مکی است؛ ترتیب آن 54؛ شمار آیات آن 55
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱقۡتَرَبَتِ ٱلسَّاعَةُ وَٱنشَقَّ ٱلۡقَمَرُ ١﴾.
قیامت نزدیک شد و وقتش قریب آمد، ماه شق شد و دو نیمه گردید. این واقعه وقتی به وقوع پیوست که کافران از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خواستند برایشان نشانهای ارائه نماید، آنحضرت دعا کردند و پروردگارش ماه را برایش دو نیمه ساخت.
﴿وَإِن یَرَوۡاْ ءَایَةٗ یُعۡرِضُواْ وَیَقُولُواْ سِحۡرٞ مُّسۡتَمِرّٞ ٢﴾.
اگر کافران نشانه و برهانی را برای صداقت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مشاهده کنند بازهم از ایمان و قرآن رو میگردانند و میگویند: این جادوی باطل و از بین رفتنی است، ثباتی ندارد و به زودی نابود و مضمحل میشوند.
﴿وَکَذَّبُواْ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَکُلُّ أَمۡرٖ مُّسۡتَقِرّٞ ٣﴾.
کافران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب نمودند، از خواهش نفسهای امّاره بالسّوء پیروی کردند در نتیجه از راه هدایت به گمراهی رفتند، در حالی که جزا و پاداش هر امر صلاح و فساد در روز قیامت به صاحبانش فرودآمدنی است.
﴿وَلَقَدۡ جَآءَهُم مِّنَ ٱلۡأَنۢبَآءِ مَا فِیهِ مُزۡدَجَرٌ ٤﴾.
به یقین که از اخبار تکذیبکنندگان پیشین و عذابهایی که بدان گرفتار شدند، به اندازهای که مایۀ پند و اندرز باشد برای کافران رسیده است و در صورتی که از آن فایده بگیرند کافی است.
﴿حِکۡمَةُۢ بَٰلِغَةٞۖ فَمَا تُغۡنِ ٱلنُّذُرُ ٥﴾.
قرآن کریم دارای حکمتهای والایی است که در بیان، برهان و تهدیدش به نهایت درجه رسیده، اما بیم دادنش برای قومی که از موعظهها رو گردانند و از دلایل بهره نجویند فایدهای نمیرساند.
﴿فَتَوَلَّ عَنۡهُمۡۘ یَوۡمَ یَدۡعُ ٱلدَّاعِ إِلَىٰ شَیۡءٖ نُّکُرٍ ٦﴾.
پس ای پیامبر! از کافران اعراض کن و در انتظار روز قیامت باش؛ در انتظار روزی که دعوتگر الهی مردم را به سوی موقف دشوار، امر هولناک و مقام ناخوشایند و ترس آوری فرا میخواند.
﴿خُشَّعًا أَبۡصَٰرُهُمۡ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ کَأَنَّهُمۡ جَرَادٞ مُّنتَشِرٞ ٧﴾.
کافران در خواری و ذلّت قرار دارند و مذلّت از چشمان آنان هویداست، از قبرهای خود بیرون میشوند و در پراکندگی و شتاب به سوی حساب، مانند ملخهای پراگنده میباشند.
﴿مُّهۡطِعِینَ إِلَى ٱلدَّاعِۖ یَقُولُ ٱلۡکَٰفِرُونَ هَٰذَا یَوۡمٌ عَسِرٞ ٨﴾.
مردم به سوی موقفی که خداوند عزوجل آنان را فراخوانده میشتابند و کافران میگویند: امروز، روز بسیار دشوار و ترسآوری است.
﴿۞کَذَّبَتۡ قَبۡلَهُمۡ قَوۡمُ نُوحٖ فَکَذَّبُواْ عَبۡدَنَا وَقَالُواْ مَجۡنُونٞ وَٱزۡدُجِرَ ٩﴾.
پیش از کافران مکّه قوم نوح علیه السلام که بنده و پیامبر الهی بود به تکذیب پیامبر خود پرداختند و دربارۀ وی گفتند: او دیوانهای است که عقلش زایل شده است. او را زجر و سرزنش نمودند، مورد تهدید قرار دادند و به عذاب وعده دادند.
﴿فَدَعَا رَبَّهُۥٓ أَنِّی مَغۡلُوبٞ فَٱنتَصِرۡ ١٠﴾.
نوح علیه السلام پروردگارش را دعا کرد که پروردگارم! من در برابر تهدید کافران ناتوان هستم؛ از اینرو با فرستادن عذاب بر آنان مرا یاری و پیروزی بخش.
﴿فَفَتَحۡنَآ أَبۡوَٰبَ ٱلسَّمَآءِ بِمَآءٖ مُّنۡهَمِرٖ ١١﴾.
خداوند عزوجل دعای نوح علیه السلام را پذیرفت و دروازههای آسمان را با آب زیادی که در قوّت و ریزش خود تیز و جهنده بود باز گشاد.
﴿وَفَجَّرۡنَا ٱلۡأَرۡضَ عُیُونٗا فَٱلۡتَقَى ٱلۡمَآءُ عَلَىٰٓ أَمۡرٖ قَدۡ قُدِرَ ١٢﴾.
همچنان پروردگار جهان زمین را شگافت تا از آن آب فوران نماید. در نتیجه آب آسمان و زمین به منظور هلاکت و نابودی آنانکه از جانب حقتعالی به عنوان عذاب مقدّر شده بود یکجا شد.
﴿وَحَمَلۡنَٰهُ عَلَىٰ ذَاتِ أَلۡوَٰحٖ وَدُسُرٖ ١٣﴾.
خداوند متعال نوح علیه السلام و همراهانش را برای کشتیی حمل کرد و سوار نمود که از تختهها ساخته شده بود و با میخهایی مستحکم و استوار گردیده بود.
﴿تَجۡرِی بِأَعۡیُنِنَا جَزَآءٗ لِّمَن کَانَ کُفِرَ ١٤﴾.
این کشتی زیر نظر پروردگار حرکت میکرد و مورد حفظ و رعایت حقتعالی قرار داشت. خداوند بزرگ کافران را هلاکت ساخت تا هم مجازات کفر آنان و هم پیروزی و یاری نوح که قومش او را تکذیب میکردند تحقّق یابد.
این آیه صفت دو چشم برای خداوند عزوجل با به گونهای که سزاوار ذات اوست به اثبات میرساند.
﴿وَلَقَد تَّرَکۡنَٰهَآ ءَایَةٗ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ١٥﴾.
یقیناً خداوند بزرگ سرگذشت نوح علیه السلام و قومش را باقی نگه داشت تا نشانه و برهانی باشد که به قدرت، عظمت و وحدانیت الله عزوجل دلالت کند و کسانی که بعد از نوح علیه السلام میآیند در آن بیندیشند. آیا کسی هست تا از این پندها و موعظهها پندپذیر و فایدهمند شود؟
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ١٦﴾.
پس عذاب و بیمدادن الله تعالی چگونه است؛ برای کسانی که با اوتعالی به جنگ میپردازند، پیامبرانش را تکذیب میکنند و به کتابهایی که توسط انبیا فرستاده ایمان نمیآورند؟ به یقین که عذاب سخت و بیمدادن بزرگی است.
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ١٧﴾.
خداوند عزوجل قرآن کریم را از نگاه لفظ و معنی برای حفظ و تلاوت، تدبّر و فهمیدن و عملکردن بدان آسان ساخته است. اکنون آیا کسی از موعظههای آن پند بگیرد و از محتویاتش نصیحت پذیر شود؟
﴿کَذَّبَتۡ عَادٞ فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ١٨﴾.
قوم عاد پیامبر خویش هود علیه السلام را تکذیب کردند و خداوند آنان را هلاک ساخت. ببین که عذاب الهی در برابر کفر و تکذیب آنان چگونه بود؟ آری! عذاب سخت و دردآوری بود.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا صَرۡصَرٗا فِی یَوۡمِ نَحۡسٖ مُّسۡتَمِرّٖ ١٩﴾.
یقیناً پروردگار بزرگ باد بسیار سردی را در روز زشت و شقاوتباری بر قوم عاد فرستاد که عذاب دایمی و هلاکت همیشگی را برای آنان به بارآورد.
﴿تَنزِعُ ٱلنَّاسَ کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٖ مُّنقَعِرٖ ٢٠﴾.
مردم را از جایگاهشان برمیداشت و بر سرهای آنان چنان فرود میآورند که مغزهایشان را میشکافت، گردنهای آنان را میکوفت و جمجمههایشان را از شانهها جدا میکرد؛ مانند درختهای خرما که از بیخ برکنده و به دور افکنده شده باشند.
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ٢١﴾.
عذاب خداوند عزوجل برای قوم عاد و بیمدادنهایش برای کسانی که پیامبرانش را تکذیب کردند چگونه بود؟ واقعاً شدید، دردآور و دشوار بود.
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ٢٢﴾.
خداوند عزوجل قرآن کریم را از نگاه لفظ و معنی برای حفظ و تلاوت، تدبّر و فهمیدن و عملکردن بدان آسان ساخته است. اکنون آیا کسی هست که از موعظههای آن پند گیرد و از محتویاتش نصیحت پذیر شود؟
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِٱلنُّذُرِ ٢٣﴾.
قوم ثمود پیامبر خویش صالح علیه السلام را تکذیب کردند و آیات و نشانههایی را که آورده بود نپذیرفتند.
﴿فَقَالُوٓاْ أَبَشَرٗا مِّنَّا وَٰحِدٗا نَّتَّبِعُهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّفِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٍ ٢٤﴾.
قبیلۀ ثمود گفتند: چگونه از انسانی همانند خود که از جملۀ ماست و بر ما امتیازی ندارد پیروی کنیم در حالی که او یک نفر است و ما جماعت بزرگی هستیم؟ اگر ما از او پیروی کنیم یقیناً از حق دور میباشیم و دیوانه و بیخرد خواهیم بود.
﴿أَءُلۡقِیَ ٱلذِّکۡرُ عَلَیۡهِ مِنۢ بَیۡنِنَا بَلۡ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٞ ٢٥﴾.
چگونه وحی بر صالح علیه السلام نازل میشوند و بر ما به نبوّت امتیاز مییابد، در حالی که او هم انسانی مانند ماست؟ بلکه او در گفتارش دروغگوی و در کردارش خودکامه است؛ یعنی دروغ میگوید و کارهای بد انجام میدهد. این در حالی است که خود آنان دروغ میگفتند، او پیامبر بزرگوار و آنان دروغگویان بدکردار بودند.
﴿سَیَعۡلَمُونَ غَدٗا مَّنِ ٱلۡکَذَّابُ ٱلۡأَشِرُ ٢٦﴾.
آنگاه که در دنیا و آخرت مجازات شوند، قطعاً برای آنان آشکار خواهد شد که دروغگوی، بدکار و خودکامه کیست.
﴿إِنَّا مُرۡسِلُواْ ٱلنَّاقَةِ فِتۡنَةٗ لَّهُمۡ فَٱرۡتَقِبۡهُمۡ وَٱصۡطَبِرۡ ٢٧﴾.
خداوند عزوجل شتری را که خواسته بودند به منظور امتحان آنان از صخره بیرون میآورند. اکنون تو ای صالح! عذابی را انتظار بکش که زود به آنان خواهد رسید و بر تبلیغ رسالت و آزار و اذیت آنان صبر پیشه کن.
﴿وَنَبِّئۡهُمۡ أَنَّ ٱلۡمَآءَ قِسۡمَةُۢ بَیۡنَهُمۡۖ کُلُّ شِرۡبٖ مُّحۡتَضَرٞ ٢٨﴾.
برای قوم خویش خبر ده که آب میان آنان و شتر تقسیم شده، یک روز برای شتر و روز دیگر نصیب آنان است. هر روزی صاحب نوبت برای استفاده از آب حاضر شود، امّا کسی که نوبتش نیست منع است و نباید حاضر شود.
﴿فَنَادَوۡاْ صَاحِبَهُمۡ فَتَعَاطَىٰ فَعَقَرَ ٢٩﴾.
قوم ثمود یکی از افراد خویش را فرا خواندند و او را بر پَیکردن شتر وظیفه دادند و ترغیب نمودند، او هم شتر را به دستش گرفت و سربرید.
﴿فَکَیۡفَ کَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ ٣٠﴾.
خداوند عزوجل آنان را به سبب پَیکردن شتر عذاب نمود. ببین که عذاب حقتعالی چه اندازه سخت است و آنگاه که به عصیانگران فرود آید چطور بیپرواست.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ فَکَانُواْ کَهَشِیمِ ٱلۡمُحۡتَظِرِ ٣١﴾.
خداوند قهّار بر قبیلۀ ثمود فقط یک آوازی را فرستاد و به وسیلهاش همه را هلاک و نابود کرد؛ طوری که بعد از هلاکت، مانند علف کشت خشکیده و پژمردهای شدند که از آن جایگاه و اصطبلی برای چارپایان ساخته شده باشد.
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ٣٢﴾.
خداوند عزوجل قرآن کریم را از نگاه لفظ و معنی برای حفظ و تلاوت، تدبّر و فهمیدن و عملکردن بدان آسان ساخته است. اکنون آیا کسی هست که از موعظههای آن پند بگیرد و از محتویاتش نصیحتپذیر شود؟
﴿کَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطِۢ بِٱلنُّذُرِ ٣٣﴾.
قوم لوط، پیامبر الهی حضرت لوط علیه السلام را تکذیب کردند، در حالی که با آیاتی از طرف حقتعالی آمد و آنان را به وسیلۀ آن بیم داد، ولی آنان به آیات الهی کفر ورزیدند.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ حَاصِبًا إِلَّآ ءَالَ لُوطٖۖ نَّجَّیۡنَٰهُم بِسَحَرٖ ٣٤﴾.
