تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر سوره‌ی انفال


مدنی و ٧۵ آیه است.

آیه‌ی ۴-۱:

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَیۡنِکُمۡۖ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ١[الأنفال: ۱].«ترا از غنایم جنگی می‌پرسند، بگو: غنیمت‌ها از آنِ خدا و پیامبر است، پس، از خدا بترسید و میان خود صلح و صفا بیاورید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، اگر شما مؤمن هستید».

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ٢[الأنفال: ۲].«مؤمنان تنها کسانی‌اند که هرگاه خدا یاد شود دل‌هایشان هراسان می‌گردد، و وقتی که آیات خدا بر آنان خوانده شود ایمان‌شان افزوده می‌شود بر پروردگارشان توکل می‌کنند».

﴿ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ٣[الأنفال: ۳].«کسانی که نماز را برپا می‌دارند، و از آنچه به ایشان روزی داده‌ایم، می‌بخشند».

﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ٤[الأنفال: ۴].«ایشان واقعاً مؤمن هستند، و نزد پروردگارشان دارای درجاتی عالی، و آمرزش، و روزی پاک و فراوان می‌باشند».

انفال غنایمی است که خداوند از اموال کافران نصیب این امت می‌گرداند، و این آیات در مورد داستان جنگ بدر و اولین غنیمت بزرگی که از اموال مشرکان نصیب مسلمانان گردید، نازل شد، پس میان بعضی از مسلمانان در مورد آن اختلاف افتاد، بنابر این در مورد آن از پیامبر ص پرسیدند، پس خداوند این آیات را نازل کرد: ﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِای پیامبر! از تو درباره غنایم جنگی می‌پرسند، چگونه و بر چه کسانی تقسیم می‌شود؟ ﴿قُلِبه آنان بگو: ﴿ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِغنایم جنگی از آن خدا و پیامبر است، و آن را هر کجا که بخواهند، می‌گذارند، و شما نمی‌توانید نسبت به حکم خدا و پیامبرش اعتراض بکنید، بلکه بر شما لازم است که حکم و داوری خدا و پیامبرش را گردن نهید و به آن خشنود، و تسلیم فرمان آنان باشید. و این در فرموده الهی داخل است که می‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَبا اطاعت کردن از دستورات خدا و پرهیز کردن از نواهی او، از خدا بترسید، و پرهیزگاری پیشه کنید، ﴿وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَیۡنِکُمۡو اختلاف و قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر را که در میان شما است با دوستی و ارتباط برقرار نمودن با یکدیگر اصلاح کنید. پس، از این طریق متحد می‌شوید، و دشمنی و اختلاف و کشمکشی که به سبب قطع رابطه میان شما به وجود آمده است از بین می‌رود.

و نیک رفتاری با آنان و گذشت از بد رفتاران‌شان از مصادیق «اصلاح ذات البین» است. و از این طریق بسیاری از کینه‌ها و قهرها از بین می‌رود. و فرمانی که همه این مسایل را در بر می‌گیرد فرموده الهی است که می‌فرماید ﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَو از خدا و پیامبرش اطاعت کنید اگر شما مومنان هستید. زیرا ایمان آوردن، مردم را به اطاعت از خدا و پیامبرش فرا می‌خواند، همان‌طور کسی که از خدا و پیامبرش اطاعت نکند، مومن به حساب نمی‌آید، و هرکس که به طور ناقص از فرمان خدا و پیامبر اطاعت کند، ایمانش ناقص است.

و از آنجا که ایمان بر دو نوع است: ایمان کامل که ستایش و تمجید خدا و موفقیت و رستگاری کامل را به دنبال دارد، و ایمانی که در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دارد، ایمان کامل را بیان کرد و فرمود: ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَهمانا مومنان. الف و لام برای استغراق است و تمام مسائل مربوط به ایمان را در بر می‌گیرد.

﴿ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡکسانی هستند که وقتی خدا یاد شود، دل‌هایشان می‌هراسد، پس ترس از خداوند باعث می‌شود تا از آنچه پروردگار حرام نموده است دست بردارند، زیرا بزرگ‌ترین علامت ترس از خدا این است که آدمی را از گناه باز دارد. ﴿وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗاو هنگامی که آیات خدا بر آنان خوانده شود بر ایمان‌شان بیفزاید، و این بدان جهت است که آنان به آن گوش فرا می‌دهند و در آن می‌اندیشند، و به هنگام تلاوت آن حضور قلب دارند. پس در این هنگام ایمان‌شان افزوده می‌شود، زیرا اندیشیدن از اعمال قلب است و این امر باعث می‌شود معانی و مفاهیمی را که نمی‌دانستند برای‌شان روشن شود، و آنچه را که فراموش کرده‌اند به یاد آورند، و دل‌هایشان به خیر و نیکی علاقمند شود، و به کرامت و بخشش پروردگارشان مشتاق و راغب گردند و از عقوبت او بهراسند، و از گناه و منکرات باز آیند، و همه این‌ها باعث می‌شود تا بر ایمان‌شان افزوده شود.

﴿وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَیعنی برای جلب منافع و دور شدن زیان‌های دینی و دنیوی‌شان بر پروردگار خویش که هیچ شریکی ندارد تکیه می‌نمایند. و به وی اعتماد کامل دارند که این کارها را برای آنان انجام خواهد داد. توکل سبب موفقیت در هر کاری است، پس هیچ کاری جز با توکل انجام نمی‌شود و کامل نمی‌گردد.

﴿ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَکسانی که نمازهای فرض و نفل را همراه با اعمال ظاهری و باطنی از قبیل حضور قلب در نماز که روح و مغز نماز است برپا می‌دارند. ﴿وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَو از آنچه که به ایشان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. انفاقاتی که بر آنان واجب است، از قبیل زکات و کفاره‌ها و مخارج زنان و خویشاوندان و بردگان را می‌پردازند، و انفاق و بخشش‌هایی را نیز که مستحب است مانند دادن صدقات انجام می‌دهند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَکسانی که به این اوصاف متصف هستند، ﴿هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗامومنان واقعی و حقیقی هستند، چون آنها اسلام و ایمان و اعمال باطنی و ظاهری و علم و عمل و ادای حقوق خدا و بندگانش را دارند. و خداوند اعمال قلبی را مقدم نمود، چون اعمال قلبی اصل و اساس اعمال جوارح، و بهتر از آن است. از اینجا چنین نتیجه می‌گیریم که ایمان زیاد وکم می‌شود، سپ با انجام دادن طاعات و عبادات بر آن افزوده می‌گردد، و با انجام دادن گناه و معصیت کم می‌شود. و شایسته است که بنده به ایمانش رسیدگی نماید و زمینه رشد و شکوفایی آن را فراهم سازد.

و مهم‌ترین چیزی که باعث رشد و ترقی ایمان می‌گردد اندیشیدن در کتاب خدا و فکر کردن در معانی آن است. سپس خداوند پاداش مومنان واقعی را بیان کرد و فرمود: ﴿لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡآنان برحسب علو اعمال‌شان دارای مقام و درجات عالی می‌باشند. ﴿وَمَغۡفِرَةٞو دارای آمرزش گناهانشان، ﴿وَرِزۡقٞ کَرِیمٞو روزی پاک هستند. روزی پاک همان چیزی است که خداوند در بهشت برای آنان آماده کرده و هیچ چشمی آن را ندیده و هیچ گوشی آن را نشنیده و به قلب هیچ انسانی خطور نکرده است. و این بیان‌گر آن است که هرکس در ایمان و اعتقادش به مقام این مومنان نرسد، هرچند به بهشت هم راه یابد از بخشش کامل خداوند که به آنان ارزانی داشته است برخوردار نخواهد شد.

آیه‌ی ۸-۵:

﴿کَمَآ أَخۡرَجَکَ رَبُّکَ مِنۢ بَیۡتِکَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لَکَٰرِهُونَ٥[الأنفال: ۵].«همانطور که پروردگارت تو را از خانه‌ات به حق بیرون کرد، و همانا دسته‌ای از مؤمنان سخت ناخشنود بودند».

﴿یُجَٰدِلُونَکَ فِی ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَهُمۡ یَنظُرُونَ٦[الأنفال: ۶].«پس از آن که حق روشن شد در رابطه با آن با تو مجادله می‌کنند. گویی به‌سوی مرگ رانده می‌شوند، و آنها (به آن) می‌نگرند».

﴿وَإِذۡ یَعِدُکُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَیۡنِ أَنَّهَا لَکُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡکَةِ تَکُونُ لَکُمۡ وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٧[الأنفال: ٧].«و به یاد آوردید آنگاه که خداوند به شما وعده داد یکی از دو دسته (کاروان تجارتی قریش) از آن شماست و بر آن پیروز می‌شوید، و شما دوست داشتید که دسته‌ای نصیب شما گردد که قدرت (و سلاح) ندارد، و(لی) خداوند می‌خواهد که حق را با سخنانش آشکار و استوار بگرداند و کافران را ریشه‌کن سازد».

﴿لِیُحِقَّ ٱلۡحَقَّ وَیُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨[الأنفال: ۸].«تا حق ظاهر و ثابت گردد و باطل نابود شود، گرچه مجرمان خشنود نباشند».

خداوند متعال پیش از بیان این غزوه مبارک و بزرگ، صفت‌هایی را بیان کرد که مومنان باید از آن برخوردار باشند، زیرا هر کس به آن صفات متصف گردد وضعیت او سامان یافته، و اعمال او اصلاح می‌گردد، که یکی از بزرگ‌ترین آن جهاد در راه خداست. پس همان‌طور که ایمان‌شان ایمان حقیقی بود و پاداش‌شان نیز پاداش حقیقی است که خداوند به آنان وعده داده‌است. به همان شیوه خداوند پیامبرش ص را از خانه‌اش بیرون آورد تا با مشرکین در بدر روبرو شود، و اصلا به ذهن مومنان نمی‌رسید که در این بیرون رفتنشان میان آنان و دشمن‌شان جنگی رخ دهد. پس وقتی که برای آنان روشن شد که جنگ به وقوع خواهد پیوست، برخی از مومنان با پیامبر در این مورد مجادله نمودند، و رویارویی با دشمن را نپسندیدند، گویی به‌سوی مرگ رانده می‌شوند و ایشان (به آن) نگاه می‌کنند.

حال آن‌که شایسته نبود این‌گونه موضعگیری کنند، به خصوص پس از این‌که برای آنان روشن گردید که بیرون رفتن آنان حق بوده و خداوند به آن فرمان داده، و آن را پسندیده است. پس در چنین موضوعی، مجالی برای جدال و بحث نیست، زیرا مجادله جایز است که حق مشتبه و مسئله مبهم باشد. اما وقتی که موضوع واضح وروشن گردید، جز تن دادن و تسلیم شدن راهی وجود ندارد. این در حالی است که بسیاری از مومنان به مجادله و بحث نپرداختند، و روبرو شدن با دشمن را ناپسند ندانستند، و کسانی که خداوند آنها را سرزنش نمود به شدت برای جهاد با کفار سرتسلیم فرود آوردند، و خداوند آنان را ثابت قدم و استوار گرداند، و برای آنان اسبابی فراهم نمود که با آن دل‌هایشان اطمینان یافت، که برخی از آن اسباب بیان خواهد شد.

در اصل آنان به این منظور بیرون رفتند تا به کاروان بزرگ قریش که «ابوسفیان بن حرب» آن را به شام برده بود حمله ور شوند. وقتی که شنیدند کاروان از شام برگشته است، پیامبر ص اعلام حرکت نمود، پس حدود سیصد و ده نف در رکات پیامبر حرکت نمودند. هفتاد شتر همراه آنان بود که به نوبت سوار می‌شدند، و کالاهایشان را بر این شترها حمل می‌نمودند.

قریش از جریان آگاه شد، و برای دفاع از کاروان خود سپاهی زیاد همراه با اسلحه و تجهیزات فراوان و اسبان و مردان جنگی که شمارشان نزدیک به هزار نفر بود، فراهم نمود، و به‌سوی بدر حرکت کردند. پس خداوند به مومنان وعده پیروزی بر یکی از دو دسته را داد، یا بر کاروان پیروز می‌شوند، یا بر لشکر جنگی. پس مومنان دوست داشتند با کاروان روبرو شوند، چون فقیر و محتاج بودند، و کاروان نیرو و قدرت چندانی نداشت، اما خداوند برخلاف آنچه آنها دوست داشتند، اراده کرد و چیزی دیگر والاتر و بلندتر از آنچه که دوست داشتند، برای آنان اراده کرد.

خداوند خواست تا آنها بر لشکر جنگی پیروز شوند که بزرگان و سران قریش در آن بودند، ﴿وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِو خداوند می‌خواست تا حق را با سخنانش آشکار و استوار بگرداند، و اهل حق را پیروز نماید. ﴿وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَو اهل باطل را ریشه کن و نابود کند، و در زمینه یاری کردن حق و هدایت از آن، چیزی را به بندگانش نشان بدهد که به ذهنشان خطور نکرده بود. ﴿لِیُحِقَّ ٱلۡحَقَّتا حق را به وسیله شواهد و دلایلی که بر صحت راستی آن دلالت می‌نماید، آشکار گرداند، ﴿وَیُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَو باطل را به وسیله دلایل و شواهدی که بر باطل بودن آن اقامه می‌گردد، باطل و نابود نماید. ﴿وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَگرچه مجرمان نپسندند، خداوند به آنان توجهی نمی‌نماید.

آیه‌ی ۱۴-٩:

﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَ٩[الأنفال: ٩].«(به یاد آورید) زمانی را که از پروردگارتان طلب یاری و کمک نمودید، و او درخواست شما را پذیرفت که: من شما را با هزار فرشته که پشت سر یکدیگر قرار دارند، یاری می‌دهم».

﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ١٠[الأنفال: ۱۰].«و این (وعده) را خداوند جز مژده‌ای برای شما قرار نداد، و تا دل‌هایتان آرام بگیرد، و پیروزی جز از جانب خدا نیست، همانا خداوند توانا (و) با حکمت است».

﴿إِذۡ یُغَشِّیکُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّیُطَهِّرَکُم بِهِۦ وَیُذۡهِبَ عَنکُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّیۡطَٰنِ وَلِیَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِکُمۡ وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ١١[الأنفال: ۱۱].«(و به یاد آورید) زمانی را که خواب سبکی را بر شما افکند، تا باعث امنیت و آرامش از جانب خدا بگردد، و از آسمان بر شما آب باراند تا شما را با آن پاک بگرداند و پلیدی شیطان را از شما دور سازد، و دل‌هایتان را ثابت بگرداند، و گام‌هایتان را استوار سازد».

﴿إِذۡ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ کُلَّ بَنَانٖ١٢[الأنفال: ۱۲].«(و به یاد آورید) زمانی را که پروردگارت به فرشتگان وحی نمود که من با شما هستم، پس مؤمنان را ثابت قدم دارید. در دلِ کسانی که کفر ورزیده‌اند ترس می‌اندازم، پس سرهایشان را بزنید، و دست‌هایشان را بُبرّید».

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَمَن یُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١٣[الأنفال: ۱۳].«این بدان سبب است که آنان با خدا و پیامبرش به ستیز برخاستند، و هرکس با خدا و پیامبرش ستیز کنید همانا خداوند سخت کیفر است».

﴿ذَٰلِکُمۡ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابَ ٱلنَّارِ١٤[الأنفال: ۱۴].«این را بچشید و برای کافران عذاب جهنم است».

