و مسایل خصوصی مومنان را به آنها بگویند، بر حذر داشته، و برای آنان تبیین کرده است که باید از محرم قرار دادن کافران دوری بجویند، چرا که آنها از هیچ شر و فساد و زیانی در حق شما کوتاهی نمی‌کنند و دشمنی از لحن کلام‌شان آشکار است، و دشمنی و کینه‌ای که در دل دارند از سخن و کارهایشان بزرگ‌تر است، پس اگر شما فهم و عقل دارید خداوند حقیقت امر را برایتان توضیح داده‌است.

چرا شما آنان را دوست دارید و آنها را محرم خود قرار می‌دهید؟ در حالی که انحراف بزرگ آنها را در دین و در مقابل نیکوکاری‌تان می‌دانید. شما بر ادیان پیامبران قرار دادی، و به هر پیامبری که خدا فرستاده و به هر کاری که خداوند نازل فرموده است ایمان دارید، و آنها به بزرگ‌ترین کتاب و شریفت‌ترین پیامبر کفر می‌ورزند، و در مقابل محبت و مهربانی‌ای که شما به آنها دارید، کوچک‌ترین محبتی به شما نمی‌کنند، پس چگونه آنها را دوست دارید در حالی که آنها شما را دوست ندارند و فقط به ظاهر، و به صورت منافقانه با شما سازش می‌کنند؟ و هرگاه با شما روبرو شوند، می‌گویند: ایمان آورده‌ایم، و هرگاه با هم خلوت کنند از شدت خشم و دشمنی شما و دینتان، انگشتان خود را گاز می‌گیرند.

خداوند متعال فرمود: ﴿قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡبه زودی عزت و قدرت اسلام و ذلت کفر را شما را ناراحت کرده است، خواهید دید و از خشم می‌میرد و شما هرگز شفای این بیماری و ناراحتی را با آنچه که در پی آن هستید نخواهید یافت. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِبنابر این آنچه را که در دل کفار و منافقین بود برای بندگان مومن خود بیان کرد.

آیه‌ی ۱۲۰:

﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ١٢٠[آل عمران: ۱۲۰]. «اگر نیکی به شما برسد ناراحت می‌شوند و اگر بدی و ناراحتی به شما برسد از آن خوشحال می‌شوند، و اگر بردباری کنید و از خدا بترسید مگر آنان به شما زیانی نمی‌رساند، همانا خداوند به آنچه می‌کنند احاطه دارد».

﴿إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡهرگاه قدرت و پیروزی و تندرستی به شما برسد، ناراحت می‌شوند، ﴿وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞو اگر دشمن بر شما پیروز گردد و یا برخی مشکلات دنیوی برایتان پیش بیاید، ﴿یَفۡرَحُواْ بِهَاخوشحال می‌شوند، و این صفت دشمنی است که دشمنی او شدید است.

وقتی خداوند شدت دشمنی آنها و صفت‌های زشت آنان را بیان کرد، بندگان مومنش را به بردباری و پایبندی به تقوا و پرهیزگاری دستور داد و بیان کرد که هرگاه آنها این کارها را انجام دهند مگر دشمنان‌شان به آنها هیچ زیانی نمی‌رساند، زیرا خداوند دشمنان دین و کارها و توطئه‌هایشان را احاطه نموده است. و خداوند به شما وعده داده که اگر پرهیزگار باشید آنها هیچ ضرری به شما نمی‌رسانند، و در این شک نداشته باشید.

آیه‌ی ۱۲۳-۱۲۱:

﴿وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٢١[آل عمران: ۱۲۱].«و به یاد آور هنگامی را که سحرگاهان از میان خانواده‌ات بیرون رفتی و جای مؤمنان را برای جنگ مشخص نمودی، و خداوند شنوا و داناست».

﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٢٢[آل عمران: ۱۲۲].«آن گاه که دو طائفه از شما خواستند سستی ورزند و خداوند یار آنان بود، و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند».

﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٢٣[آل عمران: ۱۲۳].«و خداوند شما را در بدر پیروز گردانید در حالی‌که که ناچیز بودید، پس از خدا بترسید باشد که سپاسگزار باشید».

﴿وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِاین جریان در روز جنگ احد اتفاق افتاد، آنگاه که مشرکین به نزدیک احد رسیدند، و پیامبر صهمراه با مومنان بیرون رفت و برای هر یک از آنان جایگاهی تعیین کرد و آنها را در سنگرهایشان مستقر نمود، و به طور عجیبی آنها را آرایش داد، و این بر مهارت کامل او در فنون سیاسی و جنگی دلالت می‌نماید. همانطور که او صدر همۀ موارد و در هر چیزی به بهترین صورت عمل می‌کرد.

﴿وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌو خداوند شنوا و داناست و هیچ چیزی از کارهایتان بر او پنهان نمی‌ماند. ﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَاآنگاه که دو طائفه از میان شما خواستند سستی ورزند، و آن دو طائفه بنو سلمه و بنو حارثه بودند، اما خداوند متعال لطف و توجه و توفیق خویش را شامل حالِ آنان گرداند و آنها را از این رخوت و سستی در آورد. ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَو مومنان باید بر خدا توکل کنند، زیرا وقتی بر او توکل نمایند خداوند آنها را کفایت نموده، و آنها را یاری می‌کند، و آنان را از در افتادن در آنچه که به دین و دنیایشان زیان می‌رساند محافظت می‌نماید. این آیه و آیه‌هایی از این قبیل مبین آن هستند که توکل واجب است و این‌که توکل بنده برحسب مقدار و اندازه‌ی ایمانش می‌باشد. توکل یعنی این‌که بنده در به دست آوردن منافع خود و دفع کردن چیزهایی که به او زیان می‌رساند، به پروردگارش تکیه نماید، پس وقتی که حالت آنها را در جنگ اُحُد و مشکلی که برای آنان پیش آمد بیان کرد، آنان را به یاری و کمک و نعمت خویش در جنگ بدر یادآوری نمود، تا سپاسگزار پروردگارشان باشند، و خاطرات روز بدر‌ای مصیبت را بر آنها آسان نماید. بنابر این فرمود: ﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞو خداوند شما را در بدر پیروز گرداند در حالی که ناچیز و در تعداد و ساز و برگ نظامی اندک بودید. تعداد مسلمانان در جنگ بدر حدود سیصد و سیزده نفر بود، و به اندازه کافی وسیله سواری نداشتند و اسلحه‌هایشان کهنه و فرسوده بود و دشمنان‌شان نزدیک به هزار نفر بوده و با اسلحه زیاد به جنگ آنها آمده بودند. ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَپس، از خدا بترسید باشد که سپاس وی را به جا آورید که یاری خویش را به شما ارزانی داشت.

آیه‌ی ۱۲۶- ۱۲۴:

﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ١٢٤[آل عمران: ۱۲۴]. «آنگاه که به مؤمنان می‌گفتی: آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که فرو فرستاده شده است، یاری کند؟».

﴿بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ١٢٥[آل عمران: ۱۲۵].«آری! اگر بردباری کنید و پرهیزگاری نمایید و آنان هم اینک بر شما بتازند، خداوند شما را با پنج هزار فرشتۀ نشان‌دار، یاری خواهد کرد».

﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ١٢٦[آل عمران: ۱۲۶].«و خداوند آن را جز مژده‌ای برای شما نگرداند، و تا دل‌هایتان با آن آرام گیرد، و پیروزی جز از جانب خداوند توانا و حکیم نیست».

﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَآنگاه که به مومنان مژده می‌دادی تا باعث اطمینان و آرامش آنها گردد، و می‌گفتی: ﴿إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ١٢٤ بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ١٢٥آیا شما را بس نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته فرود آمده یاری کند؟ آری! اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، و با همین شیوه بر شما بتازند و بر شما حمله ور شوند خداوند با پنج هزار فرشته که نشان شجاعت را دارند، شما را یاری خواهد کرد.

در اینجا اختلاف وجود دارد که آیا در این کمک رساندن به مومنان، فرشتگان به طور مستقیم جنگیده‌اند، یا این‌که خداوند این مژده را فقط برای پابرجایی بندگان مومن، و انداختن ترس در دل‌های مشرکین داده‌است؟ آن طور که بسیاری از مفسرین چنین گفته‌اند. این گفته خداوند دلالت می‌نماید که شقّ دوم قضیه به حقیقت نزدیک‌تر است: ﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ١٢٦در این آیه به این مطلب اشاره شده است که نباید بنده بر اسباب اعتماد کند. بلکه تکیه و اعتماد او باید به خدا باشد. و اسباب و فراهم شدن آن، باعث اطمینان قلب و پابرجا بودن بر کار خیر می‌شود.

آیه‌ی ۱۲٧:

﴿لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ١٢٧[آل عمران: ۱۲٧]. «تا گروهی از کافران را نابود کند و یا آنان را سرکوب نماید، و شکست خورده و ناکام برگردند».

خداوند بندگان مومنش را یاری می‌کند تا گروهی از کافران را نابود نماید، و یا آنها با خشم و کینه‌ای که در دل دارند، ناامیدانه و در حالی که هیچ خوبی به دست نیاورده‌اند برگردند، همانطور که خداوند متعال آنها را در روز خندق که با قدرت و عصبانیت آمده بودند خشمگین ساخت و ناکام باز گرداند.

آیه‌ی ۱۲٩-۱۲۸:

﴿لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ١٢٨[آل عمران: ۱۲۸].«هیچ کاری در دست تو نیست، (خدا) یا توبۀ آنها را می‌پذیرد و یا آنها را عذاب می‌دهد، زیرا آنان ستمکارند».

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٢٩[آل عمران: ۱۲٩].«آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداست، هرکس را که بخواهد عفو می‌کند و هرکس را که بخواهد عذاب می‌دهد و خداوند آمرزگار و مهربان است».

وقتی که پیامبر صدر جنگ احد زخمی شد و رباعیه‌ی مبارکش شکست و سرش زخمی شد، فرمود: «چگونه قومی رستگار می‌شوند که صورت پیامبرشان را زخمی کردند و رباعیه‌ی [۵]او را شکستند؟» پس خداوند این آیه را نازل کرد و بیان فرمود که همه امور در دست خداست و پیامبر صاختیاری ندارد، و چیزی در دست او نیست، چون پیامبر بنده‌ای از بندگان خدا است و همه تحت بندگی پروردگارشان می‌باشند، و تدبیر خداوند آنها را به چرخش در می‌آورد.

و ای پیامبر! کسانی که علیه آنها دعا کردی، و یا رستگاری و هدایت‌شان را بعید می‌دانستی، اگر خداوند بخواهد تا در اسلام داخل شوند. و خداوند چنین کرد، زیرا بیشتر آنها را هدایت نمود، پس مسلمان شدند. و اگر بخواهد آنها را عذاب می‌دهد، زیرا آنان ستمگرند و سزاوار عقوبت و عذاب الهی هستند.

خداوند متعال خبر می‌دهد که او در جهان هستی تصرف می‌نماید و توبه هرکس را که بخواهد می‌پذیرد و او را می‌آمرزد، و هرکس را که بخواهد خوار و رسوا می‌نماید و او را عذاب می‌دهد. ﴿وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞیکی از صفات لازمه او کمال آمرزگاری و مهربانی است که در آفرینش و فرمانروایی‌اش تجلی می‌یابد، پس توبه کنندگان را می‌بخشد و هرکس که موجبات رحمت وی را فراهم کند، مشمول رحمت خویش قرار می‌دهد. خداوند متعال فرمود: ﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢[آل عمران: ۱۳۲]. «و از خدا و از رسول او اطاعت کنید، تا مورد رحمت قرار گیرید».

آیه‌ی ۱۳۲-۱۳۰:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ١٣٠[آل عمران: ۱۳۰].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ربا را چندین برابر نخورید و از خدا بترسید تا رستگار شوید».

﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ١٣١[آل عمران: ۱۳۱].«و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید».

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ١٣٢[آل عمران: ۱۳۲].«و از خدا و پیامبر اطاعت کنید باشد که مشمول رحمت گردید».

در مقدمۀ این تفسیر گذشت که شایسته است بنده اوامر و نواهی خدا را در رابطه با خود و دیگران رعایت کند، و هرگاه خداوند او را به فرمانی دستور داد نخست بر او واجب است حدود و اندازه آن‌را بداند، و آنچه را که خداوند به آن دستور داده است بشناسد تا بتواند آن فرمان را انجام دهد و از آن اطاعت کند. پس هرگاه آن را دانست و شناخت تلاش می‌کند که آن را انجام دهد و برای عملی کردن آن در خود و دیگران به میزان آنچه که توانایی دارد، از خداوند استعانت می‌طلبد. و نیز هرگاه خداوند از کاری نهی کرد، بنده باید حدود و میزان آن را بداند و آنچه را که مشمومل آن نهی می‌گردد بداند، سپس برای ترک آن تلاش نماید و از خداوند یاری بجوید. و شایسته است این رویه در همه اوامر و نواهی خداوند رعایت شود.

این آیات دستورات و آداب زیبایی را در بردارند که خداوند به آن دستور داده و مسلمانان را بر انجام آن تشویق نموده، و پاداش انجام دهندگان آن را بیان کرده است. در این آیات خداوند از چیزهایی نهی کرده، و مسلمانان را تشویق نموده تا آنها را ترک کنند. شاید حکمتِ آوردن این آیات در اثنای ذکر داستان جنگ احد این باشد که خداوند بندگان مومن خویش را وعده داده است که اگر بردباری نمایند و پرهیزگاری کنند، آنان را بر دشمنان‌شان پیروز می‌گرداند و آنان را خوار و رسوا می‌کند، همان‌طور که فرموده است: ﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔا...[آل عمران: ۱۲۰]. «و اگر بردبار باشید و پرهیزگاری کنید، مکر آنان به شما هیچ زیانی نمی‌رساند». سپس گفت: ﴿بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم[آل عمران: ۱۲۵]. «آری! اگر بردباری کنید و پرهیزگاری نمایید، و هم اکنون بر شما حمله ور شوند، پروردگارتان شما را یاری می‌کند».

انگار مردم به شناختن آداب و رسوم پرهیزگاری که باعث پیروزی و رستگاری و سعادت می‌گردد، علاقمند شده‌اند، پس خداوند در این آیات مهم‌ترین ویژگی‌های پرهیزگاری را بیان کرد. خداوند سه بار کلمه «تقوی» را ذکر نمود، یک بار به طور مطلق: ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَو دوبار بصورت مقید: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَو ﴿وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَو این بیان‌گر آن است که هرگاه عبد مومن از این ویژگیها برخوردار گردد، قطعا از دیگر خصایل و شمایل پرهیزگاری نیز بهره‌مند خواهد شد.

پس خداوند متعال هرجا از قرآن که می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْای مومنان چنان کنید، یا چنین نکنید، بر این دلالت می‌نماید که ایمان، سبب اطاعت از فرمان و دستور، و انگیزه پرهیز از نهی است، زیرا ایمان به معنی تصدیق کامل چیزی می‌باشد که تصدیق آن واجب است و مستلزم اعمال جوارح و اعضا است.

پس خداوند آنها را از خوردن چندین برابر ربا نهی کرده است، که اهل جاهلیت به آن عادت کرده بودند، و کسانی که به دستورات شرع توجه نمی‌کردند، هرگاه زمان سر رسید وام فرا می‌رسید و فرد بدهکار تنگدست بود، و چیزی از او بدست نمی‌آمد، به او می‌گفتند: یا بدهی و وام را پرداخت کن، و یا این‌که به تو وقت بیشتری می‌دهیم و باید بدهی بیشتری پرداخت کنی. پس فرد فقیر مجبور می‌شد که زیر بار بدهی بیشتر برود، و او را با اضافه کردن مبلغی بر بدهی قبلی‌اش از پیش خود می‌راندند. و این‌گونه بدهکار چندین برابر وام پرداخت می‌کرد بدون این‌که فایده‌ای از آن ببرد.

﴿أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗ بیان‌گر اوج زشتی و قباحت رباخواری، و بیان حکمت حرام بودن آن می‌باشد. نیز خداوند می‌خواهد مردم را از حکمت حرام بودن ربا آگاه سازد، و این‌که در ربا ظلم و اجحاف است، به همین دلیل آن را منع کرده است. زیرا خداوند واجب گردانیده تا به بدهکاران تنگدست مهلت داده شود، و بر وامی که بر گردن آن‌هاست افزوه نشود.

پس ملزم کردن مدیون و بدهکار به پرداخت بیشتر، ستمی دو چندان است، بنابر این مومن پرهیزگار باید ربا را ترک کند و نباید به آن نزدیک شود، زیرا ترک کردن ربا از مقتضیات پرهیزگاری است و باید ترک کرد که رستگاری در سایه پرهیزگاری حاصل می‌شود. بنابر این فرمود: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ١٣٠ وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ١٣١[آل عمران: ۱۳۰-۱۳۱]. «و از خدا بترسید تا رستگار شوید. و از آتشی بترسید که برای کافران آماده شده است». یعنی با ترک کردن چیزهایی که سبب داخل شدن به آتش جهنم می‌گردد، از قبیل کفر و گناهان گوناگون، از آن آتش بپرهیزید. زیرا همه گناهان به ویژه گناهان بزرگ، آدمی را به وادی کفر می‌کشانند، چرا که گناهان از خصلت و عادت‌های کافران بوده، و خداوند آتش جهنم را برای کافران آماده نموده است. پس ترک گناه آدمی را از آتش جهنم نجات می‌دهد و از خشم خداوند جبار مصون می‌دارد.

و انجام کارهای خیر، و اطاعت از فرامین الهی باعث خشنودی خداوند بخشنده و داخل شدن به بهشت و به دست آوردن رحمت پروردگار متعال می‌گردد. بنابر این فرمود: ﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَو با انجام دستورات و فرامین و پرهیز از نواهی، از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، ﴿لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَپس اطاعت از خدا و پیامبر یکی از اسباب حاصل شدن رحمت الهی است: همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ [الأعراف: ۱۵۶]. «و رحمت من همه چیز را فرا گرفته است و آن را برای کسانی که پرهیزگاری پیشه می‌کنند و زکات می‌پردازند، مقرر می‌دارم».

آیه‌ی ۱۳۶-۱۳۳:

﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣[آل عمران: ۱۳۳].«و بشتابید به‌سوی آمرزش و عفو پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن (به اندازۀ) آسمان‌ها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده است».

﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣٤[آل عمران: ۱۳۴].«کسانی که مال‌هایشان را در حال ثروتمندی و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌خورند، و از مردم گذشت می‌کنند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ١٣٥[آل عمران: ۱۳۵].«و کسانی که وقتی کاری زشت (و گناهی) مرتکب می‌شوند یا بر خود ستم می‌کنند به یاد خدا می‌افتند و از او می‌خواهند تا گناه‌شان را بیامرزد، و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟ و بر آنچه کرده‌اند اصرار نمی‌ورزند در حالی‌که می‌دانند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ١٣٦[آل عمران: ۱۳۶].«ایشان پاداش‌شان آمرزش پروردگارشان و باغ‌هایی است که رودها در زیر آن روان است و در آن جاودانه هستند، و پاداش اهل عمل چه پاداش نیک و خوبی است!».

سپس خداوند به آنها دستور می‌دهد تا به‌سوی آمرزش وی و برخورداری از بهشت او که فقط پهنای آن به اندازه وسعت آسمان‌ها و زمین است، چه رسد به طول آن، بشتابند که خداوند آن را برای پرهیزگاران آماده نموده است.پس پرهیزگاران اهل بهشت‌اند و پرهیزگاری و تقوا انسان را به بهشت می‌رساند.

سپس خداوند پرهیزگاران و کارهایشان را توصیف نمود و فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِآن‌هایی که در حال تنگدستی و توانگری بخشش می‌کنند، اگر توان‌گر و ثروتمند باشند زیاد بخشش می‌نمایند، و اگر تنگدست باشند هیچ چیزی از کار خوب را دست کم نمی‌گیرند، گرچه کم باشد. ﴿وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَو هرگاه دیگران آنان را اذیت کنند، و به خشم آیند، به مقتضای طبیعت انسانی عمل نمی‌کنند، بلکه آنچه از خشم و ناراحتی که در دل دارند، فرو می‌برند، و در برابر کسی که نسبت به آنها بدی کرده است بردباری می‌نمایند. ﴿وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِو عفو کنندگانِ مردم، که شامل گذشت از هرکسی است که با سخن یا عمل نسبت به آنان بدی کرده است. و بخشیدن و گذشت کردن از فرو خوردن خشم بالاتر است، زیرا بخشیدن به معنی مواخذه نکردن و چشم پوشی از فردی است که بدی می‌کند، و این کار را کسی انجام می‌دهد که به اخلاق زیبا آراسته باشد، و خویشتن را از اخلاق زشت پاکسازی کرده باشد. چنین کسی با خدا معامله کرده است چون او نسبت به بندگان خدا مهربان و نیکوکار است، و نمی‌خواهد برای آنان بدی پیش بیاید، و خدا هم از او گذشت می‌نماید، و پاداش او بر پروردگار بزرگوار است نه بر بنده فقیر. همانطور که خداوند فرموده است: ﴿فَمَنۡ عَفَا وَأَصۡلَحَ فَأَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِ[الشورى: ۴۰]. «یعنی هر کس گذشت نماید و اصلاح کند، پاداش او بر خداست».

سپس به بیان حالتی پرداخت که از دیگر حالات بهتر و بالاتر و بزرگ‌تر است، و آن احسان و نیکوکاری است، پس فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَو خداوند نیکوکاران را دوست دارد. احسان و نیکوکاری بر دو نوع است: احسان در پرستش آفریننده، و احسان به مخلوق. پیامبر صاحسان در عبادت را این‌گونه تفسیر نموده است: «أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ ، فَإِنْ لَـمْ تَکُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ» احسان یعنی این‌که خداوند را طوری عبادت کنی که گویا او را می‌بینی، و اگر تو او را نمی‌بینی همانا او ترا می‌بیند.

و اما احسان به مخلوق، یعنی رساندن فایده دینی و دنیوی به آنها و دور کردن زیان و بدی دینی و دنیوی از آنان. پس این، شامل امر به معروف و نهی از منکر و تعلیم جاهل و نادان، و وعظ و نصیحت افراد غافل، و خیرخواهی برای عموم و خصوص، و تلاش برای اتحاد، و وحدت کلمه مردم، و دادن صدقات و بخشش‌های واجب و مستحب به آنها می‌شود.

هم چنان‌که شامل بخشش به مردم و اذیت نکردن آنها، و تحمل اذیت و آزار آنان نیز می‌شود. همان‌طور که خداوند پرهیزگاران را در این آیات به این ویژگی‌ها توصیف نموده است، پس هرکس این کارها را انجام دهد به راستی که او حقوق خدا و حق بندگانش را ادا کرده است.

سپس خداوند متعال عذر خواهی بندگان پرهیزگارش را از پروردگارش به خاطر عنایت و گناهانی که مرتکب شده‌اند بیان کرده و می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡو اگر اعمال و گناه کبیره از آنها سر بزند و یا مرتکب گناهان کوچک شوند، توبه کرده و از خدا آمرزش می‌طلبند، و پروردگارشان، و آنچه گناهکاران به آن تهدید شده‌اند، و آنچه پرهیزگاران بدان نوید داده شده‌اند را یاد می‌کنند.

پس، از او می‌خواهند که گناهانشان را بیامرزد و عیب‌هایشان را بپوشاند. چرا که از گناه دست کشیده و از آن پشیمان شده‌اند. بنابر این فرمود: ﴿وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَو با علم و آگاهی بر زشتی و قباحت گناه بر آن اصرار و پافشاری نمی‌کنند.

کسانی که دارای این صفات هستند، ﴿جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡپاداششان آمرزش پروردگارشان است، و هر چیزی را که انسان از آن دوری می‌جوید از آنان دور می‌کند. ﴿وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُو باغ‌هایی که رودها از زیر درختان آن روان است، و در آن نعمتِ پایدار و شکوفایی و خرّمی و نشاط، و خیر و شادمانی و قصر و منزل‌های زیبا و عالی و درختان پرمیوه است، و جویهای آب زلال در اطراف این مسکن‌های زیبا و پاک روان است. ﴿خَٰلِدِینَ فِیهَاو در آن جاودان هستند، از آن بیرون کرده نمی‌شوند، و نمی‌خواهند آن را عوض کنند، و نعمت‌هایی که در آن است تغییر می‌یابد.

﴿وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَو چه خوب است پاداش اهل عمل که برای خدا عمل کمی انجام دادند و مزد و پاداش زیادی گرفتند. هم چنان‌که در مَثَل آمده است «قوم جوانمرد هنگام صبح مرد شریف را می‌ستایند، و عامل به هنگام پاداش، مزدش را کامل و فراوان می‌یابد». و این آیات از جمله دلایل اهل سنت و جماعت هستند مبنی بر این‌که اعمال، بخشی از ایمان می‌باشند، دلالت این آیات بر این مطلب، با آیه‌ای که در سوره حدید است کامل می‌گردد: ﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا کَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِ[الحدید: ۲۱]. «بشتابید به‌سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن مانند پهنای آسمان و زمین است، و برای کسانی که به خدا و پیامبر ایمان آورده‌اند آماده شده است».

پس در آنجا جز ایمان آوردن به خدا و به پیامبرانش چیزی دیگر را بیان نکرده است. و در اینجا فرمود: ﴿أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَبرای پرهیزگاران آماده شده است. سپس پرهیزگاران را با این اعمال و اوصاف بدنی و مالی توصیف نمود. و این بیان‌گر آن است پرهیزگارانی که دارای این صفت‌ها هستند، ایشان مومنانند.

آیه‌ی ۱۳۸-۱۳٧:

﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ١٣٧[آل عمران: ۱۳٧].«پیش از شما سنت‌هایی بوده است پس در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چه بوده است».

﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ١٣٨[آل عمران: ۱۳۸].«این (قرآن) بیانی است برای مردم، و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران».

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞدر این آیه کریمه و آیات پس از آن که در رابطه با جنگ احد نازل شده‌اند، خداوند بندگان مومنش را دلجویی داده، و به آنها خبر می‌دهد که پیش از آنها نسلها و امت‌هایی بوده که مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، و افراد مومن آن امت‌ها از طریق جنگ با کافران آزمایش شده‌اند، و در کشمکش و پیکار با کافران گاهی پیروز شده و گاهی شکست می‌خوردند، و در پایان کار به ضرر و شکست تکذیب کنندگان انجامید، و خداوند آنها را با پیروز گرداندن پیامبر و پیروانش خوار و رسوا گرداند. ﴿فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِپس با جسم و دل‌هایتان در زمین به گردش بپردازید، ﴿فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَو شما آنها را نخواهی یافت مگر این‌که با انواع عقوبت‌های دنیوی عذاب داده شده است، سرزمین‌هایشان نابود گردیده، و دچار زیان و خسارت فاحشی شده، و قدرت و حکمت آنها از دست رفته، و افتخار و تکبر و سرکشی ایشان نابود شده است. آیا این بزرگ‌ترین دلیل و گواه بر صداقت و راست بودن آنچه پیامبران آورده‌اند، نیست؟.

و حکمت الهی چنین است که بندگان خود را آزمایش نماید تا دروغگو و راستگو را مشخص کند. بنابر این فرمود: ﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِاین مطالبی که در رابطه با عاقبت و آخرت ستمکاران گذشت نشانه آشکاری است که حق را از باطل، و اهل سعادت را از اهل شقاوت جدا می‌سازد. و اشاره ایست به آنچه خداوند تکذیب کنندگان را به آن گرفتار نمود. ﴿وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَزیرا این پرهیزگاران هستند که از آیات بهره می‌برند، و آیات خدا آنها را به راه رشد و هدایت راهنمایی می‌کند و از آن پند و اندرز می‌گیرند، و آنها را از راه فساد و تباهی باز می‌دارد. اما برای دیگر مردم بیان روشنگری است از جانب خدا که بوسیله آن، حجّت را بر آنان تمام می‌کند تا هرکس که هلاک می‌شود از روی دلیل هلاک گردد. و احتمال دارد که ﴿هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِاشاره به قرآن بزرگ باشد که حاوی پند و حکمت است، و این‌که قرآن به طور عموم برای مردم روشن‌گر است است، و به‌طور ویژه مایه هدایت و پند و موعظه پرهیزگاران است، و هر دو معنی درست است.

آیه‌ی ۱۴۳-۱۳٩:

﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١٣٩[آل عمران: ۱۳٩].«و اگر مؤمن هستید سست و ضعیف نشوید، و غمگین نگردید، که شما برتر هستید».

﴿إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ١٤٠[آل عمران: ۱۴۰].«اگر زحمتی به شما رسیده است، به آن قوم نیز زخمی همانند آن رسیده است، و این روزها را در میان مردم دست به دست می‌گردانیم و تا مؤمنان مشخص شوند، و خداوند شهیدانی از شما برگیرد، و خداوند ستمکاران را دوست ندارد».

﴿وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤١[آل عمران: ۱۴۱].«و تا خداوند مؤمنان را پاک و خالص بگرداند و کافران را نابود سازد».

﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٢[آل عمران: ۱۴۲].«آیا گمان برده‌اید که وارد بهشت شوید بدون آن‌که خداوند کسانی را از شما که جهاد کرده‌اند مشخص نماید و بردباران را مشخص کند؟».

﴿وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ١٤٣[آل عمران: ۱۴۳].«و شما تمنای مرگ را داشتید قبل از این‌که با آن روبرو شوید، پس آن را دیدید و (همچنان) نگاه می‌کردید».

خداوند مومنان را تشویق نموده و اراده‌های آنان را تقویت کرده و همت‌هایشان را برانگیخته و می‌فرماید: ﴿وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْو به خاطر مصیبتی که برایتان پیش آمد و بلا و آزمایشی که به آن دچار شدید، سست و زبون نشوید، و جسم‌هایتان ضعیف نگردد، و دل‌هایتان اندوهگین نشود زیرا غم و اندوه ِ قلبی و سستی و ضعف جسمی مصیبتی دیگر بر شماست، و باعث تقویت روحیه دشمنانتان می‌شود. بلکه دل‌هایتان را تقویت کنید، و بردبار باشید و غم به دل‌هایتان راه ندهید و برای پیکار با دشمن، محکم و آماده باشید. و خداوند بیان کرد که شایسته نیست غم بخورند و امید داشتن به یاری و پاداش وی از دشمن برترند، پس مومن پرهیزگاری که چشم به پاداش دنیوی و اخروی خدا دوخته است، شایسته نیست غمگین گردد و ضعیف شود. بنابر این خداوند متعال فرمود: ﴿وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ.

سپس آنها را به خاطر شکستگی که خورده بودند دلجویی داد و حکمت‌های بزرگی که بر این شکست مترتب گردید، بیان داشت و فرمود: ﴿إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُپس شما و آنان در زخمی شدن برابر هستید، ولی شما امید به رحم و لطف خداوند دارید، که آنها آن را ندارند. همانطور که خداوند متعال فرمود:

﴿إِن تَکُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ یَأۡلَمُونَ کَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا یَرۡجُونَ[النساء: ۱۰۴]. «اگر شما زخمی می‌شوید، آنها هم همان‌طور که شما دردمند می‌گردید، دردمند می‌شوند، و شما به خدا امیدی دارید که آنها ندارند».

یکی از حکمت‌های شکست این است که خداوند پیروزی و سربلندی و سرای دنیا را هم به کافر می‌بخشد و هم به مومن، و هم به نیکوکار می‌دهد، و هم به فاسق، پس خداوند این روزها را میان مردم دست به دست می‌گرداند. یک روز به نفع گروهی می‌چرخد، و روز دیگر به نفع گروهی دیگر، زیرا زندگی این دنیا به پایان می‌رسد، به خلاف جهان آخرت که فقط برای کسانی است که ایمان آورده‌اند. ﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْو نیز یکی از حکمت‌های شکست مومن، و مورد آزمایش قرار گرفتن آنها این است که مومن و منافق مشخص گردند، زیرا اگر هموار مومنان در همه واقعه‌ها و جنگ‌ها پیروز شوند، افرادی وارد اسلام می‌گردند که قلبا آنرا نمی‌خواهند، پس اگر در بعضی جنگها آزمایش و شکستی پیش بیاید، مومن حقیقی که در خوشی و تنگدستی و توانگری به اسلام علاقمند است، مشخص می‌شود و نیز کسی که چنین نیست مشخص می‌گردد. ﴿وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَاین نیز یکی از حکمت‌های شکست در جنگ است، زیرا شهادت در پیشگاه خداوند بالاترین مقام و مرتبه است، و راهی برای رسیدن به شهادت نیست مگر این‌که اسباب آن فراهم شود. پس این رحمت خداست نسبت به بندگان مومنش که اسبابی را برای آنان مقدّر ساخت که نفس آدمی آن را خوش نمی‌دارد، تا آنان را به منازل عالی و نعمت‌های ماندگار و جاویدان که به آن علاقمندند برساند.

﴿وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَو خداوند ستمکاران را دوست ندارد. کسانی که بر خود ستم کردند، و در راه خدا نجنگیدند، و در خانه‌هایشان نشستند. گویا این اشاره‌ای است به ذم و نکوهش منافقین، و این‌که آنان در نزد خدای متعال مبغوض‌اند، و به همین سبب آنها را از جنگیدن در راه خویش بازداشت. ﴿وَلَوۡ أَرَادُواْ ٱلۡخُرُوجَ لَأَعَدُّواْ لَهُۥ عُدَّةٗ وَلَٰکِن کَرِهَ ٱللَّهُ ٱنۢبِعَاثَهُمۡ فَثَبَّطَهُمۡ وَقِیلَ ٱقۡعُدُواْ مَعَ ٱلۡقَٰعِدِینَ٤٦[التوبة: ۴۶]. و اگر می‌خواستند برای جنگ بیرون بروند، ساز و برگ جنگ را آماده می‌کردند، لیکن خداوند بیرون آمدن آنان را به منظور رفتن به جنگ دوست نداشت، و آنان را از این کار بازداشت و به آنان گفت شد: «همراه با بازنشستگان بنشینید».

﴿وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْو این نیز از حکمت‌های شکست خوردن مومنان است، که خداوند بدین وسیله آنان را از عیب‌ها و گناهانشان پاک می‌نماید. این بیان‌گر آن است که شهادت و پیکار در راه خدا، کفاره گناهان است،و گناهان و عیب‌ها را دور می‌نماید. و نیز خداوند مومنان را از منافقان جدا نموده وصف مومنان را از صف آنها متمایز می‌گرداند. و یکی از حکمت‌های شسکت خوردن مومنان این است که خداوند کافران را تباه می‌سازد. یعنی سبب تباهی و ریشه کن شدن آنها می‌شود و آنها را در همین دنیا به عقاب خویش گرفتار می‌کند.

