تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ عبس

سورۀ عبس

مکی است؛ ترتیب آن 80؛ شمار آیات آن 42

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿عَبَسَ وَتَوَلَّىٰٓ ١.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر مصروفیت به دعوت بزرگانی از کافران چهره‌اش را درهم کشید؛ یعنی رو گشتاند و به سؤال نابینا گوش فرا نداد؛ هرچند با او در غیاب آنان با مهربانی مخاطبه نمود.

﴿أَن جَآءَهُ ٱلۡأَعۡمَىٰ ٢.

به سبب اینکه شخص نابینا (عبد الله ابن امّ مکتوم) به نزدش آمد. گویا به منظور تشویق و انگیزش مهربانی و رحمت گفته شده: این مسکین نابینا، سائل علم است و تو از وی رو می‌گردانی.

﴿وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّهُۥ یَزَّکَّىٰٓ ٣.

ای پیامبر! چه می‌دانی شاید این نابینا برای آن آمده تا به وسیلۀ رهنمایی تو از گناهان و با علمت از آثار نادانی خویش پاک شود.

﴿أَوۡ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ ٱلذِّکۡرَىٰٓ ٤.

یا شاید او از سخنت پند پذیرد، فایده گیرد و بدانچه می‌شنود عمل نماید. آری! تزکیه، عمل به طاعات است و تذکّر، ترک محرمّات می‌باشد و هردو باهم تقوا را تشکیل می‌دهند.

﴿أَمَّا مَنِ ٱسۡتَغۡنَىٰ ٥.

امّا کسی که با مال و جاهش و با دنیای خویش از رسالت تو استغنا می‌جوید، در شهواتش فرو می‌رود، در مخالفتش ادامه می‌دهد و به رسالت تو اعتنایی ندارد.

﴿فَأَنتَ لَهُۥ تَصَدَّىٰ ٦.

تو به او رو می‌آوری و اعتنا می‌نمایی و با طمعگاری در هدایتش به او تحیّه تقدیم می‌داری. او رو‌گردان است و تو به او رو آورنده هستی، او در گمراهی فرو روی می‌کند و تو بر هدایتش حرص می‌ورزی.

﴿وَمَا عَلَیۡکَ أَلَّا یَزَّکَّىٰ ٧.

اگر از گناهش پاک نشود، بر تو ضرری نیست تا بدان سبب بر هدایتش حریص باشی. بنابراین او را تا هنگامی که سر‌کشی می‌کند و هدایت را ترک می‌نماید در پلیدی‌اش رها بگذار.

﴿وَأَمَّا مَن جَآءَکَ یَسۡعَىٰ ٨.

امّا کسی که با سعی در طلب هدایت به نزدت می‌آید و در حالی که جویندۀ علم، طالب حکمت و حریص بر دانش دینی است به حضورت می‌رسد و با تو و دینت محبّت می‌ورزد.

﴿وَهُوَ یَخۡشَىٰ ٩.

او از عذاب خداوند عزوجل و مجازاتش می‌ترسد و ترس خداوند عزوجل باعث شده که سؤال کند تا حلال را بداند و بدان عمل کند؛ حرام را بشناسد و از آن پرهیز نماید. آری! با خوف الهی می‌توان نجات را به دست آورد.

﴿فَأَنتَ عَنۡهُ تَلَهَّىٰ ١٠.

با وجودی که او با رغبت‌دل به نزدت آمده است تو به دیگری مشغول می‌شوی، سؤالش را پاسخ نمی‌گویی و سخنش را نمی‌شنوی و به کسی که پشت گشتانده و گریزان است می‌پیوندی.

﴿کَلَّآ إِنَّهَا تَذۡکِرَةٞ ١١.

ای پیامبر! هر‌گز به مانند این عمل دوباره انجام مده؛ زیرا آیات الهی موعظه و نصیحت است و بر تو لازم است کسی را موعظه نمایی که از آن فایده‌مند شود.

