تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی فرقان


جمهور مفسرین بر این باورند که مکی است و ۷۷ آیه می‌باشد.

آیه‌ی ۱-۲:

﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَ عَلَىٰ عَبۡدِهِۦ لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًا١[الفرقان: ۱]. «خجسته است خداوندی که فرقان (=جدا سازندۀ حق از باطل) را بر بنده خود (محمد ص) نازل کرد تا برای جهانیان هشدار دهنده باشد».

﴿ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٖ فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرٗا٢[الفرقان: ۲]. «ذاتی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست، و هیچ فرزندی برنگرفته، و در فرمانروایی شریکی ندارد، و همه چیز را آفریده و آنها را به اندازه مقرّر کرده است».

در این آیه عظمت خدا و این‌که او یگانۀ یکتا بوده و کلیۀ خوبی‌ها و نیکی‌ها در او منحصر است، بیان شده است. پس فرمود: ﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡفُرۡقَانَبا شکوه و والا مقام است خدایی که «فرقان» را نازل کرده است. و صفات او کامل‌اند و خوبیهایش فراوان است. از بزرگ‌ترین خیرات و نعمت‌هایش این است که قرآن را نازل فرموده است که حلال و حرام را از هم جدا می‌نماید، و هدایت را از گمراهی، و سعادتمندان را از اهل شقاوت جدا می‌کند. ﴿عَلَىٰ عَبۡدِهِ(این قرآن را) بر بنده‌اش محمد صنازل فرموده است که مراتب عبودیت و بندگی را به حد کمال رسانده و از همۀ پیامبران پیشی گرفته است. ﴿لِیَکُونَ لِلۡعَٰلَمِینَ نَذِیرًاتا این نازل کردن فرقان بر بنده‌اش هشداری برای جهانیان باشد و آنها را از عذاب خداوند بیم دهد، و موارد خشنودی الهی را از موارد خشم وی مشخص کند. و هرکس این هشدار را بپذیرد و به آن عمل نماید از زمرۀ‌نجات یافتگان در دنیا و آخرت خواهد بود، کسانی که به سعادت جاودانی دست یازیده و مالکیت ابدی را دریافته‌اند. آیا بالاتر از این نعمت و فضل و احسان چیزی وجود دارد؟ پس خجسته و والا مقام است ذاتی که او آنچه ذکر شد گوشه‌ای از احسان و برکات اوست.

﴿ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِذاتی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین از آن اوست. یعنی تنها او در آسمان‌ها و زمین تصرف می‌نماید، و همۀ آنچه که در آسمان‌ها و زمین هستند در مالکیت او قرار دارند، و بندۀ او هستند، و در برابر عظمت او سر تسلیم فرود آورده، و رد برابر ربوبیتش فروتن بوده و به رحمت او نیازمندند. ﴿وَلَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِو هیچ فرزندی بر نگرفته و در فرمانروایی شریکی ندارد. چگونه ممکن است فرزند یا شریکی داشته باشد در حالی که او مالک است و غیر او همه مملوک، و در اختیار اویند. و او چیره و غالب و دیگران همه مغلوب هستند، و ذات او از همه چیز بی‌نیاز است، و آفریده‌ها از همه جهت به او نیازمندند؟!.

و چگونه ممکن است در فرمانروایی و مالکیت شریکی داشته باشد حال آنکه بندگان همه در اختیار او هستند ؟! پس جز با اجازۀ او حرکت و سکونی از آنها سر نمی‌زند، و جز با اجازۀ او کاری انجام نمی‌دهند. پس بسی پاک است خداوند از این‌که شریک یا فرزندی داشته باشد، و هر کس دربارۀ او چنین چیزی بگوید قدر و منزلت الهی را درک نکرده است. بنابر این فرمود: ﴿وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٍٖهمه چیز را آفریده است. این شامل جهان بالا و پایین، اعم از حیوانات و نباتات و جمادات آن است. ﴿فَقَدَّرَهُۥ تَقۡدِیرٗابه هر مخلوقی آفرینش شایسته و مناسبش را بخشیده است. و آن‌گونه آن را آفریده است که حکمتش آن را اقتضا نموده است، به نحوی که هر مخلوقی طوری آفریده شده است که عقل صحیح خلاف شکل و صورتی که به آن داده شده است، تصور نمی‌کند، بلکه عقل سالم حتی خلاف شکلی که به یکی از اعضای مخلوقی بخشیده شده است، تصور نمی‌کند، زیرا خداوند هر عضوی را در جایی قرار داده است که چنانچه در جایی دیگر گذاشته شود با آن تناسب نخواهد داشت. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّکَ ٱلۡأَعۡلَى١ ٱلَّذِی خَلَقَ فَسَوَّىٰ٢ وَٱلَّذِی قَدَّرَ فَهَدَىٰ٣[الأعلى: ۱-۳]. و خداوند متعال فرموده است: ﴿رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ[طه: ۵۰]. و پس از آنکه کمال و عظمت و فراوانی احسان و نیکی‌های خود را بیان کرد- و این امر مقتضی آن است که او به تنهایی محبوب، فریادرس، تعظیم شده باشد و همه‌ی کارها و عبادات خالصانه برای وی انجام گیرد و کسی را شریک وی نسازند- مناسبت پیدا کرد که تصریح نماید که عبادت غیر او باطل است. پس فرمود:

آیه‌ی ۳:

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَةٗ لَّا یَخۡلُقُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ وَلَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا یَمۡلِکُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَیَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗا٣[الفرقان: ۳]. «و آنان غیر از خداوند معبودانی را برای خود برگزیده، (معبودانی) که چیزی را نمی‌آفرینند، بلکه خودشان مخلوقند، و نه مالک زیان و سود خویش هستند، و نه مالک مرگ و حیات و رستاخیز (خویش)‌اند».

شگفت‌انگیزترین چیز، واولین دلیل بر نادانی و بی‌خردی و ستم‌ورزی و جسارت آنها نسبت به پروردگار این است که معبودانی چنین ناتوان را به خدایی برگرفته‌اند، معبودان ناتوانی که توانایی آفریدن چیزی را ندارند، بلکه خودشان آفریده شده‌اند، برخی از معبودانشان را با دست‌های خود درست کرده‌اند ﴿وَلَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاو مالک کوچکترین سود و زیانی برای خود نبوده، ﴿وَلَا یَمۡلِکُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَیَوٰةٗ وَلَا نُشُورٗاو اختیار مرگ و زندگی و برانگیختن را ندارند. یعنی آنها توانایی زنده کردن پس از مرگ را ندارند، پس مهمترین داوری عقل در مورد این معبودان عبارت از بطلان خدایی آنان است، چرا که عقل به فاسدبودن آن (بت‌ها) و فاسد بودن عقل کسی که آنها را به خدایی گرفته و در آفرینش مخلوقات شریک آفریننده قرار داده است قضاوت می‌نماید، زیرا خداوند آنها را در آفرینش مخلوقات شریک خود قرار نداده است، خداوندی که سود و زیان و منع وعطا در دست اوست. و اوست که زنده می‌کند و می‌میراند و مردگان را بر می‌انگیزد و در روز رستاخیز آنان را گرد می‌آورد. و خداوند برایشان دو سرا قرار داده است: سرای شقاوت و خواری، و سرای موفقیت و سعادت و نعمت پایدار و همیشگی را برای کسی در نظر گرفته است که معبود را تنها خدا بداند.

آیه‌ی ۴-۶:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡکٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَیۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا٤[الفرقان: ۴]. «و کافران گفتند: این (قرآن) دروغی بیش نیست که (محمد) خود آن را به هم بافته است، و گروهی دیگر او را بر آن یاری داده‌اند. به درستی که ستم و دروغ به میان آورده‌اند».

﴿وَقَالُوٓاْ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٱکۡتَتَبَهَا فَهِیَ تُمۡلَىٰ عَلَیۡهِ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلٗا٥[الفرقان: ۵]. «و گفتند: افسانه‌های پیشینیان است که آن را باز نوشته است، و چنین افسانه‌هایی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده می‌شود».

﴿قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِی یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا٦[الفرقان: ۶]. «بگو: آن را ذاتی فرو فرستاده است که هر راز نهانی را که در آسمان‌ها و زمین است می‌داند. بی‌گمان او آمرزگار و مهربان است».

وقتی صحت توحید و بطلان شرک را با دلیل قاطع و روشن ثابت نمود، درستی و صحت رسالت و باطل بودن گفتۀ کسی که با آن مخالفت ورزیده و بر آن اعتراض کرده است را نیز اثبات نموده و فرمود: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡکٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَیۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا٤کفر کافران باعث شد تا در مورد قرآن و پیامبر بگویند:‌این قرآن دروغی است که محمد آن را ساخته و پرداخته کرده است و به خدا نسبت داده و گروهی دیگر او را بر این کار یاری کرده‌اند.

خداوند سخن آنها را رد نمود و بیان کرد که این تکبر و لجاجت و عین ستمگری و دروغگویی آنان است، و چنین چیزی در عقل کسی نمی‌گنجد، چرا که آنها پیامبر صرا بیشتر از همۀ مردم می‌شناسند، و کمال صداقت و امانتداری و نیکوکاری او را می‌دانند. و امکان ندارد که پیامبر و هیچ مخلوق دیگری از طرف خود چیزی مانند این قرآن را که بزرگ‌ترین و بالاترین سخن است بیاورد، و پیامبر صنزد هیچ کسی نرفته است تا او را در ساختن قرآن یاری نماید، بلکه کافران این سخن را از روی ستمگری و دروغگویی می‌گویند.

و از جمله گفته‌های کافران در مورد قرآن این است که گفتند: آنچه محمد صآورده است، ﴿أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَافسانه‌های پیشینیان است که مردم از دهان یکدیگر فرا می‌گیرند، و هر یک آن را نقل می‌نماید، و محمد از کسی خواسته است تا این افسانه‌ها را برایش بنویسد، ﴿فَهِیَ تُمۡلَىٰ عَلَیۡهِ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلٗاو چنین افسانه‌هایی سحرگاهان و شامگاهان بر او خوانده می‌شود. کافران در این سخن خود مرتکب چند گناه بزرگ شدند که عبارتند از:

۱- آنها پیامبر صرا که نیکوترین و راستگوترین مردم بود به دروغگویی و جسارت متهم کردند.

۲- در مورد قرآن که راست‌ترین و بزرگ‌ترین سخن است گفتند: دروغ و افترا است.

۳- نیز گفتند آنها می‌توانند همانند این قرآن را بیاورند، و مخلوق ناقص می‌تواند با خالقی که از هر جهت کامل است در یکی از صفاتش که کلام است برابری کند و مانند آن را بیاورد.

۴- در حالی که پیامبر صرا می‌شناختند و بیشتر و بهتر از همۀ مردم می‌دانستند که او نوشتن بلد نیست و به نزد کسی که نوشتن بلد است نمی‌رود اما باز هم چنین خیالی را در سر می‌پروراندند.

بنابر این خداوند سخن آنها را رد نمود و فرمود: ﴿قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِی یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِبگو: ذاتی این قرآن را نازل کرده است که علم و آگاهی او همۀ چیزهای پنهان و پیدایی را که در آسمان‌ها و زمین است فراگرفته است. همانگونه که فرموده است: ﴿وَإِنَّهُۥ لَتَنزِیلُ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٩٢ نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِینُ١٩٣ عَلَىٰ قَلۡبِکَ لِتَکُونَ مِنَ ٱلۡمُنذِرِینَ١٩٤[الشعراء: ۱۹۲-۱۹۴]. «و بی‌گمان آن را پروردگار جهانیان نازل کرده، و روح‌الامین (=جبرئیل) آن را در قلب تو نازل نموده است تا از بیم‌دهندگان باشی».

خداوند حجت را بر مشرکین اقامه نموده است، زیرا ذاتی که قرآن را نازل نموده علم آگاهی‌اش همه چیز را احاطه کرده است، پس محال است مخلوقی به دروغ این قرآن را ساخته باشد و به خدا نسبت داده و بگوید: این از جانب خدا است! در حالی که از طرف خدا نیست، و ریختن خون مخالفان خود و گرفتن اموالشان را حلال بداند، و ادعا نماید که خداوند این را به او گفته است، درحالیکه خداوند همه چیز را می‌داند، با و جود این او را یاری و کمک نماید، و بر دشمنانش پیروز گرداند و بر جان و سرزمین آنها مسلط گرداند. و بر جان و سرزمین آنها مسلط گرداند. پس هیچ‌کس نمی‌تواند این قرآن را انکار کند، مگر این‌که نخست علم الهی را انکار کند، سپس قرآن را انکار نماید. و هیچ گروهی از انسان‌ها بر این باور نیستند، جز فلاسفۀ دهری که خدا را قبول ندارند.

و ذکر علم همه جانبه و فراگیر الهی آنها را بر اندیشیدن در قرآن تحریک می‌نماید، و اگر آنها در قرآن بیاندیشند از علم و احکام الهی چیزهایی را می‌بینند که قاطعانه دلالت می‌نماید قرآن از سوی دانای پنهان و پیدا نازل شده است. و با این‌که کافران توحید و رسالت را انکار کردند اما لطف خداوندی آنها را رها نکرد و بر آنان ستم ننمود، بلکه آنان را به توبه و بازگشت به‌سوی خود فرا حواند و به آنان نوید داد که اگر توبه کنند و به‌سوی خدا بازگردند و آمرزش و رحمت الهی آنها را در بر خواهد گرفت.

﴿إِنَّهُۥ کَانَ غَفُورٗابی‌گمان خداوند آمرزنده است. یعنی مرتکبان جنایت و گناهان را می‌آمرزد، به شرطی که اسباب آمرزش را فراهم آورند. و اسباب آمرزش دست کشیدن و باز آمدن از گناهان و توبه کردن است. ﴿رَّحِیمٗاو با آنان مهربان است، چرا که فوراً آنان‌را عذاب نمی‌دهد، در حالی‌که آنها موجبات عذاب را فراهم آورده‌اند. و با آنها مهربان است، چون توبۀ آنان را پس از آن که مرتکب گناه شدند، می‌پذیرند، و گناهان گذشته آنان را از بین برده و نیکی‌هایشان را می‌پذیرد. و کسی را که از نزد او گریخته، چون باز آید او را در نزد خود می‌پذیرد، و حسناتش را قبول می‌کند و به وی روی می‌آورد و به جایگاه مطیعان و منیبان می‌رساند.

آیه‌ی ۷-۱۴:

﴿وَقَالُواْ مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ یَأۡکُلُ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشِی فِی ٱلۡأَسۡوَاقِ لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مَلَکٞ فَیَکُونَ مَعَهُۥ نَذِیرًا٧[الفرقان: ۷]. «و گفتند: این پیامبر را چه شده است که غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا فرشته‌ای به‌سوی او فرستاده نشده است تا به او هشدار دهنده باشد؟!».

﴿أَوۡ یُلۡقَىٰٓ إِلَیۡهِ کَنزٌ أَوۡ تَکُونُ لَهُۥ جَنَّةٞ یَأۡکُلُ مِنۡهَاۚ وَقَالَ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًا٨[الفرقان: ۸]. «یا چرا گنجی (از آسمان) به‌سوی او انداخته نشده است، یا چرا باغی ندارد که از (میوه‌های) آن بخورند؟! و ستمگران گفتند: شما جز از یک انسان جادوزده پیروی نمی‌کنید؟!».

﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَٰلَ فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗا٩[الفرقان: ۹]. «بنگر چگونه برای تو مثل‌ها زدند، و گمراه شدند، و هیچ راهی نمی‌یابند».

﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِیٓ إِن شَآءَ جَعَلَ لَکَ خَیۡرٗا مِّن ذَٰلِکَ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَیَجۡعَل لَّکَ قُصُورَۢا١٠[الفرقان: ۱۰]. «بزرگوار است خداوندی که اگر بخواهد برایت بهتر از این می‌سازد، باغ‌هایی که در آنها جویبارها و رودها روان است، و برای تو کاخها قرار دهد».

﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلسَّاعَةِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن کَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِیرًا١١[الفرقان: ۱۱]. «بلکه قیامت را دروغ انگاشتند، و ما برای کسی که قیامت را دروغ انگارد دوزخ را فراهم دیده‌ایم».

﴿إِذَا رَأَتۡهُم مِّن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ سَمِعُواْ لَهَا تَغَیُّظٗا وَزَفِیرٗا١٢[الفرقان: ۱۲]. «هنگامی که (جهنم) آنان را از دور می‌بیند خشم و خروشی از آن می‌شنوند».

