تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

تفسیر قرآن

تفسیر و معانی قرآن

سورۀ نساء

سورۀ نساء

مدنی است؛ ترتیب آن 4؛ شمار آیات آن 176

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا کَثِیرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا ١.

ای مردم! از پروردگار خود بترسید و مراقب او باشید. او شما را از یک انسان که همان آدم است آفرید و سپس از آدم همسرش حوّا را خلق کرد، سپاس خدایی را که زنده را از مرده و مرده را از زنده آفرید. بنابراین شما فرزندان یک پدر و مادرید، پس مراقب این برادری انسانی و نسبتی که بین شما یکرنگی ایجاد می‌کند باشید. خدای‌تعالی از آدم و حوّا بشری بسیار و انسان‌هایی بی‌شمار به وجود آورد.

بر شما لازم است تا تقوای خدا عزوجل را در تمام شؤون زندگی خود و در صلۀ رحم رعایت کنید و هرگز صلۀ رحم را قطع ننمائید، زیرا خدای سبحان اعمال شما را می‌داند و بر او هیچ امری از امورتان پوشیده نیست. او سخنانتان را می‌شنود و بر امور نهان و آنچه در نهاد شماست آگاه می‌باشد و مراقب همۀ امورتان هست.

در اینجا حق‌تعالی بندگان خود را از تفریط و سهل انگاری در رعایت تقوا که آنان را به منزلۀ کمال انسانی بالا می‌برد و همچنان در مورد صلۀ رحم که موجب تقویت کمال انسانی است بر حذر می‌دارد.

﴿وَءَاتُواْ ٱلۡیَتَٰمَىٰٓ أَمۡوَٰلَهُمۡۖ وَلَا تَتَبَدَّلُواْ ٱلۡخَبِیثَ بِٱلطَّیِّبِۖ وَلَا تَأۡکُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَهُمۡ إِلَىٰٓ أَمۡوَٰلِکُمۡۚ إِنَّهُۥ کَانَ حُوبٗا کَبِیرٗا ٢.

و بر شما لازم است تا اموال ایتام را بعد از اینکه به سن رشد برسند بدهید و این اموال را نخورید که بر شما حرام است در حالی که اموال خود را که خدا عزوجل برای شما حلال نموده به یک سو بگذارید و آز و طمع و حرص شما را وادارد تا بر اموال این ناتوانان و ضعیفان و مساکین تسلط پیدا کنید و به این ترتیب حرام را بخورید و مباح را بگذارید اگر چنین کردید شما در واقع مرتکب گناه و ستمی بزرگ شده و عمل بسیار بدی انجام داده‌اید.

﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تُقۡسِطُواْ فِی ٱلۡیَتَٰمَىٰ فَٱنکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ مَثۡنَىٰ وَثُلَٰثَ وَرُبَٰعَۖ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا تَعۡدِلُواْ فَوَٰحِدَةً أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَعُولُواْ ٣.

و اگر این امر بیم داشتید که نتوانید در مهریۀ یتیم‌ها عدالت کنید به این صورت که هرگاه با یکی از آن‌ها ازدواج کنید و مهری را که به امثال آن‌ها داده می‌شود نپردازید در این صورت از ازدواج با آن‌ها صرف نظر نموده و با سایر زن‌ها ازدواج کنید.

و اگر مردی خواسته باشد دو، سه و یا چهار زن آزاد به نکاح بگیرد می‌تواند چنین کند؛ زیرا حق‌تعالی تعدد ازدواج‌ها را تا چهار زن مباح نموده است ولی اگر انسانی از این بیم داشت که نتواند در مسکن، نفقه و امثال این‌ها در بین همسران خود عدالت کند و این بی‌عدالتی منجر به ارتکاب ظلم در حق یکی از آن‌ها می‌شد در این صورت چنین مردی باید یک زن به نکاح بگیرد که به عدالت نزدیکتر است.

اما اگر نمی‌توانست عدالت کند و در عین حال نمی‌توانست بر یک زن اکتفا نماید در چنین حالی برای او مجاز است تا از کنیزها به اندازه‌ای که می‌خواهد به نکاح بگیرد؛ زیرا چنین کاری نیکوتر و دورتر از جور و ظلم است.

﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَکُمۡ عَن شَیۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَکُلُوهُ هَنِیٓ‍ٔٗا مَّرِیٓ‍ٔٗا ٤.

بر مسلمان لازم است تا مهریه زن را بپردازد و در این زمینه بر او برتری جوئی نکند زیرا مهریه حق زن و کوچکترین وظیفۀ مرد در قبال زن است ولی اگر خود زن می‌خواست تا مقداری از مهریه خود را به عنوان هدیه به شوهر ببخشد در چنین حالتی بر شوهر گناهی نیست تا این هدیۀ حلال و پاک را بپذیرد.

﴿وَلَا تُؤۡتُواْ ٱلسُّفَهَآءَ أَمۡوَٰلَکُمُ ٱلَّتِی جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ قِیَٰمٗا وَٱرۡزُقُوهُمۡ فِیهَا وَٱکۡسُوهُمۡ وَقُولُواْ لَهُمۡ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٥.

برای اسرافگران چه یتیم باشند یا زن یا مرد اموال‌شان را که نگهداری می‌کنید و همچنان اموال خویش را که قوام زندگی شما بر آن است ندهید، زیرا آن‌ها به زودی این اموال را به علت سفاهت و نادانی و تدبیر غلطی که دارند تلف می‌نمایند، ولی از همین اموال به مقدار کفایه به آن‌ها بدهید و لباسی که آنان را بپوشاند و موجب زیبائی‌شان شود بپوشانید و با آنان به نرمی سخن گوئید و قناعت آنان را با الفاظی نیکو و گفتاری شایسته حاصل و از آنان خاطر داری کنید.

این آیه دلالت بر ایجاد نفرت نسبت به اسراف و بیان خطرات آن است و اینکه اسراف عملی است که آن را معمولاً انسان‌های نادان انجام می‌دهند.

﴿وَٱبۡتَلُواْ ٱلۡیَتَٰمَىٰ حَتَّىٰٓ إِذَا بَلَغُواْ ٱلنِّکَاحَ فَإِنۡ ءَانَسۡتُم مِّنۡهُمۡ رُشۡدٗا فَٱدۡفَعُوٓاْ إِلَیۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡۖ وَلَا تَأۡکُلُوهَآ إِسۡرَافٗا وَبِدَارًا أَن یَکۡبَرُواْۚ وَمَن کَانَ غَنِیّٗا فَلۡیَسۡتَعۡفِفۡۖ وَمَن کَانَ فَقِیرٗا فَلۡیَأۡکُلۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِذَا دَفَعۡتُمۡ إِلَیۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ فَأَشۡهِدُواْ عَلَیۡهِمۡۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِیبٗا ٦.

و یتیم‌ها را هنگامی که به سن رشد می‌رسند امتحان کنید، اگر از آن‌ها خَرد، حسن تدبیر و تصرف نیکو مشاهده نمودید اشکالی ندارد تا اموال‌شان را به آن‌ها بدون هرگونه تأخیر بدهید و به هیچ وجه تصاحب مال یتیم از طریق حیله و فریب و پیش از اینکه به سن رشد برسند مجاز نیست، زیرا بعضی از انسان‌ها مال یتیم را پیش از اینکه به سن رشد برسند به مصرف می‌رسانند و زمانی که یتیم مطالبۀ حق وحقوق می‌کند، این شخص باقیماندۀ اموال او را نیز تلف می‌نماید.

اگر ولیِّ یتیم ثروتمند بود، چون ثروت دارد باید از خوردن مال یتیم به عنوان مُرد و بهره اجتناب کند، زیرا حق‌تعالی او را از خوردن چنین اموالی بی‌نیاز ساخته است. ولی اگر فقیر بود می‌تواند به اندازۀ مُرد یک کارگر و به قدر نیاز و ضرورت خود بر دارد. و هرگاه ولی اموال یتیم را بعد از اینکه به سن رُشد رسید به او داد باید از یتیم شاهد بگیرد تا بعدها نزاع و کشمکشی در زمینه به وجود نیاید. این کافی است که حق‌تعالی حساب کنندۀ مردم و مراقب اعمال و احاوال آن‌هاست، او تمام تصرفات انسان‌ها را آمار می‌گیرد تا به آن‌ها جزای عطا کند بنابراین تنها او شایستگی مراقبه، خوف و تقوا را دارد.

﴿لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ کَثُرَۚ نَصِیبٗا مَّفۡرُوضٗا ٧.

برای فرزندان پسر و دختر از آنچه پدران و نزدیکان‌شان به ارث می‌گذارند حقی هست، خواه ارثیه کم باشد یا زیاد، خواه از جملۀ وسایل و آلاتی باشد که مرد به آن نیاز دارد مانند وسایل جنگی یا از جملۀ اشیایی باشد که زن به آن نیاز دارد مانند زیورات و از این قبیل. این حکم شریعت اسلام در واقع ردّی بر شرائع جاهلی است که زن‌ها را به حکم اینکه در معرکه شرکت نمی‌کنند و با هیئت‌ها ملاقات نمی‌نمایند از ارث محروم می‌کردند این بود که حق‌تعالی آنان را تکذیب نمود و این پندارشان را ردّ کرد و برای زن حصه و نصیبی ثابت و مشخص مقرر داشت که به هیچ وجه نباید در این حق برای زن ظلمی صورت گیرد و یا در این زمینه کوتاهی شود.

﴿وَإِذَا حَضَرَ ٱلۡقِسۡمَةَ أُوْلُواْ ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینُ فَٱرۡزُقُوهُم مِّنۡهُ وَقُولُواْ لَهُمۡ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا ٨.

و اگر هنگام تقسیم میراث بعضی از نزدیکانی که حقی در ارث ندارند یا برخی از یتیم‌ها و ضعفایی که چیزی ندارند حاضر باشند برای آن‌ها نیز چیزی از ترکه به منظور خورسند ساختن آن‌ها بدهید و به آن‌ها سخن نیکو بگوئید.

﴿وَلۡیَخۡشَ ٱلَّذِینَ لَوۡ تَرَکُواْ مِنۡ خَلۡفِهِمۡ ذُرِّیَّةٗ ضِعَٰفًا خَافُواْ عَلَیۡهِمۡ فَلۡیَتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡیَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدًا ٩.

وصی یتیم هنگام وصایت بر ما، باید فرزندان خود را در حالتی در نظر بگیرد که او مرده است و فرزندان او یتیم و ضعیف و بی‌سرپرست اند، در چنین حالتی آیا وی راضی است تا فرزندانش خوار و ذلیل باشند و اموال‌شان ضایع گردد؟! پس چنین وصیی باید از خدا عزوجل بترسد و با یتیم‌ها به نرمی و لطف سخن بگوید درست همانگونه که با فرزندان خود سخن می‌گوید.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلۡیَتَٰمَىٰ ظُلۡمًا إِنَّمَا یَأۡکُلُونَ فِی بُطُونِهِمۡ نَارٗاۖ وَسَیَصۡلَوۡنَ سَعِیرٗا ١٠.

آنانی که بر اموال یتیم‌ها تجاوز می‌کنند و بدون کدام حق شرعی و بی‌موجب برای خویش مباح می‌سازند این‌ها با انجام این عمل در واقع خود را به سوی آتش دوزخ که شعله‌ور است می‌کشانند. این‌ها مال حرام و حاصل شده از طریق ظلم و ستم را می‌خورند و طبیعی است چنین مالی آن‌ها را به سوی آتش دوزخ می‌کشاند آتشی که هرگز قابل تحمل نیست. در این آتش هولناک و شعله‌ور جز انسان بدبخت داخل نمی‌شود پس بر آنان لازم است تا از خوردن مال یتیمان توبه کنند و این اموال را واپس به خود آنان مسترد کنند و از خدا عزوجل در مورد این مستضعفان بترسند.

﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ فَإِن کُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَۖ وَإِن کَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُۚ وَلِأَبَوَیۡهِ لِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن کَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِی بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍۗ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَکُمۡ نَفۡعٗاۚ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١١.

در این آیه حق‌تعالی به تفصیل احکام میراث می‌پردازد که در آیۀ هفتم همین سوره به صورت اجمال بیان شد. یعنی خداوند عزوجل شما را امر می‌کند و از شما تعهد می‌گیرد تا دربارۀ میراث فرزندان خود خواه مرد باشند یا زن عدالت کنید. بنابراین اگر مرده دارای فرزندان دختر و پسر بود برای فرزند پسر دو برابر میراث دختر است ولی اگر تنها فرزند دختر داشت و تعداد آن‌ها دوتن یا زیاده از دو تن بودند در این صورت برای آنان دو سوم ترکه است و اگر تعداد آن‌ها یکی بود رد این صورت برای وی نصف ترکۀ پدرش می‌باشد.

سبب میراث بردن فرزند پسر به اندازۀ دو اندازۀ دو برابر فرزند دختر در این است که مسئولیت اجتماعی پسر نسبت به دختر بیشتر است، زیرا بر پسر لازم است تا مهر بپردازد و نفقه کل اعضای فامیل را بدهد در حالی که بر دختر هیچ‌کدام از این مصارف لازم نیست.

همچنان برای پدر و مادر یک ششم ترکه است البته درصورتی که میّت فرزند پسر یا دختر داشته باشد و اگر وارثی جز مادر و پدر نداشت در این صورت یک سوم ترکه از آن مادر و باقی از آن پدر است و اگر میت دو برادر داشت در این صورت برای مادر یک ششم ترکه است.

ترکۀ میت آنگونه که خدای‌تعالی فرض نموده در بین ورثه بعد از اجرای وصیت میّت و ادای دینش تقسیم می‌گردد. حق‌تعالی خود امر تقسیم میراث را بر عهده گرفته تا در این زمینه هیچ ظلم و حیف و میلی صورت نگیرد، اگر این امر بر عهدۀ بشر قرار می‌گرفت حتماً حقوق انسان‌ها ضایع می‌گردید. از این‌روی لازم است تا شما نیز این مسأله را به خدای بزرگ واگذار شوید زیرا اوتعالی به مصالح بشر آگاهتر است.

﴿۞وَلَکُمۡ نِصۡفُ مَا تَرَکَ أَزۡوَٰجُکُمۡ إِن لَّمۡ یَکُن لَّهُنَّ وَلَدٞۚ فَإِن کَانَ لَهُنَّ وَلَدٞ فَلَکُمُ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَکۡنَۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِینَ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٖۚ وَلَهُنَّ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَکۡتُمۡ إِن لَّمۡ یَکُن لَّکُمۡ وَلَدٞۚ فَإِن کَانَ لَکُمۡ وَلَدٞ فَلَهُنَّ ٱلثُّمُنُ مِمَّا تَرَکۡتُمۚ مِّنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ تُوصُونَ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٖۗ وَإِن کَانَ رَجُلٞ یُورَثُ کَلَٰلَةً أَوِ ٱمۡرَأَةٞ وَلَهُۥٓ أَخٌ أَوۡ أُخۡتٞ فَلِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُۚ فَإِن کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِن ذَٰلِکَ فَهُمۡ شُرَکَآءُ فِی ٱلثُّلُثِۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصَىٰ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍ غَیۡرَ مُضَآرّٖۚ وَصِیَّةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٞ ١٢.

و برای شما ای شوهران نصف ترکۀ همسران‌تان است البته اگر فرزندی از شما یا غیر شما نداشته باشند و اگر فرزند داشتند در این صورت برای شما یک چهارم ترکه بعد از اجرای وصیّت و ادای دین وی است. و اگر یکی از شما مُرد در حالی که فرزندی ندارد در این صورت برای همسران‌تان یک هشتم ترکه بعد از اجرای وصیّت و ادای دین می‌باشد. اگر میّت نه پدرانی داشت و نه فرزندانی – منظور از کلاله چنین حالتی است – ولی اقارب دیگری داشت که از وی میراث می‌بردند مانند برادر، یا برادر از مادر، در این صورت برای هرکدام از آنان یک ششم ترکه است ولی اگر برادر و خواهری از مادر داشت که تعداد آن‌ها از یک تن بیشتر بود در چنین حالی این‌ها باید یک سوم را در بین خود مساویانه تقسیم کنند، بدون اینکه در بین زن و مرد تفاوتی در ارث باشد چرا که خدای‌تعالی از حقوق آن‌ها با واژۀ «شرکا» تعبیر کرده که شرکت خواهش تساوی دارد، البته این ارث بعد از اجرای وصیّت و ادای دین صورت می‌گیرد. در وصیت شرط است که بنابر مصلحت باشد نه بنابر حرمان ورثه یا ضرر رسانیدن به آن‌ها مانند حالتی که شخص در بیشتر از یک سوم مال خویش وصیت کند.

این توصیۀ خدا عزوجل برای شماست و از جملۀ رحمت و مهربانی اوتعالی یکی هم این است که در کیفر کسی که از اوامرش سرپیچی می‌کند عجله نمی‌نماید.

﴿تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٣.

احکام و مسائلی که ذکر شد فرائض و اوامر الهی است و به هیچ وجه مجاز نیست تا از آن مخالفت شود و بر آن تجاوز صورت گیرد و هر که از اوامر الهی با رعایت تقوا و از اوامر پیامبر با تبعیت پیروی کند پاداش او نزد حق‌تعالی این است که او را به بهشتی که به اولیا و دوستان خود ذخیره کرد گرامی می‌دارد این بهشت عبارت از باغ‌ها و بوستان‌های زیبا و شگفت انگیز است که از زیر قصرها و ساختمان‌های آن جوی‌های آب شیرین و گوارا جاری است و این‌ها در این بهشت‌ها برای همیشه باقی خواهند ماند بدون اینکه دچار فنا شوند. آن‌ها در این بهشت‌ها در کمال صحت و برای همیشه باقی‌اند بدون اینکه دچار بیماری و یا کدورتی شوند، زندگی آنان بدون پیری است و ثروت آن‌ها عدم نمی‌شناسد و امنیت آن‌ها به گونه‌ای است که از هیچ چیزی نه می‌ترسند و نه دچار غم و اندوه می‌شوند.

﴿وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٤.

ولی کسی که به مخالفت امر الهی و پیامبرش بپردازد و مرتکب امور منهیه شود و احکامی را که حق‌تعالی به عنوان شریعت و قانون برای بندگان خود فرستاده را اجرا نکند به کیفر آتش دوزخ گرفتار می‌شود که در آن در کمال اهانت، ذلّت و خواری و در غلّ و زنجیر وارد می‌شود و برای همیشه باقی و جاودان خواهد بود بدون اینکه از او عذاب الهی زایل و یا از شدّت آن کاسته شود.

﴿وَٱلَّٰتِی یَأۡتِینَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مِن نِّسَآئِکُمۡ فَٱسۡتَشۡهِدُواْ عَلَیۡهِنَّ أَرۡبَعَةٗ مِّنکُمۡۖ فَإِن شَهِدُواْ فَأَمۡسِکُوهُنَّ فِی ٱلۡبُیُوتِ حَتَّىٰ یَتَوَفَّىٰهُنَّ ٱلۡمَوۡتُ أَوۡ یَجۡعَلَ ٱللَّهُ لَهُنَّ سَبِیلٗا ١٥.

و زن‌هایی که مرتکب عمل زنا می‌شوند بر شما مردان لازم است تا بر آنان چهار شاهد عادل و مورد اعتماد بگیرید به گونه‌ای که در شهادت هیچ نوع گناه و ستمی نباشد پس هرگاه شاهدان شهادتی واضح و بدون هیچ‌گونه التباس ادا کردند بر شما لازم است تا زن‌ها را در خانه‌ها تا هنگام مرگ‌شان حبس کنید این کیفری برای آن‌ها و تأدیبی بر عملکردشان است یا تا زمانی که خدای‌تعالی برای آن‌ها راهی دیگر مقرر دارد.

خداوند عزوجل این آیه را نسخ نمود و حکم چنین زنی را در اول سورۀ بیان داشت.

﴿وَٱلَّذَانِ یَأۡتِیَٰنِهَا مِنکُمۡ فَ‍َٔاذُوهُمَاۖ فَإِن تَابَا وَأَصۡلَحَا فَأَعۡرِضُواْ عَنۡهُمَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ تَوَّابٗا رَّحِیمًا ١٦.

مرد و زن هرگاه مرتکب عمل بد زنا شدند بر شما لازم است تا آنان را توبیخ و سرزنش نموده تأدیب‌شان کنید و آن‌ها را شلّاق بزنید اگر از این عمل دست بر داشتند و توبه نموده به اصلاح اعمال خویش پرداختند بر شما لازم است تا آنان را به یاد گناه‌شان نیندازید و از آزار و اذیت آن‌ها دست بردارید ولو به هر اندازه که مرتکب گناه کبیره شده باشند؛ زیرا حق‌تعالی بر کسی که توبه کند توبه پذیر است و اوتعالی به لطف و احسان خود به سوی کسی می‌نگرد که به سویش رجوع نماید و پروردگار دارای رحمتی واسع است.

﴿إِنَّمَا ٱلتَّوۡبَةُ عَلَى ٱللَّهِ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسُّوٓءَ بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِن قَرِیبٖ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَتُوبُ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١٧.

همانا توبه صحیح و قبول شده توبۀ قومی است که بنابر جهالت و نادانی مرتکب گناهی شده و سپس متوجه گناه خود شدند و نهایت پشیمان، متأسف و سر افکنده گردیده و به سوی خدای رجوع کرده‌اند و دست از گناه کشیده و از حق‌تعالی عذر خواهی نموده‌اند. نه کسی که از روی عمد، سخریه و با داشتن دانش و بی‌توجهی در برابر امر مولای خویش مرتکب گناه شده است.

پس کسی که از روی جهالت و نادانی مرتکب گناهی شود و سپس از خدای‌تعالی طالب مغفرت و بخشش گردد، پروردگار گناهش را می‌بخشد و او را در مقامی ارزشمند گرامی می‌دارد؛ زیرا خدای بزرگ می‌داند چه کسی در توبۀ خود صادق است و مخلصانه به خدای خود رجوع نموده است.

اوتعالی حکیمی است که هر چیزی را در محل خاص خودش قرار می‌دهد بنابراین جز کسی که مستحق عذاب باشد دیگری را کیفر نمی‌دهد، او پاداش و کیفر هر کسی را از روی حکمتی بی‌منتها و قدرتی بی‌انتها می‌دهد.

﴿وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ حَتَّىٰٓ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٰٔنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ کُفَّارٌۚ أُوْلَٰٓئِکَ أَعۡتَدۡنَا لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٨.

توبۀ پذیرفته شده و صحیح برای کسی نخواهد بود که در گناه اسراف نموده و بر ارتکاب محرمات از روی عمد، کوتاهی و استهزا به وعده خدا عزوجل مداومت بخشیده و چون زمان مرگش فرا رسیده شروع به اعتذار از گناه خود نموده است، چنین کسی به هیچ وجه مستحق قبول توبه نیست؛ چون دست به استکبار زده و بر ارتکاب محرمات الهی جرئت پیدا کرده است و توبۀ خویش را عمداً به تأخیر انداخته است.

همچنان توبۀ کسی که بر کفر مرده نیز قبول نمی‌شود، چنین کسی برای همیشه در آتش دوزخ جاودان خواهد بود، حق‌تعالی از کافر هیچ عمل و شفاعتی را قبول نمی‌کند و هیچ عذابی را از او در روز قیامت دفع نمی‌نماید، پروردگار برای چنین عذابی دردناک و ماندگار آماده کرده است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَرِثُواْ ٱلنِّسَآءَ کَرۡهٗاۖ وَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ لِتَذۡهَبُواْ بِبَعۡضِ مَآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن کَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡ‍ٔٗا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرٗا کَثِیرٗا ١٩.

ای مؤمنان! برای شما مجاز نیست تا بر میراث زن بازی کنید درست آنگونه که با یک متاع بازی می‌شود. بر شما حلال و جایز نیست تا زن را از میراثش محروم کنید یا خود زن را بعد از فوت شوهرش به جبر و اکراه و بدون رغبت او به ارث ببرید. همچنان برای شما شوهران مجاز نیست تا زن را بعد از اینکه طلاق می‌دهید از ازدواج مجدد با دیگری به خاطر به دست آوردن ظالمانه و تجاوز کارانۀ مهر باز دارید مگر در یک حالت و آن زمانی که زن مرتکب عمل بَد زنا شود که در این صورت برای مرد مجاز است تا بر او سخت بگیرد و او را تعذیر و تأدیب کند تا بعضی از مال خود را فدیه دهد، چنان‌چه برخی از علما و اندیشمندان سَلَف بر این نظراند.

لیکن به صورت عموم بر شما لازم است تا با زن‌ها معاشرت نیکو و مهربانی داشته باشید و برخی نارسائی‌های آنان را تحمل کنید و در مورد آن‌ها تقوای خدا عزوجل را رعایت نموده هیچگاه به آنان ضرری روا ندارید؛ زیرا زن موجودی ضعیف و ناتوان است که نمی‌تواند با مرد مبارزه کند.

همچنان بر شما لازم است تا در برابر زنان از صبر و حوصله کار بگیرید ای بسا که بودن با آن زن از جدا شدن بهتر باشد و از همان زن خدای‌تعالی به شما اولادی نیکو و فرزندانی سعادتمند بدهد که به این ترتیب صبر در برابر آن‌ها از روی حکمت خواهد بود و پایانی نیکو خواهد داشت، چون خدای‌تعالی کسی را که صبر کند و از بردباری کار گیرد پاداش نیکو می‌دهد.

این آیه دلالت بر استمرار بر زندگی زنا شوئی و جبران اشتباهاتی دارد که از دو طرف سَر می‌زند همچنانی که دلالت بر لزوم معاشرت نیکو و التزام لطف و مهربانی در زندگی زناشوئی و استمرار بر این پیوند دارد ولو از زن خطاها و اشتباهاتی سَر زند؛ زیرا در طلاق و جدایی کیان خانواده از هم می‌پاشد و قلب‌های زیادی می‌شکند و منجز به ایجاد کینه و عداوت در دل‌ها می‌گردد.

بنابراین از طلاق باید به عنوان آخرین راه حل و در حالتی استفاده شود که انسان مجبور باشد و چارۀ دیگری نداشته باشد.

﴿وَإِنۡ أَرَدتُّمُ ٱسۡتِبۡدَالَ زَوۡجٖ مَّکَانَ زَوۡجٖ وَءَاتَیۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَیۡ‍ًٔاۚ أَتَأۡخُذُونَهُۥ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ٢٠.

و هرگاه یکی از شما ای مؤمنان اراده کرد تا با همسری دیگر ازدواج کند و به سببی شرعی همسر اولی را طلاق دهد در حالی که به او سرمایۀ بیشماری داده باشد برای این مرد مجاز نیست تا این مهر را از آن زن مطالبه کند، نه کلّ مهر و نه جزئی از آن را؛ زیرا این مال حق مخصوص زن می‌باشد و گرفتن آن ظلم، تجاوز و سرکشی به شمار می‌رود و کسانی که مرتکب چنین عملی می‌شوند انسان‌های ظالم و ستمگاری‌اند که از مولای خود نمی‌هراسند، چون استحقاق زن بر مهر به علت استمتاع و معاشرتی است که مرد با او انجام داده است.

﴿وَکَیۡفَ تَأۡخُذُونَهُۥ وَقَدۡ أَفۡضَىٰ بَعۡضُکُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ وَأَخَذۡنَ مِنکُم مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا ٢١.

آیا برای شما مجاز است تا مهر زن را مجدداً و بنابر ظلم و غصیب بگیرید در حالی که می‌دانید بین شما و همسرتان خلوت و معاشرت خاص و بهره‌جوئی جسمی به اندازه‌ای صورت گرفته که ارزش آن چندین برابر مهر است. چرا شما قدر این روابط خصوصی را نمی‌دانید در حالی که ارزش فراوانی دارد و حق‌تعالی نیز از شما راجع به این عقد شرعی پیمان گرفته است، عقدی که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را سنّت نهاده و راجع به آن فرموده است: دربارۀ زن‌ها از خدا عزوجل بترسید زیرا شما آن‌ها را به عنوان امانت اوتعالی گرفته‌اید و عورت‌های‌شان را با کلمۀ خدا عزوجل حلال ساختید». پس بر بنده لازم است تا مراقب پروردگار خود در خصوص این عهد و پیمان باشد.

﴿وَلَا تَنکِحُواْ مَا نَکَحَ ءَابَآؤُکُم مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا قَدۡ سَلَفَۚ إِنَّهُۥ کَانَ فَٰحِشَةٗ وَمَقۡتٗا وَسَآءَ سَبِیلًا ٢٢.

با همسران پدران‌تان بعد از مرگ‌شان ازدواج نکنید مگر آنچه در جاهلیت گذشته است که حق‌تعالی آن را عفو نموده چون قبول اسلام گناهانی را که پیش از آن واقع شده را محو و نابود می‌کند. این ازدواج از این‌روی حرام است که کاری است زشت و بی‌نهایت شنیع و قبیح و چنین ازدواجی بدترین راه پاسخ گوئی به غریزۀ شهوت است و یک انسان عاقل چگونه می‌تواند بپذیرد که با همسر پدر خویش که مانند مادرش است مقاربت جنسی انجام دهد.

در جاهلیت چنین رواج بوده که هرگاه پدر کسی وفات می‌نمود او از دیگران به همسر پدر خویش – همسری که غیر از مادرش است – سزوارتر بود طوری که اگر می‌خواست آن را به نکاح خود می‌گرفت و یا اگر تمایل داشت او را به دیگری به نکاح می‌داد و مهرش را مالک می‌شد.

در روایات آمده است: زمانی که «ابوقیس بن الاسلت» وفات کرد فرزندش خواست با همسرش ازدواج کند. همسر ابوقیس خطاب به فرزند ابوقیس گفت من تو را فرزند خود می‌دانم و هرگز با این عمل موافق نیستم. فرزند ابوقیس نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و در این خصوص سوال کرد، این بود که این آیۀ کریمه نازل شد و بعد از آن محرمات نکاح ذکر گردید.

﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمۡ أُمَّهَٰتُکُمۡ وَبَنَاتُکُمۡ وَأَخَوَٰتُکُمۡ وَعَمَّٰتُکُمۡ وَخَٰلَٰتُکُمۡ وَبَنَاتُ ٱلۡأَخِ وَبَنَاتُ ٱلۡأُخۡتِ وَأُمَّهَٰتُکُمُ ٱلَّٰتِیٓ أَرۡضَعۡنَکُمۡ وَأَخَوَٰتُکُم مِّنَ ٱلرَّضَٰعَةِ وَأُمَّهَٰتُ نِسَآئِکُمۡ وَرَبَٰٓئِبُکُمُ ٱلَّٰتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَآئِکُمُ ٱلَّٰتِی دَخَلۡتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمۡ تَکُونُواْ دَخَلۡتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡکُمۡ وَحَلَٰٓئِلُ أَبۡنَآئِکُمُ ٱلَّذِینَ مِنۡ أَصۡلَٰبِکُمۡ وَأَن تَجۡمَعُواْ بَیۡنَ ٱلۡأُخۡتَیۡنِ إِلَّا مَا قَدۡ سَلَفَۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ٢٣.

در اینجا حق‌تعالی محرمات نکاح را یاد آور می‌شود و ابتدا به محرمات نسبی می‌پردازد که تعدادشان هفت تن اند: مادران، دختران، خواهران، عمه‌ها، خاله‌ها، دختران برادر، دختران خواهر. ازدواج با همۀ این‌ها به سبب نسب و قرابت بر انسان حرام است. در بخش مادران مادر بزرگان، در بخش دختران دختران آن‌ها، در بخش خواهران هم خواهر شقیق که از یک پدر و مادراند و هم خواهرانی که از یک پدر و دو مادر اند و خواهرانی که از یک مادر و دو پدر باشند از هر طرفی که باشد مشمول حرمت‌اند چنان‌چه در بخش عمه‌ها خواهران پدران و خواهران اجداد و در بخش خاله‌ها خواهران مادران و خواران مادر بزرگان در بخش دختران برادر و دختران خواهر دختران آن‌ها نیز شامل می‌شوند.

سپس خداوند متعال محرمات شیرخوارگی را ذکر نموده بیان داشت که بر شما مادران رضاعی‌تان که شما را قبل از رسیدن به سن دو سال شیر داده‌اند و خواهرانتان که با شما شیر خورده‌اند حرام است. در بخش شیرخوارگی حق‌تعالی جز مادران و خواهران را یاد آور نشده است ولی سنّت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم سایر محرمات را بیان داشته که تعداد آن‌ها نیز مانند محرمات نسبی به هفت می‌رسد. بخاری و مسلم از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت نموده‌اند که ایشان فرمود: «در بخش شیر خوارگی تمام کسانی حرام است که در بخش حرمت نسب حرام شده اند».

در ادامه حق‌تعالی محرمات به سبب خویشاوندی را چنین بیان نمود که بر شما مادران همسران‌تان به مجرد بسته شدن عقد نکاح حرام می‌شود همچنان دختری که تربیت شدۀ زن، ولی از شوهری دیگر باشد حرام است، البته در صورتی که با مادرش مقاربت جنسی انجام داده باشد اگر مقاربت انجام نداده باشد در صورتی که از آن زن جدا شود برایش مجاز است تا با تربیت شدۀ خانه‌اش که از شوهری دیگر است ازدواج کند.

قاعدۀ فقهی در این خصوص چنین است که عقد دختران موجب حرمت مادران و مقاربت با مادران موجب حرمت دختران است.

همچنان بر شما نکاح همسر فرزند صُلبی شما نیز حرام است نه فرزندی که آن را به فرزندی گرفته باشید. و مجاز نیست در نکاح بین دو خواهر جمع کنید چنان‌چه در سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که برای یک انسان مسلمان مجاز نیست تا بین همسر خویش و عمه یا خاله‌اش جمع کند. «مسلم» به سند خود از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت نموده که ایشان از اینکه یک مرد بین نکاح زن با عمه یا خاله‌اش جمع کند نهی کرده است.

در جاهلیت چنین پدیدۀ زشتی رواج داشت و مردم دو خواهر را هم زمان به عقد نکاح خویش درمی‌آوردند. در اینجا قرآن می‌گوید کوتاهی‌هایی که در جاهلیت واقع شده را خداوند عزوجل عفو نموده است؛ زیرا او به بندگان خود مهربان است و گناهان‌شان را می‌پوشاند.

﴿۞وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلنِّسَآءِ إِلَّا مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡۖ کِتَٰبَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡۚ وَأُحِلَّ لَکُم مَّا وَرَآءَ ذَٰلِکُمۡ أَن تَبۡتَغُواْ بِأَمۡوَٰلِکُم مُّحۡصِنِینَ غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَۚ فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةٗۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَیۡکُمۡ فِیمَا تَرَٰضَیۡتُم بِهِۦ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡفَرِیضَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا ٢٤.

و بر شما زن‌های شوهر دار نیز حرام است مگر آن دسته زنان شوهر داری که آن‌ها را در میدان جنگ اسیر می‌گیرید که در این صورت بر شما مقاربت با آن‌ها مجاز است البته بعد از اینکه با گذشتن یک عادت ماهوار رحم خویش را از وجود فرزند پاک کنند.

برای شما تحریم تمام زن‌هایی که یادآور شدیم به حیث یک سند مکتوب و فرض حرام شده و نکاح سایر زن‌هایی که از این دست نباشند مباح است به شرطی که نکاح شما با آن‌ها بر اساسات شرعی و دینی بنا شده باشد به این صورت که به آن زن مهر بدهید و او را به خود نکاح نموده باشید نه اینکه زنا کنید.

در این آیه از عمل زنا با واژۀ «سفاح» تعبیر شده، زیرا هدف زنا کار از این عمل ریختن «منی» و بر آورده ساختن شهوت حیوانی است. منظور از «استمتاح» بهره جوئی و لذت بردن از زن‌ها به واسطۀ نکاح شرعی می‌باشد نه نکاح متعه؛ زیرا روافض نکاح متعه را مباح می‌دانند در حالی که این نکاح نظر به احادیث قاطعی حرام شده و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آن را در دو موقف بزرگ یکی در روز خیبر و دیگری در روز فتح مکه حرام اعلان نموده است.

از امام جعفر صادق / که از جملۀ ائمه اهل بیت است دربارۀ متعه سوال شد ایشان گفتند که متعه خود زناست.

نکتۀ دیگری که دلالت بر این امر دارد این است که خداوند عزوجل بعد از اینکه محرمات را ذکر نموده در پی آن زن‌هایی را یاد آور شد که نکاح آن‌ها مجاز است البته به شرط اینکه این نکاح دوامدار و مستمر باشد و مهریۀ زن نیز پرداخت گردد. معنی آیه کریمه چنین است: هرگاه که از جماع با زن از طریق نکاح شرعی لذت بردید پس در این صورت مهر آن‌ها را بپردازید که پرداخت این مهر فریضه‌ای است که خدای‌تعالی بر شما فرض کرده است و بر شما ای مؤمنان گناه و مشکلی نیست اگر بخشی از مهر را در صورت رضایت زن ندهید. خدای‌تعالی به مصالح بندگان خویش آگاه است و در آنچه به عنوان شریعت مقرر داشته حکمت دارد.

﴿وَمَن لَّمۡ یَسۡتَطِعۡ مِنکُمۡ طَوۡلًا أَن یَنکِحَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ فَمِن مَّا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُم مِّن فَتَیَٰتِکُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِیمَٰنِکُمۚ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۚ فَٱنکِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ مُحۡصَنَٰتٍ غَیۡرَ مُسَٰفِحَٰتٖ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخۡدَانٖۚ فَإِذَآ أُحۡصِنَّ فَإِنۡ أَتَیۡنَ بِفَٰحِشَةٖ فَعَلَیۡهِنَّ نِصۡفُ مَا عَلَى ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ مِنَ ٱلۡعَذَابِۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَشِیَ ٱلۡعَنَتَ مِنکُمۡۚ وَأَن تَصۡبِرُواْ خَیۡرٞ لَّکُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٢٥.

اگر کسی از شما توان مالی ازدواج با زن آزاد را نداشت اگر بر خویشتن از ارتکاب زنا بیم داشت می‌تواند کنیز مؤمنه‌ای را به نکاح بگیرد و با او بعد از اخذ اذن صاحبش و بنابر ضرورت ازدواج کند. ﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِیمَٰنِکُمۚ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖ جملۀ اعتراضیه و مبین این امر است که در شناخت ایمان معرفت ظاهر کافی است و این خداست که اسرار نهان دل‌ها را می‌داند. بنابراین شما ای مؤمنان نباید از نکاح کنیزها سر باز زنید؛ زیرا همۀ شما فرزندان آدم و از یک ذات می‌باشید و ای بسا کنیزی که از آزاد بهتر است پس با کنیزها بعد از اخذ اذن و موافقۀ مالکان‌شان ازدواج کنید و به آنان مطابق عدل و انصاف مهرشان را بدهید. در چنین کنیزهایی شرط این است که پاکدامن باشند و مرتکب زنا نشوند و با سایر مردان رفاقت و قشق بازی نداشته باشند. منظور از «خدان» که در این آیه آمده دوست زن است که با او زنا می‌کند و هرگاه چنین کنیزان با ازدواج، خود را از زنا محفوظ دارند ولی با آنهم مرتکب این عمل شوند. در چنین حالتی کیفر آن‌ها نصف کیفر مردان است یعنی فقط پنجاه ضربه شلاق در حق آن‌ها کافی است و سنگساری در حق کنیز نمی‌باشد؛ زیرا حق‌تعالی کیفر کنیز را نیم کیفر مردان قرار داده است و مسألۀ رجم را نمی‌توان نیم کرد.

موضوع نکاح را که برای شما ای مؤمنان بیان داشتیم برای کسی است که بر خویش از ارتکاب فسق و فجور بیم دارد. آیه نیز بیان داشته که نکاح با کنیزان بنابر ضرورت است از این‌روی در ادامۀ آیه فرمود: ﴿وَأَن تَصۡبِرُواْ خَیۡرٞ لَّکُمۡۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ یعنی امتناع از نکاح کنیزان برای شما از نکاح آن‌ها بهتر است تا فرزندتان نیز برده نباشند و اوتعالی دارای مغفرتی واسع و رحمتی بزرگ است.

﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمۡ وَیَهۡدِیَکُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَیَتُوبَ عَلَیۡکُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ ٢٦.

و حق‌تعالی از خلال احکامی که بر شما مشروع ساخته اراده دارد تا امور پوشیدۀ مصالح شما و امور دین‌تان را بیان و شما را به سوی منهج و روش پیامبران رهنمایی کند تا به آنان اقتدا کنید و در ضمن شما را بر انجام توبه نیز موفق سازد و اوتعالی بر احوال بندگان خود داناست و در تشریعات خود حکمت دارد.

﴿وَٱللَّهُ یُرِیدُ أَن یَتُوبَ عَلَیۡکُمۡ وَیُرِیدُ ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلشَّهَوَٰتِ أَن تَمِیلُواْ مَیۡلًا عَظِیمٗا ٢٧.

و خداوند متعال عزوجل اراده دارد تا شما را از گناهان و بدی‌ها پاک کند ولی بدکاران فاجر، آنانی که از هوی و هوس خویش پیروی می‌کنند اراده دارند تا شما را از تقوی به سوی بدکاری و از ایمان به سوی گمراهی بکشانند تا شما نیز مانند آنان باشید.

﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِیفٗا ٢٨.

و خدای‌تعالی اراده دارد تا در امر تکالیف شرعی آسانگیری کند از این‌روی از شما مشقت‌ها را دفع نمود و بر دین حنیف و معتدل قرار دارد. این تعامل در واقع رحمت و فضلی از جانب خداست زیرا شما واقعاً ضعیف و ناتوانید چون طبیعت انسان چنین است که در برابر خواهشات نفس صبور و بردبار نیست.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَکُم بَیۡنَکُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنکُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا ٢٩.

ای مؤمنان! هیچ‌کس از شما نباید مال دیگری را به طور بخورد، مانند تعاملات ربوی، دزدی، رشوت و انواع و اقسام داد و ستدهای تجارتی حرام، زیرا چنین اعمالی را خدای‌تعالی هم در قرآن کریم و هم در سنّت پیامبر خوش حرام قرار داده است. و از این نیز بر حذر باشید که گروهی از شما خون گروهی دیگر را بریزید یا بر دیگران تجاوز کنید؛ زیرا تمام مسلمانان مانند یک پیکرند که اگر کسی فردی را بکشد گویا که تمام مردم را کشته است. اینکه حق‌تعالی از یکسو ریختن خون‌های معصوم و خوردن اموال دیگران را حرام نموده نظر به این امر است که اوتعالی به مؤمنان مهربان است، چون اموال مسلمانان را معصوم دانسته و اموال آنان را حرام قرار داده تا تمام مسلمانان بتوانند در امنیت و سعادت کامل باهم زندگی کنند.

﴿وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ عُدۡوَٰنٗا وَظُلۡمٗا فَسَوۡفَ نُصۡلِیهِ نَارٗاۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرًا ٣٠.

و هر کس اقدام به چنین اعمال زشتی از قبیل کشتن و خوردن اموال مردم بنابر باطل کند یقیناً که تجاوز نموده و مرتکب ظلم و ستم شده است. چنین کسی بر خود ظلم نموده و به دیگران تجاوز کرده است بنابراین کیفر وی این خواهد بود که وارد آتش دوزخ شود، چه، بر خداوند عزوجل کیفر دادن اعراض گران و ستمگران سهل و آسان است و حق‌تعالی را هیچ چیزی از هیچ کاری عاجز ساخته نمی‌تواند و انجام هیچ امری از حیطۀ قدرت او خارج نیست و هیچ نیرویی نمی‌تواند بر او غلبه یابد چون خداوند عزوجل هرگاه ارادۀ کاری را بکند بر آن کار علم و احاطۀ کامل دارد و هیچ مانعی برای فضل و امرش نیست ولی اکثر مردم نمی‌دانند.

﴿إِن تَجۡتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنۡهَوۡنَ عَنۡهُ نُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَنُدۡخِلۡکُم مُّدۡخَلٗا کَرِیمٗا ٣١.

ای مؤمنان! هرگاه امور فحشا و گناهان کبیره‌ای مانند شرک به خدا أ، جادوگری، کشتن نفسی که خدا عزوجل حرام نموده مگر به حق، سود خواری، خوردن مال یتیم، فرار از میدان جنگ، افترا بر زن‌های مؤمن و پاکدامن و از این قبیل را فرو گذارید حق‌تعالی گناهان صغیرۀتان را می‌بخشد و شما را غرق رحمت خود می‌سازد و از شما راضی می‌شود و وارد بهشتی می‌نماید که در آن خوشی، سرور و مقامی ارزشمند و گرامی و جایگاه صدق و راستی و خوبی عمومی و نعمت ماندگار است.

﴿وَلَا تَتَمَنَّوۡاْ مَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بِهِۦ بَعۡضَکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا ٱکۡتَسَبُواْۖ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا ٱکۡتَسَبۡنَۚ وَسۡ‍َٔلُواْ ٱللَّهَ مِن فَضۡلِهِۦٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٗا ٣٢.

هیچیک از شما نباید با دیگری حسادت کند و آرزوی به دست آوردن فضلی را بنماید که حق‌تعالی به برادرش ارزانی داشته؛ زیرا تمام ارزاق تقسیم شده است و این خداست که برای هر کسی که بخواهد مطابق حکمت و علم خود چیزی را می‌بخشد. پس حسادت با دیگران در آنچه خدای‌تعالی به آنان از قبیل مال، فرزند، مقام و منصب یا صحت و سلامتی داده کار مناسبی نیست. هر کس می‌خواهد چیزی داشته باشد باید از خدای‌تعالی بخواهد تا از کرم و لطف خود به او نیز مانند آنچه به آن یکی عطا نموده بدهد چون خداوند بزرگ، بخشنده و دهندۀ است و هر قسمتی براساس حکمت و هر بخششی براساس علم و هر عطیه‌ای براساس تقدیر اوست؛ زیرا حق‌تعالی دانا، حکیم، توانا و مدبّری است که عطیه‌اش به کس تعلق می‌گیرد که صلاحیت بخشش و عطا را داشته باشد و از دیگری مطابق علم و دانش خود چیزی را بازمی‌دارد که در حقش بهتر و سزاوارتر است.

﴿وَلِکُلّٖ جَعَلۡنَا مَوَٰلِیَ مِمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَۚ وَٱلَّذِینَ عَقَدَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡ فَ‍َٔاتُوهُمۡ نَصِیبَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدًا ٣٣.

برای هر مرده‌ای گروهی است که از وی ارث می‌برند، اینان از آنچه والدین و نزدیکان‌شان بر جای گذاشته‌اند مستحق ارث‌اند و همچنان کسانی که با آن‌ها در جاهلیت پیمان و حلف نصرت و یاری و ارث بستید پس نصیب و قسمت اینان از ارث را نیز به آنان بدهید.

این حکم در اوائل رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معمول بود ولی بعدها با این آیه: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ نسخ شد که منظور آیه این است که ذوی الارحام به میراث از دیگران سزاوار تراند. و خدای‌تعالی بر همۀ آنچه در نهان انسان قرار دارد آگاه است و بر او هیچ امری پوشیده و مخفی نیست و هیچ غائبی از نظر او غائب نمی‌باشد. در اینجا ملاحظه می‌شود که قرآن کریم هنگام یادآوری از حدود، اوامر و احکام خدا عزوجل در حق اوتعالی از صفاتی مانند: رقیب، شهید و حسیب ‌کار می‌گیرد تا به بندگان این آگاهی را بدهد که حق‌تعالی در کمین کسانی قرار دارد که به مخالفت امرش می‌پردازند و اینکه او به کسانی که از اوامرش اطاعت و از پیامبرش پیروی کنند ثواب و پاداش می‌دهد.

﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ فَٱلصَّٰلِحَٰتُ قَٰنِتَٰتٌ حَٰفِظَٰتٞ لِّلۡغَیۡبِ بِمَا حَفِظَ ٱللَّهُۚ وَٱلَّٰتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِی ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَکُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَیۡهِنَّ سَبِیلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیّٗا کَبِیرٗا ٣٤.

حق‌تعالی نظر به دو مسأله رعایت، اشراف و ادارۀ زن را بر عهدۀ مرد گذاشته است:

اول: چون خدای‌تعالی به مرد عقل کامل و قدرت تصرف نیکو و تدبیر عالی و توان شخصیتی ارزانی داشته است.

دوم: چون مرد نفقۀ همسر خود را می‌دهد و در راه معیشت کار و تلاش می‌نماید و تمام امور مالی و حقوق زن بر عهدۀ مرد قرار دارد از این‌روی مناسب چنین است که رعایت، اشراف و امر و نهی در خانه بر عهدۀ او باشد. سپس خدای‌تعالی به ستایش زنان نیکو کاری می‌پردازد که از خدای خویش با اکمال عبودیت و مراقبت اوتعالی و ترس از او اطاعت می‌کنند و همچنان از شوهران خود نیز در اموری که موجب طاعت الهی است فرمانبرداری می‌نمایند و علاوه بر این‌ها به شوهر خویش در ذات خود خیانت نمی‌کنند و شرف خانه، مقام و نسب فرزندان وی را نیز نگه می‌دارند.

و اگر مردی از همسر خود تمرد و سرپیچی احساس کرد بر او لازم است تا او را موعظه کند و از عملکرد نادرستش بر حذر داشته رهنماییش نماید و اشتباهاتش را بیان نموده حتی الإمکان از نصیحت و گفتگو کار بگیرد ولی اگر به تمرد خود همچنان ادامه داد شوهر می‌تواند از تنبیه بدنی کار گیرد به شرط آنکه این تنبیه موذی نباشد به این صورت که باید از زدن بر روی، شکم و سایر اعضای حسّاس بدن او خودداری نماید. البته این زدن نوعی تأدیب و تعزیر است نه تعذیب و شکنجه. همه این‌ها راه حل‌های مناسب و آداب نیکوئی است که قانونگذار حکیم به عنوان شریعت نازل نموده تا خدای ناکرده کار زن به طلاق و جدایی نکشد و تا کانون خانواده همچنان گرم باقی بماند. این علاج شبیه علاج طبیب است که احیاناً معالجه با اموری صورت می‌گیرد که برای انسان ناخوشایند است و ای بسا که برخی از اجسام با بیماری‌ها و علت‌ها صحت یاب می‌شوند.

به هر حال اگر زن از شوهر اطاعت نمود در چنین حالی باید هرگونه آزار و اذیت از وی دور شود و با او با مهربانی و معاشرت نیکو رفتار شود؛ زیرا مقتضی تعزیر و تأذیب از وی دور شده است و شما ای مؤمنان بدانید که حق‌تعالی بزرگ و بلند مرتبه است و او بر آفریده‌های خود برتری داشته و رعایت امور بندگانش و تصرف مطلق در مخلوقات از آن اوست. اوتعالی در ملک، قدرت، علم و دانش خود بزرگ است از این‌روی در این آیه بندگان خود را متوجه این امر نموده تا خوف و خشیت از او باشد نه از دیگران و هیچ‌کس نباید از رعایت و قیمومیت خدا عزوجل بر هستی در تعجب واقع شود و لازم است تا انسان تنها مراقب او باشند و ترس تنها از او صورت گیرد.

﴿وَإِنۡ خِفۡتُمۡ شِقَاقَ بَیۡنِهِمَا فَٱبۡعَثُواْ حَکَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهِۦ وَحَکَمٗا مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن یُرِیدَآ إِصۡلَٰحٗا یُوَفِّقِ ٱللَّهُ بَیۡنَهُمَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرٗا ٣٥.

و اگر قاضی از کثرت اختلاف در بین زن و شوهر هراس داشت بر او لازم است تا مردی عاقل، عادل و مورد اعتماد از نزدیکان شوهر و مردی دیگر با عین مواصفات از اقارب زن بر گزیند و این دو را مکلف به اصلاح روابط زن و شوهر بگرداند.

در توصیف هیئت اصلاحی قرابت و نزدیکی از این‌روی شرط شده که نزدیکان زن و مرد بر اسرار قضیه و علاج مناسب آن آگاهی دارند و هرگاه این هیأت در عمل خویش اخلاص داشته باشند و صادقانه عمل کنند یقیناً حق‌تعالی آنان را در وظیفۀ مهم و خطیرشان موفق می‌سازد؛ زیرا خدای‌تعالی بر تمام اسرار آگاهی دارد، او می‌داند چه کسی در نیّت خود صادق است و چه کسی دروغ می‌گوید، او اخلاصمندان را از دیگران بهتر می‌شناسد. حق‌تعالی جز به عدل حکم نمی‌کند و جز مطابق با حکمت مقدّر نمی‌نماید و تمام تدبیر او براساس علم و دانشی است که دارد.

﴿۞وَٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَلَا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗا وَبِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡجَارِ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡجَارِ ٱلۡجُنُبِ وَٱلصَّاحِبِ بِٱلۡجَنۢبِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخۡتَالٗا فَخُورًا ٣٦.

سپس حق‌تعالی مردم را امر نمود تا عبادت خدای یگانه را انجام دهند و به او هیچ‌کس یا هیچ چیزی را شریک و انباز قرار ندهند و در عبادتی که نسبت به او انجام می‌دهند همواره اخلاص داشته و از اوامر اوتعالی اطاعت و پیامبرش را تصدیق و به کتاب او و سنّت پیامبرش عمل کنند.

همچنان خداوند عزوجل امر نمود تا به والدین خویش به نیکوئی رفتار نمائیم و هرگز با آن‌ها سخن درشت نگوئیم و از آن‌ها در اموری که طاعت خداست اطاعت کنیم و به آن‌ها بی‌نهایت مهربان باشیم. در پی آن پروردگار امر نمود تا با اقربا و نزدیکان خود نیز به نیکوئی رفتار کنیم، اقاربی که بین او و انسان نسب، حسب و یا ارتباط دیگری است. رفتار شایسته با نزدیکان و صبر کردن بر آزار و اذیت آن‌ها موجب حصول ثواب و پاداشی بزرگ است. چنان‌چه با یتیمان نیز باید رفتار نیکو داشته و به آن‌ها مهربانانه رفتار نمائیم و امورشان را به گونۀ درست نیکو رعایت و سرپرستی کنیم؛ زیرا نفع رساندن به یتیمان قلب‌های آن‌ها را نرم می‌سازد و انسان را به خدای‌تعالی نزدیک می‌نماید.

عین چنین رفتاری را باید با مسکینان داشته باشیم کسانی که به قَدر معیشت خود توان مالی ندارند که باید به چنین کسانی به اندازۀ نیازشان خیر برسانیم و همچنان با همسایه‌ای که با انسان قرابت و نزدیکی دارد، چنین همسایه دارای دو حق است: یکی حق همسایگی و دیگری حق قرابت و نزدیکی و همسایه‌ای که صرفاً همسایه است و بین انسان و آن‌ها هیچ‌گونه قرابت و نزدیکیی نیست با هردو همسایۀ یاد شده باید احسان کنیم و رفتار شایسته داشته باشیم و هیچگاه آزار و اذیتی به آنان نرسانیم. با همسفران و همکاران نیز باید رفتار حسنه و نیکو داشته باشیم زیرا بین شما و چنین کسانی صداقت و دوستی ایجاد شده و باید به حق صداقت و دوستی رسیدگی نمائید. همچنان باید با مسافری که در راه باز مانده و توان مالی بازگشت به خانه و کاشانه‌اش را ندارد به چنین مسافری باید خیر برسانیم؛ زیرا حق‌تعالی اجر و مزد هیچ نیکوکاری را ضایع نمی‌سازد. با کسانی که در استخدام انسان قرار دارند نیز باید به نیکی و لطف رفتار کنیم و به آن‌ها احسان نمائیم زیرا چنین کسانی ضعیف و ناتوانند و این حق‌تعالی است که برای ما قیمومیت و فرمان دادن بر آنان را اعطا نموده است خدای‌تعالی خیال پردازانی که دچار کبر و غرور شده‌اند را و همچنان کسانی که با زبان خویش خود را ستایش می‌کنند و در وصف خود از حد پا را فراتر می‌گذارند دوست ندارد؛ زیرا چنین مواصفات اخلاقیی مذموم و نکوهیده و از جملۀ اخلاقیات ابلیس است، او که از اجرای اوامر حق‌تعالی سر باز زد، از این‌روی بر یک بنده لازم است تا همواره در دل خویش تواضع و فروتنی داشته باشد و هیچ‌گونه قدر و منزلتی برای خود قایل نشود و هیچگاه افزون طلبی نکند و به زبان خویش افتخار ننماید؛ بلکه همواره باید حمد و سایش حق‌تعالی را به سبب نعمت‌هایی که داده بر جای آورد و متوجه گناهان و تقصیرات خود باشد و یاد گناهان باید او را در برابر مولا و خالقش متواضع و فروتن کند.

﴿ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ وَیَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبُخۡلِ وَیَکۡتُمُونَ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٗا مُّهِینٗا ٣٧.

بر این خیال پردازانی که بر خویشتن می‌بالند و افتخار می‌کنند مَثَل و حالت یهودیان مطابقت دارد که در آنچه حق‌تعالی به آن‌ها از فضل خود از قبیل علم و مال داده بخالت روا می‌دارند و حتی از مردم نیز می‌خواهند تا بخیل و ممسک باشند. آن‌ها علمی را که خدای‌تعالی به آن‌ها بخشیده نیز کتمان می‌کنند و در این راستا اوصاف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را که در کتاب‌های‌شان آمده و امر به معروف و نهی از منکر را پنهان می‌دارند.

به این حالت کسان دیگری نیز از امّت اسلام شباهت دارند؛ زیرا در میان این‌ها برخی در مال خود بخالت دارند و گروهی دیگر در علم خود، اینان بدترین مخلوقات خدایند. بر یک بنده لازم است تا در آنچه حق‌تعالی به او از علم و مال عطا فرموده مراقب خدای‌تعالی باشد، این مراقبت به این صورت خواهد بود که انسان مال خود را در وجوه خیر به مصرف برساند و علم خود را به دیگران بیاموزاند و کتمان نکند که اگر چنین کرد در واقع نافرمانی خدای خود را نموده است.

در ادامه حق‌تعالی خبر می‌دهد که او برای دشمنان خود و تکذیب کنندگان پیامبر عذاب، ذلت، عار و خواری آتش دوزخ را مهیا نموده است جایی که محل جاودان و دائمی توأم با عذاب و کیفر است.

﴿وَٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ رِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَلَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۗ وَمَن یَکُنِ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَهُۥ قَرِینٗا فَسَآءَ قَرِینٗا ٣٨.

سپس حق‌تعالی به یادآوری گروهی دیگر از مردم می‌پردازد که اموال خود را از روی ریا و خود نمائی و به خاطر ستایش مردم انفاق می‌کند، سعی و عمل چنین کسی باطل و مردود است. اینکه چنین شخصی ریا کند نظر به این است که به لقای خدای‌تعالی و ثواب و عقاب او ایمان ندارد ورنه اگر به محاسبۀ خدا در روزی که هیچ شکی در وقوع آن نیست ایمان می‌داشت، حتماً در تمام اعمال خود اخلاص می‌داشت و در گفتار و کردار خود از صداقت و راستی کار می‌گرفت ولی شیطان او را به خود دوست گرفته و قرینش شده است و چقدر بد و زشت است چنین قرین و دوستی که جز به بدی و شرّ امر نمی‌کند و جز از خوبی نهی نمی‌نماید.

﴿وَمَاذَا عَلَیۡهِمۡ لَوۡ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِهِمۡ عَلِیمًا ٣٩.

به چنین کسانی چه ضرر و زیانی خواهد رسید اگر کتاب خدا و پیامبرش را تصدیق کنند و اعمال خود را به خاطر روز آخرت انجام دهند و در گفتار خویش صادق و در اعمال خویش صالح باشند، در حالی که برای آن‌ها ستایش نیکو و بازگشتی خوب در پیشگاه پروردگار و مولای‌شان است؟ به آن‌ها چه ضرری خواهد رسید اگر از آنچه خدای‌تعالی به آنان عطا کرده صدقه دهند و این صدقه مایۀ تزکیه نفس‌ها و پاکدامنی و موجب نما و زیادت اموال‌شان باشد در حالی که حق‌تعالی به آنان از لطف و کرم و از فضل واسع خود ارزانی داشته؛ زیرا حق‌تعالی دانایی است که هیچ امری بر او پوشیده نیست.

در اینجا چون بحث از نیت‌ها و مقاصد بود مناسب چنین است که حق‌تعالی از علم و دانش خود یاد آور شود زیرا اوتعالی بر همۀ امور مخفی و پوشیده آگاه است و خدایی جز او نیست.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَظۡلِمُ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖۖ وَإِن تَکُ حَسَنَةٗ یُضَٰعِفۡهَا وَیُؤۡتِ مِن لَّدُنۡهُ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٤٠.

و حق‌تعالی بر بندگان خود ستمگار نیست و او با هیچ کسی به اندازۀ یک ذره از خاک هم که شده بخالت روا نمی‌دارد و اگر این ذره از اعمال خیر و شایسته باشد خداوند عزوجل آن را چند برابر می‌سازد تا اینکه به اندازۀ کوه اُحُد می‌گردد چنان‌چه این مطلب در حدیث صحیح آمده است.

و اوتعالی از عطای بسیار خود می‌دهد و کم را می‌پذیرد و در بدل آن بسیار و اجر فراوانی که نزد او ذخیره شده است ارزانی می‌دارد، این هدیه برای کسی خواهد بود که عمل بهتر را انجام می‌دهد، هدیه‌ای که مشتمل بر رستگاری توأم با حصول رضای الهی و داخل شدن به بهشت در جایگاهی امن و مجلس صدق و راستی خواهد بود.

﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا ٤١.

چگونه و سخن بر چه منوالی خواهد بود در آن روزی که حق‌تعالی اولین‌ها را جمع می‌کند و شاهدان بر امت‌های خود بر این امر شهادت می‌دهند که آن‌ها امت‌های خود را نصیحت نموده به آنان امور حق و حقیقت را بیان کردند و سپس بر همگان یک تن شهادت دهد که همان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. چقدر موفقی بزرگ، سخت و ترسناک خواهد بود و چه حادثه‌ای هولناک و شگفت انگیزی؟! از این‌روی بر بندگان لازم است پیدا کنند.

زمانی که این آیه نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم تلاوت شد ایشان از روی شفقت بر امّت خود و بنابر رحمت و مهربانی، گنه‌کاران امّت گریه فرمود.

﴿یَوۡمَئِذٖ یَوَدُّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَعَصَوُاْ ٱلرَّسُولَ لَوۡ تُسَوَّىٰ بِهِمُ ٱلۡأَرۡضُ وَلَا یَکۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِیثٗا ٤٢.

زمانی که این روز فرا رسد کفاری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب نموده و از ایشان پیروی نکردند آرزو می‌نمایند که ای کاش خدای‌تعالی آن‌ها و زمین را یکی می‌ساخت و آن‌ها نیز خاک می‌شدند تا به سوی حساب و کتاب الهی باز نمی‌گردیدند. آن‌ها توان این را ندارند که چیزی را مخفی دارند از این‌روی بر همه چیز اقرار و اعتراف می‌نمایند به خصوص زمانی که حق‌تعالی بر زبان‌های آن‌ها مُهر سکوت نهد و دست‌ها و پاهای‌شان به آنچه در دنیا انجام داده‌اند سخن بگوید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُکَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعۡلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىٰ تَغۡتَسِلُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَفُوًّا غَفُورًا ٤٣.

ای مؤمنان! در حال مستی نماز نگذارید تا در نماز آنچه را نمی‌دانید و همچنان هزیان نگوئید، ولی صبر کنید تا زمانی که مستی‌تان زائل شود، چون چنین شد آنگاه نماز بگذارید.

این آیه پیش از حرمت شراب نازل شده بود. همچنان در حالت جنابت نماز نگذارید تا زمانی که غسل شرعی نمائید و هر که از شما مسافر بود و آبی جهت غسل نیافت می‌تواند تیمم کند و آنکه مریض باشد و بر استفاده از آب توان نداشته باشد، او نیز می‌تواند با خاک پاک تیمم کند و براساس این تیمم بر روی و دستان خود مسح کند. این امر نشانۀ رحمت الهی، عفو و لطف او نسبت به امّت اسلامی است؛ زیرا بر آن‌ها آسان گرفته و سختی‌ها و مشکلاتی را که بر سایر امم بوده از این امّت برداشته است، از این‌روی حق‌تعالی این آیه را با بیان این امر پایان بخشیده است که اوتعالی عفو کننده و بخشاینده است و او هیچگاه بعد از عفو و گذشت کسی را نمی‌گیرد و اشتباهات را می‌پوشاند و هیچگاه مرتکب آن را بعد از گذشت نمی‌گیرد.

در اینجا ملاحظه می‌شود که خدای‌تعالی از جماع و مقاربت جنسی با همسر با واژه «ملامست» تعبیر نموده؛ زیرا پروردگار کریم و گرامی است.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یَشۡتَرُونَ ٱلضَّلَٰلَةَ وَیُرِیدُونَ أَن تَضِلُّواْ ٱلسَّبِیلَ ٤٤.

آیا از این یهودیان در شگفت نیست؟! آنانی که حق‌تعالی به آنان بعضی از علم کتاب تورات را داد در حالی که در همین کتاب گواهی پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و بیان هر چیزی است ولی با همۀ این‌ها یهودیان هدایت را فروختند و به جای آن گمراهی و انحراف از منهج الهی را خریدند و علاوه بر این بر گمراهی خود اکتفا نکرده، بلکه تلاش نمودند تا مسلمانان را نیز دچار گمراهی کنند و از هدایتی که حق‌تعالی آنان را به آن مشرف ساخته باز دارند، روی این اساس آن‌ها هم گمراه‌اند و هم گمراه‌گر؛ زیرا قلب‌های آن‌ها پُر از خباثت و نفس‌های‌شان پُر از حیله و مکر است.

﴿وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِأَعۡدَآئِکُمۡۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَلِیّٗا وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ نَصِیرٗا ٤٥.

و لیکن خدای‌تعالی تمام برنامه ریزی‌های این دشمنان را می‌داند و به زودی پرده از حیله‌های‌شان بیرون می‌افکند و همه را برای مؤمنان واضح و آشکار می‌سازد تا کجی و کوری آن‌ها بر ملا و هویدا گردد.

برای مؤمنان همین کافی است که حق‌تعالی ولی و دوستدارشان است. او به آن‌ها آنچه مایۀ نفع‌شان است ارزانی می‌دارد و متولی امور و مدبر شؤون‌شان است و به آن‌ها نیکی می‌کند و همین کافی است که خدای‌تعالی یاری دهندۀ آن‌هاست و از آن‌ها دفاع می‌نماید و دشمنان‌شان را خوار و ذلیل می‌سازد. چقدر بزرگ است این شرف که پروردگار ولی، دوستدار و یاری دهندۀ این مؤمنان باشد.

﴿مِّنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَیَقُولُونَ سَمِعۡنَا وَعَصَیۡنَا وَٱسۡمَعۡ غَیۡرَ مُسۡمَعٖ وَرَٰعِنَا لَیَّۢا بِأَلۡسِنَتِهِمۡ وَطَعۡنٗا فِی ٱلدِّینِۚ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَا وَٱسۡمَعۡ وَٱنظُرۡنَا لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ وَأَقۡوَمَ وَلَٰکِن لَّعَنَهُمُ ٱللَّهُ بِکُفۡرِهِمۡ فَلَا یُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ٤٦.

گروهی از یهودیان کلام خدا عزوجل را تحریف نموده و معانی آن را تبدیل کردند و در آیات الهی دست به الحاد زده و سخن را بر غیر معنی آن حمل نمودند و چون نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمدند گفتند با گوش‌های خود شنیدیم و با قلب‌ها و اعمال خود نافرمانی کردیم. این عمل را از روی مکر و حیله انجام دادند. آن‌ها برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌گویند: ﴿وَٱسۡمَعۡ غَیۡرَ مُسۡمَعٖ یعنی بشنو از ما که هیچ سخن بدی را نمی‌شنوی. ظاهر سخن چنین است ولی آن‌ها از مکر و حیله و خباثت خود این مفهوم را اراده داشتند که: بشنو خداوند عزوجل تو را نشنواند. یا بشنو خداوند عزوجل تو را به کَری مبتلا کند.

آن‌ها از روی جهالت و نادانی می‌گویند «راعنا» که ظاهر آن‌چنین است: به سوی ما بنگر تا سخن بگوئیم. در حالی که باطن آن از «رعونت» گرفته شده که به معنی حماقت و کودنی است. همۀ این‌ها را بنابر تحریف زبانی، خباثت قلبی و عمل فریبکارانه انجام دادند و منظورشان استهزا و تمسخر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و دین و توهین به مردم بود و اگر این کفّار بدکار از راه و مسیر درست و بهتر پیروی می‌کردند باید می‌گفتند: سخنت را شنیدیم و از امر تو اطاعت نمودیم و از ما بشنو و به سوی ما نظر کن و هیچگاه به دنبال الفاظ و کلماتی که می‌شود آن‌ها را حمل بر معانی بَد کرد نمی‌رفتند، کلماتی که تشویش آفرین است و می‌شود با آن دست به پنهان‌کاری زد. اگر اینان چنین می‌کردند برای دنیای‌شان در به دست آوردن پیروزی و نصرت و در آخرت جهت به دست آوردن اجر و ثواب بزرگ بهتر بود ولی این قوم را خدای لعنت کرد و آنکه مورد لعنت اوتعالی قرار گیرد هیچگاه به سوی دلیل و برهان هدایت نمی‌شود و هیچگاه حجّت و برهان را نمی‌فهمد و دین را درک نمی‌کند؛ زیرا چنین شخصی دارای قلبی کور و دور از اماکن رحمت الهی است، اماکنی که حق‌تعالی همواره در آنجا برکات خود را نازل می‌نماید. روی این اساس آن‌ها ایمان نمی‌آورند و کسانی که از میان آن‌ها ایمان آورده‌اند بسیار اندک‌اند، مانند عبدالله بن سلام و ای بسا که گروهی از آنان به برخی از آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده ایمان آوردند و به بسیاری دیگر کفر و رزیدند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ ءَامِنُواْ بِمَا نَزَّلۡنَا مُصَدِّقٗا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبۡلِ أَن نَّطۡمِسَ وُجُوهٗا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰٓ أَدۡبَارِهَآ أَوۡ نَلۡعَنَهُمۡ کَمَا لَعَنَّآ أَصۡحَٰبَ ٱلسَّبۡتِۚ وَکَانَ أَمۡرُ ٱللَّهِ مَفۡعُولًا ٤٧.

ای یهودیان! محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق کنید زیرا آنچه را آورده تصدیق کنندۀ رسالت شما در تورات و آنچه بر موسی علیه السلام نازل شده می‌باشد، پس قبل از اینکه خشم خدا عزوجل بر شما نازل شود به او ایمان آورید؛ زیرا هرگاه این خشم نازل شود خدای‌تعالی روی‌های شما را محو و محاسنش را از بین می‌برد و شما را از رحمت خود دور می‌سازد، درست همانگونه که اجداد شما را به سبب شکار در روز شنبه از رحمت خویش دور کرد. امر خدا عزوجل حتماً تحقق می‌یابد و در وقوع آن هیچ شک و شبهه‌ای نیست. هرگاه خدای‌تعالی ارادۀ کاری را بکند هیچ بازدارنده‌ای برای آن نیست.

این مطلب تهدید شدیدی در حق یهودیان است که در دنیا و آخرت به کیفر الهی گرفتار می‌شوند.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا ٤٨.

خدای‌تعالی خبر می‌دهد که او هیچگاه کسی را که به اوتعالی شریک و انباز قرار دهد نمی‌بخشد و او را وارد بهشت نمی‌سازد و علاوه بر این‌ها او را برای همیشه در آتش دوزخ قرار می‌دهد. سایر گناهان غیر از شرک را امید می‌رود که حق‌تعالی ببخشد. کسی که مرتکب سایر گناهان غیر از شرک شود تحت مشیت الهی قرار دارد، اگر حق‌تعالی خواست او را می‌بخشد و اگر خواست عذابش می‌نماید. کسی که به خدا عزوجل شریک آورد در واقع جرمی زشت و گناهی بزرگ مرتکب شده که سایر گناهان در برابر آن ناچیز است؛ زیرا شریک قرار دادن به خدای‌تعالی بزرگ‌ترین گناه و خطا به شمار می‌رود و مرتکب آن با کیفر دوزخ هلاک می‌شود و هیچگاه شفاعت هیچ شفاعتگری نفعی به حال او ندارد و برای او هیچ دوست، مدافع و یاری دهنده‌ای نیست؛ چنان‌چه از او هیچ فدیه‌ای پذیرفته نمی‌شود. خداوند عزوجل ما را از گناه شرک ایمن دارد.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یُزَکُّونَ أَنفُسَهُمۚ بَلِ ٱللَّهُ یُزَکِّی مَن یَشَآءُ وَلَا یُظۡلَمُونَ فَتِیلًا ٤٩.

به سوی این یهودیان بنگر که چگونه خویشتن را ستایش و با زبان پاک می‌کنند، این‌ها می‌پندارند که فرزندان خدا عزوجل و دوستدارانش‌اند از این‌روی در حضور مردم و به عنوان ستایش خود ادعا می‌کنند که آن‌ها انسان‌های برگزیدۀ خدا عزوجل و بهترین امت‌ها هستند در حالی که تعیین این مسأله به آن‌ها مربوط نیست؛ زیرا مدح خداوند عزوجل مدح، و ذمّ او مذمت است و مسألۀ تزکیۀ بندگان و ستایش آن‌ها بنابر علم و دانش و مبتنی بر واقعیت و حقیقت نیز مربوط به اوست. و اگر این‌ها حسنات و خوبی‌هایی هم داشته باشند حق‌تعالی در این خوبی‌ها و حسنات، ظلم و ستمی در حق آن‌ها روا نمی‌دارد چون پروردگار بر هیچ‌کس ولو به اندازۀ شکاف هستۀ خرما هم که شده ستم نمی‌نماید و اوتعالی از هرگونه ظلم پاک و مبراست و اوست که همواره ما را بر اجرای عدالت فرمان می‌دهد.

﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۖ وَکَفَىٰ بِهِۦٓ إِثۡمٗا مُّبِینًا ٥٠.

آیا از این یهودیان در شگفت نیستی که چگونه به خود جرئت می‌دهند تا بر خدا عزوجل دروغ بر بندند و بر دین و پیامبرش افترا کنند و بپندارند که آن‌ها بهترین امت‌ها و فرزندان خدا عزوجل و دوستانش هستند و آن‌ها در دوزخ مگر برای مدتی کوتاه عذاب نمی‌شوند و اینکه حق‌تعالی از آن‌ها تعهد گرفته تا به هیچ پیامبری ایمان نیاورند تا زمانی که قربانیی را ارائه کنند که آتشی از آسمان آن را بخورد و از این قبیل افتراءات و دروغ‌های بزرگ دیگر؛ هلاک باشند اینان آیا عقل و دین ندارند تا آن‌ها را از این امر باز دارد؟ اینان آیا حیا نمی‌کنند؟ این همه دروغ و افترائی که این‌ها انجام می‌دهند جنایت و اشتباهی واضح و آشکار و گناهی مشهور است که براساس آن آن‌ها مستحق شدیدترین عذاب در سرای ذلّت و خواری و در آتش دوزخ می‌شوند.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبٗا مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡجِبۡتِ وَٱلطَّٰغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَٰٓؤُلَآءِ أَهۡدَىٰ مِنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلًا ٥١.

آیا از این یهودیان که به آنان بهره‌ای از دانش تورات داده‌ایم در شگفت نیستی؟! ما که به آن‌ها پیامبر گرامی حضرت موسی علیه السلام را فرستادیم ولی با تمام این‌ها آن‌ها به جادو ایمان می‌آورند و طاغوت را عبادت می‌کنند و با خدا عزوجل دیگری را شریک و انباز قرار می‌دهند تا جائی که یکی از علمای آن‌ها به نام کعب بن اشرف در میان قریشیان بر خواست و سوگند یاد کرد که منهج و روش آن‌ها از دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش بهتر و رهیاب‌تر است. این‌ها اهل خیانت‌اند که بسیار کم امانت‌ها را نگه می‌دارند. این‌ها اهل انحراف در دین و اهل ایمان به سحر و جادویند، از این‌روی خدای‌تعالی آنان را به ذلّت و خواری مبتلا نمود.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُۖ وَمَن یَلۡعَنِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ نَصِیرًا ٥٢.

این‌هایی که مرتکب چنین اعمال بد و زشتی شدند و به خدا عزوجل کافر شده و به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یارانش استهزا نمودند و بر علیه مؤمنان و برای کفّار شهادت زور دادند، این‌ها را حق‌تعالی از رحمت خود طرد نمود و بر آن‌ها خشم شدید گرفت و آنان را خوار و ذلیل ساخت، از این‌روی برای آن‌ها هیچ یاری دهنده و مدافعی نیست و نه هم دوست و ولیی که منفعت را برای آنان جلب کند دارند.

﴿أَمۡ لَهُمۡ نَصِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُلۡکِ فَإِذٗا لَّا یُؤۡتُونَ ٱلنَّاسَ نَقِیرًا ٥٣.

این‌ها ادعا می‌کنند که پادشاهی و حکومت آخرالزمان از آن آنان خواهد بود، درست آنگونه که پادشاهی برای گذشتگان‌شان بود، اگر این پادشاهی چونان که ادعا می‌کنند از آن‌ها باشد در حالی دروغی بیش نیست، خواهید دید که آنان بی‌نهایت در حق مردم بخل روا می‌دارند و به آنان چیزی نمی‌دهند؛ زیرا حسادت و بخل در طبیعت‌شان عجین شده تا جائی که حتی به اندازۀ فرورفتگی پشت هستۀ خرما هم چیزی به کس نمی‌دهند.

﴿أَمۡ یَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۖ فَقَدۡ ءَاتَیۡنَآ ءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَءَاتَیۡنَٰهُم مُّلۡکًا عَظِیمٗا ٥٤.

اینان در کنار بخلی که دارند حسود نیز هستند زیرا به مؤمنان در اینکه حق‌تعالی آنان را با ارسال محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نازل نمودند قرآن گرامی داشته حسادت می‌ورزدند. چرا اینان با بندگان خدا عزوجل بر کتاب خدا عزوجل و پیامبرش حسادت می‌ورزند در حالی که خدای‌تعالی بر خود آن‌ها کتاب‌های بسیار و پیامبران متعددی را فرستاده است مانند ابراهیم علیه السلام و سایر پیامبرانی که بعد از ایشان آمده‌اند همچون: اسماعیل، اسحاق و یعقوب که برگزیده شده‌های خداوند اند و حق‌تعالی به آنان نبوّت و کتاب را ارزانی داشته است. یعقوب اسرائیل نیز پدرشان است که خداوند در میان اولادش نبوّت و پیامبری قرار دارد. ای کاش اینان قدر این نعمت‌ها را می‌دانستند و طاعت خدا و شکرش را به شایستگی بر جای می‌آوردند. همچنان ما به آن‌ها پادشاهی بزرگ نیز مانند پادشاهی داود و سلیمان دادیم ولی با همۀ این نعمت‌ها اینان شکر خدا عزوجل را برجای نیاورده و حتی پیامبران را کشتند و به پیامبری کافر شدند و در کتاب آسمانی دست به الحاد زدند.

﴿فَمِنۡهُم مَّنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن صَدَّ عَنۡهُۚ وَکَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِیرًا ٥٥.

از یهودیان گروه‌ی اند که به رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده و کتابش را تصدیق نمودند در حالی که اکثرشان از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم روی گردانیده به رسالت‌شان استهزا نمودند و به این ترتیب بین بخل در اموال، حسادت در نفس و ممانعت از راه خدا عزوجل و کفر به رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم جمع نمودند. کیفر این‌ها آتشی است شعله‌ور که روی‌ها و اجسام‌شان را می‌سوزاند و کباب می‌کند، این کیفر کاملاً مطابق عملکرد ناشایست و خباثت نهان‌شان است و پاسخی مناسب به تمام حیله‌ها و مکرهای آن‌هاست.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَوۡفَ نُصۡلِیهِمۡ نَارٗا کُلَّمَا نَضِجَتۡ جُلُودُهُم بَدَّلۡنَٰهُمۡ جُلُودًا غَیۡرَهَا لِیَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمٗا ٥٦.

برای کفار از اهل کتاب و مشرکان عرب در پیشگاه خدای‌تعالی آتشی است که اجسام آن‌ها را می‌سوزاند و پوست‌های‌شان را کباب می‌نماید، هرگاه این پوست که محل آزار و اذیت در جسم است بسوزد، حق‌تعالی به جای آن پوستی دیگر قرار می‌دهد تا عذاب‌شان همچنان دوامدار باشد.

چقدر حال بدی خواهند داشت اینان!! و چقدر قبیح است محل بازگشت‌شان!! خداوندی که این عذاب را در حق آنان مقدر فرموده عزیز غالبی است که هیچ چیزی بر او غالب شده نمی‌تواند. او در الوهیت و ربوبیت خود یکتا و یگانه است و هیچگاه شریک، انباز و ندّی ندارد و نیرو و توان مطلق نیز از آن اوست. علاوه بر این‌ها او حکیمی است که عذاب و کیفر را به غیر مستحق آن نمی‌رساند و هرچیز او مطابق حکمت و عدل است.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ لَّهُمۡ فِیهَآ أَزۡوَٰجٞ مُّطَهَّرَةٞۖ وَنُدۡخِلُهُمۡ ظِلّٗا ظَلِیلًا ٥٧.

اما مؤمنان صادق آنانی که اعمال خوب بسیار انجام دادند و از امور بد دوری گزیدند پس تو آنان را به بهشت بشارت ده، بهشتی که در آن جوی‌هایی از عسل، شراب و شیر است. در بهشت سخن بی‌هوده نمی‌شنوند. این نعمت برای آن‌ها ماندگار و برای همیشه است و هیچگاه از آنان قطع نمی‌شود. آن‌ها دچار پیری، بیماری و عدم نیز نمی‌شوند و در کنار همۀ این‌ها برای‌شان همسرانی پاک از هرگونه پلیدی و کثافات است. این همسران هرگز دچار آنچه بر زن‌ها صورت می‌گیرد مانند عادت ماهوار و بیماری ولادت و از این قبیل نمی‌شوند. همچنان حق‌تعالی این مؤمنان را در بهشت در سایۀ دائمی و همیشگی داخل می‌کند. اینان هیچگاه در آن خورشید و «زمهریر/ مکانی سرد» نمی‌یابند بلکه در مقامی امن و آسایشی مرفه و زندگی سعادتمند و شادمانی چشم و دل قرار دارند.

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تُؤَدُّواْ ٱلۡأَمَٰنَٰتِ إِلَىٰٓ أَهۡلِهَا وَإِذَا حَکَمۡتُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحۡکُمُواْ بِٱلۡعَدۡلِۚ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِۦٓۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ سَمِیعَۢا بَصِیرٗا ٥٨.

ای مؤمنان! حق‌تعالی شما را امر می‌کند تا امانت‌ها را به صاحب آن بسپارید. هم امانتی که بین شما و خدای‌تان مبنی بر اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهی است و هم امانتی که در بین شما و مردم در خصوص ادای سپرده‌ها و سایر حقوق مالی و عهد و پیمان‌ها و نقض نکردن سوگندهاست. و هرگاه وظیفۀ حکمیت در منازعات یا صلح در بین بندگان خدا عزوجل به شما واگذار شد بر شما لازم است تا انصاف و عدالت را همواره رعایت کنید و در این مورد از خدای خود بترسید و هیچ‌کس نباید بر دیگری ظلمی روا دارد و یا خیانتی کند و یا از حق عدول نماید.

سوگند به خدا عزوجل که این وصیت از جمله و صیت‌های بزرگ و نصیحت‌های ارزشمند است که در آن هم خیر و سعادت دنیاست و هم خیر و سعادت آخرت. این وصیت مایۀ رهیابی و سدّی در برابر گناهان به شمار می‌رود. کسی که ما را بر آن امر فرموده خدایی است شنوا که هیچ آوازی برای او ناشنوا نمی‌باشد، او بیناست که دانش هیچ پدیده‌ای از او غایب نیست، او بر همۀ احوال اطلاع دارد و هیچ امر نهان و پوشیده‌ای بر او مخفی نیست.

و تو ای آنکه به خدا عزوجل ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نموده‌ای! بر تو لازم است همواره از خدای خود در آنچه امر یا نهی فرموده و همچنان از پیامبرش با پیروی سنّت او اطاعت کنی و شریعتش را در نهان و آشکار بر پای داری و از زمامداران نیز در طاعت خدا عزوجل اطاعت کنی البته تا وقتی که آن‌ها از اوتعالی اطاعت کنند و مسلمان و مؤمن باشند و شما را به کارهای خوب امر نمایند نه در معصیت و نافرمانی خداوند عزوجل و هرگاه در مسأله‌ای اختلاف کردید باید آن مسأله را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش رجعت دهید و به حکم اوتعالی و پیامبرش راضی باشید؛ زیرا در این حکم انصاف به صورت بی‌نهایت رعایت شده و در آن عدالت کامل وجود دارد و کاملاً مطابق حق و اول آخر آن صدق و راستی است.

کسانی چنین تعاملی می‌نماید که از خدا عزوجل می‌ترسند و تقوای او را رعایت می‌نماید و خود را به ملاقات او آماده می‌سازند و امید رحمتش را دارند و از عذابش می‌هراسند. تمام این امور نیک منتج به خیر دنیا مانند عزّت و سربلندی و وحدت کلمه می‌شود. باید توجه داشت که عاقبت برتر و نیکو نزد خدای‌تعالی است که پاداش و نعمت ماندگار و بزرگ دارد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا ٥٩.

ای آنانی که به من و پیامبرم ایمان آورده‌اید! از من، از پیامبرم و از کسانی که متولی امور شمایند و در بین شما مطابق حق و عدالت و شریعت خدا عزوجل حکومت می‌کنند اطاعت کنید و هرگاه با آنان در امری از امور دچار اختلاف شدید آن را بر کتاب خدا و سنّت پیامبرش عرضه بدارید؛ زیرا در این دو منبع، فیصلۀ آنچه در آن اختلاف دارید وجود دارد. اگر چنین کنید این کار نشانۀ ایمان شما به خدا عزوجل و روز آخرت است و به شما نیز بهتر خواهد بود؛ زیرا با آن به سوی حق و عدالت رهیاب می‌شوید و از اختلافی که منجر به تنازع، کشمکش و گمراهی است شما را بازمی‌دارد.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ یَزۡعُمُونَ أَنَّهُمۡ ءَامَنُواْ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ یُرِیدُونَ أَن یَتَحَاکَمُوٓاْ إِلَى ٱلطَّٰغُوتِ وَقَدۡ أُمِرُوٓاْ أَن یَکۡفُرُواْ بِهِۦۖ وَیُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُضِلَّهُمۡ ضَلَٰلَۢا بَعِیدٗا ٦٠.

آیا از این منافقان در شگفت نیستی؟! آنانی که از مشرکان بدتر و از کفار گمراه‌تر اند، اینان در ظاهر می‌گویند به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و به آنچه از کتاب‌ها و پیامبران که پیش از وی نازل شده ایمان داریم ولی هرگاه دچار خصومتی شوند نزد بزرگان کفر و رهبران طاغوت که به غیر آنچه خدا عزوجل نازل نموده حکم می‌کنند می‌روند تا در بین‌شان فیصله صورت گیرد. آن‌ها این عمل را از روی تمسخر و استهزا به شریعت خدا عزوجل انجام می‌دهند در حالی که در اصل به توحید و یکتا پرستی امر شدند و شرک و بت‌پرستی و کیفرخواهی از غیر خدای‌تعالی بر آنان حرام شده است. ولی شیطان امور را بر آن خلط نموده و آن‌ها از او اطاعت کردند، شیطان آنان را فرا خوانده و آن‌ها به این فراخون پاسخ مثبت دادند، او آنان را بر گمراهی رهنمایی نموده و آن‌ها از او پیروی کردند. شیطان از خلال همۀ این‌ها اراده دارد تا در سرکشی و دوری‌شان از خدا عزوجل و در کفرشان بیفزاید زیرا او متولی امور و پیشوای‌شان است.

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ رَأَیۡتَ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُودٗا ٦١.

و هرگاه برای منافقان گفته شود بیائید تا کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبرش را هنگام اختلاف و در خصومت‌ها داور و حَکَم قرار دهیم، آن‌ها از این امر روی می‌گردانند و اظهار نفرت می‌کنند؛ زیرا در دل‌های آن‌ها بیماری نفاق و بد بردن از شریعت و دین قرار دارد، از این‌روی نظر به خباثت و دشمنیی که دارند به هیچ وجه حاضر نیستند تا خدا عزوجل و شریعتش را داور بگیرند و پیامبرش را به عنوان قانونگذار بپذیرند.

﴿فَکَیۡفَ إِذَآ أَصَٰبَتۡهُم مُّصِیبَةُۢ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیهِمۡ ثُمَّ جَآءُوکَ یَحۡلِفُونَ بِٱللَّهِ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّآ إِحۡسَٰنٗا وَتَوۡفِیقًا ٦٢.

حالت آن‌ها چگونه خواهد بود هنگامی که خدای‌تعالی حال آن‌ها و زشتی آنچه را پنهان می‌دارند آشکار سازد و سپس به عنوان عذاب، مؤمنان را بر آنان مسلط سازد تا بدترین کیفر را بر آنان بچشانند و آن‌ها بعد از آن ذلیل و سر افکنده بیایند در حالی که تلاش می‌کنند عملکرد خود را با سوگندهای دروغین و گناه آلود بپوشانند و مدعی شوند که رفتن آن‌ها نزد طاغوت‌ها به منظور تحکیم و داور ساختن غیر شریعت اسلام نبوده و این‌ها در این عملکرد نیّت پاک داشتند و به منظور رعایت برخی مصالح اجتهادی و حالات به خصوصی چنین کردند در حالی که کاملاً دروغ می‌گویند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُ ٱللَّهُ مَا فِی قُلُوبِهِمۡ فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ وَعِظۡهُمۡ وَقُل لَّهُمۡ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ قَوۡلَۢا بَلِیغٗا ٦٣.

این دشمنان بدکار در آنچه می‌گویند صادق نیستند، خدای‌تعالی می‌داند که آن‌ها غیر شریعت را حَکَم و داور ساختند چون از شریعت بَد می‌برند و نسبت به پیروان آن کینه و خشم دارند. تو به خاطر رعایت برخی مصالح شرعی نباید آن‌ها را کیفر دهی! بلکه بر تو لازم است تا آنان را نصیحت کنی و باز داری و با سخن بترسانی به امید اینکه از این اعمال بد و زشت دست بردارند. روی این اساس در تعامل با آن‌ها نباید از شمشیر و شلّاق کار گرفته شود بلکه بهتر آنست تا با سخن مفید و مؤثر آنان را به راه آوری.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ إِذ ظَّلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ جَآءُوکَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡتَغۡفَرَ لَهُمُ ٱلرَّسُولُ لَوَجَدُواْ ٱللَّهَ تَوَّابٗا رَّحِیمٗا ٦٤.

خداوند عزوجل پیامبران خود را نفرستاد مگر اینکه مؤمنان از آن‌ها در انجام آنچه امر می‌کنند و در ترک آنچه نهی می‌کنند به توفیق خدا عزوجل اطاعت کنند. اگر این منافقان روزی که در نفاق واقع شدند پشیمان می‌شدند و از عملکرد خود توبه می‌نمودند و نزد تو می‌آمدند و از پروردگار طالب مغفرت می‌شدند و از تو نیز می‌خواستند تا برای آن‌ها مغفرت بطلبی، حق‌تعالی حتماً گناهان‌شان را می‌بخشید، عیب‌های‌شان را می‌پوشانید و از اشتباهات‌شان دَرمی‌گذشت؛ زیرا حق‌تعالی بر هر که پشیمان شود و از گناه دست بر دارد توبه پذیر است و برای کسی که توبه و استغفار کند رحیم و مهربان است و او توبه کنندگان را دوست می‌دارد.

﴿فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا یَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَیۡتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسۡلِیمٗا ٦٥.

سوگند به پروردگارت ای محمد که ایمان صادقانه وارد قلب‌های آن‌ها نمی‌شود و آن‌ها هرگز حلاوت ایمان را نمی‌چشند مگر اینکه به حُکم تو که در بین خصومت‌های‌شان مطابق شریعت خدا عزوجل انجام می‌دهی راضی و تسلیم شوند و در نهاد خویش هیچ‌گونه بیزاری و احساس خستگی نکنند و از تو در نهان و آشکار اطاعت کنند.

﴿وَلَوۡ أَنَّا کَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَنِ ٱقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡ أَوِ ٱخۡرُجُواْ مِن دِیَٰرِکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٞ مِّنۡهُمۡۖ وَلَوۡ أَنَّهُمۡ فَعَلُواْ مَا یُوعَظُونَ بِهِۦ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۡ وَأَشَدَّ تَثۡبِیتٗا ٦٦.

و اگر بر این منافقان لازم می‌گردانیدیم تا خویشتن را به عنوان کفاره بکشند درست همانگونه که بر یهودیان هنگامی که گوساله را پرستیدند لازم گردانیدیم یا بر آن‌ها الزام می‌آوردیم تا به منظور هجرت و جهاد یا تعزیر و تأدیب از خانه و کاشانۀ خویش بیرون شوند، جز گروه اندکی از آنان این امر اطاعت نمی‌کردند و اکثرشان سرکش باقی می‌ماندند. اگر آن‌ها اوامر را می‌پذیرفتند برکت بزرگ در دنیا توأم با نصرت و عزّت و در آخرت با رستگاری به بهشت برای آن‌ها می‌بود و ایمان در قلب‌های‌شان ثابت می‌ماند و نفاق رخت برمی‌بست.

﴿وَإِذٗا لَّأٓتَیۡنَٰهُم مِّن لَّدُنَّآ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٦٧.

و اگر آن‌ها امر ما را استجابت می‌کردند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت و به حکم ایشان راضی می‌شدند حتماً برای آن‌ها در آخرت ثواب بسیار از طریق سکونت در بهشت و رسیدن به درجات بلند و گرامیداشتی عظیم می‌بخشیدیم.

﴿وَلَهَدَیۡنَٰهُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٦٨.

و آنان را بر راه راست ثابت قدم و استوار می‌ساختیم و در هدایت و رهیافت‌شان بر دین راست و برابر که آنان را رضوان الهی و نعمت ماندگار می‌رساند می‌افزودیم.

﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَعَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ وَٱلصِّدِّیقِینَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِینَۚ وَحَسُنَ أُوْلَٰٓئِکَ رَفِیقٗا ٦٩.

