مکی است؛ ترتیب آن 30؛ شمار آیات آن 60
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓمٓ ١﴾.
الف. لام. میم؛ از جملۀ حروف مقطّعات است. هرچند میدانیم که این حروف معناهای ارزنده دارد، امّا خداوند متعال به مرادش در آوردن این حروف در قرآن کریم داناتر است.
﴿غُلِبَتِ ٱلرُّومُ ٢﴾.
اهل فارس بر کشور روم غلبه میکنند، بر آن سرزمین تسلّط مییابند و بر مردمش پیروز میشوند.
﴿فِیٓ أَدۡنَى ٱلۡأَرۡضِ وَهُم مِّنۢ بَعۡدِ غَلَبِهِمۡ سَیَغۡلِبُونَ ٣﴾.
این پیروزی در سرزمینی از شام به وقوع میپیوندد که به فارس بسیار نزدیک است، امّا باز اهل روم در آیندۀ نه چندان دور بر فارس غلبه خواهند یافت.
﴿فِی بِضۡعِ سِنِینَۗ لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُۚ وَیَوۡمَئِذٖ یَفۡرَحُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٤﴾.
این پیروزی و تسلّط، عنقریب در ظرف سالهای اندکی بین ده سال تا سه سال – به وقوع میپیوندد. امّا تدبیر همه امور، پیش از پیروزی فارس بر روم و بعد از پیروزی روم بر فارس، خصوص خداوند عزوجل است. آنگاه که روم بر فارس غلبه یابد، مؤمنان از اثرش شادمان میشوند؛ زیرا مردم روم، اهل کتاب و اهل فارس بتپرست اند. از همین است که رومیان به قبول حق نزدیکتر بودند.
﴿بِنَصۡرِ ٱللَّهِۚ یَنصُرُ مَن یَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلرَّحِیمُ ٥﴾.
خداوند پاک هر که از بندگانش را بخواهد پیروزی میبخشد و هر که را بخواهد به حالش وامیگذارد. او ذات باعزّتی است که با اعمال غلبه قهر میکند و با حکمش امور را مقدّر ساخته است. بر مخلوقات طالب رحمت مهربان است و رحمت وی همه چیزها را فرا گرفته است. آری! وعدۀ الهی به وقوع پیوست، اهل روم بعد از چند سال بر فارس پیروزی یافتند و بندگان مؤمن حقتعالی به این امر شادمان شدند.
﴿وَعۡدَ ٱللَّهِۖ لَا یُخۡلِفُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٦﴾.
حقتعالی بندگان مؤمنش را طور مؤکّد به پیروزی رومیان نصرانی اهل کتاب بر اهل فارس بتپرست وعده داد، امّا بیشتر کافران قریش نمیدانند که وعدۀ خداوند عزوجل به بندگانش حقّ است.
﴿یَعۡلَمُونَ ظَٰهِرٗا مِّنَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ عَنِ ٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ غَٰفِلُونَ ٧﴾.
علم کافران به زیب و زینت ظاهری دنیا خلاصه میشود. آنان از حقایق آخرت و نعمتهایی که پروردگار منّان در آن روز برای دوستانش آماده کرده و نیز از عذابهایی که برای دشمنانش مهیّا نموده بیخبراند، نه از این امور پند میگیرند و نه در این باره میاندیشند.
﴿أَوَ لَمۡ یَتَفَکَّرُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۗ مَّا خَلَقَ ٱللَّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَآ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَأَجَلٖ مُّسَمّٗىۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ بِلِقَآیِٕ رَبِّهِمۡ لَکَٰفِرُونَ ٨﴾.
آیا کافران نمیاندیشند که خداوند عزوجل آنان را از عدم پدید آورده و فکر نمیکنند که آسمانها و زمین و موجودات آنها را نیافریده، مگر برای اینکه عدل و مساوات اقامه شود، نیکوکاران پاداش یابند و بدکاران مجازات شوند و برای اینکه دلیلی بر قدرت و الوهیتش باشد؟ آیا نمیاندیشند که مدّت زندگی دنیا تا هنگام معلومی یعنی تا روز قیامت است و با آمدن آن پایان مییابد؟ با این هم بیشتر مردم از روز قیامت و لقای پروردگار منکراند و ایمان ندارند که به زودی خداوند متعال از اعمالشان حساب میگیرد، بنابراین در لهو و بازی مصروفاند.
﴿أَوَ لَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَأَثَارُواْ ٱلۡأَرۡضَ وَعَمَرُوهَآ أَکۡثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِۖ فَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیَظۡلِمَهُمۡ وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ٩﴾.
آیا کافران در اطراف زمین به سیر و سیاحت نپرداختند تا با تأمّل و اعتبار نظر اندازند و بیندیشند که بازگشت اقوام گذشته چون عاد و ثمود که به تکذیب انبیا و رسالتشان پرداختند چگونه بوده است؟ به راستی که آن اقوام، دارای نیروی بزرگتر و جسمی قویتر بودند و به بهرهیابی از لذایذ دنیوی بیشتر دسترسی داشتند؛ از آن جهت که زمینهایشان را کشت مینمودند، خانههای مستحکمی را بنا میکردند و از اهل مکّه بیشتر به عمارت کاخها پرداخته بودند. اما خانههای آباد، کشت زمینها و بهرهمندی مزید، برای این تکذیب کنندگان فایدهای به همراه نداشت آری! پیامبران الهی دلایل قاطع و براهین روشنی را که به الوهیت خداوند متعال دلالت داشت با خود آوردند، اما آنان ارمغان پیامبران را رد کرده به تکذیبشان پرداختند و به ایشان مقابله کردند. خداوند آنان را هلاک نمود و در هم کوبید. امّا حقتعالی با این کار بر آنان ستم نکرد؛ زیرا مستحقّ عذاب بودند و خود با کفر و تکذیب بر نفسهای خویش ستم روا داشتند.
﴿ثُمَّ کَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن کَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ بِهَا یَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠﴾.
بعد از آن مرجع مجرمان، یعنی سرکشان و مفسدان روی زمین، بدترین باز گشت و زشتترین سرانجامی است؛ زیرا آنان به خداوند عزوجل کفر ورزیده پیامبر و آیات الهی را به مسخره گرفتند و در نتیجه مستحقّ عذاب شدند.
﴿ٱللَّهُ یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ ثُمَّ إِلَیۡهِ تُرۡجَعُونَ ١١﴾.
تنها و تنها خداوند عزوجل همه مخلوقات را پدید آورده و هیچکس در آفرینش با او شرکت نداشته است. اوست که همگان را بعد از نابودی به حیات نخستین باز میگرداند و سپس همه مردم در روز قیامت به سویش باز میگردند تا مطیعان را پاداش و گنهکاران را جزا دهد.
﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ یُبۡلِسُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ١٢﴾.
آنگاه که روز قیامت و هنگام حساب اعمال فرا رسد، کافران از نجات مأیوس میشوند و به هلاکت خویش یقین میکنند. در آن وقت هیچ دلیل و عذر معقولی ندارند.
﴿وَلَمۡ یَکُن لَّهُم مِّن شُرَکَآئِهِمۡ شُفَعَٰٓؤُاْ وَکَانُواْ بِشُرَکَآئِهِمۡ کَٰفِرِینَ ١٣﴾.
در آن روز خدایان باطل کافران که در دنیا به عبادت آنها پرداختند و آنها را شریک حقتعالی دانستند شفیع و عذر خواه آنان نمیشوند، بلکه از شرک آنان به سوی خدا بیزاری میجویند. کافران نیز با مشاهدۀ عذاب از خدایان خویش اعلان بیزاری میکنند؛ زیرا هیچ کسی در نزد خداوند عزوجل نمیتواند شفاعت کند مگر آنگاه که وی اجازه دهد و از شخصی که برایش شفاعت صورت میگیرد راضی باشد.
﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ یَوۡمَئِذٖ یَتَفَرَّقُونَ ١٤﴾.
آنگاه که روز قیامت پدید آید و فرا رسد، مسلمانان باور مند و کافران تکذیبگر از هم جدا میشوند.
﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَهُمۡ فِی رَوۡضَةٖ یُحۡبَرُونَ ١٥﴾.
کسانی که با ایمان به خداوند عزوجل از پیامبرش پیروی کردند و اعمال پسندیدهای را انجام دادهاند، به سوی باغهای پُر از نعمت و آسایشی باز میگردند و با برخورداری از نعمتها در آنجا مورد اکرام قرار گرفته در شادمانی به سر میبرند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بَِٔایَٰتِنَا وَلِقَآیِٕ ٱلۡأٓخِرَةِ فَأُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ ١٦﴾.
امّا کافران تکذیبگر که به آیات الهی و به روز قیامت تکذیب کردند، در عذاب دوزخ ماندگار میباشند؛ نه از آن بیرون میشوند و نه عذاب از آنان تخفیف مییابد.
﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِینَ تُمۡسُونَ وَحِینَ تُصۡبِحُونَ ١٧﴾.
ای مؤمنان! پروردگارتان را در هنگام شب و در صبحگاهان تسبیح گویید، به پاکی یاد کنید، بزرگش بدارید و از شریک و همسر و فرزند منزّه بشمارید. او را با نامهای نیکو و صفات بلندش ستایش کنید و اوصافی را برایش ثابت بدانید که خود برای خویشتن ذکر کرده است.
﴿وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَعَشِیّٗا وَحِینَ تُظۡهِرُونَ ١٨﴾.
آری! سزاوار و شایسته آن است که همه ستایشهای نیکو، حمد و سپاس بینهایت و شکر همه شکر گزاران در تمام آسمانها و زمین، در نیمۀ شب و اوّل و آخر روز برای خداوند اختصاص یابد.
﴿یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَیُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتَ مِنَ ٱلۡحَیِّ وَیُحۡیِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۚ وَکَذَٰلِکَ تُخۡرَجُونَ ١٩﴾.
خداوند عزوجل زنده را از مرده بیرون میآورد؛ همچنان که جوجه از تخم پدید میآید، مرده را از زنده بیرون میآورد؛ چنانکه تخم را از مرغ به وجود میآورد و زمین را بعد از اینکه سر سبزیاش را با خشکسالی و قحطی از دست داده زنده میسازد. آری! همچنان که الله تعالی زمین مرده را حیات میبخشد شما را نیز بعد از مردن از قبرهایتان زنده میگرداند و برای حساب اعمال بیرون میآورد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ إِذَآ أَنتُم بَشَرٞ تَنتَشِرُونَ ٢٠﴾.
از براهینی که به قدرت خداوند عزوجل و بزرگیاش دلالت دارد این است که آدم پدر مخلوقات را از خاک آفرید، بعد از آن با توالد و تناسل تعداد ذریهاش افزون شد و در زمین به طلب روزی پراکنده شدند.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَنۡ خَلَقَ لَکُم مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ أَزۡوَٰجٗا لِّتَسۡکُنُوٓاْ إِلَیۡهَا وَجَعَلَ بَیۡنَکُم مَّوَدَّةٗ وَرَحۡمَةًۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٢١﴾.
از نشانههایی که بر عظمت، قدرت، جلال و شایستگی پروردگار به عبودیت دلالت دارد این است که برای شما – ای مردان – زنانی را از جنس خودتان آفرید و آنان را به ازدواج شما در آورد تا در زندگی با ایشان انس گیرید؛ از این رو در میان زن و مرد محبّت و مهربانی را برقرار ساخت. به یقین که ایجاد این امور از جانب الله عزوجل – در نظر کسی که در آیات بیندیشد و در دلایل تدبّر نماید – برهان روشنی است بر اینکه اوتعالی در خدایی خود یکتاست و به کمال قدرتش یگانه میباشد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِکُمۡ وَأَلۡوَٰنِکُمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّلۡعَٰلِمِینَ ٢٢﴾.
آفرینش باشکوه، بنایی تعجّب آور و ارتفاع بدون ستون آسمانها بر زمین؛ همواری و پهنایی زمین، و اینکه گهوارهای برای مخلوقات ساخته شده؛ اختلاف زبانها، تعدّد لهجهها، تباین شکلها و تنوّع رنگهای سفید، سرخ و سیاه در نسل انسانی، همه براهین و دلایلیاند که به قدرت با عظمت و بینهایت و کمال بزرگی خداوند عزوجل دلالت دارند. به راستی که این دلایل، کسانی را که علمی نافع دارند به فهم حقایق میرساند و به اسرار آفرینش آگاه میسازد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ مَنَامُکُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱبۡتِغَآؤُکُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَسۡمَعُونَ ٢٣﴾.
از جملۀ دلایل قدرت خداوند بزرگ این است که خواب را برای بندگان راحتی از دشواری کارها و راهی برای جدایی از مصروفیتها ساخته؛ چنانکه نه زندگی است و نه مرگ به شمار میرود و روز را آفریده و تعیین کرده تا به طلب رزق و روزی و کار و کوشش بپردازند. بدون شک این امور دلایل آشکار و براهین روشنی است که به قدرت بیحد، کمال بزرگی و الوهیت حقتعالی دلالت میکند؛ البته برای کسی که آیاتش را با گوش شنوا و با تدبّر و قبول بشنود و مسلّماً چنین کسانی از این دلایل بهره میگیرند.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ یُرِیکُمُ ٱلۡبَرۡقَ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَیُنَزِّلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَیُحۡیِۦ بِهِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ٢٤﴾.
از دلایل قاطعی که به قدرت آفریدگار سبحان، حکمتش در مخلوقات و قدرتش بر اجرای امور دلالت دارد این است که صاعقه را برای بندگان طوری نشان میدهد که از آوازش میهراسند، اما با نزول باران امیدوار میشوند. اوتعالی از ابرها آب با برکتی را فرود میآورد که به وسیلۀ آن زمین را با نباتات، کشتها و میوهها بعد از قحطی و خشکسالی زنده میسازد. به راستی که در این امور برهان واضحی بر قدرت، حکمت، استحکام آفرینش و صنع بدیع اوتعالی است و صاحبان خرد و اندیشه و پذیرندگان دلایل الهی از آن فایده میبرند.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَن تَقُومَ ٱلسَّمَآءُ وَٱلۡأَرۡضُ بِأَمۡرِهِۦۚ ثُمَّ إِذَا دَعَاکُمۡ دَعۡوَةٗ مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ إِذَآ أَنتُمۡ تَخۡرُجُونَ ٢٥﴾.
از نشانهها و دلایلی که به قدرت و یگانگی خداوند عزوجل دلالت دارد این است که آسمانها و زمین به امر اوتعالی ثبات و استقرار یافتهاند؛ چنانکه از بین نمیروند و به سقوط مواجه نمیشوند. بعد از آن وقتی شما را به سوی روز جزا و حساب فرا خواند از قبرهایتان شتابان به سوی میدان محشر بیرون میشوید.
﴿وَلَهُۥ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ کُلّٞ لَّهُۥ قَٰنِتُونَ ٢٦﴾.
تنها خداوند یگانه، مالک و صاحب اختیار همه موجودات آسمانها و زمین است؛ زیرا اوست که آنها را آفریده و روزی داده است. آری! اوست که در امور همگان تصرّف میکند، تدبیرشان را به دست دارد و همه به پیشگاه هیبت و شکوهش فروتن و به فرمانش منقاد اند.
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِۚ وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٧﴾.
الله عزوجل خداوند است که مخلوقات را از عدم پدید آورده و بعد از فناشدن همه را دوباره زنده میکند. بازگشتاندن موجود فناشده به سوی حیات، از پیداکردن نخستینش آسانتر است؛ هرچند هریک از ایجاد نخستین و اعادۀ حیات بر پروردگار آسان است. هر صفتی که اوتعالی بدان موصوف است کاملترین، بزرگترین و والاترین مرتبهاش برای او ثابت است. اوتعالی ذات عزیزی است که هیچکس بر او غلبه نمیکند، هر که با وی محاربه نماید قهرش میکند و چون با وی مقابله نماید ذلیلش میسازد. او در آفرینش و تدبیر، و در حکم و شریعتش با حکمت است.
﴿ضَرَبَ لَکُم مَّثَلٗا مِّنۡ أَنفُسِکُمۡۖ هَل لَّکُم مِّن مَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُم مِّن شُرَکَآءَ فِی مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ فَأَنتُمۡ فِیهِ سَوَآءٞ تَخَافُونَهُمۡ کَخِیفَتِکُمۡ أَنفُسَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡقِلُونَ ٢٨﴾.
ای کافران! برایتان مَثَلی از خودتان ارائه نموده، آیا بردهگان و کنیزانی دارید که در رزق و روزی با شما شریک باشند و حقوق مساوی داشته باشند؟ و آیا شما در تقسیم مالها در صورتی که شریکان آزادی داشته باشید هراس دارید؟ شما به چنین معاملهای راضی نیستید. پس چگونه به چنین امری در حقّ خداوند عزوجل راضی میشوید و برایش از بندگان شریکانی را در الوهیت و ربوبیت مقرّر میدارید؟ پروردگار براهین و دلایل قاطعش را، برای صاحبان عقلهای سلیم و فطرتهای معتدل، به وسیلۀ این مَثَل واضح و روشن بیان میدارد.
﴿بَلِ ٱتَّبَعَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ أَهۡوَآءَهُم بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ فَمَن یَهۡدِی مَنۡ أَضَلَّ ٱللَّهُۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّٰصِرِینَ ٢٩﴾.
بلکه کافران در شرک ورزیدن به خداوند عزوجل از خواهشهای نفسانی پیروی کردند، از پدران خود بدون دلیل تقلید نمودند و با نادانی و گمراهی کار خویش را انجام دادند. کسی که الله تعالی گمراهی را بر او مقدّر کرده باشد، هیچکس توان ندارد به سوی هدایتش رهنمایی کند و توفیقش بخشد. برای کافران یاری کنندهای نیست که عذاب پروردگار یگانۀ قهّار را از آنان دفع کند.
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٠﴾.
ای پیامبر! با مؤمنانی که با تو هستند اخلاصمندانه به جانب دین اسلام که از شرک به سوی توحید مایل است روی بیاور و خویشتن را به پیروی از ملت ابراهیم علیه السلام ثابت نگهدار؛ زیرا آیین او راه راست و منهج ثابتی است که رونده را به سوی رضای خدای رحمان و رحیم و باغهای پر از نعمت وصل میسازد، اما بیشتر مردم نمیدانند که آنچه خداوند ترا بدان مأمور داشته فقط اسلام است نه دیگر ادیان.
﴿۞مُنِیبِینَ إِلَیۡهِ وَٱتَّقُوهُ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَلَا تَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٣١﴾.
با توبه از گناهان، اخلاص عمل، راستکاری و طاعت به سوی خداوند عزوجل باز گردید؛ با انجام اوامر الهی و پرهیز از نواهیاش تقوا را پیشه سازید؛ نمازهای مشروع را با کاملترین طریق و با مراعات ارکان، واجبات، و شرایط آن ادا نمایید و با کسانی که به الله شرک میورزند همگام نشوید، بلکه مؤحّد باشید عبادت را اخلاصمندانه به پیشگاه او تقدیم دارید.
﴿مِنَ ٱلَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمۡ وَکَانُواْ شِیَعٗاۖ کُلُّ حِزۡبِۢ بِمَا لَدَیۡهِمۡ فَرِحُونَ ٣٢﴾.
از جملۀ کافران، هوا پرستان و اهل بدعت که دین خویش را تحریف نموده کتاب خدا و سنّت رسولش را تغییر دادند نباشید؛ آنانکه با موافقت خواهشهای نفسانی خود به بعضی از احکام دین ایمان آوردند و به برخی دیگر کافر شدند، به گروهها و جماعتهای مختلفی تقسیم شدند که با هم نزاع دارند، به دفاع از سر کردههای خود اقدام میکنند، برای آرای خود تعصب میورزند و به گناه و تجاوز کمک میکنند. هر گروهی به معتقداتش مسرور و شادمان است و میپندارد که حق تنها با اوست و دیگران روش باطل را در پیش گرفتهاند.
﴿وَإِذَا مَسَّ ٱلنَّاسَ ضُرّٞ دَعَوۡاْ رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیۡهِ ثُمَّ إِذَآ أَذَاقَهُم مِّنۡهُ رَحۡمَةً إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُم بِرَبِّهِمۡ یُشۡرِکُونَ ٣٣﴾.
طبیعت مردم این است که چون به دشواری، خواری و بلایی گرفتار شوند، با اخلاص در دعا به پیشگاه خداوند عزوجل زاری میکنند تا سختی و دشواریشان را مرفوع سازد. اما چون مورد رحمت قرار گرفتند و بلا را از آنان دور ساخت، باز گروهی از مردم، برخی چیزها را در عبادت به اوتعالی شریک میآورند و نعمتش در دور ساختن بلاها را فراموش میکنند.
﴿لِیَکۡفُرُواْ بِمَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡۚ فَتَمَتَّعُواْ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٣٤﴾.
تا به احسان و رحمتی که خداوند عزوجل با دور ساختن برایشان عطا کرده کافر شوند. پس اکنون کافران از لذایذ فانی و زودگذر دنیا بهرهمند شوند اما زشتی اعمال خود را در روز قیامت قطعاً خواهند دانست.
﴿أَمۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٗا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُواْ بِهِۦ یُشۡرِکُونَ ٣٥﴾.
آیا خداوند عزوجل برهان روشن و دلیل قاطعی را بر این گروه از کافران فرود آورده که شرک آنان را تأیید میکند و به درستی کفرشان گواهی میدهد؟
﴿وَإِذَآ أَذَقۡنَا ٱلنَّاسَ رَحۡمَةٗ فَرِحُواْ بِهَاۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ إِذَا هُمۡ یَقۡنَطُونَ ٣٦﴾.
آنگاه که خداوند عزوجل نعمتی چون روزی، تندرستی، عافیت و فراوانی را برای مردم بچشاند از اثرش با فخر فروش، تکبّر و خود بزرگ بینی – نه از روی شکران – شادمان میشوند. اما آنگاه که به علّت گناهان و اعمال بدشان گرفتاریهایی مانند ناداری، بیماری، گرسنگی، ترس و سختی به آنان برسد، از دورشدن دشواریها ناامید میشوند و عادت بیشتر مردم در حالات سختی و فراوانی همینگونه است.
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٣٧﴾.
آیا مردم نمیدانند که خداوند عزوجل رزق و روزی هر که از بندگان را که بخواهد به گونۀ آزمایش فراوان میسازد؟ تا دیده شود که آیا شکر میکنند یا به کفران میپردازند؟ و آیا نمیدانند که برای شماری دیگر بر مبنای خواستهاش روزی را تنگ میگرداند تا آشکار شود که آیا صبر میکنند یا ناخوشنود میشوند؟ به راستی در فراوانی روزی و کمبود آن بر مردم، دلیل واضحی است که حکمت، آگاهی و مهربانی پروردگار منّان بر بندگان را در نظر اهل ایمان نمایان میسازد.
﴿فََٔاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُۥ وَٱلۡمِسۡکِینَ وَٱبۡنَ ٱلسَّبِیلِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٣٨﴾.
حقوق خویشاوندان را با ادای صلۀرحم، دادن صدقه و انجام کارهای نیکو ادا کن و زکات و خیرات را برای فقیران و نیازمندان راه مانده عطا نما. چنین عطایی برای اخلاصمندان بسیار نیکوست و پاداشی بزرگ دارد. کسانی که این اعمال نیکو و سایر کارهای پسندیده را انجام دهند مطلوب واقعی را دریافته به رضای خدا نایل میشوند، با دخول به بهشتش بهرهیاب شده از عذاب و خشمش نجات مییابند.
