تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ یونس

سورۀ یونس

مکی است؛ ترتیب آن 10؛ شمار آیات آن 109

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیم

﴿الٓرۚ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡحَکِیمِ ١.

الف، لام، را؛ از حروف مقطعه‌ای است که معانی بس بزرگی دارد و خداوند عزوجل به مرادش از آن‌ها داناتر است.

این آیات قرآنی است که حق‌تعالی آن را برای بندگانش از هر خلل، تناقض و اختلافی استوار ساخته و به تفصیل و بیان آراسته است.

﴿أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنۡ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ رَجُلٖ مِّنۡهُمۡ أَنۡ أَنذِرِ ٱلنَّاسَ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنَّ لَهُمۡ قَدَمَ صِدۡقٍ عِندَ رَبِّهِمۡۗ قَالَ ٱلۡکَٰفِرُونَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٞ مُّبِینٌ ٢.

آیا برای مردم تعجب آور و تکان دهنده است که به مردی از خودشان وحی فرود آوردیم تا بندگان را در صورت عصیان‌شان از عذاب خدا بیم داده و در صورت اطاعت از راه ایمان و عمل صالح، بشارت‌شان دهد که به خاطر کارهای نیکی که پیش فرستاده‌اند، مزد و پاداشی بزرگ برای‌شان ذخیره شده است؟ آیا این امر شگفت آور است؟ و چون وحی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، کافران گفتند: این جادویی است آشکارا ناروا که مردی جادوگر آن را آورده است.

﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡ فَٱعۡبُدُوهُۚ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ ٣.

همانا پروردگارتان آن خدایی است که آسمان‌ها و زمین را در مدّت شش روز به استواری و محکمی تمام ابداع و بنا کرده و آن‌ها را نو پدید آورده است، سپس بر عرش مستقر شده و به استوایی که سزاوار جلال و عظمتش می‌باشد استوا یافته است. و در حالی که بر عرش است کار خلقش را تدبیر نموده و امورشان را اداره می‌کند در روز قیامت هیچ شفاعتگری نزدش شفاعت نمی‌کند، جز در صورتی که او خود به وی اذن شفاعت دهد و از کسی که مورد شفاعت قرار می‌گیرد راضی باشد. پس خدا را به یگانگی بپرستید و تنها او را به الوهیَت بخوانید، زیرا او پروردگار آفرینندۀ روزی دهندۀ شایسته این کار است. آیا از ادلّه‌ای که بر یگانگی‌اش وجود دارد پند نگرفته و به برهان‌هایی که بر خداوندیش وجود دارد تأمل نمی‌نمایید؟

﴿إِلَیۡهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقًّاۚ إِنَّهُۥ یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ بِٱلۡقِسۡطِۚ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِیمٖ وَعَذَابٌ أَلِیمُۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡفُرُونَ ٤.

ای مردم! بازگشت همۀ شما در روز قیامت تنها به سوی اوست. این وعدۀ ثابت الله عزوجل است که در آن شکّی نیست. هموست که خلق را اوّل بار ایجاد می‌کند، سپس آن را بعد از مرگ باز می‌گرداند تا فرمانبران را در قبال ایمان‌شان به خدا عزوجل و پیروی‌شان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به بزرگ‌ترین پاداش نایل سازد. البته این جزای عادلانه‌ای از سوی اوست. و کسانی که الوهیّت خداوند متعالی و رسالت پیامبرش را انکار کردند برای‌شان به سبب گمراهی و تکذیب‌شان، شربتی از آب جوشان و عذابی پر درد است.

﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ ٱلشَّمۡسَ ضِیَآءٗ وَٱلۡقَمَرَ نُورٗا وَقَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ لِتَعۡلَمُواْ عَدَدَ ٱلسِّنِینَ وَٱلۡحِسَابَۚ مَا خَلَقَ ٱللَّهُ ذَٰلِکَ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ یُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٥.

تنها خداوند عزوجل است که خورشید را روشنگر جهان و ماه را نور کائنات گردانید. بنابراین «ضوء» سوزان و گرم، و «نور» تابان و سرد است. و اوست که ماه را به منزل‌هایی در برج‌هایی معلوم فرود آورد تا شمارۀ سال‌ها و حساب را بدانید؛ پس با خورشید روزها شناخته می‌شود و با ماه، سال‌ها. خداوند خورشید و ماه را جز برای حکمتی بزرگ و راهنمایی روشن بر حسن آفرینش و استواری صنع خود نیافریده است. او برهان‌ها را برای گروهی که در آفرینش نشانه‌ها به مقاصد و اهداف آن‌ها راه می‌برند، به روشنی بیان می‌کند.

﴿إِنَّ فِی ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَّقُونَ ٦.

به راستی در پیاپی آمدن شب و روز هر آنچه که خداوند عزوجل از مخلوقات عجیب و غریب در آسمان‌ها و زمین آفریده است و در زیبایی، نو آوری، نظم و کمالی که هستی از آن بر خوردار است، دلایلی آشکار بر عظمت آفرینندۀ آن‌هاست اما این دلایل را کسانی می‌فهمند که با انجام دادن موجبات رضا و محبت پروردگار، مولای بزرگ خویش از خشم و ناخشنودی‌اش پروا داشته و خود را باز می‌دارند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ لَا یَرۡجُونَ لِقَآءَنَا وَرَضُواْ بِٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَٱطۡمَأَنُّواْ بِهَا وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِنَا غَٰفِلُونَ ٧.

کسانی که به دیدار خدا در روز قیامت طمع ندارند وره توشۀ این ملاقات را که ایمان عمل صالح است آماده نمی‌سازند و به زندگانی دنیا دل خوش کرده و فقط آن را بهرۀ خویش گرفته‌اند نه آخرت را و بدان اطمینان یافته و آن را بر پاداشی که نزد حق‌تعالی است ترجیح داده‌اند و کسانی که از آیات کَونی و شرعی ما غافل و رویگردان و بی‌خبراند:

﴿أُوْلَٰٓئِکَ مَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُ بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٨.

جایگاه آن گروه به علت اعمال زشت‌شان – از کفر، گناه و نافرمانی پروردگار دانای اسرار – آتش سوزان است؛ در آن همیشه ماندگار اند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ یَهۡدِیهِمۡ رَبُّهُم بِإِیمَٰنِهِمۡۖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُ فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٩.

اما کسانی که به خدا و پیامبرش ایمان آورده و با اخلاص و متابعت، اعمال نیک و مشروع را انجام داده‌اند خداوند عزوجل ایشان را به سبب ایمان‌شان به خیر دنیا و آخرت ارشاد و به استوارترین راه‌ها رهبری می‌کند. و برای‌شان در آخرت باغ‌هایی پر ناز و نعمت است که از زیر درختان آن نهرها روان است؛ در سرای قرار، در محل ابرابر، در جوار پروردگار عزیز غفّار.

﴿دَعۡوَىٰهُمۡ فِیهَا سُبۡحَٰنَکَ ٱللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمۡ فِیهَا سَلَٰمٞۚ وَءَاخِرُ دَعۡوَىٰهُمۡ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠.

نیایش بهشتیان در بهشت این است: ﴿سُبۡحَٰنَکَ ٱللَّهُمَّبار الها! تو پاک و منزهی. خدا عزوجل و فرشتگانش بر آن‌ها شادباش گفته و ایشان خود همدیگر را با واژۀ «سلام» شاد باش می‌گویند؛ زیرا این واژه پیام آور امنیّت، شادی و آرامش است. و پایان نیایش آنان این است: ﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ستایش ویژۀ پروردگار جهانیان است. بیگمان آفریننده و مدبّر عالَم که برای جویندگان رضایش بخششی فراوان ارزانی داشته است، سزاوار شکر و سپاس می‌باشد.

﴿۞وَلَوۡ یُعَجِّلُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ ٱلشَّرَّ ٱسۡتِعۡجَالَهُم بِٱلۡخَیۡرِ لَقُضِیَ إِلَیۡهِمۡ أَجَلُهُمۡۖ فَنَذَرُ ٱلَّذِینَ لَا یَرۡجُونَ لِقَآءَنَا فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١١.

و اگر خداوند به همان شتاب که دعای طالبان خیر را اجابت می‌کند، دعای درخواست کنندگان شرّ را نیز اجابت می‌نمود یقیناً این دعا کنندگان هلاک می‌شدند. پس کسانی را که به دیدار ما امید ندارند و در کار رستاخیز و معاد نمی‌اندیشند در گمراهی‌شان رها می‌کنیم تا سرگردان بمانند و در دنیای پست طغیان – آلود خویش مشغول بازیگوشی باشند.

﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦٓ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَآئِمٗا فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ کَأَن لَّمۡ یَدۡعُنَآ إِلَىٰ ضُرّٖ مَّسَّهُۥۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡمُسۡرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢.

و چون به انسان سختیی برسد؛ بر پهلو خوابیده، یا نشسته یا ایستاده به سوی پروردگارش زاری و تضرع و شکوه می‌کند از بس که صبرش اندک و در سختی بی‌قرار است، اما چون گرفتاریش را برطرف کرده و گره از مشکلش بگشاییم، مجدداً به بازی‌گوشی نخستینش باز می‌گردد؛ گویی او با سختی‌ها مورد آزمون قرار نگرفته و هرگز بر وی گرفتاریی رخ ننموده است؛ پس او دعاها و زاری‌های خود در پیشگاه ما و برداشتن بلا و محنت را از روی دوش خویش تماماً فراموش می‌کند. و آنگونه که باقی ماندن بر فساد و انکار برای این انسان آراسته شده است برای اسراف‌کاران در گناه و جرم نیز آنچه انجام می‌دادند آراسته ساخته شده است، از این رو بر جرم و گناه خود استمرار می‌دهند.

﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ١٣.

و قطعاً امّت‌ها و نسل‌های گذشتۀ پیش از شما را به علت کفرشان به الله عزوجل و تکذیب پیامبرانش به هلاکت رساندیم. و پیامبران‌شان با حجّت‌هایی روشن و برهان‌هایی قاطع بر راستگویی خویش به سوی‌شان برانگیخته شدند، ولی آن امّت‌ها به خاطر استیلای کفر بر دل‌های‌شان بر آن نبودند که آن پیامبران را تصدیق نمایند. و آنگونه که این امّت‌های انکارپیشه را نابود ساختیم هر بزه‌کار دیگر متجاوز از حدود الهی را نیز نابود می‌سازیم.

﴿ثُمَّ جَعَلۡنَٰکُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لِنَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٤.

ای مردم! آنگاه بعد از نابودسازی آن نسل‌های تکذیب پیشه، شما را در زمین جانشین قرار دادیم تا ببینیم که در میدان خیر و شرّ، صلاح و فساد چگونه رفتاری می‌کنید؛ تا در نتیجه نیکوکاران را پاداش داده و بدکاران را مجازات کنیم.

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَاتُنَا بَیِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَرۡجُونَ لِقَآءَنَا ٱئۡتِ بِقُرۡءَانٍ غَیۡرِ هَٰذَآ أَوۡ بَدِّلۡهُۚ قُلۡ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآیِٕ نَفۡسِیٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۖ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ١٥.

و چون آیات روشن ما را بر کافران بخوانی، آنان‌که به روز حساب ایمان نداشته، امیدوار ثواب و بیمناک از عقاب نیستند می‌گویند: برای ما قرآنی دیگر جز این قرآن بیاور یا آن را عوض کرده معانی‌اش را تحریف کن؛ بدین‌گونه که حلال را به حرام، حرام را به حلال، هشدار عذاب را به مژده و مژده را به هشدار تبدیل نمایی و آنچه را در آن از بدگویی به بتان و نسبت‌دادن نادانی و سبک مغزی به مشرکان است محو گردانی!! ای پیامبر! به آنان بگو: نه من چنین توانم کرد و نه این کار برایم سزاوار است بلکه کار من این است: از همین قرآن در هر امر و نهیی پیروی کنم. من بیم دارم که اگر از دستور پروردگار متعالی سرپیچی کنم در روز قیامت به عذاب سخت پر دردی رو به رو شوم.