﴿فَمَن شَآءَ ذَکَرَهُۥ ١٢.

هر که دوست دارد که از نصایح قرآن بهره‌مند شود چنین کاری را انجام دهد؛ یعنی خویشتن را با وحی مهذّب سازد، روش خود را با دین قوام بخشد و با عمل صالح از علم نافع فایده گیرد.

﴿فِی صُحُفٖ مُّکَرَّمَةٖ ١٣.

این نصایح قرآنی در صحیفه‌های بزرگوار، عزیز القدر، مقدّس مآب و محترمی نوشته شده است؛ زیرا کلام خداوند بزرگ می‌باشد.

﴿مَّرۡفُوعَةٖ مُّطَهَّرَةِۢ ١٤.

در اصل و منزلت خویش بلند مرتبه و از ناپاکی‌ها منزّه است؛ چون آن را جز پاکیزه‌گان کسی لمس نمی‌کند، معنایش از انحراف محفوظ و فحوایش از پلیدی‌ها پاک است.

﴿بِأَیۡدِی سَفَرَةٖ ١٥.

به دست‌های فرشتگانی است که میان خداوند عزوجل و پیامبرش سفیر اند، قرآن کریم را برای رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می‌رسانند، آنچه را برمی‌دارند حفظ می‌کنند و آنچه را می‌شنوند به مرجعش می‌سپارند.

﴿کِرَامِۢ بَرَرَةٖ ١٦.

فرشتگانی که در نزد پروردگار‌شان بزرگوار و دارای عزّت اند، از امرش اطاعت می‌کنند، از نواهی‌اش اجتناب می‌نمایند، از کدورت گناهان به سلامت مانده‌اند و از آثار عیب‌ها رهایی جسته‌اند.

﴿قُتِلَ ٱلۡإِنسَٰنُ مَآ أَکۡفَرَهُۥ ١٧.

خداوند عزوجل انسان کافر را لعنت کند، چه قدر کفرش شدید و انکارش بزرگ است، احسان را فراموش کرده و خداوند رحمت را عصیانگری کرده است، از شیطان اطاعت نموده و به قرآن کریم تکذیب کرده است!

﴿مِنۡ أَیِّ شَیۡءٍ خَلَقَهُۥ ١٨.

چرا کافر در اصل آفرینش خویش نمی‌اندیشد و تفکّر نمی‌کند که خداوند عزوجل او را از کدام مادّه آفریده است؟ آری! اصل آفرینش او آب بی‌آرزش و ناچیزی است، اگر آن را به یاد آورد تکبّر نمی‌ورزد.

﴿مِن نُّطۡفَةٍ خَلَقَهُۥ فَقَدَّرَهُۥ ١٩.

او را از آب گندیدۀ بی‌ارزشی آفریده است، برایش اوقات و مراحلی را معیّن کرده- چنان‌که دوره‌های طفولیت، کودکی، جوانی و پیری را می‌گذارند- و آفرینش، روزی و عملکردش را مقدّر داشته است.

﴿ثُمَّ ٱلسَّبِیلَ یَسَّرَهُۥ ٢٠.

بعد از آن ولادتش را سهل نموده و مسیر هدایت و گمراهی را برایش آسان ساخته تا یکی از این دو راه را اختیار نماید، دلایل را برایش واضح ساخته و حجّت را بر او اقامه داشته تا عذرش بر طرف شود.

﴿ثُمَّ أَمَاتَهُۥ فَأَقۡبَرَهُۥ ٢١.

سپس او را می‌میراند و به دفنش در قبر دستور داده تا طور کامل پوشیده باشد. از همین است که جز انسان دیگر چیز‌های دفن نمی‌شود و این تکریمی برای انسان است تا از حیوان امتیاز یابد.

﴿ثُمَّ إِذَا شَآءَ أَنشَرَهُۥ ٢٢.