﴿وَمَآ ءَاتَیۡتُم مِّن رِّبٗا لِّیَرۡبُوَاْ فِیٓ أَمۡوَٰلِ ٱلنَّاسِ فَلَا یَرۡبُواْ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَآ ءَاتَیۡتُم مِّن زَکَوٰةٖ تُرِیدُونَ وَجۡهَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُضۡعِفُونَ ٣٩﴾.
ای مردم! آنچه را به منظور به دست آوردن سود به قرض میدهید تا ذریعۀ مال مردم افزونش سازید در نزد خداوند عزوجل فزونی نخواهد یافت، بلکه حقتعالی برکتش را محو و نابود میگرداند. اما چیزی را که به طور زکات و خیرات برای مستحقّان میدهید و با آن رضای خدا و پاداش اخروی را اراده دارید عملی است پذیرفتهشده که در نزد اوتعالی چندین برابر پاداش دارد؛ یعنی صدقات، رشد و برکت به ارمغان میآورد ولی سود و ربا، نابودی و خسارت را با خود دارد.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَکُمۡ ثُمَّ رَزَقَکُمۡ ثُمَّ یُمِیتُکُمۡ ثُمَّ یُحۡیِیکُمۡۖ هَلۡ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَفۡعَلُ مِن ذَٰلِکُم مِّن شَیۡءٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ٤٠﴾.
ای بندگان! خداوند یگانه ذاتی است که شما را از عدم آفرید و از انواع نعمتها برایتان روزی داد. پس از کامل شدن مدتهای عمر شما را میمیراند و بعد از آن از قبرها به سوی میدان محشر برای محاسبه برمیانگیزد. آیا از جملۀ شریکانی که آنها را به خداوند شریک میآورید کسی هست که افعالی مانند آفریدن، روزی دادن، میراندن و زنده کردن را انجام دهد؟ خداوند عزوجل از شرک مشرکان منزّه و مقدّس است و هیچ معبود برحقّی جز او وجود ندارد.
﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا کَسَبَتۡ أَیۡدِی ٱلنَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٤١﴾.
فساد و ناخوشایندهایی مانند قحطی، بیماری، ناداری، گرسنگی، مصیبتها و غمها به سبب گناهان مردم در خشکی و دریا آشکار میشود، برای اینکه خداوند عزوجل آنان را به سبب گناهان انجام شدۀشان مبتلا سازد تا با توبۀ خالص به سوی پروردگار خویش برگردند و از گناهان و معاصی بپرهیزند. برای اینکه نعمتها تداوم یافته عذابها برگشتانده شود، حالها صلاح یابد و آیندهها نیکوتر و بهتر شود.
﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلُۚ کَانَ أَکۡثَرُهُم مُّشۡرِکِینَ ٤٢﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: به سیر و سفر در اطراف و جوانب زمین بپردازید و با تأمّل و اعتبار ببینید و بنیدیشید که بازگشت و انجام کسانی از امّتهای پیشین، مانند قوم نوح، عاد و ثمود که به تکذیب پیامبران پرداختند چگونه بوده است؟ آثار هلاکت و بربادیی را درمییابید که وقتی کافر شدند و پیامبران را تکذیب کردند، آنان را فرا گرفت.
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ ٱلۡقَیِّمِ مِن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ یَوۡمٞ لَّا مَرَدَّ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِۖ یَوۡمَئِذٖ یَصَّدَّعُونَ ٤٣﴾.
با عمل به اوامر و اجتناب از نواهی خداوند عزوجل به جانب راه مستقیم و دین قویمی که اسلام است رو بیاور و پیش از رسیدن روز حساب بدان تمسّک بجوی؛ پیش از روزی که هیچکس وقوع آن را جلوگیری کرده نمیتواند. در آن روز مردم برای دریافت نتیجۀ اعمال خود پراکنده و متفرّقاند، بعد از آن گروهی به سوی بهشت و گروهی به جانب دوزخ رهسپار میشوند.
﴿مَن کَفَرَ فَعَلَیۡهِ کُفۡرُهُۥۖ وَمَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا فَلِأَنفُسِهِمۡ یَمۡهَدُونَ ٤٤﴾.
هر که به خداوند عزوجل کافر شود، زیان و عقوبت کفرش را خودش به تنهایی برمیدارد. اما هر که به اوتعالی ایمان آورد و اعمال نیک و مشروعی را انجام دهد، مقام و جایگاه راستینی را برای خویشتن آماده میسازد؛
﴿لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٤٥﴾.
برای آنکه خداوند عزوجل مؤمنان نیکوکار را با مهربانی و احسان، به نیکوترین پاداش جزا دهد. آری! حقتعالی کسانی را که به او کفر ورزند و پیامبرانش را تکذیب کنند دوست ندارد و مورد خشم خویش قرار میدهد.
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَن یُرۡسِلَ ٱلرِّیَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ وَلِیُذِیقَکُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ وَلِتَجۡرِیَ ٱلۡفُلۡکُ بِأَمۡرِهِۦ وَلِتَبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِهِۦ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٤٦﴾.
از دلایلی که بر الوهیت، قدرت و عظمت خداوند عزوجل دلالت دارد این است که باد را پیش از باران میفرستد تا به فرود آمدن باران مژده داده ابرها را پراکنده سازد. در نتیجه بندگان با آن شادمان شوند و با فرود آمدن آب زلال و مبارکی از آسمان رحمت پروردگارشان را بچشند. آبی را میفرستد که بندگان و شهرها را زندگی میبخشد و بحرها را به قدرت خدا برای نَوَردیدن کشتیها مساعد میسازد تا بازرگانان با رفت و آمد بر کشتیها به طلب روزی بپردازند و اموالشان انتقال یابد. این همه برای آن است که بندگان، پروردگار خود را شکر گزاری کرده یگانهاش بشمارند و تنها او را پرستش کنند.
﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِکَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوۡمِهِمۡ فَجَآءُوهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَٱنتَقَمۡنَا مِنَ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْۖ وَکَانَ حَقًّا عَلَیۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٧﴾.
یقیناً خداوند متعال پیش از پیامبر اسلام محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پیام آوران دیگری را به سوی اقوامشان فرستاد که مردم را به رحمت الهی – در صورتی که ایمان آورند – مژده دادند و از عذابش – در صورتی که کافر شوند ترساندند، به سوی توحید فرا خواندند و از شرک باز داشتند. این پیامبران با دلایل قاطع و براهین روشنی به نزد اقوام خویش آمدند، اما بیشتر مردم کافر شدند و جز اندکی ایمان نیاوردند. خداوند عزوجل از تکذیب کنندگان انتقام گرفت، کافران را هلاک ساخت و بندگان یکتا پرستش را پیروزی بخشید. آری! یاری و نصرت حقتعالی برای دوستانش حقّ است؛ زیرا به بارگاه او منزلت و تقرّب دارند.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ فَتُثِیرُ سَحَابٗا فَیَبۡسُطُهُۥ فِی ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ یَشَآءُ وَیَجۡعَلُهُۥ کِسَفٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦۖ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ ٤٨﴾.
الله عزوجل خداوندی است که بادها را میفرستد، بادها ابرهای آبدار را طبق ارادهاش در آسمان منتشر ساخته و از هم جدا مینمایند تا در نتیجه آب از میان ابر بیرون آید. اما آنگاه که پروردگار سبحان ابرها را طبق ارادۀ خویش به وسیلۀ بادها به سرزمینی سوق میدهد، مردمش به نزول باران شادمان و مسرور میشوند؛
﴿وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلِ أَن یُنَزَّلَ عَلَیۡهِم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمُبۡلِسِینَ ٤٩﴾.
هرچند بندگان پیش از نزول آب از ابرها، به خاطر طولانی شدن منع باران، از رحمت الهی ناامید و از فرود آمدن باران مأیوس بودند؛ امّا خداوند عزوجل با فرود آوردن باران، فراوانی را باز میآورد.
﴿فَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحۡمَتِ ٱللَّهِ کَیۡفَ یُحۡیِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٥٠﴾.
اکنون ای اندیشمند! با تفکّر و اعتبار در آثار باران در زمین سرسبز، بوستانهای پر درخت و باغهای فراخ تأمّل کن که چگونه خداوند عزوجل آنها را بعد از خشکسالی و قحطی به وسیلۀ آب زنده کرده و سر سبز و پر گیاه شده است؟ به راستی کسی که زمین را بعد از مردنش با سبز کردن زنده نماید، به زنده ساختن بعد از مرگ مردم و بیرون آوردنشان از قبرها نیز توناست؛ زیرا او به هر کاری قدرت دارد، هیچ چیزی او را عاجز ساخته نمیتواند و هیچ کاری بر او ممتنع نمیباشد.
﴿وَلَئِنۡ أَرۡسَلۡنَا رِیحٗا فَرَأَوۡهُ مُصۡفَرّٗا لَّظَلُّواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ یَکۡفُرُونَ ٥١﴾.
اگر خداوند عزوجل بادی را برانگیزد و نباتات سبز، کشتها و میوهها را به وسیلۀ آن نابود سازد چنانکه بعد از سبزی و تازگی همه زرد شوند، بعد از مشاهدۀ این امر مشهود نیز بر کفر به اوتعالی ادامه میدهند و از آن باز نمیگردند.
﴿فَإِنَّکَ لَا تُسۡمِعُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَلَا تُسۡمِعُ ٱلصُّمَّ ٱلدُّعَآءَ إِذَا وَلَّوۡاْ مُدۡبِرِینَ ٥٢﴾.
ای پیامبر! به راستی که تو پند و موعظه را به کسی که خداوند عزوجل قلبش را بمیرانده و گوشهایش را از شنیدن حکمت بند کرده شنوانده نمیتوانی. بنابراین کفر کافران غمگین مشو و به خاطر عدم پذیرش دعوتت نا آرام مباش؛ زیرا آنان مانند ناشنوایان و مردگانی اند که نه میشنوند و نه میدانند. حضور آنان مانند غیاب است و زندگیشان چون مرگ؛ بدان سبب که از پذیرش حق اعراض کردند و از هدایت رو گشتاندند.
﴿وَمَآ أَنتَ بِهَٰدِ ٱلۡعُمۡیِ عَن ضَلَٰلَتِهِمۡۖ إِن تُسۡمِعُ إِلَّا مَن یُؤۡمِنُ بَِٔایَٰتِنَا فَهُم مُّسۡلِمُونَ ٥٣﴾.
تو هدایتگر کسی نیستی که خداوند عزوجل بر دلش مُهر نهاده و چشمهایش را از دیدن حق کور ساخته است. نمیتوانی دعوتت را به گونهای که آن را قبول کنند و بپذیرند بشنوانی؛ مگر برای کسی که به قرآن ایمان آورده، به خدای رحمان تسلیم است و به دلایل دقّت و یقین میکند.
﴿۞ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفٗا وَشَیۡبَةٗۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡقَدِیرُ ٥٤﴾.
ای مردم! خداوند عزوجل ذاتی است که شما را از آبی بیارزش و ناچیز – یعنی نطفه – آفرید، پس تکبّر نکنید. سپس شما را بعد از ناتوانی کودکی، قوّت مردانگی بخشید و بعد از توانمندی مردانگی، به ناتوانی کلانسالی و پیری رساند. او هرچه را بخواهد از ناتوانی و قوّت، کودکی و جوانی، پیری و کلانسالی پدید میآورد، به مخلوقاتش داناست و به هر چیزی تواناست. آفرینش خود را با علمش مستحکم ساخته و مرادش را با قدرتش نفاذ میبخشد.
﴿وَیَوۡمَ تَقُومُ ٱلسَّاعَةُ یُقۡسِمُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ مَا لَبِثُواْ غَیۡرَ سَاعَةٖۚ کَذَٰلِکَ کَانُواْ یُؤۡفَکُونَ ٥٥﴾.
روزی که قیامت برپا شود، مجرمان سوگند یاد میکنند که جز لحظۀ اندکی درنگ نکردند، اما دنیا زمان اندکی نیست که مانند یک لحظه باشد. اینچنین در سوگند خود دروغ میگویند؛ همچنان که در دنیا بر خداوند عزوجل دروغ میبستند و از شرایع پیامبران انکار کردند.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ وَٱلۡإِیمَٰنَ لَقَدۡ لَبِثۡتُمۡ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡبَعۡثِۖ فَهَٰذَا یَوۡمُ ٱلۡبَعۡثِ وَلَٰکِنَّکُمۡ کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٥٦﴾.
امّا دانشمندان مؤمنی که با عمل به علمشان از پروردگار سبحان میترسیدند، برای تکذیب کنندگان منکر حق میگویند: شکی نیست که شما موافق تقدیر الهی، دورههایی را از روز آفرینش خود تا آنگاه که برانگیخته شدید درنگ کردید. اکنون این روز قیامت است که در دنیا به راستی و واقعیتش باور نداشتید، بدان تکذیب میکردید و از آن انکار میورزیدید تا پدید آمد و به وقوع پیوست.
﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یَنفَعُ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مَعۡذِرَتُهُمۡ وَلَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ ٥٧﴾.
آنگاه معذرت کافران فایدهای ندارد و خواسته نمیشود که خوشنودی خداوند عزوجل را به وسیلۀ عبادت، توبه و پذیرش دعوت پیامبران در روز قیامت به دست آورند؛ زیرا وقت آن گذشته و اکنون زمان عذاب و سرزنش آنان است.
﴿وَلَقَدۡ ضَرَبۡنَا لِلنَّاسِ فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ مِن کُلِّ مَثَلٖۚ وَلَئِن جِئۡتَهُم بَِٔایَةٖ لَّیَقُولَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُبۡطِلُونَ ٥٨﴾.
به یقین که خداوند عزوجل هرگونه مَثَل را به منظور اقامۀ دلایل اثبات قدرت، الوهیت و یگانگی خود در قرآن کریم برای بندگان بیان داشته است. امّا اگر – ای پیامبر – هرگونه دلیل و برهانی را به منظور اثبات نبوّتت برای کافران بیاوری برایت میگویند: تو و همراهان مؤمنت در ادعای نبوّت جز افترا کنندگانی بیش نیستید.
﴿کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَ ٥٩﴾.
همچنان که خداوند عزوجل بر دلهای کافران مُهر نهاده، بر دلهای کسانی که حقایق قرآن و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نمیدانند مُهر مینهد. آنگاه از موعظه و نصیحت بهره نمیگیرند و از هیچ آیهای فایده نمیبرند.
﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا یَسۡتَخِفَّنَّکَ ٱلَّذِینَ لَا یُوقِنُونَ ٦٠﴾.
ای پیامبر! بر تو لازم است در برابر اذیت کافران و تکذیب بدکاران صبر نمایی؛ زیرا پیروزی، تأیید، قدرت بخشیدن و حسن سر انجام که از جانب پروردگار برایت وعده داده شده حتماً واقع شدنی است. کسانی که به روز قیامت و به زنده شدن بعد از مرگ ایمان و یقین ندارند و به روز جزا تصدیق نمیکنند نباید ترا متردّد سازند و از دین حق باز دارند.
مکی است؛ ترتیب آن 31؛ شمار آیات آن 34
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓمٓ ١﴾.
الف. لام. میم؛ از جملۀ حروف مقطّعات است. هرچند میدانیم که معناهای ارزنده دارد، اما خداوند متعال به مراد خویش در نزول آنها داناتر است.
﴿تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ ٱلۡحَکِیمِ ٢﴾.
اینها آیات مُحکم و با حکمت قرآن کریماند که خداوند عزوجل آنها را واضح ساخته و برای مردم بیان داشته است.
﴿هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّلۡمُحۡسِنِینَ ٣﴾.
آیات قرآن کریم هدایتی برای مؤمنان است تا ایشان را به سوی حقّ و خوبیها دلالت کند و رحمتی برای نیکوکاران است تا با ترس از خداوند عزوجل و پیروی پیامبرش اخلاصمندانه بدان عمل نمایند.
﴿ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ ٤﴾.
آنانکه نماز را به کاملترین طریق به گونهای که خداوند عزوجل مشروع ساخته برپا میدارند، زکات اموالشان را با رضای کامل و طیب نفس برای مستحقّانش ادا میکنند و به روز جزا و اموری مانند ماحسبه و جزای اعمال به کاملترین وجه تصدیق مینمایند.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ عَلَىٰ هُدٗى مِّن رَّبِّهِمۡۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٥﴾.
گروه نیک اعمالی که به صفات بزرگ یاد شده موصوفاند، بر هدایت و بیانی از جانب پروردگار و با نور حقّانیت دین خویش ثابتاند. آری! ایشان به مطلوب خود رسیدند و از عذاب پروردگار نجات یافتند.
﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَشۡتَرِی لَهۡوَ ٱلۡحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٞ مُّهِینٞ ٦﴾.
از جملۀ مردم کسی است که سخنان لهو و بیهوده را خریداری میکند تا دیگران را از راه خدا باز داشته با کفر و بدکارگی خود آیات خدا را به تمسخر گیرد. برای چنین کسانی در نزد پروردگار عذاب خوار کننده و ذلّت باری موافق کبر و عنادشان آماده شده است.
هر امری که انسان را از طریق هدایت و راه راست باز دارد در مقولۀ لهو شامل است.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِ ءَایَٰتُنَا وَلَّىٰ مُسۡتَکۡبِرٗا کَأَن لَّمۡ یَسۡمَعۡهَا کَأَنَّ فِیٓ أُذُنَیۡهِ وَقۡرٗاۖ فَبَشِّرۡهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ٧﴾.
و آنگاه که آیات قرآن بر این مجرم خوانده میشود با تکبّر و عناد پشت میگرداند، حق را نمیپذیرد و به رهنمایی گوش نمیدهد؛ به گونهای که گویا چیزی را نشنیده و گوشش ناشنواست یا حواسش را به تعطیل در آورده تا از دعوت حق بهرهمند نشود. ای پیامبر! چنین کسی را به عذاب سخت و درد آور آتش دوزخ مژده بده.
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلنَّعِیمِ ٨﴾.
برای مؤمنان صالحی که به اوامر خدا و رسولش عمل کنند و از نواهی الله و پیامبرش اجتناب نمایند، بهشتهای پر از نعمتی آماده شده و در جوار پروردگار رحیم، مقام و منزلتی کریم دارند.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٩﴾.
ایشان تا دوام آسمانها و زمین در نعمتهای بهشت جاودانه میمانند؛ چنانکه این نعمتها نه قطع میگردد و نه نابود میشود. این وعدۀ راستین خداست که قطعاً برایشان عملی خواهد شد؛ زیرا پروردگار منّان وعدهاش را خلاف نمیکند و هیچکس از او در سخنش راستگوتر و در وعدهاش وفاکنندهتر نمیباشد. او ذات عزیزی است که هر که با وی زور آزمایی کند قهرش مینماید و هر که با او به جنگ پردازد خوارش میسازد. اوتعالی در تدبیر و افعال و در حکم و شریعتش با حکمت است.
﴿خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَیۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَاۖ وَأَلۡقَىٰ فِی ٱلۡأَرۡضِ رَوَٰسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمۡ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَآبَّةٖۚ وَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَنۢبَتۡنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوۡجٖ کَرِیمٍ ١٠﴾.
خداوند عزوجل آسمانها را آفرید و آنها را بدون ستونهایی که دیده شود بر زمین رفعت بخشید، کوههای با استحکامی را در زمین مستقر داشت تا آن را نگهدارد و با حرکت و جنبش در توازنش خلل ایجات نشود. حقتعالی انواع حیوانات و خزندگان را در زمین منتشر کرد، از ابرها آب گوارا و با برکتی را فرود آورد تا به وسیلهاش زمین را بعد از خشکسالی و قحطی سرسبز کند و در آن از هر رویندهای، جفت با طراوتی را مقرّر داشت که دارای منظری زیباست؛ چنانکه هریک از انواع نباتات، اقسام درختها و اصناف میوهها در رنگ و مزّهاش با دیگران متفاوت است.
﴿هَٰذَا خَلۡقُ ٱللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ ٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦۚ بَلِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ١١﴾.
ای مردم! همه چیزهایی را که شما میبینید مخلوات پروردگاراند و آفریدۀ کسی دیگر نمیباشند. اکنون ای کافران! نشان دهید که غیر از الله یگانه، خدایانی که شما به عبادت آنها میپردازید چه چیزی را آفریدهاند؟ به راستی که کافران در گمراهی و بیخردی به سر میبرند و از حقّ و راهیابی دوراند؛ زیرا هدایت را رها کردند و در مسیر گمراهی روان شدند.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا لُقۡمَٰنَ ٱلۡحِکۡمَةَ أَنِ ٱشۡکُرۡ لِلَّهِۚ وَمَن یَشۡکُرۡ فَإِنَّمَا یَشۡکُرُ لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٞ ١٢﴾.
مسلّماً خداوند عزوجل برای بندۀ صالح و توبهگارش لقمان دانش دینی، استحکام رأی حقّانیت در گفتار را عطا کرد و مأمورش نمود با عمل به طاعات و پرهیز از گناهان شکر گزارش باشد. آری! هر که شکرگزاری نماید به خود نفع رسانده و فایدۀ آن به خودش برمیگردد؛ زیرا پروردگار سبحان از جهانیان بینیاز است، طاعت مطیعان به وی فایدهای نمیرساند و معصیت گنهکاران ضرری را متوجهش نمیسازد. امّا کسی که با انکار از نعمتها به ولینعمت کفر ورزد، حقتعالی به عبادتش نیازی ندارد. همه ستایشهای نیکو و سپاسگزاریها در همه احوال مخصوص اوتعالی است، او از کافران بینیاز است و به بندگان شکر گزارش پاداش میدهد.
﴿وَإِذۡ قَالَ لُقۡمَٰنُ لِٱبۡنِهِۦ وَهُوَ یَعِظُهُۥ یَٰبُنَیَّ لَا تُشۡرِکۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ ١٣﴾.
از روزی یادآور که لقمان با توصیۀ نصایحی پسرش را از شرک به خداوند عزوجل بازداشت و برایش خبر داد که شرک از بزرگترین گناهان، بدترین خطاها و زشتترین اعمال ناپسند است.
﴿وَوَصَّیۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ بِوَٰلِدَیۡهِ حَمَلَتۡهُ أُمُّهُۥ وَهۡنًا عَلَىٰ وَهۡنٖ وَفِصَٰلُهُۥ فِی عَامَیۡنِ أَنِ ٱشۡکُرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیۡکَ إِلَیَّ ٱلۡمَصِیرُ ١٤﴾.
خداوند عزوجل نیکی و احسان به پدر و مادر را بر انسان واجب کرده؛ زیرا مادرش با ناتوانی مُضاعَفی که از اثر مشقّت و دردها دچار آن شده به او باردار شده و دو سال مدّت بارداری و شیرخوارگیاش را با زحمت سپری میکند. آری! حقتعالی بر او واجب ساخته که پروردگارش را با انجام طاعات و پدر و مادرش را با نیکی و احسان شکرگزار باشد. بازگشت بندگان به سوی اوتعالی است و همه را طبق اعمال نیک و بدشان جزا و پاداش میدهد.
﴿وَإِن جَٰهَدَاکَ عَلَىٰٓ أَن تُشۡرِکَ بِی مَا لَیۡسَ لَکَ بِهِۦ عِلۡمٞ فَلَا تُطِعۡهُمَاۖ وَصَاحِبۡهُمَا فِی ٱلدُّنۡیَا مَعۡرُوفٗاۖ وَٱتَّبِعۡ سَبِیلَ مَنۡ أَنَابَ إِلَیَّۚ ثُمَّ إِلَیَّ مَرۡجِعُکُمۡ فَأُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٥﴾.
