ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 90؛ شمار آیات آن 20
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿لَآ أُقۡسِمُ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ١﴾.
به شهر با حرمت مکّه مکرّمه سوگند یاد میکنم. به شهری که حرم الهی، جای نزول وحی، مولد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و موضع مناسک حجّ است و نیز خانۀ خداوند عزوجل در آن موقعیت دارد.
﴿وَأَنتَ حِلُّۢ بِهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٢﴾.
و تو نیز در این شهر سکنیگزین هستی که برایش شرف بزرگی داده است. آری! وجودت در این شهر شرف و رفعتش را تقاضا مینماید؛ زیرا مواضع به خاطر ساکنانش بزرگی مییابند.
﴿وَوَالِدٖ وَمَا وَلَدَ ٣﴾.
به هر زاینده و زادهشدهای از مخلوقات که توالد و تناسل دارند سوگند یاد میکنم؛ زیرا این امر، باعث بقای حیات و حفظ نوع مخلوقات است و برهانی است که بر عظمت و قدرت باریتعالی بر مخلوقات و حکمتش در پیدایش آنان دلالت میکند.
﴿لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِی کَبَدٍ ٤﴾.
هر آینه انسان را طوری آفریدیم که در سختیها رنج میکشد، با مشکلات دست و پنجه نرم میکند و به مصیبتها گرفتار است؛ یعنی راه دشوار و طریق سختی را در پیش دارد، کدورتها حیاتش را تیره میسازد و خطرها بر او احاطه دارد.
﴿أَیَحۡسَبُ أَن لَّن یَقۡدِرَ عَلَیۡهِ أَحَدٞ ٥﴾.
آیا انسان گمان میکند که کسی توان ندارد از او انتقام گیرد و بر او قهر و غلبه نماید؟ این اندیشه نادانی، غرور و خودبینی است، بلکه خداوند عزوجل بر او قهر و غلبه میکند و از او انتقام میگیرد.
﴿یَقُولُ أَهۡلَکۡتُ مَالٗا لُّبَدًا ٦﴾.
از روی تکبّر و خیالپرستی و به منظور فخرفروشی بر دیگران ادّعاهای دروغین میکند و میگوید: من اموال و ثروت زیادی را به مصرف رساندم؛ همچنان که بعضی از مشرکان به دروغ میگویند: ما در زمینۀ عداوت با محمّد صلی الله علیه و آله و سلم مبالغ زیادی را به مصرف رساندیم.
﴿أَیَحۡسَبُ أَن لَّمۡ یَرَهُۥٓ أَحَدٌ ٧﴾.
آیا میپندارد که به حقیقت امر و اندازۀ انفاقش کسی آگاه نخواهد بود؟ اینچنین نیست، بلکه الله عزوجل داناست که چه اندازه خرج کرده است، آگاه است که چه قدر اعطا نموده و به زودی از همه مالهایی که انفاق کرده از او حساب میگیرد.
﴿أَلَمۡ نَجۡعَل لَّهُۥ عَیۡنَیۡنِ ٨﴾.
آیا برای انسان دو چشم نبخشیدیم که با آن میبیند؟ آری! بینایی انسان نعمت بزرگی است، از آنرو که با چشمانش وسایل زندگی و مهمّات حیاتش را میبیند تا بدین وسیله وجودش قوام یابد.
﴿وَلِسَانٗا وَشَفَتَیۡنِ ٩﴾.
برای انسان زبان ناطق و فصیحی عطا کردیم که مقصودش را با آن دا میکند و به مطلوبش میرسد، همچنان برایش لبهایی بخشیدهایم که او را در سخنزدن و خاموشی و در تناول طعام کمک میکند؛ حال آنکه هردو جمالش را زیبا ساختهاند و صُنعی مُتقَن در آنها به کار رفته است.
﴿وَهَدَیۡنَٰهُ ٱلنَّجۡدَیۡنِ ١٠﴾.
راه حقّ و باطل و مسیر هدایت و ضلالت را برایش واضح ساختیم تا در وضاحت قرار داشته باشد و بعد از آشکارشدن فرق، یکی از این دو راه را برگزیند.
﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ ١١﴾.
چرا با انجام اوامری چون کارهای نیکو و صداقات فرض و نفل، از این گردنه و راه دشوار نمیگذرد تا به رستگاری دست یابد و نجات را به چنگ آورد.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ ١٢﴾.