و هر که به امتثال و اجرای امر خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم بپردازد حتماً مصیر او به سوی بهشت‌هایی بلند مرتبه در کنار پیامبران برگزیده و راستگویان باوفا و شهدای شرافتمند و اولیای صالح می‌بود و از مصاحبت و همراهی آن‌ها بهره‌مند می‌گردید. چقدر سعادت بزرگی برای کسی است که با آنان باشد و چقدر دچار سرور و شادمانی خواهد شد؟!

﴿ذَٰلِکَ ٱلۡفَضۡلُ مِنَ ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ عَلِیمٗا ٧٠.

این بخشش مبارک و این گرامیداشت بزرگ و فضل وسیع فقط از جانب خداست که با آن بر بندگان برگزیدۀ خود منّت می‌نهد و کافی است که حق‌تعالی می‌داند چه کسی مستحق این گرامیداشت و نعمت بزرگ است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ خُذُواْ حِذۡرَکُمۡ فَٱنفِرُواْ ثُبَاتٍ أَوِ ٱنفِرُواْ جَمِیعٗا ٧١.

ای مؤمنان! مراقب و مترصد دشمنان کافر خویش باشید و برای نبرد با آن‌ها آمادگی بگیرید و جهت جنگ با آن‌ها گروه و یا در لشکری قوی و هولناک بیرون شوید و هیچگاه هیچ‌یک از شما نباید تنها به سوی آن‌ها بیرون شود و یا مسلح نباشد.

این آیه دلالت بر اخذ به اسباب و وسایل و جمع بین توکل و آماده گیری و مراقب بودن از دشمن می‌کند.

﴿وَإِنَّ مِنکُمۡ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَإِنۡ أَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةٞ قَالَ قَدۡ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیَّ إِذۡ لَمۡ أَکُن مَّعَهُمۡ شَهِیدٗا ٧٢.

ای مؤمنان! در میان شما برخی از نفوذی‌های منافق وجود دارند که نظر به نفاقی که دارند به جهاد بیرون نمی‌شوند و اگر شما مغلوب و یا کشته شوید آن‌ها این امر را که با شما بیرون نشدند از جملۀ کرامات قلمداد می‌کنند به این حجّت که گویا خداوند عزوجل آن‌ها را از طریق مخالفت با شما سالم نگهداشته از این‌روی خوشحالند که با شما شاهد معرکه نبودند.

﴿وَلَئِنۡ أَصَٰبَکُمۡ فَضۡلٞ مِّنَ ٱللَّهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمۡ تَکُنۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُۥ مَوَدَّةٞ یَٰلَیۡتَنِی کُنتُ مَعَهُمۡ فَأَفُوزَ فَوۡزًا عَظِیمٗا ٧٣.

و اگر به شما پیروزی و یا بهره‌ای از غنیمت برسد این منافقان را می‌بینی که بر عدم اشتراک خود در جهاد اظهار تأسف می‌کنند و به خاطر به دست آوردن بهرۀ خویش از دنیا نزد مؤمنان حاضر می‌شوند و از طریق یادآوری دوستی و قرابت‌های خویش، تلاش می‌کنند قلب‌های مؤمنان را نسبت به خود نرم سازند تا به این بهره برسند و در نهایت اشتیاق می‌گویند: ای‌کاش در این معرکه حاضر می‌شدیم و حصۀ خویش را از غنیمت به دست می‌آوردیم. چنین کسی تمام هدف و مقصد او دنیا و به دست آوردن مال است. چنین شخصی آنچه را خدا عزوجل برای بندگان صادق خود آماده نموده فراموش کرده است پس هلاک بادا چنین کسانی.

﴿۞فَلۡیُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یَشۡرُونَ ٱلۡحَیَوٰةَ ٱلدُّنۡیَا بِٱلۡأٓخِرَةِۚ وَمَن یُقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَیُقۡتَلۡ أَوۡ یَغۡلِبۡ فَسَوۡفَ نُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٧٤.

پس هرگاه منافقان از جهاد سر باز زدند باید که دوستان خدا عزوجل از اهل ایمان، با دشمنانش از اهل کفر جهاد کنند؛ زیرا مؤمنان صادق زندگی دنیا را فروخته و در بدل آن بهشت را کمائی نمودند و هر که به منظور اعلای کلمۀ خدا عزوجل جهاد کند و کشته شود چنین کسی در پیشگاه حق‌تعالی شهید خواهد بود و اگر بر دشمنان پیروز گردد به عزت، سربلندی و سیادت می‌رسد بنابراین چنین شخصی بین دو حسنه قرار دارد: یکی پیروزی آنی و دیگری ثواب و پاداشی که در آینده و در پَی خواهد آمد... پیروزی دنیا و نعمت آخرت.

﴿وَمَا لَکُمۡ لَا تُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمُسۡتَضۡعَفِینَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخۡرِجۡنَا مِنۡ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلظَّالِمِ أَهۡلُهَا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیّٗا وَٱجۡعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا ٧٥.

چه چیزی شما را از جهاد در راه خدا عزوجل و در راستای شکستن زنجیرهای اسارت مستضعفان و کسانی که تحت قهر و جبروت کفّار مکه اعم از کهن سالان، زنان و کودکان قرار دارند، بازمی‌دارد؟ کسانی که شب و روز دعا می‌کنند تا پروردگار آنان را از شر کفّار مکه نجات دهد و صحیح و سالم بیرون کند، کسانی که از خدا عزوجل می‌خواهند به آنان دوستی را بدهد که به حمایت‌شان بپردازد و بر دشمنان‌شان یاری دهد.

این بود که خدای‌تعالی متولی امور آن‌ها شد و پیامبر رحمت و هدایت را فرستاد، و ایشان مکه را فتح کرد و شأن و شوکت کفّار را شکست.

﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُقَٰتِلُونَ فِی سَبِیلِ ٱلطَّٰغُوتِ فَقَٰتِلُوٓاْ أَوۡلِیَآءَ ٱلشَّیۡطَٰنِۖ إِنَّ کَیۡدَ ٱلشَّیۡطَٰنِ کَانَ ضَعِیفًا ٧٦.

از جمله صفات مؤمنان این است که به منظور اعلای کلمۀ خدا عزوجل جهاد می‌کنند و از جمله صفات کافران این است که در راه شیطان، طغیان و بت‌ها سعی و تلاش می‌کنند، پس ای مؤمنان! با کفر و اهل کفر و با شیطان و حزبش بجنگید که مکر و حیلۀ آن‌ها ضعیف و پایه‌های‌شان ویران و امورشان در تباهی است و اینگونه هر کسی با خدا عزوجل بجنگد شکست خورده، خوار و ذلیل است.

﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ قِیلَ لَهُمۡ کُفُّوٓاْ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیۡهِمُ ٱلۡقِتَالُ إِذَا فَرِیقٞ مِّنۡهُمۡ یَخۡشَوۡنَ ٱلنَّاسَ کَخَشۡیَةِ ٱللَّهِ أَوۡ أَشَدَّ خَشۡیَةٗۚ وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ کَتَبۡتَ عَلَیۡنَا ٱلۡقِتَالَ لَوۡلَآ أَخَّرۡتَنَآ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖۗ قُلۡ مَتَٰعُ ٱلدُّنۡیَا قَلِیلٞ وَٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّمَنِ ٱتَّقَىٰ وَلَا تُظۡلَمُونَ فَتِیلًا ٧٧.

آیا مردمانی از مسلمانان تو را به شگفت وانمی‌دارند که از جنگ با کفار در مکه نهی شدند و به آن‌ها امر شد تا به تزکیه نفس و تربیۀ روح با نماز و زکات بپردازند، ولی زمانی که هجرت کردند و به جنگ با کفار امر شدند حالت‌شان متغیر شد و دچار بزدلی و جبن شده و محبت زندگی دنیا وارد دل‌های آن‌ها شد، بدین سبب از کفار به گونه‌ای ترسیدند که از خدای ملک جبّار می‌ترسیدند و حتی بیشتر از آن، چون به سرای دنیا علاقمند شدند از این‌روی از شدّت ترس و وحشت گفتند: ای پروردگار ما! کاش جنگ را بر ما فرض نمی‌نمودی تا به اجل خود می‌مردیم.

پس تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم به آنان خبر بده که دنیا دارای عمری کوتاه است و تمام بهره‌اش ناچیز، حقیر و زائل شدنی است، آنچه باقی می‌ماند آخرت است که برای پرهیزگاران باقی‌تر و بهتر است، چون اهل تقوا در جایگاه راستی و محلی امن و سرای رضوان و رشنی چشم و سرور دل قرار دارند در حالی که تمام اعمال‌شان در پیشگاه خدای‌تعالی محفوظ است و براساس آن جزا و پاداش دریافت دارید. پس در بدی‌های خود چیزی نیفزائید و از حسنات خود چیزی ولو به اندازۀ شکاف هستۀ خرما نکاهید و چون تمام اعمال و تلاش‌ها محفوظ و ذخیره شده است بنابراین بر شما لازم است تا همواره احسان و نیکی کنید و این احسان موجب سنگینی میزان اعمال خوب‌تان گردد.

﴿أَیۡنَمَا تَکُونُواْ یُدۡرِککُّمُ ٱلۡمَوۡتُ وَلَوۡ کُنتُمۡ فِی بُرُوجٖ مُّشَیَّدَةٖۗ وَإِن تُصِبۡهُمۡ حَسَنَةٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَقُولُواْ هَٰذِهِۦ مِنۡ عِندِکَۚ قُلۡ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۖ فَمَالِ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلۡقَوۡمِ لَا یَکَادُونَ یَفۡقَهُونَ حَدِیثٗا ٧٨.

به هر اندازۀ که از مرگ فرار کنید با آن‌هم این مرگ به زودی به شما خواهد رسید ولو در بُر جهایی محکم و بلند داخل شوید بازهم به شما می‌رسد و ارواح شما را می‌گیرد، بنابراین هیچ حیله و مکری برای نجات از مرگ نیست و هیچ دارویی وجود ندارد تا مرگ را از انسان دور کند.

سپس خبر بده که منافقان هرگاه در زندگی خود پیروزی‌ها و بهره‌هایی از اموال و فرزندان و غنائم به دست آورند می‌گویند این به سبب این است که ما در پیشگاه خدای‌تعالی منزلتی عالی و بلند داریم و این اوست که ما را با این نعمت‌ها ویژگی بخشیده است، ولی هرگاه به آن‌ها مصیبت‌هایی مانند مرگ، بیماری، فقر و شکست برسد می‌گویند این از بَدشگونی رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و زمانی که از این رسالت پیروی کردیم دچار این بلاها و مصائب شدیم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امر شد تا در پاسخ آن‌ها بگوید که ای نادانان! همۀ این امور خواه خیر باشد یا شَر به قضا و قدر الهی است. چرا اینان معانی و ارزش‌های این دین و اسرار شریعت را درک نمی‌نمایند؟ منافق همواره دارای دانش کمی از دین و در فهم و درک شریعت پروردگار بیمار است.

﴿مَّآ أَصَابَکَ مِنۡ حَسَنَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ وَمَآ أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٖ فَمِن نَّفۡسِکَۚ وَأَرۡسَلۡنَٰکَ لِلنَّاسِ رَسُولٗاۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا ٧٩.

ای بنده! هر نعمتی که به تو می‌رسد مطابق قضا و قدری از جانب پروردگار توست و هر بلایی که دریافت می‌داری به سبب گناهانی است که مرتکب می‌شوی در حالی که همه این امور هم، به قضا و قدر الهی است چنان‌چه هر طاعت و عبادتی نیز به توفیق خدا عزوجل و هر گناه به کسب انسان است. سپس حق‌تعالی خبر داد که رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم جهانی و برای تمام امت‌هاست و هیچ قومی مخصوص به آن نیست. همینقدر کافی است که خدای‌تعالی بر صحّت نبوت و عموم رسالت اوتعالی شاهد است.

﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظٗا ٨٠.

هر کس از امر پیامبر اطاعت کند محققاً که از امر خدا عزوجل اطاعت نموده، زیرا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم تبلیغ کننده‌ای از جانب پروردگار خویش است و هر که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تکذیب کند اوتعالی تمام اعمالش را آمار می‌گیرد و او را براساس این اعمال محاسبه می‌نماید. این کار منوط به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیست زیرا ایشان صرفاً پیامبری است که از جانب خدا عزوجل تبلیغ می‌کند و پاداش و کیفر هر عملی از جانب خداوند متعال است.

﴿وَیَقُولُونَ طَاعَةٞ فَإِذَا بَرَزُواْ مِنۡ عِندِکَ بَیَّتَ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُمۡ غَیۡرَ ٱلَّذِی تَقُولُۖ وَٱللَّهُ یَکۡتُبُ مَا یُبَیِّتُونَۖ فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلًا ٨١.

منافقان هرگاه در حضور تو قرار دارند از روی حیله و فریب می‌گویند ای محمد ما از تو در تمام آنچه فرمان می‌دهی اطاعت می‌کنیم اما وقتی که از مجلس تو غائب می‌شوند گروهی از آنان تصمیم قاطع بر مخالفت تو می‌گیرند. خدای‌تعالی تمام آنچه را انجام می‌دهند آمار می‌گیرد و بر تمام حیله‌های‌شان آگاهی دارد تا آن‌ها را در برابر عملکردهای‌شان کیفر دهد پس تو نیز کیفر آن‌ها را بگذار که خداوند عزوجل تو را از انتقام آن‌ها بی‌نیاز می‌سازد و یقیناً حق‌تعالی به تمام کسانی که بر او توکل و اعتماد کنند و امور خود را به او بسپارند کافی و بسنده است.

﴿أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ ٱلۡقُرۡءَانَۚ وَلَوۡ کَانَ مِنۡ عِندِ غَیۡرِ ٱللَّهِ لَوَجَدُواْ فِیهِ ٱخۡتِلَٰفٗا کَثِیرٗا ٨٢.

این‌ها را چه شده که در این کتاب اعجازآور و این قرآن عجیب و شگفت‌انگیز تفکر نمی‌کنند تا اسراری را که مایۀ دهشت عقل‌شان است ببینند.

اگر قرآن از سوی کسانی غیر از خدای‌تعالی یعنی از جانب مخلوقات قاصر می‌بود، در آن تناقض و اختلاف بسیاری ملاحظه می‌کردند و در ترکیب آن خلل و در معانی آن اضطراب مشاهده می‌نمودند در حالی که قرآن کتابی محکم و هماهنگ است و این امر دلالت بر آن دارد که از جانب خداست.

﴿وَإِذَا جَآءَهُمۡ أَمۡرٞ مِّنَ ٱلۡأَمۡنِ أَوِ ٱلۡخَوۡفِ أَذَاعُواْ بِهِۦۖ وَلَوۡ رَدُّوهُ إِلَى ٱلرَّسُولِ وَإِلَىٰٓ أُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنۡهُمۡ لَعَلِمَهُ ٱلَّذِینَ یَسۡتَنۢبِطُونَهُۥ مِنۡهُمۡۗ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ لَٱتَّبَعۡتُمُ ٱلشَّیۡطَٰنَ إِلَّا قَلِیلٗا ٨٣.

و هرگاه این منافقان خبری از اخبار پیروزی یا شکست و یا خیر و شرّ را بشنوند، فوراً آن را در بین مردم شایع می‌کنند در حالی که چنین اخباری ایجاب آن را دارد تا فقط خواص بر آن اطلاع حاصل کنند. این عمل آن‌ها افشای اسرار مسلمانان است که موجب ضرر بسیاری می‌گردد و اگر این منافقان چنین اطلاعاتی را به پیامبر و اعیان مسلمانان، کسانی که اهل بصیرت و فقه در دین‌اند واگذار کنند و به اطلاع عموم مسلمانان و جهّال نرسانند این امور نظر به مصلحتی بزرگ همچنان پنهان و پوشیده باقی میماند و هیچگاه در این اطلاعات کسانی که شایستگی دانستن امور خطرناک را ندارند داخل نمی‌شود و اگر خدای‌تعالی بر شما با ارسال پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم منّت نمی‌گذاشت تا شما را به سوی راه راست هدایت و رهنمایی کند حتماً از ابلیس اطاعت می‌کردید و او شما را به سرکشی امر و نسبت به انجام گناه در شما وسوسه ایجاد می‌نمود و شما را به سوی فحشا فرا می‌خواند و در این گیرودار بسیاری از شما به دنبال او می‌رفتید جز اهل تقوا، ایمان و اعتصام به شریعت که حق‌تعالی آنان را از ارتکاب گناه بازداشته و با رحمت خود از گمراهی حفظ نموده است.

﴿فَقَٰتِلۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ لَا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفۡسَکَۚ وَحَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ عَسَى ٱللَّهُ أَن یَکُفَّ بَأۡسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ وَٱللَّهُ أَشَدُّ بَأۡسٗا وَأَشَدُّ تَنکِیلٗا ٨٤.

پس تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم جهاد کن! ولو تنها بمانی. هیچگاه به کسانی که از اشتراک در جهاد ابا آوردند اهمیت نده تو خود به جهاد بیرون شو و بر خدا عزوجل توکل کن که تنها او برای تو کافی و بسنده است. این اوست که به زودی تو را پیروز می‌گرداند اگرچه تمام اهل زمین در برابر تو بایستند. اگر منافقان جهاد را ترک می‌کنند بر تو گناهی نیست، تو پیروزی! و عاقبت از آن توست ولی تمام این‌ها تو را از این امر بازندارد که مؤمنان را به منظور کسب اجر و پاداش، رستگاری و شهادت بر جهاد تشویق و ترغیب نمائی. به زودی حق‌تعالی شأن و شوکت اهل باطل را می‌شکند و آنان را خوار و ذلیل می‌سازد و شکست را نصیب‌شان می‌گرداند؛ زیرا گرفت پروردگار از گرفت آن‌ها سخت‌تر و شدیدتر است و جنود خدا عزوجل قوی‌تر‌اند و او توان این را دارد که در حق آن‌ها سخت‌ترین کیفر را نازل کند.

﴿مَّن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ یَکُن لَّهُۥ نَصِیبٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةٗ سَیِّئَةٗ یَکُن لَّهُۥ کِفۡلٞ مِّنۡهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ مُّقِیتٗا ٨٥.

هر کسی در راه خیر تلاشی انجام دهد و سبب حصول نفع و یا رسانیدن حقی به مستحق آن باشد و یا کمکی به مسکینی بنماید، یا با مظلومی در برابر ظالم بایستد، چنین کسی بهرۀ بزرگی از ثواب را در برابر عملکرد خود دریافت می‌دارد و برعکس اگر کسی که در مسیر باطل تلاش کند و حق را از صاحب حق باز دارد و مانع اعمال خیر شود و یا حدّی از حدود را معطل قرار دهد، برای چنین کسی بهره‌ای بزرگ از گناه است و اوتعالی برهر چیزی که اراده که اراده کند توان دارد. او برهر نفسی حسابگر است، او هر کسی را مطابق عملش جزا می‌دهد، انسان خیّر را پاداش مناسب و شرور را کیفری مناسب مطابق عدالت، علم و حکمت می‌دهد.

﴿وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٖ فَحَیُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَسِیبًا ٨٦.

هرگاه بر شما سلام شد شما نیز سلام بگوئید. جواب سلام واجب است و زیادت بر آن نوعی فضل به شمار می‌رود. پس «وعلیکم السلام» برای کسی است که بگوید «السلام علیکم» در حالی که «وعلیکم السلام و رحمت الله» بهتر است. نیکوکار سپاسگذاری می‌شود و مقصر گناه‌کار است و به زودی حق‌تعالی بندگان را بر گفتار و کردارشان محاسبه می‌کند و بر او هیچ امری پوشیده نیست و هیچ ذره‌ای پنهان نمی‌باشد. علم او برهر معلومی احاطه دارد و سمع او برهر مسموعی، او تمام خلق را فراگیر رحمت خود قرار داده و هستی را بنابر حکمتی ایجاد نموده و آفرینش فضل و نعمتی از جانب اوست.

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا رَیۡبَ فِیهِۗ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا ٨٧.

سوگند به کسی که خدا و معبودی جز او نیست که پروردگار شما همۀتان را در روز رستاخیز بزرگ در روز برانگیخته‌شدن بعد از مرگ جمع می‌کند تا هریکی را مطابق آنچه انجام داده جزا دهد و هر انسانی را براساس عملکردش محاسبه نماید. هیچ شکی در این روز نیست، این روز حتماً واقع می‌شود. هیچ‌کس راستگوتر از خدا عزوجل و وفادارتر به وعده‌اش نیست چنان‌چه هیچ‌کس مانند خدا عزوجل در انفاذ وعدۀ خود نمی‌باشد. سخن خدا عزوجل فیصله کن و عطایش فضل و عذابش عین عدالت و اوتعالی اهل و شایستۀ تمام خوبی‌هاست.

﴿۞فَمَا لَکُمۡ فِی ٱلۡمُنَٰفِقِینَ فِئَتَیۡنِ وَٱللَّهُ أَرۡکَسَهُم بِمَا کَسَبُوٓاْۚ أَتُرِیدُونَ أَن تَهۡدُواْ مَنۡ أَضَلَّ ٱللَّهُۖ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِیلٗا ٨٨.

ای مؤمنان! شما را چه شده که دربارۀ منافقان به دو دسته تقسیم شده‌اید و بر این اساس گروهی می‌گوئید آن‌ها مسلمان‌اند و گروهی دیگر قایل به کفر آن‌هایید در حالی که خدای‌تعالی آن‌ها را خوار و ذلیل و با کفر هلاک شاخته و به عقب عودت داده است، چون آن‌ها کفر را پنهان داشته و در مسیرهای شیطان گام برداشتند. آیا شما اراده دارید تا کسی را که خداوند عزوجل بر او گمراهی را نوشته هدایت کنید و یا کسی را که ذلیل شده رهیاب سازید؟ کسی که حق‌تعالی در حق او بدبختی و گمراهی را مقدر فرموده باشد هیچ راهی برای اصلاحش و هیچ وسیله‌ای برای هدایتش نیست؛ زیرا بصیرتش کور شده و نور آن از بین رفته است.

﴿وَدُّواْ لَوۡ تَکۡفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَآءٗۖ فَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡهُمۡ أَوۡلِیَآءَ حَتَّىٰ یُهَاجِرُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَیۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡۖ وَلَا تَتَّخِذُواْ مِنۡهُمۡ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرًا ٨٩.

این منافقان اراده دارند تا به هر وسیله‌ای شده شما را از دین‌تان برگردانند تا شما نیز مانند آن‌ها کافر و منافق شوید، وای بر شما اگر با آنان دوستی و اعتماد کنید مگر زمانی که با شما هجرت کنند و در راه خدا عزوجل جهاد و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نمایند، اما اگر آن‌ها بازهم کفر و نفاق را برگزیدند و ایمان را ردّ کردند بر شماست تا آن‌ها را در هر زمان و مکانی بکشید هم در سرزمین حرم و هم در غیر آن و بر آن‌ها تکیه نکرده در هیچ امری کمک نگیرید. آن‌ها دشمنان شمایند پس از آن‌ها برحذر باشید و هیچگاه به ظاهرشان فریب نخورید و سخن نرم و مسالمت‌آمیز آن‌ها شما را نفریبد که در قلب‌های‌شان خباثت و در نفس‌های‌شان کفر مخفی است.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ یَصِلُونَ إِلَىٰ قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٌ أَوۡ جَآءُوکُمۡ حَصِرَتۡ صُدُورُهُمۡ أَن یُقَٰتِلُوکُمۡ أَوۡ یُقَٰتِلُواْ قَوۡمَهُمۡۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَسَلَّطَهُمۡ عَلَیۡکُمۡ فَلَقَٰتَلُوکُمۡۚ فَإِنِ ٱعۡتَزَلُوکُمۡ فَلَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَیۡکُمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللَّهُ لَکُمۡ عَلَیۡهِمۡ سَبِیلٗا ٩٠.

مگر آنانی که به سوی قومی می‌روند که بین شما و آن‌ها پیمان امنیت بسته شده که در این صورت نباید با آن‌ها بجنگید، زیرا آن‌ها تحت ولایت و سرپرستی کفار معاهد قرار دارند. و همچنان کسانی که متحیر شده و در حرج و سختی شدید قرار گرفتند طوری که نه می‌توانند در کنار شما بر علیه قوم خود بجنگند و نه با قوم خود علیه شما. و حق‌تعالی توان این را دارد تا نیت‌های آنان را متحول سازد و آن‌ها با شما بجنگند. پس تا وقتی که آنان روشی مسالمت‌آمیز دارند و علیه شما نمی‌جنگند و شما از ناحیۀ آن‌ها در امنیت قرار دارید نباید علیه آن‌ها وارد جنگ شوید و برای شما چنین عملی مجاز و در آن رخصت نیست.

﴿سَتَجِدُونَ ءَاخَرِینَ یُرِیدُونَ أَن یَأۡمَنُوکُمۡ وَیَأۡمَنُواْ قَوۡمَهُمۡ کُلَّ مَا رُدُّوٓاْ إِلَى ٱلۡفِتۡنَةِ أُرۡکِسُواْ فِیهَاۚ فَإِن لَّمۡ یَعۡتَزِلُوکُمۡ وَیُلۡقُوٓاْ إِلَیۡکُمُ ٱلسَّلَمَ وَیَکُفُّوٓاْ أَیۡدِیَهُمۡ فَخُذُوهُمۡ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَیۡثُ ثَقِفۡتُمُوهُمۡۚ وَأُوْلَٰٓئِکُمۡ جَعَلۡنَا لَکُمۡ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٗا مُّبِینٗا ٩١.

گروهی دیگر از منافقان، فریبکارانی‌اند که به منظور دست یافتن به صلح و سلامتی نزد شما اظهار اسلام و ایمان می‌کنند، اما زمانی که نزد قوم خود بروند ضمن کمک به آن‌ها اظهار بودن با آنان را می‌نمایند و هرگاه از آنان خواسته شود تا با مسلمانان بجنگند در این راه سعی و تلاش فراوان می‌کنند و به تحریک مردم می‌پردازند. حق‌تعالی قلب‌های آنان را متحول ساخته از این‌روی به فتنه و فساد ادامه دادند، پس اگر از شما دست برنداشته و تعرض بر شما را کنار نگذاشتند و تسلیم نشدند در چنین حالی هرجایی که آنان را یافتید بکُشید و با شمشیرهای‌تان آن‌ها را بدروید و طبیعی است که در چنین حالی برای شما در کشتار آن‌ها عذری معقول و دلیلی روشن و قاطع وجود دارد، زیرا آن‌ها به شما خیانت نموده راه نفاق را در پیش گرفتند و از جمله بدترین دشمنان شما به شمار می‌آیند.

به این ترتیب منافقان در سه گروه دسته بندی می‌شوند: گروهی صلح جویند و از جنگ با شما کنار رفتند که نباید تعرضی علیه‌شان داشته باشید. گروهی دیگر تحت اداره و تسلط برخی از کفار قرار دارند که بین شما و آن‌ها پیمان عدم تعرض بسته شده با این‌ها نیز باید جنگی صورت گیرد. گروه سوم از حیله و نیرنگ کار گرفتند و از طریق مکرگاهی با شما و زمانی با دشمنان شما علیه شما وارد جنگ می‌شوند با این گروه باید بجنگید.

﴿وَمَا کَانَ لِمُؤۡمِنٍ أَن یَقۡتُلَ مُؤۡمِنًا إِلَّا خَطَ‍ٔٗاۚ وَمَن قَتَلَ مُؤۡمِنًا خَطَ‍ٔٗا فَتَحۡرِیرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖ وَدِیَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦٓ إِلَّآ أَن یَصَّدَّقُواْۚ فَإِن کَانَ مِن قَوۡمٍ عَدُوّٖ لَّکُمۡ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَتَحۡرِیرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ وَإِن کَانَ مِن قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٞ فَدِیَةٞ مُّسَلَّمَةٌ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِۦ وَتَحۡرِیرُ رَقَبَةٖ مُّؤۡمِنَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ شَهۡرَیۡنِ مُتَتَابِعَیۡنِ تَوۡبَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ٩٢.

برای هیچ مؤمنی سزاوار نیست که مؤمن دیگری را بکشد؛ زیرا ایمان وی را از چنین کاری بازمی‌دارد. ولی اگر کسی بنابر خطا و بدون قصد مرتکب قتل شد بر او لازم است تا برده‌ای را از ذلّت بردگی برهاند و آزادش کند؛ زیرا آزاد سازی برده مانند زنده ساختن است و در کنار این، باید دیتی را نیز به اهل مقتول بدهد مگر اینکه اهل مقتول این دیت را بخشند که در چنین حالی دیت ساقط می‌گردد. و اگر مقتول در زمرۀ کفار محارب بود، بر قاتل لازم است تا فقط بردۀ مؤمنی را آزاد کند بدون اینکه دیتی به اهل آن بپردازد؛ زیرا اهل مقتول از این دیت در جنگ با مسلمانان استفاده می‌کنند. و اگر مقتول از جملۀ کفاری بود که بین آن‌ها و مسلمانان عهد و پیمان بود در چنین حالی بر قاتل لازم است تا ضمن آزاد سازی برده، دیت او را نیز به اهلش بپردازد و اگر توان آزادسازی برده را نداشت باید که دوماه پی‌درپی روزه بگیرد و با این روزه به تزکیۀ نفس بپردازد و او را از کارهای زشت باز دارد و در عین زمان که دچار انکسار و فرو تنی شده باید توبه و استغفار نماید. خدای‌تعالی بر تمام آنچه بندگان پنهان می‌دارند آگاه است او بر تمام اعمال‌شان اطلاع دارد و در آنچه به عنوان آزاد سازی برده و دیت و ترتیب کفاره مشروع ساخته حکمت دارد. این‌ها همه از الطاف الهی است، خدا عزوجل معبودی است که جز او خدایی نیست.

﴿وَمَن یَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِیهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِیمٗا ٩٣.

و هر کسی مؤمنی را به طور عمد و قصد بکُشد جزای چنین کسی این است که در آتش دوزخ ماندگار باشد و به سوی غضب و خشم الهی بازگردد چون کار بسیار بَد و جُرمی بسیار زشت مرتکب شده و بر او لعنت خداست که براساس آن او را رحمت خود طرد می‌کند و از عفو و رضوان خود دور می‌نمایند و برای او عذابی دردناک و کیفری مناسب عملکرد زشتش آماده نموده؛ زیرا او انسان معصومی را کشته است.

در حدیثی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همانا زوال دنیا در پیشگاه خدا از کشتن مردی مسلمان آسان‌تر است».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَتَبَیَّنُواْ وَلَا تَقُولُواْ لِمَنۡ أَلۡقَىٰٓ إِلَیۡکُمُ ٱلسَّلَٰمَ لَسۡتَ مُؤۡمِنٗا تَبۡتَغُونَ عَرَضَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فَعِندَ ٱللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٞۚ کَذَٰلِکَ کُنتُم مِّن قَبۡلُ فَمَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡکُمۡ فَتَبَیَّنُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا ٩٤.

ای مؤمنان! هرگاه به سوی جهاد در راه خدا عزوجل بیرون شدید باید دربارۀ کسی که با او می‌جنگید تحرّی و جستجو کنید و بر شماست تا در خصوص آن‌ها تحقیق و هیچگاه در حق کسی که با شما صلح می‌کند نگوئید که او قصد فریب دارد تا از این طریق به غنیمت دست یابید و سلاح و مالش را بگیرید و آنچه خداوند برای شما در آخرت از اجر و پاداش نیکو و جایگاه دائمی آماده نموده از تمام بهرۀ دنیا بهتر است.

و یاد آورید زمانی را که شما پیش از اینکه مسلمان شوید در چنین حالی و در کفر قرار داشتید پس سپاس خدایی که شما را هدایت نموده بر جای آورید و حال این مرد را به حال خویش در گذشته مقایسه کنید، چنین تعاملی را به تحقیق بیشتر وا می‌دارد و هر کس به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازد و از اوتعالی نافرمانی کند حق‌تعالی بر عملکرد او آگاه است و به زودی او را در مخالفتی که نسبت به شریعتش انجام داده مورد بازپرسی قرار می‌دهد.

﴿لَّا یَسۡتَوِی ٱلۡقَٰعِدُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ غَیۡرُ أُوْلِی ٱلضَّرَرِ وَٱلۡمُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡۚ فَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِینَ دَرَجَةٗۚ وَکُلّٗا وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَفَضَّلَ ٱللَّهُ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ عَلَى ٱلۡقَٰعِدِینَ أَجۡرًا عَظِیمٗا ٩٥.

امکان ندارد در اجر و پاداش، دو گروه باهم مساوی باشند یکی مؤمنانی که از اشتراک در جهاد بدون عذر سر باز زدند و دیگری مؤمنانی که نظر به عذرهای معقول مانند: کوری، لنگی، بیماری و از این قبیل از اشتراک در جهاد خودداری نمودند. هرگز کسی که معذور نیست و در جهاد شرکت نمی‌کند با کسی یقیناً اجر و پاداش عظیم دارد و در پیشگاه خداوند عزوجل از مقامات و درجات بلندی بر خوردار است و خدای‌تعالی مجاهدان را درجات بیشتری از کسانی عطا نموده که از جهاد نظر به عذری معقول دست کشیدند و هردو گروه راخداوند عزوجل وعدۀ نیکو داده است، با این حال خدای‌تعالی مجاهد را بر کسی که از جهاد نشسته پاداشی عظیم و ثوابی بزرگ و کرمی واسع به اندازۀ یکصد درجه ارزانی داشته است که هر درجه بنابر حدیث نبوی به اندازۀ فاصلۀ آسمان‌ها از زمین است.

﴿دَرَجَٰتٖ مِّنۡهُ وَمَغۡفِرَةٗ وَرَحۡمَةٗۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمًا ٩٦.

این درجات بلند، این مغفرت و این رحمت از جانب خدای‌تعالی گرامی داشتی برای مجاهدان است. درجات بلند به خاطر بذل جان و مالی که از سوی آن‌ها در راه خدا عزوجل صورت گرفته است. مغفرت به خاطر گناهان‌شان؛ زیرا با اولین قطره خونی که از شهید بر زمین می‌چکد بخشیده می‌شود و رحمت به خاطر آنکه حق‌تعالی می‌خواهد او را تحت پوشش رحمت خود قرار دهد و هر غم و اندوهی را از یادش ببرد و خدای‌تعالی تمام گناهان بزرگ را چون حلیم و بخشیده است می‌بخشد و او برای بندگانی که به سوی او بازگردند و طالب رحمتش شوند مهربان است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمۡۖ قَالُواْ کُنَّا مُسۡتَضۡعَفِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَکُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِیهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا ٩٧.

و آن دسته از مسلمانان که می‌میرند و ملائکه ارواح‌شان را قبض می‌کنند در حالی که با باقی ماندن در زیر پرچم کفر بر خویشتن ظلم کردند و با مؤمنان به دیار اسلام هجرت نکردند، ملائکه از اینگروه هنگام مرگ‌شان سوال می‌کنند که چرا به خاطر دین خود هجرت نکردید؟ آن‌ها خواهند گفت چون ما تحت تسلط کفار قرار داشتیم. ملائکه می‌گویند: آیا زمین خدا عزوجل وسیع نبود تا به آن هجرت می‌کردید و به اظهار شعائر دین خدا عزوجل می‌پرداختید و پروردگار عالمیان را پرستش می‌کردید؟ پس آنانی که هجرت نمی‌کنند و باقی می‌مانند در حالی که توان هجرت را دارند جایگاه‌شان آتش دوزخ است؛ زیرا آن‌ها به تسلط کافر در حالی راضی شدند که خداوند عزوجل برای آن‌ها در زمین وسعت و فراخی قرار داده بود ولی آن‌ها در حال اختیار و توانائی چنین نکردند. به خدا عزوجل سوگند که مرجع و مآل آن‌ها در آتش دوزخ بَد و زشت است.

﴿إِلَّا ٱلۡمُسۡتَضۡعَفِینَ مِنَ ٱلرِّجَالِ وَٱلنِّسَآءِ وَٱلۡوِلۡدَٰنِ لَا یَسۡتَطِیعُونَ حِیلَةٗ وَلَا یَهۡتَدُونَ سَبِیلٗا ٩٨.

ولی کسانی که توان و وسیلۀ هجرت و فرار را ندارند در حالی که مستضعف‌اند مانند: کهن سلان، زنان ضعیف و اطفال، و توان مالی چنین کاری را هم ندارند، توان جسمی و معنوی نیز در آن‌ها سراغ نمی‌رود، این‌ها حقیقتاً در پیشگاه خدا عزوجل معذور به شمار می‌روند.

﴿فَأُوْلَٰٓئِکَ عَسَى ٱللَّهُ أَن یَعۡفُوَ عَنۡهُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَفُوًّا غَفُورٗا ٩٩.

این ناتوانان از طبقۀ کهن سالان، زنان و اطفال، حق‌تعالی از سَر تقصیرات‌شان دَرمی‌گذرد و آنان را به خاطر هجرت نکردن‌شان عفو می‌نماید، چون واقعاً عذر دارند و نمی‌تواند از دیار خود بیرون شوند و خدای‌تعالی دوست دارد تا از بندگان خود درگذرد و اوتعالی گناهان آن‌ها را به هر اندازه که بزرگ هم باشد می‌بخشد و هیچگاه بخشش کسی که صادقانه به سوی او روی می‌آورد، بر او سخت و دشوار نیست.

﴿۞وَمَن یُهَاجِرۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ یَجِدۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُرَٰغَمٗا کَثِیرٗا وَسَعَةٗۚ وَمَن یَخۡرُجۡ مِنۢ بَیۡتِهِۦ مُهَاجِرًا إِلَى ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ ثُمَّ یُدۡرِکۡهُ ٱلۡمَوۡتُ فَقَدۡ وَقَعَ أَجۡرُهُۥ عَلَى ٱللَّهِۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٠٠.

و آنکه به هدف هجرت از دیار کفر به دیار اسلام هجرت کند بر رغم انف کفّار چیزهایی را به دست خواهد آورد که موجب خشم وغیظ آن‌ها می‌شود، مانند: یکجا شدن با مؤمنان و اظهار شرائع دینی، و زمین خدا عزوجل برای کسی که به دنبال سرزمینی باشد که در آن به عبادت خدای‌تعالی بپردازد واسع است و هر کس به سوی سرزمین‌های اسلامی در حالی بیرون می‌شود که نیّتی پاک و صادق دارد و در مسیر راه، قبل از رسیدن به دیار اسلام می‌میرد، اجر و پاداش چنین کسی بر خدا عزوجل ثابت است و ثواب و پاداش او بدون شک به او خواهد رسید و اوتعالی به او به خاطر عملکردش پاداش می‌دهد که او بخشندۀ تمام گناهان بندگان است و عیوب‌شان را می‌پوشاند و اوتعالی مهربان و دارای رحمتی واسع و فضلی بزرگ و خیری عمومی است.

﴿وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن یَفۡتِنَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْۚ إِنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ کَانُواْ لَکُمۡ عَدُوّٗا مُّبِینٗا ١٠١.

و هرگاه به منظور جهاد در راه خدا عزوجل و یا تجارت و از این قبیل بیرون شدید بر شما گناهی نیست اگر نماز خود را کوتاه کنید، چنین اجازه‌ای رخصتی از جانب خدا برای شماست، پس رخصتش را بپذیرید و نمازهای چهار رکعتی را هنگام ترس از کفار دو رکعت بسازید و حتی اگر خوف و ترسی هم نبود چنین کنید؛ زیرا پیامبر اسلام عزوجل فرموده است که این رخصت «صدقه‌ای از جانب خداست پس صدقه‌اش را بپذیرید» و چون کفّار دشمنان شمایند پس جهاد علیه آن‌ها با دست، زبان، قلم، نیّت و به هر وسیلۀ ممکن واجب است. این دشمنی ابدی و تا زمانی است که به دین شما داخل شوند و شما بر این عداوت، از خدا عزوجل اجر و پاداش دریافت خواهید داشت.

﴿وَإِذَا کُنتَ فِیهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ وَلۡیَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ یُصَلُّواْ فَلۡیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلۡیَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡۗ وَدَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡ تَغۡفُلُونَ عَنۡ أَسۡلِحَتِکُمۡ وَأَمۡتِعَتِکُمۡ فَیَمِیلُونَ عَلَیۡکُم مَّیۡلَةٗ وَٰحِدَةٗۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَیۡکُمۡ إِن کَانَ بِکُمۡ أَذٗى مِّن مَّطَرٍ أَوۡ کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَن تَضَعُوٓاْ أَسۡلِحَتَکُمۡۖ وَخُذُواْ حِذۡرَکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ أَعَدَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٗا مُّهِینٗا ١٠٢.

در اینجا حق‌تعالی به پیامبر خود از چگونۀ ادای نماز خوف خبر می‌دهد، به این صورت که هرگاه ایشان با مؤمنان مجاهد در راه خدا عزوجل باشند و بخواهند با مجاهدان نماز بگذارند باید آن‌ها را به دو گروه تقسیم کنند: گروه اول در حالی با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نماز بخوانند که تمام سلاح خود را با خود داشته و ملبس به لباس رزم باشند و گروه دیگر در برابر دشمن بایستند و چون گروه اول از نماز خود فارغ شدند گروه دوم بیابند و نماز خویش را ادا نمایند، در حالی که کاملاً در حالت آماده‌باش نظامی قرار داشته باشند، زیرا کفار می‌خواهند تا مؤمنان از سلاح و متاع خویش غافل باشند و آن‌ها ناگهان بر مسلمانان هجوم آورند. البته هیچ گناهی بر اهل عذر از بیماران و مسلمانان نیست اگر در حالت نماز سلاح خویش را با خود نگیرند ولی به هر حال باید در حالت آماده باش کامل قرار داشته باشند. اوتعالی به کفار کیفر ذلتبار و خواری و خشم و آتشی را آماده نموده که خداوند عزوجل به آن بهتر داناست، این کیفر مطابق اعمال‌شان است.

﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡۚ فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا ١٠٣.

و هرگاه ای مؤمنان از نماز فراغت حاصل کردید باید که ذکر خدای را به وفور بگوئید چه در حالت نشسته یا ایستاده و یا در سایر اعمال و مشاغل خویش، و چه در مسیر راه‌ها و سفر قرار داشته باشید، چنان‌چه باید ذکر خدا عزوجل را به وفور در مجالس و کلاس‌های درس و نشست و بر خواست‌های خویش و در حالتی که به پهلو افتاده‌اید باید بگوئید.

این همه تأکید دربارۀ ذکر روی اهمیتی است که این عمل با خود دارد و چون خوف و ترس از هجوم کفّار از شما دور شد، باید که نماز را به گونۀ طبیعی و عادی و مشتمل بر تمام آداب و سنن، توأم با ادای تمام رکعات با خشوع و خضوع ادا کنید که نماز فریضه‌ای است دارای وقت و زمانی مخصوص و به هیچ وجه مجاز نیست تا از وقت معینه بدون ادا بگذرد و نباید از رکعات آن حذف شود مگر در زمان عذر مانند سفر و جنگ که از این حالت مستثنی است. همۀ این‌ها به این منظور است که نماز ستون اسلام و مهم‌ترین رکن بعد از گفتن کلمۀ شهادت است.

﴿وَلَا تَهِنُواْ فِی ٱبۡتِغَآءِ ٱلۡقَوۡمِۖ إِن تَکُونُواْ تَأۡلَمُونَ فَإِنَّهُمۡ یَأۡلَمُونَ کَمَا تَأۡلَمُونَۖ وَتَرۡجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا یَرۡجُونَۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ١٠٤.

هیچگاه در مبارزه با کفار و روبرو شدن با آن‌ها نباید به شما سستی و شکست دست دهد؛ زیرا اگر شما در جنگ دچار درد و ضرر می‌شوید آن‌ها نیز به حکم اینکه انسان‌اند، دچار چنین درد و ضرری می‌شوند ولی تفاوت کلّی میان شما و آن‌ها در این است که شما به امید ثواب و پاداش عظیم الهی و بازگشت به زندگی بهتر این عمل را انجام می‌دهید در حالی که برای آن‌ها هیچ ولایت و دوستیی از جانب خدا عزوجل نیست و چون آن‌ها با خدا عزوجل جنگیده‌اند امید ثواب و پاداش اوتعالی را ندارند و خداوند عزوجل می‌داند چه کسی در نیّت و جهاد خود صادق است و اخلاص دارد و اوتعالی در تمام اوامر خود حکمت دارد، حکمتی که آن را با عدل و لطف خویش و مطابق احوال و مقامات و مشکلات تنظیم نموده است.

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ لِتَحۡکُمَ بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِمَآ أَرَىٰکَ ٱللَّهُۚ وَلَا تَکُن لِّلۡخَآئِنِینَ خَصِیمٗا ١٠٥.

ای پیامبر ج! ما بر تو قرآن را نازل کردیم که به حق سخن می‌گوید و براساس عدالت حکم می‌نماید تا تو شریعت خدا عزوجل را در میان بندگانش پیاده نمائی و در متون آن مطابق به فهمی که او به تو داده، جدّ و جهد کنی و مطابق آن در بین مردم و براساس عدالت حُکم نمائی و از این برحذر باش که از خائنان، دفاع و یا حمایت نمائی و به خاطر آن‌ها مجادله کنی!

﴿وَٱسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٠٦.

هرگاه قصد نمودی تا از خائنان دفاع و به خاطر یک منافق مجادله کنی، بر توست تا از پروردگارت طالب مغفرت شوی که حق‌تعالی از خطای تو درمی‌گذرد و تو را می‌بخشد و مشمول رحمت خود قرار می‌دهد، چنان‌چه تمام گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده است.

این آیه دلالت بر آن دارد که هرگاه کسی چنین عملی انجام دهد، باید از خدای خود طالب مغفرت شود و به سوی او توبه و رجوع نماید.

﴿وَلَا تُجَٰدِلۡ عَنِ ٱلَّذِینَ یَخۡتَانُونَ أَنفُسَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ خَوَّانًا أَثِیمٗا ١٠٧.

و از حمایت خائنانی که خیانت خویش را به بی‌گناهان و مخلصان نسبت می‌دهند برحذر باش. این‌ها کسانی‌اند که جنایت کرده‌اند ولی جنایت خود را از روی حیله و فریب به دیگران نسبت داده‌اند و خدای‌تعالی هیچگاه پیمان شکنان را که همواره به دنبال گناهان و معاصی‌اند و بر معصیت عادت کرده و توبه نمی‌کنند دوست ندارد، آنانی که در شکستن مرزهای حدود الهی سرعت به خرج می‌دهد و هیچ پدیده‌ای آنان را از ارتکاب گناه بازنمی‌دارد، این‌ها به زودی به سوی خشم خدا عزوجل برمی‌گردند.

این آیه دربارۀ گروهی از منافقان نازل شد که دزدی کرده بودند و سرقت خویش را به دیگران نسبت دادند، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنابر ظاهر حال، از آنان حمایت نمود این بود که این آیه نازل شد.

﴿یَسۡتَخۡفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا یَسۡتَخۡفُونَ مِنَ ٱللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمۡ إِذۡ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرۡضَىٰ مِنَ ٱلۡقَوۡلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطًا ١٠٨.

این منافقان از بندگان پنهانکاری می‌کنند ولی از خدا عزوجل پنهانکاری نمی‌نمایند و از خلق حیا می‌کنند ولی از خالق حیا نمی‌نمایند، از کیفر مردم می‌ترسند ولی از کیفر خدای مردم نمی‌هراسند، خدایی که هیچ چیزی بر او پنهان و مخفی نیست و هیچ امری از او پوشیده نمی‌باشد. او بر تمام آنچه در نهان مردم است آگاه است. این منافقان در شب طرح دزدی می‌ریزند و در بین خویش دسیسه می‌چینند تا این عمل را به دیگران نسبت دهند. خدای‌تعالی هرگز از چنین اقوال و کرداری راضی نیست و اوتعالی به همۀ آنچه انجام داده‌اند اگاه می‌باشد و سخنان‌شان را می‌شنود. او به زودی آنان را محاسبه می‌نماید و به خاطر اعمال‌شان به آنان جزا و کیفر می‌دهد.

﴿هَٰٓأَنتُمۡ هَٰٓؤُلَآءِ جَٰدَلۡتُمۡ عَنۡهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا فَمَن یُجَٰدِلُ ٱللَّهَ عَنۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ أَم مَّن یَکُونُ عَلَیۡهِمۡ وَکِیلٗا ١٠٩.

اما شما ای اقربا و نزدیکان منافقان! بر فرض اینکه بر این‌ها در زندگی دنیا و در محضر قاضی و حاکم حمایت و تلاش کنید تا کیفر را از آنان دور سازید! چه کسی از آنان در پیشگاه خدای یگانه‌ای که از او هیچ امری پوشیده و مخفی نیست حمایت می‌نماید؟ چه کسی در روز رستاخیز در کنار آن‌ها می‌ایستد؟ و چه کسی آنان را از آن همه مقامات هولناک نجات می‌دهد؟ یا چه کسی ممکن است عذاب را از آنان رفع کند؟ هیچ‌کس نمی‌تواند چنین کند.

این مطلب تهدید سختی به تمام قاضیان، و کلای مدافع و هر مسئولی است که باید مراقب خدای خود باشد و هیچگاه مدافع ستمگران و دشمنان بدکار خدا عزوجل نباشد.

﴿وَمَن یَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ یَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ یَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ یَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١١٠.

ولی یک انسان مسلمان اگر مرتکب عملی بد شود و یا بر خویشتن با انجام گناه ظلم کند و در پی آن استغفار نموده توبه کند و بر کردۀ خویش نادم شود و به سوی خدای خود با طلب مغفرت رجوع کند، چنین کسی حق‌تعالی را صاحب کرم خواهد یافت، زیرا اوتعالی از بندگان کریم‌تر است، او مهربانی است که از گناهان درمی‌گذرد و همواره بدی را با نیکی و گناه را با مغفرت پاسخ می‌دهد و توبه کنندگان را تحت پوشش رضوان خود قرار می‌دهد و وارد بهشت می‌کند، از این‌روی هیچکاری نزد خدا عزوجل از توبه و استغفار بهتر نیست.

﴿وَمَن یَکۡسِبۡ إِثۡمٗا فَإِنَّمَا یَکۡسِبُهُۥ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١١١.

هر کسی مرتکب جنایت و یا گناهی شود، گناه آن معصیت بر عهدۀ خود او خواهد بود نه دیگران، زیرا هیچ‌کس مسئولیت اعمال دیگری را متحمل نمی‌شود، بلکه خود او مسئول خواهد بود و خدای‌تعالی فقط او را کیفر می‌دهد و از جملۀ حکمت‌های الهی است که هیچ کسی را تا مستحق عذاب نباشد عذاب نمی‌کند چنان‌چه بر گناه هیچ‌کس چیزی را نمی‌افزاید بلکه نزد او همه چیز براساس علم و حکمت است، علمی که بر همۀ آنچه واقع می‌شود احاطه دارد و حکمتی که کیفر را بر هر کسی مطابق با جرمش اعمال می‌نماید.

﴿وَمَن یَکۡسِبۡ خَطِیٓ‍َٔةً أَوۡ إِثۡمٗا ثُمَّ یَرۡمِ بِهِۦ بَرِیٓ‍ٔٗا فَقَدِ ٱحۡتَمَلَ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِینٗا ١١٢.

و هر کس گناه کوچک یا بزرگ مرتکب شود و آن را به دیگران نسبت دهد در واقع خطا و اشتباهی بزرگ مرتکب شده است، زیرا با این عمل دو گناه انجام داده یکی در حق خویش و دیگری در حق دیگران. چنین گناهی عظیم و بزرگ است و به زودی حق‌تعالی او را بر عملکرد بَدَش کیفر می‌دهد.

﴿وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکَ وَرَحۡمَتُهُۥ لَهَمَّت طَّآئِفَةٞ مِّنۡهُمۡ أَن یُضِلُّوکَ وَمَا یُضِلُّونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡۖ وَمَا یَضُرُّونَکَ مِن شَیۡءٖۚ وَأَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَعَلَّمَکَ مَا لَمۡ تَکُن تَعۡلَمُۚ وَکَانَ فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکَ عَظِیمٗا ١١٣.

و اگر بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم خداوند عزوجل رحم و فضل نمی‌کرد، گروهی از مردم تو را از شناخت حق باز می‌گردانیدند و چنین وانمود می‌کردند که مجرم بی‌گناه است و از این طریق حکم شرعی را بر تو پوشیده و پنهان می‌نمودند ولی خدای‌تعالی اراده کرد تا تو را با نبوّت معصوم دارد، از این‌روی برخی از علم غیب را به تو آموخت. این‌هایی که همواره در گمراهی و گمراه‌گری تلاش می‌کند در واقع خویشتن را گمراه می‌سازند نه تو را، چون تو پیامبری برگزیده شده که نبوّت و عصمت با توست و حق‌تعالی تو را با قرآن و سنّت نبوی گرامی داشته و برخی از اسرار غیب و دین و احکام شرعی را به تو واضح ساخته است، زیرا منزلتی را که به تو بخشیده به هیچ‌کس نداده و این خود فضل خدا عزوجل و رحمت او بر توست.

﴿۞لَّا خَیۡرَ فِی کَثِیرٖ مِّن نَّجۡوَىٰهُمۡ إِلَّا مَنۡ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوۡ مَعۡرُوفٍ أَوۡ إِصۡلَٰحِۢ بَیۡنَ ٱلنَّاسِۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ ٱبۡتِغَآءَ مَرۡضَاتِ ٱللَّهِ فَسَوۡفَ نُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمٗا ١١٤.

در بیشتر آنچه مردم پنهان می‌دارند و یا در بین خود راجع به آن گفتگو می‌کنند خیری نیست، ولی کسی که راجع صدقه در راه خدا عزوجل صحبت کند و یا دربارۀ اموری که به خود او و دیگران نفع داشته باشد و یا در راستای اصلاح مخاصمات مردم سخنی بگوید و حصول رضای الهی را مد نظر داشته باشد، یقیناً حق‌تعالی به او اجر و مزدی بزرگ می‌دهد و به زودی به او پاداشی عظیم بر عملکردش عطا خواهد کرد.

﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا ١١٥.

و هر کسی با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بعد از اینکه دلائل قاطعی بر صحّت نبوّت ایشان اقامه شده به مخالفت بپردازد و راهی غیر از راه مؤمنان برگزیند، حق‌تعالی چنین کسی را در گمراهی‌اش رها می‌نماید و سپس در روز قیامت او را با آتش دوزخ و انواع عذاب‌ها کیفر می‌دهد و چه بد مصیر و قرار گاهی است دوزخ.

این آیه دلالت بر آن دارد که اجماع امّت حجتی قاطع است و مخالفت با اجماع به هیچ وجه مجاز نیست.

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِیدًا ١١٦.

خدای‌تعالی کسی را که به او شریک و انباز قرار دهد هرگز نمی‌بخشد ولی گناه غیر از شرک تحت مشیت الهی قرار دارد که اگر خواست مرتکب آن را می‌بخشد و اگر خواست عذابش می‌نماید. علت این امر این است که مشرک در حقیقت مرتکب گناهی واضح و بزرگ شده و دست به سرکشیی زده که بالاتر از آن هیچ سرکشیی نیست. چنین کسی از رحمت خدا عزوجل دور و بنابر اینکه بزرگ‌ترین گناه را مرتکب شده مستحق خشم و غضب الهی گردیده است.

﴿إِن یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ إِنَٰثٗا وَإِن یَدۡعُونَ إِلَّا شَیۡطَٰنٗا مَّرِیدٗا ١١٧.

این‌هایی که غیر از خدا عزوجل خدای دیگری را می‌خوانند، این‌ها خدایانی را می‌خوانند که نزد آن‌ها مألوف است، خدایانی مانند: «لات» «عزّی» و «منات» را و همچنان شیطانی را می‌خوانند که بر خدا عزوجل تمرّد نموده و در سرکشی به حد اعلا و در بدکاری به آخر خط رسیده و الگوی بدی برای دیگران قرار گرفته است.

﴿لَّعَنَهُ ٱللَّهُۘ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنۡ عِبَادِکَ نَصِیبٗا مَّفۡرُوضٗا ١١٨.

خدای‌تعالی شیطان سرکش را از رحمت خود طرد نموده و بر او بدبختی دنیا و آخرت را مقدر کرده است. در آن روزی که خدای‌تعالی چنین کرد شیطان سوگند یاد نمود که من بخش بزرگی از بندگان تو را گمراه خواهم نمود و گروه زیادی از آنان را با گمراه کردن‌شان و پیروی شهوات و شبهات به آتش دوزخ خواهم کشانید.

﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیۡطَٰنَ وَلِیّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِینٗا ١١٩.

و همچنان در گمراه ساختن و ارائۀ وعده‌های دروغین به آن‌ها با استفاده از انواع و اقسام فریب‌ها و حیله‌ها ادامه خواهم داد و پیوسته به آنان امر خواهم کرد و آن‌ها اوامر من را مبنی بر انحراف دل، ارتکاب جرم و محبت گناه اطاعت خواهند نمود. از جمله اوامر من یکی هم این خواهد بود که گوش‌های شتر، گاو و گوسفند را قطع کنند و آنان را «بحیره» «سائبه» و «وصیله» گویند. و آن‌ها را امر خواهم کرد تا اشکال خود و حیوانات خویش را از روی سرکشی بیشتر تغییر دهند و بردگان را خصی و حیوانات را شکنجه کنند و مردها خود را به زن‌ها به مردان شبیه سازند و اعمال دیگری از قبیل: چیدن ابرو، وصل کردن موی، فاصله ایجاد کردن بین دندان‌ها و... اموری که خدای‌تعالی آن‌ها را حرام نموده است انجام دهند. ولیکن کسی که شیطان را ولی و دوست بگیرد و اوامرش را اطاعت کند، چنین کسی در واقع در دنیا و آخرت زیان نموده و خود را در معرض خشم پروردگار قرار داده است، چنین کسی از دوستی خدا عزوجل بیرون شده و تمام و تلاشش از بین رفته است.

﴿یَعِدُهُمۡ وَیُمَنِّیهِمۡۖ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ١٢٠.

شیطان به پیروان خود با حیله و نیرنگ وعده‌های دروغین و آروزهای فریبنده، وَهْم و دَجل می‌دهد و چنین وانمود می‌کند که: لذّت در گناه، راحتی در جنایت، و خیر در مخالفت امر خداست در حالی که همۀ این‌ها دروغ است و حقیقت ندارد، زیرا تمام خوبی‌ها و امور خیر در اطاعت از خدا و پیامبرش نهفته است.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُ وَلَا یَجِدُونَ عَنۡهَا مَحِیصٗا ١٢١.

و آنانی که از شیطان پیروی می‌کنند و به منهج و روش او راضی می‌شوند، سرایشان در آخرت دوزخ خواهد بود که هیچ امکان فراری از آن وجود ندارد و نه هم محلی که بتوان به سوی آن پناه برد، زیرا آتش از هرسو بر اهل دوزخ احاطه دارد چون این‌ها اعمال بسیار بد و زشتی مرتکب شده‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِیلٗا ١٢٢.

لیکن آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند و اعمال خوب و شایسته انجام دادند، پاداش آن‌ها در پیشگاه خداوند این خواهد بود که آنان را در بوستان‌های غنی که در آن‌ها جوی‌ها جاری است و انواع و اقسام درختان و گل‌های رنگارنگ وجود دارد، جای دهد. این‌ها در این بوستان‌ها اقامتی نیکو خواهند داشت و در سرای گرامی توأم با نعمت همیشگی و در جایگاه خجسته در جوار پروردگار خویش قرار خواهند داشت و برای همیشه در این نعمت می‌باشند. این وعدۀ لازمی و قولی حق و قاطع است و هیچ‌کس از خدای‌تعالی در تنفیذ وعدۀ خود صادق‌تر نیست و قول خدا عزوجل بر تمامی اقوال مقدم است و او هیچگاه بر خلاف وعده‌اش عمل نمی‌نماید و پیمان خویش را نمی‌شکند. این شیطان متولی و سرپرست کفار است که در وعدۀهای خود دروغ می‌گوید و تمام عهدها و پیمان‌هایش مستعجل و باطل و وسوسه‌های فریبنده است.

﴿لَّیۡسَ بِأَمَانِیِّکُمۡ وَلَآ أَمَانِیِّ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِۗ مَن یَعۡمَلۡ سُوٓءٗا یُجۡزَ بِهِۦ وَلَا یَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ١٢٣.

نجات از دوزخ و داخل شدن به بهشت و به دست آوردن رضای الهی نه به آرزوهای شما مسلمانان بسته است و نه هم به آروزهای اهل کتاب. چنین امری از طریق ادعای مجرد از دلیل و یا انجام ندادن عمل صالح و عدم اجرای فرامین الهی به دست نمی‌آید، بلکه این آرزوها را عمل صالح به واقع تبدیل می‌کند ورنه مجرد دعوا کاری سهل و آسان است و هر کسی می‌تواند چنین ادعاهایی داشته باشد، ولی مناط و محک این امر عمل صالح او اجرای اوامر خداست و اوتعالی می‌داند چه کسی در امتثال اوامر صادق است و چه کسی کاذب و هر که از امر خدا عزوجل مخالفت کند و مرتکب عمل بد شود، حق‌تعالی او را یا در دنیا و یا در آخرت کیفر می‌دهد و هیچ کسی را نخواهد یافت که یاریش دهد و یا او را سرپرستی کند و از خطا و اشتباه بازدارد.

﴿وَمَن یَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا یُظۡلَمُونَ نَقِیرٗا ١٢٤.

و هر کسی که عمل خوب و شایسته انجام دهد و بر خویشتن در عوض ظلم، نیکی کند خواه مرد باشد یا زن، در حالی که به خدا عزوجل ایمان دارد و از پیامبرش اطاعت می‌کند، بازگشت چنین کسی به سوی بهشت‌های نعمت و مقامی ارزشمند است و هرگز حق‌تعالی در حق او از طریق فرو گذاشتن چیزی از حسناتش ظلم نمی‌کند ولو این حسنه اندک، ناچیز و به اندازۀ فرو رفتگی شکاف هستۀ خرما باشد، حق‌تعالی هیچگاه سعی و تلاش چنین کسی را ظایع نمی‌سازد، زیرا تمام اعمال او محفوظ خواهد بود.

﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ دِینٗا مِّمَّنۡ أَسۡلَمَ وَجۡهَهُۥ لِلَّهِ وَهُوَ مُحۡسِنٞ وَٱتَّبَعَ مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۗ وَٱتَّخَذَ ٱللَّهُ إِبۡرَٰهِیمَ خَلِیلٗا ١٢٥.

هیچکس از لحاظ دیانت و داشتن منهج و روشی سالم، نیکوتر از کسی که به حکم خدا عزوجل تسلیم شود و از مولای خود اطاعت کند و از نواهیش بپرهیزد نیست، در حالی که این شخص در طاعت حق‌تعالی و پیروی سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مداومت می‌کند و در این زمینه سعی و تلاش فراوان از خود مبذول می‌دارد. چنین شخصی در عین حال از بهترین ملت‌ها که ملت اسلام است پیروی می‌نماید، دینی که دارای اعتدال و آسانی است؛ زیرا خدای‌تعالی ابراهیم علیه السلام را برگزید و او را از میان سایر خلایق به محبت و قرب خود مخصوص نمود و در همین راستا بهترین ملت‌ها و ادیان را برایش داد.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٖ مُّحِیطٗا ١٢٦.

همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است از قبیل ملائکه، جن، انسان و سایر مخلوقات و موجودات، ملک خالق متعال است. او در همۀ این‌ها به گونه‌ای که بخواهد تصرف می‌کند و آنگونه که بخواهد آن‌ها را اداره می‌نماید و با همۀ این‌ها، او بر همۀ امور آگاهی کامل دارد و هیچ امری از او پوشیده و پنهان نیست.

در اینجا حق‌تعالی بین ملک و علم جمع کرد تا این پیام را بدهد که هر کس دارای چنین حالتی باشد سزاوار این است تا از او ترس صورت گیرد و امید برده شود و انسان برای خود دینی را برگزیند که صحیح باشد، دین ابراهیم، دین اسلام که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر تبلیغ آن فرستاده شده است.

﴿وَیَسۡتَفۡتُونَکَ فِی ٱلنِّسَآءِۖ قُلِ ٱللَّهُ یُفۡتِیکُمۡ فِیهِنَّ وَمَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ فِی یَتَٰمَى ٱلنِّسَآءِ ٱلَّٰتِی لَا تُؤۡتُونَهُنَّ مَا کُتِبَ لَهُنَّ وَتَرۡغَبُونَ أَن تَنکِحُوهُنَّ وَٱلۡمُسۡتَضۡعَفِینَ مِنَ ٱلۡوِلۡدَٰنِ وَأَن تَقُومُواْ لِلۡیَتَٰمَىٰ بِٱلۡقِسۡطِۚ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِهِۦ عَلِیمٗا ١٢٧.

از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ زن‌ها سوال می‌کنند بگو حق‌تعالی شما را در جریان احکام مخصوص آن‌ها در کتاب خود و همچنان در سنّت پیامبر خود قرار می‌دهد، چنان‌چه شما را در جریان احکام زن‌های دیگری نیز قرار می‌دهد که ضعیف و یا یتیم‌اند و شما با آن‌ها ازدواج می‌کنید و مهرشان را نمی‌پردازید. خدای‌تعالی شما را به عدالت و انصاف امر می‌کند و اینکه دربارۀ دادن حق زن‌ها خواه یتیم باشند یا نباشند از خدا عزوجل بترسید و مهرهای‌شان را به آن‌ها به صورت مکمل بدهید.

همچنان به شما خبر خواهد داد که باید دربارۀ اطفال بی‌سرپناه و یتیم نیز از خدا عزوجل بترسید و حقوق آن‌ها را اعم از میراث وغیره ادا کنید و همواره میراث آن‌ها را در بین‌شان به صورت عادلانه و بدون ارتکاب ظلم و ستم تقسیم کنید و متوجه وصیتی که به آن‌ها شده باشید و از حق‌تعالی در اینکه اموال آن‌ها را بنابر باطل بخورید بترسید و بدانید آنچه را که به مستضعفان، یتیمان، فقرا و مساکین انجام می‌دهید خداوند عزوجل بر آن آگاهی دارد و به زودی این اعمال را می‌پذیرد و در بدل آن به شما پاداش نیکو می‌دهد، البته اگر صادقانه عمل کنید و اخلاص داشته باشید.

﴿وَإِنِ ٱمۡرَأَةٌ خَافَتۡ مِنۢ بَعۡلِهَا نُشُوزًا أَوۡ إِعۡرَاضٗا فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَآ أَن یُصۡلِحَا بَیۡنَهُمَا صُلۡحٗاۚ وَٱلصُّلۡحُ خَیۡرٞۗ وَأُحۡضِرَتِ ٱلۡأَنفُسُ ٱلشُّحَّۚ وَإِن تُحۡسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا ١٢٨.

و اگر زنی از شوهر خود بیم اعراض یا جدایی داشت در حالی که تمایل دارد با آن شوهر باشد، در چنین حالتی برای این زن مجاز است تا با شوهر از طریق اسقاط برخی از حقوق خود مانند شب گذرانیدن یا بهرۀ جنسی و از این قبیل صلح کند و به توافق برسد، زیرا از چیزی که همه‌اش به دست نمی‌آید نباید آن مقدار که به دست می‌آید فرو گذاشته شود.

اینکه حق‌تعالی به صلح در بین زن و شوهر امر می‌کند از این روست که در چنین صلحی خیر و خوبی فراوانی نهفته است. موافقت و تنازل از بعضی حقوق و ادامۀ معاشرت، از مطالبۀ تمام حقوق توأم با طلاق و جدایی بهتر است. و دیگر اینکه در صلح، وفاق و همدلی است و تمام پلیدی‌های نفس را، نفسی که بر بخل و امساک خوی گرفته از بین می‌برد و در این گیرودار شوهر در به دست آوردن تمام بهره یا جدایی از همسر حریص است چنان‌چه زن نیز در به دست آوردن تمام حقوق خود حرص دارد اگرچه در به دست آوردن آن دچار مشقت شود. از این‌روی لازم است تا طرفین از تنازل کار گیرند و در برابر برخی جفاها و کوتاهی‌ها به منظور دوام روابط زنا شوئی صبر و حوصله کنند، زیرا چنین کاری در پیشگاه خدا عزوجل بهتر است و اوتعالی این احسان و فعل خیر و تقوا و ترک معصیت را می‌داند و به زودی حق‌تعالی به کسی از زوجین که احسان کند، ثواب و پاداش نیکو و بزرگ می‌دهد.

﴿وَلَن تَسۡتَطِیعُوٓاْ أَن تَعۡدِلُواْ بَیۡنَ ٱلنِّسَآءِ وَلَوۡ حَرَصۡتُمۡۖ فَلَا تَمِیلُواْ کُلَّ ٱلۡمَیۡلِ فَتَذَرُوهَا کَٱلۡمُعَلَّقَةِۚ وَإِن تُصۡلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٢٩.

و هرگز ای مردان توانائی عدالت کامل و مطلق را در بین همسران خود ندارید ولو در این راه بسیار تلاش کنید زیرا عدالت امری است دقیق و مشکل، از این‌روی هیچ‌کس نمی‌تواند در محبت، معاشرت نیکو، لطف و قرب در بین همسران خود عدالت کند، چون این امر فوق توان و قدرت اوست، ولی بر او لازم تا در این زمینه تلاش و کوشش بسیار به خرج دهد و هیچگاه بر همسران خود ظلم و ستم روا ندارد و اینگونه نباشد که به سوی یکی بسیار میل کند و دیگری را فراموش کند طوری که نه او را طلاق دهد و نه همسرش بداند مانند چیزی که در بین زمین و آسمان معلق باشد. بر انسان مسلمان لازم است تا در این زمینه تلاش و کوشش کند و از خدای خود بترسد.

در ادامه خدای‌تعالی از برخی کوتاهی‌ها و تقصیراتی خبر می‌دهد که به صورت ناچار واقع می‌شود، خدای‌تعالی می‌فرماید که او بخشنده و مهربان است و از خطاها و اشتباهات کسانی که در تطبیق عدالت تلاش می‌کنند درمی‌گذرد و برای کسی که مطالت مغفرت باشد می‌بخشد و او را مشمول رحمت خود می‌سازد. اوتعالی در تشریعات خود دارای فضل و احسان است و توبه کسانی را که توبه کنند می‌پذیرد.

﴿وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغۡنِ ٱللَّهُ کُلّٗا مِّن سَعَتِهِۦۚ وَکَانَ ٱللَّهُ وَٰسِعًا حَکِیمٗا ١٣٠.

لیکن اگر توافقی صورت نگرفت و طرفین بر جدایی مصمم بودند، حق‌تعالی طرفین را با فضل خویش بی‌نیاز می‌سازد به این صورت که به شوهر زنی دیگری می‌دهد که برای او از زن اولی بهتر است و به زن، شوهر دیگری که از شوهر اولی بهتر باشد ارزانی می‌دارد؛ زیرا خداوند عزوجل دارای فضل و احسانی واسع است و تمام خوبی‌ها نزد اوست و او به دست آوردن بهرۀ بهتر را آسان می‌سازد و هر که خود را به خدا بسپارد، اوتعالی او را کافی و بسنده است.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَلَقَدۡ وَصَّیۡنَا ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَإِیَّاکُمۡ أَنِ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ وَإِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَنِیًّا حَمِیدٗا ١٣١.

همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملک خداست. او به تدبیر امور همه می‌پردازد و در آن‌ها تصرف می‌نماید و انجام هیچ امری او را عاجز ساخته نمی‌تواند، چنان‌چه هیچ پدیده‌ای او را مغلوب نمی‌تواند. حق‌تعالی یهودیان، نصرانیان، امت‌های پیش از آن‌ها، و شما را امر نمود تا تقوای خدا عزوجل را رعایت نموده و از او بترسید و به اوامرش عمل نمائید و از نواهی‌اش دوری گزینید. در این امر برای شما مصلحتی بزرگ و خیری عمومی در دنیا و آخرت نهفته است ولی اگر این امر را ترک کنید و به خدا عزوجل کافر شوید و به او شریک آورده و به مخالفت پیامبرش بپردازید و منکر آیات او شوید، خدای‌تعالی تصرف کننده در هستی است و هیچگاه کفر کافر به او ضرری نمی‌رساند، چنان‌چه شرک مشرک هیچ چیزی را از ملک او نمی‌کاهد. اوتعالی در ذات، اسم‌ها و صفات خود محمود و ستوده است چنان‌چه از این ناحیه نیز ستوده است که بازگشت کنندکان به سوی خود را، کسانی که به او ایمان می‌آورند و تقوای او را رعایت می‌کنند می‌ستاید.

﴿وَلِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلًا ١٣٢.

ملکیت خدا عزوجل بر آنچه در آسمان‌ها و زمین است ملکیت قهر، قدرت، احاطه و علم است. خدای‌تعالی در اینجا مفهوم ملکیت خود را بار دیگر اعاده نموده تا کمال استغنا و نیازمندی خود را از خلایق و قدرت ملک و نفوذ امر خود را بیان کند و این کافی است که اوتعالی اعمال بندگان را آمار می‌گیرد و بر آن‌ها آگاهی دارد و حافظ آن‌هاست و بر آن‌ها جزا و پاداش می‌دهد.

﴿إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ أَیُّهَا ٱلنَّاسُ وَیَأۡتِ بِ‍َٔاخَرِینَۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ ذَٰلِکَ قَدِیرٗا ١٣٣.

اگر خدای‌تعالی اراده کند تا شما را تباه و برباد کند و به جای شما دیگران را بیاورد، چه کسی خدا عزوجل را از این عمل بازمی‌دارد؟ چه کسی می‌تواند او را این امر عاجز سازد؟ قدرت خدا عزوجل نافذ و جاری است و حکمت او شگفت‌انگیز و امرش واقع است و ملک او بزرگ می‌باشد و او از همه کس و همه چیز بی‌نیاز است، خواه رفته باشد یا باقی بماند، و خواه اطاعت کند و ایمان آورد و یا نافرمانی نماید و کفر ورزد و هیچ خدایی جز او نیست و چقدر بزرگ است او؟!

﴿مَّن کَانَ یُرِیدُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا فَعِندَ ٱللَّهِ ثَوَابُ ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ سَمِیعَۢا بَصِیرٗا ١٣٤.

اگر کسی از عمل خود ارادۀ دنیا را داشته باشد پاداش دنیا و آخرت نزد خداست. چرا این بنده متاع بی‌ارزش و بی‌بها را می‌طلبد و با ارزش‌تر، نیکوتر و بلند مربته‌تر و رضوان و رستگاری بهشت و مغفرت را ترک می‌کند؟! خداوند عزوجل بر همۀ اعمال این مردم آگاهی دارد و تمام گفتارها را می‌شنود و تمام افعال را می‌داند و بر او هیچ امری مخفی و پوشیده نیست. اوتعالی مخلص و ریا کار، صادق و کاذب را می‌داند و هر که نیتی را پنهان کند خدای‌تعالی او را می‌داند و به ظهور می‌رساند.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَیۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِینَۚ إِن یَکُنۡ غَنِیًّا أَوۡ فَقِیرٗا فَٱللَّهُ أَوۡلَىٰ بِهِمَاۖ فَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلۡهَوَىٰٓ أَن تَعۡدِلُواْۚ وَإِن تَلۡوُۥٓاْ أَوۡ تُعۡرِضُواْ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٗا ١٣٥.

ای مؤمنان! از خدا عزوجل بترسید و همواره براساس عدالت و حق شهاد دهید و این شهادت را ولو بر علیه خود شما یا اقاربتان باشد به‌گونۀ درست بدهید و هیچگاه نباید قرابت و نزدیکی، شما را از گفتن کلمۀ حق و شهادت صادقانه بازدارد، زیرا هیچ‌کس غیر از خدا عزوجل صلاحیت این را ندارد تا از او ترسی صورت گیرد. هنگام شهادت نباید ثروت و غنامندی، قدرت و منصب شخصی، شما را از شهادت حق بازدارد چنان‌چه نباید عواطف، مهربانی و لطف بر فقرا شما را از شهادت دادن بر علیه فقیر باز دارد و آگاه باشید که خدا عزوجل بر فقیر و غنی سزاوارتر است و او بر این امر که چه چیزی به مصلحت فقیر یا غنی است آگاه می‌باشد و کفالت روزیی هردو بر عهدۀ خداست، پس بر شماست تا از واردات نفس ظالم و ستمگر که همواره به دنبال ارضای مردم و غضب ساختن خدای مردم است پیروی نکنید بلکه همواره کلمۀ حق را بگوئید خواه موجب رضایت کسی شود و یا موجب خشن او.

منظور این است که شما صادق باشید و اگر شهادت را تحریف کنید و یا بپوشید به زودی خدای‌تعالی آن را می‌داند و آمار می‌گیرد تا براساس آن شما را محاسبه نماید؛ چون او بر عملکرد همه آگاهی دارد و هریکی را بنابر عملکردش جزا و پاداش می‌دهد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَٱلۡکِتَٰبِ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِن قَبۡلُۚ وَمَن یَکۡفُرۡ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلَۢا بَعِیدًا ١٣٦.

ای مؤمنان! بر ایمان دوام دهید و بر یقین و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ثابت‌قدم و استوار باشید و بر شماست تا به قرآنی که بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به صورت مفصل و مجمل نازل شده و به کتاب‌هایی که بر پیامبران گذشته فرو فرستاده شده ایمان آورید و هر کسی که از پذیرش هدایت سر باز زند و با پروردگار و مولای خود محاربه کند و به الوهیت او کافر شود و منکر ملائکه، کتاب‌های آسمانی، پیامبران و روز آخرت شود چنین کسی یقیناً از حق بسیار دور شده و مرتکب گمراهی عظیم و بزرگی شده است و سخت اشتباه کرده و در زبان و خسرانی باز گشته که بعد از آن زیان و خسرانی نیست.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّمۡ یَکُنِ ٱللَّهُ لِیَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِیَهۡدِیَهُمۡ سَبِیلَۢا ١٣٧.

منافقانی که به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در ظاهر ایمان آورده و سپس به دنبال خویش برگشته و کافر شوند و دوباره ایمان آورند و بار دیگر کافر شوند و در کفر خویش دوام دهند و با اعمال و افعالی بد ازدیار بخشند این‌هایی که بر ارتداد خوی گرفته‌اند حق‌تعالی هرگز از گناهان آن‌ها درنمی‌گذرد و هرگز گناهانشان را نمی‌بخشد و عذرشان را نمی‌پذیرد و آن‌ها را به توبه موفق نمی‌نماید، زیرا بصیرت‌های‌شان تاریک و منافذ خیر قلب‌های آن‌ها کور شده از این‌روی تصور غلط و نادرست دارند. روی این اساس کسی که به گناهان معتاد شود و از گناه خود توبه نماید و دوباره به سوی گناه باز گردد، این نگردانی در حق او وجود دارد که خدا توبه‌اش را قبول نکند.

﴿بَشِّرِ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ بِأَنَّ لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا ١٣٨.

ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم منافقان را بر سیل تمسخر و استهزا به عذابی دردناک و کیفری شدید بشارت ده، زیرا آن‌ها به مؤمنان تمسخر و استهزا می‌کنند، این عذاب به آن‌ها بنابر اعمال زشتی می‌رسد که مرتکب شده‌اند.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّخِذُونَ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۚ أَیَبۡتَغُونَ عِندَهُمُ ٱلۡعِزَّةَ فَإِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعٗا ١٣٩.

این منافقان، کافران را در عوض مؤمنان دوست می‌گیرند و با دوستان خدا عزوجل می‌جنگند و کفار را تصدیق و با مؤمنان دشمنی می‌کنند، عجیب است کار این‌ها!! اراده نصرت و پیروزی و مقام و منزلت را از کفار می‌جویند در حالی که کافر مالک چنین چیزی نیست. چگونه این امر را از کسی که مالک آنست نمی‌طلبند، مالک آن خدای متعال است خدایی که هیچ‌کس عزیزتر از او نیست، از این‌روی عزّت برای او و پیامبر و مؤمنان است چنان‌چه کرامت، پیروزی و ثواب و نعمت ماندگار نیز نزد آن‌هاست، چرا این‌ها از کسی که مالک این امور است نمی‌خواهند.

﴿وَقَدۡ نَزَّلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ أَنۡ إِذَا سَمِعۡتُمۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ یُکۡفَرُ بِهَا وَیُسۡتَهۡزَأُ بِهَا فَلَا تَقۡعُدُواْ مَعَهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦٓ إِنَّکُمۡ إِذٗا مِّثۡلُهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ جَامِعُ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ وَٱلۡکَٰفِرِینَ فِی جَهَنَّمَ جَمِیعًا ١٤٠.

ای مؤمنان! برای شما در قرآن بیان شده که هرگاه استهزا و تمسخری نسبت به آیات خدا عزوجل از جانب کفار صورت گیرد و شما در مجلس آن‌ها حاضر باشید از آن مجلس برخیزید و با آن مقاطحه نموده و در آن سخنی نگوئید تا کفار از سخنان توهین‌آمیز خود دست بردارند و به موضوعی دیگر بپردازند و اگر شما در آن مجلس باقی بمانید و به استهزای آنان راضی شوید چنان‌چه منافقان چنین می‌کنند و با آن‌ها بنشینید و سخنان آنان را شنیده و با آن‌ها در سخن همنوا شوید، در چنین حالی شما با آن‌ها در گناه همراه خواهید بود.

امّا منافقی که با کافر می‌نشیند و با او در استهزای به دین مشارکت می‌نماید، حق‌تعالی به زودی او را در آتش دوزخ با همان کافر همراه می‌سازد، زیرا او در دنیا کافر را به خود دوست گرفته و با او مصاحبت و همراهی نموده از این‌رو با کافر حشر می‌شود.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمۡ فَإِن کَانَ لَکُمۡ فَتۡحٞ مِّنَ ٱللَّهِ قَالُوٓاْ أَلَمۡ نَکُن مَّعَکُمۡ وَإِن کَانَ لِلۡکَٰفِرِینَ نَصِیبٞ قَالُوٓاْ أَلَمۡ نَسۡتَحۡوِذۡ عَلَیۡکُمۡ وَنَمۡنَعۡکُم مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۚ فَٱللَّهُ یَحۡکُمُ بَیۡنَکُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلَن یَجۡعَلَ ٱللَّهُ لِلۡکَٰفِرِینَ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ سَبِیلًا ١٤١.

این منافقان دربارۀ مؤمنان منتظر گردش روزگار و نزول شکست‌ها و مصیبت‌ها بر آنان‌اند و هرگاه معرکه‌ای صورت گیرد و پیروزی از آن مسلمانان باشد منافقان به مسلمانان می‌گویند ما با شما در معرکه مشارکت کردیم از این‌روی سهم خویش را از غنیمت می‌خواهیم ولی اگر پیروزی از آن کفار باشد خطاب به کافر می‌گویند: آیا با نبودیم که از نبرد بر علیه شما خود را کنار کشیدیم پس حصۀ ما را از غنیمت بدهید، زیرا ما سبب منع مؤمنان و شکست صف آن‌ها شدیم.

حق‌تعالی خبر می‌دهد که او به زودی در روز رستاخیز بزرگ مؤمنان، کافران و منافقان را جمع می‌کند و او بر عملکرد همه آگاه می‌باشد. خدای متعالی بشارت می‌دهد که کافران هرگز بر رقاب مؤمنان تسلط پیدا نخواهند کرد تا آنان را ریشهکن سازند و از روی زمین برچینند، چنین کاری هرگز صورت نخواهد گرفت و اگر برای کافران گاهی پیروزی و غلبه‌ای هم باشد عاقبت و نهایت به اذن خدا عزوجل از آن مؤمنان و پیروزی از بندگان خوب خدا عزوجل خواهد بود.

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ یُخَٰدِعُونَ ٱللَّهَ وَهُوَ خَٰدِعُهُمۡ وَإِذَا قَامُوٓاْ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ قَامُواْ کُسَالَىٰ یُرَآءُونَ ٱلنَّاسَ وَلَا یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٤٢.

این منافقان با دین خویش بازی می‌کنند و می‌پندارند که با خدا عزوجل فریبکاری می‌نمایند در حالی که خدای‌تعالی با آن‌ها مخادعه می‌کند به این صورت که خون‌های‌شان را در دنیا حفظ می‌کند ولی در آخرت برای آن‌ها کیفری سخت در آتش دوزخ ارزانی می‌دارد. این‌ها گمان می‌کنند که امور را بر خالق و مولای خود مشتبه می‌سازند در حالی که حق‌تعالی بر آن‌ها امور را مشتبه ساخته و بصیرت‌های آنان را پوشیده و فهم را از عقل‌های آنان دَر ربوده است.

و از جملۀ صفات این‌ها یکی هم این است که در ادای نماز کسل‌اند، از این‌روی نماز را بدون نیّت و محبت و بدون خشوع ادا می‌کنند، زیرا امید و اجر و پاداش را ندارند و از گناه و کیفر نمی‌هراسند؛ بلکه می‌خواهند با این نماز خون خویش را حفظ کنند و در ظاهر گفته شود که آن‌ها مسلمان‌اند.

و از جملۀ صفات دیگر آن‌ها یکی هم این است که خدای را بسیار کم یاد می‌کنند، هم به زبان و هم به قلب خویش و هر که خدای را دوست داشته باشد زیاد یادش می‌نماید در حالی که منافق خدای خود را دوست ندارد از این‌روی به یاد اوتعالی نیست و هر که ذکر خدا عزوجل را به بسیاری انجام دهد از نفاق بریء خواهد بود و اگر ذکر فایده‌ای هم نمی‌داشت همین بهره در حق آن کافی بود.

﴿مُّذَبۡذَبِینَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ لَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ وَلَآ إِلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَن تَجِدَ لَهُۥ سَبِیلٗا ١٤٣.

این منافقان حیران و مترددند، گاهی با مؤمنان‌اند و زمانی با کافران. این‌ها بر هیچ رأی و نظری ثابت و استوار نیستند و بریک مبدأ قرار ندارند، هر روزی جامه‌ای نو می‌پوشند و در شکلی خاص مطابق مصالح و مطالب دنیوی خویش به ظهور می‌رسند، طوری که اگر مصلحت با مؤمنان باشد در صف آن‌ها داخل می‌شوند و اگر با کافران باشد با آن‌ها سیر می‌کنند. حق‌تعالی این‌ها را گمراه نموده و کسی را که خدا عزوجل توأم با علم گمراهش کند هرگز راهنمایی نخواهد یافت و نه کسی برایش طریق را نشان می‌دهد و نه دستش را می‌گیرد، بلکه این شخص در طغیان و سرکشی همچنان باقی می‌ماند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡکَٰفِرِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۚ أَتُرِیدُونَ أَن تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ عَلَیۡکُمۡ سُلۡطَٰنٗا مُّبِینًا ١٤٤.

ای مؤمنان! مانند منافقانی که غیر از خدا عزوجل و کفار را دوست می‌گیرند نباشید، منافقانی که صحبت نیکوکاران را رها می‌کنند و با بدکاران همراه می‌شوند، شما با این‌ها در مسیرشان گام برندارید و بر شماست تا خدا عزوجل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و مؤمنان را دوست بگیرید و هرگاه غیر از مؤمنان و کفار را دوست بگیرید در واقع برای خدا عزوجل حجتی در عذاب خود قرار داده‌اید و او حتماً از شما می‌گیرد و شدیداً عذاب می‌کند.

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ فِی ٱلدَّرۡکِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِیرًا ١٤٥.

همانا منافقان در طبقۀ زیرین دوزخ قرار دارند، زیرا عملکرد آن‌ها از عملکرد کفار بدتر است. آن‌ها به دین استهزا و با مؤمنان فریبکاری و تمسخر می‌کنند و با اولیا و دوستان خدا عزوجل از دَر مکر و حیله وارد می‌شوند و مشرکان را از لابلای صف مؤمنان یاری می‌رسانند. چنان‌چه مؤمنان را در میدان‌های جهاد و نصرت تنها گذاشتند، روی همۀ این‌ها کیفرشان این خواهد بود که حق‌تعالی سخت‌ترین عذاب را بر آن‌ها نازل کند بدون اینکه کسی تواند این عذاب را از آنان دفع نماید و یا آن‌ها را از کیفر سخت خدای یگانه و یکتا حمایت کند.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ وَأَصۡلَحُواْ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ وَأَخۡلَصُواْ دِینَهُمۡ لِلَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَۖ وَسَوۡفَ یُؤۡتِ ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَجۡرًا عَظِیمٗا ١٤٦.

ولی هر که از این منافقان توبه کند و به سوی خدا عزوجل بازگردد و بر عملکرد خویش پشیمان شود و اعمال خویش را بعد از افسادی که کرده اصلاح سازد و به کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنگ زند و عمل به شریعت را با جنگ و دندان لازم گیرد و در اعمال خویش اخلاص داشته، ریا و خودنمائی را کنار بگذارد و در طاعت مولای خویش صادق باشد، مصیر چنین کسی در ثواب و اجر عظیم همچون مؤمنان خواهد بود و خدای‌تعالی وعده نموده تا به مؤمنان اجر عظیم و ثواب بسیار و جایگاه امن عطا کند.

﴿مَّا یَفۡعَلُ ٱللَّهُ بِعَذَابِکُمۡ إِن شَکَرۡتُمۡ وَءَامَنتُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ شَاکِرًا عَلِیمٗا ١٤٧.

چه مصلحتی برای خدا عزوجل در تعذیب بندگانش نهفته است؟ چه منفعتی برای خالق در کیفر دهی مخلوق است؟ خدای‌تعالی چه خیری را از نزول عذاب شدید بر بندگان خود اراده دارد؟ آیا خدا عزوجل می‌خواهد خشم خود را فرو کشد؟ یا ارادۀ انتقام دارد؟ یا می‌خواهد از خلال این کیفر برای خویش نفعی به دست آورد یا ضرری را دفع کند؟ چنین اموری هرگز نخواهد بود، زیرا خدای‌تعالی از همه چیز و همه کسی بی‌نیاز است.

او کسی است که در امور همه تصرف می‌نماید و هر که خدا عزوجل را شکر کند و به شریعتش ایمان آورد هرگز دچار عذاب الهی نخواهد شد و اوتعالی هرگز به کیفر کسی و یا طاعت وی نیاز ندارد ولی چون او بر انجام این امور امر نموده از این‌روی شکرگذار کسی است که عمل شایسته انجام دهد، چنان‌چه بر بدکاری‌های بدکاران نیز واقف است و بر این اساس احسان را پاسخ نیکو و بدی را کیفر می‌دهد.

﴿۞لَّا یُحِبُّ ٱللَّهُ ٱلۡجَهۡرَ بِٱلسُّوٓءِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ إِلَّا مَن ظُلِمَۚ وَکَانَ ٱللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا ١٤٨.

خداوند متعال دوست ندارد تا اسرار افشا شود و پرده از کارهای بد برافتد. او دوست ندارد قبائح و زشتیها منتشر شود و انسان سخن زشت بر زبان آورد و کسی را به زبان خود بیازارد. مگر مظلوم که برایش مجاز است بدی‌های ظالم و ستمکار را و همچنان ظلم و ستمی که بر او صورت گرفته را بگوید. حق‌تعالی تمام اقوال و سخنان را می‌شنود خواه بر بدی باشد یا خوبی و خواه گویندۀ سخن در آنچه می‌گوید راه صواب را طی نموده باشد یا راه خطا را و اوتعالی به زودی همه را محاسبه خواهد کرد که خدایی جز او نیست.

﴿إِن تُبۡدُواْ خَیۡرًا أَوۡ تُخۡفُوهُ أَوۡ تَعۡفُواْ عَن سُوٓءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَفُوّٗا قَدِیرًا ١٤٩.

ای مردم! اگر کار خوبی را ظاهر یا پنهان سازید یا از بدی بدکاران درگذرید حق‌تعالی آن را می‌داند و بر آن اطلاع دارد. در اینجا عفو از بدکار بعد از جواز ذکر ظلم قرار گرفته تا این پیام را ارائه دهد که هر کسی عفو کند و دربارۀ ظلمی که بر او شده سخن بد و زشت نگوید بهتر است، زیرا خدای‌تعالی از تمام بدکاران در حالی که توان کیفر دهی را دارد درمی‌گذرد، او توان آن را دارد تا برای برخی آفریده‌های خود از برخی دیگر داد خواهی کند و انسان‌ها نیز محتاج آنند تا به نفع یکدیگر بگذرند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡفُرُونَ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیُرِیدُونَ أَن یُفَرِّقُواْ بَیۡنَ ٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَیَقُولُونَ نُؤۡمِنُ بِبَعۡضٖ وَنَکۡفُرُ بِبَعۡضٖ وَیُرِیدُونَ أَن یَتَّخِذُواْ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا ١٥٠.

آنانی که به خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم کافر شده و اراده دارند بین ایمان به خدا عزوجل و پیامبرانش تفاوت قایل شوند مانند یهودیان که به موسی علیه السلام و تورات ایمان آوردند و به عیسی علیه السلام و انجیل و محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن کافر شدند و یا نصرانیان که به عیسی علیه السلام و انجیل ایمان آورده و به موسی علیه السلام و تورات و محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن کافر شدند. ولی مؤمنان هم به محمد صلی الله علیه و آله و سلم و قرآن ایمان آوردند و هم به عیسی علیه السلام و انجیل و موسی علیه السلام و تورات.

برخی از کفار اراده دارند بین خدا عزوجل و پیامبرانش تفاوت شوند از این‌روی به خدای یگانه ایمان می‌آورند و از روی حسادت و تجاوز به پیامبرانش ایمان نمی‌آورند و می‌گویند ما به برخی از انبیا ایمان می‌آوریم و به برخی دیگر کافر می‌شویم و در این خصوص روش میانه و وسط را برمی‌گزینیم در حالی که این منهج باطل و منحرف است که هیچ خیری در آن نیست و حق‌تعالی آن را قبول نمی‌کند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ حَقّٗاۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٗا مُّهِینٗا ١٥١.

این‌هایی که چنین می‌کنند و در بین ایمان به خدا عزوجل و پیامبرانش تفاوت قایل می‌شوند، این‌ها حقیقتاً کافر‌اند و در کفرشان هیچ شکی نیست. این‌ها از ملت اسلام خارج‌اند و برای همیشه در آتش دوزخ جاودان خواهند بود و خدای‌تعالی در آخرت عذابی را به عنوان کیفر عملکردهای زشت‌شان آماده نموده که تنها او بر آن آگاه است.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦ وَلَمۡ یُفَرِّقُواْ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ أُوْلَٰٓئِکَ سَوۡفَ یُؤۡتِیهِمۡ أُجُورَهُمۡۚ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١٥٢.