ای انسان! اگر پدر و مادرت با حرص باعث شدند که به خداوند عزوجل کافر شوی و به او چیزی را شریک آوری، یا تو را به گناه مأمور داشتند پیرویشان مکن؛ زیرا اطاعت والدین در امور مشروع لازم است و فرمان پذیری مخلوق در کاری که نافرمانی آفریدگار باشد لزومی ندارد. اما نافرمانی در این زمینه تو را به بیادبی در برابرشان وا ندارد، بلکه با آنان صحبت نیکو و مهربانی داشتهباش. به کسی اقتدا نما که از گناه به سوی پروردگار توبه نمود با عمل به طاعت، از خطا کاریها به جانب مولایش باز میگردد و از گناه دست میکشد؛ زیرا بعد از زندگی دنیا بازگشت به سوی خداوند عزوجل است تا هر کس را به کردارش آگاه سازد و مطابق اعمالش جزا دهد.
﴿یَٰبُنَیَّ إِنَّهَآ إِن تَکُ مِثۡقَالَ حَبَّةٖ مِّنۡ خَرۡدَلٖ فَتَکُن فِی صَخۡرَةٍ أَوۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَوۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ یَأۡتِ بِهَا ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٞ ١٦﴾.
بعد از آن لقمان علیه السلام ، در ضمن نصیحت برای پسرش گفت: پسرکم! اگر عمل نیک و بد در کوچکی به اندازۀ دانۀ خردلی و در میان سنگی مستقر باشد یا در جای دیگری در آسمانها و زمین قرار داشته باشد، از علم الله عزوجل پوشیده نیست و حتماً آن را در روز قیامت باز میآورد تا هر کس را موافق عمل نیک و بدش جزا دهد. حقتعالی به بندگانش لطف دارد و مهربان است، با زیباترین وسایل به خوشایندها وصلشان میکند و ناخوشایندها را از ایشان دفع مینماید. او خداوند خبیری است که هیچ امر نهان و غایبی بر او پوشیده و پنهان نیست.
﴿یَٰبُنَیَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَکَۖ إِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٧﴾.
لقمان علیه السلام پسرش را به اقامۀ نماز به کاملترین وجهش به گونهای که مشروع شده امر نمود؛ زیرا نماز ستون دین و بازدارنده از فحشا و منکر است. او را مأمور داشت که امر به معروف کند؛ یعنی مردم را به هر خیر و راهیابی که نقل و عقل به شایستگی آن دلالت دارد فرا خواند. توصیهاش نمود که نهی از منکر نماید؛ یعنی آنان را از اموری که شرایع با حکمت الهی و فطرت راستین نهی کرده باز دارد. اما توصیهاش کرد تا با مهربانی و نرمی و با حکمت و ملایمت این کار را انجام دهد و چون امر به معروف و نهی از منکر مینماید، آزار و اذیت مردم را تحمل داشته باشد؛ زیرا روش انبیا و پیامبران همچنین است. آری! انجام این اعمال از اموری است که باید انسان بر آن حرص داشته باشد و به انجامش تصمیم جدّی بگیرد؛ چون این وظیفه از بلندترین منازل و بزرگترین مراتب به شمار میرود.
﴿وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ ١٨﴾.
چهرهات را با تکبّر و به گونۀ توهین آمیز از مردم مگردان، بلکه با ایشان پیشانی گشاده داشته باش، تبسّم نما و آغوشت را برای بندگان الله عزوجل باز نگهدار. در روی زمین با تکبّر، خود پسندی و خرامان راه مرو؛ زیرا خداوند سبحان کسی را که در دلش متکبّر باشد، به زبانش فخر فروشی کند، خود را بزرگ بیند و از مردم برتر بشمارد دوست ندارد، بلکه اشخاص فروتنی را دوست میدارد که با بندگانش پیش آمد نیکو دارند.
﴿وَٱقۡصِدۡ فِی مَشۡیِکَ وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِکَۚ إِنَّ أَنکَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِیرِ ١٩﴾.
آنگاه که راه میرفتی تواضع داشته باش و با تکبّر و خود پسندی راه مرو. وقتی سخن میزنی از آوازات بکاه؛ زیرا این از حسن ادب و کمال عقل است. به یقین که نارساترین، بدترین و ناپسندترین آوازها آواز خر است. پس با بلند آوازی بدون نیاز، صدایت را به آواز خر همانند مکن.
﴿أَلَمۡ تَرَوۡاْ أَنَّ ٱللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَأَسۡبَغَ عَلَیۡکُمۡ نِعَمَهُۥ ظَٰهِرَةٗ وَبَاطِنَةٗۗ وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یُجَٰدِلُ فِی ٱللَّهِ بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَلَا هُدٗى وَلَا کِتَٰبٖ مُّنِیرٖ ٢٠﴾.
ای بندگان! آیا ندیدید که خداوند سبحان موجودات آسمانی مانند خورشید، ماه، ستارگان، سیّارگان، ابرها و دیگر چیزها را مسخّرتان ساخته و موجودات زمینی از قبیل حیوان، نبات، آب و دیگر چیزها را برایتان رام نموده است؟ نمیبینید که احسانهای ارزشمند و نعمتهای بسیارش چون عافیت و تندرستی، فرزندان و اموال، امنیت و آرامش، در خدمت شما قرار دارد؟ نمیاندیشید که نعمتهای ظاهری وی در بدنها و اعضای وجود، و نعمتهای باطنیاش در دلها و عقلها شامل حالتان است؟ بعضی از مردم در عبودیت، نامها و صفات الله عزوجل و نیز در باب اخلاص عبادت برای او تعالی، بدون برهان درست و دلیل واضح به جدال میپردازند؛ امّا هیچ بیان و کتابی ادعا و سخن آنان را مستند نمیسازد و مورد تأیید قرار نمیدهد.
﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ٱلشَّیۡطَٰنُ یَدۡعُوهُمۡ إِلَىٰ عَذَابِ ٱلسَّعِیرِ ٢١﴾.
وقتی برای کافران که به ناحق در باب عبودیت پروردگار مادله میکنند گفته شود: از آنچه خداوند عزوجل در کتاب خوشی بر پیامبرش فرو فرستاده پیروی کنید و به وسیلهاش هدایت شوید، با تعرّض به ردّ این سخن میپردازند و میگویند: نه، ما به آن تعلّق خاطر نداریم، بلکه از روش پیشین پدران و اجداد خویش که شرک و عبادت بتهاست پیروی میکنیم. آیا این کار را انجام میدهند، اگرچه شیطان، زشتی کار و شرک آنان به پروردگار را نیکو جلوه دهد و با زینت دادنش آنان را به سوی آتش برا فروختۀ دوزخ فرا خواند که کافران را میسوزاند؟
﴿۞وَمَن یُسۡلِمۡ وَجۡهَهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ فَقَدِ ٱسۡتَمۡسَکَ بِٱلۡعُرۡوَةِ ٱلۡوُثۡقَىٰۗ وَإِلَى ٱللَّهِ عَٰقِبَةُ ٱلۡأُمُورِ ٢٢﴾.
کسی که با گفتار نیکو، اعمال صالح و اصلاح احوال خود عبادتش را به پروردگار خالص نماید و اوتعالی را در الوهیت یگانه بداند، به راستی که محکمترین واسطه را لازم گرفته و به بزرگترین وسیلهای چنگ زده که او را به رحمت و رضوان خداوند عزوجل وصل میسازد. همه قضایا به الله پاک برمیگردد و همه امور به او رجعت میکنند، همه مردم به پیشگاه او حضور مییابند و حقتعالی فرمانبرداران را پاداش داده گنهکاران را به عذابش گرفتار میسازد.
﴿وَمَن کَفَرَ فَلَا یَحۡزُنکَ کُفۡرُهُۥٓۚ إِلَیۡنَا مَرۡجِعُهُمۡ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٢٣﴾.
ای پیامبر! بر کسی که به رسالت تو کفر ورزد و دعوتت را تکذیب کند تأسّف مخور و از عملکردش اندوهگین مباش؛ زیرا تو رسالت خویش را انجام دادی، امانت را ادا کردی و به نصیحت امّت پرداختی. هر که کافر شود بازگشت او به سوی خداوند عزوجل است، آنگاه او را به اعمال بدی که در دنیا انجام داده خبر میدهد و در برابر اعمالش در آتش دوزخ عذاب مینماید؛ زیرا اوتعالی به رازهای دلها و خاطرات ضمیرها آگاه است و هیچ چیز نهانی از او مخفی نیست.
﴿نُمَتِّعُهُمۡ قَلِیلٗا ثُمَّ نَضۡطَرُّهُمۡ إِلَىٰ عَذَابٍ غَلِیظٖ ٢٤﴾.
خداوند عزوجل کافران را در زندگی کوتاه مدّت و فانی دنیا به مانند چارپایان روزی میدهد و بهرهمند میسازد. بعد از آن آنان را در روز حساب جمع آوری مینماید و به سوی عذاب دشوار و درد آوری سوق میدهد.
﴿وَلَئِن سَأَلۡتَهُم مَّنۡ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ لَیَقُولُنَّ ٱللَّهُۚ قُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِۚ بَلۡ أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٢٥﴾.
ای پیامبر! اگر از کافران بپرسی که آفریدگار آسمانها و زمین کسیت؟ پاسخ میدهند که فقط خداوند یگانه است. با چنین اقراری دلیل بر آنان اقامه شد؛ زیرا کسی که این موجودات را آفریده سزاوار آن است که به یگانگی عبادت شود. اکنون برایشان بگو: حمد و سپاس سزاوار پروردگاری است که از گفتههای شما بر خودتان دلیلی اقامه کرد. آری! بیشتر کافران فکر نمیکنند که چه کسی در برابر نعمتها مستحقّ عبادت است و چه کسی در برابر بخششهایش با توحید و عبودیت سزاوار شکران است؛ از همین رو دیگر چیزها را به اوتعالی شریک میآورند.
﴿لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ٢٦﴾.
همه موجوداتی را که خداوند عزوجل در آسمانها و زمین آفریده از لحاظ ملکیت و آفرینش، روزی دادن و تدبیر، و تصرّف و تقدیر مملوک او هستند. او معبود بر حقّی است که غیر او خدایی نیست و جز وی پروردگاری وجود ندارد. اوتعالی از مخلوقاتش بینیاز است؛ از این رو طاعات برایش فایدهای ندارد، گناهان ضرری را متوجّهش نمیسازد و به کسی نیازمند نیست. ستایش نیکو و شکران فراوان مخصوص اوتعالی است و حمد و ثنا در نخست و نهایت، در هر زمان و مکان و در همه احوال سزاوار اوست.
﴿وَلَوۡ أَنَّمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن شَجَرَةٍ أَقۡلَٰمٞ وَٱلۡبَحۡرُ یَمُدُّهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦ سَبۡعَةُ أَبۡحُرٖ مَّا نَفِدَتۡ کَلِمَٰتُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٢٧﴾.
اگر درختهایی که در زمیناند قلم شوند، دریا به رنگ تبدیل شود، بعد از آن به هفت دریا امتداد یابد و با این قلمها و رنگها کلمات خداوند عزوجل نوشته شود قلمها نابود میشود و رنگها به نهایت میرسد، اما کلمات بزرگ و با برکت پروردگار تمام نمیشود؛ چون کلماتش را کسی شمرده نمیتواند و بشریت توان احاطه به آنها را ندارد. الله عزوجل در پادشاهیاش غالب است، هر که با وی دشمنی کند خوارش میسازد، هر که با او دوستی ورزد عزیزش میدارد و در آفرینش و عملکرد، و حکم و شریعتش با حکمت است.
این آیه به اثبات صفت کلام برای حقتعالی که سزاوار بزرگی اوست دلالت دارد.
﴿مَّا خَلۡقُکُمۡ وَلَا بَعۡثُکُمۡ إِلَّا کَنَفۡسٖ وَٰحِدَةٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعُۢ بَصِیرٌ ٢٨﴾.
ای انسانها! آفرینش و زنده کردن دوبارۀتان در نزد خداوند عزوجل در آسانی و سهولت، فقط مانند آفرینش و برانگیختن یک نفر است. به راستی که اوتعالی تمام سخنان را میشنود و همه اعمال را میبیند، به همه احوال داناست و قطعاً از اعمال مخلوقات حساب میگیرد.
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱللَّهَ یُولِجُ ٱلَّیۡلَ فِی ٱلنَّهَارِ وَیُولِجُ ٱلنَّهَارَ فِی ٱلَّیۡلِ وَسَخَّرَ ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَۖ کُلّٞ یَجۡرِیٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَأَنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ ٢٩﴾.
آنا ندیدی که خداوند عزوجل شب را در روز داخل میکند و از اثرش ساعات شب دراز و ساعات روز کوتاه میشود و باز روز را در شب داخل مینماید و از اثرش ساعات روز، بلند و ساعات شب کوتاه میگردد؟ خورشید و ماه را برای مصلحت بندگان تحت فرمان آورده که هرکدام تا مدّت معیّن و تغّیرناپذیری در مسیرش حرکت کند و در مدارش جریان یابد؟ حقتعالی به کارهای نیک و بد انسانها داناست، هیچ امر پنهانی از او پوشیده نیست و هیچ چیزی از وی غایب نمیماند.
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ ٣٠﴾.
خداوند عزوجل این آفرینش بزرگ و نشانههای قوی را مقرّر داشته تا بدانید که تنها اوتعالی در الوهیت، ذات، نامها، صفات و افعالش حقّ است و معبودان کافران باطل و ساختگی است. یقیناً پروردگار عزوجل در قدر و منزلت و در قهر و غلبه بلند مرتبه و به ذاتش متعالی است. آری! اوتعالی طوری که سزاوار جلال اوست بر عرش استوا دارد، در نامها و صفاتش بلند مرتبه است و اوست که از هر چیزی بزرگتر است. مسلّماً هر که دارای چنین صفاتی باشد سزاوار پرستش است و باید در الوهیت یگانه شناخته شود.
﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّ ٱلۡفُلۡکَ تَجۡرِی فِی ٱلۡبَحۡرِ بِنِعۡمَتِ ٱللَّهِ لِیُرِیَکُم مِّنۡ ءَایَٰتِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ ٣١﴾.
ای انسان! آیا مشاهده نکردی که چگونه کشتی به تقدیر و تسخیر پروردگار سبحان در دریا حرکت میکند تا نعمت و رحمتی از جانب اوتعالی برای بندگان باشد؛ طوری که بر آن سفر نماید، به طلب روزی بپردازند و دلایل قدرت و عظمت اوتعالی آشکار شود؟ مسلّماً در حرکت کشتیها بر روی دریاها دلیل قاطع و برهان روشنی بر عظمت و یگانگی خداوند عزوجل است؛ البته در نگاه کسی که بر ادای طاعات و پرهیز از گناهان استقامت داشته باشد، بر مقدّرات الهی صبر نماید و نعمتهایش را شکرگزار باشد.
﴿وَإِذَا غَشِیَهُم مَّوۡجٞ کَٱلظُّلَلِ دَعَوُاْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ فَلَمَّا نَجَّىٰهُمۡ إِلَى ٱلۡبَرِّ فَمِنۡهُم مُّقۡتَصِدٞۚ وَمَا یَجۡحَدُ بَِٔایَٰتِنَآ إِلَّا کُلُّ خَتَّارٖ کَفُورٖ ٣٢﴾.
آنگاه که کافران به کشتیها سوار میشوند و موجها مانند ابر یا کوهی ارتفاع مییابد و ناشکیبایی و ترس از هلاکت بر آنان چیره میشود به خداوند عزوجل پناه میبرند و به پیشگاهش خالصانه دعا میکنند. اما آنگاه که توسّط کشتی با سلامتی و آرامش به خشکی میرسند برخی در عبادت خود میانهرواند؛ یعنی به گونۀ کامل شکر خدا را ادا نمیکنند و مؤمن موحّد و تقصیر کاراند، ولی برخی دیگر به نعمتهای اوتعالی کفر میورزند و در عبادتش شریک میآورند. آری! تنها خیانتکاران بدکار به آیات و دین خدا کفر میورزند؛ آنانکه عقدها و پیمانها را شکستند و وعدهها را خلاف کردند، از نعمتها انکار ورزیدند و احسنان الهی را فراموش نمودند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمۡ وَٱخۡشَوۡاْ یَوۡمٗا لَّا یَجۡزِی وَالِدٌ عَن وَلَدِهِۦ وَلَا مَوۡلُودٌ هُوَ جَازٍ عَن وَالِدِهِۦ شَیًۡٔاۚ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِٱللَّهِ ٱلۡغَرُورُ ٣٣﴾.
ای مردم! با انجام اوامر و پرهیز از نواهی از پروردگار خویش بترسید و از دشواری روزی آشکار، یعنی قیامت هراس داشته باشید؛ روزی که در آن پدر از فرزند و فرزند از پدر چیزی را دفع کرده نمیتوانند؛ یعنی خویشاوندیی نیست که فایدهمند باشد و یاری دهندهای نیست که عذاب را دفع کند. آنچه را خداوند عزوجل در باب برپاشدن قیامت به شما وعده کرده حقّ است و در آن شکی وجود ندارد؛ از این رو به زندگی دنیا و به آرایش ظاهریاش فریب نخورید؛ زیرا دنیا باطل، نابودشدنی و متاع اندکی است. همچنان شیطانهای انسی و جنّی شما را در شناخت و عبادت پروردگارتان و از هدایت به سوی گمراهی سوق ندهند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ ٱلۡغَیۡثَ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡأَرۡحَامِۖ وَمَا تَدۡرِی نَفۡسٞ مَّاذَا تَکۡسِبُ غَدٗاۖ وَمَا تَدۡرِی نَفۡسُۢ بِأَیِّ أَرۡضٖ تَمُوتُۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرُۢ ٣٤﴾.
به راستی که تنها خداوند عزوجل به وقت قیام قیامت داناست؛ نه کسی دیگر. اوست که باران را فرود میآورد و هیچکس جز وی توان انجام این کار را ندارد. تنها حقتعالی میداند که در رحِمهای مادران چیست و فقط او داناست که هریک از مردم فردا چه میکند؛ حال آنکه خود اشخاص نمیدانند. خداوند پاک داناست که هر نفسی به کدام سرزمین میمیرد، حال آنکه خود شخص بدان آگاهی ندارد. یقیناً خداوند سبحان به هر چیزی داناست، هیچ امر نهانی از او مخفی نیست و هیچ غایبی از پوشیده نمیماند.
مکی است؛ ترتیب آن 32؛ شمار آیات آن 30
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿الٓمٓ ١﴾.
الف. لام. میم؛ از حروف مقطّعات است. هرچند میدانیم که معناهای ارزنده دارد، اما خداوند متعال به مراد خویش در نزول آنها داناتر است.
﴿تَنزِیلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَا رَیۡبَ فِیهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢﴾.
قرآن کریم کتابی است که آن را خداوند عزوجل بر پیامبرش نازل کرده و شکی نیست که وحیی از جانب پروردگار جهانیان است.
﴿أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۚ بَلۡ هُوَ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکَ لِتُنذِرَ قَوۡمٗا مَّآ أَتَىٰهُم مِّن نَّذِیرٖ مِّن قَبۡلِکَ لَعَلَّهُمۡ یَهۡتَدُونَ ٣﴾.
امّا کافران میگویند که محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرآن را از خود ساخته است و وحیی از جانب حقتعالی نمیباشد. پندار آنان دروغی بیش نیست؛ زیرا قرآن وحیی الهی است که توسط جبرئیل علیه السلام بر پیامبر بزرگوار اسلام نازل شده است تا با آن مردمی را بیم دهد که پیش از آنحضرت پیامبری به سویشان فرستاده نشده بود؛ برای اینکه به سوی ایمان هدایت و به حق منقاد شوند.
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ مَا لَکُم مِّن دُونِهِۦ مِن وَلِیّٖ وَلَا شَفِیعٍۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ٤﴾.
الله عزوجل خداوندی است که تنها او آسمانها، زمین و موجودات میان آنها را بر مبنای حکمتی که خود به آن داناست در شش روز آفرید؛ هرچند او توانا بود که همه را با کلمۀ «کُن» به وجود آورد. بعد از آفرینش آنها طوری که به جلالش سزاوار است بلاکیف و تشبیه بر عرش خویش استواء و ارتفاع نمود. جز پروردگار یاری کننده و صاحب اختیاری نیست که به تدبیر امور بندگان بپردازد و در شؤون حیاتشان تصرّف نماید. همچنان در نزد حقتعالی شفیع و عذر خواهی وجود ندارد که عذاب را از آنان مرفوع سازد؛ مگر اینکه اوتعالی برای شفاعتگر اجازه دهد و از کسی که برایش شفاعت میشود راضی باشد. آیا در آیات نمیاندیشید و از نصیحتها پند نمیگیرید، به خداوند یگانه ایمان نمیآورید و طاعت و عبادت را برای وی خالص نمیسازید؟
﴿یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ یَعۡرُجُ إِلَیۡهِ فِی یَوۡمٖ کَانَ مِقۡدَارُهُۥٓ أَلۡفَ سَنَةٖ مِّمَّا تَعُدُّونَ ٥﴾.
خداوند متعال امر کائنات را از آسمان به سوی زمین تدبیر مینماید، بعد از آن این امر و تدبیر در روزی به سوی پروردگار بالا میرود که اندازهاش هزار سال از روزهای دنیاست؛ از همان روزهایی که مردم برمیشمارند.
﴿ذَٰلِکَ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِ ٱلۡعَزِیزُ ٱلرَّحِیمُ ٦﴾.
این مدبّر جهان، همان پروردگار و آفرید گاری است که متصرّف کائنات است. او به همه امور پوشیده از چشمها، به امور پنهان در ضمیرها و به رازهای دلها آگاه است و به چیزهایی که دیدگان میبیند علم دارد. اوتعالی در پادشاهی و حکمش غالب است، هر که با وی زور آزمایی کند خوارش میسازد، هر که با وی مقابله کند شکستش میدهد و به بندگانش مهربان است؛ از آنرو ایشان را مهلت میدهد و به سوی توبه فرا میخواند.
﴿ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِینٖ ٧﴾.
الله عزوجل خداوندی است که هرچیز را مستحکم آفرید، صُنعش نیکوست و پدر انسانها آدم علیه السلام را از گِل به وجود آورد.
﴿ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِینٖ ٨﴾.
بعد از آن خلقت فرزندان آدم را چنان مقرّر داشت که با پیدایش از آب منی ضعیف، صاف و بیارزشی تکثّر مییابند.
﴿ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ٩﴾.
بعد از آن خلقت انسان را کامل میکند و به او نیرو میبخشد، سیمایش را نیکو میسازد و با فرستادن و توظیف فرشتهای از روحش در او میدمد. برایتان ای انسانها چشم و گوش و دل میآفریند و اینها نعمتهای ارزشمندیاند که به وسیلۀ آنها آوازها، رنگها، اشیاء، علوم و معارف را درک میکنید، امور و چیزهای فایده بخش، ضررناک و نیک و بد را باز میشناسید. اما شکر گزاریتان در برابر این نعمتها اندک است و از جملۀ شما بسیار کماند کسانی که این نعمتها را در طاعت خداوند عزوجل به کار برند.
