ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 46؛ شمار آیات آن 35
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿حمٓ ١﴾.
حا.میم؛ از جملۀ حروف مقطعات است که خداوند متعال به معنای آنها و مراد خویش در نزول آنها داناتر است.
﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ مِنَ ٱللَّهِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَکِیمِ ٢﴾.
قرآن کریم کتابی است که خداوند عزوجل آن را بطور وحی بر پیامبرش نازل فرموده است. الله تعالی ذات باعزّتی است که دوستانش را عزّت میدهد، دشمنانش را خوار میسازد و در آفرینش و تقدیر، و در تدبیر و شریعتش باحکمت است.
﴿مَا خَلَقۡنَا ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَأَجَلٖ مُّسَمّٗىۚ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعۡرِضُونَ ٣﴾.
خداوند عزوجل آسمانها و زمین و موجودات میان آنها را جز به حقّانیت نیافریده و آفرینش آنها بیهوده، بازیچه و بیفایده نیست. الله تعالی بلندتر از این است که چیزی را بیهوده بیافریند، لذا باید تنها عبادت و طاعت به او تقدیم شود و به وی شریک آورده نشود. این حقّانیت و عدل در امور جهان تا وقت محدود و معیّنی که در نزد پروردگار معلوم است اقامه میشوند. امّا کسانی که با تکذیب آیات الهی و انکار از الوهیتش از آنچه قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را بیم داده روگرداناند، بدان ایمان نمیآورند و آنان نمیپذیرند.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُم مَّا تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡکٞ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِۖ ٱئۡتُونِی بِکِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ هَٰذَآ أَوۡ أَثَٰرَةٖ مِّنۡ عِلۡمٍ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٤﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: به من خبر دهید آیا بتها و تمثالهایی را که غیر از خداوند عزوجل عبادت میکنید چیزی از موجودات زمین را آفریدهاند، یا بخشی از آفریدههای آسمان به آنها تعلّق دارد تا بخشی از عبادت به آنها اختصاص یابد و در الوهیت با الله تعالی شریک دانسته شوند؟ اگر در این ادّعا راست میگویید، از نزد حقتعالی کتابی بیاورید که به درستیاش گواهی دهد یا از علوم گذشته چیزی بیاورید که تأییدش نماید.
﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥﴾.
هیچ کسی در دنیا گمراهتر و نادانتر نیست از کسی که جز الله عزوجل خدایان باطلی را عبادت کند که دعایش را اجابت نمیکنند و نمیدانند که چه میگوید؛ زیرا آنها جامد، مرده و ناتوان اند، بلکه سنگها و چوبهایی اند که از دعای عبادتگران خود غافلاند و چیزی را نمیدانند، نفعی را جلب کرده نمیتوانند و ضرری را دفع نمیکنند.
﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ ٦﴾.
در آن هنگام که مردم برای حساب اعمال در روز قیامت جمع کرده شوند، خدایان باطلی که غیر از پروردگار سبحان عبادت کرده میشوند، با عبادتکنندگان خویش دشمنی ورزیده از آنان بیزاری میجویند، لعنتشان میکنند و از عبادت آنان انکار مینمایند.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا بَیِّنَٰتٖ قَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِینٌ ٧﴾.
و آنگاه که آیات کتاب الهی با دلالت واضح و حجّت آشکار بر کافران خوانده شود و آن را بشنوند میگویند: این جادوی آشکاری است که هیچکس در آن شکّی ندارد.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ إِنِ ٱفۡتَرَیۡتُهُۥ فَلَا تَمۡلِکُونَ لِی مِنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔاۖ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِۚ کَفَىٰ بِهِۦ شَهِیدَۢا بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ٨﴾.
آیا کافران میگویند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را از خود ساخته و وحی از جانب خداوند عزوجل نیست؟ ای پیامبر! بر آنان بگو: اگر آن را از خود ساخته باشم، آنگاه که الله تعالی تعذیبم را اراده کند، شما هرگز نمیتوانید عذابش را از من دفع نمایید. آنچه را دربارۀ قرآن کریم و پیامبر میگویید و در آن فرورَوی میکنید همه را الله تعالی میداند. دربارۀ آنچه به شما تبلیغ کردم و شما بدان پاسخ دادید گواهی پروردگار سبحان کافی است و بر شما شهادت میدهد. خداوند پاک برای کسی که توبه کند آمرزگار است و به کسی که اخلاص ورزد و دعوت حق را بپذیرد مهربان میباشد.
﴿قُلۡ مَا کُنتُ بِدۡعٗا مِّنَ ٱلرُّسُلِ وَمَآ أَدۡرِی مَا یُفۡعَلُ بِی وَلَا بِکُمۡۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ وَمَآ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٩﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: من نخستین پیامآوری نیستم که خداوند عزوجل به سوی بندگانش فرستاده است، بلکه پیامبرانی پیش از من نیز آمدهاند. من نمیدانم که خداوند سبحان با من و شما در دنیا چه میکند؛ زیرا علم غیب مخصوص اوتعالی است و وظیفۀ من تنها تبلیغ پیام الهی است. من در همه امور، جز از وحیی که بر من نازل شده پیروی نمیکنم و فقط بیمدهندهای از جانب پروردگار میباشم که اوتعالی به وسیلهام کسانی را که از امرش مخالفت نمایند از عذاب خویش میترساند و این بیمدادن در دعوتم واضح و آشکار است.
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِن کَانَ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِ وَکَفَرۡتُم بِهِۦ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ مِثۡلِهِۦ فََٔامَنَ وَٱسۡتَکۡبَرۡتُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: به من خبر دهید اگر قرآن کریم که شما بدان تکذیب کردید وحیی از جانب خداوند عزوجل باشد و شاهدی از بنی اسرائیل، مانند عبدالله بن سلام و دیگران –همچنان که در تورات آمده است- گواهی دهند که قرآن کریم از نزد الله عزوجل است و به قرآن تصدیق و عمل نمایند، امّا بازهم شما آن را تکذیب کنید و بدان کافر شوید، چه اندازه کفرتان سخت است و ظلم بزرگی را بر خویشتن روا داشتید. یقیناً پروردگار سبحان کسی را که به کتابش کافر شود و به وحیش تکذیب نماید به سوی حق و صواب هدایت نمیکند.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَوۡ کَانَ خَیۡرٗا مَّا سَبَقُونَآ إِلَیۡهِۚ وَإِذۡ لَمۡ یَهۡتَدُواْ بِهِۦ فَسَیَقُولُونَ هَٰذَآ إِفۡکٞ قَدِیمٞ ١١﴾.
کافران برای مؤمنان گفتند: اگر ایمانتان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پیروی شما از او خیر و فضیلت میبود، ما از شما در ایمان و متابعت سبقت میجستیم. آری! آنگاه که به قرآن هدایت نشدند و بدان ایمان نیاورند، عاجل میگویند: این دروغی است که از مردم سابق نقل شده و از خرافات پیشینیان است.
﴿وَمِن قَبۡلِهِۦ کِتَٰبُ مُوسَىٰٓ إِمَامٗا وَرَحۡمَةٗۚ وَهَٰذَا کِتَٰبٞ مُّصَدِّقٞ لِّسَانًا عَرَبِیّٗا لِّیُنذِرَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُحۡسِنِینَ١٢﴾.
الله عزوجل پیش از قرآن کریم، تورات را برای موسی علیه السلام که رهبر بنی اسرائیل بود نازل فرمود تا از هدایتش پیروی کنند و رحمتی برای کسانی باشد که به احکامش عمل کنند. قرآن کریم نیز کتابهایی را که خداوند بزرگ پیش از آن بر پیامبرانش نازل کرده تصدیق میکند. الله تعالی آن را به زبان عربی نازل کرده تا برای اهل زبان عربی قابل فهم باشد و برای اینکه کافران را از عذاب دوزخ بیم دهد و نیکوکاران را به بهشتهای جاودان در جایگاه راستین و مطمئنّی مژده دهد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ١٣﴾.
به راستی کسانی که گفتند: خداوند منّان پروردگار ماست و به ربوبیت و الوهیت الله عزوجل گواهی دادند، بعد از آن بر طاعتش استقامت ورزیدند و از محرّماتش اجتناب نمودند، هیچ ترس و هولناکی را در پیش ندارند و هیچ اندوهی به سبب اعمال و فرزندانی که به جا گذاشتند و سخنانی که گفتهاند متوجهشان نمیشوند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ خَٰلِدِینَ فِیهَا جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٤﴾.