چه میدانی که این گردنه و راه دشوار چیست؟ به راستی گذاشتن از آن برای کسی که خداوند عزوجل توفیقش را اراده نکرده باشد دشوار است. امّا برای کسی که پروردگار توفیقش دهد آسان است.
﴿فَکُّ رَقَبَةٍ ١٣﴾.
این همان خلاصی بردهای است تا آزادی خود را به دست آورد، از حقوقش برخوردار شود و انسانیتش کمال یابد. آری! اسلام حرّیت و آزادگی را به ارمغان میآورد.
﴿أَوۡ إِطۡعَٰمٞ فِی یَوۡمٖ ذِی مَسۡغَبَةٖ ١٤﴾.
یا صرف طعام برای فقیران و مسکینان در هنگام گرسنگیشان است؛ طوری که با وجود نیازمندی و کمبود آذوقه مسکینان را بر خود ترجیح دهد.
﴿یَتِیمٗا ذَا مَقۡرَبَةٍ ١٥﴾.
و طعامدادن، سرپرستی و رسیدگی به امور یتیمی است که از خویشاوندان باشد؛ یتیمی که کسی را ندارد تا رعایت و تفقّدش کند و با دلشکستگی احساس ذلّت مینماید.
﴿أَوۡ مِسۡکِینٗا ذَا مَتۡرَبَةٖ ١٦﴾.
یا طعامدادن مسکینی است که نزدیک است دستش از افلاس و ناداری به خاک رسد؛ یعنی مستحقّ است بعد از اینکه راهها به رویش بسته شده، با وی معاونت صورت گیرد و به او بخشش شود.
﴿ثُمَّ کَانَ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡمَرۡحَمَةِ ١٧﴾.
بعد از آن کسی میتواند از گردنۀ اعمال دشوار بگذرد که مؤمن باشد –نه کافر و منافق- و خویشتن و دیگران را به صبر مشروع، یعنی صبر بر طاعات و مصایب و صبر از معاصی، توصیه نماید. همچنان به رحمت و مهربانی بر یکدیگر در جامعۀ اسلامی توصیه داشته باشد تا امن و سلامتی عمومیت یابد.
﴿أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَیۡمَنَةِ ١٨﴾.
اهل صفات یاد شده اصحاب یمیناند که در سرای رستگاران قرار دارند، نامۀشان به دست راست داده میشود، یُمن و برکت را به همراه دارند، به مطلوب خود رسیدند و از ترسناکی نجات یافتند.
﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا هُمۡ أَصۡحَٰبُ ٱلۡمَشَۡٔمَةِ ١٩﴾.
امّا کسانی که منکر آیات اند و به رسالتها تکذیب نمودند اصحاب شمالاند. با اهل گمراهی جمع میشوند، در عقوبت و عذاب مقیّد اند و به خاطر اعمال بدی که انجام دادند نامۀ اعمال به دست چپ آنان قرار دارد.
﴿عَلَیۡهِمۡ نَارٞ مُّؤۡصَدَةُۢ ٢٠﴾.
عذاب سوزانی آنان را فرا گرفته که چهرهها را بریان میکند و بدنها را میگدازد. دروازدهها بر آنان بسته است تا بیرون شده نتوانند و به عذاب دوامداری گرفتار اند که نه میمیرند و نه زندهاند. این عذابی است همیشگی و در بدترین جایگاهی استقرار دارند.
مکی است؛ ترتیب آن 91؛ شمار آیات آن 15
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١﴾.
به خورشید سوگند، آنگاه که در چاشتگاهش تجلّی کند، با نورانیتش دنیا را روشن گرداند، بر عالم رفعت یابد و با جمال بیمانند، حسن آشکار و تابش سحر آفرینش بر همه چیز برتری جوید.
﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢﴾.
سوگند به ماه روشنگری که صاحب نور تابان و زیبایی بینهایت است، آنکه بعد از غروب خورشید پدید میآید، بعد از غایب شدنش حضور مییابد و آفاق را پُر از روشنی مینماید.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣﴾.
سوگند به روز، آنگاه که خورشید را برای کائنات متجلّی میسازد و آن را برای زینت جهان ظاهری مینماید. آری! او از نظرها در حجاب است و در زیر پردهها قرار دارد و روز آن را آشکار میسازد.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤﴾.
