تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ احزاب

سورۀ احزاب

مدنی است؛ ترتیب آن 33؛ شمار آیات 73

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ ٱتَّقِ ٱللَّهَ وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١.

ای پیامبر! با عمل به کارهایی که محبوب حق‌تعالی خوشنودی اوست و با ترک امور که وی را ناخوشنود می‌نماید، تقوای الهی را در پیش گیر و از کافران و منافقان در ترک چیزی از امور دین یا به گونۀ سازگاری پیروی مکن. به راستی که خداوند عزوجل به هر چیز داناست، هیچ امری از او پنهان نیست و هیچ غایبی از پوشیده نمی‌ماند، در آفرینش و صُنعش و در حکم و شریعتش با حکمت است.

هر چند امر به تقوا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته اما به طور عام متوجّه همه امّت است.

﴿وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا ٢.

ای پیامبر! از آنچه خداوند عزوجل به سویت وحی نموده – که کتاب و سنّت بیانگر آن است – پیروی نما. به یقین که خداوند متعال به عمل هر عمل کننده‌ای آگاه است و قطعاً از اعمال‌شان حساب می‌گیرد؛ یعنی برای اعمال نیکو پاداش نیک و برای اعمال بد جزای سختی مقرّر می‌دارد.

﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا ٣.

در امور خویش به خداوند عزوجل توکّل کن و همه را به او بسپار. کسی که حق‌تعالی را نگهبانش بداند و از او یاری بخواهد، بسندۀ اوست. پس او بهترین متصرّف و نیکوترین صاحب اختیاری است.

﴿مَّا جَعَلَ ٱللَّهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَیۡنِ فِی جَوۡفِهِۦۚ وَمَا جَعَلَ أَزۡوَٰجَکُمُ ٱلَّٰٓـِٔی تُظَٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ أُمَّهَٰتِکُمۡۚ وَمَا جَعَلَ أَدۡعِیَآءَکُمۡ أَبۡنَآءَکُمۡۚ ذَٰلِکُمۡ قَوۡلُکُم بِأَفۡوَٰهِکُمۡۖ وَٱللَّهُ یَقُولُ ٱلۡحَقَّ وَهُوَ یَهۡدِی ٱلسَّبِیلَ ٤.

خداوند عزوجل در سینۀ هیچ‌کس از مردم دو دل قرار نداده که با یکی دوستی ورزد و با یکی دشمنی نماید. اوتعالی همسران‌تان را که از آن‌ها ظهار می‌کنید مادران شما حرام نکرده است؛ زیرا همسر شخص به هیچ وجهی مادرش نیست. ظهار از اعمال و رواج‌های جاهلیت بوده و آن است که مردی برای زنش بگوید: تو بر من مانند پشت مادرم هستی. همچنان الله تعالی پسر گفته‌های شما را مانند فرزندان نسبی اصیل‌تان مقرّر نداشته است. بنابراین ظهار و پسر خواندگی در باب تحریم دایمی درست نیست و تأثیری ندارد؛ یعنی زنی که او ظهار صورت گرفته باشد مانند مادر نمی‌باشد و پسر گفته همچون فرزند نسبی و شرعی نیست، بلکه ظهار و فرزند گفتن کسی، مجرّد حرف زبان است که حقیقت و اعتباری ندارد. خداوند سبحان حق را می‌گوید و بدان حکم می‌نماید، آن را به بندگانش تعلیم می‌دهد و ایشان را به عدل در گفتار و کردار رهنمایی می‌نماید.

﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَمَوَٰلِیکُمۡۚ وَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٞ فِیمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُکُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمًا ٥.

فرزندان را به پدران‌شان نسبت دهید و نسب‌ها را به هم مخلوط نسازید، این کار در نزد پروردگار متعال به عدل و حقّانیت نزدیک‌تر است. اگر پدران حقیقی فرزندان را نمی‌شناختید، آنان را – با ملاحظۀ رابطۀ اجتماع و محبت خویش – به نام برادران دینی‌تان بخوانید؛ زیرا ایشان برادران و دوستان دینی شما می‌باشند. بر شما گناهی نیست، اگر خطایی از شما نا آگاهانه سر زند و دل‌های‌تان قصد آن را نداشته باشد، خداوند عزوجل شما را تنها به امور و کارهای قصدی – نه به خطاکاری‌ها – مؤاخذه می‌نماید. الله تعالی برای شخص خطاکاری که به قصد گناه نکرده باشد می‌آمرزد و توبه کنندای را که به گناه اصرار نورزد مورد رحمتش قرار می‌دهد.

﴿ٱلنَّبِیُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِکُم مَّعۡرُوفٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٦.

پیامبر بزرگوار اسلام محمد صلی الله علیه و آله و سلم در مسایل دین و دنیا برای مؤمنان از خودشان بهتر و نزدیک‌تراند و همسران آن حضرت در حرمت خویش مادران مسلمانان‌اند؛ از این رو نکاح همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای‌شان حرام است. میراث بردن مؤمنان خویشاوند از یک دیگر، نسبت به میراث بردن به اساس ایمان و هجرت – که در نخستین دورۀ اسلام مشروع بود و بعد از آن منسوخ شد – اولی و بهتر است؛ زیرا نظام ارث براساس نسب مشروعیت یافته و بر مبنای اخوّت دینی نیست؛ مگر آنگاه که مسلمانان ارادۀ انجام کار خیری را داشته باشند و چیزی را به عنوان خیرات تحفه، نیکی، وصیت و احسان برای غیر ورثه بدهند. این حکم که خداوند عزوجل آن را مشروع کرده در لوح محفوظ نوشته و ثبت است، پس با عمل به امور مشروع، تابع امر اوتعالی باشید، از امام اموری که به عنوان شریعت آورده متابعت نمایید، به همسران آن حضرت احترام داشته باشد و با اذیت و آزار بر آنان تعرّض نکنید؛ زیرا کسی که چنین کند خشم و لعنت الله تعالی بر او لازم می‌گردد.

از این آیه دانسته می‌شود که بر هر مسلمان واجب است پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از خویشتن هم بیشتر دوست داشته باشد.

﴿وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِنَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ مِیثَٰقَهُمۡ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٖ وَإِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۖ وَأَخَذۡنَا مِنۡهُم مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا ٧.

ای پیامبر! از روزی یاد کن که خداوند عزوجل از پیامبران برای تبلیغ رسالت‌شان پیمانی مستحکم گرفت و اوتعالی از تو و از نوح، ابراهیم، موسی و عیسی بن‌مریم علیهم السلامعهد و پیمان گرفت که پیام الهی را تبلیغ کنند، امانتش را ادا نمایند، از آنچه به تبلیغش مأمور شده‌اند چیزی را نپوشند و هر کدام‌شان یک دیگر را تصدیق نمایند.

﴿لِّیَسۡ‍َٔلَ ٱلصَّٰدِقِینَ عَن صِدۡقِهِمۡۚ وَأَعَدَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابًا أَلِیمٗا ٨.

این عهد و پیمان را از پیامبران گرفت تا نحوۀ پاسخ دهی هر قوم در برابر دعوت را از ایشان بپرسد و در نتیجه مؤمنان را با دخول در بهشت پاداش دهد و کافران را در آتش دوزخ عذاب نماید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ جَآءَتۡکُمۡ جُنُودٞ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا وَجُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا ٩.