﴿وَإِذَآ أُلۡقُواْ مِنۡهَا مَکَانٗا ضَیِّقٗا مُّقَرَّنِینَ دَعَوۡاْ هُنَالِکَ ثُبُورٗا١٣[الفرقان: ۱۳]. «و چون در آنجا دست و پا بسته به جای تنگی از آتش دوزخ افکنده شوند در آنجا مرگ و نابودی را به فریاد می‌خوانند».

﴿لَّا تَدۡعُواْ ٱلۡیَوۡمَ ثُبُورٗا وَٰحِدٗا وَٱدۡعُواْ ثُبُورٗا کَثِیرٗا١٤[الفرقان: ۱۴]. «امروز یک بار نابودی مخواهید (بلکه برای خود) ‌بارها نابودی بطلبید».

این از گفته‌های کسانی است که پیامبر را تکذیب کرده و رسالت او را مورد طعن قرار داده و معترضانه می‌گفتند: چرا فرشته‌ی بر او نازل نشده، و چرا پادشاه نیست، و چرا فرشته‌ای او را در امر رسالت یاری نمی‌کند؟! پس گفتند: ﴿مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِاین پیامبر را چه شده است؟! یعنی از روی تمسخر می‌گفتند: این شخص که ادعای رسالت می‌کند، چرا ﴿یَأۡکُلُ ٱلطَّعَامَغذا می‌خورد، غذا خوردن که از ویژگیهای انسان است، چرا فرشته‌ی به عنوان پیامبر فرستاده نشده است که غذا نخورد و به آنچه انسان‌ها نیاز دارند نیاز نداشته باشد؟! ﴿وَیَمۡشِی فِی ٱلۡأَسۡوَاقِو چرا در بازارها برای خرید و فروش راه می‌رود؟ زیرا این چیزها - به گمان آنان - شایستۀ کسی نیست که پیامبر باشد. با این‌که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَیَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشُونَ فِی ٱلۡأَسۡوَاقِ[الفرقان: ۲۰]. «و ما پیش از تو پیامبرانی را نفرستاده‌ایم مگر این‌که آنها غذا خورده و در بازارها راه می‌رفتند». ﴿لَوۡلَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مَلَکٞچرا همراه او فرشته‌ی نازل نشده که وی را معاونت و یاری نماید؟! ﴿فَیَکُونَ مَعَهُۥ نَذِیرًاو همراه او مردم را بیم دهد؟ آنها گمان می‌بردند که او. برای انجام رسالت کافی نیست، و توانایی انجام دادن آن را ندارد.

﴿أَوۡ یُلۡقَىٰٓ إِلَیۡهِ کَنزٌیا این‌که گنجی از آسمان به‌سوی او انداخته شود، گنجی بی‌رنج. ﴿أَوۡ تَکُونُ لَهُۥ جَنَّةٞ یَأۡکُلُ مِنۡهَایا این‌که باغی داشته باشد که از میوه‌های آن بخورد تا به وسیلۀ آن باغ برای طلب روزی از رفتن به بازارها بی‌نیاز گردد. ﴿وَقَالَ ٱلظَّٰلِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلٗا مَّسۡحُورًاو ستمگران گفتند: - و ستم‌شان آنها را به گفتن چنین سخنی واداشت، نه از روی اشتباه - شما جز از مرد جادوزده‌ای پیروی نمی‌کنید. این را گفتند در حالی که کمال عقل و گفتار نیک و سالم بودن پیامبر را از همۀ عیب‌ها می‌دانستند. و از آنجا که سخنان کافران بسیار عجیب بود، خداوند متعال فرمود: ﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ ضَرَبُواْ لَکَ ٱلۡأَمۡثَٰلَبنگر چگونه برای تو مثل‌ها زدند. و آن مثل‌ها این بود که می‌گفتند: چرا پیامبر فرشته نیست و ویژگیهای انسانی دارد؟ و چرا فرشته‌ی همراه او فرستاده نشده است؟! زیرا بر انجام آنچه می‌گوید توانایی ندارد. و چرا گنجی از آسمان به‌سوی او فرود نمی‌آید؟ و یا باغی ندارد؟ که او را از رفتن به بازارها بی‌نیاز کند؟ و یا این‌که می‌گفتند: او دیوانه و جادوزده است.

﴿فَضَلُّواْ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ سَبِیلٗاآنها گفته‌های متضادی بر زبان آوردند که سراسر جهالت و گمراهی و بی‌خردی بود، و هیچ هدایتی در آن وجود نداشت. و هیچ یک از این گفته‌ها نمی‌تواند کوچک‌ترین شبهه‌ای در رسالت او ایجاد کند، و انسان عاقل با کمترین تأملی در گفته‌های آنان به پوچ و باطل بودن آن یقین حاصل کرده و دیگر نیازی به رد آن ندارد. بنابر این خداوند آدمی را به اندیشیدن فرمان داده است، تا در گفته‌های آنها بیاندیشد و بنگرد که آیا سخنان آنان می‌تواند انسان را از یقین کردن به رسالت و صداقت پیامبر باز دارد؟

بنابراین خداوند خبر داد که او می‌تواند خیر فراوانی در دنیا به پیامبر بدهد، پس فرمود: ﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِیٓ إِن شَآءَ جَعَلَ لَکَ خَیۡرٗا مِّن ذَٰلِکَبزرگوار و خجسته است ذاتی که اگر بخواهد بهتر از آنچه که آنها می‌گفتند برایت مهیا سازد. سپس آن را توضیح داد و فرمود: ﴿جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ وَیَجۡعَل لَّکَ قُصُورَۢاباغ‌هایی که رودها در زیر آن روان است، و برای تو کاخ‌های مجلل و بلند قرار دهد. پس او از انجام چنین کاری ناتوان نیست، اما چون دنیا نزد خداوند در نهایت پستی و حقارت قرار دارد، به دوستان و پیامبرانش اندازه‌ای را داده که حکمت او اقتضا نموده است، و این پیشنهاد دشمنان که می‌گویند چرا رزق بسیار فراوان به آنان داده نشده است، ستم و جسارت است.

و از آنجا که این گفته‌ها بی‌محتوا و فاسد بود، خداوند خبر داد که سخنان آنها در راستای طلب حق و پیروی از دلیل نیست، بلکه این حرفها را از روی لجاجت و ستمگری و دروغ انگاشتن حق بر زبان جاری می‌کنند، و چون دل‌هایشان سرشار از مخالفت و ستمگری و نپذیرفتن حق است چنین کلماتی از زبانشان بیرون می‌آید.

﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلسَّاعَةِبلکه همۀ این‌ها بهانه بوده و حقیقت قضیه این است که آنها قیامت را دروغ انگاشتند. و راهی برای هدایت تکذیب کنندۀ لجوج که از حق پیروی نمی‌کند، نیست، و مجادله کردن با او مفید واقع نخواهد شد بلکه باید عذاب بر او نازل شود. بنابر این فرمود: ﴿وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن کَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِیرًاو برای کسی که قیامت را دروغ انگارد دوزخ را فراهم دیده‌ایم. یعنی آتشی بزرگ که به شدت سوزان است و بر اهل آن خشمگین و صدای شعله‌های آن شدید است.

﴿إِذَا رَأَتۡهُم مِّن مَّکَانِۢ بَعِیدٖهر گاه جهنم از راه دور آنان را نظاره کند، و قبل از رسیدن آنها به آتش جهنم و قبل از این‌که آتش به آنها برسد، ﴿سَمِعُواْ لَهَا تَغَیُّظٗا وَزَفِیرٗاصدای خشم آلوده آتش را می‌شنوند که دل‌ها را تکان می‌دهد و از جای بر می‌کند و نزدیک است از ترس آن بیمرند. آتش جهنم بر آنها خشمگین می‌شود، چون پروردگارش بر آنها خشم گرفته است، و به خاطر فزونی کفر و بدی آنها شعله‌هایش هر دم بیشتر می‌شود.

﴿وَإِذَآ أُلۡقُواْ مِنۡهَا مَکَانٗا ضَیِّقٗا مُّقَرَّنِینَبه هنگام عذاب‌شان که در وسط آتش جهنم هستند، به جای تنگی از آن افکنده شوند که افراد روی هم انباشته شده و با زنجیر دست‌ها و پاهایشان بسته شده است، و در بدترین مکان زندانی شوند، ﴿دَعَوۡاْ هُنَالِکَ ثُبُورٗادر آنجا مرگ و نابودی را به فریاد می‌خوانند، و برای نابودی و خواری و رسوایی خود دعا می‌کنند، چرا که می‌دانند ستمگر و متجاوزند، و خداوند آفریننده در مورد آنها به عدالت و دادگری رفتار کرده و آنها را به سبب اعمال‌شان در این جایگاه قرار داده است. و این دعا و کمک خواستن برایشان سودی ندارد، و آنها را از عذاب خداوند نجات نمی‌دهد.

یعنی به انها گفته می‌شود که ﴿لَّا تَدۡعُواْ ٱلۡیَوۡمَ ثُبُورٗا وَٰحِدٗا وَٱدۡعُواْ ثُبُورٗا کَثِیرٗا١٤امروز یک بار نه، بلکه بارها و بارها برای خود نابودی بخواهید. یعنی اگر گفته و طلبتان چندین برابر شود جز غم و اندوه و ناراحتی به شما نمی‌افزاید.

آیه‌ی ۱۵-۱۶:

﴿قُلۡ أَذَٰلِکَ خَیۡرٌ أَمۡ جَنَّةُ ٱلۡخُلۡدِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَۚ کَانَتۡ لَهُمۡ جَزَآءٗ وَمَصِیرٗا١٥[الفرقان: ۱۵]. «بگو: آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده است که پاداش وقرارگاه ایشان است؟».

﴿لَّهُمۡ فِیهَا مَا یَشَآءُونَ خَٰلِدِینَۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ وَعۡدٗا مَّسۡ‍ُٔولٗا١٦[الفرقان: ۱۶]. «هرچه بخواهند در آنجا دارند، و برای همیشه در آنجا خواهند ماند، (این) وعده‌ایست که تحقق آن بر عهدۀ خداوند است».

وقتی سزای ستمگران را بیان کرد، پاداش پرهیزگاران را نیز بیان نمود و فرمود: ﴿قُلۡبی‌خردی آنها را بیان کن و این‌که مضر را بر مفید برگزیده‌اند و به آنها بگو: ﴿أَذَٰلِکَآیا آن عذابی که بر شما مقرر شده است، ﴿خَیۡرٌ أَمۡ جَنَّةُ ٱلۡخُلۡدِ ٱلَّتِی وُعِدَ ٱلۡمُتَّقُونَبهتر می‌باشد یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده است؟ بهشتی که توشۀ آن تقوا است؟ پس هر کس تقوا داشته باشد خداوند این بهشت را به او وعده داده‌است، ﴿کَانَتۡ لَهُمۡ جَزَآءٗکه پاداش پرهیزگاری و تقوای آنها است ﴿وَمَصِیرٗاو بازگشتگاه آنها است و به‌سوی آن باز می‌گردند، و در آن مستقر می‌شوند، و برای همیشه در آن می‌مانند.

﴿لَّهُمۡ فِیهَا مَا یَشَآءُونَهر چه که بخواهند و میل و آرزوی‌شان باشد برایشان فراهم شده است، از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های لذیذ و لباس‌های با ارزش و زن‌های زیبا و کاخهای بلند و باغهای دلکش و میوه‌هایی که به خاطر زیبایی و تنوع آن هر کس آنها را ببیند یا بخورد شادمان می‌شود، و رودهایی که در پایین دست باغهای بهشت روانند، هر کجا که بخواهند آن را می‌برند، و چشمه‌هایی از آب زلال می‌جوشانند، و جویبارهای شراب که برای نوشندگان لذت بخش است، و جویبارهای عسل پاک و صاف، و بوهای خوش، و مسکن‌های مجلل، و صداها و ترنم‌های دل‌انگیز و دل ربا، و دیدار با برادران، و بهره‌مند شدن از دیدار دوستان برای‌شان فراهم است، و هر چه بخواهند به آنان می‌رسد. و بالاتر از همۀ این‌ها نگاه‌کردن به چهرۀ پروردگار مهربان، و شنیدن سخن او، و بهره‌مند شدن از قرب او، و به دست آوردن رضای او، و ایمن شدن از خشم و ناخشنودی اوست. و این نعمت همواره و همیشه خواهد بود و در گذر زمان بر آن افزوده می‌شود. ﴿کَانَوارد شدن و رسیدن به این بهشت، ﴿عَلَىٰ رَبِّکَ وَعۡدٗا مَّسۡ‍ُٔولٗاوعدۀ خدا است که بندگان پرهیزگارش با زبان قال و با زبان حال تحققش را از او خواسته‌اند. پس کدامیک از این دو سرا بهتر است و باید ترجیح داده شود؟

و کدام دسته از افراد بهتر و عاقل‌تراند، آنهایی که برای سرای شقاوت و بدبختی کار می‌کنند، یا آن‌هایی که برای سرای سعادت عمل می‌نمایند؟ شما بگویید ای خردمندان؟! حق و راه روشن شده است، و کسی که کوتاهی ورزد عذری ندارد.

ای خداوند بزرگوار که برای گروهی شقاوت و برای گروهی سعادت را مقدر نموده‌ای! امیدواریم که ما را از زمرۀ کسانی بگردانی که برای‌شان خوبی، و افزون بر آن نوشته‌ای. بار خدایا! از سرنوشت اهل شقاوت به تو پناه برده و از تو می‌خواهیم که ما را به این سرنوشت دچار نگردانی.

آیه‌ی ۱۷-۲۰:

﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ وَمَا یَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَقُولُ ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِی هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِیلَ١٧[الفرقان: ۱۷]. «روزی که خداوند آنان‌را و آنچه بجز خدا می‌پرستیدند گرد می‌آورد، و (به معبودان) می‌گوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کرده‌اید، یا این‌که خود راه را گم کرده‌اند؟».

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ مَا کَانَ یَنۢبَغِی لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِکَ مِنۡ أَوۡلِیَآءَ وَلَٰکِن مَّتَّعۡتَهُمۡ وَءَابَآءَهُمۡ حَتَّىٰ نَسُواْ ٱلذِّکۡرَ وَکَانُواْ قَوۡمَۢا بُورٗا١٨[الفرقان: ۱۸]. «آنان (در پاسخ) می‌گویند: تو منزّه و پاکی، ما را نسزد که به غیر از تو دوستانی برگیریم، بلکه آنان و پدران‌شان را بهره‌مند ساختی تا آنجا که یاد تو را فراموش کردند، ومردمانی هلاک شده بودند».

﴿فَقَدۡ کَذَّبُوکُم بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسۡتَطِیعُونَ صَرۡفٗا وَلَا نَصۡرٗاۚ وَمَن یَظۡلِم مِّنکُمۡ نُذِقۡهُ عَذَابٗا کَبِیرٗا١٩[الفرقان: ۱۹]. «ایشان سخنان شما را تکذیب کردند، پس بازگرداندن (عذاب الهی) و یاری دادن (خود) توان ندارید، و هرکس از شما ستم کند عذاب بزرگی را بدو می‌چشانیم».

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَیَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشُونَ فِی ٱلۡأَسۡوَاقِۗ وَجَعَلۡنَا بَعۡضَکُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةً أَتَصۡبِرُونَۗ وَکَانَ رَبُّکَ بَصِیرٗا٢٠[الفرقان: ۲۰]. «و ما پیش از تو پیامبرانی را نفرستاده‌ایم مگر این‌که غذا می‌خوردند و در بازارها راه می‌رفتند و ما برخی از شما را وسیلۀ امتحان برخی دیگر قرار داده‌ایم. آیا شکیبایی می‌ورزید؟ پروردگارت همواره بیناست».

خداوند متعال از حالت مشرکان و معبودانی که انباز خدا می‌کردند در روز قیامت خبر می‌دهد، و از بیزاری جستن آنها از کسانی که آنها را پرستش می‌کردند و باطل بودن تلاش پرستش کنندگان سخن می‌گوید. پس می‌فرماید: ﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡو روزی که خداوند تکذیب کنندگان مشرک را حشر می‌کند، ﴿وَمَا یَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَقُولُو آنچه را که به جای خدا می‌پرستیدند گرد می‌آورد، و کسانی را که معبودان باطل را پرستش می‌کردند سرزنش کرده و می‌گوید: ﴿ءَأَنتُمۡ أَضۡلَلۡتُمۡ عِبَادِی هَٰٓؤُلَآءِ أَمۡ هُمۡ ضَلُّواْ ٱلسَّبِیلَآیا شما این بندگانم را فرمان دادید تا شما را عبادت کنند، و این کار را برایشان آراستید، یا آنها خودشان به پرستش و عبادت شما پرداختند؟!.

﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَپس خداوند را از چیزهائی که مشرکین شریک او ساخته بودند منزه و بدور دانسته و گفتند ما از این کار بیزاریم ﴿مَا کَانَ یَنۢبَغِی لَنَآشایستۀ ما نیست، و برای ما زیبنده نیست که دوستان و سرپرستانی جز تو برای خود برگزینیم، وآنها را پرستش کنیم و به فریاد بخوانیم. چرا که به عبادت تونیازمندیم و از عبادت غیر تو بیزاریم، پس چگونه کسی را فرمان می‌دهیم که ما را عبادت کند؟ چنین چیزی امکان ندارد.

یا می‌توان گفت معنی چنین است ﴿سُبۡحَٰنَکَتو پام منزه هستی ﴿مَا کَانَ یَنۢبَغِی لَنَآ أَن نَّتَّخِذَ مِن دُونِکَ مِنۡ أَوۡلِیَآءَبرای هیچ کسی شایسته نیست که ما را ولی و سرپرست خود و شریک تو بگرداند و به جز تو ما را پرستش نماید. از این که جز تو سرپرستان و یاورانی برای خود برگزینیم و این مانند گفتۀ عیسی بن مریم ÷است:

﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَیۡسَ لِی بِحَقٍّۚ إِن کُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِی وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِکَۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ١١٦ مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡ[المائدۀ: ۱۱۶-۱۱۷]. «و آنگاه که خداوند می‌فرماید: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را به جای الله به عنوان دو معبود برگیرید؟. عیسی گوید: پاک و منزه هستی! مرا نسزد که چیزی بگویم که حق من نیست. اگر من آن را گفته‌ام تو آن را می‌دانی، تو می‌دانی آنچه در نفس من است، و من آنچه را در نفس تو است نمی‌دانم. بی‌گمان تو دانای پنهانی‌ها هستی من به آنان جز آنچه مرا به آن فرمان داده‌ای، نگفته‌ام، و آن این‌که خدا را پرستش کنید که پروردگار من و شماست».

و خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ یَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِیَّاکُمۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ٤٠ قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِمۖ بَلۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَکۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ٤١[سبأ: ۴۰-۴۱]. «و روزی که همۀ آنان را گرد می‌آورد، سپس به ملائکه می‌گوید: آیا این‌ها شما را پرستش کرده‌اند؟ گویند: پاک هستی! تو به جای آنها یاور ما هستی، بلکه جن‌ها را پرستش می‌کردند، و بیشترشان به آنها ایمان داشتند».

﴿وَإِذَا حُشِرَ ٱلنَّاسُ کَانُواْ لَهُمۡ أَعۡدَآءٗ وَکَانُواْ بِعِبَادَتِهِمۡ کَٰفِرِینَ٦[الأحقاف: ۶]. «و هنگامی که مردم گرده آورده شوند آنان دشمن ایشان خواهند شد و به عبادت آنها کفر می‌ورزند».

پس وقتی خودشان را تبرئه کردند و اعلام نمودند که مردم را برای پرستش غیرخداوند فرا نخوانده و آنها را گمراه نکرده‌اند، عامل گمراهی مشرکین را بیان می‌نمایند، پس گویند: ﴿وَلَٰکِن مَّتَّعۡتَهُمۡ وَءَابَآءَهُمۡبلکه آنان و پدرانشان را از لذت‌ها و شهوات دنیا و خواسته‌های نفسانی بهره‌مند ساختی، ﴿حَتَّىٰ نَسُواْ ٱلذِّکۡرَتا این‌که به لذت‌های دنیا مشغول شدند، و به شهوت‌های روی آوردند و به دنیا چسبیدند و دینشان را از دست دادند، و یاد خدا را فراموش کردند ﴿وَکَانُواْ قَوۡمَۢا بُورٗاو آنها گروهی بودند که خیری در آنها نبود و شایستۀ کار درستی نبودند. پس مانعی را که آنان‌را از پیروی نمودن از هدایت بازداشت، بیان کردند، و آن را برخورداری از دنیا- دنیایی که آنان را از هدایت باز داشت- و نبودن مقتضی هدایت بود، و نبودن مقتضی هدایت یعنی آنان سزاوار هدایت نیستند، و وقتی که مقتضی هدایت در کار نباشد و مانع آن وجود داشته باشد هر شر و هلاکتی در آنان یافت می‌شود.

وقتی معبودانشان از آنها بیزاری جستند خداوند با نکوهش و سرزنش به پرستش کنندگان مشرک فرمود: ﴿فَقَدۡ کَذَّبُوکُم بِمَا تَقُولُونَشما که می‌گفتید اینان ما را منحرف کرده و به عبادت خود فرا خواندند، و به ما قول دادند که در نزد خدا بر ایمان شفاعت کنند، اینک شما را تکذیب کرده و به بزرگ‌ترین دشمنان شما تبدیل شده‌اند! پس عذاب بر شما ثابت و محقق است. ﴿فَمَا تَسۡتَطِیعُونَ صَرۡفٗاپس شما نمی‌توانید عذاب را از خود بازگردانید، و نمی‌توانید فدیه و بلاگردانی بپردازید.

﴿وَلَا نَصۡرٗاو نمی‌توانید خود را یاری کنید، چون ناتوان هستید و یاری کننده‌ای ندارید. این حکم گمراهان جاهلی است که تقلید می‌کنند که حکم بسیار بدی است، و سرنوشت زشتی نیز در انتظار آنان است. ولی کسی از آنها که حق را دانسته اما از آن روی برتافته است، خداوند در حق او می‌فرماید: ﴿وَمَن یَظۡلِم مِّنکُمۡو هر کس از شما از روی ستم و عناد حق را ترک گفته و ستمگری نماید، ﴿نُذِقۡهُ عَذَابٗا کَبِیرٗاعذاب بزرگی بدو می‌چشانیم که اندازۀ آن را نمی‌توان دریافت.

سپس خداوند متعال در پاسخ تکذیب کنندگان که می‌گفتند: ﴿مَالِ هَٰذَا ٱلرَّسُولِ یَأۡکُلُ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشِی فِی ٱلۡأَسۡوَاقِ[الفرقان: ۷]. «این پیامبر چرا غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود»، فرمود ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّآ إِنَّهُمۡ لَیَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَیَمۡشُونَ فِی ٱلۡأَسۡوَاقِما پیامبران را جسم‌هایی نیافریده‌ایم که غذا نخورند، و نیز آنان را فرشته نگردانده‌ایم، پس آنان الگوی تو هستند، و اما فقر و توانگری آزمایش و حکمتی است از جانب خدا همانطور که فرموده است: ﴿وَجَعَلۡنَا بَعۡضَکُمۡ لِبَعۡضٖ فِتۡنَةًو برخی از شما را وسیله امتحان و آزمایش برخی دیگر قرار داده‌ایم.

پس پیامبر آزمایشی است برای کسانی که به‌سوی انها فرستاده شده تا فرمانبرداران از نافرمانان جدا شوند. و پیامبران را با فراخواندن مردم مورد آزمایش قرار دادیم. و توانگری آزمایشی است برای فقیر، و فقر آزمایشی است برای ثروتمند و اینگونه تمام آفریده‌ها در این جهان آزموده می‌شوند، و این دنیا سرای آزمایش و امتحان و گرفتار شدن به مصیبت است، و هدف از این آزمایش این است ﴿أَتَصۡبِرُونَ(تا معلوم شود) که آیا شکیبایی می‌ورزید؟ و وظیفۀ خود را انجام می‌دهید؟ پس خداوند شما را پاداش می‌دهد. یا این‌که شکیبایی نمی‌کنید و سزاوار مجازات می‌شوید. ﴿وَکَانَ رَبُّکَ بَصِیرٗاو پروردگارت بیناست و به احوال شما آگاه می‌باشد. و هر کس را که شایستۀ رسالت خود بداند برمی‌گزیند، و فضایل خود را به او اختصاص می‌دهد. و کارهایتان را می‌داند و شما را بر آن سزا و جزا می‌دهد، اگر کارهایتان خوب باشد به شما پاداش نیک، و اگر بد باشد به شما سزای بد می‌دهد.

آیه‌ی ۲۱-۲۳:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ لَا یَرۡجُونَ لِقَآءَنَا لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ نَرَىٰ رَبَّنَاۗ لَقَدِ ٱسۡتَکۡبَرُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ وَعَتَوۡ عُتُوّٗا کَبِیرٗا٢١[الفرقان: ۲۱]. «و کسانی که به لقای ما امید ندارند، می‌گویند: چرا فرشتگان پیش ما نمی‌آیند؟ یا چرا پروردگار خود را نمی‌بینیم؟. به راستی آنان خویشتن را بزرگ پنداشتند و سخت سرکشی کردند».

﴿یَوۡمَ یَرَوۡنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ لَا بُشۡرَىٰ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُجۡرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجۡرٗا مَّحۡجُورٗا٢٢[الفرقان: ۲۲]. «روزی که فرشتگان را می‌بینند، آن روز گناهکاران هیچ مژده‌ای ندارند و می‌گویند: نصیبی جز حرمان ندارید».

﴿وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖ فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًا٢٣[الفرقان: ۲۳]. «و ما به سراغ تمام اعمالی که آنان انجام داده‌اند، می‌رویم سپس آن را چون غبار بر باد رفته می‌گردانیم».

کسانی که پیامبر و وعده و وعید خدا را تکذیب کردند. و آنها که در دلشان هراسی از هشدار خدا و تهدید او، و امیدی به ملاقات پروردگار نداشتند، گفتند: ﴿لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ نَرَىٰ رَبَّنَاچرا فرشتگان بر ما فرود نمی‌آیند که بر صحت رسالت تو گواهی دهند، و تو ار تایید نماید؟ و یا به صورت پیامبر فرستاده نشده‌اند؟ و چرا ما پروردگار خود را نمی‌بینیم که با ما گفتگو کند و به ما بگوید این پیامبر من است و از او پیروی کنید؟ این مخالفت با پیامبر به وسیلۀ چیزی است که نمی‌تواند ابزاری برای مخالفت باشد، زیرا آنها از روی تکبر و خود بزرگ‌بینی چنین می‌گفتند.

﴿لَقَدِ ٱسۡتَکۡبَرُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡهمانا آنها خود را بزرگ پنداشتند که چنین پیشنهاد نمودند و چنین جرأتی به خود دادند. مگر شما ای نیازمندان بیچاره! کی هستید که می‌خواهید خداوند را ببینید، و گمان می‌برید اثبات رسالت و نبوت منوط به آن است؟! و چه تکبری بزرگتر از این است؟! ﴿وَعَتَوۡ عُتُوّٗا کَبِیرٗاو سخت سرکشی کردند. و در برابر حق به شدت مقاومت و سنگدلی نمودند، پس دل‌های آنان از سنگ سخت‌تر و از آهن سفت‌تر شد و در برابر پذیرش حق نرم نگردید، و به سخن اندرزگویان و خیرخواهان گوش ندادند. بنابر این آنگاه که بیم دهنده به نزد آنها آمد موعظه و پند دادن در آنها کارساز نگردید و آنان از حق پیروی نکردند، بلکه در مقابل راستگوترین مردمان و خیرخواه‌ترین آنها و در برابر آیات روشن الهی به روی گردانی و تکذیب روی آوردند. پس فراتر از این تکبر و گردنکشی چیست؟! بنابر این، اعمال آنها باطل شد و از بین رفت و به شدت زیانمند شدند. ﴿یَوۡمَ یَرَوۡنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ لَا بُشۡرَىٰ یَوۡمَئِذٖ لِّلۡمُجۡرِمِینَروزی که فرشتگان را می‌بینند و آن روز گناهکاران هیچ مژده‌ای ندارند. زیرا آنان زمانی فرشتگان را می‌بینند که عذاب را بر آنها فرود آوردند. پس اولین مرحلۀ دیدن فرشتگان به هنگام مرگ است، وقتی فرشتگان پیش آنها می‌آیند: ﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ[الأنعام: ۹۳]. «و ای کاش ستمگران را در گردابهای مرگ می‌دیدی که فرشتگان دست‌هایشان را (به سوی آنان) گشوده و (فریاد بر می‌آورند:) جانهایتان را بیرون آورید، امروز به (سزای) آنچه به ناحق بر خدا دروغ می‌بستید و در برابر آیات او تکبر می‌کردید، به عذاب خوار کننده کیفر می‌یابد».

سپس در قبر فرشتگان را می‌بینید وقتی که نکیر و منکر به سراغ آنها می‌آیند و از آنان دربارۀ پروردگار و پیامبرش و دینشان می‌پرسند، و پاسخی ندارند که بتواند آنان را نجات بدهد. و فرشتگان آنان را عذاب می‌دهند و نسبت به آنها هیچ مهربانی نشان نمی‌دهند و نسبت به آنها هیچ مهربانی نشان نمی‌دهند. سپس روز قیامت فرشتگان را می‌بینند، وقتی که آنها را به‌سوی جهنم می‌برند، سپس آنان را به نگهبانان جهنم تحویل می‌دهند، نگهبانانی که مسئول عذاب دادن‌شان هستند، و به شکنجه و عذابشان می‌پردازند. پس این چیزی است که آنها پیشنهاد کرده و خواسته‌اند. و اگر به گناه و جنایت خود ادامه دهند حتماً آن را خواهند دید، و آن وقت از فرشتگان می‌گریزند، اما راه گریزی ندارند.

﴿وَیَقُولُونَ حِجۡرٗا مَّحۡجُورٗاو فرشتگان به آنها می‌گویند: «شما بهره و نصیبی جز محرومیت (از رحمت خدا) ندارید».

﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ٣٣[الرحمن: ۳۳]. «ای گروه جن و انس! اگر می‌توانید، از کناره‌های آسمان‌ها و زمین بگذرید! (اما بدانید که) جز با نیرویی (شگرف) نمی‌توانید (از آنها) بگذرید».

﴿وَقَدِمۡنَآ إِلَىٰ مَا عَمِلُواْ مِنۡ عَمَلٖو ما به سراغ تمام کارهایی می‌رویم که آنها انجام داده، و امیدوار بودند باعث خیر و خوشی آنها می‌شود و با انجام آن خسته شدند، ﴿فَجَعَلۡنَٰهُ هَبَآءٗ مَّنثُورًاسپس آنرا چون غبار بر باد رفته می‌گردانیم. یعنی آن را باطل می‌کنیم و آن را از دست می‌دهند و از پاداش آن محروم می‌شوند، و بر آن مجازات می‌گردند، چون آنها این اعمال را انجام می‌دادند بدون این‌که ایمان داشته باشند. و این کارها به وسیلۀ افرادی انجام یافت که خدا و پیامبرش را تکذیب می‌کردند. بنابر این خداوند عملی را می‌پذیرد که مؤمن آن را انجام داده باشد، مؤمن مخلصی که پیامبران را تصدیق می‌نماید و در آنجام آن از آنها پیروی می‌کند.

آیه‌ی ۲۴:

﴿أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ یَوۡمَئِذٍ خَیۡرٞ مُّسۡتَقَرّٗا وَأَحۡسَنُ مَقِیلٗا٢٤[الفرقان: ۲۴]. «بهشتیان در آن روز جایگاه و استراحتگاه‌شان بهتر و نیکوتر است».

در آن روز هولناک و فاجعه‌بار ﴿أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِبهشتیان که به خدا ایمان آورده و کار شایسته انجام داده و از پروردگار خود ترسیده‌اند، ﴿خَیۡرٞ مُّسۡتَقَرّٗا وَأَحۡسَنُ مَقِیلٗاجایگاه و استراحتگاه بهتری از جایگاه اهل جهنم دارند. یعنی جایگاهشان در بهشت است که جایگاهی دلکش است، و استراحت آنها که خواب نیمروز است استراحتی کامل می‌باشد، چون در بهشت هر نعمتی وجود دارد و هیچ چیزی صفای آن را مکدر نمی‌نماید. به خلاف اهل جهنم که جایگاهشان جهنم است، و آن بد جایگاه و استراحتگاهی است. و در اینجا صیغۀ تفضیل در جایی بکار گرفته شده که یک طرف به کلی فاقد آن چیز است، چون هیچ نیکی و خیری در جایگاه و استراحت گاه اهل جهنم وجود ندارد. مانند این‌که خداوند فرموده است: ﴿ءَآللَّهُ خَیۡرٌ أَمَّا یُشۡرِکُونَ[النمل: ۵۹]. «آیا خدا بهتر است یا آنچه آنها انباز می‌کنند؟!».