سوگند به شب آنگاه که خورشید را در حجابش قرار میدهد، او را میپوشاند و با تاریکی خویش از چشمها مستور و محجوب میسازد.
﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥﴾.
سوگند به آسمان و بنای استوار و سقف مرفوع و منظّمش که در زیبایی متعالی است و در ارتفاعش به کمال رسیده است.
﴿وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦﴾.
سوگند به زمین که مانند فرشی هموار شده و گهوارهای برای زندگی است؛ چنانکه در همه نواحی آن سیر میشود و راههایش تحت تسخیر قرار دارد.
﴿وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧﴾.
سوگند به هر نفس بشریی که خداوند عزوجل آن را آفریده، برابر ساخته، صورت نیکو بخشیده، به زیباترین شکل ترکیبش کرده و آفرینشش را با قامت نیکو و قوام لطیف برابر ساخته است.
﴿فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨﴾.
بعد از آن راه حقّ و باطل را برایش بیان داشته و طریق هدایت و ضلالت را واضح ساخته است تا عذر برطرف شود، حجّت قایم گردد و دلایل واضح باشد.
﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩﴾.
به خداوند عزوجل سوگند، رستگار کسی است که نفس را از گناهان پاک سازد، کامیاب کسی است که آن را از عیبها پاکیزه گرداند و سعادتمند کسی است که از تقوای پروردگاری که دانای رازهاست توشه بگیرد.
﴿وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠﴾.
یقیناً زیانمند کسی است که نفس را در انجام خطاها پنهان دارد، در پستیها مدفون سازد، با عمل به هر کار بد و زشتی به گور نماید، به هر معصیتی از رزایل آلوده سازد و از جولان در فضای فضایل محروم گرداند.
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ ١١﴾.
قوم ثمود پیامبر خود صالح علیه السلام را تکذیب نمودند؛ بعد از اینکه به نهایت عصیانگری و کفران رسیدند، بغاوت و طغیان نمودند و از حق اعراض کردند.
﴿إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا ١٢﴾.
آنگاه که شقاوت پیشۀ قبیله یعنی گمراهترین، بدکارترین و سرکشترین فرد آنان برخاست؛ زیرا او بعد از آنکه از توفیق محروم مانده بود بر این عمل اقدام کرد.
﴿فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا ١٣﴾.
رسول خدا صالح علیه السلام برای آنان گفت: از ضرر رساندن به شتر حذر کنید، یا از تعرّض به آبخورش آن خود را باز دارید؛ زیرا آیهای از آیات الهی است که بر راستگویی من دلالت میکند و از آزار رسانی به آن خطری شما را فرا میگیرد.
﴿فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا ١٤﴾.
امّا آنان از رسالت الهی انکار کردند و شتر خداوند عزوجل را کشتند. از اثر آن مستحقّ خشم پروردگار شدند، چنانچه حیات آنان را تباه ساخت، بنیادشان را برکند و عقوبت را بر آنان فراگیر نمود؛ طوری که عذاب عام شد، عقوبت همه را شامل گردید و هیچکسی باقی نماندند.
﴿وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا ١٥﴾.
الله عزوجل از عاقبت عذابی که بر آنان مقرّر داشت نمیترسد؛ زیرا اوتعالی تواناست، کسی بر او غلبه ندارد، نیرویی در برابرش مقاومت کرده نمیتواند، با سلطهاش یگانه است و در جبروتش یکتاست.
مکی است؛ ترتیب آن 92؛ شمار آیات آن 21
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ ١﴾.
به شب سوگند یاد میکنم آنگاه که عالم را با سیاهیاش زیر پوشش قرار میدهد، نور روز را با رنگ خویش تاریک میسازد، زمین را با چادرش میپوشاند و دنیا را با گلیمش مستور میسازد.
﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ٢﴾.
به روز سوگند یاد میکنم آنگاه که با روشنی خویش بر جهان پرتو میافگند و دنیا را با نورش منوّر میسازد؛ طوری که تاریکی از چهرهاش پراگنده میشود و شب از راهش فرار مینماید.
﴿وَمَا خَلَقَ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ ٣﴾.
و سوگند یاد میکنم به آفرینش دو زوج مذکّر و مؤنّت از هر صنف و نوعی از مخلوقات که به وسیلهاش نسل باقی میماند، حیات استمرار مییابد و زندگی دوام میپذیرد.