زیرا کافران وقتی پیروز شوند، فساد و تباهی می‌کنند، و بر سرکشی خود می‌افزایند و سزاوار می‌گردند که عذاب و سزای‌شان زود فرا رسد. و این به خاطر رحمت خداوند نسبت به بندگان مومنش است.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٢این استفهام انکاری است، یعنی گمان نبرید، و به خاطرتان نیاید که شما بدون مشقت و تحمل سختی در راه خدا و طلب خشنودی او وارد بهشت شوید. بهشت بالاترین خواسته مومن بوده، و برترین چیزی است که علاقمندان برای به دست آوردن با یکدیگر به رقابت می‌پردازند. و هر اندازه خواسته بزرگ‌تر باشد، وسیله و کاری که انسان را به آن می‌رساند بزرگ‌تر خواهد بود.

پس به آسایش نمی‌توان رسید مگر با ترک راحتی، و نعمتی را نمی‌توان دریافت مگر با ترک نعمت.

اما ناراحتی‌های دنیا که در راه خدا به بنده می‌رسد، هنگامی که نفس به آنها عادت کرد و سرانجام آن را دانست، این ناراحتی‌ها در نزد صاحبان بصیرت به بخششی تبدیل می‌شوند که از رویارویی با آن‌ها خوشحال می‌شوند و هیچ اهمیتی به آنها نمی‌دهند، و این فضل خداست که به هرکس بخواهد، می‌دهد.

سپس خداوند آنها را به سبب آرزویی که در دل داشتند و در پی رسیدن به آن بودند، و در این رهگذر بی‌صبری نمودند سرزنش کرد، و فرمود: ﴿وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُزیرا بسیاری از اصحاب شهمان کسانی که نتوانسته بودند در جنگ بدر شرکت کنند، آرزو داشتند خداوند آنها را در صحنه جنگی حاضر کند، تا تلاش خود را مبذول دارند.

خداوند متعال به آنها فرمود: ﴿فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُو آنچه را که آرزو کرده بودید با چشم‌هایتان دیدید، ﴿وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَپس چرا بردباری نکردید؟ زیرا این حالت خوب نیست، به ویژه برای کسی که آن را تمنا کرده، و آنچه را آرزو کرده، حاصل شده است، بلکه بر او لازم است تا آنچه را که در توان دارد در این مورد صرف نماید.

و این آیه دلیلی است بر این که آرزوی شهادت مکروه نیست، زیرا خداوند آنها را به خاطر آرزویی که کرده بودند ملامت ننمود و برآنان اعتراض نکرد، بلکه به خاطر جامه عمل نپوشاندن به آرزویشان بر آنها اعتراض کرد. و الله اعلم.

آیه‌ی ۱۴۵-۱۴۴:

﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ١٤٤[آل عمران: ۱۴۴] .«و نیست محمد جز پیغمبری که پیش از او پیامبرانی (دیگر) بوده و گذشته‌اند، پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود به عقب برمی‌گردید؟ و هر کس به عقب باز گردد خداوند را هیچ زیانی نمی‌رساند و خدا سپاسگزاران را پاداش می‌دهد».

﴿وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ١٤٥[آل عمران: ۱۴۵].«و هیچ‌کس را نسزد که بمیرد مگر به فرمان خدا و خداوند زمان مرگ او را ثبت کرده و نوشته است، و هر کس پاداش دنیا را بخواهد آن را به او می‌دهیم، و هر کس پاداش آخرت را بخواهد آن را به او می‌دهیم و ما پاداش سپاسگزاران را خواهیم داد».

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُنیست محمد صمگر پیغمبری که پیغمبرانی دیگر پیش از او بوده و رفته‌اند. یعنی پیامبر تازه‌ای نیست، بلکه از نوع همان پیامبرانی است که پیش از او بوده، و موظف به رساندن پیام پروردگار و اجرای دستورات او بوده‌اند. و آنان برای همیشه زنده نیستند، و برای امتثال فرمان خدا و عمل به دستورات وی زنده بودن آنها شرط نیست، بلکه بر امت‌ها واجب است که در هر وقت و هر حال پروردگارشان را بپرستند. ﴿أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡپس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، آنچه را که او پیش شما آورده است از قبیل: ایمان یا جهاد و یا دیگر دستورات را ترک کرده و به عقب برگردید؟! خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاو هر کس به عقب برگردد هیچ ضرری به خدا نمی‌رساند. بلکه به خودش زیان می‌رساند، چرا که خداوند از آنها بی‌نیاز است، و دینش را پایدار می‌نماید، و بندگان مومن خویش را قدرت و عزت می‌بخشد.

پس از آن‌که خداوند آن‌هایی را که بهعقب برگشتند، سرزنش نمود، کسانی را مورد ستایش قرار داد که در کنار پیامبر پا برجا ماندن و پایداری نمودند و فرمان پروردگار را اطاعت کردند، و فرمود: ﴿وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَو سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. و شکر و سپاسگزاری انجام نمی‌پذیرد مگر این‌که انسان در هر حال خداوند را بندگی نماید.

در این آیه کریمه خداوند بندگانش را راهنمایی می‌نماید که نباید از دست دادن رئیس و رهبر، ایمان‌شان یا بعضی از لوازمات آن را متزلزل کند هر چند که رئیس و رهبر، بزرگ باشد.

چرا که در هر امری از امور دین، گروهی کفایت و شایستگی آن را دارند که ریاست و راهنمایی دیگران را به عهده بگیرند، و هرگاه یکی از آنان از میان رفت، کسی دیگر در جای او قرار بگیرد.

و باید توده مومنان برحسب توانایی که دارند هدف‌شان اقامه دین خدا و دفاع از آن و جهاد در راه آن باشد، و نباید به خاطر فرمانده خود بجنگند، به گونه‌ای که اگر فرمانده از بین رفت آنها هم از عمل به وظایف خویش باز بمانند، زیرا در این صورت کارهایشان سامان نمی‌یابد. و نیز این آیه بزرگ‌ترین دلیل بر فضیلت ابوبکر صدیق سو یارانش است که پس از پیامبر صبا مرتدین جنگیدند، و آنان سرور شکر گذارانند.

سپس خداوند متعال خبر می‌دهد که همه مردم زندگی‌شان‌ به اَجل‌هایشان وابسته است، و در زمان فرا رسیدن مرگ، به فرمان خدا و تقدیر و قضای الهی می‌میرند، پس هرکس که مقدر شده باشد بمیرد، می‌میرد، گرچه سببی در کار نباشد، و هرکس که خداوند بخواهد در کار نباشد، اگر همه اسباب مرگ، او را فرا گیرند، قبل از رسیدن اجلش زیانی به او نمی‌رسد، زیرا خداوند زنده ماندن او را برای مدت معینی مقدر نموده است: ﴿إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَلَا یَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ[یونس: ۴٩]. «چون اجل آنها فرا رسد، یک لحظه پس و پیش نمی‌افتند». سپس خداوند متعال خبر داد که او پاداش دنیا و آخرت را به هر کس که بخواهد می‌بخشد، و فرمود: ﴿وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاو هر کس که پاداش این دنیا را بخواهد به او از آن می‌دهیم، و هرکس پاداش آن دنیا را بخواهد، از آن به او می‌دهیم. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿کُلّٗا نُّمِدُّ هَٰٓؤُلَآءِ وَهَٰٓؤُلَآءِ مِنۡ عَطَآءِ رَبِّکَۚ وَمَا کَانَ عَطَآءُ رَبِّکَ مَحۡظُورًا٢٠ ٱنظُرۡ کَیۡفَ فَضَّلۡنَا بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ وَلَلۡأٓخِرَةُ أَکۡبَرُ دَرَجَٰتٖ وَأَکۡبَرُ تَفۡضِیلٗا٢١[الإسراء: ۲۰-۲۱]. «از عطاء و فضل پروردگارت به هر دو دسته از مومنان و کافران می‌دهیم، و عطاء و فضل پروردگارت هیچ گاه بر هیچ‌کس ممنوع نبوده است. نگاه کن و بیاندیش چگونه برخی را بر برخی دیگر تفضیل می‌دهیم، همانا درجه و فضل آخرت از هر چیز بزرگ‌تر و والاتر است».

﴿وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَو پاداش آنها را بیان نکرد، تا بر زیادی و بزرگی آن دلالت نماید، و دانسته شودکه پاداش به اندازه شکر و سپاس است، اگر شکر کم باشد پاداش هم کم بوده، و اگر زیاد و خوب باشد، پاداش هم زیاد خواهد بود.

آیه‌ی ۱۴۸-۱۴۶:

﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ١٤٦[آل عمران: ۱۴۶]. «و چه بسیار پیامبرانی بوده‌اند که همراه آنان مردان خدایی زیادی پیکار کرده‌اند، و به سبب چیزیکه به آنان در راه خدا می‌رسید سست و ناتوان نشدند، و زبون نگشتند، و خداوند بردباران را دوست دارد».

﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤٧[آل عمران: ۱۴٧].«و نبود سخن آنها جز این‌که می‌گفتند: پروردگار! گناهان ما را بیامرز و از اسرافمان گذشت فرما، و گامهایمان را استوار و محکم دار و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان».

﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٤٨[آل عمران: ۱۴۸].«پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیکوی آخرت را بدی‌شان بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».

خداوند در این آیات مومنان را دلجویی می‌دهد، و مردم را بر می‌انگیزد تا به آنها اقتدا نموده و مانند آنان عمل نمایند. و بیان می‌نماید که این روند در گذشته‌های دور نیز بوده و همواره سنت الهی بر آن جاری بوده است: ﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖو چه بسیار پیامبرانی بوده‌اند که ﴿قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞگروه‌های زیادی از پیروانشان که انبیا آنا را بر ایمان وعمل صالح تربیت کرده بودند، همراه آنان پیکار کردند و زخمی گشتند و کشته شدند. ﴿فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗو دل‌هایشان ضعیف نشد و بدن‌هایشان سست نگردید و در برابر دشمن ذلیل نشدند و کرنش نکردند، بلکه پایداری نموده و با شجاعت و روحیه بالایی جنگیدند.

﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَو خداوند بردباران و شکیبایان را دوست دارد. سپس سخن و یاری خواستن آنها را از پروردگارشان بیان کرد و فرمود: ﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْپس سخن آنها در این مواقع سخت و دشوار جز این نبود که گفتند: ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَاپروردگارا! گناهان و اسراف ما را بیامرز. اسراف یعنی گذشتن از حد، زیاده روی کردن و پا گذاشتن در حریم احرام. و آنان می‌دانستند که گناه و اسراف بزرگ‌ترین عمل شکست و بدبختی است، ودوری کردن از این دو، از عوامل پیروزی است. پس، از پروردگارشان خواستند تا گناه و زیاده روی آنها را بیامرزد.

سپس آنها به بردباری و تلاشی که مبذول داشته بودند، اعتماد نکردند، بلکه بر خدا توکل نمودند، و از او خواستند که گامهایشان را در هنگام برخورد با دشمن ثابت و استوار نماید، و آنان را بر دشمنان پیروز گرداند، پس آنها صبر نموده و توبه و استغفار کردند و از پروردگارشان یاری خواستند. به همین جهت خداوند آنها را یاری کرد، و فرجام نیک را در دنیا و آخرت نصیب آنان گردانید. بنابر این فرمود: ﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَاو خداوند پاداش دنیا از قبیل پیروزی و به دست آوردن غنیمت را به آنها داد، ﴿وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِو بهترین پاداش ِ آخرت را به آنان داد. و آن به دست آوردن خشنودی پروردگار و نعمت پایدار بهشت است که از همه رنجها و ناراحتی‌ها به دور است. و این بدان سبب است که آنها اعمال نیک انجام دادند و خداوند بهترین پاداش را به آنها داد، بنابر این فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَو خداوند نیکوکاران را که در عبادت خدا احسان می‌کنند، و با بندگان خدا به نیکی رفتار می‌نمایند، دوست می‌دارد. و ازجمله احسان و نیکوکاری این است که در هنگام جهاد با دشمنان، دشمنان در این عصر و زمانه نیز همانند این مومنان رفتار کنند.

آیه‌ی ۱۵۱-۱۴٩:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ١٤٩[آل عمران: ۱۴٩].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کفر ورزیده‌اند پیروی کنید شما را به عقب باز می‌گردانند، و آنگاه از زیانکاران می‌شوید».

﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ١٥٠[آل عمران: ۱۵۰].«بلکه خداوند یاور شماست، و او بهترین یاوران است».

﴿سَنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٥١[آل عمران: ۱۵۱].«در دل‌های کافران هراس و ترس خواهیم انداخت، به سبب آن‌که چیزهایی با خدا شریک گرفته‌اند که خداوند دلیل و برهانی بر (صحت) آن فرو نفرستاده است، و جایگاه آنان آتش است، و جایگاه ستمگران چه بد جایگاهی است!».

در اینجا خداوند مومنان را از این‌که از کافران و منافقان و مشرکان اطاعت نمایند، نهی کرده است، زیرا اگر مومنان از آنها اطاعت نمایند، کافران آنان را به کفر که سرانجام آن ناکامی و زیان است باز می‌گردانند. سپس خداوند خبر داد که یاور و مددکار مومنان است، و به آنها مژده داد که با مهربانی و لطف خویش کارهای آنها را سامان می‌بخشد و آنها را از انواع آفت‌ها و بدی‌ها محافظت می‌کند. ضمنا در این آیه مومنان تشویق شده‌اند، تا فقط خدا را یاور و مددکار خویش بدانند، و هیچ‌کس دیگر را یاور و پشتیبان خود نگیرند. از جمله یاوری و مددکاری خداوند برای مومنان این است که او در دل دشمنان‌شان رعب و وحشت می‌اندازد، و آنها را از رسیدن به بسیاری از اهدافشان باز می‌دارد. و خداوند چنین کرد، آنگاه که مشرکین از جنگ احد بازگشتند و با یکدیگر مشورت کردند و گفتند: چگونه برگردیم در حالی‌که افرادی از آنها را کشته و آنان را شکست داده‌ایم اما هنوز آنها را به طور کلی ریشه کن نکرده و از پای در نیاورده‌ایم؟.

پس از مشورت، خواستند به این کار اقدام کنند، ولی خداوند در دل‌هایشان ترس بزرگی انداخت و آنان ناکام برگشتند. و شکی نیست که این از بزرگ‌ترین پیروزی‌ها است، زیرا پیش‌تر گذشت که خداوند مومنان را به دو گروه یاری می‌نماید، یا گروهی از کافران را از بین می‌برد، یا آنها را سرکوب می‌نماید و ناکام بر می‌گردند. و این از بخش دوم به حساب می‌آید.

سپس سببی را که موجب ترس و وحشت کافران می‌گردد، بیان نمود، و فرمود: ﴿بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاآن به سبب همتایان و بت‌هایی است که با خدا شریک گرفته‌اند، کاری که برحسب خواست و آرزوهای باطل‌شان انجام دادهاند، بدون این‌که دلیل و حجتی داشته باشند، و از یاوری خداوند محروم می‌مانند.

به همین جهت مشرک از مومن می‌ترسد و تکیه گاه محکمی ندارد، و هنگام رویارویی با سختی و مشکلات پناهگاهی نخواهد داشت، و حالت او در دنیا چنین است. اما در آخرت حالت‌شان سخت‌تر و بدتر است، بنابر این فرمود: ﴿وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُو مکان و محلی که آنها در آن جای می‌گیرند آتش است که راهی برای بیرون رفتن از آن ندارند، و به سبب ستم و عداوتی که در آن فرو رفته بودند، به آشتی در می‌آیند که برای همیشه در آن می‌مانند. ﴿وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَو جایگاه ستمکاران چه بد جایگاهی است!.

آیه‌ی ۱۵۲:

﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٥٢[آل عمران: ۱۵۲].«و خداوند به وعدۀ خود با شما وفا کرد آنگاه که به یاری خداوند آنها را از پای در می‌آوردید، تا این‌که سستی کردید و در مسئله اختلاف ورزیدید، و پس از این‌که خداوند آنچه را که دوست می‌داشتید به شما نشان داد. گروهی از شما خواستار دنیا هستند، و دسته‌ای آخرت را می‌خواهند، سپس شما را از آنها بازداشت و منصرفتان کرد، تا شما را بیازماید، و خدا شما را بخشید و خداوند بر مؤمنان منت و بخشش دارد».

﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُو خداوند وعده پیروزی را که به شما داده بود به آن وفا نمود، و شما را بر کافران پیروز و مسلط گرداند، و به کشتن آنها مبادرت نمودید، اما در پایان، خود سبب شکست خویش گردیدید و کمکی برای دشمنان خود شدید. پس وقتی سست و ناتوان گشتید، ﴿وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِو در امر جنگ کشمکش کردید و دستور و فرمان خدا را که به ائتلاف و هم آهنگی دستور می‌دهد ترک کرده، و اختلاف نمودید، یکی می‌گفت: در جای خودمان که پیامبر صما را در آن قرار داده‌است، می‌مانیم، و یکی می‌گفت: جای ما دیگر اینجا نیست، دشمن شکست خورده و خطری باقی نمانده است. پس شما از پیامبر اطاعت نکردید و دستورش را ترک گفتید،﴿مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَپس از این‌که خداوند آنچه را دوست داشتید، که عبارت از شکست دشمنانتان بود به شما نشان داد، زیرا وظیفه کسی که خداوند او را به اهداف و آرزوهایش نایل گردانده از وظیفه دیگران بزرگ‌تر و بیشتر است، پس وظیفه شما به ویژه در این حالت و در همه احوال فرمان بردن از دستور خدا و پیامبرش است. ﴿مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَادسته‌ای از شما دنیا را می‌خواستند، که سبب به وجود آمدن آن فاجعه دردناک گردید. ﴿وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَو دسته‌ای شما خواستار آخرت بودند، و آنها کسانی بودند که دستور پیامبر را اجرا کرده و در جایی که پیامبر دستور داده بود، ماندند. ﴿ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡو پس از این‌که این کارها از شما سر زد، خداوند چهره‌هایتان را از آنها بازگرداند و نوبت به دشمنان رسید تا خداوند شما را بیازماید، و امتحانتان کند، و مومن از کافر، و فرمان بردار از سرپیچی‌کننده مشخص گردد. و تا بوسیله این مصیبت، خداوند از اشتباهی که از شما سرزده بود، در گذرد. بنابر این فرمود: ﴿وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَو خداوند از شما صرف نظر کرد، و دارای بخشش بزرگی بر مومنان است، چراکه اسلام را به آنها ارزانی داشت و آنها را به آیین و احکام خویش هدایت کرد، و بدیهای آنان را عفو نمود و به خاطر مصیبت‌هایی که به آنها رسید به آنان پاداش داد. و از جمله منت‌های خداوند بر مومنان این است که هیچ خیر و مصیبتی بر آنان وارد نمی‌شود مگر این‌که به خیر و نفع آنها خواهد بود. اگر خوشی به آنان دست دهد خدا را بر آن شکر نموده، پس پاداش شکرگذاران را به آنان می‌دهد، و اگر ناخوشی به آنها دست دهد صبر می‌کنند. و خداوند پاداش صبر کنندگان را به آنها می‌دهد.

آیه‌ی ۱۵۴-۱۵۳:

﴿إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ١٥٣[آل عمران: ۱۵۳].«آنگاه که به هرسو می‌گریختید، و به هیچ‌کس توجه نمی‌کردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می‌زد و خداوند شما را به غمی که که پس از آن غمی دیگر بود مجازات نمود، این بدان خاطر بود تا بر آنچه از دست داده‌اید و آنچه به شما رسیده است غمگین نگردید، و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است».

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١٥٤[آل عمران: ۱۵۴].«سپس بعد از (آن) غم، آرامشی به صورت خواب سبک بر شما فرود آورد که گروهی از شما را فرا گرفت، و گروهی دیگر تنها در فکر خودشان بودند، و دربارۀ خدا گمان نادرستی مانند گمان جاهلیت می‌بردند، (و) می‌گفتند: آیا از این کار چیزی نصیب ما می‌گردد؟ بگو: کارها همه در دست خداست، در دل خود چیزهایی را پنهان می‌دارند که آن را برای تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر کار به دست ما بود در اینجا کشته نمی‌شدیم. بگو: اگر در خانه‌هایتان (هم) بودید کسانی که کشته شدن بر آنها مقرر شده است به قتلگاه خویش بیرون می‌آمدند، و تا خداوند آنچه که در سینه‌ها دارید بیازماید و آنچه را که در دل‌هایتان است خالص و پاک گرداند، و خداوند به آنچه در سینه‌هاست آگاه است».

خداوند حالت آنها را به هنگام شکست خوردن‌شان در جنگ بیان می‌دارد و آنان را به خاطر آن مورد عتاب قرار می‌دهد. پس فرمود: ﴿إِذۡ تُصۡعِدُونَهنگامی که در حال گریختن بودید، ﴿وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖو هیچ یک از شما به دیگر توجهی نمی‌کرد، و هریک از شما جز به فرار و نجات خود نمی‌اندیشید. در حالی که خطر بزرگ بر شما نبود، زیرا شما نزدیک‌ترین مردم به دشمنان و در خط مقدم جنگ نبودید، ﴿وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡو پیامبر از پشت سر شما را صدا می‌زد که «ای بندگان خدا! به‌سوی من بیایید»، و شما به او توجه نکردید، و به‌سوی او برنگشتید. پس فرار، خود موجب سرزنش است، و صدا زدن پیامبر و این‌که می‌بایست او را بر خود مقدم دارید، اما به او پاسخ ندادید و به طرف وی نرفتید، سبب سرزنش بزرگتری است. ﴿فَأَثَٰبَکُمۡپس شما را در مقابل کارتان مجازات کرد، ﴿غَمَّۢا بِغَمّٖیعنی غمی بر غمتان افزود، غمی به سبب از دست دادن پیروزی و غنیمت، و غمی به سبب شکست خوردنتان و غمی دیگر که همه غمها را از یاد شما برد، و آن این بود که خبر کشته شدن محمد صرا شنیدید.

اما خداوند به سبب لطف ومهربانی و عنایتی که نسبت به بندگان خویش دارد، همه این چیزها را مایه خیر بندگان مومن خود گردانید، پس فرمود: ﴿لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡتا بر آنچه که از دست داده‌اید از قبیل پیروزی، غمگین نگردید.

﴿وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡو به خاطر کشته و زخمی شدن و شکستی که به آن دچار شدید محزون نگردید، و آن زمانی بود که برایتان محقق شد پیامبر صکشته نشده است، پس همه این مصیبت‌ها برایتان آسان گردید، و از زنده بودن پیامبر صکه تسلی بخش هر مصیبت و مشکلی بود، شادمان شدید.

خداوند در مشکلات و مصیبت‌ها اسرار و حکمت‌های عجیبی قرار داده‌است. و همه این امور از روی دانش و کمال آگاهی خداوند نسبت به کارها و ظاهر و باطن شما انجام می‌شود، بنابر این فرمود: ﴿وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَو خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. و احتمال دارد که معنی ﴿لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡاین باشد که خداوند این غم و مصیبت را برای شما پیش آورد تا پابرجا و استوار بمانید و به هنگام مشکلات بردباری و صبر را تمرین کنید، و تحمل دشواری‌ها برایتان آسان شود.

﴿ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّو پس ازغمی که به شما رسیده بود،﴿أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡآرامشی را بر شما نازل کرد به گونه‌ای که خواب سبکی گروهی از شما را فرا گرفت.

و شکی نیست که این رحمت خدا و احسان او نسبت به آنها بود، و باعث تثبیت دل‌هایشان و اطمینان بیشتر آنان گردید، زیرا کسی که می‌ترسد، خواب و چرت اورا فرا نمی‌گیرد، چون او در دل ترس دارد، پس وقتی ترس از دل او دور شد، می‌تواند بخوابد و چرت بزند. و گروهی که خداوند بوسیله خواب سبک بر آنها انعام نمود مومنان بودند، کسانی که جز اقامه دین خدا و به دست آوردن خشنودی پروردگار و پیامبرش و مصلحت برادران مسلمانشان هدف دیگری نداشتند و اما گروه دیگر کسانی بودند که ﴿قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡفقط به فکر خودشان بودند، و به خاطر این‌که منافق بودند یا به سبب این‌که ایمان‌شان ضعیف بود، به فکر کسی دیگر نبودند، بنابر این چرت و خواب سبک که دیگران را فرا گرفته بود به آنها نرسید ﴿یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖاین استفهام انکاری است. پس معنی آن چنین است: ما از پیروزی بهره‌ای نداریم. پس نسبت به پروردگار و آیین و پیامبرش گمان بد بردند، و تصور کردند که خداوند پیامبر را یاری نمی‌دهد. و این شکست کار وی را فیصله میدهد، و دین خدا را به کلی نابود می‌سازد. خداوند متعال در جواب آنان فرمود: ﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِ«امر» شامل امر تقدیری و امر شرعی می‌شود. پس هرچیزی حسب قضا و تقدیر الهی انجام می‌شود. و سرانجام خداوند پیروزی را نصیب دوستان خود و کسانی که از او اطاعت می‌کنند، می‌گرداند، گرچه برای آنها مشکلاتی پیش بیاید.

﴿یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَمنافقان در دل خود چیزهایی را پنهان می‌دارند که آنرا برای تو آشکار نمی‌کنند، سپس خداوند چیزی را که آنها پنهان می‌داشتند، بیان کرد و فرمود: ﴿یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞمی‌گویند: اگر با ما در این امر رایزنی و مشورتی می‌شد، ﴿مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَادر اینجا کشته نمی‌شدیم.

و این انکار و اعتراضی است از جانب آنها که به مثابه تکذیب تقدیر الهی و تخطئه کردن رای پیامبر صو رای یارانش می‌باشد، چرا که آنان پیامبر و یارانش را ساده لوح می‌انگاشتند و خود را بهتر و شایسته‌تر می‌دانستند. خداوند آنها را چنین جواب داد: ﴿قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡبگو: اگر در خانه‌هایتان هم بودید که کشته شدن در خانه بعید به نظر می‌رسد، ﴿لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡآن‌هایی که کشته شدن بر آنها مقدر شده بود به محل کشته شدن خود بیرون می‌آمدند، پس اسباب هر چند بزرگ باشند زمانی می‌توانند به انسان سودی برسانند که قضا و تقدیر الهی با آن مخالف نباشد. پس هرگاه تقدیر با اسباب مخالف ورزد اسباب هیچ سودی نمی‌رسانند، زیرا آنچه را خداوند در رابطه با مرگ و زندگی در لوح محفوظ نوشته است باید اجرا شود. ﴿وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡو تا خداوند آنچه را از نفاق یا ضعف ایمان در سینه‌هایتان دارید، بیازماید. ﴿وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡو تا دل‌هایتان را از وسوسه‌های شیطان و صفت‌های ناپسندی که در آن اثر گذاشته است خالص و پاک گرداند.

﴿وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِو خداوند به آنچه در سینه‌هاست آگاه است. یعنی آنچه را که سینه‌ها پنهن کرده‌اند، می‌داند. پس علم و حکمت او اقتضا می‌نماید اسبابی را مقدر کند که امور پنهان سینه‌ها، و رازها را بوسیله آن آشکار نماید.

آیه‌ی ۱۵۵:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ١٥٥[آل عمران: ۱۵۵].«آنان که از میان شما در روز روبرو شدن دو گروه، فرار کردند، بی‌گمان شیطان آنها را به سبب پاره‌ای از آنچه که کرده بودند دچار لغزش کرد، و همانا خداوند آنان را بخشید، همانا خداوند آمرزگار و بردبار است».

خداوند متعال از حالت کسانی که در جنگ احد شکست خوردند و از آنچه که باعث فرارشان شد خبر داده و می‌فرماید: شیطان آنان را فریب داد و به سبب ارتکاب برخی از گناهان بر آنان مسلط گردید. پس آنها بودند که وسوسه‌های شیطانی را در دل‌های خود جای دادند و با ارتکاب گناه، به شیطان قدرت فعالیت دادند، زیرا گناهان محل ورود شیطان هستند، پس اگر آنان به اطاعت پروردگارشان چنگ می‌زدند شیطان بر آنها تسلط و قدرتی نمی‌داشت. خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٌ[الحجر: ۴۲]. «همانا تو بر بندگانم قدرت و حاکمیتی نداری».

سپس خداوند خبر داد که پس از این‌که مرتکب کارهای زشت شدند آنها را عفو نمود، و اگر آنها را مواخذه می‌کرد می‌بایست آنان را از پای در آورده و ریشه کن سازد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌبدون شک خداوند گناهکاران را می‌آمرزد و به آنها توفیق می‌دهد که توبه کنند و آمرزش بطلبند، و مشکلاتی را که برای‌شان پیش می‌آورد کفاره گناهانشان می‌گرداند. ﴿حَلِیمٞو خداوند بردبار است، و در عذا دادن کسی که از فرمانش سرپیچی می‌کند، شتاب نمی‌ورزد، بلکه به او فرصت می‌دهد، و وی را به بازگشت به‌سوی خود و روی آوردن به او فرا می‌خواند، سپس اگر توبه کند و برگردد، توبه‌اش را می‌پذیرد، و خداوند او را به مقامی می‌رساند که گویا اصلا گناهی انجام نداده، و عیبی از او سر نزده است. پس خداوند را بر نیکی و احسانش سپاسگزاریم.

آیه‌ی ۱۵۸-۱۵۶:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ١٥٦[آل عمران: ۱۵۶].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند، و هنگامی که برادران‌شان به مسافرت یا به جهاد رفتند، گفتند: اگر آنها پیش ما بودند، نمی‌مردند، و کشته نمی‌شدند، (شما چنین میگویید) تا خداوند این را حسرتی در دل‌هایشان بگرداند، و خداوند زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست».

﴿وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ١٥٧[آل عمران: ۱۵٧].«و اگر در را خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و عفو و رحمت خدا بهتر از چیزی است که آنان جمع آوری می‌کند».

﴿وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ١٥٨[آل عمران: ۱۵۸].«و اگر بمیرید یا کشته شوید حتماً به‌سوی خدا بازگردانده می‌شوید».

خداوند بندگان مومن خود را برحذر می‌دارد از این‌که همانند کافران و منافقان باشند، آنانی که به پروردگار و تقدیر و قضای الهی ایمان ندارند. همچنین بندگان مومن خویش را از تشابه با کافران در هر چیزی نهی می‌کند، و در این مورد خاص نیز مومنان را برحذر می‌دارد که همچون کافران نباشند و برادران دینی یا نسبی خود را ﴿إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِهنگامی که برای تجارت سفر کنند، ﴿أَوۡ کَانُواْ غُزّٗىیا این‌که به جنگ و جهاد بروند، سپس کشته شوند، یا بمیرند، سرزنش نکنند و همچون منافقان به مخالفت با قضا و تقدیر الهی بر نخواسته و نگویند: ﴿لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْاگر آنها پیش ما بودند کشته نشده و نمی‌مردند. و این دروغی است که بر زبان می‌آوردند، زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡبگو: اگر در خانه‌هایتان هم بودید، آنانی که تقدیر شده بود کشته شوند، به محل کشته شدن خود بیرون می‌آمدند. اما این تکذیب جز این‌که خداوند سخن و عقیده آنان را حسرتی در دل‌هایشان قرار دهد. و مصیبت و رنج آنها را بیشتر گرداند، سود دیگری برای آنان نداشت.

و اما مومنان می‌دانند که این کارها با تقدیر الهی انجام می‌شود پس ایمان می‌آورند وتسلیم می‌شوند و خداوند دل‌هایشان را هدایت و استوار می‌گرداند. و به سبب داشتن چنین عقیده‌ای، مصیبت پیش آمده را برای آنها آسان می‌گرداند. خداوند در رد سخن آنها فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُتنها خداوند است که زنده می‌کند و می‌میراند، پس دوری و پرهیز و احتیاط، انسان را از چیزی که خداوند مقدر نموده است نجات نمی‌دهد. ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞو خداوند به آنچه انجام می‌دهید بینا است، و شما را به سبب کارهایتان و به سبب تکذیب تقدیر الهی مجازات خواهد کرد.

سپس خداوند متعال خبر داد که کشته شدن با مردن در راه خدا نقص و کاستی نبوده، و نباید از آن دوری شود، بلکه مشتاقان رضوان الهی یابند برای کشته شدن و مردن در راه خدا با یکدیگر به رقابت بپردازنند و از یکدیگر پیشی بگیرند چون آن سببی است که انسان را به آمرزش و عذر و رحمت الهی می‌رساند و آمرزش و رحمت الهی از تمامی دنیایی که اهل دنیا در پی آنند بهتر است و مردم به هر صورتی که بمیرند، کشته شوند، بازگشت و سرانجام آنان به‌سوی خدا است، و او هریک را طبق عملش مجازات می‌کند. پس هیچ راه گریزی جز به‌سوی خدا وجود ندارد، و هیچ چیزی مردم را جز چنگ زدن به ریسمان الهی نجات نمی‌دهد.

آیه‌ی ۱۵٩:

﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩[آل عمران: ۱۵٩].«به سبب رحمت خداست که با آنها نرمش نمودی، و اگر درشت‌خو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس، از آنها درگذر، و برای آنان طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت نما، و هرگاه تصمیم به کاری گرفتی بر خداوند توکل کن، بی‌گمان خداوند توکل کنندگان را دوست دارد».

یعنی به سبب رحمتی که خداوند نسبت به تو و یارانت دارد، بر تو احسان کرد که با آنها نرم و مهربان باشی، و با اخلاق نیکو و خوب با آنان برخورد نمایی، تا پیرامون تو جمع شوند، و ترا دوست داشته و از دستوراتت پیروی کنند. ﴿وَلَوۡ کُنتَ فَظًّاو اگر درشت خو و بداخلاق، ﴿غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِو سنگدل ﴿لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَاز اطراف تو متفرق می‌شدند، زیرا هر کس درشت خو و سنگدل باشد کسی پیرامون وی نمی‌ماند.

پس اخلاق خوب ِ رهبر، مردم را به‌سوی دین خدا جذب می‌نماید، و آنها را به دین خدا علاقمند می‌سازد. در ضمن دارنده اخلاق خوب مورد ستایش قرار می‌گیرد و پاداش خالص به او می‌رسد.

و اخلاق بدِ رهبر دینی، مردم را از دین گریزان می‌کند و دین رانزد آنها منفور و زشت می‌نمایاند. در ضمن دارنده اخلاق بد مورد نکوهش قرار گرفته و کیفر خاصی به او می‌رسد، زیرا وقتی خداوند به پیامبر معصوم چنین می‌فرماید، پس حالت دیگران چگونه خواهد بود؟!.

آیا از واجب‌ترین واجبات و مهم‌ترین امور این نیست که به اخلاق خوب پیامبر اقتدا کیم؟ و با مردم آن‌گونه که پیامبر صبا نرمی و خوش اخلاقی رفتار می‌کرد، رفتار نماییم، تا با این کار از دستور خدا فرمان برده باشیم، و نیز بندگان خدا را به‌سوی دین خدا جذب کنیم؟! سپس خداوند متعال به او دستور داد که از تقصیرات آنان در حق وی درگذرد، و برای تقصیراتی که آنان در حق خدا دارند برای‌شان استغفار کند و با اینکار عفو و احسان را با هم جمع نماید.