﴿وَقَالُوٓاْ أَءِذَا ضَلَلۡنَا فِی ٱلۡأَرۡضِ أَءِنَّا لَفِی خَلۡقٖ جَدِیدِۢۚ بَلۡ هُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ کَٰفِرُونَ ١٠﴾.
کافرانی که از زندهشدن بعد از مرگ انکار داشتند گفتند: آیا وقتی جسمهای ما در قبرها به خاک تبدیل شود با آفرینش تازهای برانگیخته میشویم؟! این منکران، وقوع چنین امری را دور پنداشتهاند؛ از این رو برای اثباتش دلیل نمیخواهند، بلکه فقط تکذیب میکنند و عناد پیشهاند.
﴿۞قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ تُرۡجَعُونَ ١١﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: ملک الموت که خداوند عزوجل او را به قبض ارواح موظّف داشته روحهای شما را بدون تقدیم و تأخیر از موعدش میگیرد. بعد از آن در روز قیامت به سوی پروردگار خود باز میگردید و او اعمال شما را محاسبه میکند. در نتیجه مطیعان را پاداش نیکو میدهد و سرکشان را به عذاب گرفتار میسازد.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلۡمُجۡرِمُونَ نَاکِسُواْ رُءُوسِهِمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ رَبَّنَآ أَبۡصَرۡنَا وَسَمِعۡنَا فَٱرۡجِعۡنَا نَعۡمَلۡ صَٰلِحًا إِنَّا مُوقِنُونَ ١٢﴾.
اگر مجرمان منکر حساب را در روز قیامت مشاهده کنی که با ذلّت و ترسناکی سر افکندهاند و در حالی که خواری و محنت بر آنان سایه افکنده میگویند: پروردگارا! بدی اعمال خویش را دیدیم و سخن حق را که پیامبران ما را به سویش فرا میخواندند شنیدیم، اکنون طور یقین به خطاکاری خود پیبردیم و اینک به سویت توبهگار شدهایم؛ پس ما را به زندگی دنیا بر گردان تا از اعمال نیکو توشه بگیریم. اکنون به علم یقین دانستیم که به دینت کافر بودیم، پیامبرت را تکذیب نمودیم و زندهشدن بعد از مرگ را دروغ پنداشتیم. اگر این امر را در روز رستاخیز بزرگ مشاهده نمایی، یقیناً که امر هولناک و سخن بزرگی را مشاهده نمودهای.
﴿وَلَوۡ شِئۡنَا لَأٓتَیۡنَا کُلَّ نَفۡسٍ هُدَىٰهَا وَلَٰکِنۡ حَقَّ ٱلۡقَوۡلُ مِنِّی لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِینَ ١٣﴾.
اگر خداوند عزوجل بخواهد کافران را به راه حق هدایت میکند و به ایمان توفیق میبخشد، اما قول حق از جانب اوتعالی از پیش ثابت شده و وقوعش لازمی است، مبنی بر اینکه دوزخ را از جنّیان و انسانهای سرکش و عصیانگر پر مینماید؛ زیرا آنان باطل را بر حق ترجیح دادند و اختیار نمودند.
﴿فَذُوقُواْ بِمَا نَسِیتُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَآ إِنَّا نَسِینَٰکُمۡۖ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡخُلۡدِ بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٤﴾.
هنگامی که کافران در روز قیامت به دوزخ داخل میشوند برایشان گفته میشود: به سبب غفلت خویش را حساب و جزای اعمال و به خاطر مصروفیت به لذّتهای دنیای فانی عذاب را بچشید. خداوند عزوجل شما را در دوزخ رها گذاشته نه بیرونتان میکند و نه عذاب آن را بر شما تخفیف میدهد. عذاب آتش را به سبب اعمال ناپسند کفر، تکذیب و ظلمی که انجام دادید همیشه و دوامدار بچشید.
﴿إِنَّمَا یُؤۡمِنُ بَِٔایَٰتِنَا ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ۩ ١٥﴾.
تنها کسانی به آیات کتاب الهی تصدیق میکنند و از آن پیروی مینمایند که چون با آن بیم داده شوند نصیحت را میپذیرند و آنگاه که آیاتش برایشان خوانده شود با ترسناکی و فروتنی برای پروردگار سجده مینمایند، اوتعالی را در سجده با ثنا و ستایش به پاکی یاد میکنند و از عبادت و فروتنی به پیشگاه وی تکبّر نمیورزند.
﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ یَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ ١٦﴾.
پهلوهای گروه ابرابر از ترس و پروردگار در هنگام خواب از خوابگاهشان دور است؛ یعنی خوابشان مانند خواب منافقان نیست که چون خود مرده و بیجان باشند، بلکه برای نماز شب (تهجّد) برمیخیزند، خدا را بسیار یاد میکنند و با ترسناکی از حقتعالی خواستاراند و از مال و روزی حلالی که برایشان عطا کرده در راه خدا صدقه مینمایند.
﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٧﴾.
هیچکس آگاهی ندارد و نمیداند که پروردگار منّان چه اندازه روزیهای با کرامتی را برای مؤمنان برابر در بهشتهای پر از نعمت، در جوار خویش همراه با خورسندی، شادابی نفس و انشراح صدر، با عافیت و آرامش آماده کرده است. این پاداشی است که در بدل ایمان و اعمال نیکویشان برایشان داده شده است.
﴿أَفَمَن کَانَ مُؤۡمِنٗا کَمَن کَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا یَسۡتَوُۥنَ ١٨﴾.
آیا کسی که به خداوند عزوجل ایمان داشته باشد، از پیامبرش پیروی نماید و وعده و وعید الهی را تصدیق نماید، برابر با کسی است که به تکذیب رسول خدا بپردازد، به آنچه حقتعالی نازل کرده کفر ورزد و از دایرۀ طاعت الهی خارج شود؟! نه، هرگز برابر نیستند.
﴿أَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡمَأۡوَىٰ نُزُلَۢا بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٩﴾.
اما باز گشت مؤمنان نیکوکار و پرهیزگار به سوی بهشتهای پر از نعمت است، در آن مأوا میگزینند و از نعمتهایش بهره میگیرند. در آنجا برایشان محافل نیکویی به طور مهمانی برپا میشود و این نعمتها، پاداش اعمال صالح و پذیرفته شدۀشان است که پیشتر در دنیا انجام داده بودند.
﴿وَأَمَّا ٱلَّذِینَ فَسَقُواْ فَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ کُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَآ أُعِیدُواْ فِیهَا وَقِیلَ لَهُمۡ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّذِی کُنتُم بِهِۦ تُکَذِّبُونَ ٢٠﴾.
اما کسانی که خداوند عزوجل را نافرمانی کردند، از طاعتش بیرون آمدند و با پیامبرش مخالفت ورزیدند، به سوی آتش دوزخ باز میگردند هرباری که بخواهند از آن بیرون شوند، حقتعالی آنان را باز میگرداند و برایشان به گونۀ توبیخ و سرزنش گفته میشود: از عذاب دوزخ که در زندگی دنیا بدان تکذیب میکردید بچشید.
﴿وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَدۡنَىٰ دُونَ ٱلۡعَذَابِ ٱلۡأَکۡبَرِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ٢١﴾.
به یقین که الله عزوجل پیش از عذاب اکبر در آتش دوزخ، کافران را از عذاب دنیا که نزدیکتر است میچشاند و آنان را به انواع مصیبتها و غمها، بلاها و اضطرابها، محنتها و پریشانیها، بیماریها و دردها گرفتار مینماید تا شاید به خود آیند و با پیش گرفتن توبه از کفر و تکذیب به سوی حقتعالی باز گردند و با اخلاص در عبادت و طاعت به او رجوع نمایند.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بَِٔایَٰتِ رَبِّهِۦ ثُمَّ أَعۡرَضَ عَنۡهَآۚ إِنَّا مِنَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ مُنتَقِمُونَ ٢٢﴾.
هیچکس ظالمتر نخواهد بود از کسی که به وسیلۀ آیات فرود آمده از جانب حقتعالی بر پیامبرش نصیحت شود، اما آن را ترک کند و بدان ایمان نیاورد، از حق اعراض نماید و بدان عمل نکند. به یقین که خداوند عزوجل از دشمنان مجرم و بدکارش با عذاب سختی انتقام میگیرد.
﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ فَلَا تَکُن فِی مِرۡیَةٖ مِّن لِّقَآئِهِۦۖ وَجَعَلۡنَٰهُ هُدٗى لِّبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٢٣﴾.
یقیناً خداوند پاک تورات را بر موسی علیه السلام نازل کرد؛ همچنان که قرآن کریم را بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل نمود. ای پیامبر! اکنو دربارۀ ملاقات موسی علیه السلام در شب معراج و سفر اسراء شک نداشته باش. الله عزوجل تورات را هدایت و بیانی برای بنیاسرائیل مقرّر داشت تا آنان را به سوی هدایت فرا خواند و به خیر رهنمایی کند.
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۡهُمۡ أَئِمَّةٗ یَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا لَمَّا صَبَرُواْۖ وَکَانُواْ بَِٔایَٰتِنَا یُوقِنُونَ ٢٤﴾.
حقتعالی از بنیاسرئیل هدایتگران و دعوتگرانی را موظّف نمود و پیشوایان و رهبرانی را مقرّر داشت که مردم در احسان و نیکوکاری به ایشان اقتدا مینمودند و دیگران را به سوی طاعت الهی و صلاح و استقامت دعوت میکردند. این بدان سبب بود که ایشان با ادای طاعت و ترک مخالفتها صبر میکردند، به آیات و براهین الهی یقین داشتند و به کاملترین وجه تصدیق میکردند. بناءً با صبر و استقامت در برابر شهوات مقاومت نمودند و با یقین و تصدیق در برابر شبهات استقامت کردند؛ زیرا امامت در دین با همین صبر و یقین به دست میآید.
﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفۡصِلُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ فِیمَا کَانُواْ فِیهِ یَخۡتَلِفُونَ ٢٥﴾.
ای پیامبر! به راستی که پروردگار تو در میان مؤمنان و کافران اعم از یهودیان و دیگر فرقهها در روز قیامت فیصله صادر میکند و در امور اختلافی میان اهل شرایع و ادیان به عدل حکم مینماید. در نتیجه برای فرمانبرداران پاداش میدهد و سرکشان را به عذاب گرفتار میسازد.
﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لَهُمۡ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّنَ ٱلۡقُرُونِ یَمۡشُونَ فِی مَسَٰکِنِهِمۡۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٍۚ أَفَلَا یَسۡمَعُونَ ٢٦﴾.
آیا برای این گروه از کافران واضح نشده که چه قدر خداوند عزوجل اهل قرنهای پیشین چون قوم هود، صالح و لوط علیهم السلامرا به هلاکت رساند؛ در حالی که اینان در مساکین تکذیب گران، بعد از هلاکت آنان میگذرند، آثارشان را میبینند و خبرهای آنان را میشنوند؟ یقناً در هلاکت و تباهی و بقای آثار آنان دلایل وضاحی است که به راستگویی پیامبران، به حقانیت شریعتی که از جانب خداوند عزوجل آوردهاند و به زشتی اعمال کافران دلالت میکند. آیا گروه کُفّار دلایل پروردگار یگانۀ قهّار را که بر پیامبران ابرار نازل کرده نمیشنودند؟
﴿أَوَ لَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّا نَسُوقُ ٱلۡمَآءَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ ٱلۡجُرُزِ فَنُخۡرِجُ بِهِۦ زَرۡعٗا تَأۡکُلُ مِنۡهُ أَنۡعَٰمُهُمۡ وَأَنفُسُهُمۡۚ أَفَلَا یُبۡصِرُونَ ٢٧﴾.
آیا کافران تکذیب کنندۀ زندگی بعد از مرگ مشاهده نکردند که خداوند عزوجل آب را به سوی زمین خشک بیآب و علف سرازیر میکند و به وسیلۀ آن کشت سبزی را بیرون میآورد که انسانها و چارپایان از آن میخورند و غذای حیوان و انسان از آن به دست میآید؟ پس چرا و به چه دلیل در قدرت و عظمت پروردگار که این کار را انجام داده نمیاندیشند و فکر نمیکنند که هر که چنین کارهایی را انجام دهد به زنده کردند بعد از مرگ مردم نیز تواناست.
﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡفَتۡحُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٢٨﴾.
کافران به آمدن روز قیامت شتاب میورزند و در حالی که وقوع آن را دور میشمرند میگویند: ای مسلمانان! اگر شما راست میگویید، حکم فیصلهبخش پروردگار میان کافران و مؤمنان – به گمان شما – چه وقت است؟
﴿قُلۡ یَوۡمَ ٱلۡفَتۡحِ لَا یَنفَعُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِیمَٰنُهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ ٢٩﴾.
ای پیامبر! برایشان بگو: در آن روز که حقتعالی میان مردم حکم فیصله کنندهاش را صادر کند، ایمان به خدا و رسولش برایتان فایدهای نمیرساند؛ زیرا وقت آن گذشته و شما یک لحظه هم مهلت داده نمیشوید تا امور از دست رفتۀتان را با توبه به دست آرید و اکنون وقت حساب است نه وقت عمل.
﴿فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ وَٱنتَظِرۡ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ٣٠﴾.
بنابراین از کافران اعراض کن، چون بر تو باکی نیست و خسارۀ کفر آنان به تو باز نمیگردد. اموری را انتظار داشته باش که حتماً به آنان رسیدنی است؛ زیرا کافران نیز گردش بد روزگار بر مؤمنان را چشم به راهاند و انتظار میکشند.
مدنی است؛ ترتیب آن 33؛ شمار آیات 73
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ ٱتَّقِ ٱللَّهَ وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١﴾.
ای پیامبر! با عمل به کارهایی که محبوب حقتعالی خوشنودی اوست و با ترک امور که وی را ناخوشنود مینماید، تقوای الهی را در پیش گیر و از کافران و منافقان در ترک چیزی از امور دین یا به گونۀ سازگاری پیروی مکن. به راستی که خداوند عزوجل به هر چیز داناست، هیچ امری از او پنهان نیست و هیچ غایبی از پوشیده نمیماند، در آفرینش و صُنعش و در حکم و شریعتش با حکمت است.
هر چند امر به تقوا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته اما به طور عام متوجّه همه امّت است.
﴿وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا ٢﴾.
ای پیامبر! از آنچه خداوند عزوجل به سویت وحی نموده – که کتاب و سنّت بیانگر آن است – پیروی نما. به یقین که خداوند متعال به عمل هر عمل کنندهای آگاه است و قطعاً از اعمالشان حساب میگیرد؛ یعنی برای اعمال نیکو پاداش نیک و برای اعمال بد جزای سختی مقرّر میدارد.
﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا ٣﴾.
در امور خویش به خداوند عزوجل توکّل کن و همه را به او بسپار. کسی که حقتعالی را نگهبانش بداند و از او یاری بخواهد، بسندۀ اوست. پس او بهترین متصرّف و نیکوترین صاحب اختیاری است.
﴿مَّا جَعَلَ ٱللَّهُ لِرَجُلٖ مِّن قَلۡبَیۡنِ فِی جَوۡفِهِۦۚ وَمَا جَعَلَ أَزۡوَٰجَکُمُ ٱلَّٰٓـِٔی تُظَٰهِرُونَ مِنۡهُنَّ أُمَّهَٰتِکُمۡۚ وَمَا جَعَلَ أَدۡعِیَآءَکُمۡ أَبۡنَآءَکُمۡۚ ذَٰلِکُمۡ قَوۡلُکُم بِأَفۡوَٰهِکُمۡۖ وَٱللَّهُ یَقُولُ ٱلۡحَقَّ وَهُوَ یَهۡدِی ٱلسَّبِیلَ ٤﴾.
خداوند عزوجل در سینۀ هیچکس از مردم دو دل قرار نداده که با یکی دوستی ورزد و با یکی دشمنی نماید. اوتعالی همسرانتان را که از آنها ظهار میکنید مادران شما حرام نکرده است؛ زیرا همسر شخص به هیچ وجهی مادرش نیست. ظهار از اعمال و رواجهای جاهلیت بوده و آن است که مردی برای زنش بگوید: تو بر من مانند پشت مادرم هستی. همچنان الله تعالی پسر گفتههای شما را مانند فرزندان نسبی اصیلتان مقرّر نداشته است. بنابراین ظهار و پسر خواندگی در باب تحریم دایمی درست نیست و تأثیری ندارد؛ یعنی زنی که او ظهار صورت گرفته باشد مانند مادر نمیباشد و پسر گفته همچون فرزند نسبی و شرعی نیست، بلکه ظهار و فرزند گفتن کسی، مجرّد حرف زبان است که حقیقت و اعتباری ندارد. خداوند سبحان حق را میگوید و بدان حکم مینماید، آن را به بندگانش تعلیم میدهد و ایشان را به عدل در گفتار و کردار رهنمایی مینماید.
﴿ٱدۡعُوهُمۡ لِأٓبَآئِهِمۡ هُوَ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِۚ فَإِن لَّمۡ تَعۡلَمُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَمَوَٰلِیکُمۡۚ وَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٞ فِیمَآ أَخۡطَأۡتُم بِهِۦ وَلَٰکِن مَّا تَعَمَّدَتۡ قُلُوبُکُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمًا ٥﴾.
فرزندان را به پدرانشان نسبت دهید و نسبها را به هم مخلوط نسازید، این کار در نزد پروردگار متعال به عدل و حقّانیت نزدیکتر است. اگر پدران حقیقی فرزندان را نمیشناختید، آنان را – با ملاحظۀ رابطۀ اجتماع و محبت خویش – به نام برادران دینیتان بخوانید؛ زیرا ایشان برادران و دوستان دینی شما میباشند. بر شما گناهی نیست، اگر خطایی از شما نا آگاهانه سر زند و دلهایتان قصد آن را نداشته باشد، خداوند عزوجل شما را تنها به امور و کارهای قصدی – نه به خطاکاریها – مؤاخذه مینماید. الله تعالی برای شخص خطاکاری که به قصد گناه نکرده باشد میآمرزد و توبه کنندای را که به گناه اصرار نورزد مورد رحمتش قرار میدهد.
﴿ٱلنَّبِیُّ أَوۡلَىٰ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡ أَنفُسِهِمۡۖ وَأَزۡوَٰجُهُۥٓ أُمَّهَٰتُهُمۡۗ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِکُم مَّعۡرُوفٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا ٦﴾.
پیامبر بزرگوار اسلام محمد صلی الله علیه و آله و سلم در مسایل دین و دنیا برای مؤمنان از خودشان بهتر و نزدیکتراند و همسران آن حضرت در حرمت خویش مادران مسلماناناند؛ از این رو نکاح همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برایشان حرام است. میراث بردن مؤمنان خویشاوند از یک دیگر، نسبت به میراث بردن به اساس ایمان و هجرت – که در نخستین دورۀ اسلام مشروع بود و بعد از آن منسوخ شد – اولی و بهتر است؛ زیرا نظام ارث براساس نسب مشروعیت یافته و بر مبنای اخوّت دینی نیست؛ مگر آنگاه که مسلمانان ارادۀ انجام کار خیری را داشته باشند و چیزی را به عنوان خیرات تحفه، نیکی، وصیت و احسان برای غیر ورثه بدهند. این حکم که خداوند عزوجل آن را مشروع کرده در لوح محفوظ نوشته و ثبت است، پس با عمل به امور مشروع، تابع امر اوتعالی باشید، از امام اموری که به عنوان شریعت آورده متابعت نمایید، به همسران آن حضرت احترام داشته باشد و با اذیت و آزار بر آنان تعرّض نکنید؛ زیرا کسی که چنین کند خشم و لعنت الله تعالی بر او لازم میگردد.
از این آیه دانسته میشود که بر هر مسلمان واجب است پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از خویشتن هم بیشتر دوست داشته باشد.
﴿وَإِذۡ أَخَذۡنَا مِنَ ٱلنَّبِیِّۧنَ مِیثَٰقَهُمۡ وَمِنکَ وَمِن نُّوحٖ وَإِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۖ وَأَخَذۡنَا مِنۡهُم مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا ٧﴾.
ای پیامبر! از روزی یاد کن که خداوند عزوجل از پیامبران برای تبلیغ رسالتشان پیمانی مستحکم گرفت و اوتعالی از تو و از نوح، ابراهیم، موسی و عیسی بنمریم علیهم السلامعهد و پیمان گرفت که پیام الهی را تبلیغ کنند، امانتش را ادا نمایند، از آنچه به تبلیغش مأمور شدهاند چیزی را نپوشند و هر کدامشان یک دیگر را تصدیق نمایند.
﴿لِّیَسَۡٔلَ ٱلصَّٰدِقِینَ عَن صِدۡقِهِمۡۚ وَأَعَدَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابًا أَلِیمٗا ٨﴾.
این عهد و پیمان را از پیامبران گرفت تا نحوۀ پاسخ دهی هر قوم در برابر دعوت را از ایشان بپرسد و در نتیجه مؤمنان را با دخول در بهشت پاداش دهد و کافران را در آتش دوزخ عذاب نماید.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ جَآءَتۡکُمۡ جُنُودٞ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِیحٗا وَجُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرًا ٩﴾.
ای مؤمنان! از فضل و احسان الهی بر خویشتن در روز غزوۀ احزاب یاد آورید؛ آنگاه که اهل کفر اعم از یهود، مشرکان و منافقان بر شما اتفاق ورزیده و شما را از هر طرف احاطه نموده بودند، خداوند عزوجل باد شدیدی را بر سپاهشان فرستاد که خیمههایشان را از بیخ برکند، دیگهایشان را دور انداخت و خاکها را بر رویشان پاشید. فرشتگانی را از آسمان به کمکتان فرستاد که شما آنان را نمیدیدید و ترس و وحشت را در دل کافران فرود آورد؛ چنانچه مجبور به فرار شدند و با زیانمندی و نقصان برگشتند. پروردگار به اعمال شما بینا و به احوال شما آگاه است و امور مخفی از وی پوشیده نمیماند.
﴿إِذۡ جَآءُوکُم مِّن فَوۡقِکُمۡ وَمِنۡ أَسۡفَلَ مِنکُمۡ وَإِذۡ زَاغَتِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَبَلَغَتِ ٱلۡقُلُوبُ ٱلۡحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِٱللَّهِ ٱلظُّنُونَا۠ ١٠﴾.
از آن وقت یاد آورید که کافران از بالای وادی از ناحیۀ شرق، و از پایین وادی از طرف غرب بر شما هجوم آوردند؛ چشمان شما از بیخودی، حیرت و دهشت خیره شده بود؛ دلهایتان از کثرت هول و شدّت ترس به حنجرههای شما رسیده بود؛ نا امیدی بر اهل نفاق چیره شده بود؛ شکّ و تردّد افزون میشد؛ و شما امور نامناسبی را بر خداوند عزوجل گمان میکردید که گویا پیامبرش را یاری نمیکند و دینش را اعتلا نمیبخشد.
﴿هُنَالِکَ ٱبۡتُلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَزُلۡزِلُواْ زِلۡزَالٗا شَدِیدٗا ١١﴾.
در این موقعیت دشوار، اهل ایمان مورد امتحان قرار گرفتند، مسلمانان آزموده شدند، راستگوی و دروغگوی از هم جدا شد و به مسلمانان بلای هولناکی رسید که از اثرش دلها به اضطراب آمد و نفسها ترسید. این دشواری پدید آمد تا ایمان اهل ایمان زیادت یابد، یقینشان بزرگ شود و اعتمادشان به پروردگار بیشتر گردد.