نعمت خدا را بر خود یاد کنید آنگاه که زمانِ رویارویی شما با دشمنتان نزدیک شد، و از پروردگارتان طلب کردید تا شما را کمک کند، ﴿فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡپس خواسته شما را اجابت کرد، و به چند روش شما را یاری داد: یکی این‌که ﴿بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَبا هزار فرشته پیاپی به شما کمک کرد. ﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُو خداوند فرستادن فرشتگان را، ﴿إِلَّا بُشۡرَىٰتنها مژده‌ای برای شما گرداند تا بدان خوشحال شوید، ﴿وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡو تا دل‌هایتان آرام گیرد، پس پیروزی و کمک در دست خداست و به فراوانی لشکر و تجهیزات نیست. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌهمانا خداوند تواناست، هیچ‌کس او را شکست نمی‌دهد، بلکه او قهار است، و کسانی را که در تعداد افراد و تجهیزات بسیار زیاد بودند خوار و ذلیل گردانید. ﴿حَکِیمٌبا حکمت است، و امور را به اسباب آن منوط نموده، و هرچیزی را در جای خود قرار داده‌است. از جمله کمک خدا به شما و اجابت دعایتان این بود که خواب سبکی بر شما افکند، ﴿إِذۡ یُغَشِّیکُمُکه شما را پوشاند و ترس و هراسی را که در دل‌هایتان بود از بین برد، و ﴿س﴿أَمَنَةٗو مایه امنیت شما شد، و علامت پیروزی و آسایش خاطر گردید. و از آن جمله این که از آسمان بر شما بارانی بباراند تا شما را از ناپاکی و آلودگی پاک بگرداند. و تا شما را از وسوسه‌های شیطان و پلیدی آن پاک نماید. ﴿وَلِیَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِکُمۡیعنی و تا دل‌هایتان را استوار بگرداند، چرا که استواری قلب مبنای استواری بدن است، ﴿وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَو گام‌هایتان را بدان استوار و محکم بگرداند. به درستی که زمین نرم و تُرد بود، و هنگامی که باران بر آن نازل شد سفت و محکم گردید و موجبات استواری گام‌ها را فراهم کرد.

و از آن جمله این بود که خداوند به فرشتگان وحی کرد، ﴿أَنِّی مَعَکُمۡکه کمک و تایید و یاری من با شما است، ﴿فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚپس ثبات را در دل‌های مومنان بیاندازید، و شجاعت، و جرات بر دشمنان را به آنان القا کنید، و آنان را بر جهاد در راه خدا و فضیلت آن راهنمایی و تشویق نمایید. ﴿سَأُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَبه زودی در دل کافران ترس خواهم انداخت، به گونه‌ای که همچون بزرگ‌ترین نیرو و لشگر بر آنان بتازد. زیرا بزرگ‌ترین نیرو و لشگر بر آنان بتازد. زیرا خداوند وقتی که مومنان را ثابت قدم می‌گرداند و در دل‌های کافران ترس بیاندازد، نمی‌توانند مقاومت کنند، و خداوند مومنان را بر آنها غالب و چیره می‌نماید.

﴿فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِپس گردن‌هایشان را بزنید. ﴿وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ کُلَّ بَنَانٖو تمامی مفاصل آن را بزنید. این یا خطاب به فرشتگان است که خداوند به آنها وحی کرد مومنان را تقویت کنند، پس این مبین آن است که فرشتگان خودشان به طور مستقیم در جنگ بدر جنگیده‌اند، و یا خطاب به مومنان است که خداوند آنها را تحریک می‌نماید و به آنان می‌آموزد که چگونه با مشرکان بجنگند و می‌آموزد که چگونه با مشرکان بجنگند و به آنان رحم نکنند. ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُاین بدان سبب است که آنها با خدا و پیامبرش مخالفت کردند، و دشمنی ورزیدند. ﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِو هرکس با خدا و پیامبرش ستیز کند پس همانا خداوند سخت کیفر است. و از جمله کیفر و عذاب او این است که دوستانش را بر دشمنانش مسلّط و چیره می‌گرداند، و دشمنانش را به دست دوستانش به کشتن میدهد.

﴿ذَٰلِکُمۡاین عذاب مذکور را ﴿فَذُوقُوهُبچشید، ای کسانی که با خدا و پیامبرش مبارزه می‌کنید! و این عذاب شما در دنیاست. ﴿وَأَنَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابَ ٱلنَّارِو برای کافرن عذاب جهنم نیز خواهد بود.

در این داستان مواردی از نشانه‌های بزرگ خداوند نهفته است که دلالت می‌نماید آنچه محمد ص آورده است حق می‌باشد.

یکی این‌که خداوند به آنها وعده داد و به وعده‌اش وفا نمود. و یکی این‌که خداوند متعال فرمود: ﴿قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِ[آل عمران: ۱۳]. «قطعا در برخورد میان دو گروه، برای شما نشانه‌ای بود، گروهی در راه خدا می‌جنگیدند و گروهی دیگر کافر بودند که آنان (مومنان) را به چشم سر، دو برابر خود می‌دیدند».

و دیگر این‌که، زمانی که مومنان از خدا کمک خواستند، خداوند دعای آنها را پذیرفت. و این بیان‌گر اعتنا و توجه خداوند به بندگان مومن، و فراهم کردن اسبابی است که به وسیله آن ایمان‌شان پابرجا و قدم‌هایشان استوار گردید، و بدی و وسوسه‌های شیطانی را از آنان دور کرد. و از جمله الطاف خداوند نسبت به بندگانش این بود که اطاعت خویش را به وسیله‌ی اسباب داخلی و خارجی بر آنان آسان نمود.

آیه‌ی ۱۶-۱۵:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ١٥[الأنفال: ۱۵].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه که با لشکر کافران روبرو شدید پس به آنان پشت ننمایید و فرار نکنید».

﴿وَمَن یُوَلِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ١٦[الأنفال: ۱۶].«و هر کس در این روز به آنان پشت کند، و فرار نماید ـ مگر کسی که (هدفش) کناره‌گیری برای نبردی (تازه) یا پیوستن به دسته‌ای (دیگر از همرزمانش) باشد ـ گرفتار خشم خدا می‌شود، و جایگاهش جهنم است، و چه بد سرنوشتی است!».

خداوند متعال بندگان مومنش را به داشتن شجاعت و جسارت ایمانی و قوت در برپا داشتن فرمان او، و تلاش برای جلب اسباب تقویت دل‌ها و بدن‌ها فرمان داده‌است، و آنان را از فرار کردن به هنگام رویارویی با دشمن نهی کرده و می‌فرمای: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ زَحۡفٗاای کسانی که ایمان آورده اید! زمانی که در جبهه جنگ با انبوه مردان جنگی روبرو شدید، ﴿فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَپس به آنان پشت نکنید، بلکه در پیکار با آنها ثابت قدم باشید، و در برابر سختی‌های این کار شکیبایی ورزید، زیرا این امر باعث نصرت و پیروزی در دین خدا و قوت قلبهای مومنان و ترس و وحشت کافران می‌شود.

﴿وَمَن یُوَلِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَو هر کس در آن روز به آنان پشت نماید ـ مگر به منظور تغییر تاکتیک جنگی یا پیوستن به دسته‌ای دیگر از همرزمانش ـ به خشم خدا گرفتار می‌شود، و جایگاه او جهنم است، و چه بد سرنوشتی است جهنم! این دلالت می‌نماید که فرار کردن در مقابل دشمن ـ به هنگام روبرو شدن و یورش بردن ـ بدون عذر یکی از گناهان کبیره است. احادیث صحیحی نیز در این مورد وارد شده است. در اینجا برای چنین اشخاصی به صراحت تهدید شدیدی بیان شده است. و مفهوم آیه این است کسی که به قصد جنگ این سو و آن سو برود تا بهتر بتواند بجنگد و بیشتر به دشمن ضربه بزند اشکالی ندارد، چون او به قصد فرار به دشمن پشت نکرده است، بلکه به خاطر این به دشمن پشت نموده تا بر آن پیروز بگردد، و یا از جایی دیگر یورش ببرد و دشمن را غافلگیر کند. و یا این‌که بخواهد او را فریب دهد، دیگر تاکتیک‌هایی که جنگجویان از آن استفاده می‌کنند. نیز پشت کردن به دشمن به منظور پیوستن به دسته‌ای دیگر از همرزمان و یاری کردن آنان جایز است.

اگر آن دسته در لشکر وی بود پس روشن است، و اگر دسته‌ای که او می‌خواهد به آن بپیوندد درغیر از محل معرکه بود، مانند این‌که مسلمین در برابر کافران شکست بخورند، و به شهری از شهرهای مسلمین پناه ببرند، و یا به سپاهی دیگر از سپاه مسلمانان پناه ببرند، روایات و آثاری از صحابه وارد شده است که دلالت می‌نماید این کار جایز است. شاید این موضوع مقید گردد به وسیله‌ی این‌که مسلمین گناهی برند عقب نشینی و شکست برای آنان بهتر است، و باعث می‌شود آنان باقی بمانند و کشته نشوند. اما اگر گمان برند که چنانچه در برابر کافران مقاومت نمایند پیروز می‌شوند، پس در این حالت فرار کردن جایز نیست، چون از چنین فراری نهی شده است. و این آیه مطلق است و در آخر سوره مقید بودن آن به وسیله‌ی عدد بیان خواهد شد.

آیه‌ی ۱٩-۱٧:

﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ١٧[الأنفال: ۱٧].«پس شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنها را کشت. و چون (ریگ به‌سوی آنان) افکندی، تو نیفکندی، بلکه خدا افکند. (خدا چنین کرد) تا مؤمنان را خوب بیازماید، همانا خداوند شنوا و دانا است».

﴿ذَٰلِکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ کَیۡدِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٨[الأنفال: ۱۸].«(جریان) این بود، و خداوند مکر کافران را سست می‌گرداند».

﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْ فَقَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡفَتۡحُۖ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدۡ وَلَن تُغۡنِیَ عَنکُمۡ فِئَتُکُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَوۡ کَثُرَتۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٩[الأنفال: ۱٩].«(ای مشرکان!) اگر پیروزی گروه حق را می‌طلبید، اینک پیروزی به سراغ شما آمده است، و اگر باز بیایید برایتان بهتر است، و اگر برگردید ما هم برمی‌گردیم و (بدانید) که گروه‌تان هرچند زیاد باشد، هرگز نمی‌توانند چیزی را از شما رفع کنند، و خداوند با مؤمنان است».

خداوند متعال می‌فرماید: ـ هنگامی که مشرکین در جنگ بدر شکست خوردند و مسلمین آنها را کشتند ﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡشما با قدرت خود آنها را نکشتید، ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡبلکه خدا آنها را کشت و شما را به وسیله آنچه که پیشتر ذکر شد یاری کرد و ﴿وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰو نیانداختی آنگاه که انداختی، بلکه خدا انداخت. پیامبر صدر بحبوحه جنگ داخل سایبان رفت، و شروع به دعا کردن نمود، و از خداوند خواست که او را یاری دهد. سپس از سایبان بیرون رفت، و مشتی خاک برداشت و آن را به طرف مشرکین پرتاب کرد، و خداوند آن را به چهره مشرکین پرتاب کرد و خداوند آن را به چهره مشرکین کوبید، پس هیچ کسی از مشرکین باقی نماند مگر این‌که مقداری از آن خاک به چهره و بینی و دهانش برخورد کرد، و در این هنگام شوکت آنها شکسته شد، و ضعف و سستی در آنان آشکار گردید، پس شکست خوردند.خداوند متعال به پیامبرش می‌فرماید: وقتی که خاک را پرتاب نمودی خودت آن را به چشم آنان نرساندی، بلکه ما آن خاک را با قدرت خودمان به آنان رساندیم.

﴿وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًایعنی خداوند می‌تواند مومنان را بر کافران پیروز بگرداند بدون این‌که مومنان خود دست به پیکار بزنند، ولی خداوند خواست آنان را بیازماید و به وسیله جهاد به بالاترین درجات و مقامات برساند، و به آنان پاداشی نیک و فراوان ببخشد. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞهمانا خداوند شنوای داناست، آنچه را که بنده پنهان می‌نماید و آنچه را که آشکار می‌کند، می‌شنود، و به نیت خوب و بدی که در قلب دارد آگاه است. پس اموری را طبق علم و حکمت خویش و براساس مصلحت بندگانش برای آنان مقدر می‌نماید، و هرکس را طبق نیت و عملش سزا و جزا می‌دهد.

﴿ذَٰلِکُمۡاین پیروزی از جانب خدا بود که به شما رسید، ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ کَیۡدِ ٱلۡکَٰفِرِینَو خداوند هر مکر و کیدی را که آنان علیه اسلام و مسلمین به کار ببرند خنثی می‌گرداند، و مکرشان را به خودشان بر می‌گرداند.

﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْشما ای مشرکین! اگر از خدا می‌طلبید که عذاب خود را بر ستمگران متجاوز فرود بیاورد، ﴿فَقَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡفَتۡحُاینک در خواست شما را جابت نموده است، آنگاه که خداوند عذابی از جانب خود بر شما فرود آورد که کیفری برای شما بود، و درس عبرتی برای پرهیزگاران، ﴿وَإِن تَنتَهُواْو اگر از درخواست نزول عذاب بر ستمگران دست بردارید، ﴿فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡپس آن برایتان بهتر است، زیرا چه بسا خداوند به شما مهلت بدهد و شما را زود به عذاب گرفتار نکند ﴿وَإِن تَعُودُواْو اگر مجددا طلب کنید که عذاب بر ستمگران نازل شود، و دوباره با حزب مومن خدا به جنگ بپردازید،﴿نَعُدۡما هم مجددا آنان را بر شما پیروز می‌گردانیم. ﴿وَلَن تُغۡنِیَ عَنکُمۡ فِئَتُکُمۡو گروه‌تان، و یاران و مددکارانتان، کسانی که با تکیه و اعتماد بر آنها می‌جنگید، و مبارزه می‌کنید هرچند که زیاد باشند، نمی‌توانند چیزی را از شما دور بکنند.

﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَو هرکس که خدا با او باشد پیروز است، گرچه ناتوان باشد، و سازوکار چندانی هم نداشته باشد. و همراهی خدا ـ که خداوند خبر داده است بدین وسیله مومنان را یاری می‌نماید ـ برحسب کارهایی است که آنان از اعمال ایمانی انجام می‌دهند. پس هرگاه در برهه‌ای از زمان دشمن بر مومنان پیروز شود، این فقط بر اثر کوتاهی مومنان وانجام ندادن فرائض و مقتضیات ایمان است، وگرنه چنانچه آنان آنچه را که خدا دستور داده است انجام دهند، هرگز پرچم آنها بر زمین نخواهد افتاد، و شکست نخواهند خورد، و دشمن بر آنان پیروز نخواهد شد.

آیه‌ی ۲۳-۲۰:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ٢٠[الأنفال: ۲۰].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خداوند و پیامبرش اطاعت کنید، و از این کار روی مگردانید، در حالی‌که شما می‌شنوید».

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ٢١[الأنفال: ۲۱].«و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم و آنها نمی‌شنوند».

﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُکۡمُ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَ٢٢[الأنفال: ۲۲]«همانا بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کرد و لالی هستند که نمی‌فهمند».

﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِیهِمۡ خَیۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ٢٣[الأنفال: ۲۳].«و اگر خداوند در آنان خیر و نیکی سراغ داشت قطعاً به آنان می‌شنواند، و اگر آنان را شنوا می‌کرد، حتماً سرپیچی کرده و روی می‌گرداندند».

پس از آن‌که خداوند متعال خبر داد که او با مومنان است، آنان را فرمان داد تا به مقتضای ایمانی عمل نمایند که به وسیله‌ی آن به معیت و همراهی خداوند دست می‌یابند. پس فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُای مومنان! با پیروی کردن از دستورات خدا و پیامبرش و پرهیز کردن از منهیاتشان، از آنان اطاعت کنید، و فرمان ببرید. ﴿وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُو از اطاعت خدا و پیامبرش روی نگردانید، ﴿وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَدر حالی که کتاب خدا و اوامر و نصیحت‌های خدا را می‌شنوید، پس روی گرداندن شما در این حالت از زشت‌ترین کارهاست.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ٢١و مانند کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم، حال آن که آنان نمی‌شنوند. یعنی فقط به ادعای خالی اکتفا نکنید، زیرا خداوند و پیامبرانش چنین چیزی را نمی‌پسندند. پس ایمان با آرزو کردن و خودآرایی به دست نمی‌آید، بلکه ایمان چیزی است که (باید) در دل‌ها جای گیرد و اعمال آن را تصدیق نماید.

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِهمانا بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی هستند که آیات و تهدیدات به آنان فایده‌ای نمی‌رساند، ﴿ٱلصُّمُّآنان کسانی هستند که در مقابل شنیدن حق کرند، ﴿ٱلۡبُکۡمُو از گفتن حق گنگ و لال هستند. ﴿ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَکسانی که آنچه را به آنان فایده می‌دهد، نمی‌دانند، و آنچه را که به زیان‌شان است بر می‌گزینند. پس این‌ها نزد خداوند بدترین جنبدگان هستند، چون چشم و گوش و قلب به آنها داده است تا آن را در (راه) اطاعت (از) پروردگار به کار بگیرند، اما آن را در نافرمانی خدا بکار گرفته، و به سبب آن خیر فراوانی را از دست داده‌اند، زیرا آنها در موقعیتی قرار داشتند که می‌توانستند از بهترین مخلوقات باشند، اما این راه را در پیش نگرفتند، و این را برای خود انتخاب کردند که از زمره بدترین مردم باشند. و منظور از شنوایی که خداوند آن را از آنها نفی کرده است شنیدن معنوی است که در قلب اثر می‌کند. و اما در رابطه با شنیدن حجت، همانا حجت خدا با شنیدن آیات وی بر آنان اقامه شده است، و خداوند چون می‌دانست در آنها خیری نیست که شایسته شنیدن آیات باشند، آنان را از شنیدن سودمند محروم گرداند.

﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِیهِمۡ خَیۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡو اگر خداوند در آنان خیری را سراغ داشت، حتما آنان را می‌شنواند، و اگر فرضا آنان را شنوا می‌گرداند، ﴿لَتَوَلَّواْحتما از اطاعت کردن روی می‌گرداندند، ﴿وَّهُم مُّعۡرِضُونَدر حالی که پشت می‌کنند، و به هیچ صورت به حق توجهی نمی‌نمایند. و این بیان‌گر آن است که خداوند خیر و ایمان را جز از کسی که خیری در او نیست دریغ نمی‌دارد، همان کسی که ایمان در وی تاثیر نمی‌گذارد، و نتیجه‌ای به بار نمی‌آورد. و ستایش و حکمت از آن ِ خداوند متعال است.

آیه‌ی ۲۵-۲۴:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٢٤[الأنفال: ۲۴].«ای مؤمنان! فرمان خدا و پیامبر را بپذیرید وقتی که شما را به چیزی فرا خواندند که به شما زندگی می‌بخشد، و بدانید که خداوند میان شخص و دلش حائل می‌گردد، و بدانید که در پیشگاه او گرد آورده می‌شوید».

﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٢٥[الأنفال: ۲۵].«و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به کسانی نرسد که ستم کرده‌اند، و بدانید که خداوند سخت کیفر است».

خداوند متعال بندگان مومن خویش را به آنچه که ایمان از آنان می‌خواهد فرمان میدهد، و آن اجابت کردن خدا و پیامبر است. یعنی تسلیم شدن در برابر آنچه که آنان بدان دستور داده شده‌اند، و شتافتن به‌سوی انجام فرمان آنان، و دعوت نمودن به‌سوی آن، و پرهیز کردن از آنچه آنان از آن نهی کرده‌اند، و نیز بازداشتن دیگران از ارتکاب خلاف امر آنان.

﴿إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡوقتی شما را به‌سوی چیزی فرا خواندند که به شما زندگی می‌بخشد. صفت «حیات بخشی» ملازم و همراه تمامی دستوراتی است که خداوند و پیامبرش مردم را به‌سوی آن فراخوانده‌اند. نیز این بخش از آیه بیان‌گر فایده و حکمت دستورات آنان است. زیرا حیات قلب و روح در عبودیت و بندگی خداوند متعال و انجام دادن اوامر خدا و پیامبرش است. سپس مردم را از عدم پذیرش فرمان خدا و پیامبر برحذر داشت و فرمود: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِو بدانید که خداوند بین شخص و قلبش حائل می‌گردد. پس بپرهیزید از این‌که فرمان خدا را در همان بار نخست که نزد شما می‌آید رد کنید، چون اگر آن را رد کنید و سپس بخواهید آن را انجام دهید خداوند شما را از آن دور می‌دارد، و دل‌هایتان دگرگون می‌شود.

زیرا خداوند بین شخص و قلبش حایل می‌شود، و دل‌ها را به هر سو که بخواهد می‌گرداند، پس بنده همیشه باید این دعا را بخواند: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِى عَلَى دِینِکَ، یَا مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ، اِصرفِ قَلْبِی عَلَى طَاعَتِکَ». «ای گرداننده دلها! دلم را بر دین خودت استوار و ثابت بگردان. ای گرداننده دل‌ها! دلم را به‌سوی اطاعت خویش بگردان». ﴿وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَو بدانید که شما در روز قیامت که هیچ شکی در وقوع آن نیست در پیشگاه او گرد آورده می‌شوید، پس نیکوکار را به خاطر کار نیکش پاداش می‌دهد، و گناه کار را به خاطر سرپیچی از فرمانش سزا می‌دهد.

﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗو از فتنه و بلایی بترسید که فقط به ستمکاران نمی‌رسد، بلکه دامان ستم‌گر و غیر ستم‌گر را می‌گیرد، و این زمانی است که ظلم و ستم رواج پیدا کند، و کسی درصدد تغییر آن برنیاید، پس در این صورت عذاب خدا انجام دهنده و غیر او را در بر می‌گیرد. ولی در صورتی که از منکر نهی شود، و اهل شر و فساد قلع و قمع گردند، و به آنان اجازه داده نشود که به گناه و ستم بپردازند، آدمی از این تهدید شدید در امان خواهد ماند. ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِو بدانید خداوند کسی را که خود را در معرض ناخشنودی او قرار دهد، و از خشنودی وی دوری کند، سخت کیفر می‌دهد.

آیه‌ی ۲۶:

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِیلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُ فَ‍َٔاوَىٰکُمۡ وَأَیَّدَکُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٢٦[الأنفال: ۲۶].«و به یاد آورید هنگامی را که شما در زمین اندک و مستضعف بودید، و می‌ترسیدید که مردم شما را بربایند، پس خداوند به شما جای داد، و شما را با یاری خود نیرو بخشید، و از چیزهای پاکیزه به شما عطا کرد، تا سپاسگزاری کنید».

خداوند بر بندگانش منت می‌گذار که آنان را پس از ضعف و ناتوانی پیروز گردانید، و بعد از این‌که اندک بودند آنان را افزون نمود و پس از این‌که فقیر بودند آنان را ثروتمند ساخت و می‌فرماید: ﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِیلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِو به یاد آورید آنگاه که شما در زمین اندک و مستضعف بودید، و تحت حکومت و سلطه دیگران قرار داشتید، و ناتوان بودید. ﴿تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُو می‌ترسیدید که مردم شما را بربایند، ﴿فَ‍َٔاوَىٰکُمۡ وَأَیَّدَکُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِپس شما را پناه داد و با یاری خویش شما را نیرو بخشید، و از چیزهای پاکیزه به شما روزی داد. پس شهر و دیاری را برایتان دست و پا نمود که در آن پناه گرفتید و از دشمنانتان انتقام گرفت، و آنان را شکست داد، و مال‌هایشان را به غنیمت بردید، و بدین وسیله توان‌گر شدید.

﴿لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَتا شکر خداوند را بر لطف بزرگ و احسان کامل او به جای آورید، او را عبادت کنید و چیزی را شریک وی نسازید.

آیه‌ی ۲۸-۲٧:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓاْ أَمَٰنَٰتِکُمۡ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٢٧[الأنفال: ۲٧].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید و (نیز) در امانت‌های خودتان خیانت نکنید، و خود می‌دانید (که نباید خیانت ورزید)».

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَأَوۡلَٰدُکُمۡ فِتۡنَةٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ٢٨[الأنفال: ۲۸].«و بدانید که مال‌ها و فرزندانتان وسیلۀ آزمایش هستند، و بدانید که پاداش بزرگ نزد خداوند است».

خداوند متعال بندگان مومنش را دستور می‌دهد که به اوامر و نواهی او پایبند باشند. پروردگار متعال این امانت را در مرحله اول بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه نمود، اما از تحمل آن ابا ورزیدند، و از آن دوری جسته و ترسیدند. اما انسان آن را به دوش گرفت، همانا او ستم‌گر و نادان است. پس هرکس امانت را ادا نماید از جانب خدا مستحق پاداش فراوان می‌باشد، و هر کس آن را ادا ننماید و در آن خیانت کند، مستحق کیفر سخت و مهلک می‌باشد، زیرا او به خدا و پیامبر و امانتش خیانت ورزیده، و از ارزش خود کاسته است، چون او خودش را به بدترین و زشت‌ترین صفت و عادت که خیانت است متصف کرده، و امانتداری را که کامل‌ترین صفت می‌باشد از دست داده‌است. و از آنجا که بنده به وسیله اموال و فرزندانش مورد آزمایش قرار می‌گیرد و ممکن است محبت اموال و فرزندان او را وادار نماید تا هوای نفس را بر ادای امانت مقدم بدارد، خداوند خبر داد که اموال و فرزندان وسیله آزمایش هستند، و با آن بندگانش را مورد آزمایش قرار می‌دهد. و اموال و فرزندان امانت هستند، و در آینده به کسی داده می‌شوند که آنها را عطا کرده است، و او همان خداوند است. و به‌سوی کسی برگردانده می‌شوند که آنها را به صورت امانت (به ما) داده‌است، و او نیز همان خداوند است. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞو پاداش بزرگ نزد خداوند است، پس اگر شما عقل و فکر داشته باشید فضل و بخشش بزرگ او را بر لذتی کوچک و فانی ترجیح نمی‌دهید، زیرا عاقل اهل مقایسه و سنجش است، و آن چیز را که بهتر و مفیدتر است ترجیح می‌دهد.

آیه‌ی ۲٩:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّکُمۡ فُرۡقَانٗا وَیُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ٢٩[الأنفال: ۲٩].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از خدا پروا دارید بینشی به شما می‌دهد که در پرتو آن حق را از باطل تشخیص دهید، و گناهانتان را می‌زداید، و شما را می‌آمرزد، و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگ است».

پرهیزگاری بنده و ترس او از پروردگارش نشانه سعادت و علامت رستگاری او است، و خداوند خوبی‌های فراوانی را در دنیا و آخرت برای پرهیزگاران قرار داده‌است. پس در اینجا بیان کرد که هرکس پرهیزگاری نماید و از خدا بترسد، چهارچیز را به دست می‌آورد که هر یک از این چیزها از دنیا و آنچه که در آن هست بهتر می‌باشد:

اول: فرقان، و آن دانش و هدایتی است که صاحبش به وسیله آن، هدایت را از گمراهی، و حق را از باطل و حلال را از حرام و اهل سعادت را از اهل شقاوت تشخیص می‌دهد.

دوم و سوم: زدودن و آمرزش گناهان است. و اگر هریک از این دو مور به تنهایی ذکر شود شامل دیگری نیز می‌گردد. و اگر با هم ذکر شوند اول مخصوص گناهان صغیره، و دوّمی مخصوص گناهان کبیره می‌باشد.

چهارم: پاداش بزرگ و ثواب فراوان برای کسی است که از خدا بترسد و خشنودی وی را بر هوای نفس ترجیح دهد. ﴿وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِو خداوند دارای فضل و بخشش بزرگ است.

آیه‌ی ۳۰:

﴿وَإِذۡ یَمۡکُرُ بِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثۡبِتُوکَ أَوۡ یَقۡتُلُوکَ أَوۡ یُخۡرِجُوکَۚ وَیَمۡکُرُونَ وَیَمۡکُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ٣٠[الأنفال: ۳۰].«و (یاد کن) آنگاه که کافران دربارۀ تو توطئه می‌چیدند تا تو را به زندان بیفکنند، یا تو را بکشند، و یا تو را از شهر بیرون کنند. آنان مکر می‌ورزیدند و خداوند هم مکر می‌ورزد، و خداوند بهترین مکرکنندگان است».

ای پیامبر! نعمت خدا را که به تو ارزانی نمود به یادآور، ﴿وَإِذۡ یَمۡکُرُ بِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْآنگاه که کافران درباره تو مکر ورزیدند، و دسیسه چیدند، و در «دارالندوه» مشورت کردند که با پیامبر چه کار کنند، یا او را نزد خود زندانی کنند و به بند بکشند، و یا او را بکشند و به گمان خود از شر دعوت او راحت گردند، و یا این‌که او را بیرون نمایند و از سرزمین خود آواره سازند.

پس هریک از آنان رای و نظری را که مناسب می‌دید، ابراز کرد، و سرانجام همگی بر نظر بدترین‌شان ابوجهل لعنه الله موافقت کردند و آن این که از تمامی قبیله‌های قریش جوانی انتخاب کنند و به او شمشیر تیزی بدهند و همه افراد یکباره بر او هجوم بیاورند، و او را بکشند تا خون او میان قبایل تقسیم شود، و آنگاه بنی هاشم به گرفتن دیه به او راضی می‌شوند، و نمی‌توانند با تمام قریش مقابله کنند.

پس شب هنگام در کمین پیامبر نشستند تا هرگاه از رختخوابش بیدار شد او را به قتل برسانند. وحی از آسمان نازل شد و پیامبر ص به‌سوی آنها بیرون آمد و به طرف آنان خاک پاشید، و بیرون رفت و خداوند چشم‌هایشان را کور کرد، و او را ندیدند تا این‌که احساس کردند او دیر کرده و بیرون نمی‌آید، ناگهان کسی آمد و گفت: خداوند شما را ناکام کند! و محمد بیرون آمد، و به‌سوی شما خاک پاشید. پس هریک خاک‌ها را از سر و صورت خود پاک نمود.

و خداوند پیامبرش را از شر آنان نجات داد و به وی اجازه هجرت به مدینه را داد. پس او به‌سوی مدینه هجرت کرد و خداوند او را با یاران مهاجر و انصارش یاری نمود، و روز به روز بر قدرت وی افزود تا این‌که مکه را با قدرت فتح نمود، و بر اهل آن پیروز شد، و اهل مکه در برابر او سر تسلیم فرود آوردند، و تحت فرمان او قرار گرفتند. حال این‌که پنهانی و در حالی که بر خویشتن بیمناک بود از آنجا بیرون رفته بود. پس پاک است خداوندی که نسبت به بندگانش لطف دارد، خداوندی که هیچ‌کس نمی‌تواند او را شکست دهد.