﴿قُل لَّوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا تَلَوۡتُهُۥ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَدۡرَىٰکُم بِهِۦۖ فَقَدۡ لَبِثۡتُ فِیکُمۡ عُمُرٗا مِّن قَبۡلِهِۦٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦.

ای پیامبر! به آنان بگو: اگر خدا می‌خواست این قرآن را بر شما نمی‌خواندم و نه حق‌تعالی شما را از آنچه در آن است آگاه می‌ساخت. پس متیقن باشید که من فرستاده‌ای از سوی الله عزوجل هستم نه از پیش خود. و چنان‌چه می‌دانید پیش از نزول قرآن و پیش از اینکه آن را بر شما بخوانم، مسلّماً روزگار درازی در میان شما به سر برده‌ام و بعد از آن بود که قرآن بر من نازل شد. پس چگونه فرق و تفاوت بزرگی را که در میان حالم قبل از نزول وحی و حالم بعد از نزول آن پدید آمده است با عقل‌های‌تان مورد تدبّر قرار نمی‌دهید تا بدانید که این وظیفه نه از سوی من و نه در اختیارم بلکه فقط از سوی الله عزوجل است؟!

﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ١٧.

پس چه کسی ستمکارتر از آن کس است که بر خدای  عزوجل  ادعاهایی دروغین بربندد، یا چیز را به وی نسبت دهد که او سزاوارش نیست، یا آیاتش را انکار ورزد؟ بی‌شک هر کس چنین کند، بدکار و بزه‌کار است و هر کس چنین صفتی داشته باشد هرگز نه به رستگاری خواهد رسید و نه هم روی پیروزی و کامیابی را خواهد دید.

﴿وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُمۡ وَلَا یَنفَعُهُمۡ وَیَقُولُونَ هَٰٓؤُلَآءِ شُفَعَٰٓؤُنَا عِندَ ٱللَّهِۚ قُلۡ أَتُنَبِّ‍ُٔونَ ٱللَّهَ بِمَا لَا یَعۡلَمُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٨.

این گروه کفر پیشه خدایان دیگری جز الله عزوجل را می‌پرستند که نه سودی به آنان می‌رسانند و نه زیانی را از آنان دفع می‌کنند. همین گروه مشرک می‌گویند: این خدایان را به خاطر آن پرستش می‌کنیم که نزد الله برای ما شفاعت کنند. ای پیامبر! به آنان بگو: آیا خدای متعال را در مورد چیزی از کار این نادانان آگاه می‌سازید که او در آسمان‌ها یا زمین نسبت به آن آگاهی ندارد؟ اگر این معبودان باطل نزد خدا سودی به شما می‌رساندند قطعاً او از شما نسبت به این امر داناتر بود. بیگمان حق‌تعالی از آنچه این گروه با وی در الوهیَتش شریک می‌آورند منزّه و از شرک آوری غیر خود با خود، برتر و متعالی است و بیگمان هیچ معبودی جز او وجود ندارد.

﴿وَمَا کَانَ ٱلنَّاسُ إِلَّآ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ فَٱخۡتَلَفُواْۚ وَلَوۡلَا کَلِمَةٞ سَبَقَتۡ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیۡنَهُمۡ فِیمَا فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ١٩.

مردم جز بر آیینی واحد نبودند که عبارت از آیین توحید بود و بعد از آن به آیین‌های مختلف متفرق شده بعضی ایمان آوردند و بعضی دیگر کفر ورزیدند و اگر خداوند عزوجل بر خویشتن چنین مقرر نداشته بود که به بدکاران مهلت داده و آن‌ها را در این سرای دنیا مجازات نکند، بیگمان فیصلۀ وی در دنیا به ارتباط نابودسازی ستمگران و نجات دادن فرمانبران محقّق می‌شد.

﴿وَیَقُولُونَ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۖ فَقُلۡ إِنَّمَا ٱلۡغَیۡبُ لِلَّهِ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٢٠.

کفّار فجّار می‌گویند: چرا خداوند بر پیامبرش حجّت روشنی را که بدان بر راستگویی‌اش در ادعای نبوت پی می‌بردیم نازل نکرده است؟ ای پیامبر! به آنان بگو: جز خدا هیچ‌یک از خلقش غیب را نمی‌داند پس اگر بخواهد حجّتی نازل می‌کند و اگر نخواهد، نازل نمی‌کند؛ کار همه مفوّض به او و در اختیار اوست؛ پس ای کافران! شما سرانجام امور و آنچه را حق‌تعالی در مورد ما و شما – با نابود سازی دروغگوی معاند و یاری‌دهی راستگوی عابد فیصله خواهد کرد – انتظار ببرید؛ من نیز منتظر همان نصرت و تأییدی هستم که پروردگارم به من وعده داده است.

﴿وَإِذَآ أَذَقۡنَا ٱلنَّاسَ رَحۡمَةٗ مِّنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُمۡ إِذَا لَهُم مَّکۡرٞ فِیٓ ءَایَاتِنَاۚ قُلِ ٱللَّهُ أَسۡرَعُ مَکۡرًاۚ إِنَّ رُسُلَنَا یَکۡتُبُونَ مَا تَمۡکُرُونَ ٢١.

و چون خداوند عزوجل بعد از سختی و آسیبی که به کافران رسیده است گشایش و آسانیی به آنان بچشاند، به ناگاه رسالت را تکذیب و آیات الله عزوجل را به تمسخر می‌گیرند. ای پیامبر! به آنان بگو استدراج خدای سبحان در مورد شما سریعتر، مکر وی بر شما سخت‌تر و مجازاتش نیرومندتر است؛ او فرشتگان نگهبان را به سوی شما می‌فرستد که نیرنگ‌ها، جرایم و جنایات شما را بنویسند تا شما را در روز قیامت در برابر آن‌ها مجازات کند.

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُسَیِّرُکُمۡ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا کُنتُمۡ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَجَرَیۡنَ بِهِم بِرِیحٖ طَیِّبَةٖ وَفَرِحُواْ بِهَا جَآءَتۡهَا رِیحٌ عَاصِفٞ وَجَآءَهُمُ ٱلۡمَوۡجُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ أُحِیطَ بِهِمۡ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ لَئِنۡ أَنجَیۡتَنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ٢٢.

تنها خداوند عزوجل است که مردم را در خشکی بر اسب شتر، قاطر، الاغ و غیره و در دریا بر کشتی و غیره گردش و سیر می‌دهد. تا چون بر کشتی‌ها بنشینید و بادی خوش و ملایم بوزد و سواران کشتی بدان شادمان شوند، به ناگاه بادی تند، طوفانی ویرانگر بر آن‌ها بتازد و موج از هر طرف بر آنان یورش برد و یقین کنند که هلاکت بدی‌شان فرود آمدنی است، در این هنگام به خدای متعالی توسّل جسته، در دعا به زاری اصرار نموده و از او طالب نجات می‌شوند، چه مخلصانه به بارگاهش تضرع کرده و چه مؤمنانه تعهد می‌بندند که اگر آنان را از آن ورطۀ سخت بیرون آورد، یقیناً با ایمان و عمل صالح و توبه از گناهان، از شکر گزاران نعمت‌هایش خواهند بود.

﴿فَلَمَّآ أَنجَىٰهُمۡ إِذَا هُمۡ یَبۡغُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّۗ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّمَا بَغۡیُکُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۖ مَّتَٰعَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ ثُمَّ إِلَیۡنَا مَرۡجِعُکُمۡ فَنُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٢٣.

اما چون از سختی‌ها و تنگناها بیرون‌شان آورد و از هول و هراس‌ها برهاند و به سلامت به خشکی بر گرداند، به ناگاه با ستم و گناه در زمین فساد و سرکشی می‌کنند. ای مردم! فرجام این ستم و تجاوز به خود شما برگشته و پیامد شوم گناه وبال گردن خودتان خواهد شد. این چند روزه بهره‌مندی ناپایدار و فانی دنیا چون خوابی شیرین به زودی زود می‌گذرد و بعد از آن به سوی پروردگارتان برمی‌گردید و شما را از آنچه کرده‌اید آگاه خواهد ساخت و بر آنچه مرتکب شده‌اید مجازات خواهد کرد؛ از این رو با شکر نعمت و حذر از نعمت و عذاب برای آن روز آمادگی بگیرید؛ زیرا هیچ چیز همانند توبه و دعا دافع بلا نیست.

﴿إِنَّمَا مَثَلُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا کَمَآءٍ أَنزَلۡنَٰهُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ فَٱخۡتَلَطَ بِهِۦ نَبَاتُ ٱلۡأَرۡضِ مِمَّا یَأۡکُلُ ٱلنَّاسُ وَٱلۡأَنۡعَٰمُ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَخَذَتِ ٱلۡأَرۡضُ زُخۡرُفَهَا وَٱزَّیَّنَتۡ وَظَنَّ أَهۡلُهَآ أَنَّهُمۡ قَٰدِرُونَ عَلَیۡهَآ أَتَىٰهَآ أَمۡرُنَا لَیۡلًا أَوۡ نَهَارٗا فَجَعَلۡنَٰهَا حَصِیدٗا کَأَن لَّمۡ تَغۡنَ بِٱلۡأَمۡسِۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٢٤.

در حقیقت، مَثَلِ زندگانی دنیا و بهره‌های فانی و لذّت‌های گذاری آن، بسان بارانی است که خداوند عزوجل آن را از آسمان به زمین فرو ریخت و به وسیلۀ آن کشتزارها و درختان را رویانید که مردم از دانه‌ها و میوه‌های آن و حیوانات از علوفه و گیاهان درهم آمیخته‌اش می‌خورند تا چون زمین با زیبایی درختان، عشوۀ طنازانۀ گل‌ها و منظرۀ چشم و دل نواز میوه‌ها، جامۀ زمردین و لباس نگارین به تن کرد و پیرایۀ خود را به آراستگی تمام بر گرفت، و در آن هنگام صاحبان آن کشتزارها و باغستان‌ها باور کردند که بر چیدن محصول و بهره‌گیری از مواهب آن توانایند – از آنکه در حوزۀ تملک و تحت تصرف‌شان قرار دارد – به ناگاه در ساعتی از شب یا روز فرمان الله بر نابودی درختان، ویرانی میوه‌ها و فروتکاندن گل‌ها آمد و بعد از آن همه سرسبزی و تازگی، تمام آن‌ها درویده و پاشان گشت؛ چنان‌که گویی قبل از وقوع این سیل بنیان‌کن نابودی، اصلاً وجود خارجی نداشته‌اند. پس سیل فنا نیز اینگونه بر دنیای غرور آلود و بهره‌های فریبنده‌ای که بدان‌ها افتخار می‌کنید سرازیر شده، فرزندان‌تان می‌میرند، اموال‌تان نابود می‌شود، دوستان‌تان از پیرامون‌تان پراکنده گشته، دیارتان ویران و قصرهای‌تان سرنگون می‌شود؛ زیرا خداوند عزوجل در سرنوشت دنیا و اهل آن فنا را مقرر داشته است. و آنگونه که خداوند عزوجل حال دنیا و پایان کار آن را برای شما وصف کرده، همچنان آیات روشنگر و ادلّۀ آشکار خود در هردو بعد تکوینی و تشریعی را نیز برای‌تان بیان می‌کند تا صاحبان خرد در آن‌ها اندیشیده و اصحاب بصیرت آن‌ها را فرا گیرند و به هوش جان در آن‌ها بنگرند.

﴿وَٱللَّهُ یَدۡعُوٓاْ إِلَىٰ دَارِ ٱلسَّلَٰمِ وَیَهۡدِی مَن یَشَآءُ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٢٥.

و خداوند عزوجل با فرستادن پیامبران و فرود آوردن کتاب‌هایش بندگانش را به سوی بهشت برین فرا خوانده و هر کس از خلقش را که بخواهد بر انجام امر خویش توفیق استقامت ارزانی می‌دارد؛ در نتیجه عملش خالصانه برای رضای الله أ، مطابق سنّت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و بر خطّ صواب قرار می‌گیرد و سرانجام او مستحق رضوان الهی می‌شود. بنابراین دعوت خدای متعالی عام اما هدایتش خاص است؛ زیرا دعوت عبارت از اقامۀ حجّت و هدایت عبارت از رساندن رحمت است.