اما مؤمنان صادق، آنانی که به خدا عزوجل و کتابش ایمان آورده و از محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کردند و در بین پیامبران الهی تفاوتی قایل نشدند، بلکه به همه به طور یکسان ایمان آوردند، این‌ها در پیشگاه خدای یگانه ثواب و پاداش بزرگی دارند، زیرا خدای‌تعالی دارای فضل، احسان و امتنان بسیار است و او عفو و گذشت از خطا و اشتباهات را دوست دارد و در برابر بدکار از حلم کار می‌گیرد و هر که به سویش بیاید او را مشمول فضل و رحمت وسیع خود می‌سازد.

﴿یَسۡ‍َٔلُکَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن تُنَزِّلَ عَلَیۡهِمۡ کِتَٰبٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِۚ فَقَدۡ سَأَلُواْ مُوسَىٰٓ أَکۡبَرَ مِن ذَٰلِکَ فَقَالُوٓاْ أَرِنَا ٱللَّهَ جَهۡرَةٗ فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلصَّٰعِقَةُ بِظُلۡمِهِمۡۚ ثُمَّ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُ فَعَفَوۡنَا عَن ذَٰلِکَۚ وَءَاتَیۡنَا مُوسَىٰ سُلۡطَٰنٗا مُّبِینٗا ١٥٣.

ای محمد ج! یهودیان از تو می‌خواهند به آن‌ها کتابی را از آسمان به یکبارگی بیاوری. تو از این سخن تعجب نکن چون آن‌ها از موسی علیه السلام امور بزرگتری را طلب نمودند چنان‌چه تقاضا کردند تا خدا را به صورت عیان و آشکار نشان‌شان دهد تا آن‌ها به سویش بنگرند.

نظر به قباحتی که این تقاضا داشت حق‌تعالی آنان را با صاعقه بسوزانید، چون در برابر خدا عزوجل از ادب کار نگرفته و بدتر از آن به سوی عبادت گوساله روی آوردند آن‌هم بعد از اینکه معجزات و نشانه‌های واضح از سوی موسی علیه السلام برای آن‌ها ارائه شد، نشانه‌هایی مانند عصا، ید بیضا، شکافته شدن دریا و از این قبیل. سپس حق‌تعالی توبۀ آن‌ها را بعد از این عملکرد زشت پذیرفت و مهلت‌شان داد و موسی علیه السلام را بر آنان پیروز نمود.

﴿وَرَفَعۡنَا فَوۡقَهُمُ ٱلطُّورَ بِمِیثَٰقِهِمۡ وَقُلۡنَا لَهُمُ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا وَقُلۡنَا لَهُمۡ لَا تَعۡدُواْ فِی ٱلسَّبۡتِ وَأَخَذۡنَا مِنۡهُم مِّیثَٰقًا غَلِیظٗا ١٥٤.

زمانی که از یهودیان پیمان گرفتیم بر فراز سرهای‌شان کوه را بلند نموده تهدید کردیم که اگر به این پیمان پایبند نباشند کوه را برسر آنان بکوبیم، آن‌ها پذیرفتند ولی دوباره پیمان شکنی نمودند.

و آنان را امر کردیم تا از دروازه وارد بیت المقدس شوند و بگویند: «حطه / اشتباهات ما را محو کند» اما آن‌ها در حالت استهزا و تمسخر وارد بیت المقدس شده و در عوض «حطه» یعنی «دانۀ گندم در جو یا موی» گفتند، همچنان آن‌ها را امر کردیم تا در روز شنبه شکار نکنند ولی آن‌ها امر ما را یکسو نهاده، به مخالفت نهی پرداخته و در روز شنبه شکار کردند. ما در گذشته این پیمان‌ها را از آنان گرفتیم ولی آن‌ها همه را نقض نموده و به خیانت در تعهدات و وعده‌های خویش پرداختند.

﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ وَکُفۡرِهِم بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَقَتۡلِهِمُ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖ وَقَوۡلِهِمۡ قُلُوبُنَا غُلۡفُۢۚ بَلۡ طَبَعَ ٱللَّهُ عَلَیۡهَا بِکُفۡرِهِمۡ فَلَا یُؤۡمِنُونَ إِلَّا قَلِیلٗا ١٥٥.

پس به سبب پیمان شکنی، انکار آیات الهی و کشتن پیامبران، حق‌تعالی آنان را مسخ نمود و دیدگان‌شان را ربود. آن‌ها به خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و سلم گفتند قلب‌های ما در پردۀ قرار دارد و هیچ مسأله‌ای را از آنچه تو می‌گوئی نمی‌فهمد. خداوند عزوجل در پاسخ آن‌ها گفت، بلکه در آنچه می‌گویند دروغ گفتند ولی خدای‌تعالی بر قلب‌های آن‌ها به سبب کفر، جرائم و اعمال زشت‌شان مهر نهاد، از این‌روی جز گروه اندکی از آنان ایمان نمی‌آورند و بیشترشان کافر و از ملت اسلام خارج اند.

﴿وَبِکُفۡرِهِمۡ وَقَوۡلِهِمۡ عَلَىٰ مَرۡیَمَ بُهۡتَٰنًا عَظِیمٗا ١٥٦.

و به سبب کفرشان به خدا عزوجل و تکذیب آیات الهی که بر پیامبران خود نازل نموده و به سبب افترای بزرگ و بهتان زشت‌شان بر مریم پاک و صدیقه هنگامی که او را به زنا متهم نموده و گفتند عیسی علیه السلام والعیاذ بالله فرزند زناست.

﴿وَقَوۡلِهِمۡ إِنَّا قَتَلۡنَا ٱلۡمَسِیحَ عِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ رَسُولَ ٱللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰکِن شُبِّهَ لَهُمۡۚ وَإِنَّ ٱلَّذِینَ ٱخۡتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکّٖ مِّنۡهُۚ مَا لَهُم بِهِۦ مِنۡ عِلۡمٍ إِلَّا ٱتِّبَاعَ ٱلظَّنِّۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینَۢا ١٥٧.

و از جمله جرائم، حیله و مکر آن‌ها ادعای کشتن عیسی مسیح علیه السلام فرزند مریم است در حالی که حقیقت چنین است که آن‌ها عیسی علیه السلام را نکشته و به صلیب نکشیده‌اند ولی بر آن‌ها مرد دیگری که خدا عزوجل اورا شبیه عیسی علیه السلام ساخته بود مشتبه شد و آن‌ها این مرد را به گمان عیسی علیه السلام کشتند و درپی آن دچار شک و تردید شده گفتند اگر مقتول عیسی علیه السلام است پس رفیق و دوست ما چه شد و اگر دوست و رفیق ما کشته شده پس عیسی علیه السلام چه شد؟! این در حالی است که یهودیان و نصرانیان اصلاً در کشته شدن عیسی علیه السلام در شک و حیرت قرار دارند، زیرا یهودیان می‌پندارند آن‌ها عیسی علیه السلام را کشته‌اند در حالی که دلیلی بر این امر ندارند و نصرانیان نیز می‌پندارد که یهودیان عیسی علیه السلام را کشته‌اند ولی با این هم آن‌ها ادعای الوهیت عیسی علیه السلام را می‌نمایند. چگونه ادعای الوهیت عیسی علیه السلام را می‌نمایند در حالی که طبق پندار آن‌ها او کشته شده است، خدا که نمی‌میرد و کشته نمی‌شود، زیرا از خویشتن دفاع می‌کند.

با این حال در کنار این شک، یهودیان و نصرانیان هیچ یقینی در این زمینه ندارند. نظر آن‌ها مبتنی بر شک و گمان‌هاست و حقیقت این است که آن‌ها عیسی علیه السلام را نکشته و به صلیب نیز نکشانیده‌اند چون حق‌تعالی او را با جسد و روحش به آسمان بلند برد و در آنجا وفات کرد.

﴿بَل رَّفَعَهُ ٱللَّهُ إِلَیۡهِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا ١٥٨.

حق‌تعالی عیسی علیه السلام را به آسمان بلند برد و از آنچه به ایشان و مادرشان نسبت دادند خدای‌تعالی آن‌ها را پاک و مبرا اعلان نمود و مورد حمایت قرار داد و خداوند عزوجل موجود توانائی است که هیچ‌کس نمی‌تواند بر او غلبه یابد یا مقهورش سازد و در تمام تصرفات خود و در تدبیر امور خلق و امر و نهی خویش نیز حکمت دارد.

﴿وَإِن مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ إِلَّا لَیُؤۡمِنَنَّ بِهِۦ قَبۡلَ مَوۡتِهِۦۖ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ یَکُونُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا ١٥٩.

هیچ یهودی و نصرانیی در آخرالزمان نیست مگر اینکه بعد از نزول عیسی علیه السلام به این باور خواهد رسید که وی خدا نسبت و به صلیب نیز کشیده نشده است. زمانی که عیسی علیه السلام نازل شود صلیب را می‌شکند و خوک را می‌کشد و جزیه را فرو می‌نهد، در آن وقت یهودیانی که می‌پنداشتند او را کشته‌اند و همچنان نصرانیانی که پندار خدائی در حقش روا داشتند خواهند فهمید که او پیامبر خداست، آنگاه به او به عنوان پیامبر ایمان خواهند آورد و اینکه او هرگز کشته نشده و به صلیب کشانیده نشده است. و در آن روز که خدای تبارک و تعالی اولین و آخرین مردمان را در صحرای محشر گرد آورد عیسی علیه السلام شهادت خواهد داد که چه کسانی به او ایمان آورده و چه کسانی کفر ورزیده است.

﴿فَبِظُلۡمٖ مِّنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا عَلَیۡهِمۡ طَیِّبَٰتٍ أُحِلَّتۡ لَهُمۡ وَبِصَدِّهِمۡ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ کَثِیرٗا ١٦٠.

و به سبب انحراف یهود و ظلم و تکذیبگری‌شان نسبت به کتاب خدا عزوجل و پیامبرش، حق‌تعالی آنان را کیفر داد و بر آن‌ها برخی از پاکیزه‌ها را حرام ساخت، این کیفر به علت مخالفتی بود که آن‌ها از اوامر خدای‌تعالی نموده و جنایتی است که در ممانعت بسیاری از مردم از داخل شدن به اسلام انجام داده‌اند و بر آن‌ها ستم نموده و مانع هدایت‌شان شدند.

﴿وَأَخۡذِهِمُ ٱلرِّبَوٰاْ وَقَدۡ نُهُواْ عَنۡهُ وَأَکۡلِهِمۡ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِۚ وَأَعۡتَدۡنَا لِلۡکَٰفِرِینَ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا ١٦١.

و از جمله گناهانی که موجب نزول عذاب بر آن‌ها شده، سودخواری‌شان است در حالی که این امر در شریعت آن‌ها نیز حرام بوده است و همچنان گرفتن اموال مردم بدون کدام سبب شرعی یا قانونی از طریق سرقت، بخل و داد ستد‌های حرام و خدای‌تعالی برای آن‌ها وسایر کفار عذابی دردناک در آخرت و در آتش دوزخ آماده نموده است.

﴿لَّٰکِنِ ٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ مِنۡهُمۡ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ یُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَۚ وَٱلۡمُقِیمِینَ ٱلصَّلَوٰةَۚ وَٱلۡمُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ أُوْلَٰٓئِکَ سَنُؤۡتِیهِمۡ أَجۡرًا عَظِیمًا ١٦٢.

لیکن از این یهودیان کسانی مستثنی هستند که علم نافع را به دست آورده و بر ایمان پایدار ماندند و حقایق دین را درک کردند. این‌ها به آنچه بر خود آن‌ها و بر تو از کتاب و سنّت نازل شده ایمان دارند و از این میان ما در ستایش، کسانی را پیش قدم می‌دانیم که نماز برپای می‌دارند چون نماز بعد از کلمۀ شهادت بزرگ‌ترین رکن اسلام است و زکات می‌دهند و به ملاقات خدا و زنده شدن بعد از مرگ و حشر و نشر یقین و باور کامل دارند. حق‌تعالی برای اینان ثواب و پاداشی بزرگ ذخیره می‌نماید و جایگاه امنی را به آنان اختصاص می‌دهد چنان‌چه به زودی آن‌ها را به خاطر نمازها، زکات‌ها و سایر اعمال خوب‌شان با بهشت گرامی می‌دارد.

﴿۞إِنَّآ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ کَمَآ أَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ نُوحٖ وَٱلنَّبِیِّ‍ۧنَ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَعِیسَىٰ وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَٰرُونَ وَسُلَیۡمَٰنَۚ وَءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ زَبُورٗا ١٦٣.

بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم وحی را نازل کردیم همانگونه که بر پیامبران گذشته نازل کردیم، کسانی مانند پدر پیامبران نوح علیه السلام و آنانی که بعد از وی آمده‌اند مثل شیخ یکتاپرست و پیشوای ملت ابراهیم و فرزندش اسماعیل و فرزند دیگرش اسحاق و فرزندش یعقوب که همان اسرائیل است و فرزندانش از اسباط و عیسی که از جملۀ بزرگ‌ترین انبیای بنی اسرائیل است و ایوب آن بندۀ صابر و یونس بن متی که از مصیبت رهائی یافت و هارون برادر موسی و سلیمان صاحب پادشاهی بزرگ آن بندۀ کریم و حکیم، و داود صاحب زبور – علیهم السلام–.

در اینجا حق‌تعالی به منظور سرزنش بیشتر از انبیای بنی اسرائیل یاد می‌نماید، انبیایی که تعداد آن‌ها زیاد است و به همان پیمانه اعراض یهودیان نیز بسیار بوده است. و اینکه خدای‌تعالی بر آن‌ها اقامۀ حجّت نموده و آن‌ها را به رسالت و پیامبری و انزال کتاب‌های آسمانی گرامی داشته است ولی با همۀ این‌ها، یهودیان با مردم از در حسادت وارد شده و سرکش و کافر شدند و پیامبران خویش را کشتند.

﴿وَرُسُلٗا قَدۡ قَصَصۡنَٰهُمۡ عَلَیۡکَ مِن قَبۡلُ وَرُسُلٗا لَّمۡ نَقۡصُصۡهُمۡ عَلَیۡکَۚ وَکَلَّمَ ٱللَّهُ مُوسَىٰ تَکۡلِیمٗا ١٦٤.

و پیامبران دیگری غیر از آنانی که نام گرفتیم و بر تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم قصه‌های‌شان را خواهیم گفت چون پیامبران بسیار و گروهی انبوه‌اند، روی این اساس بر انسان مسلمان لازم است تا به همه به‌گونۀ اجمال و تفصیل ایمان داشته باشد، خواه آنانی که نام‌های‌شان ذکر شده یا نشده و از این میان حق‌تعالی موسی علیه السلام را با سخن گفتن خود مخصوص گردانید و به عنوان گرامی داشت این منزلت و نعمت را به او عطا کرد.

﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا ١٦٥.

این پیامبران کسانی را که از خدا عزوجل اطاعت کنند به بهشت بشارت می‌دهند و نافرمانان را از آتش دوزخ برحذر می‌دارند. حق‌تعالی تمام این پیامبران را فرستاد تا مردم با عدم ارسال پیامبران معذور نباشند و تا که حجّت بر آن‌ها تمام شود و آن‌ها نتوانند حجتی بر خدا عزوجل قرار دهند و کافر چنین ادعا نکند که نه پیامبری فرستاده شده و نه کتابی نازل شده تا ما را به حقیقت رهنمایی کنند.

و از جمله نشانه‌های توانائی خدای‌تعالی یکی هم اینست که او پیامبران را فرستاد و کتاب‌ها را نازل نمود و به کسی که اطاعتش کند ثواب و پاداش داد و کسانی را که نافرمانی کنند عذاب نمود. و از جمله حکمت‌هایش یکی هم این است که او ثواب و پاداش را جز به مستحقش نمی‌دهد و عذاب را جز بر اهل آن نازل نمی‌نماید و همه چیز بنابر حکمت، تصرف و تدبیر نیکوی اوست.

﴿لَّٰکِنِ ٱللَّهُ یَشۡهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَیۡکَۖ أَنزَلَهُۥ بِعِلۡمِهِۦۖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَشۡهَدُونَۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدًا ١٦٦.

و اگر این‌ها به نبوت و رسالت تو شهادت ندادند، خدای یکتا و یگانه این شهادت را می‌دهد. شهادت می‌دهد که اوتعالی قرآن را به سوی تو با علم و اطلاع خویش نازل نموده و با او ملائکه نیز بر راستی تو و نزول قرآن گواهند و اگر هیچ‌یک از انسان‌ها در این زمینه شهادت هم ندهد بازهم شهادت خدای یکتا و یگانه کافی است که او بهترین شاهدان است و بر همۀ امور اطلاع دارد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ قَدۡ ضَلُّواْ ضَلَٰلَۢا بَعِیدًا ١٦٧.

اهل کتاب از میان یهودیان و نصرانیان و امثال آن‌ها از کافران و کسانی که مردم را از داخل شدن به دین خدا عزوجل و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم باز داشتند، این‌ها بین فساد خود و افساد دیگران جمع نموده و از حق به اندازۀ زیادی دور شدند و اشتباه واضحی مرتکب شده و به گونه‌ای سرکشی کردند که بعد از آن سرکشیی نیست و در عصیان و نافرمانی اسراف نمودند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَظَلَمُواْ لَمۡ یَکُنِ ٱللَّهُ لِیَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِیَهۡدِیَهُمۡ طَرِیقًا ١٦٨.

این کفار بین دو مسأله جمع نموده‌اند: بین انکار آیت الهی و ستم بر بندگان خدا عزوجل از طریق ممانعت آن‌ها از طاعت الهی با شبهه و وهم. حق‌تعالی هرگز از بدی‌های‌شان نخواهد گذشت و گناهان‌شان را نخواهد بخشید و آن‌ها را هرگز هدایت نخواهد کرد و دانش دین را به آن‌ها نخواهد داد و بینش آن‌ها نیز روشن نخواهد شد، زیرا آن‌ها در کفر و در بازداشتن مردم از طاعت خدا عزوجل غرق شده‌اند، از این‌روی آن‌ها، هم گمراه‌اند و هم گمراهگر.

﴿إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٗا ١٦٩.

خداوند عزوجل چنین کسانی را هیچگاه به سوی راه خیر و خوبی و بهشت و عمل به خاطر رسیدن به آن هدایت نمی‌کند. آن‌ها را به سوی راهی هدایت می‌کند که به آتش دوزخ منتهی می‌شود، زیرا آن‌ها خدای جبار را به خشم آورده از این‌روی به زودی و برای همیشه وارد آتش دوزخ می‌شوند. برای خداوند عزوجل بسیار آسان است تا از نافرمانان انتقام بگیرد، آنانی که به مخالفت اوامر او می‌پردازند و از پذیرفتن کتاب خدا و سنّت رسولش ابا می‌آورند. هیچ چیزی در هستی نمی‌تواند مانع امر خدا عزوجل شود و یا او را مغلوب خویش سازد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَکُمُ ٱلرَّسُولُ بِٱلۡحَقِّ مِن رَّبِّکُمۡ فَ‍َٔامِنُواْ خَیۡرٗا لَّکُمۡۚ وَإِن تَکۡفُرُواْ فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمٗا ١٧٠.

ای مردم! خدای‌تعالی به سوی شما محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاده که با او قرآن نیز هست. این قرآن کتاب آسمانیی است که از جانب خدا عزوجل به سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده و بر این اساس ایشان شما را نصیحت و توصیه می‌نماید تا از این کتاب پیروی کنید و محتویانش را تصدیق نمائید.

سوگند به خدا عزوجل که این کتاب خود خیر و خوبی است و تمام خوبی‌ها در اتباع و پیروی از آنست و این کتاب منهج و روشی سالم‌تر برای شما در دنیا و آخرت است، ولی اگر به انکار آیات الهی بپردازید و از اوامر اوتعالی سرپیچی کنید خداوند عزوجل از شما بی‌نیاز است زیرا پادشاهی آسمان‌ها و زمین از لحاظ تدبیر، خلق، رزق وغیره از آن اوست. چه ضرری بر خدا عزوجل خواهد رسید اگر شما از طاعت اوتعالی روی گردانید در حالی که خداوند عزوجل بر همۀ امور پوشیده و مخفی اطلاع دارد و در تمام تدبیر خویش حکمت دارد. پس اوتعالی بین علمی که عبارت از اطلاع بر تمام مواضع قضا و احکام است اطلاع دارد و در تنفیذ آنچه علم دارد در محل مناسب آن حکیم است.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِی دِینِکُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ إِنَّمَا ٱلۡمَسِیحُ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ رَسُولُ ٱللَّهِ وَکَلِمَتُهُۥٓ أَلۡقَىٰهَآ إِلَىٰ مَرۡیَمَ وَرُوحٞ مِّنۡهُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرُسُلِهِۦۖ وَلَا تَقُولُواْ ثَلَٰثَةٌۚ ٱنتَهُواْ خَیۡرٗا لَّکُمۡۚ إِنَّمَا ٱللَّهُ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ سُبۡحَٰنَهُۥٓ أَن یَکُونَ لَهُۥ وَلَدٞۘ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلٗا ١٧١.

 ای گروه نصاری! در دین خویش از حد تجاوز نکنید طوری که ادعای الوهیت عیسی علیه السلام را بنمائید در حالی که ایشان بندۀ خدا عزوجل و پیامبرش است. چرا در این مسأله سخن حقی که خدا را آن خبر داده نمی‌گوئید؟ چرا بهتان و باطل و سخن ناحق می‌گوئید؟ همانا عیسی مسیح علیه السلام بندۀ خدا عزوجل و پیامبرش است. او کلمه‌ای از جانب خداست که آن را به سوی جبرئیل القا نموده و جبرئیل هم به نوبۀ خود آن را در جسم مریم علیها السلام آن زن با عفت و طاهره دمیده است. پس به آنچه خدا عزوجل خبر داده ایمان آورید و تمام پیامبرانش را مانند موسی علیه السلام عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم تصدیق کنید و هرگز نگوئید که خدا سه است یکی خدا دیگری مسیح و سومی مریم. هرگز نگوئید که این سه باهم یکی شده و خدای یگانه را تشکیل داده‌اند، این سخن کاملاً دروغ و باطل است پس چنین سخنان بد و دروغین را کنار بگذارید، زیرا خدا عزوجل یکی است و هیچ خدایی جز او نمی‌باشد، تنها او مستحق عبادت، سزاوار الوهیت، و خالق و رازق است و تمام پدیده‌های دیگر مانند مریم علیها السلام و عیسی علیه السلام مخلوق اویند. پس خدای‌تعالی از آنچه شما نسبت می‌دهید بسیار بلند مرتبه‌تر است.

خداوند عزوجل از اینکه برای خود فرزندی بگیرد و یا به آن نیاز داشته باشد بسیار بلندتر و بی‌نیاز است. او خدایی است که در الوهیت و ربوبیت خود یکتا و یگانه بوده و هرگز همسری که از او کسی بزاید ندارد و اگر بر فرض محال فرزندی هم می‌داشت حتماً در صفات خود شبیه پدر می‌بود در حالی که هیچ‌کس شبیه خدا نیست نه در ذات او و نه در صفاتش. همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد از آن اوست و هر که مالک تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است باشد به فرزند نیازی ندارد. او هرگونه که بخواهد در آفریده‌های خود تصرف می‌کند و همه، بندگان و مقهور او و تحت قدرت و ملکش قرار دارند و این کافی است که خدای‌تعالی آن‌ها را مورد محاسبه قرار می‌دهد و بر تمام امور نهان آن‌ها آگاهی داشته، همۀ اعمال آنان را محفوظ نگه می‌دارد تا آن‌ها را بر عملکرد زشت‌شان و آنچه گفته‌اند مورد محاسبه قرار دهد.

﴿لَّن یَسۡتَنکِفَ ٱلۡمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبۡدٗا لِّلَّهِ وَلَا ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ٱلۡمُقَرَّبُونَۚ وَمَن یَسۡتَنکِفۡ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیَسۡتَکۡبِرۡ فَسَیَحۡشُرُهُمۡ إِلَیۡهِ جَمِیعٗا ١٧٢.

عیسی مسیح علیه السلام هرگز از عبادت پروردگار خود سرباز نمی‌زند، بلکه آن را برای خود یک شرف می‌داند و بر عبودیت خدا عزوجل و تسلیم شدن در برابر او افتخار می‌کند. همچنان است ملائکۀ مقرب الهی، آن‌ها نیز از این کار ابا ندارند، همۀ آن‌ها خدای را عبادت می‌کنند و شب و روز تسبیح او را می‌گویند و در این راه نه خسته می‌شوند و نه دست به افترا می‌زنند. و اگر برخی از بندگان از عبادت خدا عزوجل سر باز زنند و ابا ورزند به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را در روز قیامت اعاده می‌کند تا آن‌ها را مورد محاسبه قرار دهد، از این‌روی مرجع، مراد و مقصود اوست و او کسی است که باید از او خوف صورت گیرد و امید برده شود و خدایی جز او نیست.

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَیُوَفِّیهِمۡ أُجُورَهُمۡ وَیَزِیدُهُم مِّن فَضۡلِهِۦۖ وَأَمَّا ٱلَّذِینَ ٱسۡتَنکَفُواْ وَٱسۡتَکۡبَرُواْ فَیُعَذِّبُهُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا ١٧٣.

اما مؤمنان صادق، آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نموده‌اند و انواع و اقسام اعمال صالح انجام داده‌اند حق‌تعالی به زودی پاداش سعی و تلاش آن‌ها را می‌دهد و هیچ چیزی را از مزدشان نه تنها که کم نمی‌کند، بلکه زیاد هم می‌نماید، اما آنانی که ابا ورزیده و دست به تکبّر زده و از عبادت خدای‌تعالی سر باز زدند جزای آن‌ها عذاب دردناک و گرفت شدید است و برای آن‌ها هیچ دوستی نیست تا نفعی برساند و از عذاب حفظ کند و برای آن‌ها هیچ یاری دهنده و وکیل مدافعی نمی‌باشد، بلکه خداوند عزوجل خود متولی کیفر آن‌هاست و خدای بر حقی جز او وجود ندارد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَکُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکُمۡ نُورٗا مُّبِینٗا ١٧٤.

ای بشر! همانا به سوی شما نشانه‌ای قاطع و مشهور و رسالتی ستوده از جانب خدایی که متکفل خلق و روزی شماست آمده و اوتعالی شما را با فرستادن این پیامبر عربی و ناخوان محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم که از جمله بزرگ‌ترین پیامبران است گرامی داشته است. رسالت او ظاهر و آشکار شده و براهین آن می‌درخشد. خداوند با وی کتابی را نیز نازل نموده که محکم و استوار است و در آن مجموعه بزرگی از نشانه‌ها، موعظه‌ها، پندها، احکام و حرام، آداب و اخلاق است و به گونه‌ای که خوبی‌ها و مدح آن را نمی‌توان گفت. این قرآن نوری است که حق‌تعالی با آن در تاریکی‌های زندگی، مردم را هدایت می‌کند و راه کسانی که در آن دست به تفکر و تدبر می‌زنند و به آن عمل می‌نمایند را روشن می‌نماید.

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱللَّهِ وَٱعۡتَصَمُواْ بِهِۦ فَسَیُدۡخِلُهُمۡ فِی رَحۡمَةٖ مِّنۡهُ وَفَضۡلٖ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَیۡهِ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ١٧٥.

اما آنانی که الوهیت و وحدانیت پروردگار خویش را تصدیق نموده و خالصانه او را عبادت کردند و از شریعت و سنّت پیامبرش پیروی نمودند پاداش این‌ها این خواهد بود که حق‌تعالی آنان را با رحمت خود گرامی می‌دارد و این رحمت بر تمام گناهان آن‌ها احاطه می‌نماید و آنان را منزلتی بزرگ می‌بخشد و به پاداش و ثوابی عظیم منتهی می‌نماید و خداوند عزوجل متولی امور آن‌ها در دنیا و آخرت است و توفیق سیر در بهترین راه‌ها را برای آن‌ها خواهد داد و آنان را وارث سعادت ابدی و خیر سرمدی خواهد نمود.

﴿یَسۡتَفۡتُونَکَ قُلِ ٱللَّهُ یُفۡتِیکُمۡ فِی ٱلۡکَلَٰلَةِۚ إِنِ ٱمۡرُؤٌاْ هَلَکَ لَیۡسَ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَهُۥٓ أُخۡتٞ فَلَهَا نِصۡفُ مَا تَرَکَۚ وَهُوَ یَرِثُهَآ إِن لَّمۡ یَکُن لَّهَا وَلَدٞۚ فَإِن کَانَتَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَۚ وَإِن کَانُوٓاْ إِخۡوَةٗ رِّجَالٗا وَنِسَآءٗ فَلِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۗ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ أَن تَضِلُّواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ ١٧٦.

مردم از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! دربارۀ مسأله «کلاله» سوال می‌کنند. در این مسأله مردی می‌میرد در حالی که نه پدر دارد و نه فرزند پس چه کسی از او ارث خواهد برد، برادرش یا خواهرش؟ در اینجا خبر داده شدند که این مرده اگر یک خواهر داشت و برایش پدران و فرزندانی هم نبود برای خواهر تنی یا ناتنی‌اش نصف میراث از تر که است و برادر تنی و ناتنی‌اش اگر پدر و فرزند نداشت تمام‌تر که را به ارث می‌برد. و اگر خواهرانش دوتن یا زیاده از دوتن بودند در چنین حالی برای آن‌ها دو سوم‌تر که خواهد بود و اگر ورثه برادران و خواهران بودند در چنین حالی برای مردان آن‌ها دو برابر حصه خواهران است.

و اینگونه خداوند عزوجل احکام خویش را بیان می‌دارد تا مردم در تقسیم ارثیه دچار خطا و اشتباه نشوند و در این زمینه ظلم نکنند طوری که بعضی ورثه از جمله یتیم‌ها، مسکین‌ها و دختران را محروم کنند. از همین روست که حق‌تعالی این سوره را با بیان احکام زن‌ها، دختران، یتیمان و خواهران خاتمه بخشید و باید که بندگان متوجه حقوقی که حفاظت آن لازم است باشند و حقوق این طبقات را به صورت مکمل به آن‌ها ادا کنند.


سورۀ مائده

سورۀ مائده

مدنی است: ترتیب آن 5؛ شمار آیات آن 120

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَوۡفُواْ بِٱلۡعُقُودِۚ أُحِلَّتۡ لَکُم بَهِیمَةُ ٱلۡأَنۡعَٰمِ إِلَّا مَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡکُمۡ غَیۡرَ مُحِلِّی ٱلصَّیۡدِ وَأَنتُمۡ حُرُمٌۗ إِنَّ ٱللَّهَ یَحۡکُمُ مَا یُرِیدُ ١.

ای مؤمنان! ای آنانی که کتاب خدا عزوجل را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کردید، به پیمان‌هایی که با خدا أ، مولا و در بین خود بستید وفادار باشید و هرگز پیمان‌شکنی نکنید و آنچه را بر آن موافقه می‌نمائید از قبیل رد و بدل سندها، عقد نکاح، خرید و فروش، اجاره، انواع شرکت‌ها، معاملات، معاهدات انسانی و بین المللی در صورتی که مخالف با شریعت نباشد به صورت کامل اجرا کنید. و از جمله نعمت‌های خدا عزوجل بر شما یکی هم این است که برای شما گوشت شتر، گاو، بز و بره در صورتی که مطابق احکام شرعی ذبح شده باشد حلال نموده است و برای شما مجاز نیست در حالت احرام دست به شکار بزنید؛ زیرا شما در چنین حالی در واقع وارد مرحلۀ اجرای شعائر حج و عمره شدید پس باید مردم، پرندگان و حیوانات از ناحیۀ شما در امان باشند و بدانید که حق‌تعالی آنچه را بخواهد و اراده کند در خلق خود انجام می‌دهد و هیچ بازدارنده‌ای برای حکم او و هیچ مانعی در مقابل قضا و قدرش وجود ندارد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا حَلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢.

ای مؤمنان! آنچه را خدای‌تعالی بر شما در ماه‌های حج یعنی شوال، ذوالقعده و ذوالحجه حرام نموده حلال نسازید و نه آنچه به خانۀ خدا از چهارپایان اهدا شده و بر گردن‌های آن‌ها گردنبند هدیه به فقرای حرم آویخته شده است. پس برای شما هرگز نیست تا متعرض چنین چیزهایی از خانۀ خدا عزوجل از طریق ممانعت و غصب شوید و برای شما مجاز نیست تا به آن‌ها آزار و اذیت برسانید و یا با کسانی که به مقصد خانۀ کعبه در حرکت‌اند بجنگید، کسانی که می‌خواهند با انجام اعمال حج و عمره عبادت مولای خویش را بنمایند و از او اطاعت کنند.

ولی هرگاه از احرام بیرون شدید برای شما شکار خشکی که در حالت احرام بر شما حرام بوده حلال است و کراهتی که نسبت به دشمنانی که شما را از مسجد الحرام باز داشته‌اند نباید شما را بر تجاوز بر آن‌ها وا دارد که خدای‌تعالی ستم و ستمگران را دوست ندارد اگرچه بر دشمنان هم باشد؛ زیرا دین به خاطر رفتار عادلانه با همۀ انسان‌ها آمده است اگرچه کافر هم باشند. حق‌تعالی ظلم و ستم را حتی اگر بر غیر مسلمانان نیز صورت گیرد حرام نموده و بر شماست تا در بین خود در انجام امور خیر، صلاح و تقوی همکاری کنید.

معاونت بر خوبی و نیکی شامل معاونت در تمام اموری می‌شود که خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن اعمال را دوست دارند و معاونت بر تقوا پرهیز نمودن از تمام اموری است که خدای‌تعالی و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم حرام نموده‌اند و از این برحذر باشید که تعاون و همکاری شما در راستای گناه و تجاوز باشد و همواره در همۀ امورتان خدا عزوجل را مراقبت کنید که اوتعالی صاحب قوت و قدرتی است که هرگز مقهور نمی‌شود. او دارای عذابی است که هیچ‌کس توان تحمل آن را ندارد. این کیفر برای کسی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازد و مرتکب منهیات او شود.

﴿حُرِّمَتۡ عَلَیۡکُمُ ٱلۡمَیۡتَةُ وَٱلدَّمُ وَلَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ وَٱلۡمُنۡخَنِقَةُ وَٱلۡمَوۡقُوذَةُ وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ وَٱلنَّطِیحَةُ وَمَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیۡتُمۡ وَمَا ذُبِحَ عَلَى ٱلنُّصُبِ وَأَن تَسۡتَقۡسِمُواْ بِٱلۡأَزۡلَٰمِۚ ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌۗ ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ فِی مَخۡمَصَةٍ غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣.

و بدانید که خداوند عزوجل بر شما خود مرده یا حیوانی که بدون ذبح شرعی مرده است را حرام نموده و همچنان خون مسفوح که هنگام ذبح فوران می‌کند و گوشت خوک اگرچه مطابق شریعت هم ذبح شود، زیرا خوک نجس است. و بر شما تمام حیواناتی حرام است که به خاطر غیر خدا عزوجل مانند بت‌ها و جادوگران و کاهنان ذبح شده باشد و بر شما هر حیوانی که با طناب خفه شده باشد یا از بلندی سقوط نموده و یا غرق شده باشد نیز حرام است. و همچنان حیوانی که حیوانی دیگر او را لگدمال کرده باشد یا شیر و گرگ دریده باشد حرام است، مگر زمانی که این حیوان را پیش از مردنش گرفته باشید و مطابق شریعت ذبح نموده باشید.

و برای شما مجاز نیست تا با تیرهای قمار در بین خود چیزی را تقسیم کنید که این عمل از کارهای جاهلیت و صنعت مشرکان است. مردم در زمان جاهلیت سه سهم را می‌گرفتند که بر یکی از آن‌ها نوشته شده بود بیرون شو و بر دیگری بیرون نشو و بر سوم هیچ نوشته نشده بود. هرگاه کسی می‌خواست مسافرت کند در بین این تیرها قرعه می‌زد، اگر تیر بیرون شو انتخاب می‌شد به سفر می‌رفت و اگر تیر بیرون نشو انتخاب می‌شد به سفر نمی‌رفت و اگر آنچه بیرون می‌شد که بر آن چیزی نوشته نشده بود قرعه را دوباره انجام می‌دادند. این کار از جملۀ اعمال جاهلیت و خروج از طاعت خدای‌تعالی و دین او بود.

در ادامه پروردگار به بیان این مطلب پرداخت که آروزی کافران در این امر که شما دین خود را ترک گوئید با یأس مبدل شده پس بر شما لازم است تا همچنان از خدای خود بترسید و از کفار نترسید؛ زیرا حق‌تعالی دین خود را نیرومند ساخته و پیامبرش را نصرت داده و کلمه‌اش را بلند ساخته است و بدانید که خداوند عزوجل برای شما با نازل کردن قرآن و سنّت و تعلیم احکام شرعی و حلال و حرام دین خود را کامل نموده پس بر آن چیزی نیفزائید و هر کس عملی انجام دهد که بر آن امر اسلام نیست مردود است. پروردگار این نعمت را با ارسال حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و نزول وحی کامل ساخته است. این نعمت بزرگ‌ترین نعمت و هدیه از جانب پروردگار عالمیان است. ولی با این حال بر شما امّت اسلام این رخصت داده شده که هرگاه در چنین زمینه‌هایی دچار مشکل و ضرورت و گرسنگی شدید شوید از چنین خودمرده‌هایی بخورید بشرط آنکه این اکل از روی تلذذ و به اندازۀ تجاوز از حد رخصت یا به هدف مخالفت از نهی پروردگار نباشد؛ زیرا ضرورت‌ها محظورات را مباح می‌سازد، چنین رخصت‌هایی از جملۀ سهولت‌های دین و شریعت خدا و منهج و روش معتدل و حنیف است و بدانید که حق‌تعالی خطاها را می‌بخشد و بر توبه کنندگان رحم می‌نماید از این‌روی فضل او واسع و عطایش زیاد است و خدایی جز او نیست.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ مَاذَآ أُحِلَّ لَهُمۡۖ قُلۡ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُ وَمَا عَلَّمۡتُم مِّنَ ٱلۡجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ ٱللَّهُۖ فَکُلُواْ مِمَّآ أَمۡسَکۡنَ عَلَیۡکُمۡ وَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهِۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ ٤.

مردم از تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم دربارۀ آنچه خدا عزوجل مباح نموده می‌پرسند. به آن‌ها بگو خدای‌تعالی هر پدیدۀ خوب را که نفع دارد و ضرر آلود و پلید نیست مباح نموده و بر شما همۀ آنچه دل و طبیعت سالم از آن بد برد مانند؛ خوک، سگ و موش حرام است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به این منظور آمده تا پاکیزه‌ها را که به جسم فایده دارد و به عقل ضرر ندارد و موجب اتلاف زندگی نیز نمی‌شود مباح و پلیدی‌هایی را که دل از آن بد می‌برد حرام کند. همچنان به آن‌ها بگو برای شما تمام شکار حیوانات آموزش دیده مانند: سگ شکار، شاهین و باز و امثال آن مجاز است. حیوان شکارچی آموزش دیده حیوانی است که هرگاه او را به سوی شکار بفرستید برود و هرگاه باز دارید نرود و از شکار نیز چیزی نخورد ولی هرگاه چنین حیوانی را به شکار می‌فرستید باید که نام خدا عزوجل را بگوئید.

در اینکه سگ‌ها باید آموزش دیده باشند نشانۀ فضل و جایگاه بلند علم و دانش است تا جائی که خدای‌تعالی شکار سگ‌های آموزش دیده را حلال نموده و شکار سگ‌های غیر آموزش دیده را حرام نموده است.

و بر شماست تا تقوای خدا عزوجل را در همۀ امور و شئون زندگی خود رعایت نموده همواره او امرش را اطاعت و از نواهی‌اش اجتناب کنید که اوتعالی به زودی همه را محاسبه می‌کند و عذاب او دردناک و برای عصیان‌گران است و ثوابش عظیم و برای اطاعت کنندگان می‌باشد و هرگاه دست به عملی می‌زنید روز حساب را به خاطر بیاورید.

﴿ٱلۡیَوۡمَ أُحِلَّ لَکُمُ ٱلطَّیِّبَٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حِلّٞ لَّکُمۡ وَطَعَامُکُمۡ حِلّٞ لَّهُمۡۖ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡمُحۡصَنَٰتُ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ إِذَآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحۡصِنِینَ غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَ وَلَا مُتَّخِذِیٓ أَخۡدَانٖۗ وَمَن یَکۡفُرۡ بِٱلۡإِیمَٰنِ فَقَدۡ حَبِطَ عَمَلُهُۥ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٥.

بعد از ارسال محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدای‌تعالی برای شما تمام پدیده‌های مفید و پاک از طعام و شراب را مباح نموده و از رحمتی که به شما دارد بر شما بعد از اینکه برخی را بر سایر امت‌ها حرام نموده بود حلال کرده است چنان‌چه به شما طعام یهودیان و نصرانیان و ذبح آن‌ها را نیز مباح کرده، زیرا آن‌ها اهل کتاب اند. بر خلاف ذبح مشرکان که بر شما حرام است. و حق‌تعالی برای شما همسران مؤمن و با عفت از میان یهودیان و نصرانیان را مباح ساخته و از این امر نهی نموده است که در معصیت پروردگار خویش مانند زنا و گرفتن دوست دختر و معشوقه بازی و بدکاری با آن‌ها تجاهر کنید و هر که بعد از ایمان به آیات الهی کافر شود عملش برباد رفته و به زیان و ذلّت رسیده است؛ زیرا او به عصیان مولای خود و به مخالفت اوامرش پرداخته و از طاعت اوتعالی بیرون شده است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم مِّنۡهُۚ مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمۡ وَلِیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٦.

ای مؤمنان! هرگاه ارادۀ نماز کردید باید که وضوی مطابق شریعت بگیرید و بر این اساس ابتدا روی خود را بشوئید، در جمله روی شستن دهان و بینی نیز داخل است و سپس دست راست را تا آرنج و دست چپ را نیز بشوئید و بر سر خویش یک‌بار مسح کنید و هردو پای خویش را بشوئید زیرا «ارجُل» بر «ایدی» عطف شده از این‌روی مسح پاها بدون موزه و جوراب مجاز نیست و باید که شسته شود. و هرگاه دچار جنابت شدید باید غسل کنید ولی اگر مریض بودید و غسل با آب به شما ضرر داشت یا مسافر بودید و آبی برای وضو نیافتید بر شماست تا تیمم کنید.

و هرگاه به قضای حاجت رفته و یا با همسران خویش مقاربت جنسی کردید و آبی برای غسل نیافتید خاک پاک برای شما کافی است پس با آن خاک بر طریقۀ شرعی تیمم کنید. حق‌تعالی با مشروع ساختن این احکام ارادۀ آسانی و خیر را نسبت به شما دارد و او در دین هیچ حرج و سختیی قرار نداده است، بلکه رخصت‌ها را مشروع ساخته و شما را بر اموری امر نموده که طاقت و توان آن را دارید و مشکلات و سختی‌ها را برکنار داشته تا شما را با این رسالت و این آموزش‌های ربانی پاک گرداند و ارواح‌تان را تزکیه و نفس‌های‌تان را اصلاح سازد و امور را بر شما آسان سازد، شاید که این نعمت‌ها شما را بر شکر و شناخت نعمت الهی و طاعت اوتعالی و اجتناب از نواهیش وا دارد.

﴿وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَمِیثَٰقَهُ ٱلَّذِی وَاثَقَکُم بِهِۦٓ إِذۡ قُلۡتُمۡ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٧.

و ای مؤمنان نعمت خدا عزوجل را یاد آورید، هنگامی که بر شما پیامبر خود محمد صلی الله علیه و آله و سلم را فرستاد و بر او کتاب خویش را نازل فرمود و بعد از اینکه مشرک بوده و در جاهلیت بسر می‌بردید شما را هدایت کرد و این توفیق بزرگ را نصیب‌تان نمود و یاد آورید که با خدا عزوجل و پیامبرش در اطاعت از آن‌ها در بیعت رضوان و امثال آن تعهد نموده بودید و قول خدا عزوجل را پذیرفته و گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم و مانند یهودیان نگفتید که شنیدیم و نافرمانی کردیم و بر این اساس سخن را شنیدید و در عمل پیاده کردید. پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید که هیچ امر پنهانی بر خدا عزوجل پوشیده نیست و علم و اطلاع او برای بازداشتن بنده از اعمال بد کافی و بسنده است تا او را در هر صغیره و کبیره‌ای مراقب پروردگارش بسازد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُواْ قَوَّٰمِینَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ خَبِیرُۢ بِمَا تَعۡمَلُونَ ٨.

ای مؤمنان شهادت را بر وجه صحیح ادا کنید و در ادای آن مراقب خدای‌تعالی باشید و هرگز به ناحق شهادت ندهید و هیچگاه ملامت ملامتگران شما را از شهادت به عدالت و راستی بازندارد همچنانی که دشمنی کفار و مشرکان نیز نباید مانع عدالت در شهادت‌تان شود، بلکه همواره سخن حق بگوئید ولو به نفع دشمن شما نیز باشد؛ زیرا عدالت به تقوا نزدیک‌تر است و براساس عدالت است که آسمان‌ها و زمین برپای شده و بر شماست تا تقوای الهی و خوف از او را در شهادت رعایت کنید که بر خدای‌تعالی هیچ امری مخفی و پوشیده نیست و او تمام اعمال و گفتارتان را می‌داند و بر آن محاسبه می‌نماید از این‌روی بر شما خوف از او لازم و ضروری است.

﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَهُم مَّغۡفِرَةٞ وَأَجۡرٌ عَظِیمٞ ٩.

و خدای‌تعالی به همۀ کسانی که ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نمودند و همواره کارهای خوب و مأمور به انجام داده و از منهیات اجتناب کردند وعدۀ صادقانه داده تا گناهان‌شان را ببخشد و عیب‌های‌شان را پنهان دارد و برای‌شان نعمت‌های بهشت را در جایگاهی خجسته و گرامی و در جوار پروردگار مهربان آماده سازد. این پاداش به عنوان پاداش عملکردهای خوبشان خواهد بود.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ١٠.

و در مقابل، حق‌تعالی آنانی را که کافر شده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌اند و با شریعتش مخالفت کردند را به آتش دوزخ وعده داده که برای همیشه در آن باقی خواهند ماند و چه بد قرارگاهی است دوزخ. در آن عذابی سخت و شدید برای مشرکان و کافران است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ هَمَّ قَوۡمٌ أَن یَبۡسُطُوٓاْ إِلَیۡکُمۡ أَیۡدِیَهُمۡ فَکَفَّ أَیۡدِیَهُمۡ عَنکُمۡۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ١١.

و یاد آورید ای مؤمنان! نعمت‌های خدا عزوجل و فضل او را بر خویشتن که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شما را از مکر و دسیسه‌های یهودیان و مشرکان محفوظ داشت و دست یهودیان را از ضرر رسانی به شما کوتاه نمود به خصوص زمانی که دسیسۀ ترور ایشان را چیدند و خواستند سنگی را بر ایشان بیندازند این بود که حق‌تعالی در مسیر آنان مانع ایجاد کرد و پیامبر خویش را محفوظ داشت.

پس بر شما لازم است تا تقوای الهی را رعایت کنید زیرا هر که تقوای الهی را رعایت کند خداوند عزوجل او را بر دشمنانش پیروز می‌گرداند و مورد تأیید خود قرار می‌دهد. و بر شماست تا همواره در تمام امور خویش به خصوص در مبارزه با کفار و دشمنان بر خدا عزوجل توکل کنید که بهترین کسی که انسان امور خود را به او می‌سپارد و بر او عتماد می‌کند حق‌تعالی است و به زودی چنین کسی را خدای‌تعالی یاری می‌رساند و دشمنانش را خوار و ذلیل می‌نماید.

﴿۞وَلَقَدۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَبَعَثۡنَا مِنۡهُمُ ٱثۡنَیۡ عَشَرَ نَقِیبٗاۖ وَقَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مَعَکُمۡۖ لَئِنۡ أَقَمۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَیۡتُمُ ٱلزَّکَوٰةَ وَءَامَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرۡتُمُوهُمۡ وَأَقۡرَضۡتُمُ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا لَّأُکَفِّرَنَّ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّکُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۚ فَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ مِنکُمۡ فَقَدۡ ضَلَّ سَوَآءَ ٱلسَّبِیلِ ١٢.

و بدانید که خدای‌تعالی پیمان‌ها و تعهدات سختی از یهودیان گرفت ولی آنان این پیمان‌ها را شکستند و نقض کردند، از این برحذر باشید که شما نیز مانند آن‌ها پیمان شکنی کنید که به کیفر آن‌ها دچار خواهید شد. خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و موسی علیه السلام از میان آن‌ها دوازده مرد از میان بزرگان و رؤسای‌شان برگزید تا آن‌ها را بر رعایت این پیمان‌ها ملزم سازد. حق‌تعالی به آن‌ها این وعده را داد که اگر به پیمانی که با خدا بستند وفادار باشند اوتعالی آنان را یاری می‌رساند و کمک می‌کند و از خطا و اشتباه بازمی‌دارد البته تا وقتی که نماز برپای دارند و زکاتی که بر اموال‌شان لازم است بدهند و رسالت الهی را تصدیق نموده و از پیامبرش پیروی کنند و او را یاری رسانند و در کنار او با دشمنان به جهاد بپردازند و از اموال خویش نیز در راه‌های خیر و خوبی مصرف کنند و در عوض، خدای‌تعالی وعده داد که گناهان‌شان را ببخشد و از بدی‌های‌شان درگذرد و در اخیر آن‌ها را وارد بهشت کند، بهشتی که نعمت‌های آن را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و نه هم به قلب کسی خطور نموده است.

ولی کسی که بر او نشانه‌ها و دلیل و حجّت و برهان اقامت گردد و او با تمام این‌ها از در مخالفت دراید یقیناً که مرتکب اشتباهی واضح و آشکار شده و به مسیری گام برداشته که هرگز رضایت بخش نیست و مسیری درست نیز نمی‌باشد.

﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِیَةٗۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٣.

به سبب همین پیمان‌شکنی حق‌تعالی آنان را از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود و قلب‌های‌شان را به گونه‌ای سخت گردانید که به هیچ وجه در برابر حق نرم نمی‌شود و از هیچ موعظه و اندرزی نفع نمی‌گیرد. این پیمان شکنی آنان را به‌گونه‌ای ساخت که دست به تغییر کلام خدا عزوجل و تبدیل معانی و انحراف الفاظ از معنی و مراد اصلی آن زدند در حالی که این عملکرد آن‌ها از روی انحراف، گمراهی، سرکشی و تجاوز است. همچنان این گناهان منجر به آن شد تا دانش سودمند و دلائل و براهینی که داشتند را فراموش کنند.

این است نتیجۀ بدی معصیت و گناه که موجب فراموشی علم نافع می‌شود. و هنوز هم پیمانشکنی، خیانت از این یهودیان سرمی‌زند و تو همه روزه چنین اعمالی را از سوی آنان ملاحظه می‌نمائی مگر برخی از آن‌ها مانند عبدالله بن سلام و امثال آنکه ایمان آورده و چنین اعمالی مرتکب نمی‌شوند، پس بر توست ای محمد که از گناهان آن‌ها درگذری تا زمانی که خدای‌تعالی در بین آن‌ها حکم کند و عملکرد حق و درست را به تو نشان دهد.

خداوند عزوجل عملکرد درست را به پیامبر خویش نشان داد و ایشان را امر کرد تا با آن‌ها بجنگد و به ایشان خبر داد که هر کسی در رفتار خود به گونۀ بهتر و شایسته‌تر عمل کند و همواره عدالت را بر خود لازم گیرد خداوند عزوجل به او ثواب و پاداش می‌دهد.

﴿وَمِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰٓ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَهُمۡ فَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَأَغۡرَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَاوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ وَسَوۡفَ یُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ١٤.

مدعیان نصرانیت گفتند ما یاری دهندگان خدائیم در حالی که حق‌تعالی این وصف را در حق آن‌ها ثابت نداشته، بلکه گفته است که آن‌ها صرفاً این مسأله را به زبان‌های خود ادعا می‌کنند؛ خداوند عزوجل از این‌ها نیز تعهدات و پیمان‌های سختی گرفت ولی آن‌ها حتی بعد از اینکه بیم داده شده‌اند نیز عهد شکنی نمودند، از این‌روی حق‌تعالی آنان را دچار انواع و اقسام بلیات از جمله ایجاد عداوت در بین آن‌ها و شعله‌ور شدن آتش جنگ در بین فرقه‌های آنان نمود، از این‌روی نصرانیان را چنین خواهی یافت که فرقه‌های آن‌ها مانند پروتستانت و کاتولیک در بین خود دشمنی دارند و این عداوت و دشمنی تا روز قیامت در بین آن‌ها مستمر خواهد بود.

این بلیات کیفر پیمان شکنی و عصیان‌شان در برابر پروردگار است و به زودی خدای‌تعالی آنان را در برابر این عملکرد زشت محاسبه خواهد نمود تا جزای هر کسی را مطابق عملش بدهد.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ کَثِیرٗا مِّمَّا کُنتُمۡ تُخۡفُونَ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَیَعۡفُواْ عَن کَثِیرٖۚ قَدۡ جَآءَکُم مِّنَ ٱللَّهِ نُورٞ وَکِتَٰبٞ مُّبِینٞ ١٥.

ای اهل کتاب! ای یهودیان و نصرانیان! همانا محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به سوی شما آمده تا برای شما بسیاری از معجزات و نشانه‌هایی که با پیامبران گذشتۀتان بوده را یادآوری کند و شما را در جریان بسیاری از اطلاعاتی که در توارت و انجیل نازل شده قرار دهد، اطلاعاتی مانند: آیۀ سنگسار، داستان شکارچیان روز شنبه، بلند کردن کوه بر سر شما، کوبیدن عصا بر صخره و انفجار آب از آن، شکافتن دریا، مسخ نمودن چهره‌های شما و تبدیل آن‌ها به چهره‌های بوزینگان و خوکان و از این قبیل و بسیاری آیات و نشانه‌های دیگری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در قبال آن‌ها سکوت اختیار می‌کند و شما را رسوا نمی‌سازد. پس بدانید که حق‌تعالی حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با نوری بزرگ در کتاب حکیم خود و با دلائل و نشانه‌های واضحی که این کتاب با خود دارد فرستاده و در آن برخی از اطلاعات غیبی نیز وجود دارد و اگر این محمد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبری صادق نمی‌بود هرگز نمی‌توانست شما را در جریان این همه اطلاعات قرار دهد چون چنین اطلاعاتی را جز یک پیامبر کسی دیگر نمی‌داند.

﴿یَهۡدِی بِهِ ٱللَّهُ مَنِ ٱتَّبَعَ رِضۡوَٰنَهُۥ سُبُلَ ٱلسَّلَٰمِ وَیُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ بِإِذۡنِهِۦ وَیَهۡدِیهِمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٦.

هر کس از کتاب بزرگی که خداوند عزوجل بر پیامبر خود نازل نموده پیروی کند حق‌تعالی او را به انجام اعمال صالح و نیک موفق می‌گرداند، اعمال صالحی که انسان را به سوی رضوان الهی و هدایت او و سلوکیاتی که به بهشت منتهی می‌شود می‌کشاند. اعمال صالحی که انسان را از خشم الهی و آتش دوزخ نجات می‌دهد. این کتاب پیروان خود را از تاریکی‌های جهل و نادانی و شرک و شبهات و پیروی شهوات و مخالفت‌ها بیرون و به سوی نور، هدایت، دلیل واضح، صدق، برهان و رضایت خدای رحمان رهنمایی می‌کند. پس در آن کتاب هدایت مطلق، عام و خاص و نوری است واضح و آشکار و نجات از هر انحراف است.

﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۚ قُلۡ فَمَن یَمۡلِکُ مِنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔا إِنۡ أَرَادَ أَن یُهۡلِکَ ٱلۡمَسِیحَ ٱبۡنَ مَرۡیَمَ وَأُمَّهُۥ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗاۗ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۚ یَخۡلُقُ مَا یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧.

آن دسته از نصرانیان که می‌گویند عیسی بن مریم علیه السلام خداست در حقیقت به خدا عزوجل کافر شده و از دین او بیرون شدند. عیسی علیه السلام و مادرش بنده‌ای از بندگان خدایند.

به نصرانیان بگو: چه کسی از عیسی و مادرش عذاب الهی را در صورتی که خدا عزوجل اراده نماید تا آن دو را عذاب کند دفع می‌نماید و چه کسی از آن‌ها حمایت می‌کند؟ عیسی مسیح بنده‌ای از بندگان خدا عزوجل و تحت تصرف و تدبیر خداست و مالک هیچ نفع و ضرری، هیچ زندگی و مرگ و حشری برای خود نیست و اگر خدای‌تعالی ارادۀ هلاک عیسی و مادرش را بنماید و یا اراده کند تا تمام اهل زمین را نابود کند چه کسی او را از این عمل بازمی‌دارد؟ او خدایی است که جز او خدایی نیست، برای اوست تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است. او خالق همه و متصرف و مدبر امور آن‌هاست. حق‌تعالی آنچه را بخواهد و به گونه‌ای که اراده کند می‌آفریند. آدم علیه السلام را از خاک و بدون پدر و مادر آفرید و همسرش را بدون مادر خلق کرد، چنان‌چه عیسی علیه السلام را نیز از مادر و بدون پدر به وجود آورد در حالی که سایر مردم را از پدر و مادر آفرید، او بر همه چیز قادر و تواناست و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمی‌تواند و هیچ چیزی از قدرت او بیرون شده نمی‌تواند.

﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ وَٱلنَّصَٰرَىٰ نَحۡنُ أَبۡنَٰٓؤُاْ ٱللَّهِ وَأَحِبَّٰٓؤُهُۥۚ قُلۡ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُمۖ بَلۡ أَنتُم بَشَرٞ مِّمَّنۡ خَلَقَۚ یَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَآءُۚ وَلِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَاۖ وَإِلَیۡهِ ٱلۡمَصِیرُ ١٨.

یهودیان می‌گویند آن‌ها فرزندان خدا عزوجل و دوستان اویند چنان‌چه نصرانیان نیز چنین ادعا می‌کنند، همه این سخنان دروغ و بهتان است زیرا خدای‌تعالی هرگز کسی را از بندگان خود به عنوان فرزند برنگزیده و دوستان خدا عزوجل نیز کسانی‌اند که طاعت و عبادت او را بر جای می‌آورند و اگر یهودیان و نصرانیان در این ادعاهای خود صادق می‌بودند حق‌تعالی آنان را به سبب گناهان‌شان عذاب نمی‌نمود چون دوستدار، هیچگاه دوست خود را کیفر نمی‌دهد. یهودیان و نصرانیان مانند سایر مردم‌اند. از میان آن‌ها کسی که تقوا را رعایت کند ثواب می‌گیرد و اگر نافرمانی کند خدای‌تعالی او را کیفر می‌دهد و برای خدا عزوجل حکمت و پادشاهی مطلق است. او کسی را که بخواهد می‌بخشد و آنکه را اراده کند عذاب می‌نماید؛ زیرا تنها او خالق و رازق است و خدای بر حقی جز او وجود ندارد و تمام خلایق به سوی او باز می‌گردند و این اوست که همه را در قبال اعمال‌شان کیفر می‌دهد.

﴿یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ قَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمۡ عَلَىٰ فَتۡرَةٖ مِّنَ ٱلرُّسُلِ أَن تَقُولُواْ مَا جَآءَنَا مِنۢ بَشِیرٖ وَلَا نَذِیرٖۖ فَقَدۡ جَآءَکُم بَشِیرٞ وَنَذِیرٞۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٩.

ای یهودیان ونصرانیان! خدای‌تعالی بعد از مدتی توقف در جریان ارسال پیامبران، محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به سوی شما فرستاد، چنان‌چه بین عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه و آله و سلم بیشتر از پنج قرن گذشت. حالا پیامبر خود را به عنوان رحمتی برای جهانیان فرستاد تا اطاعت کنندگان را به رحمت و بهشت او بشارت دهد و نافرمانان و عاصیان را از خشم و کیفر او برحذر دارد. او به شما نیز این بشارت را می‌دهد به شرط آنکه از خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت کنید، زیرا او تصدیق کنندۀ تمام آن چیزی است که موسی علیه السلام و عیسی علیه السلام آورده‌اند، پس بر امر خدا ثابت و استوار باشید و دعوتگر خدا عزوجل را اجابت کنید و از پیامبرش فرمان برید که اوتعالی برپاداش طاعت کنندگان و کیفر نافرمانان توان و قدرت دارد.

﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦ یَٰقَوۡمِ ٱذۡکُرُواْ نِعۡمَةَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ إِذۡ جَعَلَ فِیکُمۡ أَنۢبِیَآءَ وَجَعَلَکُم مُّلُوکٗا وَءَاتَىٰکُم مَّا لَمۡ یُؤۡتِ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٠.

ای محمد ج! روزی را برای مردم یادآور که موسی علیه السلام برای بنی اسرائیل گفت نعمت و فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید، روزی را که از میان شما پیامبرانی برگزید و شما را با بر انگیختن انبیایی از میان خودتان شرافت داد و شما را مانند پادشاهان در نعمت و آسودگی بعد از اینکه بردۀ فرعون و قومش بودید قرار داد و اوتعالی به شما نعمت آزادی و استقلال و خروج از مصر را بعد از آن همه استبداد، ظلم و ستم داد و به شما نشانه‌هایی داد که به هیچ‌یک از جهانیان نداده بود، نشانه‌هایی مانند: شکافتن دریا، شکافتن سنگ و بیرون کردن آب از آن، سایه ساختن ابر، فرو فرستادن پرندۀ آسمانی و انگبین و سایر ویژگی‌ها از قبیل کسب علوم مختلف، وجود حکما، علما، رهبران و اصلاحگران درمیان شما.

﴿یَٰقَوۡمِ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡأَرۡضَ ٱلۡمُقَدَّسَةَ ٱلَّتِی کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَرۡتَدُّواْ عَلَىٰٓ أَدۡبَارِکُمۡ فَتَنقَلِبُواْ خَٰسِرِینَ ٢١.

و موسی علیه السلام خطاب به بنی اسرائیل گفت: بیائید باهم سرزمین مبارک بیت المقدس را فتح کنیم و در آن سکنی گزین شده و شریعت خدا عزوجل را اقامه نمائیم زیرا حق‌تعالی شما را اهل این سرزمین قرار داده به شرط آنکه بر دین خود ثابت و استوار باشید و از من پیروی کنید و وای بر شما اگر از اوامر الهی مخالفت کنید و طاعتش را ترک کنید که در چنین حالی از شما عزّت و سربلندی را سلب می‌کند و مانع پیروزی شما می‌شود و علاوه بر این ذلّت و خواری را بر شما حتمی می‌سازد و بر قلب‌های‌تان مهر می‌نهد و شما مقهور دشمانان خود خواهید شد.

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّ فِیهَا قَوۡمٗا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَا حَتَّىٰ یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِن یَخۡرُجُواْ مِنۡهَا فَإِنَّا دَٰخِلُونَ ٢٢.

یهودیان به موسی علیه السلام پاسخی بسیار زشت و بد دادند که نشانۀ بزدلی، ترس و ذلت‌شان است چنان‌چه خطاب به پیامبر خدا علیه السلام گفتند ای موسی! ما نمی‌توانیم وارد بیت المقدس شویم، زیرا در آن قومی سرسخت و دلاورند که ما توان مقابله با آنان را نداریم ولی صبر می‌کنیم تا خود این دلاوران از آن شهر بیرون شوند که هرگاه چنین کنند ما بدون جنگ و جهاد وارد آن می‌شویم. حق‌تعالی از این‌روی ترس و ذلّت را بر آنان مقدر کرد که آن‌ها به مخالفت اوامر الهی پرداخته و پیمان‌شکنی کردند، زیرا یکی از بزرگ‌ترین عللی که امت‌ها را دچار سستی، ذلّت و شکست در برابر دشمنان‌شان می‌کند گناهان است.

﴿قَالَ رَجُلَانِ مِنَ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمَا ٱدۡخُلُواْ عَلَیۡهِمُ ٱلۡبَابَ فَإِذَا دَخَلۡتُمُوهُ فَإِنَّکُمۡ غَٰلِبُونَۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٢٣.

ولی دو تن از مؤمنانی که با موسی علیه السلام بوده و خداوند عزوجل بر آن‌ها نعمت هدایت و ثبات قلب و صحت عقل داده بوده برخواستند و از یهودیان خواستند تا وارد بیت المقدس شوند و در این راه دست به تلاش و کوشش و جهاد بزنند و هیچگاه نباید دشمنان موجب ترس آن‌ها شوند، زیرا خدای‌تعالی از دشمنان و کفار قوی‌تر است. این دو مرد خطاب به یهودیان گفتند: بر خدا عزوجل توکل کنید و به اذن الهی وارد شوید دشمنان در برابر شما شکست می‌خورند، زیرا هرگاه با خدا عزوجل از در صداقت و راستی بیرون شوید اوتعالی با شما خواهد بود و هر که خدا عزوجل با او باشد هرگز از کسی نمی‌هراسد و دشمنش با شکست مواجه می‌شود و خودش به عزّت و سربلندی می‌رسد و عاقبت نیز به اذن خدا عزوجل از آن کسی خواهد بود که ایمان آورد و به دین باور داشته و تقوای الهی را پیشه سازد.

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِنَّا لَن نَّدۡخُلَهَآ أَبَدٗا مَّا دَامُواْ فِیهَا فَٱذۡهَبۡ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَٰتِلَآ إِنَّا هَٰهُنَا قَٰعِدُونَ ٢٤.

یهودیان کودن بار دیگر جواب عناد آلودی که انکار خالق متعال را با خود داشت تکرار نموده به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی  علیه السلام ! خود را در مشقت قرار نده که ما هرگز تا وقتی که جباران زمان در آن قرار دارند وارد سرزمین مقدس نمی‌شویم، ما تصمیم قاطعانه گرفتیم که هرگز با آن‌ها مقابله نکنیم و اگر تو می‌خواهی با آن‌ها بجنگی این کار مربوط به خود توست، پس با خدایت برو و با آن‌ها بجنگ و ما منتظر نتیجۀ جنگ باقی می‌مانیم. این پاسخ یهودیان، آلوده به ذلت، زشتی و نوعی استهزا و تمسخر بود که حق‌تعالی بر آن علم کامل دارد.

این پاسخ آن‌ها را با پاسخ یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مقایسه کنید زمانی که در معرکۀ «بدر» خطاب به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتند: سوگند به خدا که ما مانند گفتۀ بنی اسرائیل نمی‌گوئیم که خطاب به پیامبر خود گفتند تو و پروردگارت بروید و بجنگید و ما در اینجا نشسته‌ایم، بلکه می‌گوئیم تو و پروردگارت بروید بجنگید ما نیز در کنار شما با آنان می‌جنگیم، سوگند به خدا عزوجل که در پیش‌رو، پشت سر، در طرف راست و طرف چپ تو می‌جنگیم، ببینید این پاسخ چقدر زیبا و شفاف است در حالی که پاسخ یهودیان سخیف و حقارت آمیز است.

﴿قَالَ رَبِّ إِنِّی لَآ أَمۡلِکُ إِلَّا نَفۡسِی وَأَخِیۖ فَٱفۡرُقۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٥.

در این هنگام بود که موسی علیه السلام پروردگارش را خواند و گفت: بار الها! تو می‌دانی که من جز بر خویشتن و برادرم هارون تسلطی ندارم، اما این قوم، که از اوامر من سرپیچی نموده و در برابرم سرکشی کردند، پس تو بین من و این‌ها جدایی افگن، زیرا از پیمان‌شکنی و عصیان و نافرمانی‌شان از اوامر تو خسته شدم و نمی‌خواهم دیگر در میان آن‌ها باشم.

﴿قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیۡهِمۡۛ أَرۡبَعِینَ سَنَةٗۛ یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡفَٰسِقِینَ ٢٦.

خدای‌تعالی به موسی علیه السلام خبر داد که سرزمین مقدس بر این نسل از بنی اسرائیل نظر به ترک جهاد و سرکشیی که کردند مدّت چهل سال حرام است تا زمانی که این نسل بزدل و شکست خورده ازبین بروند و به جای آن‌ها نسلی دیگر که شجاع و مجاهد باشند به وجود آیند تا با مشکلات مواجه شوند و در برابر دشمنان بایستند.

اما این‌ها، چون از اوامر پروردگار سرپیچی نمودند، خدای‌تعالی آن‌ها را به مدّت چهل سال با سرگردانی در صحرا مبتلا نمود که داستان این سرگردانی به نام «تیه» مشهور است. این‌ها در طول روز راه می‌رفتند و با فرا رسیدن شب استراحت می‌کردند، چون فردایش فرا می‌رسید و می‌خواستند به راه خود ادامه دهند بار دیگر خود را در همان مکان اولی می‌دیدند و هیچ راهی برای نجات خود از این معضل نمی‌یافتند. این‌ها چون منهج و روش درست را رها کردند، حق‌تعالی آن‌ها را در زمین سرگردان نمود و چون از راه راست انحراف کردند خدای‌تعالی راه را بر آنان پنهان داشت از این‌روی رهیاب نمی‌شدند.

سپس خدای‌تعالی خطاب به موسی علیه السلام می‌گوید: بر این اشرار بدکار غمگین مباش که این‌ها از طاعت الهی خارج‌اند و هر که گنهکار و سرکش باشد نباید انسان بر فراقش دچار غم و اندوه و در هلاکتش دچار پشیمانی شود، زیرا در فراق و جدایی چنین کسانی برکت، خوبی و راهیابی است.

﴿۞وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱبۡنَیۡ ءَادَمَ بِٱلۡحَقِّ إِذۡ قَرَّبَا قُرۡبَانٗا فَتُقُبِّلَ مِنۡ أَحَدِهِمَا وَلَمۡ یُتَقَبَّلۡ مِنَ ٱلۡأٓخَرِ قَالَ لَأَقۡتُلَنَّکَۖ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ ٢٧.

و ای محمد ج! بر این‌ها داستان فرزندان آدم علیه السلام قابیل و هابیل را به دور از دروغ‌های امت‌های گذشته بازگو! زمانی که قابیل و هابیل به پیشگاه خداوند متعال قربانی تقدیم کردند. هابیل چون در عملکرد خود اخلاص و صداقت داشت خدای‌تعالی قربانیش را پذیرفت ولی قابیل نیّت بد و نهادی زشت داشت خدای‌تعالی قربانی‌اش را نپذیرفت از این‌روی بر هابیل خشم گرفت و از در حسادت و تجاوز داخل شد و سوگند یاد کرد که هابیل را بکشد. هابیل خطاب به برادر گفت: ای برادر چرا من را می‌کشی در حالی که در حق تو ظلم و ستمی مرتکب نشده و گناهی نکرده‌ام؟ قابیل گفت: تو را می‌کشم چون حق‌تعالی از تو پذیرفت و از من نپذیرفت. هابیل گفت: حق‌تعالی از کسی می‌پذیرد که در عمل و نیّت خود اخلاص داشته باشد و اندرونش پاک و بی‌آلایش باشد و از عملی که انجام می‌دهد رضای الهی را مد نظر داشته باشد و با فرمان الهی معارضه نکند، اما گناه من چیست؟!

﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقۡتُلَنِی مَآ أَنَا۠ بِبَاسِطٖ یَدِیَ إِلَیۡکَ لِأَقۡتُلَکَۖ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَ رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٢٨.

هابیل در کمال ادب و آرامش خطاب به برادر گفت: اگر تو دستت را به سوی من دراز کنی تا من را از روی ظلم و ستم و تجاوز بکشی من هرگز دست خود را به سوی تو دراز نمی‌کنم تا تو را بکشم، من از خدایی می‌ترسم که پروردگار من است از این‌روی هرگز دست به عملی نمی‌زنم که موجب خشم و غضب او باشد.

﴿إِنِّیٓ أُرِیدُ أَن تَبُوٓأَ بِإِثۡمِی وَإِثۡمِکَ فَتَکُونَ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِۚ وَذَٰلِکَ جَزَٰٓؤُاْ ٱلظَّٰلِمِینَ ٢٩.

من با نکشتن تو می‌خواهم بار گناه من که تو را نکشتم و گناه خود که مرا کشتی بر دوش بکشی و در چنین حالی به سوی خدا عزوجل بازگردی و از جملۀ اهل دوزخ باشی و این است مصیر بد که به عنوان کیفر ستمگران مقرر شده است، ستمگرانی که هرگز نمی‌توانند از عدالت الهی فرار کنند.

﴿فَطَوَّعَتۡ لَهُۥ نَفۡسُهُۥ قَتۡلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُۥ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٣٠.

نفس اماره به بدی، قابیل را به سوی قتل برادر کشانید و آن را در نظرش نیکو جلوه داد در حالی که این قتل خود تجاوز و ستمی بیش نبود، از این‌روی برادر را در حالی که برادرش بود کشت و با این کار مرتکب جرم و تجاوز بر نفس معصوم شد و چون برادر را کشت از رحمت الهی دور گشت و از طاعت خدا عزوجل با زیان و خسارت کلی خارج و در معاملۀ خود خسارمند شد و در آخرت نیز هلاک گردید.

﴿فَبَعَثَ ٱللَّهُ غُرَابٗا یَبۡحَثُ فِی ٱلۡأَرۡضِ لِیُرِیَهُۥ کَیۡفَ یُوَٰرِی سَوۡءَةَ أَخِیهِۚ قَالَ یَٰوَیۡلَتَىٰٓ أَعَجَزۡتُ أَنۡ أَکُونَ مِثۡلَ هَٰذَا ٱلۡغُرَابِ فَأُوَٰرِیَ سَوۡءَةَ أَخِیۖ فَأَصۡبَحَ مِنَ ٱلنَّٰدِمِینَ ٣١.

پس حق‌تعالی اراده نمود تا به او مَثَل و عبرتی را ارائه کند و به او نشان دهد که با برادر چه تعاملی انجام دهد این بود که کلاغی را فرستاد تا با کلاغی دیگر بجنگد و او را بکشد، چون کلاغ اولی برادرش را کشت او را در خاک دفن کرد. این بود که قابیل گفت: من را چه شده که به سوی چنین عملی که کلاغ در حق برادرش انجام داده رهنمایی نشدم در حالی که او یک پرنده است.

تأسف قابیل بر قتل برادر نه بلکه بر دفن نکردن وی بود و اگر بر قتل اظهار تأسف می‌نمود حق‌تعالی توبه‌اش را می‌پذیرفت. چنان‌چه در حدیث شریف آمده است که: «پشیمانی و ندامت توبه است».

﴿مِنۡ أَجۡلِ ذَٰلِکَ کَتَبۡنَا عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ أَنَّهُۥ مَن قَتَلَ نَفۡسَۢا بِغَیۡرِ نَفۡسٍ أَوۡ فَسَادٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ ٱلنَّاسَ جَمِیعٗا وَمَنۡ أَحۡیَاهَا فَکَأَنَّمَآ أَحۡیَا ٱلنَّاسَ جَمِیعٗاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا بِٱلۡبَیِّنَٰتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم بَعۡدَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡأَرۡضِ لَمُسۡرِفُونَ ٣٢.

و چون بر ذاتی معصوم تجاوز صورت گرفت و خونش به هَدَر رفت حق‌تعالی اراده فرمود تا این امر را بر بنی اسرائیل حرام قرار دهد از این‌روی این مسأله را در کتاب تورات ذکر نمود و بر آن‌ها واجب کرد که اگر کسی بر نفسی معصوم تجاوز کند مَثَل و حالت او مانند مَثَل و حالت کسی است که تمام مردم را کشته است؛ زیرا اصل تمام مردم از یک ذات است و هر که ذاتی را از بردگی برهاند گویا که تمام مردم را زنده نموده است. برای بنی اسرائیل انواع و اقسام دلائل و براهین واضح و روشن از جانب خدا عزوجل مبنی بر حرمت کشتن انسان و ریختن خونش آمد ولی با همۀ این دلائل آن‌ها پیامبران را کشتند و بی‌گناهان را ذبح نموده و موجبات خشم و غضب پروردگار آسمان و زمین را فراهم نمودند. بسیاری از بنی اسرائیل با ارتکاب گناه و معصیت بر نفس خویش اسراف کرده و عهد و پیمان را نیز شکستند.

﴿إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِینَ یُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ یُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَیۡدِیهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِۚ ذَٰلِکَ لَهُمۡ خِزۡیٞ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ٣٣.

در ادامه خداوند متعال به بیان کیفر کسانی پرداخت که علیه مسلمانان طغیان نمودند و بیان داشت که حد چنین کسانی که در زمین از طریق کشتن، غصب، و تخویف مردم دست به فساد می‌زنند این است که آن‌ها را بکشید و به صلیب بکشید و بر ستون‌ها و امثال آن آویزان کنید تا پند و عبرتی برای کسانی قرار گیرند که پند می‌گیرند یا دست‌ها و پاهای‌شان را به صورت یکی در میان قطع کنید و یا آن‌ها را تبعید نموده از خانه و کاشانۀشان بیرون کنید. این کیفر مایۀ ننگ، عار و ذلّت آن‌ها در دنیا خواهد بود اما در آخرت پس حق‌تعالی برای آن‌ها کیفری بزرگ آماده نموده است. از این‌روی هر کسی بکشد کشته می‌شود و هر که بکشد و مالی را بگیرد هم کشته می‌شود و هم به صلیب کشیده می‌شود و هر که مال کسی را بگیرد و او را نکشد دست و پایش به صورت یکی در میان قطع می‌گردد و آنکه به تخویف مردم بپردازد و مرتکب قتل کسی نشود و مال کسی را نیز نگیرد تبعید می‌گردد.

﴿إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ مِن قَبۡلِ أَن تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهِمۡۖ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣٤.

مگر اینکه این باغیان پیش از اینکه توسط حکومت اسلامی دستگیر شوند و پیش از اینکه خود را به عدالت تسلیم کنند توبه نموده و دست از این عمل بردارند که در چنین حالی حق‌تعالی توبۀ توبه کنندگان را می‌پذیرد و از ناحیۀ ولی امر مسلمین نیز مؤاخذه نمی‌شود؛ زیرا پروردگار از تقصیرات آن‌ها در گذشته است. این آیه، حاوی تشویق به توبه است تا کسانی که دست به فساد می‌زنند از تباهی‌گری خود دست بردارند و دوباره با جماعت مسلمانان یکجا شده و به عفو الهی راضی شوند که اوتعالی دارای مغفرت و بخششی وسیع است و بر بندگان خود رحم می‌کند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱبۡتَغُوٓاْ إِلَیۡهِ ٱلۡوَسِیلَةَ وَجَٰهِدُواْ فِی سَبِیلِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٣٥.

ای مؤمنان! ای آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و پیامبرش را تصدیق نموده‌اید از خدا عزوجل و عذابش بترسید و مراقب اوامر و نواهی اوتعالی باشید و تلاش کنید همواره اعمال صالح و شایسته انجام دهید تا این اعمال وسیله‌ای بین شما و پروردگارتان باشد و سبب نجات شما از آتش دوزخ و رستگاری‌تان با حصول رضوان الهی گردد و بر شماست تا در راه خدا عزوجل با انواع و اقسام مجاهدتها از قبیل جهاد با نفس، با مال، با زبان، با قلم با فکر و از این قبیل جهاد کنید تا به رستگاری ابدی و جاودانگی و رضوان الهی برسید، رضوانی که بعد از آن رضوانی نیست.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوۡ أَنَّ لَهُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا وَمِثۡلَهُۥ مَعَهُۥ لِیَفۡتَدُواْ بِهِۦ مِنۡ عَذَابِ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنۡهُمۡۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٣٦.

اما کافران، آنانی که خدا عزوجل را تکذیب کردند، اگر برای یکی از آن‌ها به اندازۀ سطح زمین طلا و نقره و سرمایه باشد و آن‌ها خواسته باشند به منظور نجات خود از خشم و عذاب الهی این سرمایۀ هنگفت را فدیه دهند هرگز پذیرفته نمی‌شود و برعکس دچار عذاب خواهند شد، زیرا این‌ها با تکذیب خود بزرگ‌ترین گناه را در جهان مرتکب شدند که عبارت از شرک به خداست، از این‌روی خداوند متعال هرگز از آنان نه فدیه‌ای می‌پذیرد و نه پول، سرمایه، شهید، دوست و حامی دیگر می‌تواند از آنان حمایت به عمل آورد و عذاب را دفع کند پس برای چنین کسی در پیشگاه خداوند بزرگ عزوجل عذابی دردناک است.

﴿یُرِیدُونَ أَن یَخۡرُجُواْ مِنَ ٱلنَّارِ وَمَا هُم بِخَٰرِجِینَ مِنۡهَاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ مُّقِیمٞ ٣٧.

این کفار زمانی که وارد آتش دوزخ می‌شوند آرزوی بیرون شدن از عذاب را می‌نمایند ولی هرگز این آرزو تحقق نخواهد یافت و آن‌ها هرگز از آتش دوزخ بیرون نمی‌شوند، بلکه برای همیشه و ابد در آتش دوزخ باقی خواهند ماند، زیرا آن‌ها به خدا عزوجل شریک آورده و برای مشرک هرگز گناه شرک او بخشیده نمی‌شود، بلکه او برای همیشه در دوزخ و عذاب دردناک بنابر عملکرد گناه آلود خود قرار دارد.

﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا کَسَبَا نَکَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٣٨.

و اگر مرد یا زنی دزدی کرد و بر ثبوت سرقت آن‌ها دلائل اقامه شد و تمام شروط اقامۀ حد تحقق یافت در چنین حالی دست این دزد از قسمت مفصل کف آنگونه که در احادیث نبوی بیان شده قطع می‌شود. این قطع جزای عملکرد بد و زشت این شخص است که به منظور حفاظت اموال مردم و حمایت حقوق آن‌ها صورت می‌گیرد و تا امنیت برهم نخورد و هر بدکار و دزد از عمل زشت و بد خود دست بردارد.

این حکم خداست که چون نیرومند است حکم نمود و از جمله نشانه‌های عزّت و قوت او یکی هم صادر نمودن چنین احکامی است و از جمله حکمت‌های اوتعالی نازل کردن حکم مناسب با عمل سرقت و قتل و امثال آنست و تو هرگز از حکم خدای‌تعالی حکمی بهتر نخواهی یافت.

﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَتُوبُ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ ٣٩.

هرگاه مرد یا زن دزد بعد از دزدی و اقامۀ حد توبه کند و آنچه بین او و خدایش است را دوباره اصلاح نماید و بر عملکرد خود نادم و متأسف شود خدای‌تعالی گناهش را می‌بخشد و عیبش را می‌پوشاند و عوض گناهانش به او حسنات می‌دهد، زیرا مغفرت خدا وسیع و رحمتش عمومی است، از این‌روی هر زناکار، دزد و قاتلی که توبه می‌کند باید به فضل الهی طمع داشته باشد که خداوند توبه پذیر و مهربان است.

﴿أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ یُعَذِّبُ مَن یَشَآءُ وَیَغۡفِرُ لِمَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ٤٠.

آیا نمی‌دانی تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارد از آن خدا أ، ملک و بندۀ اوست و برای او در همۀ این‌ها قدرت و فرمانروائی مطلق است؟ او هرگونه که بخواهد با این‌ها تعامل می‌کند. او هر که را بخواهد عذاب می‌کند و این عذاب او عین عدالت است و هر کسی از بندگان خود که دوستش داشته باشد مشمول عفو و رحمت و فضل خود می‌نماید. حکمت اوتعالی نافذ و عملش کامل است و او بر همه چیز قدرت دارد و هیچ چیزی او را از انجام کاری عاجز ساخته نمی‌تواند و بر او غلبه نمی‌نماید و از قدرت و توان او هیچ مخلوقی بیرون شده نمی‌تواند. رحمت، علم، عزت، حکمت، فضل و قدرت خدا عزوجل بر همه چیز احاطه دارد.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ لَا یَحۡزُنکَ ٱلَّذِینَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡکُفۡرِ مِنَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَلَمۡ تُؤۡمِن قُلُوبُهُمۡۛ وَمِنَ ٱلَّذِینَ هَادُواْۛ سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ سَمَّٰعُونَ لِقَوۡمٍ ءَاخَرِینَ لَمۡ یَأۡتُوکَۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ مِنۢ بَعۡدِ مَوَاضِعِهِۦۖ یَقُولُونَ إِنۡ أُوتِیتُمۡ هَٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمۡ تُؤۡتَوۡهُ فَٱحۡذَرُواْۚ وَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ فِتۡنَتَهُۥ فَلَن تَمۡلِکَ لَهُۥ مِنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ًٔاۚ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمۡۚ لَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَا خِزۡیٞۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٤١.

ای پیامبر خدا! از این منافقانی که به سوی کفر باهم مسابقه می‌دهند و تو را در حالی تکذیب می‌نمایند که ظاهراً ادعای ایمان داشته و در باطن کافر‌اند غمگین مباش! از تکذیبگری‌های یهودیان نیز اندوهگین مباش که آن‌ها پیش از تو نیز پیامبرانی را تکذیب نموده و بسیاری از آن‌ها را کشته و شکنجه کردند. از جمله صفات این یهودیان است که همواره به سخنان دروغ، بهتان، شائعات بی‌اساس و سخن‌های زشت گوش فرا می‌دهند و این سخنان را می‌پذیرند و از اوامر رؤسا و بزرگان خود که نظر به تکبر و غروری که دارند نزد تو نمی‌آیند اطاعت می‌کنند. از صفات دیگر این‌ها این است که احکام خدا عزوجل را تبدیل می‌کنند و دست به تحریف و تغییر سخن الهی از معنی و مقصود اصلی آن می‌زنند و زمانی که نزد تو آمدند تا دربارۀ یکی از آن‌ها که در حالت احصان دست به زنا زده بود حکم نمائی، آن‌ها در بین خود چنین تصمیم گرفتند که اگر حکم تو بر شلاق بود آن را بپذیرند و اگر بر سنگسار حکم کردی آن را نپذیرند. (آن‌ها نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمدند ایشان از آن‌ها پرسیدند در تورات در این باره چه حکمی وجود دارد؟ گفتند زدن شلاق، سیاه کردن روی و تشهیر زناکار در بین مردم. ایشان یکی از آن‌ها را به خدای یگانه‌ای تورات را نازل فرموده سوگند داد وی گفت که در تورات راجع به چنین شخصی حکم سنگسار است. از این‌روی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم همان حکم سنگسار را در حق او جاری ساخت).

این یهودیان در فتنه و گمراهی وقع شده و تو مادامی که خدای‌تعالی در حق آن‌ها شقاوت و بدبختی را مقدر نموده توان هدایت و رهنمایی آن‌ها را نداری ولو از انواع و اقسام براهین و شیوه‌های اقناع استفاده کنی و حق‌تعالی اراده ندارد تا قلب‌های آن‌ها را از خباثت و نفس‌های آن‌ها را از شک، تردید و مرض پاک کند تا وقتیکه بر کفر و تکذیب خود دوام می‌دهند و اعمالی را انجام می‌دهند که موجب خشم پروردگار می‌شود. از این‌روی خداوند عزوجل بر آن‌ها عار، ذلّت و خواری دنیا را مقدر کرد و در آخرت برای آن‌ها به خاطر جرائمی که در حق پیامبران و کتاب‌های خود انجام داده‌اند عذابی شدید و دردناک خواهد بود.

﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ فَإِن جَآءُوکَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُمۡ أَوۡ أَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡۖ وَإِن تُعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ فَلَن یَضُرُّوکَ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَإِنۡ حَکَمۡتَ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِٱلۡقِسۡطِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ ٤٢.

این یهودیان همواره سخن دروغ و باطل را می‌شنوند و می‌پذیرند و آن را در بین مردم منتشر می‌نمایند و علاوه بر این، رشوت و اموال حرام می‌گیرند و بر این اساس بین گفتار گناه آلود و غذای حرام جمع می‌کنند، از این‌روی، هم فهم و درک آن‌ها فاسد شده و هم اجسام آن‌ها. پس هرگاه این یهودیان نزد تو آمده و طالب حکم و اقامۀ حدود در حق خویش شدند تو در این خصوص اختیار داری که در بین آن‌ها قضاوت کنی یا نکنی، اگر نکنی خدای‌تعالی تو را از شر آن‌ها حمایت می‌کند و آن‌ها هرگز نمی‌توانند به تو ضرر و آسیبی برسانند ولی اگر در بین آن‌ها حکم کردی باید این حکم براساس عدالتی باشد که خدای‌تعالی در کتاب خود نازل فرموده است چون خدای‌تعالی عدل را دوست و از ظالم و ستمگر نفرت دارد.

رعایت این عدالت حتی با یهودیان و نصرانیان و سایر امم نیز بر یک مسلمان لازم است؛ چنان‌چه برقاضیان و حاکمان نیز رعایت تقوای الهی لازم است و باید چنین کسانی عدالت را رعایت کنند و بر کسی ظلم و ستمی روا ندارند.

﴿وَکَیۡفَ یُحَکِّمُونَکَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوۡرَىٰةُ فِیهَا حُکۡمُ ٱللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِکَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٤٣.

شگفتا از این عمل یهودیان که به حکم تو راضی می‌شوند و به حکم کتاب تورات که بر پیامبرشان نازل شده راضی نمی‌شوند. این‌ها تورات را تحریف و تبدیل نموده و عهد و پیمانش را نقض کرده و از آن روی گردان شدند. تمام این اعمال را بنابر کفر و تکذیب انجام دادند و اگر آن‌ها واقعاً به تو باور می‌داشتند و به آنچه بر تو نازل شده ایمان می‌آوردند حتماً حکم و قضاوت تو را می‌پذیرفتند ولی هیهات که چنین نمی‌کنند.

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِیهَا هُدٗى وَنُورٞۚ یَحۡکُمُ بِهَا ٱلنَّبِیُّونَ ٱلَّذِینَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن کِتَٰبِ ٱللَّهِ وَکَانُواْ عَلَیۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِی ثَمَنٗا قَلِیلٗاۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡکَٰفِرُونَ ٤٤.

و حق‌تعالی تورات را بر موسی علیه السلام نازل فرمود که در آن دلیل قاطع، شافی و کافی است و بین گمراهی و هدایت، عدالت و ظلم فرق می‌گذارد و براساس آن انبیای بنی اسرائیل در بین یهودیانی که در برابر فرمان خدا گردن نهادند نه سرکشانِ آن‌ها حکم می‌کنند. چنان‌چه علمای ربانیی که از خدای خود می‌ترسند و فقهای بنی اسرائیل که به لقای خدا عزوجل یقین کامل دارند نیز براساس آن حکم می‌نمایند، چون حق‌تعالی آن‌ها را بر این کار امر فرموده و از آن‌ها خواسته است تا تورات را محافظت کنند و آن را تحریف و تبدیل نکنند و هیچ‌یک از آیات الهی و احکام شریعتش را به خاطر به دست آوردن متاع زودگذر دنیای فانی و یا رسیدن به مقام و منصب تبدیل و با نصوص الهی بازی نکنند تا احکام شرعی و الهی معطل قرار نگیرد و دنیای فانی بر سرای باقی برتری داده نشود. و هر کس به آنچه خدا عزوجل نازل کرده حکم نکند و شریعتش را تغییر دهد و چنین پندارد که حکم غیر خدا عزوجل از حکم خدای‌تعالی بهتر است، چنین کسی قطعاً و یقیناً کافر و از ملت اسلام خارج و مرتد است، زیرا به حکم غیر خدا عزوجل راضی شده و حکم اوتعالی را فرو گذاشته است.

﴿وَکَتَبۡنَا عَلَیۡهِمۡ فِیهَآ أَنَّ ٱلنَّفۡسَ بِٱلنَّفۡسِ وَٱلۡعَیۡنَ بِٱلۡعَیۡنِ وَٱلۡأَنفَ بِٱلۡأَنفِ وَٱلۡأُذُنَ بِٱلۡأُذُنِ وَٱلسِّنَّ بِٱلسِّنِّ وَٱلۡجُرُوحَ قِصَاصٞۚ فَمَن تَصَدَّقَ بِهِۦ فَهُوَ کَفَّارَةٞ لَّهُۥۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٥.

و محققاً که ما بر بنی اسرائیل لازم گردانیدیم که اگر نفسی دیگر را بکشد خود را در بدل نفس مقتول کشته شود و اگر کسی کسی دیگر را کور یا کر کند و یا بینی‌اش را بر کند و یا دندان کسی را بشکند در بدل همۀ این‌ها مقابله بالمثل می‌شود و در تمام جروح و زخم‌ها مطابق خود آن جرح و زخم قصاص است. هدف از همۀ این‌ها این است که تا در زمین ظلم و ستم و تجاوزی نباشد و تا جان و اعضای مردم حفظ شود و تا که انسان از تجاوز برادر خود در امان باشد. ولی هر کس بر او تجاوز صورت گیرد و خود او به رضایت خویش عفو کند خدای‌تعالی نیز گناهانش را مقابل عفوی که انجام داده می‌بخشد. و هر کس به این شریعت حکم نکند او انسانی متجاوز و مخالف امر خداست و باری‌تعالی او را در جملۀ ستمگرانی داخل می‌کند که برای آن‌ها عذابی دردناک آماده کرده است.

﴿وَقَفَّیۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم بِعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِۖ وَءَاتَیۡنَٰهُ ٱلۡإِنجِیلَ فِیهِ هُدٗى وَنُورٞ وَمُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِینَ ٤٦.

سپس در پی انبیای بنی اسرائیل عیسی مسیح علیه السلام را فرستادیم و با او انجیل را نازل نمودیم که در آن انواع و اقسام دلائل واضح و نور درخشان و بیان شافی است و این کتاب در واقع تصدیق کنندۀ احکام تورات است و آن را نسخ نمی‌نماید و در آن بیان بسیاری از آداب و اخلاقیات و موعظه‌هایی است که بنده را به سوی راهیابی رهنمود می‌سازد و از سرکشی و فساد بازمی‌دارد. از تمام این احکام و موعظه پند نمی‌گیرد مگر کسی که از خدای خود بترسد و تقوای الهی را رعایت نموده و به اصلاح آنچه بین او و خدایش است بپردازد، زیرا علم و دانش به او نفع می‌رساند و به غیر او نفع نمی‌رساند.

﴿وَلۡیَحۡکُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِیلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِیهِۚ وَمَن لَّمۡ یَحۡکُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧.

حق‌تعالی بر مسیحیان لازم گردانید تا مطابق آنچه در انجیل نازل شده حکم کنند زیرا آنچه بر عیسی علیه السلام نازل شده به منظور اقامۀ اوامر و اجتناب از نواهی‌اش است و تا که از این طریق امر خدای‌تعالی اطاعت گردد ولی کسی که مطابق فرمان خدا عزوجل حکم نکند و شریعتش را تغییر و تبدیل نماید چنین کسی از طاعت خدا عزوجل خارج است و هر که از طاعت اوتعالی خارج شود ستمگر و انسان بدکاری است که از ملت اسلام خارج شده و از این طریق هم بر خود ظلم نموده و هم بر دیگران زیرا شریعت خالق را با شریعت مخلوق تبدیل نموده است.

﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَیۡنَ یَدَیۡهِ مِنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَمُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِۖ فَٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَکَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِکُلّٖ جَعَلۡنَا مِنکُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَکُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰکِن لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَیۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨.

و ما تو را ای محمد با نزول قرآن شرافت و کرامت بخشیدیم، قرآنی که بر حقیقتی نازل شده که بین هدایت و گمراهی تمایز ایجاد می‌کند. قرآن تصدیق کنندۀ کتاب‌های گذشته مانند تورات و انجیل است و تمام حقایق این کتاب‌ها را ثابت می‌داند و انحرافات آن‌ها را رد می‌نماید. ولی قرآن ناسخ بسیاری از احکام این دو کتاب است به خصوص احکامی که در آن مشقت و تکلیف طاقت فرساست. پس بر تو ای محمد لازم است تا مطابق آنچه در کتاب الهی و سنّت نبوی است حکم کنی و هیچگاه به دنبال هوی و هوس مردمان نروی و وحی منزل از آسمان را فرو نگذاری بلکه همواره از حق پیروی کنی هر کسی راضی می‌شود راضی شود و اگر دچار خشم می‌شود خشمگین شود.

شرایع و احکام پیامبران از هم تفاوت دارند ولی اصل ادیان همه یکی است. به عنوان مثال یهودیان از خود شریعتی دارند و مسیحیان نیز و شما مسلمانان از خود شریعت خاص خود را دارید ولی ملت همه یکی و فقط اسلام است و اگر خدای‌تعالی اراده می‌فرمود تا همۀ مردم را بریک شریعت قرار دهد این کار را می‌کرد، زیرا قدرت او نافذ و جاری است ولی حق‌تعالی اراده فرمود تا دل‌های بندگان را امتحان کند و در بین آن‌ها شرائع گوناگونی بفرستد تا دیده شود چه کسی از اوتعالی اطاعت می‌کند و چه کسی نافرمانی، چه کسی شریعت الهی را تصدیق می‌کند و چه کسی تکذیب. بنابراین بر شما مسلمانان لازم است تا هموراه به سوی انجام اعمال خوب از قبیل طاعت خدا عزوجل و رعایت تقوای او بشتابید و از پیامبرش اطاعت کنید و به روزی که به ملاقات پروردگار می‌روید باور و یقین کامل داشته باشید، زیرا این بازگشت حتمی و یقینی است و پایان کار نزد اوست و او به زودی شما را مورد باز خواست قرار می‌دهد و بر اعمالی که انجام داده‌اید اگر خوب بود پاداش و اگر بد بود کیفر می‌دهد.

﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ ٤٩.

و بر توست ای محمد ج! تا بر یهود و دیگران مطابق آنچه خداوند عزوجل نازل نموده حکم کنی و هیچگاه از هوی و هوس و اموری که نفس‌های مردم نیکو می‌پندارند پیروی ننمائی و بر آن‌ها عدالت را تطبیق کن و از این برحذر باش که تو را از حقیقت که بر تو نازل شده بازدارند.

این آیه کریمه دربارۀ بزرگانی از یهود نازل شده که نزد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آمده و از ایشان خواهان آن شدند تا به نفع آن‌ها و بر علیه مردم‌شان حکم کند تا آن‌ها از ایشان پیروی کنند. این‌ها چنین استدلال می‌کردند که اگر ما از تو پیروی کنیم دیگران نیز از تو پیروی می‌نمایند. خدای‌تعالی پیامبر خود را از پذیرفتن این پیشنهاد آن‌ها برحذر داشت و فرمود که اگر تو در بین آن‌ها مطابق حق و عدالت حکم کنی و آن‌ها از پذیرش این حکم سر باز زنند و این حقیقت را نپذیرند تو بدان که خدای‌تعالی اراده دارد تا آن‌ها را بر گناهان و جرائمی که مرتکب شده‌اند جزا دهد و اگر اکثر انسان‌ها از طاعت خدا عزوجل خارج باشند حتماً اندکی از آن‌ها سپاسگذار خواهند بود در حالی که اکثراً منکر آیات الهی و تکذیب کنندگان شریعتش‌اند و از طاعت و عبادتش خارج می‌باشند.

﴿أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ ٥٠.

سبحان الله! این‌ها حکم جاهلیت، هوا و انحراف را می‌پذیرند و از قبول حکم خدا عزوجل که بر مبنای حقیقت نازل شده و همه‌اش نور، صداقت و عدالت است سر باز می‌زنند. این‌ها حکم آفریده‌های جاهل، غافل و مقصر را می‌پذیرند و حکم خدای خالق، عادل، حکیم، دانا، و باخبر از همه چیز را ترک می‌کنند. این‌ها قومی‌اند که نه تصدیق می‌کنند و نه ایمان می‌آورند و نه ارادۀ خیر و خوبی دارند. هیچ حکمی از حکم خدا عزوجل بهتر، عادلانه‌تر، واضح‌تر، حکیم‌تر، مصلحت آمیزتر و به خوبی دنیا و آخرت نیست ولی حکم الهی را فقط کسی می‌پذیرد و از آن خشنود می‌شود که ایمان در دل او محکم و استوار شده باشد و او مولای خود را دوست داشته باشد و از او طاعت کند.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَٰرَىٰٓ أَوۡلِیَآءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥١.

ای مؤمنان! ای آنانی که به کتاب پروردگار خود باورمند شده و از پیامبر خویش پیروی نمودید، یهودیان و نصرانیان را غیر از خدا عزوجل دوست نگیرید طوری که از آن‌ها یاری بطلبید و نسبت به آن‌ها دوستی و محبت داشته باشید. این یهودیان و نصرانیان همدیگر خویش را یاری می‌رسانند و دوست می‌گیرند و از این طریق همۀ آن‌ها در یک حزب با شما می‌جنگند و هر کسی که یهود و نصارا را را دوست بگیرد او در واقع از آن‌هاست، زیرا به اعمال آن‌ها راضی شده و غیر از مؤمنان آن‌ها را برای خود دوست گرفته است. چنین کسی با این عمل مرتکب ظلم، ستم و تجاوز شده است و حق‌تعالی هرگز ستمگر را هدایت و اصلاح نمی‌کند و موفق نمی‌سازد.

﴿فَتَرَى ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ یُسَٰرِعُونَ فِیهِمۡ یَقُولُونَ نَخۡشَىٰٓ أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٞۚ فَعَسَى ٱللَّهُ أَن یَأۡتِیَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرٖ مِّنۡ عِندِهِۦ فَیُصۡبِحُواْ عَلَىٰ مَآ أَسَرُّواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ نَٰدِمِینَ ٥٢.

به زودی منافقان را خواهی یافت که در موالات و دوستی یهود و نصارا باهم مسابقه می‌دهند. آن‌ها چنین ادعا می‌کنند که شاید مسلمانان با یهود و نصارا وارد جنگ شوند و آن‌ها می‌خواهند با این عملکرد خود گویا از حوادث پیشی گیرند و با این دوستی شأن و شکوت آن‌ها را بشکنند. همچنان گفته شده که آن‌ها می‌خواستند با این دوستی برای خود پشتوانۀ محکمی نزد آن‌ها بیابند و با آن‌ها خود را تقویت کنند و از آن‌ها در مبارزه با مسلمانان یاری بجویند و تا که مسلمانان نتوانند بر آن‌ها هجوم آورند. حق‌تعالی در کتاب خود این امیدواری را داد که مسلمانان مکه را فتح کنند و با فتح مکه مشرکان و هم پیمانان‌شان از یهود و نصارا هلاک کنند و یا امری دیگر در هلاک آن‌ها و ازالۀشان صادر کند و مسلمانان را بر علیه آنان یاری رساند، در آن هنگام خواهد بود که منافقان بر اعمال خویش در موالات با دشمنان خدا عزوجل و یکجا شدن با آن‌ها پشیمان خواهند شد.

﴿وَیَقُولُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ إِنَّهُمۡ لَمَعَکُمۡۚ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فَأَصۡبَحُواْ خَٰسِرِینَ ٥٣.

مؤمنان به یهودیان می‌گویند این انصار و کمک‌گاران‌تان از منافقان که به شما اظهار دوستی می‌کنند ولی در باطن از شما بد می‌برند و سوگند یاد می‌کنند که با شمایند، این‌ها اصلاً مردم ذلیل و بدبخت و شقاوت پیشه‌یی‌اند که حق‌تعالی ثمره و نتیجۀ اعمال‌شان را به سبب نفاقی که دارند از بین برد و برای آن‌ها هیچ عهد و پیمانی نه در دنیاست و نه در آخرت.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ ٥٤.

ای مؤمنان! هر کس از شما که از دین اسلام به سوی کفر روی آورد خداوند عزوجل از او غنی است و نیازی به عبادتش ندارد و به زودی حق‌تعالی به اسلام، عوض بهتری از او خواهد داد و لشکریانی خواهد آورد که او را دوست داشته باشند و او نیز آن‌ها را دوست داشته باشد، کسانی که در برابر مؤمنان متواضع و فروتن و در برابر کفار قوی و شدید باشند و در راه خدا عزوجل با دست، زبان، علم و قلم خویش جهاد کنند و باکی از ملامت هیچ ملامتگر و تمسخر هیچ مسخره‌گر نداشته باشند، زیرا ایمان آن‌ها قوی و خودشان دارای مبادی ثابت و استوارند. این از فضل خداست که آن‌ها را بر جهاد، موالات و محبت خود توفیق داده و فضل الهی وسیع و بی‌حد است و هیچ باز دارنده‌ای برای خیرش نیست، چون اوتعالی می‌داند چه کسی مستحق فضل و احسان اوست.

﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ ٥٥.

ای مؤمنان! خداوند عزوجل ولی و دوست‌دارتان است نه یهودیان، نصرانیان و مشرکان، ولی شما پیامبر خداست که این دین را برای شما آورده است. ولی شما مؤمنان صادقی‌اند که نمازها را برپای می‌دارند و زکات می‌دهند و در برابر پروردگار خویش متواضع و فروتن اند. حق این است که شما این‌ها را برای خود مولا و دوست بگیرید.

﴿وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ ٥٦.

و آنکه خدا عزوجل و رسولش و مؤمنان را دوست گیرد و با آن‌ها یکجا شود و از آن‌ها یاری جوید، چنین کسی در حقیقت پیروز است و عاقبت از آن او و خدای‌تعالی با او خواهد بود و هر که خدای رحمان دوستش باشد هرگز شکست نمی‌خورد و مغلوب واقع نمی‌شود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَکُمۡ هُزُوٗا وَلَعِبٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَٱلۡکُفَّارَ أَوۡلِیَآءَۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٥٧.

ای مؤمنان! از این برحذر باشید که یهود، نصارا، مشرکان و منافقان را دوست بگیرید و از آن‌ها خواهان دوستی و محبت شوید در حالی که به دین شما استهزا نموده آن را عامل خندۀ خود قرار دادند. این‌ها دشمنان واقعی شمایند پس شما نیز با کسانی که خدای شما دشمن گرفته دشمنی کنید و از کیفر الهی و خشم او برحذر باشید اگر به آنچه خدای شما ارشاد و امر فرموده ایمان دارید.

﴿وَإِذَا نَادَیۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ ٱتَّخَذُوهَا هُزُوٗا وَلَعِبٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ ٥٨.

این دشمنان از میان کتاب و منافقان، هرگاه اذان را بشنوند آن را مصدر تمسخر، استهزا و خندۀ خود قرار می‌دهند؛ زیرا به خدای خود استخفاف نموده و از طاعتش بیرون شدند و دیگر اینکه با شما دشمنی شدید دارند از این‌روی نزد آن‌ها خشیت و عقلی که آن‌ها را بازدارد نیست پس آن‌ها دشمن‌اند نه دوست.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ هَلۡ تَنقِمُونَ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلُ وَأَنَّ أَکۡثَرَکُمۡ فَٰسِقُونَ ٥٩.

ای محمد ج! برای اهل کتاب بگو: ای یهودیان و نصرانیان! آیا به خاطر اینکه به پروردگار خویش ایمان آورده و از پیامبر پیروی نموده و به قرآن و آنچه پیش از آن نازل شده باور کردیم آیا به خاطر چنین اموری از ما عیب‌جوئی می‌کنید و این کار را از ما نمی‌پذیرید؟ آیا این شما نیستید که از طاعت خدا عزوجل بیرون شدید؟ پس کدام گروه سزاوار این است که عیب‌جوئی شود و عملکردش پذیرفته نشود؟ ما یا شما؟

﴿قُلۡ هَلۡ أُنَبِّئُکُم بِشَرّٖ مِّن ذَٰلِکَ مَثُوبَةً عِندَ ٱللَّهِۚ مَن لَّعَنَهُ ٱللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیۡهِ وَجَعَلَ مِنۡهُمُ ٱلۡقِرَدَةَ وَٱلۡخَنَازِیرَ وَعَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَۚ أُوْلَٰٓئِکَ شَرّٞ مَّکَانٗا وَأَضَلُّ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٦٠.

ای یهودیان و نصرانیان! آیا شما را از کسی خبر ندهم که عاقبتی بد دارد و برایش عذابی دردناک است؟ این شخص کسی است که حق‌تعالی بر او طرد شدن و دوری از رحمت خویش را مقدر نموده در نتیجه او به سوی خشم خدا عزوجل باز گشته است، زیرا به پیامبران استهزا نموده و آنان را کشته است و علاوه بر این‌ها دست به تحریف کتاب مقدس زده و از اوامر پروردگار دور شده است. حق‌تعالی چهره‌های آن‌ها را چهره‌های بوزینه و خوک ساخته و در میان آن‌ها کسانی را قرار داده که شیطان و پیروانش را می‌پرستند. این‌ها تمام تلاش‌ها و اعمال‌شان، هم در دنیا و هم در آخرت به هدر رفته و آن‌ها بدترین خلق خدایند و این‌ها کسانی‌اند که از راه راست منحرف شده‌اند.

﴿وَإِذَا جَآءُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَقَد دَّخَلُواْ بِٱلۡکُفۡرِ وَهُمۡ قَدۡ خَرَجُواْ بِهِۦۚ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا کَانُواْ یَکۡتُمُونَ ٦١.

این دسته از یهودیان که نزد شما تظاهر به اسلام می‌کنند زمانی که نزد شما بیایند می‌گویند ما به دین شما ایمان آورده و به پیامبرتان باور داریم در حالی که حقیقت چیز دیگری است، آن‌ها هنگامی که با کفر نزد شما آمده و با کفر نزد قوم خویش برگشتند و خدای‌تعالی به تمام امور پوشیده و آنچه در نهاد خویش پنهان می‌دارند آگاه است و به زودی آن‌ها را محاسبه خواهد نمود.

﴿وَتَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٦٢.

بسیاری از یهودیان در ارتکاب گناه، حرام خواری و مخالفت اوامر الهی و ترک طاعت او باهم مسابقه می‌دهند. چقدر بد است کارشان. آن‌ها مرتکب بدی شده و کار بسیار بدی را انجام دادند.

﴿لَوۡلَا یَنۡهَىٰهُمُ ٱلرَّبَّٰنِیُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ عَن قَوۡلِهِمُ ٱلۡإِثۡمَ وَأَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ ٦٣.

آیا اندیشمندان و رؤسای یهودیان آن‌ها را از دروغ، رشوت و سود‌خواری منع نمی‌کنند؟ آیا آن‌ها را از این افعال بد و زشت برحذر نمی‌دارند؟ آیا آن‌ها را پند و اندرز نمی‌دهند؟ چقدر بد است این عمل آن‌ها! و چقدر سایر منکراتی که مرتکب می‌شوند بد است! علمای‌شان چقدر عمل بدی را مرتکب می‌شوند زمانی که آن‌ها را از منکر بازنمی‌دارند. این آیه دلالت بر آن دارد که ترک نهی خود انجام فعل است، زیرا نه علمای آن‌ها، را نصیحت کردند و نه عوام‌شان نصیحتی شنیده و از عملکرد زشت خود دست کشیدند از این‌روی همۀ آن‌ها در معصیت باهم اشتراک نموده و به سوی خشم الهی بازگشتند.

﴿وَقَالَتِ ٱلۡیَهُودُ یَدُ ٱللَّهِ مَغۡلُولَةٌۚ غُلَّتۡ أَیۡدِیهِمۡ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْۘ بَلۡ یَدَاهُ مَبۡسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیۡفَ یَشَآءُۚ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۚ وَأَلۡقَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ کُلَّمَآ أَوۡقَدُواْ نَارٗا لِّلۡحَرۡبِ أَطۡفَأَهَا ٱللَّهُۚ وَیَسۡعَوۡنَ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَسَادٗاۚ وَٱللَّهُ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٦٤.

و از بدی عملکرد یهود که خداوند هلاک‌شان کند یکی هم این است که آن‌ها بر خدا عزوجل افترا نموده گفتند که اوتعالی در انفاق خویش بخیل است و به خلق خود روزی وسیع نمی‌دهد. - خداوند عزوجل بسیار بلندتر از این اتهام آن‌هاست – حق‌تعالی این اتهام را با نفرین پاسخ داد و بیان داشت که دست‌های خود آن‌ها بسته است و به زودی در روز قیامت این دست‌ها بر گردن‌های‌شان بسته خواهد شد و از رحمت الهی طرد خواهند گردید. واقعیت چنین است که خداوند عزوجل با هردو ید بلاکیف خود انفاق می‌کند و هردو یدش یمین، دهنده و پر از برکت و شب و روز گسترده است و اوتعالی همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین قرار دارند را روزی می‌دهد و او بسیار سخاوتمند، بخشنده و دارای فضل و منت زیاد است. این یهودیان با نزول قرآن به زودی کفری را بر کفر خویش و عدوانی را بر عدوان خویش می‌افزایند، زیرا هرگاه آیه‌ای نازل شود و آن‌ها به آن کافر شوند کفر و سرکشیی بر کفر و سرکشی آن‌ها افزوده می‌گردد. علاوه بر این آن‌ها در برابر هر آیه‌ای که بر شما نازل می‌شود با شما از در حسادت وارد می‌شوند و به این ترتیب گناهی بر گناهان‌شان نزد پروردگار علاوه می‌گردد.

همچنان پروردگار در بین فرقه‌های آن‌ها عداوت، دشمنی، کینه و خشم را ایجاد نموده از این‌روی آن‌ها در بین خود به دشت اختلاف و مخاصمه دارند و این خصومت تا روز قیامت ادامه خواهد داشت طوری که هیچگاه بریک رأی و نظر جمع نخواهند شد. آن‌ها هرگاه تلاشی را به منظور جنگ با مسلمانان و شعله‌ور ساختن آتش فتنه در بین آن‌ها انجام دهند خداوند عزوجل این مکر و حیلۀشان را بر خود آن‌ها بازمی‌گرداند و تلاش‌شان را باطل می‌نماید. آن‌ها هیچگاه دست از تباهی‌گری در زمین و انتشار فتنه و جنایت و اشاعۀ کارهای بد برنمی‌دارند. حق‌تعالی کسی را که چنین صفتی داشته باشد دوست ندارد زیرا او از اهل فساد و مفسدان بیزار است. او فقط اهل صلاح و تقوا را دوست دارد.

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَکَفَّرۡنَا عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأَدۡخَلۡنَٰهُمۡ جَنَّٰتِ ٱلنَّعِیمِ ٦٥.

اگر یهودیان و نصرانیان به آنچه خدا عزوجل بر پیامبر خود نازل فرموده باور داشته باشند و از پیامبرش پیروی کنند و در ضمن به پیامبران خود نیز ایمان بیاورند و از آن‌ها نیز تبعیت نمایند و به امتثال امر خدا عزوجل و اجتناب از نواهی‌اش بپردازند، تمام بدی‌های آن‌ها را محو خواهیم کرد و از اعمال بدشان در خواهیم گذشت و بر آن‌ها رحم خواهیم نمود و توبۀشان را خواهیم پذیرفت و عاقبت آن‌ها در بهشت ماندگار و جاودان توأم با حصول رضوان الهی و رستگاری بزرگ خواهد بود.

﴿وَلَوۡ أَنَّهُمۡ أَقَامُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِم مِّن رَّبِّهِمۡ لَأَکَلُواْ مِن فَوۡقِهِمۡ وَمِن تَحۡتِ أَرۡجُلِهِمۚ مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞۖ وَکَثِیرٞ مِّنۡهُمۡ سَآءَ مَا یَعۡمَلُونَ ٦٦.

و اگر این یهودیان به آنچه در تورات نازل شده و نصرانیان به آنچه در انجیل نازل شده ایمان آورند و علاوه بر آن، به آنچه بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده نیز باور کنند، حتماً خدای‌تعالی در روزی آن‌ها خواهد افزود و به آن‌ها نعمت بسیار ارزانی خواهد داشت و این روزی را در بوستان‌ها و باغ‌های پُر از انواع و اقسام میوه قرار خواهد بود.

و در میان این یهودیان و نصرانیان گروهی معتدل نیز قرار دارند که در حوزۀ دین، منهج و روشی معتدل و میانه داشته طوری که نه زیاده روی می‌کنند و نه کوتاهی، این‌ها کسانی‌اند که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نمودند اما عمل اکثر آن‌ها بد و زشت است، زیرا به مخالفت امر خدای‌تعالی می‌پردازند و رسولش را تکذیب می‌کنند.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلرَّسُولُ بَلِّغۡ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ وَإِن لَّمۡ تَفۡعَلۡ فَمَا بَلَّغۡتَ رِسَالَتَهُۥۚ وَٱللَّهُ یَعۡصِمُکَ مِنَ ٱلنَّاسِۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٧.

ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم ! بر توست تا رسالتی را که حق‌تعالی تو را امین آن قرار داده ادا کنی و این دین را به گونۀ کامل تبلیغ نمائی و هرگز از آن چیزی نکاهی که اگر چنین کنی در واقع امانت را بر وجه درست ادا نکرده رسالت خویش را نرسانیدی و امّت را نصیحت نکردی! ایشان هرگز چنین نکردند – و در تبلیغ رسالت از مردم نترس که خدا عزوجل حافظ و نگهبان تو و باطل کنندۀ مکر و حیلۀ دشمنان توست، زیرا هر کسی که با تو دشمنی کند کافر است و حق‌تعالی هیچگاه کافر را ره نمی‌نماید و مانع او از کارهای بد نمی‌شود و او را برای انجام هیچ خیری موفق نمی‌سازد، پس رسالت از جانب خداست و بر پیامبر صرفاً تبلیغ و رسانیدن آن. خدای‌تعالی رسالت خود را بیان نمود و محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را ادا کرد و ما مسلمان شده به آن باور نمودیم.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَسۡتُمۡ عَلَىٰ شَیۡءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُواْ ٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡۗ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُم مَّآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَ طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗاۖ فَلَا تَأۡسَ عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٦٨.

ای یهود و نصارا! شما بر حق و بر بیّنه‌ای از امر خویش نیستید تا خود را به تورات و انجیل بدانید، به خصوص بعد از اینکه این دو کتاب آسمانی را تحریف نموده و بسیاری از نصوص آن را تغییر دادید و عمل به آن‌ها را کنار گذاشتید و پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را نیز تکذیب نمودید.

آنچه حق‌تعالی بر پیامبر خود نازل نموده در حق این‌ها مایۀ دوری از خدا و ارتکاب معصیت است؛ زیرا هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آیه‌ای را ارائه کند آن‌ها تکذیب می‌کنند و اگر دلیل و برهانی ارائه کند به آن کافر می‌شود و با این عناد و تکذیب، بر کفر خویش می‌افزایند. پس تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر کفر و اعراض آن‌ها غمگین مباش که حق‌تعالی از آن‌ها بی‌نیاز است و به زودی تو را بر آن‌ها یاری می‌رساند و به جای آن‌ها انسان‌های بهتری قرار می‌دهد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِ‍ُٔونَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٦٩.

مؤمنانی که به کتاب‌های خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی می‌کنند مانند یهودیانی که موسی علیه السلام را تصدیق نموده و از آنچه در تورات آمده تبعیت کردند و همچنان «صابئه» (کسانی که دینی مشخص ندارند ولی بر فطرت خویش قرار دارند) و همچنان نصرانیانی که از عیسی علیه السلام پیروی نموده و انجیل را تصدیق کردند و هرکدام در زمان خویش به روز آخرت ایمان آورده و عمل شایسته انجام دادند، این‌ها هرگز از مشکلاتی که در آینده منتظر آن‌هاست در خوف و بیم قرار نخواهند داشت، زیرا خدای‌تعالی به سبب اعمال صالحی که آن‌ها انجام داده‌اند خوف‌شان را از بین بُرد، از این‌روی آن‌ها غم و اندوهی به خاطر کارهایی که انجام داده‌اند نخواهند داشت. این‌ها کسانی‌اند که در زمان خویش به پیامبران خود ایمان آورده‌اند اما بعد از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای هیچ کسی جز پیروی از ایشان مجاز نیست: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٨٥ [آل عمران: 85] «و هر که غیر از اسلام دینی دیگر بر گزیند هرگز از او پذیرفته نمی‌شود و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». بنابراین، آیه هم شامل کسانی می‌شود که به پیامبران خود ایمان آورده و پیش از بعثت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم مردند و هم آن دسته از اهل کتاب به ایشان بعد از بهثت ایمان آوردند.

﴿لَقَدۡ أَخَذۡنَا مِیثَٰقَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَأَرۡسَلۡنَآ إِلَیۡهِمۡ رُسُلٗاۖ کُلَّمَا جَآءَهُمۡ رَسُولُۢ بِمَا لَا تَهۡوَىٰٓ أَنفُسُهُمۡ فَرِیقٗا کَذَّبُواْ وَفَرِیقٗا یَقۡتُلُونَ ٧٠.

در گذشته از یهودیان عهد و پیمان‌های محکم و سوگندهای شدید بر این امر گرفتیم که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرانش پیروی کنید ولی زمانی که پیامبران را به سوی آن‌ها فرستادیم و آن‌ها ملاحظه کردند آنچه این پیامبران با خود آورده‌اند مخالف هوس‌های‌شان است شروع به کشتن پیامبران نمودند و آن‌ها را تکذیب نموده و به این ترتیب دو عمل زشت انجام دادند: تکذیب کتاب‌ها و کشتن پیامبران. به این ترتیب هدایت را ترک کرده و از هوی و هوس پیروی کردند و در مسیر پَست گام برداشتند.

﴿وَحَسِبُوٓاْ أَلَّا تَکُونَ فِتۡنَةٞ فَعَمُواْ وَصَمُّواْ ثُمَّ تَابَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ ثُمَّ عَمُواْ وَصَمُّواْ کَثِیرٞ مِّنۡهُمۡۚ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِمَا یَعۡمَلُونَ ٧١.

یهودیان گمان کردند که خدای‌تعالی در قبال عملکردشان آن‌ها را کیفر نخواهد داد از این‌روی کوری را بر هدایت ترجیح داده و از شنیدن سخن حق کَر شدند سپس خدای‌تعالی توبۀ آن‌ها را پذیرفت تا در خویشتن نظر کنند و به سوی خدای خود بازگردند، اما آن‌ها دوباره به ارتکاب جرم و جنایات خود پرداخته و در شنیدن و دیدن حق بر کوری و کری خود افزودند. بسیاری از آن‌ها چنین کردند و تعداد اندکی از آن‌ها هدایت را پذیرفتند. و بر خدا عزوجل هیچ کاری از آن‌ها پوشیده نیست و به زودی اوتعالی آن‌ها را به سبب عملکرد زشت‌شان کیفر خواهد داد.

﴿لَقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَۖ وَقَالَ ٱلۡمَسِیحُ یَٰبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۖ إِنَّهُۥ مَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدۡ حَرَّمَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِ ٱلۡجَنَّةَ وَمَأۡوَىٰهُ ٱلنَّارُۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ٧٢.

سوگند به خدا عزوجل آن دسته از مسیحیان کافر شدند که گفته‌اند عیسی مسیح علیه السلام خداست.

این فرقه به نام «یعقوبیان» شناخته می‌شوند، کسانی که گمان می‌کنند خدای‌تعالی در عیسی مسیح حلول نموده است. این فرقه همچنان به مبدأ لاهوت و ناسوت معتقد‌اند که براساس این نظریه می‌گویند ذات خدا عزوجل در ذات عیسی علیه السلام حلول نموده است. – حق‌تعالی از چنین چیزی پاک و منزه است – این‌ها همچنان می‌گویند عیسی علیه السلام بین اینکه خدا باشد و هم‌زمان انسان نیز باشد جمع نموده و در اخیر ایشان را خدا پنداشتند در حالی که خود این پیامبر علیه السلام از چنین باوری بریء و بیزار است و خود او در میان قوم خود فریاد برداشت که ای قوم من خدای را عبادت کنید که مستحق عبودیت و الوهیت است و من را نپرستید که من بنده‌ای از بندگان اویم و پروردگار من و شما خداست و او کسی است که ما را آفریده و روزی داده و امر کرده است تا تنها او را عبادت کنیم. این عمل شما شرک آلود است و شما را از ملت اسلام بیرون می‌کند و آنکه به خدا عزوجل شریک آورد بهشت بر او حرام است و آتش جایگاه اوست که در آن برای همیشه جاودان خواهد بود. چنین کسی ستمگار و تجاوزگر است و برای ستمگار و متجاوز دوستی که از او بدی را در روز قیامت دفع کند و یا به او نفع برساند نیست و یاری دهنده‌ای برایش در برابر عذاب نیست.

﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٣.

گروهی دیگر از مسیحیان قایل به تثلیت‌اند (سه گانه پرستی) و اینکه خدا سوم سه تاست: خدای پدر، خدای پسر و روح القدس، این‌ها نیز به خدا عزوجل کافر و در آتش دوزخ قرار دارند، زیرا خدایی جز خدای یگانه نیست و برای اوتعالی شریکی در ملکش وجود ندارد و عیسی علیه السلام و مریم علیه السلام بندگان خدایند. این گروه اگر دست از این دروغ و افترای خود برندارند به زودی خداوند عزوجل آن‌ها را به کیفر خویش گرفتار می‌کند و یقیناً کیفر او بسیار عظیم و بزرگ است و هیچ‌کس طاقت تحمل آن را ندارد، زیرا آن‌ها بزرگ‌ترین گناه را مرتکب شده‌اند.

﴿أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٤.

آیا این‌ها از این گفتۀ مرض آلود خود دست برنمی‌دارند؟! از عقیدۀ تثلیت و اینکه خداوند عزوجل دارای سه جزء است: یکی پدر، دیگری پسر و سومی روح القدس و از این گمان که مریم و عیسی در الوهیت با خدا عزوجل شریک‌اند. حق‌تعالی از چنین پندار‌هایی بلند مرتبه، یکتا و یگانه است. این‌ها عقل را تحقیر می‌کنند و یک را سه می‌دانند!! این سخن آن‌ها از جملۀ باطل‌ترین نظریات و محال‌ترین محالات است. این‌ها براساس زعم و گمان خود نظریۀ خود را به خورشید تشبیه می‌کنند که دارای: قُرص یا همان کُره، شعاع و حرارت است در حالی که هرسه یکی به شمار می‌روند!! این نظریه در حوزۀ معقولات نوعی سفاهت و نادانی و در منقولات دروغی بیش نیست و در عین حال تحقیر فکر بشر و عقل انسان نیز هست. اگر این‌ها از این نظریۀ باطل توبه و استغفار کنند خدای‌تعالی آن‌ها را می‌بخشد که او بسیار بخشند و مهربان است.

ببینید خدای‌تعالی چگونه بر آن‌ها توبه را عرضه داشته در حالی که او بسیار گنده گفته بودند. این امر در واقع نوعی امید بخشیدن به هر گناه کار بدکاری است که می‌تواند به خویشتن خویش رجوع نموده و توبه کند.

﴿مَّا ٱلۡمَسِیحُ ٱبۡنُ مَرۡیَمَ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُ وَأُمُّهُۥ صِدِّیقَةٞۖ کَانَا یَأۡکُلَانِ ٱلطَّعَامَۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ ٱنظُرۡ أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ ٧٥.

عیسی فرزند مریم بندۀ خدا و پیامبرش است و خدا نمی‌باشد. او مانند پیامبران پیش از خود است. مریم نیز چنین است، او مادر عیسی و زنی صدیقه، عفیفه، شریفه و پاکدامن است. عیسی و مادرش هردو بشر‌اند و در آن‌ها هیچ خصوصیتی از خدا نیست. آن‌ها نیز به خوردن و نوشیدن نیاز دارند و مانند سایر مردم طعام می‌خورند و فضلات را دفع می‌کنند.

در اینجا ملاحظه می‌شود که قرآن کریم ذوق انسانی را با تعبیر از فضلات طعام به خوردن، وارد بلندترین مراتب آن می‌کند طوری که مفهوم آن را صاحبان زیرکی و هشیاری درک می‌کنند. نظر صحیح و درست و مطابق حقیقت در این مسأله همین است. شگفتا از این عمل نصرانیان که اینگونه دلیل و برهان برای آن‌ها واضح می‌گردد ولی آن‌ها دچار انحراف و سردرگمی می‌شوند و بر خدا عزوجل دروغ برمی‌بندند و سخن باطل و منحرف می‌گویند.

﴿قُلۡ أَتَعۡبُدُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَمۡلِکُ لَکُمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗاۚ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٧٦.

ای محمد ج! به نصرانیان بگو آیا کسی را مانند عیسی علیه السلام که از میان بشر است و مالک هیچ نفع و یا ضرری برای خویشتن نیست می‌پرستید؟! در حالی که خدای‌تعالی مستحق عبادت است چون مالک هر نفع و ضرری می‌باشد و این اوست که زنده می‌کند و می‌میراند و می‌دهد و بازمی‌دارد. خدای‌تعالی اقوال گناه آلود شما را می‌شنود و بر تمام افعال بد و زشت شما داناست و به زودی همۀتان را بر آنچه انجام داده‌اید مورد محاسبه قرار می‌دهد.

﴿قُلۡ یَٰٓأَهۡلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِی دِینِکُمۡ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوٓاْ أَهۡوَآءَ قَوۡمٖ قَدۡ ضَلُّواْ مِن قَبۡلُ وَأَضَلُّواْ کَثِیرٗا وَضَلُّواْ عَن سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ ٧٧.

ای یهود و نصارا! در معتقدات خود از حد تجاوز نکنید و بر پروردگار دروغ نگفته از هوا و هوس پیروی ننمائید. نصرانیان در شأن عیسی علیه السلام غلو و زیاده روی نموده برخی او را خدا دانستند و برخی دیگر فرزند خدا، چنین باورهایی افترا بر خدا عزوجل و تجاوز از حد است. یهودیان نیز دست به غلو و زیاده روی زده و سخنی زشت در حق مادر عیسی علیه السلام گفته او را متهم به زنا نمودند و در حق عیسی علیه السلام نیز گفتند که فرزند غیر شرعی است – خدای‌تعالی وی را گرامی داشته و او و مادرش را از چنین اعمال زشتی نگهداشته است – این‌ها از راه راست دور شدند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند و با چنین گفتاری دیگران را نیز گمراه کردند. روی این اساس هردوی این‌ها در معتقدات خود به راه بد رفتند.

﴿لُعِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِیسَى ٱبۡنِ مَرۡیَمَۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ ٧٨.

محققاً که خدای‌تعالی کفار بنی اسرائیل و تکذیبگران‌شان را از رحمت خود طرد نموده و بر آن‌ها خشم فراوان گرفته است. این لعنت را خداوند عزوجل در کتاب «زبور» که بر داود علیه السلام نازل نموده و در انجیل عیسی علیه السلام ذکر کرده است چون آن‌ها به مخالفت امر خدا پرداختند و پیامبران الهی را تکذیب نموده و بر دین از طریق ترک اوامر و انجام نواهی و مخالفت با شریعت تجاوز نمودند.

﴿کَانُواْ لَا یَتَنَاهَوۡنَ عَن مُّنکَرٖ فَعَلُوهُۚ لَبِئۡسَ مَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ٧٩.

این بدکاران بنی اسرائیل یکدیگر خود را از انجام فعل بد و فساد نهی نمی‌کنند، بلکه در برابر انجام این اعمال سکوت می‌کنند. چقدر بد است این عملکرد آن‌ها و به زودی خدای‌تعالی به آن‌ها کیفر خواهد داد.

﴿تَرَىٰ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ یَتَوَلَّوۡنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ لَبِئۡسَ مَا قَدَّمَتۡ لَهُمۡ أَنفُسُهُمۡ أَن سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ وَفِی ٱلۡعَذَابِ هُمۡ خَٰلِدُونَ ٨٠.

بسیاری از یهودیان را می‌یابی نظر به کینه و حقدی که نسبت به مسلمانان دارند با مشرکان بت‌پرست موالات و دوستی می‌کنند. این موالات آن‌ها کاری است زشت. این‌ها با این عمل، خشم و غضب الهی را هم در دنیا و هم در آخرت به خود جلب می‌کنند و به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را در آتش دوزخ جاودان می‌سازد، زیرا آن‌ها کفر را به ایمان برگزیدند.

﴿وَلَوۡ کَانُواْ یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلنَّبِیِّ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مَا ٱتَّخَذُوهُمۡ أَوۡلِیَآءَ وَلَٰکِنَّ کَثِیرٗا مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٨١.

اگر این یهودیان به آنچه از تورات بر پیامبرشان موسی علیه السلام نازل شده باور می‌داشتند و در عین حال از پیامبر خدا عزوجل پیروی می‌کردند و از موالات با مشرکان دست برمی‌داشتند این کار برای آن‌ها بهتر بود ولی آن‌ها از طاعت خدا عزوجل خارج و در تطبیق اوامر الهی بدکار و سرکشانی‌اند که از پروردگار نمی‌هراسند.

﴿۞لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ ٱلنَّاسِ عَدَٰوَةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلۡیَهُودَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْۖ وَلَتَجِدَنَّ أَقۡرَبَهُم مَّوَدَّةٗ لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّا نَصَٰرَىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنۡهُمۡ قِسِّیسِینَ وَرُهۡبَانٗا وَأَنَّهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ ٨٢.

ای محمد ج! خواهی یافت که بیشترین دشمنی را با مؤمنان پیرو تو یهودیان خواهند داشت، زیرا آن‌ها حسود، متکبر و سرکش‌اند. بعد از آن‌ها مشرکان بت‌پرست خواهند بود ولی نصرانیان از همه بیشتر با مسلمانان دوستی خواهند داشت، زیرا در بین آن‌ها علما، زهاد، عباد، و کسانی قرار دارند که در برابر حق خاضع و فروتن‌اند و برخی از آن‌ها به محمد صلی الله علیه و آله و سلم باور دارند و دست به الحاد نزدند که البته منظور همین گروه از نصرانیان است نه همه.

﴿وَإِذَا سَمِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَى ٱلرَّسُولِ تَرَىٰٓ أَعۡیُنَهُمۡ تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ ٱلۡحَقِّۖ یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٨٣.

و هرگاه به قرآن کریم گوش فرا دهند چشمان‌شان از خشوع و باوری که به آنچه می‌شنوند دارند پُر از اشک می‌شود، چنان‌چه «نجاشی» و اهل حبشه چنین کردند و از خدای‌تعالی خواستند آن‌ها را در کنار امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از جملۀ شاهدان بر امت‌های دیگر در روز قیامت قرار دهد تا آن‌ها نیز به رستگاری بزرگ برسند.

﴿وَمَا لَنَا لَا نُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَا جَآءَنَا مِنَ ٱلۡحَقِّ وَنَطۡمَعُ أَن یُدۡخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٤.

چه چیزی ما را از توحید خدا عزوجل و تصدیق کتابش و همچنان پیروی پیامبر امّی‌اش بازمی‌دارد. ما آرزو داریم حق‌تعالی ما را از جملۀ کسانی قرار دهد که در عبادت اوتعالی صادق‌اند و به مغفرتش رستگار شده و وارد بهشت او شدند.

﴿فَأَثَٰبَهُمُ ٱللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٥.

پاداش آن‌ها در پیشگاه خداوند بنابر ایمان به حق و بنابر صداقت در گفتار، کمائی نمودن بهترین بهشت‌ها و رستگاری به رضوان الهی است. این پاداش برای تمام اهل احسان و نیکوکاران است.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَحِیمِ ٨٦.

و آنانی که به پروردگار خود کافر شده و پیامبرش را تکذیب و کتابش را نپذیرفتند این‌ها در آتش دوزخ و در عذاب برای همیشه ماندگار خواهند بود در حالی که نه دوستی دارند تا از آن‌ها شفاعت کند و نه یاری دهنده‌ای که عذاب را از آن‌ها دفع نماید و نه هم دعائی از آن‌ها شنیده می‌شود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٨٧.

ای مؤمنان! خو را از تمتع پاکیزه‌هایی مانند: خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و همسران باز ندارید طوری که آن‌ها را بر خویشتن حرام سازید ولی به محرومات نزدیک نشوید که خدای‌تعالی تجاوزگری با تحریم حلال و تحلیل حرام را دوست ندارد. اوتعالی کسی را دوست دارد که مطابق شریعتش عمل کند.

﴿وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ أَنتُم بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٨٨.

و بر شماست ای مؤمنان تا همواره از پاکیزه‌های حلال بخورید و از محرومات پلید اجتناب کنید و از پروردگار خویش با انجام آنچه امر شدید و اجتناب از آنچه نهی شدید بترسید، اگر واقعاً در عبودیت خدا عزوجل و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و شریعت صداقت دارید.

﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡۚ وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡۚ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٨٩.

ای اهل ایمان! شما را حق‌تعالی هرگز به خاطر سوگندهای لغو مانند اینکه بگوئید «نه به خدا» یا «آری به خدا» و از این قبیل مجازات نمی‌کند البته تا هنگامی که در نهاد خود نیّت سوگند نداشته باشید، ولی اگر کسی در نهاد خود نیّت سوگند داشته باشد هرگاه به پروردگار سوگند یاد کند این سوگند منعقد می‌شود که اگر به موجب آن عمل کرد کاری خوب است ورنه باید برای ده مسکین نیم پیمانه (دو کیلو) از قوت مردم بدهد یا برای ده تن به صورت مکمل لباس بپوشاند و یا برده‌ای را آزاد کند و هر کسی که توان چنین کارهایی نداشته باید که سه روز روزه بگیرد. و از این برحذر باشید که در یاد کردن سوگند از حد تجاوز کنید و یا به موجب آن عمل نکنید و یا کفارۀ سوگند را ترک کنید. و همانگونه که خدای‌تعالی برای شما احکام سوگند را بیان نموده همان‌سان شرائع دینی را بیان کرده است تا شما به خاطر آنچه بر هدایت‌گر امین محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل نموده شکرگذار پروردگار عالمیان باشید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٩٠.

ای مؤمنان! تمام آنچه موجب زوال عقل، مستی و ضایع شدن سرمایه است، مانند قمار یا آنچه غیر از خدا عزوجل عبادت شود مانند بت‌ها یا مانع توکل شود مانند تیرهای نصیب و قسمت، تمام این‌ها حرام و از پنهانکاری‌های ابلیس و مکر و حیله‌اش می‌باشد پس چنین اعمال را ترک کنید تا رضوان الهی را به دست آورید و از خشم و غضب او نجات پیدا کنید.

﴿إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ ٩١.

شیطان می‌خواهد از خلال واقع شدن در چنین امور حرامی در بین شما اختلاف و خصومت ایجاد کند و برخی بر دیگران بغض و کینه داشته باشید و به سبب شراب و مستی با یکدیگرتان دشمن باشید، زیرا شراب انسان را از نماز و ذکر خدا عزوجل بازمی‌دارد و قمار عمر را ضایع و مانع اذکار می‌شود و این امر موجب جلب خشم خدای جبار می‌گردد. اگر شما در ایمان خود صادقید دست از آنچه قرآن نهی نموده بردارید.

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَٱحۡذَرُواْۚ فَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا عَلَىٰ رَسُولِنَا ٱلۡبَلَٰغُ ٱلۡمُبِینُ ٩٢.

طاعت خدا عزوجل را به خوبی انجام دهید و از بهترین خلایق پیروی کنید. از حق‌تعالی بترسید و با ادای آنچه واجب نموده و دوری از آنچه نهی کرده مراقب اوتعالی باشید و اگر از استقامت در این راه که موجب کمائی کردن کرامت است دست بردارید بر شما ویل و ندامت خواهد بود و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فقط وظیفۀ اقامۀ حجّت و توضیح برهان را دارد و مسئول کسی که گمراه می‌شود و در پستی واقع می‌گردد نیست.

﴿لَیۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جُنَاحٞ فِیمَا طَعِمُوٓاْ إِذَا مَا ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّءَامَنُواْ ثُمَّ ٱتَّقَواْ وَّأَحۡسَنُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٩٣.

بر کسانی که ایمان آورده و از خدای خود اطاعت کردند گناهی در استفاده از مواد سکرآور پیش از تحریم نیست به شرط آنکه بعد از تحریم این عمل را ترک نموده باشند و از مولای خود بترسند و همواره تقوایش را رعایت و در راستای انجام خوبی‌ها و ترک بدی‌ها تلاش کنند و تقوای خود را با انجام آنچه به آن امر شده و ترک آنچه از آن نهی شده‌اند و تقویت تصدیق و رسوخ شناخت از دیاد بخشند تا جائی که در ایمان به درجۀ یقین برسند و ثبوت امور غیب نزد آن‌ها مانند عیان گردد و این همان درجۀ احسان است که براساس آن انسان تقوای الهی را طوری رعایت می‌کند و عبادتش را به گونه‌ای انجام می‌دهد که گویا او را می‌بیند و هر که دارای چنین خصوصیاتی باشد پروردگار دوستش دارد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَیَبۡلُوَنَّکُمُ ٱللَّهُ بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلصَّیۡدِ تَنَالُهُۥٓ أَیۡدِیکُمۡ وَرِمَاحُکُمۡ لِیَعۡلَمَ ٱللَّهُ مَن یَخَافُهُۥ بِٱلۡغَیۡبِۚ فَمَنِ ٱعۡتَدَىٰ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَلَهُۥ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٩٤.

ای مؤمنان! به زودی خدای‌تعالی ایمان شما و امتثالی که از شرع دارید را در آزمون قرار می‌دهد به این صورت که شکار حرم در حالتی که آن‌ها احرام دارند به آن‌ها نزدیک می‌شود تا جائی که دست‌شان به آن می‌رسد و در تیر رَس‌شان قرار خواهند گرفت تا دانسته شود چه کسی مراقب خداست و از او می‌ترسد و به شکار نمی‌پردازد و هر کس تجاوز کند و شکار را بکشد و مرتکب نهی شود یقیناً مستحق عذاب شدید و حتمی می‌شود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّیۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنکُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ یَحۡکُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ هَدۡیَۢا بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ أَوۡ کَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰکِینَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِکَ صِیَامٗا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦۗ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَۚ وَمَنۡ عَادَ فَیَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُۚ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ ٩٥.

ای مؤمنان! اگر شما احرام دارید از شکار حیوانات خشکی بپرهیزید و هر که شکاری را بکشد بر او لازم است تا به مثل آن از شتر، گاو یا گوسفند ذبح کند و در بین فقرای حرم تقسیم نماید. مقدار و نوعیت این هَدْی را دو نفر از اهل عدالت تعیین می‌کنند و اگر حیوانی که شبیه شکار کشته شده باشد یافت نشد شکارچی می‌تواند به اندازۀ قیمت آن، طعامی را بخرد و در بین فقرای حرم تقسیم کند و یا در بدل هر نیم پیمانه از آن طعام، یک روز روزه بگیرد تا این امر نوعی تأدیب و تعزیر باشد و او را از ارتکاب چنین کارهایی در آینده بازدارد. و هر که قبل از حرام شدن شکار به این عمل مبادرت کرده باشد خدای‌تعالی از گناه او درمی‌گذرد. ولی اگر بعد از حرمت شکار کند حتماً از او انتقام می‌گیرد، زیرا این شخص مرتکب عملی حرام شده و پروردگار توانائی است که هیچ‌کس بر او غلبه نمی‌یابد و نیرومندی است که هیچ‌کس توان جنگ با او را ندارد. هر که او را اراده داشته باشد اراده کننده را درمی‌یابد و از نافرمانان انتقام می‌گیرد.

﴿أُحِلَّ لَکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِلسَّیَّارَةِۖ وَحُرِّمَ عَلَیۡکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗاۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٩٦.

ای مؤمنان! حق‌تعالی به شما شکار دریا را مجاز نموده چه مرده باشد یا زنده. شما از آن می‌توانید هم در حالت اقامت و هم در حالت سفر استفاده کنید. پس هرگاه احرام بستید شکار خشکی بر شما تا زمانی که از احرام خارج شوید حرام است و مراقب پروردگار خود باشید و تمام آنچه را امر نموده انجام دهید و از تمام آنچه نهی کرده اجتناب نمائید که به زودی به سوی خدا عزوجل به منظور حساب و کتاب رانده می‌شوید و نزد او یا پاداش دریافت می‌دارید و یا کیفر.

﴿۞جَعَلَ ٱللَّهُ ٱلۡکَعۡبَةَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ قِیَٰمٗا لِّلنَّاسِ وَٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَٱلۡهَدۡیَ وَٱلۡقَلَٰٓئِدَۚ ذَٰلِکَ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ وَأَنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٌ ٩٧.

خداوند عزوجل فضل و احسان نموده به اینکه کعبه را خانۀ حرام و محلی امن و مایۀ صلاح دین و قبلۀ نماز قرار داده و در آن و در ماه‌های حج: شوال، ذوالقعده و ذوالحجه تجاوز را حرام قرار داده است. پس برای هیچ‌کس مجاز نیست تا بر کسی تجاوز کند و حق‌تعالی شکستن حرمت چهارپایانی که به کعبه اهدا می‌شوند و قلاده به گردن‌های آن‌ها آویزان می‌گردد و تبدیل به شعیره می‌شوند را حرام قرار داده تا شما با این احکام به این یقین برسید که بر خدای‌تعالی هیچ امری پوشیده و مخفی نیست. او همۀ اسرار آسمان‌ها و زمین را می‌داند و بر همۀ آنچه در نهاد انسان قرار دارد آگاه است و علم او بر همه چیز احاطه دارد.

﴿ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ وَأَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٩٨.

ای مردم! بدانید که خداوند عزوجل کسانی را که از او نافرمانی می‌کنند به قوت و شدّت می‌گیرد و او را به سختی کیفر می‌دهد، کسانی که به مخالفت اوامرش بپردازند و نواهی‌اش را انجام دهند و اینکه خدای‌تعالی برای کسی که به توبه کند بسیار بخشنده است و برای کسانی که به او رجوع کنند مهربان است. او چون مهربان است دارای مغفرتی وسیع و بی‌پایان می‌باشد.

﴿مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَکۡتُمُونَ ٩٩.

بر پیامبر ما جز این نیست که فرمان ما را برساند، او حقیقت آنچه را شما پنهان می‌دارید و یا آشکار می‌سازید نمی‌داند این خداست که همۀ این امور را می‌داند و براساس آن کیفر می‌دهد.

﴿قُل لَّا یَسۡتَوِی ٱلۡخَبِیثُ وَٱلطَّیِّبُ وَلَوۡ أَعۡجَبَکَ کَثۡرَةُ ٱلۡخَبِیثِۚ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ١٠٠.

به آن‌ها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم خبر بده امکان ندارد خوب یک چیز با بد آن مساوی باشد، چنان‌چه امکان ندارد کافر با مؤمن، گناه‌کار با اطاعت کننده، جاهل با عالم، اهل بدعت با پیرو سنت، مال بد با مال خوب، سخن زشت با سخن شایسته برابر و مساوی باشد. پس ای مردم اگر بصیرت و عقلی دارید که با آن تفکر می‌کنید از خدا بترسید و مراقب اوتعالی باشید و همواره به سوی کارهای خوب روی آورده و بدی‌ها را فرو گذارید تا به رضوان الهی برسید و به رحمت و ثواب او در بهشت رستگار شوید.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَسۡ‍َٔلُواْ عَنۡ أَشۡیَآءَ إِن تُبۡدَ لَکُمۡ تَسُؤۡکُمۡ وَإِن تَسۡ‍َٔلُواْ عَنۡهَا حِینَ یُنَزَّلُ ٱلۡقُرۡءَانُ تُبۡدَ لَکُمۡ عَفَا ٱللَّهُ عَنۡهَاۗ وَٱللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٞ ١٠١.

ای مؤمنان! هنگام تشریع احکام از کثرت سوال بپرهیزید، آنچه خدا عزوجل از آن سکوت نموده شما در برابر آن مسئول نیستید و هرگاه از این امور سوال کنید و در سوالات خود تکلف نمائید، شاید بر شما آنچه می‌پرسید فرض شود و شما توان انجام آن را نداشته باشید. پس در همان دائره‌ای که حق‌تعالی برخی اشیا را برای شما عفو نموده باقی بمانید. امکان دارد از برداشت و تحمل این امور هنگامی که خدا عزوجل بیان می‌کند و یا بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل می‌شود ناتوان شوید؛ پس عفو و رحمت الهی را در حق خود بپذیرید که او گناهان را می‌بخشد و در برابر کسانی که نافرمانی‌اش می‌کنند حلم دارد و توبۀ توبه کنندگان را می‌پذیرد و از کسی که به سویش روی آورد درمی‌گذرد.

﴿قَدۡ سَأَلَهَا قَوۡمٞ مِّن قَبۡلِکُمۡ ثُمَّ أَصۡبَحُواْ بِهَا کَٰفِرِینَ ١٠٢.

امت‌های گذشته چنین سوال‌های تعجیزی و مشقت آفرین را مطرح می‌کردند، چون حکم به آن‌ها بیان شد آن را انکار نموده و در آن دست به الحاد زدند و تکذیب نمودند و به آنچه خدا عزوجل امر کرده بود عمل ننموده و از آنچه نهی نموده بود دوری نگزیدند.

﴿مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِیرَةٖ وَلَا سَآئِبَةٖ وَلَا وَصِیلَةٖ وَلَا حَامٖ وَلَٰکِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یَفۡتَرُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلۡکَذِبَۖ وَأَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ ١٠٣.

مشرکان دروغ گفتند، خدای‌تعالی هرگز گمراه‌گری‌های آن‌ها و آنچه دربارۀ چهارپایان بدعت نهادند را مشروع ننموده، چنان‌چه این چهارپایان را در دسته‌های متفاوتی تقسیم کردند در حالی که خداوند عزوجل در مشروعیت آن‌ها هیچ چیزی را مقرر نداشته است. مانند: «بحیره» (ماده شتری که ده شکم بزاید. قولی نیز وجود دارد که بحیره از جملۀ اولاد سائبه است) که گوش‌هایش را هرگاه چند شکم می‌زائید می‌بُریدند و سپس آن‌ها را سائبه (به حال خود برای بت‌ها رها می‌کردند به گونه‌ای که کسی نه بر آن سوار می‌شد و نه از آن شیر می‌دوشید) و «وصیله» یا همان شتری که پیوسته ماده بزاید و «حامی» و آن شتر نری است که از پشت او چند شتر زاده شود. مشرکان این شترها را برای بت‌های خود اختصاص می‌دادند و به آن‌ها نزدیک نمی‌شدند و ادعا می‌کردند که حق‌تعالی آن‌ها را بر چنین کاری امر نموده در حالی که دروغ می‌گفتند و بر خدا عزوجل افترا می‌نمودند. خدای‌تعالی التزام حق و صدقی امر می‌کند که بر پیامبر خود نازل فرموده ولی آن‌ها عقلی که با آن تفکر کنند و بصیرتی که با آن امور را ببینند ندارند.

﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمۡ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَإِلَى ٱلرَّسُولِ قَالُواْ حَسۡبُنَا مَا وَجَدۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَا یَهۡتَدُونَ ١٠٤.

و هرگاه به این مشرکان خطاب شده گفته شود به سوی کتاب خدا عزوجل و سنّت پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم بشتابید می‌گویند برای ما آنچه از پدران خود ارث بردیم کافی است. آیا اگر پدران‌شان گمراه و جاهل باشند؟! طوری که چیزی را نفهمند و امور خوب را درک نکنند و منکر را ندانند و به سوی حق راهیاب نشوند؟! چگونه این‌ها از چنین پدرانی پیروی می‌کنند و هدایتی را که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر آن فرستاده شده را ترک می‌کنند و نظریات خود را بر وحی مقدم می‌دانند در حالی که از جملۀ گمراه‌ترین مردم و جاهل‌ترین آن‌هایند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡۖ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا ٱهۡتَدَیۡتُمۡۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُکُمۡ جَمِیعٗا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ١٠٥.

ای مؤمنان! همواره به طاعت خدا عزوجل تمسک جوئید و بر خویشتن و اصلاح را لازم گیرید و گناهان را ترک کنید و بر عبادت خدای‌تعالی دوام و استمرار بخشید تا مستوجب رحمت الهی شوید. شما هرگاه رسالت پروردگار خود را تبلیغ کنید و به معروف امر و از منکر نهی کنید هیچگاه گمراهی گمراهان به شما ضرری نمی‌رساند، بلکه این گمراهی برخود او خواهد بود و هیچ گناهی از ناحیۀ او به شما نمی‌رسد، زیرا شما به آنچه حق‌تعالی بر شما واجب نموده بود عمل نمودید. بدانید که مرجع و بازگشت همه به سوی اوست و او همه را به آنچه عمل کردند خبر و پاداش می‌دهد و محاسبه می‌کند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ شَهَٰدَةُ بَیۡنِکُمۡ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ حِینَ ٱلۡوَصِیَّةِ ٱثۡنَانِ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ أَوۡ ءَاخَرَانِ مِنۡ غَیۡرِکُمۡ إِنۡ أَنتُمۡ ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَصَٰبَتۡکُم مُّصِیبَةُ ٱلۡمَوۡتِۚ تَحۡبِسُونَهُمَا مِنۢ بَعۡدِ ٱلصَّلَوٰةِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ إِنِ ٱرۡتَبۡتُمۡ لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ ثَمَنٗا وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰ وَلَا نَکۡتُمُ شَهَٰدَةَ ٱللَّهِ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلۡأٓثِمِینَ ١٠٦.

ای مؤمنان! هرگاه یکی از شما نزدیک مرگ خویش قرار گرفت و بر او آثار و نشانه‌های مرگ ظاهر گشت و دانست که به زودی به سفر آخرت خواهد رفت باید که بر وصیت خود دو تن از مسلمانان عادل را شاهد بگیرد، اگر در محضر او مسلمان نبود می‌تواند از میان کافران نیز شاهد بگیرد و اگر در شهادت شاهدان دچار شک شدید آن‌ها را امر کنید تا بعد از نماز عصر به منظور سوگند در محضر مردم بایستند و به خدا عزوجل سوگند یاد کنند که صداقت در شهادت را به هیچ چیزی را متاع ناچیز دنیا عوض نمی‌کنند طوری که به خاطر این متاع به دنبال هیزم دنیا باشند و بر خدا عزوجل دروغ بگویند و به بندگانش خیانت کنند اگرچه کسی که به او سوگند می‌خوریم از جملۀ نزدیکان ما باشد و هرگز چیزی از این شهادت را نه مخفی می‌نمائیم و نه تغییر می‌دهیم، بلکه آن را به صورت کامل و واضح ادا می‌کنیم و اگر چیزی از آن را مخفی کنیم در واقع مرتکب جور، ظلم و ستم شده‌ایم.

﴿فَإِنۡ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسۡتَحَقَّآ إِثۡمٗا فَ‍َٔاخَرَانِ یَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ ٱلَّذِینَٱسۡتَحَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ فَیُقۡسِمَانِ بِٱللَّهِ لَشَهَٰدَتُنَآ أَحَقُّ مِن شَهَٰدَتِهِمَا وَمَا ٱعۡتَدَیۡنَآ إِنَّآ إِذٗا لَّمِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٧.

اگر چنین ثابت شد که آن‌ها دروغ گفتند و در شهادت خود ثابت کردند پس دو تن دیگر از اولیای متوفی که عادل باشند برگزینید تا سوگند یاد کنند که شهادت ما از شهادت شاهدان دروغگو تفاوت دارد و مبتنی بر صداقت و راستی است، زیرا آن دو دروغ گفتند و خیانت کردند و اگر ما نیز مانند آن‌ها باشیم حتماً از جملۀ ستمگران گنهکار و مستوجب کیفر خواهیم بود.

﴿ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِٱلشَّهَٰدَةِ عَلَىٰ وَجۡهِهَآ أَوۡ یَخَافُوٓاْ أَن تُرَدَّ أَیۡمَٰنُۢ بَعۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱسۡمَعُواْۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٠٨.

چنین صیغه‌ای به ادای شهادت بر وجه صحیح بدون هرگونه خیانت، دروغ، تغییر و تحریف نزدیک‌تر است، زیرا موجب ترس از عار دنیا و عذاب آخرت می‌شود و هرگاه شهادت آن دو در دنیا رد شود رسوا خواهند شد و در آخرت زمانی که به حضور حق‌تعالی بروند عذاب خواهند گردید و به این ترتیب از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی می‌ترسند و بر راستی و وفا حریص می‌شوند و از دروغ و خیانت برحذر خواهند بود.

ای مردم! از خدای خود بترسید و از عقابش با انجام طاعت برحذر باشید و اوامر او را بشنوید و خداوند عزوجل هیچگاه کسی را که از طاعتش بیرون شود توفیق هدایت نمی‌دهد و سرکشان در برابر شریعتش را در رسیدن به رضوان اوتعالی یاری نمی‌رساند.

﴿۞یَوۡمَ یَجۡمَعُ ٱللَّهُ ٱلرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَآ أُجِبۡتُمۡۖ قَالُواْ لَا عِلۡمَ لَنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١٠٩.

ای مردم! یاد آورید روز هولناکی بزرگ را، روزی که خدای‌تعالی پیامبران و امت‌های‌شان را جمع می‌کند و از پیامبران دربارۀ میزان پذیرش امت‌های‌شان و اینکه آیا این امت‌ها تصدیق‌شان کردند یا تکذیب و آیا آنچه را با خود آورده بودند پذیرفتند یا رد نمودند در حالی که خدای‌تعالی از همه به این مسأله آگاهتر است. پیامبران از شدّت هولناکی موقف می‌گویند: ما نمی‌دانیم چه واقع شده و ما در مقایسه با دانسته تو هیچ نداریم و تو به آنچه در سینه‌ها پنهان شده آگاهتری و نمی‌دانیم بعد از ما در امت‌ها چه واقع شده است.

﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ٱذۡکُرۡ نِعۡمَتِی عَلَیۡکَ وَعَلَىٰ وَٰلِدَتِکَ إِذۡ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ تُکَلِّمُ ٱلنَّاسَ فِی ٱلۡمَهۡدِ وَکَهۡلٗاۖ وَإِذۡ عَلَّمۡتُکَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَٱلتَّوۡرَىٰةَ وَٱلۡإِنجِیلَۖ وَإِذۡ تَخۡلُقُ مِنَ ٱلطِّینِ کَهَیۡ‍َٔةِ ٱلطَّیۡرِ بِإِذۡنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیۡرَۢا بِإِذۡنِیۖ وَتُبۡرِئُ ٱلۡأَکۡمَهَ وَٱلۡأَبۡرَصَ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ تُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ بِإِذۡنِیۖ وَإِذۡ کَفَفۡتُ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ عَنکَ إِذۡ جِئۡتَهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ١١٠.

و یاد آورید آن روز سخت و ترسناک را، روزی که خداوند عزوجل به عیسی فرزند مریم گفت: ای عیسی یاد آور فضل من را بر خود و مادرت مریم هنگامی که تو را نیرو بخشیدیم و با مدد جبرئیل کمک کردیم و در حالت شیرخوارگی سخنی کاملاً درست گفتی و آن‌ها را به سوی توحید در حالتی که بزرگ بودی فرا خواندی و به تو خط و حکمت را بدون معلم آموختیم از این‌روی در تو نفوذ بصیرت و قوت ادراک پیدا شد و تورات و انجیل را در سینه‌ات حفظ کردیم در حالی که نصوص و معانی آن را می‌دانستی و این تو بودی که بر گِل رسم می‌نمودی و مجسمه‌های مانند پرندگان می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و مشاهده می‌کردی که به اذان خدا عزوجل پرواز می‌کرد و آنکه از مادر به شکل کور زاده شده بود را به امر و قدرت الهی بینائی‌اش را باز می‌گردانیدی و بیماری پیسی را از بیماران آن از میان می‌بردی و به جای آن به مشیت خدا و قدرت او پوستی شاداب اعاده می‌کردی و مردگان را ندا می‌دادی و آن‌ها در پاسخ تو و به اذن و قدرت خدا عزوجل سر از قبر بیرون می‌آوردند. ملاحظه می‌شود که در این آیه واژۀ «بإذنی» چهار بار تکرار شده تا بر نصرانیان اهل افترا این ادعای‌شان را ردّ کند که عیسی علیه السلام خدایی است که مردگان را زنده می‌کند در حالی که دروغ می‌گفتند. همۀ این‌ها به قدرت پروردگار زمین و آسمان‌هاست.

و یاد آور ای عیسی علیه السلام نعمت من را بر خود زمانی که بنی اسرائیل را از کشتن تو باز داشتم و آن‌ها نتوانستند به تو هنگامی که آیات و نشانه‌ها و معجزات را ارائه کردی دسترسی پیدا کنند، این بود که تکذیب‌گران آن‌ها چنین به مبارزه با تو برخواستند که آنچه تو آورده‌ای جادویی است آشکار در حالی که این ادعای‌شان مبتنی بر دروغ و افترا بود.

﴿وَإِذۡ أَوۡحَیۡتُ إِلَى ٱلۡحَوَارِیِّ‍ۧنَ أَنۡ ءَامِنُواْ بِی وَبِرَسُولِی قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّنَا مُسۡلِمُونَ ١١١.

و یاد آور ای عیسی هنگامی را که حواریان را امر کردی تا به وحدانیت و رسالت من که تو را به خاطر تبلیغ آن فرستادم ایمان آورند و در اعمال خود اخلاص داشته باشند و به گونۀ نیکو منقاد پروردگار باشند و آن‌ها چنین کردند.

﴿إِذۡ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ هَلۡ یَسۡتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِۖ قَالَ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١١٢.

و یاد آورید روزی را که حواریان پیرو عیسی در کمال بی‌ادبی گفتند: ای عیسی! آیا خداوند عزوجل توان دارد تا بر ما سفره‌ای از طعام از آسمان نازل کند؟! عیسی علیه السلام گفت: اگر شما در ایمان خود و پیروی از من صادقید از خدا بترسید و با او ادب داشته باشید. گویا که آن‌ها به منظور دریافت اطمینان این سوال را مطرح کردند نه به خاطر امتحان.

﴿قَالُواْ نُرِیدُ أَن نَّأۡکُلَ مِنۡهَا وَتَطۡمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعۡلَمَ أَن قَدۡ صَدَقۡتَنَا وَنَکُونَ عَلَیۡهَا مِنَ ٱلشَّٰهِدِینَ ١١٣.

حواریان گفتند ای عیسی! ما می‌خواهیم با خوردن، از آن سفره تبرک بجوئیم و ایمان و یقین ما زیاد شود. ما به صداقت تو ایمان کامل داریم و نزد کسانی که شاهد این معجزه نبودند بر وجود آن شهادت خواهیم داد و برای ما نیز دلیل وحدانیت خدا و رسالت تو ظاهر می‌گردد و تو نیز بر این امر شاهد می‌باشی!

﴿قَالَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ ٱللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنزِلۡ عَلَیۡنَا مَآئِدَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ تَکُونُ لَنَا عِیدٗا لِّأَوَّلِنَا وَءَاخِرِنَا وَءَایَةٗ مِّنکَۖ وَٱرۡزُقۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰزِقِینَ ١١٤.

و چون عیسی علیه السلام بر صداقت حورایان پی برد ایستاد و از خدای خود با ذکر الوهیت و ربوبیتش خواست تا بر آن‌ها سفره‌ای از آسمان نازل کند که روز نزول آن برای آن‌ها عید و مایۀ شادمانی و سرور باشد. چنان‌چه این سفره – ای خدا – نشانۀ وحدانیت تو و معجزه‌ای باشد بر اثبات رسالت من. و تو ای خدا أ! بر ما با فضل واسع خود کرم کن و خیر و خوبی‌ات را بر ما تعمیم بخش که تو بهترین کسی هستی که می‌دهی و کریم‌ترین کسی هستی که می‌بخشد.

﴿قَالَ ٱللَّهُ إِنِّی مُنَزِّلُهَا عَلَیۡکُمۡۖ فَمَن یَکۡفُرۡ بَعۡدُ مِنکُمۡ فَإِنِّیٓ أُعَذِّبُهُۥ عَذَابٗا لَّآ أُعَذِّبُهُۥٓ أَحَدٗا مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١١٥.

خداوند عزوجل بر عیسی علیه السلام وحی کرد که به زودی بر شما سفره‌ای را که می‌خواهید نازل خواهیم کرد اما بعد از این معجزه اگر کسی تکذیب کند او را به عذابی شدید و دردناک گرفتار خواهیم نمود، زیرا در چنین حالی حجّت تمام شده و آن کسی که از قبول آن سرمی‌زند در واقع سرکشی می‌کند از این‌روی عذابش مضاعف می‌گردد، زیرا چنین کسی از روی قصد و علم کافر شده است.

این آیه دلالت بر آن دارد که هر کسی از خدا عزوجل در حال داشتن علم و دانش نافرمانی کند از کسی که در حالت جهل چنین کند جرمی بسیار بزرگتر دارد.

﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَیۡسَ لِی بِحَقٍّۚ إِن کُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِی وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِکَۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ ١١٦.

ای عیسی  علیه السلام ! آیا تو به مردم گفتی که تو و مادرت را به غیر اوتعالی خدا پندارند؟ خداوند عزوجل بر همه چیز آگاهی دارد ولی با طرح این سوال اراده دارد تا نفی این امر از زبان خود عیسی علیه السلام صادر شود. عیسی علیه السلام گفت: ای پروردگار! ما تو را از این امر پاک و منزه می‌دانیم که شریک داشته باشی و خود ما نیز از این تهمت بَری و پاک هستیم. برای من هرگز سزاوار نیست تا چنین سخنی زشت بگویم، تو خود می‌دانی که من چنین سخنی بر زبان نیاورده‌ام تو خدایی هستی که جز تو هیچ معبود به حقی نیست، تو آنچه در نهاد من است را می‌دانی در حالی که من آنچه را در ارادۀ توست نمی‌دانم. علم و دانش تو بر همه چیز احاطه دارد و علم و دانش من قاصر، ناقص و محدود است. چون تو پروردگار و معبود بر حقی و من مخلوق و معبود تو ام و بر تو هیچ امری پوشیده و مخفی نیست و از علم تو هیچ چیزی غائب نمی‌باشد.

﴿مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۚ وَکُنتُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا مَّا دُمۡتُ فِیهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّیۡتَنِی کُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِیبَ عَلَیۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ ١١٧.

من به بنی اسرائیل جز آنچه من را به تبلیغ آن مکلف نموده بودی نرسانیدم و بر آن نه چیزی افزودم و نه از آن کم کردم. من آن‌ها را به سوی عبادت و توحید تو دعوت کردم، زیرا تو خالق، رازق و تنها تو مدبری! و من مانند آن‌ها مخلوقی هستم که برایم سزاوار ادعای الوهیت یا اینکه به خود ربوبیت را نسبت دهم نیست. من در طول مدّت زمان حیات خویش شاهد اعمال آن‌ها بودم ولی بعد از اینکه من را به آسمان بلند نمودی کار من با آن‌ها خاتمه یافت و این توئی که محیط بر اعمال آن‌ها بوده و هستی و تو بر همۀ امور دانا و آگاهی!

﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ١١٨.

اگر تو ای خدا آن‌ها را کیفر دهی تو پروردگار آن‌هائی و آن‌ها بندگان تویند که مستحق عذاب شدند، زیرا غیر تو را پرستش نمودند و در چنین حالی عذاب تو عین عدالت است و در آن هیچ ستمی نیست ولی اگر آن‌ها را ببخشی تو موجود نیرومندی که مقهور هیچ‌کس واقع نمی‌شوی! تو قادر و توانائی هستی که هیچ‌کس نمی‌تواند تو را از کاری عاجز سازد. تو کسی هستی که در تمام افعال خود حکمت داری خواه عذاب کنی یا مغفرت نمائی! با عزّت تو گاهی موأخذه و به حکمت تو گاهی رحم صورت می‌گیرد. تو آنچه را آنگونه که بخواهی انجام می‌دهی! عذاب تو عدل و مغفرت تو فضل است.

﴿قَالَ ٱللَّهُ هَٰذَا یَوۡمُ یَنفَعُ ٱلصَّٰدِقِینَ صِدۡقُهُمۡۚ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١١٩.

خداوند عزوجل در روز قیامت که طبیعتاً روز عدالت است و در آن هیچ ظلم و ستمی واقع نمی‌گردد به عیسی علیه السلام خبر می‌دهد که او در آنچه می‌گوید صادق است و او رسالت خدای خود را آنگونه که بوده رسانیده و بر این اساس مردم را به توحید و یکتا پرستی دعوت کرده است و از آنچه نصرانیان گفته‌اند او کاملاً بری و پاک است و اینکه او بنده‌ای از بندگان خداست که با کلمۀ او آفریده شده و هر که تصدیقش نموده و کارهای خوب انجام داده باشد مصیرش به سوی بهشت نعمت و جاودانگی ماندگار است، جاودانگیی که هرگز از آن انتقالی نیست، زندگیی که مرگی ندارد، صحّتی که بیماری و جوانیی که پیری ندارد. این‌ها همه توأم با حصول رضای الهی است، زیرا چنین کسی عمل شایسته انجام داده و پروردگارش از او راضی شده است. یقیناً این است پیروزی بزرگ و رستگاری عظیم و نعمت ماندگار توأم با رضوان الهی.

﴿لِلَّهِ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا فِیهِنَّۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرُۢ ١٢٠.

خداوند عزوجل مالک، متصرف و مدبر تمام آنچیزی است که در آسمان‌ها و زمین قرار دارد. هیچ پدیده‌ای از قدرت او خارج نمی‌شود و هیچ امری از علم و دانش او پوشیده نیست. قدرت و توان او بر همگان نافذ است و هیچ ردّ کننده‌ای برای قضا و قدرش نیست و هیچ مانعی برای آنچه بدهد نمی‌باشد. هیچ چیزی و هیچ‌کس نمی‌تواند بین او و مرادش حائل واقع گردد. پادشاهی کامل و قدرت تمام از آن اوست.


سورۀ انعام

سورۀ انعام

مکی است؛ ترتیب آن 6؛ تعداد آیات آن 165

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَجَعَلَ ٱلظُّلُمَٰتِ وَٱلنُّورَۖ ثُمَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١.

حق‌تعالی به بندگان خود می‌آموزد تا بر نعمت‌ها و احسانش و بر خلقت عجیب و دقّتی که در صنع خود دارد او را حمد و ستایش بگویند؛ زیرا تنها او مستحق کامل‌ترین محامد و بزرگ‌ترین مدائح است.

او کسی است که آسمان‌ها و زمین را ایجاد نموده، این آفرینش محکم، دقیق، نیکو و هماهنگ که موجب حیرت عقل و ذهن انسان می‌شود و دیدگان را به شگفت وا می‌دارد. اوتعالی شب و روز و تاریکی و روشنایی را آفرید تا انسان‌ها به خواب پبردازند و در راه کسب معیشت زندگی و بهره‌مند شدن از علم و دانش استفاده کنند ولی بعد از این همه نشانه‌های عجیب و قاطع، بازهم این کفار بین خدا عزوجل و بت‌هایی که نه توان خلق دارند و نه روزی می‌دهند و نه توان تصرف در زندگی یا مردم را دارند تساوی قایل می‌شوند. پس هلاک بادا این کافران به خاطر این حماقت، جهل و بی‌پایگی.

﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ ٢.

این تنها اوست که پدرتان آدم را از خاک و ذریه‌اش را از آبی سُست آفرید و برای هر مخلوقی عمری مشخص و محدود قرار داد که هرگز از آن بیشتر نمی‌شود. اوتعالی برای زنده شدن بعد از مرگ نیز روزی را مشخص کرد که همان روز قیامت است و هیچ‌کس زمان وقوع این روز را جز خداوند عزوجل نمی‌داند ولی با آن‌هم این مشرکان بعد از این همه دلائل و براهین واضح در امر قیامت شک می‌کنند.

﴿وَهُوَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَفِی ٱلۡأَرۡضِ یَعۡلَمُ سِرَّکُمۡ وَجَهۡرَکُمۡ وَیَعۡلَمُ مَا تَکۡسِبُونَ ٣.

اوتعالی کسی است که الوهیت و عبودیت تنها از اوست. تمام آنچه در آسمان‌ها از قبیل ملائکه و در زمین از قبیل مؤمنان وجود دارند او را به یگانگی می‌پرستند و او می‌داند که این‌ها در نیت‌های خود چه چیزی را پنهان می‌دارند و در اقوال خود ظاهر می‌نمایند و چه کار خوب یا بدی را انجام دادند تا به آن‌ها براساس آن، در روز قیامت ثواب و کیفر دهد.

﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ ٤.

و آنچه ما برای این کفار از قبیل دلائل روشن و برهان قاطع بر صحت الوهیت خدا عزوجل و صدق رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ارائه می‌نمائیم آن‌ها در برابر آن بی‌مبالات‌اند و در مقابل آن قرار می‌گیرند و در آن تفکر نمی‌نمایند و علاوه بر این‌ها همواره در غفلت و اعراض قرار دارند.

﴿فَقَدۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ یَأۡتِیهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ٥.

آن‌ها اصلاً قرآن را نپذیرفتند، قرآنی که بزرگ‌ترین معجزه است. آن‌ها قرآن را تکذیب نموده و رد کردند و در صحت آن تردید نمودند. آن‌ها را به حال خودشان رها کن به زودی بدی عمل‌شان برای آن‌ها واضح و آشکار می‌گردد به خصوص هنگامی که عذاب را مشاهده کنند چون آن‌ها به پیامبری و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تمسخر نموده و به آیات واضح و آشکار الهی استهزا نمودند؛ روی این اساس آن‌ها اولاً اعراض نموده در ثانی تکذیب و استهزا نمودند.

﴿أَلَمۡ یَرَوۡاْ کَمۡ أَهۡلَکۡنَا مِن قَبۡلِهِم مِّن قَرۡنٖ مَّکَّنَّٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَا لَمۡ نُمَکِّن لَّکُمۡ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡهِم مِّدۡرَارٗا وَجَعَلۡنَا ٱلۡأَنۡهَٰرَ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قَرۡنًا ءَاخَرِینَ ٦.

آیا به این کافران اخبار امت‌های گذشته مانند قوم نوح، عاد، ثمود و دیگران نرسیده؟ و آیا آن‌ها آثار این‌ها را مشاهده نکرده و هلاکت‌شان را هنگامی که ما را تکذیب کردند حتّی نشنیده‌اند؟ چرا این‌ها پند و اندرز نمی‌گیرند؟ ما به این امت‌ها نیرو، قوت و نعمتی دادیم که به کفار مکه نداده‌ایم. ما به آن‌ها باران پی‌درپی فرو فرستادیم که با آن کشت و زراعت آن‌ها و سبزیجات و درختان آن‌ها را زنده نمودیم و در زیر خانه‌های آن رود بارها جاری کردیم و به این ترتیب آن‌ها در باغ‌ها و بوستان‌هایی سرسبز و انبوه و غذا و آب فراوان قرار گرفتند ولی هرگز شکر نکردند، بلکه کفر ورزیدند از این‌روی ما آن‌ها را به سبب همین مخالفت‌ها و تکذیبگری‌هایی که نسبت به پیامبران انجام داده‌اند با شدیدترین کیفرها مؤاخذه نمودیم و به سبب عملکردهای زشت‌شان به خصوص تمسخر به پیامبران الهی بر آن‌ها شدیدترین عذاب را نازل کردیم. پس شما از این برحذر باشید که ما شما را آنگونه مؤاخذه کنیم که آن‌ها را مؤاخذه کردیم. ما آن‌ها را نابود کردیم و به جای‌شان نسل‌های دیگری پی‌درپی فرستادیم و به این ترتیب از ملک خدا عزوجل چیزی کاسته نشد و در توان او به اندازۀ ذره‌ای هم تغییر رونما نگردید.

﴿وَلَوۡ نَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ کِتَٰبٗا فِی قِرۡطَاسٖ فَلَمَسُوهُ بِأَیۡدِیهِمۡ لَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرٞ مُّبِینٞ ٧.

این کفار بدکار معاند‌اند و هرگز ایمان نمی‌آورند ولو قرآن را در ورق‌هایی نبشته شده نازل کنیم و آن‌ها این قرآن را ببینند و در بین دستان خود قرار دهند. در چنین هنگامی نیز آن‌ها خواهند گفت همانا ما با این قرآن جادو شدیم و این اوراق و صحف هیچ اساسی ندارند، همۀ این اعمال نظر به سرکشی و تمردی است که از آنان سرزده است.

﴿وَقَالُواْ لَوۡلَآ أُنزِلَ عَلَیۡهِ مَلَکٞۖ وَلَوۡ أَنزَلۡنَا مَلَکٗا لَّقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ ثُمَّ لَا یُنظَرُونَ ٨.

کفار مکه می‌گویند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم مَلَکی از ملائکۀ آسمان نازل نمی‌شود تا ما آن را به گونۀ عیان ملاحظه کنیم و او در حضور ما بر نبوّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شهادت دهد تا او را تصدیق کنیم و اگر ما سخن‌شان را بپیذیریم و چنین ملکی نازل هم بنمائیم و آن‌ها او را ببینند و بازهم کفر ورزند در چنین حالتی در نزول عذاب در حق آن‌ها عجله به خرج خواهیم داد و هرگز منتظر نخواهیم ماند و بعد از آن حتماً عذاب بنیاد برانداز و بدون مهلت خواهد بود.

﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ مَلَکٗا لَّجَعَلۡنَٰهُ رَجُلٗا وَلَلَبَسۡنَا عَلَیۡهِم مَّا یَلۡبِسُونَ ٩.

و اگر ما ملکی را نیز به عنوان پیام‌رسان بفرستیم یقیناً او را بر شکل مردی از بشر خواهیم فرستاد، زیرا مردم توان مشاهدۀ ملک را در صورت اصلی آن ندارند و اگر بر صورت مرد باشد بازهم این امر بر آن‌ها پنهان باقی خواهد ماند که آیا این پیام رسان مَلَکی در شکل یک مرد است یا مردی از میان انسان‌ها.

﴿وَلَقَدِ ٱسۡتُهۡزِئَ بِرُسُلٖ مِّن قَبۡلِکَ فَحَاقَ بِٱلَّذِینَ سَخِرُواْ مِنۡهُم مَّا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ ١٠.

ای محمد ج! صبر کن و از تکذیب کفّار غمگین مباش. ما پیش از تو نیز پیامبران زیادی را فرستادیم در حالی که اقوام‌شان آن‌ها را تکذیب و به آن‌ها استهزا کردند. آن‌ها برای تو الگو هستند و تو اولین کسی که تکذیب شده نیستی! و چون کفار به پیامبران خود تمسخر کردند آن‌ها را به شدید‌ترین عذاب گرفتار کردیم و کیفر عملکرد زشت آن‌ها را در تمسخر به پیامبران دادیم.

﴿قُلۡ سِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ ثُمَّ ٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُکَذِّبِینَ ١١.

ای مسخره کنندگان! در اطراف و اکناف زمین مسافرت کنید و آثار و نشانه‌های هلاک شدگان تکذیب‌گر را بنگرید که چگونه آن‌ها را محو و نابود کردیم و اهل آن‌ها را با انواع و اقسام کیفرها پاره پاره ساختیم. آیا کسی هست که از آنچه مشاهده می‌نماید و یا می‌شنود پند و اندرز لازم را بگیرد.

﴿قُل لِّمَن مَّا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ قُل لِّلَّهِۚ کَتَبَ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا رَیۡبَ فِیهِۚ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢.

ای محمد ج! برای مشرکان بگو پادشاهی آسمان‌ها و زمین از آن کسیت؟ سپس به آن‌ها خبر بده که این پادشاهی همانگونه که خود آن‌ها اعتراف دارند از آن خداست پس چرا او را عبادت نمی‌کنید و به یکتائی پرستش نمی‌نمائید؟ اوتعالی بر خود رحمت و مهربانی را لازم گرفته از این‌روی رحمتش بر عذابش سبقت جسته و او در نزول کیفر عجله نمی‌نماید و پیش از هشدار، کسی را مؤاخذه نمی‌نماید و توبۀ توبه کنندگان را نیز می‌پذیرد و او حتماً همۀ شما را در روز حساب و جزا که در آن هیچ شکی نیست جمع می‌کند و یقیناً در آن روز مشرکان زیانمند خواهند بود؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل شریک آورده و به ملاقات او باور و به رسالت محمد صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف نکردند.

﴿۞وَلَهُۥ مَا سَکَنَ فِی ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١٣.

و خدای‌تعالی مالک همۀ آن چیزی است که در هستی ساکن و یا متحرک است و تحت پوشش شب یا روز قرار دارد. این پدیده‌ها چه پنهان باشند یا آشکار بر خدا عزوجل پنهان نیست. او هر گفته‌ای را می‌شوند و هیچ صدایی بر او خلط نمی‌شود. او بر نیت‌ها و اعمال نیز واقف است.

﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَهُوَ یُطۡعِمُ وَلَا یُطۡعَمُۗ قُلۡ إِنِّیٓ أُمِرۡتُ أَنۡ أَکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَسۡلَمَۖ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٤.

ای محمد ج! برای مشرکان بگو چگونه غیر از کسی را که متولی امور من است و مرا یاری می‌دهد به عنوان پروردگار خود برگزینم در حالی که او خالق و آفریدگار آسمان‌ها و زمین و تمام آنچیزی است که در آن‌ها قرار دارد. او یکتا و یگانه‌ای است که برای هر کس روزی می‌دهد و هیچ‌کس به او روزی نمی‌دهد، زیرا او بی‌نیاز از این مقوله‌هاست. پروردگارم مرا امر نموده تا اولین سرسپرده عبودیت در برابر او بوده و به الوهیتش تسلیم شوم و او من را از شرک بازداشته، زیرا من را به توحید فرستاده تا سایر بندگان را به سوی او دعوت کنم.

﴿قُلۡ إِنِّیٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَیۡتُ رَبِّی عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ١٥.

ای محمد ج! برای مشرکان بگو من پیامبری از جانب خدای‌تعالی می‌باشم که می‌ترسم در صورت مخالفت از امرش و یا پرستش غیر او من را به کیفر سختی دچار کند. من اینگونه باشم شما در چه حالی قرار خواهید داشت چون شرک ورزیدید و اعراض کردید.

﴿مَّن یُصۡرَفۡ عَنۡهُ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمَهُۥۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡمُبِینُ ١٦.

هر که را حق‌تعالی در روز تهدید بزرگ به خطر یکتا پرستی‌اش از عذاب بازدارد محققاً که بر او رحم نموده و او را مشمول رحمت خود ساخته است. این پیروزی و رستگاریی بزرگ است، زیرا چنین کسی به مطلوب خویش دست یافته و از بدی‌ها نجات یافته است.

﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یَمۡسَسۡکَ بِخَیۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ١٧.

ای انسان! اگر خدای‌تعالی نسبت به تو ارادۀ ضرر داشته باشد و خواسته باشد تو را دچار فقر، بیماری و بلاها کند مطمئن باش هیچ‌کس نمی‌تواند جز خود خدا عزوجل این ضرر را از تو بازدارد و اگر اراده داشته باشد به تو خیری از قبیل ثروت، صحت و توفیق برساند مطمئن باش هیچ‌کس نمی‌تواند این خیر و فضل را از تو بازدارد؛ چون او بر همه چیز قادر و تواناست و هرگاه او ارادۀ کاری را بکند حتماً اجرایش می‌نماید و اگر چیزی مقدر کند بر اجرای آن توان دارد.

﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ١٨.

خدای‌تعالی بر امر خود غلبه داشته و مافوق همۀ بندگان خود است و همه مقهور جبروت اویند، زیرا او قهار هر جبار و ستمگر است. از این‌روی پرهیزگار با شنیدن امر خدا عزوجل و متکبر با قهر و غضب در برابر او منقاد می‌شود. اوتعالی همه چیز را در جایش بنابر حکمت و با دقت گذاشته و هر چیزی که از انظار پوشیده و پنهان باشد بر او معلوم و هویداست. او با حکمت خو مقدر نموده و با علم خود اسرار را دانسته است؛ پس تنها او مستحق این است که پرستش شود و به یگانگی یاد گردد و به او شریک و انباز قرار داده نشود.

این آیه دلالت بر اثبات علو خدای بخشنده و فوقیت او آنگونه که سزاوارش است دارد.

﴿قُلۡ أَیُّ شَیۡءٍ أَکۡبَرُ شَهَٰدَةٗۖ قُلِ ٱللَّهُۖ شَهِیدُۢ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ لِأُنذِرَکُم بِهِۦ وَمَنۢ بَلَغَۚ أَئِنَّکُمۡ لَتَشۡهَدُونَ أَنَّ مَعَ ٱللَّهِ ءَالِهَةً أُخۡرَىٰۚ قُل لَّآ أَشۡهَدُۚ قُلۡ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ وَإِنَّنِی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ١٩.

ای محمد ج! برای مشرکان بگو بزرگ‌ترین شاهد بر صدق رسالت و اثبات نبوّت تو چیست؟ برای آن‌ها بگو خدا بزرگ‌ترین شاهد بر این امر است. او بر همۀ آنچه به شما گفتم و شما به من پاسخ دادید آگاه است. او بر من قرآن را نازل نموده تا با آن شما را از عذاب الهی در صورتی که مخالفتش کنید بیم دهم و همچنان تمام کسانی را که این قرآن به آن‌ها می‌رسد. پس اگر خدای‌تعالی خالق همۀ آفریده‌ها و رازق‌شان است. شما چگونه به الوهیت غیر او اقرار می‌نمائید و با او کسی دیگر را شریک و انباز قرار می‌دهید. ولی من هرگز به اعمال شرک آلود شما اقرار و اعتراف ندارم. من شهادت می‌دهم که خدائی جز او نیست، او یگانه‌ای است که شریک ندارد و من هرگز سخن باطل را نمی‌پذیرم و بر صحت ظلم و جور گواه نیستم و به سوی خدا عزوجل از هر شرکی و از هر مشرکی بیزارم و به سوی یکتاپرستی و توحید دعوت می‌کنم.

﴿ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡرِفُونَهُۥ کَمَا یَعۡرِفُونَ أَبۡنَآءَهُمُۘ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٠.

یهودیان و نصرانیان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام خصوصیاتش که در تورات و انجیل ذکر شده می‌شناسند درست همانگونه که فرزندان خود را می‌شناسند. و همانگونه که پدر هیچگاه در شناخت فرزند خود به بیراهه نمی‌رود اهل کتاب نیز در شناخت. این اوصاف نظر به وضوحی که دارند به بیراهه نمی‌روند ولی آن‌ها هدایت را رد نموده و چون قرآن حکیم را تکذیب کرده و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نکردند به سوی زیان و خشم پروردگار بازگشتند.

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢١.

هیچکس در جهان ظالم‌تر و گنهکارتر از کسی نیست که ادعای شریک به خدا را می‌نماید و به اوتعالی زن و فرزند قایل است یا یکی از آیات و نشانه‌های وحدانیتش را و یا شواهد نبوت پیامبرش را رد کند هر کسی چنین کند ظالم و ستمگار است و چنین کسی هرگز راه درست را طی نمی‌نماید و از عذاب نیز نجاب پیدا نمی‌کند.

﴿وَیَوۡمَ نَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَیۡنَ شُرَکَآؤُکُمُ ٱلَّذِینَ کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٢٢.

آیا این مشرکان یاد نمی‌آورند روزی را که ما همۀ آن‌ها را در روزی که شکی در آن نیست جمع می‌کنیم و از آن‌ها می‌پرسیم کجا شدند خدایانی که شما به غیر از خدا عزوجل پرستش می‌کردید؟ چرا این خدایان شما را یاری نمی‌رسانند و از شما عذاب را دفع نمی‌نمایند و یا در رفع عذاب شفاعت نمی‌کنند؟

﴿ثُمَّ لَمۡ تَکُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشۡرِکِینَ ٢٣.

آن‌ها بعد از اینکه خدایان خود را در آن روز می‌بینند که در برابر بی‌تفاوت‌اند از حجتی باطل و ادعایی دروغین استفاده می‌کنند و می‌گویند ما آن‌ها را در دنیا عبادت نکردیم و به خدا عزوجل شریک نیاوردیم در حالی که در این ادعای خود دروغ می‌گویند و افترا می‌کنند.

﴿ٱنظُرۡ کَیۡفَ کَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡۚ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٢٤.

ای محمد ج! آیا از این مشرکان در شگفت نیستی که با خدا عزوجل در دنیا غیر او را شریک می‌آورند و در آخرت بر خویشتن دروغ می‌گویند و از خدایان خود بیزاری می‌جویند و سوگند یاد می‌کنند که آن‌ها را در دنیا پرستش ننموده‌اند؟ این‌ها بین کفر، دروغ، عمل بد و عذر بدتر از گناه جمع می‌کنند و در اعمال خود شریک می‌آورند و در اقوال خود دروغ می‌گویند این در حالی است که در آخرت شفاعت خدایان آن‌ها که گمان می‌کردند برای آن‌ها نفعی در پَی دراد از بین می‌رود.

﴿وَمِنۡهُم مَّن یَسۡتَمِعُ إِلَیۡکَۖ وَجَعَلۡنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ أَکِنَّةً أَن یَفۡقَهُوهُ وَفِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٗاۚ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوکَ یُجَٰدِلُونَکَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٢٥.

از این مشرکان کسانی هستند که صدای تو را هنگامی که قرآن می‌خوانی می‌شنوند اما شنیدنی بدون فهم، بدون درک و بدون بهره‌گیری زیرا هوی و هوس بر دل‌های آن‌ها چیره شده و منافذ بصیرت را بر آن‌ها بسته و قلب‌های‌شان را در حجاب قرار داده است از این‌روی آن‌ها نمی‌فهمند و گوش‌های‌شان در واقع کر است و اگر تو هر نشانه‌ای بر صدق خویش ارائه کنی در حالی که تمام معجزات بر رسالت تو گواهی می‌دهند آن‌ها بازهم تکذیب می‌کنند و انکار می‌نمایند و بعد از آن سراغ تو می‌آیند تا بگویند همۀ این نشانه‌ها و معجزات از جملۀ افسانه‌های پیشینیان و خرافات گذشتگان است و حقیقت ندارد.