آیه‌ی ۳۴-۳۱:

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ٣١[الأنفال: ۳۱].«و آنگاه که آیات ما بر آنان خوانده شود، گویند: شنیدیم، اگر ما بخواهیم مثل آن را می‌گوییم، چرا که این چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست».

﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ فَأَمۡطِرۡ عَلَیۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٢[الأنفال: ۳۲].«و به یاد آور آنگاه که گفتند: بار خدایا! اگر این حق از جانب تو است، از آسمان سنگ‌هایی بر ما بباران، و یا ما را به عذابی دردناک گرفتار ساز».

﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ٣٣[الأنفال: ۳۳].«و تا تو در میان‌شان هستی خداوند آنان را عذاب نمی‌دهد، و نیز در حالی‌که آنان آمرزش می‌خواهند خداوند ایشان را عذاب نمی‌نماید».

﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ یَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا کَانُوٓاْ أَوۡلِیَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِیَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ٣٤[الأنفال: ۳۴].«و چرا خداوند آنها را عذاب ندهد، در حالی‌که آنان مردم را از مسجد الحرام باز می‌دارند؟ آنان به مسجد الحرام اولی‌تر نیستند، بلکه تنها کسانی به آن اولی‌تر هستند که پرهیزگار باشند، ولی بیشترشان نمی‌دانند».

خداوند متعال در بیان کینه توزی و عناد کسانی که پیامبر ص را تکذیب می‌کردند، می‌فرماید: ﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَاو چون آیات ما که بر صدق رسالت محمد دلالت می‌نماید، بر آنان خوانده شود، ﴿قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَگویند: شنیدیم، اگر می‌خواستیم، قطعا ما هم مثل این را می‌گفتیم، این چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست.

و این از عناد و ستمگری آنها بود چرا که قبلا خداوند آنها را به مبارزه طلبیده بود تا سوره‌ای مانند قرآن را بیاورند، و در این راستا از هرکسی کمک بطلبند، اما نتوانستند این کار را بکنند و ناتوانی آنها آشکار گردید.

پس این‌که گفتند: «اگر بخواهیم ما هم می‌توانیم مانند این قرآن را بگوییم» فقط یک ادعا است، و واقعیت آن را تکذیب کرد، و معلوم گردید که او صبی‌سواد است و نمی‌تواند بخواند و بنویسد، و به جایی نرفته بود تا اخبار گذشتگان را بخواند، اما با این وجود، این کتاب ارزشمند را آورد که باطل از هیچ طرفی به آن راه نمی‌یابد، و از جانب خداوند حکیم وستوده فرستاده شده است.

﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَاو به یادآور آنگاه که گفتند: بار خدایا! اگر آنچه که محمد مردم را به‌سوی آن فرا می‌خواند، ﴿هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ فَأَمۡطِرۡ عَلَیۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٖحق است، و از جانب تو است، پس، سنگ‌هایی از آسمان بر ما بباران، یا ما را به عذاب دردناکی گرفتار ساز. این را در حالی گفتند که آنان به طور قطع به باطل خویش اعتقاد داشتند. و از گفتن سخن شایسته ناآگاه بودند.

و اگر آنان آنگاه که چنان دلایلی واهی و غیر حقیقی برای خود دست و پا کرده بودند که به طور قطع و یقین بر باطل خود پافشاری کنند به کسی که با آنان مناظره می‌کرد و مدعی آن بود که حق با وی است، می‌گفتند: «اگر این حق است از جانب تو، پس ما را به‌سوی آن راهنمایی کن». اگر آن زمان این را می‌گفتند برای‌شان بهتر بود و از شدت ستم آنان می‌کاست. پس وقتی که گفتند: ﴿ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ...به محض گفتن این سخن معلوم شد که آنها بیخرد و احمق و نادان و ستم‌گر هستند. زیرا اگر خداوند عذاب را در این دنیا بر آنان فرود می‌آورد هیچ‌کس را از آنها باقی نمی‌گذاشت، اما خداوند متعال به خاطر حضور پیامبر ص در میان آنها، عذاب را از آنان دور کرد، و فرمود: ﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡو خداوند تا تو در میان‌شان هستی آنان را عذاب نمی‌دهد، پس وجود پیامبر ص آنها را از عذاب بیمه کرد. آنان با وجود این‌که این سخن را می‌گفتند و آن را در ملا عام بیان می‌کردند، اما به قبح و زشتی آن واقف بودند و می‌ترسیدند که گرفتار عذاب شوند. بنابر این از خداوند متعال طلب آمرزش کردند. به همین جهت خداوند متعال فرمود: ﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَو نیز در حالی که ایشان آمرزش می‌خواهند خداوند آنها را عذاب نمی‌نماید. این در حالی است که اسباب عذاب آنان فراهم شده بود، اما «استغفار آنان» مانع حلول عذاب خدا بر آنان گردید.

سپس فرمود: ﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُچرا خداوند آنها را عذاب ندهد؟ یعنی چه چیزی آنها را از عذاب دور می‌نماید حال آن‌که آنها کاری را که موجب عذاب است انجام دادند، و آن بازداشتن مردم از مسجدالحرام است؟! به خصوص این‌که آنها پیامبر ص و یارانش را که به مسجد الحرام اولی‌تر بودند از ورود به آن بازداشتند.

بنابراین فرمود: ﴿وَمَا کَانُوٓاْ أَوۡلِیَآءَهُو مشرکین به مسجدالحرام اولی‌تر نیستند. احتمال دارد که ضمیر به «الله» برگردد، در این صورت معنی آیه چنین می‌شود: آنها هرگز دوستان خدا نمی‌باشند. و احتمال دارد ضمیر به «مسجدالحرام» برگردد، و در این صورت معنی آن چنین می‌شود، آنان از دیگران به مسجدالحرام اولی‌تر نیستند. ﴿إِنۡ أَوۡلِیَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَاولی‌ترین به آن فقط پرهیزگارانند، و آنها کسانی هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده، و خدا را یگانه دانسته، و تنها او را عبادت کرده، و دین را برای او خالص گرداندند. ﴿وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَولی بیشترشان نمی‌دانند، بنابر این چیزی را برای خود ادعا کرده‌اند که دیگران از آنان بدان اولی‌ترند.

آیه‌ی ۳۵:

﴿وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمۡ عِندَ ٱلۡبَیۡتِ إِلَّا مُکَآءٗ وَتَصۡدِیَةٗۚ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ٣٥[الأنفال: ۳۵].«و نمازشان نزد خانۀ کعبه جز سوت کشیدن و کف زدن نبود. پس عذاب را بچشید به سبب کفری که ورزیدید».

خداوند خانه‌اش را قرار داده است تا دینش در آن اقامه شود و در آن عبادت خالصانه برای وی انجام گیرد. پس مومنان کسانی هستند که به این کار مبادرت می‌ورزند. اما مشرکان که مردم را از آمدن به مسجدالحرام باز می‌دارند، و نمازشان ﴿إِلَّا مُکَآءٗ وَتَصۡدِیَةٗجز سوت کشیدن و کف زدن چیز دیگری نیست، و این کارِ جاهلان بی‌خرد است، کسانی که عظمت خدا در دل‌هایشان نیست، و او را تعظیم نکرده و حقوق وی را ادا نمی‌کنند و هیچ احترامی نسبت به برترین و شریف‌ترین سرزمین در دل‌شان وجود ندارد. آری! نمازی که در کعبه می‌خوانند این‌گونه است، پس بقیه عبادت‌هایشان چگونه خواهد بود؟!.

پس بر چه اساسی آنان از مومنان برترند که در نمازشان فروتنند و از اشتغال به کارهای پوچ دوری می‌کنند. و دیگر صفات نیکو و کارهای درستی که خداوند آنها را بدان متصف نموده و از آن برخوردار هستند؟! به همین جهت خداوند آنها را وارث بیت الحرام گرداند، و آنان را بر آن مسلّط گرداند. و پس از این‌که آنها را در بیت الحرام مسلط گرداند، فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَا[التوبة: ۲۸]. «ای مومنان! همانا مشرکان پلیدند، پس نباید بعد از این سال نزدیک مسجدالحرام شوند». و اینجا فرمود: ﴿فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَپس بچشید عذاب را به سبب کیفری که می‌ورزیدید.

آیه‌ی ۳٧-۳۶:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ یُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ یُحۡشَرُونَ٣٦[الأنفال: ۳۶].«همانا کافران اموال خود را خرج می‌کنند تا (مردم را) از راه خدا باز دارند، آنها اموال‌شان را خرج خواهند کرد اما بعداً مایۀ پشیمانی آنان خواهد بود، سپس شکست خواهند خورد، و کافران به‌سوی جهنم رانده می‌شوند».

﴿لِیَمِیزَ ٱللَّهُ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِ وَیَجۡعَلَ ٱلۡخَبِیثَ بَعۡضَهُۥ عَلَىٰ بَعۡضٖ فَیَرۡکُمَهُۥ جَمِیعٗا فَیَجۡعَلَهُۥ فِی جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٣٧[الأنفال: ۳٧].«تا خداوند ناپاک را از پاک معلوم بدارد، و برخی از ناپاکان را بر برخی دیگر بیافزاید، آنگاه همۀ ایشان را روی هم انباشته کند، و آنگاه به دوزخ‌شان بیاندازد. اینانند که زیانکارانند».

خداوند متعال دشمنی مشرکین و مکر و دسیسه و مبارزه آنان با خدا و پیامبرش، و تلاش‌شان برای خاموش کردن نور خدا را بیان نموده و می‌فرماید: وبالِ مکر و دسیسه‌شان به آنان برخواهد گشت، و مکر بد جز به اهل آن بر نمی‌گردد: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِاموال خود را خرج می‌کنند تا حق را نابود کنند، و باطل را یاری نمایند، و توحید خدا ابطال شود، و بت پرستی برپا گردد.

﴿فَسَیُنفِقُونَهَاو اموال خود را خرج خواهند کرد، و به خاطر تمسک و چنگ زدن‌شان به باطل و شدت نفرت‌شان از حق این انفاق برای‌شان سهل و آسان است. اما به زودی بر آنان ﴿حَسۡرَةٗمایه ندامت و رسوایی و ذلت آنان خواهد شد و از دست می‌رود، و در آخرت به سخت‌ترین عذاب گرفتار می‌شوند. بنابر این فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ یُحۡشَرُونَو کافران در روز آخرت به‌سوی جهنم محشور می‌شوند تا عذاب آن را بچشند، چون جهنم سرای ناپاکی‌ها و ناپاکان است، و خداوند می‌خواهد ناپاک را از پاک معلوم بدارد، وهریک را جدا نماید، و اعمال و اموال اشخاص ناپاک را در جایگاه ویژه‌ای در یکدیگر انباشته کند، ﴿فَیَرۡکُمَهُۥ جَمِیعٗا فَیَجۡعَلَهُۥ فِی جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَپس همگی را روی هم انباشته می‌کند و به دوزخ‌شان می‌اندازد. و اینانند زیانکاران واقعی، کسانی که در روز قیامت خود و خانواده‌شان را از دست می‌دهند. هان! این زیان آشکار است.

آیه‌ی ۴۰-۳۸:

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن یَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِینَ٣٨[الأنفال: ۳۸].«به کافران بگو: اگر دست بردارند اعمال گذشتۀ آنان آمرزیده می‌شود، و اگر بازگردند بی‌گمان قانون خدا در مورد پیشینان گذشته است».

﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ کُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ٣٩[الأنفال: ۳٩].«و با آنان پیکار کنید تا آن‌که هیچ فتنه‌ای باقی نماند، و دین یکسره از آن خدا گردد. پس اگر دست بردارند خداوند به آنچه می‌کنند بینا است».

﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰکُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ٤٠[الأنفال: ۴۰]. «و اگر روی برتابند که خداوند سرپرست شما است، و او بهترین سرپرست و بهترین یاور و مددکار است».

این ناشی از لطف خدا نسبت به بندگانش است که کفر ورزیدن بندگان و استمرارشان در عناد و مخالفت، او را منع نمی‌کند که آنها را به راه هدایت فرا بخواند، و از گمراهی و نابودی باز بدارد. پس فرمود: ﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْبه کافران بگو: اگر با تسلیم شدن در مقابل خداوند یکتا و بی‌شریک از کفرشان دست بردارند، ﴿یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَجنایت‌های گذشته‌شان را می‌آمرزد، ﴿وَإِن یَعُودُواْو اگر به کفر و مخالفت و عنادشان برگردند، ﴿فَقَدۡ مَضَتۡ سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِینَهمانا سنّت و قانون خدا در مورد پیشینیان گذشته است، که سنّت خدا هلاک ساختن ملت‌ها و امت‌هایی است که حق را تکذیب کرده‌اند.

پس آنان منتظر عذابی باشند که بر مخالفان فرود آمده است، و اخبار استهزا و تمسخرشان به آنان خواهد رسید. این خطاب خدا به کسانی است که حق را تکذیب کرده‌اند. و اما خطاب او به مومنان در خصوص نحوه معامله و رفتار با کافران چنین است: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞو با آنان پیکار کنید و بجنگید تا هیچ شرکی، و بازداشتن از راه خدا باقی نماند، و آنان تسلیم احکام اسلام شوند. ﴿وَیَکُونَ ٱلدِّینُ کُلُّهُۥ لِلَّهِو دین یکسره از آنِ خدا گردد. پس منظور از جنگ و جهاد با دشمنانِ دین همین است که شر آنها از اسلام کم شود، و از دین خدا حمایت به عمل آید، دینی که همه‌ی هستی بدان جهت آفریده شده است تا آن بر همه‌ی ادیان برتر و بالاتر باشد. ﴿فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْو اگر از ستمی که بر آن قرار دارند باز آمدند و دست برداشتند، ﴿فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ بَصِیرٞپس خداوند به آنچه می‌کنند بیناست، و هیچ چیزِ پوشیده‌ای بر او پنهان نمی‌ماند.

﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْو اگر از فرمان خدا روی برتافتند و در تباهی شتاب ورزیدند، ﴿فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰکُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰپس بدانید که خداوند یاور و سرپرست شما است، و او بهترین یاور است، و بندگان مومنش را سرپرستی می‌نماید، و منافع‌شان را به آنان می‌رساند، و مصالح دینی و دینوی‌شان را برای آنان آسان و فراهم می‌گرداند. ﴿وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُو بهترین یاور است، آنان را یاری می‌نماید، و مکر فاسقان و هجوم اشرار را بر آنان دفع می‌کنند. و هرکس که خدا یاور و سرپرست وی باشد بر او ترسی نیست. و هرکس که خداوند با او مخالف باشد هیچ قدرتی ندارد و به جایی نخواهد رسید.

آیه‌ی ۴۲-۴۱:

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ٤١[الأنفال: ۴۱].«و بدانید هر غنیمتی که به دست آورید یک پنجم آن از آن خدا و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان است، اگر به خدا و آنچه بر بندۀ خود در روز جدایی (حق از باطل) نازل کردیم ایمان دارید، روزی که آن دو گروه به هم رسیدند. و خداوند بر هر چیزی تواناست».

﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡیَا وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ وَٱلرَّکۡبُ أَسۡفَلَ مِنکُمۡۚ وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡ لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡمِیعَٰدِ وَلَٰکِن لِّیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗا لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ٤٢[الأنفال: ۴۲].«و به یاد آورید آنگاه که شما در دامنۀ نزدیک‌تر بودید، و آنان در دامنۀ دورتر بودند، و سوارانِ (دشمن) پایین‌تر از شما بودند، و اگر با همدیگر وعدۀ (جنگ) گذاشته بودید قطعاً در وعده خلاف می‌کردید، ولی تا خداوند کاری را تحقق بخشد که انجام یافتنی بود، تا کسی که نابود شده است از روی دلیل نابود شود، و کسی که باید زنده بماند از روی دلیل زنده بماند، و همانا خداوند شنوای دانا است».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖو (ای فاتحان!) بدانید! آنچه از اموال کافران که به حق و با زور به غنیمت گرفتید، کم باشد یا زیاد، ﴿فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُیک پنجم آن از آن خدا و باقیمانده آن از آن شما است. چون خداوند غنیمت را به آنها نسبت داده و یک پنجمش را از آن بیرون نموده است. پس این دلالت می‌نماید که باقیمانده یک پنجم مال آنهاست، و طبق شیوه پیامبر ص تقسیم می‌شود، پیاده یک سهم دارد، و سواره دو سهم، سهم خودش و سهم اسبش.

اما یک پنجم خدا نیز به پنج قسمت تقسیم می‌گردد، یک سهم از آن خدا و پیامبرش است، و در مصالح عمومی مسلمین صرف می‌گردد، بدون این‌که مصلحتی خاص تعیین شود، چون خداوند آن را برای خود و پیامبرش قرار داده‌است، و خدا و پیامبرش از آن بی‌نیاز هستند، پس دانسته شد که از آنِ بندگان خداست، و خداوند برای مصرف آن جای خاصی را تعیین نکرده است. بنابر این محل مصرف آن مصالح عمومی است. و سهم دوم از مصرف آن مصالح عمومی است. و سهم دوم از خمس خدا و رسول، برای خویشاوندان است، و آنها خویشاوندان پیامبر صاز بنی هاشم وبنی المطلب هستند. و خداوند آن را به خویشاوندان نسبت داده، و این بیان‌گر آن است که علت تعلق گرفتن فقط خویشاوندی است، پس خویشاوندِ ثروتمند و فقیر، و مرد و زن در آن برابر هستند، و به همه تعلق می‌گیرد. و سهم سومِ خمس، مال یتیمان است، و آنها کسانی‌اند که پدران‌شان را از دست داده‌اند، در حالی که کوچک هستند، خداوند یک پنجم خمس را برای آنان قرار داده، و این ناشی از مهربانی خدا نسبت به آنها است، چون آنان از تهیه مصالح و منافع خود ناتوان‌اند و کسی را که به کارهای آنان و امور زندگی‌شان‌ بپردازد از دست داده‌اند.

و چهارمین سهم خمس از آنِ مستمندان است، یعنی نیازمندان و فقیران، چه کوچک باشند و چه بزرگ، مرد باشد یا زن. و پنجمین سهم خمس برای مسافر و درمانده در راه است، آن که مسافر است، و در شهری دیگر مانده است. برخی از مفسرین می‌گویند: یک پنجم غنیمت که متعلق به خدا و رسولش است به افرادی خارج از این گروه‌ها داده نمی‌شود. و لازم نیست که به همه به یک اندازه داده شود، و همه برابر باشند، بلکه طبق مصلحت و صلاحیت به هریک داده می‌شود، و این بهترین روش است. خداوند دادن خمس به گونه شایسته را شرطِ داشتن ایمان قرار داد، و فرمود: ﴿إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِاگر شما به خدا و آنچه که در روز جدایی بر بنده خود نازل کرده‌ایم ایمان دارید.

و منظور از روز جدایی، روز بدر است که خداوند حق را از باطل جدا نمود، و حق را آشکار و پیروز گردانید، و باطل را نابود کرد. ﴿یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِآن روز که دو گروه روبرو شدند، گروه مسلمین و گروه کافران. یعنی اگر شما به خدا و حقی که پروردگار در روز جدایی بر پیامبرش نازل نمود، ایمان دارید، روزی که در آن نشانه‌ها و دلایل زیادی بر حقانیت آنچه که پیامبر آورده است هویدا گشت، ﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌو خداوند بر هر چیزی تواناست، قادر و شکست ناپذیراست.

﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡیَاآن‌گاه که شما در دامنه نزدیک دره به سمت مدینه بودید، ﴿وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰو آنها در دامنه بالای دره مستقر بودند، و همگی شما در یک دره جمع شده بودید. ﴿وَٱلرَّکۡبُو کاروانی که شما در طلب آن بیرون رفته بودید و خداوند غیر آن را برایتان اراده کرده بود، ﴿أَسۡفَلَ مِنکُمۡپایین‌تر از شما و به طرف ساحل دریا بود. ﴿وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡو اگر شما و آنان با این ویژگی و با این حال با یکدیگر وعده گذاشته بودید، ﴿لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡمِیعَٰدِشما خلاف وعده می‌نمودید. یعنی حتما پس و پیش می‌کردید، و یا منزلگاه دیگری می‌گرفتید، و دیگر چیزهایی که برای شما یا برای آنها پیش می‌آمد که شما یا آنها را از وعده گاه باز می‌داشت. ﴿وَلَٰکِنولی خداوند شما را بر این صورت و حالت گرد آورد، ﴿لِّیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗاتا خداوند کاری را تحقق بخشد که انجام یافتنی بود. یعنی در ازل مقدر شده بود و باید به وقوع می‌پیوست. ﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖتا کسی که نابود می‌شود از روی دلیل نابود می‌شود. یعنی تا دلیل و حجتی بر مخالف باشد، و کفر را با علم و بینش انتخاب نماید، و به بطلان خویش یقین حاصل شود و برای او عذری پیش خدا باقی نماند، ﴿وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖو کسی که باید زنده بماند از روی دلیل زنده بماند. یعنی بر بینش و یقین مومن افزوده شود، چرا که خداوند به هر دو گروه دلایلی نشان داد که مایه پند و اندرز خردمندان است. ﴿وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌو خداوند شنوا است و همه صداها را علی رغم اختلاف زبان‌ها و با توجه به گوناگون بودن نیازها می‌شنود. ﴿عَلِیمٌو آشکار و برونها و ضمیر و رازها و پنهان و آشکار را می‌داند.

آیه‌ی ۴۴-۴۳:

﴿إِذۡ یُرِیکَهُمُ ٱللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلٗاۖ وَلَوۡ أَرَىٰکَهُمۡ کَثِیرٗا لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ٤٣[الأنفال: ۴۳].«و به یاد آور آنگاه که خداوند آنان را در خواب به تو اندک نشان داد، و اگر آنان را بسیار به تو می‌نمایاند، قطعاً سست می‌شدید، و دربارۀ کار اختلاف می‌کردید، ولی خداوند شما را به سلامت داشت، بی‌گمان او به راز دل‌ها داناست».

﴿وَإِذۡ یُرِیکُمُوهُمۡ إِذِ ٱلۡتَقَیۡتُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِکُمۡ قَلِیلٗا وَیُقَلِّلُکُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِهِمۡ لِیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗاۗ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ٤٤[الأنفال: ۴۴]. «و به یاد آور آنگاه که با آنان روبرو شدید، خداوند آنان را در نظر شما کم جلوه داد، و شما را نیز در نظر آنها کم جلوه داد، تا خداوند کاری را که انجام یافتنی است به انجام برساند، و کارها به خداوند برگردانده می‌شود».

خداوند مشرکین را در خواب به پیامبرش اندک نشان داد پیامبر یارانش را مژده داد که تعداد مشرکان کم و ناچیز است، پس دل‌هایشان آرامش یافت و استوار گردید. ﴿وَلَوۡ أَرَىٰکَهُمۡ کَثِیرٗاو اگر خداوند آنها را به تو بسیار می‌نمایاند، و به تو و یارانت خبر می‌داد که تعدادشان زیاد است، ﴿لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِسست می‌شدید، و درباره این کار اختلاف می‌نمودید، برخی معتقد می‌شدید که نباید به جنگ اقدام کرد، و برخی دیگر خلاف این را ابراز می‌داشتید. و اختلاف و کشمکش باعث سست شدن عزم و ارده می‌گردد. ﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَولی خداوند نسبت به شما لطف نمود. ﴿إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِبی‌گمان او به راز دل‌ها داناست.

خداوند به ثبات و آشفتگی و راستی و دروغ دل‌ها داناست. و خداوند از دل‌هایتان چیزی را دریافت و آن سبب شد تا نسبت به شما لطف و احسان بورزد، و خواب پیامبرش را راست و محقق گرداند. پس خداوند دشمن رادر چشمان مومنان کم نشان داد، و شما مومنان را نیز در نظر کافران کم جلوه داد، به گونه‌ای که هریک از دو گروه، گروه دیگر را اندک می‌پنداشت تا دو گروه بر همدیگر حمله ور شوند. ﴿لِیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗاتا خداوند کاری را که انجام یافتنی بود به انجام برساند، و آن پیروزی مسلمین، و شکست و رسوایی کافران، و کشته شدن رهبران آنان، و سران گمراهشان بود، به گونه‌ای که هیچ یک از افراد نامدار آنها باقی نماند.

تا پس از آن اطاعت کردن‌شان آسان گردد، هرگاه که به‌سوی اسلام فرا خوانده شدند پس این نیز لطفی نسبت به بازماندگان بود، کسانی که خداوند با ارزانی کردن اسلام بر آنها منّت نهاد. ﴿وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُو همه امور و خلائق به‌سوی خدا برگردانده می‌شوند. پس خداوند، پاک را از ناپاک جدا می‌نماید، و در میان مردم با داوری عادلانه خویش که هیچ ستم و ظلمی در آن نیست داوری می‌کند.

آیه‌ی ۴٩-۴۵:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥[الأنفال: ۴۵].«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه با گروهی روبرو شدید، پایداری نمایید، و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار شوید».

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ٤٦[الأنفال: ۴۶].«و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید، و با همدیگر اختلاف نورزید، که در آن صورت در مانده و ناتوان می‌شوید، و شکوه و هیبت شما از میان می‌رود. و شکیبایی کنید که خداوند با شکیبایان است».

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ٤٧[الأنفال: ۴٧].«و مانند کسانی مباشید که از روی غرور و سرکشی و برای خودنمایی از سرزمین‌شان بیرون آمدند، و مردمان را از راه خدا باز داشتند. و خداوند به آنچه که می‌کنند احاطه دارد».

﴿وَإِذۡ زَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّی جَارٞ لَّکُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکُمۡ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٤٨[الأنفال: ۴۸].«و به یاد آورید آنگاه که شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته کرد و گفت: امروز هیچ‌کس نمی‌تواند بر شما پیروز شود، من هم پیمان و یاور شما هستم، اما هنگامی‌که هر دو گروه روبرو شدند به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم، همانا من چیزی را می‌بینم که شما نمی‌بینید، من از خدا می‌ترسم و خداوند سخت کیفر است».

﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِینُهُمۡۗ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٤٩[الأنفال: ۴٩].«و به یاد آورید آنگاه که منافقان و کسانی که در دل‌هایشان بیماری بود، می‌گفتند: اینان را دین‌شان فریفته است، و هرکس بر خداوند توکل کند همانا خداوند عزیز و حکیم است».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗای مومنان! هرگاه با گروهی از کفار که با شما می‌جنگند روبرو شدید، ﴿فَٱثۡبُتُواْدر جنگِ با آنان پایدار و ثابت قدم باشید، و صبر و شکیبایی پیشه کنید، و بر این طاعت بزرگ که سرانجام آن عزت و پیروزی است مقاوم باشید، و از ذکر و یاد خدا یاری بجویید.

﴿لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَتا رستگار شوید. یعنی تا پیروزی بر دشمنان را به دست آورید. پس صبر و شکیبایی و پایداری و یاد خدا از بزرگ‌ترین اسباب و عوامل پیروزی است. ﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُو از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و آنچه را که بدان دنبال دستور خدا حرکت نمایید. ﴿وَلَا تَنَٰزَعُواْو کشمکش نکنید، کشمکش و اختلافی که باعث پراکنده شدن دل‌ها می‌گردد، ﴿فَتَفۡشَلُواْپس آنگاه سست و بزدل می‌شوید. ﴿وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡو شکوه و هیبت شما از بین می‌رود. یعنی اراده‌هایتان سست می‌شود، و قدرت و نیرویتان تحلیل می‌رود، وعده پیروزی که به شما داده شده است مبنی بر این که اگر از خدا و پیامبرش اطاعت کنید پیروز می‌شوید از شما دور می‌گردد. ﴿وَٱصۡبِرُوٓاْۚو بر اطاعت خدا شکیبا باشید. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَهمانا یاری و کمک خدا با شکیبایان است. پس در برابر پروردگارتان فروتن و خاضع باشید.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِو مانند کسانی نباشید که از روی غرور و سرکشی و به منظور خودنمایی و تظاهر از سرزمین‌شان بیرون آمدند، و مردمان را از راه خدا باز داشتند. یعنی هدف و منظوری که برایش بیرون آمده بودند باز داشتن مردم از راه خدا بود. و آنها با سرمستی و غرور، سرزمین‌شان را ترک کرده بودند، تا مردم آنها را ببینند، و آنها پیش مردم تکبر ورزند. و هدف‌شان این بود که هرکس را که راه راست در پیش گیرد، از راه خدا باز دارند.

﴿وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞو خداوند به آنچه می‌کنند آگاه است، و به آن احاطه دارد. بنابر این شما را از اهداف آنان آگاه ساخت، و شما را برحذر داشت که مانند آنها باشید، و شما را برحذر داشت که مانند آنها باشید، زیرا خداوند آنها را به شدت مجازات خواهد کرد، پس باید هدف شما از بیرون رفتن‌تان رضای خداوند متعال و اعتلای دین او، و بازداشتن از راهی باشد که انسان را به ناخشنودی و کیفر خدا می‌رساند. و باید هدفتان کشاندن مردم به‌سوی راه خدا باشد که به باغ‌های بهشت منتهی می‌شود. ﴿وَإِذۡ زَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡو به یاد آورید آنگاه که شیطان کارهایشان را برای آنان آراسته و مزین ساخت، و آن را در دل‌هایشان زیبا و خوب جلوه داد و آنان را فریب داد. ﴿وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِو گفت: امروز هیچ‌کس نمی‌تواند بر شما پیروز شود، زیرا شما دارای تعداد و شمار فراوانی بوده، و دارای تجهیزاتی هستید که با داشتن چنین تعداد سرباز و ساز و کار جنگی، محمد ص و یارانش نمی‌توانند در برابر شما مقاومت کنند. ﴿وَإِنِّی جَارٞ لَّکُمۡو من هم پیمان و یاور شما هستم، و شما را از یوش آنا مصون می‌دارم. ابلیس در شکل «سراقه بن مالک بن جعشم مدلجی» خود را به قریش نشان داد. و قریش از بنی مدلج به خاطر دشمنی و عداوتی که میان آنها بود می‌ترسیدند.