﴿وَإِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ مَّا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ إِلَّا غُرُورٗا ١٢﴾.
در آن روز منافقان و اهل شکّ و تردید گفتند: یقیناً که وعدۀ خدا و پیامبرش در باب پیروزی، عزّت و غلبه حقیقتی ندارد، بلکه فریبی است که مصداقی ندارد.
﴿وَإِذۡ قَالَت طَّآئِفَةٞ مِّنۡهُمۡ یَٰٓأَهۡلَ یَثۡرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمۡ فَٱرۡجِعُواْۚ وَیَسۡتَٔۡذِنُ فَرِیقٞ مِّنۡهُمُ ٱلنَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوۡرَةٞ وَمَا هِیَ بِعَوۡرَةٍۖ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارٗا ١٣﴾.
در این آیه سخن جماعتی از اهل نفاق یادآوری شده که در جمع اهل مدینه ندا در دادند: ای اهل یثرب! این نام پیشین مدینه است – برای چه در این معرکۀ سراسر زیان میایستید! به خانههایتان در داخل مدینه برگردید. گروهی از منافقان از رسول خدا در بازگشت به خانههای خود اجازه خواستند؛ به دلیل اینکه خانههای آنان با امنیت نیست و محلّ اعتماد نمیباشد و از این رو نسبت به اهل و فرزندان خود پریشان هستند. اما این سخن در واقعیت و حقیقت دروغ بود، بلکه گریز از جهاد و تنها گذاشتن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یارانشان را اراده داشتند.
﴿وَلَوۡ دُخِلَتۡ عَلَیۡهِم مِّنۡ أَقۡطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُواْ ٱلۡفِتۡنَةَ لَأٓتَوۡهَا وَمَا تَلَبَّثُواْ بِهَآ إِلَّا یَسِیرٗا ١٤﴾.
اگر کافران اهل احزاب که در اطراف مدینه بودند به مدینه وارد میشدند و بعد از آن از منافقان میخواستند که به خداوند عزوجل کفر ورزند و مرتد شوند، منافقان این خواسته را میپذیرفتند، در پذیرش این خواسته شتاب مینمودند و به زودترین فرصت به آغوش کافران میشتافتند.
﴿وَلَقَدۡ کَانُواْ عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ لَا یُوَلُّونَ ٱلۡأَدۡبَٰرَۚ وَکَانَ عَهۡدُ ٱللَّهِ مَسُۡٔولٗا ١٥﴾.
گروه منافقان پیشتر با خداوند عزوجل عهد و پیمان بسته بودند که از میدان معرکه نگریزند و جهاد و قتال در راه حق را رها نکنند، اما به این عهد خیانت کردند و پیمان را شکستند. قطعاً خداوند عزوجل از این عهد و پیمان آنان را مورد سؤال قرار میدهد؛ زیرا عهد الهی مورد محاسبه قرار میگیرد؛ یعنی کسی که به آن وفا کند پاداش مییابد و کسی که آن را بشکند به عذاب گرفتار میشود.
﴿قُل لَّن یَنفَعَکُمُ ٱلۡفِرَارُ إِن فَرَرۡتُم مِّنَ ٱلۡمَوۡتِ أَوِ ٱلۡقَتۡلِ وَإِذٗا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٦﴾.
ای پیامبر! برای منافقان بگو که گریز شما از جنگ، از ترس مردن و کشته شدن سودی ندارد؛ زیرا این کار عمرهای شما را زیاده نمیکند و مرگ شما را به تأخیر نمیاندازد. اگر از مرگ بگریزید، بازهم در زندگی دنیا جز مدّت اندکی نخواهید ماند و آن مدّت زندگی مقدّر شماست که بعد از گذشت آن چارهای از مرگ نیست. اکنون بهتر است مؤمنانی شرافتمند بمیرید؛ نه منافقانی ترسو.
﴿قُلۡ مَن ذَا ٱلَّذِی یَعۡصِمُکُم مِّنَ ٱللَّهِ إِنۡ أَرَادَ بِکُمۡ سُوٓءًا أَوۡ أَرَادَ بِکُمۡ رَحۡمَةٗۚ وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ١٧﴾.
ای پیامبر! برای منافقان بگو: اگر پروردگار به شما عذابی را اراده کند یا رحمت و آسایشی را بخواهد، کیست که شما را از آن نگه دارد؟ تنها خداوند عزوجل بخشنده و بازدارنده است و اوست که ضرر میرساند و نفع رسان است. منافقان غیر از حقتعالی کسی را نمییابند که در امور آنان تصرّف کرده یاریشان کند و عذاب را از آنان دفع نماید.
﴿۞قَدۡ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ ٱلۡمُعَوِّقِینَ مِنکُمۡ وَٱلۡقَآئِلِینَ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ هَلُمَّ إِلَیۡنَاۖ وَلَا یَأۡتُونَ ٱلۡبَأۡسَ إِلَّا قَلِیلًا ١٨﴾.
خداوند عزوجل باز دارندگان از قتال در راه خویش را میشناسد؛ آنانکه برای برادرانشان گفتند: به ما رو آورید، با ما باشید، پیامبر و یارانش را تنها بگذارید و همراهشان را رهزنی میکردند، خودشان نیز جز بسیار کم به جنگ شرکت نمیکردند؛ آن هم به طریق ریا و سمعه و از ترس اینکه مبادا چهرۀشان افشا شود.
﴿أَشِحَّةً عَلَیۡکُمۡۖ فَإِذَا جَآءَ ٱلۡخَوۡفُ رَأَیۡتَهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ تَدُورُ أَعۡیُنُهُمۡ کَٱلَّذِی یُغۡشَىٰ عَلَیۡهِ مِنَ ٱلۡمَوۡتِۖ فَإِذَا ذَهَبَ ٱلۡخَوۡفُ سَلَقُوکُم بِأَلۡسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى ٱلۡخَیۡرِۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَمۡ یُؤۡمِنُواْ فَأَحۡبَطَ ٱللَّهُ أَعۡمَٰلَهُمۡۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٗا ١٩﴾.
آنان در مصرف مال، کوشش با وجود، اِعمال محبّت و موالات و خیررسانی بر پیامبر و یارانش بخیل هستند از آنرو که در دلهایشان نفاق و بیماری وجود دارد؛ طوری که زندگی ذلّتبار را دوست میدارند و از مرگ شرافتمندانه بد میبرند. بنابراین با فرا رسیدن وقت جهاد از مرگ میترسند و دیده میشود که از شدّت ترس و حرص، چشمانشان با حیرت و اضطراب دَور میخورد حال آنکه از جنگ هراس دارند؛ مانند کسی که مرگش فرا میرسد و چشمانش از هول آیندهاش به دوران میآید. اما آنگاه که جنگ خاتمه یافت و ترس و شدّت دور شد، مانند تیراندازانیاند که به زبانهای تیز و اذیتبار خویش با تیر دشنام شما را هدف قرار دهند. در هنگامی که غنایم تقسیم میشود بخیل، حسود و مانع خیراند و آن را به دیگران دوست ندارند؛ زیرا ایمان در دلهای آنان داخل نشده است و از آنرو خداوند عزوجل به سبب نفاقشان از آنان انتقام میگیرد، مزدشان را محو مینماید و مورد عذابشان قرار میدهد.
﴿یَحۡسَبُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ لَمۡ یَذۡهَبُواْۖ وَإِن یَأۡتِ ٱلۡأَحۡزَابُ یَوَدُّواْ لَوۡ أَنَّهُم بَادُونَ فِی ٱلۡأَعۡرَابِ یَسَۡٔلُونَ عَنۡ أَنۢبَآئِکُمۡۖ وَلَوۡ کَانُواْ فِیکُم مَّا قَٰتَلُوٓاْ إِلَّا قَلِیلٗا ٢٠﴾.
منافقان با سستی و ترس شدید میپنداشتند، احزاب – که آنان را خداوند عزوجل خوار و ذلیل ساخت – مدینه را رها نکردهاند. اگر احزاب بار دوم به منظور جنگ با مؤمنان به سوی مدینه باز گردند، منافقان آرزو میبرند ای کاش در کنار اعراب صحرانشین و از جنگ غایب میبودند، از جای دور به جستجو میپرداختند و از مسافران خبرها را میپرسیدند. ای مؤمنان! اگر منافقان در ساحۀ جهاد با شما میبودند جز وقتی اندک به جنگ شرکت نمیکردند؛ از آنرو که ترس، خواری و سستی شدیدی آنان را فرا گرفته است.
﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا ٢١﴾.
ای مسلمانان! یقیناً رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیکوترین مقتدا و پسندیدهترین نمونهای است که سنّتش را لازم میگیرید، به امرش عمل میکنید، از نهیش میپرهیزید، شریعتش را در زندگی خویش حاکم میسازید و به گفتار، کردار و احوال وی در هریک از شؤون زندگی اقتدا میکنید. دقیقاً کسی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی میکند، به هدایتش رهنمون میشود و به سنتش عمل مینماید که پاداش الهی را امیدوار باشد، با اعمال نیک برای روز قیامت آمادگی بگیرد و به ذکر خدا بسیار مصروف باشد تا از نفاق رها شود و از مرض قلب سلامتی یابد. بنابراین نسانۀ مؤمن راستکار و با اخلاص، متابعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و لزوم سنّت اوست؛ برخلاف منافق که دلش بیمار است و از سنّت و اهل آن بد میبرد.
﴿وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِیمَٰنٗا وَتَسۡلِیمٗا ٢٢﴾.
آنگاه که مؤمنان احزاب را – که به مدینه احاطه کرده بودند – دیدند، دانستند که وعدۀ نصرت و یاری حقتعالی نزدیک شده و گفتند: این همان وعدهای است که پیشتر از طرف خداوند عزوجل و پیامبرش به ما داده شده بود؛ یعنی بعد از ابتلا نجات مییابیم و سپس یاری و پیروزی به ما داده میشود. اکنون پروردگار وعدهاش را عملی میکند و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم در خبرش راستگوی است. مشاهدۀ احزاب در وجود مؤمنان جز تصدیق به وعدۀ خدا، تسلیم به تقدیر، خوشنودی به حکمش و گردن نهادن به امرش چیزی نیفزود.
﴿مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ رِجَالٞ صَدَقُواْ مَا عَٰهَدُواْ ٱللَّهَ عَلَیۡهِۖ فَمِنۡهُم مَّن قَضَىٰ نَحۡبَهُۥ وَمِنۡهُم مَّن یَنتَظِرُۖ وَمَا بَدَّلُواْ تَبۡدِیلٗا ٢٣﴾.
از مؤمنان مردانی هستند که به تعهّد با پروردگارشان وفا کردند؛ چنانکه طاعت را برای او خالص ساختند، در راه او جهاد کردند و در برابر سختیها و مشکلات و در حین جنگ استقامت ورزیدند. در نتیجه بعضی از ایشان وفا کرده و در راه خدا شهید شدند امّا بعضی دیگر یکی از دو نیکویی: یا پیروزی و یا شهادت را انتظار میکشند، عهدشان را تغییر ندادند و مانند منافقان وعده خلافی نکردند، بلکه استوار ماندند و صداقتشان را به اثبات رساندند.
﴿لِّیَجۡزِیَ ٱللَّهُ ٱلصَّٰدِقِینَ بِصِدۡقِهِمۡ وَیُعَذِّبَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ إِن شَآءَ أَوۡ یَتُوبَ عَلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٢٤﴾.
تا خداوند عزوجل برای راستگویان در برابر صداقت گفتار و اعمالشان پاداش عطا کند و منافقان را در قبال دروغگویی و فریب آنان – در صورتی که بخواهد – عذاب کند؛ به اینگونه که آنها را به سوی ایمان هدایت نکند، با نفاق بمیرند و به دوزخ داخل شوند. اما حقتعالی گناهان اسرافکاران را در صورتی که توبه کنند و بازگردند میآمرزد و به کسی که با اقرار و اعتراف به خطا و گناهش به سوی وی باز گردد مرحمت مینماید.
﴿وَرَدَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِغَیۡظِهِمۡ لَمۡ یَنَالُواْ خَیۡرٗاۚ وَکَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلۡقِتَالَۚ وَکَانَ ٱللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزٗا ٢٥﴾.
خداوند متعال کافران را در حالی از مدینه بیرون راند که گرد و غبار خواری و شکست را به دامن داشتند و به خیری از پیروزی و غنیمت دنیوی، یا مزد و پاداش اخروی نایل نشده بودند. اوتعالی با اسباب مقدّر خویش چون وزش باد شدید و نزول فرشتگان از آسمان، مؤمنان را برای جنگ بسنده ساخت. آری! اوتعالی نیرومند است؛ چنانکه هر که با وی محاربه کند خوارش میسازد، هر که با او زور آزمایی نماید شکستش میدهد و در پادشاهیاش سیطره و غلبه دارد.
﴿وَأَنزَلَ ٱلَّذِینَ ظَٰهَرُوهُم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن صَیَاصِیهِمۡ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَ فَرِیقٗا تَقۡتُلُونَ وَتَأۡسِرُونَ فَرِیقٗا ٢٦﴾.
خداوند عزوجل یهود بنی قریظه را از قلعههایشان فرود آورد و در دلهای آنان ترس و وحشت انداخت؛ زیرا آنان در جنگ با مؤمنان به نفع کافران کمک کرده بودند. در نتیجه با زیانمندی شکست خوردند؛ چنانچه مؤمنان گروهی از آنان را کشتند و گروهی دیگر را به اسارت گرفتند.
﴿وَأَوۡرَثَکُمۡ أَرۡضَهُمۡ وَدِیَٰرَهُمۡ وَأَمۡوَٰلَهُمۡ وَأَرۡضٗا لَّمۡ تَطَُٔوهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا ٢٧﴾.
ای مسلمانان! خداوند عزوجل شما را بر خانهها و کشتزارها و بر اموار یهودیان چون اسلحه و چارپایان مسلّط ساخت و نیز شما را سرزمینی مسلّط داشت که پیش از این – به دلیل قوّت اهل و قلعههای بسیارش – به فتح آن دست نیافته بودید. پروردگار بزرگ بر هر چیزی تواناست، از انجام هرچه اراده کند ناتوان نیست و هیچ امری از تدبیرش بیرون نمیباشد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیۡنَ أُمَتِّعۡکُنَّ وَأُسَرِّحۡکُنَّ سَرَاحٗا جَمِیلٗا ٢٨﴾.
ای پیامبر! برای همسرانت که از تو نفقۀ بیشتری طلب کردند بگو: اگر زندگی دنیا و ظاهرفریبیاش مقصود شماست، بیایید آنچه را از متاع دنیا در توان دارم به شما میدهم. آن را بپذیرید و شما را به نیکوترین وجهی که در آن ضرر و آزاری نباشد رها میکنم.
﴿وَإِن کُنتُنَّ تُرِدۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ فَإِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡمُحۡسِنَٰتِ مِنکُنَّ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٢٩﴾.
امّا اگر طاعت خدا و رسول و پاداش سرای نعمتهای جاودان را که در نزد اوتعالی است قصد دارید، بر شما لازم است در حالتی که با من دارید، با قناعت و خوشنودی به قسمت خویش صبر نمایید؛ زیرا الله عزوجل برای نیکوکاران شما مزد بزرگ و پاداش عظیمی را مهیّا نموده است.
ایشان طاعت خدا و رسول، و پاداش الهی را بر زندگی دنیا برگزیدند؛ از این رو حقتعالی از آنان راضی شد و خوشنودشان ساخت.
﴿یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ مَن یَأۡتِ مِنکُنَّ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖ یُضَٰعَفۡ لَهَا ٱلۡعَذَابُ ضِعۡفَیۡنِۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٗا ٣٠﴾.
ای همسران پیامبر! هر که از شما گناه بزرگ و آشکاری را انجام دهد، عذابش نسبت به سایر زنان دوچندان است. این بدان سبب است که خداوند عزوجل ایشان را با منزلتی بزرگ و مرتبهای نیکو شرف و کرامت بخشیده است؛ به این طریق که آنان را همسران سردار مخلوقاتش ساخت. این سخت گیری در جزا به منظوری حمایت و نگهبانی خانۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم صورت گرفته است؛ زیرا این گناه در نزد حقتعالی آنگاه که وقوعش را اراده کرده باشد کار آسانی است.
﴿۞وَمَن یَقۡنُتۡ مِنکُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَتَعۡمَلۡ صَٰلِحٗا نُّؤۡتِهَآ أَجۡرَهَا مَرَّتَیۡنِ وَأَعۡتَدۡنَا لَهَا رِزۡقٗا کَرِیمٗا ٣١﴾.
هر که از شما عبادتش را برای خداوند متعال خالص ساخته از پیامبرش اطاعت کند و به اوامر شریعت پایبند خداوند عزوجل او را مورد کرامت قرار میدهد، برای عملش دوچند سایر زنان مزد عطا میکند و برایش در بهشتهای پر از نعمت روزی گوارا و مبارکی را آماده میسازد.
﴿یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ لَسۡتُنَّ کَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَیۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَیَطۡمَعَ ٱلَّذِی فِی قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٣٢﴾.
ای زنان پیامبر! شما در برتری و مرتبۀتان مانند سایر زنان نیستید؛ زیرا خداوند عزوجل برای شما به سبب اینکه همسران سردار فرزندان آدم هستید کرامت بخشیده است. پس اگر از پروردگار بزرگ میترسید و او را مراقب اعمال خویش میدانید، با مردان بیگانه به آواز نرم و ملایم، طوری سخن نزنید که بیماردلان بدکاره را برانگیزد، بلکه آنگاه که سخن میزدید طوری سخن گویید که در آن شبههای به نظر نرسد و مخالفتی با شریعت وجود نداشته باشد؛ یعنی نه نرم سخن گویید نه با لفظی خشن صحبت نمایید.
﴿وَقَرۡنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجۡنَ تَبَرُّجَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ ٱلۡأُولَىٰۖ وَأَقِمۡنَ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتِینَ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِعۡنَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُذۡهِبَ عَنکُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَیۡتِ وَیُطَهِّرَکُمۡ تَطۡهِیرٗا ٣٣﴾.
خانههایتان را لازم بگیرید که مستلزم ستر و عفاف است، بدون نیازمندی از آن بیرون نروید و مواضع فتنه و زیباییهای وجودتان را آشکار نسازید؛ مانند عادت زنان دورۀ جاهلیت پیش از اسلام که بیشرم و بیحجاب بودند – در عصر امروز ما نیز زنانی هستند که با زنان دورۀ جاهلیت هماننداند، آموزههای اسلام را کنار میگذارند، پوشاک برهنهوار دارند، خود را برهنه نمایش میدهند، چادر حیا را دور میاندازند و خود را از حجاب تقوی بیرون میکشند – بر شما لازم است نماز را به کاملترین وجه و به گونۀ مشروعش ادا نمایید؛ زیرا نماز از کارهای زشت و ناروا بازمیدارد. زکات را به منظور پاکساختن نفس و مال ادا کنید و لازم است با انجام اوامر و ترک نواهی شریعت، از خدا رسولش اطاعت کنید. خداوند عزوجل این آموزهها را – ای اهل بیت پیامبر بزرگوار – برای این بر ذمّۀتان واجب کرده تا شما را تزکیه نماید و از ضرر گناهان و تمام عیبها نگه دارد. اوتعالی اراده دارد که نفسهایتان را به طور کامل پاک سازد تا خانۀ آن حضرت پاکترین و شریفترین خانه در میان خانههای مردم عالم باشد؛ زیرا وی پیشوای مردم به سوی خیر و سعادت است.
﴿وَٱذۡکُرۡنَ مَا یُتۡلَىٰ فِی بُیُوتِکُنَّ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِکۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ لَطِیفًا خَبِیرًا ٣٤﴾.
آنچه از قرآن کریم و سنّت مطهّر نبوی در خانههایتان فرود میآید و بر شما خوانده میشود، همه را با عمل به اوامر شریعت و پرهیز از نواهیاش به یاد داشته باشید؛ یعنی در برابر این نعمت ارزشمند و اکرام بزرگ با پیش گرفتن تقوا و لزوم طاعت، خداوند عزوجل را شکرگزار باشید. الله تعالی بر شما لطف و مهربانی کرده؛ از آنرو که شما را امّت پیامبر بزرگوارش اختیار نموده است. او به این گزینش کاملاً با خبر است؛ زیرا میداند که کرامتش را در کجا و برای چه کسی مقرّر دارد.
﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِینَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِینَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِینَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِینَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِینَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِینَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِینَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥﴾.
به یقین که خداوند عزوجل آمرزش گناهان و پاداش اعمال و طاعات را از نعمتهای جاودانی در جوار با کرامت خویش برای این اشخاص آماده کرده است: برای مردان و زنان فروتن و فرمانبردار از شریعت الهی؛ مردان و زنان مؤمن به الله و رسول، و روز آخرت؛ مردان و زنان مطیع امر خدا و رسول؛ مردان در برابر ناخوشایندها؛ مردان و زنان ترسناک از عذاب و خشم خداوند؛ مردان و زنان ادا کنندۀ زکات واجب و صدقات مستحب؛ مردان و زنان روزهدار روزههای فرض و نفل؛ مردان و زنان نگهدارندۀ وجود از شهوت پرستی؛ مردان و زنان ذاکر پروردگار در دلها و زبانها. این نعمتهای ماندگار به حدّی است که اندازهاش را جز الله عزوجل کسی نمیداند.
﴿وَمَا کَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ ٱلۡخِیَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِینٗا ٣٦﴾.
برای مرد و زن مؤمن حلال نیست آنگاه که خداوند عزوجل و رسولش در بارۀشان حکمی صادر کنند، به مخالفت پردازند و غیر حکم خدا چیز دیگری را اختیار کنند، بلکه باید بدان راضی و تسلیم باشند. هر که با امر خدا و رسولش مخالفت نماید، به راستی که خطای آشکاری را مرتکب شده و با هدایت و شایستگیها مخالفت ورزیده است.
﴿وَإِذۡ تَقُولُ لِلَّذِیٓ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ وَأَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِ أَمۡسِکۡ عَلَیۡکَ زَوۡجَکَ وَٱتَّقِ ٱللَّهَ وَتُخۡفِی فِی نَفۡسِکَ مَا ٱللَّهُ مُبۡدِیهِ وَتَخۡشَى ٱلنَّاسَ وَٱللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخۡشَىٰهُۖ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیۡدٞ مِّنۡهَا وَطَرٗا زَوَّجۡنَٰکَهَا لِکَیۡ لَا یَکُونَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ حَرَجٞ فِیٓ أَزۡوَٰجِ أَدۡعِیَآئِهِمۡ إِذَا قَضَوۡاْ مِنۡهُنَّ وَطَرٗاۚ وَکَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولٗا ٣٧﴾.
ای پیامبر! یاد آور از وقتی که برای شخص ممنون احسان خداوند عزوجل به وسیلۀ اسلام – یعنی به زید بن حارثه آزاد کرده و فرزند خواندۀ خویش – میگفتی: همسرت زینب بنت جحش را نگهدار، رهایش نساز و در این باره از الله عزوجل بترس. ای پیامبر! آنچه را پروردگار برایت از طلاق زن زید و ازدواجش با تو خبر داده بود، در دلت میپوشاندی امّا حقتعالی این امر نهانی را اعلان داشت. تو از این میترسیدی که شاید مردم بگویند: پیامبر با زن کسی ازدواج کرده که او را به خود نسبت داده و فرزند خوانده است، حال آنکه حقتعالی سزاوارتر است که از او بترسی. آنگاه که زید بعد از برآورده شدن نیازش زینب را طلاق کرد و عدّهاش به نهایت رسید، خداوند عزوجل او را به ازدواج رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در آورد تا این کار روشی پیروی شده در باب ابطال تحریم نکاح زنان طلاق شدۀ پسر خواندهها باشد و در ازدواج با چنین زنانی بر مؤمنان گناهی نباشد. امر پروردگار انجام شدنی و نافذ است، نه کسی مانع وقوعش میشود و نه میتواند به تعویقش اندازد.