﴿فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡپس، از آنان درگذر و برای‌شان طلب آمرزش کن، ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِو در کارهایی که نیاز به رایزنی و مشورت و تلقیح فکر و نظر دارد، با آنها مشورت کن، زیرا رایزنی و مشورت فواید و مصلحت‌های دینی و دنیوی بی‌شماری در بردارد که در زیر به چند نمونه از آن اشاره می‌شود:

۱- مشورت از عبادت‌هایی است که بوسیله آن بنده به خدا نزدیک می‌گردد.

۲- مشورت باعث تسکین خاطر شده، و اندوهی را که هنگام پیش آمدن مصیبت در دل‌ها قرار می‌گیرد دور می‌نماید، زیرا کسی که سرپرستی و کار مردم را در دست دارد، هرگاه اهل رای و نظرار جمع کند، و در مورد حادثه و واقعه‌ای با آنها به مشورت و رایزنی بپردازد، مردم او را دوست داشته و به وی اطمینان خواهند کرد، و می‌دانند که او حاکم و سرپرست خودکامه و مستبدی نیست، بلکه به منافع کلّی و فراگیر می‌اندیشد. پس آن وقت مردم آخرین توان و تلاش خود را برای پیروی کردن از او به کار می‌گیرند، چون می‌دانند این حاکم برای مصلحت و منافع عموم مردم تلاش می‌کنند. به خلاف کسی که چنین نیست، که مردم او را دوست نداشته و از وی اطاعت نخواهند کرد، و اگر از وی فرمان برند به طور کامل از او فرمان نخواهند برد.

۳- مشورت و رایزنی باعث رشد و بالندگی افکار می‌گردد، زیرا وقتی که افکار و اندیشه‌ها در امری بکار روند، رشد کرده و به شکوفایی می‌رسند.

۴- از طریق مشورت و رایزنی رای و نظر درست و صحیح حاصل می‌شود، و کسی که مشورت می‌کند، کمتر در کارش دچار اشتباه می‌گردد، و اگر چنانچه اشتباه کند یا به هدفش دست نیابد، قابل ملامت و سرزنش نخواهد بود پس وقتی خدا به پیامبرش صمی‌فرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِبا آنان رایزنی و مشورت کن در حالی که عقل و دانش پیامبر از همه مردم کامل‌تر و بیشتر است، و رای او بهتری رای است، پس دیگران چگونه باید باشند؟!.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿فَإِذَا عَزَمۡتَو هرگاه بعد از مشورت و رایزنی در کاری که نیاز به مشورت و رایزنی در کاری که نیاز به مشورت دارد، تصمیم به انجام آن گرفتی، ﴿فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِبر قدرت الهی اعتماد، و توکل کن، نه بر توانایی و حکمت و قدرت خود.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَهمانا خداوند کسانی را که بر او توکل می‌نمایند و به وی پناه می‌برند دوست دارد.

آیه‌ی ۱۶۰:

﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٦٠[آل عمران: ۱۶۰].«اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ‌ کس بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خوارتان گرداند، کیست که پس از او شما را یاری کند؟ و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند».

یعنی چنانچه خداوند با یاری و کمک خویش شما را کمک نماید، ﴿فَلَا غَالِبَ لَکُمۡاگر تمام مردم روی زمین با تمام لشکر و اسلحه‌های خود جمع شوند، بر شما چیزه نخواهند شد، زیرا هیچ چیزی بر خداوند چیره نمی‌شود، و او بر بندگان چیره است و پیشانی آنها را گرفته است، پس هیچ جنبده‌ای حرکت نمی‌کند مگر به فرمان خدا، و هیچ جنبده‌ای ساکن نمی‌شود مگر به اذن و فرمان خدا. ﴿وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡو اگر شما را خوار گرداند، و شما رابه حال خودتان رها کند، ﴿فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِپس کیست که پس از او شما را یاری دهد؟ و بناچار آنگاه خوار می‌شوید، و شکست می‌خورید، گرچه تمام مردم شما را یاری دهند و کمک نمایند.

در ضمن خداوند متعال دستور می‌دهد که وی کمک بطلبند و بر او توکل کنند نه بر قدرت خویش. بنابر این فرمود: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَمعمول بر عامل مقدم شده که مفید حصر است. یعنی فقط بر خدا توکل کنید نه بر کسی دیگر، زیرا تنها او یاور و مددکار است، پس توکل و تکیه کردن بر خدا عین توحید و یکتاپرستی است، و مقصود با آن حاصل خواهد شد. و توکل بر غیر خدا شرک است و سودی نمی‌بخشد، بلکه زیان آور می‌باشد. در این آیه دستور داده شده که تنها به خداتوکل نمود و توکل بنده برحسب ایمان اوست و هر اندازه ایمانش قوی باشد به همان اندازه بیشتر بر خدا توکل می‌کند.

آیه‌ی ۱۶۱:

﴿وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ١٦١[آل عمران: ۱۶۱].«هیچ پیامبری را نسزد که در مال غنیمت خیانت کند، و هر کس در مال غنیمت خیانت کند آنچه را به خیانت برده است در روز قیامت خواهد آورد، سپس به هرکس سزا و جزای آنچه انجام داده است به طور کامل داده می‌شود، و بر آنها ستم نمی‌شود».

«غلول» یعنی خیانت در غنیمت و پنهان کردن چیزی از آن و خیانت در هر چیزی که در اختیار انسان است، و اجماع بر این است که خیانت در غنیمت و در آنچه که در اختیار انسان قرار دارد، حرام واز گناهان کبیره می‌باشد. همان‌طور که این آیه و دیگر نصوص بر آن دلالت می‌نمایند. پس خداوند متعال خبر داد که برای هیچ پیامبری شایسته و سزاوار نیست در مال غنیمت خیانت کند زیرا خیانت در غنیمت همان‌طور که دانستید از بزرگ‌ترین گناهان و بدترین عیوب است.

و خداوند پیامبرانش را از آن و هر آنچه که انسان آلوده و معیوب و متهم کند، مصون و محفوظ نموده و آنان را از نظر اخلاق، برترین افراد جهان و پاک‌ترین و خوب‌ترین آنها قرار داده و آنان را از هرگونه عیب پاک گردانیده است. و آنان را فرودگان رسالت خویش و معدن فرزانگی و حکمت الهی قرار داده‌است: ﴿ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَیۡثُ یَجۡعَلُ رِسَالَتَهُ[الأنعام: ۱۲۴]. «خداوند بهتر می‌داند که رسالت خویش را در کجا قرار بدهد». پس اگر بنده فقط یکی از آنها را بشناسد، یقین حاصل می‌کند که آنان از هر عیب و کار زشتی پاک و مبّرا هستند، و نیازی نیست که بر پوچ بودن سخنانی که دشمنان پیامبران در مورد آنان گفته‌اند دلیل اقامه کنیم، زیرا هرکس که پیامبر بودن آنها را بپذیرد همه آنچه که اهل باطل درباره آنان می‌گویند دفع می‌شود. بنابر این کلمه‌ای را به کار برد که مفهومش چنین است: سر زدن چنین کاری از پیامبرای غیرممکن و محال است. پس فرمود: ﴿وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّیعنی کسانی که خداوند آنها را پیامبری و رسالت برگزیده است امکان ندارد خیانت کنند.

سپس کسی را که در مال غنیمت خیانت می‌کند مورد تهدید قرار داده و می‌فرماید: ﴿وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِو کسی که در مال غنیمت خیانت کند، روز قیامت آنچه را که در آن خیانت کرده است، می‌آورد در حالی که آن را بر دوش خود حمل می‌کند، خواه چیزی که در آن خیانت کرده است حیوان باشد، یا کالا یا چیزی دیگر.

و به سبب آن در روز قیامت عذاب داده می‌شود. ﴿ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡسپس هر خیانتکار و دیگران، پاداش و سزای‌شان را به اندازه عمل‌شان و به طور کامل دریافت می‌کنند. ﴿وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَیعنی چیزی بر گناهانشان افزوده نمی‌شود، و چیزی از حسناتشان کاسته نمی‌شود، یعنی بنگر به نیکویی «احتزار» در این آیه‌ی کریمه!.

پس از آن‌که سزای خیانتکننده در مال غنیمت را بیان کرد، و فرمود: در روز قیامت آنچه را که به خیانت برده است، با خود می‌آورد، بیان کرد که سزای او به طور کامل داده می‌شود، و اگر فقط می‌فرمود: «فقط سزای خیانت‌کننده در مال غنیمت به طور کامل به او داده می‌شود»، این شک و گمان به ذهن خطور می‌کرد که کسان دیگری که متصدی دیگر اموال و داراییها هستند، شاید سزا یا پاداششان به طور کامل داده نشود، بنابر این برای دفع این وهم و گمان کلمه‌ای آورد که شامل خیانت در مال غنیمت، و دیگر گناهان باشد و همه را به طور عام و فراگیر در برگیرد.

آیه‌ی ۱۶۳- ۱۶۲:

﴿أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٦٢[آل عمران: ۱۶۲].«آیا کسی که به دنبال خشنودی خداست مانند کسی است که به خشم و نارضایتی خدا گرفتار آماده و جایگاه او جهنم است؟ و جهنم بد بازگشتگاهی است».

﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ١٦٣[آل عمران: ۱۶۳].«آنان جایگاه و مقام متفاوتی پیش خدا دارند، و خداوند به آنچه انجام می‌دهند بیناست».

پروردگار متعال خبر می‌دهد کسی که هدفش خشنودی خداست و کارهایی را انجام می‌دهد که خشنودی وی را در پی دارد، هرگز مانند کسی نیست که مرتکب گناه می‌شود و پروردگارش را خشمگین می‌کند، و نزد خدا و بندگان او برابر نخواهند بود: ﴿أَفَمَن کَانَ مُؤۡمِنٗا کَمَن کَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا یَسۡتَوُۥنَ١٨[السجدة: ۱۸]. «آیا کسی که مومن است مانند کسی است که فاسق می‌باشد؟ نه، برابر نیستند». بنابر این فرمود: ﴿هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِیعنی هر یک از آنها در نزد پروردگار دارای مقام و جایگاه متفاوتی هستند، و برحسب تفاوت اعمال‌شان مقام و مرتبه آنها نیز متفاوت است، پس کسانی که به دنبال خشنودی خدا هستند، برای رسیدن به مقامهای بلند و جایگاههای والا و کاخ‌های عالی بهشت تلاش می‌نمایند، و خداوند به اندازه اعمال‌شان از بخشش و کرم خویش به آنان می‌بخشد، و کسانی که نارضایتی و خشم خدا را بر می‌انگیزند، به نالترین و پایین‌ترین جایگاههای جهنم سقوط می‌کنند، و خداوند کارهایشان را می‌بیند و هیچ چیزی از کارهایشان بر او پنهان نمی‌ماند، بلکه خداوند آن را دانسته و در لوح محفوظ ثبت نموده و فرشتگان بزرگوار و امانتدار خویش را موظف کرده است تا آن را بنویسند و ثبت و ضبط نمایند.

آیه‌ی ۱۶۴:

﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ١٦٤[آل عمران: ۱۶۴].«به راستی که خداوند بر مؤمنان منت نهاد، وقتی که در میان آنان از خودشان پیامبری مبعوث کرد تا آیات خدا را بر آنها بخواند، و ایشان را پاک بگرداند و کتاب و سنت را بدی‌شان بیاموزد گرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می‌بردند».

منتّی که خداوند در این آیه بر بندگانش می‌نهد بزرگ‌ترین نعمت‌ها و اساس همه برکات است، زیرا پروردگار با فرستادن پیامبر بزرگوار اسلام صآنها را از گمراهی نجات داد و از هلاکت مصون داشت، پس فرمود: ﴿لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡهمانا خداوند بر مومنان منت نهاد، چون پیامبری را از خودشان در میان آنان مبعوث کرد، که نسب و حال و زبان او را می‌دانستند، و از قوم و قبیله آنها بود و نسبت به آنها مهربان، و خیرخواه بود. ﴿یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِآیات خدا را بر آنها می‌خواند، و کلمات و معانی آن را به آنها می‌آموخت،﴿وَیُزَکِّیهِمۡو آنان را از شرک و گناه و فرومایگی و سایر زشتی‌های اخلاقی پاک می‌گرداند.

﴿وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَمنظور از کتاب یا جنس کتاب می‌باشد که قرآن است، پس در این صورت ﴿یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِمنظور از آیات نشانه‌های هستی است. و یا منظور از کتاب، نوشتن است، پس خداوند با آموختن کتاب و نوشتن، که علوم بوسیله نوشتن آموخته می‌شود بر آنها منت نهاد.

﴿وَٱلۡحِکۡمَةَیعنی سنت، که مانند قرآن است. یا به معنی گذاشتن هر چیزی در جایگاهش و شناختن اسرار شریعت می‌باشد. پس پیامبر هم احکام را و هم آنچه را که بوسیله آن احکام اجرا می‌شود، و نیز آنچه را که بوسیله آن فواید و نتایج احکام بدست می‌آید به آنها می‌آموخت. پس آنها به سبب برخورداری از این ویژگی‌های بزرگ از تمام مردم برترند و در مقام علمای ربانی قرار می‌گیرند.

﴿وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُهرچند که قبل از بعثت این پیامبر، ﴿لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍدر گمراهی آشکری به سر می‌برند، و راهی که آنها را به پروردگارشان می‌رساند، و آنچه را که آنان را پاکیزه و پاک می‌گرداند، نمی‌شناختند، بلکه هر آنچه را که جهالت و نادانی برای آنان زیبا جلوه می‌داد، انجام می‌دادند، گرچه این کار با عقل تمام جهانیان درست در نمی‌آمد و با آن مخالف بود.

آیه‌ی ۱۶۸-۱۶۵:

﴿أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ١٦٥[آل عمران: ۱۶۵].«آیا هنگامی که مصیبتی به شما (در جنگ احد) رسید در حالی‌که شما دو برابر آن (در جنگ بدر) مشرکین را شکست دادید، گفتید: این مصیبت و شکست از کجا آمد؟ بگو: آن از جانب خودتان است، بی‌گمان خداوند بر هر چیز تواناست».

﴿وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٦٦[آل عمران: ۱۶۶]. «و آنچه روزِ رویارویی دو گروه به شما رسید به فرمان خدا بود تا خداوند مؤمنان را مشخص گرداند».

﴿وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ١٦٧[آل عمران: ۱۶٧].«و تا منافقان را مشخص نماید، منافقانی که به آنها گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید، گفتند: اگر می‌دانستیم که جنگی پیش می‌آید از شما پیروی می‌کردیم، آنان در آن روز به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان، با دهان خود چیزهایی می‌گویند که در دل‌هایشان نیست و خداوند به آنچه پنهان می‌دارند داناتر است».

﴿ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٦٨[آل عمران: ۱۶۸].«کسانی که به برادران‌شان گفتند و نشستند: اگر از ما اطاعت می‌کردند کشته نمی‌شدند، بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خودتان دور کنید».

در این جا خداوند بندگان مومن خود را که جنگ احد به آن مصیبت گرفتار شدند و حدود هفتاد نفر از آنان کشته شد دلجویی داده و می‌فرماید: ﴿قَدۡ أَصَبۡتُمشما به مشرکان ضربه زدید،﴿مِّثۡلَیۡهَاو دو برابر آنها را شکست دادید، شما هفتاد نفر از بزرگانشان را در جنگ بدر کشتید و هفتاد نفر را به اسارت گرفتید، پس باید مسئله برایتان آسان باشد، و مصیبت بر شما سبک گردد، با این‌که شما و مشرکین یکسان نیستید، زیرا کشته شدگان شما در بهشت هستند و کشته شدگان آنها در جهنم.

﴿قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَایعنی گفتید: از کجا این مصیبت به ما رسید، و ما چگونه شکست خوردیم؟ ﴿قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡبگو: آن از جانب خودتان است، و ناشی از کشمکش و اختلاف و نافرمانی شماست. و این اختلاف و کشمکش زمانی در میانتان بروز کرد که خداوند آنچه را دوست داشتید به شما نشان داد، پس خودتان را سرزنش و ملامت کنید و از اسباب هلاکت دوری جویید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞهمانا خداوند بر هرچیزی توانا است. پس، از گمان بد نسبت به خدا بپرهیزید، زیرا او بر یاری کردنتان توانا است، اما در آزمودن و گرفتار کردنتان به مصیبت، حکمت بزرگی دارد، ﴿ذَٰلِکَۖ وَلَوۡ یَشَآءُ ٱللَّهُ لَٱنتَصَرَ مِنۡهُمۡ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَاْ بَعۡضَکُم بِبَعۡضٖ[محمد: ۴]. «و اگر خدا می‌خواست از آنها انتقام می‌گرفت، ولی (می‌خواهد) برخی از شما را بوسیله برخی دیگر بیازماید».

سپس خبر داد آنچه از شکست و کشته شدن در روز رویارویی دو گروه مسلمین و مشرکین در احد به آنها رسید، و فرمان الهی را چیزی نمی‌تواند برگرداند و حتما باید به وقوع بپیوندد و امر تقدیری وقتی پیش آمد جز تسلیم شدن در برابر آن چاره‌ای نیست، و خداوند این کار را به خاطر حکمت و منافع بزرگی مقدر کرد تا مومن از منافق متمایز گردد. منافقانی که وقتی به جنگ دستور داده ﴿وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِو به آنها گفته شد: در راه خدا و برای دفاع و حمایت از دین خدا و طلب خشنودی او بجنگید، ﴿أَوِ ٱدۡفَعُواْۖو اگر به خاطر خدا به دفاع بر نمی‌خیزید حداقل برای دفاع از حرمت خویش و شهرتان دفاع کنید، امتناع ورزیدند و عذر آوردند و ﴿قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡگفتند: اگر ما می‌دانستیم که بین شما و آنها جنگی پیش می‌آید از شما پیروی می‌کردیم، در حالی که دروغ می‌گفتند، چراکه همه به یقین می‌دانستند این مشرکان به خاطر شکستی که از مومنان متحمل شده بودند به شدت نسبت به آنها خشمگین بوده و قلبی سرشار از خشم و نفرت نسبت به آنان داشتند و آنها اموال خود را صرف کردند، و آنچه از مردان جنگی و اسلحه که در توان داشتند جمع نموده و با لشکری بزرگ بر مومنان هجوم آوردند، پس کسانی که این‌گونه باشند چگونه می‌توان تصور کرد بین آنها و مومنان جنگی روی نخواهد داد؟ به ویژه آن‌که مسلمین از مدینه بیرون آمده و در مقابل آنان ظاهر شده بودند. این غیرممکن است، اما منافقان گمان بردند که با این عذر می‌توانند مومنان را فریب دهند، و بهانه آنها پذیرفت می‌شود.

خداوند متعال فرمود: ﴿هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍآنا در آن حالت که همراه با مومنان برای جنگ بیرون نرفتند، ﴿أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡبه کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان، زیرا با زبان چیزهای می‌گویند که در دل‌هایشان نیست. و این ویژگی منافقین است، که با سخن و عمل خود چیزی را نشان می‌دهند اما ضد آن را در دل‌های خود پنهان می‌دارند. آنان می‌گفتند: ﴿قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡاگر ما می‌دانستیم که جنگی پیش می‌آید از شما پیروی می‌کردیم.

یک قاعده کلی که از این آیه استنباط می‌شود این است که به هنگام مواجه شدن با دو فساد آنچه سبک‌تر و شرّش کمتر است انجام داده می‌شود تا فساد بزرگ‌تر دفع گردد، و چنانچه نتوان مصلحت بزرگی را انجام داد باید مصلحت کوچک‌تر و کمتر را انجام داد. چرا که منافقان دستور داده شدند تا در راه دین بجنگند، پس اگر برای دین نیز بجنگند باید برای دفاع از فرزندان و خانواده‌ها و وطن خود بجنگند. ﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَو خداوند به آنچه پنهان می‌کنند داناتر است، پس خداوند آن را برای بندگان مومن خویش آشکار نموده و منافقان را بر آن مجازات می‌نماید.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗمنافقان هم به جهاد نرفتند، و هم اعتراض نموده و تقدیر و قضای الهی را تکذیب کردند و به برادران‌شان گفتند : اگر آنها از ما اطاعت می‌کردند کشته نمی‌شدند. خداوند در رد آنها فرمود: ﴿قُلۡ فَٱدۡرَءُواْبگو: پس دور نمایید و دفع کنید، ﴿عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَمرگ را از خود اگر راست می‌گویید که اگر آنها از شما اطاعت می‌کردند کشته نمی‌شدند، چرا که نمی‌توانند مرگ را از خود دور کنند. و این آیات دلیلی است بر این‌که گاهی در مومن عادت کفر آمیز وجود دارد و گاهی عادت ایمانی، و گاهی نیز یکی از این دو خصلت‌ها در وی قویتر است.

آیه‌ی ۱۶٩-۱٧۱:

﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ١٦٩[آل عمران: ۱۶٩]. «و کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده نپندارید، بلکه آنان زنده‌اند (و) پیش پروردگارشان روزی داده می‌شوند».

﴿فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ١٧٠[آل عمران: ۱٧۰]. «آنان از فضل و کرمی که خداوند به آنها داده است شادمان‌اند و به کسانی که بعد از آنان می‌آیند و هنوز به آنها نپیوسته‌اند مژده می‌دهند که ترسی بر آنها نیست و اندوهگین نمی‌شوند».

﴿یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٧١[آل عمران: ۱٧۱].«و یکدیگر را به نعمت و فضل خدا و این‌که خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند، مژده می‌دهند».

در این آیات فضیلت و کرامت شهیدان، و بخشش و احسانی که خداوند به آنها ارزانی نموده، بیان شده و در ضمن از مومنان به خاطر کشته شدگانشان دلجویی و تسلیت بعمل آمده است، و بر جنگ در راه خدا و دفاع از خود و فدا کردن جان‌شان تشویق شده‌اند: ﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِو کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند، یعنی در جهاد با دشمنان، به قصد اعتلای دین خدا کشته شده‌اند، ﴿أَمۡوَٰتَۢامرده نپینداری، یعنی نباید تصور کنید که این‌ها مُردند و رفتند و ناپدید شدند و لذت دنیا و بهره‌مند شدن از رزق و برق آن را از دست دادند، زیرا کسانی که از جنگ می‌ترسند، و میلی به شهادت شدن ندارند، دائما در پی آنند که دنیا را از دست ندهند.

﴿بَلۡبلکه آنان به بزرگ‌ترین پاداش دست یافته‌اند، پاداشی که انسان‌های آزاده برای نیل به آن با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.

پس آنها ﴿أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡدر بهشت پیش پروردگارشان زنده هستند. و کلمه ﴿عِندَ رَبِّهِمۡبیان‌گر آن است که مقام آنها بالاست و به پروردگارشان نزدیک‌اند. ﴿یُرۡزَقُونَو از انواع نعمت‌ها برخوردارند، نعماتی که صفت و حالت آنها را کسی نمی‌داند، مگر خداوندی که نعمت‌ها را ارزانی داشته است.

با وجود این ﴿فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِبه آنچه خداوند از فضل و بخشش خود به آنها داده است شادمان هستند. و یا آن نعمتها چشمهانشان روش شده است، و شادمان و خوشحال هستند، چون آن نعمتها زیبا و فراوان و بسیار لذیذ و گوارا هستند، و چیزی که این لذایذ را مکّدر سازد، دامان آنان را نمی‌گیرد. پس خداوند نعمت بدنی و مادّی را با روزی دادن خداوند به آنان ارزانی نمود، و نعمت قلبی و روحی را با شاد شدنشان به فضل و بخشش خدا به آنان بخشید. پس نعمت و شادی مادی و معنوی به طور کامل به آنها داده شده است. ﴿وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡو یکدیگر را به رسیدن برادرانی که در پی آنانند و هنوز به آنها نپیوسته‌اند مژده داده و بشارت می‌دهند که آنها همان چیزی را خواهند یافت که ایشان یافته‌اند. مژده می‌دهند که ﴿أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَخطر از آنها و از برادران‌شان دور شده است، و این یک امر شادی آفرین و مسرّت بخش است. ﴿یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖو به مناسبت این‌که از بزرگ‌ترین نعمت و فضل و احسان پروردگار برخوردار شده‌اند به یکدیگر تبریک می‌گویند. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَو بی‌گمان خداوند پاداش مومنان را ضایع نمی‌کند، بلکه آن را پرورش می‌دهد، و از فضل خویش چنان بر آن می‌افزاید که با کوشش خود به آن اندازه دست نمی‌یابند. از مفاد این آیات وجود نعمت‌های برزخ ثابت می‌شود و این‌که شهیدان در بالاترین مکان در نزد پروردگارشان به سر می‌برند، و ارواح اهل خیر با یکدیگر روبرو می‌شوند و به دیدار یکدیگر می‌شتابند، و به یکدیگر مژده می‌دهند.

آیه‌ی ۱٧۵-۱٧۲:

﴿ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ١٧٢[آل عمران: ۱٧۲].«کسانی که پس از زخمها و جراحت‌هایی که به آنان رسیده بود دستور خدا و پیامبر را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی کردند و تقوا پیشه نمودند، پاداش بزرگی است».

﴿ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ١٧٣[آل عمران: ۱٧۳].«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم بر ضد شما جمع شده‌اند، پس، از آنها بترسید، ولی (این امر) ایمان‌شان را افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین سرپرست است».

﴿فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ١٧٤[آل عمران: ۱٧۴].«پس آنها با نعمت و بخششی از جانب خدا بازگشتند، و هیچ آسیبی به آنان نرسید، و خشنودی خداوند را به دست آوردند، و خداوند دارای فضلی بزرگ است».

﴿إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١٧٥[آل عمران: ۱٧۵].«آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند، پس، از آنها نترسید و از من بترسید اگر مؤمن هستید».

هنگامی که پیامبر صاز احد به‌سوی مدینه بازگشت، و شنید که ابوسفیان و مشرکین تصمیم دارند به‌سوی مدینه هجوم بیاورند، اصحاب با زخمهایی که بر بدن داشتند بیرون آمده و حرکت کردند، تا ندای خدا و پیامبرش را اجابت کنند و به «حمراالاسد» رسیدند، و کسی آن جا پیش آنها آمد و گفت: ﴿إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡمردم علیه شما جمع شده‌اند، و می‌خواهند شما را از پای درآورند، و این بدان خاطر بود تا مسلمین را بترسانند، اما این خبر ایمان‌شان را به خدا و توکلشان را بیشتر کرد. ﴿وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُو گفتند: خداوند برای ما به‌جای تمام آنچه که برایمان اهمیت دارد کافی است. ﴿وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُو بهترین یاور است، تدبیر بندگانش در دست اوست و منافع بندگانش را تامین می‌نماید. ﴿فَٱنقَلَبُواْپس بازگشتند، ﴿بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞو به مشرکین خبر رسید که پیامبر و یارانش برای جنگ با شما بیرون آمده‌اند و کسانی که آن وقت در جنگ شرکت نکرده‌اند، پشیمان شده‌اند. پس خداوند ترس را در دل آنها انداخت، و به‌سوی مکه بازگشتند، و مومنان نیز با نعمت و بخششی از جانب خدا به‌سوی مدینه بازگشتند، چراکه خداوند در این حالت به آنها توفیق داد تا از شهر بیرون بروند و به خدا تکیه و توکل نمایند، سپس خداوند به آنها پاداش یک جنگ کامل را عنایت نمود، زیرا آنها با فرمان بردن از پروردگار و پرهیزگاری‌شان، سزاوار پاداشی بزرگ شدند. ﴿وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍو آنان با نعمت و بخششی از جانب خدا برگشتند، و هیچ آسیبی به آنان نرسید و خوشنودی خداوند را به دست آوردند، و خداوند دارای فضلی بزرگ است.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُکسی که شما را از شر مشرکان ترساند و گفت: آنها علیه شما جمع شده‌اند، دعوتگری از دعوتگران شیطان بود که دوستان بی‌ایمان یا ضعیف الایمان خود را می‌ترساند.

﴿فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَبنابر این از مشرکین و دوستان شیطان نترسید، زیرا آنها در دست خدا قرار دارند، و جز با تقدیر الهی تصرفی نمی‌کنند. بلکه از خدا بترسید، خداوندی که دوستانش را که از او می‌ترسند و دعوتش را اجابت می‌کنند، یاری می‌دهد.

در این آیه بیان شده است که انسان فقط باید از خدای یگانه بترسد، و ترس از خدا، از لوازم ایمان است، پس هر اندازه که بنده ایمان داشته باشد، به همان اندازه از خدا می‌ترسد. ترس پسندیده همان است که بنده را از ارتکاب آنچه خدا حرام نموده است باز دارد.

آیه‌ی ۱٧٧-۱٧۶:

﴿وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ١٧٦[آل عمران: ۱٧۶].«و کسانی که در کفر از یکدیگر پیشی می‌گیرند، ترا اندوهگین نکنند، بی‌گمان آنان هیچ ضرری به خدا نمی‌رسانند، خداوند می‌خواهد برای آنان بهره‌ای در آخرت قرار ندهد و برای آنان عذابی بزرگ است».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٧٧[آل عمران: ۱٧٧].«همانا کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدند هرگز زیانی به خدا نخواهند رساند و برای ایشان عذابی دردناک است».

پیامبر صبه مردم علاقمند بود، و برای هدایت آنها تلاش می‌نمود، و هرگاه هدایت نمی‌شدند غمگین می‌گردید، خداوند متعال فرمود: ﴿وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِو کسانی که در کفر از یکدیگر پیشی می‌گیرند. تو را غمگین نکنند، چرا که آنها شدیدا به کفر تمایل دارند و در آن از یکدیگر پیشی می‌گیرند، ﴿إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاآنه هرگز هیچ زیانی به خدا نمی‌رسانند، پس خداوند دینش را یاری می‌کند و پیامبرش را تایید و کمک می‌نماید، و بدون آنان نیز امر و فرمان خویش را محقق می‌سازد. پس به آنان توجه مکن، جز این نیست که آنان با از دست دادن ِ ایمان در دنیا و به دست آوردن عذاب در روز آخرت در مسیر ضرر رساندن به خویشتن گام بر می‌دارند، آنان چون نزد خداوند ارزش و ارجی ندارند و از چشم او افتاده‌اند و نمی‌خواهد بهره‌ای از ثواب او را در آخرت داشته باشند آنان را رسوا نموده است، به همین جهت از سر عدالت و حکمت خویش آنان‌را توفیق نمی‌هد که به آنچه اولیا و دوستانش به آن رسیده‌اند به آن برسند، زیرا خداوند می‌داند که آنان راه هدایت را در پیش نمی‌گیرند، چرا که اخلاق آنان دچار فساد گشته و نیتّشان به پلیدی گراییده است.

سپس خبر داد کسانی که کفر را بر ایمان برگزیده، و به آن علاقمند شده‌اند و مانند کسی گشته‌اند که مال خود را برای خرید کالای مورد علاقه‌اش، صرف می‌کند، ایشان که این‌گونه به کفر علاقمند شده‌اند، ﴿لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاهرگز به خداوند زیانی نمی‌رسانند، بلکه زیان کارشان به خودشان بر می‌گردد.

﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞو برای آنها عذابی دردناک است. چگونه به خدا زیان می‌رسانند در حالی که آنها به شدت به ایمان بی‌علاقه هستند و شدیدا به کفر گرایش دارند؟! پس خداوند از آنها بی‌نیاز است. و خداوند کسانی دیگر از بندگان نیکوکارش را برای دینش برانگیخته، و فرزانگانی از میان اهل عقل و خرد را برای آن آماده نموده است. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧[الإسراء: ۱۰٧]. «بگو: به خدا ایمان بیاورید یا نیاورید، به خدا زیانی نمی‌رسد، همانا کسانی که پیش از نزول آن دانش به آنها داده شده است، وقتی قرآن بر آنها خوانده شود به سجده می‌افتند».

آیه‌ی ۱٧۸:

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ١٧٨[آل عمران: ۱٧۸].«کافران گمان نبرند که اگر ایشان را مهلت دهیم به نیکی و صلاح آنان است، بلکه ما آنان را مهلت می‌دهیم تا بیشتر مرتکب گناه شوند، و برای آنان عذاب خوارکننده‌ایست».

کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده، و دین او را دور انداخته، و با پیامبرش مبارزه کرده‌اند، گمان نبرند مهلتی که به آنها داده، و آنها را به این دنیا ریشه کن نکرده‌ایم بدان سبب است که آنها را دوست داریم، هرگز آن طور نیست که آنان گمان می‌برند، بلکه این مهلت به خاطر زیانی است که خداوند برای آنها می‌خواهد، و این برای آن است تا بر عذاب و سزای‌شان افزوده گردد. بنابر این فرمود: ﴿إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞپس خداوند متعال به ستم‌گر مهلت می‌دهد تا سرکشی او بیشتر گردد، و ناسپاسی‌‌هایش انباشته شود، سپس خداوند او را قدرتمندانه و به شدت می‌گیرد. پس ستمکاران از مهلت خداوند بترسند، و گمان نبرند که از دست او در می‌روند.

آیه‌ی ۱٧٩:

﴿مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ١٧٩[آل عمران: ۱٧٩].«این‌گونه نبوده است که خداوند شما را به گونه‌ای که هستید رها کند، بلکه خداوند پاک را از ناپاک جدا می‌سازد، و این‌گونه نبوده است که خداوند شما را بر غیب آگاه نماید، بلکه خداوند از پیامبرانش هرکس را که بخواهد برمی‌گزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید، و اگر ایمان داشته باشید و پرهیزگاری کنید پس برایتان پاداشی بزرگ است».

یعنی حکمت الهی چنین نبوده است که مومنان را به این اختلاط و عدم تمییزی که شما بر آن هستید رها کند، بلکه خداوند، پاک را از ناپاک و مومن را از منافق و راستگو را از دروغگو جدا می‌نماید. و نیز حکمت الهی چنین نبوده است که بندگانش را ازغیبی که می‌داند آگاه سازد، پس حکمت او اقتضا نموده ا ست که بندگانش را با انواع امتحان و آزمایش بیازماید تا پاک و ناپاک از هم جدا شوند. پس خداوند پیامبرانش را فرستاد و دستور داد مردم از آنها اطاعت کنند، و فرمانشان را اجر نموده و به آنها ایمان آورند، و خداوند مردم را اگر ایمان بیاورند و پرهیزگار باشند به پاداش بزرگ نوید می‌دهد.

بنابراین مردم برحسب پیروی کردن‌شان از پیامبران بر دو نوعند، گروهی مطیع و فرمانبردار و مومن و مسلمانند، و گروهی نافرمان و منافق و کافرند. پس به آنان پاداش و سزا می‌دهد و براساس عدل و دادگری و فضل و حکمت خود به حساب و کتاب آفریدگانش می‌رسد.

آیه‌ی ۱۸۰:

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ١٨٠[آل عمران: ۱۸۰].«و کسانی که به آنچه خداوند از فضل خویش به آنان داده، بخل می‌ورزند، گمان نبرند که آن (بخل) برای آنان بهتر است، بلکه به زیان آنهاست، و در روز قیامت چیزی که بدان بخل ورزیده‌اند، طوق گردنشان می‌گردد، و برای خداست همۀ دارایی‌های آسمان و زمین، و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است».