﴿۞لِّلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ ٱلۡحُسۡنَىٰ وَزِیَادَةٞۖ وَلَا یَرۡهَقُ وُجُوهَهُمۡ قَتَرٞوَلَا ذِلَّةٌۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٢٦.

برای کسانی که در ایمان و عمل صالح خود به نیکویی کار کرده‌اند، بهشت و زیاده بر آن است؛ این زیاده عبارت از نگریستن به وجه خداوند کریم همراه با دریافت مغفرت و رضوان وی است. چهره‌هایشان را غبار و ذلّت و خواری و خفتی نمی‌پوشاند بلکه طراوت و نور و سرور بر چهره‌های‌شان موج می‌زند. این گروهی که به اوصاف یاد شده موصوف‌اند، همانا اصحاب بهشت‌اند که به طور ابد از نعمتی پایدار و ملکی عظیم در آن بر خوردار و ماندگار اند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَسَبُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ جَزَآءُ سَیِّئَةِۢ بِمِثۡلِهَا وَتَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۖ مَّا لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِنۡ عَاصِمٖۖ کَأَنَّمَآ أُغۡشِیَتۡ وُجُوهُهُمۡ قِطَعٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مُظۡلِمًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٢٧.

اما کسانی که مرتکب بدی‌ها شده و در لجن نافرمانی‌هایی چون کفر، ارتکاب محرّمات و پایمال نمودن حدود الهی فرو رفته‌اند، حق‌تعالی به آنان جزایی همانند آن از عذاب آخرت چشانده، ذلّت و خواری آنان را دربر می‌گیرد، نه هیچ باز دارنده‌ای عذاب خدا را از آنان بازمی‌دارد، نه هیچ شفاعتگری برای‌شان شفاعت می‌کند و نه هیچ نیرویی مجازات الهی را از آنان دفع می‌نماید؛ گویی چهره‌های‌شان با پاره‌هایی از شب تار و ظلمانی پوشانده شده است؛ آنان اهل دوزخ‌اند که در آن همراه با بلا و نکبت و خواری و خشم خدای جبَار ماندگاراند.

﴿وَیَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ مَکَانَکُمۡ أَنتُمۡ وَشُرَکَآؤُکُمۡۚ فَزَیَّلۡنَا بَیۡنَهُمۡۖ وَقَالَ شُرَکَآؤُهُم مَّا کُنتُمۡ إِیَّانَا تَعۡبُدُونَ ٢٨.

و آن روزی را یاد کن که حق‌تعالی همۀ مردم را برای حساب و جزا گرد می‌آورد، آنگاه به کسانی که غیر وی را با وی شریک قرار داده‌اند می‌گویند: شما و شریکان‌تان که در دنیا جز خدا عزوجل به پرستش‌شان می‌گرفتید، بر جای خود باشید تا خداوند عزوجل میان شما داوری کند. و خدای سبحان در میان مشرکان و آنچه به پرستش می‌گرفتند، جدایی می‌افکند. در این اوضاع و احوال است که معبودان باطل اهل شرک از آن‌ها بیزاری جسته و خطاب به آن‌ها می‌گویند: در حقیقت شما ما را در دنیا نمی‌پرستیدید بلکه دروغگو و تهمت‌گر بوده‌اید.

﴿فَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدَۢا بَیۡنَنَا وَبَیۡنَکُمۡ إِن کُنَّا عَنۡ عِبَادَتِکُمۡ لَغَٰفِلِینَ ٢٩.

معبودان پنداری می‌افزایند: خداوند عزوجل به عنوان گواه بر صحت آنچه می‌گوییم بسنده است؛ او میان ما و شما داوری می‌کند زیرا او نهان و آشکار همه را می‌داند. به راستی ما پرستش شما را برای خود احساس نمی‌کردیم و از آن غافل بودیم؛ زیرا ما اختیار هیچ سود و زیانی را نداریم.

﴿هُنَالِکَ تَبۡلُواْ کُلُّ نَفۡسٖ مَّآ أَسۡلَفَتۡۚ وَرُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٣٠.

آنجا در روز جزا و در آن مقام بزرگ است که هر کس آنچه را گفته، عمل کرده و پیش فرستاده است درمی‌یابد و حسابش را پیش رویش می‌بیند؛ اگر خیر باشد، خیر و اگر شر باشد، شرّ. و همه به سوی الله عزوجل باز گردانیده می‌شوند تا میان‌شان داوری کند؛ زیرا او پروردگارشان، معبودشان و متولّی حقیقی امورشان است و اوست تنها داور عادل. در نتیجه سعادتمندان در بهشت و شقاوت پیشه‌گان در دوزخ‌اند و آنچه را کافران جز خدای متعالی به دروغ می‌پرستیده‌اند، از دست‌شان می‌رود پس نه معبودان باطل به آنان سودی می‌رسانند، نه برای‌شان شفاعت می‌کنند و نه عذاب را از آنان دفع می‌نمایند.

﴿قُلۡ مَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أَمَّن یَمۡلِکُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَمَن یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَیُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّ وَمَن یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۚ فَسَیَقُولُونَ ٱللَّهُۚ فَقُلۡ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٣١.

ای پیامبر! به آن گروه کافر بدکار بگو: کیست که با فرود آوردن بارانی خوش و طراوت بخش، بر شما از آسمان روزی فرود می‌آورد؟ کیست که از زمین انواع میوه‌ها، دانه‌ها، سبزی‌ها، فراورده‌های بامزه و گوارا را برای شما و حیوانات‌تان بیرون می‌آورد؟ کیست که نیروی شنوایی و بینایی به شما داده است که هرگاه بخواهد آن‌ها را از شما سلب می‌تواند کرد؟ کیست که زندگان را از مردگان بیرون می‌آورد؛ همچون بیرون آوردن جوجه از تخم؛ و مردگان را از زندگان بیرون می‌آورد؛ همچون بیرون آوردن تخم از مرغ، میوه از درخت و مانند آن؟ کیست که تمام امور آسمان‌ها و زمین را تدبیر می‌کند؛ چون امور فرشتگان، جنّ انس، حیوان و هر آفریدۀ دیگری را؟ ای پیامبر! از آنان دربارۀ همۀ این امور بپرس، در پاسُخت خواهند گفت: انجام دهندۀ همۀ این کارها تنها الله عزوجل است. پس به آنان بگو: اکنون که به این حقیقت معترفید پس آیا با شریک قرار دادن دیگران با الله عزوجل از عذاب و خشمش پروا نمی‌دارید؟ بنابراین باید او را به یگانگی پرستش کرده و عبادت را برایش خالص گردانید.

آیۀ کریمه از دلیل عقلی و شیوۀ گفتگوی منطقی کار گرفته، دلایل آشکار نه پنهان را به کار بسته، از مقدمات به نتایج رسیده و اصل تدرّج در حجّت و پله به پله پیمودن راه مقابلۀ منطقی را آیینه داری نموده است.

﴿فَذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمُ ٱلۡحَقُّۖ فَمَاذَا بَعۡدَ ٱلۡحَقِّ إِلَّا ٱلضَّلَٰلُۖ فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ ٣٢.

پس این ذاتی که به اوصاف فوق – از آفرینندگی روزی بخشی و کار پردازی – وصف شد، همانا خداوند عزوجل بزرگ پروردگارتان است که فقط او شایستۀ پرستش می‌باشد، او را شریکی نیست. بناءً وقتی این همان حق باشد دیگر بعد از حق جز گمراهی چیست؟ از این رو شما در پرستش غیر وی گمراهید پس چگونه از عبادتش به عبادت ماسوایش از بتان، معبودان و اباطیل منحرف می‌شوید؟ و چسان از حق به سوی گمراهی باز گردانیده می‌شوید؟!!

﴿کَذَٰلِکَ حَقَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ عَلَى ٱلَّذِینَ فَسَقُوٓاْ أَنَّهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٣٣.

و همان طوری که الوهیت و ربوبیت حقّۀ خداوند به اثبات رسیده است، به همانسان این فرمان تکوینی و این حکم عادلانه و فیصلۀ برگشت ناپذیر وی بر کسانی که از دایرۀ دستورش خارج شده‌اند نیز به حقیقت پیوسته است که: آنان به عبودیتش باورمند نشده و به یگانگی‌اش اذعان نمی‌کنند، به پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم ایمان نیاورده و از هدایتش پیروی نمی‌نمایند؛ زیرا خدای سبحان فقط کسانی را به سوی حق هدایت می‌کند که رهرو راهش باشند نه کسانی که بروی تمرد ورزیده پرچم ستیز را برافرازند.

﴿قُلۡ هَلۡ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥۚ قُلِ ٱللَّهُ یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٣٤.

ای پیامبر! به مشرکان بگو: آیا در آنجا کسی از خدایان شما که جز الله عزوجل پرستش‌شان می‌کنید هست که بتواند آفرینش را از عدم ایجاد کرده و سپس آن را بعد از فنایش به صورت اوّلیه‌اش برگرداند؟ یعنی اینکه معدوم را ایجاد و فانی را به عرصۀ وجود بر گرداند؟! قطعاً این چیزی است که آن‌ها توانش را ندارند و محالی است که هرگز بر آن قادر نیستند. ای پیامبر! به آنان بگو: لیکن این خداست که پدیده‌ها را به یگانگی از عدم ایجاد و سپس آن‌ها را بعد از فنا به صورت اوّلیۀشان برمی‌گرداند. پس چگونه از پرستش ذاتی که در آفرینش و ابداع از چنین قدرت و حکمت و چنین اوصافی بر خوردار است به عبادت ماسوایش که از چنان توان و امکانی بهره‌مند نیستند برمی‌گردید؟!

﴿قُلۡ هَلۡ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلۡحَقِّۚ قُلِ ٱللَّهُ یَهۡدِی لِلۡحَقِّۗ أَفَمَن یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ أَحَقُّ أَن یُتَّبَعَ أَمَّن لَّا یَهِدِّیٓ إِلَّآ أَن یُهۡدَىٰۖ فَمَا لَکُمۡ کَیۡفَ تَحۡکُمُونَ ٣٥.

ای پیامبر! به مشرکان بگو: آیا از معبودانی که پرستش می‌کنید کسی هست که به سوی راه راست هدایت کند؟ قطعاً آن‌ها توان آن را ندارند بلکه فقط خداست که گمراهان از راه هدایت را به سوی حق رهبری کرده و منحرفان را ارشاد می‌کند. پس کدام یک از این دو گروه آتی به پیروی سزاوارتراند: کسی که به خاطر علم تامّه، حکمت کامله و قدرت نافذه‌اش به سوی حق رهبری می‌کند؟ یا کسی که به علت جهل، گمراهی و بی‌دانشی توان راهنمایی به سوی حق را ندارد؟ این گروه همان خدایان پنداری شمایند که نه به مقصدی راه می‌برند و نه غیر خویش را هدایت می‌کنند، بلکه خود نیازمند کسی‌اند که راهنمایی‌شان کند، بناءً نه راهبرند و نه راهیافته بلکه تحت هدایت قرار می‌گیرند. پس دیگر چرا بین خدای هدایتگر که جلال و عظمت و کمالش متعالی و بی‌نهایت است و میان این مخلوقات عاجز حیران بینوا، برابری قایل می‌شوید؟ بیگمان این حکمی است باطل و قضاوتی است بیداد گرانه و جائرانه.

﴿وَمَا یَتَّبِعُ أَکۡثَرُهُمۡ إِلَّا ظَنًّاۚ إِنَّ ٱلظَّنَّ لَا یُغۡنِی مِنَ ٱلۡحَقِّ شَیۡ‍ًٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِمَا یَفۡعَلُونَ ٣٦.

و بیشترینۀ این گروه مشرک در پرستش بتان، اعتقاد به نفع و زیان رسانی آنان و باور به اینکه آن‌ها نزدیک کنندۀ انسان به حق تعالی‌اند جز از گمان و خیال پیروی نمی‌کنند؛ نه بر این راه و روش باطل دلیل روشنی دارند و نه برهان قاطعی و پیداست که گمان نه در کار بر پاداشتن حق سود و ثمری به همراه دارد و نه در دفع باطل؛ بلکه ناگزیر یقین در کار باید کرد تا از شک شفا حاصل شود و از حیرت، عصمت و پناه؛ همانا خداوند عزوجل بر کار این گروه مشرک دانا و آگاه است و به زودی در روز قیامت آنان را در قبال آن مورد محاسبه قرار می‌دهد.