آیه‌ی ۲۵ -۲۹:

﴿وَیَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِ وَنُزِّلَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ تَنزِیلًا٢٥[الفرقان: ۲۵]. «و (به یاد آور) روزی که آسمان به وسیلۀ ابر پاره پاره گردد و فرشتگان به وفور فرو فرستاده شوند».

﴿ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِۚ وَکَانَ یَوۡمًا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ عَسِیرٗا٢٦[الفرقان: ۲۶]. «آن روز فرمانروایی راستین از آن خداوند مهربان است و آن روز برای کافران روز دشواری خواهد بود».

﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا٢٧[الفرقان: ۲۷]. «و روزی که ستمکار هردو دست خویش را به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش با رسول خدا راهی (راست در پیش) می‌گرفتم!».

﴿یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨[الفرقان: ۲۸]. «وای بر من! ای کاش فلانی را به دوستی نمی‌گرفتم!».

﴿لَّقَدۡ أَضَلَّنِی عَنِ ٱلذِّکۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِیۗ وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗا٢٩[الفرقان: ۲۹]. «به راستی مرا از قرآن پس از آنکه (قرآن) به‌سوی من آمد گمراه ساخت و شیطان انسان را خوار می‌دارد».

خداوند متعال از عظمت روز قیامت و شداید و گرفتاری‌ها و محنت‌هایی که در آن روز دامنگیر آدمی می‌شود، سخن به میان آورده و می‌فرماید: ﴿وَیَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلسَّمَآءُ بِٱلۡغَمَٰمِو به یادآور روزی که آسمان به وسیله‌ی ابر پاره پاره گردد، و آن ابری است که خداوند از طریق آن و از بالای آسمان‌ها فرود می‌آید، و آسمان‌ها شکافته می‌شوند و فرشتگان هر آسمانی فرود می‌آیند، و به صف می‌ایستند، یا همه در یک صف در پیرامون مردم قرار می‌گیرند، و یا ابتدا فرشتگان یک آسمان صف می‌بندند سپس فرشتگان دیگر آسمان‌ها به صف می‌ایستند. منظور این است که فرشتگان به وفور و با قدرت پایین می‌آیند و مردم را احاطه می‌کنند و در برابر دستور پروردگارشان سخن نمی‌گویند. پس در مورد انسان ضعیف و ناتوان چه گمان می‌کنی! به خصوص انسانی که با گناهان بزرگ به مبارزه خداوند برخاسته و اقدام به ناخشنود کردن او نموده و با گناهانی که از آن توبه نکرده به نزد او آمده است؟! پس پادشاه آفریننده در مورد آنها حکم می‌نماید، حکمی که در آن هیچ ستمی نیست، و به اندازۀ ذره‌ای بر کسی ستم نمی‌کند. بنابر این فرمود: ﴿وَکَانَ یَوۡمًا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ عَسِیرٗاو آن روز برای کافران بسیار سخت خواهد بود، به خلاف مؤمن که آن روز برای او آسان می‌گذرد.

﴿یَوۡمَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُتَّقِینَ إِلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ وَفۡدٗا٨٥ وَنَسُوقُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ إِلَىٰ جَهَنَّمَ وِرۡدٗا٨٦[مریم: ۸۵-۸۶]. «در آن روز پرهیزگاران را به صورت گروهی در نزد خداوند گرد می‌آوریم، و گناه‌کاران را با زبانی تشنه به جهنم می‌بریم».

﴿ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّ لِلرَّحۡمَٰنِفرمانروایی وحکومت حقیقی در روز قیامت از آن خداوند مهربان است، و برای هیچ انسانی حکومت و نمادی از پادشاهی باقی نمی‌ماند و آن‌گونه که در دنیا بوده‌اند نخواهند بود، بلکه پادشاهان و رعیت‌ها و آزادگان و بردگان و اشراف و غیره همگی برابرند. و آنچه باعث آرامش و اطمینان خاطر می‌شود این است که او پادشاهی و فرمانروایی روز قیامت را به اسم [رحمان] خود نسبت داده است، چرا که رحمت او همه چیز را فرا گرفته و هر موجود زنده‌ای را تحت پوشش قرار داده، و جهان هستی را پر کرده، و دنیا و آخرت از رحمت و مهربانی او آباد گشته است. و هر کم و کاستی به وسیلۀ رحمت او از بین می‌رود. و آن دسته از نام‌های‌ الهی که بر رحمت و مهربانی او دلالت می‌نمایند بر نامهایی که بر خشم و غضبش دلالت می‌کنند غلبه کردند. و رحمت او بر خشمش پیشی گرفته و بر آن غالب است. و انسان ضعیف را آفریده و به آن شرافت داده تا نعمتش را بر او کامل گرداند و او را به رحمت خویش بپوشاند.

و در روز قیامت انسان‌ها خوار و فروتن نزد او حاضر می‌گردند و منتظر حکم و قضاوت او هستند و منتظرند تا ببینند که با آنها چه می‌کند، در حالیکه خداوند از خود آنان و پدر و مادرشان نسبت به آنان مهربان‌تر است. پس به گمان تو چه معامله‌ای با آنان خواهد کرد؟! بنابر این جز کسی که خود هلاک را هلاک کرده است کسی به نزد او هلاک نمی‌شود، و از رحمت و مهربانی او کسی بیرون نمی‌رود مگر آن که شقاوت و بدبختی بر وی چیره شده و عذاب بر او محقق گشته است. ﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِو در آن روز کسی‌که با شرک و کفر ورزیدن و تکذیب پیامبران بر خود ستم کرده است از شدت تأسف و حسرت و اندوه هر دو دستش را به دندان می‌گزد، ﴿یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗاو می‌گوید: «ای کاش به همراه پیامبر راهی برای ایمان آوردن به او و تصدیق و پیروی کردنش بر می‌گرفتم!».

﴿یَٰوَیۡلَتَىٰ لَیۡتَنِی لَمۡ أَتَّخِذۡ فُلَانًا خَلِیلٗا٢٨ای کاش فلان دوست که عبارت از شیطان انسی یا جنی است را به عنوان دوست خود برنمی‌گزیدم! و با خیرخواه‌ترین مردم و نیکوترین ومهربانترینشان دشمنی نمی‌کردم، و با سرسخت‌ترین دشمن خود دوستی نمی‌کردم، چرا که دوستی من با او چیزی جز بدبختی و زیان و رسوایی و هلاکت برای من به با نیاورد.

﴿لَّقَدۡ أَضَلَّنِی عَنِ ٱلذِّکۡرِ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَنِیبه درستی بعد از آن که قرآن به دستم رسید (آن شیطان) مرا گمراه نمود، و گمراهی‌ام را برایم آراسته کرد و من را فریب داد. ﴿وَکَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ لِلۡإِنسَٰنِ خَذُولٗاو شیطان انسان را خوار می‌کند، باطل را برای او می‌آراید و حق را در نظر او زشت جلوه می‌دهد،‌و وعده‌هایی به او می‌دهد، سپس او را تنها می‌گذارد و از وی بیزاری می‌جوید. همانطور که شیطان به همۀ پیروانش در روز قیامت، آنگاه که کار تمام می‌شود و خداوند حساب خلایق را تمام می‌کند، می‌گوید: ﴿ٱلشَّیۡطَٰنُ لَمَّا قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ إِنَّ ٱللَّهَ وَعَدَکُمۡ وَعۡدَ ٱلۡحَقِّ وَوَعَدتُّکُمۡ فَأَخۡلَفۡتُکُمۡۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیۡکُم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّآ أَن دَعَوۡتُکُمۡ فَٱسۡتَجَبۡتُمۡ لِیۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوٓاْ أَنفُسَکُمۖ مَّآ أَنَا۠ بِمُصۡرِخِکُمۡ وَمَآ أَنتُم بِمُصۡرِخِیَّ إِنِّی کَفَرۡتُ بِمَآ أَشۡرَکۡتُمُونِ مِن قَبۡلُ[إبراهیم: ۲۲]. «خداوند به شما وعدۀ راستین داد، و من (نیز) به شما وعدۀ دادم، و خلاف آن را کردم. و من بر شما سلطه‌ای نداشتم مگر این‌که شما را فرا خواندم و شما (هم) اجابت کردید، پس مرا ملامت نکنید، و خودتان را ملامت نمایید. من امروز نمی‌توانم به فریاد شما برسم، و شما هم فریادرس من نیستید، من به آنچه شما قبلاً شرک می‌ورزیدید کفر می‌ورزم (و آن را قبول ندارم)».

پس بنده باید فرصت را غنیمت بداند و آنچه را که برایش ممکن است دریابد، قبل از آنکه ناممکن شود، و با کسی دوستی نماید که دوستی او مایۀ خوشبختی‌اش می‌شود، و با کسی دشمنی ورزد که دشمنی کردن با وی به نفعش می‌باشد، و دوستی کردن با او برایش زیان‌آور است.

آیه‌ی ۳۰-۳۱:

﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُ یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗا٣٠[الفرقان: ۳۰]. «و پیامبر می‌گوید: پروردگارا! قوم من این قرآن را رها نموده و از آن دوری کرده‌اند».

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا مِّنَ ٱلۡمُجۡرِمِینَۗ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ هَادِیٗا وَنَصِیرٗا٣١[الفرقان: ۳۱]. «و این‌گونه برای هر پیامبری دشمنانی از گناهکاران قرار دادیم، و همین بس که خدای تو راهنما و یاور باشد».

﴿وَقَالَ ٱلرَّسُولُو پیامبر پروردگارش را صدا می‌زند و از روی گردانی قومش از آنچه که به نزد آنها آورده است شکایت نموده، و تأسف می‌خورد و می‌گوید: ﴿یَٰرَبِّ إِنَّ قَوۡمِی ٱتَّخَذُواْ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ مَهۡجُورٗاپروردگارا! قومی که مرا به‌سوی آنها فرستاده‌ای تا هدایتشان کنم و پیام شما را به گوش آنان برسانم این قرآن را رها کرده‌اند. یعنی از آن روی برتافته و دوری کرده و آن را ترک نموده‌اند، با این‌که بر آنها لازم بود که فرمان قرآن را اطاعت نمایند و به احکام آن روی آورند و به دنبال آن حرکت کنند.

خداوند پیامبر را دلجویی داده و او را خبر می‌دهد که این مردم پیشینیانی داشتند که کارهای این‌ها را می‌کردند، و فرمود: ﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا مِّنَ ٱلۡمُجۡرِمِینَو این‌گونه برای هر پیامبری گروهی از گناهکاران را که صلاحیت برخورداری از هیچ خبری را نداشتند و پاکیزه وپاکدل نبودند، دشمن ساخته‌ایم که با آنها مخالفت می‌ورزند، و سخن آنها را رد می‌کنند، و به وسیلۀ‌باطل با آنان مجادله می‌نمایند، اما سرانجام حق بر باطل فایق می‌آید و حق و روشن می‌گردد و مخالفت باطل با حق باعث می‌شود تا حق بیشتر واضح و روشن شود، و بیشتر راهنما گردد. و پاداشی که خداوند به اهل حق عطا می‌کند، و سزایی که به اهل باطل می‌دهد روشن می‌شود. پس بر آنها غم مخور و خود را در حسرت آنان از بین نبر.

﴿وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ هَادِیٗا وَنَصِیرٗاو همین بس که خدای تو یاور و راهنما باشد، تو را راهنمایی کند، و منافع دین و دنیای خود را به دست‌آوری، و تو را بر دشمنانت یاری دهد و هر امر ناپسند و ناگواری را در امر دین و دنیا از تور دور نماید. پس به این بسنده کن و بر خدا توکل نما.

آیه‌ی ۳۲-۳۳:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَۖ وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِیلٗا٣٢[الفرقان: ۳۲]. «و کافران گفتند: چرا قرآن یکباره بر او فرستاده نشد؟ این‌گونه (آن را قسمت قسمت نازل کردیم) تا دل تو را پابرجا و استوار داریم، و آن را آرام آرام فرو می‌خوانیم».

﴿وَلَا یَأۡتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئۡنَٰکَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِیرًا٣٣[الفرقان: ۳۳]. «و (این کافران) در حق تو مثلی نمی‌آورند مگر این‌که ما برایت (پاسخی) راستین و نیک‌تر می‌آوریم».

این از جمله پیشنهادات کفار است که نفس شوم‌شان به آنان القا می‌کرد. بنابر این گفتند:

﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ٱلۡقُرۡءَانُ جُمۡلَةٗ وَٰحِدَةٗچرا قرآن یکجا بر او فرستاده نشد؟ چه مانعی وجود دارد که قرآن این‌گونه نازل شود؟ بلکه نازل شدن آن به این صورت بهتر و کاملتر است! بنابر این خداوند فرمود: ﴿کَذَٰلِکَاین‌گونه ما قرآن را به صورت متفرق و جدا جدا نازل کردیم ﴿لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَتا دل تو را با آن استوار بداریم، چون هر گاه قسمتی از قرآن بر او نازل می‌شد بر اطمینان و آرامش او می‌افزود، به خصوص هنگامی که دچار پریشانی می‌شد، زیرا نزول قرآن به هنگام روی آوردن غم و اندوه‌ها تاثیر بزرگی دارد، و تثبیت و پابرجایی زیادی را به بار می‌آورد. بسیار بهتر و رساتر است از این‌که قبل از وقوع اتفاقی نازل شود سپس به هنگام رخ دادن اتفاق آن را به یادآوری و بخوانی. ﴿وَرَتَّلۡنَٰهُ تَرۡتِیلٗاو آن را به تدریج و قسمت قسمت بر تو فرو می‌خوانیم. این‌ها بیانگر توجه خداوند به قرآن و اهتمام او به پیامبرش محمد صمی‌باشد، چرا که فرو فرستادن کتابش را طبق احوال پیامبر و مصالح دینی او قرار داده‌است.

بنابر این فرمود: ﴿وَلَا یَأۡتُونَکَ بِمَثَلٍو این کافران هیچ مثالی نمی‌آورند که به وسیلۀ‌آن با حق مخالفت نمایند و رسالت تو را با آن مورد اعتراض قرار دهند ﴿إِلَّا جِئۡنَٰکَ بِٱلۡحَقِّ وَأَحۡسَنَ تَفۡسِیرًامگر این‌که ما پاسخ راست و درست را به بهترین وجه و زیباترین تفسیر به تو می‌نمایانیم. یعنی قرآن را بر تو نازل می‌کنیم که مفاهیم آن در برگیرندۀ حق است و کلمات آن واضح و روشن است. پس همۀ معانی آن حق و راست است، و هیچ باطل و شبهه‌ای در آن نیست و کلمات و تعاریف آن روشن‌ترین کلمات و بهترین تفسیر می‌باشد به گونه‌ای که معانی را کاملاً بیان می‌دارد.

و این آیه دلیلی است بر این‌که کسی که از علم سخن می‌گوید خواه سخنگو باشد یا معلم یا واعظ، باید به پروردگارش اقتدا نماید، و همان‌گونه که خداوند متعال حالت پیامبرش را تحت نظر و بررسی قرارداد عالم نیز باید در امور و حالت مردم بیاندیشد، و هر گاه اتفاقی پیش آمد از آیات قرآنی و احادیث پیامبر صهمان را بگوید که با زمان و موقعیت مناسب است، و موعظه‌هایی ایراد نماید که موافق با آن باشد.

و این ردی است بر سخت‌گیران و تکلف کنندگان از قبیل «جهمیه» و امثال آنان که بر این باورند بسیاری از نصوص قرآن بر معنی ظاهری آن حمل نمی‌شوند، و غیر از این معانی، معانی دیگری دارند. پس طبق گفتۀ آنها قرآن نمی‌تواند بهترین تفسیر باشد، بلکه بهترین تفسیر- به گمان باطل‌شان- تفسیر آنهاست، تفسیری که طی آن معانی قرآن را تحریف می‌کنند!.