پس شیطان به آنها گفت: من یاور شما هستم، بنابر این قریش اطمینان یافتند و خشمگین و عصبانی به‌سوی جنگ آمدند. ﴿فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِوقتی که هر دو گروه، مسلمانان و کافران روبرو شدند، شیطان، جبرئیل ÷ را دید که فرشتگان را پخش می‌نماید، پس به شدت ترسید، ﴿نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِو به عقب برگشت و فرار کرد، ﴿وَقَالَو به کسانی که فریبشان داده بود، گفت: ﴿إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکُمۡ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَمن از شما بیزارم، من فرشتگان را می‌بینم که هیچ‌کس نمی‌تواند آنها را بکشد، ﴿إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَمن می‌ترسم که خدا در دنیا مرا سزا دهد، ﴿وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِو خداوند سخت کیفر است. و احتمال دارد که شیطان در دل‌هایشان رخنه کرده و به آنان وسوسه کرده باشد که امروز هیچ‌ کس نمی‌تواند بر آنان پیروز شود و او یاور آنهاست. و وقتی که آنها را به جایگاه‌شان وارد کرد، از آنها جدا شد و برگشت و از آنان بیزاری جست. همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿کَمَثَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱکۡفُرۡ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٦ فَکَانَ عَٰقِبَتَهُمَآ أَنَّهُمَا فِی ٱلنَّارِ خَٰلِدَیۡنِ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ١٧[الحشر: ۱۶-۱٧]. «مانند شیطان آنگاه که به انسان گفت: کفر بورز»، و هنگامی که انسان کفر ورزید شیطان گفت: من از تو بیزارم، من از خداوندی که پروردگار جهانیان است، می‌ترسم. پس سرانجام هر دوی آنان این شد که آن دو در آتش جهنم برای همیشه می‌مانند و این سزای ستمگران است».

﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌوقتی که افراد ضعیف الایمانی که در دل‌هایشان شک و تردید بود به مومنانی که علی رغم تعداد اندک‌شان به جهاد با مشرکین اقدام نمودند، می‌گفتند: ﴿غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِینُهُمۡیعنی دینی که آنها بر آنها هستند آنان را به این ورطه کشانده است، که توانایی رهایی از آن را ندارند. آنها با تحقیر و بی‌عقل شمردن مومنان چنین می‌گفتند، حال آن‌که سوگند به خدا آنان سوگند کم خرد و کم درایت بودند، زیرا ایمان باعث می‌شود که صاحب ایمان کارهای آن چنان بزرگی را انجام دهند، چون مومن بر خدا توکل می‌نماید، و می‌داند که هیچ نیرو و توان و استطاعتی برای هیچ احدی نیست جز از ناحیه‌ی خدا. و اگر همه مردم جمع شوند تا به اندازه ذره‌ای به او فایده برسانند به او فایده نخواهند رساند مگر به مقداری که خداوند برای او نوشته است. و اگر همه جمع شوند تا به وی ضرری برسانند، ضرری به او نمی‌رسانند مگر به آن اندازه که خداوند برای او نوشته است. و مومن می‌داند که او برحق است، و خداوند در همه آنچه که مقدر نموده است با حکمت و مهربان می‌باشد.

پس مومن دراقدامات خود به قدرت و تعداد زیاد طرفِ مقابل توجه نمی‌کند، بلکه او به پروردگارش اعتماد دارد، و قلبش به یاد او آرامش یافته است. و آشفته و ترسو نخواهد بود. بنابر این فرمود: ﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌو هرکس بر خداوند توکل نماید پس همانا خداوند توانا است، و هیچ نیرویی نمی‌تواند او را شکست دهد. ﴿حَکِیمٞو در آنچه مقدر و اجرا نموده است با حکمت می‌باشد.

آیه‌ی ۵۲-۵۰:

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ یَتَوَفَّى ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ٥٠[الأنفال: ۵۰].«و اگر ببینی بدانگاه که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند و بر سر و صورت و پشت‌شان می‌زنند (و می‌گویند:) عذاب سوزان را بچشید».

﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ٥١[الأنفال: ۵۱].«این به خاطر کارهایی است که از پیش می‌فرستادید، و خداوند بر بندگان کمترین ستمی روا نمی‌دارد».

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٥٢[الأنفال: ۵۲].«چون شیوۀ فرعونیان و کسانی که پیش از آنها بودند، به آیات خدا کفر ورزیدند، پس خداوند آنان را به سبب گناهانشان گرفت، همانا خداوند توانای سخت کیفر است».

خداوند متعال می‌فرماید: اگر کسانی را ببینی که به آیات خدا کفر ورزیده‌اند، آنگاه که فرشتگانِ مامورِ قبض ارواح‌شان جان‌شان را می‌گیرند، در حالی که اضطراب به شدت آنها را فرا گرفته و دچار اندوه و پریشانی بزرگی شده‌اند، ﴿ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡو فرشتگان بر سر و صورت و پشت‌شان می‌زنند، و به آنها می‌گویند: روحتان را بیرون آورید، حال آن‌که جان و روح‌شان امتناع می‌ورزد و از خارج شدن ابا می‌کند، چون عذاب دردناکی را پیش رو دارند، بنابر این فرمود: ﴿وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِعذاب سخت و سوزان را بچشید. و پروردگارتان در این‌که شما را به این عذاب گرفتار نموده هیچ ظلم و ستمی را مرتکب نشده است، چرا که این عذاب به خاطر گناهانی است که انجام داده، و از پیش فرستاده اید، و چنین نتیجه‌ای را به دنبال داشته است. و این سنت و قانون خدا در مورد پیشینیان و آیندگان است. شیوه و سنت خدا در مورد تکذیب کنندگان این است که آنان را به سبب گناهانشان هلاک گرداند.

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡمانند شیوه فرعونیان و دیگر امت‌های تکذیب‌کننده که پیش از آنان بودند، ﴿کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُبه آیات خدا کفر ورزیدند، پس خداوند آنها را کیفر داد، ﴿بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِبه سبب گناهانشان، همانا خداوند قوی و سخت کیفر است. و هرکس را که بخواهد بگیرد او نمی‌تواند خداوند را ناتوان نماید. ﴿مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِیَتِهَآ[هود: ۵۶]. «هیچ جانوری وجود ندارد مگر این‌که خداوند پیشانیش را می‌گیرد».

آیه‌ی ۵۴-۵۳:

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ یَکُ مُغَیِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ٥٣[الأنفال: ۵۳].«این بدان خاطر است که خداوند هیچ نعمتی را که به قومی داده است تغییر نمی‌دهد مگر این‌که آنان حال خود را تغییر دهند، و بی‌گمان خداوند شنوای دانا است».

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَکُلّٞ کَانُواْ ظَٰلِمِینَ٥٤[الأنفال: ۵۴].«مانند شیوۀ فرعونیان و کسانی که پیش از آنها بودند، آیات پروردگارشان را تکذیب کردند، پس ما ایشان را به سبب گناهانشان هلاک ساختیم. و فرعونیان را غرق نمودیم، و همه ستمکار بودند».

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ یَکُ مُغَیِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍعذابی را که خداوند بر امت‌های تکذیب‌کننده فرود آورد، و نعمت‌هایی راکه از آنان دور نمود به خاطر گناه و تغییر دادن حالات خودشان بود، چرا که خداوند هیچ نعمتی را از نعمت‌های دینی و دنیوی که به گروهی داده است تغییر نمی‌دهد. بلکه آن نعمت‌ها را باقی می‌گذارد، و از آن بر آنان می‌افزاید اگر بیشتر شکر او را به جای آورند. ﴿حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡمگر این‌که آنان حال خود را تغییر دهند. یعنی حالت آنها را اطاعت کردن به انجام دادن گناه مبذول نمایند، و در مقابل نعمت ناسپاسی کنند. پس آنگاه خداوند نعمت را از آنها می‌گیر و آن را به نقمت تبدیل می‌کند، همانطور که آنها حالت خود را تغییر دادند، و در این رابطه حکمت از آن خدا است، و او نسبت به بندگانش عدالت و احسان دارد، چرا که آنان را تنها به سبب ستم‌شان معاقبه کرده است، و این‌که دل‌های بندگان مطیعش را به‌سوی خود جذب نموده است و این به سبب آن است که اگر از فرمان او اطاعت نکنند آنان را به سزای اعمال‌شان می‌رساند. ﴿وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞو خداوند شنوای دانا است، همه آنچه را که گویندگان بر زبان می‌آورند، خواه آهسته بگویند و خواه تند و آشکارا، می‌شنود. و همه آنچه را دل‌ها در خود دارند، می‌داند، پس به مقتضای علم و مشیت خدا، افکار و اندیشه‌هایی بر بندگانش جاری می‌شود.

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَهمچون شیوه فرعون و قومش، ﴿وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡو کسانی که پیش از آنها بودند، وقتی که آیات پروردگارشان را بدانگاه که به نزدشان آمد تکذیب کردند، ﴿فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡپس هریک از آنان را برحسب جنایت‌شان هلاک کردیم.

﴿وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَکُلّٞ کَانُواْ ظَٰلِمِینَو فرعونیان را غرق نمودیم، و هریک از هلاک شوندگان و عذاب داده شدگان بر خود ستم کردند و برای هلاکت خود تلاش نمودند. و خداوند بر آنها ستم نکرد و بدون ارتکاب جرم و جنایت آنها را مواخذه ننمود. پس مخاطبان باید بپرهیزند از این‌که در ستم کردن با آنها مشابهت اختیار کنند، و مانند آنها بر خود ستم نمایند، که آنگاه خداوند عذابی را را که بر آن فاسقان فرود آورد بر آنان هم فرود می‌آورد.

آیه‌ی ۵٧-۵۵:

﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٥٥[الأنفال: ۵۵].«بی‌گمان بدترین جنبندگان نزد خدا کسانی‌اند که کفر ورزیده‌اند، پس آنان ایمان نمی‌آورند».

﴿ٱلَّذِینَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِی کُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا یَتَّقُونَ٥٦[الأنفال: ۵۶].«کسانی که از آنان پیمان گرفته‌اید، ولی هر بار پیمان‌شان را می‌شکنند، و پرهیزگاری نمی‌کنند».

﴿فَإِمَّا تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡحَرۡبِ فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ٥٧[الأنفال: ۵٧].«پس اگر آنان را در جنگ یافتی چنان آنان را درهم بکوب که کسانی که در پشت سر ایشان قرار دارند، پند بگیرند».

﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٥٥بی‌گمان کسانی که سه خصلت کفر ورزیدن، ایمان نیاوردن و خیانت کردن را دارا باشند، به گونه‌ای که به هیچ عهد و پیمانی پایبند نباشند، آنها نزد خدا بدترین جنبندگان هستند، و از الاغ و سگ و دیگر حیوانات بدترند، زیرا هیچ خیری در آنها وجود ندارد، و فقط می‌توان از آنها انتظار شر و بدی را داشت. پس این‌ها باید نابود گردند تا بیماری‌شان به دیگران سرایت نکند. بنابر این فرمود: ﴿تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡحَرۡبِپس اگر آنها را در حالت جنگ یافتی، و عهد وپیمانی نداشتند، ﴿فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡآنها را در هم بکوب و عذابی به آنان بچشان که برای کسانی که پشت سرشان می‌آیند مایه عبرت باشند، ﴿لَعَلَّهُمۡتا شاید کسانی که پشت سر آنان می‌آیند، ﴿یَذَّکَّرُونَاز آنچه که بر سر آنها آمده است، پند بگیرند، تا آنچه که بر سر آنها آمده است بر سرشان نیاید. و این یکی از فوائد مجازات و حدودی است که در پی گناهان انجام می‌گیرد، چرا که مجازات و حدود سبب باز آمدن دیگران می‌شود. هم چنان‌که سبب می‌شود کسی که گناه انجام داده است آن را تکرار نکند، و از آن دوری جوید. و مقید کردن این عقوبت و سزا به زمان جنگ دلالت می‌نماید که کافر گرچه خیانت کار و عهدشکن باشد اگر عهد و پیمانی بست، جایز نیست به او خیانت کرد و عهدش را شکست.

آیه‌ی ۵۸:

﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِیَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ٥٨[الأنفال: ۵۸].«و هرگاه از خیانت گروهی بیم داشتی، همچون ایشان پیمان‌شان را به‌سوی آنان بینداز و لغو کن (به گونه‌ای که همه در آگاهی از نقض عهد) برابر شوند، بی‌گمان خداوند خیانت کاران را دوست ندارد».

اگر میان تو و میان قومی بر جنگ نکردن عهد و پیمانی بود، و ترسیدی که خیانت کنند، به این صورت که از قراین و حالات آنها به نظر می‌رسید که خیانت کنند، بدون این‌که به صراحت خیانتی از آنها سر بزند، ﴿فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡپیمان آنها را به‌سوی آنان بیانداز و لغو کن. و به آنها خبر بده که بین تو و آنها پیمانی نیست.

﴿عَلَىٰ سَوَآءٍتا آگاهی تو و آنان به اقتضای پیمان برابر شود. یعنی تا همگی بدانید که دیگر پیمانی در کار نیست. و برای تو جایز نیست که به آنها خیانت کنی یا کاری را انجام دهی که برحسب پیمان نباید آن را انجام دهی، تا وقتی که آنها را به ملغی بودن پیمان آگاه کنی. ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَبیگمان خداوند خیانت کاران را دوست ندارد، و به شدت از آنها متنفر است، پس باید دلایل روشنی باشد که شما را از خیانت کردن تبرئه نماید. این آیه دلالت می‌نماید که هرگاه خیانت آنان ثابت گردد نیازی نیست که پیمان‌شان به آنها برگردانده شود، و مطلع گردند که پیمان لغو شده است، چون لغو شدن پیمان بر آنها پوشیده نیست، نیز لغو کردن پیمان در چنین حالتی فایده‌ای ندارد، و چون فرموده است: ﴿عَلَىٰ سَوَآءٍبه گونه‌ای که همه در آگاهی از نقص عهد برابر شوند، و در اینجا خیانت و عهدشکنی آنها برای همه معلوم است.

نیز مفهوم آیه دلالت می‌نماید که اگر بیم خیانت از آنها نباشد به این صورت که کاری از آنها به چشم نخورد که بر عهد شکنی و خیانت دلالت نماید، در این صورت لغو کردن پیمان جایز نیست، بلکه باید تا مدت عهد و پیمان به پایان می‌رسد به آن وفا کرد.

آیه‌ی ۵٩:

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُوٓاْۚ إِنَّهُمۡ لَا یُعۡجِزُونَ٥٩[الأنفال: ۵٩].«و کافران گمان نکنند که پیشی گرفته و دررفته‌اند، آنان نمی‌توانند (ما را) درمانده کنند».

کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده و آیات او را تکذیب می‌کنند، گمان نبرند که آنها از خدا پیشی گرفته، و از دست او در رفته‌اند، زیرا آنها نمی‌توانند خداوند را درمانده و ناتوان کنند، و خداوند در کمین آنها است اما بنا بر حکمتِ خویش به آنها مهلت داده و عذاب خود را فورا بر آنان نازل نمی‌کند. از جمله حکمت الهی در این زمینه این است که بندگان مومن خویش را آزمایش می‌کند تا با انجام طاعت و آنچه که موجب خشنودی وی می‌گردد توشه‌هایی برای خود برگیرند، و به مقام‌های بلند و عالی برسند، و به اخلاق و صفت‌هایی متصف شوند که جز به این طریق نمی‌توانند به آن مقام رفیع دست یابند. بنابر این به بندگان مومنش فرمود:

آیه‌ی ۶۰:

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٦٠[الأنفال: ۶۰].«و برای (مبارزه با) آنان آنچه از نیرو و اسبان آماده دارید مهیا سازید تا با آن دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید، و کسانی دیگر جز آنان را نیز بترسانید که آنان را نمی‌شناسید، و خدا آنان را می‌شناسد، و هر چیزی که در راه خدا خرج کنید پاداش آن کاملاً به شما داده می‌شود و شما هیچ‌گونه ستمی نمی‌بینید».

