مکی است؛ ترتیب آن 51؛ شمار آیات آن 60
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾.
خداوند عزوجل به بادهایی که خاکها را برمیانگیزد و ابرها را پراکنده میسازد سوگند یاد کرده است.
﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا ٢﴾.
سپس الله تعالی به ابرهایی که بار گران و زیادی از آب را برمیدارند سوگند یاد نمود.
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا ٣﴾.
باز به کشتیهایی که بر روی دریا به آسانی و سهولت حرکت میکنند سوگند یاد کرده است.
﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا ٤﴾.
و باز به فرشتگانی که فرمان و روزی خداوند متعال را میان بندگان تقسیم میکنند سوگند یاد نموده است.
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ ٥﴾.
به راستی ای مردم! اموری چون زندهشدن بعد از مرگ و حساب اعمال که خداوند عزوجل برای شما وعده کرده خواهی نخواهی واقعشدنی است و در وقوع آن شکّ و شبهۀ وجود ندارد.
﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ ٦﴾.
و هر آینه روز جزای اعمال که انسانها پاداش و سزای عملکردهای خویش را درمییابند حقّ است، در آن شکّی وجود ندارد و طبق وعدۀ خداوند عزوجل واقع میشوند.
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ ٧﴾.
الله تعالی به آسمان که دارای شکل زیباست و با استواری و استحکام آفریده شده سوگند یاد کرده است.
﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ ٨﴾.
ای کافران! یقیناً که شما دربارۀ کتاب الله عزوجل و پیامبرش سخنان متناقض ارائه داشتید و به یک سخن ثابت نیستید.
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ ٩﴾.
کسی از انتفاع به قرآن باز داشته میشوند که حقتعالی دلش را از ایمان به کتاب و پیامبرش و از فهم براهین و انتفاع به حجّتهایش بگرداند و در نتیجه هدایت نشود.
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ ١٠﴾.
دروغگویان که دربارۀ حق، شکّ و پندارهای نادرست دارند کشته شوند و مورد لعنت قرار گیرند!
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ ١١﴾.
آنانکه در تاریکی و ظلمت کفر و تکذیب قرار دارند، در غفلت به سر میبرند و به سرکشی ادامه میدهند.
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ ١٢﴾.
آنان به طور تکذیب و استبعاد میپرسند: روز قیامت که از مردم حساب گرفته میشود چه وقت فرا میرسد؟
﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ ١٣﴾.
روز حساب روزی است که کافران در آتش دوزخ به عذاب سختی گرفتار میشوند و در آن میسوزند.
﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ ١٤﴾.
برای کافران در آتش دوزخ گفته میشوند: از این عذاب بچشید، از عذابی که به فرا رسیدنش در دنیا عجله میکردید و آمدنش را دیر میپنداشتید.
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ ١٥﴾.
یقیناً کسانی که با انجام طاعات و پرهیز از معاصی از پروردگارشان ترسیدند در باغهای دلپسند، درختستانهای بزرگ و چشمههای آب خوشگوار و جاری قرار دارند.
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ ١٦﴾.
پروردگار منّان انواع امور مسرّتآفرین، نعمتهای متنوّع و چیزهای دوست داشتنی را برایشان بخشیده است؛ زیرا ایشان در دنیا با انجام طاعات و پرهیز از محرّمات، پیش از دریافت نعمتها و کرامتهای کنونی، نیکوکار بودند.
﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ ١٧﴾.
این نیکوکاران جز اندکی از شب را نمیخوابیدند، برای پروردگارشان نماز تهجّد میخواندند، به پیشگاهش دعا میکردند و از او آمرزش میخواستند.
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ١٨﴾.
پیش از صبح در سحرگاهان برای گناهانشان از خداوند عزوجل آمرزش میخواهند، چون سحرگاهان بهترین وقت استغفار ابرار است.
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ١٩﴾.
در اموال ایشان حق و صدقۀ نافلهای برای نیازمندان است؛ نیازمندانی که سؤال میکنند، یا حیا ایشان را از سؤال باز داشته است.
﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ ٢٠﴾.
در روی زمین براهین و نشانههای آشکاری وجود دارد که اشخاص باورمند به وسیلۀ آنها به قدرت و یگانگی الله تعالی استدلال میکنند.
﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٢١﴾.
در آفرینش انسان براهینی است که عظمت و قدرت و صُنع با استحکام پروردگار را ثابت ساخته به یگانگی وی دلالت میکند؛ زیرا هر که در آفرینش اوتعالی بیندیشد از عجایب قدرتش شگفتزده میشوند و ایمانش فزونی مییابد.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ ٢٢﴾.
رزق و روزی مردم و همچنان اموری مانند پاداش و جزا، خیر و شرّ، و منافع و زیانهایی که خداوند عزوجل برای بندگانش وعده کرده در آسمان است؛ به طوری که همه در لوح محفوظ نوشته و مقدّر شده است.
﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ ٢٣﴾.
خداوند سبحان به ذات بزرگش سوگند یاد نموده که آنچه وعده نموده حقّ و واقع شدنی است، در آن شکّی وجود ندارد و هیچکس آن را رد کرده نمیتواند. این امر در تحقّق خویش همانند سخنی است که آن را بر زبان میآورید و در آن شک ندارید.
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٤﴾.
ای پیامبر! آیا خبر مهمانان ابراهیم علیه السلام برای تو رسیده است؛ آنانکه در نزد الله عزوجل صاحب کرامت بودند و در نزد ابراهیم علیه السلام نیز حرمت یافتند؟
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ ٢٥﴾.
آنگاه که به خانۀ ابراهیم علیه السلام و حضورش رفتند و بر او سلام دادند، ابراهیم علیه السلام سلامشان را جواب داد ولی ایشان را نشناخت؛ چون برایش ناشناخته بودند.
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ ٢٦﴾.
ابراهیم علیه السلام به سوی خانوادهاش برگشت، گوسالۀ فربهی را گرفت و آن را برای مهمانانش ذبح و بریان کرد.
﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ ٢٧﴾.
گوسالۀ بریانشده را آورد و در پیش رویشان نهاد. با مهربانی تعارف نمود و ایشان را به خوردن طعام فرا خواند و گفت: چرا نمیخورید؟!
﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ ٢٨﴾.
وقتی ابراهیم علیه السلام دید از طعامش نمیخورند از طرفشان در دلش ترس پدید آمد. فرشتگان برایش گفتند: از ما مترس، ما فرستادگان خداوند عزوجل هستیم و پیدایش فرزندی را برایش مژده دادند که به دین الهی عالم خواهد بود. آن فرزند، اسحق علیه السلام بود که از همسرش ساره به وجود آمد.
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ ٢٩﴾.
چون ساره مژدۀ فرشتگان برای ابراهیم علیه السلام را شنید که فرزندی از وی به وجود میآید به سویشان آمد، با تعجّب از این مژده آواز کشید و به رویش زد و گفت: چگونه فرزندی را به دنیا میآورم در حالی که پیره زنی بزرگسال و نازای هستم؟
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٠﴾.
فرشتگان برای ساره گفتند: پروردگارت همچنان گفته و طوری که به شما مژده دادیم مقدّر کرده است. خداوند عزوجل بر هر چیزی تواناست و هیچ امری او را ناتوان ساخته نمیتواند. او یقیناً در تدبیر و تقدیرش باحکمت است، هر چیزی را در جایش مینهد و به مصالح و منافع بندگان داناست.
﴿۞قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٣١﴾.
ابراهیم علیه السلام برای فرشتگان گفت: چه خبری با خود دارید و به چه منظور به سویم فرستاده شدهاید؟
﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ ٣٢﴾.
فرشتگان گفتند: پروردگار، ما را به سوی قومی فرستاده که به اوتعالی کافر شدهاند و از حدودش تجاوز کردند؛
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ ٣٣﴾.
تا آنان را با سنگهایی از گِل پُخته که با آتش پُختهشده و به سنگ سختی تبدیل شده بزنیم و هدف قرار دهیم.
﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ ٣٤﴾.
هر یک از سنگها در نزد خداوند عزوجل نشانهدار شده و برای کسانی مهیّا شده که با گناهان و خطاها از حدود الهی گذشتهاند.
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٣٥﴾.
خداوند سبحان اهل ایمان به حقتعالی را از قریۀ قوم لوط علیه السلام بیرون ساخت تا عذاب الهی به ایشان نرسد.
﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٣٦﴾.
اما در آن قریه جز یک خانوادۀ مسلمان وجود نداشت؛ آن هم اهل خانۀ لوط علیه السلام بودند.
﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ ٣٧﴾.
خداوند عزوجل در آن قریه نشانۀ آشکاری را باقی گذاشت که بر قدرت، عظمت و قهر اوتعالی بر دشمنان دلالت کند و این پندی از جانب وی بود؛ برای کسانی که از عذاب دردآورش میترسند.
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٣٨﴾.
در فرستادن موسی علیه السلام به سوی فرعون و اینکه آنحضرت براهین آشکار و معجزههای شگفتآوری را آورده پند و اندرزی است؛ برای کسانی که از عذاب خداوند عزوجل بترسند و تقوا داشته باشند.
﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ ٣٩﴾.
فرعون با تکبّر رو گشتاند و با غروری که از نیرومندی به وی دست داده بود اعراض کرد و دربارۀ موسی علیه السلام گفت: او جادوگری است که در عقلش خلل وارد آمده یا دیوانهای است که عقلش را از دست داده است.
﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ ٤٠﴾.
خداوند قهّار فرعون و لشکریانش را به قهرش گرفت و در دریا غرق نمود. آری! فرعون اعمال کفر، تکذیب و سرکشی را به اندازهای انجام داده بود که مورد ملامت قرار میگرفت.
﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ ٤١﴾.
در سرگذشت قوم عاد و نابودی آنان اندرزهایی و نصایحی برای اندیشمندان وجود دارد؛ آنگاه که خداوند عزوجل بر آنان بادی را فرستاد که خیر و نفعی را با خود داشت، بارانی با به ارمغان نمیآورند و درختی را آبستن نمیکرد.
﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ ٤٢﴾.
بادی بود که بر هرچه گذر کردی رهایش نمیگذاشت؛ مگر اینکه آن را میخشکاند و در هم شکستاند.
﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ ٤٣﴾.
در داستان قوم ثمود و نابودی آنان نصیحتی برای پندپذیران است؛ آنگاه که برای آنان گفته شد: از نعمتهایی که خداوند منّان برای شما ارزانی نموده بهره جویید.
﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ٤٤﴾.
امّا آنان از دین خداوند عزوجل رو گشتاندند و از پیامبرش نافرمانی کردند و در نتیجه حقتعالی آنان را با صاعقۀ عذاب در حالی هلاک ساخت که میدیدند مرگ آنان را دَرَو میکند.
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ ٤٥﴾.
آنگاه که از اثر عذابی که از جانب خداوند عزوجل که به آنان رسیده بود توان برخواستن را نداشتند، نمیتوانستند از سرنوشت خود بگریزند و از خویشتن دفاع کنند.
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٤٦﴾.
الله تعالی قوم نوح علیه السلام را پیش از امتهای یاد شده عذاب نمود؛ زیرا آنان از حدود الهی تجاوز کردند و در عصیانگری زیادهروی نمودند.
﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ٤٧﴾.