﴿مَّا کَانَ عَلَى ٱلنَّبِیِّ مِنۡ حَرَجٖ فِیمَا فَرَضَ ٱللَّهُ لَهُۥۖ سُنَّةَ ٱللَّهِ فِی ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۚ وَکَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ قَدَرٗا مَّقۡدُورًا ٣٨﴾.
بر پیامبر گناهی نیست اگر آنچه خداوند عزوجل برایش مباح ساخته استفاده کند و با زن طلاق شدۀ پسر خواندهاش ازدواج نماید؛ همچنان که حقتعالی این کار را برای پیامبر پیشین حلال ساخته بود. آری! پروردگار سبحان این امر را در شرایع پیشین مباح کرده بود. امر وی مقدّر است و به ناچار انجام میشود؛ زیرا ارادهاش را کسی رد کرده نمیتواند.
﴿ٱلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَیَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا یَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِیبٗا ٣٩﴾.
مزد و پاداش برای کسی سزاوار است که رسالت الهی را به بندگانش برساند، به حضور پروردگارش دعا نماید، امّت اسلام را نصیحت کند، تنها از خداوند عزوجل بترسد و از کسی دیگر جز او ترس نداشته باشد. خداوند متعال خودش بسنده است که تمام کار کردهای مردم را محاسبه نماید و او بر همه اعمالشان مراقب دارد.
﴿مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَدٖ مِّن رِّجَالِکُمۡ وَلَٰکِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِیِّۧنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٤٠﴾.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پدر یکی از شما نیست که – فرزند نسبی داشته باشد و مانند شما – از ازدواج با زن طلاق شدۀ فرزند نسبیاش منع کرده شود، بلکه خداوند عزوجل وی را شرف بخشیده و مقامش را بالا برده که او را پیامبر و خاتم انبیاء مقرّر داشته است، چنانکه بعد از وی پیامبر دیگری نمیباشد. حقتعالی به همه اعمالی که شما انجام میدهید داناست، هیچ چیزی از او پنهان نیست و هیچ غایبی از وی پوشیده نمیماند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١﴾.
این مؤمنان راستکار! خداوند عزوجل را با زبان، دل و همه اعضای وجودتان بسیار ذکر نمایید و شب و روزتان را به یادش سپری کنید؛ زیرا یاد و ذکر خدا بعد از ادای فرایض، بهترین اعمال است.
﴿وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢﴾.
خداوند عزوجل را اوّل و آخر روز، یعنی در صبح و شام بسیار یاد کنید و یادش را در وقت هر مناسبتی لازم بگیرید؛ زیرا با یاد اوست که از دیگران سبقت میجویید، به رحمت پروردگار نایل میشوید و بلندترین منازل را در نزد مولایتان به دست میآورید.
﴿هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا ٤٣﴾.
خداوند عزوجل سزاوار است که تنها او را یاد کنید؛ زیرا اوتعالی بر شما رحمت میکند، در ملاء اعلی شما را توصیف مینماید و فرشتگانش برایتان آمرزش میخواند تا شما را به وسیلۀ اسلام از تاریکی جاهلیت به سوی نور حق بیرون آورد؛ نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آوردنش مبعوث شده است. اوتعالی در دنیا و آخرت به مؤمنان مهربان است؛ چنانچه توبۀ توبه کننده را میپذیرد، به کسی که به سویش باز گردد رحمت مینماید و بندگان را با عذاب مقابله نمینماید.
﴿تَحِیَّتُهُمۡ یَوۡمَ یَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَرِیمٗا ٤٤﴾.
تحفۀ مؤمنان در روزی که با پروردگارشان در بهشت ملاقات کنند سلام است و امن از عذاب و رسیدن به پاداش نیکو برایشان ثابت است؛ از آنرو که الله عزوجل نعمت جاودانی و مزد بزرگی را در باغهای پر از نعمت برایشان آماده نموده است.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا ٤٥﴾.
ای پیامبر! خداوند عزوجل ترا به عنوان گواه بر امّتت فرستاده تا رسالت الهی را برای ایشان برسانی، و تا مژده دهنده مؤمنان به بهشت و بیم دهندۀ سرکشان به آتش دوزخ باشی.
﴿وَدَاعِیًا إِلَى ٱللَّهِ بِإِذۡنِهِۦ وَسِرَاجٗا مُّنِیرٗا ٤٦﴾.
ترا به عنوان دعوتگری مبعوث نمود تا مردم را به سوی توحید، رهایی از شرک و اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل فرا خوانی. ترا چراغی روشنگر فرستاد تا پیروانت را از تاریکیهای گمراهی به سوی راه مستقیم رهنمایی کنی. رسالت تو مانند وضاحت خورشید در نیمهروز روشن است؛ از این رو جز منکران و معاندان به تکذیبش نمیپردازند و از آن انکار نمیکنند.
﴿وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَضۡلٗا کَبِیرٗا ٤٧﴾.
ای پیامبر! برای مؤمنان مژده بده که پاداش نیکو و مزدی بزرگی در بهشتهای پر از نعمت در نزد خداوند عزوجل برایشان مهیّاست.
﴿وَلَا تُطِعِ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَدَعۡ أَذَىٰهُمۡ وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا ٤٨﴾.
ای پیامبر! در ترک چیزی از امور دعوت، از سخن کافران و منافقان پیروی مکن، از آزار و اذیت آنان صرف نظر نما و این اذیت و آزار، ترا به ترک امور دعوت باعث نشود. به خداوند عزوجل توکّل و اعتماد داشته باش و امور را به او بسپار؛ زیرا حقتعالی ترا از امور ترس آور بسنده است و در برابر دشمنان یاور توست. بنابراین در همه امور و همه کارها به او توکّل کن.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نَکَحۡتُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَکُمۡ عَلَیۡهِنَّ مِنۡ عِدَّةٖ تَعۡتَدُّونَهَاۖ فَمَتِّعُوهُنَّ وَسَرِّحُوهُنَّ سَرَاحٗا جَمِیلٗا ٤٩﴾.
ای مؤمنان! آنگاه که عقد نکاح را با زنان بستید اما با هم نزدیکی نکردید و پیش از جماع از هم جداشدید، بر ذمّه زنان لازم نیست عدّه بشمارند. در چنین صورتی بر حسب احوالتان برایشان «متعه» بدهید تا خاطرشان التیام یابد و تقصیرتان را جبران نماید. با پردهپوشی و عدم ذکر عیبها از ایشان جدا شوید و نباید از شما آزاری به آنان برسد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَحۡلَلۡنَا لَکَ أَزۡوَٰجَکَ ٱلَّٰتِیٓ ءَاتَیۡتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَکَتۡ یَمِینُکَ مِمَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ وَبَنَاتِ عَمِّکَ وَبَنَاتِ عَمَّٰتِکَ وَبَنَاتِ خَالِکَ وَبَنَاتِ خَٰلَٰتِکَ ٱلَّٰتِی هَاجَرۡنَ مَعَکَ وَٱمۡرَأَةٗ مُّؤۡمِنَةً إِن وَهَبَتۡ نَفۡسَهَا لِلنَّبِیِّ إِنۡ أَرَادَ ٱلنَّبِیُّ أَن یَسۡتَنکِحَهَا خَالِصَةٗ لَّکَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۗ قَدۡ عَلِمۡنَا مَا فَرَضۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ وَمَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ لِکَیۡلَا یَکُونَ عَلَیۡکَ حَرَجٞۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٥٠﴾.
ای پیامبر! خداوند عزوجل ازدواج با زنانی را برایت روا ساخته که مهرهایشان را ادا کرده باشی. همچنان زنان کنیزی را مباح کرده که الله تعالی ملکیت آنان را به گونۀ ملک یمین بر تو احسنان کرده است. به همینگونه ازدواج با آن دختر عموها، دختر عمّهها، دختر داییها و دختر خالههایت را برایت روا نموده که از مکّه به مدینه هجرت کردهاند و نیز زنی را که خویشتن را بدون مهر به تو بخشیده باشد. این حکم ویژۀ توست و برای کسی دیگر روا نیست زنی را طور بخشش نکاح کند. حقتعالی به اموری که بر مؤمنان دربارۀ زنان و کنیزان واجب ساخته داناست؛ یعنی که از زنان آزاد میتوانند چهار زن به نکاح گیرند و از کنیزان هرچه میخواهند؛ به شرط اینکه مهر را بپردازند و ولی و گواهان نکاح موجود باشند. اما فقط برای تو ای پیامبر در این امر رخصت و وسعت بخشیده تا در ازدواج با زنانی که از اصناف مذکور یادآوری شد به مشکل مواجه نشوی. پروردگار به گناهان بندگانش بسیار آمرزنده است؛ یعنی به توبه کنندگان مهربان است و احسان و بخشندگی فراگیر دارد.
﴿۞تُرۡجِی مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُٔۡوِیٓ إِلَیۡکَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَیۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡکَۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن تَقَرَّ أَعۡیُنُهُنَّ وَلَا یَحۡزَنَّ وَیَرۡضَیۡنَ بِمَآ ءَاتَیۡتَهُنَّ کُلُّهُنَّۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمٗا ٥١﴾.
هر کدام از همسرانت را میخواهی در شب نوبت از خود جدا نما و هرکدام را که میخواهی با خود یکجا ساز، اما آنگاه که به زن جدا از خویشتن میل نمودی در یکجاشدن با او باکی نیست. مخیّر بودنت در این امر بیشتر باعث شادمانی، دوری از اندوه و خوشنودیشان به نوبت گذاشتنت میشود. خداوند عزوجل میداند که محبّت بعضی زنان نسبت به برخی دیگر در دل مردان بیشتر است و او به دلها و ضمیرها داناست. او حلیم است؛ چنانکه گنهکاران را عذاب نمیکند تا توبه را به ایشان عرضه نماید و در عذاب عجله نمیکند تا حجّت را بر بندگان ثابت سازد.
﴿لَّا یَحِلُّ لَکَ ٱلنِّسَآءُ مِنۢ بَعۡدُ وَلَآ أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنۡ أَزۡوَٰجٖ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ حُسۡنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتۡ یَمِینُکَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ رَّقِیبٗا ٥٢﴾.
ای پیامبر! بعد از این برایت روا نیست بیشتر از همسرانی که در تحت ازدواجت قرار دارند زن دیگری را به نکاح بگیری و هر که اکنون از زنان یاد شده همسر توست روا نیست از او جدا شوی، یا او را به دیگری عوض نمایی؛ اگرچه جمال دیگری در نظرت خوشایندتر آید. امّا در باب کنیزکانی که در ملک تواند امر فراخ گذشته شده و استبدال و جدا شدن از آنان در اختیار توست. خداوند عزوجل بر هر چیزی مراقبت دارد، امور پوشیده را میداند، به نیتها آگاه است و هیچ چیزی از کائنات از علمش فراموش نمیشود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُیُوتَ ٱلنَّبِیِّ إِلَّآ أَن یُؤۡذَنَ لَکُمۡ إِلَىٰ طَعَامٍ غَیۡرَ نَٰظِرِینَ إِنَىٰهُ وَلَٰکِنۡ إِذَا دُعِیتُمۡ فَٱدۡخُلُواْ فَإِذَا طَعِمۡتُمۡ فَٱنتَشِرُواْ وَلَا مُسۡتَٔۡنِسِینَ لِحَدِیثٍۚ إِنَّ ذَٰلِکُمۡ کَانَ یُؤۡذِی ٱلنَّبِیَّ فَیَسۡتَحۡیِۦ مِنکُمۡۖ وَٱللَّهُ لَا یَسۡتَحۡیِۦ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسَۡٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِکُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِکُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ وَمَا کَانَ لَکُمۡ أَن تُؤۡذُواْ رَسُولَ ٱللَّهِ وَلَآ أَن تَنکِحُوٓاْ أَزۡوَٰجَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦٓ أَبَدًاۚ إِنَّ ذَٰلِکُمۡ کَانَ عِندَ ٱللَّهِ عَظِیمًا ٥٣﴾.
ای مؤمنان! شما که فرمانبر پروردگار خویش و پیرو پیامبر او هستید، به خانههای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داخل نشوید تا به منظور غذا خوردن برایتان اجازه داده شود و چون به شما اجازه داده شد میتوانید برای خوردن طعام، نه برای انتظار پختنش، به خانه داخل شوید. چون از طعام تناول کردید، بدون اینکه سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهلشان را بشنوید بیرون روید؛ زیرا انتظار شما برای طعام و شنیدن سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن حضرت را اذیت میکند و حوصله را برایشان تنگ میسازد. با این هم حیا میکند که شما را به بیرون شدن از خانهاش امر نماید، اما خداوند عزوجل از توضیح و بیان حق شرم نمیکند. وی حق دارد که شما را به بیرونشدن از خانهاش امر کند، ولی اخلاق نیکو دارد و شما را اخراج نمیکند. آنگاه که از همسران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بعضی از وسایل منزل یا دیگر چیزی را میخواستید، از پشت پرده بخواهید که از اشتباه دور باشد. چنین برخوردی دلهای شما و ایشان را از وارداتی که در نفسهای مردان و زنان پدید میآید محفوظ نگه میدارد. آری! حجاب، سبب پاکدامنی و حفظ شخصیت و وسیلۀ پاکی و طهارت است، اما چشم چرانی و بیحجابی از اسباب فتنه میباشد. برایتان روا نیست که آن حضرت را اذیت کنید و جواز ندارد که با همسران وی بعد از وفاتش ازدواج نمایید؛ زیرا ایشان مادران مؤمناناند و برای مردی جواز ندارد با مادرش ازدواج کند. یقیناً اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ازدواج با همسران آن حضرت بعد از رحلتش، گناه عظیم و جرم بزرگی در نزد خداوند عزوجل است.
﴿إِن تُبۡدُواْ شَیًۡٔا أَوۡ تُخۡفُوهُ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٥٤﴾.
ای مردم! اگر با گفتار خود امری از امور را اظهار دارید که باعث اذیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شود، یا آن را در دلهایتان پوشیده نگه دارید، خداوند عزوجل همه امور پنهان و آشکار و کارهای علنی و مخفی را میدارند.
﴿لَّا جُنَاحَ عَلَیۡهِنَّ فِیٓ ءَابَآئِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآئِهِنَّ وَلَآ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ إِخۡوَٰنِهِنَّ وَلَآ أَبۡنَآءِ أَخَوَٰتِهِنَّ وَلَا نِسَآئِهِنَّ وَلَا مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُنَّۗ وَٱتَّقِینَ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدًا ٥٥﴾.
بر زنان گناهی نیست اگر خود را از پدران، پسران، برادران، برادرزادهها و خواهرزادههای خود، و نیز از زنان مؤمن و بردگانی که مالکشان اند نپوشانند؛ زیرا به غلامان به خاطر خدمتشان بسیار نیازمنداند. ای گروه زنان! با انجام طاعات و پرهیز از گناهان خداوند عزوجل بترسید. از برهنگی و تبرّج، خلوت با اجنبی، نمایش زینت و عرضه شدن به فتنه برحذر باشید؛ زیرا حقتعالی بر هر چیزی گواه است و بر بندگان گواهی میدهد که از اعمال نیک و بد چه انجام دادهاند.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِکَتَهُۥ یُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِیِّۚ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِیمًا ٥٦﴾.
به راستی که خداوند عزوجل در ملاء اعلی پیامبرش میکند و در نزد فرشتگان مقرّبش وی را به نیکی یاد مینماید. فرشتگان ابرابر نیز بر پیامبر مختار صلی الله علیه و آله و سلم ثنا میگویند و برایش دعا مینمایند. شما هم ای مؤمنان، در هر وقت و زمانی تا آنگاه که شب و روز همدیگر را تعقیب میکنند، ذاکران به یاد اوتعالی هستند و غافلان از یادش غافلاند، با کاملترین و تمامترین وجهی بر آن حضرت درود و سلام بسیار بفرستید؛ یعنی بگویید: « اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید. وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید».
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ فِی ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابٗا مُّهِینٗا ٥٧﴾.
آنانکه خداوند عزوجل را با کفر و دشنام، با انتساب فرزند و همسر، و با شرک آوردن و توصیف به نقیصههایی که از آن پاک و منزّه است اذیت میکنند. همچنان کسانی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تکذیب و ستیزه، و با استهزا و ردّ سنّت و با تمسخر به شریعتش آزار میدهند، خداوند عزوجل آنان را از رحمتش دور میسازد، از بهشتش بیرون مینماید، به خشمش گرفتار میسازد، در دنیا و آخرت مورد سرزنش قرار میدهد و عذاب خوار کننده، ذلّتبار و ننگ آوری را در آتش دوزخ برای آنان مهیّا ساخته است.
﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡذُونَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ بِغَیۡرِ مَا ٱکۡتَسَبُواْ فَقَدِ ٱحۡتَمَلُواْ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٥٨﴾.
کسانی که با دشنام، ستمگری و انواع اذیت، مردان و زنان مؤمن را بدون اینکه جرمی را مرتکب شده باشند آزار میدهند، به راستی که بزرگترین دروغ بدترین سخن ناحق را گفته و جرم بدی را مرتکب شدهاند؛ از این رو به سببش مستحقّ عذاب و جزای سختی هستند.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یُعۡرَفۡنَ فَلَا یُؤۡذَیۡنَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٥٩﴾.
ای پیامبر! همسران و دختران و نیز همسران سایر مسلمانان را دستور ده تا با روپوش، چادر و لباس حجاب چهره و سر خویش را بپوشانند تا سرها، چهرهها و سینههایشان آشکار نباشد. بهتر این است که زنان مسلمان به وسیلۀ حجاب، پاکدامنی، پوشش و خویشتنداری بازشناخته شوند تا کدام شخص بیخردی با اذیت و مزاحمت دست به آزارشان نزند. خداوند عزوجل برای کسی که بعد از انجام گناه آمرزش بخواهد بسیار آمرزنده است و با بیان شریعتش برای بندگان رحمتی فراگیر دارد.
مدلول این آیۀ مبارکه وجوب حجاب چهرۀ زن مسلمان را ترجیح میدهد.
﴿۞لَّئِن لَّمۡ یَنتَهِ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ وَٱلۡمُرۡجِفُونَ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لَنُغۡرِیَنَّکَ بِهِمۡ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَآ إِلَّا قَلِیلٗا ٦٠﴾.
اگر منافقان، بیماردلان، اهل شایعههای باطل و صاحبان خبرهای دروغ در مدینۀ رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از اذیت، بدکارگی و محاربه با حق باز نگردند، به یقین که خداوند عزوجل ترا بر آنان مسلّط میسازد، بعد از آن در مدینۀ منوّره جز وقت اندکی با تو باقی نمیمانند.
﴿مَّلۡعُونِینَۖ أَیۡنَمَا ثُقِفُوٓاْ أُخِذُواْ وَقُتِّلُواْ تَقۡتِیلٗا ٦١﴾.
خداوند عزوجل منافقان را در هرجایی که باشند از رحمتش دور ساخته و از بهشتش محروم نموده است. از این رو به اسارت گرفته میشوند و به قتل میرسند؛ زیرا آنان دشمنان خدا و پیامبراند، با دین اسلام میجنگند و به فتنه و فساد دست میزنند.
﴿سُنَّةَ ٱللَّهِ فِی ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا ٦٢﴾.
سنّت جاودان الهی در اقوام گذشته که اهل کفر و تکذیب بودهاند چنان بوده که در هرجایی به اسارت گرفته میشدند و به قتل میرسیدند. روش خداوندی در شریعت و مخلوقاتش تغییر نمییابد و هرگز در آن تبدیلی مشاهده نمیکنی، بلکه دایمی، ثابت و مستقر است؛ زیرا از علم و حکمت اوتعالی صادر شده است.
﴿یَسَۡٔلُکَ ٱلنَّاسُ عَنِ ٱلسَّاعَةِۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِۚ وَمَا یُدۡرِیکَ لَعَلَّ ٱلسَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیبًا ٦٣﴾.
ای پیامبر! مردم دربارۀ وقت وقوع قیامت از تو سؤال میکنند؛ در حالی وقوع آن را دور میشمرند. برایشان بگو: علم قیامت از اموری است که خداوند عزوجل به خود اختصاص داده و وقت وقوع آن را جز او کسی نمیداند. چه میدانی ای پیامبر! شاید وقت وقوع قیامت نزدیک شده باشد؛ از آنرو که هر امر آیندهای نزدیک است و هرچه را خداوند عزوجل وعده کند خواهی نخواهی آمدنی است.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَعَنَ ٱلۡکَٰفِرِینَ وَأَعَدَّ لَهُمۡ سَعِیرًا ٦٤﴾.
هر آینه خداوند عزوجل کافران را از رحمت و بهشتش مطرود ساخته و خشم و عذابش به آنان میرسد. برایشان آتش برافروختهای را مهیّا کرده که بدنهایشان را میسوزاند و چهرههایشان را بریان مینماید.
﴿خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ لَّا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ٦٥﴾.
کافران در آتش دوزخ همیشه ماندگاراند، نه در آنجا میمیرند و نه از آن بیرون میشوند. کسی را ندارند که در امورشان تصرّف کند و عذاب را از آنان دفع نماید، و یاری دهندهای نیست که به یاریشان برسد و آنان را از آتش دوزخ بیرون آورد.
﴿یَوۡمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمۡ فِی ٱلنَّارِ یَقُولُونَ یَٰلَیۡتَنَآ أَطَعۡنَا ٱللَّهَ وَأَطَعۡنَا ٱلرَّسُولَا۠ ٦٦﴾.
در آن روز چهرههای کافران با خواری و زیانمندی در آتش دوزخ دَور میخورد و از شدّت حسرت و پشیمانی میگویند: کاش از فرمان خداوند اطاعت مینمودیم و از او میترسیدیم و کاش از پیامبرش اطاعت میکردیم و به پیرویاش اقدام مینمودیم.
﴿وَقَالُواْ رَبَّنَآ إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَکُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِیلَا۠ ٦٧﴾.
کافران در روز قیامت با عرضهشدن به پیشگاه خداوند یگانۀ قهار میگویند: پروردگارا! ما از رهبران بدکار، از پیشوایان سرکش و از بزرگان کافر خویش پیروی کردیم. در نتیجه ما را از راه هدایت و از دینی که بر پیامبر فرود آمده منحرف ساختند.
﴿رَبَّنَآ ءَاتِهِمۡ ضِعۡفَیۡنِ مِنَ ٱلۡعَذَابِ وَٱلۡعَنۡهُمۡ لَعۡنٗا کَبِیرٗا ٦٨﴾.
پروردگارا! عذاب را بر پیشوایانی که ما را به گمراهی کشاندند دوچند ساز، آنان را از رحمتت طرد کن و از بهشتت دور گردان.
هرکس خلاف شریعت اطاعت نماید، خشم و لعنت خداوند و عذاب و قهرش را بر خویشتن واجب میآورد.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ ءَاذَوۡاْ مُوسَىٰ فَبَرَّأَهُ ٱللَّهُ مِمَّا قَالُواْۚ وَکَانَ عِندَ ٱللَّهِ وَجِیهٗا ٦٩﴾.