﴿وَمَا کَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن یُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا رَیۡبَ فِیهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٣٧.

برای هیچ بشری ممکن نیست که این قرآن را از جانب غیر خدا عزوجل بیاورد؛ زیرا بر ساختن قرآن، فوق توانمندی بشر است و دلایل اعجازی آن را هیچ‌کس از انسان‌ها در هر مقام و جایگاهی که قرار داشته باشد ترتیب نتواند کرد، بلکه این خداوند تبارک و تعالی است که آن را در حالی که تصدیق کنندۀ کتاب‌های بیشین است نازل کرده است. این قرآن حاوی روشن‌ترین برهان و کامل‌ترین بیان از برنامۀ شریعت الله عزوجل و آیین نامۀ وی برای انسان می‌باشد؛ بناءً این حقیقت که قرآن کلام خداوند عزوجل است و آن را برای پیامبرش وحی نموده است نه کلام بشر، حقیقتی غیر قابل تردید است.

﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٣٨.

بلکه کافران می‌گویند: پیامبر، قرآن را از پیش خود برساخته و او هم بشری مانند خودشان است؟! ای پیامبر! به آنان بگو: اگر در این ادعا که بر معارضۀ قرآن توانایید، راستگو می‌باشید، اینک بفرمایید شما هم یک سوره از جنس قرآن در بلاغت و اعجاز، فصاحت و ایجاز، نظم و هدایت، نورانیت و طراوتش بیاورید و در این راه بر هر کسی از انس و جنّ هم که می‌خواهید توسّل جسته و از آنان یاری بگیرید تا شما را بر ساختن تنها یک سوره مانند قرآن یاری کنند.

﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ یُحِیطُواْ بِعِلۡمِهِۦ وَلَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُۥۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِینَ ٣٩.

بلکه واقعیت این است که کافران در همان نخستین مرحلۀ شنیدن قرآن پیش از اینکه آن را بفهمند به تکذیبش مبادرت کرده و آن را رد نمودند؛ زیرا آن‌ها حقایقش را ندانستند؛ و انسان دشمن ندانسته‌های خویش است. در غیر آن اگر آن‌ها قرآن را چنان‌که بایستۀ فهم آن است می‌فهمیدند قطعاً تصدیق به اعماق دل‌های‌شان راه می‌یافت. از آن گذشته هنوز حقیقت آنچه در این قرآن بدان وعده داده شده‌اند؛ همچون رستاخیز و جزا، بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب برای‌شان نیامده و به وقوع نپیوسته است. امّت‌های پیشین نیز همین‌گونه کتاب‌های پیامبران سابق را تکذیب کردند. پس ای پیامبر! در این حقیقت تأمّل کن که فرجام تکذیب پیشه‌گان و کسانی که با نافرمانی پروردگار خود بر خویشتن ستم کرده‌اند چگونه بوده است، و چسان ما آن‌ها را با انواع مجازات‌ها ویران ساخته‌ایم.

﴿وَمِنۡهُم مَّن یُؤۡمِنُ بِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن لَّا یُؤۡمِنُ بِهِۦۚ وَرَبُّکَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُفۡسِدِینَ ٤٠.

و از مردم کسانی‌اند که قرآن را تصدیق می‌کنند و از آنان کسانی تکذیبش می‌نمایند تا در حال تکذیب با پروردگار خود ملاقات کنند. و خداوند عزوجل به حال فساد گرانی که حق را رد کرده و پیرو باطل شده‌اند، در برابر برنامۀ هدایت تکبر ورزیده و از دلیل روی برتافته‌اند داناتر است و به زودی در برابر این عملکرد ناصواب مجازات‌شان خواهد کرد.

﴿وَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل لِّی عَمَلِی وَلَکُمۡ عَمَلُکُمۡۖ أَنتُم بَرِیٓ‍ُٔونَ مِمَّآ أَعۡمَلُ وَأَنَا۠ بَرِیٓءٞ مِّمَّا تَعۡمَلُونَ ٤١.

ای پیامبر! اگر بازهم این گروه مشرک تکذیبت کردند به آنان بگو: دین من مربوط خودم بوده و من در برابر خداوند عزوجل از عمل خود مسئول هستم و چیزی از آن بردوش شما نیست. چنان‌که دین شما نیز به خودتان مربوط است و به زودی نزد خداوند عزوجل از عمل خویش مورد سؤال قرار خواهید گرفت؛ پس نه شما بر آنچه من عمل کرده‌ام مورد مؤاخذه قرار می‌گیرید و نه من از عمل شما مورد باز پرس واقع می‌شوم از این رو هر کس در گروه عمل خویشتن است و بر مبنای آن مورد محاسبه قرار خواهد گرفت.

﴿وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُونَ إِلَیۡکَۚ أَفَأَنتَ تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ وَلَوۡ کَانُواْ لَا یَعۡقِلُونَ ٤٢.

و کسانی از کافران به تلاوتت و به موعظه‌ها و اندرزهایی که می‌دهی گوش فرا می‌دهند، اما به چنان سماعی که هیچ قبول و اجابتی در آن نیست، بلکه بیشتر به شنیدن چهارپایان مانَد. ای پیامبر! آیا تو می‌توانی کسانی را که کر اند – هرچند در نیابند – بشنوانی؟ نمی‌توانی اعراض‌گران را هدایت کنی؛ زیرا آن‌ها از شنیدن فهیمانه و هوشمندانۀ حق، کر اند؛ بلکه صدا را بدون درک معنی و ندارابی راهیابی و راهجویی می‌شنوند.

﴿وَمِنۡهُم مَّن یَنظُرُ إِلَیۡکَۚ أَفَأَنتَ تَهۡدِی ٱلۡعُمۡیَ وَلَوۡ کَانُواْ لَا یُبۡصِرُونَ ٤٣.

ای پیامبر! و از کافران کسانی‌اند که به سوی تو و به سوی برهان‌های قاطع رسالتت می‌نگرند؛ لیکن انوار هدایتی را که خدای متعال به تو داده است نمی‌بینند و حقایقی را که در عرصۀ علم نافع و وحی مبارک نزدت وجود دارد، درک نمی‌کنند. پس ای پیامبر! آیا می‌توانی نابینایان را چنان بینایی‌ای ببخشی که را مختصات الله عزوجل است؛ اوست که هر که را بخواهد هدایت کرده و هر که را بخواهد گمراه می‌سازد.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَظۡلِمُ ٱلنَّاسَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَٰکِنَّ ٱلنَّاسَ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٤٤.

خدا به هیچ وجه بر مردم ستم نمی‌کند؛ با افزودن گناهی بر گناهان‌شان که آن را انجام نداده‌اند، یا با کاستن ثوابی از حسانتی که انجامش داده‌اند. آری! نه او ستم می‌کند و نه حق کسی را پایمال می‌نماید، بلکه این خود بندگان‌اند که با تکذیب و عصیان و ظلم و عدوان بر خویش ستم روا می‌دارند. بنابراین خداوند عزوجل نجات‌شان را می‌خواهد اما آن‌ها خود در نابودسازی خویش تلاش می‌ورزند!!

﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ کَأَن لَّمۡ یَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّنَ ٱلنَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیۡنَهُمۡۚ قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِ وَمَا کَانُواْ مُهۡتَدِینَ ٤٥.

و روزی که خداوند عزوجل گروه کافران را برای میعادی که هیچ شکی در آن نیست گرد می‌آورد تا جزای اعمال‌شان را به تمامی به آنان بپردازد؛ گویی پیش از این گردهمایی جز به اندازۀ ساعتی از روز در زندگانی دنیا به سر نبرده‌اند!! همدیگر را می‌شناسند چنان‌که گویی هنوز در دنیا به سر می‌برند، سپس این شناسایی در میان‌شان از بین رفته و آن ساعت به پایان می‌رسد. قطعاً تکذیب‌گران خدا، پیامبرش و روز آخرت زیان کردند و به هدایت توفیق نیافته راه استوار را نرفتند و به رشد رهنمون نشدند.

﴿وَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعۡضَ ٱلَّذِی نَعِدُهُمۡ أَوۡ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ ثُمَّ ٱللَّهُ شَهِیدٌ عَلَىٰ مَا یَفۡعَلُونَ ٤٦.

ای پیامبر! و اگر خداوند عزوجل بعضی از مصایبی را که بر دشمنانش فرود می‌آید – همچون گرفتن سخت و عذاب سنگین – در حیاتت به تو بنمایاند، یا هم پیش از آنکه این عذاب خفت بار دنیوی بر آنان فرود آید تو را بمیراند و به سوی خود برد، قطعاً در هر صورت باز گشت آنان فقط به سوی اوست و او شاهد و ناظر اعمال‌شان است؛ پس به زودی آنان را در قبال آن جزایی تمام عیار خواهد چشاند.

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٖ رَّسُولٞۖ فَإِذَا جَآءَ رَسُولُهُمۡ قُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٤٧.

و هر امّتی از امّت‌هایی را که پیش گذشته‌اند؛ پیامبری بوده است که خدای  عزوجل  او را با پیامی از نزد خود به سوی‌شان فرستاده است، همانگونه که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی امّتش فرستاد. پس چون پیامبر پیامش را نزد امّتش ببرد و حجّت را بر آنان اقامه کند آنگاه خداوند عزوجل در میان‌شان به طور عادلانه داوری کرده برای باورمندان مؤمن، ثواب و به کافران عذاب می‌چشاند. یا معنی این است: وقتی پیامبرشان در آخرت باید؛ جزای هر کس بدون ستم بروی واقع خواهد شد بنابراین هیچ مؤمنی نابود نشده و هیچ تکذیب پیشه‌ای نجات نخواهد یافت؛ بلکه کیفری مناسب با جرم خود دریافت خواهد کرد.

﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٨.

کافران به پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم می‌گویند: قیامت چه وقت برپا خواهدشد؛ در شب یا در روز؟ پس اگر تو – ای پیامبر – و پیروان باورمندت در این ادعا که قیامت حتماً روی خواهد داد راستگو هستید، اینک به ما از وقت تعیین شده‌اش خبر دهید!!

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی ضَرّٗا وَلَا نَفۡعًا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۚ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَلَا یَسۡتَ‍ٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٤٩.

ای پیامبر! به کافران بگو: من بندۀ مأموری هستم که برای خود سود و زیانی را در اختیار ندارم، همۀ این‌ها تنها در اختیار خداوند عزوجل است؛ هرچه را بخواهد بر من و بر شما مقدر می‌کند. برای هر عصر، هر نسل، هر امّت، هر دولت و هر ملتی اجلی است معیّن، پس چون أجل موعودشان فرا رسد؛ آن نسل؛ فنا شده، آن امّت؛ نابود گشته، آن دولت؛ ساقط گردیده و آن ملّت از صحنۀ روزگار برمی‌افتد؛ پس بی‌تأخیر و تقدیم ساعتی از اجل موعودشان هم در آن میعاد هلاک می‌شوند.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُهُۥ بَیَٰتًا أَوۡ نَهَارٗا مَّاذَا یَسۡتَعۡجِلُ مِنۡهُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٥٠.

ای پیامبر! به کافران بگو: به من خبر دهید که اگر خداوند عذابش را در شب یا روزی فرود آورد، شما از شتابخواهی آن چه سودی می‌برید حال آنکه عذاب امری ناخوشایند است که دل‌ها از آن نفرت داشته و سرشت‌ها آن را برنمی‌تابند؛ پس موجب و مقتضای شتابخواهی شما برای عذاب چیست؟!!

﴿أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ ءَامَنتُم بِهِۦٓۚ ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ ٥١.