خداوند سبحان آسمان را مرتفع ساخت و برابر داشت، بنایش را با توانایی و نیروی خویش استحکام بخشید و ساختمان و اطرافش را وسعت داد.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ ٤٨﴾.
الله عزوجل زمین را فرشی برای مخلوقات مقرّر داشت، آن را گهوارهای ساخت و برابر نمود تا هر مخلوقی بر روی آن استقرار یابد. آری! خداوند منّان زمین را چگونه هموار داشته و چه خوب گهوارهای ساخته است.
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٤٩﴾.
خداوند پاک از همه انواع مخلوقات دو نوع مختلف نر و ماده را مقرّر داشت تا شما یگانگی و عظمتش را به یاد آورید. بدینگونه که همه مخلوقات جفتاند امّا حقتعالی یگانه است، دومی ندارد، شریکی برایش نیست و از همسر و فرزند منزّه و مبرّاست.
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥٠﴾.
پس ای بندگان! از عذاب خداوند عزوجل با انجام طاعات به سوی رحمتش بگریزید. به یقین ای مردم! من یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیم دهندهای هستم که با حجّتی قوی، سخنی راست و بیمدادنی آشکار شما را از عذاب حقتعالی میترسانم.
﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥١﴾.
به خداوند عزوجل چیزی را شریک نیاورید و جز او خدایان دیگری را عبادت نکنید. من شما را از عذاب سختی که در پیش رویش قرار دارم بیم میدهم، بیم دادنم آشکار است و به دلیل کمال حجّت، بر هیچ کسی پوشیده نیست.
﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ ٥٢﴾.
همچنان که کافران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کردند امتهای زیادی پیش از آنان به تکذیب پرداختند و پیامبران خویش را جادوگران خیالپسند یا دیوانگان بیخرد دانستند؛ چنانکه قریش با پیامبر معامله نمودند.
﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ ٥٣﴾.
آیا پیشینیان، متأخّران را به تکذیب پیامبران وصیت کردند و از اینرو همه آنان به تکذیب اتفاق کردهاند؟ چنین نیست، بلکه آنان قومیاند که در عصیانگری از حد گذشتند، دلهای آنان را شبهه فرا گرفته و در اعمال خود به تکذیب و کفر توافق دارند. بنابراین سخن متأخّران مانند متقدّمان است.
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ ٥٤﴾.
پس ای پیامبر! از کافران اعراض نما تا عذابی که از آن بیمشان دادی فرود آید؛ زیرا تو رسالت خویش را انجام دادی و تو را کسی ملامت نمیکند.
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٥﴾.
با وجود اعراض از کافران و بیپروایی به تکذیب آنان بازهم به دعوت به سوی خداوند عزوجل و تبلیغ رسالتش ادامه بده؛ زیرا مؤمنان از موعظه فایده میگیرند و یقین و ترسشان افزوده میشوند و بر سرکشان نیز حجّت اقامه میشوند.
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ ٥٦﴾.
خداوند سبحان جنّیان و انسانها را نیافریده است، مگر برای اینکه تنها وی را عبادت نمایند و به او چیزی را شریک نیاورند. آری! دعوت همه پیامبران الهی همین بوده است.
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ ٥٧﴾.
حقتعالی جنیّان و انسانها را برای این نیافریده تا به او روزی دهند؛ زیرا الله عزوجل روزی دهندۀ همه مخلوقات است. همچنان اراده ندارد که برایش طعام دهند؛ چون او برای دیگران طعام میدهد و به طعام نیازی ندارد. اوتعالی از مخلوقات بینیاز است و همه خلق به او نیازمنداند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ ٥٨﴾.
به راستی که تنها خداوند منّان برای همه مخلوقات روزی میدهد و روزیشان را ضمانت کرده است. اوتعالی صاحب نیروی متین است، هر که با وی مقابله نماید قهرش میکند و هر که با او زورآزمایی نماید شکستش میدهد. او خداوند توانایی است که هیچ چیزی ناتوانش ساخته نمیتواند و ذات نیرومندی است که مقهور و مغلوب کسی واقع نمیشود.
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ ٥٩﴾.
هر آینه برای کسانی که با کفر ورزیدن به خداوند عزوجل و تکذیب پیامبرش بر خویشتن ستم روا داشتهاند حصهای از عذاب الهی رسیدنی است و حتماً آنان را خواهد گرفت؛ همچنان که برای موافقان آنان از امّتهای تکذیبکنندۀ پیشین بخشی از عذاب رسید. بنابراین در عذاب عجله نکنند و آمدنش را دیر ندانند؛ زیرا بدون شک بر آنان فرود میآید.
﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٦٠﴾.
پس هلاکت و تباهی، عاقبت ناپسند و احوال ناخوشایند روز قیامت بر کافران باد؛ احوالی که خداوند عزوجل در دنیا برای آنان وعده کرده بود!
سوره ذاریات
وَٱلذَّـٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا
سوگند به بادهاى خاک [و باران] افشان
فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا
و سوگند به ابرهای سنگینبار [از باران]
فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا
و سوگند به کشتیهای سبکسیر
فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا
و سوگند به فرشتگانی که کارها را [به امر الله] تقسیم میکنند
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ
که آنچه [در مورد پاداش و عذاب] به شما وعده داده شده حقیقت دارد؛
وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ
و [روز] جزا قطعاً به وقوع مىپیوندد.
وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ
سوگند به آسمان که [با ستارگان آراسته شده، و گویی] دارای راههاست،
إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ
که شما [در مورد پیامبر و قرآن] اختلافنظر دارید.
یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ
هر کس [از راه حق] بازگردانده شود، از [ایمان به] پیامبر و قرآن نیز بازگردانده خواهد شد.
قُتِلَ ٱلۡخَرَّـٰصُونَ
مرگ [و لعنت] بر دروغگویان!
ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ
همان کسانى که در ورطۀ جهل، غافلند.
یَسۡـَٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ
آنان [پیوسته و از روى انکار] مىپرسند: «روز جزا چه زمانى است؟»
یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ
همان روزى است که به آتش مجازات مىشوند؛
ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ
[و به آنان گفته میشود:] «عذاب خود را بچشید؛ این همان آتشى است که به شتاب مىخواستید».
إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّـٰتٖ وَعُیُونٍ
[در روز قیامت،] مسلماً پرهیزگاران در باغهایی [از بهشت] و [کنار] چشمهسارها به سر مىبرند؛
ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ
آنچه پروردگارشان به آنان عطا کرده است دریافت مىدارند؛ زیرا در [زندگیِ] گذشته نیکوکار بودهاند.
کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ
آنان اندکى از شب را مىخفتند [و بقیه را به نماز و نیایش مشغول بودند]
وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ
و سحرگاهان [از الله] آمرزش مىخواستند
وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ
و در اموالشان براى سائل و محروم، حقى [معیّن از صدقه و زکات] بود.
وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ
و در زمین نشانهها[ى قدرت الهى] براى اهل یقین پدیدار است؛
وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ
و در وجود خودتان، آیا نمىبینید؟
وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ
و رِزق و روزیتان و آنچه [از کیفر و پاداش و خیر و شر که] به شما وعده داده میشود، در آسمان است.
فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ
سوگند به پروردگار آسمان و زمین که وعده[ی قیامت و پاداش و عذاب] همچون سخن گفتنتان، حقیقی و قطعى است.
هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ
[ای پیامبر] آیا داستان میهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟
إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ
آنگاه که بر او وارد شدند و سلام گفتند، او گفت: «سلام» [و زیر لب گفت:] «گروهى ناشناسند».
فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ
آنگاه آهسته نزد خانوادۀ خود رفت و [گوشتِ بریانِ] گوسالهاى فربه [براى پذیرایى] آورد.
فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ
[او غذا را] نزد آنان گذاشت [و چند لحظه بعد] گفت: «آیا نمیخورید؟»
فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ
[چون دست به غذا نزدند] از آنان احساس ترس کرد؛ گفتند: نترس [ما فرشتهایم]؛ و او را به [تولد] پسرى دانا بشارت دادند.
فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ
همسرش با فریاد [و شگفتى] پیش آمد و در حالى که به صورت خود مىزد گفت: «پیرزنى نازا [فرزند میزاید]؟!»
قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ
[فرشتگان] گفتند: «پروردگارت اینچنین فرموده است؛ و بیگمان، او حکیمِ داناست».
۞قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ
[ابراهیم] گفت: «ای فرستادگان [الله،] کار و مأموریت شما چیست؟»
قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ
[فرشتگان] گفتند: «ما برای [مجازات] قومی مجرم [و گناهکار] فرستاده شدهایم
لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ
تا سنگهایی از گلِ [سختشده] بر سرشان فروباریم.
مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ
[سنگهایی] که نزد پروردگارت، برای اسرافکاران، نشان گذاشته شده است».
فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
مؤمنانی را که در آن [شهرهای قوم لوط] بودند، [پیش از نزول عذاب] بیرون آوردیم؛
فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ
ولى در آنجا فقط یک خانواده را یافتیم که [نسبت به اوامر الهی] تسلیم بودند.
وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ
و در آن [شهرها] براى مردمى که از عذاب دردناک [الهی] ترس دارند، نشانهاى روشن بر جاى گذاشتیم.
وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ
در [داستان] موسی [نیز نشانه و عبرتی است]؛ آنگاه که او را با دلیلی روشن نزد فرعون فرستادیم.
فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ
ولى [فرعون] با تکیه بر قدرتش، روی برگرداند [و حق را نپذیرفت] و گفت: «[این مرد، یا] جادوگر است یا دیوانه».
فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ
او را همراه سپاهیانش گرفتیم و به دریا افکندیم [و هلاک کردیم]؛ در حالى که [در لحظۀ مرگ، خود را به خاطر نافرمانی و کفرش] سرزنش مىکرد.
وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ
در [داستان قوم] عاد [نیز درس عبرتی است]؛ آنگاه که تندبادى بیخیر و برکت بر آنان فرستادیم.
مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ
[تندبادی] که بر هر چه وزید، آن را خاک و خاشاک کرد.
وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ
در [داستان قوم] ثمود [نیز درس عبرتی است] آنگاه که [توسط پیامبرشان صالح] به آنان گفته شد: «اندکی [از لذتهای زندگی] بهرهمند شوید [که تنها سه روز فرصت دارید]».
فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّـٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ
آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند؛ پس در حالی که چشم به راه بودند، بانگ عذاب آنان را فراگرفت.
فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ
[چنان بر زمین افتادند که] نه توان برخاستن [و گریز] داشتند و نه یاراى دفاع.
وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ
پیش از آن، قوم نوح را که گروهى نافرمان بودند [هلاک کردیم].
وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
ما آسمان را به توان [خود] بنا نهادیم و همواره آن را وسعت میبخشیم؛
وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ
و زمین را [برای زندگی] گستردیم و چه نیک گسترانندهای هستیم!
وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ
و همه چیز را به صورت زوج [= نر و ماده] آفریدیم؛ باشد که [توجه کنید و] پند گیرید.
فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ
[ای پیامبر، به مردم بگو:] «به سوى الله بشتابید که من هشداردهندهای آشکار از جانب او برای شما هستم؛
وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ
و در کنار الله معبود دیگرى قرار ندهید که من از [جانب] او هشداردهندهاى آشکار برایتان هستم».
کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ
هر پیامبری که بر پیشینیانشان مبعوث شد، همین گونه گفتند: «[او یا] جادوگر است یا دیوانه».
أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ
آیا یکدیگر را به این [کفر و تکذیب] سفارش کرده بودند؟ نه، بلکه مردمی سرکش بودند.
فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ
پس [ای پیامبر،] از آنان روی بگردان که تو [به خاطر کفر آنان] هرگز سزاوار سرزنش نیستی.
وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ
و [پیوسته به آنان] تذکر بده که قطعاً تذکر براى مؤمنان سودبخش است.
وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ
و جن و انس را فقط برای این آفریدهام که مرا عبادت کنند [و از بندگىِ دیگران سر باز زنند].
مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ
نه از آنان روزى مىخواهم، نه اینکه مرا خوراک دهند؛
إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ
[زیرا] الله است که روزیرسانِ نیرومند و برقرار است.
فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ
ستمکاران [مشرک نیز] همچون یاران [گذشتۀ] خویش، سهمى از عذاب دارند؛ پس به شتاب [آن را] از من نخواهند.
فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ
واى بر کافران از [عذاب] روزی که به آن وعده داده میشوند!
Adh-Dhāriyāt
مکی و ۶۰ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾[الذاریات: ۱]. «سوگند به بادهایی که به سختی پراکنده میدارند».
﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾[الذاریات: ۲]. «و سوگند به ابرهای آبستن به باران».
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾[الذاریات: ۳]. «و سوگند به ستارگانی که آسان در حرکتند».
﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾[الذاریات: ۴]. «و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم کردهاند».
﴿إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ٥﴾[الذاریات: ۵]. «بیگمان آنچه که وعده داده میشوید راست است».
﴿وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ٦﴾[الذاریات: ۶]. «و همانا روز جزا حتماً به وقوع میپیوندد».
در اینجا خداوندِ راستگو به این آفریدههای بزرگ که منافع و مصالح زیادی در آنها قرار داده شده است سوگند میخورد که وعدهاش راست است و روز جزا و محاسبه قطعا خواهد آمد و هیچ چیزی نمیتواند آن را دفع کند.
خداوند صادق عظیم از آمدن روز جزا و محاسبه خبر داد، روزی که بسیار عظیم است، و بر حتمّیت آن قسم یاد کرد، و برای اثبات آن برهانها و دلایل زیادی را اقامه نمود، پس چرا تکذیب کنندگان آن را تکذیب میکنند و عمل کنندگان از عمل برای آن روی میگردانند؟! ﴿وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا١﴾سوگند به بادهایی که به سختی و نرمی پراکنده میدارند. ﴿فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا٢﴾و سوگند به ابرهایی که آب فراوان را با خود بر میدارند که خداوند با آن به بندگان و شهرها فایده میرساند.
﴿فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا٣﴾و سوگند به ستارگانی که به آسانی در حرکت هستند. و آسمان با آنها آراسته میشود و در تاریکیهای دریا و خشکی مردم با آن راه خود را مییابند و با عبرت گرفتن از آن فایده میبرند. ﴿فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا٤﴾و سوگند به فرشتگانی که به اذن خدا کارها را تقسیم و تدبیر میکنند. پس هریک از آنها را خداوند به تدبیر کاری از کارهای دنیا و آخرت بر گماشته و از آنچه برای او مقّدر شده تجاوز نمیکند و نیز در آن کوتاهی نمیورزد.
آیهی ۹-۷:
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾[الذاریات: ۷]. «و سوگند به آسمان که دارای راههاست».
﴿إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ٨﴾[الذاریات: ۸]. «بیگمان شما (دربارۀ پیامبر) سخنی گوناگون دارید».
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾[الذاریات: ۹]. «کسی از (راه) او منحرف میشود که منحرف شده باشد».
﴿وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ٧﴾و سوگند به آسمان که دارای راههای نیکو است که به چین و بافت ریگها و آبهای حوضها میمانند آن گاه که باد آن را به حرکت در میآورد. ﴿إِنَّکُمۡ﴾شما ای کسانی که محمّدصرا تکذیب میکنید! درباره او ﴿لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ﴾سخن گوناگونی دارید، برخی میگویید: جادوگر است و برخی میگویید کاهن است، و بعضی میگویید دیوانه است، و دیگر سخنها که نشانگر حیرت و تردید آنهاست. و دال بر این است که آنچه آنها بر آن هستند باطل و پوچ است.
﴿یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ٩﴾از آن بازگردانده میشود هرکس که از ایمان بازگردانده شده باشد، و از دلایل یقینی خداوند منصرف و روی گردان شده باشد. اختلاف گفتههایشان دلیلی است بر باطل بودن سخنانشان، امّا سخن راستی که محمّدصآورده است هماهنگ و همگون است و برخی از آن برخی دیگر را تصدیق میکند و تناقض و تضادّی در آن وجود ندارد و اختلافی در آن نیست، و این دلیلی است بر صحّت و درستی آن و دلیلی است بر این که از سوی خداوند است. ﴿وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا﴾[النساء: ۸۲]. «و اگر از جانب غیر خداوند بود در آن اختلاف زیادی مییافتند».
آیهی ۱۴-۱۰:
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾[الذاریات: ۱۰]. «مرگ بر دروغگویان».
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾[الذاریات: ۱۱]. «کسانیکه آنان در ورطۀ نادانی بیخبرند».
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾[الذاریات: ۱۲]. «میپرسند روز جزا کی خواهد بود»؟.
﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾[الذاریات: ۱۳]. «روزی که آنان بر آتش عذاب شوند».
﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ١٤﴾[الذاریات: ۱۴]. «بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که آنرا به شتاب میطلبیدید».
﴿قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ١٠﴾خداوند کسانی را نابود کند که بر وی دروغ بستند و آیات او را انکار کردند و در صدد آن برآمدند تا به وسیله باطل، حق را از بین ببرند، همان کسانی که چیزهایی به خداوند نسبت میدهند که نمیدانند. ﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ١١﴾کسانی که در ورطه کفر و جهالت و گمراهی سرگشتهاند.
﴿یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ١٢﴾از روی شک و تکذیبِ روز قیامت میپرسند چه وقت مبعوث خواهند شد؟ یعنی آن را بعید میپندارند. بنابراین، از حالت و سرانجامشان مپرس. ﴿یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ١٣﴾روزی که به سبب پلیدی ظاهری و باطنی که با خود دارند در آتش، عذاب میبینند.
به آنها گفته میشود: ﴿ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ﴾عذاب آتش را بچشید زیرا اثر و پیامد چیزی است که به سبب آن دچار فتنه شده بودید، از قبیل آزمایشی که آنها را به کفر و گمراهی برگرداند. ﴿هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ﴾عذابی که شما به آن گرفتار شده اید چیزی است که در فرا رسیدن آن شتاب میورزیدید. پس اکنون از انواع کیفرها و شکنجهها و زنجیرها و خشم و عذاب بهره ببرید.
آیهی ۱۹-۱۵:
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ١٥﴾[الذاریات: ۱۵]. «بیگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهساران هستند».
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ١٦﴾[الذاریات: ۱۶]. «چیزهایی را که پروردگارشان به آنان میدهد دریافت میدارند. بیگمان آنان پیش از این نیکوکار بودند».
﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾[الذاریات: ۱۷]. «آنان اندکی از شب میخوابیدند».
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨﴾[الذاریات: ۱۸]. «و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾[الذاریات: ۱۹]. «و در اموالشان برای سائل و بینوا حقّی بود».
خداوند در بیان پاداش پرهیزگاران و اعمالشان که به سبب آن به این پاداش رسیدهاند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾بیگمان پرهیزگاران که تقوا و اطاعت از خدا را شعار خود ساخته بودند، ﴿فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ﴾در میان باغهای بهشت خواهند بود، باغهایی که انواع درختان و میوهها را در بردارند که برخی از آنها همانندی در دنیا دارند و برخی در دنیا نظیری ندارند. میوهها و درختانی که چشمها مانند آنرا ندیدهاند و گوشها (اخبار) آنرا نشنیدهاند و تصّور آن به دل هیچکسی خطور نکرده است. ﴿وَعُیُونٍ﴾و در میان چشمههای روان هستند، و این باغها با این چشمههای آبیاری میشوند و بندگان از آن مینوشند و آن را میجوشانند.
﴿ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡ﴾احتمال دارد که معنی آیه این باشد که خداوند همه آرزوهای اهل بهشت را برآورده میسازد و همه انواع نعمتها را به آنان میدهد و آنان این نعمتها را دریافت میدارند در حالی که خشنود و شادمان هستند و جایگزینی برای آن را نمیجویند و نمیخواهند از آن بیرون آورده شوند و به هریک اندازهای از نعمت داده میشود که بیشتر از آن نمیخواهند.
و احتمال دارد که این، صفت و حالت پرهیزگاران در دنیا باشد و آنها اوامر و نواهی خداوند را فرا میگیرند. یعنی با شرح صدر و دلی شاد آنرا فرا گرفته و از آن چه نهی شدهاند به کاملترین صورت دوری میگزینند.
پس کسانیکه خداوند به آنها اوامر و نواهی داده اینها از بهترین بخششهای الهی هستند که باید آن را فرا بگیرند و شکر آن را به جای آورند و منقاد شوند. امّا معنی اوّل به سیاق عبارت نزدیکتر است چون خداوند وصف آنها و اعمالشان را در دنیا بیان داشته است که ﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ﴾اینان پیش از اینکه به این نعمت دست یابند نیکوکار بودهاند. و نیکوکاری آنها عبادت پروردگارشان را شامل میشود که او را چنان بپرستند که انگار او را میبینند و اگر او را نمیبینند او آنها را میبیند. هم چنین نیکی کردن با بندگان خدا با رساندن فایده به آنها و احسان با آنها با دادن مال یا علم، یا خیرخواهی برایشان و استفاده از مقام و موقعیت خود در راه رساندنِ خیر به آنان و امر به معروف و نهی از منکر و دیگر راههای نیک را شامل میشود.
حتّی نیکی کردن با سخن نرم و نیکویی کردن با زیردستان و حیواناتی که در ملکّیت آدمی هستند و یا مربوط به دیگران میباشند در این داخل است.
و از بهترین انواع احسان و نیکی کردن در عبادت خالق، نماز شب است که دالّ بر اخلاص و هماهنگ بودن زبان و قلب است. بنابراین فرمود: ﴿کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧﴾نیکوکاران خوابشان در شب اندک است. امّا بیشتر شب را با عبادت پروردگارشان سپری مینمایند، نماز میخوانند و تلاوت میکنند و خدا را یاد میکنند و دعا و زاری میکنند.
﴿وَبِٱلۡأَسۡحَارِ﴾و به هنگام سحر یعنی اندکی پیش از بامداد، ﴿هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ﴾آنان از خداوند طلب آمرزش میکنند پس نمازشان تا سحر ادامه دارد، سپس در پایان نماز شب مینشینند و از خداوند متعال طلب آمرزش میکنند، همانند آمرزش خواستن گناه کاری که برای بخشوده شدن گناهش آمرزش میطلبد.