﴿وَهُمۡ یَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَیَنۡ‍َٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن یُهۡلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ٢٦.

این مشرکان مردم را از باور نمودن به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و از پیروی ایشان بازمی‌دارند پس آن‌ها، هم گمراه‌اند و هم گمراه‌گر، هم خودشان کافر می‌شوند و هم مردم را از هدایت بازمی‌دارند. آن‌ها با این عمل خویش در واقع به خود زیان و آسیب می‌رسانند و در راستای هلاکت و نابودی خود تلاش می‌نمایند ولی بر خطر عملکرد خود واقف نیستند و ضرر آنچه را انجام می‌دهند نمی‌دانند.

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ فَقَالُواْ یَٰلَیۡتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُکَذِّبَ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا وَنَکُونَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٢٧.

و ای کاش تو ای محمد ج! این مشرکان را هنگامی مشاهده می‌نمودی که بر آتش عرضه می‌شوند و خشم خدای جبّار را و همچنان هولناکی صحنه، غلّ و زنجیرها را مشاهده می‌نمایند، آنگاه خواهند گفت: ای کاش زنده می‌شدیم و به دنیا بازمی‌گشتیم و به خدا عزوجل ایمان می‌آوردیم و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تصدیق می‌کردیم ولی هیهات آن‌ها مرده‌اند و بر آن‌ها جز پشیمانی و حسرت چیزی دیگر باقی نمانده است. چقدر این منظر هولناک و سخت است؟!

﴿بَلۡ بَدَا لَهُم مَّا کَانُواْ یُخۡفُونَ مِن قَبۡلُۖ وَلَوۡ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنۡهُ وَإِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ ٢٨.

آن‌ها در آنچه گفتند راست نگفتند چون صداقت پیامبر و صحت رسالتش را در روز رستاخیز بزرگ دانستند و اگر آن‌ها بار دیگر به دنیا باز گردند بازهم آیات و نشانه‌های الهی را مانند گذشته تکذیب می‌کنند.

﴿وَقَالُوٓاْ إِنۡ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا ٱلدُّنۡیَا وَمَا نَحۡنُ بِمَبۡعُوثِینَ ٢٩.

مشرکان گفتند: هرگز زنده شدن بعد از مرگ و حشر و نشری نیست و هرگاه ما بمیریم هرگز از قبرهای خود به منظور حساب و کتاب زنده نمی‌شویم؛ زیرا حیات ما فقط مربوط به همین دنیاست.

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ قَالَ أَلَیۡسَ هَٰذَا بِٱلۡحَقِّۚ قَالُواْ بَلَىٰ وَرَبِّنَاۚ قَالَ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٠.

و اگر تو ای محمد ج! این کفار را در روز قیامت در حالتی بنگری که به منظور رسیدگی به حساب‌شان ایستاده‌اند و ترس و دلهرۀشان را هنگامی که به آن‌ها گفته شود: آیا این همان زنده‌شدن بعد از مرگی که شما تکذیب می‌کردید نیست؟ در آن هنگام خواهند گفت: بلی سوگند به خدا عزوجل که حقیقتاً خود آن است. برای آن‌ها در نهایت سرزنش گفته می‌شود این عذابی که شما دچار آن شُدید! علت آن کفر شما به خدا عزوجل و تکذیبگری‌تان نسبت به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است.

﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَآءِ ٱللَّهِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ قَالُواْ یَٰحَسۡرَتَنَا عَلَىٰ مَا فَرَّطۡنَا فِیهَا وَهُمۡ یَحۡمِلُونَ أَوۡزَارَهُمۡ عَلَىٰ ظُهُورِهِمۡۚ أَلَا سَآءَ مَا یَزِرُونَ ٣١.

تمام تلاش کافران موجب زیان شد و عمل‌شان تباه گردید، زیرا آن‌ها به روز آخرت باور نکردند و هرگاه کاه قیامت برپا گردد و آن‌ها عاقبت تکذیبگری خود را ناگهان ملاحظه کنند از شدّت ترس فریاد می‌دارند و بر عملکرد بد خود حسرت می‌خورند. آن‌ها عاقبت عمل و نتیجۀ تکذیبگری خود را دریافت داشتند. چقدر بد است این اعمال؟!

﴿وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا لَعِبٞ وَلَهۡوٞۖ وَلَلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٣٢.

دنیا بهره‌ای است کوتاه، درست مانند رؤیایی که یک انسان خواب شده می‌بیند. دنیا مایۀ قریب و کلاً باطل است. دنیا سایه‌ای است رونده، آنچه بهتر است آخرت است که برای متقیان و کسانی که اعمال صالح انجام می‌دهند مایۀ سعادت است. چنین کسی در نعمت ماندگار قرار دارد. آیا شما در این امر تدبر نمی‌کنید تا کوتاهی دنیا و سرعت زوال و گذشت و فنای آن را بنگرید و آخرت و نعمت‌های آن را در بهشت‌های ماندگار تا به خاطر آن تلاش کنید؟

﴿قَدۡ نَعۡلَمُ إِنَّهُۥ لَیَحۡزُنُکَ ٱلَّذِی یَقُولُونَۖ فَإِنَّهُمۡ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَٰکِنَّ ٱلظَّٰلِمِینَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ یَجۡحَدُونَ ٣٣.

خداوند عزوجل می‌داند که تو ای محمد از استهزا و تکذیب قوم خود دچار حزن و اندوه می‌شوی. صبر کن که آن‌ها در باطن صدق تو را می‌دانند. آن‌ها ظاهراً و بنابر عناد و سرکشی که دارند تو را تکذیب می‌کنند و نشانه‌های شگفت‌انگیز و معجزات تو را رد می‌نمایند.

﴿وَلَقَدۡ کُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَاۚ وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ وَلَقَدۡ جَآءَکَ مِن نَّبَإِیْ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٣٤.

ای محمد ج! صبر کن که برای تو در پیامبران گذشته که اقوام‌شان آن‌ها را تکذیب کردند و آن‌ها صبر نمودند الگوست. آن‌ها تمام آزار و اذیت‌ها را تحمل کردند و همچنان به دعوت و جهاد خویش ادامه دادند تا اینکه به نصرت الهی رسیدند. امکان ندارد کلمات خدا عزوجل که بر تو نازل نموده و حاوی وعده به نصرت و پیروزی و حسن عاقبت تو و انتقام از کفار است تغییر یابد. خدای‌تعالی بر تو اخبار پیامبران گذشته را و اینکه چگونه آن‌ها را یاری رسانیده و دشمنانت را هلاک کرده است نازل نموده تا مایۀ تسلیت خاطر تو باشد.

﴿وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیۡکَ إِعۡرَاضُهُمۡ فَإِنِ ٱسۡتَطَعۡتَ أَن تَبۡتَغِیَ نَفَقٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ أَوۡ سُلَّمٗا فِی ٱلسَّمَآءِ فَتَأۡتِیَهُم بِ‍َٔایَةٖۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَمَعَهُمۡ عَلَى ٱلۡهُدَىٰۚ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ ٣٥.

اگر تکذیب این مشرکان بر تو سخت تمام می‌شود و تو می‌توانی از زیر زمین یا آسمان معجزه و برهانی دیگر غیر از آنچه ما به تو دادیم بیاوری این کار را بکن ولی بازهم آن‌ها تصدیقت نمی‌نمایند و اگر خدای‌تعالی ارادۀ هدایت آن‌ها را می‌نمود حتماً این کار را می‌کرد ولی حکمت اوتعالی ایجاب نموده تا آن‌ها را بر ایمان موفق نکند. پس از جملۀ کسانی که زیاد حسرت و تأسف می‌خورند و داد و فریاد می‌کنند و به اسرار قضا و حکمت‌های مقاصد الهی آگاهی ندارند مباش!

﴿۞إِنَّمَا یَسۡتَجِیبُ ٱلَّذِینَ یَسۡمَعُونَۘ وَٱلۡمَوۡتَىٰ یَبۡعَثُهُمُ ٱللَّهُ ثُمَّ إِلَیۡهِ یُرۡجَعُونَ ٣٦.

از تو ای محمد کسانی پیروی می‌کنند و به آنچه آورده‌ای ایمان می‌آورند که نزد آن‌ها استعداد پذیرش و قبول باشد در حالی که کفار مانند مردگان‌اند، زیرا حیات و زندگی حقیقی در ایمان است و قلب‌های کفار مرده است. اما خدای‌تعالی مردگان مقبره‌ها را از قبرها بیرون می‌کند تا در روز قیامت به حساب و کتاب‌شان رسیدگی کند.

﴿وَقَالُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَیۡهِ ءَایَةٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ قَادِرٌ عَلَىٰٓ أَن یُنَزِّلَ ءَایَةٗ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٧.

مشرکان گفتند چرا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم معجزه‌ای غیر طبیعی نازل نمی‌شود؟ به آن‌ها بگو حق‌تعالی از این امر ناتوان نیست، زیرا او بر هر کاری قدرت و توان دارد ولی او آیات خود را بنابر حکمت نازل می‌نماید ولی مشرکان نمی‌دانند.

﴿وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَا طَٰٓئِرٖ یَطِیرُ بِجَنَاحَیۡهِ إِلَّآ أُمَمٌ أَمۡثَالُکُمۚ مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یُحۡشَرُونَ ٣٨.

بر روی زمین هیچ جنبده و در آسمان هیچ پرنده‌ای نیست مگر اینکه آن‌ها نیز مانند مردم در توافق و اختلاف بسر می‌برند و به این ترتیب بین آن‌ها و مردم خصوصیاتی مشابه وجود دارد. ما همۀ امور مخلوقات را در کتاب «لوح محفوظ» درج نموده و تقدیر و تدبیر آن را مشخص کردیم و به زودی همه به سوی پروردگار خویش باز می‌گردند تا آن‌ها را در قبال اعمال‌شان محاسبه کند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا صُمّٞ وَبُکۡمٞ فِی ٱلظُّلُمَٰتِۗ مَن یَشَإِ ٱللَّهُ یُضۡلِلۡهُ وَمَن یَشَأۡ یَجۡعَلۡهُ عَلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٣٩.

آنانی که قرآن و سنّت را تکذیب نموده و آن را به منظور قبول و پذیرش نمی‌شنوند و راست و حقیقت نمی‌گویند و در تاریک‌های کفر و هوی و هوس‌های خویش حیران‌اند چنین کسانی به سوی هدایت راه پیدا نمی‌کنند و هر که خدای‌تعالی ارادۀ گمراهی‌اش را داشته باشد هیچ‌کس نمی‌تواند هدایتش کند و هر که را هدایت کند هیچ‌کس نمی‌تواند او را گمراه کند.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ أَوۡ أَتَتۡکُمُ ٱلسَّاعَةُ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ تَدۡعُونَ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ٤٠.

ای مشرکان! به من خبر دهید هنگامی را که عذاب خدا عزوجل در دنیا به سراغ شما بیاید آیا کسی هست که این عذاب را از شما دفع کند؟ یا هرگاه که قیامت با تمام هولناکی‌ها و امور ترسناک خود اقامه گردد آیا کسانی را که در دنیا عبادت می‌کردید شما را از عذاب نجات می‌دهند آن‌هم اگر شما در این پندار خود صادق باشید که آن‌ها نفع و ضرر می‌رسانند؟ اگر چنین است چرا آن‌ها نتوانستند برای شما نفعی را جلب و یا ضرری را از شما دفع کنند.

﴿بَلۡ إِیَّاهُ تَدۡعُونَ فَیَکۡشِفُ مَا تَدۡعُونَ إِلَیۡهِ إِن شَآءَ وَتَنسَوۡنَ مَا تُشۡرِکُونَ ٤١.

واقعیت این است که هرگاه مشکلات زیاد گردد شما جز خدای یگانه هیچ‌کس دیگر را نمی‌خوانید و از خواندن بت‌ها و تندیس‌های تراشیده دست برمی‌دارید، زیرا عبادت شما نسبت به این تندیس‌ها بنابر دروغ و بهتان و زیان است. در سختی‌هاست که حق و باطل واضح می‌گردد.

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰٓ أُمَمٖ مِّن قَبۡلِکَ فَأَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَتَضَرَّعُونَ ٤٢.

پیش از تو ای محمد! پیامبرانی را به سوی اقوام‌شان فرستادیم اما آن اقوام پیامبران‌شان را تکذیب کردند، این بود که ما آن‌ها را در زندگی‌شان دچار فقر، سختی، کمبود اموال، آفات و بلیات نموده در اجسام‌شان نیز آن‌ها را آسیب رسانیدیم به این امید که با دعا و نیایش به سوی خدای خود بازگردند و از گناهان توبه کنند و در برابر اوتعالی با طاعت و عبادت خاضع و فروتن شوند.

﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَٰکِن قَسَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٤٣.

چرا آن‌ها هنگامی که بلیات ما به سراغ‌شان آمد در برابر ما خضوع نکرده و از اوامر ما اطاعت ننمودند و پیامبران ما را تصدیق نکردند؟ علت این امر قساوت قلب‌های‌شان است که پند و اندرز به آن‌ها نفعی ندارد و دیگر اینکه شیطان تکذیب آیات و نشانه‌ها و نافرمانی ما را در نظر آن‌ها خوب جلوه داده است، از این‌روی پند لازم را از آیات و نشانه‌های ما نگرفتند.

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَیۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ کُلِّ شَیۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ فَإِذَا هُم مُّبۡلِسُونَ ٤٤.

پس هنگامی که از ما نافرمانی نموده و آیات و نشانه‌های ما را تکذیب کردند و مصیبت‌ها و بلیات نیز به حال آن‌ها نفعی نکرد، دروازه‌های خیر و برکت هر چیز را بر آن‌ها بازکردیم و آن‌ها در دنیا به کثرت اموال و اولاد و صحت جسمی و رفاهیت رسیدند تا زمانی که اسراف کردند و در راه بد گام برداشته و سرکش شدند و ثروت و سرمایه آنان را پسند آمد و این همه فریب‌شان داد، در چنین حالتی آن‌ها را به عذاب گرفتار کردیم و از آن‌ها تمام نعمت‌های‌شان را ربودیم و بر آن‌ها سخت‌ترین عذاب و کیفر را نازل کردیم این بود که همۀ خیرها و برکت‌ها از آن‌ها قطع شد و از هر فضلی در افلاس قرار گرفته و همه چیز خود را از دست دادند.

﴿فَقُطِعَ دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْۚ وَٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٤٥.

پس ای کفاری که با شرک به خدا عزوجل بر خویشتن ظلم کردند هلاک شدند و از آن‌ها اثری باقی نماند و خدای را شکر و سپاس که آن‌ها را هلاک نمود چون در این امر نصرت حق و محو باطل نهفته است و حق‌تعالی در هر حالی ستایش می‌گردد، زیرا رحمت او فضل و عذابش عین عدالت است.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَخَذَ ٱللَّهُ سَمۡعَکُمۡ وَأَبۡصَٰرَکُمۡ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِکُم مَّنۡ إِلَٰهٌ غَیۡرُ ٱللَّهِ یَأۡتِیکُم بِهِۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ ثُمَّ هُمۡ یَصۡدِفُونَ ٤٦.

خطاب به این ستمگران بگو اگر خدای‌تعالی شما را کَر و کور کرده و گوش‌ها و چشم‌های‌تان از بین رفته و قلب‌های‌تان نیز بسته شده‌اند، آیا خدایی جز او هست که گوش‌ها و چشم‌ها و دریچه‌های قلب‌های شما را باز کند؟ بنگر چگونه خدای‌تعالی به منظور هدایت آن‌ها از انواع و اقسام دلائل و براهین استفاده می‌کند ولی با همۀ این‌ها بازهم آن‌ها از پذیرش و قبول این دلائل و نشانه‌ها سر باز می‌زنند.

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتَکُمۡ إِنۡ أَتَىٰکُمۡ عَذَابُ ٱللَّهِ بَغۡتَةً أَوۡ جَهۡرَةً هَلۡ یُهۡلَکُ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٤٧.

ای ستمگران! به من خبر دهید که اگر بر شما عذاب الهی به طور ناگهان و بدون هشدار قبلی نازل شود و یا در حالی این عذاب نازل شود که شما آن را با دیدگان خود مشاهده کنید، پس آیا کسی جز آنکه بر خویشتن از طریق رد نمودن حق و تکذیب پیامبران ظلم نموده مستحق عذاب می‌گردد؟

﴿وَمَا نُرۡسِلُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ إِلَّا مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَۖ فَمَنۡ ءَامَنَ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٤٨.

ما پیامبران را نمی‌فرستیم مگر برای بشارت مؤمنان به بهشت و انذار کافران به دوزخ و هر که به خدا عزوجل ایمان آورد و پیامبران را تصدیق کند هرگز از امور هولناکی که در آینده‌اش واقع می‌گردد و همچنان از اعمال خویش در واهمه و نگرانی قرار نخواهد داشد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَمَسُّهُمُ ٱلۡعَذَابُ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ٤٩.

و آنانی که تمام آیات قرآنی و نشانه‌های موجود در هستی که ما ارائه کردیم تکذیب کند آن‌ها را به علت خروج از طاعت خویش و پیروی نکردن پیامبران ما عذاب خواهیم کرد.

﴿قُل لَّآ أَقُولُ لَکُمۡ عِندِی خَزَآئِنُ ٱللَّهِ وَلَآ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ وَلَآ أَقُولُ لَکُمۡ إِنِّی مَلَکٌۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّۚ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلۡأَعۡمَىٰ وَٱلۡبَصِیرُۚ أَفَلَا تَتَفَکَّرُونَ ٥٠.

ای محمد ج! به مشرکان خبر بده که تو مالک خزینه‌های زمین نیستی تا به کسی چیزی را ببخشی و از کسی دیگر بازداری! او غیب را مگر آنچه من تو را بر آن آگاه می‌نمایم نمی‌دانی و تو از جملۀ فرشتگان نیز نمی‌باشی! برای آن‌ها بگو که تو مانند آن‌ها بشری هستی که خداوند عزوجل به سوی تو قرآن را نازل نموده و تو را به عنوان پیامبر به سوی آن‌ها فرستاده است. همچنان به آن‌ها خبر بده که کافر مانند یک انسان کور و مؤمن مانند یک انسان بیناست، کافر از مشاهدۀ آیات و نشانه‌های الهی کور شده در حالی که مؤمن آن را دیده است پس این دوتن به هیچ وجه با یکدیگر برابر و مساوی نیستند. آیا آیات و نشانه‌های وحدانیت خدا عزوجل و صدق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ملاحظه نمی‌کنند.

﴿وَأَنذِرۡ بِهِ ٱلَّذِینَ یَخَافُونَ أَن یُحۡشَرُوٓاْ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ لَیۡسَ لَهُم مِّن دُونِهِۦ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ لَّعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٥١.

و مؤمنان را آنانی که به ملاقات پروردگار خویش یقین و باور کامل دارند، با کتاب الهی بترسان که برای آن‌ها غیر از خدا عزوجل هیچ ولی و دوستداری نیست که بتواند نفع را به آن‌ها جلب و یا ضرری را از آن‌ها دفع کند و نه هم شفاعتگری دارند که در پیشگاه خداوند و به منظور رفع عذاب از آن‌ها شفاعت کند. آنان را با این کتاب بترسان به این امید که با این ترس طاعت خدا عزوجل را انجام دهند و از نواهی او بپرهیزند.

﴿وَلَا تَطۡرُدِ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ مَا عَلَیۡکَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِکَ عَلَیۡهِم مِّن شَیۡءٖ فَتَطۡرُدَهُمۡ فَتَکُونَ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ٥٢.

و از مجلس خود ضعیفان و فقرا را طرد نکن! آنانی که با ذکر و دعا در اول روز و آخر آن و در کمال اخلاص خدا را پرستش می‌کنند، زیرا نه تو در مورد اعمال آن‌ها مورد بازپرس قرار می‌گیری و نه آن‌ها در مورد اعمال تو و اگر تو آن‌ها را از مجلس خود طرد کنی در واقع اشتباه بزرگی را مرتکب شده و هرگز راه حق را نپیمودی و مرتکب ظلم و ستم شدی و عدالت نکردی!

﴿وَکَذَٰلِکَ فَتَنَّا بَعۡضَهُم بِبَعۡضٖ لِّیَقُولُوٓاْ أَهَٰٓؤُلَآءِ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَیۡهِم مِّنۢ بَیۡنِنَآۗ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَعۡلَمَ بِٱلشَّٰکِرِینَ ٥٣.

این سنّت و روش خداست که برخی از بندگان خود را توسط بعضی دیگر مورد ابتلا و آزمایش قرار می‌دهد. حق‌تعالی به برخی ثروت، نیرو و تندرستی می‌دهد و از برخی دیگر این‌ها را سلب می‌نماید تا بعضی به برخی دیگر نیاز داشته باشند و تا که دانسته شود چه کسی شکر می‌کند و چه کسی صبر می‌نماید. کفار ثروتمند به مؤمنان نیازمند می‌گویند: آیا این مسکین‌ها را خدای‌تعالی به سوی اسلام هدایت نموده و ما را هدایت نکرده است؟ پاسخ این‌ها چنین است که حق‌تعالی بهتر می‌داند چه کسی شکرگذار و مستحق ایمان است تا او را هدایت کند.

﴿وَإِذَا جَآءَکَ ٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَقُلۡ سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۖ کَتَبَ رَبُّکُمۡ عَلَىٰ نَفۡسِهِ ٱلرَّحۡمَةَ أَنَّهُۥ مَنۡ عَمِلَ مِنکُمۡ سُوٓءَۢا بِجَهَٰلَةٖ ثُمَّ تَابَ مِنۢ بَعۡدِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَأَنَّهُۥ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٥٤.

و ای محمد ج! هرگاه مؤمنان صادق نزد تو می‌آیند و در پرتو آیاتی که بر تو نازل می‌شود دربارۀ توبه سوال می‌کنند به آن‌ها سلام گفته و به نرمی سخن بگوی و به آن‌ها خبر بده که خدای‌تعالی توبه پذیر است و رحمت او بر همه چیز وسعت دارد و او بر خود لازم نموده تا توبۀ توبه کنندگان را بپذیرد.

پس هر کس مرتکب گناه شود و موجبات خشم الهی را فراهم کند در حالی که عاقبت این عمل خود را نمی‌داند – هر گناه کار جاهل است ولو موضوع حرمت آن عمل را نیز بداند – و سپس از گناه خود دست بردارد و بر آن پشیمان شده و عمل خود را نیکو بگرداند خداوند عزوجل گناه چنین کسی را محو می‌کند و او را مشمول رحمت خود می‌گرداند، زیرا او دارای مغفرتی وسیع و رحمتی بسیار است.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِتَسۡتَبِینَ سَبِیلُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٥٥.

و مانند این بیانی که بر تو نازل کردیم دلائل را نیز بر تو بیان می‌کنیم و حجّت و معجزات را واضح می‌سازیم تا حق ظاهر شود و باطل باطل و راه منحرفان تکذیبگر واضح گردد.

﴿قُلۡ إِنِّی نُهِیتُ أَنۡ أَعۡبُدَ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۚ قُل لَّآ أَتَّبِعُ أَهۡوَآءَکُمۡ قَدۡ ضَلَلۡتُ إِذٗا وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُهۡتَدِینَ ٥٦.

ای محمد ج! برای بت‌پرستان بگو پروردگار من مرا از شرک نهی نموده و من هرگز از هوی و هوس شما پیروی نمی‌نمایم که شما گمراهید. من هدایت پروردگار خود را که به سوی من وحی نموده پیروی می‌نمایم و اگر از راه شما پیروی کنم راه راست را گم خواهم نمود و هدایتی را که خدایم من را با آن گرامی داشته ترک خواهم کرد.

﴿قُلۡ إِنِّی عَلَىٰ بَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبۡتُم بِهِۦۚ مَا عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦٓۚ إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ یَقُصُّ ٱلۡحَقَّۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰصِلِینَ ٥٧.

ای محمد ج! به این کفار بگو: من بر حجتی واضح و آشکار و بر راه راست توحید و عبادت خدا عزوجل قرار دارم ولی شما این وحی را تکذیب نموده و من توان تعجیل در نزول عذابی را که می‌طلبید ندارم. من صرفاً بنده‌ای هستم که جز تبلیغ وحی دیگر مالک هیچ امری نیستم. حکمت و تعیین تعجیل در عذاب یا تأخیر آن نزد خداست و اوتعالی حق را واضح می‌سازد و تنها او هدایت را بیان می‌نماید، او خدایی است که بین حق و باطل فرق می‌گذارد و یا حکم خود در بین مؤمنان و کافران داوری می‌نماید.

﴿قُل لَّوۡ أَنَّ عِندِی مَا تَسۡتَعۡجِلُونَ بِهِۦ لَقُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنِی وَبَیۡنَکُمۡۗ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِٱلظَّٰلِمِینَ ٥٨.

ای محمد ج! به این مشرکان خبر بده که اگر تقدیم عذابی که در نزول آن عجله می‌کنند بر عهدۀ تو می‌بود حتماً این عذاب را بر آنان نازل می‌کردی و مسأله در بین آن‌ها و تو خاتمه می‌یافت و خداوند عزوجل به این امر داناست که چه کسی با تجاوز از حد و اعراض از ایمان مستحق عذاب است.

﴿۞وَعِندَهُۥ مَفَاتِحُ ٱلۡغَیۡبِ لَا یَعۡلَمُهَآ إِلَّا هُوَۚ وَیَعۡلَمُ مَا فِی ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۚ وَمَا تَسۡقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعۡلَمُهَا وَلَا حَبَّةٖ فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡأَرۡضِ وَلَا رَطۡبٖ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ ٥٩.

و نزد خدای‌تعالی خزینه‌های غیب است، جز او کسی این خزینه‌ها را نمی‌داند. امور غیبیی مانند: وقت وقوع قیامت، هنگام نزول باران، اینکه در رحم زن چه چیزی وجود دارد و اینکه یک انسان فردا چه کاری انجام می‌دهد و محل مردن شخص. او بر تمام امور پنهان خشکی‌ها و دریاها آگاه است و می‌تواند برگ‌های درختان چه وقت می‌افتند و دانش هر دانه‌ای که در زمین قرار دارد و اینکه در کجاست و هر چیز تری که در او حیات است مانند انسان، حیوان و نبات و... نزد اوست، زیرا تمام این‌ها در کتاب لوح محفوظ نوشته شده و واضح و آشکار است.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ یَبۡعَثُکُمۡ فِیهِ لِیُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗىۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ مَرۡجِعُکُمۡ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٦٠.

او خدایی است که ارواح شما را هنگام خواب شب نگه می‌دارد و شما مانند مردگان می‌شوید. این اوست که شما را از خواب بیدار می‌کند گویا که بعد از مرگ خویش برانگیخته می‌شوید. او برکاری که در روز انجام می‌دهید آگاه است. همۀ این‌ها به این منظور است که تا اجل محدود و عمر معدود شما در دنیا خاتمه یابد و او در روز قیامت شما را به سوی خود بازمی‌گرداند و بر آنچه انجام می‌دهید محاسبه می‌کند و بنابر اعمال‌تان جزا می‌دهد.

﴿وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۖ وَیُرۡسِلُ عَلَیۡکُمۡ حَفَظَةً حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ تَوَفَّتۡهُ رُسُلُنَا وَهُمۡ لَا یُفَرِّطُونَ ٦١.

و خدای‌تعالی بندگان خود را مقهور خود نموده، قهر او بر بندگان قهر علو، قدرت و جبروت است و فوقیت و برتری مطلق آنگونه که سزاوار اوست مخصوص او می‌باشد. هر آفریده‌ای در برابر عظمت او خاضع و فروتن است. او ملائکه‌ای را موکل نموده تا به حفظ و ثبت آنچه انجام می‌دهید بپردازند و شما را از آنچه می‌ترسید نگهدارند و هرگاه موعد مرگ یکی از شما فرا رسد ملائکه روحش را قبض می‌نمایند در حالی که به هیچ‌کس مهلت نمی‌دهند و آنچه را که به آن موکل شده‌اند ضایع نمی‌سازند، بلکه اوامر را با کمال دقت انجام می‌دهند.

﴿ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ ٦٢.

سپس مردگان به سوی خدای خویش بازمی‌گردند تا به حساب‌شان عادلانه رسیدگی کند. او سریع‌ترین حساب‌گر است که در وقتی اندک انبوهی را محاسبه می‌نماید و در بین خلایق در مدتی کوتاه فیصله صورت می‌دهد چون قدرت و حکمتش کامل است.

﴿قُلۡ مَن یُنَجِّیکُم مِّن ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ تَدۡعُونَهُۥ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةٗ لَّئِنۡ أَنجَىٰنَا مِنۡ هَٰذِهِۦ لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ٦٣.

ای محمد ج! برای مشرکان بگو چه کسی شما را از امور مخوف خشکی نجات می‌دهد؟ و از خطرهای دریا و مهلکه‌هایش سالم بیرون می‌نماید؟ چه کسی غیر از خدای یکتا و یگانه که شما به او شریک آوردید این کار را به انجام می‌رساند؟ البته با در نظرداشت این مطلب که هرگاه عرصه بر شما تنگ شود و در مخمصه و در هاله‌ای از خطر قرار گیرید، فوراً به سوی خدای‌تعالی التجا می‌نمائید و به صورت پنهان و آشکار او را می‌خوانید و با او پیمان می‌بندید که اگر شما را از این مخمصه سالم بیرون کند او را به یکتائی پرستش می‌کنید و هیچ‌کس را شریک و انبازش قرار نمی‌دهید.

﴿قُلِ ٱللَّهُ یُنَجِّیکُم مِّنۡهَا وَمِن کُلِّ کَرۡبٖ ثُمَّ أَنتُمۡ تُشۡرِکُونَ ٦٤.

بگو این تنها خداست که متولی نجات شما از تمام این خطرها و مهلکه‌هاست و هیچ‌کس جز خدای بزرگ توان چنین کاری را ندارد، او کسی است که شما را از هر خطری که بر شما احاطه نموده نجات می‌دهد و شما را از هر موقف هولناکی سالم نگه می‌دارد و هر سختیی را از شما دور می‌نماید ولی بعد از این نجات، این شمائید که با خدا عزوجل شریک و انباز قرار می‌دهید و به این ترتیب در هنگام آسودگی و آسایش نافرمانی می‌کنید و هنگام سختی اطاعت و زاری می‌نمائید.

﴿قُلۡ هُوَ ٱلۡقَادِرُ عَلَىٰٓ أَن یَبۡعَثَ عَلَیۡکُمۡ عَذَابٗا مِّن فَوۡقِکُمۡ أَوۡ مِن تَحۡتِ أَرۡجُلِکُمۡ أَوۡ یَلۡبِسَکُمۡ شِیَعٗا وَیُذِیقَ بَعۡضَکُم بَأۡسَ بَعۡضٍۗ ٱنظُرۡ کَیۡفَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَفۡقَهُونَ ٦٥.

برای آن‌ها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای یگانه توان این را دارد تا بر شما عذابی از آسمان مانند صاعقه، سنگ، طوفان و از این قبیل نازل کند و یا شما را از زیر پای‌تان با خسف و زلزله هلاک کند یا شما را از هم متفرق سازد و در بین شما اختلاف ایجاد کند طوری که خودتان دیگران‌تان را از بین ببرید.

تو در این امر تدبر کن که چگونه ما به آن‌ها و اقسام موعظه‌ها و براهین را ارائه می‌نمائیم تا بعد از فهم و درک از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و بین حق و باطل فرق قایل شوند؛ ولی هیهات که گناهان بر قلب‌های آن‌ها متراکم شده و این قلب‌ها را از مشاهدۀ هدایت خدای دانای غیب کور کرده است از این‌روی گمراه کور و از مسیر درست خارج می‌باشد.

﴿وَکَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُکَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ ٦٦.

مشرکان کتاب خدا را در حالی که همه‌اش حقیقت و راست است تکذیب کردند. ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آن‌ها بگو من حافظ اعمال شما نیستم تا براساس آن جزا و پاداش‌تان دهم، چنان‌چه اسرار شما را نیز نمی‌دانم. بر خدا عزوجل بیان و بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ابلاغ و بر مردم انقیاد و اطاعت است و در اخیر حساب همه بر پروردگار است.

﴿لِّکُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ٦٧.

هرکاری نهایتی دارد و هر پدیده‌ای عاقبتی که به سوی آن منتهی می‌شود. خیر، شر و حق و باطل آشکار می‌شود و به زودی ای تکذیبگران بر شما عاقبت اعمال زشت‌تان هنگام نزول عذاب می‌گردد؛ زیرا هر عملی مدتی دارد و هر عاملی به آنچه انجام داده ملاقی خواهد شد در حالی که پشیمانی سودی ندارد.

﴿وَإِذَا رَأَیۡتَ ٱلَّذِینَ یَخُوضُونَ فِیٓ ءَایَٰتِنَا فَأَعۡرِضۡ عَنۡهُمۡ حَتَّىٰ یَخُوضُواْ فِی حَدِیثٍ غَیۡرِهِۦۚ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَلَا تَقۡعُدۡ بَعۡدَ ٱلذِّکۡرَىٰ مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٦٨.

و آنگاه که تکذیب‌گران را دیدی به قرآن و آیات ما استهزا می‌کنند و برخی از قرآن را بر برخی دیگر می‌کوبند و در آن جدل، خصومت و شک می‌نمایند، نشستن با آن‌ها را رها کن تا در موضوعی دیگر سخن بگویند و هرگاه فراموش کردی و با آن‌ها نشستی پس هرگاه که به یادت آمد از مجلس آن‌ها برخیز و بیرون شو که آن‌ها تجاوزگرانی هستند که به راه حق توفیق نمی‌یابند و به رشد نمی‌رسند.

﴿وَمَا عَلَى ٱلَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَلَٰکِن ذِکۡرَىٰ لَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ٦٩.

بر کسانی که ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کرده‌اند بازخواستی راجع به استهزای استهزاگران که نسبت به آیات الهی انجام می‌دهند بعد از اینکه آن‌ها را تبلیغ و نصیحت کنند نیست؛ زیرا بر مؤمنان لازم است تا گناه‌کاران را موعظه کنند چون برای آن‌ها اجر و پاداش کسی است که هدایت می‌شود نه گناه گمراهان.

﴿وَذَرِ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَعِبٗا وَلَهۡوٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ وَذَکِّرۡ بِهِۦٓ أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ بِمَا کَسَبَتۡ لَیۡسَ لَهَا مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِیّٞ وَلَا شَفِیعٞ وَإِن تَعۡدِلۡ کُلَّ عَدۡلٖ لَّا یُؤۡخَذۡ مِنۡهَآۗ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ أُبۡسِلُواْ بِمَا کَسَبُواْۖ لَهُمۡ شَرَابٞ مِّنۡ حَمِیمٖ وَعَذَابٌ أَلِیمُۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡفُرُونَ ٧٠.

و از کسی که به دین و شریعت استهزا می‌کند روی‌گردان که زندگانی‌اش بازی و اعمالش لهو و بیهوده است. او کسی است که دنیایش او را با فتنه‌ها و امور زیبندۀ خود فریب داده از این‌روی به کتاب الهی پشت کرده و حساب و کتاب را فراموش نموده است. و تو همواره با کتاب الهی مردم را بیم ده تا دل‌های آن‌ها از ایمان تهی نگردد و در دام عصیان سقوط نکند که گناه موجب هلاکت بنده است و برای هیچ ذاتی هنگامی که در زیان قرار می‌گیرد هیچ دوست و شفیعی که به او نفع برساند غیر از خدا نمی‌باشد. خدا عزوجل ولی و دوستدار کسی است که او را متولی خود بداند و یاری دهندۀ کسی است که او را بخواند و اگر ذات هلاک شده، هر چیزی را به منظور نجات از عذاب فدیه دهد این فدیه از او پذیرفته نمی‌شود؛ زیرا شرک گناهی است که مغفرت ندارد و این مشرکان به سبب اعمال خود هلاک شده و در زبان قرار گرفته‌اند از این‌روی شراب آن‌ها آب جوش و داغ توأم با درد و الم آن‌هم در آتش دوزخ است؛ چون به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرانش را تکذیب کرده‌اند.

﴿قُلۡ أَنَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُنَا وَلَا یَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَىٰٓ أَعۡقَابِنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ کَٱلَّذِی ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّیَٰطِینُ فِی ٱلۡأَرۡضِ حَیۡرَانَ لَهُۥٓ أَصۡحَٰبٞ یَدۡعُونَهُۥٓ إِلَى ٱلۡهُدَى ٱئۡتِنَاۗ قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۖ وَأُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٧١.

برای مشرکان بگو آیا بت‌هایی را پرستش کنیم که نه نفعی می‌رسانند و نه ضرری دارند و عبادت خدای یکتا و یگانه را ترک کنیم؟ خدایی که مالک نفع و ضرر است و زمام امور همه چیز در ید بلاکیف اوست؟! آیا ما بار دیگر به سوی ظلمات و تاریکی‌های شرک گام برداریم آن‌هم بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را به سوی نور ایمان هدایت و رهنمایی کرده است و به این ترتیب مثل و حالت ما مانند مثل و حالت کسی شود که شیطان او را فریب داده او را درست را گم کرده است و به نصیحت و توصیه‌های دوستانش که او را به سوی ایمان فرا می‌خوانند گوش فرا نداده و به دنبال هوی و هوس خود رفته است. تو به این اعراض‌گران خبر بده که آنچه خدای‌تعالی من را به خاطر تبلیغ آن فرستاده راه و منهج راست و برابر است و خدای‌تعالی بر ما واجب نموده تا در برابر دین او گردن نهیم و از پیامبرش اطاعت کنیم و به او هیچ چیزی را شریک و انباز قرار ندهیم، زیرا او پرورش دهندۀ بندگان خود با نعمت‌هایش است و او متولی امور آن‌هاست که امور زندگانی آن‌ها را به پیش می‌برد.

خلاصۀ آیه ضرورت ترک بت‌پرستی و ایمان به خداست.

﴿وَأَنۡ أَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّقُوهُۚ وَهُوَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٧٢.

و بر شما برپای داشتن نماز را واجب کردیم تا شما را از فحشا و منکر بازدارد و همچنان انجام اعمال صالح و ترک منکرات را و شما به زودی به سوی پروردگار خود بازخواهید گشت تا شما را در برابر حسنات‌تان پاداش نیک و در برابر بدی‌های‌تان کیفر دهد.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِٱلۡحَقِّۖ وَیَوۡمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُۚ قَوۡلُهُ ٱلۡحَقُّۚ وَلَهُ ٱلۡمُلۡکُ یَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِۚ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ ٧٣.

خدای یگانه تنها کسی است که آسمان‌ها و زمین را به حق آفرید تا عبادتش به جای آورده شود. او به همۀ آنانی که در آسمان‌ها و زمین‌اند روزی داد تا شکرش ادا گردد. و یا آور هنگامی که خداوند عزوجل اراده کند تا قیامت را با واژۀ «کُن» برپای دارد و با این کلمه قیامت در یک چشم برهم زدن و یا سریع‌تر از آن به وجود آید. قول و وعدۀ الهی در این زمینه و در تمام عرصه‌ها حق و راست است؛ زیرا پادشاهی از آن اوست و او آنگونه که بخواهد در هستی تصرف می‌نماید و هیچ بنده‌ای در ملکوتش با او منازعه نمی‌نماید و در جبروتش کسی با او مشارکت ندارد.

تمام ملکیت حق‌تعالی هنگام نفخۀ دوم صور تبلور می‌یابد زمانی که تمام آنچه در قبرهاست بیرون ریخته شود و آنچه در سینه‌هاست فاش گردد و تمام آنچه انظار نهان و از دایرۀ حدس و گمان پنهان است را خدای‌تعالی می‌داند که او بر نهان و آشکار آگاه و دارای حکمت است. هرکار او به دقت صورت می‌گیرد و عملکردش با احسان و عطایش توأم با امتنان است. او بر نیت‌ها و امور پوشیده با خبر است. علم و دانش او به اسرار اشیا رسیده و بر تفاصیل مردگان و زندگان احاطه دارد.

﴿۞وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِیمُ لِأَبِیهِ ءَازَرَ أَتَتَّخِذُ أَصۡنَامًا ءَالِهَةً إِنِّیٓ أَرَىٰکَ وَقَوۡمَکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٧٤.

و یادآور هنگامی را که ابراهیم با پدرش آذر استدلال و مجادله نمود و خطاب به او گفت چگونه بت‌هایی را می‌پرستی که نه نفعی دارند و نه ضرری و عبادت خدای یکتای قهّار را رها می‌نمائی! به این ترتیب تو و قوم تو از حق انحراف کرده و راه درست را گم کرده‌اید و برای من چنین هویدا شده که گمراهی‌تان آفتابی شده؛ زیرا شما به خدا عزوجل شریک آوردید و عبودیتش را ترک کردید.

این آیه دلالت بر دعوت فرزند از پدر و شروع به اصول توحید هنگام دعوت و همچنان دوستی با خدا عزوجل و نرمی با پدر ولو مشرک باشد دارد.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُرِیٓ إِبۡرَٰهِیمَ مَلَکُوتَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلِیَکُونَ مِنَ ٱلۡمُوقِنِینَ ٧٥.

و همانگونه که ابراهیم علیه السلام را در سلوک راه هدایت توفیق دادیم به همین صورت ابراهیم علیه السلام در جریان آنچه در آسمان و زمین از امور شگفت‌انگیز و صنعت واضح الهی توأم با نشانه‌هایی که دلالت بر قدرت عظیم خدای‌تعالی و حکمت او دارد قرار دادیم تا ایشان در ایمان رسوخ بیشتری پیدا کند، زیرا کسی که تدبّر کند می‌بیند و آنکه تفکر نماید یقین او ایمانش زیاد می‌گردد و هستی کتابی باز برای هر زنده‌جان است.

﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَیۡهِ ٱلَّیۡلُ رَءَا کَوۡکَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِینَ ٧٦.

و چون شب فرا رسید و بر جهان تاریکی خود را گسترانید و ابراهیم علیه السلام ستاره‌ای روشن ملاحظه کرد خواست با قومش مناظره کند و آن‌ها را تدریجاً با ارائۀ مثل ستاره به حق برساند از این‌روی به آن‌ها گفت این پروردگار من است – این سخن ابراهیم به منظور مناظره و جلب توجه آن‌ها بود تا از این طریق آن‌ها را به بطلان عبادت ستارگان برساند – و چون ناپدید شد ابراهیم علیه السلام گفت من خدایی را که پنهان شود دوست ندارم. پس این ستاره صلاحیت این را ندارد که خدا باشد، زیرا پنهان شدن نقصی است که در ستاره رونما می‌گردد در حالی که موجودی به نام خدا باید قائم به نفس و برای همیشه زنده و بر قرار باشد.

﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّیۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ یَهۡدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّینَ ٧٧.

و چون ابراهیم علیه السلام ماه را دید که طلوع کرد و با نور خود درخشید به منظور اینکه قوم خود را از نظرشان متحول سازد گفت این ماه پروردگار من است ولی زمانی که ماه غائب شد ابراهیم علیه السلام در حالی که خواهان هدایت از سوی پروردگار خود بود گفت: اگر خدای‌تعالی ما را در این مسأله به حق نرساند حتماً از جملۀ کسانی خواهم بود که از راه است گمراه شده و از حق منحرف شده است؛ زیرا به خدای رحمان و رحیم شریک آورده‌ام.

﴿فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّی هَٰذَآ أَکۡبَرُۖ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ یَٰقَوۡمِ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِکُونَ ٧٨.

و چون آفتاب را دید که طلوع نمود گفت این خدای من است که از ماه و ستارگان بزرگ‌تر است. ولی آفتاب غروب نمود از این‌رو گفت آنچه غروب کند صلاحیت این را ندارد که عبادت شود. پس از عبادت غیر خدا عزوجل چه خورشید باشد یا ماه و ستارگان و بت‌ها و غیره به خدا عزوجل پناه می‌برم، زیرا یگانه مستحق عبادت خدای یکتا و یگانه است اما این مخلوقات پس توجیه هیچ عبادتی به سوی این‌ها جایز نیست، زیرا این‌ها مخلوقاتی‌اند که مالک هیچ نفع و ضرری نیستند و نمی‌توانند کسی را زنده کنند یا بمیرانند و یا حشر و نشر کنند.

﴿إِنِّی وَجَّهۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِیفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٧٩.

من جهت خویش را به سوی پروردگار یگانۀ خود قرار داده‌ام. پروردگار یکتائی که آسمان‌ها و زمین را براساس توحید و اعراض از شرک آفریده و من از عمل مشرکان به خدای خود پناه می‌برم. چنین باوری اساس و لبّ دین و یکتا پرستی است.

﴿وَحَآجَّهُۥ قَوۡمُهُۥۚ قَالَ أَتُحَٰٓجُّوٓنِّی فِی ٱللَّهِ وَقَدۡ هَدَىٰنِۚ وَلَآ أَخَافُ مَا تُشۡرِکُونَ بِهِۦٓ إِلَّآ أَن یَشَآءَ رَبِّی شَیۡ‍ٔٗاۚ وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ٨٠.

ابراهیم علیه السلام با قوم خود در مسألۀ الوهیت مجادله کرد و خطاب به آن‌ها گفت: چگونه با من در الوهیت پروردگارم و توحیدی که به خالق خود دارم مجادله می‌کنید در حالی که بر این عمل دلیل دارم، حق‌تعالی من را بر حق ثابت ساخته و از باطل نگهداشته است. من از خدایان باطل شما از قبیل بت‌ها و ستارگان نمی‌ترسم و از ناحیۀ آن‌ها به هیچ وجه آسیب و ضرری به من نمی‌رسد، زیرا پروردگار من همه چیز را می‌داند و هیچ امری بر او پوشیده نیست. شما را چه شده که تدبر نمی‌کنید تا بدانید او خدایی است مستحق عبادت و دیگران چنین استحقاقی ندارند.

﴿وَکَیۡفَ أَخَافُ مَآ أَشۡرَکۡتُمۡ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّکُمۡ أَشۡرَکۡتُم بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ عَلَیۡکُمۡ سُلۡطَٰنٗاۚ فَأَیُّ ٱلۡفَرِیقَیۡنِ أَحَقُّ بِٱلۡأَمۡنِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٨١.

چگونه از بت‌های شما بهراسم در حالی که این بت‌ها نفع و ضرری نمی‌رسانند. شما نیز از پروردگار یکتا و قهّار نمی‌هراسید، خدایی که نفع و ضرر از جانب اوست با توجه به اینکه عبادتی که نسبت به بت‌ها انجام می‌دهید حجّت و دلیلی بر صحت آن نزد شما وجود ندارد. پس آیا من در حالت توحید و یکتا پرستی بر حق، امن و سلامتی قرار دارم یا شما در حالت شرک و گمراهی سزاوار چنین چیزی هستید؟ دربارۀ آنچه از شما سوال کردم به من خبر دهید!

﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمُ ٱلۡأَمۡنُ وَهُم مُّهۡتَدُونَ ٨٢.

آنانی که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی کردند و به این ترتیب بین اخلاص و متابعت پیامبر جمع نموده و ایمان خود را با شرک شائبه‌دار نکردند، حق‌تعالی این‌ها را از هر غم، اندوه و ترسی در امان می‌سازد و از هر شری حفظ می‌نماید، زیرا آن‌ها اسباب نجات را تحقق بخشیدند و آن‌ها کسانی‌اند که بر هدایت ربانی و شناخت راه راست توفیق یافتند و باید توجه داشت هیچ امنیتی بدون ایمان نیست و هیچ ایمانی برای کسی که از شیطان اطاعت کند نمی‌باشد.

﴿وَتِلۡکَ حُجَّتُنَآ ءَاتَیۡنَٰهَآ إِبۡرَٰهِیمَ عَلَىٰ قَوۡمِهِۦۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ٨٣.

این برهان و دلیل ماست که بر پیامبر خویش ابراهیم علیه السلام آموختیم تا بر قوم خود غالب آمد و ما کسانی هستیم که با علم و حکمت کسی را از بندگان خود که بخواهیم بر دیگران برتری می‌دهیم و پروردگار تو در همۀ بخشش‌های علمی و دینی خود حکمت دارد و می‌داند چه کسی مستحق عطاست و شکر نعمت برجای می‌آورده به این ترتیب صاحب دلیل مقامی بلند دارد و از حامل آثار و روایات نظر به داشتن حجت، تقدیر و توقیر می‌شود.

﴿وَوَهَبۡنَا لَهُۥٓ إِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَۚ کُلًّا هَدَیۡنَاۚ وَنُوحًا هَدَیۡنَا مِن قَبۡلُۖ وَمِن ذُرِّیَّتِهِۦ دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَٰنَ وَأَیُّوبَ وَیُوسُفَ وَمُوسَىٰ وَهَٰرُونَۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٨٤.

و خدای‌تعالی برای ابراهیم اسحاق را به عنوان فرزند داد و یعقوب را نواده و این دو را در مسیر پدر ثابت قدم و استوار ساخت. به این دو نیز کتاب و حکمت داد و نوح علیه السلام را پیش از ابراهیم علیه السلام بر راه راست هدایت کرد و از نسل نوح علیه السلام داود، سلیمان، ایوب، یوسف، موسی و هارون علیهم السلامرا به همۀ این‌ها علم و حکمت آموخت و به آن‌ها نبوت داد و به سوی حق هدایت‌شان کرد، زیرا آن‌ها اوامر الهی را به نیکوئی پذیرفتند و به موجب به خوبی عمل نمودند این بود که خدای‌تعالی به آن‌ها هدایت را جایزه داده و با رسالت گرامی‌شان داشت و خداوند عزوجل به هر کسی که مانند آن‌ها عمل کند و از روش آن‌ها پیروی کند ثواب و پاداش می‌دهد.

﴿وَزَکَرِیَّا وَیَحۡیَىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلۡیَاسَۖ کُلّٞ مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ ٨٥.

و اینگونه خدای‌تعالی هدایت نموده و زکریا و یحی و عیسی و الیاس علیهم السلامرا توفیق داد تا در منهجی سالم و راهی راست گام بردارند که آن‌ها پیشوایان هدایت و نشانه‌های اصلاح‌اند که اقوال‌شان نیکو بوده و اعمال‌شان صحیح و احوال‌شان در صداقت و راستی بوده است.

﴿وَإِسۡمَٰعِیلَ وَٱلۡیَسَعَ وَیُونُسَ وَلُوطٗاۚ وَکُلّٗا فَضَّلۡنَا عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٦.

و خداوند عزوجل اسماعیل، یسع، یونس و لوط را به سوی حق و رضوان خود هدایت نمود و آن‌ها را با نبوت و نشانه‌های خود برتری داد و با امامت بر سایر مردم رفعت بخشید.

﴿وَمِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡ وَإِخۡوَٰنِهِمۡۖ وَٱجۡتَبَیۡنَٰهُمۡ وَهَدَیۡنَٰهُمۡ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ٨٧.

و خداوند عزوجل از پدران این پیامبران و ذریه و برادرانشان کسانی را که راده کرد هدایت نمود و آن‌ها را با هدایت خویش برگزید و بر آن‌ها با توجهی خاص منت نهاد، ولایت‌شان داد؛ پس آن‌ها در روشی برابر و مذهبی درست از صدق در عبودیت و تمام طاعت قرار دارند.

﴿ذَٰلِکَ هُدَى ٱللَّهِ یَهۡدِی بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَلَوۡ أَشۡرَکُواْ لَحَبِطَ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ٨٨.

این هدایتی که پیامبران بر آن قرار دارند فقط از جانب خدای یگانه است چون بر آن‌ها وحی نازل نموده و آن‌ها را در انجام اعمال خوب توفیق داده است و اینگونه خداوند عزوجل کسی را از بندگانش که بخواهد به انجام اعمال درست موفق می‌سازد و اگر انبیا – به فرض محال – به خداوند عزوجل شریک می‌آوردند همانا تمام سعی و کوشش آن‌ها باطل می‌شد و آنه راه خود را گم می‌کردند؛ زیرا شرک، هر عملی را از بین می‌برد و هر حسنه‌ای را تباه می‌سازد پس چگونه خواهد بود حال دیگران. چقدر گمراه‌اند برخی از بندگان! این پیامبران را بنگرید که در ترک توحید چنین تهدید می‌شوند!!

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَۚ فَإِن یَکۡفُرۡ بِهَا هَٰٓؤُلَآءِ فَقَدۡ وَکَّلۡنَا بِهَا قَوۡمٗا لَّیۡسُواْ بِهَا بِکَٰفِرِینَ ٨٩.

این پیامبران گرامی کسانی‌اند که خدای‌تعالی آن‌ها را با نازل کردن کتاب‌های خویش بر آن‌ها که به منظور هدایت مردم صورت گرفته شرف داده است و آن‌ها را در گفتار و اعمال‌شان رهیاب نموده و با نبوت گرامی داشته که در آن عصمت، طهارت و صلاح قرار دارد و اگر کفار مشرک به آنچه وحی کردیم کفر ورزند، همانا ما گروهی دیگر از مردم که همان مؤمنان باشند را برگزیدیم و آن‌ها را توفیق دادیم و این‌ها تا روز قیامت به کتاب باور دارند و از پیامبر پیروی می‌کنند و همواره حق را نصرت و یاری می‌رسانند و در عبادات خود اخلاص را رعایت می‌نمایند.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ هَدَى ٱللَّهُۖ فَبِهُدَىٰهُمُ ٱقۡتَدِهۡۗ قُل لَّآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِکۡرَىٰ لِلۡعَٰلَمِینَ ٩٠.

این پیامبران کسانی‌اند که خدای‌تعالی آن‌ها را در طاعت و عبادت خود و در رسیدن به رضوان الهی از طریق امتثال اوامرش توفیق داده و احوال‌شان، گفتارشان و اعمال‌شان را صالح و نیکو ساخته است. پس تو نیز از مسیر آن‌ها پیروی کن و به آن‌ها اقتدا نما و ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای مشرکان بگو من در برابر تبلیغ دین از شما مال و یا بهره‌ای از دنیای زائل را نمی‌طلبم؛ زیرا عمل من خاص به خاطر رضای خداست و من امید ثواب و پاداش او را دارم و این دینی که به خاطر آن معبوث شده‌ام و رسالتی را که حمل کرده‌ام صرفاً به خاطر تذکیر و یادآوری برای مردم است. این دین آن‌ها را به سوی هدایت فرا می‌خواند و از گمراهی برحذر می‌دارد، امید است که موعظه و تذکیر به شما نفع داشته باشد.

این آیه دلالت بر آن دارد که شرائع کسانی که قبل از ما بوده‌اند شریعت ما نیز هست البته در اموری که از آن نهی نشده‌ایم و اینکه یک انسان دعوتگر هیچگاه بر دعوت خود اجر و مزدی نمی‌طلبد.

﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَیۡءٖۗ قُلۡ مَنۡ أَنزَلَ ٱلۡکِتَٰبَ ٱلَّذِی جَآءَ بِهِۦ مُوسَىٰ نُورٗا وَهُدٗى لِّلنَّاسِۖ تَجۡعَلُونَهُۥ قَرَاطِیسَ تُبۡدُونَهَا وَتُخۡفُونَ کَثِیرٗاۖ وَعُلِّمۡتُم مَّا لَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنتُمۡ وَلَآ ءَابَآؤُکُمۡۖ قُلِ ٱللَّهُۖ ثُمَّ ذَرۡهُمۡ فِی خَوۡضِهِمۡ یَلۡعَبُونَ ٩١.

آنانی که به خدا عزوجل شریک آورده‌اند هرگز اوتعالی را آنگونه که شایسته است تعظیم نکرده‌اند، زیرا گفتند که خداوند عزوجل وحیی بر هیچ‌یک از مردم نازل ننموده است. این سخن را به دروغ و بنابر باطل گفتند. به آن‌ها بگو چه کسی تورات یهودیان را بر موسی نازل کرده است؟ این در حالی است که آن‌ها تورات را تبدیل به مجرد صفحاتی کردند که از آن هیچ نفع و بهره‌ای نمی‌گیرند و آنچه به آن‌ها مناسب است را ظاهر می‌سازند و آنچه مناسب نیست پنهان می‌دارند و به آن عمل نمی‌نمایند چنان‌چه با اطلاعات مربوط به پیامبر ما، آیات رجم و بسیاری از احکام دیگر چنین کردند.

محققاً که خدای‌تعالی به شما وحی و رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را تعلیم داده و اموری را که شما نمی‌دانستید نه شما و نه پدران شما که گذشته‌اند. خداوند عزوجل کتاب را نازل نموده و کسی را که خواسته هدایت کرده و برایش حجّت و دلیل اقامه نموده است. پس تو این جاهلان را بگذار که همچنان در گمراهی خود سرگردان باشند و در لهو و لعب خویش بازی کنند؛ زیرا در کار خود هیچ دلیل و برهانی ندارد چون کسی که حق را ترک کند گمراه می‌شود از این‌رو سخن آن‌ها دروغ و زندگی‌شان بازی است.

﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ مُّصَدِّقُ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ وَمَنۡ حَوۡلَهَاۚ وَٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ یُؤۡمِنُونَ بِهِۦۖ وَهُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ یُحَافِظُونَ ٩٢.

این قرآنی که ما به سوی تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم نازل کردیم تلاوت، تدبر و عمل به آن مایۀ برکت است، زیرا قرآن راه رستگاری و مسیری است که به موفقیت و پیروزی منتهی می‌شود. قرآن کتاب‌های آسمانی قبل از خود را تصدیق می‌نماید. خدای‌تعالی قرآن را نازل نموده تا پیامبرش اهل مکه و اطراف آن‌ها را از گوشه و کنار جهان‌انذار دهد و آنکه به روز قیامت باور داشته باشد، باور دارد که قرآن حق و از جانب خدای‌تعالی است. این‌ها بر ادای نماز در اوقات آن محافظت می‌نمایند درست آنگونه که حق‌تعالی مشروع نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان کرده است. پس قرآن مبارک، پیامبر صادق، دعوت او جهانی و نماز ستون دین است.

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَلَمۡ یُوحَ إِلَیۡهِ شَیۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِی غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ بَاسِطُوٓاْ أَیۡدِیهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُۖ ٱلۡیَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا کُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ وَکُنتُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهِۦ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٩٣.

در دنیا هیچ‌کس ظالم‌تر از کسی نیست که بر خدا عزوجل دروغ بربندد، مانند کسی که می‌پندارد خدای‌تعالی هرگز پیامبری نفرستاده و کتابی نازل ننموده یا گمان کرده است که حق‌تعالی به سوی او وحی نموده و او را به سوی مردم فرستاده است، در حالی که بر خدا افترا می‌بندد، او نه وحیی دارد و نه رسالتی. یا کسی که گمان کرده است می‌تواند مانند قرآن که یک معجزۀ شگفت‌انگیز و مبارک است بیاورد. اگر تو این تکذیبگران مستکبر را بنگری که در حالت احتضار و هنگام نزع روح قرار دارند و ملائکه ارواح‌شان را قبض می‌کنند و دستان خود را به سوی آن‌ها با عذاب و خشم دراز می‌کنند و می‌گویند: ارواح شریر خویش را بدهید تا از اجساد نجس شما بیرون شود و در پی آن ذلّت و درد بکشید تا کیفری به افترای شما بر خدا و تمسخرتان نسبت به آیات الهی و تکذیب‌تان به پیامبران باشد و چون شما از انقیاد در برابر شریعت خدا و تسلیم شدن به دین او و پیروی از پیامبرش استکبار کرده‌اید.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡتُمُونَا فُرَٰدَىٰ کَمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَتَرَکۡتُم مَّا خَوَّلۡنَٰکُمۡ وَرَآءَ ظُهُورِکُمۡۖ وَمَا نَرَىٰ مَعَکُمۡ شُفَعَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ زَعَمۡتُمۡ أَنَّهُمۡ فِیکُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْۚ لَقَد تَّقَطَّعَ بَیۡنَکُمۡ وَضَلَّ عَنکُم مَّا کُنتُمۡ تَزۡعُمُونَ ٩٤.

شما در روز رستاخیز بزرگ به سوی ما تک و تنها بازگشتید، بدون اولاد، اموال، مقام و منصب و بدون یاری دهنده یا لشکر و خدمه و خشم. در آن روز مالی نیست که نفعی داشته باشد و یا فرزندی که چیزی را از انسان دفع نماید و نه دوستی که بتواند شفاعت کند. شما در حالت عریان، دست همانگونه که شما را آفریده بودیم آمدید در حالی که تمام آنچه به شما از قوت، نیرو، مقام، قدرت و متاع داده بودیم را پشت سر گذاشتید و از همه جالب‌تر اینکه در آن روز بت‌هایی را که خدا می‌پنداشتید و گمان می‌کردید به شما نفعی می‌رسانند و ضرری را از شما دفع می‌کنند و یا در پیشگاه خدا عزوجل شفاعت می‌نمایند با شما نمی‌بینیم، خدایان باطلی که گمان می‌کردید حق دارند تا عبادت شوند، اکنون تمام علایق و روابط بین شما و آن بت‌ها قطع شده و اعتقادتان در اینکه بت‌ها نفع و ضرر می‌رسانند باطل شده است و شما به سوی زیان و غضب خدای رحمان بازگشتید. هیچ‌کس از شما در معاملۀ خود زیانمندتر است و حسرت نمی‌خورد. به این ترتیب بر شما پشیمانی و شدّت درد و گام‌های نادرست جمع شده است.

﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ فَالِقُ ٱلۡحَبِّ وَٱلنَّوَىٰۖ یُخۡرِجُ ٱلۡحَیَّ مِنَ ٱلۡمَیِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَیِّتِ مِنَ ٱلۡحَیِّۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُۖ فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ ٩٥.

تنها خدای‌تعالی مستحق عبودیت است، زیرا او دانه را می‌شکافد و از آن کشت و هسته را می‌شکافد و از آن درخت را بیرون می‌آورد. او و تنها او کسی است که زنده را از مرده بیرون می‌کند مانند طفل که از نطفه و مرغ که از تخم بیرون می‌شود، و او تنها او کسی است که مرده را از زنده بیرون می‌نماید مانند نطفه که از مرد و زن و تخم که از پرنده و هسته که از درخت خرما و دانه که از کشت و از این قبیل بیرون می‌نماید.

کسی که چنین کند اهل و شایستۀ عبادت و الوهیت است نه دیگران؛ زیرا برای او هیچ شریکی در خلقش نیست بنابراین لازم است تا در عبودیتش نیز شریکی نباشد. از این‌رو ضروری است کسی عبادت شود که خلق و ایجاد می‌کند. با وجود چنین لزومی مشرکان چگونه عبادت‌های خود را به سوی غیر خدا عزوجل متحول می‌سازند و با او خدای دیگری بنابر باطل، گناه و بدکاری قرار می‌دهند.

﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ وَجَعَلَ ٱلَّیۡلَ سَکَنٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗاۚ ذَٰلِکَ تَقۡدِیرُ ٱلۡعَزِیزِ ٱلۡعَلِیمِ ٩٦.

و خداوند عزوجل تنها او صبح را در میان تاریکی‌های شب شکافت و سفیدی روشن را از سیاهی شدید بیرون کرد. او شب را برای آرامش هر جنبنده‌ای مهیا ساخت از این‌روی مردم در آن خواب می‌شوند و چهارپایان آرام می‌گیرند و پرندگان به آشیانه‌های خود بازمی‌گردند و حشرات به سوراخ‌های خویش.

او کسی است که خورشید و ماه را بنابر حساب و کتابی خاص سیّار ساخت به گونه‌ای که هرگز از حساب و کتاب خویش انحراف نمی‌نمایند و او این‌ها را به دقت و در اوقاتی معلوم و زمانی مشخص به انجام رسانید که با این دو، حساب روز، ماه و سال فهمیده می‌شود. تقدیر و سنجش همۀ این‌ها از سوی خدایی صورت گرفته که در ملک خود تواناست. او کسی است که با قدرت خویش دیگران را مقهور نموده و به کمال خویش تقرد جسته است. او دانائی است که تدبیر خلق را می‌داند و همچنان محل نفع و دروازه‌ها مصالح را. بنابراین اوتعالی با عزّت خود امر کرد و این امر نافذ شد و با علم و دانش خود قضا و قدر کرد.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ ٱلنُّجُومَ لِتَهۡتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَٰتِ ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٩٧.

و خدای‌تعالی تنها او کسی است که ستاره‌های روشن را نشانه‌هایی ظاهر و آشکار ساخته و این نشانه‌های روشن دلائلی قاطع است. با آن هر کسی در کوه‌ها و دره‌ها راه گم کرده باشد می‌تواند رهیاب شود. کسی که در صحراها راه می‌رود با همین ستاره‌ها راه را پیدا می‌کند، چنان‌چه ملوان‌ها در دریا با نور ستارگان مسیر خود را طی می‌نمایند. ما نشانه‌های کونی و شرعی بیشماری را بیان کردیم تا کسی که دانش سودمندی دارد با ملاحظه این نشانه‌ها به سوی عبادت پروردگار راه یابد؛ زیرا علم راهی به سوی شناخت خداست.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ فَمُسۡتَقَرّٞ وَمُسۡتَوۡدَعٞۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَفۡقَهُونَ ٩٨.

خدا أ؛ تنها او شما را ای انسان‌ها آفریده است، او شما را از پدرتان آدم علیه السلام به وجود آورد و سپس قرارگاه شما را در رحم زن‌ها مقرر داشت و ذخیره‌گاه شما پشت پدران‌تان است. ما به شما دلائل و براهین بسیاری را در هستی، زندگی و انسان بیان کردیم تا کسی که دارای اندک فهم و تدبری است به سوی حق هدایت شود. اما غافل، هیچگاه دلیل و برهان نفعی به حال او ندارد و راهیاب نمی‌شود. فهم دلیل دلالت بر وضوح آنچه بر آن حجّت اقامه می‌گردد دارد.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ نَبَاتَ کُلِّ شَیۡءٖ فَأَخۡرَجۡنَا مِنۡهُ خَضِرٗا نُّخۡرِجُ مِنۡهُ حَبّٗا مُّتَرَاکِبٗا وَمِنَ ٱلنَّخۡلِ مِن طَلۡعِهَا قِنۡوَانٞ دَانِیَةٞ وَجَنَّٰتٖ مِّنۡ أَعۡنَابٖ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُشۡتَبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٍۗ ٱنظُرُوٓاْ إِلَىٰ ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَیَنۡعِهِۦٓۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمۡ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٩٩.

و خدای‌تعالی تنها اوست که باران را از ابر نازل می‌کند و با آن هر سبزه‌ای می‌روید و هر کِشتی سر از زمین بیرون می‌آورد. سپس او از کشت دانه‌های استوار بر روی هم بیرون می‌کند چنان‌چه هر خوشه از خوشه‌های گندم منظومه‌ای است که با دانه‌های خود زیبائی خاصی را به وجود آورده و در حقیقت آفریده‌ای است که به دقت آفریده شده است. اوتعالی از شکوفۀ درخت خرما خوشه‌های نزدیک به هم و دارای خرمای لذیذ، خوش‌رنگ و منظم که شبیه لؤلؤهای زیبا چیده شده بیرون آورد و با آب باغ‌ها و بوستان‌ها انگور، زیتون، و انار با رنگ‌ها و طعم‌های مختلف ایجاد نمود. همۀ این‌ها دلالت بر حکمت ایجادگر و قدرت صانع حکیم دارد، زیرا رنگ‌های آن‌ها به هم نزدیک اما تفاوت‌های فاحشی در طعم آن‌ها نهفته است، البته گاهی این میوه‌ها در شکل یا طعم و رنگ باهم نزدیک‌اند و گاهی دور. همۀ این‌ها حکمت‌هایی است از سوی حکیمی که باخبر است پس شما در میوه‌های آن آنگاه که میوه می‌دهد و شکوفه می‌زند و می‌درخشد تفکر کنید، چه کسی این‌ها را آفریده و شکل بندی کرده است؟ در آن‌ها زمانی تفکر کنید که پخته و رسیده می‌شوند که چگونه رنگ، بوی و مزۀ آن‌ها تغییر می‌یابند و آمادۀ خوردن می‌شوند. در همۀ این‌ها نشانه‌هایی بر صنعت عجیب خدای قادر و توانا و حکیم و خبیر نفهته است، ولی از این‌ها جز کسی که به خدا عزوجل ایمان آورد و به پیامبر باور داشته باشد و از شریعتش پیروی کند نفعی نمی‌گیرد و هر که روی بگرداند قلبش منحرف و فطرتش خالی و از دیگران عبرت و از هیچ آیه و نشانه‌ای پند لازم را به دست نمی‌آورد.

﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ ٱلۡجِنَّ وَخَلَقَهُمۡۖ وَخَرَقُواْ لَهُۥ بَنِینَ وَبَنَٰتِۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یَصِفُونَ ١٠٠.

اما این مشرکان، پس با خدا عزوجل شرکایی از جن قرار دادند و این شرکا را عبادت نموده و از آن‌ها ترسیدند و امید بردند در حالی که خدای تعالی، هم آن‌ها را آفریده و هم جنیات را از این‌روی حق این است که او عبادت شود. همچنان این مشرکان با نسبت دادن پسر و ختر به خدا عزوجل بر اوتعالی افترا نمودند. او کسی است که هرگز نزائیده و زاده نیز نشده است ولی این مشرکان حق خدا را ندانستند و بر او افترا نموده چیزهایی را گفتند که اصلاً مناسب نیست. پاک و منزه است خدای‌تعالی از چنین اوصاف قبیح و زشتی؛ زیرا او عزوجل هرگز همسری برنگزیده و اولادی ندارد و او برای همیشه یکتا و یگانه و بی‌نیاز است.

در اینجا ملاحظه می‌شود که پروردگار و پیامبرش پیش از توصیف سایرین، خود را با واژۀ «سبحانه» وصف نموده که منظور نفی نقص است و با واژۀ «تعالی» که منظور اثباب کمال است.

﴿بَدِیعُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ أَنَّىٰ یَکُونُ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَمۡ تَکُن لَّهُۥ صَٰحِبَةٞۖ وَخَلَقَ کُلَّ شَیۡءٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ ١٠١.

و خداوند عزوجل تنها او آسمان‌ها و زمین را با دقت آفریده و ایجاد نموده است در حالی که مانندی برای آسمان‌ها و زمین نگذشته بود. چگونه خداوند عزوجل فرزند دارد در حالی که نیازی به کمک و مساعدت فرزند ندارد و او از همه بی‌نیاز است و دیگران محتاج کرم و عطای اویند. در ثانی حق‌تعالی برای خود زنی بر نگزیده تا از او فرزندی به وجود آید. خدای‌تعالی اولی است که قبل از او هیچ‌کس نیست. کسی که فرزند داشته باشد میراث برده می‌شود در حالی خداوند عزوجل میراث بر زمین و تمام کسانی است که بر روی آن قرار دارند و او بهترین وارثان است. اوتعالی هر موجودی را از عدم ایجاد نموده پس به کسی نیازی ندارد و همه خلایق بندگان اویند در حالی که از آن‌ها نه امید نفع برده می‌شود و نه خوف ضرر از آن‌ها وجود دارد. علم و دانش خدا واسع، شامل، کامل است و برهر چیزی احاطه دارد. او تمام آنچه را در نهان وجود دارد را می‌داند و بر امور پوشیده و مخفی نیز اطلاع دارد. پس اوتعالی ابداع و ایجاد می‌کند، نعمت می‌دهد و بازمی‌دارد و او بلند می‌برد و پائین می‌آورد و حکم می‌نماید و تشریع می‌کند.

﴿ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ کُلِّ شَیۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ وَکِیلٞ ١٠٢.

کسی که دارای چنین اوصافی می‌باشد خدایی است که مستحق الوهیت است، زیرا او پروردگار شماست که با نعمت‌های خود شما را پرورش داده است، پس معبود بر حق جز او نیست. او همه چیز را از عدم به وجود آورده و شکل بخشیده و نیکو ساخته است از این‌رو در برابر عظمت او خاضع و فروتن باشید و به وحدانیت حق گردن نهید و تنها او را بپرستید. او کسی است که موکل چیز است، هم در آفرینش آن‌ها و هم در تدبیر و تصریف امور آن‌ها و او مسأله حفظ، مراقبت و محاسبۀ همه را بر عهده گرفته است.

﴿لَّا تُدۡرِکُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَهُوَ یُدۡرِکُ ٱلۡأَبۡصَٰرَۖ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ ١٠٣.

دید‌ه‌ها بر او احاطه نمی‌نماید و در دنیا توان دیدنش را ندارند، بلکه در آخرت می‌توانند چنین کنند. او بر دیده‌ها احاطه دارد و امور مخفی را می‌داند. او به دوستان خود لطف دارد از این‌روی به آن‌ها چیزهایی را که دوست دارند از راه‌هایی که به حساب ندارند می‌رساند و آن‌ها را در راستای به دست آوردن مصالح آن‌ها موفق می‌سازد. او بر آن‌ها در حُسن اختیار لطف کرده و از خطرها بر کنارشان داشته است و او بر همۀ امور دقیق اطلاع دارد.

﴿قَدۡ جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنۡ أَبۡصَرَ فَلِنَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ عَمِیَ فَعَلَیۡهَاۚ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِحَفِیظٖ ١٠٤.

ای مردم! برای شما براهین روشن و دلائل قاطع عرضه شد که با آن می‌توانید بین حق و باطل، گمراهی و هدایت تمیز کنید. این دلائل هم از قرآن به شما عرضه شده و هم از سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هر کس این حجت‌ها را بشناسد و به آن عمل کند بر خویشتن نفع رسانیده و خود را از عذاب نجات داده است و هر که از این دلائل اعراض کند و غافل شود پس زیانش بر خود اوست چون بر خود ثواب و پاداش را حرام نموده و خود را در معرض عذاب قرار داده است.

و من (منظور محمد ج) بر احوال شما آگاهی ندارم تا شما را محاسبه کنم، کار من صرفاً دعوت و تبلیغ است که شما را به سوی هدایت رهنمایی می‌کنم و از پست و ردی بازمی‌دارم جزا و پاداش بر خداست.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسۡتَ وَلِنُبَیِّنَهُۥ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ١٠٥.

و همانگونه که برای شما دلائل واضح و آشکار را در مسایل ایمان، پیامبری و روز آخرت بیان کردیم همین‌گونه دلائل مربوط به امور انسان را نیز بیان می‌کنیم تا این امور در نهایت وضوح و بیان قرار داشته باشد. آن‌ها را به حال خودشان واگذار تا از روی کذب و بهتان بگویند تو این مسایل را از اهل کتاب آموخته‌ای ولی ما به زودی حق را برای کسی که می‌آموزد و معانی‌اش را می‌فهمد بیان می‌داریم. این‌ها پیروان پیامبران و طالبان حق و بندگان خدا عزوجل و حاملان پیمان‌اند؛ اما جهال اعراض‌گر مانند چهارپایان سریله‌اند که برای‌شان در کانون حق هیچ جایگاهی نیست.

﴿ٱتَّبِعۡ مَآ أُوحِیَ إِلَیۡکَ مِن رَّبِّکَۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٠٦.

ای پیامبر امی و ناخوان! کتابی را که بر تو نازل کردیم پیروی و به آن عمل کن. اوامرش را برجای آور و نواهی‌اش را ترک کن، زیرا مقصود از انزال آن، عمل است نه مجرد تلاوت، چون قرآن به منظور تزکیۀ نفس‌ها و اصلاح امور حیات نازل شده و بدان که هیچ‌کس جز خدای‌تعالی مستحق عبادت نیست، او خدایی است که جز او خدایی نمی‌باشد پس در طاعت خود که نسبت به او انجام می‌دهی اخلاص داشته باش و او را به یگانگی پرستش کن و گناه کسانی که بر او شریک می‌آورند بر تو نیست، از این‌روی به آن‌ها و اعراض‌شان اهمیت نده که خداوند عزوجل برای تو کافی است و او به زودی تو را یاری می‌رساند.

﴿وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکُواْۗ وَمَا جَعَلۡنَٰکَ عَلَیۡهِمۡ حَفِیظٗاۖ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٖ ١٠٧.

و اگر خدای‌تعالی اراده نمی‌کرد که مشرکان به او شریک آورند هرگز چنین نمی‌کردند ولی اوتعالی این امر را بر آن‌ها چون اعمال زشت مرتکب می‌شدند و نیت‌های بد داشتند نوشت و مقدر کرد و آنان را به حال خودشان واگذاشت پس خداوند عزوجل هدایت شده و گمراهی گمراه را مقدر نموده و به خیر و شر در عالم حکم می‌کند. و تو ای محمد مراقب اعمال آن‌ها نیستی چنان‌چه قائم به اعمال مصالح و تدبیر امور آن‌ها نمی‌باشی! تو صرفاً پیامبری هستی مبلغ و بشارت دهنده و بیم دهنده؛ اما محاسبه و مراقبت از آن‌ها فقط بر خداست.

﴿وَلَا تَسُبُّواْ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ فَیَسُبُّواْ ٱللَّهَ عَدۡوَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖۗ کَذَٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّهِم مَّرۡجِعُهُمۡ فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٠٨.

ای مسلمانان! خدایان مشرکان را دشنام ندهید که آن‌ها نیز خدای شما را بنابر جهل و نادانیی که دارند دشنام می‌دهند، زیرا بر عظمت خدای تعالی، جلال، علو و کمالش واقف نیستند و نمی‌دانند که خداوند عزوجل باید توقیر و احترام و تقدیس و تنزیه شود و یک امر مباح هرگاه منجر به کاری حرام شود حرام است و یک امر مشروع هرگاه مفسده‌ای در پی داشته باشد ممنوع می‌گردد و سد زرایعی که به سوی محرمات منتهی می‌شود واجب است. و همانگونه که اعمال این مشرکان را در نظرشان نیکو جلوه دادیم در نظر همۀ امت‌ها چنین می‌کنیم و به این ترتیب در نظر رهیاب عمل صالحش نیکو و در نظر بدکار عمل بدش نیکو جلوه‌گر می‌شود و در اخیر همه به سوی دانای نهان و آشکار برمی‌گردند و اوتعالی هر کس را مطابق عملش جزا می‌دهد و ثواب و کیفر نزد اوست.

﴿وَأَقۡسَمُواْ بِٱللَّهِ جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ لَئِن جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ لَّیُؤۡمِنُنَّ بِهَاۚ قُلۡ إِنَّمَا ٱلۡأٓیَٰتُ عِندَ ٱللَّهِۖ وَمَا یُشۡعِرُکُمۡ أَنَّهَآ إِذَا جَآءَتۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٠٩.

مشرکان سوگند خوردند که اگر محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آن‌ها معجزه‌ای بر خلاف عادت ارائه کند او را تصدیق و از او پیروی نمایند. تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای آن‌ها خبر بده که این امر مربوط به تو نیست، این امر مربوط به خداست هرگاه او بخواهد آیات و نشانه‌ها را مطابق علم و حکمت خود نازل می‌کند، اما تو ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم فقط کار تبلیغ و دعوت مربوط به توست. و شما ای مسلمانان! آیا تصدیق می‌کنید که اگر به مشرکان این معجزات بیاید آن‌ها ایشان را تصدیق می‌کنند؟ از حال آن‌ها چنین به نظر می‌رسد که اگر آن‌ها هر معجزه‌ای را هم ببینند باور نمی‌نمایند چون بر قلب‌های آن‌ها مُهر کفر نهاده شده و دیدگان‌شان از شناخت دلیل کور شده است از این‌روی هیچ برهانی نفعی به حال آن‌ها ندارد و در ایمان‌شان هیچ آرزویی نیست.

﴿وَنُقَلِّبُ أَفۡ‍ِٔدَتَهُمۡ وَأَبۡصَٰرَهُمۡ کَمَا لَمۡ یُؤۡمِنُواْ بِهِۦٓ أَوَّلَ مَرَّةٖ وَنَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١١٠.

قلب‌ها و دیدگان این مشرکان از ایمان به آیات متحول شده و از موعظه‌ها نفع نمی‌گردد. این‌ها همه کیفر کفر آن‌هاست. کیفر معصیت معصیتی دیگر است و هر که انحراف کند خدای‌تعالی قلب او را منحرف می‌سازد و به زودی ما این مشرکان را در تاریکی‌های شک و شبهات‌شان حیران و سرگردان قرار می‌دهیم و آن‌ها به رشد خود نمی‌رسند از این‌روی آن‌ها در تاریکی‌های اوهام و در شبهات بسر می‌برند طوری که نه نقلی به آن‌ها نفع دارد و نه عقلی.

﴿۞وَلَوۡ أَنَّنَا نَزَّلۡنَآ إِلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةَ وَکَلَّمَهُمُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَحَشَرۡنَا عَلَیۡهِمۡ کُلَّ شَیۡءٖ قُبُلٗا مَّا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُوٓاْ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ یَجۡهَلُونَ ١١١.

و اگر ما تقضای مشرکان را بپذیریم و بر مبنای آن از آسمان ملائکه‌ای را نازل کنیم تا آن‌ها با چشم سر نظاره‌گر آن‌ها باشند و مردگان را نیز زنده کنیم تا با آن‌ها سخن بگویند و تمام پدیده‌های دیگری را که تقاضا نمودند مقابل دیدگان‌شان بچینیم بازهم آن‌ها دعوت تو را تصدیق نمی‌کنند و نمی‌پذیرند و از تو پیروی نمی‌نمایند، مگر اینکه خدای‌تعالی چنین چیزی را اراده کند. اکثر آن‌ها حقی را که تو بر آن مبعوث شده‌ای نمی‌دانند و به این ترتیب آن‌ها آن را بدون علم رد می‌کنند و بدون فهم می‌شنوند.

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١١٢.

و همانگونه که سایر پیامبران را با دشمنانی از کفار امتحان کردیم تو را نیز ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم با گروهی از بدکاران آزمایش نمودیم. این دشمنان از جملۀ بدترین مردم و از میان جنیات‌اند که برخی برخی دیگر را به باطلی که آن را نیکو جلوه می‌دهند توصیه می‌نمایند تا مردم را از هدایت باز دارند. این حیله و فریب را در حق کسانی اعمال می‌نمایند که به سخنان آن‌ها گوش فرا می‌دهند و به باطل‌شان غره می‌شوند و اگر خدای‌تعالی اراده می‌کرد تا از وقوع این امر جلوگیری کند حتماً اینکار را می‌کرد ولی نظر به حکمت ابتلا و قضایی که صورت گرفته از آن جلوگیری ننمود، چون اهل شقاوت مستحق سرکشی و گمراهی هستند پس آن‌ها را به حال خوشان با دروغ‌های‌شان بگذار و به آن‌ها اهمیت نده، نه به خود آن‌ها و نه به دروغ‌های آن‌ها که باطل بر پرتگاه سقوط در آتش قرار دارد در حالی که حق در عزّت خالق جبار است و عاقبت نیز از آن دوستان نیکوکار خداست.

﴿وَلِتَصۡغَىٰٓ إِلَیۡهِ أَفۡ‍ِٔدَةُ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَلِیَرۡضَوۡهُ وَلِیَقۡتَرِفُواْ مَا هُم مُّقۡتَرِفُونَ ١١٣.

و اگر کفار باطل را بپذیرند و بر حقیقت ترجیح دهند قلب‌های‌شان باید به سوی آن تمایل نماید، زیرا آن‌ها به لقای الهی باور ندارند و به خاطر آن سعی و کوشش نمی‌کنند و باید که این باطل را دوست داشته باشند و از آن پیروی کنند. ضرر و عواقب چنین اعمالی بر خود آن‌هاست و حق‌تعالی از آن‌ها بی‌نیاز است ولی مراقب و مترصد آن‌ها می‌باشد.

﴿أَفَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِی حَکَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ إِلَیۡکُمُ ٱلۡکِتَٰبَ مُفَصَّلٗاۚ وَٱلَّذِینَ ءَاتَیۡنَٰهُمُ ٱلۡکِتَٰبَ یَعۡلَمُونَ أَنَّهُۥ مُنَزَّلٞ مِّن رَّبِّکَ بِٱلۡحَقِّۖ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡمُمۡتَرِینَ ١١٤.

ای محمد ج! به این مشرکان بگو آیا حَکَم دیگری غیر از خدای دانای نهان و آشکار که بهترین حکم کنندگان است و همواره بر عدالت حکم می‌کند به منظور قضاوت در بین خود و شما بطلبم در حالی که او خدای من و شماست؟ این در حالی است که یهودیان و نصرانیانی که نزد آن‌ها تورات و انجیل است نیز به رسالت من شهادت می‌دهند و می‌دانند که قرآن کریم بطور حتم از جانب خداست نه از جانب من.

در ادامه خدای‌تعالی پیامبر خویش را امر می‌نماید تا بر حق و یقین ثابت و استوار بماند و هیچگاه در صحت آن به خود شک راه ندهد، زیرا اعتماد یک دعوتگر به صحت منهج و روش‌اش از جملۀ بزرگ‌ترین عوامل ثبات و پیروزی اوست.

﴿وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدۡقٗا وَعَدۡلٗاۚ لَّا مُبَدِّلَ لِکَلِمَٰتِهِۦۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ١١٥.

قرآن با آیات حامل اطلاعات صادق و گفتار عادلانه‌اش در احکام تمام گشت و هیچ بشری نمی‌تواند این کلام محکم و قول صادق را تغییر دهد و قدرت شنوائی خدا عزوجل بر هر مسموعی وسعت دارد و دانشش بر هر معلومی؛ بنابراین تمام گفتارها، افعال و احوال بر خدا عزوجل مسموع و معلوم است.

﴿وَإِن تُطِعۡ أَکۡثَرَ مَن فِی ٱلۡأَرۡضِ یُضِلُّوکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِن یَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ هُمۡ إِلَّا یَخۡرُصُونَ ١١٦.

و اگر تو از گمراهان اهل زمین پیروی کنی آن‌ها تو را از دین خدا عزوجل و راه راست او منحرف می‌کنند، چون اکثر مردم سرکش و اندکی از آن‌ها بر هدایت‌اند. اکثریت دلیل و یقینی در امر خویش ندارند، بلکه در وهم و گمان بسر می‌برند روی این اساس خیالات آن‌ها فاسد و تصورات‌شان دروغ است و یقینی در معتقدات و باورهای خود ندارند و نه هم صدفی در اقوال و صلاحی در اعمال.

﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ مَن یَضِلُّ عَن سَبِیلِهِۦۖ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِینَ ١١٧.

همانا پروردگارت که متولی امور توست می‌داند چه کسی از راه هدایت انحراف نموده و چه کسی بر اوامرش استقامت دارد و با هدایت او هدایت شده است و این تنها اوست که کسی را بخواهد گمراه می‌کند و بر اعمال همه آگاه است.

﴿فَکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ إِن کُنتُم بِ‍َٔایَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِینَ ١١٨.

پس ای مؤمنان! با مشرکان مخالفت کنید و از ذبائحی که به نام خدا عزوجل صورت نگرفته اگر به قرآن و سنّت ایمان دارید و به پیامبر باور دارید نخورید، زیرا تصدیق پیامبر مقتضی امتثال اوامر با گفتار و کردار خوب و خوردن حلال است.

﴿وَمَا لَکُمۡ أَلَّا تَأۡکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَقَدۡ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیۡکُمۡ إِلَّا مَا ٱضۡطُرِرۡتُمۡ إِلَیۡهِۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا لَّیُضِلُّونَ بِأَهۡوَآئِهِم بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُعۡتَدِینَ ١١٩.

چه چیزی شما را از خوردن آنچه نام خدا عزوجل بر آن برده شده مانع می‌شود در حالی که خدای‌تعالی برای شما حلال و حرام را بیان نموده است. حق‌تعالی برای شما در هنگام ضرورت مانند شدّت گرسنگی به شرط آنکه بدون سرکشی و تجاوز باشد برخی محذورات را مانند خوردن خود مرده و از این قبیل مباح نموده، ولی بسیاری از مردم از جادۀ حقیقت منحرف‌اند و در راستای تباهی و فساد در زمین سعی و کوشش می‌کنند و گمراهی را در بین مردم منتشر می‌نمایند و حرام را حلال و حرام را حلال می‌سازند چون نمی‌دانند و خدای‌تعالی بدکارانی را که از حدود الهی تجاوز کنند به خوبی می‌شناسد و او تمام اعمال آن‌ها را آمار می‌گیرد و بر مبنای آن به آن‌ها کیفر می‌دهد.

این آیه دلالت بر آن دارد که هوی و هوس بزرگ‌ترین دشمن هدایت انسان است.

﴿وَذَرُواْ ظَٰهِرَ ٱلۡإِثۡمِ وَبَاطِنَهُۥٓۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَکۡسِبُونَ ٱلۡإِثۡمَ سَیُجۡزَوۡنَ بِمَا کَانُواْ یَقۡتَرِفُونَ ١٢٠.

از گناهان در نهان و آشکار بپرهیزید که از اوتعالی هیچ امری پوشیده نیست. پس هرچه را خداوند عزوجل حرام نموده پوشیده باشد یا آشکار فرو گذارید و آنانی که اعمال بد انجام می‌دهند و مرتکب کارهای حرام می‌شوند به زودی به جزای اعمال خود می‌رسند.

این آیه دلالت بر وجوب مراقبت دائمی و همچنان بدی معصیت و برحذر بودن از عواقب آن دارد.

﴿وَلَا تَأۡکُلُواْ مِمَّا لَمۡ یُذۡکَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَیۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ لَیُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِهِمۡ لِیُجَٰدِلُوکُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّکُمۡ لَمُشۡرِکُونَ ١٢١.

و از آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح می‌شود نخورید مانند برخی قربانی‌هایی که به خاطر بت‌ها و کاهنان و عرافان و دیگران صورت می‌گیرد، زیرا خوردن از چنین قربانی‌هایی تجاوز از حدود و شریعت الهی به شمار می‌رود. نافرمانان جن دوستان خود را از میان انسان‌های بد امر می‌کنند تا حجت‌ها و دلائل واهی ارائه کنند و به دنبال شبهه و دروغ باشند مثل اینکه چگونه شما ذبیحۀ خود را می‌خورید و ذبیحۀ خدای‌تعالی را نمی‌خورید – منظورشان خود مرده بود – و اگر شما از گمراهی آن‌ها در تحلیل آنچه خداوند عزوجل حرام نموده پیروی کنید در واقع در شرک واقع شده‌اید.

﴿أَوَ مَن کَانَ مَیۡتٗا فَأَحۡیَیۡنَٰهُ وَجَعَلۡنَا لَهُۥ نُورٗا یَمۡشِی بِهِۦ فِی ٱلنَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُۥ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ لَیۡسَ بِخَارِجٖ مِّنۡهَاۚ کَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِلۡکَٰفِرِینَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٢.

آیا کسی که در کفر مرده و در گمراهی هلاکت و در تاریکی‌ها حیران است و ما او را با ایمان زنده کردیم و با قرآن هدایت نمودیم و او را در پیروی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم توفیق دادیم و او بر این اساس در راه هدایت گام برداشته و قلب خود را با یقین آباد و نفس خود را با تقوی تزکیه نموده است، آیا این مرد صالح و مصلح مانند کسی است که در سرکشی‌ها و تاریکی‌های گمراهی و در شبهات جهالت بسر می‌برد؟ آن کس که نه نوری دارد که با آن هدایت شود و نه وحیی است که او را زنده کند و نه امام و پیشوائی که بر خیر رهنمایی‌اش کند. چنین کسی در کفر و بدکاریی قرار دارد که بسان شبی تاریک است آیا این و آن باهم برابر اند؟ جواب واضح است این و آن هرگز باهم برابر نیستند و آنگونه که این کافر را گمراه و این بدکار را با جلوه دادن اعمال بدخوار و ذلیل ساختیم آن‌هم نظر به اینکه خودش گمراهی را برگزیده، اینگونه ما به مشرکان اعمال بدشان را نیکو جلوه دادیم طوری که اعمال زشت خود را خوب می‌بینند، همۀ این‌ها روی این منظور است که ما می‌خواهم دلائل فروآمدن عذاب بر آن‌ها تحقق پیدا کند.

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا فِی کُلِّ قَرۡیَةٍ أَکَٰبِرَ مُجۡرِمِیهَا لِیَمۡکُرُواْ فِیهَاۖ وَمَا یَمۡکُرُونَ إِلَّا بِأَنفُسِهِمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ ١٢٣.

مانند آنچه در مکه از سوی رؤسا و بزرگان شرک در خصوص مبارزه با رسالت و اعراض از حق صورت گرفت، در هر قریۀ کافری رؤسایی قرار دادیم که قوم خود را به گمراهی رهبری می‌کنند و در حق پیامبران مکر و حیله نموده و در حق مؤمنان تمسخر می‌نمایند و در اخیر گردش روزگار بر علیه آن‌هاست در حالی که عاقبت برای اولیا و دوستان خداست و این مجرمان ندانستند که عاقبت از آن پرهیزگاران است، این سنّت و روش و حکمتی است نافذ و جاری.

﴿وَإِذَا جَآءَتۡهُمۡ ءَایَةٞ قَالُواْ لَن نُّؤۡمِنَ حَتَّىٰ نُؤۡتَىٰ مِثۡلَ مَآ أُوتِیَ رُسُلُ ٱللَّهِۘ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ حَیۡثُ یَجۡعَلُ رِسَالَتَهُۥۗ سَیُصِیبُ ٱلَّذِینَ أَجۡرَمُواْ صَغَارٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا کَانُواْ یَمۡکُرُونَ ١٢٤.

و هرگاه به کفار قریش دلیلی واضح نازل شود که دلالت بر رسالت و پیامبری حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم کند، رهبران و زعمای‌شان می‌گویند ما به این دلائل تن درنمی‌دهیم مگر زمانی که خداوند عزوجل ما را مانند پیامبران بگرداند و به ما معجزاتی مانند معجزات آن‌ها بدهد. حق‌تعالی به آن‌ها گفت: خداوند عزوجل بهتر می‌داند چه کسی مستحق این احترام و شرف است از این‌روی رسالت و پیامبری مگر برای کسی که خدای‌تعالی بخواهد نمی‌رسد. پس وای بر شما مجرمان ستم‌پیشه از ذلّت و خواریی که به شما می‌رسد و عذابی دردناک که در انتظار شماست، این جزا در بدل عملکرد زشت و بد شماست و جنگی است که با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم انجام داده‌اید.

﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن یُرِدۡ أَن یُضِلَّهُۥ یَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَیِّقًا حَرَجٗا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی ٱلسَّمَآءِۚ کَذَٰلِکَ یَجۡعَلُ ٱللَّهُ ٱلرِّجۡسَ عَلَى ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ١٢٥.