آیا بعد از آنکه عذاب و مجازات بر شما فرود آید، آنگاه در زمانی که هیچ سودی برای‌تان دربر ندارد آن را باور می‌دارید؟ در آن هنگام به شما گفته می‌شود: اکنون تصدیق می‌کنید حال آنکه قبل از نزول عذاب آن را به شتاب می‌خواستید؛ آری! شما از روی دروغ انگاشتن عذاب و دور پنداشتن نزول آن و تنها از سر عناد و سرسختی آن را به شتاب درخواست کردید.

﴿ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡخُلۡدِ هَلۡ تُجۡزَوۡنَ إِلَّا بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٥٢.

سپس به کسانی که با شرک و معصی برخویشتن ستم کرده‌اند گفته می‌شود: عذاب سخت همیشگی در آتش دوزخ را به عنوان جزایی بر اعمال بد کفر آلود و تکذیب‌گرانۀ خود که در عین حال نبردی آشکار علیه خدا و پیامبرش بود، جرعه جرعه بچشید.

﴿۞وَیَسۡتَنۢبِ‍ُٔونَکَ أَحَقٌّ هُوَۖ قُلۡ إِی وَرَبِّیٓ إِنَّهُۥ لَحَقّٞۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ ٥٣.

ای پیامبر! کافران در مورد عذاب قیامت از تو می‌پرسند که: آیا آن عذاب راست است و در وقوعش شکی نیست؟ به آنان بگو: آری! سوگند به پروردگارم که راست است و هیچ شکی در آن نیست، و شما نمی‌توانید خدا عزوجل را در مانده کنید که شما را بعد از مرگ‌تان برنیانگیزد و مجازت نکند؛ زیرا او بر این کار تواناست و شما در زیر ملک و تحت تصرف و فرمانش قرار دارید.

﴿وَلَوۡ أَنَّ لِکُلِّ نَفۡسٖ ظَلَمَتۡ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ لَٱفۡتَدَتۡ بِهِۦۗ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۖ وَقُضِیَ بَیۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ٥٤.

و اگر برای هر کسی که به خدا کفر ورزیده، تمام آنچه در زمین از پول و سرمایه و جود دارد می‌بود و این امکان برایش وجود می‌داشت که آن همه را برای باز خرید خود از عذاب خداوند عزوجل در روز قیامت بپردازد قطعاً چنین می‌کرد، لیکن هرگز فدیه و شفاعتی از کافران پذیرفته نمی‌شود و برای‌شان یار و یاوری نیست. و روزی که کافران عذاب را مشاهده کنند، حسرت و دریغ خود را پنهان می‌دارند. و حق‌تعالی به عدالت داوری می‌نماید از این رو با افزودن بر گناهان یا با کاستن از حسناتی که انجام داده‌اند، هیچ مورد ستم قرار نمی‌گیرند.

﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ أَلَآ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٥.

بدانید که در حقیقت تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملک خدای متعال است، پس هرگونه که بخواهد در آن تصرف می‌کند؛ زیرا او آفریدگار همه چیز است و هیچ‌کس با وی در ملکش مشارکت ندارد، همچنان که در آفرینش نیز کسی با وی مشارکت نداشته است. بدانید که در حقیقت روز قیامت و صواب و عقاب در آنکه خداوند عزوجل وقوعش را وعده داده است حقّ است و در آن هیچ شکی وجود ندارد، لیکن بیشتر مردم نسبت به این امر جاهل اند، بدان ایمان نیاورده و حقیقت آن را درک نمی‌کنند.

﴿هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُ وَإِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ٥٦.

تنها الله عزوجل است که مردگان را زنده کرده و زندگان را می‌میراند، تنها اوست که از عدم به هستی می‌آورد. پس همانگونه که زنده ساختن بعد از میراندن او را عاجز نمی‌گرداند همچنان میراندن پس از زنده کردن نیز او را ناتوان نمی‌سازد. سپس مردگان به سوی او باز می‌گردند تا آنان را بعد از اعمال‌شان مورد حسابرسی قرار دهد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡکُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِی ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٧.

ای مردم! به یقین خداوند عزوجل قرآن را به عنوان بزرگ‌ترین اندرز برای شما فرود آورده است. این کتاب شما را به سوی هدایت راه نموده و از دنائت و پستی بر حذر می‌دارد. پس در قرآن بزرگ‌ترین اندرزها، ولاترین سفارش‌ها و سودبارترین رهنمودهاست. اما برای کسانی که بینایی باطن‌شان سالم و چراغ خردشان پرتو افکن است. در قرآن درمان بیماری‌های شک و شرک و نفاق و شهوات و شبهات است. قرآن دربر گیرندۀ تمام مساحت رشد و بالندگی و تمام گسترۀ کمال و برازندگی است، اما برای کسانی که از آن پیروی کرده و در آیاتش تدبر نمایند این کتاب از آسان‌ترین دروازه به سرای صواب راهنمون می‌شود. این کتاب برای کسانی که به چلچراغ هدایتش بیاویزند رحمتی است بی‌پایان؛ ایشان را از کژی‌ها نگه داشته و از پرتگاه‌های هلاک نجات می‌دهد، از گمراهی عافیت بخشیده و از نگونبختی و تیره‌روزی دور می‌گرداند. اما همۀ این امتیازات مخصوص کسانی است که آن را تصدیق کرده و باورمندانه و نیرومند به آن تمسک جویند و با عشق و اشتیاق به آن روی آورند.

﴿قُلۡ بِفَضۡلِ ٱللَّهِ وَبِرَحۡمَتِهِۦ فَبِذَٰلِکَ فَلۡیَفۡرَحُواْ هُوَ خَیۡرٞ مِّمَّا یَجۡمَعُونَ ٥٨.

ای پیامبر! به تمام بشر بگو: بدان چه خداوند عزوجل از وحی مبارک، آیات روشنگر و حکمت‌های والا و بلیغ بر سرور و سالار اولاد آدم علیه السلام نازل کرده شاد باشید؛ زیرا این ره آورد ارمغان آور فضل و شرف، عزّت و نجات، رحمت و استقامتی است پناه بخش از هر کژی و هوی و هلاکت. پس مراد از «فضل» در آیۀ کریمه: رهبری و پیشاهنگی و فزونی و سعادت و سالاری است؛ و مراد از «رحمت»: عصمت و نجات و توبه است. با «فضل» به بزرگ‌ترین نعمت‌ها دست می‌یابید و با «رحمت» از همه نکبت‌ها به سلامت می‌مانید این است همان دستاوردی که سزد تا بدان شادمان بود نه به خرده بهره‌های ناچیز ناپایدار از رونق افتاده و رمق باخته، و نه به شکوفه‌های دنیای فانی گذار که بردگان درهم و دینار، شیدای آن و کوته‌بینان سبک خرد بی‌خبر از حقیقت پیام‌های منزلۀ خدای یگانۀ قهّار، عاشق دلباخته و بی‌قرار آنند.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ لَکُم مِّن رِّزۡقٖ فَجَعَلۡتُم مِّنۡهُ حَرَامٗا وَحَلَٰلٗا قُلۡ ءَآللَّهُ أَذِنَ لَکُمۡۖ أَمۡ عَلَى ٱللَّهِ تَفۡتَرُونَ ٥٩.

ای پیامبر! به این گروه کفّار فجّار بگو: به من از روزیی خبر دهید که خداوند عزوجل از حیوان و سبزه و معدن و خیرات و برکات بر شما فرود آورده است؛ همان روزیی که برخی از آن را حلال و بعضی را بدون حجّت و برهان درستی حرام گردانیده‌اید؛ آیا به راستی خدا قانونگزاری در امر حرام سازی و حلال سازی را برای شما روا شناخته است؟ یا که بر خدا عزوجل دروغ و باطلی می‌بندید و از روی بهتان و افترا چنین ادعایی در میان می‌افکنید؟

﴿وَمَا ظَنُّ ٱلَّذِینَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَشۡکُرُونَ ٦٠.

این گروه کافر جنایتکار بر خدا چه گمان برده‌اند که در روز قیامت با آنان رفتار خواهد کرد حال آنکه علیه وی سخنان باطل و بی‌بنیادی را مدعی شده‌اند که هیچ دلیل قاطع و برهان روشنی بر صحت آن‌ها وجود ندارد از قبیل حرام ساختن خوراکی‌ها و ارزاقی که او در واقع آن‌ها را حرام نساخته است؟ آیا می‌پندارند که خدا عزوجل از آنان در خواهد گذشت و بر آنان خواهد آمرزید؟ در حقیقت خداوند با توبه پذیری، بر توبه‌کاران فضل گزار و با آمرزش، بر منیبان آمرزگار است؛ او بر همۀ بشر از فضل بی‌کرانش دریغ نکرده و از این رو کیفرش را بر کفر ورزان شتابان نمی‌فرستد، بلکه برای روز همایش بزرگ آن را به تأخیر می‌اندازد لیکن بیشتر مردم او را بر فضل بی‌منت‌هایش که عبارت از نعمت‌های در دسترس، عذاب‌ها و نکبت‌های بر گردانیده شده، کیفرهای به تأخیر انداخته شده و توبه‌های پذیرفته شده است شکر نمی‌گزارند و سپاس نمی‌دارند.

﴿وَمَا تَکُونُ فِی شَأۡنٖ وَمَا تَتۡلُواْ مِنۡهُ مِن قُرۡءَانٖ وَلَا تَعۡمَلُونَ مِنۡ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیۡکُمۡ شُهُودًا إِذۡ تُفِیضُونَ فِیهِۚ وَمَا یَعۡزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِی ٱلسَّمَآءِ وَلَآ أَصۡغَرَ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡبَرَ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٍ ٦١.

ای پیامبر! و تو در هیچ امری از امور تعبدی و دنیوی‌ات – مانند تلاوت قرآن و امثال آن – قرار نداری و هیچ عمل کننده‌ای نیز عملی خرد یا بزرگ، پیدا یا پنهان را انجام نمی‌دهد مگر اینکه خداوند عزوجل – آنگاه که آن عمل را به کار می‌بندد و بدان آغاز می‌کند – بر وی ناظر و مراقب، آگاه و شمارشگر است. در حقیقت وزن مور و اندازۀ ذره‌ای در زمین و آسمان از علم خداوند عزوجل پنهان نیست و کوچک‌تر از آن، بزرگ‌تر از آن و یا در هر حدّ و اندازه‌ای در گسترۀ هستی نیست جز اینکه به طور روشن در کتابی نگاشته شده است؛ آنچه در این کتاب نگاشته شده، برای روز بزرگ که بر خداوند عزوجل ارائه شود حفظ می‌گردد. پس در آن روز بنده خود، این کتاب را می‌بیند و می‌خواند و هم بر آن مورد محاسبه قرار می‌گیرد؛ اگر کارنامه‌اش خیر بود، جزای خیر و اگر شر بود، سزای بد دریافت می‌کند.

﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٢.

آگاه باشید که اولیای خداوند عزوجل یعنی همانان که عبادت را برای وی و متابعت را برای پیامبرش مخلصانه انجام داده‌اند و مراد الله عزوجل را بر مراد خود مقدم گردانیده، در آنچه خدا عزوجل و پیامبرش دوست دارند تلاش ورزیده، از همه منهیّات خدا و رسولش پرهیز کرده‌اند؛ این گروه در آنچه از امر آخرت پیش‌رو دارند برای‌شان هیچ ترس و هراسی نیست، بلکه از سوی حق‌تعالی کاملاً ایمن‌اند بناءً نه هول و وحشت روز قیامت اندوهگین‌شان می‌سازد، نه به ایشان آزاری می‌رسد، و نه بر آنچه از بهره‌های دنیا از دست داده‌اند محزون می‌شوند؛ زیرا حق‌تعالی سعادت و رضای همراه با نعمت‌های پایدار و پاداش عظیم را برای‌شان تضمین نموده است. پس کسی که خواستار زندگی پاکیزه، رستگاری ابدی و پیروزی همیشگی است باید به طاعت الله عزوجل و تمسک به راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بیاویزد؛ زیرا دوستی و ولایت الله عزوجل آیینه‌دار کمال عزت، تمام فلاح و سعادت، نهایت فوز و منت‌های رشد و سلامت است.

﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ٦٣.