آیه‌ی۳۴:

﴿ٱلَّذِینَ یُحۡشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُوْلَٰٓئِکَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضَلُّ سَبِیلٗا٣٤[الفرقان: ۳۴]. «کسانی که بر چهره‌هایشان به‌سوی دوزخ برده شده و در آن گرد آورده می‌شوند آنان بدترین جایگاه و گمراهترین راه را دارند».

خداوند متعال از حالت و سرانجام مشرکانی که خداوند و پیامبرش را تکذیب کرده‌اند خبر داده، و می‌فرماید: ﴿یُحۡشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمۡ إِلَىٰ جَهَنَّمَآنان در بدترین صورت و زشت‌ترین هیئت حشر می‌شوند، و فرشتگان عذاب آنها را بر چهره‌هایشان می‌کشند و به جهنم می‌برند، جهنمی که هر نوع عذاب و سزا در آن وجود دارد، ﴿أُوْلَٰٓئِکَ شَرّٞ مَّکَانٗااینان که چنین وضعیتی دارند، در مقایسه با کسانی که به خدا ایمان آورده و پیامبرانش را تصدیق کرده‌اند بدترین جایگاه را دارند، ﴿وَأَضَلُّ سَبِیلٗاوگمراه‌ترین راه را دارند. و این از باب «استعمال صیغۀ تفضیل» در موردی است که یک طرف به کلی فاقد آن چیز است، چرا که مؤمنان جایگاه خوبی دارند و در دنیا آنها به راه راست هدایت شده، و در آخرت نیز به باغهایی بهشت رهنمود گشته‌اند.

آیه‌ی ۳۵-۴۰:

﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ وَجَعَلۡنَا مَعَهُۥٓ أَخَاهُ هَٰرُونَ وَزِیرٗا٣٥[الفرقان: ۳۵]. «و به راستی که به موسی کتاب (تورات) دادیم، و برادرش هارون را همراه و مددکار او ساختیم».

﴿فَقُلۡنَا ٱذۡهَبَآ إِلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَدَمَّرۡنَٰهُمۡ تَدۡمِیرٗا٣٦[الفرقان: ۳۶]. «آنگاه گفتیم: به‌سوی قومی بروید که آیات ما را دروغ انگاشته‌اند پس ما ایشان را به شدت هلاک و نابود کردیم».

﴿وَقَوۡمَ نُوحٖ لَّمَّا کَذَّبُواْ ٱلرُّسُلَ أَغۡرَقۡنَٰهُمۡ وَجَعَلۡنَٰهُمۡ لِلنَّاسِ ءَایَةٗۖ وَأَعۡتَدۡنَا لِلظَّٰلِمِینَ عَذَابًا أَلِیمٗا٣٧[الفرقان: ۳۷]. «و قوم نوح را چون پیامبران را تکذیب کردند غرق نمودیم و ایشان را عبرت مردمان ساختیم، و برای ستمگران عذابی دردناک فراهم دیده‌ایم».

﴿وَعَادٗا وَثَمُودَاْ وَأَصۡحَٰبَ ٱلرَّسِّ وَقُرُونَۢا بَیۡنَ ذَٰلِکَ کَثِیرٗا٣٨[الفرقان: ۳۸]. «و عاد و ثمود و اصحاب الرس و ملت‌ها و نسل‌های بسیاری را که در این میان بودند (هلاک ساختیم)».

﴿وَکُلّٗا ضَرَبۡنَا لَهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَۖ وَکُلّٗا تَبَّرۡنَا تَتۡبِیرٗا٣٩[الفرقان: ۳۹]. «و برای هر کدام مثل‌ها زدیم و ما جملگی ایشان را به سختی نابود کردیم».

﴿وَلَقَدۡ أَتَوۡاْ عَلَى ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِیٓ أُمۡطِرَتۡ مَطَرَ ٱلسَّوۡءِۚ أَفَلَمۡ یَکُونُواْ یَرَوۡنَهَاۚ بَلۡ کَانُواْ لَا یَرۡجُونَ نُشُورٗا٤٠[الفرقان: ۴۰]. «و به راستی (کافران) از کنار شهری که باران شر و بدبختی بر سر اهالی آنجا فرود آمده بود. گذشته‌اند، آیا آن را نمی‌دیدند؟ (چرا) بلکه امیدی به زنده شدن نداشتند».

خداوند در اینجا به این داستان‌ها اشاره کرده و آن را به صورت مفصل در آیاتی دیگر بیان نموده است تا مخاطبان را از ادامه دادن دادن به تکذیب پیامبرشان بر حذر دارد، که اگر باز نیایند به عذابی گرفتار خواهند شد که این ملت‌ها بدان گرفتار شدند، ملت‌هایی که از آنها نزدیک بوده و داستان‌هایشان را می‌دانند. و برخی از این کافران آثار ملت‌های هلاک شده را آشکارا می‌بینند مانند قوم صالح در حجر، و مانند قریه‌ای که باران بلا بر آن بارانده شد و با سنگهایی از جنس گل سنگباران شدند. و این کافران صبحگاهان و شامگاههاهان و در سفرهایشان از آنجا عبور می‌کنند. به درستی که این ملت‌ها از آنها بدتر نبوده و پیامبرانشان از پیامبر این‌ها نبوده است، ﴿أَکُفَّارُکُمۡ خَیۡرٞ مِّنۡ أُوْلَٰٓئِکُمۡ أَمۡ لَکُم بَرَآءَةٞ فِی ٱلزُّبُرِ٤٣[القمر: ۴۳]. «آیا کافرانتان از ایشان بهترند یا در کتابهای نازل شده برائت شما نوشته شده است؟!».

آنچه که این‌ها را از ایمان آوردن - با وجود آیاتی که مشاهده کردند - بازداشت این بود که آنها به معاد و زنده شدن پس از مرگ باور و امیدی نداشتند. بنابر این امید به لقای پروردگارشان را ندارند و از عذاب او نمی‌ترسند. پس به عناد و مخالفت خود ادامه دادند، و گرنه نشانه‌های و آیاتی به نزد آنها آمده بود که هیچ شک و شبهه‌ای را باقی نمی‌گذاشت.

آیه‌ی ۴۱-۴۴:

﴿وَإِذَا رَأَوۡکَ إِن یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَٰذَا ٱلَّذِی بَعَثَ ٱللَّهُ رَسُولًا٤١[الفرقان: ۴۱]. «و هنگامی که تو را می‌بینند فقط به استهزا و تمسخرت می‌گیرند (و می‌گویند:) آیا این است کسی که خداوند او را به عنوان پیامبر فرستاده است؟!».

﴿إِن کَادَ لَیُضِلُّنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَا لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَیۡهَاۚ وَسَوۡفَ یَعۡلَمُونَ حِینَ یَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ مَنۡ أَضَلُّ سَبِیلًا٤٢[الفرقان: ۴۲]. «به راستی نزدیک بود که ما را از (پرستش) معبودانمان - اگر بر آن شکیبایی نمی‌ورزیدیم- گمراه کند، و چون عذاب را ببینند خواهند دانست که چه کسی گمراه‌تر است».

﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیۡهِ وَکِیلًا٤٣[الفرقان: ۴۳]. «آیا دیده‌ای کسی را که هوی و هوس خود را معبود خود گرفته است؟ آیا تو وکیل او خواهی بود؟!».

﴿أَمۡ تَحۡسَبُ أَنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَسۡمَعُونَ أَوۡ یَعۡقِلُونَۚ إِنۡ هُمۡ إِلَّا کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّ سَبِیلًا٤٤[الفرقان: ۴۴]. «یا گمان می‌بری که بیشترشان می‌شنوند یا می‌فهمند؟ آنان مانند چهارپایان هستند، بلکه اینان گمراه‌ترند».

﴿وَإِذَا رَأَوۡکَو کسانی که تو را تکذیب می‌کنند و با آیات خدا مخالفت و در زمین تکبر می‌ورزند هنگامی که ای محمد صتو را می‌بینند شما را مسخره نموده و به شما توهین می‌کنند، و به صورت تحقیر و توهین می‌گویند: ﴿أَهَٰذَا ٱلَّذِی بَعَثَ ٱللَّهُ رَسُولًاآیا این است که خداوند او را به عنوان پیامبر فرستاده است! یعنی شایسته نیست که خداوند چنین شخصیتی را به عنوان پیامبر بفرستد. و این شدت ستمگری و عناد و وارونه کردن حقیقت از سوی آنان را نشان می‌دهد، زیرا از این سخن چنان فهمیده می‌شود که پیامبر-نعوذبالله- در نهایت حقارت و پستی قرار دارد و چنانچه کسی دیگر پیامبر بود مناسبت‌تر بود. ﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنَ ٱلۡقَرۡیَتَیۡنِ عَظِیمٍ٣١[الزخرف: ۳۱]. «و گفتند: چرا این قرآن بر مرد بزرگی از این دو قریه نازل نشده است؟!». چنین سخنی جز از نادان‌ترین و گمراه‌ترین مردم سرنمی‌زند، و کسی که این سخن را می‌گوید کینه‌توزی و لجاجت شدیدی داشته، و خودش را به نادانی می‌زند، وهدفش این است که با طعنه زدن به حق و عیب‌جویی از آن، و کسی که آن را آورده است، باطل خود را ترویج دهد. و گرنه هر کس در حالات محمد بن عبدالله صبیاندیشد او را مرد برجسته و عاقل می‌داند و این که از نظر خرد و علم و هوشیاری وداشتن عادتهای نیکو و پاکدامنی و شجاعت و. . . بر آنان مقدم است، و کسی که او را تحقیر می‌کند و ناسزا می‌گوید دارای چنان بی‌خردی و جهالت و گمراهی و تناقض وستم و تجاوزی است که در کسی دیگر وجود ندارد و برای جهالت و گمراهی‌اش همین قدر کافی است که پیامبر بزرگوار و رادمرد و سخاوتمند را مورد عیب‌جویی قرار دهد.

هدف مشرکان از توهین و استهزا به پیامبر این بود که بر باطل خود پافشاری کنند و انسان‌های ضعیف العقل را فریب دهند. بنابر این گفتند: ﴿إِن کَادَ لَیُضِلُّنَا عَنۡ ءَالِهَتِنَابه راستی نزدیک بود ما را از پرستش معبودانمان گمراه کند، و به جای همۀ معبودانمان یک معبود بپرستیم. ﴿لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَیۡهَاو اگر ما شکیبایی نمی‌ورزیدیم ما را گمراه می‌نمود. و آنها ادعا می‌کردند که توحید و یگانه پرستی گمراهی است، و شرکی که آنها بر آن هستند هدایت است. بنابر این یکدیگر را به شکیبایی و بردباری سفارش می‌کردند: ﴿وَٱنطَلَقَ ٱلۡمَلَأُ مِنۡهُمۡ أَنِ ٱمۡشُواْ وَٱصۡبِرُواْ عَلَىٰٓ ءَالِهَتِکُمۡ[ص: ۶]. «و سران و اشراف آنها به راه افتاده و گفتند: بروید و بر (پرستش) خدایان خود شکیبایی ورزید».

و در اینجا گفتند: ﴿لَوۡلَآ أَن صَبَرۡنَا عَلَیۡهَاو اگر ما شکیبایی نمی‌ورزیدیم. صبر و شکیبایی در همه جا قابل ستایش است به جز در چنین جایی، زیرا چنین صبری اسباب و عوامل خشم الهی را فراهم می‌نماید، و هیزم و سوخت جهن را بیشتر می‌کند. اما مؤمنان همانطور که خدا در مورد آنها فرموده است: ﴿وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ[العصر: ۳]. «یکدیگر را به حق و بردباری سفارش می‌کنند». و از انجا که آنها با این سخنان حکم می‌کردند که هدایت یافته‌اند و پیامبر گمراه است و روشن و ثابت است که چاره‌ای برای به راه آمدن آنها نیست، خداوند آنان‌را به آمدن عذاب تهدید کرد و خبر داد که آنها ﴿حِینَ یَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَدر آن وقت که عذاب را می‌بینند به صورت حقیقی و واقعی خواهند دانست که ﴿مَنۡ أَضَلُّ سَبِیلًاچه کسی گمراه‌تر است. ﴿وَیَوۡمَ یَعَضُّ ٱلظَّالِمُ عَلَىٰ یَدَیۡهِ یَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی ٱتَّخَذۡتُ مَعَ ٱلرَّسُولِ سَبِیلٗا٢٧[الفرقان: ۲۷]. «و روزی (خواهد آمد) که ستمکار دست‌هایش را گاز می‌گیرد و می‌گوید: ای کاش! با پیامبر راهی بر می‌گرفتم».

و آیا گمراهی و ضلالتی بیشتر از این وجود دارد که کسی هوای نفس و خواسته‌های نفسانی خود را معبود خویش قرار دهد، و هر چه نفسش بخواهد انجام دهد؟! بنابر این فرمود: ﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُآیا از حالت کسی تعجب نمی‌کنی که هوای نفس خویش ار معبود خود قرار داده؟! و نمی‌نگری که در چه گمراهی شدیدی قرار دارد؟! حال آن که خودش را در جایگاه والایی می‌بیند! ﴿أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیۡهِ وَکِیلًاآیا تو وکیل او خواهی بود؟ یعنی تو بر او مسلط و چیره نیستی، بلکه فقط بیم دهنده هستی، و تو وظیفه‌ات را انجام داده‌ای، و حساب آنان با خداست.

سپس خداوند متعال بر گمراهی بزرگ آنها تاکید نمود و فرمود: آنها عقل و گوش ندارند. و آنها را در گمراه بودن به چهارپایان تشبیه کرد که جز صدا چیزی نمی‌شنوند. کر و لال و کور هستند و باز نمی‌گردند. بلکه آنها از چهارپایان گمراه‌ترند، زیرا چهارپایان را چوپانشان هدایت می‌نماید، و چهارپایان راه را می‌یابند، و راه هلاکت و نابودی خود را می‌دانند، و از آن پرهیز می‌نمایند، و سرانجام سالم‌تر و نیکوتری از این‌ها خواهند داشت.

پس روشن شد کسی که پیامبر صرا به گمراهی متهم نماید خودش بیشتر سزاوار این صفت است، و هر حیوان زبان بسته‌ای از او راهیاب‌تر است.

آیه‌ی ۴۵-۴۶:

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَىٰ رَبِّکَ کَیۡفَ مَدَّ ٱلظِّلَّ وَلَوۡ شَآءَ لَجَعَلَهُۥ سَاکِنٗا ثُمَّ جَعَلۡنَا ٱلشَّمۡسَ عَلَیۡهِ دَلِیلٗا٤٥[الفرقان: ۴۵]. «آیا در (کار) پروردگارت ننگریسته‌ای که چگونه سایه را گسترانیده است؟ و اگر می‌خواست آن را ساکن می‌کرد، سپس خورشید را دلیل (گسترش) آن قرار دادیم».

﴿ثُمَّ قَبَضۡنَٰهُ إِلَیۡنَا قَبۡضٗا یَسِیرٗا٤٦[الفرقان: ۴۶]. «سپس آن ‌را آهسته به‌سوی خود باز می‌گیریم».

آیا با چشم و بینش و بصیرت خود کمال قدرت پروردگارت و گستردگی رحمت او را مشاهده نکرده‌ای که چگونه سایه را بر بندگان گسترانده است؟ و این قبل از طلوع خورشید است، ﴿ثُمَّ جَعَلۡنَا ٱلشَّمۡسَ عَلَیۡهِ دَلِیلٗاسپس خورشید را دلیل گسترش سایه قرار دادیم. پس اگر خورشید نبود، سیاه شناخته نمی‌شد، زیرا هر چیزی با ضدش شناخته می‌شود.

﴿ثُمَّ قَبَضۡنَٰهُ إِلَیۡنَا قَبۡضٗا یَسِیرٗا٤٦سپس هر اندازه خورشید بلند شود اندک اندک از سایه کاسته گردد، تا این‌که کاملاً از بین می‌رود. بنابر این به دنبال هم‌آمدن سایه و خورشید به گونه‌ای که مردم آن را به صورت آشکار مشاهده می‌کنند، و آنچه که به این امر مترتب می‌شود از قبیل دگرگونی شب و روز و در پی یکدیگر آمدن آنها، و پشت سر هم آمدن فصل‌ها و به دست آمدن مصالح فراوانی در این رهگذر، دال بر کمال قدرت و عظمت خداوند متعال و کمال رحمت او و توجه وی به بندگانش می‌باشد. و دلیلی است بر این‌که تنها او معبود مورد ستایش و محبوب بزرگوار و دارای شکوه و عظمت می‌باشد.