ای مؤمنان! از فضل و احسان الهی بر خویشتن در روز غزوۀ احزاب یاد آورید؛ آنگاه که اهل کفر اعم از یهود، مشرکان و منافقان بر شما اتفاق ورزیده و شما را از هر طرف احاطه نموده بودند، خداوند عزوجل باد شدیدی را بر سپاه‌شان فرستاد که خیمه‌های‌شان را از بیخ برکند، دیگ‌های‌شان را دور انداخت و خاک‌ها را بر روی‌شان پاشید. فرشتگانی را از آسمان به کمک‌تان فرستاد که شما آنان را نمی‌دیدید و ترس و وحشت را در دل کافران فرود آورد؛ چنان‌چه مجبور به فرار شدند و با زیانمندی و نقصان برگشتند. پروردگار به اعمال شما بینا و به احوال شما آگاه است و امور مخفی از وی پوشیده نمی‌ماند.

﴿إِذۡ جَآءُوکُم مِّن فَوۡقِکُمۡ وَمِنۡ أَسۡفَلَ مِنکُمۡ وَإِذۡ زَاغَتِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَبَلَغَتِ ٱلۡقُلُوبُ ٱلۡحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِٱللَّهِ ٱلظُّنُونَا۠ ١٠.

از آن وقت یاد آورید که کافران از بالای وادی از ناحیۀ شرق، و از پایین وادی از طرف غرب بر شما هجوم آوردند؛ چشمان شما از بی‌خودی، حیرت و دهشت خیره شده بود؛ دل‌های‌تان از کثرت هول و شدّت ترس به حنجره‌های شما رسیده بود؛ نا امیدی بر اهل نفاق چیره شده بود؛ شکّ و تردّد افزون می‌شد؛ و شما امور نامناسبی را بر خداوند عزوجل گمان می‌کردید که گویا پیامبرش را یاری نمی‌کند و دینش را اعتلا نمی‌بخشد.

﴿هُنَالِکَ ٱبۡتُلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَزُلۡزِلُواْ زِلۡزَالٗا شَدِیدٗا ١١.

در این موقعیت دشوار، اهل ایمان مورد امتحان قرار گرفتند، مسلمانان آزموده شدند، راستگوی و دروغگوی از هم جدا شد و به مسلمانان بلای هولناکی رسید که از اثرش دل‌ها به اضطراب آمد و نفس‌ها ترسید. این دشواری پدید آمد تا ایمان اهل ایمان زیادت یابد، یقین‌شان بزرگ شود و اعتمادشان به پروردگار بیشتر گردد.

﴿وَإِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ مَّا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ إِلَّا غُرُورٗا ١٢.

در آن روز منافقان و اهل شکّ و تردید گفتند: یقیناً که وعدۀ خدا و پیامبرش در باب پیروزی، عزّت و غلبه حقیقتی ندارد، بلکه فریبی است که مصداقی ندارد.

﴿وَإِذۡ قَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡهُمۡ یَٰٓأَهۡلَ یَثۡرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمۡ فَٱرۡجِعُواْۚ وَیَسۡتَ‍ٔۡذِنُ فَرِیقٞ مِّنۡهُمُ ٱلنَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوۡرَةٞ وَمَا هِیَ بِعَوۡرَةٍۖ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارٗا ١٣.

در این آیه سخن جماعتی از اهل نفاق یادآوری شده که در جمع اهل مدینه ندا در دادند: ای اهل یثرب! این نام پیشین مدینه است – برای چه در این معرکۀ سراسر زیان می‌ایستید! به خانه‌های‌تان در داخل مدینه برگردید. گروهی از منافقان از رسول خدا در بازگشت به خانه‌های خود اجازه خواستند؛ به دلیل اینکه خانه‌های آنان با امنیت نیست و محلّ اعتماد نمی‌باشد و از این رو نسبت به اهل و فرزندان خود پریشان هستند. اما این سخن در واقعیت و حقیقت دروغ بود، بلکه گریز از جهاد و تنها گذاشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یاران‌شان را اراده داشتند.

﴿وَلَوۡ دُخِلَتۡ عَلَیۡهِم مِّنۡ أَقۡطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُواْ ٱلۡفِتۡنَةَ لَأٓتَوۡهَا وَمَا تَلَبَّثُواْ بِهَآ إِلَّا یَسِیرٗا ١٤.

اگر کافران اهل احزاب که در اطراف مدینه بودند به مدینه وارد می‌شدند و بعد از آن از منافقان می‌خواستند که به خداوند عزوجل کفر ورزند و مرتد شوند، منافقان این خواسته را می‌پذیرفتند، در پذیرش این خواسته شتاب می‌نمودند و به زودترین فرصت به آغوش کافران می‌شتافتند.

﴿وَلَقَدۡ کَانُواْ عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ لَا یُوَلُّونَ ٱلۡأَدۡبَٰرَۚ وَکَانَ عَهۡدُ ٱللَّهِ مَسۡ‍ُٔولٗا ١٥.

گروه منافقان پیشتر با خداوند عزوجل عهد و پیمان بسته بودند که از میدان معرکه نگریزند و جهاد و قتال در راه حق را رها نکنند، اما به این عهد خیانت کردند و پیمان را شکستند. قطعاً خداوند عزوجل از این عهد و پیمان آنان را مورد سؤال قرار می‌دهد؛ زیرا عهد الهی مورد محاسبه قرار می‌گیرد؛ یعنی کسی که به آن وفا کند پاداش می‌یابد و کسی که آن را بشکند به عذاب گرفتار می‌شود.

﴿قُل لَّن یَنفَعَکُمُ ٱلۡفِرَارُ إِن فَرَرۡتُم مِّنَ ٱلۡمَوۡتِ أَوِ ٱلۡقَتۡلِ وَإِذٗا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٦.

ای پیامبر! برای منافقان بگو که گریز شما از جنگ، از ترس مردن و کشته شدن سودی ندارد؛ زیرا این کار عمر‌های شما را زیاده نمی‌کند و مرگ شما را به تأخیر نمی‌اندازد. اگر از مرگ بگریزید، بازهم در زندگی دنیا جز مدّت اندکی نخواهید ماند و آن مدّت زندگی مقدّر شماست که بعد از گذشت آن چاره‌ای از مرگ نیست. اکنون بهتر است مؤمنانی شرافتمند بمیرید؛ نه منافقانی ترسو.

﴿قُلۡ مَن ذَا ٱلَّذِی یَعۡصِمُکُم مِّنَ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ سُوٓءًا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ رَحۡمَةٗۚ وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ١٧.

ای پیامبر! برای منافقان بگو: اگر پروردگار به شما عذابی را اراده کند یا رحمت و آسایشی را بخواهد، کیست که شما را از آن نگه دارد؟ تنها خداوند عزوجل بخشنده و بازدارنده است و اوست که ضرر می‌رساند و نفع رسان است. منافقان غیر از حق‌تعالی کسی را نمی‌یابند که در امور آنان تصرّف کرده یاری‌شان کند و عذاب را از آنان دفع نماید.

﴿۞قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلۡمُعَوِّقِینَ مِنکُمۡ وَٱلۡقَآئِلِینَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَیۡنَاۖ وَلَا یَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِیلًا ١٨.