خداوند عزوجل بر قوم لوط علیه السلام سنگهایی را فرستاد و بر سر آنان فرو ریخت تا آنکه آنان را در هم درید. امّا الله تعالی خانوادۀ لوط را در آخر شب نجات داد.
﴿نِّعۡمَةٗ مِّنۡ عِندِنَاۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی مَن شَکَرَ ٣٥﴾.
این نعمتی از جانب خداوند عزوجل برای خانوادۀ لوط علیه السلام بود که ایشان را از عذابش نجات داد و همانگونه که حقتعالی بر خانوادۀ لوط و مؤمنان اهلش نعمت بخشید، برای همه کسانی که با عبادت مخلصانه از او شکرگزاری کنند نعمت ارزانی میکند.
﴿وَلَقَدۡ أَنذَرَهُم بَطۡشَتَنَا فَتَمَارَوۡاْ بِٱلنُّذُرِ ٣٦﴾.
یقیناً لوط علیه السلام قومش را از عذاب و انتقام الهی ترساند، امّا در آن شک ورزیدند و به سخنانش توهین کردند.
﴿وَلَقَدۡ رَٰوَدُوهُ عَن ضَیۡفِهِۦ فَطَمَسۡنَآ أَعۡیُنَهُمۡ فَذُوقُواْ عَذَابِی وَنُذُرِ ٣٧﴾.
آنان تصمیم گرفتند با مهمانان لوط علیه السلام که از جملۀ فرشتگان بودند کار بد انجام دهند، از اینرو خداوند بزرگ چشمهای آنان را نابینا ساخت؛ چنانکه بصیرتهایشان را کور ساخته بود. اکنون ای کافران! عذاب خداوند یگانۀ قهّار را بچشید.
﴿وَلَقَدۡ صَبَّحَهُم بُکۡرَةً عَذَابٞ مُّسۡتَقِرّٞ ٣٨﴾.
واقعاً در نخستین وقت صبح، عذاب بزرگی آنان را فرا گرفت، در میانشان مستقر شد و دوام کرد تا اینکه به عذاب آتش دروزخ رسیدند. این همان عذابی بود که به وسیلهاش خود آنان سنگباران شدند و قریههای آنان از بیخ و بُن برکَنده شد.
﴿فَذُوقُواْ عَذَابِی وَنُذُرِ ٣٩﴾.
ای کافران! اکنون از عذاب خداوند یگانۀ قهّار بچشید؛ زیرا شما دعوت لوط علیه السلام را با انکار مقاله کردید و به تکذیب وی اقدام نمودید.
﴿وَلَقَدۡ یَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّکۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ٤٠﴾.
خداوند عزوجل قرآن کریم را از نگاه لفظ و معنی برای حفظ و تلاوت، تدبّر و فهمیدن و عملکردن بدان آسان ساخته است. اکنون آیا کسی هست که از موعظههای آن پند بگیرد و از محتویاتش نصیحت پذیر شود؟
﴿وَلَقَدۡ جَآءَ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ ٱلنُّذُرُ ٤١﴾.
به یقین که قوم فرعون از عذاب خداوند عزوجل به وسیلۀ موسی علیه السلام ترسانده شدند که اگر تکذیب کنند آنان را فرا میگیرد.
﴿کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا کُلِّهَا فَأَخَذۡنَٰهُمۡ أَخۡذَ عَزِیزٖ مُّقۡتَدِرٍ ٤٢﴾.
امّا فرعون و قومش به براهین الهی و همه معجرههایی که موسی علیه السلام آورده بود تکذیب کردند، خداوند عزوجل آنان را به شدیدترین عذاب مجازات نمود. این مجازات خداوند با عزّتی است که هر که با وی مقابله کند خوارش میسازد، هر که با وی زورآزمایی کند مقهورش میگرداند، بر ارادهاش قدرتمند است و حکمش را کسی رد کرده و بازداشته نمیتواند.
﴿أَکُفَّارُکُمۡ خَیۡرٞ مِّنۡ أُوْلَٰٓئِکُمۡ أَمۡ لَکُم بَرَآءَةٞ فِی ٱلزُّبُرِ ٤٣﴾.
آیا کافران مکّه از کافران پیشین بهتراند که عذاب خداوند عزوجل به آنان نرسد؟ با اینکه حقتعالی برای آنان برائتی از عذاب را در کتابهای پیشین نازل کرده و از گرفتاری به عذاب الهی در اماناند؟
﴿أَمۡ یَقُولُونَ نَحۡنُ جَمِیعٞ مُّنتَصِرٞ ٤٤﴾.
بلکه کافران میگویند: ما اصحاب رأی و ارادهایم، در امور داناییم، با هم اتفاق داریم، بر کسی که با ما بجنگد پیروزیم بر هر که با ما زورآزمایی نماید غالب میشویم.
﴿سَیُهۡزَمُ ٱلۡجَمۡعُ وَیُوَلُّونَ ٱلدُّبُرَ ٤٥﴾.
به زودی جمع کافران در رویارویی با لشکر خداوند عزوجل که فرشتگان و مؤمناناند مغلوب میشوند، از معرکه فرار میکنند و به لشکر خدا پشت میگردانند و این مژده در غزوۀ بدر تحقّق پذیرفت.
﴿بَلِ ٱلسَّاعَةُ مَوۡعِدُهُمۡ وَٱلسَّاعَةُ أَدۡهَىٰ وَأَمَرُّ ٤٦﴾.
روز قیامت وعدهگاه آنان است که از اعمال خود مورد محاسبه قرار میگیرند، عذاب روز قیامت از عذاب بدر در دردناکیاش بزرگتری و دشوارتر است.
﴿إِنَّ ٱلۡمُجۡرِمِینَ فِی ضَلَٰلٖ وَسُعُرٖ ٤٧﴾.
یقیناً کافران بدکار از حق به دوراند، در بیابانی بعید از راهیابی قرار دارند و در رنج، بدبختی و دشواری به سر میبرند.
﴿یَوۡمَ یُسۡحَبُونَ فِی ٱلنَّارِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ ذُوقُواْ مَسَّ سَقَرَ ٤٨﴾.
در آن روز کافران در آتش دوزخ بر روی خود کشانده میشوند و برای آنان گفته میشوند: سوزندگی دوزخ و سختی عذاب دردآورش را بچشید.
﴿إِنَّا کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقۡنَٰهُ بِقَدَرٖ ٤٩﴾.
به راستی که خداوند عزوجل هر چیزی را آفریده و به قضای از پیش تعیین شده، بر مبنای علم و نوشتن در لوح محفوظ مقدّر کرده است. بنابراین هیچ امری در جهان جز به تقدیر خداوند متعال به وجود نمیآید.
﴿وَمَآ أَمۡرُنَآ إِلَّا وَٰحِدَةٞ کَلَمۡحِۢ بِٱلۡبَصَرِ ٥٠﴾.
فرمان و حکم خداوند عزوجل برای انجامکار و امری که آن را اراده کند جز این نیست که یک بار بگوید: «کُن» و به اذن حقتعالی در سرعتش مانند یک نگاه پدید میآید و از کمال قدرت اوتعالی لحظهای به تأخیر نمیافتد.
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَآ أَشۡیَاعَکُمۡ فَهَلۡ مِن مُّدَّکِرٖ ٥١﴾.
خداوند بزرگ اشخاص همانند این کافران از امّتهای پیشین را با عذابش به هلاکت رساند. آیا پندگیرندهای وجود دارد تا از عذابی که بر آنان فرود آمده پند گیرد؛ یعنی ایمان آورده و به طاعت پروردگارش باز کردد؟
﴿وَکُلُّ شَیۡءٖ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ ٥٢﴾.
هر عمل نیک و بدی را که اقوام پیشین انجام دادهاند، در کتابهای که فرشتگانحفظه آنها را مینویسند نوشته شده و محفوظ است.
﴿وَکُلُّ صَغِیرٖ وَکَبِیرٖ مُّسۡتَطَرٌ ٥٣﴾.
هر امر کوچک و بزرگی از عملکردهای بندگان در نامههای اعمال نوشته شده و طور قطع در برابر آن جزا داده میشوند. برای اعمال خیر، پاداش نیکو و برای اعمال بد، جزای سختی مقرّر خواهد شد.
﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ ٥٤﴾.
به راستی که پرهیزگاران در باغهای پر از درخت و بستانهای فراخ بهشت موقعیت دارند و در کنار جویهای قرار دارند که از زیر کاخها و درختهای آن جاری است.
﴿فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکٖ مُّقۡتَدِرِۢ ٥٥﴾.
در مجلسی جایگزیناند که دارای حقّانیت است، بیهودگی و گناهی در آن نیست و دشواری و مشقّتی وجود دارد، بلکه در امن و سلامتی و در شادمانی و کرامت، در نزد پروردگار بزرگ به سر میبرند؛ در نزد پادشاه عظیم و آفریدگار رحیمی که بر هر چیزی تواناست، هیچ امری او را ناتوان ساخته نمیتواند و هیچ مطلوبی از دایرۀ قدرتش بیرون نیست.
مدنی است؛ ترتیب آن 55؛ شمار آیات آن 78
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ ١﴾.
پروردگار رحمان که رحمتش همه چیزها را فراگیر است و او در دنیا و آخرت بخشاینده و مهربان است؛
﴿عَلَّمَ ٱلۡقُرۡءَانَ ٢﴾.
قرآن کریم را برای انسان آموزش داد، حفظ و تلاوت، فهم معانی و عمل به احکام آن را برایش آسان نمود.
﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ ٣﴾.
خداوند عزوجل انسان را بعد از اینکه چیزی نبود و ذکری از او صورت نمیگرفت با آفرینش آدم به وجود آورد.
﴿عَلَّمَهُ ٱلۡبَیَانَ ٤﴾.
الله تعالی بیان مفاهیمی را که در دل و ضمیر خطور میکند وجود دارد برای انسان اموزش داد و بدین وسیله او را از دیگر چیزها متمایز ساخت.
﴿ٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ بِحُسۡبَانٖ ٥﴾.
خداوند سبحان خورشید و ماه را طوری آفرید که به حساب و وقت دقیقی که اختلاف و اختلال نمیپذیرد جریا مییابند.
﴿وَٱلنَّجۡمُ وَٱلشَّجَرُ یَسۡجُدَانِ ٦﴾.
ستارههای آسمان و درختهای زمین، پروردگار خود را میشناسند، با طاعت و انقیاد و با فروتنی برایش سجده میکنند و به منظور مصالح و منافع بندگان به اذن پروردگار مسخّر ساخته شدهاند.
﴿وَٱلسَّمَآءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ ٱلۡمِیزَانَ ٧﴾.
حقتعالی آسمان را رفعت بخشید و سقف آن را بلند ساخت، عدالت را در زمین وضع کرد و مردم را به انجام آن فرمان داد؛ یعنی مراعات آن را در زمینۀ حقوق، حدود، علوم و سایر چیزها بر بندگانش فرض نمود؛
﴿أَلَّا تَطۡغَوۡاْ فِی ٱلۡمِیزَانِ ٨﴾.
برای اینکه از حدود تجاوز نکنید، بر یکدیگر تعدّا ننمایید و آنگاه که برای کسی وزن و پیمانه میکردید جور و خیانت نکنید، بلکه عدالت را پیشۀ خود سازید.
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلۡوَزۡنَ بِٱلۡقِسۡطِ وَلَا تُخۡسِرُواْ ٱلۡمِیزَانَ ٩﴾.
وزن را به عدل برابر سازید؛ یعنی حق خود را کامل بگیرید و حقّ دیگران را کامل بسپارید، طوری که نه زیانمند شوید و نه به کسی زیانی برسانید و چون چیزی را برای کسی وزن میکردید کم ندهید.
﴿وَٱلۡأَرۡضَ وَضَعَهَا لِلۡأَنَامِ ١٠﴾.
خداوند منّان زمین را برابر و هموار داشته و برای مخلوقاتش گهوارهای ساخته است تا زندگی بر روی آن امکان پذیر شود.
﴿فِیهَا فَٰکِهَةٞ وَٱلنَّخۡلُ ذَاتُ ٱلۡأَکۡمَامِ ١١﴾.
حقتعالی میوههای خوشمزّهای را در روی زمین پدید آورد، همچنان درختهای خرمایی را آفرید که با پرورش شکوفه و میوهاش ظرفیت بازدهی تمر و رطب را دارا میباشد.
﴿وَٱلۡحَبُّ ذُو ٱلۡعَصۡفِ وَٱلرَّیۡحَانُ ١٢﴾.
الله تعالی دانه را در داخل غلافی از کشت سبزی میآفریند که در نهایت دَرَو میشوند تا غذا و خوردنی شما و چارپایانتان باشد و نیز از انواع سبزهها و گلها روییدنیهای خوشبویی را آفریده است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ١٣﴾.
پس به کدام یک از نعمتهای دینی و دنیوی، و بخششهای آشکار و پنهان پروردگارتان گروه جنّ و انس تکذیب میکنید؟ چه پاسخ نیک و زیبایی دادند آنگاه که این سوره را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدند. آری! هر باری که این آیه را میشنیدند میگفتند: به هیچیک از نعمتهای پروردگار خویش تکذیب نمیکنیم، حمد و ستایش مخصوص توست. بنابراین بر شخص مسلمان واجب است آنگاه که نعمتهای خداوند عزوجل را میشنود و یا به یادش میآید، پروردگارش را در برابر آنها شکر و سپاس گوید.
﴿خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِن صَلۡصَٰلٖ کَٱلۡفَخَّارِ ١٤﴾.
الله عزوجل آدم پدر همه انسانها را از گِل خشکی چون سفال پخته آفرید؛ سفالی که از آن ظرفها را میسازد.