این اولیای الهی؛ به الله عزوجل به حیث پروردگار، معبود و مقصود خویش ایمان آورده، بناءً به اوامرش عمل کرده، از نواهیش اجتناب ورزیده، پیامبرش را تصدیق نموده و او را در تمام امور خویش الگو قرار داده‌اند. اینان از حق‌تعالی در تمام امور خود پروا داشته‌اند؛ زیرا هدف از عمل‌شان در گسترۀ طاعت، فقط طلب رضای الهی و منظورشان از ترک معصیت، ترس از عذابش بوده است.

﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٦٤.

برای این اولیای مخلص وارستۀ راستگو، از جانب الله عزوجل در زندگی دنیا بشارتی است بزرگ بدان چه حق‌تعالی از سعدت و زندگی پاکیزه، امنیت، رضا و مقبولیت، خوشنامی و آراستگی احوال، سامان یابی امور، ثبات، نظم و صلاح برای‌شان میسّر و آماده ساخته است. و برای‌شان در آخرت نیز بشارتی است بزرگ؛ با غفران ذنوب، پوشاندن عیوب و همجواری ذات علام الغیوب در بهشت‌های پر ناز و نعمت، در جایگاهی فاخر و ایمن و در رستگاریی عظیم. این وعده‌ای است تغییر ناپذیر از سوی حق‌تعالی که هرگز دگرگون نمی‌شود. به راستی دستاوردشان که رسیدن به بزرگ‌ترین پیروزی در ستیغ آرامان‌ها و بر بام بلند آرزوهاست؛ دستاوردی است عظیم؛ زیرا نجات از هر امر ناخوش آیند و رسیدن به هر امر دوست داشتنی، کمال مطلوب و کامیابی بزرگ برای هر انسان است.

﴿وَلَا یَحۡزُنکَ قَوۡلُهُمۡۘ إِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًاۚ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٦٥.

ای پیامبر! سخنان کافران در مورد خدای یگانۀ قهّار که دیگران را به وی شریک می‌آورند، به وی نسبت فرزند و همسر می‌دهند و او را بدان چه که شایستۀ شأن والا، مبارک و مقدّسش نیست، وصف می‌کنند تو را اندوهگین نسازد؛ زیرا خدای سبحان هم در الوهیّت و هم در ربوبیَت یگانه است، او راست کمال مطلق، نیروی غالب، غنای تام و تمام، قدرت برتر و خلل ناپذیر، حکمت بالغه و رحمت واسعه و او شنوای هر سخن و دانا به هر عمل است.

﴿أَلَآ إِنَّ لِلَّهِ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَمَا یَتَّبِعُ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ شُرَکَآءَۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ٦٦.

آگاه باشید که تمام اهالی آسمان‌ها و زمین اعم از فرشتگان، جنّ، انس، حیوان، نبات و جماد همه خلق خدا عزوجل ملک وی و تحت تصرف و تدبیرش هستند و کسی از دایرۀ ملک وی خارج نیست. پس مشرکان از چه چیز پیروی کرده و چه چیز را می‌پرستند؟ آن‌ها یقیناً جز از شک پیروی نمی‌کنند؛ زیرا شرک و دیگر نسبت‌های ناروایی که به حق‌تعالی می‌دهند و وصف وی بدان چه او از آن پاک و منزّه است، همه دروغی بیش نیست پس آن‌ها پیرو پندار خویش‌اند و ساختار اندیشه‌شان از تاروپود اوهام است و بس.

﴿هُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِتَسۡکُنُواْ فِیهِ وَٱلنَّهَارَ مُبۡصِرًاۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ ٦٧.

تنها الله عزوجل است که شب را برای‌تان آفرید و آن را بستری آماده برای استراحت، خواب خوش و آرام‌بخشتان از رنج کسب و کار روزانه قرار داد. تنها اوست که روز را با نور خورشید آن برای شما آفرید تا در آن بینایی خود را به کار بسته و در امر معاش و منافع خود – از طلب دانش گرفته تا تلاش در راه کسب رزق و روزی و ایاب و ذهاب – فعَال و پویا باشید. همانا در نشانۀ روز و شب و آنچه که در آن از شگفتی‌های قدرت و کمال حکمت وجود دارد، دلایلی است روشن و برهان‌هایی است آشکار بر اینکه تنها خداوند عزوجل مستحق پرستش می‌باشد. و کسانی که حجّت‌ها را به گوش جان می‌شنوند و در آن اندیشیده و به مقتضای آنکه عبودیّت خالصانه برای خدای یکتا و یگانه است عمل می‌کنند، همانان‌اند که از این نشانه‌ها بهره می‌برند و بس.

﴿قَالُواْ ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ وَلَدٗاۗ سُبۡحَٰنَهُۥۖ هُوَ ٱلۡغَنِیُّۖ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ إِنۡ عِندَکُم مِّن سُلۡطَٰنِۢ بِهَٰذَآۚ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٨.

کافران گفتند: خداوند برای خود فرزندی اختیار کرده است. هم در راستای این پندار مشرکان گفتند: فرشتگان دختران خدایند! یهودیان گفتند: عزیر پسر خداست! و نصاری گفتند: مسیح پسر خداست! خدای سبحان از این افتراها برتر، پاک و منزّه است؛ بناءً نه به همسری نیاز دارد، نه به فرزندی و نه به منفعت کسی. او از ما سوای خود بی‌نیاز است حال آنکه ماسوایش همه به وی محتاج‌اند. همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است آفریده و ملک وی است، پس در حالی که همه مملوک و آفریدۀ وی‌اند چگونه برایش از آفریده‌هایش فرزندی خواهد بود؟! از این رو مشرکان بر افترا و دروغ آشکارشان هیچ دلیل و برهانی ندارند. آیا بر خداوند عزوجل سخنان ناروا و ادعاهای دروغینی برمی‌بندید که نه به حقیقت آن عملی دارید و نه به راستی و درستی آن باور مندید؟!

﴿قُلۡ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَ لَا یُفۡلِحُونَ ٦٩.

بگو ای پیامبر! در حقیقت کسانی که با گرفتن شریک یا نسبت دادن فرزند و همسر به خدای سبحان بر وی ادعایی دروغین می‌بندند، آن‌ها هرگز از عذابش نجاتی نداشته و به رضایش دست نمی‌یابند. بنابراین نه به مطلوب می‌رسند و نه از ترس و هراس ایمن‌اند.

﴿مَتَٰعٞ فِی ٱلدُّنۡیَا ثُمَّ إِلَیۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ ٱلۡعَذَابَ ٱلشَّدِیدَ بِمَا کَانُواْ یَکۡفُرُونَ ٧٠.

بی‌گمان این گروه کافر در این زندگی دنیا همانند بهره‌مندی چهارپایان بهره‌مند می‌شوند؛ زیرا کسی که بی‌ایمان زندگی کند بی‌شک شبیه حیوان است، اما چون زندگی این گروه بدکار به سر آید، بازگشت‌شان به سوی خدای غالب جبّار است تا به آن‌ها – به علت کفر و تکذیب‌شان به پیامبران و انکار آیات آتش سوزان پر درد همیشگی جهنم را بچشاند. بناءً آن‌ها در دنیا نگونبخت و تیره روز و در آخرت بیچاره، بدروزگار و بدبخت‌اند.

﴿۞وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ نُوحٍ إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦ یَٰقَوۡمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکُم مَّقَامِی وَتَذۡکِیرِی بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَعَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡتُ فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَکُمۡ وَشُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ لَا یَکُنۡ أَمۡرُکُمۡ عَلَیۡکُمۡ غُمَّةٗ ثُمَّ ٱقۡضُوٓاْ إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ ٧١.

ای پیامبر! خبر نوح علیه السلام با قومش را بر کافران بخوان؛ روزی که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر قیامم به هشدار دهی و تخویف از عذاب‌ الله عزوجل بر شما گران آمده و اندرزهایم به حجّت‌ها و برهان‌های وی برشما دشوار تمام شده و از این وضع احساس فشار می‌کنید پس بدانید که من تنها بر خداوند عزوجل اتکا کرده و به وی اعتماد و توکل نموده‌ام؛ اینک آمادگی خود را بگیرید و از شرکایتان نیز بخواهید تا یاریتان کنند سپس تصمیم‌تان دربارۀ من را پنهان قرار نداده بلکه آن را آشکار و علنی گردانید، آنگاه مجازات مقررتان را که بر آن توان دارید به من شتابان برسانید و در نیرنگ و توطئه علیه من از منت‌های امکان خویش کار گیرید و در نبرد علیه من هرگز تأخیر روا نداشته و هیچ مهلتم ندهید. و این منت‌های مبارزطلبی از سوی نوح علیه السلام در برابر قومش و در عین حال، ترجمان توکل و اعتماد کاملش به پروردگار متعالش می‌باشد.

﴿فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَمَا سَأَلۡتُکُم مِّنۡ أَجۡرٍۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٧٢.

و اگر بر تکذیب رسالتم باقی مانده و به دینم کفر ورزیدید بدانید که من با درخواست مزد و پاداشی از اموالتان در ازای دعوتم، بر شما سخت نمی‌گیرم بلکه دعوتم خالصانه برای رضای الله عزوجل است و تنها اوست که مرا در قبال کارم پاداش می‌دهد. بدانید که من به انقیاد فرمان و اطاعت از امر حق‌تعالی مأمورم؛ زیرا من بندۀ فرستاده‌ای از سوی پروردگار ذوالجلال خود می‌باشم.

﴿فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیۡنَٰهُ وَمَن مَّعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَجَعَلۡنَٰهُمۡ خَلَٰٓئِفَ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُنذَرِینَ ٧٣.

پس قوم نوح رسالتش را تکذیب کرده، از فرمانش سرپیچیدند. سرانجام خدای  عزوجل  او و مؤمنان همراهش را در کشتی از طوفان نجات داد و تکذیب پیشگان را به وسیلۀ طوفان غرق ساخت. آری! حق‌تعالی مؤمنان را تمکین داد تا در زمین جانشین کافران و بعضی جانشینان بعضی دیگر باشند به گونه‌ای که هر وقت نسلی منقرض شد، نسل بعدی جانشین ایشان باشد. پس در فرجام کار تکذیب پیشگانی که نوح علیه السلام هشدارشان داد تأمل کن که وقتی اجابت نگفتند، چسان نابود ساخته شدند.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِۦ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ نَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٧٤.

سپس خداوند عزوجل بعد از نوح علیه السلام پیامبران دیگری را به سوی اقوام‌شان فرستاد؛ آن پیامبران از سوی الله عزوجل حجّت‌های روشنی آوردند که دالّ بر الوهیّت وی و راستگویی آنان بود، اما آن اقوام بر آن نبودند تا پیامبران‌شان را تصدیق کرده و بدان چه قوم نوح و امّت‌های کافر گذشته تکذیب کرده بودند، باور نمایند پس آنگونه که خداوند عزوجل بر دل‌های تکذیب پیشگان امّت‌های سابق مهر نهاد، همچنان بر دل‌های تکذیب پیشگان بعدی – یعنی کسانی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کرده و دعوتش را اجابت نگفتند – مهر می‌گذراد.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ وَهَٰرُونَ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ٧٥.

سپس حق‌تعالی بعد از پیامبران سابق، موسی و برادرش هارون علیهم السلامرا با آیات روشنگر خود و معجزاتی مانند ید بیضا و عصا که راهنمای قدرت الله عزوجل بودند به سوی فرعون و قومش فرستاد، اما آن‌ها اعراض کرده، از حق استکبار ورزیدند و راه صدق و راستی را دروغ انگاشتند بیگمان آنان بدکارانی تکذیبگر، سرکش، بیدادگر و مجرم بودند.

﴿فَلَمَّا جَآءَهُمُ ٱلۡحَقُّ مِنۡ عِندِنَا قَالُوٓاْ إِنَّ هَٰذَا لَسِحۡرٞ مُّبِینٞ ٧٦.

پس چون موسی و هارون حقی را که راهنمای راستگویی‌شان بود آوردند، فرعون و قومش تکذیب پیشه کرده و گفتند: قطعاً دلایل و معجزاتی که موسی آورده، سحری است آشکار و از نزد خدای  عزوجل  نیست!!