و آمرزش خواستن به هنگام سحر فضیلت و ویژگی خاص خود را دارد که در دیگر اوقات این برتری و ویژگی را ندارد. همانطور که خداوند در توصیف اهل ایمان و طاعت فرموده است: ﴿وَٱلۡمُسۡتَغۡفِرِینَ بِٱلۡأَسۡحَارِ﴾[آل عمران: ۱۷]. «و آنان که سحرگاهان طلب آمرزش مینمایند».
﴿وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩﴾و در مالهایشان حق واجب و مستحّی برای نیازمندان است، برای آنهایی که از مردم طلب و سوال میکنند، و برای آن بینوایانی که از مردم چیزی نمیخواهند.
آیهی ۲۳-۲۰:
﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾[الذاریات: ۲۰]. «و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است».
﴿وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ٢١﴾[الذاریات: ۲۱]. «و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید»؟.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾[الذاریات: ۲۲]. «و ورزیتان و آنچه وعده مییابید در آسمان (مقرّر) است».
﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾[الذاریات: ۲۳]. «به پروردگار آسمان و زمین سوگند که بیگمان او حق است همانند آنکه شما سخن میگویید».
خداوند درحالیکه بندگانش را به تفکّر و عبرت گرفتن فرا میخواند میفرماید: ﴿وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ٢٠﴾و در زمین برای یقین کنندگان نشانههایی است و این شامل خود زمین و کوهها و دریاها و نهرها و درختان و گیاهانی است که در زمین قرار دارند که هرکس در این چیزها بیاندیشد و به فلسفه آن فکر کند او را به عظمت آفریننده این مخلوقات و گستردگی فرمانرواییاش و فراگیر بودن احسانش و به این که دانش او امور پیدا و پنهان را در بر گرفته است راهنمایی میکند. و همچنین در وجود آدمی عبرتها و حکمتها و رحمتهایی است که نشانگر آن است خداوند یکتاست و او والامقام است و همه برای رفع نیازهایشان به او روی میآورند، و بر این دلالت مینماید که خلق را بیهوده نیافریده است.
﴿وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ٢٢﴾و مادهی روزی شما که عبارت است از باران و انواع روزی دینی و دنیوی که خداوند برایتان مقّرر نموده، و نیز جزایی که در دنیا و آخرت از جانب خدا به شما وعده داده میشود، همه همانند سایر چیزهایی که مقدر شده است از سوی خدا نازل میشوند.
وقتی نشانهها را بیان کرد و آنها را یادآوری نمود طوری که هر فردی هوشیار آگاه میشود، خداوند متعال سوگند یاد کرد که وعده و جزای او حق و درست است. و آن را به بدیهی ترین و آشکارترین چیز که سخن گفتن است تشبیه نمود. پس فرمود: ﴿فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ٢٣﴾سوگند به پروردگار آسمانها و زمین که وعده خدا و جزای او حق است، همانگونه که شما سخن میگویید. پس همانطور که در سخن گفتن خود شک و تردیدی ندارید همچنین نباید درباره رستاخیز و جزا شک و تردیدی داشته باشید.
آیهی ۳۷-۲۴:
﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾[الذاریات: ۲۴]. «آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است».
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾[الذاریات: ۲۵]. «آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام (بر تو، ابراهیم نیز) گفت: سلام بر شما، مردمان ناشناسی هستید».
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦﴾[الذاریات: ۲۶]. «پس آهسته بهسوی خانوادهاش رفت و گوسالۀ فربهای آورد».
﴿فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ٢٧﴾[الذاریات: ۲۷]. «سپس آنرا به آنان نزدیک کرد (و) گفت: ایا نمیخورید»؟!.
﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ٢٨﴾[الذاریات: ۲۸]. «و (در دل) از ایشان احساس ترس و وحشت کرد. گفتند: مترس، و او را به فرزندی دانا مژده دادند».
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ٢٩﴾[الذاریات: ۲۹]. «همسرش درحالیکه (از تعجّب) فریاد میکشید، سیلیای بر چهرۀ خود زد (و) جلو آمد و گفت: پیرزنی نازا هستم».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ٣٠﴾[الذاریات: ۳۰]. «گفتند: پروردگارت چنین فرموده است، بیگمان او فرزانۀ داناست».
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾[الذاریات: ۳۱]. «(ابراهیم) گفت: ای فرستادگان کار شما چیست».
﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾[الذاریات: ۳۲]. «گفتند: بیگمان ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم».
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣﴾[الذاریات: ۳۳]. «تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم».
﴿مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾[الذاریات: ۳۴]. «نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانمند شده است».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥﴾[الذاریات: ۳۵]. «آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم».
﴿فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾[الذاریات: ۳۶]. «پس آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم».
﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾[الذاریات: ۳۷]. «و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند نشانهای برجای گذشتیم».
خداوند متعال میفرماید: ﴿هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ٢٤﴾آیا خبر شگفتانگیز مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ آن مهمانان فرشتگانی بودند که خداوند آنها را برای هلاک کردن قوم لوط فرستاده بود، و به آنها فرمان داد تا بر ابراهیم نیز گذر کنند. پس آنها به صورت مهمان نزد ابراهیم آمدند.
﴿إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ٢٥﴾آنگاه که بر ابراهیم وارد شدند و گفتند: سلام بر تو، ابراهیم درپاسخ گفت: سلام بر شما. شما گروهی ناشناس هستید، پس دوست دارم که خودتان را معرفی کنید. و تا آنها خود را معرفی نکردند آنان را نشناخت.
﴿فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِ﴾پس آهسته به سوی خانوادهاش رفت تا از مهمانان پذیرانی کند. ﴿فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ﴾سپس گوساله فربهای را آورد و نزد آنان گذاشت تا از آن بخورند. گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید؟! ﴿فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗ﴾پس وقتی دید که به سوی آن دست دراز نمیکنند در دل خود از آنها احساس ترس و وحشت نمود. ﴿قَالُواْ لَا تَخَفۡ﴾آنها گفتند: مترس، و او را به آن چه که برای انجام دادنش آمده بودند خبر دادند. ﴿وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ﴾او را به فرزندی دانا که اسحاق÷بود مژده دادند.
﴿فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا﴾وقتی زن ابراهیم مژده را شنید با خوشحالی و فریاد جلو آمد و سیلیای بر چهره خود زد. این از جنس آن حالتی است که در حالت شنیدن سخن شادی آور و دیدن حالتی که معمول و متداول نباشد به زنان دست میدهد. ﴿وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ﴾و گفت: از کجا من فرزندی به دنیا میآورم درحالیکه پیر شده و به سنّی رسیدهام که زنان در این سن دیگر فرزند به دنیا نمیآورند؟! در ضمن من نازا و عقیم هستم و اصلا صلاحّیت باردار شدن را ندارم. پس دو مانع وجود دارد که هریک از آنها مانع به دنیا آمدن فرزند میشوند. و مانع سوّم را در سوره هود بیان کرده است: ﴿وَهَٰذَا بَعۡلِی شَیۡخًاۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیۡءٌ عَجِیبٞ﴾[هود: ۷۲]. «و این شوهرم پیرمردی است. بیگمان این چیز عجیبی است».
﴿قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ﴾گفتند: خداوند این امر را مقّدر و واجب نموده است پس نباید در قدرت الهی تعّجب کرد. ﴿إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ﴾بیگمان خداوند فرزانه داناست. یعنی او خدایی است که هر چیزی را در جای مناسبش قرار میدهد و دانایی و آگاهیاش هر چیزی را فرا گرفته است. پس تسلیم فرمان او باشید و سپاس او را در برابر نعمتهایش به جای آورید.
﴿قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ٣١﴾ابراهیم÷به فرشتگان گفت: کارتان چیست و چه میخواهید؟ چون ابراهیم فهمید که خداوند آنها را برای کار مهّمی فرستاده است. ﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ٣٢﴾گفتند: همانا ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم. و آنها قوم لوط بودند که با شرک ورزیدن به خدا و تکذیب پیغمبرشان و انجام دادن کار زشتِ هم جنس بازی که پیش از آنها هیچ یک از جهانیان مرتکب این جنایت نشده بود، جرم و گناه کرده بودند.
﴿لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ٣٤﴾تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم و این سنگها نزد پروردگارت نشاندار شده و بر هر سنگی اسم صاحب آن نوشته شده است چون آنها اسراف کرده و از حد تجاوز کردهاند. ابراهیم با آنها درباره قوم لوط مجادله کرد تا شاید خداوند عذاب را از آنها دور نماید. پس به ابراهیم گفته شد: ﴿یَٰٓإِبۡرَٰهِیمُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَآۖ إِنَّهُۥ قَدۡ جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَإِنَّهُمۡ ءَاتِیهِمۡ عَذَابٌ غَیۡرُ مَرۡدُودٖ٧٦﴾[هود: ۷۶]. «ای ابراهیم! از این روی بگردان، بیگمان فرمان پروردگارت آمده است و بر آنها عذابی خواهد آمد که بر نخواهد گشت».
﴿فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٣٥ فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ٣٦﴾آنگاه کسانی از مومنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. و آن خانه لوط÷بود، به جز همسرش که او از هلاک شدگان بود. ﴿وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ٣٧﴾و در آن برای کسانیکه از عذاب دردناک میترسند نشانهای بر جای گذاشتیم که از آن عبرت میگیرند و میدانند که خداوند سخت کیفر است و پیامبرانش راستگویند.
حکمتها و احکامی که در این داستان وجود دارد:
۱- خداوند متعال براساس حکمت خود داستان خوبان و بدان را برای بندگانش نقل کرده تا از آنها عبرت بگیرند و بدانند که سرانجام آنها چه بوده است.
۲- خداوند در آغاز داستان، فضیلت ابراهیم خلیل÷را بازگو کرده است که بر مهم بودن ماجرای او دلالت مینمایند.
۳- مهمان داری و مهماننوازی از سنّتهای ابراهیم خلیل÷است که خداوند به محّمدصو امّتش دستور داده از آئین او پیروی کنند. و خداوند در اینجا ابراهیم را به خاطر مهماننوازی ستوده است.
۴- مهمان باید با عمل و سخن گرامی داشته شود چون خداوند بیان کرد که مهمانان ابراهیم÷گرامی بودند یعنی ابراهیم آنها را گرامی داشت، و خداوند بیان کرد که ابراهیم با عمل و سخن از آنها پذیرایی به عمل آورد همچنین بیان کرد که آنها نزد ما هم گرامی هستند.
۵- خانه ابراهیم÷پناهگاهی برای مهمانان و مسافران بود چون آنها بدون اجازه وارد خانه او شدند امّا ادب را رعایت کرده و ابتدا سلام کردند. ابراهیم نیز سلام آنها را کاملتر از سلامشان جواب داد، چون او جمله اسمیهای را ذکر کرد که دالّ بر ثبوت و استمرار است.
۶- کسیکه نزد انسان میآید یا نوعی ارتباط با او دارد باید خود را معرفی کند چون این کار فواید زیادی دارد.
۷- ادب ابراهیم و نرمیاش در حرف زدن که فرمود: ﴿قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ﴾[الحجر: ۶۲]. قومی ناآشنا هستید و نگفت: «أَنکَرتُکُم»شما را نشناختم. و این دو کلمه با هم فرق دارند که تفاوت آن مشخّص است.