آیه‌ی ۴۷:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلَّیۡلَ لِبَاسٗا وَٱلنَّوۡمَ سُبَاتٗا وَجَعَلَ ٱلنَّهَارَ نُشُورٗا٤٧[الفرقان: ۴۷]. «و اوست ذاتی که شب را برایتان پوشش، و خواب را مایۀ آسایش گرداند، و روز را (هنگام) برخاستن قرار داد».

از جمله رحمت و لطف خداوند نسبت به شما این است که شب را همچون پوششی برایتان قرار داده که شما را می‌پوشاند، تا در آن آرام گیرید و به خواب فرو رفته و بیاساید، و به هنگام خواب از حرکت باز ایستید. پس اگر شب نبود بندگان آرام نمی‌گرفتند، و به کارشان ادامه می‌دادند و این برای‌شان بسیار زیان‌آور بود. نیز اگر تاریکی ادامه می‌یافت زندگی و مصالح آنها تعطیل می‌شد، اما خداوند روز را زمان بیداری و برخاستن و جنبش قرارداد تا مردم در آن به تجارت و سفر در کارهایشان بپردازند و با این کار منافع و مصالح‌شان تحقق یابد.

آیه‌ی ۴۸-۵۰:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ طَهُورٗا٤٨[الفرقان: ۴۸]. «و اوست ذاتی که پیش از رحمتش (=باران) بادها را مژده‌آور فرستاد، و از آسمانی آبی پاک نازل کردیم».

﴿لِّنُحۡـِۧیَ بِهِۦ بَلۡدَةٗ مَّیۡتٗا وَنُسۡقِیَهُۥ مِمَّا خَلَقۡنَآ أَنۡعَٰمٗا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرٗا٤٩[الفرقان: ۴۹]. «تا با آن (آب) سرزمین مرده‌ای را زنده گردانیم، و چهارپایان و مردمان بسیاری را که آفریده‌ایم بنوشانیم».

﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَٰهُ بَیۡنَهُمۡ لِیَذَّکَّرُواْ فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗا٥٠[الفرقان: ۵۰]. «و به‌راستی آن (باران) را در میان‌شان گوناگون نازل کردیم تا پند گیرند، و بیشترِ مردمان جز سرِ ناسپاسی نداشتند».

تنها اوست ذاتی که بر بندگانش رحم نموده و روزی خویش را فراوان به‌سوی آنها گسیل داشته است، و بادها را پیش از باران رحمتش به عنوان مژده رسانهای پیش قراول می‌فرستد. و ابرها به وسیلۀ این بادها حرکت می‌کنند و به هم می‌پیوندند و به قطعه‌ها تبدیل می‌شوند، و بادها آن را بارور می‌کنند، و به حکم پروردگار باران می‌بارد تا بندگان قبل از باریدنش خوشحال شوند و برای آن آمادگی پیدا کنند قبل از این‌که ناگهان آنها را غافل‌گیر کند.

﴿وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ طَهُورٗاو از آسمان آبی پاک نازل کردیم، که از آلودگی و نجاست پاک بوده و دارای برکت است. از برکت آن این است که خداوند به وسیلۀ آن، سرزمین مرده و خشکی را آباد و زنده می‌نماید و آنگاه انواع درختان و گیاهان گوناگون که مردم و چهارپایان از آن می‌خورند در آن می‌روید. ﴿وَنُسۡقِیَهُۥ مِمَّا خَلَقۡنَآ أَنۡعَٰمٗا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرٗاو آن را برای نوشیدن در اختیار شما و چهارپایانتان قرار داده‌ایم. آیا کسی که بادها را مژده‌رسانی رحمت خویش فرستاده، و کارهای متفاوتی را به آنها واگذار نموده، و از آسمان آبی پاک و مبارک فرو فرستاده تا با آن روزی بندگان و چهارپایانشان فراهم شود شایسته نیست که فقط او پرستش شود و کسی را با او شریک قرار نداد؟!.

خداوند آیات و نشانه‌هایی آشکار را که با چشم مشاهده می‌شوند بیان کرد، و آن را به صورتهای گوناگون برای بندگان ابراز داشت تا آن را بفهمند و سپاس آن را به جای آورند، و یاد کنند و از آن پند پذیرند، با وجود این، ﴿فَأَبَىٰٓ أَکۡثَرُ ٱلنَّاسِ إِلَّا کُفُورٗابیشتر مردمان به خاطر فساد اخلاق و سرشت ناپاکشان در برابر آن جز کفر و ناسپاسی از خود نشان نمی‌دهند.

آیه‌ی ۵۱-۵۲:

﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَبَعَثۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٖ نَّذِیرٗا٥١[الفرقان: ۵۱]. «و اگر می‌خواستیم در هر شهر و آبادی بیم دهنده‌ای می‌فرستادیم».

﴿فَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا کَبِیرٗا٥٢[الفرقان: ۵۲]. «پس، از کافران فرمان مبر، و با قرآن با آنان به جهادی بزرگ بپرداز».

خداوند متعال از نفوذ مشیت و خواست خود خبر می‌دهد و این‌که اگر او می‌خواست، در هر شهر و آبادی بیم دهنده و پیامبری را می‌فرستاد تا اهالی آنجا را بیم دهد. خدا از انجام چنین چیزی ناتوان نیست اما ای محمد! حکمت و رحمت او نسبت به تو و به بندگان اقتضا نمود تا تو را به عنوان پیامبر به‌سوی سیاه و سرخ، عرب و عجم و انسان و جن بفرستد.

﴿فَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَو برای ترک کردن چیزی که بدان فرستاده شده‌ای از کافران اطاعت مکن، بلکه تمام تلاش خود را برای رساندن آن پیام مبذول دار، ﴿وَجَٰهِدۡهُم بِهِۦ جِهَادٗا کَبِیرٗاو با قرآن با آنان به جهادی بزرگ بپرداز. یعنی در یاری کردن حق و نابود کردن باطل از هیچ کوششی دریغ نورز، و تمامی توانایی و کوشش خود را برای یاری کردن حق مبذول بدار. اگر تکذیب و گستاخی از آنها سرزد، پس تو تلاش خود را بکن و آنچه را در توان داری انجام بده، و از هدایت شدن آنها ناامید مشو، و به خاطر خواسته‌ها و امیال آنان از تبلیغ رسالت خدا را ترک مکن.

آیه‌ی ۵۳:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی مَرَجَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ هَٰذَا عَذۡبٞ فُرَاتٞ وَهَٰذَا مِلۡحٌ أُجَاجٞ وَجَعَلَ بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٗا وَحِجۡرٗا مَّحۡجُورٗا٥٣[الفرقان: ۵۳]. «و او ذاتی است که دو دریا را در کنار هم روان ساخت، یکی شیرین و گوارا، و دیگری شور و تلخ است. و در میان آن دو حاجز و مانع استواری قرار داد».

اوست که دو دریا در کنار هم روان ساخت بدون این‌که با هم برخورد کنند. یکی شیرین و گوارا است، و آن رودهایی است که روی زمین روان‌اند، و دیگری دریای شور است. و خداوند هر دو را به نفع و مصلحت بندگان قرار داده است ﴿وَجَعَلَ بَیۡنَهُمَا بَرۡزَخٗاو در میان آن دو جایز و مانعی قرار داده که از مخلوط شدن یکی با دیگری جلوگیری می‌نماید، چون اگر مخلوط شوند فایده‌ای که مورد نظر است از بین خواهد رفت. ﴿وَحِجۡرٗا مَّحۡجُورٗاو مانعی محکم و استوار (میان آن دو قرار داده‌است).

آیه‌ی ۵۴:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ مِنَ ٱلۡمَآءِ بَشَرٗا فَجَعَلَهُۥ نَسَبٗا وَصِهۡرٗاۗ وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرٗا٥٤[الفرقان: ۵۴]. «و او ذاتی است که از آب انسانی را آفرید، آنگاه آنرا برای پیوند نسبی و سببی قرارداد، و پروردگارت تواناست».

او خدای یگانه‌ای است که شریکی ندارد، ذاتی که انسان را از آبی بی‌ارزش آفرید. سپس از او نسل زیادی را منتشر کرد، و آنها را خویشاوند و فامیل قرار داد، و مادۀ همه از این آب پست است. پس این بر کمال قدرت و توانایی خداوند دلالت می‌نماید. ﴿وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرٗاو پروردگارت تواناست. و پرستش او حق است و عبادت غیر او باطل می‌باشد.

آیه‌ی ۵۵:

﴿وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُهُمۡ وَلَا یَضُرُّهُمۡۗ وَکَانَ ٱلۡکَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِۦ ظَهِیرٗا٥٥[الفرقان: ۵۵]. «و به غیر از خداوند چیزی را می‌پرستند که به آنان سودی نمی‌بخشد، و زیانی به آنان نمی‌رساند و کافر پیوسته در راه سرکشی از پروردگارش (دیگران را) پشتیبانی می‌کند».

﴿وَیَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُهُمۡ وَلَا یَضُرُّهُمۡو آنها بت‌ها و مردگانی را عبادت می‌نمایند که سود و زیانی به آنان نمی‌رسانند، و این بت‌ها و مرده‌ها را همتای خداوندی قرار می‌دهند که صاحب سود و زیان و منع و عطا است. و با این‌که می‌بایست از رهنمودهای پروردگارشان اطاعت کنند و از دین او دفاع نمایند اما آنها عکس قضیه را انجام دادند.

﴿وَکَانَ ٱلۡکَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِۦ ظَهِیرٗاپس باطل که بت‌ها و انبازها هستند دشمن خدا می‌باشند، و کافر که به کمک و پشتیبانی آنها می‌شتابد خودش نیز دشمن خدا قرار می‌گیرد، و به دشمنی و جنگ با او بر می‌خیزد. این در صورتی است که خداوند او را افریده و روزی داده و نعمت‌های ظاهری و باطنی را بدو بخشیده است، و نمی‌تواند از قلمرو فرمانروایی و قدرت او بیرون رود. با این وصف خداوند احسان و نیکی خویش را از او قطع ننموده است، اما او - به سبب نادانی‌اش- به این دشمنی و مبارزه ادامه می‌دهد.

آیه‌ی ۵۶-۶۰:

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا مُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٥٦[الفرقان: ۵۶]. «و تو را جز مژده‌رسان و بیم دهنده نفرستاده‌ایم».

﴿قُلۡ مَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ مِنۡ أَجۡرٍ إِلَّا مَن شَآءَ أَن یَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلٗا٥٧[الفرقان: ۵۷]. «بگو: من در برابر (ابلاغ) این (قرآن) هیچ مزدی از شما نمی‌طلبم، ولی (پاداش من این است که) هرکس بخواهد به‌سوی پروردگارش راهی را درپیش گیرد».

﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَکَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًا٥٨[الفرقان: ۵۸]. «و بر خداوندی توکل کن که همیشه زنده است و هرگز نمی‌میرد، و با ستایش او را (به پاکی) یاد کن. و همین که او به گناهان بندگانش آگاه می‌باشد بس است».

﴿ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسۡ‍َٔلۡ بِهِۦ خَبِیرٗا٥٩[الفرقان: ۵۹]. «ذاتی که آسمان‌ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز آفریده، سپس بر عرش بلند و مرتفع گردید. او دارای رحمت فراوان است، پس از فرد آگاهی بپرس».

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱسۡجُدُواْۤ لِلرَّحۡمَٰنِ قَالُواْ وَمَا ٱلرَّحۡمَٰنُ أَنَسۡجُدُ لِمَا تَأۡمُرُنَا وَزَادَهُمۡ نُفُورٗا۩٦٠[الفرقان: ۶۰]. «و هنگامی‌که به کافران گفته شود: برای خداوند رحمان سجده کنیم» می‌گویند: رحمان کسیت؟ ایا ما برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور می‌دهی؟ و این امر بر گریز آنان افزود».

خداوند متعال خبر می‌دهد که او پیامبرش محمد صرا نفرستاده است تا بر مردمان چیره و مسلط باشد، و او را فرشته‌ای قرار نداده است، و خزانه و گنجینه‌ها در دست او نیست، بلکه او را فرستاده تا به مردم مژده دهد، و کسانی را که از خداوند فرمان می‌برند به پاداش هر دو جهان بیم دهد، ﴿وَنَذِیرٗاو او را فرستاده است تا بیم دهنده باشد، و هر کس را که از خدا نافرمانی کند به عذاب هر دو جهان بیم بدهد. و این مستلزم آن است که اوامر و نواهی خدا به طور روشن بیان شوند. و تو ای محمد ص! در مقابل رساندن قرآن و هدایت به آنها پاداشی از آنان نخواه، تا این چیز آنها را از پیروی کردن از تو باز ندارد و در دادن آن دچار سختی نشوند.

﴿إِلَّا مَن شَآءَ أَن یَتَّخِذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلٗامگر کسی‌که خواست در راه خشنودی پروردگارش نفقه‌ای ببخشد، پس اگر چه من شما را به آن تشویق می‌کنم، اما شما را بر آن مجبور نمی‌سازم. و نیز پاداش من بر شما نیست، بلکه آنچه انفاق می‌کنید به مصلحت خودتان بوده و راهی است که برای رسیدن به پروردگارتان در پیش می‌گیرید.

سپس پیامبر را دستور داد تا بر او توکل نماید و از وی کمک بگیرد. پس فرمود: ﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِو بر خداوند زنده‌ای که دارای حیات کامل و مطلق است و هرگز نمی‌میرد توکل کن، و با ستایش او را به پاکی یاد کن. یعنی او را بپرست و در همۀ کارهایت بر او توکل نما.

﴿وَکَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًاو همین کافی است که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است، و آن را می‌داند، و آنان را بر آن مجازات می‌نماید. پس بر تو واجب نیست که آنها را هدایت نمایی، و نیز ثبت و ضبط کارهایشان بر عهده تو نمی‌باشد.

بلکه همۀ این‌ها به دست خداوند است. ﴿ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِخداوندی که آسمان‌ها و زمین و آنچه را در میان آنهاست در شش روز آفرید، سپس بر بالای عرش خود استوا یافت، عرشی که سقف همۀ مخلوقات بوده و از همۀ آفریده‌های الهی بلندتر و بزرگتر و زیباتر است. ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُخداوند مهربان بر عرش خود بلند و مرتفع گردید، عرشی که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است. و رحمت خداوند هر چیزی را در بر گرفته است. پس او با داشتن گسترده‌ترین صفات بر بزرگ‌ترین مخلوقات بلند و مرتفع گردید.

و با این آیه ثابت می‌شود که او مخلوقات را آفریده و از درون و برون آنها آگاهی دارد. نیز مرتفع نمودن او بر عرش و متفاوت بودن او از مخلوقاتش و متصل نبودنش به آنان ثابت می‌گردد. ﴿فَسۡ‍َٔلۡ بِهِۦ خَبِیرٗاپس در این باره از خداوند بپرس. چون اوست که اوصاف و عظمت و شکوه خویش را می‌داند، و شما را به آن خبر داده است، و از عظمت خویش چیزهایی به شما نشان داده که شناخت او را برایتان آسانتر می‌سازد. پس عارفان او را شناخته او را برایتان آسانتر می‌سازد. پس عارفان او را شناخته و در برابر عظمتش سر فرود آورده‌اند.

و کافران از عبادت او سرباز زدند و امتناع ورزیدند. بنابر این فرمود: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱسۡجُدُواْۤ لِلرَّحۡمَٰنِو هنگامی که به آنها گفته شود تنها برای خداوند رحمان سجده کنید، خداوندی که هر نعمتی را به شما ارزانی داشته و همه بدبختی‌ها را از شما دور کرده است، ﴿قَالُواْ وَمَا ٱلرَّحۡمَٰنُاز روی انکار و کفر می‌گویند: ما خداوند رحمان را نمی‌شناسیم. و از جمله طعنه‌هایی که به پیامبر می‌زدند این بود که می‌گفتند: او ما را از گرفتن معبودانی دیگربه همراه خدا باز می‌دارد، در حالی که خودش خدایی دیگر به همراه خدا به فریاد می‌خواند، و می‌گوید «یا رحمان» و امثال این. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ[الإسراء: ۱۱۰]. «بگو: «الله» را بخوانید یا رحمان را بخوانید، به هر نامی او را بخوانید فرق نمی‌کند چرا که او دارای نام‌های‌ نیکوست»، پس نام‌های‌ خداوند زیادند، چون صفت‌های او زیادند، و کمال او متعدد است. پس هر یک از نام‌های‌ او بر صفت کمالی دلالت می‌نماید.

