ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
مکی است؛ ترتیب آن 104؛ شمار آیات آن 9
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَیۡلٞ لِّکُلِّ هُمَزَةٖ لُّمَزَةٍ ١﴾.
هلاکت و تباهی بر هر غیبتگر مسلمانان باد که بر مؤمنان طعن وارد میکند، جویای عیبهاست، از مناقبت چشم میپوشد و زبانش مانند قیچی آبروها را قطع میکند.
﴿ٱلَّذِی جَمَعَ مَالٗا وَعَدَّدَهُۥ ٢﴾.
آنکه با حرص، طمع و آزمندی به جمع و ذخیرۀ ثروت میپردازد، حقوق اموال را با بخالت ادا نمینماید، بلکه خادم و خازنش میشود و با مصروفشدن به دنیا از طاعات الهی اعراض میکند.
﴿یَحۡسَبُ أَنَّ مَالَهُۥٓ أَخۡلَدَهُۥ ٣﴾.
میپندارد مالی را که جمع آورده است جاودانگی در دنیا، سلامت از آفات، گریز از مرگ و رهایی از ملاقات با خداوند عزوجل را برایش تضمین مینماید.
﴿کَلَّاۖ لَیُنۢبَذَنَّ فِی ٱلۡحُطَمَةِ ٤﴾.
هرگز واقعیت مطابق پندارش نیست. به زودی او را در آتشی میاندازیم که اعضا و استخوانهایش را در هم میکشند و اجزای وجودش را میساید تا جزای آزمندی، طمعگاری و ذخیرهکردنش را دریابد.
﴿وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا ٱلۡحُطَمَةُ ٥﴾.
چه میدانی که حقیقت این آتش چیست؟ آتشی است که عقوبتهای هولانگیز و زنجیرهای هراسناک دارد، قابل ترس و هراس است و سزاوار است که از آن حذر شود.
﴿نَارُ ٱللَّهِ ٱلۡمُوقَدَةُ ٦﴾.
این آتش خداوندی است که آن را برای دشمنان برافروخته و مشتعل ساخته، برای مستحقّان آماده کرده و عذاب و عقوبتش بالاتر از وصف است.
﴿ٱلَّتِی تَطَّلِعُ عَلَى ٱلۡأَفِۡٔدَةِ ٧﴾.
آتشی است که از شدّت حرارت وشعلۀ پیش از حدّش از بدنها به دلها نفوذ میکند و اطراف وجود را تا درون شکم پاره میکند؛ یعنی بیرون و درون جسم را میسوزاند.
﴿إِنَّهَا عَلَیۡهِم مُّؤۡصَدَةٞ ٨﴾.
این آتش اهل خود را طور کامل فرا میگیرد و از آن بیرون نمیشوند، بلکه در آن همیشه ماندگاراند؛ نه قطع میشود و نه تخفیف مییابد.
﴿فِی عَمَدٖ مُّمَدَّدَةِۢ ٩﴾.
این آتش بر ستونهایی فرششده که در حرارتش با پشتها و بطنهای خویش از حالی به حالی تغییر مییابند و چنان است که از اثر شعلۀ آتش بگداخته است. هر باری که خواستار تخفیف میشوند، خداوند عزوجل عذاب را بر آنان مزید میسازد.
مکی است؛ ترتیب آن 105؛ شمار آیات آن 5
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصۡحَٰبِ ٱلۡفِیلِ ١﴾.
آیا نمیدانی که چگونه خداوند عزوجل «ابرهه» صاحب فیلها و لشکرش را که ارادۀ تخریب خانۀ کعبه داشتند عذاب نمود؟ آنان را هلاک ساخت، تباه کرد و بنیادشان را برانداخت.
﴿أَلَمۡ یَجۡعَلۡ کَیۡدَهُمۡ فِی تَضۡلِیلٖ ٢﴾.
آیا کید آنان را باطل نکرد، تلاششان را بینتیجه نساخت و تدبیر آنها را ضایع نگردانید؟ آری! جمعیت آنان را پراکنده نمود، ساز و برگشان را برانداخت و امکانات آنها را هلاک و تباه کرد.
﴿وَأَرۡسَلَ عَلَیۡهِمۡ طَیۡرًا أَبَابِیلَ ٣﴾.
جماعتهایی پیدرپی و گروههای به هم پیوستهای از پرندگان را بر آنان فرستاد و چون بیارزش بودند لشکری را بر آنان فرود نیاورد، بلکه پرندگان آنان را کفایت نمود.
﴿تَرۡمِیهِم بِحِجَارَةٖ مِّن سِجِّیلٖ ٤﴾.
پرندگان سنگهایی از گِل پخته را از آسمان بر آنان میزدند. هیچ تیری خطا نمیرفت، همه به هدف اصابت میکرد و برای هر شخص سنگی معیّن شده بود. آری! پروردگار از فرشتگان، پرندگان و انسانها لشکرهایی دارد.
﴿فَجَعَلَهُمۡ کَعَصۡفٖ مَّأۡکُولِۢ ٥﴾.
در نتیجه آنان را مانند برگهای خشک، شکسته و پراکندهای ساخت که چارپایان آنها را خورده و پامال نموده باشد؛ یعنی در روی زمین پراکنده شدند، بدنهای آنان پاره پاره شد و جمع آنان متفرّق گردید.
مکی است؛ ترتیب آن 106؛ شمار آیات آن 4
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿لِإِیلَٰفِ قُرَیۡشٍ ١﴾.
آیا از اجتماع، ائتلاف و انتظام کار قبیلۀ قریش و از اینکه خداوند عزوجل اسباب معاش را برایشان مهیّا کرد تعجّب نمیکنید؟
﴿إِۦلَٰفِهِمۡ رِحۡلَةَ ٱلشِّتَآءِ وَٱلصَّیۡفِ ٢﴾.