خداوند عزوجل باز دارندگان از قتال در راه خویش را می‌شناسد؛ آنان‌که برای برادران‌شان گفتند: به ما رو آورید، با ما باشید، پیامبر و یارانش را تنها بگذارید و همراه‌شان را رهزنی می‌کردند، خودشان نیز جز بسیار کم به جنگ شرکت نمی‌کردند؛ آن هم به طریق ریا و سمعه و از ترس اینکه مبادا چهرۀشان افشا شود.

﴿أَشِحَّةً عَلَیۡکُمۡۖ فَإِذَا جَآءَ ٱلۡخَوۡفُ رَأَیۡتَهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ تَدُورُ أَعۡیُنُهُمۡ کَٱلَّذِی یُغۡشَىٰ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِۖ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلۡخَوۡفُ سَلَقُوکُم بِأَلۡسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلۡخَیۡرِۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَمۡ یُؤۡمِنُواْ فَأَحۡبَطَ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٗا ١٩.

آنان در مصرف مال، کوشش با وجود، اِعمال محبّت و موالات و خیررسانی بر پیامبر و یارانش بخیل هستند از آن‌رو که در دل‌های‌شان نفاق و بیماری وجود دارد؛ طوری که زندگی ذلّت‌بار را دوست می‌دارند و از مرگ شرافتمندانه بد می‌برند. بنابراین با فرا رسیدن وقت جهاد از مرگ می‌ترسند و دیده می‌شود که از شدّت ترس و حرص، چشمان‌شان با حیرت و اضطراب دَور می‌خورد حال آنکه از جنگ هراس دارند؛ مانند کسی که مرگش فرا می‌رسد و چشمانش از هول آینده‌اش به دوران می‌آید. اما آنگاه که جنگ خاتمه یافت و ترس و شدّت دور شد، مانند تیراندازانی‌اند که به زبان‌های تیز و اذیت‌بار خویش با تیر دشنام شما را هدف قرار دهند. در هنگامی که غنایم تقسیم می‌شود بخیل، حسود و مانع خیراند و آن را به دیگران دوست ندارند؛ زیرا ایمان در دل‌های آنان داخل نشده است و از آن‌رو خداوند عزوجل به سبب نفاق‌شان از آنان انتقام می‌گیرد، مزدشان را محو می‌نماید و مورد عذاب‌شان قرار می‌دهد.

﴿یَحۡسَبُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ لَمۡ یَذۡهَبُواْۖ وَإِن یَأۡتِ ٱلۡأَحۡزَابُ یَوَدُّواْ لَوۡ أَنَّهُم بَادُونَ فِی ٱلۡأَعۡرَابِ یَسۡ‍َٔلُونَ عَنۡ أَنۢبَآئِکُمۡۖ وَلَوۡ کَانُواْ فِیکُم مَّا قَٰتَلُوٓاْ إِلَّا قَلِیلٗا ٢٠.

منافقان با سستی و ترس شدید می‌پنداشتند، احزاب – که آنان را خداوند عزوجل خوار و ذلیل ساخت – مدینه را رها نکرده‌اند. اگر احزاب بار دوم به منظور جنگ با مؤمنان به سوی مدینه باز گردند، منافقان آرزو می‌برند ای کاش در کنار اعراب صحرانشین و از جنگ غایب می‌بودند، از جای دور به جستجو می‌پرداختند و از مسافران خبرها را می‌پرسیدند. ای مؤمنان! اگر منافقان در ساحۀ جهاد با شما می‌بودند جز وقتی اندک به جنگ شرکت نمی‌کردند؛ از آن‌رو که ترس، خواری و سستی شدیدی آنان را فرا گرفته است.

﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا ٢١.

ای مسلمانان! یقیناً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیکوترین مقتدا و پسندیده‌ترین نمونه‌ای است که سنّتش را لازم می‌گیرید، به امرش عمل می‌کنید، از نهیش می‌پرهیزید، شریعتش را در زندگی خویش حاکم می‌سازید و به گفتار، کردار و احوال وی در هریک از شؤون زندگی اقتدا می‌کنید. دقیقاً کسی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی می‌کند، به هدایتش رهنمون می‌شود و به سنتش عمل می‌نماید که پاداش الهی را امیدوار باشد، با اعمال نیک برای روز قیامت آمادگی بگیرد و به ذکر خدا بسیار مصروف باشد تا از نفاق رها شود و از مرض قلب سلامتی یابد. بنابراین نسانۀ مؤمن راستکار و با اخلاص، متابعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و لزوم سنّت اوست؛ برخلاف منافق که دلش بیمار است و از سنّت و اهل آن بد می‌برد.

﴿وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِیمَٰنٗا وَتَسۡلِیمٗا ٢٢.

آنگاه که مؤمنان احزاب را – که به مدینه احاطه کرده بودند – دیدند، دانستند که وعدۀ نصرت و یاری حق‌تعالی نزدیک شده و گفتند: این همان وعده‌ای است که پیشتر از طرف خداوند عزوجل و پیامبرش به ما داده شده بود؛ یعنی بعد از ابتلا نجات می‌یابیم و سپس یاری و پیروزی به ما داده می‌شود. اکنون پروردگار وعده‌اش را عملی می‌کند و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم در خبرش راستگوی است. مشاهدۀ احزاب در وجود مؤمنان جز تصدیق به وعدۀ خدا، تسلیم به تقدیر، خوشنودی به حکمش و گردن نهادن به امرش چیزی نیفزود.

﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلٗا ٢٣.

از مؤمنان مردانی هستند که به تعهّد با پروردگارشان وفا کردند؛ چنان‌که طاعت را برای او خالص ساختند، در راه او جهاد کردند و در برابر سختی‌ها و مشکلات و در حین جنگ استقامت ورزیدند. در نتیجه بعضی از ایشان وفا کرده و در راه خدا شهید شدند امّا بعضی دیگر یکی از دو نیکویی: یا پیروزی و یا شهادت را انتظار می‌کشند، عهد‌شان را تغییر ندادند و مانند منافقان وعده خلافی نکردند، بلکه استوار ماندند و صداقت‌شان را به اثبات رساندند.

﴿لِّیَجۡزِیَ ٱللَّهُ ٱلصَّٰدِقِینَ بِصِدۡقِهِمۡ وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ إِن شَآءَ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٢٤.

تا خداوند عزوجل برای راستگویان در برابر صداقت گفتار و اعمال‌شان پاداش عطا کند و منافقان را در قبال دروغگویی و فریب آنان – در صورتی که بخواهد – عذاب کند؛ به اینگونه که آن‌ها را به سوی ایمان هدایت نکند، با نفاق بمیرند و به دوزخ داخل شوند. اما حق‌تعالی گناهان اسرافکاران را در صورتی که توبه کنند و بازگردند می‌آمرزد و به کسی که با اقرار و اعتراف به خطا و گناهش به سوی وی باز گردد مرحمت می‌نماید.

﴿وَرَدَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِغَیۡظِهِمۡ لَمۡ یَنَالُواْ خَیۡرٗاۚ وَکَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلۡقِتَالَۚ وَکَانَ ٱللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزٗا ٢٥.