هر کس را که خداوند عزوجل اراده نماید تا او را به سوی دین خود هدایت کند این کار را بر او سهل و آسان می‌سازد و سینه‌اش را برای قبول دین فراخ ساخته از این ناحیه او را دچار شادمانی و سرور می‌نماید و هر که را خداوند عزوجل بخواهد گمراهش کند، سینه‌اش را به شدّت تنگ می‌گرداند و او بر اثر این تنگی هدایت را بغض می‌دارد و از دین فرار می‌کند و رسالت محمدی را بد می‌برد درست مانند کسی که در طبقات بالای زمین نظر به کمبود هوا دچار تنگی نفس می‌شود تا جائی که در معرض خفگی قرار می‌گیرد. این مثل حالت سینۀ کافر و منافق را بیان می‌دارد که پُر از غم و اندوه و تنگی است و همانگونه که خدای‌تعالی آن‌ها را دچار تنگی نفس و پراکندگی امور نموده به همین‌سان بر آن‌ها عذاب شدید خود را فرو می‌فرستد، چون آن‌ها به خدا عزوجل ایمان نیاورده و رسالت پیامبرش را تصدیق نکردند. روی این اساس هر کسی که ارادۀ سعادت و خوشبختی دارد بر اوست تا ایمان بیاورد که ایمان مایۀ خنکی چشم، آسودگی خاطر و قرارگرفتن روان است.

﴿وَهَٰذَا صِرَٰطُ رَبِّکَ مُسۡتَقِیمٗاۗ قَدۡ فَصَّلۡنَا ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَذَّکَّرُونَ ١٢٦.

این دینی که ما بر تو نازل نموده و شریعتی که به سویت وحی کردیم راه سالم‌تر و منهج استوارتر است و در آن هیچ‌گونه اضطراب و انحرافی نیست. ما علامات و نشانه‌های آن را واضح ساخته و آیاتش را برای کسانی که دوست دارند از حکمش عبرت بگیرند واضح ساختیم، کسانی که از موعظه‌هایش بهره می‌برند و اهل عقل و خرد سالم و فطرت استواراند و با نور آن مسیر خود را روشن می‌سازند.

﴿۞لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٢٧.

برای مؤمنانی که هدایت شده‌اند در آخرت بهشت‌های نعمت در سرای سلامتی از هر آفات، و امنیت از هرگونه ناکامی است. در آنجا نه بیماری است، نه پیری و نیستی زیرا در آن هیچ‌گونه ضرر، مصیبت و فنائی نمی‌باشد، بلکه کلاً سلامتی، جوانی، غنامندی و جاودانگی است و خدای‌تعالی متولی امور آن‌ها با حفظ، رعایت، نصرت، ولایت، رزق و کفایت است، چون آن‌ها عمل خویش را نیکو ساخته و در نیّت خود اخلاص را رعایت نموده و از وحی پیروی کرده و از کفر دوری گزیدند.

﴿وَیَوۡمَ یَحۡشُرُهُمۡ جَمِیعٗا یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ قَدِ ٱسۡتَکۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِۖ وَقَالَ أَوۡلِیَآؤُهُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ رَبَّنَا ٱسۡتَمۡتَعَ بَعۡضُنَا بِبَعۡضٖ وَبَلَغۡنَآ أَجَلَنَا ٱلَّذِیٓ أَجَّلۡتَ لَنَاۚ قَالَ ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰکُمۡ خَٰلِدِینَ فِیهَآ إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٢٨.

و یاد آور روزی را که در آن هیچ شکی نیست و خداوند عزوجل انسان و جن را در آن جمع می‌کند و به جن می‌گوید: شما بسیاری از انسان‌ها را گمراه کردید. دوستان جنیات از انسان‌های کافر می‌گویند ای پروردگار ما! محققاً که برخی از ما از برخی دیگر در زندگی دنیا بهره بردند و عمری که تو تعیین نموده بودی پایان یافت، زیرا برای هرکدام مدتی معلوم بوده است. حق‌تعالی خبر داد که مکان اقامت دائمی آن‌ها در آتش دوزخ است و آن‌ها در آن برای همیشه جاودان‌اند مگر گناهکاران یکتاپرست که اقامت آن‌ها در دوزخ برای مدتی معلوم است و سپس از آن بیرون می‌شوند؛ زیرا خدای‌تعالی در قضا و قدر، انتخاب و تقسیمات خود حکمت دارد و او در حالی رحم می‌کند که این رحمت فضل اوست و در حالتی عذاب می‌کند که کاملاً عادل است. او می‌داند چه کسی مستحق هدایت یا گمراهی است و چه کسی اهل ثواب یا عقاب است. او با حکمت خود مواضع قضا و قدر خود را به نیکوئی تعیین و براساس علم و دانش، مواضع رحمت و عذاب خویش را مشخص نموده است.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُوَلِّی بَعۡضَ ٱلظَّٰلِمِینَ بَعۡضَۢا بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ١٢٩.

و آنگونه که جنیات مرتد را بر انسان‌های ولایت و سرپرستی دادیم، برخی از انسان‌های ظالم را بر بعضی دیگر ولایت می‌دهیم، چون آن‌ها کار بد انجام داده‌اند و به این ترتیب ظالم و ستمگار با ظالم‌تر از خود تربیه می‌شود تا گنهکاران با شلاق سرکشان کیفر بینند. پس هر کس که می‌خواهد از خشونت ستمگران سالم بماند باید تقوای پروردگار عالمیان را رعایت کند، زیرا هیچ استبدادی جز از طریق فساد به وجود نمی‌آید.

﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ أَلَمۡ یَأۡتِکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی وَیُنذِرُونَکُمۡ لِقَآءَ یَوۡمِکُمۡ هَٰذَاۚ قَالُواْ شَهِدۡنَا عَلَىٰٓ أَنفُسِنَاۖ وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ١٣٠.

ای جماعت انسان‌ها و جنیات! آیا با فرستادن پیامبران که به شما آیات کتاب آسمانی و احکام هر چیزی را بیان می‌کنند و از عذاب روز لقای من برحذر می‌دارند؛ بر شما حجّت تمام نکردیم و عذر را بر نداشتیم؟! مشرکان گفتند: گواهیم که پیامبران به ما تبلیغ نموده و ما را برحذر داشتند، ولی دنیا با زیبندگی‌ها و خدایان با فتنه‌های خود ما را فریب دادند و به این ترتیب آن‌ها اعتراف کردند که به پروردگار خویش شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نمودند.

﴿ذَٰلِکَ أَن لَّمۡ یَکُن رَّبُّکَ مُهۡلِکَ ٱلۡقُرَىٰ بِظُلۡمٖ وَأَهۡلُهَا غَٰفِلُونَ ١٣١.

ما پیامبران را فرستادیم و کتاب‌ها را نازل کردیم تا بر تکذیبگران هیچ حجتی و بر کافران هیچ عذری باقی نماند، پس خدای‌تعالی هیچ ستمگری را تا به او نصیحت نرسد عذاب نمی‌کند و هیچ قریه‌ای را هلاک نمی‌نماید مگر بعد از اینکه اهل آن را بیم دهد. از جملۀ روش‌های الهی یکی هم این است که اوتعالی غافلانی را که رسالت به آن‌ها نرسیده کیفر نمی‌دهد، تا مادامی که تبلیغ و حجّت به آن‌ها برسد. پس جاهل معذور و ستمگار رانده شده و غافل مغرور است.

﴿وَلِکُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا یَعۡمَلُونَ ١٣٢.

برای هر عمل کننده‌ای از مؤمنان و کافران منازلی است که در نتیجۀ سعی و کوشش خود در دنیا به آن می‌رسند و براساس آن ثواب می‌بینند و یا عقاب دریافت می‌دارند، همۀ این‌ها از روی حساب دقیقی از جانب خداست که در آن هیچ ظلم و ستمی وجود ندارد. پس مؤمنان دارای درجاتی در نعمت‌اند در حالی که کافران فرومایه در کاتی در دوزخ دارند. بنابراین تفاضل در ثواب و عقاب کاری است کاملاً عادلانه.

﴿وَرَبُّکَ ٱلۡغَنِیُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفۡ مِنۢ بَعۡدِکُم مَّا یَشَآءُ کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّةِ قَوۡمٍ ءَاخَرِینَ ١٣٣.

و خدای‌تعالی دارای غنامندی زیاد و خیری عمومی است و نیازی به بندگان خود ندارد. او مهربان است و از جملۀ نشانه‌های رحمت او یکی هم مهلت دادن به کسانی است که از او نافرمانی می‌نمایند و اگر خداوند عزوجل اراده می‌فرمود در حق سرکش از عجله کار می‌گرفت و او را با کسی تبدیل می‌نمود که تنها او را عبادت می‌کرد و به اوتعالی شریک نمی‌آورد ولیکن حلم او عظیم است.

پس همانگونه که شما را از پشت پدران‌تان آفریده به همان‌سان نسلی دیگر از پشت شما می‌آفریند. حق‌تعالی از کسی که به او پشت کند بی‌نیاز و در حق کسی که به سویش روی آورد مهربان است.

﴿إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ ١٣٤.

ای کافران! آنچه پروردگار شما وعده می‌دهد حتماً و بدون شک واقع می‌گردد و هرگز از پروردگار خویش فرار کرده نمی‌توانید. جمع‌آوری شما بر او کاملاً سهل و آسان است و هیچ مایۀ نجات و محل التجائی جز به سوی خود او نمی‌باشد. او هر کسی را که حتی فرار نماید بازمی‌گرداند و هر خواهانی را درمی‌یابد و بر هر غالبی غلبه می‌کند.

﴿قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَامِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن تَکُونُ لَهُۥ عَٰقِبَةُ ٱلدَّارِۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ١٣٥.

ای کفار بر همان روش فاسد و نادرست خویش عمل کنید، من نیز بر منهج و روش درست خود عمل می‌نمایم و به زودی قضیه بر شما واضح می‌گردد، آنگاه که عذاب نازل گردد می‌دانید عزت، پیروزی و ثواب از آن چه کسی است؛ زیرا از سنت‌های الهی است که دشمنان خدا عزوجل هرگز رستگار نشوند و پیروز نگردند چون آن‌ها با خدا عزوجل جنگیدند و پیامبرانش را تکذیب نموده و از حدود الهی و شریعتش تجاوز کردند.

﴿وَجَعَلُواْ لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ ٱلۡحَرۡثِ وَٱلۡأَنۡعَٰمِ نَصِیبٗا فَقَالُواْ هَٰذَا لِلَّهِ بِزَعۡمِهِمۡ وَهَٰذَا لِشُرَکَآئِنَاۖ فَمَا کَانَ لِشُرَکَآئِهِمۡ فَلَا یَصِلُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَىٰ شُرَکَآئِهِمۡۗ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ ١٣٦.

مشرکان برخی از مخلوقات را به اوتعالی اختصاص داده و بر این اساس بعضی از میوه‌ها، کشت‌ها و چهارپایان را به مساکین و فقرا بخشیدند و آن‌ها را برای خدا عزوجل مشخص کردند و بعضی دیگر را برای بت‌ها. این عمل آن‌ها مبتنی بر کذب، باطل و تجاوز بود. سهم خدایان باطل‌شان هیچگاه به خدا عزوجل نمی‌رسد و اوتعالی هرگز این سهم را قبول درگاه خود نمی‌نماید، زیرا این کار شرک است و آن بخش را که برای خدا عزوجل تعیین کردند به شرکایشان می‌رسد نه به خدا چون عمل آن‌ها شرک آمیز است و به این ترتیب تمام اعمال و بخشش‌های آن‌ها شرک و مردود است و حق‌تعالی هیچ چیزی از آن را قبول نمی‌نماید. و ای بسا چیزهایی را که به مساکین داده بودند بازگرفتند و به بت‌ها اهدا کردند، ولی هیچگاه از بت‌ها چیزی نگرفتند تا به مساکین بدهند. چقدر بد است این تقسیم ظالمانه و هلاک بادا این حکومت ستمگرانۀ آن‌ها.

﴿وَکَذَٰلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٖ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ شُرَکَآؤُهُمۡ لِیُرۡدُوهُمۡ وَلِیَلۡبِسُواْ عَلَیۡهِمۡ دِینَهُمۡۖ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ ١٣٧.

و آنگونه که شیطان برای مشرکان قرار دادن قسمتی را به خدا و قسمتی دیگر را به بت‌ها مزین کرد، همین‌گونه برای آن‌ها کشتن فرزندان‌شان را از ترس فقر مزین نمود. این تزیین مبتنی بر دروغ و افترا بود تا پدران با کشتن نفس‌های حرام و ریختن خون انسان‌های معصوم هلاک شوند و احکام بر آن‌ها خلط گردد و نتوانند بین حلال و حرام فرق قایل شوند. و اگر خدای‌تعالی اراده می‌کرد تا اینکار واقع نشود حتماً واقع نمی‌شد ولی او در آنچه مقدر کرده حکمت دارد و آنچه را آسان نموده می‌بیند.

همۀ این‌ها بنابر حکمت‌هایی است که گاهی آشکار نیست، پس آن‌ها و باطل‌شان را و آنچه را در آن اختلاف کردند بگذار که فردا موعد آن‌هاست و به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را در آن مشهد بزرگ جمع خواهد نمود.

﴿وَقَالُواْ هَٰذِهِۦٓ أَنۡعَٰمٞ وَحَرۡثٌ حِجۡرٞ لَّا یَطۡعَمُهَآ إِلَّا مَن نَّشَآءُ بِزَعۡمِهِمۡ وَأَنۡعَٰمٌ حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا وَأَنۡعَٰمٞ لَّا یَذۡکُرُونَ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَا ٱفۡتِرَآءً عَلَیۡهِۚ سَیَجۡزِیهِم بِمَا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ١٣٨.

مشرکان بر خدای‌تعالی افترا کرده و شترها و کشت‌هایی را بر تمام مردم به جز خدمه و حافظان بت‌ها حرام نمودند. همچنان سوار شدن بر برخی از شتران را بر خود حرام نموده و این تحریم را به دروغ بر خدای‌تعالی نسبت دادند و یاد او را بر برخی از شتران هنگام سوارشدن یا ذبح و شیردوشیدن حرام نموده و ادعا کردند که خدای‌تعالی آن‌ها را بر چنین کاری امر فرموده است. حساب این‌ها به سبب کذب‌شان برخداست تا کیفر اعمال بد و بهتان گناه آلودشان را بدهد. چهارپایان و محصولات زراعتی روزی خداست پس لازم است به نام خدا باشد و هیچ چیزی از آن به غیر خدا عزوجل صرف نشود.

﴿وَقَالُواْ مَا فِی بُطُونِ هَٰذِهِ ٱلۡأَنۡعَٰمِ خَالِصَةٞ لِّذُکُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِنَاۖ وَإِن یَکُن مَّیۡتَةٗ فَهُمۡ فِیهِ شُرَکَآءُۚ سَیَجۡزِیهِمۡ وَصۡفَهُمۡۚ إِنَّهُۥ حَکِیمٌ عَلِیمٞ ١٣٩.

و مشرکان ادعا نمودند حملی که در رحم چهارپایان قرار دارد اگر زنده متولد شود بر مردان حلال و بر زن‌ها حرام است و اگر مرده تولد گردد هم بر زنان حلال است و هم بر مردان. این عقیدۀ آن‌ها مبتنی بر دروغ و بهتان و یک ادعای بدون دلیل است که به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب این افترای‌شان گرفتار عذاب می‌نماید، چون احکام از شریعت خدا عزوجل برگرفته می‌شود. زیرا خدای‌تعالی در آنچه مشروع می‌کند حکمت دارد و احکامش از روی علم و دانش صادر می‌شود و فرمانش مبتنی بر قدرت و توانائی و تدبیر او از روی دقت و درست انجام دادن است.

﴿قَدۡ خَسِرَ ٱلَّذِینَ قَتَلُوٓاْ أَوۡلَٰدَهُمۡ سَفَهَۢا بِغَیۡرِ عِلۡمٖ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ ٱللَّهُ ٱفۡتِرَآءً عَلَى ٱللَّهِۚ قَدۡ ضَلُّواْ وَمَا کَانُواْ مُهۡتَدِینَ ١٤٠.

هلاک شد آن کس که فرزندش را از روی جهالت و نادانی و هدایت نشدن به شریعت پروردگارش کُشت. هلاک شد آن کس که آنچه را خدای‌تعالی حلال نموه حرام و این تحریم را به خداوند عزوجل نسبت داد. تنها حق‌تعالی قانون‌گذار است و او این کار را بر زبان پیامبران و از طریق کتاب‌های خود به انجام می‌رساند. اما انسان!! پس گمراه‌تر، ذلیل‌تر و کوچک‌تر از آن است که دست به تحلیل و تحریم بزند و قانون وضع کند ﴿إِنِ ٱلۡحُکۡمُ إِلَّا لِلَّهِ «حُکم جز برای خدا نیست» و هر کس دست به چنین اعمالی بزند در واقع بر مرکب سرکشی سوار شده و راه هدایت را گم کرده است؛ زیرا او حق خالق را به مخلوق داده و این امر بدکارگی و ضیاع حقوق است.

﴿۞وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَیۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُکُلُهُۥ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ یَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ١٤١.

و تنها خدای‌تعالی است که باغ‌های غنامند و بوست‌های پُر از درختان سبز و رنگارنگ را آفرید که برخی ریشه در روی زمین و سر به سوی آسمان دارد مانند درختان خرما، کشت‌ها، زیتون و انار و برخی دیگر سر در آسمان ندارد. در حالی که همۀ این‌ها در منظر باهم شباهت دارند ولی تفاوت فاحش در طعم و مزۀشان است. از این میوه‌ها بعد از رسیدن به مرحلۀ پختگی در حالی بخورید که شکر خدای را بر جای آورید و زکات و صدقات آن را نیز روزی که آن‌ها را می‌چینید ادا نمائید تا مایۀ پاکی و نمای مال و اظهار همدردی با فقرا و مساکین باشد و از حدود شرع در انفاق یا نگهداشتن اموال تجاوز نکنید و باید که در این کار نه اسراف باشد و نه بخل که خداوند عزوجل نه انسان‌های بخیل را دوست دارد و نه اسرافگران را، بلکه او انسان‌های سخاوتمند و دارای اخلاص را دوست می‌دارد.

﴿وَمِنَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ حَمُولَةٗ وَفَرۡشٗاۚ کُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ ١٤٢.

و خداوند عزوجل برای شما چهارپایانی آفرید که شما را حمل می‌کنند؛ زیرا از اجسامی بزرگ و نیرو و بلندی برخورداراند مانند شتر. و برای شما حیوانات دیگری آفرید که در آن منافع دیگری غیر از سوار شدن است مانند گاو و گوسفند. از این حلال پاکیزه بخورید و از شیطان و دوستانش در تحلیل حرام و تحریم حلال اطاعت نکنید که شیطان به صورت آشکار با شما دشمنی دارد و شما را از طاعت خدای‌تعالی بازمی‌دارد و به سوی معصیت‌هایی همچون بت‌پرستی و ارتکاب گناهان و خوردن حرام فرا می‌خواند.

﴿ثَمَٰنِیَةَ أَزۡوَٰجٖۖ مِّنَ ٱلضَّأۡنِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡمَعۡزِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ نَبِّ‍ُٔونِی بِعِلۡمٍ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٤٣.

چهارپایانی که خدای‌تعالی برای مردم آفرید هشت نوع از میان شتر، گاو، بُز، و گوسفند نَر و ماده است پس تو از مشرکان سوال کن که آیا خدای‌تعالی گوسفندان نَر را حرام نموده است؟ اگر گفتند آری دروغ گفتند چون خود آن‌ها گوسفندان و بزهای نَر را حرام نکردند. همچنان از آن‌ها سوال کن آیا خدای‌تعالی حمل مادۀ بز و گوسفند را حرام نموده است؟ اگر قایل به تحریم شدند بازهم دروغ گفتند، زیرا خود آن‌ها تمام آنچه را ماده گوسفندان حمل می‌کنند حرام نمی‌نمایند. به آن‌ها بگو به من از دلیل خود در این باره خبر دهید آن‌هم اگر بر صحت نظر خویش در خصوص تحریم این انواع یقین و باور دارید. سخن این‌ها تهمت، دروغ و افترا بر خداست زیرا انسان مشرک در معتقدات، اخلاق، خورد و نوش و تمام جوانب زندگی خود گمراه است.

﴿وَمِنَ ٱلۡإِبِلِ ٱثۡنَیۡنِ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ ٱثۡنَیۡنِۗ قُلۡ ءَآلذَّکَرَیۡنِ حَرَّمَ أَمِ ٱلۡأُنثَیَیۡنِ أَمَّا ٱشۡتَمَلَتۡ عَلَیۡهِ أَرۡحَامُ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۖ أَمۡ کُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ وَصَّىٰکُمُ ٱللَّهُ بِهَٰذَاۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبٗا لِّیُضِلَّ ٱلنَّاسَ بِغَیۡرِ عِلۡمٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٤٤.

چهار صنف از چهارپایان را خدای‌تعالی برای بندگان خود مباح نموده، دوتا از شتر و دوتا از گاو نر و ماده. تو از مشرکان سوال کن آیا خداوند عزوجل دوتای نَر را حرام نموده یا دوتای ماده یا آنچه را که دوتای ماده حمل دارند. پاسخ این سوال این است که این دروغ و افترایی از جانب آن‌ها بر خداست، آیا آن‌ها شاهد روزی بوده‌اند که خداوند آن‌ها را از چنین چیزهای نهی کرده است؟ آیا دلیلی بر این ادعای خود دارند؟ هیچ گناهی بزرگتر از عملکرد این‌ها که بر خدا عزوجل به منظور منصرف کردن بندگانش از طاعت اوتعالی و کشیدن‌شان به راه معصیت انجام می‌دهند نیست و خداوند عزوجل هیچگاه کسانی را که به مخالفت هدایت می‌پردازند و از حق کناره‌گیری می‌نمایند و مردم را گمراه می‌کنند رهنمون نمی‌سازد. پس هر شریعتی غیر از شریعت خدا باطل و نسبت آن به اوتعالی بزرگ‌ترین گناه و جنایت است.

﴿قُل لَّآ أَجِدُ فِی مَآ أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٖ یَطۡعَمُهُۥٓ إِلَّآ أَن یَکُونَ مَیۡتَةً أَوۡ دَمٗا مَّسۡفُوحًا أَوۡ لَحۡمَ خِنزِیرٖ فَإِنَّهُۥ رِجۡسٌ أَوۡ فِسۡقًا أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦۚ فَمَنِ ٱضۡطُرَّ غَیۡرَ بَاغٖ وَلَا عَادٖ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٤٥.

ای محمد ج! به آن‌ها خبر بده که تو در وحی منزل بر خود چیزی از آنچه مشرکان نادان حرام کرده‌اند نمی‌یابی جز خود مرده، خون ریخته شده، گوشت خوک که نجس است و آنچه بر غیر نام خدا عزوجل ذبح شده است؛ زیرا چنین کاری خروج از طاعت الهی است. اما اگر کسی در حالت ضرورت شدید نیاز پیدا کرد تا از این محرمات چیزی را بخورد می‌تواند چنین کند به شرط آنکه به قصد لذت نباشد و از حدی که انسان را از مرگ نجات دهد بیشتر نباشد، خدای‌تعالی بخشنده است و گناهان بندگان خود را هرگاه به سوی او رجوع کنند می‌بخشد و بر بندگان خود مهربان است که برای آن‌ها خوردن هنگام ضرورت را از روی لطفی که دارد مستثنی نموده و آن‌ها را بی‌جهت مکلف نکرده است و بر آن‌ها آنچه را توان ندارند واجب ننموده است. این شریعت خدای رحمان در مأکولات از چهارپایان است نه شریعت بت‌پرستان گنهکار.

﴿وَعَلَى ٱلَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمۡنَا کُلَّ ذِی ظُفُرٖۖ وَمِنَ ٱلۡبَقَرِ وَٱلۡغَنَمِ حَرَّمۡنَا عَلَیۡهِمۡ شُحُومَهُمَآ إِلَّا مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ أَوِ ٱلۡحَوَایَآ أَوۡ مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖۚ ذَٰلِکَ جَزَیۡنَٰهُم بِبَغۡیِهِمۡۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ١٤٦.

و ما بر یهود هر صاحب چنگ و ناخن را از میان پرندگان و چهارپایان به منظور سخت‌گیری بر آن‌ها حرام نمودیم و همچنان پیه‌های گاو و گوسفند را مگر آن پیه‌ها که بر پشت این حیوانات یا روده‌ها و استخوان‌های‌شان چسپیده باشد. این کیفری از جانب خدای‌تعالی بر آن‌هاست؛ زیرا آن‌ها مرتکب فسق و فجور شده و از حدود الهی تجاوز نمودند. این اطلاعات درستی است که در مورد تحریم بر یهودیان از سوی خدای‌تعالی نازل شده و تو لطف خدا عزوجل را بر امّت محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنگر که چگونه در احکام خویش از آسان‌گیری کار گرفته و در طعام حلال وسعت دارد و این گذشت را بنگر که خداوند با آن آفریده‌های خود را خوشبخت می‌سازد.

﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمۡ ذُو رَحۡمَةٖ وَٰسِعَةٖ وَلَا یُرَدُّ بَأۡسُهُۥ عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ١٤٧.

و اگر تو را ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم این کفار تکذیب کردند به آن‌ها خبر بده که خدای‌تعالی برای کسانی که به او ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند دارای رحمتی واسع است و از جملۀ نشانه‌های رحمت او این است که به دشمنان خود مهلت می‌دهد و در نزول عذاب بر گنهکاران عجله نمی‌نماید تا اینکه فرصت توبه در اختیار او قرار گیرد. در کنار این اوتعالی دارای عذاب و عقاب بزرگ و دردناک نیز هست، این عذاب برای کسانی است که از او نافرمانی کنند و با پیامبرش بجنگند و کتابش را تکذیب نمایند.

واجب این است که انسان در کرم خدای‌تعالی و ثواب او امید داشته باشد و از عذاب و غضب او بترسد.

﴿سَیَقُولُ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُواْ لَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ مَآ أَشۡرَکۡنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمۡنَا مِن شَیۡءٖۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ حَتَّىٰ ذَاقُواْ بَأۡسَنَاۗ قُلۡ هَلۡ عِندَکُم مِّنۡ عِلۡمٖ فَتُخۡرِجُوهُ لَنَآۖ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا ٱلظَّنَّ وَإِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا تَخۡرُصُونَ ١٤٨.

به زودی مشرکان با شما احتجاج می‌کنند و می‌گویند اگر خدای‌تعالی اراده می‌کرد که آن‌ها شریک نیاورند هرگز چنین نمی‌کردند ولی خداوند عزوجل چنین چیزی را بر آن‌ها مقدّر نموده است. بر آن‌ها مطابق گمان خود آن‌ها حکم صورت گرفته که آن‌ها و پدران‌شان ایمان نیاورند. همچنان اگر خدای‌تعالی اراده می‌کرد آن‌ها را از تحریم کشت‌ها و چهارپایان منع کند حتماً آن‌ها این کار را نمی‌کردند، ولی خدای‌تعالی خواست تا آن‌ها چنین کاری را بکنند. به آن‌ها خبر بده که این شبهه قدیمی است، کفار در گذشته نیز چنین احتجاجی کردند، آیا نزد شما دلیلی از جانب خدا عزوجل هست که به شما این عمل را مجاز داشته است؟ یا آیا شما دانش ثابتی دارید که خداوند برای شما شرکیات و تحریم آنچه بر شما حلال نموده است را مقدر کرده است؟ این دلیل کجاست؟ نزد شما جز ایرادات و گمان‌های فاسد و دروغین و افترای آشکار دیگر هیچ نیست و هیچ ادعایی و هیچ تحریم بدون تحریم بدون دلیل و هیچ علمی بدون یقین پذیرفته نمی‌شود.

﴿قُلۡ فَلِلَّهِ ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُۖ فَلَوۡ شَآءَ لَهَدَىٰکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٤٩.

پس ای مشرکان! حجّت قاطع پروردگار بر شماست و حقیقت روشن در حکم خداست نه در حکم شما که بت می‌پرستید و حلال را حرام و حرام را حلال می‌کنید. حجّت بر شماست نه بر خداوند عزوجل و اوتعالی اگر ارادۀ هدایت شما را می‌نمود حتماً شما را به راه راست هدایت می‌کرد ولی او دارای حکمت بالغه و قضا و قدر محکم و درست است.

﴿قُلۡ هَلُمَّ شُهَدَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ یَشۡهَدُونَ أَنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَ هَٰذَاۖ فَإِن شَهِدُواْ فَلَا تَشۡهَدۡ مَعَهُمۡۚ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱلۡأٓخِرَةِ وَهُم بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ ١٥٠.

برای این مشرکان نادان بگو شاهدان خویش را که حاضرند شما را در این ادعای‌تان تصدیق کنند که خدای‌تعالی بر شما آنچه را حرام نموده که خود بر خویشتن از قبیل محصولات کشاورزی و چهارپایان حرام کرده‌اید بیاورید. اگر برای آن‌ها شهادت دادند تصدیق‌شان نکنید که آن‌ها گنهکاراند و با آن‌ها موافقه نکن که آن‌ها ستمگاراند و از راه و مسیر کسانی که از هوای خویش پیروی می‌کنند تبعیت نکن که آن‌ها آیات و نشانه‌ها و پیامبری را تکذیب کرده و مرتکب امور حرام شدند و به روز آخرت نیز باور ندارند. این‌ها همه در کنار اینکه آن‌ها شرک آورده و خدایان دیگری را عبادت و آن‌ها را بر خدای‌تعالی برتری دادند پس وای بر آن‌ها از نزول عذاب شدید و دردناک.

﴿۞قُلۡ تَعَالَوۡاْ أَتۡلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمۡ عَلَیۡکُمۡۖ أَلَّا تُشۡرِکُواْ بِهِۦ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَبِٱلۡوَٰلِدَیۡنِ إِحۡسَٰنٗاۖ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَوۡلَٰدَکُم مِّنۡ إِمۡلَٰقٖ نَّحۡنُ نَرۡزُقُکُمۡ وَإِیَّاهُمۡۖ وَلَا تَقۡرَبُواْ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَۖ وَلَا تَقۡتُلُواْ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ ١٥١.

خطاب به مردم بگو بیائید تا من به شما اموری را که خدا عزوجل حرام نموده توأم با ارائۀ دلیل و برهان بیان کنم نه آنچه خودتان بر خویشتن حرام کرده‌اید. خداوند عزوجل شرک را حرام نموده که بزرگ‌ترین گناهان است و احسان و نیکی بر پدر و مادر را واجب کرده که به این ترتیب حق والدین مقرون به حق خداست. او همچنان بر شما کشتن اولاد را حرام نموده زیرا روزی دهندۀ شما و آنچه خدای‌تعالی است نه شما و از گناهان کبیرۀ پوشیده و آشکار بپرهیزید و وای بر شما از کشتن ارواح معصوم مگر اینکه خداوند مشروع نموده باشد مانند کشتن مرتد، یا زناکار محصن یا قصاص که این‌ها را خدای‌تعالی بر شما واجب نموده است. به امید اینکه این خطاب را بفهمید و امر و نهی را درک کنید تا تقوای الهی را بنابر بصیرت انجام دهید.

این است شریعت خدای رحمان نه بهتان بت‌ها.

﴿وَلَا تَقۡرَبُواْ مَالَ ٱلۡیَتِیمِ إِلَّا بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥۚ وَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ بِٱلۡقِسۡطِۖ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۖ وَإِذَا قُلۡتُمۡ فَٱعۡدِلُواْ وَلَوۡ کَانَ ذَا قُرۡبَىٰۖ وَبِعَهۡدِ ٱللَّهِ أَوۡفُواْۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ١٥٢.

ای وصیان بر مال ایتام! از مال یتیمان نخورید مگر زمانی که در آن مصلحتی برای خود یتیم از قبیل تنمیۀ مال و اصلاح حال او باشد که باید در چنین حالتی هم مطابق با معروف و بدون فساد و تباهی باشد. و چون این یتیم‌ها به سن بلوغ برسند اموال‌شان را به خود آن‌ها واگذار کنید و بر شما لازم است تا وزن و پیمانه را کامل کنید و از آن نکاهید که چنین کاری حرام است. و اگر تلاش کردید پیمانه را به نیکوئی انجام دهید ولی بازهم در آن نقص غیر عمدی صورت گرفت چنین چیزی عفو خواهد بود؛ زیرا خارج از توان و سیطرۀ انسان است. و از خدا در تمام اقوال و گفتار خود بترسید طوری که این گفتار باید عادلانه باشد و در آن هیچ ظلم و ستم، دروغ و گناهی نباشد خواه هنگام خبر دادن یا حکم نمودن و یا شهادت و روایت و شفاعت، اگرچه این شهادت برعلیه یکی از اقربا و نزدیکان انسان نیز باشد، چون در احقاق حق جایی برای طرفداری‌های اینچنینی نیست. و به عهد و پیمانی که بین شما و خدای‌تان و قراردادهایی که بین شما و مردم است پای‌بند باشید که جایی برای پیمان شکنی و نقض عهد نزد یک مسلمان وجود ندارد. این‌ها همه وصیت‌های سودمندی است که خدای‌تعالی به سوی پیامبر خود وحی نموده تا شریعتی محکم باشد و امید است تا شما نیز از این وصایای سودمند حد اکثر بهره را ببرید و در عواقب امور تفکر و تدبر کنید تا تمام اقوال، احوال و اعمال شما نیکو و برابر گردد.

﴿وَأَنَّ هَٰذَا صِرَٰطِی مُسۡتَقِیمٗا فَٱتَّبِعُوهُۖ وَلَا تَتَّبِعُواْ ٱلسُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمۡ عَن سَبِیلِهِۦۚ ذَٰلِکُمۡ وَصَّىٰکُم بِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٥٣.

و از جملۀ این وصایا یکی هم حرکت کردن در راه راست است، راه راستی که دین برابر خداست، این راه را لازم گیرید که در آن نجات و رستگاری است زیرا راهی است که خدا آن را بیان نموده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر آن راهنمائی کرده است، در حالی که مقصدش حق، نیروی محرکش صدق و جلودارش ایمان است و از این برحذر باشید که در راهی جز این راه گام بردارید که در تاریکی‌ها هلاک می‌شوید و در فلات‌های آن سرگردان خواهید شد، پس به دعوت‌گران این راه گوش فرا ندهید. این نصائح از جمله اموری است که خدای‌تعالی بر شما لازم گردانیده و شریعت منزل و فرقان مفصل است. توجه به این وصیت‌ها شما را بر اجرای اوامر اجتناب از نواهی وامی‌دارد.

﴿ثُمَّ ءَاتَیۡنَا مُوسَى ٱلۡکِتَٰبَ تَمَامًا عَلَى ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لَّعَلَّهُم بِلِقَآءِ رَبِّهِمۡ یُؤۡمِنُونَ ١٥٤.

و خداوند عزوجل برای موسی علیه السلام تورات را داد، این کار مایۀ اتمام نعمت بر نیکوکاران از امّت اوست، احترام و گرامی‌داشتی برای اهل ملت اوست که دعوتش را پذیرفتند. تورات حاوی احکام دینی آن‌ها و مایۀ هدایت و رهنمایی‌شان به سوی اموری است که مایۀ سعادت‌شان است. تورات سبب حصول رضای الهی برای کسی است که به آن عمل می‌کند. برای چنین کسی گناهانش بخشیده می‌شود و حسناتش چند برابر می‌گردد. تورات بیانی است که آن‌ها را بر ایمان به لقای خدای ملک دیان و باور داشتن به روز تهدید و آماده‌گی گرفتن به خاطر آن فرا می‌خواند و هر که بداند که به ملاقات خدای خود خواهد رفت در این راه سعی و تلاش می‌کند و مراقب خدای یکتا و یگانه است.

﴿وَهَٰذَا کِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ مُبَارَکٞ فَٱتَّبِعُوهُ وَٱتَّقُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ١٥٥.

و این قرآن عظیم و ذکر حکیم را ما بر پیامبر گرامی نازل کردیم. قرآن مایۀ برکت برای کسی است که آن را تلاوت و حفظ کند و بفهمد و به آن عمل نماید. پس به پندهایش پایبند باشید و از اوامرش اطاعت و از نواهی‌اش اجتناب کنید تا به رستگاری بزرگ و نعمت ماندگار در مجاورت خدای رحمان و رحیم دست یابید که سعادت دنیا و نجات آخرت مرهون پیروی از قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است.

﴿أَن تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أُنزِلَ ٱلۡکِتَٰبُ عَلَىٰ طَآئِفَتَیۡنِ مِن قَبۡلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمۡ لَغَٰفِلِینَ ١٥٦.

و ما این قرآن عظیم را بر شما نازل کردیم تا نگوئید که تورات بر یهودیان و انجیل بر نصرانیان نازل شده و ما کتابی نداریم، پس بر ما حجّت تمام نشده و بر ما کتاب‌های آن‌ها اطلاع نداریم تا حق را باطل باز شناسیم. حالا قرآن نازل شد و حق واضح و آشکار گردید و دروغ و بهتان باطل شد.

﴿أَوۡ تَقُولُواْ لَوۡ أَنَّآ أُنزِلَ عَلَیۡنَا ٱلۡکِتَٰبُ لَکُنَّآ أَهۡدَىٰ مِنۡهُمۡۚ فَقَدۡ جَآءَکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞۚ فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَصَدَفَ عَنۡهَاۗ سَنَجۡزِی ٱلَّذِینَ یَصۡدِفُونَ عَنۡ ءَایَٰتِنَا سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ بِمَا کَانُواْ یَصۡدِفُونَ ١٥٧.

و تا با نازل نشدن کتابی بر خود احتجاج نکنید و نگوئید اگر کتابی بر ما مانند یهود و نصارا نازل می‌شد ما حتماً از آن‌ها رهیاب‌تر و با تقواتر می‌بودیم. اینک کتاب نازل شده، پیامبر فرستاده شده و حق بیان گردیده است؛ اینک واضح و آشکار شده و دلیل و برهان مشهور شده است در حالی که برای استجابت کنندگان رحمت موعود و برای رجوع کنندگان الطافی از جانب خدای کریم است. بنابراین ستمگارترین مردم کسی است که به حجت‌هایی خدای‌تعالی که پیامبر خود را به منظور تبلیغ آن فرستاد باور نداشته باشد و آن را تکذیب کند؛ زیرا چنین شخصی شهادت را پنهان داشته، حق را رد نموده و راستی و صداقت را تکذیب کرده است و همچنان کسی که بنابر استکبار و سرکشی از هدایت روی گرداند، برای چنین کسانی بدترین عذاب و شدیدترین کیفرهاست چون از حق انکار نموده و از قبولی رسالت و پیامبری خود را کنار کشیده‌اند. پس بد بادا هر اعراض‌گر و هلاک بادا هر تکذیب کننده.

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّآ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ رَبُّکَ أَوۡ یَأۡتِیَ بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَۗ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَٰتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَٰنُهَا لَمۡ تَکُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ کَسَبَتۡ فِیٓ إِیمَٰنِهَا خَیۡرٗاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ١٥٨.

این کفار تکذیبگر منتظر چه چیزی جز ایناند که ملائکه ارواح‌شان را قبض کنند یا خداوند عزوجل به گونه‌ای که سزاوار عظمت و بزرگی‌اش است به منظور قضاوت بیاید یا برخی از علامات و نشانه‌های قیامت مانند طلوع خورشید از مغرب فرا رسد، هرگاه چنین حالتی فرا رسد ایمان هیچ‌کس که پیش از آن ایمان نیاورده پذیرفته نمی‌شود و از هیچ نفس مؤمنه‌ای عملی صالح که پیش از آن انجام نداده قبول نمی‌شود. پس انتظار بکشید که ما نیز انتظار می‌کشیم تا راست از دروغ مشخص شود و آنکه بر حقیقت است از آنکه بر باطل است متمایز گردد و به زودی خدای‌تعالی برای شما راستی رسالت و صحت دعوت من را بیان می‌دارد و دروغ و عملکرد زشت‌شان را برای شما برملا می‌سازد. هرگاه قیامت برپا گردد اهل طاعت گرامی داشته می‌شود و اهل بهتان و بدی زیان می‌بینند پس شما منتظر عذابید و ما منتظر ثوابیم.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمۡ وَکَانُواْ شِیَعٗا لَّسۡتَ مِنۡهُمۡ فِی شَیۡءٍۚ إِنَّمَآ أَمۡرُهُمۡ إِلَى ٱللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡعَلُونَ ١٥٩.

آنانی که در دین خویش بعد از اجتماع بر توحید اختلاف کردند و بر اثر این اختلاف تبدیل به فرقه‌های گوناگون و احزابی متعدد شده و باهم منازعه نمودند، تو از آن‌ها و از عملکرد زشت‌شان بی‌زاری و از جانب پروردگار خود بر بینه و راه مستقیمی. اما بازگشت آن‌ها به سوی خداست تا به آن‌ها نتیجۀ عملکرد بدشان را خبر دهد و سپس آن‌ها را به بدترین کیفرها دچار کند به جز اهل توحید و اجتماع بر حق که در نشیمنگاه صدق توأم با لطف و نرمی و مقامی بلندی قرار خواهند داشت.

﴿مَن جَآءَ بِٱلۡحَسَنَةِ فَلَهُۥ عَشۡرُ أَمۡثَالِهَاۖ وَمَن جَآءَ بِٱلسَّیِّئَةِ فَلَا یُجۡزَىٰٓ إِلَّا مِثۡلَهَا وَهُمۡ لَا یُظۡلَمُونَ ١٦٠.

هر کس در روز قیامت عمل صالحی انجام دهد برای او از حسنه ده برابر آنست، این افزایش کرم خدا و فضل اوست و هر که عمل بدی انجام دهد مطابق با آن کیفر می‌بیند نه بیشتر مگر اینکه خداوند عزوجل آن گناه را ببخشد و از آن درگذرد. بنابراین هیچ ستمی از ناحیۀ ازیاد بدی‌هایی که انجام نشده و نقصی در حسنات که انجام شده نیست بلکه همه چیز براساس عدالت و فضل است.

﴿قُلۡ إِنَّنِی هَدَىٰنِی رَبِّیٓ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ دِینٗا قِیَمٗا مِّلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ حَنِیفٗاۚ وَمَا کَانَ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ١٦١.

بگو ای پیامبر! خداوند عزوجل من را در دینی برابر و مستقیم موفق ساخته که همان دین ابراهیم حنیف، یکتاپرست و مسلمانی است که از شرک بریء است، من بر این منهج و روش به گونه‌ای استقامت دارم که در آن هیچ‌گونه انحراف و کجیی نیست، وحدانیتی بدون شرک و گذشتی بدون سختی است.

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢.

بگو ای محمد همانا نماز، طاعت، ذبح، اعمال تقربی و سایر عبادات من و آنچه در زندگی خود انجام داده‌ام و آنچه بر آن به ملاقات خدای خود بعد از مرگ خویش می‌روم، همۀ این‌ها را در کمال اخلاص به پروردگار خود و بدون هرگونه ریا، خودنمائی، شرک و شک انجام می‌دهم. پس زندگانی و آخرت همه از آن خداست زیرا او کسی است که خلایق را با روزی خویش پرورش داده، از این‌رو حق او این است که عبادت شود و به یکتائی یاد گردد.

﴿لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ ١٦٣.

و من هرگز به پروردگار خود در هیچ عملی از اعمال، شریک و انیاز قرار نمی‌دهم. او مرا امر نموده تا در توحید و عبادت اخلاص داشته باشم. من امرش را اطاعت نموده و اولین کسی از امّت خود ام که شنیده و اطاعت کرده است، پس من امام و پیشوای‌شان در طاعتم.

﴿قُلۡ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِی رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیۡءٖۚ وَلَا تَکۡسِبُ کُلُّ نَفۡسٍ إِلَّا عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۚ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرۡجِعُکُمۡ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمۡ فِیهِ تَخۡتَلِفُونَ ١٦٤.

ای پیامبر! برای مشرکان بگو آیا شما اراده دارید تا من پروردگاری را غیر از خدایی که هستی را آفریده و به تدبیر امور آن پرداخته و خلایق را روزی داده است پرستش کنم؟! تنها او مستحق عبادت است و هر که کار بدی انجام دهد کیفر آن برخود اوست و هیچ نفس بریء گناه نفس گنهکار را به دوش نمی‌کشد بنابراین هیچ‌کس در برابر گناه دیگران مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد. بازگشت همه به منظور دادرسی به سوی خداست و او شما را در جریان افعال‌تان قرار می‌دهد و در برابر اعمال‌تان جزا می‌دهد که او بر همۀ احوال آگاه است.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَکُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَکُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۗ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمُۢ ١٦٥.

خدای تعالی، تنها او شما را به گونه‌ای قرار داده که برخی به منظور تعمیر و توسعه، جانشین برخی دیگر می‌شوید و او بعضی از شما را در مراتب علم، مال نیرو و جاه و امثال آن بلندتر ساخته تا شما را در آنچه به شما بخشیده امتحان کند. او شکرگزار را از منکر می‌داند. اوتعالی در کیفر دهی نافرمانان بسیار سریع است و برای کسی که تقوا داشته باشد غفور و بخشنده و برای کسی که به سویش التجا کند مهربان است بنابراین اعراض‌گر، رانده شده و گناه توبه کننده بخشیده شده و عمل صالح مشکور خواهد بود روی این اساس طاعت کننده باید بین خوف و رجا باشد.


سورۀ اعراف

سورۀ اعراف

مکی است؛ ترتیب آن 7؛ شمار آیات آن 206

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿الٓمٓصٓ ١.

«الف، لام، صاد» خدای‌تعالی به مراد خویش از این حروف داناتر است، این امر توأم با این اعتقاد که این حروف دارای معانی بزرگ و مقاصد نیکوئی است.

﴿کِتَٰبٌ أُنزِلَ إِلَیۡکَ فَلَا یَکُن فِی صَدۡرِکَ حَرَجٞ مِّنۡهُ لِتُنذِرَ بِهِۦ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ ٢.

قرآن کریم کتابی است که از سوی خداوند عزوجل بر تو نازل شده پس در تبلیغ آن به مردم دچار دلتنگی نشو ولو در این راه شکنجه و تکذیب شوی که خدای‌تعالی تو را حفظ می‌کند. با این کتاب گناهکاران ترسانیده می‌شوند و به اطاعت کنندگان بشارت داده می‌شود و مؤمنان از آن پند می‌گیرند پس تهدید آن متوجه کسانی است که نافرمانی می‌کنند و وعدۀ او برای پرهیزگاران است روی این اساس یک دعوتگر را هیچگاه اذیت دیگران از دعوتش بازنمی‌دارد.

﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٣.

ای مؤمنان از آنچه خداوند عزوجل به سوی شما نازل نموده پیروی کنید، کتابی که در آن نجات و موفقیت دنیا و آخرت است. و از سنّت مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز پیروی کنید که این سنّت نیز وحی خدا بر پیامبرش است و از این برحذر باشید که غیر قرآن را پیروی کنید و انصاری را از میان طاغوت‌ها و شیاطین و مددگاران‌شان برگزینید.

شما به گونه‌ای هستید که این وحی را مگر اندک به یاد نمی‌آورید و غالباً در فراموشی و غفلت بسر می‌برید در حالی که واجب و لازم بر شما این است که همواره بر ذکر و عبرت گرفتن که مذهب و روش نیکوکاران است دوام دهید.

﴿وَکَم مِّن قَرۡیَةٍ أَهۡلَکۡنَٰهَا فَجَآءَهَا بَأۡسُنَا بَیَٰتًا أَوۡ هُمۡ قَآئِلُونَ ٤.

و چه بسیارند قریه‌هایی که ما آن‌ها را به سبب اعراض از ایمان هلاک کردیم و چون اراده نمودیم تا هلاک‌شان کنیم آن‌ها را در شب در حالی گرفتیم که غرق در خواب بودند و یا در نیمه‌های روز که بازهم در کمال غفلت خواب شده بودند و عذاب به صورت ناگهانی به سراغ آن‌ها آمد بدون اینکه آمادگی داشته باشند تا خود را محاسبه و یا توبه کنند.

﴿فَمَا کَانَ دَعۡوَىٰهُمۡ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَآ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ إِنَّا کُنَّا ظَٰلِمِینَ ٥.

هنگامی که عذاب بر آن‌ها نازل شد چاره‌ای نداشتند جز اینکه فریاد برآورند و استغاثه کنند و بگویند: اعتراف می‌نمائیم که ما به خدا عزوجل شریک آورده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌ایم و این است جزای ما. سوگند به خدا عزوجل که این حسرت و ندامت بیش از حد، در آن‌ها هنگامی صورت می‌گیرد که هیچ نفعی به حال آن‌ها در پیشگاه خداوند عزوجل ندارد.

﴿فَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسۡ‍َٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٦.

سوگند به خدا عزوجل که ما از امت‌ها در روز قیامت سوال خواهیم کرد که پاسخ آن‌ها به دعوت پیامبران چه بوده است و سوگند به خدا عزوجل که از پیامبران نیز سوال خواهیم کرد که پاسخ اقوام‌شان به آن‌ها چه بوده است و آیا رسالت را به آن‌ها رسانیده‌اند یا خیر؟ در حالی که خدای‌تعالی این امر را می‌داند ولی به این منظور این سوالات صورت می‌گیرد تا دانش هر کسی ثابت شود و چقدر هولناک است این مشهد و چه مقام وحشتناکی است این.

﴿فَلَنَقُصَّنَّ عَلَیۡهِم بِعِلۡمٖۖ وَمَا کُنَّا غَآئِبِینَ ٧.

سوگند به خدا عزوجل که پیامبران را در جریان پاسخ اقوام‌شان قرار می‌دهیم، زیرا بر خدا عزوجل هیچ امری پوشیده نیست و هیچ‌کس از دایرۀ علم و دانش او غائب نمی‌باشد بلکه علم شامل نزد اوست و او بر همۀ امور نهان و آشکار آگاه است.

﴿وَٱلۡوَزۡنُ یَوۡمَئِذٍ ٱلۡحَقُّۚ فَمَن ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ٨.

و به زودی همۀ اعمال مردم چه خوب باشد یا بد بدون هرگونه ظلم و کاستیی وزن خواهد شد و هر کسی که حسانتش بر بدی‌هایش غالب آید محققاً رستگار شده و از «صراط» عبور کرده است بنابراین تفضیل بر اعمال صالحه بزرگ‌ترین توشه است.

﴿وَمَنۡ خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ فَأُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُم بِمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَظۡلِمُونَ ٩.

و هر کس پلۀ حسناتش کاسته شود و بدی‌هایش افزون گردد محققاً این‌ها کسانی‌اند که سعی و تلاش‌شان تباه شده و عمل‌شان برباد گردیده است و مسیر آن‌ها به سبب ظلمی که بر خویشتن از طریق شرک انجام داده‌اند و یا با گناه بسیاری که در حالت توحید و یکتاپرستی انجام داده‌اند به سوی دوزخ است.

﴿وَلَقَدۡ مَکَّنَّٰکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَجَعَلۡنَا لَکُمۡ فِیهَا مَعَٰیِشَۗ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ ١٠.

ای مردم! ما بر شما زمین را به عنوان فرش و قدمگاه قرار دادیم و در آن برای شما طعام سهل و آسان، شراب گوارا، مرکب راحت، منظر زیبا توأم با صحت بدن و استقرار در وطن در کمال امن و آسایش قرار دادیم؛ ولی شکر شما بسیار اندک بوده و اکثر شما نعمت خدای جلیل را منکر می‌شوید.

﴿وَلَقَدۡ خَلَقۡنَٰکُمۡ ثُمَّ صَوَّرۡنَٰکُمۡ ثُمَّ قُلۡنَا لِلۡمَلَٰٓئِکَةِ ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ فَسَجَدُوٓاْ إِلَّآ إِبۡلِیسَ لَمۡ یَکُن مِّنَ ٱلسَّٰجِدِینَ ١١.

و محققاً که ما پدرتان آدم علیه السلام را از گل آفریده و سپس او را در شکل انسان صورت دادیم و ملائکه را فرمودیم تا بر او نظر به علم و دانشی که دارد سجده کنند پس آن‌ها به نشانۀ طاعت و احترام بر آدم سجده کردند نه به عنوان عبادت ولی از این میان ابلیس از سجده ابا آورد چون در نهاد خود کبر و غرور داشت از این‌روی از رحمت الهی طرد شد.

﴿قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسۡجُدَ إِذۡ أَمَرۡتُکَۖ قَالَ أَنَا۠ خَیۡرٞ مِّنۡهُ خَلَقۡتَنِی مِن نَّارٖ وَخَلَقۡتَهُۥ مِن طِینٖ ١٢.

خداوند عزوجل به ابلیس لعین گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را بر ترک سجده بر آدم علیه السلام وا داشت در حالی که من تو را امر کردم و اطاعت از امر خدای‌تعالی واجب است. آن طرد شده ملعون گفت: من از آدم بهترم و اصل من از اصل او بهتر است زیرا عنصر آتش از عنصر گِل بهتر است.

﴿قَالَ فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ ١٣.

گفت از بهشت ذلیل و خوار پائین شو که برای تو مجاز نیست در سرای کرامت من تکبر ورزی و از طاعت من سر باز زنی چون مستحق تکریم کسی جز آنکه امر را با تسلیم شدن پاسخ دهد نیست.

﴿قَالَ أَنظِرۡنِیٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ ١٤.

ابلیس گفت: پروردگارا من را مهلت بده و روحم را تا روز بر انگیخته شدن از قبرها قبض نکن. این تقاضای بقای او نشانۀ از دیاد بدبختی اوست تا گناهش بیشتر و جرمش افزون گردد.

﴿قَالَ إِنَّکَ مِنَ ٱلۡمُنظَرِینَ ١٥.

خداوند عزوجل به او گفت تو از جملۀ مهلت داده شدگانی، تا به این ترتیب سنّت ابتلا تمام شود و کشاکش بین خیر و شر و حق و باطل برپای گردد.

﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ ١٦.

ابلیس گفت: به سبب اغوائی که در حق من روا داشتی سوگند یاد می‌کنم که سر هر راهی که به سوی تو منتهی شود قرار گیرم و آن‌ها را از هدایت بازدارم و به سوی سرکشی رهنمایی کنم.

﴿ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ ١٧.

سوگند یاد می‌کنم که بر بندگان تو از هر جهتی از جهات چهارگانه داخل شوم و از خلال تمام مرام‌های‌شان اعم از شبهات، شهوات، خشم، غفلت و از این قبیل و حتماً بسیاری از آن‌ها را از شکر تو بازخواهم داشت و آنان را بر کفر و انکار نعمت وا خواهم داشت.

﴿قَالَ ٱخۡرُجۡ مِنۡهَا مَذۡءُومٗا مَّدۡحُورٗاۖ لَّمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٨.

حق‌تعالی خطاب به ابلیس گفت: از بهشت در کمال ذلّت و خواری و مذمت و طرد شده بیرون شو! سوگند یاد می‌کنم هر کسی از تو اطاعت کند و از من نافرمانی، او را از رضوان خود محروم و به آتش خویش وارد خواهم کرد و به او ذلّت و بدنامی خواهم چشانید.

﴿وَیَٰٓـَٔادَمُ ٱسۡکُنۡ أَنتَ وَزَوۡجُکَ ٱلۡجَنَّةَ فَکُلَا مِنۡ حَیۡثُ شِئۡتُمَا وَلَا تَقۡرَبَا هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٩.

و بعد از اخراج ابلیس به آدم علیه السلام گفتیم تو و همسرت حوّا در بهشت بمانید و از انواع و اقسام نعمت‌ها از قبیل انواع خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها در کمال خنکی چشم و شادمانی قلب بهره برید و وای بر شما اگر از این درخت بخورید که خوردن از این درخت بر شما حرام است و اگر خوردید یقیناً بر خویشتن ظلم نموده و از پروردگار نافرمانی نمودید.

﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا ٱلشَّیۡطَٰنُ لِیُبۡدِیَ لَهُمَا مَا وُۥرِیَ عَنۡهُمَا مِن سَوۡءَٰتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَىٰکُمَا رَبُّکُمَا عَنۡ هَٰذِهِ ٱلشَّجَرَةِ إِلَّآ أَن تَکُونَا مَلَکَیۡنِ أَوۡ تَکُونَا مِنَ ٱلۡخَٰلِدِینَ ٢٠.

شیطان برای آدم و حوا خوردن درخت منهیه را نیکو جلوه داد و این معصیت را در نظر آن‌ها مزیّن کرد تا به سبب آن عورت پوشیدۀشان را برهنه سازد چون آن‌ها هنگامی که از درخت خوردند نظر به بدی مخالفت و عقوبت گناه لباس‌شان بیرون افتاد. همچنان شیطان معلون آنان را چنین فریب داد که سبب تحریم درخت این است که تا شما تبدیل به دو مَلَک مقرب نشوید و تا برای همیشه در بهشت جاودان نباشید و نمیرید. این فریب و مکر شیطان بود که آن دو تصدیق کردند و آن مصیبت بزرگ بر سر آن‌ها فرود آمد.

﴿وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٢١.

و شیطان برای آدم و همسرش سوگند یاد نمود که او برای آن‌ها نصیحت‌گری امین است که بر منفعت آن‌ها حریص می‌باشد، در حالی که دروغ گفته و افترا نموده بلکه او دشمنی واضح و آشکار است.

﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖۚ فَلَمَّا ذَاقَا ٱلشَّجَرَةَ بَدَتۡ لَهُمَا سَوۡءَٰتُهُمَا وَطَفِقَا یَخۡصِفَانِ عَلَیۡهِمَا مِن وَرَقِ ٱلۡجَنَّةِۖ وَنَادَىٰهُمَا رَبُّهُمَآ أَلَمۡ أَنۡهَکُمَا عَن تِلۡکُمَا ٱلشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّکُمَآ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمَا عَدُوّٞ مُّبِینٞ ٢٢.

شیطان با مکر و حیله آن دو را به سوی خوردن درخت کشانید و چون از درخت خوردند عورت‌های‌شان ظاهر گشت، بنابراین تلاش نمودند عورت‌های‌شان را با برگ‌های درختان بهشت بپوشند. چه لغزش بزرگی بود که به دنبال آن حسرت بزرگ آمد و چه خطایی بود که پشیمانی به دنبال داشت!! امر خدا عزوجل مقدر و قضایش نافذ است، اوتعالی آدم و حوا را ندا کرد و فرمود: آیا شما را از خوردن این درخت نهی نکردم؟ من به عنوان پروردگار، شما را آفریده و به مصالح‌تان داناترم و به شما خبر دادم که شیطان دشمنی واضح و آشکار برای شماست و در نصائح خویش که نسبت به شما انجام می‌دهد از دغل و فریب‌کار می‌گیرد. نهی و تحذیر گذشت ولی در آنچه تقدیر شده حیله‌ای نیست.

﴿قَالَا رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣.

آدم و حوا بعد از ارتکاب این اشتباه گفتند: پروردگارا! ما بر خویشتن از طریق خوردن درخت ظلم کردیم و از نهی تو مخالفت و از شیطان اطاعت نمودیم، پس گناه ما را ببخش و اگر ما را با رحمت خود درنیابی حتماً هلاک خواهیم شد. این عملکرد آدم و حوا می‌توان سنتی نیکو برای تمام گنهکاران باشد و هر که توبه کند خدای‌تعالی می‌بخشد و اگر توبه در پیشگاه خداوند عزوجل محبوب‌ترین عمل نمی‌برد، او عزیزترین مردم نزد خود را به آن مبتلا نمی‌کرد.

﴿قَالَ ٱهۡبِطُواْ بَعۡضُکُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوّٞۖ وَلَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُسۡتَقَرّٞ وَمَتَٰعٌ إِلَىٰ حِینٖ ٢٤.

خدای‌تعالی به آدم علیه السلام و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آئید، دشمنی در بین شما نظر به حکمتی که خدای‌تعالی اراده نموده مستمر خواهد بود، پس قرارگاه و مسکن شما در زمین و متاع شما از طعام و شراب و لباس در آن است که تا هنگام وفات شما ادامه خواهد داشت چون اجل‌ها معلوم و ارزاق تقسیم شده است.

﴿قَالَ فِیهَا تَحۡیَوۡنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنۡهَا تُخۡرَجُونَ ٢٥.

زندگی و مرگ شما در زمین است و در داخل زمین قبرهای شماست و از این قبرها به منظور حساب بیرون آورده خواهید شد، از این‌رو زمین مادر شما به حساب می‌آید که هم شما را در نهاد خود حمل می‌کند و هم می‌زاید و هم محل معاش شماست.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ قَدۡ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ لِبَاسٗا یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ وَرِیشٗاۖ وَلِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ ذَٰلِکَ خَیۡرٞۚ ذَٰلِکَ مِنۡ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٢٦.

ای بنی آدم! همانا برای پوشش عورت‌ها و اجسام‌تان لباس‌هایی را از پنبه، پشم و کُرک و پَرهایی را به منظور زینت و زیبائی آماده کردیم در حالی که لباس ایمان و عمل صالح از همۀ این لباس‌ها بهتر است؛ زیرا با دوام‌تر است. هردو نوع این لباس‌ها نشانه‌هایی بر قدرت خدای‌تعالی و نعمت بسیار و منت وافر و لطف زیاد اوست به امید اینکه فضل خدا عزوجل را بر خویشتن یاد آورید و شکرش را برجای آورده و عبادتش کنید و به او کفر نورزید.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ کَمَآ أَخۡرَجَ أَبَوَیۡکُم مِّنَ ٱلۡجَنَّةِ یَنزِعُ عَنۡهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوۡءَٰتِهِمَآۚ إِنَّهُۥ یَرَىٰکُمۡ هُوَ وَقَبِیلُهُۥ مِنۡ حَیۡثُ لَا تَرَوۡنَهُمۡۗ إِنَّا جَعَلۡنَا ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٢٧.

ای بنی آدم! از این برحذر باشید که شیطان شما را فریب دهد آنگونه که آدم و حوا را قبل از این فریب داده و از بهشت بیرون‌شان نمود. دشمنی بین شما و او همچنان مستمر خواهد بود و او کسی است که موجب خلع لباس شما و ظهور عورت‌تان گردید، این در حالی است که شیطان و اعوانش شما را می‌بینند و شما آن‌ها را نمی‌بینید پس خود را بپوشید و حفظ کنید و نام خدای را یاد کنید و ما چنین قضاوت کردیم که شیطان‌ها مددگاران و کمک کنندگان کافران‌اند که آن‌ها را جز به شر امر نمی‌نمایند.

﴿وَإِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ قَالُواْ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَآ ءَابَآءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِۖ أَتَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٢٨.

و هرگاه این مشرکان کار بدی مانند طواف دور خانۀ کعبه به صورت عریان و یا تقدیم نذر به پیشگاه بت‌ها و از این قبیل انجام دهند بر عملکرد خویش به دو چیز احتجاج می‌کنند: اول اینکه پدران‌شان چنین کرده‌اند. دوم اینکه خدای‌تعالی آن‌ها را به انجام چنین کاری امر کرده است.

آیه از ذکر تقلید پدران خودداری نمود چون این سخن آن‌ها درست بود ولی بر دروغی که بر خدا بربستند اعتراض صورت گرفت، چون خدای‌تعالی هرگز آن‌ها را به چنین کار بدی امر نکرده است. در این آیه خداوند متعال بیان می‌دارد که اوتعالی هرگز به چنین اعمال بدی امر نمی‌کند، پس شما چگونه به خدای‌تعالی اموری را نسبت می‌دهید که نگفته و امر نکرده است و شما صحت این قول خود را با دلیل نقلی و یا توجیه قابل قبولی نمی‌دانید.

این آیه دربارۀ طواف آن‌ها دور خانۀ کعبه به صورت عریان نازل شده است.

﴿قُلۡ أَمَرَ رَبِّی بِٱلۡقِسۡطِۖ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَٱدۡعُوهُ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَۚ کَمَا بَدَأَکُمۡ تَعُودُونَ ٢٩.

برای آن‌ها ای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بگو که خدای من به فحشا امر نکرده بلکه به عدالت و حق امر کرده است و هرگاه در نماز می‌ایستید باید که توجه شما به سوی خدا باشد و در عبادت خود اخلاص داشته باشید. چنان‌چه او شما را از عدم آفرید همانگونه که شما را بعد از پوسیدن‌تان زنده می‌کند تا بر اعمالی که انجام داده‌اید محاسبه کند.

﴿فَرِیقًا هَدَىٰ وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیۡهِمُ ٱلضَّلَٰلَةُۚ إِنَّهُمُ ٱتَّخَذُواْ ٱلشَّیَٰطِینَ أَوۡلِیَآءَ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَیَحۡسَبُونَ أَنَّهُم مُّهۡتَدُونَ ٣٠.

و شما دو گروه هستید: یکی گروهی که خداوند عزوجل آن‌ها را در طاعت و عبادت خود و در متابعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توفیق داده و گروه دیگر که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب بدشان گمراه نموده است، چون آن‌ها شیاطین را دوست و انصار برای خود به غیر از خدا عزوجل گرفته‌اند و از آن‌ها در معصیت اطاعت کردند و امور را بر آن‌ها چنان خلط کردند که آن‌ها گمان کردند بر حقیقت‌اند و دیگران در گمراهی آشکار.

﴿۞یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ ٣١.

ای بنی آدم! هنگام عبادت به خصوص نماز و طواف، خود را با لباس بپوشانید و همواره غذا و نوشیدنی حلال و پاکیزه را بدون تجاوز از حدود و توأم با شکر نعمت دهنده بخورید و بیاشامید که خداوند متعال هیچ کسی را که از حدودش تجاوز کند دوست ندارد، پس قصد نیکو و رعایت عدالت اساس هرکار است.

﴿قُلۡ مَنۡ حَرَّمَ زِینَةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِیٓ أَخۡرَجَ لِعِبَادِهِۦ وَٱلطَّیِّبَٰتِ مِنَ ٱلرِّزۡقِۚ قُلۡ هِیَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا خَالِصَةٗ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ ٣٢.

برای مردم بگو چه کسی زینت و جمالی را که خدای ذوالجلال مباح نموده از لباس و جواهر حرام کرده است و چه کسی پاکیزه‌های خوردنی و نوشیدنی را حرام نموده است؟ همانا سزاوارترین مردم به چنین نعمت‌هایی اعم از پوشیدنی، نوشیدنی و خوردنی مؤمنان‌اند و کفار نیز از آن بهره می‌برند. پس تمام این‌ها کمکی برای مؤمن و متاعی برای کافر در دنیاست ولی در آخرت همۀ این‌ها مخصوص مؤمنان خواهد بود.

و مانند چنین بیانی که در مسایل زینت، خورد و نوش و از این قبیل ارائه کردیم، احکام را به شما بیان می‌کنیم و تعالیم اسلام را آموزش می‌دهیم تا یک مسلمان در همۀ امور خود بر بصیرت و بینش باشد.

و چون زن‌ها در جاهلیت به صورت عریان طواف می‌کرد از این‌روی آیۀ: ﴿خُذُواْ زِینَتَکُمۡنازل شد.

﴿قُلۡ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّیَ ٱلۡفَوَٰحِشَ مَا ظَهَرَ مِنۡهَا وَمَا بَطَنَ وَٱلۡإِثۡمَ وَٱلۡبَغۡیَ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَأَن تُشۡرِکُواْ بِٱللَّهِ مَا لَمۡ یُنَزِّلۡ بِهِۦ سُلۡطَٰنٗا وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٣.

برای مردم بگو خدای‌تعالی پاکیزگی‌ها را حرام ننموده بلکه گناهان بد را حرام کرده است، گناهانی که بندگان به صورت مخفی یا آشکار انجام می‌دهند و تمام گناهان کبیره و صغیره و تجاوز از حدود در همه چیز و شریک آوردن به خدا عزوجل بدون حجّت و دلیل و بر مبنای زور و بهتان را و اینکه به خداوند عزوجل اقوالی نسبت داده شود که نگفته و احکامی که به آن امر نکرده است مانند دروغ در تحلیل و تحریم زیرا دین کامل و شریعت تمام و حجّت برپاست و بدعت در دین حرام است.

﴿وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا یَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا یَسۡتَقۡدِمُونَ ٣٤.

برای هر انسان، هر نسل، هر امّت و هر دولتی عمری محدد و وقتی معلوم است و هرگاه این عمر کامل شود انسان می‌میرد و آن نسل منقرض و آن امّت فانی و آن دولت سقوط می‌کند. این حکمتی بالغ و قدرتی نافذ و قضایی است الزامی که آن‌ها هیچگاه از آن به تأخیر می‌شوند و نه به جلو می‌افتند.

﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ إِمَّا یَأۡتِیَنَّکُمۡ رُسُلٞ مِّنکُمۡ یَقُصُّونَ عَلَیۡکُمۡ ءَایَٰتِی فَمَنِ ٱتَّقَىٰ وَأَصۡلَحَ فَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ ٣٥.

ای بنی آدم! هرگاه پیامبران خدا به سوی شما بیایند و دین خدا عزوجل را به شما بیان کنند پس از آن‌ها پیروی کنید و به هدایت‌شان هدایت شوید و هر کس از منهیات آن‌ها دوری گزیند و به اوامرشان عمل کند نباید از تمام امور هولناکی که پیش روی‌شان قرار دارد و نه هم از اعمالی که در گذشته انجام داده و نه از اموالی که داشته در تشویش و نگرانی قرار داشته باشد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٣٦.

و هر کسی آیات خدا عزوجل را تکذیب کند، آیاتی که اوتعالی در کتابی که بر پیامبر خود نازل نموده قرار داده است و بنابر تکبر و برتری جوئی و سرکشی از قبول آن سر باز زند، کیفر آن‌ها آتش دوزخ است که در آن برای همیشه خواهند بود چون تکذیب‌گری رد دین و مانع شدن از آن است و استکبار روی‌گردانی است و کیفر تمام اینگونه اعمال آتش دوزخ است.

﴿فَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا أَوۡ کَذَّبَ بِ‍َٔایَٰتِهِۦٓۚ أُوْلَٰٓئِکَ یَنَالُهُمۡ نَصِیبُهُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِۖ حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُنَا یَتَوَفَّوۡنَهُمۡ قَالُوٓاْ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَنَّهُمۡ کَانُواْ کَٰفِرِینَ ٣٧.

در دنیا هیچ‌کس ظالم‌تر از کسی که بر خدا افترا می‌کند نیست به این‌صورت که از جانب خود دست به تحلیل و تحریم بزند و آن را به شریعت نسبت دهد یا فرزند و همسر به خدا عزوجل قایل شود و یا شریک آورد و یا قرآن و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و یا کلاً رسالت و پیامبری را انکار کند.

خداوند عزوجل همۀ آن‌ها را دارای اندازۀ معینی از قوت و عمر کرد که هرگاه به پایان رسد و ملائکه به منظور نزع روحشان فرا رسند و برای آن‌ها بگویند کجاست شرکایی که شما به غیر از خدا عبادت می‌کردید آیا می‌توانند این شرکا به شما نفعی برسانند؟ آن‌ها خواهند گفت: آن‌ها ما را خوار و ذلیل کردند و ما نمی‌دانیم کجایند و از نصرت و یاری آن‌ها ناامید شدیم و اکنون اعتراف داریم که ما بر گمراهی شرک ورزیدیم ولی بعد از تمام شدن فرصت و وقوع خسران و زیان.

﴿قَالَ ٱدۡخُلُواْ فِیٓ أُمَمٖ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِکُم مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ فِی ٱلنَّارِۖ کُلَّمَا دَخَلَتۡ أُمَّةٞ لَّعَنَتۡ أُخۡتَهَاۖ حَتَّىٰٓ إِذَا ٱدَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعٗا قَالَتۡ أُخۡرَىٰهُمۡ لِأُولَىٰهُمۡ رَبَّنَا هَٰٓؤُلَآءِ أَضَلُّونَا فَ‍َٔاتِهِمۡ عَذَابٗا ضِعۡفٗا مِّنَ ٱلنَّارِۖ قَالَ لِکُلّٖ ضِعۡفٞ وَلَٰکِن لَّا تَعۡلَمُونَ ٣٨.

خدای‌تعالی خطاب به کفار فرمود: همراه امت‌های پیش از خویش که کفر ورزیدند چه انسان باشند یا جن داخل دوزخ شوید. و هرگاه گروهی از کفار داخل آتش شوند به لعن امتی خواهند پرداخت که پیش از آن‌ها داخل دوزخ شده‌اند، زیرا این‌ها زمانی که از آن‌ها پیروی کردند گمراه شدند و آنانی که قبلاً داخل دوزخ شده‌اند بعدی‌ها را لعن می‌کنند و چون همه در دوزخ جمع شدند آخری‌ها در اشاره به اولی‌ها می‌گویند ای پروردگار ما این‌ها بودند که ما را از راه راست تو گمراه کرده و مانع هدایت ما شدند پس از تو می‌طلبیم تا به آن‌ها دوچند عذاب دهی یا بیشتر. خدای‌تعالی به آن‌ها خبر می‌دهد که برای هریک از آن‌ها عذاب دوچند است، عذاب پیروان چون تقلید کورکورانه کردند و عذاب رهبران چون دست به گمراه‌گری زدند، ولی بعضی از آن‌ها اندازۀ این مضاعف شدن عذاب را نمی‌دانند.

﴿وَقَالَتۡ أُولَىٰهُمۡ لِأُخۡرَىٰهُمۡ فَمَا کَانَ لَکُمۡ عَلَیۡنَا مِن فَضۡلٖ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡسِبُونَ ٣٩.

پیشوایان خطاب به پیروان خود خواهند گفت: شما بر ما هیچ فضیلت و برتریی ندارید تا به سبب آن عذاب شما کم گردد، شما خود گمراه شده‌اید همانگونه که ما گمراه شده‌ایم پس این عذاب به سبب کسب خودتان است و اگر شما عقل و خرد می‌داشتید که با آن فکر می‌کردید از ما در گمراهی پیروی نمی‌کردید پس عذاب را بچشید.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَٱسۡتَکۡبَرُواْ عَنۡهَا لَا تُفَتَّحُ لَهُمۡ أَبۡوَٰبُ ٱلسَّمَآءِ وَلَا یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ حَتَّىٰ یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ فِی سَمِّ ٱلۡخِیَاطِۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٤٠.

آنانی که قرآن کریم و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را با تمام احکام، اصول و فروعی که دارند و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به خاطر تبلیغ آن فرستاده شده‌اند را تکذیب کردند و تکبر نموده و آن‌ها را نپذیرفتند، دروازه‌های آسمان بر روی‌شان آنگاه که ارواح‌شان قبض شود باز نمی‌گردد و هیچ عمل خوبی و دعایی به سوی آن‌ها بالا نخواهد رفت، چون سعی و تلاش‌شان بد بوده و از نهادی خبیث برخوردار بودند و دخول آن‌ها به بهشت محال خواهد بود، چنان‌چه داخل شدن شتر با آن ضخامتی که دارد در سوراخ تنگ سوزن محال است. این عذاب کیفر مجرمانی است که به خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش را تکذیب کردند.

﴿لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٞ وَمِن فَوۡقِهِمۡ غَوَاشٖۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلظَّٰلِمِینَ ٤١.

برای کفار فرش‌هایی از آتش در زیر پای‌شان و پرده‌هایی از آن بالای سرشان خواهد بود و اینگونه آتش از هر جهت بر آن‌ها احاطه خواهد داشت. با چنین عذابی حق‌تعالی تمام کسانی را کیفر می‌دهد که بر خویشتن یا بر دیگران ظلم کنند، ظلم بر خویشتن از طریق کفر و ظلم بر دیگران از طریق گمراه ساختن دیگران و تجاوز بر آن‌ها. منظور از گروه اخیر مشرکان‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَا نُکَلِّفُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَآ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ ٤٢.

اما مؤمنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و سعی و تلاش خود را مخصوص خدا ساختند و عبادت پروردگارشان را به اندازۀ توان از طریق امتثال اوامر و اجتناب نواهی به نیکوئی انجام دادند، برای چنین اشخاصی بهشت‌هایی است که برای ابد در آن قرار دارند چون ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند.

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِی صُدُورِهِم مِّنۡ غِلّٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهِمُ ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ لَقَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّۖ وَنُودُوٓاْ أَن تِلۡکُمُ ٱلۡجَنَّةُ أُورِثۡتُمُوهَا بِمَا کُنتُمۡ تَعۡمَلُونَ ٤٣.

ما دل‌های مؤمنان را در بهشت پاک و مصفّی ساخته و تمام حسادت‌ها و کنیه‌هایی را که در دنیا داشته‌اند بیرون می‌افگنیم تا قلب‌های‌شان پاک گردد و نفس‌های‌شان با صفا شود و هر نوع کدورتی که به دل تعلق داشته باشد از بین برود.

و از جمله نعمت‌ها یکی هم این است که از زیر پای آن‌ها جوی‌ها در حالی جاری است که در منزلتی امن و در شادمانی چشم و دل بسر می‌برند. در آن هنگام است که شکر خدایی را که هدایت‌شان نموده و در انجام عمل و ایمان توفیق‌شان داده تا به این منازل بلند برسند برجای می‌آورند و اگر فضل خدا عزوجل نمی‌بود آن‌ها هرگز با خویشتن هدایت نمی‌شدند لیکن این خداست که توفیق می‌دهد و او کسی است که آن‌ها را با فرستادن پیامبران و نازل نمودن کتاب‌های آسمانی هدایت و رهنمایی نمود و آن‌ها اعتراف دارند که پیامبران حق را آورده‌اند از این‌روی از آن‌ها پیروی می‌نمایند.

و از جملۀ نعمت‌های بیشتر یکی هم این است که ملائکه آن‌ها را به سوی امن و ایمان ندا نموده و به آن‌ها گفتند: در این بهشت‌ها به سبب ایمان و عمل صالحی که انجام داده‌اید جاودانه خواهید بود، پس به رحمت خدای مهربان‌ترین مهربانان داخل بهشت شوید و با عمل عمل‌کنندگان در منازل آن فرود آئید.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡجَنَّةِ أَصۡحَٰبَ ٱلنَّارِ أَن قَدۡ وَجَدۡنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقّٗا فَهَلۡ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمۡ حَقّٗاۖ قَالُواْ نَعَمۡۚ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ بَیۡنَهُمۡ أَن لَّعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٤.

بعد از اینکه بهشتیان وارد بهشت و دوزخیان وارد دوزخ شوند مؤمنان خطاب به کافران می‌گویند ما آنچه را خدای‌تعالی به ما بر زبان پیامبران خویش وعده نموده و بیان داشته بود که مار به نعمت ماندگار و کرامت بزرگ خواهد رسانید دریافتیم، آیا شما نیز آنچه خدای‌تعالی شما را بر عذاب و ذلّت تهدید نموده بود دریافتید؟ می‌گویند بلی حقیقتاً دریافتیم. و آنگاه که هریک از دو گروه اهل نعمت به نعمت و اهل نقمت به نقمت اعتراف کنند منادیی در بین آن دو گروه ندا می‌دهد که لعنت خدا عزوجل در حق هر ستمگاری که به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده تحقق یافته است. این ندا به منظور ازدیاد حسرت و عام شدن ندامت و پشیمانی بیشتر اهل دوزخ صورت می‌گیرد.

﴿ٱلَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَیَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ کَٰفِرُونَ ٤٥.

آنانی که سر راه مردم قرار می‌گیرند و آن‌ها را از دروازه‌های هدایت بازمی‌گردانند و تلاش می‌کنند راه آن‌ها کج و غیر از راه مستقیم باشد، یا می‌پندارند راه هدایت خطا و اشتباه است و این امر بر آن‌ها پوشیده شده که خودشان بر هدایت و غیرشان بر گمراهی‌اند و در عین حال به روز برانگیخته شدن بعد از مرگ و حشر و نشر کفر می‌ورزند، آن‌ها منکر کتاب و تکذیب کنندۀ پیامبران و به خدا عزوجل کافر اند.

﴿وَبَیۡنَهُمَا حِجَابٞۚ وَعَلَى ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٞ یَعۡرِفُونَ کُلَّۢا بِسِیمَىٰهُمۡۚ وَنَادَوۡاْ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَن سَلَٰمٌ عَلَیۡکُمۡۚ لَمۡ یَدۡخُلُوهَا وَهُمۡ یَطۡمَعُونَ ٤٦.

بین بهشتیان و دوزخیان مانعی است که بر آن دیواری قرار دارد و در بالای دیوار انسان‌هایی هستند که خوبی‌ها و بدی‌های‌شان برابر شده و آن‌ها اهل بهشت را از اهل دوزخ بازمی‌شناسند، چون در سیمای اهل بهشت نور، روشنائی و نعمت است و در سیمای اهل دوزخ عذاب و نکال و سیاهی است. این انسان‌ها بهشت را ندا می‌کنند که سلام و احترام بر شما و گوارای‌تان باد این نعمت‌ها در حالی که خو این‌ها نیز طمع دارند تا وارد بهشت شوند به خصوص زمانی که نعمت اهل بهشت را می‌بینند در فضل پروردگار خویش طمع بیشتر می‌نمایند.

﴿۞وَإِذَا صُرِفَتۡ أَبۡصَٰرُهُمۡ تِلۡقَآءَ أَصۡحَٰبِ ٱلنَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ٤٧.

و آنگاه که دیدگان اهل اعراف به صوب اهل دوزخ دوخته شود و عذاب و ذلّت و خواری ماندگارشان را ملاحظه کنند به استغاثۀ پروردگار خود می‌پردازند و از اوتعالی می‌خواهند تا آن‌ها را در زمرۀ ظالمان و ستمگرانی که با شرک بر خویشتن ظلم نموده‌اند قرار ندهد بلکه آن‌ها را نجات دهد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلۡأَعۡرَافِ رِجَالٗا یَعۡرِفُونَهُم بِسِیمَىٰهُمۡ قَالُواْ مَآ أَغۡنَىٰ عَنکُمۡ جَمۡعُکُمۡ وَمَا کُنتُمۡ تَسۡتَکۡبِرُونَ ٤٨.

اصحاب اعراف خطاب به مردانی از اهل دوزخ که آن‌ها را با نشانه‌های واضح‌شان باز شناختند در حالی که در دنیا نیز آن‌ها را می‌شناختند می‌گویند: اموالی را که شما جمع کرده بودید کجا شد؟ نه این اموال و نه اتحادی که در مبارزه با پیامبران علیهم السلامتشکیل نموده بودید، و نه اعراض شما از دین خدا و استکباری که در دنیا کردید نفعی به شما نبخشید.

﴿أَهَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِینَ أَقۡسَمۡتُمۡ لَا یَنَالُهُمُ ٱللَّهُ بِرَحۡمَةٍۚ ٱدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمۡ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ ٤٩.

اهل اعراف برای کفار در دوزخ گفتند: به سوی این مستضعفانی که به محمد صلی الله علیه و آله و سلم ایمان آورده‌اند ببینید که چگونه وارد بهشت شده‌اند. اکنون بگوئید که ایمان و قسم‌تان که در دنیا یاد می‌نمودید که رحمت خدا هرگز به آن‌ها نمی‌رسد و فضل خدا عزوجل آن‌ها را درنمی‌یابد کجا شد؟ حالا به سوی این‌ها بنگرید در حالی که به آن‌ها گفته شده عجله کنید وارد بهشت شوید در حالی که از آنچه در انتظار شماست هرگز بیم ندارید و از آنچه در دنیا از دست داده‌اید هرگز دچار غم و اندوه نخواهید شد.

﴿وَنَادَىٰٓ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِ أَصۡحَٰبَ ٱلۡجَنَّةِ أَنۡ أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا مِنَ ٱلۡمَآءِ أَوۡ مِمَّا رَزَقَکُمُ ٱللَّهُۚ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ ٥٠.

اهل دوزخ از اهل بهشت خواستند تا آن‌ها را نیز در برخی از نعمت‌های خویش مانند آب سرد و طعام پاکیزه و سایه‌ها شریک سازند. اهل بهشت در پاسخ خطاب به آن‌ها گفتند خدای‌تعالی شما را از چنین چیزی منع کرده و به سبب کفرتان این نعمت‌ها را بر شما حرام نموده است و شما هیچ حقی در آب و طعام و سایه و نعمت ندارید حق شما عذاب و لعنت است.

﴿ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ دِینَهُمۡ لَهۡوٗا وَلَعِبٗا وَغَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَاۚ فَٱلۡیَوۡمَ نَنسَىٰهُمۡ کَمَا نَسُواْ لِقَآءَ یَوۡمِهِمۡ هَٰذَا وَمَا کَانُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا یَجۡحَدُونَ ٥١.

این کافران مستحق آتش دوزخ کسانی‌اند که دین خویش را به باد تمسخر و استهزا و فریبکاری با مؤمنان گرفته و به دنیا و زینت و زیور آن مغرور شدند، پس در این روز ما آن‌ها را در عذاب ترک می‌کنیم همانگونه که آن‌ها راه درست را ترک کردند و به سبب کفری که به آیات الهی انجام داده و انکار و تکذیبی که نسبت به پیامبر خدا کرده‌اند به عذاب ماندگار در دوزخ می‌رسند.

﴿وَلَقَدۡ جِئۡنَٰهُم بِکِتَٰبٖ فَصَّلۡنَٰهُ عَلَىٰ عِلۡمٍ هُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٥٢.

ما به این کفار کتابی آوردیم و نازل کردیم که در آن هر خیر، صداقت و حقی هست چنان‌چه دلیلی واضح و برهانی صادق و حجتی قاطع نیز می‌باشد. این کتاب مردم را به سوی هر فضیلت رهنمون می‌شود و از هر پستی بازمی‌دارد، و آن‌ها را به سوی هدایت رهنمایی و از هر فرومایگی برحذر می‌دارد. این کتاب رحمتی است هدایتگر و نعمتی است بازدارنده و برای کسی که از آن پیروی کند مایۀ عصمت است و مؤمنان را نجات می‌دهد و کسانی را که به او عمل می‌کنند به رستگاری می‌رساند.

﴿هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّا تَأۡوِیلَهُۥۚ یَوۡمَ یَأۡتِی تَأۡوِیلُهُۥ یَقُولُ ٱلَّذِینَ نَسُوهُ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَآءَتۡ رُسُلُ رَبِّنَا بِٱلۡحَقِّ فَهَل لَّنَا مِن شُفَعَآءَ فَیَشۡفَعُواْ لَنَآ أَوۡ نُرَدُّ فَنَعۡمَلَ غَیۡرَ ٱلَّذِی کُنَّا نَعۡمَلُۚ قَدۡ خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ ٥٣.

آیا این کافران تکذیبگر چیزی جز این امراند که به آن‌ها عذابی که امرشان به آن منتهی می‌شود بیاید؟ روزی که عذاب شدید و دردناک بر آن‌ها فرود آید در آن وقت برای آن‌ها صدق پیامبران و کذب خود آن‌ها واضح می‌گردد. آن‌ها در کمال ندامت و پشیمانی و حسرت می‌گویند همانا پیامبران زند ما براساس حقیقت آمده‌اند، آیا اینجا کسی هست که ما را از این عذاب نجات دهد تا به دنیا بازگردیم و کتاب را تصدیق و از پیامبر پیروی کنیم و عمل خوب و صالح انجام دهیم و از معاصی و گناهان دوری گزینیم؟ ما در عمل خویش دچار غباوت شده و در خویشتن زیان کرده و زندگی خود را ضایع نمودیم پس وای بر ما.

در آن هنگام تمام باورهایی که نسبت به بت‌ها و منفعت‌جوئی از آن‌ها داشتند از بین می‌رود و باطل‌شان متلاشی و دروغ و بهتان‌شان محو می‌شود.

﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ وَٱلنُّجُومَ مُسَخَّرَٰتِۢ بِأَمۡرِهِۦٓۗ أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٥٤.

آن کس که شما را با نعمت خویش پرورش داد و عذاب را از شما دور نمود و متولی امورتان شد و به تصریف آن پرداخت، خدای یکتا و یگانه است. پس تنها او مستحق عبادت است و تنها او خدای بر حق است. او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در عظمت خاصی ایجاد کرد در حالی که این کار در مدّت شش روز انجام شد.

بعد از آن خدای‌تعالی بر عرش آنگونه که لایق شأن اوست علو و استقرار یافت و اوتعالی کسی است که شب را به عنوان پرده بر روز قرار داد و شب را به گونه‌ای ساخت که طالب روز است و به دنبالش در حرکتی معتاد و سرعتی مستمر بدون کدام سستی یا تأخیر و انقطاع قرار دارد. خورشید و ماه و ستارگان نیز رام شدۀ امر خدا و قدرت اویند، پس خدای خالق کسی است که خلق نموده، ایجاد کرده و شکل داده است و تصرف در این‌ها مربوط به اوست.

و از جمله اوامر خدا یکی هم سخن او قرآن است که مخلوق نمی‌باشد. پاک و منزه است کسی که دارای چنین صنعتی است و بزرگ است آنکه چنین امری دارد و مقدس است کسی که ابداعش چنین است. فضل او وسعت یافت و شامل هر مخلوقی شد و قدرت او هر پدیده‌ای را مقهور خود ساخت و جبروت او بزرگ شد پس او در کمال خود یگانه و در ملکوت خود منزه و در جلال و جمال خود یگانه است و خدایی جز او نیست.

﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ تَضَرُّعٗا وَخُفۡیَةًۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ ٥٥.

هرگاه پروردگار خویش را دعا می‌کنید این دعا باید توأم با خشوع، فروتنی و خاکساری در نهان و خفا و به دور از هرگونه سر و صدا، ریا و خودنمائی باشد، زیرا مخفی ساختن دعا دلیلی بر اخلاص، ایمان و تجرد است و مایۀ تمرکز قلب و آرامش روان بوده و از دایرۀ حسادت حاسدان و از مزاحمت به دور است و هرگز در دعای خویش از حد، با بالا کردن صدا یا دعا به آنچه مجاز نیست مانند گناهان و قطع صلۀ رحم و از این قبیل تجاوز نکنید.

﴿وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَا وَٱدۡعُوهُ خَوۡفٗا وَطَمَعًاۚ إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِیبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ٥٦.

و در زمین با کفر فساد نکنید به خصوص بعد از اینکه خداوند عزوجل آن را با ایمان اصلاح نموده، ایمانی که پیامبران آن را آورده و کتاب‌های آسمانی به خاطر آن نازل شده است و خدای را به گونه‌ای بخوانید که شما از عذاب او می‌ترسید و در ثواب او طمع دارید پس رحمت، عفو و کرم او به کسانی نزدیک است که عمل نیکوتر انجام دهند و نیّت خود را خالص بگردانند و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی کنند و در رهنمایی‌های قرآن هدایت شوند. از این‌رو بر بنده لازم است تا همواره در بین خوف و رجا باشد، هم در شدّت و هم در رخا و اینکه عبادت و دعا را مخصوص پروردگار خود بگرداند.

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ ٥٧.

و او کسی است که بادهای حامل خیر از قبیل باران پی‌درپی، روزی سهل و آسان و آب زلال را می‌فرستد و چون با این بادها ابرها با آب سنگین شوند خدای‌تعالی ابرها را به سوی زمین‌های خشک و قحطی‌زده می‌فرستد و آب را بر آن می‌باراند و به اذن الهی و مشیت او با این آب انواع و اقسام درختان و گل‌های شگفت‌انگیز بیرون می‌شوند و همانگونه که خداوند عزوجل با این آب انواع سبزه‌ها و میوجات را بیرون می‌کند به همان‌سان مردگان را از قبرها به منظور حشر و نشر بیرون می‌کند. این مثال برای آن است تا شما با مشاهدۀ این منظر به یاد قدرت خدا عزوجل در زنده‌کردن بعد از مرگ بیفتید و این دو منظر را با نظر، عبرت، تدبر و بینش مقایسه کنید.

پس خداوند عزوجل حکیم در قدرت خویش بزرگ و در تقدیر و امر خویش تواناست.

﴿وَٱلۡبَلَدُ ٱلطَّیِّبُ یَخۡرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِی خَبُثَ لَا یَخۡرُجُ إِلَّا نَکِدٗاۚ کَذَٰلِکَ نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَشۡکُرُونَ ٥٨.

جایی که دارای خاک خوب و قابل کشت و نما باشد به اذن الهی کِشت خود را نیکو، کامل و زیبا می‌دهد، ولی زمینی که دارای خاک بد و فاسد باشد مانند زمین شوره‌زار و نمکین، سبزۀ او به سختی و مشقت بیرون می‌شود و نه زیبائی دارد و نه شادابی و نمائی.

این مثل حالت قلب‌های مؤمن را بیان می‌کند که هدایت خدا عزوجل را پذیرفته و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیروی نموده و از حکمت و ذکر بهره و نفع برده است و حالت کسانی که از هدایت روی‌گردانیدند و رسالت و پیامبری را نپذیرفته و به نوری که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر آن مبعوث شده ایمان نیاوردند.

خدای‌تعالی برای قومی که ارادۀ استفاده و انتفاع را دارند حجت‌ها و دلائل را بیان می‌کند و مثل می‌زند و داستان ارائه می‌نماید شاید که آن‌ها خدای را بر نعمت‌هایش شکر کنند و از او بترسند و به او امید داشته باشند.

﴿لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ فَقَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓ إِنِّیٓ أَخَافُ عَلَیۡکُمۡ عَذَابَ یَوۡمٍ عَظِیمٖ ٥٩.

ما نوح علیه السلام را که اولین پیامبر است به سوی قومش با توحید و یکتاپرستی فرستادیم او آن‌ها را به سوی عبادت خدا و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به خدا دعوت کرد، زیرا برای آن‌ها خدایی جز خدای یگانه نیست چنان‌چه آن‌ها خالقی جز اوتعالی ندارند، پس کسی که می‌آفریند بر اینکه عبادت شود اولی است و آنکه روزی می‌دهد و تدبیر و تصرف می‌نماید اولی است که به یکتائی خوانده شود. سپس آن‌ها را از عذاب قیامت و ذلّت آن روز اگر ایمان نیاورند و توحید را رعایت نکنند برحذر داشت و این است نصیحت در دعوت.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٖ ٦٠.

اشراف قوم و رؤسای امتش گفتند ای نوح! ما تو را در خطا و اشتباهی واضح و در انحراف از حق می‌بینیم. این سخن را به علت سفاهت و گمراهیی که مرتکب شدند گفتند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی ضَلَٰلَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦١.

نوح علیه السلام پاسخ آن‌ها را داد و گفت: ای قوم! من بر هدایتم و نزد من رسالتی از سوی پروردگارم است و خدای‌تعالی من را برگزیده تا شما را هشدار دهم و نصیحت کنم و بعد از اینکه خدای‌تعالی من را به عبادت و طاعت خود توفیق داده گمراه نمی‌باشم. او پروردگار عالمیان است که ما را به نعمت خود تربیه نموده و آفریده و روزی داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمۡ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٦٢.

وظیفۀ من این است که به شما تبلیغ و نصیحت کنم و آیات و نشانه‌های الهی را بیان نمایم و شما را به سوی راه راست رهنمایی کنم و از شرک و عبادت طاغوت برحذر دارم و نزد من برخی از علم غیب مربوط به آخرت و اطلاعات آینده و غیبیات است که خداوند عزوجل به من آموخته است و شما آن را نمی‌دانید؛ زیرا خدای‌تعالی من را به آن ویژگی بخشیده است.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٦٣.