کسانی که بخل می‌ورزند و در بخشش آنچه خداوند از فضل خویش به آنها بخشیده است از قبیل مال، و مقام و دانش و سایر نعمت‌ها بخل ورزیده و آنرا نمی‌بخشند و بر بندگان انفاق نمی‌کنند، گمان نبرند که این امر به صلاح آنهاست، بلکه موجب زیان و بدی آنها در دین و دنیا و آخرتشان می‌گردد.

﴿سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِخداوند آن چیز را که بدان بخل ورزیده‌اند طوق گردنشان می‌گرداند، و با آن عذاب داده می‌شوند. همانطور که در حدیث صحیح آمده است: «إِنَّ البَخیلَ یمَثَّلُ لَهُ مَالُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُجَاعٌ أَقْرَعُ لَهُ زَبِیبَتَانِ یَأْخُذُ بِلِهْزِمَتِهِ یَقُولُ أَنَا مَالُکَ أَنَا کَنْزُکَ». «همانان انسان بخیل دارایی و ثروتش را در روز قیامت به صورت ماری بزرگ که بر اثر کثرت سنّ و سمّ فراوانی که دارای موی سرش ریخته است می‌بیند و دارای دو شاخ است، و دو طرف دهان بخیل را گاز می‌گیرد و می‌گوید: من مال تو هستم، من گنج تو هستم».

و پیامبر این آیه را یکی از مصادیق این حدیث قرار داد. پس این‌ها گمان نبرند که بخل به آنها فایده می‌دهد، و افتخاری برای آنهاست، بلکه بخل بزرگ‌ترین زیان را به آنها می‌رساند و بزرگ‌ترین سبب برای عذاب‌شان است.

﴿لِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِو خداوند متعال صاحب فرمانروایی و پادشاهی بزرگی است، و همه ملک و داراییها به‌سوی او بر می‌گردد، و بندگان در حالی از دنیا می‌روند که نه درهمی همراه دارند و نه دیناری و نه غیر این. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَرِثُ ٱلۡأَرۡضَ وَمَنۡ عَلَیۡهَا وَإِلَیۡنَا یُرۡجَعُونَ٤٠[مریم: ۴۰]. «ما وارث و مالک تمام زمین و آنچه بر آن است، می‌باشیم و همه به‌سوی ما باز می‌گردند».

بیاندیش که چگونه خداوند سبب ابتدایی و سبب نهایی را بیان کرد، تا بنده در آنچه خداوند به او بخشیده است بخل نورزد.

ابتدا خداوند خبر داد که آنچه نزد بنده و در دست اوست، بخششی است از جانب پروردگار، و نعمتی است از نعمت‌های او، و ملک بنده نیست، بلکه اگر فضل و احسان خدا نبود چیزی از آن به وی نمی‌رسید، پس بخل ورزیدن بنده، بخل ورزیدن و جلوگیری از رسیدنِ بخشش و احسان خدا به بندگان است، چون احسان خداوند ایجاب می‌نماید با بندگانش احسان شود، همانطور که فرموده است: ﴿وَأَحۡسِن کَمَآ أَحۡسَنَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَ[القصص: ٧٧]. «و نیکوکاری کن همان‌گونه که خداوند با تو احسان کرده است». پس هر کس به یقین بداند آنچه در دست اوست فضل و بخشش خداوند است، بخشش را منع نمی‌کند، چرا که به او زیانی نمی‌رساند، بلکه به قلب و مالش فایده می‌دهد، و ایمانش را می‌افزاید، و او را از آسیب و آفت‌ها محافظت می‌کند.

سپس بیان کرد همه آنچه در دست بنده‌هاست به‌سوی خدا بر می‌گردد، و خداوند آن را به ارث می‌برد، و او بهترین وارثان است. پس بخل ورزیدن به چیزی که همیشه با تو همراه نیست، و بالاخره آن را از دست خواهی داد، و به دست کسی دیگر می‌افتد، معنی ندارد.

سپس سبب جزائی را بیان کرد و فرمود: ﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞو خداوند از کارهایتان آگاه است. آگاهی خداوند مستلزم آن است که بر کارهای خوب پاداش خوب بدهد، و بر کارهای بد سزا دهد. و کسی که ذرّه‌ای ایمان داشته باشد از انفاق و بخشیدن که موجب پاداش الهی ا ست، دریغ نمی‌ورزد، و به بخل که سبب عذاب اوست راضی نخواهد بود.

آیه‌ی ۱۸۲-۱۸۱:

﴿لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ١٨١[آل عمران: ۱۸۱].«خداوند سخن کسانی را که گفتند: خداوند فقیر است و ما بی‌نیاز هستیم، شنید. آنچه را که آنها گفتند و به ناحق کشتن پیامبران از سوی آنها را می‌نویسیم، و می‌گوییم: بچشید عذاب آتش سوزان را».

﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ١٨٢[آل عمران: ۱۸۲].«این (عذاب) به خاطر اعمال (زشتی) است که از پیش فرستاده‌اید و خداوند و بر بندگان ستم نمی‌کند».

خداوند از سخنان این سرکشان خبر می‌دهد، کسانی که زشت‌ترین و بدترین سخن را گفتند. پس خبر داد آنچه را گفتند خدا شنید، و آن را خواهد نوشت، و کار زشت آنها را که کشتن پیامبران خیرخواه است، ثبت و ضبط کرده و به سبب این کارها سخت کیفرشان خواهد داد. و در جواب سخنشان، که می‌گفتند: فقیر و ما بی‌نیاز و توانگریم، به آنها گفته می‌شود: ﴿ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِبچشید عذاب آتش سوزان را که بدن را می‌سوزاند و به دل‌ها سرایت می‌کند. و عذاب‌شان ناشی از ستم خدا بر آنها نیست، زیرا خداوند ﴿لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِبر بندگان ستم نمی‌کند و او از این کار مبرا است، بلکه ﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡاین کیفر به سبب زشتی‌هایی است که از پیش فرستاده‌اید و این کارها شما را سزاوار عذاب گرداند، و از پاداش محروم کرد. مفسرین گفته‌اند این آیه در مورد گروهی از یهودیان نازل شد که این چنین گفتند، واز جمله آنان «فنحاص بن عازوراء» از سران علمای یهود در مدینه بود. او وقتی این سخن الهی را شنید: ﴿مَّن ذَا ٱلَّذِی یُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا[البقرة:۲۴۵]. «کیست که به خداوند قرض نیکو دهد»، ﴿وَأَقۡرَضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا[الحدید: ۱۸]. «و به خداوند قرض الحسنه بدهید». با تکبر و گستاخی گفت: خداوند فقیر است و ما توانگریم. پس خداوند از یهودیان سخن گفت و فرمود، کار زشتی که انجام می‌دهند چیز تازه‌ای نیست، بلکه در گذشته زشتی‌های دیگری مانند این را مرتکب شده‌اند، و آن ﴿وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖکشتن پیامبران است که کار بسیار بدی است، اما با وجود این بر انجام آن جرات کردند، و آنها پیامبران را از روی نادانی و گمراهی نکشتند، بلکه به سبب سرکشی و عناد، آنها را به قتل رساندند.

آیه‌ی ۱۸۴-۱۸۳:

﴿ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ١٨٣[آل عمران: ۱۸۳].«کسانی که گفتند: همانا خداوند از ما پیمان گرفته است تا به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر این‌که قربانیی برای ما بیاورد که آتش آن را بخورد. بگو: پیامبرانی پیش از من با دلائل روشن و با چیزی که گفتید، آمدند، پس چرا شما آنها را کشتید اگر راست می‌گویید؟».

﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ١٨٤[آل عمران: ۱۸۴].«پس اگر تو را تکذیب کردند، همانا پیامبرانی پیش از تو تکذیب شده‌اند که با دلایل روشن و کتاب‌های آسمانی و کتاب روشن‌گر (نزد آنان) آمده‌اند».

خداوند از حالت کسانی که به وی دروغ نسبت می‌دهند خبر می‌دهد، آن‌هایی که می‌گویند: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآبدون شک خداوند ما را سفارش نموده ﴿أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُکه به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر این‌که او قربانیی بیاورد که آتش آن را بخورد، پس، هم به خدا دروغ نسبت دادند، و هم نشانه و معجزه پیامبران را در همین چیز منحصر کردند.

و این دروغ آشکاری است که می‌گویند: ما به هیچ پیامبری ایمان نمی‌آوریم مگر این‌که قربانیی بیاورد که آتش آن را بخورد. آنها می‌گفتند: هرگاه پیامبری این نشانه را نیاوَرَد به وی ایمان نمی‌آوریم، و با این کار از پروردگارمان اطاعت می‌کنیم و به پیمان او وفادار می‌مانیم. اما مسلّم است که آنها دروغگو بودند چرا که خداوند چنین تعهدی را از آنان نگرفته بود. هر پیامبری که از سوی خداوند فرستاده شده باشد بانشانه‌ها و دلایلی تایید شده و انسان‌های زیادی به وی ایمان آورده‌اند، و خداوند نشانه پیامبران را فقط در آنچه آنها می‌گفتند منحصر نکرده است. با این وجود آنها دروغی بر زبان آوردند که خود به آن پایبند نبودند، و سخن باطلی را بر زبان آوردند، که خود به آن عمل نکردند. بنابراین، خداوند پیامبرش را دستور داد که به آنها بگوید: ﴿قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِبگو: پیامبرانی پیش از من با نشانه‌های روشنی که بر صداقت آنها دلالت می‌کرد پیش شما آمدند، ﴿وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡو نیز آنچه را شما گفتید، با خود آوردند، و قربانیی آوردند که آتش آن را خورد، ﴿فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَپس چرا آنها را کشتید اگر در این ادعایتان راستگو هستید؟ پس دروغ و عناد و تناقض آنها آشکار است.

سپس پیامبرش صرا دلجویی داد و فرمود: ﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَکفر ورزیدند، و تکذیب پیامبران خدا عادت و شیوه کفار است، و آنها بدین خاطر پیامبران را تکذیب نمی‌کنند که آنچه آورده‌اند برای آنها قانع‌کننده نبوده و دلیل‌شان روشن نیست، بلکه ﴿جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِپیامبران با دلایل عقلی و نقلی روشن پیش آنها آمدند، ﴿وَٱلزُّبُرِو با کتاب‌های نازل شده از آسمان که جز پیامبران کسی نمی‌تواند آن را بیاورد. ﴿وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِو با کتابی که احکام شرعی را روشن می‌نماید و محاسن و زیبایی‌های عقلی احکام را بیان می‌نماید، و نیز اخبار راست و صحیح را برای آنها بازگو می‌کند.

و چون کافران عادتشان این‌گونه بوده است که به پیامبران ایمان نیاورند، کار آنها ترا غمگین نسازد، و به آنها توجه نکن.

آیه‌ی ۱۸۵:

﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ١٨٥[آل عمران: ۱۸۵].«هر نفسی طعم مرگ را می‌چشد و بی‌گمان در روز قیامت پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود، پس هرکس که از آتش جهنم نجات داده شود، و در بهشت داخل گردانده شود، واقعاً کامیاب شده و زندگی دنیا جز مایۀ فریب نیست».

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِدر این آیه کریمه به این مطلب اشاره شده است که نباید به دنیا علاقه زیادی داشته باشیم، زیرا دنیا از بین می‌رود و باقی نمی‌ماند، و دنیا فریب و سرایی بیش نیست و با آراستگی‌ها و فریبندگی‌‌هایش انسان را فریب داده و مبتلا می‌کند. پس این دنیا از دست می‌رود، و آدمی به جهان آخرت منتقل می‌شود، و در جهان آخرت هر کس کار خوب و بدی انجام داده باشد، پاداش آن را به طور کامل می‌یابد.

﴿فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِپس هرکس از جهنم دور کرده باشد، ﴿وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَو وارد بهشت گردانده شود، موفقیت بزرگی را به دست آورده است، زیرا از عذاب دردناک رهایی یافته و به بهشتی درآمده که در آن نعمت‌هایی است که نه چشمی مانند آن را دیده، و نه گوشی مانند آن را شنیده، و نه به دل انسانی خطور کرده است. مفهوم این آیه است که هر کس از آتش جهنم دور نگردد و به بهشت داخل گردانده نشود، کامیاب و موفق نشده، بلکه به بدبختی همیشگی گرفتار و به عذاب همیشگی مبتلا گردیده است.

در این آیه اشاره لطیفی است به وجود نعمت و عذاب در دنیای برزخ، و این‌که مردم جزای بعضی از کارهایشان را در جهان برزخ خواهند دید، و نمونه‌هایی از کارهای گذشته‌شان به آنان نشان داده می‌شود. آنچه گفته شد از این بخش از آیه فهمیده می‌شود: ﴿وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِیعنی پاداش کامل اعمال را در روز قیامت دریافت خواهند نمود، اما علی الحساب پاداشی را در برزخ دریافت می‌نمایند، بلکه گاهی در دنیا بخشی از سزا و پاداش اعمالی را دریافت می‌کنند. خداوند متعال در این راستا می‌فرماید: ﴿وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَدۡنَىٰ دُونَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَکۡبَرِ[السجدة: ۲۱]. و قطعا غیر از آن عذاب بزرگتر، از عذاب این دنیا نیز به آنان می‌چشانیم.

آیه‌ی ۱۸۶:

﴿لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ١٨٦[آل عمران: ۱۸۶].«مسلماً در مال‌ها و جان‌هایتان مورد آزمایش قرار می‌گیرید، و حتماً از کسانی که پیش از شما کتاب به آنها داده شده، و (نیز) از مشرکین اذیت و آزار فراوانی می‌یابید، و اگر صبر کنید، و پرهیزگاری نمایید، این نشانۀ عزمِ جزم شما است».

خداوند متعال مومنان را خطاب می‌کند، که آنها با دادن نفقه‌های واجب و مستحب از مال‌هایشان آزمایش خواهند شد، و باید مال خود را در راه خدا به مصرف برسانند، و نیز در جان‌هایشان آزمایش می‌شوند، چرا که تکلیف‌های دشوار بر دوش آنها گذاشته می‌شود. مانند: جهاد در راه خدا، خسته و کشته شدن، به اسارت در آمدن، زخمی شدن، مبتلا گشتن به بیماری، و یا بیمار شدن کسی که او را دوست دارند.

﴿وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاو از کسانی که پیش از شما کتاب را داده شده‌اند، و از کافران اذیت و آزار فراوانی خواهید دید، به گونه‌ای که از شما و دین‌تان و کتاب و پیامبرتان عیب جویی می‌کنند.

این‌که خداوند بندگانش را از این امر آگاه می‌سازد چندین فایده وجود دارد:

۱- حکمت الهی مقتضی آن است که مومن صادق و راستین از منافق دروغگو متمایز گردد.

۲- خداوند متعال این کارها را برای آنان مقدر می‌نماید، چون صلاح بندگان را می‌خواهد، تا با این مشکلات مقام‌شان بالا رود، و یقین‌شان کامل گردد، و گناهانشان پوشیده شود، و ایمان‌شان افزوده گردد.

وقتی که خداوند آنها را از این امر آگاه ساخت، آن‌گونه که خداوند خبر داده پیش آمد، ﴿قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِیمَٰنٗا وَتَسۡلِیمٗا[الأحزاب: ۲۲]. «مؤمنان گفتند: این همان چیزی است که خداوند و پیامبرش به ما وعده داده بودند، و خدا و پیامبرش راست گفتند، و جز ایمان و تسلیم شدن چیزی دیگر به آنها نیفزود».

۳- خداوند آنها را از این چیزها خبر داد تا محکم و استوار گردند، و هنگام پیش آمدن مصایب ثابت قدم و بردبار بوده، و انتظار آمدن این چیزها را داشته باشند تا تحمل آن برای‌شان آسان گردد و بر آنان سنگینی نکند، و به صبر و پرهیزگاری پناه ببرند. بنابر این فرمود: ﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْو اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، یعنی اگر بر آزمایش و امتحانی که در مال‌ها و جان‌هایتان برای شما پیش آمده است، و بر اذیت و آزار ستمگران صبر کنید، و پرهیزگار باشید و هدفتان جلب رضای خدا و نزدیکی جستن به او باشد، و از حد شرع تجاوز نکنید، و در جایی که نباید صبر نمود و باید از دشمنان خدا انتقام بگیرید، ﴿فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِچنین کارهایی نشانه داشتن عزم و اراده آهنین است و باید در آن رقابت صورت گیرد. و جز دارندگان اراده و همت‌های بلند به این مقام نمی‌رسند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ٣٥[فصلت: ۳۵]. «و به این مقام نمی‌رسند مگر کسانی که شکیبایی کرده‌اند، و آن را دریافت نمی‌کند مگر کسی‌که دارای سهم و نصیبی بزرگ باشد».

آیه‌ی ۱۸۸-۱۸٧:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ١٨٧[آل عمران: ۱۸٧].«و به یاد آورید هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنها کتاب داده شده است پیمان گرفت: آن را برای مردم بیان کنید و آن را پنهان ندارید، پس ایشان آن‌را پشت سر انداخته و به بهای اندکی فروختند. چه بد است آنچه آنها می‌خرند!».

﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٨٨[آل عمران: ۱۸۸].«گمان مبر کسانی که بدانچه انجام داده‌اند خوشحال می‌شوند، و دوست دارند در برابر کارهایی که انجام نداده‌اند ستایش شوند، گمان مبر که آنها از عذاب نجات یابند، و برای آنان عذابی دردناک است».

میثاق یعنی پیمان سنگین و محکم و موکّد که خداوند آن را از کسی که به او کتاب بخشیده و به وی علم آموخته، گرفت است تا آنچه را که مردم به آن نیاز دارند و خدا به او آموخته است، بیان دارد، و آن را از مردم پنهان نسازد، و بدان بخل نورزند، به ویژه وقتی که از او پرسیدند، و یا این‌که چیزی پیش آمد که ایجاب می‌کرد آن را تبیین کند. پس هرکسی که علمی دارد بر او واجب است علم خود را بیان دارد و حق را از باطل روشن گرداند.

پس توفیق یافتگان این وظیفه را به‌طور کامل انجام داده، و آنچه را خداوند به آنها آموخته بود در راستای طلب خشنودی خدا، و ابراز مهربانی نسبت به مردم آموختند تا مبادا دچار گناه کتمان علم گشته باشند.

اما کسانی که به آنها کتاب داده شده بود از قبیل، یهودیان و نصاری، و کسانی که مانند آنها هستند، پیمان‌ها را پشت سر انداخته، و به آن توجه نکرده و حق را پنهان کرده و باطل را آشکار نمودند، و آنچه را که خدا حرام کرده بود مرتکب شده، و در ادای حقوق الهی و حقوق مردم ستمی کردند، و در برابر کتمان علم بهای اندکی بدست آوردند و آن ریاست و اموال ناچیزی بود که از زیردستان خود می‌گرفتند، زیردستانی که از خواست‌های آنها پیروی کرده و شهوات را بر حق مقدم می‌داشتند.

﴿فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَپس بسیار بد است آنچه که می‌خرند، چون ناچیز‌ترین عوض و بدل است، و آنچه از آن روی برتافتند بزرگ‌ترین خواسته و مطلوب است و آن بیان حق است که سعادت همیشگی و مصالح دینی و دنیوی در آن نهفته است.

پس آنان کالای فرومایه و بی‌ارزش را برگزیدند و کالای گرانقدر و با ارزش را رها کردند، زیرا خواست‌هایشان زشت و بد بود، و خود نیز ذلیل و فرومایه بودند، و صلاحیتی بیش از این نداشتند.

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْکسانی را که به کارهای زشت و سخنان و کردار باطلی که انجام می‌دهند، خوشحالی می‌شوند. ﴿وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْو دوست دارند به سبب کارهای خوبی که انجام نداده، و سخن حقی که نگفته‌اند، ستایش شوند. پس آنان هم کار بد انجام می‌دهند، و هم سخن بد را بر زبان می‌آورند، و هم به آن خوشحال می‌شوند و هم دوست دارند به واسطه کار خوبی که انجام نداده‌اند مورد ستایش قرار گیرند. ﴿فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِگمان مبر که آنها از عذاب نجات یابند بلکه آنان سزاوار شدیدترین عذاب‌اند و به‌سوی آن برمی‌گردند.

بنابراین فرمود: ﴿وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞو برای آنان عذابی دردناک است. و اهل کتاب در این آیه کریمه داخل هستند که به علم و یقین خود شاد بودند، و از پیامبر فرمان نبردند، و بر این گمان بردند که در کردار و گفتار خود بر حق هستند. و همچنین هرکس که بدعت قولی یا عملی ایجاد کند، و به آن شادمان باشد، و مردم را به‌سوی آن دعوت نماید، و گمان بَرَد که برحق است و دیگران بر باطل‌اند، در این آیه داخل است.

و مفهوم آیه دلالت می‌نماید که هرکس دوست داشته باشد در مقابل کار خوبی که انجام داده، و به خاطر این‌که از حق پیروی کرده است مورد ستایش قرار گیرد، و هدفش ریا و شهرت طلبی نباشد، این عمل مذموم و ناپسند نیست، بلکه از کارهایی مطلوبی است که خداوند نیکوکارانِ در کردار و گفتار را بر آن پاداش می‌دهد.

و خداوند بندگان خاص خود را بر این پاداش می‌دهد، چرا که خود، آن‌را از خدا خواسته‌اند. همانطور که ابراهیم ÷فرمود: ﴿وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقٖ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ٨٤[الشعراء: ۸۴]. «و برای من در میان آیندگان آوازه نیکو بگذار».

و فرمود: ﴿سَلَٰمٌ عَلَىٰ نُوحٖ فِی ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٩ إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ٨٠[الصافات: ٧٩-۸۰]. «سلام بر نوح باد در میان جهانیان، همانا ما این چنین نیکوکاران را پاداش می‌دهیم». و بندگان خداوند رحمان گفته‌اند: ﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا[الفرقان: ٧۴]. «بار خدایا! ما را پیشوای پرهیزگاران بگردان». و این از نعمت‌های باری متعال بر بندگانش و از منّت‌های او بر آن‌هاست که جای تشکر و قدردانی دارد.

آیه‌ی ۱۸٩:

﴿وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١٨٩[آل عمران: ۱۸٩]. «و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن خداست، و خداوند بر هرچیزی تواناست».

او مالک آسمان‌ها و زمین و آنچه در آسمان‌ها و زمین است، می‌باشد، و خداوند با کمال قدرت و صنعتگری شگفت‌انگیز خود در آنها تصرف می‌نماید، پس هیچ‌کس چیزی را از او منع نمی‌کند و هیچ چیزی او را ناتوان نمی‌سازد.

آیه‌ی ۱٩۴-۱٩۰:

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠[آل عمران: ۱٩۰].«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هایی است برای خردمندان».

﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٩١[آل عمران: ۱٩۱].«آن کسانی‌که ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده خداوند را یاد می‌کنند، و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند، پروردگارا! این را بیهوده نیافریده‌ای، پس ما ار از عذاب آتش نجات بده».

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ١٩٢[آل عمران: ۱٩۲].«پروردگارا! همانا کسی را که تو در آتش جهنم داخل کنی بی‌گمان او را خوار کرده‌ای و ستمکاران را یاوری نیست».

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣[آل عمران: ۱٩۳].«پروردگارا! ما شنیدیم دعوتگری به ایمان ندا می‌داد که به پروردگارتان ایمان بیاورید، پس ما ایمان آوردیم، پس گناهانمان را بیامرز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران».

﴿رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ١٩٤[آل عمران: ۱٩۴].«پروردگارا! به ما بده آنچه را که بر زبان پیامبرانت به ما وعده‌ داده‌ای و در روز قیامت ما را خوار مگردان، بی‌گمان تو خلاف وعده نمی‌کنی».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠و در ضمن بندگان را به اندیشیدن و فکر کردن در آفرینش آسمان‌ها و زمین و تدبر در نشانه‌های آن برانگیخته است. و «آیات» را به «نکره» ذکر کرد، و این بیان‌گر کثرت و عمومیت نشانه‌هاست، زیرا در آسمان‌ها و زمین نشانه‌های عجیب و شگفت‌انگیزی وجود دارد، که نگاه کنندگان را حیران، و متفکران را قانع نموده و دل‌های صادقان و راستگویان را جذب می‌نماید، و عقلهای روشن را بر کلیه‌ی مطالب الهی آگاه می‌سازد. اما برای هیچ مخلوقی ممکن نیست که تمام نشانه‌هایی را که در آسمان‌ها و زمین وجود دارند، محصور و مشخص گرداند و یا بر برخی از آنها احاطه پیدا کند. و این بیان‌گر عظمت و گستردگی نظام هستی و سیطره نظم بر حرکت منظومه‌ها بوده و بر عظمت آفریننده و بزرگی فرمانروا و فراگیری قدر او، و آفرینش متقن و شگفت‌انگیز و ظرافت و حکمت خداوند دلالت می‌کند. منافعی که آسمان‌ها و زمین، و رفت و آمد شب و روز برای مردم در بردارند، بیان‌گر گستردگی رحمت خدا و عمومِ بخشش و فراگیر بودن احسان اوست، که حتما باید شکرانه آن را بجا آورد، و شاکر آفریننده این همه نعمات بود و در راستای خشنودی وی تلاش کرد، و کسی دیگر را شریک او قرار نداد، چرا که نه برای خود، و نه برای کسی دیگر، نمی‌تواند به اندازه ذره‌ای کاری بکند. و خداوند این آیات و نشانه‌ها را به خردمندان و اهل اندیشه اختصاص داد، چرا که آنان از آن بهره می‌برند، و با چشم عقل به آن می‌نگرند نه با چشم سر.

سپس خردمندان را این چنین توصیف نمود: ﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَآن‌هایی که در همه حال خدا را یاد می‌کنند، ﴿قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده. این شامل تمام انواع ذکر اعم از ذکر قولی و قلبی می‌گردد، و نماز به صورت ایستاده نیز در آن داخل است، پس اگر به صورت نشسته بخواند و اگر نتوانست، آنرا به پهلو بخواند.

﴿وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِو در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند تا از این طریق بر آنچه که به خاطرش آفریده شده‌اند استدلال نمایند. و این بیان‌گر آن است که تفکر عبادت است و یکی از ویژگی‌های اولیای خدا و عارفان می‌باشد. پس هرگاه در آن بیاندیشند در می‌یابند که خداوند آن را بیهوده نیافریده است. پس می‌گویند: ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَپروردگارا! این را بیهوده نیافریده ای، پاک هستی از هر آنچه که شایست شکوه و بزرگیت نیست، آنها را به حق و برای حق آفریده‌ای، ﴿فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِو ما را از کارهای بد مصون بدار و بر انجام کارهای شایسته توفیق ده، تا بدین وسیله از جهنم نجات یابیم. و این طلب کردن بهشت را در بردارد، زیرا وقتی خداوند آنها را از جهنم نجات دهد به بهشت می‌روند. اما از آن جا که ترس الهی دل‌هایشان را فرا گرفته، آنچه را که نزد آنها مهم‌تر است،از خدا خواستند.

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُپروردگارا! هرکس را که وارد جهنم کنی او را خوار نموده ای، چون او به خشم و ناخشنودی تو، و به ناخشنودی فرشتگان و دوستان خدا، و رسوایی که نجاتی از آن نیست، و نجات دهنده‌ای از آن وجود ندارد، گرفتار می‌آید.

بنابراین، خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖو ستمکاران را یاوری نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد. و این دلالت می‌نماید که آنها به سبب ستم خودشان وارد جهنم شده‌اند.

﴿رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِپروردگارا! ما شنیدیم که دعوتگری به‌سوی ایمان فرا می‌خواند. و نداکننده، محمد صاست که مردم را به ایمان آوردن فرا خوانده و آنها را بر ایمان و پایبندی به اصول و فروع آن تشویق می‌کرد. ﴿فَ‍َٔامَنَّاو ما بلافاصله او را اجابت کردیم، و به سویش شتافتیم. و این خبر دادن از نعمت خدا بر آنها، و شادمان گشتن به آن و متوسل شدن به ایمان‌شان است تا گناهانشان را بیامرزد، و بدی‌هایشان را بپوشاند، زیرا نیکی‌ها، بدی‌ها را از بین می‌برند، و خداوندی که به آنها ایمان را ارزانی نموده است، امنیت کامل را نیز به آنها خواهد بخشید. ﴿وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِو ما را با نیکان بمیران. این دعا، خواستنِ توفیق الهی در انجام کار خیر و ترک کار بد است که بنده با آن از زمره نیکوکاران محسوب می‌گردد، و باید تا هنگام مرگ بر آن ثابت و پابرجا باشد.

وقتی که خداوند خردمندان را بر ایمان آوردن توفیق داد، از همین راه به او متوسل شدند تا نعمت خویش را بر آنها کامل گرداند، و از او خواستند تا به آنها پاداش ایمان را بدهد، و به وعده‌ای که بر زبان پیامبرانش به آنها داده است از قبیل پیروزی و چیرگی در دنیا و دستیابی به خشنودی خدا و بهشت او، وفا کند، زیرا خداوند متعال خلاف وعده نمی‌کند، پس خداوند دعای‌شان را اجابت می‌کند.

آیه‌ی ۱٩۵:

﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ١٩٥[آل عمران: ۱٩۵].«پس خداوند دعای آنها را اجابت کرد، (و فرمود:) من عمل هیچ مرد و زنی از شما را ضایع نخواهم کرد، برخی از شما از برخی دیگر هستید، پس کسانی که هجرت کردند و از سر زمین‌شان بیرون رانده شدند و در راه من اذیت و آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، حتما گناهانشان را می‌بخشم و آنها را وارد بهشت می‌کنم، بهتشی که جوی‌ها از زیر آن روان است، این پاداشی از جانب خداست، و پاداش نیکو نزد خداوند می‌باشد».

پس خداوند متعال فرمود: ﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡخداوند دعای آنها را پذیرفت، دعای عبادت و دعای به فریاد طلبیدن و فرمود: ﴿أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰپس همگی پاداش اعمال خود را به طور کامل دریافت خواهند کرد، ﴿بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖیعنی همه شما در پاداش و کیفر برابر هستید. ﴿فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْپس آن‌هایی که ایمان و هجرت و جدایی از دوست داشتنی‌ها از قبیل وطن و مال و منال را برگزیدند و برای خشنودی خداوند جهاد کردند، ﴿لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِگناهانشان را می‌آمرزم، و آنها را وارد بهشت می‌کنم، بهشتی که رودها از زیر درختان آن روان است، این پاداشی است از جانب خداوند، خداوندی که در مقابل عملِ ناچیزِ بنده‌اش پاداش فراوان به او می‌دهد.

﴿وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِنزد خداوند پاداش خوب و نیکو هست، پاداشی که هیچ چشمی مانند آن را ندیده، و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. پس هر کس این پاداش را می‌خواهد به اندازه‌ی توان خویش آن را بوسیله طاعت و فرمانبرداری از خداوند و نزدیکی جستن به او، طلب کند.

آیه ۱٩۸-۱٩۶:

﴿لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١٩٦[آل عمران: ۱٩۶].«رفت و آمد کافران در شهرها ترا فریب ندهد».

﴿مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٩٧[آل عمران: ۱٩٧].«کالای اندکی است، سپس جایگاه‌شان جهنم است و چه بد جایگاهی است».

﴿لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ١٩٨[آل عمران: ۱٩۸].«ولی کسانی که از پروردگارشان ترسیدند، برای آن‌هاست باغ‌هایی که رودها از زیر آن روان است، در آن جاودانه هستند، این پاداشی از جانب خداست، و آنچه نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است».

منظور از این آیه این است کالای دنیا که کافران به دست می‌آورند، و خوشگذرانی و رفت و آمد آنها در شهرها در قالب تجارت و کسب، و لذت جویی و انواع افتخارات و پیروزیهایی که بعضی اوقات به دست می‌آورند، نباید مومنان را اندوهگین کند. و این آیه مسکن خاطر مومنان است، چرا که خداوند می‌فرماید: همه این چیزها که به کافران می‌رسد، ﴿مَتَٰعٞ قَلِیلٞکالای ناچیزی است، و باقی نخواهند ماند، بلکه آنها کمی از آن بهره‌مند می‌شوند، و به سبب آن مدتی طولانی عذاب می‌بینند. این بالاترین حالتی است که کافر در آن قرار می‌گیرد، و سرانجام بسیار بدی در انتظار اوست. و اما کسانی که از پروردگارشان می‌ترسند و به او ایمان دارند، همراه با افتخار و نعمت‌های دنیا که به دست ﴿لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَابرای آنان در اخرت باغ‌هایی است که رودها از زیر درختانش روان است و آنها در آن جاودانه می‌مانند.

و سختی و دشواری و بدبختی که در دنیا برای آنها پیش می‌آید، نسبت به نعمت پایدار بهشت و زندگی سالم و شاد و با طراواتی که در آخرت دارند ناچیز است. بنابر این خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِو آنها کسانی هستند که دل و گفتار و کردارشان نیک است پس خداوند مهربان از درِ احسان و نیکی خویش به آنها پاداش و بخششی بزرگ و رستگاری جاودان بخشید.

آیه‌ی ۲۰۰-۱٩٩:

﴿وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩٩[آل عمران: ۱٩٩].«برخی از اهل کتاب هستند که به خدا و آنچه بر شما و آنچه بر آنها نازل شده است، ایمان دارند، در برابر خدا فروتن هستند، و به آنچه بر آنها نازل شده است ایمان دارند، (و) در برابر خدا فروتن هستند و آیات خدا را به بهای اندک نمی‌فروشند، ایشان پاداش‌شان نزد پروردگارشان است، همانا خداوند سریع الحساب است».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠[آل عمران: ۲۰۰].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بردباری کنید، و استقامت و پایداری ورزید، و مراقب باشید و از خدا بترسید تا رستگار شوید».

گروهی از اهل کتاب بر انجامِ کار خیر توفیق یافته و به خدا و به آنچه بر شما، و آنچه بر آنها نازل گشته است ایمان دارند و این ایمان سودبخش و مفید است.

اما عده‌ای از مردم به برخی از پیامبران و کتاب‌ها ایمان آورده، و به برخی دیگر کفر می‌ورزند. بنابر این چون گروه اول عموما ایمان‌شان ایمان حقیقی است، به حال آنان مفید واقع می‌شود، پس پروردگار متعال ترس و تقوی و فروتنی در برابر عظمت خدا را که باعث فرمان بردن از دستورات و پرهیز کردن از منهیات، و زیر پا نگذاشتن حدود الهی است در آنها پدید آورد.

و اینان در حقیقت اهل کتاب و برخورداران از دانش وعلم هستند. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ[فاطر: ۲۸]. «از میان بندگان فقط علما از خدا می‌ترسند». یکی از مصایدق ترس و خشیت آنها از خداوند این است که ﴿لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاآیات خدا را به بهای اندک نمی‌فروشند، پس آنها دنیا را بر دین مقدم نمی‌دارند، همانطور که منحرفان، همان‌هایی که آنچه را خداوند نازل کرده است پنهان می‌کنند، و آن را بر بهای اندک می‌فروشند، چنین کردند.