خداوند متعال کافران را در حالی از مدینه بیرون راند که گرد و غبار خواری و شکست را به دامن داشتند و به خیری از پیروزی و غنیمت دنیوی، یا مزد و پاداش اخروی نایل نشده بودند. اوتعالی با اسباب مقدّر خویش چون وزش باد شدید و نزول فرشتگان از آسمان، مؤمنان را برای جنگ بسنده ساخت. آری! اوتعالی نیرومند است؛ چنان‌که هر که با وی محاربه کند خوارش می‌سازد، هر که با او زور آزمایی نماید شکستش می‌دهد و در پادشاهی‌اش سیطره و غلبه دارد.

﴿وَأَنزَلَ ٱلَّذِینَ ظَٰهَرُوهُم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن صَیَاصِیهِمۡ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَ فَرِیقٗا تَقۡتُلُونَ وَتَأۡسِرُونَ فَرِیقٗا ٢٦.

خداوند عزوجل یهود بنی قریظه را از قلعه‌های‌شان فرود آورد و در دل‌های آنان ترس و وحشت انداخت؛ زیرا آنان در جنگ با مؤمنان به نفع کافران کمک کرده بودند. در نتیجه با زیانمندی شکست خوردند؛ چنان‌چه مؤمنان گروهی از آنان را کشتند و گروهی دیگر را به اسارت گرفتند.

﴿وَأَوۡرَثَکُمۡ أَرۡضَهُمۡ وَدِیَٰرَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُمۡ وَأَرۡضٗا لَّمۡ تَطَ‍ُٔوهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا ٢٧.

ای مسلمانان! خداوند عزوجل شما را بر خانه‌ها و کشتزار‌ها و بر اموار یهودیان چون اسلحه و چارپایان مسلّط ساخت و نیز شما را سرزمینی مسلّط داشت که پیش از این – به دلیل قوّت اهل و قلعه‌های بسیارش – به فتح آن دست نیافته بودید. پروردگار بزرگ بر هر چیزی تواناست، از انجام هرچه اراده کند ناتوان نیست و هیچ امری از تدبیرش بیرون نمی‌باشد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیۡنَ أُمَتِّعۡکُنَّ وَأُسَرِّحۡکُنَّ سَرَاحٗا جَمِیلٗا ٢٨.

ای پیامبر! برای همسرانت که از تو نفقۀ بیشتری طلب کردند بگو: اگر زندگی دنیا و ظاهرفریبی‌اش مقصود شماست، بیایید آنچه را از متاع دنیا در توان دارم به شما می‌دهم. آن را بپذیرید و شما را به نیکوترین وجهی که در آن ضرر و آزاری نباشد رها می‌کنم.

﴿وَإِن کُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنکُنَّ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٢٩.

امّا اگر طاعت خدا و رسول و پاداش سرای نعمت‌های جاودان را که در نزد اوتعالی است قصد دارید، بر شما لازم است در حالتی که با من دارید، با قناعت و خوشنودی به قسمت خویش صبر نمایید؛ زیرا الله عزوجل برای نیکوکاران شما مزد بزرگ و پاداش عظیمی را مهیّا نموده است.

ایشان طاعت خدا و رسول، و پاداش الهی را بر زندگی دنیا برگزیدند؛ از این رو حق‌تعالی از آنان راضی شد و خوشنودشان ساخت.

﴿یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ مَن یَأۡتِ مِنکُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖ یُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَیۡنِۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٗا ٣٠.

ای همسران پیامبر! هر که از شما گناه بزرگ و آشکاری را انجام دهد، عذابش نسبت به سایر زنان دوچندان است. این بدان سبب است که خداوند عزوجل ایشان را با منزلتی بزرگ و مرتبه‌ای نیکو شرف و کرامت بخشیده است؛ به این طریق که آنان را همسران سردار مخلوقاتش ساخت. این سخت گیری در جزا به منظوری حمایت و نگهبانی خانۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است؛ زیرا این گناه در نزد حق‌تعالی آنگاه که وقوعش را اراده کرده باشد کار آسانی است.

﴿۞وَمَن یَقۡنُتۡ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَیۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا کَرِیمٗا ٣١.

هر که از شما عبادتش را برای خداوند متعال خالص ساخته از پیامبرش اطاعت کند و به اوامر شریعت پایبند خداوند عزوجل او را مورد کرامت قرار می‌دهد، برای عملش دوچند سایر زنان مزد عطا می‌کند و برایش در بهشت‌های پر از نعمت روزی گوارا و مبارکی را آماده می‌سازد.

﴿یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ لَسۡتُنَّ کَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَیۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَیَطۡمَعَ ٱلَّذِی فِی قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢.

ای زنان پیامبر! شما در برتری و مرتبۀتان مانند سایر زنان نیستید؛ زیرا خداوند عزوجل برای شما به سبب اینکه همسران سردار فرزندان آدم هستید کرامت بخشیده است. پس اگر از پروردگار بزرگ می‌ترسید و او را مراقب اعمال خویش می‌دانید، با مردان بیگانه به آواز نرم و ملایم، طوری سخن نزنید که بیماردلان بدکاره را برانگیزد، بلکه آنگاه که سخن می‌زدید طوری سخن گویید که در آن شبهه‌ای به نظر نرسد و مخالفتی با شریعت وجود نداشته باشد؛ یعنی نه نرم سخن گویید نه با لفظی خشن صحبت نمایید.

﴿وَقَرۡنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِینَ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرٗا ٣٣.

خانه‌های‌تان را لازم بگیرید که مستلزم ستر و عفاف است، بدون نیازمندی از آن بیرون نروید و مواضع فتنه و زیبایی‌های وجودتان را آشکار نسازید؛ مانند عادت زنان دورۀ جاهلیت پیش از اسلام که بی‌شرم و بی‌حجاب بودند – در عصر امروز ما نیز زنانی هستند که با زنان دورۀ جاهلیت هماننداند، آموزه‌های اسلام را کنار می‌گذارند، پوشاک برهنه‌وار دارند، خود را برهنه نمایش می‌دهند، چادر حیا را دور می‌اندازند و خود را از حجاب تقوی بیرون می‌کشند – بر شما لازم است نماز را به کامل‌ترین وجه و به گونۀ مشروعش ادا نمایید؛ زیرا نماز از کارهای زشت و ناروا بازمی‌دارد. زکات را به منظور پاک‌ساختن نفس و مال ادا کنید و لازم است با انجام اوامر و ترک نواهی شریعت، از خدا رسولش اطاعت کنید. خداوند عزوجل این آموزه‌ها را – ای اهل بیت پیامبر بزرگوار – برای این بر ذمّۀتان واجب کرده تا شما را تزکیه نماید و از ضرر گناهان و تمام عیب‌ها نگه دارد. اوتعالی اراده دارد که نفس‌های‌تان را به طور کامل پاک سازد تا خانۀ آن حضرت پاک‌ترین و شریف‌ترین خانه در میان خانه‌های مردم عالم باشد؛ زیرا وی پیشوای مردم به سوی خیر و سعادت است.

﴿وَٱذۡکُرۡنَ مَا یُتۡلَىٰ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِکۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا ٣٤.

آنچه از قرآن کریم و سنّت مطهّر نبوی در خانه‌های‌تان فرود می‌آید و بر شما خوانده می‌شود، همه را با عمل به اوامر شریعت و پرهیز از نواهی‌اش به یاد داشته باشید؛ یعنی در برابر این نعمت ارزشمند و اکرام بزرگ با پیش گرفتن تقوا و لزوم طاعت، خداوند عزوجل را شکرگزار باشید. الله تعالی بر شما لطف و مهربانی کرده؛ از آن‌رو که شما را امّت پیامبر بزرگوارش اختیار نموده است. او به این گزینش کاملاً با خبر است؛ زیرا می‌داند که کرامتش را در کجا و برای چه کسی مقرّر دارد.

﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥.

به یقین که خداوند عزوجل آمرزش گناهان و پاداش اعمال و طاعات را از نعمت‌های جاودانی در جوار با کرامت خویش برای این اشخاص آماده کرده است: برای مردان و زنان فروتن و فرمانبردار از شریعت الهی؛ مردان و زنان مؤمن به الله و رسول، و روز آخرت؛ مردان و زنان مطیع امر خدا و رسول؛ مردان در برابر ناخوشایندها؛ مردان و زنان ترسناک از عذاب و خشم خداوند؛ مردان و زنان ادا کنندۀ زکات واجب و صدقات مستحب؛ مردان و زنان روزه‌دار روزه‌های فرض و نفل؛ مردان و زنان نگهدارندۀ وجود از شهوت پرستی؛ مردان و زنان ذاکر پروردگار در دل‌ها و زبان‌ها. این نعمت‌های ماندگار به حدّی است که اندازه‌اش را جز الله عزوجل کسی نمی‌داند.

﴿وَمَا کَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِینٗا ٣٦.

برای مرد و زن مؤمن حلال نیست آنگاه که خداوند عزوجل و رسولش در بارۀشان حکمی صادر کنند، به مخالفت پردازند و غیر حکم خدا چیز دیگری را اختیار کنند، بلکه باید بدان راضی و تسلیم باشند. هر که با امر خدا و رسولش مخالفت نماید، به راستی که خطای آشکاری را مرتکب شده و با هدایت و شایستگی‌ها مخالفت ورزیده است.

﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِیٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ وَأَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِ أَمۡسِکۡ عَلَیۡکَ زَوۡجَکَ وَٱتَّقِ ٱللَّهَ وَتُخۡفِی فِی نَفۡسِکَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِیهِ وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰکَهَا لِکَیۡ لَا یَکُونَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ حَرَجٞ فِیٓ أَزۡوَٰجِ أَدۡعِیَآئِهِمۡ إِذَا قَضَوۡاْ مِنۡهُنَّ وَطَرٗاۚ وَکَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولٗا ٣٧.

ای پیامبر! یاد آور از وقتی که برای شخص ممنون احسان خداوند عزوجل به وسیلۀ اسلام – یعنی به زید بن حارثه آزاد کرده و فرزند خواندۀ خویش – می‌گفتی: همسرت زینب بنت جحش را نگه‌دار، رهایش نساز و در این باره از الله عزوجل بترس. ای پیامبر! آنچه را پروردگار برایت از طلاق زن زید و ازدواجش با تو خبر داده بود، در دلت می‌پوشاندی امّا حق‌تعالی این امر نهانی را اعلان داشت. تو از این می‌ترسیدی که شاید مردم بگویند: پیامبر با زن کسی ازدواج کرده که او را به خود نسبت داده و فرزند خوانده است، حال آنکه حق‌تعالی سزاوارتر است که از او بترسی. آنگاه که زید بعد از برآورده شدن نیازش زینب را طلاق کرد و عدّه‌اش به نهایت رسید، خداوند عزوجل او را به ازدواج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در آورد تا این کار روشی پیروی شده در باب ابطال تحریم نکاح زنان طلاق شدۀ پسر خوانده‌ها باشد و در ازدواج با چنین زنانی بر مؤمنان گناهی نباشد. امر پروردگار انجام شدنی و نافذ است، نه کسی مانع وقوعش می‌شود و نه می‌تواند به تعویقش اندازد.

﴿مَّا کَانَ عَلَى ٱلنَّبِیِّ مِنۡ حَرَجٖ فِیمَا فَرَضَ ٱللَّهُ لَهُۥۖ سُنَّةَ ٱللَّهِ فِی ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۚ وَکَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا ٣٨.

بر پیامبر گناهی نیست اگر آنچه خداوند عزوجل برایش مباح ساخته استفاده کند و با زن طلاق شدۀ پسر خوانده‌اش ازدواج نماید؛ همچنان که حق‌تعالی این کار را برای پیامبر پیشین حلال ساخته بود. آری! پروردگار سبحان این امر را در شرایع پیشین مباح کرده بود. امر وی مقدّر است و به ناچار انجام می‌شود؛ زیرا اراده‌اش را کسی رد کرده نمی‌تواند.

﴿ٱلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَیَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا یَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِیبٗا ٣٩.

مزد و پاداش برای کسی سزاوار است که رسالت الهی را به بندگانش برساند، به حضور پروردگارش دعا نماید، امّت اسلام را نصیحت کند، تنها از خداوند عزوجل بترسد و از کسی دیگر جز او ترس نداشته باشد. خداوند متعال خودش بسنده است که تمام کار کردهای مردم را محاسبه نماید و او بر همه اعمال‌شان مراقب دارد.

﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٤٠.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پدر یکی از شما نیست که – فرزند نسبی داشته باشد و مانند شما – از ازدواج با زن طلاق شدۀ فرزند نسبی‌اش منع کرده شود، بلکه خداوند عزوجل وی را شرف بخشیده و مقامش را بالا برده که او را پیامبر و خاتم انبیاء مقرّر داشته است، چنان‌که بعد از وی پیامبر دیگری نمی‌باشد. حق‌تعالی به همه اعمالی که شما انجام می‌دهید داناست، هیچ چیزی از او پنهان نیست و هیچ غایبی از وی پوشیده نمی‌ماند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١.

این مؤمنان راستکار! خداوند عزوجل را با زبان، دل و همه اعضای وجودتان بسیار ذکر نمایید و شب و روزتان را به یادش سپری کنید؛ زیرا یاد و ذکر خدا بعد از ادای فرایض، بهترین اعمال است.

﴿وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢.

خداوند عزوجل را اوّل و آخر روز، یعنی در صبح و شام بسیار یاد کنید و یادش را در وقت هر مناسبتی لازم بگیرید؛ زیرا با یاد اوست که از دیگران سبقت می‌جویید، به رحمت پروردگار نایل می‌شوید و بلند‌ترین منازل را در نزد مولای‌تان به دست می‌آورید.

﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا ٤٣.

خداوند عزوجل سزاوار است که تنها او را یاد کنید؛ زیرا اوتعالی بر شما رحمت می‌کند، در ملاء اعلی شما را توصیف می‌نماید و فرشتگانش برای‌تان آمرزش می‌خواند تا شما را به وسیلۀ اسلام از تاریکی جاهلیت به سوی نور حق بیرون آورد؛ نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آوردنش مبعوث شده است. اوتعالی در دنیا و آخرت به مؤمنان مهربان است؛ چنان‌چه توبۀ توبه کننده را می‌پذیرد، به کسی که به سویش باز گردد رحمت می‌نماید و بندگان را با عذاب مقابله نمی‌نماید.

﴿تَحِیَّتُهُمۡ یَوۡمَ یَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَرِیمٗا ٤٤.