این گروه ابرار نیکوکار، اهل بهشت پر از ناز و نعمتاند و همیشه در آن ماندگار میباشند، در آنجا نمیمیرند و از آن بیرون نمیشوند. این نعمتها پاداش و کرامتی از جانب خداوند عزوجل برایشان ارزانی شده؛ زیرا با انجام اعمال نیکو در عبادت اخلاص ورزیدند.
﴿وَوَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَیۡهِ إِحۡسَٰنًاۖ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ کُرۡهٗا وَوَضَعَتۡهُ کُرۡهٗاۖ وَحَمۡلُهُۥ وَفِصَٰلُهُۥ ثَلَٰثُونَ شَهۡرًاۚ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُۥ وَبَلَغَ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗ قَالَ رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٥﴾.
خداوند عزوجل به انسان توصیه نمود و بر او واجب ساخت که به پدر و مادرش نیکوکاری و احسان نماید؛ یعنی در زندگی به نرمی و ملایمت با ایشان رفتار کند و بعد از وفات نیز در صورتی که مسلمان باشند، با دعا، صدقه و انواع نیکیها احسانشان نماید؛ زیرا مادرش با مشقّت و زحمت و با دردها و رنجها او را در بطنش برداشته و با مشقّت و رنج و درد، تولدش نموده است، چنانچه دورۀ بارداری و شیرخوارگیاش سی ماه را دربر گرفته است؛ از همین است که برای مادر نسبت به پدر، حق بزرگتری داده شده است. امّا آنگاه که این مولود، نیرومند شود، به کمال اعتدال رسد و عمر چهل سالگی را تکمیل نماید، پروردگارش را دعا کرده میگوید: خداوندا! به من الهام فرما تا نعمتهایی را که برای من و پدر و مادرم عطا کردی شکرگزاری نمایم و مرا به انجام اعمال نیکی که تو را خوشنود سازد توفیق ببخشا؛ یعنی به عملی که با اخلاص و متابعت سنّت همراه باشد. ذرّیهام را نیز با استقامت در دین، اصلاح بفرما. واقعاً من از گناهانم توبه کردم و به فرمان تو منقاد هستم، در برابر سلطه و قدرتت فروتنی میکنم و به شریعتت تسلیم میباشم.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنۡهُمۡ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَنَتَجَاوَزُ عَن سَیَِّٔاتِهِمۡ فِیٓ أَصۡحَٰبِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَعۡدَ ٱلصِّدۡقِ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ ١٦﴾.
خداوند متعال همه اعمال این افراد صالح را به مانند نیکوترین اعمالشان میپذیرد؛ یعنی پاداش هر عملشان را به اندازۀ مزد نیکوترین عملشان مقرّر میدارد. همچنان کارهای بد و گناهانشان را مورد عفو و بخشش قرار میدهد و در زمرۀ اهل بهشت داخل میشوند. این وعده از جانب خداوندی است که وعدهاش را خلاف نمیکند؛ وعدۀ راستینی است که در آن شکّ و شبههای وجود ندارد.
﴿وَٱلَّذِی قَالَ لِوَٰلِدَیۡهِ أُفّٖ لَّکُمَآ أَتَعِدَانِنِیٓ أَنۡ أُخۡرَجَ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلۡقُرُونُ مِن قَبۡلِی وَهُمَا یَسۡتَغِیثَانِ ٱللَّهَ وَیۡلَکَ ءَامِنۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞ فَیَقُولُ مَا هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٧﴾.
اما کسی که برای پدر و مادرش، وقتی او را به سوی توحید باریتعالی و ایمان به روز آخرت فرا خواندند گفت: بدا به حال شما! آیا به من خبر میدهید که از قبرم زنده و برانگیخته میشوم؟ حال آنکه پیش از من امّتهایی به هلاکت رسیدند ولی هیچیک از آنان دوباره به زندگی باز نگشته است. در این حال پدر و مادرش با دعا به پیشگاه خداوند عزوجل هدایت را برای او خواستار میشوند و میگوید: وای باد بر تو! بیا به الله عزوجل ایمان بیاور، پیامبرش را تصدیق نما و از دینش متابعت کن؛ زیرا وعدۀ اوتعالی راست است و در آن شکّی وجود ندارد. او سخنشان را رد میکند و ابراز نظر مینماید که خبرهایشان جز خرافات پیشینیان چیزی نیست و حکایات دروغینی است که از کتابهای متقدّمان نقل شده است.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقَوۡلُ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ خَٰسِرِینَ ١٨﴾.
گروه بدکارانی که اوصاف آنان بیشتر بیان شد کسانیاند که خداوند عزوجل عذاب را بر آنان واجب ساخته و در جملۀ اقوام دیگری از گروه جنّیان و انسانها که پیشتر از اینان مرتکب کفر و تکذیب شده بودند عقاب و خشم الهی بر آنان واقع میشوند. آری! آنان با مبادلۀ ایمان به کفر و تعویض نعمت به عذاب واقعاً زیانمند شدهاند.
﴿وَلِکُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۖ وَلِیُوَفِّیَهُمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٩﴾.
برای هر گروهی از نیکوکاران و بدکاران بر حسب اعمال خوب و بدی که انجام دادهاند در نزد خداوند عزوجل منازلی در بهشت و دوزخ مهیّا شده است. الله عزوجل آنان را مطابق اعمالشان جزا میدهد، بدینگونه که در گناهانشان چیزی افزوده نمیشوند، بلکه گاهی مورد بخشش قرار میگیرد و از حسناتشان چیزی کم نمیگردد؛ بلکه گاهی به طور فضل و احسان زیاده میشوند.
﴿وَیَوۡمَ یُعۡرَضُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَذۡهَبۡتُمۡ طَیِّبَٰتِکُمۡ فِی حَیَاتِکُمُ ٱلدُّنۡیَا وَٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهَا فَٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَبِمَا کُنتُمۡ تَفۡسُقُونَ ٢٠﴾.
کافران در روز قیامت به آتش دوزخ عرضه میشوند و به طور توبیخ برایشان گفته میشوند: شما از چیزهای دوست داشتنی بهرۀ خود را بردید، به شهوات و خواهشهای نفسانی رسیدید و در زندگی دنیا از آنها استفاده نمودید. اکنون ای کافران! در روز قیامت به سبب تکبّر از قبول حق، ستیزهجویی، خروج از طاعت الهی و زورآوری بر بندگان خدا به عذاب خواری، ذلّت و ننگ مجازات میشوید.
﴿۞وَٱذۡکُرۡ أَخَا عَادٍ إِذۡ أَنذَرَ قَوۡمَهُۥ بِٱلۡأَحۡقَافِ وَقَدۡ خَلَتِ ٱلنُّذُرُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦٓ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٢١﴾.
ای پیامبر! از روزی یاد آور که پیامبر الهی هود علیه السلام برادر نسبی قوم عاد، نه برادر دینی آنان، قومش را در صورتی که ایمان نیاوردند به عذاب خداوند عزوجل بیم داد؛ در حالی که آنان در دیار خویش احقاف، در جنوب جزیرة العرب موقعیت داشتند. این در حالی بود که پیش از هود علیه السلام پیامبران دیگری نیز آمدند، اقوامشان را در صورت عدم ایمان از عذاب الهی ترساندند و به سوی توحید الهی و تخصیص عبادت برای اوتعالی فرا خواندند. هود علیه السلام برایشان گفت: اگر به خداوند عزوجل ایمان نیاورید و او را به یگانگی نشناسید، از نزول عذاب الهی بر شما میترسم؛ از عذاب روزی که سخت دشوار و بسیار هولناک است.
﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِتَأۡفِکَنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٢٢﴾.
قوم عاد برای پیامبرشان هود علیه السلام گفتند: آیا تو آمدهای که با رسالت خود ما را از عبادت خدایان ما باز داری؟ اگر در چیزی که ما را به سویش دعوت میکنی راستگوی هستی، پس عذابی را که به سوی ما وعده میدهی باز آور. این سخن را به طور تمسخر و استبعاد عذاب الهی گفتند.
﴿قَالَ إِنَّمَا ٱلۡعِلۡمُ عِندَ ٱللَّهِ وَأُبَلِّغُکُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَلَٰکِنِّیٓ أَرَىٰکُمۡ قَوۡمٗا تَجۡهَلُونَ ٢٣﴾.
هود علیه السلام سخن آنان را رد نمود و گفت: تنها خداوند عزوجل به وقت آمدن عذاب داناست و من بدان کدام علمی ندارم. من فقط پیام الهی را تبلیغ مینمایم، حجّت را بر شما اقامه کرده شما را از عذابش بیم میدهم و نمیدانم که چه وقت واقع میشوند. اما شما را قوم نادانی یافتم که با نادانی خویش عناد و تکبّر میورزید و به فرمان خداوند استخفاف مینمایید.
﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِیَتِهِمۡ قَالُواْ هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَاۚ بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِۦۖ رِیحٞ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٞ ٢٤﴾.
آنگاه قوم عاد عذاب را مانند ابر پهناوری دیدند که کنارۀ آسمان را فرا گرفته است گفتند: این ابری است که به زودی باران خواهد آورد و از اثرش آب فراوانی نصیب ما خواهد شد. هود علیه السلام سخن آنان را رد نمود و گفت: این ابر باران و رحمت نیست، بلکه ابر پهناور عذاب و مجازات است و همچنان چیزی است که در نزول آن بر خویشتن عجله میکردید، اکنون عذاب آن را که باد سخت، دردآور و کشندهای را با خود دارد بچشید.
﴿تُدَمِّرُ کُلَّ شَیۡءِۢ بِأَمۡرِ رَبِّهَا فَأَصۡبَحُواْ لَا یُرَىٰٓ إِلَّا مَسَٰکِنُهُمۡۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٢٥﴾.
ابر و باد مذکور، به چیزهایی که به هلاکت و نابودی آنها مأمون شده بود گذر کرد و همه را به ارادۀ الله تعالی تباه و نابود ساخت. در نتیجه بعد از هلاکت و نابودی در دیار آنان جز خانههایی که سقفهای آنها افتاده بود چیزی مشاهده نمیشد. همچنان که اینان عذاب شدند، خداوند هر مجرم کافر و تکذیبکننده را عذاب مینماید.
﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰهُمۡ فِیمَآ إِن مَّکَّنَّٰکُمۡ فِیهِ وَجَعَلۡنَا لَهُمۡ سَمۡعٗا وَأَبۡصَٰرٗا وَأَفِۡٔدَةٗ فَمَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُمۡ سَمۡعُهُمۡ وَلَآ أَبۡصَٰرُهُمۡ وَلَآ أَفِۡٔدَتُهُم مِّن شَیۡءٍ إِذۡ کَانُواْ یَجۡحَدُونَ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٢٦﴾.
یقیناً خداوند منّان برای قوم عاد وسایل قدرت و تمکین فراوانی چون مال و ثروت، خانواده و فرزندان، و قوّت و جاه را عطا نمود؛ هچنان که برای کافران این امّت عطا کرده است. به همینگونه برای آنان گوشها، چشمها و دلهای را آفرید و بخشید تا بشنوند، ببینند و بدانند. امّا از این امکانات فایدۀ درست نگرفتند، بلکه در اموری به کار بردند که خشم خداوند عزوجل را برانگیخت؛ زیرا با انکار از براهین الهی، آیات اوتعالی را تکذیب نمودند و با پیامبرانش به محاربت و ستیز برخاستند. در نتیجه عذاب الهی که قبلاً مسخرهاش میکردند و وقوعش را دور میشمردند آنان را فرا گرفت.
این آیه تهدید و وعیدی برای هر زورآور ستیزهگری است که با دین حق بستیزد.
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَا مَا حَوۡلَکُم مِّنَ ٱلۡقُرَىٰ وَصَرَّفۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢٧﴾.
به یقین که خداوند قهّار قریههای اطراف مکّه چون مناطق قوم عاد و ثمود را عذاب نمود؛ یعنی خود آن قریهها را خراب و اهل آن را نابود کرد. در حالی که حقتعالی براهین و دلایلی را که به وحدانیتش دلالت میکرد پیشتر اقامه داشته بود؛ برای اینکه با اخلاص عبادت به سوی خداوند عزوجل برگردند.
﴿فَلَوۡلَا نَصَرَهُمُ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ قُرۡبَانًا ءَالِهَةَۢۖ بَلۡ ضَلُّواْ عَنۡهُمۡۚ وَذَٰلِکَ إِفۡکُهُمۡ وَمَا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٨﴾.
چرا خدایان باطل کسانی که عذاب میشوند از آنان دفاع نمیکند؛ خدایانی که معبودشان قرار گرفته بود و عبادت برای آنها را وسیلۀ تقرّب به پروردگار و شفاعت برای خود میدانستند. اکنون معبودان باطل، عبادتگران را به حالشان میگذارند، یاری نمینمایند و عذاب را از آنان دفع نمیکنند. کافران با دروغ و تهمت، جز خداوند یگانه خدایان دیگری را گزیدند و عبادت کردند. اکنون نتیجۀ کذب و افترای خویش را بچشید.
﴿وَإِذۡ صَرَفۡنَآ إِلَیۡکَ نَفَرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوٓاْ أَنصِتُواْۖ فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوۡاْ إِلَىٰ قَوۡمِهِم مُّنذِرِینَ ٢٩﴾.
ای پیامبر! از آنگاه یادآور کن که خداوند سبحان جماعتی از جنیّان را به سویت فرستاد تا به تلاوت قرآن از جانب تو گوش دهند. وقتی در نزد تو جمع شدند و تو قرآن را تلاوت میکردی به همدیگرشان گفتند: برای شنیدن قرآن خاموش باشید. آنگاه که تلاوتت به نهایت رسید و جنیّان به آن ایمان آوردند و به احکامش تصدیق کردند، به سوی قومشان بازگشتند تا در صورت عدم ایمان به قرآن آنان را از عذاب الهی بترسانند.
﴿قَالُواْ یَٰقَوۡمَنَآ إِنَّا سَمِعۡنَا کِتَٰبًا أُنزِلَ مِنۢ بَعۡدِ مُوسَىٰ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ وَإِلَىٰ طَرِیقٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٣٠﴾.
جنیّان برای قوم خویش گفتند: ای قوم! ما قرآنی را شنیدیم که بعد از موسی علیه السلام بر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. این قرآن کتابهای الهی پیشتر از خود را که بر پیامبران نازل شده تصدیق میدارد و هر که را بدان ایمان آورد به طریق هدایت و راه نجات رهنمایی مینماید.
﴿یَٰقَوۡمَنَآ أَجِیبُواْ دَاعِیَ ٱللَّهِ وَءَامِنُواْ بِهِۦ یَغۡفِرۡ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُجِرۡکُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ ٣١﴾.
ای قوم! دعوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را بپذیرید، از وی پیروی کنید و هدایتی را که بدان فرستاده شده در پیش گیرید، خداوند عزوجل گناهان شما را میآمرزد و شما را از عذاب سخت و دردآور آتش دوزخ نجات میبخشد.
﴿وَمَن لَّا یُجِبۡ دَاعِیَ ٱللَّهِ فَلَیۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَیۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءُۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ ٣٢﴾.
هر که دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اجابت نکند و از او پیروی ننماید، نمیتواند در روی زمین از نزد خداوند عزوجل بگریزد، پروردگار را از اینکه عذابش نکند ناتوان ساخته نمیتواند، غیر از حقتعالی کسی را نمییابد که او را یاری کند و عذاب را از او دفع نماید. کسانی که دعوتگر حقتعالی را نپذیرند بسیار از حق و راهیابی به دور خواهند بود.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَلَمۡ یَعۡیَ بِخَلۡقِهِنَّ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یُحۡـِۧیَ ٱلۡمَوۡتَىٰۚ بَلَىٰٓۚ إِنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٣٣﴾.
آیا قدرت و عظمت خداوند عزوجل را ندانستهاند و نمیدانند که فقط او آسمانها و زمین را آفریده است، از آفرینش آنها ناتوان نشده و مشقّت و دشواری به او نرسیده است؟ او به زندهساختن مردگان از قبرها و بیرونساختنشان برای حساب در پیشگاه خویش تواناست. آری! این کار بر کسی که هیچ کاری بر او بزرگ نیست و هیچ امری او را ناتوان ساخته نمیتواند سهل و آسان است. به راستی او به هر چیزی تواناست و هرچه را اراده کند انجام میدهد.
﴿وَیَوۡمَ یُعۡرَضُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ عَلَى ٱلنَّارِ أَلَیۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٤﴾.
کافران در روز قیامت به آتش دوزخ عرضه میشوند و برایشان گفته میشوند: آیا عذابی که بدان وعده داده شدید و هم اکنون آن را مشاهده میکنید حق نیست؟ آنان میگویند: آری پروردگارا! این عذاب حق است. برای آنان گفته میشوند: اکنون از آن بچشید و به آتشی که در دنیا از آن انکار میکردید بپیوندید.