بعد از آن وقتی اراده کند او را بعد از مرگش برای روز قیامت زنده می‌سازد تا جزایش را ببیند و با بازگشت نیک یا بدش روبرو شود.

﴿کَلَّا لَمَّا یَقۡضِ مَآ أَمَرَهُۥ ٢٣.

واقعیت چنان‌که انسان می‌پندارد نیست، او باید خود را از کفر و تکذیب باز دارد؛ زیرا جز شمار اندکی از انسان‌ها اوامر الهی را طوری که سزاوار است انجام نداده‌اند وعدّۀ زیادی رو‌گردان اند و تکذیب می‌کنند.

﴿فَلۡیَنظُرِ ٱلۡإِنسَٰنُ إِلَىٰ طَعَامِهِۦٓ ٢٤.

باید انسان بیندیشد که چگونه خداوند عزوجل انواع مختلف طعام را با مزّه‌های متنوّع و اصناف زیاد برایش آفریده تا به وسیلۀ آن‌ها زندگی قوام یابد.

﴿أَنَّا صَبَبۡنَا ٱلۡمَآءَ صَبّٗا ٢٥.

یقیناً ما باران زیاد و وافری را از ابر‌ها فرو ریختیم که از آن آب فراوانی پدید می‌آید، دارای برکت و نماست و حیات انسان‌ها، حیوانات و نباتات را تأمین می‌کند.

﴿ثُمَّ شَقَقۡنَا ٱلۡأَرۡضَ شَقّٗا ٢٦.

بعد از آن خاک زمین را با رویش نبات، موافق حجمش و بدون زیادت و نقصان، بلکه با‌حکمت و اتفان شکافتیم تا ساق نبات از آن بیرون شود.

﴿فَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا حَبّٗا ٢٧.

در نتیجه دانه‌های گندم، جو و جواری را از زمین بیرون آوردیم تا با اصناف متعدّد و مزّه‌های متنوّع غذای انسان و حیوان باشند.

﴿وَعِنَبٗا وَقَضۡبٗا ٢٨.

با همین آب، تاک‌های انگوری را که از نافع‌ترین درخت‌هاست و فایده‌های زیادی دارد پدید آوردیم و نیز علوفه و سبزی فراوانی را بیرون ساختیم تا غذا و خوراکۀ چارپایان باشند.

﴿وَزَیۡتُونٗا وَنَخۡلٗا ٢٩.

درخت زیتون را پدید آوردیم که دارای روغن و میوه است؛ یعنی هم زینت و هم خوراکه است و هم به عنوان دوا به مصرف می‌رسد. به همین‌گونه درخت خرما را به وجود آوردیم که بهترین درختی است و بیشترین فایده را برای انسان می‌رساند.

﴿وَحَدَآئِقَ غُلۡبٗا ٣٠.

بوستان‌های فراخی را رویاندیم که درخت‌های زیاد، میوه‌های لذیذ، شاخه‌های درهم پیچیده، شاخچه‌های فرود آمدۀ زیبا و خوشنما، باغچه‌های سرسبز و درختستان‌های انبوه دارد.

﴿وَفَٰکِهَةٗ وَأَبّٗا ٣١.

میوه‌های خوش‌طعمی را آفریدیم که حجمی مختلف، مزّۀ متنوّع و طعم‌های گوناگون دارند. همچنان رنگ‌های زیبایی دارند که برای بینندگان خوشایند اند و خاطر را شادمان می‌سازند. به همین‌گونه علوفه و چراگاه‌هایی را برای چارپایان به وجود آوردیم.

﴿مَّتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِأَنۡعَٰمِکُمۡ ٣٢.

اینها را برای شما بخشیدیم تا هم خود از آن‌ها بهره‌مند شوید و هم غذا و چراگاه چارپایان شما باشد و این همه به مصلحت شماست؛ زیرا فایدۀ آن به انسان برمی‌گردد.

﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ ٣٣.

آنگاه که قیامت با آواز ترس‌آور و غافلگیرانه‌اش فرا رسد؛ آنکه گوش‌ها را می‌خراشد، خاطره‌ها را به لرزه می‌اندازد و قلب انسان را با هول خود از جایش می‌کَند.

﴿یَوۡمَ یَفِرُّ ٱلۡمَرۡءُ مِنۡ أَخِیهِ ٣٤.

روزی که انسان علی رغم نزدیکی، صلۀ رحم و علاقۀ نسبی از برادرش می‌گریزد؛ یعنی برادری، معرفت و منفعتی وجود ندارد؛ زیرا وضعیت از هر چیزی بزرگتر است.

﴿وَأُمِّهِۦ وَأَبِیهِ ٣٥.

هولناکی موقف به اندازه‌ای است که انسان از پدر و مادرش می‌گریزد و از حسناتش برای‌شان نمی‌دهد. آری! او را اموری از پدر و مادر به خود مصروف ساخته که عقل‌ها را در ربوده، فکر‌ها را به دهشت انداخته و چشم‌ها را بی‌خود کرده است.

﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَبَنِیهِ ٣٦.

از همسرش بعد از دوستی، مهربانی و همزیستی طولانیی که با وی داشته می‌گریزد؛ زیرا ترس بیش از حد و هولناکی وحشت‌آوری به وی دست داده است. همچنان از فرزندانش با آن لطف و مهربانی و شفقتی که بر آنان داشته می‌گریزد. آری! علاقه‌ها به نهایت رسیده، رابطه‌ها بگسسته و نسب‌ها از میان رفته است.

﴿لِکُلِّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ یَوۡمَئِذٖ شَأۡنٞ یُغۡنِیهِ ٣٧.

هر انسانی موقف دشواری دارد که قلبش را مشغول ساخته و عقلش را محو نموده است؛ چنان‌که دوستان را فراموش نموده،‌ از یارانش غافل شده و از نسب‌ها و رابطه‌ها به خود مصروف است.

﴿وُجُوهٞ یَوۡمَئِذٖ مُّسۡفِرَةٞ ٣٨.

چهره‌های مؤمنان در آن روز، روشن و تابان است. با مژده‌یابی تابان شده، با شادمانی روشنی یافته، با سرور می‌درخشد و آن را نور و اشراق تحت پوشش قرار داده است.

﴿ضَاحِکَةٞ مُّسۡتَبۡشِرَةٞ ٣٩.

به سبب بازگشت نیکو، پاکیزه‌گی جایگاه و لذّت از بهره‌مندی خندان هستند؛ در حالی که به نجات از عذاب، دست‌یابی به رستگاری، رسیدن به کامیابی و کمال شادمانی مژده داده می‌شوند.

﴿وَوُجُوهٞ یَوۡمَئِذٍ عَلَیۡهَا غَبَرَةٞ ٤٠.

امّا چهره‌های کافران با ذلّت و خواری غبار‌آلود است. منظر باپسند، سیمای زشت و حال بدی دارند و بازگشت زیانمندی در انتظار آنان است.

﴿تَرۡهَقُهَا قَتَرَةٌ ٤١.

تاریکی گناه، سیاهی خطاها و تیره‌گی معاصی چهره‌های آنان را پوشانیده است؛ زیرا وقتی عذاب را دیدند و مجازات را مشاهده کردند، دل‌گرفتگی خبری که شنیدند و صحنه‌ای که دیدند آنان را فرا گرفته است.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَفَرَةُ ٱلۡفَجَرَةُ ٤٢.

صاحبان این چهره‌های تاریک کافرانی اند که به کتاب خدا و پیامبرش تکذیب کرده‌اند و بدکارانی اند که معاصی و گناهان را مرتکب شده‌اند؛ آنان‌که از رسالت انکار ورزیدند و راه گمراهی را در پیش گرفتند.