این‌ها حقیقت امر را دانستند، و دریافتند که بزرگ‌ترین زیان آن است که انسان دنیای پست را بر دین ترجیح دهد، و در پی خواست‌ها کم ارزش باشد و حق را ترک گوید، که حق بزرگ‌ترین بهره و رستگاری در دنیا و آخرت است، پس ایشان حق را ترجیح داده، و آن را بیان کردند و مردم را به‌سوی آن دعوت نموده و از باطل پرهیز نمودند.

پس خداوند در مقابل آن به آنها پاداش داد، به این صورت که آنها را به برخورداری از پاداش فراوان و زیبا نوید داد، و آنها را به برخورداری از نعمت «قُرب» مژده داد و فرمود: همانا خدا سریع الحساب است. پس در آنچه به آنها وعده داده است دیر نمی‌کند، زیرا آنچه که آمدنی است محقق و ثابت است، پس آن نزدیک می‌باشد.

سپس مومنان را بر انجام آنچه که آنها را به رستگاری و سعادت و موفقیت می‌رساند تشویق نمود. راهی که انسان را به سعادت و کامیابی می‌رساند صبر و بردباری است. صبر یعنی نگاه داشتن نفس بر چیزی که آن را نمی‌پسندد، از قبیل ترک کردن گناهان، و بردباری در برابر مصیبت‌ها، و کارهایی که بر انسان سنگین و دشوار می‌آید. پس خداوند به آنها دستور داد تا در همه این چیزها صبر نمایند. «مصابره» یعنی همواره صابر بودن، و در برابر دشمنان مقاومت کردن. و «مرابطه» یعنی در جایی قرار گرفتن که بیم آن می‌رود دشمن از آن جا هجوم کند، و این‌که آنها مراقب دشمنان‌شان باشند و دشمنان را از رسیدن به اهدافشان باز دارند، که از این طریق رستگار شده، و ثواب دین و دنیا را به دست می‌یابند. پس به جز صبر و استقامت و یکدیگر را به بردباری و شکیبایی توصیه نمودن و ایستادگی ورزیدن در برابر دشمن راهی برای رسیدن به رستگاری وجود ندارد. بنابراین، هرکس رستگار شده، با برخورداری از این صفات به رستگاری رسیده است، و هیچ‌کس آن‌را از دست نداده است مگر به‌خاطر از دست دادن این امور، یا کوتاهی کردن در انجام برخی از آنها. والله الموفق ولا حول ولاقوة إلا باللّه.

تفسیر سوره‌ی آل عمران به پایان رسید.

[۵] رباعیه دندانی است که بین ثنایا و دندان نیش است.

سوره آل عمران

سورة آل عمران - سورة 3 - عدد آیاتها 200

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام الله بخشندة مهربان

  1. الم الم (الف. لام. میم) ﴿1﴾

  2. اللَّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ   الله (معبود بر حق است) هیچ معبودی بحق جز او نیست، زنده (و جهان هستی را) نگه‌دار و مدّبر است. ﴿2﴾

  3. نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ  کتاب (قرآن) را بحق بر تو نازل کرد، که تصدیق‌کننده آنچه (از کتاب‌های آسمانی) که پیش از آن است. و تورات و انجیل را... ﴿3﴾

  4. مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ  پیش از آن برای هدایت مردم نازل کرد و (نیز) فرقان را نازل کرد. به راستی کسانی‌که به آیات الله کافر شدند، عذاب سختی دارند. و الله توانمند و صاحب انتقام است. ﴿4﴾

  5. إِنَّ اللَّهَ لاَ یَخْفَىَ عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الأَرْضِ وَلاَ فِی السَّمَاء بی‌شک هیچ چیز، (نه) در زمین و نه در آسمان بر الله پوشیده نمی‌ماند. ﴿5﴾

  6. هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ او کسی است که شما را در رحم‌ها، هرگونه که بخواهد صورتگری می‌کند. هیچ معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است. ﴿6﴾

  7. هُوَ الَّذِیَ أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ   او کسی است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد. بخشی از آن، آیات محکم (صریح و روشن) است، که آن‌ها اساس کتاب است. و (بخش) دیگر «متشابهات» است (آن آیاتی که درنگاه اول معانی و احتمالات مختلفی دارد و قابل تأویل است، ولی با رجوع به آیات محکم، تفسیر و معنای آن‌ها روشن می‌گردد). اما کسانی‌که دردل‌های شان  کژی و انحراف است، برای فتنه جویی (و گمراه کردن مردم) و بخاطر تأویل آن (به دلخواه خود) از متشابه آن پیروی می‌کنند. و در حالی‌که تأویل آن جز الله نمی‌داند، و راسخان در علم می‌گویند: «ما به همه آن (چه محکم و چه متشابه) ایمان آوردیم، همه از طرف پروردگار ماست» و جز خردمندان متذکر نمی‌شوند. ﴿7﴾

  8. رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ  می‌گویند: پروردگارا! دل‌های  ما را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی (از راه حق) منحرف مگردان، و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش براستی که تو بخشنده‌ای. ﴿8﴾

  9. رَبَّنَا إِنَّکَ جَامِعُ النَّاسِ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُخْلِفُ الْمِیعَادَ  پروردگار! بی‌شک تو مردم را برای روزی‌که در آن تردیدی نیست، جمع خواهی کرد، قطعاً الله وعده (خود) را خلاف نمی‌کند. ﴿9﴾

  10. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ به راستی کسانی‌که کافر شدند، اموال و فرزندانشان چیزی از (عذاب) الله را از آنان باز ندارد. و آنان خود هیزم آتش (دوزخ) هستند. ﴿10﴾

  11. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ (عادت این کافران) همچون عادت آل فرعون و کسانی است که پیش از آن‌ها بودند. آیات ما را تکذیب کردند، پس الله آن‌ها را به (سزای) گناهان‌شان گرفت، و الله سخت‌کیفر است. ﴿11﴾

  12. قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ  به کسانی‌که کافر شدند بگو: «بزودی مغلوب خواهید شد، و (سپس در قیامت) به سوی جهنم، محشور می‌شوید، و چه بد جایگاهی است». ﴿12﴾

  13. قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَأُخْرَى کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِّثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاء إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِّأُولِی الأَبْصَارِ قطعاً در دو گروهی که (در میان بدر) با هم روبه رو شدند، نشانه و (عبرتی) برای شما بود. یک گروه در راه الله می‌جنگید، و (گروهی) دیگر کافر بودند، آن‌ها (مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند می‌دیدند. و الله هر کس را بخواهد با نصرت و یاری خود، تأیید می‌کند.  براستی دراین (ماجرا) برای صاحبان بینش عبرتی است. ﴿13﴾

  14. زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ  محبت خواستنی‌های (مادی) از (جمله) زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره، و اسب‌های نشاندار، و چهار پایان و زراعت، برای مردم آراسته شده است، این‌ها  (همه) کالا و متاع (زود گذر) زندگی دنیاست. و (حال آنکه) سر انجام نیک نزد الله است. ﴿14﴾

  15. قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ بگو: «آیا شما را به بهتر از این‌ها خبر دهم؟» برای کسانی‌که تقوا پیشه کرده‌اند، در نزد پروردگارشان باغ‌هایی  است که از زیر (درختان) آن‌ها نهرها روان است، در آن جاودانه خواهند بود. و همسرانی پاکیزه (دارند)، و (همچنین) از خشنودی الله (برخور دارند) و الله به (احوال) بندگان بیناست. ﴿15﴾

  16. الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ  کسانی‌که می‌گویند: «پروردگارا! به راستی ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را بیامرز، و ما را از عذاب آتش نگاه دار». ﴿16﴾

  17. الصَّابِرِینَ وَالصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَالْمُنفِقِینَ وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالأَسْحَارِ  همانا شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان و آمرزش خواهان در سحرگاهان. ﴿17﴾

  18. شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ  الله گواهی داده است که معبودی (بحق) جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش، (نیز بر این مطلب گواهی می‌دهند). در حالی‌که (الله در جهان هستی) قیام به عدالت دارد، معبودی (بحق) جز او نیست، که توانمند حکیم است. ﴿18﴾

  19. إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ  همانا دین (حق) نزد خدا، اسلام است. و کسانی‌که کتاب (آسمانی) به آنان داده شد، اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی برای آنان آمد، آن هم بخاطر سرکشی و حسدی که میان آنان بود، و هر کس به آیات الله کفر ورزد، پس (بداند که) الله سریع الحساب (زود شمار) است. ﴿19﴾

  20. فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ وَالأُمِّیِّینَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ پس اگر (درباره‌ی دین و توحید) با تو محاجه و ستیز کردند، بگو: «من روی خود را تسلیم الله نموده ام» و هر کس که پیرو من است (نیز خود را تسلیم الله نموده است). و به اهل کتاب (= یهود و نصاری) و بی‌سوادان (مشرکان عرب) بگو: «آیا شما هم تسلیم شده‌اید؟» پس اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافته‌اند. و اگر روی گردان شدند و (سر پیچی کردند) پس (نگران مباش زیرا) بر تو فقط رساندن (پیام خدا) است. و الله به (احوال) بندگان بیناست. ﴿20﴾

  21. إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ  به راستی کسانی‌که به آیات الله کفر می‌ورزند، و پیامبران را به ناحق می‌کشند و (نیز) کسانی از مردم را که به عدالت امر می‌کنند؛ به قتل می‌رسانند، پس آنان را به عذابی درد ناک مژده بده! ﴿21﴾

  22. أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ  آنان کسانی هستند که اعمال‌شان در دنیا و آخرت تباه شده، و برای آنان هیچ یاور و مددکاری نیست. ﴿22﴾

  23. أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ آیا ندیدی کسانی را که بهره‌ای از کتاب (آسمانی) داده شدند، به سوی کتاب الله (قرآن) دعوت می‌شوند تا در میان آن‌ها داوری و (حکم) کند، پس گروهی از آنان روی می‌گردانند در حالی‌که اعراض دارند؟! ﴿23﴾

  24. ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفْتَرُونَ  این (عمل آن‌ها) بدان سبب است که آنان گفتند: «آتش (دوزخ) جز چند روزی به ما نخواهد رسید». و این (افتراها) و دروغ‌هایی که می‌بافتند آنان را در دین‌شان فریفته و مغرور ساخت. ﴿24﴾

  25. فَکَیْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِیَوْمٍ لاَّ رَیْبَ فِیهِ وَوُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ  پس چگونه خواهد بود (حال‌شان) هنگامی‌که آن‌ها برای روزی‌که شکی در آن نیست، گرد آوریم و به هر کس (پاداش) آنچه فراهم کرده به تمام و کمال داده شود؟ و به آن‌ها ستم نخواهد شد. ﴿25﴾

  26. قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ  بگو: «بارالها! ای دارنده پادشاهی و (هستی) به هر کس که بخواهی، پادشاهی (و فرمانروایی) می‌بخشی، و از هر کس بخواهی پادشاهی (و فرمانروایی) را می‌گیری، و هر کس را بخواهی  عزت مى دهى، و هر که را بخواهى خوار می‌کنی، همه خوبی‌ها به دست توست، بی‌شک تو بر هر چیز توانایی. ﴿26﴾

  27. تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ  شب را در روز داخل می‌کنی، و روز را در شب داخل می‌کنی، و زنده را از مرده بیرون می‌آوری، و مرده را از زنده بیرون می‌آوری، و به هر کس بخواهی بی شمار روزی می‌دهی». ﴿27﴾

  28. لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست و ولی خود بگیرند، و هر کس چنین کند، با الله هیچ رابطه‌ای ندارند و (عهد و پیمان او با الله گسسته شده است). مگر اینکه (از آزار و اذیت) آن‌ها بترسید (در ظاهر با آنان دوستی کنید). و الله شما را از (کیفر) خودش برحذر می‌دارد، و بازگشت به سوی الله است. ﴿28﴾

  29. قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَیَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ   بگو: «اگر آنچه در سینه‌های شماست، پنهان دارید یا آشکارش کنید، الله آن را می‌داند، (و نیز) آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند، و الله بر هر چیزی تواناست». ﴿29﴾

  30. یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا وَیُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ روزی‌که هر کس آنچه را از خیر و نیکی انجام داده، و آنچه از بدی مرتکب شده، حاضر شده می‌یابد. و آرزو می‌کند، ای کاش میان او و آن (کارهای بد) فاصله‌ای دور بود، و الله شما را از (کیفر) خودش بر حذر می‌دارد، و (در عین حال) الله به بندگان مهربان است. ﴿30﴾

  31. قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ  بگو: «اگر الله را دوست می‌دارید، پس ازمن پیروی کنید، تا الله شما را دوست بدارد، و گناهان‌تان را برایتان بیامرزد، و الله آمرزنده‌ی مهربان است» ﴿31﴾

  32. قُلْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ  بگو: «خدا و پیامبر (او) را اطاعت کنید». پس اگر پشت کردند و (سر پیچی نمودند)، قطعاً الله کافران را دوست نمی‌دارد. ﴿32﴾

  33. إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ به راستی الله آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را برجهانیان بر گزید. ﴿33﴾

  34. ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ   فرزندانی که بعضی ازآنان از (نسل) بعضی دیگرند، و الله شنوای داناست. ﴿34﴾

  35. إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ  هنگامی‌که همسر عمران گفت: «پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم برای تو نذر کردم که آزاد، (برای خدمت بیت‌المقدس و پرستشگر تو) باشد. پس از من بپذیر که تو خود شنوای دانایی». ﴿35﴾

  36. فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَیْسَ الذَّکَرُ کَالأُنثَى وَإِنِّی سَمَّیْتُهَا مَرْیَمَ وَإِنِّی أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ  پس هنگامی‌که او را بزاد، گفت: «پروردگارا! من او را دختر زاده ام - و الله به آنچه او زایید داناتر بود-  و پسر همانند دختر نیست، و من او را مریم نام گذاردم، و من او را و فرزندانش را از (شر) شیطان رانده شده، به تو پناه می‌دهم». ﴿36﴾

  37. فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ  آنگاه پروردگارش او (= مریم) را به طرز نیکوئی پذیرفت، و به طرز شایسته‌ای او را رویانید (و پرورش داد) و کفالت او را به زکریا سپرد، هرگاه زکریا وارد محراب (و عبادتگاه) او می‌شد، نزد او غذا و رزقی می‌یافت، (زکریا) می‌گفت: «ای مریم این از کجا برای تو آمده است؟» (مریم) می‌گفت: «این از جانب الله است، که الله به هر کس بخواهد بی شمار روزی می‌دهد». ﴿37﴾

  38. هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاء آنجا (بود که) زکریا پروردگارش را خواند، (و) گفت: «پروردگارا! از طرف خود فرزند پاکیزه‌ای به من عطا کن، به درستی توشنونده دعایی». ﴿38﴾

  39. فَنَادَتْهُ الْمَلائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَى مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ پس در حالی‌که او ایستاده در محراب نماز می‌خواند، فرشتگان او را ندا کردند که: «الله تو را به یحیی بشارت می‌دهد، (و او) تصدیق‌کننده‌ی کلمه الله (عیسی) است، و سرور و خویشتندار (از رغبت به زنان) و پیامبری از صالحان است». ﴿39﴾

  40. قَالَ رَبِّ أَنَّىَ یَکُونُ لِی غُلامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاء  (زکریا) گفت: «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود؟ در حالی‌که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازا است». (فرشته) گفت: «بدین‌گونه الله هر چه بخواهد انجام می‌دهد». ﴿40﴾

  41. قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّیَ آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْکُر رَّبَّکَ کَثِیرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَالإِبْکَارِ  (زکریا) گفت: «پروردگارا! برای من نشانه‌ای قرار ده». فرمود: «نشانه‌ات این است که سه روز با مردم، جز با اشاره سخن نگویی، و پروردگارت را بسیار یاد کن، و شامگاهان و صبحگاهان (او را) تسبیح بگو». ﴿41﴾

  42. وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاکِ وَطَهَّرَکِ وَاصْطَفَاکِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِینَ  و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! الله تو را برگزیده و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است. ﴿42﴾

  43. یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ  ای مریم! فرمانبر پروردگار خود باش و سجده کن و با رکوع‌کنندگان رکوع کن». ﴿43﴾

  44. ذَلِکَ مِنْ أَنبَاء الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُون أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ  (ای پیامبر!) این از خبرهای غیبی است که به تو وحی می‌کنیم، و تو در آن هنگام که قلم‌های خود را (برای قرعه‌کشی به آب) می‌افکندند تا کدام یک سرپرستی مریم را به عهده گیرد، نزد آنان نبودی، و (نیز) وقتی که با یکدیگر کشمکش می‌کردند، نزدشان نبودی. ﴿44﴾

  45. إِذْ قَالَتِ الْمَلائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ  و (به یاد آورید) هنگامی‌که فرشتگان گفتند: «ای مریم! الله تو را به کلمه‌ای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی بن مریم است؛ بشارت می‌دهد، در حالی‌که (او) در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان (در گاه الهی) است. ﴿45﴾

  46. وَیُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِینَ و در گهواره و در حالت کهولت (و میانسالی) با مردم سخن می‌گوید و از شایستگان است» ﴿46﴾

  47. قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ  (مریم) گفت: «پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود، در حالی بشری به من دست نزده است؟» (فرشته) گفت: «الله بدینسان هر چه را بخواهد می‌آفریند، (و) هر گاه که اراده چیزی کند، فقط به آن می‌گوید: «موجود باش» پس (آن بی درنگ) موجود می‌شود. ﴿47﴾

  48. وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِیلَ  و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل می‌آموزد. ﴿48﴾

  49. وَرَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ  و (او را به عنوان) پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد که او به آنان می‌گوید:) «من از سوی پروردگارتان برایتان نشانه‌ای آورده‌ام، من از گِل برای شما (چیزی) به شکل پرنده می‌سازم، آنگاه در آن می‌دمم، پس به فرمان الله پرنده‌ای می‌شود. و به فرمان الله کور مادر زاد و مبتلایان به برص (پیسی) را بهبودی می‌بخشم، و مردگان را زنده می‌کنم، و از آنچه می‌خورید و در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید؛ به شما خبر می‌دهم، مسلماً در این‌ها، نشانه‌ای برای شماست اگر ایمان داشته باشید. ﴿49﴾

  50. وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَجِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ فَاتَّقُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُونِ و آنچه را پیش از من از تورات بوده، تصدیق می‌کنم، و (فرستاده شده‌ام) تا بعضی از چیزهایی را که بر شما حرام شده بود، حلال کنم، و نشانه‌ای از طرف پروردگارتان برای شما آورده‌ام، پس از الله بترسید، و مرا اطاعت کنید. ﴿50﴾

  51. إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ به راستی که الله، پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست». ﴿51﴾

  52. فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَى مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ  پس هنگامی‌که عیسی از آنان احساس کفر کرد، گفت: «یاوران من (در راه دعوت) به سوی الله چه کسانی هستند؟» حواریان گفتند: «ما یاوران (دین) الله هستیم، به الله ایمان آورده‌ایم، و (تو نیز) گواه باش که ما تسلیم (او) هستیم. ﴿52﴾

  53. رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلْتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ پروردگارا! به آنچه نازل کرده‌ای، ایمان آوردیم و از فرستاده (تو) پیروی نمودیم؛ پس ما را از زمره گواهان بنویس». ﴿53﴾

  54. وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ  و (یهود و دیگر دشمنان مسیح برای کشتن او) نقشه کشیدند، و الله چاره‌جوئی کرد (و مکر و نقشه آنان را نابود نمود). و الله بهترین چاره جویان است. ﴿54﴾

  55. إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُواْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ  (به یاد آورید) هنگامی را که الله (به عیسی) فرمود: « ای عیسی، بی‌گمان من تو را برگرفته و به سوی خویش بالا می‌برم، و تو را از (آلایش و تهمت) کسانی‌که کافر شدند؛ پاک می‌گردانم، و کسانی را که از تو پیروی کردند، تا روز قیامت برتر از کسانی را که کافر شدند قرار می‌دهم، سپس بازگشت شما به سوی من است، آنگاه در آنچه در آن اختلاف می‌کردید در میان شما داوری می‌کنم. ﴿55﴾

  56. فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ اما کسانی‌که کافر شدند، در دنیا و آخرت آنان را به عذابی سخت عذاب می‌کنم، و برای آن‌ها یاورانی نیست. ﴿56﴾

  57. وَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ  و اما کسانی‌که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته انجام دادند، پس (الله) مزدشان را بطور کامل به آنان خواهد داد، و الله ستمکاران را دوست نمی‌دارد. ﴿57﴾

  58. ذَلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الآیَاتِ وَالذِّکْرِ الْحَکِیمِ  (ای محمد) این‌ها  که بر تو می‌خوانیم از آیات (و نشانه‌های الله) و قرآن حکمت‌آمیز است. ﴿58﴾

  59. إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ  همانا مثل عیسی نزد خدا؛ همچون مثل (خلقت) آدم است (که) او را از خاک آفرید، پس به او فرمود: «باش» پس (بی‌درنگ) موجود شد. ﴿59﴾

  60. الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَ تَکُن مِّن الْمُمْتَرِینَ (آنچه درباره عیسی بیان کردیم) حق از جانب پروردگار توست، پس هرگز از تردید کنندگان مباش. ﴿60﴾

  61. فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ  پس هر کس که در این (باره) پس از دانشی که به تو رسیده با تو محاجه و ستیز کند، بگو: «بیایید تا فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان، و (نفوس و) نزدیکان مان و (نفوس و) نزدیکان تان را فرا خوانیم، آنگاه مباهله کنیم، و لعنت الله را بر دروغگویان قرار دهیم». ﴿61﴾

  62. إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ حقا که این همان داستان حق و واقعی (مسیح) است، و معبودی جز الله نیست، و بی‌گمان الله است که توانمند حکیم است. ﴿62﴾

  63. فَإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ  پس اگر روی گردانند (بدان که) الله به (حال) تباهکاران آگاه است. ﴿63﴾

  64. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ  بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز الله را نپرستیم، و چیزی را شریک او نسازیم، بعضی از ما بعضی دیگر را به جای الله به خدایی نگیرد». پس اگر (از این دعوت) روی گرداندند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم». ﴿64﴾

  65. یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالإِنجِیلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ  ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم مجادله و ستیز می‌کنید، در حالی‌که تورات و انجیل بعد از او نازل شده است؟ آیا اندیشه نمی‌کنید. ﴿65﴾

  66. هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِیمَا لَکُم بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیمَا لَیْسَ لَکُم بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ هان! شما (اهل کتاب) کسانی هستید که در باره‌ی آنچه نسبت به آن آگاهی و علم داشتید محاجه و ستیز کردید، پس چرا در مورد چیزی که بدان علم ندارید محاجه و ستیز می‌کنید؟ و الله می‌داند و شما نمی‌دانید. ﴿66﴾

  67. مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه یکتاپرستی مسلمان بود، و هرگز از مشرکان نبود. ﴿67﴾

  68. إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِیُّ وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ  به راستی سزاوار ترین مردم به ابراهیم همان کسانی هستند که او را پیروی کرده‌اند. و (نیز) این پیامبر و کسانی‌که (به او) ایمان آورده‌اند، و الله یاور و ولی مؤمنان است. ﴿68﴾

  69. وَدَّت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَمَا یُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا یَشْعُرُونَ  گروهی از اهل کتاب (آرزو می‌کردند و) دوست داشتند کاش شما را گمراه می‌کردند، در حالی‌که جز خودشان (کسی) را گمراه نمی‌کنند، و نمی‌فهمند. ﴿69﴾

  70. یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ  ای اهل کتاب! چرا به آیات الله کافر می‌شوید، در حالی‌که خودتان (به صدق و درستی آن) گواهی می‌دهید؟ ﴿70﴾

  71. یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ای اهل کتاب! چرا حق را به باطل می‌آمیزید. و حق را کتمان می‌کنید در حالی‌که خودتان می‌دانید. ﴿71﴾

  72. وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ  و گروهی از اهل کتاب (به همدیگر) گفتند: «به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در پایان (روز) کافر شوید، شاید آنان (از اسلام) برگردند». ﴿72﴾

  73. وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن یُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِیتُمْ أَوْ یُحَاجُّوکُمْ عِندَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ  و جز به کسی‌که از دین شما پیروی می‌کند؛ ایمان نیاورید، بگو: «همانا هدایت، هدایت الله است». (گفتند:) مبادا به کسی همانند آنچه به شما داده شده داده شود، یا در پیشگاه پروردگارتان با شما محاجه و ستیز کنند. بگو: « به راستی فضل و برتری به دست الله است، آن را به هر کس که بخواهد می‌دهد و الله گشایشگر داناست. ﴿73﴾

  74. یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن یَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ هر کس را که بخواهد به رحمت خود مخصوص می‌گرداند، و الله دارای فضل و بخشش بزرگ است». ﴿74﴾

  75. وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لاَّ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ  و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شمری، آن را به تو باز می‌گرداند، و از آنان کسی است که اگر او را بر دیناری امین شمری آن را به تو باز نمی‌گرداند، مگر تا زمانی که بر (سر) او ایستاده باشی، این بدان خاطر است که آنان می‌گویند: «در مورد (خوردن مال) امییّن (عرب‌ها، غیر یهود) گناهی بر ما نیست». و بر الله دروغ می‌بندند، در حالی‌که می‌دانند. ﴿75﴾

  76. بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ  آری، (گناه هست) هر که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری نماید، پس بی‌گمان الله پرهیزگاران را دوست دارد. ﴿76﴾

  77. إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لاَ خَلاقَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ وَلاَ یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلاَ یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ  همانا کسانی‌که پیمان الله و سوگند‌های خود را به بهای ناچیزی می‌فروشند، آن‌ها بهره‌ای در آخرت نخواهند داشت، و الله در روز قیامت با آن‌ها سخن نمی‌گوید، و به آنان نمی‌نگرد و آن‌ها را (از گناه) پاک نمی‌سازد و عذاب دردناکی برای آن‌هاست.﴿77﴾

  78. وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ و از میان آن‌ها (= یهود) گروهی هستند که زبان خود را به (هنگام تلاوت) کتاب (آسمانی) چنان می‌گردانند که گمان کنید (آنچه را می‌خوانند) از کتاب (آسمان) است، در حالی‌که از کتاب (آسمانی) نیست. و می‌گویند: «آن از جانب الله است»؛ در صورتی که از جانب الله نیست، و بر الله دروغ می‌بندند در حالی‌که خودشان (هم) می‌دانند. ﴿78﴾

  79. مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادًا لِّی مِن دُونِ اللَّهِ وَلَکِن کُونُواْ رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنتُمْ تَدْرُسُونَ برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای خدا، بندگان من باشید». بلکه (سزاوار پیامبران این است که به مردم بگویند:) «به سبب آنکه کتاب (آسمانی) آموزش می‌دادید و از آن رو که درس می‌خواندید (مردمانی) ربانی و الهی باشید». ﴿79﴾

  80. وَلاَ یَأْمُرَکُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلائِکَةَ وَالنَّبِیِّینَ أَرْبَابًا أَیَأْمُرُکُم بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ  و نه اینکه به شما فرمان دهد که فرشتگان و پیامبران را به خدایی بگیرید، آیا شما را پس از آنکه مسلمان شدید، به کفر فرمان می‌دهد؟! ﴿80﴾

  81. وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُکُم مِّن کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَکُم مِّنَ الشَّاهِدِینَ  و (به یاد بیاورید) هنگامی را که الله، از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمت دادم، سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می‌کند، باید به او ایمان بیاورید و او را یاری کنید. (آنگاه) فرمود: «آیا اقرار کردید، و بر این امر پیمانم را پذیرفتید؟» گفتند: «اقرار کردیم» فرمود: «پس گواه باشید و من (نیز) با شما از گواهانم. ﴿81﴾

  82. فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ  پس هر کس که بعد از این (پیمان) روی گرداند، آنانند که فاسق و نافرمانند». ﴿82﴾

  83. أَفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ  آیا (کافران) جز دین الله را می‌جویند؟ حال آنکه هر که در آسمان‌ها و زمین است خواه و ناخواه سر به فرمان او نهاده است، و به سوی او باز گردانده می‌شوند. ﴿83﴾

  84. قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَیْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِیَ مُوسَى وَعِیسَى وَالنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ بگو: «به الله و آنچه بر ما نازل شده، و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (= فرزندان یعقوب) نازل گردیده و آنچه به موسی و عیسی و (دیگر) پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده؛ ایمان آوردیم، میان هیچ یک از آنان فرقی نمی‌گذاریم، و ما او را فرمانبرداریم». ﴿84﴾

  85. وَمَن یَبْتَغِ غَیْرَ الإِسْلامِ دِینًا فَلَن یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ  و هر کس که دینی غیر از اسلام بر گزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد([1])، و او در آخرت از زیانکاران است. ﴿85﴾

  86. کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْمًا کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ  چگونه الله قومی را هدایت می‌کند که بعد از ایمان‌شان و (پس از آنکه) گواهی دادند به اینکه پیامبر بر حق است، و برایشان  دلایل روشن آمد، کافر شدند؟! و الله قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند. ﴿86﴾

  87. أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ  آنان جزای‌شان این است که لعنت الله و فرشتگان و مردم همگی بر آن‌هاست. ﴿87﴾

  88. خَالِدِینَ فِیهَا لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنظَرُونَ در آن (لعنت) جاودانه می‌مانند، نه عذاب از ایشان کاسته می‌شود، و نه آنان مهلت یابند. ﴿88﴾

  89. إِلاَّ الَّذِینَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ اللَّه غَفُورٌ رَّحِیمٌ  مگر کسانی‌که پس از آن توبه کردند و اصلاح و درستکاری نمودند، پس بی‌گمان الله آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿89﴾

  90. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَعْدَ إِیمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ  همانا کسانی‌که پس از ایمان خود کافر شدند، پس بر کفر (خود) افزودند، هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهند شد، و آنانند که خود گمراهانند. ﴿90﴾

  91. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ کُفَّارٌ فَلَن یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ  به درستی کسانی‌که کافر شدند و در حال کفر مردند، اگر چه زمین را پر از طلا کنند، و آن را (برای خود) فدیه دهند، هرگز از هیچ یک از آن‌ها پذیرفته نمی‌شود، آنان را عذابی دردناک خواهد بود، و یاورانی نخواهند داشت.﴿91﴾

  92. لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ هرگز به نیکوکاری نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید، و آنچه انفاق می‌کنید، بی‌شک الله به آن آگاه است. ﴿92﴾

  93. کُلُّ الطَّعَامِ کَانَ حِلاًّ لِّبَنِی إِسْرَائِیلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِیلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ همه غذاها برای بنی اسرائیل حلال بود، مگر آنچه پیش از نزول تورات اسرائیل (= یعقوب) بر خود حرام کرده بود. بگو: «اگر راست می‌گویید، تورات را بیاورید و آن را بخوانید». ﴿93﴾

  94. فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ  پس کسی‌که بعد از این بر الله دروغ بندد، آنانند که ستمکارند. ﴿94﴾

  95. قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  بگو: «خدا راست گفت، پس از آیین ابراهیم که یکتا پرست و حق گرا بود، و از مشرکان نبود، پیروی کنید». ﴿95﴾

  96. إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ  براستی نخستین خانه‌ای که برای (عبادت) مردم قرار داده شده، همان است که در مکه است، که پر برکت و (مایه) هدایت جهانیان است. ﴿96﴾

  97. فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّه غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ در آن نشانه‌های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است. و هر کس داخل آن (حرم) شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا، حج خانه (کعبه) بر مردم واجب است، (البته) کسانی‌که توانایی رفتن به سوی آن دارند، و هر کس کفر ورزد([2])، بی‌شک الله از جهانیان بی‌نیاز است. ﴿97﴾

  98. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ  بگو: «ای اهل کتاب! چرا به الله کفر می‌ورزید، حال آنکه الله بر آنچه می‌کنید؛ گواه است». ﴿98﴾

  99. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بگو: «ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آورده‌است، از راه الله باز می‌دارید، و می‌خواهید آن (راه) را کج نشان دهید؟! در حالی‌که شما (به راستی آن) گواه هستید، و الله از آنچه می‌کنید، غافل نیست». ﴿99﴾

  100. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ  ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید، شما را بعد از ایمان‌تان  به کفر بر می‌گردانند. ﴿100﴾

  101. وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللَّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ و چگونه شما کافر مى‌شوید در حالی‌که آیات الله بر شما خوانده می‌شود و پیامبر او در میان شماست؟! و هر کس که به الله تمسک جوید؛ قطعاً به راه راست، هدایت شده‌است. ﴿101﴾

  102. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ  ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از الله؛ آن گونه که شایسته ترسیدن از او است؛ بترسید، و نمیرید مگر اینکه مسلمان باشید. ﴿102﴾

  103. وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ و همگی به ریسمان الله (= قرآن و اسلام) چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت الله را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمنان (یکدیگر) بودید، پس میان دل‌های  شما الفت داد، آنگاه به (فضل) نعمت او برادر (یکدیگر) شدید، و شما بر لبه گودلی از آتش بودید، (او) شما را از آن نجات داد. این گونه الله آیات خود را برای شما روشن می‌سازد، باشد که شما راه یابید. ﴿103﴾

  104. وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ  و باید از میان شما، گروهی باشند که (مردم را) به نیکی دعوت کنند، و به کار شایسته و ا دارند و از زشتی باز دارند، و آنانند که رستگارند. ﴿104﴾

  105. وَلاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ  و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از آنکه دلایل روشن برایشان  آمد، و اینان برایشان  عذاب بزرگی است. ﴿105﴾

  106. یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَکَفَرْتُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ  روزی‌که چهره‌هایی سفید و چهره‌هایی سیاه می‌گردد، اما آن‌ها که  چهره‌هایشان سیاه شده (به آنان گفته می‌شود) «آیا بعد از ایمان تان کافر شدید؟!پس به سبب آنچه کفر می‌ورزیدید؛ عذاب را بچشید». ﴿106﴾

  107. وَأَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ  و اما آن‌ها که چهره‌هایشان سفیده شده است، در رحمت الله (= بهشت) خواهند بود، آنان در آن جاویدانند. ﴿107﴾

  108. تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِینَ  این‌ها  آیات الله است، که آن را به حق بر تو می‌خوانیم، و الله (هیچ گاه) ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد. ﴿108﴾

  109. وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ و آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است از آن الله است، و (همه) کارها، به سوی الله باز گردانده می‌شود. ﴿109﴾

  110. کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ  شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدیدار شده‌اید: امر به معروف می‌کنید و نهی از منکر می‌نمائید، و به الله ایمان دارید. و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند؛ قطعاً برایشان  بهتر بود، برخی از آنان مؤمنند و بیشتر آنان فاسق و نافرمانند. ﴿110﴾

  111. لَن یَضُرُّوکُمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ یُنصَرُونَ  (اهل کتاب) هرگز به شما زیانی نخواهند رسانید؛ جز آزاری اندک، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت خواهند کرد، سپس یاری نمی‌شوند. ﴿111﴾