﴿وَخَلَقَ ٱلۡجَآنَّ مِن مَّارِجٖ مِّن نَّارٖ ١٥﴾.
و ابلیس را که از جنّیان بود از شعلۀ آتش آفرید. آری! او از ترکیب شعله و دود آتش به وجود آمده است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ١٦﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿رَبُّ ٱلۡمَشۡرِقَیۡنِ وَرَبُّ ٱلۡمَغۡرِبَیۡنِ ١٧﴾.
خداوند بزرگ پروردگار هردو طلوعگاه و هردو غروبگاه خورشید در تابستان و زمستان است؛ یعنی که همه در زیر فرمان و تصرّفش قرار دارند و اوتعالی پروردگار زمان و مکان است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ١٨﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید، در حالی که تنها اوتعالی بخشایندۀ نعمتها و سزاوار ستایش است؟
﴿مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ یَلۡتَقِیَانِ ١٩﴾.
خداوند بزرگ آب در دریای شیرین و نمکین را در هم آمیخته که با هم یکجا شوند.
﴿بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٞ لَّا یَبۡغِیَانِ ٢٠﴾.
اما میان آن دو دریا پردهای است که یکی بر ویژگیهای دیگری غلبه نمیکند، بلکه هرکدام خصوصیتهایی را که خداوند عزوجل در آن به ودیعت نهاده حفظ کند؛ یعنی با وجود یکجاشدن با ویژگیهای شیرینی و شوری خویش محفوظ میمانند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٢١﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ ٢٢﴾.
از هردو دریای شیرین و نمکین به قدرت الله عزوجل مروارید و مرجان بیرون میآید که برای زینت به کار میروند و منافع مردم را تأمین مینمایند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٢٣﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿وَلَهُ ٱلۡجَوَارِ ٱلۡمُنشََٔاتُ فِی ٱلۡبَحۡرِ کَٱلۡأَعۡلَٰمِ ٢٤﴾.
کشتیهایی که به منظور منافع مخلوقات بر روی دریاها در حرکتاند و شِراع و بادبان آنها مانند کوه منصوب و استوار است، مملوک حقتعالی است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٢٥﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ ٢٦﴾.
هر یک از زندهجانهای که در روی زمین زندگی مینمایند، میمیرند و در نهایت فنا و نابود میشوند.
﴿وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ ٢٧﴾.
امّا وجه پروردگارت که صاحب عظمت و بزرگی، و کبریا و جلال است باقی میماند؛ زیرا او زندۀ فنا ناپذیر است.
با این آیه صفت وجه برای خداوند عزوجل طوری که سزاوار جلال اوست ثابت میشوند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٢٨﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿یَسَۡٔلُهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ کُلَّ یَوۡمٍ هُوَ فِی شَأۡنٖ ٢٩﴾.
همه مخلوقاتی که در آسمانها و زمین اند نیازهای خویش را تنها از خداوند عزوجل میخواهند. آری! همه به او نیازمنداند و روزیشان بر خداست؛ یعنی هیچ کسی از اوتعالی یک لحظه بینیاز بوده نمیتواند. او هر روزی در شأنی است؛ یعنی مقام انسانها را بالا میبرد و پایین میآورند؛ عزّت میدهد و ذلیل میسازد؛ میدهد و میستاند؛ هدایت میکند و گمراه میسازد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٣٠﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿سَنَفۡرُغُ لَکُمۡ أَیُّهَ ٱلثَّقَلَانِ ٣١﴾.
به زودی خداوند عزوجل از حساب اعمالی که در دنیا انجام دادهاید فارغ خواهد شد؛ بدینگونه که جزا و پاداش مطیع و عصیانگر را میدهد و همۀتان جزای اعمالی را که انجام دادهاید خواهید دید.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٣٢﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ ٣٣﴾.
ای گروه جنّ و انس! اگر توان جلوگیری فرمان خداوند عزوجل و فرار از حکمش را دارید، از اطراف آسمانها و زمین بگریزید و چنین کاری در توان شماست؛ زیرا همه امور در زیر سلطه، حکم و تصرّف اوتعالی قرار دارد و شما بدون حُجّت، نیرو و اذن حقتعالی توان گریز را ندارید. چگونه این کار در توان شما خواهد بود، در حالی که شما بندگانی ناتوان و مغلوب میباشید.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٣٤﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿یُرۡسَلُ عَلَیۡکُمَا شُوَاظٞ مِّن نَّارٖ وَنُحَاسٞ فَلَا تَنتَصِرَانِ ٣٥﴾.
ای گروه جنّ و انس! الله تعالی بر شما شعلهای از آتش و مِس گداختهای را میفرستد که بر سر شما ریخته شود و آنگاه این عذاب را از همدیگرتان دفع کرده نمیتوانید؛ از آنرو که قوت خداوند کامل است و شما ناتوان و عاجز میباشید.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٣٦﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فَإِذَا ٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَکَانَتۡ وَرۡدَةٗ کَٱلدِّهَانِ ٣٧﴾.
آنگاه که در روز قیامت آسمان شکافته شود و دروازههایش را باز گشاید، در نتیجه از شدّت هولانگیزی، دشواری و سختی، مانند گُل سرخ، رنگ قرمز گیرد و مانند روغن داغ و جوشان و قلعی گداخته و ذوب شدهای گردد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٣٨﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسَۡٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ ٣٩﴾.
در روز قیامت فرشتگان از انسانها و جنّیان بدکار در مورد گناهان آنان نمیپرسند، یا این موقفی از مواقف روز محشر است که هیچ کسی سؤال کرده نمیشوند، بلکه در موقف دیگری مورد بازپرس قرار میگیرند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٤٠﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿یُعۡرَفُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ بِسِیمَٰهُمۡ فَیُؤۡخَذُ بِٱلنَّوَٰصِی وَٱلۡأَقۡدَامِ ٤١﴾.
فرشتگان، بدکاران را به نشانههای بدکارهگی آشکاری که دارند میشناسند. آنگاه آنان را از پیشانی و پاهایشان میگیرند و در آتش دوزخ فرو میریزند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٤٢﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿هَٰذِهِۦ جَهَنَّمُ ٱلَّتِی یُکَذِّبُ بِهَا ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٤٣﴾.
برای بدکاران در آتش دوزخ به طور توبیخ گفته میشوند: این همان دوزخی است که بدکاران در دنیا بدان تکذیب میکردند.
﴿یَطُوفُونَ بَیۡنَهَا وَبَیۡنَ حَمِیمٍ ءَانٖ ٤٤﴾.
یک بار در دوزخ عذاب میشوند، بار دیگر برای آنان از حمیم نوشانده میشود که نوشیدنی نهایت جوشانی است؛ چنانکه رودهها و سایر اعضای داخلی شکم را تکّه تکّه میسازد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٤٥﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ ٤٦﴾.
امّا برای کسی که از خداوند سبحان بترسد؛ یعنی به طاعاتش عمل کند و از معاصیاش پرهیز نماید دو بهشت داده میشوند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٤٧﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿ذَوَاتَآ أَفۡنَانٖ ٤٨﴾.
برای کسی که از پروردگارش بترسد دو بهشت داده میشوند که شاخچههای میوهدار نرم، سبز و شادابی دارد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٤٩﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ تَجۡرِیَانِ ٥٠﴾.
در این دو بهشت، دو جوی آب زلال و گوارا وجود دارد که از زیر کاخها و درختهایش جریان مییابد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٥١﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ ٥٢﴾.
در این دو بهشت، از هر صنف میوهای دو نوع وجود دارد و آماده شده است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٥٣﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ فُرُشِۢ بَطَآئِنُهَا مِنۡ إِسۡتَبۡرَقٖۚ وَجَنَى ٱلۡجَنَّتَیۡنِ دَانٖ ٥٤﴾.
اهل آن دو بهشت بر بالای فرشهای که از ابریشم ضخیمی آستر شده تکیه زدهاند و میوۀ درختان این دو بهشت به کسی که از آن استفاده کند نزدیک است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٥٥﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ ٥٦﴾.
بر روی این فرشها زنانی مقیماند که چشمهایشان بر شوهرهایشان کوتاه است و به کسی دیگر آشنایی ندارند. ایشان زنانیاند که تنها به شوهرهای خویش تعلّق خاطر دارند و پیش از شوهرانشان هیچکس از انسانها و جنّیان با آنها جماع نکرده است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٥٧﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿کَأَنَّهُنَّ ٱلۡیَاقُوتُ وَٱلۡمَرۡجَانُ ٥٨﴾.
این زنان در زیبایی و جمالشان مانند یاقوت و مرجاناند؛ از آنرو که با ارزشمندی، پاکیزهگی را نیز با خود دارند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٥٩﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ ٦٠﴾.
آیا جزای کسی که در دنیا اعمال نیکو انجام دهد، در روز ملاقات پروردگارش جز احسان اوتعالی که بهشت را جایگاهش سازد چیز دیگری است؟
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٦١﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿وَمِن دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ٦٢﴾.
دو بهشت دیگر موجود است که در خوبی و زیبایی خود نسبت به دو بهشت یاد شدۀ نخستین کمتراند؛ هرچند اندازه یک وجَب از این دو بهشت نیز از دینا و همه داشتههایش بهتر میباشد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٦٣﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿مُدۡهَآمَّتَانِ ٦٤﴾.
این دو بهشت بسیار تر و تازه و نهایت سرسبزاند؛ به اندازهای که سرسبزی آنها به سیاهی همانند است.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٦٥﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِمَا عَیۡنَانِ نَضَّاخَتَانِ ٦٦﴾.
در این دو بهشت، دو چشمۀ جاری وجود دارد که آب گوارا از آنها فوّاره میکند و هیچگاه خشک نمیشوند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٦٧﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِمَا فَٰکِهَةٞ وَنَخۡلٞ وَرُمَّانٞ ٦٨﴾.
در این دو بهشت، انواع میوهها، درختهای خرمای بلند قامت با خوشههای پخته و انارهای خوشمزّه وجود دارد.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٦٩﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿فِیهِنَّ خَیۡرَٰتٌ حِسَانٞ ٧٠﴾.
در این بهشتها زنانی وجود دارند که دارای خوی نیک و صورت زیبا هستند و پاکیزه و با کرامتاند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٧١﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿حُورٞ مَّقۡصُورَٰتٞ فِی ٱلۡخِیَامِ ٧٢﴾.
زنانی زیبا و فراخچشمی در خیمههای بهشت محفوظاند که غیر از شوهران خویش به سوی کسی چشم ندوختهاند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٧٣﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿لَمۡ یَطۡمِثۡهُنَّ إِنسٞ قَبۡلَهُمۡ وَلَا جَآنّٞ ٧٤﴾.
با این زنان خوشچهره و زیبا پیش از شوهرانشان هیچ کسی از انسانها و جنّیان جماع نکرده است، بلکه بکر هستند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٧٥﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿مُتَّکِِٔینَ عَلَىٰ رَفۡرَفٍ خُضۡرٖ وَعَبۡقَرِیٍّ حِسَانٖ ٧٦﴾.
اهل بهشت بر بالشهایی که پوششهای سبز رنگ دارد و بر فرشهایی که نرم، ملایم و زیباست تکیه زدهاند.
﴿فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ٧٧﴾.
به کدام یک از نعمتهای پروردگار خویش ای گروه انس و جنّ تکذیب میکنید؟ به هیچیک از نعمتهای پروردگار خود تکذیب نمیکنیم و ثنا و ستایش سزاوار توست.
﴿تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ ٧٨﴾.
نعمتهای خداوند عزوجل زیاد است، احسانش بسیار است و خیرش عام میباشد. او صاحب عظمت آشکار، نیروی غالب، بزرگی عظیم و جلال دایمی است و دوستانش را کرامت میبخشد.
مکی است؛ ترتیب آن 56؛ شمار آیات آن 96
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿إِذَا وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ ١﴾.
آنگاه که قیامت فرا رسد و برپا شود و این بزرگترین واقعهای است که در عالم کون به وقوع میپیوندد.
﴿لَیۡسَ لِوَقۡعَتِهَا کَاذِبَةٌ ٢﴾.
آنگاه که قیامت به وقوع پیوندد، هیچ کسی آن را تکذیب نمیکند؛ زیرا وقوع آن چشمها را میپوشاند و دلها را به اضطراب وامیدارد.
﴿خَافِضَةٞ رَّافِعَةٌ ٣﴾.
قیامت، دشمنان خداوند عزوجل را با درآوردن به دوزخ خوار میسازد و دوستانش را با رساندن به نعمتها رفعت میبخشد.
﴿إِذَا رُجَّتِ ٱلۡأَرۡضُ رَجّٗا ٤﴾.
آنگاه که زمین با قوّت و شدّت به جنبش آورده شود، حرکت سختی آن را فرا گیرد و ساکنان خویش را به لرزه اندازد.
﴿وَبُسَّتِ ٱلۡجِبَالُ بَسّٗا ٥﴾.
و آنگاه که کوهها از بیخ برکنده و ریزه شوند و اجزای آنها پراکنده شود.
﴿فَکَانَتۡ هَبَآءٗ مُّنۢبَثّٗا ٦﴾.
در نتیجه به غبار نازکی تبدیل شود که آن را باد از هرطرف برمیدارد و به آسمان بالا میبرد.
﴿وَکُنتُمۡ أَزۡوَٰجٗا ثَلَٰثَةٗ ٧﴾.
و آنگاه که روز رستاخیز فرا رسد، شما ای مردم به سه دسته تقسیم میشوید.
﴿فَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ ٨﴾.
اصحاب یمین که اهل رتبۀ بلند هستند؛ ایشان که با انجام اعمال نیکو، منزلت والا و جایگاه بزرگی را به دست آوردهاند.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ ٩﴾.