﴿فَٱصۡبِرۡ کَمَا صَبَرَ أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ وَلَا تَسۡتَعۡجِل لَّهُمۡۚ کَأَنَّهُمۡ یَوۡمَ یَرَوۡنَ مَا یُوعَدُونَ لَمۡ یَلۡبَثُوٓاْ إِلَّا سَاعَةٗ مِّن نَّهَارِۢۚ بَلَٰغٞۚ فَهَلۡ یُهۡلَکُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٣٥﴾.
ای پیامبر! در برابر اذیت کافران و تکذیب بدکاران، مانند پیامبران اولو العزم چون نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلامکه تو نیز از جملۀشان هستی صبر و استقامت نما و در نزول عذاب بر کافران قومت عجله مکن؛ زیرا اگر عذاب بر آنان فرودآید و مشاهدهاش کنند، از کوتاهی عمرها میپندارند که گویا بیش از یک لحظه از روز را زندگی نکردند. قرآن پیامی برای همه جهانیان است و تنها کسانی به عذاب خداوند عزوجل هلاک میشوند که با انکار از یگانگی حقتعالی از محدودۀ طاعتش بیرون شوند.
تفسیر نور:
سوره احقاف آیه 1
متن آیه :
حم
ترجمه :
حا . میم .
توضیحات :
« حم » : ( نگا : بقره / 1 ) .
سوره أحقاف آیه 2
متن آیه :
تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ
الْحَکِیمِ
ترجمه :
این کتاب ( قرآن نام ) از سوی خداوند باعزّت و باحکمت نازل میگردد .
توضیحات :
« تَنزِیلُ الْکِتَابِ . . . » : ( نگا : زمر / 1 ، غافر / 2 ، جاثیه / 2 ) .
سوره أحقاف آیه 3
متن آیه :
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا
بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا
أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ
ترجمه :
ما آسمانها و زمین و آنچه در میان این دو است جز به حق و برای سرآمد معیّنی
نیافریدهایم . ( در مجموعه عالم خلقت ، چیزی ناموزون و ناسنجیده و مخالف حق یافته
نمیشود ، و این مجموعه ، همان گونه که سرآغازی داشته است ، سرانجامی نیز دارد ، و
با فرا رسیدن آن دنیا فانی میشود ، و به دنبال آن جهان دیگری شروع میگردد ، و
نتائج اعمال در آن بررسی ، و پاداش و پادافره داده میشود ) ولیکن کافران ( که این
حقیقت را نمیپذیرند و ) از آنچه از آن بیم داده میشوند ( که فرا رسیدن دادگاه
بزرگ قیامت و شقاوت آخرت است ) روی میگردانند .
توضیحات :
« أَجَلٍ مُّسَمّیً » : سرآمد معیّن که قیامت است ( نگا : یونس / 4 ، روم / 8 )
. عطف بر ( الْحَقِّ ) است . « عَمَّآ أُنذِرُوا » : از آنچه بیم داده شدهاند .
مراد رستاخیز و دادگاهی و حسابرسی و مکافات و مجازات آخرت است که با کتاب مقروء و
تدوینی قرآن ، و با کتاب منظور و تکوینی جهان ، کافران هشدار و بیم داده میشوند ،
ولی نه به این توجّهی میکنند و نه به آن .
سوره أحقاف آیه 4
متن آیه :
قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ
أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ
اِئْتُونِی بِکِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن کُنتُمْ
صَادِقِینَ
ترجمه :
بگو : آیا دقّت کردهاید درباره چیزهائی که بجز خدا به فریاد میخوانید و میپرستید
؟ به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند ؟ یا اصلاً در ( آفرینش و گردش و
چرخش ) آسمانها مشارکتی داشتهاند ؟ ( اگر فرضاً میگوئید بلی آنها شرکت داشتهاند
) کتابی ( از کتابهای آسمانی ) پیش از این ( قرآن که گفتار شما را تصدیق کند ) یا
یک اثر علمی ( و باستانی از علمای گذشته که گواهی دهد بر راستی چنین ادعائی ) برای
من بیاورید ، اگر راست میگوئید .
توضیحات :
« أَرَأَیْتُمْ » : آیا دیدهاید و دقّت کردهاید ؟ بیان کنید و مرا از پرسشِ : (
چه چیزی را آفریدهاند ؟ ) آگاه سازید ( نگا : فاطر / 40 ، زمر / 38 ) . «
أَرُونِی » : نشانم دهید . به من بنمائید . « شِرْکٌ » : مشارکت . شرکت ( نگا :
سبأ / 22 ، فاطر / 40 ) « أَثَارَةٍ » : باقیمانده و اثری که روایت گردد و گفته
شود . « إِئْتُونِی بِکِتَابٍ مِّن قَبْلِ هذا » : در این قسمت ، از کفّار دلیل
نقلی منقول از زبان وحی آسمانی خواسته شده است . « أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ » : در
این بخش ، از کفّار دلیل عقلی و منطقی منقول از دانشمندان خواسته شده است .
سوره أحقاف آیه 5
متن آیه :
وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن
لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَومِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ
غَافِلُونَ
ترجمه :
چه کسی گمراهتر از کسی است که افرادی را به فریاد بخواند و پرستش کند که ( اگر )
تا روز قیامت ( هم ایشان را به فریاد بخواند و پرستش کند ) پاسخش نمیگویند ؟ ( نه
تنها پاسخش را نمیدهند ، بلکه سخنانش را هم نمیشنوند ) و اصلاً آنان از
پرستشگران و به فریادخواهندگان غافل و بیخبرند .
توضیحات :
« یَدْعُو » : به فریاد بخواند . عبادت کند . الف زائدی در رسمالخطّ قرآنی دارد
( نگا : حجّ / 12 ، نحل / 20 ، اسراء / 57 ) . « دُعَآءِ » : به فریاد خواستن .
عبادت کردن ( نگا : فاطر / 13 و 14 ) .
سوره أحقاف آیه 6
متن آیه :
وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاء
وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ
ترجمه :
و زمانی که مردمان ( در قیامت ) گرد آورده میشوند ، چنین پرستششدگان و به فریاد
خواستهشدگانی ، دشمنان پرستشگران و به فریاد خواهندگان میگردند ( و از ایشان
بیزاری میجویند ) و عبادت ایشان را نفی میکنند و نمیپذیرند .
توضیحات :
« عِبَادَةِ » : پرستش ( نگا : مریم / 92 ) . دعا . اگر ( دَعَآءِ ) آیه قبلی در
این آیه ، به صورت ( عِبَادَةِ ) آمده است ، بدین علّت است که دعا از زمره
مهمّترین عبادات است . چرا که رسول خدا فرموده است : أَلدُّعَآءُ مُخُّ
الْعِبَادَةِ . « دعا مغز عبادت است » . « کَافِرِینَ » : انکارکنندگان . مراد
بیزاری جویندگان است ( نگا : قصص / 63 ) . میگویند : ما بدیشان اجازه چنین کاری را
ندادهایم و از پرستش و به فریاد خواستن آنان اطّلاعی نداشتهایم ( نگا : مائده /
116 و 117 ) .
سوره أحقاف آیه 7
متن آیه :
وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ
الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
هنگامی که آیههای روشن ما بر آنان خوانده میشود ، کافران به محض این که حق و
حقیقت بدیشان میرسد فوراً درباره آن میگویند : این جادوی آشکاری است .
توضیحات :
« بَیِّنَاتٍ » : روشن و آشکار . حال ( آیات ) است . « الْحَقِّ » : مراد آیات
قرآن است . « لَمَّا جَآءَهُمْ » : زمانی که بدیشان میرسد . این بخش میرساند که
کافران به محض شنیدن آیات ، بدون هیچ گونه تدبّر و تفکّری ، به آن نسبت سحر و جادو
دادهاند . « لِلْحَقِّ » : حرف لام به معنی ( عَنْ ) است .
سوره أحقاف آیه 8
متن آیه :
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ
فَلَا تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ
کَفَى بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
ترجمه :
آیا آنان میگویند که : ( محمّد ) قرآن را از پیش خود ساخته است ( و به دروغ آن
را به خدا نسبت داده است ؟ بدیشان ) بگو : اگر من قرآن را از پیش خود ساخته باشم
و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم ، ( قطعاً خدا مرا به مجازات میرساند و )
شما نمیتوانید کمترین کاری در برابر خدا برایم بکنید ( و مرا از عقاب و عذاب او
برهانید . پس چگونه من چنین کاری را میکنم و بدین وسیله خویشتن را برای شما در
معرض عذاب الهی قرار میدهم ؟ ! ) . خداوند از هر کس دیگری بهتر میداند که به چه
سخنانی ( برای رخنه گرفتن از قرآن ) فرو میروید ( و گاهی آن را شعر ، و گاهی سحر
، و زمانی ساخته و بافته بشر مینامید ، و بدان نسبتهای ناروای دیگری میدهید ) .