  112. ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ أَیْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَاؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَةُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُواْ یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ  هر کجا یافته شوند، (مهر) ذلت و خواری بر آنان زده شده است. مگر آنکه در پناه امان خدا، و امان مردم باشند. و به خشمی از الله گرفتار شده‌اند، و (مهر) بیچارگی بر آن‌ها زده شده، این بدان سبب بود که به آیات الله کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، (و نیز) این (سزا) بخاطر آن بود که نافرمانی کردند و از حدود (الهی) تجاوز می‌نمودند. ﴿112﴾

  113. لَیْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ یَتْلُونَ آیَاتِ اللَّهِ آنَاء اللَّیْلِ وَهُمْ یَسْجُدُونَ  (ولی همه‌ی آنان) یکسان نیستند، از اهل کتاب گروهی هستند که درست‌کردارند، در دل شب در حالی‌که به نماز ایستاده‌اند، آیات الله را می‌خوانند. ﴿113﴾

  114. یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَأُولَئِکَ مِنَ الصَّالِحِینَ به الله و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف می‌کنند و از کار زشت و منکر باز می‌دارند، و در (انجام) کارهای نیک، می‌شتابند، و آنان از شایستگانند. ﴿114﴾

  115. وَمَا یَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ  و هر کار نیکی انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد، و الله به (حال) پرهیزگاران آگاه است([3]). ﴿115﴾

  116. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلادُهُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ بی‌گمان کسانی‌که کافر شدند، هرگز اموال‌شان و فرزندان‌شان چیزی از (عذاب) الله را از آنان دفع نخواهد کرد. و آنان اهل آتشند، آن‌ها در آن جاودانه خواهند بود. ﴿116﴾

  117. مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَذِهِ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَکِنْ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ  مثل آنچه (کافران) در این زندگی دنیا انفاق می‌کنند؛ همانند بادی است که در آن سرمای سخت و سوزانی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم کرده‌اند؛ برسد، و آن را نابود سازد. الله به آن‌ها ستم نکرده، بلکه آن‌ها خود بر خویشتن ستم کرده‌اند. ﴿117﴾

  118. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِکُمْ لاَ یَأْلُونَکُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الآیَاتِ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ  ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، از غیر خودتان (کافران) (دوست و) محرم اسرار نگیرید، آن‌ها از هیچ نابکاری در حق شما کوتاهی نمی‌کنند. آن‌ها دوست دارند که شما در رنج و زحمت باشید. به راستی دشمنی از دهان (و زبان) شان آشکار شده‌است، و آنچه سینه‌هایشان پنهان می‌دارد؛ بزرگتر است، بی‌شک ما آیات و نشانه‌ها (ی دشمنی آنان) را برای شما بیان کردیم، اگر اندیشه کنید. ﴿118﴾

  119. هَاأَنتُمْ أُولاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ یُحِبُّونَکُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کُلِّهِ وَإِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ  هان! شما کسانی هستید که آن‌ها را دوست می‌دارید، در حالی‌که آن‌ها شما را دوست ندارند، و شما به همه کتاب (های آسمانی) ایمان دارید، (و آن‌ها به کتاب شما ایمان ندارند). و چون با شما ملاقات می‌کنند می‌گویند: «ایمان آورده‌ایم». و هنگامی‌که تنها می‌شوند، از شدت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‌گزند. بگو: «به خشم خود بمیرید». بی‌گمان الله به (راز) درون  سینه‌ها آگاه است. ﴿119﴾

  120. إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ اگر به شما نیکی (و خوشی) برسد؛ آن‌ها را ناراحت می‌کند، و اگر به شما بدی (و گزندی) برسد؛ بدان خوشحال می‌شوند. و اگر شما صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، مکر و نیرنگ شان هیچ زیانی به شما نمی‌رسد، بی‌شک الله به آنچه می‌کنند؛ احاطه دارد. ﴿120﴾

  121. وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ  و (به یاد آور) زمانی را که (در جنگ احد) بامدادان از میان خانواده خود بیرون آمدی (و) مؤمنان را برای جنگیدن در مواضعی می‌گماردی، و الله شنوای داناست. ﴿121﴾

  122. إِذْ هَمَّت طَّائِفَتَانِ مِنکُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللَّهُ وَلِیُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ و (نیز به یاد آور) هنگامی‌که دو گروه از شما (= بنوسلمه و بنو حارثه) خواستند که سستی ورزند، و الله یاور (و نگهدار) آن‌ها بود، و مؤمنان باید تنها بر الله توکل کنند. ﴿122﴾

  123. وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ  و بی‌گمان الله شما را در (جنگ) بدر یاری کرد در حالی‌که شما ناتوان بودید، پس از الله بترسید، باشد که سپاسگزاری نمایید. ﴿123﴾

  124. إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یَکْفِیَکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِکَةِ مُنزَلِینَ  آنگاه که به مؤمنان می‌گفتی: «آیا شما را کافی نیست، که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که (از آسمان) فرود می‌آیند، یاری کند؟» ﴿124﴾

  125. بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ  آری، اگر صبر کنید و پرهیزگاری نمایید، و (دشمن) با همین جوش (و خروش) سراغ شما بیاید. پروردگارتان شما را به پنج هزار فرشته نشاندار یاری خواهد کرد. ﴿125﴾

  126. وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَکُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ و الله آن (یاری با فرشتگان) را جز مژده‌ای برای (پیروزی) شما قرار نداد، تا (بدین وسیله) دل‌های  شما بدان آرامش گیرد، و گرنه نصر و پیروزی جز از جانب الله توانمند حکیم نیست. ﴿126﴾

  127. لْیَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنقَلِبُواْ خَائِبِینَ  تا گروهی از کسانی‌که کافر شده‌اند؛ هلاک و نابود کند، یا آنان را خوار و مغلوب نماید، آنگاه مأیوس و نا امیدانه باز گردند. ﴿127﴾

  128. لَیْسَ لَکَ مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ هیچ چیز از کار (بندگان) در دست تو نیست، یا (الله) توبه آنان را می‌پذیرد (و آنان را می‌بخشاید) یا عذاب‌شان می‌کند، زیرا آنان ستمکارند. ﴿128﴾

  129. وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاء وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاء وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ  و آنچه در آسمان‌ها، و آنچه در زمین است، از آن الله است، هر کس را که بخواهد می‌آمرزد، و هر کس را بخواهد عذاب می‌کند، و الله آمرزنده‌ی مهربان است. ﴿129﴾

  130. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ  ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! ربا را چند برابر نخورید([4])، و از الله بترسید تا رستگار شوید. ﴿130﴾

  131. وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ  و از آتشی که برای کافران آماده شده‌است بترسید. ﴿131﴾

  132. وَأَطِیعُواْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ و الله و پیامبر را اطاعت کنید، تا مورد رحمت (الله) قرار گیرید. ﴿132﴾

  133. وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ و به سوی آمرزش پروردگارتان، و بهشتی که پهنای آن (به قدر) آسمان‌ها و زمین است، (و) برای پرهیزگاران آماده شده‌است، بشتابید. ﴿133﴾

  134. الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ  آن کسانی‌که در توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند، و خشم خود را فرو می‌برند([5])، و از مردم در می‌گذرند، و الله نیکوکاران را دوست می‌دارد. ﴿134﴾

  135. وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ یَعْلَمُونَ  و کسانی‌که چون مرتکب کار زشتی شوند یا بر خود ستم کنند، الله را به یاد می‌آورند، پس برای گناهان‌شان آمرزش می‌خواهند، و چه کسی جز الله گناهان را می‌آمرزد؟ و به آنچه کرده‌اند، در حالی‌که می‌دانند (که گناه است) پا فشاری و اصرار نمی‌کنند. ﴿135﴾

  136. أُوْلَئِکَ جَزَاؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ  آن‌ها پاداش‌شان آمرزشی از (جانب) پروردگارشان و باغ‌هایی  است که از زیر (درختان) آن جوی‌ها جاری است، جاودانه در آن می‌مانند، و پاداش (نیکو کاران و) اهل عمل چه خوب است. ﴿136﴾

  137. قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُواْ فِی الأَرْضِ فَانظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ  بی‌شک پیش از شما (ملت‌هایی و) سنت‌هایی گذشته است، پس در زمین گردش کنید و ببینید؛ سرانجام تکذیب کنندگان چگونه است؟ ﴿137﴾

  138. هَذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ  این (قرآن) بیانی است برای مردم و هدایت و اندرزی برای پرهیزگاران است. ﴿138﴾

  139. وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ  و سست نشوید و اندوهگین نگردید، و شما برتر هستید؛ اگر مؤمن باشید. ﴿139﴾

  140. إِن یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْکَ الأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَاللَّهُ لاَ یُحِبُّ الظَّالِمِینَ  اگر (در روز احد) به شما زخم و آسیبی رسید؛ به راستی به آن گروه (کافر نیز در روز بدر) زخم و آسیبی همانند آن رسید. و ما این روزها (ی شکست و پیروزی) را در میان مردم می‌گردانیم. و تا الله افرادی را که (واقعاً) ایمان آورده‌اند؛ معلوم بدارد، و از میان شما شاهدانی بگیرد، و الله ستمکاران را دوست نمی‌دارد. ﴿140﴾

  141. وَلِیُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَیَمْحَقَ الْکَافِرِینَ و تا الله کسانی را که ایمان آورده‌اند؛ پاک و خالص گرداند، و کافران را نابود سازد. ﴿141﴾

  142. أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جَاهَدُواْ مِنکُمْ وَیَعْلَمَ الصَّابِرِینَ  آیا پنداشتید که (تنها با ادعای ایمان) به بهشت داخل می‌شوید؛ در حالی‌که الله هنوز مجاهدان از شما معلوم نداشته، و صابران را مشخص و جدا نساخته است؟! ﴿142﴾

  143. وَلَقَدْ کُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ  و به راستی شما مرگ (و شهادت) را پیش از آنکه با آن روبرو شوید، آرزو می‌کردید، پس آن را دیدید، در حالی‌که به آن نگاه می‌کردید. ﴿143﴾

  144. وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ  و محمد جز فرستاده‌ای نیست، که به راستی پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده‌اند و) گذشتند. آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به عقب می‌گردید (و عقیده و دین خود را رها می‌کنید؟) و هر کس به عقب بازگردد (و عقیده و دین راستین را رها کند) هرگز به الله زیانی نمی‌رساند، و به زودی الله سپاسگزاران را پاداش می‌دهد. ﴿144﴾

  145. وَمَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه کِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن یُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ  و هیچ کسی جز به فرمان الله نمی‌میرد، سر نوشتی است معین و مشخص شده، و هر کس که پاداش این دنیا را بخواهد از آن به او می‌دهیم، و هر کس که پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‌دهیم، و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد. ﴿145﴾

  146. وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ  و چه بسیار پیامبرانی که همراه او توده‌های انبوه، مردان خدایی نبرد کردند، آن‌ها هیچ گاه در برابر آنچه در راه الله بدیشان رسید، سستی نورزیدند و ناتوان نشدند، و زبونی نشان ندادند (و تسلیم دشمن نشدند) و الله شکیبایان را دوست دارد. ﴿146﴾

  147. وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ  و سخن آنان جز این نبود که گفتند: «پروردگارا! گناهان ما را بیامرز، و از زیاده روی ما، در کارمان (بر ما بیامرز) و گام‌های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران، پیروز گردان». ﴿147﴾

  148. فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ  پس الله پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آن‌ها عطا کرد، و الله نیکوکاران را دوست دارد. ﴿148﴾

  149. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی‌که کافر شده‌اند؛ اطاعت کنید، شما را (به کفر) بر می‌گردانند، آنگاه زیان دیده بر می‌گردید. ﴿149﴾

  150. بَلِ اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَهُوَ خَیْرُ النَّاصِرِینَ  (بر کافران تکیه نکنید) بلکه، الله یاور و مولای شما است، و او بهترین یاری دهندگان است. ﴿150﴾

  151. سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَکُواْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِینَ به زودی در دل‌های  کسانی‌که کافر شدند، بیم و ترس خواهیم افکند؛ بخاطر اینکه چیزی را شریک الله قرار داده‌اند که هیچگونه دلیلی بر (حقانیت) آن نازل نکرده‌است. و جایگاه آن‌ها آتش است، و جایگاه ستمکاران چه بد است. ﴿151﴾

  152. وَلَقَدْ صَدَقَکُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَعَصَیْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ مِنکُم مَّن یُرِیدُ الدُّنْیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنکُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ  و به راستی الله، وعده خود را با شما (در جنگ احد) تحقق بخشید، آنگاه که در (درآغاز جنگ) به فرمان او، آنان را می‌کشتید. تا اینکه سست شدید و در کار (جنگ و جمع‌آوری غنیمت) با یکدیگر به نزاع پرداختید، و بعد از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید (از پیروزی بر دشمن) به شما نشان داد، نافرمانی کردید، بعضی از شما خواهان دنیا بود، و بعضی خواهان آخرت. سپس برای آنکه شما را آزمایش کند از (تعقیب) آنان منصرف‌تان کرد، (و پیروزی شما به شکست انجامید). و از (معصیت و تقصیر) شما (که نافرمانی از دستور پیامبر بود) در گذشت. و الله نسبت به مؤمنان فضل و بخشش دارد. ﴿152﴾

  153. إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّکَیْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ مَا أَصَابَکُمْ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ  و (بیاد آورید) هنگامی را که (در حال گریز از کوه) بالا می‌رفتید، و به هیچ کس توجه نمی‌کردید. و پیامبر از پشت سرتان شما را صدا می‌زد، پس (الله) با غم و اندوهی در پی غم و اندوهی (دیگر) به شما سزا داد. این بدین خاطر بود که بر آنچه از دست داده‌اید و بر آنچه به شما رسیده‌است؛ اندوهگین نشوید. و الله از آنچه می‌کنید؛ آگاه است. ﴿153﴾

  154. ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا یَغْشَى طَائِفَةً مِّنکُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ سپس بعد از آن غم و اندوه، آرامشی (به صورت) خواب سبکی بر شما فرو فرستاده، که گروهی از شما را فرا گرفت. و گروهی دیگر (= منافقین) در فکرجان خود بودند،  و درباره  ی خدا، گمان‌های ناروا و باطل، همچون گمان‌های زمان جاهلیت داشتند. می‌گفتند: «آیا چیزی از نصرت و پیروزی نصیب ما می‌شود؟» بگو: «همه کارها (شکست و پیروزی) به دست الله است». آن‌ها چیزی را در دل‌های شان  پنهان می‌دارند که برای تو آشکار نمی‌سازند، می‌گویند: «اگر ما را در این کار اختیاری بود (و بهره‌ای از پیروزی داشتیم) در اینجا کشته نمی‌شدیم». بگو: «اگر شما در خانه‌های خود هم بودید، کسانی‌که کشته شدن بر آنان نوشته شده بود؛ قطعاً به قتلگاه‌های خود، بیرون می‌آمدند». و (این‌ها) برای این است که الله، آنچه را در سینه‌هایتان (پنهان) دارید، بیازماید، و آنچه را در دل‌های تان است؛ خالص و پاک گرداند. و الله به (راز) درون  سینه‌ها آگاه است. ﴿154﴾

  155. إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ  به راستی کسانی از شما که در روز بر خورد دو گروه (مسلمانان و کافران در جنگ احد) فرار کردند، در حقیقت شیطان آنان را به سبب بعضی از کردار (و گناهانی) که مرتکب شده بودند، بلغزانید، و قطعاً الله از آنان در گذشت، بی‌گمان الله آمرزنده‌ی بردبار است. ﴿155﴾

  156. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَکُونُواْ کَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِی الأَرْضِ أَوْ کَانُواْ غُزًّى لَّوْ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند، و درباره برادران‌شان چون به سفر رفتند (و مردند) یا در جنگ شرکت کردند (و کشته شدند) گفتند: «اگر آن‌ها نزد ما بودند، نمی‌مردند و کشته نمی‌شدند» تا الله این (گفتار) را حسرتی در دل‌های شان  قرار دهد، و الله، زنده می‌کند و می‌میراند (زندگی و مرگ همه به دست الله است) و الله به اعمال شما بیناست.‌ ﴿156﴾

  157. وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ  و اگر در راه الله کشته شوید یا بمیرید، بی‌گمان آمرزش و رحمت از (جانب) الله، از آنچه آن‌ها جمع می‌کنند، بهتر است. ﴿157﴾

  158. وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى اللَّه تُحْشَرُونَ و اگر بمیرید یا کشته شوید؛ قطعاً به سوی الله محشور می‌شوید. ﴿158﴾

  159. فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ  پس به (سبب) رحمت الهی است که تو با آنان نرم خو (و مهربان) شدی، و اگر تند خو و سخت دل بودی، قطعا از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس از آنان در گذر و برایشان  آمرزش بخواه، و در کارها، با آنان مشورت کن، و آنگاه که تصمیم گرفتی بر الله توکل کن، زیرا که الله توکل کنندگان را دوست می‌دارد. ﴿159﴾

  160. إِن یَنصُرْکُمُ اللَّهُ فَلاَ غَالِبَ لَکُمْ وَإِن یَخْذُلْکُمْ فَمَن ذَا الَّذِی یَنصُرُکُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ  اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد، و اگر شما را به خود و اگذارد (و یاری‌تان نکند) پس چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟ و مؤمنان باید تنها بر الله توکّل کنند. ﴿160﴾

  161. وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّ وَمَن یَغْلُلْ یَأْتِ بِمَا غَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ وَهُمْ لاَ یُظْلَمُونَ و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت کند، و هر کس خیانت کند، روز قیامت، با آنچه (در آن) خیانت کرده بیاید. سپس به هر کس آنچه را کسب کرده‌است (از نیکی یا بدی) بطور کامل (پاداش یا سزا) داده می‌شود، و به آنان ستم نخواهد شد. ﴿161﴾

  162. أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ کَمَن بَاء بِسَخَطٍ مِّنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ  آیا کسی‌که خشنودی الله را پیروی می‌کند، همانند کسی است که به خشم الله دچار گردد و جایگاه او جهنم است، و (آن) چه بد جائی است. ﴿162﴾

  163. هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ  (هر یک از) ایشان، درجاتی در نزد الله دارند، و الله به آنچه می‌کنند؛ بیناست. ﴿163﴾

  164. لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ به راستی که الله بر مؤمنان منّت نهاد، هنگامی‌که در میان آنان پیامبری از خودشان بر انگیخت، که آیات او (= قرآن) را بر آن‌ها می‌خواند و پاکیزه شان می‌دارد و به آنان کتاب (= قرآن) و حکمت (= سنت) می‌آموزد، و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند. ﴿164﴾

  165. أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنفُسِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ  آیا هنگامی‌که مصیبتی (در جنگ احد) به شما رسید، در حالی‌که دو برابر آن را (در جنگ بدر به کافران) رسانده بودید، گفتید: «این (مصیبت) از کجا است؟» بگو: «آن از جانب خود تان است» (و نتیجه نا فرمانی دستور پیامبر است) بی‌گمان الله بر هر چیز تواناست. ﴿165﴾

  166. وَمَا أَصَابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ و آنچه (در روز احد) روزی‌که دو گروه (مؤمنان و کافران) با هم برخورد کردند، به شما رسید، به فرمان الله بود، و برای این بود که مؤمنان را معلوم بدارد. ﴿166﴾

  167. وَلِیَعْلَمَ الَّذِینَ نَافَقُواْ وَقِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِیمَانِ یَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکْتُمُونَ  و (نیز) کسانی‌که نفاق ورزیدند معلوم بدارد. و به ایشان گفته شد: «بیایید در راه الله بجنگید یا (حداقل از خود و شهرتان) دفاع کنید». گفتند: «اگر می‌دانستیم جنگی روی خواهد داد، مسلماً از شما پیروی می‌کردیم». آنان در آن هنگام، به کفر نزدیک‌تر بودند تا به ایمان، به زبان خویش چیزی می‌گویند که در دل‌های شان  نیست، و الله به آنچه کتمان می‌کنند؛ آگاه‌تر است. ﴿167﴾

  168. الَّذِینَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ کسانی‌که (خود در خانه) نشستند و درباره‌ی برادران خود گفتند: «اگر آن‌ها از ما پیروی می‌کردند، کشته نمی‌شدند» بگو: «اگر راست می‌گویید؛ پس مرگ را از خودتان دور سازید». ﴿168﴾

  169. وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ  و هرگز کسانی را که در راه الله کشته شده‌اند؛ مرده مپندار، بلکه زنده‌اند، نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند. ﴿169﴾

  170. فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ  به آنچه الله از فضل و کرم خود به ایشان داده‌است، شادمانند، و به کسانی‌که هنوز به آن‌ها نپیوسته‌اند، خوش وقتند، که نه بیمی بر آن‌هاست و نه اندوهگین می‌شوند. ﴿170﴾

  171. یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ  به نعمت و فضل الله شادمانند، و اینکه (می بینند) الله پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند. ﴿171﴾

  172. الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ  کسانی‌که دعوت الله و پیامبر را پس از آنکه (در میدان احد) به آنان زخم و جراحت رسید اجابت کردند. (و برای تعقیب مشرکان به سوی «حمراء الأسد» رفتند) برای کسانی از آن‌ها که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداش بزرگی است. ﴿172﴾

  173. الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ  کسانی‌که مردم به آنان گفتند: «مردم (= مشرکان مکه) برای (جنگ با) شما گرد آمده‌اند، پس از آن‌ها بترسید». (این سخن) بر ایمان‌شان افزوده و گفتند: «الله ما را بس است، و بهترین حامی است».  ﴿173﴾

  174. فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ پس به نعمت و فضل الله (از میدان جنگ) بازگشتند، هیچ آسیبی به آنان نرسید، و خشنودی الله را پیروی کردند، و الله دارای فضل و بخشش بزرگی است. ﴿174﴾

  175. إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ  (در حقیقت) این شیطان است که دوستانش را می‌ترساند، پس اگر ایمان دارید از آن‌ها نترسید، و از من بترسید. ﴿175﴾

  176. وَلاَ یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَن یَضُرُّواْ اللَّهَ شَیْئًا یُرِیدُ اللَّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ  و کسانی‌که در (یاری) کفر شتاب می‌کنند، تو را اندوهگین نسازد! یقیناً آن‌ها هرگز زیانی به الله نمی‌رسانند، الله می‌خواهد که بهره‌ای برای آنان در آخرت قرار ندهد و برای آن‌ها، عذاب بزرگی است. ﴿176﴾

  177. إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْکُفْرَ بِالإِیمَانِ لَن یَضُرُّواْ اللَّهَ شَیْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ  به راستی کسانی‌که کفر را به (بهای) ایمان خریدند، هرگز به الله زیانی نمی‌رسانند، و برای آن‌ها، عذاب دردناکی است. ﴿177﴾

  178. وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهُمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ  و کسانی‌که کافرشدند، مپندارید که به آنان مهلت می‌دهیم، برایشان  بهتر است، ما فقط به آن‌ها مهلت می‌دهیم؛ تا بر گناه (خود) بیفزایند، و برای آن‌ها عذاب خوار کننده‌ای است. ﴿178﴾

  179. مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاء فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ  چنین نبود که الله، مؤمنان را به این (حالی) که شما بر آن هستید، و ا گذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا سازد، و چنین نبود که الله شما را از غیب آگاه کند، ولی الله از میان فرستادگانش، هر کس را بخواهد بر می‌گزیند، پس به الله و فرستادگانش ایمان بیاورید، و اگر ایمان بیاورید و تقوا پیشه کنید، پاداش بزرگی برای شماست. ﴿179﴾

  180. وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ  و کسانی‌که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده، بخل می‌ورزند، گمان نکنند که آن (بخل) برای آنان خیر است. بلکه برای آن‌ها شّر است، به زودی آنچه را که نسبت به آن بخل ورزیدن، روز قیامت طوق گردن‌شان می‌شود([6])، و میراث آسمان‌ها و زمین از آن الله است، و الله به آنچه می‌کنید؛آگاه است. ﴿180﴾

  181. لَّقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِیقِ به راستی که الله، سخن کسانی را که گفتند: «خدا فقیر است، و ما بی نیازیم!» شنید، به زودی آنچه را گفتند، و به ناحق کشتن پیامبران را خواهیم نوشت، و می‌گوییم: «بچشید عذاب سوزان را». ﴿181﴾

  182. ذَلِکَ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ  این (عقوبت) بخاطر چیزی است که دست های شما از پیش فرستاده‌است، و (گرنه) الله هرگز به بندگان (خود) ستمگر نیست. ﴿182﴾

  183. الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ یَأْتِیَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَکُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِی بِالْبَیِّنَاتِ وَبِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ کسانی‌که گفتند: «الله با ما عهد و پیمان بسته، که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم، تا برای ما قربانیی بیاورد که آتش (= صاعقه آسمانی) آن را بخورد» بگو: «قطعاً پیامبرانی پیش از من، برای شما آمدند با معجزه‌ها و دلایل روشن، و آنچه را گفتید، (برای شما آوردند) پس اگر راست می‌گویید چرا آن‌ها را کشتید؟!» ﴿183﴾

  184. فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ جَاؤُوا بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْکِتَابِ الْمُنِیرِ  پس اگر تو را تکذیب کردند، (غمگین مباش) پیامبرانی (هم) که پیش از تو، دلایل روشن، و نوشته‌ها و کتاب روشن آورده بودند، تکذیب شدند. ﴿184﴾

  185. کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ هر کس چشنده (طعم) مرگ است، و همانا روز قیامت پاداش‌هایتان را بطور کامل به شما داده می‌شود، پس هر که از آتش (دوزخ) دور داشته شد، و به بهشت در آورده شد، قطعاً رستگار شده‌است. و زندگی دنیا چیزی جز مایه فریب نیست. ﴿185﴾

  186. لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ  قطعاً در اموال‌تان و جان‌هایتان، آزمایش می‌شوید، و از کسانی‌که پیش از شما به آن‌ها کتاب (آسمانی) داده شده‌است (= یهود و نصاری) و (نیز) از کسانی‌که شرک ورزیدند، سخنان آزار دهنده‌ی بسیاری خواهید شنید، و اگر صبر کنید، و تقوا پیشه سازید، (بدانید که) این از کارهای مهم و سترگ است. ﴿186﴾

  187. وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً فَبِئْسَ مَا یَشْتَرُونَ و (به یاد بیاورید) هنگامی را که الله، از کسانی‌که کتاب (آسمانی) به آن‌ها داده شده، پیمان گرفت، که حتماً آن را برای مردم بیان کنید، و آن را کتمان نکنید، پس آن (عهد) را پشت سر خود انداختند، و به بهای کمی فروختند، چه بد است آنچه می‌خرند؟! ﴿187﴾

  188. لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ  گمان مبر کسانی‌که به آنچه کرده‌اند  خوشحال می‌شوند، و دوست دارند به آنچه نکرده‌اند  ستوده شوند، قطعاً گمان مبر از عذاب (الهی) نجات و رهایی یابند، (بلکه) برای آن‌ها، عذاب دردناکی است. ﴿188﴾

  189. وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ  و فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن الله است، و الله بر هر چیزی تواناست. ﴿189﴾

  190. إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الأَلْبَابِ  به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌های (آشکاری) برای خردمندان است. ﴿190﴾

  191. الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ  کسانی‌که الله را در حال ایستاده و نشسته، و بر پهلوی خویش (آرمیده) یاد می‌کنند، و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند، (و می‌گویند:) پروردگارا این‌ها  را بیهوده نیافریده‌ای، منزهّی تو! پس ما را از عذاب آتش (دوزخ) نگاه دار. ﴿191﴾

  192. رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ پروردگارا! کسی را که تو به آتش (دوزخ) درآوری، یقیناً او را خوار و رسوا کرده‌ای، و برای ستمکاران یاورانی نیست. ﴿192﴾

  193. رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ  پروردگارا! ما شنیدیم که ندا دهنده‌ای به ایمان فرا می‌خواند، که: «به پروردگار خود ایمان بیاورید» پس ایمان آوردیم، پروردگارا! پس گناهان ما را ببخش، و بدی‌های ما را بپوشان، و ما را با نیکان بمیران. ﴿193﴾

  194. رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ پروردگارا!آنچه را که بر (زبان) فرستادگانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن، و ما را در روز قیامت رسوا مگردان، بدرستی که تو خلاف وعده نمی‌کنی. ﴿194﴾

  195. فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ  پس پروردگارشان دعای آنان را اجابت کرد.  (و فرمود:) من عمل هیچ عمل کننده‌ای از شما را، زن باشد یا مرد؛ تباه و ضایع نمی‌کنم، برخی از برخی دیگرید (و همنوعید). پس، کسانی‌که هجرت کردند و از خانه‌های خود رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، قطعاً گناهان‌شان را می‌بخشم و آنان را به باغ‌های (بهشتی) که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، در می‌آورم. (این) پاداشی است از جانب خدا، و پاداش نیکو تنها نزد الله است. ﴿195﴾

  196. لاَ یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُواْ فِی الْبِلادِ  رفت و آمد کافران درشهرها، تو را نفریبد! ﴿196﴾

  197. مَتَاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ (این) متاع ناچیزی است، پس جایگاه‌شان دوزخ است، و چه بد جایگاهی است. ﴿197﴾

  198. لَکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ لِّلأَبْرَارِ  ولی کسانی‌که از پروردگارشان ترسیدند، برای آن‌ها باغ‌هایی است که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است، جاودانه در آن می‌مانند، (این) پذیرائی از جانب الله است، و آنچه در نزد الله است؛ برای نیکوکاران بهتر است. ﴿198﴾

  199. وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَمَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِمْ خَاشِعِینَ لِلَّهِ لاَ یَشْتَرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ و از اهل کتاب کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده؛ ایمان دارند، در برابر (فرمان) الله خاشع و فروتنند، و آیات الله را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند، اینانند که پاداش‌شان را در نزد پروردگارشان خواهند داشت، بی‌گمان الله سریع‌الحساب (زود شمار) است. ﴿199﴾

  200. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ  ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! صبر کنید، و دیگران را به صبر و شیکبائی فرا خوانید (و پایداری کنید) و مرزها را نگهبانی کنید، و از الله بترسید، شاید رستگار شوید. ﴿200﴾





سورة آل عمران

 



[1]- از این واضح می‌گردد که ایمان به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  واجب است، در این مورد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سوگند خورده فرمودند: هر شخصی از یهود و نصاری که در بارۀ من آگاه شوند و سپس به رسالت من ایمان نیاورده و بمیرند برای همیشه در دوزخ خواهند ماند. (صحیح مسلم: 153)

[2]- این آیه بر فرض‌بودن حج و فضیلت آن دلالت دارد. و حج یکی از ارکان پنج‌گانۀ اسلام است.

[3]- یعنی تمام اهل کتاب چنانکه در آیات قبلی مورد نکوهش و مذمت قرار گرفته‌اند یکسان نیستند، بلکه از میان آن‌ها کسانی هستند که به دین اسلام گرویدند مانند: عبدالله بن سلام، اسد بن عبید، ثعلبه بن سعیه و اسید بن سعیه و غیره، و همچنین در میان آن‌ها اهل تقوا و نیکوکار نیز وجود دارد.