﴿قَالَ مُوسَىٰٓ أَتَقُولُونَ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَکُمۡۖ أَسِحۡرٌ هَٰذَا وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّٰحِرُونَ ٧٧.

موسی از تکذیب‌شان به ادلۀ قاطع تعجب کرد و گفت: چگونه به ستم و بهتان ادعا می‌کنید که آنچه را از حق روشن و راستی آشکار آورده‌ام، سحری آشکار است؟ اگر من ساحر می‌بودم هرگز نصرت نیافته و به مردم دست نمی‌یافتم؛ زیرا کار ساحر بسیار زود برملا شده، دروغ و افترایش برهنه می‌شود و او رسوا و مفتضح می‌گردد.

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَلۡفِتَنَا عَمَّا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَا وَتَکُونَ لَکُمَا ٱلۡکِبۡرِیَآءُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا نَحۡنُ لَکُمَا بِمُؤۡمِنِینَ ٧٨.

فرعون و قومش به موسی گفتند! آیا به میان ما آمده‌ای تا با دین جدید خود ساخته‌ای که از نزدت آورده‌ای، ما را از راه و روش پدران ما بر گردانی؟ هدف تو و برادرت هارون اصلاح شیوۀ پرستش مردم نیست؛ بلکه شما آمده‌اید تا قدرت و منصب و جاه و ملک دنیوی را از آن خود سازید. بناءً ما آنچه را آورده‌اید تصدیق نکرده و به شما دوتن باور نداریم. البته این تهمتی است که هر طاغوتی به هر دعوتگری که دعوت اصلاحی‌اش را پیشکش نماید، عنوان می‌کند. آری! طاغوتان چنین جز گردآوری مال، دست‌یابی به شهرت و ریاست، نیست قرار داده است. پس بنگر که چگونه دل‌های مستکبران باهم مشابه است!

﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ٱئۡتُونِی بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ٧٩.

فرعون به قومش گفت: هر جادوگر ماهری را که به فوت و فن‌های سحر دانا باشد پیش من آورید تا به وسیلۀ آن با موسی علیه السلام بجنگد.

﴿فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ ٨٠.

پس چون جادوگران آمدند و مردم اجتماع کردند، موسی به ساحران فرعون گفت: ریسمان‌ها و عصاهای خود را بر زمین بیفگنید.

﴿فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَیُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨١.

چون آن ریسمان‌ها و عصاها را بر زمین انداختند موسی به آنان گفت: آنچه در میان انداخته‌اید چیزی جز سحر نیست و یقینا خداوند عزوجل آورده‌های شما را از بین خواهد برد و بی‌اثر خواهد ساخت؛ زیرا حق‌تعالی کار کسانی را که در زمین به ویرانگری، گردنکشی و تجاوز کوشایند، به سامان نمی‌آورد بلکه نیرنگ‌شان را در گمراهی و عمل‌شان را به بی‌سرانجامی و تباهی کشانده و برای‌شان فاجعه بار می‌گرداند.

﴿وَیُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨٢.

و خداوند عزوجل با کلمات تکوینی قدری، و همچنان با اوامر شرعی خود حق را نصرت داده، جایگاه آن را برتر می‌گرداند و انجام کار را به نفع حق و زیان باطل قرار می‌دهد هرچند اردوی بزهکاران اهل بغی و فساد و کژی و عناد را خوش نیاید؛ زیرا خداوند عزوجل بر کارش غالب است.

﴿فَمَآ ءَامَنَ لِمُوسَىٰٓ إِلَّا ذُرِّیَّةٞ مِّن قَوۡمِهِۦ عَلَىٰ خَوۡفٖ مِّن فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِمۡ أَن یَفۡتِنَهُمۡۚ وَإِنَّ فِرۡعَوۡنَ لَعَالٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَإِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٨٣.

پس از موسی علیه السلام جز گروهی از بنی‌اسرائیل که ایمان خود را پنهان می‌داشتند پیروی نکردند؛ زیرا از خشم و عذاب فرعون و قومش بیمناک و سخت نگران آن بودند که ایشان را با ابزار عذاب از راه صواب باز دارد. در حقیقت فرعون ستمگری سرکش، متکبری برتری جوی و در ظلم و عناد و بغی و فساد از حدّ تجاوزگر بود.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰقَوۡمِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ فَعَلَیۡهِ تَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّسۡلِمِینَ ٨٤.

موسی به قومش گفت: ای قوم من! اگر به خدا عزوجل ایمان آورده و مرا تصدیق کردید پس به نصرتش مطمئن باشید و بر او تکیه نمایید، کار را بدو سپرده و به یاری او پشت گرم باشید؛ زیرا اگر به راستی در باورمندی و انقیاد و حسن طاعتش صادق باشید، او به زودی یاریتان خواهد کرد.

﴿فَقَالُواْ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَا رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٨٥.

قوم موسی به وی گفتند: کار خویش را تنها به خدای یگانۀ لاشریک – پروردگارمان – سپرده و بر او توکل کرده‌ایم، او ما را بس است و نیکو کارسازی است. پروردگارا! کافران را بر ما نصرت نده؛ زیرا در آن صورت چنین عنوان و محاسبه می‌کنند که خود بر حق‌اند و ما بر باطل قرارداریم و مردم نیز چنین می‌پندارند که ما راستگو نیستیم.

﴿وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٨٦.

و ما را به رحمت و حفظ و لطف و عنایتی از جانب خویش، از چنگ فرعون و قومش نجات ده. از آنکه در زیر شدیدترین شکنجه‌های فرعون و قومش قرار داشتند.

﴿وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰ وَأَخِیهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوۡمِکُمَا بِمِصۡرَ بُیُوتٗا وَٱجۡعَلُواْ بُیُوتَکُمۡ قِبۡلَةٗ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٨٧.

خداوند عزوجل به موسی و هارون وحی کرد که برای قوم خود در مصر خانه‌هایی به منظور اقامت و سکونت ترتیب دهید و در آن خانه‌ها محراب‌هایی برای نماز در هنگام ترس از فرعون بسازید و بر نمازهای فرض پایبند بوده و به علت ترس از گرفتاری به دست بیدادگران نمازها را ترک نکنید. بناءً پنهان‌سازی عبادت در هنگام خطر، امری جایز و مباح است. و ای موسی! مطیعان پروردگار و مخلصان دینش را که کار خود را بدو سپرده‌اند؛ به نصرت، تمکین، پیشوایی در دین و رضای ربّ‌العالمین بشارت ده.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَآ إِنَّکَ ءَاتَیۡتَ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَأَهُۥ زِینَةٗ وَأَمۡوَٰلٗا فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَۖ رَبَّنَا ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ وَٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَلَا یُؤۡمِنُواْ حَتَّىٰ یَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ ٨٨.

موسی به بارگاه پروردگارش دعا کرد و گفت: پروردگارا! تو فرعون و اشراف قومش را از بهره‌ها، لذت‌ها و شکوفه‌های دنیا ارزانی داشته‌ای اما آنان به تو ایمان نیاورده و از پیامبرت پیروی نکردند بلکه از نعمتت بر معصیت و بازداشتن از راهت مدد گرفتند. پس ای پروردگارا! بر دل‌های‌شان مهر بگذار تا پذیرای حق نشده و برای حق گشایش نیابند در نتیجه رسالتت را تصدیق نکرده و به تو به عنوان خدای یگانه ایمان نیاورند تا خواری و عذاب بر آنان فرود آید و مجازات اعمال بدشان، بر آنان واقع شود.

﴿قَالَ قَدۡ أُجِیبَت دَّعۡوَتُکُمَا فَٱسۡتَقِیمَا وَلَا تَتَّبِعَآنِّ سَبِیلَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ ٨٩.

خدای متعالی به موسی و هارون گفت: دعای شما در مورد مجازات فرعون و قومش را اجابت گفتم. و چنان بود که موسی دعا می‌کرد و هارون آمین می‌گفت از این رو دعا به هر دوی آن‌ها نسبت داده ‌شد. سپس حق‌تعالی به موسی و هارون گفت: در استقامت بر طاعت الله عزوجل و دعوت به سوی ایمان به وی استمرار دهید و همانند کسانی که نسبت به امر خدا عزوجل نادان بوده و به وی کفر می‌ورزند، عمل نکنید و در سد نمودن راه و ترک عبودیتش به دشمنانش مشابهت نورزید.

﴿۞وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتۡبَعَهُمۡ فِرۡعَوۡنُ وَجُنُودُهُۥ بَغۡیٗا وَعَدۡوًاۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَدۡرَکَهُ ٱلۡغَرَقُ قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱلَّذِیٓ ءَامَنَتۡ بِهِۦ بَنُوٓاْ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَأَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٩٠.

خداوند عزوجل عبور از دریا را بر بنی‌اسرائیل آسان ساخت؛ در نتیجه از آن سالم و کامیاب بیرون آمدند. فرعون و سپاهیانش از روی ستم و تجاوز و مقابله با خدا و پیامبرش آنان را دنبال کردند تا چون فرعون در درون ورطۀ هلاک افتاد و موج دریا از همه سو بر وی احاطه کرد، گفت: اکنون تصدیق کردم که خدای جز همان خدا که بنی‌اسرائیل به آن گرویده‌اند، نیست و اینک من از یکتاپرستان فرمان‌پذیر تسلیم شده هستم.

﴿ءَآلۡـَٰٔنَ وَقَدۡ عَصَیۡتَ قَبۡلُ وَکُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٩١.

ای فرعون! اکنون که در کمینگاه هلاک دست و پا می‌زنی، تسلیم شده‌ای در حالی که قبل از این تکذیب پیشه کرده و با موسی جنگیدی، در زمین فساد بر پا کرده و از راه خدا عزوجل باز داشتی؟ بدانکه توبه در ساعت مرگ از تو پذیرفتنی نیست؛ زیرا فرصت از دست رفته، دروازه بسته شده و وعدۀ حق‌تعالی در گرفتاری و عذابت تحقق یافته است.

﴿فَٱلۡیَوۡمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنۡ خَلۡفَکَ ءَایَةٗۚ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ عَنۡ ءَایَٰتِنَا لَغَٰفِلُونَ ٩٢.

پس امروز بدنت را از دریا بیرون می‌آوریم تا مردم تو را ببینند و عبرت اندوزان را درس عبرتی و اندرز پذیران را پندی باشی؛ به راستی که در مصیبت‌های گروهی برای مردمانی دیگر فوایدی است. و بسیاری از بندگان از ادلّه و حجّت‌های الله عزوجل غافل‌اند، در آن‌ها تدبر نکرده، از آن‌ها فهم و شناختی نمی‌اندوزند؛ بلکه از برابر آن اعراض کنان می‌گذرند.

﴿وَلَقَدۡ بَوَّأۡنَا بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ مُبَوَّأَ صِدۡقٖ وَرَزَقۡنَٰهُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ فَمَا ٱخۡتَلَفُواْ حَتَّىٰ جَآءَهُمُ ٱلۡعِلۡمُۚ إِنَّ رَبَّکَ یَقۡضِی بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ٩٣.

به راستی خداوند عزوجل برای بنی‌اسرائیل منزل‌هایی مبارک و نیکو برگذیده ایشان را در سرزمین خرم‌ شام و مصر فرود آورد، به ایشان از خیرات و برکات زمین بهترین میوه‌ها و پاکیزه‌ترین خوردنی‌ها را روزی بخشید؛ به این ترتیب مسکن خوب، عذای خوب و امنیت خوب همراه با نصرت و اقتدار برای‌شان فراهم شد. پس در کار دین خویش متفرق نشده و به بغض و حسد میان همدیگر نپرداختند مگر بعد از آنکه وحی به ایشان آمد؛ وحیی که دعوتگر الفت، اجتماع و وحدت‌شان و نیز متضمن بشارت به نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بود. چنین بود که آن‌ها از روی عناد و حسد به نبوت آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم کفر ورزیدند. پس خداوند عزوجل به زودی روز قیامت در کارشان حکم کرده، مؤمنان را نجات می‌دهد و کافران را عذاب می‌چشاند. بنابراین موعد عذاب نزد وی مقرّر، حساب و جزا نیز نزد وی میسّر و بر عهدۀ وی است.