همین بس که خداوند میان من و شما گواه باشد . ( خدا صدق دعوت و تلاش در ابلاغ
رسالت مرا میداند ، و کارشکنیها و دروغپردازیهای شما را نیز میبیند ، و همین
برای من و شما کافی است . از این کارها دست بکشید و به سوی خدا برگردید . خدا توبهکاران
را میبخشد ، و آنان را مشمول رحمت واسعه خود میسازد . چرا که ) او بسیار
بخشاینده و مهربان است .
توضیحات :
« أَمْ » : بلکه . آیا . « إِفْتَرَاهُ » : ( نگا : یونس / 38 ، هود / 13 و 35 )
. « مَا تُفِیضُونَ فِیهِ » : واژه ( مَا ) ممکن است موصوله بوده و به معنی
نسبتهای ناروائی باشد که به پیغمبر میدادند . در این صورت ضمیر ( ه ) به ( ما )
برمیگردد . و ممکن است مصدریّه باشد ، در این صورت ضمیر ( ه ) به قرآن یا حق برمیگردد
، و ( تُفِیضُونَ ) به معنی ورود در کاری به قصد افساد است . « تُفِیضُونَ » : در
آن فرو میروید ( نگا : یونس / 61 ) . « شَهِیداً » : گواه . مطّلع ( نگا : فصّلت
/ 53 ) .
سوره أحقاف آیه 9
متن آیه :
قُلْ مَا کُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِی
مَا یُفْعَلُ بِی وَلَا بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَى إِلَیَّ وَمَا
أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ
ترجمه :
بگو : من نوبرِ پیغمبران و نخستین فرد ایشان نیستم ( و چیزی را با خود نیاوردهام
که کسی پیش از من آن را نیاورده باشد . بلکه پیغمبران بیشماری پیش از من آمدهاند
و توحید و مکارم اخلاق را به انسانها رساندهاند و من آخرین فرد آنان و ادامهدهنده
خطّ سیر ایشانم ) و نمیدانم ( در دنیا ) خداوند با من چه میکند ، و با شما چه
خواهد کرد . ( آیا سرنوشت من و شما در همین دنیا چگونه خواهد بود ؟ زندگی چگونه
خواهد گذشت ؟ من پیش از شما و یا شما پیش از من میمیرید ؟ من ایمان آوردن همه
شما و یا اکثر شما را میبینم و یا نمیبینم ؟ لحظهها و روزها و هفتهها و ماهها
و سالهای آینده غیب است و من غیب نمیدانم ) . من جز از چیزی که به من وحی میشود
پیروی نمیکنم ، و من جز بیمدهنده آشکاری نیستم .
توضیحات :
« بِدْعاً » : نوبر . نوظهور . نخستین چیزی که پیش از آن چنین چیزی دیده نشده
باشد . « بِدْعاً مِّنَ الرُّسُلِ » : نوبر و نخستین فرد پیغمبران . « مَآ أَدْرِی
مَا یُفْعَلُ بِی وَ لا بِکُمْ » : این بخش از آیه بیانگر بشریّت پیغمبر است ، و
او بندهای از بندگان است و غیب نمیداند ، و مالک نفع و ضرری برای خود و برای
دیگران نمیباشد جز بدان اندازه که خدا بخواهد ( نگا : انعام / 50 ، اعراف / 188
، هود / 31 ، نمل / 65 ) . « نَذیرٌ مُبینٌ » : ( نگا : اعراف / 184 ، حجر / 89
، حجّ / 49 ) .
سوره أحقاف آیه 10
متن آیه :
قُلْ أَرَأَیْتُمْ إِن کَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ
وَکَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى مِثْلِهِ
فَآمَنَ وَاسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ
ترجمه :
بگو : به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما بدان ایمان نیاورید ، و
کسانی از بنیاسرائیل بر همچون کتابی گواهی دهند و ایمان بیاورند ، و شما تکبّر
بورزید ( و خویشتن را بزرگتر از این بدانید که از آن پیروی کنید ، آیا شما به خود
ظلم نمیکنید ؟ ) . بیگمان خداوند ظالمان را ( به سوی خیر و به راه سعادت )
رهنمود نمیسازد . ( ظالمانی که راستای راه حق را میبینند و آن را در پیش نمیگیرند
) .
توضیحات :
« کَانَ » : ضمیر مستتر در ( کَانَ ) و ( ه ) در واژههای ( بِهِ ) و ( مِثْلِهِ
) به قرآن برمیگردد . « شَهِدَ شَاهِدٌ » : برخی گفتهاند مراد یکی از علمای
برجسته یهود به نام عبدالّله بن سلام است که بعدها در مدینه ایمان آورد و این آیه
مدنی است و به فرمان رسول در اینجا قرار داده شده است . ولی اصل این است که مراد
از ( شاهد ) یک گواه ، یا نفر نبوده بلکه مراد بیش از یکی ، یعنی گروهی و جماعتی
است ( نگا : شربینی ) . چرا که مشرکان مکّه میگفتند که اگر کتابی برای ایشان نازل
شود ، از اهل کتاب راهیابتر خواهند بود ( نگا : انعام / 157 ) . « عَلی مِثْلِهِ
» : در پرتو رهنمودهای کتابی همچون قرآن که مراد تورات است . همچون قرآن ، یعنی
خود قرآن . « إِن کَانَ مِنْ عِندِاللهِ وَ کَفَرْتُم بِهِ » : جواب شرط محذوف است
، مثل : أَلَیْسَ قَدْ ظَلَمْتُمْ ؟ أَلَسْتُمْ ظَالِمِینَ ؟
سوره أحقاف آیه 11
متن آیه :
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ
کَانَ خَیْراً مَّا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَإِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ
فَسَیَقُولُونَ هَذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ
ترجمه :
کافران ( تمسخرکنان ) درباره مؤمنان میگویند : اگر ( قرآن که برنامه اسلام است )
چیز خوبی بود ، هرگز آنان برای رسیدن به آن از ما پیشی نمیگرفتند ( و ما قبل از
ایشان به اسلام میگرویدیم و به قرآن ایمان میآوردیم . چرا که ما سران قوم بوده و
از عقل برتری و خردمندی بیشتری برخورداریم ) . چون خودشان به وسیله آن هدایت و
راهیاب نشدهاند ، میگویند : این همان دروغهای قدیمی است ( و از افسانههای کهن
فراهم آمده است ) .
توضیحات :
« لِلَّذِینَ ءَامَنُوا » : در حق مؤمنین . درباره مؤمنان . حرف لام به معنی (
عَنْ ) است ( نگا : آیه 7 ) . « لَوْ کَانَ خَیْراً » : اگر قرآن چیز خوبی بود . «
إِذْ » : چرا که . واژه ( إِذْ ) به معنی لام تعلیل است ( نگا : کهف / 16 ، زخرف
/ 39 ) . « إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ » : به خاطر عدم هدایتشان به قرآن . «
إِفْکٌ قَدِیمٌ » : دروغ قدیمی . مرادشان افسانهای از نوع افسانههای پیشینیان
است .
سوره أحقاف آیه 12
متن آیه :
وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَرَحْمَةً
وَهَذَا کِتَابٌ مُّصَدِّقٌ لِّسَاناً عَرَبِیّاً لِّیُنذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا
وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ
ترجمه :
پیش از قرآن ، کتاب موسی ( تورات ) پیشوا و رحمت بوده ، و ( هماینک ) این ( قرآن
) کتاب ( دین و شریعت ) است که تصدیقکننده ( تورات و سایر کتابهای آسمانی ) و به
زبان عربی است تا وسیله بیم دادن ستمگران و مژده دادن نیکوکاران باشد .
توضیحات :
« مِن قَبْلِهِ » : پیش از قرآن . « إِمَاماً وَ رَحْمَةً » : پیشوا و رحمت . حال
( کِتَابٌ ) است ( نگا : هود / 17 ) . یعنی وسیله اقتدا در دین و شریعت ، و مایه و
سبب رحمت برای مردمان بوده است . « هذا کِتَابٌ » : این قرآن دین و شریعت است . (
هذا ) مبتدا و ( کِتَابٌ ) خبر است . « مُصَدِّقٌ » : تصدیقکننده تورات و کتابهای
آسمانی پیشین . صفت کتاب است ( نگا : انعام / 92 ) . « لِسَاناً عَرَبِیّاً » :
به زبان عربی . ( لِسَاناً ) حال ، و ( عَرَبِیِّاً ) صفت است ( نگا : نحل / 103
، شعراء / 195 ) . واژه ( لِسَاناً ) میتواند منصوب به نزع خافض باشد . «
لِیُنذِرَ . . . » : محلاًّ منصوب و مفعولله است . « بُشْری » : تقدیراً منصوب ،
عطف بر محل ( لِیُنذِرَ ) است .