ای مؤمنان! پیامبر خویش را با گفتار یا کردار اذیت نکنید و چنان نباشید که یهودیان با پیامبر خود موسی علیه السلام انجام دادند؛ یعنی او را با دشنام، عیبگویی و سخنان دروغ آزار دادند، اما خداوند عزوجل موسی علیه السلام را از گفتههای آنان برائت داد و موسی علیه السلام در نزد پروردگار سبحان عظیم الجاه، بزرگوار و بلند منزلت بود.
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا ٧٠﴾.
ای مؤمنان! با انجام اوامر، ترک نواهی، اخلاص عبادت برای خداوند عزوجل و راستکاری در پیروی از پیامبرش از حقتعالی بترسید و سخن راستین و درستی را بگویید که حقّانیت داشته باشد و خود را از دروغ، باطل و گناه در تمام امور زندگی و سایر شؤون نگه دارید.
﴿یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا ٧١﴾.
آنگاه که شما به گونۀ شایسته و بایسته از خداوند عزوجل بترسید و گفتار استوار و صائب را لازم بگیرید، حقتعالی اعمالتان را صالح میسازد و گناهانتان را میآمرزد. کسی که از پروردگار سبحان با عمل به شریعتش و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با متابعت سنّتش اطاعت نماید، به یقین که به عزّت نایل آمده، از بزرگی بهرهمند شده، رضای الهی را به دست آورده و نعمت اوتعالی را دریافته است.
این آیۀ مبارکه، بزرگی اثرمندی گفتار بر کردار و وجوب نگهداری زبان را میرساند.
﴿إِنَّا عَرَضۡنَا ٱلۡأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱلۡجِبَالِ فَأَبَیۡنَ أَن یَحۡمِلۡنَهَا وَأَشۡفَقۡنَ مِنۡهَا وَحَمَلَهَا ٱلۡإِنسَٰنُۖ إِنَّهُۥ کَانَ ظَلُومٗا جَهُولٗا ٧٢﴾.
به یقین که خداوند عزوجل امانت را بر آسمانها، زمین و کوهها عرضه داشت، ولی آنها از برداشت این امانت امتناع ورزیدند؛ از ترس اینکه مبادا به آن وفا کرده نتوانند و از ادایش ناتوان بمانند – این امانت همه اوامر، نواهی، حلالها و حرامهایی بود که الله پاک بر بندگانش واجب آورده و همه احکام شریعتی است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به تبلیغ آن فرستاده شدند، اما انسان با وجود ناتوانیاش این امانت را پذیرفت. به راستی که انسان موجود ستمگری دور از عدالت و نادانی دور از دانش بود.
مفاهیم این آیه میرساند که بنده با علم و عدل میتواند کمال ولایت را به دست آورد.
﴿لِّیُعَذِّبَ ٱللَّهُ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡمُنَٰفِقَٰتِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ وَٱلۡمُشۡرِکَٰتِ وَیَتُوبَ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمَۢا ٧٣﴾.
انسان بار امانتی را برداشت که با برداشت آن مسلمان از کافر و راستگویی از دروغگوی آشکار میشود تا خداوند عزوجل مردان و زنان منافق را که کفر را میپوشیدند و اسلام را آشکار میساختند و مردان و زنان مشرک را که در عبادت با خدا دیگر چیزها را شریک میساختند عذاب کند، و برای اینکه با قبول اعمال نیکو و آمرزش گناهان، توبۀ مردان و زنان مؤمن را بپذیرد و ایشان را از عذاب نجات بخشد. حقتعالی برای توبه گاران بسیار آمرزنده و به کسی که به او رجوع نماید مهربان است، به سوی توبه فرا میخواند و در عقوبت و عذاب بندگان شتاب نمینماید.
مکی است؛ ترتیب آن 34؛ شمار آیات 54
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ١﴾.
ستایش نیکو، شکران پسندیده و بزرگی بینهایت مخصوص خداوندی است که نامهایش مقدّس است. پروردگاری که پادشاهی و تدبیر امور موجودات آسمان و زمین را به دست دارد، پس ستایش کامل و بزرگی بینهایت در روز قیامت نیز مخصوص اوست. او در گفتار و کردارش با حکمت و به امر و آفرینش خود آگاه است.
﴿یَعۡلَمُ مَا یَلِجُ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا یَخۡرُجُ مِنۡهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ ٱلسَّمَآءِ وَمَا یَعۡرُجُ فِیهَاۚ وَهُوَ ٱلرَّحِیمُ ٱلۡغَفُورُ ٢﴾.
خداوند عزوجل به احوال مخلوقاتی چون آب و خزندگان که در زمین داخل میشوند و به احوال موجوداتی مانند آب، معدنیات و نباتات که از آن بیرون میشوند داناست. به آنچه از آسمان فرود میآید – مانند فرشتگان، کتابها، و بارانها – و به چیزهایی که به آسمانها بالا میرود – مانند فرشتگان و اعمال بندگان آگاه است. او به مخلوقاتش مهربان است، با گنهکاران در مجازات شتاب نمیکند و به گناهان کسی که به سویش باز گردد و عفوش را خواستار شود بسیار آمرزنده است.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَأۡتِینَا ٱلسَّاعَةُۖ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتَأۡتِیَنَّکُمۡ عَٰلِمِ ٱلۡغَیۡبِۖ لَا یَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَآ أَصۡغَرُ مِن ذَٰلِکَ وَلَآ أَکۡبَرُ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٣﴾.
کافران که به روز حساب تکذیب میکردند گفتند: قیامت هرگز بر پا نمیشود. ای پیامبر! برایشان بگو: اندیشۀ شما حقّانیت ندارد و به پروردگارم سوگند یاد میکنم که قیامت بر شما آمدنی است. هیچ کسی زمان قیام آن را نمیداند؛ جز خداوندی که حتی وزن موری ناچیز، یا موجودی کوچکتر یا مخلوقی بزرگتر از آن در آسمان و زمین از علمش غایب نمیماند و همه در لوح محفوظ به گونۀ واضح و آشکار نوشته شده است.
﴿لِّیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٤﴾.
تا خداوند عزوجل مؤمنان نیکوکار را به نیکوترین مزد پاداش دهد؛ بر علاوه آمرزش گناهان، نیل به بخشش و بهرهمندی جاودانی از نعمتها در باغهای را نصیبشان میکند.
﴿وَٱلَّذِینَ سَعَوۡ فِیٓ ءَایَٰتِنَا مُعَٰجِزِینَ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ عَذَابٞ مِّن رِّجۡزٍ أَلِیمٞ ٥﴾.
کسانی که در محاربه با خدا و رسولش سعی میکنند، در بازداشتن از راه خدا میکوشند، با تلاش بر صدّ دوستان خدا برنامهریزی مینمایند و قصد ستیزه با حقتعالی و غلبه بر شریعتش را دارند، چنین اشخاصی به دشوارترین عذاب و هولناکترین مجازات در روز قیامت گرفتار میشوند.
﴿وَیَرَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ ٱلۡحَقَّ وَیَهۡدِیٓ إِلَىٰ صِرَٰطِ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡحَمِیدِ ٦﴾.
دانشمندانی که به خداوند عزوجل و اوامرش شناخت درست دارند و یقین دارند که قرآن فرود آمده از جانب الله عزوجل بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حقّ است و در آن شک و تردیدی وجود ندارد. ایشان میدانند که این کتاب به طریق نجات رهنمایی میکند، به مسیر سعادت دلالت مینماید و به راه پروردگار عزیز هدایت میفرماید؛ پروردگاری که هر که با وی روز آزمایی کند خوارش میسازد و هر که با وی مقابله نماید شکستش میدهد. خدایی که دشمنانش را قهر مینماید و دوستانش را عزّت میبخشد. او که در برابر گفتار نیکو، کردار بخشش گرانه و شریعت زیبایش مستوجب ثنا و ستایش است.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ هَلۡ نَدُلُّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ یُنَبِّئُکُمۡ إِذَا مُزِّقۡتُمۡ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمۡ لَفِی خَلۡقٖ جَدِیدٍ ٧﴾.
کافران به منظور استهزا و تمسخر به پیامبر ج، برای همدیگر خویش گفتند: آیا شما را به مردی دلالت نکنیم که خبر میدهد و میگوید: آنگاه که بمیرید و زمین بدنهای شما را بخورد، باز دوباره به زندگی تازهای برمیگردید و از قبرهای خود برانگیخته میشوید؟ این سخن را در حالی ارائه داشتند که از قیامت انکار داشتند و وقوعش را دور میشمردند.
﴿أَفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِۦ جِنَّةُۢۗ بَلِ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ فِی ٱلۡعَذَابِ وَٱلضَّلَٰلِ ٱلۡبَعِیدِ ٨﴾.
مشرکان ادّعا کردند: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر خداوند عزوجل دروغ بربسته و ادعا کرده که او تعالی وی را فرستاده است. از این رو به گمان آنان ادعایش امری دور از حقیقت است، بلکه او دیوانهای است که نمیداند چه میگوید. حقیقت این است که کافران در سخن خویش دروغ گفتهاند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از جانب پروردگارش فرستاده شده است. اینان با چنین حرفی به زندهشدن بعد از مرگ تکذیب میکنند، از آخرت انکار میورزند، از راهیابی به دوراند و به راه هدایت و صواب توفیق نمییابند. در نتیجه به عذاب دایمی و جاودانی در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد.
﴿أَفَلَمۡ یَرَوۡاْ إِلَىٰ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِن نَّشَأۡ نَخۡسِفۡ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضَ أَوۡ نُسۡقِطۡ عَلَیۡهِمۡ کِسَفٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّکُلِّ عَبۡدٖ مُّنِیبٖ ٩﴾.
آیا کافران آفرینش و صُنع بدیع خداوند یگانۀ قهّار را در پیشاپیش و عقب خویش مشاهده نکردهاند و ندیدند که آسمانها و زمین را چنان آفریده که عقلها را به دهشت میاندازد و اندیشهها را به حیرت وامیدارد؟ اگر خداوند بخواستی و اراده نمودی، زمین را برای کافران – مانند معامله با قارون – فرو میبرد، یا قطعهای از عذاب را بر ایشان فرود میآورد؛ مانند عذاب قوم شعیب علیه السلام که از آسمان آتشی را بر آنان فرود آورد و همه را سوختاند. به راستی که در آفرینش و صُنع بدیع الله عزوجل برهانی روشن و دلیل آشکاری است؛ البته برای بندهای که با توبه به سوی پروردگارش باز گردد و با انابت به حضور او رجوع نماید؛ در حالی که عبادت را برای او خالص ساخته و او را در الوهیت یگانه بداند.
﴿۞وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ مِنَّا فَضۡلٗاۖ یَٰجِبَالُ أَوِّبِی مَعَهُۥ وَٱلطَّیۡرَۖ وَأَلَنَّا لَهُ ٱلۡحَدِیدَ ١٠﴾.
الله عزوجل برای داود علیه السلام نبوّت، دانش، کتاب زبور و پادشاهی بزرگی را عطا نمود و کوهها و پرندگان را دستور داد تا همراهش به تسبیح اوتعالی مصروف شوند. همچنان خداوند بزرگ آهن را برایش ملایم ساخت؛ طوری که در دستش مانند خمیر بود و میتوانست آن را به هر شکلی در آورد.
﴿أَنِ ٱعۡمَلۡ سَٰبِغَٰتٖ وَقَدِّرۡ فِی ٱلسَّرۡدِۖ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ١١﴾.
حقتعالی به داود علیه السلام فرمان داد که پیراهنهای جنگی فراخ و محکمی بسازد و میخهایش را متناسب با شکافهای آن آماده نماید؛ یعنی حلقههایش تنگ و میخهایش ضعیف نباشد که صاحبش را نگهداری نکند و نیز حلقهها را نسازد که شخص را گرانبار سازد. همچنان خداوند به داود علیه السلام و اهل بیتش دستور داد عبادت را برای اوتعالی خالص سازند و از او طور بایسته بترسند؛ زیرا او به اعمال پوشیده و آشکار آگاه است و هیچ امر پوشیدهای از او پنهان نمیباشد.
﴿وَلِسُلَیۡمَٰنَ ٱلرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهۡرٞ وَرَوَاحُهَا شَهۡرٞۖ وَأَسَلۡنَا لَهُۥ عَیۡنَ ٱلۡقِطۡرِۖ وَمِنَ ٱلۡجِنِّ مَن یَعۡمَلُ بَیۡنَ یَدَیۡهِ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَمَن یَزِغۡ مِنۡهُمۡ عَنۡ أَمۡرِنَا نُذِقۡهُ مِنۡ عَذَابِ ٱلسَّعِیرِ ١٢﴾.
خداوند عزوجل باد را برای سلیمان علیه السلام مسخّر داشت؛ چنانکه از اول روز تا نیمهاش مسافۀ یک ماه راه و از نیمۀ دوم روز تا هنگام شب، مسافۀ یک ماه راه دیگر را به میزان رفتار معروف مردم طی میکرد. همچنان پروردگار عزوجل مِسّ را در دست وی ذوب نمود، طوری که مانند آب سیلان میکرد و هرگونه که میخواست در آن تصرّف مینمود و از آن هرچه دوست داشت میساخت. به همینگونه الله تعالی جنّیان را تحت تسخیر سلیمان علیه السلام در آورد، شماری از آنان در پیشگاهیش به اذن و ارادۀ اوتعالی رام و فرمانبردار کار میکردند و هر کدام که از امر خدا سرکشی میکرد و از امر سلیمان اطاعت نمیکرد، پروردگار سبحان او را به عذاب آتش برافروختۀ دوزخ وصل میگردانید.
﴿یَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا یَشَآءُ مِن مَّحَٰرِیبَ وَتَمَٰثِیلَ وَجِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُکۡرٗاۚ وَقَلِیلٞ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ ١٣﴾.
چنّیان برای سلیمان علیه السلام چیزهایی را که اراده داشت، از قبیل مساجد نماز و تصویرهایی از مس و شیشه میساختند، شکلهای عجیبی را که دوست داشت تهیه میکردند، کاسههای فراخ و بزرگی مانند حوضهای آب و دیگهای ثابتی را میساختند که از فراخی و ضخامت خود تکان نمیخورد. خداوند متعال فرزندان داود علیه السلام را دستور داد تا با لازم گرفتن طاعات، عمل به اوامر و پرهیز از نواهی به شکر گزاری نعمتهایش بپردازند. اما اندکی مردم از حقتعالی در برابر نعمتهای بزرگش شکرگزاری مینمایند و شمار بسیاری از آنان منکر نعمتها اند و در شکرگزاری کوتاهی میکنند، با این هم داود علیه السلام از همان شکر گزاران اندک است.
﴿فَلَمَّا قَضَیۡنَا عَلَیۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡکُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ ٱلۡجِنُّ أَن لَّوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ ٱلۡغَیۡبَ مَا لَبِثُواْ فِی ٱلۡعَذَابِ ٱلۡمُهِینِ ١٤﴾.
خداوند عزوجل به رحلت سلیمان علیه السلام حکم کرد و چون وقت آن نزدیک شد و مدّت عمرش تمام شد، در حالی فوت نمود که ایستاده بود و بر عصایش تکیه داشت. اما جنّیان ندانستند که او فوت کرده و در پیش رویش به کار ادامه میدادند تا اینکه کِرم چوب خواری آمد و عصایش را خورد و در نتیجه سلیمان علیه السلام افتاد. در این هنگام جنّیان یقین کردند که غیب را نمیدانند؛ زیرا اگر غیب را میدانستند در این شُغل دشوار ذلّتبار و کار مربوط به سلیمان علیه السلام ادامه نمیدادند. آنان گمان میکردند که سلیمان علیه السلام زنده است و به سوی آنان نظر میکند، ولی او فوت کرده بود.
این آیه به ردّ اندیشۀ کسانی دلالت میکند که ادعا میکنند جنّیان غیب را میدانند؛ حال آنکه غیب را جز الله عزوجل کسی نمیداند.
﴿لَقَدۡ کَانَ لِسَبَإٖ فِی مَسۡکَنِهِمۡ ءَایَةٞۖ جَنَّتَانِ عَن یَمِینٖ وَشِمَالٖۖ کُلُواْ مِن رِّزۡقِ رَبِّکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لَهُۥۚ بَلۡدَةٞ طَیِّبَةٞ وَرَبٌّ غَفُورٞ ١٥﴾.
به یقین که برای قبیلۀ سبأ در موقعیت یمن برهان عظیمی است که بر قدرت و عظمت خداوند پاک دلالت میکند. این برهان و دلیل عبارت از دو باغ بود که در راست و چپ وادی قرار داشت، یا هر خانه از خانههایشان با دو باغ احاطه شده بود. پروردگار به آنان دستور داده بود که از روزیاش بخورند، به نعمتهایش شکرگزار باشند و با این نعمتها به طاعت پروردگار یاری بجویند؛ زیرا سرزمین آنان خاکی حاصلخیز، آبی گوارا و هوای نیکو دارد و پروردگارشان آمرزندۀ گناهان و پوشندۀ عیبهایشان است.
﴿فَأَعۡرَضُواْ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ سَیۡلَ ٱلۡعَرِمِ وَبَدَّلۡنَٰهُم بِجَنَّتَیۡهِمۡ جَنَّتَیۡنِ ذَوَاتَیۡ أُکُلٍ خَمۡطٖ وَأَثۡلٖ وَشَیۡءٖ مِّن سِدۡرٖ قَلِیلٖ ١٦﴾.
اهل سبأ از طاعت پروردگار سبحان، پیروی از پیامبران و شکر گزاری نعمتهای الهی رو گشتاندند، خداوند متعال سیلاب نیرومند و هلاکتباری را بر ایشان فرستاد؛ چنانکه ذخیرۀ آب را خراب و قریهها را تباه نمود، درختستانها را از بیخ برکند و چارپایان آنان را غرق نمود. اوتعالی به جای این دو باغ سبز و باغچههای ثروتبخش آنان، دو باغ دیگر را پدید آورد که کمتر از باغهای نخستین بود. درختان این دو با میوۀ تلخ و مزۀ ناخوشایند داشت؛ از جمله درخت شورگز بود که میوهای نمیدهد و اندکی هم درخت سدر بود که خال بسیار دارد.
﴿ذَٰلِکَ جَزَیۡنَٰهُم بِمَا کَفَرُواْۖ وَهَلۡ نُجَٰزِیٓ إِلَّا ٱلۡکَفُورَ ١٧﴾.
تبدیل حال بهتر به حال بدتر، به سبب رو گشتاندن آنان از طاعت الهی، عدم شکران نعمتها و کفر ورزیدن آن مردم بود؛ زیرا خداوند عزوجل عذاب و مجازات نمیکند، مگر کسی را که به نعمتهایش کفران کند و از حق رو گرداند که این جزای فعل بد اوست.
﴿وَجَعَلۡنَا بَیۡنَهُمۡ وَبَیۡنَ ٱلۡقُرَى ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَا قُرٗى ظَٰهِرَةٗ وَقَدَّرۡنَا فِیهَا ٱلسَّیۡرَۖ سِیرُواْ فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّامًا ءَامِنِینَ ١٨﴾.
خداوند متعال میان اهل سبأ که در یمن بودند و قریههای شام که برکتشان داده بود، شهرهای به هم پیوستهای را پدید آورد و مسافرت در این قریهها را به منازلی اندازه شده مقرّر ساخت؛ طوری که در سفر به آن مواضع مشقّتی نبود. آنگاه به آنان امر کرد در هر لحظه از روز و شب که میخواهند با امن و نعمت به آن قریهها مسافرت کنند. بر علاوه آنان را از گرسنگی طعام داد، از تشنگی سیراب نمود و از ترس در امان داشت.
﴿فَقَالُواْ رَبَّنَا بَٰعِدۡ بَیۡنَ أَسۡفَارِنَا وَظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَحَادِیثَ وَمَزَّقۡنَٰهُمۡ کُلَّ مُمَزَّقٍۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّکُلِّ صَبَّارٖ شَکُورٖ ١٩﴾.
اما آنان از حد گذشتند، سرکشی و بغوت کردند، نعمتها را بیارزش شمردند، از فراوانی زندگی و راحت و امنیت سیر شدند و با تکبّر و عناد گفتند: پروردگارا! میان ما و قریههای ما مسافههای دوری را مقرّر دار تا نیازمندان از اهل آن فایده نیابند و فقیران بهرهمند نشوند. آنان با شرک، کفران نعمت و اعتدا در دعا بر خود ظلم کردند. خداوند عزوجل هم آنان را هلاک نمود و تباه ساخت، سرسبزی و آبادانی آنان را به بادیه و بیابان تبدیل کرد، جمع آنان را به هم زد و در مواضع متعدّد پراکندۀشان ساخت. یقیناً در آنچه به اهل سبأ واقع شد پند آموزی بزرگی است؛ برای کسی که بر تقدیرات ناخوشایند خداوند بزرگ صبر نماید، در ادای طاعات و اجتناب از گناهان استقامت ورزد پروردگارش را با ادای طاعات و انجام اوامرش همیشه شکرگزار باشد.
﴿وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَیۡهِمۡ إِبۡلِیسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢٠﴾.
به راستی که شیطان با ظنّی عاری از یقین گمان کرده بود که قطعاً همه افرادبشر را اغوا مینماید و مردم در گمراهی از وی پیروی میکنند. اکنون این مردم گمانش را مصداق بخشیدند، از او پیروی کردند و با نافرمانی خداوند عزوجل بدو اقتدا کردند؛ مگر گروهی که به خدا و رسولش ایمان آوردند؛ زیرا ایشان عبادت خویش را به پروردگار خالص ساختند و او را به یگانگی شناختند.
﴿وَمَا کَانَ لَهُۥ عَلَیۡهِم مِّن سُلۡطَٰنٍ إِلَّا لِنَعۡلَمَ مَن یُؤۡمِنُ بِٱلۡأٓخِرَةِ مِمَّنۡ هُوَ مِنۡهَا فِی شَکّٖۗ وَرَبُّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ ٢١﴾.
شیطان وسیلهای نداشت که کافران را به جبر زیر فرمانش آورد و به کفر ناچار سازد، اما خداوند عزوجل مقدّر ساخت که مردم را به وسیلهاش به فتنه اندازد و با زیب و زینتش مورد امتحان قرار دهد تا راستگویان از دروغگویان و مؤمنان از منافقان آشکار شوند و اگر در اینجا ابتلا و امتحانی نمیبود، نیکوکاران از بدکاران بازشناخته نمیشدند. پروردگارت بر هر چیزی نگهبان است؛ یعنی که به همه امور آگاهی دارد، همه کارها را میشمارد و مطابق آن جزا و پاداش میدهد. برای اعمال نیکو پاداش نیکو و برای اعمال بد جزای مقرّر میدارد.
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ لَا یَمۡلِکُونَ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَمَا لَهُمۡ فِیهِمَا مِن شِرۡکٖ وَمَا لَهُۥ مِنۡهُم مِّن ظَهِیرٖ ٢٢﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: برای برآورده شدن نیازهای خود کسانی را بخوانید که گمان میکنید در آفرینش و عبادت شریک خدا هستند و برخی عبادتها را برای آنها تقدیم مینمایید. اما پذیرش و اجابت خواستۀتان را در نزدشان نمییابید؛ زیرا آنها از انجام کدام کاری ناتواناند؛ حتی به اندازۀ وزن یک مور کوچکی مالک چیزی در آسمانها و زمین نیستند و هیچ حصه و نصیبی ندارند. پس تنها خداوند عزوجل مالک و تدبیر کنندۀ جهان است. اوتعالی در هنگام آفرینش آسمانها و زمین به کسی از مشرکان و به خدایان نام نهاد و باطل آنان استعانت نجسته است، بلکه او در آفرینش و روزی دادن یگانه است؛ از این رو تنها او سزاوار عبادت است، باید یگانه دانسته شود و از الوهیتش انکار صورت نگیرد.