۸- شتاب در پذیرایی از مهمان. چون بهترین نیکویی، همان است که هر چه زودتر انجام شود. بنابراین، ابراهیم خیلی زود و شتابان رفت و خوراک مهمانهایش را آورد.
۹- حیوانی که قبل از آمدن مهمان ذبح شده و برای کس دیگری آماده شده است اگر به مهمان داده شود توهینی به او نیست، بلکه این بزرگداشت مهمان است. همانطور که ابراهیم÷چنین کرد و خداوند خبر داد که مهمانانش گرامی بودند.
۱۰- خداوند کرم و سخاوتمندی فراوانی را به ابراهیم ارزانی داشته بود، زیرا همواره خوراک در خانهاش آماده و حاضر بود و نیازی نبود که از بازاز یا از پیش همسایهها بیاورد.
۱۱- ابراهیم خودش از مهمانانش پذیرایی کرد در حالیکه او خلیل خداوند و سردار مهمان نوازی بود.
۱۲- ابراهیم خوراکشان را به آنها نزدیک کرد و پیش آنها گذاشت و خوراک را در جایی دیگر نگذاشت که به آنها بگوید: بفرمائید، یا بروید غذا بخورید. چون این کار آسانتر و راحتتر بود.
۱۳- ابراهیم با مهربانی با آنها سخن گفت به خصوص وقتی که عذا را به آنها داد. ابراهیم با مهربانی به آنها گفت: ﴿أَلَا تَأۡکُلُونَ﴾آیا نمیخورید. ونگفت: بخوید، و یا کلمهای دیگر نگفت. پس کسیکه از او پیروی مینماید باید چنین کلمات خوب و شایستهای را بگوید. مثلا بگوید: به ما افتخار بدهید. و امثال آن.
۱۴- اگر کسی از کسی ترسید باید ترس را از او دور کند و هراس او را به آرامش تبدیل کند. همانطور که زمانی ابراهیم از فرشتگان ترسید به وی گفتند: ﴿لَا تَخَفۡ﴾مترس. و او را به آن مژده شادی آفرین خبر دادند بعد از آنکه از آنها احساس ترس نموده بود.
۱۵- شدّت شادی همسر ابراهیم «ساره» به جایی رسید که سیلی بر چهرهاش زد و فریاد برآورد، کاری که قبلا از وی مشاهده نشده بود.
۱۶- خداوند ابراهیم و همسرش ساره را با مژده دادنشان به فرزندی دانا گرامی داشت.
آیهی ۴۰-۳۸:
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ٣٨﴾[الذاریات: ۳۸]. «و (نیز) در (حکایت) موسی (نشانهای هست) آنگاه که او را با دلیلی آشکار بهسوی فرعون فرستادیم».
﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ٣٩﴾[الذاریات: ۳۹]. «آنگاه همراه لشکر خویش رویگردان شد و گفت: او جادوگر یا دیوانه است».
﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾[الذاریات: ۴۰]. «ما او و لشکریانش را گرفتار کردیم و به دریایشان انداختیم و او سزاوار نکوهش بود».
﴿وَفِی مُوسَىٰٓ﴾و در داستان موسی و این که خداوند او را با نشانهها و معجزات روشن به سوی فرعون و اشراف قومش فرستاد نشانهای است برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند. پس وقتی که موسی با این دلیل آشکار آمد، ﴿فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِ﴾فرعون از حقّ روی برتافت و به آن توّجه نکرد و بزرگترین عیب و طعنه را به او زد و گفت: ﴿سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ﴾موسی از دو حال خالی نیست، یا آنچه آورده جادو و شعبده بازی است و حقّ نیست، و یا این که دیوانه است و عقل ندارد و هرکاری که از او سر میزند نباید مواخذه شود. این در صورتی بود که آنها به خصوص فرعون میدانست که موسی راستگوست. همان طور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗا﴾[النمل: ۱۴]. «و آنان از روی ستمگری و برتریجویی آنرا انکار کردند و در دل به حقّانیت آن یقین داشتند». و موسی به فرعون گفت: ﴿لَقَدۡ عَلِمۡتَ مَآ أَنزَلَ هَٰٓؤُلَآءِ إِلَّا رَبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ بَصَآئِرَ﴾[الإسراء: ۱۰۲]. «تو میدانی که خداوند آسمانها و زمین اینها را جز به عنوان رهنمودهایی نازل نکرده است». ﴿فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ٤٠﴾پس او و لشکریانش را گرفتار کردیم و آنها را در دریا انداختیم و او سرکش و گناهکار بود. پس خداوند او را با تمام قدرت به عذاب گرفتار کرد.
آیهی ۴۲-۴۱:
﴿وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ٤١﴾[الذاریات: ۴۱]. «و (نیز) در (ماجرای) عاد بدانگاه که تند باد بیخیر و برکتی بر آنان فرستادیم».
﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾[الذاریات: ۴۲]. «بر هر چیزی که میوزید آنرا باقی نمیگذشت مگر اینکه آنرا چون استخوان پوسیده میگرداند».
و برای آنها نشانه و مایه عبرتی است، ﴿فِی عَادٍ﴾در قبیله معروف عاد. ﴿إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ﴾آنگاه که تندباد بیخبر و برکتی بر آنان فرستادیم که هیچخیری در آن نبود. و این عذاب وقتی آمد که آنها پیامبرشان هود÷را تکذیب کردند. ﴿مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ٤٢﴾بر هر چیزی که میوزید آنرا مانند استخوانهای خشک و پودر شده میگرداند. خداوند آنها را با وجود قدرت و توانمندیشان هلاک کرد. این دلیلی است بر کمال قدرت و قدرتمندی خداوند که هیچ چیزی او را درمانده نمیکند، و او از کسانیکه از فرمانش سرپیچی کنند، انتقام خواهد گرفت.
آیهی ۴۵-۴۳:
﴿وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣﴾[الذاریات: ۴۳]. «و در سرگذشت قوم ثمود نیز پند و عبرت است، آنگاه که بدانان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید».
﴿فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾[الذاریات: ۴۴]. «آنگاه از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند در نتیجه صاعقه ایشان را فرا گرفت درحالیکه نگاه میکردند».
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ٤٥﴾[الذاریات: ۴۵]. «پس نتوانستند برخیزند و نتوانستند خویشتن را کمک کنند».
﴿وَفِی ثَمُودَ﴾و در قوم ثمود نشانه بزرگی است، آنگاه که خداوند صالح÷را بهسوی آنان فرستاد و او را تکذیب کردند و با او مخالفت ورزیدند، و خداوند شتر را به عنوان نشانهای راهنما و روشنگر برایش پدید آورد، امّا این نشانه جز سرکشی و گریز چیزی به آنان نیفزود. ﴿إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ٤٣ فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٤٤﴾آنگاه که به آنان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید. پس آنان از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند آن گاه صدای بزرگ و مرگبار صاعقه آنها را فرا گرفت و با چشمان خود به عذابشان نگاه میکردند.
﴿فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ﴾آنها نتوانستند برخیزند و خود را از عذاب نجات بدهند. ﴿وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ﴾و نتوانستند خود را یاری نمایند.
آیهی ۴۶:
﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ٤٦﴾[الذاریات: ۴۶]. «و پیش از این قوم نوح را (نیز نابود کردیم) آنان گروهی بدکار بودند».
همچنین وقتی که قوم نوح، نوح÷را تکذیب کردند و از فرمان خدا سرپیچی نمودند خداوند آنان را هلاک کرد و از آسمان آب فراوانی بر آنها فرو فرستاد و همه آنان را هلاک ساخت و از کافران کسی را بر جای نگذاشت. و این عادت و سنّت خدا درباره کسانی است که از فرمان او سرپیچی میکنند.
آیهی ۵۱-۴۷:
﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ٤٧﴾[الذاریات: ۴۷]. «و آسمان را با توانمندی بنا نهادیم و بیگمان ما وسعت دهندهایم».
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ٤٨﴾[الذاریات: ۴۸]. «و زمین را گستراندیم پس چه نیک کسترانندهایم».
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٤٩﴾[الذاریات: ۴۹]. «و از هر چیزی دو نوع آفریدیم تا شما پند گیرید».
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥٠﴾[الذاریات: ۵۰]. «پس بهسوی خدا بشتابید، بهراستی من از سوی او برایتان بیمدهندهای آشکار هستم».
﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ٥١﴾[الذاریات: ۵۱]. «و با خداوند معبودی دیگر قرار ندهید، همانا من از سوی او برایتان بیمدهندۀ آشکاری هستم».
خداوند با بیان قدرت بزرگش میفرماید: ﴿وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ﴾و آسمان را با توانمندی بنا نموده و آن را محکم کرده و آن را سقفی برای زمین و آن چه روی زمین است قرار دادهایم. ﴿وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ﴾و ما همواره گوشه و کرانههای آنرا وسعت میبخشیم. و روزی را برای بندگان خود گشاده و فراوان میداریم، که هیچ جنبندهای در دل صحراها و قعر دریاها و گوشههای جهان نیست مگر اینکه به اندازه کافی به آن روزی میرسد. و خداوند از احسان خویش آن قدر به او میدهد که او را بینیاز سازد. پس پاک است خداوندی که بخشش او همه مخلوقات را فرا گرفته است. و خجسته است خداوندی که رحمت او همه آفریدهها را فرا گرفته است.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا﴾و زمین را بستری برای خلق قرار دادهایم که میتوانند در آن خانه بسازند و درخت بکارند و کشاورزی کنند و بنشینند. و راههایی در آن قرار دادهایم که میتوانند به وسیله آن به مقاصد خود برسند و منافعشان را در زمین تامین نمایند. و از آن جا که بستر و فرش ممکن است از جهتی قابل استفاده و مناسب باشد. و از جهتی نامناسب، خداوند خبر داد که آنرا به بهترین صورت گسترده است، و خود را بر این چیز ستوده و فرمود: ﴿فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ﴾و چه نیک گسترانیدهایم، خدایی که آنچه رحمت و رحمتش اقتضا نموده برای بندگانش گسترانده است!.
﴿وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ﴾و از هر حیوانی دو نوع نر و ماده آفریدیم، ﴿لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ﴾تا نعمتهای خداوند را که به شما ارزانی داشته یاد آورید. و چنین مقّدر نموده هر حیوانی دارای نر و ماده باشد. و حکمت الهی را به یاد آورید که نر و ماده بودن را سبب بقای همه حیوانات گردانده است تا به پرورش دادن و تربیت آن بپردازید و در نتیجه منافع فراوانی برایتان به دست آید.
وقتی بندگان را به اندیشیدن در نشانههایش فراخواند که موجب ترس از خدا و روی آوردن به او میشوند به چیزی فرمان داد که از تامل و اندیشه کردن در آیات خدا همان چیز حاصل میشود، و آن فرار به سوی خداست. یعنی فرار از آن چه خدا در ظاهر و باطن دوست ندارد و روی آوردن به آن چه در ظاهر و باطن دوست دارد، گریز از جهالت بهسوی علم و از کفر بهسوی ایمان و از معصیت بهسوی طاعت و از غفلت بهسوی یادآوری. پس هرکس این چیزها را کامل نماید به راستی که تمام دین را کامل نموده و هر امر نامطلوبی از او دور شده و به مقصود و مراد خود رسیده است. و خداوند بازگشت به سوی خویش را فرار نامیده است، چون بازگشت بهسوی غیر او دارای انواع هراسها و ناگواریهاست و در بازگشتن به سوی او انواع امور دوست داشتنی و امنّیت و شادی و سعادت و رستگاری است. پس بنده از قضا و تقدیر الهی بهسوی قضا و تقدیر او میگریزد و از هر آن چه که بترسد از آن به سوی خدا میگریزد. پس به هر اندازه که انسان از چیزی بترسد به همان اندازه از آن بهسوی خدا فرار میکند.