﴿إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ ٤﴾.
به راستی که عملکرد شما در بین هدایت و گمراهی، صلاح و فساد، خوبی و بدی، سخاوت و بخالت، صدق و کذب، عدل وظلم، و حقّ و باطل متفاوت و مختلف است.
﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ ٥﴾.
کسی که مالش را به مصرف رساند و در انفاقش از خداوند عزوجل بترسد؛ بدینگونه که از ریا، سمعه، منّتگذاشتن و اذیتکردن اجتناب نماید؛ یعنی مالش را با جوانمردی عطا کرده، خود را از منت گذاشتن باز داشته و به تقوا دست یافته است.
﴿وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٦﴾.
و باور دارد که خداوند عزوجل به عملش پاداش عطا مینماید و برایش جزای خیر میدهد؛ از اینرو به منظور رضای خدا عمل میکند، خیر او را اراده دارد و وعدهاش را انتظار میکشد.
﴿فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡیُسۡرَىٰ ٧﴾.
به زودی او را به آسانترین، نافعترین و نیکوترین امور توفیق میبخشیم، انجام اعمال نیک و کارهای خیر را برایش آسان میسازیم و او را به هر امری که رستگاریاش را تضمین کند توجیه مینماییم.
﴿وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ ٨﴾.
امّا کسی که مالش را نگه دارد، از پاداش پروردگارش استغنا جوید، با ترک انفاق بخالت ورزد و با بدگمانی به پروردگارش خویشتن را از دریافت مزد محروم گرداند.
﴿وَکَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ ٩﴾.
به پاداش اعمال در روز قیامت تکذیب نماید، از دریافت مزد سعی در امور خیر انکار کند و از اثر انکارش از روز آخرت، اعمال و احوالش زشت و ناپسند گردیده باشد.
﴿فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ ١٠﴾.
به زودی او را به خواستهاش میرسانیم و به سوی اعمال بد و افعال بد و افعال ناشایستی که برگزیده توجیه مینماییم، طوری که گناه بر او آسان میشود؛ چون به خذلان الهی گرفتار آمده است.
﴿وَمَا یُغۡنِی عَنۡهُ مَالُهُۥٓ إِذَا تَرَدَّىٰٓ ١١﴾.
مال و ثروتش او را از افتادن در آتش و واقعشدن در خشم خداوند جبّار باز نمیدارد؛ یعنی آنگاه که به دشواریی گرفتار آید، مالی که به آن بخالت ورزیده به دفاعش نمیپردازد.
﴿إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ ١٢﴾.
هر آینه این بر ذمّۀ ماست که هدایت را برای مردم با فرستادن کتابها و پیامبران، اقامۀ حجّت و توضیح دلایل بیان داریم تا معذرت از گمراهان برطرف شود.
﴿وَإِنَّ لَنَا لَلۡأٓخِرَةَ وَٱلۡأُولَىٰ ١٣﴾.
آخرت و دنیا مِلک ماست، در تصرّف ما قرار دارد و خیر دنیا و آخرت بدون اذن و ارادۀ ما به دست نمیآید. پس کسانی که بدان مایل اند و تحصیل آن را اراده دارند باید از نزد ما طلب کنند و خواستار شوند.
﴿فَأَنذَرۡتُکُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ ١٤﴾.
شما را از آتش دوزخ برحذر ساختیم؛ از آتشی که همیشه برافروخته است؛ طوری که بدان طاقت نمیشود، دوامدار شعلهور است؛ چنانکه در آن صبر کرده نمیشود و هر که سختی عذابش را بشناسد با اختیار تقوا از آن میگریزد.
﴿لَا یَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى ١٥﴾.
هیچ کسی بدان داخل نمیشود و در آن ماندگار نمیماند، جز کافر شقاوتپیشهای که از هدایت روگردان است، هلاکت را اختیار کرده، از ایمان مانع میشود و از شیطان پیروی مینماید.
﴿ٱلَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ١٦﴾.
آنکه قرآن را تکذیب میکند، از فرمان الهی رو میگرداند، از رسالتها انکار میورزد، اوامر شریعت را ترک مینماید و نواهی را انجام داده است. همچنان به ردّ روایات میپردازد و به دین عمل نمینماید.
﴿وَسَیُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى ١٧﴾.
