ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 91؛ شمار آیات آن 15
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١﴾.
به خورشید سوگند، آنگاه که در چاشتگاهش تجلّی کند، با نورانیتش دنیا را روشن گرداند، بر عالم رفعت یابد و با جمال بیمانند، حسن آشکار و تابش سحر آفرینش بر همه چیز برتری جوید.
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢﴾.
سوگند به ماه روشنگری که صاحب نور تابان و زیبایی بینهایت است، آنکه بعد از غروب خورشید پدید میآید، بعد از غایب شدنش حضور مییابد و آفاق را پُر از روشنی مینماید.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣﴾.
سوگند به روز، آنگاه که خورشید را برای کائنات متجلّی میسازد و آن را برای زینت جهان ظاهری مینماید. آری! او از نظرها در حجاب است و در زیر پردهها قرار دارد و روز آن را آشکار میسازد.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤﴾.
سوگند به شب آنگاه که خورشید را در حجابش قرار میدهد، او را میپوشاند و با تاریکی خویش از چشمها مستور و محجوب میسازد.
﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥﴾.
سوگند به آسمان و بنای استوار و سقف مرفوع و منظّمش که در زیبایی متعالی است و در ارتفاعش به کمال رسیده است.
﴿وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦﴾.
سوگند به زمین که مانند فرشی هموار شده و گهوارهای برای زندگی است؛ چنانکه در همه نواحی آن سیر میشود و راههایش تحت تسخیر قرار دارد.
﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧﴾.
سوگند به هر نفس بشریی که خداوند عزوجل آن را آفریده، برابر ساخته، صورت نیکو بخشیده، به زیباترین شکل ترکیبش کرده و آفرینشش را با قامت نیکو و قوام لطیف برابر ساخته است.
﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨﴾.
بعد از آن راه حقّ و باطل را برایش بیان داشته و طریق هدایت و ضلالت را واضح ساخته است تا عذر برطرف شود، حجّت قایم گردد و دلایل واضح باشد.
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩﴾.
به خداوند عزوجل سوگند، رستگار کسی است که نفس را از گناهان پاک سازد، کامیاب کسی است که آن را از عیبها پاکیزه گرداند و سعادتمند کسی است که از تقوای پروردگاری که دانای رازهاست توشه بگیرد.
﴿وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠﴾.
یقیناً زیانمند کسی است که نفس را در انجام خطاها پنهان دارد، در پستیها مدفون سازد، با عمل به هر کار بد و زشتی به گور نماید، به هر معصیتی از رزایل آلوده سازد و از جولان در فضای فضایل محروم گرداند.
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ ١١﴾.
قوم ثمود پیامبر خود صالح علیه السلام را تکذیب نمودند؛ بعد از اینکه به نهایت عصیانگری و کفران رسیدند، بغاوت و طغیان نمودند و از حق اعراض کردند.
﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢﴾.
آنگاه که شقاوت پیشۀ قبیله یعنی گمراهترین، بدکارترین و سرکشترین فرد آنان برخاست؛ زیرا او بعد از آنکه از توفیق محروم مانده بود بر این عمل اقدام کرد.
﴿فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا ١٣﴾.
رسول خدا صالح علیه السلام برای آنان گفت: از ضرر رساندن به شتر حذر کنید، یا از تعرّض به آبخورش آن خود را باز دارید؛ زیرا آیهای از آیات الهی است که بر راستگویی من دلالت میکند و از آزار رسانی به آن خطری شما را فرا میگیرد.
﴿فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا ١٤﴾.
امّا آنان از رسالت الهی انکار کردند و شتر خداوند عزوجل را کشتند. از اثر آن مستحقّ خشم پروردگار شدند، چنانچه حیات آنان را تباه ساخت، بنیادشان را برکند و عقوبت را بر آنان فراگیر نمود؛ طوری که عذاب عام شد، عقوبت همه را شامل گردید و هیچکسی باقی نماندند.
﴿وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا ١٥﴾.
الله عزوجل از عاقبت عذابی که بر آنان مقرّر داشت نمیترسد؛ زیرا اوتعالی تواناست، کسی بر او غلبه ندارد، نیرویی در برابرش مقاومت کرده نمیتواند، با سلطهاش یگانه است و در جبروتش یکتاست.