﴿وَلَا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ عِندَهُۥٓ إِلَّا لِمَنۡ أَذِنَ لَهُۥۚ حَتَّىٰٓ إِذَا فُزِّعَ عَن قُلُوبِهِمۡ قَالُواْ مَاذَا قَالَ رَبُّکُمۡۖ قَالُواْ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ ٢٣﴾.
شفاعت شفاعتگران در نزد خداوند عزوجل فایدهای ندارد، مگر آنگاه که برای شفاعت کننده اجازۀ شفاعت دهد و از کسی که برایش شفاعت میشود راضی باشد. آنگاه که الله عزوجل به وحی سخن میگوید و اهل آسمانها کلام او را میشنوند، از عظمت او میهراسند و از هیبتش میترسند؛ به اندازهای که از شدّت ترس چیزی مانند بیهوشی ایشان را فرا میگیرد. وقتی ترسشان دور میشود بعضی برای برخی دیگر میگویند: پروردگارتان چه گفت؟ فرشتگان پاسخ میدهندد: سخن حقّی را گفت و او در ذات، منزلت و قهرش متعالی و بلند مرتبه و از هر چیزی بزرگتر است؛ چنانکه عظمت و بزرگواری مخصوص اوست.
﴿۞قُلۡ مَن یَرۡزُقُکُم مِّنَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُلِ ٱللَّهُۖ وَإِنَّآ أَوۡ إِیَّاکُمۡ لَعَلَىٰ هُدًى أَوۡ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٢٤﴾.
ای پیامبر! از کافران بپرس که چه کسی با فرود آوردن باران از آسمانها، و با میوهها، کشتها، گنجها و دیگر داشتههای زمین برای شما روزی میدهد؟ آنان اعتراف خواهند کرد که تنها خداوند عزوجل روزی دهنده است. اما اگر بازهم انکار کردند برایشان بگو: فقط الله پاک روزی دهنده است؛ نه دیگری و از دو گروه ما و شما یکی راهیاب و دیگری به حقّ، یا یکی گمراه و دیگری منحرف است.
﴿قُل لَّا تُسَۡٔلُونَ عَمَّآ أَجۡرَمۡنَا وَلَا نُسَۡٔلُ عَمَّا تَعۡمَلُونَ ٢٥﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: شما از خطا کاریهای ما مورد باز پرس قرار نمیگیرید و ما از اعمال شما سؤال نمیشویم؛ زیرا ما از شما و شرک شما به سوی خداوند عزوجل برائت میجوییم.
﴿قُلۡ یَجۡمَعُ بَیۡنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ یَفۡتَحُ بَیۡنَنَا بِٱلۡحَقِّ وَهُوَ ٱلۡفَتَّاحُ ٱلۡعَلِیمُ ٢٦﴾.
برای کافران بگو: خداوند متعال ما و شما را در روز حساب جمع میکند، بعد از آن در اموری که اختلاف ورزیدیم فیصله مینماید. او گشایشگر امور است که در میان مردم به عدل و قاطعیت حکم میکند. آری! حکمش از عدل صدور مییابد؛ زیرا اعمال مخلوقات را میداند و هیچ چیز پوشیدهای از او نهان نمیماند.
﴿قُلۡ أَرُونِیَ ٱلَّذِینَ أَلۡحَقۡتُم بِهِۦ شُرَکَآءَۖ کَلَّاۚ بَلۡ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٢٧﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: با برهانی واضح برایم بگویید، آیا معبودانی را که شما در عبادت شریک خداوند عزوجل ساختهاید چیزی را آفریده میتوانند؟ نه خیر، شما در دعوای خود دروغگوی هستید، تنها آفرینندۀ روزی دهنده سزاوار عبادت است و برای کسی جز او عبادت مناسب نمینماید. او ذات عزیزی است که از دشمنانش انتقام میگیرد و به دوستانش عزّت میبخشد، در آفرینش و صُنعش و در تدبیر و شریعتش با حکمت است.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ إِلَّا کَآفَّةٗ لِّلنَّاسِ بَشِیرٗا وَنَذِیرٗا وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٢٨﴾.
ای پیامبر! خداوند عزوجل ترا بدین منظور به رسالت مبعوث کرده که پیام آورش به سوی همه جامعۀ بشری باشی؛ یعنی کسانی را که ایمان آوردند به پاداش بزرگی بشارت دهی و کافران را به عذاب درد آوری بیم دهی. دعوت تو برای جنّیان و انسانها عمومیت دارد، اما بیشتر مردم به حقّانیتی که تو بدان فرستاده شدهای دانا نیستند و به رسالت تو تصدیق نمیکنند؛ از این رو از هدایت رو گرداناند.
﴿وَیَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا ٱلۡوَعۡدُ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٢٩﴾.
کافران با استبعاد و انکار از قیامت میگویند: اگر شما راست میگویید که قیامت خواهی نخواهی آمدنی است، پس وقت برپایی این وعده چه هنگامی است و روزی که در آن بین مخلوقات حکم نهایی صورت میگیرد چه وقت است؟
﴿قُل لَّکُم مِّیعَادُ یَوۡمٖ لَّا تَسۡتَٔۡخِرُونَ عَنۡهُ سَاعَةٗ وَلَا تَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٠﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: برای شما وقت محدود و معّینی مقرّر داشته شده که روز قیامت و حسابدهی است و خواهی نخواهی آمدنی است. نه از آن وعده یک لحظه به تأخیر انداخته میشوید تا توبه نمایید و نه هم یک لحظه پیشتر واقع میشود تا قبل از موعدش عذاب شوید، بلکه موعد آن معلوم و تغییر ناپذیر است. پس از آن روز بترسید و با طاعت خداوند عزوجل از آن حذر داشته باشید.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن نُّؤۡمِنَ بِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَلَا بِٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ مَوۡقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمۡ یَرۡجِعُ بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٍ ٱلۡقَوۡلَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ لَوۡلَآ أَنتُمۡ لَکُنَّا مُؤۡمِنِینَ ٣١﴾.
کافران گفتند: ما به قرآن و کتابهای پیش از آن چون تورات، انجیل و زبور تصدیق نمیکنیم. آنان با این سخن تمام پیامبران را تکذیب کردند و از تمام کتابها انکار نمودند ای پیامبر! اگر ببینی آنگاه که کافران در نزد خداوند عزوجل برای محاسبه و مجازات محبوساند، بعضی با بعضی دیگر سخن میزنند و همدیگر را ملامت میکنند امر هولناک و محضر ترس آوری را مشاهده مینمایی. در آن هنگام رعایا و ناتوانان مستضعف برای سر کردگان و بزرگان مستکبری که آنان را به سوی گمراهی کشاندند میگویند: اگر شما ما را از راه حق اغوا نمیکردید ما به الله عزوجل ایمان میآرودیم و پیامبرش را تصدیق مینمودیم.
﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُوٓاْ أَنَحۡنُ صَدَدۡنَٰکُمۡ عَنِ ٱلۡهُدَىٰ بَعۡدَ إِذۡ جَآءَکُمۖ بَلۡ کُنتُم مُّجۡرِمِینَ ٣٢﴾.
اما چیزی سرکردههای زورمند برای ناتوانان میگویند: آیا ما شما را بعد از آمدن هدایت از ایمان باز داشتیم؟ ما چنین کاری را انجام ندادیم، بلکه شما خودتان مردم بد و بدکار بودید که گمراهی را به اختیار خود برگزیدید و ما شما را مجبور نکردیم.
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ بَلۡ مَکۡرُ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ إِذۡ تَأۡمُرُونَنَآ أَن نَّکۡفُرَ بِٱللَّهِ وَنَجۡعَلَ لَهُۥٓ أَندَادٗاۚ وَأَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ ٱلۡعَذَابَۚ وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَغۡلَٰلَ فِیٓ أَعۡنَاقِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۖ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٣٣﴾.
ناتوانان برای سرگردهگان زورمند میگویند: بلکه فریب شما و زینت بدیها از طرفتان ما را دچار هلاکت کرد. شما باطل را برای ما شب و روز عرضه داشتید و ما را به کفر و شرک به خدا فرا میخواندید. هردو گروه در هنگام مشاهدۀ عذاب در پیش روی خود، پشیمانی، حسرت و زیانمندی خویش را پوشیده نگه میدارند. خداوند عزوجل زنجیرها را در گردنهای کافران میاندازد و به خاطر کفر به خدا و بازداشتن از راه اوتعالی به چنین عذابی گرفتار میشوند.
این آیه به تحریم پیروی از دعوتگران و پیشوایان گمراه و سر کردههای اهل بدعت دلالت میکند.
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتۡرَفُوهَآ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلۡتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٣٤﴾.
الله عزوجل در هیچ قریهای پیامبری را نفرستاد که به سوی ایمان به خدا و ترک شرک به اوتعالی فرا خواند، مگر اهل غرور و تکبّر که در آسایش و خود بینی غوطهور بودند گفتند: ای پیامبران! ما به آنچه شما از نزد خداوند آوردهاید منکریم و آن را نمیپذیریم.
﴿وَقَالُواْ نَحۡنُ أَکۡثَرُ أَمۡوَٰلٗا وَأَوۡلَٰدٗا وَمَا نَحۡنُ بِمُعَذَّبِینَ ٣٥﴾.
اشخاص متکبّر و ثروتمند گفتند: ای مؤمنان! ما از شما مال و فرزندان بیشتر داریم. پس خداوند عزوجل از ما راضی است که ما را با این نعمتها بر شما امتیاز بخشیده و به زودی از عذاب دنیوی و اخروی نجات مییابیم.
﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٦﴾.
ای پیامبر! برای این متکبّران ثروتمند بگو: خداوند عزوجل به هر که از بندگانش که خواسته باشد دنیا را عطا میکند و روزیاش را فراخ میسازد و به همینگونه بر هر که بخواهد روزی را تنگ میسازد. این کار از روی محبّت و خشم نیست و به هدایت و گمراهی ارتباطی ندارد، بلکه آن را از روی آزمایش و ابتلا انجام میدهد. پس شخص فراخ روزی گمان نکند که محبوب پروردگار است و تنگ روزی نپندارد که مورد خشم و غضب وی واقع شده است. بیشتر مردم به مراد الله عزوجل آگاه نیستند، به اسرار الهی در مخلوقاتش نمیدانند و به حکمت اوتعالی در اختیار و ابتلایش دانایی ندارد.
﴿وَمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُکُم بِٱلَّتِی تُقَرِّبُکُمۡ عِندَنَا زُلۡفَىٰٓ إِلَّا مَنۡ ءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ جَزَآءُ ٱلضِّعۡفِ بِمَا عَمِلُواْ وَهُمۡ فِی ٱلۡغُرُفَٰتِ ءَامِنُونَ ٣٧﴾.
مالها و فرزندانتان در حدّی نیستند که صاحب خود را به خداوند عزوجل نزدیک سازند؛ یعنی منزلت و مقامش را بالا برند. امّا برای مؤمنان نیکوکار در برابر حسناتشان چند برابر پاداش داده میشود؛ یعنی هر حسنه از ده برابر تا هراندازه که خدا بخواهد پاداش دارد. مالها و فرزندان هم گاهی در صورتی که صاحب آنها در مقامله با الله عزوجل صداقتکار باشد سبب پاداشهای مزید میشوند. آری! گروه مؤمنان در بالاترین منازل بهشت قرار دارند و در آنجا از عذاب، مردن، فناشدن و انواع غم و اندوه در امان میباشند.
﴿وَٱلَّذِینَ یَسۡعَوۡنَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا مُعَٰجِزِینَ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡعَذَابِ مُحۡضَرُونَ ٣٨﴾.
کسانی که برای بطلان دلایل پروردگار و ردّ براهینی که بر پیامبرانش نازل کرده میکوشند، با دوستان خدا به جنگ میپردازند، با الله عزوجل و رسولش ستیزه میکنند و با حق دشمنی میورزند، این گروه در آتش دوزخاند و «زبانیه» آنان را حاضر آورده بر رویشان به سوی دوزخ میکشاند.
﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦ وَیَقۡدِرُ لَهُۥۚ وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَهُوَ یُخۡلِفُهُۥۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ٣٩﴾.
ای پیامبر! برای متکبّران ثروتمند که به دنیا مغرور اند بگو: خداوند عزوجل روزی هر که از بندگانش را که بخواهد فراخ و روزیی هر که را که بخواهد تنگ میسازد. این کار براساس راز و حکمتی است که خودش بدان آگاه بوده و بر مبنای ارادۀ او انجام مییابد و به این طریق مخلوقاتش را آزمایش مینماید. مال و منافعی را که در راه خدا به مصرف میرسانید، اوتعالی به زودی عوضش را در دنیا با زیادت رزق و روزی و در آخرت با پاداش بزرگ اخروی برایتان عطا مینماید. آری! او بهترین روزی دهندگان است، بخشش او همگانی است؛ چنانچه برای نیکوکار و بدکار عطا مینماید و با اعطای نعمتش از بنده نفعی را توقّع ندارد. پس از خدای یگانۀ یکتا روزی بخواهید و اسباب مشروع را در کسب روزی به کار گیرید.
﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ یَقُولُ لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَهَٰٓؤُلَآءِ إِیَّاکُمۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٤٠﴾.
ای پیامبر! از روزی یادآور که خداوند عزوجل هم مشرکان و هم فرشتگانی را که مشرکان به عبادتشان میپرداختند جمع میآورد. بعد از آن به منظور توبیخ مشرکان برای فرشتگان میگوید: آیا شما به عبادت مشرکان برای خویش راضی بودید؟ این در حالی است که اوتعالی به حقیقت امر داناست.
﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِمۖ بَلۡ کَانُواْ یَعۡبُدُونَ ٱلۡجِنَّۖ أَکۡثَرُهُم بِهِم مُّؤۡمِنُونَ ٤١﴾.
فرشتگان پاسخ میدهند که پروردگارا! ترا از شرک مشرکان که در عبادت به تو شریک آوردند منزّه میدانیم؛ زیرا تو معبود و صاحب اختیار ما هستی، تنها از تو اطاعت داریم و عبادت را مخصوص تو میدانیم. واقعیت این است که این مشرکان به عبادت شیاطین پرداخته گفتههای آنان را تصدیق میکردند و مطیع اوامر آنان بودند.
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا یَمۡلِکُ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٖ نَّفۡعٗا وَلَا ضَرّٗا وَنَقُولُ لِلَّذِینَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّتِی کُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ ٤٢﴾.
معبودان توان ندارند تا در روز قیامت منفعتی را برای عبادت کنندگان جلب کنند و نمیتوانند ضرری را از آنان دفع کنند. در آن روز خداوند برای کافران که با شرک و گناه بر خویشتن ستم کردهاند میگوید: جزای تکذیب خویش را که در دنیا مرتکب شدهاید از عذاب دوزخ بچشید.
﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا بَیِّنَٰتٖ قَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّا رَجُلٞ یُرِیدُ أَن یَصُدَّکُمۡ عَمَّا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُکُمۡ وَقَالُواْ مَا هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡکٞ مُّفۡتَرٗىۚ وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٤٣﴾.
آنگاه که قران بر کافران خوانده میشود و آیات آن در نزدشان معلوم و واضح میگردد میگویند: یگانه مقصد محمّد این است که میخواهد ما را از عبادت بتها و تمثالهای ما که پدران ما به عبادت آنها مصروف بودند باز دارد و میگفتند: قرآنی را که ای محمد آوردهای، جز دروغ و بهتان چیزی نیست. همچنان کافران گفتند: قرآن سحری آشکار و واضح است که در سحر بودنش کسی شک نمیکند.
﴿وَمَآ ءَاتَیۡنَٰهُم مِّن کُتُبٖ یَدۡرُسُونَهَاۖ وَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمۡ قَبۡلَکَ مِن نَّذِیرٖ ٤٤﴾.
خداوند عزوجل پیش از آمدن قرآن کتابهایی را بر کافران نازل نکرده تا هدایت داده باشد که آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آورده سحر است؛ همچنان که پیش از بعثت آن حضرت پیامبری را به سوی آنان نفرستاده تا آنان را از عذاب الهی بترساند.
﴿وَکَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَمَا بَلَغُواْ مِعۡشَارَ مَآ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ فَکَذَّبُواْ رُسُلِیۖ فَکَیۡفَ کَانَ نَکِیرِ ٤٥﴾.
کسانی مانند قومهای عاد و ثمود، پیش از کافران مکه به آیات خدا و پیامبرانش تکذیب کردند و امکانات زندگی کافران مکه به یکدهم چیزهایی که پروردگار سبحان به آن اقوام از نیرومندی، دارایی، وسایل جنگی، نعمتهای سرشار، نیروی جسمانی و دیگر امور داده بود نمیرسید. وقتی این امّتها پیامبران خویش را تکذیب نمودند، خداوند بزرگ آنان را هلاک ساخت. ببین و بیندیش که حقتعالی با چه سختیی آنان را عذاب کرد و چه قدر با قدرتی نیرومند از آنان انتقام گرفت.
﴿۞قُلۡ إِنَّمَآ أَعِظُکُم بِوَٰحِدَةٍۖ أَن تَقُومُواْ لِلَّهِ مَثۡنَىٰ وَفُرَٰدَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُواْۚ مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ لَّکُم بَیۡنَ یَدَیۡ عَذَابٖ شَدِیدٖ ٤٦﴾.
ای پیامبر! برای گروه کافران بگو: من شما را به یک طریق نصیحت مینمایم؛ اینکه برای پذیرش سخن دعوتگر خداوند عزوجل دو دو نفر و یکیک نفر بر خیزید، بعد از آن در وضعیت و حال رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اینکه دیوانگی را به او نسبت میدهید تفکّر و اندیشه نمایید. ملاحظه خواهید کرد که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط بیم دهندهای است که اگر به خداوند کافر شوید و پیامبرش را تکذیب کنید، شما را از عذاب دوزخ میترساند.
آنان را بدین سبب دو نفر و یک نفر فرا خوانده تا این امر باعث صفای ذهن و دوری از وسوسۀ مردم باشد.
﴿قُلۡ مَا سَأَلۡتُکُم مِّنۡ أَجۡرٖ فَهُوَ لَکُمۡۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٞ ٤٧﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: آنچه به عنوان مزد تبلیغ رسالت و دعوتم از شما خواستهام از خود شما باشد و من از شما چیزی نمیخوام و مزد من در بدل تبلیغ رسالت و دعوت فقط بر خداست. او به عمل من و عمل شما آگاه است، هیچ چیز پنهانی از او پوشیده نیست و به زودی از اعمال همه حساب خواهد گرفت؛ یعنی برای عمل خیر پاداش نیکو و برای عمل شرّ جزای سخت خواهد داد.
﴿قُلۡ إِنَّ رَبِّی یَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ٤٨﴾.
ای پیامبر! برای منکران ایمان که تو را تکذیب میکنند بگو: پروردگارم با دلایل ثابتی باطل را هدف گرفته محو نابود میسازد. خداوند عزوجل به امور غایب از چشمها داناست و هیچ راز پوشیدهای از او مخفی و نهان نمیماند.
﴿قُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَمَا یُبۡدِئُ ٱلۡبَٰطِلُ وَمَا یُعِیدُ ٤٩﴾.
ای پیامبر! برای کافران بگو: حق و هدایت ربّانی از جانب الله عزوجل آمد و باطل شکست خورد، کفر مضمحل شد و هوادارانش منهزم شدند. دیگر یاری کنندهای برای باطل نماند که دوباره آن را پدید آورد و به پشتیبانی و یاریاش بپردازد.
﴿قُلۡ إِن ضَلَلۡتُ فَإِنَّمَآ أَضِلُّ عَلَىٰ نَفۡسِیۖ وَإِنِ ٱهۡتَدَیۡتُ فَبِمَا یُوحِیٓ إِلَیَّ رَبِّیٓۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٞ قَرِیبٞ ٥٠﴾.
ای پیامبر! بگو اگر من از راه هدایت منحرف شوم گناه و زیان انحرافم را خودم برمیدارم، امّا اگر به راه مستقیم استوار باشم به سبب هدایاتی است که خداوند عزوجل از کتاب و سنّت بر من نازل کرده است. به راستی که پروردگارم همه گفتهها و دعاها را میشنود و به نجواگران و نداکنندگان نزدیک است.
﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ فَزِعُواْ فَلَا فَوۡتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّکَانٖ قَرِیبٖ ٥١﴾.
ای پیامبر! اگر ببینی که ترس شدیدی در هنگام دیدن عذاب بر کافران مستولی شده، امر هولانگیزی را مشاهده خواهی کرد. آنگاه از عذاب نجات نیافته راه گریزی برایشان وجود ندارد و از جای نزدیکی گرفته میشوند تا به سوی دوزخ برده شوند.
﴿وَقَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِهِۦ وَأَنَّىٰ لَهُمُ ٱلتَّنَاوُشُ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٥٢﴾.
آنگاه که کافران عذاب دوزخ را مشاهده کنند میگویند: ما به خدا ایمان آوردیم و به پیامبرش تصدیق نمودیم. چگونه در این وقت توان ایمان آوردن را خواهند داشت، در حالی که وقت آن گذشته و جای آن نیست؟ اکنون میان ایمان و این مردم حایلی ایجاد شده است؛ زیرا وقت و موضع آن زندگی دنیا بوده و در آخرت اعتباری ندارد.
﴿وَقَدۡ کَفَرُواْ بِهِۦ مِن قَبۡلُۖ وَیَقۡذِفُونَ بِٱلۡغَیۡبِ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ ٥٣﴾.
کافران به رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبل از این تکذیب کردند و به خداوند عزوجل کافر شدند. آنان گمانهای آمیخته با خطا را از جایگاه دور از حقّانیت پرتاب میکردند، دلیل برای اثبات گمان آنان موجود نبود و برهانی برای ادعای باطل خویش نداشتند. در حالی که حق وقتی کسب جایگه میکند که دلیل و حجّتی از جانب خداوند عزوجل داشته باشد؛ همچنان که تیرانداز وقتی از هدف دور باشد، تیر را بر مبنای گمان پرتاب کرده و در نتیجه به هدف اصابت نمینماید.
﴿وَحِیلَ بَیۡنَهُمۡ وَبَیۡنَ مَا یَشۡتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشۡیَاعِهِم مِّن قَبۡلُۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ فِی شَکّٖ مُّرِیبِۢ ٥٤﴾.
در آن وقت میان کافران و اموری چون ایمان به خداوند واحد و قهّار، توبه و استغفار و بازگشت به سوی دنیا حایل و حجابی ایجاد میشود؛ همچنان که الله عزوجل با همانندان آنان از اهل قرنهای پیشین چنین معامله نمود. آری! آنان در زندگی دنیا به ایمان به خدا و رسول، زندهشدن بعد از مرگ و حساب اعمال شک میورزیدند. این شک و تردید، ناآرامی و بیاعتمادی را در دل آنان ایجاد نمود و در نتیجه به کفر و تکذیب رو آوردند.