﴿إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ﴾همانا من برای شما از جانب او بیمدهنده آشکاری هستم. یعنی شما را از عذاب خدا میترسانم و بیمدهنده و ترساننده آشکاری هستم. ﴿وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ﴾و با خداوند معبود دیگری را انباز مسازید. این از جمله فرار کردن به سوی خداست، بلکه این اصل فرار و گریز به سوی خداست و انسان باید از برگرفتن معبودی دیگر به غیر از خدا از قبیل بتها و همتایان و قبرها و دیگر چیزهایی که به جای خدا پرستش میشوند فرار کند و ترس و عبادت را خاص خداوند نماید و تنها به او امید داشته باشد و او را بخواند و فقط بهسوی او روی آورد.
آیهی ۵۳-۵۲:
﴿کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ٥٢﴾[الذاریات: ۵۲]. «همچنین هیچ پیغمبری بهسوی مردمان پیش از ایشان نیامده است مگر اینکه گفت: جادوگر یا دیوانه است».
﴿أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ٥٣﴾[الذاریات: ۵۳]. «آیا همدیگر را (به گفتن چنین سخنی) سفارش کردهاند؟! (خیر) بکله آنان قومی سرکشند».
خداوند پیامبرش را دلجویی میدهد که اگر این مشرکان کسانی را برای خدا شریک قرار میدهند و پیامبر را تکذیب میکنند و درباره او سخنان زشتی میگویند ـ که او از این سخنان پاک و بدور است ـ این گفتهها همواره شیوه مجرمان و تکذیب کنندگان پیامبران بوده است. پس خداوند هیچ پیامبری را نفرستاده مگر اینکه قومش او را به جادوگری و یا دیوانگی متهّم کردهاند.
خداوند متعال میفرماید: آیا گفتههایی که از اینها و از پیشینیانشان سر زده است یکدیگر را به آن توصیه نموده و آن را به یکدیگر تلقین کردهاند؟ پس اگر چنین است اتّفاقشان بر این سخنان عجیب نیست، ﴿بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ﴾اینچنین نیست، بلکه اینها قومی سرکشند که دلها و اعمالشان در کفر ورزیدن و طغیان همانند یکدیگر است، در نتیجه گفتههایشان که از طغیان و سرکشی آنها برآمده همگون و شبیه هم است. و حقیقت همین است. همانطورکه خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ لَوۡلَا یُکَلِّمُنَا ٱللَّهُ أَوۡ تَأۡتِینَآ ءَایَةٞۗ کَذَٰلِکَ قَالَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّثۡلَ قَوۡلِهِمۡۘ تَشَٰبَهَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[البقرة: ۱۱۸]. «و کافران گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید، یا معجزهای برای ما نمیآید؟ کسانی که پیش از ایشان بودهاند سخنی همانند سخن اینها گفتند: دلهایشان همگون است». همچنین مؤمنان که دلهایشان در یقین داشتن به حقّ و طلب نمودن آن و تلاش در راه آن شبیه یکدیگر است شتابان به پیامبرانشان ایمان آوردند و آنها را تعظیم نموده و گرامی داشتند و با سخنانی آنها را خطاب نمودند که شایسته آنهاست.
آیهی ۵۵-۵۴:
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ٥٤﴾[الذاریات: ۵۴]. «پس از آنان روی بگردان که تو سزاوار نکوهش نیستی».
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٥٥﴾[الذاریات: ۵۵]. «و پند ده بهراستی که پند دادن به مؤمنان سود میبخشد».
خداوند متعال به پیامبرش فرمان میدهد تا از کسانی که از حقّ روی گردانده وپیامبررا تکذیب کردهاند روی بگرداند: ﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ﴾به آنها توجّه نکن و آنها را مواخذه ننما و به کار خودت مشغول باش. ﴿فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ﴾تو به خاطر گناه آنها مورد سرزنش قرا نمیگیری بلکه وظیفه تو فقط رساندن است و تو وظیفهات را انجام دادهای و پیام خدا را که به همراه آن فرستاده شدهای رساندهای.
﴿وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾و یادآوری کن که به راستی یادآوری مومنان را سودمند خواهند کرد.
یادآوری دو نوع است:
۱- یادآوری آنچه که به طور مشروح و مفصّل تعریف نشده و مردم آنرا نمیدانند و عقل و سرشت فقط به صورت خلاصه و مجمل آنرا میشناسند، خداوند عقلها را بر این سرشته است که خیر را دوست دارند و آنرا ترجیح میدهند واز شّر و بدی متنفر هستند، و شریعت خداوند با این امور فطری و عقلی مطابق است. و هر امر و نهی شریعت از مصادیق پند دادن و یادآوری میباشد. و کمال پند دادن و یادآوری آن است که خیر و خوبی و منافعی که در چیزی نهفته و بدان امر شده است، تذکر داده شود و زیانهایی که از آن نهی شده یادآوری گردد.
۲- آنچه برای مؤمنان مشخّص و معلوم است امّا غفلت و فراموشی بر آن سایه افکنده است به آنان یادآوری گردد و برایشان تکرار شود تا در اذهانشان ریشه بدواند، و بیدار شوند و به آن عمل کنند و برایشان نشاط و همّت پدید آمد، همّتی که سبب میشود تا آنها استفاده ببرند و مقامشان بالا رود. و خداوند متعال خبر دادهاست که یادآوری و پند دادن به مؤمنان فایده میدهد چون ایمان و ترس از خدا و روی آوردن به او و پیروی کردن از خشنودی وی باعث میشود تا یادآوری و پند دادن به آنها سودمند باشد و موعظه در وجودشان اثر بگذارد. خداوند متعال میفرماید: ﴿فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ٩ سَیَذَّکَّرُ مَن یَخۡشَىٰ١٠ وَیَتَجَنَّبُهَا ٱلۡأَشۡقَى١١﴾[الأعلى: ۹-۱۱]. «هرگاه پند و اندرز سودمند واقع شود پند و اندرز بده، زیرا کسی که از خدا میترسد پند و اندرز خواهد گرفت. و بدبختترین فرد از آن روی میگرداند».
امّا کسیکه فاقد ایمان باشد و برای پذیرش پند و اندرز آمادگی داشته باشد پند دادن و یادآوری برای چنین کسی سودمند نخواهد بود. همانند زمین شوره زاری که باران هیچ فایدهای برای آن ندارد. این گروه اگر نشانه و معجزهای برایشان بیاید به آن ایمان نمیآورند مگر آن که عذاب دردناک را ببینند.
آیهی ۵۸-۵۶:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦﴾[الذاریات: ۵۶]. «و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام».
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾[الذاریات: ۵۷]. «هیچ ورق و روزی از آنان نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند».
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ٥٨﴾[الذاریات: ۵۸]. «بیگمان تنها خداوند روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است».
این هدفی است که خداوند جنها و انسانها را برای آن آفریده و همه پیامبران را مبعوث کرده است تا بهسوی آن دعوت کنند. و این هدف پرستش و بندگی خداوند است که باید همراه با شناخت و محبّت او و روی آوردن به وی و روی برگرداند از غیر او باشد. واین متوقّف بر معرفت خداوند متعال باشد. و کمال عبادت بستگی به شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت خداوند دارد بلکه هر اندازه بنده شناخت بیشتری نسبت به پروردگارش داشته باشد عبادت او کاملتر خواهد بود. و عبادت چیزی است که خداوند بندگان را به خاطر آن آفریده است. پس آنها را برای این نیافریده که به آنان نیازی داشته باشد.
﴿مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧﴾از آنان هیچ روزیای نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند! پاک و بسی برتر است خداوندِ توانگر بینیاز از اینکه نیازمند کسی باشد، بلکه همه در همه نیازها و خواستههای ضروری وغیر ضروری خویش نیازمند او هستند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ﴾بیگمان خداوند روزی فراوان دارد و هیچ جنبندهای در آسمانها و زمین نیست مگر این که روزیاش بر خداوند است و قرارگاه و آرامگاه آن را میداند. ﴿ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾و خداوند دارای قدرت و توانمندی کامل است و اجرام بزرگ بالا و پایین را آفریده است و با قدرت کامل خویش در ظاهر و باطن تصرف مینماید و مشّیت و خواست او در همه آفریدهها نافذ است. پس هر آنچه خدا بخواهد میشود، و هرچه نخواهد نمیشود و هیچ فرار کنندهای از دست او درنمی رود و در برابر فرمانروایی او هیچکس نمیتواند سرِ نافرمانی بلند کند. و ازقدرت و توانایی او این است که رزق خود را به تمام جهان رسنده است، و از قدرت و توانمندی اوست که مردگان را پس از آن که استخوانهایشان از هم پاشیده شد و هم بادهای تند آنها را با خود به جاهای دور برد یا پرندگان و درندگان آنها را فرو بلعید و در بیابانهای خشک و صحراها پراکنده گشتند و یا دراعماق امواج دریا ناپدید شدند، زنده میگرداند و هیچیک از اینها از او گم نمیشوند و میداند که زمین چه اندازه از اجسادشان را میکاهد. پس پاک است خداوند قوی و نیرومند.
آیهی ۶۰-۵۹:
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ٥٩﴾[الذاریات: ۵۹]. «همانا کسانیکه ستم کردهاند بهرهای (از عذاب) همچون سهم یارانشان دارند پس نباید (کیفر را) به شتاب (از من) بطلبند».
﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾[الذاریات: ۶۰]. «پس وای بر کافران از آن روزشان که وعده داده میشوند».
﴿فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ﴾همانا کسانی که با تکذیب محمّدصستم کردهاند ﴿ذَنُوبٗا﴾بهره و سهمی از عذاب و شکنجه دارند همچنانکه یاران ستمگر و تکذیب کنندشان چنین بهرهای داشتهاند. ﴿فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ﴾پس نباید به شتاب وقوع عذاب را از من بخواهند. چون سنّت خداوند درباره امّتها یکی است. پس هر تکذیب کنندهای که به تکذیب خود ادامه دهد بدون آنکه توبه نماید و بهسوی خدا برگردد قطعا عذاب بر او واقع خواهد شد گرچه مدّتی دیر شود. بنابراین، خداوند آنها را از روی قیامت برحذر داشت و فرمود: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ٦٠﴾پس وای به حال آنانکه کفر ورزیدهاند از روزی که به آن وعده داده شدهاند! و آن روز قیامت است که در آن روز به انواع عذاب و شکنجهها گرفتار میشوند و به زنجیرها بسته خواهند شد. پس هیچ فریادرسی ندارند و هیچکسی نیست که آنها را از عذاب خدا نجات دهد از این عذاب به خداوند پناه میجوئیم.
پایان تفسیر سورهی ذاریات
سورة الذاریات - سورة 51 - عدد آیاتها 60
بسم الله الرحمن الرحیم
وَالذَّارِیَاتِ ذَرْوًا
فَالْحَامِلاتِ وِقْرًا
فَالْجَارِیَاتِ یُسْرًا
فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ
وَإِنَّ الدِّینَ لَوَاقِعٌ
وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ
إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ
یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ
الَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَةٍ سَاهُونَ
یَسْأَلُونَ أَیَّانَ یَوْمُ الدِّینِ
یَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ یُفْتَنُونَ
ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هَذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ
آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ
کَانُوا قَلِیلا مِّنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ
وَبِالأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ
وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ
وَفِی الأَرْضِ آیَاتٌ لِّلْمُوقِنِینَ
وَفِی أَنفُسِکُمْ أَفَلا تُبْصِرُونَ
وَفِی السَّمَاء رِزْقُکُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
فَوَرَبِّ السَّمَاء وَالأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِّثْلَ مَا أَنَّکُمْ تَنطِقُونَ
هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکْرَمِینَ
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلامًا قَالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُّنکَرُونَ
فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِینٍ
فَقَرَّبَهُ إِلَیْهِمْ قَالَ أَلا تَأْکُلُونَ
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِیمٍ
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِی صَرَّةٍ فَصَکَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِیمٌ
قَالُوا کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکِ إِنَّهُ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِینَ
لِنُرْسِلَ عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِینٍ
مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلْمُسْرِفِینَ
فَأَخْرَجْنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ
فَمَا وَجَدْنَا فِیهَا غَیْرَ بَیْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِینَ
وَتَرَکْنَا فِیهَا آیَةً لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ الْعَذَابَ الأَلِیمَ
وَفِی مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
فَتَوَلَّى بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٌ
وَفِی عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَیْهِمُ الرِّیحَ الْعَقِیمَ
مَا تَذَرُ مِن شَیْءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلاَّ جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ
وَفِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِینٍ
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ یَنظُرُونَ
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِیَامٍ وَمَا کَانُوا مُنتَصِرِینَ
وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ
وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ
وَالأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ
وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
وَلا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ
کَذَلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ
أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنتَ بِمَلُومٍ
وَذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْرَى تَنفَعُ الْمُؤْمِنِینَ
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ
مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ
فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِّثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلا یَسْتَعْجِلُونِ
فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن یَوْمِهِمُ الَّذِی یُوعَدُونَ
سورة ذاریات
به نام الله بخشندة مهربان
سوگند به بادهای که (خاک را) میپراکند، ﴿1﴾ و سوگند به ابر های که بار سنگینی (از باران را) با خود حمل میکنند. ﴿2﴾ و سوگند به کشتیهایی که به آسانی (بر روی دریاها) در حرکتند. ﴿3﴾ و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم میکنند. ﴿4﴾ بیگمان آنچه به شما وعده داده شد قطعاً راست است. ﴿5﴾ و یقیناً (روز) جزا (ی اعمال) واقع شدنی است. ﴿6﴾ قسم به آسمان که دارای راهها (و ستارگان زیباست). ﴿7﴾ بیگمان شما (کفار) در گفتار مختلف و گوناگون هستید. ﴿8﴾ کسیکه (در علم الهی از خیر و نیکی) دور نگه داشته شده است از (ایمان آوردن به) آن (= قرآن) دور نگه داشته میشود. ﴿9﴾ مرگ (و لعنت) بر دروغگویان. ﴿10﴾ کسانیکه آنان در غفلت (و جهل) فرو رفتهاند. ﴿11﴾ پیوسته میپرسند: «روز جزا کی خواهد بود؟». ﴿12﴾ (همان) روزیکه آنها بر آتش عذاب میشوند. ﴿13﴾ (و به آنها گفته میشود:) «عذاب خود را بچشید، این همان چیزی است که برای آن شتاب داشتید». ﴿14﴾ (در روز قیامت) مسلماً پرهیزگاران در باغها و چشمه سارها (ی بهشت) هستند. ﴿15﴾ آنچه پروردگارشان به آنها عطا فرموده، دریافت کردهاند، بیگمان آنها پیش از این (در دنیا) نیکوکار بودند. ﴿16﴾ آنها بخش اندکی از شب را میخوابیدند (و به نماز و نیایش مشغول بودند). ﴿17﴾ و در سحر گاهان آمرزش طلب میکردند. ﴿18﴾ و در اموالشان برای سائل و (تنگدست) محروم (بهره و) حقی بود. ﴿19﴾ و در زمین (عبرت و) نشانههای برای اهل یقین است. ﴿20﴾ و (نیز) در وجود خودتان، آیا نمیبینید؟ ﴿21﴾ و رزق (و روزی) شما، و آنچه به شما وعده داده میشود در آسمان است. ﴿22﴾ پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آن (وعدهها) حق است، همان گونه که شما (با یکدیگر) سخن میگویید. ﴿23﴾ (ای پیامبر) آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟! ﴿24﴾ آنگاه که بر او وارد شدند و گفتند: «سلام» (ابراهیم در جواب) گفت: «سلام» (و با خود گفت:) گروهی نا شناس هستید». ﴿25﴾ پس پنهانی به سوی همسرش رفت و گوسالۀ (بریان شده) فربهی (برای آنها) آورد. ﴿26﴾ سپس آن را به آنان نزدیک کرد، و گفت: «آیا نمیخورید؟». ﴿27﴾ پس (چون دید دست به سوی غذا دراز نمیکنند) از آنها احساس ترس (و وحشت) کرد، (آنها) گفتند: «نترس (ما فرستادگان پروردگار تو ایم)» و او را به (تولد) پسری دانا بشارت دادند. ﴿28﴾ آنگاه همسرش (ساره) فریاد زنان پیش آمد و به صورت خود زد و گفت: «(من) پیر زنی نازا هستم (چگونه فرزند میزایم؟!) ([1])». ﴿29﴾ (فرشتگان) گفتند: «پروردگار تو این چنین فرموده است، و بیگمان او حکیم داناست». ﴿30﴾(ابراهیم) گفت: «پس ای فرستادگان (الله) کار و مأموریت شما چیست؟!». ﴿31﴾ (فرشتگان) گفتند: «بیگمان ما بسوی قومی مجرم (و گناهکار) ([2]) فرستاده شدهایم، ﴿32﴾ تا سنگهای از گل بر (سر) آنها فرود آوریم. ﴿33﴾ (سنگهایی) که نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشان گذاری شده است ([3]). ﴿34﴾ پس کسانی از مؤمنان را که در آن (شهرهای قوم لوط) بودند (پیش از نزول عذاب) بیرون آوردیم. ﴿35﴾ و جز یک خانه از مسلمانان در آن (شهرها) نیافتیم. ﴿36﴾ و در آن (شهرهای ویران شده) نشانة (روشن) برای کسانیکه از عذاب دردناک میترسند بر جای گذاشتیم ([4]). ﴿37﴾ و (نیز) در (داستان) موسی (نشانه و عبرتی است) هنگامیکه او را با دلیلی آشکار به سوی فرعون فرستادیم، ﴿38﴾ پس (فرعون) با قدرت (و لشکر) خویش روی گرداند، و گفت: «(این مرد) جادوگر یا دیوانه است». ﴿39﴾ آنگاه او و لشکریانش را گرفتیم و آنان را به دریا افکندیم در حالیکه او سزاوار سرزنش بود. ﴿40﴾ (و (نیز) در (داستان قوم) عاد (نشانة است) هنگامیکه تندبادی بی خیر و برکت بر آنان فرستادیم. ﴿41﴾ (تندبادی) که بر هیچ چیز نمیگذشت مگر اینکه آن را مانند استخوان پوسیده میگرداند. ﴿42﴾ و (همچنین) در (داستان قوم) ثمود (نشانة است) هنگامیکه به آنها گفته شد: «مدتی کوتاه (از زندگی) بهرهمند شوید (که تنها سه روز فرصت دارید)». ﴿43﴾ آنگاه آنها از فرمان پروردگارشان سر پیچی کردند، پس صاعقه آنها را در بر گرفت در حالی که آنان (به عقوبت خود) نگاه میکردند. ﴿44﴾ (چنان بر زمین افتادند) که توان بر خاستن نداشتند، و نتوانستند (برای خود) انتقام بگیرند. ﴿45﴾ و قوم نوح را پیش از این (هلاک نمودیم)، زیرا آنها قومی بدکار (و فاسق) بودند. ﴿46﴾ و (ما) آسمان را با قوت (و قدرت عظیم) بنا کردیم و بیگمان (بر و سعت پهناوری آن) تواناییم. ﴿47﴾ و زمین را گستردیم پس چه نیک گسترانندهای هستیم، ﴿48﴾ و از هر چیز جفت آفریدیم، شاید شما پند گیرید. ﴿49﴾ (ای پیامبر! بگو:) «پس به سوی الله بگریزید، بیگمان من از جانب او برای شما هشدار دهندهای آشکار هستم. ﴿50﴾ و معبود دیگری با الله قرار ندهید، به راستی من از جانب او برای شما هشدار دهندهای آشکار هستم». ﴿51﴾
([1])- آن زمان حضرت ساره علیها السلام 99 ساله بود . (تفسیر قرطبی 17/47).
([2])- در میان قوم لوط گناهانی از قبیل شرک، لواطت، و فساد در زمین و .. و جود داشت.
([3])- در حدیث صحیح آمده است که از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سوال شد: آیا در حالیکه افراد صالح میان ما باشند ما هلاک میشویم؟ فردموند: «آری، هرگاه (ناپاکان و ) پلیدی بسیار گردد».
([4])- این نشانهها تاکنون باقی است، این آبادیها در (ساحل) جنوبی دریای اردن (بحر المیت) قرار داشت و این تنها دریای است که هیچ نوع موجودات زندة در آن زندگی نمیکند.
