ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مدنی و ۳ آیه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیهی ۳-۱:
﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ١﴾[النصر: ۱]. «هنگامیکه یاری خدا و پیروزی فرا رسد».
﴿وَرَأَیۡتَ ٱلنَّاسَ یَدۡخُلُونَ فِی دِینِ ٱللَّهِ أَفۡوَاجٗا٢﴾[النصر: ۲]. «و مردم را ببینی که دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند».
﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا٣﴾[النصر: ۳]. «پروردگار خود را سپاس و ستایش کن و از او آمرزش بخواه بیگمان او توبهپذیر است».
در این سورهی کریمه خداوند یک مژده داده، و به هنگام حصول آن مژده به پیامبر فرمانی داده،و به آثار و پیامدهای تحقّق این مژده نیز اشاره کرده است. مژده این است که خداوند پیامبرش را یاری میکند و مکه را فتح مینماید و مردم دسته دسته و گروه گروه داخل دین خدا میشوند، طوری که بسیاری از آنان یاوران او خواهند بود بعد از آن که دشمن وی بودند.
چیزی که خداوند پیامبرش را بدان مژده داده تحقق یافت. و اما فرمانی که خدا بعد از به دست آمدن یاری و فتح، پیامبرش را بدان فرمان داد این است که پیامبر باید اورا به خاطر این چیز سپاس بگزارد و خدا را به پاکی یاد کند و از او آمرزش بخواهد.
و اما آنچه به آن اشاره شده دو چیز است: یکی اشاره به این که مادامی که پیامبرصخداوند را ستایش کند و همواره از او طلبِ مغفرت نماید، دین پیروز میگردد و بر پیروزیاش افزوده میشود، زیرا سپاس و ستایش و استغفار از مصادیق به جای آوردن شکر است. خداوند میفرماید: ﴿لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ﴾[إبراهیم: ۷]. «اگرشکرگزار باشید به شما بیشتر خواهم داد». و این در زمان خلفای راشدین و بعد از آنها نیز محقق گردید و خداوند همواره دین خود را یاری میکند تا این که اسلام به جایی رسید که هیچ یک از ادیان به آن جا نرسیده بودند و چنان مردم به آن گرویدند که به دیگر ادیان نگرویده بودند. تا این که امت با امر و فرمان الهی مخالفت ورزیدند و آنگاه خداوند آنان را به سبب آن دچار اختلاف وتفرقه کرد و این اختلاف پیامدهای گوناگون داشت. و با وجود این، خداوند چنان نسبت به این دین و این امت لطف و مهربانی دارد که در ذهن نمیگنجد.
و اما اشارهی دوم این است که زمان مرگ پیامبرصنزدیک شده است، و از آنجا که زندگی او بسیار با ارزش است خداوند به آن سوگند خورده است. و امور با ارزش از قبیل نماز و حج و غیره با آمرزش خواستن پایان مییابد. پس امر نمودن خداوند پیامبرش را به این که خدا را ستایش کند و از خدا آمرزش بخواهد، اشارهای است به این که دوران حیات او به سر رسیده است و باید خودش را برای ملاقات با پروردگارش آماده نماید و عمرش را با بهترین چیزها به پایان ببرد.
پیامبرصهم قرآن را تفسیر میکرد و در نماز و در رکوع و سجدهی خود به کثرت میگفت: «سُبحَانَک اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمدِک، اللَّهُمَّ اغفِر لی» «پاک هستی پروردگارا! و تو را ستایش میکنم. بار خدایا مرا بیامرز».
پایان تفسیر سورهی نصر
مکی و ۵ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ١﴾[المسد: ۱]. «شکسته باد دو دستان ابولهب و (ابولهب) هلاک باد».
﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا کَسَبَ٢﴾[المسد: ۲]. «دارائی و آنچه را به دست آورده است سودی بدو نمیرساند».
﴿سَیَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ٣﴾[المسد: ۳]. «به آتش شعلهور درخواهد آمد».
﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ٤﴾[المسد: ۴]. «و زنش (نیز به دوزخ درمیآید. نکوهش میکنم) آن هیزمکش را».
﴿فِی جِیدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ٥﴾[المسد: ۵]. «در گردن او طنابی از لیف خرماست».
ابولهب عموی پیامبرصبود. او به شدت با پیامبر دشمن بود و او را اذیت و آزار میرساند. او نه دین داشت و نه غیرت خویشاوندی. خداوند او را زشت بگرداند! پس خداوند با این مذمت بزرگ ابولهب را مذمت کرد. مذمّتی که تا روز قیامت مایه خواری و رسواییاش خواهد بود. پس فرمود: ﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ١﴾هلاک و بریده باد دستهای ابولهب و او هلاک باد.
﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا کَسَبَ٢﴾مال و دارایی که داشت و او را سرکش کرده بود، سودی به او نمیرساند و عذاب خدا را از او دور نمیکند. ﴿سَیَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ٣ وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ٤﴾آتش دوزخ او را از هر سو احاطه خواهد کرد و زن هیزمکش وی را نیز احاطه مینماید. زنش نیز به شدت پیامبرصرا اذیت میکرد و شوهرش را برای انجام گناه و دشمنانگی کمک میکرد و نهایت تلاش خود را برای جمع آوری معصیت خداوند و آزار دادن پیامبرصمبذول میداشت، همانند کسی که هیزم جمع کرده و با طناب ﴿مِّن مَّسَدِۢ﴾از لیف بر پشت خود حمل مینماید.
با معنی ﴿وَٱمۡرَأَتُهُۥ حَمَّالَةَ ٱلۡحَطَبِ٤ فِی جِیدِهَا حَبۡلٞ مِّن مَّسَدِۢ٥﴾این است که این زن در جهنم برای سوختن شوهرش هیزم جمع میکند و طنابی از لیف خرما بر گردن دارد. به هر حال این سوره یکی از نشانههای آشکار خداوند است، خداوند این سوره را در زمانی نازل کرد که هنوز ابولهب و همسرش هلاک نشده بودند و خبر داد که آنها در آتش دوزخ عذاب داده خواهند شد. و لازمه آن این است که آنها در امان نخواهند بود. و همان طور که خداوندِ دانای پیدا و پنهان خبر داده بود، اتفاق افتاد.
پایان تفسیر سورهی مسد
مکی و ۴ آیه است.
آیهی ۴-۱:
﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١﴾[الإخلاص: ۱]. «بگو: خدا یگانۀ یکتا است».
﴿ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾[الإخلاص: ۲]. «خداوند سرور و والا و برآورنده امیدها و برطرفککنندۀ نیازها است».
﴿لَمۡ یَلِدۡ وَلَمۡ یُولَدۡ٣﴾[الإخلاص: ۳]. «نه (فرزند) زاده و نه زاده شده است».
﴿وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾[الإخلاص: ۴]. «و کسی همتا و همگون او نمیباشد».
﴿قُلۡ﴾با یقین قطعی و با باور و شناخت بگو: ﴿هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ﴾خداوند یگانه و یکتا است و یگانگی فقط در او منحصر است. پس او دارای یگانگی کامل است و دارای نامهای نیکو و صفات والا و کارهای مقدس است و همانند و شبیهی ندارد.
﴿ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ٢﴾(و بندگان) برای رفع همه نیازهایشان رو بهسوی او میآورند. پس مردم جهان بالا و پائین به شدت به او نیازمندند و نیازهایشان را از او میخواهند و در کارهای مهم خود رو بهسوی او میکنند. چون او در صفتهایش و در دانایی و علم کامل میباشد. و بردباری است که بردباری او کامل است و مهربانی است که رحمت او همه چیز را فرا گرفته است و سایر صفات او چنین میباشند.
و از کمال خداوندی این است که او ﴿لَمۡ یَلِدۡ وَلَمۡ یُولَدۡ٣﴾فرزندی نزاده و نه زاده شده است چون در کمال بینیازی میباشد. ﴿وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ کُفُوًا أَحَدُۢ٤﴾و در صفات و نامها و کارهایش همگون و همتایی ندارد. خجسته و با برکت است خداوند متعال. این سوره مشتمل بر توحید اسما و صفات میباشد.
پایان تفسیر سورهی إخلاص
مکی و ۵ آیه است.
آیهی ۵-۱:
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾[الفلق: ۱]. «بگو: پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم».
﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢﴾[الفلق: ۲]. «از شر هر آنچه آفریده است».
﴿وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ٣﴾[الفلق: ۳]. «و از شر شب تاریک چون فروپوشاند».
﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ٤﴾[الفلق: ۴]. «و از شر زنانی که در گرهها میدمند».
﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾[الفلق: ۵]. «و از شر حسود بدانگاه که حسد میورزد».
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١﴾بگو: پناه میبرم به پروردگاری که دانه و هسته و سپیدهدم را میشکافد.
﴿مِن شَرِّ مَا خَلَقَ٢﴾این شامل همهی انسانها و جنها و حیواناتی میگردد که خداوند آفریده است. پس باید به آفرینندهی اینها از شری که در اینهاست پناه برد. سپس به صورت ویژه خاص بیان کرد و فرمود: ﴿وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ٣﴾و پناه میبرم به خدا از شری که در شب هست. وقتی که خواب مردم را فرو میپوشاند و بسیاری از ارواح شرور و حیوانات موذی پخش و پراکنده میگردند. ﴿وَمِن شَرِّ ٱلنَّفَّٰثَٰتِ فِی ٱلۡعُقَدِ٤﴾و از شر زنان جادوگری که برای جادوی خود از دمیدن در گرهها کمک میگیرند و بر آن جادو میکنند. ﴿وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ٥﴾حسود کسی است که زوال نعمت دیگران را میخواهد و حسود برای از بین بردن نعمت از دست دیگران میکوشد.
پس برای باطل کردن نیرنگ حسود و مصون ماندن از مکر و کیدش باید به خدا پناه برد. چشم بد نیز نوعی از حسادت است چون فقط کسی چشم میزند که حسود و بدجنس و خبیث النفس باشد. پس به طور خاص و عام به خدا پناه برد. و بر این دلالت مینماید که جادو حقیقت دارد و خطر زیان آور میرود و از آن باید بترسید و از جادو و جادوگران باید به خدا پناه برد.
پایان تفسیر سورهی فلق
مدنی و ۶ آیه است.
آیهی ۶-۱:
﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١﴾[الناس: ۱]. «بگو: به پروردگار مردم پناه میبرم».
﴿مَلِکِ ٱلنَّاسِ٢﴾[الناس: ۲]. «فرمانروای مردم».
﴿إِلَٰهِ ٱلنَّاسِ٣﴾[الناس: ۳]. «معبود مردم».
﴿مِن شَرِّ ٱلۡوَسۡوَاسِ ٱلۡخَنَّاسِ٤﴾[الناس: ۴]. «از شر وسوسهگری که واپس میرود».
﴿ٱلَّذِی یُوَسۡوِسُ فِی صُدُورِ ٱلنَّاسِ٥﴾[الناس: ۵]. «کسیکه در دلهای مردم وسوسه میکند».
﴿مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ٦﴾[الناس: ۶]. «از جنّیان (باشد) یا از مردمان».
این سوره مشتمل بر آن است که باید از شر شیطانی که مصدر هر شرّی است به پروردگار مردم و مالک آنان و معبودشان پناه برد. از جمله فتنه و شر او این است که در سینههای مردم وسوسه میاندازد، پس بدی را برایشان زیبا جلوهِ میدهد و آنها را بر انجام آن تحریک میکند. و آنان را از انجام کار خوب باز میدارد و خیر را به صورت غیرواقعی به آنها نشان میدهد.
و شیطان با همین صورت همواره وسوسه میکند، سپس واپس میرود. یعنی خود را از وسوسه کردن عقب میکشد، بدانگاه که بنده پروردگارش را یاد کند و از خدا برای دور شدن شیطان کمک بگیرد. پس او باید از خداوند کمک بگیرد و به او پناه ببرد و به ربوبیت او چنگ بزند، ربوبیتی که همهی مردمان را فرا گرفته است. نیز این سوره مشتمل بر آن است که تمامی خلایق در دایره ربوبیت و پادشاهی خدا قرار دارند، پس سرنوشت هر جنبندهای در دست خداست، نیز این سوره مشتمل بر آن است که انسان باید از خدا کمک بگیرد و به او پناه ببرد و به الوهیتی که آنانرا برای آن آفریده است چنگ بزند.
انسانها نمیتوانند بندگی او را بهطور کامل انجام دهند مگر آنکه خداوند شر دشمنشان را از آنها دور بدارد، دشمنی که میخواهد آنها را از بندگی و عبودیت دور نماید و میان آنها و بندگی خدا سائل گردد و میخواهد آنها را از حزب و گروهش بگرداند تا از دوزخیان بگرداند.
و همانطور که جنها در دل وسوسه میاندازند انسانها نیز در دل وسوسه میاندازند. بنابراین فرمود: ﴿مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ٦﴾از جنیان باشند یا از مردمان. ستایش از آن پروردگار جهانیان است.
پایان تفسیر سوره ناس
والحمدلله رب العالمین أولاً وآخراً وظاهراً وباطناً.