سوره أحقاف آیه 13
متن آیه :
إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ
اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ
ترجمه :
کسانی که میگویند : پروردگار ما تنها یزدان است ، سپس ( بر این توحید و
یکتاپرستی ) ماندگار میمانند ، نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند .
توضیحات :
« إِنَّ الَّذِینَ . . . » : ( نگا : فصّلت / 30 ) .
سوره أحقاف آیه 14
متن آیه :
أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا
جَزَاء بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ
ترجمه :
آنان به پاداش کارهائی که میکنند ، ساکنان بهشت بوده و جاودانه در آن میمانند
.
توضیحات :
« جَزَآءً » : مفعولله است ( نگا : اعراب القرآن انباری ) .
سوره أحقاف آیه 15
متن آیه :
وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً
حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ
ثَلَاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً
قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ
وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی
ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ
ترجمه :
ما به انسان دستور میدهیم که به پدر و مادر خود نیکی کند . چرا که مادرش او را
با رنج و مشقّت حمل میکند ، و با رنج و مشقّت وضع میکند ، و دوران حمل و از شیر
بازگرفتن او سی ماه طول میکشد . ( آن گاه دوران سخت مراقبت و پاسخگوئی به نازها و
نیازهای کودکانه و جوانانه و مخارج ازدواج و تهیّه کار و مسکن و غیره فرا میرسد )
تا زمانی که به کمال قدرت و رشد عقلانی میرسد ، و به چهل سالگی پا میگذارد . (
بدین هنگام انسان لایق و باایمان رو به آستانه آفریدگار جهان میکند و ) میگوید :
پروردگارا ! به من توفیق عطاء فرما تا شکر نعمتی را به جای آورم که به من و پدر و
مادرم ارزانی داشتهای ، و کارهای نیکوئی را انجام دهم که میپسندی و مایه خوشنودی
تو است ، و فرزندانم را صالح گردان و صلاح و نیکوئی را در میان دودمانم تداومبخش
. من توبه میکنم و به سوی تو برمیگردم ، و من از زمره مسلمانان و تسلیمشدگان
فرمان یزدانم .
توضیحات :
« وَصَّیْنَا » : سفارش کردیم . در اینجا مفهوم امری دارد و معنی چنین میشود :
دستور مؤکّد میدهیم . « إِحْسَاناً » : مفعول مطلق فعل محذوفی و تقدیر چنین است :
وَ وَصَّیْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ أَن یُحْسِنَ اِحْسَاناً . « حَمَلَتْهُ
أُمُّهُ کُرْهاً » : مادرش او را با ناراحتی و مشقّت حمل کرده است . این که قرآن
در اینجا تنها از ناراحتیهای مادر سخن به میان آورده و سخنی از پدر در میان نیست ،
بدان خاطر است که مادر سهم بیشتری در تحمّل مشکلات فرزند دارد . واژه ( کُرْهاً )
حال ( أُمُّ ) است . « وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً » : در حالی که
حمل او و از شیر بازگرفتن او روی هم سی ماه است . این بخش با توجّه به آیه 233
سوره بقره بیانگر این حکم است که حدّاقلّ حمل شش ماه است و با موازین علم پزشکی هم
سازگار است ( نگا : المنتخب ، نمونه ) . « فِصَال » : از شیر بازگرفتن ( نگا :
لقمان / 14 ) . « أَوْزِعْنی » : توفیقم ده . به من الهام کن . شور و شوق آن را
در من به وجود آور ( نگا : نمل / 19 ) . « أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی » :
فرزندانم را شایسته و نیکو گردان ، و نیک بودن و خوب بودن را در میان دودمانم
تداوم بخش .
سوره أحقاف آیه 16
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ
مَا عَمِلُوا وَنَتَجاوَزُ عَن سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ
الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ
ترجمه :
آنان کسانیند که کارهای خوبشان را میپذیریم و کلّیّه اعمال نیکشان را همسان نیکترین
آنها میگیریم ، و همچون سایر بهشتیان از بدیها و گناهانشان درمیگذریم ، این وعده
راستینی است که پیوسته بدیشان داده شده است .
توضیحات :
« نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا » : مراد این است که خداوند از روی
لطف ، خوب و خوبتر و خوبترین اعمالشان را به حساب خوبترین کردارشان میگیرد و
پاداش میدهد ( نگا : نور / 38 ، عنکبوت / 7 ، زمر / 35 ) . « فِی أَصْحَابِ
الْجَنَّةِ » : همراه با سایر بهشتیان . حرف ( فِی ) به معنی ( مَعَ ) است . «
وَعْدَ » : مفعول مطلق فعل محذوفی است و تقدیر چنین است : وَعَدَهُمُ اللهُ وَعْدَ
الصِّدْقِ . « الصِّدْقِ » : صادق و راستین .
سوره أحقاف آیه 17
متن آیه :
وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا
أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتْ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا
یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا
هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ
ترجمه :
کسی که به پدر و مادرش ( که او را دعوت به ایمان و باور به آخرت میکنند ) میگوید
: وای بر شما ! آیا به من خبر میدهید که من ( زنده گردانده میشوم و از گور )
بیرون آورده میشوم ؟ در حالی که پیش از من اقوام و ملّتهائی از جهان رفتهاند ( و
هرگز زنده نشدهاند و به زندگی دوباره برنگشتهاند ) . آنان پیوسته خدا را به یاری
میخوانند ( و به سبب گناهان زیاد و سخنان کفرآمیزش ، خدایا خدایا میکنند ، و
فرزندشان را به ایمان دعوت مینمایند و میگویند : ) وای بر تو ! وعده خدا حق است
، ایمان بیاور . او میگوید : این سخنها چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست .
توضیحات :
« الَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ » : آن کسی که به پدر و مادر خود گفت . مراد شخص
معیّنی نیست . بلکه مراد همه کسانی است که چنین صفاتی داشته باشند . یعنی ناباور و
پرخاشگر و یاوهسرا باشند . « خَلَتْ » : گذشته است . رفته است . « الْقُرُون » :
قومها و ملّتها و نسلها ( نگا : یونس / 13 ، هود / 116 ، اسراء / 17 ) . « هُمَا
یَسْتَغِیثَانِ اللهَ » : آنان خدا را به کمک و یاری میطلبند . ایشان به سبب
سخنان کفرآمیز و گناه آلود او ، خدایا خدایا میکنند و از خدا میخواهند او را به
پذیرش دین و ایمان رهنمود فرماید .
سوره أحقاف آیه 18
متن آیه :
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی
أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا
خَاسِرِینَ
ترجمه :
آنان کسانیند که فرمان عذاب الهی راجع بدیشان و همه ملّتهای انسان و پری پیش از
ایشان صادر شده است . واقعاً آنان زیانمندند . ( چرا که آخرت را باختهاند ) .
توضیحات :
« حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ » : ( نگا : فصّلت / 25 ) .
سوره أحقاف آیه 19
متن آیه :
وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا
وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ
ترجمه :
همه ( مؤمنان و کافران ) دارای درجاتی ( و درکاتی ) هستند بر طبق اعمالی که انجام
دادهاند ، تا بدینوسیله خداوند جزا و سزای رفتار و کردارشان را به تمام و کمال و
بی کم و کاست بدهد و هیچ گونه ستمی بدیشان نشود .
توضیحات :
« لِکُلٍّ » : برای هر یک از دو گروه کافر و مؤمن . « دَرَجَاتٌ » : از باب تغلیب
، مراد هم درجات بهشتیان و هم درکات دوزخیان است . « لِیُوَفِّیَهُمْ
أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لایُظْلَمُونَ » : حرف ( ل ) برای تعلیل است . (
یُوَفِّیَهُمْ ) منصوب به ( أَنْ ) مقدّر است . جار و مجرور متعلّق به محذوفی است
و تقدیر چنین است : جَازَاهُمُ اللهُ بِذلِکَ لِیُوَفِّیَهُمْ . حرف ( و ) حالیّه
، و جمله ( هُمْ لا یُظْلَمُونَ ) حال مؤکّده است .