و به زودی از آتش دوزخ و خشم خداوند جبّار کسی دور ساخته میشود که دارای تقوا و پرهیزگار بوده با نوری از جانب حقتعالی همراه باشد و به امید پاداش الهی به اوامرش عمل کند. همچنان با نور الهی و ترس از عذاب پروردگار از نواهیاش اجتناب نماید.
﴿ٱلَّذِی یُؤۡتِی مَالَهُۥ یَتَزَکَّىٰ١٨﴾.
آنکه مالش را بدون سمعه و ریا و بدون امتنان و اذیتی در راه خداوند عزوجل به مصرف میرساند و در ادای آن اخلاص میورزد تا از گناهان پاک شود و از عیبها پاکیزه گردد.
﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ ١٩﴾.
برای هیچکس از مردم بر ذمّهاش احسانی نیست که ارادۀ جبران آن را داشته باشد، نیکیی به وی نرسیده که آن را به صاحبش رد نماید، احسانی به او نشده تا پاداش آن را ادا کند، بلکه خاص به منظور رضای پروردگار بوده است.
﴿إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ ٢٠﴾.
او تنها مالش را برای رضای الله عزوجل و طلب پاداش از آفریدگارش به مصرف رسانده است. امّا حقتعالی به این مال نیازی ندارد؛ زیرا او در ذات، عملکرد و قدرش از همه متعالیتر است و از بنده که در مقام ادنی قرار دارد چیزی را طلب نمیکند. امّا بنده نیازمند پاداش پروردگار خویش است.
﴿وَلَسَوۡفَ یَرۡضَىٰ ٢١﴾.
و سوگند به الله عزوجل که او را با خورسندی در بهشتهای پر از نعمت در جوار پروردگار کریم، شادمانی همیشگی، پادشاهی بزرگ و جایگاه امنی خوشنود و راضی میسازیم.
مکی است؛ ترتیب آن 93؛ شمار آیات آن 11
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلضُّحَىٰ ١﴾.
به چاشتگاهان و صفایش سوگند یاد میکنم که با روشنی خود بر عالم پرتو میافگند، با درخشش خویش بر کائنات ارتفاع دارد و در حسن و زیباییاش نشانهای از نشانههای قدرت الهی است.
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا سَجَىٰ ٢﴾.
به شب سوگند یاد میکنم آنگاه که با آرامش خود ساکن میشود، با تاریکیاش خیمه میگسترد، با چادرش جهان را زیر پوشش قرار میدهد، با سیاهی خود عالم کَون را میپوشاند و همه چیز را در زیر بالش محجوب میگرداند.
﴿مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ ٣﴾.
ای محمّد! پروردگارت بعد از محبّت بر تو خشم نکرده، بعد از مقرّب ساختن تو را دور نرانده، بعد از برگزیدن تو را ترک نکرده، فراموش نکرده و بیرون نرانده است، بلکه تو را اختیار کرده و مأوی داده است.
﴿وَلَلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لَّکَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ ٤﴾.
هر آینه سرای آخرت در فردوس اعلی از دار دنیا برایت بهتر است؛ زیرا در آنجا شادمانی، مسرّت، نعمتهای جاودانی و جایگاه راستینی میسّر است، حال آنکه در دنیا سختی و کدورت، غم و اندوه، و مشقّت و دشواری وجود دارد.
﴿وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ ٥﴾.
سوگند یاد میکنم هر آینه خداوند عزوجل اصناف نعمتها و انواع کرامتها چون شادمانی نفس، شادابی دل و راحت بدن را برایت ارزانی میکند؛ به اندازهای که تو را راضی و خورسند گرداند.
﴿أَلَمۡ یَجِدۡکَ یَتِیمٗا فََٔاوَىٰ ٦﴾.
آیا قبل از نبوّت تو را یتیمی نیافت که بعد از آن برایت جایگاه بخشید، بر تو احسان نمود، تو را نگه داشت، سرپرستی کرد، پرورش داد، برگزید و نعمتهایش را بر تو کامل ساخت.
﴿وَوَجَدَکَ ضَآلّٗا فَهَدَىٰ ٧﴾.
تو را چنان یافت که نمیدانستی کتاب و ایمان چیست. آنگاه برایت اموری را که نمیدانستی آموخت و تو را به انجام اعمال نیکو، خصایل پسندیده و کارهای شایسته توفیق بخشید، به رسالت برگزید و به نبوّت اختیار کرد.