تحفۀ مؤمنان در روزی که با پروردگارشان در بهشت ملاقات کنند سلام است و امن از عذاب و رسیدن به پاداش نیکو برای‌شان ثابت است؛ از آن‌رو که الله عزوجل نعمت جاودانی و مزد بزرگی را در باغ‌های پر از نعمت برای‌شان آماده نموده است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ٤٥.

ای پیامبر! خداوند عزوجل ترا به عنوان گواه بر امّتت فرستاده تا رسالت الهی را برای ایشان برسانی، و تا مژده دهنده مؤمنان به بهشت و بیم دهندۀ سرکشان به آتش دوزخ باشی.

﴿وَدَاعِیًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِیرٗا ٤٦.

ترا به عنوان دعوتگری مبعوث نمود تا مردم را به سوی توحید، رهایی از شرک و اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل فرا خوانی. ترا چراغی روشنگر فرستاد تا پیروانت را از تاریکی‌های گمراهی به سوی راه مستقیم رهنمایی کنی. رسالت تو مانند وضاحت خورشید در نیمه‌روز روشن است؛ از این رو جز منکران و معاندان به تکذیبش نمی‌پردازند و از آن انکار نمی‌کنند.

﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا کَبِیرٗا ٤٧.

ای پیامبر! برای مؤمنان مژده بده که پاداش نیکو و مزدی بزرگی در بهشت‌های پر از نعمت در نزد خداوند عزوجل برای‌شان مهیّاست.

﴿وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَدَعۡ أَذَىٰهُمۡ وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا ٤٨.

ای پیامبر! در ترک چیزی از امور دعوت، از سخن کافران و منافقان پیروی مکن، از آزار و اذیت آنان صرف نظر نما و این اذیت و آزار، ترا به ترک امور دعوت باعث نشود. به خداوند عزوجل توکّل و اعتماد داشته باش و امور را به او بسپار؛ زیرا حق‌تعالی ترا از امور ترس آور بسنده است و در برابر دشمنان یاور توست. بنابراین در همه امور و همه کارها به او توکّل کن.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَکَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمۡ عَلَیۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحٗا جَمِیلٗا ٤٩.

ای مؤمنان! آنگاه که عقد نکاح را با زنان بستید اما با هم نزدیکی نکردید و پیش از جماع از هم جداشدید، بر ذمّه زنان لازم نیست عدّه بشمارند. در چنین صورتی بر حسب احوال‌تان برای‌شان «متعه» بدهید تا خاطرشان التیام یابد و تقصیرتان را جبران نماید. با پرده‌پوشی و عدم ذکر عیب‌ها از ایشان جدا شوید و نباید از شما آزاری به آنان برسد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَکَ أَزۡوَٰجَکَ ٱلَّٰتِیٓ ءَاتَیۡتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتۡ یَمِینُکَ مِمَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّٰتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَٰلَٰتِکَ ٱلَّٰتِی هَاجَرۡنَ مَعَکَ وَٱمۡرَأَةٗ مُّؤۡمِنَةً إِن وَهَبَتۡ نَفۡسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنۡ أَرَادَ ٱلنَّبِیُّ أَن یَسۡتَنکِحَهَا خَالِصَةٗ لَّکَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۗ قَدۡ عَلِمۡنَا مَا فَرَضۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ وَمَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ لِکَیۡلَا یَکُونَ عَلَیۡکَ حَرَجٞۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٥٠.

ای پیامبر! خداوند عزوجل ازدواج با زنانی را برایت روا ساخته که مهرهای‌شان را ادا کرده باشی. همچنان زنان کنیزی را مباح کرده که الله تعالی ملکیت آنان را به گونۀ ملک یمین بر تو احسنان کرده است. به همین‌گونه ازدواج با آن دختر عموها، دختر عمّه‌ها، دختر دایی‌ها و دختر خاله‌هایت را برایت روا نموده که از مکّه به مدینه هجرت کرده‌اند و نیز زنی را که خویشتن را بدون مهر به تو بخشیده باشد. این حکم ویژۀ توست و برای کسی دیگر روا نیست زنی را طور بخشش نکاح کند. حق‌تعالی به اموری که بر مؤمنان دربارۀ زنان و کنیزان واجب ساخته داناست؛ یعنی که از زنان آزاد می‌توانند چهار زن به نکاح گیرند و از کنیزان هرچه می‌خواهند؛ به شرط اینکه مهر را بپردازند و ولی و گواهان نکاح موجود باشند. اما فقط برای تو ای پیامبر در این امر رخصت و وسعت بخشیده تا در ازدواج با زنانی که از اصناف مذکور یادآوری شد به مشکل مواجه نشوی. پروردگار به گناهان بندگانش بسیار آمرزنده است؛ یعنی به توبه کنندگان مهربان است و احسان و بخشندگی فراگیر دارد.

﴿۞تُرۡجِی مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُ‍ٔۡوِیٓ إِلَیۡکَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَیۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡکَۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن تَقَرَّ أَعۡیُنُهُنَّ وَلَا یَحۡزَنَّ وَیَرۡضَیۡنَ بِمَآ ءَاتَیۡتَهُنَّ کُلُّهُنَّۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمٗا ٥١.

هر کدام از همسرانت را می‌خواهی در شب نوبت از خود جدا نما و هرکدام را که می‌خواهی با خود یکجا ساز، اما آنگاه که به زن جدا از خویشتن میل نمودی در یکجاشدن با او باکی نیست. مخیّر بودنت در این امر بیشتر باعث شادمانی، دوری از اندوه و خوشنودی‌شان به نوبت گذاشتنت می‌شود. خداوند عزوجل می‌داند که محبّت بعضی زنان نسبت به برخی دیگر در دل مردان بیشتر است و او به دل‌ها و ضمیرها داناست. او حلیم است؛ چنان‌که گنه‌کاران را عذاب نمی‌کند تا توبه را به ایشان عرضه نماید و در عذاب عجله نمی‌کند تا حجّت را بر بندگان ثابت سازد.

﴿لَّا یَحِلُّ لَکَ ٱلنِّسَآءُ مِنۢ بَعۡدُ وَلَآ أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ حُسۡنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتۡ یَمِینُکَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ رَّقِیبٗا ٥٢.

ای پیامبر! بعد از این برایت روا نیست بیشتر از همسرانی که در تحت ازدواجت قرار دارند زن دیگری را به نکاح بگیری و هر که اکنون از زنان یاد شده همسر توست روا نیست از او جدا شوی، یا او را به دیگری عوض نمایی؛ اگرچه جمال دیگری در نظرت خوشایندتر آید. امّا در باب کنیزکانی که در ملک تواند امر فراخ گذشته شده و استبدال و جدا شدن از آنان در اختیار توست. خداوند عزوجل بر هر چیزی مراقبت دارد، امور پوشیده را می‌داند، به نیت‌ها آگاه است و هیچ چیزی از کائنات از علمش فراموش نمی‌شود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتَ ٱلنَّبِیِّ إِلَّآ أَن یُؤۡذَنَ لَکُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَیۡرَ نَٰظِرِینَ إِنَىٰهُ وَلَٰکِنۡ إِذَا دُعِیتُمۡ فَٱدۡخُلُواْ فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ وَلَا مُسۡتَ‍ٔۡنِسِینَ لِحَدِیثٍۚ إِنَّ ذَٰلِکُمۡ کَانَ یُؤۡذِی ٱلنَّبِیَّ فَیَسۡتَحۡیِۦ مِنکُمۡۖ وَٱللَّهُ لَا یَسۡتَحۡیِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسۡ‍َٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِکُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِکُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ وَمَا کَانَ لَکُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنکِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِکُمۡ کَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمًا ٥٣.