سوره أحقاف آیه 20
متن آیه :
وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ
أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَاسْتَمْتَعْتُم بِهَا
فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی
الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَبِمَا کُنتُمْ تَفْسُقُونَ
ترجمه :
روزی ( را خاطرنشان ساز که در آن ) کافران به آتش دوزخ نزدیک گردانده میشوند و
به آن عرضه میگردند . ( در این وقت بدیشان گفته میشود : ) شما لذائذ و خوشیهای
خود را در زندگی دنیای خویش بردهاید و کام برگرفتهاید ( و برای امروز چیزی باقی
نگذاشتهاید . لذا حالا بهرهای از نعمتها و خوشیها ندارید ، و ) امروزه شما به
سبب استکباری که به ناحق در زمین میکردید ، و به علّت گناهان و تمرّدی که میورزیدید
، با عذاب خوارکننده و ذلّتباری جزا داده میشوید .
توضیحات :
« یُعْرَضُ » : عرضه میگردند . « أَذْهَبْتُمْ » : بردهاید . « عَذَابَ
الْهُونِ » : ( نگا : انعام / 93 ، فصّلت / 17 ) . « کُنتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ »
: تکبّر میورزیدید . خویشتن را بالاتر از آن میدیدید که ایمان بیاورید و دین خدا
را بپذیرید .
سوره أحقاف آیه 21
متن آیه :
وَاذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ
بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ
عَظِیمٍ
ترجمه :
( ای محمّد ! برای مشرکان مکّه بیان کن سرگذشت هود ) برادر ( دلسوز و مهربان قوم
خود ) عاد را . بدان گاه که در سرزمین ریگستان احقاف ( واقع در جنوب جزیره عربستان
و نزدیکی یمن ) قوم خود را ( از عذاب خدا ) بیم داد و گفت : جز خداوند یگانه را
نپرستید ، چرا که از عذاب روز بزرگ ، بر شما هراسناکم . پیش از او هم در گذشتههای
نزدیک و دور پیغمبرانی آمده بودند ( و مردمان را از عذاب استیصال دنیوی و عقاب
اخروی ترسانده بودند ) .
توضیحات :
« الأحْقَافِ » : نام سرزمینی است در جنوب شرقی جزیرةالعرب ، برخی از باستانشناسان
، از روی نوشتههائی که به دست آمده است ، احقاف را در شرق عَقَبه میدانند و با
إرَم مذکور در قرآن یکی میشمارند ( نگا : المنتخب ) . احقاف ، از لحاظ لغوی ، جمع
حِقْف ، ریگزار . دارای شنهای روان . « مِن بَیْنِ یَدَیْهِ » : مراد گذشتههای
نزدیک است . یا مراد پیغمبرانی است که همعصر با او بوده و از همان چیزهائی قوم
خود را بیم دادهاند که او بیم داده است . « مِنْ خَلْفِهِ » : مراد گذشتههای دور
است . « عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ » : عذاب ریشهکنکننده و از میان برنده دنیوی ،
یا عذاب سخت و طاقتفرسای اخروی .
سوره أحقاف آیه 22
متن آیه :
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِکَنَا عَنْ آلِهَتِنَا
فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ
ترجمه :
( قوم عاد بدو پاسخ دادند ) گفتند : آیا تو آمدهای که با دروغهای خود ، ما را از
خدایانمان برگردانی ؟ ! اگر از راستگویانی ، عذابی را که ما را از وقوع آن میترسانی
بر سر ما بیاور .
توضیحات :
« لِتَأْفِکَنَا » : تا ما را منصرف کنی و برگردانی .
سوره أحقاف آیه 23
متن آیه :
قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُکُم
مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ
ترجمه :
هود گفت : این را تنها خدا میداند و بس . من چیزی را به شما میرسانم که برای آن
فرستاده شدهام . ( وظیفه من ابلاغ رسالت و رساندن پیام آسمانی است ) ولیکن میبینم
که شما مردمان نادانی هستید ( چرا که وظیفه پیغمبران را نمیدانید ، و عجیبتر این
که خواستار زود فرا رسیدن عذاب و بلای کردگارید ) .
توضیحات :
« الْعِلْمُ » : آگاهی . مراد آگاهی از وقوع قیامت ، یا اطّلاع از موعد عذاب
استیصال دنیوی است . « تَجْهَلُونَ » : نمیدانید . یعنی وظیفه انبیاء را نمیدانید
، یا چون نادانید شتاب دارید که عذاب خدا هرچه زودتر در رسد .
سوره أحقاف آیه 24
متن آیه :
فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُّسْتَقْبِلَ
أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هَذَا عَارِضٌ مُّمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُم
بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ
ترجمه :
هنگامی که ابری را دیدند که در افق آسمان گسترده میشود و به سوی سرزمینهای ایشان
رو میآورد ( خوشحال شدند و ) گفتند : این ابر بر ما باران را میباراند . ( هود
بدیشان گفت : چنین نیست ) . بلکه این همان چیزی است که آن را بشتاب میخواستید .
تندبادی است که عذاب دردناکی به همراه آورده است !
توضیحات :
« عَارِضاً » : ابر . ابری که در عرض آسمان ، یعنی در کرانههای افق پهن میشود و
سپس بالا میآید . چه بسا از نشانههای ابرهای بارانزا باشد . « مُسْتَقْبِلَ » :
روآورنده . آینده . « أَوْدِیَة » : جمع وادی ، درهها ( نگا : رعد . 17 ) . مراد
سرزمینها است ( نگا : ابراهیم / 37 ، نمل / 18 ، قصص / 30 ، توبه / 121 ) . «
مُمْطِر » : بارنده .
سوره أحقاف آیه 25
متن آیه :
تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا
لَا یُرَى إِلَّا مَسَاکِنُهُمْ کَذَلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ
ترجمه :
( تندبادی است که ) همه چیز را به فرمان پروردگارش درهم میکوبد و نابود میسازد
. پس ( از چندی ، تندباد ایشان را دربر گرفت و هلاک گشتند و ) به گونهای درآمدند
که جز خانههایشان چیزی به چشم نمیخورد ! ما این سان مردمان بزهکار را سزا و کیفر
میدهیم .
توضیحات :
« تُدَمِّرُ » : درهم میکوبد . ویران و نابود میسازد . « أَصْبَحُوا » : گشتند
و شدند .
سوره أحقاف آیه 26
متن آیه :
وَلَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیمَا إِن مَّکَّنَّاکُمْ
فِیهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَأَبْصَاراً وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى
عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُم مِّن شَیْءٍ إِذْ
کَانُوا یَجْحَدُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ
یَسْتَهْزِئُون
ترجمه :
ما قوم عاد را از امکاناتی برخوردار کرده بودیم که چنین امکاناتی را به شما ندادهایم
. ما بدیشان گوشها و چشمها و دلهائی داده بودیم ( که در درک و دید و تشخیص
واقعیّتها آنان را قویتر از دیگران میکرد ) . امّا گوشها و چشمها و دلهایشان سودی
بدانان نبخشید ، چرا که آیات خدا را تکذیب میکردند و ( رهنمودهای پیغمبران را نمیپذیرفتند
. سرانجام همان ) چیزی ایشان را فرو گرفت که مسخرهاش میدانستند ( و آن عذاب خدا
بود ) .
توضیحات :
« مَکَّنَّاهُمْ » : مکانت و قدرتشان دادیم . از امکاناتی برخوردارشان کردیم .
مراد قدرت مادی و معنوی است . از نظر ثروت و دارائی ، و از لحاظ فرهنگ و دانش ، برتر
از اهل مکّه و بسیاری از مردم بودند ( نگا : فجر 6 - 8 ) . « إِنْ » : حرف نافیه
است و به معنی ( ما ) . « إِذْ » : چرا که . زیرا که . « حَاقَ » : فرو گرفت ( نگا
: انعام / 10 ، هود / 8 ، نحل / 34 ) .
سوره أحقاف آیه 27
متن آیه :
وَلَقَدْ أَهْلَکْنَا مَا حَوْلَکُم مِّنَ الْقُرَى
وَصَرَّفْنَا الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
ترجمه :
( ای اهل مکّه ! ) ما برخی از اقوامی را هلاک کردهایم که در گرداگرد شما میزیستهاند
، و ما آیات خود را به صورتهای گوناگون ( برای آنان ) بیان میداشتهایم تا ( از
کفر و فسق و فجور ) برگردند ( و آنان نمیپذیرفته و سرکشی میکردهاند ) .
توضیحات :
« مَا حَوْلَکُم مِّنَ الْقُری » : از قبیل ، عاد در احقاف در قسمت جنوبی جزیرةالعرب
، قوم ثمود در حجر واقع در شمال جزیره ، قوم سبأ در یمن ، قوم شعیب در مدین که بر
سر راه شام است ، و قوم لوط در نواحی شام . « صَرَّفْنَا » : به گونههای مختلف و
شیوههای گوناگون بیان داشتهایم .