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖو برای مبارزه با دشمنان کافرتان که در راستای نابودی شما و باطل کردن دین‌تان تلاش می‌کنند، آنچه از نیروی عقلی و بدنی و انواع تسلیحات و غیره که در توان دارید و شما را در جنگ با آنها کمک کند، مهیا سازید. پس صنایعی که در آن انواع تسلیحات و وسایل جنگی از قبیل توپ و مسلسل و تفنگ و هواپیماهای جنگی و ماشین‌های زرهی و کشتی و دژ و خندق و وسایل دفاعی ساخته می‌شود، و اتخاذ سیاستی که به وسیله آن مسلمین پیشرفت نموده و شر دشمنان از آنها دور می‌شود، و آموختن تیراندازی و تمرین شجاعت و مدیریت در آن داخل است. بنابر این پیامبر ص فرمود: «أَلا إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْی». «آگاه باشید که بی‌گمان نیرو و توان در تیراندازی است». و از آن جمله آماده کردن و تهیه سواری‌هایی است که هنگام جنگ مورد نیاز هستند. بنابر این فرمود: ﴿وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡو آماده ساختن اسب‌ها که با آن دشمنان خدا و دشمنانتان را بترسانید. و این علت یعنی ترساندن دشمنان، در آن زمان در اسب وجود داشته، و حکم بر علت خود مبتنی است و هرگاه علت وجود داشته باشد حکم نیز خواهد بود. پس اگر چیزی وجود داشت که بیش از اسب به وسیله آن دشمن ترسانده شود مانند تانک و زره پوش و هواپیما و هلیکوپتر که برای جنگ ساخته شده‌اند و رعب بیشتری را در دل دشمن ایجاد می‌کنند، باید با تهیه کردن آن آمادگی کسب کرد و برای به دست آوردن آن تلاش نمود. اگر آن ادوات و وسایل جز با یاد گرفتن صنایع مورد نظر به دست نیاید واجب است آن صنایع را یاد گرفت. زیرا «آنچه که واجب جز با آن تکمیل نمی‌شود واجب است». ﴿تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡدشمنان خدا و دشمنان خود را با آن بترسانید، کسانی که می‌دانید دشمنان شما هستند.

﴿وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُو کسانی دیگر غیر از آنها را بترسانید که شما آنها را نمی‌شناسید، کسانی که از این به بعد با شما خواهند جنگید، ﴿ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡو خداوند آنها را می‌شناسد.

بنابراین مومنان را دستور داده است تا برای پیکار با کفار آمادگی داشته باشند، و بزرگ‌ترین چیزی که مسلمین را در جنگ با آنها یاری می‌نماید بخشش مال در راه جهاد با کفار است. بنابر این خداوند با تشویق بر این کار فرمود: ﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِو آنچه را که در راه خدا خرج کنید، کم باشد یا زیاد، ﴿یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡپاداش آن در روز قیامت چندین برابر به شما داده می‌شود، تا جایی که پاداش انفاق در راه خدا هفتاد برابر و بیش از آن داده می‌شود. ﴿وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَو چیزی از اجر و ثواب آن از شما کاسته نمی‌شود.

آیه‌ی ۶۴-۶۱:

﴿وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٦١[الأنفال: ۶۱].«و اگر به صلح گراییدند، تو (نیز) بدان گرای و بر خدا توکل کن، بی‌گمان او شنوای داناست».

﴿وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٢[الأنفال: ۶۲].«و اگر بخواهند ترا فریب دهند، بی‌گمان خدا ترا کافی است، او همان کسی است که تو را با یاری خود و با مؤمنان توان داد و تقویت کرد».

﴿وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٦٣[الأنفال: ۶۳].«و بین دل‌های آنان الفت ایجاد نمود، اگر همۀ آنچه را که در زمین است خرج می‌کردی، نمی‌توانستی میان دل‌هایشان الفت برقرار سازی، ولی خداوند بین آنان انس و الفت انداخت. همانا او توانا و فرزانه است».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَسۡبُکَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٤[الأنفال: ۶۴].«ای پیامبر! خدا برای تو و برای مؤمنانی که از تو پیروی کرده‌اند کافی است».

خداوند متعال می‌فرماید: ﴿وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِو اگر کافرانی که با شما می‌جنگند به صلح و ترک جنگ گرایش پیدا کردند، ﴿فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِتو نیز با توکل بر پروردگارت خواسته آنها را بپذیر، زیرا در این کار فواید زیادی است.

از جمله این‌که طلب عافیت و سلامتی در هر وقت و مکانی امر مطلوبی است، پس وقتی که آنها خود به این کار مبادرت کردند، به طریق اولی باید خواسته آنها را پذیرفت. و این‌که صلح باعث تمرکز فکر و استراحت نیروهایتان می‌شود، و می‌توانید برای زمان مناسب آمادگی بیشتر پیدا کنید. نیز این‌که وقتی صلح کردید و در امان باشید شدید و هر یک از شما توانست عقیده دیگری را بشناسد، بدون شک اسلام رشد و ترقی خواهد کرد و چیزی بر او بالاتر قرار نمی‌گیرد.

و هر کس که دارای عقل و بینش باشد اگر انصاف داشته باشد باید اسلام را بر دیگر ادیان ترجیح دهد، زیرا اوامر و نواهی اسلام زیبا و مفید است، و رفتار خوبی را برای تعامل با مردم ارایه می‌دهد. اسلام می‌گوید با مردم به عدالت رفتار کنید. در آئین اسلام و پیروان آن زیاد می‌شوند، و این صلح کمکی برای مسلمین علیه کفار خواهد بود. از صلح هیچ ضرر و زیانی متوجه اسلام و مسلمانان نمی‌گردد، مگر این‌که هدف کافران از صلح کردن فریب دادن مسلمین و به دست آوردن فرصت باشد.

پس خداوند خبر داد که خدعه و نیرنگ کافران را از آنان دور می‌کند و ضرر و فریب به خودشان بر می‌گردد. پس فرمود: ﴿وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُو اگر بخواهند تو را فریب دهند، خداوند تو را کافی است، و تو را در برابر اذیت و آزار آنان کفایت می‌کند، و خداوند مصالح تو را تامین می‌نماید، و پیش‌تر نیز خداوند تو را پشتیبانی و یاری کرده است، و این امر باید موجب اطمینان و آرامش قلبت گردد.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَو او خدایی است که تو را با یاری خویشتن و توسط مومنان توان و نیرو بخشید. یعنی تو را با کمک آسمانی یاری نمود، و آن یاری خداست که هیچ چیزی نمی‌تواند در برابر آن مقاومت نماید. و تو را به وسیله مومنان یاری کرد و آنان را برای یاری کردن تو بر انگیخت.

﴿وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗااگر بعد از آن نفرت و تفرقه سختی که در آن قرار داشتند، همه طلا و نقره و تمامی آنچه را که در زمین است برای برقرار کردن الفت میان آنان خرج می‌کردی، ﴿مَّآ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡنمی‌توانستی میان دل‌هایشان الفت بیاندازی، چون کسی جز خدا نمی‌تواند دل‌ها را تغییر دهد.

﴿وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِیزٌ حَکِیمٞولی خداوند میان دل‌هایشان انس و الفت برقرار کرد، همانا او توانا و حکیم است. یکی از مصادیق قدرت و توانایی او این است که میان دل‌هایشان الفت برقرار نمود، و دل‌هایشان را بعد از پراکندگی و دوری از همدیگر جمع و به یکدیگر نزدیک نمود: ﴿وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ کُنتُمۡ أَعۡدَآءٗ فَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِکُمۡ فَأَصۡبَحۡتُم بِنِعۡمَتِهِۦٓ إِخۡوَٰنٗا وَکُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنۡهَا[آل عمران: ۱۰۳]. «و نعمت خدا را بر خود یاد کنید، آنگاه که دشمن همدیگر بودید، پس خداوند میان دل‌هایتان الفت برقرار کرد، و به نعمت خدا برادر شدید، و شما در کناره پرتگاهی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد».

سپس خداوند متعال فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَسۡبُکَ ٱللَّهُای پیامبر! خدا تو را کافی است، ﴿وَمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَو نیز خداوند برای مومنانی که از تو پیروی می‌کنند کافی است. این وعده خدا برای بندگان مومنش می‌باشد که از پیامبر دوری می‌کنند، آنان را در مقابل دشمنان‌شان کفایت و حمایت می‌کند.

پس هرگاه ایمان آوردن و پیروی و اطاعت کردن آنان محقق باشد، خداوند آنها را در کلیه امور دین و دنیا حمایت و یاری می‌کند، در غیر این صورت کفایت و حمایتی در کار نخواهد بود.

آیه‌ی ۶۶-۶۵:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَى ٱلۡقِتَالِۚ إِن یَکُن مِّنکُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ٦٥[الأنفال: ۶۵].«ای پیامبر! مؤمنان را به جنگ برانگیز. اگر بیست نفر شکیبا از شما باشند، بر دویست نفر چیره می‌شوند، و اگر از شما صد نفر باشد بر هزار نفر از کافران چیره می‌گردند، به خاطر این‌که کافران گروهی هستند که نمی‌فهمند».

﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنکُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمۡ ضَعۡفٗاۚ فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُمۡ أَلۡفٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَیۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ٦٦[الأنفال: ۶۶].«هم اینک خداوند از (مسئولیت) شما کاست، و دانست که در شما ضعفی است، پس اگر صد نفر شکیبا از شما باشند بر دویست نفر از کافران چیره می‌شوند، و اگر هزار نفر صابر و شکیبا از شما باشند، بر دو هزار نفر به اذن و یاری خداوند چیره می‌گردند. و خداوند با شکیبایان است».

خداوند متعال به پیامبر ص می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَى ٱلۡقِتَالِای پیامبر! مومنان را به جهاد برانگیز. یعنی به هر طریقی که اراده آنان را تقویت می‌نماید و همت‌هایشان را فعال می‌کند، آنان را تحریک کن، از قبیل تشویق برای جهاد و مبارزه و رویارویی یا دشمنان، و ترساندن از ضد آن، و بیان فضیلت و شجاعت و شکیبایی و خیر و برکاتی که جهاد در دنیا و آخرت به دنبال دارد، و بیان ضرر بزدلی، و این‌که ترسویی از اخلاق پست و زشت است، و از دین و جوانمردی می‌کاهد، و این‌که مومنان به داشتن روحیه شجاعت و دلاوری بر دیگران اولویت دارند.

﴿إِن تَکُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ یَأۡلَمُونَ کَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا یَرۡجُونَ[النساء: ۱۰۴]. «اگر شما درد و رنج می‌کشید (بدانید که) قطعا آنها هم درد می‌کشند، هم چنان‌که شما دردمند هستید، حال آن‌که شما اجر و ثوابی را از خداوند انتظار دارید که آنان به (برخورداری از آن) امیدی ندارند».

﴿إِن یَکُن مِّنکُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْاگر از (میان) شما مومنان بیست نفر صابر و شکیبا باشند بر دویست نفر چیره می‌گردند، و اگر از (میان) شما صد نفر شکیبا باشند بر هزار نفر از کافران پیروز می‌شوند، یک نفر مسلمان در برابر ده نفر کافر. ﴿بِأَنَّهُمۡو این بدین خاطر است که کافران ﴿قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَگروهی نادان هستند. یعنی آنها نمی‌دانند که خداوند چه چیزهایی را برای مجاهدان آماده نموده است، پس آنان به خاطر دست یابی به منصب و مقام عالی، و تباهی و فساد می‌جنگند، اما هدف شما از جنگ اعتلای کلمه الله و نصرت دینش، و دست آوردن رستگاری بزرگ نزد خداوند است، و همه این‌ها انگیزه‌هایی برای شجاعت و شکیبایی و شتافتن به جبهه‌های جنگ می‌باشد.

سپس خداوند این حکم را بر بندگانش سبک نمود وفرمود: ﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنکُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمۡ ضَعۡفٗااکنون خداوند برای شما تخفیف قایل شد و دانست که در شما ضعفی است، بنابر این رحمت و حکمت الهی اقتضا نمود تا در مورد شما تخفیف قایل شود.

﴿فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُمۡ أَلۡفٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَیۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَپس اگر از (میان) شما صد نفر شکیبا باشند، بر دویست نفر چیره می‌گردند، و اگر از میان شما هزار نفر شکیبا باشند به اذن و یاری خدا بر دو هزار نفر چیره می‌گردند، و خداوند با کمک و تائیدات خود با شکیبایان است. صورت آیات خبر می‌دهد که مومنان وقتی به این تعداد مشخص برسند بر آن تعداد مشخص از کافران پیروز می‌شوند، و خداوند بر آنها منت می‌نهد که شجاعد و ایمان را در نهاد آنان قرار داده‌است. اما معنی آیه و حقیقت آن دستور است و خداوند در ابتدای کار مومنان را دستور داده که جایز نیست یک نفر از آنها در مقابل ده نفر از کافران، و ده نفر از آنان در مقابل صد نفر کافر، و صد نفر مومن در برابر هزار نفر کافر فرار کنند.

سپس خداوند این حکم را تخفیف داد، به گونه‌ای که اگر کفار دو برابر مسلمانان بودند، برای مسلمانان جایز نیست که به هنگام رویارویی با آنان فرار کنند. اما اگر کافران از دو برابر مسلمین بیشتر بودند، برای مسلمین جایز است که فرار کنند. اما در اینجا دو مساله پیش می‌آید: یکی این‌که آیه به صورت خبر آمده است، و اصل در خبر این است که به معنی خبر، و منظور از آن منت گذاردن و خبر دادن از واقعیت این امر باشد.

دوم این که این تعداد مقید شده‌اند به این‌که شکیبا باشند، به این صورت که بر شکیبایی تمرین کرده باشند. و مفهوم آیه چنین است که اگر شکیبا نباشند فرار کردن برای آنها جایز است گرچه تعداد کافران از دو برابر آنها کمتر باشد، اما این زمانی جایز است که گمان غالب مسلمانان بر این باشد که شکست می‌خورند و زیان می‌بینند.

پاسخ اشکال اول این است که فرموده الهی ﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنکُمۡـ اکنون خداوند برای شما تخفیف قایل شد ـ دلیل بر این است که این دستور لازم است، و یک امر ِ وجوبی و قطعی است، سپس خداوند آن را تا آن تعداد کاهش داد، پس مشخص است که یک دستور است گرچه در قالب خبر آمده باشد.

و گفته می‌شود آمد جمله به صورت خبر نکته زیبایی را در بردارد که اگر با صیغه امر بیان می‌شد این نکته در آن یافت نمی‌گردید، و آن تقویت قلوب مومنان و مژده پیروزی بر کافران می‌باشد. پاسخ اشکال دوم نیز این است که منظور از مقید کردن به «شکیبایی» عبارت است از این‌که خداوند مومنان را بر شکیبایی و صبر تحریک و تشویق نموده، و این‌که آنان باید اسباب و عوامل شکیبایی را فراهم کنند. پس هرگاه اسباب صبر را فراهم نمودند اسباب ایمانی و مادّی بشارتگر آن خواهند بود آنچه خداوند متعال مبنی بر پیروزی این تعداد اندک از آن خبر داده‌است، محقق خواهد شد.