[4]- رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از هفت گناه هلاک‌کننده اجتناب کنید». صحابه عرض کردند: ای رسول الله! آن‌ها کدامند؟ فرمود: «شرک به الله، سحر، کشتن انسان بی‌گناه، خوردن مال ربا، خوردن مال یتیم، فرار از جهاد، و تهمت زنا به زنان پاکدامن و بی‌خبر از فساد». (صحیح بخاری: 2766)

[5]- ابوهریره رضی الله عنه می‌گوید: رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «قهرمان کسی نیست که (هنگام کشتی‌گرفتن افراد زیادی را) به زمین بزند، بلکه قهرمان کسی است که هنگام خشم، خود را کنترل کند». (صحیح بخاری: 6114)

[6]- این آیه وعید سختی است برای کسانی که زکات را ادا نمی‌کنند، در حدیث آمده است: «کسی که الله به او ثروت داده است، آنگاه او زکات مالش را پرداخت نکند روز قیامت، مالش به شکل اژدهایی (کچل) سمی که دارای دو نیش زهرآگین است در می‌آید و به دور گردن او می‌پیچد سپس دو طرف گونه‌هایش را می‌گیرد، آنگاه می‌گوید: من مال تو هستم من گنج تو هستم. سپس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این آیه وَلا تَحسَبَنَّ را تلاوت نمود». (صحیح بخاری: 4565- 1403)

سُورَةُ آلِ عِمۡرَانَ

 

سُورَةُ آلِ عِمۡرَانَ

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

الٓمٓ ١ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُ ٢ نَزَّلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَأَنزَلَ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٣ مِن قَبۡلُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ ٱلۡفُرۡقَانَۗ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدٞۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٤ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَخۡفَىٰ عَلَیۡهِ شَیۡءٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٥ هُوَ ٱلَّذِی یُصَوِّرُکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ کَیۡفَ یَشَآءُۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧ رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩

 

 

 

 

 

 

 

سوره آل‌عمران

 

به نام خداوند بخشندة مهربان

الف. لام. میم. ﴿1 جز «الله» معبود بر حق دیگری نیست. زنده و پایدار و پابرجا است. ﴿2 کتاب را بر تو به حق نازل کرد، تصدیق کنندة کتابهایی است که پیش از آن بوده‌اند. ﴿3 و قبل از آن تورات و انجیل را برای هدایت مردم فرو فرستاد، و فرقان را نازل کرد، بی‌گمان کسانی که به آیات خدا کفر ورزیدند آنان عذابی سخت در پیش دارند، و خداوند توانا و انتقام گیرنده است. ﴿4 بی‌گمان هیچ چیزی در آسمان و در زمین بر خداوند پنهان نمی‌ماند. ﴿5 اوست که شما را در رحم‌ها هرطور که بخواهد شکل می‌دهد، هیچ معبود به حقی جز او نیست، و او عزیز و حکیم است. ﴿6 او ذاتی است که کتاب را بر تو نازل کرد، و بخشی از آن آیات محکمی هستند که معانی آن واضح و روشن است و آنها اصل کتاب هستند. و بخشی از آن «متشابهات» هستند (که احتمال معانی دیگری هم دارند)، و اما کسانی که در دلهایشان انحراف است برای فتنه‌انگیزی و تاویل نادرست آن، به دنبال متشابهات می‌روند، و تاویل آن را جز خدا کسی نمی‌داند، و راسخان در علم می‌گویند: به آن ایمان آورده‌ایم، همه از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی‌پذیرند. ﴿7 پروردگار را پس از اینکه ما را هدایت کرده‌ای دلهای ما را منحرف مگردان، و از جانب خود به ما رحمتی ببخش، بی‌گمان تو بخشایشگری. ﴿8 «پروردگارا! تو مردم را در روزی که هیچ شکی در آن نیست جمع خواهی کرد، بی‌گمان خداوند خلاف وعده نمی‌کند. ﴿9

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ ١٠ کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١١ قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٢ قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِیسَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ ١٣ زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ ٱلشَّهَوَٰتِ مِنَ ٱلنِّسَآءِ وَٱلۡبَنِینَ وَٱلۡقَنَٰطِیرِ ٱلۡمُقَنطَرَةِ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلۡفِضَّةِ وَٱلۡخَیۡلِ ٱلۡمُسَوَّمَةِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ وَٱلۡحَرۡثِۗ ذَٰلِکَ مَتَٰعُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلۡمَ‍َٔابِ ١٤ ۞قُلۡ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیۡرٖ مِّن ذَٰلِکُمۡۖ لِلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا وَأَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞ وَرِضۡوَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ١٥

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بی‌گمان کسانی‌که کفر ورزیده‌اند، مالها و فرزندانشان هرگز آنان را از عذاب خدا نجات نخواهد داد، و آنان افروزینه و سوخت آتش‌اند. ﴿10 مانند رفتار و کردار آل فرعون و کسانی که پیش از آنها بودند، آیات ما را تکذیب کردند، پس خداوند آنها را به سبب گناهانشان گرفت، و خداوند سخت کیفر است. ﴿11 به کافران بگو: شما شکست خواهید خورد و به‌سوی جهنم حشر خواهید شد، و بد جایگاهی است. ﴿12 قطعاً برای شما نشانی بود در رویارویی دو گروه، گروهی در راه خدا می‌جنگید، و گروهی دیگر کافر بودند، که مؤمنان را با چشمهای خود دو برابر می‌دیدند، و خداوند با یاری خود هرکس را که بخواهد تایید می‌کند، همانا در آن عبرتی است برای صاحبان بینش. ﴿13 برای مردم دوستی شهوت آراسته شده است از قبیل زنان و فرزندان و ثروت‌های هنگفت، از طلا و نقره و اسب‌های نشان‌دار، و چهارپایان و کشتزار، این کالای زندگی دنیاست، و سرانجام نیک در پیشگاه خداوند است. ﴿14 بگو: آیا شما را به بهتر از این آگاه سازم؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده‌اند، نزد پروردگارشان باغهایی است که از زیر آن جویها روان است، آنان در آن جاودانه هستند، و همسرانی پاکیزه و خشنودی خداوند را دارند، و خداوند به بندگان بیناست. ﴿15

 

 

 

 

 

ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦ ٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡمُنفِقِینَ وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ ١٧ شَهِدَ ٱللَّهُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَأُوْلُواْ ٱلۡعِلۡمِ قَآئِمَۢا بِٱلۡقِسۡطِۚ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١٨ إِنَّ ٱلدِّینَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُۗ وَمَا ٱخۡتَلَفَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُ بَغۡیَۢا بَیۡنَهُمۡۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩ فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٢٠ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَیَقۡتُلُونَ ٱلَّذِینَ یَأۡمُرُونَ بِٱلۡقِسۡطِ مِنَ ٱلنَّاسِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٢١ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٢

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کسانی‌که می‌گویند: پروردگارا! ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش دور بدار. ﴿16 (اینانند) صبر کنندگان و راستگویان و مداومان بر طاعت خداوند و انفاق کنندگان و آمرزش طلبان در سحرگاهان. ﴿17 خداوند گواهی می‌دهد که هیچ معبود بر حقی جز او نیست، (و نیز گواهی می‌دهد که) او دادگری می‌کند، و فرشتگان و اهل علیم نیز گواهی می‌دهند که هیچ معبود بر حقی جز او نیست (و) او عزیز و حکیم است. ﴿18 همانا دین در پیشگاه خداوند اسلام است، و کسانی که کتاب را داده شده‌اند، اختلاف نکردند مگر پس از آگاهی یافتن، آن هم به سبب (خوی) سرکشی که میان آنان وجود داشت، و هرکه به آیات خدا کفر بورزد همانا خداوند زود شمار است. ﴿19 پس اگر با تو به مجادله پرداختند، بگو: من و کسانی که از من پیروی می‌کنند خود را تسلیم خدا نموده‌ایم، و به کسانی که کتاب را داده شده‌اند و به بی‌سوادان (مشرکین عرب) بگو: آیا تسلیم شده‌اید؟ پس اگر تسلیم خدا شدند به‌راستی  که هدایت یافته‌اند، و اگر سرپیچی کردند، پس فقط رساندن (پیام) بر تو است و خداوند به بندگان بیناست. ﴿20 همانا کسانی که به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق می‌کشند، و کسانی از مردم را که به دادگری فرمان می‌دهند، می‌کشند، آنان را به عذاب دردناکی مژده بده. ﴿21 ایشان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده است، و آنان را یاوری نیست. ﴿22

 

 

 

أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ کِتَٰبِ ٱللَّهِ لِیَحۡکُمَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ وَهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا ٱلنَّارُ إِلَّآ أَیَّامٗا مَّعۡدُودَٰتٖۖ وَغَرَّهُمۡ فِی دِینِهِم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤ فَکَیۡفَ إِذَا جَمَعۡنَٰهُمۡ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِ وَوُفِّیَتۡ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٢٥ قُلِ ٱللَّهُمَّ مَٰلِکَ ٱلۡمُلۡکِ تُؤۡتِی ٱلۡمُلۡکَ مَن تَشَآءُ وَتَنزِعُ ٱلۡمُلۡکَ مِمَّن تَشَآءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَآءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَآءُۖ بِیَدِکَ ٱلۡخَیۡرُۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٦ تُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَتُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۖ وَتُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَتُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّۖ وَتَرۡزُقُ مَن تَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ ٢٧ لَّا یَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَلَیۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِی شَیۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَإِلَى ٱللَّهِ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨ قُلۡ إِن تُخۡفُواْ مَا فِی صُدُورِکُمۡ أَوۡ تُبۡدُوهُ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٢٩

 

 

 

 

 

 

 

آیا کسانی را که بهر‌ه‌ای از کتاب داده شده‌اند، نمی‌بینی که به کتاب خدا فراخوانده می‌شوند تا میان آنها داوری کند، سپس گروهی از آنان سرپیچی می‌کنند و آنها روی گردانند؟. ﴿23 این بدان روی است که آنها گفتند: آتش به ما نمی‌رسد مگر چند روز اندکی، و افتراهایی که در دینشان به خدا می‌بستند آنان را فریب داد.﴿24 پس حال آنها چگونه خواهد بود وقتی که آنها را در روزی جمع کنیم که هیچ شکی در آن نیست، و به هرکس هر آنچه که کرده است به طور کامل داده شده و بر آنها ستم نمی‌شود. ﴿25 بگو: بار خدایا! تو صاحب فرمانروایی و ثروت و دارایی هستی، حکومت و دارایی را به هرکس که بخواهی، می‌بخشی، و حکومت و دارایی را از هرکس که بخواهی باز پس می‌گیری، و هرکس را که بخواهی عزت و قدرت می‌دهی، و هرکس را که بخواهی خوار می‌گردانی، خوبی به دست تو است و بی‌گمان تو بر هر چیز توانا هستی. ﴿26 شب را در روز وارد می‌کنی، و روز را در شب داخل می‌گردانی، و زنده را از مرده بیرون می‌آوری، و مرده را از زنده بیرون می‌آوری، و هرکس را که به بخوای بدون حساب روزی می‌دهی. ﴿27 نباید مؤمنان کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند، و هرکس چنین کند، در هیچ چیز (بهره‌ای) از (رحمت) خدا ندارد، مگر اینکه به نوعی از آنها تقیه کنید، و خداوند شما را از خود بر حذر می‌دارد، و بازگشت به‌سوی اوست. ﴿28 بگو: اگر آنچه را در دلهایتان است پنهان کنید، یا آن را آشکار کنید خداوند آن را می‌داند و آنچه را در آسمانها و زمین است می‌داند و خداوند بر هر چیزی تواناست. ﴿29

 

یَوۡمَ تَجِدُ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا عَمِلَتۡ مِنۡ خَیۡرٖ مُّحۡضَرٗا وَمَا عَمِلَتۡ مِن سُوٓءٖ تَوَدُّ لَوۡ أَنَّ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَهُۥٓ أَمَدَۢا بَعِیدٗاۗ وَیُحَذِّرُکُمُ ٱللَّهُ نَفۡسَهُۥۗ وَٱللَّهُ رَءُوفُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٣٠ قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١ قُلۡ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٣٢ ۞إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰٓ ءَادَمَ وَنُوحٗا وَءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ وَءَالَ عِمۡرَٰنَ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٣ ذُرِّیَّةَۢ بَعۡضُهَا مِنۢ بَعۡضٖۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٣٤ إِذۡ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ عِمۡرَٰنَ رَبِّ إِنِّی نَذَرۡتُ لَکَ مَا فِی بَطۡنِی مُحَرَّرٗا فَتَقَبَّلۡ مِنِّیٓۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٥ فَلَمَّا وَضَعَتۡهَا قَالَتۡ رَبِّ إِنِّی وَضَعۡتُهَآ أُنثَىٰ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا وَضَعَتۡ وَلَیۡسَ ٱلذَّکَرُ کَٱلۡأُنثَىٰۖ وَإِنِّی سَمَّیۡتُهَا مَرۡیَمَ وَإِنِّیٓ أُعِیذُهَا بِکَ وَذُرِّیَّتَهَا مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ ٣٦ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَکَفَّلَهَا زَکَرِیَّاۖ کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیۡهَا زَکَرِیَّا ٱلۡمِحۡرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزۡقٗاۖ قَالَ یَٰمَرۡیَمُ أَنَّىٰ لَکِ هَٰذَاۖ قَالَتۡ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ إِنَّ ٱللَّهَ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٍ ٣٧

 

 

 

 

 

 

 

روزی که هرکس هر آنچه از خوبی و بدی انجام داده‌است، حاضر می‌یابد، (و) آرزو می‌کند: ای کاش! میان او و آنچه از بدی انجام داده‌است فاصله‌ای دور بود، و خداوند شما را از (کیفر) خود می‌ترساند، و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است. ﴿30 بگو: اگر شما خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خداوند بخشندة مهربان است. ﴿31 بگو : از خدا و رسولش فرمان ببرید پس اگر رویگردان شدند، بدانند که او، کافران را دوست ندارد. ﴿32 بی‌گمان خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داده‌است. ﴿33 فرزندانی هستند که برخی از برخی دیگرند، و خداوند شنوا و داناست. ﴿34 به یاد آور هنگامی را که همسر عمران گفت: پروردگارا! من آنچه را در شکم دارم خالصانه نذر تو کرده‌ام، از من بپذیر، همانا تو شنوای دانایی. ﴿35 پس وقتی آن را به دنیا آورد گفت: پروردگارا! من دختر به دنیا آورده‌ام - و خداوند به آنچه او به دنیا آورده بوده، آگاه‌تر بود - و پسر مانند دختر نیست، و من آن را مریم نام نهادم، و او و فرزندانش را از شیطان رانده شده در پناه تو می‌دارم. ﴿36 پس خداوند آن را به نیکویی پذیرفت، و او را به خوبی پرورش داد، و زکریا را سرپرستش قرار داد، هرگاه در عبادتگاه بر او وارد می‌شد، نزد او خوراکی را می‌یافت. گفت: ای مریم! این خوراک از کجا برای تو می‌آید؟! مریم گفت: آن از جانب خدا می‌آید، بی‌گمان خداوند هرکس را که بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد. ﴿37

 

هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُۥۖ قَالَ رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ ٣٨ فَنَادَتۡهُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُوَ قَآئِمٞ یُصَلِّی فِی ٱلۡمِحۡرَابِ أَنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحۡیَىٰ مُصَدِّقَۢا بِکَلِمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَسَیِّدٗا وَحَصُورٗا وَنَبِیّٗا مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٣٩ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ وَقَدۡ بَلَغَنِیَ ٱلۡکِبَرُ وَٱمۡرَأَتِی عَاقِرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکَ ٱللَّهُ یَفۡعَلُ مَا یَشَآءُ ٤٠ قَالَ رَبِّ ٱجۡعَل لِّیٓ ءَایَةٗۖ قَالَ ءَایَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ ٱلنَّاسَ ثَلَٰثَةَ أَیَّامٍ إِلَّا رَمۡزٗاۗ وَٱذۡکُر رَّبَّکَ کَثِیرٗا وَسَبِّحۡ بِٱلۡعَشِیِّ وَٱلۡإِبۡکَٰرِ ٤١ وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰکِ وَطَهَّرَکِ وَٱصۡطَفَىٰکِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٢ یَٰمَرۡیَمُ ٱقۡنُتِی لِرَبِّکِ وَٱسۡجُدِی وَٱرۡکَعِی مَعَ ٱلرَّٰکِعِینَ ٤٣ ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهِ إِلَیۡکَۚ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَیُّهُمۡ یَکۡفُلُ مَرۡیَمَ وَمَا کُنتَ لَدَیۡهِمۡ إِذۡ یَخۡتَصِمُونَ ٤٤ إِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَٰمَرۡیَمُ إِنَّ ٱللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٖ مِّنۡهُ ٱسۡمُهُ ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ وَجِیهٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ٤٥

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آن گاه زکریا پروردگارش را به فریاد خواند (و) گفت: پروردگارا! از جانب خود به من فرزندی نیکو ببخش همانا تو شنوندة دعا هستی. ﴿38 درحالیکه او در عبادتگاه به نماز ایستاده بود، فرشتگان او را ندا دادند که خداوند ترا به یحیی مژده می‌دهد، که تصدیق‌کنندة کلمه خدا (عیسی) است، و سرور و پیشوا، و بر کنار از گناهان، و پیامبری از صالحان است. ﴿39 گفت: پروردگارا! چگونه مرا فرزندی خواهد بود در حالی که پیری مرا فرا گرفته است، و همسرم نازاست؟. گفت: این چنین خداوند هر چه بخواهد انجام می‌دهد. ﴿40 گفت: پروردگارا! برای من نشانه‌ای قرار بده، فرمود: نشانه‌ات این است که سه روز با مردم سخن نگویی مگر با اشاره، و پروردگارت را زیاد یاد کن، و در شامگاهان و صبحگاهان او را تسبیح کن. ﴿41 و یادآور هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! همانا خداوند ترا برگزیده، و پاکیزه‌ات گردانیده و ترا بر زنان جهان برتری داده‌است. ﴿42 ای مریم! همواره با فروتنی به عبادت پروردگارت مشغول شو و سجده ببر و با رکوع‌کنندگان رکوع کن. ﴿43 این از جمله اخبار غیبی است که بر تو وحی می‌کنیم، و تو پیش آنها نبودی آنگاه که قلمهایشان را می‌‌انداختند، تا (معلوم گردد) که کدام یک سرپرستی مریم را به عهده می‌گیرد. و تو هنگامی‌که کشمکش داشتند پیش آنان نبودی. ﴿44 آنگاه که فرشتگان به مریم گفتند: خداوند ترا به کلمة خود که نامش عیسی پسر مریم است مژده می‌دهد، او در این دنیا و در آخرت بلند مرتبه و از مقربان است. ﴿45

 

 

 

 

 وَیُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗا وَمِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٤٦ قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ وَلَمۡ یَمۡسَسۡنِی بَشَرٞۖ قَالَ کَذَٰلِکِ ٱللَّهُ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ إِذَا قَضَىٰٓ أَمۡرٗا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٧ وَیُعَلِّمُهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ ٤٨ وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنِّی قَدۡ جِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ أَنِّیٓ أَخۡلُقُ لَکُم مِّنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ وَأُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۖ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأۡکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٤٩ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَلِأُحِلَّ لَکُم بَعۡضَ ٱلَّذِی حُرِّمَ عَلَیۡکُمۡۚ وَجِئۡتُکُم بِ‍َٔایَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُونِ ٥٠ إِنَّ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ ٥١ ۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢

 

 

 

 

 

 

 

 

و با مردم در گهواره و در سن کهولت سخن می‌گوید، و از زمرة صالحان است. ﴿46گفت: پروردگارا! چگونه صاحب فرزند می‌شوم درحالیکه انسانی با من نزدیکی نکرده است؟! گفت: این چنین خداوند آنچه را بخواهد می‌آفریند، و هنگامی‌که ارادة چیزی نماید به آن می‌گوید: پدید آی، پس پدید می‌آید. ﴿47 و کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به او می‌آموزد. ﴿48 و (او را به عنوان) پیامبری به‌سوی بنی‌اسرائیل (می‌فرستد، و به آنان می‌گوید:) همانا من با نشانه‌ای از جانب پروردگارتان پیش شما آمده‌ام، و من برایتان از گل پرنده‌ای می‌سازم، سپس در آن می‌دمم و به فرمان خدا پرنده‌ای می‌شود، و کور مادرزاد و فرد مبتلا به بیماری پیسی را شفا می‌دهم، و مردگان را به اذن خدا زنده می‌کنم، و شما را به آنچه می‌خورید و آنچه در خانه‌هایتان ذخیره می‌کنید آگاه می‌سازم، همانا در این (معجزات) نشانه‌‌ایست برای شما اگر مؤمن هستید. ﴿49 و (می‌گوید: آمده‌ام تا) تصدیق‌کنندة تورات باشم که پیش از من نازل شده است، و تا پاره‌ای از چیزهایی که بر شما حرام شده است، حلال کنم، و نشانه‌ای از جانب پروردگارتان را برایتان آورده‌ام، پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. ﴿50 بی‌گمان خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستید، این است راه راست. ﴿51 وقتی عیسی از ایشان احساس کفر کرد، گفت: کیست که یاور من به‌سوی خدا باشد؟ حواریون گفتند: ما یاوران خدا هستیم، به خدا ایمان آورده‌آیم و گواه باش که ما مسلمانیم. ﴿52

 

 

 

 

رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣ وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٥٤ إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ فِیمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٥٥ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗا فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٥٦ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٧ ذَٰلِکَ نَتۡلُوهُ عَلَیۡکَ مِنَ ٱلۡأٓیَٰتِ وَٱلذِّکۡرِ ٱلۡحَکِیمِ ٥٨ إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ ٱللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَۖ خَلَقَهُۥ مِن تُرَابٖ ثُمَّ قَالَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٥٩ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ٦٠ فَمَنۡ حَآجَّکَ فِیهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡعِلۡمِ فَقُلۡ تَعَالَوۡاْ نَدۡعُ أَبۡنَآءَنَا وَأَبۡنَآءَکُمۡ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمۡ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمۡ ثُمَّ نَبۡتَهِلۡ فَنَجۡعَل لَّعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَى ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦١

 

 

 

 

 

 

 

پروردگارا! به آنچه فرو فرستاده‌ای ایمان آوردیم، و از این پیامبر پیروی کردیم، پس ما را با گواهی‌دهندگان بنویس. ﴿53 و (برای کشتن عیسی) مکر و چاره کردند و خداوند (نیز) مکر و چاره کرد، و خداوند بهترین مکرکنندگان است. ﴿54 و به یاد آور هنگامی را که خداوند فرمود: ای عیسی! من تو را می‌میرانم، و به‌سوی خود بالا می‌برم، و تو را از دست کسانی که کفر ورزیده‌اند نجات می‌دهم، و کسانی را که از تو پیروی کردند بر کسانی که کفر ورزیدند تا روز قیامت برتر قرار می‌دهم، سپس بازگشت شما به‌سوی من است، پس در آنچه اختلاف می‌کردید داوری می‌کنم. ﴿55 اما کسانی که کفر ورزیدند، آنان را در دنیا و آخرت کیفر سختی می‌دهم، و یاورانی ندارند. ﴿56 و اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، پاداششان را به طور کامل به آنان می‌دهد و خداوند ستمکاران را دوست ندارد. ﴿57 این (قرآن را که) از نشانه‌ها‌(ی خدا و سرشار از) پند و حکمت است، بر تو می‌خوانیم. ﴿58 همانا مثل عیسی نزد خدا مانند مثال «آدم» است که او را از خاک آفرید، سپس به او گفت: پدید آی، پس پدید آمد. ﴿59 حق از جانب پروردگارت است، پس از شک کنندگان مباش. ﴿60 پس هرکس در این (زمینه) پس از علم و دانشی که در این مورد به تو رسیده است، با تو مجادله کرد، بگو: بیایید فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان را فرا بخوانیم، و ما خود را آماده می‌کنیم و شما هم خود را آماده کنید، پس دستِ دعا و زاری به‌سوی خدا دراز می‌کنیم و نفرین خدا را بر دروغگویان قرار می‌دهیم. ﴿61

 

 

إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ ٱلۡقَصَصُ ٱلۡحَقُّۚ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّا ٱللَّهُۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٦٢ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٣ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ کَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِکَ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمَآ أُنزِلَتِ ٱلتَّوۡرَىٰةُ وَٱلۡإِنجِیلُ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٦٥ هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ حَٰجَجۡتُمۡ فِیمَا لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِیمَا لَیۡسَ لَکُم بِهِۦ عِلۡمٞۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٦٦ مَا کَانَ إِبۡرَٰهِیمُ یَهُودِیّٗا وَلَا نَصۡرَانِیّٗا وَلَٰکِن کَانَ حَنِیفٗا مُّسۡلِمٗا وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٦٧ إِنَّ أَوۡلَى ٱلنَّاسِ بِإِبۡرَٰهِیمَ لَلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ وَهَٰذَا ٱلنَّبِیُّ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۗ وَٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٨ وَدَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَوۡ یُضِلُّونَکُمۡ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٦٩ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَأَنتُمۡ تَشۡهَدُونَ ٧٠

 

 

 

 

 

 

 

این داستنان واقعی است، و هیچ معبود بر حقی جز خدا نیست، و همانا خداوند چیزه و با حکمت است. ﴿62 و اگر روی گردانداند، پس همانا خداوند از (حال) تبهکاران آگاه است. ﴿63  بگو: ای اهل کتاب! بیایید به‌سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است! (و آن عبارت است از این) که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نکنیم و برخی از ما برخی دیگر را به جای خدا به خدایی نپذیرد، پس اگر روی برگرداندند بگویید: گواه باشید که ما مسلمان هستیم. ﴿64 ای اهل کتاب! چرا در مورد ابراهیم مجادله می‌کنید حال آنکه تورات و انجیل نازل نشده مگر بعد از او، آیا نمی‌فهمید؟!.﴿65 هان! شما دربارة آنچه که بدان علم و آگاهی داشتید به مجادله پرداختید، پس چرا در مورد آنچه که بدان علم ندارید مجادله می‌کنید؟ حال آنکه خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید. ﴿66 ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه او بر حق، و تسلیم فرمان خدا بود و از مشرکان نبود. ﴿67 همانا سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانی هستند که از او پیروی کردند، و (نیز) این پیامبر و کسانی که با او ایمان آورده‌اند، و خداوند سرپرست و یاور مؤمنان است. ﴿68 گروهی از اهل کتاب دوست داشتند که شما را گمراه کنند، و گمراه نمی‌سازند مگر خودشان را، و نمی‌فهمند. ﴿69 ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید درحالیکه شما (علایم و نشانه‌های نبوّت و رسالت محمد را در کتب خود) می‌بینید. ﴿70

 

 

 

 

 یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَلۡبِسُونَ ٱلۡحَقَّ بِٱلۡبَٰطِلِ وَتَکۡتُمُونَ ٱلۡحَقَّ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٧١ وَقَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامِنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُنزِلَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَجۡهَ ٱلنَّهَارِ وَٱکۡفُرُوٓاْ ءَاخِرَهُۥ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٧٢ وَلَا تُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِینَکُمۡ قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ أَن یُؤۡتَىٰٓ أَحَدٞ مِّثۡلَ مَآ أُوتِیتُمۡ أَوۡ یُحَآجُّوکُمۡ عِندَ رَبِّکُمۡۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ ٧٣ یَخۡتَصُّ بِرَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤  ۞وَمِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مَنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِقِنطَارٖ یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ وَمِنۡهُم مَّنۡ إِن تَأۡمَنۡهُ بِدِینَارٖ لَّا یُؤَدِّهِۦٓ إِلَیۡکَ إِلَّا مَا دُمۡتَ عَلَیۡهِ قَآئِمٗاۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُواْ لَیۡسَ عَلَیۡنَا فِی ٱلۡأُمِّیِّ‍ۧنَ سَبِیلٞ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٥ بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ ٧٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٧

 

 

 

 

 

 

 

 ای اهل کتاب! چرا حق را با باطل در می‌آمیزید؟ و حق را پنهان می‌دارید؟ حال آنکه شما می‌دانید. ﴿71 و گروهی از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مومنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید، و در آخر روز به آن کافر شوید تا شاید از دین خود برگردند. ﴿72 و (گفتند:) جز به کسی که از دین شما پیروی کند ایمان نیاورید، بگو: هدایت، هدایت خداست، اینکه به کسی داده شود مثل آنچه که به شما داده شده است، یا (اینکه کسی بتواند) با شما در نزد پروردگارتان به مجادله بپردازد، بگو: فضل و بخشش در دست خداست، و آن را به هرکس از بندگانش که بخواهد می‌دهد، و خداوند گشایشگر داناست. ﴿73 و خداوند رحمت خویش را به هر کس که بخواهد اختصاص می‌دهد و خداوند دارای فضل بزرگ است. ﴿74 و درمیان اهل کتاب کسانی هستند که اگر به طور امانت مال فراوانی به آنها بسپاری، آن را به تو برمی‌گردانند، و هستند کسانی که اگر دیناری به طور امانت به آنها بسپاری آن را به تو باز پس نمی‌دهند، مگر اینکه همواره بالای سر او ایستاده باشی، این بدان جهت است که آنها گفتند: ما در برابر امیین و بی‌سوادان مسئول نیستیم، و بر خدا دروغ نسبت می‌دهند، حال آنکه آنان می‌دانند. ﴿75 آری! هرکس به پیمانش وفا کند، و پرهیزگار باشد، همانا خداوند پرهیزگاران را دوست دارد. ﴿76 بدون شک کسانی که پیمان خدا و سوگندهایشان را به بهای اندکی می‌فروشند، ایشان بهره‌ای در آخرت ندارند، و خداوند با آنها سخن نمی‌گوید، و روز قیامت به آنها نمی‌نگرد، و آنها را پاک نمی‌گرداند، و برای آنان عذابی دردناک است. ﴿77

وَإِنَّ مِنۡهُمۡ لَفَرِیقٗا یَلۡوُۥنَ أَلۡسِنَتَهُم بِٱلۡکِتَٰبِ لِتَحۡسَبُوهُ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمَا هُوَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَمَا هُوَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ٧٨ مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ ٧٩ وَلَا یَأۡمُرَکُمۡ أَن تَتَّخِذُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ أَرۡبَابًاۗ أَیَأۡمُرُکُم ِٱلۡکُفۡرِ بَعۡدَ إِذۡ أَنتُم مُّسۡلِمُونَ ٨٠ وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ لَمَآ ءَاتَیۡتُکُم مِّن کِتَٰبٖ وَحِکۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَکُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِۦ وَلَتَنصُرُنَّهُۥۚ قَالَ ءَأَقۡرَرۡتُمۡ وَأَخَذۡتُمۡ عَلَىٰ ذَٰلِکُمۡ إِصۡرِیۖ قَالُوٓاْ أَقۡرَرۡنَاۚ قَالَ فَٱشۡهَدُواْ وَأَنَا۠ مَعَکُم مِّنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨١ فَمَن تَوَلَّىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٨٢ أَفَغَیۡرَ دِینِ ٱللَّهِ یَبۡغُونَ وَلَهُۥٓ أَسۡلَمَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ طَوۡعٗا وَکَرۡهٗا وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٨٣

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و دسته‌ای از آنها به هنگام خواندن کتاب زبانهایشان را کج می‌کنند، تا شما آن را از کتاب به حساب آورید، و آن از کتاب نیست، و می‌گویند: آن از جانب خداست، حال آنکه از جانب خدا نیامده است، و بر خدا دروغ می‌بندند. ﴿78 برای هیچ انسانی سزاوار نیست که خداوند به او کتاب و حکم و پیامبری دهد، سپس به مردم بگوید: به جای خدا، بندگان من باشید، بلکه (باید بگوید:) به سبب آنچه می‌آموزید و می‌خوانید بندگان خدا باشید. ﴿79 و شما را فرمان نمی‌دهد که فرشتگان و پیامبرانی را به خدایی بگیرید، آیا شما را به کفر دستور می‌دهد پس از اینکه شما مسلمان هستید؟!. ﴿80 و به یاد آور، هنگامی را که خدا از پیامبران پیمان گرفت که هرگاه کتاب و حکمتی به شما دادم، سپس پیامبری پیش شما آمد که تصدیق کنندة کتابی است که با خود دارید، باید به او ایمان بیاورید، و او را یاری کنید، فرمود: آیا اقرار دارید، و پیمان مرا بر آن پذیرفتید؟ گفتند: اقرار کردیم. فرمود: پس گواه باشید و من (هم) با شما از گواهان هستم. ﴿81  پس هرکس بعد از آن روی برتابد، پس ایشان فاسقانند. ﴿82 آیا غیر از دین خدا را می‌جویند؟ درحالیکه آنچه در آسمانها و زمین است از روی اختیار یا اجبار تسلیم اوست، و به‌سوی او بازگردانید می‌شوند. ﴿83

 

 

 

 

 

 

 

قُلۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ عَلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ ٨٤ وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥ کَیۡفَ یَهۡدِی ٱللَّهُ قَوۡمٗا کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ وَشَهِدُوٓاْ أَنَّ ٱلرَّسُولَ حَقّٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٦ أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُمۡ أَنَّ عَلَیۡهِمۡ لَعۡنَةَ ٱللَّهِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ٨٧ خَٰلِدِینَ فِیهَا لَا یُخَفَّفُ عَنۡهُمُ ٱلۡعَذَابُ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٨٨ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ وَأَصۡلَحُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٨٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلضَّآلُّونَ ٩٠ إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمۡ کُفَّارٞ فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡ أَحَدِهِم مِّلۡءُ ٱلۡأَرۡضِ ذَهَبٗا وَلَوِ ٱفۡتَدَىٰ بِهِۦٓۗ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٩١

 

 

 

 

 

 

 

 

بگو: به خدا و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان نازل شده است، و به آنچه موسی و عیسی و پیامبران از جانب پروردگارشان داده شده‌اند، ایمان آوردیم، بین هیچ یک از آنان فرق نمی‌گذاریم، و ما تسلیم و منقاد خدا هستیم. ﴿84 و هرکس دینی غیز از اسلام را بجوید، از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران است. ﴿85 چگونه خداوند قومی را هدایت می‌نماید که پس از ایمانشان کفر ورزیدند، و گواهی دادند که پیامبر بر حق است و نشانه‌های روشن پیش آنها آمده است؟ و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند. ﴿86 سزای ایشان این است که نفرین خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنهاست. ﴿87 در آن جاودانه هستند، عذاب از آنها کاسته نمی‌شود و بدیشان مهلت داده نشده، و به آنان نگاه کرده نمی‌شود. ﴿88 به جز کسانی‌که پس از آن توبه کردند، و اصلاح نمودند، پس همانا خداوند آمرزگارِ مهربان است. ﴿89  بی‌شک کسانی‌که پس از ایمانشان کفر ورزیدند، سپس بر کفر افزودند، هرگز توبة آنان پذیرفته نمی‌شود و ایشان گمراهانند. ﴿90 بی‌شک کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر مردند، اگر زمین را پر از طلا کنند و آن را به عنوان فدیه بپردازد، از هیچ‌یک از آنان پذیرفته نمی‌شود، برای ایشان عذابی دردناک است و یاوری ندارند. ﴿91

 

 

 

 

 

لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ ٩٢ ۞کُلُّ ٱلطَّعَامِ کَانَ حِلّٗا لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسۡرَٰٓءِیلُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦ مِن قَبۡلِ أَن تُنَزَّلَ ٱلتَّوۡرَىٰةُۚ قُلۡ فَأۡتُواْ بِٱلتَّوۡرَىٰةِ فَٱتۡلُوهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٩٣ فَمَنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩٤ قُلۡ صَدَقَ ٱللَّهُۗ فَٱتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۖ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٩٥ إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ ٩٦ فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا تَعۡمَلُونَ ٩٨ قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَأَنتُمۡ شُهَدَآءُۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٩٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَرُدُّوکُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ کَٰفِرِینَ ١٠٠

 

 

 

 

 

 

 

هرگز به نیکی نمی‌رسید مگر آنکه از آنچه دوست دارید، ببخشید، و هر چیزی را ببخشید خداوند به آن داناست. ﴿92 همة غذاها برای بنی‌اسراییل حلال بود، به جز آنچه اسراییل (یعقوب) پیش از نازل شدن تورات بر خودش حرام کرده بود. بگو: تورات را بیاورید و آن را بخوانید اگر راست می‌گویید. ﴿93 پس کسانی‌که پس از آن به خدا دروغ نسبت دهند ایشان ستمکارانند. ﴿94 بگو: خدا راست گفته است، پس، از آیین ابراهیم که یکتاپرست بود و به حق گرایش داشت و از مشرکین نبود، پیروی کنید. ﴿95 همانا نخستین خانه‌ای که برای مردم بنیانگذاری شده خانه‌ایست که در مکه قرار دارد، با برکت و مایة هدایت جهانیان است. ﴿96 در آن نشانه‌های روشنی است، (و از آن جمه است) مقام ابراهیم، و هرکس داخل آن شود در امان است و خداوند حج خانة کعبه را بر کسانی از مردم که توانایی رفتن به آنجا را دارند واجب گردانیده است، و هرکس کفر بورزد، پس خداوند از جهانیان بی‌نیاز است. ﴿97 بگو: ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید با آنکه خدا بر آنچه می‌کنید گواه است. ﴿98 بگو: ای اهل کتاب! چرا کسی را که ایمان آورده است از راه خدا باز می‌دارید؟ (و) می‌خواهیدآن (راه) را کج نشان دهید، و شما گواه هستید، و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست. ﴿99 ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از گروهی از اهل کتاب پیروی کنید شما را پس از ایمانتان (به حال) کفر بر می‌گردانند. ﴿100

 

 

وَکَیۡفَ تَکۡفُرُونَ وَأَنتُمۡ تُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ وَفِیکُمۡ رَسُولُهُۥۗ وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٠١ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ ١٠٢ وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَاۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٠٣ وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٠٤ وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ تَفَرَّقُواْ وَٱخۡتَلَفُواْ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ١٠٥ یَوۡمَ تَبۡیَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞۚ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَکَفَرۡتُم بَعۡدَ إِیمَٰنِکُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ١٠٦ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱبۡیَضَّتۡ وُجُوهُهُمۡ فَفِی رَحۡمَةِ ٱللَّهِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٠٧ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱللَّهِ نَتۡلُوهَا عَلَیۡکَ بِٱلۡحَقِّۗ وَمَا ٱللَّهُ یُرِیدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعَٰلَمِینَ ١٠٨

 

 

 

 

 

 

و چگونه به خدا کفر می‌ورزید درحالیکه آیات خدا بر شما خوانده می‌شود، و پیامبرش درمیانتان است، و هرکس به دین خدا چنگ بزند به راتسی که به راه راست هدایت شده است.﴿101 ای کسانی‌که ایمان آیمان آورده‌اید! از خدا آن‌گونه که حق پروا کردن از اوست، بترسید، و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید. ﴿102 و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که شما دشمن (همدیگر) بودید پس خدا میان دلهایتان انس و الفت ایجاد کرد، و به نعمت خدا برادر گشتید، و بر لبة گودالی از آتش بودید، پس خداوند شما را از آن نجات داد، اینگونه خداوند آیات خود را برایتان بیان می‌کند تا هدایت شوید. ﴿103 و باید از شما گروهی باشند که (مردم را) به خیر فرا بخوانند و به کار خوب فرمان دهند و از کار بد باز دارند و ایشان رستگارانند. ﴿104 و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند پس از اینکه نشانه‌های روشن پیش آنها آمد، و برای ایشان عذابی بزرگ است. ﴿105 روزی که چهره‌هایی سفید می‌گردند و چهره‌هایی سیاه می‌شوند، پس آن کسانی که چهره‌هایشان سیاه گردیده است (به آنها گفته می‌شود) آیا پس از ایمانتان کفر ورزیدید؟ پس بچشید عذاب را به سبب آنکه کفر می‌ورزیدید. ﴿106 و اما کسانی که چهره‌هایشان سفید گردیده است در رحمتی از جانب خدا قرار دارند و آنان برای همیشه در آن می‌مانند. ﴿107 این آیات خداست، که مشتمل بر حق و حقیقت‌اند، و آن را بر تو می‌خوانیم و خداوند هیچ ظلم و ستمی برای جهانیان نمی‌خواهد. ﴿108

 

 وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ١٠٩ کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ١١٠ لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ١١١ ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ١١٢ ۞لَیۡسُواْ سَوَآءٗۗ مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ أُمَّةٞ قَآئِمَةٞ یَتۡلُونَ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ وَهُمۡ یَسۡجُدُونَ ١١٣ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ١١٤ وَمَا یَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلَن یُکۡفَرُوهُۗ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِٱلۡمُتَّقِینَ ١١٥

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست و کارها به‌سوی خدا بازگردانده می‌شوند. ﴿109 شما بهترین امتی هستید که برای (سود) مردم آفریده شده‌اید، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب ایمان می‌آوردند بر ایشان بهتر بود، تعداد کمی از آنها با ایمان هستید و بیشترشان فاسق‌اند. ﴿110 جز آزار (اندک) هرگز نمی‌توانند زیانی به شما برسانند، و اگر با شما پیکار کنند به شما پشت می‌کنند، سپس یاری نمی‌شوند. ﴿111 آنان هر کجا یافت شوند، مهر ذلت بر آنها زده شده است، مگر با پیمان خدا و پیمان مردم، و سزاوار خشم الهی گشته‌اند، و مهر فقر و بینوایی بر آنها زده شده است، چون آنها به آیات خدا کفر می‌ورزیدند و پیامبران را به ناحق می‌کشتند، این بدان سبب است که آنها سرپیچی نمودند و تجاوز می‌کردند. ﴿112 آنان همه یکسان نیستند، از اهل کتاب گروهی پابرجا هستند و در بخش‌هایی از شب به نماز ایستاده و آیات خدا را می‌خوانند. ﴿113 به خدا و روز آخرت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، و به انجام کارهای خوب می‌شتابند و ایشان از شایستگانند. ﴿114 هر کار خیری که انجام می‌دهند به هدر نمی‌رود، و خداوند به پرهیزگاران داناست. ﴿115

 

 

 

 

 

 

إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١١٦ مَثَلُ مَا یُنفِقُونَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَثَلِ رِیحٖ فِیهَا صِرٌّ أَصَابَتۡ حَرۡثَ قَوۡمٖ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَأَهۡلَکَتۡهُۚ وَمَا ظَلَمَهُمُ ٱللَّهُ وَلَٰکِنۡ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١١٧ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ ١١٨ هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١١٩  إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ َیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ١٢٠ وَإِذۡ غَدَوۡتَ مِنۡ أَهۡلِکَ تُبَوِّئُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مَقَٰعِدَ لِلۡقِتَالِۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ١٢١

 

 

 

 

 

 

 

 

همانا کسانی که کفر ورزیده‌اند مال و فرزندانشان، آنان را از عذاب خدا نجات نمی‌دهد و ایشان یاران آتش‌اند و در آن جاودانه هستند. ﴿116 مثال آنچه کافران در زندگی این دنیا بخشش می‌کنند مانند بادی است که در آن سرمای سختی است که به کشتزار قومی که بر خود ستم کرده‌اند اصابت کند و آن را نابود سازد، و خداوند بر آنها ستم نکرده است ولی ایشان بر خود ستم می‌کنند. ﴿117 ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار برنگیرید، (آنان) از رساندن هر‌گونه زیان و بدی به شما کوتاهی نمی‌ورزند، دوست دارند که شما گرفتار رنج و مشقت شوید، دشمنانگی از دهان آنان آشکار است و آنچه در دل پنهان دارند بزرگتر است، به‌راستی  که آیات را برای شما بیان نمودیم اگر بیاندیشید. ﴿118 هان! این شمائید که آنها را دوست می‌دارید، و آنها شما را دوست ندارند، و شما به تمام کتابها ایمان دارید، و هرگاه با شما روبرو شوند، می‌گویند: ایمان آورده‌ایم، و چون به خلوت نشینند از شدت خشم بر شما، انگشتان خود را به دندان می‌گزند، بگو: با خشمی که دارید، بمیرید، همانا خداوند به آنچه در درون سینه‌هاست داناست. ﴿119 اگر نیکی به شما برسد ناراحت می‌شوند و اگر بدی و ناراحتی به شما برسد از آن خوشحال می‌شوند، و اگر بردباری کنید و از خدا بترسید مگر آنان به شما زیانی نمی‌رساند، همانا خداوند به آنچه می‌کنند احاطه دارد. ﴿120 و به یاد آور هنگامی را که سحرگاهان از میان خانواده‌ات بیرون رفتی و جای مؤمنان را برای جنگ مشخص نمودی، و خداوند شنوا و داناست. ﴿121

 

إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٢٢ وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ١٢٣ إِذۡ تَقُولُ لِلۡمُؤۡمِنِینَ أَلَن یَکۡفِیَکُمۡ أَن یُمِدَّکُمۡ رَبُّکُم بِثَلَٰثَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُنزَلِینَ ١٢٤ بَلَىٰٓۚ إِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأۡتُوکُم مِّن فَوۡرِهِمۡ هَٰذَا یُمۡدِدۡکُمۡ رَبُّکُم بِخَمۡسَةِ ءَالَٰفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُسَوِّمِینَ ١٢٥ وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ لَکُمۡ وَلِتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُکُم بِهِۦۗ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ١٢٦ لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ ١٢٧ لَیۡسَ لَکَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٌ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡ أَوۡ یُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨ وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٢٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٣٠ وَٱتَّقُواْ ٱلنَّارَ ٱلَّتِیٓ أُعِدَّتۡ لِلۡکَٰفِرِینَ ١٣١  وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٣٢

 

 

 

 

 

 

 

آن گاه که دو طائفه از شما خواستند سستی ورزند و خداوند یار آنان بود، و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند. ﴿122 و خداوند شما را در بدر پیروز گردانید درحالیکه که ناچیز بودید، پس از خدا بترسید باشد که سپاسگزار باشید. ﴿123 آنگاه که به مؤمنان می‌گفتی: آیا شما را بسنده نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشته که فرو فرستاده شده است، یاری کند؟. ﴿124 آری! اگر بردباری کنید و پرهیزگاری نمایید و آنان هم اینک بر شما بتازند، خداوند شما را با پنج هزار فرشتة نشان‌دار، یاری خواهد کرد. ﴿125 و خداوند آن‌را جز مژده‌ای برای شما نگرداند، و تا دلهایتان با آن آرام گیرد، و پیروزی جز از جانب خداوند توانا و حکیم نیست. ﴿126 تا گروهی از کافران را نابود کند و یا آنان را سرکوب نماید، و شکست خورده و ناکام برگردند. ﴿127 هیچ کاری در دست تو نیست، (خدا) یا توبة آنها را می‌پذیرد و یا آنها را عذاب می‌دهد، زیرا آنان ستمکارند. ﴿128 آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، هرکس را که بخواهد عفو می‌کند و هرکس را که بخواهد عذاب می‌دهد و خداوند آمرزگار و مهربان است. ﴿129 ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! ربا را چندین برابر نخورید و از خدا بترسید تا رستگار شوید. ﴿130 و از آتشی که برای کافران آماده شده است بپرهیزید. ﴿131 و از خدا و پیامبر اطاعت کنید باشد که مشمول رحمت گردید. ﴿132

 

 

 

۞وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ ١٣٣ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣٤ وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٣٥ أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ ١٣٦ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُمۡ سُنَنٞ فَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١٣٧ هَٰذَا بَیَانٞ لِّلنَّاسِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ١٣٨ وَلَا تَهِنُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلۡأَعۡلَوۡنَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٣٩ إِن یَمۡسَسۡکُمۡ قَرۡحٞ فَقَدۡ مَسَّ ٱلۡقَوۡمَ قَرۡحٞ مِّثۡلُهُۥۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیۡنَ ٱلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَتَّخِذَ مِنکُمۡ شُهَدَآءَۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٠

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و بشتابید به‌سوی آمرزش و عفو پروردگارتان و بهشتی که پهنای آن (به اندازة) آسمانها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده است. ﴿133 کسانی‌که مالهایشان را در حال ثروتمندی و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرو می‌خورند، و از مردم گذشت می‌کنند، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. ﴿134 و کسانی‌که وقتی کاری زشت (و گناهی) مرتکب می‌شوند یا بر خود ستم می‌کنند به یاد خدا می‌افتند و از او می‌خواهند تا گناهشان را بیامرزد، و کیست جز خدا که گناهان را بیامرزد؟ و بر آنچه کرده‌اند اصرار نمی‌ورزند درحالیکه می‌دانند. ﴿135 ایشان پاداششان آمرزش پروردگارشان و باغهایی است که رودها در زیر آن روان است و در آن جاودانه هستند، و پاداش اهل عمل چه پاداش نیک و خوبی است!. ﴿136پیش از شما سنت‌هایی بوده است پس در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید که فرجام تکذیب کنندگان چه بوده است. ﴿137 این (قرآن) بیانی است برای مردم، و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران. ﴿138 و اگر مؤمن هستید سست و ضعیف نشوید، و غمگین نگردید، که شما برتر هستید. ﴿139 اگر زحمتی به شما رسیده است، به آن قوم نیز زخمی همانند آن رسیده است، و این روزها را درمیان مردم دست به دست می‌گردانیم و تا مؤمنان مشخص شوند، و خداوند شهیدانی از شما برگیرد، و خداوند ستمکاران را دوست ندارد. ﴿140

 

 

 

 

وَلِیُمَحِّصَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَیَمۡحَقَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤١ أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا یَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ جَٰهَدُواْ مِنکُمۡ وَیَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٢ وَلَقَدۡ کُنتُمۡ تَمَنَّوۡنَ ٱلۡمَوۡتَ مِن قَبۡلِ أَن تَلۡقَوۡهُ فَقَدۡ رَأَیۡتُمُوهُ وَأَنتُمۡ تَنظُرُونَ ١٤٣  وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِیْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡۚ وَمَن یَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ فَلَن یَضُرَّ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ وَسَیَجۡزِی ٱللَّهُ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤ وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ کِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن یُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِی ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٥ وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦ وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨

 

 

 

 

 

 

 

 

 

و تا خداوند مؤمنان را پاک و خالص بگرداند و کافران را نابود سازد. ﴿141 آیا گمان برده‌اید که وارد بهشت شوید بدون آنکه خداوند کسانی را از شما که جهاد کرده‌اند مشخص نماید و بردباران را مشخص کند؟. ﴿142 و شما تمنای مرگ را داشتید قبل از اینکه با آن روبرو شوید، پس آن را دیدید و (همچنان) نگاه می‌کردید. ﴿143 و نیست محمد جز پیغمبری که پیش از او پیامبرانی (دیگر) بوده و گذشته‌اند، پس آیا اگر او بمیرد یا کشته شود به عقب برمی‌گردید؟ و هرکس به عقب باز گردد خداوند را هیچ زیانی نمی‌رساند و خدا سپاسگزاران را پاداش می‌دهد.﴿144 و هیچ‌کس را نسزد که بمیرد مگر به فرمان خدا و خداوند زمان مرگ او را ثبت کرده و نوشته است، و هرکس پاداش دنیا را بخواهد آن را به او می‌دهیم، و هرکس پاداش آخرت را بخواهد آن را به او می‌دهیم و ما پاداش سپاسگزاران را خواهیم داد. ﴿145 و چه بسیار پیامبرانی بوده‌اند که همراه آنان مردان خدایی زیادی پیکار کرده‌اند، و به سبب چیزیکه به آنان در راه خدا می‌رسید سست و ناتوان نشدند، و زبون نگشتند، و خداوند بردباران را دوست دارد. ﴿146 و نبود سخن آنها جز اینکه می‌گفتند: پروردگار! گناهان ما را بیامرز و از اسرافمان گذشت فرما، و گامهایمان را استوار و محکم دار و ما را بر جمعیت کافران پیروز گردان. ﴿147 پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیکوی آخرت را بدیشان بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. ﴿148

 

 

یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تُطِیعُواْ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَرُدُّوکُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ١٤٩ بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ ١٥٠ َنُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ بِمَآ أَشۡرَکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗاۖ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَبِئۡسَ مَثۡوَى ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥١ وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا فَشِلۡتُمۡ وَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَعَصَیۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَآ أَرَىٰکُم مَّا تُحِبُّونَۚ مِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلدُّنۡیَا وَمِنکُم مَّن یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۚ ثُمَّ صَرَفَکُمۡ عَنۡهُمۡ لِیَبۡتَلِیَکُمۡۖ وَلَقَدۡ عَفَا عَنکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٥٢ ۞إِذۡ تُصۡعِدُونَ وَلَا تَلۡوُۥنَ عَلَىٰٓ أَحَدٖ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ فِیٓ أُخۡرَىٰکُمۡ فَأَثَٰبَکُمۡ غَمَّۢا بِغَمّٖ لِّکَیۡلَا تَحۡزَنُواْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا مَآ أَصَٰبَکُمۡۗ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٥٣

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! اگر از کسانی که کفر ورزیده‌اند پیروی کنید شما را به عقب باز می‌گردانند، و آنگاه از زیانکاران می‌شوید. ﴿149 بلکه خداوند یاور شماست، و او بهترین یاوران است. ﴿150 در دلهای کافران هراس و ترس خواهیم انداخت، به سبب آنکه چیزهایی با خدا شریک گرفته‌اند که خداوند دلیل و برهانی بر (صحت) آن فرو نفرستاده است، و جایگاه آنان آتش است، و جایگاه ستمگران چه بد جایگاهی است!. ﴿151 و خداوند به وعدة خود با شما وفا کرد آنگاه که به یاری خداوند آنها را از پای در می‌آوردید، تا اینکه سستی کردید و در مسئله اختلاف ورزیدید، و پس از اینکه خداوند آنچه را که دوست می‌داشتید به شما نشان داد. گروهی از شما خواستار دنیا هستند، و دسته‌ای آخرت را می‌خواهند، سپس شما را از آنها بازداشت و منصرفتان کرد، تا شما را بیازماید، و خدا شما را بخشید و خداوند بر مؤمنان منت و بخشش دارد. ﴿152 آنگاه که به هرسو می‌گریختید، و به هیچ‌کس توجه نمی‌کردید، و پیامبر از پشت سر، شما را صدا می‌زد و خداوند شما را به غمی که که پس از آن غمی دیگر بود مجازات نمود، این بدان خاطر بود تا بر آنچه از دست داده‌اید و آنچه به شما رسیده است غمگین نگردید، و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. ﴿153

 

 

 

 

 

ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنۢ بَعۡدِ ٱلۡغَمِّ أَمَنَةٗ نُّعَاسٗا یَغۡشَىٰ طَآئِفَةٗ مِّنکُمۡۖ وَطَآئِفَةٞ قَدۡ أَهَمَّتۡهُمۡ أَنفُسُهُمۡ یَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِۖ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَیۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ کُلَّهُۥ لِلَّهِۗ یُخۡفُونَ فِیٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا یُبۡدُونَ لَکَۖ یَقُولُونَ لَوۡ کَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَیۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ کُنتُمۡ فِی بُیُوتِکُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِینَ کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِیَبۡتَلِیَ ٱللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمۡ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ١٥٤ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ مِنکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ إِنَّمَا ٱسۡتَزَلَّهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ بِبَعۡضِ مَا کَسَبُواْۖ وَلَقَدۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٥٥ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَقَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ إِذَا ضَرَبُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ کَانُواْ غُزّٗى لَّوۡ کَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِیَجۡعَلَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ حَسۡرَةٗ فِی قُلُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١٥٦ وَلَئِن قُتِلۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوۡ مُتُّمۡ لَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَحۡمَةٌ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ١٥٧

 

 

 

 

 

 

 

سپس بعد از (آن) غم، آرامشی به صورت خواب سبک بر شما فرود آورد که گروهی از شما را فرا گرفت، و گروهی دیگر تنها در فکر خودشان بودند، و دربارة خدا گمان نادرستی مانند گمان جاهلیت می‌بردند، (و) می‌گفتند: آیا از این کار چیزی نصیب ما می‌گردد؟ بگو: کارها همه در دست خداست، در دل خود چیزهایی را پنهان می‌دارند که آن را برای تو آشکار نمی‌کنند، می‌گویند: اگر کار به دست ما بود در اینجا کشته نمی‌شدیم. بگو: اگر در خانه‌هایتان (هم) بودید کسانی که کشته شدن بر آنها مقرر شده است به قتلگاه خویش بیرون می‌آمدند، و تا خداوند آنچه که در سینه‌ها دارید بیازماید و آنچه را که در دلهایتان است خالص و پاک گرداند، و خداوند به آنچه در سینه‌هاست آگاه است. ﴿154 آنان که از میان شما در روز روبرو شدن دو گروه، فرار کردند، بی‌گمان شیطان آنها را به سبب پاره‌ای از آنچه که کرده بودند دچار لغزش کرد، و همانا خداوند آنان را بخشید، همانا خداوند آمرزگار و بردبار است. ﴿155 ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! مانند کسانی نباشید که کفر ورزیدند، و هنگامی که برادرانشان به مسافرت یا به جهاد رفتند، گفتند: اگر آنها پیش ما بودند، نمی‌مردند، و کشته نمی‌شدند، (شما چنین میگویید) تا خداوند این را حسرتی در دلهایشان بگرداند، و خداوند زنده می‌گرداند و می‌میراند و خداوند به آنچه می‌کنید بیناست. ﴿156 و اگر در را خدا کشته شوید یا بمیرید، آمرزش و عفو و رحمت خدا بهتر از چیزی است که آنان جمع آوری می‌کند. ﴿157

 

 

وَلَئِن مُّتُّمۡ أَوۡ قُتِلۡتُمۡ لَإِلَى ٱللَّهِ تُحۡشَرُونَ ١٥٨ فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ ١٥٩ إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٦٠ وَمَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَغُلَّۚ وَمَن یَغۡلُلۡ یَأۡتِ بِمَا غَلَّ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ ثُمَّ تُوَفَّىٰ کُلُّ نَفۡسٖ مَّا کَسَبَتۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦١ أَفَمَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِ کَمَنۢ بَآءَ بِسَخَطٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦٢ هُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ١٦٣ لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولٗا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُواْ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ١٦٤ أَوَلَمَّآ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَدۡ أَصَبۡتُم مِّثۡلَیۡهَا قُلۡتُمۡ أَنَّىٰ هَٰذَاۖ قُلۡ هُوَ مِنۡ عِندِ أَنفُسِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٦٥

 

 

 

 

 

 

 

و اگر بمیرید یا کشته شوید حتماً به‌سوی خدا بازگردانده می‌شوید. ﴿158 به سبب رحمت خداست که با آنها نرمش نمودی، و اگر درشت‌خو و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند، پس، از آنها درگذر، و برای آنان طلب آمرزش کن و در کارها با آنان مشورت نما، و هرگاه تصمیم به کاری گرفتی بر خداوند توکل کن، بی‌گمان خداوند توکل کنندگان را دوست دارد. ﴿159 اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ‌کس بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خوارتان گرداند، کیست که پس از او شما را یاری کند؟ و مؤمنان باید بر خدا توکل کنند. ﴿160 هیچ پیامبری را نسزد که در مال غنیمت خیانت کند، و هرکس در مال غنیمت خیانت کند آنچه را به خیانت برده است در روز قیامت خواهد آورد، سپس به هرکس سزا و جزای آنچه انجام داده‌است به طور کامل داده می‌شود، و بر آنها ستم نمی‌شود. ﴿161 آیا کسی‌که به دنبال خشنودی خداست مانند کسی است که به خشم و نارضایتی خدا گرفتار آماده و جایگاه او جهنم است؟ و جهنم بد بازگشتگاهی است. ﴿162 آنان جایگاه و مقام متفاوتی پیش خدا دارند، و خداوند به آنچه انجام می‌دهند بیناست. ﴿163 به‌راستی که خداوند بر مؤمنان منت نهاد، وقتی که درمیان آنان از خودشان پیامبری مبعوث کرد تا آیات خدا را بر آنها بخواند، و ایشان را پاک بگرداند و کتاب و سنت را بدیشان بیاموزد گرچه پیش از آن در گمراهی آشکاری به سر می‌بردند. ﴿164 آیا هنگامی‌که مصیبتی به شما (در جنگ احد) رسید درحالیکه شما دو برابر آن (در جنگ بدر) مشرکین را شکست دادید، گفتید: این مصیبت و شکست از کجا آمد؟ بگو: آن از جانب خودتان است، بی‌گمان خداوند بر هر چیز تواناست. ﴿165

وَمَآ أَصَٰبَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِ فَبِإِذۡنِ ٱللَّهِ وَلِیَعۡلَمَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٦٦ وَلِیَعۡلَمَ ٱلَّذِینَ نَافَقُواْۚ وَقِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ قَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَوِ ٱدۡفَعُواْۖ قَالُواْ لَوۡ نَعۡلَمُ قِتَالٗا لَّٱتَّبَعۡنَٰکُمۡۗ هُمۡ لِلۡکُفۡرِ یَوۡمَئِذٍ أَقۡرَبُ مِنۡهُمۡ لِلۡإِیمَٰنِۚ یَقُولُونَ بِأَفۡوَٰهِهِم مَّا لَیۡسَ فِی قُلُوبِهِمۡۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا یَکۡتُمُونَ ١٦٧ ٱلَّذِینَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْۗ قُلۡ فَٱدۡرَءُواْ عَنۡ أَنفُسِکُمُ ٱلۡمَوۡتَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٦٨ وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ یُرۡزَقُونَ ١٦٩ فَرِحِینَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ وَیَسۡتَبۡشِرُونَ بِٱلَّذِینَ لَمۡ یَلۡحَقُواْ بِهِم مِّنۡ خَلۡفِهِمۡ أَلَّا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ١٧٠ ۞یَسۡتَبۡشِرُونَ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٧١ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِیمٌ ١٧٢ ٱلَّذِینَ قَالَ لَهُمُ ٱلنَّاسُ إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَکُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِیمَٰنٗا وَقَالُواْ حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَکِیلُ ١٧٣

 

 

 

 

 

 

 

و آنچه روزِ رویارویی دو گروه به شما رسید به فرمان خدا بود تا خداوند مؤمنان را مشخص گرداند. ﴿166 و تا منافقان را مشخص نماید، منافقانی که به آنها گفته شد: بیایید در راه خدا بجنگید یا دفاع کنید، گفتند: اگر می‌دانستیم که جنگی پیش می‌آید از شما پیروی می‌کردیم، آنان در آن روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان، با دهان خود چیزهایی می‌گویند که در دلهایشان نیست و خداوند به آنچه پنهان می‌دارند داناتر است. ﴿167 کسانی که به برادرانشان گفتند و نشستند: اگر از ما اطاعت می‌کردند کشته نمی‌شدند، بگو: اگر راست می‌گویید مرگ را از خودتان دور کنید. ﴿168 و کسانی را که در راه خدا کشته شده‌اند مرده نپندارید، بلکه آنان زنده‌اند (و) پیش پروردگارشان روزی داده می‌شوند. ﴿169 آنان از فضل و کرمی که خداوند به آنها داده‌است شادمان‌اند و به کسانی که بعد از آنان می‌آیند و هنوز به آنها نپیوسته‌اند مژده می‌دهند که ترسی بر آنها نیست و اندوهگین نمی‌شوند. ﴿170 و یکدیگر را به نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی‌کند، مژده می‌دهند. ﴿171 کسانی‌که پس از زخمها و جراحت‌هایی که به آنان رسیده بود دستور خدا و پیامبر را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی کردند و تقوا پیشه نمودند، پاداش بزرگی است. ﴿172 کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم بر ضد شما جمع شده‌اند، پس، از آنها بترسید، ولی (این امر) ایمانشان را افزود و گفتند: خدا ما را کافی است و او بهترین سرپرست است. ﴿173

 

 

فَٱنقَلَبُواْ بِنِعۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَفَضۡلٖ لَّمۡ یَمۡسَسۡهُمۡ سُوٓءٞ وَٱتَّبَعُواْ رِضۡوَٰنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ ذُو فَضۡلٍ عَظِیمٍ ١٧٤ إِنَّمَا ذَٰلِکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ یُخَوِّفُ أَوۡلِیَآءَهُۥ فَلَا تَخَافُوهُمۡ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١٧٥ وَلَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِۚ إِنَّهُمۡ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۗ یُرِیدُ ٱللَّهُ أَلَّا یَجۡعَلَ لَهُمۡ حَظّٗا فِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٌ ١٧٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱشۡتَرَوُاْ ٱلۡکُفۡرَ بِٱلۡإِیمَٰنِ لَن یَضُرُّواْ ٱللَّهَ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٧٧ وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ خَیۡرٞ لِّأَنفُسِهِمۡۚ إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوٓاْ إِثۡمٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٧٨ مَّا کَانَ ٱللَّهُ لِیَذَرَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَىٰ مَآ أَنتُمۡ عَلَیۡهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِۗ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُطۡلِعَکُمۡ عَلَى ٱلۡغَیۡبِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَجۡتَبِی مِن رُّسُلِهِۦ مَن یَشَآءُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ وَإِن تُؤۡمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَکُمۡ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ١٧٩ وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١٨٠

 

 

 

 

 

 

پس آنها با نعمت و بخششی از جانب خدا بازگشتند، و هیچ آسیبی به آنان نرسید، و خشنودی خداوند را به دست آوردند، و خداوند دارای فضلی بزرگ است. ﴿174 آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند، پس، از آنها نترسید و از من بترسید اگر مؤمن هستید. ﴿175 و کسانی‌که در کفر از یکدیگر پیشی می‌گیرند، ترا اندوهگین نکنند، بی‌گمان آنان هیچ ضرری به خدا نمی‌رسانند، خداوند می‌خواهد برای آنان بهره‌ای در آخرت قرار ندهد و برای آنان عذابی بزرگ است. ﴿176 همانا کسانی که کفر را به بهای ایمان خریدند هرگز زیانی به خدا نخواهند رساند و برای ایشان عذابی دردناک است. ﴿177 کافران گمان نبرند که اگر ایشان را مهلت دهیم به نیکی و صلاح آنان است، بلکه ما آنان را مهلت می‌دهیم تا بیشتر مرتکب گناه شوند، و برای آنان عذاب خوارکننده‌ایست. ﴿178 اینگونه نبوده است که خداوند شما را به گونه‌ای که هستید رها کند، بلکه خداوند پاک را از ناپاک جدا می‌سازد، و اینگونه نبوده است که خداوند شما را بر غیب آگاه نماید، بلکه خداوند از پیامبرانش هرکس را که بخواهد برمی‌گزیند، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید، و اگر ایمان داشته باشید و پرهیزگاری کنید پس برایتان پاداشی بزرگ است. ﴿179 و کسانی که به آنچه خداوند از فضل خویش به آنان داده، بخل می‌ورزند، گمان نبرند که آن (بخل) برای آنان بهتر است، بلکه به زیان آنهاست، و در روز قیامت چیزی که بدان بخل ورزیده‌اند، طوق گردنشان می‌گردد، و برای خداست همة دارایی‌های آسمان و زمین، و خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است. ﴿180

لَّقَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ فَقِیرٞ وَنَحۡنُ أَغۡنِیَآءُۘ سَنَکۡتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتۡلَهُمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ١٨١  ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّامٖ لِّلۡعَبِیدِ ١٨٢ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ عَهِدَ إِلَیۡنَآ أَلَّا نُؤۡمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىٰ یَأۡتِیَنَا بِقُرۡبَانٖ تَأۡکُلُهُ ٱلنَّارُۗ قُلۡ قَدۡ جَآءَکُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِی بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِی قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٨٣ فَإِن کَذَّبُوکَ فَقَدۡ کُذِّبَ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ جَآءُو بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡمُنِیرِ ١٨٤ کُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوۡنَ أُجُورَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَۗ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ١٨٥ ۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨٦

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خداوند سخن کسانی را که گفتند: خداوند فقیر است و ما بی‌نیاز هستیم، شنید. آنچه را که آنها گفتند و به ناحق کشتن پیامبران از سوی آنها را می‌نویسیم، و می‌گوییم: بچشید عذاب آتش سوزان را. ﴿181 این (عذاب) به خاطر اعمال (زشتی) است که از پیش فرستاده‌اید و خداوند و بر بندگان ستم نمی‌کند. ﴿182کسانی‌که گفتند: همانا خداوند از ما پیمان گرفته است تا به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم مگر اینکه قربانیی برای ما بیاورد که آتش آن را بخورد. بگو: پیامبرانی پیش از من با دلائل روشن و با چیزی که گفتید، آمدند، پس چرا شما آنها را کشتید اگر راست می‌گویید؟. ﴿183پس اگر تو را تکذیب کردند، همانا پیامبرانی پیش از تو تکذیب شده‌اند که با دلایل روشن و کتابهای آسمانی و کتاب روشنگر (نزد آنان) آمده‌اند. ﴿184 هر نفسی طعم مرگ را می‌چشد و بی‌گمان در روز قیامت پاداش‌هایتان به طور کامل به شما داده می‌شود، پس هرکس که از آتش جهنم نجات داده شود، و در بهشت داخل گردانده شود، واقعاً کامیاب شده و زندگی دنیا جز مایة فریب نیست. ﴿185 مسلماً در مالها و جان‌هایتان مورد آزمایش قرار می‌گیرید، و حتماً از کسانی که پیش از شما کتاب به آنها داده شده، و (نیز) از مشرکین اذیت و آزار فراوانی می‌یابید، و اگر صبر کنید، و پرهیزگاری نمایید، این نشانة عزمِ جزم شما است. ﴿186

 

 

 

 

 

وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ لَتُبَیِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَکۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِیلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا یَشۡتَرُونَ ١٨٧ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡرَحُونَ بِمَآ أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحۡمَدُواْ بِمَا لَمۡ یَفۡعَلُواْ فَلَا تَحۡسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٖ مِّنَ ٱلۡعَذَابِۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١٨٨ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ١٨٩ إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤

 

 

 

 

 

 

 

 

  و به یاد آورید هنگامی را که خداوند از کسانی که به آنها کتاب داده شده است پیمان گرفت: آن را برای مردم بیان کنید و آن را پنهان ندارید، پس ایشان آن‌را پشت سر انداخته و به بهای اندکی فروختند. چه بد است آنچه آنها می‌خرند!. ﴿187 گمان مبر کسانی‌که بدانچه انجام داده‌اند خوشحال می‌شوند، و دوست دارند در برابر کارهایی که انجام نداده‌اند ستایش شوند، گمان مبر که آنها از عذاب نجات یابند، و برای آنان عذابی دردناک است. ﴿188 و فرمانروایی آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند بر هرچیزی تواناست. ﴿189 بی‌گمان در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هایی است برای خردمندان. ﴿190 آن کسانی‌که ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان افتاده خداوند را یاد می‌کنند، و در آفرینش آسمانها و زمین می‌اندیشند، پروردگارا! این را بیهوده نیافریده‌ای، پس ما ار از عذاب آتش نجات بده. ﴿191 پروردگارا! همانا کسی را که تو در آتش جهنم داخل کنی بی‌گمان او را خوار کرده‌ای و ستمکاران را یاوری نیست. ﴿192 پروردگارا! ما شنیدیم دعوتگری به ایمان ندا می‌داد که به پروردگارتان ایمان بیاورید، پس ما ایمان آوردیم، پس گناهانمان را بیامرز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران. ﴿193 پروردگارا! به ما بده آنچه را که بر زبان پیامبرانت به ما وعده‌ داده‌ای و در روز قیامت ما را خوار مگردان، بی‌گمان تو خلاف وعده نمی‌کنی. ﴿194

 

 

 

فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ ١٩٥ لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ ١٩٦ مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ ١٩٧ لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ ١٩٨ وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ١٩٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٢٠٠

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پس خداوند دعای آنها را اجابت کرد، (و فرمود:) من عمل هیچ مرد و زنی از شما را ضایع نخواهم کرد، برخی از شما از برخی دیگر هستید، پس کسانی که هجرت کردند و از سر زمین‌شان بیرون رانده شدند و در راه من اذیت و آزار دیدند و جنگیدند و کشته شدند، حتما گناهانشان را می‌بخشم و آنها را وارد بهشت می‌کنم، بهتشی که جویها از زیر آن روان است، این پاداشی از جانب خداست، و پاداش نیکو نزد خداوند می‌باشد. ﴿195 رفت و آمد کافران در شهرها ترا فریب ندهد. ﴿196 کالای اندکی است، سپس جایگاهشان جهنم است و چه بد جایگاهی است. ﴿197 ولی کسانی‌که از پروردگارشان ترسیدند، برای آنهاست باغهایی که رودها از زیر آن روان است، در آن جاودانه هستند، این پاداشی از جانب خداست، و آنچه نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است. ﴿198 برخی از اهل کتاب هستند که به خدا و آنچه بر شما و آنچه بر آنها نازل شده است، ایمان دارند، در برابر خدا فروتن هستند، و به آنچه بر آنها نازل شده است ایمان دارند، (و) در برابر خدا فروتن هستند و آیات خدا را به بهای اندک نمی‌فروشند، ایشان پاداششان نزد پروردگارشان است، همانا خداوند سریع الحساب است. ﴿199 ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! بردباری کنید، و استقامت و پایداری ورزید، و مراقب باشید و از خدا بترسید تا رستگار شوید. ﴿200