آیا این امر را دور پنداشتید که از جانب خدا عزوجل به شما وحی و نشانه‌هایی نازل شود که شما را به راه برابر رهنمایی کند؟ این‌ها بر بشری از میان خود شما نازل شده تا شما را از عذاب شدید و دردناک در صورت هدایت ناشدن بیم دهد و به امید اینکه از وحی پیروی کنید و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نمواهی او رعایت کنید و هرگاه چنین کنید خداوند عزوجل شما را مشمول رحمت عمومی و خصوصی خود می‌سازد و از شما راضی می‌شود و گناهان‌تان را مغفرت می‌نماید.

﴿فَکَذَّبُوهُ فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ فِی ٱلۡفُلۡکِ وَأَغۡرَقۡنَا ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَآۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَوۡمًا عَمِینَ ٦٤.

ولی آن‌ها به آیات خدا عزوجل کافر شده و پیامبرش نوح را تکذیب کردند، پس خداوند عزوجل او و مؤمنان همراه او را با کشتی نجات داد ولی بر کافران قوم او طوفان فرستاد چون آن‌ها آیات خدای رحمان را تکذیب نموده و از خدای دیّان نافرمانی کردند در حالی که بینش و بصیرت آن‌ها کور شده بود و دریچه‌های قلب‌های‌شان مسدود شد و فطرت آن‌ها از حق و سماع نصیحت منحرف گردید.

﴿۞وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۚ أَفَلَا تَتَّقُونَ ٦٥.

و خدای‌تعالی به سوی قوم «عاد» پیامبر خویش «هود» را که از میان خودشان بود فرستاد. وی گفتۀ مشهور پیامبران را تکرار نموده گفت: ای قوم من! خدای را به یگانگی یاد کنید و به او هیچ چیزی را شریک نیاورید که خدایی جز او نیست و هیچ‌کس جز او مستحق عبادت نمی‌باشد. آیا شما از ملاقات با او نمی‌هراسید و امید ثوابش را نداشته و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب نمی‌نمائید؟ آیا خالقی غیر از خدا عزوجل هست؟ پس چه کسی جز او مستحق عبادت است؟

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰکَ فِی سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّکَ مِنَ ٱلۡکَٰذِبِینَ ٦٦.

اشراف و زعمای قومش، انانی که آیات خدا عزوجل و رسالتش را تکذیب کردند در پاسخ او گفتند: ای هود! ما تو را سردرگم و در حماقت و سفاهت می‌نگریم، این‌ها مربوط به عقل توست. اما در نقل، ما گمان می‌کنیم که تو دروغ می‌گوئی و افترا می‌نمائی بنابراین، تو نه عقل ثابت و وجیهی داری و نه نقل متینی. این سخن‌شان افترایی بیش نبود. خداوند هلاک‌شان کند.

﴿قَالَ یَٰقَوۡمِ لَیۡسَ بِی سَفَاهَةٞ وَلَٰکِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٦٧.

هود بر آن‌ها پاسخ داد گفت: ای قوم من! عقل من صحیح و ذهنم ثابت است و خدای‌تعالی من را با پیامبری به سوی شما فرستاده و به این ترتیب من بین عقل و نقل جمع نمودم و در من هرگز سرگردانی، حماقت و کم خردی نیست که خدای‌تعالی به من رُشد را الهام نموده و در ادای طاعت و اجتناب از معصیت توفیق داده است.

﴿أُبَلِّغُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَأَنَا۠ لَکُمۡ نَاصِحٌ أَمِینٌ ٦٨.

وظیفۀ من این است که به شما حکمتی را که خدای‌تعالی بر من وحی نموده تبلیغ نمایم و شما را به سوی خوبی دنیا و آخرت رهنمایی کنم، من نصیحتگری مخلصم که در نصیحت خود اخلاص دارد و در آنچه به شما نقل می‌کنم امینم، پس با شما نه فریبکاری نموده و نه خیانت کردم و دروغ گفتم.

﴿أَوَعَجِبۡتُمۡ أَن جَآءَکُمۡ ذِکۡرٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَلَىٰ رَجُلٖ مِّنکُمۡ لِیُنذِرَکُمۡۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ قَوۡمِ نُوحٖ وَزَادَکُمۡ فِی ٱلۡخَلۡقِ بَصۜۡطَةٗۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٦٩.

آیا این امر را بعید می‌شمارید که بر شما وحیی از جانب خدای‌تان که شما را با نعمت خود پرورش داده و آفریده و امورتان را تدبیر نموده نازل شده است، در حالی که این وحی را توسط بشری از خود شما فرستاده تا شما را از لحظه‌ای که به ملاقات خدا عزوجل می‌روید بترساند و از عذاب و خشم او برحذر دارد؟ و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را بعد از هلاکت قوم نوح علیه السلام و بعد از تکذیب‌شان جانشین قرار داد و اوتعالی اجسام شما را قوی و نیرومند ساخت و در زیبائی اجسام و اشکال شما و در طول اجسام و بشاش بودن آن و در متاع و بهرۀ نیکو برای شما افزود. پس نعمت‌های خدا عزوجل را یاد آورید و شکرش را بر جای آورید. شکر خدا عزوجل زمانی بر جای آورده می‌شود که او را به یکتائی یاد کنید و عبادتش نموده و از پیامبرش پیروی کنید که اگر چنین کنید در دنیا و آخرت رستگار خواهید شد و به پیروزی خواهید رسید و از زیان نجات خواهید یافت.

﴿قَالُوٓاْ أَجِئۡتَنَا لِنَعۡبُدَ ٱللَّهَ وَحۡدَهُۥ وَنَذَرَ مَا کَانَ یَعۡبُدُ ءَابَآؤُنَا فَأۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ٧٠.

کفار قومش گفتند: ای هود! تو نزد ما با سختی آمده‌ای که خودت آن را از نزد خود ساخته و پرداخته‌ای تا ما یک خدا را عبادت کنیم و تمام آنچه را پدران ما پرستش کردند کنار بگذاریم در حالی که آن‌ها از ما عاقل‌تر، رهیاب‌تر و داناتر بودند و همچنان تمام تقالید و عنعنات آبا و اجداد خود را کنار بگذاریم.

اگر راست می‌گوئی ما تو را به مبارزه می‌طلبیم پس آنچه ما را بر آن تهدید می‌نمائی بیاور و در نزول عذابی که گمان می‌کنی برما فرو خواهد آمد عجله کن. آن‌ها همۀ این‌ها را از روی تکذیب، عناد، تمرد و سرکشی گفتند.

﴿قَالَ قَدۡ وَقَعَ عَلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ رِجۡسٞ وَغَضَبٌۖ أَتُجَٰدِلُونَنِی فِیٓ أَسۡمَآءٖ سَمَّیۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُم مَّا نَزَّلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٖۚ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ ٧١.

گفت: محققاً که بر شما عذابی شدید از جانب خدا عزوجل و خشمی محو کننده و تباهگر نازل شده که رضوانی در پی آن نیست. آیا شما با من در خدایانی مجادله می‌کنید که صرفاً اسم‌های بدون مسمی هستند و هیچ نفع و ضرری ندارند و نه هم زنده می‌کنند و می‌میرانند؟ کجاست عقل‌های شما؟ کجاست بصیرت‌های شما؟ کجاست حجتی که شما از جانب خدا مبنی بر این کار دارید که این خدایان باید پرستش شوند؟ لیکن منتظر نزول عذاب شدید خدا عزوجل بر خویشتن باشید که به سبب اعمال‌تان به شما می‌رسد من نیز منتظر آنچه پروردگارم مبنی بر تعذیب شما در صورت عدم ایمان و عدم هدایت به من وعده نموده هستم.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَقَطَعۡنَا دَابِرَ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۖ وَمَا کَانُواْ مُؤۡمِنِینَ ٧٢.

خدای‌تعالی عذاب خود را بر کفار نازل کرد و هود و مؤمنان همراهش را با رحمت و لطف خود نجات داد و کفار را نیست و نابود نمود، به گونه‌ای که هیچ‌یک از آن‌ها باقی نماند. آن‌ها به خدا و پیامبرانش و به روز آخرت ایمان نداشتند بلکه کافر، تکذیبگر و منکر آیا الهی بودند.

﴿وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمۡ صَٰلِحٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ هَٰذِهِۦ نَاقَةُ ٱللَّهِ لَکُمۡ ءَایَةٗۖ فَذَرُوهَا تَأۡکُلۡ فِیٓ أَرۡضِ ٱللَّهِۖ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوٓءٖ فَیَأۡخُذَکُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٣.

و خداوند عزوجل به سوی قوم «ثمود» پیامبر گرامی خویش صالح علیه السلام را فرستاد. او قوم خود را نصیحت نموده و به سوی خدای‌تعالی و یکتاپرستی و شریک نیاوردن به او دعوت نمود و به آن‌ها خبر داد که خدا و پروردگاری جز او نیست. او همچنان خطاب به قوم خود گفت: محققاً به شما حجتی واضح از جانب پروردگار شما آمده که عبارت از ناقه‌ای است که خداوند آن را آفریده و از سنگ بیرون کرده است تا علامه و نشانه‌‌ای بر صدق من و اینکه پیامبرم باشد. او ادامه داده گفت: این ناقه را به حال خودش بگذارید و هرگز به او بدی نرسانید و بگذارید تا از روزی خدا عزوجل در زمین خدا عزوجل بخورد و اگر گزندی ابه او برسانید خداوند عزوجل شما را به عذابی دردناک می‌گیرد. (چون ناقه را پَی کردند) این عذاب بر آن‌ها واقع شد.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ جَعَلَکُمۡ خُلَفَآءَ مِنۢ بَعۡدِ عَادٖ وَبَوَّأَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَتَّخِذُونَ مِن سُهُولِهَا قُصُورٗا وَتَنۡحِتُونَ ٱلۡجِبَالَ بُیُوتٗاۖ فَٱذۡکُرُوٓاْ ءَالَآءَ ٱللَّهِ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ ٧٤.

و یاد آورید ای قوم من فضل خدای را بر خویشتن که شما را در زمین جانشینان قوم عاد قرار دارد و آن‌ها را برای شما مایۀ پند و عبرت شدند و او شما را در منزلگاه‌های وسیع و فراخ در روی زمین جای داد طوری که در سرزمین‌های هموار خانه‌های وسیع و قصرهای زیبا بنا می‌کنید و در کوه‌ها نیز از طریق کندن کاری و سنگ‌تراشی خانه‌هایی برای خود می‌سازید که شما را در سردی گرم و در گرمی سایبان است. پس این نعمت‌های بزرگ ودست‌های دهنده را یاد آورید و در زمین فساد بسیار نکنید؛ زیرا هر که چنین کند یقیناً که زیان نموده است.

از جملۀ بزرگ‌ترین فسادها شریک آوردن به پروردگار عالمیان است.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لِلَّذِینَ ٱسۡتُضۡعِفُواْ لِمَنۡ ءَامَنَ مِنۡهُمۡ أَتَعۡلَمُونَ أَنَّ صَٰلِحٗا مُّرۡسَلٞ مِّن رَّبِّهِۦۚ قَالُوٓاْ إِنَّا بِمَآ أُرۡسِلَ بِهِۦ مُؤۡمِنُونَ ٧٥.

رؤسای جبار و منحرف از ایمان خطاب به مؤمنان قوم صالح علیه السلام گفتند: آیا شهادت می‌دهید که صالح را خدای‌تعالی به سوی ما به عنوان پیامبر فرستاده است؟ این سوال آن‌ها بر سبیل تمسخر و استهزا بود. مستضعفان در پاسخ گفتند: بلی! ما به رسالت صالح علیه السلام باور کردیم و اینکه او نبیی از انبیای الهی است و ما همواره از اوامر خدا عزوجل پیروی می‌کنیم و از نواهی‌اش اجتناب متابعت پیامبرش رامی‌نمائیم.

﴿قَالَ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُوٓاْ إِنَّا بِٱلَّذِیٓ ءَامَنتُم بِهِۦ کَٰفِرُونَ ٧٦.

رؤسای جباری که بر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم سرکشی کردند گفتند یقیناً که ما به آنچه شما ای ضعفا از رسالت سالح ایمان آورده‌اید کافریم و از آن روی گردانیدیم.

﴿فَعَقَرُواْ ٱلنَّاقَةَ وَعَتَوۡاْ عَنۡ أَمۡرِ رَبِّهِمۡ وَقَالُواْ یَٰصَٰلِحُ ٱئۡتِنَا بِمَا تَعِدُنَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ ٧٧.

این جباران ناقه را پی کردند. حق‌تعالی قتل ناقه را به همۀ آن‌ها نسبت داد، چون همه به این قتل راضی بوده یا بالفعل و یا با سکوت و رضا در قتل آن شرکت نمودند و در برابر اوامر الهی جبارانه عمل نموده و بر پیامبرش تکبر ورزیدند و به دینش استهزا نموده صالح را به مبارزه طلبیدند و گفتند: ای صالح! اگر تو راست می‌گوئی کجاست این عذابی که تو به ما وعید می‌دهی؟ کجاست کیفری که ما را با آن تهدید می‌کنی؟ اگر تو را واقعاً راست می‌گوئی پس در نزول عذاب برما عجله کن!

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٧٨.

خداوند عزوجل زلزلۀ شدیدی بر آن‌ها فرستاد که نابود و هلاک‌شان ساخت و ارواح‌شان را گرفت و همۀ مردند و تبدیل به جثه‌هایی بی‌حرکت که زندگی ندارد.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُحِبُّونَ ٱلنَّٰصِحِینَ ٧٩.

صالح از آن‌ها روی گردانید و از دیارشان بعد از اینکه ناقه را پی کردند بیرون شد و گفت: محققاً که به شما نصیحت کردم و شما را در جریان رسالت الهی قرار داده به معروف امر و از منکر نهی کردم و شریعت خدای را به شما بیان نمودم ولی شما با نصیحت نصیحتگر هدایت نمی‌شوید و به رأی و نظری عاقلانه رهیاب نمی‌گردید! شما از پذیرش نصیحت من ابا ورزیده و از ارشاد من را ترک کردید پس عذاب بر شما تحقق یافت.

﴿وَلُوطًا إِذۡ قَالَ لِقَوۡمِهِۦٓ أَتَأۡتُونَ ٱلۡفَٰحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنۡ أَحَدٖ مِّنَ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٨٠.

و لوط علیه السلام را نیز به سوی قومش فرستادیم. او آن‌ها را نصیحت کرد و از عمل بد لواط نهی نمود و به آن‌ها خبر داد که این آن‌ها هستند که برای اولین بار مرتکب این عمل زشت شدند و امت‌های گذشته هرگز به چنین عملی مبادرت نکردند و این آن‌ها هستند که چنین بدعتی را گذاردند.

﴿إِنَّکُمۡ لَتَأۡتُونَ ٱلرِّجَالَ شَهۡوَةٗ مِّن دُونِ ٱلنِّسَآءِۚ بَلۡ أَنتُمۡ قَوۡمٞ مُّسۡرِفُونَ ٨١.

و به آن‌ها خبر داد که آن‌ها این عمل خود را که با مردها مقاربت می‌کنند به مجرد شهوت انجام می‌دهند نه بر مقتضای عقل، شرع و فطرت در حالی که زن‌هایی را ترک می‌نمایند که به حکم شرع، عقل و فطرت محل شهوت‌اند؛ پس آن‌ها از حدود خدا عزوجل تجاوز نموده و در عصیان غرق و از طاعت بیرون‌اند.

﴿وَمَا کَانَ جَوَابَ قَوۡمِهِۦٓ إِلَّآ أَن قَالُوٓاْ أَخۡرِجُوهُم مِّن قَرۡیَتِکُمۡۖ إِنَّهُمۡ أُنَاسٞ یَتَطَهَّرُونَ ٨٢.

و چون لوط علیه السلام آن‌ها را بر عملکرد زشت‌شان توبیخ نمود گفتند: لوط و مؤمنان همراهش را از قریۀ خویش بیرون کنید (نام قریه سدوم بود) که آن‌ها مردمی پاک، نزیه و شرافتمنداند. این سخن آن‌ها بنابر تمسخر، استهزا و عناد بود.

﴿فَأَنجَیۡنَٰهُ وَأَهۡلَهُۥٓ إِلَّا ٱمۡرَأَتَهُۥ کَانَتۡ مِنَ ٱلۡغَٰبِرِینَ ٨٣.

ما لوط علیه السلام و اهلش را از عذاب شدید و عقاب الیم که به قومش رسید نجات دادیم و همسرش را چون عصیانگر و بر شوهر خود متمرد بود در زمرۀ هلاک شدگان باقی گذاشتیم.

﴿وَأَمۡطَرۡنَا عَلَیۡهِم مَّطَرٗاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُجۡرِمِینَ ٨٤.

خدای‌تعالی بر آن‌ها از سنگ‌های داغ، پی‌درپی و سخت بارید و این بارش سنگ آن‌ها را متلاشی ساخت و هلاک کرد پس تو تفکر کن که عاقبت کسانی که معاصی و گناه انجام می‌دهند و امور فحشا را کوچک می‌شمارند چگونه است.

﴿وَإِلَىٰ مَدۡیَنَ أَخَاهُمۡ شُعَیۡبٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥۖ قَدۡ جَآءَتۡکُم بَیِّنَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡۖ فَأَوۡفُواْ ٱلۡکَیۡلَ وَٱلۡمِیزَانَ وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ بَعۡدَ إِصۡلَٰحِهَاۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٨٥.

و خداوند عزوجل به سوی مدین پیامبر خویش شعیب علیه السلام را فرستاد. او نیز از میان خود آن‌ها بود. شعیب قوم خود را به سوی عبادت خدای یگانه و توحید و ترک شرک فرا خواند و آن‌ها را امر کرد تا هنگام خرید و فروش و داد و ستد، وزن و پیمانه را کامل کنند چون آن‌ها از وزن و پیمانه می‌کاستند. او آن‌ها را از اینکه از حقوق مردم هنگام داد و ستد و معامله بکاهند نهی کرد و از فساد در روی زمین با ارتکاب گناهان، ظلم و ستم بازداشت به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی با انزال کتاب‌های آسمانی و فرستادن پیامبران آن را اصلاح کرده است. شعیب علیه السلام به آن‌ها بیان داشت که این منهج درست و مذهب رهیاب شده‌ای که آن‌ها را به سوی آن دعوت نموده به خاطر اصلاح‌شان در دنیا و رستگاری‌شان در آخرت است البته در صورتی که به او باور داشته باشند و از رسالتش پیروی کنند.

﴿وَلَا تَقۡعُدُواْ بِکُلِّ صِرَٰطٖ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ مَنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَتَبۡغُونَهَا عِوَجٗاۚ وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ کُنتُمۡ قَلِیلٗا فَکَثَّرَکُمۡۖ وَٱنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ٨٦.

و راه‌زنانی نباشید که برسر هر راهی می‌ایستند و کسانی را که به سوی شعیب به منظور ایمان می‌آیند بازمی‌دارند و مردم را اگر خدای ذوالجلال را به یگانگی یاد کنند تهدید به کیفر می‌نمایند و اراده دارند تا راه راست با اعمال بد، دروغ‌ها و افتراهای‌شان تبدیل به راهی کج و منحرف شود.

و یاد آورید که خدای‌تعالی شما را با توالد و تناسل بعد از اینکه اندک بودید زیاد کرد و بعد از ناتوانی به شما توانائی و بعد از فقر غنامندی بخشید و از امت‌های پیش از خود پند و عبرت بگیرید که چگونه خداوند متعال آن‌ها را به سبب کفر، شرک، و اعمال بدشان محو، نابود و متلاشی ساخت.

﴿وَإِن کَانَ طَآئِفَةٞ مِّنکُمۡ ءَامَنُواْ بِٱلَّذِیٓ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦ وَطَآئِفَةٞ لَّمۡ یُؤۡمِنُواْ فَٱصۡبِرُواْ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُ بَیۡنَنَاۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ ٨٧.

و اگر گروهی از شما به من ایمان می‌آورند و گروهی دیگر تکذیب می‌کنند بر ما لازم است تا در مقابل صبر کنیم و همه متنظر باشیم. تصدیق کنندگان متنظر پیروزی و فیصلۀ خدا عزوجل در بین ما و کافران باشند و تکذیب کنندگان منتظر عذاب دردناک، که خدای‌تعالی به زودی در بین ما حکم می‌کند و او بهترین حکم کنندگان است و حکم او حق، عدل و قاطع است و او در حکم خود هیچگاه ظلم و ستمی روا نمی‌دارد و از حق کسی نمی‌کاهد.

﴿۞قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ ٱسۡتَکۡبَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَنُخۡرِجَنَّکَ یَٰشُعَیۡبُ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَکَ مِن قَرۡیَتِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَاۚ قَالَ أَوَلَوۡ کُنَّا کَٰرِهِینَ ٨٨.

رهبران مدین آنانی که پیامبر را تکذیب نموده در برابر حق از عناد کار گرفتند، گفتند: ای شعیب! رسالت خود را ترک کن ورنه حتماً تو و مؤمنان همراه تو را بیرون خواهیم کرد یا باید به ملت ما بازگردی و ملتی را که به سویش می‌خوانید کنار بگذارید. شعیب گفت: آیا چنین می‌کنید ولو ما ملت شما را دوست نداشته باشیم و یا نخواسته باشیم از دیار خود بیرون شویم؟

﴿قَدِ ٱفۡتَرَیۡنَا عَلَى ٱللَّهِ کَذِبًا إِنۡ عُدۡنَا فِی مِلَّتِکُم بَعۡدَ إِذۡ نَجَّىٰنَا ٱللَّهُ مِنۡهَاۚ وَمَا یَکُونُ لَنَآ أَن نَّعُودَ فِیهَآ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّنَاۚ وَسِعَ رَبُّنَا کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ عَلَى ٱللَّهِ تَوَکَّلۡنَاۚ رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ ٨٩.

یقیناً ما بر خدا عزوجل دروغ بربستیم و ادعای زور و بهتان کردیم اگر به سوی گناه شرک و گمراهی بزرگی که شما بر آن قرار دارید بازگردیم، به خصوص بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را از این زور، بهتان و شرک به خدای رحمان رهائی بخشیده است. چگونه ما بعد از اینکه خدای‌تعالی ما را به رسالت و پیامبری گرامی داشته دوباره به سوی گمراهی بازگردیم؟! امکان ندارد ما فرومایگی را بر هدایت و سرکشی را بر رشد برگزینیم، آن‌هم بعد از اینکه خداوند عزوجل ما را به راه راست و برابر موفق ساخته است. مگر اینکه خداوند عزوجل چیزی را بخواهد که در چنین حالی او حاکم آن چیزی است که اراده می‌نماید و بر آنچه بخواهد حکم می‌کند، خدایی جز او نیست و او برهر چیزی اطلاع دارد و به دقایق امور و کلیات آن آگاهی دارد و بر هر نهان و آشکاری احاطه دارد، پس تمام اعتماد ما بر اوست و ما تمام امور خود را به او سپردیم که او برای ما کافی و بهترین وکیل است.

ای پروردگار! در بین ما و قوم تکذیب‌گر و گمراه ما داوری کن و ما را بر ایمان به خود و در تصدیق به پیامبر ثابت بدار و آن‌ها را بر کفر و تکذیب‌شان کیفر ده که تو بهترین کسی هستی که حکم می‌کند و عادل‌ترین فیصله‌کن می‌باشی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦ لَئِنِ ٱتَّبَعۡتُمۡ شُعَیۡبًا إِنَّکُمۡ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ٩٠.

اشراف کفار خطاب به پیروان خود گفتند اگر شما از شعیب در آنچه شما را از تکمیل پیمانه و وزن فرا می‌خواند پیروی کنید حتماً در تجارت خود زیان خواهید کرد و اگر از او در ایمان به خدا عزوجل پیروی کنید هلاک خواهید شد. آن‌ها این سخنان را براساس جهل، نادانی، دروغ و گمان می‌گفتند.

﴿فَأَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دَارِهِمۡ جَٰثِمِینَ ٩١.

خدای‌تعالی بر آن‌ها زلزلۀ شدیدی را به سبب کفرشان فرستاد و آن‌ها در پی آن مردگان افتاده بر روی در خانه‌های خود شدند.

﴿ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَاۚ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ شُعَیۡبٗا کَانُواْ هُمُ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٩٢.

آنانی که نافرمانی شعیب را کردند و آنچه را آورده بود رد نمودند بعد از اینکه خداوند عزوجل آن‌ها را هلاک کرد به گونه‌ای شدند که گویا هرگز زندگی نکرده و از نعمتی برخوردار نشدند پس آن‌ها واقعاً هلاک شده و تمام ممتلکات خود را از دست دادند و در آخرت نیز از جملۀ عذاب شوندگان خواهند بود.

﴿فَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ یَٰقَوۡمِ لَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّی وَنَصَحۡتُ لَکُمۡۖ فَکَیۡفَ ءَاسَىٰ عَلَىٰ قَوۡمٖ کَٰفِرِینَ ٩٣.

شعیب از آن‌ها روی گردانید و گفت: من شما را از عذاب بیم داده و از عقاب ترسانیدم و رسالت را به شما رسانیده‌ام و در نصیحت شما سعی و تلاش کردم اکنون بر شما هرگز غمگین نخواهم بود و از آنچه به شما رسیده تأسف نخواهم خورد که شما به خاطر کفر خویش مستحق کیفر هستید و اوتعالی هرگز به بندگان خود ظلم نمی‌کند.

﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا فِی قَرۡیَةٖ مِّن نَّبِیٍّ إِلَّآ أَخَذۡنَآ أَهۡلَهَا بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ لَعَلَّهُمۡ یَضَّرَّعُونَ ٩٤.

ما هیچ پیامبری را در هیچ شهری از شهرها نفرستادیم مگر اینکه اهل آن شهر را به فقر، مصیبت، بیماری و بلیات مبتلا نمودیم تا آن‌ها توبه کنند و به سوی خدای خود رجوع و در برابر او فروتن شده و ایمان آورند.

﴿ثُمَّ بَدَّلۡنَا مَکَانَ ٱلسَّیِّئَةِ ٱلۡحَسَنَةَ حَتَّىٰ عَفَواْ وَّقَالُواْ قَدۡ مَسَّ ءَابَآءَنَا ٱلضَّرَّآءُ وَٱلسَّرَّآءُ فَأَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا یَشۡعُرُونَ ٩٥.

سپس به آن‌ها غنای بعد از فقر، صحت بعد از بیماری و توان بعد از ناتوانی بخشیدیم تا اینکه تعدادشان بیشمار گشت. اما آن‌ها کفر ورزیدند و شکر نکردند، انکار کردند و ایمان نیاورده گفتند: این سنّت زندگی و عادت زمانه است، روزی برای تو و روزی بر علیه توست. آن‌ها پند نگرفته و از این غافل شدند که این ابتلاءات به خیر و شر، و شدّت و رخا از جانب خداست. چون مرتکب چنین کاری شدند آن‌ها را ناگهان به عذاب گرفتیم بدون اینکه قبلاً به آن‌ها هشدار داده باشیم. آن‌ها اصلاً آمدن عذاب را احساس نکردند تا اینکه ناگهان گرفت الهی به سراغ آن‌ها رفت و همه را درحالت غفلت‌شان نابود کرد.

﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ٩٦.

و اگر اهل قریه‌ها به خدا عزوجل و پیامبران و کتاب‌هایش ایمان آورند و تقوای الهی را با انجام اوامر و اجتناب نواهی رعایت کنند حتماً خداوند عزوجل بر آن‌ها با نازل کردن باران پی‌درپی و مبارک، دروازه‌های رزق را خواهد گشود و از زمین برای آن‌ها انواع و اقسام نباتات را با میوه‌های گوناگون خواهد رویانید، ولی آن‌ها پیامبران را تکذیب نموده و از پروردگار خویش نافرمانی نمودند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب گناهان‌شان کیفر داد و به سبب کفرشان عذاب نمود. پس طاعات سبب نزول خیرات و مخالفت از اوامر الهی سبب عقوبات است.

﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ ٩٧

آیا نزد اهل قریه‌ها امنیتی از این هست که به آن‌ها عذاب خدا عزوجل در حالتی که در شب خوابند فرا نرسد در حالی که به پروردگار خویش کفر ورزیده و پیامبرانش را تکذیب نموده‌اند؟

﴿أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ ٩٨.

آیا نزد آن‌ها امنیتی از این هست که عذاب به سراغ آن‌ها در حالی نیاید که آن‌ها چاشتگاه در غفلت لهو و لعب خویش به سر می‌برند و غرق دنیای خویش‌اند؟

﴿أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٩٩.

آیا آن‌ها از استدراج خدا عزوجل برای خویش از دریچه‌ای که حساب نکنند و تدبیر هلاکت‌شان به گونه‌ای که ندانند در امان اند؟ هیچ‌کس در نفس خویش زیان کند و رشد خود را از دست دهد و عمل خود را گم و سعی خویش را باطل کند از گرفت خدای‌تعالی به گونۀ ناگهانی در امان نیست.

﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ یَرِثُونَ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِ أَهۡلِهَآ أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡۚ وَنَطۡبَعُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ فَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ١٠٠.

آیا برای کسانی که بعد از اقوام هلاک شده آمده و جانشین آن‌ها شدند واضح و آشکار نشده که خدای‌تعالی توان این را دارد که آن‌ها را مانند گذشتگان به سبب گناهان‌شان هلاک کند. اگر آن‌ها بر اعراض خویش مداومت بخشند قلب‌های‌شان را قفل خواهیم نمود و در پی آن آن‌ها پند نمی‌گیرند، درک نمی‌کنند و نمی‌فهمند و به گونه‌ای که بپذیرند نمی‌شنوند.

﴿تِلۡکَ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآئِهَاۚ وَلَقَدۡ جَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْ بِمَا کَذَّبُواْ مِن قَبۡلُۚ کَذَٰلِکَ یَطۡبَعُ ٱللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٠١.

این قریه‌ها را هلاک کردیم و شما را در جریان چگونگی این نابودی که به سبب گناهان‌شان صورت گرفت قرار دادیم تا گرفتن عبرت از آن‌ها تحقق پیدا کند. و ما پیامبران را با معجزات واضح و آشکار و دلائل قاطع فرستادیم. به حال آن‌ها مناسب این بود که بعد از آمدن معجزات ایمان بیاورند در حالی که قبل از این به تمام پیامبری‌های را تکذیب نمودند و آنگونه که خداوند عزوجل بر دل‌های کفار گذشته مُهر نهاد به همان‌سان بر دل‌های کفاری که در آینده می‌آیند مُهر خواهد نهاد. این سنّت و روشی است که همواره دوام دارد و کیفری است عادلانه؛ زیرا آن‌ها به خدا عزوجل و رسالت‌هایش کفر ورزیدند.

﴿وَمَا وَجَدۡنَا لِأَکۡثَرِهِم مِّنۡ عَهۡدٖۖ وَإِن وَجَدۡنَآ أَکۡثَرَهُمۡ لَفَٰسِقِینَ ١٠٢.

و ما نزد بسیاری از مردم وفای به عهد، ایمان به وعده، شکر در برابر نعمت و عملی به وصیت نیافتیم، بلکه اکثر آن‌ها را خارج از طاعت خدا عزوجل و کافر به اوتعالی و تکذیب کنندۀ پیامبری یافتیم. بنابراین مؤمن اندک و پرهیزگار نادر است.

﴿ثُمَّ بَعَثۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِم مُّوسَىٰ بِ‍َٔایَٰتِنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ وَمَلَإِیْهِۦ فَظَلَمُواْ بِهَاۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٠٣.

سپس بعد از نوح، هود، صالح، لوط و شعیب، موسی علیهم السلامرا با معجزات واضح و آشکار مانند عصا، و ید بیضا به سوی فرعون سرکش و اشراف قومش فرستادیم ولی آن‌ها معجزات را انکار نموده و نشانه‌ها را تکذیب کردند و در زمین دست به فساد و تباهی زدند، پس تو بنگر که عاقبت آن‌ها چگونه است؟ در دنیا غرق خواهند شد و در آخرت خواهند سوخت.

﴿وَقَالَ مُوسَىٰ یَٰفِرۡعَوۡنُ إِنِّی رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٠٤.

موسی علیه السلام خطاب به فرعون گفت: مرا خداوند عزوجل فرستاده و من از جانب خود نیامده‌ام. او پروردگار عالمیان است نه تو ای بندۀ فقیر. به این ترتیب جلال و کمال را موسی به پروردگار و رسالت را به خود و گمراهی را به فرعون ثابت نمود.

﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن لَّآ أَقُولَ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّۚ قَدۡ جِئۡتُکُم بِبَیِّنَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ فَأَرۡسِلۡ مَعِیَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٠٥.

من بر خدای خود افترا نمی‌کنم و بر پروردگار خود دروغ نمی‌گویم بلکه سخن حق را می‌آورم و به صدق و راستی خبر می‌دهم. نزد من معجزۀ واضح و آشکاری مانند ید و عصا نیز هست. این معجزات از جانب خدایی است که شما را آفریده و روزی داده نه از جانب من. پس تو ای فرعون بنی اسرائیل را بگذار تا از مصر بیرون شوند و آن‌ها را از بردگی و زیر سلطۀ استبداد خود رها کن.

﴿قَالَ إِن کُنتَ جِئۡتَ بِ‍َٔایَةٖ فَأۡتِ بِهَآ إِن کُنتَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِینَ ١٠٦.

فرعون خطاب به موسی علیه السلام گفت: اگر با تو معجزه‌ای از جانب پروردگار توست برای ما آشکار کن تا آن را ببینیم آن‌هم اگر راست می‌گوئی که تو پیامبری از جانب پروردگار خود می‌باشی!

﴿فَأَلۡقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعۡبَانٞ مُّبِینٞ ١٠٧.

موسی علیه السلام عصایش را از دست خود انداخت، خدای‌تعالی آن عصا را تبدیل به ماری بزرگ، هشیار و ترسناک نمود در حالی که زندگی و خلقتش کاملاً واضح و هویدا بود.

﴿وَنَزَعَ یَدَهُۥ فَإِذَا هِیَ بَیۡضَآءُ لِلنَّٰظِرِینَ ١٠٨.

و موسی علیه السلام دست خود را از چاک گریبان خود بیرون کرد، پس ناگهان این دست به حدّی سفید و درخشنده بود که نور از آن می‌درخشید. این نور از اثر پیسی و کدام بیماری نه بلکه برای کسی که آن را مشاهده می‌کرد واضح و آشکار بود و بر هیچ کسی پوشیده نبود.

﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ إِنَّ هَٰذَا لَسَٰحِرٌ عَلِیمٞ ١٠٩.

رهبران قوم فرعون گفتند: همانا موسی جادوگری است که در سحر خویش مهارت دارد و به فُوت و فن آن کاملاً آشناست.

﴿یُرِیدُ أَن یُخۡرِجَکُم مِّنۡ أَرۡضِکُمۡۖ فَمَاذَا تَأۡمُرُونَ ١١٠.

موسی می‌خواهد شما را با جادوی خود از سرزمین مصر بیرون کند و خودش جانشین شما شود. فرعون گفت: ای بزرگان مرا به چه چیزی توصیه می‌کنید؟

﴿قَالُوٓاْ أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ وَأَرۡسِلۡ فِی ٱلۡمَدَآئِنِ حَٰشِرِینَ ١١١.

اشرافیان گفتند موسی و برادرش را مهلت بده و در کیفر دهی آنان عجله نکن و به هر شهری از شهرهای مصر کسانی را بفرست تا مردم را به سوی تو جمع کنند و شاهد این اجتماع بزرگ باشند.

﴿یَأۡتُوکَ بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ ١١٢.

همچنان برای تو هر جادو ماهر در فنون سحر و دانای اسرار آن را احضار کنند.

﴿وَجَآءَ ٱلسَّحَرَةُ فِرۡعَوۡنَ قَالُوٓاْ إِنَّ لَنَا لَأَجۡرًا إِن کُنَّا نَحۡنُ ٱلۡغَٰلِبِینَ ١١٣.

جادوگران خطاب به فرعون گفتند: آیا اگر موسی را شکست دهیم و جادویش را باطل کنیم به ما پاداشی می‌دهی؟

﴿قَالَ نَعَمۡ وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ ١١٤.

فرعون برای جادوگران گفت: بلی شما هم پاداش خواهید داشت و هم از مقربین من خواهید بود، یعنی هم مال خواهید داشت و هم مقام و منزلت.

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ نَحۡنُ ٱلۡمُلۡقِینَ ١١٥.

جادوگران خطاب به موسی علیه السلام گفتند: آیا تو اول عصایت را می‌افکنی یا ما آنچه را داریم بیندازیم.

﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ ١١٦.

موسی علیه السلام گفت شما بیندازید. آن‌ها طناب‌ها و عصاهای خویش را انداختند و از طریق پنهان کاری، مکر و حیله دیدگان حاضران را تغییر دادند و در دل‌ها رعب و وحشت شدیدی ایجاد نمودند و در نظر مردم جادویی وحشتناک ایجاد کردند که مایۀ دهشت و شگفت حاضران شد.

﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ ١١٧.

موسی علیه السلام را امر کردیم تا عصایش را بیندازد و او انداخت پس ناگهان این عصا طناب‌ها و عصاهای آن‌ها را که با آن مردم را فریب داده و از طریق آن‌ها در دیدگان حاضرین تزویر نموده بودند بلعید.

﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١١٨.

حقیقتی که با موسی علیه السلام بود پیروز شد و باطل جادوگران فرعون ظاهر گردید.

﴿فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ ١١٩.

جادوگران فرعون در محضر مردم شکست خوردند و مغلوب و ذلیل شدند.

﴿وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ ١٢٠.

جادوگران در برابر خدا سجده‌کنان بر زمین افتادند و خداوند عزوجل پیامبر امین خویش را نصرت و یاری داد و کید و مکر فرعون لعین را باطل نمود. آن‌ها از این‌روی سجده کردند که حالت سجده بهترین حالت بنده با خالقش است.

﴿قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٢١.

جادوگران گفتند: ما به خدای یگانه که شریکی جز او نیست ایمان آوردیم و او کسی است که جهان را آفریده نه تو ای فرعون و کسی که ایجادگر باشد به اینکه پرستش شود سزاوارتر است.

﴿رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ ١٢٢.

او خدایی است که موسی و هارون را آفریده پس سجده برای خداست نه آن دو.

﴿قَالَ فِرۡعَوۡنُ ءَامَنتُم بِهِۦ قَبۡلَ أَنۡ ءَاذَنَ لَکُمۡۖ إِنَّ هَٰذَا لَمَکۡرٞ مَّکَرۡتُمُوهُ فِی ٱلۡمَدِینَةِ لِتُخۡرِجُواْ مِنۡهَآ أَهۡلَهَاۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ ١٢٣.

فرعون برای جادوگران گفت: چگونه موسی علیه السلام را تصدیق می‌کنید در حالی که من به شما اجازۀ چنین کاری را نداده‌ام؟ این یک حیله و نیرنگ از جانب شماست تا مردم را از مصر بیرون کنید. به زودی خواهید دانست شما را دچار چه عذاب و کیفر دردناکی می‌سازم.

این عادت طاغوتیان است که هرگاه از ارائۀ حجّت و برهان عاجز شوند دست به تهدید می‌زنند.

﴿لَأُقَطِّعَنَّ أَیۡدِیَکُمۡ وَأَرۡجُلَکُم مِّنۡ خِلَٰفٖ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمۡ أَجۡمَعِینَ ١٢٤.

به زودی و به نشانۀ کریه ساختن و به منظور کیفر دهی به شما، دست راست و پای چپ‌تان را قطع خواهم کرد و سپس هریکی را بر تنۀ درختان خرما آویزان خواهم نمود تا در این حالت بمیرید و عبرتی برای بعد از خویش واقع شوید.

﴿قَالُوٓاْ إِنَّآ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ١٢٥.

جادوگران گفتند: به زودی ما و تو نزد پادشاه پادشاهان در روز رستاخیز بزرگ جمع خواهیم شد تا هریکی را مطابق عملش کیفر دهد.

﴿وَمَا تَنقِمُ مِنَّآ إِلَّآ أَنۡ ءَامَنَّا بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّنَا لَمَّا جَآءَتۡنَاۚ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَتَوَفَّنَا مُسۡلِمِینَ ١٢٦.

تو بر ما عیبی نگرفتی جز اینکه ما خدای را به یگانگی یاد نموده و موسی علیه السلام و معجزاتش را تصدیق نمودیم. پروردگارا! بر ما جام صبر بسیاری را بریزان تا بتوانیم در برابر تعذیب این طاغوت سرکش صبر کنیم که از طریق ایمان و صبر انسان به پیروزی می‌رسد و از تو ای خدا می‌خواهیم تا ما را بر دین خود تا فرا رسیدن مرگ ثابت و استوار بداری و در فتنه و انحراف نیندازی.

﴿وَقَالَ ٱلۡمَلَأُ مِن قَوۡمِ فِرۡعَوۡنَ أَتَذَرُ مُوسَىٰ وَقَوۡمَهُۥ لِیُفۡسِدُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَیَذَرَکَ وَءَالِهَتَکَۚ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبۡنَآءَهُمۡ وَنَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ وَإِنَّا فَوۡقَهُمۡ قَٰهِرُونَ ١٢٧.

رؤسای کفار خطاب به فرعون گفتند: آیا موسی و مؤمنان همراهش را زنده می‌گذاری تا مردم را از عبادت تو بازدارند و باورهای‌شان را تغییر دهند و تو و آنچه را می‌پرستی رها کند؟ فرعون گفت: به زودی فرزندان پسرشان را ذبح خواهیم کرد و دختران‌شان را به منظور خدمت زنده نگه خواهیم داشت در حالی که ما بر آن‌ها مسلط خواهیم بود و آن‌ها نمی‌توانند ما را از کاری عاجز بسازند.

﴿قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱللَّهِ وَٱصۡبِرُوٓاْۖ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ ١٢٨.

موسی علیه السلام زمانی که تهدید را شنید خطاب به قوم خود گفت: از خدا عزوجل استعانت بجوئید و در راه ثبات بر دینش و در برابر آزار و اذیت دشمن از صبر کار بگیرید که زمین از آن فرعون نیست، بلکه از آن خدای یگانه است و او بندگان نیکوکار خود را در جهت سکنی گزینی در زمین قدرت می‌دهد. زمین برای کسی که از آزار و اذیت هجرت کند فراخ است و خاتمۀ نیکو و پایان ستوده همیشه از آن دوستان صادق خدا عزوجل و حزب اوست که رستگارانند و گردش بد روزگار بر دشمنان کافرش می‌باشد.

﴿قَالُوٓاْ أُوذِینَا مِن قَبۡلِ أَن تَأۡتِیَنَا وَمِنۢ بَعۡدِ مَا جِئۡتَنَاۚ قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ ١٢٩.

بنی اسرائیل به موسی علیه السلام گفتند: ما قبل و بعد از رسالت تو از سوی فرعون و لشکریانش اذیت شدیم و عذاب بر ما زیاد شد و تمام حیله‌ها بر ما محدود گردید. موسی علیه السلام خطاب به آن‌ها گفت: امیدوارم خدای‌تعالی دشمن‌تان فرعون و مددگارانش را نابود کند و شما را در زمین قدرت دهد تا شما را بیازماید و ببیند چه کسی هنگام مصیبت صبر می‌کند و در رخا و آسایش شکر می‌نماید؛ زیرا عبودیت خدا عزوجل هم در حالت شدّت است و هم در حالت آسانی.

﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَ بِٱلسِّنِینَ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلثَّمَرَٰتِ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ١٣٠.

خداوند عزوجل آل فرعون را با خشک‌سالی، کمبود باران، کمبود میوه‌ها و حبوبات از طریق آفت‌زدگی و تلف غله‌جات عذاب کرد تا آن‌ها از پروردگار خود بترسند و از گناهان خویش توبه کنند که کیفرها در واقع شلاق‌هایی است که زندگان آن را درک می‌کنند، اما کسانی که قلب‌های‌شان مرده است، پس هیچگاه زخم برای مرده مایۀ درد و رنج نیست.

﴿فَإِذَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡحَسَنَةُ قَالُواْ لَنَا هَٰذِهِۦۖ وَإِن تُصِبۡهُمۡ سَیِّئَةٞ یَطَّیَّرُواْ بِمُوسَىٰ وَمَن مَّعَهُۥٓۗ أَلَآ إِنَّمَا طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ١٣١.

پس هرگاه که به آن‌ها میوجات و نباتات و نعمت‌ها و غله‌جات برسد می‌گویند: ما مستحق چنین چیزی بودیم و از طریق سعی و تلاش خود این‌ها را به دست آوردیم، ولی هرگاه به آن‌ها مصیبت برسد، به موسی علیه السلام و مؤمنان همراهش بدشگونی می‌زنند در حالی که بدی اقبال‌شان بر آن‌ها نوشته و مقدر شده؛ زیرا این خدای‌تعالی است که خیر و شر را برای آن‌ها مقدر فرموده است، ولی اکثر آن‌ها نمی‌دانند که همۀ پدیده‌ها از نعمت گرفته تا نقمت به قضای و قدری محکم صورت گرفته است.

﴿وَقَالُواْ مَهۡمَا تَأۡتِنَا بِهِۦ مِنۡ ءَایَةٖ لِّتَسۡحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحۡنُ لَکَ بِمُؤۡمِنِینَ ١٣٢.

اتباع فرعون به موسی علیه السلام گفتند: به هر اندازه که معجزه بیاوری تا ما را از دین ما باز داری و در ملت ما فریمان دهی بازهم ما بر آنچه در آن قرار داریم ثابت و استوار خواهیم بود و تو را تصدیق نخواهیم کرد. زمانی که اهل باطل در باطل خویش چنین ثابت و استوار باشند پس اهل حق بر اینکار اولی‌تر اند.

﴿فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلطُّوفَانَ وَٱلۡجَرَادَ وَٱلۡقُمَّلَ وَٱلضَّفَادِعَ وَٱلدَّمَ ءَایَٰتٖ مُّفَصَّلَٰتٖ فَٱسۡتَکۡبَرُواْ وَکَانُواْ قَوۡمٗا مُّجۡرِمِینَ ١٣٣.

پس ما بر قوم فرعون باران بنیان بر انداز، تباهگر و تلف ساز و ملخ را فرستادیم که تمام کشتزارها و میوه‌های آن‌ها را نیست و نابود کرد، همچنانی که در اجسام‌شان شپش را قرار دادیم که اجسام‌شان را اذیت می‌کرد و قورباغه که در لابلای خانه‌های‌شان مایۀ آزارشان شده بود و خونی که آب را بر آنان فاسد کرد و زندگی را بر آنان دشوار نمود.

همۀ این کیفرها به وضوح دلالت بر قدرت خدای‌تعالی و سلطنت عظیم او می‌نماید ولی آن‌ها از جبروت کار گرفته و تکبر کردند و توبه و رجوع ننمودند؛ زیرا گرایش به جرم و جنایت در آن‌ها جای گرفته و خباثت صفتی لازم و همراه‌شان شده بود.

﴿وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیۡهِمُ ٱلرِّجۡزُ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱدۡعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَۖ لَئِن کَشَفۡتَ عَنَّا ٱلرِّجۡزَ لَنُؤۡمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرۡسِلَنَّ مَعَکَ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ١٣٤.

و چون خدای‌تعالی قوم فرعون را به عذاب گرفتار کرد گفتند ای موسی! خدایت را با اختصاصی که در نبوت به تو داده دعا کن تا عذاب را از ما دفع کند و ما تعهد می‌کنیم که اگر چنین شود تو را تصدیق می‌نمائیم و از تو پیروی می‌کنیم و بنی اسرائیل را از اقامت جبری در مصر رها می‌نمائیم و می‌گذاریم هرجایی که می‌خواهی آنان را با خود ببری.

این‌ها وعده‌هایی است که از سوی سرکشان هنگام سختی‌ها بروز می‌کند.

﴿فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُمُ ٱلرِّجۡزَ إِلَىٰٓ أَجَلٍ هُم بَٰلِغُوهُ إِذَا هُمۡ یَنکُثُونَ ١٣٥.

و چون خداوند عزوجل برای مدتی و تا هنگام فرا رسیدن موعد غرق شدن‌شان عذاب را برداشت، بازهم آن‌ها دست به خیانت در عهد و پیمان زده و قرار داد خود را شکستند و دوباره به سوی تکذیب و ممانعت از راه حق روی آوردند.

﴿فَٱنتَقَمۡنَا مِنۡهُمۡ فَأَغۡرَقۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡیَمِّ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٣٦.

و چون پیمان‌شکنی نموده و به مخالفت امر پرداختند از آن‌ها گرفتیم و در دریا غرق‌شان کردیم؛ زیرا آن‌ها آیات و نشانه‌ها را تکذیب نموده و از قبول معجزات روی گردانیدند و از طاعت غافل شدند.

﴿وَأَوۡرَثۡنَا ٱلۡقَوۡمَ ٱلَّذِینَ کَانُواْ یُسۡتَضۡعَفُونَ مَشَٰرِقَ ٱلۡأَرۡضِ وَمَغَٰرِبَهَا ٱلَّتِی بَٰرَکۡنَا فِیهَاۖ وَتَمَّتۡ کَلِمَتُ رَبِّکَ ٱلۡحُسۡنَىٰ عَلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ بِمَا صَبَرُواْۖ وَدَمَّرۡنَا مَا کَانَ یَصۡنَعُ فِرۡعَوۡنُ وَقَوۡمُهُۥ وَمَا کَانُواْ یَعۡرِشُونَ ١٣٧.

و ما بنی اسرائیل را که مستضعف و مقهور بودند میراث بر مصر و شام ساختیم، شام که در آن با آب زیاد و میوه‌ها و درختان با کیفیت برکت نهادیم و وعدۀ خدا عزوجل به بنی اسرائیل در نجات‌شان و هلاک فرعون و لشکریانش و جانشینی در زمین تحقق یافت، چون آن‌ها در برابر مصیبت‌ها و مشکلات صبر کردند و خدای‌تعالی فرعون و قومش را و همچنان خانه‌ها و قصرها و مسکن‌های محکم و دژهای‌شان را نابود کرد. آن‌ها از داربست‌های انگور و درختان برای خود ساختمان می‌ساختند، پس خداوند عزوجل بناها و بوستان‌های غنی‌شان را از آنان گرفت.

﴿وَجَٰوَزۡنَا بِبَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ ٱلۡبَحۡرَ فَأَتَوۡاْ عَلَىٰ قَوۡمٖ یَعۡکُفُونَ عَلَىٰٓ أَصۡنَامٖ لَّهُمۡۚ قَالُواْ یَٰمُوسَى ٱجۡعَل لَّنَآ إِلَٰهٗا کَمَا لَهُمۡ ءَالِهَةٞۚ قَالَ إِنَّکُمۡ قَوۡمٞ تَجۡهَلُونَ ١٣٨.

و برای آن‌ها عبور از کانال سوئز را به سلامتی آسان ساختیم و آن‌ها در مسیر خود به بت‌پرستان بر خورده خطاب به موسی علیه السلام گفتند: ای موسی! ما می‌خواهیم مانند این‌ها خدایانی داشته باشیم. موسی علیه السلام به آن‌ها گفت: شما واقعاً در لزوم توحید الوهیت و ربوبیت خدا و شریک نیاوردن به او جاهل و نادانید

﴿إِنَّ هَٰٓؤُلَآءِ مُتَبَّرٞ مَّا هُمۡ فِیهِ وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٣٩.

عبادت این بت‌پرستان در زیان و عمل‌شان باطل و تلاش‌شان مردود است؛ زیرا عمل مشرک کلاً از بین می‌رود.

﴿قَالَ أَغَیۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا وَهُوَ فَضَّلَکُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٤٠.

آیا برای شما خدایی غیر از خدا بطلبم تا شما عبادتش کنید؟ آیا کسی غیر از خدا مستحق طاعت و به یگانگی پرستش کردن است؟ او کسی است که شما را بر عالمیان زمان‌تان برتری داده پس این حق اوست که به تنهائی عبادت شود.

﴿وَإِذۡ أَنجَیۡنَٰکُم مِّنۡ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ یَسُومُونَکُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِ یُقَتِّلُونَ أَبۡنَآءَکُمۡ وَیَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡۚ وَفِی ذَٰلِکُم بَلَآءٞ مِّن رَّبِّکُمۡ عَظِیمٞ ١٤١.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی شما را از خشم فرعون و قومش بعد از اینکه به شما انواع و اقسام عذاب را چشانیدند نجات داد. آن‌ها مردان‌تان را ذبح می‌کردند و زنان‌تان را به منظور خدمت خویش زنده نگه می‌داشتند در حالی که در این نجات دادن و حمایت کردن از این همه ضرر و زیان، ابتلا و امتحانی برای شما بود تا او را در برابر نعمت‌هایش شکر کنید. و چون شما را از عذاب نجات داد همواره به یادش باشید.

﴿۞وَوَٰعَدۡنَا مُوسَىٰ ثَلَٰثِینَ لَیۡلَةٗ وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِیقَٰتُ رَبِّهِۦٓ أَرۡبَعِینَ لَیۡلَةٗۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِیهِ هَٰرُونَ ٱخۡلُفۡنِی فِی قَوۡمِی وَأَصۡلِحۡ وَلَا تَتَّبِعۡ سَبِیلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ ١٤٢.

و ما موسی علیه السلام را پیش از آنکه با او سخن بگوئیم سی شب موعد دادیم تا در این شب‌ها عبادت کند و بر این سی شب، ده شب دیگر افزودیم که به این ترتیب چهل شب شد. موسی علیه السلام برادرش هارون علیه السلام را وصیت کرد تا در مدتی که او جهت سخن با خدا عزوجل می‌رود، خلیفه‌اش در میان بنی اسرائیل باشد و به اقامۀ امور آن‌ها براساس عدالت، نرمی و اصلاح بپردازد و در انجام گناهان با آن‌ها همراهی ننموده و ارتکاب ظلم و ستم کمک‌شان نکند و یا در برابر منکرشان شکوت ننماید.

﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٤٣.

و چون موسی علیه السلام به میعادگاه آمد و خداوند عزوجل بدون واسطه با او سخن گفت، طمع موسی علیه السلام در فضل الهی بیشتر شد و از خداوند عزوجل خواست تا خود را به وی نشان دهد. خدای‌تعالی خبر داد که او هرگز نمی‌تواند او را ببیند، زیرا حق‌تعالی در دنیا دیده نمی‌شود؛ بلکه در آخرت آن‌هم فقط مؤمنان او را می‌بینند ولی موسی علیه السلام را امر کرد تا به سوی کوه بنگرد طوری که اگر کوه در جای خود باقی ماند او نیز می‌تواند پروردگار خود را ببیند ولی اگر کوه به خاطر تجلی خدا عزوجل از هم فرو پاشید و متلاشی شد، از باب اولی موسی علیه السلام نمی‌تواند پروردگار را نظر به عظمتی که دارد ببیند. پس چون خداوند عزوجل به کوه تجلی کرد، کوه از جایش برکند و متلاشی شد. موسی علیه السلام چون این صحنه هولناک را دید بی‌هوش افتاد و زمانی که به هوش آمد گفت: پروردگارا تو پاک و منزهی از اینکه در دنیا دیده شوی و من اولین کس از میان قوم خود هستم که به این امر باور دارم که تو ای خدا عزوجل پروردگار عالمیان و خدای اولین و آخرینی.

﴿قَالَ یَٰمُوسَىٰٓ إِنِّی ٱصۡطَفَیۡتُکَ عَلَى ٱلنَّاسِ بِرِسَٰلَٰتِی وَبِکَلَٰمِی فَخُذۡ مَآ ءَاتَیۡتُکَ وَکُن مِّنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٤٤.

خداوند عزوجل گفت: ای موسی! من تو را بر سائر مردم با رسالت و پیامبری برگزیدم و با سخن خویش گرامی‌ات داشتم پس تو این نعمت‌ها را توأم با شکر بپذیر و غیر از این‌ها طالب امور دیگری که طلب آن نیکو نیست مباش، اموری مانند رؤیت خدا، که تو نعمت‌های بزرگ و دست‌های سخاوتمند داری.

﴿وَکَتَبۡنَا لَهُۥ فِی ٱلۡأَلۡوَاحِ مِن کُلِّ شَیۡءٖ مَّوۡعِظَةٗ وَتَفۡصِیلٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ وَأۡمُرۡ قَوۡمَکَ یَأۡخُذُواْ بِأَحۡسَنِهَاۚ سَأُوْرِیکُمۡ دَارَ ٱلۡفَٰسِقِینَ ١٤٥.

و ما برای موسی علیه السلام در تورات همه چیز اعم از ترغیب، ترهیب و احکام را نوشتیم پس تو ای موسی علیه السلام این احکام را با جدیت و تصمیم قاطع و تلاش و کوشش محکم بگیر و بنی اسرائیل را وصیت کن تا بهترین‌ها را از تورات بر گزینند، به عنوان مثال عفو را به جای انتقام و فروبردن خشم را به جای خشونت و مهلت دادن به کسی که در تنگنا قرار گرفته در عوض تعجیل در مؤاخذۀ او. به زودی من محل کشمکش ستمگران و دیار کفار را ظاهر خواهم ساخت تا شما از آنچه می‌نگرید عبرت بگیرید.

﴿سَأَصۡرِفُ عَنۡ ءَایَٰتِیَ ٱلَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ بِغَیۡرِ ٱلۡحَقِّ وَإِن یَرَوۡاْ کُلَّ ءَایَةٖ لَّا یُؤۡمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗا وَإِن یَرَوۡاْ سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلٗاۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَکَانُواْ عَنۡهَا غَٰفِلِینَ ١٤٦.

من حتماً فهم و درک آیات و فقه نصوص وحی را از هر متکبر، در حجاب و پرده قرار خواهم داد، بگونه‌ای که هر آیه و نشانه‌ای را مشاهده کنند و هر دلیلی بر عظمت و قدرت و حکمت خدای‌تعالی بنگرند تصدیق نخواهند کرد، و هرگاه راه رشد و هدایت را ببینند از آن روی می‌گردانند و آن را برای خود به عنوان راه برنمی‌گزینند و در مقابل، هرگاه راه سرکشی و گمراه‌گری را ملاحظه کنند آن را برای خود راه می‌گیرند، این‌ها همه روی این علت است که از آن‌ها فهم حقایق نظر به تکذیب آیات و اعراض از معجزات و غفلت، در حجاب قرار داده شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَلِقَآءِ ٱلۡأٓخِرَةِ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡۚ هَلۡ یُجۡزَوۡنَ إِلَّا مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٤٧.

و آنانی که آیاتی را که پیامبران بر آن فرستاده شده‌اند و روز آخرت را تکذیب کنند، خداوند عزوجل تمام حسنات آن‌ها را، مانند احترام به مهمان و یاری مظلوم و نیکی به والدین و از این قبیل، باطل می‌نماید و آن‌ها هیچگاه جزیر گناهی که کرده‌اند کیفر نمی‌بینند.

﴿وَٱتَّخَذَ قَوۡمُ مُوسَىٰ مِنۢ بَعۡدِهِۦ مِنۡ حُلِیِّهِمۡ عِجۡلٗا جَسَدٗا لَّهُۥ خُوَارٌۚ أَلَمۡ یَرَوۡاْ أَنَّهُۥ لَا یُکَلِّمُهُمۡ وَلَا یَهۡدِیهِمۡ سَبِیلًاۘ ٱتَّخَذُوهُ وَکَانُواْ ظَٰلِمِینَ ١٤٨.

و چون موسی علیه السلام به منظور مناجات عازم طور شد، بنی اسرائیل از زیورات، تندیسی به شکل گوساله ساختند که دارای صدا بود و هرگاه در آن دمیده می‌شد آواز سر می‌داد. این یک جماد گنگ بود که با آن‌ها سخن نمی‌گفت و توان ارشاد و رهنمایی آن‌ها را نداشت. آن‌ها آن را برای خود به عنوان خدا عزوجل برگزیدند و به این ترتیب با شرک، بر خویشتن ظلم و ستم روا داشتند.

﴿وَلَمَّا سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ وَرَأَوۡاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمۡ یَرۡحَمۡنَا رَبُّنَا وَیَغۡفِرۡ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ١٤٩.

و چون آن بت را پرستیدند و قدم به راه خطا برداشتند پشیمان شده و یقین کردند که در عمل خود دچار خطا و اشتباه شده‌اند، از این‌روی رجوع و توبه نموده گفتند: اگر خدای‌تعالی از سر تقصیرات ما در نگذرد و ما را در آنچه مرتکب شدیم نبخشد و گناهان ما را محو ننماید، حتماً از هلاک شوندگان خواهیم بود. بدی عملکرد ما موجب عذاب بزرگ از جانب پروردگار ماست.

﴿وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَىٰٓ إِلَىٰ قَوۡمِهِۦ غَضۡبَٰنَ أَسِفٗا قَالَ بِئۡسَمَا خَلَفۡتُمُونِی مِنۢ بَعۡدِیٓۖ أَعَجِلۡتُمۡ أَمۡرَ رَبِّکُمۡۖ وَأَلۡقَى ٱلۡأَلۡوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأۡسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُۥٓ إِلَیۡهِۚ قَالَ ٱبۡنَ أُمَّ إِنَّ ٱلۡقَوۡمَ ٱسۡتَضۡعَفُونِی وَکَادُواْ یَقۡتُلُونَنِی فَلَا تُشۡمِتۡ بِیَ ٱلۡأَعۡدَآءَ وَلَا تَجۡعَلۡنِی مَعَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٥٠.

و چون موسی علیه السلام از مناجات پروردگار خود فارغ شد، به سوی قومش غضبناک بازگشت، در حالی که بر گوساله‌پرستی آن‌ها حزین و غمگین بود خطاب به آن‌ها گفت: چقدر بد است این عملکرد شما که در غیاب من گوساله‌پرست شدید؟ آیا در امر پروردگار خود و میعادش که مرا براساس آن چهل روز میعاد گذاشت پیشی گرفتید و منتظر عودت من باقی نماندید و چون نیامدم غیر خدا را عبادت کردید؟ او همچنان موی سر برادرش هارون را گرفت و به شدّت کشید و او را از اینکه در برابر این عملکرد بنی اسرائیل از نرمی کار گرفته بود مورد سرزنش قرار داد. هارون خطاب به برادر گفت: ای برادر ناتنی! در حق من نرمی کن و از حلم کار بگیر که بنی اسرائیل من را تنها و ضعیف یافتند و حتی خواستند به قتل برسانند، بناء تو آن‌ها را با توهین به من خوشحال نساز که من هرگز با آن‌ها در گوساله‌پرستی اشتراک نکردم و از این عملکرد آن‌ها راضی نیز نشدم و حتی بر آن‌ها این کار را رد نموده و من از آن کاملاً بیزارم.

﴿قَالَ رَبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِأَخِی وَأَدۡخِلۡنَا فِی رَحۡمَتِکَۖ وَأَنتَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ ١٥١.

موسی علیه السلام گفت: پروردگارا! کاری را که در حق برادر خود انجام دادم بر من ببخش و برادرم را از کوتاهیی که انجام داده مغفرت کن و ما را تحت پوشش رحمت واسع و حلم بسیار خود قرار بده که تو مهربان‌ترین مهربانانی و گرامی‌ترین کسی هستی که از دیگران درمی‌گذرد و رحمت تو تمام زمین و آسمان را پُر نموده است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ ٱلۡعِجۡلَ سَیَنَالُهُمۡ غَضَبٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَذِلَّةٞ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۚ وَکَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡمُفۡتَرِینَ ١٥٢.

آنانی که گوساله را پرستش کرده‌اند خداوند عزوجل در آخرت بر آن‌ها غضب و عذاب دردناک خود را سرازیر خواهد کرد، چنان‌چه در دنیا نیز ذلت، خواری و فرومایگی را به آنان خواهد رسانید.

مانند این کیفر تمام تکذیب‌گرانی مجازات خواهند شد که بر خدا از طریق عبادت غیر از او و یا شرک و یا توصیف او به آنچه مجاز نیست دست به تکذیب زده‌اند.

﴿وَٱلَّذِینَ عَمِلُواْ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِنۢ بَعۡدِهَا وَءَامَنُوٓاْ إِنَّ رَبَّکَ مِنۢ بَعۡدِهَا لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٥٣.

و هر کس مرتکب گناهان شود و در پی آن توبه کند، خدای‌تعالی توبه‌اش را می‌پذیرد به شرط آنکه این توبه توأم با ایمان صادقانه به خدا عزوجل پیامبران و کتاب‌هایش باشد. خداوند عزوجل بعد از این توبه گناهان‌شان را می‌بخشد و همه را مشمول رحمت واسع خود قرار می‌دهد؛ زیرا او بسیار بخشنده و مهربان است.

﴿وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى ٱلۡغَضَبُ أَخَذَ ٱلۡأَلۡوَاحَۖ وَفِی نُسۡخَتِهَا هُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلَّذِینَ هُمۡ لِرَبِّهِمۡ یَرۡهَبُونَ ١٥٤.

و چون از موسی علیه السلام غضب دور گشت الواح کتاب‌هایی را که در هنگامی خشم دور افگنده بود دوباره برداشت. الواحی که شامل ارشادات، موعظه‌ها، احکام تفصیلی، بشارت و رحمت واسع برای کسانی بود که از پروردگار و مولا و خدای خویش می‌ترسند.

﴿وَٱخۡتَارَ مُوسَىٰ قَوۡمَهُۥ سَبۡعِینَ رَجُلٗا لِّمِیقَٰتِنَاۖ فَلَمَّآ أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ قَالَ رَبِّ لَوۡ شِئۡتَ أَهۡلَکۡتَهُم مِّن قَبۡلُ وَإِیَّٰیَۖ أَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلسُّفَهَآءُ مِنَّآۖ إِنۡ هِیَ إِلَّا فِتۡنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَآءُ وَتَهۡدِی مَن تَشَآءُۖ أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ ١٥٥.

و موسی علیه السلام از میان قوم خود هفتاد تن را برگزید تا هنگام مناجات با پروردگار با او باشند و از نزدیک صداقتش را مشاهده کنند و در جریان حالش قرار گیرند. آن‌ها چون با او آمدند خواهان مشاهدۀ خدا عزوجل به صورت عیان و آشکار شدند، این بود که خدای‌تعالی آن‌ها را دچار زلزله و صاعقه نمود. موسی علیه السلام در کمال تأسف و حسرت گفت: پروردگارا! ای کاش اراده می‌فرمودی و ما را قبل از این موعد هلاک می‌کردی، اکنون در بازگشت جواب بنی اسرائیل را چه بدهم در حالی که هر هفتاد تن هلاک شده‌اند و تو ای پروردگار! ما را به سبب آنچه نادانان سرگردان ما انجام می‌دهند عذاب نکن! این یک ابتلا و آزمایش از سوی توست، این توئی که آنکه را اراده کنی هلاک و هر که را بخواهی هدایت می‌نمائی، تمام امور به دست توست، تو منزلی امور ما می‌باشی و نفع و ضرر از جانب توست، پس گناهان ما را ببخش و با رحمت واسع خود ناتوانی ما را رحم کن که تو بهترین کسی هستی که گناهان را می‌بخشی و این بخشش به خاطر این نیست که برایت نفعی دارد؛ بلکه گرامیداشت و فضلی از جانب تو می‌باشد.

﴿۞وَٱکۡتُبۡ لَنَا فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَیۡکَۚ قَالَ عَذَابِیٓ أُصِیبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بِ‍َٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ ١٥٦.

و برای ما ای پروردگار خیر بسیار را اعم از سلامتی، ثروت، عزّت و عمل صالح مقدر کن و در آخرت نیز برای ما بهشت، رحمت و مغفرت گناهان را قرار بده! ما به سوی تو در حالی بازگشتیم که توبه می‌نمائیم و بر عملکرد خود سخت پشیمانیم.

خدای‌تعالی خطاب به موسی علیه السلام گفت: این عذابی که با آن بنی اسرائیل را عذاب نموده و آنان را گرفتار زلزله کرده‌ام با آن تمام گناهکارانی را که بخواهم مجازات می‌کنم و رحمت من شامل همۀ امور مکلفان و دیگران می‌شود.

این همان رحمت واسعی است که بر غضب اوتعالی پیشی گرفته و او مهربانترین مهربانان است. خدای‌تعالی آن را برای کسانی که تقوایش را از طریق اجرای فرامین و اجتناب از نواهی رعایت کنند و از شرک و گناهان کبیره دوری گزینند مقدر می‌نماید، آنانی که زکات فرضی اموال خود را ادا می‌نمایند و با آن خویشتن را از پلیدی‌های حسی و ارواح خود را از گناهان پاک می‌کنند، آنانی که آیات الهی را تصدیق نموده و پیام آوران الهی را تکذیب نمی‌نمایند.

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧.

این‌ها کسانی‌اند که به پیامبر معصومی که خدای‌تعالی او را شرف رسالت بخشیده و با نبوت و پیامبری گرامی داشته و با عصمت تأییدش کرده است اقتدا می‌کنند. این پیامبر، امی و ناخوان است و توان خواندن و نوشتن را ندارد تا از این طریق اعجاز وی کامل‌تر شود.

احوال این پیامبر نزد یهودیان در تورات و نزد نصرانیان در انجیل نوشته شده و او پیروان خود را به انجام تمام خوبی‌هایی دعوت می‌کند که بر آن فطرت سالم و عقل صریح و نقل صحیح دلالت می‌نماید و آن‌ها را از هر منکر و کار بدی که طبیعت بد برد و شرائع حرام کند برحذر می‌دارد و نهی می‌کند و برای آن‌ها انواع خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و لباس‌های خوب را و همچنان هر حلال لذت بخشی که نجس، مضر و بد نیست حلال می‌نماید و هر زشت و نجس را خواه در مأکولات باشد یا مشروبات و پوشیدنی‌ها که طبیعت سالم از آن بد می‌برد حرام می‌نماید.

او همچنان از پیروان خود تمام اوامر سخت و شدیدی که موجب در تنگنا قرار گرفتن آن‌ها می‌شود و تمام احکامی را که سبب مشقت شخص می‌شود و در شرائع معمول بوده برمی‌دارد. پس آنانی که تصدیقش کنند و از ایشان پیروی نموده و به آنچه فرستاده شده ایمان آورند و یاریش دهند و به او توقیر و احترام داشته در کنارش جهاد کنند و به هدایتی که بر آن از قرآن و سنّت مبعوث شده هدایت شوند، این‌ها کسانی هستند که در دنیا و آخرت رستگار شده و به هدایت و استقامت و بهشت و رضوان الهی به سعادت رسیدند.

﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فَ‍َٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨.

ای پیامبر! برای همۀ مردمان بگو: همانا خداوند عزوجل ما را به سوی ثقلین یعنی جن و انس و به سوی تمام بشر فرستاده پس مخاطب من در این دعوت تمام انسان‌هاست و خدایی که من را فرستاده تنها او مستحق عبادت است؛ زیرا پادشاه آسمان‌ها و زمین و متصرف و مدبر آن‌ها اوست و ملکیت او کامل می‌باشد و تنها او مستحق الوهیت است.

خدای‌تعالی کسی است که از عدم ایجاد می‌کند و خلایق را می‌آفریند و سپس آن‌ها را فنا می‌نماید. او پروردگاری است که دارای صفات ربوبیت می‌باشد، پس حق او این است که عبادت و پرستش شود و بر شما لازم است تا آنچه را خدا نازل نموده و پیامبرش را بر آن فرستاده، پیامبری که خدای‌تعالی او را با نبوت گرامی داشته تصدیق کنید، خدایی که او را امی که توان خواندن و نوشتن ندارد قرار داده تا معجزه به گونه‌ای تمام‌تر کامل باشد.

این پیامبر به تمام کلمات شرعیی که خدا عزوجل نازل نموده باور دارد، بنابراین بر شما لازم است تا او را تصدیق کنید و به امتثال اوامرش بپردازند و به او اقتدا نموده و از سنّت مطهرش پیروی کنید که رستگاری دنیا و آخرت در این است، این همان رستگاری بزرگی است که شما را به رضوان الهی و رحمت و بهشتش رهنمون می‌گردد.

﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٥٩.

و گروهی بزرگ از امّت موسی علیه السلام هستند که به سوی خیر رهنمون می‌شوند و به معروف امر و از منکر نهی می‌کنند و بر حق همواره استواراند و بر مبنای آن سخن می‌گویند و حکم و عمل می‌کنند پس اجر آن‌ها بر خداست.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمُ ٱثۡنَتَیۡ عَشۡرَةَ أَسۡبَاطًا أُمَمٗاۚ وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ إِذِ ٱسۡتَسۡقَىٰهُ قَوۡمُهُۥٓ أَنِ ٱضۡرِب بِّعَصَاکَ ٱلۡحَجَرَۖ فَٱنۢبَجَسَتۡ مِنۡهُ ٱثۡنَتَا عَشۡرَةَ عَیۡنٗاۖ قَدۡ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٖ مَّشۡرَبَهُمۡۚ وَظَلَّلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡغَمَٰمَ وَأَنزَلۡنَا عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَنَّ وَٱلسَّلۡوَىٰۖ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡۚ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِن کَانُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ یَظۡلِمُونَ ١٦٠.

و خدای‌تعالی بنی اسرائیل را به دوازده پُشت تقسیم کرد. منظور از «سبط» که در آیه آمده نوادۀ پسری یا دختری است و از لحاظ معنی به مفهوم قبیله نزدیک است. خداوند عزوجل آن‌ها را به این اقسام تقسیم نمود و به سوی موسی علیه السلام هنگامی که قومش از او طالب آب شدند وحی کرد و امر فرموده تا با عصای خود بر سنگ بکوبد. چون موسی علیه السلام با نام خدا عزوجل چنین کرد، از سنگ دوازده چشمه به تعداد پشت‌های مذکر انفجار کرد تا هر پشت چشمۀ مخصوص خود را بشناسد و از آن آب برگیرد و به این ترتیب ازدحام و خصومت کم گردد و تا این گروه‌ها از هم متمایز شوند.

آن‌ها از این آب سرد نوشیدند و خدای‌تعالی به آن‌ها سایۀ فرح بخشی را از طریق سایه گستردن ابر ارزانی داشت و از گرمی نجات داد و برای آن‌ها طعامی از «انگبین» که عبارت از حلواست و «سلوی» که نوعی پرندۀ چاق است آماده فرمود و امرشان کرد تا از روزی خدای حلال و پاکیزۀ خدای‌تعالی بخورند و شکرش را برجای آورند و کفران نعمت نکنند ولی آن‌ها نعمت خدای را رد نموده، احسان و معروفش را انکار و از امرش نافرمانی نمودند. خدای‌تعالی فرود: آن‌ها با این گناهان بر ما ظلم و ستم نکردند؛ زیرا برای خدای‌تعالی معصیت هیچ گنهکاری ضرری ندارد، ولی آن‌ها بر خویشتن ظلم نمودند، پس به زودی خدای‌تعالی بر آن‌ها عذاب خویش را نازل خواهد کرد.

﴿وَإِذۡ قِیلَ لَهُمُ ٱسۡکُنُواْ هَٰذِهِ ٱلۡقَرۡیَةَ وَکُلُواْ مِنۡهَا حَیۡثُ شِئۡتُمۡ وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا نَّغۡفِرۡ لَکُمۡ خَطِیٓـَٰٔتِکُمۡۚ سَنَزِیدُ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٦١.

و ای پیامبر! روزی را یادآور که خطاب به بنی اسرائیل گفتیم داخل بیت المقدس شوید و از پاکیزه‌هایی که خدای‌تعالی بر شما حلال نموده بخورید و روزی‌اش را بپذیرید و از پروردگار خود مغفرت بخواهید و بگوئید ای پروردگار گناهان ما را از ما فرو گذار و در برابر او سجدۀ شکر ادا کنید که اگر چنین کنید خدای‌تعالی گناهان و خطاهای شما را می‌بخشد و عیب‌های‌تان را مستور می‌دارد و از بدی‌های‌تان درمی‌گذرد و اگر کسی از شما نیکوکار باشد خداوند عزوجل با این استغفار در درجاتش می‌افزاید و به او حسنات بیشتری را می‌نویسد.

﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَیۡرَ ٱلَّذِی قِیلَ لَهُمۡ فَأَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ رِجۡزٗا مِّنَ ٱلسَّمَآءِ بِمَا کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٦٢.

ولیکن نظر به خباثت و طبیعت زشتی که داشتند کلمه‌ای را که خدای‌تعالی آن‌ها را امر کرده بود تا بگویند، تغییر داده و در عوض «حطه» «حنطه فی شعره / گندمی در موی» گفتند و در این تغییر خویش ظلم نموده و از حد تجاوز کردند. این بود که خدای‌تعالی بر آن‌ها عذابی را از آسمان و غضب نابود کننده و پلیدی بنیان برانداز به سبب گناهان‌شان و مخالفت از امر خدا عزوجل نازل کرد.

﴿وَسۡ‍َٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡیَةِ ٱلَّتِی کَانَتۡ حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ إِذۡ یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ إِذۡ تَأۡتِیهِمۡ حِیتَانُهُمۡ یَوۡمَ سَبۡتِهِمۡ شُرَّعٗا وَیَوۡمَ لَا یَسۡبِتُونَ لَا تَأۡتِیهِمۡۚ کَذَٰلِکَ نَبۡلُوهُم بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٣.

و ای پیامبر! از ذریۀ این یهودیان دربارۀ آنچه بر قریۀ «ایلات» واقع ساحل دریای سرخ نازل شده سوال کن هنگامی که از حدود خدا عزوجل تجاوز کردند در حالی که اوتعالی آن‌ها را از شکار در روز شنبه نهی فرمود ولی آن‌ها در روز شنبه دست به شکار زدند. این در حالی بود که به عنوان ابتلای الهی ماهی‌ها در روز شنبه که آن‌ها از شکار در آن نهی شده بودند می‌آمدند و چون روز شنبه به پایان می‌رسید در سایر روزها ماهی‌ها جمع نمی‌شدند. این یک امتحان بزرگ در حق آن‌ها بود؛ چون از خدا عزوجل و اوامرش نافرمانی نموده و به مخالفت امر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرداختند این بود که خداوند عزوجل این بلای بزرگ را بر آن‌ها نازل فرمود.

﴿وَإِذۡ قَالَتۡ أُمَّةٞ مِّنۡهُمۡ لِمَ تَعِظُونَ قَوۡمًا ٱللَّهُ مُهۡلِکُهُمۡ أَوۡ مُعَذِّبُهُمۡ عَذَابٗا شَدِیدٗاۖ قَالُواْ مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ وَلَعَلَّهُمۡ یَتَّقُونَ ١٦٤.

و گروهی که آنان را موعظه می‌کرد و از اصلاح آن‌ها ناامید شده بود خطاب به گروهی که هنوز آن‌ها را موعظه می‌نمود و به معروف امر و از منکر نهی می‌کرد گفتند: چرا این‌ها را نصیحت می‌کنید در حالی که خدای‌تعالی بر آن‌ها هلاکت را مقدر نموده است چون آن‌ها به مخالفت امر او پرداختند، پس مصلحتی در نصیحت آن‌ها و خیری در موعظۀ آن‌ها نیست، چون آن‌ها در معرض فنا، نابودی و عذاب شدید قرار دارند. گروه نصیحتگر گفتند: ما آن‌ها را نصیحت می‌کنیم تا نزد پروردگار خویش عذر داشته باشیم و با آن‌ها شریک نگردیم و ای بسا که خدای‌تعالی به موعظۀ ما آن‌ها را اصلاح می‌سازد، امید است خداوند عزوجل آن‌ها را به واسطۀ نصیحت ما هدایت کند.

این یکی از مقاصد و اهداف نصیحت است که واجب می‌باشد اگرچه نصیحتگر بر عدم انتفاع آنکه نصیحت می‌شود اطمینان داشته باشد.

﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَ‍ِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ ١٦٥.

و چون سرکشان این قریه اعراض نموده و به مخالفت امر خدا عزوجل پرداختند و به موعظه‌های موعظه‌گران گوش فرا ندادند، خدای‌تعالی نصیحتگران‌شان را خواه آنانی که از نصیحت ناامید شده بودند یا آنانی که برکار خود دوام دادند نجات داد و سرکشان را هلاک و توسط عذابی دردناک و شدید نابود نمود چون آن‌ها به مخالفت امر خدای خود پرداخته و از طاعت اوتعالی خارج شده بودند.

﴿فَلَمَّا عَتَوۡاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنۡهُ قُلۡنَا لَهُمۡ کُونُواْ قِرَدَةً خَٰسِ‍ِٔینَ ١٦٦.

و چون این‌ها دست به تکبر زده و از حد تجاوز کردند و از امر خدا عزوجل اعراض نموده مرتکب گناهان شدند، خدای‌تعالی آن‌ها را مسخ نمود و چهره‌های‌شان را به شکل بوزینگان و در نهایت ذلّت و حقارت در آورد و از رحمت خود طرد و از رضوان خود دور نمود. این کیفر کسانی است که به مخالفت امر خدا عزوجل بپردازند و نهیش را مرتکب شود.

﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبۡعَثَنَّ عَلَیۡهِمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ مَن یَسُومُهُمۡ سُوٓءَ ٱلۡعَذَابِۗ إِنَّ رَبَّکَ لَسَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمٞ ١٦٧.

و یادآور ای پیامبر هنگامی را که پروردگارت به گونۀ واضح و آشکار اعلان نمود که تا روز قیامت حتماً بر یهود کسانی را مسلط خواهد کرد که آن‌ها را خوار و ذلیل کند، چون آن‌ها با شریعت خدا عزوجل مخالفت نمودند و خدای‌تعالی به کسانی که از او نافرمانی می‌کنند، بسیار سریع کیفر می‌دهد و او بخشنده است و از گناهان کسانی که از او اطاعت کنند درمی‌گذرد و کسانی را که به او روی آورند رحم می‌نماید و توبۀ کسانی را که به او رجوع کنند می‌پذیرد.

﴿وَقَطَّعۡنَٰهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ أُمَمٗاۖ مِّنۡهُمُ ٱلصَّٰلِحُونَ وَمِنۡهُمۡ دُونَ ذَٰلِکَۖ وَبَلَوۡنَٰهُم بِٱلۡحَسَنَٰتِ وَٱلسَّیِّ‍َٔاتِ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٦٨.

و ما یهودیان را در زمین پراکنده ساختیم، پس سرزمینی نیست که خالی از یهودیان باشد. برخی از این‌ها برگزیدگانی هستند که بر شریعت استقامت ورزیده و به رسالت ایمان آوردند و برخی دیگر کفار بدکاری‌اند که از طاعت الهی خارج شدند.

همچنان خدای‌تعالی آن‌ها را به انواع و اقسام مصیبت‌ها و نعمت‌ها و ترس و امنیت و سختی و آسانی امتحان نمود تا آن‌ها به مراجعۀ نفس‌های خود بپردازند و به سوی پروردگار خود بازگردند و به سوی خالق خود توبه کنند.

﴿فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٞ وَرِثُواْ ٱلۡکِتَٰبَ یَأۡخُذُونَ عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ وَیَقُولُونَ سَیُغۡفَرُ لَنَا وَإِن یَأۡتِهِمۡ عَرَضٞ مِّثۡلُهُۥ یَأۡخُذُوهُۚ أَلَمۡ یُؤۡخَذۡ عَلَیۡهِم مِّیثَٰقُ ٱلۡکِتَٰبِ أَن لَّا یَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ وَدَرَسُواْ مَا فِیهِۗ وَٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٦٩.

پس بعد از این اقوام، ذریه وجانشینان بدی آمدند که علم و دانش تورات را به ارث برده ولی در احکام، رشوت گرفتند و درامد حرام خوردند و بر حرام تعامل نمودند و آیات و نشانه‌های الهی را مقابل بهره‌ای اندک و زودگذر از دنیا تحریف نموده و براساس آرزو‌های باطل خویش گفتند: خدای‌تعالی بر ما خواهد بخشید. و اینگونه هرگاه مال حرام دیگری نزد آن‌ها بیاید آن را نیز می‌خورند و باز بر خدا عزوجل آروزهای باطل خویش را مبنی بر مغفرت تکرار می‌نمایند در حالی که خدای‌تعالی از آن‌ها در تورات تعهد گرفته بود که جز صدق و راستی چیزی دیگر بر زبان نیاورند و جز براساس حقیقت حکم نکنند. آن‌ها تورات را خواندند و فهمیدند و دانستند و براساس علم، از خدا عزوجل نافرمانی کردند. بدانید که آخرت و نعمت‌هایش که دائمی، مستمر و جاودانه‌تر است از این دنیای زودگذر و متاع زائل و فانی بهتر است و آنانی که دین خویش را می‌فروشند و در بدل آن آیات و نشانه‌های اندکی را به خاطر دنیای خود می‌خرند، به زودی به اضمحلال و نابودی کشانیده خواهند شد.

﴿وَٱلَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجۡرَ ٱلۡمُصۡلِحِینَ ١٧٠.

اما آنانی که به اوامر کتاب‌های منزل از جانب خدا عزوجل التزام دارند و به آن عمل می‌کنند و بر نماز در اوقات آن دوام داده و بر اموری که نماز به سوی آن از اوامر و دوری از نواهی امر می‌کند محافظت می‌نمایند، این‌ها صالحان و مصلحان‌اند و خدای‌تعالی هیچگاه ثواب و پاداش مصلحان را ضایع نمی‌سازد و سعی و تلاش‌شان را باطل نمی‌نماید و به زودی اجر و پاداش‌شان را حفظ می‌نماید پس آن‌ها خودشان صالح و در حق دیگران مصلح‌اند.

﴿۞وَإِذۡ نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ فَوۡقَهُمۡ کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُۥ وَاقِعُۢ بِهِمۡ خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ وَٱذۡکُرُواْ مَا فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٧١.

و یادآور روزی که کوه را بر بالای سَر بنی اسرائیل بلند کردیم گویا که ابری سایه دار بود و آن‌ها را تهدید نمودیم که اگر به اوامر خدا التزام نداشته باشند و به عهد و پیمان وفادار نباشند و آنچه را از رسالت که نازل کردیم به جدیت و توأم با عزم و عمل نگیرند و آنچه در تورات است را یاد نیاورده و به آن عمل نکنند این کوه بر آن‌ها فرود خواهد آمد. تا این تهدید آن‌ها را بر تقوای الهی از طریق انجام اوامر و اجتناب نواهی وا دارد.

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ ١٧٢.

و آنگاه که خدای‌تعالی از اصلاب بنی آدم ذریۀشان را که در قرن‌های متوالی توالد و تناسل می‌کنند بیرون کرد و از آن‌ها در اثبات ربوبیت خود براساس آنچه در فطرت آن‌ها به ودیعه نهاده بود و اینکه او خالق و مالک آن‌هاست تعهد گرفت و آن‌ها گفتند بلی ما بر این امر اقرار و اعتراف داریم. این به خاطر آنکه خدای‌تعالی بندگان خود را بر فطرت دین حنیف و برابر قرار داده است، ولی این فطرت گاهی دستخوش تغییر و تحول می‌شود به خصوص هنگامی که بر آن عقاید فاسد چیره شود، خدای‌تعالی بر آن‌ها این حجّت و برهان را اقامه نمود تا به انکار روز قیامت نپردازند و گمان ننمایند که حجّت خدای بر آن‌ها اقامه نشده و آن‌ها علم ندارند و از آن غافل‌اند، امروز از آن‌ها حجّت منقطع شده و حجّت بالغه برای خدای یگانه و قهار برپاست.

﴿أَوۡ تَقُولُوٓاْ إِنَّمَآ أَشۡرَکَ ءَابَآؤُنَا مِن قَبۡلُ وَکُنَّا ذُرِّیَّةٗ مِّنۢ بَعۡدِهِمۡۖ أَفَتُهۡلِکُنَا بِمَا فَعَلَ ٱلۡمُبۡطِلُونَ ١٧٣.

یا بگوئید آنانی که شرک ورزیدند پدران مایند و ما بعد از آن‌ها آمده و در مسیر آن‌ها گام برمی‌داریم و از آن‌ها پیروی نموده و به آن‌ها اقتدا کردیم و ما حق را از باطل و صواب را از خطا باز نمی‌شناسیم پس تو ای پروردگار چگونه ما را به سبب آنچه پدران ما انجام داده‌اند عذاب می‌نمائی، این آن‌ها بودند که شرک به تو را سنّت نهادند و ما نمی‌دانیم و نظری نداریم.

﴿وَکَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ وَلَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ ١٧٤.

و آنگونه که پیمان گذشته را بیان کردیم آیات و نشانه‌های واضح و معجزات ظاهر و آشکار را بیان می‌کنیم تا اهل فطرت سالم و بینش مستقیم در آن تدبر کنند و تا از شرک توبه نموده مجدداً به سوی توحید بازگردند و به خدای یگانه ایمان آورند.

﴿وَٱتۡلُ عَلَیۡهِمۡ نَبَأَ ٱلَّذِیٓ ءَاتَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَکَانَ مِنَ ٱلۡغَاوِینَ ١٧٥﴾.

و بر آن‌ها ای محمد صلی الله علیه و آله و سلم داستان آن مرد را بگو که به او دانشی از انبیا را که اوتعالی در کتاب‌های خود نازل نموده دادیم. او از علمای بنی اسرائیل (بلعم باعورا) بود که عمل به آیات الهی را ترک کرد و از آن‌ها بیزاری جست این بود که شیطان بر او تسلط پیدا کرد و قرینش شد. او از شیطان پیروی می‌کرد و به او اقتدا می‌نمود و به این ترتیب از جملۀ رؤسای گمراهی و از پیشوایان سرکش و از جملۀ بزرگ‌ترین مفسدان شد.

﴿وَلَوۡ شِئۡنَالَرَفَعۡنَٰهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُۥٓ أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُۚ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ ٱلۡکَلۡبِ إِن تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ یَلۡهَثۡ أَوۡ تَتۡرُکۡهُ یَلۡهَثۚ ذَّٰلِکَ مَثَلُ ٱلۡقَوۡمِ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَاۚ فَٱقۡصُصِ ٱلۡقَصَصَ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ ١٧٦.

و اگر خدای‌تعالی ارادۀ رفعت و بلندی درجه را در حقش می‌نمود حتماً او را گرامی می‌داشت آنگونه که به علم خود عمل می‌کرد و از آیات پروردگار پیروی می‌نمود و به هدایتش هدایت می‌شد. ولی او از هوای نفس اماره به بدی پیروی کرد و دنیا را بر آخرت ترجیح داد و به آن دل بست و این متاع زائل و بی‌بها را بر نعمت ماندگار و همیشگی بهشت برتری داد. پس مثل و حالت او مانند مثل و حالت سگی است که اگر او را زجر نمائی زبان از کام برمی‌آورد و اگر رها کنی بازهم زبان از کام برمی‌آورد، پس او در هر حالی و برای همیشه در مشقت قرار دارد و به دنبال شهوات خود می‌دود. این مثل و حالت فرمایه و خسیس مثل و حالت قومی از یهودیان و نصرانیان و مشرکانی است که آیات خدا عزوجل را بعد از اینکه برای آن‌ها واضح شده که از جانب خداست تکذیب می‌کنند. پس بر تو لازم است تا مردم را به این مثال‌ها خبر دهی و بر آن‌ها این داستان‌ها را بر خوانی تا مایۀ عبرت و موعظه باشد شاید که آن‌ها تفکر و تدبر کنند.

﴿سَآءَ مَثَلًا ٱلۡقَوۡمُ ٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا وَأَنفُسَهُمۡ کَانُواْ یَظۡلِمُونَ ١٧٧.

چقدر این وصف و مثل بد است، مثل آنانی که آیات خدا را تکذیب نموده و رسالتش را انکار کردند و با پیامبرانش جنگیدند، این‌ها کسانی‌اند که با تکذیب رسالت بر خویشتن ظلم نموده و خود به علت کفر سبب نزول عذاب بر خویشتن شدند.

﴿مَن یَهۡدِ ٱللَّهُ فَهُوَ ٱلۡمُهۡتَدِیۖ وَمَن یُضۡلِلۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ١٧٨.

کسی را که خدای‌تعالی او را به سوی خیر، ایمان و عمل صالح توفیق دهد رهیاب حقیقی است و هر که را خوار و ذلیل سازد و به راه برابر هدایت نکند چنین کسی حقیقتاً دچار خسارت و زیان کامل شده است.

﴿وَلَقَدۡ ذَرَأۡنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِۖ لَهُمۡ قُلُوبٞ لَّا یَفۡقَهُونَ بِهَا وَلَهُمۡ أَعۡیُنٞ لَّا یُبۡصِرُونَ بِهَا وَلَهُمۡ ءَاذَانٞ لَّا یَسۡمَعُونَ بِهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَٱلۡأَنۡعَٰمِ بَلۡ هُمۡ أَضَلُّۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡغَٰفِلُونَ ١٧٩.

و محققاً که ما بسیاری از جنیات و انسان‌ها را برای آتش آفریدیم. برای این‌ها قلب‌هایی است که با آن حق را نمی‌فهمند و دلائل را درک نمی‌کنند و متون شرعی را نمی‌بینند. برای آن‌ها چشم‌هایی است که با آن قدرت، وحدانیت و موعظه را توأم با قبول نمی‌شنوند. در عملکرد این‌ها تدبر کنید!! این‌ها در بهره نبردن از حواس و اعضای خویش مانند چهارپایان و حتی بدتر از آن‌هایند؛ زیرا چهارپایان به اندازۀ توانی که خدای‌تعالی به آن‌ها داده نفع و ضرر خود را می‌دانند ولی این‌ها نمی‌توانند بین حق و باطل تمیز کنند و این‌ها از آیات خدای‌تعالی روی‌گردان و در لهو لعب قرار دارند.

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١٨٠.

برای خدای‌تعالی نود و نُه نام نیکوست که آن‌ها و برخی دیگر را برای خود به عنوان نام برگزیده است. واجب و لازم این است که خداوند عزوجل با این نام‌ها خوانده و با او مناجات شود و این نام‌ها تحریف نشود. چنان‌چه هیچگاه نباید با نام‌هایی خوانده شود که خودش دلیلی بر آن نه در کتاب و نه در سنّت نازل ننموده است چون اسم‌های توقیفی است.

همچنان واجب و لازم است تا کسانی که از این اسم‌ها به سوی دیگری تمایل می‌کنند و یا در آن‌ها دست به الحاد و تحریف می‌زنند و یا خدای را به غیر نام‌های شرعی‌اش نام می‌نهند، عقاب و کیفرشان در پیشگاه خدا عزوجل این باشد که سزای وصف و افترای خود را دریابند.

﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ یَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ یَعۡدِلُونَ ١٨١.