چگونه به سفر زمستانی به سوی یمن و در سفر تابستانی به سوی شام اتّفاق نمودند و چطور برایشان آسان شد تا به رزق و روزی و نیازمندیهای حیات خویش دست یابند؟ این همه سهولت از جانب حقتعالی است، چرا به شکرانش نمیپردازند؟!
﴿فَلۡیَعۡبُدُواْ رَبَّ هَٰذَا ٱلۡبَیۡتِ ٣﴾.
باید خداوند یگانهای که پروردگار خانۀ کعبه است ایمان بیاورند؛ کعبهای که با آن بزرگواری یافتند به همجواری بدان افتخار مینمایند؛ یعنی باید پروردگار بزرگ را با انجام طاعات، پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اخلاص عبادت برای اوتعالی شکرگزار باشند.
﴿ٱلَّذِیٓ أَطۡعَمَهُم مِّن جُوعٖ وَءَامَنَهُم مِّنۡ خَوۡفِۢ ٤﴾.
خداوندی که تنها او در گرسنگی شدید طعامشان داد و از ترس بزرگی امانشان بخشید. آری! غذا و امنیت از اسباب حیاتاند و حقتعالی هردو را برایشان ضمانت نمود و نیز گرسنگی و ترس دو خطراند که زندگی را غم اندود و تیره میسازند، امّا اوتعالی ایشان را از هردو نجات داد.
مکی است؛ ترتیب آن 107؛ شمار آیات آن 7
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یُکَذِّبُ بِٱلدِّینِ ١﴾.
آیا به حال کسی که روز قیامت را دروغ میپندارد تعجّب نمیکنی؟ آیا نمیبینی که از همین براهین دین با وجود درستی آنها انکار میورزد و به دلایلی که وقوع آن روز را به اثبات میرساند تکذیب میکند.
﴿فَذَٰلِکَ ٱلَّذِی یَدُعُّ ٱلۡیَتِیمَ ٢﴾.
این تکذیب کننده که طبعی غلیظ، فطرتی خشونتآمیز و دلی سخت دارد، یتیم را با درشتی از حقّش باز میدارد و بر حال ناتوانش رحم نمیکند؛ زیرا وقتی به روز حساب تکذیب کرد، نه امیدوار پاداشی است و نه از عقوبتی میترسد.
﴿وَلَا یَحُضُّ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡکِینِ ٣﴾.
دیگران را به طعامدادن برای مسکینان تشویق نمیکند و فرا نمیخواند؛ چه رسد که خود طعامشان دهد. بنابراین هم خود بخیل است، هم مردم را به بخل امر میکند؛ هم از حقّ بندگی آفریدگار منکر است، هم از حقّ معامله با مخلوق انکار میورزد.
﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡمُصَلِّینَ ٤﴾.
عذاب سخت و زیانمندی حقیقی متوجّه نمازگزارانی است که در نمازها سهلانگاری دارند و طبق میل خود به ادای آن میپردازند؛ زیرا در شهوات خویش مصروف و فرو رفتهاند.
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ ٥﴾.
آنانکه از نماز خویش غفلت دارند، بدین طریق که با تأخیر وقت به ادایش میپردازند، در ادایش خلل وارد مینماید و به مقتضایش که نهی از فحشا و منکرات است عمل نمیکنند؛ یعنی نماز را با تأخیر وقت، نادرستی در کیفیت ادا و عدم امتثال حکمش ضایع مینمایند.
﴿ٱلَّذِینَ هُمۡ یُرَآءُونَ ٦﴾.
آنانکه اعمال را به منظور نشاندادن به مردم انجام میدهند و در انجامش به خداوند عزوجل اخلاص ندارند. آری! عمل شخص ریاکار فاسد است؛ زیرا به سبب ذلّتنفس، زشتی باطن و بیمقداری خود مراعات مخلوق را داشته و آفریدگار را فراموش کرده است.
﴿وَیَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ ٧﴾.
چیزهایی را که به خیر دیگران است و عاریتش ضرری ندارد از مردم بازمیدارند؛ یعنی خیرشان را باز میدارند، سائلان را دفع نمینمایند، نه در عبادت پروردگار اخلاص دارند و نه به مخلوقات نفعی میرسانند، بلکه سنگیندلان جفاکار و بخیلان ریاکار هستند.
مکی است؛ ترتیب آن 108؛ شمار آیات آن 3
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿إِنَّآ أَعۡطَیۡنَٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ ١﴾.
ای پیامبر بزرگوار! به راستی ما برایت خیر کثیر و عظیمی را در دنیا با نصرت و کامیابی عطا نمودیم و در آخرت با جوی کوثر بخشیدیم؛ آنکه از عسل شیرینتر و از شیر سفیدتر است، هردو کنارش از مروارید و سرشتش از مشک است. کوثر، کرامتی است که ویژۀ توست؛ زیرا تو در نزد خداوند عزوجل از جایگاه بلندی برخوردار هستی.
﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ ٢﴾.
وقتی حقتعالی این بخششهای بزرگ را برایت بخشید، نماز و هر عبادت دیگر را برای پروردگارت خالص گردان، برای رضای او ذبح کن و هر عبادت بدنی و مالی را خاص به پیشگاه اوتعالی تقدیم نما.
﴿إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ ٣﴾.
به راستی کسی که با تو و حقّ و هدایتی که آوردهای کینه ورزد بیخیر، دُمبریده و بیبرکت است. امّا خیر و برکت چون ذکر نیکو، نافع دوامدار، پاداش جاودانی و آثار ماندگار همه برای تو میسّر است.