سوره أحقاف آیه 28
متن آیه :
فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ
اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِکَ إِفْکُهُمْ وَمَا
کَانُوا یَفْتَرُونَ
ترجمه :
پس چرا آن معبودهائی که سوای الله برای نزدیکی به الله ، به خدائی گرفته بودند ،
( در این لحظات سخت و حسّاس ) یاریشان نکردند ؟ ! ( نه تنها آنان را یاری ندادند )
بلکه از ایشان گم و گور شدند ! این ( چیزی که بر سرشان آمد نتیجه ) دروغ و افترای
ایشان بود .
توضیحات :
« فَلَوْ لا » : پس چرا ؟ از چه روی ؟ « قُرْبَاناً » : برای تقرّب و نزدیکی به
خدا . مفعولله ، یا حال است . « ءَالِهَةً » : مفعول دوم ( إِتَّخَذُوا ) است و مفعول
اوّل آن محذوف است که ( ءَالِهَةً ) است . یعنی إِتَّخَذُوا ءَالِهَتَهُمْ . . .
ءَالِهَةً .
سوره أحقاف آیه 29
متن آیه :
وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَراً مِّنَ الْجِنِّ
یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ
وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ
ترجمه :
( ای پیغمبر ! خاطرنشان ساز ) زمانی را که گروهی از جنّیان را به سوی تو روانه
کردیم تا قرآن را بشنوند . هنگامی که حاضر آمدند ، به یکدیگر گفتند : خاموش باشید
و گوش فرا دهید . هنگامی که ( تلاوت قرآن ) به پایان آمد ، به عنوان مبلّغان و
دعوتکنندگان ( همجنسان خود ، به آئین آسمانی ) به سوی قوم خود برگشتند .
توضیحات :
« صَرَفْنَا » : متوجّه ساختیم . « نَفَراً » : جماعت . گروه . تعدادی میان سه تا
چهل کس ( نگا : المصحف المیسّر ) . « أَنصِتُوا » : از مصدر ( إنصَات ) یعنی خاموش
بودن برای گوش فرا دادن ( نگا : اعراف / 204 ) . « حَضَرُوهُ » : در خدمتش حاضر
آمدند . ضمیر ( ه ) به قرآن و یا پیغمبر برمیگردد . « مُنذِرینَ » : بیمدهندگان
. یعنی این گروه با شنیدن قرآن مسلمان شدند و برای تبلیغ اسلام و اشاعه خبر دین جدید
به سوی همنوعان خود برگشتند و داعیان الیالله شدند .
سوره أحقاف آیه 30
متن آیه :
قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً
أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى
الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُّسْتَقِیمٍ
ترجمه :
اینان گفتند : ای قوم ما ! ما به کتابی گوش فرا دادیم که بعد از موسی فرستاده شده
است و کتابهای پیش از خود را تصدیق میکند ( و هماهنگ با کتابهای آسمانی پیشین است
) ، و به سوی حق رهنمود میکند و به راه راست راه مینماید .
توضیحات :
« أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسی » : این که میبینیم سخنی از کتاب عیسی یعنی انجیل
در میان نیست ، بدان خاطر است که تورات کتاب اصلی و متّفق علیه یهودیان و مسیحیان
است و انجیل تابع تورات است و حتّی مسیحیان احکام شرائع خود را از آن گرفته و میگیرند
. بعضی هم گفتهاند ، این گروه از جنّیان از بعثت عیسی و نزول انجیل آگاه نبودهاند
.
سوره أحقاف آیه 31
متن آیه :
یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا
بِهِ یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ
ترجمه :
ای قوم ما ! سخنان فراخواننده الهی را بپذیرید ، و به او ایمان بیاورید ، تا خدا
گناهانتان را بیامرزد و شما را در پناه خویش ( محفوظ و مصون از عذاب سخت آخرت )
دارد .
توضیحات :
« أَجِیبُوا » : پاسخ مثبت دهید . « دَاعِیَ اللهِ » : مراد از داعی الهی ،
پیغمبر اسلام است . « یَغْفِرْ » : فاعل این فعل ، خدا است ( نگا : آلعمران . 31
و 135 ) . « مِن ذُنُوبِکُمْ » : حرف ( مِنْ ) زائد است و برای تأکید میباشد .
سوره أحقاف آیه 32
متن آیه :
وَمَن لَّا یُجِبْ دَاعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ
فِی الْأَرْضِ وَلَیْسَ لَهُ مِن دُونِهِ أَولِیَاء أُوْلَئِکَ فِی ضَلَالٍ
مُّبِینٍ
ترجمه :
هر کس هم سخنان فراخواننده الهی را نپذیرد ، نمیتواند خدای را از دستیابی به خود
در زمین ناتوان کند ( و خویشتن را از چنگال عذاب الهی پناه دهد ، و از دست انتقام
او بگریزد ) ، و برای او جز خدا هیچ ولیها و یاورهائی نیست . چنین کسانی در گمراهی
آشکاری هستند .
توضیحات :
« لَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِیالأرْضِ » : ( نگا : هود / 20 ، نور / 57 ، عنکبوت / 22
) .
سوره أحقاف آیه 33
متن آیه :
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ
یُحْیِیَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
ترجمه :
آیا نمیدانند خدائی که آسمانها و زمین را آفریده است و در آفرینش آنها خسته و
درمانده نشده است ، میتواند مردگان را زنده کند ؟ ! آری ، او بر هر کاری توانا
است .
توضیحات :
« لَمْ یَعْیَ » : درمانده نشده است . از ماده ( عیی ) .
سوره أحقاف آیه 34
متن آیه :
وَیَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ
أَلَیْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ
بِمَا کُنتُمْ تَکْفُرُونَ
ترجمه :
روزی کافران را به کنار دوزخ میبرند و ایشان را بر آن عرضه میکنند ( و بدیشان
گفته میشود : ) آیا این حقیقت ندارد ؟ ! میگویند : بلی ، سوگند به پروردگارمان .
خدا بدیشان میگوید : پس به سبب کفر و ناباوریتان عذاب را بچشید .
توضیحات :
« یُعْرَضُ » : ( نگا : غافر / 46 ، احقاف / 20 ) .
سوره أحقاف آیه 35
متن آیه :
فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ
الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ
لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلَّا
الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ
ترجمه :
پس ( در برابر اذیّت و آزار کافران ) شکیبائی کن ، آن گونه که پیغمبران
أُولُواالعزم ( در سختیها ) شکیبائی کردهاند ، و برای ( عذاب ) آنان شتاب مکن .
روزی که ایشان چیزی را مشاهده میکنند که بدیشان وعده داده میشد ، انگار که آنان
مدّتی از یک روز در دنیا ماندهاند ( و زندگی کردهاند . این قران ) ابلاغ است و
بسنده است . مگر جز مردمان گناهکار و سرکش از اطاعت خدا ، هلاک میگردند ؟ !
توضیحات :
« اِصْبِرْ » : شکیبائی کن . مراد از صبر مطلوب در اینجا علاوه از تحمّل رنجها و
دردها ، مهلت و فرصت دادن به مردمان و انتظار کشیدن است . یعنی ایشان را نفرین
نکردن و درخواست عذاب استیصال ننمودن و با عجله مرگ و نابودیشان را خواستار نشدن .
« اَلْعَزْم » : اراده محکم و استوار . تصمیم . ثابت و پایدار . « أُوْلُواْ
الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ » : پیغمبرانی که دارای اراده استوار و ثبات و پایداری
بودهاند . حرف ( مِنْ ) تبعیضیّه است ، و اشاره به گروه خاصّی از پیغمبران بزرگ
است که صاحب شریعت جدید و آئین تازه بودهاند و با گرفتاریها و مشکلات بیشتری
روبرو شدهاند . برخی آنان را پنج نفر میدانند که عبارتند از : نوح ، ابراهیم ،
موسی ، عیسی ، محمّد : بعضی تعداد آنان را بیشتر دانستهاند . بعضی هم ( مِنْ ) را
بیانیّه به حساب آورده و همه پیغمبران را أُولُواالعزم بشمار آوردهاند . « لَمْ
یَلْبَثُوا . . . » : ( نگا : روم / 55 ، یونس / 45 ) . « بَلاغٌ » : ابلاغ .
تبلیغ . بسنده . خبر مبتدای محذوف است : هذَا الْقُرْءَانُ بَلاغٌ . این قران
تبلیغ آسمانی و بسنده برای زندگی مردمان است . این قرآن آخرین ابلاغ و اخطار است !
بپائید به سوی خدا برگردید و بیائید .