و از امت‌ها و مردمی که خدای‌تعالی خلق کرده گروه بسیاری بر خیر، هدایت و بینش درست قرار دارند و مردم را به سوی حق می‌خوانند و از باطل بازمی‌دارند و براساس عدالت حکم می‌نمایند و همواره در پرتو آن حرکت می‌کنند.

﴿وَٱلَّذِینَ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٢.

و اما آنانی که آیات شرعی خدای‌تعالی را در کتاب خود تکذیب نموده و انکار کردند و به آن کفر ورزیدند، مصیر چنین کسانی به سوی خداست و به زودی خدای‌تعالی آن‌ها را آهسته آهسته و از جهاتی که نمی‌دانند به سوی هلاکت و نابودی می‌کشاند و تدریجاً با نعمت‌هایی که بر آن شکر نکردند به سوی مهلکه‌ها و انتقام‌های پنهان در نعمت و مشقت‌های پوشیده در بخشش‌ها سوق می‌دهد که کید پروردگار متین و محکم است.

﴿وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ ١٨٣.

و خدای‌تعالی آن‌ها را به خاطر تدبیری بزرگ، پنهان، محکم و قوی مهلت می‌دهد و عذاب را از آن‌ها به تأخیر می‌اندازد که اوتعالی در هلاک دشمنان خود وسائلی دارد که عقل در آن دچار حیرت و ذهن در شگفت می‌شود و خیال به آن راه ندارد. از این‌روی کید او قوی و محکم طوری که بشر در برابر آن هیچ توانی ندارد.

﴿أَوَلَمۡ یَتَفَکَّرُواْۗ مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا نَذِیرٞ مُّبِینٌ ١٨٤.

آیا غفلت نموده و در حال پیامبر ما تکفر نکردند؟ پیامبری که او را متهم به جنون نمودند در حالی که او هرگز دچار جنون نبود. او نیست مگر بیم دهنده‌ای که شریعت خدا عزوجل را برای آن‌ها بیان می‌کند و آن‌ها را از عذاب خدا و کیفر او برحذر می‌دارد.

﴿أَوَلَمۡ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ مِن شَیۡءٖ وَأَنۡ عَسَىٰٓ أَن یَکُونَ قَدِ ٱقۡتَرَبَ أَجَلُهُمۡۖ فَبِأَیِّ حَدِیثِۢ بَعۡدَهُۥ یُؤۡمِنُونَ ١٨٥.

چرا این‌ها در اجرام آسمان‌ها و زمین و این بنای بزرگ، زیبا و ضخیم تفکر و نظر نمی‌کنند و در تمام آنچه خدای‌تعالی از آیات و نشانه‌های واضح بر قدرت خود نازل نموده است در حالی که امکان دارد اجل آن‌ها نزدیک و پایان کار آن‌ها در شُرُف وقوع باشد؟ چرا این‌ها به مراجعه خویشتن نمی‌پردازند؟ اگر آن‌ها به این کتاب بزرگ، معجزه و جاودان ایمان نمی‌آورند پس به چه سخنی بعد از آن ایمان می‌آورند و چه سخنی را امکان دارد تصدیق کنند و از آن اثر پذیرند.

﴿مَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَلَا هَادِیَ لَهُۥۚ وَیَذَرُهُمۡ فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ یَعۡمَهُونَ ١٨٦.

کسی را که خداوند عزوجل توفیق هدایت ندهد هیچ توفیق دهنده و مرشدی برای او نیست. چنین کسی خوار و هلاک شده است و خدای‌تعالی دشمنان خود را در گمراهی و حیرت‌شان سرگردان می‌گزارد، در چنین حالی هیچ هدایتگری برای آن‌ها نیست که هدایت‌شان کند و هیچ نصیحت و موعظه‌ای نیست که به حال آن‌ها نفعی داشته باشد.

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلسَّاعَةِ أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّیۖ لَا یُجَلِّیهَا لِوَقۡتِهَآ إِلَّا هُوَۚ ثَقُلَتۡ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ لَا تَأۡتِیکُمۡ إِلَّا بَغۡتَةٗۗ یَسۡ‍َٔلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنۡهَاۖ قُلۡ إِنَّمَا عِلۡمُهَا عِندَ ٱللَّهِ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ ١٨٧.

کفار از تو ای محمد سوال می‌کنند که قیامت چه وقت واقع می‌شود و موعد انتهای جهان چه وقت است؟ برای آن‌ها بگو علم قیامت از جملۀ اسراری است که جز خدای‌تعالی هیچ‌کس بر آن آگاهی ندارد. او هیچ‌کس را نه ملائکۀ مقرب و نه پیامبران را در جریان آن قرار نداده است و بر آن هیچ‌کس جز خدای‌تعالی اطلاع ندارد و او قیامت را مگر هنگام فرا رسیدن آن برملا نمی‌سازد.

قیامت در آسمان‌ها و زمین عظیم و بزرگ است و از جملۀ برزگترین نشانه‌ها و شگفت‌انگیزترین امور است و جز به صورت ناگهان فرا نمی‌رسد و هیچ‌کس نمی‌داند قیامت چه وقت فرا می‌رسد. این کفار از تو در این خصوص سوال می‌کنند گویا که تو دربارۀ امور قیامت کار می‌کنی و از آن سوال می‌نمائی و اخبارش را می‌دانی و بر علاماتش احاطه داری!! به آن‌ها خبر بده که علم آن نزد خدای‌تعالی است و جز او کسی دیگر آن را نمی‌داند ولی این جهال نمی‌دانند که تنها خداوند عزوجل می‌داند و آن‌ها در شک خویش متردد اند طوری که برخی منکر و برخی مشکوک‌اند.

﴿قُل لَّآ أَمۡلِکُ لِنَفۡسِی نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ کُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَیۡبَ لَٱسۡتَکۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَیۡرِ وَمَا مَسَّنِیَ ٱلسُّوٓءُۚ إِنۡ أَنَا۠ إِلَّا نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ١٨٨.

به آن‌ها ای محمد خبر بده که تو نمی‌توانی برای خویشتن نفعی را که خداوند عزوجل اراده ننموده جلب کنی چنان‌چه نمی‌توانی ضرری را که اوتعالی اراده کرده دفع کن. حق‌تعالی مقدر کنندۀ هر نفع و ضرر است و خیر و شر به دست اوست، او کسی است که تمام امور را مقدر کرده و اگر تو امور غیب را می‌دانستی حتماً در جلب خوبی و خیر برای خویشتن، زیاد عمل می‌نمودی و بر هر امر منفعت‌آمیزی حریص بودی و از هر فرصت استفاده می‌کردی؛ زیرا تو بر مناسبت‌های امور اطلاع می‌داشتی. اگر تو غیب را می‌دانستی هرگز به تو ضرری نمی‌رسید که و همواره در حصانت قرار می‌داشتی و از ضرر برحذر بوده و دوری می‌گزیدی. ولی تو غیب را نمی‌دانی وظیفه‌ات تنها این است که سرکشان را از آتش برحذر داری و به اطاعت کنندگان بشارت بهشت را بدهی. با این حال کسانی از هشدارها و بشارت‌های تو بهره می‌برند که به تو باور دارند و از تو پیروی می‌کنند و به آنچه آورده‌ای ایمان دارند.

﴿۞هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَجَعَلَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا لِیَسۡکُنَ إِلَیۡهَاۖ فَلَمَّا تَغَشَّىٰهَا حَمَلَتۡ حَمۡلًا خَفِیفٗا فَمَرَّتۡ بِهِۦۖ فَلَمَّآ أَثۡقَلَت دَّعَوَا ٱللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنۡ ءَاتَیۡتَنَا صَٰلِحٗا لَّنَکُونَنَّ مِنَ ٱلشَّٰکِرِینَ ١٨٩.

و خدای‌تعالی کسی است که آدم علیه السلام را آفرید و از آدم علیه السلام حوا را تا با او انس بگیرد و آرامش یابد و چون آدم علیه السلام با حوا در آمیخت وی با حملی سبک باردار شد پس رفت و آمد در حالی که این حمل در داخل شکمش بود و چون حمل بزرگ شد آدم و حوا دعا نموده با خدای خویش تعهد کردند که اگر اوتعالی به آن‌ها فرزندی سالم از هرگونه نقص عنایت کند شکر او را بر این نعمت برجای آورند.

﴿فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ فِیمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا یُشۡرِکُونَ ١٩٠.

و چون خداوند عزوجل این فرزند صالح و سالم را به آن‌ها عطا نمود او را در پی وسوسۀ شیطان عبدالحارث نام گذاشتند در حالی که عبودیت تنها برای خداست و صرف هیچ عبادتی به سوی غیر خدا مجاز نیست. خداوند از این پاک و منزه است که برایش شریکی باشد و یا دارای فرزند و ضد و سیال.

﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١.

چگونه مردم با خدا خدایان دیگری از بت‌ها را شریک می‌سازند در حالی که این شرکا نه چیزی را خلق می‌کنند و نه به هیچ‌کس روزی می‌دهند. آفریدگار خدای یکتاست و او سزاوار این است که عبادت شود.

آفرینش بزرگ‌ترین نشانه از نشانه‌های اوست از این‌روی هنگام ذکر الوهیت و شرک بسیار ذکر شده است.

﴿وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢.

و این بت‌ها مالک هیچ یاریی برای کسانی که آن‌ها را پرستش می‌کنند نیستند چنان‌چه نمی‌توانند از عبادت کنندگان خود ضرری را دفع و یا به آن‌ها نفعی را جلب کنند. آن‌ها توان نفع رسانی به خود را هنگام نزول عذاب ندارند. کسی که مالک چنین نصرت و یاریی است و آنکه مالک نفع و ضرر است خدای یگانه می‌باشد.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣.

و اگر شما از این بت‌ها طالب هدایت شوید آن‌ها خود را هدایت کرده نمی‌توانند چه رسد به شما. آن‌ها چون جماد اند، نه می‌شنوند و نه می‌فهمند، خواه انسان آن‌ها را مخاطب نماید یا سکوت کند این بت‌ها آنچه به آن‌ها گفته می‌شود را نمی‌دانند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩٤.

این بت‌هایی که مردم عبادت می‌کنند مخلوق اند درست همانگونه که خود مردم مخلوق اند و همه در برابر قدرت خدای‌تعالی خاضع و مملوک اویند و اگر شما در نفع و ضرر آن‌ها شک دارید از آن‌ها بخواهید تا به شما نفع برسانند یا ضرری را از شما دفع کنند آن‌هم اگر راست می‌گوئید که آن‌ها مالک چنین اموری اند و می‌توانند زنده کنند یا تأثیری دارند. به زودی خواهید دید که آن‌ها نه مالک نفع اند و نه مالک ضرر. کسی که دعا را اجابت می‌کند و ضرر و مشقت را دفع و نعمت‌ها را جلب و رخا و آسایش به ارمغان می‌آورد پروردگار زمین و آسمان است.

﴿أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩٥.

آیا این بت‌هایی که به غیر از خدا عبادت نموده و در برابر آن سجده کرده‌اید آیا حیات دارند؟ آیا اعضا دارند؟ آیا وسایلی دارند که از آن‌ها در انجام امور خود استفاده کنند؟ آیا پا دارند تا به منظور برآورده ساختن نیازهای خود راه بروند؟ آیا این بت‌ها دستانی دارند تا با آن کار کنند و چیزی بستانند یا بگیرند؟ آیا چشم دارند تا با آن ببینند و چیزی را مشاهده کنند؟ آیا گوش دارند تا با آن بشنوند و نفع برند؟ بگو بت‌هایی را که شریک قرار داده‌اید بخواهید و از آن‌ها کمک بگیرید و اگر می‌خواهید و می‌توانید در حق من توطئه و دسیسه بچینید و با بجنگید و هرگز به من فرصت و مهلت ندهید و در ضرر رسانی به من تأخیر نکنید.

چنین سوال‌ها و مطالباتی در نهایت تحدی و مبارزه طلبی و اعتماد و توکل بر خدا قرار دارند؛ زیرا آن‌ها و بت‌های‌شان مالک هیچ نفع و ضرری نیستند؛ بلکه آن‌ها گمراه‌تر و ذلیل‌تر از این‌اند که بتوانند به مخالفان خود ضرر برسانند، چون آن‌ها در برابر پادشاه پادشاهان قرار دارند، خدایی که جز او خدایی نیست.

﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ ١٩٦.

 متولی امور و یاری دهنده‌ام خدای یگانه است خدایی که کتاب را نازل نموده تا هشداری به تمام جهانیان باشد و اوتعالی امور صالحان است، کسانی که شأن و اعمال‌شان اصلاح شده است.

﴿وَٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ لَا یَسۡتَطِیعُونَ نَصۡرَکُمۡ وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٧.

 این بت‌هایی که به غیر از خدا می‌خوانید برای شما نه نفعی جلب می‌کنند و نه ضرری را از شما دفع می‌نمایند. این‌ها حتی نمی‌تواند خویشتن را یاری رسانند چه رسد به شما. این‌ها جماداتی‌اند خاموش و بی‌حرکت.

﴿وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَسۡمَعُواْۖ وَتَرَىٰهُمۡ یَنظُرُونَ إِلَیۡکَ وَهُمۡ لَا یُبۡصِرُونَ ١٩٨.

و اگر از این بت‌ها بخواهید تا هدایت شوند و شما آن‌ها را با سخنان خود مخاطب قرار دهید آن‌ها نمی‌شنود، چون سنگ‌هایی‌اند جامد، تو هنگامی که به سوی آن‌ها بنگری این‌ها به گونه‌ای شکل داده شده‌اند که گویا تو را می‌بینند در حالی که چنین نیست.

﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ ١٩٩.

ای محمد از اخلاق مردم آنچه سهل و آسانست را برگیر و آنچه را بدون کدام سختی و مشقت کمائی کرده‌اند بپذیر بدون اینکه از آن‌ها زیاده طلبی کنی، بلکه آنچه یکی از آن‌ها به تو می‌آورد را بپذیر و آن‌ها را مکلف به امور مختلف و پراکنده نکن در حالی که از آن‌ها بیشتر از حد توان‌شان مطالبه نمائی. بر توست تا آن‌ها را به انجام هر امر نیکو و خوبی که از لحاظ عقل و شرع پسندیده است خواه از اقوال و گفتار باشد یا اعمال امر کنی که چنین با فطرت سالم و عقل صحیح موافق و از سُف‌ها، نادانان و احمقان دور است. پس با مطابق با جهل، سفاهت و نادانی‌شان تعامل نکن که تو بر هدایت مستقیمی.

﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ٢٠٠.

هرگاه شیطان در تو به چیزی از فساد و امر به بدی وسوسه کرد، پس تو از خدا یاری بجوی و به سوی او التجا کن و از پروردگارت بخواه تا از تو مکر و وسوسۀ آن را بردارد که خدای‌تعالی دعا را می‌شنود و بر احوال و اعمال مردم آگاه می‌باشد و کافی است که او حسابگر است.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ ٢٠١.

اهل تقوا، آنانی که تقوای پروردگار خود را رعایت می‌کنند و از عقاب او می‌ترسند و به اوامرش عمل و از نواهی‌اش اجتناب می‌کنند هرگاه به آن‌ها وسوسه یا تکانی از سوی شیطان برسد به یاد پروردگار خود و آنچه به دشمنانش آماده نموده می‌افتند و از غفلت خویش بیدار می‌شوند و قامت خمیدۀ خود را راست می‌کند و از گناه خویش استغفار می‌طلبند. اینجاست که آن‌ها خطا و اشتباه خود را درمی‌یابند و راه برابر را می‌بینند و به رشد و عقل خویش باز می‌گردند.

﴿وَإِخۡوَٰنُهُمۡ یَمُدُّونَهُمۡ فِی ٱلۡغَیِّ ثُمَّ لَا یُقۡصِرُونَ ٢٠٢.

برادران شیاطین از میان کفار و مشرکان به آن‌ها در گمراهی کمک می‌کنند یا به عبارت دیگر شیطان‌ها به کفار در شرک و فساد در روی زمین مدد می‌رسانند در حالی که آن‌ها از فسادگری و دعوت آن‌ها به سوی باطل و فرو رفتن در گمراهی دست برنمی‌دارند و در آن کوتاهی نمی‌کنند؛ بلکه همیشه غرق در اعمال زشت و بد خویش‌اند و همواره حرمت‌های خدا عزوجل را می‌شکنند.

﴿وَإِذَا لَمۡ تَأۡتِهِم بِ‍َٔایَةٖ قَالُواْ لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَاۚ قُلۡ إِنَّمَآ أَتَّبِعُ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیَّ مِن رَّبِّیۚ هَٰذَا بَصَآئِرُ مِن رَّبِّکُمۡ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّقَوۡمٖ یُؤۡمِنُونَ ٢٠٣.

و اگر تو ای پیامبر به این مشرکان معجزه‌ای از آنچه طلب کرده‌اند یا آیه‌ای از آیات قرآن نیاوری آن‌ها می‌گویند چرا از جانب خود اختراع نمی‌نمائی؟ به آن‌ها پاسخ بده که تو پیامبری فرستاده شده از جانب خدا عزوجل و بنده‌ای هستی مأمور و نمی‌توانی آیات را از جانب خود بیاوری و یا معجزات را اختراع کنی. به عنوان نشانه همین قرآن کافی است زیرا قلب‌های تاریک را روشن می‌کند و در آن براهین صادق و دلائل واضح و نوری کامل و تمام وجود دارد که بین حق و باطل و صدق و کذب تمایز قایل می‌شود و در آن هدایتی است که خدای‌تعالی با آن هر که را از بندگان خود بخواهد هدایت می‌کند و رحمتی برای کسانی است که از او پیروی می‌نمایند و به آن باور دارند و به امتثال اوامرش می‌پردازند.

﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٢٠٤.

و هرگاه کتاب خدا عزوجل در نماز و غیر نماز بر شما تلاوت شود آن را توأم با تدبر و تفکر بشنوید و به منظور فهم و تفکر بیشتر سکوت کنید و تمام مشغله‌ها را هنگام شنیدن تلاوت آن کنار بگذارید تا به رحمت خدا عزوجل برسید و رضوان اوتعالی را به دست آورید و اوامر او را اجرا نموده و به کرمش برسید و آنچه نزد اوست را کمائی کنید؛ زیرا این کتاب راهی به سوی هر هدایت و رشدی به سوی هر فلاح و رستگاری است.

﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ ٢٠٥.

و بر توست تا در ذکر خدا مداومت کنی و در این امر با دعا، ذکر و تضرع استمرار بخشی و در ذکر خدای‌تعالی از حد وسط کار بگیر طوری که نه صدایت را بلند کنی و سبب مزاحمت به خود و دیگران واقع شدی و نه آنگونه که نه خود بشنوی و نه انسان‌های اطراف تو و بر توست تا ذکر خدای را در هر روز صبح و شام بگوئی و از کسانی که از ذکر خدا عزوجل اعراض می‌کنند نباش، آنانی که از عبادت اوتعالی در لهو بسر می‌برند و از آیات و نشانه‌هایش باز می‌دارند.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِهِۦ وَیُسَبِّحُونَهُۥ وَلَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩ ٢٠٦.

و بر شماست ای مؤمنان تا به ملائکه خود را شبیه سازید که در برابر خدا و اوامرش خاضع و فروتن اند و اوتعالی را در هر وقتی یاد می‌کنند طوری که نه خسته می‌شوند و نه افترا می‌نمایند در حالی که خضوع آن‌ها تمام و خشوع‌شان کامل است و رجوع آن‌ها به سوی خداوند عزوجل از طریق عبادت می‌باشد، پس شما نیز در طاعت و عبادت و سجدۀ خویش مانند آن‌ها باشید تا به رضوان پروردگار خود دست یابید و به رحمت مولای خویش رستگار شوید.


سورۀ انفال

سورۀ انفال

مدنی است؛ ترتیب آن 8؛ شمار آیات آن 75

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿یَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡأَنفَالِۖ قُلِ ٱلۡأَنفَالُ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَصۡلِحُواْ ذَاتَ بَیۡنِکُمۡۖ وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ١.

از تو ای محمد دربارۀ تقسیم غنائم جنگ می‌پرسند به آن‌ها خبر بده که حکم تقسیم آن نزد خدا عزوجل و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. پس بر شماست تا تقوای خدا عزوجل و طاعت او را برجای آورید و از او بترسید و به سویش رجوع کنید تا به اصلاح امورتان بپردازد و به شما از فضل خود روزی دهد.

حق خدای‌تعالی این است که تقوایش رعایت شود و حق مردم اصلاح روابط از طریق ترک اختلاف، شقاق و دوری از بغض و کینه است. شما هر اختلافی را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش ارجاع کنید که با اینکار طاعت خدا عزوجل و اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را تحقق می‌بخشید و هر کسی که به اصلاح آنچه بین او را خدایش و بین او و مردم است بپردازد و کتاب و سنّت را در زندگی خود حاکم کند حتماً رستگار می‌شود و خوبی دنیا و آخرت را به دست می‌آورد. این امر برای کسی است که در ایمان خود صادق و در طاعت خود اخلاص دارد.

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ ٢.

مؤمنان کامل کسانی‌اند که قلب‌های‌شان هنگام ذکر مولای‌شان می‌ترسد و در پی سماع آیات و ایمان‌شان زیاد می‌گردد و امور خود را به پروردگار خود می‌سپارند و تنها به او اعتماد می‌کنند نه به دیگران.

این آیه دلالت بر خوف از خدا عزوجل هنگام ذکر او دارد و اینکه ایمان کم و زیاد می‌شود و اینکه توکل از جملۀ بزرگ‌ترین اعمال و میوۀ آن عزّت و نیرومندی است.

﴿ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ ٣.

این مؤمنان صادق کسانی‌اند که نماز را بر کامل‌ترین وجه آن و در اوقات مخصوص توأم با خشوع و آداب ادا می‌نمایند و زکات اموال خود را به مستحقان آن می‌دهند و زیادۀ روزیی را که خدای‌تعالی به آن‌ها داده صدقه می‌دهند و به این ترتیب آن‌ها هم زکات روح را که عبادت از نماز است ادا می‌کنند و هم زکات مال را.

﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٤.

این مؤمنان کسانی‌اند که در ایمان خود صادق‌اند و اعمال خویش را به نیکوئی انجام می‌دهند. این‌ها کسانی‌اند که به حقیقت رسیده و بهترین راه را لازم گرفته‌اند. برای این‌ها نزد پروردگارشان منزلت‌هایی بلند و مراتب عالیۀ از احترام در سرای سلامتی و نعمت و در جوار پادشاه دانا توأم با مغفرت گناهان است و بر آن‌ها هیچ‌گونه عتاب و عقابی نیست و نه هم مؤاخذه خواهند شد. روزی آن‌ها هرگز به سختی حاصل نمی‌شود بلکه عطایی است بدون هیچ‌گونه کدورت و نعمتی است که دچار هیچ شبهه و شائبه‌ای نمی‌گردد.

﴿کَمَآ أَخۡرَجَکَ رَبُّکَ مِنۢ بَیۡتِکَ بِٱلۡحَقِّ وَإِنَّ فَرِیقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ لَکَٰرِهُونَ ٥.

همانگونه که بعضی از مؤمنان از تقسیم غنائم در روز «بدر» ناخشنود شدند همانگونه بیرون شدن به جنگ را با تو بد بردند در حالی که بیرون شدنت به سوی جنگ مصلحتی است واضح و کاری است که به یقین درست بوده و رشدی است آشکار که خدای‌تعالی به آن اجازه داده و آن را دوست دارد و راه آن را به تو برگزیده است در حالی که برخی بیرون شدن به جهاد را نظر به کمی آمادگی‌ها و کمبود ابزار جنگی نمی‌پسندیدند و پیروزی را بعید می‌شمردند.

﴿یُجَٰدِلُونَکَ فِی ٱلۡحَقِّ بَعۡدَ مَا تَبَیَّنَ کَأَنَّمَا یُسَاقُونَ إِلَى ٱلۡمَوۡتِ وَهُمۡ یَنظُرُونَ ٦.

این مؤمنان با تو در بیرون شدن به سوی «بدر» مجادله می‌کنند در حالی که این بیرون شدن کاملاً مشروع و خروجی است موفق و سفری است رهیاب. گویا آن‌ها نظر به شکی که در پیروزی دارند به سوی مرگ دفع می‌شوند در حالی که بی‌نهایت می‌ترسند و از جنگ بد می‌برند و از پیکار حذر دارند.

﴿وَإِذۡ یَعِدُکُمُ ٱللَّهُ إِحۡدَى ٱلطَّآئِفَتَیۡنِ أَنَّهَا لَکُمۡ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیۡرَ ذَاتِ ٱلشَّوۡکَةِ تَکُونُ لَکُمۡ وَیُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُحِقَّ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَیَقۡطَعَ دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٧.

و یاد آورید هنگامی را که خدای‌تعالی به شما یکی از دو گروه را وعده نمود، کاروانی که از شام می‌آمد و حامل طعام بود و یا گروهی که از مکه با سلاح و امکانات نظامی می‌آمدند در حالی که شما کاروان غیر مسلح را اراده داشتید تا بدون جنگ غنیمت به دست آورید ولی خدای‌تعالی ارادۀ عزّت دین و شکست کفار و طهارت مؤمنان و نصرت پیامبر خویش و شما را نمود تا حق بر باطل و اهل آن بلند گردد و کفار ریشه‌کن شوند.

﴿لِیُحِقَّ ٱلۡحَقَّ وَیُبۡطِلَ ٱلۡبَٰطِلَ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ ٨.

تا دین، بندگان، اولیا و دوستان خود را و همچنان رسالت پیامبرش را نصرت دهد و کفر و پیروانش را شکست دهد و خوار و ذلیل نماید، اگرچه اهل شرک و عبادت کنندگان طاغوت بد برند که کلمۀ خدا تمام و دین او یاری داده شده و حزبش غالب و دشمنش خوار و ذلیل است.

﴿إِذۡ تَسۡتَغِیثُونَ رَبَّکُمۡ فَٱسۡتَجَابَ لَکُمۡ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلۡفٖ مِّنَ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ مُرۡدِفِینَ ٩.

و هنگامی را یاد آورید که از خدای خود به اصرار می‌خواستید تا شما را بر دشمن‌تان یاری دهد این بود که اوتعالی شما را با یک‌هزار مَلَک که از آسمان فرود آمدند یاری رسانید و این ملائکه در کنار شما با مشرکان می‌جنگیدند و پی‌درپی و در صف‌هایی محکم و به هم بسته نازل می‌شدند.

﴿وَمَا جَعَلَهُ ٱللَّهُ إِلَّا بُشۡرَىٰ وَلِتَطۡمَئِنَّ بِهِۦ قُلُوبُکُمۡۚ وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ١٠.

و خدای‌تعالی نزول ملائکه را جز به عنوان بشارتی بر یاری خویش نازل نکرد و تا قلب‌های شما از ترس آرام شود و تنها خدای‌تعالی یاری دهنده است نه دیگران. پس این نه شما بودید و نه ملائکه که پیروزی را مقدر کردید بلکه مالک این امر خدای‌تعالی است و جنگ شما صرفاً سبب بود است.

و خداوند عزوجل نیرومندی است که هرگز مغلوب نمی‌شود و قهاری است که هرگز کسی نمی‌تواند با او بجنگد. اوتعالی در کارهای خود حکمت دارد و نظر به علم شامل و حکمت متناهیی که دارد هر چیزی را به جایش می‌گذارد.

این آیه بین توکل و اخذ به اسباب جمع می‌کند.

﴿إِذۡ یُغَشِّیکُمُ ٱلنُّعَاسَ أَمَنَةٗ مِّنۡهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ لِّیُطَهِّرَکُم بِهِۦ وَیُذۡهِبَ عَنکُمۡ رِجۡزَ ٱلشَّیۡطَٰنِ وَلِیَرۡبِطَ عَلَىٰ قُلُوبِکُمۡ وَیُثَبِّتَ بِهِ ٱلۡأَقۡدَامَ ١١.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی در شب «بدر» بر شما خواب را مستولی نمود تا احساس امنیت و آرامش کنید و از شما ترس و نگرانی را دور کند و بر شما ابرهایی را فرستاد که آب پاک بارید و شما با آن وضو گرفته خود را از حدث و از جنابت با غسل پاک نمودید و تا از شما وسوسۀ شیطان را دور کند و تا قلب‌های‌تان تقویت شود و ثابت قدم شده دچار ترس و وحشت نشوید و تا بعد از نزول باران قدم‌های‌تان در زمین ثابت بماند؛ زیرا اوتعالی زمین را بعد از اینکه شست بود با این باران محکم کرد و به این ترتیب قلب‌ها را با آرامش مطمئن نمود و قدم‌ها را با باران.

﴿إِذۡ یُوحِی رَبُّکَ إِلَى ٱلۡمَلَٰٓئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمۡ فَثَبِّتُواْ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ سَأُلۡقِی فِی قُلُوبِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلرُّعۡبَ فَٱضۡرِبُواْ فَوۡقَ ٱلۡأَعۡنَاقِ وَٱضۡرِبُواْ مِنۡهُمۡ کُلَّ بَنَانٖ ١٢.

و یاد آورید روزی را که خدای‌تعالی به ملائکۀ خود وحی کرد که من با یاری و تأیید خود با شمایم پس مؤمنان را در میدان «بدر» بدارید و به آن‌ها مژدگانی پیروزی بر اهل کفر را بدهید و به زودی من ترس را در دل‌های کافران خواهم انداخت تا پشت به شما نموده فرار کنند. پس شمشیرهای خود را بر گردن‌های آن‌ها بگذارید تا سرهای‌شان را از تن‌هاشان جدا کنید و انگشتان‌شان را قطع کنید تا نتوانند شمشیر و نیزه به کف گیرند.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۚ وَمَن یُشَاقِقِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ١٣.

سبب قتل مشرکان این است که آن‌ها با خدا عزوجل و پیامبرش جنگیدند و با دینش دشمنی نموده آیاتش را منکر شدند و هر کس با خدای یکتا و یگانه دشمنی کند و با پادشاه پادشاهان بجنگد یقیناً هلاکت، شکست و نابودی نصیبش خواهد شد که خدای‌تعالی گرفت سختی دارد و به سرعت کیفر می‌دهد و کسانی را که با او می‌جنگند خوار و ذلیل می‌سازد و هلاک می‌نماید.

﴿ذَٰلِکُمۡ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٤.

ای کافران! کیفری که به شما در روز «بدر» و توسط ملائکه، مهاجران و انصار رسید عذاب دنیائی‌تان است پس آن را بچشید و جام جان کندن آن را سرکشید و برای شما در آخرت عذاب آتش توأم با غل و زنجیر و عاقبت و حالت زشت و بد است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ١٥.

ای مؤمنان! هرگاه در برابر کفار صف بستید و با آن‌ها در جنگ روبرو شدید هرگز فرار نکنید و در مقابل آن‌ها شکست نخورید، بلکه بر شما لازم است تا ثابت قدم و استوار باشید و صبر کنید که پیروزی از آن شماست.

﴿وَمَن یُوَلِّهِمۡ یَوۡمَئِذٖ دُبُرَهُۥٓ إِلَّا مُتَحَرِّفٗا لِّقِتَالٍ أَوۡ مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ فَقَدۡ بَآءَ بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَمَأۡوَىٰهُ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ ١٦.

و هر کس از مواجهه با کفار فرار نماید و به آن‌ها پشت کند محققاً که به سوی خشم و غضب خدای جبار رجوع نموده است؛ زیرا زندگی را بر آخرت ترجیح و در وعدۀ اوتعالی شک نموده است و به دین اهانت کرده است. مگر زمانی که هدف، جنگ و گریز، جولان دادن و یورش و هجوم و فریب دشمن باشد یا اینکه قصد الحاق به گروهی دیگر از مؤمنان را داشته باشد تا در کنار آن‌ها با دشمنان بجنگد. ولی هر کس بدون عذر فرار کند جزایش آتش دوزخ است و چه بد قرارگاه است. این آتش توأم با خشم شدیدی از سوی خدا عزوجل خواهد بود. پس بر هر مسلمان لازم است تا در برابر دشمنان ملت و در هر ساحه از ساحات جهاد علمی، فکری، ادبی وغیره از صبر و استقامت کار گیرد.

﴿فَلَمۡ تَقۡتُلُوهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ قَتَلَهُمۡۚ وَمَا رَمَیۡتَ إِذۡ رَمَیۡتَ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ مِنۡهُ بَلَآءً حَسَنًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ١٧.

شما مشرکان را با قوت و نیروی خود نکشتید، ولی این خداست که آن‌ها را با قوت و نصرتی که به شما داده کشته است. او بر هر چیزی غالب است و تو ای پیامبر هنگامی که با سنگ ریزه‌ها به سوی مشرکان پرتاب کردی تو این کار را نکردی، بلکه خدا عزوجل کرد و این رمی بر آن‌ها واقع شد. او کسی است که مقدر نموده، کمک و تأیید کرده و یاری رسانیده و خدای‌تعالی مؤمنان را با نصرت و تأیید خود و عزّت و قدرتی که به آن‌ها در زمین داده مورد آزمایش قرار داده است.

او هر سخن می‌شنود و به هر چیزی عالم و داناست، او اقوال را می‌شنود و بر احوال علم دارد، بنابراین انتخاب و اختیار او براساس علم و تقدیرش براساس حکمت است.

این آیه دلالت بر آن دارد که وجود اسباب و وسایل تنها کافی نیست، بلکه در کنار آن لازم است تا بر خدا عزوجل توکل صورت گیرد و از او کمک خواسته شود.

﴿ذَٰلِکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مُوهِنُ کَیۡدِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٨.

این پیروزیی که خدای‌تعالی به شما در «بدر» ارزانی کرد به منظور امتحان مؤمنان و ابطال کافران و ناکام کردن تدبیر مشرکان صورت گرفته است.

﴿إِن تَسۡتَفۡتِحُواْ فَقَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡفَتۡحُۖ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدۡ وَلَن تُغۡنِیَ عَنکُمۡ فِئَتُکُمۡ شَیۡ‍ٔٗا وَلَوۡ کَثُرَتۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ١٩.

اگر شما ای مشرکان در دعای خود قبل از «بدر» می‌خواستید تا خداوند عزوجل سزاوارترین گروه را به نصرت خویش یاری دهد، این حکم در «بدر» اینگونه صورت گرفت که اوتعالی دوستان خود را یاری رسانید و دشمنانش را شکست داد و اهل حق را تأیید و اهل باطل را خوار و ذلیل نمود و به مؤمنان قدرت داد و کافران را توهین نمود و اگر شما از دشمنی با اسلام و از تکذیب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و پرستش بت‌ها دست بر دارید چنین کاری برای دنیا و آخرت شما بهتر است و اگر بر علیه دین کید و مکر کنید ما نیز بر شما با کید و مکر باز خواهیم گشت و هربار که بجنگید ما شما را تا به ابد شکست می‌دهیم و هرگز جمع شما به هر اندازه که بزرگ هم باشد نفعی به حال شما نخواهد داشت، چون خدا عزوجل قوی و بزرگتر است و هیچ‌کس جز او شما را نصرت و یاری نمی‌رساند و حق‌تعالی همواره با دوستان مؤمن خویش با تأیید و نصرت و کمک و برابر کردن امور می‌باشد و هر که خدا عزوجل با او باشد از کی می‌ترسد؟ و هر که خدا عزوجل بر ضد او باشد از کی امید خواهد داشت؟

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَوَلَّوۡاْ عَنۡهُ وَأَنتُمۡ تَسۡمَعُونَ ٢٠.

ای مؤمنان! اوامر خدای را اجرا کنید و از نواهی او دوری گزینید و از پیامبرش پیروی کنید تا در هردو سرای خوشبخت و رستگار شوید و هرگز از هدایت خدا عزوجل و پیامبرش اعراض نکنید در حالی که شما قرآن و سنّت و موعظه‌ها و نصیحت‌ها و وعده‌ها و تهدیدهایش را می‌شنوید.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ قَالُواْ سَمِعۡنَا وَهُمۡ لَا یَسۡمَعُونَ ٢١.

و مانند کسانی نباشید که به خدا عزوجل کفر ورزیده و ادعای شنیدن هدایتی را نمودند که اوتعالی بر پیامبران خویش نازل کرده است، حال آنکه در حقیقت توأم با قبول و پذیرش، عمل و فهم، و فقه و شناخت نشنیده بلکه سماع او مانند شنیدن چهارپایان بوده که فقط صدا و آواز را می‌شنوند، بدون اینکه فحوا و محتوا را بفهمند، آن‌ها تنها الفاظ را می‌شنوند نه معانی را.

﴿۞إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلصُّمُّ ٱلۡبُکۡمُ ٱلَّذِینَ لَا یَعۡقِلُونَ ٢٢.

بدترین جنبندگان روی زمین در پیشگاه خدا عزوجل کسانی‌اند که گوش‌های‌شان از شنیدن دعوتگر حق کَر و زبان‌های‌شان از نطق راستی و صدق گنگ است، آنانی که فهمی نسبت به معانی ندارند و مقاصد را نمی‌دانند و نفع و ضرر را درک نمی‌نمایند و بین حق و باطل تمیز نمی‌کنند، پس آن‌ها مانند چهارپایان رها شده و چهارپایان سرگردان‌اند. فطرت‌های آن‌ها معکوس و چشم‌های‌شان کور شده است. جهل آن‌ها جهلی است کاملاً منطبق بر آن‌ها و نادانی‌شان در حق آن‌ها محقق است.

﴿وَلَوۡ عَلِمَ ٱللَّهُ فِیهِمۡ خَیۡرٗا لَّأَسۡمَعَهُمۡۖ وَلَوۡ أَسۡمَعَهُمۡ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعۡرِضُونَ ٢٣.

و اگر خدای‌تعالی می‌دانست که این کافران هدایت را دوست دارند و آمادۀ پذیرش حق می‌باشند و فطرت‌های آن‌ها آمادۀ قبول هست، حتماً آن‌ها را به گونه‌ای می‌شنوانید که از آن نفع برند و خطاب را بفهمند و اگر در چنین حالی خداوند عزوجل آن‌ها را می‌شنوانید و آن‌ها بازهم از ایمان بازمی‌داشتند و از هدایت به قرآن اعراض می‌کردند طبیعتاً این عمل آن‌ها بنابر سرکشی و استکبار و عناد و بدکارگی می‌بود.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَجِیبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمۡ لِمَا یُحۡیِیکُمۡۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَحُولُ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَقَلۡبِهِۦ وَأَنَّهُۥٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ ٢٤.

ای مؤمنان در استجابت خود از خدا عزوجل با پیروی امر و اجتناب از نهیش به نیکوئی عمل کنید و از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با حسن انقیاد و متابعت نیکو و اقتدا به سنتش استجابت کنید که در استجابت خدا و پیامبر زندگانی سعادتمند شما و عزّت گرانبهای‌تان است و پیروزی بزرگ و رستگاری همیشگی شما نیز در آن است؛ زیرا شما بدون این استجابت مانند مردگانی هستید ذلیل و هلاک شده و یقین داشته باشید که خدای‌تعالی توان این را دارد تا بین شما و قلب‌های‌تان تحول بخشد و در آن به گونه‌ای که بخواهد تصرف نماید و بر این اساس ایمان را از آن سلب و یقین را دور و هدایت را محو و نور را در حجاب قرار دهد، ضمن اینکه معاد نیز به سوی اوست و حساب نزد او می‌باشد تا هر کسی را مطابق عملش جزا دهد.

این امر مستوجب برحذر بودن از انحراف قلب و بیم داشتن از بازگشت به سوی دانای غیب‌هاست و بر لزوم دوری از معصیت‌ها و گناهان دلالت دارد.

﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٢٥.

ای مؤمنان! از فتنه‌ای بترسید که شاید به شما به سبب کوتاهی‌تان از ابتاع و بی‌توجهی به نصیحت بر شما واقع شود و همه را دربر گیرد و ضرر آن به تمام مردم به علت فعل بدکار و سکوت بریء برسد. مانند کسی که منکری را ببیند و توان انکار آن را داشته باشد ولی این کار را انجام ندهد و به این ترتیب عموم مردم به واسطۀ گناه خواص عذاب شود و یقین داشته باشید که خداوند عزوجل دارای عذاب بسیار شدید و عقابی نیرومند و اخذ او دردناک است و اگر قریه‌ها را بگیرد فنا می‌سازد و اگر مردم را کیفر دهد آن‌ها را نیست و نابود می‌نماید و اگر غضب کند تلف می‌کند و اگر عقاب کند هلاک می‌نماید. پس تو ای کسی که کشتی امّت را در حال غرق می‌بینی! دست گناه‌کار را بگیر ورنه تو نیز با غرق شدگان غرق می‌شوی و در آن روز هیچ بازدارنده‌ای از امر خدا عزوجل نیست مگر کسی که خدای‌تعالی بر او رحم کند.

﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِیلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُ فَ‍َٔاوَىٰکُمۡ وَأَیَّدَکُم بِنَصۡرِهِۦ وَرَزَقَکُم مِّنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ ٢٦.

و شما ای مؤمنان روزهای قبل از هجرت را یاد آورید زمانی که اندک و ذلیل بودید و از مشرکان می‌هراسیدید این در حالی بود که آن‌ها از هر طرف احاطه داشتند و بر شما اذیت، بدی و تعذیب را بسط دادند، این بود که خدای‌تعالی به شما مدینه را آماده نمود تا از شما حمایت کند و به عنوان ملجائی باشد که مشرکان را از شما باز دارد و اوتعالی شما را در «بدر» و سایر غزوات یاری رسانید و به شما روزی حلال و پاکیزه‌ای از غنائم و غیره را آماده نمود تا پروردگار خویش را با طاعت و عبادت نیکو و پیروی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اجتناب از منهیات شکر کنید در حالی که یکی از ستون‌های شکر این است که انسان به یاد مشکلات پیش از نعمت بیفتد و در سختی‌ها پیش از گشایش فکر کند تا شکرش از دلش سرچشمه بگیرد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَخُونُواْ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓاْ أَمَٰنَٰتِکُمۡ وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ ٢٧.

ای مؤمنان! از طریق پیمان شکنی و ترک اوامر و ارتکاب گناهان و نقض تعهداتی که بر خود در عقاید، عبادات و معاملات لازم گرفتید به خدا عزوجل و از طریق خارج شدن از هدایت پیامبر و دوری از سنّت ایشان و ایستادن در کنار دشمنانش به پیامبر خیانت نکنید همچنانی که نباید در امانت‌ها، حقوق، واجباب، اسرار، تعهدات و قرار دادها خیانت روا دارید در حالی که شما می‌دانید که چنین کاری حرام است و شما قصداً آن را مرتکب می‌شوید.

﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَآ أَمۡوَٰلُکُمۡ وَأَوۡلَٰدُکُمۡ فِتۡنَةٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجۡرٌ عَظِیمٞ ٢٨.

و یقین داشته باشید که اموال و اولادتان مایۀ ابتلا و آزمایشی از جانب خداست تا واضح شود چه کسی طاعت و مراد خدای‌تعالی را بر مراد، مال و اولاد خود ترجیح می‌دهد و تا ظاهر گردد چه کسی امور دوست داشتنی خدا را بر امور دوست داشتنی خود مانند مال و فرزند مقدم می‌دارد؛ زیرا فرزند مایۀ جبن و بزدلی و مایۀ بخل است و امساک در مال به سبب محبت فرزند بروز می‌کند. فرزند مایۀ غم و اندوه است و فقدان او انسان را غمگین می‌سازد چنان‌چه مال نیز سبب بسیاری از فتنه‌ها و معصیت‌ها و عُجب است و آنچه نزد خدای‌تعالی از پاداش و ثواب توأم با نعمت ماندگار در بهشت نعمت و در روز قیامت است از تمام اموال و اولادی که آن‌ها را بر طاعت خدا و رضوان او ترجیح می‌دهید و عبادت خدا را به سبب آن ضایع می‌سازید بهتر است.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّکُمۡ فُرۡقَانٗا وَیُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیِّ‍َٔاتِکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ ٢٩.

ای مؤمنان! اگر طاعت خدای را با انجام طاعات و عبادات و ترک گناهان رعایت کنید اوتعالی در قلب‌های شما نوری را روشن می‌کند که با آن می‌توانید حق را بشناسید و از آن پیروی و باطل را درک کنید و از آن اجتناب نمائید و از طریق بصیرت نافذ و نیروی ادراک و توان تمییز بتوانید بین خیر و شر تفاوت قایل شوید؛ زیرا فاجر و بدکار، دارای قلبی کور است و نظر به تراکم گناهان بر قلبش، فهم او در حجاب و پرده قرار دارد.

با تقوا خدای‌تعالی گناهان را محو می‌کند و از آنچه گذشته و گام انسان به خطا رفته و موجب ندامت شده درمی‌گذرد و خطاها را پنهان می‌دارد، چون اوتعالی دارای عطای جزیل است و عطایش عمومی و نعمت‌هایش بزرگ است.

﴿وَإِذۡ یَمۡکُرُ بِکَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لِیُثۡبِتُوکَ أَوۡ یَقۡتُلُوکَ أَوۡ یُخۡرِجُوکَۚ وَیَمۡکُرُونَ وَیَمۡکُرُ ٱللَّهُۖ وَٱللَّهُ خَیۡرُ ٱلۡمَٰکِرِینَ ٣٠.

و یاد آور ای پیامبر روزی را که گمراهان قریش در حق تو دسیسه چیده و اراده داشتند که یا تو را حبس کنند و یا بکشند و یا از خانه و کاشانه‌ات بیرون کنند در حالی که حبس، اخراج از وطن و اعدام از جملۀ شدیدترین عذاب‌ها و بدترین اذیت‌هاست. کفار قریش در حق پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم این دسیسه‌ها را چیدند و در خفا حیله و برنامه ریختند ولی خدای‌تعالی باطل کنندۀ مکر و حیلۀ آن‌هاست که او بهترین کسی است که سنجش می‌کند و قهر می‌نماید و او کسی است که اگر بجنگد غالب می‌شود و دشمنش خوار و ذلیل است و خصمش هلاک می‌باشد.

﴿وَإِذَا تُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُنَا قَالُواْ قَدۡ سَمِعۡنَا لَوۡ نَشَآءُ لَقُلۡنَا مِثۡلَ هَٰذَآ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٣١.

و هرگاه تو ای محمد بر مشرکان آیات کتاب خدا را می‌خوانی آن‌ها می‌گویند آنچه خواندی شنیدیم و آنچه تلاوت کردی شناختیم، در آنچه تلاوت نمودی چه چیزی مایۀ تعجب و شگفتی است؟ این سخن و خرافات گذشتگان است. آن‌ها در این ادعای خود دروغ می‌گفتند و ادعا می‌کردند که ما می‌توانیم مانند و شبیه آن سخن بگوئیم و قرآن سخنی کاملاً عادی است. این‌ها در این ادعای خود سرکش بوده می‌خواستند مانع راه خدا عزوجل شوند.

﴿وَإِذۡ قَالُواْ ٱللَّهُمَّ إِن کَانَ هَٰذَا هُوَ ٱلۡحَقَّ مِنۡ عِندِکَ فَأَمۡطِرۡ عَلَیۡنَا حِجَارَةٗ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ أَوِ ٱئۡتِنَا بِعَذَابٍ أَلِیمٖ ٣٢.

و یادآور ای محمد این گفتۀ مشرکان را که در دعای خود می‌گفتند: ای خدا! اگر این قرآن که محمد آورده حق است پس برما سنگ‌هایی از آسمان نازل کن تا ما را هلاک کند. آن‌ها این سخن را از روی تمسخر و استهزا می‌گفتند و آن را بعید و دور می‌دانستند و در ضمن هدف‌شان تحدی و به مبارزه طلبی نیز بود. آن‌ها سپس گفتند یا ما را به عذابی از نوعی دیگر عذابی کن. این سخن، سخن کسی است که به کیفر الهی استخفاف می‌کند و از مکر خدا خود را در امان می‌داند و به آیات الهی استهزا می‌نماید.

آنچه به آن وعده داده شده بودند تحقق یافت.

﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمۡ وَأَنتَ فِیهِمۡۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ٣٣.

و خداوند عزوجل نمی‌خواهد در حالی آن‌ها را هلاک کند که تو در میان آن‌ها هستی، چون اوتعالی می‌خواهد تو را از خلال چنین کاری گرامی دارد، پس تو سبب امان آن‌ها از عذاب خدای دیان است.

علت دوم این امان این است که آن‌ها هنگام طواف به دور خانۀ کعبه می‌گویند «غفرانک».

حالا سبب اول امان یعنی وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برداشته شده و هر کسی که می‌خواهد از غضب و خشم خدای جبار در امان و از هلاکت به دور باشد و از آتش دوزخ نجات یابد و دارای بهرۀ نیکو از قبیل صحت، اولاد، مال و باران گردد پس باید که استغفار کند.

﴿وَمَا لَهُمۡ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ ٱللَّهُ وَهُمۡ یَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا کَانُوٓاْ أَوۡلِیَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِیَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ ٣٤.

چه خصوصیتی در آن‌ها وجود دارد تا خدای‌تعالی عذاب را از آن‌ها باز دارد در حالی که مستحق چنین عذابی‌اند و چرا آن‌ها را بر عملکردشان عذاب نکند، در حالی که اهل اسلام را از داخل شدن به مسجد الحرام مانع می‌شوند. به هیچ وجه درست نیست چنین کسانی متولیان حرم و امانت نگهداران خانۀ خدا باشند به خصوص در حالتی که به خدا عزوجل شرک می‌ورزند و پیامبرش را تکذب می‌کنند. کسی مستحق تولیت خانۀ خداست که به اوتعالی ایمان داشته باشد و از پیامبرش پیروی و با هدایت او رهیاب شود و اوامرش را اطاعت و از نواهی‌اش اجتناب کند چنین کسی مستحق سرپرستی وعده‌داری شرف رعایت خانۀ کعبه است.

﴿وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمۡ عِندَ ٱلۡبَیۡتِ إِلَّا مُکَآءٗ وَتَصۡدِیَةٗۚ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَ بِمَا کُنتُمۡ تَکۡفُرُونَ ٣٥.

نماز مشرکان در حرم جز دست زدن و شیپور نواختن چیز دیگری نبود. در چنین کارهایی نه عبادت خداست و نه طاعتی مشروع و نه سنتی پیروی شده، تمام این‌ها گمراهی، نادانی و سفاهت است. پس ای دشمنان خدا عزوجل عذاب اوتعالی را در دنیا با کشته شدن، اسارت، شکست و کیفر بچشید و در آخرت با آتش و غضب خدای جبار. این‌ها کفر شما و پیامد جنگ شما با دوستان خداست.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ یُغۡلَبُونَۗ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ یُحۡشَرُونَ ٣٦.

کفار اموال خود را به منظور جنگ با خدا از طریق ممانعت مردم از داخل شدن به دینش و آزار و اذیت بندگان و فساد و تباهی‌گری در زمین به مصرف می‌رسانند و گمان می‌کنند که این کار، آن‌ها را یاری می‌رساند و نفعی به حال‌شان دارد، در حالی که همۀ این‌ها مایۀ پشیمانی، خواری، آتش و عار دنیا و آخرت است و به زودی خواهند دانست این اموال نفعی به حال آن‌ها نداشته بلکه به زودی شکست خواهند خورد و در آخرت نیز به سوی آتش سوق داده می‌شوند.

پس هر کس مال خود را در حرام و امور فحشا و گناهان به مصرف برساند در دنیا با انواع و اقسام مصیبت‌ها از قبیل بیماری، و با و کدورت مبتلا می‌شود و در آخرت برای چنین کسانی بر عملکرد گناه آلودشان عذابی است دردناک.

﴿لِیَمِیزَ ٱللَّهُ ٱلۡخَبِیثَ مِنَ ٱلطَّیِّبِ وَیَجۡعَلَ ٱلۡخَبِیثَ بَعۡضَهُۥ عَلَىٰ بَعۡضٖ فَیَرۡکُمَهُۥ جَمِیعٗا فَیَجۡعَلَهُۥ فِی جَهَنَّمَۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ ٣٧.

و خدای‌تعالی این کار را انجام می‌دهد تا بین اهل حق و اهل باطل تفاوت ایجاد شود. اوتعالی اراده دارد تا اهل باطل را گفتار زشت و اعمال باطل و علوم فاسد و اموال حرام‌شان روی یکدیگر بگذارد و سپس همه را در آتش دوزخ بیندازد و حقیقتاً که این‌ها زیانکارانی‌اند که زندگی در سایۀ نعمت ماندگار را از دست داده و از همه شدیدتر عذاب می‌شوند.

﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِن یَنتَهُواْ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ وَإِن یَعُودُواْ فَقَدۡ مَضَتۡ سنّت ٱلۡأَوَّلِینَ ٣٨.

ای محمد ج! برای کسی که به خدا کفر ورزیده بگو اگر آن‌ها شرک را ترک کنند و داخل اسلام شوند خدای‌تعالی گناهان گذشتۀشان را می‌بخشد. این عمل خدا عزوجل مبتنی بر رحمت وسیع و عفو اوست، چون او توبه را بر دشمنان خو عرضه داشته تا آن‌ها را از این طریق به سوی دین ترغیب کند، ولی اگر آن‌ها دوباره به جنگ با مسلمانان بازگردند و به پروردگار عالمیان کفر ورزند، در چنین حالتی روش خدا در تعامل با دشمنانش کاملاً واضح و آشکار است، چنان‌چه این روش در امت‌های سابق، گذشته و در میان آن‌ها با تباهی و ویرانی و تعذیب تبلور یافته است.

﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ کُلُّهُۥ لِلَّهِۚ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٣٩.

ای مسلمانان! با مشرکان تا زمانی بجنگید که شأن و شوکت آن‌ها بشکند و سلاح‌های‌شان نابود گردد و جمع‌شان شکست بخورد و تا نیرویی که با حق بجنگد و یا گروهکی که در برابر دین بایستد وجود نداشته باشد و تا تمام عبادت‌ها از آن خدای متعال قرار گیرد و هیچ‌کس جز او پرستش نشود و هیچ حکمی جز حکم او نافذ نگردد و زندگی کلاً اسلامی شود.

و هرگاه اهل باطل از جنگ با اسلام خودداری نموده و سلاح خود را کنار بگذارند و دشمنی را ترک کنند در چنین حالی خدای‌تعالی اعمال آن‌ها را می‌داند و اگر راست بگویند و ایمان بیاورند خداوند به آن‌ها ثواب و پاداش می‌دهد، ولی اگر بر کفر خویش اصرار ورزند حتماً به آن‌ها کیفر می‌دهد.

این آیه دلالت بر باز بودن دروازۀ رجا و امید برای هر گمراه دارد تا به سوی رحمت پروردگار خویش بازگردد.

﴿وَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَىٰکُمۡۚ نِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ ٤٠.

و اگر کفار از پذیرش حق ابا ورزند و از توبه و پشیمانی اعراض کنند، بدانید که خدا عزوجل با یاری و نصرت خود با شماست و به زودی آن‌ها را محو می‌کند؛ زیرا کسی که خدای‌تعالی دوست او باشد از هیچ چیزی نمی‌هراسد که او در مشکلات بهترین کمک کننده و در امور مهم برترین وکیل و در تمام مشکلات بسنده است و چه نیکو یاری دهنده‌ای است که پیامبرش را بر دشمنانش یاری می‌دهد و بهترین کمک کننده در حالت فتنه و مصیبت است. با برکت است اسم او و مقدس است عظمتش و هر که ارادۀ ولایتش را دارد باید که در طاعت اوتعالی اخلاص داشته باشد و هر کس نصرت و یاری او را دوست دارد باید که از امر اوتعالی اطاعت کند.

﴿۞وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَیۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِ إِن کُنتُمۡ ءَامَنتُم بِٱللَّهِ وَمَآ أَنزَلۡنَا عَلَىٰ عَبۡدِنَا یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ یَوۡمَ ٱلۡتَقَى ٱلۡجَمۡعَانِۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ ٤١.

و ای مسلمانان بدانید که اموال غنیمت در پنج دسته تقسیم می‌شوند. چهار قسمت آن از آن مجاهدان و قسمت پنجم از آن خدا عزوجل و پیامبرش صلی الله علیه و آله و سلم و مصالح عمومی مسلمین است.

چهار قسمت متذکره به این صورت خواهد بود که یک قسمت از نزدیکان پیامبر از بنی هاشم و بنی مطلب است و سهمی برای ایتام، سهمی برای فقرا و سهمی دیگر برای مسافری است که از سفر خویش بازمانده است.

کسی چنین تقسیم می‌کند که به آنچه از جانب خدا عزوجل آمده باور و ایمان دارد و به قرآنی که در روز «بدر» نازل شده نیز ایمان دارد، روز بدر که خداوند عزوجل بین دوستان و دشمنانش تفریق و تمایز ایجاد کرد، روزی که گروه مسلمان با گروه کافر وارد جنگ شدند.

و خدای‌تعالی بر هر چیز قادر و تواناست و از جملۀ قدرت او یکی هم این است که او شما را با وجود تعداد اندکی که بودید بر کفار با وجود آنکه بسیار بودند پیروز گردانید و شما را عزّت بخشید و آن‌ها را ذلیل ساخت و شما را بر آن‌ها طوری مسلط کرد که برخی از آن‌ها را اسیر گرفتید و برخی دیگر را کشتید.

﴿إِذۡ أَنتُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡیَا وَهُم بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلۡقُصۡوَىٰ وَٱلرَّکۡبُ أَسۡفَلَ مِنکُمۡۚ وَلَوۡ تَوَاعَدتُّمۡ لَٱخۡتَلَفۡتُمۡ فِی ٱلۡمِیعَٰدِ وَلَٰکِن لِّیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗا لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ ٤٢.

و یاد آورید روز «بدر» را هنگامی که شما در قسمت پائین مدینه اردو زده بودید و کفار در قسمت دورتر اردو زده بودند در حالی که کاروان ابی‌سفیان پائین‌تر از محلی که شما بودید قرار داشت و اگر بین شما و کفار موعدی برای مبارزه تعیین می‌شد شما از این موعد تخلف می‌ورزیدید، از این‌روی مواجهۀ شما با کفار به همان صورتی تحقق پذیرفت که خدای‌تعالی اراده نمود بود. و اوتعالی شما را بدون وعده و قرار به هم رسانید و رو در رو کرد تا آنچه را برای شما در خصوص پیروزی بر کفار مقدر نموده بود تحقق یابد و آن‌ها را خوار و ذلیل سازد.

این تقدیر الهی از این‌روی بود که تا کافر اگر کافر می‌شود بعد از اقامۀ برهان کافر شود و مؤمن اگر ایمان می‌آورد بعد از وضوح حجّت ایمان آورد و خدای‌تعالی همۀ اقوال را می‌شنود، هم مخفی را و هم آشکار را و تمام افعال را نیز می‌داند چه در خفا انجام شود و یا در انظار عامه. و او براساس سمع و علم خود تقدیر نیکو نموده و قضا و تدبیر خود را به محکمی و استواری به انجام رسانیده است. او عواقب و مصیر هر کس را می‌تواند و هر که را خواست نصرت داد و آنکه را اراده نمود به حکمت خود خوار و ذلیل نمود.

﴿إِذۡ یُرِیکَهُمُ ٱللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلٗاۖ وَلَوۡ أَرَىٰکَهُمۡ کَثِیرٗا لَّفَشِلۡتُمۡ وَلَتَنَٰزَعۡتُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ سَلَّمَۚ إِنَّهُۥ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ ٤٣.

و از نعمت‌های خدا عزوجل بر تو ای پیامبر یکی هم این است که اوتعالی لشکر مشرکان را پیش از معرکۀ «بدر» در خواب تو اندک جلوه داد از این‌روی شما در مصاف با آن‌ها علاقمند و در جنگ با آن‌ها حماسی شُدید و اگر خدای‌تعالی آن‌ها را در خواب شما بسیار جلوه می‌داد و تو مسلمانان را در جریان این امر قرار می‌دادی یقیناً تردید می‌کردند و در مسألۀ جنگ با آن‌ها دچار تفرقه و اختلاف می‌شدند ولی خداوند عزوجل شما را از شکست نجات داد و از ذلیل شدن حفظ نمود و حتی شما را با نصرت و یاری خود تأیید نمود و لشکرش را نازل کرد و در پی این امور بود که پیروزی به دست آمد و خدای‌تعالی به آنچه دل‌ها پنهان می‌دارند داناست از این‌روی قضای او براساس علم و تقدیرش براساس حکمت بود و او هر مسأله‌ای را فرا خور حالش مقدر نموده و هر چیزی را در جایش گذاشته است.

﴿وَإِذۡ یُرِیکُمُوهُمۡ إِذِ ٱلۡتَقَیۡتُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِکُمۡ قَلِیلٗا وَیُقَلِّلُکُمۡ فِیٓ أَعۡیُنِهِمۡ لِیَقۡضِیَ ٱللَّهُ أَمۡرٗا کَانَ مَفۡعُولٗاۗ وَإِلَى ٱللَّهِ تُرۡجَعُ ٱلۡأُمُورُ ٤٤.

و یاد آورید روزی را که در «بدر» با کفار مصاف دادید و لشکر کفار در نظر و دیدگان شما اندک جلوه‌گر شد و شما در نبرد با آن‌ها تشویق شدید، چنان‌چه تعداد شما نیز در نظر مشرکان اندک جلوه داده شد و آن‌ها نیز در مصاف با شما حماسی شدند و اگر شما را زیاد می‌دیدند حتماً فرار می‌کردند، زیرا خداوند عزوجل اراده داشت تا این معرکه واقع شود تا دوستان خود را یاری و دشمنانش را شکست دهد و دین خود را غالب گرداند و باطل و اهلش را خوار و ذلیل کند، پس پاک و منزه است خدایی که هرگاه چیزی را اراده کند اسباب و وسایلش را آماده می‌نماید تا امر خدا عزوجل و قضا و قدرش تحقق یابد و تنها به سوی خدای‌تعالی عواقب تمام امور و مصادر اعمال باز می‌گردد و او هر کسی را مطابق عملش خواه بد باشد یا خوب جزا می‌دهد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِیتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَثِیرٗا لَّعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ ٤٥.

ای کسانی که به آنچه خدای‌تعالی نازل نموده و به پیامبر و وعد و عیدهایش باور دارید هرگاه با کفار در میدان معرکه روبرو شدید بر شماست تا ثابت و استوار باشید و صبر کنید تا خداوند عزوجل وعدۀ خود را در نصرت شما تحقق بخشد و از زیاد گفتن ذکر خدا عزوجل استعانت بجوئید که ذکر اوتعالی بهترین کمک و توشه و قوی‌ترین سلاح و ابزار و برترین آمادگی برای جهاد به شمار می‌رود؛ زیرا با ذکر خدا عزوجل رحمت نازل می‌شود و برکات الهی انسان را می‌پوشاند. با ذکر، صبر و شکر رستگاری بزرگ به دست می‌آید.

در یادآوری از ذکر در اینجا این نکته نهفته است که انسان همواره هنگام مشکلات به یاد دوستان و احباب خود می‌افتد و شکی نیست که بزرگ‌ترین دوست یک انسان مؤمن، خدای‌تعالی و بزرگ‌ترین عمل ذکر و سخت‌ترین آن جهاد است، از این‌روی مناسب این است که ذکر یاد گردد، چون کاری است سهل و آسان و دارای فوائد و عوائد نیکوست و اگر ذکر نفعی هم نمی‌داشت همینقدر کافی بود. ذکر کنندگان کسانی‌اند که از دیگران به رستگاری دنیا و آخرت پیشی می‌جویند.

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ وَٱصۡبِرُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٤٦.

و بر شماست تا طاعت خدا عزوجل و پیامبرش را از طریق امتثال اوامر و اجتناب از نواهی لازم گیرید و هرگز اختلاف نکنید که نیرو، توان و هیبت شما از بین می‌رود و از پیروزی و ظفر یافتن بر دشمن محروم می‌شوید و بر شماست تا در سختی‌ها صبر کنید و مشکلات را تحمل نمائید که خدای‌تعالی صبر کنندگان را به کمک و تأیید خود تأیید می‌کند و آن‌ها را با پیروزی خود گرامی می‌دارد.

این آیه دلالت بر آن دارد که طاعت خدا و پیامبر و همچنان با جماعت مسلمانان بودن سبب قوت و نیرومندی و راهی به سوی رستگاری و پیروزی است و اینکه اختلاف و چند دستگی سبب ناکامی و شکست می‌شود.

﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ خَرَجُواْ مِن دِیَٰرِهِم بَطَرٗا وَرِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ ٤٧.

و ای مؤمنان! از این برحذر که مانند مشرکان شوید، آنگاه که از مکه به سوی بدر در نهایت تکبر، فخر فروشی و جبروت و در حالت قدرت‌نمائی بیرون شدند تا مدح و ستایش شوند و مردم را از اسلام باز دارند و خدای‌تعالی به همۀ آنچه انجام داده‌اند عالم و داناست و بر تمام آنچه می‌کنند اطلاع دارد. او تمام اعمال و گفتار آن‌ها را در کتابی خاص آمار گرفته تا به شدیدترین کیفرها برسند و سخت‌ترین عذاب را بچشند.

﴿وَإِذۡ زَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ ٱلۡیَوۡمَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَإِنِّی جَارٞ لَّکُمۡۖ فَلَمَّا تَرَآءَتِ ٱلۡفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیٓءٞ مِّنکُمۡ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوۡنَ إِنِّیٓ أَخَافُ ٱللَّهَۚ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٤٨.

و یاد آورید روزی را که شیطان، جنگ با اهل ایمان را در نظر بت‌پرستان نیکو بیناند بر مکر و حیله به آن‌ها وعدۀ نصر و پیروزی داد و تعداد افراد و قوت‌شان را در نظر آن‌ها بسیار جلوه‌گر کرد طوری که گمان کردند او آن‌ها را از دشمنان‌شان حفظ می‌کند و هنگام ملاقی‌شان یاری می‌رساند، ولی زمانی که مؤمنان و مشرکان روی در روی قرار گرفتند شیطان پیمان خود را شکست و بر خلاف وعده‌ای که به آنان مبنی بر یاری رسانیدن به آن‌ها داده بود عمل کرد و پا به فرار گذاشت و ناامید و متواری گشت و گفت من شما را یاری نمی‌رسانم و نمی‌توانم در کنار شما باشم، من ملائکه‌ای نیرومند، استوار و دارای شدّت عمل می‌بینم که هیچ‌کس توان نبرد با آن‌ها را ندارد من از این می‌هراسم که خدای‌تعالی عذاب خود را بر من از هر طرف احاطه سازد و هلاکم کند که اوتعالی دارای کیفر و عقاب شدید است و هرگز مغلوب نمی‌شود، او دارای عذاب قویی است که هرگز گسی با او جنگیده نمی‌تواند.

این آیه دلالت بر آن دارد که راه شیطان مبتنی بر نیکو جلوه دادن امور خطا و خوش‌نما ساختن گمراهی است و اینکه هرگاه بنده‌ای را در ورطه‌ای قرار دهد او را به حال خودش رها می‌نماید از این‌روی بر بنده لازم است تا از تلبیس او برحذر باشد و از مخفی‌کاری‌های شیطان احتیاط کند.

﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِینُهُمۡۗ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٤٩.

و یاد آورید روزی را که منافقان و انسان‌های شک‌مند گفتند: این مؤمنان به دین خویش فریب خورده و غره شده و گمان کردند که پیروز خواهند شد در حالی که آن‌ها ذلیل، اندک و ضعیف‌اند. خدای‌تعالی به آن‌ها چنین خبر داد که هر که بر خدا عزوجل اعتماد و توکل کند و امور خود را به او بسپارد، خداوند عزوجل او را یاری می‌رساند و عزّت و قدرت می‌دهد و دشمنش را دچار شکست می‌نماید، اگرچه نسبت به دشمن ضعیف‌تر و اندک‌تر هم باشد. چرا که خدای‌تعالی نیرومندی است که مغلوب نمی‌شود، او کسی را که از درگاهش طالب کمک شود یاری می‌رساند و کسی را که بر او توکل کند تأیید می‌کند. اوتعالی حکیمی است که در بهترین وجه به تدبیر امور می‌پردازد و راهش به محکمی و استواری منتهی می‌شود.

﴿وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذۡ یَتَوَفَّى ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ یَضۡرِبُونَ وُجُوهَهُمۡ وَأَدۡبَٰرَهُمۡ وَذُوقُواْ عَذَابَ ٱلۡحَرِیقِ ٥٠.

و تو ای مسلمان اگر شاهد کفار هنگامی باشی که در سکرات مرگ قرار می‌گیرند و ملائکه ارواح‌شان را توأم با خشونت قبض می‌نمایند و آن را به قوت می‌کشند و روی‌ها و پشت‌های‌تان را با پاره آهن‌ها به منظور تعذیب و تذلیل بیشتر می‌کوبند و در کمال اهانت و تحقیر به آن‌ها می‌گویند: عذاب شعله‌ور و سوزنده و دوزخ افروخته را بچشید تا کیفری در بدل اعمال بد و کفر آمیز و تکذیبگرانۀ شما باشد.

﴿ذَٰلِکَ بِمَا قَدَّمَتۡ أَیۡدِیکُمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَیۡسَ بِظَلَّٰمٖ لِّلۡعَبِیدِ ٥١.

عذابی که به کفار از قبیل زدن بر روی و پشت می‌رسد، به سبب کفرشان به خدا عزوجل و تکذیب پیامبر و جنگ با دوستان خدا عزوجل و مانع شدن از راه حق می‌باشد و اوتعالی هرگز بر آن‌ها ظلم ننموده که آن‌ها را بی‌جهت و بدون گناه عذاب کند، بلکه آن‌ها مستحق این کیفر هستند و خداوند عزوجل هیچگاه بر بندگان خود ظلم نمی‌نماید بلکه با فرستادن پیامبران و انزال کتاب‌های آسمانی و واضح ساختن برهان بر آن‌ها اقامه حجّت می‌کند و اینطور نبوده که آن‌ها را مهمل و سر به خود بگذارد، بلکه برای آن‌ها حق را از باطل بیان نموده و سپس آن‌ها را عادلانه جزا داده است.

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَفَرُواْ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ ٥٢.

عادت این مشرکان مانند عادت قوم فرعون و کسانی است که پیش از آن‌ها بوده‌اند، همۀ آن‌ها به خدا عزوجل کفر ورزیده و پیامبران خدا عزوجل را تکذیب نمودند. روش خدا در قبال این‌ها مانند روش او با کسانی است که پیش از آن‌ها گذشته و خدای‌تعالی آن‌ها را به سبب گناهان‌شان عذاب کرد و کیفر داد؛ چون گرفت او بسیار نیرومند و قوی و عذابش دردناک است.

چون در اینجا کفر آن‌ها مربوط به عقیده و توحید بود از این‌روی لفظ جلالۀ «الله» به کار برده شده است و هرگاه کفر نعمت مطرح شود در آنجا خواهیم دید که لفظ «رب / پروردگار» به کار می‌رود.

یاد آوری از فرعون و قومش روی این اساس بوده که او در استکبار و اصرار بر گمراهی و ادعای خدائی از دیگران شهرت بیشتری دارد و قبل از او هیچ‌یک از انسان‌ها چنین ادعای گزافی ننموده است.

﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ لَمۡ یَکُ مُغَیِّرٗا نِّعۡمَةً أَنۡعَمَهَا عَلَىٰ قَوۡمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمۡ وَأَنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ ٥٣.

کیفری که خدای‌تعالی بر آن‌ها نازل نموده مبتنی بر روش خداست، روشی که براساس آن هیچگاه نعمت و بخشش را به مشقت تبدیل نمی‌کند مگر اینکه صاحب نعمت خود زمینۀ چنین کاری را فراهم نماید و اعمال خوب خود را به اعمال بد، نیکو را به زشت و طاعت را به معصیت تغییر دهد. در چنین حالی خداوند عزوجل نعمت را از آنان می‌گیرد و عذاب را سرازیر می‌نماید و عزت‌شان را تبدیل به ذلت، قوت‌شان را تبدیل به ضعت و ناتوانی و ثروت‌شان را به فقر و امنیت‌شان را تبدیل به خوف و ترس می‌نماید و چون سمع خدای‌تعالی و علم او برهر چیزی احاطه دارد از این‌روی با عذاب جز کسی را که نافرمانی نماید تأدیب نمی‌کند و عذابش را جز بر کسی که ابا آورد نازل نمی‌نماید.

او با سمع خود تمام گفته‌های آنان را شنیده است هم گفتار بد را و هم گفتار خوب را. او با علم خود بر هر عمل و حالتی اطلاع پیدا کرده هم خوب آن و هم زشت آن، پس جزایش براساس عدالت نازل شده و رحمتش براساس فضل.

﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ فَأَهۡلَکۡنَٰهُم بِذُنُوبِهِمۡ وَأَغۡرَقۡنَآ ءَالَ فِرۡعَوۡنَۚ وَکُلّٞ کَانُواْ ظَٰلِمِینَ ٥٤.

عادت این مشرکان مانند عادت قوم فرعون و کسانی است که قبل از این‌ها بوده‌اند. روش همه در تکذیب یکسان است. همه به حجّت پروردگار خویش که آن‌ها را خلق نموده، روزی داده، با نعمت‌ها تربیه کرده کفر ورزیدند روی این اساس خدای‌تعالی تمام آن‌ها را به سبب عصیان‌شان نیست و نابود کرد و فرعون و همراهانش را غرق نمود.

همۀ این کفار با سرکشی و عصیان بر خویشتن ظلم کردند از این‌روی مستحق زیان و خسران شدند پس هلاکت آن‌ها مبتنی بر عدالتی از جانب خداوند بوده است.

﴿إِنَّ شَرَّ ٱلدَّوَآبِّ عِندَ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ ٥٥.

بدترین جنبندۀ روی زمین کفاری‌اند که آیات خدا را انکار نموده و پیامبرانش را تکذیب کرده‌اند. این‌ها نه به وحدانیت اوتعالی باور دارند و نه او را در الوهیتش یکتا می‌دانند و طاعت خویش را نیز تنها به خاطر او انجام نمی‌دهند، بنابراین کافر از چهارپا بدتر است چون کافر خلق شده تا عبادت کند در حالی که چهارپا مکلف به این امر نیست پس کافر گمراه‌تر است.

﴿ٱلَّذِینَ عَٰهَدتَّ مِنۡهُمۡ ثُمَّ یَنقُضُونَ عَهۡدَهُمۡ فِی کُلِّ مَرَّةٖ وَهُمۡ لَا یَتَّقُونَ ٥٦.

یهودیان بنی قریظه قبلاً نیز با شما پیمان بسته بودند و عهد کردند که هیچگاه مشرکان را یاری نرسانند، ولی آن‌ها قرار داد و عهد و پیمان خود را بارها شکستند و تقوای الهی را در آنچه تعهد کرده بودند رعایت نکردند و خائنان آن‌ها از عذاب اوتعالی نمی‌هراسند. پس این جاهل به عظمت خداست که در برابر پروردگار خود تمرد می‌کند و از اوتعالی نافرمانی می‌نماید.

﴿فَإِمَّا تَثۡقَفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡحَرۡبِ فَشَرِّدۡ بِهِم مَّنۡ خَلۡفَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَذَّکَّرُونَ ٥٧.

و هرگاه با آنان در میدان معرکه مواجه شدی پس به آنان کیفر بده و از این طریق کسانی را که در پشت آن‌ها قرار دارند بترسان تا از تو در بیم و هراس باشند و به این ترتیب آنان از کسانی که کیفر دیدند عبرت بگیرند و از پیمان شکنی دست بردارند.

و اگر تو کفار قریش را بترسانی یهود مدینه نیز از تو خواهند ترسید و باید که حق نیرو، قوّت، چیرگی، غلبه و دولتی داشته باشد تا از خود حمایت کند و نیرومند و مقدس باشد.

﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِیَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ ٥٨.

و هرگاه یقین نمودی که دشمنت اراده دارد تا با نقض عهد و پیمان بر تو خیانت کند، تو نیز عهدش را به سویش بینداز تا تو و او به طور مساویانه نقض عهد را بدانید؛ زیرا اگر به صورت مخفیانه پیمان را نقض کنی آن‌ها تو را به خیانت متهم می‌کنند و اگر به پیمان وفادار بمانی در چنین حالی این وفا فقط از جانب تو خواهد بود، بنابراین هرگاه نشانه‌های خیانت از سوی دشمنان ظاهر گشت تو به شکل علنی معاهده را پایان یافته اعلان کن و علناً جنگ‌نما که خدای‌تعالی کسی را که در امانت خیانت روا دارد و پیمان را بشکند دوست ندارد بلکه اوتعالی انسان صادق، امین و وفادار را دوست می‌دارد.

﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُوٓاْۚ إِنَّهُمۡ لَا یُعۡجِزُونَ ٥٩.

آن دسته از دشمنانت که از کشته شدن نجات پیدا کردند گمان نکنند که از کیفر الهی و اخذ او فرار نمودند. آن‌ها هرگز نمی‌توانند خدای را از دسترسی به خود باز دارند. اوتعالی حتماً آن‌ها را در وقت مناسب خواهد گرفت. یهودیان هنگامی که از آنچه به مشرکان در جنگ «بدر» رسید نجات یافتند گمان کردند که آن‌ها خداوند عزوجل را از تسلط بر خود و هلاک خویش عاجز ساختند، در اینجا خدای‌تعالی خبر می‌دهد که برای آن‌ها مدتی معلوم است و برای کافران نیز.

﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّکُمۡ وَءَاخَرِینَ مِن دُونِهِمۡ لَا تَعۡلَمُونَهُمُ ٱللَّهُ یَعۡلَمُهُمۡۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ ٦٠.

و ای مسلمانان! برای دشمنان خود تمام اسباب قوت و قدرت مادی و معنوی از قبیل: سلاح، ابزار، مال و علم را آماده کنید تا با این قوت و قدرت دشمنان خدا عزوجل و خود را اعم از: مشرکان، ملحدین، اهل کتاب و هر کافر دیگری را بترسانید و تا جانب اسلام در دیگران ترس ایجاد کند و اهل آن غالب و تعالیمش مقدس باشد؛ زیرا حق بدون قوت سرقت و مشاع می‌شود و کیان بدون عزّت متاعی است که زایل می‌گردد و ضعیف به گونه‌ای است که دیگران در او طمع دارند و به سویش با دید حقارت می‌نگرند و کسی که ذلیل و خوار باشد همواره توهین می‌شود.

بنابراین بذل نیرو در راه اسلام کاری است مطلوب که این قوت باید با اسب‌های آماده و سلاح و عتاد و اموال ذخیره شده و لشکرهای تمرین یافته و کارخانجات برپا و عقل‌های تولیدگر باشد و شما با این توان و نیرو دشمنان معروف و غیر معروف خود را می‌ترسانید. این نکته را نیز باید متوجه باشید هر عزتی که در دو پهلوی آن خون ریخته نشود حتماً سقوط می‌نماید.

و آنچه شما در راه خدا عزوجل به مصرف می‌رسانید اعم از مال، سعی و کوشش تمام این‌ها در پیشگاه خدای متعال محفوظ است و اوتعالی به زودی شما را به خاطر آن در دنیا با عزّت و پیروزی و بهرۀ نیکو پاداش می‌دهد و در آخرت با نعمت ماندگار و جایگاه گرامی و خجسته و هیچ چیزی از ثواب اوتعالی کم نمی‌شود، بلکه این ثواب همواره در ازدیاد است و فضل و کرمی از جانب خدای‌تعالی است.

﴿۞وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ ٦١.

و اگر کفار به صلح و سِلم تمایل کردند تو نیز به اینکار تمایل نشان بده و با آن‌ها در آنچه خیر و سعادت مسلمانان است و جنگ را دور می‌سازد صلح کن و در آنچه عهد بستی بر خدای خود اعتماد کن که اوتعالی تو را از آنچه از آن بیم داری در امان نگه می‌دارد و حمایت می‌نماید، چون خداوند عزوجل اقوال را می‌شنود و بر تمام احوال و نیت‌ها و امور پوشیده و مخفی آگاهی دارد و می‌داند چه کسی به پیمان خویش وفادار باقی می‌ماند و چه کسی نقض می‌کند، او می‌داند چه کسی درستکار است و چه کسی خیانت‌کار.

﴿وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٢.

و اگر آن‌ها نیتی در خیانت به تو داشته باشند، پروردگار تو را از مکر آن‌ها کفایت می‌کند و حفظ می‌نماید چنان‌چه اوتعالی تو را با نصرت و پیروزی خود و همچنان با پیروان مؤمنی که داری کمک کرده و نیرومند ساخته است. و چون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خدا عزوجل توکل نمود، حق‌تعالی برایش لشکری از میان مؤمنان قرار داد تا در کنار او بجنگند و به این ترتیب او را یاری رسانید و اینگونه کسی که با خدای خود صادق باشد، نصرت و یاری رسانیده می‌شود و آنکه خیانت ورزد حتماً رانده می‌شود و آنکه در جهاد صبر کند و قربانی دهد سپاسگذاری خواهد شد و مزد دریافت خواهد نمود.

﴿وَأَلَّفَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡۚ لَوۡ أَنفَقۡتَ مَا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا مَّآ أَلَّفۡتَ بَیۡنَ قُلُوبِهِمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ أَلَّفَ بَیۡنَهُمۡۚ إِنَّهُۥ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٦٣.

خداوند متعال بین قلب‌های مسلمانان بعد از اینکه پیش از اسلام باهم بغض و کینه داشتند الفت ایجاد کرد و در پی آن مسلمانان باهم در ایمان برادر شده و یکدیگر خویش را دوست گرفتند و اگر تو تمام گنج‌های روی زمین را به مصرف می‌رسانیدی تا این قلب‌ها را بر محبت جمع کنی نمی‌توانستی چنین کنی، چون این قلب‌ها را جز ایمان به دانای غیب چیز دیگری نمی‌تواند جمع کند؛ زیرا قبل‌ها بدون ایمان خودخواه و حزب‌گرا می‌شوند و در آن‌ها تعصب، طمع، حب ذات و میل به سوی قبیله و خانواده غلبه می‌یابد ولی خدای‌تعالی با فضل و رحمت خود قلب‌های مؤمنان را جمع کرد. پس حمد و سپاس بر او که غالب و تواناست و امرش بدون معارضی نافذ است و مردانش بدون غلبه‌گری کامل می‌شود. او در آنچه انجام می‌دهد حکمت دارد و حکم خود را به دقت و به نیکوئی به انجام می‌رساند.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَسۡبُکَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَکَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٦٤.

ای پیامبر! خداوند عزوجل تو را از شر دشمنانت حفظ و در برابر مکر و حیلۀ آن‌ها حمایت می‌نماید و پیروان مؤمن و صادق تو را به خود دوست می‌گیرد و آن‌ها را توفیق می‌دهد و تحت رعایت خویش قرار می‌دهد و کسی که خداوند عزوجل برایش کافی باشد، اوتعالی بدون داشتن قوم و عشیره او را یاری می‌رساند و بدون مال برایش نیرو می‌بخشد و بدون جایگاه او را عزیز می‌سازد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ عَلَى ٱلۡقِتَالِۚ إِن یَکُن مِّنکُمۡ عِشۡرُونَ صَٰبِرُونَ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ ٦٥.

ای پیامبر ج! مؤمنان را در مصاف با دشمنان‌شان از کفار محارب تشویق کن و آنان را ترغیب نما تا در معرکه صبر کنند و ثبات داشته باشند و به آن‌ها بشارت بده که بیست تن صابر از آن‌ها دوصد تن از دشمنان خود را مغلوب می‌سازند و اگر یکصد جنگجوی صابر داشته باشد هزار تن از کافران را مغلوب خواهند نمود؛ زیرا کافر، اسرار واقعی جنگ و همچنان مقاصد آن را نمی‌داند. چون او سبب بزرگ نصرت و پیروزی را که عبارت از ایمان به خداست ترک نموده، از این‌روی بصیرت و بینش او کور شده و شکست در حقش تحقق یافته و حتمی شده است.

﴿ٱلۡـَٰٔنَ خَفَّفَ ٱللَّهُ عَنکُمۡ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمۡ ضَعۡفٗاۚ فَإِن یَکُن مِّنکُم مِّاْئَةٞ صَابِرَةٞ یَغۡلِبُواْ مِاْئَتَیۡنِۚ وَإِن یَکُن مِّنکُمۡ أَلۡفٞ یَغۡلِبُوٓاْ أَلۡفَیۡنِ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ ٦٦.

امروز خدای‌تعالی آسان گرفته و به علت ضعفی که یک تن از شما در برابر ده تا از دشمنان دارد، بر شما رخصت داده است، روی این اساس باید یکی از شما در برابر دوتن از آن‌ها بایستد و به این ترتیب یکصد مرد صابر و محتسب اجر و پاداش به اذن خدا عزوجل بر دوصد تن از دشمنان غلبه خواهند کرد و هزارتن از چنین کسانی دوهزار تن از دشمنان را شکست خواهند داد. همۀ این‌ها به کمک و قوت خدا عزوجل به انجام خواهد رسید چرا که اوتعالی صابران را تأیید می‌کند و بر دشمنان‌شان پیروز می‌نماید.

این آیه دلالت بر آن دارد که: اهل اسلام هرگاه کم باشند و در برابر انبوهی از دشمنان مسلح قرار گیرند نباید بترسند؛ اینکه مسلمانان در عدم مواجهه با آن‌ها از انواع و اقسام حیله‌ها کار گیرند تا زمانی که جانب مسلمانان تقویه شود؛ و اینکه قوت و نیرو ملازم توکل بر خداست.

﴿مَا کَانَ لِنَبِیٍّ أَن یَکُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ یُثۡخِنَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ تُرِیدُونَ عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا وَٱللَّهُ یُرِیدُ ٱلۡأٓخِرَةَۗ وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ ٦٧.

برای پیامبر مجاز نیست اسیرانی را به منظور اخذ فدیه بگیرد مگر زمانی که در کشتن کفار محارب، آنانی که مانع راه خدا عزوجل می‌شوند و با بندگان او می‌جنگند مبالغه کند و از این طریق جانب دولت اسلام تقویت شود و مایۀ ترس و احترام واقع شود.

و شما ای مسلمانان در اخذ فدیه ارادۀ متاع زندگی دنیا را دارید در حالی که خدای‌تعالی برای شما ارادۀ بهشت‌های نعمت و رستگاری بزرگ را از خلال جهاد در راه خدا عزوجل و دفاع از دین دارد. اوتعالی نیرومندی است که بر کار خود چیره است و کسی را که یاریش دهد یاری می‌دهد و کسانی را که با او بجنگند محو می‌نماید. او در تقدیر و تدبیر خود حکمت دارد و با عزّت خود شما را در جنگ یاری می‌رساند و با حکمت خود به شما احکام خویش از قبیل جنگ، اسارت، غنیمت، صلح وغیره را می‌آموزاند.

﴿لَّوۡلَا کِتَٰبٞ مِّنَ ٱللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمۡ فِیمَآ أَخَذۡتُمۡ عَذَابٌ عَظِیمٞ ٦٨.

اگر خدای‌تعالی نمی‌نوشت که او مجتهد به خطا رفته را نگیرد حتماً شما را به سبب فدیه گرفتن از اسیران بدر به جای کشتن آن‌ها دچار عذاب شدید می‌نمود؛ چرا که آن‌ها با خدا و پیامبرش جنگیدند و به منظور مانع شدن از راه خدای‌تعالی بیرون شدند.

شاید هم منظور از نوشتن، نبشته‌ای است که خدای‌تعالی در علم و قضای خود تعیین نموده که برای اهل بدر ببخشد از این‌روی بر آن‌ها رحم نموده و آنان را مؤاخذه نکرده است.

﴿فَکُلُواْ مِمَّا غَنِمۡتُمۡ حَلَٰلٗا طَیِّبٗاۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٦٩.

ای مؤمنان! از غنائمی که خدای‌تعالی بر شما مباح نموده بخورید که از آن جمله گرفتن فدیه از اسیران است، چنین چیزی برای شما پاکیزه و حلال است و در آن حرمت و خباثتی نیست و با اجرای فرامین پروردگار و اجتناب از نواهی او تقوا را رعایت کنید و خدای‌تعالی برای کسی که گناه کند و توبه نماید بسیار بخشنده است. اوتعالی برای کسی که به سویش بازگردد دارای رحمت فراوان است و از جملۀ مغفرت او یکی هم این است که از کسانی که مرتکب کار بد شوند درمی‌گذرد و از جملۀ رحمت او یکی هم این است که بندگان خود را در جهت کسب رضای خود توفیق می‌دهد.

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّمَن فِیٓ أَیۡدِیکُم مِّنَ ٱلۡأَسۡرَىٰٓ إِن یَعۡلَمِ ٱللَّهُ فِی قُلُوبِکُمۡ خَیۡرٗا یُؤۡتِکُمۡ خَیۡرٗا مِّمَّآ أُخِذَ مِنکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٠.

ای پیامبر! برای اسیران بدر بگو اگر خدای‌تعالی در قلب‌های شما محبتی نسبت به ایمان و رغبت و توجهی به سوی خود و آمادگیی برای قبول حق می‌دید حتماً از فضل خود برای شما بزرگتر از آنچه به عنوان قدیه به مسلمانان داده‌اید ارزانی می‌داشت و به شما خیر بسیار عطا می‌کرد و در آخرت نیز به شما پاداشی بزرگ و مغفرتی وسیع برای گناهان‌تان می‌داد چون خدای‌تعالی گناه بزرگ را می‌بخشد چرا که او بخشاینده و مهربان است و رحمت او شامل همۀ پدیده‌هاست و فضل او بر هر مخلوقی عمومیت دارد.

﴿وَإِن یُرِیدُواْ خِیَانَتَکَ فَقَدۡ خَانُواْ ٱللَّهَ مِن قَبۡلُ فَأَمۡکَنَ مِنۡهُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ٧١.

و اگر اسیران کردند آنچه را کردند و به منظور مکر و فریب فدیه دادند و سخن نرم گفتند، آن‌ها قبلاً نیز فریبکاری نموده و دست به خیانت زدند ولی خدای‌تعالی تو را در بدر بر آن‌ها قدرت و یاری داد. خدای‌تعالی به همۀ امور پوشیده و نهان آگاه است و بر آنچه در نهاد انسان‌ها قرار دارد اطلاع دارد و اوتعالی در امر و خلق خود حکمت دارد. بین چگونه خیانت را با خیانت پاسخ نداد، چون اوتعالی از چنین کاری پاک و منزه است.

یاد آوری از قدرت دادن و متمکن ساختن بر آن‌ها به این علت است که این کار دلالت بر کمال عم و حکمت خداوند عزوجل دارد.

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ بِأَمۡوَٰلِهِمۡ وَأَنفُسِهِمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یُهَاجِرُواْ مَا لَکُم مِّن وَلَٰیَتِهِم مِّن شَیۡءٍ حَتَّىٰ یُهَاجِرُواْۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ فَعَلَیۡکُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَیۡنَکُمۡ وَبَیۡنَهُم مِّیثَٰقٞۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ ٧٢.

آنان‌که به خدا عزوجل ایمان آورده و از پیامبرش پیروی نمودند و از بلاد کفر به سرزمین اسلام هجرت کرده و با جان و مال خویش در راه خدا عزوجل و به منظور اعلای کلمۀ او جهاد نمودند (مهاجران) و آنانی که این‌ها را جای داده و یاری رسانیدند و محل نزول‌شان را گرامی داشتند و با جان و مال خویش با آن‌ها همدردی نمودند (انصار) این‌ها باهم در نصرت و جهاد و نیکی و تقوا برادر اند.

اما آنانی که ایمان آورده ولی در دیار کفر باقی ماندند و مهاجرت ننمودند طبیعی است که بین شما و آن‌ها برادری و دوستیی نیست مگر زمانی که بلاد کفر را ترک کنند و به بلاد اسلام هجرت گزینند، با این حال اگر اینان از شما برای رفع ظلم و ستم کمک خواستند به آن‌ها یاری برسانید، مگر زمانی که طرف مقابل آن‌ها قومی باشند که بین شما و آن‌ها معاهداتی باشد که در این صورت باید این عهد و پیمان را محترم بدارید و مسلمانان را بر کافران معاهد یاری نرسانید به خصوص اگر آن مسلمانان با آن کفار در دیارشان باشند و خداوند عزوجل نهان و آشکار را می‌داند و به تمام امور پوشیده و ظاهر آگاهی و بر همه چیز احاطه دارد.

﴿وَٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَآءُ بَعۡضٍۚ إِلَّا تَفۡعَلُوهُ تَکُن فِتۡنَةٞ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَفَسَادٞ کَبِیرٞ ٧٣.

آنانی که به خدا عزوجل کافر شدند برخی برخی دیگر را یاری می‌رسانند و با هم دوستی می‌کنند، ولی مؤمنان را یاری نمی‌دهند و مؤمنان نیز به آن‌ها کمکی نمی‌کنند. اگر شما به این قاعده در دوستی و موالات با مؤمنان و دشمنی با کفار عمل نکنید و به اجرای فرامین پروردگار خود نپردازید یقیناً فتنه و فسادی بزرگ واقع خواهد شد و اهل کفر بر اهل اسلام قوت و نیرو خواهند یافت و جانب دین ضعیف خواهد شد آنگاه خواهید دید که همۀ کفار بر علیه مؤمنان اثتلاف خواهند کرد و با پیروزی کفر و الحاد فساد برپای خواهد گشت.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلَّذِینَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُم مَّغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ ٧٤.

و آنانی که به خدا و پیامبر ایمان آورده و از بلد کفر به بلد اسلام مهاجر شدند و در راه خدا عزوجل و به منظور اعلای کلمۀ او جهاد کردند و آن دسته از اهل مدینه که به آن‌ها یاری رسانیده و جای‌شان دادند، این‌ها کسانی‌اند که در ایمان خویش صادق و به پروردگار خود مخلص‌اند و به زودی خدای‌تعالی گناهان‌شان را خواهد بخشید و به آن‌ها روزیی پاکیزه و با برکت و گرامی عطا خواهد نمود، این روزی در بهشت نعمت توأم با روشنی چشم و آسودگی خاطر و سرور نفس خواهد بود.

﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنۢ بَعۡدُ وَهَاجَرُواْ وَجَٰهَدُواْ مَعَکُمۡ فَأُوْلَٰٓئِکَ مِنکُمۡۚ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ ٧٥.

و آنانی که به خدا عزوجل و پیامبرش ایمان آورده و از سرزمین‌های کفر به سوی دیار اسلام هجرت نمودند و با اهل ایمان در راه خدای دیّان جهاد کردند، این‌ها در برادری و نصرت و موالات از خود شمایند.

برخی از اهل قرابت مؤمنان بر برخی دیگر از مهاجران در میراث و براساس حکم شریعت اولی‌تر اند؛ زیرا خدای‌تعالی تمام آنچه را که در آن مصالح بندگان است و همچنان نحوۀ ادای حقوق به اهل آن را می‌داند که از آن جمله میراث است. اوتعالی این امور را نظر به علم و حکمت خود برای هریکی سنجش و مقدر می‌نماید.