اصحاب شمال که اهل پایینترین رتبه هستند و به علّت اعمال بد خود حال زشت و نامطلوب دارند و در کار خویش زیانمند شدند.
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلسَّٰبِقُونَ ١٠﴾.
اما کسانی که در دنیا به اعمال نیک سبقت جستند، اکنون نیز به پاداش اعمال خویش از همه بیشتر درجات بلندی را در بهشت به دست میآورند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ ١١﴾.
این گروه، مقرّبان در گاه پروردگار سبحان اند که در نزد الله عزوجل از کرامت و عزّت برخوردار میباشند.
﴿فِی جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ١٢﴾.
جای بود و باش ایشان بهشتهای پُر از نعمت است و به پاداش عظیمی در جوار خداوند بخشندۀ مهربان دست یافتهاند.
﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ ١٣﴾.
گروه بزرگی از امّتهای پیشین و از صدر امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از همین مقرّبان سبقتجوینده، به بهشت داخل میشوند.
﴿وَقَلِیلٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِینَ ١٤﴾.
و همچنان اندکی از مقرّبان سبقتجوینده از آخرین افراد امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم رسول الله به بهشت داخل میشوند.
﴿عَلَىٰ سُرُرٖ مَّوۡضُونَةٖ ١٥﴾.
نشستشان در بهشت بر تختهای صورت میگیرد که با طلا بافته شده و نرم، بلند و زیباست.
﴿مُّتَّکِِٔینَ عَلَیۡهَا مُتَقَٰبِلِینَ ١٦﴾.
اهل بهشت به گونۀ متقابل و روبرو بر این تختها تکیه میزنند تا با هم صحبت کنند، اُنس بگیرند و از نعمتها بیشتر لذّت برند.
﴿یَطُوفُ عَلَیۡهِمۡ وِلۡدَٰنٞ مُّخَلَّدُونَ ١٧﴾.
بر گِرد اهل بهشت نوجوانانی طواف میکنند که به خدمتشان گماشته شدهاند؛ نوجوانانی که جوانیشان دوامدار است، پیر نمیشوند و نمیمیرند.
﴿بِأَکۡوَابٖ وَأَبَارِیقَ وَکَأۡسٖ مِّن مَّعِینٖ ١٨﴾.
این نوجوانان با قدحها، کوزهها و جامهایی از چشمههای شرابی که در بهشت جاری است بر گِردا گِرد اهل بهشت میگردند.
﴿لَّا یُصَدَّعُونَ عَنۡهَا وَلَا یُنزِفُونَ ١٩﴾.
این شرابی است که نوشندهاش در بهشت به سرگشتگی و دردسر گرفتار نمیشوند و مانند شراب دنیا عقل نوشنده را نمیرباید.
﴿وَفَٰکِهَةٖ مِّمَّا یَتَخَیَّرُونَ ٢٠﴾.
این جوانان به اطراف اهل بهشت میگردند و از انواع میوههای لذّتبخش، هرچه را اشتها و آرزو دارند برایشان حاضر میآورند.
﴿وَلَحۡمِ طَیۡرٖ مِّمَّا یَشۡتَهُونَ ٢١﴾.
همچنان این نوجوانان، گوشت پرندۀ بریانشده و لذّتبخشی را با خود میآورند که نفسهای اهل بهشت بدان اشتها دارند.
﴿وَحُورٌ عِینٞ ٢٢﴾.
برای اهل بهشت، زنهای زیباروی و فراخچشم آماده شده که بسیار جوان، با ابهّت و خوشچهره هستند.
﴿کَأَمۡثَٰلِ ٱللُّؤۡلُوِٕ ٱلۡمَکۡنُونِ ٢٣﴾.
گویا که زنهای بهشت در پاکیزگی و نیکوییشان مانند مرواریدهاییاند که از دست و چشم مردم محفوظ و مصون مانده باشند.
﴿جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٢٤﴾.
خداوند منّان این نعمتها را برای اهل بهشت بخشیده است تا پاداشی برای اعمال صالحشان باشد؛ پاداش اعمال صالحی چون نیکوکاران و احسان که در دنیا انجام دادهاند.
﴿لَا یَسۡمَعُونَ فِیهَا لَغۡوٗا وَلَا تَأۡثِیمًا ٢٥﴾.
اهل بهشت وقتی در بهشت قرار میگیرند، دیگر سخن باطل یا قولی را که شنیدنش گناهی را به همراه داشته باشد نمیشنوند.
﴿إِلَّا قِیلٗا سَلَٰمٗا سَلَٰمٗا ٢٦﴾.
امّا فقط سخنی نیکی را میشنوند که ایشان را به سلامتی از هر امر ترسآور و به امان از هر آفت و خطری مژده میدهد؛ یعنی فرشتگان بر ایشان سلام میگویند؛ همچنان که اهل بهشت بر یکدیگر سلام تقدیم میدارند.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡیَمِینِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلۡیَمِینِ ٢٧﴾.
اصحاب یمین چه قدر منزلت والا دارند، چه اندازه مقام عالی به دست آوردند و به چه پاداش نیکی در نزد پروردگارشان نایل آمدند.
﴿فِی سِدۡرٖ مَّخۡضُودٖ ٢٨﴾.
برایشان در بهشت، درخت سدر بیخاری وجود دارد که دارای شاخههای نرم و خمیده است.
﴿وَطَلۡحٖ مَّنضُودٖ ٢٩﴾.
همچنان درختهای موزی آماده شده که بالای یکدیگر صف زدهاند و در حسن و زیبایی مانند گردنبندی تنظیم یافتهاند.
﴿وَظِلّٖ مَّمۡدُودٖ ٣٠﴾.
در سایههای دوامداری که تغییر نمییابد، همیشه ماندگار است و در آن گردش مینمایند و این کرامتی برای ایشان است.
﴿وَمَآءٖ مَّسۡکُوبٖ ٣١﴾.
آب زلال و خوشگواری را به دسترس خویش دارند که استمرار دارد، از جایش میجهد و انقطاع نمیپذیرد.
﴿وَفَٰکِهَةٖ کَثِیرَةٖ ٣٢﴾.
میوههای متنوّعی از اصناف مختلف در هر وقت و زمانی برایشان موجود است و به آسانی در اختیارشان قرار دارد.
﴿لَّا مَقۡطُوعَةٖ وَلَا مَمۡنُوعَةٖ ٣٣﴾.
این میوهها در هیچ زمانی از اهل بهشت قطع نمیشوند و کسی ایشان را از آن بازنمیدارد، بلکه هر وقت اشتها داشته باشند برایشان حاضر است.
﴿وَفُرُشٖ مَّرۡفُوعَةٍ ٣٤﴾.
برای اهل بهشت در آنجا فرشهای پهناور و بسیار نرمی است که بر بالای تختها به گونۀ مرتفع انداخته شده است.
﴿إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ ٣٥﴾.
یقیناً خداوند عزوجل برای نیکوکاران در بهشت، زنها را با پیدایش تازۀ متغایر با زندگی دنیا پدید میآورند؛ یعنی که در زندگی در آنجا کامل و همیشگی است و مرگی وجود ندارد.
﴿فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡکَارًا ٣٦﴾.
خداوند منّان و پروردگار سبحان همه زنهای بهشت، کوچک و بزرگشان را باکره ساخته است.
﴿عُرُبًا أَتۡرَابٗا ٣٧﴾.
همه در یک سنّ و سال اند، عمرهایشان برابر و یکسان است و همسرانشان را بسیار دوست میدارند.
﴿لِّأَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ ٣٨﴾.
الله عزوجل این زنان باکرۀ بهشت را که شوهرانشان را دوست میدارند، همسران اصحاب یمین مقرّر داشته است.
﴿ثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ ٣٩﴾.
اصحاب یمین، جماعت بزرگی اند که تعداد زیادی از امتهای گذشتۀ پیشین و مؤمنان صدر امّت اسلام را شامل است.
﴿وَثُلَّةٞ مِّنَ ٱلۡأٓخِرِینَ ٤٠﴾.
همچنان گروه زیادی از کسانی که در دورههای بعد به دنیا آمدند نیز در زمرۀ اصحاب یمین داخل میباشند.
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ مَآ أَصۡحَٰبُ ٱلشِّمَالِ ٤١﴾.
امّا اصحاب شمال چه قدر بازگشت بدی دارند و جزای عملکردهای آنان بسیار ناپسند، زشت و ناخوشایند است.
﴿فِی سَمُومٖ وَحَمِیمٖ ٤٢﴾.
با باد بسیار داغی که گرامیاش روهای آنان را میسوزاند و آب گرم و جوشانی که جسمهای آنان را بریان میکند به سر میبرند.
﴿وَظِلّٖ مِّن یَحۡمُومٖ ٤٣﴾.
در سایۀ دودی قرار دارند که بسیار سیاه و تیره است، بوی بد و زشت دارد و داغ و دردآور میباشد.
﴿لَّا بَارِدٖ وَلَا کَرِیمٍ ٤٤﴾.
نه برای جسمها خنک و خوشایند است و نه در نگاهها منظرۀ نیکو دارد، بلکه با گرمی خود پوستها را پاره کرده و با زشتیاش چشمها را به درد آورده است.
﴿إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُتۡرَفِینَ ٤٥﴾.
این کافران پیش از این در دنیا از محرّمات استفاده میبردند، به انجام گناهانی که خداوند عزوجل از آنها منع کرده بود میپرداختند و از اسلام رو میگشتاندند.
﴿وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَى ٱلۡحِنثِ ٱلۡعَظِیمِ ٤٦﴾.
بر کفر و انجام گناهان اصرار و مداومت میکردند و به سوی پروردگار علّام الغیوب توبه نمیکردند و باز نمیگشتند.
﴿وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتۡنَا وَکُنَّا تُرَابٗا وَعِظَٰمًا أَءِنَّا لَمَبۡعُوثُونَ ٤٧﴾.
آنان به روز قیامت تکذیب میکردند و میگفتند: چگونه بعد از اینکه بمیریم، اسخوانهای ما بپوسد و جسمهای ما خاک شود زنده میشویم؟
﴿أَوَ ءَابَآؤُنَا ٱلۡأَوَّلُونَ ٤٨﴾.
آیا ما و پدران ما که قبلاً در زمانههای قدیم مردند و در قبرستانها خاک گردیدند زنده میشویم؟!!!
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَوَّلِینَ وَٱلۡأٓخِرِینَ ٤٩﴾.
ای پیامبر! بگو: مردمی که در نخستین دورهها زندگی میکردند و کسانی که در آخر زندگی کردند، همه از دورۀ آدم تا قیام قیامت،
﴿لَمَجۡمُوعُونَ إِلَىٰ مِیقَٰتِ یَوۡمٖ مَّعۡلُومٖ ٥٠﴾.
خداوندی که آنان را آفریده است، به طور قطع همه را در روز مشخّص و معیّنی جمع میکند؛ در روزی که خودش وقت وقوع آن را میداند و تقدیم و تأخیر نمیپذیرد.
﴿ثُمَّ إِنَّکُمۡ أَیُّهَا ٱلضَّآلُّونَ ٱلۡمُکَذِّبُونَ ٥١﴾.
بعد از آن شما ای کسانی که از راه راست گمراه شدید و به پیامبر بزرگوار الهی و کتاب عظیمش تکذیب کردید!
﴿لَأٓکِلُونَ مِن شَجَرٖ مِّن زَقُّومٖ ٥٢﴾.
در آتش دوزخ از درخت زقّوم که بوی و مزّۀ تلخ دراد و بد منظر است میخورید.
﴿فَمَالُِٔونَ مِنۡهَا ٱلۡبُطُونَ ٥٣﴾.
سپس شکمهای خویش را از درخت زقّوم پُر خواهید کرد؛ در حالی که راضی نیستید، اشتها ندارید و بدان مایل نمیباشید.
﴿فَشَٰرِبُونَ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡحَمِیمِ ٥٤﴾.
باز بعد از آن بر بالای زقّوم از آب گرمی که به نهایت درجه داغ و جوشان است و تشنگی را دفع نمیکند مینوشید.
﴿فَشَٰرِبُونَ شُرۡبَ ٱلۡهِیمِ ٥٥﴾.
از شراب حمیم بسیار خواهید نوشید؛ مانند شتر تشنهای که به علّت بیماری و دردی که دارد بسیار مینوشد و سیراب نمیشوند.
﴿هَٰذَا نُزُلُهُمۡ یَوۡمَ ٱلدِّینِ ٥٦﴾.
این جزا و عذابی است که خداوند آن را توشۀ دشمنان در آتش دوزخ مقرّر داشته تا جزای اعمال بد آنان باشد.
﴿نَحۡنُ خَلَقۡنَٰکُمۡ فَلَوۡلَا تُصَدِّقُونَ ٥٧﴾.
ای بندگان! خداوند منّان شما را از عدم آفریده است، پس به چه دلیل به زندهشدن بعد از مرگ که از پدید آوردن نخستین آسانتر تصدیق نمیکنید؟
﴿أَفَرَءَیۡتُم مَّا تُمۡنُونَ ٥٨﴾.
به من از آب منی که آن را در رَحمهای همسران خویش مینهید خبر دهید.
﴿ءَأَنتُمۡ تَخۡلُقُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٥٩﴾.
آیا شما این آب منی را میآفرینید، صورت میبخشید و روح را در آن میدمید، یا خداوند یگانه این کار را به انجام میرساند؟
﴿نَحۡنُ قَدَّرۡنَا بَیۡنَکُمُ ٱلۡمَوۡتَ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِینَ ٦٠﴾.
خداوند سبحان مرگ را بر شما حکم کرده و مقدّر داشته است و او ناتوان نیست که آفرینشتان را به شکل دیگری و به گونهای که خواسته باشد درآورد.
﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ أَمۡثَٰلَکُمۡ وَنُنشِئَکُمۡ فِی مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦١﴾.
و حقتعالی تواناست که در روز قیامت در آفرینش و شکل شما تغییر وارد کند و شما را به صورتها، صفات و احوالی درآورد که بدان معلومات ندارید.
﴿وَلَقَدۡ عَلِمۡتُمُ ٱلنَّشۡأَةَ ٱلۡأُولَىٰ فَلَوۡلَا تَذَکَّرُونَ ٦٢﴾.
یقیناً شما میدانید که فقط خداوند عزوجل شما را بار نخست آفرید، پس چرا با این کار استدلال نمیجویید که بر زندهکردن دوبارۀتان بعد از مرگ تواناست.
﴿أَفَرَءَیۡتُم مَّا تَحۡرُثُونَ ٦٣﴾.
ای مردم! به من از دانهای خبر دهید که خشکیده است و آن را در زمین خشکی کشت میکنید.
﴿ءَأَنتُمۡ تَزۡرَعُونَهُۥٓ أَمۡ نَحۡنُ ٱلزَّٰرِعُونَ ٦٤﴾.
آیا شما آن را میرویانید و به گونۀ کشتی سبز بیرون میآورید تا حاصل دهد یا خداوند آن را به قدرتش بیرون میآورند؟
﴿لَوۡ نَشَآءُ لَجَعَلۡنَٰهُ حُطَٰمٗا فَظَلۡتُمۡ تَفَکَّهُونَ ٦٥﴾.
اگر خداوند عزوجل اراده کند کشت را میخشکاند و در هم میشکند که فایده و نفعی نداشته باشد و شما با مشاهدۀ آن تعجّب خواهید کرد.
﴿إِنَّا لَمُغۡرَمُونَ ٦٦﴾.
و چون آن را مشاهده نمایید میگویید: ما زیانمند شدیم، فایده و نفع ما از بین رفت و این عذابی است که بر ما نازل شده است.
﴿بَلۡ نَحۡنُ مَحۡرُومُونَ ٦٧﴾.
بلکه حقتعالی با خشکانیدن و تباه ساختن این کشت، ما را از رزق و روزی محروم نموده است.
﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱلۡمَآءَ ٱلَّذِی تَشۡرَبُونَ ٦٨﴾.
به من خبر دهید آب زلالی را که از آن میآشامید تا تشنگیتان مرفوع سازد.
﴿ءَأَنتُمۡ أَنزَلۡتُمُوهُ مِنَ ٱلۡمُزۡنِ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنزِلُونَ ٦٩﴾.
ای مردم! آیا شما را از ابرها به چشمهها، چاهها و جویها فرود آوردید، یا خداوند یگانۀ قهّار به حکمت و قدرتش فرود آورده است؟ یقیناً خداوند عزوجل فرود آورده و بر بندگان رحمت نموده است.
﴿لَوۡ نَشَآءُ جَعَلۡنَٰهُ أُجَاجٗا فَلَوۡلَا تَشۡکُرُونَ ٧٠﴾.
اگر الله عزوجل اراده کند این آب خوشگوار را نمکین میسازد تا در گلو فرو نرود، نوشیدنش دشوار شود و برای انسانها، حیوانات و نباتات فایدهای نرساند. پس به چه دلیل خداوند عزوجل را شکر نمیکنید که آب را زلال و گوارا ساخته است؟!
﴿أَفَرَءَیۡتُمُ ٱلنَّارَ ٱلَّتِی تُورُونَ ٧١﴾.
به من از آتشی که برمیافروزید تا به وسیلهاش خود را گرم سازید و طعام خویش را پخته نمایید خبر دهید.
﴿ءَأَنتُمۡ أَنشَأۡتُمۡ شَجَرَتَهَآ أَمۡ نَحۡنُ ٱلۡمُنشُِٔونَ ٧٢﴾.
آیا درختی را که از آن آتش برافروخته میشوند شما آفریدهاید، یا خداوند یگانۀ آفریدگار آن را به وجود آورده است؟ بلکه خداوند عزوجل آفریده است.
﴿نَحۡنُ جَعَلۡنَٰهَا تَذۡکِرَةٗ وَمَتَٰعٗا لِّلۡمُقۡوِینَ ٧٣﴾.
الله عزوجل خداوندی است که این آتش را یادآوری از آتش دوزخ و منفعتی برای مسافران و گرسنگان مقرّر داشته است، پس چرا در برابر این نعمتها خداوند عزوجل را شکرگزاری نمیکنید؟
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ ٧٤﴾.
پس پروردگارت را از صفات نقصان منزّه بدان و صفات کمالی را برایش ثابت بدان که خود و پیامبرش آنها را برای اوتعالی ثابت دانستهاند. بنابراین خداوند عزوجل در ذات، نامها و صفاتش بزرگ است و پادشاهی و جبروت مخصوص اوست.
﴿۞فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَوَٰقِعِ ٱلنُّجُومِ ٧٥﴾.
خداوند سبحان به مواضعی که ستارگان در آن سقوط میکند یا غروب مینماید سوگند یاد کرده که این امر به قدرت عظیم و آفرینش بدیع پروردگار دلالت مینماید.
﴿وَإِنَّهُۥ لَقَسَمٞ لَّوۡ تَعۡلَمُونَ عَظِیمٌ ٧٦﴾.
یقیناً اگر شما بدانید، سوگند به مواضع سقوط و غروب ستارگان، سوگندی عظیم القدر و بزرگ مقدار است.
﴿إِنَّهُۥ لَقُرۡءَانٞ کَرِیمٞ ٧٧﴾.
هر آینه قرآن کریم که خداوند عزوجل آن را به سوی پیامبرش وحی فرستاده کتاب مبارکی است که منزلتی بلند، نفعی بسیار و قدری بزرگ دارد.
﴿فِی کِتَٰبٖ مَّکۡنُونٖ ٧٨﴾.
در کتابی که از چشمها پوشیده، از گمانها مصون و در لوح محفوظ با حرمت فراوانی نهاده شده و ثبت است.
﴿لَّا یَمَسُّهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُطَهَّرُونَ ٧٩﴾.
قرآن را که در لوح محفوظ است جز فرشتگان بزرگواری که از آفات و خطایا پاکیزهاند و از گناهان منزّهاند کسی مساس نمیکند.
﴿تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠﴾.
قرآن کریم وحیی از جانب خداوند آفریدگار جهان و موجودات آن است که آن را بر پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرده است.
﴿أَفَبِهَٰذَا ٱلۡحَدِیثِ أَنتُم مُّدۡهِنُونَ ٨١﴾.
ای کافران! آیا شما به قرآن کریم که حقّ است و از جانب خداوند عزوجل آمده است تکذیب میکنید.
﴿وَتَجۡعَلُونَ رِزۡقَکُمۡ أَنَّکُمۡ تُکَذِّبُونَ ٨٢﴾.
و نعمتها را با کفر ورزیدن، تکذیب به قرآن کریم و تقدیم سپاسگزاری به غیر ولی نعمت شکرگزاری نمینمایید؟
﴿فَلَوۡلَآ إِذَا بَلَغَتِ ٱلۡحُلۡقُومَ ٨٣﴾.
آیا آنگاه که روح کسی از شما در هنگام سختیهای مرگ به حلقوم و حنجرهاش برسد در توان شما هست که آن را واپس به بدنش برگردانید؟
﴿وَأَنتُمۡ حِینَئِذٖ تَنظُرُونَ ٨٤﴾.
شما در وقت فرا رسیدن مرگ کسی که در حالت نزع است حاضر هستید و به سویش مینگرید، امّا مرگ را از وی دفع کرده نمیتوانید.
﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُبۡصِرُونَ ٨٥﴾.
این در حالی است که خداوند عزوجل با فرشتگانش و با علم و آگاهی خود از انسانهایی که در نزد او هستند به وی نزدیکتر است، امّا شما فرشتگان را نمیبینید.
﴿فَلَوۡلَآ إِن کُنتُمۡ غَیۡرَ مَدِینِینَ ٨٦﴾.
آیا اگر شما از اعمال خویش مورد محاسبه قرار نگیرید و به کردارهایتان جزا داده نشوید به بازگشتاندن روحش توانا هستید؟
﴿تَرۡجِعُونَهَآ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٨٧﴾.
اگر در بازگشتاندن روحش راستگوی هستید آن را به بدنش باز گردانید؟ امّا هرگز توان این کار را ندارید.
﴿فَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ٨٨﴾.
امّا اگر شخصی که در حالت نزع روح است، در کارهای خیر سبقت جسته باشد و از اهل مراتب بلند در ولایت و تقوا باشد،
﴿فَرَوۡحٞ وَرَیۡحَانٞ وَجَنَّتُ نَعِیمٖ ٨٩﴾.
برای این بندۀ نیکوکار و مقرّب در گاه باریتعالی که در امور خیر سبقت جسته در هنگام مرگش رحمت فراگیر، شادمانی، بشارت، آرامش و اطمینان روحی میسّر است و در بهشتهای پُر از نعمت به طور همیشه و جاودان سکنیگزین میشوند.
﴿وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ ٩٠﴾.
امّا اگر شخص در حالت نزع روح، از اصحاب یمین باشد که پایینتر از مقرّبان و سابقان، ولی از مفلحان و رستگاران است،
﴿فَسَلَٰمٞ لَّکَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡیَمِینِ ٩١﴾.
برایش در هنگام مرگ گفته میشوند: سلامتی از آفات و امان از خطرها، در برابر اعمال نیکی که انجام دادهای بر تو باد!
﴿وَأَمَّآ إِن کَانَ مِنَ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ٱلضَّآلِّینَ ٩٢﴾.
امّا اگر شخص در حالت نزع روح، از کسانی باشد که تکذیب کنندۀ حساب، گمراه از راه صواب و کافر به کتاب هستند،
﴿فَنُزُلٞ مِّنۡ حَمِیمٖ ٩٣﴾.
مهمانیی در دوزخ برایش آماده است، طوری که از نوشیدنیی به نهایت درجه داغ و جوشان نوشانده میشوند.
﴿وَتَصۡلِیَةُ جَحِیمٍ ٩٤﴾.
خداوند سبحان عزوجل او را به آتش درزخ وصل میسازد، در آن میسوزاند و از عذابش میچشاند.
﴿إِنَّ هَٰذَا لَهُوَ حَقُّ ٱلۡیَقِینِ ٩٥﴾.
به راستی آنچه را خداوند پاک در کتابش و به زبان پیامبرش یادآوری کرده حقّانیت دارد و به یقین مقرون است؛ چنانکه در آن شکّ و شبههای وجود ندارد.
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ ٩٦﴾.
پس خداوند عزوجل را از صفاتی که وی را دشمنانش بدان توصیف میکنند و از آنچه ستمگاران و منکران میگویند منزّه بدان؛ زیرا او در ذات، نامها و صفاتش بزرگ است.
مدنی است؛ ترتیب آن 57؛ شمار آیات آن 29
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١﴾.
همه مخلوقاتی که در آسمانها و زمین اند با اختلاف انواع خویش خداوند عزوجل را از اوصافی که به اوتعالی سزاوار نیست منزّه و مقدّس میدانند و او را بزرگ میشمارند. حقتعالی در پادشاهیاش غالب و در صُنع و شریعتش باحکمت است.
﴿لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٢﴾.
پادشاهی و اختیار آسمانها، زمین و مخلوقات میان آنها تنها از خداوند عزوجل است؛ یعنی تدبیر و تصرّف در آنها مخصوص اوست. او موجودات را از عدم زنده میکند، زندگان را میمیراند و بعد از مردن به سویش باز میگرداند. او بر هرچیز تواناست و هیچ چیزی او را عاجز کرده نمیتواند. آنچه را اراده کند تحقّق مییابد، چیزی را که نخواسته باشد به وجود نمیآید و بدون ارادهاش چیزی واقع نمیشوند.
﴿هُوَ ٱلۡأَوَّلُ وَٱلۡأٓخِرُ وَٱلظَّٰهِرُ وَٱلۡبَاطِنُۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٣﴾.
او ذات نخستین است که پیش از وی نبوده است؛ آخرین ذاتی است که همه چیز را به ارث میبرد؛ ظاهری است که دلایل وجودش آشکار است و باطنی است که به حقیقت ذاتش کسی دانا نیست. هیچ چیز پنهانی در زمین و آسمان بر او پوشیده نیست، از علمش هیچ امر غایبی مخفی نمیماند و علم او همه چیزها را فرا گرفته است؛ یعنی اوتعالی امور پوشیده و آشکار را میداند.
﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۖ وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٤﴾.
الله عزوجل خداوند یگانهای است که آسمانها، و زمین و موجودات میان آنها را در مدّت شش روز آفرید. بعد از آن بر عرش خویش فوق آسمانهاست به استوایی که سزاوار جلال اوست تعالِی و رفعت جست. او به موجوداتی چون حیوانات، نباتات، آبها و گنجها که در زمین فرو میروند، به موجوداتی چون نباتات، کشتها و میوهها که از زمین بیرون میشوند، به آنچه از آسمان فرود میآید؛ مانند آب باران و دیگر چیزها و به آنچه در آسمان بالا میرود؛ چون فرشتگان، گفتار و کردار بندگان داناست. حقتعالی علماً با مخلوقات خود است، او به اقوال، اعمال و احوال مخلوقاتش بیناست، هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نیست، هیچ چیزی از او غایب نمیماند و به زودی اعمال همه را محاسبه میکند.
﴿لَّهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ٥﴾.