﴿فَإِن کُنتَ فِی شَکّٖ مِّمَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ فَسۡ‍َٔلِ ٱلَّذِینَ یَقۡرَءُونَ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکَۚ لَقَدۡ جَآءَکَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ٩٤.

ای پیامبر! اگر از این اخباری که به سویت وحی کرده‌ایم، در تردید قرار داری پس از اهل کتاب بپرس و قطعاً مصداق آن را در تورات و انجیل خواهی یافت؛ زیرا این اخبار در کتاب‌های‌شان ذکر شده است. بیگمان بر راستی این اخبار و بر صحّت آنچه بر تو نازل کرده‌ایم، علم راستین و دلیل قاطع آمده است پس زنهار! از کسانی نباش که از آن در شک و تردید و حیرت به سر می‌برند.

﴿وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٥.

ای پیامبر! و از کسانی مباش که حجّت‌های منزلّۀ الهی را تکذیب کرده‌اند. حاشا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به تکذیب روی آورده یا حتی بدان گرایش یابند، اما در حالی که ایشان امام و الگوی تصدیق پیشگان‌اند از تکذیب آیات هشدار داده می‌شوند پس چگونه خواهد بود حال شکّاکان و متردّدان؟ و هر کس آیات بیّنات و برهان‌های درخشان الهی را انکار کند خداوند عزوجل بر وی خشم گرفته مجازاتش می‌کند، وی را از رحمت خویش طرد نموده و آتش خود را به وی می‌چشاند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ حَقَّتۡ عَلَیۡهِمۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٩٦.

در حقیقت کسانی که قضای الهی بر طردشان از رحمت وی سبقت گرفته و او در نظام قضا و قَدَرش، شقاوت‌شان را نوشته است هرگز به آیات وی و به پیامبرانش ایمان نمی‌آورند؛ نه او را پرستش می‌کنند و نه به یکتایی‌اش می‌خوانند تا آنکه سرانجام فیصلۀ الهی در موردشان تحقّق یافته و گرفتار عذاب شوند.

﴿وَلَوۡ جَآءَتۡهُمۡ کُلُّ ءَایَةٍ حَتَّىٰ یَرَوُاْ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ ٩٧.

حتی اگر این گروه از کافران را هر نوع پند و عبرتی هم برسد و هرگونه نشانه‌ای هم برای‌شان بیاید تا آنگاه که عذاب دردناک را ببینند ایمان نمی‌آورند؛ در آن هنگام هم که ایمان به حال‌شان سودی ندارد؛ زیرا فرصت از دست رفته است.

﴿فَلَوۡلَا کَانَتۡ قَرۡیَةٌ ءَامَنَتۡ فَنَفَعَهَآ إِیمَٰنُهَآ إِلَّا قَوۡمَ یُونُسَ لَمَّآ ءَامَنُواْ کَشَفۡنَا عَنۡهُمۡ عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَمَتَّعۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ حِینٖ ٩٨.

اگر هر شهری از شهرها قبل از نزول عذاب ایمان می‌آوَرد یقیناً ایمانش به حالش سود می‌بخشید لیکن شهرهای کفرپیشه ایمان نیاوردند مگر قوم یونس بن متی که از این منفعت بهره‌مند شده و در ایمان و توبه از گناه صادقانه عمل کردند پس خداوند عزوجل عذاب خوار کنندۀ رسواگر را بعد از آنکه در شرف وقوع برای‌شان بود از ایشان بر طرف ساخت و به ایشان مهلت داد که تا پایان عمر دنیوی‌شان به نیکویی بهره‌مند و بر خوردار شوند. البته این از برکت توبه است که عذاب از آنان دور ساخته شد، زندگی سعادتمند دنیا به ایشان موهبت گردید و پاداش عظیم آخرت نیز ارزانی‌شان است.

﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ لَأٓمَنَ مَن فِی ٱلۡأَرۡضِ کُلُّهُمۡ جَمِیعًاۚ أَفَأَنتَ تُکۡرِهُ ٱلنَّاسَ حَتَّىٰ یَکُونُواْ مُؤۡمِنِینَ ٩٩.

ای پیامبر! و اگر پروردگارت می‌خواست تمام کسانی که در زمین به سر می‌برند ایمان می‌آوردند و کسی کفر نمی‌ورزید لیکن حکمتش چنین اقتضا کرده است که گروهی ایمان آورده و گروهی دیگر کفر ورزند. بنابراین در توان تو نیست که مردم را به زور بر ایمان و اداری؛ زیرا هدایت به دست الله عزوجل است، هر که را بخواهد هدایت می‌کند و هر که را بخواهد گمراه می‌گذرد.

﴿وَمَا کَانَ لِنَفۡسٍ أَن تُؤۡمِنَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَیَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَ ١٠٠.

و هیچ‌کس را نرسد و نه در توانش می‌باشد که به خدا عزوجل ایمان آورد مگر در صورتی که خدا عزوجل خود بخواهد و وی را بر ایمان توفیق بخشد. پس ای پیامبر! هدایت توفیق در اختیار تو نیست، بلکه فقط در اختیار خداست و خدا خشم و مجازاتش را بر کسانی فرود می‌آورد که در اوامرش نیندیشیده و پیام‌هایش را که پیامبران را بدان برانگیخته است نمی‌فهمند.

﴿قُلِ ٱنظُرُواْ مَاذَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَمَا تُغۡنِی ٱلۡأٓیَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا یُؤۡمِنُونَ ١٠١.

ای پیامبر! به مردم بگو: در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آن‌ها از آموزه‌ها برای عبرت‌اندوزان و از نشانه‌ها برای تدبر کنندگان است بیندیشید.

ولی کافرانی که به حق‌تعالی کفر ورزیده، از دینش روی بر گردانیده، راهش را سدّ کرده و بر دستورش تکبّر ورزیده‌اند از آیات منزلّه و پیام‌های پیامبران معجز همراه، بهره نمی‌برند بلکه فقط کسی از آن‌ها نفع می‌برد که در آن‌ها به دیدۀ عبرت اندیشیده و منقاد طاعت حق‌تعالی باشد.

﴿فَهَلۡ یَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثۡلَ أَیَّامِ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ قُلۡ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ١٠٢.

پس آیا این گروه کفار جز وقت نزول عذاب و وقوع کیفر را – همانند آنچه بر کفرپیشگان پیشین نازل شد – انتظار می‌برند؟ ای پیامبر! به آنان بگو: منتظر عذاب خدا عزوجل باشید من نیز همراه با شما فرود آمدن این کیفر را به شما انتظار برده و همچنان منتظر نصرت الله عزوجل هستم که مرا – آنگونه که به من وعده داده است – بر شما پیروز گرداند. پس من منتظر رحمتش هستم و شما منتظر عذاب و نقمتش.

﴿ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ حَقًّا عَلَیۡنَا نُنجِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٠٣.

سپس خداوند عزوجل پیامبرانش و پیروان مؤمن‌شان را در هنگام نزول عذاب بر کافران، نجات می‌دهد و این سنّت خدای  عزوجل  است که هر مؤمنی را از عذاب نجات می‌بخشد. و از کسانی که نجات‌شان داده است محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پیروانش هستند که تا روز جزا از عذاب ایمن‌اند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِن کُنتُمۡ فِی شَکّٖ مِّن دِینِی فَلَآ أَعۡبُدُ ٱلَّذِینَ تَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِنۡ أَعۡبُدُ ٱللَّهَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُمۡۖ وَأُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٠٤.

ای پیامبر! به مردم بگو: اگر شما در راستی دعوت و درستی رسالتم در تردید هستید پس بدانید که من بر دین و اعتقاداتم ثابت و پایدارم؛ زیرا من از استواری راه و سلامت روش و برنامه‌ام کاملاً متیقن می‌باشم بنابراین من آن بتان و شریکانی را که شما می‌پرستید نمی‌پرستم بلکه خدای یکتا و یگانه‌ای را می‌پرستم که شما را می‌میراند همچنان که زنده‌تان گردانید؛ همو که مجدداً شما را برمی‌انگیزد تا محاسبه‌تان کند.

و پروردگارم به من دستور داده است تا از تصدیق کنندگان شریعتش، عابدان آستانش و فروتنان فرمان اوتعالی باشم.

﴿وَأَنۡ أَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗا وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٠٥.

ای پیامبر! همچنان پروردگارت به تو فرمان می‌دهد که بر دین اسلام استواری و استقامت داشته، به دین و آیین دیگری همچون یهودیّت و نصرانیّت گرایش نیابی، بلکه دین حق همانا این دین است که آیین حقگرا و حنیف ابراهیم مسلمان می‌باشد. ای پیامبر! و به خداوند عزوجل شریک نیاور همچون کسانی که غیر وی را پرستیده و جز او معبودان دیگری را می‌خوانند که در آن صورت، دنیا و آخرت را از دست می‌دهی. و هرچند خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است اما خطاب به ایشان، خطاب به امّت‌شان می‌باشد.

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّکَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٦.

و جز الله عزوجل چیزی دیگر – از بتان، معبودان، کاهنان و پیشگویان – را نخوان؛ زیرا آن‌ها برایت نفعی رسانده نتوانسته و زیانی را نیز از تو دفع نمی‌کنند بلکه در حقیقت سود رسان و زیان‌رسان تنها خداوند عزوجل است.

بناءً جز او دیگران را نخوان اما اگر به خطا رفته و دیگری را خواندی در واقع به او شرک آورده و عملت را هدر و بی‌اثر ساخته‌ای، و با شرک ورزی بر خودت ستم کرده، جانت را در ورطه‌های هلاکت بار افکنده‌ای و در معض تباهی قرار داده‌ای.

﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ یُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ١٠٧.

و اگر خدا عزوجل به تو سختی و زیان و بلایی برساند هیچ‌کس جز او نه آن را از تو بر طرف می‌کند و نه از آن عافیت می‌بخشد و در مقابل، اگر برایت خیری – مانند فراوانی، آسوده حالی، نعمت و عافیت – بخواهد، هیچ‌کس در هر موقعیتی که قرار داشته و هر مقامی هم که داشته باشد از رسیدن آن به تو جلوگیر نتواند بود. و خداوند عزوجل به هر کس از بندگانش که بخواهد، خوشی و شادمانی یا زیان و تیره‌روزی می‌رساند؛ همه چیز در کارگاه نظامش بر بنیاد قضا و قَدَر است و او آمرزگار گناهان کسی است که توبه کند؛ بر منیبان مهرورز است، خطاهای‌شان را می‌بخشد، ایشان را مورد بازپرس قرار نمی‌دهد و به علاوه با توفیق بخشیدن‌شان بر آنچه که صلاح و فلاح‌شان در آن است، مورد مرحمت‌شان نیز قرار می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۖ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ ١٠٨.

ای پیامبر! به مردم بگو: در حقیقت پیامبر قرآن و ایمان و عبادت رحمان را برای‌تان آورده است، پس هر که اجابت و انابت پیشه کند بیگمان ثمرۀ اجابت و طاعتش به خودش برمی‌گردد و هر که روی برتافته، تکذیب نموده و از راه خدا عزوجل باز دارد، یقیناً زیان آن فقط به خودش برمی‌گردد. و من کارگزار نگهبان بر شما نیستم تا به زور بر ایمان وادارتان کنم؛ بلکه من فقط پیام‌رسان هستم که دعوت رحمان را به شما رسانده و حجّت و برهان را بر شما اقامه می‌کنم.

﴿وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَٱصۡبِرۡ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ١٠٩.

ای پیامبر! از آنچه خداوند عزوجل از کتاب و سنّت بر تو وحی کرده است پیروی کن، بر آزارِ آزار جویانت صابر و شکیبا باش و بر ابلاغ رسالت مولایت پایداری کن تا آنکه او میان تو و کسانی که قضای وی را تکذیب کرده‌اند فیصله کرده، در نتیجه تو و پیروانت را یاری دهد و دشمنانت را محو گرداند و او بهترین حکم کنندگان است؛ از آن روی که عدالتش تامّ و تمام و داوری‌اش کاملاً حقّ و صواب است و در فیصله‌اش هموزن زره‌ای از ستم وجود ندارد.