﴿أَنَسۡجُدُ لِمَا تَأۡمُرُنَاآیا به فرمان تو برای کسی غیر از معبودان خود سجده کنیم! و این سخن آنها مبتنی بر تکذیب پیامبر و سرباز زدنشان از طاعت او بود. و ﴿وَزَادَهُمۡ نُفُورٗاو دعوت آنها به سجده و شتافتن به‌سوی باطل، و بر کفر و بدبختی‌اشان می‌افزود.

آیه‌ی ۶۱-۶۲:

﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی جَعَلَ فِی ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَٰجٗا وَقَمَرٗا مُّنِیرٗا٦١[الفرقان: ۶۱]. «خجسته است ذاتی که در آسمان برج‌هایی آفرید و در آن چراغ فروزان (خورشید) و ماه تابان را به وجود آورد».

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ خِلۡفَةٗ لِّمَنۡ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوۡ أَرَادَ شُکُورٗا٦٢[الفرقان: ۶۲]. «و اوست ذاتی که شب و روز را پیاپی مقرر داشت تا هر که خواهد پند گیرد یا سپاس‌گذاری کند».

خداوند متعال در این سورۀ‌کریمه واژه ﴿تَبَارَکَرا سه بار تکرار کرده است، چون معنی‌اش همانطور که گذشت بر عظمت خداوند باری و کثرت اوصاف و خوبی‌ها و احسان او دلالت می‌نماید.

و در این سوره چیزهایی بیان شده است که بیانگر عظمت خداوند و گستردگی قدرت و فرمانروایی و نفوذ خواست او و فراگیر بودن دانایی و توانایی و احاطۀ پادشاهی او در صدور احکام دستوری و جزایی و کمال اوست. و در این سوره چیزهایی بیان شده است که بر گستردگی رحمت و بخشش، و کثرت خیرات و خوبیهای دینی و دنیوی خداوند دلالت می‌نماید و مقتضی تکرار این صفت نیک می‌باشد. بنابر این فرمود: ﴿تَبَارَکَ ٱلَّذِی جَعَلَ فِی ٱلسَّمَآءِ بُرُوجٗاخجسته است خداوندی که در آسمان‌ها برجها آفریده، و آن‌ها ستاره‌ها هستند و یا منازل خورشید و ماه می‌باشند که در آن قرار می‌گیرند و همانند برج و باروی شهرها باعث محافظت آن می‌شود. ستارگان نیز به منزلۀ برجهایی هستند که برای پاسداری و نگهبانی ساخته شده‌اند، زیرا ستاره‌ها سنگ‌هایی هستند که به‌سوی شیاطین انداخته می‌شوند.

﴿وَجَعَلَ فِیهَا سِرَٰجٗاو در آسمان چراغ فروزان خورشید را که دارای نور و گرماست قرارداد، ﴿وَقَمَرٗا مُّنِیرٗاو ماه تابان را به وجود آورد که دارای نور است اما حرارت و گرما ندارد. و این از نشانه‌های عظمت خداوند و کثرت احسان او می‌باشد و آفرینش آن و تدبیر سامان یافته، و زیبایی و جمال شگفت‌آور ماه و خورشید بر عظمت و بزرگی آفرینندۀ آن‌ها دلالت نموده و بیانگر آن است که آفرینندۀ آن‌ها دلالت نموده و بیانگر آن است که آفریننده‌شان در همۀ صفت‌هایش عظیم و بزرگ است، و منافع و مصالحی که ماه و خورشید برای مردم دارند دلیلی بر کثرت خوبی‌ها و خیرات اوست.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ خِلۡفَةٗو خداوند ذاتی است که شب و روز را جایگزین یکدیگر می‌سازد. یعنی یکی را می‌برد و دیگری را جایگزین آن می‌کند، و این روند همیشگی است تا از یکنواخت بودن شب و روز جلوگیری شود.

﴿لِّمَنۡ أَرَادَ أَن یَذَّکَّرَ أَوۡ أَرَادَ شُکُورٗابرای کسی که بخواهد از شب و روز پند و عبرت بگیرد، و از آن گستردگی قدرت الهی استدلال نماید، و خداوند را بر آن سپاس گوید. و برای کسی که خداوند را یاد می‌کند و شکر او را به جای می‌آورد در طول شب و روز او وردی هست که می‌تواند آنها را بر زبان جاری کند، پس اگر در شب نتوانست، در روز انجام دهد، و اگر در روز نتوانست، در شب انجام دهد. نیز دل‌ها در لحظات شب و روز دگرگون می‌شوند، گاهی با نشاط و سرحال بوده و گاهی تنبل می‌گردند، و گاهی با یاد الهی بوده و گاهی با غفلت لحظات را سپری می‌کنند. گاهی با اقبال و گاهی با اعراض زمان را پشت سر می‌گذارند. دل‌ها گاهی بسته و گاهی باز هستند. بنابر این خداوند شب و روز را چنان نمود که یکی پس از دیگری بر بندگان آیند و تکرار شوند و باعث فعالیت آنها گردند و به ذکر و شکر الهی در وقتی از اوقات روی آورند. و چون اوقات عبادت‌ها با تکرار شب و روز تکرار می‌شود پس هر دم برای بنده همتی پدید می‌آید که غیر از همت او در وقت گذشته است، وقتی که در آن تنبلی به او دست داده بود، و بنده در این اوقات بر پندگرفتن و یاد خدا و به جا آوردن شکر الهی می‌افزاید. پس عبادت‌هایی که آدمی انجام می‌دهد به منزلۀ آبیاری مزرعۀ ایمان است و ایمان را پرورش می‌دهد. و اگر طاعت‌ها و عبادت‌ها نبود نهال ایمان خشک و پژمرده می‌شد. پس زیباترین و کامل‌ترین ستایش‌ها سزاوار خداوند است.

سپس منت و احسان خود را بر بندگان صالحش یادآور شده، و این‌که آنها را به انجام کارهای شایسته توفیق داده است، کارهایی که به سبب آن جایگاه بلندی در اتاق‌های بهشت به دست می‌آورند. پس فرمود:

آیه‌ی ۶۳-۷۷:

﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا٦٣[الفرقان: ۶۳]. «و بندگان (خداوند) رحمان آنانند که روی زمین فروتنانه راه می‌روند، و هنگامی که نادانان ایشان را مخاطب قرار دهند گویند: سلام بر شما».

﴿وَٱلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِیَٰمٗا٦٤[الفرقان: ۶۴]. «و کسانی که شب را با سجده و قیام برای پروردگارشان می‌گذرانند».

﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا٦٥[الفرقان: ۶۵]. «و کسانی که می‌گویند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما دور بدار، بی‌گمان عذابش پایدار است».

﴿إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٦٦[الفرقان: ۶۶]. «بی‌گمان دوزخ بدترین قرارگاه و جایگاه است».

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا٦٧[الفرقان: ۶۷]. «و کسانی که به هنگام خرج کردن زیاده‌روی نمی‌کنند، و بخل نمی‌ورزند، و بین این، (دو راه) اعتدال پیش گیرند».

﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا یَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا یَزۡنُونَۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ یَلۡقَ أَثَامٗا٦٨[الفرقان: ۶۸]. «و کسانی که همراه با الله معبود دیگری را به فریاد نمی‌خوانند، و جانی را که خداوند (خونش را) حرام کرده است جز به حق نمی‌کشند، و زنا نمی‌کنند و هر کس چنین کند کیفر آن را می‌بیند».

﴿یُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَیَخۡلُدۡ فِیهِۦ مُهَانًا٦٩[الفرقان: ۶۹]. «عذاب او در قیامت دو چندان می‌گردد و خوار و ذلیل جاودانه در عذاب می‌ماند».

﴿إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا٧٠[الفرقان: ۷۰]. «مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پس اینانند که خداوند بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند و خداوند آمرزندۀ مهربان است».

﴿وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ یَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا٧١[الفرقان: ۷۱]. «و هرکس توبه کند و کار شایسته انجام دهد همانا که او به‌سوی خدا باز می‌گردد».

﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَ وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِ مَرُّواْ کِرَامٗا٧٢[الفرقان: ۷۲]. «و کسانی که بر باطل گواهی نمی‌دهند، و چون بر (کار و سخن) بیهوده بگذرند، بزرگوارانه می‌گذرند».

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ لَمۡ یَخِرُّواْ عَلَیۡهَا صُمّٗا وَعُمۡیَانٗا٧٣[الفرقان: ۷۳]. «و کسانی که چون به آیات پروردگارشان پند داده شوند همسان کران و نابینایان بر آن فرو نمی‌افتند».

﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا٧٤[الفرقان: ۷۴]. «و کسانی‌که می‌گویند: پروردگارا! از همسران و فرزندانمان آن به ما عنایت کن که مایۀ روشنی چشم باشد، و ما را پیشوای پرهیزگاران بگردان».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْ وَیُلَقَّوۡنَ فِیهَا تَحِیَّةٗ وَسَلَٰمًا٧٥[الفرقان: ۷۵]. «اینان به پاس آنکه بردباری کردند، به مقامی بلند دست می‌یابند، و در آنجا سلام و درود دریافت می‌کنند».

﴿خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ حَسُنَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٧٦[الفرقان: ۷۶]. «در آنجا جاودانه می‌مانند، قرارگاهی خوب و مقامی نیکو است».

﴿قُلۡ مَا یَعۡبَؤُاْ بِکُمۡ رَبِّی لَوۡلَا دُعَآؤُکُمۡۖ فَقَدۡ کَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ یَکُونُ لِزَامَۢا٧٧[الفرقان: ۷۷]. «بگو: اگر عبادت و دعایتان نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی ندارد، بی‌گمان تکذیب کردید و (نتیجۀ بد) آن ملازم شما خواهد بود».

عبودیت و بندگی خداوند بر دو نوع است، عبودیت برای ربوبیت خداوند، که مسلمانان و کافر، نیکوکار و بدکار در این امر مشترک هستند، چون آنها همه بندگان خدایند و آنها را پرورش می‌دهد و تحت تدبیر اویند: ﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا٩٣[مریم: ۹۳]. «همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است در حال بندگی به نزد خدا می‌آیند».

و نوع دوم، بندگی و عبودیت برای الوهیت خداوند و پرستش و رحمت اوست، و آن بندگی پیامبران و اولیای الهی است که خداوند را می‌پرستند. و در اینجا منظور همین نوع از عبودیت است. بنابر این بندگی را به نام خودش «الرحمان» نسبت داد که اشاره به این است آنها به سبب این عبودیت به رحمت الهی می‌رسند. پس بیان نمود که صفاتشان کامل‌ترین صفت‌هاست، و برترین ویژگیها را دارند. بنابر این آنها را چنین توصیف نمود: ﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗاروی زمین با فروتنی و آرام راه می‌روند و در مقابل خدا و مردم فروتن می‌باشند. خداوند در اینجا آنها را به وقار و آرامش و فروتنی برای خدا و بندگانش توصیف نمود. ﴿خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗاو هنگامی که نادانان سخنی جاهلانه به آنان بگویند، ﴿قَالُواْ سَلَٰمٗاسخنی به آنها می‌گویند که در آن از گناه و جهالت در امان می‌مانند.

و در اینجا آنها ستوده شده‌اند که دارای بردباری زیادند، و در مقابل فردی که با آنان بدی می‌کند، نیکی می‌نمایند، و از جاهل در می‌گذرند، و دارای عقل و خرد و هوشیاری می‌باشند. و خرد است که آنها را به اینجا رسانیده است.

﴿وَٱلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِیَٰمٗا٦٤و نماز شب زیاد می‌خوانند و آن را خالصانه برای پروردگارشان و با فروتنی انجام می‌دهند: همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ یَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٧[السجدة: ۱۶-۱۷]. «پهلوهایشان از بسترها جدا می‌شود و با ترس و امید پروردگارشان را به فریاد می‌خوانند، و از آنچه بدیشان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. پس هیچ کس نمی‌داند چه چیزهای مسرت بخشی در بهشت برایشان مهیا شده است، و ای پاداش کارهایی است که می‌کنند».

﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَو کسانی‌که می‌گویند: پروردگارا! با مصون داشتنمان از اسباب عذاب و آمرزش خطاهایی که از ما سر زده وباعث عذاب می‌گردد، عذاب دوزخ را از ما دو بدار، ﴿إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًابی‌گمان عذاب دوزخ گریبانگیر هر کس گردد ملازم وی خواهد بود همانگونه که طلبکار ملازم بدهکار می‌باشند.

﴿إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٦٦بی‌گمان دوزخ بدترین قرارگاه وجایگاه است.

این سخن را به حالت شیون و زاری به درگاه پروردگارشان ابراز داشته، و شدت نیازمندی خویش را بیان می‌دارد و می‌گویند: توانایی تحمل این عذاب را نداریم. پس باید منت و احسا الهی را به یاد بیاورند، زیرا دورکردن عذاب به اندازۀ سختی و شدت آن دشوار است، و دور شدن آن بسی مایۀ شادی است.

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْو کسانی که به هنگام پرداخت نفقات واجب یا مستحب از حد نمی‌گذرند، نه ولخرجی می‌کنند و نه بخل می‌ورزند، ﴿وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗاو انفاق و خرج‌کردن آنها در میان اسراف و بخل قرار دارد، و میانه‌روی و اعتدال را رعایت می‌کنند.

نفقات واجب از قبیل زکات و کفاره‌ها را می‌پردازند، و در جای مناسب و به صورت مناسب خرج می‌کنند بدون این‌که به خود یا دیگران زیانی برسانند، و این حاکی از اعتدال و میانه‌روی آنهاست. ﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَو کسانی که همراه با الله معبود دیگری را به فریاد نمی‌خوانند، و پرستش نمی‌کنند، بلکه فقط او را می‌پرستند، و دین و عبادت را تنه و خالصانه برای او انجام می‌دهند، و فقط به او روی آورده و از غیر او روی گردانند.

﴿وَلَا یَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُو انسانی را که خداوند خونش را حرام کرده است نمی‌کشند. و آن انسان مسلمان یا کافری است که با مسلمان‌ها پیمان دارد ﴿إِلَّا بِٱلۡحَقِّجز به حق نمی‌کشند، مانند کشتن یک انسان به خاطر این‌که انسانی دیگر را کشته، و کشتن فرد متأهلی که زنا کرده، و کشتن کافری که قتل او جایز و حلال است.

﴿وَلَا یَزۡنُونَو زنا نمی‌کنند، بلکه شرمگاه‌هایشان را حفاظت می‌نمایند، ﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ[المؤمنون: ۶]. «مگر بر همسران‌شان و یا کنیزانی که در ملک یمین آنها هستند». ﴿وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ یَلۡقَ أَثَامٗاو هر کس یکی از این کارها یعنی شرک ورزیدن به خدا، یا کشتن انسانی که خداوند کشتن او را حرام نموده، یا زنا را انجام دهد به کیفر دشواری گرفتار خواهد شد.

سپس کیفر را چنین تفسیر نمود: ﴿یُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَیَخۡلُدۡ فِیهِۦ مُهَانًا٦٩پس هر کس که همۀ این کارها را انجام دهد شکی در آن نیست که برای همیشه در جهنم جاودانه می‌ماند و نیز هر کس برای خداوند شریک قرار دهد برای همیشه در عذاب می‌ماند. و همچنین کسی که یکی از این کارها را انجام دهد به عذاب سختی تهدید شده است، چون او یا مرتکب شرک گشته و یا این‌که یکی از بزرگ‌ترین گناهان را انجام داده‌ است.

اما جاودانه بودن قاتل و زناکار در عذاب به این معنی نیست که به طور ابدی در عذاب می‌ماند، چون نصوص قرآنی و سنت نبوی بر این دلالت می‌نمایند که همۀ مومنان از جهنم بیرون خواهند آمد و هیچ مؤمنی برای همیشه در آن باقی نخواهد ماند، هر چند مرتکب هر گناهی شده باشد. و خداوند این سه گناه را به صراحت نام برد چون این‌ها بزرگ‌ترین گناهان هستند، شرک باعث فساد ادیان است و قتل باعث تباهی انسان‌هاست، و زنا آبرو و ناموس را به تباهی می‌کشد.