آیه‌ی ۶٩-۶٧:

﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ٦٧[الأنفال: ۶٧].«هیچ پیامبری حق ندارد که اسیرانی بگیرد تا آن‌که در زمین کستار کند، و کاملاً بر دشمن پیروز شود. شما متاع دنیا را می‌طلبید و خداوند آخرت را می‌خواهد، و خداوند توانا و با حکمت است».

﴿لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ٦٨[الأنفال: ۶۸].«اگر از جانب خدا کتابی نبود قطعاً در آنچه گرفته‌اید عذابی بزرگ به شما می‌رسید».

﴿فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٦٩[الأنفال: ۶٩].«پس، از آنچه به غنیمت گرفته‌اید حلال و پاکیزه بخورید، و از خدا بترسید، بی‌گمان خداوند بخشایندۀ مهربان است».

در اینجا خداوند پیامبر و مومنان را سرزنش می‌نماید، که چرا در جنگ بدر وقتی که مشرکان را اسیر کردند، آنها را به خاطر فدیه گرفتن زنده نگاه داشتند؟ این در حالی است که رای امیر المومنین عمر بن خطاب این بود که باید کشته شوند و ریشه کن گردند.

پس خداوند متعال فرمود: ﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِپیامبری که با کفار می‌جنگد، کفاری که می‌خواهند نور خدا را خاموش نمایند، و برای از بین بردن دین او و تمامی کسانی که خدا را می‌پرستند تلاش می‌نمایند، برای چنین پیامبری شایسته نیست که به هنگام اسیر نمودن آنان، آنها را به خاطر فدیه گرفتن آزاد کند. نباید از چنین کفاری که به اسارت در آمده‌اند، فدیه قبول کرد، و باید از بین برده شوند، و شر آنها کم گردد، پس تا وقتی که کافران دارای شر و قدرت باشند بهتر است که آنها را به اسارت در نیاورد، بلکه در همان میدان جنگ به قتل رساند.

پس وقتی که پیامبر آنها را در هم کوبید و آنها را کشت و مسلمین پیروز شدند، و شر مشرکین از بین رفت، و نابود شدند، در این هنگام اشکالی ندارد که به اسارت گرفته شده و نگاه داشته شوند. خداوند متعال می‌فرماید: ﴿تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَاشما با گرفتن فدیه و زنده نگاه داشتن آنها کالا و متاع دنیا را می‌خواهید. یعنی این کار مصلحتی برای دین‌تان ندارد. ﴿وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَو خداوند با قدرت و بخشیدن به دینش و یاری کردن دوستانش، و بالاتر قرار دادن سخن آنها بر دیگران، آخرت را می‌خواهد، پس به چیزی دستور می‌دهد که شما را به مقامات رفیع آن می‌رساند.

﴿وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞو خداوند دارای قدرت و توانایی کامل است، و اگر می‌خواست بدون جنگ کافران را شکست دهد چنین می‌کرد، اما او حکیم است و برخی از شما را به وسیله برخی دیگر می‌آزماید. ﴿لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَاگر از جانب خدا حکمی که قضا و قدر او بر آن رفته است مبنی بر حلال بودن غنیمت‌ها نبود، و عذاب را از شما دور نمی‌کرد، ﴿لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞقطعا در آنچه گرفتید عذابی بزرگ به شما می‌رسد. و در حدیث آمده است: «لَو نَزَلَ عَذَابُ یوم بَدرٍ مَا نَجَا مِنهُ إلَّا عُمرَ». «اگر عذابِ روز بدر فرو فرستاده می‌شد، جز عمر هیچ ‌کس نجات نمی‌یافت».

﴿فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاپس، از آنچه به غنیمت گرفته‌اید حلال و پاکیزه بخورید. و این از لطف خدا نسبت به این امت است که غنایم را برای آن حلال کرده است، در حالی که برای هیچ امتی پیش از آنان حلال نبوده است. ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَو در همه کارهایتان به منظور ادای سپاسِ نعمت‌های خدا، از خدا بترسید و پرهیزگاری را پیشه خود سازید.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞبی‌گمان خداوند آمرزنده است و گناهان هرکس را که به‌سوی او باز گردد، می‌آمرزد. نیز گناهان هرکس که چیزی را شریک وی نسازد، می‌آمرزد. ﴿رَّحِیمٞو نسبت به شما مهربان است، زیرا غنایم را برایتان حلال و پاکیز قرار داد.

آیه‌ی ٧۱-٧۰:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّمَن فِیٓ أَیۡدِیکُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن یَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِی قُلُوبِکُمۡ خَیۡرٗا یُؤۡتِکُمۡ خَیۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٧٠[الأنفال: ٧۰]. «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو: اگر خداوند خیری در دل‌هایتان سراغ داشته باشد بهتر از آنچه از شما گرفته شده است به شما خواهد داد، و شما را می‌آمرزد و خداوند آمرزنده و مهربان است».

﴿وَإِن یُرِیدُواْ خِیَانَتَکَ فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡکَنَ مِنۡهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ٧١[الأنفال: ٧۱].«و اگر بخواهند به تو خیانت کنند در حقیقت پیش از این به خدا خیانت کرده‌اند، پس (شما را) بر آنان پیروز گردانید و خداوند دانا و حکیم است».

این دو آیه نیز در مورد اسیران جنگ بدر نازل شده است، یکی از این اسیران عباس، عموی پیامبر صبود. وقتی از او خواستند که فدیه بدهد ادعا کرد که قبل از این مسلمان بوده است، اما فدیه را از او ساقط نکردند. خداوند به خاطر تسکین دل او و کسانی که مانند وی بودند این آیه را نازل فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّمَن فِیٓ أَیۡدِیکُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن یَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِی قُلُوبِکُمۡ خَیۡرٗا یُؤۡتِکُمۡ خَیۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنکُمۡای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند، بگو: اگر خداوند خیری در دل‌هایتان سراغ یابد بهتر از مالی که از شما گرفته شده است به شما خواهد داد، و از فضل خویش خیر فراوانی را برایتان فراهم می‌نماید.

﴿وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡو گناهانتان را می‌آمرزد و شما را وارد بهشت می‌نماید، و خداوند آمرزنده مهربان است. خداوند در خصوص عباس و دیگران به وعده‌اش وفا نمود، چرا که پس از آن، عباس مال فراوانی را به دست آورد. یک روز مال فراوانی پیش پیامبر صآورده شد، و عباس نیز در آن هنگام حاضر بود، پس پیامبر به او دستور داد به اندازه‌ای که می‌تواند از آن مال بردارد، و برای خود ببرد، عباس نیز به اندازه‌ای برداشت که نزدیک بود نتواند آن را حمل کند.

﴿وَإِن یُرِیدُواْ خِیَانَتَکَو اگر تلاش نمایند با شما جنگ کنند و پیمان را بشکنند و به تو خیانت نمایند، ﴿فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡکَنَ مِنۡهُمۡآنان پیش از این به خدا خیانت کرده‌اند، پس شما را بر آنان پیروز گردانید. بنابر این باید از خیانتِ به تو بپرهیزند، زیرا خداوند متعال بر آنان قدرت دارد و آنها تحت اختیار و تصرف او هستند. ﴿وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌو خداوند به همه چیز دانا و آگاه است و هر چیزی را در جایش قرار می‌دهد. از جمله دانایی و حکمت او این است که این احکام ارزشمند و زیبا را برایتان مشروع نموده، و چنانچه اسیران بخواهند نسبت به شما خیانتی روا بدارند شما را از شر آنان مصون می‌دارد.

آیه‌ی ٧۲:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَٰیَتِهِم مِّن شَیۡءٍ حَتَّىٰ یُهَاجِرُواْۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ فَعَلَیۡکُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٞۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ٧٢[الأنفال: ٧۲].«بی‌گمان کسانی که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد نمودند و (کسانی که به مهاجرین) جای دادند، و یاری کردند، آنان یاران یکدیگر هستند. و کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند هیچ‌گونه ولایتی در برابر آن ندارید، مگر این‌که هجرت کنند، و اگر از شما در (کار) دین یاری و کمک خواستید، بر شماست که آنان را یاری کنید، مگر زمانی که مخالفان آنان گروهی باشند که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه می‌کنید بینا است».

این آیه منشور پیمان دوستی و محبت مومنان با یکدیگر است. خداوند این پیمان را بین مهاجرین که ایمان آوردند، و در راه خدا هجرت نمودند، و دیارشان را به خاطر جهاد در راه خدا ترک کردند، و بین انصار که پیامبر خدا صو یارانش را پناه دادند و آنان را در سرزمین خود با مال و جان‌شان یاری کردند منعقد نمود. پس این دو گروه یاران و دوستان یکدیگرند، زیرا به خاطر کامل بودن ایمان‌شان مکمل همدیگر هستند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَٰیَتِهِم مِّن شَیۡءٍ حَتَّىٰ یُهَاجِرُواْۚو کسانی که ایمان آوردند و هجرت نکردند، شما هیچ ولایتی در برابر آنان ندارید، مگر این‌که هجرت کنند، زیرا زمانی که به شدت به آنها نیاز داشتید حمایت و ولایت‌شان را قطع کردند، پس چون هجرت نکردند، مومنان ولایتی در برابر آنها ندارند. ﴿وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِولی اگر آنان در امر دین از شما یاری خواستند، یعنی برای جنگ با کسانی که با آنها می‌جنگند از شما یاری طلبیدند، ﴿فَعَلَیۡکُمُ ٱلنَّصۡرُپس یاری کردن آنها و جنگیدن در کنار آنان بر شما واجب است. و اگر به خاطر اهدافی غیر دینی با کسانی دیگر جنگیدند، یاری کردن آنها بر شما واجب نیست.

﴿إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٞمگر علیه قومی که میان شما و آنها پیمانی وجود دارد. یعنی پیمانی برای نجنگیدن دارید، پس اگر مومنانی که جدا شده‌اند و هجرت نکرده‌اند، خواستند با آنها بجنگند، به خاطر پیمانی که میان شما و آنان است آنها را یاری نکنید.

﴿وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞو خداوند به آنچه می‌کنید بیناست و حالتی را که بر آن هستید، می‌داند، پس احکامی را برایتان مشروع می‌نماید که شایسته شما است.

آیه‌ی ٧۳:

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٍۚ إِلَّا تَفۡعَلُوهُ تَکُن فِتۡنَةٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ کَبِیرٞ٧٣[الأنفال: ٧۳].«و کسانی که کفر ورزیدند برخی یاران برخی دیگرند، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین برپا می‌گردد».

پس از آن‌که خداوند پیمان دوستی را میان مومنان بست، خبر داد که برخی از کافران دوستان برخی دیگرند، چون کفر همه را دور جمع می‌نماید، پس با کافران جز کافری مانند آنها دوستی نمی‌نماید، ﴿إِلَّا تَفۡعَلُوهُاگر شما با مومنان دوستی نکنید و با کافران دشمنی نورزید، به این صورت که با همه دوستی کنید، یا با همه دشمنی ورزید، یا کافران را به دوستی بگیرید و با مومنان دشمنی کنید، ﴿تَکُن فِتۡنَةٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ کَبِیرٞفتنه و فساد بزرگی در زمین برپا می‌گردد، زیرا بر اثر آن شر فراوانی به وجود می‌آید، از قبیل اختلاط حق با باطل، و اختلاط مومن با کافر، و انجام نگرفتن بسیاری از عبادت‌های بزرگ، مانند جهاد و هجرت و دیگر اهداف شریعت که اگر مومنان یکدیگر را به دوستی نگیرند تمامی این مصایب به وجود خواهد آمد.

آیه‌ی ٧۵-٧۴:

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ٧٤[الأنفال: ٧۴].«و کسانی که ایمان آوردند، و هجرت نمودند، و در راه خدا جهاد کردند، و همچنین کسانی که پناه دادند و یاری نمودند، اینان به‌راستی مؤمنانند، برای آنان آمرزش و روزی شایسته است».

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَکُمۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ مِنکُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ٧٥[الأنفال: ٧۵]. «و کسانی که پس از این، ایمان آوردند و هجرت کردند و همراه با شما جهاد نمودند، آنان از شما هستند، و خویشاوندان در کتاب خدا نسبت به همدیگر (از دیگران) سزاوارترند، بی‌گمان خداوند به همه چیز دانا است».

آیات گذشته در مورد پیمان دوستی بین مهاجر و انصار بود، و این آیات در مورد بیان ستایش و پاداش آنهاست. پس فرمود: ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاو کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و در راه خدا جهاد نمودند، و کسانی که به مهاجرین جای دادند و آنان را یاری کردند، این‌ها به راستی مومن‌اند، چون صداقت و راستی ِ ایمان‌شان را با هجرت و یاری نمودن و دوست داشتن یکدیگر، و جهاد با دشمنان کافر و منافق‌شان نشان دادند. ﴿لَّهُم مَّغۡفِرَةٞبرای آنان از جانب خدا آمرزش است، و بدی‌ها و گناهانشان محو می‌گردد، و لغزش‌هایشان از بین می‌رود. ﴿وَبرای آنان، ﴿رِزۡقٞ کَرِیمٞو در باغ‌های بهشت خیر فراوانی از جانب پروردگار بزرگوار به آنان می‌رسد.

و ممکن است پیشی از پاداش آخرت، در دنیا نیز به آنان پاداشی برسد که شادمان شوند، و چشم‌هایشان روشن گردد، و دل‌هایشان با آن آرامش یابد، ﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَکُمۡو همچنین کسانی که بعد از مهاجرین و انصار می‌آیند و به خوبی از آنان پیروی کرده، و ایمان آورده و هجرت نموده، و در راه خدا جهاد می‌کنند، ﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ مِنکُمۡپس ایشان از شما هستند، آنچه برای شماست به آنان هم می‌رسد، و آنچه که به ضرر شما است به ضرر آنان نیز می‌باشد. پس این دوستی ایمانی که در اول اسلام بود اثر و نقشی بسیار بزرگ داشت تا جایی که پیامبر صبین مهاجرین و انصار علاوه بر برادری عام ایمانی، به طور خاص نیز پیمان برادری برقرار کرد، و هریک ر ا برادر دیگری قرار داد تا جایی که بر اثر این برادری از یکدیگر ارث بردند. پس خداوند این آیه نازل نمود: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِو خویشاوندان در کتاب خدا (از دیگر مومنان) به همدیگر سزاوارترند، پس جز عصبه‌ها و کسانی که دارای سهمی از ترکه هستند کسی دیگر از میت ارث نمی‌برد. بنابر این اگر عصبات و کسانی که دارای سهم هستند، موجود نبودند، نزدیک‌ترین خویشاوندان از مرده ارث می‌برند. همان‌طور که عموم آیه کریمه دلالت می‌نماید: ﴿فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِدر حکم و شریعت و قانون خدا، ﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُبی‌گمان خداوند به هر چیزی دانا، و بر هرچیزی تواناست. از جمله مصادیق آگاهی خداوند این است که به اوضاع‌تان آگاه است و آنچه را از احکام و شرایع دینی که مناسب احوال‌تان است بر شما جاری می‌کند.

پایان تفسیر سوره‌ی أنفال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد