ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 92؛ شمار آیات آن 21
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ ١﴾.
به شب سوگند یاد میکنم آنگاه که عالم را با سیاهیاش زیر پوشش قرار میدهد، نور روز را با رنگ خویش تاریک میسازد، زمین را با چادرش میپوشاند و دنیا را با گلیمش مستور میسازد.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ٢﴾.
به روز سوگند یاد میکنم آنگاه که با روشنی خویش بر جهان پرتو میافگند و دنیا را با نورش منوّر میسازد؛ طوری که تاریکی از چهرهاش پراگنده میشود و شب از راهش فرار مینماید.
﴿وَمَا خَلَقَ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣﴾.
و سوگند یاد میکنم به آفرینش دو زوج مذکّر و مؤنّت از هر صنف و نوعی از مخلوقات که به وسیلهاش نسل باقی میماند، حیات استمرار مییابد و زندگی دوام میپذیرد.
﴿إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ ٤﴾.
به راستی که عملکرد شما در بین هدایت و گمراهی، صلاح و فساد، خوبی و بدی، سخاوت و بخالت، صدق و کذب، عدل وظلم، و حقّ و باطل متفاوت و مختلف است.
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥﴾.
کسی که مالش را به مصرف رساند و در انفاقش از خداوند عزوجل بترسد؛ بدینگونه که از ریا، سمعه، منّتگذاشتن و اذیتکردن اجتناب نماید؛ یعنی مالش را با جوانمردی عطا کرده، خود را از منت گذاشتن باز داشته و به تقوا دست یافته است.
﴿وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦﴾.
و باور دارد که خداوند عزوجل به عملش پاداش عطا مینماید و برایش جزای خیر میدهد؛ از اینرو به منظور رضای خدا عمل میکند، خیر او را اراده دارد و وعدهاش را انتظار میکشد.
﴿فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡیُسۡرَىٰ ٧﴾.
به زودی او را به آسانترین، نافعترین و نیکوترین امور توفیق میبخشیم، انجام اعمال نیک و کارهای خیر را برایش آسان میسازیم و او را به هر امری که رستگاریاش را تضمین کند توجیه مینماییم.
﴿وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨﴾.
امّا کسی که مالش را نگه دارد، از پاداش پروردگارش استغنا جوید، با ترک انفاق بخالت ورزد و با بدگمانی به پروردگارش خویشتن را از دریافت مزد محروم گرداند.
﴿وَکَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩﴾.
به پاداش اعمال در روز قیامت تکذیب نماید، از دریافت مزد سعی در امور خیر انکار کند و از اثر انکارش از روز آخرت، اعمال و احوالش زشت و ناپسند گردیده باشد.
﴿فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠﴾.
به زودی او را به خواستهاش میرسانیم و به سوی اعمال بد و افعال بد و افعال ناشایستی که برگزیده توجیه مینماییم، طوری که گناه بر او آسان میشود؛ چون به خذلان الهی گرفتار آمده است.
﴿وَمَا یُغۡنِی عَنۡهُ مَالُهُۥٓ إِذَا تَرَدَّىٰٓ ١١﴾.
مال و ثروتش او را از افتادن در آتش و واقعشدن در خشم خداوند جبّار باز نمیدارد؛ یعنی آنگاه که به دشواریی گرفتار آید، مالی که به آن بخالت ورزیده به دفاعش نمیپردازد.
﴿إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ ١٢﴾.
هر آینه این بر ذمّۀ ماست که هدایت را برای مردم با فرستادن کتابها و پیامبران، اقامۀ حجّت و توضیح دلایل بیان داریم تا معذرت از گمراهان برطرف شود.
﴿وَإِنَّ لَنَا لَلۡأٓخِرَةَ وَٱلۡأُولَىٰ ١٣﴾.
آخرت و دنیا مِلک ماست، در تصرّف ما قرار دارد و خیر دنیا و آخرت بدون اذن و ارادۀ ما به دست نمیآید. پس کسانی که بدان مایل اند و تحصیل آن را اراده دارند باید از نزد ما طلب کنند و خواستار شوند.
﴿فَأَنذَرۡتُکُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ ١٤﴾.
شما را از آتش دوزخ برحذر ساختیم؛ از آتشی که همیشه برافروخته است؛ طوری که بدان طاقت نمیشود، دوامدار شعلهور است؛ چنانکه در آن صبر کرده نمیشود و هر که سختی عذابش را بشناسد با اختیار تقوا از آن میگریزد.
﴿لَا یَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى ١٥﴾.
هیچ کسی بدان داخل نمیشود و در آن ماندگار نمیماند، جز کافر شقاوتپیشهای که از هدایت روگردان است، هلاکت را اختیار کرده، از ایمان مانع میشود و از شیطان پیروی مینماید.
﴿ٱلَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ١٦﴾.
آنکه قرآن را تکذیب میکند، از فرمان الهی رو میگرداند، از رسالتها انکار میورزد، اوامر شریعت را ترک مینماید و نواهی را انجام داده است. همچنان به ردّ روایات میپردازد و به دین عمل نمینماید.
﴿وَسَیُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧﴾.
و به زودی از آتش دوزخ و خشم خداوند جبّار کسی دور ساخته میشود که دارای تقوا و پرهیزگار بوده با نوری از جانب حقتعالی همراه باشد و به امید پاداش الهی به اوامرش عمل کند. همچنان با نور الهی و ترس از عذاب پروردگار از نواهیاش اجتناب نماید.
﴿ٱلَّذِی یُؤۡتِی مَالَهُۥ یَتَزَکَّىٰ١٨﴾.
آنکه مالش را بدون سمعه و ریا و بدون امتنان و اذیتی در راه خداوند عزوجل به مصرف میرساند و در ادای آن اخلاص میورزد تا از گناهان پاک شود و از عیبها پاکیزه گردد.
﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩﴾.
برای هیچکس از مردم بر ذمّهاش احسانی نیست که ارادۀ جبران آن را داشته باشد، نیکیی به وی نرسیده که آن را به صاحبش رد نماید، احسانی به او نشده تا پاداش آن را ادا کند، بلکه خاص به منظور رضای پروردگار بوده است.
﴿إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠﴾.
او تنها مالش را برای رضای الله عزوجل و طلب پاداش از آفریدگارش به مصرف رسانده است. امّا حقتعالی به این مال نیازی ندارد؛ زیرا او در ذات، عملکرد و قدرش از همه متعالیتر است و از بنده که در مقام ادنی قرار دارد چیزی را طلب نمیکند. امّا بنده نیازمند پاداش پروردگار خویش است.
﴿وَلَسَوۡفَ یَرۡضَىٰ ٢١﴾.
و سوگند به الله عزوجل که او را با خورسندی در بهشتهای پر از نعمت در جوار پروردگار کریم، شادمانی همیشگی، پادشاهی بزرگ و جایگاه امنی خوشنود و راضی میسازیم.