﴿إِلَّا مَن تَابَمگر کسی که از این گناهان و دیگر گناه‌ها توبه نماید، به این صورت که فوراً از آن‌ها دست بکشد و به خاطر گناهانی که در گذشته انجام داده است پشیمان شود، و تصمیم قاطع بگیرد که دوباره آن‌ها را انجام ندهد، ﴿وَءَامَنَو به خداوند ایمانی درست داشته باشد، ایمانی که ترک گناهان و انجام اطاعت را اقتضا می‌نماید.

﴿وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗاو عمل صالح انجام دهد، و کارهایی بکند که شارع به آن‌ها فرمان داده است، به شرطی که هدفش از انجام این اعمال رضایت خداوند باشد.

﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ یُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖاین گروه، کارها و اقوال آنانکه آمادگی آن را داشت تبدیل عمل زشت شود، به عمل نیک مبدل می‌گردد، بنابراین، شرک آنان به ایمان و معصیتشان به طاعت تبدیل می‌گردد. همچنین عین گناه و بدیهایی که کرده‌اند و از آن توبه نموده و به‌سوی خدا بازگشته‌اند، به نیکی تبدیل می‌شود. همانطور که از ظاهر آیه چنین بر می‌آید.

و در این مورد حدیثی وارد شده است مبنی بر این‌که خداوند مردی را به خاطر برخی از گناهانش بازخواست نمود، و گناهانش را برشمرد، سپس به جای هر بدی به او یک نیکی داد. پس آن مرد گفت: «پروردگارا! من بدیهایی دارم که اینجا آنها را نمی‌بینم». والله أعلم.

﴿وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗاو خدا برای هر کس که توبه نماید آمرزنده است، و گناهان بزرگ را می‌آمرزد، و به بندگانش مهربان است، زیرا خداوند پس از آنکه با ارتکاب گناهان بزرگ به مبارزه بر او برخاستند آنان را به توبه فرا خوانده، و آنها را برای توبه توفیق داده و آنگاه توبه‌اشان را می‌پذیرد.

﴿وَمَن تَابَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَإِنَّهُۥ یَتُوبُ إِلَى ٱللَّهِ مَتَابٗا٧١و هرکس توبه کند و کار شایسته انجام دهد همانا که او به‌سوی خدا باز می‌گردد. یعنی باید بداند که توبه‌اش در نهایت کمال است، چون توبه به معنی بازگشت به راهی است که انسان را به خدا می‌رساند، و رسیدن به خدا عین سعادت و بندگی و رستگاری است. و باید خالصانه توبه نماید و آن را از شائبه‌ها و اهداف فاسد دور نگاه دارد. پس مقصود از این تشویق، تکمیل کردن توبه است، و باید به بهترین شیوه راه توبه را بپوید تا به خدایی برسد که همه به‌سوی او باز می‌گردند و آنگاه بر اساس میزان تکامل توبه‌اش مزدش را می‌دهد.

﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَشۡهَدُونَ ٱلزُّورَو کسانی که بر دروغ و باطل حاضر نمی‌شوند، و در مجالس دروغگویی و معاصی شرکت نمی‌کنند. «زور» یعنی گفتار و کردار ناجایز و حرام، پس این‌ها از تمامی مجالسی که مشتمل بر گفتار یا کردار حرام است پرهیز می‌کنند، مانند مسخره کردن آیات خدا، جدال به وسیلۀ باطل، غیبت، سخن چینی، دشنام دادن، تهمت زدن، مسخره کردن، اواز حرام، نوشیدن شراب، و استفاده از فرش ابریشمی، عکس‌ها و امثال این‌ها پس چون در مجالس دروغگویی و گناه شرکت نمی‌کنند، خودشان به طریق اولی دروغ نمی‌گویند. و گواهی دروغین در «قول زور» داخل است. ﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِلغو سختی است که هیچ فایدۀ دینی و دنیوی ندارد، مانند سخن سبکسران و بی‌خردان. بندگان خاص خدا چون از کنار کار و سخن بیهوده بگذرند ﴿مَرُّواْ کِرَامٗابزرگوارانه می‌گذرند. یعنی خودشان را از آن دور می‌دارند، و در آن فرو نمی‌روند، و به آن نمی‌پردازند. البته چنانچه پرداختن به آن گناه نیز نباشد، نشانۀ بی‌خردی و خلاف شأن مروت است. پس آنها خودشان را از آن دور می‌دارند.

و گفته الهی ﴿وَإِذَا مَرُّواْ بِٱللَّغۡوِاشاره به این است که آنها قصد حضور در محافل و اماکنی را ندارند که در آنجا سخن بیهوده گفته می‌شود، و نمی‌خواهند آن را بشنوند. اما اگر به صورت تصادفی و بدون قصد گذرشان بر چنین جایی بیافتد خود را از آن پاک داشته، و با دوری جستن از آن خویشتن را گرامی می‌دارند.

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡو بندگان خداوند رحمان کسانی‌اند که هنگامی آیات پروردگارشان که آنها را به شنیدن و گوش فرادادن ورهنمود شدن به آن فرمان داده است، به آنان یادآوری شود ﴿لَمۡ یَخِرُّواْ عَلَیۡهَا صُمّٗا وَعُمۡیَانٗادر مقابل آن روی گردانی نمی‌کنند و آن را ناشنیده نمی‌گیرند، و دلها و چشمهای خود را از آن آیات بر نمی‌گیرند، و دلها و چشمهای خود را از آن آیات بر نمی‌گردانند، آن‌گونه که افراد بی‌ایمان عمل می‌نمایند و آن را تصدیق نمی‌کنند.

بلکه حالت بندگان خداوند رحمان در مورد آیات، و به هنگام شنیدن آن چنان است که خداوند فرموده است: ﴿إِنَّمَا یُؤۡمِنُ بِ‍َٔایَٰتِنَا ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ۩١٥[السجدة: ۱۵]. «همانا کسانی به آیات ما ایمان می‌آورند که چون به آن پند داده شوند سجده کنان به زمین می‌افتند، وپروردگارشان را با ستایش و به پاکی یاد می‌کنند و تکبر نمی‌ورزند». و آن را می‌پذیرند، و خود را نیازمند آن می‌دانند، و در برابرش منقاد و تسلیم می‌شوند.

مؤمنان گوش‌هایی شنوا و دل‌هایی آگاه و مدرک دارند، پس ایمان‌شان با شنیدن آیات الهی بیشتر می‌گردد، و با آن یقین‌شان کامل می‌شود، و آنها را نشاط و طراوت می‌بخشد.

﴿وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖو کسانی که می‌گویند: پروردگارا! دوستان و همسران و فرزندانمان را مایۀ روشنی چشم وشادی دلمان بگردان.

چنانچه حالت و صفات آنان را بررسی کنیم، از همت والا و مرتبه‌ی بلندشان در می‌یابیم که آنان چشم‌شان روشن نخواهد شد مگر این‌که همسران‌شان و فرزندان‌شان و دوستان‌شان را مطیع و فرمانبردار خدا و عالم و عامل ببیند. این هم چنان‌که دعاست برای شایسته بودن همسران و فرزندان‌شان، دعا برای خودشان نیز می‌باشد، چرا که نفع و فایده‌ی آن به خودشان بر می‌گردد. بنابر این آن را برای خود بخششی قرارداده و گفتند هب لنا و به ما عطا کن بلکه دعای آنها به نفع تمام مسلمین است، چون صالح بودن افراد مذکور سبب صالح شدن بسیاری از متعلقین آنها می‌گردد، و از آنها فایده می‌برند.

﴿وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًاو پروردگارا! ما را به این مقام بلند برسان، مقام صدیقان، و مقام افراد کامل و بندگان صالح، و آن مقام امامت و پیشوایی در دین است. و ما را الگو و پیشوای پرهیزگاران قرار ده، به گونه‌ای که به گفتار و کردار ما تأسی کنند و اهل خیر به دنبال ما حرکت نمایند. پس هدایت می‌کنند و خود نیز هدایت می‌یابند. و بدیهی است که دعا کردن برای رسیدن به چیزی، دعا کردن برای مقتضیات آن چیز است. و این مقام -مقام امامت وپیشوایی در دین- جز با صبر و یقین به دست نمی‌آید. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَکَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یُوقِنُونَ٢٤[السجدة: ۲۴]. «و از آنان پیشوایانی قرار دادیم که به امر ما راهنمایی می‌کردند، آنگاه که بردباری ورزیدند، و به آیات ما یقین حاصل نمودند». پس این دعا مستلزم اموری است - از قبیل اعمال و بردباری بر طاعت الهی و بازداشتن نفس از معصیت و نافرمانی خدا و صبر در برابر مقدرات دردناک او، و علم کاملی که صاحب خود را به درجه‌ی یقین می‌رساند- (اموری) که دارای خیر فراوان و بخشش زیادی است، و صاحبش را در بالاترین مقام‌ها بعد از پیامبران قرار می‌دهد.

و از آنجا که همتها و خواسته‌هایشان بلند است، پاداش آنها نیز از نوع عملشان می‌باشد. پس خداوند منازل و جایگاه‌های والا را به آنها پاداش داد: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ یُجۡزَوۡنَ ٱلۡغُرۡفَةَ بِمَا صَبَرُواْبه پاداش این‌که صبر نمودند منزل‌های بلند و مسکن‌های زیبا به آنان داده می‌شود که همۀ آنچه دل انسان در پی آن است و چشم از دیدن آن لذت می‌برد به وفور در آن یافت می‌شود. آنها آنچه را به دست آورده‌اند به خاطر بردباری و صبرشان می‌باشد، همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿. . . وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَدۡخُلُونَ عَلَیۡهِم مِّن کُلِّ بَابٖ٢٣ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُم بِمَا صَبَرۡتُمۡۚ فَنِعۡمَ عُقۡبَى ٱلدَّارِ٢٤[الرعد: ۲۳-۲۴]. «و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد می‌شوند و می‌گویند: درود بر شما! به خاطر آنچه بردباری نمودید. چه خوب است پاداش سرای آخرت». بنابر این در آنجا فرمود: ﴿وَیُلَقَّوۡنَ فِیهَا تَحِیَّةٗ وَسَلَٰمًاو در اینجا از دعای خیر و سلام برخوردارند، از سوی پروردگار و فرشتگانش بر آنها سلام می‌شود، و خودشان یکدیگر را سلام می‌کنند، و از همۀ ناگواری‌ها و ناخوشی‌ها سالم و در امان خواهند بود.

خلاصۀ مطلب این‌که خداوند بندگان خود را چنین توصیف نموده که آنها دارای وقار و آرامش هستند، و در برابر خدا و بندگان‌شان فروتن می‌باشند، و مؤدب و بردبار بوده و اخلاق خوب دارند، و از جاهلان صرف نظر می‌کنند، و از آنها روی بر می‌تابند، و در مقابل بدی آنها نیکی می‌نمایند، و شب‌ها را با عبادت به سر می‌کنند، و عبادت را مخلصانه برای خدا انجام می‌دهند، و از جهنم می‌ترسند و به درگاه پروردگارشان تضرع و زاری می‌نمایند تا آنها را از جهنم نجات بدهد، و نفقه‌های واجب و مستحبی را که برآنهاست می‌پردازند، و در خرج کردن میانه روی می‌نمایند و وقتی که آنها را در خرج کردن میانه‌روی ورزند- که معمولا مردم زیاده‌روی می‌کنند- پس آنها در دیگر کارها به طریق اولی میانه‌روی و اعتدال را رعایت می‌کنند، و دور بودن از گناهان کبیره و اخلاص داشتن در عبادت و پرهیز از خون‌ریزی و هتک حرمت و آبروی دیگران، و توبه کردن - در صورت سر زدن یکی از گناهان - نیز از خصوصیات‌های آنان است. نیز آنها در مجالسی که لهو و لعب و گفتار و کردار حرام انجام می‌گیرد حاضر نمی‌شوند، و خود نیز آن را انجام نمی‌دهند، و خود را از یاوه‌گویی و انجام کارهای بیهوده و زشت که فایده‌ای ندارند دور می‌دارند. و این مستلزم مروت و کمال آنهاست. آنها خود را از هر سخن و کردار زشت و بی‌ارزش دور می‌دارند، و آیات الهی را می‌پذیرند، و معانی آن را می‌فهمند، و برای فهمیدن آن می‌کوشند، و به آن عمل می‌کنند. و برای اجرای احکام آن تلاش می‌نمایند. و آنها خداوند را به کامل‌ترین صورت فرا می‌خوانند، که خود و بستگانشان و مسلمین از آن بهره‌مند می‌شوند. آنها صلاحیت همسران و فرزندانشان را از خداوند می‌طلبند. از لوازم این دعا این است که آنها در تعلیم و موعظه کردن و اندرز گفتن زنان و فرزندان خود می‌کوشند، چون هر کس به چیزی علاقه‌مند باشد وآن را از خدا بخواهد باید در فراهم نمودن اسباب آن بکوشد. آنان از خداوند می‌خواهند که آنها را به بالاترین مقام‌هایی برساند که رسیدن به آن برایشان ممکن است، و آن مقام امامت و صدیق بودن است.

به راستی که این صفت‌ها بسیار والا، و این همت‌ها بسی بلند و این خواسته‌ها بسیار ارزشمندند! و چقدر این نفس‌ها پاکیزه و این دل‌ها و صاحبانش پاک‌اند! وچقدر این سرداران پرهیزگارند! و فضل و نعمت و رحمت خداوند بر آن‌هاست که آنان را بزرگوار نموده است، و لطف اوست که آنها را به این منازل رسانده است.

و خداوند بر بندگانش منت می‌نهد و صفت‌هایشان را برای آنان توصیف می‌نماید و از همت‌های عالیشان سخن به میان می‌آورد و پاداشهایشان را برایشان توضیح می‌دهد تا دیگران را تشویق نماید که خود را به صفات آنان متصف گردانند و از خداوندی که بر آنها منت نهاده و آنها را اکرام نموده است بخواهند تا آنان را هدایت نماید، و همانطور که آنان را هدایت کرده است با تربیت ویژه خویش آنها را نیز سرپرستی نماید.

بار خدایا! ستایش سزاوار توست، و به پیشگاه تو روی می‌آوریم. تو یاور ما هستی، و از تو یاری می‌جوییم. و هیچ توان و قدرتی برای انجام کارها جز از سوی تو نیست. مالک هیچ سود و زیانی نیستیم و توانایی جلب ذره‌ای خیر و خوبی نداریم مادامی که آن را برای ما میسر نگردانی، زیرا ما ناتوان هستیم و از هر جهت ضعیف و درمانده می‌باشیم.

و گواهی می‌دهیم که اگر به اندازه یک چشم به هم زدن ما را به خودمان بسپاری دچار ناتوانی و ضعف و اشتباه می‌شویم پس ما جز به رحمت تو که آفرینش ما را با آن عجین کرده‌ای، و روزی و نعمت‌های فراوان ظاهری و باطنی به ما داده‌ای و رنج‌ها را از ما دور ساخته‌ای، به چیزی دیگر اعتماد نمی‌کنیم و بر ما رحمی بفرما که ما را با آن از مهر و رحمت غیر تو بی‌نیاز گرداند. چرا که هر کس که از تو بخواهد و به تو امید بندد ناکام نخواهد شد.

و از آنجا که خداوند بندگانش را به خاطر فضیلت و شرافتی که داشتند به رحمت خویش نسبت داد، و آنها را به عبودیت خود اختصاص داد، شاید کسی گمان برد که دیگران نیز در بندگی داخل هستند؟

پس خداوند خبر داد که او به غیر از این‌ها توجه و اعتنایی نمی‌کند و اگر دعایتان نبود و او را به فریاد نمی‌خواندید و او را پرستش نمی‌کردید، به شما ارجی نمی‌نهاد، و شما را دوست نمی‌داشت. پس فرمود: ﴿قُلۡ مَا یَعۡبَؤُاْ بِکُمۡ رَبِّی لَوۡلَا دُعَآؤُکُمۡۖ فَقَدۡ کَذَّبۡتُمۡ فَسَوۡفَ یَکُونُ لِزَامَۢا٧٧بگو: «اگر عبادت و دعایتان نبود پروردگار من به شما اعتنایی نمی‌کرد». و شما چون رسالت آسمانی و پیامبران را تکذیب می‌کنید نتیجۀ بد این کار ملازم شما خواهد بود. یعنی به عذابی گرفتار می‌شوید که شما را ترک نخواهد کرد، و همانگونه که طلبکار بدهکار را رها نمی‌کند عذاب خدا نیز شما را رها نخواهد کرد، و خداوند میان شما وبندگانش داوری خواهد کرد.

پایان سوره‌ی فرقان


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد