ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 69؛ شمار آیات آن 52
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلۡحَآقَّةُ ١﴾.
حاقّه، عبارت از قیامت است که در آن حقّ و باطل ثابت میشود، وعده و وعید با پاداش و جزا تحقّق مییابد.
﴿مَا ٱلۡحَآقَّةُ ٢﴾.
قیامت که وقوع آن حقّ است دارای چه صفات، هولناکیها، خطرها و احوالی است. استفهام در آیه برای بزرگی، و ابهام برای تعظیم به کار رفته است.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡحَآقَّةُ ٣﴾.
ای پیامبر! به حقیقت قیامت چه دانایی داری؛ یعنی قیامت بالاتر از توصیف و بزرگتر از تصوّر است، خبری هولانگیزی دارد و حادثهای عظیم است.
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ وَعَادُۢ بِٱلۡقَارِعَةِ ٤﴾.
قبیلۀ ثمود یعنی قوم صالح علیه السلام و قبیلۀ عاد یعنی قوم هود علیه السلام به قیامت که دلها را با وحشتش میکوبد تکذیب کردند. ای پیامبر! این اقوام پیش از قوم تو به تکذیب پرداختند. بنابراین تو هم مانند پیامبران پیشین که صبر نمودند صبر و استقامت پیشه کن.
﴿فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهۡلِکُواْ بِٱلطَّاغِیَةِ ٥﴾.
در نتیجه خداوند سبحان قبیلۀ ثمود را با آوازی هلاکت ساخت که دلهای آنان را کشید، ارواحشان را تباه نمود و با شدّت خود جایگاههای آنان را نابود نمود.
﴿وَأَمَّا عَادٞ فَأُهۡلِکُواْ بِرِیحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِیَةٖ ٦﴾.
امّا قبیلۀ عاد را با باد سخت و نیرومندی هلاکت ساخت که آواز هولناک و سرعت دهشتآور داشت و همه چیزها را به فرمان خدا نابود کرد.
﴿سَخَّرَهَا عَلَیۡهِمۡ سَبۡعَ لَیَالٖ وَثَمَٰنِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومٗاۖ فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِیهَا صَرۡعَىٰ کَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِیَةٖ ٧﴾.
پروردگار بزرگ، باد را هفت شب و هشت روز پیدرپی، بدون سستی و انقطاع بر آنان مسلّط ساخت و در نتیجه به هلاکت رسیدند؛ طوری که جسدهای آنان بعد از مردن مانند تنههای درخت بریدۀ افتاده بر روی زمین نمایان بود.
﴿فَهَلۡ تَرَىٰ لَهُم مِّنۢ بَاقِیَةٖ ٨﴾.
آیا بعد از هلاکت آنان اثری باقی مانده که دیده شود، یا بعد از نابودی آنان زندهجانی را مشاهده میکنی. بلکه همه نابود شدند و هیچکس از آنان باقی نماند.
﴿وَجَآءَ فِرۡعَوۡنُ وَمَن قَبۡلَهُۥ وَٱلۡمُؤۡتَفِکَٰتُ بِٱلۡخَاطِئَةِ ٩﴾.
فرعون و امّتهای تکذیب کنندۀ پیش از او از جمله قوم لوط با اعمال زشت و گناهان بسیار ناپسندی چون کفر به خداوند متعال، خطاها و گناهان آمدند.
﴿فَعَصَوۡاْ رَسُولَ رَبِّهِمۡ فَأَخَذَهُمۡ أَخۡذَةٗ رَّابِیَةً ١٠﴾.
هر یک از این امّتها به نافرمانی و تکذیب پیامبران خویش پرداختند و اذیتشان کردند. در نهایت خداوند عزوجل آنان را به قوّت و شدّت گرفت و با عقوبت سختی مجازات کرد.
﴿إِنَّا لَمَّا طَغَا ٱلۡمَآءُ حَمَلۡنَٰکُمۡ فِی ٱلۡجَارِیَةِ ١١﴾.
وقتی در دورۀ (نوح علیه السلام ) طوفان زیاد شد و از حد گذشت پدران شما را با نوح علیه السلام در کشتی حمل نمودیم و از غرقشدن نجات دادیم.
﴿لِنَجۡعَلَهَا لَکُمۡ تَذۡکِرَةٗ وَتَعِیَهَآ أُذُنٞ وَٰعِیَةٞ ١٢﴾.
تا این واقعه که نمایانگر هلاکت کافران و نجات مسلمانان بود پند و نصیحتی باشد و آن را گوشهایی که شنوا و پندپذیر اند و در شنیدهها تعقّل مینمایند به حفاظه سپارند.
﴿فَإِذَا نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ نَفۡخَةٞ وَٰحِدَةٞ ١٣﴾.
آنگاه که فرشته در صور (شاخ) برای بار نخست بدمد، با یک دمیدنش همه زندگان بمیرند، همه عالم فنا شود و به سببش زمین و آسمان تغییر یابد.
﴿وَحُمِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ فَدُکَّتَا دَکَّةٗ وَٰحِدَةٗ ١٤﴾.
در آن وقت زمین و کوهها از جای برکنده و بالا برده میشوند، به جنبش درمیآیند، به سختی تکان میخورند و با یک تکان شدید و هولناک چون غباری در هوا پراکنده میشوند.
﴿فَیَوۡمَئِذٖ وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ ١٥﴾.
در آن روز که قیامت برپا شود، لحظهای است که بزرگترین حادثه پدید آمده و آن را انسان در عالم کون میشناسد.
﴿وَٱنشَقَّتِ ٱلسَّمَآءُ فَهِیَ یَوۡمَئِذٖ وَاهِیَةٞ ١٦﴾.
آسمان شکافته میشود و انشقاق مییابد و بعد از استحکام و سختی، نرم و ملایم میشود و متانت و استحکامش را از دست میدهد.
﴿وَٱلۡمَلَکُ عَلَىٰٓ أَرۡجَآئِهَاۚ وَیَحۡمِلُ عَرۡشَ رَبِّکَ فَوۡقَهُمۡ یَوۡمَئِذٖ ثَمَٰنِیَةٞ ١٧﴾.
فرشتگان در اطراف و گوشههای آسمان ایستادهاند و عرش پروردگارت را هشت تن از فرشتگان بزرگ برمیدارند؛ همان فرشتگانی که نیرومندیشان را جز خداوند دانا کسی نمیداند.
﴿یَوۡمَئِذٖ تُعۡرَضُونَ لَا تَخۡفَىٰ مِنکُمۡ خَافِیَةٞ ١٨﴾.
در آن هنگام برای حساب و دریافت پاداش و جزا، به پیشگاه خداوند عزوجل عرضه میشوید. هیچ چیزی از اعمالتان بر الله تعالی پوشیده نیست، او به رازها دانا و به محتوای ضمیرها آگاه است.
﴿فَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِیَمِینِهِۦ فَیَقُولُ هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ کِتَٰبِیَهۡ ١٩﴾.
امّا کسی که خداوند عزوجل نامۀ اعمالش را به خاطر ایمان و یقینش به دست راست وی بدهد، این را مایۀ خورسندی و روشنی چشم او را فراهم میسازد و با سرور و شادمانی میگوید: بگیرید نامهام را مطالعه کنید و من به حساب اعمالم یقین داشتم. از اینرو اعمال نیکی را انجام دادم تا خداوند عزوجل به من جزای نیکو دهد.
﴿إِنِّی ظَنَنتُ أَنِّی مُلَٰقٍ حِسَابِیَهۡ ٢٠﴾.
من به لقای پروردگار خود در روز حساب ایمان آوردم و به زندهشدن بعد از مرگ یقین داشتم. بنابراین برای عرضهشدن به محضر اوتعالی آمادگی و توشه گرفتم.
﴿فَهُوَ فِی عِیشَةٖ رَّاضِیَةٖ ٢١﴾.
اکنون او در زندگی گوارا و حیات رضایتبخش، با شادمانی نفس و خورسندی، در نعمتهای جاودان و مقام با کرامتی قرار دارد.
﴿فِی جَنَّةٍ عَالِیَةٖ ٢٢﴾.
در بهشت بلند مرتبهای مسرور و شادمان، در روح و ریحان، با کرامت و رضوان در جوار خداوند رحمن قرار دارد که در آن همه چیزهایی که انسان اشتها داشته باشد موجود است.
﴿قُطُوفُهَا دَانِیَةٞ ٢٣﴾.
در بهشتی که میوههایش نزدیک و شاخههای درختانش نرم و آویزان است، چنانکه به آسانی و سهولت به اهل بهشت میرسد.
﴿کُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ هَنِیَٓٔۢا بِمَآ أَسۡلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡأَیَّامِ ٱلۡخَالِیَةِ ٢٤﴾.
از نعمتهای بهشت بدون امتنان و آزار، کدورت و دلگرفتگی، با امن و سلامتی، در نیکوترین مقام، بهترین اکرام و بزرگترین انعام بخورید و بیاشامید. این جزای اعمال نیک شماست که در دنیا انجام دادهاید.
﴿وَأَمَّا مَنۡ أُوتِیَ کِتَٰبَهُۥ بِشِمَالِهِۦ فَیَقُولُ یَٰلَیۡتَنِی لَمۡ أُوتَ کِتَٰبِیَهۡ ٢٥﴾.
امّا کسی که به خاطر اعمال بد و افعال زشتش، نامۀ اعمال وی به دست چپش داده شود، با تحسّر و تأسّف آواز میدهد: ای کاش نامهام به من داده نمیشد؛ از آنرو که حساب بدی در پیش دارد.
﴿وَلَمۡ أَدۡرِ مَا حِسَابِیَهۡ ٢٦﴾.
ای کاش به جزای اعمالم که در این نامه است نمیدانستم؛ زیرا عذاب دردآور و جزای سختی است که به اعمال آنان مترتّب شده است.
﴿یَٰلَیۡتَهَا کَانَتِ ٱلۡقَاضِیَةَ ٢٧﴾.
ای کاش مرگی که آن را چشیدهام نهایت سرنوشتم میبود، از قبرم زنده نمیشدم و در میدان محشر ایستاده نمیشدم.
﴿مَآ أَغۡنَىٰ عَنِّی مَالِیَهۡۜ ٢٨﴾.
ثروتی که جمع آورده بودم و اموالی را که ذخیره نموده بودم به من فایده نرساند، هرچند آنها را ذخیره و محافظت کردم امّا مرا رها کرد.
﴿هَلَکَ عَنِّی سُلۡطَٰنِیَهۡ ٢٩﴾.
حجّتم نابود شد و امروز حجّتی برای ارائه نمودن ندارم. جاه و سلطهام با لشکر و همکارانم ناپدید شدند و برادرانم مرا به حالم واگذاشتند.
﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٣٠﴾.
خداوند جبّار برای موظفان دوزخ میگوید: این مجرم ستیزهجو و بدکار هلاکشده را بگیرید، دستهایش را به گردنش ببندید و او را با خواری و شکست در دوزخ اندازید.
﴿ثُمَّ ٱلۡجَحِیمَ صَلُّوهُ ٣١﴾.
بعد از آن او را در آتش داخل کنید تا به گرمیاش وصل شود، از دردهایش بچشد، اندازهاش را سنجش نماید و زنجیرهایش را معاینه کند.
﴿ثُمَّ فِی سِلۡسِلَةٖ ذَرۡعُهَا سَبۡعُونَ ذِرَاعٗا فَٱسۡلُکُوهُ ٣٢﴾.
بعد از آن زنجیر آهنینی را در بدنش داخل سازید که طول آن هفتاد گز است؛ طوری که از دهنش داخل شود و از دبرش بیرون شود و این نهایت عذاب و مجازات است.
﴿إِنَّهُۥ کَانَ لَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ ٱلۡعَظِیمِ ٣٣﴾.
هر آینه او به الوهیت خداوند بزرگ تصدیق نمیکرد، به بندگیاش یقین نداشت و به یگانگی وی اعتراف نمینمود؛ در حالی که الله عزوجل سزاوار عبادت و ذات و صفات بزرگ دارد.
﴿وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ ٣٤﴾.
همچنان دیگران را نیز به دادن طعام به مسکینان و نیازمندان تشویق نمیکرد؛ یعنی هم خود بخیل بود و هم مردم را به بخل امر مینمود.
﴿فَلَیۡسَ لَهُ ٱلۡیَوۡمَ هَٰهُنَا حَمِیمٞ ٣٥﴾.
در روز قیامت خویشاوندی ندارد تا به او فایده رساند، دوستانی نیست که شفاعتش کنند و یاوری ندارد که از او دفاع کند.
﴿وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنۡ غِسۡلِینٖ ٣٦﴾.
طعامی برای او وجود ندارد، مگر اینکه از زردآب اهل دوزخ، چرکهای بدن بدکاران و بدبویی کافران استفاده نماید.
﴿لَّا یَأۡکُلُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡخَٰطُِٔونَ ٣٧﴾.
این طعام را هیچ کسی نمیخورد، مگر آنکه بر گناهان اصرار ورزیده، از جرمها توبه نکرده و به اسلام کافر شده باشد.
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِمَا تُبۡصِرُونَ ٣٨﴾.
به چیزهایی که در محدودۀ دید شما قرار دارد و به مخلوقاتی که مشاهده میکنید سوگند یاد میکنم.
﴿وَمَا لَا تُبۡصِرُونَ ٣٩﴾.
و نیز به چیزهای نادیده از جملۀ کائنات و به سایر موجوداتی که از حیطۀ دید شما بیروناند سوگند یاد میکنم.
﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ ٤٠﴾.
به راستی که قرآن عظیم را پیامبر بزرگواری میخواند که دارای سخنان راستین، کردار نیکو و فضایل بزرگی است.
﴿وَمَا هُوَ بِقَوۡلِ شَاعِرٖۚ قَلِیلٗا مَّا تُؤۡمِنُونَ ٤١﴾.
قرآن کریم طوری که شما میپندارید سخن کدام شاعر نیست. بسیار اندک به حق تصدیق میکنید، چه قدر ایمانتان اندک و کفر شما زیاد است.
﴿وَلَا بِقَوۡلِ کَاهِنٖۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٤٢﴾.
قرآن کریم سخن مُسَجّع هیچ کاهنی نمیباشد، بلکه کلام پروردگار است. شما کم میاندیشید و تفکّر و اندیشۀتان دربارۀ فرق میان قرآن و کلام کاهنان بسیار اندک است.
﴿تَنزِیلٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٣﴾.
قرآن کریم کلام پروردگار جهانیان است، آن را جبرئیل امین بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرود آورده تا از بیمدهندگان باشد.
﴿وَلَوۡ تَقَوَّلَ عَلَیۡنَا بَعۡضَ ٱلۡأَقَاوِیلِ ٤٤﴾.
اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم چیزی را بر ما ادّعا نماید که ما نگفته باشیم و سخنی را به ما نسبت دهد که بدان تکلم نکرده باشیم، حال آنکه این کار از وی بسیار بعید است و این یک فرضیه و امر ذهنی است.
﴿لَأَخَذۡنَا مِنۡهُ بِٱلۡیَمِینِ ٤٥﴾.
اگر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم بر ما سخنی را از خود بسازد از او انتقام میگیریم و از جانب راستش مؤاخذهاش میکنیم. آری! این وعیدی شدید و ترساندن از عذاب دشواری است؛ هرچند چنین کاری بسیار دور است.
﴿ثُمَّ لَقَطَعۡنَا مِنۡهُ ٱلۡوَتِینَ ٤٦﴾.
بعد از آن شاهرگ دلش را که مصدر حفظ و حیات است قطع میکنیم و دیگر زندگی کرده نمیتواند. آری! زندگی و مرگ به دست خداست.
﴿فَمَا مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ عَنۡهُ حَٰجِزِینَ ٤٧﴾.
آنگاه هیچ کسی نمیتواند عذاب ما را از او مانع شود و او را از ما باز دارد؛ زیرا میان بنده و خداوند عزوجل کسی از مخلوقاتش درآمده نمیتواند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَتَذۡکِرَةٞ لِّلۡمُتَّقِینَ ٤٨﴾.
هر آینه قرآن کریم پند و موعظۀ بزرگی است. البته برای کسانی که تقوا داشته باشند، از حقتعالی بترسند، اوامرش را به جا آورند و از نواهیاش اجتناب نمایند.
﴿وَإِنَّا لَنَعۡلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ ٤٩﴾.
یقیناً ما میدانیم که کسانی از شما بعد از روشنی بیان قرآن کریم، ظهور برهان و بزرگی سلطهاش بدان تکذیب میکنند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَحَسۡرَةٌ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠﴾.
بدون شک تکذیب به قرآن کریم ندامتی برای کافران و عبادتگران بتهاست، آنگاه که خود در آتش دوزخ داخل شوند و مؤمنان را در بهشت جاودان ببینند.
﴿وَإِنَّهُۥ لَحَقُّ ٱلۡیَقِینِ ٥١﴾.
هر آینه قرآن کریم حقّ و ثابت است، یقینی است که در آن شکّی وجود ندارد، به حقّانیت فرود آمده و با راستی بر محمّد صلی الله علیه و آله و سلم وحی فرستاده شده است.
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ ٥٢﴾.
پس الله عزوجل را از آنچه سزاوار او نیست منزّه بدان. آنچه دشمنانش به او نسبت میدهند، یا به کتاب و پیامبرش تکذیب میکنند از عظمتش نمیکاهد؛ زیرا اوتعالی در ذات، نامها، صفات و افعالش بزرگ است. بنابراین تسبیح، نفی نقایص است و تعظیم، اثبات کمال.
مکی است؛ ترتیب آن 70؛ شمار آیات آن 44
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١﴾.
درخواستکنندهای از کافران، عذاب حقتعالی را بر خود و قومش خواستار شد. عذاب الهی در آتش دوزخ بر آنان رسیدنی است، پس از چه رو در دنیا به وقوع آن عجله میکنند؟!
﴿لِّلۡکَٰفِرِینَ لَیۡسَ لَهُۥ دَافِعٞ ٢﴾.
این عذاب سخت، برای کافران وعده داده شده و ثابت است؛ یعنی از جانب خداوند متعال کسی وظیفه داده نشده تا از وقوعش جلوگیری کند و هیچ کسی برای رد کردنش مأمور نشده است.
﴿مِّنَ ٱللَّهِ ذِی ٱلۡمَعَارِجِ ٣﴾.
این عذاب از جانب حقتعالی است و از بلندی و شکوه برخوردار است. این آیه به عظَمت قهر، بلندی مرتبه و قوّت فرمان اوتعالی دلالت میکند.
﴿تَعۡرُجُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ إِلَیۡهِ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥ خَمۡسِینَ أَلۡفَ سَنَةٖ ٤﴾.
فرشتگان و جبرئیل علیه السلام در روزی که اندازهاش پنجاه هزار سال از سالهای دنیاست به سوی حقتعالی بالا میروند. این همان روز قیامت است که بر مؤمن به مانند وقت یک نماز فرض میگذرد.
﴿فَٱصۡبِرۡ صَبۡرٗا جَمِیلًا ٥﴾.
ای پیامبر! در برابر اذیت کافران صبر نما؛ طوری که از اذیت آنان ناآرام نباشی، مأیوس نگردی و شکایتی نداشته باشی.
﴿إِنَّهُمۡ یَرَوۡنَهُۥ بَعِیدٗا٦﴾.
هر آینه کافران عذاب روز حساب را دور میپندارند؛ یعنی که آن را واقع ناشدنی میدانند و بدان ایمان ندارند.
﴿وَنَرَىٰهُ قَرِیبٗا ٧﴾.
امّا ما روز حساب را واقعشدنی و نزدیک میبینیم؛ چنانکه به ناچار واقع میشود و در آن شکی نیست، پدید آمدنش قریب آمده و وقوع آن نزدیک است.
﴿یَوۡمَ تَکُونُ ٱلسَّمَآءُ کَٱلۡمُهۡلِ٨﴾.
آنگاه که قیامت بر پا شود، آسمان سیلان میکند؛ همچنان که کنجارۀ روغن از گرمی ذوب شود و از هول سیلان کند.
﴿وَتَکُونُ ٱلۡجِبَالُ کَٱلۡعِهۡنِ ٩﴾.
در آن هنگام کوهها مانند پشم ندّافی شدهای میگردد که وزنش باز آن را مانند غباری در هوا پراگنده ساخته باشد.
﴿وَلَا یَسَۡٔلُ حَمِیمٌ حَمِیمٗا ١٠﴾.
در روز قیامت هیچ خویشاوندی از خویشاوندیش نمیپرسد و به سرنوشت دیگری اعتنایی ندارد. هر که به خویشتن مشغول است و گرفتاریاش او را از دیگران بازمیدارد.
﴿یُبَصَّرُونَهُمۡۚ یَوَدُّ ٱلۡمُجۡرِمُ لَوۡ یَفۡتَدِی مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِئِذِۢ بِبَنِیهِ ١١﴾.
آنان را به چشمان خویش میبینند و به دلهای خود میشناسند؛ با وجود آن هیچکس توان ندارد به دیگری نفعی برساند، شناساییها از بین رفته و قرابتها باطل شده است. در آن روز شخص کافر آرزو میبرد که کاش برای نجات خویش از عذاب روز قیامت فرزندانش را که از همه مردم به نزدش محبوبتر اند فدیه دهد. امّا هول دشواریها این دوستی را از بین برده است و این کار بسیار بعید است.
﴿وَصَٰحِبَتِهِۦ وَأَخِیهِ١٢﴾.
شخصی کافر آرزو میبرد کاش برای نجاتش از عذاب همسرش را با وجود محبّت، دوستی و مهربانیی که به او دارد –امّا ترس او را فراموشکار ساخته است- فدیه بدهد. همچنان اراده دارد برادرش را با وجود رابطۀ قرابتش فدیه دهد.
﴿وَفَصِیلَتِهِ ٱلَّتِی تُٔۡوِیهِ ١٣﴾.
کافر آرزو میبرد ای کاش برای رهایی از عذاب، خانوادهاش را که در آن پرورده شده و قبیلهاش را که در آن رشد نموده فدیه دهد، امّا حسبها و نسبها از میان رفته است.
﴿وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ یُنجِیهِ ١٤﴾.
همچنان آرزو دارد همه موجودات روی زمین اعم از انسانها و دیگر چیزها را فدیه دهد تا از عذاب نجات یابد؛ یعنی تنها نفسش در نزد او ارزشمند است نه دیگر چیزها.
﴿کَلَّآۖ إِنَّهَا لَظَىٰ ١٥﴾.
امّا واقعیت چنان نیست که آرزو میبرد، بلکه ناچار باید به آتشی که از شدّت سوزندگیاش شعلهور است و اهل خود را در هم میشکند داخل شود.
﴿نَزَّاعَةٗ لِّلشَّوَىٰ ١٦﴾.
از شدّت سوزندگیاش پوست روی و دست را بیرون میکشد و اطراف بدن را بریان میکند تا جسم مانند ذغال میشود.
﴿تَدۡعُواْ مَنۡ أَدۡبَرَ وَتَوَلَّىٰ ١٧﴾.
کسی را صدا میزند و به کمک میخواهد که از ایمان و طاعت خداوند رحمن رو گشتاندهاند، از شیطان پیروی کردهاند و در دنیا و خواهشهای آن فرو رفتهاند.
﴿وَجَمَعَ فَأَوۡعَىٰٓ ١٨﴾.
مال و ثروت را جمع آورده است، امّا حقّ خداوند عزوجل را منع کرده، ذخیرهاش کرده و خدمتگار آن شده، برای تحصیلش وقت خویش را صرف کرده و به خاطرش از طاعات باز مانده است.
﴿۞إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا ١٩﴾.
یقیناً انسان با طبیعتی حریص و طمعکار آفریده شده است؛ طوری که حرصی شدید دارد و تعلّقش به دنیا مستحکم است.
﴿إِذَا مَسَّهُ ٱلشَّرُّ جَزُوعٗا ٢٠﴾.
آنگاه که امر ناخوشایندی به او برسد بسیار ناآرام میشود و چون به ضرری گرفتار شود سخت تأسّف مینماید؛ یعنی توان صبر بر سختیها را ندارد و ضررها را تحمّل کرده نمیتواند.
﴿وَإِذَا مَسَّهُ ٱلۡخَیۡرُ مَنُوعًا ٢١﴾.
و آنگاه که مال و ثروتی فراچنگ میآورد از دیگران بازمیدارد؛ یعنی صدقه نمیدهد و احسان نمیکند. آری! طبیعت انسانی است که به چیزهای دست یافته طعمکار است و چون چیزی از او خواسته شود بخل میورزد.
﴿إِلَّا ٱلۡمُصَلِّینَ ٢٢﴾.
مگر کسانی که به اقامۀ نماز میپردازند و به ادای نماز در وقتهایش محافظت مینمایند که نماز ایشان را بر سخاوت کمک میکند و صبر و قناعت میبخشد.
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَآئِمُونَ ٢٣﴾.
ایشان که بر اقامۀ نماز مداومت دارند، هیچ امری از ادای نماز مصروفشان نمیسازد، دلهایشان معلّق به مساجد است و نماز روشنی چشمشان است.
﴿وَٱلَّذِینَ فِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ ٢٤﴾.
و کسانی که در مالهایشان بخش شناخته شدهای وجود دارد؛ یعنی زکاتی که فرض است و آن را با خوشنودی خاطر و تسلیم به فرمان الهی ادا مینمایند.
﴿لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ ٢٥﴾.
آن را برای مستحقّی که طلب کند یا استغنا جوید، طعمکار باشد یا قناعت پیشه باشد عطا مینمایند؛ یعنی مالشان به سایل و مستغنی به مصرف رسد.
﴿وَٱلَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوۡمِ ٱلدِّینِ ٢٦﴾.
کسانی که به روز قیامت باور دارند، از اینرو به اوامر الهی عمل میکنند، از نواهیاش اجتناب میورزند و با اعمال نیکو برای آن روز آمادگی میگیرند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٢٧﴾.
کسانی که از عذاب الله تعالی ترسناکاند، خویشتن را از مکر اوتعالی در امان نمیدانند، مجازاتش را بیارزش نمیشمارند و برای نجات از آن به انجام طاعات و پرهیز از گناهان اقدام میکنند.
﴿إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَیۡرُ مَأۡمُونٖ ٢٨﴾.
یقیناً هیچ مؤمنی خو را از عذاب خداوند عزوجل در امان نمیداند، بلکه ترسناک است و از آن حذر میکند؛ زیرا به وقوعش باور دارد. امّا شخص بدکار خویشتن را از عذاب مأمون میداند و اعمال بد را انجام میدهد.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ ٢٩﴾.
کسانی که از ترس خداوند سبحان دامان خویش را از بیعفّتی و حرام حفظ میکنند و از زناکاری نگه میدارند.
﴿إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ ٣٠﴾.
مگر به همسران و کنیزان خود که مؤاخذه نمیشوند، بلکه خداوند منّان برایشان روا ساخته است. بدین اساس حلالهای الهی را حلال و محرّماتش را حرام میدانند.
﴿فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ ٣١﴾.
کسی که به منظور ارضای نیروی شهوانی وجودش، غیر از همسران و کنیزان دیگری را طلب کند، به محرّمات دست زده و با ارتکاب نواهی از حد گذشته است.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ ٣٢﴾.
کسانی که به ادای امانتهای الهی مانند حقوق الله عزوجل و حقوق مردم که بر ذمۀشان گذاشته شده میپردازند، پیمانها را حفظ میکنند و نمیشکنند و به عهدها و عقدهایی که میبندند وفا مینمایند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ ٣٣﴾.
کسانی که با راستگویی به ادای شهادتها میپردازند، آن را به حقّانیت ادا میکنند و به خاطر روابط خویشاوندی و یا کینهتوزی با کسی گواهی خویش را نمیپوشند و تغییری در آن وارد نمیکنند.
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٣٤﴾.
کسانی که به ادای نمازها به گونۀ مشروع محافظت میکنند، در واجباتش خلل وارد نمیسازند و وقتهایش را ضایع نمینمایند، بلکه آن را در وقت معیّن و به صفت درست ادا مینمایند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی جَنَّٰتٖ مُّکۡرَمُونَ ٣٥﴾.
این گروه که ابرار نیکوکار اند و به صفات پسندیدۀ یادشده موصوف اند، در بهشتهای پر از نعمت با بهرۀ بزرگ و مقام سترگ قرار دارند.
﴿فَمَالِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ قِبَلَکَ مُهۡطِعِینَ ٣٦﴾.
ای محمّد! کافران را چه شده که با شتاب و گردنهای افراشته به تو رو آوردهاند و با چشمان خویش متعجّبانه ضرر به تو را قصد دارند؟ حال آنکه میدانند آنچه را آوردهای مایۀ تعجّب نیست؛ زیرا حقّانیتش آشکار است.
﴿عَنِ ٱلۡیَمِینِ وَعَنِ ٱلشِّمَالِ عِزِینَ ٣٧﴾.
به طرف راست و چپ تو طور پراگنده جمع میشوند و با تعجّب از آنچه آوردهای از یکدیگر خویش سوال میکنند؛ زیرا با شرک پدران آنان مخالفت دارد.
﴿أَیَطۡمَعُ کُلُّ ٱمۡرِیٕٖ مِّنۡهُمۡ أَن یُدۡخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٖ ٣٨﴾.
آیا هر یک از این کافران بدکار طمع دارند که خداوند عزوجل آنان را به بهشت ناز و نعمت داخل نماید، در صورتی که از راه مستقیم مخالفت ورزیدند، به قرآن تکذیب کردند و با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به جنگ پرداختند؟!
﴿کَلَّآۖ إِنَّا خَلَقۡنَٰهُم مِّمَّا یَعۡلَمُونَ ٣٩﴾.
واقعیت طوری نیست که طمع میکنند، بلکه بهشت بر آنان حرام شده است. ما آنان را از آب بیارزشی و ناچیزی آفریدهایم و این امر بدون عمل نیکو آنان را شایستۀ دخول به بهشت نمیسازد. از نگاه اصل خود نیز مانند دیگراناند و هیچ امتیازی ندارند.
﴿فَلَآ أُقۡسِمُ بِرَبِّ ٱلۡمَشَٰرِقِ وَٱلۡمَغَٰرِبِ إِنَّا لَقَٰدِرُونَ ٤٠﴾.
حقتعالی به خویشتن که طلوعگاهها و غروبگاههای خورشید، ماه، ستارگان و سیّارگان را آفریده سوگند یاد نموده است که بر آنچه اراده نماید تواناست و هیچ امری او را عاجز ساخته نمیتواند. آری! این مخلوقات به صُنع تازه و آفرینش بزرگش دلالت دارد.
﴿عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ خَیۡرٗا مِّنۡهُمۡ وَمَا نَحۡنُ بِمَسۡبُوقِینَ ٤١﴾.
اوتعالی سوگند یاد نمود که وی قادر است کافران را به قومی بهتر و فرمانبردارتر تبدیل نماید که در نزد خداوند عزوجل از مشرکان که به وی کافر شدند و پیامبرش را تکذیب نمودند مکرّمتر باشند و هیچ کسی نیست که از نزد خداوند عزوجل فراموش شود، یا او را ناتوان سازد، یا از دایرۀ حکمش خارج شود یا خود را از اراده و قضایش محفوظ دارد.
﴿فَذَرۡهُمۡ یَخُوضُواْ وَیَلۡعَبُواْ حَتَّىٰ یُلَٰقُواْ یَوۡمَهُمُ ٱلَّذِی یُوعَدُونَ ٤٢﴾.
ای پیامبر! کافران را رها بگذار تا در باطل فرو روند و در امور دنیا بازی نمایند. گفتار آنان لهو و بیفایده، کردار آنان بیهوده و عمرهای آنان ضایعشدنی است تا وقتی که روز حساب را ملاقات نمایند و در آن روز عذاب را بچشند؛ زیرا جزای آنان در دنیا نیست، بلکه در آخرت است.
﴿یَوۡمَ یَخۡرُجُونَ مِنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ سِرَاعٗا کَأَنَّهُمۡ إِلَىٰ نُصُبٖ یُوفِضُونَ ٤٣﴾.
در آن روز از قبرهای خویش شتابان بیرون میشوند و میدوند تا جزایی را که در انتظار آنان است و عذابی را که مهیّا شده است دریابند؛ همچنان که در دنیا به سوی خدایان باطلی که به عبادت آنها میپرداختند شتاب میورزیدند.
﴿خَٰشِعَةً أَبۡصَٰرُهُمۡ تَرۡهَقُهُمۡ ذِلَّةٞۚ ذَٰلِکَ ٱلۡیَوۡمُ ٱلَّذِی کَانُواْ یُوعَدُونَ ٤٤﴾.
هنگامی که کافران آتش دوزخ را معاینه میکنند، چشمهای آنان را خواری فرا میگیرد و ننگ و ذلّت بر آنان مستولی میگردد. این همان روز قیامتی است که در دنیا وعده داده شدند، اما بدان تکذیب و استهزا میکردند و امروز آن را به چشم سر مشاهده میکنند.
مکی است؛ ترتیب آن 71؛ شمار آیات آن 28
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦٓ أَنۡ أَنذِرۡ قَوۡمَکَ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ١﴾.
الله عزوجل خبر میدهد که وی نوح علیه السلام را با رسالت توحید به سوی قومش برگزید و او را مأمور داشت آنان را در صورتی که ایمان نیاورند و از وی اطاعت ننمایند، از عذاب دردآور الهی برحذر دارد.
﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی لَکُمۡ نَذِیرٞ مُّبِینٌ ٢﴾.
نوح علیه السلام برای آنان گفت: ای قوم! من بیمدهندهای هستم که شما را از عذاب سختی میترسانم. در دعوتم ابهامی وجود ندارد، بلکه واضح و قابل فهم است.
﴿أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَٱتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ ٣﴾.
دعوتم این است که خداوند عزوجل را یگانه بدانید، اوامرش را انجام دهید، از نواهیاش پرهیز نمایید و به آنچه شما را فرا میخوانم از من پیروی کنید. این فراخوان، روش اخلاص به حقتعالی و متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. آری! این دو امر اساس رستگاری و نجات است.
﴿یَغۡفِرۡ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُؤَخِّرۡکُمۡ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ إِذَا جَآءَ لَا یُؤَخَّرُۚ لَوۡ کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٤﴾.
گناهان شما را میآمرزد، از خطاهایتان گذشت میکند، عمرهای شما را زیاد میگرداند، در وقتهای شما برکت میدهد و وقت مرگتان را مدّتی که در نزد خداوند عزوجل معلوم است به تأخیر میاندازد؛ زیرا آنگاه که وقت مرگ فرا رسد تأخیری ندارد. اگر این امر را میدانید به سوی ایمان و طاعت خداوند رحمان بشتابید. امّا نادانی شما را به نافرمانی و عصیانگری کشانده است.
﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوۡتُ قَوۡمِی لَیۡلٗا وَنَهَارٗا ٥﴾.
نوح علیه السلام گفت: پروردگارم! من در دعوت قوم خویش به سوی ایمان، بطور شبانهروزی بسیار زحمت کشیدم.
این دلیلی است که برای وجیبۀ دعوت، به علاقۀ زیاد و وقت بسیار نیاز است.
﴿فَلَمۡ یَزِدۡهُمۡ دُعَآءِیٓ إِلَّا فِرَارٗا ٦﴾.
امّا دعوتم به سوی ایمان، جز گریختن و رو گشتاندن چیزی بر آنان نیفزود. هرچند بر آنان واجب بود که دعوتم را بپذیرند، امّا آنان حق را ترک نمودند.
﴿وَإِنِّی کُلَّمَا دَعَوۡتُهُمۡ لِتَغۡفِرَ لَهُمۡ جَعَلُوٓاْ أَصَٰبِعَهُمۡ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَٱسۡتَغۡشَوۡاْ ثِیَابَهُمۡ وَأَصَرُّواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ ٱسۡتِکۡبَارٗا ٧﴾.
و من هر باری که آنان را به سوی خداوند مهربان فرا خواندم تا آثار گناهان و معاصیشان را بیامرزد، انگشتان خود را برای اعراض بیشتر در گوشهای خویش کردند تا حق را نشنوند. چهرههای خود را با جامهها پوشاندند تا مرا نبینند. بر کفر ادامه دادند، به گمراهی مقیم ماندند و از قبول حق با شدّت استکبار ورزیدند. آری! آنان حواس شنوایی، بینایی و دلهای خویش را از مقاصد خلقت آنها باز داشتند.
﴿ثُمَّ إِنِّی دَعَوۡتُهُمۡ جِهَارٗا ٨﴾.
سپس آنان را با آواز بلند فرا خواندم و در مجامع و مجالس دعوتم را علنی ساختم؛ یعنی نقصی در تبلیغ من وجود نداشت، بلکه نقص از طرف آنان بود که اعراض نمودند.
﴿ثُمَّ إِنِّیٓ أَعۡلَنتُ لَهُمۡ وَأَسۡرَرۡتُ لَهُمۡ إِسۡرَارٗا ٩﴾.
بعد از آن با آواز آهسته ایشان را فرا خواندم. بدین طریق که یکبار در حضور جماعات و در هنگامی که مخاطبان دور باشند با آواز بلند، بار دیگر وقتی نزدیکشان باشم یا مخاطب یک نفر باشد با آهستگی دعوتشان نمودم؛ یعنی همه روشهای ممکن دعوت را در پیش گرفتم.
﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗا ١٠﴾.
آنان را به آمرزش خواهی از خداوند یگانۀ قهّار امر نمودم؛ زیرا اوتعالی آمرزندۀ گناهان است، عیبها را میپوشاند، توبۀ تائبان را میپذیرد و کسی را که به او رجوع نماید رحمت میکند.
استغفار در اینجا مفهوم توحید و توبه را شامل است.
﴿یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا ١١﴾.
خداوند عزوجل با استغفار و طلب آمرزش، باران را فرود میآورد؛ زیرا باران از آثار رحمت پروردگار است و بر آمرزش خواهان نازل میشود، چنانچه گناهان مانع نزول باران میشود.
﴿وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢﴾.
خداوند متعال با استغفار و توبه برایتان فرزندان نیکوکار، دارایی زیاد و روزی فراخ میبخشاید، باغهای سرسبز و بستانهای فراخی را میرویاند تا از فواید درختها، میوهها و گلها بهرهمند شوید و نیز جویهای پر از آب خوشگوار را مهیّا میسازد.
﴿مَّا لَکُمۡ لَا تَرۡجُونَ لِلَّهِ وَقَارٗا ١٣﴾.
ای بدکاران! شما را چه شده که قدر و مرتبۀ خداوند یگانۀ قهّار را نمیدانید، از عذابش نمیترسید و پاداش وی را امیدوار نیستید.
﴿وَقَدۡ خَلَقَکُمۡ أَطۡوَارًا ١٤﴾.
در حالی که شما را با اِعمال مراحلی چون نطفه، علقه، مُضغه و باز گوشت و استخوان آفریده است. آری! تنها اوست که آفرینش و شکل دهیتان را به عُهده داشته، برایتان روزی داده و سزاوار عبادت است.
﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ کَیۡفَ خَلَقَ ٱللَّهُ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ طِبَاقٗا ١٥﴾.
آیا در آسمان و آفرینش ابداعی آن ندیدهاید که چگونه حقتعالی آن را با استحکام و متانت، هفت طبقه بالای هم قرار داد چنانکه به قوّت و قدرت کاملش دلالت میکند؟
﴿وَجَعَلَ ٱلۡقَمَرَ فِیهِنَّ نُورٗا وَجَعَلَ ٱلشَّمۡسَ سِرَاجٗا ١٦﴾.
الله عزوجل ماه را در فضای آسمانها آفرید تا روشنیی برای اهل زمین و از نورش در تاریکیها بهرهمند شوند و وجودش مایۀ شگفتی این بنا و نظام است. همچنان خورشید روشن را مقرّر داشت که با نورش جهان را روشنی میبخشد و با درخشش خویش تاریکیها را دور میسازد.
﴿وَٱللَّهُ أَنۢبَتَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ نَبَاتٗا ١٧﴾.
خداوند سبحان اصلتان را پدید آورد. بدینگونه که پدر شما آدم را از خاک آفرید و روح را در وجودش دمید. به این طریق مادّۀ شما از گِل است و اصلتان از رطوبت تشکیل یافته است.
﴿ثُمَّ یُعِیدُکُمۡ فِیهَا وَیُخۡرِجُکُمۡ إِخۡرَاجٗا ١٨﴾.
باز شما را بعد از مرگ به زمین باز میگرداند و مدفون میسازد و سپس از قبرها برای حساب روز قیامت زنده میگرداند تا پاداش نیک یا جزای سختی را دریابید. بنابراین هم از زمین آفریده شدید، هم در زمین باز میگردید و هم دوباره از آن برانگیخته و زنده میشوید.
﴿وَٱللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ ٱلۡأَرۡضَ بِسَاطٗا ١٩﴾.
حقتعالی زمین را برایتان گهوارهای ساخته تا به زندگی در آن ادامه دهید، فرش و هموار نموده تا حیات مردم بر رویش ممکن و آسان شود.
﴿لِّتَسۡلُکُواْ مِنۡهَا سُبُلٗا فِجَاجٗا ٢٠﴾.
برای اینکه در راههای فراخ زمین که برای رفت و آمد مهیّا شده است، به منظور جلب منافع، کسب روزی و مسافرتهایتان سیر و حرکت نمایید.
﴿قَالَ نُوحٞ رَّبِّ إِنَّهُمۡ عَصَوۡنِی وَٱتَّبَعُواْ مَن لَّمۡ یَزِدۡهُ مَالُهُۥ وَوَلَدُهُۥٓ إِلَّا خَسَارٗا ٢١﴾.
نوح علیه السلام گفت: پروردگارم! قومم با من مخالفت نمودند، در تکذیب من بسیار کوشیدند و مرا بسیار نافرمانی کردند. فقیران در گمراهی از ثروتمندان پیروی نمودند و ناتوانان در تکذیب به سرکردگان اقتدا کردند. امّا دارایی و فرزندان برای صاحبان خویش که تکذیب میکردند فایدهای نرساند و فرزندان آنان را از عذاب نجات نداد.
﴿وَمَکَرُواْ مَکۡرٗا کُبَّارٗا ٢٢﴾.
سرکردگان برای گمراهسازی ناتوانان تدبیر بزرگی را به کار بردند، با جاه و مال خود آنان را از هدایت فریب دادند و با فتنۀ مال و دارایی به شبهه انداختند تا از حق باز دارند.
﴿وَقَالُواْ لَا تَذَرُنَّ ءَالِهَتَکُمۡ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّٗا وَلَا سُوَاعٗا وَلَا یَغُوثَ وَیَعُوقَ وَنَسۡرٗا ٢٣﴾.
سرکردگان برای ضعیفان گفتند: به خاطر عبادت خداوند یگانه که نوح علیه السلام شما را بدان فرا میخواند، عبادت بتهای خود را رها نسازید. عبادت بتهایی چون ودّ، سواع، یغوث و نسر را ترک نکنید؛ بتهایی که گذشتگان نامهای افراد صالح اقوام خود را بر آنها گذاشتند و بعد از آن به عبادت آنها پرداختند.
﴿وَقَدۡ أَضَلُّواْ کَثِیرٗاۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا ضَلَٰلٗا ٢٤﴾.