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
وَٱلذَّٰرِیَٰتِ ذَرۡوٗا ١ فَٱلۡحَٰمِلَٰتِ وِقۡرٗا ٢ فَٱلۡجَٰرِیَٰتِ یُسۡرٗا ٣ فَٱلۡمُقَسِّمَٰتِ أَمۡرًا ٤ إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٞ ٥ وَإِنَّ ٱلدِّینَ لَوَٰقِعٞ ٦وَٱلسَّمَآءِ ذَاتِ ٱلۡحُبُکِ ٧ إِنَّکُمۡ لَفِی قَوۡلٖ مُّخۡتَلِفٖ ٨ یُؤۡفَکُ عَنۡهُ مَنۡ أُفِکَ ٩ قُتِلَ ٱلۡخَرَّٰصُونَ ١٠ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی غَمۡرَةٖ سَاهُونَ ١١ یَسَۡٔلُونَ أَیَّانَ یَوۡمُ ٱلدِّینِ ١٢ یَوۡمَ هُمۡ عَلَى ٱلنَّارِ یُفۡتَنُونَ ١٣ ذُوقُواْ فِتۡنَتَکُمۡ هَٰذَا ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تَسۡتَعۡجِلُونَ ١٤ إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ ١٥ ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ ١٦ کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ ١٧ وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ١٨ وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ١٩ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَٰتٞ لِّلۡمُوقِنِینَ ٢٠ وَفِیٓ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ ٢١ وَفِی ٱلسَّمَآءِ رِزۡقُکُمۡ وَمَا تُوعَدُونَ ٢٢ فَوَرَبِّ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِنَّهُۥ لَحَقّٞ مِّثۡلَ مَآ أَنَّکُمۡ تَنطِقُونَ ٢٣ هَلۡ أَتَىٰکَ حَدِیثُ ضَیۡفِ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡمُکۡرَمِینَ ٢٤ إِذۡ دَخَلُواْ عَلَیۡهِ فَقَالُواْ سَلَٰمٗاۖ قَالَ سَلَٰمٞ قَوۡمٞ مُّنکَرُونَ ٢٥ فَرَاغَ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ فَجَآءَ بِعِجۡلٖ سَمِینٖ ٢٦ فَقَرَّبَهُۥٓ إِلَیۡهِمۡ قَالَ أَلَا تَأۡکُلُونَ ٢٧ فَأَوۡجَسَ مِنۡهُمۡ خِیفَةٗۖ قَالُواْ لَا تَخَفۡۖ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَٰمٍ عَلِیمٖ ٢٨ فَأَقۡبَلَتِ ٱمۡرَأَتُهُۥ فِی صَرَّةٖ فَصَکَّتۡ وَجۡهَهَا وَقَالَتۡ عَجُوزٌ عَقِیمٞ ٢٩ قَالُواْ کَذَٰلِکِ قَالَ رَبُّکِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡعَلِیمُ ٣٠ ۞قَالَ فَمَا خَطۡبُکُمۡ أَیُّهَا ٱلۡمُرۡسَلُونَ ٣١ قَالُوٓاْ إِنَّآ أُرۡسِلۡنَآ إِلَىٰ قَوۡمٖ مُّجۡرِمِینَ ٣٢ لِنُرۡسِلَ عَلَیۡهِمۡ حِجَارَةٗ مِّن طِینٖ ٣٣ مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّکَ لِلۡمُسۡرِفِینَ ٣٤ فَأَخۡرَجۡنَا مَن کَانَ فِیهَا مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٣٥فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتٖ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ٣٦ وَتَرَکۡنَا فِیهَآ ءَایَةٗ لِّلَّذِینَ یَخَافُونَ ٱلۡعَذَابَ ٱلۡأَلِیمَ ٣٧ وَفِی مُوسَىٰٓ إِذۡ أَرۡسَلۡنَٰهُ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ بِسُلۡطَٰنٖ مُّبِینٖ ٣٨ فَتَوَلَّىٰ بِرُکۡنِهِۦ وَقَالَ سَٰحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٞ ٣٩ فَأَخَذۡنَٰهُ وَجُنُودَهُۥ فَنَبَذۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ وَهُوَ مُلِیمٞ ٤٠ وَفِی عَادٍ إِذۡ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلرِّیحَ ٱلۡعَقِیمَ ٤١ مَا تَذَرُ مِن شَیۡءٍ أَتَتۡ عَلَیۡهِ إِلَّا جَعَلَتۡهُ کَٱلرَّمِیمِ ٤٢ وَفِی ثَمُودَ إِذۡ قِیلَ لَهُمۡ تَمَتَّعُواْ حَتَّىٰ حِینٖ ٤٣ فَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ٤٤ فَمَا ٱسۡتَطَٰعُواْ مِن قِیَامٖ وَمَا کَانُواْ مُنتَصِرِینَ ٤٥ وَقَوۡمَ نُوحٖ مِّن قَبۡلُۖ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمٗا فَٰسِقِینَ ٤٦ وَٱلسَّمَآءَ بَنَیۡنَٰهَا بِأَیۡیْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ٤٧ وَٱلۡأَرۡضَ فَرَشۡنَٰهَا فَنِعۡمَ ٱلۡمَٰهِدُونَ ٤٨ وَمِن کُلِّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَیۡنِ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٤٩ فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥٠ وَلَا تَجۡعَلُواْ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ ٥١کَذَٰلِکَ مَآ أَتَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُواْ سَاحِرٌ أَوۡ مَجۡنُونٌ ٥٢ أَتَوَاصَوۡاْ بِهِۦۚ بَلۡ هُمۡ قَوۡمٞ طَاغُونَ ٥٣ فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡ فَمَآ أَنتَ بِمَلُومٖ ٥٤ وَذَکِّرۡ فَإِنَّ ٱلذِّکۡرَىٰ تَنفَعُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٥ وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ ٥٦ مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ ٥٨ فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذَنُوبٗا مِّثۡلَ ذَنُوبِ أَصۡحَٰبِهِمۡ فَلَا یَسۡتَعۡجِلُونِ ٥٩ فَوَیۡلٞ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن یَوۡمِهِمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٦٠
سوره ذاریات
به نام خداوند بخشندة مهربان
سوگند به بادهایی که به سختی پراکنده میدارند. ﴿1﴾ و سوگند به ابرهای آبستن به باران. ﴿2﴾ و سوگند به ستارگانی که آسان در حرکتند. ﴿3﴾ و سوگند به فرشتگانی که کارها را تقسیم کردهاند. ﴿4﴾ بیگمان آنچه که وعده داده میشوید راست است. ﴿5﴾ و همانا روز جزا حتماً به وقوع میپیوندد. ﴿6﴾و سوگند به آسمان که دارای راههاست. ﴿7﴾ بیگمان شما (دربارة پیامبر) سخنی گوناگون دارید. ﴿8﴾ کسی از (راه) او منحرف میشود که منحرف شده باشد. ﴿9﴾ مرگ بر دروغگویان. ﴿10﴾ کسانیکه آنان در ورطة نادانی بیخبرند. ﴿11﴾ میپرسند روز جزا کی خواهد بود؟. ﴿12﴾ روزی که آنان بر آتش عذاب شوند. ﴿13﴾ بچشید عذاب خود را، این همان چیزی است که آنرا به شتاب میطلبیدید. ﴿14﴾ بیگمان پرهیزگاران در باغها و چشمهساران هستند. ﴿15﴾ چیزهایی را که پروردگارشان به آنان میدهد دریافت میدارند. بیگمان آنان پیش از این نیکوکار بودند. ﴿16﴾ آنان اندکی از شب میخوابیدند. ﴿17﴾ و در سحرگاهان درخواست آمرزش میکردند. ﴿18﴾ و در اموالشان برای سائل و بینوا حقّی بود. ﴿19﴾ و در زمین برای اهل یقین نشانههایی است. ﴿20﴾ و نیز در وجودتان (نشانههایی است) آیا نمیبینید؟. ﴿21﴾ و ورزیتان و آنچه وعده مییابید در آسمان (مقرّر) است. ﴿22﴾ به پروردگار آسمان و زمین سوگند که بیگمان او حق است همانند آنکه شما سخن میگویید. ﴿23﴾ آیا خبر مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است. ﴿24﴾ آن زمان که بر او وارد شدند و گفتند: سلام (بر تو، ابراهیم نیز) گفت: سلام بر شما، مردمان ناشناسی هستید. ﴿25﴾ پس آهسته بهسوی خانوادهاش رفت و گوسالة فربهای آورد. ﴿26﴾ سپس آنرا به آنان نزدیک کرد (و) گفت: ایا نمیخورید؟!. ﴿27﴾ و (در دل) از ایشان احساس ترس و وحشت کرد. گفتند: مترس، و او را به فرزندی دانا مژده دادند. ﴿28﴾ همسرش درحالیکه (از تعجّب) فریاد میکشید، سیلیای بر چهرة خود زد (و) جلو آمد و گفت: پیرزنی نازا هستم. ﴿29﴾ گفتند: پروردگارت چنین فرموده است، بیگمان او فرزانة داناست. ﴿30﴾ (ابراهیم) گفت: ای فرستادگان کار شما چیست؟. ﴿31﴾ گفتند: بیگمان ما بهسوی قومی گناهکار فرستاده شدهایم. ﴿32﴾ تا بر آنان سنگهایی از گل فرو ریزیم. ﴿33﴾ نزد پروردگارت برای اسرافکاران نشانمند شده است. ﴿34﴾ آنگاه کسانی از مؤمنان را که در آنجا بودند بیرون آوردیم. ﴿35﴾پس آنجا جز یک خانه از مسلمانان نیافتیم. ﴿36﴾ و در آن برای کسانی که از عذاب دردناک میترسند نشانهای برجای گذشتیم. ﴿37﴾ و (نیز) در (حکایت) موسی (نشانهای هست) آنگاه که او را با دلیلی آشکار بهسوی فرعون فرستادیم. ﴿38﴾ آنگاه همراه لشکر خویش رویگردان شد و گفت: او جادوگر یا دیوانه است. ﴿39﴾ ما او و لشکریانش را گرفتار کردیم و به دریایشان انداختیم و او سزاوار نکوهش بود. ﴿40﴾ و (نیز) در (ماجرای) عاد بدانگاه که تند باد بیخیر و برکتی بر آنان فرستادیم. ﴿41﴾ بر هر چیزی که میوزید آنرا باقی نمیگذشت مگر اینکه آنرا چون استخوان پوسیده میگرداند. ﴿42﴾ و در سرگذشت قوم ثمود نیز پند و عبرت است، آنگاه که بدانان گفته شد: تا مدّتی بهرهمند شوید. ﴿43﴾ آنگاه از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند در نتیجه صاعقه ایشان را فرا گرفت درحالیکه نگاه میکردند. ﴿44﴾ پس نتوانستند برخیزند و نتوانستند خویشتن را کمک کنند. ﴿45﴾ و پیش از این قوم نوح را (نیز نابود کردیم) آنان گروهی بدکار بودند. ﴿46﴾ و آسمان را با توانمندی بنا نهادیم و بیگمان ما وسعت دهندهایم. ﴿47﴾ و زمین را گستراندیم پس چه نیک کسترانندهایم. ﴿48﴾ و از هر چیزی دو نوع آفریدیم تا شما پند گیرید. ﴿49﴾ پس بهسوی خدا بشتابید، بهراستی من از سوی او برایتان بیمدهندهای آشکار هستم. ﴿50﴾ و با خداوند معبودی دیگر قرار ندهید، همانا من از سوی او برایتان بیمدهندة آشکاری هستم. ﴿51﴾همچنین هیچ پیغمبری بهسوی مردمان پیش از ایشان نیامده است مگر اینکه گفت: جادوگر یا دیوانه است. ﴿52﴾ آیا همدیگر را (به گفتن چنین سخنی) سفارش کردهاند؟! (خیر) بکله آنان قومی سرکشند. ﴿53﴾ پس از آنان روی بگردان که تو سزاوار نکوهش نیستی. ﴿54﴾ و پند ده بهراستی که پند دادن به مؤمنان سود میبخشد. ﴿55﴾ و من جن و انس را جز برای آنکه مرا بندگی کنند نیافریدهام. ﴿56﴾ هیچ ورق و روزی از آنان نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا خوراک بدهند. ﴿57﴾ بیگمان تنها خداوند روزیرسان و صاحب قدرت و نیرومند است. ﴿58﴾ همانا کسانیکه ستم کردهاند بهرهای (از عذاب) همچون سهم یارانشان دارند پس نباید (کیفر را) به شتاب (از من) بطلبند. ﴿59﴾ پس وای بر کافران از آن روزشان که وعده داده میشوند. ﴿60﴾