ای مؤمنان! شما که فرمانبر پروردگار خویش و پیرو پیامبر او هستید، به خانه‌های پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل نشوید تا به منظور غذا خوردن برای‌تان اجازه داده شود و چون به شما اجازه داده شد می‌توانید برای خوردن طعام، نه برای انتظار پختنش، به خانه داخل شوید. چون از طعام تناول کردید، بدون اینکه سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل‌شان را بشنوید بیرون روید؛ زیرا انتظار شما برای طعام و شنیدن سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن حضرت را اذیت می‌کند و حوصله را برای‌شان تنگ می‌سازد. با این هم حیا می‌کند که شما را به بیرون شدن از خانه‌اش امر نماید، اما خداوند عزوجل از توضیح و بیان حق شرم نمی‌کند. وی حق دارد که شما را به بیرون‌شدن از خانه‌اش امر کند، ولی اخلاق نیکو دارد و شما را اخراج نمی‌کند. آنگاه که از همسران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعضی از وسایل منزل یا دیگر چیزی را می‌خواستید، از پشت پرده بخواهید که از اشتباه دور باشد. چنین برخوردی دل‌های شما و ایشان را از وارداتی که در نفس‌های مردان و زنان پدید می‌آید محفوظ نگه می‌دارد. آری! حجاب، سبب پاکدامنی و حفظ شخصیت و وسیلۀ پاکی و طهارت است، اما چشم چرانی و بی‌حجابی از اسباب فتنه می‌باشد. برای‌تان روا نیست که آن حضرت را اذیت کنید و جواز ندارد که با همسران وی بعد از وفاتش ازدواج نمایید؛ زیرا ایشان مادران مؤمنان‌اند و برای مردی جواز ندارد با مادرش ازدواج کند. یقیناً اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ازدواج با همسران آن حضرت بعد از رحلتش، گناه عظیم و جرم بزرگی در نزد خداوند عزوجل است.

﴿إِن تُبۡدُواْ شَیۡ‍ًٔا أَوۡ تُخۡفُوهُ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٥٤.

ای مردم! اگر با گفتار خود امری از امور را اظهار دارید که باعث اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شود، یا آن را در دل‌های‌تان پوشیده نگه دارید، خداوند عزوجل همه امور پنهان و آشکار و کارهای علنی و مخفی را می‌دارند.

﴿لَّا جُنَاحَ عَلَیۡهِنَّ فِیٓ ءَابَآئِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآئِهِنَّ وَلَآ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ أَخَوَٰتِهِنَّ وَلَا نِسَآئِهِنَّ وَلَا مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّۗ وَٱتَّقِینَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدًا ٥٥.

بر زنان گناهی نیست اگر خود را از پدران، پسران، برادران، برادرزاده‌ها و خواهرزاده‌های خود، و نیز از زنان مؤمن و بردگانی که مالک‌شان اند نپوشانند؛ زیرا به غلامان به خاطر خدمت‌شان بسیار نیازمنداند. ای گروه زنان! با انجام طاعات و پرهیز از گناهان خداوند عزوجل بترسید. از برهنگی و تبرّج، خلوت با اجنبی، نمایش زینت و عرضه شدن به فتنه برحذر باشید؛ زیرا حق‌تعالی بر هر چیزی گواه است و بر بندگان گواهی می‌دهد که از اعمال نیک و بد چه انجام داده‌اند.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِکَتَهُۥ یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّۚ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِیمًا ٥٦.

به راستی که خداوند عزوجل در ملاء اعلی پیامبرش می‌کند و در نزد فرشتگان مقرّبش وی را به نیکی یاد می‌نماید. فرشتگان ابرابر نیز بر پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم ثنا می‌گویند و برایش دعا می‌نمایند. شما هم ای مؤمنان، در هر وقت و زمانی تا آنگاه که شب و روز همدیگر را تعقیب می‌کنند، ذاکران به یاد اوتعالی هستند و غافلان از یادش غافل‌اند، با کامل‌ترین و تمام‌ترین وجهی بر آن حضرت درود و سلام بسیار بفرستید؛ یعنی بگویید: « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید. وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید».

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابٗا مُّهِینٗا ٥٧.

آنان‌که خداوند عزوجل را با کفر و دشنام، با انتساب فرزند و همسر، و با شرک آوردن و توصیف به نقیصه‌هایی که از آن پاک و منزّه است اذیت می‌کنند. همچنان کسانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تکذیب و ستیزه، و با استهزا و ردّ سنّت و با تمسخر به شریعتش آزار می‌دهند، خداوند عزوجل آنان را از رحمتش دور می‌سازد، از بهشتش بیرون می‌نماید، به خشمش گرفتار می‌سازد، در دنیا و آخرت مورد سرزنش قرار می‌دهد و عذاب خوار کننده، ذلّت‌بار و ننگ آوری را در آتش دوزخ برای آنان مهیّا ساخته است.

﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٥٨.

کسانی که با دشنام، ستمگری و انواع اذیت، مردان و زنان مؤمن را بدون اینکه جرمی را مرتکب شده باشند آزار می‌دهند، به راستی که بزرگ‌ترین دروغ بدترین سخن ناحق را گفته و جرم بدی را مرتکب شده‌اند؛ از این رو به سببش مستحقّ عذاب و جزای سختی هستند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یُعۡرَفۡنَ فَلَا یُؤۡذَیۡنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٥٩.

ای پیامبر! همسران و دختران و نیز همسران سایر مسلمانان را دستور ده تا با روپوش، چادر و لباس حجاب چهره و سر خویش را بپوشانند تا سرها، چهره‌ها و سینه‌های‌شان آشکار نباشد. بهتر این است که زنان مسلمان به وسیلۀ حجاب، پاکدامنی، پوشش و خویشتنداری بازشناخته شوند تا کدام شخص بی‌خردی با اذیت و مزاحمت دست به آزارشان نزند. خداوند عزوجل برای کسی که بعد از انجام گناه آمرزش بخواهد بسیار آمرزنده است و با بیان شریعتش برای بندگان رحمتی فراگیر دارد.

مدلول این آیۀ مبارکه وجوب حجاب چهرۀ زن مسلمان را ترجیح می‌دهد.

﴿۞لَّئِن لَّمۡ یَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لَنُغۡرِیَنَّکَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَآ إِلَّا قَلِیلٗا ٦٠.

اگر منافقان، بیماردلان، اهل شایعه‌های باطل و صاحبان خبرهای دروغ در مدینۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از اذیت، بدکارگی و محاربه با حق باز نگردند، به یقین که خداوند عزوجل ترا بر آنان مسلّط می‌سازد، بعد از آن در مدینۀ منوّره جز وقت اندکی با تو باقی نمی‌مانند.

﴿مَّلۡعُونِینَۖ أَیۡنَمَا ثُقِفُوٓاْ أُخِذُواْ وَقُتِّلُواْ تَقۡتِیلٗا ٦١.

خداوند عزوجل منافقان را در هرجایی که باشند از رحمتش دور ساخته و از بهشتش محروم نموده است. از این رو به اسارت گرفته می‌شوند و به قتل می‌رسند؛ زیرا آنان دشمنان خدا و پیامبراند، با دین اسلام می‌جنگند و به فتنه و فساد دست می‌زنند.

﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ فِی ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا ٦٢.

سنّت جاودان الهی در اقوام گذشته که اهل کفر و تکذیب بوده‌اند چنان بوده که در هرجایی به اسارت گرفته می‌شدند و به قتل می‌رسیدند. روش خداوندی در شریعت و مخلوقاتش تغییر نمی‌یابد و هرگز در آن تبدیلی مشاهده نمی‌کنی، بلکه دایمی، ثابت و مستقر است؛ زیرا از علم و حکمت اوتعالی صادر شده است.

﴿یَسۡ‍َٔلُکَ ٱلنَّاسُ عَنِ ٱلسَّاعَةِۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِۚ وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیبًا ٦٣.

ای پیامبر! مردم دربارۀ وقت وقوع قیامت از تو سؤال می‌کنند؛ در حالی وقوع آن را دور می‌شمرند. برای‌شان بگو: علم قیامت از اموری است که خداوند عزوجل به خود اختصاص داده و وقت وقوع آن را جز او کسی نمی‌داند. چه می‌دانی ای پیامبر! شاید وقت وقوع قیامت نزدیک شده باشد؛ از آن‌رو که هر امر آینده‌ای نزدیک است و هرچه را خداوند عزوجل وعده کند خواهی نخواهی آمدنی است.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَعَنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمۡ سَعِیرًا ٦٤.

هر آینه خداوند عزوجل کافران را از رحمت و بهشتش مطرود ساخته و خشم و عذابش به آنان می‌رسد. برای‌شان آتش برافروخته‌ای را مهیّا کرده که بدن‌های‌شان را می‌سوزاند و چهره‌های‌شان را بریان می‌نماید.

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ لَّا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ٦٥.

کافران در آتش دوزخ همیشه ماندگاراند، نه در آنجا می‌میرند و نه از آن بیرون می‌شوند. کسی را ندارند که در امورشان تصرّف کند و عذاب را از آنان دفع نماید، و یاری دهنده‌ای نیست که به یاری‌شان برسد و آنان را از آتش دوزخ بیرون آورد.

﴿یَوۡمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمۡ فِی ٱلنَّارِ یَقُولُونَ یَٰلَیۡتَنَآ أَطَعۡنَا ٱللَّهَ وَأَطَعۡنَا ٱلرَّسُولَا۠ ٦٦.

در آن روز چهره‌های کافران با خواری و زیانمندی در آتش دوزخ دَور می‌خورد و از شدّت حسرت و پشیمانی می‌گویند: کاش از فرمان خداوند اطاعت می‌نمودیم و از او می‌ترسیدیم و کاش از پیامبرش اطاعت می‌کردیم و به پیروی‌اش اقدام می‌نمودیم.

﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِیلَا۠ ٦٧.

کافران در روز قیامت با عرضه‌شدن به پیشگاه خداوند یگانۀ قهار می‌گویند: پروردگارا! ما از رهبران بدکار، از پیشوایان سرکش و از بزرگان کافر خویش پیروی کردیم. در نتیجه ما را از راه هدایت و از دینی که بر پیامبر فرود آمده منحرف ساختند.

﴿رَبَّنَآ ءَاتِهِمۡ ضِعۡفَیۡنِ مِنَ ٱلۡعَذَابِ وَٱلۡعَنۡهُمۡ لَعۡنٗا کَبِیرٗا ٦٨.

پروردگارا! عذاب را بر پیشوایانی که ما را به گمراهی کشاندند دوچند ساز، آنان را از رحمتت طرد کن و از بهشتت دور گردان.

هرکس خلاف شریعت اطاعت نماید، خشم و لعنت خداوند و عذاب و قهرش را بر خویشتن واجب می‌آورد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ ءَاذَوۡاْ مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ ٱللَّهُ مِمَّا قَالُواْۚ وَکَانَ عِندَ ٱللَّهِ وَجِیهٗا ٦٩.

ای مؤمنان! پیامبر خویش را با گفتار یا کردار اذیت نکنید و چنان نباشید که یهودیان با پیامبر خود موسی علیه السلام انجام دادند؛ یعنی او را با دشنام، عیبگویی و سخنان دروغ آزار دادند، اما خداوند عزوجل موسی علیه السلام را از گفته‌های آنان برائت داد و موسی علیه السلام در نزد پروردگار سبحان عظیم الجاه، بزرگوار و بلند منزلت بود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا ٧٠.

ای مؤمنان! با انجام اوامر، ترک نواهی، اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل و راستکاری در پیروی از پیامبرش از حق‌تعالی بترسید و سخن راستین و درستی را بگویید که حقّانیت داشته باشد و خود را از دروغ، باطل و گناه در تمام امور زندگی و سایر شؤون نگه دارید.

﴿یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا ٧١.

آنگاه که شما به گونۀ شایسته و بایسته از خداوند عزوجل بترسید و گفتار استوار و صائب را لازم بگیرید، حق‌تعالی اعمال‌تان را صالح می‌سازد و گناهان‌تان را می‌آمرزد. کسی که از پروردگار سبحان با عمل به شریعتش و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با متابعت سنّتش اطاعت نماید، به یقین که به عزّت نایل آمده، از بزرگی بهره‌مند شده، رضای الهی را به دست آورده و نعمت اوتعالی را دریافته است.

این آیۀ مبارکه، بزرگی اثرمندی گفتار بر کردار و وجوب نگهداری زبان را می‌رساند.

﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَیۡنَ أَن یَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ کَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا ٧٢.

به یقین که خداوند عزوجل امانت را بر آسمان‌ها، زمین و کوه‌ها عرضه داشت، ولی آن‌ها از برداشت این امانت امتناع ورزیدند؛ از ترس اینکه مبادا به آن وفا کرده نتوانند و از ادایش ناتوان بمانند – این امانت همه اوامر، نواهی، حلال‌ها و حرام‌هایی بود که الله پاک بر بندگانش واجب آورده و همه احکام شریعتی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به تبلیغ آن فرستاده شدند، اما انسان با وجود ناتوانی‌اش این امانت را پذیرفت. به راستی که انسان موجود ستمگری دور از عدالت و نادانی دور از دانش بود.

مفاهیم این آیه می‌رساند که بنده با علم و عدل می‌تواند کمال ولایت را به دست آورد.

﴿لِّیُعَذِّبَ ٱللَّهُ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ وَیَتُوبَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمَۢا ٧٣.

انسان بار امانتی را برداشت که با برداشت آن مسلمان از کافر و راستگویی از دروغگوی آشکار می‌شود تا خداوند عزوجل مردان و زنان منافق را که کفر را می‌پوشیدند و اسلام را آشکار می‌ساختند و مردان و زنان مشرک را که در عبادت با خدا دیگر چیزها را شریک می‌ساختند عذاب کند، و برای اینکه با قبول اعمال نیکو و آمرزش گناهان، توبۀ مردان و زنان مؤمن را بپذیرد و ایشان را از عذاب نجات بخشد. حق‌تعالی برای توبه گاران بسیار آمرزنده و به کسی که به او رجوع نماید مهربان است، به سوی توبه فرا می‌خواند و در عقوبت و عذاب بندگان شتاب نمی‌نماید.