سرکردگان، ناتوانان را به گمراهی کشاندند،
باطل را برایشان نیکو جلوه دادند و با فریب اغوایشان نمودند. پس ای پروردگار!
برای این ستمگاران که با فساد بر خویشتن ستم روا داشتند جز دوری از حق و راهیابی
چیزی را نیفزا؛ زیرا بندگان را به گمراهی کشاندند.
﴿مِّمَّا
خَطِیٓـَٰٔتِهِمۡ أُغۡرِقُواْ فَأُدۡخِلُواْ نَارٗا فَلَمۡ یَجِدُواْ لَهُم مِّن
دُونِ ٱللَّهِ أَنصَارٗا ٢٥﴾.
به سبب گناهان خود با طوفان غرق شدند و بعد از آن در آتش سوختانده شدند؛ از آنرو که در عصیان و سرکشی ادامه دادند و اکنون جز خداوند رحمان هیچکس آنان را یاری کرده نمیتواند.
﴿وَقَالَ نُوحٞ رَّبِّ لَا تَذَرۡ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ مِنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ دَیَّارًا ٢٦﴾.
آنگاه که نوح علیه السلام از قومش ناامید شد بر آنان دعا کرد و گفت: پروردگارا! کافران را هلاک ساز و از آنان یکی را هم زنده مگذار که بر روی زمین دَور خورد و در محدودهاش حرکت نماید؛ برای اینکه اثری از آنان نماند و ریشۀشان از دنیا نابود شود.
﴿إِنَّکَ إِن تَذَرۡهُمۡ یُضِلُّواْ عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوٓاْ إِلَّا فَاجِرٗا کَفَّارٗا ٢٧﴾.
پروردگار! اگر کافران را بدون هلاکت واگذاری بندگانت را از حق باز میدارند، از هدایت به گمراهی میکشانند و در دینشان به فتنه میاندازند. پدران از پُشتهای خویش جز کافران دروغگویی را به وجود نمیآورند و زنان از رَحِمهای خود جز گنهکارانی را تولّد نمیکنند.
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا تَبَارَۢا ٢٨﴾.
پروردگارا! من و گناهانم را، پدر و مادرم را، همه کسانی را که به دینم گردن نهاده و با ایمان به خانهام درآیند و هر مرد و زن مؤمن را در درازنای زمان بیامرز. دیده میشود که دعای نوح علیه السلام ما را نیز شامل است، خداوند عزوجل برایش جزای خیر دهد! بعد از آن گفت: پروردگارا! بر کافران چیزی جز هلاکت دنیا و عذاب آخرت را ریاد مگردان.
این دعا را بعد از تجربۀ طولانی و عمر درازی ارائه داشت که عصیانگری کافران را مشاهده نموده بود.
مکی است؛ ترتیب آن 72؛ شمار آیات آن 28
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرٞ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبٗا ١﴾.
بگو ای پیامبر: خداوند سبحان به سویم وحی فرستاده که گروهی از جنّیان برای شنیدن قرآن کریم خاموش ماندند و گوش فرا دادند، وقتی آن را شنیدند تأثیر پذیر شدند و برای قومشان گفتند: یقیناً ما قرآنی را شنیدیم که بلاغت و فصاحت تازه، سیاق و آراستگی عجیب و رهآورد و روشنگری نیکو دارد. آیاتش عقلها را میرباید، در نفسها رخنه ایجاد میکند و پردههای ضمیرها را میدرد.
﴿یَهۡدِیٓ إِلَى ٱلرُّشۡدِ فََٔامَنَّا بِهِۦۖ وَلَن نُّشۡرِکَ بِرَبِّنَآ أَحَدٗا ٢﴾.
این قرآنی است که به راه حق هدایت میکند و به سوی نیکویی فرا میخواند. ما بدان تصدیق نمودیم، از آن پیروی کردیم، پروردگار خویش را یگانه شناختیم و کسی را در الوهیتش به او شریک نمیآوریم.
﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا ٣﴾.
خداوند پاک، مقدّس و منزّه است، عظمت متعالی دارد و زن و فرزندی نگرفته است، بلکه او خداوند یگانۀ بینیازی است که نه کسی را زاده و نه کسی زاده شده است.
﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى ٱللَّهِ شَطَطٗا ٤﴾.
امّا از جملۀ ما کسی است که به خداوند عزوجل نادان است، بر حق افترا میکند و با بیخردی و طور ناحق همسر و فرزند را به اوتعالی نسبت میدهد. هرچند حقتعالی از چنین اوصافی بلندتر است.
﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن تَقُولَ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا ٥﴾.
ما باور داشتیم که هیچیک از ما اعم از جنّیان و انسانها توان ندارد که به خداوند عزوجل افترا کند و فرزند و همسری را به اوتعالی نسبت دهد.
﴿وَأَنَّهُۥ کَانَ رِجَالٞ مِّنَ ٱلۡإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٖ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَزَادُوهُمۡ رَهَقٗا ٦﴾.
مسلّماً افرادی از انسانها به اشخاصی از جنّیان پناه میجستند. این افراد با پناه جستن به جنّیان سرکشی، بیخردی و تکبّر آنان را زیاد میساختند. این عملشان شرک محسوب میشود و رفتن به نزد جادوگران و ساحران نیز از همین قبیل است.
﴿وَأَنَّهُمۡ ظَنُّواْ کَمَا ظَنَنتُمۡ أَن لَّن یَبۡعَثَ ٱللَّهُ أَحَدٗا ٧﴾.
ای جنّیان! انسانهای کافر مانند شما باورمند بودند که حقتعالی کسی را بعد از مردن دوباره زنده نمیکند و با این عقیده به خداوند عزوجل و روز آخرت کافر شدند.
﴿وَأَنَّا لَمَسۡنَا ٱلسَّمَآءَ فَوَجَدۡنَٰهَا مُلِئَتۡ حَرَسٗا شَدِیدٗا وَشُهُبٗا ٨﴾.
و هر آینه ما به منظور شنیدن سخن اهل آسمان در آن بالا میرفتیم، امّا بعد از بعثت محمّدی احوالش بر ما تغییر کرد. بدینگونه که پُر از فرشتگانی شد که به پاسبانی مصروف اند و پر از ستارگان سوزندهای که مُسترقان سمع به وسیلۀ آنها زده میشوند.
﴿وَأَنَّا کُنَّا نَقۡعُدُ مِنۡهَا مَقَٰعِدَ لِلسَّمۡعِۖ فَمَن یَسۡتَمِعِ ٱلۡأٓنَ یَجِدۡ لَهُۥ شِهَابٗا رَّصَدٗا ٩﴾.
ما پیش از بعثت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در آسمان مواضعی را برای شنیدن سخن برمیگزیدیم. اما اکنون هر که از ما برای شنیدن نزدیک شود شهاب او را میسوزاند.
این آیه دعوای کاهنان و غیبگویان را که سخنان خویش را به اخبار آسمان نسبت میدهند باطل میسازد.
﴿وَأَنَّا لَا نَدۡرِیٓ أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ أَرَادَ بِهِمۡ رَبُّهُمۡ رَشَدٗا ١٠﴾.
اکنون نمیدانیم که آیا با این تغییر، به اهل زمین هلاکت و نابودی اراده شده یا الله عزوجل خیر و هدایتشان را اراده دارد؟ نمیدانیم چه امری پدید آمده است.
﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَٰلِکَۖ کُنَّا طَرَآئِقَ قِدَدٗا ١١﴾.
از جملۀ ما گروه جنّ، شماری دوستان خداوند عزوجل و پرهیزگاران اند. امّا عدّۀ دیگری از ما فاسق و بدکار اند. یعنی ما اهل مذاهب پراکندهای هستیم و روش یگانهای نداریم.
﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا ١٢﴾.
امّا ما اعتقاد داریم که خداوند سبحان به ما احاطه دارد و هرگاه بخواهد ما را هلاک سازد از آن نجات نمییابیم و توان نداریم از عذابش در آسمان بگریزیم.
﴿وَأَنَّا لَمَّا سَمِعۡنَا ٱلۡهُدَىٰٓ ءَامَنَّا بِهِۦۖ فَمَن یُؤۡمِنۢ بِرَبِّهِۦ فَلَا یَخَافُ بَخۡسٗا وَلَا رَهَقٗا ١٣﴾.
و آنگاه که ما قرآن را شنیدیم تصدیق نمودیم که از جانب خداوند عزوجل است. کسی که به الوهیت پروردگارش ایمان آورد، نباید از کمشدن حسنات و یا از زیادهشدن گناهانش هراس داشته باشد؛ زیرا حقتعالی بر هیچ کسی ستم روا نمیدارد.
﴿وَأَنَّا مِنَّا ٱلۡمُسۡلِمُونَ وَمِنَّا ٱلۡقَٰسِطُونَۖ فَمَنۡ أَسۡلَمَ فَأُوْلَٰٓئِکَ تَحَرَّوۡاْ رَشَدٗا ١٤﴾.
از جملۀ ما شماری به طاعت الهی منقاد اند و در پیشگاهش فروتنی مینمایند. امّا برخی دیگر ستمگارانیاند که از راه مستقیم انحراف کردند. کسی که از حقتعالی اطاعت کند و خوشنودی وی را خواستار باشد، راه حق را در پیش گرفته است. چنین کسانی از هدایت الهی بهرهمند شدند، به او ایمان آوردند، از پیامبرش پیروی نمودند و از جملۀ ابرار و نیکوکاران اند؛ زیرا در انتخاب بهترین روش کوشیدند.
﴿وَأَمَّا ٱلۡقَٰسِطُونَ فَکَانُواْ لِجَهَنَّمَ حَطَبٗا ١٥﴾.
امّا ستمگران منحرف از راه مستقیم، اهل دوزخ اند که به آتش دوزخ میسوزند و به عذابش گرفتار میشوند و عدل آن است که هر که تکذیب کند عذاب شود.
﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ لَأَسۡقَیۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا ١٦﴾.
اگر انسانها و جنّیان کافر به طاعت حقتعالی استقامت میورزیدند، عبادت را برای او خالص میساختند، به خوبی از پیامبرش پیروی مینمودند و از راهش انحراف نمیکردند الله عزوجل باران ریزانی را بر آنان از آسمان فرود میآورد و روزی گوارایی را برایشان عطا مینمود. در نتیجه زندگی را در فراوانی میگذشتاندند و حیات سعادتمندی میداشتند.
﴿لِّنَفۡتِنَهُمۡ فِیهِۚ وَمَن یُعۡرِضۡ عَن ذِکۡرِ رَبِّهِۦ یَسۡلُکۡهُ عَذَابٗا صَعَدٗا ١٧﴾.
برای اینکه آنان را مورد آزمایش قرار دهیم و شکرگزاران و کافران را باز شناسیم. بعد از آن هر که دیگران را از طاعت الله تعالی باز دارد، از عبادتش غافل ماند و یادش را فراموش کند خداوند متعال او را به عذاب سختی گرفتار میسازد و با داخل ساختن در آتش دوزخ خوار میکند.
﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾.
هر آینه عبادت در مساجد باید مخصوص اوتعالی ساخته شود، چون عبادت غیر خداوند عزوجل در آن مواضع روا نیست و نباید چیزی از عبادت برای کسی جز الله عزوجل تقدیم شود. یعنی باید همه طاعات، چون عبادت، دعا، ترس و امیدواری برای او خالص ساخته شود؛ زیرا اوتعالی یگانه و سزاوار عبادت است.
﴿وَأَنَّهُۥ لَمَّا قَامَ عَبۡدُ ٱللَّهِ یَدۡعُوهُ کَادُواْ یَکُونُونَ عَلَیۡهِ لِبَدٗا ١٩﴾.
و آنگاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در شب دعوت جنّیان برای ادای نماز برخاستند، جنّیان از شدّت حرص شنیدن قرآن کریم در اطرافشان با صفهای به هم پیوسته اجتماع ورزیدند؛ طوری که نزدیک بود به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم متّصل شوند.
﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّی وَلَآ أُشۡرِکُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠﴾.
برای این کافر بگو: من خداوند یگانۀ قهّار را عبادت میکنم و در عبادتش کسی را شریک نمیسازم، بلکه طاعت خویش را تنها برای او تقدیم میدارم. او سزاوار است که عبادت شود و سزاوار است که یگانه شناخته شود.
﴿قُلۡ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا رَشَدٗا ٢١﴾.
برای کافران بگو: من نمیتوانم به شما نفعی را جلب نمایم، یا از شما ضرری را دفع کنم و در توانم نیست که شما را گمراه سازم یا هدایت نمایم. همه این امور به خداوند عزوجل مربوط است، من تنها شما را از عذاب بیم داده و به دریافت پاداش مژده میدهم.
﴿قُلۡ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ ٱللَّهِ أَحَدٞ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا ٢٢﴾.
بگو: اگر خداوند عزوجل را نافرمانی کنم هیچ کسی نمیتواند مرا از عذابش باز دارد و هیچ راهی را نمییابم که از عذاب حقتعالی فرار نمایم. آری! هیچ راه پناهگاهی از عذاب الله عزوجل جز به سوی او وجود ندارد، پس باید بنده به سوی او بگریزد و به او اعتماد ورزد.
﴿إِلَّا بَلَٰغٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِسَٰلَٰتِهِۦۚ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ لَهُۥ نَارَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا٢٣﴾.
امّا آنچه در توان من است و بدان دسترسی دارم، دعوت به سوی خداوند عزوجل تبلیغ دین اوتعالی و رساندن پیامی است که مرا بدان مأمور داشته است. هر که خدا را عصیانگری کند و با پیامبرش مخالفت ورزد، جزای جرمش عذاب دوزخ است که در آن همیشه خواهد ماند.
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا رَأَوۡاْ مَا یُوعَدُونَ فَسَیَعۡلَمُونَ مَنۡ أَضۡعَفُ نَاصِرٗا وَأَقَلُّ عَدَدٗا ٢٤﴾.
تا آنگاه که کافران آتش دوزخ را که در این دنیا وعده داده شدهاند مشاهده کنند. آن وقت خواهند دانست که چه کسی ناتوان است، یاوری ندارد و لشکرش اندک است؛ یعنی آنان ناتوانتر و خوارتر اند و لشکری اندکتر دارند، امّا خداوند عزوجل قویتر و غالبتر است و لشکری بیشتر دارد.
﴿قُلۡ إِنۡ أَدۡرِیٓ أَقَرِیبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ یَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّیٓ أَمَدًا ٢٥﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: من به وقت عذابی که بدان وعده داده میشوید دانا نیستم که نزولش نزدیک است یا وقوع آن دور خواهد بود، بلکه من وقوع آن را بیم میدهم و وقت آن را به شما خبر داده نمیتوانم.
﴿عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ فَلَا یُظۡهِرُ عَلَىٰ غَیۡبِهِۦٓ أَحَدًا ٢٦﴾.
الله عزوجل خداوندی یگانۀ قهّار است که به امور پوشیده از دیدهها داناست. امّا هیچکس از انسانها را به امور غیبی آگاه نمیسازد. اوتعالی امور پوشیده و آشکار و علنی و مخفی را میداند.
﴿إِلَّا مَنِ ٱرۡتَضَىٰ مِن رَّسُولٖ فَإِنَّهُۥ یَسۡلُکُ مِنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ رَصَدٗا ٢٧﴾.
مگر بندگانی را که به رسالتش برگزیده باشد که ایشان را به بعضی از علوم پوشیده آگاه میسازد و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از پیش رو و پشت سر با فرشتگان نگه میدارد تا نشود که جنّیان چیزی از وحی را به سرقت برند و به دوستان کاهن و دروغگوی خویش تحویل دهند.
﴿لِّیَعۡلَمَ أَن قَدۡ أَبۡلَغُواْ رِسَٰلَٰتِ رَبِّهِمۡ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیۡهِمۡ وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا ٢٨﴾.
تا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بداند که به پیامبر پیشین نیز همانند او وحی فرود آمده و ایشان نیز به صداقت و امانتداری رسالتشان را تبلیغ کردند و خداوند عزوجل وی را مانند ایشان حفظ میکند. حقتعالی به همه احکام و شرایعی که در نزدشان است چه پوشیده و چه آشکار به طور کامل داناست، همه چیزها را برمیشمارد، هیچ چیزی را فرو گذاشت نمیکند، به همه معلومات علم دارد، همه معدودات را برشمرده دارد و به کیفیتها و کمّیتها داناست.
مکی است؛ ترتیب آن 73؛ شمار آیات آن 20
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ ١﴾.
ای کسی که جامهات را به خویشتن پیچیدهای! مخاطب ان آیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم میباشند که چون جبرئیل علیه السلام در غار حراء به نزدشان آمد، آنحضرت ترسناک به خانوادۀشان بازگشتند و گفتند: مرا بپوشانید، مرا بپوشانید.
﴿قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا ٢﴾.
برای ادای نماز، شب را جز کمی بپا خیز؛ زیرا نماز شب، یاوری در برابر مشکلات دعوت و مشقّتهای زندگی است و از جملۀ بهترین عبادات به شمار میرود.
﴿نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا ٣﴾.
ای پیامبر! نصف شب را برخیز، یا اندکی کمتر از نصف آن را برخیز که به سهیکم شب برسد تا برای خواب و استراحت نیز وقتی باقی بماند. بنابراین قیام همه شب مشقّتآور است و فضیلتی ندارد.
﴿أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا ٤﴾.
یا ای پیامبر! شب زندهداری خود را از نصف شب هم بیشتر ساز تا به دو سوم شب برسد و در خواندن قرآن مدارا نما؛ طوری که تو را به اندیشه و فهم معانی قرآن نزدیک سازد.
﴿إِنَّا سَنُلۡقِی عَلَیۡکَ قَوۡلٗا ثَقِیلًا ٥﴾.
ای پیامبر! مسلّماً ما قرآن عظیمی را بر تو وحی مینماییم که اوامر، نواهی، احکام بزرک و آداب ستودهای را احتوا کرده است.
﴿إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّیۡلِ هِیَ أَشَدُّ وَطۡٔٗا وَأَقۡوَمُ قِیلًا ٦﴾.
بدون شک نمازی که بعد از خواب قسمتی از شب اقامه شود، تأثیر قویتری در دل وارد میکند و میان شنوایی و قلب بیشتر موافقت ایجاد مینماید؛ زیرا در آن هنگام دل از امور زندگی فارغ است.
﴿إِنَّ لَکَ فِی ٱلنَّهَارِ سَبۡحٗا طَوِیلٗا ٧﴾.
واقعیت این است که در جریان روز، فراغت طولانی و کافی برایت وجود دارد تا به طلب معاش و پیشبرد دعوت و اصلاح امور بپردازی. بنابراین شب را برای پروردگارت خالص گردان و به طور خاص به عبادتش اقدام نما.
﴿وَٱذۡکُرِ ٱسۡمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلۡ إِلَیۡهِ تَبۡتِیلٗا ٨﴾.
پروردگارت را با اذکار و دعاهای مأثور بسیار یاد نما و با اخلاص عمل، توجه راستین و مراقبت عظیم در عبادت، به سویش از دیگر چیزها قطع علاقه کن.
﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَکِیلٗا ٩﴾.
او آفریدگار و مالک مشرق و مغرب است، معبود بر حقّی جز او وجود ندارد و هیچکس جز او سزاوار عبادت نیست. بنابراین امور را به او بسپار و بر او اعتماد نما.
﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِیلٗا ١٠﴾.
ای پیامبر! در برابر سخنان گناهآلود و دروغی که کافران دربارۀ تو و دعوتت میگویند صبر نما، از آنان اعراض کن، در صدد انتقامجویی مباش و به غیر حقتعالی شکوه مبر.
﴿وَذَرۡنِی وَٱلۡمُکَذِّبِینَ أُوْلِی ٱلنَّعۡمَةِ وَمَهِّلۡهُمۡ قَلِیلًا ١١﴾.
ای پیامبر! مرا با کسانی از اهل ثروت و تکبّر که به رسالت تو تکذیب میکنند رها بگذار و در مدّت اندکی از عُمر عذابی را انتظار بکش که به آنان رسیدنی است. هر چیز آمدنی نزدیک است و به زودی عذاب خداوند عزوجل بر آنان واقع میشود.
﴿إِنَّ لَدَیۡنَآ أَنکَالٗا وَجَحِیمٗا ١٢﴾.
هر آینه در نزد ما برای کافران در دوزخ بندهای گران، زنجیزهای سخت و آتش سوزانی آماده شده که جزای اعمال زشت و ناپسند آنان است.
﴿وَطَعَامٗا ذَا غُصَّةٖ وَعَذَابًا أَلِیمٗا ١٣﴾.
و در نزد ما برای کافران بدکار، طعام گلوگیری آماده شده که در حلق میچسپد، دشوار فرو میرود و روان نیست. همراه این طعام، عذاب دردآوری نیز مهیّا شده که قابل طاقت و تحمّل نیست.
﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلۡأَرۡضُ وَٱلۡجِبَالُ وَکَانَتِ ٱلۡجِبَالُ کَثِیبٗا مَّهِیلًا ١٤﴾.
روزی که زمین و کوهها با سختی به جنبش در آیند و با قوّت به لرزه و تکان افتند. کوهها با صلابتش از هول آن روز، چون خاک و غباری پراگنده شوند و این همه در روز قیامت اتفاق میافتند.
﴿إِنَّآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ رَسُولٗا شَٰهِدًا عَلَیۡکُمۡ کَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا ١٥﴾.
هر آینه ما محمّد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی شما فرستادیم که بر اعمال کفر و ایمان، و طاعت و عصیانتان گواهی میدهد؛ همچنان که موسی علیه السلام را به سوی فرعون فرستادیم تا او را دعوت کند و بر او شهادت دهد.
﴿فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ فَأَخَذۡنَٰهُ أَخۡذٗا وَبِیلٗا ١٦﴾.
امّا فرعون موسی علیه السلام را تکذیب کرد و به او ایمان نیاورد و در نتیجه فرعون و قومش را هلاک ساختیم و آنان را با غرق ساختن در دریا نابود و تباه نمودیم. بیان این مفهوم تهدیدی برای کافران مکّه است.
﴿فَکَیۡفَ تَتَّقُونَ إِن کَفَرۡتُمۡ یَوۡمٗا یَجۡعَلُ ٱلۡوِلۡدَٰنَ شِیبًا ١٧﴾.
اگر به خداوند عزوجل کافر شوید چگونه خود را از عذاب روز قیامت نگه میدارید، از عذاب روزی که از هول و وحشت آن کودکان خوردسال پیر میشوند. آنگاه که کودک بدون گناه پیر شود، پس کافران بدکار در روز دشواریها چه خواهند کرد؟!!
﴿ٱلسَّمَآءُ مُنفَطِرُۢ بِهِۦۚ کَانَ وَعۡدُهُۥ مَفۡعُولًا ١٨﴾.
آسمان از هول و وحشت روز قیامت شگافته میشود و وعدۀ حقتعالی واقعشدنی است، به ناچار به وجود میآید و کسی آن را رد کرده نمیتواند.
﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡکِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلًا ١٩﴾.
این نصیحتها که با ترساندن و بیمدادن صورت میگیرد پندی برای بشریت است. اکنون هر که میخواهد پند گیرد و برحذر شود، راه طاعت را در پیش گیرد و عمل نیکو را وسیلۀ نجات از خشم خداوند عزوجل و رسیدن به رضای اوتعالی سازد.
﴿۞إِنَّ رَبَّکَ یَعۡلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدۡنَىٰ مِن ثُلُثَیِ ٱلَّیۡلِ وَنِصۡفَهُۥ وَثُلُثَهُۥ وَطَآئِفَةٞ مِّنَ ٱلَّذِینَ مَعَکَۚ وَٱللَّهُ یُقَدِّرُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحۡصُوهُ فَتَابَ عَلَیۡکُمۡۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرۡضَىٰ وَءَاخَرُونَ یَضۡرِبُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَبۡتَغُونَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَءَاخَرُونَ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ فَٱقۡرَءُواْ مَا تَیَسَّرَ مِنۡهُۚ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗاۚ وَمَا تُقَدِّمُواْ لِأَنفُسِکُم مِّنۡ خَیۡرٖ تَجِدُوهُ عِندَ ٱللَّهِ هُوَ خَیۡرٗا وَأَعۡظَمَ أَجۡرٗاۚ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمُۢ ٢٠﴾.
ای پیامبر! یقیناً پروردگارت آگاه است که تو کمتر از دو ثلث شب را به نماز تهجّد میگذرانی، گاهی نصف شب را به نماز ایستاده میشوی، گاه دیگر یکسوم آن را به تهجّد سپری میکنی و گروهی از یارانت با تو به ادای نماز میایستند. خداوند عزوجل حساب ساعات شب و روز را میداند که چه قدر گذشته و چه اندازه باقی مانده است. او میداند که قیام همه شب در توان شما نیست، از اینرو قیام آن را به اندازۀ باقی مانده ساخت. اکنون به اندازۀ توان خویش قرآن بخوانید و به ادای نماز بپردازید. حقتعالی میداند که شاید بعضی شما را بیماری از قیام شب باز دارد و میداند که جماعتی از شما به منظور تجارت در اطراف زمین مسافر هستند و قیام شب بر ایشان دشوار میآید، گروهی از شما نیز مجاهدانی هستند که برای اعلای دین خدا میکوشند و امر جهاد ایشان را از تهجّد خسته میسازد. بنابراین بر شما لازم است به اندازۀ توان خویش به ادای نماز و تلاوت اقدام نمایید؛ زیرا دین آسانی است. اما بر نمازهای مکتوبه و ادای زکات مفروضه دوام دهید و در راههای خیر انفاق کنید. هر عمل نیکی را که به جهت رضای خداوند عزوجل انجام دهید آن را در نامههای اعمالتان در روز قیامت درمییابید و از آنچه برای شهوات دنیا به مصرف رساندید پاداش بزرگتر و نفعی بهتر دارد. از خداوند بزرگ آمرزش بخواهید و رحمتش را طلب کنید؛ زیرا اوتعالی گناهان را میآمرزد، کسی را که به او رجوع کند رحمت مینماید و از خطاهای که با صداقت به سویش باز گردند گذشت میکند.