پادشاهی و اختیار آسمانها و زمین از نگاه آفرینش و تدبیر مربوط خداوند عزوجل است و در روز قیامت بازگشت خلایق به سوی اوست تا از اعمالشان حساب بگیرد؛ یعنی برای اعمال خیر پاداش نیکو و برای اعمال ناشایسته جزای دشواری مقرّر میدارد.
﴿یُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَیُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِۚ وَهُوَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٦﴾.
خداوند عزوجل لحظات روز را در ساعات شب و ساعات شب را در لحظات روز داخل میسازد؛ یعنی آنچه از یکی کم میشوند در یکی دیگر اضافه میشوند. اوتعالی به رازها و نیتهای پوشیده در دلهای بندگان داناست.
﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُم مُّسۡتَخۡلَفِینَ فِیهِۖ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ کَبِیرٞ ٧﴾.
ای مردم! به خداوند عزوجل ایمان بیاورید، از پیامبرش پیروی کنید و از آنچه خداوند منّان برای شما روزی داده و شما را بر آن سرپرستی بخشیده صدقه و انفاق کنید؛ زیرا احسانکننده و مُنعم حقیقی فقط خداوند عزوجل است. ای بندگان! برای کسانی از شما که ایمان آوردند، در ایمانشان راستگار بودند و از مال و ثروتشان صدقه و انفاق کردند پاداش کامل، مزد بزرگ و نعمتهای جاودانی میسّر است.
﴿وَمَا لَکُمۡ لَا تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلرَّسُولُ یَدۡعُوکُمۡ لِتُؤۡمِنُواْ بِرَبِّکُمۡ وَقَدۡ أَخَذَ مِیثَٰقَکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨﴾.
چه عذری دارید که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شما را فرا میخواند تا به خدا و رسولش ایمان آورید به خداوند عزوجل و پیامبرش ایمان نمیآورید، اوتعالی را به یگانگی نمیشناسید و از رسولش متابعت نمیکنید. اگر در ادّعای ایمان به پروردگارتان راستگوی باشید، حقتعالی پیشتر از شما در این زمینه عهد و پیمان گرفته است.
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦٓ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖ لِّیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ بِکُمۡ لَرَءُوفٞ رَّحِیمٞ ٩﴾.
الله عزوجل خداوندی است که بر بنده و پیامبرش محمد صلی الله علیه و آله و سلم آیات مفصّلی را نازل میکند که حق را از باطل و حلال را از حرام بیان میدارد و متمایز میسازد تا شما را به وسیلهاش از تاریکی کفر و نادانی به سوی نور ایمان و علم بیرون سازد. حقتعالی با بیرون بردنتان از تاریکیها به سوی نور مهربان است که به شما ارادۀ خیر دارد؛ رحیم است و شما را به رحمتش میپوشاند. از همین است که توبۀ تائبان را میپذیرد و عصیانگران را مهلت میدهد.
﴿وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تُنفِقُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا یَسۡتَوِی مِنکُم مَّنۡ أَنفَقَ مِن قَبۡلِ ٱلۡفَتۡحِ وَقَٰتَلَۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَعۡظَمُ دَرَجَةٗ مِّنَ ٱلَّذِینَ أَنفَقُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَقَٰتَلُواْۚ وَکُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١٠﴾.
هیچ عذری ندارید که در راه پروردگار خویش انفاق نمیکنید، در حالی که اوتعالی نعمتها را برایتان عطا کرده است، او میراث بر آسمانها و زمین است و همه موجودات آن را به میراث میبرد. امّا در توان هیچکس نیست وارث دستمایهاش باشد، بلکه به زودی آن را ترک میکند و رحلت نمینماید. کسانی از شما که پیش از فتح مکّه صدقه دادند و به جنگ با کافران پرداختند، با کسانی که بعد از فتح مکّه در راه خدا انفاق کردند و در راه خدا جنگیدند در پاداش و مزدشان برابر نیستند، بلکه گروه نخست در نزد خداوند عزوجل منزلت برتر و مقام بالاتر دارند؛ هرچند حقتعالی برای هردو گروه بهشت را وعده کرده است. پروردگار سبحان به اعمالی که انجام میدهید داناست، هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نمیماند و به زودی برای نیکوکاران پاداش و برای بدکاران جزا خواهد داد.
﴿مَّن ذَا ٱلَّذِی یُقۡرِضُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا فَیُضَٰعِفَهُۥ لَهُۥ وَلَهُۥٓ أَجۡرٞ کَرِیمٞ ١١﴾.
چه کسی خواهد بود که با اخلاصمندی در راه خداوند عزوجل صدقه و انفاق نماید و به تعقیب صدقه منّت و اذیتی را اِعمال نکند. خداوند عزوجل پاداش چنین کسی را چند برابر مینماید، مزدش را بزرگ میدارد و بهشت را جایگاهش میسازد.
﴿یَوۡمَ تَرَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ یَسۡعَىٰ نُورُهُم بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَبِأَیۡمَٰنِهِمۖ بُشۡرَىٰکُمُ ٱلۡیَوۡمَ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٢﴾.
مردان و زنان مؤمن، نور ایمانشان در روز قیامت بر صراط (پُل) مشاهده میکنند که در پیش روی و از جانب راستشان بر حسب اعمالی که انجام دادند روان است. آنگاه برایشان گفته میشوند: امروز داخلشدن به بهشت مژدۀتان باد؛ بهشتی که از زیر درختانش جویها جاری است و در آن همیشه ماندگار میباشید. این پاداش، بزرگترین کامیابی و عظیمترین بهرهای است.
﴿یَوۡمَ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتُ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱنظُرُونَا نَقۡتَبِسۡ مِن نُّورِکُمۡ قِیلَ ٱرۡجِعُواْ وَرَآءَکُمۡ فَٱلۡتَمِسُواْ نُورٗاۖ فَضُرِبَ بَیۡنَهُم بِسُورٖ لَّهُۥ بَابُۢ بَاطِنُهُۥ فِیهِ ٱلرَّحۡمَةُ وَظَٰهِرُهُۥ مِن قِبَلِهِ ٱلۡعَذَابُ ١٣﴾.
مردان و زنان منافق، در روز قیامت در حالی که در بالای صراط (پُل) قرار دارند برای مؤمنان میگویند: برای ما فرصت دهید تا از نور شما روشنی بگیریم، امّا فرشتگان این سخن آنان را رد میکنند و برایشان به طور توبیخ و استهزا میگویند: به عقب خود برگردید و نور را جستجو نکنید. آنگاه میان مؤمنان و منافقان با حصار دیوار مانند بزرگی که دارای دروازهای است جدایی ایجاد میشوند؛ طوری که باطن این دروازه به جانب اهل بهشت، رحمت و ظاهرش به طرف اهل نفاق، عذاب است.
﴿یُنَادُونَهُمۡ أَلَمۡ نَکُن مَّعَکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ وَلَٰکِنَّکُمۡ فَتَنتُمۡ أَنفُسَکُمۡ وَتَرَبَّصۡتُمۡ وَٱرۡتَبۡتُمۡ وَغَرَّتۡکُمُ ٱلۡأَمَانِیُّ حَتَّىٰ جَآءَ أَمۡرُ ٱللَّهِ وَغَرَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ١٤﴾.
منافقان، مؤمنان را صدا میزنند و میگویند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم که عبادت نماز، روزه، حجّ و دیگر اوامر شرع را مانند شما انجام میدادیم؟ مؤمنان برای آنان میگویند: آری! شما در ظاهر حال با ما عبادات را انجام میدادید، امّا کفر و نفاق را پوشیدید و در نتیجه خویشتن را به هلاکت رساندید. شما مرگ و رنج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مصایب مؤمنان را انتظار میکشیدید، در آمدن قیامت و حساب اعمال شک داشتید، آرزوهای باطل و خواهشهای نفسانی گمراه کنندۀتان شما را فریب داد و همیشه در سرکشی ادامه دادید تا مرگ شما را فرا رسید و شیطان دشمن خدا شما را از عبادت پروردگار باز داشت.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا یُؤۡخَذُ مِنکُمۡ فِدۡیَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ مَأۡوَىٰکُمُ ٱلنَّارُۖ هِیَ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٥﴾.
خداوند بزرگ امروز از منافقان عوضی را که از عذاب فدیه دهند نمیپذیرد، همچنان از کافران نیز چیزی را در عوض عذاب قبول نمیکند. بازگشت منافقان و کافران به سوی آتش دوزخ است و این جایگاه برای آنان از هر جای دیگر سزاوارتر است، امّا بد مرجع و بازگشتی دارند؛ زیرا به خواری، عذاب و شکنجه گرفتاراند.
﴿۞أَلَمۡ یَأۡنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَن تَخۡشَعَ قُلُوبُهُمۡ لِذِکۡرِ ٱللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ ٱلۡحَقِّ وَلَا یَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ١٦﴾.
آیا زمان آن نرسیده که دلهای اهل ایمان به ذکر خداوند رحمان نرم شود، در هنگام شنیدن قرآن فروتنی و اظهار اطاعت کنند و مانند یهودیان و نصرانیان اهل کتاب سنگ دل و قسی القلب نباشید؛ مانند آنانکه چون زمان بر آنان طولانی شد از دین خدا انحراف کردند، آن را تغییر دادند و تحریف کردند، دلهایشان سخت شد، بیشتر آنان را از طاعت الله بیرون شدند و از حدود الهی تجاوز کردند.
این آیه به ترسناکی و فروتنی در هنگام شنیدن قرآن و نرمدلی در وقت ذکر حقتعالی دلالت میکند و مؤمنان را از اینکه در قسوت قلب، غفلت و عصیانگری مانند اهل کتاب باشند برحذر میدارد.
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یُحۡیِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٧﴾.
ای بندگان! یقین داشته باشید که خداوند عزوجل زمین را بعد از مردن به وسیلۀ باران زنده میگرداند و به اذن الله تعالی سرسبز میشوند، پس حقتعالی بر زندهکردن مردگان بعد از مردن و جمع نمودنشان برای روز حساب نیز تواناست و او قدرت دارد که دلهای سخت را نرم سازد. پروردگار سبحان براهین قدرت خویش را با ارائۀ مثالهای برای مردم بیان دارد تا در آن بیندیشند و آنچه را بر پیامبرش نازل کرده بفهمند.
﴿إِنَّ ٱلۡمُصَّدِّقِینَ وَٱلۡمُصَّدِّقَٰتِ وَأَقۡرَضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا یُضَٰعَفُ لَهُمۡ وَلَهُمۡ أَجۡرٞ کَرِیمٞ ١٨﴾.
یقیناً مردان و زنان که از عطاهای الهی صدقه میکنند و از روزی پاکیزهای که برایشان داده شده به منظور دریافت پاداش از نزد خداوند عزوجل بدون منّت و سخن آزاردهنده، در راه پروردگار به مصرف میرسانند حقتعالی پاداش اعمالشان را چند برابر میسازد. علاوه بر آن با دخول به بهشتهای پر از نعمت در جوار پروردگار با عظمت، بر ایشان فضل و احسان میکند.
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصِّدِّیقُونَۖ وَٱلشُّهَدَآءُ عِندَ رَبِّهِمۡ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ وَنُورُهُمۡۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١٩﴾.
کسانی که به خداوند عزوجل ایمان دارند، به پیامبر تصدیق کردند و بین هیچ کدام ایشان فرقی قایل نیستند، اینان همان صدّیقانی اند که به درجۀ احسان رسیدهاند، شهیدانی اند که در راه خدا شهید شدند و نیز شاهدانی اند که به رساندن علم نافع به بندگان پروردگار گواهی میدهند. برایشان در نزد خداوند عزوجل مزد بزرگ و پاداش عظیمی آماده شده که با نور کاملی در روز حساب همراه است. امّا کسانی که به حقتعالی کافر شدند و به براهین و دلایلی که بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل کرده تکذیب کردند با ذلّت و خواری و با خشم خداوند جبّار در آتش دوزخ ماندگار میباشند، برای آنان پاداش و روشنی وجود ندارد و امن و شادمانی را درنمییابند.
﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا لَعِبٞ وَلَهۡوٞ وَزِینَةٞ وَتَفَاخُرُۢ بَیۡنَکُمۡ وَتَکَاثُرٞ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِۖ کَمَثَلِ غَیۡثٍ أَعۡجَبَ ٱلۡکُفَّارَ نَبَاتُهُۥ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَىٰهُ مُصۡفَرّٗا ثُمَّ یَکُونُ حُطَٰمٗاۖ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٞ شَدِیدٞ وَمَغۡفِرَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٞۚ وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ ٢٠﴾.
ای مردمان! یقین کنید که زندگی دنیا بازیچۀ است که انسان را به خود مصروف میسازد، خوشگذرانیی است که دلها را غافل مینماید، زیب و زینتی است که چشمها را فریب میدهد، فخر فروشیی است که به وسیلهاش مردم بر یکدیگر با ستایش و افتخار برتری میجویند و زیاده طلبیی است که با کثرت ثروت و فرزندان تحقّق مییابد. صفت زندگی دنیا همچو بارانی است که دهقانان از سرسبزی پدید آمده از اثرش شادمان میشوند، بعد از آن با پژمردگی میخشکد و میپوسد و میبینی که بعد از تر و تازگی زرد و پارچه پارچه گردیده است. این صفت دنیاست که با زرق و برقش از طریق کثرت خانواده، زیادت دارایی و فراوانی در زندگی، انسان را فریب میدهد، بعد از آن فرقت و سفر پدید میآید و احوال و زمان دگرگون میشوند. آنگاه که روز قیامت فرا رسد، کافران، مزید به از بین رفتن دنیای خود، عذاب سختی را در پیشرو دارند، امّا برای دوستان خداوند عزوجل و اهل طاعتش آمرزش گناهان و خوشنودی اوتعالی میسّر است. آری! زندگی دنیا متاع فریبندهای است که فریبخورده را به مزخرفات خویش فریفته میسازد؛ یعنی هر که آن را اختیار کند، برای بدست آوردنش میکوشد و عمل برای آخرت را فراموش مینماید.