﴿وَوَجَدَکَ عَآئِلٗا فَأَغۡنَىٰ ٨﴾.
تو را فقیر یافت، امّا روزی داد و به آنچه عطا کرد قناعت بخشید. نعمتهای مادی و معنوی را با برکت و خوشنودی برایت عطا نمود و از معارف علمی و فتوحات الهی به اندازهای برایت بخشید که تو را از دنیا بینیاز گرداند.
﴿فَأَمَّا ٱلۡیَتِیمَ فَلَا تَقۡهَرۡ ٩﴾.
پس با یتیم به بدی رفتار مکن، بلکه بر ناتوانیاش رحمت نما، دل شکستهاش را به دست آر، اشکش را از چهره پاک نما، غمش را کم کن و در عوض والدینش پدر مهربانی باش؛ زیرا تو هم یتیم بودی وباید آن را به یاد داشته باشی.
﴿وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنۡهَرۡ ١٠﴾.
امّا سائل را تهدید مکن، بلکه طعامش بده، حاجتش را برآورده ساز، به خواستهاش لبّیک بگو، به وی مهربانی کن، حالش را مراعات نما، در نیازمندی معذورش دار و آزرده خاطرش مکن.
﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثۡ ١١﴾.
دربارۀ نعمت پروردگارت که آن را بر تو کامل ساخته سخن بگو، آثار رحمتش بر خویشتن را منتشر نما، نعمتهای پروردگار کریم و منّان را با شکران یادآوری کن و با جحود و انکار از آنها چشمپوشی مکن.
مکی است؛ ترتیب آن 94؛ شمار آیات آن 8
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ ١﴾.
ای محمّد! آیا سینهات را با نور نبوّت و هدایت بعد از تنگی فراخ نساختیم؟ آیا تو را دریادل، مهربان و بردبار نگردانیدیم؟ آیا علی رغم دشواریها، مشکلات و مصیبتها تو را از همه مردم شادمانتر، خوشنودتر، گشادهخاطرتر نساختیم؟
﴿وَوَضَعۡنَا عَنکَ وِزۡرَکَ ٢﴾.
بدینگونه باری را که بر تو نهاده شده بود کم کردیم، گناهان متقدّم و متأخرت را آمرزیدیم، از تو راضی و خوشنود شدیم و عفو و رحمت خویش را بر تو جاری ساختیم.
﴿ٱلَّذِیٓ أَنقَضَ ظَهۡرَکَ ٣﴾.
باری که پُشتت را گرانبار ساخته بود، بر تو تحمیل شده بود، اندوه لازم وجودت شده بود و غم دایمیات گردیده بود. امّا اکنون با آمرزش و رضوان تو را از آن راحت بخشیدیم.
﴿وَرَفَعۡنَا لَکَ ذِکۡرَکَ ٤﴾.
یاد تو را در منارهها، منبرها و دفترها بلند ساختیم؛ طوری که با ذکر خداوند عزوجل یاد میشود. همچنان نامت در محافل و مجامع درگذار زمان و اختلاف عصرها یاد میشود.
﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا ٥﴾.
به راستی که بعد از هر سخنی آسانی است، بعد از هر تنگدستی گشایش است، بعد از اندوه شادمانی است و بعد از شب غم، صبح شادی فرا میرسد. بناءً سختی و دشواری استمرار نمییابد و رنج و پریشانی باقی نمیماند.
﴿إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرٗا ٦﴾.
دشواری یکی است، امّا در برابرش دو آسانی قرار دارد و هرگز یک سختی بر دو آسانی غلبه نمینماید. پس ترا مژده باد که بعد از هر سختی سهولتی است و بعد از هر شدّتی گشایشی پدید میآید.
﴿فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ ٧﴾.
آنگاه که از امور دنیا مصروفیتهای آن فارغ شدی در عبادت بکوش، به طاعت رو آور، به ادای نوافل و فضایل بیشتر بپرداز و از اعمال نیکو توشه بگیر.
﴿وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَٱرۡغَب ٨﴾.
تنها به پروردگارت روی آور، با مبالغه در دعا از نعمتهایی که در نزد اوست طلب کن و با کثرت نوافل در پیشگاهش خشوع و فروتنی داشته باش.