﴿سَابِقُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا کَعَرۡضِ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ أُعِدَّتۡ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٢١﴾.
ای مردم! به اعمال نیکو، کوشش در امور خیر، تلاش در طاعات و طلب اسباب آمرزش چون توبه و ترک گناهان سبقت جویید تا پروردگار منّان بازگشت شما را به سوی بهشتی مقرّر دارد که پهناییاش مانند پهنایی آسمانها و زمین است و حقتعالی آن را برای کسانی مهیّا داشته که به وی ایمان آوردهاند و از پیامبرش پیروی کنند، به طاعاتش عمل نمایند و از نافرمانیاش بپرهیزند. این فضل و احسانی از جانب خداوند عزوجل است که با توفیق استقامت و راهیابی برای هر بندهای که اراده کند میبخشاید. اوتعالی بر بندگان صالحش فضل فراگیر و بزرگ دارد؛ چنانچه ایشان را آفریده و روزی داده است، توفیق میبخشد و باز پاداش میدهد.
از این آیه دانسته میشوند که دخول به بهشت به مجرّد عمل ممکن نیست، بلکه با رحمت حقتعالی میسّر است.
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ ٢٢﴾.
ای بندگان! هیچ مصیبتی در موجودات زمین و در وجودتان چون بیماری، ناداری، معلولیت، تلفشدن اموال و دیگر دشواریها پدید نمیآید، مگر اینکه خداوند متعال آن را پیش از وقوعش مقدّر کرده و نوشته است. آری! نوشتن و تقدیرش بر خداوند عزوجل آسان است؛ زیرا هیچ کاری او را ناتوان ساخته نمیتواند.
﴿لِّکَیۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَکُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰکُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٍ ٢٣﴾.
خداوند سبحان همه چیزها را مقدّر کرده تا با از دسترفتن امور دنیوی محزون نشوید؛ زیرا کسی که به تقدیر الهی ایمان آورده همه امورش را به خداوند عزوجل میسپارد و به حکمش تسلیم است و نیز برای اینکه با ملاحظۀ فضل و احسانش با کبر و غرور شادمان نشوید. پروردگار سبحان کسانی را که با خودبینی بر دیگران تکبّر کنند، در دل کبر داشته باشند و به زبان فخرفروشی نمایند دوست ندارد، بلکه متواضعانی را که دوست میدارد که به پیشگاه وی فروتنی و ترسناک باشند.
﴿ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ وَیَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبُخۡلِۗ وَمَن یَتَوَلَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ٢٤﴾.
این گروه که اهل تکبّر و خودبینی اند در نعمتهای الهی بخل میورزند، حقوق و وجایب مال و ثروت خود را ادا نمیکنند، دیگران را نیز به بخل فرا میخوانند و بخالت و امساک را در نظر مردم نیکو جلوه میدهند. کسی که از عبادت خداوند عزوجل رو گرداند و طاعتش را ترک کند، جز به خویشتن ضرری نرسانده و حقتعالی از او بینیاز است. آری! الله از بندگان بینیاز است، طاعت مطیعان برایش فایدهای ندارد و معصیت عاصیان به او ضرری نمیرساند. اوتعالی ستوده است، همه صفات نیکو و افعال موجب ستایش مخصوص اوست، به کسی که از طاعتش رو گرداند نیازی ندارد و به شاکران و سپاسگزاران پاداش میدهد.
﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا رُسُلَنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَأَنزَلۡنَا مَعَهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡمِیزَانَ لِیَقُومَ ٱلنَّاسُ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَنزَلۡنَا ٱلۡحَدِیدَ فِیهِ بَأۡسٞ شَدِیدٞ وَمَنَٰفِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥ وَرُسُلَهُۥ بِٱلۡغَیۡبِۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ ٢٥﴾.
الله عزوجل پیامبرانش را با براهین قاطع و دلایل روشن فرستاد، همراهشان کتابهای را با عقاید، احکام اخلاق و آداب نازل فرمود و میزان (ترازو) را فرو فرستاد تا مردم به آن حکم کنند و به وسیلهاش در داد و گرفت حقوقشان عدالت نمایند. همچنان حقتعالی آهن را نازل کرد که دارای صلابت و قدرت سختی در جنگهاست و در صناعت و زراعت فایدههای زیادی دارد و تا اینکه خداوند عزوجل بداند که چه کسی دین پیامبرانش را به غیب یاری میرساند؛ یعنی در راه خدا برای نگهبانی دین و دفاع از بندگانش سلاح برمیدارد و به مبارزه میپردازد. به راستی که حقتعالی نیرومند است، چنانکه هیچ کسی با او جنگ و زورآزمایی کرده نمیتواند، با عزّت و غالب است طوری که دشمنانش را قهر میکند و دوستانش را عزّت میبخشد.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحٗا وَإِبۡرَٰهِیمَ وَجَعَلۡنَا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡکِتَٰبَۖ فَمِنۡهُم مُّهۡتَدٖۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٢٦﴾.
خداوند پاک نوح و ابراهیم -علیهما السلام- را به رسالت توحید به سوی اقوامشان فرستاد و نبوّت و علم کتابهای فرودآمدهاش را در فرزندانشان مقرّر داشت. شماری از ایشان به سوی حق هدایت شدند و از حقتعالی اطاعت نمودند، امّا تعداد زیادی از ذرّیۀشان از حدود الهی تجاوز کردند و از طاعتش بیرون آمدند.
﴿ثُمَّ قَفَّیۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّیۡنَا بِعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِیلَۖ وَجَعَلۡنَا فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُ رَأۡفَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَرَهۡبَانِیَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا کَتَبۡنَٰهَا عَلَیۡهِمۡ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ رِضۡوَٰنِ ٱللَّهِ فَمَا رَعَوۡهَا حَقَّ رِعَایَتِهَاۖ فََٔاتَیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٢٧﴾.
الله عزوجل بعد از نوح و ابراهیم -علیهما السلام- پیامبران دیگرش را مبعوث نمود و دلایل واضح و براهین روشن را با ایشان نازل کرد، به تعقیب ایشان عیسی بن مریم علیه السلام را فرستاد و انجیل را بر او نازل فرمود. اوتعالی در دلهای نصرانیان پیروان عیسی علیه السلام نرمی و شفقتی را مقرّر داشت، اما در دین خود غلوّ کردند و رهبانیتی را بدون دلیل شرعی ایجاد کردند و از خود ساختند که خداوند بزرگ بر آنان فرض کرده بود. با انجام این کار به پروردگار اخلاص نداشتند و ارادۀ آنان خوشنودی مردم بود؛ از اینرو نه به گونۀ مشروعش ادا کردن و نه به اقامۀ حقّش پرداختند، بلکه مشروع را به بدعت تغییر دادند. خداوند سبحان از میان آنان پاداش مؤمنان را طبق اعمالشان عطا کرد، اما بیشتر آنان از حد گذشتند، از اطاعت الهی خارج شدند و رسول خدا محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب نمودند. این است ثمرۀ تلخ بدعت و عاقبت کسانی که شریعت الهی را ترک نمایند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَءَامِنُواْ بِرَسُولِهِۦ یُؤۡتِکُمۡ کِفۡلَیۡنِ مِن رَّحۡمَتِهِۦ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ نُورٗا تَمۡشُونَ بِهِۦ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٢٨﴾.
ای مؤمنان! خداوند عزوجل را مراقب خویش بدانید و با عمل به طاعات و اجتناب از معاصی از او بترسید، آنگاه رحمتش را برایتان دوچندان میسازد. این حکم، کسانی از نصرانیان را شامل میشوند که نخست به عیسی علیه السلام سپس به محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آوردهاند و در نزد پروردگار منّان دو مزد و پاداش را درمییابند. اما حقتعالی برای مؤمنان نوری را مقرّر داشت که با آن هدایت میشوند و حق را درمییابند. همچنان گناهانشان را مورد آمرزش قرار میدهد؛ چون اوتعالی برای بندگان گنهکار میآمرزد و به کسانی که توبه کنند و به سویش باز گردند مهربان است.
﴿لِّئَلَّا یَعۡلَمَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ أَلَّا یَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَیۡءٖ مِّن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَأَنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٢٩﴾.
خداوند منّان با این پاداش دوچند و مزد عظیم بر شما احسان کرده تا اهل کتاب که به محمّد صلی الله علیه و آله و سلم کافر شدند بدانند که در توانشان نیست چیزی از فضل و احسان الهی را برای خود اختصاص دهند و یا برای دیگران ببخشند و نیز بدانند که فضل و خوبی همه به دست خداوند عزوجل و در تصرّف اوست، به هر که از بندگانش بخواهد میبخشاید و از هر که بخواهد بازمیدارد. اوتعالی بر بندگانش فضل فراگیر دارد و نعمتهای زیادی میبخشد.
مدنی است؛ ترتیب آن 58؛ شمار آیات آن 22
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِی تُجَٰدِلُکَ فِی زَوۡجِهَا وَتَشۡتَکِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ یَسۡمَعُ تَحَاوُرَکُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعُۢ بَصِیرٌ ١﴾.
ای پیامبر! به یقین که خداوند عزوجل سخن (خوله بنت ثعلبه) را که دربارۀ شوهرش (اوس بن صامت) به تو مراجعه کرده بود شنید، آنگاه که شوهرش با سخن: تو بر من در حرمت نکاح مانند کمر مادرم هستی، از وی ظهار کرده بود و آن زن از پروردگارش میخواست مشکلش را مرفوع سازد. ای پیامبر! حقتعالی گفتگوی شما را میشنود، یقیناً او شنوا و بیناست و گفتگوی آن دو را از فوق هفت آسمان شنید.
﴿ٱلَّذِینَ یُظَٰهِرُونَ مِنکُم مِّن نِّسَآئِهِم مَّا هُنَّ أُمَّهَٰتِهِمۡۖ إِنۡ أُمَّهَٰتُهُمۡ إِلَّا ٱلَّٰٓـِٔی وَلَدۡنَهُمۡۚ وَإِنَّهُمۡ لَیَقُولُونَ مُنکَرٗا مِّنَ ٱلۡقَوۡلِ وَزُورٗاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٞ ٢﴾.
مسلمانانی که از همسران خویش ظهار میکنند؛ یعنی مرد برای همسرش میگوید: تو در حرمت بر من مانند کمر مادرم هستی، درست این است که همسرانشان مادران آنان نمیباشند، بلکه زنانشان هستند و مادران آنان زنانی اند که تولّدشان کردهاند. بنابراین ظهارکنندگان، دروغ بزرگ و بهتان ناپسندی را بر زبان میآورند. با آن هم خداوند عزوجل از کسی که خطاکاری کند و سپس باز گردد عفو میکند و به کسی که حرامی را مرتکب شود و باز توبه نماید میآمرزد؛ از آنرو که آمرزشی فراگیر دارد.
﴿وَٱلَّذِینَ یُظَٰهِرُونَ مِن نِّسَآئِهِمۡ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا قَالُواْ فَتَحۡرِیرُ رَقَبَةٖ مِّن قَبۡلِ أَن یَتَمَآسَّاۚ ذَٰلِکُمۡ تُوعَظُونَ بِهِۦۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ٣﴾.
کسانی که ظهار میکنند و همسران خود را به این طریق بر خویشتن حرام میسازد، باز از سخنشان برمیگردد و جماع با همسران خود را قصد دارند، لازم است کفّاره بدهند. کفّاره این است که یک برده یا کنیز مؤمنی را پیش از جماع با همسرش آزاد کنند و این حکم از جانب خداوند حکیم و خبیر برای کسی است که از همسرش ظهار کند. آری! حقتعالی شما را با این بیان نصیحت و رهنمایی میکند و این کفّاره برای کسی است که ظهار از وی صدور یافته باشد. هیچ چیزی بر خداوند بزرگ پنهان نیست، هیچ امری از او غایب نمیماند و همه را مطابق اعمالشان جزا میدهد.
﴿فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ شَهۡرَیۡنِ مُتَتَابِعَیۡنِ مِن قَبۡلِ أَن یَتَمَآسَّاۖ فَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ فَإِطۡعَامُ سِتِّینَ مِسۡکِینٗاۚ ذَٰلِکَ لِتُؤۡمِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦۚ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۗ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٤﴾.
امّا چون پولی نداشت که با آن بردهای را آزاد کند، لازم است پیش از اینکه با همسرش جماع کند دو ماه پیاپی روزه بگیرد و چون از روزهگرفتن به عذر شرعی ناتوان بود شصت مسکین را طعام دهد؛ طوری که سیر شوند. بیان این احکام برای آن است که با انجام اوامر و اجتناب از نواهی الهی به او تعالی، و با متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت ایمان آوردید. اینها حدود خداوندی است که روا نیست از آن تجاوز شود. هر که از حدود الهی تجاوز کند مرتکب جرم بزرگی شده و کسی که از آنها انکار ورزد به عذاب دردآور و جاودان آتش دوزخ گرفتار میشوند.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۚ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٞ مُّهِینٞ ٥﴾.
کسانی که با خداوند عزوجل و پیامبرش به جنگ میپردازند، با شریعت الهی مخالفت مینمایند و از آیین الهی جلوگیری میکنند به شکست مواجه گردند و خوار ساخته میشوند؛ چنانچه مردمی که قبلاً با خداوند عزوجل و رسولش محاربه کردند خوار شدند. حقتعالی آیات مُحکم، حجّتهای واضح و دلایل آشکاری را نازل کرده که در آن صلاح بندگان و شهرها وجود دارد. امّا کسی که انکار ورزد و آیات الهی را رد نماید به عذاب خوار کنندهای در آتش دوزخ گرفتار میشوند.
﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ٦﴾.
از آن وقت یاد کن که خداوند متعال امّتهای نخستین و واپسین را برای روز قیامت جمع میآورند و ایشان را به اعمال خوب و بدی که انجام دادهاند و خداوند عزوجل آن اعمال را در نامههایشان نوشته آگاهی میسازد. مردم از هولناکی بزرگ آن روز اعمالی را که انجام دادند فراموش کردهاند. امّا حقتعالی به هرچیز آگاه است، هیچ امری بر او پنهان نیست، رازها را میداند و به آنچه در ضمایر وجود دارد علماً احاطه دارد.
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۖ مَا یَکُونُ مِن نَّجۡوَىٰ ثَلَٰثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمۡ وَلَا خَمۡسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمۡ وَلَآ أَدۡنَىٰ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمۡ أَیۡنَ مَا کَانُواْۖ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٧﴾.
آیا ندانستی که خداوند عزوجل به همه موجودات آسمانها و زمین داناست. هیچ سه نفری از مردم به امر پنهانی راز نمیگویند مگر اینکه اوتعالی چهارمشان است، رازشان را میداند و چیزی را که گفتهاند بر او پوشیده نیست. هیچ پنج نفری به سخنی نجوا نمیکنند مگر اینکه اوتعالی علماً ششمشان است و هیچ کدام از سخنان پوشیده و آشکارشان بر او پوشیده نیست. به همینگونه اگر تعدادشان کمتر یا زیادتر از این باشد، بازهم اوتعالی علماً با ایشان است؛ با وجود اینکه بر عرش استوا دارد و از مخلوقاتش جداست. حقتعالی همه مردم را در روز قیامت به اعمال خوب و بدی که انجام دادند خبر میدهد؛ زیرا او به هر چیز آگاه و به هر رازی داناست.
﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نُهُواْ عَنِ ٱلنَّجۡوَىٰ ثُمَّ یَعُودُونَ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَیَتَنَٰجَوۡنَ بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَمَعۡصِیَتِ ٱلرَّسُولِۖ وَإِذَا جَآءُوکَ حَیَّوۡکَ بِمَا لَمۡ یُحَیِّکَ بِهِ ٱللَّهُ وَیَقُولُونَ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ لَوۡلَا یُعَذِّبُنَا ٱللَّهُ بِمَا نَقُولُۚ حَسۡبُهُمۡ جَهَنَّمُ یَصۡلَوۡنَهَاۖ فَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ٨﴾.
ای پیامبر! آیا یهودیان را ندیدی که خداوند عزوجل آنان را از راز گفتن به سخنانی که نسبت به مسلمانان شک برانگیز و اشتباهآور است نهی کرد، اما آنان به انجام نهی الهی باز گشتند؛ یعنی به سخنان بد راز گفتند، ستمگری کردند و از حد تجاوز نمودند؟ همچنان آنگاه که یهودیان به نزدت - ای پیامبر- میآیند به غیر روشی که خداوند عزوجل تحیه را مشروع ساخته با مقولۀ «السّام علیک»؛یعنی مرگ بر تو باد، بر تو تحیه تقدیم میدارند. بعد از آن میگویند: اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم رسول حقتعالی است، پس چرا خداوند عزوجل ما را با این سخن عذاب و مجازات نمیکند؟ خداوند سبحان خبر داد که عذاب آنان را به آتش دوزخ به تأخیر انداخته که بسیار سوزنده و بدجایگاهی است و قرارگاه بدی برای کافران است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَنَٰجَیۡتُمۡ فَلَا تَتَنَٰجَوۡاْ بِٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَمَعۡصِیَتِ ٱلرَّسُولِ وَتَنَٰجَوۡاْ بِٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٩﴾.
ای مؤمنان! آنگاه که به طور راز و پوشیده سخن گفتید از سخنانی که خداوند عزوجل حرام ساخته بپرهیزید، برابر است که به ذات خود بد باشد یا سخنی باشد که ستم بر مردم و مخالفت با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به همراه داشته باشد. به اموری سخن زنید که در آن خیر و صلاح و نفعی نهفته باشد. با متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انجام اوامر و اجتناب از نواهی از الله تعالی بترسید؛ چون بازگشتتان به سوی اوست و شما را مطابق اعمالتان جزا میدهید.
«برّ» عملی است که انجامش طاعت باشد و «تقوا» ترک معصیت است.
﴿إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَیۡسَ بِضَآرِّهِمۡ شَیًۡٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١٠﴾.
سخنزدن به گناه و تجاوز از وسوسههای شیطان و معصیت خداوند رحمان است تا غم و اندوه را برای اهل ایمان به بار آورد، امّا این امور جز به ارادۀ خداوند عزوجل به مؤمنان آزاری نمیرساند. مؤمنان باید تنها به پروردگار سبحان اعتماد کنند، هر مسلمانی امورش را به اوتعالی بسپارد و او در تصرّف به امور کافی است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قِیلَ لَکُمۡ تَفَسَّحُواْ فِی ٱلۡمَجَٰلِسِ فَٱفۡسَحُواْ یَفۡسَحِ ٱللَّهُ لَکُمۡۖ وَإِذَا قِیلَ ٱنشُزُواْ فَٱنشُزُواْ یَرۡفَعِ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ دَرَجَٰتٖۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ١١﴾.
ای مؤمنان! آنگاه که در مجالس به فراخ سازد جای برای دیگران امر شدید به این کار اقدام کنید و برای برادر مسلمان خویش جایی را فرخ سازید. خداوند عزوجل روزی و پاداش را بر شما مزید میگرداند و آنگاه که به کدام منظوری از شما خواسته شد که از مجلس برخیزد اجابت کنید، حقتعالی جایگاه مؤمنان را بر حسب ایمانشان بالا میبرد و برای اهل علم، به خاطر فضیلت علم درجات زیادی از بزرگی و پاداش میبخشد. پروردگار بزرگ به هر چیز داناست و هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نمیباشد، هیچ کاری را فراموش نمیکند و به زودی از اعمال همگان حساب میگیرد.
در این آیه ذکر علم بعد از آداب مجالس آمده است؛ زیرا اهل علم در آداب و اخلاق دانشمندتراند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَٰجَیۡتُمُ ٱلرَّسُولَ فَقَدِّمُواْ بَیۡنَ یَدَیۡ نَجۡوَىٰکُمۡ صَدَقَةٗۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ لَّکُمۡ وَأَطۡهَرُۚ فَإِن لَّمۡ تَجِدُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ١٢﴾.
ای کسانی که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردید! رازگفتن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را اراده داشتید پیش از آن صدقه دهید. این امر در زیادت حسنات به خیر شماست و شما را با کفّارۀ خطاها از گناه پاک میسازد. امّا اگر توان ادای صدقه را نداشتید بر شما گناهی نیست؛ زیرا خداوند عزوجل از شما عفو نموده است، چون او آمرزش فراگیر دارد، به سبب آمرزش خود ملامت نمیکند و به سبب رحمتش مجازات نمینماید.
﴿ءَأَشۡفَقۡتُمۡ أَن تُقَدِّمُواْ بَیۡنَ یَدَیۡ نَجۡوَىٰکُمۡ صَدَقَٰتٖۚ فَإِذۡ لَمۡ تَفۡعَلُواْ وَتَابَ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَٱللَّهُ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ١٣﴾.
آیا اگر قبل از رازگفتن با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صدقه دهید از فقر و تنگدستی میترسید؟ اگر صدقه نکردید -و حقتعالی در این امر با شما آسانگیری کرد- بر نمازهای فرض مداومت کنید، زکات فرض را ادا نمایید و در طاعت خداوند عزوجل و پیامبرش بکوشید. الله تعالی بر همه اعمال شما آگاه است و از شما به طور قطع حساب میگیرد، پس او را مراقب خویش بدانید.
﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ تَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مَّا هُم مِّنکُمۡ وَلَا مِنۡهُمۡ وَیَحۡلِفُونَ عَلَى ٱلۡکَذِبِ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ ١٤﴾.
آیا از عملکرد منافقان در تعجّب نمیشوی که خداوند عزوجل و رسولش را رها کرده یهودیان را به دوستی میگیرند؟ این در حالی است که منافقان نه از مسلمانان اند و نه از یهودیان میباشند، امّا سوگند یاد میکنند که از جملۀ یهودیان اند. آنان دروغگوی اند و خود میدانند که در سخن و سوگند خویش دروغ میگویند.
﴿أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدًاۖ إِنَّهُمۡ سَآءَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٥﴾.
خداوند عزوجل برای این گروه از منافقان عذاب دردآور و سختی در آتش دوزخ مهیّا کرده است؛ زیرا عمل بد و فعل زشتی را انجام دادهاند بنابراین در پایینترین طبقۀ دوزخ قرار دارند.
﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُمۡ جُنَّةٗ فَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٦﴾.
منافقان با سوگندهای خود خویشتن را از قتل نجات دادند؛ بدینگونه که در ظاهر حال سوگند خوردند که مؤمن اند، هرچند در نفس الامر کافر اند و دیگران را از اسلام باز داشتند. از همین است که عذاب خوارکنندهای در آتش دوزخ برای آنان آماده شده و در دنیا و آخرت زیانمند شدند.
﴿لَّن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیًۡٔاۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ١٧﴾.
دارایی و فرزندان در روز قیامت هرگز از منافقان دفاع کرده نمیتواند و آنان را از عذاب بازنمیدارد، بلکه در آتش دوزخ و در جایگاه بدی ماندگار هستند و به عذاب، خواری و ذلّت گرفتار میباشند.
﴿یَوۡمَ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ جَمِیعٗا فَیَحۡلِفُونَ لَهُۥ کَمَا یَحۡلِفُونَ لَکُمۡ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ عَلَىٰ شَیۡءٍۚ أَلَآ إِنَّهُمۡ هُمُ ٱلۡکَٰذِبُونَ ١٨﴾.
آنگاه که خداوند عزوجل در روز قیامت منافقان را از قبرها زنده میسازد، همچنان که در دنیا برایتان سوگند میخورند، اکنون هم سوگند یاد میکنند که مؤمن هستند و باور دارند که این قرار و سوگند برای آنان فایده دارد. امّا این اندیشۀ آنان گمانی بیش نیست، به خداوند منّان افترا میکنند و در ایمان خویش در نزد پروردگار مهربان درزغ گفتهاند.
﴿ٱسۡتَحۡوَذَ عَلَیۡهِمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَأَنسَىٰهُمۡ ذِکۡرَ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱلشَّیۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٩﴾.
شیطان بر آنان غلبه کرده به طوری که طاعت خداوند رحمان را ترک کردهاند و از ایمان و قرآن اعراض نمودهاند. بنابراین از پیروان شیطان گردیدند و هر که از شیطان اطاعت نماید زیانمند شده، به لعنت و عذاب و به مجازات و خشم الهی روبرو خواهد شد.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ ٢٠﴾.
کسانی که خداوند عزوجل و پیامبرش را نافرمانی کردند و با دین الهی به جنگ پرداختند، در دنیا با اهل ذلّت و خواری و با بد اعمالان و اشرار همراهاند و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار میشوند.
﴿کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ ٢١﴾.
خداوند عزوجل مقدّر کرده و حکم نموده است که پیروزی از آن او و رسولش میباشد؛ زیرا اوتعالی نیرومند است، چنانکه هیچ چیزی او را ناتوان کرده نمیتواند، کسی با او توان مقابله را ندارد و بر او پیروز نمیشود. او ذات عزیزی است که همه تحت قهر او هستند و هر که با او بجنگد خوارش میسازد.
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ یُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ کَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَیُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٢٢﴾.
قومی را سراغ نخواهی داشت که به خداوند عزوجل ایمان داشته باشند، و او را به شایستگی عبادت کنند، به لقایش در روز قیامت باورمند باشند و محبت خویش را برای اوتعالی خالص ساخته باشند، امّا با آنهم با کسانی که با خداوند عزوجل و رسولش میستیزند دوستی بر قرار سازند. نباید با کافران که با الله عزوجل و رسولش میستیزند دوستی و محبت داشته باشند، اگرچه پدران، فرزندان، برادران و خویشاوندانشان باشند، زیرا پیوند دینی از پیوند خویشاندانی ارزشمندتر است و دوستی و موالات باید به خاطر خدا و رسولش باشد، نه بر مبنای روابط نسبی و خویشاوندی. کسانی که دوستی و دشمنیشان به خاطر خداوند عزوجل است حقتعالی ایمان را در دلهایشان رقم زده و در ضمیرشان محکم و راسخ ساخته است، آنان را به نصرت خویش نیرو بخشیده، با رعایت خویش حمایت نموده، به ولایتش مخصوص ساخته و به بهشتهای پر از نعمت در نیکوترین جایگاه و زیباترین قرارگاه داخل میسازد؛ در بهشتهایی که جویهای بسیار، درختان نیکو و میوههای پاکیزه دارد و در آنجا همیشه ماندگاراند. خداوند عزوجل از ایشان خوشنود است، در درازنای زمان بر ایشان خشم نمیکند و ایشان هم از حقتعالی خوشنوداند؛ زیرا پاداش نیکو و جایگاه باکرامتی را با بزرگترین مزد و بهترین نعمتها دریافتهاند. این مؤمنان سرافراز و کامگار، بندگان مُخلص و حزب کامیاب الله عزوجل هستند؛ کسانی که کامیابی بزرگ و جایگاه راستینی را در بهشت جاودان در نزد پادشاه با اقتدار و منّان به دست آوردهاند.